PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : افشین صالحی



شاهزاده خانوم
09-12-2012, 20:30
والا بیوگرافی ازش پیدا نکردم ولی شعراش قشنگه

Mohammad Yek110
09-12-2012, 20:31
☚ بـرای استفاده راحت تـر از فهرسـت بـه روش زیر عمل کنید :


1. Ctrl + f یا F3 را فشار دهید
2. کلمه ی کلیدی مورد نظر را وارد کنید
3. کلمات هایلایت شده را بررسی کنید

کاش بیایی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
دیر آمدی عزیز ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تو را محض دوست دارم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
با تو که راه می‌روم دیده می‌شوم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
یک خواب برایِ من داری ؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تو راست میگویی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تنهایی نمی خوابد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ببین من هیچ تعهدی ندارم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کمتر به تاز ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سلام آمدم ببخش که دیرکردم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
خوبم ، خیلی خوب ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مرا ببخش؛که از تو دلخور نبوده‌ام ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
می‌خواستم تو را داشته باشم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
در آینه نگاه می کنم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
خیلی قشنگی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ماچ‌اَم کُن ؛ نبوس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
می دانی نبودنت بدبختِ‌مان کرد! ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
عزیز دلم پاییز چند! ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
آدم که نکشم دیر کردم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سلام علاقه جان،حالت کجای... ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
من هی خسته می شوم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نبودی دیشب تا کجای خوابت رفتم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
دلم را دوست دارم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
می دانم که سردت شده ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بیا برویم کمی حال هم را بگیریم! ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
هرجور حساب می کنم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تو می دانی کی از تو سیر می شوم؟ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تو را دوست دارم بیشتر از نوشتن... ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نمی خواهم فکر کنی کم آورده ام ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
جایَ ت خالی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
به خدا دوست داشتن در خیابان خوب است ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کنار بزرگتر سیگار بکشیم بی ادبیم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تمام خیابان،پیاده بود ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
که چی؟! من بگویم تو بد بودی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
من از وقت هایی که نیستی میترسم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
می ترسم،می ترسم به هم نرسیم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
چندبار بگویم که دوستت دارم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
من هی خسته می شوم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
وقتی تو نیستی باید حواسم به ... ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
امشب بیا به آب تازه به می وضو کنیم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تردید نکن! ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
همین را می خواستی؟که کوچه خیابان شود ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
چندسال باید بگویم که دوستت دارم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تو را دیده ماهَ ش را فراموش کرده ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نرو، برنمی گردی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


(آپدیت تا پایان پست 48#)

شاهزاده خانوم
09-12-2012, 20:31
کاش بیایی
ببوسمت
ببینمت، کیف کنم.

دنیا را درونِ چشمِ تو تعریف کنم

شاهزاده خانوم
09-12-2012, 20:32
دیر آمدی عزیز!
دیر آمدی
اگر که چند سطر زودتر آمده بودی همین گوشه‌یِ سلام نشسته بود
همین نقطه،
همین سرِ خط
داشت برایِ خود از تو می‌گفت
این‌که رویاهایَ‌ش
با تو آغاز می شود وُ دنیایَ‌ش
با تو
شاد.
...
می‌گفت اول برایِ تو چای می‌ریزد
بعد برایِ خودش
بعد به تو قند تعارف می‌کند
وَ به خودش
قندانی را که به دستت خورده

داشت برایِ خود از روزهایِ قدم زدن وُ شب‌هایِ تماشایِ راه می‌گفت
تماشایِ برکه‌ها
باغ‌ها
بیجارها
دیر آمدی عزیز
دیر آمدی!

اگر فقط یک نفس زودتر می آمدی
لبَ‌ش را می دیدی
وَ عاشقانه بوسه ای را که سالهای ِ سال برایِ تو نگاه داشته بود
آغوشی که پَسِ سال‌ها،
برای ِ خوابِ خوب ِ تو باز شده بود
وَ تنی را که
تمامِ خود را تعلقِ به تو کرده بود
اگر یک قدَم
فقط یک قدم زودتر می آمدی
شاعر تمامِ عاشقانه‌هایِ
" تو "را می دیدی
عاشقِ تمامِ شعر هایِ تو را
جاریِ " تو " در همه جا
وَ کسی را که برایِ تو زنده بود
می‌نوشت
وَ تو را محض دوست داشت.

دل‌تنگ بود وُ شاد بود
خسته بود وُ
امید ِ دیدنِ تو را
حال بود

دیر آمدی عزیز
دیر آمدی!
همین پیش ِ پایِ تو خدا را برایِ تمامِ آرزوهایَ‌ت آورد
وَ همه خواسته هایِ تو را خواست
آرزوهایِ خیلی قبلَ‌ت را
آرزوهایی که خودت یادت نیست
که داشتی‌شان!
آورده بود که خودت بگویی
خودت بخواهی
هرآن‌چه را دوست داری
وَ نداری
مثلِ خودش

می‌خواست برایِ تو تمامِ آرزوهایِ محال را
ممکن باشد
وَ تمامِ رویاهایِ کال را
رسیده!
آن‌چه که نداشتی باشد وُ آن‌چه داری وُ شاد داری را
بیشتر باشد
نیامدی

رفت.

