ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : معنای جهان و آفرینش از نگاه میچیو کاکو



shabe.saket
19-06-2013, 22:59
مطلب توسط آقای میچیو کاکو که یکی از بزرگترین دانشمندان فیزیک هست تحریر یافته در کتاب جهانهای موازی آمده است
منبع مطلب سایت بیگ بنگ است

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

جملات تحریک‌آمیز استیون واینبرگ در کتاب «سه‌ ثانیه اول»، بحث جدی را در مورد معنای حیات به جریان درآورد. او نوشته است:
««هر چقدر که جهان بیشتر قابل درک به نظر برسد، بیشتر هم بی‌معنی به نظر می‌رسد. تلاش برای درک جهان یکی از چیزهایی است که سطح زندگی انسان‌ها را از بیهودگی کمی‌ فراتر می‌برد»». واینبرگ اقرار کرده که از بین تمام جملاتی که نوشته، این جمله عکس‌العمل‌های غضبناکی را برانگیخته است. او بعدها نیز با ارائه نظرات خود مجادله دیگری را برانگیخت:
««با وجود یا عدم وجود مذهب، انسان‌های خوب می‌توانند درست و افراد بد شیطانی رفتار کنند. اما برای اینکه افراد خوب کارهای شیطانی انجام دهند، آنوقت مذهب لازم است»». ظاهراً واینبرگ میل شیطانی مشخصی به تحریک اذهان داشته و مایل است افرادی را که ادعای بینش در معنای کیهانی جهان دارند، مورد تمسخر قرار دهد. او اقرار می‌کند که:

««برای سال‌های متمادی من در مورد مسائل فلسفی یک بی‌ذوق شاد بودم»».
او همانند شکسپیر عقیده دارد که ««جهان به مثابه یک صحنه نمایش است. اما فاجعه در متن نمایشنامه نیست! فاجعه این است که متنی وجود ندارد»».
واینبرگ در حقیقت نظریات دانشمندی به نام ریچارد داوکینز (۲) از آکسفورد را منعکس می‌کند. زیست‌شناسی که اظهار داشته است:
««در دنیایی با نیروهای فیزیکی کور … برخی افراد آسیب می‌بینند و برخی دیگر شانس می‌آورند و شما نه می‌توانید دلیل یا قانونی برای آن بیابید و نه حتی عدالتی. جهانی که ما مشاهده می‌کنیم، ویژگی‌هایی دارد که در صورت نبود هرگونه طرح، هدف، شیطان و اعمال خوب نمی‌توان از آن جز لاقیدی بی‌رحم و کور انتظار داشت»».
در اصل واینبرگ مبارزه‌ای را ترتیب داده است. اگر انسان‌ها عقیده داشته باشند که جهان هدفی را دنبال می‌کند، در این صورت این هدف چیست؟
زمانی که ستاره‌شناسان در پهنه وسیع کیهان جستجو می‌کنند، با ستارگان غول‌پیکری مواجه می‌شوند که بسیار از خورشید ما بزرگ‌ترند و در جهانی که طی‌میلیاردها سال به شدت در حال انبساط بوده، متولد شده و می‌میرند. سخت است ببینیم تمام این‌ها چگونه به دقت هماهنگ شده تا سکونت انسان‌ها روی یک سیاره کوچک که به دور یک ستاره گمنام می‌چرخند، ممکن شود.
اگرچه جملات او خشم زیادی را برانگیخته است، دانشمندان معدودی در مواجهه با او برآمدند. با این حال زمانی که آلن لایتمن و روبرتا براور با گروهی از کیهان‌شناسان برجسته مصاحبه کردند و از آن‌ها پرسیدند که آیا با نظر واینبرگ موافق هستند یا خیر، در کمال تعجب تنها تنی چند از آن‌ها ارزیابی غم‌افزای واینبرگ از جهان را پذیرفتند. یکی از دانشمندانی که کاملاً با واینبرگ موافق بود، ساندرا فِیبر از رصدخانه لیک و دانشگاه کالیفرنیا در سانتاکروز بود که گفته است:
««من باور نمی‌کنم جهان برای انسان‌ها خلق شده باشد. زمین، سیاره‌ای است که از طریق فرایندهای طبیعی ایجاد شده است و به عنوان بخشی از تداوم بیشتر این فرایندهای طبیعی، حیات و حیات هوشمند ظاهر شده‌اند. دقیقاً به همین روش، من فکر می‌کنم که جهان نیز در نتیجه برخی فرایندهای طبیعی ایجاد شده است و ظهور ما در آن، نتیجه کاملاً طبیعی قوانین فیزیک دربخش مشخصی از جهان است. به عقیده من مفهوم تلویحی نهفته در مسئله این است که نیروی محرکی وجود دارد که هدفی فراتر از وجود انسان را دنبال می‌کند. من به این عقیده ندارم. بنابراین فکر کنم که سرانجام با واینبرگ موافق هستم که از دیدگاه انسان این کاملاً بیهوده است»».
اما گروه بزرگ‌تری از کیهان‌شناسان تصور می‌کنند واینبرگ از اساس دچار اشتباه شده و جهان هدفی دارد. حتی اگر نمی‌توان در مورد آن سخن گفت.
پروفسوری در دانشگاه هاروارد به نام مارگارت گلر گفته است:
««من در مورد زندگی اینگونه فکر می‌کنم: شما زندگی می‌کنید و زمان آن هم کوتاه است. مسئله این است که تا جایی که می‌توانید تجربه کسب کنید. این چیزی است که سعی دارم انجام دهم. من سعی می‌کنم مردم را تربیت کنم»».
برخی از آنان حقیقتاً در ساخته خداوند، وجود نقطه هدفی را باور دارند. دان پیج از دانشگاه آلبرتا، دانشجوی سابق استیون هاوکینگ گفته است:
««بله من معتقدم مطمئناً هدفی وجود دارد. درست است که از تمام اهداف اطلاعی ندارم ولی فکر می‌کنم یکی از آن‌ها این است که خدا انسان را آفرید تا همدمش باشد. یک هدف بزرگ‌تر ممکن است این باشد که آفرینش، باعث تجلیل از خدا می‌شود»».
او ردپای خدا را حتی در قوانین موجز فیزیک کوانتوم نیز مشاهده می‌کند:
«« قوانین فیزیک از بعضی جهات مشابه دستور زبانی به نظر می‌رسند که خداوند برای استفاده انتخاب کرده است»».
چالرز مایسنر از دانشگاه مریلند، یکی از پیشروان اولیه در تحلیل نظریه نسبیت عام اینشتین با پیج موافق است:
«« احساس من این است که در مذهب، موارد متعددی وجود دارد، مثل وجود خدا و اخوت انسان که حقایق جدی هستند که یک روز خواهیم آموخت و آن‌ها را مورد تقدیر قرار می‌دهیم. شاید در یک زبان متفاوت و مقیاس متفاوت … بنابراین فکر می‌کنم که حقایق واقعی وجود دارند و از نظر حسی عظمت جهان معنی پیدا می‌کند و سرانجام ما را به احترام و تکریم خالق وا می‌دارد»».
ادامه دارد …
برگرفته از کتاب جهان های موازی – میچیو کاکو

