مشاهده نسخه کامل
: سریال در مسیر زاینده رود
hamid_diablo
03-09-2010, 07:00
به نظرم پیر مرد مادر فوتبالیست رو میگره
جواهر رو هم میگیره
رضایت میده
همه چیز با خوبی و خوشی تموم میشه
صداوسيما جرح و تعديل «در مسير زايندهرود» را آغاز كرد
خبرگزاري فارس: اعتراض اصفهانيها نسبت به لهجههاي به كار گرفته شده در مجموعه «در مسير زاينده رود»، صداوسيما را وادار كرد تا سانسور لهجههاي اين سريال را آغاز كند.
به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، پس از اعتراض اصفهاني ها درباره لهجه برخي از بازيگران مجموعه تلويزيوني «در مسير زاينده رود»، صداوسيما در هفته آخر پخش اين سريال كه مخاطبان را با گرههاي جديدي مواجه كرده، آغاز به سانسور اين سريال كرده است.
بنابراين گزارش، صداوسيما در اقدام تازه خود تلاش كرده تا ديالوگ هاي بازيگراني را كه خيلي با مهارت اصفهاني صحبت نميكنند تا جايي كه ميتواند كوتاه يا حذف كند و در اين راستا، هر شب تقريبا حدود 10 الي 15 اصلاحيه به آخرين ساخته «حسن فتحي» كه توانسته مخاطبان بسياري را به خود جلب كند، وارد ميشود.
اين اتفاق در حالي ميافتد كه رئيس سازمان صداوسيما بارها در سخنان خود در جمع برنامهسازان اشاره كرده است كه از توليدات خود را از تهران خارج كنند و سريالهاي با كيفيتي در مراكز استانها توليد شود كه با توجه به بروز چنين مشكلاتي، به نظر ميرسد اين طرح هيچ وقت به مرحله اجرا نرسد و توليدكنندگان آثار نمايشي از ترس واكنش هموطنان در استانهاي ديگر، به اين سادگيها به توليد اثر نمايشي در مراكز استانها دست نزنند و همچون گذشته، تمام توليدات خود را تهران به تصوير بكشند.
انتقاد از لهجه بازیگران "در مسیر زاینده رود" جوسازی مغرضان است
بازیگر و مشاور لهجه بازیگران مجموعه "در مسیر زاینده رود" موج انتقادها نسبت به استفاده از لهجه اصفهانی در این مجموعه مناسبتی را جوسازی مغرضان دانست.
به گزارش خبرنگار مهر، انتقادهایی که به نحوه ادای کلمات و استفاده از آواهای اصفهانی در مجموعه "در مسیر زاینده رود" شده است، به قدری بالا گرفته که گروه تا اندازه زیادی دقتشان را در ادای کلمات بیشتر کردهاند. مهرداد ضیایی به عنوان بازیگر و مشاور لهجه معتقد است این ایرادها از سوی عدهای از بازیگران بومی است که به این وسیله میخواهند نارضایتی خودشان را از حضور نداشتن در مجموعه اعلام کنند.
مهرداد ضیایی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون با وجود کارنامه درخشان در عرصه نمایش، حضور کمرنگی در دنیای تصویر داشته است. او هم یکی از انتخابهای حسن فتحی از تئاتر است و از همکاری در این مجموعه و حضور در تلویزیون و سینما در حال حاضر راضیتر از بازی در تئاتر است.
* خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: مسئولیت شما در این کار نسبت به بازیگرهای دیگر سنگین تر است، چطور شد این مسسئولیت را پذیرفتید؟
- مهرداد ضیایی: دوران سخت و پرفشاری را گذراندم اما به خاطر علاقه و تعهدی که به این کار داشتم برایم جذابیت داشت و خدا را شکر تا امروز از عهدهاش خوب برآمدم.
*این اولین بار است که علاوه بر بازیگری مسئولیت کار پشت صحنه را هم بر عهده دارید؟
- بله. من سالها کناردکتر رفیعی کار نمایش را دنبا کردم و با او همکاری داشتم اما هیچ وقت پشت صحنه حاضر نبودم. طبیعتا تمام طول تمرینها سریال "درمسیر زاینده رود" مجبور بودم کاملا حضور داشته باشم. حتی زمانی که خودم بازی ندارم نمیتوانم یک لحظه بچهها را تنها بگذارم.
مهرداد ضیایی و پردیس افکاری در نمایی از "در مسیر زایندهرود"
* پس با استفاده کردن از بازیگران غیر بومی مسئولیت شما سنگینترهم شد؟
- وقتی قرار شد از بازیگان غیربومی استفاده کنیم تمرینهایمان را از اول اردیبهشت شروع کردیم و از بیستم اردیبهشت هم کار کلید خورد. زمان تمرینمان کوتاه بود و اگر بیشتر تمرین می کردیم کیفیت کارمان از نظر لهجه بهتر از امروز میشد، اما با توجه به محدودیت زمان، بازیگران تلاش خوبی کردند.
لهجه اصفهانی از آن لهجههایی است که در نگاه اول ساده به نظر میرسد اما بر عکس ظاهر سادهاش، سخت است. چون آوای خاصی به کلمات میدهیم و کلمه ویژهای در این لهجه نداریم. بازیگر باید این آوا را بلد باشد تا بتواند آن را به خوبی در بیاورد.
*ظاهرا چند فیلم در اختیار بازیگران گذاشته شده که با دیدن آنها به لهجه مسلط تر شوند.
- چند فیلمی که در آن لهجه اصفهانی استفاده شده بود به بازیگران دادیم، مثل قصههای مجید. اما با این حال من با صدای خودم دیالوگهای همه بازیگران را ضبط کردم آنها مدام در طول تصویربرداری به این جملهها و آواها گوش میکردند. طبیعتا از روز اول میدانستیم که نمیتوانیم به گویش صد در صد بدون نقص برسیم اما امیدوار بودیم روابط سنتی و واقعیت ساری و جاری که در زندگی مردم اصفهان وجود دارد را به تصویر بکشیم و فکر میکنم در این زمینه موفق عمل کردیم.
*حسن فتحی به خاطر اصفهانی بودن سراغ شما آمد؟
- خیر. قرار بود در اولین فیلم سینمایی و چند سریالی که کار کرده بود با ایشان همکاری کنم که بنا به دلایلی این افتخار نصیب من نشد. قبل از شروع "در مسیر زاینده رود" بهمن ماه که همدیگر را دیدیم آقای فتحی به من گفت میخواهم سریالی بسازم و حتما میخواهم تو در آن حضور داشته باشی. آن موقع آقای فتحی نمیدانست قرار است داستان مجموعه در اصفهان اتفاق بیفتد. بعد از آن فهمید که قصه در اصفهان میگذرد و نقشی هم که به من داد برایم خیلی جذاب بود.
*حضور کم رنگ شما در تلویزیون و سینما تا قبل از سال 84 خود خواسته بود یا پیشنهاد خوبی نشد؟
-خودم من کمتر میآمدم. تا سال 84 مقاومت کردم و سراغ تلویزیون نیامدم. اما پیشنهاد سریال "اولین شب آرامش" احمد امینی به قدر کافی وسوسه کننده بود و از سال 84 این همکاری اتفاق افتاد. این کار همزمان شد با "مجلس شبیه" آقای بیضایی و هر دو اتفاق برای من خوب بود.
حضور در سینما هم قبل از اینکه وارد تلویزیون بشوم، اتفاق نمیافتاد. اما کار احمد امینی اتفاق خوبی در کارنامه کاریام بود. قصه و فضا و آدمهای سریال خوب بودند و کار خوبی هم شد. سعی میکنم در انتخاب کار وسواس داشته باشم. نمیخواهم بگویم تا امروز در تمام انتخابهایم این اتفاق افتاده است چون یک جاهایی کار از دست تو در میرود و شرایط مجبورت میکند کارهایی را انجام بدهی که مورد پسندت نیست.
* فکر میکنم از تجربه بازی در سینما و تلویزیون راضی هستید که کمتر سراغ تئاتر میروید.
- من در حوزه تئاتر با آدمهایی کار میکردم که برایم ارزشمند بودند. مثلا با دکتر رفیعی حدود هفت سال همکاری کردم. در کنار اینها لذتی که میخواستم از کار بازیگری ببرم در تئاتر میبردم. اما دایره تلویزیون تو را محدود میکند. من در آن زمان برای تلویزیون هم کار میکردم اما آنقدر نبود.
خیلی سخت است در تلویزیون و سینما آدم انتخابگر باشد چون همیشه انتخاب میشود اما تلاش کردم لذتی که در تئاتر وجود داشت، تا اندازهای در تلویزیون هم برایم اتفاق بیفتد. سال گذشته خیلی پرکار بودم. هم در زمینه تئاتر که "شهر شطرنجی" حامدی خواه و "رمولوس کبیر" نادر برهانی مرند را کار کردم.
در کنار آن فیلم سینمایی "طبقه سوم" بیژن میرباقری و "یک گزارش واقعی" داریوش فرهنگ اتفاق افتاد. "خسته دلان" و "غیرمحرمانه" هم سریالهایی بودند که در آنها حضور داشتم. سال پرکاری بود. طبیعتا الان یک مقدار از تئاتر فاصله گرفتم و به سینما و تلویزیون نزدیکتر شدم چون فضای تئاتر دیگر برایم فضای دلنشینی نیست و آن کارهایی که دوست دارم در صحنه انجام بدهم محدود شده و تصمیم گرفتم این لذت را از کار در تلویزیون و سینما ببرم.
*با این وجود کارگردانی تئاتر را هم کنار گذاشتید؟
- یکی دو کار را کارگردانی کردم و الان از آن فضا دور شدم. نوبت سالن دارم اما وقتی وارد کار تصویر بشوی نمیتوانی وقتت را خوب تنظیم کنی. به خاطر همین ترجیح دادم این کار را کنار بگذارم و زمانی سراغش بروم که احساس نیاز کنم.
*چقدر از این گله گذاریها که از لهجه اصفهانی "درمسیر زاینده رود" شده است را قبول دارید؟
- این انتقادها کاملا جو سازی است. از نقطه صفر تا آخر این ماجرا همه جو سازی است. بخش محدودی از مردم اصفهان پشت این ماجرا هستند. البته شروع این اتفاق از دوستان و بازیگران اصفهانی بود. به خاطر اینکه این افراد اصفهان را ملک پدری خودشان میدانند و انتظار دارند هر کاری که در اصفهان ساخته میشود با حضور آنها باشد.
اتفاقا اولین قدمهایی که در اصفهان برای ساخت این سریال برداشته شد، در این رابطه بود که از این بازیگران بومی استفاده شود اما متاسفانه آن زمان آنها درگیر کار آقای احمدجو بودند و نمیتوانستند در این کار حضور داشته باشند. فشردگی کار زیاد بود و طبیعتا نمیتوانستیم منتظر آنها بمانیم. شاید در دو سه قسمت اول لهجه برای تماشاگر اصفهانی ناآشنا میآمد. اما فضای سریال بعد از قسمت چهارم برای همه حتی تماشاگر اصفهانی جا افتاد.
مردم مناطق دیگر هم که نمیتوانستند تشخیص بدهند لهجه عیب و نقص دارد. بازیگران برای درآوردن آن آهنگ و آوا نهایت تلاششان را کردند. چند نفر به خود من تلفن زدند و گفتند که این سریال به اصفهانیها توهین کرده است. این برداشتها واقعا درست نیست. اینکه ما بخواهیم ادای اصفهانیها را دربیاوریم و نتوانیم این کار را به خوبی انجام بدهیم توهین به اصفهان و اصفهانیهاست؟
اگر ما کار کمدی میکردیم و استفاده ابزاری از لهجه برای خنداندن و استهزا آدمها می شد، باز این توجیهها قابل قبول بود اما ما نه تنها این کار را نکردیم بلکه با این فیلم اجر وقرب اصفهان را بالا بردیم و به انسانیت و منش سنتی آنها احترام گذاشتیم. استفاده از مکانهای اصفهان نه به خاطر کارت پستالی بودن اثر یا ارزشمندی آجر و سنگ، بلکه به خاطر نمایش فرهنگ و اصالت مردم این شهر بود. تاریخ و پیشینه این شهر مد نظر است. کمترین فکری برای سیاه و سفید نشان دادن آدمها هم سراغمان نیامد.
* این سیاه بودن در مورد نقش فرهاد هم اتفاق نیفتاد؟
-فرهاد هم مثل میلیونها آدمی که در این شهر زندگی میکنند برای خودش جنبههای مثبت و منفی دارد. در مقابل او حاج بهزاد وجود دارد که انسانیت تمام در وجود اوست. چرا او را مثال نمیزنیم. یا پدری که ما اصلا نمیتوانیم تقبیحش کنیم که چرا خون خواه پسرش است.
شاید از بیرون وقتی آدمها را نگاه کنیم بگوییم فلان کارشان درست یا غلط است یا چرا نمیتوانند ببخشند اما اگر این اتفاق برای ما بیفتد شاید هر گز نتوانیم کسی را که مرتکب چنین جرمی شده است ببخشیم. در درجه اول این گلهها کاملا جو سازی است آن هم از طرف آدمهایی که به کار دعوت نشدند.
این عجله و بیانصافی است که ما در همان قسمتهای اول به لهجه ایراد میگیریم. لهجه مساله چندم این سریال است و از طرفی چون این سریال برای همه مردم ایران ساخته شده است همه شان راضی هستند که از یک فضای کلیشهای مثل تهران دور شدهاند و سریال در فضای اصفهان که کمتر فیلمی در آنجا ساخته شده است، شکل میگیرد.
*علیرضا نادری همچنان مشغول نوشتن فیلمنامه است؟
- نه، کارش تمام شد.
* حاصل کار او به نظرتان قابل قبول است؟
-علیرضا چون اصفهانی و فیلمنامه نویس توانایی به خصوص در زمینه دیالوگ نویسی است، سعی کرد تمام دیالوگهای شخصیتهای اصفهانی را اصفهانی بنویسد. من و بقیه بازیگرها هم سعی کردیم آن چیزی که او نوشته را بدون کوچکترین خدشه ارتقا بدهیم و امانت دار خوبی باشیم.
* فعلا سراغ تئاتر نمی روید؟
- دو پیشنهاد داشتم یکی کار آقای داود رشیدی و دیگری هم کار آقای کوشک جلالی که متاسفانه همزمان با تصویربرداری این کار شد. پیشنهاد خوب تئاتری ندارم. چند پیشنهاد مجموعه و فیلم سینمایی دارم و احتمالا امسال سراغ تئاتر نمیروم.
- - - - - - -
گفتگو: الهام نداف
hamid_diablo
04-09-2010, 12:34
به نظرم پیر مرد مادر فوتبالیست رو میگره
جواهر رو هم میگیره
رضایت میده
همه چیز با خوبی و خوشی تموم میشه
من نظرم عوض شد
اعتراض جمعي از هنرمندان اصفهان به ضرغامي
««در مسير زايندهرود» از آن سوي بام افتاده»
جمعي از هنرمندان و فعالان فرهنگي اصفهان در اعتراض به سريال «در مسير زاينده رود» به رييس سازمان صدا و سيما نامه نوشتند.
به گزارش سرويس تلويزيون ايسنا از اصفهان، متن اين نامه خطاب به سيدعزتالله ضرغامي رييس سازمان صداوسيما به شرح زير است:
« تابستان 85 زماني كه براي حضور در مراسم اختتاميه جشنواره توليدات راديويي و تلويزيوني مراكز استانها به باغ چهلستون اصفهان آمديد، از يك چيز بيشتر گلايه نكرديد و آن هم دورافتادگي مراكز استانهاي كشور از فرهنگ، آداب و رسوم و توان ذاتي استانها در ساخت توليدات راديويي و تلويزيوني بود. آن شب در آن جلسه، سرانگشت انتقاد شما متوجه آن دست از استانهاي كشور شد كه بومي سازي را از ياد برده بودند و به جاي آن كه فرهنگ استاني خود را در آثار رسانه ملي به تصوير بكشند، سعي در نزديك كردن آن به پايتخت داشتند. توليداتي عاري از لهجه، پوشش، گويش، آداب و رسوم و خلقيات فرهنگي كه هر استان كشور، گنجينهاي از آنهاست، آثاري تهران زده كه از فرهنگ استاني خود در هراس و از نمايش آن فرارياند.
از اين انتقاد چند سالي ميگذرد. استانهاي كشور در اين سالها تلاش كردند تا اين ضعف را بپوشانند و اين كمبود را جبران كنند. اما آيا هرگز چگونگي و كيفيت اين جبران، رصد و نظارت شد؟ امروز ما اين گلايه را از شما داريم. از اصفهان، شهر همان باغ چهل ستون سال 85. و اما بهانه اين اعتراض.
مجموعه مناسبتي «در مسير زايندهرود» كه ماه رمضان امسال از آيينه همهگيرترين شبكه سيما پخش شد، به هيچ وجه آيينه خوبي براي نمايش اين فرهنگ بومي نيست. «در مسير زايندهرود»، به گونهاي از آن سوي بام افتاده و جور بدبينيهاي قوميتي، آن چه كه هميشه از آن پرهيز كردهايم را به دوش كشيده است. اصفهان، پايتخت فرهنگ و تمدن ايران اسلامي و دياري كه بدون اين عناوين نيز، تاريخ به اثبات تواناييها، هنر و فرهنگش شهادت ميدهد، در اين مجموعه شهري كوچك و دورافتاده از تمدن و فرهنگ است كه از روابط خانوادگي و اجتماعي متمدن افراد بويي نبرده و فضايي متفاوت با واقعيت اين شهر را ترسيم كرده است؛ تا آن جا كه ضعفهاي گل درشت اين مجموعه كه در خصوص بيان كه نه تقليد لهجه اصفهاني مطرح شده بود، در مقابل اين اشتباه بزرگتر رنگ باخته و مردم روزهدار اصفهان را در اين ايام مبارك دل آزرده كرده است.
مردمي كه به مهمان نوازي شهرهاند، در اين مجموعه به عنوان مردمي مهمان گريز و آداب ندان به نمايش گذاشته شدهاند. آيا شايسته است كه يك مجموعه مناسبتي به كارگرداني يكي از كارگردانان نام آشناي كشور، همان ديدگاهي را بيان كند كه لطيفههاي عامه و سطحي نگر به القاي آن ميپردازند؟ سؤال اين جاست كه آن همه اصرار ما بر پرهيز از قوميت گرايي و به هم نخنديدن ها كجا رفته است؟
مردمي كه مردم داري و خانواده دوستي را به خوبي آموختهاند، در قالب شخصيتهايي بيگانه با آداب سخن، منش و ارتباطات اجتماعي، بازيچه نگاههاي سطحي عوامل اين مجموعه شدهاند تا خداي ناكرده ضربالمثل مشت نمونه خروار است در ذهن بينندگان هم وطن تداعي شده و آنان گناه غفلت دست اندركاران يك مجموعه را به پاي همه مردم اصفهان نوشته و ديدگاههاي آن را به همه اصفهانيها تعميم دهند. آيا مجموعهاي كه عنوان زايندهرود را يدك كشيده و شهري را به عنوان فضاي داستاني خود انتخاب ميكند كه گردشگران، تاريخ شناسان، هنرمندان و هنرشناسان بسياري را مجذوب و مسحور خود ساخته است، نبايد حساسيتهاي لازم را در اين خصوص اعمال كند، به خود زحمت تحقيق، پژوهش و مشاوره دهد و اگر نميتواند از درياي علم، فرهنگ، هنر و تمدن اين شهر بهره جويد، به قدر كوزهاي از آن پر كند تا نمونه خوبي براي معرفي اصفهان و فرهنگ حاكم بر آن در كوچكترين مقياس و لااقل در سطح ملي و ميان هم وطنان خود باشد؟ صد البته آن زمان كه لهجه و گويش به عنوان بخشي از هويت فرهنگي هر قوم، ناديده گرفته ميشود و آن چنان ضعيف، بيمحتوا و غيرهنرمندانه به كار ميآيد كه در ميان اصفهاني و اصفهان شناسان بيم به استهزا گرفتن آن ميرود، چه توقعي وجود دارد كه كليت فرهنگ اين شهر پر رمز و راز به خوبي ترسيم شده باشد؟
زماني كه فيلمنامهنويس از منسوخترين اصطلاحات در ديالوگها استفاده ميكند و نسل امروز اصفهان را به پرسش معناي آن وا ميدارد، زماني كه همنشيني نامتناسب و غلط واژهها در كنار يكديگر، معناي نادرستي را به بيننده منتقل ميكند تا آنجا كه اهالي اصفهان خود نيز به تأمل براي درك معناي جملات آن نياز دارند، زماني كه ديدگاه شهرستاني بودن شهرهايي غير از تهران به وضوح در اين سريال مشهود است و هركجا كه پيشرفت و توسعه، ملاك داستان قرار ميگيرد، شخصيتهاي داستان، اهل پايتخت بوده و هرجا كه ضعف، نقصان و عقب ماندگي به تصوير در ميآيد، اصفهانيها متحمل نقشآفريني آن ميشوند، زماني كه زن اصفهاني در هيأت زني عقب مانده و واپس گرا با پوشش، نوع رفتار و شيوه كلاميِ حداقل چهار دهه پيش جلوي دوربين ميآيد تا به نقطه مقابل زن امروزي تهران، داراي شخصيت مستقل، با منزلت و جايگاه اجتماعي قرار گيرد، گلايهها نه به گلايههاي متعصبانه استاني كه به سمت انتقادات ملي پيش ميروند و هر كه حتي يك بار به اصفهان سفر كرده باشد را متعجب ميسازد.
آيا اين مجموعه مستحق انتخاب بازيگراني درخور و فيلمنامهاي پخته نشأت گرفته از معرفت دقيق به استان اصفهان نبود؟ آيا دستاندركاران اين مجموعه حتي نميدانستهاند اهالي اصفهان علاوه بر مردمداري، مهمان نوازي و خانواده دوستي به تيزبيني، نكته سنجي، نگاه موشكافانه، صراحت و خوش فكري نيز شهرهاند و سريال ساختن براي آنان، نيازمند تدبر و تحقيق بيشتر است؟
چرا آن زمان كه ساخت سريالهاي مذهبي كشور آغاز ميشود، چندين نفر مشاور مذهبي به خدمت ميآيند تا اين حوزه خطير و حساس به شكلي بينقص و شايسته به مخاطب عرضه شود اما زماني كه موضوع، موضوع فرهنگ است بر شدت مغفول و مظلوم بودن اين حوزه ميافزاييم و فراموش ميكنيم كه فرهنگ، پايه و بستر بسياري از اعتقادات و آيينه باورهاست؟
ما هنرمندان و مردم يا اهل اصفهان و يا دوستدار ديار نصف جهانيم. اين جمع نه خواستار توقف پخش اين مجموعه است و نه نيازي به عذرخواهي كسي دارد. تنها آموخته است كه اعتراض كند حتي اگر اين اعتراض تيري باشد در تاريكي و اگر هيچ چيز را نداند، اعتراض كردن را خوب آموخته است كه براي صراحت و حق گويي لازم نيست حتماً اصفهاني باشي، ايراني بودن و مسلمان بودن كافي است.»
در مسیر زاینده رود موفقتر از میوه ممنوعه است/ بیشتر از همیشه دیده شدم
بازیگر مجموعه در مسیر زاینده رود به کارگردانی حسن فتحی با اشاره به فیلمنامه منسجم این مجموعه آن را کاملتر از میوه ممنوعه تجربه قبلی این کارگردان در ماه رمضان دانست. به گزارش خبرنگار مهر، فیلمنامه "در مسیر زاینده رود" همزمان با تصویربرداری این مجموعه نوشته شد. همین مسئله هم سبب شد بازیگران این مجموعه به کارنامه کاری علیرضا نادری اعتماد کنند و کارنامه موفق حسن فتحی در امر مجموعه سازی را مرور کنند. پردیس افکاری یکی از این بازیگران است که به واسطه همکاری با فتحی در فیلم سینمایی "کیفر" به این فیلم دعوت شده است. او در این سریال نقشی را بر عهده دارد که برخلاف کارهای قبلی او در تلویزیون، سینما و تئاتر است. به گفته افکاری بیشترین بار طنز سریال بر دوش اوست.
*خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: به خاطر تجربه خوب همکاری با حسن فتحی در فیلم "کیفر" برای این سریال انتخاب شدید؟
- پردیس افکاری: سالهای گذشته برای بازی در دو کار حسن فتحی به من پیشنهاد داده بود که متاسفانه نتوانستم در هیچ کدامشان حضور پیدا کنم. بعد از آن هم که بازی در "کیفر" به من پیشنهاد شد، با اینکه نقش کوتاهی بود اما به خاطر متفاوت بودنش خوب دیده شد.
*نقشی که در "کیفر" بازی کردید با این سریال تفاوت زیادی دارد. فکر نمیکنم تا امروز چنین نقشی را در کارنامه کاریتان داشته باشید. چهره شما به نحوی است که همیشه نقشهای سرد و تا اندازه زیادی خشن را بازی کردید. با همه اینها چطور شد که بازی در این نقش را پذیرفتید؟
- این تفاوتها برایم جذاب و جالب است. بچههایی که تئاتر کار میکنند، یاد میگیرند نقشهای متفاوت را به خوبی ایفا کنند و از نقشهای پیچیده بیشتر استقبال میکنند. به خصوص اینکه در تئاتر پروسه زمانی طولانی را میگذرانیم و هر چقدر نقش پیچیدهتر باشد بازیگر را مجبور میکند بیشتر به کند و کاو بپردازد و در این حین میتوانیم چیزهای جدیدی کشف کنیم. در این کار آقای فتحی کمک زیادی به من کرد. راهنماییهای مداوم او بود که توانستم صحبی را زنده کنم و به او هویت ببخشم. وقتی چند روز سر کار نمیآیم دلم برای نقش تنگ میشود و گاهی خودم تنها برای خودم آن را بازی میکنم. تمام دوستان و همکارانم هم همین حس را دارند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پردیس افکاری در نمایی از "در مسیر زاینده رود"
*فیلمنامه علیرضا نادری شما را بیشتر جذب کرد یا سابقه حرفهای حسن فتحی؟
- طبیعتا فیلمنامه خیلی کمک کرد اما هر بازیگری برای باور پذیر کردن نقش میتواند موثر باشد. گاهی نویسنده نقشی را مینویسد که بازیگر نمیتواند آن را اجرا کند. گاهی هم ما بازیگرها فراتر از فیلمنامه پیش میرویم. اما در اینجا احساس میکنم با فیلمنامه همسو بودم.
*شما که اصفهانی نیستید؟
- نه متاسفانه.
*برای درآوردن لهجه اصفهانی مشکلی نداشتید؟
- من شهر اصفهان و مردمانش را خیلی دوست دارم. آقای ضیایی به عنوان مشاور لهجه به همه بازیگران کمک کردند و ما دور خوانیهای زیادی هم داشتیم و روی تک تک جملهها کار شد طبیعتا بعد از این همه تمرین نباید مشکلی در کلیت کار وجودی داشت. میماند جزییات که آن هم اگر فرصت بیشتری بود، ایراد کمتری به لهجهها وارد بود.
*ضرب المثلهای شما نسبت به بقیه بازیگران بیشتر است.
- من از آقای ضیایی خواهش کردم بعضی از جملههای صحبی را به صورت ضرب المثل بیاورد. البته بعضی از واژهها خیلی بومی بود که قرار شد استفاده نکنیم چون امروز مردم اصفهان هم این واژهها را از زبانشان حذف کردهاند.
*شما تلاش میکنید در قاب تصویر کمتر دیده شوید یا این حضور کم رنگتان اتفاقی است؟
- بیشترین تعداد تله فیلم در صدا و سیما را من بازی کردم که متاسفانه دیده نمیشوند. از طرفی روی مجموعههایی سرمایهگذاری می کنم که دیده شوند. گرایشم بیشتر به تئاتر است، ریشهام از این هنر است. در مجموع سعی میکنم کاری کنم که در وهله اول به دلم بنشیند. این باعث میشود که حضور من کمتر احساس شود.
*دیده شدن بازیگر در کارهای مناسبتی هم نقشی در انتخاب سریال "در مسیر زاینده رود" داشت؟
- بار اولی است که کار مناسبتی انجام میدهم و خیلی به این بخش ماجرا فکر نمیکردم. اما خیلی از دوستان و اقوام بارها به من گفتند با این کار بیشتر دیده میشوی. این باعث شد به این ماجرا هم فکر کنم.
*از این مسئله راضی هستید؟
- احساس خوبی است. بعد از این کار برخورد مردم با من فرق کرد چرا که پردیس افکاری تازهای را می بینند. تا امروز در قالبهای متفاوتی کار کرده بودم اما اینکه کار مناسبتی باشد و هر شب پخش شود و تا این اندازه دیده بشود و علاوه بر اینها بار طنز ماجرا بر عهدهام باشد، کمتر اتفاق افتاده بود. همیشه قبل از اینکه کاری را شروع کنم موج عوامل یک کار و آدمهایی که در دفتر کاری با آنها ملاقات دارم من را میگیرد.
*این اتفاق باید درباره "درمسیر زاینده رود" هم میافتاد.
- با اینکه پایان سناریو را نمیدانستم و برایم ریسک بزرگی بود اما احساس خوبی نسبت به آن داشتم. زمانی که شما پایان فیلمنامه را ندانید ممکن است یک سری اتفاق بیفتد که باعث شود نقشی حذف شود و یا شخصیت جدیدی به فیلم اضافه شود. به همین خاطر اول از همه خودم را به خدا سپردم و بعد هم به صحبی. احساس کردم صحبی میتواند از پس خودش بربیاید و از تمام لایههای درونی بگذرد و به لایههای بیرونی برسد.
*شما تجربه موفق حسن فتحی در "میوه ممنوعه" را به خاطر دارید؟
- بله، اما به نظرم فیلمنامه علیرضا نادری در این مجموعه به تنهایی طوری بود که بازیگر به آن اطمینان میکرد. "میوه ممنوعه" شرایط خودش را داشت اما من فکر میکنم "در مسیر زاینده" از "میوه ممنوعه" موفقتر است. نه به خاطر اینکه من در آن بازی میکنم به نظرم از نظر نمایش فرهنگ، لهجهها، تغییر لوکیشن و برخوردها "در مسیر زاینده رود" فیلم متفاوتتری است. وجود سنت در این فیلم باعث گرمای آن میشود. من خانه ملک منصور را خیلی دوست دارم و به نظرم احساس خوبی را به بیننده منتقل میکند. از طرفی سرگذشت آدم هایی که دور و برمان میبینیم کلی تجربه در اختیارمان میگذارد. آدمهایی که میتوانند ببخشند و نمیبخشند و ما هر روز از کنارشان رد میشویم. ما هرگز نمیتوانیم خودمان را جای این آدمها بگذاریم. من با فیلم "کیفر" به این احساس رسیدم. متوجه شدم در جایگاه قضاوت نیستم و در این مسائل هم به خانواده مقتول باید حق داد و هم به خانواده قاتل. همراه شدن با این آدمها خوب است. چه برای من که بازی میکنم، چه برای مخاطبی که میبیند و چه برای کسی که در این موقعیت قرار گرفته است.
*شروع کار شما از تئاتر بود. تا امروز مشکلی از نظر دیده نشدن و کم کار بودنتان در کار تصویر نداشتید؟
- برای من این اتفاق نیفتاده است. چون کارم را زود شروع کردم و بعد از اولین تجربه تئاترم "آنتیگون"، اولین پیشنهاد سینمایی به من شد. من از تئاتر مستقیم به سینما رفتم. با اینکه برای من این اتفاق نیفتاده است اما میبینم استعدادهایی که در تئاتر وجود دارند و کارشان دیده نمیشود.
*شما شانس آوردید که بعد از اولین تجربه حضور روی صحنه تئاتر به کار سینمایی دعوت شدید؟
- زمان ما تعداد بازیگرها کم بود و اگر کسی به سینما علاقمند بود سخت به این عرصه وارد میشد. مثل حالا نبود که راحت وارد سینما بشوند. الان جوانان با استعدادی در عرصه نمایش هستند که عاشقانه کار میکنند اما وقتی هم که کار تئاتر را به خوبی انجام میدهند باز هم کسی آنها را نمیشناسد. فقط کافی است در سینما و تلویزیون حاضر شوند و بعد همه بگویند این همانی است که در فلان تئاتر بازی کرده است. برای این دیده نشدنها دیگر از ما کاری ساخته نیست.
*آخرین نمایشی که کار کردید چه بود؟
- "بهرام چوبین".
*نمایشی برای اجرا در جشنواره تئاتر ندارید؟
- برای جشنواره چند پیشنهاد دارم که اگر تصویب بشود در آنها حضور پیدا میکنم.
*بعد از این هم گزیده کاری را ادامه میدهید؟
- الان که باید سختترهم باشد. چون چیزی در ذهن مردم شکل گرفته است که دوست ندارم آسیبی به آن وارد کنم.
*از کدام بازیگر بیشتر انرژی میگیرید؟
- از همه تیم "در مسیر زاینده رود" انرژی میگرفتم. اما چون آقای ضیایی نقش همسر من را داشت و مشاور لهجه بود بیشتر به من کمک میکرد.
*تیم تئاتری که در این کار به عنوان بازیگر با شما همراه بودند به بهتر درآوردن نقش شما کمک کرد؟
- هیچ وقت اینطور فکر نمیکنم و این جداسازیها را قبول ندارم. بازیگری، بازیگری است. عرصههای مختلف هنری با هم متفاوت است اما بازیگری به معنای واقعی یک عشق است که از کمک کردن به دیگران میآید و اگر این عشق را باور کنیم دیگر رسانه برایمان فرق چندانی ندارد.
---------------------
گفتگو: الهام نداف
نامه استانداراصفهان به ضرغامی/ لهجه "در مسیر زاینده رود" موجب آزردگی مردم اصفهان شده است
اصفهان - خبرگزاری مهر: استاندار اصفهان با اشاره به سریال "در مسیر زاینده رود" گفت: لهجه نارسای بازیگران غیربومی موجب آزردگی بینندگان اصفهانی شده و نگرانی این است که متاسفانه تلویزیون در تخریب لهجه ها و فرهنگ بومی حرکت کرده است. به گزارش خبرگزاری مهر در اصفهان، علیرضا ذاکر اصفهانی طی نامهای خطاب به رئیس صدا وسیما آورده است: صرف نظر از ضعفهای محتوایی "در مسیر زاینده رود" ضعفهای چون کمرنگ جلوه دادن روابط خانوادگی، تخطئه نسل جوان و در کل به نمایش گذاشتن فرهنگ غیر واقعی اصفهان نیز از این نکته ظاهری به شدت رنج می برد که لهجه نارسای بازیگران غیر بومی موجب آزردگی خاطر بینندگان اصفهانی شده و نگرانی این است که متاسفانه تلویزیون در تخریب لهجهها و فرهنگ بومی حرکت کرده است.
ذاکر اصفهانی در این نامه خطاب به ضرغامی آورده است: به یاد دارم حدود چهارسال پیش درباره نحوه پوشش خبری یک همایش بین المللی در سیمای جمهوری اسلامی به عنوان مشاور رئیس جمهور و رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک نامهای گلایه آمیز ارسال کردم و از اینکه به آن نامه ترتیب اثر دادید و دستور پیگیری به معاونین سیاسی آن سازمان دادید بسیار متشکرم امیدوارم این نوشته نیز در خور چنین توجهی باشد.
استاندار اصفهان در بخشی از این نامه آورده است؛ چندی است که مردم عزیزمان در استان اصفهان از پخش سریال در مسیر زاینده رود اظهار نگرانی میکنند و از اینجانب نیز به عنوان استاندار خواستار آن هستند که این نگرانی را انعکاس دهم لذا با همفکری دوستان و تذکری که به مدیرکل محترم صدا و سیمای اصفهان داده شد نامه اعتراض آمیز ایشان به جنابعالی بسنده شد گرچه در مقاطعی در مواجهه با خبرنگاران و اصحاب رسانه و مردم بزرگوار اصفهان ضمن اینکه نظرات آن عزیزان را بازتاب داشتهام نظر انتقادی خویش را نیز مطرح ساختهدر عین حال نمیخواستم بر جو ملتهب پیش آمده بیافزایم و اوضاع را پیچیده تر کنم حال آنکه سازمان متبوع به درخواست مردم مبنی بر توقف نمایش سریال وقعی ننهاد با توجه به شناختی که از جنابعالی به عنوان فردی وارسته، نظاممند و برنامه محور وجود دارد امیدوارم طرح این مطالبه واکنش مثبت جنابعالی، عوامل سریال و همکاران محترم را دنبال داشته باشد.
ذاکر اصفهانی در ادامه این نامه آورده است: سیاست چند سال اخیر سازمان صدا وسیما در توجه به فرهنگهای بومی و منطقه ای در ساخت برنامه های نمایشی تدبیر مناسبی است که میتواند در همگرایی و انسجام عمومی جامعه نقش مهمی داشته باشد از این منظر نفس توجه به فرهنگ غنی اصفهان و جذابیتهای بالای آن در قالب برنامه نمایش" در مسیر زاینده رود" اقدام در خور تحسینی است اما در عمل آشفتگی و نابسامانی زبانی در ساخت این مجموعه متاسفانه کدورت و دلخوری شهروندان اصفهانی را به دنبال داشته است.
استاندار اصفهان دربخش دیگری از این نامه تصریح کرده است: افرادی که از حداقل دانش در حوزه درام و نمایش برخوردارند خوب می دانند که لهجه در باور پذیری و خصوصا واقع نمایی یک اثر نمایشی رکن مهمی است چرا که دو عامل واقعنمایی و باور پذیری شخصیت سازی را به ارمغان می آورد لذا به کار بردن لهجه بسیار مهم است و رکن اصلی را ایفا میکند اما مشروط بر آن که درحد زبان مادری هنرپیشه جلوه گر شود.
ذاکر اصفهانی در ادامه آورده است: اگر هنرپیشهای توانایی ادای صحیح لهجه را نداشته باشد نتیجه وارونه خواهد بود یعنی آنچه که باید در خدمت رئالیسم و باورپذیری اثر باشد موجب خنده و عدم واقعگرایی و ایجاد حس تمسخر و تحقیر در میان بینندگان بومی خواهد شد.
استاندار اصفهان در بخش پایانی این نامه نیز خطاب به مدیرکل صدا وسیما آورده انتظار میرود دستور فرمایید به نحو شایستهای جبران توهین مذکور به عمل آید و از تکرار چنین خطاهایی درآینده به شدت پرهیز شود.
خطر اصلي فرهنگي در فوتبال فاصله فوتباليستها با جامعه است
عليپور: در مسير زاينده رود عليه فوتبال سياهنمايي نميكند
خبرگزاري فارس: دبير هيات رسيدگي به تخلفات حرفهاي فوتبال گفت: مجموعه تلويزيوني در مسير زاينده رود عليه فوتبال سياهنمايي نميكند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حجت الاسلام عليرضا عليپور در گفتوگو با خبرنگار ورزشي خبرگزاري فارس، در مورد سريال در مسير زاينده رود كه از شبكه يك سيما پخش ميشود، گفت: در مورد اين مجموعه تلويزيوني پيش از اين نظراتم را گفتم. اينكه در مسير زاينده رود به طور مستقيم ميتواند روي قشر فوتباليست تاثير مثبت و مستقيمي بگذارد. از قسمتهايي كه تاكنون از اين مجموعه پخش شده، اينطور ميتوان فهميد كه ميگويد، بايد از سرچشمه اصلي استفاده شود و واسطهها را كنار بگذاريم.
وي افزود: سلسه كوههاي البرز و زاگرس و كوهرنگ به آسمان نزديكترند و برف قلههاي اين كوهها آلودگي زميني را ندارد. آب كوهها خوش گوارتر است. كوه همواره با عظمت و منبع فيض است. بازيكنان هم بايد مانند كوه با عظمت باشند و هرچه بزرگتر هستند، به خدا هم نزديكتر باشند. گمان ميكنم سريال در مسير زاينده رود هم همين هدف را دنبال ميكند كه چنين چيزي را بيان كند. جامعه فوتبال جامعه الگو و هدف است.بازيكنان بايد مانند كوه مايه فيض و رحمت و بركت الهي باشند.
عليپور با اشاره به تواناييهاي بازيكنان فوتبال، عنوان كرد: بايد از اين فرصت طلايي كه شهرت و دارايي برايشان فراهم كرده، نهايت استفاده را ببرند و سوءاستفاده نكنند. آنها ميتوانند به قشر نيازمند در قالب صدقه، نذر يا ... كمك كنند. بازيكني كه چند صد ميليون تومان دستمزد دريافت ميكند، بهتر ميتواند به فقيران و نيازمندان كمك كند.
دبير هيات رسيدگي به تخلفات حرفهاي فوتبال در مورد خطر اصلي فرهنگي كه فوتبال را تهديد ميكند، گفت: خطر اصلي فرهنگي كه فوتبال و ورزش را تهديد ميكند، فاصلهاي است كه فوتباليستها با سطح عمومي جامعه پيدا كردهاند. آنها خودروهاي آخرين مدل سوار ميشوند و ست لباسهاي برخي گاهي اوقات چهار تا پنج ميليون تومان است؛ در حاليكه با اين هزينه ميتوان براي 40 فقير لباس مناسب خريد و آنها را پوشاند. در دعاهاي ماه رمضان هم هست كه خدايا همه نيازمندان عريان را بپوشان و همه گرسنگان را سير گردان.
عليپور افزود: فوتباليستها ميتوانند به همصنفيهاي خود كه دچار حادثه يا بيماري شدهاند، كمك كنند. به محمد پارساها و قدير غفاريها، بابك معصوميها و ... يا ساير انسانهاي نيازمند كمك كنيم. بسياري از ورزشكاران بدون آنكه فردي متوجه شود و به نيت قربة الي الله، به افراد كمك ميكنند. در مسير زاينده رود هم ميخواهد بگويد بازيكن فوتبال بايد مانند رود جاري باشد و از نعمتهايش به همه افراد سود برساند. قبول ندارم كه اين مجموعه قصد سياهنمايي دارد.
وي تاكيد كرد: ممكن است سريال اشكالاتي داشته باشد؛ اما هر كاري ممكن است نقص داشته باشد. به قطار ايستاده و ساكن سنگ نمياندازند. البته فوتبال سرشار از زيباييهاست و بايد اين زيباييها را هم برجستهتر كنيم.
با برگزاري يك نشست خبري؛
حسن فتحي با رسانهها از «در مسير زايندهرود» ميگويد
خبرگزاري فارس: حسن فتحي در نشستي صميمانه و صريح با نمايندگان رسانههاي جمعي از حاشيه و متن مجموعه تلويزيوني «در مسير زاينده رود» خواهد گفت.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرگزاري فارس، حسن فتحي كارگردان مجموعه تلويزيوني «در مسير زايندهرود» به زودي و پس از پايان تصويربرداري و پخش مجموعه «در مسير زايندهرود» در قالب يك نشست رسانهاي پاسخگوي سؤالات نمايندگان رسانههاي جمعي درخصوص تمامي حواشي مطرح شده پيرامون اين مجموعه اعم از لهجه بازيگران و واكنشها و پيامدهاي آن، فوتبال ناپاك و اظهارهات برخي ازچهرههاي جامعه ورزش، جرح و تعديلهاي صورت گرفته روي مجموعه و... خواهد بود.
تصويربرداري اين مجموعه تا پايان ماه مبارك رمضان ادامه خواهد داشت كه به همين دليل كار فشرده و شبانهروزي گروه توليدكننده مجموعه فتحي امكان گفتوگو با رسانهها را طي سه ماه گذشته ميسر نديد.
او اينك قصد دارد همچون مجموعه پيشين خود (اشكها و لبخندها) در قالب يك نشست عمومي رسانهاي پاسخگوي مسائل مطرح شده پيرامون مجموعه «در مسير زايندهرود» باشد كه زمان و مكان اين نشست متعاقبا به اطلاع خواهد رسيد.
دستاندركاران مجموعه تلويزيوني «در مسير زايندهرود» همزمان با آغاز توليد و تصويربرداري، نشست افتتاحيه رسانهاي اين سريال را با حضور اسماعيل عفيفه تهيه كننده مجموعه برگزار و از همان زمان، وعده برگزاري نشست اختتاميه رسانهاي خود را مطرح كرده بودند.
مجموعه تلويزيوني «در مسير زايندهرود» محصول گروه فيلم و سريال شبكه اول سيماست كه در مؤسسه فانوس خيال زمان با تهيه كنندگي اسماعيل عفيفه در دست تهيه است.
چه آدم بی شعور بی تربیت. به تهرانی ها گفت گرگ صفت.
masih eia
04-09-2010, 22:00
اینجا هم که فقط خبر شد.یکم از خود فیلم بگیم.
gmuosavi
04-09-2010, 23:23
چه آدم بی شعور بی تربیت. به تهرانی ها گفت گرگ صفت.
به امثال گرکانی گفت
نه به تهرانی ها !
به امثال گرکانی گفت
نه به تهرانی ها !
خوب گرکانی ها هم تهرانیه دیگه.ولی اسمی از گرکانی نبرد.؟؟
گفت چرا پاشدی رفتی تهران میون یکسری آدم گرگ صفت!! :5:
خوب گرکانی ها هم تهرانیه دیگه.ولی اسمی از گرکانی نبرد.؟؟
گفت چرا پاشدی رفتی تهران میون یکسری آدم گرگ صفت!! :5:
علتش اینه که تهران دیگه تهرانی اصیل نداره
اگر کسی به تهران وآدمهاش بد وبیراه بگه مطمئنن تهرانیهای اصیل به دل نمیگیرن چون خودشونم دلشون خونه
تهران شده محلی برای مهاجران
نقل امروز هم نیست 80 ساله که تهرانی اصیل نداریم
بچه ی خانی اباد و دروازه غار و دربند ودزاشیب تک وتوک، موندن
تازه خیلی ها اسم و فامیلشون هم معلوم نمیکنه اهل کجان براستی
گرکانی که اسمش روشه
از گرکان هست. لابد
سياوش اكبرپور:
نويسنده «درمسير زايندهرود» با ورزشكاران خصومت داشته است
اين سريال تاثير مخربي بر ديدگاه مردم نسبت به جامعه فوتبال دارد
سياوش اكبرپور با انتقاد از سريال «در مسير زايندهرود» شبكه اول كه به موضوع پشت پردههاي فوتبال ميپردازد، گفت: آن چه در اين سريال ميبينيم هيچ معنا و مفهومي ندارد و در ايران هيچ فوتباليسيتي مثل كاراكتر فوتبالي سريال «در مسير زاينده رود» نيست.
بازيكن تيم فوتبال استيل آذين در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، خاطرنشان كرد: انتقادات زيادي عليه اين سريال مطرح شده است؛ چراكه «در مسير زايندهرود» سعي ميكند افكار عمومي را عليه فوتباليستها منحرف كند.
وي به كاراكتر «مهران سارنگ» در سريال «در مسير زايندهرود» اشاره و تاكيد كرد: از محالات است كه شخصيت فوتباليستي در فوتبال ايران، شبيه به شخصيت اين آقا باشد.
اكبرپور ادامه داد: از نظر من كه يك فوتباليست هستم و در ايران بازي ميكنم، نويسندگان اين مجموعه بايد فوتباليستها را موجهتر از اين نشان ميدادند؛ من نميدانم چه كسي اين سريال را نوشته، اما هر كس اين كار را انجام داده به احتمال بسيار با ورزشكاران خصومت داشته است.
بازيكن تيم فوتبال استيل آذين افزود: نويسنده در معرفي شخصيت فوتباليستها كاملا اشتباه كرده است؛ اگرچه ممكن است برخي اتفاقاتي كه در سريال نشان داده شده در فوتبال هم رخ دهد، ولي به اين شدت نيست؛ اگر به اين صورت باشد ما بايد از فوتبال كنارهگيري كنيم چون پولي كه ميگيريم حلال نيست. آنچه از چهره فوتباليستها در تلويزيون نشان داده شده، آب و تاب زيادي دارد.
وي گفت: سريال «در مسير زايندهرود» انتقاد نيست، بلكه سوژه خنده مردم است و تاثير مخربي بر ديدگاه مردم نسبت به جامعه فوتبال دارد.
شهبازي: «در مسير زاينده رود» قرباني حاشيهها شد
خبرگزاري فارس: «رامتين شهبازي» معتقد است: ظاهرا چنددستگي در اظهارنظرهاي دوستان اصفهاني مشاهده ميشود و مسائل حاشيهاي درون استاني به هيچ وجه قابل تعميم به يك مقوله نمايشي همچون يك سريال تلويزيوني نيست.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«رامتين شهبازي» منتقد سينما در گفتوگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس در مورد مجموعه تلويزيوني «در مسير زاينده رود» ساخته حسن فتحي، اظهار داشت: سريال «در مسير زاينده رود» كه از كارهاي موفق تلويزيوني درچند سال اخير است، متاسفانه درگير حاشيههايي شد كه سايه بلندي بر اصل و متن كار افكنده است.
وي در ادامه تاكيد كرد: بسيار متأسفم كه به عنوان يك منتقد به جاي اين كه درباره نقاط قوت و ضعف هنري كار صحبت كنم، دائم مجبور هستم به بحثهاي ژورناليستي و سادهانگارانهاي كه درباره چگونگي كاربرد لهجه در اين فيلم مطرح شده اشاره كنم.
شهبازي تصريح كرد: در سي سال گذشته سريالهاي مختلفي درباره قوميتهاي مختلف جلوي دوربين رفته است، لهجههاي مختلفي همچون آذري، گيلكي، مازني و ... را در اين سريالها شنيدهايم جالب اين كه حتي در مواردي طنز كه اين لهجهها مورد شوخي قرار گرفتهاند، هيچ يك از اقوام معترض نبودهاند و امروز تنها اعتراض از سوي مردم شريف اصفهان و مسئولان اين استان صورت ميگيرد.
اين منتقد ادامه داد: باز هم جالب اينجا است كه ظاهرا چنددستگي در اظهارنظرهاي دوستان اصفهاني مشاهده ميشود، بهطوري كه چند شهر از اين استان يكديگر را قبول ندارند و من در اظهار نظري خواندم كه دوستي گفته بود كه اين لهجههاي سريال نجفآبادي است و اصفهاني نيست، توجه به اين جزئيات تا اين حد نشان از مسائل حاشيهاي درون استاني دارد كه به هيچ وجه قابل تعميم به يك مقوله نمايشي همچون يك سريال تلويزيوني نيست.
شهبازي در ادامه به فارس گفت: «حسن فتحي» و همكارانش در سريال «در مسير زاينده رود»، داستان دراماتيك را براي مخاطب بازگو ميكنند كه اين داستان ممكن بود در هر شهر ديگري نيز رخ دهد و قطعا با اين حاشيهها روبهرو نميشد.
وي در ادامه افزود: باعث تأسف بيشتر اين كه در همين خبرگزاري فارس، خوانديم كه لهجههاي سريال «در مسير زاينده رود» با جرح و تعديل مواجه شده است كه اين بد در بدتر است!
