مشاهده نسخه کامل
: تاپیک اختصاصی پابلو پیکاسو
F l o w e r
09-06-2012, 10:40
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پابلو پیکاسو ( نقاش، پیکره ساز، طراح، چاپگر، و سفالگر اسپانیایی،1881-1973 ).به دلیل جستجوگری، نوآوری، پرکاری، و اثرگذاری بر معاصران مهمترین هنرمند سده ی بیستم به شمار می آید. فرزند یک معلم طراحی بود. اصول هنر آکادمیک را زیر نظر پدر و در آکادمی بارسلون به سرعت فرا گرفت. از همان دوران نوجوانی استعداد شگرف خود را در طراحی و نقاشی نشان داد. نخستین بار آثارش را در شانزده سالگی به نمایش گذاشت(1897).
شور نوجویی او را به پاریس کشانید، و مدتی را به تناوب در پاریس و بارسلون گذرانید (1904-1900).پس از آن تا پایان زندگانی در فرانسه اقامت گزید.در پاریس با روشنفکران پیشتازی چون آپلینر، ژاکب و گرترود استین آشنا شد، و از دستاوردهای هنرمندان برجسته ی آخر قرن بهره گرفت و در ابتدا به سیاق تولوز- لترک صحنه های زندگی پاریسی را به تصویر کشید.
در دوره های "آبیفام" و "گلفام" (1906-1901) استقلال هنریش را بروز داد. سپس تحولی دورانساز در هنر او با پرده ی دوشیزگان آوینیون (1907) آغاز شد، و در تجربه های کوبیسم ادامه یافت(1914-1907). (براک، در این تجربه ها پا به پای او حرکت کرد) چندی بعد به رم رفت (1917)، و با گروه باله ی دیاگلیف به همکاری پرداخت.
در همین سالها آثاری کلاسیک گرایانه به موازات آثار کوبیست آفرید. بدون آنکه بیانیه سوررئالیستها را امضا کند در نخستین نمایشگاه آنان شرکت کرد (1925). اوضاع بحرانی اروپا، جنگ داخلی اسپانیا و اشغال فرانسه توسط آلمانی ها، بر موضوع و محتوای هنر او اثری عمیق گذاشتند و عناصر اساطیری و نمادین در آثارش رخ نمودند (پرده ی گرنیکا -1937، نمونه شاخص هنر تمثیلی او در این دوره است). به عضویت حزب کمونیست فرانسه درآمد(1944).سپس پاریس را ترک کرد(1946) و به ترتیب در آنتیب ، والریس و وونارگ [فرانسه] اقامت گزید.
آثار او پس از جنگ مشتمل بودند بر تک چهره های خانوادگی، برداشتهای آزاد از نقاشی استادان گذشته (ولاسکس، دلاکروا،کوربه، مانه) و نیز شمار زیادی طرح، باسمه، و سفالینه. او تا واپسین سال زندگی طولانی خود از کارکردن باز نماند.از ویژگی های پیکاسو این بود که همواره در جذب تأثیرات مختلف قابلیتی استثنایی از خود نشان میداد، و نیز هیچگاه خود را به سبک، اسلوب و وسیله هنری معینی مقید و محدود نمی کرد. او در زمانی کوتاه تقریباً همه دستاوردهای هنر ربع آخر قرن نوزدهم را در کارش آزمود، و در آغاز دوره آبیفام(1904-1901) به سبک مستقلی دست یافت. آثار این دوره عمدتا به مضمون های بینوایی، رنج و مرگ می پردازند. رنگ های محدود و شکل های ساده شده این نقاشیها حالتی اندوهناک به آنها می بخشند( مثلا تنگستان در ساحل دریا- 1903) اما نقاشیهای دوره گلفام(1906-1905) از تنوع رنگی بیشتر، ظرافت بیان و روحیه ای گشاده برخوردار هستند ( مثلاً خانواده ی تردستان -1905)
جنبش فووها در پیکاسو اثر مستقیم نگذاشت ولی باعث تقویت آزمایشگری او شد. او با بهره گیری از هنر بدوی (مجسمه های کهن ایبریایی، و در صورتکها و تندیسهای آفریقایی)، و نقاشی سزان در راهی تازه قدم گذارد. پرده ی دوشیزگان آوینیون تلاش آگاهانه پیکاسو برای استنتاج از پژوهشهایش را منعکس میکند، و گامی بلند در جهت رهایی از قید سنت طبیعت گرایی به شمار می آید. او در این پرده از صور اقرارآمیز و ابداعی از هنر سیاهان – که مقید به سنت بازنمایی ظواهر طبیعی نبود - بهره گرفت و زمینه تجربه های بعدیش را هموار ساخت. کوبیسم از تلفیق این آزادی صوری با مفهومی که سزان از انضباط ساختار پیش نهاده بود، توسط پیکاسو و براک ابداع شد.
در نقاشیهای " کوبیست تحلیلی "- به رغم خرد شدن و ادغام شکلها در فضا – هموز نقشمایه ها قابل تشخیص اند ( مثلاً تکچهره ولار - 1910).به تدریج " کوبیسم ترکیبی "، اشیای واقعی (چون روزنامه، کاغذدیواری و جز اینها) در ساختار تصویر حل می شوند (مثلاً ویلن – 1913)؛ و این بدان معنا است که نقاشی نه واقعیت طبیعت، بلکه واقعیت خاص خود را اعلام می کند. گرچه پیکاسو مراحل آزمایشگری کوبیست را پشت سر نهاد، در سالهای بعد همچنان آثاری ملهم از کوبیسم آفرید که اوج آن، پرده ی سه نوازنده (1921) بود.
پیکاسو در " دوره ی گلفام " گرایشی به اصول کلاسیکی نشان داد؛ و محتملاً دیدارهایش از ایتالیا این گرایش را تشدید کرد. او طی چند سال مضمونها و پیکرهای کلاسیکی را به روش خود به کار گرفت (1925 - 1919) به تدریج، پیکرهای ایستا و سترگنمای او صورتی غریب و مشوش یافتند و با عناصر تمثیلی ( چون ورزه گاو ) در آمیختند. دلمشغولی تازه پیکاسو ابداع صور خیالی و نمادینی بود که از خصلت بیانی قوی برخوردار باشند. او در آثار این دوره (1945 -1934)، از تلفیق خطهای منحنی پیچان با شکلهای زاویه دار، جلوه های مهیج و بیانگر پدید می آورد. درونمایه بسیاری از آثارش نوعی درام تخریب بود که در نمادهای برگرفته از گاوبازی ارائه می شد. صور تمثیلی پرده ی گرنیکا نیز از همین نمادهای کهن اسپانیایی سرچشمه گرفتند.
گرنیکا با فاجعه ی بمباران شهرکی به همین نام در اسپانیا ارتباط دارد؛ با این حال، هیچ صحنه ای از واقعه در آن بازنمایی نشده است. نوعی شبکه بندی کوبیست در ساختمان تصویر به چشم می خورد. در مرکز ترکیب بندی اسبی شکم دریده را می توان دید که در حفره ی دهانش علامت شیهه ی درد مجسم شده؛ و در سمت چپ، گاوی بی حرکت همچون فاتحی مغرور ایستاده است؛ نشانه های بیم و درد و مرگ در اینجا و آنجا پراکنده اند.زنی پریشان و بیمناک، همچون پژواک فریادی، از بالا به درون می آید و با چراغی که در دست دارد، صحنه را روشن می کند. حالت غیرطبیعی و متشنج صحنه، به واسطه ی ساختار فضای تصویری بارزتر شده است. مناظر داخل و خارج، پاره های نور و تاریکی، و خطهای تیز و منحنی در هم آمیخته اند. این همه، بعدی تمثیلی به تصویر می دهد. ولی این پرده، نه توصیفی نمادین از یک رویداد واقعی و مشخص، بلکه افسانه ای تصویری مبتنی بر واقعیت است. صورت خیالی است که تمامی چشم انداز دهشت را آشکار می نماید؛ و از این رو، می تواند از محدوده ی زمانی فراتر رود و به قلمرو خاطره ی بشری وارد شود.
پیکاسو در آثار بعدی خود نیز کار تبدیل عواطف به علایم تصویری را پی می گیرد. مضمون هر چه باشد، هدف او تمرکز تجربه ی خویش در علامتهای بصری، و در نتیجه، تعمیق موضوع تا ژرفای اسطوره است. او در نگارش تصویریش دو روند همزمان را پیش می برد: از یک سو، ثبت عواطف برانگیخته شده از واقعیت برونی؛ و از سوی دیگر، آشکارسازی محتویات درونی ترین لایه های روان آدمی. بدین سان، در هنر پیکاسو تأکید بر نیروی حیاتی و آزادی بیان بیش از دستیابی به کمال صوری اهمیت دارد.
