PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : رویا زرین



F l o w e r
03-11-2011, 11:58
☚ بـرای استفاده راحت تـر از فهرسـت بـه روش زیر عمل کنید :


1. Ctrl + f یا F3 را فشار دهید
2. کلمه ی کلیدی مورد نظر را وارد کنید
3. کلمات هایلایت شده را بررسی کنید



» زمین به اوراد عاشقانه محتاج است :

الف
اصلا نه کنار من بیا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


ب
برایت از غربتی نوشتم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


م
می خواستم چشم هایم به رنگ فیروزه باشد
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

ز
زنان با لبخند فصیح شان می گذرند ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


ن
نپرس از دلواپسی های زنانه ام چیزی نمی گویم

([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ی
یکی بود یکی نبود ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

Maryam j0on
03-11-2011, 11:58
رویا زرین شاعر ایرانی ست که تا به حال چند کتاب شعر در ایران منتشر کرده است ..

← آثــــار :


می خواهم بچه هایم را قورت بدهم
من از کنار برج بابل آمده ام
زمین به اوراد عاشقانه محتاج است

← جوایـــز :

رویا زرین با کتاب "می خواهم بچه هایم را قورت بدهم" برنده جایزه نخستین دوره شعر زنان ایران شد ..


منبع : ویکی پدیا

Maryam j0on
03-11-2011, 12:07
نپرس
از دل واپسی های زنانه ام چیزی نمی گویم
از انتظار و کسالت نیز
از تو اما
تبلور رویاهای منی
به سان
انسانی
تعبیر خواب آشفته رسولانی
و پرهای کبوتران آینده در آستین توست
بی تو اما
هوای پر گرفتن
توهمی ست
و عشق
از انتظار و کسالت
فراتر نمی رود

orochi
12-02-2013, 17:52
یکی بود
یکی نبود
و آن که به ضرس قاطع بود
گفت : اتفاق شود
و اتفاق من بودم
و بعد تر تو
و یا نمی دانم چه
فرق می کند
برعکس
یکی نبود
و آن یکی که بود
گفت : مهر شود
و مهر شد
سقف و سایه و بستر
اجاق و مطبخ و لبخند
یکی نبود
و آن یکی که بود گفت شک بشود
و بعد شک از بعیدترین دریچه آفتابی شد
یکی نبود
و آنیکی
گویی که هیچ
نبوده باشد
احتمالا گفت کینه شود
و دود شد
اجاق و مطبخ و لبخند
و بعد تر زمین
که دهکده است
بودم بیمه نامه ی سوء تفاهم و سرقت و سلاخ
سپس
یکی که بود و نبودش
گفت : باران شود
و به این قلم قسم که باران شد
و ما هنوز خیس
گریه نبودیم
که گفت : بازی تمام شود
و شاید هنوز نگفته بود
که رنگین کمان پلی
از دو سوی دهکده رویید

رویا زرین

ツツツ
25-02-2013, 13:07
برایت از غربتی
نوشته ام
که جهانی است
و تا چشم کار می کند از پرده ی اشکی نوشته ام
که پوشانده تمام کوچه های
مجاوری
که ختم به خاکستری خوابگاه غروب است
برایم نوشته ای
اصلا
به جای حفظ این همه قانون
گوشواره های بدل بیاویز و
سایه ی فیروزه ای بزن
و گوشه ی لبهات
برای مزمزه ، چند قطعه جاز سبک تر از کاه و
فقط شبیه خودت که نباشی
دیگر نه غربتی ست
و نه بغض قرمزی
که ماسیده روی سفیدی چشمت

ツツツ
06-03-2013, 19:50
زنان
با لبخندهای فصیح شان می گذرند
با زنبیل هایشان
که انباشته از بوی زندگی ست
و دست کودکانی که هروله می روند
در دست های بزرگشان
آرام و خسته می گذرند
تا خیس شان کند آواز بارانی
که از گوشه ی مهربانی ابری
چکیدن گرفته است
تا رؤیاهای گمشده شان را
مخفیانه بگریند

ツツツ
21-03-2013, 16:27
اصلا
نه کنار من بیا و
نه کنار بیا با من
عذاب این همه را که مرور می کنم
بهتر همان پرنده که اوج
گرفته
بلند
بلند تر

ツツツ
30-03-2013, 22:49
می خواستم ، چشم هایم به رنگ فیروزه باشد و
گیسوانم از طلایی ذرت
بلکه گریخته باشم از سماجت این سیاهی بی انتهای موروثی
می خواستم زاده شوم
در اعتدال بنادر آزاد
می خواستم پدر ! چه طور بگویم
این شرم شرقی قرمز
کلافه ام کرده ست
می خواستم : با مرد مهربان نجیبی که عاشق من بود
می خواستی : دکتر شوم ، پدر
همراه با هزار آرزوی بلند دیگر برای من
اما من له شدم پدر
پدر
تقصیر شما که نبود ! بود؟

dorhato
15-07-2019, 15:26
جادویم کن

به کوچکی قرصی

که تسکین می دهد آلام بزرگت را

سپس ، تکه

تکه

و ذوب میان عروقت

حالا نفس بکش

عمیق

عمیق تر
رویا زرین