اين منتقد ادامه داد: تلويزيون نميبايست به اين داستان وارد شده و اثر هنري را قرباني حاشيهها كند. ما كه دائم نگران نفوذ شبكههايي همچون فارسي وان به داخل منازل مردم هستيم، بايد دست هنرمندانمان را باز بگذاريم تا با توليد اثر هنري درست جلوي راه اين شبكهها را سد كند كه سريالهايي مانند «در مسير زاينده رود»، ميتوانند اين كار را انجام دهند.
«رامتين شهبازي» در پايان اين گفتوگو نيز با تأكيد مجدد بر اين كه اگر قرار باشد با افتادن در ورطه حاشيهها، توليد كارهاي پرمخاطب را به آينده موكول كنيم، خاطرنشان كرد: جلوي اين نوع اعتراضها را نميتوان گرفت. به هر حال متاسفانه از اصفهان هر روز اعتراض جديدي ميرسد اما انتظار ميرفت كه صدا و سيما اهداف كلان تري را در مقابله با اين حاشيهها در نظر بگيرد.
يادداشت يك هنرمند اصفهاني پيرامون سريال «در مسير زاينده رود»؛
من اصفهاني خوشحالم كه شهري جز تهران براي ساخت سريال انتخاب شد
خبرگزاري فارس: يك هنرمند اصفهاني پيرامون مجموعه «در مسير زاينده رود» با اشاره به اين كه همشهريان بياييد اين عينك بدبيني سطحينگري را برداريم، نوشت: من بيننده اصفهاني به نوبه خود خوشحالم از اين كه يك تيم تهراني بالاخره از اين تهران بيرون آمد و شهر ديگري را براي خلق اثر خود انتخاب كرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، يكي از هنرمندان اصفهاني پيرامون مجموعه «در مسير زاينده رود» يادداشتي با عنوان «چرا اين همه حرف و حديث؟» را در اختيار خبرگزاري فارس قرار داد.
در اين يادداشت آمده است: نميدانم از كجا بگويم و چگونه... اصلا ميخواستم سكوت كنم اما امروز چشمم به اين همه حاشيه و حرف و حديث افتاد، ديگر نتوانستم چيزي نگويم!!
اول از اسم سريال يعني: «در مسير زاينده رود» شروع ميكنم. يك نام كاملا اصفهاني كه خود كلمه زايندهرود خواه ناخواه ياد اصفهان را در ذهن شنونده تداعي ميكند! چيزي كه خيلي در اين سريال به چشم ميخورد، فيلمنامه تراژدي و غمناك و اثرگذار اين اثر است كه نشانگر تجربه بالاي عليرضا نادري در سمت نويسندگي و حسن فتحي را دارد. اين سريال شيرين شروع شد، با موضوعي جذاب اما اگر توجه كنيم ميبينيم اين همه حرف و حديث و حاشيه زماني شروع شد كه داستان رفته رفته تلخ شد كه اين نشان از سطحيسنجي و ظاهربيني
كساني دارد كه به اين سريال كم لطفي كردند.
يك تراژدي قوي با موضوعي جديد كه حداقل همين موضوع جديد اين سريال را از ديگر سريالهاي ماه رمضان امسال كه موضوعاتي تقريبا دست دوم دارند متمايز ميكند. من بيننده اصفهاني به نوبه خود خوشحالم از اينكه يك سريال با تيم تهراني خود بالاخره از اين تهران بيرون آمده و شهر ديگري را براي خلق اثر خود انتخاب كرده است، گويا اين امر به چشم آقايان و ديگر مسئولان، بالاخص مسئولان اصفهان نيامده و هيچ ابراز رضايتي از امر ندارند. همشهريان بياييد اين عينك بدبيني سطحينگري را برداريم و كمي هم جدي نگاه كنيم.
كمي به حالت فيلمبرداري و چرخشهاي دوربين نگاه كنيد، كمي به پس زمينهها و تصاوير زيبايي كه حسن فتحي در پشت سر بازيگران خود خلق كرده نگاه كنيد!
در اين يادداشت آمده است: از سحرگاه زيباي ميدان نقش جهان تا درشكهها و عمارت عالي قاپو، از نماي زيباي خواجو در شب تا چهل ستون در حوض، از آتشگاه از يادها رفته تا خانههاي قديمي و زيباي بازسازي شده توسط سازمان ميراث فرهنگي كه بهحق حسن فتحي حجت را در استفاده از اين آثار تاريخي و به تصوير كشاندن آنها تمام كرده.
چرا فقط به نيمه خالي ليوان نگاه ميكنيم؟ آن هم ليواني كه دو سوم آن پر است و فقط يك سومش خالي؟ فقط حرفمان ناتواني در اداي درست گويش اصفهاني است؟
اين هنرمند نوشته است: بله من هم قبول دارم كه لهجه اصفهاني به خوبي توسط بازيگران ادا نميشود اما به ياد داشته باشيم كه بازيگران اكثرا غير اصفهاني هستند و در همين حد هم واقعا خوب از عهده كلمات بر ميآيند. شايد ميگوييد چرا از بازيگران اصفهاني استفاده نشده است! اول بايد بگويم كه كدام بازيگر؟ شهري كه يك تئاتر شهر ندارد، اصفهاني كه دانشگاه سينما ندارد، اصفهاني كه فقط چهار سينما دارد مگر ميتواند بازيگر ساز باشد و بازيگر داشته باشد؟
چرا يادمان رفته زنده ياد ارحام صدر را كه تا زنده بود هيچ يادي از او نشد و هيچ اسمي از او آورده نشد و هنگامي كه از بين ما رفت به يادش
افتاديم و گفتيم اي كاش او اثري تازه از خود بجا ميگذاشت، اين است هنركشي ما!!
در ادامه ميخوانيم: بعد هم بايد خاطر نشان شوم كه اين سريال يك سريال سراسري است نه يك سريال براي مركز اصفهان. بايد تمام جوانب را در نظر گرفت و ديد كه اگر بازيگران بنام نباشند، بيننده از ديدن سريال سر باز ميزند!
اما انصافاً سريالهايي كه خود مركز اصفهان با بازيگران بومي ساخته چقدر موفق بودن؟ «كارآگاه رشيد» كه علي رغم اينكه از شبكه 3 سيما پخش شد، سيزده قسمت آن حذف شد و تهيه كننده اعلام هشتاد ميليون ضرر را كرد!! و يا نوروز چند سال پيش، سريال «دل خوش سيري چند» چه محبوبيتي پيدا كرد؟
در اين نامه آمده است: آقايان آيا باز هم از سريال «در مسير زايندهرود» ايراد ميگيريد؟ آيا اينقدر كه در اين سريال از تمام نماها و آثار اصفهان فيلمبرداري شده در آن دو سريال ساخته خود مركز اصفهان هم فيلمبرداري شده است؟
به ياد داشته باشيم «در مسير زاينده رود» كه توسط كارگردان بزرگي به نام «حسن فتحي» ساخته شده است! كارگرداني كه «روشنتر از خاموشي» را در همين اصفهان ساخت با شاه عباس و ملاصدرا، كارگرداني كه «مدار صفر درجه» و «ميوه ممنوعه» را در كارنامه خود دارد. در مسير زاينده رود بزرگاني همچون مسعود رايگان و دكتر مهدي سلطاني (بهزاد مصيب) را دارد. مهدي سلطاني كه داراي دكتراي تئاتر است و موجب افتخار است كه در سريال ايفاي نقش ميكنند.
درست است گويش اصفهاني توسط بازيگران به طور اكمل و كافي ادا نميشود اما همين هم از ديد ما اصفهانيها بايد قابل قبول باشد! اين سريال آنقدر زيبايي و گفتني دارد كه اصلا نارسايي در لهجه اصفهاني نبايد به زبان بيايد كه اين حواشي پردهاي شود بر روي ديگر جذابيتهاي اين اثر. حال اينكه اين نارسايي گويش اصفهاني فقط در ديد ما اصفهانيها عيان است و اين سريال در 29 استان ديگر هم بيننده دارد و به يقين آنها ميبينند و لذت ميبرند از اين اثر.
حال براي من جاي تعجب است كه چطور يكي از مسئولان اصفهان به خود اجازه ميدهد كه بگويد: لهجه اصفهاني در اين سريال به تمسخر گرفته شده است؟! مگر اين اثر يك سريال روتين و طنز است كه اينگونه سخن ميگوييد؟ در اين سريال كاملا جدي به لهجه اصفهاني سخن گفته ميشود و هيچ تمسخري جاي ورود ندارد. و جالب اين كه آيا شوراي شهر اصفهان اينقدر بيكار شده است كه به بدي لهجه اصفهاني در يك سريال ايراد بگيرد؟ خب همين است پروژه متروي اصفهان به بنبست ميخورد و مصلاي اصفهان پس از 14سال به نيمه هم نرسيده!!
در پايان اين يادداشت آمده است: بياييم كمي فني نگاه كنيم. واقعيتها را ببينم و ايرادهاي بيهوده را كنار بگذاريم. به قول ما اصفهانيها: اُرد ناشتا ميديم و ايراد بنياسرائيلي ميگيريم.
سريال «در مسير زايندهرود» به شك بهترين سريال ماه مبارك رمضان در سال 89 است و حق آن بيشتر از اينها را دارد.
من بيننده اصفهاني در همين جا كمال تشكر و خسته نباشيد خود را نسبت به تيم سازنده و دست اندركاران سريال در مسير زاينده رود اعلام ميكنم. آقاي فتحي خسته نباشيد...
malkemid
05-09-2010, 17:00
سياوش اكبرپور:
نويسنده «درمسير زايندهرود» با ورزشكاران خصومت داشته است
اين سريال تاثير مخربي بر ديدگاه مردم نسبت به جامعه فوتبال دارد
سياوش اكبرپور با انتقاد از سريال «در مسير زايندهرود» شبكه اول كه به موضوع پشت پردههاي فوتبال ميپردازد، گفت: آن چه در اين سريال ميبينيم هيچ معنا و مفهومي ندارد و در ايران هيچ فوتباليسيتي مثل كاراكتر فوتبالي سريال «در مسير زاينده رود» نيست.
بازيكن تيم فوتبال استيل آذين در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، خاطرنشان كرد: انتقادات زيادي عليه اين سريال مطرح شده است؛ چراكه «در مسير زايندهرود» سعي ميكند افكار عمومي را عليه فوتباليستها منحرف كند.
وي به كاراكتر «مهران سارنگ» در سريال «در مسير زايندهرود» اشاره و تاكيد كرد: از محالات است كه شخصيت فوتباليستي در فوتبال ايران، شبيه به شخصيت اين آقا باشد.
اكبرپور ادامه داد: از نظر من كه يك فوتباليست هستم و در ايران بازي ميكنم، نويسندگان اين مجموعه بايد فوتباليستها را موجهتر از اين نشان ميدادند؛ من نميدانم چه كسي اين سريال را نوشته، اما هر كس اين كار را انجام داده به احتمال بسيار با ورزشكاران خصومت داشته است.
بازيكن تيم فوتبال استيل آذين افزود: نويسنده در معرفي شخصيت فوتباليستها كاملا اشتباه كرده است؛ اگرچه ممكن است برخي اتفاقاتي كه در سريال نشان داده شده در فوتبال هم رخ دهد، ولي به اين شدت نيست؛ اگر به اين صورت باشد ما بايد از فوتبال كنارهگيري كنيم چون پولي كه ميگيريم حلال نيست. آنچه از چهره فوتباليستها در تلويزيون نشان داده شده، آب و تاب زيادي دارد.
وي گفت: سريال «در مسير زايندهرود» انتقاد نيست، بلكه سوژه خنده مردم است و تاثير مخربي بر ديدگاه مردم نسبت به جامعه فوتبال دارد.
اتفاقا خیلی شبیه این اکبرپوره!!:27:
ali shah
05-09-2010, 22:46
سلام دوستان
واقعا این صداوسیما تو فرهنگ سازی محشره.رفتند باچندنفرمصاحبه کردند جالب اینجاست که همشون میگند لحجه سریال مشکلی نداره:31:
malkemid
05-09-2010, 22:49
سلام دوستان
واقعا این صداوسیما تو فرهنگ سازی محشره.رفتند باچندنفرمصاحبه کردند جالب اینجاست که همشون میگند لحجه سریال مشکلی نداره:31:
آره خیلی تابلو بود...آره سریال خیلی خوبه...لهجش هم خیلی خوبه!!:27:
ali shah
05-09-2010, 22:50
يادداشت يك هنرمند اصفهاني پيرامون سريال «در مسير زاينده رود»؛
من اصفهاني خوشحالم كه شهري جز تهران براي ساخت سريال انتخاب شد
خبرگزاري فارس: يك هنرمند اصفهاني پيرامون مجموعه «در مسير زاينده رود» با اشاره به اين كه همشهريان بياييد اين عينك بدبيني سطحينگري را برداريم، نوشت: من بيننده اصفهاني به نوبه خود خوشحالم از اين كه يك تيم تهراني بالاخره از اين تهران بيرون آمد و شهر ديگري را براي خلق اثر خود انتخاب كرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، يكي از هنرمندان اصفهاني پيرامون مجموعه «در مسير زاينده رود» يادداشتي با عنوان «چرا اين همه حرف و حديث؟» را در اختيار خبرگزاري فارس قرار داد.
در اين يادداشت آمده است: نميدانم از كجا بگويم و چگونه... اصلا ميخواستم سكوت كنم اما امروز چشمم به اين همه حاشيه و حرف و حديث افتاد، ديگر نتوانستم چيزي نگويم!!
اول از اسم سريال يعني: «در مسير زاينده رود» شروع ميكنم. يك نام كاملا اصفهاني كه خود كلمه زايندهرود خواه ناخواه ياد اصفهان را در ذهن شنونده تداعي ميكند! چيزي كه خيلي در اين سريال به چشم ميخورد، فيلمنامه تراژدي و غمناك و اثرگذار اين اثر است كه نشانگر تجربه بالاي عليرضا نادري در سمت نويسندگي و حسن فتحي را دارد. اين سريال شيرين شروع شد، با موضوعي جذاب اما اگر توجه كنيم ميبينيم اين همه حرف و حديث و حاشيه زماني شروع شد كه داستان رفته رفته تلخ شد كه اين نشان از سطحيسنجي و ظاهربيني
كساني دارد كه به اين سريال كم لطفي كردند.
يك تراژدي قوي با موضوعي جديد كه حداقل همين موضوع جديد اين سريال را از ديگر سريالهاي ماه رمضان امسال كه موضوعاتي تقريبا دست دوم دارند متمايز ميكند. من بيننده اصفهاني به نوبه خود خوشحالم از اينكه يك سريال با تيم تهراني خود بالاخره از اين تهران بيرون آمده و شهر ديگري را براي خلق اثر خود انتخاب كرده است، گويا اين امر به چشم آقايان و ديگر مسئولان، بالاخص مسئولان اصفهان نيامده و هيچ ابراز رضايتي از امر ندارند. همشهريان بياييد اين عينك بدبيني سطحينگري را برداريم و كمي هم جدي نگاه كنيم.
كمي به حالت فيلمبرداري و چرخشهاي دوربين نگاه كنيد، كمي به پس زمينهها و تصاوير زيبايي كه حسن فتحي در پشت سر بازيگران خود خلق كرده نگاه كنيد!
در اين يادداشت آمده است: از سحرگاه زيباي ميدان نقش جهان تا درشكهها و عمارت عالي قاپو، از نماي زيباي خواجو در شب تا چهل ستون در حوض، از آتشگاه از يادها رفته تا خانههاي قديمي و زيباي بازسازي شده توسط سازمان ميراث فرهنگي كه بهحق حسن فتحي حجت را در استفاده از اين آثار تاريخي و به تصوير كشاندن آنها تمام كرده.
چرا فقط به نيمه خالي ليوان نگاه ميكنيم؟ آن هم ليواني كه دو سوم آن پر است و فقط يك سومش خالي؟ فقط حرفمان ناتواني در اداي درست گويش اصفهاني است؟
اين هنرمند نوشته است: بله من هم قبول دارم كه لهجه اصفهاني به خوبي توسط بازيگران ادا نميشود اما به ياد داشته باشيم كه بازيگران اكثرا غير اصفهاني هستند و در همين حد هم واقعا خوب از عهده كلمات بر ميآيند. شايد ميگوييد چرا از بازيگران اصفهاني استفاده نشده است! اول بايد بگويم كه كدام بازيگر؟ شهري كه يك تئاتر شهر ندارد، اصفهاني كه دانشگاه سينما ندارد، اصفهاني كه فقط چهار سينما دارد مگر ميتواند بازيگر ساز باشد و بازيگر داشته باشد؟
چرا يادمان رفته زنده ياد ارحام صدر را كه تا زنده بود هيچ يادي از او نشد و هيچ اسمي از او آورده نشد و هنگامي كه از بين ما رفت به يادش
افتاديم و گفتيم اي كاش او اثري تازه از خود بجا ميگذاشت، اين است هنركشي ما!!
در ادامه ميخوانيم: بعد هم بايد خاطر نشان شوم كه اين سريال يك سريال سراسري است نه يك سريال براي مركز اصفهان. بايد تمام جوانب را در نظر گرفت و ديد كه اگر بازيگران بنام نباشند، بيننده از ديدن سريال سر باز ميزند!