از غروب‌هایِ بَدِ خیالَ‌ش می گفت
از خواب‌هایِ خوبِ همیشه‌اش
از حضورِ تو در همه جا وُ همه لحظه هایِ زیستنَ‌ش
گفت چه‌قدر تو قشنگی!
بعد می‌لرزید
بغض می‌کرد
وَ هی نامت را صدا می‌کرد


دیر آمدی عزیز!
دیر آمدی
تو دیر آمدی وُ او خودَش را نبخشد
تو دیر آمدی وُ هِی از تو عذر می‌خواست
گفت مرا ببخش که خوابت را دیدم
ببخش که تو را در خواب
بوسیدم
مرا ببخش که تو را خواب دیدَم ‌وُ بوسیدَم
ببخش که نامِ تو را بلند خواندم
ببخش که عاشقَ‌ت شدم
بد کردم
بد گفتم

ببخش که نامَ‌ت را برایِ همیشه‌یِ دنیا
فریاد کردم
مرا ببخش که با فریادم
بیدارت کردم
خودم را به نامِ توو چسباندم!


دیر آمدی عزیز!

اگر فقط یک نفس، یک دم هَم شدُه تردیدِ آمدن را کنار می‌گذاشتی
اگر به اندازه‌یِ کوتاهیِ وقت هایِ شادیِ زندگی
بیایی را،
دل دِل نمی‌کردی

می‌دیدی!


می دیدی کسی که با انتظارِ تو پیر شُد
مُرد

دیر آمدی عزیز!
دیر آمدی

اگر فقط ...

می‌آمدی.

شاهزاده خانوم
09-12-2012, 20:34
تو را محض دوست دارم.

دریا را دوست دارم
که تنَ‌ت را دوست داشته
هیز نداشته

کوه را
که غرورِ تو را قله نکاشته
دوست داشته

وَ جاده‌ای که راه رفته
عرق کرده
وَ خانه‌یِ تو را دوست داشته

من محض دوست داشتنِ تو را،
دوست دارم

من،
تو را محض دوست دارم

شاهزاده خانوم
09-12-2012, 20:35
با تو که راه می‌روم دیده می‌شوم
با تو که حرف می‌زنم،
شنیده

وقتی از تو می‌نویسم،
همه می خوانند
وقتی از تو می‌گویم،
همه دوستت دارند

من
... با تو باور می‌شوم
با تو
علاقه‌یِ خوبم.

ممنونَ‌م

شاهزاده خانوم
09-12-2012, 20:36
یک خواب برایِ من داری ؟
می‌خواهم ببینَمَت !


...

کاش خوابَت،
کمی مرا می‌دید

شاهزاده خانوم
09-12-2012, 20:37
تو راست می‌گویی
دلم صاف نیست!

در خیالِ تو پیچیده است

شاهزاده خانوم
09-12-2012, 20:37
تنهایی؛
نمی‌خوابد

شلوغ است

شاهزاده خانوم
09-12-2012, 20:38
ببین!
من هیچ تعهدی ندارم
که فقط تو را دوست داشته باشم؛
ببوسم
به تو راست بگویم
وَ لب‌هایَ‌م را
فقط مالِ تو کنم.
نه!

من؛
... به تو علاقه دارم
وَ فقط تو را دوست دارم.

شاهزاده خانوم
09-12-2012, 20:39
کمتر به‌تاز!
دل است
جنگ نیست

Ahmad
10-12-2012, 00:07
شاهزاده خانوم سلام

باور کنید لازم نیست که تعداد زیادی شعر رو یکدفعه و در یک روز و در یک تاپیک خاص گذاشت :n27:

اجازه بدیم شعرها بتدریج گذاشته بشه

تا هم تاپیک یکدفعه پست باران نشه و هم ناگهان راکد و آرام

و هم شاید دیگران هم که شعری دیده‌اند بتوانند در آن شرکت کنند


ضمنا امیدوارم شعرها ناقص نباشه و بصورت کامل نوشته شده باشه

مرسی

:n06:

این برای بیشتر تاپیکهای انجمن ادبیات صادقه:

هر تاپیکی در هر روز تنها یک پست

:n16:


ویرایش:

گویا این کتاب از این شاعر به چاپ رسیده

کاش خوابت، کمی مرا می‌دید ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

:46:

شاهزاده خانوم
11-12-2012, 20:23
سلام

آمدم

ببخش که دیرکردم

داشتم آن‌وَر کوتاه‌هایِ تو را تبلیغ می‌کردم

میدا‌نم دومین بار بود

قول که نداده بودَم، گفتم ببینم، باشد

گیر نده تورو خُدا

خُب پول ندارم !

این‌ها هم که تبلیغ نیست

به جانِ همین سطر که

هَمَ‌ش دوست داشتنِ توست ...

تو اصن چرا هِی خودت راعقب می‌کشی

هِی حال می‌کنی مرا محکوم کنی

نه نه ..

واستا بینَ‌م

خودت غیرِ قهر

غیرِ نبودن

هِی سوال کردن

.

.

هیچی

هیچی معذرت

معذرت

آخه من که تویِ تو نیستم که بپرسم

که کجایی

که خوبی

رو قولَ‌م هستم، که قولَم

دلَم بود

می‌خواهم هرکس علاقه داشت

علاقه‌ای داشت

ورق بزند

وَ علاقه نداشت وُنگاه را هیز داشت

دانلود ‌گذارم

( دانلود دیگه ... یعنی خوندن ِ همین‌جوری، بی‌حس،بی‌حال ، بدونِ ورق زدن )

اما باز معذرت

ببخش

گاهی یادم می‌رود

من،
دوستت دارم

شاهزاده خانوم
11-12-2012, 20:25
خوبم!

