ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : افسردگی؟؟



larin
19-10-2013, 16:20
سلام من یه دختر ۱۵ سالم کسی‌ میتونه کمکم کنه؟؟؟
چند وقته احساس پوچی دارم نمیدونم باید چی‌ کار کنم مثل یه بچه‌ای که راهشو گم کرده احساس غوطه ور شدن دارم هر چقد دستوپا میزنم هیچکس منو نجات نمیده احساس می‌کنم به این دنیا تعلق ندارم احساس می‌کنم تنهای تنهام
مدرسمم تازه عوض کردم همین موضوع باعث شده هیچکس نخواد تو مدرسه ی جدید با من دوست بشه همه مسخرم می‌کنن روان شناس ۵،۶ جلسه رفتم ولی‌ اثر نداشت
واقعاً نمیدونم برای چی‌ زندم من به هیچ دردی نمیخورم احساس خنگی و دستپچلفتی بودن می‌کنم ازخودم از همه متنفرم هیچ کس نیست که من باهاش حرف بزنم مامانم خودش ناراحته نمی‌خوام بد ترش کنم
واقعاً چیزی هست که بتونه حال منو عوض کنه به جز مردن؟؟دارو‌های ضدّ افسردگی رو بدون نسخه میشه خرید؟؟شایدم یه اختلال یا چیز دیگه أیه؟؟

havzhini
19-10-2013, 18:30
اول اینکه به هیچ وجه خودسر دارو مصرف نکنین بخصوص در سنی که هستین بسیار خطرناکه

یه مقدار از این حالت برای سنتون میتونه عادی باشه و از علائم بلوغ میتونه باشه
ولی اگر واقعا شرایط بد هست میتونه دلایل دیگه باشه که با کمک متخصص مجرب میتونه براحتی تشخیص بده و بهتون کمک کنه

به نظر من با مادرتون صحبت کنین بخصوص اگر علائم بلوغ رو دارین تا راهنماییتون کنن

بعد هم اگر افکاری سردرگم در مغزتون وجود داره که باعث این حالات شده با مطالعه و خوندن و کسب تجربه میتونید به افکارتون سر و سامان بدین و از این اشفتگی در بیان

زیاد به خودتون رو تحت فشار نزارید و به زندگی فقط به دید تجربه نگاه کنید و دنبال یادگرفتن باشید تا بالا برید

sara_program
19-10-2013, 19:58
سلام دختر 15 ساله که اسمتو نمی گی به ما:n06:
دوست داشتی یه دختر 30 ساله بودی؟ یا دوست داشتی یه دختر 10 ساله بودی؟ روانشناسو این حرفا رو ولش کن . خودت باید خودتو بسنجی . والا من هم نمی دونم چرا زنده ام:n02: با این سنت افکار فلسفی نکن . از من میشنوی از الان برای 5 سال آیندت برنامه بریز که وقتی 20 ساله شدی به آرزوهات رسیده باشی گلم:n16:
دیگه هم از این حرفا نزن . چون افکار شیطانیه . من فقط یه چیزی می گم اگه تونستی درکش کنی روحیتو بدست میاری:


به هرکی باختی ، به خودت نباز!!!!:n06:

larin
19-10-2013, 20:04
کارم از این چیزا گذشته مامانم می‌دونه ولی‌ فقط برای داداشم که برا درسش رفته قم ناراحته
من چند سال از بلوغم گذشته تو کلاسمون یا مدرسمون هیچکس دیگه‌ای مثل من نیست
نمیدونم نسبت به پارسال وضعم از نظر جسمی‌ بهتره ولی‌ حالمو هر کاری که می‌کنم خوب نمی‌شه همیشه
تو ذهنم این سواله که آخرش چی‌؟؟
الان می‌خندی باز می‌خوای شبا گریه کنی‌ دیگه
پس چرا نمیمیری آخرش همه باید بمیرن دیگه!

sara_program
19-10-2013, 20:13
ببین عزیزم وقتی گریه می کنی، یعنی یه دختر سراسر احساسی:n12: خدا خیلی دوستت داره که اینقدر احساستو قوی کرده . بهجای اینکه از این نعمت استفاده درست کنی افسرده شدی؟
من اگر جای تو بودم یه گلدون درست می کردم و یه لوبیا می کاشتم!!!!! از وقتی این لوبیا بذره و نکاشتیش باهاش حرف بزن. وقتی گیاه شد و بزرگ شد هم باهاش حرف بزن . ولی بهش محبت کن. براش گریه نکن . همین گلدون بعدا برات خیلی باارزش میشه. همون گلدون گوش شنواتری داره عزیزم:n16: من امتجان کردم اینقدر فاز میده . دیگه دلت نمیاد بخوریش:n02:
وقتی این لوبیا بزرگ شد تو هم از افسردگی در میای