شاید پیکاسو طراحی را برترین وسیله برای انتقال بیواسطه ی قدرت ابداع خود می دانست. طراحیهای دروه ی جوانی پیکاسو به دور از طبیعت گرایی و بری از هر گونه رونگاری، تنیجه مشاهده ی موضوعهای منتخبی هستند که بر اثر تجربه ی تجسمی مناسب و تقریباً بدون زحمت به وسیله مداد، زغال، و یا مرکب و قلم به روی کاغذ آمده اند.در دوره های بعدی، کار پی در پی روی یک نقشمایه، او را به تغییرات نامحدود – و غالباً تا آخرین حد تصرف در آن – هدایت می کند. نمونه ای از کاربست این روش را در لیتوگرافی گاو (1948) می توان مشاهده کرد. علاوه بر طراحی، تجربیات متنوع حکاکی و چاپ نیز جای خاصی در فعالیت هنری پیکاسو دارند، و دامنه ی وسیع خلاقیت و صناعتگری او را نشان می دهند. او اسلولهای مختلف چاپ دستی را با موفقیت آزمود، و بیش از 2000 باسمه از خود به جای گذاشت.
نومایه ترین آثار مجسمه سازی پیکاسو مشتمل اند بر: پیکره های مفرغی کوبیست ( حدود 1909)؛ نقشبرجسته هایی به صورت آلات موسیقی (1916-1912)؛ کنستروکسیون های فلزی که با همکاری گنسالس ساخته شده (1934-1931)؛ جفتکاریها ( مثلاً سر گاو – 1943)؛ و نیز مجسمه هایی چون مردی با گوسفند (1943). تجربیات سفالگری پیکاسو پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد؛ و از ظرفهای منقوش تا تندیسهای سفالین و کاشیهای مصور گسترش پیدا کرد. نوآوری جسارت آمیز او در این عرصه نیز مجال بروز یافت.
از جمله دیگر آثارش :
پیرمرد گیتارنواز (1903)؛ آرلکن (1915)؛ طبیعت بیجان با گیتار (1922)؛ دختری در برابر آینه (1932)؛ صید شبانه در آنتیب (1939)؛ شخصیت رمبرانت وار و عشق (1969)؛ دیوارنگاره ی جنگ و صلح (1953-1952)؛ طرح مینوتور و زن برهنه (1933)؛ باسمه حمله مینوتور (1935)؛ طرح گاو بازی (1959)؛ مجسمه ی میمون و بچه اش (1951)؛ سفالینه جغد (1951).
مانی فام
F l o w e r
09-06-2012, 12:15
آشنایی با زندگی و آثار پابلو پیکاسو
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پابلو پیكاسو یكی از پركارترین و بانفوذترین هنرمندان قرن بیستم است. او در نقاشی، مجسمهسازی، قلمزنی، طراحی و سفالگری هزاران اثر خلق كرده است. او مكتب كوبیسم را به همراه جرجیس براك(Georges Braque) در میان نقاشان جا انداخت و فن اختلاط رنگ بر پردهٔ نقاشی را به عالم هنر معرفی كرد.
پیكاسو در بیستوپنجم اكتبر سال ۱۸۸۱ در مالاگا، شهری در اسپانیا به دنیا آمد. او فرزند یك نقاش تحصیل كرده به نام جوز روئیزبلنكو (Jose Ruis Blanco) و ماریاپیكاسو (Maria Picasso) بود كه از سال ۱۹۰۱ نام خود را به نام خانوادگی مادرش تغییر میدهد. پابلو از همان دوران كودكی به نقاشی علاقه پیدا میكند و از ده سالگی نزد پدرش كه معلم یك آموزشگاه هنری بود. اصول اولیهٔ نقاشی را فراگرفت و دوستانش را با كشیدن نقاشی بدون بلند كردن قلم یا نگاه كردن به كاغذ سرگرم میساخت.
در سال ۱۸۹۵ به همراه خانواده به بارسلونا تغییر مكان دادند و پیكاسو در آنجا در آكادمی هنرهای عالی به نام لالنجا (La Lonja) به تحصیل مشغول شد. در اوایل كار، دیدار او از مكانها و گروههای مختلف هنری تا سال ۱۸۹۹ در پیشرفت هنریش بسیار تأثیرگذار بود. در سال ۱۹۰۰ میلادی اولین نمایشگاه پیكاسو در بارسلونا تشكیل شد. در پاییز همان سال به پاریس رفت تا در آنجا مطالعاتی در ابتدای قرن جدید داشته باشد و در آوریل ۱۹۰۴ در پاریس اقامت كرد و در آنجا به وسیلهٔ آثار امپرسیونیست خود به شهرت رسید. پیكاسو زمانی كه به كار مشغول نبود، از تنها ماندن خودداری میكرد و به همین دلیل در مدت كوتاهی حلقهٔ دوستانش كه شامل گیلائوم آپولنییر(Guillaume Apollinaire)، ماكس جاكب (Max Jacob) و لئواستین (Leo Stein) و همچنین دو دلال بسیار خوب به نامهای آمبوریسه ولارد (Amborise Vollard) و برسول (Berthe Weel) بود، شكل گرفت. در این زمان خودكشی یكی از دوستانش به روی پابلوی جوان تأثیر عمیقی گذاشت و تحت چنین شرایطی دست به خلق آثاری زد كه از آن به عنوان دورهٔ آبی (Blue Period) یاد میكنند. در این دوره بیشتر به ترسیم چهرهٔ آكروباتها، بندبازان، گدایان و هنرمندان میپرداخت و در طول روز در پاریس به تحقیق بر روی شاهكارهایش در لوور (Louvre) و شبها به همراه هنرمندان دیگر در میكدهها مشغول میشد. پابلوپیكاسو در دورهٔ آبی بیشتر رنگهای تیره را در تابلوهای نقاشی خود به كار میگرفت. اما پس از مدت كوتاهی اقامت در فرانسه با تغییر ارتباطات، جعبهٔ رنگ او به رنگهای قرمز و صورتی تغییر پیدا كرد. به همین دلیل به این دوره دوره رز (Roze Period) میگویند. در این دوران پس از دوستی با برخی از دلالان هنر، شاعر آن زمان ماكسجاكب و نویسندهٔ تبعیدی آمریكایی، گرترود استین (Gertrude Stein) و برادرش لئو (Leo) كه اولین حامیان او بودند، سبك او به طور محسوسی عوض شد به طوریكه تغییرات درونی او در آثارش نمایان است. و تغییر سبك او از دورهٔ آبی به دورهٔ رز در اثر مهم او به نام لسدیموسلس اویگنون (Les Demoiselles Ovignon) نمونهای از آن است. كار پابلوپیكاسو در تابستان سال ۱۹۰۶، وارد مرحلهٔ جدیدی شد كه نشان از تأثیر هنر یونان شبه جزیرهٔ ایبری و آفریقا بر روی او بود كه به این ترتیب سبك پرتوكوبیسم (Protocubism) را به وجود آورد كه توسط منتقدین نقاش معاصر مورد توجه قرار نگرفت. در سال ۱۹۰۸ پابلوپیكاسو و نقاش فرانسوی جرجیسبراك متأثر از قالب امپرسیونیسم فرانسوی سبك جدیدی را در كشیدن مناظر به كار بردند كه از نظر چندین منتقد از مكعبهای كوچكی تشكیل شده است. این سبك كوبیسم نام گرفت و بعضی از نقاشیهای این دو هنرمند در این زمینه آنقدر به هم شبیه هستند كه تفكیك آنها بسیار مشكل است. سیر تكاملی بعدی پابلو در كوبیسم از نگاه تحلیلی (۱۱ـ۱۹۰۸) به منظر ساختگی و تركیبی كه آغاز آن در سالهای ۱۳ـ۱۹۱۲. بود ادامه داشت در این شیوه رنگهای نمایش داده شده به صورت صاف و چند تكه، نقش بزرگی را ایفا میكند و بعد از این سالها پیكاسو همكاری خود را در بالت و تولیدات تئاتر و نمایش در سال ۱۹۱۶ آغاز كرد و كمی بعد از آن آثار نقاشی خود را با سبك نئوكلاسیك و نمایش تشبیهی عرضه كرد. این نقاش بزرگ در سال ۱۹۱۸ با الگا (Olgo)، رقاص بالت ازدواج كرد و در پاریس به زندگی خود ادامه داد و تابستانهایش را نیز در كنار ساحل دریا سپری میكرد. از سال ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۰ درگیر اختلاف عقیده با سوررئالیستها بود و در پاییز سال ۱۹۳۱ علاقمند به مجسمهسازی شد و با ایجاد نمایشگاههای بزرگی در پاریس و زوریخ و انتشار اولین كتابش به شهرت فراوانی رسید.
در سال ۱۹۳۶ جنگ داخلی اسپانیا شروع شد كه تأثیر زیادی به روی پیكاسو گذاشت به طوریكه تأثیر آن را میتوان در تابلوی گورنیكا ـ Guernicoـ (۱۹۳۷) دید. در این پردهٔ نقاشی بزرگ، بیعاطفگی، وحشیگری و نومیدی حاصل از جنگ به تصویر كشیده شده است . پابلو اصرار داشت كه این تابلو تا زمانی كه دموكراسی ـ كشور اسپانیا به حالت اول برنگردد به آنجا برده نشود. این تابلوی نقاشی به عنوان یكی از پرجاذبهترین آثار در موزهٔ مادرید سال ۱۹۹۲ در معرض نمایش قرار گرفت.
