مشاهده نسخه کامل
: سریال پایتخت 2
جمع دیالوگای بابا پنجعلی از قسمت 1 تا 15 سریال نیم صفحه هم نمیشد! :n02:
تاز اونا هم چند تا دیالوگ خاص بود که همش تکرار میشد مثل "زنـــــــــشـــــــــه" ؟:n02:
ولی به جاش تو قسمت آخر خیلی دیالوگ داشت همش داشت شعر میخوند :n09:
پایتخت 3 هم در راه است
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
velvet revoulver
05-04-2013, 13:27
با این حساب فیلم برداری با موبایل هم در حد جهانیه؟ با اون همه تکون و...؟
چه صحبتیه آخه دادا!:n16:
هدف مقدم (طبق گفته خودش) راجع به این نوع تصویربرداری اینه که زنده و فعال بودن دوربین رو نشون بده و جالبه به دوربین ثابت لقب ساکن و مرده میده... در صورتی حتی اگه صحبت مقدم درست باشه، باید بعد هنری کار رو هم لحاظ کنه، نه اینکه مدام به فکر کشف زاویه باشه!! فیلم برداری از زوایای غیر معمول در سریال ها و فیلم های سینمایی داخلی و خارجی خیلی به ندرت پیش میاد... در صورتی که تو کارای مقدم ما مدام میبینیمش!
حالا پایتخت خوب بود یا ضعیف ، نمیشه بگیم این نوع فیلمبرداری خلاقیته و هنرمندیه...
سریال تموم شد، تنها نکته قسمت آخر مثبتش عدم ازدواج ارسطو با شعله بود! خیلی چرت میشد اگه شعله بله می گفت، چون دو سه قسمت قبل که جواب منفی داده بود و تا رسیدن به قشم بیننده حس نمی کرد که شعله به ارسطو علاقه مند شده باشه... ازدواج شعله با ارسطو به اندازه ازدواج نکردن گلرخ با ارسطو مسخره میشد!
.
به شخصه سریال توقع منو برآورده نکرد، در حد سری قبلیش به هیچ وجه نبود... تو سری اولش شخصیت پردازی فوق العاده، داستان قوی (با موضوع مهاجرت ساکنین استان های دیگر به تهران به دلایل مختلف)، بازی قوی و سکانس های حسی حاوی پیام های اجتماعی بود، طنز ماجرا هم صرفا طنز کلامی نبود و تکرار نبود و از کمدی موقعیت به خوبی استفاده میشد.
در صورتی که تو پایتخت 2، شخصیت پردازی به لطف سری قبلش پیشاپیش وجود داشت، تم داستان اصلا قوی نبود (حمل گنبد و گلدسته با اعضای خانواده)، حرف و پیام جدیدی و برجسته ای لابه لای داستان وجود نداشت. بازی بازیگران هم از لحاظ تایم کمتر بود (تو هر قسمت دقایق زیادی موزیک ویدئو تماشا می کریم) و هم پیچیدگی کمتری داشت... درصد بالایی از طنز ماجرا هم صرفا سره تیکه کلام ها بود که مدام آخخخخ ارسطو و نقی نهار نخوردیم پنجعلی و چند تا تیکه کلام دیگه که لبخند رو میاورد رو لب منه بیننده...
+
تو قسمت آخر، دقایق پایانی سریال قبل از بازی عمل یا حقیقت (به سبک بازی بیست سوالی پایتخت 1 در قسمت آخر)، از زمان سوار شدن خانواده نقی در ون تا شروع بازی، مدام چهار تا دیالوگ بی هدف راجع به فکر اقتصادی نقی، رد و بدل میشد، بابا پنجعلی"ستاره آسمون دنباله داره...." رو میخوند و دیدنی های قشم با موزیک بندری پخش میشد!:n27: این شده تعبیر کارگردان از دلخوشی و سادگی و...!
نظرم رو تو اسپویلر گذاشتم تا خدایی نکرده به کسانی که با سریال ارتباط بر قرار کردند و ازش لذت بردند بی احترامی نکرده باشم.:11:
مخلصیم
یاعلی
1.این سبک فیلمبرداری با سبک فیلمبرداری با دوربین موبایل یا کلا سبک دوربین روی دست که تو سینمای ایران مد شده ( و منتقدانی مثل فراستی هم همیشه بهش حمله میکنند ) فرق میکنه , این سبک بصری و منحصر بفرد سیروس مقدم هست که به نوعی تبدیل به امصاش در کارهای تلویزیونی شده و چه خوشمون بیاد و نیاد سلیقه ی کارگردانه .
2. در مورد بازیها هم اتفاقا کاراکترها نسبت به سری قبل خیلی پخته تر شده بودند طوری که اگه رفتارها و حرکات ارسطو و حتی پنجعلی رو با سری اول مقایسه کنید میبینید که خیلی حساب شده تر و منطقی تر بودند , در سری اول کاراکتر بابا پنجعلی تنها به چند تکیه کلام تکراری خلاصه میشد و سهمی در داستان نداشت اما این سری با تکیه کلام هایی مثل " الکی میگه " باعث ضایع کردن کاراکترها و ایجاد طنز بر بستر متن میشد و حتی در موقعیتهای داستانی هم نقش داشت و حضورش تنها به بیان تکیه کلام ها خلاصه نمیشد (مثل سکانس گیر افتادنش در ون و تلاش خانواده برای نجات دادن او و یا ماجرای تخلف رانندگی ارسطو و لو رفتن ماجرای کلاه که اصل ماجرا از سکسکه ی بابا پنجعی شروع میشه ) ,در عین حال کاراکتر ارسطو رو داریم که در مقایسه با سری اول که فقط دنبال ازدواج بود و تکیه کلام هاش فقط به " حساس نشو " محدود میشد , اما اینبار این کاراکتر بخاطر شکستی که در رابطه با گلرخ خورده و تصادفی که داشته , کمی عصبیه و حتی کابوس هم میبینه , و البته کاراکتریه که بخاطر سادگی و حتی کمی بچه گانه بودن رفتارهاش باعث دردسرو ایجاد داستانک ها و موقعیت های کمیک میشه و حضورش در ایجاد موقعیتهای کمیک کاملا کلیدی و موثره.
3. در مورد داستان هم باید گفت که امکان پرداخت به مهاجرت و اینجور مسائل هم به خاطر تکراری شدن وجود نداشته و در عوض کارگردان و نویسنده با هوشمندی داستان رسوندن گنبد و گلدسته رو بهانه ای قرار دادن که ما با این ادمها همسفر بشیم و از موقعیتهایی که توش قرار میگیرن داستانک هایی درست کرده اند که بر بستر اصلی داستان (رسوندن گنبد و گلدسته ) روایت میشه , و اتفاقا بر خلاف نظر شما کمدی موقعیت در این سریال بسیار زیاده و نویسنده ها تقریبا تو هر لوکیشنی که اینها توش قرار دارن یه داستان با موقعیتهای کمیک خلق کرده مثلا : قبل از مسافرت : ماجرای دعوت کردن ان زن از نقی برای تشویق پسرش به درس خواندن , ماجرای کابوس های ارسطو ,,, در خانه و قبل از سفر : داستان بهبود و برادر معتادش و ..., در رستوران : گیر افتادن در رستوران سر راهی , در تهران : داستان اهدای کلیه که باعث ایجاد موقعیتهای کمیک در خانه و بیمارستان میشه , باز هم در تهران : عروسی در خانه سالمندان , در طول سفر : ماجرای کلاه و سگ و اون مرد ته چاه , در کشتی : ماجرای موبایل , و حتی در قشم : ماجرای خواستگاری ارسطو و گیر افتادن ماشین در اب , که سکانس درخشانی که میشه تو این اخری بهش اشاره کرد : بیننده خانواده رو میبینه که سوار ماشین شدن و دیلوگهایی رد وبدل میشه که انگار موضوع خرابی ماشین حل شده و تماشاگر به این نیتجه میرسه که ماشین درست شده اما بلافاصله دوربین ماشین رو از نمای بیرون نشون میده که داره با جرثقیل حمل میشه. ..اینجور ایجاد طنز بر پایه موقعیت در این سریال بسیار زیادتر از اینهاییه که من فقط من باب مثال عنوان کردم.
4. چرا ما همش انتظار یه پیام اخلاقی و اجتماعی از یه سریال و یا یه فیلم داریم ؟ مگه دهها سریال و فیلم تولید هالیوود( یا هر صنعت فیلمسازی دیگه ) همیشه دنبال پند واندرز و پیام اخلاقی هستند ؟ مثلا سری فیلمهای hangover که اتفاقا بسیار پرطرفدار و پرفروش هستند پیام اجتماعی دارند ؟ یا مثلا دهها فیلم و سریال کمدی دیگه ؟ ( مثل " تد " و یا اشنایی با مادر و friends و...) ..البته ممکنه این فیلمها در بطن خودشون هم پیام اجتماعی هم داشته باشند اما مطمئنا برای رساندن پیام به مخاطب ساخته نشده اند و پیام رسانی بعد از سرگرمی سازی در مرحله بعدی قرار میگیره , اصولا ذات سینما و تلویزیون بر پایه سرگرمی سازیه و پیام رسانی در مرحله بعد قرار میگره که این سریال در این هدف موفق بوده طوری که بسیاری از مردم که بدنبال سریال های ترکی و کلمبیایی بودند رو پای تلویزیون داخلی نشوند....
5. اما با اینکه معتقدم هدف اصلی این سریال در وهله اول سرگرمی سازی بوده اما معتقدم که این سریال حتی در دل داستانک های خودش موفق میشه پیامهایی اجتماعی و اخلاقی هم به بیننده بده : مذمت دروغگویی وپنهانکاری که در داستان بهبود و برادرش و همینطور در داستان گم شدن موبایل تو کشتی نمود پیدا میکنه , مذمت کارشکنی در کار مردم : که در داستان رساندن نامه به رییس جمهور خودش رو نشون میده : وقتی ارسطو ماشین رو به عمد خراب میکنه تا کار خودش درست بشه اما در نهایت ان بلا سر پنجعی میاد ونامه ها هم به قعر دره سقوط میکنند..ازار و اذیت حیوانات : که مجازاتش افتادن ته چاهه و وقتی شکارچی توبه میکنه , در نهایت هم یک حیوان ( سگ ) شکارچی رو که دنبال شکار حیوانات هست نجات میده,نشان دادن نقش تقدیر در سرنوشت انسانها: باز هم همان داستان شکارچی , احترام به والدین و بزرگترها : که در رفتار کل خانواده با بابا پنجعلی و رفتارهای کاراکتر ها در خانه سالمندان نشون داده میشه و عروسی ان دو سالمند که نشون میده انها هم انسان هستند و در هر سن وسالی حق زندگی انسانی دارند و در عین حال انتقادی بسیار بجا از فرزندانی که والدین خودشون رو به خانه ی سالمندان میسپارن.... مذهب : نشان دادن ادمهای مذهبی وتاثیر اعتقادات (بنظرم اینجا گنبد و گلدسته به شکلی نمادین نقش نوعی محافظ معنوی " که همون خدا باشه " رو برای این خانواده ایفا میکنه ) بر روی زندگی شون .بر خلاف بسیاری از فیلمها و سریال هایی که از صدا وسیما نشون داده میشه مذهبی بودن ادمهای قصه کاملا با نگاه رسمی و اغلب دافعه برانگیز حاکم بر صدا وسیما فرق میکنه و بیننده رو پس نمیزنه , و نشون میده که این ادمها ( برعکس ان چیزی که تا بحال دیدگاه رسمی صدا و سیما سعی در جا انداختنش داشته ) هم مذهبی هستند و هم ادمهایی از جنس همین مردم عادی کوچه وبازار....و نکته ی تحسین برانگیز پایتخت اینه که همه ی این موقعیت ها و پیام های انسانی و اخلاقی و مذهبی رو با ظرافت و بدون افتادن در ورطه ی شعارزدگی , در بطن این داستانک ها بیان میکنه.
البته این سریال هم مثل بسیاری کارهای دیگه نقاط ضعف هم داشت مثلا بعضی جاها کاملا واضح بود که به علت خستگی مفرط گروه سعی شده بود که کار هرچه سریعتر بسته بشه و اجرای برخی صحنه ها خام و دم دستی از کار در اومده بود , اما در کل بنظرم نقاط قوت پایتخت اینقدر زیاد بود که به نقاط ضعفش کاملا میچربید ...و البته بحث و مثال در مورد موقعیتهای کمیک و دستاوردهای این سریال بسیار زیادتر از مثالهاییه که من بیان کردم و بقیه ش رو میذارم به عهده ی خودتون....
eman619rv
05-04-2013, 15:16
من دوتا نکته مثبت فیلمنامه رو دوس داشتم....
1. کلیه ندادن ارسطو به خاطر جو گیر شدنش و اینکه نباید حتی کار های خوب رو هم بدون منطق و فکر انجام داد.... در صورتی که به خاطر جو شعاری که تو سیما وجود داره همه منتظر کلیه دادن ارسطو بودن به عنوان تبلیغ یه عمل خیر
2.ازدواج نکردن شعله و ارسطو در اخر فیلم ...چون عملا کل فیلم از اولش داشت به ما نشون میداد که این دو سنخیتی با هم ندارن و اتفاقا باز هم در ذات یه کار خوب بود چون نشون میداد که بابا بعضی وقت ها ادم ها بهم نمیخورن:n06:
این دو قسمت پایانی واقعا فیلمبرداری بهتری داشت چرا؟ چون خارج از لوکیشن های شلوغی مثه شهر و کوچه ها و خونه ها بود..و دیگه شاهد خیلی از اون ضایعات بصری که کارگردان بهش توجه نمیکرد نبودیم.
البته تو خود لنج باز هم به خاطر استفاده نامناسب از فضا باز هم کار مشکل داشت همونجوری که توی صحرا بالای سر چاه مشکل داشت.
بعد استفاده از دوربین توی سطح آب همینجوری الکی واسه قشنگی که نیست که... اینکار که هزینه کمی هم نداره باید حساب شده و با هدف صورت بگیره و برای اتنقال یه حس خاص استفاده میشه... زمانی از این زوایه استفاده میشه که کارگردان میخواد مثلا دید موجود زنده ای که در اب هست رو بده یا یه تارگتی که تو اب هست و حالا شخصیت ها دارن به اون نگاه میکنن از اون منظر رو نشون بده وخلاصه یه فهم از یه اتفاق رو بهمون بده که دقیقا هر دوتا نمونه درست و غلطش تو این سریال بود
نمونه غلط : زمانی که شخصیت ها میان به سمت ماشین و میبینن ماشین زیر ابه زاویه دوربین خیلی عجیب بود چون نه از منظر تارگت که ماشینه بود نه ربطی داشت به حرکت شخصیت ها دوربین سمت چپشون بود و شخصیت ها داشتن اونور رو نگاه میکردن که ماشین بود خب این کار واقعا بی فایده بود ..الان دوربین رو بردن نیمه در اب چه فایده ای در این صحنه داشت؟؟؟:n27:
نمونه درست : همون قسمت که یه پیرمرد با قایق اومد و دوتا شخصیت زن به دنبالش بودن . اینجا واقعا درست بود
حالا من خودم به شخصه انتظار داشتم این کار در یه صحنه انجام بشه ...اونم صحنه ای بود که رفتن وسایلشون رو از توی ماشین بردارن ، فکر کنم بازیگر ها سختشون بود که اون صحنه یکم به زیر اب ببرن سرشون رو چون به هر حال دنبال چیزاشون میگشتن:n02:و این صحنه غیر طبیعی شده بود.
1.این سبک فیلمبرداری با سبک فیلمبرداری با دوربین موبایل یا کلا سبک دوربین روی دست که تو سینمای ایران مد شده ( و منتقدانی مثل فراستی هم همیشه بهش حمله میکنند ) فرق میکنه , این سبک بصری و منحصر بفرد سیروس مقدم هست که به نوعی تبدیل به امصاش در کارهای تلویزیونی شده و چه خوشمون بیاد و نیاد سلیقه ی کارگردانه .
راستش من دقیقا تو چند صفحه قبل یه پست گذاشتم در همین مورد حتما بخونش! مشکل اینه که ما نوع صحیح این سبک رو توی سریال تا ثریا دیدم برای همین میگیم اقا فیلمبردای اینکار خوب نبوده چون یه نمونه کار از همین گروه و همین کارگردان به صورت درست و منطقیش دیدیم!واسههمینه که گلایه داریماینکار به صورت دم دستی و بدون حساسیت و وسواس ساخته شده:n06:
چه بحثای طولانی میکنید، سریال به نظر من بد نبود، به سریال ایرانی نمیشه لقب فوق العاده داد تموم شد رفت
من دوتا نکته مثبت فیلمنامه رو دوس داشتم....
1. کلیه ندادن ارسطو به خاطر جو گیر شدنش و اینکه نباید حتی کار های خوب رو هم بدون منطق و فکر انجام داد.... در صورتی که به خاطر جو شعاری که تو سیما وجود داره همه منتظر کلیه دادن ارسطو بودن به عنوان تبلیغ یه عمل خیر
2.ازدواج نکردن شعله و ارسطو در اخر فیلم ...چون عملا کل فیلم از اولش داشت به ما نشون میداد که این دو سنخیتی با هم ندارن و اتفاقا باز هم در ذات یه کار خوب بود چون نشون میداد که بابا بعضی وقت ها ادم ها بهم نمیخورن:n06:
این دو قسمت پایانی واقعا فیلمبرداری بهتری داشت چرا؟ چون خارج از لوکیشن های شلوغی مثه شهر و کوچه ها و خونه ها بود..و دیگه شاهد خیلی از اون ضایعات بصری که کارگردان بهش توجه نمیکرد نبودیم.
البته تو خود لنج باز هم به خاطر استفاده نامناسب از فضا باز هم کار مشکل داشت همونجوری که توی صحرا بالای سر چاه مشکل داشت.
بعد استفاده از دوربین توی سطح آب همینجوری الکی واسه قشنگی که نیست که... اینکار که هزینه کمی هم نداره باید حساب شده و با هدف صورت بگیره و برای اتنقال یه حس خاص استفاده میشه... زمانی از این زوایه استفاده میشه که کارگردان میخواد مثلا دید موجود زنده ای که در اب هست رو بده یا یه تارگتی که تو اب هست و حالا شخصیت ها دارن به اون نگاه میکنن از اون منظر رو نشون بده وخلاصه یه فهم از یه اتفاق رو بهمون بده که دقیقا هر دوتا نمونه درست و غلطش تو این سریال بود
نمونه غلط : زمانی که شخصیت ها میان به سمت ماشین و میبینن ماشین زیر ابه زاویه دوربین خیلی عجیب بود چون نه از منظر تارگت که ماشینه بود نه ربطی داشت به حرکت شخصیت ها دوربین سمت چپشون بود و شخصیت ها داشتن اونور رو نگاه میکردن که ماشین بود خب این کار واقعا بی فایده بود ..الان دوربین رو بردن نیمه در اب چه فایده ای در این صحنه داشت؟؟؟:n27:
نمونه درست : همون قسمت که یه پیرمرد با قایق اومد و دوتا شخصیت زن به دنبالش بودن . اینجا واقعا درست بود
حالا من خودم به شخصه انتظار داشتم این کار در یه صحنه انجام بشه ...اونم صحنه ای بود که رفتن وسایلشون رو از توی ماشین بردارن ، فکر کنم بازیگر ها سختشون بود که اون صحنه یکم به زیر اب ببرن سرشون رو چون به هر حال دنبال چیزاشون میگشتن:n02:و این صحنه غیر طبیعی شده بود.
راستش من دقیقا تو چند صفحه قبل یه پست گذاشتم در همین مورد حتما بخونش! مشکل اینه که ما نوع صحیح این سبک رو توی سریال تا ثریا دیدم برای همین میگیم اقا فیلمبردای اینکار خوب نبوده چون یه نمونه کار از همین گروه و همین کارگردان به صورت درست و منطقیش دیدیم!واسههمینه که گلایه داریماینکار به صورت دم دستی و بدون حساسیت و وسواس ساخته شده:n06:
سلام
اتفاقا دیشب من هم به همین فکر بودم. دقیقا درسته.
ساخت سری سوم «پایتخت» در تاجیکستان
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
malkemid
05-04-2013, 23:24
پایتخت 3 هم در راه است
حالا تا دیدن یه چیزی محبوب شده انقدر ادامش می دن که آخرش داغون شه...مثل زیر آسمان شهر!
hamid_diablo
05-04-2013, 23:33
پایتختم بلاخره 3 گانه شد
به نظرم بهتره 2 سال دیگه قسمت سوم رو ارائه بدن...اما شخصیتها هنوز برای ارائه شدن جا دارن...مثل ارسطو و پدر پنجعلی که میشه ابعاد خفته شخصیتیش رو تو قسمت سوم دید:n02:
velvet revoulver
05-04-2013, 23:46
یه نکته ی جالب که تو عکسها دیده میشه اینه که ظاهرا کل کار با دوربین canon 5D گرفته شده و همین باعث شده که بخاطر کوچک و جمع وجور بودن این دوربین دست کارگردان و فیلمبردار برای کار با 2 و حتی بعضی مواقع 3 دوربین بطور همزمان بازتر باشه.
Amir_oscar
05-04-2013, 23:59
خیلی عجیب بود. توی خبرها داشتیم که بعد از فیلمبرداری توی قشم و توی راه برگشت به تهران اون تصادف و قطع پای یکی از تدارکات و زخمی شدن یک نفر دیگه رخ داد و عوامل که با هواپیما ه تهران رسیده بودن، با وجو اینکه گریم شده بودن حوصلهی فیلمبرداری قسمت آخر رو اون روز نداشتن و تعطیل شده. اما دیدیم که سریال توی همون قشم تموم شد...
قسمت آخر خیلی عجیب بود. خیلی تکرار داشت توش. به نظرن توی تدوین خیلی تلاش شده بود چیزی حذف نشه که مدت زمان سریال بیشتر بشه! به نظر میاد که پایان داستان عوض شده!
اصلا سریال های خبوی نمی سازیم متاسفانه
همش یاد گرفتیم بریم تو کامیون بشینیم و سریال بسازیم.
یک سریال آموزنده و حرفه ای نیاز داریم.
همش یاد گرفتیم به بدبختی و دعوا زن و شوهر و خنگی مردم می خندیم.
این چیزها اتفاقا خنده که نداره . گریه داره. اگر این سریال ها می تونست آموزنده باشه که آمار های ازدواج و طلاق این طوری نمی شد
حالا پایتخت 3 و 4 و 5 و 10 هم میاد
سریال عید 91 اگر اشتباه نکنم چک برگشتی بود. به نظرم اون از همه جالب تر بود
خیلی باحال بود =)) ایشالله 3 شم بسازن عرههههه =))
san_felip
06-04-2013, 15:32
اصلا سریال های خبوی نمی سازیم متاسفانه
همش یاد گرفتیم بریم تو کامیون بشینیم و سریال بسازیم.
یک سریال آموزنده و حرفه ای نیاز داریم.
همش یاد گرفتیم به بدبختی و دعوا زن و شوهر و خنگی مردم می خندیم.
