مشاهده نسخه کامل
: نظر شما درباره ی اوتانازی (مرگ آسان، مرگ انتخابی) چیست؟
سلام.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نظر شما درباره ی اوتانازی (پارسی: مرگ آسان، مرگ انتخابی) چیست؟
تعریف: اوتانازی که در پارسی مرگ آسان، به مرگ و یا مرگ انتخابی نام نهاده شده؛ شرایطی است که در آن، بیمار بنا به درخواست خودش به صورت طبیعی و آرام بمیرد. این شرایط معمولاً در بیماریهای سخت یا دردناک یا درمانهای طولانیمدت و ناامیدکننده پدید میآید.
آیا با چنین مرگی برای خود و یا بستگان خود موافق هستید؟ (آری یا خیر پاسخ ندهید و لطفا با دلیل بفرمایید)
اگر پاسخ شما آری است، در چه زمانی و برای چه بیماری هایی چنین مرگی را می پذیرید؟
نکته : بحث فلسفی ، حقوقی، علمی ، پزشکی بلامانع است ( به طور استثنا ) - بحثهای مذهبی هم ممنوع هست و پست پاک خواهد شد.
SNOW PATROL
12-07-2013, 20:39
به نظر بنده اگر فرد درحال درد کشیدن باشه
و خودش بخواد مشکلی نداره ..
ولی اگر درد نکشه و صرفا به خاطر مشکلات روحی باشه مخالفم
TAPATALK
متاسفانه باید بگم که موافقم ...
الان من دارم توی همچین شرایطی زندگی میکنم ... مادر بزرگم که دیگه سنی ازش گذشته متاصفانه پاش سیاه کرده ... درد میکشه .. ولی میگن ببریم اتاق عمل شاید بیرون بیاد شاید نیاد ... بنده خدا میترسه که بیرون بیاد !! میگه بدون پا چی کار کنم ...
خیلی سخته .
مادرم و خاله هام هر روز میرن پیشش و کلا زندگی 5-6 تا خانواده ریخته به هم ....
من شخصا همچین کاری رو میکنم ...
sayanermia
12-07-2013, 21:06
این قضیه درسته که برای خود بیمار مناسب و شاید راهی برای متوقف کردن عذاب بیشتر فرد باشه ، ولی روی دیگر سکه هم هست. زمانی که بستگان نزدیک و افراد نزدیک وجود دارند. خیلی درک بالایی می خواد که قبول کنند فرد مورد نظرشون با مرگ آسان زودتر از جمعشون بره ، ولی واقعا به نظرم اگر فقط خود شخص بیمار مد نظر باشه کاملا موافقم...
من که به گزینه سوم رای دادم
گرفتن جان یک انسان در هر شرایطی کار ساده ای نیست . اگر هم اون فرد از نزدیکان آدم باشد که انتخاب خیلی سخت تر میشه.
شاید خیلی هامون اینجا بگیم اگه دیدیم زجر میکشه یا اگر دیدیم براش بهتره , تصمیم میگیریم که یک مرگ آرام رو برای اون انتخاب کنیم .
ولی به نظرم تا موقعی که انسان توی اون شرایط قرار نگیره نمیتونه کاملا حس کنه که چه جو و فشار سنگینی بر روی دوش آدم قرار میگیره .
این که شما بخواین تصمیم گیرنده ادامه یا پایان زندگی یک فرد بیمار باشین کار خیلی سختیه ... بسته به شخصیت و قدرت تحمل فرد روی تصمیم تاثیر مستقیم داره .
من که اصلا نمیتونم انتخاب کنم ... همین الان هم که به این پرسش پاسخ میدم نمیدونم که میتونم همچین شرایطی رو تحمل کنم یا نه !
دیگه چه برسه به این که انسان در همچین شرایطی قرار بگیره .
در هر صورت امیدوارم که کسی توی همچین شرایط سختی گرفتار نشه ... هر چند که فقط در حد همون حرف و آرزو باقی میمونه و خیلی ها همچین شرایطی رو تجربه کردن و خواهند کرد.
MasterGeek
12-07-2013, 23:17
به نظر من شرایط خیلی پیچیده است. مسئله اینه که تصمیمگیری در یک زمان نیست بلکه تصمیمگیری راجع به یک چیز دامنهدار هست. انسان از طرفی در رنج و عذاب خودش تبدیل به درد میشه هم برای خودش هم برای اطرافش اما از طرف دیگه انسان موجودی هست بسیار قابل انعطاف. واقعا رسیدن به یک تصمیم درست ممکن نیست. چالشهای منطقی، فلسفی، روانی، حقوقی و اجتماعی زیادی در این مسئله دخیلی هست که با اهم از جهات مختلف در تناقض هستند!
ملا نصرالدین
13-07-2013, 00:34
در شرایط خاص برای بیماری های خاص کاملا موافقم
الان پدربزرگ همسرم الزایمر داره...90 سالشه.هیچ کدام از اطرافیانش را نمیشناسد.منزلشان را نمیشناسد.حتی تصویر خودش را در اینه نمیشناسد.گاهی فکر میکند میز و صندلی ادم هستند!!!و خودش را خراب میکند.زندگی خودش و بچه هایش جهنم شده...توی خانه نشسته یکسره با همه دعوا میکند که من را ببرید خانه ی خودم!!!نمیذاره پوشک تنش کنند!...واقعا زنده بودن این ادم چه فایده ای دارد
شوهر خاله ی من حدودا 90 سالشه.نه چیزی میبیند.نه میتواندبنشیند یا راه برود.نه میتواند چیزی بخورد.حرف هم نمیتواند بزند...خودش را خراب میکند...فقط نفس میکشد....
راستی توی ایران این کار انجام میشه؟
راستی توی ایران این کار انجام میشه؟
خوشبختانه یا متسفانه خیر.
در سرتاسر جهان شاید چیزی حدود ده تا کشور به طور رسمی هومرگ رو به تصویب قانون رسونده اند.
(به عبارتی کشورهایی که دین محور هستند اجازه ی چنین کاری رو نمیدهند )
MasterGeek
13-07-2013, 01:28
فرض کنین تکنولوژیای داریم موسوم به Amber که فرد داخلش قرار میگیره و یه جورائي فریز میشه! در این صورت فردی که آلزایمر داره و تقریبا میشه گفت هویت حتی انسانی خودش رو از دست داده کدوم رو ترجیح میدین؟ اوتانازی یا Amber؟
بهرحال ممکنه در آینده برای این مسئله راهحلی پیدا بشه. حتی ممکنه در اون آینده هیچکدوم از نزدیکان فرد نباشند. تصمیم برای کشتن (خودخواسته/خودناخواسته) فرد میشه به راحتی انجام بگیره؟
Reza Azimy_RW
13-07-2013, 12:19
به نظر من واسه مردنت دیگه خودت تصمیم بگیری کسی دخالت نکنه اصلا ربطی هم به کسی نداره
Saeed Dz
13-07-2013, 13:53
گرفتن جان یک انسان در هر شرایطی کار ساده ای نیست . اگر هم اون فرد از نزدیکان آدم باشد که انتخاب خیلی سخت تر میشه.بهزاد جان دیگران این انتخاب رو نمیکنن بلکه برای بیماری های سختی که نتیجه ی اون مشخصن در پایان مرگ هست این انتخاب به درخواست خود بیمار انجام میشه. با این موضوع کاملن موافق هستم و به گزینه بله رای دادم.
Arash4484
13-07-2013, 14:50
فرض کنین تکنولوژیای داریم موسوم به Amber که فرد داخلش قرار میگیره و یه جورائي فریز میشه! در این صورت فردی که آلزایمر داره و تقریبا میشه گفت هویت حتی انسانی خودش رو از دست داده کدوم رو ترجیح میدین؟ اوتانازی یا Amber؟
بهرحال ممکنه در آینده برای این مسئله راهحلی پیدا بشه. حتی ممکنه در اون آینده هیچکدوم از نزدیکان فرد نباشند. تصمیم برای کشتن (خودخواسته/خودناخواسته) فرد میشه به راحتی انجام بگیره؟
یکی اینکه شخص آلزایمری در موقعیت انتخاب اوتانازی نیست،
دیگری اینکه ببینید یکم عملگرا و در دنیای واقعی بررسی کنیم، ایده های مفهومی یا بسیار گران و با نتیجه نامعلوم برای یک فرد دچار سرطان پیش رفته در تمام بدن که بتوصیه پزشکش داره موادمخدر مصرف میکنه تا یادش بره درد روزهای پیشروی مرگش رو ، بدرد نمیخوره.
اوتانازی تعریفش بنظر من به این شکل واضحتره: درخواست بیمار رو به مرگ قطعی، با استفاده از سیستم پزشکی برای مرگ آرام و بدون درد.
منظور: اوتانازی ناتوانان، کشتن از سر دلسوزی ، کمک به خودکشی و... نیست.
اینها به موازات اوتانازی مطرحند ولی هرکدام یک تعریف و وضعیتند.
اوتانازی تعریفش بنظر من به این شکل واضحتره: درخواست بیمار رو به مرگ قطعی، با استفاده از سیستم پزشکی برای مرگ آرام و بدون درد.
منظور: اوتانازی ناتوانان، کشتن از سر دلسوزی ، کمک به خودکشی و... نیست.
اینها به موازات اوتانازی مطرحند ولی هرکدام یک تعریف و وضعیتند.
این تعریف قطعن بهتره.. شاید افرادی که نمیدونن در مورد اوتانازی چه موضعی بگیرن همین سه کلمه ی بولد بتونه کمکشون کنه!
MasterGeek
13-07-2013, 15:01
من با مرگ خودخواسته مشکلی ندارم (بخصوص از دید عملگرائی که شما میگید) ولی اغلب نمونههائی که دوستان آوردند بحث طلب مرگ برای نزدیکان بود که شرایط بدی دارند. در ضمن این تصمیم خیلی خیلی خیلی خصوصی هست و تصمیم راحتی هم نیست حتی برای کسی که درد میکشه (باز منظورم بعضی تعارفات هست که اکثر افراد مسن دارند...)
من با مرگ خودخواسته مشکلی ندارم (بخصوص از دید عملگرائی که شما میگید) ولی اغلب نمونههائی که دوستان آوردند بحث طلب مرگ برای نزدیکان بود که شرایط بدی دارند. در ضمن این تصمیم خیلی خیلی خیلی خصوصی هست و تصمیم راحتی هم نیست حتی برای کسی که درد میکشه (باز منظورم بعضی تعارفات هست که اکثر افراد مسن دارند...)
منم با روش داوطلبانه موافق هستم. روش غیرداوطلبانه ( تصمیم گیری دیگران برای بیمار ) به نظر بنده زیاد معقول نیست. البته شرایطی هست که باید بررسی بشه.
گاهی وقتا بیمار آنقدر وضعش وخیمه که حتی نمیتونه بیان کنه که داوطلب برای اوتانازی هستش ، مثلن فرض کنید بیمار مریضی دردناکی داره ولی نمیتونه ارتباط برقرار کنه با دیگران که درخواست اوتانازی کنه. با این حساب کسانی که میخوان برای انجام یا عدم انجام اوتانازی برای این بیمار تصمیم بگیرن با دو راهی مواجه هستن. ولی معقولانه تر اینه که اوتانازی به روش داوطلبانه فقط انجام بشه حتی اگر که مطمئن باشیم اگه بیمار قدرت تکلم داشت خودش این درخواست رو میداد.
گاهی وقتا هم بیمار حتی خودش میتونه تکلم داشته باشه و درخواست اوتانازی بده ، ولی درخواستی نمیده ؛ حالا فرض کنید دیگران از سر دلسوزی یا عوامل دیگه میان براش تصمیم گیری میکنن و درخواست اوتانازی میدن ( بدون اینکه خود بیمار مطلع باشه ).
در هرصورت ما در جایگاهی نیستیم که برای جان انسانهای دیگر تصمیمی اتخاذ کنیم.
من به گزینه نمیدانم رای دادم چون نمیتونم تصمیمم رو توی چنین موقعیتی برای دیگران پیش بینی کنم.
اگه برای مرگِ خودم باشه قطعا موافقم، و مانعی نمیبینم (البته با بررسی جوانب) اما مرگ دیگران (از اون بدتر، نزدیکان آدم) مسئله ساده ای برای تصمیم گیری نیست. فکر میکنم به احتمال زیاد، اگه فرد رو در حال عذاب کشیدن ببینم با مرگ اون هم موافق باشم. اما کاملا مطمئن نیستم.
اون قضیه فریز کردن هم که MasterGeek گرامی مطرح کردید، به نظرم هیچ گونه ارتباطی با کشتنِ فرد نداره. در اون حالت فرد به هیچ عنوان نمیمیره و اتفاقا شانس خیلی زیادی داره که بعدا به زندگی ادامه بده. شاید حتی بهترین راه نجاتِ فعلی باشه.
MasterGeek
13-07-2013, 17:08
گاهی وقتا هم بیمار حتی خودش میتونه تکلم داشته باشه و درخواست اوتانازی بده ، ولی درخواستی نمیده ؛ حالا فرض کنید دیگران از سر دلسوزی یا عوامل دیگه میان براش تصمیم گیری میکنن و درخواست اوتانازی میدن ( بدون اینکه خود بیمار مطلع باشه ).
در هرصورت ما در جایگاهی نیستیم که برای جان انسانهای دیگر تصمیمی اتخاذ کنیم.
من در این رابطه بیشتر جنبههای فرضی و تئوریک رو بحث میکنم و بیشتر ازون جایگاه اظهار نظر میکنم. به همین خاطر در مورد کسی که حتی نمیتونه مسئله رو بیان کنه به این راحتی نیست. اصولا مفهوم درد کشیدن یه مقولهی توصیفی و گنگ هست. انسان به طور فیزیولوژیک بسیار تطبیقپذیر هست. افراد زیادی هستن که وقتی در یک ترومای دائم قرار میگیرند بعد از مدتی به وضع موجود عادت میکنند. باید بپذیریم که دید اونها با دید اطرافیان فرق میکنه چون جهان اونا فاصلهی زیادی با جهان اطرافیان پیدا کرده. بنابراین در چنین حالاتی هم به نظر من فقط و فقط باید به تصمیم خود شخص مراجعه بشه نه قضاوت اطرافیان.
از طرفی عملیتر یک نمونهی خوب استیون هاوکینگ هست. و یه نمونهی دیگه تکنولوژیهای fMRI که پژوهشگران در شرف تکنیکهائی هستن که بشه مغز و رویا رو خوند به نظر من هرچند باز پیچیدگیهای زیادی دراین مسئله هست اما تصمیم برای مرگ و حق حیات که پایهای ترین حق قابل تصور هر فرد هست فقط و فقط باید توسط خود فرد بیان بشه و تا حد امکان بدون ابهام باشه. به همین خاطر من به نمیدونم رای دادم.
اون قضیه فریز کردن هم که MasterGeek گرامی مطرح کردید، به نظرم هیچ گونه ارتباطی با کشتنِ فرد نداره. در اون حالت فرد به هیچ عنوان نمیمیره و اتفاقا شانس خیلی زیادی داره که بعدا به زندگی ادامه بده. شاید حتی بهترین راه نجاتِ فعلی باشه.
من قصدم از بیان اون قضیه نشون دادن چالش حقوقی-اخلاقی قضیه بود نه بحث عملی. خواستم بگم ما (اطرافیان) خیلی راحت نمیتونم «آخر راه» رو قضاوت کنیم....
درود
با تعریف جدید آرش خان درک قضیه و مفهومش راحت تر و بهتر شد . ولی برای قسمت تصمیم گیری برای ادامه یا پایان زندگی یک فرد حتی با وضع وخیم من نمیتونم تصمیم بگیرم .
واقعا سخته آدم در همچین شرایطی قرار بگیره که بخواد برای نزدیکان خودش انتخاب این چنینی داشته باشه .
اگه تصمیم دو طرفه و با رضایت هر دو باشه بهتره ... مگر این که بیمار توی کما باشه یا این که به هیچ وجه نتونیم با اون ارتباط برقرار کنیم .
اون موقع میشه روی نظر یک شخص اتکا کرد .
این که بیمار اطلاع نداشته باشه و در پشت پرده همچین عملی انجام بشه رو اصلا نمیپسندم ... به نظرم یک جورایی خیانت به حساب میاد.
shabe.saket
14-07-2013, 12:04
Me
بشر صلاحیت اظهار نظر در این مورد را ندارد
مگر تو جان بخشیده ای که جان بگیری؟
حیات کسی به این سادگی است که تصمیم بگیری بمان را بمیر
کی آفریده ای که بمیرانی؟
با حذف آرام افراد مریض، با درخواست شفاف خود فرد، کاملآ موافقم.....
ولی اینکه کسی برای کس دیگر تصمیم بگیرد که بمان یا بمیر کاملآ مخالفم...
در شرایط خاص برای بیماری های خاص کاملا موافقم
الان پدربزرگ همسرم الزایمر داره...90 سالشه.هیچ کدام از اطرافیانش را نمیشناسد.منزلشان را نمیشناسد.حتی تصویر خودش را در اینه نمیشناسد.گاهی فکر میکند میز و صندلی ادم هستند!!!و خودش را خراب میکند.زندگی خودش و بچه هایش جهنم شده...توی خانه نشسته یکسره با همه دعوا میکند که من را ببرید خانه ی خودم!!!نمیذاره پوشک تنش کنند!...واقعا زنده بودن این ادم چه فایده ای دارد
شوهر خاله ی من حدودا 90 سالشه.نه چیزی میبیند.نه میتواندبنشیند یا راه برود.نه میتواند چیزی بخورد.حرف هم نمیتواند بزند...خودش را خراب میکند...فقط نفس میکشد....
راستی توی ایران این کار انجام میشه؟
حالم بد شد
آن موقعی که همه ما تازه بدنیا آمده بودیم و چشممان بسته بود
کاری جز خراب کردن بلد بودیم؟
صدای جیغمان و گریه مان خواب را از سر پدر و مادرمان نبرد؟
آنها برای اینکه تب ما را پایین بیاورند تا نمیریم، شب ها را تا صبح بیدار ننشسته اند؟
حالا زندگی بچه ها بخاطر کهن سالان جهنم شده؟
کهن سالی که پوشاک که سهله، کهنه ما را هزاران بار شسته.....
oh God.....
نظرات موافق و مخالف زیادی بود و من تصمیم گرفتم دیدگاه یک فیلسوف معروف اخلاق را هم که بصورتی روان و داستانی گفته است را با شما به اشتراک بگذارم، دوستانی که دیروز در گفتگو شرکت نکرده اند یا حتی طرفین آن گفتگو اگر دوست داشتند می توانند پس از خواندن این مقاله دیدگاه های خود را در اینجا بگویند و گفتگوی دیروز را اینجا ادامه دهند
----- در 21 دسامبر، پزشکی ایتالیایی به نام ماریو ریشیو دستگاه تنفس مصنوعی پیرجیورجیو ولبی را قطع کرد. این دستگاه او را زنده نگه داشته بود. ولبی که معلول و دچار بیماری تحلیل عضلانی بود، برای کسب حق مردن مبارزهی ناکامی را در دادگاههای ایتالیا پشت سر گذاشته بود. پس از آن که ریشیو داروی مسکن را داد و دستگاه تنفس مصنوعی را خاموش کرد، ولبی سه بار گفت «از شما متشکرم»، به همسرش، دوستانش و به پزشکش. چهل و پنچ دقیقهی بعد او فوت کرد.
درخواست ولبی برای مرگ، پوشش گستردهای در جراید ایتالیا یافت و به بحثی داغ مبدل شد. تا زمان نوشتن این یادداشت، هنوز روشن نیست که آیا ریشیومتهم به بزهکاری شده است یا نه. فقط یک سیاستمدار ایتالیایی درخواست کرده است که او را به اتهام آدمکشی بازداشت کنند.
مرگ ولبی دو پرسش را پیش روی ما قرار داد که باید از یکدیگر مجزا شوند. یکی این که آیا انسان حق دارد شیوههای درمانی زندهنگاهدارنده را نپذیرد یا نه. پرسش دیگر این است که آیا مرگ آسانِِ داوطلبانه از نظر اخلاقی قابل دفاع است یا نه.
رضایتنامهی بیمار مطلع برای تمام شیوههای درمانی ضروری است، همانطور که بالغ بودن جوان در حدی که بتواند تصمیم بگیرد، لازم است. معالجهی اجباری بیماری که بالغ است و خواهان درمان نیست، نوعی تجاوز محسوب میشود. شاید ما گمان کنیم که بیمار تصمیم اشتباهی گرفته است، اما باید به حق تصمیمگیری او احترام بگذاریم. این حق در اغلب کشورها به رسمیت شناخته میشود، ظاهراً به جز در ایتالیا.
