مشاهده نسخه کامل
: برنامهی پارک ملت
minizoro
09-08-2011, 13:47
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام تعجب کردم این برنامه چرا تاپیک نداره!
برنامه جالبیه
محفلی باشد برای بحث در باره این برنامه
دیشب یه نکته که خیلی جالب اومد برام استفاده از ipad تو برنامه شون بود :دی اون حاج آقاهه یهو گفت : اونو بده من بگم :دی انقدر جالب بود:دی
خوشم میاد از تکنولوژی های جدید استفاده میشه
وای وای نگو حرفای خداداد عزیزی رو :دی چه حرفایی زد دمش جیز انصافا دست مریزاد داره، الحق که زبان سرخ فوتبال ایران :دی
این برنامه تا اونجایی که میدونم شنبه تا چارشنبه 11 تا 1 شب پخش میشه و به موضوعات اجتماعی میپردازه
اولین موضوع این برنامه ازدواج بود که یه هفته واسش وقت گذاشتن، تو برنامه راجع به چند موشوع صحبت میشه، و مصاحبه هم دارند که خیلی جالبه و کلیشه ای نیست به نظرم
مصاحبه شون با دکتر شاهین فرهت واسم خیلی جالب بود، و البته مصاحبه شون با خداداد عزیزی که دیشب بود
مجری خیلی خوبی هم داره : محمد رضا شهیدی فر
قبلا مجری مردم ایران سلام بوده
موضوع این هفته پارک ملت دین هست و سوالش اینه: روش خود شما برای تبلیغ دین چیه:دی اس ام اس: 20000120:دی
البته گفتم موضوعات مختلفی تو هر برنامه موازی جلو میره و مصاحبات ....
منتظریم...
minizoro
09-08-2011, 14:00
«پارک ملت» هر شب ساعت 23 به خانههای مردم میآید
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فرهنگی - محمدرضا شهیدی فرد با برنامه تلویزیونی «پارک ملت» از چهارم تیرماه هر شب ساعت 23 میهمان خانههای مردم ایران میشود.
به گزارش «بیستوچهار»، این برنامه کاری از گروه اجتماعی شبکه اول سیماست و هر قسمت در مدت 130 دقیقه ساعت 23 به طور زنده و از چهارم تیرماه، شنبه تا چهارشنبه به شکل روتین پخش میشود.
تهیهکنندگی، کارگردانی و اجرای این برنامه را «محمدرضا شهیدیفر» برعهده دارد که پیش از این برنامه صبحگاهی «مردم ایران سلام» با اجرای او از شبکه دو پخش میشد و با قالب نو و جدید خود توانست رضایت مخاطبان را کسب کند.
برنامه «پارک ملت» از بسیاری از شهرها و روستاهای ایران و همچنین 10 کشور دنیا گزارش تهیه کرده است.
تهیه کننده برنامه «مردم ایران سلام» پس از مدتی استراحت و تدارک ویژه، به زودی برنامه «پارک ملت» را به آنتن شبکه اول سیما میرساند که برنامهای ترکیبی و زنده است.
محمدرضا شهیدی فرد، در گفتوگو با خبرنگار ما ضمن مقصر دانستن رسانهها و رسانه ملی در بحث فرهنگ سازی گفت: «من نمی دانم چرا تلویزیون اصرار دارد همه وقت مردم را پُر کند؟ حال آن که رسانه تصویری باید طوری برنامه سازی کند که حداکثر 2 ساعت از وقت روزانه بینندهها را به خود اختصاص دهد و امکانی فراهم شود تا آدمها به بقیه شئون زندگی از جمله کتابخوانی هم برسند.»
شهیدی فرد تاکید کرد: «ما هیچ کمکی به انسان امروز نمیکنیم اگر او را عادت دهیم که متصل پای تلویزیون باشد اما از آنجا که نگران برنامههای شبکههای ماهوارهای هستیم، مدام طوری برنامه میسازیم و پخش میکنیم که مردم را پای شبکههای خودمان نگه داریم و متوجه این نکته نیستیم که داریم آنها را از کتابخوانی، صله رحم، تفکر، استراحت و استفاده از فضاهای مفید زندگی شخصی دور می کنیم.»
24onlinenews.ir//news-3669.aspx
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
محمد رضا شهیدی فر بعد از دوسال غیبت با برنامه دیدنی پارک ملت از شبکه یک از یکشنبه تا چهارشنبه ساعت یازده تا یک شب به تلوزیون آمد .من که دیگر از آمدن شهیدی فر نا امید شده بودم اما شیرینی برنامه مردم ایران سلام هنوز در یاد باقی بود برنامه ی که تحول عظیمی در شیوه برنامه سازی ارائه کرده بود و هر صبح ساعت شش تا نه صبح با آیتم ها و ویژگی های خاص خودش از شبکه دو سیما باعث شده بود تا مخاطبان زیادی پیدا کند و بنده به شخصه با دیدن این برنامه هرروز صبح روحیه مثبتی پیدا میکردم و اگر صبحی این برنامه را نمی دیدم بسیار نارحت افسرده میشدم و احساس میکردم چیزهای مهمی را از دست داده ام چون این برنامه فقط یک برنامه سرگرم کننده نبود بلکه یک برنامه کامل از نظر آموزشی بود و از دیدن این برنامه چیزهای زیادی از دنیای اطرافم در آن زمان آموختم .برنامه مردم ایران سلام رابطه نزدیکی با مخاطب بر قرار کرده بود و آدم احساس میکرد در استدیو برنامه حضور دارد و شیوه خاصی در برنامه زنده به وجود آورد و یکی از نکات بارز برنامه اجرای زیبا و هوشمندانه آقای شهیدی فر بود که بسیار ساده و بدونه اغراق اجرا میکرد و برای هر قسمتی از گفتگو در برنامه یک مجری کارشناس دیگری نیز وجود داشت ولی متاسفانه این برنامه مهیج بعد از یک سال به یکباره تعطیل شده بود و آقای شهیدی فر نوید این را داده بود که با برنامه جدید دیگری به زودی باز خواهد گشت .اما این نوید دو سال طول کشیده تا اینکه با برنامه پارک ملت با همان شیوه برنامه مردم ایران سلام به تلوزیون آمد و در همین چند شب مخاطبان زیادی پیدا کرد و امیدواریم پارک ملت دچار سرنوشت برنامه مردم ایران سلام نشود
smaeel20.persianblog.ir/post/73
farshidshd
09-08-2011, 14:05
دیشب خداداد عزیزی ، عجب حرفایی زد
کل فوتبال رو نابود کرد ( هرچند فوتبال نابود هست )
MOHAMMAD2010
09-08-2011, 17:11
اصلا از مجریش خوشم نمیاد ! خیلی آدم جو گیریه ! بعضی وقتا با توجه به مهموناش حرفاش عوض میشه !
hamid_diablo
09-08-2011, 17:31
سلام
اول از همه بگم که این برنامه تاپیک داشت ولی پاک شد!!!
برنامه روتین و جالبی و مخاطب رو مجبور به نگاه کردن و فکر کردن به موضوعاتش میکنه
از مجریش راضی ام و تونسته برنامه رو خوب مدیریت کنه.مهمونای برنامه هم درست انخاب میشن و به موضوعات جالبی و به در بخور پرداخته میشه
بهترین قسمتش به نظر من صحبتهای آقای مرادی هست که به شکل شیوا و پویا به موضوعات میپردازه
بچه ها توجه کردید که این مجری اخلاقش و رفتارش چقدر شبیه میلاد اسلام زاده است در شبکه اموزش برنامه صفر و یک
minizoro
10-08-2011, 00:20
سلام
اول از همه بگم که این برنامه تاپیک داشت ولی پاک شد!!!
برنامه روتین و جالبی و مخاطب رو مجبور به نگاه کردن و فکر کردن به موضوعاتش میکنه
از مجریش راضی ام و تونسته برنامه رو خوب مدیریت کنه.مهمونای برنامه هم درست انخاب میشن و به موضوعات جالبی و به در بخور پرداخته میشه
بهترین قسمتش به نظر من صحبتهای آقای مرادی هست که به شکل شیوا و پویا به موضوعات میپردازه
چرا حذف شد تاپیک؟؟ !!!!
آره مرادی جالب حرف میزنه، ولی من از موضوع امشبش خوشم نیومد، خبرنگار اینا بود...
نسبتا میشه گفت کلیشه برنامه خیلی کمتر از برنامه های مشابهه
hamid_diablo
10-08-2011, 10:21
ولی دیشب چه تیپی شهیدی فر زده بود
شلوار و کتونی سفید..خوشمان آمد
اون ملکی ای که دیشب شهیدی فر پوشیده بود منو کشته بود.
D o l f i n
10-08-2011, 11:38
منم دیشب اولین بار بود دیدمش خیلی خوشم اومد از برنامش
دیشب تو بخشی که شهیدی فر در مورد خبر و ضد خبر صحبت کرد هم جالب شد . یه تیکه بحث رو کشوند به اتفاقاتی که تو سوریه میفته و سانسور خبریش تو ایران و در عوض پخش ضد خبر مربوط به حوادثش .... میگفت تو اخبار میگن که فلان مسئول در پاسخ به اتفاقات سوریه فلان چیز رو گفته در صورتیکه از اصل اتفاقات هیچ چیزی گفته نمیشه و بخاطر همین هست که رو آورده میشه به ماهواره .
در کل خوشمان آمد ...:27:.
-----------
نکته ی جالب در مورد لباسی که دیشب شهیدی فر پوشیده بود و دوستان بش اشاره کردن اینکه من اصلا به لباسش توجه نکرده بودم و اصلا یادم نمیاد چی پوشیده بود :31:.
همین ....
.
چهره های ماندگار که بعضی وقتها میارن خیلی کسل کننده اند.
مثلا اون نقاشه خیلی حال گیری بود.
