PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : مغز دیجیتال / مغز زیستی؛ تقابل یا تعامل؟



VAHID
10-06-2013, 17:38
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


مدتی است عصب شناسی به نام هنری مارکرام به همراه گروهش در اروپا پروژه‌ جنجالی و بلند پروازانه ای را در رابطه با مغز انسان به هدف دست‌ یابی به ساخت یک مغز مجازی کلید زده اند.

چندی پیش در جشنواره ای که در نیویورک در زمینه علوم برگزار شد یک هیئت متخصص به بررسی چالش های پیش رو درباره دانش و فناوری پرداختند. در این مقاله به چهار مانع اصلی بر سر راه ساخت مغز دیجیتال که در این سخنرانی ها مطرح شد، اشاره می کنیم و در پایان یک نکته مهم را متذکر می شویم.

۱- مغز یک رایانه نیستشاید دانشمندان موفق به ساخت رایانه هایی شبیه مغز بشوند ولی علی رغم تمایل انسان به مقایسه مغز با دستگاه های پیشرفته امروزی، می دانیم که عملکرد مغز با آنها تفاوت دارد.

اجزای مغز توسط ضربه های الکتریک ارتباط برقرار می کنند، اما این اجزا اندام های زیستی متشکل از میلیاردها یاخته ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) هستند و یاخته ها درواقع چیزی جز کیسه های آب نیستند. همچنین مغز انسان نه سیمی دارد، نه کد دیجیتالی و نه برنامه ای که بتوان زبان برنامه نویسی آن را کشف کرد.


۲- دانشمندان به فناوری بهتری نیاز دارندکریستین هریس عصب شناس دانشگاه تگزاس استین به تحلیلی رسیده که بیان می دارد محققان باید توان هر تک یاخته را برابر یک لپ تاپ در نظر بگیرند تا به تفسیر صحیحی از فرایندهای پیچیده هر یاخته مستقل برسند.

دانشمندان موفق شده اند با استفاده از روندی پیچیده ارتباط های جزء به جزء میان عصب های مستقل را ببینند. آنها سرانجام موفق شدند بافت عصبی را برش داده و زیر میکروسکوپ های الکترونی بررسی کنند و در نهایت اجزای بریده شده را با یک بازسازی رایانه ای کنار هم برگرداندند.

با فناوری های موجود برای تعمیم آن روند به مقیاس کل مغز چند نسلی زمان لازم است. برای دید پیدا کردن نسبت به یک مغز معمولی، دانشمندان باید این میلیاردها ارتباط را در مغزهای متفاوت مقایسه کنند!

خانم هریس می گوید: چالش بزرگ این است که به من دانشمند ابزاری برای سریعتر انجام دادن این تحلیل ها داده شود. وی می افزاید که فیزیکدانان و مهندسان می توانند در این راستا به دانشمندان کمک کنند و ابراز امیدواری کرده که جذابیت این زمینه منجر به چنین همکاری ای بشود.



۳- مسأله فقط عصب ها نیستحتی اگر دستگاه های جدیدتر به خوبی از پس تهیه نقشه از همه تریلیون ها ارتباط عصبی در مغز برآیند، باز هم این دانشمندان هستند که باید اثر همه آن پیوندها بر آگاهی و رفتار بشر را کشف کنند.

جالب اینکه عصب ها فقط ۱۵ درصد از یاخته های مغز را تشکیل می دهند. باقی یاخته ها «گلیا» (Glia ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] D8%A7%D9%84)) خوانده می شوند که واژه ای یونانی به معنی «چسب» است. مدت ها تصور می‌شد که این یاخته ها به عنوان پشتیبان غذایی و ساختاری برای عصب ها عمل می کنند. ولی یافته های اخیر از احتمال دخالت داشتن گلیا در ارتباطات عمیق حیاتی مغز حکایت می کنند که نه الکتریک هستند و نه همایه ای (Synaptic ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])).

دانشمندان تغییراتی در این پی چسب ها (Neuroglia) در بیماران مبتلا به صرع ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) و پارکینسون ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] 9%86)کشف کرده اند. طی مطالعه ای در سال 2011، اختلالاتی در یاخته های گلیال مغز افراد افسرده ای که اقدام به خودکشی کرده بودند پیدا شد که به آنها «اختریاخته» گفته می شود. همچنین مشخص شده که این عصب های مغز انیشتن نبوده اند که نبوغ سرشار او را باعث شده اند بلکه یاخته های گلیال مغز او بزرگتر و پیچیده تر از مغر افراد معمولی بوده است.

