PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : دست نوشته های Iloveu-ALL



Iloveu-ALL
12-11-2012, 21:15
حتی اگر میدانی شکست خواهی خورد از مبارزه کردن دست برندار!!

Iloveu-ALL
16-11-2012, 18:56
بـــــــــــــاز شــــــــبی آمـــــــد و

بـــــاز

بی تو بایــــد

آن را ســـــحر کــــــــــــــــنم

Iloveu-ALL
17-11-2012, 17:11
رفتـــنی است این عشق رفتنی ...

شکستنی است ایــن قــــلبـ لــــعنتی

Iloveu-ALL
18-11-2012, 14:57
برای لحظه ای لبخندت را از لبت گرفتی
برای همـــیشه لبخندم را از لبم گرفتی

Iloveu-ALL
22-11-2012, 21:01
چگونه با دیدن من بی آنکه به من نگاهی بکنی چیز بگویی از کنار من رد شدی
یا جواب نگاه و سلامم را بده
یا بگو که چگونه فراموشت کنم

Iloveu-ALL
06-12-2012, 20:31
شروع بازگشتی دوباره برای همیشه
پایان رفتن ها برای همیشه است

تقدیم به محمدyeksadodah با :40:

Iloveu-ALL
06-12-2012, 21:04
گریه کودکی یادت بخیر ...

گریه های امروزی ِ امروزم
هیچ یک از درد هایم را دوا نمی کند

... اه از این دلتنگی
ای گریه کودکی

Iloveu-ALL
10-12-2012, 21:03
اگر دلت می خواد برو
من کاریت ندارم
ولی حق نداری خاطراتت رو جایی ببری اونا حقمه و نگهشون میدارم!





اه :n03:
چقدر بد شد تو دیگه مثه قدیما من رو درک نمیشناسی نمی دونی که دارم دروغ میگم
و ......... گذاشت و رفت!(آخرش!)


dont you wanna stay by jason aldean ft kelly clarkson

Iloveu-ALL
11-12-2012, 19:47
لجباز میشوم مانند ِ بچه ای در بازگشتنت اما باز نمی گردی! آشفته ام مانند ِ دیوانه ای برگرد!

Iloveu-ALL
03-01-2013, 23:19
هرنفسی که بالا می آید نفسم را میگیرد و
چون پایین می رود اشک هایم را سرازیر می کند

Iloveu-ALL
03-01-2013, 23:53
سرد است خانه ام بی او
همینگونه پیش روم
تا قبل از رسیدن بهار
از سرما و با سرما
خواهم مرد

Iloveu-ALL
04-01-2013, 00:09
مردم این شهر سوخته اند!
کم گناهی نیست ناامیدی
،
نمی خواهد خدا آن ها را مورد خشم خود قرار دهد
آن ها از قبل سوخته اند!

Iloveu-ALL
05-01-2013, 00:56
حرف های نا گفته
باید ناگفته بماند
آن که رفته
خدا خواست که برود
این را بدان که هیچ کار خدا بی حکمت نیست
و خدا چیزی جز خوبی تو نمی خواهد

Iloveu-ALL
26-01-2013, 23:20
خاطرت هست
آخرین روز بهاری
در باغی
پر از گل های شقایق
می دویدیم تا رسیدیم
جنب آن رود خیالی!

خاطره ام هست
رنگ آن گل ، خاطرم نیست نام آن گل، هر چه باشد
بعد از آن باغ شقایق
حرف هایت،
که به من می گفتند با نگاهت،
زیر سایه ی درختی!

گفتی تا آخرش می مانم، هر چه شود می مانم
اکنون چه شده است که تو رفته ای
و من ماندم،
این را بدان که بهار می آید و
باز تو را به خاطرم می آورد برگرد!

Iloveu-ALL
27-01-2013, 19:38
وقت رفتن از این دیارست با قایقی چوبین
خیالی نیست، فقط بگویید تنم را نسوزانند!

Iloveu-ALL
27-01-2013, 19:39
پشت این نقاب دروغین پنهان شده ام،
آینه ها هرگز دروغ نمی گویند، خودم هم گول خورده ام!

Iloveu-ALL
28-01-2013, 21:16
پژواک صدای سرد و تنهای من تا کی در این اتاق باید جایگزین "برات میمیرم" هایت باشد!

Iloveu-ALL
29-01-2013, 22:42
بی صدا می روم از این دیار،
سرد است هوا
سرد است مرا ، از سردی ِ احساست!

Iloveu-ALL
29-01-2013, 23:28
گم می شوم در زیر دستان ِ آن مرد ِ قلم به دست

Iloveu-ALL
30-01-2013, 00:20
از دور همدیگر را میبینم ، نزدیک هم که شدیم بر میگردیم میچسبیم به هم ، دست در دست می کنیم، با تمام عشق.
به دور دست ها نگاه می کنیم با همان قلب عاشق
با نگاه به دور دست ها به هرچیزی با این قلب عاشق ، دل می بندیم!
هنوز او پشتـه من است ، اینجا هم فراموشش کرده ام!

Iloveu-ALL
08-02-2013, 00:49
مگر در تاریکی، نور درخشان تر نیست؟
این چه تاریکی است که دور و بر آن پر از نورست اما چیزی دیده نمی شود

Iloveu-ALL
08-02-2013, 03:39
قلب شکستنی
بعد از اولین شکست
تمام قدرتش را برای ماندن گذاشت و
بعد از رفتن تو،
نا امید
تبدیل به سنگ شد ...

Iloveu-ALL
09-02-2013, 23:58
نگذار اشک های ِ شوقـم تبدیل به گریه شود
که بخاطر تو ، تمام کوچه ها را
قدم می گذرام
و در انتظار تو ، تمام ستاره ها را
می شمارم


سالهاست
با فانوسی در دست ، سرگرم شمردن ستاره ها
تنها و با دست های سرد
در کوچه ها سرگردانم.


دست هایم تو را می خواهند ،
ولی نمی دانند که تو مدت هاست یخ زده ای!

Iloveu-ALL
14-02-2013, 00:09
ما می رویم
و به این بهانه که دلتنگ شما شدیم باز خواهیم گشت

Iloveu-ALL
15-02-2013, 00:34
یه جای دور توی جنگل تک و تنها یه کلبه گرم می بینم
تاریکی شب اون دور دورا یه نور روشن می بینم

Iloveu-ALL
15-02-2013, 16:07
بعد از تو هر محبتم به قیمت یک عشق آب می خورد ، افسوس که دیگر عشق در من مرده است!

Iloveu-ALL
15-02-2013, 23:10
ای دل تو اگر رفتی و من اینجا مانده و درمانده شدم/ گفتا که این به که ازین من همیار تو باشم
این بگفت و برفت گفتم های ای قاصد عشق تو بیا و برسان/ این پیامی را که ز من می شنوی
گفتم من نه ایی مست سرمست این خانه ، پیرانه شدم/ گفتا دیوانه شدی تو در این خانه ی ویرانه جاودانه شدی
این بشنفت و برفت گفتم های ای شب شمع ِ شب های غم تو به چه میسوزی/ گفتا من به غم پروانه این گونه بی خانه شدم
گفتا چو من شمع شب های غم تنهایان باش/ گفتم رسم ما نیست مردن ازعشق زیاد پروانه بمرد و برفت
شمع بسوخت و برفت گفتم های ای ساقی ِ جام ِ شراب ِ هستی/ تو چگونه این گونه بی لانه شدی گفتا در این خانه ،محتاج یه بیگانه شدم

Iloveu-ALL
25-02-2013, 23:41
تنها آمدی و معنای تنهایی را یادم دادی و تنهایم گذاشتی و رفتی. حالا من خودم را می شناسم

Iloveu-ALL
28-02-2013, 23:02
باران که می بارد چشمانم خیس می شوند از گریه، لعنت به اینجا که هوایش همیشه بارانی ست

Iloveu-ALL
28-02-2013, 23:22
قلبم می گیرد گه گاهی
به این بهانه که تـــــــو می آیی
نفسم می گیرد و باز هم ،
تـو نــمی آیی

Iloveu-ALL
28-02-2013, 23:28
در انتظار تو ،
اینجا ، سرد،
معجزه ای دیگر می خواهم،
افسوس که دیگر معجزه ها هم دردم را دوا نمی کنند!

Iloveu-ALL
01-03-2013, 16:57
همه ی این ها، بهانه هایی هستند برای نرفتن!
بخواهد که برود بهانه که سهل است،
دلیل هم نمی تواند جلوی آن را بگیرد

Iloveu-ALL
01-03-2013, 17:03
از انتظار تو،
اینجا، پوسیده ام،
دیگه بسته؛ وقتشه!
وقت اینه که خودم بیام پیشت

Iloveu-ALL
01-03-2013, 17:06
تو رفتی و
سرمای باد من رو کشت!
اینجا منتظرتم،
تو هم یه روزی میمیری!

Iloveu-ALL
01-03-2013, 17:17
تو قلبم برای تو یه جا بزرگ گذاشته بودم.
الان خالیه و
من دارم تاوان نبودن هات رو با این دلتنگی ها میدم!

Iloveu-ALL
08-03-2013, 23:27
و این بار
بدون حاشیه به راه ِ خودم ادامه می دهم. رک!
ذره ای آرامش می خواهم ...
کنار تو ! در خیال تو بودن، آن را هم به من می دهد!
اون رفت و این هدیه رو به من ...
دوستت دارم!!!

Iloveu-ALL
08-03-2013, 23:30
رک ، مهربان ، دل رحم ، راستگو!
دوستت دارم ای اولین عزیز از دست رفته !
آخرین تنهای من!
این همه آدم اومدن سر مزارت که ثابت کنن چقدر دوستت دارن!

Iloveu-ALL
08-03-2013, 23:37
رفیقم می گفت هوا که بادیه خیلی دوست دارم؛ پیش خودم گفتم برای چی؟(من اون موقع از هوای بادی خوشم نمی اومد!)
نمی دونستم که اون عاشق تنهاییه!

Iloveu-ALL
08-03-2013, 23:39
خیالی نیست اگر قرار باشد تمام عوامل و زمین و زمان جهتم را عوض کنند!
من بادم.
این بار خلاف طبیعت عمل خواهم کرد ...

Iloveu-ALL
08-03-2013, 23:40
فراموشت کردم این بار! نزدیک تر از همیشه.
در بغلت فراموشت کردم.

Iloveu-ALL
08-03-2013, 23:50
شاهانه مست می شود دل از ته وجود
فقط به خاطر تو

Iloveu-ALL
08-03-2013, 23:52
شب که میشه، دیدنی ست دیدار این دو دوست!
باد هم که باشه، این دو دوست جدا نشدی، زمین و ماه،تک و تنها، چیکار ها که نمی کنن!

Iloveu-ALL
14-03-2013, 20:28
عشق یعنی خودخواهی
من
یه
عاشق !

Iloveu-ALL
14-03-2013, 20:59
از آن سوی خیال
بال می زند به سوی من
آید و گیرد مرا
رود به آن سوی آسمان
داند که ندام هیچ، حتی رهایی حتی پرواز
رها کند باز مرا
از بالای آن آسمان

Iloveu-ALL
15-03-2013, 23:36
بعضی وقت ها یه چیز هایی یاد میگیرم مثلا یک اصطلاح یا معنی یه کلمه ، خیلی جالبه!

و جالب تر از اون ، اینه که تو همون روز چند تا چیز در ارتباط با اون چیزی که یاد گرفته بودم ، اتفاق می افته!

Iloveu-ALL
21-03-2013, 22:18
سقوط

زندگی ام را برای چشیدن یک لحظه رهایی از دست نمی دهم

Iloveu-ALL
30-03-2013, 23:45
سرم را روی شانه هایت می گذارم

گردنم درد می گیرد

لعنت به این خیال باطل!

Iloveu-ALL
30-03-2013, 23:50
جشن بالماسکه

تنها جایی است که ظاهرم با درونم یکی می شود

Iloveu-ALL
04-04-2013, 01:02
ما با هم شطرنج بازی نکردیم!!

او با قوانین خودش من را بازی داد

Iloveu-ALL
04-04-2013, 01:03
من بازیگر خوبی بودم ...

اما دریغ

از اینکه اون کارگردان خوبی بود!!

Iloveu-ALL
04-04-2013, 01:04
نمی دونم چرا گاهی ، بین نفس زدن هایم فاصله می افتد!

لــــــعنت به این فاصله ها

Iloveu-ALL
16-04-2013, 18:58
فریاد بزن
دل من فریاد ِ تو را می خواهد،
رهایی ات را می خواهد،
ای فریاد من
بی صدا فریاد نزن
دل ِ من صدایت را می خواهد،
دل ِ من عکست را ، چهره ات را ، نگاه ات را ، سایه ات را نمی خواهد
دل ِ من خودت را می خواهد

Iloveu-ALL
19-04-2013, 22:57
من مثه یه مهره ی سوخته تو بازی شطرنج میمونم.

وزیر هم نبودیم که بازگشت رویایی داشته باشیم ... !

Iloveu-ALL
20-04-2013, 15:52
با کدام صدا فریاد زنم که مرهم درد هایم شود.

شاید سکوت بهترین حرف باشد، صبر و سکوت شاید!

Iloveu-ALL
22-04-2013, 18:43
بعضی شبا که دارم با ماشین به خونه برمیگیردم بارون میاد، چشام هم شروع می کنن به باریدن بعد که به آینه نگاه می کنم تصویر خودم رو به صورت Blur می بینم!هعی نمی دونم از خیسی آینه است یا از چشای منه ولی جای یه دوربین عکاسی خالیه!

Iloveu-ALL
22-04-2013, 20:01
شیرینی زندگی مثل شیرینی شکلات تلخ میمونه، آخرش کام رو تلخ میکنه

Iloveu-ALL
03-05-2013, 23:04
پسرکی با لباس پاره...
غرورش صد بار می شکند
بی پول و فقیر
نمی تواند پنهانش کند
هر کی هم آمد و رد شد و دید این پسرک را زد بر سر او
اما خدا رحمت می کند آن کسی را که دست این پسرک را گرفت!

Iloveu-ALL
15-05-2013, 21:35
چه فایده از فریاد، وقتی صدایت، خود، جایی نمی رود

چه فایده از فریاد، وقتی از فریاد زدن، درد هنجره ات از درد های روزگار پیشی میگیرد

Iloveu-ALL
15-05-2013, 21:36
خدا خواست که مرا از بهشتم بیرون کند او را سر راهم قرار داد
شاید حکمت این بود که من شانس رفتن به پیش خودش را پیدا کنم

Iloveu-ALL
18-05-2013, 10:29
زندگی مانند ریاضی نیست که همیشه از چیز هایی که شنیدی ویا یادگرفتی، به نتیجه ای برسی
توی زندگی بعضی وقت ها از بعضی از چیز هایی که شنیدی، باید بگذری و فراموششان کنی تا به نتیجه ای برسی

Iloveu-ALL
18-05-2013, 10:42
نمی دانم،
شاید آرزویم تکرار آرزو کردن هاست، نمی دانم!

Iloveu-ALL
18-05-2013, 10:48
من
قبل از تو
منطقی
با تو
احساسی
بعد از تو
تعریف نشده!

Iloveu-ALL
18-05-2013, 10:50
به من پرواز را آموختی، تا که خودم پرواز کنم!
اما من یاد نگرفتم، چرا که تو مرا پرواز می دادی!
حالا که تو مرده ای ، من هم دارم میمیرم! در نادانی

"پرده مردنی است ، پرواز را بیاموز"

Iloveu-ALL
21-05-2013, 15:33
بی گریم یا با گریم یک بازیگری که این گونه من بی آرایش را یک دلقک فرض کردی

Iloveu-ALL
21-05-2013, 15:58
گناهم
این است ،
مصموم ِ
ذهر ِ
چهره ی
بی گناه و
معصومت
شدم!

Iloveu-ALL
21-05-2013, 15:59
حالا که دیگر من تغییر کرده ام بهانه می آوری
که دیگر دیر است.

من را بگو که برای یک لحظه رسیدن به تو
زنده ی خود را کشتم

آن یک لحظه هم آخر به اتمام رسید
بی تو

Iloveu-ALL
23-05-2013, 18:45
این همه انتظار کشیدم نیامد
شاید او هم منتظر من است

Iloveu-ALL
27-05-2013, 11:56
دفتر خاطرات و آلبوم عکس هایم را دارم می سوزانم!
بعد این باید بگویم یادت بخیر "یادش بخیر"

Iloveu-ALL
27-05-2013, 12:02
رها شدن از بندت مرا زندانی افکارم کرد

شاید این مجازات فرار کردنم از زندان تو بود
تنها جرم من نگاه کردن به تو بود
و حالا من از زندانی به زندانی دیگر ...

Iloveu-ALL
27-05-2013, 12:22
پرواز دیگر خواهم کرد و
از این دیار دور خواهم شد و
به این امید
به سوی آسمان بال می گشایم
که
شاید تو در آن جا باشی؛
فرشته ی من!
من دیوانه ام،
آری، دیوانه ی تو!

Iloveu-ALL
04-06-2013, 01:34
چقدر بده تنها باشی
چقدر بده شبا بخاطر این که داری فراموش می شوی نابود می شوی
می ترسی از تاریکی ، از تنهایی
چقدر بده همراه و همدرد نداشته باشی ... !
چقدر بده همه رو از پیش خودت دور کنی

Iloveu-ALL
04-06-2013, 01:37
این روز ها دیگر در مکان ها دنبالت نمی گردم ، در لحظه ها دنبالت میگردم شاید در زمانی باشی

Iloveu-ALL
04-06-2013, 22:32
فقط خودت بیا،
این تنها سوغاتیه شهر نامردهاست!

Iloveu-ALL
05-06-2013, 23:02
برای اینکه به خودم اثبات کنم اون من رو دوست داره چه کار های احمقانه ای کردم ...

دوستم داشتم!

ولی این کار ها باعث شد که دیگه من رو دوست نداشته باشه!

شاید من رو یه جور دیگه ای دوست داشت "بعضی انسان ها ما رو آنگونه که میخواهیم دوست ندارن"

بیخیال چه فایده ! به من اثبات شد که دوستم داشت ولی الان دیگه ...

Iloveu-ALL
06-06-2013, 19:36
در این زمانه نه میشود آرزویی داشت نه خیالی!
آرزو در این دنیا حرام است!!
از این به بعد نه رویایی خواهم داشت نه آرمانی ... ولی خوب میدانی که نمی شود

Iloveu-ALL
06-06-2013, 23:22
من چراغی را روشن کردم که خاموش نشدنش تضمین شده بود ...
چراغی شب و روز روشن بود
چراغی که خواب و آرامش رو از من گرفت!!

Iloveu-ALL
06-06-2013, 23:27
من در خانه ام لحظه ای احساس تنهایی کردم
تحمل نکردم و محتاجی این و آنی مثله تو شدم!
اکنون ، اینجا در این هوای گرم ، سردی احساس تنها همراه ی من است!!

Iloveu-ALL
06-06-2013, 23:36
لحظه ای سبک می شود این ...

یادم می آید
که در این
مدت کم
چه کسانی
رفته اند!
چه عزیزانی؟!
و باز این دل،
دل شاید سنگی مانع
باریدن اشک و گریه می شود

... این خواب غفلت

با خود چه کردم؟

Iloveu-ALL
06-06-2013, 23:42
قبلن ها من قلب داشتم ، قلب معمولی ...
اما بعد از تو قلب از جنس سنگ شد ...
سنگینیه این سنگ بر سینه ام داشت نابودم میکرد ...
اما احساسم را نابود کردم ...
قلبم را نابود کردم ...
آخر میدانی تمام احساس من دوست داشتنت بود ...
فقط دوست داشتن تو

و حالا حتی همان قلب سنگی هم ندارم ... !
ولی چرا تو که الگوی من نبودی؟

Iloveu-ALL
06-06-2013, 23:46
چند روزی است احساس نبودنت را می کنم ...
تقویمم گم شده است زمان چقدر زود می گذرد ... !!

Iloveu-ALL
06-06-2013, 23:48
گذر زمان اگر چه زود ولی تکه تکه ی تنم را پاره پاره کرد

در حالی که من ِ خوش خیال ، خیال میکردم که با صبر همه چیز درست می شود ... !

Iloveu-ALL
10-06-2013, 02:12
شهر گونه هام
خاطراتمون ابر هاشه،
خاطرات خوب ابرهاي سفيدش
و خاطرات بد ابر هاي سياهش
قطره هاي بارانش اشکامه
و روز بارونيش گريه کردن منه،
هواي آفتابيش هم تويی

Iloveu-ALL
11-06-2013, 00:38
خیلی وقت است که مرده ام

حالا هم دارم در جهنم شکنجه می بینم

آری ... دارم در دنیایی، بی تو زندگی می کنم

Iloveu-ALL
11-06-2013, 21:53
فریاد میزنم

هر روز هر دقیقه هر ثانیه

هرزمان فریاد میزنم که شاید صدایم به تو برسه

ولی افسوس که فاصله ی بینمون خیلی زیاده ، خیلی!

Iloveu-ALL
14-06-2013, 22:18
الگویم تو بودی ،یک بازیگر!
حالا من هم هزار رنگ و رو دارم ...

Iloveu-ALL
24-06-2013, 12:01
ديشب آسمون خيلي قشنگ بود!
کي ديدش؟
...
عاشقش شدم ...
خدا جون چقدر بزرگه!

فقط يه لحظه تونستم ببينمش
الان تو ذهنمه
يادش هم حتي منو غرق خودش ميکنه
،ميترسم
ميلرزم
اما از ترس نه
از سرما
...
خدا جون چقدر برزگي

Iloveu-ALL
25-06-2013, 17:23
"بی تو هیچم!
بی تو پوچم!"
اولین باری که تو رفتی و تنها شدم این حرف رو زدم ...

خیلی وقته که هیچ و پوچم!!

Iloveu-ALL
25-06-2013, 17:24
لحظه ی رفتنت، اون قدر تو شوک بودم که نتونستم فریاد بزنم "وایسا"

Iloveu-ALL
30-06-2013, 19:07
دستت را فشار میدهم، آنگونه که می خوایی!
تو هم قول بده که دستم رو هیچوقت ول نمی کنی ...

Iloveu-ALL
30-06-2013, 20:12
هوس عاشقی، شیرین اما زهر آلود

Iloveu-ALL
30-06-2013, 20:14
تو، کوتاه!

یاد تو ...... یک دنیا!

Iloveu-ALL
01-07-2013, 16:59
بعد از هر سقوط،
پروازی لازم است ، بهتر از قبل بهتر از هر موقع
تا آن سقوط فراموش شود

Iloveu-ALL
02-07-2013, 15:33
چند روزی هست هم تو نیستی هم قرص های عصابم تمام شده اند ...
دستانم دارد میلرزد

Iloveu-ALL
02-07-2013, 16:23
نمی دونم چرا همیشه
یکی تو فکر من هست
که نیست

Iloveu-ALL
02-07-2013, 16:24
من از تنهاییم نمی ترسم
من از خاطرات می ترسم
من از سر به بیابان گذاشتن نمی ترسم
من از یاد ِ کردن از تو می ترسم

Iloveu-ALL
02-07-2013, 23:56
یک اتفاق ... یک نگاه اشتباه ... نابودم کرد
معادله ی عادلانه ای است!! این همه بلا در ازای یک نگاه اضافه!!؟

Iloveu-ALL
02-07-2013, 23:57
خاطراتت چه تلخ چه شیرین نابودم می کنه ...

Iloveu-ALL
03-07-2013, 22:51
مردم هر چیز تلخی را حقیقت می نامند.
ولی نمی دانند حقیقت چقدر شیرین است.

Iloveu-ALL
06-07-2013, 11:42
خیلی وقت ست که نه کسی زنگ میزنه نه کسی اس میده
من دلم به صدای نویز تلفن خوشه!
تنهای تنها

Iloveu-ALL
06-07-2013, 11:48
در این دیای غم
ساحلی میبینم،
خبری در راه است،
بادبان ها را باید کشید.

Iloveu-ALL
09-07-2013, 11:08
هرگز فراموشت نمی کنم
مگر اینکه زندگیم در خطر باشه
میخوام زنده بمونم
میدونی چرا؟
چون امید دارم که یه روزی
به هم می رسیم!

Iloveu-ALL
12-07-2013, 23:45
سهراب خیالت چقدر خوش است
این روزا نه پولی است برای قایق خریدن
و نه چوپی برای قایق ساختن

Iloveu-ALL
16-07-2013, 00:29
بی صدا فریاد می کنم
اما چه فایده؟
من می خواهم صدایم به گوش کسی برسد!

Iloveu-ALL
16-07-2013, 00:30
گریه شیرین است
ولی بغض ...


"درد من از گریه هایم نیست
از این بغض لعنتی ست

گریه ای میخواهم تا این بغضم را بترکاند
تا طلوع آفتاب میخواهم گریه کنم
طلوع آفتاب من بازگشت توست"

Iloveu-ALL
16-07-2013, 00:38
"پرنده پر ..."
پرنده نپر !
وایسا
منم با خودت ببر
پر دارم ولی پرواز بلد نیستم
همه میرن تنها میمونه اینجا!

Iloveu-ALL
16-07-2013, 00:44
آن قدر ماندم تا بارم سنگین شد حالا دیگر رفتن غیر ممکن است !

Iloveu-ALL
19-07-2013, 14:07
اگه قرار به برگشت به گذشته باشه،
به لحظه ی جداییمون میرم،
اگر نه، به لحظه ی آشناییمون!

Iloveu-ALL
27-07-2013, 00:03
گاهي اوقات خسته مي شي ...
چه خوبه که سريع خستگيت تموم ميشه ...
و به روال عادي زندگيت بر مي گردي ... !
اين طبيعيه ... اما ... اما ... !
اما بترس از اون روزي که زندگيت فقط ميشه اين خستگي ها، بترس!


پ.ن: يادت باشد انسان ها هر از گاهي خسته مي شوند ... اين خستگي ها زود تمام مي شود اما اگر تو آن ها را بزرگشان کني ، تمام زندگی ات مي شوند.

Iloveu-ALL
27-07-2013, 00:04
گاهي اوقات بعضي کس ها به ياد مي آورند مسيري را که گم کرده بودي
همان هايي که هميشه خدا را ياد مي کنند ...

Iloveu-ALL
27-07-2013, 00:06
اين روزا چيز هاي تلخ مي خورم ...
چه مي شود اگر زبان هايم هم مزه ي این تلخي را بچشند!

Iloveu-ALL
30-07-2013, 23:45
دستان تو جای گرمی برای دستان یخ زده ای که یک عمر منتظرت بودند!
آغوش تو جای امنی برای من غم زده ای که یک عمر به یادت بودم!

Iloveu-ALL
31-07-2013, 22:17
این روزا زمان آن قدر سریع می گذرد که دیروز، حال من است!

Iloveu-ALL
01-08-2013, 14:15
گرگ ها یادم دادند که تنها راه زنده ماند گرگ بودن است!
در این زندگی بی رحم ، باید بی رحم بود بی رحم!

Iloveu-ALL
03-08-2013, 22:51
میگن "هیچ کس رو ملامت نکنید"
من گوش ندادم و خودم رو ملامت کردم و ... !

Iloveu-ALL
05-08-2013, 02:15
میترسم از سرما،
آری،
دیده ام احساست را!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Iloveu-ALL
10-08-2013, 01:14
بازی می دهد
آن هـــایی را کـــه
با احساساتشان احساسش را به بازی گرفتن
بازیگر

Iloveu-ALL
11-08-2013, 00:19
تاب تاب عباسی ...
این تاپ تاپه یه دل تنگه!
وقتی تو ول کردی اون تاب رو!

