PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : حالات و احوالات کنونی خود را با شعر/نثر بیان کنید [محدودیت: 2 پست در هر روز]



صفحه ها : 1 2 3 4 [5] 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18

M3HRD@D
11-02-2011, 17:23
ما را به رهش روى نيازست امشب

در بر رخ ما ز عيش بازست امشب

اى صبح! تو دم مزن كه با آن سر زلف

افسانه ما دور و درازست امشب...

M O B I N
11-02-2011, 18:29
روزی که بگذارم دلم
زبانم را از دهانم قرض گیرد
آن روز ، روزی خواهد بود
که
آسـمـان میگرید
زمـیـن میلــرزد و
آفـاق مـیسوزد
پس ای دل سکوت کن
زبان در خور تو بی زبانیست :46:

Hadi King
11-02-2011, 18:37
قاصدک حرف دلم را تو فقط میدانی

نامه ی عاشقیم را تو فقط میخوانی

قاصدک هیچکس با من نیست !

همه رفتند , تو چرا می مانی !!؟

nab nab
11-02-2011, 21:14
هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا

rosenegarin13
11-02-2011, 21:21
یه دریا تو چشام دارم
شبم سر ریز بارونه
بدون تو کسی جز من
کنار من نمیمونه
نه همراهی که راهی شه
نه دستی که پناهی شه
نه فانوسی که پایانِ هراس کوره راهی شه..

چشام خیسن، خداحافظ
عزیز من، خداحافظ
دلم خونه، خداحافظ
پشیمونه، خداحافظ...

Ghorbat22
11-02-2011, 21:33
هــــــــــزار بار دیگر هم

که از شـــــــانه ای به شـــــــــانه ی دیگر بغلتی

این شب صبح نمی شود

وقتـــــــــــی دلت گرفته باشد

nab nab
12-02-2011, 08:20
منم دشنام پست آفرينش، نغمه ناجور
نه از رومم نه از زنگم ، همان بيرنگ بيرنگم
بيا بگشاي در ، دلتنگ دلتنگم

Mahdi/s
12-02-2011, 16:17
چــو یار رخت سفر بسته من چه کار کنم...........
.................................................. وداع عمــر کنم یا وداع یـــار کنــــم...
هنوز با منــی و جان زبیم هجران سوخت.........
................................................. گـو پس از تو چه با جان بی قرار کنم

«« اهــلی شیرازی»»

Bahar-via
12-02-2011, 16:42
زندگي در گذر حادثه هاست،
گاه تلخ است و گهي شيرين،
دل ما در پس اين تلخي و شيريني هاست،
صاف و صادق كه بماند زيباست........!

nab nab
12-02-2011, 17:17
رزوهـــــای قشنگــــــم همگــــــی محـــــو شدند

بی تـــــو از سينه من خـــــون می چکــــد جــــای نفس

V E S T A
12-02-2011, 19:41
اگه يه روزی نوم تو

تو گوش من صدا کنه

دوباره باز غمت بیاد که منو مبتلا کنه

به دل میگم کاریش نباشه بذاره درد تو دوا شه

بره توی تمـــــوم جونــــــــــم که باز برات آواز بخـــــونم

MOHAMMAD2010
12-02-2011, 20:40
تک و تنها سر کن آخه دنیا بلا داره
اونی که دوره از این جمع نه اسیره نه آواره
این از رسم امروز ، عاشقی قیمتش چنده
اگه عشقت باهات خندید یه روزم به تو میخنده

F l o w e r
12-02-2011, 21:57
گله ای نیست


فقط گاهی خاطره ها که هجوم می آورند…

.

.

پناه بگیر


طوفان که گذشت خبرت می کنم

mcymc
13-02-2011, 00:33
بيچاره آهويي كه صيد پنجه شيري..

بيچاره تر شيري كه صيد چشم آهويي...

M3HRD@D
13-02-2011, 13:24
مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها

من دچار خفقانم
خفقان...
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم، آی آی با شما هستم این درها را باز کنید
من به دنبال فضائی می گردم
لب بامی ...
سر کوهی...
دل صحرائی ...
که در آنجا نفسی تازه کنم
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد
من هوارم را سر خواهم داد
چاره ی درد مرا باید این داد کند
از شما خفته ی چند
چه کسی می آید با من فریاد کند؟
25

Mahdi/s
13-02-2011, 16:05
ای که گفتی عشق را درمان به هجران کرده اند..........کاش میگفتی که هجران را چه درمان کرده اند

از جـفـــای تـــو مـن سوخــتـه خـرمـن چـــکنـم..........من نگویــــم تو چه کردی تو بــگو من چه کنــم

از بیت سومش خوشم نمیاد.....

«« خزائن الاشعار خراسانی »»

r4pbr4p
13-02-2011, 18:28
همش دلم میگیره... همش تنم اسیره

sara_girl
13-02-2011, 19:38
اگه بفهمن عاشقی ، همه بهت بد می کنن
نسبت دیوونه می دن دست تو رو رد می کنن
اگه بخوای بجنگی با دستای شوم سرنوشت
با هر چی آدمک دارن ، راه تو رو سد می کنن

Mehrnaz1368
13-02-2011, 19:52
با می به کنار جوی می باید بود
وز غصه کناره جوی می باید بود
این مدت عمر ما چو گل ده روز است
خندان لب و تازه روی می باید بود

part gah
13-02-2011, 19:54
تنهایی ام را با تو قسمت می كنم سهم كمی نیست

گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست

غم آنقدر دارم كه می خواهم تمام فصلها را

بر سفره ی رنگین خود بنشانمت بنشین غمی نیست

حوای من بر من مگیر این خودستانی را كه بی شك

تنهاتر از من در زمین و آسمانت آدمی نیست

آیینه ام را بر دهان تك تك یاران گرفتم

تا روشنم شد : در میان مردگانم همدمی نیست

همواره چون من نه : فقط یك لحظه خوب من بیندیش

لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست

من قصد نفی بازی گل را و باران را ندارم

شاید به زخم من كه می پوشم ز چشم شهر آن را

دردستهای بی نهایت مهربانش مرهمی نیست

شاید و یا شاید هزاران شاید دیگر اگرچه

اینك به گوش انتظارم جز صدای مبهمی نیست

MOHAMMAD2010
13-02-2011, 20:16
ميگن امروز روزه عشقه
همه ميگن
روز عشقو ، نگو عشقه
نگو بي من ، روزه عشقو نگو عشقه
دارن تبريک ميگن دلها روز عشقو به همديگه
حسودي مي کنم، حسودي مي کنم تنها
اينو من نه ، دلم ميگه

Hamid Hamid
13-02-2011, 23:09
توي قرن دود و آهن / تو رسول گل و نوري
واسه اين زخمي تن داده به خاك / تو گوارايي تاريخ مني
اي بزرگ موندني / اي طلايه دار نور / سايه گستر رو تن از گذشته تا هنوز [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

پ.ن: اين شعر رو نوشتم ... چون اين روزا خيلي براي منجيم دلتنگم... منجيم هم شخص خاصي هست ... يه پيامبر ... دوست دارم بياد و جهان رو نجات بده ...

Alireza_SA
14-02-2011, 01:28
من میگفتم شب عشق با این سیاهی
نداره ترسی برام... وقتی تو ماهی ...

تو میگفتی آره من ماهم ولی تو
اومدی آسمونت رو اشتباهی ...

Mehrnaz1368
14-02-2011, 12:31
در دل کردی قصد بداندیشی ما
ظاهر کردی عیب کمابیشی ما
ای جسته به اختیار خود خویشی ما
بگرفت ملالتت ز درویشی ما

Traceur
14-02-2011, 18:30
حال منـــــو اگه بخــــوای
رنــگ گلای قالیـــه

جای نگا هـــت بدجوری
تو صحـــن چشمام خـــالیه

اســتاد مریم حـــیدر زاده

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

part gah
14-02-2011, 20:32
بانوی پریشان شبهای دغدغه!!!


خود را در آغوش بگیر و بخواب

هیچ کس آشفتگی ات را

شانه نخواهد زد!

این جمع ،

پر ازتنهایهاست!!!

پر از تنهائــــــــــــــی.....

rosenegarin13
14-02-2011, 20:40
"گریه نکن، چرا منطق سرت نمی شود؟"
- به خدا قسم تلخی همین "منطق" است که اشکم را درمیاورد...

Alireza_SA
14-02-2011, 23:01
اینم از اثرات ولنتاین:

چون سرابی در کویر ...

چون خیالی دل پذیر ...

رفته بودی ... آمدی...

اما چه دیر ...

اما چه دیر ...

Hamid Hamid
15-02-2011, 00:37
اشك هايي كه بي هوا رو گونه هام ميريزه / قلبي كه از همه ي خاطره هات لبريزه

دلي كه مي خواد بمونه . تني كه مي خواد بره / حرفي كه تو دلمه اما ندوني بهتره

بيخياله حرف هايي كه تو دلم جامونده / بيخياله قلبي كه اييين همه تنها مونده

آخه دنياي تو دنياي دل هاي سنگيه / واسه تو فرقي نداره دل من چه رنگيه !!

مثل تنهايي ميمونه با تو همسفر شدن / توي شهر عاشقي بيخودي در به در شدن

حال و روزم رو ببين تا كه نگي تنها رفت / اهل عشق و عاشقي نبود و بي پروا رفت !