به نظر منم زیاد این کارشون نگرفته .حوصله ی آدم سر میبره
s-a-l-i-m
02-09-2011, 09:08
منم یکم دیدم ولی چون دقت نمی کردم اعصابم خورد شد کانال رو عوض کردم ولی این سری حتما دقت می کنم ببینم چی میگن :31:
فروم هم باعث میشه ما تلویزیون ببینیم :دی
hamid_diablo
02-09-2011, 11:11
پارک ملت دنبال ارائه برنامه ای روتیم با سبک جدیده و میخواد تمام اقشار جامعه رو هم با خودش همراه کنه
خوب تو قسمتهایی از خواننده هایی دعوت میشه که واقعا کار بلند و جونها میتونند از این قسمتش استفاده کنند
برنامه جالبیه
MOHAMMAD2010
12-09-2011, 12:46
این هفته سوال برنامش خوبه
باید بگین بهترین فیلم ایران بعد انقلاب چیه
دیشب یه کارشناس آورده بودن گفت جدایی نادر از سیمین :40:
Dexter 2009
13-09-2011, 08:31
نمی دونم به یه چیزی دقت کردین یا نه ؟( شاید هم احساس خودم باشه )
انگار آقای شهیدی فر یه جوری می خواد برنامه رو بگردونه که از مردم ایران سلام ( برنامه ی قبلیش ) جلو بیفته.
مردم ایران سلام واقعا عالی بود...شاید به خاطر شب پخش شدن پارک ملت به پای اون نمی رسه ...:41:
farshidshd
19-09-2011, 11:23
دیشب جالب بود برنامه!
با حضور مهدی رحمتی ، حامد کاویانپور ، محسن خلیلی ، مهدی امیرآبادی ، آقای فتح الله زاده ، یه روزنامه نگار و یه دکتر !
اولین باری که توی یه نظرسنجی بین پرسپولیس و استقلال ، استقلال بیشترین رای رو آورد...
پارك ملت، مجلهاي تصويري است كه شهيدي فر به تنهايي آن را ورق ميزند
تنها در پارك
حالا ديگر همه آنهايي كه اهل رسانه هستند، ميدانند كه مجري، سكاندار و پايه اصلي يك برنامه گفتوگو محور است. اوست كه ميتواند با اطلاعات و بيان شيواي خود به برنامه عمق و هيجان لازم را بدهد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مجري توانايي كه در برنامههاي گفتوگو محور حضور مييابد، تكنيكهاي صحبتكردن با مهمانان برنامه را ميداند و با تكيه بر همين تبحر حتي ميتواند افراد حاضر در برنامه را، هر چند آرام، كم حرف يا حتي خيلي نجيب باشند حرف بياورد و آنها را وادار كند آنچه را در ذهن دارند و مناسب برنامه است به زبان بياورند.
محمدرضا شهيديفر سالهاست تلاش ميكند به يكي از مجريان متبحر و صاحبسبك و البته كارشناس تلويزيون تبديل شود. او دهه 80 با برنامه گفتوگو محور «اينجا فرداست» به شهرت رسيد.
تكيه كلام او در ابتداي برنامه اين بود: مردم سلام! اين تكيه كلام با واكنشهاي متفاوتي از طرف اهالي رسانه و مجريان ديگر تلويزيون روبهرو شد. خيليها اينجور سلام دادن شهيديفر به مخاطبان را توهين به آنها قلمداد كردند اما بتدريج اين ساختارشكني شهيديفر بين مردم جا افتاد و مخاطبان تلويزيون پذيرفتند كه اجراها ميتوانند اشكال مختلف داشته باشند و حتما لازم نيست كه از يك سبك و سياق هميشگي استفاده كرد. مردم سلام! برنامه شهيديفر كه سالها بعد تبديل به برنامهاي پرطرفدار شد كه «مردم ايران سلام» نام داشت. اين برنامه را خود شهيديفر تهيه و اجراي يكي از بخشهاي آن را هم به عهده داشت. شهيدفر در برنامه مردم ايران سلام براي اولينبار در يك برنامه صبحگاهي از چند مجري استفاده كرد. اين مجريان كه از زبدهترين مجريان تلويزيون بودند، توانستند استادانه بخشهايي را كه به آنها سپرده شده بود، اجرا و مخاطبان زيادي را با خود همراه كنند. برنامه مردم ايران سلام كه مانند يك مجله هنري، اجتماعي فرهنگي بود، ساخت اينگونه برنامهها را در تلويزيون باب كرد. شهيديفر هم بعد از سالها زماني كه ميخواست پرونده برنامه مردم ايران سلام را در شبكه 2 ببندد يادآور شد كه برنامههاي مشابه مردم ايران سلام آنقدر در تلويزيون زياد شده كه من ترجيح ميدهم اين برنامه را با اين ساختار ادامه ندهم و چنين شد كه پرونده مردم ايران سلام بسته شد و شهيديفر براي مدتها در تلويزيون ديده نشد.
راديو هفت؛ مجله شبانگاهي
در غياب شهيديفر در عرصه برنامهسازي، منصور ضابطيان برنامه راديو هفت را براي شبكه آموزش روي آنتن برد. ضابطيان از كساني است كه در برنامه مردم ايران سلام كنار شهيديفر بود. او تلويحا هميشه از شهيديفر به عنوان دوست و استاد خود ياد ميكند. راديو هفت اما خيلي زود توانست بين مردم، مخاطبان زيادي پيدا كند. راديو هفت مجلهاي شبانگاهي است كه بخشهاي متنوعي دارد و متناسب با هر فصل و زمان، بخشهاي آن تغيير ميكند. ضابطيان در راديو هفت، محدوديت مجري نگذاشته و تاكنون بازيگران و مجريان زيادي به اين برنامه آمدهاند و سكان برنامه را به دست گرفتهاند. از مجري با سابقهاي مانند احترام برومند تا بازيگر مطرحي مانند مريلا زارعي. آنها به راديو هفت آمدهاند و مثلا قصهاي كوتاه را از روي متن خواندهاند، اما با همين حضور كوتاهشان نشان دادهاند كه راديو هفت براي آنها اهميت دارد. اين اهميت به دليل حضور آنها نيست بلكه به دليل مخاطباني است كه راديو هفت را با هدف انتخاب كرده و آن را تماشا ميكنند. درست زمانيكه راديو هفت در اوج بود، محمدرضا شهيديفر هم برنامه «پارك ملت» را روي آنتن شبكه يك سيما برد و اين امكان را براي منتقدان و كارشناسان رسانه بهوجود آورد كه اين دو برنامه را با هم مقايسه كنند اما اين نظر را نداشته باشند كه شاگرد از استاد سَر است.
يكي از ديالوگهاي سريال بوعلي سينا
همزماني پخش برنامههاي پارك ملت و راديو هفت اين نكته را يادآوري كرد كه دوره برنامههاي تاكشو با حضور يك مجري تمام شده است. برنامه پارك ملت يك برنامه گفتوگومحور صرف نيست. اين برنامه مانند مردم ايران سلام داراي چند بخش است. بنابراين ميتوان به آن نام مجله را داد، اما شهيديفر در پارك ملت اجراي همه بخشهاي اين مجله را خود به عهده گرفته و همين خودمحوري نگذاشته تا پارك ملت موفقيت دوبارهاي براي شهيديفر باشد.وقتي يك كار گروهي به سرانجام ميرسد، موفقتر از برنامههايي ميشود كه تكمحور پيش ميرود. در رسانههم براي اين موفقيت، استثنا وجود ندارد. مسلما هر فردي اعم از مجري، تهيهكننده، مشاور و... كه به برنامه ميآيد با خود ايدههايي را هم ميآورد كه ميتوانند در موفقيت برنامه دخيل باشند.
مردم ايران سلام و راديو هفت اگر در جذب مخاطب و رضايتمندي آنها موفق بوده و هستند به اين دليل است كه تهيهكنندگان آنها، درهاي اين برنامهها را به سوي همه آنهايي كه با علاقه به اين برنامهها وارد شدند و ايدهاي خلاقانهاي با خود آوردند، باز كردند. وقتي برنامهاي قائم به يك نفر ميشود نبايد توقع داشت كه بتواند همه مخاطبان را راضي كند.چون يك نفر فقط ميتواند نظر تعداد محدودي از مردم را با خود همراه كند.
دوربين خارج از تهران
شهيديفر در پارك ملت برخي از تجربههايي را كه در مردم ايران سلام داشت، دوباره تجربه كرد، مثلا در آن برنامه بخشي وجود داشت كه بازيگراني مانند مهران رجبي و بهروز بقايي با هم به سفري دور و دراز به يكي از ديدنيترين منطقه شمال ميرفتند. اين سفرنامه تصويري براي مخاطبان جذابيت ويژهايداشت.حالا هم شهيديفر در پارك ملت گاهي دوربين اين برنامه را از تهران خارج ميكند و سراغ آدمهاي خاصي ميرود كه در گوشه و كنار اين كشور به صورت ناشناخته زندگي ميكنند. در پارك ملت گاهي شهيديفر گزارشگر خود را همراه زوج جواني به پاركينگ «پروانه» ميفرستد؛ جمعه بازاري در دل تهران كه در پاركينگ طبقاتي سعدي داير ميشود و دستفروشان در آنجا علاوه بر اشياي قديمي و تزئيني به اصطلاح از شير مرغ تا جان آدميزاد هم ميفروشند البته با قيمتهاي مناسب.
تهيهكننده در اصل، صاحب همه برنامه است، او ميتواند در طراحي صحنه و تركيب رنگهاي آن اعمال نظر كند. شهيديفر در مردم ايران سلام از همه سليقه خود بهره برد و صحنه اين برنامه را به زيبايي آراست، اما در پارك ملت ترجيح داد در فضايي سفيد و بيرنگ روي صندلي بنشيند و برنامه را اجرا كند. اين سفيدي، هر چند نشان از پاكي دارد اما رنگي نيست كه مخاطب را ترغيب به تماشاي برنامه كند.
شهيديفر تجربه سالها برنامهسازي و مجريگري را در تلويزيون دارد، شايد او ميخواسته با پارك ملت طرحي نو در مجلههاي اجتماعي، هنري، فرهنگي و... تلويزيوني دراندازد.هميشه هم لازم نيست اين طرحهاي نو موفق باشند. بايد يك دوره آزمون و خطا را طي كرده تا راه خود را پيدا كنند، اما سوال اينجاست كه وقتي تهيهكننده و مجري راه خود را پيدا ميكنند و باعث ميشود كه برنامههاي ديگر هم از الگوي او پيروي كنند، چرا دوباره دست به آزمون و خطا ميزند؟!
