ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : آموزش و تمرین اصول ترجمه / Translation Principles



A M ! N
08-01-2013, 20:33
درود.

در این تاپیک اگر بخت یاری دهد ، قصد داریم به اصول و روشهای ترجمه ی صحیح بپردازیم.
این تاپیک به درخواست دوستان ایجاد شد.





فهرست موضوعات



ويژگي هاي يك مترجم خوب ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
شرایط و نیازهای یک ترجمه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ترجمه معنایی از منظر میلدرد لارسون ( 1 ) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ترجمه معنایی از منظر میلدرد لارسون ( 2 ) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ترجمه معنایی از منظر میلدرد لارسون ( 3 ) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])






موفق باشید.

A M ! N
09-01-2013, 00:47
ويژگي هاي يك مترجم خوب


درباره يك مترجم خوب نظرات زيادي ارائه شده است. در نگاه اول به نظر مي‌رسد كه يك مترجم خوب بايد به دو زبان تسلط كامل داشته باشد اما اين به تنهايي كافي نيست. برخي، علاوه بر تسلط به دو زبان ، بعضي مهارتها و ويژگي‌هاي ديگر را نيز براي مترجم خوب برشمرده­ اند. براي نمونه ناباكوف مي­گويد: استعداد نويسندگي مترجم بايد در حدود استعداد كسي باشد كه اثرش را ترجمه مي­كند. نايدا نيز مي‌گويد: كسي كه نتواند اثر قابل ملاحظه‌اي بنويسد بعيد است بتواند اثر قابل ملاحظه‌ي ترجمه كند. يك مترجم خوب بايد مثل يك هنرپيشه خوب به كلمات حيات و حركت ببخشد، مترجم حتماً بايد خودش نويسنده باشد».

اما متأسفانه چنانكه جان دان(John Donne ) مي گويد اكثر مترجمان ما كساني هستند كه چون نمي‌توانند بنويسند به ترجمه روي مي‌آورند.

اتين دوله(Etienne Dollet ) درباره ويژگي‌هاي يك مترجم خوب مي گويد:

- مترجم بايد محتواي متن و قصد نويسنده را بخوبي درك كند.
- مترجم بايد از دانشي وسيع در زبان مبدأ و مقصد برخوردار باشد.
- مترجم بايد از ترجمه لفظ به لفظ كه هم به مفهوم متن اصلي و هم به زيبايي آن لطمه وارد مي كند بپرهيزد.
- مترجم بايد شكل‌هاي گفتاري رايج و متداول در دو زبان را بشناسد و به كار گيرد.
- مترجم بايد از طريق انتخاب و ترتيب مناسب كلمات ، تأثيري همه جانبه و لحني مناسب متن اصلي به ترجمه ببخشد.





:According to Newmark , Cicero(106-43 B.C) believed that



a translator must be either an interpreter or a rhetorician and who knows an interpreter's knowledge is not equaled to bilingualism, and that the rhetorician is not only one who looks things superficially but one who sees through things " (Newmark:1981




فرزانه فرحزاد مي‌گويد: « امروزه بسياري از صاحبنظران بر اين عقيده كه مترجم خوب كسي است كه به زبان مبدأ ( زباني كه از آن ترجمه مي‌شود) و زبان مقصد (زباني كه به آن ترجمه مي‌شود) و موضوع متن مورد ترجمه احاطه داشته باشد».

پيتر نيومارك (1988 ) مي گويد:



A translator requires a knowledge of literary and non – literary textual criticism, since he has to assess the quality of a text before he decides how to interpret and then translate it. there are differences between literary and technical translation. The technical translator is concerned with content and the literary translator, with form. A technical translation must be literal; a literary translation must be free


پازارگادي نيز ويژگي‌هاي يك مترجم خوب را 1- تسلط به زبان مادري 2- تسلط به زبان خارجي 3- تشخيص اختلافات دو زبان ذكر مي كند.



etranslation.ir

A M ! N
09-01-2013, 19:05
بحثهای زیر هم از شرایط و نیازهای یک ترجمه هستش ، من سعی میکنم بهترین هارو گلچین کنم و اینجا بزارم.

گفته‌اند كه: « ترجمه، پیش از آن‌كه « علم » باشد، « هنر » است ... .»
و این سخن حقی است، زیرا تنها توانایی بر فهم لغات و جملات متن، كافی نیست و مترجمی نیاز به مهارت، ذوق هنری بیش از این دارد. ترجمه، اگر فنی و عالمانه و خوب انجام گیرد، كمتر از « تألیف » و « تصنیف » نیست. ترجمه خوب، گاهی یك اثر را زنده می‌كند و ترجمه بد، كتابی را از اعتبار و ارزش می‌اندازد.
آن‌چه در مورد ترجمه نیاز است، فهرست وار این‌هاست:



1. تسلط مترجم به زبان مادری



مترجم، باید پیش از ترجمه، نویسنده باشد؛ یعنی در نوشتن سلیس و صحیح و خوب، در زبانِ خودش، گیری نداشته باشد و در حد كافی به لغات، اصطلاحات، قواعد دستوری و جهاتِ ادبی و بدیعی زبان خویش، مسلّط باشد تا در نگارش، دچار زحمت نشود.



2. تسلّط به زبان متنِ مورد ترجمه



گام نخست ترجمه، آن است كه مترجم، متن مورد نظر را بفهمد. از آن‌جا كه در متن، لغات و اصطلاحات و معانی حقیقی و مجازی و استعاری وجود دارد و از قواعد جمله سازی خاصّ خود پیروی می‌كند، اگر مترجم به آن زبان تسلط نداشته باشد، در ترجمه دچار اشكال می‌شود، چون ساختار كلام در زبان‌های مختلف یكسان نیست.



3. تسلّط به اصطلاحات خاصّ



همیشه جملات، به صورت عادی و معمولی نیست. گاهی در متن، یك اصطلاح، ضرب المثل، معنای مجازی و كنایی یا تعبیر علمی خاصّی كه معنای ویژه‌ای دارد به كار می‌رود. مترجم باید هم اصطلاحات خاص « زبان مبدأ » را بداند، هم اصطلاحات معادل آن را در « زبان مقصد » یا زبان دوم.
مثلاً تعبیر « التمییز العنصری » اصطلاحاً به جای « تبعیض نژادی » است و « مِنَ الانتاج اِلَی الاستهلاك » اصطلاح عربیِ « از تولید به مصرف » است و « تقریرٌ یومیّ » یعنی « گزارش روزانه ». ندانستن اصطلاحات، كار ترجمه را مشكل می‌سازد؛ زیرا این كار، تنها از « كتاب لغت » بر نمی‌آید. ضرب المثل‌ها، طنز، كنایات و ... نیز در همین مقوله است و دانستن معادل آن‌ها در زبان دوم، بسیار كارساز است. از این رو آشنایی با فرهنگ دو زبان و دو ملّت و ویژگی‌های دستوری و ادبی و بلاغی زبان مبدأ و مقصد، لازم است.



4. آشنایی با موضوع مورد ترجمه



صرف دانستن یك زبان، نباید سبب شود كه در هر موضوعی انسان دست به ترجمه بزند. رشته‌ها و علوم مختلف، گاهی از مباحث، موضوعات و اصطلاحات خاصّی برخوردار است كه اگر مترجم با آن موضوع آشنا نباشد، به خوبی از عهده ترجمه بر نمی‌آید؛ مثلاً اگر موضوع متن، فلسفی، طبی، معماری، هنری، بازرگانی یا فقهی باشد، بدون آشنایی با فلسفه، طب، هنر، فقه و ... یا نمی‌توان از عهده ترجمه برآمد، یا ترجمه‌ای غلط و یا نارسا و گنگ و غیراستاندارد ارائه خواهد شد.



5. امانت و بی طرفی



علاوه بر تخصص و مهارت مترجم، باید نسبت به محتوا یا مؤلف متن یا موضوع خاص، نظرگاه شخصی خود را اعمال نكند و « متعهد » به متن باشد. دخالت دادن دیدگاه‌ها و پیش فرض‌های شخصی در ترجمه، از اعتبار آن می‌كاهد. اگر مترجم دیدگاه مؤلف را قبول ندارد، می‌تواند در پاورقی یا الحاقات، بیان كند؛ نه آن‌كه متن را طبق دلخواه و سلیقه خود ترجمه كند.
نكته‌ای كه باید افزود این است كه در ترجمه، به خصوص در متون ادبی و مذهبی مثل قرآن، حدیث و دعا، رعایت شیوایی و زیبایی ترجمه، موجب دور شدن از امانت می‌شود و رعایت امانت در ترجمه، نوشته را از زیبایی و شیوایی دور می‌كند. جمع میان این دو به شدت دشوار است و هنرمندترین مترجمان آنانند كه شیوایی و امانت را هر چه بیشتر توإماً در ترجمه خود داشته باشند. عمده دشواری كار ترجمه در متون دینی و مذهبی از همین جا سرچشمه می‌گیرد، به خصوص كه در مواردی مثل قرآن، ژرفای مفاهیم و تفسیرهای گوناگون، كار ترجمه را سخت‌تر می‌سازد.


rednex.blogfa.com

A M ! N
10-01-2013, 16:51
ترجمه معنایی از منظر میلدرد لارسون ( 1 )

در این قسمت با نکاتی از کتاب میلدرد لارسون آشنا میشیم. دونستن این نکات برای یک مترجم خیلی ضروری هست. پس حتمن بخونید.