به نظر می رسد دانش بشر در این زمینه کمتر از آن است که بتواند اظهار نظر دقیق و مطلقی بکند.



۴- مغز بخشی از یک کل بزرگتر استگرگوری ویلر فیلسوف و دانشمند رایانه در دانشگاه ملون معتقد است: «مغز به طور دائم درحال پاسخ به ورودی ها از باقی بدن هست. مطالعه مغز منهای دیگر بخش های بدن در واقع نادیده گرفتن علائمی است که از آنها به مغز می رسد.»

به نظر او نمو مغز به جهت ایجاد امکان تحرک برای بدن است و به جای ساخت مدل تک بعدی از مغز، دانشمندان باید آن را در کنار باقی اجزای بدن قرار دهند.


و اما نکته پایانیپیشرفت های اخیر حوزه دانش، راه را برای هرچه نزدیکتر کردن هوش مصنوعی به هوش بشر و حتی برتری یافتن بر آن هموارتر کرده و این امر نگرانی بسیاری را از آینده برانگیخته تا از همین حالا که افق تحقق این امر در دیدرس قرار گرفته، هشدار دهند. اما تا دست یابی مهندسان به چنین دستگاهی که بتواند مشابه مغز انسان رفتار کند و مدل درستی از 100 میلیارد عصب و 100 تریلیون اتصال آن ارائه دهد مسیر درازی در پیش است.

البته اعتقاد بسیاری از جمله راقم بر این است که این افراد در این میان یک عامل را از قلم می اندازند و آن کاربرد دست یافته های این دانش در تکامل بدن خود انسان (از جمله مغز او) است. در‌واقع چیزی که امروزه آن را با نام «سایبرگ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])» می شناسیم. به نظر نمی رسد بشر هوشمند امروزی تا این حد ساده انگارانه وسیله ای بسازد که بر خودش برتری نظری (!) داشته باشد. مقصود اینکه حتی اگر هم روزی هوش مصنوعی به هوش کنونی بشر برسد، حتماً هوش آن روز بشر (به هر طریقی) از آن به مراتب جلوتر خواهد بود.

و باز البته این به معنای انکار خطر در آینده نیست بلکه فقط حوزه ای که باید در آن زنگ خطر را به صدا درآورد جای دیگری است: «اختلاف شدید هوشمندی در میان نوع بشر!» به این معنی که ملت هایی که صاحب این فناوری می‌شوند و در واقع موفق به بهبود عملکرد مغز خود می شوند با سرعت بسیار بیشتری پیشرفت خواهند کرد و این قطعاً مقدمه ای خواهد بود بر چیزی که نظریه پردازان به آن نام «استعمار پسانوین» (postmodern colonialism) داده اند.

کشورهای پیشرفته ای که امروز بعد از سالها همکاری از در اختیار گذاشتن نقشه دقیق قطعات خودرو به صنعتگران ملت های درحال توسعه خودداری می‌کنند، آیا رمز و راز دست یافتن به ذهن برتر را به طور عادلانه و با رعایت اصول حقوق بشر به همگان خواهند گفت!؟ نویسنده که این طور فکر نمی‌کند.

foxnews ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])








narenji.ir

danial_848
11-06-2013, 09:38
اینکه بخوایم برای ساختن سیستمی با قابلیت های یک سیستم بیولوژیکی عصبی مثل مغز، دنبال شبیه سازی اون سیستم عصبی و پیاده سازیش در یک سیستم غیر عصبی مثل الکترونیکی باشیم، شاید یه جور پیچوندن لقمه دور سر باشه. چون روشی که مغز باهاش داده ها رو پردازش و ذخیره میکنه به درد همین سیستم یعنی عصبی میخوره. برعکسش هم صادقه، سیستم کامپیوتری رو هیچ وقت نمیشه با یک سیستم عصبی شبیه سازی کرد، اگر هم عملی بشه فقط وقت تلف کنی ئه. در عوض با همین رویکرد یعنی روش الکترونیک و کامپیوتر چیزهایی ساخته شده و میتونه ساخته بشه که هیچ سیستم عصبی ای نمیتونه و نخواهد توانست (و برعکس).کلا اون زمانی که ما به این همه اطلاعات درباره سیستم پیچیده ای مثل سیستم عصبی برسیم احتمالا زمانیه که دیگه اینقدر در الکترونیک و کامپیوتر (و نتیجتا رباتیک) پیشرفت حاصل شده که نیازی به تقلید سیستم عصبی برای رسیدن به قابلیت هایی مثل قابلیت های مغز نباشه. روش الکترونیک (در کنار روش بیولوژیک عصبی) فقط یک رویکرد برای پردازش اطلاعاته که ما به وجود آوردیمش. شاید تا اون موقع اصلا روشهای جدیدی و کارآمدتری برای پردازش به وجود آوردیم.