خیلی خوب.

مگر می‌شود به فکر تو بود وُ خوب نبود

تو را خیال داشت وُ

بد بود!

من خوبم قشگِ عزیز



راستی تا یادم نرفته بگویَ‌م،

دوستت دارم

نه مثل دیروز

نه مثل امروز

نه حتا مثلِ اولِ سطر وُ حالِ

حالا

نــــــــ‎‌ه !

الان،

تو را یک جورِ دیگر دوست دارم

بیشتر از هر جور.



غمگینم!

:(


آخر امروز نگفتم
نگفتم دوستت دارم

از خودم خجالت می‌کشم

از خودم فرار می‌کنم

که دیر کردم

که دیر گفتم وُ امروز رفت

قشنگِ نازم،

می‌دانم هیچ بیراهه‌ای

به تو نمی رسد

می‌دانم تا تو خیلی راه است

خیلی!

تازه راه؛

خیلی راه باشد

شاید به تو برسد

تو که غریبه نیستی

علاقه‌جانِ منی

خواب ماندم!

نه این که در خواب نگفته باشم‌هـــا!

نـــــ‌‌‍‍‌ه!

تازه یواشکی بوسَ‌ت هم کردم

( خجالت )



گفتم شاید تو نشنیده باشی

نه نه ... دارم دروغ می‌گویم

می دانی!

اصلن کیف می‌کنم هِی بگویم سلام

هِی بگویَم دوستت دارم

هِی یواشکی ببینمت

دید بزنم

بوس کنم!

( ببخش، گوه خوردم

قهر نکن!

دیگر این یواشکی‌ها را خواب نمی‌بینم )



بخدا حتا همین سطر هم،

جوری دیگر

دوستت دارم

جورِ دیگر می‌گویم

سلام

علاقه‌یِ نازم

دوستت دارم

حالت چه‌گونه است.

من،

به فکرِ تو

خوبم!



می‌بوسمت.

هرجا، هروقت



( نه! ماچَ‌ت می‌کنم )

شاهزاده خانوم
11-12-2012, 20:26
مرا ببخش؛

که از تو دلخور نبوده‌ام


مرا ببخش
که برایِ تو خیلی نبوده‌ام!



مرا ببخش که گاهی به تو بَد نکرده‌ام

گاهی به صورتت تف را،

نگاه هم نکرده‌ام!

مرا ببخش که دلم برایِ تو تنگ بود

نسوخت!

مرا ببخش که برایِ تو کم بوده‌ام

هرجا دلت گرفت،





بوده‌ام!

شاهزاده خانوم
12-12-2012, 20:26
می‌خواستم تو را
داشته باشم
برای تمام آرزوهایی که داشتم
برای خوابی که ندیدم
برای روزهای روشنِ پسِ تاریکای همیشه‌ام

تو را برای دوست داشتن طولانی می‌خواستم
برای رد شدن مُدامِ دردهایَ‌ت
وَ دردهای من هم

می‌خواستم تو را برای همیشه داشته باشم
برای همیشه !
نه برای گاهی
سلام ,
حالَ‌ت چگونه است
نه برای این که امروز دلم برای تو تنگ شُده است
نه برای قدم زدن‌هایِ خاطرات باران
حتا ,
نه برای رهایی از هوس‌هایی عالی

تو را برای تمام عمر
آرزو
برای تمام روز
برای روشنایِ تمام هنوز
تو را برای همیشه
برای همیشه
برای همیشه می‌خواستم

الاغ...

کاش کَمی برایِ شنیدن
وقت داشتی

شاهزاده خانوم
12-12-2012, 20:28
در آینه نگاه می کنم وُ
نوازش می‌کنم؛
موهایت را
لب‌هایت را
گونه‌هایت را

چه‌قدر کنار تو جایَ‌م خالی‌ست

شاهزاده خانوم
12-12-2012, 20:28
خیلی قشنگی!
مرا ببخش که بد نوشتمت

شاهزاده خانوم
12-12-2012, 20:38
ماچ‌اَم کُن،
نبوس!

دلم هوایِ " آب – بابا " کرده است

شاهزاده خانوم
15-12-2012, 18:23
می دانی

نبودنت بدبختِ‌مان کرد!

تو نه...

شعرها

بد بخت شدیم!

اول چند کلمه بود

بعذ کلی کتاب برای خواندن

کم کم نوشته شدند

حالا

بدبخت شدیم

هر دو بدبخت شدیم!



نبودنت انگار شعر شده

من هم شاعر!

حالا باید مودب باشم

تو را شما بگویم

سینما بروم سیگار بکشم

( نه اون‌جوری‌ که باهم می رفتیم تخمه می شکستیم ساندویچ می‌خوردیم....

ولی فیلم را می‌دیدیم ! )

باور می‌کنی باید حواسم به سلام باشد

نه خودِ سلام،

نه!

به این که، به که باشد

به یکی باید درود بگویی به یکی دروغ

بدبختی که فقط همین نیست

نباید مشروب بخوری

که یکهو چیزی بنویسی وُ یکی بیاید بگو هوی

شاعر رو

چایی‌م هم باید کافه باشد

قهوه‌یِ تَرَک برداشته

بدتر از همه لیوانم که

باید فنجان باشد

راستی تو می‌دانی شاعر اگر باشی کلند یه جوری هستی!

