PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : راهنمای انتخاب نام برای دختر و پسر به همراه معنی و ریشه نام



V E S T A
10-03-2013, 00:30
نام یا اسم، واژه ای است برای هویت‌بخشی هر انسان که معمولا برای افراد مرد و زن متفاوت می باشد. نام را معمولا چند روز پس

از زاده شدن آدمی برمی‌گزینـند و هنگام گرفتن شناسنامه فرد، آن را ثبت می‌نمایند. نام در اینجا در کنار اصطلاح نام خانوادگی اسـت.

در این تاپیک نام های دختر و پسر به همراه معنی و ریشه نام قرار می گیرد.

V E S T A
10-03-2013, 00:30
نـــام پســر



نـــام دختـــر



« الف » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ص » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« الف » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ص » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ب » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ض » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ب » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ض » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« پ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ط » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« پ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ط » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ت » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ظ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ت » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ظ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ث » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ع » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ث » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ع » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ج » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« غ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ج » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« غ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« چ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ف » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« چ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ف » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ح » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ق » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ح » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ق » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« خ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ک » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« خ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ک » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« د » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« گ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« د » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« گ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ذ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ل » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ذ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ل » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ر » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« م » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ر » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« م » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ز » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ن » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ز » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ن » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ژ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« و » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ژ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« و » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« س » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ه » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« س » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ه » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ش » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ی » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ش » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ی » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

V E S T A
10-03-2013, 00:37
اسم پسر « الف »




نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



آبادیس
فارسی
نام یکی از پزشکان دوره هخامنشی


آبتین
اوستایی-پهلوی
روح کامل-انسان نیکو کار - از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی


ابراهیم
عبری
پدر جماعت بسیار یا پدر عالی مقام، نام یکی از پیامبران بزرگ ملقب به خلیل الله، نام سوره ای در قرآن کریم، نام پسران


آتیلا
فارسی
نام پادشاه قبیله هون که امپراطوری روم شرقی را شکست داد


آرام
فارسی
آهسته ساکت سنگینی و وقار مکان خلوت


اترک
فارسی
نام رود مرزی ایران در شرق که به دریای خزر می ریزد


آران
کردی
درای طبیعت گرم - همچنین اسم شهری قدیمی که قباد ان را بنا کرد


ارتان
فارسی
نام پسر ویشتاسب و برادر داریوش اول پادشاه هخامنشی


اردشیر
اوستایی-پهلوی
آن که حکومت مقدس دارد، شهریاری و پادشاهی مقدس، از شخصیتهای شاهنامه، نام مؤسس سلسله ساسانی، فرزند سا


اردلان
کردی
نام طایفه ای از ایلات کرد ایران


آرتا
فارسی
ارتا(به فتح الف) در اوستا به معنی مقدس


آرتام
فارسی
والی فریگه در زمان کوروش پادشاه هخامنشی


آرتان
فارسی
نام برادر داریوش پادشاه هخامنشی و پسر ویشتاسب


احمد
عربی
بسیار ستوده، یکی از نامهای پیامبر(ص)


احیا
عربی
زندگان، نامی برای شبهای نوزدهم، بیست و یکم، و بیست وسوم ماه رمضان، در اصل احیاء


اردشام
ارمنی
پسر ارتاسس دوم و برادر تیگران اول از سلسله اشکانیان ارمنستان


اردین
فارسی
راستین


ارژن
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام سالار مازندران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی


آرتین
فارسی
آرش،عاقل و زیرک، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان نامدار ایرانی در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی که در تیراندازی بسیار توانا بوده است


آرسان
فارسی
نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی


ارسام
فارسی
نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی


ارسلان
ترکی
شیر، نام پسر مسعودغزنوی


آرش
فارسی
عاقل و زیرک- از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان نامدار ایرانی در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی که در تیراندازی بسیار توانا بوده است


آرشام
فارسی
به معنی خرس و به معنی زور، دارای زور خرس پسر آریارمنه و پدر ویشتاسب از خاندان ‏هخامنشی


آرشان
فارسی
نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی


آرمان
فارسی
آرزو، از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار خسروپرویز پادشاه ساسانی


ارشام
فارسی
آرشامه


ارمیس
یونانی
هرمس


اسپندیار
فارسی
اسفندیار،آفریده مقدس، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی، فرزند گشتاسپ شاه ایران و کتایون دختر قیصر روم


آرمین
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام چهارمین پسر کیقباد - مرد همیشه پیروز


آرنا
فارسی
نام روستایی در نزدیکی نقده


آروین
فارسی
تجربه، آزمایش امتحان آزمون


آریا
فارسی
نژاد هندواروپائیان که در عهدی بسیار کهن با هم زندگی می کردند و بعدها به دو بخش بزرگ تقسیم شدند گروهی به هند و ایران آمدند و گروهی به اروپا رفتند.نام میهن عزیز ما ایران از این‎ ‎کلمه گرفته شده است


آرین
انگلیسی
آریایی نژاد - از نسل آریایی


آصف
عربی
تدبیر، مشاور خردمند، نام وزیر سلیمان(ع) ، عنوان وزیران ایرانی در دوران اسلامی


آوید
فارسی
مشتاق و خواهان


آدین
فارسی
آرایه هایی که با آن کوی و برزن را در نوروز یا هنگام ورود اشخاص بزرگ مزین می کنند


آیلا
عربی
نام پهلوانی ترک که شاهنامه به عنوان مبارز افراسیاب از او یاد شده است


اسد
عربی
شیر، نام برج پنجم از برجهای دوازده گانه، برابر با مرداد


اردشیر
اوستایی
آن که حکومت مقدس دارد، شهریاری و پادشاهی مقدس، از شخصیتهای شاهنامه، نام مؤسس سلسله ساسانی، فرزند ساسان


ارژن

از شخصیتهای شاهنامه، نام سالار مازندران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی


آژنگ
فارسی
چین و شکنی که بر پوست بدن و بخصوص پیشانی می افتد-خشم-موج کوتاهی که روی سطح آب ایجاد می شود


آرسام
فارسی
آرشام،خرس،زورمند، دارای زور خرس پسر آریارمنه و پدر ویشتاسب از خاندان ‏هخامنشی


آبدین
عربی
جاودانه ها ، جمع آبد


آرشا
فارسی
آردا ، مقدس


اسفندیار
اوستایی-پهلوی
آفریده مقدس، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی، فرزند گشتاسپ شاه ایران و کتایون دختر قیصر روم


اسکندر
یونانی
یاری کننده مرد، نام پادشاه معروف یونان بنا به روایت شاهنامه فرزند داراب پسر بهمن و ناهید دختر فیلقوس قیصر روم


آردا
فارسی
آرشا ، مقدس


آتین
اوستایی-پهلوی
در زبان زند و پازند جدید ، نو ، بوجود آمده


آماندا
ترکی
در امان تو، در پناه تو


اسماعیل
عبری
آن که خدا او را شنید، نام پسر ابراهیم(ع) و هاجر


اشکان
فارسی
منسوب به اشک


اصغر
عربی
کوچک تر


اصلان
عربی
شیر


افراسیاب
اوستایی-پهلوی
به هراس افکننده، از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه تورانی، پسر پشنگ و نبیره تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی


افشار
کردی
نام ناحیةایی در کردستان(نگارش کردی : هةوشار)


اکبر
عربی
بزرگ تر


الیا
عبری
الیاس، خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و در اسلام یکی از چهار پیامبر جاویدان


امید
فارسی
اشتیاق یا تمایل به روی دادن یا انجام امری همراه با آرزوی تحقق آن ، تکیه گاه، محل پناه


امیر
عربی
پادشاه، حاکم ، به صورت پیشوند در ابتدای بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند امیربانو، امیر پویا، و امیرحسین


امین
عربی
مورد اطمینان، درستکار ، لقب پیامبر(ص) ، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند محمد امین، امین عباس، و امین همایون


انوش
فارسی
بی مرگ، جاودان


انوشروان
فارسی
انوشیروان،دارای روان جاوید ، نام یکی از پادشاهان نامدار ساسانی ملقب به دادگر، پیامبر(ص) در زمان این پادشاه متولد شد


انوشیروان
فارسی
دارای روان جاوید ، نام یکی از پادشاهان نامدار ساسانی ملقب به دادگر، پیامبر(ص) در زمان این پادشاه متولد شد


اورند
فارسی
تخت پادشاهی، شکوه، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر لهراسپ شاه ایران و از نوادگان کی پیشتن پادشاه کیانی


اورنگ
فارسی
تخت پادشاهی، فر و زیبایی


اوستا
اوستایی-پهلوی
نام کتاب مقدس زرتشتیان


اولاد
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی در مازندران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی


اویس
عربی
گرگ کوچک، شخصی پارسا که از تابعین بوده است


اهورا
فارسی
در فرهنگ ایران باستان، خداوند


ایاز
ترکی
نام غلام محبوب سلطان محمود غزنوی


ایرج
فارسی
پهلوی از شخصیتهای شاهنامه، نام کوچکترین پسر فریدون پادشاه پیشدادی ایران


ایلا
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از فرماندهان سپاه افراسیاب تورانی


ایلیا
عبری
خدای خدایان - تغییر یافته نام الیاس یکی از چهار پیامبرجاویدان


ایمان
عربی
اعتقاد به وجود خداوند وحقیقت رسولان و دین ، یقین داشتن به درستی اندیشه یا امری


احتشام
عربی
شکوه و شوکت داشتن ، بزرگ شدن ، دارای خدم و حشم فراوان بودن

V E S T A
17-03-2013, 15:34
اسم دختر « الف »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



آبنوس

فارسی
درختی که چوب آن سیاه رنگ است و میوه ای بسیار شیرین و به شکل انگور دارد


آپام
فارسی
نام همسر داریوش اول پادشاه هخامنشی


آترا
فارسی
آذر- آتش - نام یکی از ماههای پاییز


آتنا
فرانسه
در اساطیر یونان، خدای اندیشه، هنر، دانش، و صنعت


آتنه
فرانسه
آتنا-در اساطیر یونان، خدای اندیشه، هنر، دانش، و صنعت


آدنا
فارسی
نام روستایی در نزدیکی چالوس


آذر
اوستایی-پهلوی
نام ماه نهم از سال شمسی، نام فرشته نگهبان آتش، نام روز نهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم


آذردخت
فارسی
دختر آتش


آذرگل
فارسی
گلی سرخ رنگ شبیه شقایق


آذرگون
فارسی
گلی است از دسته شقایق ها که رنگش زرد است و میانش مشکی است - به رنگ آتش


آرا
فارسی
مخفف آراینده آرایشگر-زیور زینت


آرزو
فارسی
میل و اشتیاق برای رسیدن به مراد یا مقصودی معمولاً مطلوب، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر سرو پادشاه یمن و همسر سلم پسر فریدون پادشاه پیشدادی


آریانا
فارسی
نامی که جغرافی دانان یونانی به قسمتی از ایران یعنی سرزمین آریایی ها داده بودند


آزاده
فارسی
عاری از صفات ناپسند اخلاقی،رها ، وارسته،از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر رومی بهرام گور پادشاه ساسانی


آزالیا
انگلیسی
گلی خوشبو که معمولاً به شکل قیف یا زنگوله است و به رنگهای سفید، صورتی، زرد، قرمز، و ارغوانی دیده می شود


آزیتا
فارسی
نام شاهزاده - ملکه و پرنسسز در ایران


آسا
فارسی
زیور مایه زیبایی و آرایش - وقار و ثبات و تمکین و آسودگی


آسادخت
فارسی
دختر زیبا،دختر آرام،دختر با وقار


آسو
کردی
شفق،هنگام طلوع خورشید،همچنین نام شرابی مست کننده که از قند سیاه درست می کنند،نام محلی در مسیرلار به لنگه


آسیمن
اوستایی-پهلوی
سیمین، نقره فام


آسیه
عربی
زن اندوهگین،ستون، نام همسر فرعون که موسی (ع) را از نیل گرفت و پنهانی از فرعون از او مراقبت کرد،نام کوهی در استان فارس


آطوسا
فارسی
آتوسا،نام دختر کورش کبیر، نام همسر داریوش هخامنشی ، این نام در تورات به عنوان "واستی" آمده است


آفاق
عربی
افقها،عالم آسمان،زمانه روزگار، نام همسر نظامی گنجوی


آلما
ترکی
سیب، کنایه از زیبایی


آلاله
فارسی
شقایق،گلی به رنگ زرد سفید یا قرمز که انواع گوناگون خودرو و زینتی دارد


آلیس
فرانسه
بانوی نجیب زاده ، دختر اصیل ، خانم با اصل و نسب


آمنه
عربی
نام مادر پیامبر(ص)،مونث آمن به معنای بانوی نترس،زن دلیر،خانم استوار


آمیتیس
فارسی
نام دختر خشایار پادشاه هخامنشی


آناهیتا
فارسی
ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا و بلند بالا توصیف شده است


آناهید
فارسی
آناهیتا،ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا و بلند بالا توصیف شده است


آوا
فارسی
صدایی که به آواز خوانده می شود یا از آلات موسیقی به گوش می رسد


آهو
فارسی
آهو،آهو به زیبایی چشم و خرامش در رفتار شهرت دارد


آیدا
ترکی
شاد، خوش


آیسا
فارسی,ترکی
آی( ترکی) + سا(فارسی) زیبا، مانند ماه


آیلا
ترکی
هاله دور ماه


آیلار
ترکی
زیبا رویان - خوبرویان - هاله دور ماه


آیناز
فارسی,ترکی
آی( ترکی) + ناز ( فارسی) موجب فخر و مباهات ماه


احترام
عربی
بزرگ داشتن


آرشین
فارسی
آرشین نام یکی از زنان دوره هخامنشی می باشد که به کاردانی مشهور بوده و هم به معنای دوست داشتنی نیز می باشد


آیدان
ترکی
مانند ماه ، بانوی زیبا رو ، دختری که چهره اش همچون ماه زیباست.


