ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : چگونه مشکلاتمان را حل کنيم؟



همساده
17-04-2012, 14:46
مشکلي نيست که راه‌حلي برايش قابل‌‌تصور نباشد اما دسترسي به راه‌حل‌ها آسان نيست. اين مساله خود مهارت ويژه‌اي مي‌خواهد که شايد در توان همه انسان‌ها نباشد...


پس سوال اينجاست چه کساني مي‌توانند بهترين راه‌حل‌ها را براي مسايل مختلف بيابند؟



کسي نيست که از مشکلات خوشش بيايد يا حتي نسبت به وجود آنها بي‌تفاوت باشد. مشکلات، پديده‌هاي منفي پيرامون زندگي ما تلقي مي‌شوند که در بلعيدن وقت، انرژي و امکانات ما دريغ نمي‌کنند. مجبورمان مي‌کنند به آنها فکر و با خودمان حملشان کنيم. هر چند هم اين شرايط رقت‌انگيز باشد باز هم دست از سرمان برنمي‌دارند. آنها فقط در برابر يک عامل ضعيف و بي‌خاصيت مي‌شوند و آن زماني است که با راه‌حل‌هايي به جنگشان برويم. طبيعتا هر فردي بنا به دانش، مهارت‌ها، قدرت تشخيص و اعتماد به عملکرد خود به جستجوي راه‌حل مي‌پردازد. پس راه‌حل‌ها هم از شدت و ضعف برخوردارند. همه ما دلمان مي‌خواهد، بتوانيم به بهترين راه‌حل‌ها دسترسي پيدا کنيم يا لااقل تا آنجا که مي‌شود کوچکشان کنيم. گاهي چنان عجله مي‌کنيم که به اولين راه‌حلي که رسيديم، چنگ مي‌زنيم و به همين دليل راه‌حل‌هاي ديگر را ناديده مي‌گيريم يا به کلي فراموش مي‌کنيم.

گاهي نيز فقط بر يک جنبه مشکلات ايجادشده تمرکز مي‌کنيم و تلاشي براي تجزيه و تحليل دقيق آن نمي‌کنيم. معمولا در اين نوع مواقع، شرايط بيش از آنکه تصورش را داشته باشيم خراب مي‌شود و ناچاريم از نقطه‌اي که ايستاده‌ايم بيشتر عقب‌نشيني کنيم.



چه کسي مي‌تواند مشکلات خود را بهتر حل کند؟

هرکسي مي‌تواند، توان خود را در مقابله با مشکلات افزايش دهد. اين نکته شايد اصلي‌ترين شرطي است که ناچاريم به‌طور جدي به آن نگاه کنيم. توان و طاقت در برابر مسايل به معناي تسليم يا پذيرش اجباري آنها نيست، بلكه بيشتر تمركز روي انرژي خود است.

تا به مساله‌اي منظم، سيستماتيک و منطقي نگاه نشود، انتظار رسيدن به راه‌حل‌هايي براي آن غيرواقعي به نظر مي‌رسد. همه ما در بزرگنمايي مشکلات خود دچار اغراق مي‌شويم. بنابراين آنها که بتوانند مسايل را هر چه واقعي و در اندازه خودش ارزيابي کنند همين تصوير واقعي کمکشان مي‌کند تا زودتر به راه‌حل آن پي ببرند. اين نوع واقع‌نگري اعتمادبه‌نفس بيشتري در افراد ايجاد و امکان بهتر و عملي‌کردن راه‌حل‌ها را فراهم مي‌کند.

اعتقاد به اينکه - عملکرد فعال افراد در پيشرفت جريان راه‌حل‌يابي بي‌ثمر است – فضاي آرام‌تري فراهم مي‌کند. به هر حال، همه ما به راحتي مي‌پذيريم که تکرار عبارت‌هاي «نمي‌شود، نمي‌توانم، عملي نخواهد بود، بي‌فايده است، نمي‌دانم چه بايد بکنم و...» نمي‌تواند راه‌حل تلقي شود. پس کساني مي‌توانند اين مرحله حساس را با حوصله پشت‌سر بگذارند که حداقل خودشان به خودشان كمك كنند و با عبارت‌هايي مانند «احساس مي‌کنم شرايط مشکلي دارم اما به هر حال مي‌دانم بايد به دنبال راه‌حل مناسب و منطقي باشم يا هر چند وجود چنين مشکلي مرا از پا درآورده است اما باز بهتر است به راه‌حل فکر کنم و...» حس اعتماد به خود را تقويت کنند.

اولين راه‌حل الزاما بهترين نيست اما بي‌ترديد راهگشاست. اما شايد نتوانيم با اولين راه‌حل به خواسته خود که همانا خلاصي از چنگ گرفتاري‌هاست، دست يابيم.