حقیقت این است كه پیكاسو در طول جنگ داخلی اسپانیا، جنگ جهانی اول و دوم كاملاً بیطرف بود از جنگیدن با هر طرف یا كشوری مخالفت میكرد. او هرگز در این مورد توضیحی نداد. شاید این تصور به وجود آید كه او انسان صلحطلبی بود اما تعدادی از هم عصرانش از جمله براك بر این باور بودند كه این بیطرفی از بزدلیاش ناشی میشد. به عنوان یك شهروند اسپانیایی مقیم پاریس هیچ اجباری برای او نبود كه در مقابل آلمان در جنگ جهانی مبارزه كند و یا در جنگ داخلی اسپانیا، خدمت برای اسپانیاییهای خارج از كشور كاملاً اختیاری بود و با وجود اظهار عصبانیت پیكاسو نسبت به فاشیست در آثارش، هرگز در مقابل دشمن دست به اسلحه نبرد. او با وجود كنارهگیری از جنبش استقلالطلبی در ایام جوانیش حمایت كلی خود را از چنین اعمالی بیان میكرد و بعد از جنگ جهانی دوم به گروه كمونیست فرانسه پیوست و حتی در مذاكرهٔ دوستانهٔ بینالمللی در لهستان نیز شركت كرد اما نقد ادبی گروهی از رئالیستها در مورد پرترهٔ استالین (Stalin) ، علاقهٔ پیكاسو را به امور سیاسی كمونیستی سرد كرد.
پیكاسو در سال ۱۹۴۰ به یك گروه مردمی ملحق شد و شمار زیادی از نمایشگاههای پیكاسو در طول زندگی این هنرمند در سالهای بعد از آن برگزار شد كه مهمترین آنها در موزهٔ هنر مدرن نیویورك در سال ۱۹۳۹ و در پاریس در سال ۱۹۵۵ ایجاد شد. در ۱۹۶۱، این نقاش اسپانیایی با جاكوئیلینركو (Jacqueline Roque) ازدواج كرد و به موگینس (Mougins) نقل مكان كرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پابلوپیكاسو در آنجا خلق آثار با ارزش خود همانند نقاشی، طراحی، عكسهای چاپی، سفالگری و مجمسهسازی را تا زمان مرگش یعنی هشتم آوریل سال ۱۹۷۳ در موگینس فرانسه ادامه داد. در سالهای هشتاد یا نود سالگی، انرژی همیشگی دوران جوانیش بسیار كمتر شده بود و بیشتر خلوت میگزید. همسر دوم او جاكوئیلینركو به جز مهمترین ملاقات كنندگانش و دو فرزند پیكاسو، كلاد و پالوما (Claude and Paloma) و دوست نقاش سابقش، فرنكویسگیلت (Francoise Gillot) به كس دیگر اجازهٔ ملاقات با او را نمیداد. گوشهگیری پابلوپیكاسو بعد از عمل جراحی پروستات در سال ۱۹۶۵ بیشتر شد و با اختصاص دادن تمام نیرویش به كار، در كشیدن تابلو جسورتر گشت و از سال ۱۹۶۸ تا سال ۱۹۷۱ سیل عظیم نقاشیهایش و صدها قلمزنی بشقاب مسی در معرض دید عموم قرار گرفت. این آثارش در این زمان توسط بسیاری از رویاپردازان نادیده گرفته شد به طوریكه داگلاس كوپر (Dauglas Coper)، آثار پایانی او را به عنوان آثار یك پیرمرد عصبانی در اتاق مرگ نامید.پیكاسو همچنین مجموعهای قابل توجه از آثار دیگر نقاشان معروف هم دورهٔ خود مانند هنری ماتیس (Henri Matisse) را نگهداری میكرد و چون هیچ وصیتنامهای در زمان مرگش نبود به عنوان مالیات ایالتی فرانسه، بعضی از آثار و مجموعههای او به دولت داده شد. این نقاش و مجسمهساز اسپانیایی با خلق آثارش گام مهمی در هنر مدرن برداشت. او در ابداع و نوآوری سبكها و تكنیكهای نقاشی بینظیر بود و استعداد خدادادی او به عنوان یك نقاش و طراح بسیار قابل اهمیت است. او در كار كردن با رنگ روغن، آبرنگ، پاستل، زغال چوب، مداد و جوهر بسیار توانا بود و با ایجاد آثاری در مكتب كوبیسم استعداد بینظیر خود را به بهترین شكل به كار گرفت و با وجود آموزش محدود علمی (كه تنها یك سال از دورهٔ تحصیلاتی را در آكادمی رویال مادرید به پایان رساند) تلاش هنرمندانهای را در تغییر جهت فكری خود انجام داد. از پابلوپیكاسو به عنوان پركارترین نقاش تاریخ یاد میشود. در حالیكه دوستانش به او توصیه میكردند كه در سن هفتادوهشت سالگی دست از كار بردارد اما او مخالفت میكرد. مرگ او در حالی به وقوع پیوست كه با تعداد زیادی تابلو و آثار ارزشمند، مركب از علائق شخصی و به دور از در نظر گرفتن بازار هنر یك ثروتمند محسوب میشد. و اخیراً در سال ۲۰۰۳ خویشاوندان پیكاسو موزهٔ وقف شدهای را در زادگاه پیكاسو یعنی مالاگا به نام موسیوپیكاسومالاگا راه انداختند.
پیكاسو دورههای هنری مختلف را گذراند كه كمترین هنرمندی به چنین تجربهٔ عظیمی دست پیدا میكند. یكی از مهمترین دورهٔ كاری پیكاسو چنانكه پیش از این گفتهشد، دورهٔ آبی بود. با وجود اینكه تعهدات كاری در فرانسهی اواخر قرن نوزدهم و اوایل هنر قرن بیستم كمتر شده بود شاید هیچ هنرمندی به اندازهٔ پیكاسو در تعهد كاری خود، تلخی زندگی را آنقدر بزرگ نمایش نداد .این تلخی منحصراً در دورهٔ آبی (۱۹۰۴ـ۱۹۰۱) به اوج خود رسید چنانكه از مجموعهٔ رنگهای مالیخولیایی آن دوره با سایه روشن آبی و حاشیهٔ تاریك آن بر میآید بدون شك زندگی در فقر خانوادگی در زمان جوانی در سالهای اولیهٔ زندگیش در پاریس و برخورد با كارگران و گدایان اطراف خود در كشیدن پرترهٔ شخصیتها با حساسیت و احساس ترحم هر چه بیشتر نسبت به آنها تأثیر زیادی گذاشته است.
زن اطوكش( Woman Jroning) در پایان دورهٔ آبی با رنگهای روشنتر اما هنوز با طرح غمافزای شامل سفید و خاكستری تصور اصلی فرسودگی و رنج پیكاسو را نشان میدهد. اگر چه واقعیت اقتصادی و اجتماعی در پاریس آن دوره ریشه كرده بود. رفتار دوستانهٔ این هنرمند در این مورد كه با خطوط زاویهدار و متقارن، دین هنری خود را با تركیب خطوط امتداد داده شده و ظریف كه با نفوذ به حقایق تجربی مورخ معروف الگركو (El Greco) به آنها رسیده بود، نمایش میداد و پیكاسو در آنجا این موضوع را با حضور تقریباً معنوی و خیالی از آن زن به عنوان مثالی از فقر و بدبختی آن دوره نشان داده است. توجه پیكاسو در مدت كوتاهی از كشیدن نقاشیهایی با كنایهٔ اجتماعی و مذهبی به سوی تحقیق در فضای دیگر و خلق آثاری برد كه اوج آن در مكتب كوبیسم به ثمر رسید. پرترهٔ فرناند با روسری زنانهٔ سیاه (Fernande with a black Montilla) اثری در این مرحلهٔ كاری است. خیالی بودن تصویر با رنگبندی مناسب و ضربههای قلم موی پرنشاط نشان از معشوقهٔ او فرناند الیور (Fernonde Oliver) میدهد كه روسری به سر كرد، و سمبل هنر اسپانیایی او است. از ایجاد سبك شمایلی از صورت او با مشخصات خلاصه شده میتوان افزایش علاقهٔ پیكاسو را در خلاصه كردن ویژگیها و استحكام پیكرتراشی پیشگویی كرد كه این تأثیر را در آثار بعدی او میبینیم.
