PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : بالکانيزاسيون سايبري در کمين است /اينترنت جهاني يا ملي



mahdishata
22-09-2010, 11:51
«ملي‌گرايي يا جهاني‌گرايي سايبري؟» محور گفتمان جديدي است که اين روزها نظر کارشناسان را به خود جلب کرده است. به نظر مي‌رسد ملي‌گرايي به عنوان گفتمان جديد درصدد حذف گفتمان اول اينترنت يعني جهان‌گرايي برآمده است. کارشناسان معتقدند در اين تقابل بايد حد وسط را گرفت، زيرا دو طرف هر کدام به اندازه خود ادله متقاعدکننده دارند. مطلبي که در زير مي‌خوانيد، ترجمه يادداشتي است که در هفته‌نامه اکونوميست درباره اين دو گفتمان و تقابل آنها نوشته شده است.


ظهور اينترنت در آغاز يعني حدود 15 سال قبل خصلتي شبيه جنبش‌هاي مذهبي داشت.


شيفتگان اين جنبش مدام يک بهشت ديجيتالي را براي ديگران ترسيم مي‌کردند که در آن نه فقط رشد اقتصادي بلکه رشد سياسي ويژگي غالب بود. حتي بعضا از لزوم صدور استقلال فضاي سايبري سخن به ميان مي‌آوردند. اين پيش‌بيني‌ها عمدتا مبتني بر نگاهي جهانشمول به اينترنت بود و خصلت جهانشمولي يکي از اصول اساسي اينترنت به عنوان پديده‌اي نوظهور تلقي مي‌شد. هرچند اين پيش‌بيني‌ها در ابتدا بسيار آرماني به نظر مي‌رسيدند. اما گذر زمان نشان داد که اتفاقا برخي از آنها قابل تحقق هستند. اينترنت در عمل فضايي نامحدود با مرزهاي جديد بود. اينترنت براي اولين بار به ما اين امکان را داد تا با ديگران در سراسر جهان بدون نياز به پرداخت هزينه‌اي ارتباط برقرار کنيم. در اينترنت هر کس مي‌توانست براي خود يک وب سايت يا فروشگاه آنلاين راه‌اندازي کند. براي اين کار کافي بود يک ابزار و نرم افزار ساده در اختيار داشت و نياز به کسب مجوز نيز از هيچ‌کس يا نهادي نبود.


گفتمان زميني در برابر گفتمان آسماني


اما به نظر مي‌رسد مدتي است اين گفتمان زيبا ديگر کارايي خود را از دست داده و به بحثي قديمي تبديل شده است. چند صباحي است استعاره جديدي وارد گفتمان اينترنت شده؛ پردازش ابري. اين فناوري در واقع به معني هر نوع خدمات ديجيتالي مرتبط با مرکز داده‌ها و اينترنت است. با اين استعاره بحث‌هاي مرتبط با اينترنت برخلاف سابق خصلتي زميني‌تر به خود گرفته‌اند و در اين گفتمان است که بحث‌هايي مانند حريم خصوصي، درگيري چين با گوگل، کارکردهاي جديد تلفن‌همراه، فناوري اطلاعات سبز و ... معني پيدا مي‌کنند.


به نظر مي‌رسد گفتمان دوم در تقابل مستقيم با گفتمان اول قرار دارد. بعد از 15 سال که از ظهور اينترنت به عنوان يک شبکه جهاني مي‌گذرد، موجي آغاز شده است که در ادبيات سياسي از آن با عنوان بالکانيزاسيون يا همان جداسازي ياد مي‌شود. سه نيروي غالب در جهان امروز هستند که در امتداد اين موج حرکت مي‌کنند.


در خط مقدم دولت‌ها هستند که مدام از حاکميت سايبري خود سخن مي‌گويند. اخيرا شاهد بوديم که چندين کشور خواستار نظارت دقيق بر خدمات گوشي‌هاي هوشمند در قلمرو خود شده‌اند. يکي از اين کشورها دولت هند است.


هندوستان اخيرا تهديد کرده است اگر شرکت سازنده گوشي‌هاي بلک‌بري امکان نظارت دولت بر سرويس‎‌هاي آن را فراهم نکند، اين خدمات را قطع خواهد کرد. دولت هند همچنين اعلام کرده است که در آينده نزديک سراغ شرکت‌هاي ديگر مثل گوگل و خدمات ديگر مثل اسکايپ نيز خواهد رفت. نيروي دوم، شرکت‌هاي بزرگ ديجيتالي هستند که براي خود در فضاي سايبري قلمرويي تعريف کرده‌اند و در اين قلمرو قوانين خود را اجرا مي‌کنند. حتي اگر لازم بدانند خدمات خود را نيز قطع مي‌کنند. سومين آنها و در واقع آخرين نيرو نيز صاحبان شبکه‌ها هستند که معتقدند براي مواجهه با مشکلات موجود بايد راهکارهاي متفاوت داشت و متناسب با شرايط هر راهکار نيز هزينه دريافت کرد. آيا مي‌توان از «اينترنت‌ها» به جاي اينترنت استفاده کرد؟ اين فرضيه زماني تقويت مي‌شود که مي‌بينيم اگر زماني از اينترنت به عنوان يک شبکه جهاني ياد مي‌شد که يک قانون براي همه داشت، ممکن است در آينده مجبور باشيم از اينترنت‌هاي متعددي سخن بگوييم که بعضا با يکديگر نيز ارتباطي ندارند و هر کدام قوانين خاص خود را دارند.


حاشيه عليه متن


خصلت جهاني اينترنت در ابتدا رابطه مستقيمي با اقتصاد داشت. در علم اقتصاد از مقوله‌اي به نام «تاثيرات شبکه‌اي» سخن به ميان آمده که با بررسي آن مي‌توان متوجه شد چرا اينترنت با اين سرعت رشد کرده است. اينترنت زمينه‌اي براي فعاليت اقتصادي فراهم مي‌آورد که هر کس دلايل خوبي براي گرايش به آن دارد. در واقع هر قدر اينترنت بيشتر رشد کند، مزاياي اقتصادي آن بيشتر مي‌شود. البته اقتصاد به تنهايي انگيزه رشد و گسترش اينترنت نبوده و نيست. اينترنت صرف نظر از مسائل اقتصادي باعث تسهيل در کارهاي مختلف مي‌شود و اين باعث شده است که کارايي سازمان‌ها و شرکت‌هاي امروزي افزايش يابد. يک عامل مهم در گرايش روزافزون به اينترنت اين بوده است که اينترنت برخلاف شبکه‌هاي مخابراتي يک قابليت محدود نيست و مي‌توان از آن استفاده‌هاي متعدد کرد. در واقع اينترنت به عنوان يک سکوي آزاد براي هر گروه اجتماعي جذابيت‌هاي خاص خود را دارد. اما همين ويژگي‌ها عملا باعث شده است که نيروهاي ضد اينترنت جهاني نيز رشد کنند و پا بگيرند. هم‌اکنون نيز مي‌توان شکاف‌هاي جغرافيايي را در اينترنت مشاهده کرد. دولت‌ها نيز به اين مساله حساس شده‌اند. نمونه بارزش دولت چين که با راه‌اندازي فايروال بزرگ خود مانع از دسترسي کاربران چيني به برخي از وب سايت‌ها و خدمات آنلاين مي‌شود. البته چين تنها دولتي نيست که دست به اين کار زده است. اخيرا دولت استراليا نيز از تصميم خود براي راه‌اندازي فايروالي مشابه خبر داده است که به گفته مقامات اين کشور با هدف جلوگيري از سايت‌هاي فعال در زمينه پورنوگرافي کودکان فعاليت خواهد کرد. در آوريل سال جاري ميلادي گوگل فهرستي از دولت‌هايي که از اين شرکت خواسته بودند اقدام به -------- برخي از وب سايت‌ها کند، منتشر کرد که در نوع خود جالب بود.


هرچند هر درخواستي از اين دست الزاما توام با انگيزه‌هاي منفي نيست (مثل همين فايروال استراليا). اما مساله اينجاست که برخي از دولت‌ها به بهانه‌هاي مشابه عملا در سيستم نام دامنه‌ها DNS)) دست مي‌برند. اينجا ديگر الزاما انگيزه‌ها مثبت نيست و مي‌تواند دستاويزي براي اعمال محدوديت‌هاي غيرضروري قرار گيرد.


بسياري معتقدند چين از همين روش براي اعمال محدوديت سياسي عليه مخالفانش استفاده مي‌کند. البته اخيرا با چندزبانه شدن DNS اين مشکل تا حدي رفع شده، اما مشکل کماکان به قوت خود باقي است. يک نکته ديگر درباره اين چندزبانه شدن نيز اينکه اين روش خصلتي دوگانه دارد.


اگر از يک طرف دست دولت را براي دستکاري در دامنه‌ها محدود مي‌کند ولي از ديگر سو زمينه را براي ملي‌گرايي در اينترنت فراهم مي‌کند که اين نيز رويه خوبي نيست. اين روزها دولت‌ها با کمک شرکت‌هاي رايانه‌اي يک گام نيز جلوتر رفته‌اند و از شماره IP اقدام به شناسايي و محدوديت وب سايت‌هاي مخالف مي‌کنند.


حد وسط


گفتگو درباره خصلت جهاني و خنثي بودن اينترنت اين روزها به يک بحث داغ در محافل کارشناسي تبديل شده است. حاميان بحث معتقدند بايد رعايت اين دو اصل را به يک قانون جهاني تبديل کرد و با متخلفان به شدت برخورد کرد. در مقابل مخالفان معتقدند که در جهان حرفه‌اي امروز و با توجه به حجم سنگين ترافيک اطلاعات مي‌توان براي شکوفايي و رشد بيشتر اينترنت گاهي اوقات اين دو اصل را زير پا گذاشت. در واقع همين الان هم بسياري از غول‌هاي بزرگ مثل گوگل، ياهو و اپل قوانين خاص خود را در فضاي سايبري اعمال مي‌کنند و نه به خصلت جهاني اينترنت مي‌انديشند نه به اصل خنثي بودن آن.


نکته مهم در اين ميان به گفته کارشناسان اين است که نبايد اين بحث را سياه و سفيد ديد. کارشناسان با اشاره به ادله دو طرف پيشنهاد مي‌کنند که حد وسطي در اين بحث پيدا و درباره آن توافق کرد. با ميانه‌روي مي‌توان به شرکت‌ها اين امکان را داد تا براي موارد خاص راهکار مختص خود را ارايه کرده و به عبارت ديگر خنثي عمل نکنند. اما فقط تا حدي که اصل جهانشمولي اينترنت را زير پا نگذارند زيرا حذف اين اصل در واقع يعني تبديل اينترنت به جزايري دور از هم که هيچ ارتباطي با هم ندارند و اين يعني مرگ اينترنت.

asreertebat.com