Iloveu-ALL
14-08-2013, 21:41
امروز دفتر خاطراتم رو باز کردم و
خواستم از تو چیزی بنویسم ،
ولی نمی دونم چرا دفترم خیس شد !

Iloveu-ALL
19-08-2013, 22:00
در پی این امروز و فردا گفتن ها!
آخرین امروز رسید و فردای آن روز نرسید.

Iloveu-ALL
21-08-2013, 21:41
بعد از تو

امروز، رگم را زدم.
اما خونی در آن جریان نداشت!
یا مرده متحرکم یا دیگر قلبم نمی زند!

Iloveu-ALL
03-09-2013, 21:40
امروز از محل آشناییمون گذشتم،
یه لحظه توهم تو رو دیدم...

امشب من حالم خیلی خرابه
انگار دوباره عاشق شدم،
عاشق یاد تو!

Iloveu-ALL
03-09-2013, 21:40
ببین یاد تو چقدر از خودت با وفا تره ...
تو خیلی وقته رفتی ولی اون هنوز کنارمه

Iloveu-ALL
09-09-2013, 00:30
گـاهی وقت ها دوست داشتن یه احساس نیست، یه عادته!

Iloveu-ALL
04-10-2013, 22:29
ساز زدن را بلد نیستم و
با لب هایم آهنگ میسازم
ولی تو ساز زدن را بلدی و آهنگم را مینوازی
چه عاشقانه من و تو، یک روحیم در دو بدن

Iloveu-ALL
05-10-2013, 00:38
شاید فردا نباشد (او نباشد)
یا فردایی نباشد (تو نباشی)

(پس بی درنگ به عزیزت محبت کن!)

Iloveu-ALL
08-10-2013, 20:30
همه ی خط خطی ها و
عاشقانه های من
برای تو ست
برای برگشتنت چه کنم.
هم نفس ِ همیشگی ام
در نبودنت
از نفس افتاده ام.
از وقتی که رفته ای
آسمان آبی ام،
تاریک و سیاه شده است.
صبر تنها کاری ست که من در نبودنت، انجام میدهم
چه کنم که
گمَت کرده ام.

Iloveu-ALL
08-10-2013, 23:48
سرم درد می کند. قرصی بهم دهید، اما نه یکی، چندین تا!

Iloveu-ALL
21-10-2013, 20:33
بر سر قرار در یادم نیامدی امروز،
کم کم نکند بروی از یادم

Iloveu-ALL
23-10-2013, 12:35
گیج شده ام مانند کسی که در اتاقی پر از ساعت، که هر کدامشان با صداهای ناهماهنگشان، یک ساعتی را نشان می دهند.
دل خوش کرده ام به رویا پردازی های خوش و باطل آینده ام و مانده ام در گذشته پوچ و تاریخ گذشته ام و گاهی وقت ها هم در خاطرات تلخ و گاهی شیرینم و مرور این ها،
و فرو رفته در خواب غفلت، حالم را گم کرده ام!

Iloveu-ALL
23-10-2013, 12:37
در گذشته و آینده دنباله چه می گردیم همه چی اینجاست، در زمان حال!

Iloveu-ALL
21-11-2013, 21:40
زمستان که می آید
اول جلوی من زانو می زند
چه سرمایی به من منتقل کردی! که 4 فصل سال را یخ زده ام ...

Iloveu-ALL
28-11-2013, 19:23
سیگار ضرر دارد؟
این سیگار ها همش دارند تمام می شوند، اما من لعنتی نه!!

Iloveu-ALL
05-12-2013, 01:18
خیلی وقت است که دیگر خواسته ای ندارم
من یک بار آرزو کردم ، آرزوی من او بود، تنها آرزوی من
آخر هم آرزو به دل ماندم
آرزویی دیگر نخواهم کرد!

Iloveu-ALL
05-12-2013, 01:26
میخندم
اما این خنده از هرچی گریه بدتره
بخاطر همین همیشه آرزوی گریه کردن رو می کنم

Iloveu-ALL
30-12-2013, 00:28
درد بـــه درمـ
در به در، به دنبــال یکی مثل تـــو
ولی بی خود دارم وقتم رو تلفــ می کنم
کسی مثل تو نیست

Iloveu-ALL
30-12-2013, 00:29
سـرمای زمــستان نـــزدیک اســت
در کمیـــن نشستــــه ام
نزدیـــــــک اینجا که شدی میگیرمت!

Iloveu-ALL
13-01-2014, 21:09
یکی مثل من، منتظر، همیشه دوستت داره
یکی مثل تو، فراموش می کنه ساده هایی مثل من رو
آره به تو حسودیم میشه

Iloveu-ALL
24-01-2014, 22:43
پرنده ای که دوستش داشتی
رهایش کردی و رفت و دیگر نیامد
بیخیالش شو اگر ذره ای دوستت می داشت برمیگشت
بیخیالش شو دوستت ندارد

Iloveu-ALL
26-01-2014, 21:39
وقتی خنده تلخ میشه
و گریه شیرین!
آدم افسرده میشه

Iloveu-ALL
07-02-2014, 01:13
میگن "خواستن توانستن است"
منم میخوام که بخوام!

Iloveu-ALL
09-02-2014, 22:42
فاصله دیگر بی معنی ست
کنارتم اگر باشد دلت میگرد

Iloveu-ALL
09-02-2014, 22:47
این روز ها
خانه هایش،
اگر چه به هم نزدیک ترند
ولی آدم هایش،
بیشتر از هر موقع دیگری،
نسبت به یکدیگر دورند

Iloveu-ALL
09-02-2014, 22:48
فراموشی،
چه بد است!
همه را فراموش میکنم ...
الا تو
و تو میمانی
تا مرا نابود کنی
و میمانی
از درون میسوزم

Iloveu-ALL
23-03-2014, 01:47
درست است که می گویند چشم ها قدرت دارند
برای مثال، این چشم ها هستند که با نشانه گیری، قلبی را با تیر میزنند


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




پ.ن: بعضیا اعتقاد دارند که چشم قدرت داره. قدرت های مثل چشم زخم یا حرکت دادن لیوان و اجسام دیگه
*نکته جالب این پست اینه که بعد از 44 روز 144 امین پست رو فرستادم
نسخه اول شعر:
درست است که چشم ها قدرت دارند
برای مثال، این چشم ها هستند که قلبی را تیر می زنند

Iloveu-ALL
28-03-2014, 23:39
آینه میبینی
چقدر خنده ام واقعی ست!
خودم هم باورم شده است
که خنده ام واقعیست!
میبینی؟!
که چطور با خنده، گریه میکنم!

Iloveu-ALL
05-05-2014, 03:11
لبخند بزن
تو دنیایی که بعضیا
چشم دیدن لبخندت رو ندارن
بخند
تو دنیایی که بقیه
دلیل خنده کردنت رو میپرسن
اگه زیاد بخندی بهت میگن دیوونه
بخند و لبخند بزن
نوبتی ام اگه باشه،
بذار این بار دنیا گریه ـش در بیاد

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Iloveu-ALL
14-05-2014, 22:01
میدونی چرا همیشه خدا سکوت می کنه؟
چون بهترین سخن سکوته!




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

پ.ن: خدایا دستمان را بگیر! ما آدم ها که بال نداریم، تویی که ما را به پرواز در می آوری. سپاس

Iloveu-ALL
11-06-2014, 23:17
خدایا!
آرزویم هر چیزی ست که تو صلاح میدانی!
آرزویم را برآورده می کنی؟

Iloveu-ALL
25-07-2014, 23:20
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


افکار منفی در ذهنم، یکی در یک طرف،
دیگری در طرف دیگر
من را به این طرف و آن طرف می کـِشند.
در این وسط من دارم
کـِشیده و له می شوم!

Iloveu-ALL
19-08-2014, 22:44
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


در نبودن تو،
همیشه هوا ابری ست و
این اختلال عاطفی فصلی همش دارد عود میکند.

همیشه پاییز است و زمستان!
نه بهاری، نه تابستانی
نه شکوفه ای، نه پروازی!
(باید هم بدن بهم بزند با این بهار های چند روزه!)

فقط آبی ِ دلگیر هست و
طوسی و سیاه و سفید و قهوه ای
نه سبزی، نه زردی،
نه لبخندی در لباسی رنگارنگ

خیلی وقت است رفته ای و
شاید تو را فراموش کرده باشم و
این زخم کهنه شده باشد،
فقط با آن ساخته ام
اگر بیایی این زخم باز تازه
و دردی دیگر شروع میشود.

هم نبودنت، و هم بودنت مشکل ساز ست.
نه، مشکل از من است
که گاهی هستم، گاهی نیستم

هه، بیخیال!
نه
این بار بیخیال خود بیخیالی

Iloveu-ALL
10-10-2014, 00:13
تو این یک سالی که گذشت
توی این تاپیک فقط 3 صفحه هم ننوشتم ... (در حالی که 13 صفحه رو تو کمتر از یه سال نوشتم!)
انتظار داشتم بیشتر بنویسم!
جوهر قلمم خشک شده شاید!؟
چی میتونم بگم جز اینکه خستم ام!
هـــعـــی...

پارسال همین موقع ها دوست داشتم که پیشرفت کنم ...
این انتظارو نداشتم
توی اینجایی که هستم باشم
و دوست داشتم تو پله های بالاتری باشم...
1 سال 2 سال 3 سال
چقدر سریع میگذره زمان!!
الان به خودم میگم "هنوز هم دیر نشده"
این حرفیه که سال قبل و سال قبلترش گفتم...
نه اینکه غلته ها نه!
ولی خب من فقط به دونستنش اکتفا کردم




انتظارم غیر واقع گرایانه بود و هست درست!
وضعیتم میتونست بهتر باشه
اگه فقط روز رو شب نمیکردم
یا هدست این قدر تو گوشم نبود
یا یا و امثال این ها ... (خب زیاد حرفیدم!)

اگه این نوشتم بد شده که شده،
ببخشید، فقط خواستم که جوهرم خشک نشه!



پ.ن: منفی بافی نیستا ... یکم دلم پر بود فقط! :n18:

Iloveu-ALL
11-10-2014, 00:05
منتظر موندن ها
شرطی ام کردند.
مدتی طولانی است که
عادت شده
انتظار همیشگی
ولی جوابی نمیگرم ...

Iloveu-ALL
11-10-2014, 00:08
اينکه همش نيستي
ولي فکر همش پيش توئه
...
تو رو ميخوام
در حالي که خودخواهم
در واقع اين خود ميخواد
که هر چي داشته باشه
کسي مثله تو!
ولي خودخواه ها چون سلطه گران
باعث ميشه که طرف از دست بره!

Iloveu-ALL
12-10-2014, 00:04
خیره شدن به سیاهی مطلق چشمانت
باعث شد که نتوانم انعکاس خود را
که در حال غرق شدن است، ببین


لینک سیاه چاله2 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

Iloveu-ALL
12-10-2014, 00:30
دیگه باشی نباشی
باز نفسم میگیره
اینو میگم
ولی تو باور نکن

یه وقت اگه بیای
از شدت هیجان
نفسم کلا میگیره!!

Iloveu-ALL
12-10-2014, 00:31
اونایی که خنده نمی کنن و شاد نیستن!
تشنه یه گریه ان ... که دلشون خنک شه
همونایی که همش بغض دارن و بعض!

Iloveu-ALL
13-12-2014, 15:16
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



چرا!
به راه ادامه میدهم ...
ولی خسته ام، که انگار ...
دارم در جا میزنم ...

Iloveu-ALL
15-12-2014, 21:55
دنیا را از پشت شیشه ای نبین!
شاید آن شیشه، آلوده به چیزی باشد

Iloveu-ALL
17-01-2015, 17:30
دست نوشت هاي من در تلگرافي ها
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])كاريكلماتور ها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

عكس1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
عكس2 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
عاشقانه1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

آپدیت: (7/28)
دست نوشته های من (زمانی که بن بودم) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

آپدیت2: (10/21)
تراوشات فلسفی ذهن شما (پست های من) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

Iloveu-ALL
17-01-2015, 17:31
موش ها ترسو اند و فراري.
گربه ها از خود راضي اند و بيش از حد مغرور.
سگ ها وابسته و دست و پا گيرند ،‌ و خود را نيز خوار ميكنند.

و تنها گرگ ها هستند كه
با ابهت ، بدون ادعا و بدون ترس و مستقل به زندگي خود ادامه ميدهند.

آتاتیرا
02-03-2015, 12:13
عینکم که نیست پنجره ها دیوارند ؛ و صورتها نقاشی های ناتمام خدا.... عینکم که نیست شاعر می شوم.
سمعکم که نیست ، بعضی واژه ها خاموش اند ؛ و گاهی سکوت تنها صدایی است که به گوش می رسد .... سمعکم که نیست شاعر می شوم.
:n07::n12:

Iloveu-ALL
29-03-2015, 23:56
نالم از این فاصله ها!
فاصله بین (بعضی) آدم ها
بین من و بعضی آدم ها!
***
من خود خواه!
ولی فاصله است بین من و خودم!
***
دلگیرم
از فاصله ی بین من و تو؟
من تاریکی ام
و تو روشنی؟
***
من و او!
عاشق
ولی "فاصله جغرافیایی" یمان
به فاصله یک تنفر ... فاصله ای که دو قلب متنفر از هم دارند!
***
نالم از خود ...
نالم از این فاصله ...
من چقدر خودخواهم!
***
فاصله زیاد خودم و من
فاصله جغرافیایی من و او
فاصله زیاد ـمان (خودم و او) را دو چندان میکند!
***
تمام چیز های بین من و او
مربوط به گذشته است...
و این فاصله زمانی ؟
که بی نهایت است
زمان به عقب بر نمیگردد
و نزدیک های؟ بین من و تو
قابل برگشت است!
***
کاشکی زمان،
و کاشکی همه چیز می ایستاد
و من با خودم ،
با تو ،
و با او
خلوت میکردم!
ولی ... زمان نمی ایستد!