چکیده

ترجمه عبارت است از انتقال معنی و مقصود، از زبان مبدأ به زبان مقصد. در هر زبانی دو رکن اساسی وجود دارد: یکی «صورت» و دیگری «معنی». «صورت زبانی» همان ساختار و دستوری و قالبی است که معنی در آن ابراز می شود. «ترجمه معنایی» ترجمه ای است که درصدد است «معنی » را از زبان مبدأ به زبان مقصد منتقل سازد و تمام تلاش مترجم را برای جلوگیری از انتقال «صورت زبان مبدأ» به زبان مقصد به کار می گیرد. برای رسیدن به ترجمه معنایی، فرایندهایی باید طی شود که مهم ترین آنها «فرایند کشف معنی» است که برای دست یابی به آن، مترجم باید علاوه بر دانش زبانی، به اطلاعات دیگری نیز مجهر باشد. توجه به انواع معنی، انواع ترجمه، مراحل اساسی در ترجمه، و... مترجم را در رسیدن به ترجمه معنایی مدد می رساند. این مقاله، به اختصار می کوشد این نظریه را که در روش شناسی ترجمه، روشی نو، بسیار پرکاربرد و اثرگذار است، به اهل فن ترجمه به ارمغان آورد.



درآمد



امروزه ترجمه به یکی از فعالیت های مهم علمی در محافل پژوهشی – آموزشی مبدل شده است. دانشجویان، محققان، استادان و گروه های بسیاری کم و بیش دستی در ترجمه دارند. هرچند ترجمه به سبک علمی درجهان اسلام، پیشینه ای دیرینه دارد، هیچگاه شمول و گستردگی آن در حد امروز نبوده و میزان آثار ترجمه ای به کثرت این دوران مشاهده نشده است. در این فضا تنوع موضوعات، گستردگی و گوناگونی سلایق و علایق، تعدد زبان های مبدأ در ترجمه و... موضوعات دیگری هستند که به فضای کاری ترجمه اهمیت بیشتری ارزانی داشته و در عین حال، این فضا را با دشواری ها و معضلات افزون تری مواجه ساخته اند. افزون بر ضرورت تسلط کامل بر هر دو زبان مبدأ و مقصد در ترجمه و آشنایی عمیق با محتوای مطالبی که از زبان مبدأ به زبان مقصد انتقال داده می شوند، به مهارت ها و صلاحیت های بسیار دیگری نیاز است تا بتوان ترجمه ای مقبول ارائه داد. برای اینکه این مهارت ها و صلاحیت ها در اختیار مترجمان قرار داده شود، در مراکز آموزشی گوناگون، دوره هایی برای هواخواهان ترجمه برگزار می شود و کتاب ها و نظریه ها و دستورالعمل های متفاوت و متنوعی نیز در دسترس قرار می گیرد. از این میان، به نظر می رسد نظریه «ترجمه معنایی» که میلدرد ال، لارسون (1) در کتاب Maening – based Translation ارائه کرده است، نظریه ای راه گشا و کاربردی و مفید باشد. در این مقاله می کوشیم این نظریه و راهکارهای آن را تبیین کنیم.




ترجمه، صورت و معنا



هنگامی که جمله ای چون «احمد در سال 1389 در رشته مترجمی زیان از دانشگاه فارغ التحصیل شد» را در نظر می گیریم، علاوه بر واژگان، سبک و سیاق و موقعیت جمله، دو امر مهم که در واقع ارکان این جمله را شکل می دهند، وجود دارد که از آنها به «صورت»(2) و «معنی»(3) تعبیر می کنیم. صورت این جمله، همان ساختار ظاهری آن است که در زبان فارسی جلوه گر شده و «معنی» مقصودی است که گوینده یا نگارنده، به مدد آن صورت و ساختار ظاهری، آن را به مخاطب خود منتقل می کند. حال اگر بخواهیم جمله ای را از زبانی که آن را زبان مبدأ(4) می نامیم، به زبان مقصد(5) ترجمه کنیم، باید توجه داشته باشیم که تنها یکی از این دو رکن اساسی، یعنی همان صورت تغییر می یابد و معنی باید بدون کم و کاست، به زبان مقصد منتقل شود. بنابراین، می توان ترجمه را «انتقال» معنی از زبان مبدأ به زبان مقصد، از رهگذر تغییر صورت زبان نخست، به صورت زبان دوم» تعریف کرد. بر این اساس «معنی» در فرایند ترجمه نباید دچار دگرگونی شود و باید ثابت و پایدار بماند و تنها «صورت زبانی» تغییر یابد. از این رو، در ترجمه، علاوه بر اینکه مترجم نیازمند تسلط کامل به زبان مبدأ به لحاظ ساختاری و واژگانی، و.. است، لازم است تسلط کامل تری به زبان مقصد نیز داشته باشد. افزون بر این، یک ترجمه خوب، علاوه بر تسلط مترجم به هر دو زبان مبدأ و مقصد، نیازمند فرآیندی است که آن را «کشف معنی» می نامیم. عنصر اساسی در فرایند کشب معنی، افزون بر تسلط بر واژگان، ساختار زبانی، دانستن موقعیت ارتباطی و فرایند فرهنگی، «تحلیل محتوا» است که در مواقعی چه بسا نیازمند دانش یا دانش هایی فراتر از دانش زبانی است. به تعبیر دیگر، در ترجمه یک متن، برای کشف معنی نیازمند تحلیل محتوا هستیم و تحلیل محتوا ممکن است در موارد بسیاری صرفاً از راه تسلط مترجم به زبان مبدأ و موقعیت ارتباطی و قراین و شواهد فرهنگی به دست آید، اما در مواقعی به دانش خاصی نیاز دارد و این در صورتی است که متن مورد نظر، از حوزه عمومی خارج و وارد یک حوزه تخصصی شود.

رابطه معنی و صورت در یک زبان، رابطه ذهن و بدن، هسته و پوسته، و گوهر و صدف است. مهم ترین وظیفه مترجم، تشخیص و متمایز ساختن صورت از معنی، کنار نهادن صورت زبان مبدأ و اخذ معنی و ریختن آن در صورت زبان مقصد است. در یک تصویر کلی، ترجمه را می توان به شکل زیر به تصویر کشید:

بنابراین، تحلیل محتوا رکنی مهم در ترجمه است که بدون آن نمی توان از صحت ترجمه مطمئن شد. اما در کنار تحلیل محتوا، عوامل دیگری نیز هست که هم بر تحلیل صحیحمحتوا و هم بر کشف محتوا اثر می نهند. این عوامل را می توان «خصایص زبانی» (6) نام نهاد که در حقیقت، داشتن آنها بخشی از دانش زبانی مترجم را تشکیل می دهند و بدون دانستن آنها کشف معنی که محور نظریه ترجمه معنایی است، امکان ندارد. یکی از این خصایص زبانی، «مولفه های معنایی» (7) است که معمولاً جزو امور «واژگانی» (8) یا «لغوی» طبقه بندی می شود که ممکن است یک واژه، در یک زبان، دارای چند مولفه معنایی باشد. یکی از شایع ترین مولفه های معنایی، دلالت یک واژه به «مفرد» یا «جمع» بودن است که در هر زبانی به شکل خاصی دیده می شود. در برخی زبان ها، یک کلمه حاوی مولفه های معنایی فراوانی است که در صورت ترجمه آن به زبانی دیگر، ناگزیر باید آن را به شکل جمله ترجمه کرد. برای مثال، در زبان ویتنامی یک واژه وجود دارد که باید در زبان فارسی یا انگلیسی، آن را به چندین کلمه ترجمه کرد. این کلمه، به این معناست: «کسی به قصد رفتن به جایی، خانه را ترک می کند و چیزی در خانه اتفاق می افتد که وی ناگزیر است، به خانه بازگردد». چنان که فرهنگ بزرگ انگلسی- فارسی حییم، واژه انگلیسی machiavillian را در قالب این جمله طولانی معنی کرده است: «مبنی بر این عقیده سیاسی که برای برپا کردن یک حکومت مرکزی نیرومند از هیچ گونه تشبّث ولو نامشروع و تقلب آمیز نباید فروگذار کرد».

یکی دیگر از خصائص زبانی این است که ممکن است «مولفه معنایی واحد» در صورت های مختلف و روساخت های (9) متفاوت جلوه گر شود. برای نمونه، کلمه sheep در زبان انگلسی دارای معنی و مفهومی است که چه بسا واژه های ram و lamb نیز برای آنها استفاده شود. عکس آن نیز صادق است و ممکن است یک صورت واحد، دارای معانی گوناگونی باشد. چنان که در زبان انگلیسی، واژه های بسیاری هستند که از این دست به حساب می آیند.مثلاً واژه run دارای ده ها معنی است و از میان این معانی، یک معنی، معنای اصلی یا اولیه و سایر معانی، معانی ثانویه به شمار می آیند. مثال های زیر گویای این مطلب است.

آن بچه می دود. 1-The boy runs
آن موتور کار می کند 2- The motor runs
از بینی او آب می ریزد. 3- His nose runs.

از این رو، توجه به خصائص زبانی در تحلیل محتوا و تحلیل محتوا، در کشف معنی اهمیت اساسی دارد.



