مشاهده نسخه کامل
: سریال راستش را بگو
پخش مجموعه تلویزیونی «راستش را بگو» به کارگردانی محمدرضا آهنج به دلیل مشکلات فنی به تعویق افتاد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرآنلاین، تصویربرداری این سریال از آبانماه پارسال آغاز شد و خرداد امسال به پایان رسید.
«راستش را بگو» ابتدا برای پخش در ایام ماه مبارک رمضان در نظر گرفته شده بود، اما مهدی فرجی مدیر شبکه یک از بین دو گزینه نهایی که یکی «راستش را بگو» و دیگری «راز پنهان» ساخته فلورا سام بود، مجموعه دوم را به دلیل تناسب مضمونی با حال و هوای معنوی ماه مبارک رمضان، برای پخش در نظر گرفت. «راستش را بگو» را در باکس دیگری برای پخش قرار گرفت و در نهایت زمان پخش دقیقی برای این سریال اعلام نشد.
مدتی پس از پایان پخش سریالهای ماه مبارک رمضان محمدرضا آهنج در گفتوگو با خبرآنلاین با اشاره به اینکه مراحل فنی «راستش را بگو» به پایان رسیده، گفت: «این سریال یکی از گزینههای پخش در ماه رمضان امسال بود، اما بحث پخش آن در ماه رمضان از ابتدا خیلی جدی نبود و ما با آرامش بیشتری کار را برای پخش آماده کردیم و خوشحالم که در فرصت بیشتری توانستیم مجموعه را آماده کنیم.»
او ادامه داد: «این سریال در 35 قسمت آماده شده و بنا به تصمیم مدیران شبکه این سریال نیمه مهر آماده پخش از شبکه یک سیما است.»
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نیوشا ضیغمی در نمایی از پشت صحنه «راستش را بگو»
در نهایت زمان پخش سریال «راستش را بگو» به 29 مهر موکول شد و قرار شد این سریال هر شب ساعت 22:15 روی آنتن شبکه یک سیما برود، اما ظاهرا تعویق در پخش این سریال ادامهدار است و در آخرین اطلاعرسانی سازمان صداوسیما پخش «راستش را بگو» از شنبه ششم آبانماه آغاز خواهد شد.
آهنج گفت: «مشکلات فنی مثل آماده نشدن جلوههای ویژه و کامپیوتری سریال پخش این سریال را به تعویق انداخته است.»
آهنج ادامه داد: «پخش «راستش را بگو» از شنبه ششمآبان به بصورت پنج شب در هفته شنبه تا پنجشنبه آغاز خواهد شد و با پخش پنج قسمت در هفته تأخیر یک هفتهای را جبران میکنیم.»
«راستش را بگو» توسط مصطفی رستگاری نوشته شده و داستان چند دانشجو است که هنوز تعلقات دنیاییشان آنقدر نیست که دروغ و دروغگویی جزیی از زندگیشان شود، به همین دلیل تصمیم میگیرند به مردم بگویند راستش را بگویند، اما همین تصمیم ماجراهای تلخ و شیرین زیادی را به همراه میآورد و...
حسن پورشیرازی، آتیلا پسیانی، رویا تیموریان، نیوشا ضیغمی، دانیال عبادی، لعیا زنگنه، مهدی سلوکی، سام درخشانی، محمد عمرانی، علیرضا جلالی تبار، رحیم نوروزی، رضا توکلی، امیرحسین مدرس، بهرام ابراهیمی، اصغر نقیزاده، علیرضا خطیبی، الناز بهمنزاده، محمد عمرانی، شیما نیکپور، رضا آحادی، نازآفرین کاظمی، عباس جمشیدی، اشکان اشتیاق، ایمان صفا و (با حضور) ثریا قاسمی و امیر آقایی (در نقش دکتر چمران) بازیگران اصلی این سریال هستند.
«معما»، «سایه آفتاب»، «به دنیا بگویید بایستد»، «عملیات 125» از جمله آثاری است که محمدرضا آهنج کارگردانی کرده است.
منبع ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کاربر شماره ی یک
03-12-2012, 12:37
کارگردان "راستش را بگو" درباره انتقادهایی که به شعاری بودن سریالاش شده است گفت: اگر ما شعار میدهیم، شعارمان از شعائر انقلاب است و اینگونه نبوده که بدون هیچ ریشه و پشتوانهای شعار بدهیم. به گزارش خبرنگار مهر، شبکه یک سیما چندی است که سریالی را با عنوان "راستشو را بگو"روی آنتن شبکه فرستاده که مباحث و حواشی زیادی را به دنبال داشته است. مضمون داستان نشاندهنده آن است که حرفهای جدی در پسزمینه اثر نهفته است اما مسالهای که در اینجا اهمیت دارد، چگونگی انتقال مفاهیم به مخاطبان و نحوه اثرگذاری آن بر روی قشر جوان است. نوع تعامل دختران و پسران دانشجویی که شخصیتهای اصلی داستان را میسازند نیز حواشی فراوانی را پیرامون این سریال به وجود آورده است تا جایی که برخی از رسانهها به شدت نسبت به ایجاد الگو و فضای کاذب دانشجویی در این سریال انتقاد کردهاند. با این مقدمه به سراغ محمدرضا آهنج، کارگردان "راستشو را بگو" رفتیم تا با او درباره حواشی و انتقاداتی که در خصوص این سریال مطرح است، به گفتگو بنشینیم؛ خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: بحث را میتوانیم از اینجا شروع کنیم که ایده این سریال از کجا آمده است؟ محمدرضا آهنج: بنده حدود 3 سال پیش یک تعهد و قراردادی با خانم سمرقندی به عنوان تهیهکننده برای ساخت سریالی داشتم. بنابر دلایلی آن کار بسیار گسترده شد و با اینکه اول به عنوان یک فیلم بود بعدها به یک سریال تبدیل شد، یک فاصله زمانی یک سال و نیمه در این میان افتاد و همکاری ما با تهیهکننده مدتی به حال تعلیق درآمد، ولی تعهد ما به جای خود باقی بود و من هم دوست داشتم با خانم سمرقندی در پروژهای همکاری کنم. بعد از اینکه با رایزنیهایی که صورت گرفت قرار شد با شرکت مترو و سازمان حمل و نقل ترافیک همکاری شود و با اهدافی مانند فرهنگ ترافیک و استفاده از مترو فیلمی ساخته بشود، از من دعوت شد که در این کار همکاری کنم. در همان برخورد اول من بیان کردم که فیلمساز سفارشی به آن معنا نیستم؛ نه اینکه فیلم سفارشی نساخته باشم، در سریال "عملیات 125" برای آتشنشانی کار کردم ولی با خود قرار گذاشتم که خودم را دور نزنم و به سمت هدفهایی بروم که با مدت زمان بیشتر و به صورت عمیقتر بتوانم آنها را دنبال کنم. با رایزنیهایی که صورت گرفت، خانم سمرقندی را مجاب کردم و او هم پذیرفت و همکاری صمیمانهای شکل گرفت و با توجه به جلساتی که با مسئولان مترو داشتیم من فکر میکردم برای این گزینه کسی که خیلی میتواند کمک کند دکتر رستگاری است و از او دعوت به ارائه طرح و قصه کردیم. او هم شاید اوایل کار خیلی تمایل نداشت که برای جایی به صورت سفارشی فیلمنامهای بنویسد ولی چون میدانستم او دغدغههای جدی دارد وعلاقه زیادی به مسایل مکتبی، اجتماعی و سیاسی دارد و یک فرد تحصیلکرده است و میخواهد حرفهای جدی بزند، با هم صحبت کردیم و او طرح خود را ارئه کرد. زمینه متصل کردن این دو جریان مانند مترو به عنوان سفارشدهنده و خانم سمرقندی به عنوان تهیهکننده نقشی بود که من در این میان ایفا کردم و آقای رستگاری هم قصه را نوشت. البته با یکسری پراکندگیها و یکسری مفاهیم که قرار بود دنبال کنند که نهایتا منتج شد به این داستانی که امروز با عنوان سریال "راستشو بگو" از شبکه یک پخش میشود. جالب اینجاست که ما برخلاف همه جا هیچ قصه و داستان پیش زمینهای ارائه ندادیم. این همکاری شکل گرفت و همکاری هم به این شکل بود که همه می خواستند یک حرف جدی بزنند و آقای رستگاری هم مستعد نوشتن چنین داستانی بود، وی به گروه اضافه شد و طرح قصه را داد و یک مقداری طرح چکشکاری شد و شاید هم یک مقداری ممیزی صورت گرفت و این داستانی که مشاهده میکنید از دل آن درآمد. *به نظر می رسد محتوای داستان بسیار گسترده است، در صورتی که میبینیم فضای داستان بسیار کوچک است. احساس میشود که این داستان نتواند آن حرفی را که میخواهد بزند، به طور کامل و شایسته بیان کند. این نگرانی وجود دارد که ممکن است، فیلم شما دست مخاطب را تا جایی بگیرد و با خودش همراه سازد و در انتها وی را سردرگم و با سئوالات زیادی که ذهن او را مشغول کرده رها سازد و به نوعی داستان از پس چنین مفهوم گسترده برنیاید. نظر شما در اینباره چیست؟ - چون آدم مثبتاندیشی هستم این موضوع را هم مساله مثبتی میبینم و فکر میکنم که در هدفگذاریمان توانستهایم مثبت عمل کنیم. یک مسألهای هم در اینجا اشاره کنم که کل داستان حدود 33 قسمت است و برای هیچ مناسبتی هم مانند ماه رمضان ساخته نشده بود، ولی وقتی مدیر شبکه از کار بازدید کرد و پیشنهاد داد که این کار برای ماه رمضان آماده بشود، این مساله مطرح شد. ما فشردگی زیادی برای جمع کردن کار داشتیم و موافقت کردیم که کار در سی قسمت ارائه شود اما در نهایت تصمیم گرفته شد تا در فرصت مناسب دیگری پخش شود. اما اینکه این دغدغه را دارید که آیا میشود و اینگونه طرح سوال میکنید، من امروز میگویم میشود. اگر قرار بود نشود و ما موضوع را ابتر مطرح بکنیم و بیننده را با کلی سوال رها بکنیم که اصلا ناجوانمردانه است و به نظر من باید کمی صبر کنیم و مطمئن هستم که این اتفاق در طول و پایان کار خواهد افتاد که احتمال قریب به یقین راضیکننده خواهد بود. مطمئن باشید که بینندگان را رها نمیکنیم و در نهایت آسیبشناسی صورت میگیرد و اینطور نیست که همه سفید باشند و به سمت نور حرکت کنند و در داستان هم مشاهده خواهید کرد که خیلی کم هستند آدمهایی که اراده میکنند و کاری را انجام میدهند و سالم به منزل میرسند. *فکر نمیکنید داستان خیلی پیچیده است و این جلو و عقب رفتن داستان خیلی به کار ضربه زده است؟ - با توجه به سریالهای یک خطی که تلویزیون ذائقه مردم را با آنها تغییر داده است، بله این یک آسیب است و ما هم ریسک کردیم و با ترفندهایی مثل کپشن و صدای محمد حسین لطیفی که هدایت میکند، سعی کردیم یک مقدار این ریسکپذیری را داشته باشیم و برویم به سمتی که بیننده سرگشته و گمگشته نشود. البته چقدر موفق شده ایم به نظر می رسد موثر بوده است. ولی در پیچیدگی داستان شک نکنید که با توجه به حرفهای متفاوتی که میخواهیم بزنیم که بعضا متهم به شعاری حرف زدن هم شدهایم، این از الزامات داستان بود که یک مقداری پیچیده باشد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] *در خصوص همین شعاری حرف زدن، به نظر می رسد که هم در دیالوگ های داستان و هم در موضوع کلی به سمت شعار و شعارزدگی پیش رفتهاید. - شعار که فی نفسه بد نیست و من نمیخواهم این موضوع را رد کنم. در یک جایی ما متهم به شعاری بودن میشویم. البته من نمیدانم این شعاری بودن داستان در کجاست و قبول ندارم، شاید اگر مصداقی بیاورید ملموستر باشد ولی در کل هم اگر ما شعار میدهیم، شعار از شعایر انقلاب است و شعار و مانیفست انقلاب هم این بود که به ما میگفت کجا باید شروع کنیم و چطوری زندگی کنیم و چه اخلاقی داشته باشیم. اینها شعائر انقلاب است و در اسلام هم شعارهایی داریم که ریشه و نحله انقلاب را تعیین میکند. در فیلم ما هم همینطور است. اگر فکر میکنید باید شعار بدهیم و هیچ ریشه و پشتوانهای نداشته باشد من این را رد میکنم. چون من و نویسنده اگر ارجاع میدهیم این یک کار مصطلح نمایشی است و این حرف که حالا شعار میشود یا هر چیز دیگری که اسمش را میگذاریم، ریشه در جهانبینی ما دارد که آن جهان بینی محترم و مقدس و فراموش شده است. از این جهت به نظر من میآید که کارکرد منفی ندارد. *ما یک تناقضهایی را هم در فیلم میبینیم مانند خانمی که از آمریکا میآید و میخواهد آیین فتوت و مردانگی را از جای دیگر به ایرانیان یادآور شود و یکسری از موضوعات دیگر در فیلم است که یک مقدار باورپذیری آن را دشوار میکند. در این زمینه چه نظری دارید؟ - اگر من به عنوان کارگردان الگویی را به جامعه میدهم به ظاهر الگو است. این آدم میآید و در طول داستان کنش و واکنش را انجام میدهد و دعوت به آیین فتوت و جوانمردی هم میکند و از یکسری الگوهای دانشگاهی هم استفاده میکند و در نهایت اگر موفق به دیدن این داستان میشویم میفهمیم که این فرد چقدر درست گفته است و چقدر غلط. یعنی ما آسیبهای این فرد را هم بررسی میکنیم. یک مثلثی است به نام مثلث قدرت و ثروت و شهرت. ما این مثلث را در این داستان مطرح میکنیم. مردمشناسان و جامعهشناسان هم این موضوع را مطرح میکنند که اگر این دو رأس را بدست بیاورد میتواند رأس دیگر را نیز بدست آورد. یعنی شمای جوان اگر ثروتمند بشوید قدرت و شهرت را به راحتی میتوانی بدست بیاورید. این مثلث را ما تشکیل میدهیم و بهانههای مختلفی هم برای تشکیل این موضوع داریم و جوانانی که در داستان میبینید به همراه استاد خود درگیر این موضوع میشود و خود این موضوع آسیبشناسی میشود. اما اینکه چگونه این آسیب شناسی اتفاق میافتد، باید داستان را دید.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] *مسأله دیگری که حواشی زیادی در خصوص سریال به وجود آورده است، بحث ارتباطات است که میان دانشجویان و شخصیتهای اصلی داستان برقرار میشود. بسیاری این ارتباطات را کاذب میدانند و بیان میکنند که الگوی نامناسبی را وارد جامعه به خصوص دانشگاهها میکند. - من قرار نیست بخشنامههای وزارت ارشاد را عملی کنم و یا درباره اینکه در دانشگاهها چطور باید ارتباطات وجود داشته باشد فیلم بسازم. من یک فضای نمایشی را طرح کردم که یک بخشی از آن تخیل است و یک بخشی از آن درام و یک بخشی از داستان هم برای همراه کردن مخاطب به مباحث زیباییشناسانه و تعلیق میپردازد و اینها باید در کنار هم در یک کار باشند. اگر من قرار بود بخشنامه های وزارت علوم مانند جداسازی پسرها از دخترها را بسازم، باید یک فیلم دیگر میساختم. یک بخش این داستان تخیل است ضمن اینکه این دوستان قسم خواهری و برادری خوردند. ما یادمان نرود که بعد از انقلاب خیلی از جریانهای فکری که حتی صحیح هستند در این زمینه نظر دادند و حتی تخریب کردهاند اما تا به حال این موضوع را تنها نفی کردهایم و چیزی جایگزین آن نکردهایم. یادمان نرود که ما در چه قرنی هستیم. ما خوب میدانیم که در جامعه خودمان ارتباطات به چه صورتی است. بحث سیاه نمایی نیست بلکه واقعیت گرایی است و بعضا میبینیم که ارتباطات شرعی و قانونی در بعضی از این روابط حاکم نیست ولی اینکه ما همه موضوع را تخریب بکنیم و اصل صورت مسأله را کنار بگذاریم باید بگویم که این دغدغه خود فیلم است. اگر ما به عنوان برادر و خواهر ننشینیم و گفتگو نکنیم یک خلایی در اینجا احساس میشود. در فیلم نیز ما به عنوان یک الگوی ذهنی به این موضوع میپردازیم و این درحالی است که تمام شرعیات را رعایت میکنیم و در فیلم هم مشاهده میشود که این اجتماع در کنار یک بزرگتر و قسم برادری و خواهری و قسم ریشه دار فتوت و مردانگی شکل میگیرد و این همان الگویی است که ما بدان اشاره داریم. در هیچ کجای فیلم من بویی از مسائل ارائه دهنده عشوه گری که جامعه و قشر جوان را دچار تزلزل کند، دیده نمیشود. خانمهای گروههای اهل فتوت همه چادری هستند و حالا اینکه کی و به چه صورت در این داستان چادری شده است، این بحثی است که در داستان هم مطرح میشود. چادر پوشیدن خانم دکتر با چادر پوشیدن خاطره آرامی خیلی فرق دارد. من در خصوص همین موضوع مورد نقد قرار گرفتهام و کسانی گفتهاند که مگر این مسأله بالماسکه است. اتفاقا در طول داستان فرق چادری بودن کسی که اعتقاد واقعی به چادر دارد و کسی که اعتقاد ندارد و به خاطر مناسباتش چادری است در داستان مورد اشاره قرار میگیرد. ولی این نکته را باید مورد توجه قرار دهیم. ما چرا باید تخریب بکنیم. ما باید فضاهای جدید را هم ببینم. زمانی میگفتند که فقط خانواده در تربیت فرزندها موثر است. امروز بهتر میدانیم که در عصر نوینی که بچهها به دانشگاه و مدرسه و دامن اجتماع میروند، در بسیاری از موارد از حیطه تربیت خانواده خارج میشوند و آن مقداری که ممکن است با دوستان یا معلم خود بنشیند، کمتر بعضا بیشتر از خانواده است. دین که این مسائل را نفی نمیکند. دین میگوید یک چنین فضایی وجود دارد. باید برای این موارد هم ما برنامه داشته باشیم. چرا باید این فضاها را نفی کنیم. خانواده یک بخش جدی تربیتی است اما یک بخش دیگر این موضوع از دست خانواده خارج است. در این بخشها ما داریم الگو میدهیم. ارتباطی اگر باشد که هست و ما نمیتوانیم منکر آن شویم، باید آن را اصلاح کرد. ما در سریال نمیآییم با طرح مسائل انحرافی به مشکلات دامن بزنیم و مثلا با طرح ازدواج موقت کلاه شرعی روی مشکلات بگذاریم و صورت مساله را پاک کنیم. اصلا به دنبال این موارد هم نرفتیم و حرف فیلم ما هم این نیست. اما به هر حال وقتی صحبت که میکنیم منکر چنین ارتباطی نمیشویم. *یعنی میخواهید یک الگوی فرهنگی در این زمینه ایجاد کنید که چطور باید یک دختران و پسران در این زمینه رفتار کنند؟ - این فرهنگ وجود دارد و ما داریم یادآوری میکنیم که راه صحیح کدام است. ما در سریال مطرح میکنیم که چطور میتوانیم گفتمان داشته باشیم و پاک دامنی را نیز حفظ کنیم. خانوادهها با دیدن چنین مسائلی در واقع با عمق مسأله آشنا میشوند و خانوادهها هم بعد از این میتوانند با عدم نفی کلی این موضوع، راهنمایی مناسبی به فرزندان خود بدهند. *بازیگرانی که در این سریال از آنها استفاده کردید بیشتر چهرههایی هستند که در سینما مشغول به کار بودهاند، به نظر میرسد که کمی انتخاب این بازیگران برای جلب توجه مخاطب بوده است، به نظر شما این بازیگران تا چه حد توانستهاند از عهده نقشهای خود برآیند. فکر نمیکنید یک مقدار بازیها تصنعی است؟ - این موضوع بیشتر سلیقهای است. من بازی خانم ضیغمی را بر اساس نقش خاطره آرامی که یک انسان جاه طلب، فرصت طلب و پرخاشگری است که ریشه آن را در فلاش بکهایی از این آدم در فیلم میبینیم، انتخاب کردهام. ما از وی خواستیم که این نقش را ایفا کند و او هم نقش خاطره آرامی را خیلی خوب درک کرده است و با همان بحث چهره بودنشان در تلویزیون آمد و با توجه به اینکه میتوانست تاثیرگذار باشد این نقش را پذیرفت. آقای عبادی هم به همین صورت. *بیشتر به صورت کلی میخواهم نظر شما را درباره بازیها بدانم. - من احساس میکنم که بازیها خوب بوده است. البته هر یک نمره خاص خودشان را دارند و فکر میکنم که اکثرا نقششان را خوب بازی کردهاند و اکثرا هم خوب انتخاب شدهاند. مجموعه 22 نفر از بازیگران که به صورت جدی باید کار کنند در این سریال با ما همکاری کردهاند. جمع کردن این دوستان و برنامه ریزیهای پیچیده و عجیب و در لوکیشنهای بسیار سخت مانند مترو و جنگ و جامعه و دانشگاه یک کار طاقت فرسایی است که ما انجامش دادیم. شاید در بعضی از گزینهها میتوانستیم انتخابهای جدی تری داشته باشیم تا مخاطب را آزرده خاطر نکند و داستان باورپذیرتر جلوه کند ولی از نظر خودم به عنوان یک کارگردان فکر میکنم که انتخابهایم صحیح بوده است و جمع این دوستانی که با ما همکاری کردند خروجی قابل قبولی داشتند. من که خیلی راضی هستم. *حالا یک مقدار از سریال شما دور شویم و به بحث کلی سریالهای تلویزیون بپردازیم. به نظر میرسد که سریالهای رسانه ملی به خصوص سریالهای تولید داخل با ریزش مخاطب مواجه شده است در حالی که میبینیم تماشای سریالهای شبکههای ماهوارهای هم بیشتر شده است. به نظر شما چرا سریالهای تلویزیونی به خصوص سریالهای تولیدی خودمان مخاطبانش ریزش کردهاند؟ - صریح بگویم که این مسأله را من به حساب مسئولان مربوطه میگذارم. یک پایه هنر مسائل اقتصادی است؛ یعنی چرخ هنر را اقتصاد به گردش در میآورد. اگر ما یک تابلوی نقاشی هم بخواهیم رسم کنیم باید بودجهای داشته باشیم که با آن قلم و بوم و ... را تهیه کنیم. اگر این مساله مهیا نباشد در اثر و خروجی داستان تاثیر زیادی میگذارد. من قصور در ساخت سریالهای تلویزیونی را در بودجهدهی نامناسب دیر تسویه کردنهای وحشتناکی که ضربه فراوانی به فیلمسازان میزند، میدانم. از طرف دیگر آنتن هم باید برنامه داشته باشد و طیف عظیم مخاطب با سلیقههای متفاوت را راضی کند. اینجاست که وقتی تلویزیون بودجه نداشته باشد کار فاخر نمیسازد و اگر هم کار فاخر میسازد به سمتی میرود که هدفگذاری درستی نیست و گاه می بینم که سریالی ساخته میشود که چندین سال طول میکشد و به نسبت بودجهای که تعیین میشود خروجی مناسبی ندارد؛ این هم از اشتباهات تلویزیون و مدیران آن است. در نتیجه آنتن باید پر بشود و از سوی دیگر پولی هم نداریم که آثار فاخر بسازیم و مجبور میشویم که کار نازل و درجه 6 و 7 بسازیم. در عصر حاضر مخاطب هم نیاز دارد که حرف واقعی و جدی بشنود و اگر این نیاز از سوی فیلمهای داخلی برآورده نشود به همسایه پناه می برد و همسایه هم هر که باشد از ترکیه گرفته تا کره و کشورهای امریکای جنوبی خیر این جامعه را نمیخواهد. درواقع ما برای این کشورها جامعه هدف هستیم. چه آسیاییها برای پول درآوردن و چه غربیها برای ایجاد تغییر در فرهنگ ما، به جامعه ایران چشم دوختهاند. سه سال پیش وقتی فیلمهایی در ردیف فیلمهای خیانتمحور در خانواده از سوی شبکههای ماهوارهای پخش شد، ما مشاهده کردیم که در سینما نیز این مضمون وارد شد و بر همین اساس بیش از 70 فیلم سینمایی در ژانر خیانت ساخته شد. البته این نوع فیلمها از سوی هنرمندانی تهیه شدند که تنها به سود و بهره خود در سینما میاندیشند. به هر حال همه این مسائل به فضای هنری فیلم و سریال سازی ضربه میزند. دولت باید کمک کند و از تلویزیون هم نتیجه بخواهد. به هر حال فقر اقتصادی ضربه زیادی به روند فیلم و سریالسازی در تلویزیون زده است و برای اصلاح این روند باید بودجه اقتصادی مناسبی در این بخش تزریق شود. ------------ گفتگو از امیر حمزه نژاد
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دوست دارم نظر كاربراي پي سي ورلد رو هم درباره ي اين فيلم و مفاهيمش بدونم ؟! نظربديد ......
hamid_diablo
03-12-2012, 16:41
سریال خوبه اما میشه انتقادهایی هم بهش کردیکیش انتخاب بازیگرانی که اصلا با شعارهایی که تو فیلم داده میشه همخونی ندارن و شایدم اعتقادی به اهداف و ارمانهای فیلم ندارن و فقط به خاطر وجهه عمومی و شهرت و محبوبیت و خوشتیپی وارد سریال شدن تا مخاطب جذب کننددر ضمن با این مضمونها نمیشه یه جامعه رو اصلاح کردریشه این مسابقه ی اقتصادی و رفاهی که تو جامعه بخصوص شهرهای بزرگی مثل تهران وجود داره باید به سالهای قبل مراجعه کرد.جامعه یک شبه اینطوری نشده که بشه با 2 تا سریال اونو به راه درستش هدایت کردهمین مسئولین هستند که ماهارو به همین روز انداختن....اول باید از خودشون شروع کنندچند روز پیش سمیناری بود که سخنرانش میگفت باید از ورود خودروها یلوکس جلوگیری بشه.چون مردم رو به چشم و هم چشمی و رقابت ترقیب میکنه.همین آقا بعد از سمینار سوار ماشین 100 میلیونی خودش شد و رفت خونه!!!!
کاربر شماره ی یک
04-12-2012, 13:20
عوامل جموعه تلویزیونی "راستش را بگو" روز گذشته در نشست نقد و بررسی این مجموعه اشارههایی به برخی دلایل سانسور 164 دقیقهای که منجر به عدم پخش نزدیک به 4 قسمت پایانی این مجموعه شد، داشتند. به گزارش خبرنگار مهر، عصر روز دوشنبه سیزدهم آذر سی امین جلسه خانه فیلم فردوس واقع در فرهنگسرای فردوس با نمایش و نقد و بررسی سریال "راستش را بگو" برگزار شد. در این جلسه محمدرضا آهنج کارگردان، مصطفی رستگاری نویسنده، فاطمه ثمرقندی تهیهکننده، نیوشا ضیغمی، دانیال عبادی، امیرحسین مدرس و الناز بهمنزاده بازیگران این سریال حضور داشتند. در ابتدای این نشست با اجرای محمدرضا لطفی، ثمرقندی تهیهکننده درباره نزدیکی اثر به شعار اظهار کرد: من آدم محتواگرایی هستم و به شدت دوست دارم که درباره مصادیق انسانی و درعین حال موضوعات اقتصادی کار تولید کنم. من در گذشته تجربه سریال "مار و پله" را داشتم که درباره مالیات بود و مرا راضی نکرد. ثمرقندی: قرار بود به ورطه تبلیغ کشیده نشویم وی تصریح کرد: به زعم من این خیلی خوب است که ارگانها وارد مشارکت و تولید یک اثر هنری بشوند، درست مانند ورزش و فوتبال و هرکاری که فرهنگسازی کند اتفاق خوبی است، اما همان طور که شما گفتید باید این ظرافت را به کار برد که در عین حال به ورطه تبلیغ کشیده نشود. "راستش را بگو" کاری بود که در آن میخواستیم درباره دروغگویی حرف بزنیم و در گام نخست با آقای آهنج به توافق رسیدیم و او هم مصطفی رستگاری را برای نگارش معرفی کرد. رستگاری وقتی فهمید که کار مشارکتی است در ابتدا چندان استقبال نکرد، اما رفته رفته علاقمند شد و استارت کار زده شد. آهنج: عدهای گفتند خائنید عدهای قدیسمان خواندند آهنج نیز در ادامه با اشاره به فعالیت دو ساله در این سریال، گفت: بچهها از جان مایه گذاشتند. ما خارج از فرم سفارشی سعی کردیم تا مجموعهای بسازیم که از دردها بگوید و خنثی نباشد. انصافا هم با وجود این سفارش حتی یک بار هم به ما نگفتند که چه بسازیم و چه نسازیم و دست ما را باز گذاشتند. بنابراین من شخصا تفاوتی با کارهای غیرمشارکتی ندیدم. اما بحث اصلی اینجاست که در طول پخش این مجموعه عدهای ما را در حد فیلم موهنساز و خائن پایین کشیدند و عدهای هم ما را اندازه یک قدیس بالا بردند، که البته هیچ کدام از این دو خوب نیست. وی ادامه داد: اما وقتی میبینم که به گروه ما میتازند، آن هم تنها به جرم اینکه از درد جامعه میگوییم و دروغگویی را مورد نقد قرار میدهیم، به جرم اینکه در این مجموعه گروههای فشار مورد نقد هستند و درباره آرمانهایی که به آن نرسیدیم حرف میزنیم و به همین گناه باید هم فحش بشنویم و هم 164 دقیقه سانسور شویم. رستگاری: چرا میدان را میبازیم؟ رستگاری نویسنده سریال نیز با بیان اینکه به زعم من سینما و فیلم یک کار جمعی و نویسنده راوی کار است، اذعان کرد: من در ابتدا باید از ثمرقندی تشکر کنم که پای این سوژه ملتهب ایستاد و ریسک آن را قبول کرد. اما در مورد پاسخ شما باید بگویم که درست است، ما از یک فرم جدید استفاده کردیم، اما مگر این ایراد است؟ همین عدم ریسک پذیری در کارها است که مخاطب به سمت مجموعههای نازل ترکیهای و کلمبیایی گرایش پیدا میکند. به راستی چرا؟ وی یادآور شد: مگر غیر از این است که ما هم دانش بیشتری داریم و هم امکانات بیشتری و هم سوژههای بکرتری؟ پس چرا در این زمینه میدان را میبازیم؟ چون قدرت ریسک کردن را از دست دادهایم. در مورد شعارزدگی هم باید بگویم اساس چنین کارهایی دیالوگ است و با حرف و دیالوگ است که جلو میرود. ضیغمی: باورم نمیشد چنین کاری در تلویزیون ساخته شود در ادامه ضیغمی درباره حضور دوبارهاش در تلویزیون توضیح داد: من بعد از 10 سال فعالیت در سینما به تلویزیون آمدم و در طول این سالها هم پیشنهادات زیادی از این رسانه داشتم، اما چندان تمایل نداشتم تا اینکه فیلمنامه این سریال به دستم رسید و آن را خواندم. باورم نمیشد که سریالی جدا از عشق و عاشقی به شکل چالش انگیز در تلویزیون ساخته شود و به همین جهت پذیرفتم که وارد این مدیوم شوم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] وی افزود: اکنون هم با وجود نقدهای تندی که به کار میشود آن را دوست دارم. چون مصداق عینی دارد، خاطره آرامی از گذشتهاش میترسد و آدم خوبی نیست، خودش هم میداند و توان مورد نقد قرار گرفتن را ندارد و زمانی که آیینه مقابلش میگیرند حالش بد میشود. عبادی: علی مولا یک شخصیت آرمان گراست در ادامه دانیال عبادی نیز درباره حضورش در تلویزیون توضیح داد: من 9 فیلم سینمایی بازی کرده بودم و اصلا بازی در سریال در برنامه کاری من نبود، تا اینکه برای این کار یک جلسه یک ساعته با آقای آهنج داشتیم که من انرژی فوق العاده خوبی از او گرفتم. همین انرژی باعث شد تا من فیلمنامه را بگیرم و بعد از خواندن کار به آن علاقمند شدم و بازی در آن را قبول کردم. به نظر من علی مولا سمبلیک نیست، بلکه آرمان گراست، چرا که نمونه عینی در جامعه دارد. باید دقت داشته باشیم که هر فردی در درون خود یک علی مولا دارد، ما یک وجه راستگو داریم، یک وجه مهربان داریم و یک وجه شیطانی یا بد و اینکه کدام را بالفعل کنیم به خود ما برمیگردد. اما با این حال اگر مجموعه تا این حد سانسور نمیشد شما الان جواب خیلی از ابهامات این شخصیت را میگرفتید. بهمن زاده: استرس داشتم بهمنزاده درباره حضور در کنار اهالی حرفهای سینمای و تلویزیون اظهار کرد: در ابتدا به شدت این استرس با من همراه بود فکر می کردم که از عهده این نقش و کار برنخواهم آمد، چرا که همانطور که خودتان هم اشاره کردید تمام این موارد کار مرا سخت و حساس میکرد، اما در طول کار آقای آهنج استرس را کاملا از من دور کرد و بزرگترها و خصوصا امیرحسین مدرس به من کمک کرد تا کار را به سرانجام برسانم و باید از تمام این عزیزان تشکر کنم. آهنج کارگردان صبور و با دانشی است و من به شخصه خیلی چیزها از وی آموختم. مدرس: نقد یا نق؟ مدرس در ادامه در توضیحاتی درباره مخاطبان رسانه ملی، اظهار کرد: تلویزیون به دلیل گسترده بودن طیف مخاطبانش همواره در کارها و خصوصا سریالها موافقان و مخالفان خاص خودش را پیدا میکند. اما موضوعی که در نقد آثار نادیده گرفته میشود این است که به هرحال هر اثری ماهها و سالها برایش زحمت کشیده شده است و قطعا این وظیفه نقد است که نقاط مثبتش را هم بیان کند تا سازندگان دچار حس بدی نشوند. وی افزود: اما در بعضی کارها مثل همین "راستش رو بگو" نقد کنار میرود و "دال" آخر برداشته شده و تبدیل به نق میشود. انصافا در میان نقدهایی که درباره این کار شد چند نوشته منصفانه دیده شد؟ چند نفر آمدند و ایرادات ما را به صورت ریشهای به ما گوشزد کردند؟ نمیگویم نبوده، اما وقتی درصد بگیریم و جمع کنیم میبینیم خیلی ناچیز بوده است و یک جریان نق زدن درباره این کار به راه افتاد آن هم تنها به جرم بیان درد جامعه! در ادامه آهنج در خصوص استعاره نام علیرضا مولایی که به اختصار علی مولا شناخته میشد، تصریح کرد: بله متاسفانه این تفکر غلط به وجود آمده است که ما با این کار قصد داشتیم تا تصویری از امیرالمومنین نشان دهیم که چنین چیزی از اساس غلط است. ما به هیچ عنوان قصد نداشتیم خدای ناکرده تصویر حضرت علی(ع) را به تصویر بکشیم، اما میخواستیم قطرهای از دریا را نشان دهیم و این به خاطر اندیشهها و علایق دکتر رستگاری است. درباره دکتر چمران باید مستقل سریال ساخت در پایان نشست نویسنده اثر درباره پرداخت مختصر به شهید چمران در این سریال گفت: دکتر چمران نابغه زمان خود و همیشه به دنبال حقیقت بود. حرف و پیامی که ما هم در این مجموعه به آن اصرار داشتیم، این بود که مردی بزرگ در اوج تمکن مالی دست از همه چیز شست و به مبارزه پرداخت. اما ما قصد نداشتیم تا بیوگرافی و سریالی در مورد این آدم بسازیم و تنها قصد داشتیم در راستای پیام مجموعه ادای دینی به این شخصیت داشته باشیم و اگر میخواستیم وارد زوایای زندگی این آدم شویم باید درباره وی یک مجموعه مستقل میساختیم.
سریال خوبه اما میشه انتقادهایی هم بهش کردیکیش انتخاب بازیگرانی که اصلا با شعارهایی که تو فیلم داده میشه همخونی ندارن و شایدم اعتقادی به اهداف و ارمانهای فیلم ندارن و فقط به خاطر وجهه عمومی و شهرت و محبوبیت و خوشتیپی وارد سریال شدن تا مخاطب جذب کننددر ضمن با این مضمونها نمیشه یه جامعه رو اصلاح کردریشه این مسابقه ی اقتصادی و رفاهی که تو جامعه بخصوص شهرهای بزرگی مثل تهران وجود داره باید به سالهای قبل مراجعه کرد.جامعه یک شبه اینطوری نشده که بشه با 2 تا سریال اونو به راه درستش هدایت کردهمین مسئولین هستند که ماهارو به همین روز انداختن....اول باید از خودشون شروع کنندچند روز پیش سمیناری بود که سخنرانش میگفت باید از ورود خودروها یلوکس جلوگیری بشه.چون مردم رو به چشم و هم چشمی و رقابت ترقیب میکنه.همین آقا بعد از سمینار سوار ماشین 100 میلیونی خودش شد و رفت خونه!!!!
شما هم از اون دسته انسان هايي هستين كه ميگي بايد مردم ديگر خودشون رو درست كنند من كه درستم...... معلومه با اين طرز تفكر نبايد از سريال لذت ببريد
hamid_diablo1
04-12-2012, 18:17
به هیچ وجهه دوست عزیز
اما کسانی که هر روز تو رسانه ها و مطبوعات و ..میبینیم میشن الگوی ما
چطور ممکنه اونا هر طور دوست دارن زندگی میکنند بعد شعار ساده زیستی به ما میدن.....
کجای دین ما گفته شده بزرگان و صاحبان قدرت هر سبک زندگی رو میتونن انتخاب کنند و بعدش برن روی منبر بگن : ساده زیستی خوب است......
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.