ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : دل نوشتـه ای بـرای کودکــم



V E S T A
23-05-2013, 14:59
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


ســلام خدمــت همه دوستــان عزیـــز [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



به پیشنـهـاد دوست خوبــمون vahidhgh ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) عزیــز تـاپیــک جدیــدی در کنـار سایــر تاپیــک های مـوضـوعــی فعــالیـت خـود را آغــاز می کنـد.



مضمــون ایـن تــاپیـک همـانطـور کـه از عنــوان مشخـص اسـت " کــودک " و شـامـل شـعر / نثــر نـوشــته شـده توسـط کاربــران یـا دیــگر



شـاعـران / نویسنـدگان می باشـد.



ضمن دعـوت از علاقه منـدان بـه فعالیت در تاپیـک های موضـوعی و شعر نویسـی خواهشمندیم قوانیـن مربـوط به تاپیـک را قبـل از ارسـال



پست مطالعه کنید:






[*=4]هدف کلی تاپیک قرار دادن شعر با مضمـون کـودک می باشـد (مثـل نصیحت به کودک فـردا، بیـان مشکلات زندگی، صحبت از آینـده


و .. 49# ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) یا 53# ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) )


[*=4]جملات نقل شده از افراد مشهور که منبع و مرجع معتبـری برای تایید ندارد را در این تاپیک قرار ندهید.
[*=4]شعـر / نثـر گـذاشتـه شــده دارای ارزش ادبـی باشـد ( نصیـحت و پنـد و انـدرزهــای شخصـی که فـاقـد ارزش ادبـی هسـتـد حـذف


می شوند )


[*=4]لطفا از ارسال پشت سر هم پست خودداری کنید.
[*=4]پست های اسپم پاک می شوند. (تشخیص پست اسپم بر عهده تیم مدیریت می باشد)
[*=4]از ارسال پست هایی که محتوی سیاسی دارند یا زمینه بحث های مذهبی را ایجاد می کنند جدا خودداری کنید.
[*=4]از پرداختن به مسائل حاشیه ای و غیر مرتبط و تـذکـر دادن به سـایریـن خودداری کنـید و در صـورت نیـاز از طریـق گـزارش تخلــف [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


مدیریت را در جریان قرار دهید .


[*=4]پیشنهادات و انتقادات خود را صرفا در زیر مجموعه ارایه پیشنهاد / انتقاد جدید ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) و یا از طریق پیغام خصوصی مطرح کنید.


سپــاس از vahidhgh ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) عزیـز و همراهی شما [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

vahidhgh
23-05-2013, 19:41
ممنون از وستای عزیز برای پی گیریهایی که برای این تاپیک کردند
اولین شعر رو میذارم که یه جورایی خط مشی کلی تاپیک رو هم نشون بده

کودکیت فدای قصه ها شود
جوانیت خرج غصه ها شود
دلبندم دنیایت چه زیبا می شود
وقتی خالی از عشق آدمها شود
هیچکس ارزش عشقت را نداند
نکند دلت قبر محبت بیگانه ها شود
بخند بگو زندگی را زیبا کن
بازی کن که این عمر زود تمام می شود
زمانی به من می رسی که آنروز
دلت پر ز حسرت این روزها می شود
کودکم آینده چه زود خود را نشان میدهد
چه زود دست آدمها برایت رو می شود
تو که دغدغه ات باز ی فردایت بود
فردا زندگیت بازیچه آدمها می شود

Йeda
23-05-2013, 23:54
با تشکر از V E S T A و وحید عزیز به خاطـــر ایجاد کردنِ این تایپیکـــ :

( واپسین سخنانِ یکــ مادر به کودکـــش : ... )

کودکــــ دلبندم :

یادتــ باشد،بابا را دوستــ بداری
یادتــ باشد ، خنده های شادش را دوستــ بداری
عزیزکم، نگاه به چشمان همیشه گریان مادر نکن
دنیا مجالِ وصال نمی دهد
مرا ببین که چه بی اراده تسلیمِ سرنوشت شدم
ای جانِ مادر،..یادت باشد،،که دل، نبندی به دلی که می رود به نگاهـــی
نازنینم، به یاد بسپـــار، چشمان تو از معصومیتـــ خالی نشود و دلت از یادِ خدا عاری..
دلبندم،فرزندم،رویایِ کودکانه اتـــ، به تحقق خواهد پیوستـــ
آنچـــنانی که حتی تصورش نخواهــی کرد
ای تنها امیـــدِ مادر، به یاد بسپــــار، که هیـــــچ غریبه ای ،لیاقتـــِ لمسِ دستان پاکــِ تو را ندارد..
و .. هیـــچ احـــدی لیاقتـــِ اشکـــ چشمانِ زیبای تورا...
دل را در سینـــه فروکش و بر باد مده ایمان را، تا که همیـــــــشه ،آرام گیــــری ...
باشـــد که دلی خوش و لبخنـــدی جاویـــد، بر لبانِ تو ، عزیزتر از جانم،نقش بندد..
خدا نگهــدار تو باشـــد...

