ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : سریال نابرده رنج



صفحه ها : 1 [2]

ahriman323
27-07-2011, 00:27
حالا اون نقشه که قرار بوده توی فینال باشه میخواسته باج بگیره به نظرتون کی بوده؟
جابر بوده....

NIMA 36
27-07-2011, 00:35
سریال کلا سریال خوبی بود و به نظرم یکی از معدود سریالای ایرانی با داستان خوب بود
البته اواخر یکم خراب شد.
با اینحال به اعتقاد من پایانش میتونست بهتر از اینا باشه و یه جورایی پایانش نه خوب بود و نه بد بلکه متوسط بود.
خداییش نباید عماد رو به این روز مینداختن.تو این سریال هم واقعا بازی سام درخشانی عالی بود و من خیلی از نقش عماد خوشم اومد هرچند پایانش طبق پیشبینیم نشد و اون چیزی که از سریالای ایرانی انتظار میره نبود و پیشبینی نمیکردم عماد زنده بمونه و اسد شهید بشه.
این تاپیک هم واقعا تاپیک خوبی بود.
دست همه بچه ها درد نکنه،فقط خواهشا از این به بعد پایان سریالا رو لو ندید.:31:
اون بازیگر هم که خواسته بوده اسمش اول تیتراژ بیاد هم احتمالا همون جابر بوده و
با توجه به مصاحبه خودش و بذر افشان میشه اینو فهمید.
به هر حال داستان سریال،داستان خیلی خوبی بود هرچند نقایصش هم کم نبود.

MoH_@_MaD
27-07-2011, 00:37
خیلی مزخرف بود پایانش...

خوب بود دیگه :20:

حتما باید آخرش یه عروسی راه مینداختن تا خوب میبود ؟؟ :31:
+
این که تموم شد پزشکان هم که چند قسمت دیگه تموم میشه
فکر نکنم دیگه تا چندین سال دیگه سریال خوبی بسازن
احتمالا باید منتظر سریال های مضخرف ماه رمضون باشیم :19:

pcforlife
27-07-2011, 00:39
جابر بوده....
بذرافشان جوری جریان رو تعریف کرد که تابلو معلوم شد کی مرامه... خوب چه کسی نقشش نسبتا پررنگه و اسمش اول سریال نیست..؟
نکته جالب این بود که کارگردان حتی حاضر نشد که قبر جابر رو هم نشون بده و مقادیری رو اون هم مانور بده...
کلا یه جورایی تو این قضیه شبیه جریان دلنوازان و پرویز فلاحی پور (جهان) شد...

NIMA 36
27-07-2011, 00:46
بذرافشان جوری جریان رو تعریف کرد که تابلو معلوم شد کی مرامه... خوب چه کسی نقشش نسبتا پررنگه و اسمش اول سریال نیست..؟
نکته جالب این بود که کارگردان حتی حاضر نشد که قبر جابر رو هم نشون بده و مقادیری رو اون هم مانور بده...
کلا یه جورایی تو این قضیه شبیه جریان دلنوازان و پرویز فلاحی پور (جهان) شد...
کاملا با نظرتون موافقم.
منم دقیقا همین نکته رو موقعی که داشت قبر اسدو نشون میداد حس کردم،یعنی یه جورایی اگه مشکلی
در میون نمیبود،حتما باید قبر جابر رو هم نشون میدادن و واکنش مرضیه و عماد رو هم در اون مورد میدیدیم.
جهان رو که میگفتن آنفلوانزا نوع A گرفته بود مگه نه؟واسه همین پایان رو تغییر داده بودن گویا.
ولی این مورد قضیش فرق داره چون صد در صد پای اختلاف درمیونه.

pcforlife
27-07-2011, 00:56
جهان رو که میگفتن آنفلوانزا نوع A گرفته بود مگه نه؟واسه همین پایان رو تغییر داده بودن گویا.
ولی این مورد قضیش فرق داره چون صد در صد پای اختلاف درمیونه.
البته به این تاپیک ربطی نداره... ولی چون حرفش پیش اومد:20::
تا جایی که خاطرم هست زمان پخش دلنوازان، قرار شد آخر سریال شخصیت جهان طوری نشون داده بشه که ریگی تو کفش این کارکتر هست که ناگهان اعلام شد قهر فلاحی پور (به دلایلی نامشخص) که میگن بابت کمرنگ بودن نقش جهان بوده، باعث شد که این شخصیت جهان آخر کار گم و نهایتا اگه اشتباه نکنم کشته بشه...
در صورتی که نظر منو بخواین، من میگم به دلیل مسائلی، از طرف مدیران سازمان ابلاغ شد که شخصیت جهان تا آخر مثبت بمونه و گرنه فلاح پور بچه نیست که قهر کنه... از کی مرام نابرده رنج این کارا قابل انتظاره اما از فلاحی پور...؟

Golbarg01
27-07-2011, 00:57
بیچاره احمد خیلی بد شهید شد!
کلا آخرش بسیار غمناکــــــــــ بود!
اونجاش خوشم اومد عماد گفت من به دفاع کسی نیاز ندارم، یعنی هنوز حس می کنه بچه زرنگه تهرونه!!:31:
و بخاطره غیرت و رفیقش اسد نرف مرضیه رو بگیره، ولی آخرش تکلیف گنج مشخص نشد!!

یه سوال؟ موقعی که منوچهر داشت میرفت توی باتلاق یه چیزی مثل تخته پشت سرش بود، چی چی بود اون یکی؟؟؟


سریال خوبی بود... ولی کاش جابر نمی مرد...:41:
به نظرم بد تموم نشد... ولی خوب هم تموم نشد...
ولی در کل نفهمیدیم گنج چی شد... کل سریال حول محور گنج بود... دو سه قسمت آخر کلا مرگ تدریجی شد! هر چند از سریال و فیلم های ایرانی که مضمون گنج رو به همراه دارند بیش از این نمیشه توقع داشت...
راستی از زمانی که احمد اومد تو سریال من هی با خودم کلنجار می رفتم که این بازیگر رو کجا دیدم... بعد این قسمت بالاخره یادم اومد که عباس زیر هشت بود..!
+
در کل این تابستون نسبت به تابستون گذشته، سریال بهتری رو تی وی پخشید... چی بود فاصله ها!!:2:
یاعلی:11:

خوب گنج رو هم حتما نیروهای خودی که رسیدن همراه عماد رفتن برش داشتن و تحویل دولت دادن.
و منوچهر هم رفت تو باتلاق فرو و هیچ اثری ازش نموند.

poonel
27-07-2011, 01:21
فیلم خوبی بود.
این قسمت مصرف فشنگ فیلم خیلی بالا رفت:27:. تا حالا هیچ فیلمی اینطور پر از تیراندازی ندیده بودم.
آخرش روی هم رفته قابل قبول بود. ما که لذت بردیم.

بخش بامزش اون دیالوگهای اینترنت و پسورد و مادربردش بود.





:40:

*Necromancer
27-07-2011, 05:38
اون فرمانده گروه ایرانیه همون پسر جوونه
از همه طبیعی تر مرد
تیر باید از پشت می خورد تو پای عماد ولی از بغل خورد
اون سکانس درگیری عماد ب ا اون مسافر ایدش خ وب بود ولی خوب اجرا نشد. راضی کننده نبود
گریم دوران پیرمردی عماد و مرضیه نسبتا" خوب بود
هنوزم بچه زرنگ تهرونه مسیر 800 تومنی رو 1200 می ره:27:
عماد خودشو معرفی نکرد به قانون، سرنوشت صمد کمپانی معلوم نشد :دی از اون طرف معلوم نیست چرا عماد دوباره نرفت طرف گنج اینا!
آخرش تکلیف گنج مشخص نشد چی شد ولی اینطور که به نظر می رسه الان دیگه وارث راز گنج عماده. دسیتشم مثل پای بابای اسد شد
مرضیه و اسد هم مثل خارجیا با هم دوستن :27:

این قسمت مصرف فشنگ فیلم خیلی بالا رفت. تا حالا هیچ فیلمی اینطور پر از تیراندازی ندیده بودم.
آره شعله آتیش کلاشینکفا هم فک کنم واقعی بود. جدی داشتن شلیک می کردن :31:
فقط من یه چیزی ر نفهمیدم
این منوچهر که شده بود نقش منفی داستان، چیکار کرده بود آخه؟:31: فقط گیر داده بود به بابای اسد که گنج کجاست؟ اونم که همه می کنن :31:

Lady parisa
27-07-2011, 07:54
من نمی دونم چرا آخر سریال رو اینقدر بی خود ومسخره تمومش کردن!
5نفر آدم دنبال یه جعبه فشنگ شهید شدن! آخه یعنی چی! یکی می ره فشنگ رو بیاره! یکی دیگه میره! فشنگ و برگردونه!
می تونست خیلی قشنگ تر تموم شه!
من نمی گم حتما باید با ازدواج و هندی بازی تموم میشد! اماصحنه های درگیری خیلی خنده دار بود! استراتژی جنگی مزخرفی داشت.
نشون دادن انگشتر نامزدی مادر جابر خیلی خز بود!
اینکه می خواستن خودشون بگن باید یاد شهدا رو فراموش کنیم اما نمیشه ! خیلی تمیز درنیومده نبود! باید روش کار میشد!

اگه جابر قرار بود از داستان حذف شه! اون هم آدم دیگه بودن برای قشنگ تموم شدن داستان! آخرشو کلا سمبل کردن!
این کژال هم که به نوعی ستایش بازی:31: درآورد همه رو برد به کشتن داد!

Lady parisa
27-07-2011, 08:05
+
من نمی دونم چرا صداوسیمای ایران اینجوریه!
پخش طنز و دیدنی های شبکه 3 چه لزومی داشت واقعا! :13:
الان دیشب واقعا چه لزومی داشت دیرتر از موعد مقرر بخوان پخش کنن!
می خوام تب مردم بره بالا!!!:31:

poonel
27-07-2011, 08:11
اون روزی که سام درخشانی رو آورده بودن برنامه سینما گلخانه از سایت 98یها تشکر کرده بود که نظر داده بودن درباره سریال.
سایتشون مثل سایت ما فرومه.

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید تعداد صفحه های اونها درباره سریال خیلی زیاد و پرباره اونوقت سایت ما رو ببین!

امیدوارم عوامل سریالها به این سایت ما هم سر بزنند و نظرات ما رو هم بخونن.
بیاین درباره سریالها فعالیتمون رو بیشتر کنیم تا دیده بشیم.

Davood_titan
27-07-2011, 08:16
اماصحنه های درگیری خیلی خنده دار بود! استراتژی جنگی مزخرفی داشت.
اصلا من موندم بیکار بودن با عراقی ها جنگیدن همون گنج رو پیدا میکردن خیلی بهتر بود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

یه صحنه داشت عراقی ها بالای تپه بودن ایرانی ها از پایین تپه رد شدن بدون هیچ گونه خون خون ریزی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه صحنه هم طرف شده بود ترمیناتور وقتی رفیقش مرد با تو دتا کلاش رفت به جنگ دوشمن[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

من همش خندیدم روحشون شاد که روحمونو شاد کردن

---------- Post added at 09:16 AM ---------- Previous post was at 09:15 AM ----------

آخر و عاقبت منوچهر چی شد ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

poonel
27-07-2011, 08:19
اعضای سایت 98 تو پستاشون ، مخاطبشون رو علیرضا بذر افشان و بازیگرهای فیلم قرار میدن. اونوقت ما فقط به همدیگه پست میدیم.
این تاثیر تشکر سام درخشانیه هااااا .

Lady parisa
27-07-2011, 08:30
آخر و عاقبت منوچهر چی شد ؟

منوچهر توی طمع و آز خودش غرق شد!
من دیروزم عرض کردم باید روی صحنه طلا پیدا کردن منوچهر کار کنن!
اما خیلی ابتدایی بود؛ شیری که افتاد خیلی سبک و کوچیکتر از شیر سنگی ـه بود ضمن اینکه اگه قراره شیر بیفته نیروی عظیمی میخواد نه بادست زدن به روی گنج اون بیفته!

این پسره که بچه زرنگ بود لباس ورزشیه(اسمش یادم نیست):31:وقتی باحاجی کانکت شد، دیگه نیازی نبود برن واسه خودکشی! اونم بدون برنامه ریزی! و حرکت مزخرف تر خودکشی بی خود و بی جهت خانم دکتر :31:و اسد پنبه بود! فقط چند ثانیه تا خوشبختی مونده بود


مخلص کلام اینکه درسته زیاد سوتی نداشت! اما مشاوری هم برای قسمتای جنگی نداشت!

2lombe
27-07-2011, 09:22
بد بخت منوچهر الان اسکاتش به درخت چسبیده. این عکس لو رفتش:

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

shah abas
27-07-2011, 09:27
پایان خیلی زیبا و غمگینی داشت[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زیبا نبود! انگار که تصمیم داشتند شخصیت های اصلی بمیرند ولی فقط تصمیم رو گرفته بودند! رو چگونگیش اصلا فکر نکرده بودند. اسد و کژال که همین طوری مردند٬ رسما خودکشی بود.سر اون مهمات هم ۳ نفر تلف شد ولی نفهمیدیم مهمات داره برای کی میره؟چرا چابر برد بالا عماد داشت میاورد پایین؟ اصلا از اول قسمت هی تنگه تنگه می گفتند٬ آخرش اینا تو گودی بودند که! یا چرا به عقلشون نرسیده بود شروع حمله با چند تا آر پی جی باشه که اونا متمرکز میان و غافلگیر بشوند؟ سریال هم رو گنج بود نفهمیدیم آخرش رو!
از اول این طوری معلوم بود که کائنات داره اسد رو به گنج راهنمایی می کنه و ازش مراقبت می کنه ولی آخرش شهید شد!(گرچه به نظرم شهادت نبود و جوگیری و خودکشی بود)
صحنه آخر هم اصلا به عماد نمیومد! عماد از پا تیر خورده بود٬ چطور دست نداشت؟:دی عماد مثلا بچه زرنگ تهران بود ولی کسب و کارش و حالش اصلا به شخصیتش ربط نداشت.
کلا پایان خیلی بدی نداشت! بد نه از لحاظ کشته شدنشون٬ بد از لحاظ همین طوری کشته شدن! انگار که از قصد کشتند که بگن آره ما کلاس کاریمون بالاست هندی بازی نمیشه آخرش!

rami_hemi
27-07-2011, 09:28
تقریبا آخرش رو سر هم بندی کرده بودن
ولی از صحنه جون دادن اون پسره که لباس ورزشی داشت خوشم اومد خیلی طبیعی بود انگار واقعا تیر خورده .

Rastin.
27-07-2011, 10:31
با وجود نقصایی که داشت (مشخص نشدن داستان گنج و...)سریال قشنگی بود. با یک پایان تاثیر گذار. امیدوارم اقبال مردم باعث بشه بقیه فیلم سازان هم جسارت بیشتری بخرج بدن برای شکستن کلیشه ها.

در مورد پایان چیزی که من رو بیشتر از همه ناراحت کرد وضعیت عماد بود...انگار فقط شبحی از اون آدم مونده, یک شخصیت شکسته و داغون..مثل کسی که 20 سال رو standby مونده باشه! :31:
نگاه بهت زده و پریشون عماد وقتی کنار خیابونای تهران دنبال مسافر میگشت فراموش نشدنیه... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]





تقریبا آخرش رو سر هم بندی کرده بودن
ولی از صحنه جون دادن اون پسره که لباس ورزشی داشت خوشم اومد خیلی طبیعی بود انگار واقعا تیر خورده .
اون صحنه رو از فیلمهای واقعی جنگ گرفتن...بارها پخش شده, یک جوون بسیجی که در حال شهید شدن بدنش میلرزه..

SA3EDLORD
27-07-2011, 12:00
این پسره که بچه زرنگ بود لباس ورزشیه(اسمش یادم نیست)وقتی باحاجی کانکت شد، دیگه نیازی نبود برن واسه خودکشی! اونم بدون برنامه ریزی! و حرکت مزخرف تر خودکشی بی خود و بی جهت خانم دکتر و اسد پنبه بود! فقط چند ثانیه تا خوشبختی مونده بود
بابا این اسد پنبه که کف دستشو بو نکرده بود که دو دقه دیگه نیرو کمکی میاد.........
بعدشم............اگه اسد و خانوم دکتر نمیرفتن عراقیا میریختن سرشون و همشون میمردن

VAHID
27-07-2011, 12:09
قسمت اخر واقعا مسخره تموم شد من نمیدونم چرا فیلم های ایرانی اینجوری هستن تو یه قسمت میخوان کله داستان رو تموم کنن
این تیراندازی هم به کل مسخره بود کجا دید اینجوری بجنگن تو تا تیر میزدن هی گلنگدن میکشیدن خنده دار بود
بالاخره خوب تموم نشد هیچکس هم گنج رو بدست نیوورد.

farshidshd
27-07-2011, 12:38
پنجشنبه ساعت 11 صبح ، کامبیز دیرباز و میلاد کی مرام و شاید سام درخشانی و کارگردانشون، مهمان برنامه ی گلخانه شبکه 3 هستن

حرفای جالبی باید واسه گفتن داشته باشن ، خصوصا این میلاد کی مرامه که شایعات در موردش زیاده

همه به شماره ی 20000344 پیامک بزنید و مجبورشون کنید در این مورد حرف بزنن که چرا میلاد کی مرام دبه کرد!!
وگرنه هیچی ازش نمیگن!

آخرش هم بنویسین p30world که اسم اینجا هم برده بشه !! : دی


.

Unique 2626
27-07-2011, 13:20
ولی اسم سريال خيلی با معنی و مفهوم بود . . . و کاملا ربط داشت . . .

هم قسمت اول که اسد ميخواست خيلی زود به ثروت برسه . . . ولی نتونست . . .

هم قسمت آخر که منوچهر ميخواست به گنج برسه . . . ولی بازم نتونست . . . و حرف اسد ثابت شد . . .

اونجايی که به عماد گفت : هر کسی که تا الان گنج و نگه داشته از اينجا به بعدم نگه می داره . . . ( وقتی ميخواستن برن کمک رزمنده ها تو درّه )
.
.
البته خيلی پايان جالبی نداشت . . . اين همه تير در کردن ولی به عراقيا نمیخورد !! در حاليکه عراقيا خيلی متراکم داشتن حرکت ميکردن . . .

از طرف ديگه ام با چن تا تير 7،8 تا عراقی رو ميکشتن . . . !!! ( مثلا وقتی جابر تير خورد و از بالای تپه عراقيا اومدن ) جالبه که به بعضی هاشون تير نمی زد ولی ميمردن . . . !!!! جالبتر اينکه عراقيا اون صحنه يه دونه تيرم نزدن . . . !!
.
.
ولی آخر سريال که 25 سال از اون زمان گذشت خيلی بغض آلود بود . . . ( لااقل واسه من )

وقتی که عماد تو ماشين بود و عکس اسد و عماد و ميديدم خودم و جای عماد گذاشتم و ياد اون زمانا افتادم و اون رفاقتی که بين عماد و اسد بود ( گرچه عماد اصرار داشت که ما رفيق نيستيم ! ولی رفاقت خيلی مستحکمی داشتن ) يه احساس يا بغض سنگينی داشت . . .

sltavakoli
27-07-2011, 13:32
واقعا پشيمونم از ديدن اين سريال !!

به قول عماد اخرش تراژي بود !
اه اه ! اين اسد كژال نميشد ٥دقيقه وايسن نيرو كمكي بياد؟!

هي ميگم سريال ايراني نبينم ،هي نميشه :31:


Sent from my iPod touch using Tapatalk .

سریال ایرانی که نباید دید.

ولی خوب به نظر من خوب تموم شد.چون تو فیلم های ایرانی اخرش همه چی به خیر و خوبی تموم میشه ولی تو این

فیلم بازم خوب بود به نظرم.مثلا تایتانیکم همه چی به خیر نگذشت ولی فیلم معروفی شد الکی سر همین قضیه !

---------- Post added at 02:32 PM ---------- Previous post was at 02:29 PM ----------



این تیراندازی هم به کل مسخره بود کجا دید اینجوری بجنگن تو تا تیر میزدن هی گلنگدن میکشیدن خنده دار بود
.

اره.منم گفتم همون موقع.

بابا کلاشو وقتی یه گلنگدن بکشی تا خشابو میزنه برات !

راسی جریان این دبه کردن کی مرام چیه؟

sltavakoli
27-07-2011, 13:41
اگه اسد و خانوم دکتر نمیرفتن عراقیا میریختن سرشون و همشون میمردن

کار عقلانی اینه که وایسن بلکه فرجی بشه ! نه این که مث ارنولد بزنن وسط دشمن ! اینکه خودکشی محض !

مگه اینا 100 باز از عراقیا فرار نکرده بودن؟خوب ایندفه هم فرار میکردن یوهو . فوقش اسیر میشدن دیگه ...

راسی این عماد باید حالا بره دنباله گنجه دیگه ! چرا نمیره حالا؟نکنه شغل شریف مسافر کشی رو دوس داره؟

---------- Post added at 02:41 PM ---------- Previous post was at 02:40 PM ----------


يه فيلم ساختن آخرش عروسي نبوده هممون ذوق مرگ شديم !!:27::31:
دقیقا . منم حال کرده بودم !!

pcforlife
27-07-2011, 13:50
من یه چند تا صحبت راجع به جعبه و مهمات و... خوندم، همچین به نظرم عجیب اومد...:20:
دوستان، موقع تقسیم خشاب ها، به اسد خشاب نرسید (چون خشابش رو داد به کژال).. یعنی یکی از نیرو های انسانی خشاب نداشت... + اینکه مهمات کل افراد رو به اتمام بود... تو این شرایط طبیعیه که برای برداشتن جعبه هر کاری باید کرد!
حالا برای چی میخواستند برگردن دامنه کوه رو با جعبه بیان بالا؟ چون قبلش خود اسد به کژال که دویید رفت گفت که تو تنگه خطرناک (تو تیررس دشمنه)... طبیعتا اگه مهمات رو به محلی می بردند که به دشمن مسلط میشدند، میتونستند از عراقی ها بیشتر تلفات بگیرن و طبیعتا هم شانس زنده موندنشون بیشتر میشد و هم عملیات دشمن رو خراب می کردند...
طبیعتا اگه فشنگی براشون نمیموند باید یا وایمیستادند که اسیر میشدند (احتمالا تیرباررون) یا باید فرار می کردند (که طبیعتا با خستگی و احتمالا گشنگی!! (علی رفت مثلا شکار که عراقی ها رو دید) دوباره گیر میفتادند و تلفاتی از دشمن نمیگرفتند...
+
پایین اومدن عماد از دامنه کوه هم منطقی بود... چون اگه میخواست جعبه و جابر رو ببره بالا، صد در صد به جای اینکه تیر بخوره به پاش، تیر میخورد تو سر و کمرش!
در کل به نظر من جریان جعبه مهمات غیر منطقی نبود...
ولی اشتباهاتی هم وجود داشت... مثلا وقتی اسد و کژال تو تنگه هستند، عراقی ها راحت با آرپیجی ای یا بازوکایی چیزی، میتونستند دخلشون رو بیارن...
از نظر فیلمبرداری و زاویه دوربین هم یه نمونه اشتباهاتی وجود داشت... گاهی وقتا بیننده حس می کرد عراقی ها همه طرف هستند و کلا محاصرشون کردند...
.
.
راستی هیچ کس سوال عماد رو جواب نداد:31:... مگه قرار نبود عراقی ها از تنگه بیان... چرا از سگ و صخره ریختن تو سرمون!!:31:
یاعلی:11:

Davood_titan
27-07-2011, 14:11
بعدشم............اگه اسد و خانوم دکتر نمیرفتن عراقیا میریختن سرشون و همشون میمردن

چقدر هم زنده موندن :39:

mojtaba2321
27-07-2011, 14:45
چرا مرضیه و عماد با هم ازدواج نکرده بودن>؟
خداییش کی با ماشین امریکایی مسافر میزنه؟

---------- Post added at 03:45 PM ---------- Previous post was at 03:43 PM ----------


پنجشنبه ساعت 11 صبح ، کامبیز دیرباز و میلاد کی مرام و شاید سام درخشانی و کارگردانشون، مهمان برنامه ی گلخانه شبکه 3 هستن

حرفای جالبی باید واسه گفتن داشته باشن ، خصوصا این میلاد کی مرامه که شایعات در موردش زیاده

همه به شماره ی 20000344 پیامک بزنید و مجبورشون کنید در این مورد حرف بزنن که چرا میلاد کی مرام دبه کرد!!
وگرنه هیچی ازش نمیگن!

آخرش هم بنویسین p30world که اسم اینجا هم برده بشه !! : دی


.
میلاد کی مرام کیه؟
چیو دبه کرده؟

Lady parisa
27-07-2011, 14:50
چرا مرضیه و عماد با هم ازدواج نکرده بودن>؟
[COLOR=Black]/COLOR]


خداییش کی با ماشین امریکایی مسافر میزنه؟[



میلاد کی مرام کیه؟
چیو دبه کرده؟

عماد ! چون بچه زرنگ تهرونه

خب فیلم هندی تموم نشه و متفاوت با سریالای دیگه باشه


میلادکی مرام بازیگر نقش جابره! می گن که از کارگردان خواسته اسمش بیاد توی تیتراژ
کارگردان گفته: اهلی باج ندادن نیستم! علیرغم میل باطنی آخر سریال رو جور دیگه تموم کردم

tintiryol
27-07-2011, 15:23
ولی آخر فیلم کلی نکته داشت ، اینکه عماد دنبال جانبازی و مزایاش نرفت... این که متنفر بود از اینکه بهش حاجی بگن... اینکه هنوز هم با اون وضع بچه زرنگ تهرون بود...:40:
خشاب دادن اسد به کژال هم ته خنده بود!

mojtaba2321
27-07-2011, 17:15
عماد ! چون بچه زرنگ تهرونه

خب فیلم هندی تموم نشه و متفاوت با سریالای دیگه باشه


میلادکی مرام بازیگر نقش جابره! می گن که از کارگردان خواسته اسمش بیاد توی تیتراژ
کارگردان گفته: اهلی باج ندادن نیستم! علیرغم میل باطنی آخر سریال رو جور دیگه تموم کردم
کی اینو گفته ؟
حالا اسمش بیاد تو تیتراژ خلافه؟!

MILAD MGH
27-07-2011, 17:21
کی اینو گفته ؟
حالا اسمش بیاد تو تیتراژ خلافه؟!

اسمش که تو تیتراژ میاد.ولی گفته اسمم باید قبل اسم سیاوش طهمورث بیاد.

Hamid Reza
27-07-2011, 17:39
سلام
ولي من با ديدن قسمت آخر خيلي رفتم تو فكر
اينايي كه نشون داد شايد بعضي جاهاشو خوب كار نكردن روش ولي اصل قضيه عين واقعيت بود
واقعا 8سال كه جنگ بود خيليا شهيد شدن
خيليا شهيد شدن اونم به طرز خيلي بي رحمانه اي
من ديشب ناخودآگاه رفتم تو اين فكرا
اينكه واقعا شهيدان ما زحمت كشيدن و كار بزرگي كردن و واقعا ناراحت ميشم وقتي ميبينم بعضيا خيلي راحت ميان به همه چيز توهين ميكنن حتي 8سال جنگ
من كاري به اوضاع فعلي مملكت ندارم و كلا آدم مذهبي هم نيستم
ولي خوب اون زمان اين همه شهيد و جانباز به خاطر عقايدشون رفتن و جنگيدن و قابل تقديرن در هر حال
بماند اينكه بعد جنگ كسايي كه لايق نبودن اومدن رو كار و زحمات اونارو پايمال كردن ولي به نظرم هميشه احترام به اونا واجبه
ببخشيد نميخواستم معنويش كنم:31:ولي رو من يه مقدار اثر گذاشت قسمت آخر

Sayam
27-07-2011, 17:47
یکی از مسافرام تو کار کامپیوتره باید بگم دو تا خوبشو برامون جمع کنه
ولی باید حواسمون جمع باشه که مادربورد داشته باشه... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

MOHAMMAD2010
27-07-2011, 17:49
من فقط قسمت آخر این سریال رو دیدم !
جالب بود قسمت آخرش خوشم اومد ( بیشتر از این که آخرش تلخ و واقعی بود ، چرتو پرت عروسی نبود )

H A M A S
27-07-2011, 17:52
کاری به نحوه تموم شدن سریال ندارم
ولی اون صحنه ای که مرضیه و عماد توی ماشین بودن میرفتن سمت بهشت زهرا و سرود ای کاروان آهسته رو آرام جانم میرود پخش میشد
خیلی تاثیر گذار و غمناک بود

ولی با تمام این کاستی های این سریال
یه تک فریمش کلی می ارزه به صدتا سریال نرگس-فاصله ها و ....

afshin-434
27-07-2011, 18:04
اونجایی که پرچم ایران رو نشون داد خیلی غرور آفرین بود!

nar nia
27-07-2011, 18:12
كارگردان «نابرده رنج» در گفت‌وگو با ايسنا:
بعيد مي‌دانم دوباره يك كار دهه‌ 60 جنگي بسازم

كارگردان سريال «نابرده رنج» كه قسمت آخر آن روز گذشته با نيم ساعت تاخير پخش شد، گفت: با حركت در چارچوب‌ها هيچ محدوديتي در ساخت اين مجموعه نداشتيم.

عليرضا بذرافشان در گفت‌وگو با خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره تكراري شدن فضاي سريال‌هاي طنز تلويزيون، گفت: فرمول‌هايي كه يك بار جواب داده‌اند زماني كه بقيه بخواهند دوباره از آن استفاده كنند هم بيننده متوجه مي‌شود و هم اثر لازم و جذابيت خود را از دست مي‌دهند.
كارگردان سريال «نابرده رنج» افزود: فضاهاي تكراري براي ساخت سريال‌هاي طنز اصلا خوب نيست و به نوعي تقليد محسوب مي‌شود و همين امر موجب مي‌شود آن اثر جذابيت خود را از دست بدهد.

وي در ادامه در پاسخ به اينكه با توجه به حساسيت‌هايي كه سريال‌هاي طنز تلويزيون به ويژه در حوزه دفاع مقدس‌ دارند، آيا محدوديت‌هايي در ساخت مجموعه «نابرده رنج» داشتيد؟ خاطرنشان كرد: قبل از اينكه محدود شويم در چارچوب‌ها حركت كرديم‌ و به همين خاطر هيچ محدوديتي براي ساخت «نابرده رنج» نداشتيم؛ تقريبا مي‌توان گفت اين سريال كمترين مشكل پخش را در سابقه كاري من و شايد حتي در تاريخ تلويزيون داشت.
او درباره همكاري ارگان‌ها براي ساخت صحنه‌هاي جنگي مجموعه «نابرده رنج» يادآور شد: به هر حال زماني كه بخواهيم يك كار جنگي تهيه كنيم يا بايد با همكاري ارتش همراه باشد يا سپاه‌؛ به عنوان مثال يك بخش از كارمان به سپاه مربوط مي‌شد كه در شهرك دفاع مقدس تصويربرداري شد و هزينه‌هاي خاص خودش را داشت و نيز بخش عمده‌اي هم با همكاري‌ مالي ارتش بود. در كل همكاري ارگان‌ها خوب بود.
وي در ادامه به سختي‌هاي كار در ساخت سريال «نابرده رنج» اشاره كرد و توضيح داد: همان طور كه پيش از اين از سختي‌هاي بسيار «نابرده رنج» صحبت كردم، بعيد مي‌دانم به راحتي دوباره بتوانم برگردم و يك كار دهه‌ي 60 جنگي بسازم.

عليرضا بذرافشان در پايان درباره بازيگران سريال «نابرده رنج» به ايسنا گفت: كامبيز ديرباز، سام درخشاني‌، سياوش طهورث‌، مينا جعفرزاده و ثريا قاسمي از انتخاب‌هاي اولم بودند و از همان ابتدا اين بازيگران را براي ايفاي نقشهايشان مشخص كردم.

به گزارش ايسنا،‌ سريال «نابرده رنج» به كارگرداني عليرضا بذرافشان و تهيه‌كنندگي محمدرضايي هر شب ساعت 23 به مدت 40 دقيقه به روي آنتن شبكه سه سيما مي‌رفت.

shah abas
27-07-2011, 19:02
بابا این اسد پنبه که کف دستشو بو نکرده بود که دو دقه دیگه نیرو کمکی میاد.........
بعدشم............اگه اسد و خانوم دکتر نمیرفتن عراقیا میریختن سرشون و همشون میمردن
می موند همونجا٬ تسلیم میشدند! این طوری خودکشی نکرده بودند٬ در ضمن چه اسد و کژال میرفتند چه نمی رفتند بالاخره عراقی ها می رسیدند سر عماد و بقیه.
من یه چند تا صحبت راجع به جعبه و مهمات و... خوندم، همچین به نظرم عجیب اومد...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

دوستان، موقع تقسیم خشاب ها، به اسد خشاب نرسید (چون خشابش رو داد به کژال).. یعنی یکی از نیرو های انسانی خشاب نداشت... + اینکه مهمات کل افراد رو به اتمام بود... تو این شرایط طبیعیه که برای برداشتن جعبه هر کاری باید کرد!
حالا برای چی میخواستند برگردن دامنه کوه رو با جعبه بیان بالا؟ چون قبلش خود اسد به کژال که دویید رفت گفت که تو تنگه خطرناک (تو تیررس دشمنه)... طبیعتا اگه مهمات رو به محلی می بردند که به دشمن مسلط میشدند، میتونستند از عراقی ها بیشتر تلفات بگیرن و طبیعتا هم شانس زنده موندنشون بیشتر میشد و هم عملیات دشمن رو خراب می کردند...
طبیعتا اگه فشنگی براشون نمیموند باید یا وایمیستادند که اسیر میشدند (احتمالا تیرباررون) یا باید فرار می کردند (که طبیعتا با خستگی و احتمالا گشنگی!! (علی رفت مثلا شکار که عراقی ها رو دید) دوباره گیر میفتادند و تلفاتی از دشمن نمیگرفتند...
+
پایین اومدن عماد از دامنه کوه هم منطقی بود... چون اگه میخواست جعبه و جابر رو ببره بالا، صد در صد به جای اینکه تیر بخوره به پاش، تیر میخورد تو سر و کمرش!
در کل به نظر من جریان جعبه مهمات غیر منطقی نبود...
ولی اشتباهاتی هم وجود داشت... مثلا وقتی اسد و کژال تو تنگه هستند، عراقی ها راحت با آرپیجی ای یا بازوکایی چیزی، میتونستند دخلشون رو بیارن...
از نظر فیلمبرداری و زاویه دوربین هم یه نمونه اشتباهاتی وجود داشت... گاهی وقتا بیننده حس می کرد عراقی ها همه طرف هستند و کلا محاصرشون کردند...
.
اگر جعبه تو دل عراقی ها باشه و شما مجبور باشی که چندین متر بری پایین کوه و بعدش بیاری بالا٬ فقط نیروی انسانی رو تلف می کنی و نباید هر کاری بکنی! در ضمن نیروی کمکی داشت می اومد٬ یک فرار نسبی می تونست نجاتشون بده.
بعد وقتی سرت رو میگیری بالا هی می زننت٬ فقط برای پر کردن فریم ها ! می تونی با یه جعبه سنگین بالا بری!
در ضمن من نفهمیدم مگه از افراد مونده بود که اینا داشتند این جعبه رو می بردند؟

pcforlife
27-07-2011, 19:31
می موند همونجا٬ تسلیم میشدند! این طوری خودکشی نکرده بودند٬ در ضمن چه اسد و کژال میرفتند چه نمی رفتند بالاخره عراقی ها می رسیدند سر عماد و بقیه.
من یه چند تا صحبت راجع به جعبه و مهمات و... خوندم، همچین به نظرم عجیب اومد...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اگر جعبه تو دل عراقی ها باشه و شما مجبور باشی که چندین متر بری پایین کوه و بعدش بیاری بالا٬ فقط نیروی انسانی رو تلف می کنی و نباید هر کاری بکنی! در ضمن نیروی کمکی داشت می اومد٬ یک فرار نسبی می تونست نجاتشون بده.
بعد وقتی سرت رو میگیری بالا هی می زننت٬ فقط برای پر کردن فریم ها ! می تونی با یه جعبه سنگین بالا بری!
در ضمن من نفهمیدم مگه از افراد مونده بود که اینا داشتند این جعبه رو می بردند؟
اگه میموندن همونجا هم کشته می شدند...! شما فکر می کنی عراقی ها به گروهی که با جنگ چریکیشون خواستند جلوی عملیات مهمی رو بگیریند، چی کار می کنند؟! فکر می کنی تو اون موقعیت اسیر می بردن؟
به نظرم هیچ کاری نکردن هم تو اون شرایط (با تعریف شما) خودکشیه دیگه...:20:
جعبه تو دل عراقی ها نبود! جعبه تو نقطه ای بود که دشما راحتر میتونست اونجا رو بکوبه و بزنه...
+
دست اسد و رفقاش یا عراقی ها نبود که کی نیروی کمکی میاد... بیسیمچی پیام فرستاده بود که نیرو بفرستید... از اونطرف پیشبینی احمد هم درست از آب درنیومد و عراقی ها فقط تو تنگه نبودن... اینجوری اون یکی دو ساعتی که پیشبینی کرده بود برای مقاومت تا نیروی کمکی برسه کمتر شد... مهماتشون هم که رو به صفری بود... منصفانش از نظر من، خود ماها هم تو شرایط واقعی یا چه میدونم جای نویسنده بودیم، رفتن به سمت جعبه مهمات رو مهمتر میدونستیم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]فرار تو اون شرایط که غیر منطقی تره... اولا گروه احمد قرار بود عراقی ها رو نگه دارند که قوای ایرانی ها قیچی نشه... فرار کردن میشد متضاد با هدفشون... بعد نیروهای عراقی ها خیلی بیشتر از اونا بود... اونا فقط به امید موقعیت استراتژیک تری که نسبت به بعثی ها داشتند پا به این درگیری گذاشتند که اونم سریع فرت شد... انرژی اونا هم به مراتب بیشتر از عراقی ها تحلیل رفته بود... طبیعتا فرارشون هم دردی رو دوا نمی کرد...
+
اسد و کژال قرار شد جابر رو پوشش بدن... ولی جابر هم تیر خورد... دلیل بالا رفتن هم مشخصه... موقعیت بهتر برای مقاومت...
قسمت قرمز رنگ:
از دید داستانی نگاه کن دادا... خوب شخصیت های داستان که نمیدونستند بیشتر افرادشون شهید شدن... موقع تقسیم خشاب ها و پخش شدنشون هفت هشت نفری بودن...
.
.
در کل نظراتمون متفاوته.. ولی نظر شما برای من محترمه...:10:
یاعلی:11:

*Necromancer
27-07-2011, 20:10
یکی از مسافرام تو کار کامپیوتره باید بگم دو تا خوبشو برامون جمع کنه
ولی باید حواسمون جمع باشه که مادربورد داشته باشه... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

دیالوگ تلخی بود ...

می موند همونجا٬ تسلیم میشدند! این طوری خودکشی نکرده بودند٬ در ضمن چه اسد و کژال میرفتند چه نمی رفتند بالاخره عراقی ها می رسیدند سر عماد و بقیه.
کردا هیچوقت تسلیم نمی شن

H A M A S
27-07-2011, 20:42
منظورش از داشتن مادربرد چی بود؟؟
طنز که نبود؟؟
پس حتما یه منظوری داشته!!

SA.JJ.AD
27-07-2011, 20:52
منظورش از داشتن مادربرد چی بود؟؟
طنز که نبود؟؟
پس حتما یه منظوری داشته!!

فک نکنم منظور خاصی پشتش بوده باشه :31:سر در نمیاورد یه چیز پروند دیگه .. ( مثه خیلی از ادمای امروز جامعه که ازین سوتی ها زیاد میدن :27:)

scali
27-07-2011, 21:58
با اینکه پایان تلخی داشت ولی خیلی بهتر از داشتن دو تا عروسی و شیرین شدن زندگی داشت .

بازی دیرباز و درخشانی هم عالی بود .

mojtaba2321
27-07-2011, 22:08
لینک ای کاروان آهسته رو آرام جانم میرود رو کسی نداره؟

poonel
28-07-2011, 18:08
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سریالی بود که خیلی براش زحمت کشیده بودند.
فیلمبرداریش تو بیابون و کوهستان با اون صحنه های جنگی خیلی سخت بوده.
به نظرم یکی از سریالهای ماندگار تلویزیون بود.

هنوز دلم برای اسد میسوزه.
بخصوص صحنه ای که دوربین میاد روی قبرش و عکس خندانش رو دیدم خیلی ناراحت شدم.

SA3EDLORD
28-07-2011, 18:16
من این دو قسمت اخرش رو ضبط کردم یادگاری :دی

H A M A S
28-07-2011, 18:17
من بیشتر دلم برای عماد میسوزه!!!
خیلی زور داره اونهمه بدبختی بکشی بجنگی(با هر نیتی)آخرسر سر 300 تومن کرایه بهت توهین کنن!!
================================================== ===========
دوباره امروز صحنه ای ساربان آهسته رو دیدم خیلی کیف کردم
انصافا در بهترین جای ممکن کار شده بود(مرضیه و عماد 2 نفر از نسل قبل که توی ماشین نشستن حالت غمزده دان)
اگر همین سرود رو موقع شهادت جابر یا اسد میزاشتن چقدر حالت کلیشه ای میشد!!
دمت گرم بذر افشان!!

mhv_kntu
28-07-2011, 22:36
من زیاد با نظر دوستان موافق نیستم . (نظر شخصی)

صحنه های جنگ و درگیری تو این سریال بدترین جنگ و درگیری بود که من تا حالا تو تلویزیون و سینمای ایران و جهان از فیلم های که دهه 30 میلادی تا حالا ساخته شده دیدم کل قوانین جنگ و اکشن و فیزیک و صدا و ... رو زیر سوال بردن. (اگه فیلمی که اکشنش بدتر از این باشه ساخت هر کشور و سالی بود ممنون میشم بگید)

سریال هم به شدت کلیشه بود . شخصیت سازی هم وجود نداشت همه کاراکترها تیپ بودن .

کلا یه چند میلیاردی از پول بیت المال هدر رفت بدونه اینکه سودی برای فرهنگ و جامعه ما داشته باشه .

bomberman
28-07-2011, 22:55
انصافا اينو راست كفتى
صحنه هاى جنكى فيلم اوج سوتى بود
واقعا تو تاريخ سينما نداريم اينطور بد بسازند
جنك تو قسمت اخر اصلا تو كتم نميره
تمام كارهاشون غير منطقى و بى دليل بود
راستى كنج اخر به كى رسيد؟

scali
28-07-2011, 23:52
صحنه های جنگ و درگیری تو این سریال بدترین جنگ و درگیری بود که من تا حالا تو تلویزیون و سینمای ایران و جهان از فیلم های که دهه 30 میلادی تا حالا ساخته شده دیدم کل قوانین جنگ و اکشن و فیزیک و صدا و ... رو زیر سوال بردن. (اگه فیلمی که اکشنش بدتر از این باشه ساخت هر کشور و سالی بود ممنون میشم بگید).

در مورد اینکه صحنه های جنگش خوب نبود باهات موافقم ولی نه در این حد (بدترین جنگ و درگیری بود که من تا حالا تو تلویزیون و سینمای ایران و جهان از فیلم های که دهه 30 میلادی تا حالا ساخته شده دیدم )


سریال هم به شدت کلیشه بود . شخصیت سازی هم وجود نداشت همه کاراکترها تیپ بودن .

اتفاقا چون کلیشه نبود به دل خیلی ها نشسته و باهاش حال کردن .


کلا یه چند میلیاردی از پول بیت المال هدر رفت بدونه اینکه سودی برای فرهنگ و جامعه ما داشته باشه .

با این حرفت هم کاملا مخالفم .

چرا به بیت المال ربط میدی ؟ میشه بگی شما از کجا تشخیص دادی به هدر رفته و هیچ سودی نداشته ؟

اتفاقا تو اینهمه سریال مزخرفی که داره پخش میشه این یه دونه از همشون بهتر بوده .

ولی در آخر من منکر تمام سوتی ها واشتباهات فیلم نمیشم . این سریال هم مثل همه سریال ها سوتی

و اشتباه زیاد داشته ولی در کل خوب بوده .

poonel
29-07-2011, 05:45
من زیاد با نظر دوستان موافق نیستم . (نظر شخصی)

صحنه های جنگ و درگیری تو این سریال بدترین جنگ و درگیری بود که من تا حالا تو تلویزیون و سینمای ایران و جهان از فیلم های که دهه 30 میلادی تا حالا ساخته شده دیدم کل قوانین جنگ و اکشن و فیزیک و صدا و ... رو زیر سوال بردن. (اگه فیلمی که اکشنش بدتر از این باشه ساخت هر کشور و سالی بود ممنون میشم بگید)

سریال هم به شدت کلیشه بود . شخصیت سازی هم وجود نداشت همه کاراکترها تیپ بودن .

کلا یه چند میلیاردی از پول بیت المال هدر رفت بدونه اینکه سودی برای فرهنگ و جامعه ما داشته باشه .

کلا با تمامش مخالفم.
سریال ماندگاری بود.
واقعا خیلی عجیبه با این همه نوآوری بهش میگید کلیشه!
اتفاقا برای فرهنگ جامعه و درک فضای جنگ برای نسل جوان خیلی مفید بود.

Keyser Söze
29-07-2011, 09:53
به نظر من اين سريال خيلي بهتر از اين ها ميتونست تموم بشه...

صحنه هاي جنگ كاملا كودكانه بود. من حتي نديدم يك تير از اين همه تير اندازي رو با هدف گيري شليك كنند. مدام هم بي دليل گلنگدن ميكشيدند!
هدف اصلي فيلم و پايه ماجرا گنجي بود كه ما از آخر نفهميديم چي هست!
چه دليلي داشت خواهر عماد با يك فرد زنداني كه يك دستش رو هم از دست داده بوده ازدواج كنه؟
صحنه آخر فيلم و شهيد كژال و اسد هم احمقانه بود! آخه چرا بايد از سنگر مي اومدند بيرون؟!

من با پايان تلخ مخالف نيستم ولي ...

nafe-bandar
29-07-2011, 10:14
من زیاد با نظر دوستان موافق نیستم . (نظر شخصی)

صحنه های جنگ و درگیری تو این سریال بدترین جنگ و درگیری بود که من تا حالا تو تلویزیون و سینمای ایران و جهان از فیلم های که دهه 30 میلادی تا حالا ساخته شده دیدم کل قوانین جنگ و اکشن و فیزیک و صدا و ... رو زیر سوال بردن. (اگه فیلمی که اکشنش بدتر از این باشه ساخت هر کشور و سالی بود ممنون میشم بگید)

سریال هم به شدت کلیشه بود . شخصیت سازی هم وجود نداشت همه کاراکترها تیپ بودن .

کلا یه چند میلیاردی از پول بیت المال هدر رفت بدونه اینکه سودی برای فرهنگ و جامعه ما داشته باشه .


نحوه ی جنگش آره، هرکی سنش یکم زیاد باشه میگه که اصلا با همچین استراتژِی نمی جنگن، یا نحوه ی حرکتشون که فقط تو چند تا صف بدون دیدبان و ...

اگه بخواین بگین سریال کلیشه ای بوده باید بگین جنگ کلیشه ای شده! که اینم اصلا در زمان نمی گنجه!

اولا فکر نکنم میلییاردی خرج شده باشه ولی اگه شده باشه عادیه! بخاطر مردم خرج شده!
بهتره اینه که بره توی حساب های فوتبالیست ها...
یعنی شما دوست ندارین پولی که حقتون هستش رو حداقل غیر مستقیم استفاده کنین ازش؟

MoH_@_MaD
29-07-2011, 16:31
امروز اسد وعماد اومده بودن اصفهان برنامه زنده رود
متاسفانه من چند دقیقه ش رو بیشتر نتونستم ببینم
اگه اشتباه نکنم عماد داشت میگفت تو یکی از سریال های تلویزیونی ماه رمضون هم بازی کرده

farshidshd
29-07-2011, 18:32
پشت صحنه رو پخش کرد؟
اگه پخش شده بی زحمت یه لینک دانلود بزارین ما دانلود کنیم

poonel
29-07-2011, 22:31
امروز اسد وعماد اومده بودن اصفهان برنامه زنده رود
متاسفانه من چند دقیقه ش رو بیشتر نتونستم ببینم
اگه اشتباه نکنم عماد داشت میگفت تو یکی از سریال های تلویزیونی ماه رمضون هم بازی کرده

کامبیز دیرباز قرار بود امروز (جمعه) ساعت 11 بیاد سینما گلخانه.
روزی که سام درخشانی رو آورده بودند باهاش تلفنی تماس گرفتند و قول داده بود حتما میاد. اونوقت دقیقه 90 کنسل کرده و مجری گفت رفته اصفهان.:angry:
خیلی آدم بدقولیه. من امروز تمام برنامه هام رو کنسل کرده بودم که سینما گلخانه رو ببینم.
یارو مردم رو گذاشت سرکار.:13:

pcforlife
29-07-2011, 22:41
با وجود تکذیب تهیه کننده، ماجرای اختلاف بازیگر و کارگردان و تغییر پایان علنی شد
داستان سریال «نابرده رنج» قرار بود چطور تمام شود؟



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


سینمای ما - سرانجام پس از حدود دو ماه، سريال شبانه «نابرده رنج» به پايان راه خود رسيد. بينندگان اين سريال سه‌شنبه شب گذشته شاهد روي آنتن رفتن آخرين قسمت اين مجموعه بودند و جالب آنكه مسؤولان شبكه سه با بهره‌وري (!) از استقبال نسبي مخاطبان خود، تك قسمت آخر را بدل به دو قسمت كردند و با تأخيرهاي نيم‌ساعتي، تا مي‌توانستند طي اين دو شب آگهي بازرگاني نمايش دادند! از اين گذشته، نخستين سريال عليرضا بذرافشان قرار بود فينال متفاوتي از آنچه روي آنتن رفت داشته باشد، اما بروز يك اختلاف‌نظر و دلخوري ميان كارگردان پروژه و يكي از بازيگران اصلي سبب شد پايان‌بندي مجموعه تغيير كند. ماجرا از اين قرار است كه در آخرين بخش‌هاي تصويربرداري سريال، ميلاد كيمرام بازيگر نقش جابر از كارگردان مي‌خواهد تا نام او در عنوانبندي سريال همراه با كامبيز ديرباز و سام درخشاني آورده شود.
سازندگان نيز كه به هيچ وجه اين قضيه را نمي‌پذيرند، تصميم به ايجاد تغييراتي در نحوه پايان قصه مي‌گيرند تا از مشكل موجود، بدون نياز به همكاري كيمرام رهايي پيدا كنند.
در روايتي كه براي پايان اين سريال در نظر گرفته شده بود، وقتي قصه به زمان حال مي‌رسيد، ما شاهد اين مي‌بوديم كه جابر سالها پيش با مرضيه (سحر دولتشاهي) ازدواج كرده و به آرامگاه اسد و عماد (ديرباز و درخشاني) مي‌روند و مشخص مي‌شود كه آن دو شهيد شده‌اند. گفته مي‌شود جابر به جاي عماد قرار بود به عنوان مسافركش در زمان حاضر ديده شود. با وجود در خواست كيمرام و زيربار نرفتن بذر افشان، ادامه بازي نقش جابر در نهايت حذف شده و او نيز در كنار اسد، آن هم در ديالوگ مرضيه، شهيد معرفي مي‌شود.
به همين دليل، ناگزير سازندگان عماد و مرضيه را در پايان سريال به شكل بي‌ربطي كنار يكديگر قرار دادند تا ماجرا ختم به خير شود!

چندی پیش علیرضا بذرافشان کار گردان سریال نابرده رنج روایت جالبی از در خواست عجیب یک بازیگر این مجوعه باز گو کرده بود. بذر افشان در مصاحبه خود گفت: در اين كار ما نقشي را به بازيگري داديم كه تلاشي براي آن نكرده بود تا رسيديم به فينال سريال. او پيغام داد كه اسم من در تيتراژ بايد فلان جا باشد وگرنه در فينال بازي نمي‌كنم. حضور او هم براي ما مهم بود. اما من ياد گرفتم به كسي باج ندهم براي همين فينال را تغيير داديم و بدون او فيلمبرداري كرديم. هر چند به كار ضربه خورد اما ياد گرفتم شخصيتم از كارم مهم‌تر باشد. به هر حال شناخت جايگاه براي آدمها خيلي مهم است.

اما برخلاف این حرف، محمود رضايي تهيه كننده سريال نابرده رنج گفته بود: قسمت پاياني سریال «نابرده رنج» بدون تغيير و با حضور تمام بازيگران اين سريال از شبكه سوم سيما پخش مي شود. خروج يكي از بازيگران از قسمت پاياني سريال و تغيير قسمت پاياني نابرده رنج بر اثر يك مشكل شخصي ميان عليرضا بذرافشان كارگردان اين اثر و يك بازيگر اين سريال رخ داده است. هم اكنون با برطرف شدن سوء تفاهم ها ميان اين دو نفر اين بازيگر در پايان سريال حضور دارد و قسمت پاياني نابرده رنج بر حسب روال قبلي و بدون تغيير پخش خواهد شد.

با وجود این خبر، حالا اعلام شد که پایان سریال چرا و چگونه تغییر کرد. سایت "سینمای ما" آماده انعکاس نظرات و حرفهای بازیگر مورد ادعای این خبر و مشکل پایانی سریال است.

لینک منبع خبر:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

*Necromancer
30-07-2011, 02:14
منظورش از داشتن مادربرد چی بود؟؟
طنز که نبود؟؟
پس حتما یه منظوری داشته!!
نه منظوری نداشت
قضیه این بود که عماد یه زمان بچه زرنگ تهرون بوده
الان که پیر شده دیگه از مسائل روز خبر نداره!
در جهت تلخ نشون دادن سرنوشت این شخصیت


من زیاد با نظر دوستان موافق نیستم . (نظر شخصی)

صحنه های جنگ و درگیری تو این سریال بدترین جنگ و درگیری بود که من تا حالا تو تلویزیون و سینمای ایران و جهان از فیلم های که دهه 30 میلادی تا حالا ساخته شده دیدم کل قوانین جنگ و اکشن و فیزیک و صدا و ... رو زیر سوال بردن. (اگه فیلمی که اکشنش بدتر از این باشه ساخت هر کشور و سالی بود ممنون میشم بگید)

سریال هم به شدت کلیشه بود . شخصیت سازی هم وجود نداشت همه کاراکترها تیپ بودن .

