PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : تجربه شما ازجاده، بزرگراه ، پل و تونلهای ایران



piremard
13-11-2009, 14:06
سلام
ایران کشور کوچکی نیست و شاهراه و جاده شوسه و ... زیادی داره . برای رسیدن به یک مقصد خاص می شه چند مسیر متفاوت رو تجربه کرد . بعضی از جاده های رو "پر خطر" می گند بخاطر کمی عرض و بی کیفیتی آسفالت یا گارد و حضور انبوه کمیونت های باری سنگین ، بعضی ها شون رو "خاطره انگیز" می دونند بخاطر داشتن منظره های زیبا مثل گردنه حیران و اسد آباد و چالوس ، بعضی جاده ها رو "بیابونی" می گند مثل جاده های کویری و ...


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

من این تاپیک رو ایجاد ردم که هر کدام از دوستان اتومبیل و موتور سوار ، تجربه هاشون رو از رانندگی در جاده های مختلف ایران در اوقات مختلف از زمستان تا تابستان و تعطیلات و ... بگند . این جاده ها می تونه یک مسیر خاکی روستایی تا بزرگراه باشه و محدودیتی نداره .
اگر جاده ی باصفا و دور افتاده ای می شناسید هم معرفی کنید . جاده های کم رفت و آمد و "ماجراجویانه"
از پل ها و تونلهای مسیر گرفته تا رستورانها و امکانات بین راهی برامون بگید . از خاطرات نه چندان شخصیتون از رانندگی در یک جاده بگید و ...

پیشتر از همکاریتون در تاپیک متشکرم :11:

شـیـفــو
15-09-2013, 20:26
سلام دوستان
توی آیین نامه همینطور تابلوهای راهنمایی و تلویزیون و ...... میگن با موتور وارد تونل نشید .
اون اولا که موتور گرفته بودم ( تکتاز 125 ) ساعت 4 صبح زد به کلمون با پسرخالم رفتیم یکم بچرخیم ، همینطور بیخیال داشت تو خیابونا خلوت میچرخید و گاز میداد که یهو دیدیم رسیدیم به تونل . جفتمون خیلی ترسیده بودیم گفتیم یا ابلفرض تونل توحید ، همون موقع ها هم این فیلم های درشهر که موتوری ها تو تونل تصادف میکردند رو دیده بودیم من هی میگفتم نرو بیا خلاف جهت برگردیم و این چیزا که وارد شدیم ، اون گفت ممکنه دود منو گیج کنه تو هی باهام حرف بزن ، منم شروع کردم به حرف زدن و سئوال و جواب که به دقیقه نرسید دیدیم تونل تموم شد بعد دوباره یه تیکه دیگه شروع شد ، فهمیدیم تونل رسالت بوده ، اتفاقا همون شب بود که برای اولین بار 120 تا رو پر کردیم .
اما
همین آخرای فروردین بود مجبور شدم از تونل توحید برم ، آقا رسیدم وسطاش نمی تونستم نفس بکشم می خواستم گاز بدم فقط هرچی زودتر بیام بیرون ، اینگار یکی با وزن 150 کیلو افتاده بود رو سینه ها نمیتونستم نفس بکشم . دیگه بعد از اون بار باز هم مجبور شدم که از تونل برم اما نرفتم . خدا خیلی بهم رحم کرد .