همانطور كه گفتيم شايد براي ايجاد راه نو! اما حتي براي دستيافتن به قالب تازه براي برنامهاي جديد، لازم نيست همه آنچه از قبل ساخته شده را ويران كرد.گاهي ميتوان روي زيربناي محكم، عمارتي تازه و مدرن ساخت. مردم ايران سلام آنقدر پي محكمي داشت كه روي آن ميتوان عمارتهاي زيبا و جديد ساخت بدون اينكه نگران بود نكند مردم بگويند عمارت و پارك تازه هماني بود كه قبلا ساخته شده بود.
طاهره آشياني
گروه راديو و تلويزيون
منبع : روزنامه جام جم
گزارش مشروح حرفهای حاتمی کیا در «پارک ملت»؛
حاتمیكیا: اگر جنگ نبود، هيچگاه وارد سينما نميشدم
ابراهیم حاتمیکیا با حضور در برنامه زنده «پارک ملت» از دغدغههایش در عرصه فیلمسازی دفاع مقدس گفت و گفت که: «اگر جنگ نبود فکر نمیکنم به حوزه سینما میآمدم. رسالت و زحمتی بر دوشم بود و می خواستم باری از آن جریان را کم کنم.»
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ابراهیم حاتمی کیا یک روز پس از تولد و در آستانه 50 سالگی خود شب گذشته -3 مهرماه- با حضور در برنامه زنده «پارک ملت» به سوالات «محمدرضا شهیدیفر» مجری برنامه پاسخ گفت.
حاتمی کیا در ابتدای برنامه و آغاز گپ و گفت با مجری عنوان داشت که نام پدرش یعقوب بوده و با توجه به اینکه نام خودش ابراهیم (نام فرزند حضرت یعقوب) گذاشته شده، این روند را ادامه داده و نام فرزندان خود را اسماعیل و یوسف گذاشته است. او درباره فامیلی خود نیز توضیح داد که پیش از این نام خانودگیشان نمدفروشان بوده که پدرش آن را به حاتمیکیا تغییر داده است.
مشروح گفت و گوی ابراهیم حاتمیکیا با مجری برنامه پارک ملت را در ادامه بخوانید:
*ابراهیم حاتمی کیا چرا فیلم میسازد؟
-نمی دانم. واقعیت این است که رفتم بجنگم ولی احساس کردم با دوربین علقه بیشتری دارم و اول هم جنگ را با دوربین سوپر هشت شروع کردم. فیلمبرداری و عکاسی را دوست داشتم. البته دلایل دیگری هم دارد. مانند تنهایی خودم، شرایط زندگی، نداشتن سینما و تلویزیون و محدودیت های این چنینی. ولی مساله جنگ به سرعت مسیر را برای من مشخص کرد. اوایل جنگ نیز مستند کار میکردم ولی دیدم اقناع نمیشوم و به همین دلیل وارد حوزه داستانی شدم.
*برای چه فیلم میسازی؟
-این سوال را از هر هنرمندی بپرسید همین جواب را میدهد که یک یک شیدایی و احساسی در آدم بهوجود میآورد که دوست داری آن را با دیگران تقسیم کنی. شاید فیلمهای اولیه و آماتورم بازی بودند ولی کم کم دیدم که جنگ مسئله من است. من به تکنیک علاقه مندم و فکر میکردم که فیلمبردار میشوم ولی دیدم که اشباع نمیشوم و مرا تحریک نمیکند. آمدم به مرز نوشتن و در نهایت این مسیر اتفاق افتاد.
*این فیلم ها برای چه ساخته می شوند و تکرار می کنم که برای چه فیلم میسازی؟
- اولین بار قرار بود اسلحه دستم باشد.
*یعنی الان با یک چریک فیلمساز روبرو هستیم؟
-اولین بار که جبهه رفتم فکر کردم که اسلحه دستم است و طبعم با اسلحه نمیخواند. مثل بچههایی که به جبهه میرفتند و کارهای جهادی انجام میدادند، نگاهم نقد منفی نبود ولی علقهام نبود. من هم دوربین دست گرفتم که اوجش «روایت فتح» بود و آنجا احساس کردم که دوشادوش آنها هستم. من میخواستم به پدرم تفهیم کنم که کار مقدس و ارزشمندی است ولی سخت بود و نمی پذیرفت. شاید برایش جنگیدن من بهتر بود. به خصوص که من به سمت سینمای دینی کشیده شدم. سوال سختی است.
اگر من جنگ نبود فیلم میساختم یا نه؟ فکر نمیکنم به حوزه سینما میآمدم. اگر من مستغنی از فضای جنگ نبودم، بعید میدانم که وارد این حوزه شوم. رسالت و زحمتی بر دوشم بود و می خواستم باری از آن جریان را کم کنم.
*آیا این حس و حال و رویه هنوز ادامه دارد؟
-بله و هنر برای هنر اقناعم نمی کند و یا سینما برای سینما مرا به مشقت بیاندازد، خیلی به آن علاقه ندارم مگر اینکه احساس کنم حرف مهمی است که باید پایش بایستم. مخصوصا ورود به حوزههایی که تا به حال وارد نشده ایم. مثلا یکبار آقای قرائتی به من گفت که بیا درباره نماز فیلم بساز و من به گفتم که من جهادی هستم. تلقی این است که میشود ولی من نمیتوانم این ارتباط را قطع کنم. چه پروسهای باید طی شود، نمیدانم. مثل هر هنری است و شیدایی ایجاد میشود که میخواهی بگویی. مثل بچه که مداد رنگی دستش میگیرد و پس از بازی با آنها تازه رنگها را درک میکند و به علاقهمندیهایش پی میبرد.
*ابراهیم حاتمیکیا بیشتر به امیال شخصی خود در فیلمسازی علاقه دارد یا امیال مردم؟
-یکی از مواردی که باعث شد از گردنه خطرناک عبور کنم، این بود که سفارش از بیرون را نمی فهمم. مثل زنبور عسل باید فعل و انفعالاتی در من صورت بگیرد تا به شهد عسل برسم. اصلا نمی توانم بگویند جنگ جنگ تا پیروزی و من بر همین مبنا بروم و دو دو تا چهارتا کنم و حساب کنم و فیلم بسازم. باید مسئله برایم بطنی شود که در این صورت نیز با نفس در ارتباط است و هنر تجلی نفسانی است. در این میان خداوند کمک کند تا عاقبت به خیر شویم.
*یعنی شما بر اساس نفستان فیلم میسازید؟
- نفس همه در فیلمسازی وجود دارد. معتقدم که باید نهادینه شود و با تمام سلولهای بدن همسان شود تا چیزی که بروز میدهی، عملا باور تماشاگر را جذب کند.
*یعنی نفستان را در طول کار رها میکنید؟
-اگر رها کنم چکار میکنید؟ (با خنده)
*یعنی مراقبتی از آن نمی کنید؟
-قطعا مراقبت می کنیم. اینکه بگویم من تاثیری ندارم و در این میان فقط واسط خیرم، نیست. از من رد می شود و تاثیر می گیرد. به خصوص سینما که منیت بسیاری دارد و باتلاق وسیعی برای فرورفتن دارد و کاری نمی توان کرد. کسانی که از باتلاق عبور می کنند، سربازان خوبی هستند. ما از بغل برخی مومنین رد می شویم و می گویند پیف پیف اینها بوی لجن می دهند. خوب ما در بازار زرگرها نبوده ایم و بیشتر دباغی کردهایم.
ما (فیلمسازان جنگی) تعداد کمی هستیم که در هفته جنگ گل سرسبد می شویم و دعوتمان میکنند.
*دیده بان بر اساس زندگی شهید عارفی ساخته شد؟
-فیلم دیده بان بر اساس بخش هایی از زندگی شهید عارفی ساخته شد که فقط آن را شنیده بودم. شهید یکه تاز نیز پدرش راننده فرودگاه و منبعی برای الهام بود.
*رفقای جنگی خود را می بینید؟
-من که رزمی نبودهام. البته درر خیلی از عملیات ها بودهام که ثبت نشده است.
*از کارت هایی که در آنها عنوان می شود چه مدت در جبهه بوده اید، دارید؟
-خیر. سالهای 67 یا 68 بود که می خواستم با سهمیه رزمندگان وارد دانشگاه شوم. در آن مقطع به دنبالش بودم، در خیلی از عملیات ها هم حضور داشتم ولی چون ما مامور به خدمت می شدیم و از جایی برای حضور در جبهه اعزام نمی شدیم، حضورمان جایی ثبت نشده بود. البته آن دوران حتی عکس هم نمی گرفتیم که چه؟ فردا برویم پزش را بدهیم؟ اصلا مگر می دانستیم که می مانیم یا خیر؟ آن عکس ها که الان باید دنبالشان بگردیم، برایم خاطرههای تثبیت شدهای است که دوست دارم بخشهایی از آنها را داشته باشم.
*برخی بچههای جنگ گاهی دور هم جمع میشوند، آیا شما هم چنین مناسباتی دارید؟
-خیر. به این مفهوم نه ولی بچه های دوران جنگ را که فیلمساز بودند گاهی می بینیم. ما در ایران پاتوق به آن معنا نداریم و اگر جایی دعوت شویم، یکدیگر را آنجا می بینیم.
*رفقایتان چه کسانی هستند؟
-رفقای من بچه های فیلمساز هستند.
*پس از جنگ چقدر به جنوب کشور رفتهاید؟
-اوایل احساس خوبی نداشتم که بروم ولی الان میروم. دوسه بار با خانواده و یا مستقل رفتهام. بیشتر نیز به جنوب رفتهام و زیاد در غرب نبودهام.
*چرا رفتید؟
-حالمان طوری بود که دوست داشتیم برویم. الان چون فیلم می سازم، ارتباطم با شهرهای جنوبی خیلی خوب است. آبادان وطن دوم من است و خیلی ها مرا آنجا می شناسند.
*با کدام فیلمتان حال و احوال بهتری دارید؟
-بعضی آثار خاطرات پشت صحنه دارند. من زمان ساخت «از کرخه تا راین» مدام این دلهره را داشتم که ممکن است پخش نشود، از آن موقع تا الان همین جور فیلم ساخته ام.