این چیزها اتفاقا خنده که نداره . گریه داره. اگر این سریال ها می تونست آموزنده باشه که آمار های ازدواج و طلاق این طوری نمی شد
حالا پایتخت 3 و 4 و 5 و 10 هم میاد
سریال عید 91 اگر اشتباه نکنم چک برگشتی بود. به نظرم اون از همه جالب تر بود
ببخشید میشه بفرمایید موضوع خنده چی میتونه باشه؟؟
یک فیلم و یا سریال کمدی میشه معرفی کنید که مسایل خنده دارش سوای این چیزایی باشه که شما میگید؟؟
لورل هاری، چارلی چاپلین ،جیم کری و و و همه با حرکاتشون خنگ بازیاشون و حرفهاشون شادی و خنده رو بوحود میاوردند.
landscape
06-04-2013, 23:20
پایتخت 2 از نظر من فوق العاده سریال خوب و دوست داشتنی ای بود، شخصیتها در عین اینکه بار طنز داشتن به هیچ وجه لودگی و مسخره بازی صرف نداشتن و فوق العاده محترم بودن، که متاسفانه این نکته یعنی نشون دادن آدمهایی که سوای طبقه اجتماعی دارای شعور و احترام هستن معمولا تو کارهای طنز سالهای اخبر خیلی کم دیده شده، اکثرا شخصیتها دارای صفات زشت و زننده ای هستن ولی توی سریال پایتخت شخصیتها محترم هستن...
آریا عظیمی نژاد به حق نابغه ی موسیقی ایرانه، رنگ و روح و هویت میده به کار، خیلی انتخاب آهنگهاشو دوست داشتم، خصوصا اونی که موقعی که مسجد ساخته شده بود و همه نماز میخوندن...
قصه سریال هم به نظرم تو هر قسمت تنوع داشت و تنوع خوب و عالی...
خلاصه با توجه به تمام مسائل و محدودیتهای سینما و تلویزیون ایران میتونم بگم پایتخت 2 شاهکار بود...
دست همشون درد نکنه، راستی ریما رامین فر هم فوق العاده بازیش طبیعیه و انتخاب بازیگرای سریال هم عالی بود...
انتقاد شدید نماینده ساری از سریال پایتخت
نماینده ساری در مجلس با انتقاد شدید از آنچه تمسخر گویش مازندرانی در سریال «پایتخت» مینامید،گفت: سریالهایی نظیر «پایتخت» به تفریح سبک رسانه ملی تبدیل شده است.
به گزارش فارس محمد دامادی نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی امروز (یکشنبه) خانه ملت در تذکری آئیننامهای نسبت به پخش سریال «پایتخت» از رسانه ملی به شدت انتقاد کرد.
وی گفت: جامعهای که تنها یک رسانه دارد آن هم رسانه ملی، در دو سال گذشته اتفاقاتی را تجربه کرده که به شدت تاسف و تاثربرانگیز بوده است.
دامادی ادامه داد: این اقدامات یعنی تمسخر لهجه مازندرانیها در قالب برنامهها و سریالهایی نظیر «پایتخت» به تفریح سبک رسانه ملی تبدیل شده است، آنهم در شرایطی که مازندران در این سالها قربانی تصمیمات پایتخت نشینانی بوده که زمینشان را با ثروت آنچنانی غصب کردهاند و زحماتشان را به باد فنا دادهاند، کسانی که باعث و بانی پایتختاند، چه میدانند کار کردن در هوای شرجی و گرم مازندران آن هم در شالیزارها، چقدر طاقتفرساست. چون زیر کولرهایشان در ویلاهایشان نشستهاند و فیلمنامه تنظیم میکنند.
«دیروز آذربایجانیها، امروز مازندرانیها، فردا نوبت کدام قوم ایرانی است؟! یک روز برنج وارد کردند و یک روز زمین ما را در مازندران غصب کردند و ویلاسازی کردند، یک روز جنگل را نابود کردند و حالا هم رویه تمسخر پیش گرفتهاند.»
نماینده مردم ساری در مجلس در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: کاری که این رسانه انجام داده است، علیرغم همه تذکرات، این کار را حتی استعمارگران اروپایی در کشورهای آفریقایی وقتی مشغول غارت آنها بودند، انجام ندادند؛ این همان گویشی است که مورد تمسخر قرار گرفته، همان گویش و آئینی است که اسطورههایی همچون سیدمجتبی علمدار، بصیر و طوسیها را پرورش داده است؛ و فراموش نشدگانی از جنس اسطورهها و دلاورانی چون لشکر 25 کربلای مازندران را پرورش داده است که در ولایتمداری نمره یک آوردهاند و حماسه خلق کردهاند.
دامادی در خاتمه گفت: به جای ساختن فیلمنامههای اینچنینی، از کارگران زحمتکش فولاد بگوییم که حقوق شب عید خود را دریافت نکردهاند و فریاد من مازندرانی و این کارگران به جایی نرسید.
EngineeR EhsaN
07-04-2013, 14:28
انتقاد شدید نماینده ساری از سریال پایتخت
نماینده ساری در مجلس با انتقاد شدید از آنچه تمسخر گویش مازندرانی در سریال «پایتخت» مینامید،گفت: سریالهایی نظیر «پایتخت» به تفریح سبک رسانه ملی تبدیل شده است.
به گزارش فارس محمد دامادی نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی امروز (یکشنبه) خانه ملت در تذکری آئیننامهای نسبت به پخش سریال «پایتخت» از رسانه ملی به شدت انتقاد کرد.
وی گفت: جامعهای که تنها یک رسانه دارد آن هم رسانه ملی، در دو سال گذشته اتفاقاتی را تجربه کرده که به شدت تاسف و تاثربرانگیز بوده است.
دامادی ادامه داد: این اقدامات یعنی تمسخر لهجه مازندرانیها در قالب برنامهها و سریالهایی نظیر «پایتخت» به تفریح سبک رسانه ملی تبدیل شده است، آنهم در شرایطی که مازندران در این سالها قربانی تصمیمات پایتخت نشینانی بوده که زمینشان را با ثروت آنچنانی غصب کردهاند و زحماتشان را به باد فنا دادهاند، کسانی که باعث و بانی پایتختاند، چه میدانند کار کردن در هوای شرجی و گرم مازندران آن هم در شالیزارها، چقدر طاقتفرساست. چون زیر کولرهایشان در ویلاهایشان نشستهاند و فیلمنامه تنظیم میکنند.
«دیروز آذربایجانیها، امروز مازندرانیها، فردا نوبت کدام قوم ایرانی است؟! یک روز برنج وارد کردند و یک روز زمین ما را در مازندران غصب کردند و ویلاسازی کردند، یک روز جنگل را نابود کردند و حالا هم رویه تمسخر پیش گرفتهاند.»
نماینده مردم ساری در مجلس در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: کاری که این رسانه انجام داده است، علیرغم همه تذکرات، این کار را حتی استعمارگران اروپایی در کشورهای آفریقایی وقتی مشغول غارت آنها بودند، انجام ندادند؛ این همان گویشی است که مورد تمسخر قرار گرفته، همان گویش و آئینی است که اسطورههایی همچون سیدمجتبی علمدار، بصیر و طوسیها را پرورش داده است؛ و فراموش نشدگانی از جنس اسطورهها و دلاورانی چون لشکر 25 کربلای مازندران را پرورش داده است که در ولایتمداری نمره یک آوردهاند و حماسه خلق کردهاند.
دامادی در خاتمه گفت: به جای ساختن فیلمنامههای اینچنینی، از کارگران زحمتکش فولاد بگوییم که حقوق شب عید خود را دریافت نکردهاند و فریاد من مازندرانی و این کارگران به جایی نرسید.
بلـــــــه یک سخنرانی تبلیغاتی و از روی جوگیری از طرف یک سیاستمدار!! همیشه همینطوری بوده و هست تا یه فرصت پیدا میکنند شروع به تبلیغات و استفاده از اون برای خودشون میکنند. جالبه این سریال برخلاف اینکه بنظر من بیننده دوستان مازندرانی رو مسخره کنه بیشتر فرهنگ و صمیمیت خوبشون رو تبلیغ میکنه! خب این لهجه مربوط میشه به همون منطقه و لهجشون همونه دیگه چی رو مسخره کردن؟! :n13:
velvet revoulver
07-04-2013, 17:36
انتقاد شدید نماینده ساری از سریال پایتخت
نماینده ساری در مجلس با انتقاد شدید از آنچه تمسخر گویش مازندرانی در سریال «پایتخت» مینامید،گفت: سریالهایی نظیر «پایتخت» به تفریح سبک رسانه ملی تبدیل شده است.
به گزارش فارس محمد دامادی نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی امروز (یکشنبه) خانه ملت در تذکری آئیننامهای نسبت به پخش سریال «پایتخت» از رسانه ملی به شدت انتقاد کرد.
وی گفت: جامعهای که تنها یک رسانه دارد آن هم رسانه ملی، در دو سال گذشته اتفاقاتی را تجربه کرده که به شدت تاسف و تاثربرانگیز بوده است.
دامادی ادامه داد: این اقدامات یعنی تمسخر لهجه مازندرانیها در قالب برنامهها و سریالهایی نظیر «پایتخت» به تفریح سبک رسانه ملی تبدیل شده است، آنهم در شرایطی که مازندران در این سالها قربانی تصمیمات پایتخت نشینانی بوده که زمینشان را با ثروت آنچنانی غصب کردهاند و زحماتشان را به باد فنا دادهاند، کسانی که باعث و بانی پایتختاند، چه میدانند کار کردن در هوای شرجی و گرم مازندران آن هم در شالیزارها، چقدر طاقتفرساست. چون زیر کولرهایشان در ویلاهایشان نشستهاند و فیلمنامه تنظیم میکنند.
«دیروز آذربایجانیها، امروز مازندرانیها، فردا نوبت کدام قوم ایرانی است؟! یک روز برنج وارد کردند و یک روز زمین ما را در مازندران غصب کردند و ویلاسازی کردند، یک روز جنگل را نابود کردند و حالا هم رویه تمسخر پیش گرفتهاند.»
نماینده مردم ساری در مجلس در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: کاری که این رسانه انجام داده است، علیرغم همه تذکرات، این کار را حتی استعمارگران اروپایی در کشورهای آفریقایی وقتی مشغول غارت آنها بودند، انجام ندادند؛ این همان گویشی است که مورد تمسخر قرار گرفته، همان گویش و آئینی است که اسطورههایی همچون سیدمجتبی علمدار، بصیر و طوسیها را پرورش داده است؛ و فراموش نشدگانی از جنس اسطورهها و دلاورانی چون لشکر 25 کربلای مازندران را پرورش داده است که در ولایتمداری نمره یک آوردهاند و حماسه خلق کردهاند.
دامادی در خاتمه گفت: به جای ساختن فیلمنامههای اینچنینی، از کارگران زحمتکش فولاد بگوییم که حقوق شب عید خود را دریافت نکردهاند و فریاد من مازندرانی و این کارگران به جایی نرسید.
خود مازندرانی ها اعتراض نکردن انوقت اقا شده کاسه داغ تر از آش ! امیدوارم هر چه زودتر سری سوم این مجموعه ساخته بشه تا ایشون و اشخاصی نظیر ایشون هر چه بیشتر خیط بشن !
malkemid
07-04-2013, 19:15
انتقاد شدید نماینده ساری از سریال پایتخت
نماینده ساری در مجلس با انتقاد شدید از آنچه تمسخر گویش مازندرانی در سریال «پایتخت» مینامید،گفت: سریالهایی نظیر «پایتخت» به تفریح سبک رسانه ملی تبدیل شده است.
به گزارش فارس محمد دامادی نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی امروز (یکشنبه) خانه ملت در تذکری آئیننامهای نسبت به پخش سریال «پایتخت» از رسانه ملی به شدت انتقاد کرد.
وی گفت: جامعهای که تنها یک رسانه دارد آن هم رسانه ملی، در دو سال گذشته اتفاقاتی را تجربه کرده که به شدت تاسف و تاثربرانگیز بوده است.
دامادی ادامه داد: این اقدامات یعنی تمسخر لهجه مازندرانیها در قالب برنامهها و سریالهایی نظیر «پایتخت» به تفریح سبک رسانه ملی تبدیل شده است، آنهم در شرایطی که مازندران در این سالها قربانی تصمیمات پایتخت نشینانی بوده که زمینشان را با ثروت آنچنانی غصب کردهاند و زحماتشان را به باد فنا دادهاند، کسانی که باعث و بانی پایتختاند، چه میدانند کار کردن در هوای شرجی و گرم مازندران آن هم در شالیزارها، چقدر طاقتفرساست. چون زیر کولرهایشان در ویلاهایشان نشستهاند و فیلمنامه تنظیم میکنند.
«دیروز آذربایجانیها، امروز مازندرانیها، فردا نوبت کدام قوم ایرانی است؟! یک روز برنج وارد کردند و یک روز زمین ما را در مازندران غصب کردند و ویلاسازی کردند، یک روز جنگل را نابود کردند و حالا هم رویه تمسخر پیش گرفتهاند.»
نماینده مردم ساری در مجلس در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: کاری که این رسانه انجام داده است، علیرغم همه تذکرات، این کار را حتی استعمارگران اروپایی در کشورهای آفریقایی وقتی مشغول غارت آنها بودند، انجام ندادند؛ این همان گویشی است که مورد تمسخر قرار گرفته، همان گویش و آئینی است که اسطورههایی همچون سیدمجتبی علمدار، بصیر و طوسیها را پرورش داده است؛ و فراموش نشدگانی از جنس اسطورهها و دلاورانی چون لشکر 25 کربلای مازندران را پرورش داده است که در ولایتمداری نمره یک آوردهاند و حماسه خلق کردهاند.
دامادی در خاتمه گفت: به جای ساختن فیلمنامههای اینچنینی، از کارگران زحمتکش فولاد بگوییم که حقوق شب عید خود را دریافت نکردهاند و فریاد من مازندرانی و این کارگران به جایی نرسید.
من خودم مازندرانی ام...تمام خانواده ما و اطرافیان این سریال رو دوست داشتن. این آقای دامادی که شناخته شده هست و هدفش هم از طرح این مسائل مشخصه.
Eblis 2011
07-04-2013, 19:21
انتقاد شدید نماینده ساری از سریال پایتخت
نماینده ساری در مجلس با انتقاد شدید از آنچه تمسخر گویش مازندرانی در سریال «پایتخت» مینامید،گفت: سریالهایی نظیر «پایتخت» به تفریح سبک رسانه ملی تبدیل شده است.
به گزارش فارس محمد دامادی نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی امروز (یکشنبه) خانه ملت در تذکری آئیننامهای نسبت به پخش سریال «پایتخت» از رسانه ملی به شدت انتقاد کرد.
وی گفت: جامعهای که تنها یک رسانه دارد آن هم رسانه ملی، در دو سال گذشته اتفاقاتی را تجربه کرده که به شدت تاسف و تاثربرانگیز بوده است.
دامادی ادامه داد: این اقدامات یعنی تمسخر لهجه مازندرانیها در قالب برنامهها و سریالهایی نظیر «پایتخت» به تفریح سبک رسانه ملی تبدیل شده است، آنهم در شرایطی که مازندران در این سالها قربانی تصمیمات پایتخت نشینانی بوده که زمینشان را با ثروت آنچنانی غصب کردهاند و زحماتشان را به باد فنا دادهاند، کسانی که باعث و بانی پایتختاند، چه میدانند کار کردن در هوای شرجی و گرم مازندران آن هم در شالیزارها، چقدر طاقتفرساست. چون زیر کولرهایشان در ویلاهایشان نشستهاند و فیلمنامه تنظیم میکنند.
«دیروز آذربایجانیها، امروز مازندرانیها، فردا نوبت کدام قوم ایرانی است؟! یک روز برنج وارد کردند و یک روز زمین ما را در مازندران غصب کردند و ویلاسازی کردند، یک روز جنگل را نابود کردند و حالا هم رویه تمسخر پیش گرفتهاند.»
نماینده مردم ساری در مجلس در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: کاری که این رسانه انجام داده است، علیرغم همه تذکرات، این کار را حتی استعمارگران اروپایی در کشورهای آفریقایی وقتی مشغول غارت آنها بودند، انجام ندادند؛ این همان گویشی است که مورد تمسخر قرار گرفته، همان گویش و آئینی است که اسطورههایی همچون سیدمجتبی علمدار، بصیر و طوسیها را پرورش داده است؛ و فراموش نشدگانی از جنس اسطورهها و دلاورانی چون لشکر 25 کربلای مازندران را پرورش داده است که در ولایتمداری نمره یک آوردهاند و حماسه خلق کردهاند.
دامادی در خاتمه گفت: به جای ساختن فیلمنامههای اینچنینی، از کارگران زحمتکش فولاد بگوییم که حقوق شب عید خود را دریافت نکردهاند و فریاد من مازندرانی و این کارگران به جایی نرسید.
داره هذیون میگه طرف ....
دلش از جای دیگه پره ، زده به پایتخت ...
H A M A S
07-04-2013, 20:31
انتقاد شدید نماینده ساری از سریال پایتخت
نماینده ساری در مجلس با انتقاد شدید از آنچه تمسخر گویش مازندرانی در سریال «پایتخت» مینامید،گفت: سریالهایی نظیر «پایتخت» به تفریح سبک رسانه ملی تبدیل شده است.
به گزارش فارس محمد دامادی نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی امروز (یکشنبه) خانه ملت در تذکری آئیننامهای نسبت به پخش سریال «پایتخت» از رسانه ملی به شدت انتقاد کرد.
وی گفت: جامعهای که تنها یک رسانه دارد آن هم رسانه ملی، در دو سال گذشته اتفاقاتی را تجربه کرده که به شدت تاسف و تاثربرانگیز بوده است.
دامادی ادامه داد: این اقدامات یعنی تمسخر لهجه مازندرانیها در قالب برنامهها و سریالهایی نظیر «پایتخت» به تفریح سبک رسانه ملی تبدیل شده است، آنهم در شرایطی که مازندران در این سالها قربانی تصمیمات پایتخت نشینانی بوده که زمینشان را با ثروت آنچنانی غصب کردهاند و زحماتشان را به باد فنا دادهاند، کسانی که باعث و بانی پایتختاند، چه میدانند کار کردن در هوای شرجی و گرم مازندران آن هم در شالیزارها، چقدر طاقتفرساست. چون زیر کولرهایشان در ویلاهایشان نشستهاند و فیلمنامه تنظیم میکنند.
«دیروز آذربایجانیها، امروز مازندرانیها، فردا نوبت کدام قوم ایرانی است؟! یک روز برنج وارد کردند و یک روز زمین ما را در مازندران غصب کردند و ویلاسازی کردند، یک روز جنگل را نابود کردند و حالا هم رویه تمسخر پیش گرفتهاند.»
نماینده مردم ساری در مجلس در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: کاری که این رسانه انجام داده است، علیرغم همه تذکرات، این کار را حتی استعمارگران اروپایی در کشورهای آفریقایی وقتی مشغول غارت آنها بودند، انجام ندادند؛ این همان گویشی است که مورد تمسخر قرار گرفته، همان گویش و آئینی است که اسطورههایی همچون سیدمجتبی علمدار، بصیر و طوسیها را پرورش داده است؛ و فراموش نشدگانی از جنس اسطورهها و دلاورانی چون لشکر 25 کربلای مازندران را پرورش داده است که در ولایتمداری نمره یک آوردهاند و حماسه خلق کردهاند.
دامادی در خاتمه گفت: به جای ساختن فیلمنامههای اینچنینی، از کارگران زحمتکش فولاد بگوییم که حقوق شب عید خود را دریافت نکردهاند و فریاد من مازندرانی و این کارگران به جایی نرسید.
به جای این حرفا برید بودجه سال 92 رو تصویب کنید:n08:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
mojtaba2321
08-04-2013, 10:12
چقدر مردم بی جنبه ای داریم ما... نماینده مردم هرمزگان هم انتقاد کرد از پایتخت...:n23:و گفته بوده مردم هرمزگان رو قاچاقچی و شیرین عقل و ... توی سریال نشون دادن.
mojtaba2321
08-04-2013, 10:14
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این دو تا دوقلو هم همونطور که محسن تنابنده گفت ساکن سوئد هستن.
CRIS Joon CR7
08-04-2013, 10:33
این دو تا دوقلو هم همونطور که محسن تنابنده گفت ساکن سوئد هستن.
دو تا دوقلو = چارتا :دی
در مورد انتقاد ها هم واقعا بی جنبه بودن بعضی ها رو میرسونه ، باید از خداشونم باشه که اومدن تو شهر اونا فیلم برداری کردن...
یه سریال قابل قبول هم که میسازیم میان سیا 30 ش میکنن/
نمی خوام مقایسه کنم ولی توی خیلی از فیلم ها و سری های آمریکایی که تو ژانر طنز هستش ، کلی گروه و فرد مورد تمسخر قرار میگیرن ، از رئیس جمهورشون گرفته تا اشخاص دیگه ... ولی به نظرم جنبه دارن و سریع موضع نمیگیرن ، تازه اینا که هدفشون تمسخر نبوده /
Reza31001
08-04-2013, 10:45
دو سال پیش که مردم علی آباد یه طومار نوشته بودن (از این بنرهای چند متری!) که اینا ما رو مسخره کردن:n04:
اصلا برزو ارجمند قهوه تلخ مگه مشهدی حرف میزد؟
نه والا! لهجه رو گرفته بود به گند کشیده بود که چهارتا حرف خنده دار در بیاد ولی مشهدیا مگه اعتراض کردن؟
(ناسیونالیستی در مقیاس شهری اسمش چیه؟:n02:)
اصلا فیلم سازی تو ایران همینه کارگردان باید مواظب باشه چون هر صنفی تو فیلمش باشه بعدش حرف حدیث پیش میاد (از پزشک بگیر تا همین مردم یه منطقه خاص) واویلا اگه به آقایون نیروانتظامی وظیفه شناس و خوش برخورد چیزی گفته بشه که دیگه قطعا حبس داره
bahador fab
15-04-2013, 12:29
پایتخت: بهترین و پر بیننده ترین سریال تاریخ تلویزیون ایران
bahador fab
15-04-2013, 13:00
پایتخت یه ارتباط نزدیکی با مردم داشت
bahador fab
15-04-2013, 13:22
تحلیلی درباره ویژگیهای طنز اجتماعی در «پایتخت2»
طنز پایتخت تلخ نبود
ساخت مجموعههای مناسبتی، گویی ضرورت انكارناپذیر این سالها شده است. در ماه رمضان، ایام محرم و نوروز، اهالی جعبه جادویی نهایت خلاقیت خود را به كار گرفتند تا بینندگان چند میلیونی ایرانی را با حال و هوای ایام مورد نظر وفق دهند و آنها را مهمان سفره الهی یا میزبان عطر بهار كنند. اگرچه طی سالهای گذشته، همیشه در نوع و كیفیت این نوع مجموعهها، شاهد فراز و فرودهای گوناگون بودهایم، اما صداوسیما خوب توانسته است رگ خواب مخاطبان ایرانی را دریابد و همگان را با خلق و خوی جدید بار آورد.
مجموعههای مناسبتی ماه مبارك رمضان، در سالهای آغازین دهه 80 و بخصوص نیمه دوم آن دهه، گل سر سبد ساختههای تلویزیونی بود؛ مجموعههایی كه عموما بازیگران طنز ثابت یا چهرههای معروف طنز در آن نقشآفرینی میكردند. ترش و شیرین، خانه بهدوش، چهارخونه، سه در چهار، متهم گریخت، دارا و ندار و چند مجموعه موفق دیگر در قالبهای طنز خاص و گاه نزدیك به هجو و لودگی، پیشقراول مجموعههای مناسبتی بودند. بخش زیادی از موضوعات به فقر، اعتیاد، اجارهنشینی، ازدواج و... اختصاص داشت. آثاری كه با توجه به ویژگیهای ساختاری خود و در حد توان سازندگانشان توانستند در اذهان مخاطبان ردی از خاطره بر جای گذارند. حتی برخی بازیگران آن كارها با تبدیل شدن به تیپهای تلویزیونی توانستند در پرده نقرهای هم خوش بدرخشند و نام و نانی برای خود دست و پا كنند.
اما در تعطیلات عید نوروز 91، یك مجموعه تلویزیونی روی آنتن رفت كه ابتدا كمتر كسی فكر میكرد بتواند میان رقیبان مناسبتی در آن ایام، جایگاهی برای خود دست و پا كند. مجموعه تلویزیونی «پایتخت» با بازیگران كمتر شناخته شده، طنز و نیز فرم، محتوا و ساختار جدید تلویزیونی متولد شد. موضوع قصه هم تقریبا بكر و دست نخورده بود؛ مهاجرت به پایتخت در قالب یك مجموعه طنز. هرچند این موضوع در مجموعه تلویزیونی «متهم گریخت» به نوعی دستمایه كار نویسنده و كارگردان آن شده بود، اما سری اول پایتخت ویژگیها و مولفههایی داشت كه مهاجرت از شهرستان به پایتخت را خاص و منحصر بهفرد میكرد.
قصه این مجموعه بیش از آنكه میان شهر تهران و ساختمانهای چند طبقه بگذرد، در كامیون و میان خیابانها روایت میشد. شاید نتوان «پایتخت 1» را مانند «پایتخت 2» یك مجموعه كاملا جادهای تعریف كرد، اما به یقین روایتهای ظریف آن از معضلات بزرگ شهری مانند تهران بسیار قابل تامل بود. اساس منزل این خانواده تا پایان روز سیزدهم نوروز میان سكون و حركت در حال گذر بود. در تمام قسمتها، حركت و سیالیت دیده میشد. آرامش نه در منزل خریداری شده نقی، بلكه در بازگشت به خویشتن و سرزمین مادری بود. علیآباد در مثل فارسی، شهری دوردست و بدون هرگونه امكانات مدرن است، اما در مجموعه پایتخت علیآباد شهری با مردمانی پاك، سادهدل، بیتكلف و به دور از هرگونه پیچیدگیهای زندگی امروز در كلانشهرهاست. شاید «علی آباد» امروز مجموعه پایتخت، آرمانشهر همه ما ایرانیان باشد. در حقیقت باید گفت بازگشت به سرزمین مادری و خویشتن اصلی، محور مختصات همه چفت و بستهای قصهگوی پایتخت بود. نتایج نظرسنجیها هنگام پخش سری اول پایتخت و در صدر قرار گرفتن این مجموعه در میان مجموعههای پخش شده در نوروز 91، مسئولان سیما و دستاندركاران ساخت پایتخت را بر آن داشت تا به صرافت تهیه و تولید قسمت دوم بیفتند. اگرچه تب ساخت سهگانهها چندی است به آفت صنعت فیلم و مجموعهسازی سینما و تلویزیون تبدیل شده است، اما منتقدان امیدوار بودند عوامل حرفهای پایتخت، بتوانند دوباره این مجموعه را در نوروز 92 و پس از آن میان خانوادهها و مخاطبان به مجموعهای ماندگار تبدیل كنند.
پایتخت 2 روی لبه تیغ ساخته و به آنتن سپرده شد. در حقیقت پایتخت 2 باید دو كاركرد مشخص را در ذهن مخاطب به ثبت رسانده باشد. نخست خود را از زیر سایه قسمت اول رها كند و مخاطب را نه به صرف آنكه خاطره خوش از سری اول مجموعه پایتخت دارد، بلكه از آنرو كه یك موضوع و فرم و ساختار درست برای آن طراحی شده است تا آخرین قسمت با خود بكشاند. در عین حال قصه باید آنقدر خوب روایت و پرداخته میشد كه باوجود وابستگی و همنامی با مجموعه قبلی، خود به روایت جدید منجر میشد.
در این شرایط پایتخت 2 را میتوان با سه رویكرد به نقد نشست.
یكم: پایتخت 2 را با پایتخت 1 مقایسه و نقد كنیم.
دوم: پایتخت 2 را مجزا و بدون هیچ پیش فرضی از پایتخت یك نقد كنیم.
سوم: پایتخت 2 را در قیاس با سایر مجموعههای ساخته شده نوروز 92 به نقد بنشینیم.
در هر سه، این رویكرد، وجوه مشترك بسیار خواهیم دید كه نشانه قوت هر دو مجموعه است. از جمله بازیهای خوب، درآمدن لهجههای مازندرانی و تبدیل آن به مفاهیم قابل درك برای همه ایرانیان، نور و افكتهای خوب و مناسب، كارگردانی ظریف و با حوصله برای تولید یك مجموعه جذاب جادهای، گریم و طراحی لباس عالی و مولفه مهمی به نام تصویربرداری خلاقانه با زاویهها و حركتهای بجا و درست.
حتی شاید اغراق نباشد ادعا كنیم حركت دوربین و زاویه آن بهعنوان یكی از اصلیترین عوامل مجموعه نقش ایفا كردهاند.
با این اوصاف، مجموعه نخست باوجود بازیهای درخشان، از قصه پركشش و جذابی برخوردار بود. ساختار روایی قصه كاملا كلاسیك چیده شده بود، اما در مجموعه پایتخت2 آن جذابیت و كشش داستانی در بسیاری از جاها دیده نمیشد و البته هر چه به پایان نزدیك میشدیم این وسواس در قصهپردازی نمود مییافت و مخاطب را با خود همراه میكرد.
این مجموعه با رویكرد تازهاش به اجتماع و طنز اجتماعی، همچنان یك سر و گردن از سایر مجموعههای نوروز 92 بالاتر قرار گرفت و رقابت امسال را هم باید به نام پایتخت2 ثبت كرد؛ نتیجهای كه صحتش را از نظرسنجیهای رسانهای امسال نیز میتوان دریافت.
محمد نیشابوری
jamejamonline.ir
bahador fab
15-04-2013, 13:27
«پایتخت» شیرین است اما كمدی نیست
«پایتخت 2» پس از «پیامك از دیار باقی»، «چاردیواری»، «چك برگشتی»، چهارمین سریال نوروزی سیروس مقدم است. او یكی از كارگردان های خوشفكر تلویزیونی است كه ساخت حدود 20 سریال را در كارنامه دارد. بیشتر سریال های او همچون پلیس جوان، نرگس، اغما، رستگاران و زیر هشت در زمان خود جزو محبوب ترین كارهای در حال پخش بوده است. سریال پایتخت2 علاوه بر این كه توانست ماموریت خنداندن مخاطبان را بخوبی اجرا كند، بخشی از مشكلات مردم را با زبانی طنز بیان كرد. نكته جالب توجه درباره سریال پایتخت2 این بود كه لوكیشن های بیشتر و شرایط تولید دشوارتری نسبت به پایتخت یك داشت. معمولاكارگردان ها در دنباله سازی شان بر موج موفقیت قسمت اول كار سوار می شوند و خیلی به خودشان زحمت نمی دهند، اما سیروس مقدم در پایتخت 2 مسیر دشوارتر را انتخاب كرد و از مخاطبش جواب مثبت گرفت. آنچه می خوانید مصاحبه با فردی است كه لقب پركارترین كارگردان سال های اخیر را از آن خود كرده است. یكی از جذاب ترین سكانس های سریال پایتخت 2 جایی بود كه خودروی حامل بابا پنجعلی به سمت دره می رفت. كشیده شدن نقی روی زمین و ترس از مرگ مظلوم ترین شخصیت سریال، بیننده را به اوج هیجان می رساند. به نظر می رسید كه شما می خواستید توانایی هایتان را در این سكانس نشان بدهید و اثر انگشتی به جا بگذارید. درباره نحوه اجرای صحنه و حس خودتان نسبت به آن توضیح بدهید.
در فیلمنامه اولیه ما اصلاچنین صحنه ای وجود نداشت. در شیرگاه وقتی داشتیم قسمت سه پیرمرد را ضبط می كردیم به این نتیجه رسیدیم كه این قسمت یك حادثه و اتفاق كم دارد. محسن تنابنده و نویسنده ها این حادثه را طراحی كردند كه اتفاقی در این قسمت بیفتد. چون فقط یك حادثه داشتیم و باید آن را پر و پیمان و باورپذیر اجرا می كردیم. می خواستیم مخاطب هیجان زده بشود. از همه مهم تر این بود كه دلسوزی و نگرانی نقی و خانواده نسبت به بابا پنجعلی را باید نشان می دادیم. وقتی این صحنه اضافه شد من تصمیم گرفتم آن را به بهترین شكل اجرا كنم. این صحنه با امكانات كم و محدود اجرا شد، چون ناگهانی به فیلمنامه اضافه شده بود. ما امكان آوردن گروه جلوه های ویژه و بدلكار را نداشتیم. محسن تنابنده در آن سكانس خودش روی زمین كشیده شد و از جان مایه گذاشت.
نمی ترسیدید خودرو به داخل دره سقوط كند و خسارت های جانی و مالی داشته باشید؟
ما پیش بینی های اولیه را كرده بودیم. ماشین فولكس به یك جرثقیل بسته شده بود. این جرثقیل از سه جای متفاوت خودرو را مهار كرده بود. فقط ممكن بود خودرو و جرثقیل با هم داخل دره سقوط می كردند. این جرثقیل خیلی دست و پای ما را بست، چون نمی توانستیم زاویه های متفاوتی را ضبط كنیم، اما به خاطر این كه امنیت ماجرا حفظ شود مجبور شدم از برخی زاویه ها بگذرم. گروه امداد و آتش نشانی هم كنار صحنه آماده بودند. خوشبختانه هیچ اتفاقی نیفتاد. در نهایت كامیون فولكس را بیرون كشید، اما در عین حال فولكس به جرثقیل بسته شده بود و كامیون فقط ادای درآوردن ماشین را در می آورد.
دیگر ماجراهای آن قسمت مثل نامه نوشتن به رئیس جمهور و همراهی با سه پیرمرد با كلیت قصه شما ارتباطی نداشت. انگار می خواستید شخصیت آدم های خانواده را بیشتر توصیف كنید و بگویید اینها در زندگی شان چه دغدغه هایی دارند. به جز این مساله ماجرای نامه نگاری چه كاركرد دیگری داشت؟
ما به بهانه این خانواده قصه هایی را طراحی كردیم. این قصه ایده ای بود كه چند سال پیش محسن تنابنده مطرح كرد. ما می خواستیم از آن یك تله فیلم بسازیم. این ایده همین طور ماند تا جایی كه تنابنده تصمیم گرفت ایده این را در پایتخت خرج كند. در این قسمت بهانه ای پیش آمد تا به ابعاد مختلف خلق وخو و شخصیت آدم ها بپردازیم. می خواستیم ببینیم هر آدمی اگر در این شرایط قرار بگیرد چگونه برخورد می كند. آدم ها آنچنان دچار توهم می شوند كه نمی توانند مشكلات خودشان را اولویت بندی كنند. ما می خواستیم به خلق و خوی آدم ها بپردازیم.
قبل از پخش سریال پایتخت 2 در یكی از مصاحبه هایتان گفته بودید كه پایتخت 2 درباره موضوعات روز صحبت می كند. اشاره تان به همین قسمت بود؟
منظورم همین قسمت بود به اضافه بحث كلیه و محیط زیست كه همه موضوعات روز است. بحث كارگران گذری هم در قسمت دوم مطرح شد.
ولی سریال های قبلی تان نسبت به پایتخت2 به روزتر و زنده تر بود. در سریال چك برگشتی ماجرای گران شدن سكه و زندانی شدن به خاطر مهریه را دیدیم. در پایتخت یك هم شما صحنه های بازی فوتبال استقلال و پرسپولیس را به فاصله چند ساعت در سریال گنجاندید. در پایتخت 2 انگار نمی خواستید خیلی مسائل روز را مطرح كنید. درست است؟
در پایتخت 2 سعی كردیم به مسائل اجتماعی عمیق تر نگاه كنیم. در قسمتی كه نقی و ارسطو در رستوران در یك مسابقه تلویزیونی شركت می كنند سعی كردیم به روز بودن قصه مان را حفظ كنیم. همان كاری كه در پایتخت یك با مسابقه استقلال و پرسپولیس كردیم. مسابقه ای از تلویزیون اجرا می شود و مخاطب احساس نمی كند كه این مسابقه بازسازی شده است. انگار تلویزیون آنجا روشن است و ارسطو در مسابقه شركت می كند و برنده می شود. سعی كردیم مستند بودنش را حفظ كنیم. در سریال پایتخت 2 هدفمان این بود كه عمیق تر، جدی تر و انسانی تر به مسائل روز نگاه كنیم. مثل بحث نامه به رئیس جمهور، اهدای كلیه، شكار بی رویه و محیط زیست.
شكارچی ها ضرب المثلی دارند كه می گوید شكارچی در نهایت خودش شكار می شود. قسمت نجات آهو را بر اساس این ضرب المثل ساختید؟
مضمون اصلی این قسمت این بود كه صیاد اسیر صید خودش می شود و مضمون دوم این بود كه صید نجات دهنده صیاد خودش می شود. دست روزگار خانواده نقی را به چاه می رساند و آهو باعث شد صیاد نجات پیدا كند. این دو مضمون قصه اصلی را تشكیل می دادند.
نكته جالب قسمت نجات آهو این بود كه آن سگ گوش به فرمان شما بود و كارهایی كه می خواستید انجام می داد. برداشتن كفش، حمل آن تا چاه و ایستادن در آن نقطه را چطور به آن حیوان آموزش دادید؟
خیلی سخت بود. در تعطیلات عید به دنبال یك سگ تربیت شده می گشتیم كه گوش به فرمان ما باشد. بالاخره دوستی به نام آقای توكلیان برای ما سگی آورد كه رویش كار كرده بود. با هزار ترفند و حیله و حقه های سینمایی و بستن زاویه های معین و تمرین های مكرر با سگ بالاخره توانستیم نماهایی كه می خواهیم بگیریم. یك روزی می خواستیم سگ دو تا پارس كند و سگ لج كرده بود و پارس نمی كرد. ساعت ها معطل شدیم. آخر سر هم پارس نكرد و روز دیگر آمدیم نمای پارس كردنش را گرفتیم. سگ باید كفش را برمی داشت و به طرف چاه می برد و می نشست. اجرای همه این كارها خیلی سخت بود.
سریال پایتخت1 روایت تعلیق كلی داشت كه مخاطب را وادار به تعقیب ماجراها می كرد. بیننده دوست داشت ببیند خانواده نقی در نهایت در تهران ساكن می شوند یا خیر. اما در پایتخت2 جای خالی این تعلیق محوری حس می شود. ما مطمئن هستیم كه گنبد و گلدسته به جزیره قشم می رسد و خیالمان از این بابت راحت است. فكر نمی كنید این خلابه جذابیت داستان شما لطمه زده است؟
یكی از تفاوت های اساسی پایتخت 1 و 2 همین جاست. پایتخت یك قصه سریالی به هم پیوسته ای داشت، اما در پایتخت دو از قصه سریالی پرهیز كردیم. چون می خواستیم چند موضوع را در كنار خط اصلی قصه بیان كنیم. از اول می دانستیم 13 قصه داریم و در هر كدام موضوعی مطرح می شود. در هر قصه قرار بود به شناخت تازه تری از این خانواده برسیم. این كار آگاهانه بود. جذابیت روابط خانواده این قدر بالاست كه اگر هیچ قصه ای هم طراحی نمی شد مساله ای پیش نمی آمد. بیننده دوست داشت پابه پای اینها یك سفر معمولی و عادی را شروع كند. ما آگاهانه داشتیم جنس دیگری از سریال سازی را شروع می كردیم. به این معنا نبود كه ندانیم چه اتفاقی می افتد. تعلیق در هر قسمت اتفاق می افتاد. البته خط اصلی هم داشتیم كه حمل گنبد و گلدسته به جزیره قشم بود.
اگر در داستان تان ضرب الاجلی می گذاشتید این مساله حل می شد. یعنی می گفتید این خانواده باید گلدسته را در این مدت زمانی محدود به قشم برسانند. چیزی شبیه الگوی داستان دور دنیا در هشتاد روز كه مخاطب را تا لحظه آخر دنبال خودش می كشاند. موافقید؟
این هم یك جور كاركردن است، اما مساله ما این نبود. می خواستیم موضوعات مختلفی را مطرح كنیم. نویسندگان تصمیم گرفته بودند برای خود گلدسته تعلیق درست نكنند. می خواستند گلدسته را به عنوان یك امر معنوی كنار بگذارند و قصه را با حوادثی كه درباره آدم ها اتفاق می افتاد جلو ببرند، اما آن قصه هم جذابیت های خاص خودش را داشت. با شما موافقم.
وقتی داخل كامیون از گنبد و گلدسته استفاده می كنید توقعاتی در مخاطب به وجود می آید. در سریال پایتخت 2 ارتباط معنایی حوادث پیش آمده با گنبد داخل كامیون ضعیف است. یعنی بار كامیون می تواند هر چیز دیگری باشد و باز هم همین اتفاقات رخ دهد. خیلی از ماجراها مثل ارتباط مشكوك نقی با یك زن، قربانی كردن خروس، دغدغه های ارسطو برای ازدواج و نامه نوشتن به رئیس جمهور هیچ ارتباطی با گلدسته ندارد. در طراحی قصه به این نكته فكر كرده بودید؟
به هر حال بار اولی بود كه چنین سوژه ای كار می شد. تا حالادرباره گنبد و گلدسته سریالی ساخته نشده است. مثل این است كه شما بخواهید برای اولین بار با یك شخصیت روحانی در سریالی كمدی شوخی كنید. طبیعی است كه خیلی دست به عصا و با احتیاط حركت می كنید. ما مراقب بودیم كه خدای نكرده موضوع را زمینی نكنید و تقدسش از بین نرود. نمی خواستیم مساله دست یافتنی شود. وقتی یك شوخی در صحنه ای اتفاق می افتد سرایتش به گنبد و گلدسته ممكن است شكل خوشایندی نداشته باشد. جاهایی كه لازم بود از گلدسته استفاده كردیم. مثلاوقتی ماشین از پرتگاه بیرون می آید، نمای آخر ما كامیونی حامل گلدسته است. گویی یك نیروی معنوی است كه اینها را مجبور می كند از كامیون برای نجات خودشان استفاده كنند. گویی نیرویی نمی خواهد این پیرمرد از بین برود. شیر كه یك مرد دزد و معتاد است با دیدن گلدسته به خودش می آید. فطرت پاكی كه در نهاد همه هست در آن لحظه بیدار می شود. در قسمت آهو می خواستیم ماجرای ضامن آهو را یادآوری كنیم. در آنجا دوربین از آهو به گنبد و گلدسته می رسد. موسیقی مان هم ماجرای ضامن آهو را تداعی می كند. نمی خواستیم حرمت گنبد و گلدسته را خدشه دار كنیم و با آن شوخی كنیم. تا آنجا كه می شد قصه های مرتبط با گلدسته را طراحی كردیم. یك جاهایی هم داستان ها هیچ ارتباطی با گلدسته نداشت. تصمیم گیری ارسطو برای دادن كلیه تحت تاثیر گلدسته بود. مادر شعله دست به دامن گلدسته شد و دعا كرد این اتفاق بیفتد. او هیچ مونسی نداشت و گلدسته را مقابل چشمانش دید. به این گلدسته پناه آورد و دعا كرد كه مشكل فرزندش حل شود. در جای جای قصه از گلدسته به عنوان یك پشتوانه معنوی استفاده كردیم.
سال گذشته ماجرای انتقال ضریح امام حسین(ع) از شهرهای ایران به كربلااتفاق افتاد و دربردارنده اتفاقات جذابی بود. در ساخت سریال پایتخت 2 از این ماجرا الگو نگرفتید؟
مطلقا نه. قصه ما مربوط به دو سال پیش است. این دو ماجرا هیچ ارتباطی به هم ندارند. محسن تنابنده این طرح را دو سال پیش به تلویزیون ارائه كرد. هنوز هم تاریخ ثبتش در شورای طرح و برنامه موجود است. از همان موقع قرار شد روی این طرح كار شود. قبل از عید در جریان فیلمبرداری فهمیدیم ضریح مقدس امام حسین(ع) دارد مسیری را در ایران طی می كند.
وسوسه نشدید ماجراهایش را پیگیری كنید و ببینید با داستان شما شباهت دارد یا خیر؟
نه. این دو قصه كاملامتفاوت هستند. حمل گنبد و گلدسته ما از شمال به جنوب قصه دیگری داشت. ضریح امام حسین(ع) وسیله ای كاملامقدس و پاك است. تمام شیعیان سالیان سال است هر جور شده خودشان را به كربلامی رسانند. این مساله وجود دارد و قرار نیست چیزی به وجود بیاید. ولی در سریال ما چیزی به اسم مسجد و گلدسته وجود نداشت و این خانواده ماموریت داشتند با نصب گلدسته مسجدی را افتتاح كنند. قرار بود چند نفر در این مسجد نماز بخوانند. این دو ماجرا به لحاظ محتوایی خیلی با هم فرق دارند.
مضمون تكرارشونده سریال پایتخت1، زندگی یك خانواده در شرایط سخت بود. اما در پایتخت 2 دیگر از آن دشواری ها خبری نیست و سختی و مرارت جای خودش را به خوشی و آرامش داده است. در برخی قسمت ها حس می كنیم چقدر دارد به این خانواده خوش می گذرد و مشكل خاصی در زندگی شان ندارند. چطور به چنین تغییر رویكردی رسیدید؟
قرار ما این نبود كه پایتخت2 عین به عین تقلیدی از پایتخت1 باشد. اگر این طوری بود اصلاسری دوم پایتخت را نمی ساختیم. قرار بر این بود كه پایتخت2 یك گام رو به جلو باشد. می خواستیم به مسائل تازه تر و عمیق تری توجه كنیم. در این دو سریال یك خانواده مشترك و یك كامیون مشترك داریم. به لحاظ مضمونی چیز مشتركی وجود ندارد. سختی هایی را كه این خانواده متحمل می شدند در پایتخت 2 هم بود، اما شدتش كمتر بود. یكی از انتقادهایی كه به پایتخت یك وارد می شد این بود كه چقدر مصیبت سر این خانواده می آورید. شاید نقد درستی بود. تصمیم گرفتیم در پایتخت 2 حوادث گنده و بحرانی سر این خانواده نگذاریم. حوادث پایتخت 2 خیلی ساده هستند كه به دلیل بدرفتار كردن آدم ها تبدیل به بحران می شوند. مساله كلاه ناشی از یك شوخی و خودنمایی بود. پرت كردن كلاه منجر به بروز ویژگی های اخلاقی نقی می شود. ویژگی هایی كه تازه است و آن را قبلاندیده ایم. در ماجرای كلیه ارسطو بر اساس خودنمایی و جوگیرشدن تا مرز اهدای كلیه اش می رود. در پایتخت 2 موضوعات خیلی كوچولو و قابل لمس هستند. مثلاقربانی كردن یك خروس به یك فاجعه منجر می شود. در این سریال سراغ موضوعات تازه تری رفتیم. حوادث را خیلی كوچولو انتخاب كردیم كه قابل لمس باشد. این خانواده را سه چهار بار دچار مشكل كردیم، اما تلاش كردیم اینها خیلی شاداب تر با آن برخورد كنند. اتفاق زیر آب رفتن ماشین برای هر خانواده تهرانی یك فاجعه بود. اگر این اتفاق رخ می داد، تهرانی ها شاید تا 3 ماه عزای عمومی اعلام می كردند، اما اینها خیلی خوش و خرم و با روحیه برمی گردند و آبگوشتشان را می خورند. چون می دانند اتفاقی است كه افتاده و كاری نمی شود كرد.
البته می توانستید با رساندن ارسطو به شعله و ازدواجشان این شادابی و سرخوشی را بیشتر كنید. چرا داستان چنین پایانی نداشت؟
نمی خواستیم به شكل كلیشه ای داستان را با یك پایان خوش تمام كنیم. ضمن این كه می خواستیم بگوییم عشق و عاشقی از دید ارسطو متفاوت است. این بنده خدا نیاز به ازدواج دارد ولی هر بار به دلیلی موفق نمی شود. به محض این كه شعله دختر دیگری را معرفی می كند سراغ او را می گیرد. بیان عوارض دیر ازدواج كردن مد نظر ما بود. نمی خواستیم با یك عروسی قصه را تمام كنیم. شاید در پایتخت 3 این دو تا با هم ازدواج كنند.
شاید هم به این خاطر بوده كه بتوانید داستان را در قسمت دیگر سریال ادامه بدهید.
باید ببینیم چه اتفاقی برای پایتخت 3 می افتد. صحبت هایی شده، اما هنوز جدی نیست.
وقتی پایتخت1 را كارگردانی می كردید می دانستید قرار است پایتخت 2 هم ساخته شود؟
مطلقا نمی دانستیم. ولی روزهای آخر احساس كردیم یك پایتخت2 هم باید در كار باشد. چون نه خودمان اشباع شده بودیم و نه مردم. مرتب این سوال پرسیده می شد كه چرا اینقدر زود تمام شد. مردم تازه این خانواده را شناخته بودند. تا آمدند با اینها حال كنند سریال تمام شد. من و محسن تنابنده قصه های زیادی داشتیم كه فرصت طرحش نبود. همه را كنار گذاشتیم. احساس كردیم حرف های نگفته زیادی است كه می شود از طریق این خانواده گفت. یك هفته بعد از پایان پایتخت1 دور هم نشستیم و بسرعت به شبكه پیشنهاد دادیم این سریال ادامه پیدا كند. یك هفته بعد من و محسن تنابنده به دنبال انتخاب لوكیشن بودیم. به شمال و بندرگز و بوشهر رفتیم و همه جا را دیدیم. پیش تولید این كار دو سال است كه آغاز شده. بحث سه ماه گذشته نیست.
اگر می دانستید پایتخت ادامه دار است، جور دیگری قصه را تمام می كردید؟
شاید. واقعا نمی دانستیم. اگر می دانستیم پایان بندی دیگری طراحی می كردیم كه قسمت دوم خیلی به اول مرتبط باشد. ولی همین جوری اش هم به نظر من پایتخت 2 شروع خوبی داشت.
پایتخت 2 در مقایسه با سری اولش شوخی های كلامی بیشتری دارد. در این سریال بار كمدی بیشتر بر دوش بده و بستان های ارسطو و نقی است. این دو نفر با گوشه و كنایه هایشان مخاطب را می خندانند. در حالی كه در پایتخت1 موقعیت ها خنده دار بودند. مثلابدشانسی های مداومی كه نقی می آورد و نمی توانست به خانه دلخواهش برسد. این تفاوت را قبول دارید؟
از روز اول با دوستان قرار گذاشتیم از لودگی پرهیز كنیم. گذاشتیم موقعیت ها ایجاد خنده كند. نه این كه ما تلاش كنیم بخندانیم. در پایتخت 2 موضوعاتی مطرح شد كه عمیق تر و پیچیده تر بود. میزان صید ماهی در اقیانوس كمتر از صید ماهی در یك حوضچه است. به عمد تلاش كردیم پایتخت 2 را به یك سریال اجتماعی شیرین تبدیل كنیم. این سریال با لحن شیرین تعریف می شود، اما یك كار طنز خنده آور نیست.
قبول دارید كه شوخی های كلامی تان بیشتر شده است؟
موقعیت ها این طوری بود كه آدم ها مجبور بودند با كلام وارد بحث و جدل بشوند و همدیگر را شكست بدهند. ولی شوخی های موقعیتی هم زیاد داشتیم. مثل قسمت اول كه خروس آن بنده خدا را كباب می كنند. یك موقعیت به شوخی و تراژدی ختم می شود. در قسمتی كه برادر بهبود در خانه مخفی می شود هیچ شوخی كلامی وجود ندارد. بعضی مواقع هم شوخی ها كلامی بود.
در پایتخت 2 از تكیه كلام های بیشتری هم استفاده كردید. ارسطو كلمه بشدت و جمله آیا فلان مساله كار خوبی است را مدام تكرار می كرد. این تكیه كلام ها چطور به ذهن بازیگران می رسید؟
بچه ها در تمرین های مداومی كه با هم داشتند به این جملات رسیدند. بخشی از تكیه كلام های پایتخت1 را آگاهانه كنار گذاشتیم. مثل تكیه كلام بابا پنجعلی كه كم شده بود. بچه ها به یك سری جملات در تمرین رسیدند. مثل الكی نگو بابا پنجعلی كه در تمرین به آن رسیدیم. این جوری نبود كه بداهه باشد و سر صحنه از دهان یك نفر بیرون پریده باشد. بچه ها تمرین های مكرری قبل از فیلمبرداری داشتند كه این جملات آنجا به ذهنشان می رسید.
دوربین شما سریال به سریال سیارتر می شود و در جاهای عجیب تری قرار می گیرد. در كارهای قبلی دوربین را داخل لباسشویی و یخچال كاشتید و این دفعه آن را روی اسباب بازی بچه ها گذاشتید. چرا اینقدر به حركات پیچیده دوربین علاقه نشان می دهید؟
هر چیزی كه باعث به هیجان آوردن مخاطب شود، سیروس مقدم از آن استفاده می كند. هر چیزی كه باعث شود مخاطب با دنیای تازه تری مواجه شود برای من مهم است. ممكن است كار بعدی ام را با دوربین تلفن همراهم بگیرم. جدی می گویم. برای این كه مستندبودن و واقعی بودن تصویر بیشتر حس شود.
جایی هست كه دوست داشته باشید دوربین را بگذارید و تا حالانگذاشته باشید؟
بستگی به لوكیشن و موقعیت دارد. ممكن است ما در موشكی كار كنیم و جایی باشد كه فضای موشك از آن نقطه بهتر دیده بشود. من دوربین را آنجا می گذارم.
نماهای هلی شات (هوایی) از كامیون را چطور گرفتید؟
وقتی شما یك دوربین كوچك سبك قابل تحرك دارید می توانید آن را به دسته بوم ببندید و فیلمبردار با دسته بوم این تصاویر را بگیرد. بوم سه متر ارتفاع دارد و این طور نماها را فقط با این دوربین می شود گرفت.
جایی هست كه دوست داشته باشید دوربین را بگذارید و تا حالانگذاشته باشید؟
بستگی به لوكیشن و موقعیت دارد. ممكن است ما در موشكی كار كنیم و جایی باشد كه فضای موشك از آن نقطه بهتر دیده بشود. من دوربین را آنجا می گذارم.
نماهای هلی شات (هوایی) از كامیون را چطور گرفتید؟
وقتی شما یك دوربین كوچك سبك قابل تحرك دارید می توانید آن را به دسته بوم ببندید و فیلمبردار با دسته بوم این تصاویر را بگیرد. بوم سه متر ارتفاع دارد و این طور نماها را فقط با این دوربین می شود گرفت.
احسان رحیم زاده/ گروه رادیو و تلویزیون
jamejamonline.ir
bahador fab
15-04-2013, 13:29
بازیگر سینما و تلویزیون: ارسطو برایم تمام شده است
اشاره: وقتی میخواستم اسم و شماره موبایلش را روی كاغذ بنویسم تا قرار مصاحبه بگذارم، بیاختیار جلوی شمارهاش نوشتم: ارسطو عامل! مهرانفر به قدری ماهرانه ارسطو شده است كه تقریبا تفكیك او از این شخصیت ماندگار غیرممكن است، طوری كه اگر احمد مهرانفر را ستاره سریالهای نوروزی 92 بدانیم، بیراه نرفتهایم.
در حالی كه صدای قهقهه خندههای محسن تنابنده، سیروس مقدم و عوامل «پایتخت» از اتاق مجاور و در حین تدوین پشت صحنههای سریال پایتخت به گوش میرسید، با احمد مهرانفر به گفتوگو نشستیم؛ مهرانفری كه برخلاف ارسطو، كم حرف و كمی خجالتی به نظر میرسد و مثل سیاستمدارها، حساب هر كلمه و حرفش را دارد.
آخر این گفتوگو كه تقریبا همهاش حول محور شخصیت ارسطو عامل شكل گرفت، مهرانفر با خنده گفت: ارسطو خود تویی، نه من! از بس كه شتابزدهای و هنوز جواب سوال قبلی را نگرفتی، سراغ سوال بعدی میروی، متن این گفتوگو را از نظر میگذرانید:
«ارسطو عامل» یا «احمد مهرانفر»؟
الان دیگه احمد مهرانفر. ارسطو عامل نقشی بود كه به احمد مهرانفر بازیگر سپرده شد و مهرانفر آن را بازی كرد. نقشی كه الان دیگر تمام شده است.
یعنی ارسطو عامل برای شما تمام شده تا اینكه نقش دیگری شروع شود؟
بله! البته صحبتهایی هست «پایتخت 3» ساخته شود.
ظاهرا قرار است داستان آن در تاجیكستان اتفاق بیفتد؟
اینكه قرار است در تاجیكستان ساخته شود، شایعه است و درست نیست. البته این را بگویم من خودم شخصا ویژگیهایی كه برای نقش ارسطو در نظر گرفته بودم در پایتخت 1 و 2 عملی كردم و الان دیگر چیزی برای این نقش در ذهن ندارم. به عبارتی ارسطو برای من تمام شده و راستش چندان تمایل ندارم پایتخت 3 ساخته شود كه لازم باشد برای بار سوم من نقش ارسطو را بازی كنم. بیشتر دوست دارم روی نقش دیگری كار كنم و یك شخصیت دیگر با ویژگیهای جدیدتری بسازم، چون معتقدم بازیگری هم مثل نوشتن و مثل كارگردانی است. وقتی شما یك كار را كارگردانی میكنی، دیگر آن كار از تو جدا میشود و تو باید به سراغ كار دیگری بروی.
این حس را در زمان پایتخت 2 هم داشتید؟
نه! در سری دوم پایتخت چنین حسی را نداشتیم، نه من و نه آقای تنابنده و نه دیگر عوامل. هنوز اشباع نشده بودیم. احساس میكردیم آدمهایی كه ساختهایم، فضا و روابطی كه ایجاد شده، هنوز ظرفیت این را دارد كه به آنها پرداخته شود. احساس میكردیم این شخصیتها ظرفیت این را دارند كه داستان یك سریال 90 شبی را هم پیش ببرند.
طرح موضوع هم شده بود كه این كار انجام شود؟ یعنی سریال نود شبی بسازید؟
بله! بخصوص زمانی كه بازخوردها را گرفتیم و دیدیم كه مردم هنوز سراغ شخصیتهای پایتخت را میگیرند و دوست دارند كه این سریال ادامه پیدا كند. همه اینها باعث شد خود ما به این باور برسیم كه پایتخت 2 باید ساخته شود. قرار بود سال گذشته این سریال تولید شود كه نشد و افتاد به امسال. شوق ساخت پایتخت 2 هم در ما و هم در مردم وجود داشت. الان هم این شوق برای ساخت سری سوم پایتخت وجود دارد، اما من از ارسطو خالی هستم و فعلا برایش چیزی ندارم. همه لحظات حسی را كه باید یك بازیگر برای یك نقش تجربه كند؛ افت و خیزها، روابط، ریز كاریها، دیالوگها و... همه استفاده شده و ذهن من كاملا از خلق و پرورش ارسطو خالی است. فكر میكنم بقیه اعضای گروه هم همینطور هستند، برای همین الان به پایتخت 3 فكر نمیكنیم.
آقای تنابنده در مصاحبهای گفتهاند كه نام ارسطو به این خاطر انتخاب شده كه ارسطو مسئول خراب كردن اوضاع است و با وجود این كهاین نام،نماد افرادی است كه هیچ فلسفهای در زندگیشان ندارند، آیا این موضوع را قبل از كار به شما گفته بودند؟
نه! من چیزی در این باره نشنیدهام.
خب به این نكته فكر نكردید كه چرا نام ارسطو را برای شما انتخاب كردهاند؟
بیشتر فكر میكردم به خاطر زیباییاش و این كه نام كمیابی است، انتخاب كردهاند. ضمن این كه فكر میكنم اسم ارسطو در منطقه علیآباد وجود دارد به همین دلیل انتخاب شد. چون به همه چیز كار فكر میشد و نامها هم هوشمندانه انتخاب شده بودند. اما این تعبیری كه شما میگویید آقای تنابنده گفتهاند شاید در ذهن خودش بوده شاید هم بعد به این نتیجه رسیده، اما من خبر نداشتم.
عجیبترین بازخوردی كه تا حالا از پایتخت و نقش ارسطو داشتید، چه بود؟ هر چیزی كه بتوان نام آن را بازخورد جالب مردمی گذاشت؛ تماس تلفنی، حرفی، چیزی كه برای خود شما جالب و عجیب باشد؟
الان چیزی یادم نمیآید. بازخورد خیلی زیاد و خوب بود. در همه عمر كار حرفهایم اینقدر بازخورد از طرف مردم ندیدهام و جالب اینجاست كه هیچ بازخورد منفی و بدی به ما نرسید.
اتفاق نیفتاد كسی نكتهای منفی بگوید؛ متلكی، چیزی؟
نه واقعا نبود. بیشترین بازخوردهای مثبت از طرف اطرافیان، خانواده و فامیلام بود. از همین بازخوردها بود كه میفهمیدم كار گرفته و مردم آن را دوست دارند. مردم هم كه الان خیلی به ما لطف دارند. در خیابان و مثلا زمانی كه پشت فرمان هستیم، ابراز محبت میكنند...
معمولا مردم وقتی شما را میبینند چی میگویند؟
مثلا میگویند: عاشقتیم ارسطو! یا یك بار كه داشتیم توی اتوبان میرفتیم، آقایی شیشه ماشین را پایین داد و گفت: آیا رانندگی با سرعت بالا كار خوبی است؟ از این موارد زیاد داشتیم كه الان یادم نیست. البته از پایتخت 1 بازخوردهای عجیب و غریب زیادی به یاد دارم.
مثلا؟
مثلا آقای محسن تنابنده یك روز برای خرید به یك فروشگاه رفته بود، خانمی به او گفته بود كه همسر من سرطان دارد و دكتر توصیه كرده كه باید روحیهاش را بالا نگه دارد و او هر روز سریال پایتخت را تماشا میكند و همین باعث شده كه حال خوبی داشته باشد. به خود من هم بارها ایمیل زدهاند و از تاثیرات مثبت سریال پایتخت و شخصیت ارسطو گفتهاند. به طور مثال یك نفر از خارج كشور برایم ایمیل زده بود- یادم نیست خانم بود یا آقا!- اما نوشته بود من و همسرم خیلی با هم دعوا میكنیم، اما از وقتی سریال شما را دیدهایم تا دعوایمان میشود بههم میگوییم: حساس نشو! وقتی این جمله را میگوییم خندهمان میگیرد و دعوا تمام میشود!
آقای مهرانفر، پیش آمده بود در زمان بازی، ارسطو، احمد مهرانفر را عصبانی كند؟ میخواهم بدانم در زمان بازی چه تضادهایی با ارسطو داشتید؟ مثلا ناراحت باشید از این كه احمد مهرانفر قرار است كاری را به جای ارسطو انجام دهد؟
راستش من به این قضیه هم فكر میكردم هم فكر نمیكردم. فكر میكردم چون به این موضوع اعتقاد ندارم كه شخصیتی كه قرار است بازی كنم باید صد درصد سفید باشد به این فكر میكردم كه ارسطو یك جاهایی میتواند اشتباه كند. درست است كه میخواهیم یك شخصیت شیرین و مثبت ارائه كنیم، اما این را در نظر میگرفتیم كه ارسطو میتواند یك جاهایی خطا هم بكند. من هنگام بازی در یك نقش به این نكته فكر میكنم كه شخصیت داستان یا كاری را میكند یا نمیكند. اینطور نیست كه بخشی از شخصیت را در درون خودم محبوس كنم. به نقش اجازه میدهم رفتارها و تجربههای مختلفی داشته باشد، رفتارهایی كه شاید خودم آنها را انجام ندهم.
یعنی بعضی جاها ارسطو شبیه شما، شبیه احمد مهرانفر نبود؟
خیلی جاها بود، اما منظورم این است كه خیلی با عقل این نقش را بازی نمیكردم. بیشتر با حسام بازی میكردم و تلاش میكردم نقشام روان باشد. حالا جدا از این كه خودم چنین طراحی برای نقش داشتم بقیه اعضای گروه هم كمكم میكردند. سیروس مقدم عزیز هم واقعا طوری رفتار میكرد كه همه بازیگران اعتماد به نفس داشته باشند تا بتوانند «لحظه خلاقانه» را به وجود بیاورند كه این اعتماد به نفس برای ایجاد خلاقیت خیلی مهم است.
این را میگفتم كه در زمان بازی در یك نقش به این نكته فكر میكنم كه این شخصیت كاری را انجام میدهد یا نه. حتی اگر بیننده ناراحت شود. در زمان بازی در یك نقش نه محبوبیت برایم مهم است نه اینكه بیننده از رفتار شخصیت بدش بیاید. تنها چیزی كه برایم مهم است این است كه در آن لحظه، بازیگر و نقش باید كاری را كه از او خواسته شده، به باورپذیرترین شكل ممكن اجرا كند.
باورپذیرترین كاری كه ارسطو در طول سریال انجام داد. جدا از بازخوردهای مردمی. كاری كه ارسطو كرد و شما خیلی لذت بردید؟
یادم نیست! اما یك سری برداشتها بود كه خیلی خودم دوستشان داشتم اما به دلایلی مثل ایرادهای فنی قابل قبول نبود و در كار استفاده نشد.
یادتان نیست در چه حال و فضایی بود؟
مثلا یادم میآید سكانسی كه ارسطو داشت یكی از كارتونهای دوست داشتنی زمان كودكیاش را تعریف میكرد كه داستان بچهای است كه پدرش او را با زنبیل این طرف و آن طرف میبرد. در یكی از برداشتها خیلی شیرین آن را تعریف كردم اما آن برداشت در زمان تدوین استفاده نشد.
از برداشتها و سكانسهایی كه ما هم در سریال دیدهایم كدام را بیشتر از همه دوست دارید؟
یكی از سكانسهای دوست داشتنیام، صحنهای بود كه روی پیامگیر موبایل خانم فدوی پیغام میگذاشتم؛ تندتند صحبت میكردم و میگفتم آیا ازدواج با یك مرد عنكبوتی كار خوبی است؟ آیا ازدواج با یك جلف عروسك باز كار خوبی است؟ این جملات را كه پشت سر هم میگفتم خیلی زیبا شده بود. بیشتر از آن كه طنز و خنده دار باشد خیلی جذاب و لذتبخش شده بود اما در زمان تدوین این دیالوگها پراكنده شده بود و شیرینی و جذابیت كه در ذهن من بود از آن گرفته شده بود.اما خود من دیالوگهای آن سكانس را كه پشت سر هم میگفتم خیلی دوست داشتم.
لوسترین نماهایی كه ارسطو بازی كرد چه از نوع بازی خودتان و چه از دیالوگهایی كه برایتان نوشته شده بود؟ صحنهای كه خودتان را راضی نكرد؟ و به اصطلاح نگرفت؟
خیلی زیاد بود اما الان یادم نیست شاید اگر شما به صحنهای اشاره كنید یادم بیاید؛ اما از صحنههایی كه دوست داشتم و یادم آمد. قسمت دوم سریال بود كه به نقی شك كرده بودیم كه با خانمی ارتباط دارد. ارسطو میآید توی آشپزخانه به خواهر نقی و هما میگوید شما یك جوری رفتید جلو كه من فكر كردم الان شكم نقی را پاره میكنید اما شما كه كاری نكردید.... اما همینكه نقی به آشپزخانه میآید، ارسطو خودش عقبنشینی میكند و شروع میكند به داد و بیداد كه بابا من زن نمی خوام...!. اینقدر به من نگویید كه زن بگیر... و از آشپزخانه خارج میشود. این سكانس را در یك برداشت گرفتیم كه به نظرم خیلی خوب شده بود.
شما اهل كاشان هستید و ته لهجه كاشانی هم دارید؟ درست است؟
شاید! اگر شما احساس میكنید حتما دارم.
چقدر از خصلتهای كاشانیها را وارد شخصیت ارسطو كردید؟ چون ارسطو در حالی كه ساده است، نماینده موقعیت و شخصیتهای مختلف هم هست.
بعضیها به من میگویند بگو چطوری به شخصیت ارسطو رسیدی؟ من واقعا نمیدانم چه جوابی به این سوال باید بدهم. ما یك سریال ساختیم و من هم یكی از نقشهای آن را بازی كردم. خودمان هم متوجه نشدیم، چكار كردیم. اگر شما متوجه میشوید این نكته را هم در بیاورید كه چگونه این نقش را بازی كردم!
گویا آنقدر كه مردم درگیر ارسطو عامل شدند خود شما نشدهاید؟
نه! خود من فكر میكنم اگر احمد مهرانفر پنج یا 9 كلاس سواد داشت و در شرایط ارسطو بزرگ شده بود و همان لهجه را داشت، شخصیتاش شبیه ارسطو میشد. البته من چیزیهایی به نقش اضافه كردم. مثلا برای پرت كردن حواس بیننده از لهجه كه مردم زیاد متوجه آن نشوند كه احمد مهرانفر دارد با لهجه مازندرانی صحبت میكند، نوعی خاص از صحبت كردن را برای ارسطو طراحی كردم.
تند صحبت كردن ابتكار خودتان بود؟
تند صحبت كردن ارسطو هم یكی از طراحیهای من برای این نقش بود. اما ارسطو یك جور خاص صحبت میكند. این خاص بودن بیشتر مدنظرم بود.
شما در فیلمهای سینمایی با كارگردانان مختلفی كاری كردهاید مثل اصغر فرهادی، تهمینه میلانی، عبدالرضا كاهانی و... در آثار این كارگردانان نقشهای مختلفی هم بازی كردهاید. اما هیچكدام به اندازه ارسطو نگرفت و دیده نشد، فكر میكنید دلیلش چه بود؟
بله! اما شما به نقشهایی كه من در این فیلمها بازی كردهام توجه كنید. مثلا در فیلم آتشبس كل بازی من دو دقیقه هم نمیشود. قبل از ارسطو نقشهای مهم به من محول نشده بود. اگر میشد از عهده آنها برمیآمدم. نقشهایی در سینما به من داده میشد كه محوریت نداشت. در فیلم آقای راعی نقش فرعی داشتم. بیشتر نقشها به من اجازه عرضاندام نمیداد. در فیلم اسب حیوان نجیبی است نقش یك راننده تاكسی را بازی كردم كه چند پلان بیشتر نبود. خب من برای دیده شدن این نقش چه كاری میتوانستم انجام دهم؟ در فیلم تسویه حساب هم نقشم خیلی كوتاه بود. هر چند برخی میگویند در فیلمهای خانم میلانی هر چند نقشهایم كوتاه بوده اما مردم آنها را به یاد دارند. این را هم بگویم كه موفقیت برخی از نقشها به طراحی شخصیت در فیلمنامه بستگی دارد. برخی از نقشهایی كه به بازیگر پیشنهاد میشود، نقشهایی بدون ویژگی است اما نقش ارسطو ویژگیهای زیادی داشت.
بعد از پایتخت آیا نقش متفاوتی به شما پیشنهاد شده است؟ از همین جنس نقشهایی كه دوست دارید. نقشهایی با ویژگیهای منحصر به فرد؟
بله،چند باری نقش اول هم به من پیشنهاد شد كه قبول نكردم.
این پیشنهادها بعد از سریال پایتخت بود؟
هم قبل از پایتخت و هم بعد از پایتخت.
نقش اصلی؟
بله نقش اول. اما در آن زمان فكر میكردم نباید با آن كارگردان كار كنم یا نباید در جمع بازیگران آن كار قرار بگیرم. این را هم بگویم یكی از دلایل دیگری كه باعث شد ارسطو موفق شود، بازیگران نقش مقابل بود.جدا از بازیگردانی آقای تنابنده و كارگردانی آقای مقدم جمع بازیگرانی كه با هم كار میكردیم و پاس كاریهایی كه با هم داشتیم، خیلی به من در اجرای نقش ارسطو كمك كرد.
آقای مهرانفر شما تئاتری هستید، آموزههای شما از تئاتر چه بود كه از آنها برای اجرای نقش ارسطو استفاده كردید؟
در بحث تیپسازی و در آوردن لهجه در تئاتر این را یاد گرفتهام بازیگری كه میخواهد لهجه كار كند باید خرده رفتارها و جزئیاتی را به نقش اضافه كند تا حواس بیننده را از لهجه پرت كند. یادم هست در یك نمایش نقش یك پسر ارمنی را بازی میكردم كه با لهجه صحبت میكرد. در آنجا یاد گرفتم باید چگونه لهجه را دربیاورم كه تماشاگر اذیت نشود.
اضافه كردن خرده رفتارها و خردهگفتارها به نقش در این زمان مهم است؟
بله همه اینها خیلی موثر است كه یك اثر شاخص شود.اگر اینها نباشد شاید بیننده با اثر ارتباط برقرار نكند و آن را پس بزند.
انتقادی كه شاید به سری دوم پایتخت وارد باشد این است كه در قسمتهای آخر و در لابهلای پلانها و نماها، تصاویری شبیه به كلیپ هم گنجانده شده بود و شوخیهای آقای تنابنده و شما بیشتر شبیه شوخیهای لورل و هاردی شده بود. این را قبول دارید؟
بخش اول گفتههای شما را قبول دارم كه اتفاقات قسمتهای آخر پایتخت كم شده بود. اما بههرحال باید برای گنبد و گلدستهای كه به جنوب میرساندیم مراسمی برگزار میشد و بیننده باید صبر میكرد و آن مراسم را هم تماشا میكرد.
این مراسم و تشریفات سفارشی بود؟
نه! سفارشی نبود.ما در طول سریال همهاش از گنبد و گلدسته و نصبش صحبت میكردیم. بنابراین نمیتوانستیم وقتی گنبد و گلدسته به جنوب و شهر مورد نظر میرسد، هیچ مراسمی را نشان ندهیم. این مراسم باید نشان داده میشد.بخصوص اینكه تصاویر زیبایی گرفته شده بود و هم موسیقی خیلی خوبی برای آن ساخته شده بود. شاید قشر روشنفكر در مقابل این قسمتها مقداری جبهه گرفت، اما مردم عادی این مراسم و این بخشها را دوست داشتند؛ هر چند به نظر من فاصلهای كه این صحنهها با صحنههای شیرین قصه ایجاد كرد خیلی خوب بود. بیننده نماهای مراسم را میبیند در ذهنش فاصلهای ایجاد میشود و وقتی دوباره به قصه برمیگردد و صحنههای شیرین را میبیند از آنها لذت میبرد و به اتفاقات میخندد.
گفتید با بخش دوم سوال موافق نیستید؛ كه شوخیهای ارسطو و نقی شبیه شوخیهای لورل و هاردی شده بود. ارسطو تبدیل به شخصیت خنگ ماجرا شده بود و نقی به اصطلاح خنگ باهوشتر! پاس كاری بین خنگ و خنگتر.
اگر مثال بزنید شاید بیشتر متوجه منظورتان شوم.
مثلا در قسمت اهدای كلیه كه ارسطو كاملا تبدیل به شخصیتی خنگ و هالو شده بود.
اتفاقا یكی از قسمتهایی كه من خیلی دوست داشتم همین قسمتهایی بود كه ارسطو تصمیم گرفته بود كلیهاش را به برادر خانم فدوی بدهد. ماجراها چنان چیده شده بود كه ارسطو كلیهاش را اهدا كند. در این قسمتها ما یك آدم باهوش نمیدیدیم، اما از طرفی ارسطو به دلیل وجه انسانی و بیشتر به دلیل عشقش میخواست كلیهاش را بدهد. قصه اهدای كلیه و دادن كلیه به یك نفر دیگر، قصه تلخی است. نویسندههای كار تلاش كرده بودند این تلخی را یكجوری شیرین بنویسند كه آزاردهنده نباشد، ما هم در زمان كار تلاش كردیم تلخی آن را بگیریم. برای شیرین نشان دادن این رویداد تلخ باید اتفاقاتی بین من و نقی رخ میداد. نقی نمیخواست من كلیه را بدهم، اما اتفاقات ارسطو را به سمت دادن كلیه پیش میبرد. خیلی انسانی و واقعی این قضیه را پیش بردیم. نمیدانم شما چرا چنین برداشتی كردهاید.
ارسطو راننده كامیون هم بود. شما چقدر روی رفتار این گروه متمركز شدید كه نوع رفتار و گفتار آنها را در نقش دربیاورید؟
چهار، پنج روزی قبل از «پایتخت1» من و آقای مقدم سوار بر كامیون نقش ارسطو را تمرین میكردیم.
كجا؟ تهران؟
بله. بیشتر بلوار ارتش، آن هم شبها چون كامیونها شب حق تردد دارند. پشت فرمان مینشستم و تمرین میكردم. گاهی محسن تنابنده هم میآمد و ما درباره موقعیتهایی كه میتوانستیم در كامیون طراحی كنیم صحبت میكردیم. در مدتی كه تمرین میكردیم اطلاعاتی را هم درباره شخصیت راننده كامیونها از خود رانندگان اصلی كامیون میگرفتم. از همان اول كه سوار كامیون شدم سعی كردم از خود كامیون و فضایی كه دارد استفاده كنم و آن چیزهایی را كه باید یك راننده كامیون بداند از رانندگان اصلی كامیون یاد بگیرم. دیالوگهایی كه میگویند، واژههایی كه استفاده میكنند و...
این تكیه كلام «از تسمشه» را از كجا آورید؟
این موضوع را آقای علیرضا خمسه برای ما تعریف كرد. خیلی جزئیات یادم نیست، اما گویا آقای خمسه به استرالیا سفر میكند، آنجا یك نفر پیش آقای خمسه میآید و میگوید: شما كه مدعی هستی لهجهها را میدانید، بگو این جمله یعنی چی؟ شم به بدن... بعد آقای خمسه میگوید حالا من یك جمله میگویم تو بگو معنیاش چی میشه؛ تسمش...
آن روزی كه آقای خمسه این خاطره را تعریف كرد همه ما به آن فكر میكردیم كه چگونه از این واژه در كار استفاده كنیم. تا این كه قرار شد كامیون خراب شود و بعد ماجرای كلاه نقی پیش بیاید و... اول فكر كردیم وقتی كامیون خراب میشود یكی از همكاران ارسطو كامیونش را نگه دارد و بیاید از ارسطو بپرسد چی شده و بعد ارسطو این جمله را بگوید. اما در ادامه به چیزی رسیدیم كه در نهایت گرفته شد. نقی به ارسطو میگوید: این ماشین درست میشود و ما را به جنوب میرساند و میپرسد این ماشین چهاش شده؟ كه ارسطو در جواب نقی میگوید: از تسمشه...
تكیهكلام «آیا كار خوبی است...؟» از كجا آمد؟
این را در پایتخت 1 استفاده كرده بودم كه خیلی جواب داد، در سكانسی كه مدارك صمد، برادر گلرخ را آتش زده بودیم كه صمد همسرش را طلاق ندهد. آنجا بود كه گفتم: آیا طلاق كار خوبی است؟ از همانجا این تكیهكلام جاافتاد و خیلیها دوستش داشتند. در مدت زمانی كه بین پایتخت 1 و 2 فاصله بهوجود آمد من به بازخوردها توجه میكردم. متمركز بودم كه مردم از كدام قسمتها، دیالوگها و بازیهای پایتخت بیشتر خوششان آمده و به احساس خودم هم توجه میكردم كه چه چیزهایی در پایتخت 1 بود كه خودم آنها را دوست داشتم. این تكیه كلام از آنهایی بود كه دوست داشتم در پایتخت 2 بیشتر استفاده كنم.
قضیه تصادف واقعی سریال چی بود؟ از چگونگی وقوع آن خبر دارید؟
شب عید بود و همه عجله داشتند از قشم به تهران برگردند. یك عده با هواپیما آمدند، یك عده با ماشین و... دو نفر از گروه تداركات هم باید ماشین را از قشم میآورند كه آن اتفاق افتاد و خیلی هم اتفاق بدی بود، همه ما را ناراحت كرد و یك روز هم كار را تعطیل كردیم و تصمیم گرفتیم كه كار را ادامه ندهیم، اما موافقت نشد. روزی كه این اتفاق افتاد من سر صحنه آمده بودم و حتی گریم هم شدم، اما نتوانستیم كار كنیم. روحیه همه ما بهم ریخته بود.
آقای مهرانفر! به نظر میآید آقای تنابنده یكجورهایی حكم پدرخوانده را برای شما پیدا كرده است و عملا سرپرستی تیم را برعهده گرفته، از طراح قصه تا طراحی دقیق شخصیتهای پایتخت و ایجاد موقعیتها و... ایده او بوده، باید از این به بعد منتظر باشیم كه شما در این تیم دیده شوید؟ خودتان هم بعد از این دوست دارید با او كار كنید؟
نه به این شكل نیست. هر كدام از ما به عنوان كسانی كه مدت زیادی است كار هنری انجام میدهیم، سبك و سیاق خاص خودمان را داریم. در نظر داشته باشید، بیشتر كارهای موفق حاصل كار گروهی است. سریال پایتخت هم اگر موفقشده نظر مخاطبان را جلب كند، حاصل كار جمعی است و اینطور نبود كه یك نفر فقط فكر كند و به ما بگوید كه چیكار كنیم. اما فیلمنامه پایتخت را تنابنده نوشته است و به نوعی صاحب كار محسوب میشود. من با كارگردانان دیگر هم كه كار میكنم ارتباطم با صاحبكار و كار همینطوری است و در پایتخت شیوه كارم را تغییر ندادهام.
یعنی در سریال پایتخت اینطور نبود كه ایدهها و راهنماییها فقط از طرف آقای تنابنده باشد؟
نه! اصلا آقای تنابنده چنین شخصیتی ندارد. وقتی انتخاب بازیگران و بازیگردانی كاری به او سپرده میشود فقط به این فكر میكند كه چه نقشی برای چه بازیگری مناسب است.برای این كه اثر هنری موفق شود همه چیز باید سر جای خودش باشد و مهمتر این كه بازیگران سر جای خودشان قرار گرفته باشند.
پس قرار نیست بعد از این با هم كار كنید؟
نه اصلا اینجوری نیست. نه خود ما تصمیم داریم این اتفاق بیفتد و نه میخواهیم بعد از این فقط با هم كار كنیم. ما دوستان خوبی هستیم. با هم راحتیم. بیشتر جاها هم رای و هم عقیده هستیم. اما اینجوری نیست كه در هم ذوب شویم و بعد از این قرار باشد فقط من در كارهایی بازی كنم كه ایشان هم هستند. اصلا واژه پدرخوانده را مناسب نمیدانم.
شده سر كار شما نقش نقی را اصلاح كنید؟
بله. خیلی جاها بود كه من نظراتم را درباره نقش نقی میگفتم.
خانم رامینفر هم درباره نقش شما نظر میداد؟
بله. خیلی جاها درباره ارسطو و نقی نظر خود را میگفت. البته در طول كار همه ما نسبت به نقشهای یكدیگر حساسیت داشتیم و برای بهتر شدن كار نظرمان را میگفتیم.
بحثی درباره سریال پایتخت مطرح است كه شاید بیشتر به كارگردان و تهیهكننده مربوط باشد، اما من از شما هم سوال میكنم. این كه حضور گنبد، گلدسته در كار و بردن آن از شمال كشور به جنوب به سفارش استانداری مازندان بوده كه به نوعی حامی مالی كار هم هست ،درست است؟
نه! به هیج وجه این گفته درست نیست. ما برای ساخت پایتخت 2 خیلی تحقیق كردیم و چند بار به شمال سفر كردیم. در یكی از این سفرها داشتیم از جلوی گنبد و گلدستهسازیها رد میشدیم كه آقای تنابنده گفت من شغل نقی را پیدا كردم. بهتر است نقی در گنبد و گلدستهسازی كار كند. بعد هم رفتیم و درباره این شغل تحقیق كردیم و از همان جا بود كه گنبد و گلدسته وارد داستان شد. با این كه میدانستیم خیلی حساسیت برانگیز است و نمیشود خیلی با آن شوخی كرد، اما باز هم پذیرفتیم كه این اتفاق بیفتد.
و عملا یكی از جدیترین تصمیمات درباره پایتخت 2 گرفته شد.
بله! هم جدیترین و هم سختترین. چون باید در كنار یك وسیله مقدس كار طنز هم انجام میدادیم. باید جوری كار میكردیم كه كسی ناراحت نشود و تقدس گنبد و گلدسته آسیب نبیند. اما این كه گنبد و گلدسته به سفارش كسی یا نهاد و سازمانی وارد قصه شود، اصلا درست نیست.
آیا در پایتخت حذفی هم داشتید، سكانس، نما یا دیالوگی بود كه حذف شده باشد؟
بله؛ اما خیلی كم در حد یك كلمه.البته برخی درباره كار نظر میدادند و میگفتند مثلا فلان بخش نباشد یا اصلاح شود اما آقای فرجی، مدیر شبكه یك و مدیر گروه فیلم و سریال از كار دفاع میكردند و مسئولیت را به عهده میگرفتند و این حمایت واقعا جای تشكر دارد.
البته شما با صداو سیما هم شوخی كردید؟
بله. اما مدیران شبكه با هوشمندی از پایتخت دفاع كردند.شاید اگر این حمایت نبود برخی لحظات شیرین كار حذف میشد.
بدترین خاطرهای كه از كار داشتید یادتان نیامد؟
نه! اما یادم هست درباره كار و نقشها من و آقای تنابنده خیلی صحبت میكردیم. گاهی سر این بحثها و قانع كردن یكدیگر عصبی میشدیم و جاهایی این عصبیت روی بازیمان هم تاثیر میگذاشت. مثلا یك روز در پشت صحنه برای یك نما داشتیم با هم بحث میكردیم. دقیقا یادم نیست چی بود اما من مخالف نظر آقای تنابنده بودم و عصبانی شده بودم و با همین حس مقابل دوربین رفتم. یكی از سكانسهای مربوط به دادن كلیه بود. صحنهای كه من سراغ نقی میرفتم و مداركم را میخواستم اما او میگفت دست من نیست و من میگفتم به جان هما قسم بخور كه دست تو نیست. او هم میگفت كه چرا قسم بخورم؟ عاقبت هم به هما گفت كه مدارك را به من بدهد و خودش هم گفت: مدارك را بگیر و برو كلیه را بده. من میخواستم بگویم: میروم و به تو هیچ ربطی نداره! این جمله به تو ربطی نداره. مال خودم بود كه اصرار داشتم ارسطو آن را بگوید.
نقش دیگران، منظورم بچههای پشت صحنه در خلق هنرمندانه شخصیت ارسطو چه بود؟
بخش عمدهاش به پشت صحنه خوب و صمیمی ما برمیگشت، همه عوامل پشت صحنه كه واقعا زحمت كشیدند. اگر ما مقابل دوربین توانستیم حسهای خوبی را به بیننده منتقل كنیم به این دلیل بود كه در پشت صحنه خیلی زحمت میكشیدند، خیلی خوب از ما حمایت میكردند، حسهای خوبی را به ما منتقل میكردند و به اصطلاح نمیگذاشتند آب توی دل ما تكان بخورد. همه شرایط را فراهم میكردند كه ما بتوانیم نقشمان را بازی كنیم، دیالوگ بگویم و یك اثر هنری خوب را به وجود بیاوریم. خانم الهام غفوری، تهیهكننده سریال هم كه سنگتمام گذاشتند و همه شرایط را فراهم كردند كه ما در یك زمان فشرده سه ماهه توانستیم سریالی بسازیم كه هر قسمت آن به اندازه یك فیلم سینمایی است. 15 قسمت 60دقیقهای. از سیروس مقدم عزیز هم تشكر میكنم كه شرایط را چنان فراهم میكرد كه با اعتماد به نفس كامل مقابل دوربین میرفتیم.
بین پایتخت 1 و 2 كار دیگری هم به شما پیشنهاد شد یا نقش مهم دیگری بازی كردید؟
بله! چند تا سریال پیشنهاد شد كه بازی در سریال میلیاردر به كارگردانی مسعود كرامتی را قبول كردم؛ اما از خوششانسی یا بدشانسی بعد از دو ماه كار تعطیل شد و در ادامه ساخت میلیاردر به كارگردان دیگری سپرده شد و گروه بازیگران هم تغییر كرد.
اگر نقشی شبیه ارسطو به شما پیشنهاد شود، قبول میكنید؟
نه! فعلا علاقه ندارم نه خود ارسطو را بازی كنم نه نقش شبیه ارسطو را.
حتی اگر كاری باشد كه خوب بگیرد و مردم بازهم به شما توجه كنند؟
فعلا این تمایل را ندارم. بجز میلیاردر در فیلم «دربند» آقای شهبازی هم نقش كوتاهی بازی كردم. در فیلم بیخود و بیجهت به كارگردانی عبدالرضا كاهانی هم كه بازی كردم.
در پایتخت 2 هم عاقبت موفق نشدید ازدواج كنید، در زندگی واقعی برخلاف ارسطو در همسریابی موفق بودهاید؟
الان كه هنوز مجرد هستم! یعنی موفق نشدهام...
حرف پایانی؟
الان خیلی چیزها یادم نیست.
ظاهرا حافظه قوی هم ندارید!
نه! حافظهام هم خوب نیست.
یعنی برایتان خیلی چیزها مهم نیست كه یادتان بماند؟
چرا برخی چیزها كه به آنها دلبستگی پیدا میكنم در حافظهام میماند، اما آنهایی را كه دغدغهام نیست فراموش میكنم.
بهمن هدایتی - جامجم
jamejamonline.ir
bahador fab
15-04-2013, 13:43
تقدیر از عوامل سریال "پایتخت 2" در فرهنگسرای رسانه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سینما و تلویزیون > تلویزیون- همشهری آنلاین:
فرهنگسرای رسانه در بیستمین نشست از سلسله جلسات "درقاب رسانه"از عوامل مجموعه تلویزیونی «پایتخت 2» تقدیر خواهد کرد.
به گزارش روابط عمومی فرهنگسرای رسانه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])، فصل اول مجموعه تلویزیونی «پایتخت» در ایام نوروز سال ۱۳۹۰ و فصل دوم آن با نگارش محسن طنابنده در ۱۵ قسمت ۴۵ دقیقهای به تهیهکنندگی الهام غفوری و کارگردانی سیروس مقدم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])در نوروز ۱۳۹۲ از شبکه یک سیما جمهوری اسلامی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) پخش شد و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. در خلاصه داستان این مجموعه آمده است خانواده نقی با کامیون ارسطو از یکی از شهرهای شمالی عازم سفر میشوند تا گنبد و گلدستهای را به مسجدی در یکی از شهرهای جنوبی برسانند و ...این نشست با حضور سیروس مقدم (کارگردان)،الهام غفوری (تهیه کننده )، محسن طنابنده (نویسنده و بازیگر)، ریما رامینفر، مهران احمدی، احمد مهرانفر، لیندا کیانی و علیرضا خمسه (بازیگران)، روز دوشنبه بیست و ششم فروردین ماه، ساعت 11 در فرهنگسرای رسانه برگزار میشود.
bahador fab
15-04-2013, 13:49
نگاهي به دلايل محبوبيت سريال پايتخت
سپيده آماده
كي از دلخوشيهاي مردم در شبهاي نوروزي امسال سريالي بود كه هر شب ساعت ۱۰ به آنتن شبكه يك سيما ميرفت. محبوبيت بيحد و حصر پايتخت تا به جايي رسيد كه مردم در نظرسنجي برنامه سين مثل سريال، پايتخت را به عنوان بهترين سريال نوروزي تلويزيون انتخاب كردند، اما نكتهاي كه در اين ميان مطرح ميشود اين است كه چه عواملي باعث شد سريال پايتخت تا به اين اندازه محبوب باشد؟
پايتختي كه بازار «جم تي وي» را كساد كرد
انتشار خبر آغاز فيلمبرداري پايتخت از همان روزهاي ابتدايي دي ماه باعث شد كه بسياري از طرفداران سري اول آن، مراحل توليد پايتخت ۲ را به صورت لحظه به لحظه دنبال كنند و منتظر بمانند كه سريال مورد علاقشان را در روزهاي عيد سال ۹۲ بر آنتن شبكه يك سيما ببينند. محبوبيت سريال پايتخت تا به آنجايي رسيد كه شبكههاي ماهوارهاي فارسيزبان كه براي تمام پارتهاي زماني شبانهشان سريالهاي تركيهاي خيانتمحور را در نظر گرفته بودند، با كاهش مخاطب روبهرو شوند و به اجبار در طول تعطيلات عيد قسمتهاي تكراري سريالشان را به آنتن ببرند و پخش قسمتهاي جديد را به روزهاي پس از پايان سريال پايتخت محول كنند. به جرئت ميتوان گفت يكي از زيباييهاي عيد سال ۹۲ براي مردم كشور ما تماشاي شبانه سريال پايتخت بود؛ سريالي كه توانست تا اندازهاي غمهاي كمرشكن مردم ما در سال ۹۱ را با نشاندن لبخندي بر لبهايشان كاهش دهد. كار به جايي رسيده بود كه ايام عيد در خانه همه ايرانيها در بحبوحه ديد و بازديدهاي عيدانه، كافي بود ساعت ۱۰ شب را نشان دهد تا كنترل تلويزيونها روي شبكه يك سيما تنظيم شود و همه چه مهمان و چه ميزبان با دقت به تماشاي سريال بنشينند تا با شنيدن شيرينزبانيهاي ارسطو و حرص خوردنهاي نقي لبخند بر لبشان بنشيند. اين در حالي بود كه سريالهاي پرهزينهاي كه توليدشان ۱۱ سال به طول انجاميده و لقب فاخر را به يدك ميكشند، حتي نتوانسته بودند يكچندم از مخاطبان پايتختي را به دست آورند كه نه بودجه ميلياردي داشت و نه زمان توليد بيش از يك دهه. پرسشي كه در اين ميان مطرح ميشود اين است كه واقعاً چه عاملي باعث شد كه پايتخت تا اين اندازه محبوب باشد؟
چرا پايتخت اين همه محبوب بود؟
شايد مهمترين دليل محبوبيت بيحد و حصر سريال پايتخت را بتوان در سادگي و صميمتي دانست كه در تار و پود سريال و داستان و كاراكترهاي آن موج ميزد. خانواده نقي معمولي دقيقاً مانند نام فاميليشان، افرادي بودند مانند همه انسانهاي كشور ما، ارتباطات خانوادگيشان در عين سادگي و صداقت بود. كاراكترهاي فيلم از نقي و ارسطو گرفته تا هما و بابا پنجعلي، دقيقاً مانند تمام انسانهاي خودمانياي بودند كه در طول زندگي ميبينيم. افرادي كه در مقابل اتفاقات زندگيشان سادهترين واكنشها را نشان ميدهند و پشت عصبانيتهايشان هم عشق و محبت جاري است. سادگي در رفتار و صحبتهاي شخصيتهاي داستان با نگاه به جزئيات جاري زندگي كه در داستان نمايان بود، باعث شد مخاطبان، نقي و خانوادهاش را مانند اعضاي خانواده خود بپندارند و بتوانند به راحتي با كاراكترهاي داستان ارتباط برقرار كنند. همذاتپنداري با شخصيتهاي داستان از ديگر مؤلفههايي بود كه باعث محبوبيت سريال پايتخت در ذهن مردم شد. مخاطبان سريال پايتخت به تبع جنسيت و سن و موضعيت اجتماعيشان با كاراكترها همذاتپنداري ميكردند و هنگام تماشاي فيلم خود را به جاي شخصيت مورد نظر ميگذاشتند و به جاي او در مواقع اضطرار تصميمي گرفتند.
نبض خانوادهمحوري در پايتخت ۲
ديگر مشخصه پايتخت ۲، نقش برجسته خانواده در داستان اين سريال بود. نقي معمولي كاراكتر محوري اين سريال مردي است وفادار به همسر و فرزندانش؛ كسي كه براي تأمين معاش خانوادهاش حتي از كارگري روزمزد هم ابايي ندارد، انساني چشمپاك و مؤمن و متعهد به خانواده. در كنار كاراكتر نقي ما با هما روبهرو هستيم؛ زني مهربان و دلسوز كه نمادي از زن و مادر ايراني است. هما با درايت خود زندگي مشتركش را كنترل ميكند و برخي از خطرهايي كه گاه نقي از آنها بيخبر مانده را به او گوشزد ميكند. هما به رغم اينكه خود دانشجو است و فعاليت اجتماعي دارد اما تمركزش بر وظايف همسري و مادرياش است. خانواده نقي عضو ديگري با نام بابا پنجعلي دارد. پدر نقي دچار آلزايمر است اما نقي به رغم تمام دشواريها مسئوليت نگهداري پدر را بر عهده گرفته است و هيچ گاه از سختيهاي نگهداري پدر اعتراض نميكند. شايد يكي از تأثيربرانگيزترين سكانسهاي سريال را بتوان سكانسي دانست كه نقي براي نجات پدر، به طناب بوكسر ماشيني كه بابا پنجعلي در آن بود چنگ ميزند و چندين متر روي زمين كشيده ميشود با هدف اينكه بتواند از سقوط اتومبيل به دره ممانعت كند. نقي بدون اينكه لحظهاي به مرگ خود بينديشد، جان را براي نجات پدر پيرش به خطر انداخت. پايتخت ۲ شايد از سريالهايي بود كه درآن ما با درجه اولاي احترام و تكريم والدين روبهرو شديم آن هم با معناي ملموس و تأملبرانگيزش به نحوي كه خيليها از ديدن توجه و احترام نقي به پدرش، اشك در چشمانشان حلقه ميزد.
ارسطوي دوستداشتني پايتخت
يكي از نكاتي كه باعث شد سريال پايتخت ۲ از سري اولش هم محبوبتر باشد، پررنگتر شدن كاراكتر ارسطو در اين سريال بود. كاراكتر ارسطو از همان قسمت اول سريال توانست ارتباط موفقي را با مخاطب برقرار كند و مردم را پاي شيرينزبانيهايش بنشاند. كاراكتر ارسطو كه در سري اول سريال نتوانسته بود ازدواج كند، در سري دوم باز هم به دنبال تشكيل خانواده است و در اين مسير حتي حاضر به اهداي كليه به برادر دختر مورد علاقهاش هم ميشود. يكي ديگر از نكات پايتخت صميميت برادرگونه ميان نقي و ارسطو بود. در اين دورهاي كه برخي برادرها هم برادري را از ياد بردهاند، نقي، پسر خالهاش را مانند برادر زير پر و بال خود گرفته و براي سعادتش از هيچ كاري مضايقه نميكند.
پايتخت؛ طنزي سالم بدون حتي يك شوخي ركيك
اتفاقي كه متأسفانه سالهاست گريبان حوزه طنز را در سينما، تئاتر و تلويزيون گرفته اين است كه نويسندگان و كارگردانان با توسل به شوخيهاي ركيك و غيراخلاقي به دنبال نشاندن لبخند بر لبهاي مخاطبان هستند و طنز سالم بدون شوخيهاي ركيك تقريباً به حلقه مفقوده فعاليتهاي طنز تبديل شده است. انگار كه بدون استفاده از شوخيهاي ناسالم نميتوان مردم را خنداند.
اما سريال پايتخت چه در سري اول و چه در سري دومش سريالي بود بدون حتي يك مورد شوخي ركيك و غيراخلاقي و با اين وجود بيش از همه نمونههاي طنز توانست مردم را بخنداند و رضايتشان را جلب كند و نشان دهد كه بدون شوخيهاي ركيك هم ميتوان طنز پرطرفدار ساخت.
مرجع : روزنامه جوان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
دوشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۴۲
bahador fab
15-04-2013, 14:00
نگاهي به سريال تلويزيوني پايتخت
نوروز سال 1392 خاطرات فراواني براي هر ايراني به جا گذاشته و در كنار نكاتي همچون: «تعطيلات طولاني حدودا 20 روزه»، سريالها و برنامههاي نوروزي هم به يكي از خاطرات به ياد ماندني از چنين ايامي تبديل شده است. نوروز امسال شبكههاي تلويزيوني با تداركي وسيع وارد عرصه شدند. تنوع فيلمها و سريالهاي به نمايش درآمده و نيز تعدد برنامههاي نوروزي هر شبكه تقريبا فضايي را فراهم كرد كه هر مخاطبي ميتوانست با انتخاب يك يا چند اثر نمايشي و تركيبي، بخشي از اين تعطيلات طولاني را به تماشاي تلويزيون اختصاص دهد. امسال حتي شبكه چهار سيما هم كه به شبكه فرهيختگان معروف است، با پخش سريالهاي خارجي تلاش كرد براي مخاطب خود محصولي متفاوت از ديگر شبكهها ارائه كند. اما هر ميدان رقابتي معمولا يك برنده نهايي دارد و شواهد نشان ميدهد در ميان برنامههاي نوروزي، سريال «پايتخت» با پيشي گرفتن از ديگر رقبا در جايگاه برتر قرار گرفته است. در روزها و هفتههاي آينده احتمالا حجم فراواني از مطالب رسانهيي در تمجيد از اين موفقيت منتشر خواهد شد اما در اين مطلب تلاش خواهيم كرد تا به نكاتي اشاره كنيم كه علت شكلگيري اين موفقيت بوده است. موفقيتي كه حاصل آن ارائه الگويي مناسب از يك سريال استاندارد تلويزيوني است و شايد بتوان با يافتن قواعد اين موفقيت، آن را به آثار ديگر نيز تعميم داد.
سريالسازي ديگر كار «بزن ـ درويي» نيست
براي سالهايي طولاني باور قديمي دستاندركاران تلويزيون درباره ساخت برنامه براي اين رسانه، توليد به شيوه «بزن ـ درويي» بوده است. سازندگان آثار تلويزيوني معمولا اين رسانه را آنقدر جدي نميگرفتند كه بخواهند آثار خوب و با كيفيت توليد كنند و اگر هم زماني به هر دليلي اثر در حال ساخت آنها از جهت ساختار و كيفيت در سطح بالايي قرار ميگرفت، با افتخار در مصاحبههاي خود اعلام ميكردند آن سريال يا فيلم تلويزيوني را «به شيوه سينمايي» توليد كردهاند.
اين گروه از سازندگان با چنين اظهارنظري، منتي بر سر تلويزيون گذاشته و به نوعي اعلام ميكردند عرصه تلويزيون مجالي براي كارهاي جدي در اختيار سازنده اثر قرار نميدهد و به جز معدود آثار تاريخي و اصطلاحا فاخر، نميتوان كاري با كيفيت و جدي در اين رسانه انجام داد و به همين دليل نيازي به صرف «سليقه و دقت زياد» نيز براي توليدات تلويزيوني نيست. توجيه اغلب اين افراد نيز اين بود كه مخاطب تلويزيون هنگام تماشاي برنامه، به كارهاي مختلفي اعم از: آشپزي، صحبت كردن با تلفن، خوردن غذا و... ميپردازد و هر نوع دقت بيش از حد در ساخت برنامه، اصطلاحا «وقت تلف كردن» است و توجه بيش از حد به جزييات از ديد چنين مخاطبي پنهان ميماند و حتي باعث عدم ارتباط او با اثر ميشود!
در سالهاي اخير و با افزايش تعداد شبكههاي تلويزيوني و لزوم افزايش توليد برنامه، اين باور غلط به شكلي جدي نهادينه شد و طرفداران فراواني هم پيدا كرد كه بارها در پشت صحنه توليدات تلويزيوني يا هنگام بحث و گفتوگو با سازندگان اين آثار با آن برخورد كردم اما موفقيت سريال «پايتخت 2» ميتواند خط بطلاني بر تمامي اين ادعاها و پيشفرضهاي اشتباه باشد. دليل طرح چنين ادعايي نيز اين است كه ساخته جديد سيروس مقدم دقيقا از همين منظر و به واسطه پرداختن دقيق به جزييات قابل دفاع است و اگر در ايام نوروز كه مخاطب انواع و اقسام سرگرمي و درگيري ذهني را دارد؛ سريالي با اين حجم از جزييات ميتواند مورد توجه مخاطب واقع شود و با او ارتباط برقرار كند، پس دليلي وجود ندارد كه در ايام عادي سال چنين ارتباطي ميان مخاطب و يك اثر جزيينگر شكل نگيرد.
قصهيي مستقل از قصه قبلي
سريال پايتخت 2 به نوعي ادامه قسمت قبلي اين سريال است كه در نوروز سال 1390 از شبكه يك سيما پخش شد. سنت دنبالهسازي در توليدات سينمايي و تلويزيوني جهان قدمتي طولاني دارد اما در ايران سازندگان آثار دنبالهدار منهاي چند نمونه مشخص مانند «اخراجي ها» تجربه چندان دلچسبي از اين شيوه سريالسازي ندارند و همواره سريال «زير آسمان شهر» به عنوان نمونهيي مثال زدني از آثار ناموفق اينچنيني، مورد توجه قرار ميگيرد. سريال «خوش غيرت» هم كه در ادامه سريال «خوش ركاب» پخش شد، هيچ گاه نتوانست موفقيت سري اول آن را تكرار كند اما سريال پايتخت با انتخاب شيوهيي درست، به جاي روايت داستان خود در ادامه داستان قبلي، قصهيي كاملا مستقل را براي مخاطب روايت ميكند. مخاطبي كه سري اول اين سريال را نديده هم با پايتخت 2 ارتباط برقرار ميكند و مخاطبي هم كه سري اول را دنبال كرده، با دريافت كدهايي كه او را به سري اول ارتباط ميدهد، از كشف ارتباط ميان قسمت پيشين و سري جديد احساس لذت ميكند.
شخصيتهايي كه مخاطب را به باور ميرساند
اغلب مخاطبان اين سريال پيش از آغاز پخش آن، كمابيش خلاصه داستان سري جديد را ميدانستند. در اين سريال قرار بود گنبد و گلدستهيي از علي آباد توسط كاميون ارسطو به جزيره قشم برده شود و در اين مسير، خانواده نقي هم اين كاميون را همراهي ميكردند اما اين اتفاق نه در قسمت اول و دوم سريال بلكه در قسمتي رخ ميدهد كه روز پنجم نوروز نمايش داده شد. به عبارتي ديگر و همان طور كه در بخش قبلي اين مطلب توضيح داده شد، سازندگان اين سريال به جاي روايت قصهيي در ادامه سري قبلي، پايتخت 2 را اثري مستقل در نظر گرفتهاند و به همين دليل به جاي آنكه عجلهيي براي راه انداختن كاميون در جاده و طرح رويدادها و اتفاقهاي مختلف داشته باشند، يك سوم آغازين سريال را با دقت و حوصله فراوان، صرف پرداختن به جزييات و شخصيتپردازي كردهاند.
اين شخصيتها قرار است در طول مسير با رويدادهاي گوناگوني مواجه شوند. قرار است در جايي از سريال با اعضاي شوراي شهر مواجه شوند. در جايي ديگر ارسطو عاشق شده و كليه خود را به برادر زن احتمالياش اهدا كند، در جايي ديگر توسط پليس?راه متوقف شوند و در ادامه به شكل كاملا اتفاقي با يك شكارچي آهو در ته چاهي در بيابان برخورد كنند. حجم اين اتفاقها و رويدادها در سريال بسيار زياد است و اگر قرار باشد هر يك از آنها در قالب قصهيي مستقل تعريف شود، به احتمال بسيار زياد راوي با مشكل «عدم ارتباط با مخاطب» مواجه ميشود اما سازندگان اثر با پرداخت دقيق شخصيتها در يك سوم اوليه سريال و طرح چند ماجرا، اين شخصيتها را براي مخاطب قابل باور ميكنند و حالا در چنين چارچوبي است كه ميتوانند در ادامه داستان، هر رويدادي را پيش پاي شخصيتها قرار دهند و بدون ترس از عدم باورپذيري داستان، قصه خود را روايت كنند.
توجه به مرحله «تحقيق و پژوهش»
سازندگان فيلمها و سريالهاي تلويزيوني اغلب از كمبود سوژه، دايره بسته و محدود موضوعها، مميزيهاي فراوان و... گلايه ميكنند و اين محدوديتها را عامل اصلي ساخت آثار كمكيفيت تلويزيوني ميدانند اما در اغلب موارد يك تحقيق ساده و عادي ميتواند نويسندگان فيلمنامه را با حجم وسيعي از رويدادها و اتفاقهاي مختلف مواجه كند كه پرداختن به هر يك از آنها در مسير فيلمنامه ميتواند به جذابيت اثر منجر شود.
تماشاي سريال پايتخت نشان ميدهد سازندگان اين اثر با تحقيق و پژوهشي جدي، بر نكات مختلفي پيرامون اثر مسلط شده و بر همين مبنا مسير حركت خود را طراحي كردهاند. ماجراي گير افتادن نقي، ارسطو و بابا پنجعلي در رستوران بين راهي يكي از اين موارد است كه با نمايش دقيق مسير قانوني پلمب يك رستوران، از حبس چند ساعته اين سه شخصيت در رستوراني بين راهي قصهيي جذاب و پرتعليق خلق ميشود. در نگاهي كليتر به نظر ميرسد سازندگان اثر كاملا بر جزييات و نحوه كار كاميون نيز مسلط شدهاند و به همين دليل داستانهايي كاملا مرتبط با اين وسيله را طراحي و اجرا ميكنند كه نمونه مشخص آن، قسمتي است كه كلاه نقي داخل موتور جا ميماند و منجر به رويدادهاي بعدي ميشود. درباره جزيرهيي مانند قشم نيز به نظر ميرسد تحقيقات گروه آنقدر كامل بوده كه با شناسايي و اطلاع دقيق از پديده جزاير ناز- كه طي آن جزر و مد جزيره راه ارتباطي ميان ساحل و جزاير را باز و بسته ميكند ـ براي آن داستاني خلق كنند تا مانند ديگر آثار مشابه، حضور چنين شخصيتهايي در يك جزيره صرفا به پرسه زدن در بازارها و نمايش چند باره آثار تاريخي و باستاني شهر نشود و مخاطب با جنبهيي تازه و ناديده از اين اقليم جغرافيايي مواجه شود.
نكته قابل تامل ديگر در سريال استفاده از يك آواز محلي است كه در بخشهاي مختلف سريال همراه با نمايش گنبد و گلدسته به گوش ميرسد. اين آواز محلي كه بخشي از آن چنين است: «از جانب گلستان بوي محمد (ص) آمد»؛ حس و حالي زيبا و تاثيرگذار به سريال ميدهد و مهمترين كاركرد آن، در قسمتهاي پاياني سريال و همزمان با حضور گلدسته در جزيره قشم به كار ميآيد. جزيرهيي كه بخش عمدهيي از ساكنان آن هموطنان سني مذهب هستند و شايد هيچ چيزي به اندازه نواي محلي اين ترانه روي گنبد و گلدسته نميتواند تداعيكننده حس وحدت ميان شيعه و سني باشد.
ريزهكاريهاي فيلمنامه
بخش زيادي از موفقيتهاي سريال «پايتخت» مرهون فيلمنامه دقيق و سنجيده آن است كه به شكلي درست اجرايي شده است. خط اصلي داستان پيرامون حركت كاميوني از شمال تا جنوب ايران شكل ميگيرد و در اين مسير با قرار گرفتن شخصيتها در موقعيتهاي مختلف نكات مختلفي به مخاطب آموزش داده ميشود. اين ساختار يادآور داستان «خانواه آقاي هاشمي» در كتاب تعليمات اجتماعي سوم دبستان است كه در آن خانوادهيي از كازرون به سمت نيشابور به راه ميافتند. حالا در سريال پايتخت مسيري مشابه طي ميشود و در اين مسير ضمن روايت داستان، نكات آموزشي خوبي نيز مطرح ميشود. مثلا در قسمت مواجهه شخصيتها با شكارچي آهو، اين نكته به مخاطب آموزش داده ميشود كه در چنين مواقعي، به جاي رفتارهاي هيجاني بهتر است روشي معقول در پيش بگيريم تا كمك به يك مصدوم كه ممكن است دچار آسيبديدگي نخاع شده باشد، به مرگ وي منجر نشود!
سريال با مجموعهيي از داستانهاي فرعي جذاب، فضايي غيرتكراري را در مقابل مخاطب خود قرار ميدهد. فضاي كار سرشار از آموزهها و پندهاي اخلاقي و نكوهش اخلاق مذمومي همچون: طمع، دروغگويي، رياكاري و... است. مثلا به آن قسمت از سريال توجه كنيد كه اعضاي خانواده از نوشتن نامه براي رييسجمهور دچار طمع ميشوند و براي اينكه حركت اتومبيل اعضاي شوراي شهر را با تاخير مواجه كنند تا نامهشان نوشته شود، اتومبيل آنها را دستكاري ميكنند و خيلي زود با تنها ماندن بابا پنجعلي داخل اتومبيل و احتمال سقوط او به دره عقوبت عمل نادرست آنها را نشان ميدهد. در اين سريال آدمهايي كاملا عادي و ساده به قهرمانهاي يك اثر تبديل ميشوند و داستان با روايت زرنگيها، دستپاچگيها و... آنها اثري زنده، جذاب و مفرح را پيش روي مخاطب قرار ميدهد.
پايتخت 2 برخلاف برخي ساختههاي قبلي مقدم همچون: زير هشت و تا ثريا، يكي از مفرحترين و اميدبخشترين آثار اين كارگردان است كه پيامهاي اخلاقي و ديني خود را نه از منظر بالا و نه با زباني پيچيده بلكه از نگاه شخصيتها و آدمهايي بيان و به مخاطب منتقل ميكند كه در سطح اكثريت آدمهاي عادي اين جامعه هستند. اينچنين است كه مخاطب تلويزيون به دنبال كردن قصه زندگي اين شخصيتها علاقهمند ميشود، آنها را از خود ميداند و پيامهاي اخلاقي سريال را درك ميكند.
bahador fab
15-04-2013, 14:01
كاربران خبرآنلاين «پايتخت ?» را انتخاب كردند
مجموعه تلويزيوني «پايتخت 2» به كارگرداني، سيروس مقدم از سوي كاربران خبرآنلاين به عنوان سريال محبوب نوروز 92 انتخاب شد. 5/85 درصد از كاربران شركتكننده در نظرسنجي خبرآنلاين، تازهترين ساخته سيروس مقدم را بيش از ساير سريالهاي نوروزي تلويزيون پسنديدهاند. سريال «آب پريا» به كارگرداني، مرضيه برومند كه از شبكه دو پخش ميشود، با 8/6 درصد دومين سريال برتر نوروزي از نگاه كاربران است و «هفتسين» ساخته يدالله صمدي كه روي آنتن شبكه تهران ميرود، با 2/5 درصد در رده سوم قرار دارد. سريال «همه خانواده من» به كارگرداني داريوش فرهنگ (شبكه سه) با 1/2 درصد و «مثل من مثل تو» ساخته محمود معظمي (شبكه دو) با 4/0 درصد در ردههاي آخر هستند.در مجموع 14024 نفر در نظرسنجي خبرآنلاين شركت كردند.
bahador fab
15-04-2013, 14:02
انتقاد ايرنا از ساخت پايتخت2
خبرگزاري ايرنا با انتشار مطلبي از ساخت سري دوم سريال پايتخت انتقاد كرد. در اين مطلب آمده است: «گاهي برخي مجموعههاي تلويزيوني به خاطر بيان ايدههاي نو و ملموس و خلق شخصيتهاي آشنا، ضمن توفيق در پخش، به خاطرهيي ماندگار در ذهن مخاطبان بدل ميشوند. مجموعه تلويزيوني پايتخت نيز كه نوروز سال 90 پخش شد ميتوانست در زمره چنين آثاري قرار گيرد، مشروط به آنكه سيروس مقدم، كارگردان اين اثر در دام وسوسه ساخت قسمت دوم آن نميافتاد.»در ادامه اين مطلب ميخوانيم: «هرچند مقدم در نسخه اوليه پايتخت به مدد فيلمنامه منسجم و قوي و پيش بردن حاشيه و متن به صورت توامان، به بيان شيرين معضلات تلخ اجتماعي، نظير مهاجرت و پيچيدگيهاي زندگي شهرنشيني ميپرداخت، اما آنچه توفيق مضاعف را براي اين مجموعه به ارمغان آورد، كنش و واكنش شخصيتهاي اصلي و تكهكلامهاي خندهداري بود كه از دهان نقي، بابا پنجعلي و ارسطو خارج ميشد و ورد زبان مردم كوچه و بازار قرار گرفت.» در ادامه اين مطلب آمده است: «اكنون به نظر ميرسد مقدم در پايتخت 2 با بهكارگيري همان نشانههاي عوامپسند، به برجستهتر كردن حاشيهها و غلبه آنها بر متن انديشيده است. مقدم در پايتخت 2 - حداقل در شش قسمت اوليه - ضمن فاصله گرفتن از يك مجموعه داستان مدار، به ساختار اپيزوديك با طمع خنده گرفتن از مخاطب روي آورده است. اپيزودهاي خروس جنگي كه شام خانواده نقي ميشود، شك همسر نقي به او درباره داشتن رابطه با يك زن ديگر، قايم باشك بازي بهبود و برادر معتادش در خانه نقي و دست آخر، آنچه در واپسين قسمت اين مجموعه شد يعني ماندن نقي، بابا پنجعلي و ارسطو در رستوران پلمب شده و شوخي با مسابقات تلويزيوني، حكايت از نداشتن يك فيلمنامه چفت و بستدار دارد.»
bahador fab
15-04-2013, 14:11
راز پربیننده بودن سریالپایتخت چیست؟
سریال پایتخت نیز جزو همین معدود سریال های تلویزیونی باشد که توانسته است جای خود را در بین خانه های مردم ایران باز کند به طوری که این شب ها، در اکثر جمع های خانوادگی در مورد آن صحبت می شود.