كوبیسم در سالهای تعیین كنندهٔ ۱۴ـ۱۹۰۷ به عنوان جدیدترین و بانفوذترین سبك هنری قرن بیستم بسیار مورد توجه قرار گرفت و وسعت پیدا كرد. زمان قطعی توسعهٔ آن در طول تابستان ۱۹۱۱ اتفاق افتاد. همان موقعی كه پابلوپیكاسو و جرجیس براك پا به پای هم به این سبك نقاشی میكردند. تنگ، كوزه و كاسهٔ میوه (Carafe, Jug and Fiuit Boul) مراحل اولیهٔ این سبك نقاشی پیكاسو را نشان میدهد. سطوح آن با صراحت به چند قسمت تقسیم شده اما با این وجود به طور پیچیدهای چند تكه نشدند. از نظر شكل و قالب تودهای از خیال و وهم را در خود نگهداشته و با وجود اینكه از وجهی دراماتیكی آن كاسته شده است، اما قابل چشمپوشی نیست . در سیر تحولی این سبك، براك و پیكاسوكوبیسم تحلیلی را تقریباً در موضوع اختلال حواس كامل به وجود آوردند كه در بین آثار پیكاسو ارگزن (Accordionist) تركیب گیج كنندهای از این نوع بود. چندی بعد پیكاسو مرگ كوبیسم را با یادگاری زندگی آرام ماندولین و گیتار (Mondolin and Guitar) در طول مهمانی شبنشینی در پاریس در حضور شركتكنندگان كه فریاد میزدند «پیكاسو در میدان رقابت مرد» اعلام كرد. این مهمانی در آخر شب با یك شورش و آشوب به پایان رسید و تنها با ورود پلیس فرونشانده شد.
سری تابلوهای رنگآمیزی شدهٔ بعدی پیكاسو در سبك كوبیسم با تركیبی شجاعانه در شكلهای به هم پیوسته چنین قضاوتی را بیاعتبار میكند و در پایان از روش تكنیكی كارش به دفاع میپردازد. اما هنرمند حقیقتاً در پی احیای كشفیات قبلی خود نبود. واضح است كه تصاویر بنیانی و نماهای اشباع شده گواهی به قدردانی او از پیشرفت همزمان در نقاشی سوررئالیست میدهد كه مخصوصاً این تأثیر از آثار آندرماسون (Andre Masson) و خوان میرو (Joan Miro) برخاسته است.
بعد از نمایش قطعهای از موضوع خاموشسازی و كاهش نور در ۱۹۱۱، در سالهای بعد پیكاسو و براك تصورات ذهنی بیشتری را در نقاشیهای خود به كار بردند كه معمولاً از محیط هنركدهها و كافهها گرفته میشد و بدون كنار گذاشتن شیوههای كوبیسم تحلیلی، شیوهٔ جدیدی را توسعه دادند كه به كوبیسم تركیبی از آن نام برده میشد. در این نوع سبك تركیباتی را با رنگهای متنوع و به طور وسیعتر به وجود آوردند و در تابستان سال ۱۹۱۲، براك اولین مقوایی را كه چسب و گلرس و چیزهای دیگر را به آن میچسبانند ساخت و پیكاسو نیز در تابلوی «پیپ، گیلاس جام و عرق ویوكس» (Pipe, Glass, Bottle of vieux Marc) از همین شیوه پیروی كرد و كدری رنگهای كارهای قبلی او از بین رفت و شفاف شد و شفافیت این مورد با نشان دادن قسمتهایی از گیتار در پشت گیلاس نشان داده شده است و نیز مطمئناً فضایی را بین دیوار و صفحهٔ تصویر اشغال میكند و موقعیتهای نسبی در تابلو كاملاً دو معنایی هستند.
از سال ۱۹۲۷ تا سال ۱۹۲۹ پابلوپیكاسو در فعالیت هنری خود از میان روشهای كاری خود استقلال خود را به طور استادانهای در آثارش به دست آورد و در دنبالهٔ كارهای گوناگون بهترین مثال موجود، تابلوی كارگاه هنری (The Studio) (۲۸ـ۱۹۲۷) است كه به سبك كوبیسم تركیبی به تصویر كشیده شده است كه به اجرای مقتدر و برجسته تبدیل شده است تقابل خطوط با قواعد هندسی مشخص پیكر مجسمههای آن زمان پیكاسو را تداعی میكند. تصاویر در «كارگاه هنری» میتواند با مجسمهٔ نیمتنه در سمت چپ و پرترهٔ تمام قد در سمت راست به شكل ابتكاری بسیار عالی قابل تشخیص باشد او به میل بینندگان برای اعتقاد به حقیقت اشیای نمایش داده شده تكیه میكند و مجسمهٔ نیمتنه در این تابلو كه سه چشم دارد ممكن است ویژگیهای شخصیتی پیكاسو را در اثر هنری خود منعكس سازد. مطلبی كه میتوان از روی این تابلوهای پرارزش فهمید این است كه اثر متقابل حقیقت و خیال، دغدغهٔ مهمی در تمام طول زندگی پیكاسو بود.
مانی فام
F l o w e r
09-06-2012, 12:21
نام اثر : گرنیکا
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تاریخ خلق : 1937
تکنیک : رنگ روغن
اندازه ها : 776*349 سانتی متر
مالک : موزه رینا سوفیا، مادرید
گرنیکا نام اثری است از نقاش پابلو پیکاسو که بمباران شهر گرنیکا در شمال اسپانیا توسط بمبافکنهای آلمان نازی در ۲۶ آوریل ۱۹۳۷ و در خلال جنگهای داخلی اسپانیا را به تصویر کشیدهاست.
این اثر در ابعادی عظیم (تقریباً ۳٫۵ در ۷٫۵ متر) ترسیم شده که در همان سال در فرانسه (در دوران تبعید پیکاسو) به نمایش عموم در آمد. مولفههای اصلی این اثر (بعد از اغتشاش و سردرگمی چشمگیری که در اولین نگاه به بیننده دست میدهد) میتواند مرگ، خشونت، بیرحمی، زجر و درماندگی باشد که با استفاده از قالبی سیاه و سفید و به سبک عکسهای خبری در جراید کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
مانی فام
تحلیل اثر:
پیکاسو در این اثر با خطوطی خشن، برنده، زاویه دار و با به کار بردن مایه های سیاه،
سفید و خاکستری، فاجعه، مرگ، نا امیدی و فریاد مردم بی پناه دهکده ی گرنیکا را
که در شب غافلگیر شده اند تجسم داده است.
خطوط راست و دندانه داری که پیکر انسان و حیوان را پدید آورده، زوایای برنده ای که
پرتو نور چراغ را نمایـان ساخته و حالات دردناکی که با به کار گرفتن خطوط زاویه دار بر
چهـره ها و دستها نشانده است تاثیـر این واقعه غیر انسانی را تشدیـد کرده بطوری
که عواطف بیننده را بر می انگیزد .
کتاب شیوه ی طراحی1 / محسن وزیری مقدم
F l o w e r
09-06-2012, 21:31
نام اثر : زن گریان
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تاریخ خلق : 1937
تکنیک : رنگ روغن
اندازه ها : 49*60 سانتی متر
دورا مار ( 1997 – 1907 ) عكاس سورآليست كه از اواسط دهه 1930 تا اواخر جنگ جهاني معشو قه پيكاسو بود
از اين تابلو مي توانيم بفهميم كه از طريق صورت انسان مي توان با چه رنجي ارتباط بر قرار كرد . اين اثر خصو صيات شخصي خاص را دارد او دورا مار است كه پيكاسو در باره اش مي گويد " او هميشه در حال گريه است " زماني كه پيكاسو با مسائل سياسي درگیر بود با پيكاسو همكاري نزديكي داشت .
وقتی چشمانتان به سطح تيز تابلو نگاه مي كند خود به خود به خطوط خشن سياه در مر كز تابلو هدايت مي شود دهان و چانه او در اين ناحيه است به نظر مي رسد كه گوشت آن به خاطر گر يه هاي زياد كنده شده و استخوانهاي سفيد را آشكار كرده . دستمالي كه به سمت دهانش برده مثل شيشه اي شكسته است چشمهايش مثل سوراخ هاي سياهي است كه وقتي به آنها نگاه مي كنيد مي توانيد رنج را در آنها ببينيد انگار كه كسي در شكمتان مشتي كو بيده با شد .
پيكاسو تا كيد مي كند كه مي توانيم خود را در صورت اين زن و در چشمان تيره اش تصور كنيم از مسئوليت پيكاسو ديدن روزنامه و عكسهاي بمباران گرنيكا توسط فرانكو حاكم اسپانيا در جنگ داخلي اسپانيا در آوريل سال 1937 بود اين نقاشي آخرين اثر از تا بلوهاي گروهي و طراحي هاي پيكاسو در اعتراض به جنگ داخلي اسپانيا است . و منبع آن اسپا نيا و بسيار شخصي است. در سال 1937 مادر پيكاسو در نامه اي به پيكاسو نوشت كه از دود حاصل از شهر هاي در حال سو ختن آب از چشمهايش سرازير شده بود مادر ترزا ، مريم گر يان تصويري در هنر اسپا نيا است كه به سبك مجسمه هاي با روك با اشكهاي شيشه اي نمايش داده شده مثل آن اشكي كه به سمت گوش راست زن جريان دارد .
اين نقاشي درباره وحشيگري است كه هنگام نگاه كردن به آن حس مي كنيم درباره ترجمه خام ترين احساس انسان در اين نقاشي است . مبدأ آن به تابلوي گر نيكاي پيكاسو باز مي گردد كه زني در حال جيغ زدن بچه مرده اش رادر آغوش گر فته و زبانش به سوي آسمان دراز شده در تابلوي زن گر يان گر يه زن ادا مه پيدا مي كند و به پايان نمي رسد در تمام نسخه هاي زن گر يان صورت زن به صورت توده اي در هم شكسته شده و قابل شناسايي نيست صاحب اين اثر دوست پيكاسو( رو نالد پتروس) است كه معتقد است اين تابلو در سمت چپ باور خو شبينا نه تري را دارد شايد در قدرت حيات بخش سو گواري گوش راست زن گر يان به صورت پرنده اي در آمده كه از گو شش مي آشامد و نماد زندگي جديد است . موهایش مثل رود جریان دارد و گلی در کلاهش دارد اما این لحظه امید باعث زدودن اضطراب نقاشی نمیشود تابلوی زن گریان به همراه گرنیکا برای نشان دادن اسپانیا به عموم در توری بین المللی نمایش داده شد این تابلو اکنون در لندن قرار دارد
F l o w e r
19-06-2012, 23:24
پیچیدگی بی پایان حیات
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پیکاسو در طی زندگی طولانی و بسیار فعالش، آثاری به وجود آورد که حتی در نظر کسانی که با ابداعات و نوآوری های مشوش کننده او مخالفت می ورزیدند، از شاهکارهای زیبای هنری به شمار می رفتند؛ برخی از مخالفین معتقدند پیکاسو به جای آنکه همچون یک هنرمند اذهان مردم را نسبت به ژرفنا و تنوع تجربیات بشری روشن کند، تأثیر مخرب بر دیگران دارد.
پیکاسو در سنین جوانی متوجه شد که انسان محصور بین انوار زشت و زیبای شیاطین و فرشتگان است. نخستین تابلوهای او نمایانگر تیره بختی های روزمره در کوچه و خیابان، جنگ و جدال ها و گاوبازیهای زخمی و مجروح اند. او در آثارش تصاویر حیوانات را ترسیم نموده و خصیصه های عاطفی بشری، به ویژه خشونت و بی رحمی را بدانها نسبت می دهد.
در تابلوی «گربه و پرنده»، گربه ای با پنجه های زشت و بی قواره در حال دریدن قربانی خود است؛ لیکن چهره گربه در برابر آسمان نیلگون و آرام، هم انسانی و هم گربه صفت به نظر می رسد. در تابلوی «گاوبازی» پیکاسو با دلسوزی و شفقت، تصویر اسبی را که توسط گاوی در میدان گاوبازی دریده و مجروح شده است، نشان می دهد.
تابلوی «طبیعت بی جان با جمجمه گاو» و «کنسرت صبحگاهی» در سال ۱۹۴۲ در طی دوران چهار ساله ترسیم شدند. در این دوران پیکاسو در پاریس که تحت اشغال نازی ها بود، ساکن شد و علیرغم کمبود مواد و وسایل نقاشی، تابلوهای متعدد و شگفت انگیزی خلق کرد. به گفته جان برگر، منتقد انگلیسی، اکثر این تابلوها نمایانگر تجربه شکست، تسلط دشمن و ظهور دهشتناک شرارت که در آن روزها به هیچ وجه امری ذهنی و متافیزیکی نبوده بلکه در کوچه و خیابانهای پاریس و در زیر چکمه های سربازان نازی آشکار بود، هستند.
«طبیعت بی جان» بازتاب فریاد و فغان عزاداری است؛ تاریخ ترسیم آن، درست یک هفته پس از آنکه پیکاسو از مرگ یار دیرینش «خولیو گونزالس» آگاه شد، می باشد. برگر درباره تابلوی «کنسرت صبحگاهی» که آن هم در دوران مصیبت بار جنگ ترسیم شده می نویسد: «مضمون تابلو... شاید عادی باشد: زنی بر روی تختخوابی دراز کشیده و زنی دیگر، نشسته و ماندولینی در دست دارد که آن را نمی نوازد. در رابطه میان این دو زن و اسباب و اثاثیه و اطاق که بدون در و پنجره است و گویی آن دو زن را در خود محبوس کرده است، ترس و وحشت از فضاهای دربسته و محصور در زمان حکومت نظامی و در شهری اشغال شده متجلی است.»
پیکاسو به انسانها ایمان و اعتقاد داشت. در تاریک ترین و سیاه ترین لحظات جنگ جهانی دوم، از بدبینی پیکاسو که در دوران پیش از جنگ بدان مبتلا بود، کاسته شد. پرتره «مردی در حال حمل یک گوسفند» سرآغاز رجعت پیکاسو به سبک ناتورالیستی بود. در این پیکره، همانند تصاویری که دورا، در طی همین دوران کشیده بود، نوعدوستی قرن بیستم با احساسی قوی بیان شده است. به ویژه یکی از پرتره ها (تصویر فردی متین که چهره محزون و فکورانه اش در زمینه ای نیمه آبی و نیمه سیاه ترسیم شده است) کاملاً تحول شیوه نقاشی را از تاریکی و افسردگی به روشنایی و شادی، نشان می دهد. این گونه تابلوها، راهنمای ما در شناخت شیوه اسلوب پیکاسو می باشند. با کمک آنها، متوجه می شویم که آفریده های پیکاسو عبارت از رشته ای از سبک ها و صورتجسمی متغیر ، پرتوافکنی های ناگهانی بر آینده، تجربیات پیشرو و تأمل و رجعت به گذشته می باشند.
«گرنیکا» پرده، نقاشی پیکاسو مملو از افرادی است که فریاد می زنند، پیچ و تاب می خورند، گریه می کنند و بالاخره منهدم می شوند. اسبی از تشنج لحظات احتضار به خود می پیچد. دنیا «گرنیکا» را پیام آزردگی و خشم پیکاسو می داند، پیامی که مبین رنج و اندوه او از کشتار جمعی افراد بی دفاع یک شهر کوچک اسپانیا است که بدون هیچ گونه ترحم و تبعیض موردحمله بمب افکن های نازی قرار گرفتند. «گرنیکا» به عنوان مظهر خشم در تاریخ هنر جهان زنده خواهد ماند. باوجودی که این اثر از نظر هنر گرافیک تصویری انفجار را نشان می دهد، اما به طورکلی تأثیری آرام بخش دارد. لامپ لختی که از سقف آویزان است، در محدوده ای که داخل خانه ای را درنظر می آورد، تراژدی را به صورت کابوسی یخ زده منعکس می کند. در سمت چپ پرده نیمرخ گاوی دیده می شود. این طور به نظر می آید که نگاه سرد و بی تفاوت گاو، قدرت بی عاطفگی حیوانی را تأکید می کند؛ در خاموشی و سکون او تهدیدی نهفته است. در عین سردی و سکون این تابلو حاوی عنصری رمانتیک می باشد؛ گویایی و حرکتی که فرار از مرزهای تابلو را مجسم می کند و تمام سکوت و تناسب را مخدوش می سازد نشانگر این عنصر است. در سمت راست تابلو زنی مثلثی شکل و دگرگون شده، دو دستش را به بالا پرتاب کرده شیون می کند. اسبی شیهه کنان سرش را به عقب پرت کرده و دست و پاهای شخصی که به زمین افتاده به بیرون متمایل بوده و سعی دارد که از محدوده تابلو بگریزد. این اثر با داشتن حرکاتی مهیج و سکوتی تلخ و بی ترحم ترکیبی حساب شده تا حد جنون، مزین و محترم است. سکوت تابلو فریادی وحشتناک و خالی را به یاد می آورد. با گذاشتن تضادها در کنار یکدیگر، گرفتگی و تنشی سهمگین به وجود می آید.
پیکاسو معتقد بود که شادی و یک رنگی تنها در محیط خانواده قابل اکتساب است. در یک سلسله از کارهای او که تحت عنوان عمومی «خانواده دلقک» رده بندی می شود، او قدسیت خانواده را به شیوه خود ترسیم نموده و نشان می دهد که حرارت محبت و عشق به کودکان مأمنی برای گریز از حقایق تلخ و گزنده زندگی است.
یکی دیگر از عقاید مشخص پیکاسو در کارهای اولیه اش، اعتقاد او به پاکی و اصالت نفس بشر است. این ایده، موضوع حاکم بر پرده های «دوره صورتی» است و دوستی بین موجودی قوی و باتجربه که از موجودی نحیف و بی دفاع حمایت می کند تأکید دارد. این دوستی ممکن است بین یک دلقک پیر دنیا دیده و یک جوان خام و ناپخته، و یا بین ورزشکاری قوی و تنومند و یک زن جوان بندباز و یا بالاخره بین یک انسان و یک حیوان، مانند تابلوی «جوان و اسب» باشد.
از آثار برجسته «دوره صورتی»، تابلوی «دختر جوان روی توپ» می باشد. این اثر نمونه چشمگیر از شادابی و زنده دلی پیکاسو در این دوره است. ترکیب و ترسیم موزون این تصویر براساس پیوند خلاقانه قیاس و توازن است که وحدت و هماهنگی تمام اثر را تضمین می کند. ورزشکاری قوی و تنومند و دختر جوان و نحیف، صخره های عظیم و توپی لغزنده، هیکل درشت مرد بر روی صخره نشسته و جثه لاغر و رنجور دختر مانند کاهی در میان باد تاب می خورد. با برداشتن یکی از عوامل تصویر، تمام ساختمان درهم فرو می ریزد: اگر ورزشکار برداشته شود تعادل دختر به هم می خورد؛ و بدون تزلزل خطیر دختر، ورزشکار در زیر وزن زیاد خود متلاشی می شود.