با استفاده از ابزار موجود و امکانات مي‌توانيم شرايطي فراهم ‌کنيم تا با تکيه بر آنها بتوانيم خلاقيت خود را به کار ببريم. نقاشي را تصور کنيد که ميل زيادي به اين هنر دارد. تا زماني‌که خود او مجموعه رنگ‌ها، مدادها و قلم‌موها را با توجه به امکانات خود تهيه نکرده باشد، قطعا ايده‌هاي هنري‌اش نمايش بيروني پيدا نمي‌کند. ترديدي نداريم که نقاش مورد نظر ما هر آنچه را که بهترين است طلب مي‌کند اما به هر حال امکانات، او را محدود مي‌کند.

آيا او به دليل کمبود امکانات قادر نخواهد بود از خلاقيت ذهن‌اش استفاده کند؟ شکي نمي‌توان کرد که پاسخ همه ما منفي است اما چرا وقتي نوبت خود ما مي‌شود خيلي مواقع اجازه مي‌دهيم کمبود امکانات حرف آخر را بزند؟ کساني نيز هستند که با احساس و منطق خود عادلانه برخورد مي‌کنند و به‌رغم هر کمبودي جرات حرکت‌کردن به خود مي‌دهند.

سير پيدايش يک راه‌حل؛ از ايده تا نتايج

آيا توجه داريد طرح ايده يک راه‌حل از کجا به ذهن شما خطور و چگونه راه باز مي‌کند و در نهايت نتايج آن چه مي‌شود؟ نتايج منفي هر اقدامي دلسردي و نااميدي همراه مي‌آورد. شروع دوباره در هر کار و موضوعي سخت است. پس بايد نتيجه بگيريم اگر براي راه‌حلي هزينه‌هاي مادي و معنوي مي‌کنيم، دلمان مي‌خواهد به نتايج مشخصي دست پيدا کنيم.

به‌دست‌آوردن نتايج ايده‌آل و دلخواه كاملا به انتخاب راه‌حل‌هاي ما بستگي دارد. نمي‌توان راه‌حل مناسبي انتخاب نکرد اما در انتظار شکوفايي و نتايج تعيين‌کننده بود: «هرچه را کشت کنيم همان را برداشت مي‌کنيم.» نبايد فراموش کنيم که هر تصميم‌گيري براي انتخاب راه‌حلي وقتي در مرحله اول به نتايج قابل‌ قبولي مي‌رسد اين به معناي اتمام حرکت ما نيست. در واقع به محض انتخاب راه‌حل و مشاهده آثار مثبت آن، شرايط براي گسترش و رشد آن فراهم شده است. حالا زماني است که با پرورش ايده‌ها و ابتکارات نو از امکان بروز مجدد مشکل جلوگيري ‌کنيم.

وقتي صحبت از سير پيدايش يک راه‌حل مي‌کنيم بايد به چه نکاتي توجه کنيم؟

به خودتان بگوييد که من مشکلم را شناسايي کرده‌ام.

وضعيت موجود به طراحي راه‌حل‌هاي مناسب نياز دارد. مي‌دانم انتخاب هر راه‌حلي نتايجي به دنبال خواهد داشت.

آيا مي‌توانم نتايج راه‌حل‌ها را از زاويه‌هاي گوناگون ارزيابي کنم؟

آيا کساني که مشکل مربوط به آنهاست يا به نوعي در پيدايش آن سهيم هستند، راه‌حل‌هاي مرا متوجه مي‌شوند، به درستي آن اعتراف دارند؟

آيا در به ثمر رساندن آن با من همراه مي‌شوند يا مجبور مي‌شوم تنها حرکت کنم؟

آيا چيزي را که مشکل شناسايي کرده‌ام، مربوط به من است يا دارم خود را در مسايل و مشکلات ديگري دخالت مي‌دهم؟

آيا مي‌توانم بپذيرم ديگران هم مانند من مي‌توانند به راه‌حل‌هاي مناسب دست پيدا کنند؟

گاهي راه‌حل‌هاي شما مي‌تواند بهترين باشد اما مهم اين است که چطور مي‌توانيد ديگراني که در آن موضوع دخيل هستند، متقاعد کنيد که نظر شما را پذيرا باشند.

يکي از شايسته‌ترين مسووليت‌هايي که هر فرد مي‌تواند براي خود در نظر داشته باشد، تلاش و جديت براي جلوگيري از پيدايش مساله و مشکل است. خيلي مواقع فراموش مي‌کنيم که هر مشکلي را از بدو پيدايش بايد جدي تلقي کنيم. اين توجه و ظرافت برخورد به ما ياري مي‌دهد که از گسترش و پراکندگي مشکل جلوگيري کنيم و در جاي خود راه‌حل مناسب مي‌تواند تغيير ايجاد کند.