*چرا این اتفاقات برای شما می افتد، شما که می گویند عزیز کرده اید؟
-همیشه این حرف است. زمانی که فیلم از کرخه تا راین را می ساختم، می گفتند خوب است دیگر، آلمان و دلار و ارز دولتی و ... در حالی که ما آنجا در یک کاروانسرا مانند و در یک اتاق روزی حدود 18 الی 19 ساعت کار می کردیم و حتی در زمان رفت و برگشت در هواپیما پلان های تیتراژ را می گرفتیم. ما تخت گاز میرفتیم و کار می کردیم. یادم هست زمان ساخت فیلم خاکستر سبز، یک فیلمنامه زدم زیر بغلم و به کشوری رفتم که تا به حال پا نگذاشته بودم. باوری که نسبت به فضا داشتیم برایم خیلی ارزشمند است. الان تا کرج بخواهم بروم باید برنامه ریزی کنم. نمی دانم آن موقع چه ارزش و باوری بود که می رفتم و فیلم می ساختم. قطعا در آن فضا این مسائل بیشتر بود.
*یعنی الان میترسید؟ ترسو شده اید که اگر کار در نیاید؟
-آن موقع به این اگرها فکر نمیکردیم.
*الان آبرویتان برایتان خیلی مهم است؟
-اسم که بزرگ میشود، سخت می شود. من وقتی فیلم «دعوت» را که خیلی دوستش دارم ساختم، خیلیها دلخور شدند و گفتند چرا حاتمیکیا وارد این حوزه شده است. راست میگویند و حرف بدی نمیزنند. ما هم حرف بدی نمیزنیم. یک دایرهای است که نمیدانم ما جلو افتادهایم یا آنها و گاهی به شدت در هم تنیده میشود که قابل تفکیک نیست. گاهی مردم دوست دارند ما را به سمتی بکشانند که به آن عادت کرده اند. زمان خاکستر سبز، مردم جلوی سینماها صف کشیده بودند تا از کرخه تا راین دو را ببیند و من گفتم که این فیلم ربطی به فیلم قبلی من ندارد.
وقتی عزیزانی در اشکال مختلف به من می گویند، خوب راست می گویند.
*فیلم جنگی خوب در این سالها ساخته شده است؟
-خیر. فیلم جنگی که بتوان به آن تکیه کرد نداریم و از این موضع رو به تحلیل هستیم و چند سال است که این فیلم ها را نداریم.
*چرا نداریم؟
-یک چرخه ناقصی است که نمی دانم از کجا به انحراف کشیده شد و این بنا از کجا کج شد. یک موضوعی را مردم، یک موضوعی را کسانی که در جنگ بوده اند و یک موضوعی را مسولان می خواهند. به من می گویند شبیه فیلم های قبلی فیلم بساز. آن موقع ما برای نشان دادن چک زدن یک فرمانده به نیرویش کلی اما و اگر داشتیم و این مسائل تا الان وجود داشته است.
*یعنی شما دیگر نمیخواهید فیلم جنگی بسازید؟
-دلم میخواهد. اما آیا فضا و امکاناتش هست؟ منآن موقع می رفتم پیش فرمانده لشکری و میگفتم به من توپ و تانک و اسلحه بده. او مرا میشناخت، با فضایی که من دنبالش بودم آشنا بود و کارم را راه می انداخت. ولی الان باید برای گرفتن آن امکانات به حقارت بیافتم و هر وقت بخواهند مرا زمین بزنند. این اتفاق برای من افتاده و مسئولی که خوشش نیامده، آمده و تجهیزات را سر صحنه برده است. مانند فیلم برج مینو. یکی از مسائلی این محدودیتها بود. اعتماد به
بچه های نسل من کم شده و حرف هایی باید می زدیم که نشد.
*یعنی این حرف ها خریدار نداشت؟
- نه اینکه خریدار نداشت. الان مثلا می گویند فلان موشک ساخته شده و هوا رفت و توانست به هدف بزند. قطعا این موشک قبلا آزمایش شده است ولی ما نمی توانیم آزمایش کنیم. چون به وقت و پول احتیاج دارد که نمی گذارند. یک فیلم قطعی می خواهند. می گویند برو سرباز رایان بساز. آخر مرد حسابی مگر سینمای من سینمای هالیود است؟ مگر من اصلا چنین امکاناتی در اختیار دارم؟ ما با تولید خود حرف می زنیم. از سینمای جنگ، پله پله آن زمان که حرف می زدم، عده ای عصبانی می شدند، عصبانی بشوند، ایرادی ندارد ولی اینکه مانع می شوند سخت است.
من الان 50 سال سن دارم و برای طی این مسیر جنگیده ام. به خداوند قسم که برای تمام فیلمهایم جنگیده ام. وقتی وارد سینمای جنگ می شوم، آنچه که در ذهن مسئول با من هنرمند وجود دارد، فاصله غریبی است. او فکر می کند باید مستقیم بزنیم و من فکر می کنم که باید منحنی بزنم و افکارمان با هم نمی خواند.
*این دلایل باعث ساختن فیلم دعوت شد؟
- من از مسیری که رفته ام پشیمان نیستم. سینمای جنگ فیلم کم داریم. از این فضا و گلستان جنگ ما نگفتیم. یک جنگ آمریکا و عراق اتفاق افتاد در این زمینه صدها فیلم ساخته شد. اما در ایران چقدر نیرو برای تصویر است؟ از وقتی قرار می شود مسائل سیستماتیک شود، دیگر حاتمی کیا نتوانست به پادگان برود تا سهم بگیرد برای ساخت فیلم، از همان روز سینمای دفاع مقدس فرمایشی شد و افت کرد تا رسید به سریالهای ضعیفی مانند نابرده رنج که من با دیدن آن سرم درد گرفت. عقب نشینی در سینمای جنگ، عقب نشینی غریبی است و مثل عقب نشینی در فاو و مجنون است. بعد هم که دیوارهایی ریخته شد و الان هم در بدترین شکل ممکن است.
*در این شرایط شما کجا هستید؟
-هیچی. ما گوشه ای نشسته ایم. البته من فیلمهایم بیشتر اجتماعی جنگی است و فقط 2 فیلمم کاملا جنگی است.
*خوشتان نمی آید بگویند فیلمهایتان جنگی است؟
-نه، بحث این است که من تاثیرات اجتماعی را تصویر می کنم.
*بین حرفهایتان از رسالت، وظیفه، نشد، فیلم اجتماعی و فیلم جنگی حرف زدید که با هم تعارضاتی دارند؟
- تعارض وجود ندارد و نتیجه اتفاقاتی که افتاده یک سینمای فرتوت قدیمی کهنه است. به شدت کهنه که حرفی که می زند حرف روز نیست.
*نسبت فعلی مردم با سینمای جنگ چگونه است؟
-متن جنگ سرداری مثل زنده یاد رسول ملاقلی پور را داشت که فیلمهای مردانه ای ساخت. آقای درویش و کمال تبریزی هم گوشه هایی را گرفتند. اما در این دو دهه چه کسی به میدان آمد که حرفی زده باشد؟ من هم که می آیم و بازخوردهای جنگ را می گویم. البته بدتر است. چون تجربه نشده و نسبت به آن موضع دارند. کسانی که فیلمهای جنگ را مدیریت می کنند، بگویند که چه شده؟ اگر حاصل سریالهای تلویزیونی در حوزه دفاع مقدس است که بروید جمعش کنید، بهتر است.
مدیریت الان در سینمای جنگ چقدر است؟ مردم با سینمای جنگ قهر کرده اند. مردم سینما نمی روند و فیلم نمی بینند.
* اما طبق نظرسنجی انجام شده در برنامه پارک ملت، مشخص شد که 25 اثر متعلق به سینمای دفاع مقدس در صدر قرار دارند و در این میان چند فیلم شما نظیر آژانس شیشه ای هم قرار داشت که بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده بود.
- منظور من سینمایی است که از متن جنگ برخاسته است، من فیلم هایی نظیر آژآنس شیشه ای و از کرخه تا راین را فیلم های اجتماعی می دانم. متن جنگ گفته نشده به خاطر ابزاری که در اختیار دوستان قرار گرفته و آثار ما مورد پسند قرار نمی گیرد، در نتیجه بیچاره می شویم و عطایش را به لقایش می بخشیم.
به همین دلیل به سمت دیگری می روم. وقتی ظرفیت ممیزی و مردم ما در حد و اندازه پذیرش چنین مواردی نیست، نمی توانیم فیلم بسازیم.
سینمای جنگی یک روش بسیار پیچیده ای می طلبد. وقتی کسانی آمدند مدیریت نهادند و گفتند تمام امکانات بایداز زیر نظر ما عبور کند، سینما سقوط کرد و نتوانست روی پای خود بایستد.
به خداوندی خدا از این جنگ حرفهای بسیاری می توان کشید. ما زبان خودمان را در جنگ داریم. کجا ما از امثال متوسلیان حرف زدیم؟ آن فرهنگ ها کجا رفتند؟ مگر شوخی است که من از گردانی حرف بزنم که فانوسقه نداشتند و به جایش طناب می بستند یا قمقمه به تعدادشان نبود و هر چند نفر یک قمقمه داشتند.
هیچی نداشتند و جنگیدند. این ناله جدید نیست و حدود 2 دهه است که می گویم. این حرفهای من قدیمی و تکراری است که فقط با صدای خسته تری می گویم. هیچ کس هم پاسخگو نیست. کاش برای سینمای جنگ دلاوری را می گذاشتند که دیالوگ ما را می فهمید.
*فرق فیلم سینمایی دیده بان با دعوت و یا گزارش یک جشن چیست؟
-سالهای 66 یا 67 بود که فیلم دیده بان را ساختم و در سال 87 نیز فیلم دعوت را ساختم. به من می گویند تو اصلا احوالاتت اشکال دارد، من برای نوشتن فیلمنامه دعوت 3 سال وقت گذاشتم و برای دیده بان 5 ماه. به همین قبله محمدی نماز می خواندم و هنوز هم به همان قبله نماز می خوانم و آن موقع هم همین احوال را داشتم.
*در این سالها عوض نشده اید؟ فیلمهایتان متفاوت شده و ممکن است امیال دیگری پیدا کرده باشید و یا جشنواره ها دلتان را برده باشند؟
- عوض شده ام مثل همه آدمها. چیزی بگویید که بگنجد. کار ما همیشه جنگ عقل و دل است. آثار من تکرار یک احوال است که تجلی آن نسبت به شرایط زمانی متفاوت است. قطعا حاتمی کیا با زمانی که 27 سال سن داشت، فرق
دارد.