M3HRD@D
15-02-2011, 01:39
طاقت بیار، رفیق، رفیق، رفیق،/ طاقت بیار می شه شنید خندیدن دل خواه رو/
تو زنده می مونی رفیق، طاقت بیار این راه رو/ توفانو پشت سر بذار، اون سمت ما آبادیه/
این زمزمه تو گوشمه، فردا پُر از آزادیه/ طاقت بیار رفیق، دنیا تو مشت ما است/
طاقت بیار رفیق، خورشید پشت ما است/ طاقت بیار رفیق، ما هر دو بی کسیم/
طاقت بیار رفیق داریم می رسیم/ دنیا اگه تاریک شد دستای فانوسو بگیر/
با من بیا! با من بیا، چیزی نمونده از مسیر/ سرما و سوز برف رو آهسته پشت سر بذار/
امروز وقت خواب نیست، ما با همیم طاقت بیار.

Hamid Hamid
15-02-2011, 01:46
شايد نفهميدي كه من بي اون كه تو چيزي بگي / سپردمت دست خدا كه بي خداحافظي نري

غصه ي راهم رو نخور / شايد همينجا بمونم

شايد به مقصد رسيدم / خودم فقط نميدونم

Traceur
15-02-2011, 04:00
حالـــــــم انـــدر ره بی پایان
چــــون آدمی سرگردان است

نـــه چراغیســـت در آن پــایــان
هر چـــه از دور نمایـــان است

شـــاید آن نــــقطه ی نورانــی
چشــم گرگــــان بیابان است !

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Alireza_SA
15-02-2011, 09:38
خيلي ممنون واسه هرچي كه آوردي به سرم / خيلي ممنون ولي من هيچوقت ازت نميگذرم :40:

Mehrnaz1368
15-02-2011, 11:44
ای اخرین دریچه ی زندان عمر من
ای واپسین خیال شبح وار سایه رنگ
از پشت پرده های اشک خویش
با یاد دلفریب تو بدرورد می کنم

Miss Artemis
15-02-2011, 14:42
یادت می آید رفتـــه بــــودی خبر از آرامــش آســــمان بیاوری؟


(میدانم ....خوب میدانم که یادت نیست)

nafas
15-02-2011, 14:58
روز و شبم سیاه شد و،همنفس نماند
بی تو برای همنفسی هم ،نفس نماند
جاییکه اشـک هم غم دل کم نمی کند
حتی برای گریـه و شیون،هوس نماند

sara_girl
15-02-2011, 14:59
ناگهان... چه زود دیر می شود!
حرفهای ما هنوز ناتمام
تا نگاه می کنی وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود
آی
.... ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان چقدر زود ، دیر می شود

sara_girl
15-02-2011, 15:18
لبخند كه مي زنم پيدايم مي كني


باران مي بارد، تو از كنارم مي گذري


فرياد نمي كشم كه بازگردي


مي دانم امشب اين آسمان تاب ماه را ندارد


لبخند مي زنم،


فراموش مي كنم..

MOHAMMAD2010
15-02-2011, 18:36
دارم خسته میشم ، دارم کم میارم
همش بد آوردن ، شده روزگارم

نمیبینی اشکامو که نم نم
میریزن رو گونه ی من از غم

رو به روم درای بسته
منو یه بغض که تو گلوم سد بسته

Hamid Hamid
15-02-2011, 19:04
آه ...
چشماي مونده به راه و شب تنهايي ماه / يه دل بي سرپناه و من و خونه

ساعت هاي قرن خواب و اين منه بي تو خراب ويادت هرگز نميمونه ... آه ...يادت هرگز نميمونه ...

Ghorbat22
15-02-2011, 19:20
دلمـــــ نگاه می خواهد

نگاهی از سر شوق

که از آن طرف چـــــهــاراه

آمــــدنم را بنگــــــــرد

Mehrnaz1368
15-02-2011, 20:18
من همان فریادم,ان فریاد غم بنیاد
هر چه بود و هر چه هست و هر چه خواهد بود
من نخواهم برد,این از یاد
کاتشی بودیم بر ما اب پاشیدند
گفتم و می گویم و پیوسته خواهم گفت
ور رود بود و نبودم
همچنان که رفته است و می رود
بر باد

F l o w e r
15-02-2011, 20:45
آدم های دنیــــای من،
فعل هایی را صــرف می‌كنند كـــه

.
.

برایشـــان صرف داشته باشـــد. . . !!!!

Hamid Hamid
16-02-2011, 00:28
خيلي ممنون انقدر آسون من رو داغون كردي / واسه احساسي كه داشتم دلم رو خون كردي

تو كه هيچ حسي به اين قصه نداشتي / من رو به محبت 2 روزه مهمون كردي

همه عالم ميدونستن كه بري ميميرم / اما رفتي و همه عالم رو حيرون كردي

خيلي ممنون واسه هرچي كه آوردي به سرم / خيلي ممنون ولي من هيچوقت ازت نميگذرم

sasan_fda
16-02-2011, 11:18
خداوندا به فریاد دلم رس .......کس بیکس تویی مو مونده بیکس
همه گویند که طاهر کس نداره .......خدا یار منه چه حاجت کس:37::37:

Erfan.B
16-02-2011, 12:06
چه درونم تنهاست...

همه دور و برم شلوغی این جاست...

کسی را نمی بینم ، چیزی نمی شنوم و

" دلم" در طلب تو باقی است...

M3HRD@D
16-02-2011, 13:11
رفته بود هر چی که داشتیم
دیگه از خاطر من
کهنه شد اسم قشنگت
میون دفتر من
من فراموش کرده بودم
همه روزای خوبو
اومدی افتابی کردی
تن سرد غروبو
عشقت به من داد
عمر دوباره
معجزه با تو
فرقی نداره
تو خالق من
بعد از خدایی
در خلوت من
تنها صدایی
به عشق تو زنده بودم
منو کشتی دوباره زنده کردی
دوست داشتم دوسم داشتی
منو کشتی دوباره زنده کردی...!

MOHAMMAD2010
16-02-2011, 15:59
رو لبام قفل سکوتو تو گلوم یه انفجاره
کسی از حاله دله من این روزا خبر نداره

Traceur
16-02-2011, 18:42
آه کـــــه در تمـــام دوران زنـــدگیم ...
در تمـــام ورقهــای خاطرات ...


مــــن حواســــم به تـــــو بــــود ..... و تو دلت سر به هـــــوا
با همـــــــین سر به هواییتـــ ......... منـــــو ویــــرون کــــردی

مــــن کـــــه با نگاه شیرین تو فـــــرهاد شـــدم
مـــــگه این کافی نبــــود که منو مجنون کردی

rosenegarin13
16-02-2011, 19:08
بی خیال حرفایی که تو دلم جا مونـــــده ...

Mehrnaz1368
16-02-2011, 19:09
ای شط زیبای پر شوکت من
ای رفته تا دوردستان
انجا بگو تا کدامین
ستاره ست
روشنترین همنشین شب غربت تو؟

rambo_1386
16-02-2011, 19:10
من دلم برای آن شب قشنگ

من دلم برای جاده ای که عاشقانه بود

آن سیاهی و سکوت

چشمک ستاره های دور

من دلم برای "او" گرفته است…

sara_girl
16-02-2011, 20:54
آدما یه تیکه سنگن همه نامرد و دورنگن

می گن هستیم تا به آخر اول جاده می لنگن

Miss Artemis
17-02-2011, 01:16
ســـلام بر مـــــا


که قشنــگـــ می‌شکنیــــم

اینجا

شکستــــن


فعلی لازمـــــ است ...

Mehrnaz1368
17-02-2011, 12:30
من او را به جای همه بر می گزینم
و او می داند که من راست می گویم
او همه را به جای من بر می گزیند
و من می دانم که همه دروغ می گویند
چه می ترسد از راستی و دوست داشته شدن,سنگدل بر گزیننده ی دروغها...

Hamid Hamid
17-02-2011, 13:20
هواي خانه چه دلگير ميشود ... گاهي
از اين زمانه دلم سير ميشود ... گاهي

صداي زمزمه ي عاشقان آزادي
فقان و ناله ي شبگير ميشود ... گاهي...

مبر ز موي سفيدم گمان به عمر دراز
جوان ز حادثه اي پير ميشود گاهي

بگو اگرچه به جايي نميرسد فرياد ...
كلام حق دم شمشير ميشود گاهي ...
بگير دست مرا اي آشناي درد بگير ...
مگو چنين و چنان ... دير ميشود گاهي
بسوي خويش مرا ميكشد چه خون و چه خاك ...
محبت است كه زنجير ميشود گاهي ...
...
هواي خانه چه دلگير ميشود ... گاهي

Bahar-via
17-02-2011, 13:21
اگر يه روز يه شاپرك
تو خونتون كشيد سرك

يخورده ياد من بيفت،
نگو ولش كن به درك......

Hamid Hamid
17-02-2011, 13:44
سلام دوستان ... پست آخر صفحه رو بنويسم تا دوستان صفحه ي بعد شعر بنويسن ...:11:

حالا من موندم و يك دونه ورق ... كه اونم از اسم تو سياه ميشه ... همه چيم تو زندگي آخرش به پاي تو هدر ميشه

چشمونم فاصله رو از پنجره ديد ميزنه ... دلم اسم تو رو فرياد ميزنه

درهاي پنجره رو تا انتها باز ميكنم ... تو خيالم با تو پرواز ميكنم

rambo_1386
17-02-2011, 20:13
نمی گم که رو زمین عاشق ترینم
نمیگم برای تو من بهترینم

نمی گم که ثروت دنیا رو دارم
نمیگم که قدرت خدارو دارم

نمیگم که خورشیدو برات میارم
نمیگم ستاره تو شبات میارم

نمیگم که قصری از طلا میسازم
نمیگم پلی زلاله ها میسازم

نمیگم با موندنم غم دیگه مرده
نمیگم خدا تورو به من سپرده

Dreamland
17-02-2011, 20:13
من میگم معنی عشق من تو هستی
من میگم تنها امید من تو هستی

من میگم یه قلب پاک و ساده دارم
من میگم فدای تو هر چی که دارم

من میگم غم اگه داری با تو هستم
من میگم تنها با عشقت زنده هستم

Traceur
17-02-2011, 20:21
توی هوای بغض باغچه، تو همون الهه هستی
که با دست مهربونت زخم ایینه ها رو بستی

توی قصه ی شبونه تو همون فرشته هستی
که تو تکرار هر اسم، شب و از پایه شکستی

تو همونی که میتونی واسه من غزل بخونی
توی دریای نگاهت قایق عشق رو برونی

تو همونی که می خواستم قصه هام مال توباشن
گلای باغچه می خواستن که با دستای تووا شن

Bahar-via
17-02-2011, 21:02
آنقدر دوستت دارم كه خدا داند
اين اسرار فقط باد صبا داند

نخواهم گل كه گل بي اعتبار است
تمام عمر گل فصل بهار است

تورا خواهم ازين گل هاي عالم
كه عطر تو هميشه ماندگار است

Hamid Hamid
17-02-2011, 21:36
وقتي كه دلتنگ ميشم و همراه تنهايي ميرم ...
داغ دلم تازه ميشه ... زمزمه هاي خوندنم ... وسوسه هاي موندنم با تو هم اندازه ميشه ...

قد 1000 تا پنجره تنهايي آواز ميخونم ...
دارم با كي حرف ميزنم؟؟!!! نميدونم ...
اين روزها دنيا واسه من از خونمون كوچيكتره ... كاش ميتونستم بخونم قد 1000 تا پنجره:
طلوع من ... طلوع من ... وقتي غروب پر بزنه موقع رفتن منه !!!

حالا كه دلتنگي داره رفيق تنهاييم ميشه / كوچه ها نارفيق شدن ...

actros 1843
17-02-2011, 21:39
شـنو برای تـو مـن از بـهار مـیگویم
فـسانـه هـای دل لالــه زار مـیگویم
بـرای رفـع خـمارم بـجای ساغـر می
سخـن زنـرگـس مـست نگـار مـیگویم
سخن زغنچه و گل بـر زبان نمـیرانم
هـمیشه شعر لـب سـرخ یـار مـیگویم

Gam3r
17-02-2011, 21:40
اگر داغ دل بود ما دیده ایم

اگر خون دل بود ما خورده ایم

اگر دل دلیل است آورده ایم

اگر داغ شرط است ما برده ایم

B.J.U
17-02-2011, 22:23
بسی رنج بردم در این ساعت
چنان عوض کردم دکور خانه
نخوابم از این پس که من بیدارم
که تخم دیزاین (!) را پراکنده ام
:دی

actros 1843
17-02-2011, 22:42
خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان


بایدازجان گذردهرکه شودعاشقشان


روزاول که خداساخت سرشت وگلشان


سنگی اندرگلشان بود همان شددلشان

sara_girl
18-02-2011, 11:35
تو را دوست دارم وقتی که میان غم گم میشوم ودر اغوش تو پیدا میشوم
تو را دوست دارم وقتی در میان دلتنگی ها درمیان چشمان تو پیدا میشوم
تو را دوست دارم ان زمان که از صدای قلبت از خواب بیدار میشوم
تو را دوست دارم . . .

sara_girl
18-02-2011, 11:50
چه زيباست به ياد تو با چشمهاي خسته گريستن چه زيباست هميشه در تنهايي تو را حس کردن چه زيباست در خيال با تو زندگي کردن عزيزم نام تو بر قلبم خالکوبي شده تا فراموشت نکنم . نازنين من همچون نفس کشيدن تو را بخاطر مي سپارم. يک روزه ديکه هم بدون تو گذشت

pouria_br
18-02-2011, 12:25
دلا تا کی زشوق رو لیلی
کنم قمری ایست بای امید برمن

Mehrnaz1368
18-02-2011, 12:35
حذر نجویم از هر چه مرا بر سر اید
گو در اید, در اید
که بگذر ندارد و من هم که بگذر ندارم
برگشت به فرود
اگر چه باور ندارم که یاور ندارم
چه ارزوها که داشتم من و دیگر ندارم

Hamid Hamid
18-02-2011, 15:02
سلام دوستان ... اين شعر رو خيلي دوست دارم ... اثر استاد ملك الشعراي بهار هست ... البته من يه تك بيتش رو خيلي خوشم مياد چون بيان بسيار عالي و جالبي داره ... مناسب با احوالات من:

من نگويم كه مرا از قفس آزاد كنيد / قفسم برده به باغي و دلم شاد كنيد

SHIRIN 1843
18-02-2011, 15:17
از رفیقان چه بگویم گله ای نیست

اگر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست

sara_girl
18-02-2011, 15:24
شاید یه روزی یه جایی
بی تفاوت از کنار من بگذری
و بگویی
این غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود

MOHAMMAD2010
18-02-2011, 16:26
ای تنهايي
از تو هیچ گریزم نیست
مگر میشود کوچه های سرد شهر را
بی حضورت پیمود.
ای تنهايي
از تو هیچ گریزم نیست
فنجان چایم را از برایت ریخته ام
بیا بنشین
بیا نوش کن فنجان چایم را
در شبی بارانی
ای تنهايي
مگر نیستی
سکوتت از برای چیست ؟
برای تو سخن می گویم
دیگر اینجا هیچ واژه ام را فهم نیست
اینجا ادمیان از برای همند
و تو از برای من
ای تنهايي از تو هیچ گریزم نیست ...

rosenegarin13
18-02-2011, 20:27
تو میــــری ...
آره میدونــــم..
نمیگم که بمــــون پیشــــم...
ولی تا لحظه ی رفتــــن..
یه عالــــــــــــم عاشقــــت میشـــــم ...

golabi2
18-02-2011, 20:31
بگذار خیال کنم دوستم داری

و از این خیال شب ها تا سپیدی روز

با ستاره ها باشم ...

Majid-6120
18-02-2011, 21:30
ای توبه ام شکسته ... از تو کجا گریزم ؟

ای در دلم نشسته ... از تو کجا گریزم ؟

ای نور هر دو دیده ... بی تو چگونه بینم ؟

و ای گردنم ببسته ... از تو کجا گریزم ؟

Ghorbat22
18-02-2011, 21:31
هیچ کـــــــس

کسی را کـــــــه می خواهد

پیــــــــدا نمی کند

مـــــــــا انسان هــــــــــــا

یا دیر به هم می رسیم

یا آنقــــــدر زود

که نمی فهمیمـــــــــــــ

Lady Negar
18-02-2011, 23:15
شب بود و آن شب يك نفر انگار در مي‌زد
ما گرم صحبت او ولي ناچار در مي‌زد


باران به خشم از ابرهاي سرد مي‌باريد
او خيس و خسته زير اين آوار در مي‌زد


ما گرچه ما بوديم اما ترس هم ترس است
آيا كه بود آن‌سو كه ناهنجار در مي‌زد؟


كم‌كم صداي مشت‌ها چون پتك مي‌پيچيد
يك‌لحظه پنداري در و ديوار در مي‌زد


ما هم‌چنان مبهوت در اندوه بي‌خوابي
او هم‌چنان بي‌وقفه با اصرار در مي‌زد

آن شب گذشت و صبح فردا ما فقط گفتيم:
ديشب شبي بود و كسي انگار در مي‌زد

actros 1843
18-02-2011, 23:24
کسی حال من تنها نمی پرسد

و من چون تک درخت زرد پائیزم

که هر دم با نسیمی می شود برگی جدا از او

و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند

Hadi King
18-02-2011, 23:51
چطـور به تـاول های کـف پایــم بگــم که تمام مسیر طـی شـده اشتـباه بـوده اسـت :45:

Traceur
19-02-2011, 00:07
حال من بد نیست


..........غم کم می خورم

کم که نه!

..........هر روز کم کم می خورم

آب می خواهم، سرابم می دهند

................................ عشق می ورزم عذابم می دهند

خود نمی دانم کجا رفتم به خواب

.................................از چه بیدارم نکردی؟ آفتاب!!!!

خنجری بر قلب بیمارم زدند

................................بی گناهی بودم و دارم زدند ..... !

EHSANRF
19-02-2011, 00:19
مـاهــيـان كوچكــــ چشمــانم
آبي چـشمان تـ..ــو را مي شناســند

چشمانتـــ را كه مي بندي
ديوان شـ.عـ.ـر من " نـاتمــام" مي ماند!

MOHAMMAD2010
19-02-2011, 00:32
هيچکس با من نيست !
مانده ام تا به چه انديشه کنم
مانده ام در قفس تنهايی
در قفس ميخوانم
چه غريبانه شبي ست
شب تنهايی من !

Hamid Hamid
19-02-2011, 10:46
باروناي پشت شيشه ... من و تنهايي و شيشه ...

دست من نيست نفسم ... از عطر تو كلافه ميشه!! ... باورم نميشه اما اين تويي كه ديگه رفته ...عطر تو هنوز تو مشامم شنيده ميشه !!!
.
.
.
من و تنهايي و شيشه ...

