مشاهده نسخه کامل
: دست نوشته های ID3H
من هرچه محکمتر می کشم دنباله های دستمال گره کرده ی اتهام را بر گردن تو
تو هرچه بیشتر می کشی صمباده ی اتهام را به تن من،
من هرچه بیشتر توان می گذارم برای اثبات بی گناهی ام
تو هرچه بیشتر توان می گذاری برای اثبات بی گناهی ات،
ته ته ته اش
می رسم به اینجا
که دوستم داری
که دوستت دارم
!...!
رابطه شان همیشه یک طرفه بود. یکی به دیگری اعتماد داشت و دیگری هرگز اعتماد نکرد !
چشم ها و قلبم را می گویم.
چشمهایم همیشه به اعتماد قلبم ندید می گرفتند و اعتماد کامل به قلبم داشتند.
قبلم اما هرگز به چشمهایم اعتماد نکرد و هرچه را دیدند توهم پنداشت .
به اعتبار این اعتماد
من له شدم
زیر پای تو !...!
Hazet ام!
خواب دیده ام تو را باز
مثله هر شب.
این بار مهربان بودم من. فریاد نمی زدم، شکایت نمی کردم، تهدید نمی کردم.
این بار مهربان بودی تو، فریاد نمیزدی، شکایت نمی کردی، تهدید نمی کردی .
من این بار دستهایم لای موهای تو موج بر میداشت
تو این بار نگاهت پر تعجب بود .
من این بار دستهایم پشت گردنت نوازش کنان سمت لبهایت رسید
تو این بار مچ دستهایم را گرفتی و به صورتم خیره شدی.
من این بار سرم سمت تو آمد
من این بار دستم پشت گردنت لرزید
من این بار نفسهایم عطر هیچ معصومیتی را نمی داد.
تو این بار گیج بودی
تو این بار ترسیدی
تو این بار نفسهایت معصموم شد.
من این بار تو که چشم بستی دستم سمت جیبم رفت .
من این بار دستت که دور کمرم حلقه شد دستم روی بدنت لرزید و رسید تا گلویت
این بار اما
باز من گریه کردم
این بار اما
باز تو مبهوت شدی ...
و من محکم تیغ را روی شاهرگت کشیدم !...!
کلا از این دو حال خارج نیست !
آدم یا حواسش به مسیر است
که از پشت یک حالی بهش می دهند،
یا حواسش به پشتش است که مسیر را گم می کند،
و یا هردو، که هم مسیر را گم می کند،
هم یک حالی بهش می دهند.
لامصب عین ِ خمیر دندون می مونه !
از هرجا فشارش می دی ازش نصیحت میزنه بیرون !...!
- مامان .
+ جانم ؟
- شَب که میشه، خُدا میخوابه مِثه ما ؟
+ نه مامان.
- پَس کُجا میره ؟
+ ..........
- میره اون وِر ِ کُره ی زَمین که آدماش بیدارَن ؟
+ آره مامان. اونام خُدا میخوان دیگه !
هِی خُدای عادِل ِ مَن !
تَکیلف ِ مَنو شَب زنده داری هایم چه میشَوَد پَس ؟
تَکلیف ِ مَن که شَب ها میمانم بی خُدا ... ؟
هِه!! هِی خُدای عادِل ِ مَن !
مَن، شَب های بی خُدا و آرامِشی که بَر پِلکهای خیسَم مینشینَد را با هزاران روز ِ با خُدا که هیچ آرامِشی بَر پِلک های خیسم نمینشینَد عَوَض نمیکنَم !!
گفتَم که بدانی !...!
اگه اشکالی نداره دوست دارم از بچه های فعال این تاپیک دعوت کنم به این 3 تا تاپیک هم سر بزنن چون میشه به عنوان زیر مجموعه هایی تفکیک شده ی همین تاپیک هم بهشون نگاه کرد :)
مناجان به سبک انحصاری
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
نامه هایی که هیچ گاه به مقصد نرسیدند
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
مینیمال نویسی
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
----------------------------------------
نتيجه ي اخلاقي ِ اينكه تو نميذاري من پا توو كفشت كنم فقط يه چيزه!
تو يه ريگي توو كفشت هست!...!
سلام عشق دیروز و هنوز
فکر میکنی این روزهای چه کسی را
مدام حواله می دهم به دَرَک ؟؟ ...!!
چشيدن ِ طعمِ رژ لبي كه مي دوني ماله تو نيست
رو لباي معشوقه اي كه هميشه تشنهَ س !...
اينه حس و حال ِ من !...!
سيا*ست مامثله ديانت ماست!
وديانت ما هم كه ....
آره ديگه !!
و اینجا تنها سرزمینیست،
که حتی داستایوفسکیهم
برای ارائه ی افکارش
به ائمه ی اطهار پناه می برد !...!
والا !!!
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.