مشاهده نسخه کامل
: گروه پالت
پالت یکی از گروههای کاردرست این چند سال موسیقی ماست که تو سبک تلفیقی حرفای خیلی زیادی واسه گفتن داشته و داره ...
پالت گروهیه که واقعاً جاش تو موسیقیمون خالی بود ...
آلبوم آقای بنفش این گروه پارسال یه حس تازه و نویی به موسیقی ایران داد
توصیه میکنم هر کس آثار زیبای این گروه رو هنوز نشنیده، به نزدیک ترین سی دی فروشی مراجعه کنه و آلبوم آقای بنفش رو بخره
اعضای گروه رو در یک عکس چیدم کنار هم :
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برای آشنایی بیشتر با این گروه میتونید آهنگ هزار داستان یا A Thousand Tales رو که چند ماهیه در شبکه Pmc هم پخش میشه ویدئوش، گوش بدید ...
هزار داستان
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قاضیزاده، سمیه - این روزها مد شده است که به هر موسیقی قاطی و پاتی واژهء "تلفیقی" اطلاق شود و آخرش هم آدم در مقام شنونده نفهمد که چه به خوردش دادند..."تلفیقی" از آن کلماتی شده که به راحتی میشود آن را به دم دستیترین شکل ممکن به کار برد و هیچ کس هم دم نزند. اما در این میان اگر گروهی با علم به ژانرهای مختلف موسیقی و حرفهایگری در آنها دست به تلفیق بزند، میتوان ساعتها به موسیقیشان گوش داد و از آن لذت برد. طی سالهای اخیر گروههایی از جمله "رستاک" و "دارکوب" با همین سیستم توانستهاند به پیشرفتهای قابل توجهی دست پیدا کنند و البته که در دوسال گذشته پالتیها هم از این دستهاند.
1
به تماشاگرم احترام میگذارم
این هفته برج آزادی تهران میزبان گروه موسیقی تلفیقی پالت بود که هنوز البته برنامهشان تا چند شب دیگر ادامه دارد و گویا قرار است که تور دور ایرانشان هم به زودی برگزار شود که جای بسی شادی دارد.
مهمترین نکته در اجرای پالت سرزندگی و جوانی و البته تنظیمهای فوقالعادهشان است. نیازی نیست تا شما خیلی سرزنده و با انرژی باشید تا این کنسرت سرحال بیاوردتان بلکه پالتیها تمام تلاششان را به طرق مختلف در این راستا به کار میگیرند تا شما را با دلی خوش روانه خانهتان کنند.
صدادهی در پالت عملکرد بسیار خوبی دارد. اعضای اصلی پنج نفرند که در برخی قطعات تعدادشان ماکسیمم تا نه نفر هم میرسد اما برد صدایی که ایجاد میکنند بسیار بالاست. کما اینکه هفتهء گذشته به کنسرتی در یکی دیگر از تالارهای شهر رفته بودم که شصت نوازنده قطعات را مینواختند و از قضا ردیف اول هم نشسته بودم اما به هیچ عنوان صدادهی و البته ژوستنوازی آن گروه قابل مقایسه با اجرای اخیر گروه پالت نبود.
پالت به سبک بسیاری از گروههای خارجی پیش از اجرای قطعات داستانی دربارهء آنها با تماشاگرانش تعریف میکند مثلا اینکه "وقتی آن اول اولها گروه را راه انداختیم و اسمش پالت نبود این قطعه را ساختیم و بعدها که امین طاهری (درامز) به ما پیوست دیدیم که چقدر اجرای این قطعه جالب میشود" یا " در سانس قبل آقای بهمن فرمانآرا اینجا بودند و ما این قطعه را به ایشان تقدیم کردیم حالا نمیدانیم این قطعه را به چه کسی تقدیم کنیم، پس آن را به طراح صحنهمان تقدیم میکنیم... ببینید چقدر کارشان قشنگ است." این روش خاطرهسازی در اجرای زنده همیشه جواب میدهد چرا که تماشاگر احساس میکند خودش و حضورش در این اجرا دخیل بوده است. این روزها در علوم مختلف در دانشگاههای دنیا بسیار از سیستم "اینتر اکتیو"(تعاملی یا تعاملگرایانه) استفاده میشود و تصورم این است که این روش در کنسرتهای موسیقی هم جواب میدهد. پالتیها از تماشاگرشان میپرسند :"فکر میکنید الان چه قطعهای را میخواهیم اجرا کنیم؟" یکی از تماشاگران میگوید :"از سرزمینهای شرقی". خوانندهء گروه جواب میدهد :"ای بابا...مگر دقت نکردید که آن قطعه پیانو دارد...ما که اینجا پیانو نداریم!" تماشاگر دیگری میگوید :"من خودم میآیم برایتان پیانو میزنم"....دیالوگهایی از این دست بین اعضای گروه و تماشاگران، آنقدر فاصلهء میان سالن و استیج را کم میکند که تماشاگر ناخودآگاه خود را عضوی از این اجرا احساس میکند.
تصاویر همزمانی هم که از گوشه گوشهء شهر مناسب با ریتم اجرا در حال پخش است به حس کنسرت کمک می کند. همینطور لباسهای جوانانه و رنگ و وارنگ اعضای گروه که نمیگذارد چشم خسته شود.
2
مرغ همسایه
اول اینکه برای خودم بسیار بسیار متاسف شدم که تا به حال پایم به برج آزادی باز نشده بود و این بنای چشمنواز که در خود سالنهای متعددی را جای داده است را ببینم. از طرفی دیگر برایم جالب است که اکثر ما ایرانیها علاقمند تماشای آثار باستانی یا دیدنی کشورهای دیگر هستیم و فارغ از هزینهای که صرف می کنیم، چه برنامهریزیها که برای دیدن فلان برج و بارو میکنیم تا مبادا دیدن آن را از دست داده باشیم و جلوی دوستانی که پیش از ما به آنجا رفتهاند کنف شویم. اما تماشای نماد شهرمان را در مرکزیت آن به راحتی از دست میدهیم و به میدان آزادی خودمان که میرسد یادمان میفتد که ای وای اینجا چقدر آلوده است و اصلا از اساس قید تماشایش را میزنیم. اما باور کنید که برج آزادی هیچ کم از برجها و طاق نصرتهای دیگر کشورها ندارد و مطمئن باشید که تماشایش حداقل برای یک بار میارزد.
نکتهء دیگری که باید بگویم دربارهء سالن "مولتی ویژن" این مجموعه است که کنسرتها هم در همانجا برگزار میشوند. سالنی بسیار حرفهای با شیب استاندارد یک سالن که کاملا برازندهء مکانی برای اجرای کنسرت، تئاتر، نمایش فیلم و از این دست است و از سویی دیگر اکوستیک آن عالی است و قابل مقایسه با سالنی همچون رودکی. گنجایش سالن حدود سیصد نفر است که همین تعداد اندک صندلی در مقایسه با سالن همایشهای برج میلاد، سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی یا تالار وحدت باعث میشود که فضای گرم و صمیمانهتری موقع اجرای برنامهها در آن حکمفرما شود. همکاری پرسنل سالن هم با تماشاگران توامان با آرامشی که در برخوردشان دارند بسیار خوب است.
منبع: خبرآنلاین
واقعا فوق العادست
من تازه یه ماه پیش البومشون گوش کردم که عالی بود به خصوص مثلث ، باز باران ، خسرو و شیرین ، هزار قصه و از سرزمین های شرقی
هر چند البومش پارسال اومده ولی بهترین البومی بوده که امسال گوش کردم
سبک تلفیقی به دلنشین ترین حالت تولید و اجرا کردن
sir12011
25-08-2013, 11:50
حرف ندارن...
گروه پالت؛ پدیده یا اغراق؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فرهنگ > موسیقی - همشهری جوان نوشت:
موج «پالت»، خیلی قبلتر از انتشار «آقای بنفش» راه افتاده بود. آلبومی که با وجود کمترین تبلیغات، توانست فروش خوبی داشته باشد و حالا کاری کرده که همه بلیتهای اولین کنسرت رسمی این گروه (بعد از انتشار آلبومشان)، ظرف سه سوت واقعی به فروش بروند.
«موج» پالت، به قول فعالان حوزه موسیقی، گرفته و به نظر میرسد پس از مدت زیادی بالاخره بازار موسیقی شاهد تولد پدیدهای جدید است. پدیدهای که کنسرتهایش سرشار از خلاقیتهای فردی و گروهی است و همین باعث شد خیلیها اعتقاد داشته باشند که کنسرتهای این گروه، سوای موسیقی جاندار و پرانرژیاش، به خاطر این خلاقیتها و ظریفکاریهاست که مورد توجه قرار گرفته است، اما در مقابل عدهای نیز نسبت به نوع موسیقی ارائه شده از سوی این گروه انتقادات تندی دارند و معتقدند موسیقی آنها جرقهای بیش نیست و «جو» راه افتاده در جامعه و تبلیغات اغراق شده دهان به دهان درباره آنها، باعث شده اسم این گروه به این سرعت در جامعه بپیچد. همین دو نگاه متفاوت باعث شد تا سراغ «پالت» برویم.
خلاقیت
فقط صدا نیست که میماند
استفاده درست از یک «Art Director» / کارگردانی هنری در کنسرتهای داخلی، اتفاقی است که معمولاً چندان جدی گرفته نمیشود و حتی بزرگان پاپ هم ترجیحشان این است که به جای یک کنداکتور جذاب و سرشار از ایده، در بهترین حالت ویدئوها و کلیپهای خوشرنگ و لعاب را در کنسرتهایشان پخش کنند تا همچنان تأکید مطلق روی آقای ستاره باشد.
خیلیها از یک کنداکتور جذاب و دکوری پرهیجان حتی میترسند و آن را رقیب خود در بیشتر دیده شدن میدانند! در کنسرت «پالت» برای لحظه به لحظه برنامه، وقتها صرف شده بود. نورپردازی به قدری برنامهریزی شده بود که در زمان تکنوازی نوازنده، فقط شاخه نور بالا سر همان نوازنده، روشنایی مطلق سالن بود و رنگ بندی دکور هم بنا بر قطعه مورد نظر تغییر میکرد. ولههای تصویری مطابق با حال و هوای موسیقی گلچین شده بود و رنگارنگی فضا (اعم از رنگ لباس خواننده و اعضای گروه و رنگبندی نورپردازی و ولهها) باعث میشد همینطور فضا به سمت لطافت و انرژی مثبت سوق داده شود.
بداههها
فدات...
اواخر بهمن ماه سال گذشته بود که «پالت» در جشنواره هفته موسیقی تلفیقی روی صحنه رفت و در اوایل اجرا، برق سالن رفت. گروه روی صحنه بود و ملتی که هاج و واج به آنها نگاه میکردند، اما آنها نه تنها دست و پایشان را گم نکردند، بلکه توانستند با بداههها و صحبتهای جالب و شیرین، جو سالن را عوض کنند و کاری کردند که آن بخشی که در سالن برق نبود و اعضا فقط در حال سعی کردن برای مشغول کردن حاضرین بودند، یکی از بهترین خاطرات بینندههای آن برنامه باشد.
هفته قبل در برج آزادی هم دقیقاً این اتفاق افتاد و کوچک بودن سالن باعث شده بود که بازار بداههها و طنازیهای حاضرین داغ داغ باشد یکی از آن وسط با «سبیلتو عشق است» داد همه را در میآورد و اعضای گروه هم به جای دستپاچگی با گفتن بداهههایی مثل «فدات...!» نزدیکی حاضرین و گروه و صمیمیت یک برنامه جوان پسندانه را بیشتر و بیشتر میکردند.
تکامل
هدف ما جلب رضایت شماست
فرآیند موفقیت یک گروه موسیقی در ایران، فرآیندی عجیب و معمولا محکوم به شکست است. گروههای موسیقی در فضای رقابتی این روزها معمولاً نتیجهای جز از هم پاشیده شدن تدریجی و اعلام استقلال اعضایش و در ادامه مرگ تدریجیشان، ندارد.
امثال «دنگ شو» و «اوهام» نمونههایی برای این ادعا هستند، اما این روند تا این لحظه برای «پالت» اتفاق نیفتاده.
آنها در همه شاخصههای کاریشان یک نماینده دارند. همیشه و تحت هر شرایطی باید گروهی تصمیم بگیرند و به هیچ وجه حاضر به اجرای برنامه در سالنهای بزرگ نیستند. اعتقاد دارند که باید نفس به نفس مخاطبشان باشند تا بتوانند «پروفورمنس» مورد نظرشان را ارائه دهند. همه اعضا روی سن وظایف و شرح فعالیتی مدون و اصولی دارند و صدای هیچ کدام از سازها هم نسبت به آن یکی بالاتر گرفته نمیشود. آنها حتی رنگ لباسهایی را هم که قرار است روی سن بپوشند، با هم قبل از اجرا چک میکنند تا آن هارمونی بصری بینندهشان را بتوانند به خوبی تأمین کنند. همه این اصول، علاوه بر جلب رضایت و اطمینان مخاطبان برنامه، در انعکاس خبری برنامه نیز تاثیرات فراوانی دارد و باعث میشود که بلیتهای برنامه تمدیدی نیز در عرض کمتر از سه ساعت به فروش برود.
تنوع
با ما تفاوت را احساس کنید
قرار است یک موسیقی تلفیقی بشنویم. «تلفیق» نه به معنای که تاکنون شنیدهایم. موسیقیای که در نوع سازبندیاش، همه جوره حواسش به همه چیز و همه سبک هست. آذری و کردی و خراسانی میزند و سعی دارد همه جوره در همه این بخشها سنگ تمام بگذارد. نوع پرداختش به این قبیل آثار هیچ فرق با بقیه ندارد که هیچ، انرژی و هیجان اعضای گروه در این قبیل مواقع بیشتر و جدیتر هم هست.
مهدی ساکی میآید و «مثلث» را با شور و هیجانی میخواند که همه سالن برایش سر پا دست میزنند. حتی خود امید نعمتی هم با عکسالعملهای فانتزی، تعجبش را از این اجرای بینظیر نشان میدهد. با چشمهای متعجب تماشاچیها را نگاه میکند و بعد از آنها میخواهد بیشتر و بیشتر برای همگروهیاش دست بزنند. اینها یعنی تفاوت، یعنی تعامل و یعنی همه خصایص مختص یک گروه که همه قابلیتهای لازم را برای تبدیل شدن به یک پدیده داراست. پدیدها ی که عمدتا در سالهای گذشته بارها و بارها شاهد و ناظر تولدشان بودهایم ولی به مرور و با گذشت زمان، دلایل و عوامل مخالف باعث شده آن مسیر درست از سوی آنها طی نشود و همین باعث فقر محتوایی آثار کنونی بازار موسیقی کشور شده است.
منبع: خبرآنلاین
به نظر من در حال حاضر و با توجه به روحیه کنونی ایرانی اگر گروه یا حتی فردی بتونه سه مولفه زیر را با هم رعایت کنه میتونه فوق العاده موفق باشه.
جامعه کنونی پر است از تناقضهایی که همه دچارشیم. یه آهنگی میطلبه که جدی باشه اما نه اونقدر که بخواد ما را پرت کنه تو دنیای مزخرف جدی
شوخ باشه اما نه اینکه به لودگی بزنه
ایرانی باشه یعنی مال خودمون اما نه دیگه اونقدر سنتی که همه را یاد کاشی و فرش دستی و هزاردستان بندازه.
مخاطب کنونی داخل ایران فعلا همه اینها را با هم میخواد. یعنی باید این احساس را حتما بکنه که کار مهمی را داره گوش میکنه تا مبادا برای خودش به سطحی بودن متهم بشه.
دیگه اینکه حالش از همه این آهنگهای مثلا واقعی و عاشقانه که خلاصش اینه که یکی حال یکی را گرفته خسته شده و میخواد در کل شاد باشه و این طنزی که به نظر من به هجو ملایم میزنه را "پالت" داره.
استفاده از لهجه در اجراها و مضمون ترانه ها و حتی نوع سازبندی جملات این روانی و طنز ملایم را به خوبی القا میکنه.
اما عنصر دیگه که خیلی مهمه و زیاد به نظر نمیاد اما تا دلتون بخواد در این موسیقی به گوش میخوره ایرانی بودن و حتی گاهی سنتی بودن آهنگهاست.
آهنگ اول آلبوم اشعار و حتی خیلی جاها ملودی شباهت فوق العاده ای با آلبوم "یادگار دوست" شهرام ناظری داره. گوش کنید:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یا مثلا آهنگ "خسرو و شیرین" نام یکی از گوشه های آوازی سنتی هست که اتفاقا خیلی هم سنتی اجرا شده. و بعدش هم که تصنیف معروف قدیمی "آتشی در سینه دارم" به آهنگسازی مرتصی نی داوود که اولین بار توسط قمر الملوک وزیری خونده شده.
و سوال مهم آیا این گروه با موسیقی اش یک موج است یا ماندگار خواهد بود؟
بستگی دارد. به چی؟
به اینکه چقدر به تغییر و تحولات و نیازهای روحی مردم و جامعه آشنا باشند و بتونن اونو در آهنگهاشون نشون بدن. و البته خودشون هم دچار انحراف از این مسیر نشوند.
MOHAMMAD2010
19-09-2013, 11:38
اینجا منظورش چیه ؟
تو ،منِ قلبت همش خون
تو ،منِ قلبت یک مَن خون
اینجا منظورش چیه ؟
تو ،منِ قلبت همش خون
تو ،منِ قلبت یک مَن خون
اگر اشتباه نکنم اینجا میگه "دمینه" که اگر درست یادم باشه معنیش "در میان" هستش :)
MOHAMMAD2010
19-09-2013, 15:40
اگر اشتباه نکنم اینجا میگه "دمینه" که اگر درست یادم باشه معنیش "در میان" هستش :)
راستم میگی ها ! من اینو از تو اینترنت پیدا کردم اشتباهه
-----------------
تو این آهنگ لحجه اصفهانی هم داره ؟ :n02:
راستم میگی ها ! من اینو از تو اینترنت پیدا کردم اشتباهه
-----------------
تو این آهنگ لحجه اصفهانی هم داره ؟ :n02:
نه عزیز سبزواریه ، اما خوانندش مهدی ساکی بندرعباسیه ، یه بخشاییشم که عربی میخونه :)
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.