کلا یه چند میلیاردی از پول بیت المال هدر رفت بدونه اینکه سودی برای فرهنگ و جامعه ما داشته باشه .
می شه بگی منظورت از بد دقیقا" چیه؟
نوع اسلحه ها؟
نوع تیر اندازی؟
نوع سنگر گیری؟
نوع کشته شدن؟
انفجار؟


در روايتي كه براي پايان اين سريال در نظر گرفته شده بود، وقتي قصه به زمان حال مي‌رسيد، ما شاهد اين مي‌بوديم كه جابر سالها پيش با مرضيه (سحر دولتشاهي) ازدواج كرده و به آرامگاه اسد و عماد (ديرباز و درخشاني) مي‌روند و مشخص مي‌شود كه آن دو شهيد شده‌اند. گفته مي‌شود جابر به جاي عماد قرار بود به عنوان مسافركش در زمان حاضر ديده شود.
همون بهتر که پایانو تغییر دادن!
اصلا چه معنی داره افسر آگاهی که سابقه جنگم داره الان سرنوشت تلخ پیدا کنه؟(آگاهی همون سازمان اطلاعاته)
الان همچین کسی تو جامعه باشه در حال سلطنته!
از اینا گذشته جابر حسابی تیر خورده بود
درسته که عماد جسد نیمه جونش رو نحات داد ولی خب ترمیناتور که نیست!
تازه اینجوری سرنوشت مرضیه هم غم انگیز تر و جالب تر می شه
تازه شم کسی برای گریه کردن برای عماد دلیلی نداشت! پس از غم انگیز بودن پایان کم می شد

ŞHÍЯÍŃ
30-07-2011, 03:46
می شه بگی منظورت از بد دقیقا" چیه؟
نوع اسلحه ها؟
نوع تیر اندازی؟
نوع سنگر گیری؟
نوع کشته شدن؟
انفجار؟

نوع جنگ بد بود
مثلا کلی عراقی از روبه رومیومد طرف 2تا تیر میزد همه میمرن:31:

بعدش اون ای آخر که گیر افتادن همشون به راحتی تونست از اون بالا برن پشت صخره ولی میخواستن بالا برن نمیشد:31:

اصلا معلوم نوبد چه شکلی بود از رو به رو نشون میداد داره کلی عراقی میاد یه کم که میگذشت خبری ازشون نبود:31:

SHADEL
30-07-2011, 06:58
نوع جنگ بد بود
مثلا کلی عراقی از روبه رومیومد طرف 2تا تیر میزد همه میمرن:31:

بعدش اون ای آخر که گیر افتادن همشون به راحتی تونست از اون بالا برن پشت صخره ولی میخواستن بالا برن نمیشد:31:

اصلا معلوم نوبد چه شکلی بود از رو به رو نشون میداد داره کلی عراقی میاد یه کم که میگذشت خبری ازشون نبود:31:

آره
انگاری عراقی ها وامیستادن اینا حرفاشونو بزنن بعد حمله کنند.:31:

amin666
30-07-2011, 09:56
از نظر تکنیکی که کلا مسخره بود.در حد فیلم هندی.من فقط واسه جنبه طنزش نگاه می کردم و بازی دیر باز و سام درخشانی.وگرنه از نظر جنگی که ارزش نداشت اصلا.البته کلا همه فیلمهای جنگی ما اینجوریه ها.همیشه عراقیا احمقن و ایرانیها همشون جومونگن!
از این خندم می گرفت جابر 3-4 تا تیر کلاش خرده پشتش تازه چند دقیقه هم جون می ده!انگار مثلا کلت از 50 متری خورده بهش!

NirvanaH
30-07-2011, 14:30
با وجود تکذیب تهیه کننده، ماجرای اختلاف بازیگر و کارگردان و تغییر پایان علنی شد
داستان سریال «نابرده رنج» قرار بود چطور تمام شود؟



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


سینمای ما - سرانجام پس از حدود دو ماه، سريال شبانه «نابرده رنج» به پايان راه خود رسيد. بينندگان اين سريال سه‌شنبه شب گذشته شاهد روي آنتن رفتن آخرين قسمت اين مجموعه بودند و جالب آنكه مسؤولان شبكه سه با بهره‌وري (!) از استقبال نسبي مخاطبان خود، تك قسمت آخر را بدل به دو قسمت كردند و با تأخيرهاي نيم‌ساعتي، تا مي‌توانستند طي اين دو شب آگهي بازرگاني نمايش دادند! از اين گذشته، نخستين سريال عليرضا بذرافشان قرار بود فينال متفاوتي از آنچه روي آنتن رفت داشته باشد، اما بروز يك اختلاف‌نظر و دلخوري ميان كارگردان پروژه و يكي از بازيگران اصلي سبب شد پايان‌بندي مجموعه تغيير كند. ماجرا از اين قرار است كه در آخرين بخش‌هاي تصويربرداري سريال، ميلاد كيمرام بازيگر نقش جابر از كارگردان مي‌خواهد تا نام او در عنوانبندي سريال همراه با كامبيز ديرباز و سام درخشاني آورده شود.
سازندگان نيز كه به هيچ وجه اين قضيه را نمي‌پذيرند، تصميم به ايجاد تغييراتي در نحوه پايان قصه مي‌گيرند تا از مشكل موجود، بدون نياز به همكاري كيمرام رهايي پيدا كنند.
در روايتي كه براي پايان اين سريال در نظر گرفته شده بود، وقتي قصه به زمان حال مي‌رسيد، ما شاهد اين مي‌بوديم كه جابر سالها پيش با مرضيه (سحر دولتشاهي) ازدواج كرده و به آرامگاه اسد و عماد (ديرباز و درخشاني) مي‌روند و مشخص مي‌شود كه آن دو شهيد شده‌اند. گفته مي‌شود جابر به جاي عماد قرار بود به عنوان مسافركش در زمان حاضر ديده شود. با وجود در خواست كيمرام و زيربار نرفتن بذر افشان، ادامه بازي نقش جابر در نهايت حذف شده و او نيز در كنار اسد، آن هم در ديالوگ مرضيه، شهيد معرفي مي‌شود.
به همين دليل، ناگزير سازندگان عماد و مرضيه را در پايان سريال به شكل بي‌ربطي كنار يكديگر قرار دادند تا ماجرا ختم به خير شود!

چندی پیش علیرضا بذرافشان کار گردان سریال نابرده رنج روایت جالبی از در خواست عجیب یک بازیگر این مجوعه باز گو کرده بود. بذر افشان در مصاحبه خود گفت: در اين كار ما نقشي را به بازيگري داديم كه تلاشي براي آن نكرده بود تا رسيديم به فينال سريال. او پيغام داد كه اسم من در تيتراژ بايد فلان جا باشد وگرنه در فينال بازي نمي‌كنم. حضور او هم براي ما مهم بود. اما من ياد گرفتم به كسي باج ندهم براي همين فينال را تغيير داديم و بدون او فيلمبرداري كرديم. هر چند به كار ضربه خورد اما ياد گرفتم شخصيتم از كارم مهم‌تر باشد. به هر حال شناخت جايگاه براي آدمها خيلي مهم است.

اما برخلاف این حرف، محمود رضايي تهيه كننده سريال نابرده رنج گفته بود: قسمت پاياني سریال «نابرده رنج» بدون تغيير و با حضور تمام بازيگران اين سريال از شبكه سوم سيما پخش مي شود. خروج يكي از بازيگران از قسمت پاياني سريال و تغيير قسمت پاياني نابرده رنج بر اثر يك مشكل شخصي ميان عليرضا بذرافشان كارگردان اين اثر و يك بازيگر اين سريال رخ داده است. هم اكنون با برطرف شدن سوء تفاهم ها ميان اين دو نفر اين بازيگر در پايان سريال حضور دارد و قسمت پاياني نابرده رنج بر حسب روال قبلي و بدون تغيير پخش خواهد شد.

با وجود این خبر، حالا اعلام شد که پایان سریال چرا و چگونه تغییر کرد. سایت "سینمای ما" آماده انعکاس نظرات و حرفهای بازیگر مورد ادعای این خبر و مشکل پایانی سریال است.

لینک منبع خبر:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


خدایا با نام تو
سلام
بسی جالب بود.دم شما گرم.

حامد:11:

وین رونی
30-07-2011, 21:09
از نظر تکنیکی که کلا مسخره بود.در حد فیلم هندی.من فقط واسه جنبه طنزش نگاه می کردم و بازی دیر باز و سام درخشانی.وگرنه از نظر جنگی که ارزش نداشت اصلا.البته کلا همه فیلمهای جنگی ما اینجوریه ها.همیشه عراقیا احمقن و ایرانیها همشون جومونگن!
از این خندم می گرفت جابر 3-4 تا تیر کلاش خرده پشتش تازه چند دقیقه هم جون می ده!انگار مثلا کلت از 50 متری خورده بهش!
صحنه های جنگش که اصلاً حرفی برای گفتن نداشت.رفیق شما فکر کنم فیلمهایی مثل تویی که نمی شناختمت یا پرواز در شب یا دیده بان و ... را ندیدید.تو اون فیلمها اینقدر سطح پایین بخش جنگی فیلم ساخته نشده اند

اما یه جمله عماد آخر فیلم خیلی برای من جالب بود.یه چیزی تو این مایه ها گفت: دیگه خسته شدم بعد از بیست و پنج سال.اونها رفتن و مارو تنها گذاشتن.
تو سکانسهای آخر فیلم نبود اسد کنار عماد کاملاً حس میشد.اگه تو خانواده شهید داشته باشید یا با خانواده شهدا در ارتباط باشید این نهست را کاملاً میشه حس کرد

VAHID
30-07-2011, 21:46
ما میتونیم واقعا فیلم های خوبی بسازیم ولی با وجود اماتور بودن بازیگرا و دست اندر کاران فیلم
هیچوقت یه فیلم خوب تولید نمیشه مثلا همین صحنه های جنگی فیلم ببینید اگه بلد بودن
خیلی بهتر فیلم در میومد و زیبا تر هم میشد ولی حیف که همه از حرفه ای بودن حرف میزنن
ولی .....

nar nia
31-07-2011, 19:25
ممکن بود سر صحنه «نابرده رنج» کور شوم !

هفته‌نامه سروش نوشت:
برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از جشنواره بیست ‌و دوم فجر به خاطر فیلم «دوئل» (احمد‌رضا درویش) و نامزد سیمرغ برای فیلم «به نام پدر» حاتمی‌کیا در جشنواره بیست‌ و چهارم در تلویزیون هم کارنامه درخشانی دارد.

کامبیر دیرباز با سه مجموعه «تب سرد»، «در چشم باد» و «نابرده رنج» توانسته سه فضای مختلف را در جعبه جادو تجربه کرده و ثابت کند موفقیت‌های سینمایی‌اش را حتی می‌تواند در تلویزیون نیز تکرار کند.

بازیگر فیلم‌های «دختران انتظار»، «سرگیجه»، «اخراجی‌ها» «انعکاس»، «عیار چهارده»، «شرایط اول» و... که تحصیلات دانشگاهی در زمینه تئاتر دارد، اولین بار با نمایش «سیاوش خوانی» روی صحنه می‌رود و با نمایش‌هایی چون «پیک‌نیک در میدان جنگ» فعالیت در این عرصه را ادامه می‌دهد. با او درباره «نابرده رنج» گفت و گویی کرده ایم

بعد از «نابرده رنج» پیشنهاد جدی نداشته‌ای؟
چرا، چند فیلمنامه خواندم؛ هم سریال و هم سینمایی، حتی کسانی بودند که خودم هم دوست داشتم با آن‌ها کار کنم، اما ترجیح می‌دهم از آن‌ها نام نبرم. ولی دلیل اصلی‌ام برای این کار خستگی بوده، ترجیح می‌دهم دوباره درگیر سریال‌های طولانی نشوم.

واقعاً پارسال فشار زیادی را تحمل کردم، نوع رج زدن و برنامه‌ریزی این کار طوری بود که تمام صحنه‌های بدون من را قبل از آغاز بازی من تصویر‌برداری کردند، این مسئله باعث شد پس از بازگشت از مکه به خاطر عفونت چشم من گروه 10 روز استراحت کنند، چون هیچ پلانی بدون من وجود نداشت، این مسئله فشار را روی من بسیار بالا برده بود.

بعد از رفاقت چند ساله با سام درخشانی بالاخره همکاری‌تان با هم همانطور که دلخواه‌تان بود اتفاق افتاد.
قبل از هر چیزی باید توضیحی بدهم؛ سام درخشانی یک بازیگر تمام حرفه‌ای است. این‌که ما پشت دوربین با هم رفیق بودیم به کنار، رفتار ما با یکدیگر در جلوی دوربین برگرفته از خود فیلمنامه بود. نمی‌توانم منکر این مسئله بشوم که رفاقت ما سر کار تأثیر‌گذار نبود؛ همچنان که در هشتاد درصد از این سریال هیچ رفاقتی بین این دو شخصیت وجود ندارد.

در این‌که ما در بده بستان‌ها راحت بودیم و این کار بخشی از زندگی ما در این سیزده ماه شده بود شکی نیست. علت این مسئله برمی‌گردد به اینکه ما در آن 12 ساعت استراحت در طول شبانه‌روز با هم بودیم، با هم استراحت می‌کردیم، با هم راجع به کار حرف می‌زدیم، گپ‌وگفت‌های خوبی راجع به نقش داشتیم و در نهایت با یکدیگر آماده حضور جلوی دوربین بذر‌افشان می‌شدیم. فکر می‌کنم همین رفاقت ما باعث شده بود کار در زندگی‌مان جریان پیدا کند و بتوانیم در این سیزده ماه به یک حرف مشترک به نام «نابرده رنج» برسیم.

البته این رفاقت و آشنایی با خصوصیات و ویژگی‌های بازی یکدیگر، می‌توانست برای کار و به خصوص لحظات درگیری و کشمکش دو شخصیت عماد و اسد مضر هم باشد.
بله، دقیقا درست است، اما به قدری سام در این موارد حرفه‌ای عمل می‌کرد که ما هرگز با شروع تصویر‌برداری و ضبط سکانس به رفاقتمان فکر نمی‌کردیم و در واقع به دل نقش رفته بودیم. قطعاً من و سام در زندگی واقعی‌مان تا این حد با هم کشمکش و کل‌کل نداریم که بگویم ما عین زندگی‌مان را جلوی دوربین بردیم. ولی شناخت از بازی یکدیگر، حمایت کردن، انرژی دادن و انگیزه دادن در این رابطه بسیار تأثیر‌گذار بوده و به نظرم نتیجه آن مورد قبول هم از آب درآمد.

نکته جالب اینکه هم تو و هم سام در این سریال نقش‌هایی را بازی کردید که تا به حال شبیه به آن را تجربه نکرده بودید.
بله، مدت‌ها به دنبال این بودیم که یک نویسنده یا کارگردانی بیاید و ما را با نگاهی متفاوت نسبت به قبل ببیند، این مسئله در کار ما بسیار ایجاد انرژی کرد.

از شخصیت اسد و خصوصیات او صحبت کن، چقدر از این شخصیت ساخته ذهن کارگردان و نویسنده است و چه بخش از آن را می‌توان به خود کامبیز در بازی نسبت داد؟ انگار تو خودت بیش از آنچه در فیلمنامه بوده برای ساده نان دادن شخصیت اسد تلاش کرده‌ای.
به جرأت اعلام می‌کنم 95 درصد از آنچه در حال حاضر می‌بینیم همان چیزی بود که در فیلمنامه آمده بود. فیلمنامه، خوب و کامل بود و شخصیت‌پردازی کاملی هم روی آن صورت گرفته بود من تنها تلاش کردم آن را درست اجرا کنم.

به نظرم علیرضا بذر‌افشان و سارا خسرو‌آبادی قلم بسیار خوبی دارند. من هفت سال پیش با ایشان «تب سرد» را کار کردم. آن‌جا هم همین نظر را داشتم. آن‌قدر قلم آن‌ها در نوشتن قوی است که بازیگر تنها باید تلاش کند نقش را درست از آب در آورد، همین! در مورد اسد در تعامل با کارگردان، خود من شاید ویژگی‌هایی را به اسد اضافه کرده باشم؛ ویژگی‌هایی که همیشه نمی‌توان آن‌ها را بیان کرد و در فیلم‌نامه هم وجود ندارد...

ویژگی‌هایی که بیشتر به سبک اجرای هر بازیگر برمی‌گردد...
دقیقا به همین دلیل فکر می‌کنم هرکس این نقش را بازی می‌کرد با شرایط و نوع بازی خاص خودش شخصیت اسد را ارائه می‌داد؛ شاید حتی خیلی بهتر از من! به هر حال اسدی که در حال حاضر می‌بینید، روحی است که کامبیز دیر‌باز در شخصیت دمیده است.

در این مجموعه یک سانحه خطرناک هم برای تو اتفاق افتاد که می‌رفت تا خدای نکرده سلامتی‌ات را به خطر بیندازد که به خیر گذشت.
بله، متأسفانه سر این سریال اتفاقی برای من رخ داد که در سینمای ایران نظیرش بارها اتفاق افتاد و مسئله نتایج دردناکی را هم در پی داشته! خدا را شکر که خدا من را دوست داشت و به من رحم کرد؛ چون به راحتی با یک ثانیه این طرف یا آن طرف منجر شدن چاشنی ممکن بود من کور بشوم! خدا را شکر که پشت سرم این اتفاق افتاد و تنها ترکش آن به من برخورد کرد. امیدوار هستم این شتابزدگی کم‌کم از سینما و تلویزیون ما رخت بربندد!

معمولاً این شتاب‌زدگی‌ها ریشه مالی دارد و به خاطر شرایط خاص تولید به وجود می‌آید. این مسئله در سینمای خصوصی ما هم وجود داد و تنها صحنه‌های جنگی نیست. ممکن است در صحنه‌های شهری هم شاهد اتفاقاتی باشیم که به خاطر همین شتابزدگی‌ها جان بسیاری از دوستان و همکاران ما را تهدید می‌کند. من سینما را با فیلم «دوئل» یاد گرفتم یا بهتر بگویم شروع کردم، من آنجا از آقای احمد‌رضا درویش یاد گرفتم که همه چیز باید در خدمت پلان باشد.

روز‌ها بود که ما به لحاظ شرایط فیزیکی تنها یک پلان برداشت می‌کردیم یا حتی هیچ پلانی برداشت نمی‌کردیم، برای آقای درویش این اتفاق خیلی طبیعی بود، نتیجه آن آرامش و شرایط خوب تولید این شد که پس از 9 ماه کار تولید خون از بینی هیچ‌کس نیامد،‌حتی یک نمونه هم ندیدیم! این نتیجه همان سینمای حرفه‌ای است که با پشتوانه تولید مناسب اتفاق می‌افتد و ما آرزوی آن را داریم.
خبرآنلاین

M3HRD@D
31-07-2011, 23:23
سکانس آخر فیلم دیالوگ های عماد که در حسرت رفیقش می گفت خیلی قشنگ و تاثیر گذار بود گفتم بنویسم

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اين پنجشنبه آخره
ديگه نميام سر خاک
کم آووردم ديگه بسه
خسته شدم....
25 ساله دارم با خاطرش زندگي ميکنم
هر هفته ميايم اينجا و هر چي از خاطرمون رفته زنده ميکنيم
اينجوري نامرديه,نامرديه که اونا رفتنو راحت شدن ما مونديمو عذاب کشيديمو خسته شديمو عذاب مي کشيم....
ديگه بسه
انگار مال يجاي ديگم
انگار جاموندم از آدماي قبيلم ....