اما انصافاً سريالهايي كه خود مركز اصفهان با بازيگران بومي ساخته چقدر موفق بودن؟ «كارآگاه رشيد» كه علي رغم اينكه از شبكه 3 سيما پخش شد، سيزده قسمت آن حذف شد و تهيه كننده اعلام هشتاد ميليون ضرر را كرد!! و يا نوروز چند سال پيش، سريال «دل خوش سيري چند» چه محبوبيتي پيدا كرد؟
در اين نامه آمده است: آقايان آيا باز هم از سريال «در مسير زايندهرود» ايراد ميگيريد؟ آيا اينقدر كه در اين سريال از تمام نماها و آثار اصفهان فيلمبرداري شده در آن دو سريال ساخته خود مركز اصفهان هم فيلمبرداري شده است؟
به ياد داشته باشيم «در مسير زاينده رود» كه توسط كارگردان بزرگي به نام «حسن فتحي» ساخته شده است! كارگرداني كه «روشنتر از خاموشي» را در همين اصفهان ساخت با شاه عباس و ملاصدرا، كارگرداني كه «مدار صفر درجه» و «ميوه ممنوعه» را در كارنامه خود دارد. در مسير زاينده رود بزرگاني همچون مسعود رايگان و دكتر مهدي سلطاني (بهزاد مصيب) را دارد. مهدي سلطاني كه داراي دكتراي تئاتر است و موجب افتخار است كه در سريال ايفاي نقش ميكنند.
درست است گويش اصفهاني توسط بازيگران به طور اكمل و كافي ادا نميشود اما همين هم از ديد ما اصفهانيها بايد قابل قبول باشد! اين سريال آنقدر زيبايي و گفتني دارد كه اصلا نارسايي در لهجه اصفهاني نبايد به زبان بيايد كه اين حواشي پردهاي شود بر روي ديگر جذابيتهاي اين اثر. حال اينكه اين نارسايي گويش اصفهاني فقط در ديد ما اصفهانيها عيان است و اين سريال در 29 استان ديگر هم بيننده دارد و به يقين آنها ميبينند و لذت ميبرند از اين اثر.
حال براي من جاي تعجب است كه چطور يكي از مسئولان اصفهان به خود اجازه ميدهد كه بگويد: لهجه اصفهاني در اين سريال به تمسخر گرفته شده است؟! مگر اين اثر يك سريال روتين و طنز است كه اينگونه سخن ميگوييد؟ در اين سريال كاملا جدي به لهجه اصفهاني سخن گفته ميشود و هيچ تمسخري جاي ورود ندارد. و جالب اين كه آيا شوراي شهر اصفهان اينقدر بيكار شده است كه به بدي لهجه اصفهاني در يك سريال ايراد بگيرد؟ خب همين است پروژه متروي اصفهان به بنبست ميخورد و مصلاي اصفهان پس از 14سال به نيمه هم نرسيده!!
در پايان اين يادداشت آمده است: بياييم كمي فني نگاه كنيم. واقعيتها را ببينم و ايرادهاي بيهوده را كنار بگذاريم. به قول ما اصفهانيها: اُرد ناشتا ميديم و ايراد بنياسرائيلي ميگيريم.
سريال «در مسير زايندهرود» به شك بهترين سريال ماه مبارك رمضان در سال 89 است و حق آن بيشتر از اينها را دارد.
من بيننده اصفهاني در همين جا كمال تشكر و خسته نباشيد خود را نسبت به تيم سازنده و دست اندركاران سريال در مسير زاينده رود اعلام ميكنم. آقاي فتحي خسته نباشيد...
خدائیش راست میگه.این هنرمند هرکی بوده یه ادم روشنفکر هستش.
Amir_oscar
05-09-2010, 22:53
به نظرم اگه مامان مهران به پیرمرده جواب مثبت بده، پیرمرده رضایت می ده و باهاش هم ازدواج نمی کنه! فقط می خواد امتحانش بکنه!
gmuosavi
05-09-2010, 22:56
من نمیدونم چرا بعضی ها ( چه همشهریای خودم چه دیگران ) اینقدر سخت گرفتن
من نمیدونم کجاش توهین شده به فوتبالیستها. خوبه هممون قبول داریم فوتبال اینقدر هم پاک نیست
من نمیدونم کجای این سریال به اصفهانی ها توهین شده. قبول دارم ضعف داره ، چه توی لحجه چه توی چیزای دیگه. ولی فکر نمیکنم تهیه کننده و کارگردان قصد توهین به شهری رو داشته باشن. اون هم جلوی چند میلیون نفر
اگه از اصفهان بدش میومد که نمیومد اصفهان کار کنه که
حتما از اصفهان خوشش میاد که اومده دیگه. ولی نتونسته عده ای رو راضی کنه که این هم عادیه
کاری نکنیم که هنرمندها از شهرومون برن
اگه اشکالی وجود داره دوستانه و محترمانه بهش بگیم
(هنوز دارم میسوزم که چرا جشنواره ای مثل کودک از اصفهان رفت اون هم به خاطر بی فکری مسئولین. جشنواره ای که کلی سود چه فرهنگی چه مادی برای این شهر داشت )
ممنون
بايد ديد آيا پدر مهران به حرفي كه زده عمل ميكنه يا خير
پايان سريال تغيير نكرد؛
عفيفه: آخرين قسمت «در مسير زاينده رود» جمعه روي آنتن ميرود
خبرگزاري فارس: آخرين قسمت مجموعه تلويزيوني «در مسير زاينده رود» به كارگرداني «حسن فتحي» جمعه روي آنتن ميرود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اسماعيل عفيفه كه تهيه كنندگي مجموعه تلويزيوني «در مسير زاينده رود» را بر عهده دارد، در گفتوگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس گفت: آخرين قسمت سريال روز جمعه همزمان با عيد سعيد فطر روي آنتن ميرود.
وي ادامه داد: تصويربرداري سريال هنوز به پايان نرسيده است و ما در تلاشيم تا كار به سرعت و بدون لطمه به كيفيت به پايان برسد.
عفيفه در پاسخ به اين سؤال كه آيا حواشي ايجاد شده پيرامون سريال بر پايانبندي كار تاثير گذاشت؟، پاسخ داد: خير. فيلمنامه سريال از روز اول كار آماده بود و ما طبق همان چارچوب جلو رفتهايم و تا به حال هيچ تغييري در پايان سريال ايجاد نشده است.
اين سريال داستان «مهران سارنگ» فوتباليست جواني را روايت ميكند كه براي عقد قرارداد با باشگاهي تازه تأسيس به اصفهان سفر كرده و در پي اين سفر به واسطه تصادف رانندگي با «مسعود مصيب» جوان نخبه اصفهاني با وي درگير و دچار چالشي جدي ميشود.
فيلمنامه «در مسير زاينده رود» را نيز عليرضا نادري نوشته و حسين محجوب، مهرانه مهين ترابي، مسعود رايگان، اشكان خطيبي، بهنوش طباطبايي، مهرداد ضيايي، پرديس افكاري، مهدي سلطاني، افسانه پاكرو، هومن برقنورد، الهه حسيني، فرخ نعمتي، حميدرضا آذرنگ، مهدي باقربيگي، مهران نائل، نيما نادري و... بازيگراني هستند كه در اين اثر به هنرنمايي پرداختهاند.
«در مسير زايندهرود» تجربهاي موفق در نمايش دادن اصفهان زيباست
خبرگزاري فارس: يكي از تهيه كنندگان تلويزيون معتقد است در مسير زاينده رود تجربه كمابيش موفقي در نمايش دادن اصفهان زيباست! چه بسا ميشد داستان هر شبه اين سريال را با اندكي دستكاري در همين قصه و جابجايي همين شخصيتها در همين تهران نمايش داد و سر و ته قضيه را درز گرفت و تمام!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، در حاشيه اظهارنظرهاي مختلف پيرامون لهجههاي به كار رفته در مجموعه تلويزيوني «در مسير زايندهرود»، رامين عباسيزاده كه تهيه كنندگي سريالهايي نظير شمس العماره، مردان كوچك، ديوار شيشهاي، تلخ و شيرين، راه شيري و پريدخت را در كارنامه خود دارد، در پاسخ به منتقدان اين سريال و خطاب به استاندار اصفهان نامهاي نوشته و نسخهاي از آن را در اختيار خبرگزاري فارس قرار داده است.
بنابراين گزارش، متن كامل نامه عباسيزاده به شرح زير است:
استاندار محترم اصفهان، نظرات مكتوب شما در نامه ارسالي به رياست محترم سازمان صداوسيما درباره مجموعه نمايشي، «در مسير زايندهرود» را ديده بر خود لازم دانستم نه در پاسخ به آن استاندار محترم، بلكه در دفاع از كوشش اصيل و فرهنگي هدفمند و استراتژيك و نوپا و در آغاز راه كه يكي از ثمرات آن در گامهاي نخست «سريال در مسير زاينده رود» است، نكاتي چند را به اختصار خدمت آن مقام محترم يادآوري كنم.
از مأموريتهاي كليدي رسانههاي ديداري در تمامي جهان، طرح معاني بكر و بديع، در قالب فرمها و اشكال نو، روايتهاي دراماتيك و جذاب و قابل قبول، با وقايع خاص و ويژه، و نيز با طراحي داستانها و شخصيتهاي جالب و نمايش همه آنها در رويدادهاي بكر، بديع و تازه با نگاهي تيزبين و زيبايي شناسي بديع است! كه با هدف نهايي جذب مخاطب و خانوادهها و با هدف بنيادي تغيير در رفتار آنها انجام ميپذيرد. صد البته با اين تفاوت اساسي ميان ساير رسانههاي جهاني و رسانه در جمهوري اسلامي ايران كه امر مهم و راهبردي جذب مخاطب و تغيير در رفتار او به هر قيمت را روا ندانسته بلكه از عناصر جذاب مناسب با فرهنگ، درك و درايت و ذوق ملت ايران اين مهم را به انجام ميرساند.
عوامل جذب مخاطب در رسانههاي جمهوري اسلامي بر خلاف ساير رسانهها كه از هر عنصر هيجان آور و محرك بهره ميجويند تا مخاطب را پاي گيرنده بنشانند، عناصري مشروع و عاقلانه و فرهنگياند كه ضمن جذب مخاطب، هم زمان وي را به شناخت جديد درباره تماميت سوژه نيز ميرسانند.
در سالهاي اخير به ويژه در آثار نمايشي سيماي جمهوري اسلامي، عناصر فرهنگي آثار دراماتيك به حد غير قابل قبولي فروكاسته شده و اغلب اين آثار دست كم از حيث رويدادگاه تماما در خانهها و آپارتمانها فاقد روح و جذابيت، و وقايع و گفتوگوها و اغلب بين طبقاتي از مردم درگير در كلان شهر تهران به وقوع ميپيوندند كه با تمام تاسف حتي آثار توليد شده در شهرستانها نيز در اين زمينهها به آثار توليد شده در تهران تشابه بسيار يافتهاند.
حركت محتوايي و در عين حال جسورانه شبكه اول سيماي جمهوري اسلامي در روايت داستاني دراماتيك بين چند خانواده ايراني، يكي ساكن تهران، ديگري تاجري اصفهاني و آن ديگري خانوادهاي كه هنوز بو و بهرهاي از سنت، فولكور و دانش مردمي، ميبرد، خود نماينگر ژرف انديشي شبكهاي تلويزيوني است كه عناصر خلق جذابيت خود را نه از ميان عناصر ديده فريب و سهل انگارانه بلكه از واكاوي ساختارهايي واقعي و در بطن و ژرفاي شهري تاريخي و بزرگ و نه مهاجران در پايتخت مسكن گزيده، برگزيده و ضمن بيان بصري هوشيارانه اين عناصر و مولفهها، هم زمان و به طور موازي، در حال رصد كردن و آسيبشناسي كردن حرفههاي بزرگي چون فوتبال حرفهاي امروز با حداقل گردش سالانه چند صد ميلياردي، زد و بندها و دلال بازيهيا مرتتب بر صنعت، ورزشي فربه، چون فوتبال، خصوصيات ويرانگر خود شيفته جوانگي كه يك شبه از طريق ثروتي بادآورده بلاساز شده، و در مقابلش پهلواني هم پا و هم سنگ نادرههاي دوران نه چندان دور را كه از خانواده سنتي و وابسته به آيين و مناسك برخاسته كه هنوز يك موي گنديدهاش به صد تا از آن پهلوان پنبهها ميارزد! و نيز تاجر مردي مومن و مسلمان كه همه هم و غم و دار و ندارش آبروست و مثل دامن آتش گرفتهها به آب و آتش توامان ميزند تا از اين ورطه بيرون بكشد رخت و بخت خويش اما در مييابد دست پرودهاش، برخلاف تصورش چون پسر نوح با بدان نشسته است و از آنسوي ديگر پيرمردي كه به دليل غفلت؛ فرزند خويش را به دليل گسست خانوادگي ناشي از مرگ مادر از خود رانده و به قصد تجديد فراش در تدارك است كه ناگهان با واقعهاي مهلك روبهرو ميشود كه فرش و فراش و زوج و ازدواج را از يادش ميبرد و به فكر انتقام كه نه لابد اگر كمي تامل كنيم چون رويههاي معمول سريالهاي ايراني با كمي صبر به فكر تاديب! جوانك نورسته و نوخاسته و نوسيبلي ميافتد كه گمان ميكند همه چيز را ميتواند با پول بخرد و اينها را در استاديومهايي فهميده است كه ديگر چون گذشته و همچون تشكهاي كشتي مردي و مردانگي نميآموزند. كشتيگير پهلوان خود مضروب و مصدوم روزنامههاي زرد است و از تشك كشتي به پشت كيسههاي آرد خزيده و به جاي تماشاي كشتي به مردم نان ميرساند، و مدام در برابر ذغال فروش و سياهكاريش ميايستد كه خود او نيز قرباني است والا رنگرز ميشد و جاي ذغال، خامه و نخ و تار و پود ميساخت و فرش ميفروخت! اينها گوشههايي از درخششهاي درون قصه در مسير زاينده رود است، كه اميدواريم پوست و پوستهاش مانع درك مغز و هستهاش نشود!
اي برادر قصه چون پيمانهاي ست
معني اندر او به سان دانهاي ست!
اين سريال همان طور كه پيشتر اشارت رفت در آغاز راهي است كه در امتداد آن ميبايست مخاطب پنجاه شصت ميليوني ايراني، در ادامه اين راه، ضمن آنكه؛ داستان يا داستانهايي ميبيند و تماشا ميكند و درس ميآموزد، هم زمان، در پس تصاوير قهرمانان و ضد قهرمانان داستان؛ ايران را، فيالمثل، اصفهان و يا شيراز و يا همدان و تبريز و كرمان و كردستان و سيستان را نيز دوباره، از نگاه سرشار از غناي زيبايي شناسانه كارگرداناني كارآزموده ببيند! و چهها ميشود وقتي جوان و پير ايراني از وراي قصههاي پر جذبه نويسندگان، وطن مالوف خود را كه رشك و حسد دنيايي است دوباره و چند باره از دريچه دوربين هنرمندان شيفته وطن ببيند!
در مسير زاينده رود تجربه كمابيش موفقي در نمايش دادن اصفهان زيباست! چه بسا ميشد داستان هر شبه اين سريال را با اندكي دستكاري در همين قصه و جابجايي همين شخصيتها در همين تهران نمايش داد و سر و ته قضيه را درز گرفت و تمام! آن وقت هيچكس از جمله شما استاندار محترم و بزرگوار و يا هر هموطن اصفهاني ديگر مجال و فرصت و دليلي نمييافت تا سازندگان سريال را به «تهمت تمسخر اصفهان و اصفهاني متهم كند» ولي آنوقت نمايش اين همه زيبايي اصفهان در پس تصاوير چه ميشد؟ آيا انصاف بود.
اين انتقال رويدادگاهها از تهران به شهرهاي مختلف وطنمان، در درجهاي اول تمهيدي براي نمايش زيباييهاي هر شهر و استان است و در درجه دوم يك رويكرد فرهنگي عميق و حساب شده است و در نهايت ايجاد جذابيت براي روايت و داستان و اثر و هنري است، پس روا نيست با اشكالات و ايراداتي كه اغلب نيز واردند اين حركت بزرگ فرهنگي با چنين تعابيري كه نه منصفانه است و نه بهراي كوچك از واقعيت دارد تخطئه نمود! كدام ايراني منصفي ميپذيرد مردان و زنان علاقمند و شيفتهاي چون تهيهكننده يا نويسنده و كارگردان و بازيگران اين سريال كه همهگي از جوانان تحصيلكرده و دانشگاهي اين مملكتند قصد تمسخر كسي يا چيزي را داشتهاند، اين اتهام از كدام سند اعتبار گرفته و اين جرم بزرگ را با كدام جرأت به جمعي از عشاق اصفهان و ايران نسبت ميدهيد و مي دهند؟ بله ما هم با شما هم عقيدهايم كه...
در اين مسير زاينده رود، برخي از بازيگران نتوانستهاند به خوبي لهجهي اصفهاني را ادا كنند و جمعي از بازيگران توانمند اصفهاني درگير سريالهايي بودند كه در شهر اصفهان در حال توليد است و در آن مقطع نتونستند همراه اين مجموعه باشند و از طرفي هم متوقف كردن يك پروژه بزرگ مناسبتي نيز به اين دليل كوچك به تدبير و عقل نزديك نبود بنابراين سريال ساخته شد و در نتيجه گهگاه و تنها نزد برخي اصفهانيهاي نكته سنج و نه همه مخاطبين اين سريال در سراسر كشور بزرگمان اين ايراد به چشم آمده و همان اوايل نيز دستاندركاران از اين ضعف نزد مردم هنر دوست اصفهان عذر تقصير آوردند و تمام! دامن زدن مدام به اين نقيصه و آن را مترادف با ذنب لايغفر دانستن از بيانصافي است و حاشا كه اصفهاني را بيانصاف دانستن! اگر در رسانهها اين اعتراضات و حجم آنها مورد بررسي قرار بگيرد خواهيد ديد كه اين حجم اعتراض و آن هم هر روز و مداوما به لهجه برخي بازيگران، حقيقتا موجب تعجب است! هنرمندي از همشهريان شما در روزنامهاي نوشته است «همشهريان بس كنيد»، بگذاريد از وراي تصاوير اين سريال يكبار با عشق تصاوير زيبايي را كه از شهرمان به ما نمايش دادهاند ببينيم و قصهاي را كه درباره ما و شهرمان نوشتهاند با حال و حوصله و بدون پيش داوري ... بشنويم!
همه نگراني اهالي هنر دوست ايران آن است كه اين برخوردها سبب دل آزردگي هنرمنداني شود كه چند ماه شبانه روز تلاش كدرند در جهت اعتلاي فرهنگ غني و ناب ايراني و چه بسا در نتيجه اين برخوردها توليد اينگونه آثار متوقف شده و برنامهسازان دوباره به كنج آپارتمانهاي بيدردسر تهران پناه برند.
تو از «گاف و لام» كي گل چيدهاي؟
میشه یکی بگه امشب چی شد ؟ اتفاق خاصی افتاد ؟
alidata2010
08-09-2010, 00:08
من ندیدم ولی انگار پیرمرده مادر مهران رو عقد کرد :31:
hamidkabiri6270
08-09-2010, 00:46
میشه یکی بگه امشب چی شد ؟ اتفاق خاصی افتاد ؟
مادر مهران را که پیرمرده عقد کرد.مهران هم از زندان آزاد شد و به مادرش زنگ زد تا باهاش صحبت کنه.پیرمرده هم موبایل مادره را برداشت و نگذاشت مهران با مادرش صحبت کنه.به مهران گفت اگه مامانت را میخوای بیا خونه مون.:31:این چکیده کار بود که برات نقل کردم.:46:
bleu2u4u
08-09-2010, 05:09
فکر کنم دیگه بحث لحجه تموم شده باشه ولی این نوشته رو تو وبلاگ حسین پاکدل دیدم دلم نیومد شما ها نخونید-خودم هم با موضع ایشون موافقم -البته پست ایشون مال نیمه ی اول ماه مبارک هست
(کسایی که حین پاکدل رو نمیشناسن حق دارن چون تقریبا 1دهه است که ازتلویزیون خداحافظی کرده ولی در زمان خودش یکی از بهترین کارشناسان رسانه تو صدا و سیما بود)
_________________________
● با لهجهاي زلال در مسير زاينده رود
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نيم نگاهي گذرا به كاربرد لهجه در يك اثر تلوزيوني.
عمده نويسندگان حرفهاي بخصوص در هنرهاي نمايشي تا زماني كه سرنوشت اشخاص محوريي بازي يا موقعيتِ درام ايجاب نكند به سراغ لهجهها و لوكيشنهاي محلي نميروند. چون دوري از مركز و استفاده از زبان و لهجههاي متفاوت با زبان معيار در خلق اثر، هزينههاي توليد، زمان و تلاش براي رسيدن به مقصود پروژه را چند برابر ميكند. اين مهم البته در تئاتر سهل تراست؛ كافي است كارگردان، بازيگر يا بازيگراني با ويژگيهاي مورد نظر پيدا كند يا با تمرين آنها را به آن درجه از كمال بيانيِ دلخواه برساند. در سينما بسته به خواستِ مؤلفِ اثر سهل و ممتنع است. نمونهها در آثار سينمايي بسيار است. مثلاً تصوّرِ ساخت ناخدا خورشيد، دونده، ساز دهني و... غير از بندرگاهي در جنوب، اطراف قشم يا بوشهر با آن لهجههاي زيبا و اثر گذار ناميسر است. تا كنون مواردي زيادي از اين جنس در شهرك سينمايي و محلهاي نزديك تهران همانند سازي شده كه ناموق بوده است. البته بايد اذعان كرد بخشهاي مهم تعدادي فيلم با حال و هواي جبهه و جنوب مثل دوئل در اطراف تهران ساخته شد كه از لحاظ موفقيت مثال زدني است.
اما زماني كه پاي توليد مجموعههاي دنبالهدار تلوزيوني در ميان باشد معمولاً با اكراه شديد تهيهكننده و عوامل توليد مواجه ميشود مگر ضرورت اجتناب ناپذير باشد و راه گريزِ همانندسازي در مركز بسته. در اين گونه موارد بايد از قبل هماهنگيهاي بسيار با سازمانها و نهادهاي محليي مرتبط صورت گيرد؛ بازيگران قابلِ محلي شناسايي شوند و محلهاي فيلمبرداري از قبل شناسايي و براي زمان مورد نظر اجاره شوند. طبيعي است هيچكدام از شهرستان ما به اندازه كافي بازيگران مورد نظر براي حمل بارِ دراماتيكِ يك اثر تلوزيونيِ فراگير را ندارند و يا اگر دارند زماني دراز لازم است تا كشف و شناسايي شوند و در نقشها جا بيفتند، تازه به فرض كه خوب جابيفتند؛ براي عموم مخاطبان ساكن در شهرستانهاي ديگر نام آشنا و جذاب نيستند. طبعاً كيفيت اين مسئله در توليد آثار فاخري همچون روزي روزگاري و تفنگ سرپر بهخاطر ساختار شبه سينمايي و ماندگاريشان فرق ميكند؛ چون امكانات و فرصت كافي براي فراهم آوردن كهكشاني از بازيگران شناخته يا ناشناختهي محلي در تلفيق با هنرمندان ساكن مركز وجود دارد. ولي وقتي قرار براين است كه سريالي مناسبتي يا موضوعي براي پخش در ماه رمضان ساخته شود ابداً فرصت لازم براي اين هماهنگيها وجود ندارد. با اين حال به نظر ميرسد در مسير زاينده رود برای انتقال حس و حال شهر و دیار ما سيرِ قابل قبولي را طي كرده است.
در اين خصوص به غير از موارد نادر و شاخص كه نمونه بارزش شد قصههاي مجيد كيومرث پوراحمد، عمده آثاري كه لهجهي اصفهاني را با حفظ تمام ويژگيهايش دستمايه كار خود قرار دادند متأسفانه وجههي خوشايندي از اين لهجه بروز ندادند چون بيشتر شامل ميانپردههاي سطحي، نمايشهاي سبك و دم دستي بودند. حالا اين سريال با قصهاي پركشش و عبرتآموز، علاوه بر نمايش جلوههاي جذاب شهر زيباي اصفهان، درامي سنگين، انساني، آبرومند و جدي را با تكيه بر اين لهجه نمايندگي ميكند.
با نگاهي حتي گذرا به همين چند قسمت سريال در مسير زاينده رود به نويسندگي عليرضا نادري و كارگرداني در خور توجه حسن فتحي، در فرصتي اندك، چيزي نزديك به كارِ نشد و ناممكن صورت گرفته است. همراهي انبوهي از بازيگران محلي در كنار چند چهره توانا، مطرح و شناخته شده غير بومي و بهره برداري درست و هوشمندانه از لهجهي زيباي اصفهاني براي پيشبرد قصه، فوقالعاده جذاب و باور پذير است. ممكن است كساني كه آشنا هستند با آن لهجه و يا بدان سخن ميگويند در مواردي متوجه لقيهايي جزئی در بيان پارهاي بازيگران شوند ولي عموماً مخاطب انبوه و سراسري ابداً متوجه اين ريزهكاريها نخواهند شد. نقد و نظر كلي را واگذار ميكنيم به بعد از اتمام سريال ولي تا همينجا انصاف در اين است كه از كار بزرگ تيم زحمتكش درگير در توليد اين اثر قابل اعتنا تقدير بايسته صورت گيرد.
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
_____________________________
دلیل اصلی ای که مطلب رو گذاشتم این بود که ایشون هم کارشناس رسانه است و مو هاش رو تو این زمینه سفید کرده و هم اینکه خودش اصفهانی هست
مادر مهران را که پیرمرده عقد کرد.مهران هم از زندان آزاد شد و به مادرش زنگ زد تا باهاش صحبت کنه.پیرمرده هم موبایل مادره را برداشت و نگذاشت مهران با مادرش صحبت کنه.به مهران گفت اگه مامانت را میخوای بیا خونه مون.:31:این چکیده کار بود که برات نقل کردم.:46:
اوه اوه!
خوب اعدامش می کردن که..
اما این پیره مرده هم یه تیرو و ... :31:
داره قضیه قشنگ میشه!
چيز زيادي ازش نمونده. ولي من هنوز نفهميدم پيرمرده مي خواد چيكار كنه.
«در مسير زاينده رود»؛ مجموعهاي ديدني از مضامين ملموس زندگي
خبرگزاري فارس: «جبار آذين» معتقد است: سريال «در مسير زاينده رود»، نوشته خوب «عليرضا نادري» و ساخته هوشمندانه «حسن فتحي» مجموعهاي ديدني از مضامين عميق، آشنا و ملموس زندگي است كه در لايهاي از مناسبات خانوادگي روايت ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«جبار آذين» منتقد سينما در گفتوگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس در مورد مجموعه تلويزيوني «در مسير زاينده رود» ساخته حسن فتحي، اظهار داشت: سريال «در مسير زاينده رود»، نوشته خوب «عليرضا نادري» و ساخته هوشمندانه «حسن فتحي»، نويسنده و كارگردان صاحب نام تئاتر، سينما و تلويزيون، مجموعهاي ديدني از مضامين عميق، آشنا و ملموس زندگي است كه در لايهاي از مناسبات خانوادگي روايت ميشود.
وي در ادامه تاكيد كرد: اين مناسبات كه غرور و منيت، عشق و حسرت، هنر و ورزش و مسائل، معضلات و عوارض كجروي و تندروي نسلها ابزار آن است، به ويژه در ميان دو خانواده سرشناس و داراي موقعيت اجتماعي و اقتصادي خاص، به تصوير كشيده شده است.
اين منتقد در ادامه افزود: دو خانواده اين سريال داراي دو ديدگاه متفاوت اما شناور هستند كه سنت و مدرنيته ظرف باورهاي آنان است و اين همان لايه دوم و زرين مجموعه موفق «حسن فتحي» است كه در بستر شهر تاريخي و سنتي اصفهان محمل حضور مييابد.
آذين تصريح كرد: مجموعهساز كه بهخوبي با ظرفيت اين شهر و ويژگيهايش آشنا است، حرفهاي شنيدني خود و «عليرضا نادري» را در قالبهاي فردي، خانوادگي و اجتماعي مناسبي جاي داده و بازگو ميكند.
اين مدرس دانشگاه ادامه داد: در دو سوي سنت و مدرنيته «حسن فتحي»، آدمهايي حضور دارند و زندگي ميكنند كه مشخصه شخصيتي آنها بيش از هر چيز موقعيت اجتماعي، اقتصادي و مناسبات مردمي آنها است.
او گفت: در يك سو آدمهايي طنيده در فرهنگ سنتي و اصالتها بر مبناي ديدگاههاي خود بر بستر دانستنيهاي بيشتر و جوانمردي قرار گرفتهاند و در آن سو هم آدمهاي متجدد با قدرت و نفوذ در عرصههاي تجارت و موقعيتها صف بستهاند. حال اين دو كه در جامعه جارياند، توسط عملكرد نسل جوان به هم نزديك ميشوند تا وصل يا فصل اجتماعي را به صورت اصولي تجربه كنند.
آذين در ادامه به فارس، گفت: همه اينها موقعيتهايي فراهم ساخته تا «حسن فتحي» بيننده را به درون پيچ و خمهاي زندگي امروز ما ببرد و با نيشتر هنر، دملهاي چركين اجتماعي را بشكافد، آدمها از هر نسل و با هر تفكري، سرنشينان كشتي «حسن فتحي» بر آبهاي زايندهرود
زندگي هستند و بايد با زدودن فاصله و موانع فردي، اجتماعي و پاكسازي در ميان سنت و مدرنيته از خرافات و آلودگيهاي زايندهرود، نصف جهان را نظاره كنند.
«جبار آذين» در پايان اين گفتوگو نيز خاطرنشان كرد: كار موفق «حسن فتحي»، ماحصل زحمات و نگاه عميق او، فيلمنامه خوش مضمون و خوب پرداخت شده «عليرضا نادري»، بازيهاي قوي و درست هدايت شده، موسيقي، مناسبات، پردازش درست آدمها، ماجراها و فضاسازيهاي مقبول و استفاده از ويژگيهاي اصفهان است. اين كه «حسن فتحي» با اين همه آدم، ديدگاه و الگوهاي سنت و مدرنيته، عرصه نيك و بد چه خواهد كرد و آيا حرف تازهاي در اين زمينه خواهد داشت و حرفهايش تا چه حد هنرمندانه و راهگشا خواهند بود، مواردي هستند كه بايد صبر كرد و تا به انتهاي مجموعه، با آدمهاي «در مسير زايندهرود» همراه شد.
pcforlife
08-09-2010, 17:47
مهدی مهدویکیا میگوید سریال «در مسیر زاینده رود» زیادهروی کرد
تعمیم ناهنجاریهای جامعه به تمام فوتبالیستها درست نیست
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سینمای ما - سریال در مسیر زایندهرود به نظر این بار شدیداً مورد استقبال عموم مردم قرار گرفته، سریالی که شاید بخشی از واقعیتهای موجود در مورد فوتبالیستها را به تصویر کشیده است. درآمدهای بالا، شهرت زیاد و تربیت خاص فوتبالیستها که اغلب از اقشار ضعیف جامعه سربرآوردهاند، موضوعی است که کارگردان معروف سریال در مسیر زایندهرود سعی کرده بخشی از واقعیتهای زندگی آنها را به تصویر بکشد.
«مهران سارنگ» به عنوان یک فوتبالیست سرشناس در سریال «در مسیر زایندهرود» توانسته نگاه بسیاری از اقشار جامعه را معطوف به خود کند، موضوعی که البته بازخوردهای کاملاً متفاوتی را بین بینندگان سریال پرمخاطب شبکه اول صدا و سیما داشته است.
مهدی مهدویکیا، کاپیتان اسبق تیمملی، به شکل خاصی در مورد سریال «در مسیر زایندهرود» نظرش را ارائه میدهد: «من فکر میکنم این سریال به شکل ایدهآلی توانسته زندگی واقعی فوتبالیستها را به تصویر بکشد. البته همیشه در مورد تمامی مشاغل نظرات خوب و بد زیادی وجود دارد، اما من شخصاً اعتقاد دارم در بحث فوتبال و پرداختن به زندگی یک فوتبالیست تا حدودی زیادهروی شده است.»
مهدویکیا ادامه میدهد: «اعتقاد من این است از بین این همه فوتبالیستی که وجود دارد، شاید یکی، دو بازیکن یا چند بازیکن محدود به بیراهه بروند، اما تعمیم ناهنجاریهای جامعه به تمام فوتبالیستها درست نیست و مقدار زیادی با واقعیتهای زندگی بیشتر آنها همخوانی ندارد.»
کیا میگوید: «شهرت جنبههای متفاوتی دارد، اگر یک فوتبالیست استفاده خوبی از شهرت نبرد، آن موضوع قطعاً به آن بازیکن لطمه خواهد زد، اما استفاده مناسب و صحیح از شهرت، مطمئناً نفع و استفاده زیادی را متوجه آن بازیکن و جامعه خواهد کرد.»
کاپیتان اسبق تیمملی در مورد پرداختن بخشی از سریال توسط کارگردان به درآمد بالای بازیکنان، نظری کاملاً متفاوت با ایده کارگردان سریال «در مسیر زایندهرود» ارائه میدهد و میگوید: «در همه جای دنیا فوتبالیستها از همه معروفتر هستند و این موضوع فقط مختص ایران نیست. این موضوع در تمام کشورهای صاحبنام فوتبال نظیر انگلیس، ایتالیا و ... وجود دارد که فوتبالیستها درآمدهای بسیار بالایی دارند. فوتبال ورزش محبوب دنیاست و من فکر میکنم خدا استعداد خاصی را در یک فرد قرار داده و آن شخص با استفاده از آن استعداد ذاتی از میان بسیاری از فوتبالدوستان به یک فوتبالیست معروف و محبوب تبدیل میشود.
من فکر میکنم نگاه صرفاً مادی و نگاه منفی به زندگی یک فوتبالیست اصلاً صحیح نیست. اصلاً من یک پیشنهاد دارم؛ اگر میگویند درآمد فوتبالیستها واقعاً بالا و بیش از حد است، خب همه بروند فوتبالیست شوند تا درآمدشان میلیونی شود. فکر میکنم کسی هم نمیتواند جلوی فوتبالیست شدن شخص دیگری را بگیرد و مطمئناً راه برای یک فرد برای فوتبالیست شدن باز است.»
منبع: سینمای ما
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
[QUOTE=pcforlife;5385279][CENTER]مهدی مهدویکیا میگوید سریال «در مسیر زاینده رود» زیادهروی کرد
آقای مهدوی کیا من از طرفدارای پرو پا قرص شما هستم . ولی منم اگه ثروتی مثل شما داشتم که میگن نوه و نتیجه تون هم تامین هستند و کم کم بالا دست علی دایی بلند میشید به این سریال شدیدا اعتراض میکردم .
توی جامعه ای که حقوق کارگر نهایتا 300 تومن در ماه و 36000000 در سال هستش اونوت فوتبالیست بیاد به سقف قرار داد 300 میلیونی اعتراض کنه ظلم نیست . ( دیروز توی رادیو شنیدم که آقای آجر لو گقته توی استیل آذین 9 بازیکن یالا تر از سقف قرارداد گرفتن مثلا علی کریمی 2 برابر احتمالا یکی از اون 8 تای دیگه هم شما هستید )
ولی خیلی ها هستن که الان با این فیلم دلشون خنک میشه .
واكنش نماينده اصفهان به سريال در مسير زاينده رود
ايسنا: نماينده اصفهان در مجلس شوراي اسلامي سريال در مسير زاينده رود را اشتباه استراتژيك صدا و سيما دانست و گفت: صدا و سيما با اين اقدام ضد فرهنگي مردم اصفهان را نسبت به خود بدبين كرده است.
حسن كامران در ارزيابي خود از سريال در مسير زاينده رود تصريح كرد: كلا مردم شناسي صدا و سيما در بعضي جاها بسيار ضعيف است و بيتوجهي به لهجهها و آداب و رسوم مردم خود يك اقدام ضد فرهنگي است، به خصوص براي مردم اصفهان كه صاحب فرهنگ غني هستند.
وي همچنين خاطرنشان كرد: امام(ره) فرمودند در كجاي دنيا ميتوان شهري مثل اصفهان پيدا كرد و يا شهيد بهشتي فرمودند كه تمامي جهان در اصفهان، اصفهان مدل سبكهاست، سبك هنري، سبك كلامي، سبك فلسفي، سبك موسيقي و انواع سبكها در اصفهان وجود دارد، صدا و سيما بايد به نسل جوان و نوجوان اين سبكها را ارايه و آموزش دهد كه سبكهايي بينظير است نه سريال بيمحتوايي مانند در مسير زاينده رود كه به مسخره لهجه مردم اصفهان ميپردازد.
كامران ادامه داد: وقتي صدا و سيما به حالتي مسخره مسايل را مطرح ميكند مردم به حالت فطري و خودجوش ناراحت و عصباني ميشوند، اين ناراحتيها و اعتراضات در مكانهاي مختلف توسط مردم به من به عنوان نماينده آنها منتقل شده است، اما صدا و سيما وزير ندارد كه از وي سوال كنيم، قرائت تذكر هم صرفا در صحن مطرح ميشود منتهي بنا دارم تفحصي در اين بخشها به صدا و سيما بزنم و بررسي كنم كه چرا اينگونه عمل ميكند.
به گفته وي، با توجه به اينكه صدا و سيما هم وضع مالي خوبي و امكانات بسياري در اختيار دارد بايد جوامع را ارزيابي كند و ببيند مردم شهرهاي مختلف در چه موضوعاتي حساس هستند تا در كارهايشان آنها را مورد توجه قرار دهند.
وي كه عضو ناظر بر مطبوعات است، خاطرنشان كرد: به خاطر دارم چند سال پيش روزنامه ايران نسبت به برادران آذري توهين كرده بود كه ايران را تعطيل كرديم، بنابراين صدا و سيما بايد به حساسيتهاي اقوام، نژادها و محلات توجه كند به خصوص در مورد شهر اصفهان كه صادر كننده مدلها و سبكهاي مختلف است.
وي با ارزيابي منفي از سريال در مسير زاينده رود گفت: اين كار بدي است صدا و سيما بايد توجه بيشتري به نكاتي كه مردم نسبت به آنها حساس هستند داشته باشد.
نماينده مردم اصفهان در خاتمه خاطرنشان كرد: در نگاه يونسكو اصفهان به دليل داشتن قدمت و آثار فرهنگي پايتخت فرهنگي جهان اسلام است لذا اين فيلم واقعا باعث تعجب است و خوب است كه صدا و سيما جبران مافات كند، مديريت صدا و سيما بايد يك نظارت عاليه داشته باشد اما متاسفانه به نظر ميرسد صدا و سيما جزاير مختلفي دارد كه اين امر به ساختار صدا و سيما ضربه خواهد زد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Geronimo_AD
09-09-2010, 13:20
چه تیکه ضایعی!! بعید بود از شبکه ملی!
گرکانی تو ماشین پشت موبایل به مهران که تو مجتمع مصیب ورزش میکرد:
...من حتی الان میتونم بگم که دیشب کجا خوابیدی! پیش کی بودی!!...:38::14:
چه تیکه ضایعی!! بعید بود از شبکه ملی!
گرکانی تو ماشین پشت موبایل به مهران که تو مجتمع مصیب ورزش میکرد:
...من حتی الان میتونم بگم که دیشب کجا خوابیدی! پیش کی بودی!!...:38::14:
خوب این جمله حتما اون معنی رو که نمیده می تونه پیشه خانوادش خوابیده باشه!
به نظرم تیکه ضایعی محسوب نمیشه :31:
Geronimo_AD
09-09-2010, 17:12
آخه این خارجیهای بی ادب تو فیلماشون با هم که حوالپرسی میکنن معمولا این سوالو میپرسن...(معمولا ها!) یا میبینن یکی خلقش تنگه میگن دیشب...؟!
گرکانی هم که آدم درستی نیس...گفتم شاید ذهنشون به این دیالوگا عادت کرده بوده اینم خاستن بذارن این وسط.. وگرنه اینجا برای تست یکی میگن دیروز نهار چی خوردی و اینا!...
حالا!...بیخیال! فقط گفتم که بخندیم!
masih eia
09-09-2010, 22:55
اه اه اه مصاحبه بعد از فیلم را دیدید:2::2:بابا به به قرآن نصف بیشتر ما اصفهانی ها اصلا نه اینطور صحبت میکنیم نه اینطور لباس میپوشیم.معلوم نبود این اسکلا را از کجا گیر آورده بودند.
alidata2010
09-09-2010, 22:57
مصاحبه ها که ترکونده واقعا:2: حداقل بزارین خواجه امیری ننه مرده صداش بیاد
metallica is me
10-09-2010, 16:08
سلام دوستان من ندیدم قسمت دسشبو میشه توضیح بدید چی شده؟؟؟/ پنجشنبه شب منظورمه
ممنون
mohammadirani
10-09-2010, 16:35
سلام دوستان من ندیدم قسمت دسشبو میشه توضیح بدید چی شده؟؟؟/ پنجشنبه شب منظورمه
ممنون
منم ندیدم دیشب
چی شد؟
یکی خلاصه توضیح بده
منم ندیدم دیشب
چی شد؟
یکی خلاصه توضیح بده
ديشب خيلي مهم نبود فقط پيرمرده مي خواد براي مهران عروسي بگيره (احتمالاً مي خوادعروسيه خودشو مادرش رو با هم بگيره!) زن مهران هم براي گركاني نقشه داره و با كلك اونو برگردوند به اصفهان و قراره محاكمه بشه.
كثافت كارياي مهران هم رو شده و اون انكار ميكنه.
اگه كامل نتونستم بگم ببخشيد همين قدر يادم بود.
امشب قسمت آخره همه چي تموم ميشه.
Golbarg01
10-09-2010, 19:30
امشب نداره؟
چون تو سایت شبکه یک که چیزی ننوشته تو لیست اعلام برنامه ها!
باز مصاحبه ها رو شروع کردن!:13:
مصداق بارز: خود گویی و خود خندی و خود مرد هنرمندی...
pcforlife
10-09-2010, 22:24
آخ جون! گرکانی رو گرفتن!!:31:
ولی یه سوال فنی! چرا همیشه کارکترها باید تو سکانس آخر اعتراف کنن که صداشون ضبط بشه؟! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Strange Only
11-09-2010, 11:22
اصفهانی ها اصلا این طور صحبت نمی کنند.
حداقل خود اصفهان این طور صحبت نمی کنند
معمولا از دادا استفاده می کنیم که تو این فیلم استفاده نشده
اضافه کردن ی به اسامی مربوط به یکی از شهرستان های استانه نه خود اصفهان
يه نكات جالبي تو صحبت هاي آخر گركاني بود:
اگه مربي با ما كنار نياد با جعل سند منشوري ميشه: مربي هاي منشوري درستكارند و تقصير گركانيه! مربي هاي غير منشوري دستشون با گركاني تو يه كاسست!
ضمناً چندين بار گفته بود داورا رو نميشه خريد. و ....
pcforlife
11-09-2010, 12:27
ضمناً چندين بار گفته بود داورا رو نميشه خريد
فکر کنم اسپانسر این سریال کمیته داوران بوده!:27:
ولی تو اون صحنه آخره گرکانی و حج بهزاد! خوشم اومد که بهزاد نگرفت طرف رو زیر مشت و لگد! فقط کوبوندش زمین... به قولی خوردش کرد (تریپ پهلوونی):31:
حج بهزاد!
آقا جریان این حج چی بود ؟! کلآ حاج رو به اصفهانی این طوری تلفظ میکنن یا توی سریال پیاز داغش رو زیاد کرده بودن ؟! آخه بعضی جاها اون فوتبالیسته که تهرانی هست هم میگفت حج بهزاد !
ali shah
11-09-2010, 15:10
الهی شکر این فیلمای ماه رمضون هم تموم شدراحت شدیم.ولی چقدرسیلی ردوبدل شد.اگه مادر مهران همون اول بار که یارو روکشت میزد تو گوشش فکنم پیرمرده دلش خنک میشد رضایت میداد این همه ماهم الاف نمیشدیم:38:به هرحال گرکانی(قاتل مسعود ازنظرزن مهران) دستگیر شد ولی واقعا به نظر شما یه همچین ادمی تو مملکت ما به مجازات عملش میرسه؟:41:
ghermezeteh
11-09-2010, 15:21
خیلی چهره فوتبال ایران رو تو این سریال مخدوش کردن
دیگه اینقدرا هم وضعیت سیاه نیست.
چقدر این اتهاماتی که زده میشه با مطالعست؟
سند دارن در مورد این چیزا که به تصویر کشیدنش؟
یا فقط حدس و گمانشون اینه که فوتبال ایران اینجوریه!؟
Amir_oscar
11-09-2010, 16:09
من ندیدم! منظورتون چیه که گرکانی از نظر مهران قاتل بود؟!!!
چقدر این اتهاماتی که زده میشه با مطالعست؟
سند دارن در مورد این چیزا که به تصویر کشیدنش؟
یا فقط حدس و گمانشون اینه که فوتبال ایران اینجوریه!؟
واقعآ نیازی هم به سند هست ؟! واضح ترین نمونه که همین چند ماه پیش توی لیگ دسته سه نتیجه یک مسابقه 22 به 2 شد تا یکی از تیمها که تفاضل گل نیاز داشت بتونه بیاد بالا ... نمونه های لیگ برتری هم که زیاده ولی دوستان ناراحت میشن !
خیلی چهره فوتبال ایران رو تو این سریال مخدوش کردن
دیگه اینقدرا هم وضعیت سیاه نیست.
چقدر این اتهاماتی که زده میشه با مطالعست؟
سند دارن در مورد این چیزا که به تصویر کشیدنش؟
یا فقط حدس و گمانشون اینه که فوتبال ایران اینجوریه!؟
چرا حتي خيلي بيشتر از اينا هم وضعيت خرابه!:41:
البته درصدي هستن كه مشكلي ندارن و اون هم به شخصيت خودشون برميگرده ولي بيشتر از 70 درصد فوتبال ايران كثيفه!
نمونه های لیگ برتری هم که زیاده ولی دوستان ناراحت میشن ! نمونش امير قلعه نوعي!
چرا خجالت بكشيم؟ خود طرفداراش هم ميدونن كه ايشون...!:13:
در فوتبال ايران حاشيه و شايعه حكم فرمايي ميكنند و خود فوتبال به كناري رفته.
RoYaYeEe_NiIiLi
11-09-2010, 20:57
میگم که این پیر مرده که مامان مهران رو عقد کرد] تو یه سریال دیگه ی ماه رمضون بازی نکرده؟
یه سریالی بود که عکس یه دست و یه انگشتر روی یه کوزه بود...داستانش رو اصلا یادم نمیاد:31:...ولی باران کوثری هم بازی میکرد...اسمشم فکر کنم حلقه بود...این اگه اون پیرمردس خیلی باحاله..چه لهجه ایی گرفته ها:31:
میگم که حالا نقشه ی واقعی این پیر مرده چیه؟مگه میشه یکی برای قاتل پسرش انقدر مهربون باشه؟این خیلی غیر واقعیه به نظرم
Amir_oscar
11-09-2010, 20:58
میگم که این پیر مرده که مامان مهران رو عقد کرد] تو یه سریال دیگه ی ماه رمضون بازی نکرده؟
یه سریالی بود که عکس یه دست و یه انگشتر روی یه کوزه بود...داستانش رو اصلا یادم نمیاد:31:...ولی باران کوثری هم بازی میکرد...اسمشم فکر کنم حلقه بود...این اگه اون پیرمردس خیلی باحاله..چه لهجه ایی گرفته ها:31:
میگم که حالا نقشه ی واقعی این پیر مرده چیه؟مگه میشه یکی برای قاتل پسرش انقدر مهربون باشه؟این خیلی غیر واقعیه به نظرم
سریال صاحبدلان بود...
RoYaYeEe_NiIiLi
11-09-2010, 21:04
سریال صاحبدلان بود...
یعنی تو سریال صاحبدلان هم بازی کرده؟؟
آها ...فکر کنم من قاطی کردم:31:...تو سریال حلقه بازی کرده و تو صاحبدلان با باران کوثری بازی کرده آره؟؟؟
Amir_oscar
11-09-2010, 21:12
یعنی تو سریال صاحبدلان هم بازی کرده؟؟
آها ...فکر کنم من قاطی کردم:31:...تو سریال حلقه بازی کرده و تو صاحبدلان با باران کوثری بازی کرده آره؟؟؟
آره، توی صاحبدلان با باران کوثری و همین مهین ترابی بود... حلقه رو نمی دونم!
قسمت اخرش قشنگ بود...!:40:
pcforlife
11-09-2010, 22:57
قسمت اخرش قشنگ بود...!:40:
آره!:20:
کلا سریال متوسط رو به خوبی بود... ولی نسبت به کارای قبلی فتحی کار درجه پایینتری بود...:20:
Amir_oscar
11-09-2010, 23:00
من باز ندیدم!:19:
نوشت تکرارش فردا ساعت چنده؟
AKBAR132
11-09-2010, 23:25
من باز ندیدم!:19:
نوشت تکرارش فردا ساعت چنده؟
4.25 بعد از ظهر
hamidkabiri6270
12-09-2010, 00:26
آره!:20:
کلا سریال متوسط رو به خوبی بود... ولی نسبت به کارای قبلی فتحی کار درجه پایینتری بود...:20:
بازم مثل اکثر سریال های ایرانی همه چی به خیر و خوشی تموم شد:27:.آرزو به دل موندیم یه سریال ایرانی پایانی متفاوت داشته باشه.:41:
نتيجه اخلاقي سريال در مسير زاينده رود:
اگه يه تهراني توي اصفهان تصادف كرد بايد مادرش را بزاره و بره !!!
pulp_fiction
12-09-2010, 02:50
آخرش می شد حدس زد دیگه چون فیلم های ایرانی تمومشون همه به عاقبت به خیری می رسن و کلی مردم خوشحال می کنن:2:
jomong666
12-09-2010, 03:34
تو سریال های ماه رمضون از همه بهتر تموم شد .
به نظرم اين فيلم خوب بود و خوب هم تمومش كردند.
شخصيت مهران هم باور پزير تغيير كرد و يك شبه عوض نشد.
آخر سر نفهمیدیم این پیره مرده مامان سارنگ رو امتحان کرد یا نه؟! :دی
farshidshd
12-09-2010, 09:44
آخر سر نفهمیدیم این پیره مرده مامان سارنگ رو امتحان کرد یا نه؟! :دی
نه دیگه. نرسید که امتحان کنه...فیلم تموم شد!
meto_895
12-09-2010, 14:13
حالا نمیشد عیدو یه روز دیر اعلام میکردند تا پیرمرده فرصت امتحان کردن داشته باشه... :31:
jomong666
12-09-2010, 15:31
سریال خوبی بود .
بد تموم نکرد .
گناه داره پیره مرده نزک نارنجی نگید پشت سرش
کی میدونه
شاید تو نسخه ی unrated امتحان کرده باشه ما بی خبر باشیم:خخخخخ
RoYaYeEe_NiIiLi
12-09-2010, 17:12
به نظر منم سریال خوبی بود و خوب تموم شد...مخصوصا تیکه ی عروسیه باحال بود...غم از سر و بار عروسیه میریخت:31:
فقط دیشب من وقتی شاهرخ رفته بود زور خونه دنبال باباهه مخم پوکید...جای اینکه زنگ بزنه یه آمبولانس،نیم ساعت داره التماس بابائه رو میکنه که بلند شد...آخه یکی که مشکل قلب داشته باشه و بگه قلبم داره وایمیسته رو بلندش میکنن و اینور و اونورش میکنن؟تازه بلندش کرده و زنگ میزنه به عموش که چی کار کنم؟:31:...بعد عموئه میگه زنگ بزن به آمبولانس:)):31:...عجببب:31:
به هر حال...سریال خوبی بود
فقط دیشب من وقتی شاهرخ رفته بود زور خونه دنبال باباهه مخم پوکید...جای اینکه زنگ بزنه یه آمبولانس،نیم ساعت داره التماس بابائه رو میکنه که بلند شد...آخه یکی که مشکل قلب داشته باشه و بگه قلبم داره وایمیسته رو بلندش میکنن و اینور و اونورش میکنن؟تازه بلندش کرده و زنگ میزنه به عموش که چی کار کنم؟:31:...بعد عموئه میگه زنگ بزن به آمبولانس:)):31:...عجببب:31:
به هر حال...سریال خوبی بود
خب حول شده بود بنده خدا! وقتي باباهه گفت ميخوام تو زورخونه بيمرم. بيچاره سكته كرد!
jomong666
13-09-2010, 16:40
از سریال جراحت بهتر تموم شد.
با این که دیالوگ های جراحت و روند داستان تا میانه ی داستان قوی بود .
ولی جراحت نیاز به پایان بهتری داشت .
در کل این سریال از جراحت بهتر تموم شد ....
رضا درستكار: تبليغات مستقيم و تحميلي موردقبول مخاطب واقع نميشود
مردم اصفهان بايد از ساخت «در مسير زايندهرود» لذت برده باشند
رضا درستكار با اشاره به سريالهاي مناسبتي پخش شده در ماه مبارك رمضان، معتقد است: تلويزيون در قبال مخاطبان خود وظايفي دارد و بايد هميشه سريالهايي براي سرگرمي مردم پخش كند.
اين منتقد در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، خاطرنشان كرد: تلويزيون وظيفهي خود را مناسبتي كرده است. يعني منتظر ميماند تا مناسبتي مثل ماه رمضان يا نوروز يا محرم پيش آيد و در اين زمان فعاليت مضاعفي انجام دهد،در حالي كه اين وظيفه، «وظيفهي كلان، جاري و هميشگي» تلويزيون است و نبايد به زمان خاصي محدود شود.
وي ادامه داد: در شبكههاي ماهوارهيي، مناسبتي وجود ندارد، آنها به پخش سريال ادامه ميدهند و اين طور نيست كه مردم در زمانهايي تلويزيون نگاه نكنند. مردم هميشه تلويزيون نگاه ميكنند و نياز به تامين اوقات فراغتشان دارند. اين نياز جاري و هميشگي است. اما تلويزيون اين وظيفه را مناسبتي كرده و مسووليت خود را ناديده گرفته است.
درستكار در ادامه با اشاره به سريالهاي پخش شده در ماه رمضان، تاكيد كرد: به نظرم بهترين سريالي كه پخش شد «درمسير زايندهرود» بود. اتفاق خوبي كه در اين سريال رخ داد اين بود كه براي اولين بار از چارچوب آپارتمان و خانههاي كوچك بيرون آمديم و تنوع معماري و لوكيشن مواجه شديم. اتفاقات سريال در پيشينهي تاريخي ما رخ ميداد و معماري با ظرافت تمام در تنه و بدنه سريال نقش داشت و تنها به عنوان يك طراحي صحنه صرف و زيبايي نبود بلكه معنايي را در دل قصه و روايت پيش ميبرد.
وي افزود: مردم اصفهان بايد از ساخت اين سريال لذت برده باشند. چون فرهنگ اصفهان در سريال «در مسير زايندهرود» به شكل خوبي و بدون قلب و جعل كردن نشان داده شد. براي اولين بار بود كه اصفهان به اين صورت جلوي ديد مخاطب قرار ميگرفت.
اين منتقد سينما و تلويزيون خاطر نشان كرد: قصه سريال «در مسير زايندهرود» بسيار آموزنده بود و اين آموزندگي و آموزنده بودن خوشبخانه تقلبي، شعاري و توام با نوعي نسخهپيچي غيرهنرمندانه كه تلويزيون غالبا اين كار را انجام ميدهد نبود. حسن فتحي با هنرمندي بار آموزشي سريال را تقويت كرده بود.
درستكار تصريح كرد: فوتبال در سريال «در مسير زايندهرود» بهانهاي شده بود تا مناسبتهاي پشت پرده مورد بررسي قرار گيرد. در مجموع سريالي در تلويزيون ايران به خوبي «در مسير زايندهرود» توليد شده است و تقريبا همه عناصري كه در سريال نقشي داشتند مثل معماري، بازيها و كارگرداني به خوبي در خدمت سريال بودند و استاندارد قابل قبولي داشتند.
وي با مقايسه «در مسير زايندهرود» با ديگر سريالهاي توليد شده در سيما، گفت: در سريالهايي مثل «فاصلهها» يك جعل و تقلب بزرگ صورت ميگيرد و آدمهاي خوب و بد در دو طرف هم قرار ميگيرند. به علاوه ارزشهاي تو خالي رسمي كه از طريق تريبون رسمي كشور تبليغ ميشود در اين سريالها برجسته ميشوند. پوك و تو خالي بودن اين سريالها باعث شده با گذشت تنها يك ماه به فراموشي سپرده شوند.
اين منتقد سينما و تلويزيون، افزود: نماز و دين تحميلي وسعتي در ميان مخاطبان پيدا نميكند. تبليغات مستقيم و تحميلي هيچ گاه مورد قبول مخاطبان واقع نميشود. هنر سينما و فيلم و سريال توام با پند و اندرز و مسائل مذهبي است. بايد اين مسائل را بطور غيرمستقيم با مخاطب در ميان بگذارد نه اينكه بينش را به شكل مستقيم به مخاطب شليك كند. اين شليك مستقيم دلزدگي به وجود ميآورد. مثلا سريالي مثل ملكوت، سياه و سفيد را مشخص ميكند و خطكشي شده است.
درستكار ابراز عقيده كرد: سليقه حاكم بر تلويزيون ايران، سليقهاي كاملا غيرهنرمندانه و تبليغاتي است كه از اصول و ارزشهاي هنري بدور است. اين خطكشيهاي مستقيم را ميتوان در قالب يك بيانيه بخوانند. سريال «در مسير زايندهرود» بر مدار اخلاق ميچرخد. اما به زيبايي و هنرمندانه و با ظرافت، اين مساله را عنوان ميكند. اين پرداخت هنرمندانه و تعهدمندانه با تعهدي كه يك فرد ممكن است به سليقه نازل مديران رسانه داشته باشند تفاوت زيادي داشته باشد. سريالهايي مثل فاصلهها و ملكوت در بين مخاطبان برد و تاثير زيادي نخواهند داشت.
وي در پايان اضافه كرد: در سريال «در مسير زايندهرود» علاوه بر فرع به محتوا هم توجه ميشود اما در تلويزيون بيشتر به سريالهايي بها داده ميشود كه محتوا محور هستند و فرم و شكل توليد يك اثر هنري را ناديده ميگيرند.
سازمان بسيج دانشجويي از سريال «در مسير زاينده رود» تقدير كرد
خبرگزاري فارس: سازمان بسيج دانشجويي دانشگاههاي كشور با صدور بيانيهاي از سريال «در مسير زاينده رود» تقدير كرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش حوزه دانشگاه خبرگزاري فارس، سازمان بسيج دانشجويي دانشگاههاي كشور با صدور بيانيهاي از سريال «در مسير زاينده رود» كه در ماه مبارك رمضان از شبكه اول سيما پخش شد، تقدير كرد كه متن كامل اين بيانيه به شرح ذيل است:
اين سالها، مملو از توليد و پخش فيلمهاي سينمايي و سريالهاي تلويزيوني است كه اگرچه از مضامين اجتماعي و ابتلائات جامعه ما مايه گرفتهاند، اما غايت آنها صرفاً ايجاد سرگرمي است و از دردمندي و احساس مسئوليتي كه لازمه هنرمند و اثر هنري است، يا تهي هستند يا در حدي بسيار نازل و ضعيف از آن بهره بردهاند.
حال آن كه هنر يا سرگرمي، هيچ يك مقصد آرمانهاي انساني نيستند، بلكه محمل و بهانههاي طرح آرمانها و دورافتادهترين حقايق بشرياند، عليالخصوص عدالت.
آنجا كه اثري صرفاً براي هنرمندانه بودن يا به عنوان يك تجربه هنري محض، بيهرگونه نسبتي با دردها و رنجهاي انساني آفريده شود، زيبا و پاك نيست، ما از امام بزرگوارمان آموختهايم كه هنر كالبدي است كه روح تعهد به آن جان ميدهد و اثر هنري بدون تعهد، نه تنها هنر متعهد نيست، كه اصلاً عين بيهنري است.
رويكرد ضعيف، اما درخور حمايت صدا و سيما در نمونههايي همچون سريال «به كجا چنين شتابان»، يا سريال «جست و جوگر»، اين بار به شكلي ديگر، در سريال تلويزيوني «در مسير زاينده رود» كه ماه مبارك رمضان پخش شد مشاهده گرديد و بحمدالله موثر واقع شد.
كارگردان چيرهدست اين مجموعه، قوت تكنيكي را با غناي مضمون و تعهد در محتوا به هم آميخت و در نهايت اثري عدالتخواهانه پديد آورد كه در قياس با ديگر سريالهاي بيرنگ و بو، بيشتر خود را نشان ميداد.
پرداختن به پشت پرده مفاسد تابلودار ورزش فوتبال، كه متاسفانه گويا برخي از مسئولان، در عملكردهاي خود، كنار آمدن و پذيرش غدهاي سرطاني فساد مشهود را تمرين ميكنند، دلهاي عدالتطلبان، دل سوزان نظام و علاقهمندان به انقلاب اسلامي و آرمانهاي ناب آن را شاد كرد.
بسيج دانشجويي به اين وسيله، مراتب تقدير و تجليل خود را از فيلمساز توانمند، جناب آقاي فتحي، و ديگر عوامل تهيه و توليد اين سريال و هم چنين مديران محترم صدا و سيما اعلام ميدارد و به همان ميزان كه اميدوار است اين سريال سرچشمه توجه بيشتر متوليان امور، به اصلاح بنيادين نظام ورزش و پاك كردن بدنه فسادآلود فوتبال بينجامد، رجاء واثق دارد كه اين تجربه ارزشمند راه را براي توجه بيش از پيش هنرمندان، به نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعي، اقتصادي، سياسي و نظامي جامعهاي انقلابيمان هموار كند.
خودمونيم.با اينكه اين سريال به مذاق ما اصفهانيا خيلي خوش نيومد ولي خيلي زيبا و انساني تموم شد.من كه خيلي خوشم اومد.
pooyaabi
16-09-2010, 17:35
دوستان من دو سه قسمت اخرش رو نتونستم ببينم رفته بوديم سفر
يكي ميشه بگه چي شد اخرش؟
لطفا با جزئيتا بگه :31:
شرمندتونم
hamid_diablo1
17-09-2010, 12:57
سریال تا قسمت 29 پر از حس انتقام و کینه توزی بود بعدش تو قسمت آخر همه شدن انسان
یه نظر من اصلا ساختار خوبی نداشت شخثست پردازی افتضاح بود .مثلا پسرعمو و شاهین از قسمت دهم تا 20 بودن بعد حذف شدن .در کل فقط می هواست پیام بده جذاب نبود.جراحت خیلی بهتر بود.
Mr. M.S.R
18-09-2010, 17:23
سلام
فقط می تونم بگم تمام کسانی که در این سریال شرکت داشند را باید از اصفهان اخراج کرد. :21:
دو هفته پس از پخش قسمت آخر،
حسن فتحي از «درمسيرزايندهرود» ميگويد
پس از گذشت بيش از دو هفته از پخش آخرين قسمت از سريال «درمسير زايندهرود»، حسن فتحي در نشستي با نمايندگان رسانههاي گروهي از حاشيه و متن مجموعهي مناسبتي شبكه اول سخن ميگويد.
به گزارش سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، نشست خبري سريال «در مسير زايندهرود» دوشنبه (5 مهر ماه) از ساعت 11 تا 13 در تالار وحدت برگزار خواهد شد.
پاسخگويي به پرسشهاي نمايندگان رسانههاي گروهي درباره تمامي حواشي مطرح شده پيرامون اين مجموعه اعم از «لهجه بازيگران، واكنشها و پيامدهاي آن» فوتبال ناپاك و اظهارات برخي از چهرههاي جامعه ورزش «جرح و تعديلهاي صورت گرفته روي مجموعه» و ... از جمله موضوعات اين نشست خواهد بود.
تصويربرداري سريال «در مسير زايندهرود» تا پايان ماه مبارك رمضان ادامه داشت كه به همين دليل كار فشرده و شبانهروزي گروه توليد كننده مجموعه ـ فتحي امكان گفتوگو با رسانهها را طي سه ماه گذشته ميسر نديد.
گفتني است مجموعه تلويزيوني «در مسير زايندهرود» همزمان با آغاز توليد و تصويربرداري، نشست افتتاحيه رسانهاي خود را با حضور اسماعيل عفيفه، تهيهكننده مجموعه برگزار و از همان زمان وعده برگزاري نشست اختتاميه رسانهاي خود را مطرح كرده بود.
مجموعه تلويزيوني «در مسير زايندهرود» محصول گروه فيلم و سريال شبكه اول سيما است كه در موسسه فانوس خيال زمان با تهيه كنندگي اسماعيل عفيفه تهيه شد.
حسن فتحی:دیگر در هیچ شهرستانی سریال نمیسازم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حسن فتحی در جلسه پرسش و پاسخ سریال "در مسیر زاینده رود" گفت: تجربه ساخت سریال مناسبتی در شهری به جز تهران آنقدر برایم تلخ بود که دیگر این کار را تکرار نمیکنم و اگر دوستان شهرستانی هم به این تصمیم اعتراض داشته باشند اصفهانیها باید پاسخگو باشند.
به گزارش خبرنگار مهر نشست پرسش و پاسخ سریال "در مسیر زاینده رود" صبح امروز با حضور حسن فتحی کارگردان، مهرداد ضیایی بازیگر و مشاور لهجه اصفهانی و احسان خواجه امیری آهنگساز و خواننده آن در تالار وحدت برگزار شد.
در این جلسه فتحی با اشاره به تصمیمی که قبل از ساخت سریال "در مسیر زاینده رود" با اسماعیل عفیفه و علیرضا نادری گرفته بود، توضیح داد: طرح ساخت این سریال مربوط به اواخر سال 87 است. آن زمان با توجه به صحبت هایی که به همراه آقای عفیفه و علیرضا نادری داشتیم من طرح سریال "در مسیر زاینده رود" را پیشنهاد دادم و بعد از آن به این نتیجه رسیدیم که سریال های مناسبتی را هر سال به یک شهرستان ببریم. اولین پیشنهاد هم شهر اصفهان بود چرا که جذابیتهای خاصی از نظر فرهنگ و آداب و رسوم و لهجه دارد.
وی ادامه داد: فکر می کردیم می توانیم سراغ استان های دیگری مثل شیراز، آذربایجان،جنوب کشور و استان های مرکزی و شمالی هم برویم و یک مقدار از فضای چرک تهران فاصله بگیریم اما همه اتفاقات هنگام نمایش "در مسیر زاینده رود" این مشکلات باعث شد که من از این پیشنهاد به صورت کامل صرف نظر کنم. تجربه ساخت سریال مناسبتی در شهری به جز تهران آنقدر برایم تلخ بود که دیگر این کار را تکرار نمی کنم و اگر دوستان شهرستانی هم به این تصمیم اعتراض داشته باشند اصفهانی ها باید پاسخگو باشند.
کارگردان "میوه ممنوعه" با تاکید بر اینکه هدف این سریال مذمت خشونت بود، گفت: قرار بود قصه این فیلم درباره خشونت و پیامدهای فردی و اجتماعی آن باشد. مساله طرح فوتبال پاک و ناپاک از طرفی من تجربه بازی فوتبال را دارم و در باشگاههای مختلف هم بازی کردم و از طرفی فضای آلوده ای که بر فوتبال ما حاکم است را خوب می شناسم. فوتبال هنوز هم محبوبترین ورزش برای همه است. پس دلیلی ندارد ادعا کنیم که ناپاکی های حاکم در این ورزش را ما کشف کردیم.
فتحی همچنین عنوان کرد: با وجود همه مشکلاتی که زمان ساخت سریال "در مسیر زاینده رود" اتفاق افتاد می توانم همین جا بگویم که اگر قرار باشد باز هم سریال مناسبتی بسازم دوباره به فضای غبارآلود تهران رو می آورم.
سریال خیلی lol بود ! واژه بهتری نمیبینم :31:
گر در هیچ شهرستانی سریال نمیسازم
کار خوبی میکنـه . . .
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.