DΔRK
03-12-2011, 14:21
بسياري از ما با رويدادها و مسائل نجومي آشنايي چنداني نداريم و هرگاه با يك نمونه از آن ها رو به رو مي شويم مدت زمان بسياري طول مي كشد تا به مفهوم درستشان پي ببريم. اين موضوع از آنجا نشات مي گيرد كه ما درباره برخي از اصطلاحات دچار بدفهمي هستيم و درك صحيحي از صورت مساله نداريم. در اين مطلب و مطلب آينده به 10 مورد از اين بدفهمي ها اشاره خواهيم كرد.
چرا در آن شبهايي كه گفته ميشود يك بارش شهابي رخ خواهد داد، اصلاً باراني از شهاب در كار نيست؟
وقتي رسانهها اعلام ميكنند بهزودي يك بارش شهابي رخ خواهد داد، در ذهن شنوندگان احتمالاً تصوير آسماني پر از شهابهاي درخشان كه مثل باران ميبارند، مجسم ميشود، اما متأسفانه بايد گفت تقريباً تمامي حدس هاي شما راجع به يك بارش شهابي غلط است.
معمولاً اگر در شبي كاملاً تاريك و صاف و معمولي، آسمان پرستاره را زير نظر بگيريم، احتمالاً در هر ساعت، فرصت تماشاي بيش از شش شهاب نصيبتان نخواهد شد، اما در بعضي شبهاي سال، اين آمار، افزايش چشمگيري مييابد بهطوري كه ستارهشناسان در آن موارد ويژه ميگويند كه يك «بارش شهابي» در شرف وقوع است. مثلاً در اخر مردادماه يا اواخر آذرماه، ميشود اين افزايش آمار شهابها را به صورت واضح تشخيص داد كه آمار دقيقش ميشود چيزي در حدود يك شهاب در دقيقه. در واقع اين دو موقعيت خاص از سال، ميزبان شلوغترين بارشهاي شهابي هر سال هستند؛ هرچند كه شايد در اين شبها هم اصلاً معني واژه «بارش» آنقدرها برايتان مجسم نشود.
اين بارشهاي شهابي، وقايع نادرياند كه در جريانشان، زمين، حين حركتش به دور خورشيد، از ميان تودههاي غباري كه بهدنبال عبور يك دنبالهدار، از گيسوي بلند غبارينش در مدار زمين رها شدهاند، رد ميشود و آنوقت است كه شهابها، با آرايشي كه شبيه به رگههاي آب يك دوش حمام است، از آسمان فروميريزند (سقوط دانههاي برف را به شيشه روبهروي ماشينتان تصوير كنيد). همانگونه كه گفتم اين وقايع، اندك و پراكندهاند.
آيا ماهوارهها را واقعاً با چشم غيرمسلح ميتوان تشخيص داد؟
شك نكنيد! در واقع اكثر مردم تعجب ميكنند اگر بشنوند كه جسم نسبتاً كوچكي كه در ارتفاع صدها كيلومتري زمين در مدار قرار دارد را بدون استفاده از دوربينهاي دوچشمي و تلسكوپ بتوان مشاهده كرد. از زمان پرتاب اسپوتنيك-1، نخستين قمر مصنوعي جهان در سال 1957 ميلادي، آمار ماهوارههاي حاضر در فضا رشد چشمگيري داشته است، بهطوري كه تعدادشان هماكنون به حدود 10هزار عدد ميرسد.
يكبار اخترشناس انگليسي، دزموند كينگ-هل (Desmond King-Hele) گفته بود كه يك ماهواره «مثل ستارهايست كه كنترلش را از دست داده و تصميم دارد از بخشي، به بخش ديگر آسمان نقل مكان كند». اگر در نزديكيهاي غروب يا طلوع آفتاب از خانه خارج شويد و بهدقت آسمان را جستوجو كنيد، عجيب است اگر 15 دقيقه صبر كنيد و يك ماهواره هم نبينيد. اغلبشان آنقدر كمنورند كه با چشم غيرمسلح نميتوان تشخيصشان داد، اما چندصدتايشان بزرگ و نزديك (البته با فاصله 160 تا 640 كيلومتري از سطح زمين) هستند و ميتوان تماشايشان كرد.