بعضي موارد هم بي‌توجهي ما باعث مي‌شود که موضوع‌هاي کوچک به مشکلات خارج از کنترل ما تبديل شوند. بايد توجه کنيم به محض برخورد به موضوعي که آن را مشکل ارزيابي مي‌کنيم بايد از خود بپرسيم:

1. با چه چيزي مواجه شده‌ام؟

2. آيا مي‌توانم افرادي که مستقيما به اين مساله مربوط مي‌شوند با افرادي که هيچ‌گونه دخالتي ندارند تفکيک کنم؟

3. آيا مي‌توانم در حالي‌که در جستجوي راه‌حل هستم مسايل زندگي‌ام را پيش ببرم؟

4. آيا تمام اطلاعاتي که مربوط به مشکلم است، به‌دست آورده‌ام و صحت آن را جستجو کرده‌ام؟

فرض کنيد به تازگي در جايي استخدام شده‌ايد. روزي از يکي از همکاران خود مي‌شنويد که شرکت شما به دليل ضعف مالي تصميم گرفته که تعدادي از تازه استخدام‌شدگان را برکنار کنند. اين خبر به سادگي مي‌تواند شرايط روحي شما را آشفته کند اما بايد توجه کرد که منبع اطلاعاتي شما کافي نيست. بايد به اندازه کافي از درستي و نادرستي خبر اطلاع پيدا کنيد تا به فکر چاره‌اي مناسب بيفتيد.

5. آيا به اندازه کافي وقت و انرژي صرف مي‌کنيد تا متوجه بشويد هر راه‌حلي چه نتايجي به دنبال دارد يا با اولين تصميم، دست به اقدام مي‌زنيد؟

6. آيا انتظار داريد تصميم و راه‌حل شما نقطه پاياني مسايل‌تان باشد. اگر چنين شد يا نشد چه مي‌کنيد؟

پاسخ شخصي شما به اين گونه سوال‌ها، ارزيابي شما را از نحوه برخوردتان به مسايل روشن مي‌كند. هر کدام از ما ممکن است فردي باشيم که به مسايل و مشکلات نگاه منفي داشته باشيم و هرگز آنها را امکاناتي براي تغيير و پيدايش ايده‌هاي نو نبينيم. بنابراين به اولين راه‌حل‌ها چنگ مي‌زنيم و دقت چنداني نسبت به تجربه‌هاي کسب شده نداريم.

افرادي هم مي‌توانند نوعي ديگر عمل کنند. آنها مهارت و توان راه‌حل‌يابي را در خود تاييد مي‌کنند و حاضرند هر گونه هزينه‌اي بکنند تا در ابتدا مشکل و مساله خود را به درستي متوجه شوند و ارزش انتخاب يک راه‌حل مناسب را قبول داشته باشند. براي به انجام رساندن راه‌حل‌هاي خود، شتابي به خرج نمي‌دهند و در عوض وقت و انرژي خود را براي سيستماتيک‌کردن موضوع، جمع آوري اطلاعات لازم، کشف موقعيت‌هاي تغييرپذير، پرهيز از تکرار اشتباه‌هاي گذشته، پرورش ايده‌اي نو و اعتقاد به تجربه‌هاي جديد براي زندگي صرف مي‌کنند.

به‌طور خلاصه مطالبي که عنوان شد، يکبار ديگر با هم مرور مي‌کنيم.

زندگي روزانه ما با صدها مشکل کوچک و بزرگ مواجه است. بعضي از اين مشکلات به‌طور اتوماتيک راه‌حل‌هاي شناخته‌شده‌اي دارند. به‌طور مثال شما منتظر تاکسي هستيد تا هرچه زودتر به خانه برسيد. راه‌حل رسيدن به خانه آمدن تاکسي است يا به شدت احساس گرسنگي مي‌کنيد و احساس ضعف شما قدرت فعال بودن در کار روزانه را از شما گرفته است. در اينجا نيز مشکل شما گرسنگي و راه‌حل آن تامين غذاست.

در مواجهه با مسايل ديگر نيازمند راه‌حل هستيم. براي دستيابي به راه‌حل قانع‌کننده بايد به نکاتي توجه کنيم:

1. چه اتفاقي افتاده است؟

2. چرا اتفاق افتاده است؟

3. چگونه مي‌توانيد از تاثير منفي آن جلوگيري کنيد؟

4. چه ابزار و امکاني براي حل آن داريد و چگونه مي‌توانيد از آنها استفاده کنيد؟

5. چگونه مي‌توانيد از ماندگاري راه‌حل خود حمايت کنيد؟

6. چگونه مي‌توانيد از تکرار آن جلوگيري کنيد؟

7. چگونه تغيير و تحولات جديد بايد شرايط آرام‌تري برايتان فراهم کند؟


منبع :salamat.ir