vahidhgh
01-06-2013, 00:07
کودکم فردا دست به گریبان خدا نشی
یه وقت عامل هوس بازی آدمها نشی

gipsy2009
01-06-2013, 13:49
میشه معنی هم زیرنویس کنید تا کم سوادانی مثل من متوجه بشن ؟

A.M.D.D.E.V.I.L
01-06-2013, 14:12
فرزندم ، آینده مال توست و هر آنچه بگویم جهل خواهد بود ، من نمی دانم شرایط زندگی در زمان تو چگونه خواهد بود تا برایت خط مشی تعیین کنمپس هر چه بگویم که نکن و یا فلانطور نباش در تو طرز تفکر قدیمی خودم را پیاده کرده ام اما یک چیز را مسلما می دانم ، همان تنها درسی که در تاریخ نهفته است و با این حال هر نسل از انسان ها به آن حقیقت بی توجهی میکنند و آن اینکه ، این زندگی و حیات برای تو است ، این جهان برای تو است و مالک اصلی خودت هستیهر چه آنها ساختند و می سازند و خواهند ساخت ، برای تو است نه این که تو برای آنان هستی ...

vahidhgh
02-06-2013, 20:12
هیچ و هیچی

یه وقت نیای به خودت که هیچی
چیزی در مشت نداری و دیگر هیچی
شاید از من خاطره ای بمونه واست
عمر رفته بمونه واست و دیگر هیچی

با آدما همونی باش که باید باشی
یه وقت نشه فقط خودت باشی و دیگر هیچی
همیشه دستانت پر از گل باشه کودکم
روزی نباشه که یکی گل باشه و یکی هیچی

همیشه بختت سپید و خودت سپید و عشقت سپید
آرزوی من پدر برایت هست و دیگر هیچی

raha bash
03-06-2013, 00:36
فرزند عزیزم:
آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی،
اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم
اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است
صبور باش و درکم کن
وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم، با تمسخر به من ننگر
وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند، فرصت بده و عصبانی نشو
وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند،دستانت را به من بده… همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی….

زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم، عصبانی نشو... روزی خود میفهمی.
از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم، خسته و عصبانی نشو
یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم
کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم...
فرزند دلبندم، دوستت دارم

raha bash
04-06-2013, 13:15
می نویسم از برای تو...

برای دختری که هنوز موجود نیست..و همین حالا،در این ثانیه،در آسمانهاست...
می نویسم برای تو...دخترکم...دخترک بازیگوشم...
می نویسم برای پوست برفی ات...برای موهایت که به رنگ بلوط جنگلهای رشته کوههای زاگرس می ماند...برای چشمهایت که مخمور است و همیشه به رنگ شب...و برای گونه های صورتی رنگ عاج مانندت...
دوست دارم زیبا باشی...اما نه آنقدر که به وقت جوانی، هوسبازان،حریصانه به دنبالت روان باشند و هر روز کسی گوشی موبایلت را سوراخ کند و تو از مزاحمان بی دین بترسی...نه آنقدر که من از هراس دل سپردنت به آوازهای عاشقانه جوانی بیکاره،در خانه حبست کنم...و نه آنقدر که پدرت پشت پنجره ها به جای پرده ،روزنامه بچسباند تا به هنگام شب نظربازان نتوانند اندام زیبای تو را در قاب خانه مان در ذهن خود به تصویر بکشند...
دوست دارم هر روز صبح،گیسوان نرم و مواجت را با شانه ای قرمز رنگ و دندانه درشت،پریشان کنم و از عطرش شجاعانه مست شوم...
دوست دارم،برای من هر روز برقصی و بچرخی و برقصی...و بخندی...و بازیگوش توله گربه لاغر همسایه را نوازش کنی و برایش جرعه ای شیر بریزی و استخوانهای ترد مرغی را که برای ناهار بار گذاشته ام،پنهانی به او ببخشایی...
می خواهم پیراهنی به رنگ بهار برایت بدوزم که از سرشانه های ظریفت آویزان باشد و تو با بادکنکهای رنگی،در بوستانها به دنبال پروانه های صورتی در اوج، بدوی و بازی کنی...می خواهم که در بعدازظهرهای خواب آلود تابستانی،روی زانوان پدربزرگت بشینی و او برایت از کودکیهای من قصه آغاز کند...و مادربزرگت برایت همان لالایی سوزناکی را بخواند که زمانی من در کودکی،با شنیدنش به هق هق می افتادم...
دوست دارم تا ابد وابسته ام باشی...اما نه آنقدر که برای خرید کوچکی از سوپرمارکت نزدیک محل بترسی و یا حتی ندانی که با یک فروشنده ساده چگونه برخورد کنی...
دوست دارم بخندی...بلند بلند...آنقدر که فرشته های آسمان تو را ببینند و بدانند که روی این زمین خاکی پر از دود و آهن،کسی هست که از انتهای روحش خوشحال است و قهقهه هایش تمام نشدنی ست....
می خواهم که تو هنرمندترین دختر ایرانی باشی...هرگز نمی خواهم در میان حجم انبوه مثلثات و سینوس و معادلات جبری گم شوی و در فرداهای دور خواب خوشت با کنکور فیزیک از هم بٌگسلد...نمی خواهم روح نرمت با سوزن پرگار و تشریح جسدهای گمنام کلاس آناتومی،خراشیده شود...
دلم می خواهد محکم باشی و پر غرور با گردنی برافراشته و خوش تراش...نمی خواهم که هر دم،برای احیای حقت در من بیاویزی و گریه کنی...دلم می خواهد هر بار که به سویم می آیی مشتت را پیش رویم باز کنی و بگویی:مادر!!ببین...این حق من است...همین امروز گرفتمش...
صدای نشنیده ات را دوست دارم...حتی اگر گریه و فریاد کنی و شب بیداریهای من از تو باشد...
نمی دانی چقدر دلم می خواهد در میان نیزارهای طلایی کنار دریاچه،تا غروب توپ طلایی خورشید،زیر آسمان پاییزی آذر ماه با هم آواز بخوانیم و از باد پاییزی،سرمست شویم...
صدایم را می شنوی؟؟آن بالا هستی؟تختخوابت نرم هست؟آیا فرشته ها هر شب زیر گوشت لالایی می خوانند و تو با خرس کوچک قرمز رنگت به خواب می روی؟؟
می دانی که خیلی دوستت دارم؟می دانی که هنوز نیامده در بطن من،عاشقت شده ام کودکم؟

Йeda
13-06-2013, 23:15
کودکم :

می دانم که تا تمام سخنانم را تجربه نکنی ،هیچ کدام را باور نخواهی کرد ولی بدان

هر انسان تنها یک بار زندگی می کند و هیچ گاه زمان به عقب بر نخواهد گشت ولی بدان

در طول زندگی ات ،یک اتفاق هزاران بار تکرار می شود تا اینکه تو به آنچه باید ، برسی و آنچه را که

باید تغییر دهی ،پس بدان زندگی همانند صفحه ی شطرنجی ست ،که می توانی در آن مات شوی و یا برنده ،

بدان تنها رقیب تو سرنوشت است ،همیشه در انتظار حرکتی از توست ،سعی کن بر سرنوشتت پیروز باشی .

vahidhgh
23-06-2013, 16:48
موهای چو آبشارت رو پریشان نکن
با دل آدمهای این شهر بازی نکن
در شهری که چشمها به مانکن ها هست
پرواز پرستوها را تو اینجا آرزو نکن
با کج کردن قدمی از راه درست آنها
پج پج آدمها به سمتت ، بشنو ولی گوش نکن
شکست بدرقه چشمانی را خواهی نگاشت
هیچ وقت پرچم انسانیت خود را فدا نکن
از انسان انسان و از گرگ گرگ زاده می شود
بی خود در میان آنها به اسم انسان را جستجو نکن
نگاهت را از آمیان این شهر بدزد کودکم
با چشمهای معصومانه آنها را شکنجه نکن
در این شهر صداقت آرزویی شده برای هر فردی
مثل بقیه آدمها به دروغ خودت تکیه نکن
هر بی سرو پایی ادعای عشقی برایت دارد
خود را درگیر عشق و عاشقی آنها نکن
عشق پاک مثل لبخند کودکیست در آغوشت
به غیر از این آنرا جای دیگر جستجو نکن

raha bash
03-07-2013, 17:39
پسرم بايد بدانی كه همه مردم عادل و همه آن ها صادق نيستند...

به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقيق شو...
به گل های درون باغچه و به زنبورها كه در هوا پرواز مي كنند دقيق شو...
به عقايدت ايمان داشته باش حتی اگر همه بر خلاف تو حرف بزنند...!
در اوج اندوه تبسم كن...
از اشك ريختن خجالت نكش...
به مردم اعتقاد داشته باش...
برای فكر و شعورت مبلغی تعيين كن ، اما قيمت گذاری برای دل بی معناست...!
شجاع باش ...

Atghia
11-07-2013, 17:18
فرزندم همواره به ندای قلبت گوش کن که بهترین قاضی در مسائلیست که شک داری
فرزندم سعی کن با این مسئله که آدمها همیشه آنگونه که ما میخواهیم نیستند اخت بگیری

فرزندم محکم باش نگذار ناملایمات روزگار عزم و اراده ات در امور را خدشه دار کند
فرزندم بدان وقتی کار اداری داشتی باید اعصابت را در حد فولاد سخت و بالا ببری تا بتوانی تحمل کنی

فرزندم قول بده هرگاه به جایگاهی دست یافتی فراموش نکنی روزی خودت یکی مثل بقیه بودی
فرزندم یادت نرود دیگران همانقدر که تو در وقته گرفتاری درمانده و تنهایی میتوانند تنها باشند پس تا میتوانی کمک باش برای گرفتاران

فرزندم اگر دیگران به تو بد کردند سعی کن انتقام جو نباشی و تنها خدا را شاهد و ناظر بگیر و دلت را چرکین نکن
فرزندم هرچیزی دراین دنیا بهایی دارد، نکند معامله گر خوبی نباشی!شرافتت را به بهای پول و مقام هرگز بر باد مده

فرزندم هرگاه ایمان یافتی به معنای واقعی عاشقی، بدان عشق تنها چیزیست که ارزشش را دارد

Atghia
15-08-2013, 22:09
فرزندم هرچه که سنت بالاتر میرود، افکارت بازتر،نگاهت دورتر، دغدغه هایت بیشتر، غصه هایت سنگین تر و دلخوشی هایت کمرنگ تر خواهد شد آنوقت مرا بیاد بیاور ...

Йeda
16-08-2013, 19:49
کودکـــم:

بدان زندگـــی پلیست به سوی فردا...

بر روی این پل که گام برمی داری، مراقب باش که هر آن در حال فرو ریختن است و تو به تنهایی باید از پس حوادث بر آیی.

ممکن است در آن لحظه های سخت مرا نیابی، ولی بدان حتی اگر در کنارت مرا نیافتی، هیچ گاه روبرویت قرار نخواهم گرفت.

من همواره لب به دعا می گشایم تنها برای سعادتت و تو همیشه در آغوش ما جای داری.

raha bash
01-09-2013, 22:31
... پســـرم...

مامانت برای تو حرف هایی داره
حرف هایی که به درد روزهای عاشقیت میخوره...
عزیزدلم!
یک وقتهایی زن ِ رابطه بی حوصله و اخموست. روزهایی میرسه که بهونه میگیره.
زن ها موجودات عجیبی هستند پسرم...
موجوداتی که میتونی با محبتت آرومشون کنی و یا با بی توجهیت از پا درشون بیاری...
باید برای اینجور وقتها آماده باشی. بلد باشی. باید یاد بگیری
که نازش را بکشی...
همیشه نیازی نیست دنبال دلیل و چرا باشی تا بخوای راه حل نشونش بدی....
گاهی فقط باید بشنویش. بذاری توی بغلت گریه کنه و بعد فقط دستش را بگیری و ببریش بیرون پیاده روی
و بهش بگی که چقدر براش ارزش قائلی!
یاد بگیر که با مردونگیت غصه هاشو آب کنی
عاشقانه صداش کن، حتی اگه واقعا خسته ای!!!!
پسرم!!!! این روزها که مینویسم هنوز دخترکی هستم پر از آرزو ،
دخترکی که روزی زن میشود . . .

raha bash
06-09-2013, 23:38
پسرم ...
قوی باش اما مهربان
صدایت پر جذبه باشد اما نه بلند
باید گلیم خودت را از آب بکشی بیرون
و مهم تر اینکه باید تکیه گاه باشی
تکیه گاه بودن سخت ترین قسمت مردانگیست

عزیز دل مادر
بزرگ شدن ، جدیست مثل همین بازیهای بچگی ات....

پسرم
تو جان منی
جان مادر

Mehran
29-09-2013, 02:07
فرزندم...

جمع حقایق متضاد باش !

مغرور و مهربان
قدرتمند و فروتن
فانتزی و منطقی
یکرنگ و چند بعدی


بکوش عظمت در نگاه تو باشد !

باشکوه بنگر، به هر چیز بّعد بده، کاراکتر بساز، شکوه و زندگی و عشق و امید ببخش و بگذار، قهرمان دنیای خودش باشد،

و قهرمان دنیای خودت باش... "قهرمان" دنیای "خودت"


با تشکر مهران...

raha bash
22-11-2013, 11:42
فرشته ی بی بالم
بخند
شعر بخوان
دستان کوچکت را دور انگشتان زنانه ام حلقه کن
و دلم را آن جا بــبر
که هیچ کسی خوابش را ندیده

من مـــادر توام
هر شب
روی زخم هات اشک
روی زخم هام نمک می پاشم
و عروسک های کمر باریک اتاقت را بغل می کنم

آرام کودکم ...
قول می دهم
موهایت را از خدا پس بگیرم ....

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

raha bash
24-11-2013, 21:47
دخترم
روز تولدت
هر چه پول داشتم خرج کاشتن درخت کردم
دلم می خواست با آمدنت حال این شهر خوب شود
نفسی تازه کند
جایشان را نپرس نه
نمی گویم
این ندانستن ِ زیبا
این راز ِ قشنگ
پیش ِ بابا می ماند
دوست دارم سال ها بعد
به هر درخت که رسیدی
فکر کنی برای تو سبز شده
برای تو شکوفه داده
و برای تو سایه انداخته است

raha bash
27-11-2013, 23:40
قدري لگد نزن گوش بده
پسرم

گلم

بابايي

بعد نه سال عذاب و حسرت

مادر اين بار دگر حامله است

نبض بودن تو را مي شنوم

زهره امروز كمي زودتر خوابيده

و من فرصتي يافته ام تا با تو، تنها پسرم

حرف هايي بزنم

راستش را بخواهي

دو روز قبل از اين خبر كه مادرت، تو را حامله است...

خبردار شدم

سرطان لاعلاجي دارم

هيس...

قدري لگد نزن فقط گوش بده

خبردار شدم سرطان لاعلاجي دارم

وقت ماندنم فقط شش ماه است

يعني درست كمي قبل تر از آمدنت مي ميرم

حواست باشد

بعد مرگ تلخ و بي جاي من

يعني هنوز به دنيا نيامده

مرد اين خانه تويي

raha bash
27-01-2014, 23:42
کودکم
بيشتر از هر اسباب‌بازي ديگه‌اي برایت بادکنک مي‌خرم.

بازي با بادکنک خيلي چيزا رو به ما ياد مي‌دهد.

ياد میدهد که بايد بزرگ باشی اما سبک، تا بتونی بالاتر بری …

ياد میدهد که چيزاي دوست داشتني مي‌تونند توي يه لحظه، حتي بدون هيچ دليلي و بدون هيچ مقصري از بين بروند،
پس نبايد زياد بهشون وابسته بشی…

و مهمتر از همه:

ياد میدهد که وقتي چيزي رو دوست داری نبايد اونقدر بهش نزديک بشی و بهش فشار بياری که راه نفس کشيدنش رو ببندی،

چون ممکنه براي هميشه از دستش بدی .......

Sanomas
02-03-2014, 18:07
کودک من
آسوده بخواب
پرستوهادرحال کوچ
به سمت زمستان
ومن
لالای پاییز را
برای تو
میخوانم.


شاعر:‌ امين شنبدی

raha bash
10-02-2015, 11:46
یـــــک روز. . .
دخــــ♥ـــــتری خواهـــــم داشـــــت
شبـــــیه خـــــودم . . .
با چشـــــم هایـــــی کـه
همـــــه دنیایـــــش از پشتـــــش دیده می شـــــود
خـــــودم فدای صـــــورت ماهـــــش میـــــشوم
کـــــاش . . .
روحـــــش به پدرش بـــــرود.
مثـــــل مـــــردها شـــــود
و همیـــــشه از پس هر زمـــــین خوردنـــــی بر خـــــیزد
مهـــــربانی را یادش می دهـــــم
اعتــــــماد را
اما . . .
یادش می دهـــــم
همه دنیایـــــش را با مادرش قســـــمت کند
حتی خطاهایـــــش را . . .
آن وقـــــت دیگر هیـــــچگـــــاه تنها نمی مـــــاند
نمی گویم دخترم بترس از مردها
می گـــــویم بـــــترس از گرگـــــ ها
مـــــردها که گرگ نیســـــتند
پـــــدرت فرشـــــته ای اســـــت
که روزی روح تنـــــهای مرا لمـــــس کـــــرد
و خواســـــتم راه را
تنهـــــا نروم
روزی دخـــ♥ـــتری خواهـــــم داشـــــت
شبـــــیه خـــــودم . . .
اما . . .
بســـــیار قوی تر . . .
بســـــیار بخشـــــنده تر . . .