حتا کلیسای کاتولیک رُم هم مدتهاست، پذیرفته است که اجباری برای بهکارگیری ابزارهای «غیرعادی» یا «بیتناسب» برای حفظ حیات وجود ندارد (این نگرش در «بیانیه مرگ آسان» آمده است که انجمن مقدس آن را به صورت فتوای مذهبی صادر کرد و در سال 1980 به تأیید پاپ ژان پل دوم رسید.) در این بیانیه آمده است که نپذیرفتن شیوههای درمانی مشقتبار «معادل با خودکشی نیست.» برعکس، این نپذیرفتن را «باید پذیرش شرایط بشر، یا تمایل برای اجتناب از کاربرد روش طبی نامتناسب با نتایج دلخواه، یا میل برای عدم تحمیل هزینههای گزاف بر خانواده و اطرافیان تلقی کرد.»
چنین توصیفی در مورد تصمیم ولبی به خوبی صدق میکند. از این نظر، ریشیو کاری را کرده است که هر کس دیگری هم جای او بود، باید برای ولبی انجام میداد. ولبی به خاطر معلولیتش نمیتوانست امتناعش از شیوهی درمانیِ مشقتبار را عملی کند.
مورد ولبی در بخش قابل قبول محدودهی تعیینشدهی فتوای کلیسای رم قرار گرفته است، اما پرسش عمیقتر این است که آیا محدودیتی که فتوای کلیسا تعیین کرده است، منطقی است یا خیر. وقتی بیمار لاعلاج با دانستن این که امتناع از شیوهی درمانی مشقتبار باعث مرگش میشود، میتواند آن را رد کند؛ پس چرا بیمار لاعلاجی که بی هیچ درمانی زنده میماند، اما خودِ بیماری زندگیِ مشقتباری را بر او تحمیل میکند، نمیتواند به دنبال راهی برای پایان دادن به زندگی مشقتبارش باشد؟
پیروان تعالیم کاتولیک پاسخ خواهند داد که در حالت دوم بیمار قصد دارد به زندگیاش خاتمه دهد که کار اشتباهی است؛ اما در حالت اول بیمار صرفاً از مشقتهای اضافی درمان پرهیز میکند. البته مرگ پیامد قابلپیشبینی پرهیز از این مشقت است، اما نتیجهی ثانوی محسوب میشود و شخص مستقیماً چنین تصمیمی نمیگیرد. اگر بیمار بتواند از مشقت رهایی پیدا کند، فارغ از این که به زندگی ادامه بدهد یا نه، انتخاب درستی کرده است. آنها ممکن است استدلال کنند که کسی نمیبایست به مرگ ولبی یاری میرساند، زیرا او صراحتاً میگفت که میخواهد بمیرد و نمیگفت که میخواهد از شیوهی درمان مشقتبارش خلاص شود.
تمایز موجود چندان روشن نیست. در هر دو حالت بیمار به جای انتخاب راهی که به زندگیِ طولانی و پرمشقت منتهی میشود، دانسته، مسیر دیگری را انتخاب میکند که به مرگش منجر میشود. کلیسای کاتولیک رم به جای پرداختن به مفهوم کلان این انتخاب ]پرهیز از زندگی مشقتبار[ تنها بر هدفی کوچکتر مبنی بر پرهیز از شیوههای درمانی مشقتبار تکیه میکند و از این طریق میتواند از پذیرش حکمی غیرانسانی (که شخص باید در هر شرایطی، خواه دردناک، خواه پرهزینه، تن به درمانهای نگاهدارندهی زندگی بدهد) اجتناب کند. اما این روش به قیمت اتخاذ موضعی متناقض تمام میشود: مخالفتِ سرسختانه با کمک به خودکشی و مرگ آسانِ داوطلبانه.
بسیاری از کشورها حق قانونی پرهیز از شیوههای درمانی را به رسمیت شناختهاند. اما تنها در هلند، بلژیک، سوییس و ایالت ارگون امریکا علاوه بر حق نپذیرفتن شیوههای درمانیِ زندهنگاهدارنده، به پزشکان اجازه دادهاند که با روشهای دیگری به زندگی بیماران خاتمه دهند.
هلند بیش از همه در معرض انتقاد است و مورد هجوم بهتانهای بیرحمانه قرار گرفته است. منتقدان ادعا میکنند قانونی کردنِ مرگ آسان داوطلبانه، اعتماد به حرفهی پزشکی را از میان میبرد و نتایج شومی به دنبال خواهد داشت. اما اگر این ادعاها درست است چرا هیچ کس هلندیها را قانع نمیکند. از زمانی که مرگ آسانِ داوطلبانه در هلند قانونی شده است، با وجود تغییر دولت، هیچ تلاشی برای لغو این طرح صورت نگرفته است. واقعیت این است که چنین اقدامی از پشتیبانی افکار عمومی برخوردار نیست.
هلندیها میدانند که مرگ آسانِ داوطلبانه در کشورشان چگونه اجرا میشود، آنها میدانند که مرگ آسانِ قانونی نه تنها زیانی به شیوههای درمان پزشکی نرسانده است، بلکه باعث پیشرفت آن نیز شده است و آنها میخواهند اگر زمانی خواستند و لازم بود، این امکان وجود داشته باشد که دیگران به مرگشان یاری برسانند. آیا این حقی نیست که هر کسی باید داشته باشد؟
havzhini
14-07-2013, 13:38
از چندین جنبه میشه به این سوال جواب مثبت یا منفی داد
اول از همه اینکه اگر فرد هوشیار هست توانایی صحبت و اظهار نظر داره فقط و فقط خوده فرد اگر درخواست بده باید این کار انجام بشه و اطرافیان به هیچ وجه نباید همچین درخواستی داشته باشن
مثلا دوستانی همینجا گفتن که پدرپزرگ یا مادربزرگی دارن که دچار مشکل شده و اطرافیان براشون سخت شده اصلا توجیه درستی نیست و اون فرد باید ازش نگهداری بشه به بهترین شکل ممکن تا اخرین لحظه زندگیش
در صورت درخواست خوده فرد هم نظر من اینه که مثلا کسانی که بوسیله دستگاه زنده هستن و با قطع دستگاه حیاط فرد قطع میشه باید به درخواست فرد احترام گذاشت و دستگاه رو قطع کرد
ولی کسانی که بدون دستگاه هم زنده هستن مثل فلج کامل با توجه شرایط میتونه این عمل انجام بشه
در کل من درخواست خوده فرد برای این عمل رو قبول دارم و بنظرم حتی برای بیماریهای روحی هم که فرد واقعا زندگی عادی نداره این عمل صحیح هست
ولی درخواست اطرافیان که سختی و مشکلات نگهداری فرد براشون مشکله اصلا و ابدا قبول ندارم و هیچ کس حق نداره حتی یک ثانیه از زندگی کسی دیگه رو ازش دریغ کنه
A.M.D.D.E.V.I.L
14-07-2013, 13:49
خب یه همچین موضوعی خیلی جدیه ، پس وقتی یکی میگه منو بکشید یعنی دیگه آخر خطه حوصله ی صبر نداره
پس من میگم اگه آدم بخواد مشکلی نیست ولی اگه یارو آدم مهمی باشه که تو زندگی افراد تاثیر گذاشته نباید اجازه داد:n02:
چون چنین افرادی فقط مال خودشون نیستن که
MasterGeek
14-07-2013, 14:09
خوب
A.M.D.D.E.V.I.L ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بحث جالبی رو مطرح کردند. فرض کنید یک جنایتکار جنگی مثلا صدام حسین، به حبس ابد محکوم شده و بیماری سختی هم داره آیا میتونه طلب مرگ بکنه؟ یعنی ما بیشتر فوکوسمون روی موارد نرمال بود که فکر کنم اکثر دوستان به این جمعبندی رسیدن که مرگ خودخواسته مشکلی نداره ولی در یک چنین مواردی که تناقض بین حکم حقوقی و حق انسانی پیش میاد چه میشه کرد؟
havzhini
14-07-2013, 14:40
خوب
A.M.D.D.E.V.I.L ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بحث جالبی رو مطرح کردند. فرض کنید یک جنایتکار جنگی مثلا صدام حسین، به حبس ابد محکوم شده و بیماری سختی هم داره آیا میتونه طلب مرگ بکنه؟ یعنی ما بیشتر فوکوسمون روی موارد نرمال بود که فکر کنم اکثر دوستان به این جمعبندی رسیدن که مرگ خودخواسته مشکلی نداره ولی در یک چنین مواردی که تناقض بین حکم حقوقی و حق انسانی پیش میاد چه میشه کرد؟
در این مورد هم من نظر به این صورت هست که حقوق انسانی بر حقوق قضایی برتری داره
یعنی حتی کسی مثل صدام حسین که به هر حکمی محکوم شده همونطور که باید امکانات بهداشتی و سلامتی براش مهیا باشه و مجرمیتش دلیلی بر محروم کردنش از حقوق انسانی نمیشه در این مورد هم همونطور که یه فرد عادی حق داره همچین درخواستی بده و با توجه و شرایطش ممکنه پذیرفته بشه اون مجرم هم حتی اگر صدام حسین باشه باید شرایطش بررسی بشه و اگر شرایط لازم رو داشت باید به حقوق انسانیش احترامم گذاشته بشه و مثل یه فرد عادی باهاش برخورد بشه
این مورد در مورد افرادی که توی زندگی دیگران تاثیر داشتن با بقولی مال خودشون فقط نیستن هم صدق میکنه
یعنی هر فرد اول باید حقوق فردی و انسانیش در نظر گرفته بشه و بعد به حقوق جمعی فکر بشه و دلیلی نداره کسی رو عذاب و ازار داد بخاطر اینکه اطرافیان سودی بهشون برسه و این باید فقط در اختیار خوده فرد باشه
شاهزاده خانوم
14-07-2013, 16:21
من مخالفم
من در صورتی برای شخصی انجام این کار رو موافقم ک اون شخص خانواده یا نزدیکانی یا عزیزی نداشته باشه ک در غیاب اون عذاب بکشند و اون شخص بیماریه خیلی خاصی داشته باشه
مادربزرگ من هم الان بالای 85 سالشه و داره الزایمرش حاد میشه ولی واقعا کدوم یک از فرزندانش حاضر هستند ک اون خدایی نکرده سایش بالا سرشون نباشه خانواده خانوادست ب نظر من اون کسی ک به خانوادش رحم نکنه و مرگ اون ها رو بخواد ب هیچ کس رحم نمیکنه
من رای مثبت دادم، ولی فکر می کنم قبل از انجام این کار لازمه شخص تحت ارزشیابی روانی توسط یک روانپزشک قرار بگیره تا مطمئن بشن از نظر ذهنی و روانی در شرایط مناسبی برای گرفتن چنین تصمیمی هست، و این کار رو هم فقط در شرایطی انجام بدن که راه درمانی برای بیماری اون شخص نیست و پزشک ها مطمئن هستند این شخص قراره مرگ دردناک و سختی داشته باشه.
من مخالفم که شخصی که کوچکترین امیدی به بهبودش هست بتونه چنین درخواستی به پزشکان ارائه بده چون کار پزشکان کشتن افراد و کمک به خودکشی نیست (شخص هر وقت دلش بخواد خودش می تونه خودکشی کنه)، ولی این قضیه به عنوان یک سرویس پزشکی و عمومی لازمه قوانین و شرایط بسیار مشخص و دقیقی داشته باشه.
فکر نمی کنم از نظر علمی بشه ایرادی به این کار گرفت (و نظر اکثر دوستان هم از نظر علمی این بود که موردی نداره)، این قضیه بیشتر به مسائل فلسفی و حتی بیشتر از اون مذهبی برمی گرده و اونها مسائلی هستند که این قضیه رو تحت تاثیر قرار میدن.
من مخالفم
من در صورتی برای شخصی انجام این کار رو موافقم ک اون شخص خانواده یا نزدیکانی یا عزیزی نداشته باشه ک در غیاب اون عذاب بکشند و اون شخص بیماریه خیلی خاصی داشته باشه
مادربزرگ من هم الان بالای 85 سالشه و داره الزایمرش حاد میشه ولی واقعا کدوم یک از فرزندانش حاضر هستند ک اون خدایی نکرده سایش بالا سرشون نباشه خانواده خانوادست ب نظر من اون کسی ک به خانوادش رحم نکنه و مرگ اون ها رو بخواد ب هیچ کس رحم نمیکنه
من برای یک آلزایمری با این قضیه مخالفم چون اون شخص از نظر ذهنی در شرایطی نیست که بتونه چنین تصمیمی بگیره (و دیگران هم نمی تونن برای کشتن کسی تصمیم بگیرند)، مگه اینکه خودش قبلا چنین تصمیمی گرفته باشه (مثل تصمیم افراد درباره اهدای عضو). اما آلزایمر به کنار، شخصی که مثلا بیماری هانتینگتونز داره و به هیچ وجه درمانی براش نیست و زندگی ایشون تبدیل به زجر مطلق میشه، خودش نباید بتونه چنین تصمیمی بگیره؟
MasterGeek
14-07-2013, 17:20
بله اینجا همه روی این مسئله که تصمیم از خود فرد باشه، و شرایط قضیه فراهم بشه تقریبا توافق نظر دارند. من شخصا هرگونه تصمیم خارج از این رو مردود میدونم چون حق جان بسیار بسیار پایهای هست. به نظر من بهتره راجع به شرایطی که میشه فرد مستحق اوتانازی باشه رو بحث کنیم.
havzhini
14-07-2013, 19:12
در مورد شرایط من این موارد به دهنم میرسه البته با همون پیش شرط درخوایت خوده فرد و بهیچ وجه درخواست اطرافیان مورد قبول نیست
1-بیماریهای صحب العلاج که بیماری با درد و عذاب همراه هست
2-بیمارانی که کلا هوشیاری خودشون رو از دست دادن و به کمک دستگاه زندگی میکنن و امیدی هم بازگشت هوشیاری نیست
3-بیمارانی که دچار فلچ کامل عضلانی شدن و در حالی که هوشیار هستن و از لحاظ روحی هم که بعد مشاوره ها و کمکهای روحی بازم این درخواست رو داشته باشن
4-بیماران روحی که مشکلشون باعت شده توانایی زندگی عادی ازشون صلب بشه مثل مالیخولیا و خودازاری و دگرازاری و امثالهوم که با درمانهای پزشکی به هیچ وجه جواب ندادن و هیچ امیدی هم به بهبودشون نیست در شرایط خاص میتونه این عمل رو انجام بدن
و موارد خیلی خاص دیگه هم ممکنه وجود داشته
کاربر شماره ی یک
14-07-2013, 21:29
مخالف هستم ...
هرچقدر هم توضیح بدید ، باز هم خودکشی محسوب میشه ...
خودکشی هیچ برتری بر زندگی نداره ...
حالا زندگی هر قدر هم بخواد تلخ باشه ....
هر چیزی راجع به این موضوع بگم ، قطعی نیست ، چون نسبت به روحیات فرد تصمیمش گرفته میشه ...
شاید منم اگه خیلی موقعیتم سخت بشه ، چنان تحت فشار روحی باشم که همچین کاری رو خیلی راحت انجام بدم ولی راستش این ثابت
نمیکنه که کار من درسته ، بلکه اشتباه بودن کار من از همونجایی معلومه که تصمیمم تحت فشار روحی گرفته شده....
کسی هم که تحت فشار روحی نباشه ، خیلی شاد و اینا باشه و راضی باشه از زندگیش ، خب عمرا این کار رو نمیکنه ....
پس اصل سوال این میشه که ، آدم خودش رو تحت فشار روحی و جسمی زیاد ، از بین ببره خوبه یا نه !! خب من مخالفم با این کار!
شاهزاده خانوم
14-07-2013, 21:42
من برای یک آلزایمری با این قضیه مخالفم چون اون شخص از نظر ذهنی در شرایطی نیست که بتونه چنین تصمیمی بگیره (و دیگران هم نمی تونن برای کشتن کسی تصمیم بگیرند)، مگه اینکه خودش قبلا چنین تصمیمی گرفته باشه (مثل تصمیم افراد درباره اهدای عضو). اما آلزایمر به کنار، شخصی که مثلا بیماری هانتینگتونز داره و به هیچ وجه درمانی براش نیست و زندگی ایشون تبدیل به زجر مطلق میشه، خودش نباید بتونه چنین تصمیمی بگیره؟
باهاتون کاملا موافقم
من اون پست رو در جواب یکی از دوستان ک در مورد الزایمر صحبت کرده بودند گفتم .
کلا بستگی ب عمق رنج و درد شخص داره
havzhini
14-07-2013, 22:17
مخالف هستم ...
هرچقدر هم توضیح بدید ، باز هم خودکشی محسوب میشه ...
خودکشی هیچ برتری بر زندگی نداره ...
حالا زندگی هر قدر هم بخواد تلخ باشه ....
هر چیزی راجع به این موضوع بگم ، قطعی نیست ، چون نسبت به روحیات فرد تصمیمش گرفته میشه ...
شاید منم اگه خیلی موقعیتم سخت بشه ، چنان تحت فشار روحی باشم که همچین کاری رو خیلی راحت انجام بدم ولی راستش این ثابت
نمیکنه که کار من درسته ، بلکه اشتباه بودن کار من از همونجایی معلومه که تصمیمم تحت فشار روحی گرفته شده....
کسی هم که تحت فشار روحی نباشه ، خیلی شاد و اینا باشه و راضی باشه از زندگیش ، خب عمرا این کار رو نمیکنه ....
پس اصل سوال این میشه که ، آدم خودش رو تحت فشار روحی و جسمی زیاد ، از بین ببره خوبه یا نه !! خب من مخالفم با این کار!
بله درسته و این هم یه نوع خودکشی میتونه تلقی بشه
و تفکر من این هست که کیفیت زندگی از کمیت اون مهتره و این یعنی اینکه وقتی کسی کیفیت زندگیش به صورتی در اومده که دیگه معنای واقعی زندگی رو نداره و در عمل زندگی نمیکنه بلکه یا یه تبدیل به یه زندگی نباتی شده یا تبدیل به یه عذاب سرشار از مشقت که هیچ لذت و شادابی زندگی واقعی درش وجود نداره بهترین کار پایان دادن به اون زندگی هست
باز هم میگم اولا این تصمیمش فقط بر عهده خوده فرد هست و بعد هم واقعا شرایط باید به صورتی باشه که هیچ اثری از زندگی واقعی در فرد وجود نداشته باشه مثل مواردی که قبلا گفتم
MasterGeek
14-07-2013, 23:27
مخالف هستم ...
هرچقدر هم توضیح بدید ، باز هم خودکشی محسوب میشه ...
خودکشی هیچ برتری بر زندگی نداره ...
حالا زندگی هر قدر هم بخواد تلخ باشه ....
هر چیزی راجع به این موضوع بگم ، قطعی نیست ، چون نسبت به روحیات فرد تصمیمش گرفته میشه ...
شاید منم اگه خیلی موقعیتم سخت بشه ، چنان تحت فشار روحی باشم که همچین کاری رو خیلی راحت انجام بدم ولی راستش این ثابت
نمیکنه که کار من درسته ، بلکه اشتباه بودن کار من از همونجایی معلومه که تصمیمم تحت فشار روحی گرفته شده....
کسی هم که تحت فشار روحی نباشه ، خیلی شاد و اینا باشه و راضی باشه از زندگیش ، خب عمرا این کار رو نمیکنه ....
پس اصل سوال این میشه که ، آدم خودش رو تحت فشار روحی و جسمی زیاد ، از بین ببره خوبه یا نه !! خب من مخالفم با این کار!
ما اینجا فاکتورهای مذهبی رو دخیلی نکردیم. خودکشی یک انسان یک اتفاق غمانگیز برای خود فرد، اطرافیان و کل جامعه است. اما این یک حق شخصی هست فرض کنید طرف در شرق آسیاست و اون معذورات مذهبی رو نداره تصمیم به خودکشی هم جزء حق فرد هست ولو هرچقدر بد باشه.
کاربر شماره ی یک
15-07-2013, 00:32
ما اینجا فاکتورهای مذهبی رو دخیلی نکردیم. خودکشی یک انسان یک اتفاق غمانگیز برای خود فرد، اطرافیان و کل جامعه است. اما این یک حق شخصی هست فرض کنید طرف در شرق آسیاست و اون معذورات مذهبی رو نداره تصمیم به خودکشی هم جزء حق فرد هست ولو هرچقدر بد باشه.
دقیقا کدوم قسمت نظرات من مذهبی بود ؟
فلسفی هم حرف نزدم ، کاملا روش منطق رو پیش گرفتم.
گفتم مخالفم ، بعدش گفتم چون خودکشی محسوب میشه ، بعد گفتم خودکشی بر زندگی برتری نداره ....