*یعنی شما هنوز همان آدمی هستید که روزی شهید آوینی برایش آن نامه را نوشت؟
-آیا شهید آوینی اول انقلاب با کسی که بعدها دیدید یکی است؟
*این درست است که شهید آوینی در مسیری از فلسفه غرب به این سمت کشیده شدند، اما الان منظور من شهید آوینی بعد از انقلاب است؟
-تجلی شهید آوینی در زمان روایت فتح تا راه اندازی سوره را به یاد دارید که چه می گفت که دعوا می شد؟ اینکه من به نسبت روز می روم کاملا طبیعی است. اصلا فیلمهای تولید شده از اول انقلاب تا الان را نگاه کنید.
فرق کرده است. من حرفی ندارم. ببینیم که هر فردی در هر شرایطی چقدر تغییر کرده است؟ ما دیکته نوشته شده ایم و بقیه فقط ما را می بینند.
*فیلم «گزارش یک جشن» در نوبت اکران است؟
-همه چیز امن و امان است و بی خیال فیلم شوید.
*مگر قرار است فیلم اکران نشود؟
-مگر من دیوانهام که فیلم بسازم و آن را نشان ندهم؟ بهتر است وارد این بحث نشویم.
*آیا جذب بیننده برایتان مهم و در اولویت است؟
-من به اینکه بیننده را به هر دلیلی جذب کار کنم، قائل نیستم. یک فیلمهایی هستند که مفرحند و می خندانند. ولی بعضی در خاطر جمعی باقی می مانند. من راهی غیر از این بلد نیستم. من الان وقتی فیلم می سازم، فیلمم با فیلمهای قبلی ام مقایسه می شود. با خودش که مقایسه نمی شوم. هر فیلمم که به اندازه خود شرف دارد. از لحاظ بحث نظری هم که هر فیلمم یک حرف تازه ای را می زند. اصلا اگر این چیزها نباشد، ما برای چه فیلم می سازیم؟
*چرا حضور شما در جشنواره های خارجی کمرنگ است؟
-من نگاهم به شدت بومی است و به شدت با جشنوارهها مشکل دارم. جشنوارهها سینمای ما را از جان انداخت. بعضی فیلمهایم جشنواره رفتهاند ولی زبان آثار من بومی است و ایرانی ها آن را بهتر میفهمند. البته من مولفههای جشنوارههای خارجی را میشناسم ولی برایم انگیزه نیست. خداوند خودش محبت فرش قرمز را از دل فیلمسازان ما بکند. بخشی هم متوجه مدیریت ماست که غریبه نوازی می شوند و فیلم های ما دچار آن شد. بخشی از انرژی سینمای پرقدرت ما به سمتی که آنها می خواهند کشیده شد و رابطه اش با سینمای خودمان قطع شد. عرصه دست فیلمسازانی افتاد که بدنبال جذب مخاطب هستند و حرفی برای گفتن ندارند. نتیجه آن هم غربت است. ما چه شدیم؟ نه این طرف جایی داریم و نه آن طرف.
*چرا اینگونه فکر می کنید؟ شما که خوشبختانه جزو بهترین ها هستید و مردم آثارتان را دوست دارند؟
-از این بابت خداوند را شکر می گویم. تمام انرژی من این است و دوست دارم از این به بعد هم همین باشد. برای بقا باید بجنگیم. من در زمان ساخت دیده بان به فکر اکران نبودم ولی الان به شدت باید مراقبت کنیم. بقاء با این شرایط خیلی سخت شده، بهخصوص این که نخواهی در بخش دولتی باشی و بخواهی در بخش خصوص رابطه بین عرضه و تقاضا از فیلمت را بفهمی.
*آیا ابراهیم حاتمی کیا به عرصه فیلمسازی جنگ برمی گردد؟
-من سینمای جنگ را دوست دارم و این عرصه بسیار بزرگ است. مثل خواب است. واقعیت جنگ و انتقال و آداپته کردن آن کار غریب و مهمی است و آرزویم این است که چنین اتفاقی بیافتد.
نه اینکه بگویم به سینمای جنگ برمی گردم. من حرفهایم را زده ام. جبهه و حال و هوای جنگ برای من حس و حال دیگری دارد که همیشه حسرت آن را می خورم. من گاهی در برخی جاهایی که می روم، تست می زنم و به بیان
خاطراتی از جنگ می پردازم و می بینم که همه سحر می شوند.
ما از ساخت چنین آثاری چه بدست آوردیم؟ جشنواره فرنگی که نمی رویم. ما چه داریم در این حوزه؟ من با شوق چه چیزی کار می کنم؟ بارها آمده ام بگویم که در جشنواره فیلم فجر شرکت نمیکنم. اما مثلا فیلمبردار جوان من یا بازیگران فیلم را چه کنم؟ اصلا این رقابت را نمیفهمم. من یک چیزی میگویم و مهرجویی و کیارستمی حرفهای دیگری می زنند. جشنواره مسخره بازی و سرگرم کردن است و من اصلا آن را قبول ندارم. اگر این شوق را ندارم پس چه برایم اهمیت دارد؟ خوب میخواهم حرف و دردی را منتقل کنم و نگاه اصلاح گرایانه دارم. من در این طوفان به هم ریخته می خواهم حرف بزنم و بحث هایی را نگه دارم که سخت است.
این حرفها به من ظلم است که بخواهم سینما را بازیچه کنم. من سه سال برای ساخت گزارش یک جشن از کسی پولی نگرفتم. دلم می خواهد از اقیانوس جنگ و کسانی که نگفتند این جریان به ما ربطی ندارد، نرفتند و ماندند، مادرهایشان آنها را به خارج از کشور نفرستادند، ماندند و جنگیدند حرف بزنم.
من جلوی خانواده شهدا شرمم میآید. مگر من چند نفرم؟ چند کار میتوانم بسازم؟ من قدرت ساخت دو فیلم در سال و نگارش 3 سال یکبار فیلمنامه را دارم. نمی توانم با فیلمنامه نویش دیگری کار کنم و تجربه نشان داده که
با متن های خودم بهتر میتوانم کار کنم و خودم باید بنویسم.
دوست دارم از خانوادههای شهدا و فرزندانشان که حالا دیگر بزرگ شدهاند بگویم که هنوز مشکل خیلی از آنها بحث سهمیهای بودن در کنکور است. امیدوارم روزی سعه صدری در مسئولان ایجاد شود و هیئتی شکل بگیرد که ما
بتوانیم حرفهایمان را بزنیم. آنها یک زبان ابتدایی دارند و زبان ما پیچیده است. دیگر تن نمیدهیم به هرچیزی و به آزادی عمل احتیاج داریم. شاید هم داریم عافیت طلبی می کنیم. می ترسم از روزی که سرم را زمین بگذارم و شرمنده خانواده شهدا باشم.
اینها رفتند و تنها دغدغه من این است که نتوانم سرم را جلویشان بلند کنم. (این بخش از سخنان حاتمیکیا با بغض و اشک همراه شد)
*آیا به خانوادههای شهدا سر میزنید؟
-بله. میروم. ولی آنها فکر می کنند که همه چیز دست ماست و من نمی خواهم درباره آنها حرفی بزنم. خانواده شهید دیگر بحث روز و کاکل نظام است. اما هنوز جزو متلکهای نظام است که آیا فرزند شهید سهمیهای به دانشگاه رفته یا خیر... متاسفانه ما هنوز کتابی نداریم که بخواهد برای ما خط ترسیم کند و بگوید که من چقدر باید کار کنم. اصول ثابت در حوزه این نظام چیست؟ من روی چه باید تکیه کنم که قطعی باشد؟ من روزنامه نیستم که از این هفته تا هفته بعد لحنم تغییر کند و به روی خودم نیاورم. دو الی سه سال وقت میبرد تا این اتفاق بیافتد. مثل فیلم «مهاجر» که پروازمان کور است و با دل و قلبمان پیش میرویم.
فیلم «آژانس شیشهای» را که میخواستم بسازم همه دوستان خیرخواه من گفتند نساز و هیچ کس مرا تشویق به ساخت نکرد. من به دلم بود که باید این حرف را بزنم. عزیزی گفت این فیلمنامه را بسوزان. مسیر ما کمی تاریک است
که باید به قلب و دلمان رجوع کنیم. من برخی مواردی را که می گویند جدی نمیگیرم. چون برخی مسئولان خیلی عقب تر از ما هستند. مساله من چهارتا تار مو نیست. زمان ساخت «از کرخه تا راین» 500 صفحه شکایت نامه حاوی شکایت جانبازان به دفتر مقام معظم رهبری بردند، این فضا هست و راحت نمیتوان از این مسیر عبور کرد.
حاتمیکیا در پایان سخنان خود از همسرش به عنوان کوهی مقاوم یاد کرد که خانواده اش در تمام سختیها و مشکلات به او پناه میبرند. او گفت که همسرش حکم چاه است و تمام دردلهایش با همسرش است.
برنامه ای که با حاتمی کیا برگزار شد خیلی جالب بود . مخصوصا درد و دل های این کارگردان در مورد ساخت فیلمهایی با موضوع دفاع مقدس .
Dexter 2009
28-09-2011, 10:21
تیتراژ برنامشون خیلی باحاله...آدم رو یاد یاران حلقه می ندازه:31:
برنامه ی دیشب خیلی جالب بود...اون حاج آقاهه داشت در مورد هدف و برنامه ریزی صحبت می کرد.
Dexter 2009
03-10-2011, 15:19
کسی اون کلیپ وحشتناک رو که در موردش حرف می زدن دیده؟همونی که خرس مادر رو جلو چشم بچه هاش می کشن !
کسی اون کلیپ وحشتناک رو که در موردش حرف می زدن دیده؟همونی که خرس مادر رو جلو چشم بچه هاش می کشن !
تا اون جایی که من شنیدم متاسفانه بچه هاش رو هم کشتن و شکماشونو پاره کردن و خودشونم فیلمبرداری کردن.
من خودم فیلمشو دارم ولی جرات نکردم ببینم چون اعصابشو ندارم.فقط چند ثانیه اول صداشو شنیدم که توله هاش داشتن ضجه میزدن:41:
جالبه قاتلشون دبیر آموزش و پرورش هم هستش.ادعا هم کرده خرسا قبلا درختای باغشو خوردن
واقعا متاسفم
تاریخ خبر : 13/07/1390
امشب و در برنامه «پارک ملت» شبکه یک سیما؛
دهنمکی برای آخرین بار ناگفتههای «اخراجیها» را بیان میکند
«مسعود دهنمکی» برای آخرین بار ناگفتههای سهگانه «اخراجیها» را در برنامه امشب «پارک ملت» شبکه یک سیما بیان میکند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، پس از نظرسنجی برنامه «پارک ملت» شبکه یک سیما و انتخاب «اخراجیها» به عنوان بهترین فیلم از سوی مردم، تعدادی از سایتهای و برنامههای تلویزیونی علیه این انتخاب مردم، موضعگیری کردند.