«دختر جوان روی توپ»، مملو از استعارات و تداعیات است. جثه دختر و هیکل ورزشکار، از نظر تضاد و تشابهات تجسمی از وحدت و ارتباط تضادها در اصول موجود در طبیعت و زندگی و انسان است. این تصویر هم چنین حاوی تداعیاتی است که به سمبولیزم قرون وسطی برمی گردد. ورزشکار یادآور روایت دلیری و شجاعت و دختر جوان روی توپ نشانه طالع و سرنوشت است. این اثر خبر از شیوه جدیدی در نحوه تفکر هنری پیکاسو می دهد سادگی کلاسیک خطوط، تقارن و هماهنگی باطنی و معنوی.
پیکاسو تا پایان حیاتش، نقاش و خلاقی فعال و پرکار باقی ماند. او پیوسته درحال بررسی و تحلیل چهره خویش بود. گواه این امر، پرتره های متعددی است که از چهره خود ترسیم نموده است. در این پرتره ها، خطوط چهره ها به تدریج تغییر کرده و سرانجام مجسم کننده مرگ و نیستی می شوند. «مرد نشسته با کلاه»، که به احتمال زیاد تصویر خود نقاش است، اجمالا حاوی مضامین عمده نقاشی های پیکاسو است. مرد سالخورده ای که بر روی یک صندلی راحتی لمیده و همچون مجسمه ای شکسته و تکه شده در زیر رنگ ها محو شده است، چکیده ایست از تراژدی نقاش و نقاشی که نه در چرخش آکادمیک قلم موی نقاشی سالخورده، بلکه با نیرو و آزادی هنرمندی جوان که تجربیات معاصرینش را جذب کرده و اطمینان دارد هنری که وی آماده دست کشیدن از آن است، امروزه همچون گذشته، قوی و زنده است.
افراد معدودی در قرن بیستم توانسته اند شهرتی نظیر پابلو پیکاسو که در حدود صد سال پیش در شهر مالاگا واقع در جنوب اسپانیا به دنیا آمد کسب کرده و تأثیری چنین عمیق بر هنر قرن بیستم داشته باشند. پیکاسو در طول زندگی ۹۱ ساله طولانی و پرثمرش حدود ۲۰۰۰۰ نقاشی، حکاکی، مجسمه، طرح، رسم و کلاژ خلق کرده، ولی ارزش او تنها به خاطر حجم و تنوع آثارش نیست بلکه او به این سبب قابل ستایش است که شاید هیچ هنرمندی در عصر حاضر نتوانسته است به اندازه او این همه تحت تأثیر وقایع و اتفاقات، شرایط متغیر، و مبارزات زمان خود قرار گرفته و آنها را این چنین شاعرانه منعکس نماید. هنر پیکاسو به عنوان تجلی افتخارات و فجایع، شادی زندگی و مبارزات بی امان بشر قرن بیستم شناخته شده است.
LittLe_BeAr
09-11-2012, 18:16
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ief_iii_by_pablo_picasso.jpg
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
part gah
13-11-2012, 04:31
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«بیشتر طبیعت» اثر پیکاسو
در حراجی آثار هنر امپرسیونیستی و مدرن سوتبی 9 اثر از پیکاسو به حراج گذاشته شد.
در این حراجی در مجموع 67 اثر به فروش نرفتند و بدین ترتیب حراجی 170 میلیون دلار پایینتر از تخمینهای اولیه به کار خود خاتمه داد.
در این حراجی دو تابلو پیکاسو از چهره ماری-ترز والتر به نامهای «بیشتر طبیعت» و «Femme a la Fenetre» اما طبق انتظار
عمل کردند، تابلو دوم به قیمت 17.2 میلیون دلار به فروش رفت و تابلو اول نیز به قیمت 41.5 میلیون دلار فروخته شد.
سیمون شاو، مسئول بخش هنرهای امپرسیونیستی و مدرن سوتبی گفت: «با توجه به آثاری که به فروش رفتند متوجه میشویم خریداران
به دنبال آثار باکیفیت هستند. علاوه بر این رقابت برای خرید آثار شدید بود و خریداران از سراسر دنیا در حراجی حضور داشتند.»
او درمورد به فروش نرفتن برخی از آثار گفت: «به نظر میرسد نمیشود روی تخمینها حساب باز کرد.»
با این حال سوتبی در مقایسه با حراجی کریستی، رقیب دیرینهاش خوب عمل کرده است. حراجی آثار هنر امپرسیونیستی و مدرن کریستی
209 میلیون دلار پایینتر از تخمین متخصصان ظاهر شد. هر دو حراجی هفته آینده آثار هنری پس از جنگ و معاصر خود را به فروش میگذارند،
آثاری که در چند سال گذشته با استقبال روز افزون مخاطبان روبرو شدهاند.
یکی از آثاری که در حراجی خوب عمل کرد «Le Viol» اثر پیکاسو بود که به قیمت 13.5 میلیون دلار فروخته شد (قیمت تخمینی برای این اثر
پنج میلیون دلار بود). دیگر اثر موفق حراجی «Champ de ble» اثر مونه بود که به قیمت 12.1 میلیون دلار، تقریبا دو برابر قیمت تخمینی به فروش رفت.
LittLe_BeAr
13-11-2012, 10:14
نمایش آثار سیاه وسفید پیکاسو در موزه گوگنهایم نیویورک
موزه ˝گوگنهایم˝ نیویورک میزبان مجموعهای از آثار پابلو پیکاسو با عنوان ˝پیکاسو: سیاه و سفید˝ است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش تفسیری هنرآنلاین، مجموعهای جذاب از هنر تک رنگ lبه نام “پیکاسو: سیاه و سفید”، با تمرکز بر آثار این هنرمند
اسپانیایی در معرض دید عموم گذاشته شده است.بنابر این گزارش تفسیری، این مجموعه از ۱۱۸ نقاشی، مجسمه و
نسخههای کاری پیکاسو که بر روی کاغذ انجام شده، تشکیل شده است.آثار سفید و سیاه پیکاسو متعلق lبه یک دوره وقتی
خاصی نمی باشد، بلکه او بین سالهای ۱۹۰۴ تا ۱۹۷۱ میلادی از سادگی و قدرت این هنر تک رنگ الهام گرفته و lبه خلق چنین
آثاری پرداخته است.به نوشته یورو نیوز، “کارمن گیمنز”، متصدی موزه گوگنهایم نیویورک درباره این نمایشگاه میگوید: فکر
میکنم آنچه برای مردم قابل توجه است، دیدن کل زندگی پیکاسو lبه رنگ سیاه و سفید است. برای lبهتر شناختن پیکاسو این
موقعیت خوبی است. این lبه این معناست که علاقه او lبه خطوط و کاربرد رنگ همیشه برای او ضروری نبوده است. او واقعا
توانایی این را هم داشته که بدون رنگ هم نقاشی بکشد.برخی دیگر از آثار ویژه این نمایشگاه، “منیناس” نام دارد که الهام
گرفته از اثری lبه همین نام از “دیگو ولازکز”، نقاش اسپانیایی است.“گیمنز” در ادامه میافزاید: پیکاسو توضیح داده که تفاوت
بین ماتیس نقاش و خودش در این است که اگر یکی از دو رنگ آبی یا قرمز را از نقاشیهای ماتیس حذف نمایید، دیگر چیزی از
تابلوهایش باقی نمیماند. اما اگر رنگ را از نقاشی پیکاسو حذف کنیم همچنان نقاشیاش در سطح بالایی باقی
میماند.استفاده مکرر پیکاسو از رنگ سفید و سیاه و یا پالت خاکستری، با تاکید وسواسآمیز او lبه خط و فرم و علاقهاش lبه
سایه روشن ارتباط بسیاری دارد.این مجموعه همچنین شامل آثاری است که از کلکسیونهای خصوصی و عمومی آمریکایی و
اروپایی وام گرفته شده است. شش اثر این مجموعه پیش از این هیچگاه در معرض عموم نمایش داده نشدهاند.
LittLe_BeAr
14-11-2012, 16:38
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شهرت پیکاسو باعث میشد دختران زیادی به او ابراز علاقه کنند. دختران بسیار زیادی با او رابطه داشتند که تنها به معرفی کوتاه آنها اکتفا میکنیم....
در کنار خلاقیت و نبوغی که داشت، پیکاسو مردی عجیب بود که مباحث زیادی در موردش مطرح میشد. بسیاری معتقدند همین مسائل بود که او را معروف ساخت.