shabe.saket
19-06-2013, 23:01
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مسئله وجود خالق این سؤال را برمی‌انگیزد که آیا علم قادر است در مورد وجود خدا به ما اطلاعاتی بدهد؟ خداشناسی به نام پل تیلیچ گفته است که فیزیک‌دانان تنها دانشمندانی هستند که می‌توانند کلمه خدا را به زبان آورده و شرمنده نشوند. در حقیقت فیزیک‌دانان در مواجهه با یکی از مهم‌ترین سوالات انسان تنها هستند: آیا طرح بزرگی وجود دارد؟ و اگر چنین است آیا طراحی دارد؟ مسیر درست حقیقت کدام است، منطق یا وحی؟
در نظریه ریسمان‌ها ذرات زیراتمی را می‌توان به صورت نت‌های یک تار مرتعش نشان داد. قوانین شیمی ملودی‌هایی هستند که می‌توان با این تار نواخت. قوانین فیزیک به قوانین هارمونی که این ریسمان‌ها را کنترل می‌کنند مربوط می‌شوند. جهان سمفونی ریسمان‌هاست و ذهن خدا موسیقی کیهان است که در فرافضا طنین‌انداز شده است. اگر این تشابه درست باشد، سوال بعدی این است که آیا آهنگ‌سازی هم وجود دارد؟ آیا کسی این نظریه را طراحی کرده است تا قدرت جهان‌های محتملی را که در نظریه ریسمان‌ها می‌بینیم، ممکن سازد؟ اگر جهان همانند یک ساعت دقیق تنظیم شده باشد، آیا ساعت‌سازی هم وجود داشته است؟
نظریه‌ی ریسمان‌ها این سوال را مطرح می‌کند که آیا خدا حق انتخابی داشته است؟ زمانی که اینشتین نظریه‌های کیهانی خود را تهیه می‌کرد، همواره این سوال را می‌پرسید که من چگونه جهان را طراحی می‌کردم؟
او به این ایده نزدیک شده بود که شاید خداوند در مورد این مسئله حق انتخابی نداشته است. این‌طور به‌نظر می‌‌رسد که نظریه‌ی ریسمان‌ها نیز این احتمال را تأیید می‌کند. وقتی نسبیت را با نظریه کوانتوم مخلوط می‌کنیم به نظریه‌هایی دست می‌یابیم که عیوب نهفته و مهلکی دارند: واگرایی‌های ایجاد شده و ناهنجاری‌هایی که تقارن‌های موجود در نظریه را به هم می‌زنند.تنها با کمک تقارن‌های قدرتمند می‌توان این واگرایی‌ها و ناهنجاری‌ها را حذف کرد و نظریه‌ی M دارای قدرتمندترین تقارن‌هاست. بنابراین شاید نظریه‌ای منحصربه‌فرد وجود داشته باشد که تمام شروط لازم برای یک نظریه را دارا باشد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
از اینشتین، کسی که اغلب به تفصیل درباره قدیم می‌نوشت، در مورد وجود خدا پرسیدند. از نظر او دو نوع خدا وجود داشت. یکی خدای شخصی بود که پاسخ عبادت‌کنندگان را می‌داد: خدای ابراهیم، اسحاق، موسی و خدایی که آب را از هم می‌شکافد و معجزه می‌کند. اما این لزوماً همان خدایی نیست که اغلب فیزیک‌دانان به آن اعتقاد دارند.