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]





انواع ترجمه




برای تبیین بهتر ترجمه معنایی از منظر لارسون، مناسب است با انواع ترجمه آشنا شویم تا در پرتو مقایسه، روشن سازیم که بهترین نوع ترجمه از منظر لارسون ترجمه معنایی است که ضمن رساندن پیام و محتوا با همان «معنی» در زبان مبدأ به زبان مقصد، اشکال هایی مانند پیچیدگی، نامفهوم بودن، وفادار نبودن به متن اصلی و... را ندارد.
چنان که مطرح شد یک متن دارای دو عنصر اساسی است که عبارت اند از «صورت» و «معنی». براساس این دو عنصر، دو نوع اصلی ترجمه وجود دارد که یکی «معنی محور» و دیگری «صورت محور» است و میان این دو نوع اصلی، انواع دیگری نیز قابل تصور است. ترجمه های «صورت محور» که در آنها مترجم می کوشد از «صورت» زبان مبدأ تبعیت کند، «ترجمه تحت الفظی» (10) نیز نامیده می شود ودر واقع، ترجمه ای از نوع معمولاً نامطلوب است که کاستی های بسیاری دارد. از سوی دیگر، ترجمه «معنی محور» که در واقع همان «ترجمه معنایی» و نظریه مورد نظر لارسون است، تمام تلاش خود را در جهت انتقال معنای متن مورد نظر از زبان مبدأ به صورت های طبیعی در زبان مقصد به کار می گیرد. ترجمه معنی محور» را «ترجمه اصطلاحی» (11) نیز می نامند.

شایان ذکراست که ترجمه تحت اللفظی با وجود کاستی ها و دشواری های فراوان، همیشه نامطلوب نیست و در مواردی کاربردهایی دارد. به طور مثال، هنگام تعلیم و تعلم زبان مبدأ ترجمه تحت الفظی بسیار راه گشاست. اما هنگامی که نوبت به انتقال معنی به زبان مقصد برسد و بخواهیم بدون توجه به زبان مبدأ، معنی را برای مخاطبان خود در زبان مقصد بازگو کنیم، ترجمه تحت اللفظی مشکلات فراوانی دارد. لیکن ، اگر دو زبان مبدأ و مقصد به لحاظ ساختاری نزدیک به هم و دارای قرابت باشند، چنان که برای مثال زبان های فارسی و انگلیسی تا حد زیادی این گونه اند، ممکن است ترجمه تحت الفظی در موارد بسیاری مفید معنی و قابل فهم باشد، لیکن هر مقدار شباهت و قرابت دو زبان کم تر باشد، ترجمه تحت الفظی نامفهوم تر و غیر قابل استفاده خواهد بود؛ چنان که قرابت میان دو زبان فارسی و اسپانیولی یا مالایی بسیار اندک است.

در هرحال، چنان که اشاره شد، میان دو نوع اصلی ترجمه «معنی محور» و «صورت محور» انواع دیگری از ترجمه را می توان به تصویر کشید که بسته به میزان محوریت «معنی» و «صورت» متفاوت می شوند و می توان آنها را این گونه صورت بندی کرد:

1- ترجمه بسیار تحت الفظی (12): در این نوع ترجمه، ممکن است مترجم بخواهد لفظ به لفظ، یعنی در برابر هریک از الفاظ موجود در متن زبان مبدأ، لفظی را با همان معنی اولیه و البته با حفظ کامل ساختار و صورت زبان مبدأ، قرار دهد. بی تردید، این نوع ترجمه، جز در موارد بسیار نادر، مثلاً در مقام آموزش زبان مبدأ، کاربردی ندارد.

2- ترجمه تحت الفظی: (13) در این نوع ترجمه، مترجم می کوشد از میان انواع معانی ای که ممکن است یک واژه حاوی آن باشد، معنی اولیه را از معانی ثانویه تشخیص دهد و معنای مناسب آنها را در زبان مقصد گزینش و از آن استفاده کند. با این وصف، مترجم در عین اینکه به معنای اولیه و ثانویه واژگان توجه دارد، بر حفظ «صورت» و «روساخت» زبان مبدأ در برگردان واژگان به زبان مقصد، اصرار می ورزد.

3- ترجمه تحت الفظی تعدیل یافته (14): توجه داریم که دو نوع ترجمه پیش گفته، یعنی ترجمه های تحت اللفظی و بسیار تحت الفظی، کاربرد و شیوع چندانی ندارند و جز در آموزش زبان مبدأ، به کار نمی روند. افزون بر این ، مبتدی ترین مترجمان از نارسایی و نامطلوبیت آن دو نوع ترجمه آگاهی دارند. بنابراین، مترجمان بسیاری که اغلب آنان مبتدی و غیر حرفه ای هستند، به سراغ نوع سوم و چهارم ترجمه می روند که همانا «ترجمه تحت اللفظی تعدیل یافته» و «ترجمه درهم آمیخته» (15) است.

در ترجمه تحت اللفظی تعدیل یافته، مترجم می کوشد نظم و ساختار نحوی زبان مبدأ را تا آن اندازه تعدیل کند که در زبان مقصد صورت قابل قبولی بیابد. اما امور واژگانی بدون تغییر باقی می مانند و به مولفه های معنایی واژگان توجهی نمی شود. بنابراین، واژگان به صورت تحت الفظی ترجمه می شوند که این امر در موارد بسیاری، از جمله در موارد ترجمه کلمات، اصطلاحات، کنایه ها، استعاره ها، ضرب المثل ها، موقعیت های خاص کلامی و...، ممکن است به ترجمه های نامفهوم، غیر طبیعی و حتی بی معنی بینجامد و چه بسا در مواردی معنای مغایری را القا کند؛ اما آنچه بیش از دشواری های دیگر، خود را در ترجمه تحت الفظی تعدیل یافته آشکار می سازد غیر طبیعی بودن متن ترجمه شده و عجیب و غریب و نامأنوس جلوه کردن آن برای مخاطب است.

4- ترجمه در هم آمیخته: نوع چهارم ترجمه که ممکن است وضعیت بهتری از ترجمه نوع سوم داشته باشد، ترجمه درهم آمیخته یا نزدک به «ترجمه اصطلاحی» است. در این نوع ترجمه، مترجم به ترجمه اصطلاحی نزدیک می شود و ضمن کنار نهادن صورت زبان مبدأ،
می کوشد، از ترجمه تحت الفظی واژگان نیز بپرهیزد. اما در مواردی از این تلاش صرف نظر می کند و ترجمه وی آمیزه ای از ترجمه تحت الفظی تعدیل یافته و ترجمه اصطلاحی است. این نوع ترجمه، نوع شایع تر ترجمه های موجود در محافل ترجمه است.

5- ترجمه اصطلاحی با «ترجمه معنایی» اشکال مشترک تمام چهار نوع ترجمه پیش گفته، بی توجهی به فرایندی مهم در ترجمه، یعنی فرایند کشف معنی بود. در این نوع ترجمه ها، مترجم یا اصولاً به دنبال تبعیت از صورت زبانی در زبان مبدأ بوده که نتیجه بعدی آن بی توجهی، به فرایند کشف معنی است، یا در عین تلاش برای پرهیز از ساختار و صورت زبان مبدأ، در فرآیند کشف معنی دچار اشکال بوده است. اما در ترجمه معنایی، آنچه مترجم در گام نخست به آن توجه دارد، کشف معنی است. در ترجمه معنایی، مترجم می کوشد از صورت طبیعی زبان مقصد استفاده کند و این صورت طبیعی را، هم در ساختار زبانی و دستوری زبان دوم و هم در واژگان آن به کار گیرد. از ظاهر یک ترجمه اصطلاحی واقعی، عملاً نباید بتوان به ترجمه بودن آن متن پی برد. ترجمه معنایی، همان معنای زبان مبدأ، یعنی معنایی را که صاحب اصلی متن مبدأ قصد کرده است، در شکل وصورت طبیعی زبان مقصد منتقل می سازد و چیزی از اصل معنی کاسته یا به آن افزوده نمی شود. بنابراین، مترجم باید بکوشد خود را به ترجمه اصطلاحی یا همان ترجمه معنایی ملتزم سازد. اما ترجمه معنایی یا اصطلاحی، یک هدف عالی است که بسیاری از مترجمان تا رسیدن به آن، راهی بس دراز در پیش دارند و غالب ترجمه ها، ترجمه های درهم آمیخته و نزدیک به اصطلاحی هستند؛ زیرا التزام دائم به ترجمه اصطلاحی کاری بس دشوار است. اغلب مترجمان روندی واحدی را می پیمایند و از ترجمه بسیار تحت اللفظی کار خود را آغاز می کنند و به ترجمه تحت اللفظی، تحت اللفظی تعدیل یافته، ترجمه درهم آمیخته و نزدیک به ترجمه اصطلاحی و سپس به ترجمه اصطلاحی می رسند. اما یک معضل و اشکال مهم در کار بسیاری از مترجمان که عمری را در راه ترجمه صرف می کنند این است که آنان پس از رسیدن به مرحله ترجمه اصطلاحی و ترجمه معنایی که مطلوب هر مترجمی است متوقف نمی مانند، بلکه از نوع ششمی از ترجمه که « ترجمه بیش از حد آزاد» (16) است، سر در می آورند که شاید برای برخی مواقع و پاره ای اهداف مناسب و مطلوب باشد، لیکن اشکالات بسیاری دارد.

6- ترجمه بیش از حد آزاد: به ترجمه ای ترجمه بیش از حد آزاد گفته می شود که مترجم مطالب اضافی را که در متن اصلی وجود ندارد، به متن بیفزاید، یا معنای متن زبان مبدأ را تغییر دهد، یا واقعیت تاریخی و فرهنگی موجود در متن اصلی را دگرگون کند. این گونه تغییرات، گاه به قصد شوخی و مزاح، یا برانگیختن واکنش خاصی در مخاطبان زبان مقصد صورت می پذیرد و گاه علل فرهنگی و سیاسی یا دلیل های دیگری دارد، اما در هر صورت، این گونه ترجمه در حکم ترجمه های معیار و معمول، مورد پذیرش نیست. ترجمه بیش از حد آزاد، دارای اشکالات بسیاری است که مهم ترین آنها وفادار نبودن مترجم به متن و پیام نویسنده و گوینده اصلی است و چه بسا که بر اثر کاستن یا افزودن مطالب یا تغییر و دگرگونی در واقعیات تاریخی و فرهنگی موجود در متن اصلی، مترجم دچار اشتباه شود و پیام اصلی متن مبدأ را به مخاطب متن مقصد نرساند یا حتی خلاف مقصود او را به مخاطب منتقل سازد.