- - - - - 10/1/94 - - - - -

پ.ن:
شاید متوجه نشید!
برای من معنا داره.

توضیحات:
1.تو: مخاطب عارفانه / او: مخاطب عاشقانه

2.دلیل اینکه این همه کلمه "فاصله" رو به کار بردم
در واقع بر میگرده به اول شعر که در باره قهر بودن بعضیا با هم
مخصوصا زمانی که بخاطر یه اشتباه و سوتفاهم پیش اومده

Iloveu-ALL
17-05-2015, 00:45
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]






براي رسيدن به تو ، مسير را ناديده گرفتم!
سختي راه ، منو داغون کرد!
راه انتظار!

"فراموش نمي شوي در من ، تو مثل کسی بودي که ميپرسيدتمش!"
و تکرار نمي شوي ديگر!

مهرباني کردي به من،
ولی من،
شونه خالي کردم!

دلم گرفته

کاش اين بار،
آخرين باري بود که،
دلم ميخواست که آخرين باشد!!

بعد اين همه سال،
منتظرت بودن،
وقتی اومدي،
قلب تند تند زد
احساس مرده،
سر زنده شد

اومدي،
ولي تمام چيزي که
این همه مدت ميخواستم،
دونستن حالت بود،
نگرانتم بودم
نگران حالت
اينکه کجايي
در چه حالي؟ ...

امروز، دست خیس آغشته به اشکتو دیدم،

شاید باورت نشه ولی اشکات هات!
که از من پنهونش کردی
حتی دل سنگی من رو به لرزه در آورد!

کاش میشد بهت بگم
که شاید فقط!
بهت بگم که دیگه مثل قبل نیستم
حق بده به من
ادم تغییر میکنه دیگه

دلم واسم خودم تنگ شده ... !


کاشد میتونستم بهت بگم ،
ولی نمیشه، نمیتونم بگم
آخه وقتی تو رو میبینم
قلبم وایمیسه،
مثه مرده ها

سکوت

من جمع کننده ی
کلکسیون گمشده هام!

دوستت دارم
94-2-27

Iloveu-ALL
28-07-2015, 15:17
جنگی در من وجود دارد
هر چند ساده
اما پیچیده
صلحی نیست
توافقی نیست

دل نمیخواهد،
عقل میخواهد،

دل میخواهد،
عقل نمیذارد!

دل قهر میکند،
عقل مخالف دوری است.

چه حاکمان ظالمی

و این جنگ! مانند تمام جنگ های دیگر
باعث عقب ماندگی نظام شده است

کسی کنار نمیاد.
هر دو، مانند بچه ها
لج کرده اند!
و سلول ها
هم جوانیشان
در حال نابودیست.

شادی گران شده
و ارزان نمیشود
نرخ غم بی داد میکند



توافق شده است!
ولی در من؟ ... نه


6 مرداد 94

Iloveu-ALL
06-03-2016, 01:37
تا حالا شده ، یاد چند سال پیشت بیفتی ،
یاد احساس هایت ، یاد خاطرات ، دغدغه هایت ،
حس کنی زندگی امروزت ، تکرار دوباره همون روز هاست! با کمی تغییرات کوچک ...
یا با تغییراتی نه چندان بزرگ و نه چندان خوشایندی که جبر زندگی که آن ها را رغم زده
فکر آن موقع که احساس کنی در حال بدست آوردن چیزی باشی ، و تماما توهم بوده باشد
شاید زندگی آن گونه که تصور میکنیم نیست ،
گاهی وقت ها هم تقصیر از ماست که ، مانند رودخانه های بدون جریان هستیم ،
سال ها یک چیزی شعار دهیم و سال ها نیز ، ذره ای خودمان آنگونه باشیم
دقیقا مانند آدم های افسرده باشیم !
اما تو دنیا فقط دلخوشی های کوچک هستند که آدم را زنده نگه میدارند پس زنده باشیم!
اگه در هر جایی ما در انسانیت و مهربانی و محبت و کمک و صداقت و تلاش و یاددهی و دوستی و احترام و فروتنی کوتاهی کردیم ، به سادگی هیچ گاه عبور نکنیم! شاید انسان های ساده این گونه هستن ولی
همیشه ساده بودن از خودخواه ، بی رحم ، عصبانی ، ایستا ، و تن سپرده به باد بهتر است
خوب بودن را هرگز فراموش نکنیم، زیرا همه انسان های خوب شرایطشان سخت هست یا اگر آسان هست خودشان رقم زده اند ...
یک رنگ باشیم ، مهربان و بی ریا! برای همه عدالتمان را برقرار کنیم ، اما بخشنده و بدون جدل و قضا
یکی باشیم ؛ یک یک ِ خوب!

Iloveu-ALL
17-03-2016, 02:49
همیشه دلرحم باش!
خدا مهربون رو ببين
تصور کن
اگه او اینگونه نبود
چه بلایی سرمون می آمد.

2015/dec/1

Iloveu-ALL
17-03-2016, 02:53
يک آدم مغرور،
زماني در ارتفاع بالا قرار دارد،
تنها زماني که فاصله زمين تا جايي که او ايستاده را
در قدر مطلق قرار دهيم!

ميشود فهميد که چنين جايي فقط در تخيل وجود دارد!
و همچنين
سقوط ديگر براي او غيرممکن است (قبلا او از ارتفاع 0 سقوط کرده است)

2015/dec/1

Iloveu-ALL
17-03-2016, 02:54
خاطرات ما،
وجودشان بد يا خوب
تـنها چيزي هستند که
گذشت زمان را به ما يادآور ميشوند.

2015/dec/1

Iloveu-ALL
17-03-2016, 02:57
بعضی وقت ها: احساس ميکنم نفس هاي اخرمه
هه! احساس بی خودیه ،چون اين حس رو خيلي وقت که دارم
هنوز نمرده ام! و فقط زندگی به کامم تلخ تر شد!

2015/dec/1

Iloveu-ALL
17-03-2016, 03:00
خیلی وقت ها
درس زندگی رو ،
با اینکه دوره می کنیم
ولی باز یاد نمیگیریم
و باز تو امتحانش رد میشیم. (2015/dec/1)

چه درس سختی است زندگی
اما با این حال کسانی نیز هستند
که خیلی زیبا و استادانه آن را بلدند

Iloveu-ALL
17-03-2016, 03:05
گذشته را کسی که نمی تواند تکرار کند،
عزیزی که رفته است! دیگر بر نمی گردد.
اما خوبی و محبت میتواند از امروز وجود داشته باشد

Iloveu-ALL
03-04-2016, 00:11
نیمه اول بازی ال کلاسیکو تموم شده بود ، من به بهانه استراحت میرفتم چرخی بزنم در اتاقم.
چیزی نظرم رو جلب کرد ، که من رو قانع کرد ادامه بازی را بیخیال شوم، بعد مدت ها باعث شد مجبور شوم که برم سراغ کمد قدیمیم ... که سر و سامانی نیز بدهم
اولش سرم به تمیز کردن کمد گرم بود و بعد کم کم داشتم اشیا و ورقه های که مربوط به قبل و گذشته میشدن رو تماشا میکردم
برایم مثل سفر به گذشته بود و من مات و مبهوت ، از گذر زمان ، از اینکه چیز هایی در گذشته برایت ارزش داشته اند ، اکنون هیچ جایی ندارند ( نمیدانم شاید از کم مهری است بیخیال !! این چیز ها بی ارزش است ولی کلا گفتم!!)
بگذریم بعضی از آن خرت و پرت ها ! اکنون دیگر بدردم نمیخوردن ، کاغذ بودن و البته بعضی از آن ها برای به یاد آوردن گذشته در آینده انباشته شده بودند !! من منظورم ، به یاد آوردن یک سری خاطره مرتبط از نظر زمانی ... خلاصه یادداشت ها ، اوراقی که یک روزی مهم بودند و ... درش بود
یکی یکی ورقه هایی که برایم بی ارزش شده اند را بررسی میکردم بیشترتان بدرد نخور بودند ، ولی برایم این یک مرور خاطرات بود ، مانند اینکه در حال سفر به گذشته ام.
یکی از آنها کد های مربوط به بازی های ویدئویی ، سال انتشارش 82 بود یعنی زمانی که 8-9 سالم پدرم برایم از تهران خریده بود ، زمانی که تازه کنسول خریده بودم
واقعا کتابش تک بود و نظیر آنرا در سونی های محل (کلوب بازی) هم ندیده بودم ... پر از راهنما ها و رمز های ارزشمند برای آن زمان ، که دسترسی اینترنت به شکل امروزی نبود . زمانی که فروم پی سی تازه شکل میگرفت ;) 1-2 کتاب کوچک دیگر و چندین ورق مربوط به همین موضوع و یکی شان هم رمز های دروغ دوستان که کلی چیز اضافه کرده بود حاصل تخیلات خودش :))


ورقه ی دیگر ، یک پاکت پستی بود که اولین خرید پستی من (و آخرین خرید پستی که برای شخص خودم انجام دادم) بود. -- تاریخ اردبیهشت 88 -- سریال جومونگ 2 -- آنرا درست بعد از پخش سری گرفتم ولی آنرا تقریبا تا 1 سال بعد تا آخرش دیدم . قیمت آن 10 هزار با 2 تومان هزینه پست که در فاکتور ذکر شده بود

چندتا نقشه ی مختلف از جهان ، قاره ها ، کشور و شهر خودمون که بعضی هاشون از برادرم به ارث رسیده بود که البته اونا رو نگه میدارم چون بعضی هاشون مربوط میشوند به 20 – 25 سال قبل زمانی که نقشه ها کمی فرق میکرد مانند شوروی سابق و ..
به جز چندتا که مربوط به گردشگری و شهرای دیگر میشدن دور ریخته میشن ...

فاکتور های مربوط به کلاس انگلیسی که توی یک سال افزایش قیمت های چندین درصدی داشتن ... :دي //// + کتاب های انگلیسی ...
یک مجله رنگی با ورقه های گلاسه که حتی از دیدن عکس هاش هم آدم لذت میبرد ...
ورقه ها و هفته نامه های مربوط به آزمون آمادگی کنکور ...
چندتا ورق و دفتر مربوط به درس و امتحانات دوران دبیرستان که بعضی هاشون دستخط بچه های هم کلاس بودن!!

ورقه های که بعضا روشون تاریخی هست و یاد اون دوران و خاطرات و اتفاقات همراهش میفتم!


چقدر راحت امروز من از چیز هایی که برای جمع آوری به دست آوردن شون ، روز ها ، ماه ها ، و حتی سال ها وقت گذاشتم و زحمت کشیدم
ورقه هایی که برایم ارزشمند بودند مثل کارنامه های دبیرستانم که افت تحصیلی ام را نشان میدهند و فرصتی که از دست رفت و من مانده بودم که واقعا چه چیز هایی به دست آوردم ؟
نمیدانم چرا بعضی هایشان را نگه داشتم ، خیلی از آنها بدرد نخورند. ولی از حق نگذریم با آن همه بی ارزشی شان ، این تذکر را به من می دهند که چقدر راحت فرصت ها از دست میرود.
بعضی از یادداشت ها حاوی کار هایی در دست اقدام که هیچ وقت ، هیچ کدامشان انجام نشدند.
لیستی از کتاب های درسی که باید میخریدم که بعضی هایشان را خریدم و نخواندم و و و و ...
یک کمدی پر از چیز هایی که قرار بود خیلی زودتر رسیدگی شوند ، ولی هم چنان مانند و فقط جا گرفتند و
هیچ و هیچ!! اما واقعا من به هیچ دلبسته بودم؟ هم آره و هم نه! ....


باز کردن این کشوی از کمد قدیمی برایم مثل سفر کوتاه به گذشته با ماشین زمان بود...
حسی خوب و البته تلخ!
تلخ از گذر زمان و فرصت های از دست رفته
و شیرین ، مانند به یاد آوردن خاطرات ، چیز هایی که برایم قبلا ارزش داشتن و البته بازم گذشت زمان و بزرگ شدن!!

Iloveu-ALL
03-09-2016, 00:05
نیمه اول بازی ال کلاسیکو تموم شده بود ، من به بهانه استراحت میرفتم چرخی بزنم در اتاقم.
چیزی نظرم رو جلب کرد ، که من رو قانع کرد ادامه بازی را بیخیال شوم، بعد مدت ها باعث شد مجبور شوم که برم سراغ کمد قدیمیم ... که سر و سامانی نیز بدهم
اولش سرم به تمیز کردن کمد گرم بود و بعد کم کم داشتم اشیا و ورقه های که مربوط به قبل و گذشته میشدن رو تماشا میکردم
برایم مثل سفر به گذشته بود و من مات و مبهوت ، از گذر زمان ، از اینکه چیز هایی در گذشته برایت ارزش داشته اند ، اکنون هیچ جایی ندارند ( نمیدانم شاید از کم مهری است بیخیال !! این چیز ها بی ارزش است ولی کلا گفتم!!)
بگذریم بعضی از آن خرت و پرت ها ! اکنون دیگر بدردم نمیخوردن ، کاغذ بودن و البته بعضی از آن ها برای به یاد آوردن گذشته در آینده انباشته شده بودند !! من منظورم ، به یاد آوردن یک سری خاطره مرتبط از نظر زمانی ... خلاصه یادداشت ها ، اوراقی که یک روزی مهم بودند و ... درش بود
یکی یکی ورقه هایی که برایم بی ارزش شده اند را بررسی میکردم بیشترتان بدرد نخور بودند ، ولی برایم این یک مرور خاطرات بود ، مانند اینکه در حال سفر به گذشته ام.
یکی از آنها کد های مربوط به بازی های ویدئویی ، سال انتشارش 82 بود یعنی زمانی که 8-9 سالم پدرم برایم از تهران خریده بود ، زمانی که تازه کنسول خریده بودم
واقعا کتابش تک بود و نظیر آنرا در سونی های محل (کلوب بازی) هم ندیده بودم ... پر از راهنما ها و رمز های ارزشمند برای آن زمان ، که دسترسی اینترنت به شکل امروزی نبود . زمانی که فروم پی سی تازه شکل میگرفت ;) 1-2 کتاب کوچک دیگر و چندین ورق مربوط به همین موضوع و یکی شان هم رمز های دروغ دوستان که کلی چیز اضافه کرده بود حاصل تخیلات خودش :))


ورقه ی دیگر ، یک پاکت پستی بود که اولین خرید پستی من (و آخرین خرید پستی که برای شخص خودم انجام دادم) بود. -- تاریخ اردبیهشت 88 -- سریال جومونگ 2 -- آنرا درست بعد از پخش سری گرفتم ولی آنرا تقریبا تا 1 سال بعد تا آخرش دیدم . قیمت آن 10 هزار با 2 تومان هزینه پست که در فاکتور ذکر شده بود

چندتا نقشه ی مختلف از جهان ، قاره ها ، کشور و شهر خودمون که بعضی هاشون از برادرم به ارث رسیده بود که البته اونا رو نگه میدارم چون بعضی هاشون مربوط میشوند به 20 – 25 سال قبل زمانی که نقشه ها کمی فرق میکرد مانند شوروی سابق و ..
به جز چندتا که مربوط به گردشگری و شهرای دیگر میشدن دور ریخته میشن ...

فاکتور های مربوط به کلاس انگلیسی که توی یک سال افزایش قیمت های چندین درصدی داشتن ... :دي //// + کتاب های انگلیسی ...
یک مجله رنگی با ورقه های گلاسه که حتی از دیدن عکس هاش هم آدم لذت میبرد ...
ورقه ها و هفته نامه های مربوط به آزمون آمادگی کنکور ...
چندتا ورق و دفتر مربوط به درس و امتحانات دوران دبیرستان که بعضی هاشون دستخط بچه های هم کلاس بودن!!

ورقه های که بعضا روشون تاریخی هست و یاد اون دوران و خاطرات و اتفاقات همراهش میفتم!


چقدر راحت امروز من از چیز هایی که برای جمع آوری به دست آوردن شون ، روز ها ، ماه ها ، و حتی سال ها وقت گذاشتم و زحمت کشیدم
ورقه هایی که برایم ارزشمند بودند مثل کارنامه های دبیرستانم که افت تحصیلی ام را نشان میدهند و فرصتی که از دست رفت و من مانده بودم که واقعا چه چیز هایی به دست آوردم ؟
نمیدانم چرا بعضی هایشان را نگه داشتم ، خیلی از آنها بدرد نخورند. ولی از حق نگذریم با آن همه بی ارزشی شان ، این تذکر را به من می دهند که چقدر راحت فرصت ها از دست میرود.
بعضی از یادداشت ها حاوی کار هایی در دست اقدام که هیچ وقت ، هیچ کدامشان انجام نشدند.
لیستی از کتاب های درسی که باید میخریدم که بعضی هایشان را خریدم و نخواندم و و و و ...
یک کمدی پر از چیز هایی که قرار بود خیلی زودتر رسیدگی شوند ، ولی هم چنان مانند و فقط جا گرفتند و
هیچ و هیچ!! اما واقعا من به هیچ دلبسته بودم؟ هم آره و هم نه! ....


باز کردن این کشوی از کمد قدیمی برایم مثل سفر کوتاه به گذشته با ماشین زمان بود...
حسی خوب و البته تلخ!
تلخ از گذر زمان و فرصت های از دست رفته
و شیرین ، مانند به یاد آوردن خاطرات ، چیز هایی که برایم قبلا ارزش داشتن و البته بازم گذشت زمان و بزرگ شدن!!










ما باید از گذشته هایمان گاهی بگذریم ... آن را رها کنیم تا به رهایی کافی برسیم برای رسیدن به _____
برای رسیدن به همه چیز

چیز هایی که برای مان ارزش دارند ، گاهی خوب هم هستند اما ...

ارزش های اصیل را قدر بدانم

شاید که چیزی بدانم ، بفهمم ، شاید توانستم یک روز حداقل خوب خودم شوم





گاهی باید دل را زد به دریا ، آن اراده محکم محکم به قولی مردونه رو کرد ، دیوانه دیوانه شد
ما برای همیشه زنده نیستیم !

Iloveu-ALL
03-09-2016, 00:18
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


بگذار بگویم نبرد برلین ـت را من پیروز شدم

من شبیه هیچ کس دیگری ام
که خنده ها و شادی هایم ، همیشه
رنگ سیاهی طعم تلخی بوی ناخوشی می دهد

اما اما اما چه کسی هست من درون را ببیند
شبیه هیچ برنده ای دیگر!!

من مانند هر انسان دیگری ، که شکسته شد
تیکه های شکسته ام را
به هم میچسبانم ، می چسبانم ، می چسبانم
آن قدر و تا آنجا که
هر بار ، آن قدری که سخت تر بشکند !
و بدنبالش هیچ دستی را به تیزی اش نبرد !
کلفت ، که صدای هیچ دل شکستنی ، آن را نشکند
و نه زیبا به زیبایی چشمانت در آینه ات ، مات و مبهوت کند
فقط آن قدری که هیچ گونه هیچ دستی را نبرد
و با هیچ مشت و زوری نشکند ، و همانطور بایستاد ، محکم

Iloveu-ALL
12-09-2016, 23:10
همچنان که لب های او را دنبال میکردم که داشت با هیجان همیشگی و لذت خاصی صحبت میکرد ، هنوز آن خاص بودن و محبت در صحبت های آن مرد باقی مانده بود همانطور که چشم های من بین لب ها و چشم هایش میچرخید ... ناگهان سیگارش را روشن کرد ، من که در آن لحظه تنها به لب هایش خیره شده بودم ... با خودم گفتم این دوست هم سیگاری شده؟ ... وقتی دیدم او نیز به من خیره شده به بیرون جایی دیگر خیره شدم ... گفت سیگار میکشی ؟ ... من که رودرواسی با هاش نداشتم بدون گفتن تشکر ، گفتم از سیگار خوشم نمی آید نمیتوانم نفس بکشم و انرژی منفی را دو چندان میکند ... صحبت او که تماما راجع به بد شانسی ها و بد بختی هایش بود ، در ادامه صبحت هایم گفتم ، بالاخره که باید انسان جایی بدنبال انرژی مثبت بروند همه انسان ها خوشبختی را در گوشه ای از قلب شان دوست دارند گفتم هنوز هم دیر نشده ...
سیگار هایش تم خاصی به صحبت هایش میداد ولی من خوشم نمی آمد به او هم گفتم ... اما مانند قدیمی سر گوش دادن حرف هایم را نداشت که نداشت ، این که چیزی نبود! ...

گفت: دلت خوشه! نه من خوشبتم میدونم نه تو !! گفتم هنوز خیلی مونده !! منم دنبالشم مثل وقتی که حرفات رو دنبال میکردم ..... و قبل از آخرین کام ، گفت دارم ترک میکنم ، و با شدتی عمیق تر کشید ...




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


و خوشبختی چیزی جز محبت و انسانیت و احترام و خیلی چیز های دیگر نیست

Iloveu-ALL
16-09-2016, 00:15
عشق راحت ترین دروغی که باور کردم ....



وقتی که تو را دوباره دیدم اونم تو جایی که اصلا انتظار نداشتم و از اینکه میبینم به یه جایی رسیدی خوشحالم .... دیوونه ام ببخشدا فکر میکردم دیگه مردی ... خنده داره ولی دوست دارم بپرسم چرا این همه مدت بهم زنگ نزدی احوالم رو نپرسیدی ...
که ناگهان نگاه منو دید ، از طرز نگاهت وقتی چشم تو چشم شدیم فهمیدم نه بابا منو هنوز فراموش نکردی و من فقط خیره بودم تو چشمات و هر کسی نگاه هایم را میدید تمام ماجرا را می فهمید دوستم که همینطوری با من حرف میزد نذاشت تمرکز کنم اما تو نگاهت هم چنان به من بود ... من از روی خجالتی همیشه یک جای نزدیک تو را نگاه میکردم و تو بر میگشتی که به چی نگاه میکنم و باز به تو نگاه میکردم و دوباره جایی دیگر را نگاه میکردم ...
ناگهان منو صدا کردن فلانی بیا که کارتو درست کنم ... کارم بیش از اندازه8 طول کشید نمیدونم با اینکه عشق بزرگترین دروغی بود که خیلی راحت باور کرده بودیم میخواستم بازم بپرسم هنوزم ... ( نمیدانم چرا ) ... دوستم داری؟؟ ... (شاید خودمم هنوز تو رو ...)
وقتی کارم تمام شد و اومدم بیرون رفته بودی ...


اهای بهترین سراب زندگیم ..... شیرین ترین زهر من
حالا که در باره ات می نویسم کجایی ؟؟
آشنا ترین غریبه ام کجایی کجایی ؟

عزیزم ، صدایت هنوز در گوشم هست ... که میگفتن دیوونه دیوونه دیوونه ...

اگر چه باورش برایم سخت است ولی باید بگویم


خـدانگهدارت !

Iloveu-ALL
09-04-2017, 01:45
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



آینه می بینی، حالم را !
گذشته چه بی رحمی است،
هنوز نفهمیده است؟
که خواستم متنفرم شود ،
تمامش از قصد بود ،
عشقم را می گویم ،
که فراموشش شوم ،
هی ، چه نا امید بودم
نا امید از آینده امان ،
حالا امیدوارم آینده ات عالی باشد ،
ببخش بابت نا امیدی هام ، گستاخی هام ، بیخیالی هام ، فراموش کاری هام ، تهمت زدن هام ، بچگی هام ،
اگر دروغی گفتم ، اگر بی حواس بودم ، اگه دلت رو شکوندم ، اگر هزار و یک بار زدم زیر حرفم
ببخش اگر عهدی شکستم ، زیر قولی زدم ، ببخش اگر دنیای هر دویمان را داغون کردم ،
اگر ، آن روز ، آنجا ، به زندگی ات "من" وارد نمی شدم . دیگر نمیگفتی فقط خودم رو میبینم ،
که بگی بی وفام ، که "نامردم"

و خدا هست کنارمان :»

Iloveu-ALL
14-04-2017, 22:00
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



-
از خودت که دور شی ، دیگه دوری بقیه رو حس نمی کنی
از من دیگه گذشته این حرفا ، بده اون سیگار رو ، ببین اطرافمو همه دوده ! گنده ! الان چیزی جز دود بیشتر نمیخوام ، حتی تو رو ! میتونی دیگه بری ، بهت میگم برو ، حرف گوش کن ، چرا نمی فهمی

*
نه نمیدمش ، میدونی اگه بازم به من بگی "برو" و اگه من بعد از اون هزاران باری که گفتی برم گمشم و نرفتم ، تنهات بذارم دیگه چی داری ؟ ها ؟ هیچی نداری جز من ؛ خودتم میدونی که دروغ نمیگم . من همه جوره پات موندم ، صبر کردم ، اما حالا که تا اینجا اومدم ، تو جا زدی و میگی برگرد ؟
تو که از همه مهربون تر بودی ، میگی قشنگ حرف میزنم اما تو ... حرف های تو که عالی بودن تو صبور بودی چی شد؟ من به حرفات عمل کردم اما تو خودت عمل کردی ؛ منم غرور شکستم اما اما ، با احساسم بازی کردی دلم رو بدجور شکوندی آخه چرا ؟ چرا از نو شروع نمی کنی ؟
باید بلند بشی ، محکم بلند شی طوری که هر کس ندونه ، فکر کنه تازه شروع کردی
و باز اگه افتادی ، پاشی دوباره شروع کنی ! مثه شروع عشق مون


-
هیس ، برو بی من برو برو ، د لامصب فقط برو کاری نکن از این بدتر شه نمیخوام فحشت بگیرم نمیخوام بزنمت !

*
فکر کردی بدون تو میرم کور خوندی . صبر و اراده ی من از تو بد قول خیلی بیشتره ، اگه فقط بخوای میتونم تو رو راضی نگه دارم ، اگه مثلا قبلاً هام نیستم ، میشم همون ، همونی که میگفتی میخوامت ، عاشقتم
اصلا بیخیال این حرفا ... باشه عزیزم ؟ فقط خودت باید بخوای ، بخوای و اراده کنی رو پای خودت وایسی . مطمئن باش دوباره میشه ، منم تا تهش کنارتم :)
اول این افکار منفی رو تغییر بده و بعد برس به خودت و اطرافیانت و همه ی چیزا و کسایی که دوستشون داری . فقط کافیه به همه خوبی کنی


-
نمیشه نمیتونم، هیچ جوره نمیشه ، اصلا نمیشه نمیتونم بفهم بفهم دیگه

* اینقدر به خودت تلقین نکن نمیتونم و نمیخوام و نمیشه !
میشه ، خوبم میشه . بخاطر همونم هست که از همه چیزت میگذری ولی مایوس نمیشی و دست از هدفت برنمیداری . تو داری با خودت لجبازی میکنی و هم خودت هم اطرافیانت دارن تاوان کار تو رو میدن .
اصلا سخت نیست ، دقیقا مثل یه بازیه ، فقط جدی بگیرش ، اگه درست بازی کنی همیشه برنده ای! بخاطر من ، بخاطر همه کسایی که دوستشون داری و کسایی که براشون مهمی ...
باشه ؟ میتونی ، خوب ؟ قول بده ، آفرین :)


-
با این همه لجبازی هام، آخرش رفت و عهد بین من بی وفا و عزیز دلم شکسته شد ، قبل از اینکه بره حرفی بهم زد که تا ابد یادم میمونه و بهش عمل میکنم ! بعد حرفش برای همیشه رفت :

*
دیگه بسه دیگه میخوام فراموشت کنم تو رو هم بخشیدم
باید برم اما یادت باشه : " تنها کار های خوب تو این دنیا ارزش داره "

Iloveu-ALL
27-04-2017, 22:00
شماره 1 : تو رفتی و یک عمر ، بی تو



به نام حرمت عشق ها
به نام خوب و خوبی ها ...
تو رفتی و یک عمر ، بی تو
جهان را از شروع گشتم ،
نگاه می کردی بار ها ، می گفتم،
مبهوتم نکن اصلا ، نمیشه و نمیتونم،
بی یار نبودی تو، خدا بود همان بالا
سحر ، از شب زنده داری هام
گله دارد و این کودک تنها
شب ها ، فقط با گریه می خوابد؟
کجا رفته آن همه مهر ها
بی خبر از بی کس ِ دل تنها
صد بار طواف و سجده ها لازم
از آن عهد شکسته ، توبه ها کردم
تو گفتی گذشت ، از وجودت ،
آن حرمت عشقی که یاد دادی
که جان میداد ، ولی اما
هنوز اینجا این حوالی هاست
تو آن خوش بوی و خوش سیما
که با آن ، درس های زیبا چه ناب بودن
عجب علمی ، چه ها کردند
هنوزم آیا ، این همه آیینه خوبی،
در وجودت هست باز باطنا پیدا؟
کجایی این کودک تنها ،
شب ها بی تو ، با گریه می خوابد
این جهان دیگر دو گون نیست ،
غم هست با هیچ و بی هیچ
تو نیستی و این روز ها، عجیب
از باغ گل ها ، شقایق هایی می چینم
تقصیر از من بود و هر وقت ،
از الله ، ببخش و آمرزشی می خواهم
تو میتونی آفرین حتما ، از خداوندا
طلب می گوییم اینگونه ،
خوشا بادا دل مردم دنیا
بماند خوب و خوبی ها
شوند خوب ها ، خوب تر و
اسفل ها ، شوند یابنده راه ها
خیره و مبهوت اند چشم ها
می داند چراها و از رازها
فقط تک یار این روزها

/ نوشته شده در 21 April


شماره 2 : کسی که اسمش را نمیدانم


-- ویرایش آخر: حذف عکس --
کسی که اسمش را نمیدانم

اون روز ها ، نا امید بودم ، در حد دیوانگی و آنقدر احمقانه که آرزوی هر لحظم شده بود مرگ ، و تموم شدن همیشه تو دهن و ذهنم میچرخید. فکر میکردم که مرگم نزدیکه ؛ من که فکر میکردم آینده ای در کار نیست و لحظه ها تاریک و پایانی به نظر میومدن، همینطور که در فکر و خیالاتم قوطه ور بودم ناگهان ، اون رو که دیدم ، گوشم تیز شد و لبخند رو چهرم نقش بست ، آبرو هام بالا ، من به اون خیره و اون سرش کج ، من در این لحظات آخر با از همه چی بی خبر بودنم ؛ خواستم واسه یه بار عشق و عاشق بودن ، رو حتی اگه به دروغ و ظاهری هم باشه رو تجربه کنم . اما از روی حرکاتم ته ماجرا رو میشد فهمید آخه خیلی عاشقانه به نظر میومدیم دل و نگاهم بدجوری پیش طرف گیر کرده بود. رفتم سمت و شو خودم معرفی کردم اما فقط اسمم رو گفت : آقا مجتبی ! ما خیره به هم بودیم اما گذشت سریع زمان و شلوغی باعث شد گمش کنم دیگه نشد اون روز ببینمش تا شب فردایی که تونستم ببینمش و ازش بوسه بگیرم اما بلافاصله به عقب پرت شدم همونجا مردم و از خواب پریدم.

/ نوشته شده در 27 April

Iloveu-ALL
28-04-2017, 22:43
بـــرای تو هیچ راه حلی به ذهنم نمی رسد، فکـــر تو مرا وادار به شجاعت می کند ،
روبـــروی تو زبانم بند می آید اما هوایم را میفهمی ، دوباره رسیده بهار و بی شک ،
از کـــوری من پیداست که این عشق است و بـــرای من تو خاص ترین هستی ،
امـــا چه می شود اگر این عشق ما را نا توان کند ، تو خنده می کنی از حسادتم ،
راهی جز شجاعت نیست راهی جز این راه نیست ، تنها صبر می طلبد بـــرای ما.

تو ببخش مرا ، از این پنهان کاری ام !(( بیا ای که رفته ای و از یاد نرفته ای ))




-- حذف عکس پست توسط خودم --

Iloveu-ALL
03-05-2017, 02:40
بسمه تعالی

تمام زندگی من، خلاصه می شود در دلتنگ تو بودن،
اینکه تو نیستی و این خلا رو، با دیدن آدم هایی که ظاهرشان شبیه تو اند، جبران می کنم
به اشعار و موسیقی ها که خاطرات شبیه ما را تداعی می کنند؛ حرفی هایی که میزدیم، حرفی هایی که باید می زدم!
در اینکه من دارم ،از درون، یک تو می شوم،
خدا ببخشد مرا از اینکه دوست داشتنت باعث شد خودم و بعد همه را فراموش کنم،
تمام خواسته ام از خدا، تنها دیدن توست آن هنگام که بعد از این همه مدت برمیگردی، حتی برای لحظه ای.
چه راحت فراموش میکنم که دنیای دیگری هم هست که همه همدیگر را ملاقات می کنند.
و قول من این است: در نبود تو ، صبر ، بهترین و تنها کاری ست که باید کرد و اوضاع نیز همینطور هست، انتظار!
میدانی وقتی کسی مثل تو ، نگاه ام را می بیند ، تنها عشق را حس می کند؛ اما واقعیت من چیزی دیگری ست
و من هنوز اینجا هستم، منتظر،
و تـو، که صِـدایَم را نِمی شِـنَوی ، و خدا که می بیند و آن خوانندگانی که این متن را میخوانند.
آری تمام زندگی من ، در این چیزای کوتاه و تکراری و شاید بی خود و حتی مسخره خلاصه می شود،
و اینکه حاضرم برایت بـ مـ یـ ـر م



- عکس پاک شد -



پ.ن: شمارشگر پست ها: 5000 امین پست
فکر میکردم این شماره از پستم خاص تر
و مفید تر میشه، براش برنامه داشتم
درمورد رشته تخصصی تحصیلیم.

--------------------------------------------------

#5000 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) پست دوباره قرار داده شده

الان که ویرایش میکنم آهنگی از سعید شهروز رو گوش میدهم
تو باید جای من باشی

Iloveu-ALL
12-05-2017, 20:33
چشم ها از چشم به راه بودنها کـــور می شوند و تنها راه درمانشان؛ زیبایی چهره ی توســـت ؛ مانند زیبایی یوسف
هیچ کسی دیگری نیست و هیچ جای دیگری نمانده، کاش هیچوقت تو را نمی دیدند تا برای همیشه خیره نمی ماندند
منتظر تو ، خیره شدن به تو ، به خوبی هات ، به یاد تو بودن ها؛ همه چیز من خلاصه شدن در تو ، هی روزگار راضیم.
حالا تنها یک عکس هست و ظاهرت
در دنیای سیاه و سفید ، رنگی بودی و متفاوت تر از همه
در تاریخ کوتاه اما پر فروغ مان قصه از این قرار بود،
برای من همه چی خوب بود ، اما برای تو ، ترسیدم لحظه ای که حتی یک لحظه حس کنی با من (دیگه) خوشبخت نیستی
اون وقت همه چیز با عذاب و دوستی ها غیرواقعی می بود
کاش هر دو مون بیشتر صبر میکردیم ... حالا هم افسردگی بعد تو رها نانشدنی ست
نمیدانم، نمیدانم که یاد یار کردن مرا نابود می کند یا نبودنش ! نه، بهتر است گردن کسی دیگری نیندازم. پایان/


پ.ن:
عید نیمه‌شعبان و جمعه همگی بخیر

کاربر شماره ی یک
13-05-2017, 14:04
پ.ن: شمارشگر پست ها: 5000 امین پست
فکر میکردم این شماره از پستم خاص تر
و مفید تر میشه، براش برنامه داشتم
درمورد رشته تخصصی تحصیلیم.

اتفاقا خیلی خاص و زیبا بود ، من خیلی دوست داشتم:n16:

Iloveu-ALL
26-07-2017, 23:21
به چشمانت کافر شده ام
به بي نهايت رنگش
خيره به تو ام
نگاهت را ازم نگیر
حساسم
و نه پلکی بزن
.................................................. .
و من از خواب
ميترسم
بی تو نگاهم
همیشه به دنبال ـ ت میگردد
-------------
و توبه نیز ، حتی کافی نبوده است برگشتن ت محال شد
:n18:
5 مرداد نود و شش

Iloveu-ALL
26-10-2017, 14:37
یک تاریکی عمیق - A Deep Darkness

-Like times , We Two Brother Were , and and we're not, Because You gone -Years ago
don't think When you're not here im not alone here but
When You are not Here Then I am not here , with mysel
i am not good at all
and it seems the devil Laughs
is my new Friend/Broher. and me that Crying
what loudly sounds of laugh and cry and thy , to not answer me







مانند وقتایی ؛ ما دو بردار -که- بودیم. و ، و اکنون نیستیم چون تو رفته ای -*چند سال قبل
فکر نکن وقتی تو رفتی من تنها شدم اینجا اما
وقتی تو اینجا نیستی منم اینجا نیستم ؛ با خودم نیستم
من اصلا خوب نیستم - *در هیچ زمینه ای
و به نظر می رسد شیطان ؛ که می خندد؛
دوست و یا برادر کنونی من است - به جای تو - و من که دارم گریه می کنم
چه صدا های بلندی از خنده و گریه - بلند می شود و به گوش می رسد - و تو ؛ جواب نمی دهی - و نخواهی داد - هرگز

Iloveu-ALL
11-11-2017, 06:01
راجع به ظلم حرف نزن،
راجع به دل شکستن؛
عمق های تخلی رو
ببین؛
مثله کلمات تیتر وار ی خونده میشه؛
درک کردن گاهی؛
مرز های حدود دیوانگی را جا به جا می کند.

مانند قلبی سخت؛ دلی سنگی ؛
گاهی بی خودی می مانیم در درک دردی از زندگی دیگران؛ می مانیم در این کار دنیا. گاهی هم؛
از آرامش و وقت خالی ای که در آن هستی ؛ ناگهان و یک دفعهی به ذهنت مشوش می شود ؛ که چگونه از این وقت استفاده کنی؟
گاهی آرامش بهترین است. آرامش بی هیچ چیز؛ یا حداقل چیز های ساده ؛ چیز های قدیمی بدون انحراف و عاری از چسبیدگی های اضافه.
کنار همدیگه، کنار کسایی که حتی باورش هم مشکله که چقدر دوستمون دارن ... من عشق رو از اونا یاد می گیرم
گاهی هم نه آرامشی هست؛ نه سلامتی . ما عشق مون باید فراتر از تن باشه. مثل صدایی زنگ بره تو آسمونا
من به جادو اعتقاد دارم حداقل آنها رو در کلمات میبینی ؛ فرق عاشق و خوشبخت و غیره با علیل ذلیل ؛ با اینکه چه حسی داری چه فکری داری آغاز میشه.
کسی تاحالا ماهیت دقیق زمان رو نفهمیده اما می دونیم چقدر مهمه . محبت هم آرزوست... بدون بحث های طولانی ناتمامی که ...
وقت کنار هم بودنمون رو میگرفت.

کنارم که هستی ؛ سکوتت کافی ست؛ نگاه هم نکردی ؛ حضورت
و مانند حالا که نیستی ؛ فکر ت همراه با آرامش برای م کافی ست نقطه سر خط

آدم عاقل کسی رو توی چاه نمی اندازه؛ که اگه فکر میکرد یا از کسی میپرسید دستشو برای بالاکشیدنش میگرفت.
حالا در اولین قدم خالصانه برو
زمان مسابقه طولانی ه
که امتحان بگیره
مسابقه دویدنه

Iloveu-ALL
15-11-2017, 02:39
می خواهم بگویم بروی؛ از آنجا که قدر کسی را نمی دانند ؛
خدا عشق اول است؛

عشق زمینی امروز؛ دیگر وجود ندارند با این همه سادگی از بین رفته؛ عشق های پیچیده چقدر احتمال دارند که در نگاه اول بوجود آیند؟


عشق در نگاه اولت؛ نیز مانند زلزله است ...
بلا آور ؛



گوش من تن داده بود به شعر ها
قلب م را به دست تو سپردم



میترسم؛ میترسم مانند دروغ های ت
اینبار که می آیی حتی دوست داشتنت هم الکی باشد؛
میترسم یک بار دیگر تو را بخوانم ؛ که یکی دیگر باشی با کلی تفاوت

آخر میدانی سالها گذشته است...
شاید هم تو را نشناسم ؛ آدم است دیگر در طول این همه سال ممکن تغییر کند
ممکن است هم همانطور بماند



میترسم
تو را بخوانم
نمیدانم پس لرزه های تو کی تمامی دارد
میترسم باز تو را بخواهم


دوست با وفای من ؛ تو هم می روی ؛ با یادت پیر می شوم





اگه در کاغذی توی دنیای واقعی می نوشتم الان پر خطی خطی بود


یه دیوونه بدون اسم و نشونی
در ادامه به یک روزی هم می رسی به این باور به اینکه عشق دروغ است؛ عشق وجود ندارد ؛ بله به همین راحتی ها نیست. امید میخواهد در تاریکی ؛ صبر می خواهد در بی تابی؛ تلاش میخواهد در بی نوری ...
خدا ؛ همیشه هست؛ هم در تاریکی و سختی ؛ هم در روشنایی و لحظات خوب ؛ خدایا آدم های خوبت رو صبور و سربلند و محکم و مدافع از مظلومان قرار بده تا هیچگاه سرخورده نشوند
خدا عشق اول ؛ بهترین عشق ؛ عشق که از همان کودکی هست و متفاوت ترین ... همیشه هم جوری هست که به عقب برگردی به پیش او

Iloveu-ALL
29-11-2017, 00:57
بدرقه یاد :»
تاریخ؛ خاطرات؛ یاد تو؛ گذشته؛
هنوز به خدا امیدوارم، به اومدنت
من صبر میکنم اما، نمیخوام ضربه بخوری اذیت بشی

فکر نکن دوستت نداشت طرف
دوری مون به کنار؛ فاصله عشق و تنفرت ؛
از لحظه ای که در و بستی
صدات کردم ولی رفتی
مانند " مادر " خواندن کودک
عشقم کمتر نشد هیچ؛ عکس

نقطه ، آخرین دیدار ، کلام آخر ، برای آخرین بار ، برای من دیگه بی معنیه
امید دارم امید دارم امید دارم اگه عشق م عشق بود، یه روزی باز اتفاق میفتی ؛ تکرار میشی؛ دیدار امیدم میشی
مردن ، خود زنی ، سودای خودکشی ، فکر منفی ؛ شاید این ضربه ی تلنگر خدا باشه از پافشاری هام
پس : خداحافظ
اینجا از سر عشق های کثیف ، هر عشقی: ممنوعه
کاشکی یکی اینو بهم میگفت؛ این داستان واقعی نیست
کاش این آخرا همش یه خواب باشه

Iloveu-ALL
03-12-2017, 01:17
گم شده ام ؛ عجیب

چشمانت چشمانت چشمانت ؛
نا عادلانه ترین نداشته ی یک نفر میتوان باشد؛
همانا سرکشی می کند؛ کسی که خود را بی نیاز ببینید

راه را نشان بده؛ خیلی حرفا گفتنی نیست اما گفته میشن ، هی Y بعضی حرفا شنیدن دارن اما شنیده نمیشن هِـــــی

Iloveu-ALL
03-12-2017, 23:34
یه ادای مثبت؛

یه گذشته باقی مونده؛

یه خدای عصبانی از من؛ پوف

یه زخم زبون تلخ ، یه قضاوت زود ، هوف

یه زخم کهنه، یه خاطره اضافی ؛ یه ذهن فاسد

Iloveu-ALL
06-12-2017, 00:43
بازم دیدی؟

چیکاری کردی تو؟

خدا مهربونه دیدی ؟ آروم

Iloveu-ALL
14-12-2017, 15:46
هیچکس نمیدونست؛
همه فقط حرفه؛ مطلق نیست

دیدی؟ باز نتونستی
اما امیدوار باش

شخصیت هم ارزوست...
خدا هم ارزوست...
دل نرم ارزوست...
عمل نکردن هم ارزوست...

دیدی آخر دل شکستی ای دلم
دیدی اخر عاشقی نکردی ای دلم

تو که در حرف عالم و علامه دهری ILOVEU-ALL
اما در عمل در خود مانده و از خود تنفر داری ای دلم؟

دیدی آخر نتیجه اش چه شد؟
تو که میگفتی همه حرف است فقط

تجربه چه شد؟
علم چه شد؟

دیدی اخر نشنیدی جز خودت ای خودم
اما درس بگیر گلم

Iloveu-ALL
18-12-2017, 17:43
مردم و شهرش و؛ بدترین حالت شهر است حالم
فکر و خیال زیادی می کند و باز هم امید را برآن پیروزی می دهم.
باز خوبی می کند این مهربان دوست من؛
قلب به تپشش ادامه می دهد ؛
هر بار محکم میزند آرام تر کمی اما می خواهمش؛

این بار از دل زلزله ؛
با این بدن سرما زده ؛
مانند بیدی خشک سالی دیده؛
می شوم بهشتی در بیابان سختی ها؛
هر لحظه که امیدم زنده می شود ؛ برای تغییر عدالت ؛ تنها توفیق تلاش لازم است

صبر می کنم ؛ امید می دهی ؛ یاد میگیرم
قلب پاک تو؛
مانند شیر شدن من؛
نمایشی هم اگر باشد؛
حسادت را شکست نیز می دهد؛ مانند تنهاترین آدم سربلند جهان؛ چه افتخار کردن ِ شکر لازمی

باز نوری می رسد که شاید متحول کند

Iloveu-ALL
13-01-2018, 10:33
لطفا خوانده نشود :




دوستان عزیز (با آدم های درون شخصیت شیزوفرنی گونه من!)

آقایان که به فاز معنوی اعتقاد ندارید؛ عناد نورزید (با اعتقاد و خدا لجبازی نکنید)
این هم یک نوع سرکشی هست ... مثه خیلی از سرکشی ها و ظلم ها و بیت مالها که خورده میشه و غیره:

دقیقن وضع اقتصادی کادو مساوی = پول ددی ( اسم آهنگ از اکتاو بند)

خب فدای سرت (آهنگ وانتوز ... ما با رپ نشینان هم نشین شدیم حالا شما پاپ گوش میدی کامران و هومن اینا هم سیاه پوش شاید باشن حالا هر آهنگ و غیر آهنگی دیگری که سکوت بهتره پس فدای سرت؟)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


2. آقایانی که اعتقاد دارید ... خواهشا مشرک نشید یا بد استفاده نکنید ... واقعا چرا حسودید یا هر خصلت بد دیگه ای چرا باعث میشه جادو کنید و حسادت بورزید؟! آقا خدا رو / قضا و قدر الهی رو عادل نمیدونید؟
پس برای خوبی همه دعا کنید اگه تغییر قضا و قدر میخواهید و الا بدی هیچکس رو نخواهید ... + مال اندوز نباشید به جاش به فکر سلامتی فکر و تن خودتون باشید!! حالا یا از سورس علمی صرفا یا با بنیاد قرار گذشتان سنت ها و طب سنتی-اسلامی

3. دوستان عزیز آدم باشید اینو با خودم و بعد کم کم به دیگران و همه و جامعه هستم! (اعتماد به نفس داشته باش جامعه من!) کاش همه ایرانی ها دور هم جمع بودیم! تو همین مرز نه بیشتر مرز بیشتر طعمه نمیخوام همین که هستیم متحد باشیم!!!

اصل کاری یاد رفت :n02:
برای اهل علم و اهل ایمان و اهل علم و ایمان:

بدون خشم و با گوش شنوا و بدون بحث و جدل:

1.توبه
آیا مؤمنان هنوز ندانسته‌اند که محققا خداست که توبه بندگان را می‌پذیرد و صدقه آنها را قبول می‌فرماید و خداست که بسیار توبه پذیر و بر خلق مهربان است؟ (۱۰۴)
(سوره توبه 99تا111)


1 بی
همانا خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد می‌کنند پس (دشمنان دین را) به قتل می‌رسانند و (یا خود) کشته می‌شوند، این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده، و از خدا با وفاتر به عهد کیست؟ پس از این معامله‌ای که کردید بسی شاد باشید که این به حقیقت سعادت و فیروزی بزرگ است. (۱۱۱)





2. سوره هود اواخر:

و پروردگار تو [هرگز] بر آن نبوده است كه شهرهايى را كه مردمش اصلاحگرند به ستم هلاك كند (۱۱۷)

و اگر پروردگار تو مى‏ خواست قطعا همه مردم را امت واحدى قرار مى‏ داد در حالى كه پيوسته در اختلافند (۱۱۸)















مگر كسانى كه پروردگار تو به آنان رحم كرده و براى همين آنان را آفريده است و وعده پروردگارت [چنين] تحقق پذيرفته است [كه] البته جهنم را از جن و انس يكسره پر خواهم كرد (۱۱۹)

و هر يك از سرگذشتهاى پيامبران [خود] را كه بر تو حكايت مى ‏كنيم چيزى است كه دلت را بدان استوار مى‏ گردانيم و در اينها حقيقت براى تو آمده و براى مؤمنان اندرز و تذكرى است (۱۲۰)

2 بی


و نهان آسمانها و زمين از آن خداست و تمام كارها به او بازگردانده مى ‏شود پس او را پرستش كن و بر او توكل نماى و پروردگار تو از آنچه انجام مى‏ دهيد غافل نيست (۱۲۳)




3. سوره یوسف

[ياد كن] زمانى را كه يوسف به پدرش گفت اى پدر من [در خواب] يازده ستاره را با خورشيد و ماه ديدم ديدم [آنها] براى من سجده مى كنند (۴)





4.
اعراف

و اگر اهل شهرها و آبادی ها ایمان می آوردند و پرهیزکاری پیشه می کردند، یقیناً [درهایِ] برکاتی از آسمان و زمین را بر آنان می گشودیم، ولی [آیات الهی و پیامبران را] تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالی که همواره مرتکب می شدند [به عذابی سخت] گرفتیم. (۹۶)






آیا اهل شهرها ایمنند از اینکه هنگام شب، عذاب ما در حالی که خوابند بر آنان درآید؟! (۹۷)








آیا اهل شهرها ایمنند از اینکه هنگام روز، عذاب ما در حالی که سرگرم [امور دنیایی] اند بر آنان در آید؟! (۹۸)








آیا از عذاب و انتقام خدا ایمنند در حالی که جز گروه زیانکاران خود را از عذاب و انتقام خدا ایمن نمی دانند؟! (۹۹)













خیلی بیشورم آخر حرفمو زدم!

و من ... توفیق

بازار بقیه رو خراب کردن کار بدیه علی !!! احتیاط کن! نامرد و نالوطی


دوستان عزیز خدا مهربونه ولی

وای بر تکذیب کنندگان (+ وای بر کم فروشان + وای بر همزه المزه)


ویل بر تکذیب کنندگان :n28::n34::n01: بازم خدا عند لطافته به قول فیلم مارمولک

Iloveu-ALL
20-03-2019, 20:32
پست های بنده => در گروه اجتماعی (همراه با ویرایش)

گروه اجتماعی:
פֿـَـط פֿـَـطــے هاے مـטּ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

اسم گفت و گو:
یه دفتر با یه عالمه خط خطی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])






ممکنه از یه شعر و دل نوشته دیگه الهام گرفته باشم ...

وقتی میرسی ته خط
میخوای خودت رو بندازی
فقط به یه امید
اینکه اونی که میخوای بیاد دستت رو بگیری
...
ولی وقتی بی وزنی رو حس کردی
میفهمی که یه عمر داشتی با تخیلات زندگی می کردی


تصحیح: وقتی جاذبه رو حس کردی!


بازی بیش نبود!
بی خود جدی گرفتمش!
زندگی یه دروغ شیرین

فراموشت کردم ...
لعنت!
من خودم رو هم فراموش کردم
فراموش کرده بودم که وجودمون یکیست.

گاهی وقت ها مردن آسون تر از زنده موندنه ...
ولی آدم باید سختی پذیر باشه!

Iloveu-ALL
21-03-2019, 20:42
گمان کرده ایم که منتظریم!
خواه عشق قدیمی باشد، که رفته است.
خواه دوستی کهنه که حالا گمشده
خواه محمد ، مهدی فاطمه باشد.

وقتی در انتظار عشقت ؛ همان عشق قدیمی و شاید عشق اولت!
در همان جایی که به انتظار نشسته ای عاشق کسی دیگر می شوی!
معلوم می شود که چقدر منتظری!
نمی دانم عشق جدید خوب است یا خیر اما دیگر منتظر خوبی نیستیم.

گاهی با خودمان قرار می ذاریم
که اگر آمد،
فقط احوال پرسی کنیم
اما ، ناگهان ، باز عاشق می شویم!

Iloveu-ALL
09-04-2019, 23:44
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خسته ام از دنیا
خیلی زیاد

ای کاش
کاش میشد برگشت به عقب
اونجایی که هیچ دلی رو نشکوندیم
اونجایی که صمیمیت تبدیل به دوری نمیشد

بر میگشتم
به اونجایی که عاشق شدیم
میگشتذیم از عشق اول مان
تا آنرا جایی بهتر تجربه کنیم
آنجایی که به عشق اول مان می رسیدم
و با او می ماندیم

کاش می شد برگشت
آنجایی که دیگر براثر خطایمان
که بخاطرش
آهنگ غمگین را هی پلی نمی کردیم:

" دلم واسه خودم می سوخت
برای قلب درگیرم
یه روز توو خنده هات گفتی
تو میمونی ومن میرم "

و به جایش قشنگ ترین آهنگی که گوش می کردی
صدای عشق اولمان باشد

کاش می شد برگشت آنجایی که
بعد از خوبی و بخشش
منت نمی گذاشتیم

کاش میشد برگشت آنجایی که...

پ.ن: قسمتی از شعر ، از به گوشت میرسه مرحوم مرتضی پاشایی گرفته شده

Iloveu-ALL
10-05-2019, 11:38
گاهی عشق ،
آنطور که بنظر می رسد (آنطور که از شعر ها بنظر می رسد.)
به بهترین جا ها می رساند
به جایی که بهترین احساس را داریم

گاهی هم عشق آدم را از عرش به فرش می رساند!
جایی که بهترین خوشی ها را داشتی.
و بعدش به آدم بدترین احساس و بدترین موقعیت را می دهد.

گاهی عاشق آدم بدی می شوی
آدمی که اشتباه عاشقش شدیم.

شاید خیلی از عشق هایمان الکی و اشتباه باشد.

پس نگاه کن زندگی ات را پای چه کسی می ذاری...

عاشق آدم بدی شدن بدترین چیز است ...
جایی که دروغ پر است!
جایی که نمی دانی چه بکنی
جایی که دیوانه می شوی!

این قدر این مصیبت بد است که اگر عشق را به کل محکوم و ممنوع کنیم اشتباه نکرده ایم.
البته به جز عشق های واقعی ! به جز دوست داشتن های واقعی !
به جز ازدواج های پاک ! حتی بدون دوست داشتن ! البته بین دو آدم خوب !

پ.ن: یک ماه از پست قبلم گذشت ! چقدر زمان می گذره

Iloveu-ALL
16-05-2019, 21:49
معجزه

دلم می خواست،
جایی مثل آنجایی که تو را پیدا کردم
منتظر بمانم،
با آنکه می دانم با آن همه شلوغی
و نقاب زدن تو
و نشناختن من
و بی معرفی تو
و شاید هم فراموشی مان
تو را پیدا نکنم.
نه
مگر می شود که صدای تو را فراموش کنم ؟
مگر می شود که صدای زیبایت را نشناسم ؟

جایی مثل آنجایی که اولین بار آمدم
جایی مثل همانجا
منتظر می مانم
بی آنکه بیایی
و میدانم که نمیایی

کسی دیگری را پیدا نمی کنم
البته که هیچ کس شبیه تو نمی شود...

ولی یک کسی را پیدا میکردم ولی نه برای عشق
و آن هم میرود و باز یکی دیگری را پیدا می کنم

و باز آن را هم گم می کنم

دوباره انتظار می کشم
باز نفر آخر را بطور معجزه آسایی دوباره پیدا می کنم
و باز هم گمش می کنم

و باز تو را دوباره می بینم
و باز دوباره با نفر آخر قرار میگذارم

و این است بی معرفتی من
و این است عشق های امروزی
و این است افتضاحی که تک عشق ها ندارند...
و این هست اشتباه عشق
و این هست توهم عشق
و این هست تصور عشق

لعنتی مگر می شود که حرف های خوبت را دوباره احساس کنم؟

هیچ وقت فکر نکردم که کسی مثل تو خوب باشه
کما اینکه عشق جدید به من ضربه های زیادی زد

یادته من رو دیوونه صدا میکردی
یه روزی یه آدم بدی من رو دیوونه کرد
و کلی کار های بد و دیوونه کننده کردم ...

از چهره تو جزئیات زیادی ندارم اما به گمانم عالی بودی
و نمی دانم عکسی که ازت داشتی واقعی است یا خیر
بله خودت نبودی
چون به طور معجزه آسایی در زمانی که در غفلت بودم
عکس مشابه ای را در دنیای مجازی دیدم
پس خودت نبودی

با تمام اینکه این قدر کم میشناسمت اما عالی بودی

اما شاید اگر هیچوقت طعم این حس را نمی چشیدم راحت تر بودم
و دون ژوان هم نیستم

اما من برای تو یک معجزه بودم خودت هم میدانی و میدانی چرا
شاید هم ندانی اما من میدانم که برای تو معجزه بودم.

شاید هم نبودم ... یه آدم بد ، هم من و هم تو



اضافه می کنم: اما با وجود اینکه همه تان دروغ می گفتید من صادق بودم ...

Iloveu-ALL
16-05-2019, 22:05
#200 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) | یجوریا می خوام هر چه سریع تر این صفحه تموم بشه می تونستم رزرو کنم اما خب پست میدم | #5181 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

از زیرپا گذاشتن قوانین دلی خوشی ندارم
چه وقتی که قانونی را بدانم
و چه وقتی که ندانم
چه در دنیای مجازی باشد و چه در دنیای حقیقی

از زیرپا گذاشتن قوانین دلی خوشی ندارم

و شاید خودم را آدم قانون مند بنامم

ولی خیلی جا ها کم کاری کردم

خیلی جا ها غفلت کردم

با این همه سالی که گذشت هنوز تغییر خوبی نکرده ام

ناشکری است اما مرگ را به زندگی می خواهم ترجیه بدهم

اما برای مرگ آماده نیستم

می دانی آخر فقط انسان های خوب برای مرگ آماده اند

مثل کسی که سرطان دارد و قوی است

و من اگر سرطان هم بگیرم قوی نمی شوم

خب جنگ هم خوب است برای آدم های شجاع و قوی که با آنکه خوب زندگی کرده اند جنگ را شجاعانه و مردانه ترجیه می دهند

و خوب است برای کسانی که دوست دارند از زندگی شونه خالی کنند و راه صدساله را یک شبه بروند : )

جنگ خوب نیست چون جمعیت زیاد را کم می کنند ...

جنگ بهتر بود برای من اگر فقط مرگ بود

برای من تصور اسارت و از آن بدتر شکنجه غیرقابل تحمل است.

با این حال تا بحال ترسی از سایه جنگ ندارم

ولی می دانی گرانی و جنگ بسیار بد است ...
جهان خوب آنجایی هست که همه کار دارند
یا حداقل جایی هست که ثروتمند می توانند کمک کنند و کمک می کنند.

اینکه نسل ما قطع بشه بسیار بد است
اینکه دیگر ازدواجی بین دو عاشق مرد و زن صورت نگیرد.
اینکه کسی پول بچه بزرگ کردن را نداشته باشه.

دلی خوشی ندارم از اینکه
این دنیای این قدر خاکستری و حتی سیاه شود.

اینکه هیچ آرمان شهری وجود ندارد.
و اینکه انگار داریم شبیه پادآرمان شهر می شویم.

#193 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

اینکه حالم مثل بدترین وضعیت یک شهر باشه
اینکه از درون دارم پادآرمان شهر میشم
در حالی که باید همه مون آرمان شهر بشیم از درون
تا اینجور برای مرگ آماده بشیم

#47 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

پ.ن: حدود 2 سال یکم بیشتر هست که از پست 5000 من میگذره و توی این 2 سال فقط 181 پست دادم...
جالبه بدونید می خواستم لینک پست 5000 ام من رو اینجا بذارم که متوجه شدم عدد پست هم 181 هست ! #181 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

Iloveu-ALL
23-05-2019, 15:50
اضافه می کنم: اما با وجود اینکه همه تان دروغ می گفتید من صادق بودم ...


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


از دروغ دل خوشی ندارم
و از تو
از توی دروغگو
من صادق بودم
ولی از سادگیم سو استفاده کردی


میدونی گاهی اوقات
اتفاقات تقصیر ماست
و گاهی وقت ها تقصیر ما نیست
من که قول داده بودم که دیگه عاشق نشم
منی که طعم تلخ عشق رو چشیده بودم


نباید دوباره گول می خوردم و دل می بستم
همه چی مو پای تو از دست دادم
بدون خیلی نامردی منم نامردم اما نه به اندازه تو
گاهی اوقات اتفاقات جبران میشن
و گاهی اوقات خیلی سخت جبران میشن
...
و گاهی اوقات جبرانی در کار نیست
مثل دل شکستن
همون کاری که تو با من کردی
مثل تهمت زدن
همون چیزی که خیلی از ما ها راحت انجامش میدیم
مثل من مثل تو

شاید همه چی تقصیر خودم بود
آره نباید گردن یکی دیگه بندازم
همه چی تقصیر من بود
من میدونستم و باز تکرار کردم
من دیدم و درس نگرفتم
من می تونستم و فکر نکردم
ولی عشق واسه من دیگه یک دروغه

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


دیدی بی من داری میری دیدی قولاتو شکستی
دیدی راست گفتم عزیزم دیدی چشمامو نخواستی
دیدی حتی یه دقیقه نمیمونی دم رفتن
دیگه خسته شدم آخه بس که قلبمو شکستن
دیدی رفتی…
دیدی میگفتم یه روز میری دیدی دوسم نداری
دیدی میگفتم من عاشقم ولی تو کم میاری
دیدی میگفتم یه روز میاد میری که برنگردی
تو که میخواستی بری چرا منو دیوونه کردی
چرا دوسم نداری…
دیدی اشکام روی گونم میریزه چیزی نگفتی
دیدی راحت اینو گفتی داری از چشام میفتی
دیدی چشم یه غریبه چجوری دل تورو برد
دیدی رفتی و یکی موند تو نبودنت کم آورد
دیدی رفتی…
دیدی دلت جای من نبود ازم گذشتی
آره حالا باورم میشه منو دوسم نداشتی
دیدی چه آسون و بی هوا یهویی دل بریدی
دیدی دلم تیکه پاره شد آخه اینم ندیدی
دیگه دوسم نداری…


پ.ن (ویرایش): این پست طولانی تر بود که متاسفانه دست خورد و پاک شد و همین قدرش موند که قسمت اصلیش بود
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
sky 3:4

Iloveu-ALL
06-06-2019, 20:38
#202

تو خوردی و
من مست کردم!

البته من دلیل مستی ام را می دانم!
ولی دلیل اتفاقات بد را نمی دانم!
شاید مستی حرف مفت !
شاید مستی غرور !
شاید مستی غفلت و جهالت !

امان از غفلت!
امان از موسیقی و آهنگش و اشعارش!
که اونم منو مست و دیوونه می کنه

تو یک بار خوردی!
اما همیشه بد تا کردی

فعلا نه خواسته ای دارم و نه دعایی! (البته دارم بگذریم)
اما امیدوارم خواسته و دعا کسایی که خوب بلدند این کار رو مستجاب و برآورده شه

اما بلایی که سر آدم میاد ممکنه ترسش همیشه تو وجود مون بمونه!

Iloveu-ALL
06-06-2019, 20:41
ممکن است پایان نزدیک باشد!
مانند بن شدن که پایان یک کاربر هست!
یا مردن که پایان کار زندگی ماست!
و آن پایانی است که قبل آن کلی می گفتیم این دفعه دیگه پایان فلان کار هست!
البته ممکن است یک روزی به کاری پایان بدهیم اما با مرگ دیگه برای همیشه پایانش داده ایم
و خیلی ها می گویند که خود همین مرگ هم پایان نیست
و شاید هیچ پایانی وجود نداشته باشد!

Iloveu-ALL
03-12-2019, 22:25
<عکسی که پیدا نشد!>

آنان که زندگی خوبی ندارند،
یا آنانکه امید زیادی به شرایط فعلی ندارند،
ممکن است گاهی،
بهترین ها را در خواب بخواهند!
یعنی دیدن رویای خوب،
آری ممکن است گاهی این هم آرزو شود...

مانند نوشته ای که الان میبینم ...
"در خیالم با خیالت خوش خیال عالمم"

می توانم ادامه دهم اما شاید بهتر باشد ادامه ندهم و یا مثلا تکرار نشود!
ولی همین را بگویم که گاه خواب یک هدیه بزرگ است و دیدن ، دیدن همه چیز می شود!

پ.ن: این پست قرار بود یک عکس هم داشته باشد یک پسر تنها کنار دیوار در شبی تاریک که پیدایش نکردم.

پ.ن دو: روی نوشته زیاد کار نکردم

Iloveu-ALL
07-12-2019, 23:03
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ges_1_.jpg

گل زرد ، گل سفید ، گل نرگس

منتظر هستی ،
شاید که بیاد
اما علت نیومدنش
شاید فراموش کردنش نباشه!
شاید گمت کرده ، شاید هم که نه ، یا شاید هر دو! از این گذشته، شاید که ما خودمون رو گم کرده باشیم!

Iloveu-ALL
07-12-2019, 23:14
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] D0yY3wtL_SX425_.jpg


​گیج و پیچ

در شهر ما ،
در شهر و کشور و جهان!
کسی به تنهایی من نیست ...

در بلاد ما ، کسی کافر تر از من پیدا نیست
ندانم گرا !
شاید هم با ایمان
شاید هم دو رو ، نه دو رو نه ، چند رو

کسی مثل من ، خسته نیست !

شاید ملحد یا موحد یا مشرک! ولی مطئمناً از جنس "م"

و بسیار کلمات دیگری که مجالش نیست و در حافظه نیست

و شاید در کفر و ایمان کسی به پای من نرسد! شاید هم غلو باشد ولی

کسی عاشق تر از من نیست !

و راستش را بگویم چیزی برای من منفور تر از عشق نیست

پر حرف تر و ساکت تر از من ، کسی نیست (گاهی حرف زیاده اما مجبوریم و بهتره سکوت کنیم ، گاهی هم حرفی نی...)

خسته از دروغ و بعد دلگیر از همه چی

نزد خدا کسی بدتر از من ، تعداد زیادی نیست

به یاد ایام ، بدبخت تر و خوش خیال و بد بخت ِ خوشبخت نیست! (منظور: بدبختی که فکر می کنه خوش بخته اما اینطور نیست)

هیچکس خوشبخت و خوشبخت ِ بدبخت نیست (منظور: کسی که فکر می کنه خوشبخته ولی از وجه دیگری اینطور نیست)

و شاید تنها وجه اشتراک من، فقدان دوستی عالی است

بین دو راهی مانده تر از من و مانده بین راه های خوب و گمراهی نیست

مانند همه کسی مثل من نیست!

تکراری برای این زندگی پر از تکرار نیست!

Iloveu-ALL
07-12-2019, 23:28
Dark blue sky

سراغ ندارم کسی را، نامرد از زندگی!

بدجور زمینت میزنت!

که دیگر بلند شدن هم فایده نداشته باشد!

بدجور بعضی وقت ها می دهی از دست عزیز ترین چیزت را!

پس به هیچ چیز دل نبند!

و اگر تجربه ام را بخواهی ، اعتماد نکن به تکیه گاهی!

و به جز خدا ، به هیچ کس امید نبند!

Iloveu-ALL
07-12-2019, 23:33
Brown sky




و رنگ چشم چه کسی آسمانی نیست! قهوه ای ، سبز ، آبی ، مشکی ، طوسی

هم رنگ

انگار از جنس بی نهایت

پ.ن:

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Iloveu-ALL
08-01-2020, 23:31
Dark red sky


کاش باز هوا سرخ بشه
کاش باز قرمز بشه آسمون
کاش باز کوچک بشوم
جایی که بال ها شکسته نشدن
کاش باز برف ببارد
کاش فقط احوالت را بپرسم و فقط جواب سلامم را بدهی


سالهاست رفته است، اما دل، تنگش است که بیاید و تنها حالی، احوالی پرسیده شود، ولی غافل همین که آمد ...


کاش این قدر داغون نبودم که حتی نخواهم به گذشته برگردم
این راهی که آمده ام محال است باز توانش را داشته باشم که تکرار کنم

پس گاهی تکرار نکردن و به گذشته برنگشستن می تواند خوب باشد!
بر هر حال واقعیت زندگی بر این جمله زیر استوار است:

نمیتوان برگشت و آغاز خوبی داشت، اما میتوان شروع کرد و پایان خوبی داشت

I Wish You Were Here

Iloveu-ALL
05-08-2020, 23:18
pending...