اینشتین یکبار نوشته است: «« به خدای اسپینوزا اعتقاد دارد. خدایی که خود را در هماهنگی منظم موجود در هرآنچه که وجود دارد آشکار می‌کند و نه به خدایی که خود را با سرنوشت و اعمال انسان‌ها درگیر می‌کند.»»
خدای اسپینوزا و اینشتین خدای هماهنگی است، خدای استدلال و منطق. اینشتین می‌نویسد: «« نمی‌توانم خدایی را تصور کنم که به آفریده خود پاداش داده یا او را مجازات کند … همچنین نمی‌توانم باور کنم که انسان بعد از مرگ کالبد، زنده می‌ماند.»»
در دوزخ اثر دانته، اولین محفل نزدیک به ورودی جهنم افرادی قرار دارند که عیسی مسیح را کاملاً نپذیرفته ولی رضایتمند و نیک‌سرشتند. در محفل اول دانته با افلاطون و ارسطو و دیگر متفکران و روشنفکران بزرگ برخورد می‌کند. همان‌طور که فیزیک‌دانی به نام ویلچک بیان کرده است: ««ما گمان می‌کنیم که بسیاری، شاید اغلب فیزیک‌دانان به محفل اول راه یابند.»»
حتی ممکن است مارک‌ تواین نیز به این محفل مجلل راه یابند. تواین ایمان را اینگونه تعریف کرده است: «« اعتقاد به چیزی که هر احمقی می‌داند، درست نیست»». شخصاً (منظور، راوی این متن میچیو کاکو فیزیک‌دان برجسته معاصر می‌باشد) از یک دیدگاه کاملاً علمی فکر می‌کنم قوی‌ترین استدلال برای وجود خدای اینشتین یا اسپینوزا از فرجام‌گرایی ناشی می‌شود.
اگر سرانجام نظریه‌ ریسمان‌ها، از نظر آزمایشگاهی به عنوان نظریه‌ی همه‌چیز تأیید شود، در این صورت باید از خود بپرسیم که خود این معادلات از کجا آمده‌اند؟ اگر نظریه میدان یکپارچه،‌ همان‌طور که اینشتین عقیده داشت، حقیقتاً نظریه‌ای است یکتا، باید از خود بپرسیم که این یکتایی از کجا آمده است؟ فیزیک‌دانانی که به این خدا معتقدند، عقیده دارند که جهان چنان زیبا و ساده است که قوانین آن نمی‌توانند تصادفی باشند. جهان می‌توانست کاملاً بی‌هدف بوده و از الکترون‌ها و نوترینوهای بی‌جان تشکیل شده باشد و هرگز قابلیت ایجاد حیات را نداشته باشد، چه برسد به اینکه حیات هوشمندی در آن به‌وجود آید.
اگر همان‌طور که من و برخی دیگر از فیزیک‌دانان عقیده‌ داریم، قوانین نهایی حاکم بر هستی را بتوان به‌وسیله فرمولی با طول تنها ۳ سانتی‌متر نشان داد، در این صورت این سوال پیش می‌آید که چنین فرمولی از کجا به وجود آمده است؟
آن‌طور که مارتین گاردنر گفته است: ««چرا سیب به زمین می‌افتد؟ به دلیل قانون گرانش. چرا قانون گرانش؟ به دلیل معادلات مشخصی که بخشی از نظریه‌ی نسبیت هستند. روزی که فیزیک‌دانان موفق به نوشتن معادله نهایی شوند که از آن بتوان تمام قوانین فیزیکی را نتیجه گرفت، باز هم یک نفر خواهد پرسید چرا این معادله؟؟ »» ادامه دارد ….

shabe.saket
19-06-2013, 23:02
آفرینش معنای خودمان : در نهایت من معتقدم (منظور از من، نویسنده متن میچیو کاکو است) که وجود یک معادله که بتواند کل جهان را به روشی منظم و هماهنگ توضیح دهد، به نوعی می‌تواند بیان‌کننده وجود یک طرح از پیش‌ تعیین‌شده باشد. با این حال عقیده ندارم وجود این طرح می‌تواند به انسانیت معنای شخصی ببخشد. فرمول نهایی فیزیک هر چقدر هم که زیبا و خیره‌کننده باشد، باز موجب تعالی روج میلیاردها انسان نیست و به آن‌ها احساس رضایت‌ کامل نمی‌دهد. هیچ فرمول جادویی فیزیک و کیهان‌شناسی، نمی‌تواند توده مردم را شیفته کند و زندگی معنوی آن‌ها را غنی سازد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از نظر من، معنای حقیقی در این نهفته است که هرکس معنای زندگی خود را می‌سازد. این سرنوشت ما است که به‌جای اینکه تصور کنیم آینده از یک قدرت بالاتر به ما به ارث می‌رسد تا هرکس خود آن را بسازد. اینشتین اعتراف کرد که او از کمک‌کردن به صدها انسان خوش‌قلبی که نامه‌های بسیاری را به ایشان نوشته‌اند و از او خواسته‌اند که معنای زندگی را برایشان آشکار کند، عاجز مانده است. همان‌طور که آلن گوث گفته است: «« طبیعی است که این سوالات پرسیده شود، اما نباید انتظار داشت تا از یک فیزیک‌دان پاسخ حکیمانه‌تری دریافت کنیم. احساس خود من این است که زندگی هدفی را دنبال می‌کند. در نهایت فکر می‌کنم هدفی که حیات دنبال می‌کند، هدفی است که ما به آن می‌دهیم و نه هدفی که از یک طرح کیهانی از پیش‌‌تعیین‌شده نشأت گرفته باشد»». من معتقدم زیگموند فروید، با تمام اندیشه‌هایش در مورد بخش تاریک ذهن ناخودآگاه، بیشتر از همه به حقیقت نزدیک شده است. وقتی می‌گوید آنچه به ذهن‌های ما معنا و ثبات می‌بخشد، چیزی نیست جز کار و عشق. کار به ما احساس مسئولیت و هدف‌مند‌بودن می‌دهد. تمرکزی واقعی بر روی کار و رؤیاهای ما. کار نه تنها به زندگی‌های ما انضباط و ساختار می‌بخشد، بلکه به ما احساس غرور، پیشرفت و چارچوبی برای شکوفایی می‌دهد. و عشق عنصری ضروری است که ما را در تار و پود جامعه قرار می‌دهد. بدون عشق، ما گم‌گشته، تهی و بدون ریشه خواهیم بود. بدون عشق در سرزمین‌های خود بدون هدف زندگی کرده و از دغدغه‌های دیگران جدا خواهیم افتاد.
علاوه بر عشق و کار، من دو عنصر اساسی دیگر را نیز اضافه می‌کنم که به زندگی ما معنا می‌بخشد. نخست، شکوفاکردن استعدادهایی که با آن‌ها متولد می‌شویم. هرچقدر که با دارا بودن قابلیت‌ها و قدرت‌های مختلف، خوشبخت متولد شویم، باز هم به‌جای اینکه بگذاریم به مرور زمان تحلیل رفته و از یاد بروند، باید تلاش کنیم تا حد نهایت از آن‌ها استفاده کنیم. همه ما افرادی را می‌شناسیم که در زندگی خود، موفق نشدند قابلیت‌هایی را که در دوران کودکی از خود نشان دادند، در بزرگسالی به شکوفایی برسانند. بسیاری از مردم از تصویر آینده خود، وحشت می‌کنند. من فکر می‌کنم به جای اینکه مدام قسمت و تقدیر خود را سرزنش کنیم، باید آن‌طور که هستیم خود را بپذیریم و سعی کنیم تا رؤیاهایی را که با قابلیت‌های ما تناسب دارند، محقق کنیم. دوم اینکه باید سعی کنیم زمانی که جهان را ترک می‌کنیم، آن‌را به جای بهتری نسبت به زمانی که وارد آن شده‌ایم بدل کرده باشیم. هر فردی می‌تواند دو راه مختلف در پیش بگیرد: اینکه در اسرار طبیعت جستجو کرده، محیط زیست را پاکیزه نگه دارد و برای صلح و عدالت اجتماعی تلاش کند یا مثل یک رهبر و مربی به تربیت جوانان کنجکاو و پرانرژی بپردازد. پایان

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Saeed Dz
20-06-2013, 18:21
این مطالب برای من خنده آور بود خیلی زیاد و این رو نشون میداد که هم نویسنده و هم کسی که نقل قول کرده اطلاعات کافی در اینبار نداره.

shabe.saket
20-06-2013, 19:56
مثلآ کجای مطلب؟

Saeed Dz
21-06-2013, 20:49
مثلآ کجای مطلب؟
مثلن همه ی مطالب! به ویژه سخنانی که از طرف انیشتین بیان شده و همینطور مطالبی که پیرامون نظریات کوانتومی بیان شده و در مورد نظریه یکپارچه هم مغلطه انجام شده و قسمتی از واقعیت ها گفته نشده. با به نتیجه رسیدن این نظریه و فرمول نحوه ی تشکیل جهان توضیح داده خواهد شد و به طور کامل پای خدا حذف خواهد شد و شدیدن منتظر اونوز هستم و همینطور منتظر روزی هستم که علم ژنتیک به نقطقه ای برسه که مردگان رو زنده کنه و به بشر ثابت کنه که خدا خودش هست و خدای خیالی ساخته ی خود بشر.

shabe.saket
21-06-2013, 21:01
سعید جان مطلب توسط آقای میچیو کاکو نگارش یافته
ایشون از بزرگترین فیزیکدانان و کیهانشناسان جهان هست
و یکی از بزرگترین دولوپرهای نظریات ریسمان هست

همچنین ایشون اتئیست هستند (میتونید از اسمشون وام بگیرید در بحث ها و تاپیکهای آتی)
کلیت این مطلب میگه خدا نیست...
عقاید همسو با شماست و این مطلب به سمت نبود خدا تمایل یافته
که تا حدی مخالف عقاید من هست ولی با این حال چون خوب بود اینجا گفته شده.....

Saeed Dz
21-06-2013, 21:13
سعید جان مطلب توسط آقای میچیو کاکو نگارش یافته
ایشون از بزرگترین فیزیکدانان و کیهانشناسان جهان هست
و یکی از بزرگترین دولوپرهای نظریات ریسمان هست

همچنین ایشون اتئیست هستند (میتونید از اسمشون وام بگیرید در بحث ها و تاپیکهای آتی)
کلیت این مطلب میگه خدا نیست...
عقاید همسو با شماست و این مطلب به سمت نبود خدا تمایل یافته
که تا حدی مخالف عقاید من هست ولی با این حال چون خوب بود اینجا گفته شده.....
مهم اینکه مطلب پر از اشتباه هست. من که شک دارم ایشون این مطالب رو نگارش کرده باشه!

shabe.saket
21-06-2013, 22:05
عجب.....
پس از کجا در اومده این مطلب؟

Saeed Dz
22-06-2013, 13:45
عجب.....
پس از کجا در اومده این مطلب؟
نمیدونم اما این رو میدونم که اشتباهات موجود در متن اونقدر واضح هست که جای توضیح هم نداره!
مطلبی هم که دوست داشتم به شخص شما بگم این بود که هادی جان همیشه گفته رو مد نظرت قرار بده و با واقعیات ها بسنج و نه اینکه به شخص توجه کنی. ما ایرانی ها همیشه از بعضی افراد حتی اگر غلط باشن خدا میسازیم و یا اینکه برعکسش رو با بعضی افراد دیگه انجام میدیم. اگر همین متن از استیون هاوکینگ هم بود من حتمن میگفتم غلطه! و برعکسش هم صادقه که اگر خود شما تئوری درستی بدی که همه ی جنبه ها رو در نظر بگیره و منطبق بر واقعیات باشه خواهم گفت درسته و حتمن قبولش میکنم. این رو هم فراموش نکنیم که ما انسان هستیم و حتمن الخطاییم و این جزوی از حقیقت ماست که بنا به اطلاعات و داشته های کنونیمون مطلبی رو میگیم یا بهش حتی ایمان داریم اما ممکنه آینده چیز دیگری رو درستر بدونه.

shabe.saket
22-06-2013, 14:04
نمیدونم اما این رو میدونم که اشتباهات موجود در متن اونقدر واضح هست که جای توضیح هم نداره!
مطلبی هم که دوست داشتم به شخص شما بگم این بود که هادی جان همیشه گفته رو مد نظرت قرار بده و با واقعیات ها بسنج و نه اینکه به شخص توجه کنی. ما ایرانی ها همیشه از بعضی افراد حتی اگر غلط باشن خدا میسازیم و یا اینکه برعکسش رو با بعضی افراد دیگه انجام میدیم. اگر همین متن از استیون هاوکینگ هم بود من حتمن میگفتم غلطه! و برعکسش هم صادقه که اگر خود شما تئوری درستی بدی که همه ی جنبه ها رو در نظر بگیره و منطبق بر واقعیات باشه خواهم گفت درسته و حتمن قبولش میکنم. این رو هم فراموش نکنیم که ما انسان هستیم و حتمن الخطاییم و این جزوی از حقیقت ماست که بنا به اطلاعات و داشته های کنونیمون مطلبی رو میگیم یا بهش حتی ایمان داریم اما ممکنه آینده چیز دیگری رو درستر بدونه.

این مطلب و آقای مچیو کاکو نوشته سعید جان
از جای دیگه هم نیومده و در کتابش لابد نوشته

اعتقادات من منطبق با اعتقادات ایشون نیست
گفتم که ایشون اتئیست هستند و این مطلبشونم به نقد آفریننده پرداخته
حالا من چون این مطلب (که تناسبی با عقیده من نداره) رو گزاشتم اینجا
این مطلب یعنی من شخصی نگرم؟ یا مطلب نگر؟ اگه شخصی نگری بود که من باید مطلب ایشون رو اینجا نمیزاشتم...

فکر کنم شما اولش مطلب و نصفه خوندید و چند تا جمله در تایید آفریننده رو وسط مطلب دیدید و بقیش و گفتید ولش.....
نمیدونم شایدم ایشونو نمیشناختید و نمیدونستید کیه که بهش تاختید، آخه دوست اندیشه های شماست.....

Arash4484
22-06-2013, 15:11
مطلب بصورت چند بعدی است و در آن عقاید مختلف مطرح شده...چیزی که کمتر به آن عادت داریم...بخصوص در نت فارسی عادت کردیم اگر مقاله ای میخوانیم بشدت دارای موضع گیری بوده و اگر فردی آتئیست از کتاب مقدس نقل قول کند ابتدائن گیج میشویم.

نویسنده آن شاید یک آتئیست باشد ولی از نوع آتئیست مهربان! که به دینها حمله نمیبرند و با حوصله به آنها نگاه میکنند و بدنبال چیزهای خوشی هم در ادیان هستند.( اون بخش نزدیک به جهنم و حضور مارک تواین در آن بوضوح مطایبه بود: )

متن دارای نوشته های رهنمون بخشی هم بود:


در نهایت من معتقدم که وجود یک معادله که بتواند کل جهان را به روشی منظم و هماهنگ توضیح دهد، به نوعی می‌تواند بیان‌کننده وجود یک طرح از پیش‌ تعیین‌شده باشد. با این حال عقیده ندارم وجود این طرح می‌تواند به انسانیت معنای شخصی ببخشد. فرمول نهایی فیزیک هر چقدر هم که زیبا و خیره‌کننده باشد، باز موجب تعالی روج میلیاردها انسان نیست و به آن‌ها احساس رضایت‌ کامل نمی‌دهد. هیچ فرمول جادویی فیزیک و کیهان‌شناسی، نمی‌تواند توده مردم را شیفته کند و زندگی معنوی آن‌ها را غنی سازد.

این نوع آتئیست رو امیدوار هم میتوان نامید، امیداور به اینکه یک روز خوب میاد...روزی که یک هارمونی انسانی در کیهان مشاهده شود، بشخصه به این امید امیدی ندارم! و سیر اکتشافات و شناختهای علم رو بسوی آنچه از ساندرا فیبر در متن نقل قول شد میدانم:
من باور نمی‌کنم جهان برای انسان‌ها خلق شده باشد. زمین، سیاره‌ای است که از طریق فرایندهای طبیعی ایجاد شده است و به عنوان بخشی از تداوم بیشتر این فرایندهای طبیعی، حیات و حیات هوشمند ظاهر شده‌اند. دقیقاً به همین روش، من فکر می‌کنم که جهان نیز در نتیجه برخی فرایندهای طبیعی ایجاد شده است و ظهور ما در آن، نتیجه کاملاً طبیعی قوانین فیزیک دربخش مشخصی از جهان است. به عقیده من مفهوم تلویحی نهفته در مسئله این است که نیروی محرکی وجود دارد که هدفی فراتر از وجود انسان را دنبال می‌کند. من به این عقیده ندارم. بنابراین فکر کنم که سرانجام با واینبرگ موافق هستم که از دیدگاه انسان این کاملاً بیهوده است.