***Spring***
05-01-2008, 02:43
از شریعتی
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
... نگارش : دکتر عبدالکریم سروش ...
... و مرگ شریعتی، چنان ناگهانی اتفاق افتاد و چنان ضربهای و شوکی به روحیهی همهی مبارزان، و خصوصاً بچههای مسلمان، وارد کرد که حقیقتاً قابل توصیف نیست. من در همان ایام در لندن بودم. مرحوم آقای مطهری و مرحوم آقای علامه طباطبایی هم در لندن بودند. یکی دیگر از علما نیز که شهرت کمتری دارد، به نام آقای کشفی، در لندن بود. ایشان هم از طایفهی فلاسفه بود و همهشان هماکنون به رحمت خدا رفتهاند...
...من کارت دانشجوییام همراهم بود و چون روی آن نوشته بود دکتر فلانی، آنها تصور کردند من طبیبم و اجازه دادند به سردخانه وارد شوم و همراه دوستان، به سردخانه وارد شدیم. در آنجا دو کشو بود. اوّلی را کشیدند تا جنازهی دکتر را به ما نشان بدهند. امّا در کشوی اوّل، جنازهی یک زن بود. کشوی بعدی را کشیدند که جسد مرحوم دکتر در آن بود. بسیار آرام خوابیده بود. من حقیقتاً کمتر چهرهی آرامی را اینچنین دیده بودم. موهای سرش تا روی شانههایش ریخته بود و فوقالعاده آرام خوابیده بود. آقای میناچی که همراه ما بود، جلو رفت و به دلیل این که وکیل بود و با پارهای از امور آشنایی داشت، کمی کوشید تا با دقت نگاه کند و ببیند که آیا زخمی یا آثار ضربهای یا چیزی بر روی بدن دکتر دیده میشود یا خیر؛ که حقیقتاً نبود. خیلی چهرهی معمولیای داشت. اصلاً گرفته نبود. درهم نبود. چشمهایش بر هم بود و در یک خواب ناز ابدی فرو رفته بود...
...جنازهی مرحوم دکتر به سوریه حمل شد. امّا در خیابانهای لندن، خبر دیگری بود. این کارهایی که عرض کردم، همه پشتصحنه انجام میشد. در خیابانهای لندن، انبوه عظیمی از دانشجویان و علاقهمندان مرحوم شریعتی اجتماع کرده بودند و تابوتی هم پیشاپیش آنها حرکت داده میشد. البته این تابوت خالی بود و جنازهی دکتر در آن نبود. عکسها و فیلمهایی از آن زمان در دست است که اگر ببینید، باز کاملاً مشخص است.....
یادداشت ناشر
در این مجموعه، نه سخنرانی از دکتر سروش آمده است. بلندترین گفتار این کتاب، سخنانی است با عنوان «شریعتی و پروتستانیسم»، که در دو نوبت، به مناسبت سالگرد درگذشت مرحوم دکتر علی شریعتی در خرداد و تیر ماه 1377 ایراد شده و در این کتاب نیز در دو قسمت آمده است. حجیم بودن این مقال، البته نشاندهندهی اهمیت محتوای آن نیز هست. دکتر سروش در این گفتار، «دنیوی کردن دین» را یکی از اهداف و آرمانهای روشنفکری دینی در سراسر جهان اسلام دانسته و به منظور بررسی و نقد حرکت فکری ـ علمی مرحوم شریعتی، که خود آن را نوعی «پروتستانیسم اسلامی» نامیده است، به تبیین ماهیت و پیآمدهای نهضت پروتستانی در جهان مسیحی پرداخته است و درکی از نسبت میان دین و دنیا را از منظر شریعتی، بازرگان، و در طی جریان اصلاحگری دینی به دست داده است و در پایان، با تأکید بر این که دین یا باید دنیوی دنیوی باشد، یا اخروی اخروی، و دینی که هم پروای دنیای آدمیان را داشته باشد و هم پروای آخرت آنها را (در عرض هم)، قرین توفیق نخواهد بود، تصریح میکند که گوهر دین، عبارت است از «تجربهی دینی» و دینداری، به معنای پرواز روح، معنادار شدن زندگی و آزادگی درونی است و این عروج معنوی، در دنیایی غیرآباد و دست به گریبان فقر و فلاکت میسر نمیشود. دنیا را عقلا اداره میکنند؛ نه به نام دین و نه با تکیه بر دین، امّا به خاطر امکان دین ورزیدن...