بر اساس این گزارش، قرار است امشب «مسعود دهنمکی» کارگردان سهگانه «اخراجیها» با حضور در این برنامه، برای «آخرین بار» درباره سهگانه اخراجیها سخن بگوید.
برنامه «پارک ملت» امشب ساعت 23 روی آنتن شبکه یک سیما میرود.
گزارش فارس از گلایه های کارگردان «اخراجی ها» در تلویزیون
دهنمکی:بعد از نظرسنجی «پارک ملت» حملات توپخانه ای شروع شد
«مسعود دهنمکی» در آخرین حضور تلویزیونیاش در برنامه «پارک ملت» گفت: عصباتی و برآشفته نیستم. دلخورم از دست کسانی که به خاطر این که از من بدشان میآید به مردم توهین میکنند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، «مسعود دهنمکی» در آخرین برنامه «پارک ملت» که از شبکه اول سیما روی آنتن رفت، به عنوان میهمان ویژه حضور یافت.
* برخی از من بدشان میآید، به مردم توهین میکنند
به گزارش فارس، «دهنمکی» به مجری برنامه «پارک ملت» گفت: بعد از نظرسنجی شما، حمله توپخانههای آنها شروع شد. البته من تصمیم گرفتهام که آخرین بار باشد تا درباره «اخراجیها» صحبت کنم.
وی در پاسخ به مجری برنامه «پارک ملت» گفت: عصباتی و برآشفته نیستم. دلخورم از دست کسانی که به خاطر این که از من بدشان میآید به مردم توهین میکنند. از فیلم بدشان میآید پشت مقدسات قایم میشوند. الان میگویند چه کسی در جبهه قمه میکشیده است؟ ما داشتهایم شهید صفا مظفری را که نانچیکو داشته... بی.بی.سی مستند ساخته و دارد از قهرمانهای ژاپنی اسطوره میسازد، در حالی که ما داشتههایمان را انکار میکنیم و الان آقایان برای نفی واقعیت میگویند ما کی میرفتیم در میدان مین؟ واقعیتهای جنگ را زیر سوال میبرند که یک فیلم را بزنند. اسکات پیترسون آکادمی درست کرده و در آن فیلمهای روایت فتح شهیدآوینی را ترجمه میکنند. یک آمریکایی گفت: من مسئول این هستم که روایت فتح را ترجمه کنم چرا که روح جنگ ایران و عراق این است. من برای این که ذهنم از جنگ شما منحرف نشود به خاطر فیلمهایی که شما از دفاع مقدس میسازید، عکس آوینی و حاج بخشی در سه راهی مرگ را در اتاقم گذاشتهام. من در فیلم شما هم دیدم که روح جنگ در آن جاری بود. بعد گفت من متاسفم که شما اشتباه آمریکا را تکرار می کنید. ما بعد از جنگ ویتنام سربازان آمریکایی را محاکمه رسانهای کردیم و از آنها تجلیل نکردیم در حالی که همه میدانند که در جنگ ایران و عراق، کشور عراق به ایران تجاوز کرد و شما در آثارتان، این موضوع را انکار میکنید.
* نمونههای واقعی «اخراجیها» را دیدهام
«مسعود دهنمکی» با اشاره به این که مقام معظم رهبری درباره لیلی با من است، اخراجیها و آژانسشیشهای صحبت کردهاند، گفت: تعبیری از مقام معظم رهبری درباره فیلم «اخراجیها» داریم که ایشان عنوان فرمودند و من هیچ وقت هیچ جا آن را نگفتم چون نخواستم از آن برای فیلم خرج کنم ولی وقتی در اوج فشارها قرار گرفتم، آن سخن را عنوان کردم. ایشان در آن سخن به این اشاره کردند که «ما لات داریم و لوتی.» مانند طیب حاج رضایی که شهید شد. مجید سوزوکی رگههایی از طیب دارد. اینها بخشهایی از جنگ هستند که دیده نشدند و من اینها را دیدهام. کتاب «کوچه نقاشها» هم همینطور است. سیره امام در برخورد با این افراد ، در جنگ تعمیم یافته است و ما امثال حاجی گرینف را هم داریم که نمیخواهند تحول این افراد را ببینند. در جنگ بچههایی که آمدند و بزرگ
شدند که در شهر و در جوانیشان، عرق فروشیها بیشتر از مساجد بوده و همینها اتفاقا موجب شده تا در انقلاب و جنگ شریک باشد.
وی در بخشی دیگر از صحبتهای خود گفت: من نمونههای واقعی «اخراجیها» را دیدهام و مستنداتش موجود است. کتاب «کوچه نقاشها» به چندین چاپ رسیده است.
وی گفت: من وقتی میبینم که آدمهایی یکسری فیلم غیر قابل باور برای مردم ساختهاند و ژیگول بازی در میآورند و ژل موهایشان با صد تا خمپاره از بین نمیرود و میخواهند ادای گلزار را در فیلمهای جنگی در بیاورند و یا مثلا دختر به
خط مقدم جبهه میبرند و فیلمهای دختر و پسری میسازند، احساس میکنم درست زدهام به هدف! آن چیزی که از جنگ نمیخواستند بگویند، ما گفتیم. جو سازیهایی که راه افتاده جواب این حرفها است. آن هم در شرایطی که من میبینم یک روزنامه اصلی امریکا تیتر میزند که «اخراجیها» معادلات آمریکا درباره جوانان آمریکا را به هم زد،
من نمیخواستم بحث تحول آدمها خیلی از کار بیرون بزند. با خود گفتم که وقتی مخاطب هم با آنها خنده کند و هم گریه کند یعنی با فیلم همراه شده است.
* من با زبان فیلمهایم به منتقدان و فحشهایشان جواب دادهام
خیلی از فیلمهای ما که با موضوع دفاع مقدس ساخته میشوند، ضد جنگ هستند. آقایان فیلم میسازند و میگویند چرا جنگیدید؟ یا به آن نگاه روشنفکرانه میکنند و اساس دفاع مقدس را زیر سوال میبرند. آن هم با امکانات بیتالمال. جالب آن که در جشنوارهها هم به آنها جایزه میدهند! سازندگان این فیلمها هستند که از «اخراجیها» نقد میکنند. اینها در فیلمهایشان میگویند چرا جنگیدید؟ و جوابش را «جواد رضویان» در
اخراجیها 2 میدهد که اگر ما به جبهه نمیرفتیم شما به صدام میگفتید آق دایی! من با همین زبان به منتقدان و فحشهایشان جواب دادهام.
وی اظهار داشت: یک کارگردان جریان روشنفکری به شریفینیا گفته بود که این فیلم نسبت به همه فیلمهای اول ما بهتر است چرا به آن حمله میکنند؟
* وقتی مقابل «آژانس شیشهای»، «اخراجیها» انتخاب شد، خجالت کشیدم
دهنمکی در این برنامه اظهار داشت: وقتی آرای نظرسنجی برنامه «پارک ملت» دو هفته پیش را دیدم و انتخاب «اخراجیها» با شرکت نیم میلیون نفر به عنوان بهترین فیلم از سوی مردم در کنار فیلمهایی که کارگردانهای آنها همه از اساتید من بودند، خجالت بسیاری کشیدم. به خصوص وقتی دیدم برای «آژانس شیشهای» آن اتفاق افتاد. شاید اگر به من بود، تمام آن آراء را تقدیم میکردم به «آژانس شیشهای». بهخاطر جسارت حاتمیکیا به عنوان یکی از صاحب سبکها و دلسوزان سینمای دفاع مقدس و امیدوارم به این که دوباره درباره دفاع مقدس فیلم بسازد و ما را خوشحال کند.
وی گفت: حاتمیکیا تنها کارگردانی است که پشت صحنه فیلم «اخراجیها» آمد. ایشان بزرگوارانه سر صحنه آمد.
* تریبون را به سمت مردم بگیری، کارت مردمی میشود
دهنمکی در بخش دیگری از برنامه «پارک ملت» ادامه داد: خدا را شکر میکنم که حدود پنج سال از ساخت فیلم میگذرد ولی هنوز سر این فیلم دعواست و جایی خواندم که این فیلم منجر به سکته یکی از کارگردانها شده است... آن چیزی که مسلم است این است که اخراجیها چیزی جز برآمده از دفاع مقدس ما نیست.
دهنمکی با اشاره به مردمی بودن فیلمش گفت: شناخت مردم و نیازهای آنها از همجنس بودن با آنها میآید. اگر بخواهی لحنات آمرانه باشد، هیچ وقت از مردم نیستی، ولی اگر تریبون را به سمتشان بگیری، از مردم میشوید.
من ترجیح میدهم از تریبون مردم به سمت دیگران سخن بگویم و هرچه مینویسم، و میسازم چنین است.
* عمیقترین حرفها را باید به سادهترین شکل به مردم بزنیم
دهنمکی با اشاره به اقداماتی که مردم را از اتحاد دور کرده و به سمت تقابل میبرد و این که نان برخی در دعوای مردم است، گفت: در دعوای قرمز و آبی سیاست، عدالت گم میشود. در «اخراجیها3» این را بهخوبی نشان دادیم که در دستهبندی مردم به رنگهای مختلف، آنچه را گم میکنیم عدالت و حق مردم است. این امیال باید ذیل منافع ملی تعریف شود که در ایران این گونه نیست و دعواها منجر به گم شدن خیلی از مطالبات میشود.
این کارگردان سینمای ایران، با اشاره به نقد ساختار سیاسی و دموکراسی در جامعه ایرانی در فیلمش، ادامه داد: در «اخراجیها3» دعوای سیاستمداران را میبینیم که برای کسب قدرت دست به هرکاری میزنند و حتی مردم را هم قربانی میکنند. مردم با دیدن این چیزها به سمتش گرایش پیدا میکنند.
وی اظهار داشت: در مورد فقر و فحشا دهها فیلم دیگر نیز ساختند، آن هم با صحنههای پورنو! در «فقر و فحشا»یی که من ساختم همه چیز شطرنجی بود. اما چرا این فیلم این همه بین مردم دست به دست شد و حتی کتاب شد؟ هفته نامههایم هم تیتراژ بالایی داشتند و شلمچه و صبح دوکوهه بعد از آن چنین وضعیتی داشتند. از سال 80 به سمت مستندسازی رفتم.
وی درباره این که چه شد که نشریههایتان را بستند و مستندهایتان مجوز نگرفتند اما اخراجیها مورد استقبال واقع شد؟ گفت: من سر اخراجیها کلی به دادگاه رفتم و آمدم. حواشی که درباره «اخراجیها» بسیار است. شیرینی طنز کمی از تلخی ماجرا را گرفته است. در «اخراجیها» من از حرفزدن با مردم به این الگو رسیدم که عمیقترین
حرفها را باید به سادهترین شکل به مردم بزنیم. در «اخراجیها۱» میبینیم که بنا به گفته امام خمینی (ره) جبهه چگونه دانشگاه انسانسازی میشود و میبینیم که یکسری افراد برای آدم شدن به جبهه آمدهاند.
در «اخراجیها۱» ما یک مضمون عرفانی را با زبان طنز روایت کردیم... و بعد از «اخراجیها» میبینیم که خاطرات ناگفته جنگ در قالب کتاب روایت میشوند.
* برخی منتقدها سابقه جبههرفتنشان در حد حضور در شهرک سینمایی دفاع مقدس است!
دهنمکی با اشاره به برخی انتقادات گفت: برخی انتقادهایی که میکنند، از سوی کسانی است که جبهه نرفتهاند و سابقه جبهه رفتنشان به اندازه حضور در شهرک سینمایی دفاع مقدس است.
«اخراجیها» برمیگردد به وجه دیگری از جنگ و بحث آدمسازی را روایت میکند و آدمهای متفاوتی که به جنگ آمدند. کاری که اصولا امام خمینی (ره) در انقلاب اسلامی انجام داد، این بود که حتی از بزرگانی چون شهید مطهری و شریعتی و ... طوری بهره میبرد که همه در خدمت این انقلاب در بیایند.
دهنمکی اظهار داشت: در مورد «اخراجیها» یک دستگاه هزینه کرد و علیه «اخراجیها» با امکانات بیتالمال صدها نسخه تهیه کرد. بعد خود این نهاد کاری ساخت با شخصیتی شبیه به مجید سوزوکی. مثلا من دیدم کامیونداری به جبهه میرفت و همین اداها را در میآورد و...
* بچههای جنگ فهمیدند باید برای حرف زدن به میدان بیایند
«مسعود دهنمکی» گفت: بچههای جنگ خودشان وسط آمدند و فهمیدند که برای زدن حرفهایشان باید وسط بیایند. بچههای جنگی دارند میآیند.
وی ادامه داد: من اسرار مگو را گفتم در حالی که گروهی که نمیخواستند برخی حرفها درباره جبهه گفته شود، راجع به این فیلم موضع گرفتند. در «اخراجیها» کسانی که هیچ وقت فیلم جنگی بازی نمیکردند، به جبهه آمدند و برخی مردم هم که اصولا فیلم نگاه نمیکردند به سینما رفتند.
سازنده «اخراجیها» به عیان شدن یک واقعیت اجتماعی پس از استقبال مردم از سهگانه خود اشاره کرد و گفت: همه فکر میکردیم که اگر جنگی روی دهد فقط کهنه سربازان به جبهه میآیند ولی اخراجیها نشان
داد که مردم همچنان در کنار هم هستند.
* در مسکو چه کار میکنند و در اینجا چگونه بازماندگان جنگ را حرامخور معرفی میکنند!
دهنمکی گفت: امروز در اروپا هنوز برای جانبازانشان صندلیهای ویژه اختصاص میدهند. من برای نمایش فیلمم به مسکو رفته بودم. در میدان سرخ مسکو جوانان و عروس دامادها اول سر قبر شهدایشان میروند و گل میگذارند و بعد هم میروند سر زندگیشان اما شما ببینید در همین کشورمان، فیلمی میسازند و در جشنواره دفاع مقدس جایزه میگیرد. همان فیلمی که در آن، یک رزمنده را به عالم ماوراء میبرند و به او میگویند تا به حال مال حرام خوردهای؟ چیزی که حاتمیکیا اینجا برایش اشک ریخت. و او میگوید نه به خدا نخوردهام! در جواب به او میگویند آنجا که فرزندت قبول شد فکر نکردی که حق فرد دیگری را خورده است؟ یعنی یک رزمنده و یا بچه شهید را در فیلمهایشان حرام خور معرفی میکنند.
* حاتمیکیا بهترین کارگردان بعد از انقلاب است
دهنمکی در پارک ملت گفت: فیلمهای دفاع مقدسی مورد علاقهام زیاد هستند، اما از بین آنها «دیدهبان» یکی از بهترین و واقعیترین فیلمهاست و «سجاده آتش» را هم میپسندم. به نظر من، ابراهیم حاتمیکیا بهترین کارگردان سینمای بعد از انقلاب است.
* حال و روز کسانی که جنگ را به سلیقه خود روایت میکنند
دهنمکی در بخش دیگری از این برنامه، گفت: حاجی گرینف خود را جای کسی جا میزند که به میدان مین رفته و این حال و روز کسانی است که جنگ را به سلیقه خود روایت میکنند.
* چرا مدام اعتراض میکنید؟
وی با اظهار تعجب از برخی اعتراضها در تقابل با موقعیت «اخراجیها»، گفت: چرا مدام اعتراض میکنید؟ فیلمتان میفروشد، اعتراض دارید، در نظرسنجی اول میشوید اعتراض دارید... ؟
وی اظهار داشت:آقای ضرغامی به عنوان کسی که هم در جنگ بوده و هم سینما و تلویزیون را میشناسد از اخراجیها۱ خوشش آمد. در اخراجیها 3 نیز مستقیم با او شوخی کردم و گفت که کار خوبی کردی و ما تا با خودمان شوخی نکنیم این تابو نمیشکند. از مسئولان شروع نکنیم، مشکلات حل نمیشود. اتفاقا ضرغامی به من پیشنهاد داد که فیلمی بسازم درباره یک مدیرکل و در آن نقد کنم، اما در تلویزیون، بعد از نظرسنجی شما کم مانده بود
فحش بدهند! یا چند سال قبل وقتی «اخراجیها» در یک نظرسنجی اول شد آن را پخش نکردند. این چیزها را که میبینی دردت میآید و دوست داری با مردمت درد دل کنی.
* در دوکوهه ماندم و دیدم مردم با قهرمانهایشان چه کردند!
به گزارش فارس، دهنمکی در ادامه این برنامه گفت: من فکر کردم وقتی جنگ تمام شود، بچهها برمیگردند و مردم سر آنها گل میریزند. آنها برگشتند اما من نرفتم. در دوکوهه ماندم و نمیخواستم که باور کنم جنگ تمام شده است. بعدا از بچهها پرسیدم به این شیوه از شما استقبال کردند؟ گفتند که چنین چیزی نبود. ما با بزرگترین داشتهمان بدرفتاری میکنیم. وقتی جنگ تمام شد ما از 17 کشور دنیا اسیر آزاد کردیم و یک وجب هم از خاک کشور کم نشد. وقتی هم آن کسانی که جنگ کردند برگشتند، چنین رفتاری داشتیم.
* سخن وزیر ارشاد وقت عین حماقت بود
سازنده «کدام استقلال کدام پرسپولیس» گفت: روزی وزیر ارشاد وقت ما گفت که دوره فیلمهای دفاع مقدس تمام شده و این جنگ ما برادر کشی بوده. ما امکانات خودمان را به کسانی میدهیم که تمام افتخارات مملکت ما را زیر سوال میبرند و این نسل باید جواب بدهند که چرا جنگیدیم؟ این نگاه روشنفکرانه نیست این عین حماقت و تحجر است.
زمانی که «اخراجیها2» را ساختم، سالنهای سینما 24 ساعته شده بود و از شمال شهر تا جنوب شهر همه از آن استقبال کردند و سرود «ای ایران» به افتخار رزمندگان را خواندند. آن موقع من به سالهای 67 برگشتم و اگر آن موقع
متولیان ما بلد نبودند از رزمندگان ما استقبال کنند، مردم ما در دوره اخیر، در سینماها ایستادند و به افتخار این عزیزان کف زدند. در واقع وقتی مردم فیلمهایم را اینگونه دیدند، من آرام شدم و احساس کردم که حرفهایم را زدهام. کاری که مردم کردند جواب همه این حرفهاست و مطمئن هستم که عقل جمعی اشتباه نمیکند. شما هم جای من بودید بیقرار میشدید.
* عدهای من را اذیت میکنند چون دردشان میآید
دهنمکی در پاسخ به این که «چرا عدهای شما را اینقدر اذیت میکنند؟» گفت: چون حقشان است و دردشان میآید. آنها همیشه حرف میزدند و ما گوش میکردیم حالا ما حرف میزنیم و به آنها حق میدهم که دردشان بیاید. خوشحالم که مردم و کسانی که در کوچه و بازار بودند و دیده نشدند، حالا دیده شدند. بگذارید از میان این همه فیلم، دو سه تا هم از این زاویه باشد.
وی اظهار داشت: افکار عمومی خیلی مهم است. در رسانه ملی که باید در جهت حمایت از ارزشها باشد و نگاه کلانش هم حمایت است، یک مجری خود را جای رسانه قرار میدهد و علیه مضمون فیلم حرف میزند. اما من میگویم اگر در نظرسنجیشان نام فیلم من را قرار ندادهاند بهتر از این است که قرار بدهند و بعد، به آن فحش بدهند.