shabe.saket
11-06-2013, 10:41
دوستان اینجا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])هم در مورد این موضوع حرف زدند

و این لینک ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

بنظر میاد درسته که مغز بنوعی فرمانده بدن محسوب میشه
ولی همه روند شکلگیری تفکر در انسان منحصرآ مربوط به مغز نیست

و حود مغز تحت یک شورای بیولوژیک ویژگی و خاصیت پیدا کرده.....

Saeed Dz
11-06-2013, 11:09
البته بیشتر روش انتقال پیام هستش که الکتریکی- بیولوژیکی هستش و نه اینکه کارکرد مغز و نحوه ی پردازشش بیولوژیک باشه. کارکرد مغز الکتریکی-مکانیکی هستش و دقیقن عادت ها هم به همین خاطر بوجود میان و خیلی سخت از بین میرن. همونطور که هادی عزیز هم گفتن روند شکلگیری تفکر متاثر از عوامل دیگری هم هست.

danial_848
11-06-2013, 12:04
البته الکتریکی نیست، این یه تصور اشتباهیه. الکتریکی یعنی جریان الکترون در کار باشه، در حالی که در دستگاه عصبی پیام ها از طریق حرکت فیزیکی دو دسته یون با بار مخالف منتقل میشن که الکتریکی به حساب نمیاد.

Saeed Dz
11-06-2013, 13:48
البته الکتریکی نیست، این یه تصور اشتباهیه. الکتریکی یعنی جریان الکترون در کار باشه، در حالی که در دستگاه عصبی پیام ها از طریق حرکت فیزیکی دو دسته یون با بار مخالف منتقل میشن که الکتریکی به حساب نمیاد. اتفاقن الکتریکی هست برعکس چیزی که شما تصور میکنی و با یک بار ضعیت پیغام ها انتقال پیدا میکنن البته این مورد که شما اشاره کردی مربوط به وقتی هست که این جریان از نورونی به نورون دیگه انتقال پیدا میکنه. این پیغام ها الکتریکی هستن طوری که حتی میشه اندازه گیریشون کرد! پس حتمن بیشتر در این مورد مطالعه کنید.

danial_848
11-06-2013, 14:33
اتفاقن الکتریکی هست برعکس چیزی که شما تصور میکنی و با یک بار ضعیت پیغام ها انتقال پیدا میکنن البته این مورد که شما اشاره کردی مربوط به وقتی هست که این جریان از نورونی به نورون دیگه انتقال پیدا میکنه. این پیغام ها الکتریکی هستن طوری که حتی میشه اندازه گیریشون کرد! پس حتمن بیشتر در این مورد مطالعه کنید.چی رو اندازه گیری کرد؟ این خط رو آکسون در نظر بگیر: -------- میدونیم که اختلاف پتانسیل ناشی از یونها در بالا و پایین وجود داره و جریان الکتریکی هم که همیشه در راستای اختلاف پتانسیل هست (یه جریان داریم که ناشی از حرکت اون یونهاست). در حالی که جریان پیام یعنی راستای حرکت اون پروتئین ها در راستای خط یعنی خلاف جهت اختلاف پتانسیل و نتیجتا جریان یونهای ماست. اینکه بگیم "پیام عصبی یه جریان الکتریکیه" یعنی در راستای جهت پیام ما جریان الکتریکی داریم، به طور خلاصه یعنی اگه یه سطح مقطع عمود بر اون خط (آکسون) در نظر بگیرید باید در طول زمان بار از اون مقطع عبور کنه. آیا اینطوره؟