اسم کامل پیکاسو از 23 کلمه تشکیل شده
1- اسم کامل پیکاسو عبارت است از: پابلو دیگو خوزه فرانسیسکو دپائولا یوان نپوموسنو ماریا دلاس رمدیوس سیپریانو دلاسانتیزیما ترینیداد مارتیر پاتریک کلیتو رویزی پیکاسو (Pablo Diego José Francisco de Paula Juan Nepomuceno María de los Remedios Cipriano de la Santísima Trinidad Martyr Patricio Clito Ruíz y Picasso). اسم او از نامهای چند قدیس و خویشاوندانش گرفته شده است. اسم "پیکاسو" در حقیقت از مادرش گرفته شده است، ماریا پیکاسو لوپز. نام پدرش خوزه رویز بلاسکو است.
2- هنگام تولد قابله اش فکر کرده او مرده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پیکاسو هنگام تولد چنان نحیف بود که قابله فکر کرده بود او مرده است و او را روی میز گذاشته بود تا به مادرش نشان دهد. عموی او که دکتر بود جانش را نجات میدهد، خودش میگوید:
عمویم در آن زمان عادت داشت سیگار برگ بکشد، وقتی من به دنیا آمدم و روی میز گذاشته بودنم او پکی به سیگارش زد و دودش را به سمت من فرستاد و من فورا چهره ام درهم کشیده شد و شروع به گریه کردم.
3. اولین کلمه ای که پیکاسو به زبان راند، مداد بود
به نظر پیکاسو ذاتا هنرمند به دنیا آمده بود. اولین کلمه ای که او توانست ادا کند " piz " بود که کوتاه شده " lápiz " میباشد که در اسپانیایی به معنی مداد است. پدر او، رویز، که هنرمند و پروفسور هنری بود از 7 سالگی رسما به او هنر تدریس میکرد. در 13 سالگی پدرش تصمیم گرفت که نقاشی را کنار بگذارد چون پیکاسو از او جلو زده بود.
4. اولین نقاشی پیکاسو
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در سن 9 سالگی که هنوز از لحاظ جسمی هم ضعیف بود او اولین نقاشی اش را تکمیل کرد: Le picador ، تصویر مردیست سوار بر اسب در میدان گاوبازی.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اولین نقاشی مهم او که کاری آکادمیک به شمار میآمد "اولین عشای ربانی"( First Communion1896) بود که مادر، پدر و خواهر کوچکترش را که در مقابل کشیشی زانو زده اند به تصویر کشیده است. او این کار را در 15 سالگی انجام داده است.
5. پیکاسو دانش آموز بدی بود
شکی نیست که پیکاسو واقعا نابغه بوده است. از لحاظ هنری چند سال از همکلاسی هایش که همگی 5 تا 6 سال از او بزرگتر بودند جلوتر بود. اما او از اینکه مجبورش کنند کاری را انجام دهد بسیار متنفر بود و به خاطر نافرمانی بارها در مدرسه حبس میشد تا تنبیه شود. خودش میگوید: " چون دانش آموز بدی بودم مرا توی یک سلول کوچک با دیوارهای رنگ پریده و یک نیمکت حبسم میکردند. من آنجا را دوست داشتم چون همراه خودم تخته نقاشی میبردم و دایم نقاشی میکردم. میتوانستم برای ابد آنجا بمانم و بی وقفه نقاشی کنم".
6. اولین کار رسمی پیکاسو
پیکاسو اولین قرار داد رسمی خود را در پاریس با دلال هنری پیر مناک (Pere Menach) امضاء کرد و قرار شد حقوقی برابر با 50 فرانک در ماه (نزدیک به 750 دلار امروزی) دریافت کند.
7. آیا پیکاسو مونالیزا را دزدیده است؟
حقیقتا نه، اما در سال 1911 وقتی تابلوی مونالیزا از موزه لوور دزدیده شد پلیس به سراغ دوست شاعر پیکاسو به نام گیلامه آپولیانیر (Guillaume Apollinaire) رفت و او انگشت اتهام را به سمت پیکاسو گرفت. بنابراین پلیس پیکاسو را برای بازجویی بازداشت کرد اما هردوی آنها بعدا آزاد شدند.
8. کوبیسم : مملو از مکعب های کوچک
در 1909 پیکاسو و هنرمند فرانسوی، جورج براک نهضتی هنری به نام کوبیسم به راه انداختند. در حقیقت برای اولین بار منتقد هنری فرانسوی لوییس واکسلس (Louis Vauxcelles) بود که این سبک را "مکعبهای عجیب" یا کوبیسم خواند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
9. پیکاسو فرد خوشگذرانی بود
شهرت پیکاسو باعث میشد دختران زیادی به او ابراز علاقه کنند. دختران بسیار زیادی با او رابطه داشتند که تنها به معرفی کوتاه آنها اکتفا میکنیم:
فرنانده الیوویر ( اولین عشق پیکاسو، این دختر 18 ساله و پیکاسو 23 ساله بود)
مارسل همبرت آکا اوا خوئل (27 ساله، پیکاسو 31 ساله)
گابی لسپیناس (پیکاسو 34 ساله بود اما از سن این دختر اطلاعاتی در دست نسیت فقط میدانیم جوان بوده است)
اولگا خوخولوا (اولین همسر پیکاسو؛ زمان آشنایی پیکاسو 36 ساله و اولگا 26 ساله بود)
ماری ترزا والتر (17 ساله، پیکاسو 46 ساله)
دورا مار (29 ساله، پیکاسو 55 ساله)
Françoise Gilot ( 21 ساله و پیکاسو 61 ساله)
جنویو لاپورته (Geneviève Laporte) ، او 25 ساله بود و پیکاسو 70 سال سن داشت، این دختر از مدلهای فرانسوی بود که برای پیکاسو کار میکرد.
ژاکلین روک (Jacqueline Roque)، همسر دوم پیکاسو، 27 ساله و پیکاسو 79 ساله بود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Le Rêve (رویا) ، پابلو پیکاسو، 1932
ماریا ترزا والتر مدل پیکاسو در نقاشی Le Rêve بود. در سال 2006 استیو وین از مالکین کازینو راضی شد این نقاشی را به قیمت 139 میلیون دلار بفروشد اما روز قبل از تحویل بطور اتفاقی آرنجش را روی آن گذاشت و آن را پاره کرد!
10. اتومبیل پیکاسو
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
البته این دقیقا همان اتومبیل نیست! پارسال یک مکانیک 44 ساله به نام اندی ساندر اهل انگلیس با صرف 6 ماه وقت اتومبیل ژیان خود را با الهام از سبک کوبیسم پیکاسو به این شکل درآورد!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گرانیکا اثر پیکاسو 1937. این اثر توسط لنا گیسک (Lena Gieseke) در 2008 به صورت سه بعدی درآورده شد
LittLe_BeAr
25-11-2012, 17:16
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در ۲۵ ماه اکتبر سال ۱۸۸۱،پابلو روییزپیکاسو،فرزند دون خوزه روییز پیکاسو و ماریا پیکاسو لوپز، در مالاگا واقع در جنوب اسپانیا به دنیا می آید.
پدر او، دون خوزه، نقاش بود که در مدرسه ی هنرهای زیبا، طراحی تدریس می کرده. پابلو پیکاسو که هر دم تغییر روش در کارش داشته
است، در ناکجااباد هنر سیر می کرده و همه ی کوشش هایی را که برای طبقه بندی کارش در مقالات مفهومی یا در برگه دان های مورخان
هنر به کار می رفته، به مبارزه می طلبید. وی در سراسر دهه های پربار گذشته، آثاری آفریده که از نظر شیوه بیان و شگرد کار، یکسره با هم
فرق داشته. عناصر سبکی که به گمان هنر مندان آن زمان دیر زمانی پیش از این در گذشته پیکاسو مدفون شده بود ، به طور ناگهان سر بر
می آوردند و وی همین عناصر را با دیگر عناصر در می آمیخته تا دستاوردهایی نو و پر شگفت پدید آورد.
در وجود این اسپانیایی کوتاه قد با آن چشمان سیاه و خیره، نه یک نقاش و صد نقاش و هر یکی نوآورتر و پر خیال تر از دیگری نهان شده بوده است.
پیکاسو با ایستادگی بر آزادی هنر و حفظ استقلال استوار خود می خواست از نقاشان سراسر اعصار به سبب خواری های بیشمار که
کشیده بودند، انتقام بگیرد. وی کاشف دلاور و دم دمی مزاج، شیفته تجربه گری و سر انجام، هنرمندی بود که به نیروی درونی پویای خود
برانگیخته می شده. در نزد نسل هنرمندان، آثار پیکاسو حکم دارو تلقی می شده، که همچون محرک نیرومند و شگرفی در وجود تاثیر می
گذاشته و حتی توجه بی اعتنایان را بر می انگیخته. پیکاسو با نیروی حیاتی بی باکانه ای سنت هایی را که در واقع، جز مشتی از تعلیمات
محافظت شده ی دانشکده هنر نبود، در هم ریخته. وی در دوران کودکی خویش، بسیار خودرای و چه بسا در خیلی از منابع به عنوان فردی
کله شق نام برده شده. به جای آن که به درس توجه کند، به ساعت خیره می شده و حرکت آهسته ی عقربه ها او را افسون می کرده
است.
