PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : احساس فشار در مغز هنگام خواب



قله بلند
08-11-2010, 17:16
سلام دوستان عزیز
امروز(یکشنبه) تا ساعت 5:30 صبح داشتم کارهای علمی انجام می دادم. حدوداً یک روزی هم هست که به یک سرماخوردگی ناقص دچار شدم(آبریزش نداره ولی گلودرد داره، تب نداره، کوفتگی نداره)

بعد از 5:30 دقیقه که خواستم بخوابم، احساس فشار در ناحیه مغز سر کردم به طوریکه ناگهان می پریدم. ضربان قلب خودش به یک باره بالا و پایین می رفت و هنوز هم همین طوره.

بعد از ظهر هم که اومدم کمی استراحت کنم باز هم همین فشار ررو در ناحیه مغز احساس کردم به طوریکه اجازه دراز کشیدن مطلوب رو نمی ده.

انگار همه حجم خون وارد ناحیه کاسه سر می شه و به رگ ها و مویرگها فشار می یاره و می خواد پاره شون کنه.

مجبور شدم دو تا قرص پروپانول 10 بخورم تا ببینم این ضربان ها متعادل می شه یا نه؟

تا حالا چنین حالتی رو نداشتم که احساس کنم کاسه سرم تحت فشار هست.

AliSub
08-11-2010, 17:30
ببخشید تو این تاپیک دارم پست میدم ولی منم یه جورایی اینجوریم.
یعنی بعضی شبا که خسته ام و زود میخاد خوابم ببره اولای خواب که آدم تازه میخاد خوابش بگیره ناگهان یه فشار عجیب و شدید تو سرم دارم که انگار یکی آمده رو سرم وایساده!
در حدی که حتما باید از خواب بلند شم تا رفع بشه!
ولی اصلا هیچ تغییری در ضربان قلبم ندارم فقط یک سردر شدید شدید در مغز!

انگار همه حجم خون وارد ناحیه کاسه سر می شه و به رگ ها و مویرگها فشار می یاره و می خواد پاره شون کنه.
دقیقا منم همینم!
جناب با نام کاربری قله بلند بازم شرمنده.

قله بلند
10-11-2010, 18:02
سلام. امروز به خاطر سرماخوردگی رفتم دکتر. راجع به این مورد هم گفتم ولی عکس العملی نشون ندادند. این واقعه، یک روز قبل از سرماخوردگی بود که کم خوابیش تا الان هم ادامه داره البته به خاطر فشاری که خود سرماخوردگی می یاره. اگه نمی تونه علت خاصی داشته باشه اون رو هم از نگرانی ها بیرون بریزم.
یعنی بعضی شبا که خسته ام و زود میخاد خوابم ببره اولای خواب که آدم تازه میخاد خوابش بگیره ناگهان یه فشار عجیب و شدید تو سرم دارم که انگار یکی آمده رو سرم وایساده!
در حدی که حتما باید از خواب بلند شم تا رفع بشه!من هم بعد از یک خستگی و گرسنگی توام با استرس و ممانعت از خواب بعد از رسیدن به خونه دچار این وضعیت شدم. البته حالت من، حالت خفگی آنی هست که از خوب می پرم و بعد از یک دقیقه که بدن آروم شد دوباره می خوابم.

mehranxx
14-11-2010, 17:13
دوستان همش به خاطر زیاد فکر کردن هست . من مورد حاد تر از شما رو هم داشتم . دیگه جرات ندارم شب ها تا دیر وقت بیدار بمونم . (مخصوصاً وقتی تنها هستم)

چند وقت پیش بعد از 10 -12 ساعت برنامه نویسی و کار با کامپیوتر ساعت 3 شب تصمیم گرفتم بخوابم . بعد از اینکه کارم تموم شد ، مسواک زدم و مستقیماً وارد رختخواب شدم . همینطور که دراز کشیده بودم دقیقاً مثل شما احساس کردم مغزم قفل شده و مثل اینکه داخل یک حلقه Do while :18: قرار گرفته باشم این حالت تمومی نداشت . یه حسی مثل هیجان ! اما هیجان خیلی خیلی زیاد . به طوری که حالت تهو بهم دست داد و نفسم داشت بند می اومد . ساده بگم : احساس کردم دارم میمیرم که دوباره همین فکر هیجانم رو دو چندان کرد و ضربان قلبم به شدت بالا رفت .فقط یادمه رفتم پیش مادرم و گفتم مامان دارم میمیرم ...

همونجا بی حال افتادم . مادرم باهام یه خورده صحبت کرد تا اینکه آروم شدم و کم کم حالم بهتر شد . بعدشم یه قرص آرام بخش خوردم و خوابیدم . جدیداً وقتی شب ها از پای کامپیوتر بلند میشم ، قبل از اینکه بخوابم ، حدود نیم ساعت تلوزیون نگاه میکنم و بعد راحت خوابم میبره :21:

خوشحال میشم نظر بقیه دوستان رو هم بشنوم:10:

قله بلند
15-11-2010, 13:15
سلام. آخه چرا اینجوری می شه یا باید اینجوری بشه؟ انسان های زیادی هستند که کار زیاد انجام می دن و شاید بیشتر از ما هم انجام می دن چرا باید اینجوری بشه؟ نکنه کمبود چیزی در بدن باعث این اتفاق هست مثلاً ویتامینی یا املاحی که اینقدر مغز رو زود خسته می کنه و اوضاع خواب رو اینگونه به هم می ریزه که نتیجه اش اینگونه فشار اومدن به مغز، بالا رفتن شدید ضربان و اختلال در خواب هست؟