ادامه دارد...

A M ! N
12-01-2013, 11:57
ترجمه معنایی از منظر میلدرد لارسون ( 2 )


تعادل های لازم برای دستیابی به ترجمه معنایی


چنان که مکرر گفته شد، از میان شش نوع ترجمه پیش گفته، بهترین نوع آن، همان ترجمه معنایی یا اصطلاحی است. با این حال، همواره این خطر در فرایند ترجمه وجود دارد که «صورت زبان مبدأ» در لابه لای ترجمه، وارد متن ترجمه شده گردد و به زبان مقصد منتقل شود. از این رو، در بسیاری از ترجمه ها، مشاهده می شود که متــرجــم برای متعهد ماندن، به ترجمه معنایی نیازمند ایجاد تعادل هایی فراوانی در صورت زبان مبدأ است که برخی از پر مصداق ترین آنها از قرار زیرند:

1- ترجمه ویژگی های دستوری: بخش هایی ازکلام را خصوصیت های زبانی شکل می دهند هر زبانی تقسیم بندی خاص خود را در زمینه واژگان دارد و واژگـــان را بـه دسته هایی چون اسم ها، فعل ها، صفات و... تقسیم می کند و زبان های مختلف دسته ها و زیر دسته های متفاوتی دارند. همیشه این امکان وجود ندارد که یـک اسـم در زبان مبدأ را به اسم در زبان مقصد ترجمه کنیم. برای مثال، در زبان های هند و اروپایی اسم های بسیاری هستند که در واقع به عمل اشاره دارند و در اغلب زبــــان ها، بیان عمل با فعل رحجان دارد. چنانکه در درون گروه زبان های هند و اروپایی، زبان انگلیسی گرایش بیشتری به جملات یا تعبیرهای وصفی دارد، در حالیکـــه زبـــان فارسی گرایــش بیشتری به اسم وترکیب های اضافی دارد، مثلاً در زبان انگلیسی این تعبیر رایج تر است که بگوییم "The Iranian Forign Minister" کـــه اگــــــر این تعبیر به صورت وصفی و به همان حالت دستوری زبان مبدأ ترجمه شود، باید بگوییم: «وزیر خارجی ایرانی». در حالی که در زبان فارسی تعبیر «وزیر خارجه ایران» شایع است.
اغلب زبان ها دسته ای از واژگان به نام «ضمایر» دارند. نظام ضمیری ممکن است از زبانی به زبان دیگر تفاوت بسیار زیادی داشته و مترجم ناگزیر باشــد صورت زبان مقصد را به کار گیرد و تعادل های بسیاری را در زبان مبدأ برقرار سازد، گرچه ممکن است تفاوت معنایی عمده ای میان ضمایر در دو زبان مبدأ و مقصد وجود داشته باشد. چنان که می دانیم، در زبان عربی ضمایر مربوط به اسامی مفرد، تثنیه و جمع متفاوت اند، در حالی که در زبان فارسی ضمیری برای تثنیه وجود ندارد. کاربرد ضمــایــر در برخی زبان ها، از عوامل فرهنگی نیز اثر می پذیرد. برای مثال، در زبان فارسی، برای احترام به مخاطب، از ضمیر جمع مخاطب برای مفرد، فراوان استفاده می شود، در حـــالــی که در زبان عربی این گونه استعمال بسیار نادر است. در زبان انگلیسی، ضمیر جمع اول شخص (we) در مواردی به کار می رود که معنای واقعی ضمیــر دوم شخص (you) را دارد و این در جاهایی به کار می رود که متکلم می خواهد با مخاطب خود اظهار همراهی و تفاهم بیشتری داشته باشد. برای مثال، پرستار مهربان بـه بیمار خردسال خود می گوید: "It's time for us to take our medicine" در ترجمه این ضمایر زبانی، باید از ترجمه تحت الفظی پرهیز کرد و گرنه ممکن است معنی و مفهـــوم جمله کاملاً تغییر یابد.
ساختار دستوری نیز ممکن است میان زبان مبدأ و مقصد متفاوت باشد. برای مثال، ترتیب و چینش واژگان ممکن است در ترجمه کاملاً دگــرگــــون شـــود. در زبان فارسی، جایگاه فعل در چینش یک جمله، همیشه در پایان جمله است، در حالی که در زبان عربی، در ابتدای جمله و در زبان انگلیســــی در رده دوم قـــــرار می گیرد. ترجمه جمله «علی فردا به تهران می رود» به زبان انگلیسی، معادل با این ساخت دستوری خواهد بود: "Ali will go to Tehran tomorrow"

از جمله نکات مهم در ترجمه، توجه به ساخت دستوری معلوم و مجهول است در موارد بسیاری ساخت های معلوم باید به ساخت مجهول یا به عکس ترجمه شود. در این خصوص، در ترجمه از زبان انگلیسی به فارسی و به عکس باید توجه داشت که هرچند در هر دو زبان، هم ساخت مجهول و هم ساخت معلوم وجود دارد.در زبـان فارســـی ترجیح با ساخت معلوم و در زبان انگلیسی، به خصوص زبان رسمی آکادمیک، ترجیح با ساخت مجهول است یا دست کم ساخت مجهول شیوع بسیاری دارد. در این گونه موارد، لازم است ساخت مجهول به ساخت معلوم بازگردانده شود، حتی اگر فاعل جمله معلوم نباشد. مثلاً جملــــه انگلیسی "They were told to go to school by ticket bus" را باید به زبان فارسی این گونه ترجمه کرد: «به آنان گفتند که با اتوبوس بلیتی به مدرسه بروند؛ در این جملــــه، بــــا اینکه فاعل جمله معلوم (بدون ذکر فاعل)رجحان دارد.
موارد پیش گفته، تنها نمونه هایی از انواع تعادل های دستوری است که اگر به صورت صحیح انجام شوند، نتیجه بخش خــــواهنـــد بود. در حالیکه اگــــر این تعادل ها انجام نشوند، ممکن است به ترجمه ای غلط یا مرجوح بینجامد.


2- ترجمه ویژگی های واژگانی: هر زبانی شیوه خاص خود را در بیان معنی، از طریق مجموعه های واژگانی (کلمات، عبارات، و..) دارد. زبان ها آکنــده از اصطلاحـــــات، معانی ثانویه، استعاره ها، کنایه و.. هستند. برای مثال، تعبیر عربی «کان علی رأسه الطیر» را در نظر بگیرید که از چهـار کلمـــه «کأن»، «علی»، «رأسه»، و «الطیر» شکل یافته است. ترجمه تحت الفظی کلمات این عبارت در قالب این جمله فارسی «گویا بر سر او پرنده است»، معنای روشنـی در زبان فارسی نخواهد داشت و هرگز معنایی را که یک عرب زبان از آن تعبیر عربی می فهمد، نمی رساند. در هر زبانی این گونه تعبیرهای اصطلاحی یافت می شوند؛ ایــن تعبیرهای اصطلاحی، تعبیرهایی اند که معنای به دست آمده از مجموع واژه های آن تعبیرها، متفاوت از معنی تک تک واژه هایی است که این تعبیرها را تشکیل می دهند. بنابـــرایــــن، مترجم ناگزیر است در ترجمه این گونه تعبیرهای اصطلاحی که دست کم از دو یا چند کلمه ترکیب می شوند، تعادل هایی را برقرار و از معنای تحت اللفظی واژگان کاملاً عبور کند؛ زیرا ترجمه تحت اللفظی و کلمه به کلمه این تعبیرهای اصطلاحی به زبانی دیگر، ممکن است بی معنی باشد. به خصوص در زبان انگلیسی، مجموعه ای از واژه هـــا کـه آنها را به نام «حروف اضافه» می شناسیم، اهمیت بسیاری دارند و ترکیب آنها با کلمات دیگر، معنای کلمات را ممکن است کاملاً دگرگون سازند، و مترجم ناگزیر است همــــواره به ترکیب کلمات با این حروف توجه داشته باشد.
نکته دیگر در ترجمه ویژگی های واژگانی، استفاده مجازی و استعاری از نام حیوانات است و مترجم باید در ترجمه آن به زبان مقصد، تعادل هایی برقـــرار کنـــد. برای نمونه، هنگامی که در زبان انلگیسی فردی را «خوک» می خوانند، نباید آن را به همان واژه «خوک» در زبان فارسی ترجمه کرد و گرنه معنای آن کاملاً نامفهوم و مبهــــم، یا دست کم متفاوت خواهد بود، بلکه باید به معنای مجازی آن توجه کرد که به مفهوم کسی است که «کثیف یا حریص» یا «پرخور و شکم پرست» است.