حالا اگه مخالف هستید با نظرم ، دو قسمت برای مخالفت وجود داره ... قسمت اول این که خودکشی محسوب میشه ! قسمت دوم این که خودکشی بر زندگی برتری داره !
من شیعه ی دوازده امامی هستم .از همین مدل مذهب شیعه که مردم ایران دارن .
MasterGeek
15-07-2013, 01:26
گفتم مخالفم ، بعدش گفتم چون خودکشی محسوب میشه ، بعد گفتم خودکشی بر زندگی برتری نداره ....
حالا اگه مخالف هستید با نظرم ، دو قسمت برای مخالفت وجود داره ... قسمت اول این که خودکشی محسوب میشه ! قسمت دوم این که خودکشی بر زندگی برتری داره !
اول) کمی بحثهای مبنائی در علم منطق و نه شخصی که هدفم آشنائی بیشتر خودم با بحثهای منطق استدلال ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) هست
ببینید این طرز استدلال درست نیست (دوستان بگن چه نوع مغلطهای میشه؟) شما میخواید بگین نتیجهی حرف من ربطی به مذهب نداشت و فقط ایندوتا میتونه باشه حالا ۱ بود یا ۲؟ در حالی که از نظر من نظر قبلی شما مبتنی بر معیار مذهبی بود و جزء هیچکدام از این دو مورد که شما گفتین نیست. خوب اینجا یک مشکل استدلالی پیش میاد.
پس من به این شکل به شما جواب نمیدم
دوم) مشخص کردن موضع من و اینکه پست من با توجه به چه فرضی داده شد
ما اینجا بحث میکنیم و نظر شما هم همونطور که گفتین اگر هم بر فرض براساس عقاید مذهب شیعهی اثنیعشری باشه کاملا محترمه و ما اینجا بحثی نداریم. اما اول تاپیک مشخص شد که بحث مذهبی نمیکنیم و نمیخوایم ازون دید بحث کنیم و میخوایم به ابعاد دیگهی مسئله بپردازیم. پست قبلی من هم ناظر به این موضوع بود که هدف ما بحث از دیدگاه مذهب نبود.
سوم) چرا فرض کردم که پست قبلی شما و نظرتون راجع به اینکه اوتاتازی قابل قبول نیست مبنای مذهبی داره (پاسخ اصلی به شما)
ببینید شما در پست قبلی فرمودین که:
مخالف هستم ...
هرچقدر هم توضیح بدید ، باز هم خودکشی محسوب میشه ...
خودکشی هیچ برتری بر زندگی نداره ...
حالا زندگی هر قدر هم بخواد تلخ باشه ....
خب من بحثی راجع به اینکه خودکشی محسوب میشه که ندارم:n01: این مسئله همونطوری که خودتون کاملا آگاه هستین واضح هست.بسیاری از دوستان هم از دید فلسفی، حقوقی، پزشکی، روانی (بدون لحاظ کردن دیدگاه مذهبی) میگیم این خودکشی باید در شرایط خاص و خودخواسته باشه تا فرآیند خودکشی اوتاتازی باشه...خب تا اینجاش که مشکلی نداریم. پس قسمت ۱ هم مشکلی نیست. قسمت ۲ هم که خودکشی بر زندگی ارجحیتی نداره به نظر من یک موضوع فردی هست و در مورد بیشتر افراد درست هست اما کیسهای استثناء هم هستن بهرحال موضوع بحث ما نیست. ضمن اینکه جزء حقوق خود فرد است (باز بحث مذهبی نمیکنیم)
صحبت من راجع به اینه که {مطابق با دید انتخابی ما در اول تاپیک} حق جان انسان یک حق فردی و در چارچوب حقوق شهروندی فرد و در اختیار خود وی هست. اما این باور مذهبی هست که میگه حق جان انسان حق خداست است و انسان بر جان خود حقی ندارد (ددرواقع همین مسئلهی حقالله بودن یا حق خلق بودن و .... حفرهی امنیتی پروتکل برای اعدام هم هست،که باز بحث حاشیهای است) . خب دلیل اینکه ریشهی استدلال شما رو مذهبی خوندم و گفتم که ما در اینجا با تمام احترامی که به عقاید مذهبی داریم قصد بحثهای مذهبی در این مورد نداریم رو تذکر دادم همین بود.
امیدوارم پست من روشن بوده باشه
:n16:
کاربر شماره ی یک
15-07-2013, 10:14
کدوم قسمت حرف های من مذهبی بود ؟
ما اینجا بحث میکنیم و نظر شما هم همونطور که گفتین اگر هم بر فرض براساس عقاید مذهب شیعهی اثنیعشری باشه کاملا محترمه و ما اینجا بحثی نداریم.
من کجا گفتم نظراتم بر حسب عقاید شیعه ی دوازده امامی هستش؟
(دوستان بگن( به منم بگن ) چه نوع مغلطهای میشه؟)
واقعا منم موندم که چه نوع مغلطه ای میشه که ، وقتی این نظر داده میشه :
Me
بشر صلاحیت اظهار نظر در این مورد را ندارد
مگر تو جان بخشیده ای که جان بگیری؟
حیات کسی به این سادگی است که تصمیم بگیری بمان را بمیر
کی آفریده ای که بمیرانی؟
oh God.....
مذهبی نیست و دوست عزیزمون سکوت میکنه و حتی این قسمت از حرفهای خودشون هم مذهبی هست :
صحبت من راجع به اینه که {مطابق با دید انتخابی ما در اول تاپیک} حق جان انسان یک حق فردی و در چارچوب حقوق شهروندی فرد و در اختیار خود وی هست. اما این باور مذهبی هست که میگه حق جان انسان حق خداست است و انسان بر جان خود حقی ندارد (ددرواقع همین مسئلهی حقالله بودن یا حق خلق بودن و .... حفرهی امنیتی پروتکل برای اعدام هم هست،که باز بحث حاشیهای است) . خب دلیل اینکه ریشهی استدلال شما رو مذهبی خوندم و گفتم که ما در اینجا با تمام احترامی که به عقاید مذهبی داریم قصد بحثهای مذهبی در این مورد نداریم رو تذکر دادم همین بود.
حتی پست اول هم نوشته شده :
نکته : بحث فلسفی ، حقوقی، علمی ، پزشکی بلامانع است ( به طور استثنا ) - بحثهای مذهبی هم ممنوع هست و پست پاک خواهد شد.
بعد پست من نقش مذهبی پیدا میکنه . قانون هم که همیشه ....
داریم درباره ی این که شخص میتونه خودش رو بکشه یا نکشه بحث میکنیم؟ خب این که بحث نداره ، هرکسی میتونه یه تیغ برداره رگش روبزنه .
داریم در مورد یه نوع خاص از خودکشی صحبت میکنیم که ممکنه درست باشه ؟ نتیجه اش مگه مرگ نیست ؟
مرگ بر زندگی برتری نداره ، چطور میتونه درست باشه ؟
سوالات پست اول واضحه ، توضیحات داده نشده ، گفته با مرگ خودتون و فامیلاتون به این روش موافقید یا نه ...
خب این سوال گرچه ممکنه یه جور دیگه مطرح شده باشه ، ولی در درجه ی اول داره میپرسه که " این نوع خودکشی درسته یا نه ؟"
خود مرگ هیچ نتیجه ای در بر نداره پس هیچ برتری هم نداره از نظر من ....
اگه فلسفی و مذهبی و اینا فکر کنید ، ممکنه خیلی دلایل بتونید برای بهتر بودن مرگ پیدا کنید ولی اگه منطقی فکر کنید ، میبینید که زندگی یک فرصته، مرگ گرفتن این فرصت ...( من مذهبی حرف میزنم آیا؟)
کاربر شماره ی یک
15-07-2013, 10:18
بله درسته و این هم یه نوع خودکشی میتونه تلقی بشه
و تفکر من این هست که کیفیت زندگی از کمیت اون مهتره و این یعنی اینکه وقتی کسی کیفیت زندگیش به صورتی در اومده که دیگه معنای واقعی زندگی رو نداره و در عمل زندگی نمیکنه بلکه یا یه تبدیل به یه زندگی نباتی شده یا تبدیل به یه عذاب سرشار از مشقت که هیچ لذت و شادابی زندگی واقعی درش وجود نداره بهترین کار پایان دادن به اون زندگی هست
باز هم میگم اولا این تصمیمش فقط بر عهده خوده فرد هست و بعد هم واقعا شرایط باید به صورتی باشه که هیچ اثری از زندگی واقعی در فرد وجود نداشته باشه مثل مواردی که قبلا گفتم
کمیت ، کیفیت ، از هر لحاظ که بررسی کنید ، مرگ از زندگی بهتر نیست ....
havzhini
15-07-2013, 10:50
کمیت ، کیفیت ، از هر لحاظ که بررسی کنید ، مرگ از زندگی بهتر نیست ....
بله من هم کاملا قبول دارم زندگی از مرگ برتر هست
ولی بحث اینجاست که تعریف ما از زندگی چیه؟
من اینو توی 3دسته قرار میدم
1-اگر تعریف شما از زندگی حالت متابولیسمی بدن انسان هست یعنی اجرای بدن مثل قلب یا مغز هنوز حیاط دارن من این زندگی رو بر مرگ برتر نمیدونم و زندگی نباتی برای یک انسان رو مساوی مرگ میگیریم(مثل کما یا مرگ مغزی و زندگی نباتی و ...)
2-اگر تعریف زندگی فعالیت سالم و مفید یک انسان هست که از این فعالیت و پویایی لذت هم میبره بله کاملا باور دارم زندگی بر مرگ برتری داره مثل زندگی من و شما
3-اگرفرد با اینکه از لحاظ مغزی زنده باشه ولی میزان مشکلات و دردها و الام از لذت زندگی خیلی خیلی بیشتر باشه با در نظر گرفتن شرایط و امکانات بهبود وضعیت میتونه مرگ بر زندگی برتری داشته باشه، مثل بیماریهای لاعلاج همراه با درد و عذاب و امثالهم
حالا هم فکر میکنم بحث ما روی دسته سوم هست و اصلا به 2دسته اول کاری نداریم و برای دسته سوم هم گفتم با در نظر گرفتن شرایط که واقعا اون انسان لذت رو کلا احساس نمیکنه خب اون زندگی معنای واقعیش رو از دست داده و از نظر من مرگ بر زندگی برتری داره
ولی باز هم با پیش شرط درخواست خوده فرد و اطرافیان هیچ حقی در این مورد ندارن
MasterGeek
15-07-2013, 11:16
کدوم قسمت حرف های من مذهبی بود ؟
دوست عزیز من گفتم مبنای استدلالی که کردید نتیجهگیری به کمک باور مذهبی بود (اینکه حق جان در اختیار انسان نیست، حقالله است مثلا)
من کجا گفتم نظراتم بر حسب عقاید شیعه ی دوازده امامی هستش؟
ابتدا نقل از من رو ببینید:
که گفتین
اگر هم بر فرض
براساس عقاید مذهب شیعهی اثنیعشری باشه کاملا محترمه و ما اینجا بحثی نداریم.
دلیل اینی هم که به این مسئله اشاره کردم پست جواب شما بود، نقل از خودتون:
من شیعه ی دوازده امامی هستم .از همین مدل مذهب شیعه که مردم ایران دارن .
(دوستان بگن( به منم بگن ) چه نوع مغلطهای میشه؟
)
واقعا منم موندم که چه نوع مغلطه ای میشه که ، وقتی این نظر داده میشه :
ببینید من در تاپیک مغالطات همیشه سعی میکنم استدلالهای خودم رو ازین جهت بررسی کنیم همونطوری که توضیح دادم استدلال شما از نظر من که ایراد داشت قطعا، فکر میکنم توضیح هم واضح بود ولی راجع به دستهبندیش شک داشتم واسه همین از دوستانی که استادن در این زمینه خواستم نظر بگیرم تا نکتهای رو در این باره یاد بگیرم.
شک خودم مغلطهی مصادره به مطلوب هست ولی باید بیشتر بررسی کنم.
بعد پست من نقش مذهبی پیدا میکنه . قانون هم که همیشه ....
بله درست میگید و حق باشماست راجع به بقیهی دوستان هم احتمالا همچین دیدگاهی وجود داشته یا اصلا انگیزهی یک نظر له یا علیه مسئله احتمالا یک باور هست و این در مورد همه صادقه و در این رابطه شما حق دارید. منتهی من هم مثل شما اینجا یک کاربر هستم که به بحث علاقه داره نه authority که بخواد راجع به نظر تاپیک نظر بده اصلا در اختیار من نیست اینجا (ببخشید اگر اینجور برداشت شده) من خواستم فقط بگم اینکه شما اینطور نتیجهگیری کردین مبناش مذهبی هست نه فلسفی، حقوقی و ... و خوب راجع به اینکه بحث مذهبی نمیکنیم یادآوری کردم. ولی بحث من یک مسئلهی استدلالی بود. من ادعا کردم که مبنای استدلال شما یک باور مذهبی میتونه باشه نه چیز دیگه.
داریم درباره ی این که شخص میتونه خودش رو بکشه یا نکشه بحث میکنیم؟ خب این که بحث نداره ، هرکسی میتونه یه تیغ برداره رگش روبزنه .
داریم در مورد یه نوع خاص از خودکشی صحبت میکنیم که ممکنه درست باشه ؟ نتیجه اش مگه مرگ نیست ؟
مرگ بر زندگی برتری نداره ، چطور میتونه درست باشه ؟
سوالات پست اول واضحه ، توضیحات داده نشده ، گفته با مرگ خودتون و فامیلاتون به این روش موافقید یا نه ...
خب این سوال گرچه ممکنه یه جور دیگه مطرح شده باشه ، ولی در درجه ی اول داره میپرسه که " این نوع خودکشی درسته یا نه ؟"
خود مرگ هیچ نتیجه ای در بر نداره پس هیچ برتری هم نداره از نظر من ....
اگه فلسفی و مذهبی و اینا فکر کنید ، ممکنه خیلی دلایل بتونید برای بهتر بودن مرگ پیدا کنید ولی اگه منطقی فکر کنید ، میبینید که زندگی یک فرصته، مرگ گرفتن این فرصت ...( من مذهبی حرف میزنم آیا؟)
خوب از نظر من این استدلال که مرگ بر زندگی هیچ برتری نداره و بعد نتایج متعاقبش بنا به توضیحاتی که توی پست قبلی دادم فقط میتویم از طریق به میان آوردن نظر مذهبی توجیهاش کنیم. شاید شما نظرتون این نبوده ولی به نظر من این استدلال طوری دیگهای نمیتونه همواره برقرار باشه
۱. شما نمیتونید (اگر کاری به مباحث مذهبی و حقالله و ... نداشته باشیم و از دایرهی بحث خارجش کنیم) حکم کنید که برای فلان کیس خاص (که بالاتر بچهها سعی کردن بگن چه نمونههائی) مرگ هیچ ارجحیتی به زندگی نداره!! مبنای این مسئله چی بوده؟ اینجا وقتی مردن حق خود فرد باشه بنابراین راجع به این موضوع هم خود فرد تصمیم میگیره. ما میتونیم تحلیل کنیم کارش رو ولی اگه دیدگاه مذهبیی رو فاکتور بگیریم نمیتونیم روش برچسب خوب/بد (حالا هر نوعیش) بذاریم یا قضاوت کنیم...
۲. مشکل من اینه که این مسئله که مرگ بر زندگی برتری نداره ۱. در حوزهی تصمیم خود فرد هست ۲. همواره درست نیست بحث ما افرادی هست که زندگی بسیار دردآوری دارن و هیچ لذت و امیدی در زندگی ندارند. در واقع زندگی واسشون جهنمه خوب مرگ و پایان برای این افراد در صورتی که بخوان بهتر از زیستنی هست که چنین باشه. چطور میشه گفت مرگ بر زندگی که همش شکنجه است و امیدی هم به بهبود نیست ارجحیتی نداره.
۳.
ولی اگه منطقی فکر کنید ، میبینید که زندگی یک فرصته، مرگ گرفتن این فرصت ...
این حرف شما به نظر من واسه کسی مصداق داره که در معنای عام خودکشی میکنه ولی ما داریم راجع به افرادی صحبت میکنیم که زندگی به معنی حتی خنثی هم ندارن و به نوعی شکنجهاست و مهمتر از همه هیچ امیدی هم ندارن. بحث اینکه مصداقهای این شرایط خاص چی هست رو بحث میکردیم که چه افرادی اتفاقا دیگه این گزارهی شما در موردشون صادق نیست و مستحق دریافت خدمات اوتانازی از جامعهی پزشکی هستند.
کاربر شماره ی یک
15-07-2013, 11:30
حالا هم فکر میکنم بحث ما روی دسته سوم هست و اصلا به 2دسته اول کاری نداریم و برای دسته سوم هم گفتم با در نظر گرفتن شرایط که واقعا اون انسان لذت رو کلا احساس نمیکنه خب اون زندگی معنای واقعیش رو از دست داده و از نظر من مرگ بر زندگی برتری داره
ولی باز هم با پیش شرط درخواست خوده فرد و اطرافیان هیچ حقی در این مورد ندارن
میتونید یکم درباره ی برتری هاش توضیح بدید ، یکم شرح بدید نظرتون رو...
havzhini
15-07-2013, 12:14
میتونید یکم درباره ی برتری هاش توضیح بدید ، یکم شرح بدید نظرتون رو...
تعریف من از زندگی فعالیت به عنوان یه جاندار زنده هست که باید فعالیتی داشته باشه حالا چه فعالیت بدی و چه فعالیت فکری و مغزی
و برای انسان زندگی جریی دیگه هم باید داشته باشه به اسم لذت و زندگی باید همراه لذت باشه هرچند لذتهای بسیار ساده مثل خوردن نوشیدن حتی تنفس اکسیژن میتونه لذت تلقی بشه
حالا با مثال توضیح میدم
فردی رو در نظر بگیرید که دچار مرگ مغزی شده و حتی فعالیت مغزیش بحدی نیست که اجزای بدن رو فعال نگهداره خب شما این زندگی رو ارجح میدونید بر مرگ؟
فردی رو در نظر بگیرید که بیماری لا الاجی دچار شده که به هیچ درمانی جواب نمیده و فعالیت بدنی فرد رو از بین برده و متکی به وصل شدن به دستگاه شده همینطور دچار درد مفرط و عذاب در هر لحظه از زندگیش شده که حتی تنفس عادی نمیتونه انجام بده
مثالهای خیلی زیادی میشه زد ولی شما همین 2مورد در نظر داشته باشین یعنی فعالیت لازم در راستای خواسته خوده فرد و لذت لازم در زندگی میتونین به نتیجه برسین
برای کسی مثل من که مذهب و مواردی مثل اون رو در تعریف زندگی دخالت نمیدم فقط این 2مورد رو قبول دارم برای اثبات یه زندگی واقعی و سالم
پس وقتی این دومورد وجود نداشته باشه حیاط اون فرد یا مساوی مرگ میدونم یا مرگ رو برتر از زندگی میدونم
shabe.saket
15-07-2013, 13:08
فردی رو در نظر بگیرید که بیماری لا الاجی دچار شده که به هیچ درمانی جواب نمیده و فعالیت بدنی فرد رو از بین برده و متکی به وصل شدن به دستگاه شده همینطور دچار درد مفرط و عذاب در هر لحظه از زندگیش شده که حتی تنفس عادی نمیتونه انجام بده
برای کسی مثل من که مذهب و مواردی مثل اون رو در تعریف زندگی دخالت نمیدم فقط این 2مورد رو قبول دارم برای اثبات یه زندگی واقعی و سالم
پس وقتی این دومورد وجود نداشته باشه حیاط اون فرد یا مساوی مرگ میدونم یا مرگ رو برتر از زندگی میدونم
از نظر من
مثال خوب در این زمینه هاوکینگ هست
اسکلروز جانبی آمیوتروفیک ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] D8%A7%D9%86%D8%A8%DB%8C_%D8%A2%D9%85%DB%8C%D9%88%D 8%AA%D8%B1%D9%88%D9%81%DB%8C%DA%A9) داره
البته به خشکی مثال دوم شما نیست، ولی نوعی از اونه
با این ایدئولوژی باید بگیم زندگیش چه ارزشی داره؟ خشک شده مونده روی صندلی...
ولی این زندگی سراسر رنج، چه چیزهایی زاییده از مغز؟
بگونه ای که هاوکینگ دوست نداره بمیره که تا الان جنگ میکنه.....
اگر نتیجه بر این میشد که ایشون در زمان ابتلا، که فقط یه ذره از الانش بهتر بود،
زندگیش زجر آور هست و باید حذف بشه چه نتیجه ای حاصل میشد؟
ببینید کی از دنیا حذف میشد؟
تعریف اینکه زندگی کسی بیهوده هست یا نه از نظر من آسان نیست.....
havzhini
15-07-2013, 13:49
از نظر من
مثال خوب در این زمینه هاوکینگ هست
اسکلروز جانبی آمیوتروفیک ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] D8%A7%D9%86%D8%A8%DB%8C_%D8%A2%D9%85%DB%8C%D9%88%D 8%AA%D8%B1%D9%88%D9%81%DB%8C%DA%A9) داره
البته به خشکی مثال دوم شما نیست، ولی نوعی از اونه
با این ایدئولوژی باید بگیم زندگیش چه ارزشی داره؟ خشک شده مونده روی صندلی...
ولی این زندگی سراسر رنج، چه چیزهایی زاییده از مغز؟
بگونه ای که هاوکینگ دوست نداره بمیره که تا الان جنگ میکنه.....
اگر نتیجه بر این میشد که ایشون در زمان ابتلا، که فقط یه ذره از الانش بهتر بود،
زندگیش زجر آور هست و باید حذف بشه چه نتیجه ای حاصل میشد؟
ببینید کی از دنیا حذف میشد؟
تعریف اینکه زندگی کسی بیهوده هست یا نه از نظر من آسان نیست.....
اتفاقا خواستم مثال هاوکینز رو بزنم ولی فقط به کلیات بسنده کردم
شما مطالب قبلی منو در نظر نگرفتین و این نظر منو هم با فاکتور گیری ازش برداشت کردین
اول اینکه چندیدن بار همون پیش شرط درخواست خوده فرد رو تکرار کردم پس وقتی شخص خوده هاوکینز خواسته به زندگی ادامه بده پس بکل توی مقوله بحث ما جا نمیگریه
هاوکیز از لحاظ بدی دچار مشکل شده ولی مغز اون بخوبی کار و فعالیت داره و پس بکل فعالیت اون از بین نرفته و شاید از لاحظ جسمی بشه گفت چوب خشک ولی از لاحظ فکریو ومغری کاملا زنده و پویا هست هنوز
بزارین یه مثال دیگه بزنم
شخصی به اسم ژان دومنیک بابی در سن 43سالگی دچار یه سکته مغزی میشه و تمام بدنش فلج میشه و بکل ارتباط با دنیای خارج رو از دست میده در حالی که از لحاظ هوشیاری و تونایی فکر کردن هنوز مشکلی نداره
این شخص فقط یک پلک چشمش کار میکنه و میتونه تکون بده و حیرت اور اونجاست که با همین یک پلک یک کتاب مینویسه
فیلمی درباره زندگیش ساخته شده به اسم « لباس غواصی و پروانه» که حتما توصیه میکنم ببینین [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] DB%8C_%D9%88_%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87_ (%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85)
من حتی برای این شخص نمیگم که باید عمل اوتانازی اجرا بشه چون درسته در اول حادثه دچار ناامیدی شده و درخواست مرگ داشته ولی بعد از کارهای روحی که روش انجام شده دیگه همچین درخواستی نداشته بلکه کاملا به زندگی بر مکیرده از همون یه روزنه برای ارتباط با دنیای خارج استفاده میکنه
ولی اگر بعد از تمام کمکهای روحی بازم شرایطش نرمال نمیشد و دچار خودازاری هم میشد من توصیه مرگ رو براش میپذیرفتم
این مورد درباره هاوکینز هم صدق میکنه اگر شخص خوده هاوکیز دست از فعالیت و تلاش بر میداشت و روی تخت دراز میکشید و فقط باناامیدیش مشغول بود من مرگ رو براش توصیه میکردم
MasterGeek
15-07-2013, 14:10
از نظر من
مثال خوب در این زمینه هاوکینگ هست
اسکلروز جانبی آمیوتروفیک ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] D8%A7%D9%86%D8%A8%DB%8C_%D8%A2%D9%85%DB%8C%D9%88%D 8%AA%D8%B1%D9%88%D9%81%DB%8C%DA%A9) داره
البته به خشکی مثال دوم شما نیست، ولی نوعی از اونه
با این ایدئولوژی باید بگیم زندگیش چه ارزشی داره؟ خشک شده مونده روی صندلی...
ولی این زندگی سراسر رنج، چه چیزهایی زاییده از مغز؟
بگونه ای که هاوکینگ دوست نداره بمیره که تا الان جنگ میکنه.....
اگر نتیجه بر این میشد که ایشون در زمان ابتلا، که فقط یه ذره از الانش بهتر بود،
زندگیش زجر آور هست و باید حذف بشه چه نتیجه ای حاصل میشد؟
ببینید کی از دنیا حذف میشد؟
تعریف اینکه زندگی کسی بیهوده هست یا نه از نظر من آسان نیست.....
۱. قرار نیست بقیه تصمیم بگیریم زندگی کی بیهوده است یا نیست. بحث این هست که این مسئله در شرایط خاص حق فردی هست یا نیست؟
۲. هاوکینگ از زندگی خودش راضی هست و حتی در مدح شرایط سختش هم سخن گفته .. .در ضمن دردی نمیکشه، خونواده داره و بچه داره و زندگی پر از آفرینش رو داشته
۳. موضوع حرف ما دادن حق به کسائی است که فکر میکنن زندگی کردن براشون یک شکنجهی دائم و فاقد هیچ امیدی هست.
Zeitgeist
15-07-2013, 20:55
هر فردی حق دارد که برای زندگی خویش تصمیم بگیرد.
به هیچ فرد دیگری هم موضوع ارتباطی نداره که بخواد درباره ی زندگی اون فرد و تصمیماتش نظر بده. حتی دلیل این کار توسط اون فرد هم به کسی مربوط نیست.
افرادی که به امید زندگی پس از مرگ هستن، با داشتن این اختیار، لحظاتی رو در آرامش نهایی طی کرده و سپس به آرزوشون میرسن.
افرادی هم که چنین اعتقاداتی ندارن ولی میخوان به زندگیشون پایان بدن، اگر قادر به پرداخت هزینه ی نگهداری و فریز مغزشون پس از مرگ بوده و به زندگی علاقه ی زیادی داشته باشن، میتونن علاوه بر داشتن مرگی در آرامش، احتمال امکان زندگی دوباره در آینده رو هم برای خودشون پدید بیارن.
در کل این انتخاب دیگران نیست که قرار باشه دیگران نظر بدن درباره ـش...
Reza31001
15-07-2013, 22:20
Me
بشر صلاحیت اظهار نظر در این مورد را ندارد
مگر تو جان بخشیده ای که جان بگیری؟
حیات کسی به این سادگی است که تصمیم بگیری بمان را بمیر
کی آفریده ای که بمیرانی؟
با حذف آرام افراد مریض، با درخواست شفاف خود فرد، کاملآ موافقم.....
ولی اینکه کسی برای کس دیگر تصمیم بگیرد که بمان یا بمیر کاملآ مخالفم...
.
دو بخش مشخص شده رو در تناقض هم میبینم
هر فردی حق دارد که برای زندگی خویش تصمیم بگیرد.
به هیچ فرد دیگری هم موضوع ارتباطی نداره که بخواد درباره ی زندگی اون فرد و تصمیماتش نظر بده. حتی دلیل این کار توسط اون فرد هم به کسی مربوط نیست.
افرادی که به امید زندگی پس از مرگ هستن، با داشتن این اختیار، لحظاتی رو در آرامش نهایی طی کرده و سپس به آرزوشون میرسن.
افرادی هم که چنین اعتقاداتی ندارن ولی میخوان به زندگیشون پایان بدن، اگر قادر به پرداخت هزینه ی نگهداری و فریز مغزشون پس از مرگ بوده و به زندگی علاقه ی زیادی داشته باشن، میتونن علاوه بر داشتن مرگی در آرامش، احتمال امکان زندگی دوباره در آینده رو هم برای خودشون پدید بیارن.
در کل این انتخاب دیگران نیست که قرار باشه دیگران نظر بدن درباره ـش...
فکر میکنم که زندگی فرد حتی مورد اوتانازی میتونه روی زندگی فرد دیگه ای هم تاثیر گذار باشه
شما فردی که دقیقا مورد اوتانازی باشه رو در نظر بگیرید که بچه ای خردسال و فوق العاده حساس داره که حداقل به قولی به همون جسد متحرک هم دلش خوشه و با اینکه مرگ فرد قطعیه اما چند ماه (چند سال) زندگی اون شخص میتونه امیدی در زندگی فرزندش روشن نگه داره تا وقتی که اون بچه بتونه از نظر فکری به حدی رشد کنه که با مرگ فرد کنار بیاد
منظورم از این مثال اینه که زندگی هر شخص درسته که مربوط به خودشه اما میتونه اون قدر روی زندگی شخص دومی تاثیرگذار باشه که اون جملات قرمز رو به چالش بکشه
بله من هم کاملا قبول دارم زندگی از مرگ برتر هست
ولی بحث اینجاست که تعریف ما از زندگی چیه؟
من اینو توی 3دسته قرار میدم
1-اگر تعریف شما از زندگی حالت متابولیسمی بدن انسان هست یعنی اجرای بدن مثل قلب یا مغز هنوز حیاط دارن من این زندگی رو بر مرگ برتر نمیدونم و زندگی نباتی برای یک انسان رو مساوی مرگ میگیریم(مثل کما یا مرگ مغزی و زندگی نباتی و ...)
2-اگر تعریف زندگی فعالیت سالم و مفید یک انسان هست که از این فعالیت و پویایی لذت هم میبره بله کاملا باور دارم زندگی بر مرگ برتری داره مثل زندگی من و شما
3-اگرفرد با اینکه از لحاظ مغزی زنده باشه ولی میزان مشکلات و دردها و الام از لذت زندگی خیلی خیلی بیشتر باشه با در نظر گرفتن شرایط و امکانات بهبود وضعیت میتونه مرگ بر زندگی برتری داشته باشه، مثل بیماریهای لاعلاج همراه با درد و عذاب و امثالهم
حالا هم فکر میکنم بحث ما روی دسته سوم هست و اصلا به 2دسته اول کاری نداریم و برای دسته سوم هم گفتم با در نظر گرفتن شرایط که واقعا اون انسان لذت رو کلا احساس نمیکنه خب اون زندگی معنای واقعیش رو از دست داده و از نظر من مرگ بر زندگی برتری داره
ولی باز هم با پیش شرط درخواست خوده فرد و اطرافیان هیچ حقی در این مورد ندارن
راستش در مورد این پست و پست بعدی و مثالهاش چندپاراگراف نوشتم ولی بعد دیدم شاید نظر درستی نداده باشم و در مثل مناقشه نیست فقط به همین نکته اکتفا میکنم
شما تعریفی از انواع زندگی دادید اما تعریفی از مرگ (=نیستی(؟)) ارائه نکردید
در واقع تا خوبی ها و بدی های مرگ و اصلا ماهیتش معلوم نیست چطور زندگی ( و یا شرایط خاصی از زندگی) رو با مرگ مقایسه میکنید؟اگه بخوام جوابی برای پست اول داشته همین نظر دوستمون هست
فکر نمی کنم از نظر علمی بشه ایرادی به این کار گرفت (و نظر اکثر دوستان هم از نظر علمی این بود که موردی نداره)، این قضیه بیشتر به مسائل فلسفی و حتی بیشتر از اون مذهبی برمی گرده و اونها مسائلی هستند که این قضیه رو تحت تاثیر قرار میدن.
shabe.saket
15-07-2013, 22:55
دو بخش مشخص شده رو در تناقض هم میبینم
بله اگه شما بخواهید ایراد ساختاری بگیرید به ظاهر جمله من قبول میکنم و جدل ندارم ولی منظور من این بود:
کلیت پست مبنی بر اختیار انسانها در حذف جان خود، که هدیه ای است، که مال خودشان هست، در شرایط حاد داره.....
و عدم اختیار انسانهای دیگر، در دخالت بدون نظر در جان شخص، داره
بدیهی هست دخالت انسانهای دیگر در جان پر عذاب شخص، با درخواست مشخص خود فرد، در شرایط کاملآ مطلوب مشکل نداره.....
در کل از نظر من:
جان هدیه است برای هر فرد، و هیچ کس حق دخالت ندارد...
ولی فرد میتواند برای چیزی که مال خود است، در شرایط حاد هر تصمیمی بگیرد.....
havzhini
15-07-2013, 23:07
فکر میکنم که زندگی فرد حتی مورد اوتانازی میتونه روی زندگی فرد دیگه ای هم تاثیر گذار باشه
شما فردی که دقیقا مورد اوتانازی باشه رو در نظر بگیرید که بچه ای خردسال و فوق العاده حساس داره که حداقل به قولی به همون جسد متحرک هم دلش خوشه و با اینکه مرگ فرد قطعیه اما چند ماه (چند سال) زندگی اون شخص میتونه امیدی در زندگی فرزندش روشن نگه داره تا وقتی که اون بچه بتونه از نظر فکری به حدی رشد کنه که با مرگ فرد کنار بیاد
منظورم از این مثال اینه که زندگی هر شخص درسته که مربوط به خودشه اما میتونه اون قدر روی زندگی شخص دومی تاثیرگذار باشه که اون جملات قرمز رو به چالش بکشه
راستش در مورد این پست و پست بعدی و مثالهاش چندپاراگراف نوشتم ولی بعد دیدم شاید نظر درستی نداده باشم و در مثل مناقشه نیست فقط به همین نکته اکتفا میکنم
شما تعریفی از انواع زندگی دادید اما تعریفی از مرگ (=نیستی(؟)) ارائه نکردید
در واقع تا خوبی ها و بدی های مرگ و اصلا ماهیتش معلوم نیست چطور زندگی ( و یا شرایط خاصی از زندگی) رو با مرگ مقایسه میکنید؟اگه بخوام جوابی برای پست اول داشته همین نظر دوستمون هست
در مورد قسمت اول باید بگم من زندگی فردی رو بر زندگی جمعی ارجح میدونم
یعنی اگر سلسله مراتب در نظر بگیریم اول نظر و خواست و کیفیت زندگی خوده فرد مهم هست و بعد از اون اطرافیان و بعد اجتماع(که البته متاسفانه در جامعه و فرهنگ ما این سلسه مراتب دقیقا برعکس هست]
پس اول نظر خوده فرد و دردها و مشکلاتی که داره مهم هست که بهش فکر بشه و بعد اطرافیان اون شخص که ایا ممکنه از این کار مشکلی براشون پیش بیاد
در مورد قسمت دوم و بحث ماهیت مرگ خب منم سوالم اینه که تا حالا کی تونسته جواب این سوال رو بده؟
ادیان؟فلسفه؟
دقیقا هیچکس جواب قطعی ودرست به ماهیت مرگ نداده و تماما فقط نظریه های بدون دلیلی و مدرک هست که هیچکدوم رو نمیشه قطعا پذیرفت
ولی من اینطور به سوال شما جواب میدم
برای مرگ 2حالت میشه تصور کرد
1-نیستی کامل و زندگی مادی که با مرگ دیگه چیزی وجود نخواهد داشت
2-زندگی پس از مرگی وجود داره حالا به هر کیفیتی و بر اساس هر کدام از میلیون ها تعریفی که از ادیان و فلسفه های مختلف براش وجود داره
با این پیش فرض کسی که در شرایط اوتانازی قرار گرفته و با درخواست خودش بشه این نسخه رو براش تجویز کرد در هر دو حالت مرگ براش بر زندگی ارجحیت داره
چه نیستی مطلق باشه با اوتانازی از رنج و دردی که با زنده بودن داره خلاص میشه
چه زندگی پس از مرگی وجود داشته باشه در تمام اون میلیون ها تعریفی که از زندگی پس از مرگ هست همه رهایی از دردهای دنیوی رهایی توصیف شده
پس باز هم نتیجه میگریم اوتانازی توجیه پذیر هست
MasterGeek
16-07-2013, 00:34
فکر میکنم که زندگی فرد حتی مورد اوتانازی میتونه روی زندگی فرد دیگه ای هم تاثیر گذار باشه
شما فردی که دقیقا مورد اوتانازی باشه رو در نظر بگیرید که بچه ای خردسال و فوق العاده حساس داره که حداقل به قولی به همون جسد متحرک هم دلش خوشه و با اینکه مرگ فرد قطعیه اما چند ماه (چند سال) زندگی اون شخص میتونه امیدی در زندگی فرزندش روشن نگه داره تا وقتی که اون بچه بتونه از نظر فکری به حدی رشد کنه که با مرگ فرد کنار بیاد
منظورم از این مثال اینه که زندگی هر شخص درسته که مربوط به خودشه اما میتونه اون قدر روی زندگی شخص دومی تاثیرگذار باشه که اون جملات قرمز رو به چالش بکشه
حق زندگی، طبق مفروضات ما حق خود فرد هست. وقتی میگیم حق فرد یعنی به طور مطلق حق فرد هست. این با مسئولیت فرد در قبال اطرافیان، جامعه و حتی کرهی زمین فرق داره. بهرحال شما نمیتونید بگید چون فرد مسئولیت داره در قبال فلان و فلان پس حقی بر جان خود نداره....
ما دنبال قضاوت بر نتایج تصمیم فرد نیستیم صحبت ما راجع به حقوق انسانی فرد هست.
Arash4484
16-07-2013, 00:46
دوستان تاکید میکنم در مورد خودکشی بیمار صحبت نمیکنیم، این مرگ یک بیمار لاعلاج بکمک دیگری(اونهم در بیشتر اوقات یک کادر درمانی)
پس افراد دیگر حق دارند در مورد اخلاقی/وجدانی(فکری بعد از انجام اون عمل آزارشون نده) بودن این عمل و همچنین امکان قانونی شدن یا نشدن بحث کنند و نظر داشته باشند(تنها یک مساله شخصی نیست).
البته موضوعی به موازات پیش اومده که عده ای از دوستان حتی حق فرد رو به مرگ رو برای گرفتن جانش بتنهایی رو هم زیر سوال میبرند که در اینصورت اوتانازی اتوماتیک منتفی است و این بحث ماقبل اوتانازی است ولی بسرعت عقاید مذهبی و همچنین نظریات مابعد مرگی در اون دخیل میشه.
MasterGeek
16-07-2013, 01:04
(تنها یک مساله شخصی نیست).
من فقط با این بخش از پستت مشکل دارم. خوب از جهت حقوقی درخواست اوتانازی مسئلهی شخصی هست. بله مسئولیتها و پیامدهائی که این عمل داره ممکنه زیاد باشه اما این مسئله ارزش حقوقی نداره به نظر من. یعنی قابل استناد و دفاع نیست (از دید اجتماعی و ... که نمیگم).
من حالت کلیتر رو میگم نه حتی اوتانازی:
فرض کنید یه پدری هست که سالم هست و هیچ مشکلی هم نداره زن و بچه هم داره. مسائل حیاتی یک شهر هم به ایشون وابسته است. خب این فرد وظائف و مسئولیتهای سنگینی بر عهدهاش هست. اما جانش خصوصیترین مایملکش هست و به نظر من این حق رو داره (مع الاسف) که قانونا (ناغافل که بحثی نداره:n02:) خودش رو بکشه یا حداقل درخواست خودکشی بده.
Eblis 2011
16-07-2013, 01:13
مخالفم !!!
دلیلم اینه که ما حق نداریم جون کسی رو بگیریم !! چه با رضایت خود شخص چه بدون رضایت ..
اگه حتی با رضایت هم اینکارو انجام بدیم یه نوع قتل انجام دادیم .....
MasterGeek
16-07-2013, 01:34
مخالفم !!!
دلیلم اینه که ما حق نداریم جون کسی رو بگیریم !! چه با رضایت خود شخص چه بدون رضایت ..
اگه حتی با رضایت هم اینکارو انجام بدیم یه نوع قتل انجام دادیم .....
کلمهی قتل ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) به معنی قتل یکنفر دیگر هست که شامل انواع مختلفی (عمد،غیرعمد، اعدام و ...) میشود ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
حرف شما به نظر من درسته، بحث سر اینه که آیا این قتل توسط تیم پزشکی{که تحت شرایط خاص و به درخواست خود فرد هست} میتواند مثل اعدام در برخی کشورها وجاهت قانونی/اخلاقی/فلسفی/دینی(که بحث نمیکنیم اینجا) داشته باشد؟ ما هم راجع به همین بخش بحث میکنیم.
واقعا نمیشه نظر خاصی داد در این مورد امین جان؛
گاهی یه فرد به جنون میرسه و اصلا به این فکر نمیکنه که قراره سر خودش و اطرافیانش چی بیاد و سعی در خلاص شدن خودش به هر قیمتی میکنه (حتی گاها تن به مرگ های درد ناکی میدن بعضی ها)
ولی یه وقت هایی هم شرایط روحی یه فرد؛قدرت تصمیم درست رو میتونه ازش بگیره؛گاها میتونه ادامه ی زندگی بهترین تصمیم باشه؛
در هر صورت به نظرم باید دید شرایط چی ایجاب میکنه!!
گاهی مثل خیلی ها باید راحت قید زندگی رو زد؛
بعضی ها هم از روی اجبار این کار رو میکنن!
و بعضی ها بسته به اعتقاد های خودشون ادامه ی زندگی رو درست ترین تصمیم میدونن!!
بنابر این به گزینه ی "نمیدونم" یا بهتره بگم گزینه ی "بستگی داره" رای میدم! :n02:
پ.ن:
الان که فکر میکنم؛(یعنی خیلی وقت بود به این قضیه فکر نکرده بودم)؛ به نظرم ما در هر موقعیتی که باشیم؛با هر دیدی که به زندگی داریم؛نباید به خودمون اجازه بدیم در مورد زندگی کردن یا زندگی نکردن یه فرد تصمیم بگیریم!! به نظرم همه چیز رو باید به طبیعت سپرد ...
Eblis 2011
16-07-2013, 01:46
کلمهی قتل ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) به معنی قتل یکنفر دیگر هست که شامل انواع مختلفی (عمد،غیرعمد، اعدام و ...) میشود ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
حرف شما به نظر من درسته، بحث سر اینه که آیا این قتل توسط تیم پزشکی{که تحت شرایط خاص و به درخواست خود فرد هست} میتواند مثل اعدام در برخی کشورها وجاهت قانونی/اخلاقی/فلسفی/دینی(که بحث نمیکنیم اینجا) داشته باشد؟ ما هم راجع به همین بخش بحث میکنیم.
من معتقدم ، طرف تو هر حالت روحی و روانی که باشه ؛ اگه خودش اینکارو انجام بده خودکشی حساب میاد و اگه این اجازه رو بده که دیگران اینکارو انجام بدن ، قتل محسوب میشه !!!!
به هر دیدی بخوای قضیه رو نگاه کنی ؛ کاملا مخالفم !!!!
Arash4484
16-07-2013, 02:22
من فقط با این بخش از پستت مشکل دارم. خوب از جهت حقوقی درخواست اوتانازی مسئلهی شخصی هست. بله مسئولیتها و پیامدهائی که این عمل داره ممکنه زیاد باشه اما این مسئله ارزش حقوقی نداره به نظر من. یعنی قابل استناد و دفاع نیست (از دید اجتماعی و ... که نمیگم).
من حالت کلیتر رو میگم نه حتی اوتانازی:
فرض کنید یه پدری هست که سالم هست و هیچ مشکلی هم نداره زن و بچه هم داره. مسائل حیاتی یک شهر هم به ایشون وابسته است. خب این فرد وظائف و مسئولیتهای سنگینی بر عهدهاش هست. اما جانش خصوصیترین مایملکش هست و به نظر من این حق رو داره (مع الاسف) که قانونا (ناغافل که بحثی نداره:n02:) خودش رو بکشه یا حداقل درخواست خودکشی بده.
خوب من هم ذکر کردم در زمینه اخلاقی: اخلاق زیستی، انسانی و فکری، نه حقوقی(مابعد اون قرار میگیره*).
ببینید من طور دیگر مطرح میکنم، فرض میکنیم اوتانازی در منطقه مورد بحث ما قانونی است.
یک بیمار که شرایط اوتانازی رو داره(فرض میکنیم قانون بحث لاعلاج بودن و درد مزمن و یا مرگ زودرس رو تبصره قبول اوتانازی کرده و همینطور عدم در اختیار گذاشتن دارو و دستگاه خودکشی در اختیار شخص بیمار یا اینکه بیمار توان استفاده از این قبیل رو نداره)
در این حالت فرد از پزشکش، پرستارش و یا مسئول مربوطه درخواست اوتانازی میکنه...این درخواست میتونه تنها در حد قطع کردن یک لوله تنفسی متصل به بیمار باشه.
این فرد چالش حقوقی و سیستماتیک نداره: مامور و معذور...اما شاید با خودش چالشی داشته باشه،
حالا اون میتونه(چه این عمل رو انجام داده چه سر باز زده و بیمار خودش خودش رو راحت کرده یا نفر مسئول دیگری اینکار رو کرده) بحث داشته باشه آیا کار من درست است یا نه؟
من این رو گفتم که مساله شخصی فرد نیست و دیگران حق دارند اوتانازی رو بررسی کنند، چون وابسته به همین دیگرانه.(الان شما دستت از آن خودته ، اگر از من درخواست کنی اونرو قطع کنم، قبل از در نظر گرفتن قبول کردن یا نکردن یا مسائل حقوقی یا انجام این عمل توسط دیگری، حق خودم میدونم که چون و چرا کنم)
نه که حقوق شخصی فرد رو مورد چون و چرا قرار بدیم(البته اون هم از مباحث پیش شرط تایید حقوق قانونی اشخاصه)
ضمن اینکه اوتانازی مراتب داره و من اینرو با در نظر گرفتن لایتترین و متداولترین تلقی از اوتانازی میگم..
این بحث میتونه به سقط جنین، اوتانازی کودکان و... هم برسه و باید با دقت بررسی بشه...
اما در مورد مثالتون...خودتون هم ذکر کردید دیگر اوتانازی نیست، مرتبط با بیماری و حتی ناتوانی نیست، این بحث خودکشی است و در مرتبه بعد بخشی که بولد کردم بطور کلی کمتر کسی قبولش میکنه(بغیر از فرهنگهای مانند ژاپن) و تا جایی که میدونم در بحث حقوقی در اکثر جهان غیر قانونی است(در سویس، و با شرایط خاص گویا قانونی است)
من معتقدم ، طرف تو هر حالت روحی و روانی که باشه ؛ اگه خودش اینکارو انجام بده خودکشی حساب میاد و اگه این اجازه رو بده که دیگران اینکارو انجام بدن ، قتل محسوب میشه !!!!
به هر دیدی بخوای قضیه رو نگاه کنی ؛ کاملا مخالفم !!!!
البته در این مورد {اوتانازی} داریم این حق رو بیمار میدیم که مسئولیت جان خودش رو بر عهده داره یا این که در شرایط حاد اطرافیان اون مسئول هستن.
از دید پزشکی هم مشکلی با این قضیه وجود نداره و فکر نکنم بشه اسمش رو قتل گذاشت .
شاید از بعضی لحاظ با معیارهای ما همخوانی نداشته باشه و اخلاقی به نظر نیاد , ولی این که بخوایم اسمش رو قتل بذاریم به نظرم زیاده رویه .
Eblis 2011
16-07-2013, 03:16
البته در این مورد {اوتانازی} داریم این حق رو بیمار میدیم که مسئولیت جان خودش رو بر عهده داره یا این که در شرایط حاد اطرافیان اون مسئول هستن.
از دید پزشکی هم مشکلی با این قضیه وجود نداره و فکر نکنم بشه اسمش رو قتل گذاشت .
شاید از بعضی لحاظ با معیارهای ما همخوانی نداشته باشه و اخلاقی به نظر نیاد , ولی این که بخوایم اسمش رو قتل بذاریم به نظرم زیاده رویه .
در حالت عادی هم ، من و شما مسئول جان خودمون هستیم و دراین موضوع شکی نیست !!!
از دید عقلانی دقیقا میشه اینجوری تعریف کرد که تا زمانی که عجل انسان فرا نرسیده ، دست به اینکار بزنه یا اجازه به انجام چنین کاری توسط دیگران بده ، در حالت اول خودکشی و در حالتدوم قتل محسوب میشه !!!
زیاده روی؟شما اسمش رو چی میزاری؟
اگه اینکار به این راحتی بود و عواقبی نداشت که در همین کشورمون ایران ، هزاران نفر به راحتی تن به این کار میدادن!!!!
قتل به کشتن انسانی توسط انسانی دیگر گفته میشود اعم از اینکه به صورت طراحی شده باشد (قتل عمد) و یا اینکه بصورت تصادفی باشد (قتل غیر عمد). # ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
خودکشی عمل یا رفتاری آگاهانه (عامدانه) است که انسان برای مردن انجام میدهد. # ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کاربر شماره ی یک
16-07-2013, 08:33
دوست عزیز من گفتم مبنای استدلالی که کردید نتیجهگیری به کمک باور مذهبی بود (اینکه حق جان در اختیار انسان نیست، حقالله است مثلا)
شما این مبنا رو به من نیشانش بده .... :n29:
شک خودم مغلطهی مصادره به مطلوب هست ولی باید بیشتر بررسی کنم.
خیر ، استدلال بازگشتی و برهان خلفه ....
کاری که آخرش غلطه ، اولش نمیتونه درست باشه ....
خوب از نظر من این استدلال که مرگ بر زندگی هیچ برتری نداره و بعد نتایج متعاقبش بنا به توضیحاتی که توی پست قبلی دادم فقط میتویم از طریق به میان آوردن نظر مذهبی توجیهاش کنیم. شاید شما نظرتون این نبوده ولی به نظر من این استدلال طوری دیگهای نمیتونه همواره برقرار باشه
۱. شما نمیتونید (اگر کاری به مباحث مذهبی و حقالله و ... نداشته باشیم و از دایرهی بحث خارجش کنیم) حکم کنید که برای فلان کیس خاص (که بالاتر بچهها سعی کردن بگن چه نمونههائی) مرگ هیچ ارجحیتی به زندگی نداره!! مبنای این مسئله چی بوده؟ اینجا وقتی مردن حق خود فرد باشه بنابراین راجع به این موضوع هم خود فرد تصمیم میگیره. ما میتونیم تحلیل کنیم کارش رو ولی اگه دیدگاه مذهبیی رو فاکتور بگیریم نمیتونیم روش برچسب خوب/بد (حالا هر نوعیش) بذاریم یا قضاوت کنیم...
۲. مشکل من اینه که این مسئله که مرگ بر زندگی برتری نداره ۱. در حوزهی تصمیم خود فرد هست ۲. همواره درست نیست بحث ما افرادی هست که زندگی بسیار دردآوری دارن و هیچ لذت و امیدی در زندگی ندارند. در واقع زندگی واسشون جهنمه خوب مرگ و پایان برای این افراد در صورتی که بخوان بهتر از زیستنی هست که چنین باشه. چطور میشه گفت مرگ بر زندگی که همش شکنجه است و امیدی هم به بهبود نیست ارجحیتی نداره.
اصول رو با نظرات شخصی نمیسنجند ، به نظر من این یک اصله ، که زندگی بهتر از مرگ هستش .... نه بر مبنای مذهبی که اگه بر مبنای مذهبی بریم نظر شما درسته و مرگ میتونه بهتر از زندگی باشه .... اما از نظر من یه متغییر همیشه قدرمطلقش همیشه بزرگتر مساوی صفره .... یه سهامی که حتی داره ضرر میکنه بهتر از سهامی هستش که بسته میشه و تا ابد دیگه معامله نمیشه ....
این حرف شما به نظر من واسه کسی مصداق داره که در معنای عام خودکشی میکنه ولی ما داریم راجع به افرادی صحبت میکنیم که زندگی به معنی حتی خنثی هم ندارن و به نوعی شکنجهاست و مهمتر از همه هیچ امیدی هم ندارن. بحث اینکه مصداقهای این شرایط خاص چی هست رو بحث میکردیم که چه افرادی اتفاقا دیگه این گزارهی شما در موردشون صادق نیست و مستحق دریافت خدمات اوتانازی از جامعهی پزشکی هستند.
من حتی با در اختیار گذاشتن این خدمات هم مخالفم چون یک فرد بیمار اصلا خودش حالت روحی خوبی نداره که بخواد تصمیم هم بگیره !
کسی که درمعنای عام خودکشی میکنه مگه شاخ و دم داره ....:n29: کسی که در معنای عام خودکشی میکنه هم فشار روحی داره و هیچ امیدی نداره ...
من یه چند تا سوال میپرسم که یکم بیشتر با نظراتتون آَشنا بشم .
به نظر شما تصمیم خودکشی تحت فشار شدید روحی کار درستی هست (بدون هیچ فشار جسمی )؟
شخص تحت فشار روحی ، قادر به گرفتن تصمیم درست هست یا نه ؟
....نا امیدی یعنی از دست دادن باور به وجود اومدن شرایط مثبت .....
به نظر شما بیمار باید صرف داشتن یا نداشتن این باور ، بمیره یا زندگی کنه ؟
کاربر شماره ی یک
16-07-2013, 08:47
سوال...
بیماری ها شامل بیماری های روحی روانی هم میشه ؟(اونجور که من فهمیدم نباید بشه )
شخص باید تا چه حد وضعیت روحی و روانییش درست باشه برای تصمیم برای خودکشی ؟ کی تشخیص میده درست بودن تصمیمش رو ؟
در حالت عادی هم ، من و شما مسئول جان خودمون هستیم و دراین موضوع شکی نیست !!!
از دید عقلانی دقیقا میشه اینجوری تعریف کرد که تا زمانی که عجل انسان فرا نرسیده ، دست به اینکار بزنه یا اجازه به انجام چنین کاری توسط دیگران بده ، در حالت اول خودکشی و در حالتدوم قتل محسوب میشه !!!
زیاده روی؟شما اسمش رو چی میزاری؟
اگه اینکار به این راحتی بود و عواقبی نداشت که در همین کشورمون ایران ، هزاران نفر به راحتی تن به این کار میدادن!!!!
قتل به کشتن انسانی توسط انسانی دیگر گفته میشود اعم از اینکه به صورت طراحی شده باشد (قتل عمد) و یا اینکه بصورت تصادفی باشد (قتل غیر عمد). # ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
خودکشی عمل یا رفتاری آگاهانه (عامدانه) است که انسان برای مردن انجام میدهد. # ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
از نظر عقلانی که فرمودین به نظرم بیشتر شما جنبه های دینی و عقیده ای رو دخیل دونستین .
شما در نظر بگیر که یک نفر مجبور باشه به مدت 30 سال بدترین امراض رو تحمل کنه ... حالا خود فرد بیمار از این مسئله رنج زیادی میبره و از طرف دیگه اطرافیانش هم در نگهداری از اون دچار مشکل شدن و زمان و هزینه زیادی رو برای نگهداری از این شخص متحمل شدن . (جنبه اخلاقی و بایدها و نبایدهای نگهداری از والدین و روایط بین فرزند و پدر/مادر رو فاکتور گرفتم}
حالا این شخص یک جایی و یا یک وقتی دیگه توانش رو نداره که ادامه بده ... یا شخص بیمار از این وضعیت خسته میشه یا این که فرزندانش دیگه کشش گذشته رو ندارن.
اوتانازی هم به عنوان مرگ ترحمی و یا مرگ آسان و برای همچین شرایطی در نظر گرفته شده .
ادیان سامی همچین چیزی رو قبول نمیکنن و از اونجایی که اسلام هم جزو این ادیانه و ایران کشوری مسلمانه که ستون اصلی قوانین کشوری روی دستورات دینی بنا شده و در هر موردی پای دین وسط هست , حتی موارد پزشکی .
پس مشخصه که توی ایران همچین موردی در حال حاضر انجام نخواهد شد.
MasterGeek
16-07-2013, 10:22
شما این مبنا رو به من نیشانش بده .... :n29:
خسته نباشید، کلی توضیح دادیم که! بحث سر همواره ارجحیت نداشتن مرگ بر زندگی هست. دلایلش هم گفتیم و اینم اشاره کردیم که اون گزارهی شما مبنائی نداره مگه اینکه با ایدئولوژی/مذهب بخواین اثباتش کنید، خلاصه تکرار مکررات هست.
اصول رو با نظرات شخصی نمیسنجند ، به نظر من این یک اصله ، که زندگی بهتر از مرگ هستش .... نه بر مبنای مذهبی که اگه بر مبنای مذهبی بریم نظر شما درسته و مرگ میتونه بهتر از زندگی باشه .... اما از نظر من یه متغییر همیشه قدرمطلقش همیشه بزرگتر مساوی صفره .... یه سهامی که حتی داره ضرر میکنه بهتر از سهامی هستش که بسته میشه و تا ابد دیگه معامله نمیشه ....
خوب حرف من هم همینه دیگه! چیزی که شما گفتین به عنوان یک اصل مطرح شد. اصول رو هم نمیان استنتاج کنن تازه ازشون استفاده میکنن که به نظریات و گزارههای دیگه برسن. وقتی اصلی پذیرفته میشه خوب یعنی دربست قبول میشه و حرف من هم همین بود که این اصل شما ازونجائی که به قول خودتون اصل از قبل پذیرفته شده هست پس مبنای مذهبی داره. وگرنه شما که اینو تا بحال دلیلی نیاوردین که بله به این دلیل (اصولو دلیل نمیارن، با ایمان قبول میکنن) هست. من و چندتا از دوستان هم سعی کردیم مثالهائی رو نشون بدیم که در اون موارد ادامه ندادن شرایط بر ادامه دادن ارجحیت داره (البته با نظر و معیارهای خود فرد).
راجع به نظر شخصی، خوب دوست من همهی نظرات شخصی هستن مگه نظر غیرشخصی هم داریم؟ اگر هم نظرتون objective/subjective هست (که معادل فارسی نداره) خوب نظر من تا حد امکان سعی کردم همهی حالتها رو در نظر بگیرم و یکدفعه یک حکم کلی ندم که بله کلا مردود هست این قضیه یا بعکس. هدف بحث بیشتر راجع به شرایطش بود که این مسئله کامل نشده در تایپک و ما فعلا اول کار هستیم یعنی توی این مسئله که اصولا چنین چیزی وجود داشته باشه یا نه حالا که در شرایط خاصی وجود داشته باشه، اون شرایط چی میتونه باشه؟ و خب به نظر میاد بعضی از دوستان مثل شما نظرشون بر باطل کل قضیه است.
راجع به قضیهی سهام هم خوب وارد نیست دیگه یکی از معمولترین و مشهورترین مغالطات قیاس معالفارق هست. اصولا هیچ مثالی نمیتونه یه گزارهی کلی رو ثابت کنه. در رابطه با روشن کردن نقطه نظرتون بله روشن شد.
به نظر شما تصمیم خودکشی تحت فشار شدید روحی کار درستی هست (بدون هیچ فشار جسمی )؟
شخص تحت فشار روحی ، قادر به گرفتن تصمیم درست هست یا نه ؟
خیر کار درستی نیست. شخص هم تحت فشار روحی (استرس شدید) قادر به گرفتن تصمیم نیست. البته فشار روحی یک حالت گذرا هست قطعا هیچ کسی نمیتونه مثلا ۱۰ سال مداوم زیرفشار روحی باشه (خودبخود بدنش از بین میره) ولی من متوجه منظورتون هستم. اوتانازی فکر میکنم در ۱۰ کشور اجرا میشه و خوب معمولا کشورهائي هستن که سابقهی خیلی خوبی توی مسائل مربوط به حقوق بشر دارن (البته این دلیل نمیشه فقط در قیاس با اون کشورهائي گفتم که چنین چیزی قابل قبول نیست و فلان و بهمان هست ولی چپ و راست اعدام میکنند...) قطعا ارائه دادن خدمات اوتانازی در این کشورها مراحل و پروسهی سختگیرانه و دقیقی رو باید داشته باشه. دادن خدمات روانی و اطمینان از گرفته شدن تصمیم در شرایط روانی متناسب از اولین قدمهای این مسئله است. مثال افرادی بود که ۱۰ ساله که فقط شکنجهی جسمی میشن یا به مرحلهی بیبازگشتی رسیدند (بیبازگشتی متاسفانه فقط از معیار پزشکی روز قابل بررسی هست نه پزشکی آینده) درمانی وجود نداره و فرد خودخواسته پس از طی اون پروسه طولانی (که ما هنوز اینجا بحث نکردیم و با کم و کیفش هم آشنا نیستیم چون در اصل وجودی این خدمات مخالفت داریم) این خدمات دریافت بشه.
کسیهای فراوانی بودند که بیمار سرویس پزشکی رو رد کرده و بعدا با همکاری یک پرستار یا اعضای خونواده مرگ رو انتخاب کرده بعد کلی پیچیدگیهای اخلاقی/حقوقی سر این قضیه ایجاد شده....
....نا امیدی یعنی از دست دادن باور به وجود اومدن شرایط مثبت .....
به نظر شما بیمار باید صرف داشتن یا نداشتن این باور ، بمیره یا زندگی کنه ؟
عزیزم خدا نکنه بمیره، شما دارین چندتا مغلطه رو با هم مطرح میکنید. اول اینکه یک نتیجهی دلخواه رو کلی و همواره درست میگیرید بعد اونو به من نسبت میدین و ازم درخواست اظهار اخلاقی/بیاخلاقی میکنید...
ما میگیم باور به شرایط مثبت که مدتهاست از دست رفته. کار به جائی رسیده که هیچکس به بهبود اوضاع امیدی نداره. فرد داره شکنجه میشه و خوب وقتی داره شکنجه میشه چه باوری؟ باید بین شکنجهی مداوم (حالا محدود یا نامحدود) و خدشه دار نشدن ایمان(باور) یا اصول فلانش یکی رو انتخاب کنه. شما دارین میگین نه شما باید به این اصل که مرگ بر زندگی ارجحیت نداره باور داشته باشی و این شکنجه رو تحمل کنی
قطعا من شخصا با موردی که فرد قابلیت حتی درمان هم نداره ولی میشه آلامش رو تسکین داد مخالفم که اوتانازی بشه ولی این درد، درد من نیست معیار من نیست درد اون هست و نباید قوانین حتما مطابق با اصول و باورهای ایدئولوژیک خدشهناپذیر من باشه.
بعضی از کشورها یا سیاستگزاریها هم اصولا حق جان رو حق خصوصی خود فرد میدونن (تا اینجا که کسی مخالف نیست انشاءالله) اما سیاستشون اینه که مسئولیت این جان مثل مسئولیت باقی دارائیها به عهدهی خود فرد هست و اگر خود فرد ازین دارائي که مهمترین دارائیش هست (و بعدش سلامتی) استفادهی نادرست بکنه یا بخواد بره به جهنم به عهدهی قوانین نیست که بگیر و ببند راه بندازه و مانع بشه. قوانین باید به طور غیرمستقیم عمل کنه (البته من قصد دفاع از این پاراگراف رو ندارم ولی بد نیست با رویکرد لیبرال هم آشنا بشیم)
مواردي هست كه دوست دارم روشن بشه كه ايا ميتونن اوتانازي باشن يا نه؟
شخصي درخواست اهدا عضو رو پر ميكنه، بعد از مدتي بر اثر اتفاقي به شرايطي مي رسه كه ادامه ي زندگي به صورت معمول براش امكان پذير نيست و خودش هم نمي تونه در اون زمان براي زنده موندن يا رفتن تصميم بگيره.
حالا ايا پر كردن اين درخواست (اهدا عضو) به نوعي اوتانازي از پيش تعيين شده براي فرد محسوب ميشه؟
مواردي كه فرد همچين درخواستي رو قبلا پر نكرده ولي در شرايطي مثل كما، مرگ مغزي،زندگي نباتي و ... باز هم نمي تونه خودش تصميم بگيره ايا درخواست خانواده و نزديكان فرد براي پايان دادن به زندگيش براي بخشيدن اعضاش مي تونه نوعي اوتانازي باشه؟
havzhini
16-07-2013, 12:54
مواردي هست كه دوست دارم روشن بشه كه ايا ميتونن اوتانازي باشن يا نه؟
شخصي درخواست اهدا عضو رو پر ميكنه، بعد از مدتي بر اثر اتفاقي به شرايطي مي رسه كه ادامه ي زندگي به صورت معمول براش امكان پذير نيست و خودش هم نمي تونه در اون زمان براي زنده موندن يا رفتن تصميم بگيره.
حالا ايا پر كردن اين درخواست (اهدا عضو) به نوعي اوتانازي از پيش تعيين شده براي فرد محسوب ميشه؟
مواردي كه فرد همچين درخواستي رو قبلا پر نكرده ولي در شرايطي مثل كما، مرگ مغزي،زندگي نباتي و ... باز هم نمي تونه خودش تصميم بگيره ايا درخواست خانواده و نزديكان فرد براي پايان دادن به زندگيش براي بخشيدن اعضاش مي تونه نوعي اوتانازي باشه؟
اوتانازی تعریف صریح خودش رو داره
اوتانازی یعنی کمک به مرگ یک انسانی که زنده هست ولی در شرایط خاص زندگی هست که براش مرگ ترجیح داده میشه به زندگی
ولی داستان اهدای عضو کاملا متفاوته
اهدا عضو یعنی در صورت مرگ فرد اجرایی از بدن استفاده بشه و این در صورتی هست که فرد اتفاقا دچار حادثه ای بشه
اولا حتی فرم اهدا عضو پر بشه بازم موافقت خانواده ملاک هست و فرم اهدا عضو هیچ ارزش قانونی نداره و فقط یک اطلاعات هست از خواسته خوده فرد
دوما برای اهدای عضو باید تایید بشه که فرد در عمل مرده حساب میشه مثل مرگ مغزی و کسی حتی یک هزارم درصد احتمال برگشتش هست اعضاش اهدا نمیشه مثل حالت کما
سوم علت حادثه که باعث مرگ فرد شده باید غیر عمد باشه و مواردی مثل خودکشی حتی شرایطش کاملا مناسب باشه اعضاش اهدا نمیشه
در کل اوتانازی اگر به تعریفش واقعیش دقت بشه خیلی از مسائل روشن میشه و اونو با خودکشی یا قتل اشتباه نمیگیرن
اگر اينجوري به قضيه نگاه كنيم كه فرد احتمال وقوع شرايطي رو براي خودش در نظر بگيره(امكان وقوع حادثه اي كه در پايان مرگش رو در پي داشته باشه) و اگاهانه اقدام به اهداي عضو كنه (نه با هدف اخلاقي عضو بخشيدن به نيازمند عضو) اونموقع باز هم شامل قضيه نميشه؟ (امكان رضايت خانواده ش رو هم در نظر بگيره)
havzhini
16-07-2013, 14:17
باز هم اون اوتانازی نمیشه و اون خودکشی هست
چون پیششرط اوتانازی داشتن مشکلاتی هست که شرایطی ایجاد کنه که فرد مرگش بر زندگی در اون شرایط ترجیه داده باشه
ولی فردی که اگاهانه دست به خودکشی بزنه که قرار بر این باشه اعضاش اهدا بشه ربطی به شرایطش نداره
ولی خب امکان همچین کاری که خوده فرد کاری کنه دچار مرگی بشه بدنش قابلیت اهدا داشته باشه خیلی خیلی سخته و تا حدودی غیرممکن چون برای تیم پزشک خودکشی فرد میتونه مشخص میشه
Eblis 2011
16-07-2013, 14:58
از نظر عقلانی که فرمودین به نظرم بیشتر شما جنبه های دینی و عقیده ای رو دخیل دونستین .
شما در نظر بگیر که یک نفر مجبور باشه به مدت 30 سال بدترین امراض رو تحمل کنه ... حالا خود فرد بیمار از این مسئله رنج زیادی میبره و از طرف دیگه اطرافیانش هم در نگهداری از اون دچار مشکل شدن و زمان و هزینه زیادی رو برای نگهداری از این شخص متحمل شدن . (جنبه اخلاقی و بایدها و نبایدهای نگهداری از والدین و روایط بین فرزند و پدر/مادر رو فاکتور گرفتم}
حالا این شخص یک جایی و یا یک وقتی دیگه توانش رو نداره که ادامه بده ... یا شخص بیمار از این وضعیت خسته میشه یا این که فرزندانش دیگه کشش گذشته رو ندارن.
اوتانازی هم به عنوان مرگ ترحمی و یا مرگ آسان و برای همچین شرایطی در نظر گرفته شده .
ادیان سامی همچین چیزی رو قبول نمیکنن و از اونجایی که اسلام هم جزو این ادیانه و ایران کشوری مسلمانه که ستون اصلی قوانین کشوری روی دستورات دینی بنا شده و در هر موردی پای دین وسط هست , حتی موارد پزشکی .
پس مشخصه که توی ایران همچین موردی در حال حاضر انجام نخواهد شد.
بهزاد جان !
بنده صحبت های شما رو متوجه شدم و میدونم منظورتون چیه !!
اینکه طرف درد میکشه ، هم برای خودش و اطرافیانش دردسر ساز شده و خودشم رنج فراوانی رو تحمل میکنه !
با تمامی این توصیفات ، این کار خارج از این کلمات ( قتل یا خودکشی ) نیست !
یاعلی.
کاربر شماره ی یک
16-07-2013, 16:50
خسته نباشید، کلی توضیح دادیم که! بحث سر همواره ارجحیت نداشتن مرگ بر زندگی هست. دلایلش هم گفتیم و اینم اشاره کردیم که اون گزارهی شما مبنائی نداره مگه اینکه با ایدئولوژی/مذهب بخواین اثباتش کنید، خلاصه تکرار مکررات هست.
خوب حرف من هم همینه دیگه! چیزی که شما گفتین به عنوان یک اصل مطرح شد. اصول رو هم نمیان استنتاج کنن تازه ازشون استفاده میکنن که به نظریات و گزارههای دیگه برسن. وقتی اصلی پذیرفته میشه خوب یعنی دربست قبول میشه و حرف من هم همین بود که این اصل شما ازونجائی که به قول خودتون اصل از قبل پذیرفته شده هست پس مبنای مذهبی داره. وگرنه شما که اینو تا بحال دلیلی نیاوردین که بله به این دلیل (اصولو دلیل نمیارن، با ایمان قبول میکنن) هست. من و چندتا از دوستان هم سعی کردیم مثالهائی رو نشون بدیم که در اون موارد ادامه ندادن شرایط بر ادامه دادن ارجحیت داره (البته با نظر و معیارهای خود فرد).
راجع به نظر شخصی، خوب دوست من همهی نظرات شخصی هستن مگه نظر غیرشخصی هم داریم؟ اگر هم نظرتون objective/subjective هست (که معادل فارسی نداره) خوب نظر من تا حد امکان سعی کردم همهی حالتها رو در نظر بگیرم و یکدفعه یک حکم کلی ندم که بله کلا مردود هست این قضیه یا بعکس. هدف بحث بیشتر راجع به شرایطش بود که این مسئله کامل نشده در تایپک و ما فعلا اول کار هستیم یعنی توی این مسئله که اصولا چنین چیزی وجود داشته باشه یا نه حالا که در شرایط خاصی وجود داشته باشه، اون شرایط چی میتونه باشه؟ و خب به نظر میاد بعضی از دوستان مثل شما نظرشون بر باطل کل قضیه است.
راجع به قضیهی سهام هم خوب وارد نیست دیگه یکی از معمولترین و مشهورترین مغالطات قیاس معالفارق هست. اصولا هیچ مثالی نمیتونه یه گزارهی کلی رو ثابت کنه. در رابطه با روشن کردن نقطه نظرتون بله روشن شد.
اصول رو استنتاج نمیکنن؟ اصول نیاز به اثبات ندارند ؟
مع الفارق بودن مثال رو نمیدونم با چی سنجیدین چون سود سهام هم یه چیز متغییر هست که اگه تا ابد بسته بشه ، دیگه از حالت متغییر بودن درمیاد و به یه عدد ثابت صفر تبدیل میشه یعنی درست مثل مثال قبل از اون .
راجع به نظر شخصی، خوب دوست من همهی نظرات شخصی هستن مگه نظر غیرشخصی هم داریم؟
نه خیر ، منظورم هم همین بود که روی اصول ، بحث و اظهار نظر نمیکنند و همونجور که فرمودید از اصول برای اثبات سایر مسائل استفاده میکنن.
خیر کار درستی نیست. شخص هم تحت فشار روحی (استرس شدید) قادر به گرفتن تصمیم نیست. البته فشار روحی یک حالت گذرا هست قطعا هیچ کسی نمیتونه مثلا ۱۰ سال مداوم زیرفشار روحی باشه (خودبخود بدنش از بین میره) ولی من متوجه منظورتون هستم. اوتانازی فکر میکنم در ۱۰ کشور اجرا میشه و خوب معمولا کشورهائي هستن که سابقهی خیلی خوبی توی مسائل مربوط به حقوق بشر دارن (البته این دلیل نمیشه فقط در قیاس با اون کشورهائي گفتم که چنین چیزی قابل قبول نیست و فلان و بهمان هست ولی چپ و راست اعدام میکنند...) قطعا ارائه دادن خدمات اوتانازی در این کشورها مراحل و پروسهی سختگیرانه و دقیقی رو باید داشته باشه. دادن خدمات روانی و اطمینان از گرفته شدن تصمیم در شرایط روانی متناسب از اولین قدمهای این مسئله است. مثال افرادی بود که ۱۰ ساله که فقط شکنجهی جسمی میشن یا به مرحلهی بیبازگشتی رسیدند (بیبازگشتی متاسفانه فقط از معیار پزشکی روز قابل بررسی هست نه پزشکی آینده) درمانی وجود نداره و فرد خودخواسته پس از طی اون پروسه طولانی (که ما هنوز اینجا بحث نکردیم و با کم و کیفش هم آشنا نیستیم چون در اصل وجودی این خدمات مخالفت داریم) این خدمات دریافت بشه.
سابقه ی خوب درباره ی حقوق بشر ، از نظر من و شما متفاوته ، نمونش همین ، به نظر من همین کار خودش نقض یکی از حق های بشر به نام زنده بودنه .
معیار های این " مرحله ی بی بازگشتی " خودش متغییره . شما زنده بودن یا مرگ یک فرد رو دارین با یه معیار متغییر میسنجین .
صحبت سر همین کم و کیف قضیه است چون کلیت موضوع از نظر من مبهمه ، گفته میشه که در یه شرایط خاص باید امکان خودکشی برای فرد محیا بشه ، حالا این شرایط خاص یا همون جزئیات قضیه خودش مبهم ترین قسمت کلیات این عمله .
قطعا من شخصا با موردی که فرد قابلیت حتی درمان هم نداره ولی میشه آلامش رو تسکین داد مخالفم که اوتانازی بشه ولی این درد، درد من نیست معیار من نیست درد اون هست و نباید قوانین حتما مطابق با اصول و باورهای ایدئولوژیک خدشهناپذیر من باشه.
اینجا هم سوال نظر شماست ، نه نظر فرد دیگه . برای سوال این تاپیک مهم نیست شما به کی چه حقی میدی ، در درجه ی اول این مهمه که شما به خودت این حق رو میدی یا نه .
************************************************** ************************************************
من مذهبم رو معرفی کردم که بدونید حداقل در مذهب من ، مرگ و جهان بعد از مرگ از زندگی بالاتره که چپ و راست نگید نظرات مذهبی .
حداقل چهل روز سال رو واسه این صرف میکنن در مذهب بنده که بگن مرگ از زندگی بهتره .
اگه بحث هم مذهبی بشه من مذهبی نکردم بحث رو ، شما که چپ و راست به من میگید نظراتم مذهبی هستش دارید این کار رو میکنید ، همش هم اشاره به اسم خدا در مذهب من میکنید و به جای این که بدیهی دونستن این قضیه توسط من رو به خودم ربط بدید مستقیما به مذهب من ربطی میدید و نظر من رو به عنوان یه نظر اشتباه برجسته کرده و مستقیما به مذهبم ربط میدید که در نوع خودش توهین به من و مذهبم حساب میشه ، درحالی که نظرات من راجع به این موضوع من از عبارت " زندگی بهتر از مرگ" میاد که اساسا توی مذهب من باهاش مخالفت میشه .
به طور شخصی برای بنده با ارزشتر بودن زندگی نسبت به مرگ به طور منطقی در هر حالتی بدیهیه . (سوال هم در مورد نظر شخصی بود دیگه )
مثال هم زدم ، توضیحاتم رو هم دادم .
ادامه ی بحث وپاسخ شما رو مطالعه خواهم کرد ولی با اجازه ی دوستان دیگه تو ادامه ی بحث شرکت نمیکنم چون دیگه چیز جدیدی واسه گفتن ندارم ....
منتظر شنیدن شرایط خاص انجام گرفتن این عمل هم توسط دوستان هستم . چون گرچه شاید من حق این کار رو به خودم ندم ولی بقیه اختیار این کار رو دارن ....
ما مذهبی نبودیم اگر مذهبی بودیم تاپیکهایتان را می بستیم ، کیبرد هایتان را می شکستیم :n08:
havzhini
16-07-2013, 17:41
من یه نوعی دیگه میخوام بحث رو باز کنم چون فکر میکنم دوستان فقط فکرشون رفته سمت مرگ و زندگی
من توی پستهای قبلی توضیح دادم که کاملا درسته که زندگی از مرگ برتره ولی توضیح هم دادم که تعریف زندگی یعنی چی و چه زندگی از مرگ برتره
ولی دوستان یا توجه نکردن یا دوست ندارن توجه کنن و بازم فقط شعار برتری زندگی از مرگ رو میدن
من اینطور مثال میزنم تا ببینم دوستان نظرشون چیه
فردی در نظر بگیرین که دچار یه حادثه شده که تمام بدنش از کار افتاده و فقط قادر به صحبت کردن هست و حتی نمیتونه سرش رو تکون بده
حالا با فرض اینکه تمام امکانات هم در اختیارش هست ولی در عمل هیچ میلی به زندگی نداره و چون خودش قار نیست خودش رو بکشه از دیگران میخواسد اینکارو بکنن
بعد از گذشت 1سال بازم حتی غذا رو خودش نمیخوره مجبور هستن با لوله بهش غذا بدن و سرم بهش وصل کنن
5سال میگذره و باز هم همین شرایط وجود داره و فرد با ابنکه میتونه صحبت کنه اواز بخونه کتاب بخونه و ... هزاران کار دیگه ولی خودش مایل به این کار نیست و 100برابر بیشتر از مشکلی که براش پیش اومده این خودش هم که خودشو عذاب میده
بعد گذشت 10سال در این شرایط که بجز عذاب جسمی که داره عذاب روحی هم داره فرد و عملا خودش رو از زندگی در شرایط خاصش که میتونه داشته باشه هم جدا کرده
حالا شما چه نظری میدین؟ایا میگین که اگر این فرد50سال دیگه هم زنده باشه مشکلی نیست وباید در عذاب و درد جسمی و عذاب روحی 100برابری قرار داشته باشه
یا اینکه بخواستش احترام گذاشته بشه و عمل اوتانازی براش اجرا بشه؟
Eblis 2011
16-07-2013, 23:04
به قول مولوي:
زندگي در مردن و در محنت است
آب حيوان در درون ظلمت است
بعد از سختي، آساني و آسايش است. زندگي پر درد و رنج انسان مي تواند در صورتي كه توأم با جزع و فزع و ناسپاسي و خودكشي نباشد، نتيجه اي شيرين و لذّت بخش به دنبال داشته باشد
خودكشي يا درخواست قتل خود از طرف ديگران، امري ناستوده و خلاف حقيقت زندگي و فلسفه ي حيات است.
كمك كردن به فردي كه در اثر بيماري يا حادثه زندگي اش در معرض خطر قرار گرفته است، مي تواند در مفهوم زنده كردن انسان جاي گيرد و پاداش آن را نصيب هر كس نمايد كه از هر رشته و يا هر مقامي از پزشك گرفته تا پرستار و ديگر عوامل، دخيل در درمان است. در مقابل، هر گاه تلاشي در جهت گرفتن جان كسي و به مخاطره انداختن زندگي يك فرد صورت گيرد، عنوان قاتل جان را به عامل داده .
اوتانازي در همه ي اشكال آن، اعم از فعّال، غير فعّال و غير مستقيم و نيز داوطلبانه و غير داوطلبانه، از نظر دين مبين اسلام و جهان بيني الهي حرام است.اوتانازي در حالت داوطلبانه خودكشي است و در حالت غير داوطلبانه ديگر كشي و در هر دو حالت جرم بوده و مستوجب عقاب است.از منظر اسلام، بيمار اگر دين دار و مؤمن باشد، تحمّل درد و رنج و صبر و بردباري در برابر آن، موجب بخشش گناهان و تزكيه ي نفس و تخفيف مجازات يا افزايش درجات و رسيدن به ثواب هاي بيشتري اخروي مي شود و اگر غير مؤمن باشد چه بسا درد و رنج موجب گردد از رفتار و زندگي گذشته ي خود پشيمان شده و توبه كند و با حال ايمان از دنيا برود.
کلا قبول یا رد این عمل ، بستگی به ایمان طرف داره ./
havzhini
16-07-2013, 23:16
قرار بر این بود جدا از مسائل مذهبی به این مسئله نگاه بشه
اگر دید مذهبی و این نوع تفکرات رو کنار بزارید و با دید انسانی بهش نگاه کنید کاملا به عمق مسئله پی میبرین
ولی متاسفانه مذهب همیشه یکجانبه و کاملا سطحی و بی ارزش با مسائل انسانی برخورد میکنه و هیچ حقی که بوجود انسانی نمیده بلکه بدتر فقط اونو زیر سوال میبره
در هر حال فقط کافیه درک شرایط کرد تا فهمید چقدر این عمل در شرایط خاص خودش با ارزش و مفید برای یه انسان میتونه باشه
shabe.saket
16-07-2013, 23:19
اینقدر ساده نمیتوان مسائل مهم و بزرگ تاریخ را بشر را زیر سوال برده و حکم داد.....
Eblis 2011
16-07-2013, 23:30
از دید علمی هم نگاه کنیم این قضیه هیچ سودی نداره ..... زندگی ارزش والاتری از این حرکت ناپسندانه داره !
اگه نظر دیگران براتون مهمه و محترم که نظرم رو با دلیل گفتم !!!!
ولی مدت هاست که این انجمن قبل زدن تایپک و موضوع نظرش رو به عنوان اساس و پایه درست ، اعلام میکنه و نظر دیگران رو بر پایه ی اون می سنجه !!!
کسانی که موافق اوتانازی هستند ؛ لایک فراوان میخورن .. این خودش گویای همه چیز میتونه باشه !!!
به جرات میتونم بگم که بحث علمی یا اعتقادی که در این انجمن میشه پایه و اساس مساوات و عدالت نداره !!
نمونه های بیشتری رو میتونم با ذکر تایپک مربوطه براتون بیارم !
از دید من علم و مذهب مکمل هم هستند و نمیشه فقط به دید علم این قضیه رو نگاه کرد ! هر چند که علم پزشکی هم همچین کاری رو ظاهرا تایید نمیکنه !
با این بحث ها و توصیفات باید عرض کنم هر کسی یه اعتقادی داره و بهش پایبنده ! چیزی نیست که با خوندن این نظرات و صحبت ها از اعتقادش روی برگردونه!
و مكروا و مكر اللّه و اللّه خير الماكرين !
قرار بر این بود جدا از مسائل مذهبی به این مسئله نگاه بشه
اگر دید مذهبی و این نوع تفکرات رو کنار بزارید و با دید انسانی بهش نگاه کنید کاملا به عمق مسئله پی میبرین
ولی متاسفانه مذهب همیشه یکجانبه و کاملا سطحی و بی ارزش با مسائل انسانی برخورد میکنه و هیچ حقی که بوجود انسانی نمیده بلکه بدتر فقط اونو زیر سوال میبره
در هر حال فقط کافیه درک شرایط کرد تا فهمید چقدر این عمل در شرایط خاص خودش با ارزش و مفید برای یه انسان میتونه باشه
این نظرشماست ! نمیشه به کل تعمیم داد !!!
از دید شما اینطوری به نظر میرسه !
Zeitgeist
16-07-2013, 23:58
ولی مدت هاست که این انجمن قبل زدن تایپک و موضوع نظرش رو به عنوان اساس و پایه درست ، اعلام میکنه و نظر دیگران رو بر پایه ی اون می سنجه !!!
کسانی که موافق اوتانازی هستند ؛ لایک فراوان میخورن .. این خودش گویای همه چیز میتونه باشه !!!
به جرات میتونم بگم که بحث علمی یا اعتقادی که در این انجمن میشه پایه و اساس مساوات و عدالت نداره !!
نمونه های بیشتری رو میتونم با ذکر تایپک مربوطه براتون بیارم !
so, what are we supposed to do now؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آیا باید همه با شما همفکر باشند، وگرنه قتلشان واجب است؟
و یک سؤال:
آیا اعدام یک فرد (به دلایل متفاوت اعم از اعتقادی)، بر اعدامگر، نام "قاتل" نمینهد؟
آیا شما با اعدام افرادی که تحت یک سیستم قضایی ناقص حکم به قتلشون داده میشه موافقید، ولی میگید که یک نفر که زندگیش جز زجر براش نداره و میخواد تمومش کنه و حتی مرفین هم دیگه دردش رو دوا نیست، باید تا لحظه ی آخر زجر و درد بکشه چون اعتقادات دیگران با اختیار اون فرد بر زندگیش، مخالف است؟
به هر حال، با ناخن انگشت هم میشه به درد خاتمه داد، ولی شما با وضع قوانین بر طبق عقایدتان، شانس یک مرگ راحت و بی درد رو از یک نفر گرفته و حتی در لحظه ی مرگ هم بهش درد هدیه دادید...
چه هدفی در عقیده ای است که جز درد، رنج، و ترس، چیزی به مردم چه در زندگی و چه در مرگ عرضه نمیکنه؟
Eblis 2011
17-07-2013, 00:38
so, what are we supposed to do now؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آیا باید همه با شما همفکر باشند، وگرنه قتلشان واجب است؟
و یک سؤال:
آیا اعدام یک فرد (به دلایل متفاوت اعم از اعتقادی)، بر اعدامگر، نام "قاتل" نمینهد؟
آیا شما با اعدام افرادی که تحت یک سیستم قضایی ناقص حکم به قتلشون داده میشه موافقید، ولی میگید که یک نفر که زندگیش جز زجر براش نداره و میخواد تمومش کنه و حتی مرفین هم دیگه دردش رو دوا نیست، باید تا لحظه ی آخر زجر و درد بکشه چون اعتقادات دیگران با اختیار اون فرد بر زندگیش، مخالف است؟
به هر حال، با ناخن انگشت هم میشه به درد خاتمه داد، ولی شما با وضع قوانین بر طبق عقایدتان، شانس یک مرگ راحت و بی درد رو از یک نفر گرفته و حتی در لحظه ی مرگ هم بهش درد هدیه دادید...
چه هدفی در عقیده ای است که جز درد، رنج، و ترس، چیزی به مردم چه در زندگی و چه در مرگ عرضه نمیکنه؟
اوتانازی یا قتل ترحمی !!!
اين واژه در ابتدا با مسايل پزشكي و اخلاق پزشكي و درمان بيماران ارتباطي نداشت و به طور سنتي در معناي «مرگ راحت» مطرح مي شد و در موقعيتي به كار مي رفت كه فرد با مرگي ناگهاني در زمان بسيار كوتاهي بدون درد و رنج بميرد. تفاوتي نبود كه از اصابت گلوله در جنگ در يك لحظه بميرد و يا اين كه به صورت تصادفي ضربه اي به او وارد شود و يا به دلايلي ديگر.
وظيفه ي ذاتي پزشك و ديگر كساني كه دست اندركار بهداشت و سلامت و درمان و شفاي مريض هستند، سعي و تلاش و تحقيق و مطالعه پيرامون شفا و درمان است. بنابراين، همكاري آنها چه به صورت فعّال و چه غير فعّال در مرگ ديگران، با وظايف ذاتي آنها مغايرت داشته و بدون شك، گناه است!!!
کارهایی از نظر اخلاقی درست اند که بتوانند برای همگان به صورت قاعده ای عام مطرح شوند و کاربردی عام داشته باشند ...
این مساله ضداخلاقیه ... تمایل به خودکشی و قتل ترحمی یک واکنش عاطفی منفی در شخصه که نشانه ی وجود مشکل اخلاقی است !!!!
چون زندگی انسان ارزش ذاتی داره و اوتانازی ( خودکشی ) حتی با وجود درد و ردنج و مشقت بسیار در زندگی نادرسته !!!
حیات و زندگی ، امانتی الهی در دست ماست و صاحب اصلی آن خداست ، بنابراین ما حق نداریم اون رو از بین ببریم ...
کسی که حیات رو به ما داده به وقت مقتضی هم اون رو پس میگیره !!!
اگه اوتانازی به صورت قانون اجتماعی دربیاد ، زمانی نمیگذره که پزشکان ضمن اینکه این عمل رو وظایف خودشون به حساب میارند ، بنابر سلیقه خودشون ، مرگ رو به بیماران هدیه میدن ...
از نظر روانی عاملی میشه تا بیمارانی که با وجود درد و رنج ، قدرت تحمل رو دارند ولی از این که مزاحم و سربار دیگران هستند یا نگاه سنگین اونها رو بر خودشون حس میکنند ، تن به اوتانازی میدن .
درواقع ، فشارهای محیط و گاهی تلقی اشتباه و برداشت نادرست از رفتار خویشان توسط بیمار ، موجب میشه بیمار ، از زنده بودن خود احساس خستگی کنه و راضی به مرگ بشه !!
و ...
ملا نصرالدین
21-07-2013, 01:16
این مسئله ای هست که به طور کل نمیشه رد یاقبولش کرد
دقیقا با این صحبت شما
درواقع ، فشارهای محیط و گاهی تلقی اشتباه و برداشت نادرست از رفتار خویشان توسط بیمار ، موجب میشه بیمار ، از زنده بودن خود احساس خستگی کنه و راضی به مرگ بشه !!
موافقم.
ولی
این رو هم در نظر بگیرید کسی که مثلا الزایمر دارد هیچ تلقی از هیج چیزی ندارد
فقط دائما در عذاب و فشار روحی هست.هیچ کسی رو نمیشناسه.اصلا معلوم نیست توی چه زمانی دارد زندگی میکند.همش احساس میکنه جایی که هست منزلش نیست.همش دنبال یه اشنا میگرده ...احساس میکنه همه میخوان اذیتش کنند. کنترل ادرار ندارد.خودش هم متوجه این موضوع نیست.همیشه بوی بد میدهد و اجازه نمیدهد کسی پوشک کند.
این عذاب از درد جسمی خیلی بدتره.درد جسمی هرچند مدت کوتاه با مسکن و ... اروم میشه.ولی این عذاب برای روح ادمه.
همزمان اطرافیان هم مشکل دارند...
به نظر من حداقل برای این جور افراد اوتانازی اشکالی ندارد.
V E S T A
22-07-2013, 16:54
برای کسی که دچار مرگ مغزی شده موافقم دستگاه های حمایتی قطع بشه ( نوع غیر داوطلبانه اوتانازی هست) کسی که دچار مرگ مغزی شده فاقد فعالیت تنفسی هست و به تحریکات پاسخی
نشون نمیده رفلکس ها از بین رفتن و بیمار هوشیاری خودش رو به طور کامل از دسـت داده کلیه و کبد و قلب تا مدتـی می تونن زنده بمونن ولی بعد از مدتی شـروع به از بین رفتن می کنن ولی برای
حالت کما که احتمال بهبودی وجود داره و سطح هوشیاری متفاوت هست و بیمار به تحریـکات پاسخ میده موافق اوتانازی نیستم فردی که به کما رفته ممکن هست برای همیشه زندگی نباتی داشته
باشه (بیماران دارای چرخههای خواب و بیداری، کنتـرل نسبتا طبیعی درجه حرارت، تنفـس، دفع، تنظیم جریان خون و بلع هستند، ولی فاقد واکنشهای شناختی بوده و پاسخهای رفتاری آنها به صورت
رفلکـسهای حرکتی ابتـدایی یا الگـوهای احساسی غریـزی اسـت بنابـراین در وضعیت نباتی پایـدار، آگاهی و شنـاخت نسبت به خود و محیـط اطراف وجود ندارد و بیـماران فاقـد تکـلم هستند) درباره
بیمارهایی که ناتوانی جسمی و ذهنی دارن و سالمندان مخالف اوتانازی هستم ..
ولی یه سوال پیش میاد بعضی مواقع جنین دچار بعضی بیماری های ژنتیکی هست (می دونین که بیماری های ژنتیکی درمان خیلی سخت دارن یا اصلا درمانی براشون وجود نداره) اینکه در دوران
بارداری مشخص بشه جنین بیماری ژنتیکی داره سقط جنین جزو اوتانازی محسوب میشه ؟ این نوع مرگ به نظرتون قابل توجیه هست ؟
havzhini
22-07-2013, 20:37
برای کسی که دچار مرگ مغزی شده موافقم دستگاه های حمایتی قطع بشه ( نوع غیر داوطلبانه اوتانازی هست) کسی که دچار مرگ مغزی شدهفاقد فعالیت تنفسی هست و به تحریکات پاسخی
نشون نمیده رفلکس ها از بین رفتن و بیمار هوشیاری خودش رو به طور کامل از دسـت داده کلیه و کبد و قلب تا مدتـی می تونن زنده بمونن ولی بعد از مدتی شـروع به از بین رفتن می کننولی برای
حالت کما که احتمال بهبودی وجود داره و سطح هوشیاری متفاوت هست و بیمار به تحریـکات پاسخ میده موافق اوتانازی نیستم فردی که به کما رفته ممکن هست برای همیشه زندگی نباتی داشته
باشه (بیماران دارای چرخههای خواب و بیداری، کنتـرل نسبتا طبیعی درجه حرارت، تنفـس، دفع، تنظیم جریان خون و بلع هستند، ولی فاقد واکنشهای شناختی بوده و پاسخهای رفتاری آنها به صورت
رفلکـسهای حرکتی ابتـدایی یا الگـوهای احساسی غریـزی اسـت بنابـراین در وضعیت نباتی پایـدار، آگاهی و شنـاخت نسبت به خود و محیـط اطراف وجود ندارد و بیـماران فاقـد تکـلم هستند) درباره
بیمارهایی که ناتوانی جسمی و ذهنی دارن و سالمندان مخالف اوتانازی هستم ..
ولی یه سوال پیش میاد بعضی مواقع جنین دچار بعضی بیماری های ژنتیکی هست (می دونین که بیماری های ژنتیکی درمان خیلی سخت دارن یا اصلا درمانی براشون وجود نداره) اینکه در دوران
بارداری مشخص بشه جنین بیماری ژنتیکی داره سقط جنین جزو اوتانازی محسوب میشه ؟ این نوع مرگ به نظرتون قابل توجیه هست ؟
تمام مواردی که اسم بریدن و مثال زدین هیچکدوم در حوضه اوتانازی بهیچ وجه قرار نمیگیرم
اصل اساسی و پایه اولیه اوتانازی فقط و فقط درخواست خوده بیمار هست
پس نه مرگ مغزی، نه کما، نه زندگی نباتی، نه جنین و ... هیچکدوم در حوضه اوتانازی اصولا قرار نمیگیرن که بشه در این حوضه بررسی کرد و نظر داد
اوتانازی در حالتی تعریف میشه که بیمار در شرایطی هست که
1-بطور 100% هیچ امیدی به بهبودیش نیست
2-بیمار بهیچ وجه شرایط ادامه زندگی عادی رو تا زمان مرگ نداشته باشه مثلا روی تخت باید باشه و در بیمارستان تا لحظه مرگ
3-بیمار دچار درد و عذاب جسمی و روحی باشه
4-خوده بیمار درخواست کمک برای جلو انداختن زمان مرگش رو داشته باشه
پس با این پیش شرطها اوتانازی رو میشه انجام داد و هرگز در هیچجای دنیا اجازه کشتن کسی که مثلا زندگی نباتی داره رو نمیدن یا کسی که در کما قرار داشته باشه
ولی برای مرگ مغزی چون مرگ مغزی رو معادل مرگ کامل قرار میدن دستگاهها رو از بیمار جدا میکنن و با قطع دستگاه بیمار کاملا فعالیت بدنیش قطع میشه وگرنه بهیچ وجه اگر بیمار با قطع دستگاه حتی تا چندیدن روز زنده بمونه بهیچ وجه عملی برای کشتنش انجام نمیشه
V E S T A
22-07-2013, 20:52
قطع حمایت دستگاه یک نوع اتانازی از نوع غیر داوطلبانه و غیر فعال هست
توقّف روند درمان یک بیمار، قطع سرم و تغذیه وریدی، قطع اکسیژن، جلوگیری از تراکافت(دیالیز) و جداکردن فرد از دستگاههای حمایتی ارگانهای حیاتی، همچنین دادن داروهای مسکن با دوز بالا، که موجب کاهش هوشیاری و تسریع مرگ میشوند، از روشهای اتانازی به حساب میآیند.
برداشتهای متفاوت از مفهوم هومرگ(اوتانازی)، وجود دارد؛ مثلا در روش غیرمستقیم، پزشک با تجویز دارویی، فقط مقدمات مرگ بیمار را فراهم میکند و بیمار با آگاهی کامل به استقبال مرگ اختیاری میشود. اما در روش مستقیم، پزشک یا پرستار خود عامل مرگ بیمار هستند. تزریق داروی کشنده و جداکردن بیمار از دستگاههای حمایتی، مثالهایی از این روش هستند که بعضی اوقات بدون اطلاع بیمار انجام میشوند.
بدین ترتیب جداکردن بیمار مرگ مغزی از دستگاههای حمایتی نیز از نظر بسیاری «اتانازی غیر داوطلبانه، غیر فعّال» به شمار میآید.
ویکی پدیا
در طول تاریخ مواردی از اوتانازی برای کودکان و بعدا بزرگسالان داری عقب ماندگی ذهنی و ناتوانی جسمی انجام شده ..اشخاصی که عقب ماندگی ذهنی داشتن + کسانی که
بیماری شدید داشتن در حالت بیماری و مشکلات ذهنی توانایی تصمیم گیری برای مرگ یا زنده بودنشون رو نداشتن و این تصمیم با رضایت خودشون نبوده چون در شرایطی نبودن
که بتونن تصمیم بگیرن ... این موارد که از اوتانازی گفتم جزو سوابق ثبت شده برای اوتانازی بوده ..(اوتانازی غیر داوطلبانه)
یعنی برای اوتانازی هم موارد داوطلبانه وجود داره و هم غیر داوطلبانه که برای مرگ مغزی و کسی که قدرت تشخیص و تصمیم گیری نداره از اوتانازی غیر داوطلبانه استفاده شده
شـیـفــو
22-07-2013, 21:00
خیلی وحشتناکه اگه بخوام برای دیگران تصور کنم ، ولی برای خودم 100% تو این شرایط ذکر شده راضی هستم .
havzhini
22-07-2013, 21:15
بله درسته در زمان المان نازی این اعمال انجام میشده ولی به واقع فلسفه اون اعمال با فلسفه ای که حالا برای اوتانازی تعریف میکنیم خیلی تفاوت داره
اونها برای اصلاح نژادی و از بین بردم انسانهای که سربار جامعه بحساب میومدن مثل معلولین ذهنی و ... این عمل رو انجام میدادن
ولی در حال حاظر تعریف اوتانازی برای کمک به بیمار هست
قسمتهای هایلایت شده گویای مطلب میتونه باشه
وقّف روند درمان یک بیمار، قطع سرم و تغذیه وریدی، قطع اکسیژن، جلوگیری از تراکافت(دیالیز) و جداکردن فرد از دستگاههای حمایتی ارگانهای حیاتی، همچنین دادن داروهای مسکن با دوز بالا، که موجب
کاهش هوشیاری
و تسریع مرگ میشوند، از روشهای اتانازی به حساب میآیند.
برداشتهای متفاوت از مفهوم هومرگ(اوتانازی)، وجود دارد؛ مثلا در روش غیرمستقیم، پزشک با تجویز دارویی، فقط مقدمات مرگ بیمار را فراهم میکند و
بیمار با آگاهی کامل
به استقبال مرگ اختیاری میشود. اما در روش مستقیم، پزشک یا پرستار خود عامل مرگ بیمار هستند. تزریق داروی کشنده و جداکردن بیمار از دستگاههای حمایتی، مثالهایی از این روش هستند که بعضی اوقات بدون اطلاع بیمار انجام میشوند.
بدین ترتیب جداکردن بیمار مرگ مغزی از دستگاههای حمایتی نیز
از نظر بسیاری
«اتانازی غیر داوطلبانه، غیر فعّال» به شمار میآید.
ویکی پدیا
در کل من قطع دستگاه از بیمار مرگ مغزی رو در رده اوتانازی نمیتونم بپذیرم مگر با همون تعریف غیرفعال که کاملا میتونه یه دسته جدا از اوتانازی که ما در حال بحثش هستیم باشه
من هرچی تحقیق کردم در حال حاظر اوتانازی غیردوطلبانه در هیچ جای جهان انجام نمیشه(البته مثالهای مرگ مغزی و اوتانازی غیرفعال رو کنار بزاریم) و فقط اوتانازی دوطلبانه در بعضی کشورها قانونی اعلام شده
لطفا اگه اطلاعاتی از دارین در این زمینه عالی میشه قرار بدین
V E S T A
23-07-2013, 15:36
در اینکه اتانازی غیر داوطلبانه و غیر فعال جزو انواع اتانازی هست که شکی نیست ولی این موارد ممکن هست تو خیلی از کشور ها قانون نباشه مثلا برای کشوری مثل
هلند که برای اتانازی قانون دقیق تصویب شده این نوع اتانازی شامل موارد قانونی نیست.
در قانون اوتانازیای هلند مقررات و شرایط دقیقی پیش بینی شده است و پزشكان در صورت قصور و تخطّی از آن مورد تعقیب قرار گیرند بعضی از این شروط عبارت است از : ـ پزشك باید یقین حاصل كند كه بیمار به طور ارادی درخواست اوتانازی می كند و خود همه چیز را در نظر گرفته است بیمار باید آزاد باشد و بتواند هر سؤالی را كه می خواهد از پزشك بپرسد .
ـ بیمار باید بر درخواست خود اصرار و تداوم داشته باشد .
ـ بیمار درمان ناپذیر و رنج و درد ناشی از آن غیرقابل باشد .
ـ بیمار از وضعیت و دور نمای زندگی خود آگاه باشد .
ـ بیمار باید با حداقل یك پزشك دیگر هم مشورت كند .
ـ بیمار باید از نظر فكری و روانی در وضعیت سالم و طبیعی قرار داشته باشد .
ـ بیمار باید رضایت كتبی و درخواست صریح خود را برای اوتانازیا اعلام نماید .
ـ بیمار باید در تقاضای اوتانازیا پیش قدم شود و پزشك نیز از سوی اطرافیان تحت فشار قرار گرفته باشد و …
iranbar.org
همونطور که اشاره شد امکان انجام انواع اتانازی وجود داره و در صورت انجام اتانازی که تحت حمایت قانون نباشه شخص تحت تعقـیب قرار می گیره که بحث قـانونی یا غیر قـانونی
بودن فعلا جزو موضوع بحثمون نیست ولی درباره اصل اتانازی که شامل موارد غیرداوطلبانه و غیر فعال هم میشه حتی در کشور هایی که به صورت قانونی انجام انواعی از اتانازی
رو تصویب کردن مثل موردی که مثال زدم امکان انجامش وجود داره ولی قانونی نیست.
تعریف انواعی از اتانازی رو اینجا میذارم :
همانند بسياري از اصطلاحات، اوتانازيا هم داراي معاني متعدد است و تميز دادن آنها از يكديگر داراي اهميت بسيار مي باشد.
1 اوتانازی غیرفعال ۲ اوتانازی فعال ۳ اوتانازی داوطلبانه ۴ اوتانازی غیر داوطلبانه ۵ اوتانازی غير ارادي ۶ خودكشی با همكاری پزشك
اوتانازياي غيرفعال ( Passive ) اين نوع اوتانازيا تسريع مرگ بيمار از طريق تغيير دادن برخي روشهاي حمايتي و عدم دخالت در سير طبيعي مراحل بيماري مي باشد . براي مثال : ـ حذف تجهيزات و وسايل حمايت كنندة زندگي و عدم استفاده از آنها مثل خاموش كردن دستگاههاي تنفسي . ـ متوقف كردن مراحل درماني . پزشكي مثل قطع داروها و … ـ متوقف كردن تغذيه بيمار كه زمينه را براي دهيدارته شدن بدن و مرگ ناشي از گرسنگي فراهم مي كند. ـ كمك نرساندن به بيمار قلبي كه تپش قلبش متوقف شده است و اجازه دادن به مرگ او ، شايد رايج ترين شيوه در اين نوع اوتانازيا دادن مقادير زيادي مورفين به بيمار باشد .
اين روشها در مورد بيماران درمان ناپذير اعمال مي شود كه دردهاي جانكاه دارند و مرگشان در آيندة نزديك حتمي است . شيوه هاي فوق همچنين در مورد بيماراني كاربرد دارد كه در اثر صدمات شديد مغزي در حالت اغما به سر مي برند و امكان بازيافتن هوشياري در آن وجود ندارد .
اوتانازياي فعال ( Active ) در اين نوع اوتانازيا مرگ بيمار به تبع درخواست خود او صورت مي گيرد . بهترين مثال در اين مورد قتلي است كه در سال 1988 در ميشيگان اتفاق افتاد . بيمار مبتلا به A.L.S بود و از اينكه بيماريش درمان ناپذير است و مرگ به زودي فراخواهد رسيد به شدت وحشت زده بود و از پزشك معالجش درخواست كرد تا شرايطي را فراهم سازد كه بدون احساس درد و به سرعت به زندگيش خاتمه داده شود . دكتر كيوركان ( Kevorkian ) مقدار زيادي دارو به وي تزريق كرد و سبب مرگ او شد . دكتر كيوركان سپس به اتهام قتل تحت پيگرد قرار گرفت . در سال 1999 هيأت منصفه او را به اتهام قتل درجه 2 گناهكار تشخيص مي دهد . دكتر كيوركان از مقادير مرگ آور قرصهاي خواب آور و يا گاز مونوكسيدكربن براي خاتمه دادن سريع به زندگي بيماران استفاده مي كرد و نويسنده اي پيشنهاد كرد كه براي ناميدن اوتانازيا از اسم كوارك استفاده شود .
اوتانازی داوطلبانه : بیمار درمان خود را رد می كند تا در مرگش تسریع ایجاد شود. به عبارت دیگر بیمار از همان ابتدا از پذیرش درمان سر باز می زند.
اوتانازی غیرفعال غیرداوطلبانه : معمولاً در مورد بیمارانی به كار گرفته می شود كه شرایط بسیار وخیمی دارند و پزشكان هم مطمئن اند كه درمان امكان پذیر نیست یا درمان را قطع می كنند و بیمار را از مواد غذایی یا دارو محروم می كنند و یا اگر مثلاً بیمار در سیر بیماری اش دچار عفونتی شود درمانی برای عفونت او آغاز نمی شود.
اوتانازياي غيرارادي ( Involuntary euthanasia ) اين نوع از اوتانازيا به منظور توضيح مرگ كسي كه او به طور صريح تقاضاي كمك براي مرگ نكرده است ، استفاده مي شود . اين مورد اغلب در مورد بيماراني كه زندگي نباتي دايمي دارند و ممكن است هيچ گاه هوشياري خود را به دست نياورند اعمال مي شود . علت طرح مسأله به طور كلي مردم دلايل متفاوتي براي خودكشي و خاتمه دادن به زندگي و ارتكاب خودكشي دارند . برخي دچار افسردگي شديد در يك دورة طولاني هستند . اين عده خودكشي را مناسب ترين راه براي غلبه بر مشكلات زودگذرشان مي دانند . نظر عمومي اين است كه بهترين راه حل براي درمان بيماران مبتلا به افسردگي استفاده از مشاوره يا دارو است و اين بيماران پس از درمان مي توانند از زندگي اي كه مي خواستند با خودكشي خود را از آن محروم سازند لذت ببرند . برخي دچار دردهاي مزمن و حاد هستند و به علت فقر و تهيدستي از عهده تهية داروها بر نمي آيند و برخي به پزشكان و سواد و دانش آنها اعتقاد ندارند ، يا عقايد خاصي دارند به هر حال نظري وجود دارد كه خودكشي در اين روش راه حل ترجيح داده شده نيست . برخي دچار اختلال حواس شده اند و بيماري آثار نامطلوب بر روي كيفيت زندگي آنها ايجاد مي كند ، بيماريهايي چون A.L.S ، ايدز و آلزايمر و ... اين بيماران احساس مي كنند كه اين بيماري باعث از دست رفتن استقلال آنها خواهد شد و همواره بايد تحت مراقبت قرار گيرند . برخي نيز تصور مي كنند كه ارزشهاي شخصيتي و مقام اجتماعي خود را از دست خواهند داد و به خوبي مي دانند كه در آيندة نزديكي خواهند مرد و تمايل دارند كه كنترل كاملي بر اين مراحل داشته باشند . بسياري از بيماران كه توانايي اين كار را ندارند نيازمند كمك پزشكان هستند . در حال حاضر در ايالت اورگون امريكا و كشور هلند به اين بيماران از راههاي كاملاً قانوني كمك مي شود . تجربه و تحليل نتايج اولين سال كمك به خودكشي در اورگون نشان داد كه نسبتاً مقدار كمي از بيماران تقاضاي كمك در تسريع مرگ كردند .
خودكشی با همكاری پزشك: در این حالت پزشك داروها یا اقدامات دیگری را برای بیمار فراهم می كند. با توجه به این كه او می داند قصد بیمار از آنها خودكشی است.نكته مهم در افتراق «اوتانازی فعال داوطلبانه» از «خودكشی با همكاری پزشك» در رفتار پزشك است. در حالت اول پزشك مستقیماً اقدام به خاتمه زندگی بیمار می كند. اما آنچه «اوتانازی فعال داوطلبانه» را از نوع «غیرفعال» یا «غیرمستقیم» افتراق می دهد، نیت پزشك است. در حالت اول نیت پزشك خاتمه دادن زندگی بیمار است اما در دو مورد بعدی نیت پزشك كاهش درد بیمار یا قطع درمان های پزشكی مزاحم یا بیهوده است. دلیل عمده برای افتراق این اصطلاحات از یكدیگر، چالش های اخلاقی و حقوقی است. برخی استدلال كرده اند كه نوع «غیرفعال» و «غیرمستقیم» از لحاظ اخلاقی و حقوقی در برخی وضعیت ها مجاز است. در حال حاضر در اكثر ایالت های آمریكا اجماعی برای اخلاقی و قانونی كردن نوع «غیر فعال» اوتانازی رو به فزونی است. اما در مورد «اوتانازی فعال داوطلبانه و غیر داوطلبانه» و «خودكشی همراه با پزشك» جدل ها و اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. اخیراً برخی استدلال می كنند كه تمایز میان «فعال و غیرفعال» اوتانازی غیرمعتبر است و همان دلایلی كه برای توجیه اوتانازی غیرفعال از لحاظ اخلاقی آورده می شود می تواند برای نوع فعال نیز آورده شود.
shabe.saket
14-08-2013, 23:49
برقراری ارتباط با یک بیمار پس از 12 سال زندگی نباتی/حیرت دانشمندان از هوشیاری بالای بیمار ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
office2007
29-12-2013, 23:23
با اُتانازی مخالفم.
چون انسان ها معمولا در لحظات سخت تصمیمات اشتباه میگیرن.
فقط در مورد یکسری بیماری های صعب العلاج و زجرآور میشه اجازه هایی داد که اونم واقعا مشخص نیست یک فرد میتونه در برابر بیماری دوام بیاره یا نه.
پدیده عجیبیه. :n03:
مجلس عوام بلژیک قانون "مرگ خودخواسته" (اوتانازی) کودکان را که دو ماه و نیم پیش به تصویب مجلس سنای این کشور رسیده بود، با اکثریت چشمگیر تایید کرد.
با تصویب این قانون بلژیک اولین کشوری است که مرگ خودخواسته را، که آن را "مرگ با عزت" نیز مینامند، بدون محدودیت سنی به رسمیت شناخته است.
بر اساس این قانون کودکانی که به بیماریهای بیدرمان و پیشرفته یا دردهای بیتسکین دچارند میتوانند درخواست مرگ کنند.
پس از آن پادشاه فیلیپ باید این قانون را امضا کند اما به نظر کارشناسان این امضا بیشتر جنبه تشریفاتی دارد و تصویب این قانون در مجلس عوام به این معنی است که تمام موانع قانونی برای اجرای آن برداشته شده است.
بلژیک در سال ۲۰۰۲ از اوتانازی که عده ای هم آن را "مرگ/قتل از روی ترحم" میخوانند، برای افراد بالای ۱۸ سال جرمزدایی کرد.
هلند کشور همسایه بلژیک "مرگ خودخواسته" را برای کودکان بالای ۱۲ سال به رسمیت شناخته است.
بر اساس قانون هلند درخواست بیمار برای مرگ اگر "داوطلبانه و بدقت فکر شده" باشد باید به وسیله پزشکان اجابت شود به شرط آنکه بیماری از تحمل خارج باشد و هیچ امیدی به بهترشدن آن وجود نداشته باشد.
دانکن کرافورد، خبرنگار بیبیسی در بلژیک میگوید این قانون از حمایت گستردهای برخوردار است و انتظار میرود مجلس عوام آن را تصویب کند.
با این حال هم در مجلس عوام و هم در رسانهها و بین مردم بحثهای شدیدی درباره این قانون درگرفته است.
مخالفان میگویند کودکان برای چنین تصمیم مهم و دشواری صلاحیت ندارند. رهبران مسیحی، مسلمان و یهودی در بلژیک یکصدا به این قانون اعتراض کرده و "نگرانی شدید" خود را از خطرات "عادی" شدن مرگخودخواسته ابراز کردهاند.
مخالفان همچنین نگرانند که کودکان مبتلا به افسردگی یا بیاشتهایی مرضی، نیز چنین درخواستی کنند.
کریستین بروتکورن رهبر فرانسهزبانهای مجلس بلژیک میگوید "اگر پدر و مادر درباره این باره با هم توافق نداشته باشند یا روانپزشک نظر بدهد که کودک از فهم شرایط ناتوان است چه خواهد شد؟"
حامیان قانون میگویند مرگ باعزت حق همه است و اوتانازی کودکانی مبتلا به بیماریهای پیشرفته و بیدرمان را از درد وحشتناک و بی حاصل نجات میدهد.
طبق قانون اجرای اوتانازی چند شرط دارد:
کودک بیمار باید هوشیاری کافی داشته باشد و معنای اوتانازی را کاملا بفهمد.
بیمار باید بارها درخواست مرگ کرده باشد.
پدر و مادر و پزشکان باید با این درخواست موافق باشند.
بیماری باید در آخرین مراحل پیشرفتگی باشد.
بیمار باید درد شدید داشته باشد و برای تسکین یا تخفیف آن راهی وجود نداشته باشد.
در ماه نوامبر سال گذشته میلادی ۱۶ متخصص بیماریهای کودکان در نامهای سرگشاده به نمایندگان مجلس خواستار تصویب این قانون شده بودند.
در این نامه آمده بود: "تجربه ما نشان میدهد در موارد بیماریهای شدید و مرگهای قریبالوقوع، کودکان بسرعت به چنان بلوغی می رسند که اغلب حتی از افراد سالم هم بهتر میتوانند درباره زندگی فکر کنند و نظر بدهند."
یک ماه بعد این قانون با ۵۰ رای مثبت در برابر ۱۷ رای منفی در سنا تصویب شد.
فیلیپ ماهو رهبر سوسیالیستهای سنا و حامی اصلی این لایحه آن را "نهایت برخورد انسانی" توصیف کرد و گفت "اینکه کودکان از بیماری بمیرند اسباب شرمساری است نه اینکه از درد کشیدن کودکان در چنین شرایطی جلوگیری شود."
در سال ۲۰۱۲ در بلژیک ۱۴۳۲ مورد مرگ خواسته رخ داد که نسبت به سال قبل از آن ۲۵ درصد افزایش داشت.
بیشتر این افراد بیش از ۶۰ سال و سرطانهای بیدرمان داشتند.
بی / بی / سی
B.Russell
11-04-2014, 22:18
امشب یک پدری رو در برنامه ای دیدم که کلیه اش رو برای هزینه درمان دخترش فروخته بود.
آنهم دختری که به دلیل تشخیص نادرست تومور در مخچه دچار یک زندگی نباتی شده است و حالا فقط روی تخت افتاده.
این پدر و مادر کل زندگیشون رو فروختن که این حیات نباتی ادامه پیدا کنه و دیگه به بن بست رسیدن و نوبت فروش اعضاشون شده !!!!
به عنوان یک غریبه راحت میتونم بگم اینکار حماقت هست و باید اتانازی کرد، ولی وقتی خودمو جای پدرش میذارم روانی میشم که چیکار باید کرد.
در حالیکه همین دو سال صبر این پدر، روزنه هایی از حیات مجدد رو زنده کرده.
محدودیت های این کره خاکی در برابر افکار انسان داره از یک مرز مشمئز کننده ای هم فراتر میره. :n03:
(لینک بخشی از خبر) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نمی تونم برای کسی (چه دور و چه نزدیک) انتخاب کنم، تایید کنم یا قضاوت کنم. اما در مورد خودم کاملاً موافق این موضوع هستم. در مورد این تصمیم به نظرم باید به خواسته خود فرد در شرایط سالم عقلانی صورت بگیره. دیدن فیلم You Don't Know Jack با بازی ال پاچینو که در مورد همین موضوع هست رو هم پیشنهاد می کنم.
havzhini
12-04-2014, 00:21
امشب یک پدری رو در برنامه ای دیدم که کلیه اش رو برای هزینه درمان دخترش فروخته بود.
آنهم دختری که به دلیل تشخیص نادرست تومور در مخچه دچار یک زندگی نباتی شده است و حالا فقط روی تخت افتاده.
این پدر و مادر کل زندگیشون رو فروختن که این حیات نباتی ادامه پیدا کنه و دیگه به بن بست رسیدن و نوبت فروش اعضاشون شده !!!!
به عنوان یک غریبه راحت میتونم بگم اینکار حماقت هست و باید اتانازی کرد، ولی وقتی خودمو جای پدرش میذارم روانی میشم که چیکار باید کرد.
در حالیکه همین دو سال صبر این پدر، روزنه هایی از حیات مجدد رو زنده کرده.
محدودیت های این کره خاکی در برابر افکار انسان داره از یک مرز مشمئز کننده ای هم فراتر میره. :n03:
(لینک بخشی از خبر) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
این مورد هیچ ارتباطی با موضوع اوتانازی فکر میکنم نداشته باشه
اوتانازی تعریف مشخصی داره
مرگ خودخواسته که فرد بیمار با خواست خودش به زندگیش پایان داده بشه
در شرایط زندگی نباتی اصولا بیمار هیچ ارتباطی با دنیای خارج نداره که درخواست مرگ داشته یا خواستار ادامه حیات باشه
پس لطفا به این نکنته دقت کنید که خوده فرد بیمار به شرایطی برسه که دیگه زندگی در اون شرایط براش مقدور نباشه و خواستار پایان به زندگیش بشه
ولی اینکه اطرافیان دچار مشکل در نگهداری بیمار باشن و خواستار مرگ بیمار بشن اصولا کوچکترین ارتباطی از نظر من به موضوع اوتانازی نداره و این یک قتل محسوب میشه چون خوده فرد ممکنه خواستار ادامه زندگیش حتی در اون شرایط باشه
B.Russell
12-04-2014, 09:07
این مورد هیچ ارتباطی با موضوع اوتانازی فکر میکنم نداشته باشه
اوتانازی تعریف مشخصی داره
مرگ خودخواسته که فرد بیمار با خواست خودش به زندگیش پایان داده بشه
در شرایط زندگی نباتی اصولا بیمار هیچ ارتباطی با دنیای خارج نداره که درخواست مرگ داشته یا خواستار ادامه حیات باشه
پس لطفا به این نکنته دقت کنید که خوده فرد بیمار به شرایطی برسه که دیگه زندگی در اون شرایط براش مقدور نباشه و خواستار پایان به زندگیش بشه
ولی اینکه اطرافیان دچار مشکل در نگهداری بیمار باشن و خواستار مرگ بیمار بشن اصولا کوچکترین ارتباطی از نظر من به موضوع اوتانازی نداره و این یک قتل محسوب میشه چون خوده فرد ممکنه خواستار ادامه زندگیش حتی در اون شرایط باشه
چرا متاسفانه اون موردی که اشاره کردم کاملا به اتانازی مربوط هست.
اون موردی که شما اشاره کردین که فردی باید خودش اجازه بده و سپس جانش رو بگیرن، یکی از چندین زیرشاخه اتانازی محسوب میشود.
برای مثال اگر کتاب ها و مقالات مربوط به اتانازی رو مطالعه کرده باشین، یکی از نکات تاریخی اتانازی این هست :
Nazi Euthanasia Program
A 24 July 1939 killing of a severely disabled infant in Nazi Germany was described in a BBC "Genocide Under the Nazis Timeline" as the first "state-sponsored euthanasia". Parties that consented to the killing included Hitler's office, the parents, and the Reich Committee for the Scientific Registration of Serious and Congenitally Based Illnesses. The Telegraph noted that the killing of the disabled infant—whose name was Gerhard Kretschmar, born blind, with missing limbs, subject to convulsions, and reportedly "an idiot"— provided "the rationale for a secret Nazi decree that led to 'mercy killings' of almost 300,000 mentally and physically handicapped people
به طور خلاصه میتونم بگم یکی از مثال های مشهور اتانازی حرکت نازی ها در از بین بردن انسان های معلول ذهنی و کودکان عقب افتاده و ناقص و... هست و آنهم غیرداوطلبانه!!
اینکه شما میگی قتل، بالاخره هر نوع جان گرفتنی یکجور قتل محسوب میشه.
ولی معنی اتانازی به مراتب گسترده تر از آنی هست که شما ارائه فرمودین.
havzhini
12-04-2014, 09:31
بله در جریان هستم ما اوتانازی داوطلبانه و غیر داوطلابه داریم یا اوتازی فعال و غیر فعال داریم و ....
من نظر شخصی خودمو گفتم در این مورد وگرنه درباره کلیت اوتانازی بله شاید در تعریف خیلی از گروهها ممکنه نسل کشی رو حتی در تعریف اوتانازی بگنجونن
ولی من فقط اوتازی داوطلبانه یا خودخواسته رو میتونم در دسته اوتانازی بپذیرم و اوتانازی غیرداوطلبانه از نظر هم اصلا در دسته اوتانازی قرار نمیگیره
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.