* درباره جنگ پیامبر حرف میزنیم ولی درباره دفاع مقدس خط قرمز داریم
وی با اشاره به این که شما افتخار بزرگ مملکت را کوچک نشان میدهید، گفت: اشکال از فیلمسازی است که دشمن ایران را ببو نشان داده است. گارد ریاست جمهوری عراق برای ما مانند لشکر رسول الله عظیم بوده و
شما نشان دادید که تا گفتید الله اکبر، عراقی پیراهن خود را بالا داده و تسلیم شده است. این تحریف دفاع مقدس است. دشمن ما ببو نبوده است. درباره جنگ احد میگویند یک عدهای برای بهدست آوردن غنیمت رفتند و باعث شدند
مسلمانان شکست خوردند، اما آیا تا به حال ما درباره شکستهایمان در دفاعمقدس حرف زدهایم؟ فقط گفتهایم پیروز شده ایم. آیا واقعا همینطور بوده است؟ آیا این افتخار و پیروزی به این راحتی به دست آمده است؟ چرا ما
درباره جنگ پیامبر حرف میزنیم ولی درباره دفاع مقدس خط قرمز داریم؟ از طرف مدعیالعمومهایی که خود را جای مردم میگذارند و حرف میزنند.
وی در پاسخ به این پرسش که «شما که هرجور خواستهای فیلم ساختهای؟» گفت: میتوانم و میسازم. بقیه هم میتوانند بروند و بسازند. فرش قرمز برای زدن این حرفها پهن نمیکنند. من درباره «اخراجیها1» بگویم که فرمانده نیروی زمینی ارتش گفت ما ترسیدیم به شما امکانات بدهیم ولی آنچه هم گرفتیم، از ارتش گرفتیم.
برای زدن این حرفها باید جنگید. من فیلمنامه را جایی داده بودم که باید درباره این حرفها نظر بدهند. ایراد گرفتند که منطقی نیست در «اخراجیها۲» هواپیمای حامل مسافران ایرانی دزدیده شده و به محل نگهداری اسرای ایرانی برده شود در حالی که این اتفاق در سال 64 افتاده است و همین اتفاق افتاد و دشمن میخواست روی آن تبلیغات کند که نشد. هنر این است که از ناگفتههای جنگ حرف بزنیم وگرنه همه چیز در فیلمسازی به تکرار میانجامد.
شب گذشته در برنامه پارک ملت اتفاق افتاد؛
بازیگر «سقوط آزاد» به دلیل عدم دریافت هدیه به «پارک ملت» نیامد
برخی از بازیگران «سقوط آزاد» که شرط حضورشان در برنامه «پارک ملت» را دریافت هدیه عنوان کرده بودند، با مخالفت مدیر شبکه یک مواجه شدند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، قرار بود شب گذشته (۱۹ مهر ماه) عوامل سریال «سقوط آزاد» مهمان برنامه پارک ملت با اجرای محمدرضا شهیدیفر شوند که گویا برخی از این مهمانان از جمله یکی از بازیگران اصلی سریال برای حضور در برنامه از تهیهکننده طلب دریافت هدیه نقدی میکند.
بنا بر این گزارش، تهیهکننده این موضوع را با مهدی فرجی مدیر شبکه یک سیما مطرح میکند و با توجه به مخالفت شدید مدیر شبکه یک، این پیشنهاد هنرپیشه پذیرفته نمیشود و در نهایت این بازیگر نیز از حضور در برنامه سر باز میزند.
به گزارش فارس، طمع هنرپیشه مذکور و عدم حضورش در برنامه منجر شد تا شب گذشته فقط علیرضا امینی کارگردان سریال و سردار بهمن کارگر معاون اجتماعی ناجا در برنامه پارک ملت حضور یابند.
این اتفاق (که گویا در تلویزیون به یک رویه بدل شده) در حالی افتاده است که بسیاری از بازیگران مطرح تلویزیون و سینما از طریق تلویزیون به مردم شناسانده شدهاند.
خیلی خوشحال شدم برا ""پارک ملت"" تاپیک زدین.
از سالها پیش از اجرای قوی شهیدی فر خوشم میاد.
""" اینجا فرداست""" و """ مردم ایران سلام""" هر دو برنامه های موفقی بودن ولی ساعت پخش پارک ملت هدفمند این ساعته که خیلی تودید مردم نباشه
جدال بینتیجه مجری «پارک ملت» با حسین شریعتمداری / ما به هیچ فردی توهین نمیکنیم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگرچه مجری پارک ملت در این برنامه بیشتر شنونده خوبی بود، اما در لحظههای پایانی برنامه سئوالی مطرح کرد که از پاسخ مدیرمسئول کیهان قانع نشد و البته از خیر اصرار بر آن هم گذشت.
سهشنبه شب دهم آبانماه حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان مهمان برنامه پارک ملت بود تا از مطبوعات، روزنامهنگاری و شگردهای کیهان در فضای مطبوعاتی کشور بگوید.
اگرچه ظاهرا قرار بود در این برنامه مهمانان دیگری هم حضور داشته باشند، اما برنامه تنها با حضور شریعتمداری اجرا شد و مجری پارک ملت نیز در حدود یک ساعت که با مدیرمسئول کیهان گفتگو میکرد نشان داد شنونده خوبی است و اصولا زیاد حوصله سئوالات چالشی و مناسب را در یک برنامه گفتگو محور ندارد.
او در این برنامه سئوالات جالبی از جمله «چرا مشهور است که روزنامه کیهان، روزنامه فرداست، چطور اینطور میشود که شما همه چیز را پیشبینی میکنید؟، چرا باقی مطبوعات نمیتوانند مثل شما باشند؟، آیا از افشاگری لذت میبرید؟ و دایره اصولگرایی را چطور تعریف میکنید...» مطرح کرد که در اغلب پاسخهای مهمان، مواضع جالبی چون سکوت و تایید با سر از خود نشان میداد.
شریعتمداری در خصوص مشی کیهان و ارتباط آن با رهبر معظم انقلاب گفت: «اینطور نیست که ما گوشی تلفن دستمان باشد و ببینیم که ایشان چه میگویند و همان را عمل کنیم. تلاش ما این است که در مسیری باشیم که ایشان انتظار دارند، اما این تلاش ماست که امیدواریم نزدیک باشد به آنچه که ایشان انتظار دارند.»
مدیرمسئول کیهان به روزنامه اطلاعات هم اشاره کرد و گفت: «به هر حال در برخی موارد دیده میشود که موضع ما با روزنامه اطلاعات که ایشان هم منسوب رهبری هستند تفاوت دارد و گاهی حتی در تضاد است.»
در این برنامه شریعتمداری با اشاره به دفاع از روسای جمهور در هر دورهای در برابر آنچه که دیگران به ناحق به روسای جمهور انتقاد کردهاند، اشاره کرد و مثالهایی از دولت کارگزاران و اصلاحات عنوان کرد.
او گفت: «در موضوع سفر آقای خاتمی به پاریس و تصاویری که از ایشان در کنار میز مشروب منتشر شد، هیچ یک از روزنامههای سینه چاک آقای خاتمی وارد موضوع نشدند، اما ما بعد از سه روز تحقیق گفتیم انتشار این تصویر نوعی انتقامگیری از آقای خاتمی است برای حاضر نشدن در مهمانی با سرو شراب رئیس جمهور فرانسه.»
در پایان برنامه و در حالی که حدود 40 دقیقه از گفتگو گذشته بود، شهیدیفرد، مجری برنامه پارک ملت سئوالاتی را آماده کرده بود تا به سرعت از مدیرمسئول کیهان بپرسد. یکی از این سوالها ادبیات ویژه کیهان در اخبار ویژه بود.
شهیدی فرد گفت: «در این اخبار شما با نوعی تحقیر و تمسخر افراد را چه داخلی و چه خارجی مورد خطاب قرار میدهید و این مشهور است، چرا؟ مگر امام(ره) نفرمود که به دشمن خود هم توهین نکنید؟»
شریعتمداری هم در پاسخ گفت: «یکی از اصول جنگ روانی تکرار ادعاست. تکرار بیش از حد آن را به حقیقت نزدیک میکند و مردم میگویند حتما چنین چیزی وجود دارد که اینقدر تکرار و عنوان میشود. این نکته ای که شما گفتید را خیلیها به ما میگویند. من هم پاسخ میدهم که مصداق بیان کنید و مصداقی برایش ندارند. شما هم مصداق بگویید.»
شهیدی فرد گفت: «واقعا نیازی به مصداق نیست و همه میدانیم...»
شریعتمداری گفت: «خیر! ما به هیچ فردی توهین نمیکنیم. ادبیات خبر ویژه ادبیات خاص خودش است. ولی ما مطلقا به کسی توهین نمیکنیم.»
شهیدیفرد نیز گفت: «اگر می دانستم مقاومت میکنید، حتما مصادیقش را آماده میکردم...»
در بخش دیگری از این گفتگو که بیشتر بیان نقطه نظرات حسین شریعتمداری در حوزه های مختلف از جمله گروهبندیها سیاسی در کشور و راههای روزنامهنگاری خلاق و آیندهنگر اختصاص داشت و مجری برنامه در نقش شنونده به خوبی ایفای نقش کرد، شهیدیفرد به بیان برخی دیدگاههای کیهان در ستون خوانندگان از سوی خود مسئولان روزنامه اشاره کرد که شریعتمداری هم گفت: «ما خودمان چیزی در این ستون نمینویسیم، روزانه چهار تا پنج نوار مردمی از نطرات پیاده میشود که خیلی اوقات جایی برای چاپ آنها نیست و مردم گلایهمندند...»
شهیدی فرد هم گفت: «دقیقا مثل برنامه ما!»
شریعتمداری در این برنامه برای نخستین بار خبر دعوت عطاالله مهاجرانی از جان کین یک مقام بلندپایه امنیتی امریکا که گویا تحت پوشش مبادلات آکادمیک میان مرکز مطالعات دموکراسی لندن و دانشگاه مفید به ایران آمده و در صدد براندازی نظام با روشهای خاص خودش بوده و دیدار با یک مرجع تقلید در قم را منعکس کرد.
================================================== ===========
================================================== ===========
دانلود این برنامه با لینک مستقیم
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
یه چند شبه که پارک ملت خیلی جذاب شده.:19:
چند شب پیش که گروه تشریفات رو آورده بوند خیلی خیلی باحال بود.
دیشب هم که بحث طلا بود خیلی آموزنده و جالب بود.
مستندهاشونم خیلی توپه. این مستند جدیده که اسمش لب کارونه و امیر حسین صدیق توشه فوق لعاده اس.
واقعا این چند شب حسابی گل کاشتنه.:27:
SuperSt@r
10-11-2011, 22:08
به نظر من برنامه خوبیه چرا که مخصوص یه مبحث خاص نیت و اینکه آخر شبه خیلی خوبه
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.