به گزارش افکارنیوز ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])، مهمترین علت برتری و مزیت نسبی سریال پایتخت نسبت به سایر مجموعههای تلویزیونی، نزدیکی آن به زندگی عامه مردم ایران و کناره گرفتن از فرمهای مرسوم و رایج در سایر سریالها بود.
دومین سری از مجموعه سریال پایتخت، عید امسال، مهمان خانه های ایرانیان بود و طبق نظرسنجی ها نیز پربیننده ترین سریال شناخته شد.
هر ساله صدها فیلم و سریال توسط رسانه ملی برای پخش در شبکه های مختلف سیما تهیه می شود اما از این تعداد، سریال های انگشت شماری هستند که با اقبال عمومی مواجه می شوند. هر چند مسئولین رسانه ملی با ارائه گزارش های مردمی مهندسی شده، سعی در خوب جلوه دادن اکثر قریب به اتفاق سریال های تلویزیونی دارند اما واقعیت در نزد افکار عمومی چیز دیگری است.
برای مثال سریال «ثریا» که اتفاقا ساخته همین کارگردان سریال پایتخت نیز بود، آن چنان مورد نقد افکار عمومی قرار گرفت که حتی مصاحبه های مهندسی شده رسانه ملی مبنی بر خوب و آموزنده بودن آن نیز افاقه نکرد و مسئولین رسانه ملی مجبور شدند با حذف و تقطیع قسمت هایی از آن، به پخش ثریا خاتمه دهند.
در نقطه مقابل، سریال فاخری چون «مختارنامه» قرار دارد که علی رغم پخش چند باره آن از شبکه های مختلف تلویزیون و همچنین ساخت چند فیلم تلویزیونی با استفاده از بخش های گوناگون آن، هنوز هم با اقبال عمومی مواجه است. حتی آوازه این سریال به ایران نیز محدود نشده و در خارج از مرزهای ایران نیز طرفداران پر و پا قرصی دارد.
شاید بتوان گفت سریال پایتخت نیز جزو همین معدود سریال های تلویزیونی باشد که توانسته است جای خود را در بین خانه های مردم ایران باز کند به طوری که این شب ها، در اکثر جمع های خانوادگی در مورد آن صحبت می شود.
بنابراین این سوال مهم است که بپرسیم سریال پایتخت دارای چه خصوصیات و ویژگی های بوده که توانسته است این چنین ذهن مخاطب ایرانی را با خود همراه سازد و مورد قبول آنان افتد؟
شاید در وهله اول بتوان گفت که کارگردانی خوب، تصویربرداری نسبتا بدیع، و سناریویی به هم پیوسته، موجب چنین مطلوبیتی شده است. این موضوع اگر چه درست است اما به نظر نمی رسد که از اولویت اولیه برخوردار باشد. در حقیقت «مزیت نسبی» سریال پایتخت نسبت به سایر مجموعه های تلویزیونی در این خصوصیات نیست. چه آنکه سریال های متعددی بوده اند که دارای خصوصیات فوق الذکر بوده، اما با اقبال عمومی مواجه نشدند. حتی سریال های دیگر همین کارگردان محترم نیز علی رغم دارا بودن تکنیک های کارگردانی و تصویربرداری مشابه، تا بدین حد مورد توجه قرار نگرفته است. بنابراین باید علت این برتری را در جای دیگر جست.
به نظر می رسد مهم ترین علت برتری و مزیت نسبی سریال پایتخت نسبت به سایر مجموعه های تلویزیونی، نزدیکی آن به «زندگی عامه» مردم ایران و کناره گرفتن از فرم های مرسوم و رایج در سایر سریال ها باشد. توضیح آنکه اکثر سریال های رسانه ملی هیچ نسبتی با زندگی مردم ایران و «فرهنگ عمومی» جامعه مخاطب ندارند. آدم ها، دیالوگ ها و لوکیشن های سریال های رسانه ملی متعلق به مردم تهران آن هم از «ونک به بالا» هستند. اکثر نماها و لوکیشن ها در خیابان های بالای پایتخت و در خانه های آپارتمانی مدرن و لوکس تصویر برداری می شوند. آدم ها فقط نوع خاصی از پوشش که متعلق به طبقه مثلا مدرن است را استفاده می کنند و از نوع خاصی حرف ها و اصطلاحات استفاده می کنند. این آدم ها و لوکیشن ها هیچ نسبتی به «عامه مردم» و «فرهنگ عامه» جامعه ایران ندارند. شاید بتوان گفت که اصلا ایرانی نیستند. همین بلا در فیلم های سینمایی است که سینمای ایران را با «بحران مخاطب» مواجه کرده و کمتر ایرانی حاضر است سینما برود و فیلم های پرت و پلا و به دور از واقعیت زندگی خود و جامعه اش را تماشا کند.
اما در سریال پایتخت بر عکس، آدم ها و کارکترها، همین آدم های معمولی هستند که همه ما هر روز در کوچه و خیابان مشاهده می کنیم. معمولیِ معمولی. مثل «نقی معمولی» و «ارسطو عامل». خوشی ها و ناخوشی های آنان مانند اکثر مردم ایران معمولی است. مشکلات آنان از جنس مشکلات مردم ایران است. حتی نحوه برطرف کردن مشکلات شان نیز مانند اکثر قریب به اتفاق مردم ایران است. (مانند نامه نوشتن به رئیس جمهور)
در حقیقت علت برتری این سریال، همذات پنداری مخاطب ایرانی با آن است. چه از حیث کارکترها و چه از حیث نماها و لوکیشن ها که دست بر قضا از فضای ونک به بالا و آپارتمان های مدرن خارج شده و به فضای جامعه ایرانی نزدیک می شود. از شهرهای کوچک و بزرگ شمالی و جنوبی کشور، نماها و سکانس هایی تصویربرداری می شود. حتی وقتی خانواده نقی معمولی وارد شهر درندشت تهران می شود، باز هم کارگردان سریال، خانواده ای را انتخاب می کند که جزو خانواده های معمولی تهرانی است نه بالا شهری های فیس و افاده ای.
ارائه تصویری زیرپوستی از نقش «مذهب» در کارکترها و شخصیت های موجود در سریال نیز خود عامل دیگری به عنوان برتری این سریال شناخته می شود. البته کارگردان محترم به درستی سعی کرده که غیرمستقیم به این موضوع بپردازد. هرچند ارائه تصویر مذهب در این سریال، در همان لایه و سطح رویین مذهب باقی مانده و به سطوح عمیق تر دین پرداخته نمی شود، اما تا به همین جا هم جای بسی خوشحالی است. که بالاخره هنرمند و کارگردانی متوجه شد برای آنکه بتواند در دل «مخاطب دیندار ایرانی» جا باز کند، ناچار است که المان ها و نمادهای مذهبی را نیز نادیده نگیرد.
باری، تجربه سریال پایتخت نشان داده است که هنرمندان و کارگردانان و به تبع آن لشگر هزاران نفری رسانه ملی، هرگاه به جامعه واقعی مردم ایران نزدیک شد و از زندگی، دغدغه ها، خوشحالی ها و بدحالی های آنان، اثر هنری خلق کرد، به شدت مورد توجه مردم نیز قرار گرفت. ای کاش این موضوع را طبقه هنرمند مثلا روشنفکر ایرانی نیز بفهمد و از ساخت آثار صد من یک غاز خود که هیچ نسبتی با جامعه ایران ندارد دست بردارد.
*یقینا این سریال نیز مانند دیگر آثار هنری، دارای نقاط ضعفی نیز بوده که جهت جلوگیری از اطاله کلام و عدم ارتباط با فحوای کلی این مطلب، از گفتن آن صرف نظر شده است.
bahador fab
15-04-2013, 14:16
تاثیرگزارترین قسمت پایتخت 2
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
قسمتی از سریال پایتخت که اشک تماشاچیان را در آورد.
تاثیرگزارترین قسمت پایتخت 2
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]تاثیرگزارترین-قسمت-پایتخت-2.html#
bahador fab
15-04-2013, 14:23
تولید سریال پایتخت 3
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]سریال-پایتخت-2-no203.jpg ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
الهام غفوری تهیه کننده سریال نوروزی پایتخت درباره ساخت سری سوم پایتخت گفت: اگر قصه خوبی داشته باشیم حتما سری سوم پایتخت را هم تولید می کنیم.
'الهام غفوری گفت:در حال حاضر درگیر رساندن قسمت های امشب و فردا شب سریال به پخش هستیم ومی خواهیم فقط پایتخت دو به سلامت ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]بهداشت-و-سلامت) به پایان برسد.
وی در خصوص احتمال ساخت سری سوم این سریال گفت: این مساله بستگی به تصمیم مدیران دارد و برای ما داشتن یک قصه خوب همچون سری دوم مهم است تا کار را ادامه بدهیم.
وی افزود:ما از ابتدا نمی خواستیم خاطره شیرین پایتخت یک را در ذهن مخاطبین خراب کنیم به همین خاطر تا رسیدن یک قصه خوب صبر کردیم و در نهایت با تولید یک قصه خوب و مناسب سری دوم را تولید کردیم وهمین شرط را بریا تولید سری سوم در نظر داریم.
غفوری با بیان این که مردم ازپایتخت 2 همچون سری اول استقبال خوبی کردند به قدس انلاین گفت: حس خیلی خوبی نسبت به سری دوم «پایتخت» دارم و با وجودی که هنوز به پایان نرسیده، اما تا کنون بازخوردهایی که به شکل پیامک ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]اس-ام-اس) و همچنین در ارتباط مستقیم در جاده با مردم به دستمان رسیده است، خوب بود و با استقبال همراه بوده است.'
منبع : qudsonline.ir
bahador fab
15-04-2013, 14:28
گنبد و گلدسته «سریال پایتخت 2» کجا رفت؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]گنبد-و-گلدسته-سریال-پایتخت-2-کجا-رفت)
گنبد و گلدسته ای که در «سریال پایتخت2» مورد استفاده قرار گرفته بود طی مراسمی در مسجد یکی از شهرهای استان فارس نصب شد.
مجله مهر: ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) گنبد و گلدسته ای که در «سریال پایتخت2» مورد استفاده قرار گرفته بود طی مراسمی در مسجد یکی از شهرهای استان فارس نصب شد.
گنبد و گلدسته مورد استفاده در «سریال پایتخت 2 » در مراسمی به مسجد صاحب الزمان در شهر سعادت بوکان در 200 کیلومتری استان فارس اهدا شد.
bahador fab
15-04-2013, 14:43
كارگردان سريال نوروزي: در «پايتخت2» مذهب را عامل وحدت ملي مطرح كرديم
سال ها از حضور سيروس مقدم در تلويزيون مي گذرد. او طي اين مدت تجربيات خوبي داشته است. سريال هايي كه سيروس مقدم را به عنوان يكي از بهترين كارگردان هاي تلويزيون مطرح مي كند. او نوروز امسال سري دوم پايتخت را روي آنتن داشت؛ سريالي كه همچون سري اول موفق عمل كرد. با اين كارگردان درباره «پايتخت» به گفت وگو نشستيم.
تجربه نشان داده در كارهاي نمايشي سري هاي بعدي يك اثر ممكن است به موفقيت قسمت اول نرسد، آيا درباره پايتخت چنين نگراني را نداشتيد؟
اين نگراني و دغدغه را هم من و هم ديگر اعضاي گروه داشتيم. با توجه به تجربياتي كه نمونه هاي ديگر داشتند نگران بوديم كه اين اتفاق براي ما هم بيفتد. به همين خاطر تصميم گرفتيم تا به قصه اي ناب و پخته با فضاهاي تازه تر و شرايط روبه جلو دست پيدا نكنيم، پايتخت 2 را نسازيم و بگذاريم خاطره خوش پايتخت 1 باقي بماند. مرحله تحقيق و پژوهش و سوژه يابي را از 2 سال پيش شروع كرديم و وقتي به ايده گنبد و گلدسته رسيديم مطمئن شديم پايتخت2 مي تواند حرف تازه اي براي گفتن داشته باشد و آن را توليد كرديم.
اما با مخاطبان عام كه صحبت مي كردم علي رغم اين كه پايتخت2 را هم دوست داشتند اما پايتخت 1 را بيشتر مي پسنديدند؟
وقتي پايتخت1 پخش شد مخاطب با خانواده اي آشنا مي شد كه برايش حرف ها، كردار و رفتارش جذاب بود، طبيعي است كه در ادامه بايد همان شخصيت ها را كار مي كرديم اما در شرايط و فضاهاي جديدتر. حالادر اين ميان ممكن است عده اي نوستالژي خاصي به خانواده نقي در پايتخت1 داشته باشند كه شايد آن احساس را به پايتخت2 نداشته باشند اما من به همه سلايق احترام مي گذارم. به نظرم در پايتخت2 مسائلي را مطرح كرديم كه شايد فرصت طرح آن در پايتخت 1 وجود نداشت.
گويا قرار است سري سوم اين سريال را هم بسازيد؟
واقعيت اين است كه فعلاً هيچ قصد، نقشه و خواسته اي براي ساخت سري سوم وجود ندارد، مگر اين كه نيازسنجي شود تا ببينيم آيا مخاطب باز هم ميلي به ديدن پايتخت و دنبال كردن قصه اين خانواده دارد يا خير. از طرفي مديران سازمان صدا و سيما هم تصميم گيرنده هستند كه آيا صلاح مي بينند پايتخت ادامه پيدا كند. ضلع سوم هم خود ما هستيم كه يك قصه خوب و جذاب پيدا كنيم. اگر همه اين عوامل دست به دست هم دهند، شرايط ساخت پايتخت 3 وجود خواهد داشت.
به نظر مي رسد در پايتخت 2 به مباحث كلي تري پرداختيد، درست است؟
يكي از تفاوت هايي كه پايتخت 2 نسبت به پايتخت 1 دارد اتفاقاً همين نكته است. پايتخت 2 از زاويه اي قصه را روايت كرد كه در پايتخت 1 وجود نداشت. در پايتخت 1 قصه سراسري داشتيم كه در آن اتفاقاتي براي اين خانواده مي افتاد، اما در پايتخت2 قصه اپيزوديك داشتيم كه خط اصلي داستان حمل گنبد و گلدسته از شمال به جنوب بود ولي داستانك هايي هم وجود داشت. تفاوت ديگري كه داشت اين بود كه ما در پايتخت1 حرف جدي به نام نقد مهاجرت داشتيم ولي در پايتخت2 مباحث كلي تري را مطرح كرديم، اين كه آدم ها در شمال كشور فرهنگ، گويش، غذا، لباس، آيين ها و... متفاوت نسبت به اهالي جنوب كشور دارند اما عامل اين وحدت، مذهب است كه از طريق گنبد و گلدسته تداعي شد. پايتخت2 همه را به وحدت و همفكري دعوت كرد.
به خاطر همين نگاه كلي است كه از كلوزآپ و نماهاي بسته كمتر استفاده كرديد و بيشتر در لانگ شات نماي نزديك سريال را ديديم؟
ساختار هر كاري در خدمت قصه است. در پايتخت 2 حركت هاي دوربين را محدود كردم. زواياي مختلفي را كه در كارهاي قبلي داشتم محدود كردم و آدم ها را در يك قاب قرار دادم.
پايتخت سريالي است با محوريت قصه و شخصيت ها در خدمت قصه هستند. نظرتان در اين باره چيست؟
اين طبيعي است. در قصه هاي مختلف امكان بروز عواطف مختلف در شخصيت هاي فيلمنامه را داريم مثلاً بخش فولكس واگن و افتادن باباپنجعلي در دره، دلسوزي نقي، خانواده دوستي او و احترام به پدرش را نشان مي دهد يا در اپيزود دوم از شك و بدبيني حرف مي زنيم كه هما دچار سوءظن نسبت به نقي شد، پس شخصيت ها را اين گونه در جريان قصه وارد كرديم.
بخش زيادي از كار در شيرگاه مي گذرد. نوع ارتباط مردم در اين شهر با كار چگونه بود؟
ما يك بازبيني لوكيشن داشتيم چرا كه از 2 سال قبل، پيش توليد پايتخت را شروع كرديم. در ابتدا بندر گز را انتخاب كرديم اما در مرحله دوم بازبيني لوكيشن به شهر شيرگاه رسيديم و اين شهر را انتخاب كرديم. شيرگاه طبيعت زيبايي دارد، از طرفي مردمان خوب و خونگرم، مهمان نواز و شريفي دارد. اين خصوصيت كلي در استان مازندران وجود دارد و آن را در شيرگاه يافتيم. درهاي خانه هاي اين شهر به روي ما باز بود و باور كنيد پس از كار دلم براي شيرگاه تنگ شده است. هر نوع همكاري كه مي خواستيم هم از طرف مردم و هم از طرف ارگان ها و سازمان ها با ما انجام گرفت.
يكي از مسائلي كه طي سال هاي اخير با آن مواجه هستيم اين است كه هر وقت لهجه يا گويشي در سريالي مورد استفاده قرار مي گيرد چندان خوشايند اهالي آن منطقه نباشد. آيا در شمال هم اين گونه بود؟
از اهالي شهر و مردم عادي در اين مورد چيزي نشنيدم نه تنها در شيرگاه كه در قائمشهر، ساري و بابل هم كه كار كرديم، درباره اين موضوع حرفي نبود. ما فقط از طرف مردم و مخاطبان عام تشويق شديم. تنها موردي كه بود روابط عمومي استانداري در ابتداي كار مخالفت داشت كه آن هم با حضور استاندار و نمايندگان شهرها حل شد.
2 سال از سري اول سريال مي گذرد. به عنوان كارگردان چقدر به بازيگران براي حفظ نقش كمك كرديد؟
ما اين شانس را داشتيم كه سال گذشته پايتخت 1 چندين بار بازپخش شد و فرصت ديدن دوباره سريال را داشتيم. اين شخصيت ها خلق شده در ذهن محسن تنابنده هستند و بازيگران ما هم نقش ها را به خوبي مي شناسند. با يك دورخواني بازيگران به موقعيت نقش هايشان برگشتند. از طرف ديگر قرار ما اين بود كه اگرچه شخصيت ها همان ها هستند اما قرار نيست آن ها را تكرار كنيم. به هر حال دو سال گذشته و بابا پنجعلي 2 سال پيرتر شده يا نقي 2 سال پخته تر شده است. ما اگرچه كاراكترها را حفظ كرديم اما وجوه تازه اي از آن ها را نشان داديم.
شما جزو كارگردانان موفق تلويزيون محسوب مي شويد. احساس شما نسبت به اين موضوع چيست؟
من فكر مي كنم اگر موفقيتي وجود دارد برمي گردد به اين نكاتي كه مي گويم. اول اين كه سيروس مقدم به لحاظ اخلاقي، وجداني، كاري، اجتماعي و... سعي كرده همان سيروس مقدم روز اول باقي بماند و موفقيت او را دچار غرور نكند چرا كه خودش را مديون مردم مي داند. دوم اين كه تلاش كردم در همه كارهايم صادقانه با مردم حرف بزنم و به شعور مخاطب احترام بگذارم و سوژه هايم را از دل زندگي مردم انتخاب كنم.
روزنامه ايران، شماره 5340 به تاريخ 26/1/92، صفحه 18 (تلويزيون)
خیلی با حاله !
نقی گفتن های خمسه خوبه:n08:
majidjan
16-04-2013, 20:44
الان کانالی هست که این سریال رو پخش کنه ؟
آقا این ارسطو تو فیلم درباره الی هم بازی کرده؟؟
آقا این ارسطو تو فیلم درباره الی هم بازی کرده؟؟
بله بازی کرده
bahador fab
17-04-2013, 12:46
کارگردان"پایتخت": من روز مبادای تلویزیونم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]کارگردانپایتخت-من-روز-مبادای-تلویزیونم)
سیروس مقدم در پایان گفتگو به شرحی در مورد کارنامه و روند فیلمسازیاش پرداخت و خود را بنا به تعبیر مدیران تلویزیون «روز مبادای» تلویزیون دانست.مقدم معتقد بود تبدیل به آچارفرانسهای در تلویزیون شده است که در موقعیتها و مناسبتهای مختلف توقعات تلویزیون را برطرف کند.
آفتاب: کارگردان محبوبترین سریال نوروزی اخبار منتشر شده به نقل از او در مورد ساخت سری سوم پایتخت را تکذیب کرد و گفت هنوز هیچ فکری در این باره نشده است.
سیروس مقدم، کارگردان سریال محبوب پایتخت اعلام کرد: هیچ تصمیمی برای ساخت سری سوم سریال پایتخت وجود ندارد و خبر منتشر شده در مورد ساخت سری سوم پایتخت در کشور تاجیکستان صحت ندارد.
مقدم ساخت سری سوم سریال را منوط به عملی شدن سه شرط تمایل مدیران صداوسیما برای ادامه کار، توانایی گروه برای درآوردن محتوایی جدید از سریال و انجام یک نظرسنجی برای سنجش میزان تمایل مخاطبان تلویزیون به ادامه کار دانست.سه شرطی که به گفته او هنوز هیچ کدامشان عملی نشدهاند و بنابراین هرگونه صحبتی در مورد ساخت سری سوم پایتخت فعلا منتفی است.
کارگردان سریال پرطرفدار این روزها صحبت از ساخت پایتخت 3 در تاجیکستان را ناشی از سوءتفاهمی دانست که رسانههای ایرانی در هنگام شرح ماوقع جریان و مراحل ساخت سری دوم پایتخت دچارش شدهاند. مقدم در انتهای برنامه «سین مثل سریال» در تلویزیون از سفرخودش و محسن تنابنده به تاجیکستان برای فرآهم کردن مقدمات ساخت سری دو خبر داده بود. سفری که بنا به دلایل مختلف منجر به نتیجه ساخت سریال در تاجیکستان نشد.این نقل قول بنا به گفته مقدم منجر به ایجاد تصور ساخت سری سوم پایتخت در تاجیکستان شده است.
در ادامه این گفتگو سیروس مقدم درباره سبک نوین اجتماعی سریال پایتخت و رسیدن به فرمول اثر رسانهای مردمی و واقعی صحبت کرد و جهانبینی سازندگان و صاحبان رسانهها را در خروجی کار به شدت موثر دانست.مقدم معتقد بود خروج زندگی روزمره مردمی از رسانههای ایرانی اتفاق بد چند سال گذشته بود و پایتخت تلاشی برای نقب زدن به زندگی وقاعی و روزمره مردم عادی و معمولی ایرانی بود
در بخشهایی دیگری از گفتگو در مورد سریالسازی دینی و همینطور تلاش پایتخت برای رسیدن به عدالت رسانهای در تلویزیونی ایران بحث شد.مقدم معتقد بود که زمان نگاه تحقیرآمیز به شهرستانیها دیگر تمام شده است و تلاش پایتخت برای از بین بردن دوگانه تهرانی/غیرتهرانی باید تازه آغاز راه باشد.
به گزارش تسنیم،سیروس مقدم در پایان گفتگو به شرحی در مورد کارنامه و روند فیلمسازیاش پرداخت و خود را بنا به تعبیر مدیران تلویزیون «روز مبادای» تلویزیون دانست.مقدم معتقد بود تبدیل به آچارفرانسهای در تلویزیون شده است که طبق شرایط جدید به وجود آمده برایش باید در موقعیتها و مناسبتهای مختلف توقعات تلویزیون را برطرف کند.
bahador fab
17-04-2013, 17:39
حیف شد , کاش بازم ادامه داشته باشه.
به گزارش افکارنیوز ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])، سری دوم مجموعه تلویزیونی «پایتخت» پس از موفقیت سری اول آن روی داد. سریالی که داستان یک خانواده علی آبادی را روایت می کرد که از شمال کشور به تهران آمده بود اما مشکلاتی که سر راهش قرار گرفت او را به شهر خود برگرداند.
در سری دوم همان خانواده گنبد و گلدسته ای را از شمال کشور به جنوب کشور برسانند. سری دوم مجموعه پس از دوسال نوروز ۹۲ از شبکه یک پخش شد و آنچه در ادامه می خوانید گفت و گو با «سیروس مقدم» کارگردان این سریال است.
ا پایان پخش سری دوم پایتخت، بازتاب ها چطور بود؟ مخاطبان بیشتر سری اول را دوست داشتند یا سری دوم را؟
-بازتاب هایی که ما داریم محدود به اطرافیان ما است و نظرسنجی هایی که سازمان صداوسیما انجام می دهد و هنوز نتیجه آن مشخص نشده است. آن چه به ما رسیده حکایت از بازتاب خوب سریال بین مردم کشورمان دارد.
به نظر می رسد که در سری دوم این سریال، ریتم کار نسبت به سایر آثار شما بسیار کندتر شده بود، این ماجرا سهوا اتفاق افتاده بود یا خود شما با آگاهی قبلی این کار را انجام دادید؟
-در پایتخت ۲ ، ماجراها و حوداثی که پیش می آمد، متفاوت از سری اول روی داد. در سری قبل به ما انتقاد می شد که شما ناگهان ماجراها و حوادث بزرگی سر راه این خانواده قرار می دهید که باورکردنش بعضی وقت ها سخت می شود. ما این بار حوادث و ماجراها را بسیار کوچک تر و لطیف تر و نرم و ظزیف وارد قصه کردیم و همان طور هم تمامش کردیم. مثلا یک داستان از کلاه آغاز شد و ما به قصه آهو رسیدیم. سعی کردیم عین زندگی جلو برویم، حوادث نرم نرم پیش بیایند و به سرانجام برسانیم. نوع درام ما این بار نرمی و ظرافت بود و مخاطب را قدم به قدم وارد داستان کردیم.
به نظر می رسد که شخصیت ها هم دچار تغییر شده بودند. مخصوصا رفتار باباپنجعلی که به نظر می رسید کاملا کنترل شده است و همچنین نقی که به نظر می رسید کمی اخلاقش تندتر شده است.
-کاملا درست است. با توجه به جمع بندی که از پایتخت یک داشتیم و با توجه به نقطه نظراتی که به ما منتقل شد، هم در گویش باباپنجعلی و هم در رفتارش تغییر اعمال کردیم. لهجه او را کاملا با حضور مشاوران درست جلو بردیم و همچنین سعی کردیم بابا پنجعلی موقرتر و موجه تر و در واقع پخته تر باشد. روی بیماریش هم زیاد تاکید نکردیم.
آدم ها قرار نیست نقش قبلی خود را بازی کنند. اگر این طور باشد، همه شخصیت های سریال های اپیزودیک کاملا یکسان خواهند بود. ما با شخصیت هایی روبرو می شویم که دو سال زندگی کرده اند و پخته تر شده اند. اصلا قرار نبود آنچه که در پایتخت یک دیدیم، عین به عین در پایتخت ۲ تکرار کنیم. آن وقت حوصله تماشاچی سر می رفت. ما سعی کردیم وجوه شخصیتی جدیدی از کاراکترها به نمایش بگذاریم که در سری قبل کمتر به آنها توجه کردیم.
حضور برخی بازیگرها مانند مهران احمدی و هومن حاجی عبدالهی و یا خانم نصرتی در کار بسیار جواب داد و مخاطب ارتباط خوبی با آنها برقرار کرد، چرا از حضور آنها در طول سریال بیشتر استفاده نکردید؟
-ما سعی کردیم در سری دوم از بازیگرهای حرفه ای تر و تازه تر استفاده کنیم که به لحاظ جنس بازی بیشتر به خانواده نقی شباهت دارند. مهران احمدی هم خودش انگیزه بسیار بالایی برای حضور در سری دوم پایتخت داشت و هم ما خیلی علاقه داشتیم که کنار تیم ما باشد. خانم نصرتی هم همینطور. یا هومن حاجی عبدالهی در نقش رحمت خروس باز به واسطه اینکه خودش هم شمالی است بهترین گزینه برای ایفای این نقش بود.
اما فیلمنامه های ما از قبل نوشته شده بود و به صرف اینکه بازیگری خوب نقشش را بازی می کند، نمی شود بی خودی حضور داشته باشند. چون این طور دیگر آن تاثیر و زیبایی و قشنگی که روی مخاطب گذاشته دیگر نخواهد داشت. اگر حضورشان غلط و یا بی اندازه بود، قطعا مخاطب آن را پس می زد و دیگر با استقبال مواجه نمی شد. حضورها به اندازه و به قاعده بود و به همین دلیل دلنشین بود. اگر حضور آنها را لفت می دادیم، این حضور قشنگ خراب می شد.
در سری دوم با اعتراض درباره لهجه ها مواجه نشدید؟
-خوشبختانه تا به حال خیر. چون ما مشاوره زیادی از صداوسیمای مرکز گلستان و همچنین استانداری گرفتیم و آنها مشاورانی را به ما معرفی کردند که فیلمنامه ها را خواندند و نظراتشان را گرفتیم و روی لهجه ها هم بچه ها این بار بیشتر کار کردند و خوشبختانه تا الان من حداقل نقدی نشنیدم.
به نظر می رسد نقش جنوب کشور و جزیره قشم نسبت به شمال و تهران در کار کمتر بود؟
-قصه ما از ابتدا هم این طور پیش رفت که ۴ الی ۵ قسمت در شمال بگذرد، حدود ۳ تا ۴ قسمت هم در تهران بگذرد و ۳ تا ۴ قسمت هم در جاده ها بگذرد و دو قست آخر هم در قشم تصویربرداری کنیم. همین اتفاق هم افتاد و وقتی وارد جنوب می شویم دیگر آخر قصه ماست و گنبد . گلدسته به مقصد رسیده اند و باید نصب شوند و اولین مسجد روستا راه اندازی شود. به نظرم بیشتر از این هم کش دادن قصه، آب بستن به سریال بود.
حضور بازیگران جنوب هم به همین نسبت در کار کمتر بود.
-بله. همه اینها به فیلمنامه بستگی دارد. وقتی ما یک لنج داریم که یک ناخدا به همراه همسر و فرزندش کار می کند، دیگر نقش اضافه ای نداریم که بیاوریم. چون کارکترهایی که در این بخش ها به سریال اضافه می شوند یک خانواده جنوبی هستند که بندری هم نیستند. آنها یک خانواده مهاجر هستند که فقط حامل گنبد و گلدسته هستند و بیشتر از این کاری با آنها نداشتیم.
این بار محوریت سریال بر چه بود؟
-این بار هم خانواده برای ما از همه مهم تر بود. یک سفر طولانی است که گنبد و گلدسته ای که بار معنوی خوبی دارد از شمال به جنوب منتقل می شود تا شروعی شود برای اینکه این بحث معنوی در جنوب کشور تداوم پیدا کند. ضمن اینکه در شرایط سخت اگر اتحاد و همدلی و شادابی آدم ها حفش شود، راحت تر از کانون های خطر عبور می کنند.
به نظر می رسد در سری دوم، آن طور که باید فرصت برای پرداختن به استان های دیگری که سر راه کامیون ارسطو بود را نداشتید؟
-بله. به دلیل کمبود زمان بود. در «پایتخت ۳» این کمبود زمان را جبران می کنیم.
مگر قرار است سری سوم آن نیز ساخته شود؟
-دو سال پیش هم همه می گفتند مگر قرار است سری دوم آن ساخته شود؟ خدا را چه دیدید شاید ساخته شود.در حال حاضر طرحی داریم که این بار خانواده نقی به تاجیکستان سفر میکنند. اگر شرایط فراهم شود این سریال را می سازیم.
پس از پخش سری اول سریال و استفاده از نام نقی برای شخصیت اصلی سریال و پس از آن توهین یک خواننده مرتد به اما دهم شیعیان امام علی النقی(ع) برخی فکر می کردند که شما دیگر این نام را مورد استفاده قرار نخواهید داد.
-اگر قرار است یک نفر در یک نقطه ای از دنیا یک اراجیفی بگوید و ما تحت تاثیر آن مزخرف خودمان را تغییر بدهیم، نشان می دهد که آن مزخرف بر ما تاثیر گذاشته که کارمان را تغییر داده ایم. در صورتی که نقی قصه ما مرد خانواده است و همسر و فرزندان و پدرش را دوست دارد و حلال و حرام سرش می شود و اهل عبادت است و آدم شریفی است. همه ویژگی های مثبت در نقی ما وجود دارد پس چرا ما باید به خاطر یک سری مزخرفات و بلاهتی که فردی در گوشه ای از دنیا گفته او را عوض کنیم. او مزخرف گفته و به ائمه ما توهین کرده است.
One Minute
24-04-2013, 11:08
-----------------------------------[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Reza31001
12-05-2013, 21:28
مستند پایتخت 2
جمعه ساعت 5 از شبکه مستند
ساخت «پایتخت 3» برای عید 93 قطعی شد
سیروس مقدم کارگردان «پایتخت 1 و 2» دربارهی تولید سری سوم پایتخت برای نوروز 92 اعلام کرد: بناست که با کمک دوستانی از جمله محسن تنابنده،الهام غفوری، مدیر شبکهی اول و همچنین آقای سیفی آزاد تولید «پایتخت 3» را برای نوروز امسال داشته باشیم.
این کارگردان در گفتوگویی که با ایسنا گفت: در حال حاضر درگیر سریال «بچههای نسبتا بد» هستم و به محض اینکه کارمان در این پروژه تمام شود، کمکم به ساخت «پایتخت 3» و سوژههایی که باید در ماجرا باشند، فکر خواهیم کرد تا انشاءالله به کمک دوستان «پایتخت3» را نیز در نوروز امسال برای بینندگان داشته باشیم.
سری اول مجموعه تلویزیونی «پایتخت» عید نوروز دو سال پیش از شبکه اول سیما به نمایش درآمد که پس از آن تصمیم گرفته شد تا سری دوم آن هم با عنوان «پایتخت 2» ساخته شود؛ سریالی که در این قسمت از پایتخت فراتر رفت و با دستمایه قرار دادن داستان انتقال یک گنبد و گلدسته از سواحل دریای مازندران به جزیره قشم، شمال تا جنوب کشور را سیر کرد.
سریال «پایتخت 2» با ویژگیهایی چون احترام به پدر و مادر، بهره بجا و هوشمندانه از نمادهای مذهبی، ترسیم زندگی ساده اما زیبای ایرانی، اشاره نقادانه به مشکلات اقتصادی مردم و البته استفاده از کمدی بدون غلطیدن در ابتذال،ساخته شد.
دلایل حذف شخصیت ارسطو در پایتخت: الوند: مهرانفر خودش از پایتخت3 کنار کشید..:n03:
خشایار الوند فیلمنامه نویسی که در سالهای اخیر همکاری مستمری با مهران مدیری و تیم سریال سازی اش داشته است، در حال حاظر مشغول نگارش قسمت های ابتدایی پایتخت3 است. او در گفت و گویی با کافه سینما در مورد شایعه حضور نداشتن احمد مهران فر - شخصیت ارسطو - در پایتخت3 گفت: راستش من به عنوان فیلمنامه نویس بهتر است زیاد در این مسائل ورود نکنم و پاسخ دادن به این مباحث را به آقای مقدم عزیز و طنابنده بسپارم. با این حال واقعیت این است که بر خلاف میل شخص بنده و دوستان فیلمنامه نویس کار، شخصیت ارسطو در پایتخت3 نیست. این تصمیم هم توسط خود آقای مهران فر گرفته شده و تصمیمی کاملا شخصی بوده و دلیلش را هم باید از خودش بپرسید.
الوند در مورد شایعه ی دلگیر بودن "سیروس مقدم" از مهران فر بابت شباهت بازی اش در سریال "شاهگوش" با "ارسطو" گفت: بعید میدانم چنین چیزی باشد.
شاید آقای مقدم نمی پسندیدند که مهران فر در "شاهگوش" نقشی شبیه به ارسطوی پایتخت را بازی کند، اما بعید است که نبودن مهران فر در پایتخت3 ربطی به این چیزها داشته باشد. تا جایی که من میدانم این خود آقای مهران فر بود که از کار کنار کشید. دلیلش را هم نمیدانم. شاید به خاطر حضور در "شاهگوش" چنین تصمیمی گرفته، به هر حال لوکیشن شاهگوش تهران است و نزدیک خانه ایشان است و مشکلی برای رفت و آمد نیست. شاید برایش کمی سخت بود که دوباره راهی علی آباد و شمال و جاده و این چیزها شود. طبیعتا بازی در "پایتخت" سختی های خودش را دارد.
الوند در انتها در مورد اینکه آیا با این شرایط پایتخت3 به جذابیت پایتخت1 و 2 خواهد بود، به کافه سینما گفت: به شخصه به نتیجه کار امیدوارم. به هر حال من قسمت دوم مرد هزار چهره - مرد دو هزار چهره - را هم نوشته بودم، به نظرتان آیا ضعیف تر از قسمت اولش در آمده بود؟ فکر میکنم الان هم با توجه به چیزهایی که در ذهن من و دیگر نویسندگان پایتخت3 است، قسمت سوم از دو کار قبلی بهتر شود. امیدوارم در انتها مخاطبان از نتیجه کار راضی باشند.
احمد مهرانفر: عوامل "شاهگوش" نگذاشتند به "پایتخت" بروم
احمد مهرانفر هم در گفت و گویی کوتاه با کافه سینما ضمن تایید این خبر گفت: واقعیتش این است که من تا اسفند ماه درگیر بازی در پروژه "شاهگوش" هستم و طبق قراردادی که با این پروژه بستم اساسا امکان حضور و بازی در "پایتخت3" را ندارم. هرچند، به نظرم نقش ارسطو به اندازه ی کافی در قسمت های 1 و 2 پایتخت پررنگ بوده و بهش پرداخته شده و داستان هایش هم به حد کافی گفته شده است. شاید دیگر نشود چیز جدید و تازه ای به ارسطو اضافه کرد. با این حال چون جزو گروه "پایتخت" محسوب میشوم وقتی بهم پیشنهاد بازی در قسمت جدیدش را دادند پذیرفتم و حتی نیمچه قراردادی هم با گروه بستم، اما بعد دوستانم در "شاهگوش" با این قرارداد مخالفت کردند و مخالفت شان هم منطقی بود. آنها روی حضور من در کارشان حساب باز کرده بودند و اگر به "پایتخت" میرفتم به کارشان لطمه وارد میشد. اخلاق حرفه ای ایجاب میکرد به قراردادی که با "شاهگوش" بستم پایبند بمانم.
سازندگان «پایتخت» به دنبال دوقلوهای 10 ساله
سازندگان سریال «پایتخت»، به دنبال یک دوقلوی جدید برای بازی در این مجموعه نوروزی میگردند.
تهیهکننده سریال «پایتخت» با اشاره به حضور دوقلوهای جدید در سری سوم این مجموعه مطرح کرد: همچنان به دنبال دوقلوهای جدید 10 ساله برای «پایتخت 3» میگردیم، چرا که دیگر دوقلوهای سابق در سری سوم این سریال حضور ندارند.
الهام غفوری از مخاطبان خواست تا اگر دوقلوهای 10 سالهی دختر میشناسند حتما طی تماس با دفتر سازندگان سریال «پایتخت» اطلاع بدهند.
وی گفت: به علت اینکه دوقلوهای سابق در سریال «پایتخت» دیگر در ایران نیستند و در حال حاضر در کشور سوئد زندگی میکنند، نتوانستند در سری سوم حضور داشته باشند، به همین خاطر ما همچنان دنبال دوقلوهای جدید 10 ساله هستیم.
غفوری با اشاره به آماده سازی لوکیشنهای سری سوم سریال «پایتخت» و همچنین طراحی دکور یادآور شد: مرحله اول از بازبینی لوکیشنهای این سریال در شمال کشور توسط آقای مقدم و گروه سازنده انجام شده است. در حال حاضر هم مشغول آمادهسازی لوکیشنهای دیگر و طراحی دکور هستیم که فکر میکنم طی هفته آینده بخش دیگری از دکورهایمان آماده شود.
او همچنین درباره روند نگارش سریال «پایتخت 3» تصریح کرد: براساس بازگشت بازیگر نقش «ارسطو» به گروه، کمی داستانهایمان را تغییر میدهیم، براین اساس کار نگارش سریال همچنان ادامه دارد.
تهیهکننده سریال «پایتخت 1 و2» در ادامه درباره حضور بازیگران جدید در سری سوم «پایتخت» خاطرنشان کرد: در این سریال بر اساس قصههایمان پیش میرویم، به همین خاطر اگر نیاز باشد، بازیگران جدیدی اضافه خواهیم کرد اما به دلیل اینکه داستانهای «پایتخت» اپیزودیک است، علاوه بر بازیگران اصلی این مجموعه، خیلی نیاز به بازیگران آنچنانی دیگری نداریم.
غفوری در پایان با اشاره به سفر گروه سازنده «پایتخت 3» به کشور ترکیه گفت: در حال حاضر به قدری در ایران کار داریم که فعلا خبری از سفر به ترکیه نیست؛ البته طی سفر اخیری که داشتیم، کارهای مربوط به اقامت و هزینههایمان را در ترکیه بررسی کردهایم. به امید خدا اوایل دی ماه «پایتخت 3» در شمال کلید میخورد.
منبع: ایسنا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Reza31001
16-12-2013, 19:08
اینکه سریال به حضور بازیگرای سریهای قبلی پایبند نیست رو خوشم نیومد
نشون از عدم برنامه ریزی میده که البته چیز جدیدی نیست
حضور اکبر عبدی در «پایتخت۳» منتفی شد
مجری طرح مجموعه تلویزیونی «پایتخت ۳» گفت: علیرغم اعلام قبلی، حضور اکبر عبدی در این سری که به تازگی در شیرگاه کلید خورده، منتفی شد.
«علیرضا نجفزاده» در گفتوگو با فارس گفت: مجموعه تلویزیونی «پایتخت 3» روز جمعه -13 دی ماه- در منطقه شیرگاه کلید خورد.
وی ادامه داد: در سری جدید مخاطبان ارسطو را با گریمی متفاوت خواهند دید و البته حضور اکبر عبدی که پیش از این عنوان شده بود و فرشاد گل سفیدی (تصویربردار) به خاطر حضور در پروژه «معراجیها» به کارگردانی مسعود دهنمکی منتفی شد.
وی درباره حضور دوقلوها نیز تصریح کرد: علیرغم اینکه آقای مقدم از دوقلوهای بسیاری تست گرفتند و اتفاقا برخی از آنها هم توانسته بودند، نظر ایشان را جلب کنند، سارا و نیکا دوقلوهای اصلی پروژه در آخرین لحظه به پروژه پیوستند.
وی افزود: در حال حاضر گروه مشغول ضبط در منطقه شیرگاه استان مازندران هستند و پیشبینی میشود بیش از نیمی از داستان در این منطقه ضبط شده و برای باقی لوکیشنها و مقصد بعدی تصمیمگیری خواهد شد. ضمن اینکه حضور چند بازیگر دیگر در کار قطعی است.
در خلاصه داستان سری سوم «پایتخت» آمده در شب عروسی ارسطو، حادثه ای روی می دهد که باعث میشود نقی که از چند ماه قبل بیکار است، پریشان و افسرده شود. او با تشویق خانواده به ورزش کشتی که در جوانی به آن مشغول بوده روی می آورد و پا در مسابقات کشتی پیشکسوتان می گذارد، اما ماجرایی در خلال کشتی پیش می آید که نقی و خانواده اش را وارد ماجراهایی تازه تر میکند.
عوامل اصلی سریال عبارتند از: بازیگران: محسن تنابنده، احمد مهرانفر، ریما رامین فر، سارا و نیکا فوقانی اصل و علیرضا خمسه، بازیگران مهمان: مهران احمدی، نسرین نصرتی، هومن حاجی عبدالهی و جمعی از بازیگران تئاتر. سرپرست نویسندگان: محسن تنابنده، نویسندگان: خشایار الوند، حسن وارسته، مجری طرح: علیرضا نجف زاده، مدیر تصویربرداری: امیر معقولی، گروه تصویر: رسول امامی، سید میلاد ملکوتی، سیامک کوثر مدار، میلاد مهرانی، تصاویر هلی شات: شهروز کیایی، طراح گریم: مجید اسکندری، اجرای گریم: ثمینه محمد طاهری، مرتضی کهزادی، مصطفی کهزادی، جمال الدین بیات، مدیر صدابرداری: امیر پرتو زاده، دستیاران صدا: مهدی رحیم زاده، امیر فیاضی، طراح صحنه و لباس: آرزو غفوری، دستیار اول صحنه: جواد فاضلی، گروه صحنه و لباس: وحید جعفری، احمد عبدالهی، رضا برزگر، ساره جوانمرد، مدیر برنامه ریزی: علی صابری، دستیار اول کارگردان: صالح غربی جوان، برنامه ریز: سید جواد حسینی، تدوین: خشایار موحدیان، صداگذاری: مهرداد جلوخانی، آهنگساز: آریا عظیمی نژاد، جلوههای بصری: علی تصدیقی، دستیار دوم کارگردان: امیر نصیری، منشی صحنه: محمد گلفشان، تصویربردار پشت صحنه: علی حمد خدا، جانشین تولید: محمود اتحادی، عکاس: نادر فوقانی، مشاور رسانه ایی : مجتبی احمدی دستیار یک تدارکات: ابوالفضل لطفی، دستیار تدارکات: نیما فکوری، خدمات: امید داریمی، سینه موبیل: ایمان وردی احمدی، وحید بیگلری، حمل و نقل: آرش نوروزی، حمید رضا قریشی، رضا خالقی، فرزاد شعبانی مقدم.
اولین تصاویر بازیگران پایتخت 3 / ارسطو با گریمی متفاوت
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:n08:
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.