پ.ن: خودم كمي تغيير دادمش نسبت به شعر اصلي يادگاري سياوش قميشي

Mehrnaz1368
19-02-2011, 11:51
ای همنشین قدیم شب غربت من
ای تکیه گاه و پناه
غمگین ترین لحظه های کنون بی نگاهت تهی ماندها ز نور
در کوچه باغ گل تیره و تلخ اندوه
در کوچه های چه شبها که اکنون همه کور
انجا بگو تا کدامین ستاره ست
که شب فروز تو
خورشید پاره ست؟

M3HRD@D
19-02-2011, 11:55
هزاران بار ما را سوخت
حریق حادثه تا مرز خاکستر
ولی ما نسل سیمرغیم که از خاکستر خود میگشاید پر
طلوع تازه ی سیمرغ در راه است
همین فردا که می آید
سحر پایان تاریکی است
و این دیری نمی پاید
هزاران بار ما را سوخت
حریق حادثه تا مرز خاکستر
ولی ما نسل سیمرغیم که از خاکستر خود میگشاید پر
ماندنی نبوده و نیست ظلم شب به این قبیله
راه فردای رهاییست خشم خونین قبیله
بغض ما و ظلم ظلمت
ماندنی نبوده و نیست
تا شکفتن تا رسیدن
یک قدم یک لحظه باقیست
وقت بیداری سیمرغ فصل سرخ هم صدایی است

شاهزاده خانوم
19-02-2011, 14:20
من آن آرامش سنگین پیش از قهر طوفانم

من آن خرمن

من آن انبار باروتم

که با آواز یک کبریت

آتش میشوم یک سر

هزاران شعله سرخ کنار هم

سکوتم را نکن باور

تمام این قفس ها را

تمام حسرت و این ترس ها را

من به دستانی که میخواهد رها باشد

شکستی سخت خواهم داد!

سکوتم را نکن باور

من آن پرهای بسته منتظر در کنج زندانم

که آواز رهایی

شعر هر روز است زیر لب

سکوتم را نکن باور

من آخر با امید ناب آزادی

تمام بغض ها را

کینه ها، اندوه ها را

با گلوی یک جهان فریاد آزادی

شکستی سخت خواهم داد

سکوتم را نکن باور

که فردا را همانگونه که میخواهم

همانگونه که باید باشد اما نیست

میسازم

سکوتم را نکن باور

که من آن آرامش سنگین پیش از قهر طوفانم

سکوتم را نکن باور

MOHAMMAD2010
19-02-2011, 16:57
دلم تنهاس ، دلگیرم
همش حس میکنم دارم
بدون عشق میمیرم

actros 1843
19-02-2011, 22:38
نشنو از نی ، نی حصیری بی نواست

بشنو از دل ، دل حریم کبریاست

نی بسوزد خاک و خاکستر شود

دل بسوزد خانه ی دلبر شود

SHIRIN 1843
19-02-2011, 22:53
شبي به دست من از شوق سيب دادي تو

نگو كه چشم و دلم را فريب دادي تو

تو آشناي دل خسته ام نبودي حيف

و درد را به دل اين غريب دادي تو.

Mehrnaz1368
20-02-2011, 13:56
من ازین غفلت
معصوم تو ,ای شعله ی پاک
بیشتر سوزم دندان به جگر می فشرم
منشین با من, با من منشین
تو چه دانی که چه افسونگر و بی پا و سرم؟
تو چه دانی که پس هر نگه ساده من
چه جنونی ,چه نیازی,چه غمی ست؟

Puneh.A
20-02-2011, 15:12
حلالم کن اگر دوری اگر دورم
اگر با گریه می خندم حلالم کن که مجبورم
نگو عادت کنم بی تو که میدونی نمی تونم
که می دونی نفس هامو به دیدار تو مدیونم
_____________________________________________
وحشت از عشق که نه ترسم از فاصله هاست
وحشت از غصه که نه ترسم از خاتمه هاست
ترس بیهوده ندارم صحبت از خاطره هاست
صحبت از کشتن ناخواسته عاطفه هاست
کوله باری پر از هیچ که بر شانه هاست
گله از دست کسی نیست مقصر دل دیوانه ماست

Sarajevo
20-02-2011, 15:48
تا سقف خانه‌ام ابرست روی هم
باران، کنار دست من
اینجا نشسته است
از واژه‌های مِه زده امشب لبالبم.

micropersian
20-02-2011, 19:43
زندگی کردنِ من مردنِ تدریجی بود
آن چه جان کند تنم عمر حسابش کردم

شاهزاده خانوم
20-02-2011, 21:04
نامه‌های این مردم را بخوان...
پیامک‌هاشان را چک کن...
توی خانه‌شان مامور بگذار اصلا!...

بلکه بفهمی...
که غم دارند...
که اندوه می‌خورند!!...

Hamid Hamid
21-02-2011, 00:35
همونطور كه شايد گفتم قبلا آدم خيلي مذهبي اي ! نيستم ... اما حال و هواي اين شعر كه مزين شده به صداي داريوش اقبالي من رو به ياد حضرت محمد انداخت:

مرد پاسدار شرق ... معني جاودانه ي حجاز
خاك اگر خنده كرد و گندم داد از تو بود اي بزرگ باران ساز
اي رسول بزرگ رستاخيز ... دست حق بهترين سلاح توست
فاتح پاك در زمان جاري ... رخش تاريخ ذوالجنان توست ...
مرد اسطوره اي شعر من ... مخمل قلب من لباس توست ...
با كتاب ترانه هاي من ... نه قصيده غزل سپاس توست ...

actros 1843
21-02-2011, 02:47
کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروکه ویران را

کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم!!!

ومن شمع می سوزم ودیگر هیچ چیز از من نمی ماند

ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم !!!

F l o w e r
21-02-2011, 13:30
خسته‌امــــــــــــ
از زمین و از زمان؛
مرا
۷ ِ کوچکی بکشـــــــــ
در آسمانـــــــ...

Ghorbat22
21-02-2011, 18:13
جز تــــو

- آغوش تــــو-

هیچ خورشــــیدی

از پسِ این زمســتان بر نمی آیــــد

Mehrnaz1368
21-02-2011, 18:24
صدای گامهای
سکوت را می شنوم
خلوتها از با همی سگها به دروغ و درندگی بهترند
سکوت گریه کرد دیشب
سکوت به خانه ام امد
سکوت سرزنشم داد
و سکوت ساکت ماند سرانجام
چشمانم را اشک پر کرده است

Hamid Hamid
21-02-2011, 18:47
شب ها پر درد و من از غصه ها دلسرد / كجا پيدا كنم دلسوخته اي همدرد

اسير 100 خيال و وحم و اندوهم / سراپا دردمو سنگين تر از كوهم

SHIRIN 1843
21-02-2011, 18:52
چشم من بيا منو ياري بكن

گونه هام خشگيده شد كاري بكن

غيرگريه مگه كاري ميشه كرد

كاري از مانمياد زاري بكن

اون كه رفته ديگه هيچ وقت نمياد

تاقيامت دل من گريه ميخاد

actros 1843
21-02-2011, 19:08
می نالم از جدائی ، ای نازنین کجائی / سوزم ز هجرت ای بهترین کجائی

در باغ آرزوها دیگر گلی نمانده / در حسرت گل هستم ای باغبان کجائی . . .

Gharibane
21-02-2011, 19:36
گفتي از عشقم حذر كن
چه بد كردم نكردم
فكر آزار و خطر كن
چه بد كردم نكردم

روز اول گفته بودي
ولي از تو نشنيدم....

Mehrnaz1368
21-02-2011, 20:24
در نمی گیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست
خرم ان کز نازنینان بخت برخودار داشت

Bahar-via
22-02-2011, 13:52
روزگار چون گرگ پيري پر بلاست
طعمه اش واماندگان از گله هاست

دوري از ياران مكن اي باوفا
گرگ دوران در كف اين لحظه هاست.....

Mehrnaz1368
22-02-2011, 14:01
در دم این است که من بی تو دیگر
از جهان دورم و بی خویشتنم
پوپکم! اهوکم
تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم
مگرم سوی تو راهی باشد
چون فروغ نگهت
ور نه دیگر به چکار ایم من
بی تو؟ چون مرده ی چشم سیهت
منشین اما با من, منشین

Mehrnaz1368
22-02-2011, 20:07
سلامم را تو پاسخ گوی,در بگشای
منم من, میهمان هر شبت ,لولی وش مغموم
منم من, سنگ تیپاخورده ی رنجور
منم,دشنام پس افرینش, نغمه ناجور
نه از رومم ,نه از زنگم,همان
بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در, بگشای ,دل تنگم

dracula_killer
22-02-2011, 20:15
بي تو، مهتاب‌شبي، باز از آن كوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خيره به دنبال تو گشتم،
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،شدم آن عاشق ديوانه كه بودم.

actros 1843
22-02-2011, 20:27
گناه من گناه بی گناهیست / تمام هستی ام غرق سیاهیست

به هر کس دل دادم بی وفا شد / چو پابندش شدم از من جدا شد . . .

Hamid Hamid
22-02-2011, 21:19
چند وقت پيش موسيقي اي !! گوش ميدادم كه يه قسمت كوچيكش فقط حال و احوالات من رو بيان ميكنه ... كوتاه اما ...:

اين من چون اسيري گم كرده راهم ... هر دم درد دوري كرده تباهم ...

MOHAMMAD2010
22-02-2011, 23:28
بگو چه مرگته كه بازم پر از حرفي
سراپا آتيشي تو اين شب برفي

نگاه به آينه بكن چقدر شكسته شدي
شكستنت اما ، چقدر شكسته شدي

rosenegarin13
22-02-2011, 23:51
فاش میگویمُ از گفته ی خود دلشادم
بنده ی عشقمُ از هردوجهان آزادم ..
:40:
پ.ن. خدایا شکرت ...

timsar jackson
23-02-2011, 00:26
دیگه نه پای رفتن و نه روی برگشتنی هست..

زندگیم همین شده رسیدم به یه بن بست...

Mehrnaz1368
23-02-2011, 00:31
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد ان دم که بی یاد تو بنشینم

actros 1843
23-02-2011, 00:54
سال ها دل غرق آتش بود و خاکستر نداشت

بازکردم این صدف را بارها گوهر نداشت

از تهیدستی قناعت پیشه کردم سال ها

زندگی جز شرمساری مایه ای دیگر نداشت

Mehrnaz1368
23-02-2011, 10:34
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم

actros 1843
23-02-2011, 21:09
هیچ حـرف دگـری نیست که مـن با تو بزنم

تـو نـمـی فـهـمـی انـدوه مـرا

چه بـگـو یـم کـه تـو ای رفـتـه ز دست

شدم از مستی چشمانت مست!!!

شــده ام سـنــگ پــرسـت

مرگ بر انکس که دلش را به دل سنگ تو بست.!.!.!

Ghorbat22
23-02-2011, 21:12
وقتی ناله های خرد شدنت

زیر پای عابران

نوای دل انگیز شد!

چه فرقی می کند

برگ سبــــــــز کدام درخت بودی

Hamid Hamid
23-02-2011, 22:15
خسته ام اي خدا ...
خسته ام از اين همه رنج و عذاب و تنهايي
كجاست اون جهان خوب و ساكت و آرماني

از تنهايي شدم مجنون ... غم كرده دلم رو داغون


پ.ن : اين رو الان از خودم ساختم !! يهو :دي

Mehrnaz1368
23-02-2011, 22:48
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت

Sarajevo
23-02-2011, 23:08
دلم گرفته
دلم عجیب گرفته است
و هیچ چیز،
نه این دقایق خوشبو، که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش،
نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست
نه هیچ چیز مرا ازهجوم خالی اطراف نمی رهاند
و فکر می کنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد
شنیده خواهد شد...!

barani700
24-02-2011, 00:30
حالا که این قصه به پایان می‌رسد
بی رودربایسی!
شما هم در قتل من دست داشته‌اید...

Amir Hossein
24-02-2011, 01:50
ما که میترسیم از هجرت دوست

کاش میدانستیم ،روزگاری که به هم نزدیکیم چه بهایی دارد

Hadi King
24-02-2011, 03:06
عزیزی بهم گفت وقتی غم هارو توی دلت بریزی باعث
میشه حرف هایی که از ته دلت میزنی تلخ باشه ...
نمیدونم ، شاید به خاطر همینه حرفایی که
از ته دلم میزنم تلخه ...
:45:

MOHAMMAD2010
24-02-2011, 13:42
وقتی از رابطه دوستی
بعضی ها به مسائل جنسی فکر میکنند !
و بعضی ها به شارژ ایرانسل !
درک میکنی که تنهایی هم زیاد بد نیست !

( شرمنده شعر نبود )

Mehrnaz1368
24-02-2011, 13:52
من ان فریب که در نرگس تو می بینم
بس اب روی که با خاک ره برامیزد

saeed_cpu_full
24-02-2011, 16:45
مـحبــوســم و طـالـع اسـت مـنـحــوســم

غـمــخــوارم و اخـتـر اســت خــونــخـوارم

Mehrnaz1368
24-02-2011, 17:22
میل رفتن مکن ای دوست دمی با ما باش
بر لب جوی طرب جوی و به کف ساغر گیر

3Dmajid
24-02-2011, 18:18
دنیای من تاریک و غمگینه
بار جدایی خیلی سنگینه
هر کس که از حالم خبر داره
از شونه هام این بارو برداره :41::31::41:

Mehrnaz1368
24-02-2011, 20:25
بیا با ما مورز این کینه داری
که حق صحبت دیرینه داری

4MaRyAm
24-02-2011, 20:52
رفتم که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم
در لا به لای دامن شب رنگ زندگی

رفتم که در سیاهی یک گور بی نشان
فارغ شوم ز کشمکش و جنگ زندگی

actros 1843
24-02-2011, 21:31
گذشت زمان بر آن ها که منتظر می مانند بسیار کند،

بر آن ها که می هراسند بسیار تند،

بر آن ها که زانوی غم در بغل می گیرند بسیار طولانی،

و بر آن ها که به سرخوشی می گذرانند بسیار کوتاه است.

اما، برآن ها که عشق می ورزند،

زمان را آغاز و پایانی نیست.

Mehrnaz1368
24-02-2011, 23:26
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه ای برون ای ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت

Mehrnaz1368
25-02-2011, 13:47
هر که امد بار خود را بست و رفت.
ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب.
ز ان چه حاصل, جز دروغ و جز دروغ؟
زین چه حاصل, جز فریب جز فریب؟
باز می گویند:فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود.
کاوه ای پیدا نخواهد شد , امید!
کاشکی اسکندری پیدا شود.

3Dmajid
25-02-2011, 13:58
هوا بوی نم گرفته
دوباره دلم گرفته
صدای گریه ی بارون
تو خیابون دم گرفته :37:

Sarajevo
25-02-2011, 15:48
از حرف‌ها چیزی نفهمیدم
اما نگاه تو
انشاءنویس کهنه‌کاری بود...

sara_girl
25-02-2011, 19:37
بنویس با خط الماس به تن نازک شیشه که بدون نور چشمات شب من سحر نمیشه

rambo_1386
25-02-2011, 23:11
آه که این قناعت تو دل مرا عجیب میشکند!
کاش چیزی می خواستی،
کاش می توانستم چون خوبترین دلقکان جهان
تو را طولانی و عمیق بخندانم،
کاش بالشی بودم نرم،برای لحظه های سنگین خستگی هایت،
کاش امری داشتی،اشاره ای،نیازی!
آه این قناعت تو دل مرا عجیب میشکند...

actros 1843
25-02-2011, 23:18
عادت کرده ام
کوتاه بنویسم
کوتاه بخونم
کوتاه حرف بزنم
کوتاه نفس بکشم
تازگی ها
دارم عادت می کنم
کوتاه زندگی می کنم
یا شاید
کوتاه بمیرم
نمی دانم
فقط عادت ... ...

Mehrnaz1368
25-02-2011, 23:30
اشنایی نه غریب است که دلسوز من است
چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

MOHAMMAD2010
25-02-2011, 23:41
دنیای من غمگینو تاریکه , باره جدایی خیلی سنگینه !
هر کس که از حالم خبر داره , از شونه هام این بارو برداره !

vahid0801
25-02-2011, 23:44
جاریست هنوز در زمین خون خدا...
خونی که شکوفا شده از کرب و بلا...

ای فرصت انتقام کی می ایی؟...
مختار شده دلخوشی جمعه ما!....
.
.
.

Mehrnaz1368
26-02-2011, 00:05
اگر بر جای من غیری گزیند دوست ,حاکم اوست
حرامم اگر من جان بجای دوست بگزینم

actros 1843
26-02-2011, 00:24
تو را خبر ز دل بي قرار بايد و نيست
غم تو هست ولي غمگسار بايد و نيست

اسير گريه ي بي اختيار خويشتنم
فغان که در کف من اختيار بايد و نيست

چو شام غم دلم اندوهگين نبايد و هست
چو صبحدم نفسم بي غبار بايد و نيست

4MaRyAm
26-02-2011, 09:07
ساعت هاست که درفکر توام توی این خلوت تاریک و خموش

سرم با دیگران گرم است ، دلم با تو

دلم را استوار کرده ام،

که دل نبندم

نه به چشمهای بیگانه ای

نه به حرفهای بیگانه ای

می خواهم آزاد باشم

از قید تملک خود و دیگران

تا بود، برای خود می خواستم

و حالا... و حالا نشسته ام دراین اندیشه، که آیا راست اندیشیده ام

یا کجراهه پیموده ام...

actros 1843
26-02-2011, 21:17
بازيچه دست يار بودن عشق است
در پنجه غم شکار بودن عشق است
در محکمه اي که يار قاضي باشد
محکوم طناب دار بودن عشق است

Mehrnaz1368
26-02-2011, 22:09
صبا از عشق من رمزی بگو با ان شه خوبان
که صد جمشید و کیخسرو غلام کمترین دارد

sasan_fda
27-02-2011, 12:41
شب سیه...گذر کند
غم از وطن ...سفر کند
دوباره میخندیم...دوباره میخندیم
دوباره با هم هستیم
دوباره میخندیم...دوباره میخندیم
همه یک تن هستیم

actros 1843
27-02-2011, 20:51
چیزیم نیست خرد و خمیرم فقط همین

کم مانده است بی تو بمیرم فقط همین

از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز

در عمق چشمهای تو گیرم فقط همین

rosenegarin13
28-02-2011, 00:37
بس که دیوار دلم کوتاه است ،
هرکه از کوچه ی تنهایی من می گذرد
به هوای هوسی هم که شده
سرکی می کشد و می گذرد...

actros 1843
28-02-2011, 01:37
کاش وقتی زندگی فرصت دهد


گاهی از پروانه ها یادی کنیم


کاش بخشی از زمان خویش را


وقف قسمت کردن شادی کنیم


کاش گاهی در مسیر زندگی


باری از دوش نگاهی کم کنیم


فاصله های میان خویش را


با خطوط دوستی مبهم کنیم


کاش وقتی آرزویی میکنیم


از دل شفاف مان هم رد شود


مرغ آمین هم از آنجا بگذرد


حرف های قلبمان را بشنود

sara_girl
28-02-2011, 16:19
من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
تنهاییت برای من …
غصه هایت برای من …
همه بغضها و اشکهایت برای من ..

بخند برایم بخند

آنقدر بلند

تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را…
صدای همیشه خوب بودنت را
دلم برایت تنگ شده

دوستت دارم

dead Black roz
28-02-2011, 20:06
دیروز میاندیشیدم که برایت میمیرم ...
امروز به جوابی رسیدم که خود سوال است ...
برای تو که لایق نبودی چرا باید بمیرم ؟
اکنون فهمیدم که زندگی اصلآ بی تو معنی دارد ...

x935
28-02-2011, 21:06
عمریست مرا تیره و کاریست نه راست.
محنت همه افزوده و راحت کم و کاست.
شکر ایزد را که آنچه اسباب بلاست.
ما را ز کس دگر نمیباید خواست.

Hadi King
01-03-2011, 09:55
تو كــه نيســتي همه ميخنـدن به اين دست هـاي خالــي.
:45:

Ghorbat22
01-03-2011, 18:18
امــــــروز روز خوبــی بود

هیچ صفـــری اضافه نشد

به هـــــــزار غمـــــی که داشتیمــــــــ

ha3an_khafan
01-03-2011, 19:46
گرم یادآوری یا نه من از یادت نمی کاهم . . .

rosenegarin13
01-03-2011, 21:00
دردم از یار است و درمان نیـــــز هــــم ...
دل فدای او شد و جان نیــــــــز هــــم ...
:40:

M O B I N
01-03-2011, 21:45
ای شط پر شوکت هر چه زیبایی پاک

.ای شط زیبای پر شوکت من


ای رفته تا دوردستان





آنجا بگو تا کدامین ستاره است

.روشن‎ترین همنشین شب غربت تو؟


ای همنشین قدیم شب غربت من




ای تکیه‎گاه و پناه
غمگین‎ترین لحظه‎های کنون
.
.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]کمکم کن ، کمکم کن ، کمکم کن[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Hamid Hamid
01-03-2011, 23:17
پرنده هاي تو قفس همه اسيرن مثل من ... طاقت موندن ندارن ... هاي و واي !!

وقتي كه تنهايي مياد ... ستاره اي در نمياد ... اميد موندن ندارن ... هاي و واي !!

Hadi King
02-03-2011, 11:00
بخـــدا دارم گـم میشم میـون بازی هـات
دیــگه خسته ام کردی تـو با دیوونه بازی هـات
بیــا برگــرد تا یه وقـت نزنــه به سـرم
که دیگـه طاقتــم تموم بشـه رگمـو بزنـم
:mellow:

MOHAMMAD2010
02-03-2011, 13:13
دستای من سرده ، یعنی که من تنهام
دستای من سرده ، یعنی که پر دردم

actros 1843
02-03-2011, 14:26
چه سخته در جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن

به چشم دیگران چون کوه بودن ولی در خود به آرامی شکستن . . .

M3HRD@D
02-03-2011, 16:19
تا کی دل من چشم به در داشته باشد
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

آن باد، که آغشته به بوی نفس توست
از کوچه ما، کاش گذر داشته باشد

هر هفته سر خاک تو می آیم و اما
این خاک اگر قرص قمر داشته باشد

این کیست که خوابیده به جای تو در این خاک
از تو خبری چند مگر داشته باشد

رفتی و من آن روز نبودم، دل من هم
تا با تو سر سیر و سفر داشته باشد

برگرد سفر طول کشید، ای نفس سبز
تا کی دل من چشم به در داشته باشد...

Reza Azimy_RW
02-03-2011, 20:48
باز شب امد و تاریکیها - من و سودایه شب و فکر گرفتاریها


قمیشی هم یه جایی خیلی قشنگ میگه :

تویه این شب غیره گریه - کاره دیگه ای نداریم
هرکی خوابه خوش به حالش - ما به بیداری دچاریم .....

Reza Azimy_RW
02-03-2011, 21:05
انقدر از زندگی دلتنگ و دلگیرم - که روز مرگ خود را جشن میگیرم

actros 1843
02-03-2011, 22:24
ای چرخ و فلک دوندگی ما را کشت / بر درگاه خالق بندگی ما را کشت

این زحمت روزگار ، این منت خلق ، ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت . . .

Hamid Hamid
02-03-2011, 22:47
چه حالت خجسته اي پيدا كردم الان :دي

شب شد و يكي بيخبر اومد و در زد و حيرونم كرد / تو بودي و 2 تا چشماي سيات كه ستاره بارونم كرد

مست 2 تا چشات شدم چشاي تو افسونم كرد / من كه پريشون نبودم و زلف تو پريشونم كرد !!!

اين دل ديوونه رو ميكشي با خود كجا ؟! / شرم بر روي تو ميدوني كه جادوي تو مست و غزل خونم كرد !!!

Miss Artemis
03-03-2011, 00:05
تو اگر ميدانستیـــــــــ که چه زخمی دارد ...


که چه دردی دارد ....



خنجـــــر از دست عزيزان خوردن...


هرگـــز از من نمی پرسيــــدی


که چرا


تنهايیــــــــــ ؟

actros 1843
03-03-2011, 00:11
زندگی غمکده ای بیش نبود / بهر ما جز غم و تشویش نبود

به کدام خاطره اش خوش باشم / که کدام خاطره اش نیش نبود . . .

actros 1843
03-03-2011, 15:41
روزگاری جاده ای بودم غرق تردد ، جاده ای که از رفت و آمد لحظه ای خالی نمیشد

من که بسیار غریبان را به آبادی رساندم ، عاقبت خود ماندم و ویرانه و تنهائی خود . . .

nelly joon
03-03-2011, 18:14
نمی دانم، چرا میگویند: دیوانگان، همیشه خندانند!

من خودم گاه گاهی...گریه میكنم.

MusicManiac
03-03-2011, 20:59
نشنیده بگیر ... مهم نیست ... صدای شکستنم بود ...

Traceur
03-03-2011, 21:19
دست خودمـــــان نیست که روی حرفمان نمی مانیم . .

ما بر زمینی ایستاده ایم

که هـر روز خودش را

دور میـزند. . .

actros 1843
03-03-2011, 23:10
زندگی ام یه سان پروانه ایست که دور شمعی خاموش پرهایش میسوزد

و من چه بیهوده به فکر نشسته ام حسرت پرواز را . . .

actros 1843
04-03-2011, 01:41
روزی با خودم فکر میکردم که اگر او را با غریبه ای ببینم شهر را به آتش میکشم

اما الان حتی حاضر نیستم کبریتی روشن کنم تا ببینم او کجاست . . .

MusicManiac
04-03-2011, 10:45
من به تو نگاه کردم... تو به ساعت...
تو قرار داشتی... من بی قراری...

actros 1843
04-03-2011, 11:46
دل من در سوگ یاران ماتم گرفته / گل من پژمرده در باد فصل بهاران غم گرفته

اینجا غمگینن شب در کمینن یار من کو ؟ یاری نمیبینم . . .

.

MusicManiac
04-03-2011, 12:53
هیس ... حرف نزن . صدای نفسهایت را بیشتر از دروغ هایت دوست دارم..

actros 1843
04-03-2011, 13:38
هر چه دیدم در میان چشم ترس
انتظار لحظه ای از مرگ بود
حالت افسرده یک شاخه گل
حالت دلمرده آهوی دل
حالت زیبای یک آهنگ نت
وقت خندیدن
برای سوگ آدمها
نمیدانی چه اندازه برایم سخت بود ....

new life
04-03-2011, 15:05
زخمی بر پهلوهایم است
روزگار نمک می پاشد و
من پیچ و تاب می خورم
و همه گمان می کنند که می رقصم.

actros 1843
04-03-2011, 16:08
اگر دنیا نمیداند که من
تنهاتر از تنهاترین تنهای تنهایم،
بیا یک لحظه شادم کن
که من غمگین تر از غمگین ترین غمهای دنیایم...

actros 1843
04-03-2011, 17:04
ناگهان دیدم سرم آتش گرفت
سوختم ، خاکسترم آتش گرفت
چشم واکردم ، سکوتم آب شد
چشم بستم ، بسترم آتش گرفت
در زدم ، کس این قفس را وا نکرد
پر زدم ، بال و پرم آتش گرفت
از سرم خواب زمستانی پرید
آب در چشم ترم آتش گرفت
حرفی از نام تو آمد بر زبان
دستهایم ، دفترم آتش گرفت

srmsom
04-03-2011, 17:23
سر و برگ گل ندارم ، زچه رو روم به گلشن
كه شنيده ام ز گل ها همه بوي بي وفايي

MusicManiac
04-03-2011, 17:51
حق با سکوت بود, صدا در گلو شکست...

Miss Artemis
04-03-2011, 18:57
مترسکــــــ آنقدر دست هایت را باز نکــــن




کسیـــــــ تو را در آغوشـــــــ نمی‌‌گیـــــرد

M3HRD@D
04-03-2011, 21:10
فکر میکردم تورو دیدن یه تولد یه طلوعه تو غروب آشنایی

ندونستم که رسیدن یه بهونست یه بهونه واسه لحظه جدایی...

F l o w e r
04-03-2011, 21:33
بُغـــض ِ این روزهایـــم - آسمـــــــانی - می خواهــــد به - وُسعَــــتِ - دَستانِ - تــــــــو - بـــرای باریدن . .

Mehrnaz1368
04-03-2011, 22:10
سر اردات ما و استان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما می رود اردات اوست

Traceur
04-03-2011, 22:41
بر برگ برگ درخت پشت پنجره

شبنم یاد تو نشسته است

من تشنه ام ...!

اما...

شبنم کافی نیست!

یک رود جــــ ـــاری می خواهم

چیزی مثل حضور تــــــــو ...!

MusicManiac
04-03-2011, 22:51
میگویند زمان "طلاست"
اما
من چشیدم...
دروغ میگویند
زمان..."آتش " است
......گذرا نیست....
ثانیه به ثانیه اش میسوزاند
و تا به شعله ات نکشد نمیگذرد...

actros 1843
04-03-2011, 23:35
خواب ناز بودم شبی.... دیدیم کسی در میزند.... در را گشودم روی او ...دیدم غم است در می زند... ای دوستان بی وفا...از غم بیاموزید وفا..غم با آن همه بیگانگی..... هر شب به من سر می زند

rosenegarin13
05-03-2011, 00:10
دهانـــــت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم !

actros 1843
05-03-2011, 00:18
رسم زندگی این است روزی کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی او رفته است و همه چیز تمام شده مثل یک مهمانی که به آخر می رسد و تو به حال خود رها می شوی چرا غمگینی ؟ این رسم زندگیست پس تنها آوازبخوان

MOHAMMAD2010
05-03-2011, 00:33
اگه لب تر کنم از روزگارم.
میفهمی سخت محتاج بهارم
میفهمی گریه هام دست خودم نیس
من این حس نجیبو دوس دارم
اگه لب تر کنم از آه سردم
میتونی حس کنی دنیای دردم
میتونی از روی تنهاییم بفهمی
که من جای کسی را تنگ نکردم
دو دل بودم برم یا نه بمونم
عصای رفتنم یاری نمیکرد
کسی از روی احساس ترحم
برای موندنم کاری نمیکرد

barani700
05-03-2011, 00:41
در نگاه‌ ات همه‌ی مهربانی‌هاست:


قاصدی که زندگی را خبر می‌دهد.

و در سکوت‌ات همه‌ی صداها:
فریادی که بودن را تجربه می‌کند

Hadi King
05-03-2011, 00:59
شبیه قطره بارانی که آهن را نمی‌فهمد ؛
دلم فرق رفیق و فرق دشمن را نمی‌فهمد

نگاهی شیشه‌ای دارم، به سنگ مردمک‌هایت
الفبای دلت معنای «نشکن»! را نمی‌فهمد ...

هزاران بار دیگر هم بگویی «دوستت دارم»
کسی معنای این حرف مبرهن را نمی‌فهمد !!!

من ابراهیم عشقم، مردم اسماعیل دلهاشان
محبت مانده شمشیری که گردن را نمی‌فهمد...

چراغ چشم‌هایت را برایم پست کن دیگر ؛
نگاهم فرق شب با روز روشن را نمی‌فهمد...

دلم خون است تا حدی که وقتی از تو می‌گویم ؛
فقط یک روح سرشارم که این تن را نمی‌فهمد!

برای خویش دنیایی شبیه آرزو دارم ...
کسی من را نمی‌فهمد، کسی من را نمی‌فهمد ...

Ala 1389
05-03-2011, 06:35
كشته عشق توم،ور زانك تو منكر شوي/خطّهايي دارم از اقرار تو اقرار تو/ميگدازم ميگدازم هر زمان هم چون شكر/ اي شكرها رسته از گفتار تو گفتار تو/ شب همه خلقان بخفته چشم من بيدار و باز/ همچو بخت و طالع بيدار تو بيدار تو

ferdouscompany
05-03-2011, 10:04
کشتی نشستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که باز بینیم دیدار آشنا را

ferdouscompany
05-03-2011, 10:08
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست

Ghorbat22
05-03-2011, 11:51
حــــــالا که رفته ای به درکـــــــــــــ

فقط

این منی که عاشقتــــــــ بود را

پس بده لطفــــــــــــا !

MusicManiac
05-03-2011, 14:22
این که باید
فراموش ات می کردم را هم
فراموش کردم !
تو تکراری ترین حضور روزگارِ منی
و من عجیب ؛
...............به آغوش تو
از آن سوی فاصله ها
خو گرفته ام.

MusicManiac
05-03-2011, 18:59
کسى هست آغوشش را
شانه هايش را
به من قرض بدهد
تا يک دل سير گريه کنم؟!
بدون هيچ حرف و سوال و جواب و دلدارى و نصيحتى؟

actros 1843
05-03-2011, 20:54
مکن از خواب بیدارم

که گاهی خواب خرگوشی

فرو رفتن به دنیای فراموشی

برای آن کسی که روز و شب بیدار بیدار است

برای آن کسی که چون زمین پیوسته در کار است

گرفتار و گران بار است

بود درمان .

برای من

که از اندیشه سر شارم

الهی در عالم رویا فرو رفتن

بود آغاز بیداری

مکن از خواب بیدارم .

F l o w e r
05-03-2011, 23:43
حوصلـــــه ام ســـر می رود

از همین فـــــرداهایی کــــــه

هنـــــــــوز نیامـــده ..

دیــــروز می شونـــــد ..

SHIRIN 1843
05-03-2011, 23:47
دل چو رنجید از کسی دل شاد کردن مشکل است
شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است
بار حمالان به دوش خود کشیدن سخت نیست
زیر بار منت نامرد رفتن ، مشکل است
از درد گفتن و
از درد شنیدن
با مردم بیدرد
ندانی که چه دردیست!!!

actros 1843
06-03-2011, 00:21
يوسف گمگشته بازآيد به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

ای دل غمديده حالت به شود دل بد مکن
وين سر شوريده بازآيد به سامان غم مخور

Hadi King
06-03-2011, 00:49
هر بارشی

آغاز رویشی‌ست

ای‌ اشک

.
.
.

تازه کن‌ مرا...!

Mehrnaz1368
06-03-2011, 01:30
خانه ام ابری ست اما
ابر بارانش گرفته ست.
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم,
من به روی افتابم
می برم در ساحت دریا نظاره....

actros 1843
06-03-2011, 01:37
باید بروم در خلوت سرخ

تا بتوانم ترانه ی آگاهی بخوانم

و خدا است تنها پناهم

خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد

4MaRyAm
06-03-2011, 11:34
گرفتــي رویای کودکی را

گرفتــي نشاط جوانی را

ربـــودی شور آشنایی را

گرفتــي عشق نهانی را

در کمینی که بگیـری

....................................زندگانی را ...

actros 1843
06-03-2011, 12:02
دل من غمگين است
دل من غمگين است ....
دلی که تنهاست ....
دلی که بی تو ، اسیر غم هاست ....
دلی شکسته......بی یار و خسته ....
دلی پر از درد......هی ناله می کرد ....
از دوری او ....از عشق بی او.....از اینکه دیگر ،رفته است او ....
دل من غمگين است ....
دل من غمگين است ....
دل من می گوید......که چرا می نالد ....
که چرا هر لحظه ، به سراغت می آید ....
چونکه تو تنهائی.....چونکه تو زیبائی ....
نه فقط در ظاهر....باطنا اهورایی ....
تو فقط عیبی داری...که دل عاشق را ، به حساب نمی آری ....

actros 1843
06-03-2011, 14:49
آسمان ِ جان من پر از غم است
خانه ی این دل سراسر ماتم است
حسرت یک آینه دارم شبی
زخم کاری را ندارم مرهمی
سوی ناکامان عالم تاختم
هستی خود را سراسر باختم
من در این سودا غریبی بی کسم
همچو خاری در بیابانم ، خسم
بلبلان خاموش در وقت سحر
می کنند بر بخت شوم من نظر
دائما یکسان نباشد حال من
خود بنالی بر من و احوال من

ferdouscompany
06-03-2011, 15:48
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
ایا شود که گوشه چشمی به ما کنند
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزینه غیبم دوا کنند

756
06-03-2011, 16:28
آواز عاشقانه ي ما در گلو شکست
حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست
ديگر دلم هواي سرودن نمي کند
تنها بهانه ي دل ما در گلو شکست
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گريه هاي عقده گشا در گلو شکست
اي داد، کس به داغ دل باغ دل نداد
اي واي ، هاي هاي عزا در گلو شکست
آن روزهاي خوب که ديديم ، خواب بود
خوابم پريد و خاطره ها در گلو شکست
" بادا " مباد گشت و " مبادا " به باد رفت
" آيا " ز ياد رفت و " چرا " در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرين و آفرين و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظي کنم
بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست.

SHIRIN 1843
06-03-2011, 18:24
دیریست رفیق
که مونسم سنگ قبریست
بر دوش
راستی تو می دانی
کدام گورستان
آسوده می توان مرد؟!

Traceur
06-03-2011, 19:15
تنهایی !

شاخه‌ی درختی ست‌ پشت پنجره ام....

گاهی لباس برگ می‌پوشد....

گاهی لباس برف....

اما همیشه هست ....!

Retired User
06-03-2011, 20:12
نمي دانم چه مي خواهم بگويم

زبانم در دهان باز بسته است

در تنگ قفس باز است و افسوس

كه بال مرغ آوازم شكسته است

نميدانم چه مي خواهم بگويم

غمي در استخوانم مي گدازد

خيال ناشناسي آشنا رنگ

گهي مي سوزدم گه مي نوازد

گهي در خاطرم مي جوشد اين وهم

ز رنگ آميزي غمهاي انبوه

كه در رگهام جاي خون روان است

سيه داروي زهرآگين اندوه

فغاني گرم و خون آلود و پردرد

فرو مي پيچدم در سينه تنگ

چو فرياد يكي ديوانه گنگ

كه مي كوبد سر شوريده بر سنگ

سرشكي تلخ و شور از چشمه دل

هان در سينه مي جوشد شب و روز

چنان مار گرفتاري كه ريزد

شرنگ خشمش از نيش جگرسوز

پريشان سايه اي آشفته آهنگ

ز مغزم مي تراود گيج و گمراه

چو روح خوابگردي مات و مدهوش

كه بي سامان به ره افتد شبانگاه

درون سينه ام دردي است خونبار

كه همچون گريه مي گيرد گلويم

غمي آشفته دردي گريه آلود

نمي دانم چه مي خواهم بگويم

F l o w e r
06-03-2011, 21:33
از بین تمـــام ردیف های موسیقـــی این روزهــا دلــم فقــــط شــور میـــزنـد ..

EHSANRF
06-03-2011, 21:44
از بین تمـــام ردیف های موسیقـــی این روزهــا دلــم فقــــط شــور میـــزنـد ..



زخم دلم را
تازه کردی
با آبشار اشکهای بلوری
و دمار از روزگارم در آوردی...
فکر میکردم
فقط موسیقیدان ها شور میزنند
نگو که
دلم
به آهنگ
ریزش اشکهای تو هم
شور میزند...
دلشوره ها
و شوریده حالی هاست که
از نخستین تماشای چشمانت
امانم را بریده
و هیچ وقت کوکش ناکوک نمی شود
نمیدانستم وقتی دلم شور میزند
اشکهای تو بی مهابا میرقصند...
بی توجه به شوری خود...
شور می آفرینند...

dorsa33
07-03-2011, 00:30
من این جا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است

Consul 141
07-03-2011, 00:54
خسته‌اَم


پلک‌هایت را ببند


می‌خواهم کمی بخوابم ...

Ala 1389
07-03-2011, 06:48
من ترانه می سرایم



تو ترانه می نوازی



در ترانه های من اشك است و بی قراری



یك بغل از ارزوهای محالی...



تا ابد چشم انتظاری...



فکر پایان و جدایی...



ترسم از این است که شاید



در نگاهت من بیابم ردی از یک بی وفایی...

ferdouscompany
07-03-2011, 10:32
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

از من اکنون طمع صبر ودل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد

ferdouscompany
07-03-2011, 10:40
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

756
07-03-2011, 11:42
قصه ای عـــــشـق من و تو تمام شد ....... حرف دل من و حرف دل تو تمام شد
لحظه٫ آخر انــتظار و آخرین نــــگاه ....... باقطره ای ســـرشـــــک من تمام شد

ferdouscompany
07-03-2011, 14:27
دلم از این خرابیها بود خوش زانکه می دانم
خرابی چون که از حد بگذرد آباد می گردد
ز بیداد فزون آهنگری کمنام و زحمتکش
علمدار و علم چون کاوه حداد می گردد

Reza Azimy_RW
07-03-2011, 21:17
برادر برادرو فروخت و پدر مادرو - به لجن کشیدن هرچی اعتقاد و باورو


خدا نشست و گریه کرد و خداییشو پس داد - ابلیس از غصه مست کرد,هرچی خورد پس داد

Only For You
07-03-2011, 22:05
از نبردی سخت باز می گردم
با چشمانی خسته که دنیا را دیده است
بی هیچ دگرگونی
اما خنده ات که رها می شود و پروازکنان در آسمان مرا می جوید
تمامی درهای زندگی را به رویم می گشاید
عشق من، خنده ی تو در تاریک ترین لحظه ها می شکفد
و اگر دیدی به ناگاه خون من بر سنگ فرش جاری است بخند
زیرا خنده ی تو برای دستان من شمشیری است آخته
نان را....هوا را ..... روشنی را ..... بهار را .... از من بگیر اما خنده ات را هرگز
تا چشم از دنیا نبندم

Mehrnaz1368
07-03-2011, 22:08
ان ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت
ایا چه خطا دید که از راه خطا رفت
تا رفت مرا از نظر ان چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت

Hadi King
07-03-2011, 22:10
نگاهم كن كه من محتاج آن چشمان دلتنگم

بگو با من راز مستي را

كه من بي تو به يك دنيا شقايق دل نمي بندم

Ghorbat22
07-03-2011, 22:11
روز هــــــــای خسته ی اسفنـــــــد

از پی هم می دونـــــد

و مـــــــن

در حساب ُ کتاب امسال نیـــــــــز

باز تــــو را کم آورده ام


پ.ن
بعضی از دوستان گرامی لطف کنند و پشت سر هم در این تاپیک شعر نذارن!

Hadi King
07-03-2011, 22:47
من

مانند پنجره ای که رو به دیواری آجری باز می شود

تنها هستم

مانند گلدانی که هیچ گلی در آن نروئیده است

مانند پرده ای که هیچ دستی کنارش نمی زند

مانند چشم های تو که زیبایند و تنها

تنها هستم . . .

SHIRIN 1843
08-03-2011, 01:22
راه ها بسته شده
جاده ها دیگر سرانجامی ندارد
خنده ها هم آخرش
رو به تلخی می زند
قلب من اینجا دگر جایی ندارد
نارفيق ازپشت خنجر می زند
قلب من را می درد
عاشقی ام نقطه ی آغاز وپایانی ندارد
چشم هایم ازچرانی خسته شد
دستهایم سرد شد
دوستانم رفته اند
باد دیگر حرف پایانی ندارد
قلب من می سوزد
خنجر آن نارفيق
کارش ساخت
آدمی مغرور وجدانی ندارد
عشق من نیز مرده است
عشق دیگر مرد بارانی ندارد
جاده ها هم بسته است
زندگی بی عشق سرانجامی ندارد

actros 1843
08-03-2011, 03:21
کمی غمگین
کمی افسرده حالم
چرا امروز من،رنجیده حالم
چرا از سردی برف زمستان
مریضم من،کمی پیچیده حالم
چرا آخر دلم، انقدر گرفته
کمی نیست دلم ،دریاگرفته
به یاد یک ستاره در زمستان
دلم،دریا،دریاها گرفته
دلم،امروز شده قده یه گنجشک
دلم،برای فرداها گرفته
دلم ،برای آن دوست، که یادش
جدا نمیشه از دلم گرفته ...

ferdouscompany
08-03-2011, 12:49
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برگیریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا
آیا همین رنگ است.

Consul 141
08-03-2011, 15:18
دلـم ،

بادبادکم را لک زده . . .

actros 1843
08-03-2011, 18:18
فکر رفتن باز
در سرم افتاد
داستانی شد
این سفر رفتن
کومه ها سردند
کوچه ها تاریک
گرمی خاطر
همچو مو باریک
سینه ها پر آه
قصه ها ناقص
دشت هم برفی
جاده یخبندان
شوق رفتن هست
جای رفتن نیست
جاده یخبندان
پای ما در گـل
راهها بسته...
* * *
پای رفتن هست
حال ماندن نیست! ...

rosenegarin13
08-03-2011, 20:40
من این روزا یه حال دیگه ای دارم ...
جهـــان مــــن لباس تازه میپوشـــه ...
منُ تو دیگه تنها نیستیم چونکــــه ...
خــــدا با ما نشسته چــــای مینوشه ...
:40:

Hamid Hamid
08-03-2011, 20:42
خسته ام من ... خسته ام اي .... خسته ام و خسته دل ...

مي زند آبي بر آتش هاي دل ... اين چنين در بند و زندان خسته ام ...

ظالمان روي زمين تشنه به خون ... از ستم بر خاك خوبان خسته ام...

شهپره پرواز من آخر شكست ... از نشستن اي رفيقان خسته ام ...

پ.ن: كلا خيلي خسته ام :دي(جوري كه چشام باز نميشه:دي)

Puneh.A
08-03-2011, 20:46
خدایا کفر می گویم
پریشانم پریشانم
چه می خواهی تو از جانم
نمی دانم نمی دانم
مرا بی آنک خود خواهم اسیر زندگی کردی
تو مسئولی خداوندا
به این آغاز و پایانم

actros 1843
08-03-2011, 22:01
خوش به حالم که تو بی تاب منی
من شب و باز تو مهتاب منی
حجم آغوش تو دنیای من ست
دل و جانم، دُرِِّ نایاب منی ...

javad420
09-03-2011, 00:51
خیلی تنهام ...


از تنهایی خسته شدم ...

منتظر یه عشقم ...

یه عشق حقیقی ...

کاش یه عشق واقعی میومد و من و همراش می کرد ...

کاش همه ی عشقها واقعی بودن ...

مثل کویری که منتظر بارونه ...

کاش ...

EHSANRF
09-03-2011, 02:57
دلـم ،

بادبادکم را لک زده . . .


آن بادبادک
که دلم را
نه ببخشای
سرخی را
همراه خود
به آسمان آبی برد
و به پرواز درآمد
رها شد
و توانست
پاک کند
پاک شود
و پاک بماند
مثل یک ستاره ی دنباله دار...

ferdouscompany
09-03-2011, 08:48
زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینده پا برجاست
گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست
ورنه خاموش است
خاموشی گناه ماست

از شعر بلند آرش کمانکیر "سیاوش کسرائی"

Hadi King
09-03-2011, 14:22
تا به حال نوشته بودم ؟

به گمانم نـــــــه ...

پس اینبار برایــــــــت می نویسم که

گاه چنان آشفته و گنگ می شوم که تردید در باورهایـــــــم ریشه می دواند

اما باز هم در آخرین لحظه تــــــکرار می کنم که حتی اگر چشمانت بیگانه بنگرند

میخوانمت هنوز ، حتـــــــی اگر دستانت مرا جستجو نکنند

هیچ بارانـــی قادر نخواهد بود تو را از کوچه اندیشه هایم بشوید

و اینها برای یک عمر سرخوش بودن و شـــــیدایی کردن کافی است

به گمانم در ورای این کلمات می خواستم بگویم که

دلــــــتنگت شده ام به همیـــــن سادگی

4MaRyAm
09-03-2011, 18:33
هوای خونه دلگیره

دلم داره میمیره

کسی دستامو میگیره

دلم تنگه دلت سنگه

دلم دریاست دلت ساحل

اگه سر نذارم رو شونت

میشم مرداب میشم گنداب

بیا ای سرو سامان قامت من

که گویم در گوش تو فریاد

دلا داد از غم نادیده ها مان

دلا داد از تمام دیده ها مان

که تو را دیدمو دیوانه گشتم

ز چشمان جفا پیشه چه ندیدمو ویرانه گشتم
.
.
.