ساختار معنایی زبان


در نظریه ترجمه معنایی، علاوه بر توجه به ساختار دستوری و روساختی زبان، توجه به ساختار معنایی نیز از اهمیتی ویژه برخـــوردار است. یکـــــــی از پیش فرض هـــــای اساسی این نظریه آن است که میان ژرف ساخت های (1) (معنایی) و روساخت های (دستوری، واژگانی و آواشناختی) زبان، تمـــایزی قاطع وجود دارد. در پس روساخت، ژرف ساخت که همان معنی است، پنهان است و کار مترجم کشف این ژرف ساخت است. پیش فرض دوم در این نظریه آن است کـــه معنــی نیز دارای ساختار است و این ساختار با روساخت تفاوت دارد. ساختار معنایی عبارت است از «شبکه ای از واحدهای معنایی و روابط میان این واحدها» که می توان این واحــــدها و روابط میان آنها را به شیوه ای مختلف ابراز کرد.
ساختار معنایی بسیار کلی تر از ساختار دستوری است و انواع واحدها، خصیصه ها و روابط معنایی در تمام زبانها یکسان است. تمام زبـــــان ها دارای «مولفه هایی معنایی» است که می توان آنها را به «اشیا» (2)، «روی دادها» (3)، «ویژگی ها» (4) یا «روابط» (5)طبقه بندی کرد. تمام زبان ها از روساخـت دستوری واحد برخوردار نیستند؛ اما چهار دسته معنایی مذکور، در تمام زبانها وجود دارد.
گزاره های معنایی(6) در تمام زبان ها وجود دارد. این گزاره های معنایی از مفاهیم (مجموعه ای از مؤلفه های معنایی) که به وسیله یک «روی داد» «شیء» یــا «ویژگی» با یکدیگر پیوند دارند، تشکیل می شود. این گزاره های معنایی را با شیوه های متفاوتی می توان بیان کرد و در هر زبانی، این گزاره های معنایی با روساخت خـــود همان زبان بیان می شود که فقط در همان زبان پذیرفته است.
کوچک ترین واحد در ساختار معنایی «مولفه معنایی» است و مجموعه ای از مولفه های معنایی، «مفاهیم» را تشکیل می دهند. مولفه های معنایی و به طــــــور کــــلی مفاهیم، به لحاظ معنایی به همان چهار مقوله اشیاء روی داده ها، ویژگی ها یا روابط دسته بندی می شوند. اشیاء عبارت اند از تمام چیزهای جاندار، طبیعی، فـراطبیعی و تمام چیزهای بی جان. «روی داد ها» عبارت اند از تمام کنش ها، تغییر حالت ها (فرایندها) و تجربه ها (خوردن، دویدن، فکر کردن، گداختن، کشیده شدن، خندیـدن و...). «ویژگی ها» عبارت اند از تمام ویژگی های کمی و کیفی که به یک شیئ یا روی داد نسبت داده می شوند. سرانجام، «روابط» تمام پیوندهایی را که میــــان اشیــــا و روی دادها برقرار می شود، در بر می گیرد.
به طور کلی می توان گفت: اسم ها و ضمایر دستوری به اشیا در ساختار معنایی اشاره دارند، فعل های دستوری به روی دادها، صفات و قیود دستــوری بـــــه ویژگی ها و حروف اضافه، حروف ربط و.. در ساختار دستوری، به روابط حاکم بر ساختار معنایی دلالت دارند.
در بحث از ساختار معنایی، مسئله سلسله مراتب معنایی اهمیتی حیاتی دارد. در روساخت، واحدها در یک سلسله مراتب ساختارهای دستوری، واحدهای بزرگ تری را تشکیل می دهند. واحد «تک واژه ها» (7) (ریشه و وندها) «کلمات» (8) را تشکیل می دهند؛ مجموعه ای از کلمات، «عبارت ها» (9) را تشکیــل می دهنـــد؛ مجمـــــوعه عبارت ها به «جمله واره ها» (10) و جمله واره ها به «جمله» (11) و مجموعه جمله ها به «بند» (12) و بند به «واحد گفتمانی» (13) ارتقا می یـــابند و چند واحدگفتمانی یک «متن» (14) را تشکیل می دهند. در سلسله مراتب معنایی، کوچک ترین واحد معنایی، مولفه معنایی است. مولفه معنایی به «مفاهیم» (15)، مفــــاهیــم به «گزاره ها»، گزاره ها به «خوشه های گزاره ای» (16)، خوشه های گزاره ای به «بندهای معنایی»، بندهای معنایی به «بخش ها» (17) بخش ها به «خوشه های بخـشی» (18) و خوشه های بخشی به «واحدهای بزرگتر گفتمانی» ارتقا می یابند. اگر بخواهیم به صورت تقریبی میان قالب های معنایی و ساختارهای دستوری تناظر ایجـاد کنیم. این تناظر تقریبی به قرار زیر خواهد بود:

مولفه معنایی______________ تک واژه ها (ریشه ها و وندها)
مفهوم_______________________ کلمه (واژه)
خوشه مفهومی__________________ عبارت
گزاره_______________________ جمله واره
خوشه گزاره ای _________________جمله
بندمعنایی ___________________ بند
بخش _____________________ قسمت
گفتمان ____________________ متن

البته باید یادآور شد که در همه متن ها واحدهای مذکور وجود ندارد. یک کتاب به عنوان متن ممکن است از بخش های مختلف تشکیل شود، در حالی که یک متن کوتاه تر تنها از یک بخش تشکیل شود. چنان که اشاره شد، تناظر پیش گفته تناظر تقریبی است و ممکن است در مواردی این تناظر وجود نداشته باشد و میان ساختارهای معنایی و روساخت ها عدولی چشم گیر جلوه گر شود. این امر همان چیزی است که ترجمه را با دشواری مواجه می سازد و مترجم باید بکوشد از طریق تحلیل معنایی در زبان مبدأ، به ساختار معنایی مفاهیم، گزاره ها و... دست یابد. پس از آن وی وظیفه ساختاربندی معنی از ساختار معنایی در زبان مبدأ، به روساخت در زبان مقصد را به عهده خواهد داشت. برای رسیدن به این هدف، مترجم باید عدول دستوری زبان مقصد را در ارتباط با ساختار معنایی بررسی کند و متوجه باشد که چگونه از این عدول برای ساختاربندی مجدد معنی، به شیوه ای طبیعی، در زبان مقصد بهره جوید.



انواع معنی


برای کشف معنی و انتقال آن از زبان مبدأ به زبان مقصد، باید توجه داشت که معنی انواع گوناگونی دارد که ممکن است در یک متن وجود داشته باشد. تمام معناهایی که در یک گفتمان منتقل می شود، به شکل صریح در صورت زبان مبدأ ابراز نمی شود. کشف معنای متن مورد نظر برای ترجمه، ملاحظه هر دو نوع اطلاعات صریح و ضمنی را شامل می شود و همان قدر که کشف معنای صریح اهمیت دارد، کشف معنای ضمنی نیز مهم است.
مهم ترین معنی که ذهن عمومی افراد با آن آشناست و معمولاً با کلمه یا جمله به آن اشاره می کنند، «معنی مطابقی» (19) نام دارد. برای مثال، واژه سیب به میوه ای اشاره دارد که از درختی خاص تولید می شود. افراد معنای کلمه سیب را می فهمند؛ زیرا سیب را دیده اند و آموخته اند که آن را سیب بنامند. این نوع معنی را معنی مطابقی می نامیم؛ زیرا کلمه با شیء رویداد، ویژگی یا رابطه خاصی مطابقت دارد که یک فرد می تواند آن را فهم یا تصور کند.
نوع دیگری از معنی، «معنی سازمانی» (20) است. معنی مطابقی در یک ساختار معنایی سازماندهی می شود و از ترکیب دو یا چند معنی مطابقی، معنی سازمانی به دست می آید. برای نمونه، اگر به سیبی در متن اشاره شود و سپس باز هم به آن سیب اشاره می شود؛ این حقیقت که سیب دوم، همان سیب اول است، بخشی از معنی سازمانی است. معنی سازمانی اطلاعات برآمده از معنی مطابقی را به صورت یک متن منسجم، کنار هم قرار می دهد.
نوع سوم معنی، «معنی موقعیتی» است که در فهم یک متن اهمیت به سزایی دارد. پیام متن، در موقعیت خاص ارتباطی به وجود می آید. رابطه میان نویسنده یا گوینده با مخاطب ممکن است بر انتقال پیام اثر بگذارد. زمان ایجاد ارتباط، مکان آن، سن، جنسیت و موقعیت اجتماعی گوینده و شنونده، رابطه میان آن دو، پیش فرض های آنان، پس زمینه فرهنگی آنان و بسیاری دیگر از مسائل مربوط به موقعیت، به معنی موقعیتی منتهی می شوند. چه بسا متنی برای فردی که با فرهنگ زبان مورد نظر آشنا نیست،کاملاً نامفهوم باشد؛ زیرا در این فرهنگ معانی موقعیتی فراوانی وجود دارد. در ترجمه به زبانی دیگر، ممکن است لازم باشد که معنی موقعیتی را به شکل صریح تری در ترجمه بگنجانیم.
وجود این سه گونه معنی، به این واقعیت اشاره دارد که در هر متنی، معنایی وجود دارد که «صریحاً» ابراز می شود و معنایی نیز وجود داردکه «ضمنی» باقی می ماند. این معنای ضمنی شامل هر سه نوع معانی مطابقی، سازمانی و موقعیتی می شود و هنر مترجم این است که همواره از وجود معنی ضمنی آگاه باشد و بتواند آن را به صورت صریح یا ضمنی به زبان مقصد منتقل سازد.


ادامه دارد...

Sh4|)0w
12-01-2013, 13:29
سلام .. ممنون از بابت تاپیک :n12:
میشه خواهش کنم از تجربیات خودتون هم بزارید .. مثلا جوری باشه که یه حالت تمرینی داشته باشه .. یه جور کارگاه آموزشی
امیدوارم تونسته باشم منظورمو برسونم
با تشکر :n16:

A M ! N
12-01-2013, 23:32
سلام ، خواهش میکنم.

حتمن .. هدفم همینه ، ولی یک بخش دیگه از کتاب لارسون هست که اون رو بزارم کار با لارسون تموم میشه.
بعدش کارگاه ترجمه رو شروع میکنیم ، و تمریناتی در این زمینه داده میشه.

باسپاس/.

A M ! N
14-01-2013, 18:30
ترجمه معنایی از منظر میلدرد لارسون ( 3 )


مراحل کلی طرح ترجمه


الف. مقدمات طرح: پیش از شروع یک طرح ترجمه، مقدماتی لازم است که می توان آن را در چهار امر خلاصه کرد: متن، هدف، گروه و ابزار.
«متن» به سندی اشاره دارد که در زبان مبدأ وجود دارد و قرار است ترجمه شود. یک متن به دلایل گوناگون برای ترجمه انتخاب می شود و مترجم باید دلایل خود را در
انتخاب متن مورد نظر، ارزیابی و بررسی کند و مطلوبیت متن مورد نظر باید اثبات شود «هدف» به مخاطبان ترجمه اشاره دارد. مترجم، باید مخاطبان خود را تعیین کند، و مشخص سازد که متن برای چه کسانی ترجمه می شود. آیا مخاطبان او دانش آموزان مدارس اند یا دانشجویان دانشگاه یا گروهی از تاجران. «گروه» نیز به کسانی اشاره دارد که در طرح دخالتی دارند. حتی در مواقعی که ترجمه، به دست فردی واحد انجام می شود، باز هم کسان دیگری نیز خواهند بود که در کار ترجمه خواهند داشت داشت که از جمله آنها ارزیابان یا افرادی هستند که چه بسا مترجم در طول کار با آنان به مشورت بپردازد. اغلب طرح های ترجمه نیازمند «یک گروه» است و این گروه را باید قبل از شروع ترجمه تدارک دید. «ابزار» به منابعی اشاره دارد که ممکن است مترجم از آنها به عنوان کمک استفاده کند. علاوه بر متن مورد نظر برای ترجمه، این ابزارها فرهنگ های لغت، راهنمای واژگانی، کتاب های دستور زبان، توصیف های فرهنگی و... در هر دو زبان مبدأ و مقصد را در بر می گیرد. گروه به اطلاعات بسیاری در ترجمه نیازمندند. در برخی ترجمه ها، منابع بسیاری لازم است تا مترجم را در تحلیل و تفسیر متن در زبان مبدأ و یافتن معادل های مناسب در زبان مقصد یاری رساند. امکانات مالی نیز از ابزارهای لازم برای انجام یک برنامه اثر گذار است. هنگامی که این مقدمات چهارگانه فراهم باشد، مقدمات شروع طرح آماده خواهد بود. طرح ترجمه، باید مراحل متفاوتی از قبیل آمادگی، تحلیل، انتقال پیش نویس اولیه، کار مجدد روی پیش نویس اولیه، آزمون، پیرایش و تهیه نسخه هایی برای ناشر را بپیماید تا به فرجام خود برسد.

ب. تفسیر: مرحله تفسیر به فرایندکشف معنای متن در زبان مبدأ اشاره دارد که شامل آماده سازی و تحلیل محتوایی متن می شود و باید پیش از اقدام به نوشتن معنی در ساخت زبان مقصد انجام گیرد. در این مرحله، متن باید به طور کامل فهم شود. این مرحله همان فرایندی است که مترجم از صورت زبان مبدأ، به ساختار معنایی و معنای متن دست می یابد. مترجم این مرحله را با چندین بار خواندن متن، آغاز می کند و سپس به مطالعه دیگر منابع که به فهم فرهنگ یا زبان متن مبدأ یاری می رسانند، می پردازد و به دنبال هدف نویسنده از محتوای متن می رود. تحلیل متن اصلی، شامل مواردی است مانند رفع ابهامات، شناسایی اطلاعات ضمنی، مطالعه واژگان کلیدی، تفسیر معنایی، تشخیص اینکه آیا کلمات یا ساختارهای دستوری به معنای ثانوی یا کارکرد ثانوی به کار رفته اند یا خیر. هدف از «تفسیر»، تعیین معنایی است که باید به زبان مبدأ انتقال یابد. این مرحله، مهم ترین مرحله در ترجمه است و مترجم تمام تلاش های خود و ابزارهای موجود را برای فهم متن به کار می گیرد. هرگز نباید بدون خواندن متن تا پایان آن و سپس فهم کامل معنی، به نگارش ترجمه در زبان مقصد دست زد. چنان که اشاره شد، ممکن است برای تفسیر متن، به خواندن مکرر نیاز باشد تا فهم صورت پذیرد.

ج. انتقال و پیش نویسه اولیه. مترجم پس از تحلیل دقیق متن، ترجمه پیش نویس قطعه به قطعه و بخش به بخش متن را آغاز می کند. انتقال معنی از متن مبدأ، به پیش نویس اولیه منتهی می شود. در تهیه این پیش نویس اولیه، معنی از زبان مبدأ به زبان مقصد منتقل می شودو در این مرحله، مترجم باید مخاطب را در نظر داشته باشد. باید روی پیشنویس اولیه، چندین بار مرور و دقت کرد تا اطمینان حاصل شود که هیچ اطلاعاتی نادرست نیست، چیزی از قلم نیفتاده است، متن به صورت شفاف به زبان مقصد انتقال یافته، و صورت انتخاب شده برای انتقال معنی، برای مخاطب مطلوب است. در مرور پیش نویس اولیه، باید همواره مخاطب را در نظر داشت.

د. ارزیابی: پس از مرحله پیش نویس و مرور آن، نوبت به مرحله ارزیابی می رسد که سه هدف را دنبال می کند: درستی، شفاف بودن و طبیعی بودن. در این مرحله باید به این سه پرسش، پاسخ داد: 1- آیا ترجمه همان معنایی را که متن در زبان مبدأ دارد، در زبان مقصد نیز می رساند؛ 2- آیا مخاطبان مورد نظر، این ترجمه را به صورت روشن و شفاف فهم می کنند؟ 3- آیا صورت ترجمه، از دستور زبان و سبک طبیعی در زبان مقصد برخوردار است؟
ارزیابی به شیوه های متفاوتی انجام می شود؛ اما آنچه اهمیت اساسی دارد، این است که باید برای ارزیابی وقت کافی و تلاش مناسب صرف شود و چه بسا ارزیابی به کمک افرادی به غیر از مترجم صورت پذیرد.

ه- آماده سازی نسخه نهایی: مترجم پس از ارزیابی متن ترجمه شده و احیاناً اعمال اصلاحاتی روی آن که بر اثر دقت و توجه بیشتر خود مترجم یا از طریق مشورت با دیگران و نظر خواهی از آنان به دست می آید، به تهیه نسخه نهایی می پردازد؛ اما پیش از آن لازم است برخی موضوعات را به طور خاصی بررسی کند. در تهیه نسخه نهایی باید به این موضوعات توجه شود: در صورتی که قرار باشد در متن تصویرهایی درج شود، باید مترجم این تصویرها را بررسی وارزیابی کند؛ اگر چاپ در اندازه خاصی مورد نظر است باید بررسی شود؛ لازم است، از نظر ویرایشی، متن مورد ارزیابی قرار گیرد و اگر کم و کاستی هایی وجود دارد، برطرف شود. صرف وقت و دقت لازم در بررسی دقیق و آماده سازی نسخه نهایی، کیفیت کار را بهبود می بخشد و ترجمه را برای مخاطبان دل پسندتر و مقبول تر می سازد.


نتیجه گیری


ترجمه معنایی، ترجمه ای است «معنی محور» که محوریت آن «فرایند کشف معنی» و انتقال آن از زبان مبدأ به زبان مقصد است. برای این مقصود، این نظریه می کوشد مترجم را به نکاتی توجه دهد که هم در فرایند کشف معنی و هم در انتقال معنی اهمیت حیاتی دارند. در این دیدگاه، انواع ترجمه، در شش نوع سلسله وار طبقه بندی می شود که در یک سوی آن صورت محوری، و در دیگر سوی آن، معنی محوری قرار دارد و این نظریه، نوع پنجم از انواع شش گانه را مورد تأیید و تأکید قرار می دهد که «ترجمه معنایی» یا «ترجمه اصطلاحی» نامیده می شود. در فرایند کشف معنی که از مهم ترین ارکان نظریه ترجمه معنایی است، توجه به انواع معنی ضرورت دارد. معنی به سه نوع «مطابقی»، «سازمانی» و «موقعیتی» تقسیم می شود. آنچه در مسئله انواع معنی برای مترجم بسیار حیاتی است، توجه به این نکته است که هریک از این انواع سه گانه معنی، بر دو قسم معنای صریح و معنای ضمنی قابل تقسیم اند. شاید دست یافتن به معنای صریح برای مترجم دشواری چندانی نداشته باشد، اما دست یافتن به معنای ضمنی که به اندازه دست یافتن به معنای صریح اهمیت دارد، بی تردید با دشواری های همراه است و علاوه بر دانش زبانی، اطلاعات و آشنایی با امور بسیار متنوع و گوناگون دیگر، از جمله آشنایی با فرهنگ مرتبط با زبان مبدأ را می طلبد. در ترجمه معنایی، تمام تلاش مترجم پس از مرحله دست یافتن به معنی، انتقال دقیق آن به زبان مقصد است که در این مرحله وی باید بکوشد که ساختار معنایی زبان مبدأ را در ساختار دستوری و روساخت زبان مقصد بریزد و تمام تلاش خود را در جلوگیری از راه یابی صورت زبان مبدأ به زبان مقصد به کار گیرد.