...در مقالهی «شریعتی و غرب»، مفهوم «غربزدگی» و رویکردهای مختلف به غرب و نتایج و آثار این رویکردها واکاویده شده و مشخصههای غربشناسی واضعان اصلاح «غربزدگی» و قائلان به تعبیر «بحران در تمدن غرب»، از جمله شخصیتپنداری، ماهیتاندیشی، جبرباوری، کلینگری و... برشمرده شدهاند و آنگاه، به عدم رغبت مرحوم شریعتی به دموکراسی و لیبرالیسم غرب، و در عوض، دلبستگی او به سوسیالیسم و نیز شباهتهای میان اندیشهی غربشناسی مرحوم شریعتی و مرحوم جلال آلاحمد پرداخته شده است. دکتر سروش معتقد است که لُبّ کلام شریعتی در باب غرب، تفکیک میان آثار تمدنی (تکنولوژی و فنآوری) و فرهنگ مغربزمین است؛ فرهنگی که سنتزدایی و هویتزدایی میکند و راهحلی که او پیش مینهد، برگرفتن اوّلی و پرهیز از بعدی، با بهرهگیری از راهبرد «بازگشت به خویشتن»، یعنی بازگشت به سنن و فرهنگ خویش است. آنگاه دکتر سروش به شرح و تبیین نکتهای که از نظر شریعتی مغفول مانده، یعنی «سیالیت هویت» پرداخته و با چنین رویکردی، بازگشت به خویشتن را در تعبیر صحیح آن، مورد توجه قرار داده است...
...گفتارهای دیگر این کتاب، به اندیشهی شریعتی در باب فلسفه، فلسفهی تاریخ، جهان جدید، و درسها و عبرتهای نهضت شریعتی اختصاص یافته است. دکتر سروش، در گفتار «شریعتی، حافظ زمانه»، با یادآوری این که هم حافظ و هم شریعتی، در اندیشه و پیشینهی ایرانیان ماندگار شدهاند، از کشف سرّ ماندگاری اینان و شباهتها و تفاوتهای شریعتی و حافظ سخن گفته است و نهایتاً کتاب با گفتار «از شریعتی» خاتمه یافته؛ گفتاری که در آن، دکتر عبدالکریم سروش، برای اوّلین بار، به ذکر جزئیات خاطراتی از ایام درگذشت مرحوم دکتر شریعتی پرداخته است و از دوستیها و دشمنیهای با او سخن گفته و مهمترین دستآورد مکتب فکری او را به نقد کشیده است...
... منبع : سایت گرداب ...
حجم : 1.6 مگابایت
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
... نگارش : دکتر عبدالکریم سروش ...
... و مرگ شریعتی، چنان ناگهانی اتفاق افتاد و چنان ضربهای و شوکی به روحیهی همهی مبارزان، و خصوصاً بچههای مسلمان، وارد کرد که حقیقتاً قابل توصیف نیست. من در همان ایام در لندن بودم. مرحوم آقای مطهری و مرحوم آقای علامه طباطبایی هم در لندن بودند. یکی دیگر از علما نیز که شهرت کمتری دارد، به نام آقای کشفی، در لندن بود. ایشان هم از طایفهی فلاسفه بود و همهشان هماکنون به رحمت خدا رفتهاند...
...من کارت دانشجوییام همراهم بود و چون روی آن نوشته بود دکتر فلانی، آنها تصور کردند من طبیبم و اجازه دادند به سردخانه وارد شوم و همراه دوستان، به سردخانه وارد شدیم. در آنجا دو کشو بود. اوّلی را کشیدند تا جنازهی دکتر را به ما نشان بدهند. امّا در کشوی اوّل، جنازهی یک زن بود. کشوی بعدی را کشیدند که جسد مرحوم دکتر در آن بود. بسیار آرام خوابیده بود. من حقیقتاً کمتر چهرهی آرامی را اینچنین دیده بودم. موهای سرش تا روی شانههایش ریخته بود و فوقالعاده آرام خوابیده بود. آقای میناچی که همراه ما بود، جلو رفت و به دلیل این که وکیل بود و با پارهای از امور آشنایی داشت، کمی کوشید تا با دقت نگاه کند و ببیند که آیا زخمی یا آثار ضربهای یا چیزی بر روی بدن دکتر دیده میشود یا خیر؛ که حقیقتاً نبود. خیلی چهرهی معمولیای داشت. اصلاً گرفته نبود. درهم نبود. چشمهایش بر هم بود و در یک خواب ناز ابدی فرو رفته بود...
...جنازهی مرحوم دکتر به سوریه حمل شد. امّا در خیابانهای لندن، خبر دیگری بود. این کارهایی که عرض کردم، همه پشتصحنه انجام میشد. در خیابانهای لندن، انبوه عظیمی از دانشجویان و علاقهمندان مرحوم شریعتی اجتماع کرده بودند و تابوتی هم پیشاپیش آنها حرکت داده میشد. البته این تابوت خالی بود و جنازهی دکتر در آن نبود. عکسها و فیلمهایی از آن زمان در دست است که اگر ببینید، باز کاملاً مشخص است.....
یادداشت ناشر
در این مجموعه، نه سخنرانی از دکتر سروش آمده است. بلندترین گفتار این کتاب، سخنانی است با عنوان «شریعتی و پروتستانیسم»، که در دو نوبت، به مناسبت سالگرد درگذشت مرحوم دکتر علی شریعتی در خرداد و تیر ماه 1377 ایراد شده و در این کتاب نیز در دو قسمت آمده است. حجیم بودن این مقال، البته نشاندهندهی اهمیت محتوای آن نیز هست. دکتر سروش در این گفتار، «دنیوی کردن دین» را یکی از اهداف و آرمانهای روشنفکری دینی در سراسر جهان اسلام دانسته و به منظور بررسی و نقد حرکت فکری ـ علمی مرحوم شریعتی، که خود آن را نوعی «پروتستانیسم اسلامی» نامیده است، به تبیین ماهیت و پیآمدهای نهضت پروتستانی در جهان مسیحی پرداخته است و درکی از نسبت میان دین و دنیا را از منظر شریعتی، بازرگان، و در طی جریان اصلاحگری دینی به دست داده است و در پایان، با تأکید بر این که دین یا باید دنیوی دنیوی باشد، یا اخروی اخروی، و دینی که هم پروای دنیای آدمیان را داشته باشد و هم پروای آخرت آنها را (در عرض هم)، قرین توفیق نخواهد بود، تصریح میکند که گوهر دین، عبارت است از «تجربهی دینی» و دینداری، به معنای پرواز روح، معنادار شدن زندگی و آزادگی درونی است و این عروج معنوی، در دنیایی غیرآباد و دست به گریبان فقر و فلاکت میسر نمیشود. دنیا را عقلا اداره میکنند؛ نه به نام دین و نه با تکیه بر دین، امّا به خاطر امکان دین ورزیدن...
...در مقالهی «شریعتی و غرب»، مفهوم «غربزدگی» و رویکردهای مختلف به غرب و نتایج و آثار این رویکردها واکاویده شده و مشخصههای غربشناسی واضعان اصلاح «غربزدگی» و قائلان به تعبیر «بحران در تمدن غرب»، از جمله شخصیتپنداری، ماهیتاندیشی، جبرباوری، کلینگری و... برشمرده شدهاند و آنگاه، به عدم رغبت مرحوم شریعتی به دموکراسی و لیبرالیسم غرب، و در عوض، دلبستگی او به سوسیالیسم و نیز شباهتهای میان اندیشهی غربشناسی مرحوم شریعتی و مرحوم جلال آلاحمد پرداخته شده است. دکتر سروش معتقد است که لُبّ کلام شریعتی در باب غرب، تفکیک میان آثار تمدنی (تکنولوژی و فنآوری) و فرهنگ مغربزمین است؛ فرهنگی که سنتزدایی و هویتزدایی میکند و راهحلی که او پیش مینهد، برگرفتن اوّلی و پرهیز از بعدی، با بهرهگیری از راهبرد «بازگشت به خویشتن»، یعنی بازگشت به سنن و فرهنگ خویش است. آنگاه دکتر سروش به شرح و تبیین نکتهای که از نظر شریعتی مغفول مانده، یعنی «سیالیت هویت» پرداخته و با چنین رویکردی، بازگشت به خویشتن را در تعبیر صحیح آن، مورد توجه قرار داده است...
...گفتارهای دیگر این کتاب، به اندیشهی شریعتی در باب فلسفه، فلسفهی تاریخ، جهان جدید، و درسها و عبرتهای نهضت شریعتی اختصاص یافته است. دکتر سروش، در گفتار «شریعتی، حافظ زمانه»، با یادآوری این که هم حافظ و هم شریعتی، در اندیشه و پیشینهی ایرانیان ماندگار شدهاند، از کشف سرّ ماندگاری اینان و شباهتها و تفاوتهای شریعتی و حافظ سخن گفته است و نهایتاً کتاب با گفتار «از شریعتی» خاتمه یافته؛ گفتاری که در آن، دکتر عبدالکریم سروش، برای اوّلین بار، به ذکر جزئیات خاطراتی از ایام درگذشت مرحوم دکتر شریعتی پرداخته است و از دوستیها و دشمنیهای با او سخن گفته و مهمترین دستآورد مکتب فکری او را به نقد کشیده است...
... منبع : سایت گرداب ...
حجم : 1.6 مگابایت