بسياري از ما با رويدادها و مسائل نجومي آشنايي چنداني نداريم و هرگاه با يك نمونه از آن ها رو به رو مي شويم مدت زمان بسياري طول مي كشد تا به مفهوم درستشان پي ببريم. اين موضوع از آنجا نشات مي گيرد كه ما درباره برخي از اصطلاحات دچار بدفهمي هستيم و درك صحيحي از صورت مساله نداريم
البته اين نكته را هم بايد افزود كه نور ماهوارهها، نه از خودشان، بلكه ناشي از بازتاب نور آفتاب از صفحات خورشيدي تأمين برق و يا سطح صيقلخوردهشان است كه بههمينمنظور حين جابهجايي در آسمان، افت و خيزهايي هم به تبع چرخش ماهواره، در درخشندگي ظاهريشان ديده ميشود. زمانيكه ماهواره به سايه زمين وارد ميشود، آن را نميشود ديد، اما بهمحض ورود به قلمرو نور خورشيد، باز آسمان را بهشكل نور كوچك و غير چشمكزن طي ميكند.
ركورد درخشندهترين قمر مصنوعي تاريخ، هماكنون در دست ايستگاه فضايي بينالمللي (ISS) است. اين ايستگاه، در مداري با فاصله متوسط 355 كيلومتر از سطح زمين، بهگرد سيارهمان ميچرخد و مثل هواپيماي پرسرعت (اما غيرچشمكزن)، بهمدت تقريباً دو دقيقه، در آسمان عصرگاهي و بامدادي ديده ميشود. ISS را بهراحتي ميشود با يك هواپيماي معمولي اشتباه گرفت، هرچند كه در اوج درخشندگياش حتي گاهي ميتواند از سياره زهره هم باشكوهتر ديده شود.
چرا دنبالهدارها در آسمان حركت نميكنند؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قبل از پاسخ به اين پرسش، اين نكته را در نظر بگيريد: هيچوقت ديدهايد كه ماه، مثل يك شهاب درخشان از مقابل چشمتان رد شود؟ پاسختان البته خير خواهد بود. با وجود اينكه ماه، با سرعتي در حدود سههزار و 200 كيلومتر بر ساعت به دور زمين ميچرخد، با فاصله سرسامآورش از ما (كه بهطور متوسط حدوداً 382 هزار كيلومتر ميشود)، حركت مدارياش را نميشود آشكارا حس كرد. در واقع ماه، هر ساعت بهقدر پهناي خودش در آسمان، نسبت به ستارهها بهسمت شرق جابهجا ميشود. بههمينترتيب، هرچند كه يك دنبالهدار درخشان با سرعتي در حدود دهها هزار كيلومتر بر ساعت در جهت بخش داخلي منظومه شمسي در حركت است، اما فاصله مجموعش با زمين، حدوداً دهها ميليون كيلومتر ميشود. لذا با وجود اينكه يك دنبالهدار در آسمان حركت ميكند، از آنجا كه فاصله زيادي تا سياره ما دارد، حركت شبانهروزياش در پسزمينه ثابت ستارهها فوقالعاده آهسته است. در نتيجه موضع يك دنبالهدار هم بههمان نحوي كه ماه (و يا سيارات) در پهنه آسمان جابهجا ميشوند، تغيير ميكند، نه مثل شهابي كه در نهايت 90 كيلومتر از ما فاصله دارد.
آيا در تابستانها زمين نزديكتر از هميشه به خورشيد است؟
خير! جالب اينجاست كه زمين در اواسط تيرماه هر سال، در دورترين فاصله مدارياش از خورشيد بهسر ميبرد، حالآنكه در اوايل ديماه، در نزديكترين موضع خودش نسبت به خورشيد است. تفاوت فاصله از زمين تا خورشيد در اين دو موقع از سال، حدود پنج ميليون كيلومتر، يا 3.3 درصد فاصله متوسط زمين از خورشيد است كه در نتيجه آن، گرماي ورودي به زمين در حدود هفت درصد تغيير ميكند.
پس شايد بتوان گفت اين اختلاف فاصله باعث ميشود كه هوا در تابستانهاي نيمكره شمالي سردتر و در زمستانهايش هم اندكي گرمتر شود، اما خشكيهاي به نسبت وسيع نيمكره شمالي، سرنوشت ديگري را رقم ميزنند و زمستانهاي نيمه شمالي را سردتر و تابستانهايش را گرمتر از نيمكره جنوبي زمين ميكنند. البته بايد توجه داشت كه ساز و كار وقوع فصلها، مربوط به انحراف محور چرخش زمين نسبت به صفحه منظومه شمسي است كه باعث تغيير زاويه تابش خورشيد در اوقات مختلف سال ميشود، بهطوريكه وقتي خورشيد در نيمكره شمالي بهطور عمود ميتابد، در همان لحظه نسبت به سرزمينهاي نيمكره شمالي، حالت مايل دارد و لذا در شمال تابستان، و در جنوب زمستان است.
چرا ستاره قطبي، درخشندهترين ستاره آسمان نيست؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وقتيكه هنوز بچه بودم، يكي از عموهايم مرا در غروب دلچسب يك روز تابستاني بيرون برد و به ستاره آبي-سفيدي كه دقيقاً در بالاي سرم بود اشاره كرد و گفت: «اينو ميبيني؟ اين ستاره قطبيه.» (بعدها متوجه شدم كه اين ستاره در واقع ستاره «نسر واقع» (يا وگا) بوده كه پنجمين ستاره پرنور آسمان است.)
ستاره قطبي را شايد بتوان مهمترين ستاره مرئي آسمان نيمكره شمالي دانست، اما اغلب مردم گمان ميكنند اين ستاره در واقع پرنورترين ستاره آسمان هم هست. اگر دقيق بگويم، ستاره قطبي، در رده چهل و نهم از حيث درخشندگي ستارگان آسمان قرار دارد، اما اگر اين شاخص درخشندگي نسبت به ميزان فاصله ظاهري از قطب شمال سماوي بسنجيم، «پرنورترين ستاره نزديك به اين نقطه» محسوب ميشود. جالب اينجاست كه به خاطر رقص محوري زمين (همانند فرفرهاي كه در عين چرخش به دور خودش، اندكي دچار انحراف محوري هم ميشود)، نقطه فرضي قطب شمال سماوي در حال نزديكتر شدن به ستاره قطبيست (كه در بيست و چهارم مارس سال 2100 به نزديكترين فاصلهاش ميرسد). بعد از آن، همانگونه كه رقص محوري هرگز از پا نميايستد، نقطه شمال از ستاره قطبي دور و دورتر ميشود و بعد از حدود 12 هزار سال، نوادگان دورمان، همان ستاره نسر واقع را بهعنوان ستاره قطبي خواهند شناخت. عمويم اگر اين را بشنود حتماً خوشحال خواهد شد!
چرا در آن شبهايي كه گفته ميشود يك بارش شهابي رخ خواهد داد، اصلاً باراني از شهاب در كار نيست؟
وقتي رسانهها اعلام ميكنند بهزودي يك بارش شهابي رخ خواهد داد، در ذهن شنوندگان احتمالاً تصوير آسماني پر از شهابهاي درخشان كه مثل باران ميبارند، مجسم ميشود، اما متأسفانه بايد گفت تقريباً تمامي حدس هاي شما راجع به يك بارش شهابي غلط است.
معمولاً اگر در شبي كاملاً تاريك و صاف و معمولي، آسمان پرستاره را زير نظر بگيريم، احتمالاً در هر ساعت، فرصت تماشاي بيش از شش شهاب نصيبتان نخواهد شد، اما در بعضي شبهاي سال، اين آمار، افزايش چشمگيري مييابد بهطوري كه ستارهشناسان در آن موارد ويژه ميگويند كه يك «بارش شهابي» در شرف وقوع است. مثلاً در اخر مردادماه يا اواخر آذرماه، ميشود اين افزايش آمار شهابها را به صورت واضح تشخيص داد كه آمار دقيقش ميشود چيزي در حدود يك شهاب در دقيقه. در واقع اين دو موقعيت خاص از سال، ميزبان شلوغترين بارشهاي شهابي هر سال هستند؛ هرچند كه شايد در اين شبها هم اصلاً معني واژه «بارش» آنقدرها برايتان مجسم نشود.
اين بارشهاي شهابي، وقايع نادرياند كه در جريانشان، زمين، حين حركتش به دور خورشيد، از ميان تودههاي غباري كه بهدنبال عبور يك دنبالهدار، از گيسوي بلند غبارينش در مدار زمين رها شدهاند، رد ميشود و آنوقت است كه شهابها، با آرايشي كه شبيه به رگههاي آب يك دوش حمام است، از آسمان فروميريزند (سقوط دانههاي برف را به شيشه روبهروي ماشينتان تصوير كنيد). همانگونه كه گفتم اين وقايع، اندك و پراكندهاند.
آيا ماهوارهها را واقعاً با چشم غيرمسلح ميتوان تشخيص داد؟
شك نكنيد! در واقع اكثر مردم تعجب ميكنند اگر بشنوند كه جسم نسبتاً كوچكي كه در ارتفاع صدها كيلومتري زمين در مدار قرار دارد را بدون استفاده از دوربينهاي دوچشمي و تلسكوپ بتوان مشاهده كرد. از زمان پرتاب اسپوتنيك-1، نخستين قمر مصنوعي جهان در سال 1957 ميلادي، آمار ماهوارههاي حاضر در فضا رشد چشمگيري داشته است، بهطوري كه تعدادشان هماكنون به حدود 10هزار عدد ميرسد.
يكبار اخترشناس انگليسي، دزموند كينگ-هل (Desmond King-Hele) گفته بود كه يك ماهواره «مثل ستارهايست كه كنترلش را از دست داده و تصميم دارد از بخشي، به بخش ديگر آسمان نقل مكان كند». اگر در نزديكيهاي غروب يا طلوع آفتاب از خانه خارج شويد و بهدقت آسمان را جستوجو كنيد، عجيب است اگر 15 دقيقه صبر كنيد و يك ماهواره هم نبينيد. اغلبشان آنقدر كمنورند كه با چشم غيرمسلح نميتوان تشخيصشان داد، اما چندصدتايشان بزرگ و نزديك (البته با فاصله 160 تا 640 كيلومتري از سطح زمين) هستند و ميتوان تماشايشان كرد.
بسياري از ما با رويدادها و مسائل نجومي آشنايي چنداني نداريم و هرگاه با يك نمونه از آن ها رو به رو مي شويم مدت زمان بسياري طول مي كشد تا به مفهوم درستشان پي ببريم. اين موضوع از آنجا نشات مي گيرد كه ما درباره برخي از اصطلاحات دچار بدفهمي هستيم و درك صحيحي از صورت مساله نداريم
البته اين نكته را هم بايد افزود كه نور ماهوارهها، نه از خودشان، بلكه ناشي از بازتاب نور آفتاب از صفحات خورشيدي تأمين برق و يا سطح صيقلخوردهشان است كه بههمينمنظور حين جابهجايي در آسمان، افت و خيزهايي هم به تبع چرخش ماهواره، در درخشندگي ظاهريشان ديده ميشود. زمانيكه ماهواره به سايه زمين وارد ميشود، آن را نميشود ديد، اما بهمحض ورود به قلمرو نور خورشيد، باز آسمان را بهشكل نور كوچك و غير چشمكزن طي ميكند.
ركورد درخشندهترين قمر مصنوعي تاريخ، هماكنون در دست ايستگاه فضايي بينالمللي (ISS) است. اين ايستگاه، در مداري با فاصله متوسط 355 كيلومتر از سطح زمين، بهگرد سيارهمان ميچرخد و مثل هواپيماي پرسرعت (اما غيرچشمكزن)، بهمدت تقريباً دو دقيقه، در آسمان عصرگاهي و بامدادي ديده ميشود. ISS را بهراحتي ميشود با يك هواپيماي معمولي اشتباه گرفت، هرچند كه در اوج درخشندگياش حتي گاهي ميتواند از سياره زهره هم باشكوهتر ديده شود.
چرا دنبالهدارها در آسمان حركت نميكنند؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قبل از پاسخ به اين پرسش، اين نكته را در نظر بگيريد: هيچوقت ديدهايد كه ماه، مثل يك شهاب درخشان از مقابل چشمتان رد شود؟ پاسختان البته خير خواهد بود. با وجود اينكه ماه، با سرعتي در حدود سههزار و 200 كيلومتر بر ساعت به دور زمين ميچرخد، با فاصله سرسامآورش از ما (كه بهطور متوسط حدوداً 382 هزار كيلومتر ميشود)، حركت مدارياش را نميشود آشكارا حس كرد. در واقع ماه، هر ساعت بهقدر پهناي خودش در آسمان، نسبت به ستارهها بهسمت شرق جابهجا ميشود. بههمينترتيب، هرچند كه يك دنبالهدار درخشان با سرعتي در حدود دهها هزار كيلومتر بر ساعت در جهت بخش داخلي منظومه شمسي در حركت است، اما فاصله مجموعش با زمين، حدوداً دهها ميليون كيلومتر ميشود. لذا با وجود اينكه يك دنبالهدار در آسمان حركت ميكند، از آنجا كه فاصله زيادي تا سياره ما دارد، حركت شبانهروزياش در پسزمينه ثابت ستارهها فوقالعاده آهسته است. در نتيجه موضع يك دنبالهدار هم بههمان نحوي كه ماه (و يا سيارات) در پهنه آسمان جابهجا ميشوند، تغيير ميكند، نه مثل شهابي كه در نهايت 90 كيلومتر از ما فاصله دارد.
آيا در تابستانها زمين نزديكتر از هميشه به خورشيد است؟
خير! جالب اينجاست كه زمين در اواسط تيرماه هر سال، در دورترين فاصله مدارياش از خورشيد بهسر ميبرد، حالآنكه در اوايل ديماه، در نزديكترين موضع خودش نسبت به خورشيد است. تفاوت فاصله از زمين تا خورشيد در اين دو موقع از سال، حدود پنج ميليون كيلومتر، يا 3.3 درصد فاصله متوسط زمين از خورشيد است كه در نتيجه آن، گرماي ورودي به زمين در حدود هفت درصد تغيير ميكند.
پس شايد بتوان گفت اين اختلاف فاصله باعث ميشود كه هوا در تابستانهاي نيمكره شمالي سردتر و در زمستانهايش هم اندكي گرمتر شود، اما خشكيهاي به نسبت وسيع نيمكره شمالي، سرنوشت ديگري را رقم ميزنند و زمستانهاي نيمه شمالي را سردتر و تابستانهايش را گرمتر از نيمكره جنوبي زمين ميكنند. البته بايد توجه داشت كه ساز و كار وقوع فصلها، مربوط به انحراف محور چرخش زمين نسبت به صفحه منظومه شمسي است كه باعث تغيير زاويه تابش خورشيد در اوقات مختلف سال ميشود، بهطوريكه وقتي خورشيد در نيمكره شمالي بهطور عمود ميتابد، در همان لحظه نسبت به سرزمينهاي نيمكره شمالي، حالت مايل دارد و لذا در شمال تابستان، و در جنوب زمستان است.
چرا ستاره قطبي، درخشندهترين ستاره آسمان نيست؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وقتيكه هنوز بچه بودم، يكي از عموهايم مرا در غروب دلچسب يك روز تابستاني بيرون برد و به ستاره آبي-سفيدي كه دقيقاً در بالاي سرم بود اشاره كرد و گفت: «اينو ميبيني؟ اين ستاره قطبيه.» (بعدها متوجه شدم كه اين ستاره در واقع ستاره «نسر واقع» (يا وگا) بوده كه پنجمين ستاره پرنور آسمان است.)
ستاره قطبي را شايد بتوان مهمترين ستاره مرئي آسمان نيمكره شمالي دانست، اما اغلب مردم گمان ميكنند اين ستاره در واقع پرنورترين ستاره آسمان هم هست. اگر دقيق بگويم، ستاره قطبي، در رده چهل و نهم از حيث درخشندگي ستارگان آسمان قرار دارد، اما اگر اين شاخص درخشندگي نسبت به ميزان فاصله ظاهري از قطب شمال سماوي بسنجيم، «پرنورترين ستاره نزديك به اين نقطه» محسوب ميشود. جالب اينجاست كه به خاطر رقص محوري زمين (همانند فرفرهاي كه در عين چرخش به دور خودش، اندكي دچار انحراف محوري هم ميشود)، نقطه فرضي قطب شمال سماوي در حال نزديكتر شدن به ستاره قطبيست (كه در بيست و چهارم مارس سال 2100 به نزديكترين فاصلهاش ميرسد). بعد از آن، همانگونه كه رقص محوري هرگز از پا نميايستد، نقطه شمال از ستاره قطبي دور و دورتر ميشود و بعد از حدود 12 هزار سال، نوادگان دورمان، همان ستاره نسر واقع را بهعنوان ستاره قطبي خواهند شناخت. عمويم اگر اين را بشنود حتماً خوشحال خواهد شد!