نسیم.مجد
19-10-2013, 20:27
سلام من یه دختر ۱۵ سالم کسی‌ میتونه کمکم کنه؟؟؟
چند وقته احساس پوچی دارم نمیدونم باید چی‌ کار کنم مثل یه بچه‌ای که راهشو گم کرده احساس غوطه ور شدن دارم هر چقد دستوپا میزنم هیچکس منو نجات نمیده احساس می‌کنم به این دنیا تعلق ندارم احساس می‌کنم تنهای تنهام
مدرسمم تازه عوض کردم همین موضوع باعث شده هیچکس نخواد تو مدرسه ی جدید با من دوست بشه همه مسخرم می‌کنن روان شناس ۵،۶ جلسه رفتم ولی‌ اثر نداشت
واقعاً نمیدونم برای چی‌ زندم من به هیچ دردی نمیخورم احساس خنگی و دستپچلفتی بودن می‌کنم ازخودم از همه متنفرم هیچ کس نیست که من باهاش حرف بزنم مامانم خودش ناراحته نمی‌خوام بد ترش کنم
واقعاً چیزی هست که بتونه حال منو عوض کنه به جز مردن؟؟دارو‌های ضدّ افسردگی رو بدون نسخه میشه خرید؟؟شایدم یه اختلال یا چیز دیگه أیه؟؟

شما تعادل مواد شیمیایی مغزتون بهم خورده حتما باید پیش روانپزشک برین دارو هم سرخود مصرف نکین

V E S T A
19-10-2013, 20:36
سلام من یه دختر ۱۵ سالم کسی‌ میتونه کمکم کنه؟؟؟
چند وقته احساس پوچی دارم نمیدونم باید چی‌ کار کنم مثل یه بچه‌ای که راهشو گم کرده احساس غوطه ور شدن دارم هر چقد دستوپا میزنم هیچکس منو نجات نمیده احساس می‌کنم به این دنیا تعلق ندارم احساس می‌کنم تنهای تنهام
مدرسمم تازه عوض کردم همین موضوع باعث شده هیچکس نخواد تو مدرسه ی جدید با من دوست بشه همه مسخرم می‌کنن روان شناس ۵،۶ جلسه رفتم ولی‌ اثر نداشت
واقعاً نمیدونم برای چی‌ زندم من به هیچ دردی نمیخورم احساس خنگی و دستپچلفتی بودن می‌کنم ازخودم از همه متنفرم هیچ کس نیست که من باهاش حرف بزنم مامانم خودش ناراحته نمی‌خوام بد ترش کنم
واقعاً چیزی هست که بتونه حال منو عوض کنه به جز مردن؟؟دارو‌های ضدّ افسردگی رو بدون نسخه میشه خرید؟؟شایدم یه اختلال یا چیز دیگه أیه؟؟

به نظرم تو این سن شما باید یه هدف تو زندگی تون برای خودتون انتخاب کنید اگر زندگی تون یه هدف بزرگ داشته باشه این مسائل باعث ناراحتی تون نمی شه

مثلا اکثرا تو سن شما برای شغل و رشته آیندشون برنامه ریزی می کنن شما هم فکرتون رو مشغول مسائل حاشیه ای نکنید تو مدرسه سعی کنید دوستای

جدید پیدا کنید و برخوردی با هم کلاسی هاتون داشته باشین که دوستانتون جذب شما بشن.

این احساسی که دارین به خاطر عوض شدن مدرسه تقریبا برای سن شما طبیعیه ولی نباید اجازه بدین این احساس عمیـق بشه و مدت ها طول بکشه. زیاد به

رفتار های هم کلاسی هاتون توجه نکن چند سال بعد مطمئن باشین به خودتون می گین چه مسائلی پیش پا افتاده ای باعث ناراحتیم میشد..

شرایط و سن شما اقتضا می کنه که این احساس رو داشته باشین سعی کنید با شرایط جدید کنار بیاین از نظر روانی مشـکلی ندارین که بخواین تو این سن از

دارو استفاده کنید

larin
19-10-2013, 20:36
باشه لوبیا می‌کارم شاید اثر کرد خیلی‌ ممنون از راهنماییتون:n02:
من آناهیتا هستم و تنها امیدم به دوستم بود که به خاطر شرایط روحیم ولم کرد رفت
باید ببینم با این فکرای مسخرم به بیست سال میرسم یا نه:n03:
روانشناس گفت وضعت انقدرم بد نیست که روانپزشک بخوای

sara_program
19-10-2013, 20:56
ایول آناهیتا:n11:. من ناهیدم:n02: چه تصادفی:n16:
حتما با من از طریق پ خ در ارتباط باش . من شرایط بدتر از تو رو گذروندم . همین امسال هم گذروندم . ولی هرچی بود گذشت. تجربه من میگه به دوستای این دوره از سنت اعتماد نکن . دوست واقعی توی سن 20 به بالا پیدا می شه. الان با هیچکی صمیمی نشو وابسته هم نشو . فقط به من وابسته شو:n08:لوبیا همخیلی باحاله اسمشو گذاشتم لوبیا درمانی:n18:

MOHAMMAD2010
19-10-2013, 21:04
از من میشنوی از الان برای 5 سال آیندت برنامه بریز که وقتی 20 ساله شدی به آرزوهات رسیده باشی گلم

چقدر رویایی ..... !

larin
19-10-2013, 21:22
باشه حتما!:n01:
واقعاً حرفای شما به من روحیه داد فک کنم یکمشم به خاطر تنهاییم بود:n03:
من برنامه دارم می‌خوام دامپزشک بشم ولی‌ هیچ امیدی به آیندم ندارم اصلا یادم نمیاد به چی‌ امید داشتم از اول
وابسته که نه فقط یکی‌ پیداشه به من محل بذاره اقلا:n04:

sara_program
19-10-2013, 21:35
چقدر رویایی ..... !

مهم هدف داشتن توی زندگیه

sara_program
19-10-2013, 21:37
باشه حتما!:n01:
واقعاً حرفای شما به من روحیه داد فک کنم یکمشم به خاطر تنهاییم بود:n03:
من برنامه دارم می‌خوام دامپزشک بشم ولی‌ هیچ امیدی به آیندم ندارم اصلا یادم نمیاد به چی‌ امید داشتم از اول
وابسته که نه فقط یکی‌ پیداشه به من محل بذاره اقلا:n04:

تو خودت خودتو تحویل نمی گیری
این چه طرز حرف زدنه آخه دختر؟
خودتو سفت بگیر . بقیه کی باشن که بخوان تحویلت بگیرن یا نگیرن . تو باید اراده کنی و افتخار بدی که تحویلشون بگیری . کجای کاری؟:n18:

ehsan102
19-10-2013, 23:03
به پشتکار سنگتراش توجه کنید

چگونه وی سنگ به آن برزگی را می شکند و به آن شکل می دهد
او هر سنگ سختی را با تیشه می تراشد
ضربه اول حتی خراشی جزئی هم بر سنگ وارد نمی کند
اما او پشت سر هم صدها و یا هزاران ضربه می زند
حتی در مواقعی که حرکات او بیهوده به نظر می رسند دست از تلاش بر نمی دارد
زیرا می داند که اگر کسی فوراٌ به نتیجه نرسد معنی اش این نیست که پیشرفت نمی کند

پس او از زدن ضربه دست نمی کشد
زمانی فرا می رسد که سنگ دو نیم می شود
آیا فقط ضربه آخر مؤثر بوده است؟
البته خیرتلاش مستمر او نتیجه داده است

««آنتونی رابینز»»

-----------

اندکی صبر کن ، سحر نزدیکه

-----------

بساری از ما(بد حال) بودن را طبیعی می دانیم

اما برای خوشحال بودن باید دلیلی داشته باشیم

اما شما برای احساس خوشحالی به هیچ بهانه ای نیاز ندارید

می توانید هم اکنون تصمیم بگیریدکه خوشحال باشید

به این دلیل ساده که زنده اید، به این دلیل که چنین می خواهید.

لزومی ندارد که منتظر چیزی یا کسی باشید!

Reza Azimy_RW
20-10-2013, 13:00
ولی قرص و اینا 2 زار فایده نداره من 4 سال خوردم کتابهای اوشو رو بخون خصوصا رهایی از گذشته به شدت کمکت میکنه .... بدون اینکه متوجه بشی و سعی کنی تو اعتماد به نفس و همه چیزت تاثیر + میزاره
من تو این 4 سال پیش خودم میگفتم آخه کتاب و حرف زدنو که خودم میدونم چه کمکی میتونه به من بکنه ؟! ولی بعد از خوندن کتاب اوشو واقعا تاثیر بزرگی داشت
ولی خوب من داغون بودم ولی همیشه میخندیدم کسی منو داغون ندید هیچوقت :دی
البته همین الانم تعادل روانی درست درمون ندارم :دی

nelahe
20-10-2013, 13:11
من فکر می کنم اینجا موقع شوخی نیستشااا

ایشون در شرایطی باشن که مرز میان شوخی و جدی را تشخیص بدهند

Rhodes
20-10-2013, 13:35
دوست عزیز :n12: !! این حرفا چیه ... همه ما از این احساسا بعضی موقع ها بهمون دست میده.
هر کی یه جوری .... به یه دلیلی .. .

زیاد از این فکرا نکن ! همه چیز میگذره.یه روزی میرسه اصلا این روزا یادت نمیاد.

sara_program
20-10-2013, 18:20
ببین آناهیتا یهو مهم شدی:n02: الان دیگه حس دیشبتو نداری مطمئنم

تو الان واسه من خیلی کوچولووووویییی :n12: این حرفا رو ولش کن از رشتت بگو . چی می خونی؟

raana
20-10-2013, 19:49
دوستان لطف کنید بحث رو به حاشیه نکشید......[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ممنون[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]