PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : مائده‌های زمينی - آندره ژید



linker
21-07-2006, 11:54
توضيح كوتاهي درباره نويسنده و كتاب
اي كاش اهميت در نگاه تو باشد

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

آندره ژيدكتاب مائده هاي زميني را آندره ژيد بعد از جان به در بردن از بيماري سل نوشته است. بيماري اي كه در افريقا گريبان گيرش شد. متني را هم كه مي خوانيد از اولين فصل كتاب انتخاب شده. اين متن را جلال آل احمد و پرويز داريوش به فارسي برگردانده اند. از آندره ژيد كتاب هاي ديگري هم در بازار وجود دارد. در تنگ، بهانه و بهانه هاي تازه، دخمه هاي واتيكان و سكه سازان از جمله آثار او هستند كه در بازار كتاب مي شود پيدا كرد.ناتانائيل، آرزو مكن كه خدا را در جايي جز همه جا بيابي. هر مخلوقي نشاني از خداست و هيچ مخلوقي او را هويدا نمي سازد.همان دم كه مخلوقي نظر ما را به خويشتن منحصر كند، ما را از خدا برمي گرداند.* * *در آن حال كه ديگران به تصنيف و تاليف مشغول بودند، من سه سال به سفر گذراندم تا برخلاف ايشان، آن چه را به خاطر سپرده بودم به فراموشي بسپارم. اين از دست دادن محفوظات كاري كند و دشوار بود و مرا بسيار مفيدتر از هرگونه معلوماتي بود كه مردم تلقين كرده باشند، و راستي آغاز رشد عقلاني بود.تو آن مجاهدتي را كه ما براي علاقه يافتن به حيات بايد به كار بنديم هرگز در نخواهي يافت، اما اكنون كه زندگي ما را به خود علاقه مند ساخته، علاقه ما به حيات همچون علاقه به هرچيز ديگر با دل باختگي خواهد بود.انديشه لياقت را در خود از ميان بردن، اين است مانع بزرگ روح.ترديد بر سر دوراهي ها، تمامي عمر ما را به سرگشتگي دچار ساخته. چه بگويمت؟ چون بينديشي، هر انتخابي هولناك است؛ و نيز حريتي كه انسان را به هيچ وظيفه اي راهبري نكند. اين راه را بايد در سرزميني انتخاب كرد كه از هيچ سو شناخته نيست، و در آن هر كس كشفي مي كند؛ و نيك متذكر باش كه همان كشف را جز براي خويشتن نمي كند، به طريقي كه مشكوك ترين آثار در ناشناس ترين نقاط افريقا كم تر از آن مشكوك است بيشه هاي سايه دار ما را به سوي خود مي خواند؛ و نيز سراب چشمه هاي نيمه خشكيده اما چشمه ها اغلب در جايي هستند كه اميال ما آن ها را به جوشش مي آورد؛ زيرا صورت پذيرفتن هرجا منوط به نزديك شدن ما بدان است. و منظره اطراف، به تدريج كه به آن نزديك مي شويم هستي مي پذيرد و ما آن را در انتهاي افق نمي بينيم و حتي نزديك ما چيزي جز صورت ظاهري تغييرپذير و متوالي نيست.اما در موضوعي با اين اهميت، اين مقايسه ها چرا؟ ما همگي اعتقاد داريم كه بايد خدا را كشف كرد. دريغا كه نمي دانيم همچنان كه در انتظار او به سر مي بريم به كدام درگاه نياز آوريم بالاخره اين طور نيز مي گوييم كه او در همه جا هست، هرجا؛ و نايافتني است؛ اين است كه نياز خويش را به تصادف وامي گذاريم.و تو نيز اي ناتانائيل، شبيه كسي هستي كه براي راهنمايي خود به دنبال نوري مي رود كه به دست خويش دارد.به هر كجا بروي جز خدا چيزي را ملاقات نمي تواني كرد.ناتانائيل، همچنان كه مي گذري به همه چيز نظر مي افكني و هيچ جا درنگ نخواهي كرد. به خويشتن بقبولان كه تنها خدا است كه موقت نيست.ناتاناييل، اي كاش اهميت در نگاه تو باشد نه در چيزي كه به آن مي نگري.هر معرفت واضحي كه تو در وجود خود داري، تا انتهاي قرون از تو مجزا خواهد ماند. چرا اين قدر براي آن ارزش قايلي؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