پایان ( برگرفته از کتاب میلدرد لارسون )

A M ! N
21-01-2013, 09:03
یکی از مهمترین ویژگیهای یــک ترجمه ی خوب در پست قبل شـرح داده شده، یک مترجم اول خودش باید به طور کامل متن انگلیسی رو درک کنه و بفهمه ؛ این مهمترین چیزه.
وقتی مترجم متن انگلیسی رو درک کرد ، به نظر من 50 درصـد کار انجام شده ؛ برای همین گفته میشه مترجم باید فقط متنهایی رو تحویل بگیره که میدونه از پسشون بر میاد
مثلن وقتی من حتی به زبان پارسی هم نمیتونم یک متن مهنـدسی عمران رو درک کنم ، چطور انتظار دارید من بتونم یک متن انگلیسی مهندسی عمران رو به پارسی ترجمه
کنم ؟ اینجاست که اگر یک مترجم تعهد کاریش رو از دست بده بــدون اینکه متن رو درک کنه ، شروع به ترجمه ی کلمه به کلمه میکنه و آشکار است که نتیجه ی این ترجمه تنها
سردرگمی خواننده است. به همین خاطر تاکید دارم که مطالب کتاب لارسون رو که قرار دادم با دقت بخونید.

A M ! N
21-01-2013, 09:15
و پیرو پست قبل که گفتیم کشف و درک معنی متن انگلیسی مهمترین گام در ترجمه است، اگه دوستان علاقه نشون بدهند اول میریم سراغ تمریــنات دزدی ادبی :n02:
ما متون انگلیسی رو اینجا قرار میدیم ، شما اونهارو مجددا به انگلیسی بازنویسی میکنید. به این کار Plagiarism و همچنین Paraphrase میگویند.

منابع شرح این تکنیک :

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

A M ! N
23-01-2013, 22:18
▒▒▒▒ تمرین

جملات زیر رو به انگلیسی باز نویسی کنید

شما اول مفهوم جملات زیر رو دریافت میکنید ، بعد اون مفهوم رو بدون کوچکترین
توجه به جملات پایین به طوری کاملن متفاوت بیانش میکنید.


Job interviews put many people on edge

There was a resurgence of tuberculosis at the start of the decade

Unlike many undergraduate students, college athletes have very little
free time

godfather_mk
23-01-2013, 23:25
▒▒▒▒ تمرین

جملات زیر رو به انگلیسی باز نویسی کنید

شما اول مفهوم جملات زیر رو دریافت میکنید ، بعد اون مفهوم رو بدون کوچکترین
توجه به جملات پایین به طوری کاملن متفاوت بیانش میکنید.


Job interviews put many people on edge

There was a resurgence of tuberculosis at the start of the decade

Unlike many undergraduate students, college athletes have very little
free time

گزینش های استخدامی افراد زیادی رو مضطرب میکنه.

در ابتدای دهه بازگشت بیماری سل را داشتیم.

برخلاف خیلی از دانش جویان در حال تحصیل، دانشجویان ورزشکار وقت آزاد کمی دارند.

A M ! N
23-01-2013, 23:31
محمد جان خب آفرین ، شما یک بخش کار رو انجام دادی ، یعنی مفهوم رو درک کردی
حالا بخش بعدی کار اینه که دوباره اینارو به یک شکل متفاوت به انگلیسی باز نویسی
کنی ، به شکلی اگه کسی جمله ی شما رو ببینه ، هیچ شباهتی با جمله هایی که
من نوشتم نداشته باشه.

:n16:

godfather_mk
24-01-2013, 18:57
Job interviews put many people on edge

employment interview make lots of people nerves.

There was a resurgence of tuberculosis at the start of the decade

there was a new wave of tuberculosis in the beginning of the decade

Unlike many undergraduate students, college athletes have very little free time

Despite numerous student who have not received a first degree, college Olympians have few leisure time

MOHAMMAD_ASEMOONI
25-01-2013, 13:32
انواع ترجمه




1- ترجمه بسیار تحت الفظی (12): در این نوع ترجمه، ممکن است مترجم بخواهد لفظ به لفظ، یعنی در برابر هریک از الفاظ موجود در متن زبان مبدأ، لفظی را با همان معنی اولیه و البته با حفظ کامل ساختار و صورت زبان مبدأ، قرار دهد. بی تردید، این نوع ترجمه، جز در موارد بسیار نادر، مثلاً در مقام آموزش زبان مبدأ، کاربردی ندارد.

2- ترجمه تحت الفظی: (13) در این نوع ترجمه، مترجم می کوشد از میان انواع معانی ای که ممکن است یک واژه حاوی آن باشد، معنی اولیه را از معانی ثانویه تشخیص دهد و معنای مناسب آنها را در زبان مقصد گزینش و از آن استفاده کند. با این وصف، مترجم در عین اینکه به معنای اولیه و ثانویه واژگان توجه دارد، بر حفظ «صورت» و «روساخت» زبان مبدأ در برگردان واژگان به زبان مقصد، اصرار می ورزد.

3- ترجمه تحت الفظی تعدیل یافته (14): توجه داریم که دو نوع ترجمه پیش گفته، یعنی ترجمه های تحت اللفظی و بسیار تحت الفظی، کاربرد و شیوع چندانی ندارند و جز در آموزش زبان مبدأ، به کار نمی روند. افزون بر این ، مبتدی ترین مترجمان از نارسایی و نامطلوبیت آن دو نوع ترجمه آگاهی دارند. بنابراین، مترجمان بسیاری که اغلب آنان مبتدی و غیر حرفه ای هستند، به سراغ نوع سوم و چهارم ترجمه می روند که همانا «ترجمه تحت اللفظی تعدیل یافته» و «ترجمه درهم آمیخته» (15) است.

در ترجمه تحت اللفظی تعدیل یافته، مترجم می کوشد نظم و ساختار نحوی زبان مبدأ را تا آن اندازه تعدیل کند که در زبان مقصد صورت قابل قبولی بیابد. اما امور واژگانی بدون تغییر باقی می مانند و به مولفه های معنایی واژگان توجهی نمی شود. بنابراین، واژگان به صورت تحت الفظی ترجمه می شوند که این امر در موارد بسیاری، از جمله در موارد ترجمه کلمات، اصطلاحات، کنایه ها، استعاره ها، ضرب المثل ها، موقعیت های خاص کلامی و...، ممکن است به ترجمه های نامفهوم، غیر طبیعی و حتی بی معنی بینجامد و چه بسا در مواردی معنای مغایری را القا کند؛ اما آنچه بیش از دشواری های دیگر، خود را در ترجمه تحت الفظی تعدیل یافته آشکار می سازد غیر طبیعی بودن متن ترجمه شده و عجیب و غریب و نامأنوس جلوه کردن آن برای مخاطب است.

4- ترجمه در هم آمیخته: نوع چهارم ترجمه که ممکن است وضعیت بهتری از ترجمه نوع سوم داشته باشد، ترجمه درهم آمیخته یا نزدک به «ترجمه اصطلاحی» است. در این نوع ترجمه، مترجم به ترجمه اصطلاحی نزدیک می شود و ضمن کنار نهادن صورت زبان مبدأ،
می کوشد، از ترجمه تحت الفظی واژگان نیز بپرهیزد. اما در مواردی از این تلاش صرف نظر می کند و ترجمه وی آمیزه ای از ترجمه تحت الفظی تعدیل یافته و ترجمه اصطلاحی است. این نوع ترجمه، نوع شایع تر ترجمه های موجود در محافل ترجمه است.

5- ترجمه اصطلاحی با «ترجمه معنایی» اشکال مشترک تمام چهار نوع ترجمه پیش گفته، بی توجهی به فرایندی مهم در ترجمه، یعنی فرایند کشف معنی بود. در این نوع ترجمه ها، مترجم یا اصولاً به دنبال تبعیت از صورت زبانی در زبان مبدأ بوده که نتیجه بعدی آن بی توجهی، به فرایند کشف معنی است، یا در عین تلاش برای پرهیز از ساختار و صورت زبان مبدأ، در فرآیند کشف معنی دچار اشکال بوده است. اما در ترجمه معنایی، آنچه مترجم در گام نخست به آن توجه دارد، کشف معنی است. در ترجمه معنایی، مترجم می کوشد از صورت طبیعی زبان مقصد استفاده کند و این صورت طبیعی را، هم در ساختار زبانی و دستوری زبان دوم و هم در واژگان آن به کار گیرد. از ظاهر یک ترجمه اصطلاحی واقعی، عملاً نباید بتوان به ترجمه بودن آن متن پی برد. ترجمه معنایی، همان معنای زبان مبدأ، یعنی معنایی را که صاحب اصلی متن مبدأ قصد کرده است، در شکل وصورت طبیعی زبان مقصد منتقل می سازد و چیزی از اصل معنی کاسته یا به آن افزوده نمی شود. بنابراین، مترجم باید بکوشد خود را به ترجمه اصطلاحی یا همان ترجمه معنایی ملتزم سازد. اما ترجمه معنایی یا اصطلاحی، یک هدف عالی است که بسیاری از مترجمان تا رسیدن به آن، راهی بس دراز در پیش دارند و غالب ترجمه ها، ترجمه های درهم آمیخته و نزدیک به اصطلاحی هستند؛ زیرا التزام دائم به ترجمه اصطلاحی کاری بس دشوار است. اغلب مترجمان روندی واحدی را می پیمایند و از ترجمه بسیار تحت اللفظی کار خود را آغاز می کنند و به ترجمه تحت اللفظی، تحت اللفظی تعدیل یافته، ترجمه درهم آمیخته و نزدیک به ترجمه اصطلاحی و سپس به ترجمه اصطلاحی می رسند. اما یک معضل و اشکال مهم در کار بسیاری از مترجمان که عمری را در راه ترجمه صرف می کنند این است که آنان پس از رسیدن به مرحله ترجمه اصطلاحی و ترجمه معنایی که مطلوب هر مترجمی است متوقف نمی مانند، بلکه از نوع ششمی از ترجمه که « ترجمه بیش از حد آزاد» (16) است، سر در می آورند که شاید برای برخی مواقع و پاره ای اهداف مناسب و مطلوب باشد، لیکن اشکالات بسیاری دارد.

6- ترجمه بیش از حد آزاد: به ترجمه ای ترجمه بیش از حد آزاد گفته می شود که مترجم مطالب اضافی را که در متن اصلی وجود ندارد، به متن بیفزاید، یا معنای متن زبان مبدأ را تغییر دهد، یا واقعیت تاریخی و فرهنگی موجود در متن اصلی را دگرگون کند. این گونه تغییرات، گاه به قصد شوخی و مزاح، یا برانگیختن واکنش خاصی در مخاطبان زبان مقصد صورت می پذیرد و گاه علل فرهنگی و سیاسی یا دلیل های دیگری دارد، اما در هر صورت، این گونه ترجمه در حکم ترجمه های معیار و معمول، مورد پذیرش نیست. ترجمه بیش از حد آزاد، دارای اشکالات بسیاری است که مهم ترین آنها وفادار نبودن مترجم به متن و پیام نویسنده و گوینده اصلی است و چه بسا که بر اثر کاستن یا افزودن مطالب یا تغییر و دگرگونی در واقعیات تاریخی و فرهنگی موجود در متن اصلی، مترجم دچار اشتباه شود و پیام اصلی متن مبدأ را به مخاطب متن مقصد نرساند یا حتی خلاف مقصود او را به مخاطب منتقل سازد.


ادامه دارد...


سلام
ممنون از شما برای این تاپیک مفید

نظرتون چیه که دو نوع ترجمه ی دیگه هم به اینها اضافه بشه :

ترجمه ی سانسور شده

ترجمه ی تحریف شده

saeediranzad
25-01-2013, 15:20
آقا قضیه را سیاسی نکن!
اینجوری باشه باید ترجمه آبکی و ترجمه گُتره ای و ترجمه مصلحتی را هم اضافه کنیم!:n06:

A M ! N
26-01-2013, 10:49
Job interviews put many people on edge

employment interview make lots of people nerves.

There was a resurgence of tuberculosis at the start of the decade

there was a new wave of tuberculosis in the beginning of the decade

Unlike many undergraduate students, college athletes have very little free time

Despite numerous student who have not received a first degree, college Olympians have few leisure time

کارت خوب بود محمد جان... قشنگترین کارت تبدیل کلمه ی resurgence به new بود...
یکی از شیوه های بازنویسی استفاده از synonym ها هستش که شما ازش استفاده
بردی. کاش دوستای دیگه هم اینجا شرکت کنند یا حتی متن برای بازنویسی قرار بدند.

:11:

hamed_danesh
26-01-2013, 11:45
ممنون بابت تاپیک خوب و مفید
ولی فکر می کنم حجیم شدن نوشته ها در یک پست و استفاده بیش از حد از کلمات عربی و غیر روزمره ، باعث می شه خواننده ای چون من در خوندن اونها دچار خستگی بشه و مفهوم اصلی رو گم کنه
خیلی علاقه دارم در این تاپیک شرکت کنم ، پس لطفا یک روال (دستورالعمل ) برای تاپیک وضع کنید تا با توجه به اون بتونیم مطلب درستی رو پست کنیم
ممنون

A M ! N
26-01-2013, 12:33
ممنون بابت تاپیک خوب و مفید
ولی فکر می کنم حجیم شدن نوشته ها در یک پست و استفاده بیش از حد از کلمات عربی و غیر روزمره ، باعث می شه خواننده ای چون من در خوندن اونها دچار خستگی بشه و مفهوم اصلی رو گم کنه
خیلی علاقه دارم در این تاپیک شرکت کنم ، پس لطفا یک روال (دستورالعمل ) برای تاپیک وضع کنید تا با توجه به اون بتونیم مطلب درستی رو پست کنیم
ممنون

سلام دوست من ، خوش اومدی.

عرض کنم که بهتر بود اول اینجارو میدیدین:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

هدف ما استفاده ی تا حد ممکن از این فضا در جهـت آموزش تکنیکهای چندگانه ی زبان انگلیســــی هستش.
این تاپیک در جهــــت پیشبرد مهارتهای مرتبـط با ترجمه ایجاد شده ، مهارتهایی که شما در حین نــــویسندگی
بیشتر نیاز دارید، تا بتونید یک ترجمه ی کاملـن روان رو داشته باشید از متون موردنظر. برای اینکـه یک چارچوب
خاص برای تاپیک وضع بشه ، اول باید بدونیـمـ اعضای شرکت کننده چه مهارتهایی و تا چه حد مهـــارت دارند تا
نسبت به اون اقدام متناسب انجام بشه. شما در لینک بالا که قرار دادم ابتدا مهارتهای خــــودتون رو معـرفی
کنید و بگید دقیقن به چه چیزی نیاز دارید؛ میخواهید در امر آموزش کمک کنید ، در یادگیری و یا...

با سپاس از حضور شما

pro_translator
26-01-2013, 13:22
سلام
ممنون از شما برای این تاپیک مفید

نظرتون چیه که دو نوع ترجمه ی دیگه هم به اینها اضافه بشه :

ترجمه ی سانسور شده

ترجمه ی تحریف شده

سانسور و تحریف بعد از ترجمه انجام می‌شن...

یعنی در واقع متنی که تحریف بشه دیگه ترجمه نیست...

به نوعی دروغه...:n21:

اول باید یه متن ترجمه شده وجود داشته باشه تا بشه تحریفش کرد...

مثل فیلم، که در مرحله‌ای که کاملا آماده باشه سانسور می‌شه...

A M ! N
26-01-2013, 22:08
▒▒▒▒ تمرین

این جمله رو به انگلیسی بازنویسی کنید. همچنین در جمله ی بازنویسی
شده از کلمه ی نفی کننده استفاده کنید ( مثلن is not ) خلاقیت به خرج
بدین. همه ی دوستان جمله هاشون رو بنویسن لطفن.

This unusual species is only found underwater

mjorh
26-01-2013, 22:18
This Unusual Species is found nowhere but underwater





this unusual species isnt found anywhere but underwater

godfather_mk
26-01-2013, 23:33
this unusual species don't found elsewhere except underwater.

A M ! N
27-01-2013, 00:51
محمد جان البته فک کنم به جای dont منظورت isn't بوده ( اشتباه تایپی )

خب دیگه چی به ذهنتون میرسه ؟

godfather_mk
27-01-2013, 09:23
محمد جان البته فک کنم به جای dont منظورت isn't بوده ( اشتباه تایپی )

خب دیگه چی به ذهنتون میرسه ؟

اتفاقا تعمدا از don't استفاده كردم تا اگه اشتباه هست اشكالم پيدا بشه.
آخه من هنوز اندر خم يك كوچه ام:n13:

شك داشتم از Don't بايد استفاده كنم يا Isn't

ممنون ميشم اگه در خصوص اشتباهم توضيح بدين.
در صورت امكان تو قسمت Grammar Exercises هم بهش پرداخته بشه:n16:

A M ! N
28-01-2013, 22:16
اینم یه نوع دیگه از بازنویسی اون جمله :


This weird species is not found on land

A M ! N
03-02-2013, 01:00
یک جمله ی دیگه انتخاب کردم برای Paraphrase . انجام بدین.

American news coverage is frequently biased in favor of Western views

mjorh
03-02-2013, 01:24
American Media is on behalf of western views

pro_translator
03-02-2013, 07:07
یک جمله ی دیگه انتخاب کردم برای Paraphrase . انجام بدین.

American news coverage is frequently biased in favor of Western views




.When American journalists cover events, they often display a Western bias

A M ! N
03-02-2013, 12:20
جمله ی خودم

American journalists are often influenced too much by their personal western prejudice when they report events

godfather_mk
03-02-2013, 12:54
American news broadcast is mostly inclination in support of western views.

sajjad1973
03-02-2013, 18:59
American news broadcast is mostly inclination in support of western views.


better to say: American news broadcasts are mostly inclined in support of western views


my sentence: American journalists mostly support the view of western countries




please do inform me if we are not allowed to correct others possible mistakes here

godfather_mk
04-02-2013, 14:14
dear sajjad



please do inform me if we are not allowed to correct others possible mistakes here

can you please explain to me why you use "do" in that sentence?

A M ! N
04-02-2013, 14:30
dear sajjad



can you please explain to me why you use "do" in that sentence?

there

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

mohana khanom
07-04-2013, 21:10
hi dear amin i wanna do translate for improve my english.:n16: you think its wrong???

SCYTHE
07-04-2013, 21:46
hi dear amin i wanna do translate for improve my english.:n16: you think its wrong???

Well I am sure Dear Amin will answer you thoroughly, but before that let me put my 2 cents in if you don't mind: l
Everything that you do and it kinda involves English, will definitely improves your English, therefore you can spend your time translating and you expect your English improves a bit as a result
Fair enough, but ...l

But, do not go too forward to expect a dramatic improvement! Since, As we think of English skills, the 'four skills' of listening, speaking, reading, and writing readily come to mind. Can you tell me by just translating, how you can improve those skills? l

Kurosh
10-08-2013, 16:06
hi dear amin i wanna do translate for improve my english.:n16: you think its wrong???

Hey dear Mohana

You'd better say

Hi dear Amin. I wanna do (some) translation to improve my English. You think it's wrong?i

:n16: