DΔRK
21-10-2011, 14:35
فضا و فناوريهاي فضايي ميتواند براي حل بسياري از مشكلات حال و آينده بشر مورد استفاده قرار گيرد. تغييرات زيست محيطي، مديريت منابع كمياب طبيعي، افزايش جابهجايي در سطح جهان، تهديدهاي فزآينده عليه جامعه بشري و انتشار دانش در جهان، شرايط جديدي را براي زندگي انسان ايجاد كرده و ميكند كه لزوم استفاده از فناوريهاي نوين بويژه، فناوريهاي فضايي در اين امور انكارناپذير است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اما اين سوال مطرح ميشود كه آيا فضا تنها راهحل مشكلات است و اصولا آيا استفاده از فناوري فضايي براي حل مشكلات زميني به لحاظ هزينه ـ فايده توجيهپذير است؟
در دهههاي آينده، جوامع بشري با چالشهاي جديدي مواجه خواهند شد كه از آن جمله ميتوان به تغييرات عمده در محيط زيست، مديريت منابع طبيعي، اثرات ناشي از افزايش حمل و نقل و جابهجايي و جريان دانش و اطلاعات در سراسر دنيا اشاره كرد. در اين ميان، فناوريهاي نوين و بويژه فناوريهاي فضايي ميتوانند نقش بزرگي در حل اين چالشها ايفا كنند. از طريق اين فناوريها ميتوان نگاهي كلي به جهان داشت و با سرعت بالاي انتشار دانش به حل معضلات كمك كرد. فضا ساليان متمادي ذهن بشر را معطوف خود كرده بود و اينك بسياري از كشورها منابع زيادي را براي تحقيق و توسعه در اين زمينه صرف ميكنند.
فناوريهاي فضايي بسياري از ابعاد زندگي جوامع مدرن را تحتتاثير خود قرار داده است كه از آن جمله ميتوان به پيشرفت در زمينه ارتباطات، حمل و نقل، رسانهها و محيط زيست اشاره كرد.
نقش فضا در حل معضلات اجتماعي
فعاليتهاي مرتبط با فضا به 3 دليل براي تصميمگيران جذاب هستند؛ نخست آن كه اين فعاليتها امكان ارتباط با هر نقطهاي از زمين را فراهم ميكند و دوم اين كه از اين طريق ميتوان هر نقطهاي روي زمين را بدقت مشاهده كرد و در نهايت با استفاده از آن ميتوان موقعيت هر هدف ثابت يا متحركي را روي سطح كره زمين مشخص كرد. به دليل اين خصوصيات، فضا ميتواند در 5 حوزه كليدي نقش مفيدي داشته باشد: محيط زيست، استفاده از منابع طبيعي، سهولت جابهجايي افراد و توليدات، مقابله با بلاياي طبيعي كه باعث تهديد جامعه بشري ميشوند و حركت به سمت جامعه اطلاعاتي.
محيط زيست: از فناوري فضايي ميتوان براي جمعآوري اطلاعات براي نظارت و دنبال كردن شرايط يك منطقه خاص استفاده كرد. به طور مثال روند گرم شدن زمين يا آب شدن يخچالهاي قطبي يكي از اين موارد است. همچنين فناوري فضايي، دانشمندان را قادر ميسازد تا روند تخريب محيط زيست را پيشبيني كند و برنامههايي را براي ترميم آن به كار گيرند. از اين طريق ميتوان آثار نامطلوب تغييرات جوي را كاهش داد.
منابع طبيعي: فناوري فضايي ميتواند براي استفاده بهتر از منابع طبيعي در سراسر جهان مورد استفاده قرار گيرد. به طور مثال ميتوان به مديريت منابع آب و نظارت بر روند تغييرات در جنگلها ـ شامل قطع درختان جنگلي يا آتشسوزي ـ اشاره كرد. نظارت از طريق فناوري فضايي به استفاده بهتر از اين منابع كمك ميكند.
سهولت جابهجايي: سهولت در جابهجايي انسانها براي اقتصاد و تمدن مدرن، ضروري است. با اين حال وسايل حمل و نقل امروزي پاسخگوي روند فزآينده تقاضاي جهاني براي جابهجايي نخواهند بود. راهحلهاي مبتني بر فضا با استفاده از سامانههاي هدايت ماهوارهاي و ارتباطات ماهوارهاي امكان مديريت و نظارت بهتر بر ترافيك و حمل و نقل را فراهم ميكند.
تهديدهاي فزاينده عليه جامعه بشري: فضا ميتواند به دولتها كمك كند كه در برابر تهديدها شامل خطرات تروريستي، بحرانهاي اقتصادي، موارد اضطراري سلامت يا رشد سريع جمعيت و مهاجرت انبوه به شهرها در برخي كشورها تدابيري اتخاذ كنند. به طور مثال در مورد مديريت بلاياي طبيعي، فناوريهاي فضايي شامل مخابرات، مكانيابي ماهوارهاي و مشاهده زمين پس از واقعه سونامي مورد استفاده قرار گرفت. فضا ميتواند با فراهم كردن اطلاعات كليدي براي تهيه نقشههاي پايه از شرايط جديد بستر دريا و خطوط ساحلي مورد استفاده قرار گيرد.
جامعه اطلاعاتي: خلق دانش و اطلاعات و انتشار آن براي همه كشورها اهميت استراتژيك دارد. فعاليتهاي مرتبط با فضا در توسعه جامعه اطلاعاتي سهيم هستند، زيرا حجم تحقيق و توسعهاي كه در مورد توسعه فناوريهاي فضايي انجام ميشود، بسيار بالاست و همچنين تعداد ماموريتهاي علمي فراواني از طريق سامانههاي جديد فضايي امكانپذير است. همچنين ماهوارههاي مخابراتي اثر برجستهاي در قابليت ارتباط انسانها با يكديگر دارند، بويژه براي مناطق دور افتاده كه براي آنها امكان ايجاد شبكههاي ارتباطي زميني وجود ندارد.
فضا از منظر هزينه ـ فايده
با اين كه شكي وجود ندارد كه فناوري فضايي قادر به حل بسياري از مشكلات اقتصادي و اجتماعي آينده بشر هستند، اما اين سوال مطرح است كه آيا براي حل اين مشكلات نميتوان راهحلهاي مبتني بر فناوري زميني با قيمتهاي پايينتر پيدا كرد؟ پاسخ به اين سوال مشكل است. زيرا در بهترين شرايط نيز تحليل هزينه ـ فايده معتبري از كاربردهاي آينده وجود ندارد و اين مساله براي فضا كه از پيچيدگي بيشتري هم برخوردار است، نمود بيشتري دارد.
تخمين هزينه سامانههاي فضايي، كار مشكلي است، بويژه به اين دليل كه هزينههاي دقيق توسعه يا در محاسبات وارد نميشوند يا ناشناخته هستند. به طور مثال هنگام محاسبه هزينههاي يك ماهواره، مشخص نيست كه هزينههاي توسعه پرتابگر آن نيز بايد به حساب آيد و تا چه ميزان؟ ضمن اين كه محاسبه هزينههاي توسعه پرتابگر، خود مشكل ديگري است. نتيجه اين ميشود كه به عنوان نمونه براي سامانههاي ماهوارهاي چندمنظوره، برآورد هزينه در مورد هر يك از كاربردها امري غيرممكن است.
از نظر فايده نيز برآورد منافع اجتماعي سامانههاي فضايي بسيار مشكل است. ارزش جان انسانهايي كه نجات يافتهاند يا داراييهايي كه به واسطه پيشبيني حوادث طبيعي به وسيله فناوري فضايي از خطر حفظ شدهاند، يا اين كه چه ميزان از توسعه اقتصادي ـ اجتماعي يك منطقه مديون ارتباطات ماهوارهاي است، قابل محاسبه نيست. تجهيزات فضايي ممكن است نقش اساسي در توسعه ايفا كنند، با اين حال، معمولا در محاسبه زنجيره توليدات اقتصادي ـ اجتماعي سهم اندكي از آنها به چشم ميآيد.
مشكل ديگري كه از منظر تصميمگيران وجود دارد، اين حقيقت است كه پيشرفت در زمينه فناوري هم بر هزينهها و هم بر منافع تاثير ميگذارد؛ به گونهاي كه مطالعات هزينه ـ فايده بسرعت اعتبار خود را از دست ميدهند و ديگر بهروز نيستند. به طور مثال، سالهاي اخير پيشرفتهاي سريعي در فناوري مشاهده زمين و ماهوارههاي مخابراتي رخ داده است. اين به آن معني است كه با بكارگيري نسل جديدتر ماهوارهها، ميتوان كارهاي بيشتري را با هزينه كمتر انجام داد و حتي نسلهاي بعدي ماهوارهها كارآتر خواهند بود.
در عين حال، هنگامي كه نسبتهاي هزينه ـ فايده معتبر نيز وجود داشته باشد، باز هم ممكن است اين سوال مطرح شود كه آيا با استفاده از ساير منابع نميتوان به منافع بالاتري دست يافت؟ البته هميشه مقايسه ميان فناوريهاي فضايي و زميني آسان نيست، زيرا فناوريهاي فضايي در برخي موارد داراي ويژگيهاي منحصر به فردي هستند كه توسط هيچيك از ديگر فناوريها قابل ارائه نيست.
با اين حال، در برخي اوقات ممكن است هنگامي كه وسايل فضايي به دليلي نتوانند بخوبي عمل كنند، استفادهكنندگان مجبور باشند به دنبال راههاي جايگزين مناسبتري باشند. به طور مثال مسوولان جنگلداري در آمريكا چندين سال به طور گستردهاي از دادههاي گردآوري شده توسط ماهواره لندست ـ 7 براي شناسايي مناطق دچار آتشسوزي استفاده ميكردند، در حالي كه وقتي يك بار در سال 2003 يكي از تجهيزات كليدي از كار افتاد، آنها مجبور شدند باز از روشهاي قديمي استفاده كنند.
گفتني است مطالعات هزينه ـ فايدهاي كه تاكنون انجام شده است ـ البته به صورت موردي و نه همهجانبه ـ در جهت تاييد اثر مثبت نقش فضا براي جامعه است.
آينده فعاليتهاي فضايي
فناوري فضايي داراي تاثير ماندگار و قدرتمندي بر ساير بخشهاي صنعت است. با اين حال، بخش فضا داراي ويژگيهاي منحصر به فردي است كه شبيه هيچيك از ساير بخشهاي اقتصاد نيست. اگرچه در حال حاضر كشورهاي زيادي به فعاليتهاي مرتبط با فضا مشغول هستند، با اين حال فرستادن يك فضاپيما به فضا و انجام ماموريتهاي فضايي كاري پيچيده و بسيار پرهزينه است.
فعاليتهاي فضايي پس از گذشت بيش از 50 سال از آغاز عصر فضا، هنوز هم فعاليتي پرخطر و گران است. اگر يك پرتابگر سقوط كند، نه تنها خود پرتابگر و محموله آن از دست رفته، بلكه هزينههاي گزاف صرف شده نيز تلف شده است.
هزينهاي كه صرف تحقيق و توسعه در مورد فعاليتهاي فضايي غيرنظامي در ميان كشورهاي توسعهيافته عضو سازمان همكاري اقتصادي و توسعه ميشود، بالغ بر 25 ميليارد دلار در سال است كه از اين ميان، 15 ميليارد دلار تنها مربوط به ناساست. البته ميزان هزينه روي فعاليتهاي فضايي لزوما تابعي از درجه ثروتمند بودن كشورها نيست. به طور مثال، هند نيز سالانه بين 600 تا 700 ميليون دلار در اين زمينه هزينه ميكند. مانند هر موضوع اقتصادي ديگري، اينجا نيز براي درك درستي از مقايسه بايد به برابري قدرت خريد و همچنين هزينه نيروي كار محلي توجه كرد.
سهم هريك از كشورهاي عضو سازمان همكاري اقتصادي و توسعه در تحقيق و توسعه فضايي از نظر تجاري، صنعت بينالمللي فضا بسيار متمركز و داراي بازار انحصاري و محافظت شده است و اين نيز به دليل استراتژيك بودن آن است. اين امر، تاثيري منفي روي خلاقيت و نوآوري ميگذارد. مساله مهمتر اين است كه جنبه تجاري فضا نيز همچون جنبه فضانوردي يا دفاعي با دورههاي رونق و ركود مواجه است. بنابراين با وجود خطرهاي بالايي كه وجود دارد، اين حوزه با مازاد ظرفيت مزمن نيز روبهروست. در حال حاضر، ظرفيتهاي توليد ماهواره و فضاپيما كه در سطح دنيا در دسترس است، بسيار فراتر از تقاضاي دولتها و بازارهاي تجاري است.
با توجه به مطالب ذكر شده، 3 سناريو براي آينده فعاليتهاي فضايي در سطح جهان قابل پيشبيني است:
سناريوي اول، حركت هموار است كه در آن، جهان تحت راهنمايي خيرخواهانه سازمانهاي بينالمللي حركت خواهد كرد و بتدريج بازارهاي آزاد و دموكرات تبديل به مدل پذيرفتهشده جهاني خواهد شد. سناريوي دوم، بازگشت به آينده است كه در آن 3 قدرت اصلي اقتصادي آمريكا، اروپا و چين بر دنيا مسلط ميشوند و سناريوي سوم، هواي توفاني است كه تضاد ميان قدرتهاي اصلي در نهايت منجر به فرسايش و تحليل نهادهاي بينالمللي خواهد شد.
شرايط قانوني و نهادي لازم براي گسترش نقش فضا در جامعه
فضا با ديگر بخشهاي اقتصاد تفاوت اساسي دارد. اين تفاوت، هم به دليل اهميت استراتژيك و جنبههاي امنيتي آن است و هم به دليل هزينههاي فناوري بسيار بالايي كه دارد. هنگامي كه فضا وارد عرصههايهاي غيرنظامي و تجاري ميشود، همانند فعاليتهاي زميني نياز به چارچوبهاي نهادي و قانوني مناسب دارد.
اما در حال حاضر، چارچوبهاي سياسي، قانوني، نظارتي و مالي براي استفاده از فضا با حالت مطلوب فاصله زيادي دارد. چه كسي مالك فضاست؟ چه كسي درباره استفادهكنندگان از آن تصميمگيري ميكند؟ و براي چه مقاصدي؟ اينها تنها بخشي از سوالهاي بيپاسخ درباره فضاست كه در نهايت باعث ميشود برنامهريزي شركتها و دولتها براي انجام فعاليتهاي فضايي با مشكل مواجه شود. افزون بر اين قواعد، سياستهاي مناسب نيز بايد تدوين شود و كشورها داراي قوانين و استراتژي ملي ويژه براي فعاليتهاي فضايي خود باشند.
مانع ديگر توسعه فعاليتهاي فضايي اين است كه آگاهي عمومي كافي نسبت به اهميت فضا و نقشي كه ميتواند در پيشرفت جامعه ايفا كند، وجود ندارد. اين امر موجب ميشود تخصيص بودجه به فعاليتهاي فضايي به لحاظ سياسي با مشكل مواجه شود.
اگر قرار است نقش فضا در جامعه گسترش يابد، بايد طيف وسيعي از بازيگران را شامل شود. اما 3 حوزه اصلي وجود دارد كه ميتواند كمك شاياني به اين پيشرفت كند: زيرساختهاي فضايي پايدار، استفاده بيشتر بخش دولتي از خدمات فضايي و مشاركت بيشتر بخش خصوصي.
وجود زيرساختهاي مناسب، قوي و پايدار مانند شبكههاي برق يا مخابرات براي عملكرد مناسب اقتصاد ضروري است. در مورد زيرساختهاي فضايي غيرنظامي نيز همينگونه است، زيرا اين زيرساختها نقشي روزافزون در زندگي روزانه شهروندان ايفا ميكنند. از زيرساختهاي فضايي كه به طور مستقيم در زندگي شهروندان نقش دارند و به اصطلاح كاربرمحور هستند، ميتوان به ارتباطات، سامانههاي هدايت و مشاهده زمين (مانند پيشبيني وضع آب و هوا) اشاره كرد. دولتها ميتوانند با استفاده از اين تاسيسات، هزينه خدمات را كاهش دهند. به طور مثال از ماهواره ميتوان براي ارائه خدمات دولت الكترونيك به مناطق روستايي و دورافتاده استفاده كرد. همچنين همكاري ميان دولت و شركتهاي خصوصي ميتواند به كاهش هزينه تهيه زيرساختهاي فضايي كمك كند.
دولتها عمدهترين استفادهكنندگان از زيرساختها هستند؛ به طوري كه از زيرساختهاي عمومي براي ارائه خدمات به شهروندان و از زيرساختهاي خصوصي براي انجام فعاليتهاي خود استفاده ميكنند. زيرساختهاي فضايي پايدار ميتوانند فرصتهاي ويژهاي را براي انجام ماموريتهاي دولت فراهم كنند، به گونهاي كه از نظر هزينه ـ فايده نيز كاملا موثر باشد.
در سطح ملي، دولتها بايد همكاري ميان آژانسهاي فضايي و سازمانهاي دولتي را براي استفاده از خدمات مبتني بر فضا، تقويت كنند. به طور مثال براساس تجارب جديد طغيان رودخانهها در اروپا، مشخص شده است كه سازمانهاي حفاظت شهري ميتوانند استفاده زيادي از اطلاعات فضايي كنند. در سطح بينالمللي نيز براي مقابله با بلاياي طبيعي بايد همكاري ميان دولتها تقويت شود.
اما همانند هر خدمت دولتي با مقياس بزرگ، اينجا نيز برخورداري از بنيه مالي مناسب، نقشي كليدي دارد، زيرا بخش خصوصي قادر به سرمايهگذاري گسترده براي پاسخگويي به استفاده روزافزون از سامانههاي فضايي نيست.
با اين كه فعاليتهاي فضايي در ابتدا كاملا دولتي بودند، امروزه نقش بخش خصوصي نيز در حال افزايش است. مشاركت بخش خصوصي ميتواند با خود منافع اقتصادي و اجتماعي زيادي را به دنبال بياورد. براي انجام اين مهم، دولتها بايد در قوانين مربوط به فضا بازنگري كنند تا محيط را براي فعاليت شفاف و سودآور بخش خصوصي مهيا كنند.
شواهد تجربي نشان ميدهد كشورهايي كه توليد خدمات و كالاهاي فضايي را به عهده بخش خصوصي گذاردهاند، در مقايسه با ساير كشورها به نتايج بهتري رسيدهاند. واگذاري توليد به بخش خصوصي، به دولتها اين امكان را ميدهد كه بر آن كاري كه به بهترين نحو انجام ميدهند، تمركز كنند؛ يعني ارائه كالاهاي عمومي و خدمات مورد نياز مردم به صورت موثر و گسترده. بر پايه درسهايي كه از ساير بخشها آموختهايم، دولتها بايد تا آنجا كه ممكن است فعاليتها را به بخش خصوصي بسپارند، ضمن اين كه بايد ساز و كاري طراحي شود كه از مشاركت بنگاههاي كوچك و نوآور نيز استفاده شود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اما اين سوال مطرح ميشود كه آيا فضا تنها راهحل مشكلات است و اصولا آيا استفاده از فناوري فضايي براي حل مشكلات زميني به لحاظ هزينه ـ فايده توجيهپذير است؟
در دهههاي آينده، جوامع بشري با چالشهاي جديدي مواجه خواهند شد كه از آن جمله ميتوان به تغييرات عمده در محيط زيست، مديريت منابع طبيعي، اثرات ناشي از افزايش حمل و نقل و جابهجايي و جريان دانش و اطلاعات در سراسر دنيا اشاره كرد. در اين ميان، فناوريهاي نوين و بويژه فناوريهاي فضايي ميتوانند نقش بزرگي در حل اين چالشها ايفا كنند. از طريق اين فناوريها ميتوان نگاهي كلي به جهان داشت و با سرعت بالاي انتشار دانش به حل معضلات كمك كرد. فضا ساليان متمادي ذهن بشر را معطوف خود كرده بود و اينك بسياري از كشورها منابع زيادي را براي تحقيق و توسعه در اين زمينه صرف ميكنند.
فناوريهاي فضايي بسياري از ابعاد زندگي جوامع مدرن را تحتتاثير خود قرار داده است كه از آن جمله ميتوان به پيشرفت در زمينه ارتباطات، حمل و نقل، رسانهها و محيط زيست اشاره كرد.
نقش فضا در حل معضلات اجتماعي
فعاليتهاي مرتبط با فضا به 3 دليل براي تصميمگيران جذاب هستند؛ نخست آن كه اين فعاليتها امكان ارتباط با هر نقطهاي از زمين را فراهم ميكند و دوم اين كه از اين طريق ميتوان هر نقطهاي روي زمين را بدقت مشاهده كرد و در نهايت با استفاده از آن ميتوان موقعيت هر هدف ثابت يا متحركي را روي سطح كره زمين مشخص كرد. به دليل اين خصوصيات، فضا ميتواند در 5 حوزه كليدي نقش مفيدي داشته باشد: محيط زيست، استفاده از منابع طبيعي، سهولت جابهجايي افراد و توليدات، مقابله با بلاياي طبيعي كه باعث تهديد جامعه بشري ميشوند و حركت به سمت جامعه اطلاعاتي.
محيط زيست: از فناوري فضايي ميتوان براي جمعآوري اطلاعات براي نظارت و دنبال كردن شرايط يك منطقه خاص استفاده كرد. به طور مثال روند گرم شدن زمين يا آب شدن يخچالهاي قطبي يكي از اين موارد است. همچنين فناوري فضايي، دانشمندان را قادر ميسازد تا روند تخريب محيط زيست را پيشبيني كند و برنامههايي را براي ترميم آن به كار گيرند. از اين طريق ميتوان آثار نامطلوب تغييرات جوي را كاهش داد.
منابع طبيعي: فناوري فضايي ميتواند براي استفاده بهتر از منابع طبيعي در سراسر جهان مورد استفاده قرار گيرد. به طور مثال ميتوان به مديريت منابع آب و نظارت بر روند تغييرات در جنگلها ـ شامل قطع درختان جنگلي يا آتشسوزي ـ اشاره كرد. نظارت از طريق فناوري فضايي به استفاده بهتر از اين منابع كمك ميكند.
سهولت جابهجايي: سهولت در جابهجايي انسانها براي اقتصاد و تمدن مدرن، ضروري است. با اين حال وسايل حمل و نقل امروزي پاسخگوي روند فزآينده تقاضاي جهاني براي جابهجايي نخواهند بود. راهحلهاي مبتني بر فضا با استفاده از سامانههاي هدايت ماهوارهاي و ارتباطات ماهوارهاي امكان مديريت و نظارت بهتر بر ترافيك و حمل و نقل را فراهم ميكند.
تهديدهاي فزاينده عليه جامعه بشري: فضا ميتواند به دولتها كمك كند كه در برابر تهديدها شامل خطرات تروريستي، بحرانهاي اقتصادي، موارد اضطراري سلامت يا رشد سريع جمعيت و مهاجرت انبوه به شهرها در برخي كشورها تدابيري اتخاذ كنند. به طور مثال در مورد مديريت بلاياي طبيعي، فناوريهاي فضايي شامل مخابرات، مكانيابي ماهوارهاي و مشاهده زمين پس از واقعه سونامي مورد استفاده قرار گرفت. فضا ميتواند با فراهم كردن اطلاعات كليدي براي تهيه نقشههاي پايه از شرايط جديد بستر دريا و خطوط ساحلي مورد استفاده قرار گيرد.
جامعه اطلاعاتي: خلق دانش و اطلاعات و انتشار آن براي همه كشورها اهميت استراتژيك دارد. فعاليتهاي مرتبط با فضا در توسعه جامعه اطلاعاتي سهيم هستند، زيرا حجم تحقيق و توسعهاي كه در مورد توسعه فناوريهاي فضايي انجام ميشود، بسيار بالاست و همچنين تعداد ماموريتهاي علمي فراواني از طريق سامانههاي جديد فضايي امكانپذير است. همچنين ماهوارههاي مخابراتي اثر برجستهاي در قابليت ارتباط انسانها با يكديگر دارند، بويژه براي مناطق دور افتاده كه براي آنها امكان ايجاد شبكههاي ارتباطي زميني وجود ندارد.
فضا از منظر هزينه ـ فايده
با اين كه شكي وجود ندارد كه فناوري فضايي قادر به حل بسياري از مشكلات اقتصادي و اجتماعي آينده بشر هستند، اما اين سوال مطرح است كه آيا براي حل اين مشكلات نميتوان راهحلهاي مبتني بر فناوري زميني با قيمتهاي پايينتر پيدا كرد؟ پاسخ به اين سوال مشكل است. زيرا در بهترين شرايط نيز تحليل هزينه ـ فايده معتبري از كاربردهاي آينده وجود ندارد و اين مساله براي فضا كه از پيچيدگي بيشتري هم برخوردار است، نمود بيشتري دارد.
تخمين هزينه سامانههاي فضايي، كار مشكلي است، بويژه به اين دليل كه هزينههاي دقيق توسعه يا در محاسبات وارد نميشوند يا ناشناخته هستند. به طور مثال هنگام محاسبه هزينههاي يك ماهواره، مشخص نيست كه هزينههاي توسعه پرتابگر آن نيز بايد به حساب آيد و تا چه ميزان؟ ضمن اين كه محاسبه هزينههاي توسعه پرتابگر، خود مشكل ديگري است. نتيجه اين ميشود كه به عنوان نمونه براي سامانههاي ماهوارهاي چندمنظوره، برآورد هزينه در مورد هر يك از كاربردها امري غيرممكن است.
از نظر فايده نيز برآورد منافع اجتماعي سامانههاي فضايي بسيار مشكل است. ارزش جان انسانهايي كه نجات يافتهاند يا داراييهايي كه به واسطه پيشبيني حوادث طبيعي به وسيله فناوري فضايي از خطر حفظ شدهاند، يا اين كه چه ميزان از توسعه اقتصادي ـ اجتماعي يك منطقه مديون ارتباطات ماهوارهاي است، قابل محاسبه نيست. تجهيزات فضايي ممكن است نقش اساسي در توسعه ايفا كنند، با اين حال، معمولا در محاسبه زنجيره توليدات اقتصادي ـ اجتماعي سهم اندكي از آنها به چشم ميآيد.
مشكل ديگري كه از منظر تصميمگيران وجود دارد، اين حقيقت است كه پيشرفت در زمينه فناوري هم بر هزينهها و هم بر منافع تاثير ميگذارد؛ به گونهاي كه مطالعات هزينه ـ فايده بسرعت اعتبار خود را از دست ميدهند و ديگر بهروز نيستند. به طور مثال، سالهاي اخير پيشرفتهاي سريعي در فناوري مشاهده زمين و ماهوارههاي مخابراتي رخ داده است. اين به آن معني است كه با بكارگيري نسل جديدتر ماهوارهها، ميتوان كارهاي بيشتري را با هزينه كمتر انجام داد و حتي نسلهاي بعدي ماهوارهها كارآتر خواهند بود.
در عين حال، هنگامي كه نسبتهاي هزينه ـ فايده معتبر نيز وجود داشته باشد، باز هم ممكن است اين سوال مطرح شود كه آيا با استفاده از ساير منابع نميتوان به منافع بالاتري دست يافت؟ البته هميشه مقايسه ميان فناوريهاي فضايي و زميني آسان نيست، زيرا فناوريهاي فضايي در برخي موارد داراي ويژگيهاي منحصر به فردي هستند كه توسط هيچيك از ديگر فناوريها قابل ارائه نيست.
با اين حال، در برخي اوقات ممكن است هنگامي كه وسايل فضايي به دليلي نتوانند بخوبي عمل كنند، استفادهكنندگان مجبور باشند به دنبال راههاي جايگزين مناسبتري باشند. به طور مثال مسوولان جنگلداري در آمريكا چندين سال به طور گستردهاي از دادههاي گردآوري شده توسط ماهواره لندست ـ 7 براي شناسايي مناطق دچار آتشسوزي استفاده ميكردند، در حالي كه وقتي يك بار در سال 2003 يكي از تجهيزات كليدي از كار افتاد، آنها مجبور شدند باز از روشهاي قديمي استفاده كنند.
گفتني است مطالعات هزينه ـ فايدهاي كه تاكنون انجام شده است ـ البته به صورت موردي و نه همهجانبه ـ در جهت تاييد اثر مثبت نقش فضا براي جامعه است.
آينده فعاليتهاي فضايي
فناوري فضايي داراي تاثير ماندگار و قدرتمندي بر ساير بخشهاي صنعت است. با اين حال، بخش فضا داراي ويژگيهاي منحصر به فردي است كه شبيه هيچيك از ساير بخشهاي اقتصاد نيست. اگرچه در حال حاضر كشورهاي زيادي به فعاليتهاي مرتبط با فضا مشغول هستند، با اين حال فرستادن يك فضاپيما به فضا و انجام ماموريتهاي فضايي كاري پيچيده و بسيار پرهزينه است.
فعاليتهاي فضايي پس از گذشت بيش از 50 سال از آغاز عصر فضا، هنوز هم فعاليتي پرخطر و گران است. اگر يك پرتابگر سقوط كند، نه تنها خود پرتابگر و محموله آن از دست رفته، بلكه هزينههاي گزاف صرف شده نيز تلف شده است.
هزينهاي كه صرف تحقيق و توسعه در مورد فعاليتهاي فضايي غيرنظامي در ميان كشورهاي توسعهيافته عضو سازمان همكاري اقتصادي و توسعه ميشود، بالغ بر 25 ميليارد دلار در سال است كه از اين ميان، 15 ميليارد دلار تنها مربوط به ناساست. البته ميزان هزينه روي فعاليتهاي فضايي لزوما تابعي از درجه ثروتمند بودن كشورها نيست. به طور مثال، هند نيز سالانه بين 600 تا 700 ميليون دلار در اين زمينه هزينه ميكند. مانند هر موضوع اقتصادي ديگري، اينجا نيز براي درك درستي از مقايسه بايد به برابري قدرت خريد و همچنين هزينه نيروي كار محلي توجه كرد.
سهم هريك از كشورهاي عضو سازمان همكاري اقتصادي و توسعه در تحقيق و توسعه فضايي از نظر تجاري، صنعت بينالمللي فضا بسيار متمركز و داراي بازار انحصاري و محافظت شده است و اين نيز به دليل استراتژيك بودن آن است. اين امر، تاثيري منفي روي خلاقيت و نوآوري ميگذارد. مساله مهمتر اين است كه جنبه تجاري فضا نيز همچون جنبه فضانوردي يا دفاعي با دورههاي رونق و ركود مواجه است. بنابراين با وجود خطرهاي بالايي كه وجود دارد، اين حوزه با مازاد ظرفيت مزمن نيز روبهروست. در حال حاضر، ظرفيتهاي توليد ماهواره و فضاپيما كه در سطح دنيا در دسترس است، بسيار فراتر از تقاضاي دولتها و بازارهاي تجاري است.
با توجه به مطالب ذكر شده، 3 سناريو براي آينده فعاليتهاي فضايي در سطح جهان قابل پيشبيني است:
سناريوي اول، حركت هموار است كه در آن، جهان تحت راهنمايي خيرخواهانه سازمانهاي بينالمللي حركت خواهد كرد و بتدريج بازارهاي آزاد و دموكرات تبديل به مدل پذيرفتهشده جهاني خواهد شد. سناريوي دوم، بازگشت به آينده است كه در آن 3 قدرت اصلي اقتصادي آمريكا، اروپا و چين بر دنيا مسلط ميشوند و سناريوي سوم، هواي توفاني است كه تضاد ميان قدرتهاي اصلي در نهايت منجر به فرسايش و تحليل نهادهاي بينالمللي خواهد شد.
شرايط قانوني و نهادي لازم براي گسترش نقش فضا در جامعه
فضا با ديگر بخشهاي اقتصاد تفاوت اساسي دارد. اين تفاوت، هم به دليل اهميت استراتژيك و جنبههاي امنيتي آن است و هم به دليل هزينههاي فناوري بسيار بالايي كه دارد. هنگامي كه فضا وارد عرصههايهاي غيرنظامي و تجاري ميشود، همانند فعاليتهاي زميني نياز به چارچوبهاي نهادي و قانوني مناسب دارد.
اما در حال حاضر، چارچوبهاي سياسي، قانوني، نظارتي و مالي براي استفاده از فضا با حالت مطلوب فاصله زيادي دارد. چه كسي مالك فضاست؟ چه كسي درباره استفادهكنندگان از آن تصميمگيري ميكند؟ و براي چه مقاصدي؟ اينها تنها بخشي از سوالهاي بيپاسخ درباره فضاست كه در نهايت باعث ميشود برنامهريزي شركتها و دولتها براي انجام فعاليتهاي فضايي با مشكل مواجه شود. افزون بر اين قواعد، سياستهاي مناسب نيز بايد تدوين شود و كشورها داراي قوانين و استراتژي ملي ويژه براي فعاليتهاي فضايي خود باشند.
مانع ديگر توسعه فعاليتهاي فضايي اين است كه آگاهي عمومي كافي نسبت به اهميت فضا و نقشي كه ميتواند در پيشرفت جامعه ايفا كند، وجود ندارد. اين امر موجب ميشود تخصيص بودجه به فعاليتهاي فضايي به لحاظ سياسي با مشكل مواجه شود.
اگر قرار است نقش فضا در جامعه گسترش يابد، بايد طيف وسيعي از بازيگران را شامل شود. اما 3 حوزه اصلي وجود دارد كه ميتواند كمك شاياني به اين پيشرفت كند: زيرساختهاي فضايي پايدار، استفاده بيشتر بخش دولتي از خدمات فضايي و مشاركت بيشتر بخش خصوصي.
وجود زيرساختهاي مناسب، قوي و پايدار مانند شبكههاي برق يا مخابرات براي عملكرد مناسب اقتصاد ضروري است. در مورد زيرساختهاي فضايي غيرنظامي نيز همينگونه است، زيرا اين زيرساختها نقشي روزافزون در زندگي روزانه شهروندان ايفا ميكنند. از زيرساختهاي فضايي كه به طور مستقيم در زندگي شهروندان نقش دارند و به اصطلاح كاربرمحور هستند، ميتوان به ارتباطات، سامانههاي هدايت و مشاهده زمين (مانند پيشبيني وضع آب و هوا) اشاره كرد. دولتها ميتوانند با استفاده از اين تاسيسات، هزينه خدمات را كاهش دهند. به طور مثال از ماهواره ميتوان براي ارائه خدمات دولت الكترونيك به مناطق روستايي و دورافتاده استفاده كرد. همچنين همكاري ميان دولت و شركتهاي خصوصي ميتواند به كاهش هزينه تهيه زيرساختهاي فضايي كمك كند.
دولتها عمدهترين استفادهكنندگان از زيرساختها هستند؛ به طوري كه از زيرساختهاي عمومي براي ارائه خدمات به شهروندان و از زيرساختهاي خصوصي براي انجام فعاليتهاي خود استفاده ميكنند. زيرساختهاي فضايي پايدار ميتوانند فرصتهاي ويژهاي را براي انجام ماموريتهاي دولت فراهم كنند، به گونهاي كه از نظر هزينه ـ فايده نيز كاملا موثر باشد.
در سطح ملي، دولتها بايد همكاري ميان آژانسهاي فضايي و سازمانهاي دولتي را براي استفاده از خدمات مبتني بر فضا، تقويت كنند. به طور مثال براساس تجارب جديد طغيان رودخانهها در اروپا، مشخص شده است كه سازمانهاي حفاظت شهري ميتوانند استفاده زيادي از اطلاعات فضايي كنند. در سطح بينالمللي نيز براي مقابله با بلاياي طبيعي بايد همكاري ميان دولتها تقويت شود.
اما همانند هر خدمت دولتي با مقياس بزرگ، اينجا نيز برخورداري از بنيه مالي مناسب، نقشي كليدي دارد، زيرا بخش خصوصي قادر به سرمايهگذاري گسترده براي پاسخگويي به استفاده روزافزون از سامانههاي فضايي نيست.
با اين كه فعاليتهاي فضايي در ابتدا كاملا دولتي بودند، امروزه نقش بخش خصوصي نيز در حال افزايش است. مشاركت بخش خصوصي ميتواند با خود منافع اقتصادي و اجتماعي زيادي را به دنبال بياورد. براي انجام اين مهم، دولتها بايد در قوانين مربوط به فضا بازنگري كنند تا محيط را براي فعاليت شفاف و سودآور بخش خصوصي مهيا كنند.
شواهد تجربي نشان ميدهد كشورهايي كه توليد خدمات و كالاهاي فضايي را به عهده بخش خصوصي گذاردهاند، در مقايسه با ساير كشورها به نتايج بهتري رسيدهاند. واگذاري توليد به بخش خصوصي، به دولتها اين امكان را ميدهد كه بر آن كاري كه به بهترين نحو انجام ميدهند، تمركز كنند؛ يعني ارائه كالاهاي عمومي و خدمات مورد نياز مردم به صورت موثر و گسترده. بر پايه درسهايي كه از ساير بخشها آموختهايم، دولتها بايد تا آنجا كه ممكن است فعاليتها را به بخش خصوصي بسپارند، ضمن اين كه بايد ساز و كاري طراحي شود كه از مشاركت بنگاههاي كوچك و نوآور نيز استفاده شود.