علاقه هيچ وقت، ناتانائيل؛ عشق. ناتانائيل، به خاطر چه بسا چيزهاي لذيذ عشق را فرسوده كرده ام. درخشندگي آن چيزها از اين جاست كه من مدام به خاطرشان مي سوزم. نمي توانم خويشتن را خسته كنم. هر شوري براي من نوعي فرسودگي عشق بوده است، آن هم فرسودگي اي لذت بخشي.ناتانائيل، من شوق را به تو خواهم آموخت.وجودي هيجان انگيز، نه آرام و سر به زير. من در آرزوي هيچ آسايش ديگري، جز آسايش خواب مرگ نيستم. از اين مي ترسم كه مبادا تمامي آرزوهايم و همه نيرويي كه در طول حياتم ارضا نكرده ام، پس از مرگ شكنجه و عذابم كنند. اميدوارم پس از اداي آن چه در اين دنيا انتظار تبيان را در من داشته است تهي از هر اميدي بميرم.ناتانائيل، علاقه هيچ وقت، عشق. مي فهمي، كه اين هر دو يكي نيست، هان! آن چه مرا با غم و اندوه و دلهره و رنج دمساز مي كند بيم از دست دادن عشق است؛ كه اگر نمي بود تابشان را نمي آوردم. بگذار هر كس از حيات خويش مواظبت كند.(امروز نمي توانم بنويسم زيرا كه غلتكي در كاهدان مي گشت. ديروز ديدمش. منداب مي كوبيد. پوش در هوا پراكنده مي شد؛ دانه بر زمين مي غلتيد. گرد و خاك نفس را مي گرفت.زني دستاس مي گرداند. دو پسر بچه زيبا، پا برهنه، دانه ها را برمي چيدند. من مي گريم زيرا كه چيز ديگري براي گفتن ندارم.مي دانم كه وقتي كسي براي گفتن چيزي بيش از اين ندارد دست به نوشتن نمي زند، اما من با وجود اين چيزها نوشته ام و باز هم درباره همين موضوع خواهم نوشت.)* * *ناتانائيل، دوست مي داشتم لذتي به تو بدهم كه تاكنون هيچ كس به تو نداده است. اما در ضمن كه مالك اين لذتم نمي دانم چگونه آن را به تو بدهم. مي خواستم با چنان صميميتي تو را خطاب كنم كه هيچ كس ديگر تاكنون نكرده باشد. مي خواستم در اين ساعت شب، به جايي بيايم كه تو در آن، چه بسا كتاب ها را پي در پي مي گشايي و مي بندي، و در هر يك از آن كتاب ها چيزهايي را جست وجو مي كني كه تاكنون درنيافته اي. به جايي كه تو هنوز در آن منتظري؛ به جايي كه شوق تو از احساسي ناپايدار در شرف تبديل به اندوه است. جز به خاطر تو نمي نويسم؛ و براي تو نيز جز به خاطر اين ساعات. مي خواستم چنان كتابي بنويسم كه در آن هر گونه فكر و هر گونه تاثر فردي از نظر تو پنهان بماند و بپنداري كه در آن جز پرتوي از شور و حرارت خويشتن نمي بيني. مي خواستم خود را به تو نزديك تر كنم و تو مرا دوست بداري.اندوه، چيزي جز شور و حرارتي فرو افتاده نيست.ناتانائيل شوق را به تو خواهم آموخت. اعمال ما به ما وابسته است؛ همچنان كه درخشندگي به فسفر. درست است كه اعمال ما ما را مي سوزانند ولي تابندگي ما از همين است.و اگر روح ما ارزش چيزي را داشته، دليل بر آن است كه سخت تر از ديگران سوخته است.اي مزارع گسترده كه در سپيدي سحر غوطه وريد، من شما را بسي ديده ام؛ اي درياچه هاي آبي، من در موج هايتان غوطه ها خورده ام. هر نوازش نسيم خندان، مرا به تبسم واداشته؛ و من از بازگو كردن آن براي تو خسته نمي شوم. اي ناتانائيل؛ شوق را به تو خواهم آموخت.اگر چيزهاي زيباتري مي شناختم، همان ها را براي تو مي گفتم، همان ها را، مطمئنا همان ها را، نه چيزهاي ديگر را.

از اين جا كتاب دانلود كنيد

Sharim
24-06-2008, 11:29
نام کتاب: مائده‌های زمینی
نویسنده: آندره ژید
حجم: 796 کیلوبایت


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

literature
13-05-2009, 18:05
چرا لينك دانلود فعال نيست؟

***Spring***
14-05-2009, 15:27
چرا لينك دانلود فعال نيست؟

سلام ... فایل توی پست اول ضمیمه و پیوست شده ، از لینک پست اول دانلود بفرمایید ...






.

babelirani
07-07-2009, 18:08
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید