PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : حالات و احوالات کنونی خود را با شعر/نثر بیان کنید [محدودیت: 2 پست در هر روز]



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 [9] 10 11 12 13 14 15 16 17 18

water_lily_2012
25-04-2011, 14:25
دنیا را بد ساختند. کسی را که دوست داری٬ دوستت ندارد
کسی که تو را دوست دارد٬ دوستش نداری
اما...
کسی که تو دوستش داری و او هم دوستت دارد٬
به رسم و آیین زندگانی به هم نمی رسند٬
و این رنج است
زندگی یعنی این.

8233408
25-04-2011, 15:23
اخر زنگ دنیا کی میخورد

خدا می داند،ولی........................
آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه
می شود تقلب کرد ونه می شود سرکسی
را کلاه گذاشت.
آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش
از جلسه امتحان هم کوچکتر بود.

آنروز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال
سختی بود ،سوالی که بیش از یک بار
نمی توان به آن پاسخ داد.

خدا کند آنروز که آخرین زنگ دنیا می خورد،
روی تخته سیاه قیامت اسم ما را جزء خوبها
بنویسند.

خدا کند حواسمان بوده باشد وزنگهای تفریح
آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات
یادمان رفته باشد.

خدا کند که دفتر زندگیمان را جلد کرده باشیم
وبدانیم دنیا چرک نویسی بیش نیست.

Pessimist
25-04-2011, 17:23
گم شدم تو شب چشمات
تو شدی فانوس راهم
تو شدی ماه و ستاره
تو شب سرد و سیاهم


دنیا را بد ساختند. کسی را که دوست داری٬ دوستت ندارد
کسی که تو را دوست دارد٬ دوستش نداری
اما...
کسی که تو دوستش داری و او هم دوستت دارد٬
به رسم و آیین زندگانی به هم نمی رسند٬
و این رنج است
زندگی یعنی این.

دکتر شریعتی دیگه؟:27:

4MaRyAm
25-04-2011, 18:14
من از شکنجه شدن با سکوت می ترسم
من از درمان با درد من از فریاد مي ترسم
من از کش مکش های کودکانه
من از کتابهای عاشقانه
من از ترانه ی غمگین و فیلسوفانه
من از جنون آنی این مردمان مي ترسم

به بیمار شدن این همه دل
به پر کشیدن مرغ به شوق پرواز
به تفنگ بازی کودکان برای فردا
به خاله بازی دخترکان برای رویا
به ٢٠ سوالی کودک ، به حرف و پند و نصیحت ، به پوچی مشت بسته شده
آری می ترسم

به جستجوی حقیقت برای عاقبتم می ترسم

به خاطری که به جا میگذاری
قسم بخور که تنهایم نمیگذاری ، آری من از تنهایی میترسم

Unique 2626
25-04-2011, 19:00
بايد خريدارم شوی تا من خريدارت شوم

از جان و دل يارم شوی تا عاشق زارت شوم

من نيستم چون ديگران بازيچه ی بازيگران

اول به دام آرم تو را، آنگه گرفتارت شوم . . .

ŞHÍЯÍŃ
25-04-2011, 19:38
قلبم تهی ز شوق و رنگ
قلبم را جنگ آب و نهنگ
قلبم تباه ز تاریکی و ننگ
قلبم مرده درآغوش سنگ.........

New Ray
25-04-2011, 20:48
مهم نيست ولي همون كارو :

خدايا کفر نمي‌گويم،
پريشانم،
چه مي‌خواهي‌ تو از جانم؟!
مرا بي ‌آنکه خود خواهم اسير زندگي ‌کردي.
خداوندا!
اگر روزي ‌ز عرش خود به زير آيي
لباس فقر پوشي
غرورت را براي ‌تکه ناني
‌به زير پاي‌ نامردان بياندازي‌
و شب آهسته و خسته
تهي‌ دست و زبان بسته
به سوي ‌خانه باز آيي
زمين و آسمان را کفر مي‌گويي
نمي‌گويي؟!
خداوندا!
اگر در روز گرما خيز تابستان
تنت بر سايه‌ي ‌ديوار بگشايي
لبت بر کاسه‌ي‌ مسي‌ قير اندود بگذاري
و قدري آن طرف‌تر
عمارت‌هاي ‌مرمرين بيني‌
و اعصابت براي‌ سکه‌اي‌ اين‌سو و آن‌سو در روان باشد
زمين و آسمان را کفر مي‌گويي
نمي‌گويي؟!
خداوندا!
اگر روزي‌ بشر گردي‌
ز حال بندگانت با خبر گردي‌
پشيمان مي‌شوي‌ از قصه خلقت، از اين بودن، از اين بدعت..
خداوندا تو مسئولي.
خداوندا تو مي‌داني‌ که انسان بودن و ماندن
در اين دنيا چه دشوار است،
چه رنجي ‌مي‌کشد
آنکس که انسان است و از احساس سرشار است…

vahid0801
25-04-2011, 21:45
همه دلشکسته ها چشم انتظار ذوالفقارن
عاشقا تا تو نیایی سرو سامونی ندارن

کار ما شور و شینه
یا لثارات الحسینه

8233408
25-04-2011, 22:00
هنگامی كه آوازه كوچت
بی محابا در دل شب می پيچد
سكوت
داغی است بر زبان سايه ها
باز هم يادت
شرری می شود بر قامت باران های اشک
اين جا ميان غم آباد تنهايی
به اميد احيای خاطره ای متروك
روزها گريبان گير آفتابم
و شب ها
دست به دامن مهتاب
نمی گويم فراموشم نكن هرگز
ولي گاهی به ياد آور
رفيقی را كه ميدانم نخواهی رفت از يادش....

M3HRD@D
25-04-2011, 23:11
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


ديروز...
باز باران با ترانه با گوهرهاي فراوان مي خورد بر بام خانه ...
و اما امروز...
باز باران بي ترانه... باز باران با تمام بي کسي هاي شبانه... مي خورد بر مرد تنها...مي چکد بر فرش خانه...باز مي آيد صداي چک چک غم...باز ماتم من به پشت شيشه ي تنهايي افتاده... نمي دانم...نمي فهمم کجاي قطره هاي بي کسي زيباست؟...نمي فهمم, چرا مردم نمي فهمند که آن کودک...که زير ضربه شلاق باران سخت مي لرزد...کجاي ذلتش زيباست؟!

GOLI87
25-04-2011, 23:17
رفتی و بازم، منو تنها گذاشتی
دلمو باز شکوندی
چشمای من چه شبها که واسه تو تر می شد
ولی تو باز ندیدی،رفتی و منو تنها گذاشتی

ŞHÍЯÍŃ
26-04-2011, 00:30
غمگينم ، خیلی ساده
و ساده مینویسم خیلی غمگينم
جایی ندارم جز این صفحه سفید
تا بنویسم
بنویسم که گاهی
با همه قهرم
با خودم با زمین و آسمان
و گاهی با خدا هم
غمگينم و تو مشکن سکوتم را
فقط بگذار بنویسم ...

narges.
26-04-2011, 00:53
خوابم إز غيرت نمي ايد مگر امشب كسي
جان به جانان ميسپارد دل به دلبر مي دهد.

Dreamland
26-04-2011, 01:12
چشات آرامشی داره که تو چشمای هیشکی نیست
میدونم که توی قلبت به جز من جای هیشکی نیست...

....چشات آرامشی داره که دورم میکنه از غم
........ی احساسی بهم میگه دارم عاشق میشم کم‌کم...

........تو با چشمای آرومت بهم خوشبختی بخشیدی
...............خودت خوبی و خوبی‌رو داری یادِ منم میدی...

...............تو با لبخند شیرینت بهم عشقو نشون دادی
.....................تو رویای تو بودم که واسم دست تکون دادی...


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

برای شما ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

H.Operator
26-04-2011, 08:10
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

water_lily_2012
26-04-2011, 08:45
میروم...

.................اما نمی پرسم ز خویش

...........ره کجا؟ منزل کجا؟ مقصود چیست؟

بوسه می بخشم ولی خود غافلم کین دل دیوانه را معبود کیست؟!

Unique 2626
26-04-2011, 09:18
من ريسمان عشق تو را

پاره می کنم . . .

شايد گره خورد

و به تو نزديکتر شدم . . . !

Lady parisa
26-04-2011, 09:39
اکنون که می نویسم.
او می رود. اما.........
من نمی توانم مانع رفتنش شوم
آه ای خدا!!!!!!!!!
من چقدر شور بختم


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Hamid Hamid
26-04-2011, 09:40
اين شعر رو براي بار دوم مينويسم.چون واقعا حالتم همينه:

توبه بر لب . سبحه بر كف. دل پر از شوق گناه

معصيت را خنده مي آيد ز استغفار ما

پ.ن: اميدوارم كه خدا همه ي گناه كار ها و همه ي بنده هاش رو ببخشه ... از جمله منه بد قوله خطاكار.

Lady parisa
26-04-2011, 09:52
من ماندم تنهای تنـــــــــــــــــــــــ ــها
من مانـــــــــــــــــــــد م تنها میان سیل غمهــــــــــــــــــــــ ـــــا
..........

@R3Z
26-04-2011, 09:53
اشتبــاه از من بود
پر رنـــگ نوشته بودمـت ...
به سختــی پاک می شـــوی

Lady parisa
26-04-2011, 10:06
دلِ سبــــــزم را گــــــ ــــ ـره زد ..

و رفتـــــــ ــــ ــ تا بـــــــه آرزوهـــایش برســــد ..



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

hamid_diablo
26-04-2011, 11:17
شب آشیان شبزده چکاوک شکسته پر

رسیده ام به نا کجا مرا به خانه ام ببر

کسی به یاد عشق نیست کسی به فکر ما شدن

از آن تبار خود شکن تو مانده ای و بغض من

از این چراغ مردگی از این بر آب سوختن

از این پرنده کشتن و از این قفس فروختن

چگونه گریه سر کنم که یار غمگسار نیست

مرا به خانه ام ببر که شهر ، شهر یار نیست

مرا به خانه ام ببر ستاره دلنواز نیست

سکوت نعره می زند که شب ترانه ساز نیست

مرا به خانه ام ببر که عشق در میانه نیست

مرا به خانه ام ببر اگرچه خانه ، خانه نیست

از این چراغ مردگی از این بر آب سوختن

ایران بانو
26-04-2011, 11:21
در چشمانم تنها یی ام را پنهان می کنم


در دلم ، دلتنگی ام را


در سکوتم ، حرفهای نگفته ام را


در لبخندم ، غصه هایم را


دل من چه خردسال است ، ساده می نگرد


ساده می خندد ، ساده می پوشد


دل من از تبار دیوارهای کاهگلی ست


ساده می افتد


ساده می شکند ، ساده می میرد

Lady parisa
26-04-2011, 12:37
هوایت که به سرم می زند

دیگر در هیچ هوایی،


نمی توانم نفس بکشم!

عجب نفس گیر است

هوایِ بی توئی!

Pessimist
26-04-2011, 12:55
کاش میشد تا کنی باور مرا
اشک چشم و آه سوزان مرا
کاش میشد در زمان بی کسی
حس کنی سردی دستان مرا
گفتمت عشقم به تو از جان فزون است
گفتمت سوز دلم از جان برون است
در جوابم :
خنده ایی آلوده و آتش میان دوده
و درد دلم افزوده و...
اکنون میان حادثه یا خاطره
زهری بدل خاری به پای من ، چنین بیهوده بی حاصل
نگاهم همچنان مانده به ساحل
کاش می شد تا کنی باور مرا
عاطفه - مینا آریا
از اين به بعد... - مینا آریا
عشق - ابر بهار
چشم به راه - مینا آریا
با عرض معذرت - مینا آریا
برو هواتو ندارم - مینا آریا
دروغ لطیف - مینا آریا
جای تو خالی - مینا آریا
عشق نا تمام - مینا آریا
تکیه بر باد - مینا آریا
نفرین - مینا آریا
نگاهت آسمانم بود و گم شد - سیاوش کسرایی
سری به خواب من بزن - مینا آریا
خدا رو خوش نمياد - مینا آریا
گمان می کردم - گمنام
کوچه ی مرموز - مینا آریا
دگر - گمنام
نفرت - مینا آریا
گمنام – گمنام
تنهایم

کنار پنجره می آیم

نسیم تبسم تو جاریست

قاصدکها آمده اند

در رقص باد و یاد

سبز

سپید

سرخ...

و این آخرین قاصدک

چقدر شبیه لبخند خداحافظی توست!

Lady parisa
26-04-2011, 13:25
حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!

حمـاقـت یـعنـﮯ مـن کـه

اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ ِ مـن شـوﮮ!

خـبری از دل تنـگـﮯ ِ تـو نمـی شود!

برمیگردم چـون

دلـتنـگـت مــی شــوم!!!

No M
26-04-2011, 15:32
این روزها چیزی نیست که مرا سر ِ شوق بیاورد
جز" تــ و "
که تو هم نیستی!

yashgin128
26-04-2011, 15:45
مینویسم نامه و روزی از اینجا میروم

با خیال او ولی تنهای تنها میروم

در جوابم شاید او حتی نگوید کیستی

شاید او حتی بگوید لایق من نیستی

مینویسم من که عمری با خیالت زیستم

گاهی از من یاد کن، حالا که دیگر نیستم …

Hadi King
26-04-2011, 16:09
به کجا باید رفت؟

هر کجایی که نظر اندازم

همه جا چهره ی توست

همه جا خاطره دارم با تو

به کجا باید رفت؟؟

...

M3HRD@D
26-04-2011, 17:25
چترت را كنار ايستگاهي در مه فراموش كن
خيس و خسته به خانه بيا
نمي خواهم شاعر باشي ، باران باش!
همين براي هفت پشت روييدن گل كافي ست،
چه سرخ،چه سبز و چه غنچه!

ŞHÍЯÍŃ
26-04-2011, 18:56
به این دنیا ميخندم
به زندگی ميخندم
به آدمی می خندم
خنده ای تلخ
و می گریم تا دلم آرام گیرد
بخاطر
گفتنیهای نشنیدنی
خواستنیهای نشدنی
و پوچی بی دلبری ........

Pessimist
26-04-2011, 19:21
جای تامل نیست

قاصدکها آمده اند

و تو در سرود خلسه و خاکستر

ناپیدا شده ای

و من به معراج نیلوفرانه تو می اندیشم

و به انتظار شب بوها

که در بهاری زرد

به شکوفه نشست

Unique 2626
26-04-2011, 21:09
سلام مرا به وجدانت برسان . . . !!

و اگر بیدار بود به او بگو که شبها چگونه می خوابد . . . ؟!

ŞHÍЯÍŃ
26-04-2011, 21:48
مرغ دل دوباره با فریاد
قصه ای دوباره می خواند
از من فسرده محبوس
خنده های شادمانه می خواهد
شادی و خنده از آن کسی است
که بخت بد را به بند بکشاند
من هنوز اسیرم ولب
به یمن بردگیم خنده نتواند.........

4MaRyAm
26-04-2011, 22:25
من آن عاشق نیم ساقی که لطف وقهر یکسان دید
من اینجا قهر می بينم چه بي مهر ووفايي تو
چه بي رحمی نمی بينی که می سوزم ز هجرانت
نهان تا کی کنی رویت چه بي مهر ووفايي تو
.
.
.

Bahar-via
26-04-2011, 22:42
چه میهمانان بی دردسری هستند مــردگان!
نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندکی سکـــوت.....

ŞHÍЯÍŃ
26-04-2011, 23:15
تو به غم خندیدی
و نسیم از خنده تو غم را برد
و من از خنده تو می خندم
تا که شاید طوفان
غم من را نیز با خود ببرد... ..:40:

B.J.U
26-04-2011, 23:18
به تو از تو ایمیل مینویسم ! به تو ای همیشه در یاد !!!
....
به تو ایــــمیل میزنم ! ای عزیز رفـــــفته خـــــارج!
به تو ایمیل میزنم ! ایمیلی بر گوگل!!!
(بقیش یادم نیست)
(باور کنید قصدم مسخره کردن نبود!)

Hadi King
26-04-2011, 23:19
دیگر

هیچ حرفی نیست

هیچ!

میان «من و تو»...

این «واو» هم حرفِ بی ربطی ست.

...

Pessimist
27-04-2011, 06:19
وزنم را زمین نمی پذیرد

دائماً بی تو در هوا معلقم...

میبینی؟...

حرفهایت بی محابا مرا به سویت میکشد

افکارت...حتی لرزش قلبت را می فهمم...

من آماده ام... همیشه ... هر لحظه

برای به تو رسیدن

هر سدی را رد خواهم کرد

کافیست در گوشم زمزمه کنی

با تو خواهم ماند.

---------- Post added at 07:19 AM ---------- Previous post was at 07:18 AM ----------

anon85
27-04-2011, 07:31
آه…
سهمِ من اينست
سهمِ من اينست
سهمِ من،
آسمانيست كه آويختنِ پرده ای آن را از من می گيرد
...

Lady parisa
27-04-2011, 07:40
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی

چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

water_lily_2012
27-04-2011, 10:04
قلم شکست...
از بس مشق کردم نگاهت را...
اشکم در آمد...
از بس خیره شدم به باد...
این جا هیچ کس نمیداند که من
در پی صدایی آواره شدم،
فقط صدایت مانده در خاطرم... من صدایت را مشق می کنم...

H.Operator
27-04-2011, 11:21
خلا واقعی این است

این جا دیگر هوایی نیست

ببين

چه قدر نفس کشیدن سخت است

اسارت ما را درک کن.....
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Pessimist
27-04-2011, 12:39
می خوانمت

با هفت زبان

در اوج عشق و عاطفه ایستاده ای

سرشار از تکلم درخت و آفتاب

سرشار از تنفس آینه و عود

سرشار از بلوغ آسمان

و من هر چه می آیم

به انتهای خطوط دستان تو نمی رسم

می خواهم در بیرنگی گم شوم

Unique 2626
27-04-2011, 12:45
نگاهت نمی کنم که يادم نيايد هستی . . . !

که دوستت دارم و تو نمی دانی . . . !

Unique 2626
27-04-2011, 13:15
به من می گفت :

آنقدر دوستت دارم که اگر بگويی بمير می ميرم . . .

باورم نمی شد . . . . فقط برای يک امتحان ساده به او گفتم بمير . . . !

سالهاست که در تنهايی پژمرده ام کاش امتحانش نمی کردم . . .

MOHAMMAD2010
27-04-2011, 13:33
چي بگم
وقتي قناري تو بهارم نمي‌خونه

توي آسمون ابري
يه ستاره نمي‌مونه

وقتي حوضها پر از خون دستها بستس
شعر آزادي رو هيچکي نمي‌خونه
چي بگم

زندگي با اين همه غم نمي‌ارزه

ŞHÍЯÍŃ
27-04-2011, 15:59
چشم هایم چون چراغی است سوسو زن
اشک هایم ملموس و غمگينم
که چرا درخت اینقدر بی رحم است
مگر میوه اش ، روی شاخه اش سنگینی می کرد که او را رهانیده است ؟ ...

M0RTEZA_R
27-04-2011, 18:45
دلم عجیب گرفته!
چشم هایم یک دل سیر گریه می خواهند
دلم سکوت و نگاه می خواهد
دلم نسبت به آدم ها بی تفاوت تر از قبل شده
و تنها یی و نفرت می خواهد
دلم دروغ های زیبا می خواهد
دلم مهربانی و نوازش نمی خواهد
دلم آرزو ها را نمی خواهد
دلم فرصتی نمی خواهد...
من می ترسم....
من دلم را دیگر نمی خواهم.....
من واقعیت ها را می خواهم...
من فرصتی می خواهم ...
من خودم را می خواهم....

ŞHÍЯÍŃ
27-04-2011, 19:01
حســـرت پرواز دارم
بال و پر را بفروشـــم
قفســـی نو ســـازم ...

Pessimist
27-04-2011, 19:08
امشب تنم خمیده و خوابم نمی برد

روزم به شب رسیده و خوابم نمی برد



از ابر پاره پاره غمهای بیشمار

یک قطره غم چکیده و خوابم نمیبرد



یا خواب من ز غصه به روحم رسیده است

یا از سرم پریده و خوابم نمیبرد



یا پشت چشم پنجره ی فولاد آسمان

آه تو را شنیده و خوابم نمیبرد



پیراهن عزیز مرا گرگ عاشقی

از رو به رو دریده و خوابم نمیبرد



صدها ستاره می شمرم تا دوباره باز

سر میزند سپیده و خوابم نمیبرد



فریاد میزنم که خدا بشنود چرا؟؟

من شانه ام خمیده و خوابم نمیبرد!!!

ilta
27-04-2011, 23:27
--------------

ŞHÍЯÍŃ
28-04-2011, 00:25
دل از این آینه خسته ست فقط ميخنـــدم
در ِ دنیا همه بسته ست فقط ميخنـــدم
شعله ی عشق شما خاموش است
آسمان دلش شکسته ست فقط ميخنـــدم
کارم از گریه گذشته ست فقط ميخنـــدم .....

amour1
28-04-2011, 07:15
وجودم را که صرف می کنم
هیچ نمی ماند باقی
از این منِ کال

@R3Z
28-04-2011, 08:31
دود می شود خيالِ تو
در پيشِ چشمــــانم
به وقتِ
ناخوشِ آخريـن
پکِ
......سيــگار!
و باز هم
سيگـاری ديگر
مبارک بـاد
اين آمــدن و رفتن.

F l o w e r
28-04-2011, 10:43
زُلال کـــه باشیـــــ ــــ ــ
سَنگهـــای کفـــِـ رودخانه ات را می بینَنـــد ..
بر می دارَنـــد
و نِشانهـــــ ـــ ــ میرَونـــــد
درست به ســـوی خودَتـــــــ ــــ ــ ..

Hamid Hamid
28-04-2011, 12:53
اي ساحل آرااامشم سوي تو پر ميكشم ...

از دوريت در آتشم ... در آتشم يارا !!

Pessimist
28-04-2011, 12:58
كسی غیر از تو نمونده
اگه حتی دیگه نیستی
همه جا بوی تو جاری
خودت اما دیگه نیستی
نیستی اما مونده اسمت
توی غربت شبونه
میون رنگین كمونه
خاطرات عاشقونه
آخرین ستاره بودی
تو شب دلواپسی هام
خواستنت پناه من بود
تو شبای بی كسی هام
لحظه هر لحظه پس از تو
شب و گریه در كمینه
تو دیگه بر نمی گردی
آخر قصه همینه...

Hadi King
28-04-2011, 13:17
دل من از تبار ديوارهای کاهگلی است

ساده می افتد

ساده ميشکند

ساده ميميرد

دل من تنها سخت ميگريد

...

Snow_Girl
28-04-2011, 13:20
هراسی از شب تاریک در من نیست




تو چون نوری که همراهی به شبهایم




غزل های مرا بشنو به تنهایی




تو می بینی که بی تو من چه تنهایم

ŞHÍЯÍŃ
28-04-2011, 14:52
ميروم تا وارهم از تمام بندهای پر ز وصله و پینه ی شما

باید و نبایدی نمی خواهم..........

Unique 2626
28-04-2011, 17:44
اگر عشق ارتفاع داشت

من زمين را زير پای خود داشتم

و تو هيچ گاه عزم صعود نمی کردی

آنگاه شايد پرچم کهربايی مرا در قله ها به تمسخر می گرفتی . . . !

Pessimist
28-04-2011, 18:41
يادته اون عشق رسوا يادته


اون همه ديوونگي ها يادته


تو مي گفتي كه گناه مقدسه


اول و آخر هر عشق هوسه


آدما آخ آدماي روزگار


چي مي مونه از شماها يادگار

ugly_girl_a
28-04-2011, 18:54
فقط تنهایی بود که هیچ وقت ترکم نکرد...

حتی زمانی که با تو بودم...

و تو هیچ وقت نفهمیدی که ما سه نفریم...

yashgin128
28-04-2011, 21:17
باران، قصیده واری،
- غمناك -
آغاز كرده بود.

***

می خواند و باز می خواند،
بغض هزار ساله ی درونش را
انگار می گشود
اندوه زاست زاری خاموش!
ناگفتنی است...
این همه غم؟!
ناشنیدنی است!

***

پرسیدم این نوای حزین در عزای كیست؟
گفتند: اگر تو نیز،
از اوج بنگری
خواهی هزار بار از اوج تلخ تر گریست!


---------- Post added at 10:17 PM ---------- Previous post was at 10:16 PM ----------

Pessimist
28-04-2011, 21:18
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])



با پاي دل قدم زدن آن هم كنار تو

باشد كه خستگي بشود شرمسار تو

در دفتر هميشه ي من ثبت مي شود

اين لحظه ها عزيزترين يادگار تو

تا دست هيچ كس نرسد تا ابد به من

مي خواستم كه گم بشوم در حسار تو

احساس مي كنم كه جدايم نموده اند

همچون شهاب سوخته اي از مدار تو

آن كوپه ي تهي منم آري كه مانده ام

خالي تر از هميشه و در انتظار تو

اين سوت آخر است و غريبانه مي رود

تنهاترين مسافر تو از ديار تو

هر چند مثل آينه هر لحظه فاش تو

هشدار مي دهد به خزانم بهار تو

اما در اين زمانه عسرت مس مرا

ترسم كه اشتباه بسنجد عيار تو

yashgin128
28-04-2011, 21:21
حرفهاي ما هنوز ناتمام...
تا نگاه مي کني
وقت رفتن است بازهم همان حکايت هميشگي !
پيش از آنکه با خبر شوي
لحظه ي عظيمت تو ناگزير مي شود
ای دریغ و حسرت همیشگی ...
ناگهان
چقدر زود
دير مي شود!

R A H A
28-04-2011, 22:38
همه ی هستی من آیه ی تاریکیست
که ترا در خود تکرار کنان
به سحر گاه شگفتن ها و رستن ها ی ابدی خواهد برد.
من در این آیه ترا آه کشیدم، آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب و آتش پیوند زدم

زندگی شاید
یک خیابان دراز است که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد
زندگی شاید
ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد
زندگی شاید طفلیست که از مدرسه بر می گردد
زندگی شاید
افروختن سیگاری باشد، در فاصله ی رخوتناک دو هم آغوشی
یا عبور گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر می دارد
و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می گوید:
صبح به خیر!
زندگی شاید آن لحظه ی مسدودیست
که نگاه من ، در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد
و در این حسی است
که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت

در اتاقی که به اندازه ی یک تنهائیست
دل من
که به اندازه ی یک عشق است
به بهانه های ساده ی خوشبختی خود مینگرد
به زوال زیبای گل ها در گلدان
به نهالی که تو در باغچه ی خانه مان کاشته ای
و به آواز قناری ها
که به اندازه ی یک پنجره می خوانند.

آه...
سهم من اینست
سهم من اینست
سهم من،
آسمانیست که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد
سهم من پایین رفتن از پله ی متروکست
و به چیزی در پوسیدگی و غربت و اصل گشتن
سهم من گردش حزن آلودی در باغ خا طره هاست
و اندوه صدایی جان دادن که به من می گوید :
" دست هایت را
دوست می دارم"

rambo_1386
28-04-2011, 22:53
باران باشد ، تو باشي و كوچه اي بي انتها...

دنيا را مي خواهم چه كار !؟

دنيا نباشد كوچه باغي باشد و تو كه زلال تر از باراني

anon85
29-04-2011, 06:53
آن ترکِ پری چهره که دوش از برِ ما رفت
آیا چه خطا دید که از راهِ خطا رفت

تا رفت مرا از نظر آن چشمِ جهان بین
کس واقفِ ما نیست که از دیده چه‌ها رفت

بر شمع نرفت از گذرِ آتشِ دل دوش
آن دود که از سوزِ جگر بر سرِ ما رفت

دور از رخِ تو، دم به دم از گوشه ی چشمم
سیلابِ سرشک آمد و طوفانِ بلا رفت

از پای فتادیم، چو آمد غمِ هجران
در درد بمردیم، چو از دست دوا رفت

دل گفت: وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کارِ دعا رفت

احرام چه بندیم؟ چو آن قبله نه این جاست
در سعی چه کوشیم؟ چو از مروه صفا رفت

دی گفت طبیب از سرِ حسرت چو مرا دید
هیهات که رنجِ تو ز قانونِ شفا رفت

ای دوست به پرسیدنِ حافظ قدمی نه
زان پیش که گویند که از دارِ فنا رفت
...

F l o w e r
29-04-2011, 07:47
زنــدِگی بایَـد کـَـــ رد !
گاه با یکـــــ ـــ ـ گل سُــــ رخ
گاه با یکـــ ـــ ـ دلــــِ تَـنگـــــــ ــــ ــ ــــ ـــــــ ..
گاه بایَــد روییــد در پَــس ایـن بــاران
گاه بایــَـد خَندیــــ ــ ـد بر غـَـمی بی پــــایان ..

Hamid Hamid
29-04-2011, 09:44
سلام دوستان ...

اين شعر رو مينويسم فقط و فقط بخاطر فوت شدن جناب استاد منوچهر سخايي از آغازگران موسيقي پاپ و عاشقانه در ايران:

قدیما یادش بخیر دلا هم آشیون بودن/ خوشگلا خوشگل تر و یک کمی مهربون بودن

نمیشه ما عاشق بشیم مثل قدیما دوباره/میشه اما دل ما اینقده همت نداره

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

روحش شاد و يادش گرامي و اينكه :

تنها صداست كه مي ماند !!

ŞHÍЯÍŃ
29-04-2011, 10:15
قلبم تهی ز شوق و رنگ
قلبم را جنگ آب و نهنگ
قلبم تباه ز تاریکی و ننگ
قلبم مرده درآغوش سنگ........

afshin49
29-04-2011, 10:43
یکی برزیگری نالان در این دشت
به چشم خون فشان آلاله می کشت
همی کشت و همی گفت ای دریغا
که باید کشتن و هشتن در این دشت

M3HRD@D
29-04-2011, 12:46
ای چتـــر فروش، چتر هایتــــــــ مال خودتـــــــــ !

امشبــــــــ میخواهمـــــــ خیس شومــــــ

امشبــــــــ میخواهمـــــــ پاکـــــــ شومــــــــ

امشبــــــــ می خواهمــــــــ محـ ــ ــو شومــــــــــ ــ ـ ...

ŞHÍЯÍŃ
29-04-2011, 13:40
من ميروم درگوشه ای با خویشتن سودا کنم
من ميروم تا صحبتی در خلوتم پیدا کنم
من ميروم تا شاید از زندان خود رندی زنم
قفل زمان را بشکنم دردی به غم رسوا کنم.........

vahid_ba
29-04-2011, 13:51
دل من همي داد گفتي گوايي

بر آن دل دهد هر زماني گوايي
بلي هر چه خواهد رسيدن به مردم


نبوده‌ست با روز من روشنايي
من اين روز را داشتم چشم وزين غم


نه چندانکه يکسو نهي آشنايي
جدايي گمان برده بودم وليکن


گناهم نبوده‌ست جز بيگنايي
به جرم چه راندي مرا از در خود


نگارا بدين زودسيري چرايي

4MaRyAm
29-04-2011, 14:39
مهربان باش با من
تا این درد بی دلهره -از تنم- رخت بر نبندد
تا نفس سوی تو میاید ومیرود
این استخوان مرده را
به جای دستهای تو میفشارم ...
.
.
.

---------- Post added at 02:39 PM ---------- Previous post was at 02:38 PM ----------

میترسم مرا از خاطراتت پرت کنی
میترسم ... باور کن
من از ارتفاع میترسم

ŞHÍЯÍŃ
29-04-2011, 15:40
چشم از تو بر نمی دارم تا تو اینجایی .
دل از تو برنمی کنم تا خدا با ماست
اشکم روان نمی شود اگر باشی
بنشین
قرار جداییمان فرداست
فردااگر ز پیش من رفتی
قلب شکسته ام را ببر با خود
آری بدان که موسم رفتن
یک هدیه ی شکسته ميبري با خود ...........!

Traceur
29-04-2011, 16:13
نقــــاشــــ نیستمـ ــ ...

ولـــــی تمامـ لحطــه هـــای بی تو بودنــ را ،


درد میکشــــمـ ـــ ـ .

Lamanta
29-04-2011, 18:11
من هرگز نمی نالم…قرنها نالیدن بس است…میخواهم فریاد بزنم…!اگر نتوانستم سکوت میکنم….

ŞHÍЯÍŃ
29-04-2011, 18:12
دستم را که می گیری
گم می شوم در آغوش دستانت
قلبم ضربانش را
برای یک لحظه فراموش می کند
دستانت
عشق را در قلبم می کارد
و در سرخی قلبم
گلی به نام تو
سبز می شود ..........:40:

rosenegarin13
29-04-2011, 18:26
غم راه ِ آمدنش را خوب بلد است!

باید راه آمدن با او را یاد بگیرم!!

New Ray
29-04-2011, 19:53
خیال آمدنت دیشبم به سر می زد


نیامدی که ببینی دلم چه پر می زد


به خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت


خیال روی تو نقشی به چشم تر می زد


شراب لعل تو می دیدم و دلم می خواست




هزار وسوسه ام چنگ در جگر می زد


زهی امید که کامی از آن دهان می جست




زهی خیال که دستی در آن کمر می زد


دریچه ای به تماشای باغ وا می شد


دلم چو مرغ گرفتار بال و پر می زد


تمام شب به خیال تو رفت و ، می دیدم


که پشت پرده ی اشکم سپیده سر می زد

amd>intel
29-04-2011, 20:22
بیا بنویسیم روی برگ،روی آّب،توی دفتر موج،رو دریا

بیا بنویسیم که خدا ته قلب آینه است

مثل شور فریاد یا نفس تو حصار سینه است

با همیشه موندن وقتی که هیچی موندنی نیست

اوج هر صدای عاشقه که شکستنی نیست

Unique 2626
29-04-2011, 20:50
انجماد قلب ها را از خشک سالی چشم ها می توان فهمید . . .

چشمی که گریستن نمی داند ، زیستن نمی تواند . . .

H.Operator
30-04-2011, 07:57
ولی خوب یه واقعیته و باید اونو پذیرفت
بیرحمی ثانیه ها در این نیست که عمر آدمو کم میکنن
بی رحمی اینه که آدم تو ثانیه های زندگیش فراموش بشه
نه انکه تنها باشی !!!(فراموش بشی)

Puneh.A
30-04-2011, 08:45
در منی و این همه زمن جدا
با منی و دیده ات به سوی غیر
بهر من نمانده راه گفتگو
تو نشسته گرم گفتگوی غیر
غرق غم دلم به سینه می تپد
با تو بیقرار و بی تو بی قرار
وای از آن دمی که بی خبر زمن
برکشی تو رخت خویش از این دیار
سایه توام به هر کجا روی
سرنهاده ام به زیر پای تو
چون تو در جهان نجسته ام هنوز
تا که برگزینمش به جای تو
شادی و غم منی به حیرتم
خواهم از تو در تو آورم پناه
موج وحشیم که بی خبر زخویش
گشته ام اسیر جذبه های ماه
گفتی از تو بگسلم دریغ و درد
رشته وفا مگر گسستنی است؟
بگسلم زخویش و از تو نگسلم
عهد عاشقان مگر شکستنی است؟
دیدمت به خواب و سرخوشم
وه.... مگر به خواب ها ببینمت
غنچه نیستی که مست اشتیاق
خیزم و زشاخه ها بچینمت
شعله می کشد به ظلمت شبم
آتش کبود دیدگان تو
ره مبند....بلکه ره برم به شوق
در سراچه غم نهان تو

4MaRyAm
30-04-2011, 11:45
کفش های من
خسته شده اند
از ایستادن من
چندین هزار
روز و شب
ایستادن
کفش هایم خسته شده اند
از ماندن من در این شهر
چندین هزار
روز و شب
ایستاده ام
پاهایم خسته شده اند
باید بروم
وقت رفتن فرا رسیده
باید بروم ...
.
.
.

@R3Z
30-04-2011, 13:04
باد آورده را باد می برد

امــــا...

تو که با پــای خودت آمده بودی...

AmiIin
30-04-2011, 13:22
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود


گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود


خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود


از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود


ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو
لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود


از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود


در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
یا رب مباد آن که گدا معتبر شود


بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود


این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست
سرها بر آستانه او خاک در شود


حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست
دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود

M O B I N
30-04-2011, 17:28
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


خطاب من به کسی است که همیشه پشت پا زدن من گناهکار رو به الطافش میبینه ولی باز هم منو با آغوش باز قبول میکنه

4MaRyAm
30-04-2011, 17:54
ندانستی

وقتی "بغض" درونم نطفه بست٬

تو هم نباشی

تنها بزرگش می کنم...

@R3Z
30-04-2011, 19:03
دنیای من پر از دسـتـهایی ســت که خسـته نمیـشـوند از نـگه داشـتـن نـقـاب ها ....

rosenegarin13
30-04-2011, 19:14
بگو که از کدوم طرف
میشه به آرامش رسید ...
وقتی تو چشم هر کسی
برق فریبُ میشه دید ...
راه ضیافتُ به من
دستای کی نشون میده؟
وقتی که حتی گل سرخ
این روزا بوی خون میده ...
وقتی زندگی
با چاقو قسمت میشه ...
وقتی رفاقتا
خیانـــت میشه ...
محکمه تُ
تو خیابون برپا کن ...
وقتی که عشق
همرنگ نفرت میشه ...

.
.

Unique 2626
30-04-2011, 19:22
از عشق من به هر سو ، در شهر گفتگوئيست

من عاشق تو هستم، اين گفتگو ندارد . . .‏

Pessimist
30-04-2011, 19:48
چنان یاد از تو دارم

که گویی در دنیایت رهایم

چنان مجذوب آغوش تو بودم

که انگار از روز اول عشق

در آغوش تو خوابم

چگونه جان به اسم من تو دادی

که خود را جدا از تو نبینم

چگونه این عشق را پایداری ست

که من طاقت دوریت هیچ ندارم

ŞHÍЯÍŃ
30-04-2011, 22:38
دوباره یک نیشخند -صدای شکستن قلبم

که وا می شود - ببین - زخم کهنه ی قلبم

چراغ روشن -آب و جارو- بوی خاک می پیچد

گذار تو گرچه نمی افتد - به کوچه ی قلبم ...

Mehrnaz1368
30-04-2011, 23:27
سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی
شکایت از که کنم خانگیست غمازم

diana_1989
30-04-2011, 23:47
حال ِ این روزهای من ســــخت گیـــــج می رود.... :41:

ali...
30-04-2011, 23:49
درختی خشک را مانم به صحرا
که عمری سر کند تنهــای تنها
نـــــه بارانی که آرد برگ و باری
نـه برقی تا بسوزد هستیش را

Reza Azimy_RW
30-04-2011, 23:55
هركه عاشق شد جفابسيارمي بايدكشيد-بهريك گل منت صدخارمي بايدكشيد-من به مرگم راضي ام اما نمي آيد اجل-بخت بد بين از اجل هم نازميبايد كشيد

حال من همون یخشه قرمزه شعره !

ŞHÍЯÍŃ
01-05-2011, 00:06
کاش قلبــ ـ ـــم چون
کبوتری تشنه از غم غربت بر لب جام آشنایی با تو سیراب میشد........:40:

Pessimist
01-05-2011, 05:35
لمس کن کلماتي را که برايت مي نويسم

تا بخواني و بفهمي چقدر جايت خاليست ...

تا بداني نبودنت آزارم مي دهد ...

لمس کن نوشته هايي را که لمس ناشدنيست و عريان ...

که از قلبم بر قلم و کاغذ مي چکد

لمس کن گونه هايم را که خيس اشک است و پُر شيار ...

لمس کن لحظه هايم را ...

تويي که مي داني من چگونه عاشقت هستم

لمس کن اين با تو نبودن ها را لمس کن ...

هميشه عاشقت ميمانم

دوستت دارم اي بهترين بهانه ام

anon85
01-05-2011, 06:59
...

مژده دادند كه بر ما گذری خواهی كرد

نيت خير مگردان، كه مبارك فاليـــست

...

Lady parisa
01-05-2011, 08:42
گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم
حالا یک بار از شهر می رویم
یک بار از دیار
یک بار از یاد
یک بار از دل
و یک بار از دست

Lady parisa
01-05-2011, 09:56
کار سختی‌ستْ دوســـــــت نداشتنِ تــــــــو

باید برای خــــــــــــودم

کار دیگری دست و پا کنم



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Pessimist
01-05-2011, 12:55
کجا دنبالت بگردم کجا دیدی بهتر از من

کجا رفتی بی نشونه انگاری که سیری ازمن

کجاپیدات کنم آخه توی این شلوغی شهر

تنها دلخوشیم توبودی اینم از عاقبت من

مگه مال تو نبودم بگو ازمن چی می خواستی

عاشق عشق توبودم ولی هیچ وقت ندونستی

توچشام نگاه نکردی وقت رفتنت عزیزم

دیگه هیچ اشکی نمونده که برای تو بریزم

دیوونه می دونه میمیرم اگه نباشه

می ترسم یه روزی احساسم ازهم بپاشه

اگه نباشه ازم جداشه

Lady parisa
01-05-2011, 15:04
کمی این کلمه ها را نصیحت کن تا با من کنار بیایند


بگو تازه شوند دوستت دارم ها دیگر فایده ای ندارند!

4MaRyAm
01-05-2011, 18:58
خدایا.......

دستانم خالی اند و دلـــــــم غرق در آرزوها...

یا به قدرت بی کرانت دستانــم را توانا گردان...

یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن...
.
.

H.Operator
01-05-2011, 19:25
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ŞHÍЯÍŃ
01-05-2011, 20:17
قلبم از آن توست
با چشم قلبم میبینمت
قلبم پاک است
صدای قلبم تو را میخواند
تیک تاک زندگیم تو را فریاد میزند
استاد از درس گفت
سر ا پا گوش کردمش
ولی گوش قلبم تو را می شنود........:40:

Lady parisa
02-05-2011, 07:44
در خیال من بمان ، اما خودت برو .

آنکه در رویای من است مرا دوست دارد ، نه تو







[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

F l o w e r
02-05-2011, 10:03
گذشتـــــــ دیگر آن زمان که فـــقط یک بار از دنیا می رفتیـــــم ..

حالا یکـــــ بار از شهـــر می رویم ..

...
...

یکــ بار از دیـــار

یکــــ بار از یــــاد

یکــــــــ بار از دل

و یکــــــــــ بار از دستــــــ ـــ ـ ..

MOHAMMAD2010
02-05-2011, 10:17
دنیای تو بی نهایت، همه جاش مهمونی نور
دنیای من یه کف دست، روی سقف سرد یک گوی

new goddess
02-05-2011, 10:23
چه دور گشته اي ز من اي تو همه بهانه ام
چه سخت در فراق تو غرق در اين فسانه ام
چقدر بي تو بوده ام در اين فضاي بي كسي
چقدر از تو پر شدم، تويي كه در من نفسي ...

ŞHÍЯÍŃ
02-05-2011, 10:55
میروم با درد خود تنها بميــ ـ ـــرم
در خزان زرد خود تنها بميــ ـ ـــرم
میروم تا انتهای شوم بختم
با دل شبگرد خود تنها بميــ ـ ـــرم
تاس تقدیرم مرا اینسان قضا بود
روی تخته نرد خود تنها بميــ ـ ـــرم..........

Lady parisa
02-05-2011, 11:01
این روزها ،دوست دارم تورا داشته باشم -

تا اینکه ،تورا دوست داشته باشم




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ŞHÍЯÍŃ
02-05-2011, 13:51
شعر هایم بی نام
بیت هایم همه بی قافیه
زندگیم کلافی سردرگم
سئوالهایم بی جواب
آرزوهایم سوار بر امواج
سرگرمیهایم کسالت بار
قامتم خمیده
جسمم رنجیده
رنگم پریده
ازنفسی که تنها
بافشردن کپسولی درقفس است !؟
دلخوشیهایم ...

vahid_ba
02-05-2011, 18:44
تو باور نداري اين حرف ها را،

وگرنه ... من سال ها است براي آنکه در فال تو باشم،

در قهوه ي تو غرق شده ام!

Puneh.A
02-05-2011, 19:51
اینجا ستاره ها همه خاموشند
اینجا فرشته ها همه گریانند
اینجا شکوفه های گل مریم
بی قدر تر زخار بیابانند

Mehrnaz1368
02-05-2011, 20:23
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم
سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم
نیست در کس کرم و وقت طرب می گذرد
چاره آن است که سجاده به می بفروشیم
خوش هواییست فرح بخش خدایا بفرست
نازنینی که به رویش می گلگون نوشیم

F l o w e r
02-05-2011, 20:50
حال و احــــوال این روزهایـَــم ..

قاصِـدکی را می مانـَــد

کـــِ دلَــش حــتی

نــــَ بــِ بــاد

و نــــَ حتــی بــِ نَـسیم

کــــــِ

بـــِ یکــــ فوت خـــــوش استـــــــ ـــ ـ ..

بگذارید برود ..

anon85
03-05-2011, 00:28
مُدامَم مست می دارد، نسيمِ جعدِ گيسويت

خرابم می كند هر دم، فريـــبِ چشمِ جادويت

...

M3HRD@D
03-05-2011, 01:07
تو نیستی اما من برایت چای می ریزم

دیروز هم نبودی که برایت بلیط سینما گرفتم

دوست داری بخند دوست داری گریه کن

و یا دوست داری مثل آینه مبهوت باش

مبهوت من...

و دنیای کوچکم

دیگر چه فرق می کند

باشی یا نباشی من با تو زندگی می کنم ...

ŞHÍЯÍŃ
03-05-2011, 01:08
الفاظ عاشقانه
_کبوتران سپید خبر رسان_
تا مرزهای سنگی قلبم پرواز می کنند
من افیونی روزمرگی هایم
قلبم ساعتی ست
که عمری اسیر خواب
از تیک تاک تازه
پر از ترس و اضطراب ......:40:

Hamid Hamid
03-05-2011, 01:14
مي خوام يه جوري عاشقم بشي انگار كه من تنها پسر روي كره ي زمينم

مي خوام اونجور كه دوست داري عاشقم بشي

مي خوام جوري عاشقم بشي كه انگار فقط من قلب تو رو ميشناسم !!

پ.ن: اين شعر برگردان شعري انگليسي هست ... همونطور كه ميبينيد نه وزن عروضي داره ... نه آهنگ و نه قافيه ... اين شعر حتي سفيد هم نيست !! بي رنگ بي رنگ !

پ.ن 2: همينجوري الكي هم نوشتمش ... خبري نيست !

Lady parisa
03-05-2011, 08:20
دوســـــــ ــــــــــتت دارم

شــــــــ ـــــــــاهدی ندارم

جز

کوچه پس کوچـــــــ ـــــــــه های خلوتِ

دل!

@R3Z
03-05-2011, 08:44
کمی زود بود، ولی...
دعایت گرفت مادر بزرگ ! پیر شدم...

benyamin 100
03-05-2011, 10:14
چه آرام رفتى

در بهت و ناباورى من

و در سكوت یك بعد از ظهر تلخ

و چه آرام پا كشیدى

از وجود یخ زده و سردم

در اوج تنهایى

رفتى و با رفتنت اشك و آه را

برایم تحفه گذاشتى

و دلى را كه چه صادقانه

به تو سپرده بودم

در خزان یاد و خاطرت

پرپر كردى

از دور

شكستن قلب نیم گرمم را

به نظاره نشستى

و سكوت كردى

تا در ثانیه هاى بى خبرى

راحت تر ویران شوم

رفتى

آرام و بى صدا

با گامهایى بلند

و من

باز هم تنها ماندم

و در رفتن لحظه لحظه های عمرم

وجودت را آرزو كردم..

H.Operator
03-05-2011, 12:05
شايد من ، من باشم !
شايد
شايد من شاعر باشم ، شايد !!
شايد
شايد من آدم باشم ، شايد کمی !!!
شايد
شايد من دوستت داشته باشم ، شايد کمی فقط !!!!
شايد
شايد
شايد من عاشقت ... !!!!!
نه
نه
نه این یکی را نیستم
شايد به قول شاعری :
چیزی ست ، حس مبهمی شبیه احساس نیاز
شبیه ترس از نبودن در حال[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Puneh.A
03-05-2011, 13:38
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
از اشک تمام کوچه را تر کردم
وقتی که سکوت خانه دلتنگم کرد
وابستگی ام را به تو باور کردم

Hamid Hamid
03-05-2011, 14:34
آسمون آبي و قامت مناره ها / گنبد و گلدسته ها كه داره اشاره ها

كلاغ ها دم غروب شور و غوغايي دارن /رو درخت هاي چنار هر كدوم جايي دارن

هواي امامزاده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] هميشه مقدسه / اونجا دلتنگي تو بسته ي يك نفسه

زنا با چادر سياه با روبند هاي توري/ ميان از راه ميرسن با يه عهد و منظوري

اگه 100 تا راز دل همه بنهفته باشي/ در اين لحظه ميتوني همه رو گفته باشي

تو صحن امامزاده چلچراغ و سايه ها / تنت رو ميلرزونه شنيدن آيه ها [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Lady parisa
03-05-2011, 14:50
می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
ستایش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !

دکتر علی شریعتی

Traceur
03-05-2011, 15:09
کاشـــ کمے ؛

دیـــر شدنــ ها همـ خستــــه مےشدنــدـ ...

تا آنقدر زود دیــر نشـ ـ ـــودـ !

Lady parisa
03-05-2011, 15:18
انگشتت را

هرجای نقشه خواستی بگذار

فرقی نمی کند

...تنهایی من

عمیق ترین جای جهان است

و انگشتان تو هیچ وقت

به عمق فاجعه پی نخواهند برد





[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ŞHÍЯÍŃ
03-05-2011, 17:00
جادوگر
تمامی درهای حیات را به رویم بست
در انجماد سربی شک رهایم کرد
و در امتداد خط نفس
مرا به ارتکاب قتل دلم واداشت...
قلبم را سربریده بودم...
خون قلبم روان شد...
و پیش از آنکه جادوگر را توان گریختن باشد...
با عشقی که درخون روشن قلبم...
فوران کرده بود...
طلسم شد....

Gam3r
03-05-2011, 17:02
میازار موری که دانه کش است - قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود

MOHAMMAD2010
03-05-2011, 17:47
وقتي كه دل تنگه فايدش چيه آزادي
زندگي زندونه وقتي نباشه شادي

آدم كه غمگينه دنيا براش زندونه
ما بين صد ميليون باز هم تنها مي مونه

آدمي كه شادي نداره
به خدا آزادي نداره
مي كنه زندگيشو زندون
آدمي كه شادي نداره

Snow_Girl
03-05-2011, 18:21
بدی هات خوبی هاتو از یادم برد
چه شبهایی که از دوری تو سخت خوابم برد
کارهای زشتت عابرومو جلو عالم برد
چه ضربه هایی از تو این دل سادم خورد

Hamid Hamid
03-05-2011, 18:37
صورت عكس تو آلبوم خيسه ...

دوباره خاطرت رو بوسيدم

اين سوال بي جواب رو از خودم پرسيدم :

جزيره بودن تا به كي؟! بي تو بودن تا به كي؟

كي توان ديد تو را دوباره؟! كي توانم بوسيد دستت را؟!

پلك هاي پنجره رو باز ميكنم

تو كوچه زمزمه ي مهتابه

من تشنه مثل خورشيد !! من تنها مثل مرد تنهاي شب !!

miss leila
03-05-2011, 20:10
روزی از شهر تو من خواهم رفت
غرق در غنچه ی اشک
و پس از آن شاید
جویباران نجیب نگه ما
هیچ گه میل تلاقی نکنند
روزی از شهر تو من خواهم رفت
گریه ام میگیرد

F l o w e r
03-05-2011, 20:54
این روزهــآ بـه تکــرآر "پوچ" بـآزے مے کنمــــ ـــ ـ
مـادآمـے کـ ِ تـو " گل " ـَم نیستـے !

vahid0801
03-05-2011, 23:14
هله ای فدای تو جان ما...
به سرای خسته دلان درا...

ازلم تویی
ابدم تویی
تویی از ازل به من اشنا...

لتراب مقدمک الفداه.....

Lady parisa
04-05-2011, 08:13
نازنین بدون تو دنیا رو باور ندارم


با تو از رمز طلسم قصه سر در میارم

لحظه ی سقوط من دست تو مثل معجزه اس

شب میترسه از خودش وقتی میگم

دوستت دارم:40:

. . .

anon85
04-05-2011, 08:44
ای سراپا همه اُنس،

باز اين دلداده،

با قلم های خلوص،

در تنش های دلش،

می نويسد كه تويی،

ای سراپا همه اُنس،

مرهمِ اين همه زخم؛

...

Traceur
04-05-2011, 10:00
خـــــنده بر لبـــ مےزنمـ تا کســـ نداندـ راز مــــن

ورنــــه اینـ دنیــا کــه ما دیدیمـ خنـــدیدن نداشتـــ !

MOHAMMAD2010
04-05-2011, 12:07
من به امار زمین مشکوکم
اگر این سطح پر از ادمهاست
پس چرا این همه دلها تنهاست

Puneh.A
04-05-2011, 12:26
هر خاطره زخمیست که من یاد تو باشم
هر یاد تو دردیست که بیمار تو باشم

Sayam
04-05-2011, 12:42
نم نمک بوی تو را حس می کنم...
بعد از عمری دوری و در به دری
با کور بوی برگشتنت، مست گشته ام..
و ای کاش اینها به حقیقت بپیوندد....

Puneh.A
04-05-2011, 13:58
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست
هرگه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

M3HRD@D
04-05-2011, 14:10
دیشب که باران آمد...

میخواستم سراغت را بگیرم!

اما..

خوب میدانستم این بار هم که پیدایت کنم ,

باز زیر چتر دیگرانی!!!!!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Miss Artemis
04-05-2011, 14:31
.

شنيــده بودم كه خاك ســرد است ...

اين روزهــا اما انگــار آنقــدر هـوا ســرد است ،

كـه زنــده زنــده فرامــوش مي كنيــم يكديگـــر را ...

تقصیــر جبــر روزگــار بگذاریــم یا بی وفـایی آدم هــا ؟


.

Unique 2626
04-05-2011, 15:47
بر درت می آمدم هر شب مرا وا میزدی . . .

گفتمت نامهربانی دم ز حاشا میزدی . . .

دیدمت یک شب به دریا خیره بودی تا سحر . . .

کاش دریای تو بودم دل به دریا میزدی . . .

Lady parisa
04-05-2011, 17:09
وقتی می آمدی حیاط پر می شد از عطر ترنج حالا تو رفته ای…
و فقط رنج مانده است



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

H.Operator
04-05-2011, 17:28
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

water_lily_2012
04-05-2011, 17:59
اهل دانشگاهم
روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم
خرده عقلی
سر سوزن شوقی

اهل دانشگاهم پیشه ام گپ زدن است
گاه گاهی می نویسم تكلیف
می سپارم به شما
تا به یك نمره ناقابل بیست
كه در آن زندانیست
دلتان زنده شود
چه خیالی چه خیالی میدانم
گپ زدن بیهوده است
خوب میدانم دانشم بیهوده است
استاد از من پرسید
چقدر نمره ز من می خواهی
من از او پرسیدم دل خوش سیری چند

اهل دانشگاهم
قبله ام آموزش
جانمازم جزوه
مشق از پنجره ها میگیرم
همه ذرات وجودم متبلور شده است
درسهایم را وقتی می خوانم
كه خروس می كشد خمیازه
مرغ و ماهی خواب است

خوب یادم هست
مدرسه باغ آزادی بود
درس بی كرنش می خواندیم
نمره بی خواهش می آوردیم
تا معلم پارازیت می انداخت
همه غش می كردیم
كلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت
درس خواندن آنروز
مثل یك بازی بود
كم كمك دور شدم از آنجا
بار خود را بستم
عاقبت رفتم در دانشگاه
به محیط خشن آموزش
و به دانشكده علوم سرایت كردم
رفتم از پله كامپیوتر بالا
چیزها دیدم در دانشگاه
من گدایی دیدم در آخر ترم
در به در می گشت
یك نمره قبولی می خواست

من كسی را دیدم
از دیدن یك نمره ده
دم دانشگاه پشتك می زد
شاعری دیدم
هنگام خطابه
به خرچنگ می گفت ستاره
و اسید نیتریك را جای می می نوشید
همه جا پیدا بود
همه جا را دیدم
بارش اشك از نمره تك
جنگ آموزش با دانشجو
حذف یك درس به فرماندهی كامپیوتر
فتح یك ترم به دست ترمیم
قتل یك لبخند در آخر ترم
همه را من دیدم
من در این دانشگاه در به در و ویرانم
من به یك نمره نا قابل ده خشنودم
من به لیسانس قناعت دارم
من نمی خندم اگر دوست من می افتد
من نمی خندم اگر نرخ ژتون را دو برابر بكنند
و نمی خندم اگر موی سرم می ریزد

من در این دانشگاه
در سراشیب كسالت هستم
خوب می دانم استاد
كی كوئیز می گیرد
برگه حذف كجاست
سایت و رایانه آن مال من است
تریا،نقلیه و دانشكده از آن من است
ما بدانیم اگر سلف نباشد
همگی می میریم
و اگر حذف نباشد
همگی مشروطیم

نپرسیم كه در قیمه چرا گوشت نبود
كار ما نیست شناسایی مسئول غذا
كار ما نیست شناسایی بی نظمی ها
كار ما شاید اینست كه در مركز پانچ
پی اصلاح خطا ها برویم

F l o w e r
04-05-2011, 18:38
یــِ نَــفَـس ِعَمیــ ق

بـُـوی ِ زنــــدِگـ ی میـــآد ..

بــِ دُنیآ آمَـدَمـ تـآ زیبــــــآ زنـدِگـ ی کُنـمـ

آمـَــــ ـــ ـده‏ امـ

تآ بآ زنـدِگـ ي کَــــردَن ..

قـِيمَت پـيدآ کـُنمـ نــ ه بــ ه هَـر

قِـيمَتـ ي زنـدِگـ ي کُنمــ ..

M3HRD@D
04-05-2011, 20:15
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بهترین دست همیشه برنده نیست

در عشـــق آس هایتان را همان اول بازی کنید، کمی که بگذرد کسی دیگر با یک ورق دو لوی حکم بر این رابطه پادشاهی میکند...

hamid_diablo
04-05-2011, 20:50
رازي با من نيست …

قلبم كتابي گشوده است !

خواندنش براي تو مشكل نيست، عشق من !

زندگي‌ام

از روزي آغاز شد

كه دل به تو دادم!

4MaRyAm
04-05-2011, 21:30
اگه به من بد میکنی،دست خودت نیست
اگه احساسمو رد میکنی ،دست خودت نیست

اگه کمی محبت میکنی ، دست خودت نیست
به غریبه عادت میکنی،دست خودت نیست

اگه ازت ساده میگذرم،دست خودم نیست
اگه دیگه دوستت ندارم ،دست خودم نیست...

F l o w e r
04-05-2011, 22:30
دلـَــــــــــ ـــــ ــم هوای کلامــی دارد شفافـــــــــــ ــــــ ـــ ؛

مـــــی خواهـــم پشتِ حرفـــــــها را ببینـــــــم..

anon85
05-05-2011, 05:32
ما بيغمانِ مسـتِ دل از دست داده ايم

هم رازِ عشق و هم نفسِ جامِ باده ايم

...

rambo_1386
05-05-2011, 11:43
آدم به خدا خیانت کرد!
خدا درد آفرید!
غم آفرید!
تنهایی آفرید!
بغض آفرید!
اما راضی نشد!
کمی فکر کرد!
و آنگاه عشق آفرید!
نفس راحتی کشید!
انتقامش را گرفته بود از آدم …!

Hamid Hamid
05-05-2011, 14:10
مثل يه نور كوچولو اومدي ستاره شديو ...

مثل شب بي خورشيد رفتي و ظلمت ماند !!

مثل يه قطره بارون اومديو سيل شديو ...

مثل كوير قحطي زده و بي بارون تركم كردي !!

مثل ستاره بي تو شبام خيلي سياهه !!

اما اگه با نوري به وسعت خورشيد هم برگردي !!

ديگه نمي خوامت !! چون اين من ... تبديل شده به مرد تنها و شادمان شب !!

ŞHÍЯÍŃ
05-05-2011, 15:37
نگاه کن
آن کلاغ سیاه
که هر روز بر کنج ناودان دلت
قار قار میکند...
همان جادوگر بخت برگشته است...
محکوم به یاد آوری عشق جاوید من
به چشمهای حسرت بار تو....
حسرت وصل ناممکن را نخور...

منبع: :38:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Unique 2626
05-05-2011, 16:20
همه بغض من تقدیم غرور نازنینت باد . . .

غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد . . .

M3HRD@D
05-05-2011, 16:22
خوشا به حال ملتي که

به يک عکس

در اين دنياي مجازي

دل بسته اند...

فرهاد بيچاره نيستي

که عاشقان امروزي را ببيني

باور کن

به جاي بيستونت

همه فيسبوک را

از جا کنده اند!!!!

4MaRyAm
05-05-2011, 17:43
از بس که با من رفت و آمد کرد ، دنيا
آخر مرا مثل خودش بد کرد دنيا

رقصان تر از هر موج در جریان سیلاب
بودم ، ولی راه مرا سد کرد دنيا

حالا به چشمان تو هم ایمان ندارم
یعنی مرا در عشق مرتد کرد دنيا

بيزارمان کرد از تمام آرزوها
از بس که هی باید نباید کرد دنيا

دارم سفارش می کنم دنيا نیایید
من آمدم اما مرا رد کرد دنيا

Sayam
05-05-2011, 19:00
خود را شبی در آینه دیدم دلم گرفت
از فکر اینکه قد نکشیدم دلم گرفت
از فکر اینکه بال و پری داشتم ولی
بالاتر از خودم نپریدم دلم گرفت
از اینکه با تمام پس انداز عمر خود
حتی ستاره ای نخریدم دلم گرفت
کم کم به سطح آینه برف می نشست
دستی بر آن سپید کشیدم دلم گرفت
دنبال کودکی که در آن سوی برف بود
رفتم ولی به او نرسیدم دلم گرفت
نقاشی ام تمام شد و زنگ خانه خورد
من هیچ خانه ای نکشیدم دلم گرفت
شاعر در کنار جو گذر عمر دید و من
خود را شبی در آینه دیدم دلم گرفت

4MaRyAm
06-05-2011, 08:39
بال که بگیری...
هزاران دام ِ به انتظارت
تو را به صلیب ِ اسارت خواهند کشید

پرنده ی بی آرزو!
قفس بی حصارم را محکم بچسب...!

Alireza_SA
06-05-2011, 08:43
نمی دانم چه میخواهم بگویم
زبانم با دهان باز بسته ست
در تنگ قفس باز است و افسوس
که بال مرغ آوازم شکسته ست


بال که بگیری...
هزاران دام ِ به انتظارت
تو را به صلیب ِ اسارت خواهند کشید

پرنده ی بی آرزو!
قفس بی حصارم را محکم بچسب...!

فوق العاده است ...

man nabodam
06-05-2011, 09:43
بي تو من موندم و رويا
خسته از تموم دنيا
يه دل تنگ شكسته
دو تا چشم خيس خسته
روزا تب دار شبا بيدار
يه تن خسته بيمار
مثه يه مرده سر دار
از خودم از همه بيزار
له له لحظه ديدار
بينمون ديوارو ديوار

Alireza_SA
06-05-2011, 10:06
دنیای وارونه
اینو خوب میدونه
منه دیوونه تو رو دوس دارم

اون همه بدیات
دوباره با صدات
گم میشه میره زود از یادم...

man nabodam
06-05-2011, 10:10
چهار نقطه
و شش حرف
کلمه ی کوتاهی بود
"انتظار"

wordship
06-05-2011, 11:10
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ŞHÍЯÍŃ
06-05-2011, 12:37
صبر نگاهت
بیشتر از
چک چک باران است
تا دوردست
پناه قلبم.
با اسب سفید رهایی بیا!...:40:

Traceur
06-05-2011, 13:31
گوشه نــدارد ...

کــِ يـکـــ گوشـــه اش بنشينمـ ..

و نفسے تــازه کنمـــ ...

گــرد گــرد استـــ !

اين زمين ...

ايــنــ روزگــــار ...

Majid-6120
06-05-2011, 14:43
دلم می خواهــد هیاهوی مــردم را از پشـت پنجـره در کوچـه و خــیابان ببــینم ...

ببـینــم و داد بـزنـم : ایــن همــه شلـوغـی آن قــدر هـا هـم بــد نیـست !

ولی حـیـف ...

اتاق من یـک پنجره بیشـتر نـدارد ...

پنجــره ای رو بـه دریا ...



تصمیم گرفتم که شعر هاو جملات ادبیم رو خودم بگم و اینجا بذارم ؛ امیدوارم مورد توجه قرار بگیره . این هم اولیش بود !

ŞHÍЯÍŃ
06-05-2011, 15:31
هنوزم زنده ام و زنده بودنم خاریست به تنگ چشمی نامردم زوال پرست.........:27:

H.Operator
06-05-2011, 15:54
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Hamid Hamid
06-05-2011, 16:34
من دارم تو آدمك ها ميميرم ... هه !! تو برام از انبيا :40: قصه ميگي ...

من توي خونه ي وحشت مي پوسم ... هه !! برام از خنده چرا قصه ميگي !!


پ.ن: قسمت هايي تغيير كرده نسبت به شعر اصلي

M3HRD@D
06-05-2011, 17:58
جالبست...

در زندگي‌ کساني‌ مارو ناراحت مي‌کنند

که هميشه همیشه حواسمون بوده آنها را ناراحت نکنيم!

yashgin128
06-05-2011, 18:10
حالا که روزگار دل ما رو شکست / با این سرکش مست دیگه چه میشه کرد
تا وقتی سرنوشت رو پیشونی نوشت / با تقدیری که هست دیگه چه میشه کرد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Gam3r
06-05-2011, 18:13
برو کار کن مگو چیست کار - ز دانش دل پیر برنا بود ...


( تو فاز چرت و پرت بودم ! )

yashgin128
06-05-2011, 18:15
دور از تو در این شهر مرا همنفسی نیست
فریاد کنم از دل و فریاد رسی نیست
دل شاد به مهرِ دگری کِی شود ای دوست؟
گلشن که اقامتگه هر خار و خَسی نیست
ما را نفس از هجر به لب آمد و مَردُم،
گویند که این عشقِ تو هم جُز نفسی نیست
ای آه بسوزان زِ شرر سینه ی ما را!
کاین سینه برای دلِ ما جُز قفسی نیست
گفتم به دل از همهمه در سینه چه غوغاست؟
گفتا که در این خانه بجز دوست کسی نیست
من غرقِ تمنّا و تو در ساحلِ غفلت
افسوس... دگر بر تو مرا دسترسی نیست!

Sayam
06-05-2011, 19:11
بیا کـه هق هق مرا ستاره ها شنیده اند
که قطره قطره اشکها به دامنم چکیده اند

هنوز هــم نشسته ام در انتظــار دیدنت
که چشمهای عاشقم تو را به خواب دیده اند
.

Unique 2626
06-05-2011, 21:16
روبرويم . . . " دو فنجان قهوه "

سرنوشت مرا

پيش بينی تلخی است . . .

Mehrnaz1368
06-05-2011, 22:26
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات
بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن

ŞHÍЯÍŃ
06-05-2011, 23:05
جز یک نفـ ـ ـــس به سوی مرگـ ـ ــم نمانده است
دیگر میان من و آن چشمهای تو
بگذار تا نفسم را فرو برم
با چشمهای توام ای جان فدای تو ...

M3HRD@D
06-05-2011, 23:44
من امتحان کرده ام...

آدم پیر می شود...
وقتی مادرش را صدا می زند و...
جوابی نمی شنود!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

anon85
07-05-2011, 09:38
آن چه سعيست، من اندر طلبت بنمايم

اين قدر هست كه تغييرِ قضــا نتوان كرد

...

4MaRyAm
07-05-2011, 09:56
پریشانت نمی خواهم

اگر رسوای عالم شم
هراسانت نمی خواهم

اگر از قصه من مردم
من آسانت نمی خواهم

هواي عشق داری و
دلم دلتنگ باران است

هواي گريه دارم من
چرا باران نمی بارد
چرا باران نمی بارد ...

Majid-6120
07-05-2011, 11:03
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

این منم خســته در این کلـبه ی تنــگــ

جســم درمانـــده ام از روح جداســت !


مـــن ، اگر سـایـه ی خویــشم ، یا ربــ

روح آواره ی مــن کیـست ؛ کجـاسـت؟

vahid0801
07-05-2011, 11:44
در شهر مدینه هم چشمی به تو دل بسته
عجل به تو دلتنگ است آن مادر دلخسته
در علقمه جانها دستان حق افتاده
بردار ز خاک غم آن بیرق افتاده

Sayam
07-05-2011, 11:49
بی تو
نه بوی خاک نجاتم داد
نه شمارش ستاره‌ها تسکینم!
چرا صدایم کردی؟!
چرا ؟؟؟...
!
زنده یاد حسین پناهی...
روحش شاد...

Unique 2626
07-05-2011, 13:53
غربت را نبايد در شهری غريب . . .

يا در گمشدن لحظه های آشنا جستجو کرد . . .

هر وقت عزيزت نگاهش را به ديگری تعارف کرد تو غريبی . . .

Hamid Hamid
07-05-2011, 14:09
بازم مي خوام بگم ... از ته دلم !! ... بگم كه تو رفتي دلم اسير مونده !

اي كاش بودي پيشم ... توي آغوشم ... تو رفتي بي من و شدم من ديوونه !

بذار همه بگن كه عشقم تويي ... چشم حسود كور شه ... تويي همه ي جونم !

هنوز موندم به يادت ... شريكت موندم ... اشكام شده جاري و هيچكي نميدونه !



پ.ن: عشق مرده كه حسودي نداره !

sayebouni
07-05-2011, 14:45
من و تو با همه ی شهر تفاوت داریم
دیگران را نگذاریم به جای خودمان

دیگران هر چه که گفتند بگویند ، بیا
خودمان شعر بخوانیم برای خودمان

Alireza_SA
07-05-2011, 15:50
چیزی بلد نیستم بگم
تا تو رو دلداری بدم
خدا به موقع میرسه
فقط به این معتقدم
...

4MaRyAm
07-05-2011, 18:13
آهاي مردم دنيا
آهاي مردم دنيا
گله دارم گله دارم
من از عالم و آدم گله دارم

آهاي مردم دنيا
آهاي مردم دنيا
گله دارم گله دارم
من از دست خدا هم گله دارم گله دارم

شما که حرمت عشق رو شکستين
کمر به کشتن عاطفه بستين
شما که روي دل قيمت گذاشتين
که حرمت عشق رو نگه نداشتين

آهاي مردم دنيا
آهاي مردم دنيا
گله دارم گله دارم
من از دست خدا هم گله دارم گله دارم

فرياد من شکايت يه روح بي قراره
روحي که خسته از همه زخمي روزگاره
گلايه من از شما حکايت خودم نيست
براي من که از شما سوختن و گم شدن نيست
اگه عشقي نباشه آدمي نيست
اگه آدم نباشه زندگي نيست
نپرس از من چه آمد بر سر عشق
جواب من به جز شرمندگي نيست

آهاي مردم دنيا
آهاي مردم دنيا
گله دارم گله دارم
من از عالم و آدم گله دارم

آهاي مردم دنيا
آهاي مردم دنيا
گله دارم گله دارم
من از دست خدا هم گله دارم گله دارم............
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Macushla
07-05-2011, 19:19
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

دلت را خانه ی ما کن، مُصفّا کردنش با من
به ما درد خود افشا کن، مداوا کردنش با من

بیاور قطره ی اشکی که من هستم خریدارش
بیاور قطره ی اخلاص، دریا کردنش با من

به ما گو حاجت خود را، اجابت می کنم آنی
طلب کن هر چه میخواهی، مهیّا کردنش با من

بیا قبل از وقوع مرگ، روشن کن حسابت را
بیاور نیک و بد را جمع، مِنها کردنش با من

اگر گم کرده ای ای دل، کلید استجابت را
بیا یک لحظه با ما باش، پیدا کردنش با من

اگر عمری گنه کردی مشو نومید از رحمت
تو توبه نامه را بنویس امضا کردنش با من

Ghorbat22
07-05-2011, 19:26
هر وقت کم می آورم می گويم اصلا مهــــــم نيستــــــــ

اما تــــــو که می داني نبودنتــــــ چقدر مهــــــم است....!ا

Unique 2626
07-05-2011, 19:42
دلم مثل تک ستاره ی آسمان ابری گرفته

به یاد روزهای خوش ندیده . . . !

.SA33D.
07-05-2011, 21:06
مِی زدم و لولمـــ...
مستم و شنگولمـــ...
حال خوشی دارم ... حال خوشی دارمـــ...:31:

mahya78
07-05-2011, 21:21
ای ستاره ما سلام مان بهانه است


عشقمان دروغ جاودانه است


در زمین زبان حق بریده اند


حق زبان تازیانه است


وان که با تو صادقانه درد و دل کند


های های گریه شبانه است

M3HRD@D
07-05-2011, 22:32
وقتی خیس از باران به خانه رسیدم

برادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی؟

خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟

پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما خوردی متوجه خواهی شد

اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت:

باران احمق

این است معنی مادر...

rosenegarin13
07-05-2011, 22:37
پشت میزی تو نوشتی چیزی
من نوشتم چیزی
قصه ای پایان یافت

قصه ای می خوابید
ماه از پنجره ای
همچنان می تابید

عمران صلاحی

Mehrnaz1368
07-05-2011, 22:37
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد باد

R A H A
07-05-2011, 23:31
فقط یک پلک با من باش
نمی خوام از کسی کم شی
ازت تصویر میگیرم
که رویای یه قرنم شی
فقط یک پلک با من باش
بگم سر تا سرش بودی
به قلبم حمله کن یک بار
بگم تا آخرش بودی
........

GOLI87
07-05-2011, 23:42
من
پری گوچک غمگینی را
میشناسم که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نیلبک چوبین
مینوازد آرام، آرام
پری کوچک غمگینی
که شب از یک بوسه میمیرد
و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد.

Traceur
08-05-2011, 08:38
ای چتـــر فروش، چتر هایتــــــــ مال خودتـــــــــ !

امشبــــــــ میخواهمـــــــ خیس شومــــــ

امشبــــــــ میخواهمـــــــ پاکـــــــ شومــــــــ

امشبــــــــ می خواهمــــــــ محـ ــ ــو شومــــــــــ ــ ـ ...

Lady parisa
08-05-2011, 09:27
واسه شكستن يه دل فقط يه لحظه وقت مي خواد.اما واسه اينكه از دلش در بياريشايد هيچ وقت فرصت نداشته باشي... ميشه مثل يه قطره اشك بعضي ها رو از چشمت بندازي ، ولي هيچ وقت نمي توني جلوي اشك وبگيري كه با رفتن بعضي ها از چشمت جاري ميشه

water_lily_2012
08-05-2011, 10:32
میروم این بار دیگر٫ بودنی در کار نیست

خسته ام دیگر توان گفتن و تکرار نیست

گفته بودم میروم٬اما نکردی باورم....

دیگر اکنون که زمان خواهش و اصرار نیست

گر چه میدانم که دل بر باز گشتم بسته ایی

خوش خیالی های تو مختص این یک بار نیست

دل به یار دیگری بستن اگر چه مشکل است....

میزنم دل را به دریا٬ دل سپردن عار نیست

تا به کی باید غم عشق تباهی را کشید؟

داغ عشق کهنه بر خاطر زدن اجبار نیست

گرچه خوشبختم که از دست تو راحت می شوم

هیچکس مانند من از بخت خود بیزار نیست

دیر شد باید که بگریزم٬کجایش با خدا

حیف ! تنها میروم درشب کسی بیدار نیست

ferdouscompany
08-05-2011, 10:46
زندگی را با ترنم های رنگین نگاهت بسته می بینم

با من آن رامشگران را آشتی فرمای

ای طلایی رنگ

ای تو را چشمان من دلتنگ

من تو را بانوی شهر عشق خواهم ساخت

pouria_br
08-05-2011, 11:44
تمام دلم را فروختم جز آن صندلی که جای تو بود
شاید آن روز که برمیگردی خسته باشی


---------- Post added at 12:44 PM ---------- Previous post was at 12:42 PM ----------

گرچه دیگر همه جا پر ز جدایی شده است
مشکل از ماست نه از فاصله ها
ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد
با این دل خونین به عزیزان چه نویسم

Lady parisa
08-05-2011, 12:23
یادی از خاطرات دوران دبستان



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خاطرات كودكي زيباترند
يادگاران كهن مانا ترند
درس‌هاي سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

درس پند آموز روباه وکلاغ
روبه مكارو دزد دشت وباغ

روز مهماني كوكب خانم است
سفره پر از بوي نان گندم است

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كاكلي گنجشككي با هوش بود
فيل ناداني برايش موش بود

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

با وجود سوز وسرماي شديد
ريز علي پيراهن از تن ميدريد

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

تا درون نيمكت جا ميشديم
ما پرازتصميم كبري ميشديم


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پاك كن هايي زپاكي داشتيم
يك تراش سرخ لاكي داشتيم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


كيفمان چفتي به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هايش درد داشت
گرمي دستان ما از آه بود
برگ دفترها به رنگ كاه بود
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مانده در گوشم صدايي چون تگرگ
خش خش جاروي با پا روي برگ
همكلاسي‌هاي من يادم كنيد
بازهم در كوچه فريادم كنيد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

همكلاسي‌هاي درد و رنج و كار
بچه‌هاي جامه‌هاي وصله‌دار
بچه‌هاي دكه خوراك سرد
كودكان كوچه اما مرد مرد
كاش هرگز زنگ تفريحي نبود
جمع بودن بود و تفريقي نبود
كاش مي‌شد باز كوچك مي‌شديم
لا اقل يك روز كودك مي‌شديم


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ياد آن آموزگار ساده پوش
ياد آن گچ‌ها كه بودش روي دوش
اي معلم ياد و هم نامت بخير
ياد درس آب و بابايت بخير


اي دبستاني‌ترين احساس من
بازگرد اين مشق‌ها را خط بزن

LINDA_SADER
08-05-2011, 14:38
دلم دل نیست
دریا نیست
مرداب است
که موجی هم سراغش را نمی گیرد
نه میل زیستن دارد
نه می میرد..............

Hadi King
08-05-2011, 14:43
در صدا کردنِ نام ِ تو

یک «کجایی؟!» پنهان است

یک «کاش می‌بودی»!

یک «کاش باشی»!

یک «کاش نمی‌رفتی»!

من نام ِ تو را

حذف به قرینه‌ی ِ این همه دلتنگی و پرسش

صدا می‌زنم

...

Lady parisa
08-05-2011, 15:02
خیاط خوبی ست خــ ــــــــــــ ـــدا

اما

دل مــــ ـــرا، به عمد یا سهو،نمی دانم!!...

شاید بی هوا

تنــــگ به سینه ام کوک زد

Unique 2626
08-05-2011, 18:20
گفتی نفرين ميکنی . . . ؟

. . . گفتم نه . . .

فقط از خدا می خوام که هيچ کس اندازه من تو رو دوست نداشته باشه . . .

Traceur
08-05-2011, 18:58
تـــــرآنـــِ هـــایمـ ...

نآبــــود مے شـــودـ ! ..

اگــــر چشـــمـ هآیتــــ ، واژــه نبــاشدـ !! ...

Unique 2626
08-05-2011, 19:04
کسی چه می داند . . .

شايد . . . این قدر همديگر را دوست نمی داشتيم اگر . . .

از دور به تماشای روح هم نمی نشستيم . . .

کسی چه می داند اگر آسمان ما را جدا نمی کرد . . .

شايد . . . اين قدر به هم نزديک نبوديم . . .

بهناز...
08-05-2011, 19:16
بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم...

Hamid Hamid
08-05-2011, 19:19
ياران من ...

دوستان ما كجا رفتند ؟!... ياران را چه شد ...

Sayam
08-05-2011, 20:32
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

از سکوت تو دلم می گیرد
....و گوش هایم نمی شنود!
این چیز عجیبی نیست...
چرا که من عمری با صدای تو زنده بودم
و حالا
تو مرا از شنیدن صدای خود محرومم کرده ای...
چیزی بگو... با من حرف بزن...
نگذار، دیوانه شوم....

Eshghe_door
08-05-2011, 20:38
مطمئن هستم
روزی پشیمان خواهم شد
و حسرت تک تک روزهای بی تو بودن مرا افسرده خواهد کرد
ولی
حماقت با انسان زاده شده
و من سهم بیشتری از آن برده ام....

.SA33D.
08-05-2011, 21:19
نوشته ای به من حــال خویش را بنویس،
نوشتنی نبود حال من بیــا و ببیــــــــــــن....

Hadi King
08-05-2011, 23:39
" تـــو "

دو حرفـــــــــ ــــــ ــــ بیشتر نیســـت ،

کلمه ی کـــوتاهی

کـــــ ـــ ـه برای گفتنش ..

جانم به لبــــــ ـــ ـ رسید و

ناتمـــــ ــــ ــام ماند ..*

...

ŞHÍЯÍŃ
09-05-2011, 00:12
از این واهــ ـ ــمه!
از این اضطــ ـ ــرابــــ!
که مرا تا انحلال ذره ذره قــ ـ ـ ـلـ ـ ـ ــ ـبم
در میان خونابه های دلم فرو میبرد............

vahid0801
09-05-2011, 00:14
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.
.
.
به خدا منتظرم...ای امید آخرم....
صبح هر آدینه ای... با اشک چشم ترم.....
میخونم.....
کی میشه یه تکسوار توی دستش ذوالفقار...
دنیا رو پر نور کنه...تو غروب انتظار......

M3HRD@D
09-05-2011, 00:26
چرا بـ ــ ـاران نمی باری؟

هوا تاریک و غمگین است چرا باران نمی باری؟
ببین بغضم چه سنگین است . چرا باران نمی باری ؟

چرا باران نمی باری ؟ غبارم را نمی شویی
مگر قهری تو بامن که سخن با من نمی گویی

ببار ای ابر بارانی بگیر از من حیاتم را
وسیلی باش و جاری شو ببراین خاطراتم را

که بی تو خاطرات من کویر است و بیابان است
برایم بی تو ای باران زمین مانند زندان است

وحالا در بیابان من فقط مانند یک خارمـــــــ
نباریدی و خشکیدم ببین حالا که بی بارمـــــــ

ودر این مرگ تدریجی که یک عمری اسیرم من
ببار ای سیل و کاری کن که راحتتر بمیرم من

بکن بنیادم عمرم را که ذره ذره می میرمـــــــ
مرا تو این چنین کردی من از دست تو دلگیرمـــــــ...

Hadi King
09-05-2011, 00:39
کاش میدانستی

لحظه هایم

بی تو تنهاست ...

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

...

anon85
09-05-2011, 03:09
از رنجی خسته ام که از آنِ من نیست


بر خاکی نشسته ام که از آنِ من نیست



با نامی زیسته ام که از آنِ من نیست


از دردی گریسته ام که از آنِ من نیست



از لذتی جان گرفته ام که از آنِ من نیست


به مرگی جان می سپارم که از آنِ من نیست


...



احمد شاملو، فقر

water_lily_2012
09-05-2011, 08:48
اشک من هویدا شد
دیده ام چو دریا شد
در میان اشک من
سایه تو پیـــــدا شد
موج آتشی از غم
زان میانه برپــــا شد
اشک من هویدا شد
دیده ام چو دریا شد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

تو برفتی وفا نکرده
نگهی سوی ما نکرده
نکند ای امید جـــانم
که نیایی خدا نکرده

به یاری شکستگان چرا نیایی؟
چه بی وفا چه بی وفا چه بی وفایی

اشک من هویدا شد
دیده ام چو دریا شد
تو که گفتی اگر به آتشم کشی
وگر ز غصه ام کشی،
تو را رها نمی کنم من
نه کشته ام تو را به غم
نه آتشت به جان زدم
که می کشی ز من تو دامن
اشک من هویدا شد
دیده ام چو دریا شد
در میان اشک من
سایه تو پیـــــدا شد

Mehrnaz1368
09-05-2011, 11:08
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد

H.Operator
09-05-2011, 11:53
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ŞHÍЯÍŃ
09-05-2011, 13:07
صدایم می کند
مرامی خواند
پله پله
قدم می گذارم
تاپ تاپ
تند می زند قلبم
تند تند
نفس نفس میزنم
دگر پاهایم با من نمی آید
دگرصدای قلبم نمی آید
دگر نفس نماند تاشاید کندزند
آه...
دگر جان در جسم ندارم
نزدیکی به خداچه لذتی دارد ...:40:

ferdouscompany
09-05-2011, 14:15
درویش را نباشد برگ سرای سلطان

مائیم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

Mehrnaz1368
09-05-2011, 14:46
وه كه به حسرت عمر گرامي سر شد
همچو شراره از دل آذر بر شد و خاكستر شد

ferdouscompany
09-05-2011, 16:35
گاه گاهی
شبیه شوقی بزرگ شوقی که پنهان نمی شودش کرد
بر در می کوبی و میخ کوب تماشات
مات می شوم
خلاصه کنم
این خانه کوچک است
و سقف کوتاه آرامش
آوار دم به دمی ست

"رویا زرین"

hossein241
09-05-2011, 16:54
لال شوم كر شوم كور شوم ليك محال است كه من خر شوم

water_lily_2012
09-05-2011, 17:06
با تو خوشبخت میشوم یک روز
این تجسم برای من کافیست

اینکه شاید تو هم دچار منی
این توهم برای من کافیست


پشت این اشک ها صبورم من
مثل دیوانه های زنجیری

امتحان کن چگونه میمیرم
یک تبسم برای من کافیست

grisly1
09-05-2011, 17:21
به تو دلخوش بودم كه تو هم خواهي مرد
و قسم خواهي خورد كه دگر باز نگردي هرگز
تو برو ليك بگو كه اگر رفتن تو
بهر آسودن اين دل بود ست ، بهر آزارش چه!!!!
با خودت هيچ نگفتي كه دلم مي ميرد

به تو دلخوش بودم كه تو هم خواهي مرد
و دلم خواهي برد! و دگر باز نگردي هرگز
تو برو ليك بگو: بي تو تنها چه كنم
به كدامين شانه بعد از اين تكيه كنم
مي روي آخر تو
و دلم خواهي برد
و ز دنياي خودت مي كني محو مرا
چه دلم مي گيرد.

Traceur
09-05-2011, 18:19
____ !!

زُلالـــ کـ ـ ـه باشیـــــ ــــ ــ ...

سَنگـهـــای کـفـــِـ رودخـانـه اتـــ را مـیـــ بـیـنَنـــد ...

بـر مـیـ دارَنـــد ،

و نِشانـهـــــ ـــ ــ میرَونـــــد ؛

درســت به ســ ـوی خودَتـــــــ ــــ ــ ...

@R3Z
09-05-2011, 22:42
به ته سیگارهایتان احترام بگذارید ، نیندازیدشان زیر پا

چرا آدم ها عادت دارند ، هر که به پایشان می سوزد را ... می اندازند زیر پا...

M3HRD@D
09-05-2011, 23:18
ای ساربان آهسته رو کارام جــــــانم می‌رود

و آن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود

من مانده‌ام مهجور از او بیـــچاره و رنجور از او

گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود...

vahid0801
10-05-2011, 00:14
احساس هستی میکنم.....
چون حق پرستی میکنم....

گر لایق دیدن شوم...
بی باده مستی میکنم.......