ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : مخالفت حكومت هاي توتاليتر با گسترش علوم انساني



Alireza SM
14-11-2010, 10:59
قبل از هر چيز عرض كنم كه اين تاپيك سياسي نيست و تاريخي - اجتماعي هست و براي تحقيقات تاريخي من ايجاد شده . اگر ديدين كسي پست سياسي ميده بهش توجه نكنين و مديران هم خواهشا نزارن تحقيق تاريخي من تبديل به تاپيك سياسي بشه .

استدلال من از فروپاشي شوروي اينه كه يكي از عمده دلايلش نداشتن مديران و سياستمداران و دانشمندان حكومتي در زمينه هاي جامعه شناسي و روانشناسي جامعه و مونيتورينگ فرهنگ و ... بوده كه اصلي ترين دليل اين مخالفت ها سازگار نبودن آموزه هاي علوم انساني با انديشه هاي كمونيستي بوده .

سوال اينه كه چرا نظام كمونيستي شوروي سعي در از بين بردن جامعه شناسي و تئوري هاي اجتماعي در دانشگاه ها كرد درحالي كه قطعا مشاوران باسوادي داشتن كه بهشون بگه كه اينكار باعث سقوط حكومت و فروپاشي اتحاد شوروي ميشه ؟
چرا در اواسط قرن 20 هيچ تلاشي براي سازگار كردن آموزه هاي دانشگاهي با سيستم حكومتي كمونيسم نشد ؟ با اين كار ميتونستن دوام سلطنت كمونيسم و اتحاد شوروي رو حفظ كنن .

لطفا براي ارائه نظراتتون دلايل علمي يا تاريخي بيارين . كسايي هم كه در زمينه تاريخ شرق مطالعه داشتن خواهشا هرچي به نظرشون ميرسه بگن .

B.Russell
06-11-2014, 23:25
سوال اينه كه چرا نظام كمونيستي شوروي سعي در از بين بردن جامعه شناسي و تئوري هاي اجتماعي در دانشگاه ها كرد درحالي كه قطعا مشاوران باسوادي داشتن كه بهشون بگه كه اينكار باعث سقوط حكومت و فروپاشي اتحاد شوروي ميشه ؟



سئوال خوبی هست که چرا نظام های توتالیته هیچ وقت از تاریخ درس نمیگیرن و تمامی تلاششون رو برای بایکوت علوم انسانی که اونارو به چالش بکشه انجام میدن؟
جوابش یک جمله کوتاه است: چون چاره دیگری ندارند !

نظام های توتالیته جز با خفقان نمیتونن به حیاتشون ادامه بدن، اگر بخوان فضاهارو باز کنن حیات خودشون رو به خطر انداختن.

مانند فردی که در مُرداب افتاده و میداند هرچه بیشتر دست و پا بزند، بیشتر فرو میرود، اما آیا چاره دیگری دارد؟

کشوری مثل آمریکا که یکی از بازترین فضاهای بررسی علوم انسانی همه کشورها رو در دانشگاه هاش داره در نظر بگیرید.
آیا امروز یک دشمن خارجی میتونه در امریکا انقلاب مخملی و مشابه اون انجام بده؟
در آمریکا انقلاب کنن که چه چیزی رو ساقط کنن؟

این کشور سعی کرده با اعتماد به مردمش و گسترش رسانه های خصوصی، خلا خاصی در حوزه علوم انسانی برای مردمش ایجاد نکنه که کسی در اون کشور حس کنه داره خفه میشه و بخواد طغیان ایدئولوژیک کنه!!

مشکل آمریکا و مشابهم نهایتا به مسائل اقتصادی منتهی خواهد شد که صرفا میتونه دولتمردان رو تغییر بده.

اما کشورهای توتالیته به دلیل طغیان ایدئولوژیکی خطر تجزیه و نابودی فرهنگ و تاریخ و انسانیت و... رو هم حس میکنن، پس با تمامی قدرت علوم انسانی رو صرفا علوم حکومتی میکنند تا بیشتر بتوانند دست و پا بزنند.
و باز افسوس که از تاریخ درس نمیگرند ....

N I G H T P E A C E
07-11-2014, 00:15
قبل از هر چيز عرض كنم كه اين تاپيك سياسي نيست و تاريخي - اجتماعي هست و براي تحقيقات تاريخي من ايجاد شده . اگر ديدين كسي پست سياسي ميده بهش توجه نكنين و مديران هم خواهشا نزارن تحقيق تاريخي من تبديل به تاپيك سياسي بشه .

استدلال من از فروپاشي شوروي اينه كه يكي از عمده دلايلش نداشتن مديران و سياستمداران و دانشمندان حكومتي در زمينه هاي جامعه شناسي و روانشناسي جامعه و مونيتورينگ فرهنگ و ... بوده كه اصلي ترين دليل اين مخالفت ها سازگار نبودن آموزه هاي علوم انساني با انديشه هاي كمونيستي بوده .

سوال اينه كه چرا نظام كمونيستي شوروي سعي در از بين بردن جامعه شناسي و تئوري هاي اجتماعي در دانشگاه ها كرد درحالي كه قطعا مشاوران باسوادي داشتن كه بهشون بگه كه اينكار باعث سقوط حكومت و فروپاشي اتحاد شوروي ميشه ؟
چرا در اواسط قرن 20 هيچ تلاشي براي سازگار كردن آموزه هاي دانشگاهي با سيستم حكومتي كمونيسم نشد ؟ با اين كار ميتونستن دوام سلطنت كمونيسم و اتحاد شوروي رو حفظ كنن .

لطفا براي ارائه نظراتتون دلايل علمي يا تاريخي بيارين . كسايي هم كه در زمينه تاريخ شرق مطالعه داشتن خواهشا هرچي به نظرشون ميرسه بگن .
من اطلاعات تخصصی در این زمینه ندارم، اما تا جایی که میدونم اینطور نبوده که نظام شوروی با علوم انسانی به صورت کامل و بخصوص جامعه شناسی مخالف بوده باشه، و هیچ مشاور آگاهی در زمینه جامعه شناسی نداشته باشه. میدونید که ایدولوژی غالب اون زمان مارکسیسم بوده، ایدولوژی که یکی از علمی ترین و روشن فکر پسند ترین ایدولوژی های زمان خودش بوده، نظام شوری هم بر اساس این ایدولوژی بنا شده بود و اداره میشد. طبیعتا مشاوران هم همه این ایدئولوژی رو داشتن و بر همین اساس نظر میدادن. از طرف دیگه میدونید که بر اساس این مکتب آخرین مرحله که جوامع بش میرسن مرحله کمونیسم هست، یعنی مرحله که در اون مالکیت بکلی از بین میره، شکاف بین طبقات از بین میره و عدالت به صورت کامل بر جامعه حاکم خواهد شد، مارکس معتقد بود این سیر جبری تاریخ هست، و تمامی جوامع دیر یا زود به این مرحله خواهند رسید، چه بخوان چه نخوان، بنابراین مشاوران و خود رهبران شوروی اگر واقعا به این مکتب اعتقاد داشتن به هیچ وجه فکر نمیکردن که این نوع حکومت با شکست مواجه خواهد شد، یعنی اینطور نبوده که مشاورن بدونن این راه به فروپاشی خواهند انجامید اما نگن، اساسا بر اساس مارکسیسم چنین چیزی امکان نداشت ...

A.M.D.D.E.V.I.L
07-11-2014, 01:19
خب حکومت های توتالیته خودشون میدونن که جاوید نخواهند بود ، هدفشون ایجاد یک دوران میانه هست ... از تاریخ هم نمی خوان درس یاد بگیرن چون اصلا قصد بقا ندارن!

پیروز99
07-11-2014, 02:55
به نظرم حکومت های توتالیتری که ایدئولوگ هستند با گسترش علوم انسانی مخالفند حق هم دارند چون اگه این کار رو نکنند با خودشون دشمنی کردند!

parham_7
07-11-2014, 03:15
قبل از هر چيز عرض كنم كه اين تاپيك سياسي نيست و تاريخي - اجتماعي هست و براي تحقيقات تاريخي من ايجاد شده . اگر ديدين كسي پست سياسي ميده بهش توجه نكنين و مديران هم خواهشا نزارن تحقيق تاريخي من تبديل به تاپيك سياسي بشه .

استدلال من از فروپاشي شوروي اينه كه يكي از عمده دلايلش نداشتن مديران و سياستمداران و دانشمندان حكومتي در زمينه هاي جامعه شناسي و روانشناسي جامعه و مونيتورينگ فرهنگ و ... بوده كه اصلي ترين دليل اين مخالفت ها سازگار نبودن آموزه هاي علوم انساني با انديشه هاي كمونيستي بوده .

سوال اينه كه چرا نظام كمونيستي شوروي سعي در از بين بردن جامعه شناسي و تئوري هاي اجتماعي در دانشگاه ها كرد درحالي كه قطعا مشاوران باسوادي داشتن كه بهشون بگه كه اينكار باعث سقوط حكومت و فروپاشي اتحاد شوروي ميشه ؟
چرا در اواسط قرن 20 هيچ تلاشي براي سازگار كردن آموزه هاي دانشگاهي با سيستم حكومتي كمونيسم نشد ؟ با اين كار ميتونستن دوام سلطنت كمونيسم و اتحاد شوروي رو حفظ كنن .

لطفا براي ارائه نظراتتون دلايل علمي يا تاريخي بيارين . كسايي هم كه در زمينه تاريخ شرق مطالعه داشتن خواهشا هرچي به نظرشون ميرسه بگن .

در زمینه روان شناسی پاولف رو داشتن که داخل روان شناسی مکتب رفتارگرایی رو درست کرده اگه اشتباه نکنم بعد از فروید بنظرم پاولف خیلی تاثیر گزاشته داخل علم روان شناسی
این چیزی که میگین دانشمند نداشتن بنظرم صحیح نیست دلیل فروپاشی بروکراسی وحشتناک و ضعف دستگاه تبلیغاتی شون از امریکا بوده بنظرم

B.Russell
07-11-2014, 14:07
من اطلاعات تخصصی در این زمینه ندارم، اما تا جایی که میدونم اینطور نبوده که نظام شوروی با علوم انسانی به صورت کامل و بخصوص جامعه شناسی مخالف بوده باشه، و هیچ مشاور آگاهی در زمینه جامعه شناسی نداشته باشه. میدونید که ایدولوژی غالب اون زمان مارکسیسم بوده، ایدولوژی که یکی از علمی ترین و روشن فکر پسند ترین ایدولوژی های زمان خودش بوده، نظام شوری هم بر اساس این ایدولوژی بنا شده بود و اداره میشد. طبیعتا مشاوران هم همه این ایدئولوژی رو داشتن و بر همین اساس نظر میدادن. از طرف دیگه میدونید که بر اساس این مکتب آخرین مرحله که جوامع بش میرسن مرحله کمونیسم هست، یعنی مرحله که در اون مالکیت بکلی از بین میره، شکاف بین طبقات از بین میره و عدالت به صورت کامل بر جامعه حاکم خواهد شد، مارکس معتقد بود این سیر جبری تاریخ هست، و تمامی جوامع دیر یا زود به این مرحله خواهند رسید، چه بخوان چه نخوان، بنابراین مشاوران و خود رهبران شوروی اگر واقعا به این مکتب اعتقاد داشتن به هیچ وجه فکر نمیکردن که این نوع حکومت با شکست مواجه خواهد شد، یعنی اینطور نبوده که مشاورن بدونن این راه به فروپاشی خواهند انجامید اما نگن، اساسا بر اساس مارکسیسم چنین چیزی امکان نداشت ...

مهم نیست ایدئولوژی غالب چی باشه، ویژگی تمام نظام های توتالیته این هست که مکتبی که باهاش جلو میرن رو بهترین و کامل ترین مکتب میدونن و مسلما هیچ کدام ذره ای فکر نمی کنن چیزی رو که بهش باور دارن، میتونه اسباب فروپاشی رو به همراه بیاره !!!

این مواردی که شما گفتین، صرفا تعریف یک نظام توتالیته بود، نه علت مخالفتش با گسترش علوم انسانی.
وقتی مکتبی به این باور برسه که بهترین و کاملترین هست، عملا مقدمات از بین رفتن خودش رو هم فراهم کرده.

باور به بهترین بودن، الزامی برای سرکوب دیگران به همراه نداره، مگر اینکه بهترین یک توتالیتر باشه !!


یک مثالی میزنم که برای شما ملموس تر باشه.
مسلمانان همواره حسرت گذشته شون رو میخورن که ما یک عصر طلایی اسلام داشتیم که کل جهان از ما یاد میگرفتن.
وقتی بر میگردی به اون عصر طلایی، میبینی مهم ترین ویژگیش این بود که اجازه نشر همه جور علوم انسانی رو میدادن و مناظراتی بین سایر ادیان و باورها برقرار میکردن که کشورهای اسلامی امروز یک هزارم اون رو هم جرات ندارن حتی در دانشگاه هاشون برگزار کنن.

بنابر این سوای درست یا غلط بودن یک مکتب، در صورت دادن آزادی به همه عقاید، مکتب غالب میتونه اقتدارش رو حفظ کنه اگر بر سر سایر مکاتب نزنه.
مکتب مارکسیسم به این علت شکست خورد که از یک جایی اجازه نقد شدن و زیر سئوال رفته شدن خودش رو گرفت برای همین تعصب رشد کرد، پس هر مکتبی که ادعا کرد از من بهتر دیگه نخواهد آمد ساعت شنی پایان خودش رو چرخانده و باید منتظر بمونه.

Sara
07-11-2014, 16:27
لطفا برای پست دادن در این تاپیک پست اول رو به دقت بخونید و هدف تاپیک رو مد نظر داشته باشید:

سوال اينه كه چرا نظام كمونيستي شوروي سعي در از بين بردن جامعه شناسي و تئوري هاي اجتماعي در دانشگاه ها كرد درحالي كه قطعا مشاوران باسوادي داشتن كه بهشون بگه كه اينكار باعث سقوط حكومت و فروپاشي اتحاد شوروي ميشه ؟
چرا در اواسط قرن 20 هيچ تلاشي براي سازگار كردن آموزه هاي دانشگاهي با سيستم حكومتي كمونيسم نشد ؟ با اين كار ميتونستن دوام سلطنت كمونيسم و اتحاد شوروي رو حفظ كنن .


بیشترین تمرکز بر نظام کمونیستی شوروی هست. ابتدا اگر اطلاعاتی دارید در این حوزه بیان کنید که کاربردی باشه و در وهله دوم به حکومت های مشابه بپردازید.

ممنون