ریشت را بزنی،

سوسولی

نزنی،

مصیبتی!

موهایت باید همه جوری باشد

گاهی کم وُ بلند

گاهی پُرپُشت وُ کچل



کتابِ خودت را باید بخری

بفروشی

مراقب شعرهایت باشی

دوسوته رفته مجوز گرفته نگرفته چاپ شده

به نامی که نمی‌شناسی، نمی‌دانی

بشناسی وُ بدانی هم کتک خوردی،

زندانی



البته هنوز یه چیزهایی مانده

مثل قرمه سبزی که انگار شاعر هم می‌تواند دوست داشته باشد

یا سیر که هنوز کسی کاری به آن ندارد

لابد چون بو می دهد!

شاعر نباید معطرباشد

بویی عرق هم ندهد

حق ندارد هر چی بگوید

هرجابرود ... عاشق

فقط یک‌بار

یک‌جا

مرگ اما همیشه

هرجا

هر وقت



شاعر همیشه می‌تواند بمیرد!



حالا تو هِی خودت را جر بده بگو

بخدا من آدمم، آدم

مثل همه آدم‌هایِ دیگر

می‌خواهم گاهی بخندم

خُل شَم

چرت وُ پرت بگم



نمی‌شود نمی‌شود نمی‌شود

اصلن می‌خواهم طو را دسته دار بنویسم



لعنت به رفتنَ‌ط

شاهزاده خانوم
15-12-2012, 18:24
عزیز دلم

پاییز چند!

قدم که فصل ندارد

درد که ساعت وُ جا ندارد

بهار هم از ما جان می‌گیرد

گفتم بیا راهی برویم

قدمی بزنیم وُ

بریزیم

کرم‌هایِ متعفنِ درد را

پاییز بهانه است

اصلن می‌خواهی همین فردا

یک فصل تازه درست کنیم

علاقه چطور است

نامَ‌ش را می گوییم

هفته را چی،

انگولک کنیم

روزهایِ خوبَ‌ش را دوتا دوتا کنیم

بدها را پاک

شنبه خوب است

یک‌شنبه

می‌خواهی سه شنبه نباشد

جایَ‌ش انار بگذاریم

نارنج

آخر همه جا حرفِ سیب است

بذار جمعه را پاک کنیم

با آن غروبِ گُه

تعطیلی بخورد توی ِ سَرَش



می خواهی اول سال را چندشنبه باشد

ساعت چند

عزیزِ من

هفته چند روز باشد خوب است

سال

ماه

دوازده سی

عدد که مقدس نیست

نباشیم

هیچ است

چیزی برایِ شمارشِ روزهایِ نبودن

یک جور یادِ هم را کردن

راستی!

چند روز ندیدَمت

چند وقت نیستی

بهار یا هرچی

دلم برایِ تو تنگ شده



باور کن چیزی مقدس‌تر از ما نیست

بالا مای‌یم

وبالاتر از ما عددی نیست

این‌جا پاییز شده است

وَ بی تو

به هیچ دردی نمی‌خورَد



می‌بوسمت!

شاهزاده خانوم
15-12-2012, 18:30
آدم که نکشم
دیر کردم

شاهزاده خانوم
21-12-2012, 21:53
سلام

علاقه جان

حالَ‌ت کجایِ شب یلداست؟

جایت خالی باحافظ نشسته ایم داریم کَ‌پ می زنیم وُ

از علاقه‌یِ هم می‌گوییم

چه داردی دارد این !

اگر بدانی چه‌قدر دلش پراست

چه اندازه دلتنگ است

بیا!

تو هم بیا

داریم حرف می‌زنیم

بیا
می‌رویم کنار سفره یلدا می‌نشینیم بر شانه‌هایِ شب تکیه می‌دهیم وُ

حافظ را صدا می‌زنیم

سلام حافظ جان!

حالِ علاقه‌ات چه‌گونه است

خوب است؟!

مراقب‌اش باش ، شعرهایَ‌ت هوایی‌ش کرده

آن‌قدر که نه با سمرقند برمی‌گردد

نه با بخارا

می‌دانم درد داری

می‌دانم که عاشقانه‌هات عاشقَ‌ش کرده

حالا چه‌ فرقی می‌کند وقتی کنارِ تو نیست فاصله‌ تا سمرقند باشد یا

بخارا

چه فرقی می‌کنارِ همین کوچه‌یِ پشتی باشد

یا در کوچه ای آن‌وَرِ جهان



بخوان حافظ جان

حرف بزن

ما رازدار واژه‌گانِ دردیم

می‌فهمیم!!



چرا ساکتی علاقه‌یِ عزیز

حافظ است !

غریبه که نیست بیا

اناری شکافته می شود وُ سرخی اش به گونه‌هایِ تو می‌خورد

( ای جان! یعنی می شود ببوسمت ! )

کاردی تیزبر جان هندوانه ای می کشیم وسرخی اش را بر سرخی انار می افزاییم وُ

هی گاز می زنیم و گاز می زنیم

دانه هایش را آرام آرام بیرون می‌دهیم وُ یکی را زیر دندانهامان بازی می‌گیریم

کنار حیاط آتشی با هیمه های فراوان به پا می کنیم

آخر شروع فصلی سرد است و تو حتمن سردت می‌شود

انار ها را دانه دانه کرده گلپریش می‌کنیم

( تو همیشه از عطر آن خوشحال می شدی همیشه )

کنار آتش شرابی هفت ساله را گیلاسی می کنیم وُ

کنار هم نبودَن را می‌سوزیم



میترا را صدا می‌کنیم وُ از الهه مهر، مهربانی دعا می‌کنیم


سلام میترایِ خوب

تو را به جان یلدا عاشقانه‌هاامان را آرامشی دِه

رویایی

تو را به جان رویا شادی‌هامان را بلند تر از یلدا وُ

بزرگتر از نامَ‌ت کن

تو را به جان باران

سهم ما را از آسمان سایه نکن



راه مان را به بی‌راهی مکشان



راه خانه را خوب



وَ واژه‌گانِ‌مان را آلوده به نادانی نگردان




هرکو نکند فهمی
زین کلک خیال انگیز






زمستان مبارک

علاقه‌‌جان.

شاهزاده خانوم
24-12-2012, 21:09
من هِی خسته می‎شوم

راه می‎روم

قدم می زنم

با خودم کلنجار می‌کنم

حرف‌هایِ ناجور می‌زنم!

به تو فحش می‌دهم

دوستت دارم



دیوارها را عوض می‌کنم

قاب‌ها را خالی می‌کنم

باز تو را صبح می‌بینم

باز تو را شب،

خواب می بینم



نیامدَنت را نمی بینم

رفته ای را نمی‌شنوم

الاغی را نمی فهمم

نمی‌دانم!



تو می‌دانی چه مرگم شُده!

شاهزاده خانوم
25-12-2012, 21:03
نبودی؛
دیشب تا کجای خوابت رفتم
ترسیدم!

داشتم عاشقت می شدم

شاهزاده خانوم
26-12-2012, 23:54
دلم را دوست دارم؛
وقتی برایِ تو تنگ می‌شود

وَ تو را دوست ندارم
که دلتنگَ‌م می‌کنی

part gah
27-12-2012, 05:57
می دانم
که سردت شده
اما
نگذار دلی بسوزد وُ
گرمت کند

شاهزاده خانوم
27-12-2012, 15:00
بیا برویم کمی حالِ هم را بگیریم!
کمی به‌هم متلک بگوییم
دعوا کنیم
اصن بیا تا می‌توانیم به‌هم بد وُ بیراه بگوییم
به خواب‌هایِ بی‌هم
به روزهایِ بی‌خودِ تنهایی
به قهرهایِ طولانی
به دلخوری‌هایِ برزبان نیاورده
حتمن یادت باشد، به هَر
فحش‌هایِ رکیک دهیم
به همیشه
به هَرِ همیشه‌یِ هر وقت؛
به همیشه‌یِ هر وقتی که دردهامان را از هم مخفی می‌کنیم
وَ آن را علامت دوست داشتن می‌دانیم!

بیا برویم کمی حالِ هم را بگیریم!
آن‌قدر که خسته شویم وُ
به سلام برسیم
به این‌که دلم برایِ تو تنگ است
به مراببخش
به دوستت دارم

راستی تو گشنه‌ات نیست؟!
بیا برویم کمی حرف بخوریم
من از تو
تو از من
آن‌قدر که حرف،
حرفِ ما از ما باشد
نه حرفِ مردم از ما

بیا کمی،
حالِ هم را بگیریم!

شاهزاده خانوم
29-12-2012, 07:25
هر جور حساب می‌کنم،
به تو نمی‌رسم.
اما!

دارم می‌آیم.

شاهزاده خانوم
29-12-2012, 23:52
تو می دانی کِی از تو سیر می شوم؟
کِی می شود به کار خودم برسم
بروَم بیرون
کوهی
دریایی
هرچی!

تو می دانی کِی می شود
به تو فکر نکرد؟
که به چیزهایی که خودم دوست دارم
فکر کنم
آخر الان
هرچه را می بینم ، می گویم
تو خوشت می آید ؟
نمی آید؟
نمی دانم!

اصلن این ها را ول کن،
هیچ
تو می دانی
کِی می شود خوابت را ندید؟
چگونه می شود خوابید وُ
تو را ندید؟
می خواهم کمی بدونِ خیال بخوابم
بدونِ تو

می خواهم تو را نبینم
تفریح کنم
فراموش کنم...

که برگردی!

شاهزاده خانوم
30-12-2012, 21:37
تو را دوست دارم
بیشتر از نوشتنِ آخرین سطرِ مشق‌هایِ مدرسه!
بیشتر از تقلب در امتحان
حتا بیشتر از بستن‌هایِ قیفیِ قدیم
پفک‌هایِ طعمِ پنیر

تو را بیشتر از توپ‌هایِ پلاستیکی
کوچه‌هایِ خاکی
( این را که می‌دانی چه‌قدر بود! )
بخدا تو را از خوابِ نرسیده به صبح هم،
بیشتر دوست دارم

بیشتر از صبح‌هایِ جمعه
عصرهایِ لواشک، آلوچه
تو را از زنگ‌هایِ تفریح هم
بیشتر دوست دارم

بیشتر از خیلی
بیشتر از زیاد

من
تو را یه عالمه دوست دارم!