ارغوان
فارسی
گلی قرمزرنگ


ارکیده
فارسی
گلی با رنگهای درخشان که یک گل برگ آن از دو گل برگ دیگرش بزرگتر است


ارمغان
ترکی
رهاورد، سوغات، هدیه


اریکا
فارسی
نام روستایی در استان مازندران


اسرا
فارسی
در گویش سمنان اشک


اسما
عربی
نام نهادن - نامگذاری کردن- همچنین به عنوان جمع اسم هم به کار می رود، نام دختر ابومسلم خراسانی


اطلس
یونانی
پارچه ابریشمی، دیبا


اعظم
عربی
بزرگوارتر، بزرگ تر


افرا
فارسی
درختی که برگهای پنجه ای و میوه بالدار دارد


افروز
فارسی
ریشه افرختن


افسانه
فارسی
داستانی که بر اساس تخیل ساخته شده - زیبا


افسر
فارسی
کلاه پادشاهی، تاج


اکرم
عربی
بزرگوار، گرامی


المیرا
فارسی,ترکی
ال (ترکی) + میرا (فارسی)، ایل میرا فدایی ایل


النا
یونانی
نورانی


الناز
فارسی,ترکی
ال (ترکی) + ناز (فارسی)، ایل ناز موجب نازش ایل


الوا
فارسی
ستاره


الهام
عربی
فکری که به طور ناگهانی در ذهن پیدا می شود


الهه
عربی
در اعتقادات قدیم، نیمه خدایی که نماینده انواع خاص بوده و به صورت زنی تجسم می شده است


الیکا
فارسی
نام روستایی در مازندران


الینا
فارسی
نام روستایی در نزدیکی رودیار


انسیه
عربی
مونث انسی، مربوط به اِنس، انسانی


انوشا
فارسی
شادی و خوشحالی و شادمانی ، همچنینن ماندنی و جاودانه ، صورتی از نغوشا، پیرو مانی


انوشه
فارسی
جاودان، شادمان، خوشحال، از شخصیتهای شاهنامه، نام شاهزاده ای ساسانی در تیسفون و نام دختر نرسی،نام اولین کسی که به عنوان گردشگر 10 روز در فضا بود


انیس
عربی
همدم


انیسه
عربی
همدم


الیکا
فارسی
تغییر یافته الی کاک یا الیکک - آلبالوی جنگلی که در جنگلهای مازندران و حاشیه دریای خزر یافت می شود


الیسا
عربی,فارسی
دختری که مانند گل انار لطیف است + مرکب از الیس(عربی)به معنای گل انار و الف تانیث فارسی


افروغ
فارسی
تابش روشنی - شعاع آفتاب تابش ماه - نام یکی از شارحان اوستا که در اواخر عهد ساسانیان می زیسته است


الیسا
فارسی
دیدو ، دختر شاه صدر و بنیانگذار افسانه ای کارتاژ، کارتاژ از سرزمینهای شمالی آفریقاست که مهاجرانی از فنیقیه بنا نهادند


اطهر
عربی
پاکیزه ترین زن، پاکدامن ترین بانو

V E S T A
24-03-2013, 23:02
اسم پسر « ب »




نام


ریشه نام

معنی و شرح نام



بابک

اوستایی-پهلوی
استوار ، پدر کوچک ، پاپک، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی، پسر ساسان موبِد معبد آناهیتا و پدراردشیر بنیان گذار سلسله ساسانی، تخلص شاعرکرد «علی اصغر سریری»(نگارش کردی : بابةک)


باراد
فارسی
نام کسی که در زمان شاپور یکم پادشاه ساسانی زندگی کرده ونام او در کتیبه کعبه زرتشت امده است


باربد
فارسی
نام نوازنده نامدار دربار خسروپرویز پادشاه ساسانی


باشو
فارسی
در گویش خوزستان بچه ای که تقاضای ماندنش را از خداوند دارند


باقر
عربی
شکافنده ، لقب امام پنجم شیعیان، نام یکی از رهبران دوره انقلاب مشروطیت ایران که به سالار ملی ملقب گردید


بامداد
فارسی
صبح، نام پدر مزدک


بامشاد
فارسی
نام یکی از موسیقیدانان معروف در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی


بایا
فارسی
بایسته، ضروری


بایرام
ترکی
عید، جشن،ترکی شده پدرام


بتام
کردی
خوشمزه(نگارش کردی : بةتام)


بختیار
کردی
خوشبختی، کامرانی ، یکی از تیرةهای بزرگ کرد لرستان ، یکی از لهجةهای زبان کردی(نگارش کردی : بةختیاری)


برام
کردی
خوشبو(نگارش کردی : بةرام)


براهام
فارسی
نام مردی در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی


برداش
کردی
نتیجه(نگارش کردی : بةرداش)


بردیا
فارسی
نام دومین پسر کوروش پادشاه هخامنشی و برادر کمبوجیه


برزفر
فارسی,کردی
دارای قامتی با شکوه،بلند پرواز ، از سرداران کرد دوره ‏هخامنشی(نگارش کردی : بةرزةفڒ)


برزمند
فارسی
باشکوه ، نام یکی از فرمانداران ایرانی که براسکندر شورید


برزو
فارسی,کردی
بلند بالا ، کنایه ‏از عظمت ،نام پسر سهراب پسر رستم زال(نگارش کردی : بةرزو)


برسام
فارسی
آتش بزرگ مرکب از بر(مخفف ابر) + سام ( آتش) - نام یکی از سرداران یزگرد ساسانی


برنا
فارسی
جوان


بزرگ
فارسی,کردی
والا، برجستة، نام شاعری کرد (نگارش کردی : بوزۆرگ)


بسام
کردی
ترسناک ، نام روستایی ، نام سرداری در دوره ‏بهرام گور ساسانی (نگارش کردی : بةسام)


بستک
کردی
رختخواب ، نام یکی از بزرگان دورة سکایی(نگارش کردی : بةستةک)


بسطام
فارسی
نام دایی خسرو پرویز پادشاه ساسانی


بسیم
عربی
خوشحال، شادمان و خندان


بشیر
عربی
بشارت دهنده، مژده دهنده


بصیر
عربی
آگاه، بینا، از نامهای خداوند


بکتاش
ترکی
بزرگ ایل و طایفه ، نام یکی از پادشاهان خوارزمی


بگاش
فارسی
نام یکی از سرداران هخامنشی


بلاش
اوستایی-پهلوی
از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند کوچک یزگرد دوم پادشاه ساسانی و نوزدهمین پادشاه ساسانی، نیز نام چند تن از پادشاهان اشکانی


بلال
عربی
نام اولین مؤذن اسلام


بوزرجمهر
فارسی
بزرگمهر، بسیار مهربان، نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی


بهادر
ترکی
دلیر، شجاع


بهامد
فارسی
پیشامد خوب


بهاوند
فارسی
دارنده نیکی


بهبد
فارسی
مرکب از به (بهتر، خوبتر) + بد( پسوند اتصاف)


بهداد
فارسی
آفریده خوب


بهراد
فارسی
مرکب از به (خوب یا بهتر) + راد (بخشنده)


بهرام
فارسی,کردی
فتح و پیروزی ، نام ستاره مریخ ، نام روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران قدیم ، نام فرشته موکل بر مسافران و روز بهرام ، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرزندان گودرز گشواد که در دربار کاووس پادشاه ‏کیانی بود


بهرنگ
فارسی
مرکب از به (بهتر، خوبتر) + رنگ


بهروز
فارسی
خوشبخت، سعادتمند، از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار ایرانی در سپاه بهرام گور پادشاه ساسانی


بهزاد
فارسی
مرکب از به ( بهتر، خوب) + زاد ( زاده) ، نام نقاش و مینیاتوریست معروف در اوخر عهد تیموری و اوایل عهد صفوی، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از بزرگان درگاه انوشیروان پادشاه ساسانی، همچنین نام اسب ‏سیاوش


بهشاد
فارسی
مرکب از به ( بهتر یا خوب) + شاد


بهفر
فارسی
مرکب از به( بهتر، خوبتر) + فر ( شکوه، جلال)


بهلول
عربی
از عاقلان دیوانه نما در زمان هارون الرشید که هارون و خلفای دیگر از او تقاضای موعظه می کردند


بهمن
فارسی,کردی
نیک اندیش ، نام ماه یازدهم از سال شمسی ، نام فرشته نگهبان چهارپایان سودمند ، نام روز دوم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام ‏پسر اسفندیار پسر گشتاسپ پادشاه کیانی، تخلص شاعر کرد «فریدون بهمن»(نگارش کردی : بةهمةن)


بهنام
فارسی
دارای نام نیک


بیژن
فارسی
مجرد، تنها


بهبود
فارسی
پیشرفت تدریجی - حرکت رو به بهتر شدن


بهنود
سنسکریت,هندی
نام پادشاهان هند


بنيامين
عبری
نام پسر حضرت یعقوب و برادر حضرت یوسف ، پسر دست راست


بنجامین
عبری
بنیامین ، فرزند پسر دست راست ، نام فرزند حضرت یعقوب و برادر حضرت یوسف


بهتاش
فارسی
مرکب از کلمه فارسی به بعلاوه پسوند ترکی تاش ، شریک خوب ، صاحب اخلاق و رفتا رنیکو ، امیری که دارای اخلاق و رفتار خوب است

V E S T A
31-03-2013, 14:52
اسم دختر « ب »





نام


ریشه نام


معنی و شرح نام




بادام
فارسی
میوه ای کوچک و کشیده با دو پوسته یکی نرم و سبز و دیگری سخت و چوبی


بانو

فارسی
عنوانی احترام آمیز برای زنان، خانم، ملکه، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد، مانند ماه بانو، گل بانو


باوند
کردی
اصیل ، خانوادهایی معروف از کردها کةدر شمال ایران حکومتی پایه ‏نهادند(نگارش کردی : باوةند)


باران




بتول
عربی
پاکدامن، پارسا، لقب فاطمه (س) و مریم (ع)


بخت آفرید
فارسی
آفریده بخت و اقبال


بدن گل
فارسی
آن که بدنی لطیف و زیبا


بدری
عربی
منسوب به بدر، ماه تمام


برفی
فارسی
سفید و زیبا مانند برف


بلقیس
فارسی
ملکه شهر سبا که معاصر سلیمان بود و به دیدن او رفت


بنفشه
فارسی
گلی که در فصل بهار می روید و دارای رنگهای گوناگون است


بهار
فارسی,کردی
نام اولین فصل سال، پس از زمستان و پیش از تابستان ، شکوفه درختان خانواده مرکبات ، کنایه از لطافت و زیبایی ، نام شهری در کردستان ، مرکز کردستان در دوره ‏سلجوقی ، لقب شاعر و نویسنده ‏و محقق کرد «ملک الشعرای بهار» (نگارش کردی : بةهار)


بهاران
فارسی
هنگام بهار، موسم بهار


بهاردخت
فارسی
دختر بهار


بهاررخ
فارسی
آن که چهره ای زیبا و شاداب چون بهار دارد


بهارک
فارسی
مثل بهار، مانند بهار


بهارگل
فارسی
گلی که در بهار می روید


بهارناز
فارسی
موجب فخر و نازش بهار


بهاره
فارسی
منسوب به بهار، بهاری،متولد شده در بهار


بهارین
فارسی
منسوب به بهار، بهاری


بهتا
فارسی
مرکب از به (بهتر، خوبتر) + تا (یار، همتا)


بهجت
عربی
شادمانی


بهدخت
فارسی
مرکب از به (بهتر، خوبتر) + دخت (دختر)


بهدیس
فارسی
مانند به(به میوه ای خوش عطر و بو)


بهرامه
فارسی
ابریشم، بیدمشک


بهرخ
فارسی
آن که چهره ای خوب و زیبا دارد


بهروزه
فارسی
خوشبخت، سعادتمند، نام همسر شاه اسماعیل صفوی


بهشید
فارسی
مرکب از به (بهتر،خوبتر) + شید( روشنایی یا خورشید)


بهکامه
فارسی
مرکب از به( بهتر، خوبتر) + کامه ( آرزو)


بهناز
فارسی
مرکب از به (زیباتر، خوبتر) + ناز (کرشمه، غمزه)


بهنوش
فارسی
مرکب از به (بهتر یا خوب) + نوش(عسل)


بهی
فارسی
به (میوه)


بیتا
فارسی
بی همتا، بی نظیر


بی بی گل
فارسی,ترکی
بی بی(ترکی) + گل( فارسی)، بی بی عنوانی احترام آمیز برای زنان سالخورده


بی بی ماه
فارسی,ترکی
بی بی( ترکی) + ماه(فارسی) ، بی بی عنوانی احترام آمیز برای زنان سالخورده


بی بی ناز
فارسی,ترکی
بی بی( ترکی) + ناز(فارسی) ، بی بی عنوانی احترام آمیز برای زنان سالخورده


بی نظیر
فارسی,عربی
بی(فارسی) + نظیر(عربی) بی مانند، بی همتا


بیدخت
فارسی
نام ستاره زهره


بیدگل
فارسی
نام شهری از بخش آران شهرستان کاشان


بهاور
فارسی
گرانبها - پر ارزش - مرکب از بها(ارزش) + پسوند دارندگی


بنیتا
فارسی

دختر بی همتای من


بشرا
عربی
خبر خوب ، دختر خوش خبر ، بانوی خوش یمن


بهسا
فارسی
بانوی خوش چهره ، دختر زیبا رو


بهنواز
فارسی
مهربانترین فرد ، دختر مهربان ، مرکب از به و نواز که بترتیب به معنی بهترین و اسم فاعلی مرخم نوازنده به معنای نوازش کننده و مهربان است


بهامین
فارسی
به ضم ب ، فصل بهار ، بهار


بهرو

فارسی
خوبرو ، نیک منظر ، دختر زیبا ، خوش چهره

V E S T A
31-03-2013, 14:59
اسم پسر « پ »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



پارسا
فارسی

پرهیزکار، مؤمن


پاشا
فارسی
پادشاه در امپراطوری عثمانی ،عنوان مقامات لشکری و کشوری


پدرام
فارسی
سرسبز، خرم‌ ، شاد و خوش


پرویز
اوستایی-پهلوی
از شخصیتهای شاهنامه، نام خسرو دوم پادشاه ساسانی


پرهام
فارسی
برهان قاطع براهیم ابراهیم را معرب آن دانسته است


پریام
یونانی
در افسانه های قدیم یونان، آخرین پادشاه تروا که شهر وی به دست یونانیان افتاد


پژمان
فارسی
دلتنگ، غمگین


پساک
فارسی
نام پسر اردوان و برازنده داریوش یکم پادشاه هخامنشی


پشنگ
فارسی
نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام برادرزاده فریدون پادشاه پیشدادی و نیز پدر افراسیاب


پشین
فارسی
ازشخصیتهای شاهنامه، نام سومین پسر کیقباد (کی پشین) پادشاه کیانی


پوریا
فارسی
نام پهلوان ایرانی معروف به پوریای ولی، نام اصلی وی محمود خوارزمی و متخلص به قتالی بوده است


پولاد
فارسی
نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرماندهان دلاور ایرانی در زمان کیقباد


پویا
فارسی
آن که دارای حرکت و پیشروی است


پویان
فارسی
پویا، پوینده


پیام
فارسی
الهام، وحی


پیرداد
فارسی
داده پیر یا بچه ای که در پیری داده شده


پیروز
فارسی
فاتح، فرخنده ، خوشحال، شاد ، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از دلاوران ایرانی در زمان ساسانیان


پیروزان
فارسی
نام یکی از سرداران یزگرد پادشاه ساسانی


پیمان
فارسی
عهد، قرار

V E S T A
06-04-2013, 18:39
اسم دختر « پ »





نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


پاپوک

فارسی
نعنای دشتی با گل آذینی مانند سنبل در بخش خراسان


پاردیس
فارسی
پردیس


پارمیدا
فارسی,اوستایی-پهلوی
پارمیس، نام دختر بردیا ونوه کوروش پادشاه هخامنشی -پارمیدا تغییر یافته نام اوستایی پرومیثه یا پرومیزد و به معنی بانوی دانا دانشمند یا بانوی پرمهر است


پارمیس
فارسی
پرمیس، نام دختر بردیا ونوه کوروش پادشاه هخامنشی -پارمیدا تغییر یافته نام اوستایی پرومیثه یا پرومیزد و به معنی بانوی دانا دانشمند یا بانوی پرمهر است


پارمین
فارسی
نام همسر داریوش پادشاه هخامنشی


پاشنگ
فارسی
خوشه انگور


پاک آفرین
فارسی
آفریننده پاک


پاک رخ
فارسی
پاکیزه رو، زیبا رو


پاکدخت
فارسی
دختر پاک و عفیف


پالیز
فارسی
باغ


پامچال
فارسی
گلی زینتی به رنگهای سفید، صورتی، یا نارنجی


پانته آ
یونانی
نام همسر آبرداتاس که در زمان کوروش، پادشاه شوش بود


پانتی
فارسی
نام همسر آریاسب از سرداران کوروش پادشاه هخامنشی


پانیذ
فارسی
شکر، فانیذ


پردیس
فارسی
فردوس ، باغ، بستان


پرزاد
فارسی
پر + زاد( زاده)،مخفف پری زاده


پرستو
فارسی
پرنده ای سیاه و سفید با بالهای باریک که مهاجر است


پرزین
کردی
پرچینی از گلهای ریز به دور باغات


پرسون
فارسی
برهون هاله، خرمن ماه



پرسیا
فارسی
پرشیا


پرشاد
فارسی
نام خواهر داریوش دوم پادشاه هخامن


پرک
فارسی
ستاره سهیل، تاج


پرگام
فارسی
نام امپراطوری ای در زمان سلوکیان


پرگل
فارسی
(به فتح پ) هر یک از گلبرگهای گل


پرگون
فارسی
لطیف چون پر


پرمون
فارسی
زینت و آرایش


پرمیس
فارسی
پارمیس، نام دختر بردیا ونوه کوروش پادشاه هخامنشی -پارمیدا تغییر یافته نام اوستایی پرومیثه یا پرومیزد و به معنی بانوی دانا دانشمند یا بانوی پرمهر است


پرنا
فارسی
پرنیان


پرنیان
فارسی
پارچه ابریشمی دارای نقش و نگار


پرناز
فارسی
مرکب از پر + ناز( زیبا، قشنگ)


پرناک
فارسی
جوان، برنا


پرند
فارسی
پرن ، پارچه ابریشمی بدون نقش ونگار، حریر ساده


پرندخت
فارسی
دختر لطیف چون پرند


پرنیا
فارسی
فرنیا


پروانه
فارسی
حشره ای با بدن کشیده و باریک و بالهای پهن پوشیده از پولکهای رنگارنگ


پروش
فارسی
لطیف چون پر


پروین
فارسی
دسته ای از شش ستاره درخشان در صورت فلکی ثور، ثریا


پری
فارسی
در فرهنگ عوام، موجودی بسیار زیبا، نیکوکار، و نامرئی که گاه خود را نشان می دهد و با جمالش انسان را فریفته خود می کند


پری تاج
فارسی
پری(موجودی بسیار زیبا) + تاج ، سرآمد پریان


پری دخت
فارسی
دختر پری ، نام دختر پادشاه چین که سام پسر نریمان عاشق او شد و زال پدر رستم از او زاده شد


پری گل
فارسی
زیبا چون گل و پری


پریا
فارسی
زیبا چون پری


پریان
فارسی
پری ها


پریچه
فارسی
پری کوچک


پریچهر
فارسی
پریچهره


پریچهره
فارسی
آن که چهره ای زیبا چون پری دارد، زیبا رو


پریزاد
فارسی
زاده پری، زیبا ، نام همسر داریوش دوم پادشاه هخامنشی


پریسا
فارسی
زیبا چون پری


پریماه
فارسی
زیبا چون ماه و پری


پریفام
فارسی
زیبا چون پری


پریناز
فارسی
دارای ناز و کرشمه ای چون پری


پرینام
فارسی
دارای نامی زیبا


پرینوش
فارسی
دارای نامی زیبا


پریوش
فارسی
زیبا چون پری


پسته
فارسی
میوه ای کوچک و بیضی شکل که مغز آن خوراکی است ، در شعر، دهان معشوق


پگاه
فارسی
سپیده دم، صبح زود


پوپک
فارسی
پرنده ای که تاجی از پر بر سر دارد، هدهد


پوران
فارسی
پوران دخت


پوران دخت
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام ملکه ایران در دوران ساسانی و دختر خسرو پرویز پادشاه ساسانی


پونا
فارسی
در گویش سمنان پونه

V E S T A
13-04-2013, 16:48
اسم پسر « ت »





نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


تارخ
عبری
نام پدر ابراهیم(ع)


تباک
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی و فرمانروای جهرم در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی


تراب
عربی
خاک


تورج
اوستایی-پهلوی
نام پسر فریدون پادشاه پیشدادی


توس
فارسی
طوس، از شخصیتهای شاهنامه، نام شاهزاده و پهلوان ایرانی ملقب به زرینه کفش، فرزند نوذر پادشاه پیشدادی


توسن
ترکی
اسب سرکش


توما
یونانی
تؤام، همراه ، نام یکی از حواریون عیسی(ع)


تهم
فارسی

قوی، نیرومند


تهمتن
فارسی
دارنده تن نیرومند ، لقب رستم پهلوان شاهنامه


تیرداد
فارسی
نام چندتن از پادشاهان سلسله اشکانی


تیمور
ترکی
نام سردار پادشاه بزرگ مغول و مؤسس سلسله تیموریان

V E S T A
21-04-2013, 15:44
اسم دختر « ت »





نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


تابناک
فارسی
جذاب‎ ‎، روشن و درخشنده


تابیتا
عبری
آهو


تاتینا
فارسی
پرنده ای شکاری


تاج الزمان
عربی
آن که چون تاج در رأس زمان خود است


تاج الملوک
عربی
افسر پادشاهان، تاج شاهان، گیاهی گیاهی زینتی از خانواده آلاله با گلهای زیبای واژگون


تاج بانو
فارسی
ملکه، شاهزاده خانم


تاج خاتون
فارسی
ملکه، شاهزاده خانم


تاج بی بی
فارسی
ملکه، شاهزاده خانم


تارا
فارسی
ستاره


ترانه
فارسی
سخن معمولاً موزون که با موسیقی خوانده می شود، آواز


تارمیتا
آشوری
بنیان، اساس


تبسم
عربی
خنده بدون صدا، لبخند


ترگل
فارسی
گل تازه و شاداب


ترمه
فارسی
نوعی پارچه با نقشهای بته جقه یا اسلیمی


ترنج
فارسی
میوه ای از خانواده مرکبات که از مرکبات دیگر درشت تر است


ترنم
عربی
زمزمه کردن یک نغمه ، آواز، نغمه


تسنیم
عربی
نام چشمه ای در بهشت


تکتم
عربی
نام چاه زم زم - نام مادر امام رضا(ع) - اصرار در کتمان - پنهان کاری زیادی - بیشتر در امور مربوط به بانوان به کار برده می شود


تلکا
فارسی
در گویش مازندران گلابی وحشی جنگلی


تلناز
ترکی
موی قشنگ


تمنا
عربی
آرزو


توکا
فارسی
پرنده ای از خانواده گنجشک با منقاری باریک وتنی رنگارنگ


تناز
فارسی
نام مادر لهراسب پادشاه کیانی و دختر آرش


توسا
فارسی
توسکا،درختی بلند و جنگلی که در مناطق مرطوب و کنار آبها می روید


توتیا
هندی
جانوری دریایی با بدنی مدور که در بستر دریا زندگی می کند ، گردی که از آن به عنوان سرمه استفاده می کنند


توران
اوستایی-پهلوی
نام سرزمینی منسوب به تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی که بر آن سوی رود جیحون یعنی ماوراءالنهر واقع بوده و از طرف مشرق تا دریاچه آرال امتداد داشته است


توسکا
فارسی
توسا، درختی بلند و جنگلی که در مناطق مرطوب و کنار آبها می روید


تیسا
فارسی
در گویش مازندران خالص


تینا
آرامی
گِل ، هم ریشه با "طین" عربی است


تیناب
فارسی
آنچه در خواب دیده می شود، رؤیا


تانیا
کردی
دختر تنها


تیارا
لری,فارسی
تیه(در گویش لری به معنای چشم)آرا(آراینده )چشم آرا .زیبا


تايماز
ترکی
بی نظیر ، بی همتا


تلما
لاتین,انگلیسی
امید و آرزو


تیدا
اوستایی-پهلوی
دختر خورشید ، زاییده خورشید ، دهتر زیبارو ، مرکب از تی به معنای خورشید و دا به معنای زاییده


تمنا
عربی
آرزو ، خواستن چیزی همراه با تواضع و فروتنی ، دختری که وقارش همه را در مقابلش به فروتنی می کشاند


تیبا
فارسی
عشوه ، فریب ، بازیگوشی

V E S T A
28-04-2013, 15:33
اسم پسر « ث »




نام
ریشه نام

معنی و شرح نام


ثاقب

عربی
روشن، فروزان


ثامر
عربی
میوه دهنده، ثمردهنده

V E S T A
05-05-2013, 23:54
اسم دختر « ث »




نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


ثریا
عربی
پروین(ستاره)


ثمر
عربی
ثمره


ثمره

عربی
میوه ، حاصل، نتیجه


ثمین

عربی
گران بها، قیمتی


ثمینا
فارسی,عربی
ثمین(عربی) + ا(فارسی) گران بها، قی



ثنا
عربی
ستایش ، دعا ، شکر، سپاس


ثمینه
عربی
گرانبها ، قیمتی ، ارزشمند

V E S T A
14-05-2013, 15:45
اسم پسر « ج »





نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


جابر
عربی
تسکین دهنده، آرامش بخش، تسلی دهنده ، از نامهای حضرت حق ، نام شیمیدانی معروف و شاگرد امام جعفر صادق(ع)


جاسم
عربی
عامیانه قاسم


جاوید
فارسی
همیشگی، ابدی


جاهد
عربی

کوشا، ساعی


جبار
عربی
نام یکی از صورتهای فلکی به شکل مردی که با حمایل یا شمشیر ایستاده است و عصایی به دست راست دارد ، دارای سلطه و ق


جعفر
عربی
جوی بزرگ ، نام امام ششم شیعیان ، نام برادر علی(ع) ملقب به ذوالجناحین و معروف به جعفر طیار


جلال
عربی
عظمت، بزرگی، شکوه


جمال
عربی
زیبایی


جمشید
فارسی
جامشید،از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر تهمورث پادشاه پیشدادی و دارای فره ایزدی


جواد
عربی
بخشنده ، از نامهای خدواند ، لقب امام نهم شیعیان


جوانشیر
فارسی
نام پسر خسروپرویز پادشاه ساسانی


جویا
فارسی
جستجو کننده، جوینده


جهان
فارسی
کیهان، عالم، گیتی ، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند ملک جهان، جهان آفرین


جهانگیر
فارسی
فتح کننده جهان

V E S T A
20-05-2013, 22:35
اسم دختر « ج »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



جلوه
عربی
حالت دلپذیر در چیزی یا کسی، زیبایی ، نمایان شدن، آشکار کردن


جمیله
عربی

زیبا، زن زیبا


جوانه
فارسی
اندام نورس، فشرده، و قابل رشدی در گیاه که در انتهای شاخه، کنار دمبرگ وجود دارد، جوان


جواهر
عربی
جمع جوهر، هر یکی از سنگهای گران بها مانند یاقوت یا زمرد


جوهر
فارسی

گوهر


جیران
مغولی
آهو


جیلا

گیلکی
ژیلا ، ژاله تگرگ


جاسمین

فارسی
یاسمین ، یاسمن ، گلی زینتی با گلهای درشت و معطر به رنگهای سفید، زرد، و قرمز

V E S T A
28-05-2013, 20:19
اسم پسر « چ »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



چابک

فارسی
چالاک‎ ‎، زیبا و ظریف ، زیباروی


چاووش
ترکی
آن که پیشاپیش زائران حرکت می کند و اشعار مذهبی می خواند


چنگیز
مغولی
قوی، محکم ، نام پادشاه معروف مغول

V E S T A
03-06-2013, 21:04
اسم دختر « چ »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



چالی
فارسی
پرنده ای شبیه گنجشک اما بزرگ تر از آن


چامه
فارسی
شعر، شعری که با آواز خوانده می شود


چکامه
فارسی
شعر به ویژه قصیده


چکاوک

فارسی
پرنده ای خوش آواز و کمی بزرگ تر از گنجشک که تاج بر سر دارد


چمان

فارسی
آن که یا آنچه با ناز حرکت می کند، خرامان


چهرآرا
فارسی
آراینده چهره


چهرزاد
فارسی
لقب هما؛ دختر بهمن در شاهنامه


چیچک
ترکی
گل

V E S T A
11-06-2013, 14:34
اسم پسر « ح »








نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


حاتم
عربی
نام مردی بسیار سخاوتمند از قبیله طی


حافظ
عربی
نگهبان ، آن که تمام یا بخشی از قرآن را از حفظ کرده است ، لقب شاعر بزرگ قرن هشتم، خواجه شمس الدین محمد شیرازی


حامد
عربی
سپاسگزار


حامی
عربی
حمایت کننده، پشتیبان


حبیب
عربی
دوست، یار، معشوق


حجت
عربی
دلیل، برهان


حسام
عربی
شمشیر تیز و برنده


حسن
عربی
نیکو، زیبا


حسین
عربی
نیکو، خوب، مصغر حسن


حمزه
عربی
شیر، نام عموی پیامبر(ص)


حمید

عربی
ستوده ، از نامهای خداوند


حیدر
عربی
شیر، لقب علی(ع)


حشمت
عربی
نشانه شکوه و برزگی


حفیظ
عربی
حافظ نگهبان ، هوشمند و یادگیرنده

V E S T A
15-09-2013, 00:41
اسم دختر « ح »





نام
ریشه نام

معنی و شرح نام


حارثه
عربی
مؤنث حارث، کشاورز


حامده

عربی
مؤنث حامد، سپاسگزار


حانیه
عربی
مؤنث حانی، میش یا گاو وحشی


حبیبه
عربی
مؤنث حبیب، معشوقه


حدیث
عربی
سخنی که از پیامبر(ص) یا بزرگان دین نقل می کنند ، داستان، سرگذشت، سخن


حسنا
عربی
زن زیبا ، زیبا


حسنی
عربی
نیک، پسندیده


حکیمه
عربی
مؤنث حکیم ، دانا به علوم مختلف


حلیمه
عربی
مؤنث حلیم، بردبار، شکیبا،نام دایه پیامبر(ص)


حمراه
عربی
حوری لقا


حمیده
عربی
مؤنث حمید ستوده شده


حمیرا
عربی
زن سفیدپوست، لقب عایشه همسر پیامبر(ص)


حنا
عربی
گیاهی درختی که در مناطق گرمسیری می روید و گلهای سفید و معطر دارد


حنانه
عربی
بسیار ناله کننده


حنیفه
عربی
مؤنث حنیف، درست و پاک، راستین ، خداپرست


حوا
عربی
حیات ، نام همسر آدم(ع)


حور
عربی
زن زیبای بهشتی


حورا
عربی,فارسی
زن زیبای بهشتی


حوری
عربی,فارسی
حور(عربی) + ی(فارسی)، زن زیبای بهشتی، زن زیبا


حوریا
عربی,فارسی
حور(عربی) + ی(فارسی) + ا(فارسی) آن که چون حور زیباست


حوریه
عربی
زن بهشتی زیبا


حیفا
عربی
نام بندری در فلسطین


حسانه

عربی
بانوی زیبا روی – دختر نیکو


حلیه
عربی
زینت ، زیور ، مجازا خوش صورت ، خوش اندام


حلیا
عربی,فارسی
مرکب از حلی عربی و الف تانیث فارسی ، پیرایه ، زینت وزیور ، خوش آمدن در چشم


حسیبا

عربی,فارسی
مرکب از حسیب به معنای پاک نژاد و پاکزاد و الف نسبت ، دختر با اصل و نسب

V E S T A
16-09-2013, 00:19
اسم پسر « خ »





نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


خاقان

ترکی
لقب پادشاهان چین و ترک، پادشاه


خالد
عربی
پاینده، جاوید


خداداد

فارسی
عطا شده از سوی خداوند


خرداد
اوستایی-پهلوی
کمال،رسایی،نام ماه سوم از سال شمسی،نام فرشته نگهبان آب ، روز ششم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پنج تن بزرگان درگاه قباد پادشاه ساسانی


خسرو
فارسی
پادشاه ، نیکنام و دارای آوازه نیکی ، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله کیخسرو پادشاه کیانی و خسروپرویز پادشاه ساسانی


خشایار
فارسی
تغییر یافته خشایارش – مرکب از خشیه به معنای شاه و ارش به معنی مرد دلیر – شاه دلیر نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی


خضر
عربی
نام یکی از پیامبران که طبق روایات چون به آب حیات دست یافت و از آن نوشید، عمرجاویدان پیدا کرد


خلیل
عربی
دوست یکدل ، لقب ابراهیم(ع)

V E S T A
17-09-2013, 00:13
اسم دختر « خ »








نام

ریشه نام

معنی و شرح نام


خاتون
فارسی
لقب زنان اشرافی، لقب همسر خاقان چین که انوشیروان دختر او را به همسری برگزید ، به صورت پسوند همراه بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند نرگس خاتون


خاطره
عربی
اتفاقی که در گذشته افتاده و در ذهن شخص باقی مانده است ، یاد، یادبود


خانم
ترکی

کلمه خطاب به زنان و دختران ، زن بزرگ زاده و شریف، خاتون ، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند ماه خانم، خانم گل


خانم گل
فارسی,ترکی
خانم(ترکی) + گل(فارسی) خانمی که از زیبایی و لطافت چون گل است



خاور
فارسی
مشرق


خجسته
فارسی
مبارک، فرخنده، سعادتمند، خوشبخت


خدیجه
عربی
نام همسر پیامبر(ص)


خضرا
عربی
سبز، سبزه وار، چمن زار


خورشید
فارسی
کره سوزان، درخشان، و گازی ای که زمین و سایر سیاره های منظومه شمسی حول آن می گردند و نور، گرما، و انرژی منظومه شمسی از آن است ، آفتاب، از شخصیتهای شاهنامه


خزر
عربی
فتان – دختر که عشوه هایی زیرکانه می ریزد

V E S T A
18-09-2013, 16:15
اسم پسر « د »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



داتیس
فارسی
نام یکی از سرداران داریوش پادشاه هخامنشی


دادار
فارسی
خالق، عادل، دادگر


دادبرزین
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام گور پادشاه ساسانی



دادفر
فارسی
مرکب از داد( عدل) + فر( شکوه، جلال)


دادمهر
فارسی
داده خورشید ، نام یکی از پادشاهان طبرستان که هم زمان با بنی امیه بوده است


دارا
فارسی
صورت دیگری از داراب و داریوش ، نام پادشاه کیانی در شاهنامه و منظومه نظامی


داراب
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر بهمن پادشاه کیانی و همای چهرزاد


داریوش
فارسی
مرکب از دارا + وهو( نیکی ) : دارنده نیکی – نام چندتن از پادشاهان هخامنشی


دامور
فارسی
آواز نرم و لطیف


دامون
فارسی
در گویش مازندران دامنه جنگل


دانا
فارسی
عاقل، خردمند


دانیال
عبری
خدا حاکم من است‌، نام یکی از چهار پیامبر مذکور در عهد عتیق


داود
عبری
داوود


داوود
عبری
محبوب ، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل که به سبب صدای خوب و نواختن بربط شهرت دارد


دایان

ترکی
سرافرازی

V E S T A
21-09-2013, 16:21
اسم دختر « د »




نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



دالیا

فارسی
نام گلی است


دردانه

فارسی,عربی
در(عربی) + دانه(فارسی) بسیار محبوب و عزیز


درسا
فارسی,عربی
در(عربی) + سا(فارسی) مانند در، مانند مروارید


درنا
ترکی
پرنده ای بزرگ و وحشی با پاهای بلند و گردن دراز شبیه لک لک که به صورت گروهی پرواز می کند، نام یکی از صورتهای فلکی


دریا
فارسی
توده بسیار بزرگی از آب شور که بخش وسیعی از زمین را در بر گرفته و کوچکتر از اقیانوس است


دل آرا
فارسی
موجب آرامش و شادی دیگران ، محبوب، معشوق، از شخصیتهای شاهنامه، نام مادر روشنک همسر داراب ‏در زمان اسکندر مقدونی


دل آرام
فارسی
موجب آرامش و آسایش خاطر، محبوب، معشوق


دل آسا
فارسی
موجب تسکین و آسایش دل


دل آرام
فارسی
موجب آرامش و آسایش خاطر، محبوب، معشوق


دل افروز

فارسی
موجب شادی و خوشی دل ، شاد وخرم ، محبوب و معشوق، از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی


دل انگیز

فارسی
پسندیده، خوب و زیبا


دلارا
فارسی
دل آرا


دلارام
فارسی
دل آرام


دلکش
فارسی
جذاب، خوب، و زیبا، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی


دیانا
یونانی
در اساطیر رومی الهه ماه، جنگلها، حیوانات، و زنان هنگام وضع حمل، دیانا در معبدش در رم به عنوان الهه باکره مورد احترام بود، او مطابق آرتمیس در اساطیر یونانی است


دایانا
فارسی
زیبا و گرانمایه مانند زر سرخ ، همچنین نام دیگر آناهیتا الهه آب

V E S T A
22-09-2013, 21:53
اسم پسر « ذ »




نام
ریشه نام

معنی و شرح نام


ذبیح

عربی
قربانی ( معمولا در راه خدا)

V E S T A
24-09-2013, 18:54
اسم دختر « ذ »




نام
ریشه نام

معنی و شرح نام


...

...

در حال ویرایش ...

V E S T A
24-09-2013, 18:55
اسم پسر « ر »




نام


ریشه نام


معنی و شرح نام




راتین
فارسی
رادترین ، نام یکی از سرداران اردشیر دوم پادشاه ساسانی


راد
فارسی
جوانمرد ، بخشنده، سخاوتمند ، خردمند، دانا


رادمان
فارسی
دارمان،از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی


رادمهر
فارسی
مرکب از راد( بخشنده) + مهر( خورشید) ، نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی


رادین
فارسی
بخشنده، جوانمرد


راشا
فارسی
راه عبور


راشد
عربی
آن که در راه راست است، دیندار، نام یکی از خلفای عباسی


راشن
عربی
آرامنده، ثابت


رام
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام چوبین


راما
سنسکریت
یکی از تجلیات وشنو در اساطیر هندی


رامبد
فارسی
نگهبان و پاسدار آرامش


رامین
فارسی
عاشق ویس در منظومه ویس و رامین


رایکا
گیلکی
محبوب و معشوق


رجب
عربی
امیدواری، امید


رحمان
عربی
مهربان، بخشاینده ، از نامهای خداوند


رحمت
عربی
مهربانی، رحم ، مهربانی و عفو مخصوص خداوند


رحیم
عربی
مهربان، از نامهای خداوند


رسام
عربی
رسم کننده، نقاش


رستم
فارسی
در زبان قدیم ایرانی مرکب از رس( بالش، نمو) + تهم (دلیر، پهلوان) ، نام پهلوان شاهنامه


رسول
عربی
پیغمبر، قاصد، پیک


رشید
عربی
پیغمبر، قاصد، پیک


رضا
عربی
خشنودی، رضایت ، خشنود، راضی، نام امام هشتم شیعیان


روزبه
فارسی
بهروز، خوشبخت ، از شخصیتهای شاهنامه، نام موبد بهرام گور پادشاه ساسانی، نام اصلی سلمان فارسی از یاران معروف پیامبر(ص) ، نام اصلی ابن مقفع دانشمند معروف ایرانی قرن دوم


رهام
فارسی

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گودرز پهلوان ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی


روهان
فارسی
نیک سیرت و پارسا – زاهدان دین زرتشت را گویند-مرکب از روه به معنای سیرت نیک + پسوند نسبت


رایان
فارسی
اندیشمند – فکر کننده – مرکب از راه(فکر و اندیشه) + پسوند فاعلی


رادان
فارسی
مرکب از راد به معنی جوانمرد و پسوند نسبت ، انکه منسوب به جوانمردی است ، همچنین یکی از توابع اصفهان

V E S T A
27-09-2013, 00:17
اسم دختر « ر »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



رؤیا
عربی
رویا، مجموعه ای از تصاویر، افکار، و احساسات که در حالت خواب بطور غیرارادی از ذهن می گذرد ، آنچه واقعیت ندارد و فقط در عالم خیال می یابد



رابعه
عربی
نام دختر اسماعیل بصری از زنان عارف و بسطار مشهور در قرن دوم که از او حکایتها و سخنان زیادی نقل شده است


راتا
فارسی
نام فرشته ای است


راحل
عربی
مهاجر


راحله
عربی
مؤنث راحل


راحیل
عبری
گوسفند ، نام همسر یعقوب(ع) و مادر یوسف(ع


راددخت
فارسی
دختر بخشنده یا خردمند


راشل
فرانسه
راحیل


راضیه
عربی
خشنود، خرسند


رافع
عربی
بالا برنده، اوج دهنده


رافعه
عربی
مؤنث رافع بالا برنده، اوج دهنده


رامک
فارسی
رام، اهلی


رامونا
فارسی
لاتین نگهبان عاقل


رامینا
آشوری
بالا


ربابه
عربی
نام سازی است


ربیعه
عربی
مرغزار، نام خواهر صلاح الدین ایوبی


رحیمه
عربی
مؤنث رحیم، مهربان


رخسار
فارسی
چهره، صورت، گونه


رخساره
فارسی
چهره، صورت، گونه


رز
فرانسه
گلی از خانواده گل سرخ دارای گلهایی به رنگهای مختلف


رزا
لاتین
نام لاتین گل رز


رزان
فارسی
به فتح ر،نعت فاعلی از رزیدن به معنای رنگ کردن، همچنین جمع رز است اما غالباً به عنوان مفرد بکار می رود به معنای درخت انگور،تاکستان


رزیتا
فرانسه
گل رز کوچک


رعنا
عربی
زیبا، دلفریب ، بلند و کشیده ، گلی که از درون سرخ و از بیرون زرد باشد


رقیه
عربی
سحر و افسون – نام یکی از چهار دختر پیامبر(ص) از خدیجه


رکسانا
یونانی
روشنک،رکسانه،از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر داراب و همسر اسکندر مقدونی


رودابه
فارسی
مرکب از رود( فرزند) + آبه( روشنی)، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر سیندخت و مهراب کابلی، همسر زال زر و مادر رستم پهلوان شاهنامه


روزیتا
فرانسه
رزیتا – گل رز کوچک


روژا
کردی
ستاره


روژان
کردی
روزها، روزان


روژین
کردی
مانند روز، روشن


روشا
فارسی
روشن


روشنک
یونانی
از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر داراب و همسر اسکندر مقدونی


روناک
کردی
روشن


رویا
فارسی
روینده


رها
فارسی
نجات یافته، آزاد


ریتا
یونانی
مروارید


ریجینا
لاتین
با شکوه، ملکه وار


ریحان
عربی
گیاهی علفی، کاشتنی، و معطر از خانواده نعناع، هر گیاه خوشبو


ریحانه
عربی
ریحان


ریکا
فارسی
محبوب، معشوق


رژان

کردی
روژان – روزها ایام


رمانه
عربی
دختری که مانند گل انار نرم و لطیف است


روجا
فارسی
ستاره صبح-آخرین ستاره ای که از آسمان می رود

V E S T A
28-09-2013, 16:03
اسم پسر « ز »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



زال
فارسی

پیر و سفید مو ، از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند سام نریمان و پدر رستم پهلوان شاهنامه



زعیم
عربی
پیشوا، رهبر


زکریا
عبری
آن که خداوند او را ذکر می کند، نام یکی از آخرین پیامبران عهد قدیم ، نام دانشمند و شیمیدان بزرگ ایرانی که کاشف الکل است، زکریای رازی


زهیر
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی

V E S T A
29-09-2013, 13:05
اسم دختر « ز »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



زاکیه
عربی
نیکو، پاکیزه


زرتا
فارسی
همتای زر، درخشان و زیبا چون طلا


زرگل
فارسی
زرین گل


زرین
فارسی
از جنس زر، به رنگ زر، طلایی


زرین تاج
فارسی
زرین ( فارسی) + تاج( معرب) آن که تاجی از طلا بر سر دارد


زرین دخت
فارسی
مرکب از زرین ( طلایی یا از جنس زر) + دخت( دختر)


زرینه
فارسی
نام رودی که از کوههای کردستان سرچشمه می گیرد وبه دریاچه ارومیه می ریزد


زکیه
فارسی
مؤنث زکی، پاک، طاهر، پارسا


زلیخا
عربی
نام همسر عزیز مصر


زهرا
عربی
روشن، درخشان ، نام دختر پیامبر(ص)


زهره
عربی
نام سیاره ای در منظومه شمسی که از درخشنده ترین اجرام اسمانی است و نماد نوازندگی و خنیاگری است


زیبا

فارسی
آن که یا آنچه دیدنش چشم نواز و خوشایند است ، دلنشین، مطبوع


زیبنده

فارسی
شایسته، سزاوار ، زیبا، آراسته


زینب
عربی
نام دختر علی (ع) و خواهر حسین(ع)


زینت
عربی
آنچه برای آرایش و زیبا کردن به کار می رود


زیور
فارسی
زینت، پیرایه


زیوا
اوستایی-پهلوی
زیبا

V E S T A
30-09-2013, 20:44
اسم پسر « ژ »




نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



ژافه
فارسی
نام یکی از پسران نوح


ژاو

فارسی
خالص و چکیده هر چیز


ژم
فارسی
نام پسر قباد برادر انوشیروان پادشاه ساسانی


ژیگس
فارسی
نام پدر میرسوس سردار پارسی در زمان داریوش پادشاه هخامنشی


ژابیز

کردی
اشک آتش

V E S T A
02-10-2013, 12:56
اسم دختر « ژ »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



ژاله
فارسی
شبنم ، قطره باران


ژامک
فارسی
از نامهای باستانی، آینه


ژانیا
فارسی
از نامهای باستانی


ژاوا
فارسی
جاوه نام قسمتی از اقیانوس هند میان جزیره جاوه و سوماترا و برنئو


ژاییژ

فارسی
شراره آتش


ژیلا
فارسی
ژاله تگرگ


ژینوس

فرانسه
باهوش، نابغه، ژینا

V E S T A
03-10-2013, 17:36
اسم پسر « س »





نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


ساتیار
فارسی
نام یکی از سرداران داریوش


ساجد
عربی
سجده کننده


سارنگ
فارسی
نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی


ساسان
فارسی
تنها و گوشه نشین – درویش – نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه، از جمله نام جد اردشیر مؤسس سلسله ساسانیان


ساشا
یونانی
این نام در زبانهای روسی و فرانسه و انگلیسی نیز بکاربرده می‌شود و به معنای مدافع و محافظ مردان است.


سالار
فارسی
بزرگ، مهتر ، سردار سپاه، فرمانده سپاه ، حاکم، شاه


سام
فارسی
آتش ، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی پسر نریمان و پدر زال و جهان پهلوان شاهنامه در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی


سامان
فارسی
سرزمین، ناحیه ، ترتیب و روش کاری، نظام، صبر، آرام و قرار، نام مؤسس سلسله سامانیان


سامی
عربی
عالی، بلندمرتبه


سامیا
فارسی
نام ماه یازدهم از سال ایرانیان در زمان هخامنشیان


سبحان
عربی
پاک و منزه ، از نامهای خداوند


سپند
فارسی
اسپند دانه سیاه و خوشبویی که برای دفع چشم زخم در آتش می ریزند


سپهر
فارسی
آسمان


ستار
عربی
پوشننده ، از نامهای خداوند ، نام یکی از رهبران دوره انقلاب مشروطیت که به سردار ملی ملقب گردید


سجاد
عربی
بسیار سجد کننده ، لقب امام چهارم شیعیان


سعید
عربی
خجسته، مبارک، خوشبخت، سعادتمند


سلمان
عربی
نام یکی از صحابه پیامبر(ص) که از اهالی فارس (شهر آباده) بوده و جهت دیدن آخرین رسول خدا به مکه مهاجرت کرد


سلیم
عربی
دارای قدرت داوری و تشخیص درست ، سالم ، نام چندتن از پادشاهان عثمانی


سهراب
فارسی
گلگون، شاداب ، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر رستم پهلوان شاهنامه و تهمینه


سهند
فارسی
نام کوهی آتشفشانی در آذربایجان


سهیل
عربی
روشنترین ستاره صورت فلکی سفینه


سیامک
فارسی
آن که موهایش سیاه است، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر کیومرث پادشاه پیشدادی


سیاوش
فارسی

دارنده اسب سیاه ، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر کیکاووس پادشاه ایران و پدر کیخسرو پادشاه کیانی


سیروس
فرانسه
شکل فرانسوی کوروش،کوروش


سینا

فارسی,عبری
صفت مشبه از سنبیدن، سوراخ کننده،نام شبه جزیره ای کوهستانی در شمال شرقی مصر که حضرت موسی(ع) به پیامبری برگزیده شد و الواح دهگانه را خداوند به او نازل کرد، نام جد ابن سینا پزشک و دانشمند نامدار ایرانی

V E S T A
05-10-2013, 14:20
اسم دختر « س »




نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


ساتیا
فارسی
از نامهای باستانی


ساجده
عربی
مؤنث ساجد، سجده کننده


ساعده
عربی
مؤنث ساعد ، کمک کننده، مددکار


سالمه
عربی
مؤنث سالم، فاقد بیماری، بدون عیب یا خرابی


سامره
عربی
مؤنث سامر، نام شهری در عراق که مرقد امام دهم و یازدهم در آن واقع شده است


سامیرا
عربی
سمیرا -زن بزرگوار – نام عمه شیرین در داستان خسرو و شیرین ترجمه عربی مهین بانو است- وسیله ای که با آن حجامت می کنند – نام محلی در نزدیکی مکه


ساتین
فارسی
محبوب و دوست داشتنی


سارا
عبری
شاهزاده خانم ،نام همسر ابراهیم(ع) و مادر اسحاق(ع)


سارینا
فارسی
خالص،پاک


سایه
فارسی
تاریکی ای که به سبب جلوگیری از تابش مستقیم نور در جایی ایجاد می شود ، تصویری از کسی یا چیزی که هنگام واقع شدن او یا آن در برابر نور ایجاد می شود ، حمایت، پناه


سپیده
فارسی
روشنی کم رنگ آسمان قبل از طلوع افتاب


سانیا
فارسی
در گویش مازندران سایه روشن جنگل


ستاره
فارسی
هر یک از اجسام نورانی آسمان که شبها از زمین به صورت نقطه های نورانی دیده می شوند ، بخت، اقبال ، نام مادر ابوعلی سینا دانشمند نامدار ایرانی


ساغر
ترکی
جام شراب


سالومه
عبری
صلح و آرامش،صفا و دوستی ، نام خواهر مریم عذرا و خاله حضرت عیسی(ع) همچنین نام ملکه یهود و دختر هرود فلیپ


سامیه
عربی
مؤنث سامی – زن بلند قد- کسی که عازم شکار است


سحر
عربی
زمان قبل از سپیده دم ، صبح


ساناز
ترکی
نوعی گل ، نادر، کمیاب


ستایش
فارسی
سپاس حمد خداوند، ستودن، تعریف، تمجید شدن


سحرناز
فارسی,عربی
سحر(عربی) + ناز(فارسی) مرکب از سحر( زمان قبل از سپیده دم) + ناز( زیبا)


سرگل
فارسی
اولین گل ، بهترین از هر چیز


سروناز
فارسی
درختی بلند و زینتی، معشوق خوش قد و قامت


سعیده
عربی
مؤنث سعید ،خجسته، مبارک، خوشبخت، سعادتمند


سکینه
عربی
آرامش، آهستگی، نام دختر امام حسین(ع)


سلاله
عربی
فرزند، نسل


سلما
عربی
نام زنان عرب


سلیمه
عربی
مؤنث سلیم، دارای قدرت داوری و تشخیص درست ، سالم


سما
عربی
آسمان


سمانه
عربی
سُمانی بلدرچین


سمن
فارسی
رازقی، یاسمن


سمیرا
عربی
هم صحبت شبانه، دختر گندوم گون


سودابه
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام شاه هاماوران و همسر کیکاووس پادشاه کیانی


سوری
فارسی
گل سرخ


سوزان
فارسی
سوزاننده


سوسن
فارسی
گلی درشت و خوشه ای به رنگها و شکلهای مختلف


سهیلا
عربی
نرم و ملایم


سیما
عربی
چهره، صورت


سیمین
فارسی
ساخته شده از نقره، نقره ای


سها
عربی

نام کوچکترین ستاره ی دب اصغر که در قدیم چشم پزشکان از آن برای آزمون صحت بینایی استفاده می کرددند


سوها
فارسی
نام فرشته و اله زیبایی در افسانه های قدیمی

V E S T A
06-10-2013, 16:27
اسم پسر « ش »



نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


شاپور
فارسی
شاه پور، پسر شاه، شاهزاده، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری گرانمایه و بارسالار فریدون پادشاه پیشدادی، همچنین نام چندتن از پادشاهان و پهلوانان ایرانی در شاهنامه


شاهد
عربی
زیبارو، محبوب، معشوق


شاهرخ
فارسی
آن که چهره ای با هیبت و شکوه چون شاه دارد ، نام پسر امیرتیمور پادشاه تیموری


شاهین
فارسی
پرنده شکاری


شایان
فارسی
سزاوار، شایسته، ممکن، مقدور


شهبال
فارسی
بزرگترین پر پرنده


شهباز
فارسی
شاه باز نوعی باز سفید رنگ و شکاری


شهراد
فارسی
شاه بخشنده


شهرام
فارسی

شاه شاد و خوشحال


شهروز
فارسی
شاه روزگار یا داری بخت و روز شاه، نام سازی، نام شهری که خسروپرویز پادشاه ساسانی بنا کرد


شهریار
فارسی
پادشاه، شاه، فرمانروا، حاکم، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از چهار پسر شیرین و خسروپرویز پادشاه ساسانی


شهیاد
فارسی
مرکب از شه ( شاد) + یاد( خاطره)



شیرزاد

فارسی
زاده شیر، شجاع، طبق بعضی از نسخه های شاهنامه نام جارچی انوشیروان پادشاه ساسانی

V E S T A
08-10-2013, 12:53
اسم دختر « ش »




نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


شاپرک
فارسی
نوعی پروانه بزرگ که معمولاً شب پرواز می کند


شاپری
فارسی
شاه پری


شادی
فارسی
خوشحال، شادمانی


شایسته
فارسی
سزاوار، لایق و درخور


شبنم
فارسی
قطره ای که شب روی برگ گل و گیاه می نشیند، ژاله


شراره
عربی
درخشش، روشنی، جرقه


شریفه
عربی
مؤنث شریف ، ارزشمند، عالی، سید، ارجمند


شقایق
فارسی
گلی سرخ رنگ با چهار گلبرگ که در قاعده گلبرکگهایش لکه سیاهی هست


شکوفه
فارسی
گل درخشان میوه دار


شکوه
فارسی
شأن، حشمت، بزرگی، هیبت، وقار


شکیبا
فارسی
صبور و بردبار


شمسی
عربی,فارسی
شمس(عربی) + ی ( فارسی) مرکب از شمس( خورشید) + یای نسبت فارسی


شمشاد
فارسی
درختی همیشه سبز، شخص خوش قد و قامت


شهیره
عربی
بانوی مشهور ، دختر نامدار


شمیم
عربی
بوی خوش


شهرزاد
فارسی
زاده شهر، نام دختری زیبا که داستانهای هزار و یک شب از زبان او نقل شده است


شهرناز
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر جمشید پادشاه پیشدادی و مادر سلم و تور فرزندان فریدون پادشاه پیشدادی


شهره
عربی
مشهور، نامدار و نامور


شهلا
عربی
دارای رنگ سیاه چون رنگ چشم میش، رنگ میشی، زیبا و فریبنده(چشم)، نوعی نرگس که حلقه وسط آن سرخ یا بنفش است


شهناز
فارسی
موجب فخر و نازش شاه، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی،نام خواهر جمشید پادشاه پیشدادی


شهین
فارسی
مرکب از شه( شاه) + ین( پسوند نسبت)


شیدا
آرامی
عاشق، شیفته، دلداده


شیرین
فارسی
مطبوع، دلنشین، زیبا، عزیز، گرامی، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی


شیلا
هندی
از نامهای متداول هندی


شیما

عربی
زنی که روی چانه اش خال دارد ، زن زیبای عرب، نام دختر حلیمه سعدیه دایه پیامبر(ص)


شیوا
فارسی
فصیح، بلیغ


شهزاد

فارسی
شاهزاده ، فرزند شاه یا از نسل شاه ، عنوانی برای امام زاده ها

V E S T A
12-10-2013, 10:52
اسم پسر « ص »






نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



صابر
عربی
صبور، شکیبا، از نامهای خداوند، نام شاعر نامدار قرن ششم، ادیب صابر


صادق
عربی

راستگو،راست و درست، راستین،نام امام امام ششم شیعیان


صارم
عربی
شمشیر تیز، قطع کننده، برنده، مرد دلیر، دلاور


صالح
عربی
شایسته و درستکار، نیک، خوب، دارای اعتقاد و عمل درست دینی، نام پیامبر قوم ثمود


صدرا
عربی,فارسی

مرکب از صدر (عربی به معنای بالا) + الف فاعلی (فارسی) – بالا برنده،ارج دهنده،نام حکیم محمدبن ابراهیم بن یحیی شیرازی معروف به ملاصدرا


صفا
عربی
رویگر، نام سلسله ای در ایران که سر سلسله آن یعقوب پسر لیث است


صفدر
عربی,فارسی
صف(عربی) + در(فارسی) ، مردجنگی، دلاور، صف شکن، از القاب علی(ع


صفر

عربی
نام ماه دوم از سال قمری، نام کوهی در نزدیکی مدینه

V E S T A
13-10-2013, 21:15
اسم دختر « ص »




نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


صبا
عربی
نسیم ملایمی که از طرف شمال شرق می وزد، پیام رسان میان عاشق و معشوق، نام یکی از شعب بیست و چهارگانه موسیقی قدیم، نام موسیقیدان معروف موسیقی قدیم، نام موسیقیدان معروف ایران


صحرا
عربی
بیابان ، میدان جنگ ، دشت هموار


صدف
عربی
نوعی جانور نرم تن که قدما اعتقاد داشتند اگر قطره باران در آن جا بگیرد به مروارید تبدیل می شود ، نام سه ستاره به شکل مثلث


صدیقه
عربی

مؤنث صدیق، بسیار راستگو و درستکار، لقب عایشه همسر پیمابر(ص) و لقب مریم(ع)


صغری
عربی
مؤنث اصغر، زن کوچک تر و هر شیء مؤنث که کوچک باشد


صنم
عربی
بت، معشوق، دلبر


صفورا
عبری
مصرف کننده اندوخته ها-خالی کننده ظروف- نام همسر حضرت موسی و دختر حضرات شعیب

V E S T A
14-10-2013, 15:57
اسم پسر « ض »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



ضحاک
عربی
در عربی بسیار خنده کننده ، از شخصیتهای ستمگر شاهنامه، ایرانیان از گذاشتن این نام روی پسران پرهیز می کنند


ضیا
عربی
نور، روشنی

V E S T A
16-10-2013, 02:33
اسم دختر « ض »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



ضحی

عربی
صبح – چاشتگاه زمانی از صبح که تازه آفتاب در آمده است

V E S T A
18-10-2013, 12:38
اسم پسر « ط »






نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



طالب
عربی
خواستار، خواهان ، سالک


طاها
عربی
نام سوره ای در قران کریم ، از القاب امام زمان (عج)


طاهر
عربی
پاکیزه ، بی گناه، معصوم، نام یکی از پسران پیامبرص)


طغرل
ترکی
پرنده شکاری از خانواده باز



طوس

فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام شاهزاده و پهلوان ایرانی ملقب به زرینه کفش، فرزند نوذر پادشاه پیشدادی


طهماسپ
فارسی
دارنده اسب نیرومند، از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه پیشدادی ایران، پدر “زو” و جانشین نوذر پادشاه پیشدادی


طهمورث
فارسی
از شخصیتهای نام پسر هوشنگ پادشاه پیشدادی


طیب
عربی
پاک، مطهر، پاکیزه

V E S T A
19-10-2013, 11:03
اسم دختر « ط »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



طاووس
یونانی
طاوس،معرب از یونانی ، پرنده ای با پرهای رنگارنگ، نام یکی از صورتهای فلکی نیم کره جنوبی، نام همسر فتحعلی شاه قاجار


طاهره
عربی
مؤنث طاهر، زن پاک و مبرا از عیب، لقب فاطمه زهراع) و لقب خدیجه همسر پیامبر(ص)


طناز
عربی
بسیار زیبا، دلنشین و فریبنده


طنین

عربی
انعکاس صوت، پژواک، خوش آهنگی


طوبی
عربی
نام درختی در بهشت


طوطیا

هندی
معرب از هندی، توتیا


طیبه
عربی
مؤنث طیب، پاک، مطهر، پاکیزه



طهورا

عربی
پاکیزه – پاک کننده

V E S T A
21-10-2013, 00:48
اسم پسر « ظ »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



ظفر
عربی
پیروزی، نصرت


ظهیر

عربی
پشتیبان، یاور، ظهیرالدین

V E S T A
23-10-2013, 16:06
اسم دختر « ظ »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



ظریفه

عربی
مؤنث ظریف، دارای اجزا یا ساختار نازک و باریک همراه با ظرافت و تناسب، نکته سنج و نکته دان


ظهیره

عربی
مؤنث ظهیر، پشتیبان، یاور، ظهیرالدین


ظفردخت

عربی,فارسی
ظفر(عربی) + دخت(فارسی) مرکب از ظفر( پیروز) + دخت( دختر)

V E S T A
14-11-2013, 01:44
اسم پسر « ع »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



عابد
عربی
عبادت کننده، پرستنده چیزی یا کسی


عارف
عربی
آن که از راه تهذیب نفس و تفکر، به معرفت خداوند دست می یابد، دانا، آگاه، نام شاعر ایرانی قرن چهاردهم، عارف قزوینی


عباد

عربی
بندگان، نام چندتن از خاندان بنی عباد


عباس
عربی
شیر بیشه، نام پسر عبدالمطلب عموی پیامبر(ص)،لقب برادر امام حسین علمدار شجاع صحرای کربلا


عرشیا
عربی,فارسی

ملکوتی آسمانی – مرکب از عرش + الف نسبت


عروج
عربی
بالا رفتن، پیشرفت کردن، ترقی


عزت الله
عربی
عظمت و بزرگی خداوند


عزیز
عربی
گرامی، محبوب، گرانمایه، محترم، از نامهای خداوند


عظیم
عربی
بزرگ، کلان، با اهمیت، بزرگ، فراوان، بسیار، از نامهای خداوند


عقیل
عربی
خردمند و بزرگوار، عاقل و گرامی، نام برادر علی(ع) و پسر موسی کاظم(ع)


علی
عربی
علی ، نام حضرت علی ( ع )


علی اصغر
عربی
نام پسر حسین (ع)


عماد
عربی
تکیه گاه، نگاهدارنده، ستون


عمار
عربی
نام خلیفه دوم


عمران
عربی
نام پدر موسی پیامبر(ص)، نام سوره ای در قرآن کریم


عنایت
عربی
لطف، نیکی، احسان، کمک، یاری


عیسی
عبری
معرب از عبری ، نجات دهنده، نام پیامبر مسیحیت


علی رضا
عربی
مرکب از نام امام اول حضرت امیر المومنین و نام امام هشتم امام رضا – علی به معنای بلندمرتبه و رضا به معنای خوشنود است


عادل
عربی
با انصاف


عمید

عربی
عاشق و بی قرار ، همچنین بزرگ قوم ، سرور و تکیه گاه طایفه

V E S T A
22-11-2013, 16:28
اسم دختر « ع »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



عارفه
عربی
مؤنث عارف، آن که از راه تهذیب نفس و تفکر، به معرفت خداوند دست می یابد، دانا، آگاه


عاطفه
عربی
عربی محبت و مهربانی، عطوفت


عالیه
عربی
مؤنث عالی،عنوانی احترام آمیز برای زنان، عالی مقام، نام دختر هارون الرشید، به روایتی نام دختر امام علی النقی(ع)


عامره
عربی
مؤنث عامر، آباد کننده


عایشه
عربی
دارای حال نیکو، نام دختر ابوبکر و همسر پیامبر(ص)


عذرا
عربی
دوشیزه، باکره، بکر، لقب مریم(ع) و لقب فاطمه(س)، نام معشوق وامق


عرفانه

عربی,فارسی
عرفان(عربی) + ه (فارسی) مرکب از عرفان( معرفت) + ه ( پسوند نسبت)


عسل
عربی
مایعی خوراکی که زنبور عسل می سازد، بسیار شیرین و دوست داشتنی است


عصمت
عربی
بی گناهی، پاکدامنی


عطیه
عربی
انعام، بخشش


عفت
عربی
پاکدامنی، پرهیزکاری، پارسایی


عهدیه
عربی
منسوب به عهد، پای بند به عهد و پیمان

V E S T A
25-11-2013, 15:33
اسم پسر « غ »




نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



غاتفر
فارسی
از شخصیتهای تاریخی شاهنامه، نام پادشاه هیتال در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی، نیز نام شهری در آسیای میانه


غضنفر
عربی
شیر بیشه


غفار

عربی
آمرزنده و بخشاینده، از نامهای خداوند


غفور
عربی
بخشاینده و آمرزنده گناهان، از نامهای خداوند


غلام
عربی
ارادتمند و فرمانبردار، به صورت پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند غلامحسین، غلامرضا، غلامعلی


غیاث
عربی
فریادرس، از نامهای خداوند


غلامرضا
عربی
مرکب از دو اسم غلام و رضا

V E S T A
25-11-2013, 15:34
اسم دختر « غ »




نام

ریشه نام
معنی و شرح نام




درحال ویرایش

V E S T A
27-11-2013, 16:17
اسم پسر « ف »




نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



فؤاد
عربی
دل، قلب


فاتح
عربی
پیروز


فارناک
فارسی
فارناس، نام برادر همسر داریوش سوم پادشاه هخامنشی


فاروق
عربی
تمیز دهنده و فرق گذارنده، لقب عمر خلیفه دوم


فاضل
عربی
دارای فضیلت و برتری در علم


فتاح
عربی
گشاینده، از نامهای خداوند


فرابرز
فارسی
نام پهلوانی ایرانی


فرامرز
فارسی
مرکب از فر + آمرز، آمرزنده دشمن، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر رستم پسر زال


فراهیم
فارسی
نام جد زرتشت


فرایین
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، از بزرگان و مشاوران دربار قباد پادشاه ساسانی، همچنین نام یکی از پادشاهان ساسانی


فربد
فارسی
دارای شکوه و جلال، باشکوه، شکوهمند


فربود
فارسی
راست و درست


فرتاش
فارسی
وجودی که در برابر عدم است


فرتوس
فارسی
نام یکی از سرداران سپاه افراسیاب


فرحان
عربی
شادان، خندان


فرخ تاش
فارسی
فرخ (فارسی) + تاج(فارسی) مرکب از فرخ( مبارک) + تاش( پسوند همراهی)


فرخ داد
فارسی
مرکب از فرخ( مبارک) + داد( عدالت)


فرخزاد
فارسی
نام فرشته موکل بر زمین، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر هرمزد برادر رستم هرمزان از سرداران سپاه یزگرد پادشاه ساسانی، نیز یکی از شاهان آن سلسله


فرداد
فارسی
داده شکوه و جلال


فردان
عربی
یکتا، یگانه


فردین
فارسی
یگانه – تنها – همچنین مخفف فروردین نام ماه اول از سال شمسی، نام روز نوزدهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم


فرزاد
فارسی
زاده شکوه و جلال


فرزام
فارسی
لایق، درخور، شایسته


فرزان
فارسی
فرزانه خردمند، فرزانه


فرسام
فارسی
دارای شکوه و عظمتی چون سام


فرسمن
فارسی
نام پادشاه گرجستان در زمان اردوان سوم پادشاه اشکانی


فرشاد
فارسی
روح و عقل،کره مریخ


فرشاسب
اوستایی-پهلوی
دارنده اسب تنومند، نام یکی از سرداران کمبوجیه


فرشید
فارسی
دارای شکوه و عظمتی چون خورشید، نام برادر پیران ویسه


فرطوس
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام مهندسی رومی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی


فرقان
عربی
جداکننده حق و باطل، نام سوره ای در قرآن کریم


فرمان
فارسی
حکم، امر، دستور


فرمند
فارسی
فر + مند دارای شکوه و وقار


فرناد
فارسی
پایان و پایاب


فرنام
فارسی
دارای نام باشکوه و زیبا، نام یکی از سرداران شاپور


فرنود
فارسی
برهان، دلیل


فروهر
اوستایی-پهلوی
در دین زرتشت نام صورت غیرمادی مخلوقاتی که برای محافظت از آسمان فرود می آیند


فرهاد
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه و از پهلوانان ایرانی جزو سپاه کیکاووس پادشاه کیانی


فرهان
فارسی
نام مکانی در نزدیکی همدان


فرهود
فارسی
پسر زیبا – مرد درشت هیکل -پرهود، فلزی که رنگ آن به علت حرارت دگرگون شد است


فریبرز
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی فرزند کیکاووس پادشاه کیانی


فرید
عربی
یکتا، یگانه، بی نظیر


فریدون
اوستایی-پهلوی
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر آبتین و فرانک، از پادشاهان پیشدادی ایران و به بند کشنده ضحاک ماردوش


فریمان
فارسی
نام بخشی از استان خراسان


فریمن
فارسی
زیبا اندیش، خوش فکر


فریمند
فارسی

صاحب زیبایی و شکوه


فرینام
فارسی
دارای نام با شکوه و زیبا


فیروز
فارسی
پیروز ،مظفر و منصور


فرهام
اوستایی-پهلوی
نیک اندیش ، تغییر یافته واژه اوستایی فرایوهومت


فرهمند
فارسی
دارای شکوه و نور خیره کننده ، باشکوه و موقر ، مجازا به معنای باهوش ، خردمند ، دانا

V E S T A
27-11-2013, 22:44
اسم دختر « ف»





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



فائزه
عربی
فایزه ، نایل، رستگار


فائقه
عربی
فایقه


فاطمه
عربی
زنی که بچه خود را از شیر گرفته باشد، نام دختر پیامبر(ص)


فایقه
عربی
مؤنث فائق


فتانه
عربی
بسیار زیبا و دلفریب


فخری
عربی,فارسی
فخر(عربی) + ی(فارسی) منسوب به فخر ، منسوب به افتخار


فرانک
فارسی
پروانه، از شخصیتهای شاهنامه، نام مادر فریدون پادشاه پیشدادی و همسر آبتین


فرتوک
فارسی
پرستو


فرح
عربی
شادمانی، سرور


فرحناز
عربی,فارسی
فرح(عربی) + ناز(فارسی) صاحب شادی و ناز


فرخنده
فارسی
مبارک، خجسته، میمون


فردوس
فارسی
پردیس بهشت


فرزانه
فارسی
خردمند، دانا


فرشته
فارسی
موجودی آسمانی، عاقل و برتر از انسان، مَلک


فرناز
فارسی
دارای ناز و غمزه زیبا و باشکوه


فرنگیس
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر افراسیاب تورانی و همسر سیاوش و مادر کیخسرو پادشاه کیانی


فرنوشا
فارسی
شکوه و عظمت ابدی


فرنیا
فارسی
اصیل، دارنده اصل و نسب


فروزان
فارسی
شعله ور، مشتعل، روشن، درخشنده


فروغ
فارسی
روشنی که از آتش، خورشید، و دیگر منابع نورانی می تابد، پرتو، شعله آتش


فریبا
فارسی
بسیار زیبا، دلپسند و خوشایند


فریده
عربی
مؤنث فرید


فریما
فارسی
زیبا و دوست داشتنی


فریماه
فارسی
دارای زیبایی و شکوهی چون ماه


فریناز
فارسی
دارای ناز و غمزه زیبا و با شکوه


فریوش
فارسی
پریوش، زیبا چون پری


فلامک
هلندی
نوعی الماس


فهیمه

عربی
مؤنث فهیم


فیروزه
فارسی
پیروزه نام سنگی قیمتی به رنگ آبی یا سبز


فرهناز
فارسی,اوستایی-پهلوی
بزرگمنش و نازنین ، مرکب از فره(شکوه و بزرگی) + ناز


فرنیان
فارسی
پرنیان ، ابریشم و حریر ، دختری که دارای جسمی بسیار لطیف و زیباست

V E S T A
04-12-2013, 19:50
اسم پسر « ق »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



قابوس
فارسی
معرب از فارسی، کاووس کاووس، نام پسر وشمگیر از امرای آل زیار


قادر
عربی
دارای قدرت، توانا،از نامهای خداوند


قارون
عبری
معرب از عبری، نام مردی ثروتمند از بنی اسرائیل معاصر موسی (ع)


قاسم
عربی
بخش کننده، مقسم، نام پسر پیامبر(ص)، به صورت پسوند و پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند محمد قاسم، قاسمعلی


قاهر
عربی
چیره، توانا


قباد
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام پسر کاوه آهنگر


قربان
عربی
چیزی که بوسیله آن به خدا تقرب یابند، قربانی، فدایی،نزدیک شدن


قنبر

عربی
نام یکی از تابعان علی (ع)


قیصر
لاتین
معرب ار لاتین، لقب پادشاهان روم و بعضی از کشورهای اروپایی


قدرت
عربی
توانایی ، توان ، سلطه و نفوذ

V E S T A
06-12-2013, 14:05
اسم دختر « ق»





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



قصیده
عربی
نام یکی از قالب های شعر فارسی وعربی


قمر
عربی
ماه، نام سوره ای در قرآن کریم


قمرتاج
عربی,فارسی
قمر(عربی) + تاج(فارسی) تاج ماه

V E S T A
06-01-2014, 23:50
اسم پسر « ک »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



کاظم
عربی
فروبرنده خشم، بردبار، حلیم، لقب امام هفتم شیعیان



کاکو
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تازی نبیره ضحاک در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی


کامبیز
فارسی
گویش امروزی کبوجیه، نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی


کامجو
فارسی
آن که به دنبال عیش و خوشی است


کامران
فارسی
آن که در هر کاری موفق است، چیره، مسلط


کامیار
فارسی
کامیاب


کامیاب
فارسی
آن که به خواست و آرزویش رسیده باشد، پیروز


کاوه
اوستایی-پهلوی
از شخصیتهای شاهنامه، نام آهنگری ایرانی در زمان ضحاک و برپادارنده پرچم ایران( درفش کاویانی) و رهبر قیام علیه ضحاک ماردوش


کاویان
فارسی
پرچم کاوه که به درفش کاویانی معروف است


کرم
عربی
بزرگواری، بخشندگی جوانمردی،لطف، احسان


کسا
عربی
عبای ضخیم


کسرا
فارسی
کسری ، معرب از فارسی، خسرو، نام انوشیروان پادشاه ساسانی، فرزند قباد


کسری
فارسی
کسرا،معرب از فارسی، خسرو، نام انوشیروان پادشاه ساسانی، فرزند قباد


کمال
عربی
آخرین حد چیزی، نهایت،بی عیب و نقص بودن،خردمندی، دانایی


کوروش
فارسی
نام سه تن از پادشاهان هخامنشی، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که تخت جمشید را بنا نهاد


کوشا
فارسی
ساعی، تلاشگر


کیا
فارسی
پادشاه سلطان، حاکم، فرمانروا


کیارش
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی


کیان
فارسی
پادشاهان، سلاطین، دومین سلسله پادشاهی از دوره تاریخ افسانه ای ایران


کیومرث
فارسی
نخستین فرمانروای جهان بنا به روایت شاهنامه، نام اولین پادشاه پیشدادی


کیهان
فارسی

جهان، دنیا، گیتی



کیاراد
فارسی
پادشاه جوانمرد ، مرکب از کیا به معنای سلطان و پادشاه و راد به معنای جوانمرد


کارینا
فارسی
چهارمین مملکت از ممالک تابعه قوم پارت که توسط ولات اداره می شدند.احتمالابه منطقه نهاوند اطلاق می شده است


کیاشا
فارسی
شاهنشاه ، شاه شاهان ، مرکب از کیا یه معنی حاکم ، سلطان ، فرمانروا و شا مخفف شاه

V E S T A
10-01-2014, 00:05
اسم دختر « ک»



نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


کاترین
فرانسه
پاک، بی آلایش


کاملیا
فرانسه
گلی درشت و زیبا به رنگ سفید و صورتی که در بهار ظاهر می شود


کبرا
عربی
کبری،بزرگ، کبیر


کبری
عربی
کبرا،بزرگ، کبیر


کتایون
فارسی
کسایون،از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سه دختر قیصر روم و همسر گشتاسپ پادشاه کیانی


کرا
فارسی
نام همسر مولانا جلال الدین بلخی


کژال
کردی
غزال ، دختری با چشمان زیبا


کلثوم
عربی
نام یکی از دختران حضرت علی (ع)


کمند
فارسی
دام، کنایه از گیسو


کوثر
عربی
نام چشمه ای در بهشت، نام سوره ای در قرآن کریم که یکی از شأن نزول‌های آن تولد حضرت فاطمه است


کوکب
عربی
ستاره، گلی زینتی، درشت و پُرپَر به رنگهای ارغوانی، سفید، قرمز، زرد، یا بنفش


کیانا
سریانی
طبیعت


کیاندخت
فارسی
دختری از نسل شاهان


کیانه
فارسی
منسوب به کیان، پادشاهی


کیمیا
فارسی
اکسیر، هر چیز نایاب و دست نیافتنی، افسون


کیارا
فارسی

اندوه و ملالت ، میل شدید به خوردن انواع خوردنی جات


کامیلا
لاتین
محافظ مبعد ، نام دختری جنگجو در افسانه تروا


کیناز

فارسی
به کسر کاف ، موجب تفاخر پادشاه ، دختری که پادشاه نازکش اوست، بانویی که در بین بزرگان عزیز است.