او برای رقابت با پدرش، از سنین پایین، طراحی هایی را آغاز کرد که از نظر ترسیم خطوط و قدرت خارق العاده ی دید و تخیل، در خور توجه
بودند. نبوغ و استعداد پیکاسو چنان شگفت آور بوده که بنا به گفته ی خود او پدرش که از هنر فرزند متحیر شده بود، قلم و تخته و رنگ خود را
به او سپرده و اعلام کرده که دیگر هیچ گاه نقاشی نخواهد کرد. نخستین تصویرش که وی را به همگان شناساند. تصویر علم و نیکوکاری بود
که پزشک راهبه ای را در کنار تخت یک بیمار علیل نشان می داد. این تصویر باعث شد که در سال ۱۸۹۷، وی در نمایشگاه هنرهای زیبای
مادرید، نشان شایستگی دریافت کند: مسئله ای باعث شد تا خانواده اش، وی را به آکادمی سلطنتی سن فرناندو در مادرید بسپارند، اما
چیزی نگذشت که از آکادمی و آموزش های خشک آن خسته و به پرسه زدن در خیابانها مشغول شده. البته، گاهی نیز به موزه پرادو می رفت
و در آنجا، به شدت تحت تاثیر هنر قرار می گرفت. وی اجباری درونی به نقاشی کردن در خود حس می کرده، اما نمی خواست صرفا از حالت
های کلیشه ای مدل رونگاری کند. این احساس به پیوستنش به گروه نقاشان و نویسندگان شورشی آن زمان انجامید که در صدر شکستن سنت ها بودند.
جوانی او در روزگاری گذشت که تجارت آزاد جای خود را به سرمایه داری انحصاری می داد و تاثیر آن بر هنر و هنر مندان با تاثیر دوره های آرام و
عادی تفاوت داشته است و هنرمندان را بر آن می داشت تا واکنشهای خود را نسبت به اوضاع و احوال مادی و ایدئولوژی پیرامون خود مورد
ستایش قرار دهند: هنگامه ای که در آن، کهنه و نو در ستیزه خشونت باری درگیر می شوند.
یکی از کارهای پیکاسو که به قیمت ۲۶ میلیون دلار در یک مزایده بفروش رسید!
پیکاسو در فوریه سال ۱۹۰۰، نخستین نمایشگاه خود را شامل طرح و رسم های دوستانش، برپا و در اکتبر همان سال، به همراه یکی از
دوستانش برای نخستین بار به پاریس سفر کرده و در آنجا، از طریق لگا، سزان، وان گوگ و......با آخرین پیشرفتهای صنایع هنری آشنا شده.
از آثاری که در نتیجه ی این سفر خلق کرده بود، رقاصه غمگین و آسیاب گالت را می توان نام برد. دو سال پس از این سفر، یعنی در سال۱۹۰۱
، پیکاسو به همراه یکی از دوستانش نشریه ای به نام نشریه هنر جوان را منتشر می کند. این سال را آغاز دوره ی آبی زندگانی پیکاسو نام
گذاری کرده اند. دورانی که شیوه کار وی تغییر کرد و آبی رنگ حاکم بر آثارش شده بود. در این دوره فقیران و ناتوانان موضوعات نقاشی او را
تشکیل می دادند. البته ، خود وی به اندازه ی تهیدستان پرده های نقاشی اش فقیر و بی چیز بوده. در ماه آوریل سال ۱۹۰۴، پیکاسو برای
همیشه بارسلون را ترک و در پاریس اقامت می گزیند. در پاییز همان سال با فرناندو اولیویه آشنا می شود و تا ۱۹۱۱ با او زندگی می کند. در
این دوران رنگ صورتی بر نقاشی های وی حاکم می شود و این دوره از زندگی او را دوران صورتی نامیدند. موضوع نقاشی هایش نیز تغییر
کرده و به سراغ دلقک ها، آکروبات ها و مقلدان می رفته. پس از خلق تابلو دوشیزگان آوین یون، پیکاسومتوجه عناصر اصلی قرار دادی در طرح
مضامین شد و این نقطه ی آغاز سبک کوبیسم بود. پیکاسو با الهام از کارهای سزان، طبیعت بی جان را به تصویر کشیده و در تابلوهایش
متوجه اشکال هندسی شده. در سال ۱۹۰۹ بوده که وی نخستین منظره کوبیسم را خلق کرده. تابلو سر یک زن نمونه ای از این دوران بوده
است.
در سال ۱۹۱۸، پیکاسو با الگا کولکوا، یکی از اعضای گروه باله در آن زمان ازدواج می کند. او دختر یک ژنرال روسی بوده و مراسم ازدواج آنها به
رغم اعتقادات نه چندان محکم پیکاسو، در کلیسا انجام می شود. نتیجه این ازدواج پسری به نام پائلو بود که در سال ۱۹۲۱، به دنیا آمده. در
این دوران پیکاسو به خلق نقاشی های مجسمه ای مشغول شده که شدیدا تحت تاثیر مکتب کلاسیک بوده است. ازدواج پیکاسو با الگا، در
سال ۱۹۳۵ به جدایی منجر می شود و از معشوقه او ماری ترز والتر دختری به نام مایا به دنیا می آید.
بی قیدی زناشوئی پیکاسو مدتی طولانی در آن زمان به افسانه تبدیل مشود. به غیر از متعددی که پشت سر گذاشته بوده، هفت زن برای
مدت ناپایداری در زندگی او نقش رسمی بانوی الهام بخش او را به عهده داشته اند، که او همه آنها را فریفته، عذاب داده و تحقیر کرده است.
علت این جدایی های مکرر را برخی از مولفین بی گمان تربیت پیکاسو توسط زن ها، یعنی مادرش، عمه هایش و خواهرهایش دانسته اند که
پیکاسو هر جند هم قدر این زن ها را می دانسته اما به همان اندازه از تسلط آنها به وی گریزان بوده. سر انجام در سال ۱۹۶۱، با ژاکلین روک
ازدواج کرده. ژاکلین تنها زن ماندگار در زندگی او بوده که تا زمان مرگ پیکاسو همراهش بوده است.
پیکاسو در ۸ آوریل ۱۹۷۳، در اوج دلباختگی اش به ژاکلین درگذشت و ژاکلین روک نیز، که پس از پیکاسو شدیدا از نظر روحی دگرکون شده بود.
در سال ۱۹۸۶، با شلیک گلوله خودکشی کرد. البته، از نظر عام او چیزی را از دست نداده: چرا که این عمل ضروری، تنها وسیله خلاص شدن
از بار سنگین بیست سال جنون هوس آلود بوده. دیوید دون کان که سال ها بهترین لحظه های آن ها را عکاسی کرده بود مرگ ژاکلین را چنین
تفسیر کرد: این گلوله نبوده که او را از پای درآورده، بلکه خاطره پیکاسو او را کشت.
مــانـي فـــامـ
بخدا نقاشیای کمال الملک قشنگتره برید ببینید قضاوت با خدتون
A.M.D.D.E.V.I.L
08-06-2013, 12:57
کاراش مو های تنمو سیخ میکنه !
gipsy2009
13-06-2013, 23:08
نام اثر : گرنیکا
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تاریخ خلق : 1937
تکنیک : رنگ روغن
اندازه ها : 776*349 سانتی متر
مالک : موزه رینا سوفیا، مادرید
گرنیکا نام اثری است از نقاش پابلو پیکاسو که بمباران شهر گرنیکا در شمال اسپانیا توسط بمبافکنهای آلمان نازی در ۲۶ آوریل ۱۹۳۷ و در خلال جنگهای داخلی اسپانیا را به تصویر کشیدهاست.
این اثر در ابعادی عظیم (تقریباً ۳٫۵ در ۷٫۵ متر) ترسیم شده که در همان سال در فرانسه (در دوران تبعید پیکاسو) به نمایش عموم در آمد. مولفههای اصلی این اثر (بعد از اغتشاش و سردرگمی چشمگیری که در اولین نگاه به بیننده دست میدهد) میتواند مرگ، خشونت، بیرحمی، زجر و درماندگی باشد که با استفاده از قالبی سیاه و سفید و به سبک عکسهای خبری در جراید کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
مانی فام
تحلیل اثر:
پیکاسو در این اثر با خطوطی خشن، برنده، زاویه دار و با به کار بردن مایه های سیاه،
سفید و خاکستری، فاجعه، مرگ، نا امیدی و فریاد مردم بی پناه دهکده ی گرنیکا را
که در شب غافلگیر شده اند تجسم داده است.
خطوط راست و دندانه داری که پیکر انسان و حیوان را پدید آورده، زوایای برنده ای که
پرتو نور چراغ را نمایـان ساخته و حالات دردناکی که با به کار گرفتن خطوط زاویه دار بر
چهـره ها و دستها نشانده است تاثیـر این واقعه غیر انسانی را تشدیـد کرده بطوری
که عواطف بیننده را بر می انگیزد .
کتاب شیوه ی طراحی1 / محسن وزیری مقدم
اون منحنی بالا سمت راست که شبیه چشم هست که درونش یه چراغه کسی میدونه داستانش چیه؟
gipsy2009
13-06-2013, 23:10
ببخشید منظورم بالا سمت چپ بود
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.