شاهزاده خانوم
02-01-2013, 20:34
نمی‌خواهم فکر کنی
کم آورده‌ام
خسته‌ام
وَ نبودن‌َت،
دَرد می کُند در من
گاه گاهی
نه!
نه، عزیز
کم آورده‌ام
خسته‌ام
وَ نبودنَ‌ت درد می‌کند
مُدام

در من.

شاهزاده خانوم
06-01-2013, 20:25
جایَ‌ت خالی!

چه‌قدر هوا برای دیدن‌ت خوب است

شاهزاده خانوم
12-01-2013, 17:45
بخدا دوست داشتنِ در خیابان خوب است
خندیدنِ بلند عالی‌ست
خوردن نوشابه بی ساندویچ آرزویِ حقیری نیست
پفک عیب ندارد
آلِ‌سکا جان است
فکرش را بکن دهنت یخ میزند...
به‌من باشد؛
می‌بوسمت!

بوسه زیباترین اتفاقِ خیابان است

به‌جایِ درد
به‌جایِ دود
به جایِ دود کردنِ درد
درد کردنِ دود
هم را می‌بوسیم

مگر کجایِ بوسه چَپ است؛
کجایِ لب می‌لنگد که این‌همه زیبایی را مخفی می‌کنیم وُ
جنگ را،
رو؟!
مگر کجایِ آغوش به دروغ آغشته است که پرهیز می‌کنیم وُ
تخت را
آغشته به دروغ

خیابان که بد نیست
کوچه که دروغ نمی‌شود
ما هِی خود را دروغ می‌کنیم وُ نامش را گاهی شرم می‌گوییم،
گاهی حیا می‌شویم وُ
گاهی،
به راحتی بستنی می‌خوریم
وَ به‌هم نمی‌گوییم
هلو می‌خوریم وُ
حرف نمیزنیم

عجیبیم!

در خیابان هم را نمی‌بوسیم
اما سیب را هرجا گاز می‌زنیم!

بیا!
علاقه‌یِ خوبم
می‌خواهم ببوسمت.

ツツツ
17-01-2013, 02:07
کنار بزرگتر سیگار بکشیم بی ادبیم
کنارِ کوچک‌تر
بدآموزی داریم
ما،
یک نسلِ لابه‌لایِ اتفاقی عجییم
یک گوهِ معلقِ بی دسشویی
یک جور که هِی باید بخندیم
چشب بگویی‌م
وَ مهربانی کنیم!
ما اما،
مهربانی‌م.

هِی جایِ بزرگ‌تر حرف بزنیم وُ هِی غمِ کوچک‌تر را بخوریم
هِی چشمی به چشمِ بزرگ داشته باشته باشیم وُ
هِی،
چشمی به قلبِ کوچَک!

شما را به جانِ بیست ساله‌گی
کمی باهم حرف بزنید
ما،
نه از بالا می‌ترسیم وُ نه از پایین خجالت داریم
ما یک نسلِ عاشقِ بی معشوق‌یم.

بگذارید ماهم از درد خود بگویم
از دوست داشتن‌هایِ خود
از علاقه جان

لعنت به شرمِ سال‌هایِ دروغ

سلام
علاقه‌یِ خوبم
می‌آیی هم را ببوسیم!؟

شاهزاده خانوم
19-01-2013, 18:30
تمامِ خیابان،
پیاده بود

تو داشتی راه می رفتی

شاهزاده خانوم
22-01-2013, 00:00
که چی؟!
من بگویَ‌م تو بد بودی،
تو بگویی من!
بعد باغچه بمیرد
ناودان
آب شود از شرمِ نداشته‌‍‌یِ ما

که چی؟!

شاهزاده خانوم
22-01-2013, 15:33
من از وقت هایی که نیستی می‌ترسم
وَ از وقت هایی که هستی
بیشتر می‌ترسم

نیستی می‌ترسم، رفته باشی
نیایی
... وقتی که هستی می‌ترسم
بروی..

برای همیشه بروی

شاهزاده خانوم
23-01-2013, 02:18
می‌ترسم!
می‌ترسم به‌هم نرسیم وُ

جاده دِق کند

ツツツ
23-01-2013, 03:09
چند بار بگویم که دوستت دارم

به چند نفر
به چند تن
تا یکی تو باشی؟!


تا یکی بیاد به تو بگوید،
خاک بر سرِ هر دوتان!

چند سال را عاشق باشم
چند باغ را دِق
بگو
چیزی بگو
هر آن‌چه باشد
مثلن بگو که تقصر خودت بود
بگو که خودت بد کردی
بگو خود گذاشتی بروم
بگو بگو بگو
آن‌قدر که تو هَم خسته شوی وُ
کلی آغوش تعارف خسته‌گی‌ت شود وُ
تو
مرا بخواهی!

مثلِ من؛
که خسته ام
دلَ‌م تو را می‌خواهد
شانه هایم تو را می‌خواهد
لبم تو را می‌خواهد
تندهایم
فحش‌ها‌یم
الاغ وُ خر وُ احمق گفتن‌هایم هم،
تو را می خواهد!

چند بار چند تن را چند جا ببینم
که بفهمم تو نیستی!

چند بار می‌خواهی‌؛
ادایِ بی‌هوده در بیاورم
ادایِ الکی هایِ آلوده
ادایِ خیانت‌هایِ طولانی
خبط‌هایِ بی‌خودی
که بدانی،
دوستت دارم خره!

بیشتر از هَروقتِ هَرِ همیشه
بیشتر از حالِ هِیِ هروقت.