V E S T A
10-01-2014, 21:47
اسم پسر « گ »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



گرشاسب
فارسی
دارنده اسب لاغر،از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر نریمان جد رستم پهلوان شاهنامه، نیز نام پسر زو، از پادشاهان پیشدادی



گرگین
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی پسر میلاد در زمان کیکاووس پادشاه کیانی



گودرز
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گشواد، از پهلوانان نامدار شاهنامه و همزمان با رستم پهلوان شاهنامه

V E S T A
16-01-2014, 15:56
اسم دختر « گ»




نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


گزل
ترکی
زیبا



گل پری
فارسی
زیبا چون گل و پری


گل نسا
فارسی,عربی
گل(فارسی) + نسا(عربی) مرکب از گل + نسا( زنان)


گلاب
فارسی
مایع خوشبویی که از تقطیر گل سرخ و آب به دست می آید


گلابتون
فارسی
رشته های نازک طلا و نقره که همره تارهای ابریشم در زری بافی به کار می رود


گلاله
فارسی
کاکل مجعد، موی پیچیده


گلبانو
فارسی
بانویی زیبا چون گل


گلنار
فارسی
گل درخت انار که سرخ رنگ است،از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر اردشیر بابکان پادشاه ساسانی


گلناز
فارسی
دارای ناز و عشوه ای چون گل


گوهر
فارسی
سنگ قیمتی و گرانبها، سرشت، نهاد، اصل و نسب، نژاد


گیتی
فارسی
جهان، عالم


گیلدا
ارمنی
طلا


گلیا
فارسی
منسوب به گل ، مرکب از گل بعلاوه پسوند نسبت


گردآفرید
فارسی
دختر جنگاور ایرانی که در دژ سپید در مرز ایران وتوران با سهراب جنگید ، فرزند گژدهم

V E S T A
19-01-2014, 11:52
اسم پسر « ل »




نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


لقمان
عربی

نام مردی حکیم که بنا به روایت اسلامی حبشی بوده و در زمان داوود(ع) زندگی می کرده است، نام سوره ای در قرآن کریم


لهراسب

فارسی
صاحب اسب تندرو، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر اروندشاه از نژاد کیقباد پادشاه کیانی


لیث
عربی
شیر درنده، نام پدر یعقوب پادشاه صفاری


لنا
سنسکریت,فارسی
نمکین – مرکب از لن(نمک سانسکریت) + الف نسبت فارسی

V E S T A
23-01-2014, 17:14
اسم دختر « ل»







نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



لادن

یونانی
معرب از یونانی، گل زینتی به رنگ زرد، قرمز، یا نارنجی


لاله
فارسی
گلی به شکل جام و سرخ رنگ، گونه سرخ و گلگون


لی لی

انگلیسی
ظریف و شکننده


لیا
عبری
خجسته، نام همسر یعقوب(ع)


لیدا
لاتین
خانم، بانو


لیلا
عربی
لیلی


لیلی
عربی
شب دراز، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی

V E S T A
25-01-2014, 13:11
اسم پسر «م »



نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


ماجد
عربی
دارای مجد و بزرگی، بزرگوار،از نامهای خداوند


مادیس
فارسی
نام پادشاه سکائیان


مارتین
آشوری
رهبر


مازیار
فارسی
اهورا مزدایار، پسر قارون ، از سپهبدان مازندران در قرن سوم که علیه خلیفه بغداد شورش کرد


ماکان
فارسی
نام پسر کاکی از حکام مزندران در قرن چهارم


مانای
فارسی
سرکرده پارسیان در زمان سلطنت دیوکس پادشاه ماد


مانوش
فارسی
کوهی که منوچهر در بالای آن متولد شده است


مانی
فارسی
نام بنیانگذار آیین مانوی


ماهان
فارسی
روشن و زیبا چون ماه، نام شهری در استان کرمان، نام پدر سهل از بزرگان مرو بنا به بعضی از نسخه های شاهنامه


ماه برزین
فارسی
یکی از بزرگان دولت ساسانیان


متین
عربی
دارای پختگی، خردمندی و وقار، استوار، محکم، از نامهای خداوند


مجتبی
عربی
برگزیده شده، انتخاب شده،لقب امام حسن(ع)


مجید
عربی
دارای قدر و مرتب عالی، گرامی، از نامهای خداوند


محتشم
عربی
دارای حشمت و شکوه، با حشمت


محراب
عربی
بخشی از یک از عبادتگاه که پیش روی نمازگزاران و عبادت کنندگان است و پیش نماز یا کشیش در آنجا می ایستند


محرم
عربی
حرام شده، ماه اول از سال قمری


محسن
عربی
نیکوکار، احسان کننده،از نامهای خداوند


محمد
عربی
ستوده شده، بسیار تحسین شده، نام پیامبر(ص)، نام سوره ای در قرآن کریم، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند محمدامین، محمد علی، محمدحسین و علی ‏محمد


محمود
عربی
آن که یا آنچه ستایش شده است، مورد پسند، نیک، خوش، از نامهای پیامبر(ص)،نام یکی از پادشاهان غزنوی


محیی
عربی
زنده کننده، احیاکننده، از نامهای خداوند


مراد
عربی
خواست، آرزو، منظور، مقصود


مرتضی
عربی
پسندیده شده، مورد رضایت و پسند قرار گرفته


مرداس
فارسی
مرد آسمانی- نام پدر ضحاک که مرد نیکی بود و به دست پسرش کشته شد


مرزبان
فارسی
مرزدار


مرشد
عربی
راهنمایی کننده، ارشادکننده


مزدک
فارسی
خردمند کوچک- مردی که در زمان ساسانیا ادعای پیغمبری کرد اما کشته شد


مستان
فارسی
شادان، شادمان


مسعود
عربی
نیکبخت، سعادتمند، مبارک، خجسته،نام پسر سلطان محمد غزنوی، نام شاعر معروف قرن پنجم، مسعود سعد سلمان


مسلم
عربی
پیرو دین اسلام، مسلمانان، نام پسر عقیل و برادرزاده علی (ع)، فرستاده امام حسین به سوی کوفیان


مصطفی
عربی
برگزیده، لقب پیامبر(ص)


مصیب
عربی
آن که حقیقت امری را دریافته باشد، درستکار


مظفر
عربی
پیروز، غالب، موفق


معتمد
عربی
اعتماد کننده،نام یکی از خلفای عباسی که همزمان با لیث صفاری بوده است


معین
عربی
یاریگر، کمک کننده، یاور


مقداد
عربی
نام یکی از اصحاب پیامبر(ص) و از اولین شیعیان علی(ع)


مقصود
عربی
آنچه کسی قصد انجام آن را دارد، منظور،مطلوب و مورد نظر


منصور
عربی
یاری داده شده، پیروزشده، پیروز


منوچهر
فارسی
در اوستا آن که از نژاد منوش است


موسی
عبری
از آب کشیده شده، نام امام هفتم شیعیان، نام پسر عمران پیامبر بنی اسرائیل که در زمان فرعون به دنیا آمد


مهباد
فارسی
مرکب از مه( بزرگ) + یاد( بد، پسوند اتصاف)، نام یکی از سرداران هخامنشی


مهبد
فارسی
مهبود- سرور ماه،کناییه از کسی که زیباییش از ماه بیشتر است – از شخصیتهای شاهنامه، نام وزیرانوشیروان پادشاه ساسانی که به ریختن زهر در غذای او متهم و کشته شد


مهبود
فارسی
مهبد- سرور ماه،کناییه از کسی که زیباییش از ماه بیشتر است – از شخصیتهای شاهنامه، نام وزیرانوشیروان پادشاه ساسانی که به ریختن زهر در غذای او متهم و کشته شد


مهداد
فارسی
داده ماه، از فرماندهان نظامی پارسیان و یکی ازنامهای دوران هخامنشیان


مهراب
فارسی
دوستدار آب،از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه کابل از نوادگان ضحاک در زمان حکومت سام نریمان و پدر رودابه مادر رستم پهلوان شاهنامه


مهدی
عربی
هدایت شده، نام امام دوازدهم شیعیان


مهر آذر
فارسی
یکی از موبدا پارس در زمان انوشروان – خورشید آذر


مهر آرا
فارسی
آرایش دهنده مهر


مهر آفرین
فارسی
عشق آفرین،آفریننده عشق


مهر آب
فارسی
کسی که فروغ خورشید دارد- نام جد مادری رستم


مهراد
فارسی
بخشنده بزرگ


مهراز
فارسی
راز بزرگ


مهراس
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام موبدی رومی و نماینده قیصر روم در دربار انوشیروان پادشاه ساسانی


مهرام
فارسی
ماه آرام


مهران
فارسی
مرکب از مهر( محبت یا خورشید) + ان( پسوند نسبت)، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر اورند سردار ایرانی در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی


مهرانفر
فارسی
شکوه


مهربد
فارسی
مرکب از مهر( خورشید) + بد( پسوند اتصاف)


مهر پویا

فارسی
پوینده مهر


مهرداد
فارسی
داده خورشید


مهردار
فارسی
دارنده مهر و محبت


مهرزاد
فارسی
زاده خورشید، زیبا روی


مهرشاد
فارسی
شادمهر، مرکب از شاد(خوشحال) + مهر( محبت یا خورشید) ،نام شهر یا مکانی در نیشابور


مهرنوش
فارسی
خورشید جاویدان- یکی از پسران اسفندیار که به دست فرامرز کشته شد


مهرنیا
فارسی
از نزاد مهر


مهرورز
فارسی
آنکه روزی چون خورشی دارد


مهریار
فارسی
دوست و یار خورشید


مهنام
فارسی
دارای نام زیبا


مهیار
فارسی
ماهیار،پسر داریوش سوم هخامنشی


میثم
عربی
دونده ای که ردّ پایش به روشنی بر زمین بماند،نام پسر یحیی از یاران علی(ع)


میرو
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران رستم هرمزان پادشاه ساسانی


میرین
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری رومی و داماد قیصر روم


میکائیل
عبری
معرب از عبری به معنای کیست که شبیه خدا باشد؟ – یکی از فرشتگان مقرب خداوند که معروف است روزی زمینیان را می رساند


میلاد
فارسی
صورت دیگری از مهرداد، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلیران ایرانی زمان کیکاووس پادشاه کیانی،دانش آموز،شاگرد(نامی کردی)


مبین
عربی
آشکار – پیدا


مهام
عربی
کارهای دشوار و بزرگ ، با اهمیتها


مهزیار
فارسی
نام پدر علی بن مهزیار ،که توفیق ملاقات با امام زمان را به دست آورد.مقبره ایشان در شهر اهواز است


محمدرضا

عربی
ترکیب اسم حضرت رسول اکرم وامام هشتم شیعیان ، محمد به معنای ستوده شده و رضا به معنای خوشنود


مهریاد
فارسی
یادگار خورشید ، مرکب از مهر و یاد


مهرسام
فارسی
پسر خونگرم و مهربان ، مرکب از مهربه معنای مهربانی یا خورشید و سام به معنای آتش است.


مهیاد
فارسی
یاد و خاطره ماه، کسی که زیباییش یاد آور ماه است ، دارای چهره ای زیبا چون ماه


ماتیار
فارسی
مادیار، کمک کننده به مادر ، یار مادر ، مرکب از ماد مخفف مادر بعلاوه یار




تشکر از HoseinKing ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) عزیز بابت همکاری در جمع آوری لیست [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

V E S T A
01-02-2014, 21:10
اسم دختر « م»






نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


مائده
عربی
خوردنی، طعام،نام سوره ای در قرآن کریم


ماجده
عربی
مؤنث ماجد، دارای مجد و بزرگی، بزرگوار


مارال
مغولی
آهو،زیبا


ماریا
عبری
ایتالیایی از عبری، مریم، نام یکی از شاهزادگان اشکانی


ماریه
عربی
زن سپید و درخشان، نام یکی از همسران پیامبر(ص)


ماری
کردی

کبک ماده


مامک
فارسی
مادر کوچک و مهربان


مانا
کردی
نام خداوند بزرگ و نام یمی از دولتهای ماد


ماندانا
فارسی
عنبر سیاه، نام دختر آستیاگس آخرین پادشاه ماد و همسر کمبوجیه و مادر کوروش پادشاه هخامنشی


ماهرخ
فارسی
ماهچهر


ماهک
فارسی
ماه کوچک، نام یکی از پادشاهان سکائی


مانیا
کردی
خسته شده


ماهاندخت
فارسی
دختر ماهان


ماه جهان
فارسی
زیبای جهان


ماهچهر
فارسی
زیبارو،قشنگ


ماهدخت
فارسی
دختر ماه


ماهور
کردی
تابناک


ماهرخ
فارسی
آنکه صورتی چون ماه زیبا دارد


ماهزاد
فارسی
زاده ماه


مبارکه
عربی
مؤنث مبارک، خوش یمن، خجسته، فرخنده ،از نامهای فاطمه(ع)


مبینا
فارسی,عربی
مبین(عربی) + ا(فارسی) آشکارا


محبوبه
عربی
مؤنث محبوب ،دوست داشتنی، مورد محبت


محترم
عربی
قابل احترام، عزیز و گرامی


محدثه
عربی
مؤنث محدث، گوینده سخن،


محیا
عربی
زندگی، حیات


مرجان
سریانی
معرب از سریانی، جانور بی مهره کوچک دریایی، بقایای قرمز رنگ رسوب یافته از همین جانور که در جواهرسازی کاربرد دارد


مرجانه
سریانی
مروارید کوچک


مرسده
فارسی
مرسده


مرضیه
عربی
پسندیده، مرضی


مرمر

از سنگهای آهکی که صیقلی و جلا پذیر است، سنگ مرمر


مروارید
فارسی
نوعی ماده قیمتی سخت و سفید یا نقره ای که در بعضی صدفهای دریایی یافت می شود، دُر، لؤلؤ


مروانه
عربی
نام همسر ساقی دربار ولید از خلفای اموی


مریم
عربی
گلی سفید و خوشبو و دارای عطر بادوام، نام مادر عیسی(ع)، نام سوره ای در قرآن کریم،تالع ان با نام سجاد رقم خورده و با ان کامل میشود


مطهره
عربی
مؤنث مطهر، پاک و مقدس،منزه


مژده
فارسی
خبر خوش و شادی بخش، بشارت


مژگان
فارسی
مژه ها


مستانه
فارسی
مستی آور، سرخوش و شاد


مشکاندخت
فارسی
دختر خوشبو


مشکناز
فارسی
مشک نازدار


مشکین دخت
فارسی
دختر مشک آلود و معطر


معصومه
عربی
مؤنث معصوم، بی گناه و پاک


معظمه
عربی
معظم


مقدسه
عربی
مؤنث مقدس


ملوک
عربی
پادشاهان


مکینا
سریانی
بنفشه


ملاحت
عربی
حالتی در چهره که شخص را دوست داشتنی می کند، نمکین بودن


ملوس
فارسی
قشنگ، ظریف و خوشگل


ملیحه
عربی
زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک


ملیسا
یونانی
بادرنگبویه


ملیکا
یونانی
گروهی از گیاهان علفی چند ساله از خانواده گندمیان که خودرو هستند


ملینا
لاتین
عسل ، رنگ گل بهی ، همچنین نوعی گل


منصوره
عربی
مؤنث منصور، یاری داده شده، پیروزشده، پیروز


منوره
عربی
روشن، درخشان


منیر
عربی
آنچه از خود نور داشته باشد، درخشان، تابان، روشن


منیره
عربی
آنچه از خود نور داشته باشد، درخشان، تابان، روشن


منیژه
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر افراسیاب و همسر بیژن از پهلوانان ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی،پاک و سفیدروی


مولود
عربی
آن که به دنیا آمده، زاده شده


مونا
عربی
امیدها


مونس
عربی
همنشین و همراز، همدم


مونیکا
لاتین
مشاور


مهبانو
فارسی
بانوی بزرگ،بانوی همچون ماه


مهتاب
فارسی
نور و روشنایی ماه، ماه تابان


مهدخت
فارسی
دختر بزرگ و سرور، دختر ماه، ماه دخت


مه جبین

آنکه پیشانیش مانند ماه درخشان است


مهتا
فارسی
همتای ماه، زیبا و درخشان چون ماه


مهتاج
فارسی
آنکه تاجی درخشنده چون ماه دارد


مهدیس
فارسی
شبیه ماه، بسیار زیبا و سفید


مهدیه
عربی
مؤنث مهدی،عروس


مهرآسا
فارسی

همچون خورشید زیبا روی


مهرآفاق
فارسی
خورشید افقها


مهران دخت
فارسی
دخت مهرو محبت


مهرانه
فارسی
مرکب از مهر( محبت یا خورشید) + انه( پسوند نسبت)


مهراوه
فارسی
مرکب از مهر( محبت یا خورشید) + اوه( پسوند شباهت)


مهرافزون
فارسی
بالا برنده عشق و محبت


مهراندیش
فارسی
دارای اندیشه با مهر و محبت


مهرانگیز
فارسی
ایجاد کننده مهر و محبت و عشق


مهردخت
فارسی
دختر آفتاب


مهرناز
فارسی
ناز خورشید


مهرنگار
فارسی
آرایش دهنده خورشید، مهرآرا- نام زن یزدگرد


مهرنوش
فارسی
شنونده محبت، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از چهار پسر اسفندیار پسر گشتاسپ پادشاه کیانی


مهروش
فارسی
مانند خورشید


مهری
فارسی
منسوب به مهر،منسوب به خورشید


مهسا
فارسی
مانند ماه، زیبا


مهسان
فارسی
مانند ماه، زیبا


مهستی
فارسی,عربی
مه(فارسی، ماه) + سیتی(عربی، سیدتی) ماه خانم، ماه بانو


مه سیما
فارسی
آنکه صورتی چون ماه دارد


مهشاد
فارسی
مرکب از مه( ماه) + شاد( خوشحال)


مهشید
فارسی
ماه روشن و درخشان، پرتو ماه


مهلا
فارسی
دوستانه، آهسته


مهناز
فارسی
آن که چون ماه ناز و زیبا است، آن که به ماه ناز و فخر می فروشد


مهنوش
فارسی
ماه همیشگی


مهوش
فارسی
مانند ماه، بسیار زیبا


مهین
فارسی
مانند ماه


مهین دخت
فارسی
دختر بزرگ


میترا
فارسی
صورتی از واژه”مهر” در زبانهای ایران قدیم،الهه مهر که چشم دادگاه عدالت است و هیچ چیز را نمی‌توان از دید او پنهان داشت؛بدون گذشت درمقابل پیمان شکنان؛ پاسدار راستی،دوستی،محبت،مهر


میخک
فارسی
گلی زینتی و پُرپَر به رنگهای سرخ، سفید، و صورتی


مینا
فارسی
گلی معمولاً سفید با گلچه های گلبرگی، پرنده ای شبیه سار با پرهای رنگارنگ


مینادخت
فارسی
دختر مینا


مینو
فارسی
آسمان، بهشت


مینودخت
فارسی
دختر بهشت، دختر پاک


مینوفر
فارسی
دارای شکوه بهشتی


میسا
عربی
زنی که با غرور و تکبر راه می رود


ملیکا
یونانی
زنبور عسل – ملیکا در اصل تغییر یافته ملیسا در مناطق هاوایی است – در افسانه های یونانی نام بانویی زیبا روی که عاشق زئوس شده بود


مژان

فارسی
نرگس نیمه شکفته


مستوره
عربی,کردی
پاکدامن پوشیده پارسا پنهان


مهنوش
فارسی
دارای زیبایی دائمی ، بسیار زیبا و ماندگار ، همچنین زیبا و شیرین



ماهرو
فارسی
بانوی زیبا رو، دختری که چهره اش مانند ماه زیبا و درخشان است





شکر از HoseinKing ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) عزیز بابت همکاری در جمع آوری لیست [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

V E S T A
10-02-2014, 23:16
اسم پسر « ن »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



نادر
عربی
آنچه به ندرت یافت شود، کمیاب، بی همتا، نام مؤسس سلسله افشاریه


نادین
سنسکریت,فارسی
پویا و پرتحرک – الهه رودخانه


ناصر
عربی
نصرت دهنده، یاری کننده


نامدار
فارسی
دارای آوازه و شهرت بسیار، مشهور


نامور
فارسی
نام آور


نبی
عربی
پیامبر خداوند، لقب پیامبر(ص)


نریمان
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر سام جد رستم پهلوان شاهنامه


نستار
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام چوپان قیصر روم در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی


نستود
فارسی
نستور،‏ از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر زریر پسر گشتاسپ پادشاه کیانی


نستوه
فارسی
خستگی ناپذیر، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پسران گودرز پادشاه اشکانی، همچنین نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی


نوروز
فارسی
روز نو و تازه ، بزرگترین جشن ملی اقوام ایرانی که از نخستین لحظات سال نو آغاز می شود، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی


نصیر
عربی
یاری دهنده، یاور، از نامهای خداوند


نعمت
عربی
آنچه باعث شادکامی و آسایش زندگی انسان شود،عطا و بخشش


نوید
فارسی
مژده، خبرخوش


نقی
عربی
پاکیزه، پاک، برگزیده، لقب امام دهم شیعیان


نیما

فارسی
نام آور و نامور، علی اسفندیاری متخلص به نیما یوشیج شاعر معروف ایرانی قرن چهاردهم


نایب
عربی

آنکه در غیاب کسی عهده دار مقام و مسئولیت اوست ، جانشین ، نماینده ، هریک از علمای دین که در زمان غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ولایت امور مسلمین بر عهده اوست ، عنوان دولتی ودیوانی در دوره قاجار ،


نواب

فارسی
عنوانی که به شاهزادگان دوره صفوی و قاجار داده می شد ، روحانی ، فعال سیاسی و رهبر جمعیت فدائیان اسلام که در سال هزار و سیصد و سی و چهار دستگیر و اعدام شد.

V E S T A
13-02-2014, 14:51
اسم دختر «ن»




نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


نادره
عربی
مؤنث نادر، آنچه به ندرت یافت شود، کمیاب، بی همتا


نادیا
فرانسه
امید، آرزو


نازپری
فارسی
آنکه مانند پری زیباست، نام دختر پادشاه خوارزم و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی


نازدانه
فارسی
فرزند محبوب پدر و مادر، دردانه


نازیلا
فارسی
دختر طناز و عشوه گر


ناهید
فارسی
زهره، آناهیتا،از شخصیتهای شاهنامه، نام دیگر کتایون همسر گشتاسپ پادشاه کیانی


نجمه
عربی
مؤنث نجم،ستاره


نجوا
عربی
سخن آهسته


ندا
عربی
صدای بلند، فریاد، بانگ


ندیمه
عربی
مؤنث ندیم ،همنشین و هم صحبت، به ویژه با بزرگان


نرجس
عربی
معرب از فارسی،نرگس، نام همسر امام حسن عسگری(ع) و مادر حضرت مهدی(ع)


نرگس
فارسی,یونانی
از یونانی ، گلی خوشبو و زینتی با گلبرگهای سفید و زرد


نسترن
فارسی
گلی شبیه رز به رنگهای صورتی، سفید و زرد


نسرین
فارسی
گلی به رنگ زرد یا سفید و خوشبو که یکی از گونه های نرگس است


نسیم
عربی
بادملایم و خنک، باد بسیار آرام، بوی خوش


نفیسه
عربی
مؤنث نفیس


نگار
فارسی
نقش، تصویر، زیور، زینت، دختر یا زن زیباروی


نوش آفرین
فارسی
جاویدان آفریده ش


نوشا
فارسی
نیوشا، شنوا، شنونده


نوشین
فارسی
شیرین، خوشایند، دلپذیر، گوارا، خوش گوار


نهال
فارسی
درخت یا درختچه نورس که تازه نشانده شده است


نیره
عربی
مؤنث نیر،روشن و منور


نیلوفر
سنسکریت
گلی به رنگ سفید، کبود، و زرد که مصرف دارویی دارد-همچنین نام یکی از جشنهای ایرانیان قدیم(جشن نیلوفر) که در روز هفتم یا هشتم هر ماه برگزار می شد و هرکس که در این روز از پادشاه حاجتی می خواست برآورده می‌شد


نینا
عبری
زیبایی، خوش اندامی و ظرافت

V E S T A
15-02-2014, 20:19
اسم پسر « و »




نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


وثوق
عربی
اعتماد، اطمینان


وحید
عربی
یگانه، یکتا، بی نظیر


وهاب
عربی
بسیار بخشنده، از نامهای خداوند


وهامان
فارسی
نام پدر سلمان فارسی


ویگن
ارمنی
بیژن


ونون
فارسی
نام چهار تن از پادشاهان اشکانی


ولید
عربی
فرزند ، نام دو تن از خلفای امو

V E S T A
16-02-2014, 12:14
اسم دختر « و »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



وجیهه

عربی
زیبا، خوشگل،دارای قدر و منزلت نزد مردم


وحیده

عربی
مؤنث وحید، یگانه، یکتا، بی نظیر


ونوس
فرانسه
الهه زیبایی یونان – ستاره زهره


ویدا
فارسی
پیدا و هویدا و ظاهر

V E S T A
18-02-2014, 20:02
اسم پسر « ه »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



هاتف
عربی
نوا دهنده ای که صدایش شنیده شود، اما خودش دیده نشود، سروش، نام شاعر معروف قرن دوازدهم، هاتف اصفهانی


هادی
عربی
هدایت کننده، راهنما،از نامهای خداوند،از القاب پیامبر(ص) و امام علی نقی(ع)


هارون
عبری
معرب از عبری کوه نشین، نام برادر موسی(ع)


هاشم
عربی
نام جد پیامبر(ص)


هامان
یونانی
معرب از یونانی، مشهور، نام وزیر اخشویروش


هامون
فارسی
زمین هموار و بدون پستی و بلندی، نام دریاچه ای در سیستان


هامی
فارسی
سرگشته و حیران


هانی
عربی
مرد دلسوز و مهربان – نام چندتن از مشاهیر عرب


هدایت
عربی
راهنمایی کردن به مسیر درست، ارشاد، نویسنده نامدار قرن چهاردهم، صادق هدایت


هرمز
فارسی
نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام ستاره مشتری، نام یکی از پادشاهان ساسانی


هژبر
فارسی
شیر


همایون
فارسی
خجسته، مبارک، فرخنده،از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی مشهور به زرین کلاه در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی


هوتن
فارسی
نیرومند، خوش اندام، نام پسر ویشتاسب پادشاه هخامنشی


هوشنگ
فارسی
از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند سیامک پادشاه پیشدادی


هوشیار
فارسی
دارای هوش، باهوش،خردمند، عاقل


هومن
فارسی
نیک اندیش


هونام
فارسی
خوشنام، نیک نام


هیراب

فارسی
نام فرشته باد


هیراد
فارسی
کسی که چهره ای خوشحال و شاد دارد


هیربد
فارسی
شاگرد-آموزنده-از شخصیتهای شاهنامه، نام دانایی پاکدل و کلیددار سراپرده کیکاووس پادشاه کیانی


هیرسا
فارسی

پارسا


هیرمند
فارسی
نام رودی بزرگ در سیستان، لقب گشتاسپ پادشاه کیانی



هیرود

فارسی
نام مردی از اهالی سارد در زمان کوروش پادشاه هخامنشی


هوراد
فارسی
جوانمرد و با خدا ، مرد نیکنام


هوفر
فارسی
مرکب از هو به معنای خوب بعلاوه فر به معنای شأن و شکوه و شوکت ، شأن و شکوه نیک ، شان و شوکت خوب


هوداد

فارسی
نیک آفریده ، داده خوب ، داده نیک

V E S T A
19-02-2014, 13:19
اسم دختر « ه »





نام

ریشه نام
معنی و شرح نام


هاجر

عبری

معرب از عبری فرارکننده ، مهاجرت کننده، نام مادر اسماعیل و همسر ابراهیم(ع)



هاله

یونانی
معرب از یونانی حلقه نورانی سفید یا رنگی که گاهی گرد ماه یا خورشید دیده می شود


هانا
کردی
پناه، امید،نفس، فریاد


هانیه
عربی
مؤنث هانی- مادر مهربان و دلسوز


هایده
عربی
توبه کننده، به حق بازگردنده


هدی
عربی
هدایت کردن، هدایت،راهنمایی، راه درست و مسیر درست


هدیه
عربی
ارمغان، تحفه


هستی
فارسی
وجود، زندگی، زندگانی


هلن

یونانی
فرانسه از یونانی روشنایی، نور، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد


هلنا
یونانی
هلن، فرانسه از یونانی روشنایی، نور، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد


هلیا
یونانی
خورشید


هما

فارسی
پرنده ای با جثه بزرگ که قدما می پنداشتند سایه اش بر سر هر کسی بیفتد به سعادت و خوشبختی می رسد،از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر گشتاسپ پادشاه کیانی، و همچنین نام دختر بهمن اسفندیار ملقب به چهرزاد


هنگامه
فارسی
شگفت انگیز، عالی، فوق العاده، فتنه، آشوب


هوری
کردی
نور خورشید (نگارش کردی : هۆری)


هیلا
فارسی
پرنده ای شکاری کوچکتر از باز

V E S T A
20-02-2014, 22:29
اسم پسر « ی »




نام
ریشه نام
معنی و شرح نام


یاسر
عربی
نام پدر عمار،از یاران خاص پیامبر


یاشار
ترکی
عمرکننده، زندگی کننده


یاور
فارسی
یاری دهنده، کمک کننده


یحیی
عبری
تعمید دهنده، نام پسر زکریا از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل


یدالله
عربی
دست خداوند، قدرت خداوند


یزدان
فارسی
خداوند، ایزد


یزداد
فارسی
نام پسر انوشیروان پادشاه ساسانی


یعقوب

عبری
آنکه پاشنه را می گیرد، نام پسر اسحاق(ع) و پدر یوسف(ع)،پیامبری که به آزمایشهای سخت مبتلا شد. و صبر او معروف است


یوسف
عبری
خواهد افزود، نام پسر یعقوب (ع)


یاسان
ترکی
نام یکی از پیغمبران باستانی ایران ، در دساتیر کتابی به نام نامه شت و خشور به او نسبت داده شده است


یوشع
عبری
خداوند نجات است ، نام پسر عمو و پیامبر بعد از حضرت موسی

V E S T A
21-02-2014, 11:12
اسم دختر « ی »





نام

ریشه نام

معنی و شرح نام



یاس

فارسی
گلی زینتی با رنگهای زرد، سرخ، سفید، و بنفش و بسیار خوشبو،گل منسوب به حضرت زهرا(س)


یاسمن
فارسی
گلی زینتی با گلهای درشت و معطر به رنگهای سفید، زرد، و قرمز


یاسمین
فارسی

یاسمن


یاسمینا
فارسی
یاس و مینا گلی به رنگهای سفید، زرد، و کبود



یگانه
فارسی
صمیمی، همدل، یکرنگ، بی همتا، بی نظیر، تنها و منحصر به فرد


یلدا
سریانی
آخرین شب پائیز در نیم کره شمالی و بلندترین شب سال که همزمان با میلاد مسیح(ع) است

V E S T A
21-02-2014, 13:53
نـــام پســر



نـــام دختـــر



« الف » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ص » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« الف » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ص » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ب » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ض » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ب » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ض » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« پ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ط » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« پ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ط » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ت » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ظ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ت » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ظ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ث » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ع » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ث » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ع » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ج » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« غ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ج » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« غ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« چ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ف » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« چ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ف » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ح » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ق » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ح » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ق » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« خ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ک » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« خ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ک » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« د » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« گ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« د » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« گ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ذ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ل » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ذ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ل » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ر » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« م » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ر » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« م » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ز » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ن » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ز » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ن » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ژ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« و » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ژ » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« و » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« س » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ه » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« س » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ه » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


« ش » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ی » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ش » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
« ی » ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

V E S T A
22-02-2014, 15:23
دوستان تکمیل تاپیک راهنمای انتخاب نام برای دختر و پسر به همراه معنی و ریشه نام ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) به پایان رسید.


در صورتـی که تمایـل دارین اسـامی دلخواهتـان در جـداول درج شود لطفــا موارد زیر را رعایـت کنیـد :

برای جلوگیری از اسپمینگ و تنزل کیفیت تاپیک در هر پسـت حداقــل 5 ـنام (پسر/دختر/یاهردو) به همـراه ریشـه (فارسی/عربی/فرانسه/هندی و ..) و معنـی آن قرار دهید.

از اضـافه کردن جـداول جداگانـه از حروف الفـبا خـودداری کنید و فقط اسـامی پیشنهـادی به همراه ریشـه و معنـی را در پسـت خود قرار دهیـد .

در صورتـی که اسامی انتخـابی شما با شرایـط ارسال پسـت در تاپیـک مغـایرتی نداشته باشد در جـداول اضافـه خواهـد شد.




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Ahmad
22-02-2014, 15:59
سلام

و تشکر از V E S T A

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

برای ایجاد، ادامه و به سرانجام زساندن این تاپیک که با نظم و شیوه‌ی خاص و زیبایی نیز همراه بود.


دوستان برای ادامه‌ی روند تاپیک به پست قبلی دقت کامل داشته باشند.

ممنون

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

VAHID
28-02-2014, 23:25
همه ی اسامی ریشه فارسی دارن

دختر

آبان دخت : دخترآبان ، نام زن داريوش سوم
آفره دخت : دختر آتش - دختري که در ماه آذر به دنيا آمده است
آزرمدخت : يکي از ملکه هاي ساساني


پسر

آرتام:والی فریگه در زمان کوروش هخامنشی
آرتمن:نام برادر بزرگ تر خشایار شاه پسر داریوش شاه