راستی،

سلام
علاقه‌یِ خوبم
خیلی دوستت دارم.

چند بار، چه‌قدر دوست داشته باشم
تا یک‌بار تو باشی؟!

شاهزاده خانوم
26-01-2013, 05:36
من هِی خسته می‎شوم

راه می‎روم
قدم می زنم
با خودم کلنجار می‌کنم
حرف‌هایِ ناجور می‌زنم!
به تو فحش می‌دهم
دوستت دارم

دیوارها را عوض می‌کنم
قاب‌ها را خالی می‌کنم
باز تو را صبح می‌بینم

باز تو را شب،
خواب می بینم
نیامدَنت را نمی بینم

رفته ای را نمی‌شنوم
الاغی را نمی فهمم
نمی‌دانم!

تو می‌دانی چه مرگم شُده!

شاهزاده خانوم
27-01-2013, 21:58
وقتی تو نیستی باید حواسم به خیلی چیزها باشد
به این‌که دلخوری‌هام جوری نباشد که بِرَنجی!
که باد بشنود وُ بد بوَزَد وُ نامَ‌ت را
بد به گوشِ بدها برسانَد

باید حواسم به ماه باشد
که خیلی نتابَد بسوزَد بیافتد
شب تاریک شود

وقتی تو نیستی
... باید حواسم به تو باشد
که دوستت دارم

وَ به خودم
که دوستت دارم.

ツツツ
29-01-2013, 00:36
امشب بیا به آبِ تازه به مِی وضو کنیم
امشب بیا کنارِ همین خمره، گفتگو کنیم
امشب بیا از اولِ غروب شب را شروع کنیم
امشب بیا یَلی دهیم، یلدا را طلوع کنیم

شاهزاده خانوم
29-01-2013, 22:08
تردید نکن!
مرداب می‌شوی دریا

شاهزاده خانوم
29-01-2013, 22:46
همین را می‌خواستی؟!

که کوچه خیابان شود
خیابان خدا وُ
خدا بن بست
همین را می‌خواستی؟!
...
که خانه پَر شود وُ خاک پَر شود وُ باغ پَرپَر شود وُ
ما،
کتک خورانِ بازیِ کلاغ پَر
همین را می‌خواستی؟!

که تو بروی وُ هِی بروی وُ هِی بروی وُ
هِی رویَ‌ت نشود که بیایی
همین را می‌خواستی؟!

که بگویی دیری
که بگویی دوری
که بگویی دیر شده است، دوری!
همین را می‌خواستی؟!

که هِی چای سرد شود وُ
هِی کهنه
همین را می‌خواستی؟!

که باران دیر کند
که ناودان پیر شود
که ابر بمیرد
وَ حیات بویِ گند بگیرد
همین را می‌خواستی؟!

همین که من عاشق باشم وُ تو نباشی
من دوستت داشته باشم وُ
تو ژست داشته باشی
این‌که تو شعر داشته باشی وُ مرا
نداشته باشی وُ
من.
همین را می‌خواستی؟!


همین چیزهایِ زُمختِ عحیب را می‌خواستی
همین درهایِ مضحکِ بیهوده را
همین دلتنگی‌هایِ هِی هر دو را
همین که دور باشی وُ دلتنگ باشی وُ نگویی
که درد می‌کشی
همین را می‌خواستی؟!

همین را همان موقع می‌گفتی لامسًب!
خودم به تو درد می‌دادم
تنهات می‌گذاشتم
دلتنگت می‌کردم اما
تنها نمی‌شدی‌م!
همین را می‌خواستی؟!

که هر کدام یک‌جا تنهایی‌م

همین؟!

ツツツ
04-02-2013, 00:18
چند سال باید بگویَم که دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم

تا یک لحظه کنار ِ تو, به خواب رَوَم نه به خواب ِ تو خواب
بگو
بگو که چند سال باید
نبودَنَ ت را هق هق ِ شبانه های ِ گریه کُنم
چند سال ندیدَنت را بغضِ ترانه های ِ سایه
چند بار حسرت ِ روزهای ِ نداشتنت را
خیمه
بگو , چیزی بگو
هر آنچه که باشد علاقه جان انگار لبان ِ تو تشنه است
بگو چه آورم برایَت آب باشد یا چایی
قهوه یا شربت ِ بهار نارنجی عالی
اصلن برای ِ تو باران می آورم
فقط تو فصلش را بگو
باران انار می خواهی یا آلو , لیمو

باران ِ آلبالو
به هر طعمی که بخواهی
بهار, سرما , تابستان
برگ ریزان
فقط بگو که چند سال باید دوامِ این انتظار را زنده بمانم ,باشَم...

شاهزاده خانوم
21-02-2013, 14:25
تو را دیده ماه‌َش را فراموش کرده
نگفتم کنارِ پنجره نرو!

ツツツ
25-02-2013, 13:05
نرو

بَرنمی‌گردی!


کمرِ پل‌ها می‌شکند.

شاهزاده خانوم
12-03-2013, 10:58
بیا قرار بگذاریم
هر چند شنبه
در خوابی
خیالی
جایی
... یک دلِ سیـر
هم را ببینیم

شاهزاده خانوم
25-03-2013, 21:05
نمی خواستم ناراحتت کنم،اما
انگار کردم!
با دوست داشتن ِ زیادم
با هِی ببینمت هایَ‌م
با همیشه ببخش‌ها وُ
همیشه، دلَم برایِ تو تنگ شُده‌هایَ‌م
...
نمی خواستم ناراحتت کنم،اما
انگار کردم!
وقتی که با شانه‌هایِ بالا گرفته از تو می‌گفتم
وقتی که نامِ تو را بلند می‌خواندم
وقتی که در همیشه،
هر جا
تو را به نام ِ کوچَکَ‌ت صدا می‌کردم

نمی خواستم ناراحتت کنم
اما انگار کردم!

وقتی که آن همه تو را
خواب دیدَم...
نمی‌خواستم
اما...

Fеlicity
16-12-2013, 00:08
آرامم!
دارم به‌خیالِ تو راه می‌روم
به‌حالِ تو قدم می‌زنم


آرامم!
دارم برایِ تو چای می‌ریزم
کم رنگ وُ
استکان باریک
پر رنگ وُ
شکسته قلم


آرامم!
دارم برایِ تو خواب می‌بینم
خوابی خوب
خوابی خوش
خوابی پر از چشم‌هایِ قشنگِ تو!
صدایِ جانَ‌م گفتنِ تووُ
برایِ تو مُردنِ،
من!


آرامم،
به‌خوابی پراز خیلی دوستت دارم!
پر از کجا بودی
پر از سلام، دلم برایِ تو تنگ شده است
دارم برایِ تو خواب می‌بینم


آرامم!
کنارِ تو حرف می‌زنم
چای می‌ریزم
تنَ‌ت را بو می‌کنم وُ
لبت را می‌بوسم
دستت را می‌گیرم و به‌سمتِ پاییز قدم می‌زنم وُ
دل، به‌دریا می‌زنم


وَ به تو سلام می‌کنم
سلام علاقه‌یِ خوبم
علاقه‌ جانِ من
من به خیالِ تو
آرامم.


می‌دانی؛
من سال‌هاست به دوست داشتنِ تو آرامم.

silver65
18-12-2013, 00:35
گاهی وقت‌ها
دلت می‌خواهد با یکی مهربان باشی
دوستش بداری
وَ برایش چای بریزی

گاهی وقت‌ها
دلت می‌خواهد یکی را صدا کنی
بگویی سلام،
می‌آیی قدم بزنیم؟

گاهی وقت‌ها
دلت می‌خواهد یکی را ببینی
بروی خانه بنشینی، فکر کنی
وَ برایش بنویسی

گاهی وقت‌ها...
آدم چه چیزهایِ ساده ای را
ندارد!

silver65
02-06-2015, 00:39
من خسته ام عزیز،
آنقدر خسته که می خواهم
در همین سطرها به خواب روم
و خواب خوب تو را واژه، واژه
و سطر به سطر بنویسم.
چرا کسی نمی فهمد
که هیچ چیزی
بیشتر از خیال تو
برایم آرامش نمی آفریند؟
چرا کسی باور نمی کند
که شکوه آن لحظه،
به تمام روزهای فردایم می ارزد؟
چرا کسی
عاشقانه یِ صبح دم انتهای شب را
باور نمی کند؟
چرا از من از حضور فردا
و خواب دیروز می پرسند؟
چرا اصرار به انکار چشمهای تو دارند؟
چرا کسی بالشی برای من
از رنگهای رویا نمی آورد
تا خواب مرا از ادامه این همه
لحظه های بدون تو باز دارد؟

من از این همه حضور بدون تو خسته ام،
از این همه خوابی که شاید
خواب خوب خاطره باشد.
من از نیامدنت در انتهای شب خسته ام
از دمادم صبح،
از این همه آفتابی که
انتهای خواب را اعلام می دارد.
از انتظار خوابی دیگر،
شبی دیگر،
از این همه دعا برای آمدن ات،
برای یک لحظه آمدن ات، خسته ام.
از آرامش نداشته،
از باران نباریده
از ابرهای تیره خسته ام.
از این همه گفتار ناثواب
از این همه پندار نادرست
از تمام آن اندیشه های کج،
اندیشه های خسته،
از ایده های بیمار خسته ام.
از حدود آدمهای محدود
از این همه لحظه های محدود،
از تکرار تمام ترانه های بدون تو،

من از تمام آن چشم های خیره خسته ام
چشمهایی که
گوشه ای از نگاه تو را در نمی یابد.
از بوته های سوخته چای،
از شکوفه های ریخته نارنج،
از پرستوهایی که
بهار را فراموش می کنند خسته ام.
از حضور همه هر دم
و نبودن تو حتی یک دم
من از دمیدن دم و باز دم هم خسته ام

و بی قرارم
بی قرار این همه سطر های خالی
که باید برای تو پر شود.
بی قرار یافتن چند واژه ام
بی قرار چند جمله
که چشمهای تو را شرح دهند.
بی قرار اینکه چگونه بگویم تو را دیده ام
تو را و چشمهای تو را
بی قرار باریدن بارانم
و خیس شدن گیسوان تو در آب.
بی قرار جایی برای گریستن
جایی برای هق هق بغضی بی قرار
بی قرار صدای گریه آسمان.
بی قرار تو ام،
بی قرار تمام تو
وآن لحظه ای که دوباره ببینمت
بی قرار مهتابی که تو را در خود می گیرد
شبی که تو را در خویش فرو می برد
بی قرار درخشش تو
در تاریکترین تقلای زیستن.