مشاهده نسخه کامل
: سریال پنجمین خورشید
هیچی نشد
یه بسیجیه اومد دیدشون و کتیبه رو دید...بعدش گفت باید ببرمتون کمیته..یهو همایون بسیجیه رو گرفت و محسن پرید آینده...:31:
فک کنم این بسیجیه دیگه ول کن نمیشه بد جوری یخه اونارو گرفت
واسه هر چیزی میبرن کمیته...
من نگرانم سز همایون چی میاد
majid_potter7
07-09-2009, 22:34
دیگه رسما همایون بدبخت شد..من نمیدونم چی تو این محسن دیده که عاشقشه و این قدر معرفت داره...
اصلا هر چه قدر هم معرفت داشته باشه عمرا به خاطر رفاقت باور میکرد که محسن رفته 88....یه کم غیر طبیعی بود..البته الان دیگه با درست بودن خونه هما و تراب و ...بهش ثابت شده..ولی اون اول نباید باور میکرد...
*Necromancer
07-09-2009, 22:35
من که می گم همایون یه چند سالی آب خونک می خوره و...
اما ترجیح می دم هیچی نگم چون مطمئنن خلاف اون چیزیمی شه که ما می خوایم بگیم
بهتره زیاد تا شنبه نریم سر کار
فک کنم آینده همایون به خاطر درگیری با بسیجیه تغییر کنه! مثل فیلم آواز قو:31:
N.E.G.A.R
07-09-2009, 23:23
سلام
آخی همایون گناه داشت...یعنی آدم اینقدر با معرفت....... .
راستی من از یه جای سریال خیلی خوشم اومد ؛ اونجا که محسن اومد تو زیر زمین و دید که همایون نیست.......خیلی باحال بود .
ولی در کل سریال پنجمین خورشید ،سریال بدی نیست.:20:
majid_potter7
08-09-2009, 09:02
سلام
آخی همایون گناه داشت...یعنی آدم اینقدر با معرفت....... .
آره..همین جاش یه کم غیر قابل باوره..این همه معرفت واسه چی چیه ای محسن آخه؟!؟!؟!
M O B I N
08-09-2009, 09:08
من با دو نفر شرط بستم که همایون نمیره آینده اونجا که کتیبه دست همایون بود و محسن رفت !! اول گفتن دیدی همایون رفت بعد من گفتم نه نرفته !! :27: شرط رو بردم دم همایون گرم !!
pcforlife
08-09-2009, 10:47
با اینکه مطمئنم هیچ کدوم از حرفام و پیش بینی هام درست از آب در نمیاد:2:، ولی... خوب... حرف آینده که بشه نمیشه پیش بینی نکرد...:21:
من فکر کنم محسن که این سری رفت آینده، میبینه که هما تو همون خونه سابقش نیست و در واقع اصلا گل فروش نیست و راحبه و از این حرفا نیست...:18:
میبینه که تو یه خونه شیک و باکلاس زندگی میکنه و با همون مادر پدرش (دکتر و پرفسور!!):31:... چون ماموره همایون و برده کمیته و به گناه نکرده اقرار کرده!:37:... اینا هم رفتن پیش ننه خاور و بچه (غزل یا همون همای خودمون!) رو گرفتن دادن به ننه باباش! حالا چه بلای سر ننه خاور و حمید اومده رو نمیدونم! :45:
فرزین گوش بر هم چون هیچ تغییری نکرده چون بابش هیچ فرقی تو گذشته نکرد...:38:
به احتمال زیاد هم میبینه خواهرش با غلام رضا ازدواج کرده که عکسش پای دیوار خونشه و شده شهید غلام رضا...:37: ضمنا نمیشه حدس زد که بچه نداره یا داره و اگه داره همون مهدی سلوکیه!:31: احتمال داره مادرشون هم زنده باشه...:23:
در پایان هیچ رقمه نمیشه راجع به همایون پیش بینی کرد... بیچاره...:37:
mahsa1469
08-09-2009, 11:43
فرزین گوش بر هم چون هیچ تغییری نکرده چون بابش هیچ فرقی تو گذشته نکرد...
چرا نکرده بود اومده بود تو خونه ی هما این یعنی همه ی پش بینی های شما غلطه چون معلوم بود اونجا زندگی نمی کنه ...
من که می گم محسن می ره تو سال 88 پدر مادرش رو بهش نشون می ده و...
pcforlife
08-09-2009, 12:11
من میگم گذشته آینده رو میسازه...
طبیعتا اگه پدر مادر هما، بچشونو توسط همایون و منوچهر (بابای فرزین) پیدا کرده باشن، هما دیگه تو خونه اون یارو عسگرخانی زندگی نمیکنه...
ولی توجیه کردن اینکه فرزین تو اون خونه بوده یه خورده سخته...
راستی یه چیزی... فرزین این همه تو زمان بچگیش محسن رو دیده چرا تو بزرگی اونو به خاطر نمیاره...؟
masoudtr
08-09-2009, 12:17
ولی توجیه کردن اینکه فرزین تو اون خونه بوده یه خورده سخته...
فرزین اومده بود پول بدزده
شما هم این سریال درپیتی را چقدر تفسیر میکنید
دیروز که همش با بوس کردن هم گذشت
واقعا خوب با این سریال های ضعیف مردم سرگرم باشند
pcforlife
08-09-2009, 12:30
شما هم این سریال درپیتی را چقدر تفسیر میکنید
یعنی میگی تفسیر نکنیم!:27::46:
اصلا مثل اینکه سریال اسمش ایرانی میشه یا هرچی که ایرانی باشه میشه ضعیف .
من هم این سریال رو میبینم هم خیلی از سریال های خارجی رو دیدم و قطعا میگم درسته توش ضعف داره اما در حد سریالهای ایرانی خوبه و میشه درسهایی ازش گرفت .
راستی این دکتر شوکت اگه یه دکتر زن بود بهتر نمیشد!!؟:27::31:
ایول راستی میگی ... خداییش از خنده داشتم می مردم با این حرف زدنش![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حتی میترسید درو باز کنه!:31:
h a m i d a
08-09-2009, 14:21
من میگم با این کاری که محسن لا اون مامور کرد،وقتی که برگرده بهش گیر میدن که.......
ایول راستی میگی ... خداییش از خنده داشتم می مردم با این حرف زدنش![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حتی میترسید درو باز کنه!:31:
عين اوا خواهرا حرف ميزد!:31:
RoYaYeEe_NiIiLi
09-09-2009, 05:29
راستی یه چیزی... فرزین این همه تو زمان بچگیش محسن رو دیده چرا تو بزرگی اونو به خاطر نمیاره...؟
حتمالا مثل بن توی لاست به یه دلیلی حافظش پاک شده...رفته تو دسته ی others [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ولی جدی بخوام بگم فکر کنم یه دلیلش اینه که بچه به اون کوچیکی چطوری باید بعد این همه مدت محسن رو یادش بیاد؟؟؟شایدم جوری میشه که تو گذشته که قبل از بزرگ شدن فرزین این محسن اینا میرن یه جای دیگه...خلاصه اینکه قبل از اینکه این فرزین اونقدر بزرگ بشه که بتونه قیافه ی محسن رو نگه داره تو مغزش(:31:)محسن لینا میرن از اونجا.
هرچند که بعد از 24 سال آدم گنده هم یادش میره[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كارگردان ميخواسته سريال لاست وماورارا به سبك ايراني بسازه -اين سريال دراومده
خب فعلا ميريم تو خماري تا شنبه كه دوباره پخش بشه!!:31::31:
pcforlife
09-09-2009, 13:05
هرچند که بعد از 24 سال آدم گنده هم یادش میره[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نظر من هم نباید یادش باشه و اگه اون یادش نباشه، هما (یاهمون غزل) هم نباید محسن و به خاطر بیاره، چون فقط یه نظر موقع بچگیش محسنو جلو در خونشون دید...:5:
خب فعلا ميريم تو خماري تا شنبه كه دوباره پخش بشه!!
آره عین تراب...!:31:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حمید گودرزی بازیگر توانایی است که از ۳۰ سالگی به این حرفه رو آورده است. او در کنکور سال ۷۴، در رشته دندانپزشکی قبول شد، پدر، مادر، دوستان و اقوام همه بر این تصور بودند که او هفت سال دیگر دکتر دندانپزشک خواهد شد، ولی او پایش رادر یک کفش کرد، که میخواهم بازیگر شوم و سرانجام هم به این آرزویش رسید و پلهپله مراحل ترقی را پیمود تا امروز، البته وی با اینکه محبوبیت و شهرت خود را از تلویزیون به دست آورد، اما در سالهای اخیر یکباره به فعالیتهای سینمایی رو آورد، پیشنهاد «علیرضا افخمی» به او برای حضور در «پنجمین خورشید» باعث شد که حمید این بار «بله» بگوید و بازگشتی دوباره به تلویزیون داشته باشد. گرچه در سالهای گذشته او قرار بود در «او یک فرشته بود» و «زیرزمین»، هر دو به کارگردانی علیرضا افخمی حضور داشته باشد، اما این امر میسر نشد و اینک در رمضان سال ۸۸، او با پنجمین خورشید آمده است. جا دارد از دوست خوبمان «شهرام زمانی» که هماهنگیهای لازم را برای این گفتگو انجام داد، تشکر کنیم.
● بازگشت دوباره حمید گودرزی در سریالهایی چون مسافری از هند، تب سرد و کمکم کن، خاطرات زیادی در ذهن بینندگان تلویزیون خلق کرد، اما به یکباره، تصمیم گرفت فعالیت در سینما را ادامه بدهد و حالا پس از گذشت ۶ سال، دوباره ماه رمضان امسال با سریال پربیننده «پنجمین خورشید» به تلویزیون بازگشت. گودرزی میگوید: طی این سالها پیشنهادهای زیادی تلویزیونی داشتم، که بیشترشان هم مناسبتی و برای ماه رمضان بود، اما بنا به دلایلی این پیشنهادها را رد کردم، تا اینکه قسمت شد، امسال در خدمت مردم با بازی در یک مجموعه «ماورایی» به نام پنجمین خورشید حضور داشته باشم. طی این مدت سریالهای ماه رمضان را دنبال میکردم، به خصوص کارهای «رضا عطاران» که سریالهای مفرحی بودند و همچنان سریال «میوه ممنوعه» کار حسن فتحی که خیلی دیدنی بود. گودرزی میگوید: «البته قرار بود پس از «تب سرد» در سریالهای «او یک فرشته بود» و «زیرزمین»، هر دو به کارگردانی علیرضا افخمی بازی کنم که هر دو بار، این امر میسر نشد. متن پنجمین خورشید به علیرضا افخمی اعتماد دارم، او متنهای خوبی را مقابل دوربین میبرد، درست مانند کارهای گذشتهاش، این داستان کسی را نصیحت نمیکند، البته لایههای معنوی و مذهبی دارد که افخمی با ظرافت خاصی به بیان آن پرداخته است. این داستان پرمحتوا، عبرتآموز و البته تا حدی ماورایی است، اما نه به آن شکل که در سالهای اخیر در سریالها مرسوم بوده و به دنبال برزخ و روح و... باشد. اتفاقی است که در این کره خاکی میافتد و یک انسان به زمانی دیگر منتقل میشود.«محسن» نقش محوری را بازی میکند که یک دوره ۲۴ ساله را نشان میدهد، همانطور که دیدید در این مجموعه من پسر خانوادهای هستم که با مادر و خواهرش زندگی میکند و دچار مشکلات مادی است، این داستان مربوط به سال ۱۳۶۴ است. در ادامه میبینیم که سن من تغییر نمیکند، اما در مورد بقیه بازیگران، ۲۴ سال به سن و سالشان اضافه میشود.
● کیش و مات همزمان با اینکه علاقهمندان به هنر، حمید گودرزی را هر شب پس از افطار از شبکه سه میبینند، فیلم «کیش و مات» او روی اکران است، اگر این فیلم را ندیدهاید، بخوانید که داستان آن و نقش گودرزی در آن چیست. گودرزی میگوید: نقش یک پسر بدشانس را بازی میکنم که اگر دست به طلا هم بزند، خاکستر میشود! او یک روز تصمیم میگیرد خودکشی کند، اما موفق نمیشود و سر از بیمارستان درمیآورد، در آنجا یک خانم دکتر روانشناس (که آن نقش را الناز شاکردوست بازی میکند) را به او معرفی میکنند، آن جوان بدشانس چند جلسهای به مطب آن خانم دکتر میرود و این ارتباط باعث میشود که آنان نسبت به هم علاقهمند شوند. خانم دکتر هم با کمک گودرزی در فیلم، از خجالت آنهایی که میخواهند پولهایش را بالا بکشند، درمیآید. آدم بدهای فیلم، تیرشان به سنگ میخورد و آدم خوبهای فیلم هم در نهایت با یکدیگر ازدواج میکنند. این داستان معمولا در میان تماشاگران جواب میدهد. چرا که آنان پایان خوش را دوست دارند، ازدواج پسر فقیر با دختر پولدار و برعکس...
● خاطرهای از رمضان آن زمانی که «کمکم کن» پخش میشد با آن داستان جذابش، یکی از دوستانم، خواهرش را در بیمارستان خاتمالانبیا(ص) بستری کرده بود، از من خواست که با حاضر شدن در بیمارستان به خواهرش روحیه بدهم. میخواستند خواهرش را عمل جراحی کنند، وقتی که رفتم آنجا، همراهان دیگر بیماران، در بخشهای مختلف بیمارستان میخواستند به عیادت بیمارانشان بروم، خاطرهای که هیچگاه از ذهنم پاک نمیشود. اینکه به بیمارستانها و آسایشگاهها سر بزنم، کاری است که دوست دارم انجام و ادامه بدهم، امسال هم اگر فرصتی پیش بیاید این کار را انجام خواهم داد.
● از دندانپزشکی تا بازیگری حمید گودرزی از جمله بازیگران نسل جوان کشورمان است که خیلی زود پلههای ترقی را پیمود و توانست جزئی از نسل ستارههای دهه هشتاد سینمای ایران باشد. حمید گودرزی در سوم آذرماه سال ۱۳۵۶ به دنیا آمد و جالب اینکه با مادرش تنها ۱۴ سال اختلاف سنی دارد. پدر او فرشفروش و مادرش خانهدار است، تنها خواهرش هم که از حمید کوچکتر است، گرافیک خوانده. گودرزی دیپلم تجربی دارد، اما فارغالتحصیل دانشکده هنر و معماری است. گرچه حمید گودرزی در کنکور سال ۷۴، در رشته دندانپزشکی قبول شد، اما از بس عاشق بازیگری بود، دندانپزشکی را رها کرد. او بزرگ شده میدان آرژانتین در تهران است و خاطرات زیادی دارد فکر میکنید، چه شد او به بازیگری رو آورد؟ میگوید: «در خیابان الوند تهران، همان جایی که شبکه دو واقع شده است، اتومبیل «بهروز بقایی» پنچر شد، به کمکش رفتم و اتومبیل او را هل دادم، همان جا از بقایی خواستم که به من بگوید چگونه بازیگر شوم.» او علاوه بر استعداد زیاد در بازیگری، صدای خوبی هم دارد و در اولین کارش «دانی و من» ترانه هم خواند، ضمن اینکه مدتی با گروه «سون» همکاری کرد. او علاوه بر بازیگری در بیزینس هم فعالیت دارد، در تجارت فرش و شکلات فعالیت میکند. بارها گفته اگر بازیگر نمیشد، شاید مربی فوتبال! رهبر ارکستر یا دکتر میشد. حمید گودرزی به شدت به فوتبال علاقه دارد و در گفتگوهای مختلف بارها اعلام کرده که طرفدار تیم استقلال است. گل کوچیکش هم زیاد بد نیست، اما میگوید: بازیام بهتر از فوتبال است. گرچه باید اشاره کرد که او به ورزشهای بوکس، تنیس و بدنسازی نیز علاقه دارد. نکته خواندنی این است که حمید گودرزی در سال ۷۴ با کامبیز دیرباز و پرستو گلستانی هم دانشگاهی بوده و هر سه آنها نیز در دنیای هنر موفق شدند. حمید گودرزی بیستم شهریورماه سال ۱۳۸۳، زمانی که ۲۷ ساله بود، پای سفره عقد نشست و زندگی مشترک خود را آغاز کرد.او در دوران کودکی پسر شیطانی بود، میگوید: «این خاطره هیچگاه از خاطرم نمیرود، کلاس اول دبستان که بودم، تمام کتابهایم را به یک دورهگرد دادم و به جای آن، گوجهسبز گرفتم!» یکی دیگر از ویژگیهای او این است که کم مصاحبه میکند، میگوید: «باید چیزی برای گفتن داشته باشم تا مصاحبه کنم.»
● ۲۲ قسمت ابتدا قرار بود این مجموعه در ۳۰ قسمت ساخته شود، اما کارگردان تشخیص داد تا کار را در ۲۲ قسمت بسازد.
● همکاری با سلوکی از قبل با مهدی سلوکی در «تب سرد» همکاری داشتهام، ما دوستان خوبی هستیم و این دوستی باعث شد تا همکاریمان خوب از کار دربیاید، ضمن اینکه از حضور شهرام قائدی هم نباید بگذریم، دوست و همکار خوب من در این مجموعه... و تمام عواملی که برای این مجموعه زحمت کشیدند.
● کار و زندگی دو مقوله جدا اینکه در زمان مطرح شدن نامم در سینما ازدواج کردم، کمک زیادی به من کرد، گرچه این تاثیرگذاری به دو طرف و توافقهایی که با هم دارند و قول و تعهدهای زن و شوهرها بستگی دارد. من در حال حاضر کار و زندگی را از هم جدا کردهام. در اوایل ازدواج از آنجایی که همسرم با فضای کار هنری من غریبه بود، کمک فکری نمیکرد، اما الان فیلمنامه را میخواند و نظراتش را به من انعکاس میدهد.
● موسیقی تیتراژ اینکه من روی تیتراژ بخوانم، موضوعی بود که ایده آن مطرح شد، اما آقای افخمی نظرشان مثبت نبود. او اعتقاد داشت که اگر شخصیت اصلی داستان بخواند، بینندگان او را آنطور باید و شاید باور نمیکنند.
● ورزش بدنسازی را دوست دارم و فوتبال را دنبال میکنم. از میان ورزشکاران با جواد نکونام، علی انصاریان، نیکبختواحدی و آرش میراسماعیلی (که البته این آخری از قهرمانهای جودوی ایران است) رفاقت نزدیکی دارم.
خانواده سبز
khashi87
09-09-2009, 15:57
ای بابا کجای این سریال خنده دار بود
بعد دوستان یه نفر زحمت بکشه خلاصه 2 قسمت آخر رو بزاره من ندیدم دستتون درد نکنه؟
آقا قسمت بعدی کی میده ؟؟
قسمت بعدی شنبه پخش میشه!:46:
Zahra_1376
10-09-2009, 00:28
من فقط موندم این حمید گودرزی چه جوری از اون پنجره ی به اون کوچیکی سالم دراومد بیرون موندم
من فقط موندم این حمید گودرزی چه جوری از اون پنجره ی به اون کوچیکی سالم دراومد بیرون موندم
کلا سوتیهای این سریال یکی دوتا نیست و اگه همشو جمع کنیم خودش یه کتاب میشه!
فقط خوب شد بعد از اون قسمتی که محسن خواب میدید همایون میخواد بره 88 نرفت تعطیلات که اونجوری یه 4-5 روز حسابی سرکار میبودیم و آخرش میفهمیدیم جناب محسن خواب میدیده در نتیجه حالمون گرفته میشد!:27:
pcforlife
10-09-2009, 04:57
آخرش میفهمیدیم جناب محسن خواب میدیده در نتیجه حالمون گرفته میشد!:27:
نگو که الان روزه ام باطل میشه...!!!:2:
*Necromancer
10-09-2009, 23:47
من فقط موندم این حمید گودرزی چه جوری از اون پنجره ی به اون کوچیکی سالم دراومد بیرون موندم تو هم اگه تو همچین موقعیتی باشی از سوراخ موش هم که شده فرار می کنی:27: اما خب باید یکم خونیش می کردن
mahsa1469
11-09-2009, 12:58
اما خب باید یکم خونیش می کردن
__________________
حالا بی خیال خونی یکم خاکیش می کردن
khashi87
11-09-2009, 14:06
یه جا خوندم فردا قراره خلاصه چند شب قبل رو بده
قسمت بعدی شنبه پخش میشه!:46:
یعنی فردا شب قسمت بعدی رو پخش میکنن ؟
فردا ام که شب احیاس. :18:
H a m e e d
11-09-2009, 17:10
یعنی فردا شب قسمت بعدی رو پخش میکنن ؟
فردا ام که شب احیاس. :18:
سریالش طنز نیست که؛ این چند روز هم فک کنم به خاطر آماده نبودن سریال پخش نکردن چون گفته بود که 30 قسمتی نیست، 22 قسمته، از اول قرار نبود همه شبهای ماه رمضون پخش بشه. تازه اون سال که زیر زمینو نشون میداد با اینکه طنز بود، ولی شبهای احیا با یه حال و هوای دیگه پخش شده بود.
attractive_girl
11-09-2009, 18:09
امشب نمیده ؟
نه امشبم نیست
پس کی میخوان بدن ؟!
از فردا میده دیگه...
pcforlife
11-09-2009, 19:42
تازه اون سال که زیر زمینو نشون میداد با اینکه طنز بود، ولی شبهای احیا با یه حال و هوای دیگه پخش شده بود.
زیرزمین همچین طنز هم نبود، عشقی (با رگه های طنز) بود...:20: ضمنا موضوش با ماه رمضان در ارتباط بود... به قول شما چون قسمت های سریال کمه، حتما نمیدن... تازه من فکر میکنم فردا شب هم خلاصه قسمت های قبلیشو بده:41: و از پس فردا قسمت های جدید و پخش کنن.
mahdistar
12-09-2009, 12:06
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برای نخستین بار بود كه با حمید گودرزی و مریم كاویانی هم بازی شدم و بسیار همكاری خوبی بود. یك روز به گودرزی گفتم كه حتی خارج از صحنه و پشت دوربین كه شوخی میكنی...
بازی در كار مناسبتی را دیگر قبول نمیكنم
مهوش صبركن، همسر محمود پاك نیت و بازیگری است كه در مجموعههای مختلفی هم چون «پس از باران»، «خانه ای در تاریكی»، «شب میگذرد» و «یوسف پیامبر(ع)» نقش آفرینی كرده است.او بازیگری را از تئاتر آغاز و سالها تلاش كرد تا به جایگاهی واقعی در این عرصه برسد. این روزها مجموعه تلویزیونی «پنجمین خورشید» با بازی «صبركن» از شبكه سوم سیما در حال پخش است. او در این مجموعه نقش اكرم مادر «محسن و مریم» را متفاوت بازی میكند؛ مادری مهربان و رنج كشیده كه بعد از فوت همسرش بار زندگی را به دوش میكشد، به بهانه پخش مجموعه «پنجمین خورشید» با این بازیگر گفت و گویی داشتیم كه باتوجه به فشردگی كاری و بازی در قسمتهای پایانی این مجموعه، پذیرفت تا لحظاتی پاسخ گوی سوالاتمان باشد.
مهم ترین ویژگی این نقش چه بود كه پذیرفتید در مجموعه پنجمین خورشید بازی كنید؟
این شخصیت ویژگی خاصی نداشت. علیرضا افخمی از من دعوت كرد در این مجموعه بازی كنم، من هم علاقه مند به همكاری با او بودم. البته هنگامیكه به من گفتند كه كار مناسبتی برای ماه مبارك رمضان است فقط 5 قسمت از فیلم نامه كامل بود. از نقش خوشم آمد و با این شرایط سر كار رفتم. اكنون هم به شدت مشغول كار هستیم و قسمتهای پایانی مجموعه را فیلم برداری میكنیم و از پایان قصه خبر نداریم.
وقتی 5 قسمت اولیه فیلم نامه را خواندید شخصیت شما چه قدر برایتان ملموس بود؟
همان طور كه اشاره كردم فقط 5 قسمت فیلم نامه را خواندم ولی چون بازیگر تئاتر هستم و از تئاتر وارد تلویزیون شده ام شخصیتهای مختلف را به راحتی میتوانم بازی كنم چون در توانم هست، برای همین نقش برایم ملموس و راحت بود. خدا را شكر این نقش به نسبت نقشهای خاصی هم چون مجموعههای «پس از باران» و «یوسف پیامبر(ع)» خوب بود و مردم دید دیگری نسبت به نقش دارند و خیلی خوششان آمده است كه من توانسته ام متفاوت بازی كنم.
نكته ای كه وجود دارد این است كه اغلب مادرها در فیلمها و مجموعهها یك جور هستند و میشود گفت رفتارهایی شبیه هم دارند نظر شما دراین رابطه چیست؟ خود شما برای متفاوت نشان دادن نقش اكرم آب انارفروش چه عناصری به نقش خود افزودید؟
خیلی سعی كردم كه متفاوت با نقشهای قبلی ام درآید. به هر حال ما ایرانی هستیم و قصد به تصویر كشیدن زندگی ایرانی را داریم. زن ایرانی در هیچ كدام از مجموعههای ما نمیتواند اكشن یا جاسوس باشد. مادر ایرانی در مجموعههای ما مادری جاه طلب، بدجنس و یا مهربان به تصویر كشیده میشود به هر حال الگوی یك زن ایرانی است. من هم برای باورپذیر نشان دادن نقشهایم سعی میكنم از اخلاق و رفتار مردم اطراف خود، خواندن كتاب و یا فیلم دیدن الگو بگیرم و آنها را پیدا كنم تا متفاوت بازی كنم. در مجموعه «پنجمین خورشید» همان گونه كه شاهدید نقش زنی آب انارفروش را بازی میكنم كه با شخصیت واقعی ام خیلی متفاوت است. سعی كردم خودم با نقش كلنجار بروم و به آن چه كه در كتابها خوانده ام رجوع كنم تا شخصیت اكرم آب انارفروش ملموس، متفاوت و البته باورپذیر درآید كه خدا را شكر این نقش برای مخاطبان جا افتاده است.
طراحی لباس و گریم تا چه اندازه برای ارائه بهتر نقش به كمكتان آمد؟
سعی كردیم چون این شخصیت زنی آب انارفروش است روسری آن دوران كه طرح دار و خیلی ساده بود به سر كند. لباس او هم خیلی ساده بود. به نظرم لباس و گریم كمكی در بازی ام نكرد. فقط باید طراح لباس دقت نظری روی این شخصیت میداشت تا پوشش آن زمان را طراحی كند. گریم من نیز ساده و رنگ و رو رفته است. چون بازی ام میطلبید كه گریم ساده برای بهتر نشان دادن شخصیت اكرم كه زنی مستضعف و زحمت كش بود داشته باشم.
ارتباطتان با «حمید گودرزی» و «مریم كاویانی» كه نقش فرزندان شما را بازی میكنند چگونه بود؟
برای نخستین بار بود كه با حمید گودرزی و مریم كاویانی هم بازی شدم و بسیار همكاری خوبی بود. یك روز به گودرزی گفتم كه حتی خارج از صحنه و پشت دوربین كه شوخی میكنی احساس میكنم پسر بزرگم هستی و رابطه خاصی با او در بازی داشتم چون خودم دو فرزند پسر دارم با او ارتباط خوبی برقرار كردم. گودرزی هنگامی كه در بازی مرا مادر صدا میزند به واقع احساس میكردم پسر خودم است و در كار خیلی راحت بودیم.
آیا در حین كار با كارگردان «علیرضا افخمی» هم فكری هم داشتید؟
بله، نقش كارگردان هدایت بازیگر است. او خارج از گود مینشیند و اشتباهات بازیگران را گوشزد میكند. ممكن است من برداشتی از یك سكانس داشته و در ذهنم چیز دیگری نسبت به آن تصور كرده باشم حتی براساس میزانسنی كه در ذهن داشتم حركت كردم ولی هنگامیكه كارگردان برداشت و نظر خود را از این سكانس برایم توضیح میدهد متوجه خطا خود میشوم. گاهی اوقات هم ممكن است بازیگر اشتباه كند پس وظیفه كارگردان است كه او را هدایت كند. حتی اتفاق افتاده كه بازیگر بیمار و خسته است و تا پاسی از صبح باید جلوی دوربین كار كند و هزار مشكل خانوادگی اش را با خود سر صحنه آورد پس وظیفه كارگردان است كه در آن لحظه به كمك بازیگر بیاید تا نقش را نجات دهد.
آن چه شما انتظار داشتید در این نقش آفرینی حاصل شد؟
بله، به خصوص هنگامیكه دیدم كار با سكانسهای من آغاز میشود از همان شب اول تصویربرداری راضی بودم.
علیرضا افخمی چگونه كارگردانی است؟
كارگردان بسیار عالی و كاربلدی است. او انسانی متین، مودب، صبور و باگذشت است و بین عوامل گروهش تفاوتی نمیگذارد و همه را به یك چشم میبیند. چنان چه كه «علیرضا افخمی» هر زمان دیگر كاری به من پیشنهاد بدهد به خاطر اخلاق خاص و حرفه ای او میپذیرم.
از فعالیتهای اخیرتان هم بگویید؟
به تازگی بازی ام در فیلم سینمایی «زم هریر» ساخته علی روئین تن آغاز شده است. جوانی پرتوان، باسلیقه و باسوادی است. سیروس مقدم هم پیشنهاد بازی در مجموعه 13 قسمتی طنز ویژه نوروز را داده است كه هنوز قراردادی امضا نكرده ام ممكن است در كار این كارگردان نیز بازی كنم.
حرف آخر.
چون كار مناسبتی است همیشه با عجله تولید و روانه آنتن میشود. اكنون كه با شما در این وقت اندك صحبت میكنم تمامیعوامل هم چون گروه فیلم برداری، نویسندگی، تدوین و بازیگران به شدت سعی و تلاش خود را میكنند كه این كار به موقع روانه آنتن شود. ساخت كار مناسبتی دشوار است و تاكنون هم در سازمان هیچ ترفندی برای این فشردگی كاری در نظر گرفته نشده است تا از تولید عجولانه كار جلوگیری شود. امیدوارم با تمام این عجلهها و سختیها مردم از مجموعه راضی باشند و به كار ما بها دهند زیرا باتوجه به كمبود وقت، فشرده كار كردیم. خود من دیگر كار مناسبتی را قبول نمیكنم چون تمام تابستانم خراب شد و درگیر این كار بودم. خسته نباشید به شما و دوستانتان میگویم كه برای ما بازیگران ارزش قایل هستید.
منبع: khorasannews.com
RoYaYeEe_NiIiLi
12-09-2009, 18:46
امشب ساعته چند میده؟
دمش گرم محسن چه کتکی زد به این فرزین![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]گفتم الان یه کتک ملس از فرزین میخوره![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امير موسر
12-09-2009, 19:51
یعنی آخرت فیلمها !!!!!!
ای بابا این خانوم دکتر چرا مرد؟!!!!
.German.
12-09-2009, 20:07
من که میگم دوباره کارگردان گذاشتمون سرکار,واحد 4 یه دکتر دیگه بوده که مرده دکتر کامرانی نمرده :27:
amin khan
12-09-2009, 20:15
من که میگم دوباره کارگردان گذاشتمون سرکار,واحد 4 یه دکتر دیگه بوده که مرده دکتر کامرانی نمرده
اره اینم میشه...
این فرزین هم دلش خوشه خلافکاره
دیگه آدم از حمید گودرزی کتک بخوره به درد لای جرز میخوره...
H a m e e d
12-09-2009, 20:22
ای بابا این خانوم دکتر چرا مرد؟!!!!
چون نمیتونن ظاهر یه نفرو بعد از 24 سال تجسم کنن و به تصویر بکشن، چند تایی رو هم مثل خواهر محسن به زور مجبور شدن میانسالیشونو نشون بدن، وگرنه دلیلی نداره این همه آدم بدون سابقه بیماری جسمی تو سنین میانسالی بمیرن (ننه خاور+ شوهرش+منوچ+دکتر سپیده کامرانی+حتما پسر بزرگه انوش هم همینطور...)
در مورد مادر همایون که خودشونو به کل راحت کردن و نشونش ندادن، در حالی که با داشتن یه پسر به اون هوا گندگی تو سال 88 باید یه 80 سالی رو حداقل از سر گذرونده باشه.
sar be hava
12-09-2009, 20:57
چون نمیتونن ظاهر یه نفرو بعد از 24 سال تجسم کنن و به تصویر بکشن، چند تایی رو هم مثل خواهر محسن به زور مجبور شدن میانسالیشونو نشون بدن، وگرنه دلیلی نداره این همه آدم بدون سابقه بیماری جسمی تو سنین میانسالی بمیرن (ننه خاور+ شوهرش+منوچ+دکتر سپیده کامرانی+حتما پسر بزرگه انوش هم همینطور...)
در مورد مادر همایون که خودشونو به کل راحت کردن و نشونش ندادن، در حالی که با داشتن یه پسر به اون هوا گندگی تو سال 88 باید یه 80 سالی رو حداقل از سر گذرونده باشه.
نكته مهمي رو اشاره كردي
خواهر محسن بود سال 88 , واسه اينكه به بيننده فهيم(!)القا كنه 24 گذشته هي عمه,مادر مي گفت.
حالم بهم خورد.:2:
attractive_girl
12-09-2009, 22:13
ای بابا اینم شد فیلم؟؟
یا همه میمیرن یا یارو خوابه :13:
mahsa1469
12-09-2009, 22:15
این چه جوری بود که فقط واسه خونواده ی محسن مجددا 24 سال گذشت و هما خانوم هنوز پری روزش رو یادش بود
این جوری که من دیدم فک کنم هیچی تغییر نکرده باشه....
mkhavari2000
12-09-2009, 22:19
خوب شد لاست رو دیدن تا سوژه واسه سفر در زمان پیدا کنند
Zahra_1376
12-09-2009, 23:11
سلام بچه ها.
به نظره من از اون 2 تا سریالهای دیگه که واسه ماه رمضون گذاشتن خیلی گشنگتره
pcforlife
12-09-2009, 23:38
گفتم بعد از این چند شبه که پخش نداشت، یه تکونی به خودش میده...
mahdistar
13-09-2009, 15:07
این چه جوری بود که فقط واسه خونواده ی محسن مجددا 24 سال گذشت و هما خانوم هنوز پری روزش رو یادش بود
این جوری که من دیدم فک کنم هیچی تغییر نکرده باشه....
خوب این که دیگه مشخصه.چون 2روز پیش، یکبار 24 سال اومده بود تو آینده و هما رو دید و الان 2باره برگشته بود.!!!
pcforlife
13-09-2009, 15:19
این چه جوری بود که فقط واسه خونواده ی محسن مجددا 24 سال گذشت و هما خانوم هنوز پری روزش رو یادش بود
این جوری که من دیدم فک کنم هیچی تغییر نکرده باشه....
تو این سریال گاهی اوقات حس می کنم گذشته و آینده کاملا به هم ربط دارن و گاهی اوقات (که بیشتر اوقات بگم بهتره) احساس می کنم که اصلا به هم ربط ندارم. این قضیه ای که شما میگن مربوط به حالت دومه... اگه محسن به 24 سال عقبتر برگرده، هما هم دیگه در زمان آینده نباید باشه و در واقع زمان آینده با اومدن محسن به آینده باید به وجود بیاد... اصلا این جریان های رفتن و برگشتن تو سناریو رعایت نشده...:41::2:
این سریال قشنگه فقط خیلی تخیلیه
اما به هر حال توانسته خیلی ها رو جلوی گیرنده هاشون بشونه
کلا جالبه
mahsa1469
13-09-2009, 16:34
می گم بچه ها شما می دونید بازیگر نقش فری توی چه فیلم دیگه ای بازی کرده؟؟؟
فری گوش بر مگه فیلم دیگه ای هم بازی کرده؟
pcforlife
13-09-2009, 19:26
فری گوش بر مگه فیلم دیگه ای هم بازی کرده؟
منظور mahsa1469 فری نوچه فرزین گوش بره عزیز:31:
می گم بچه ها شما می دونید بازیگر نقش فری توی چه فیلم دیگه ای بازی کرده؟؟؟
توفیق اجباری... همونی که آخر فیلم میخواست گلزار و سیمین (باران کوثری) رو آشتی بده...:27:
Reza_994
13-09-2009, 19:46
مگه میشه هما یادش باشه خواهر محسن رو و اتفاقاتی که اولین بار افتاده بود رو
در ضمن غلامرضا هم شد چارلی این بار نمرد بار دیگه میمیره سرنوشت تغییر نمی کنه
امير موسر
13-09-2009, 19:51
من امروز کلی خندیدم !!!!! همه به راه راست هدایت شده بودن و ریش داشتن بجز مریم !! :دی
ولی آخرشم مریم کاویانی مث ایتکه بوسیدا !! :دی
جالب شده داستان....
بعضی جاها احساس میکنم از موسیقی متن لاست هم استفاده میکنن !!!
hellbrain666
13-09-2009, 19:52
چطوری بچه مریم همون مهدی سلوکی بود؟
چطوری بچه مریم همون مهدی سلوکی بود؟
مریم مهدی سلوکی رو از برادر بسیجی غلامحسین داره و اون دختر چاقه رو هم از این همایون داره...:46:
کلا این قسمت باحال بود...خندیدیم...:31:
پ.ن: مهدی سلوکی با ریش و سبیل چه باحال شده بود...:31:
mahdistar
13-09-2009, 19:56
بچه ها من فکر کنم همایون خواهر محسن رو گرفت،اون دختره هم از همایون بود.
امير موسر
13-09-2009, 19:56
چطوری بچه مریم همون مهدی سلوکی بود؟
مریم قبلش آخه با انوش دوست بود ! دیگه بعد به تفاهم نرسیدن و ازدواج نکردن ! احتمالا بچه از همون موقست !! :31:
amin khan
13-09-2009, 19:56
چه خر تو خر... ببخشید شیر تو شیری شد..
نمدونم مریم با انوش عروسی کرد ، همایون با مریم عروسی کرد ، غلامرضا با همایون عروسی کرد ، مریم با... دی:
مهدی سلوکی در اولین فرصت احتمالا یه صفایی به صورت داده...
اصلا تریپ بسیجی بهش نمیاد...
بچه ها من فکر کنم همایون خواهر محسن رو گرفت،اون دختره هم از همایون بود.
خب آره دیگه رفیق...
مگه ندیدی همایون بهونه آورد رفت بانک ، میخواست چشمش تو چشمم محسن نیافته....
امير موسر
13-09-2009, 19:57
بچه ها من فکر کنم همایون خواهر محسن رو گرفت،اون دختره هم از همایون بود.
خسته نباشی !!
fouad-pes
13-09-2009, 19:58
آقا خیلی باحال بودااا !!!
مهدی سلوکی شده بود عین بسیجی ها !!!!
کلی خندیدم:16:
راستی این دفعه فکر کنم بوسید:31:
ahriman323
13-09-2009, 19:58
چطوری بچه مریم همون مهدی سلوکی بود؟
پسره از اقا غلامرضا بوده
دختره از همایون
اقا این همایون فهمید چه کار خفنی کرده روش نشد با محسن برن تو خونششون:21::27::27::31::31:
mahdistar
13-09-2009, 19:59
من که میگم دوباره کارگردان گذاشتمون سرکار,واحد 4 یه دکتر دیگه بوده که مرده دکتر کامرانی نمرده :27:
کارگردان به این میگن،،هرچی تا حالا حدس زدیم اشتباه از آب در اومده :دی
pcforlife
13-09-2009, 19:59
چطوری بچه مریم همون مهدی سلوکی بود؟
با آزمایش DNA معلوم شد غلامرضا (یا شاید هم همایون!) پسر انوش هستند....!!:27:
واقعا روز به روز مسخره تر و چرت تر میشه...:2: شماها هم که همش پنجمین خورشید و با لاست مقایسه میکنید...:19: هر سری میرم تاپیک لاست وسوسه میشم سیزن هاشو بخرم ببینمش ولی وقتی میبینم با پنجمین خورشید قیاس میشه با خودم میگم نبینمش بهتره...:2::41:
MaaRyaaMi
13-09-2009, 19:59
اینقدر مریم مریم نکنین :دی
امشب خیلی خندیدم خدائیش
خوب اینده خواهرش که خوب شد فقط محسن ......:دی
Sorosh MAX
13-09-2009, 20:02
ولی اینکه مهدی سلوکی همون قبلی بود اشکال داره ، نباید اینطوری باشه ... !
همه هم که ریش و اینا رو ردیف کردن .. :دی
ahriman323
13-09-2009, 20:02
خداروشکر همه به آغوش اسلام رفتند:31:
GiggleClub
13-09-2009, 20:02
ولی این نویسندهه اشنباه کرده
درستش این بود که هما ایندفعه محسن رو به یاد نیاره
چطور میشه هیچکی از دفعه قبل محسن رو یاد نداره الا هما و دار و دستش ؟!!!
ahriman323
13-09-2009, 20:05
ولی این نویسندهه اشنباه کرده
درستش این بود که هما ایندفعه محسن رو به یاد نیاره
چطور میشه هیچکی از دفعه قبل محسن رو یاد نداره الا هما و دار و دستش ؟!!!
هما دو سه روز براش گذشته چرا یادش بره یه چیزی میگی ها برادر
Sorosh MAX
13-09-2009, 20:05
چون که موقعی که غیب شد ، اون بوده ...
pcforlife
13-09-2009, 20:07
ولی این نویسندهه اشنباه کرده
درستش این بود که هما ایندفعه محسن رو به یاد نیاره
چطور میشه هیچکی از دفعه قبل محسن رو یاد نداره الا هما و دار و دستش ؟!!!
"چون مثلا سرنوشت هما بعد از غیب شدن محسن (برای دومین بار) و اومدنش به سال 88 تغییر نکرده... پس اونو به خاطر داره."
این جمله ای که تایپیدم باید دلیل مسخره نویسنده این سریال باشه....:2:
GiggleClub
13-09-2009, 20:09
به نظر من:
وقتی محسن برگشت به گذشته اون ۲۴ سالی که قبلن اومده بود باید پاک میشد و دوباره که اومد به آینده ازنو باید ۲۴سال نوشته بشه
نظرتون چیه؟
(شدیم مثل اون یارو چینیه و هارلی تو لاست :دی )
ولی آخرشم مریم کاویانی مث ایتکه بوسیدا !!
راستی این دفعه فکر کنم بوسید
ملت تو کف این یه مورد موندن!:27:
مریم مهدی سلوکی رو از برادر بسیجی غلامحسین داره و اون دختر چاقه رو هم از این همایون داره...
کجاش چاق بود بدبخت؟!!:31:
فقط من از این یارو داداش غزل بدم اومد!:2:
ahriman323
13-09-2009, 20:15
تپل بود:40:[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MaaRyaaMi
13-09-2009, 20:18
آره این پدرام داداش غزل اصلا معلوم بود دوست نداره خواهرش پیدا بشه:دی
چون بعد اینکه باباهه بمیره وارث اینهمه ثروت میشه! (چی گفتم :دی)
H a m e e d
13-09-2009, 20:20
من امروز کلی خندیدم !!!!! همه به راه راست هدایت شده بودن و ریش داشتن بجز مریم !! :دی
ولی آخرشم مریم کاویانی مث ایتکه بوسیدا !! :دی
نیایش رو یادت رفت، اونم ریش نداشت:46:
مریم مهدی سلوکی رو از برادر بسیجی غلامحسین داره و اون دختر چاقه رو هم از این همایون داره...:46:
کلا این قسمت باحال بود...خندیدیم...:31:
پ.ن: مهدی سلوکی با ریش و سبیل چه باحال شده بود...:31:
فک کنم اولین بار بود که همچین گریمی رو صورت سلوکی شده بود، اول شوک آور بود و بعد خنده آور:27:
منم فکر میکنم هیچ جوری نشه غلامرضا رو زنده نگه داشت:27:، خب توی اون عملیات شرکت نکنه، میره یه عملیات دیگه ممکنه اونجا شهید بشه؛
برای دومین دفعه (بعد از اون خواب سرکاری) پیش بینیم درس از آب دراومد:21:
یه چیزی رو محسن نمیدونه...فکر کرده اگه غلامرضا نره اون عملیات دیگه زنده میمونه...که این اشتباهه...چونکه زمان مرگ هیچ وقت تغیر نمیکنه و فقط شکل مردنه که تغیر میکنه...یعنی در هر صورت تو اون زمان غلام میمیره حالا چه شکلی خدا میدونه...فقط با این کارش باعث شد خواهرش نتونه از امکانات خانواده شهید استفاده کنه:31:
که البته ایشون هم درست پیش بینی کردن، عدم تغییر در زمان مرگ انسانها.
ضمنا مریم از امکانات خانواده شهید هم به خوبی تونست بهره ببره.:31:
تو روح این نویسنده:31: آخه آدم تو خوابم مگه میخوابه؟! :27:
امروز بعد از ظهر دقیقا برای من پیش اومد، دو سه خواب تو در تو دیدم:25:
MaaRyaaMi
13-09-2009, 20:28
ضمنا مریم از امکانات خانواده شهید هم به خوبی تونست بهره ببره.
چطوری؟!:دی
فقط من از این یارو داداش غزل بدم اومد!:2:
چرا بابا؟؟:31:
پسر پولدار....ماشین Murano...!!!!:31:
چه قدر هم همه امشب برادر برادر میگفتن....
majid_potter7
13-09-2009, 20:53
حالا الان داداش همایون جانبازه؟!؟!
اگه نه پس چرا تریپ بچه بسیجی برداشته بود....؟!؟!
H a m e e d
13-09-2009, 20:55
چطوری؟!:دی
وضعش به نسبت اون سری سال 88، از این رو به اون رو شده بود؛ هر چند ما همشو ندیدیم:46: (داخل خونه شو، وضع شغلی و تحصیلی بچه هاش)؛ ولی از بین اون سه تا گزینه بهترین همسر برای مریم همون همایون بود که اگه تو سال 64 به مریم پیشنهاد میکردنش قطعا مسخره میکرد:29::22:، ولی وقتی که خودش تنها شد و همایون به نون و نوایی رسید دید دیگه چاره ای نیست:36:
[=pcforlife]منظور mahsa1469 فری نوچه فرزین گوش بره عزیز:31:
خخخخخخخه مثل اینکه سوتی دادم
ببخشید:11:
mahsa1469
13-09-2009, 21:53
حالا الان داداش همایون جانبازه؟!؟!
اگه نه پس چرا تریپ بچه بسیجی برداشته بود....؟!؟!
نه دیگه تیر خورده بود از صفدر:31:
ahriman323
13-09-2009, 21:56
حالا الان داداش همایون جانبازه؟!؟!
اگه نه پس چرا تریپ بچه بسیجی برداشته بود....؟!؟!
نه اون خلاف کاره که دنبال عتیقه ها بوده داداش اینو گروگان گرفتن بعدم همایون میره پیش برادرای کمیته:31: اونا یه عملیات ضبدری انجام میدن که تو این عملیات داداشه تیر میخوره(خلاف کاره زده بوتش)
چون به راه راست هدایت شده[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولی بابای غزل باحال بودا فقط یه کم بی احساس بود
mahsa1469
13-09-2009, 22:01
منظور mahsa1469 فری نوچه فرزین گوش بره عزیز:31:
توفیق اجباری... همونی که آخر فیلم میخواست گلزار و سیمین (باران کوثری) رو آشتی بده...:27:
نسبتس داره با خانواده ی آهنگر؟؟؟
کاش یه همچین چیزایی واقعی می شد چه قدر خوب می شدا
فکر کنید هر کی یه کتیبه داشت!!!!!!!!!!
راستی جالبیش به این بود که مرگ رو نتونست تغییر بده می گن مرگ دست خداست اینه به سرنوشتم ربطی نداره
چرا بابا؟؟:31:
پسر پولدار....ماشین Murano...!!!!:31:
چه قدر هم همه امشب برادر برادر میگفتن....
چه فایده ادم پولدار باشه بی شعور باشه
ندیدی چطور دل دختره رو شکوند :13:
واسه امشبش خیلی جالب بود ....:31:
اونجایی که همایون نمیخواست دوستش بفهمه با خواهرش عروسی کرده...:27:
سکانس آخرش هم خیلی خوب بود...
چطوری بچه مریم همون مهدی سلوکی بود؟
نه دوستان ، از لحاظ علمی قابل توجیح بود ،میدونیم که یه جنین از سلولای جنسی پدر و مادرش به وجود میاد و همه ی سلولای انسان به جز سلولای جنسی 46 تا کروموزوم دارن .
سلولای جنسی 23 تا کروموزوم دارن و وقتی لقاح صورت میگیره ، از هر جنس 23 تا کروموزوم که ویژگی های آدم تو اوناس گرفته میشه و جمعا 46 تا کروموزوم مورد نیاز تامین میشه .
در مورد محسن کوچیکه ام همینطوریه ، 23 تا کروموزوم مربوط به مادر تو محسن ثابت باقی مونده و باعث شده که قیافش تغییر نکنه ولی 23 تای دیگه که مربوط به پدر هستن از انوش به غلامرضا تغییر کرد و آثار این تغیر رو هم به خوبی دیدیم . [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif
خداروشکر همه به آغوش اسلام رفتند.
و البته مریم به آغوش .... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif
ولی این نویسندهه اشنباه کرده
درستش این بود که هما ایندفعه محسن رو به یاد نیاره.
به نظر من:
وقتی محسن برگشت به گذشته اون ۲۴ سالی که قبلن اومده بود باید پاک میشد و دوباره که اومد به آینده ازنو باید ۲۴سال نوشته بشه
نظرتون چیه؟
به نظر منم بهتر بود هیچ کس محسنو به یاد نیاره ، کلا خیلی تو این سریال تناقض وجود داره .
"چون مثلا سرنوشت هما بعد از غیب شدن محسن (برای دومین بار) و اومدنش به سال 88 تغییر نکرده... پس اونو به خاطر داره."
این جمله ای که تایپیدم باید دلیل مسخره نویسنده این سریال باشه....
اگه استدلال نویسنده این بوده باید بگم به نظر منم خیلی مسخرس
دلیل : حالا فکر کنید مریم تو خونه قبلیش با همسایه هاش رفت و آمد داشته و سرنوشت همساشون هم در طول این 24 سال تغییر نکرده باشه ، اینا نمیگن این مریم خانوم چرا یهو غیبش زد ؟
اون وقت اون همسایه بیچاره ... نمیشه ؟ :دی
khashi87
14-09-2009, 01:17
سلام امشبش خیلی توپ بود کارگردان روند فیلمو دوباره عوض کرد کاری که به نظر من 1-2 دیگه هم توی فیلم اتفاق میفته
و محسن هر بار یه درس جدید میگیره و آخر سر هم بخ این نتیجه میرسه سرنوشت رو نمیشه عوض کرد
اما بزارید یه قسمت دیگه رو هم ببینم آخر سر بهتون میگم آخرش چی میشه.
mahshid20
14-09-2009, 01:22
حالا اون برادر از كجا ميدونست خواهري كه تا حالا نديده چجوري حرف ميزنه؟
H a m e e d
14-09-2009, 03:16
نه دوستان ، از لحاظ علمی قابل توجیح بود ،میدونیم که یه جنین از سلولای جنسی پدر و مادرش به وجود میاد و همه ی سلولای انسان به جز سلولای جنسی 46 تا کروموزوم دارن .
سلولای جنسی 23 تا کروموزوم دارن و وقتی لقاح صورت میگیره ، از هر جنس 23 تا کروموزوم که ویژگی های آدم تو اوناس گرفته میشه و جمعا 46 تا کروموزوم مورد نیاز تامین میشه .
در مورد محسن کوچیکه ام همینطوریه ، 23 تا کروموزوم مربوط به مادر تو محسن ثابت باقی مونده و باعث شده که قیافش تغییر نکنه ولی 23 تای دیگه که مربوط به پدر هستن از انوش به غلامرضا تغییر کرد و آثار این تغیر رو هم به خوبی دیدیم . [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کلاس زیست شناسی:31:
دلیل : حالا فکر کنید مریم تو خونه قبلیش با همسایه هاش رفت و آمد داشته و سرنوشت همسایه شون هم در طول این 24 سال تغییر نکرده باشه ، اینا نمیگن این مریم خانوم چرا یهو غیبش زد ؟
اون وقت اون همسایه بیچاره ... نمیشه ؟ :دی
باید در نظر گرفت که سیر این دفعه محسن به سال 88 کاملا جدا با اون سریه؛ یعنی این دفعه ساکنان اون آپارتمانی که شما میگین، از ابتدا [که اونجا ساکن شدن] هیچ اثری از مریم و خونواده ش اونجا نبود، چون سرنوشت مریم به مسیر دیگه ای کشیده شد؛
ولی اگه تو سرنوشت هما هم از گذشته تغییری صورت میگرفت شاید این دفعه هما هم محسنو نمیشناخت، پس واسه همین محسن وقتی که مادر هما رو پیدا کرده بود،اصرار داشت تا خود هما نخواد ، نباید به مادر واقعیش نشون داده بشه، وگرنه الآن اونم محسنو نمیشناخت.
پس کلا میشه نتیجه گرفت فقط اونایی که سرنوشتشون به دست محسن تغییر کرد، چیزی از دو روز قبلی که محسن تو سال 88 گذروند یادشون نمیاد.
يه عكس قشنگ از حميدخان گوودرزي و زنش[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
M O B I N
14-09-2009, 10:03
يه عكس قشنگ از حميدخان گوودرزي و زنش[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا چرا میخندی ؟!؟
حالا چرا میخندی ؟!؟
بماند...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
khashi87
14-09-2009, 11:15
يه عكس قشنگ از حميدخان گوودرزي و زنش[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
منم حمید گودرزی بودم این خانم زنم بود:11:
*Necromancer
14-09-2009, 11:21
منم حمید گودرزی بودم ایم زنم بود:11:
یکی شفاف سازی کنه! مگه زنش خیلی چیز عجیبیه؟
pezhmantoop
14-09-2009, 11:36
درکل سریال باحالی بود
دمه افخمی گرم
mehdi_360
14-09-2009, 13:07
اونجا که حمید دستش رو کرد تو قابلمه و سوخت ،خیلی باحال بود....
من که اینطوری شدم::16::16:...............:14:
reza-atom
14-09-2009, 13:29
من واقعا نميدونم چرا همه آيندشون تغيير كرد الا هما و اون دختر كوچيكه و حميد كه محسن رو مي شناختن و ميگفتن 2 روز قبل اومدي در حاليكه برا بقيه 24 سال گذشته ؟؟؟ خب سريالاي ايراني همينن ديگه ! در به تصوير كشيدن اين جور چيزا واقعا ضعيفن !!!
mohsen_gh1991
14-09-2009, 13:34
اونجا که حمید دستش رو کرد تو قابلمه و سوخت ،خیلی باحال بود....
راست میگی خیلی خنده دار بود.ولی در عین حال یه ذره دلم به حالش سوخت:18:
behnam_roli
14-09-2009, 13:51
من واقعا نميدونم چرا همه آيندشون تغيير كرد الا هما و اون دختر كوچيكه و حميد كه محسن رو مي شناختن و ميگفتن 2 روز قبل اومدي در حاليكه برا بقيه 24 سال گذشته ؟؟؟ خب سريالاي ايراني همينن ديگه ! در به تصوير كشيدن اين جور چيزا واقعا ضعيفن !!!
در اینکه از این نظرا ضعیفه شکی نیست ولی چون داستانش جدیده من خوشم میاد
این فیلم به مقدار خیلی زیاد از فیلم اثر پروانه ای الهام گرفته...
اثر پروانه ای رو یه دفعه شبکه 4 سینما ماورا نشون داد و اینو میگه که به اندازه حرکت یه بال پروانه اگه گذشته تغییر کنه کل آینده کلا متفاوت میشه و یه چیز دیگه ای میشه البته اون فیلم خیلی باحال بود نمیشه با این مقایسش کرد
حالا اون برادر از كجا ميدونست خواهري كه تا حالا نديده چجوري حرف ميزنه؟
اره واقعا خواهری رو که دزدیدن مسلما سوار اسب سفید نیست :41:توقع داشت یه پرنسس بیاد بگه من خواهرتم خهخهخهخه:18:چه احمقانه:13:
من واقعا نميدونم چرا همه آيندشون تغيير كرد الا هما و اون دختر كوچيكه و حميد كه محسن رو مي شناختن و ميگفتن 2 روز قبل اومدي در حاليكه برا بقيه 24 سال گذشته
برا اینکه بقیه آیندشون عوض شده ولی آینده اونا عوض نشده.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بابا اینا رو از کجا میارید؟ منم میخوام خب.
اونجا که حمید دستش رو کرد تو قابلمه و سوخت ،خیلی باحال بود....
من که اینطوری شدم::16::16:...............:14:
اما اصلا باحال نبود من دلم براش سوخت گناه داشت
خیلی چهره ی مظلومی داره
نه دوستان ، از لحاظ علمی قابل توجیح بود ،میدونیم که یه جنین از سلولای جنسی پدر و مادرش به وجود میاد و همه ی سلولای انسان به جز سلولای جنسی 46 تا کروموزوم دارن .
سلولای جنسی 23 تا کروموزوم دارن و وقتی لقاح صورت میگیره ، از هر جنس 23 تا کروموزوم که ویژگی های آدم تو اوناس گرفته میشه و جمعا 46 تا کروموزوم مورد نیاز تامین میشه .
در مورد محسن کوچیکه ام همینطوریه ، 23 تا کروموزوم مربوط به مادر تو محسن ثابت باقی مونده و باعث شده که قیافش تغییر نکنه ولی 23 تای دیگه که مربوط به پدر هستن از انوش به غلامرضا تغییر کرد و آثار این تغیر رو هم به خوبی دیدیم . [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif
و البته مریم به آغوش .... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif
به نظر منم بهتر بود هیچ کس محسنو به یاد نیاره ، کلا خیلی تو این سریال تناقض وجود داره .
اگه استدلال نویسنده این بوده باید بگم به نظر منم خیلی مسخرس
دلیل : حالا فکر کنید مریم تو خونه قبلیش با همسایه هاش رفت و آمد داشته و سرنوشت همساشون هم در طول این 24 سال تغییر نکرده باشه ، اینا نمیگن این مریم خانوم چرا یهو غیبش زد ؟
اون وقت اون همسایه بیچاره ... نمیشه ؟ :دی
از نظر ژنتیکی همچنین چیزی امکان نیست.دوست عزیز یا در مورد یک چیز علمی اظهار نظر نکن .یا اینکه مطالعه خودتو بالا ببر.نه با اون اطلاعات کمی که در دبیرستان بهت یاد دادن
اونجا که حمید دستش رو کرد تو قابلمه و سوخت ،خیلی باحال بود....
من که اینطوری شدم::16::16:...............:14:
این تیکه رو خیلی باحال اوندی.دمت گــــــــــــــــــــرم:31: :31:
aseman1985
14-09-2009, 18:29
فکر کن محسن بره سال 64 بعد به همایون بگه که میدونی تو بعد غلامرضا میای خواهر منو میگیری :31::5:
یکی شفاف سازی کنه! مگه زنش خیلی چیز عجیبیه؟
همین ! حالا انگار زنش خیلی خوشگله
H a m e e d
14-09-2009, 19:57
از نظر ژنتیکی همچنین چیزی امکان نیست
امکان ناپذیرتر از اونو هم سریالای ایرانی ممکن کردن، منظورم استفاده از یک هنرپیشه برای نشون دادن مثلا نقش یک دختر جوان و جوانی های مادرش هست که اینو هیچ رقمه نمیشه توجیه کرد:14:
کلا تو سریالای ایرانی نمیشه دنبال دلایل منطقی و توجیه های علمی گشت.
khashi87
14-09-2009, 20:17
این سفر تو زمان منو یاد سریاله قهرمانان و هیرو ناکامورا انداخت.
کانلا قابل مقایسه است محسن باسه خاله زنک بازی از تلپورت استفاده میکنه
هیرو باسه نجات دنیا.
dimah2005
14-09-2009, 20:34
نه دوستان ، از لحاظ علمی قابل توجیح بود ،میدونیم که یه جنین از سلولای جنسی پدر و مادرش به وجود میاد و همه ی سلولای انسان به جز سلولای جنسی 46 تا کروموزوم دارن .
سلولای جنسی 23 تا کروموزوم دارن و وقتی لقاح صورت میگیره ، از هر جنس 23 تا کروموزوم که ویژگی های آدم تو اوناس گرفته میشه و جمعا 46 تا کروموزوم مورد نیاز تامین میشه .
در مورد محسن کوچیکه ام همینطوریه ، 23 تا کروموزوم مربوط به مادر تو محسن ثابت باقی مونده و باعث شده که قیافش تغییر نکنه ولی 23 تای دیگه که مربوط به پدر هستن از انوش به غلامرضا تغییر کرد و آثار این تغیر رو هم به خوبی دیدیم
یه دلیل بیشتر من نمی تونم ببینم اونم اینه که این محسن جدیده حروم....هستش یا سری اول یا الان یا توی جفتش!
امروز چند تا نکته جالب داشت
این گفت مکرو ویو اون گفت ماکروویو (مثلا می خواست کلمه رو برا بار اول بگه)
این محسنه هم لو داد که اطلاعاتیه دی: دیدی که گفت من تو صف نونوایی نمی مونم (مرتیکه با سهمیه رفته دانشگاه)
دوستان در مورد گذر از زمان :
"این چیزا می تونه حقیقت داشته باشه البته نه بصورتی که ما داریم توی یه فیلم می بینیم
که اون به فرزانگی و عرفانیت فرد بر می گرده "
majid_potter7
14-09-2009, 20:50
سلام..به نظرتون دختر عمه هه یه ذره بودار نبود کاراش؟!؟!...فک کنم چشش به محسنه...خب مگه ندید اون هما رو میخواد؟!؟!؟!
عجبا....:دی
amin khan
14-09-2009, 21:49
این گفت مکرو ویو اون گفت ماکروویو (مثلا می خواست کلمه رو برا بار اول بگه)
در کل حمید گودرزی مصنوعی بازی میکنه
تو حرف زدن عادیش هم تعجب میکنه....
بازی هیچکدوم به گرد پای شهرام قائدی نمیرسه...
اصلا انگار که نه انگار جلوی دوربینه...
دمش گرم
در کل حمید گودرزی مصنوعی بازی میکنه
تو حرف زدن عادیش هم تعجب میکنه....
بازی هیچکدوم به گرد پای شهرام قائدی نمیرسه...
اصلا انگار که نه انگار جلوی دوربینه...
دمش گرم
حمید گودرزی واقعا چرت بازی میکنه ... اصلا بازیش خوب نیست ... نمیدونم چرا اول فیلم اسمشو نوشتن ! همون اوله اول !! درضمن شهرام قائدی کیه ؟
ShayaN3K
14-09-2009, 22:15
درضمن شهرام قائدی کیه ؟
همایون دیگه ...
pcforlife
14-09-2009, 22:16
درضمن شهرام قائدی کیه ؟
نام بازیگر نقش همایون شهرام قائدیه.
سلام..به نظرتون دختر عمه هه یه ذره بودار نبود کاراش؟!؟!...فک کنم چشش به محسنه...
منم حس کردم کاراش بوداره به خصوص طرز نگاه کردنش به محسن بعد از اینکه محسن خواست بره درو باز کنه...:21: ضمنا موقع غذا خوردن هم سه سوت رفت کنار محسن نشست!!:27:
راستی این تیکه "مریم نه عمه" و دیالوگ "طلبکارا پشت در وایمیسن" دیگه داره حالم و بهم میزنه:2::2:
تنها مشکل این سریال اینه که فیلمبرداش یک مقدار کند عمل میکنه و به صحنه های ماچ و بوسه با تاخیر میرسه :دی
بازی هیچکدوم به گرد پای شهرام قائدی نمیرسه...
احسن.......
mehdi_360
14-09-2009, 23:55
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
نمیدونم خودشه یا نه؟!!!ولی فک کنم خودش باشه ؟نه؟
pcforlife
15-09-2009, 00:32
بچه ها، به نظر شما ها مریم کاویانی زمانی که سکانس های سال 88 رو بازی میکنه، کمی با لهجه ترکی حرف نمیزنه؟؟ (مطمئن نیستم لهجش ترکی باشه یا نه ولی مطمئنم لهجه داره!!)
H a m e e d
15-09-2009, 01:15
یه نکته مبهم هم اینه که هر وقت همایون میاد سال 88 چشماش تنگ میشه [تازه سال 88 تو سنین میانسالی هست نه پیری]؛ اون سری یکی گفت داره ادای پدرخوانده رو درمیاره، پس ایندفعه دیگه چرا؟
K E Y H A N
15-09-2009, 01:22
یکی هست بگه قصه از چه قراره ؟؟؟
همش خوابه یا واقعا داره در زمان سیر میکنه ؟
Majid393
15-09-2009, 01:45
یکی هست بگه قصه از چه قراره ؟؟؟
همش خوابه یا واقعا داره در زمان سیر میکنه ؟
با استفاده از کتیبه و زنجیر ، 24 سال جلو و عقب میشه :دي ( از 64 به 88 و بالعکس )
*Necromancer
15-09-2009, 03:01
یه نکته مبهم هم اینه که هر وقت همایون میاد سال 88 چشماش تنگ میشه [تازه سال 88 تو سنین میانسالی هست نه پیری]؛ اون سری یکی گفت داره ادای پدرخوانده رو درمیاره، پس ایندفعه دیگه چرا؟
فک کنم چشماش ضعیف شده عینک نمی زنه چشماشو تنگ می کنه:27: من این قسمتو ندیدم خبر خاصی که نبود؟
بچه ها، به نظر شما ها مریم کاویانی زمانی که سکانس های سال 88 رو بازی میکنه، کمی با لهجه ترکی حرف نمیزنه؟؟ (مطمئن نیستم لهجش ترکی باشه یا نه ولی مطمئنم لهجه داره!!)
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
نه می خواد مثل زنای مسن حرف بزنه.
نمیدونم خودشه یا نه؟!!!ولی فک کنم خودش باشه ؟نه؟
اره خودشه بازیگر نقش حمید
فک کنم چشماش ضعیف شده عینک نمی زنه چشماشو تنگ می کنه:27: من این قسمتو ندیدم خبر خاصی که نبود؟
نه فقط همایون اومد دم در محسن رفت در رو باز کنه اول بهش نگاه کرد گفت نامر بی معرفت ولی بعد بقلش کرد گفت خیلی با معرفتی خیلی مردی
محسن هم به مریم گفت هما رو واسه من خواستگاری کن و اونم خواستگاری کرد هما هم جواب مثبت داد
اخرشم قرار شد دوتایی برگردن سال 64 ولی اومدن خونه دیدن پدر هما اونجاست و به هما گفت فهمیدم تو دخترمی
ramin1988
15-09-2009, 09:04
اخرشم قرار شد دوتایی برگردن سال 64
کی این قرار رو گذاشتن ............. تا اونجا که من دیدم به همایون گفت نمیدونم راضی بشه یانه . گفت اگه بشه که هیچ ولی اگه راضی نشه برگرده برای همیشه حسرتش میمونه برام .
moraddad
15-09-2009, 09:54
من عاشق "تعجب کردن" این حمید گودرزی ام:31:
کلا میمیک صورتش هیچ حسی رو به بیننده منتقل نمیکنه!
انگار داره برای گروه سنی الف فیلم بازی میکنه...
maghzae-motefaker
15-09-2009, 10:07
خطر لو رفتن داستان
توي يه مجله دقيقا متن زير رو نوشته بود:
منتظر ازدواج هما با محسن نباشيد
آره یه مجله دیگه هم نوشته بود حمید گودرزی با هما ازدواج نمیکند
منتظر ازدواج هما با محسن نباشيد
آره یه مجله دیگه هم نوشته بود حمید گودرزی با هما ازدواج نمیکند
آره خب همینطور هم باید باشه! هما که نمیتونه برگرده 24 سال قبل!
RoYaYeEe_NiIiLi
15-09-2009, 15:16
من قسمت دیشب رو ندیدم...ولی خوب شد این محسن به دو تا از نتیجه های من که گفتم زمان مرگ عوض نمیشه...و اینکه این هر کاری کنه نبودش توی این 24 سال مشکل ساز میشه،رسید...
من که میگم محسن برمیگرده 24 سال قبل و بی خیال هما میشه...چونکه نمیتونه خانوادشو به خاطر هما بدبخت کنه...ولی به همایون نمیگه که غلامرضا میمیره و بعدش اون با خواهرش عروسی میکنه...همه چی به خوبی و خوشی و بدون هما درست میشه...هما رو هم به خانوادش میرسونه....
البته میشه برگرده گذشته و 24 سال ازدواج نکنه...بعدا که پیر شد بیاد با هما مزدوج بشن:27::27:
H a m e e d
15-09-2009, 16:04
الآن که دیگه پدر هما محسنو دیده و خواهر خودش هم هما رو شناخته، به همین راحتیها نمیتونه برگرده به 64، یکی این که اگه غیبش بزنه این دفعه مریم، سراغشو از هما میگیره و بالاخره هما هم یه جوری باید براش توضیح بده، ضمنا برای اثبات فرزندی هما تو اون خونواده حضور محسن هم لازمه، چون همه تحقیقات یافتن والدینو اون و همایون تو سال 64 انجام داده بودن، اگه غیبش بزنه خانواده واقعی هما قطعا مشکوک میشن و فکر میکنن یه ریگی به کفششون هست.
بعدش تو 64، ردی که پلیس از محسن میتونه بدست بیاره راحت تره و زود دستگیر میشه و آبروی خانوادگیشون میره زیر سوال، اصلا ممکنه غلامرضا هم دیگه با مریم ازدواج نکنه یا مریم خودش دوباره لج کنه و به همه جواب منفی بده.
ولی تو 88 محسن بی هویته، نه شناسنامه ای، نه کارت ملی ای، نه مدرک تحصیلی ای،نه سابقه شغلی، پلیس به این راحتیا نمیتونه پیداش کنه، اون وقت محسن که هیچکدوم از اینارو نداره چجوری میخواد هما رو به عقد خودش دربیاره؟
پس نه تو 64 و نه تو 88 جایگاهی نداره، فکر کنم بره بمیره بهتر باشه.
حالا فکر کنید با این همه خلا، کارگردان میخواد این چهار پنج قسمت چه کار شاقی انجام بده که همه چی جفت و جور بشه و با عقل جور در بیاد؟
منم داشتم به این فکر میکردم که محسن همین 88 بمونه بهتره. اما با حرف شما، فهمیدم که چه مشکل بزرگی داره!
به نظر من که اصلا بره عهد قاجار بهتره!!!! : دی
maghzae-motefaker
15-09-2009, 17:07
يافتم
اصلا ازدواجش غير ممكنه.
اگر بمونه تو زمبن حال كخ عمرا چون شناسنمه ي اون قديميه.و عكسش جديد.
اگرم برگردن گذشته شناسنامه ي دختره جديده.
آقا من ميگم بياد همين گذشته دختر بگيره هم سبكتره هم دختراي قديم بهترن
RoYaYeEe_NiIiLi
15-09-2009, 17:36
من که میگم محسن بر میگرده و کتیبه رو تحویل پلیس میده
بعد که به همایون و غلامرضا هم چیزی نمیگه که همه چی مثل روال عادی بگذره...
به خاطر اینکه خانوادش حسرت دیدن محسن رو دلشون نمونه بی خیال هما میشه و هما رو تو آینده بر میگردونه پیش مامان باباش
البته همه ی این کارارو میتونه بعد از ثابت کردن هما به خانوادش انجام بده...
در مورد اینکه که مریم دنبال محسن بگرده که همایون گفت که میگم مسعود غیبش زده
attractive_girl
15-09-2009, 17:57
میگم فکر کنین این همه اتفاق میفته بعد آخر سر معلوم بشه کلهم خواب بوده از اول :31:
چون اصلا امکان نداره آدم بره به زمان آینده و تپ و تپ بره و برگرده :31:
اگه بخواد هما رو با خودش ببره نامردیه باید تنها برگرده هما رو هم بده تحویل خا نواده ی خودش چون اون خا نواده ی خوبی داشته می تونه خوشبخت بشه!
میگم فکر کنین این همه اتفاق میفته بعد آخر سر معلوم بشه کلهم خواب بوده از اول :31:
چون اصلا امکان نداره آدم بره به زمان آینده و تپ و تپ بره و برگرده :31:
نه بابا اصلا کلا خاصیت فیلم تخیلی بودنشه
اگه هما رو با خودش ببره که هما تو سال 64 دو تا میشه ! :18:
pcforlife
15-09-2009, 19:59
میگم فکر کنین این همه اتفاق میفته بعد آخر سر معلوم بشه کلهم خواب بوده از اول :31:
چند شب پیش اخبار ساعت 12 شبکه پنج گزارشی راجع به پنجمین خورشید و کارگردان و بازیگراش پخش کرد. تو اون گزارش افخمی گفت که بینندگان یقین داشته باشند که این قضایا از اول خواب نبوده...
MaaRyaaMi
15-09-2009, 20:01
خب فکر کنم با کار مریم همه چی خوب پیش بره
فوقش این همایون و محسن میرن زندان
فقط باید قبلش بره هما رو بده به خانواده ش
:دی
amin khan
15-09-2009, 20:03
خیلی این قسمتش آبکی بود....
تو رو خدا دیالوگای فیلمای ما رو نگاه کن :
میگم از همین جا میخوای بری سال 64 ، نه اینجا خونه یه پیرزن است که اگه منو ببینه میترسه ، خب حالا چکار کنیم ، من میگم میخوای بریم توی همون نواب از اونجا غیب شی ، نه بابا نواب ماشین میاد له میشم ، راست میگی ...
من میگم سال 64 برج میلاد بیابون بوده میخوای بریم از اونجا غیب شی ، آره اینم بد فکری نیست ، من میرم از جلوی برج میلاد غیب میشم و میرم سال 64
حرفای خاله شادونه ، خاله نرگس توی رنگین کمان از اینا سنگیتره...
داداش کوچیکم ، 6 سالشه ، میشینه اینا رو میبینه کلی میخنده
خیلی این قسمتش آبکی بود....
تو رو خدا دیالوگای فیلمای ما رو نگاه کن :
میگم از همین جا میخوای بری سال 64 ، نه اینجا خونه یه پیرزن است که اگه منو ببینه میترسه ، خب حالا چکار کنیم ، من میگم میخوای بریم توی همون نواب از اونجا غیب شی ، نه بابا نواب ماشین میاد له میشم ، راست میگی ...
من میگم سال 64 برج میلاد بیابون بوده میخوای بریم از اونجا غیب شی ، آره اینم بد فکری نیست ، من میرم از جلوی برج میلاد غیب میشم و میرم سال 64
حرفای خاله شادونه ، خاله نرگس توی رنگین کمان از اینا سنگیتره...
داداش کوچیکم ، 6 سالشه ، میشینه اینا رو میبینه کلی میخنده
در کل باهات موافقم ، کلا دیالوگا تو فیلمای ایرانی یا خیلی سنگینه ، طوری که آدم برای گفتن اون جمله ها چند ساعتی باید فکر کنه یا خیلی آبکی و سبکه .
ولی در مورد این قسمت از دیالوگا که گفتی متوجه منظورت نمیشم ، اشکالش کجا بود ؟ محاورست دیگه ،محسن که کلا اوسکله ، هما ، ببخشید هما خانومم که کلا حرف زدنش اینجوریه ، اتفاقا به نظر من اینجوری قابل باور تره .
*Necromancer
15-09-2009, 20:45
حالا مثلا خیلی مسئله مهمی بود که از کجا غیب شه؟ گقت از اتوبان نواب غیب شو ! نگفت برو دقیقا وسط راه ماشینا که!
Reza_994
15-09-2009, 20:59
خیلی این قسمتش آبکی بود....
تو رو خدا دیالوگای فیلمای ما رو نگاه کن :
میگم از همین جا میخوای بری سال 64 ، نه اینجا خونه یه پیرزن است که اگه منو ببینه میترسه ، خب حالا چکار کنیم ، من میگم میخوای بریم توی همون نواب از اونجا غیب شی ، نه بابا نواب ماشین میاد له میشم ، راست میگی ...
من میگم سال 64 برج میلاد بیابون بوده میخوای بریم از اونجا غیب شی ، آره اینم بد فکری نیست ، من میرم از جلوی برج میلاد غیب میشم و میرم سال 64
حرفای خاله شادونه ، خاله نرگس توی رنگین کمان از اینا سنگیتره...
داداش کوچیکم ، 6 سالشه ، میشینه اینا رو میبینه کلی میخنده
:27:ایول بالاخره یکی ارزش این فیلم رو فهمید
در ضمن مثله اینکه سال 64 فقط تو خونه ی محسن اینا خلاصه شده
اینا میخوان سال 64 رو نشون بدن انقدر حال من را بهم می زنن که نگو
یا افکت های آشغال استفاده میکنن یا اینکه سال 64 رو طوری نشون میدن که انگار سال 90
amin khan
15-09-2009, 21:08
ولی در مورد این قسمت از دیالوگا که گفتی متوجه منظورت نمیشم ، اشکالش کجا بود ؟
اشکالش توی محاوره و عامیانه بودنش منظورم نیست
منظورم اینه که برای پر کردن فیلم از این دیالوگهای مسخره استفاده میکنن
خب عزیز من خورشید رو بزن به کتیبه غیب شو ، این حرکات چیه دیگه
یا مثلا چند قسمت قبل یه قسمت کلا محسن و همایون روبوسی میکردن ، برای پر کردن فیلم...
خیلی این قسمتش آبکی بود....
تو رو خدا دیالوگای فیلمای ما رو نگاه کن :
میگم از همین جا میخوای بری سال 64 ، نه اینجا خونه یه پیرزن است که اگه منو ببینه میترسه ، خب حالا چکار کنیم ، من میگم میخوای بریم توی همون نواب از اونجا غیب شی ، نه بابا نواب ماشین میاد له میشم ، راست میگی ...
من میگم سال 64 برج میلاد بیابون بوده میخوای بریم از اونجا غیب شی ، آره اینم بد فکری نیست ، من میرم از جلوی برج میلاد غیب میشم و میرم سال 64
حرفای خاله شادونه ، خاله نرگس توی رنگین کمان از اینا سنگیتره...
داداش کوچیکم ، 6 سالشه ، میشینه اینا رو میبینه کلی میخنده
دقیقا اون لحظه به همین فکر میکردم . 2 دقیقه از فیلم سر این میگذره که از کجا غیب بشه :2::2:
حالا تا بود مریم نه عمه جان
الان آقای چه میدونم اربابی چی چی نه ، بابا !
.
.
.
maghzae-motefaker
15-09-2009, 21:58
واقعا از افخمي بعيد بود.
البته من فكر كنم فيلمو خيلي سبك ساخته تا افراد آماتور راحت فيلم رو درك كنن.
مثلا مادر من كه پريسون برك نديده كلي با اين فيلم حال ميكنه.
پس بزاريم به حساب همين دليل
h a m i d a
15-09-2009, 21:58
اگه اون كتيبه رو بده دست كميته...پس محسن موندگار شده كه
toolhelp
15-09-2009, 22:16
اگه اون كتيبه رو بده دست كميته...پس محسن موندگار شده كه
نه بابا سريال ايرانيه ايشالا به هم ميرسن و با هم ازواج ميكنن و به خوبيو خوشي تموم ميشه و تا آخر عمر در كنار هم خوشبخت ميشن.... :31:
بعضی دوستان چه انتظاراتی دارن از یه سریال ایرونی
بابا تولید این سریال هنوز تموم نشده و هنوزم دارن روش کار میکنن ، دوستان اونقدر سریالهایی مثل لاست و فرار از زندان رو دیدن که همچین سریالهایی به چشمشون نمیاد ،
به نظر من برای 24 شب از ماه رمضان سریال خوب و پربیننده ای شده
یه سری کم و کاستی هایی داره که تو سریالهای ایرانی یه امر عادیه.
Jang Bogo
16-09-2009, 05:33
یه سوتی خیلی بزرگ
موقعی که مریم رفت توی زیرزمین و از توی بخاری عتیقه ها رو درآورد ، اون کتیبه رو که برداشت ، 3 تا از خورشیدهاش زرد بود ، امروز که تکرارش رو داد حتما اونجا رو ببینید
Vahidking.75
16-09-2009, 06:18
سلام .
بچه ها اگه توجه کرده باشین تو قستمت قبل مریم وقتی اطیقه ها رو دید کتیبه رو برداشت و یه گوشه گذاشت تا بقیه رو نگاه کنه ولی وقتی برگشت فقط کیسه تو دستش بود پس کتیبه هنوز تو خونه هست .
و محسن هم به خاطر اینکه گیر نیفته میره سال 88 و عروسیش رو با هما ببخشید هما خانم راه میندازه .
mahrokh_85
16-09-2009, 07:56
با تشکر از دقت شما !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1خب اگه اینجور باشه بهتره اما اگه 20سال دیگه پلیس بگیردش چی؟
hoka2006
16-09-2009, 09:27
سلام .
بچه ها اگه توجه کرده باشین تو قستمت قبل مریم وقتی اطیقه ها رو دید کتیبه رو برداشت و یه گوشه گذاشت تا بقیه رو نگاه کنه ولی وقتی برگشت فقط کیسه تو دستش بود پس کتیبه هنوز تو خونه هست .
و محسن هم به خاطر اینکه گیر نیفته میره سال 88 و عروسیش رو با هما ببخشید هما خانم راه میندازه .
آره درست میگید .
اینو باید جزوه سوتی ها گذاشت یا نه واقعا روند کاره ؟:10:
pcforlife
16-09-2009, 12:06
یه سوتی خیلی بزرگ
موقعی که مریم رفت توی زیرزمین و از توی بخاری عتیقه ها رو درآورد ، اون کتیبه رو که برداشت ، 3 تا از خورشیدهاش زرد بود ، امروز که تکرارش رو داد حتما اونجا رو ببینید
احسنت! منم دقیقا چشمم رو خورشیدا بود که دیدم 3 تاش زرد شده!! البته خیلی سریع بود!!:10:
maghzae-motefaker
16-09-2009, 12:53
چيگار داريد به اين جلوه هاي ويژه بدبخت.لابد حال تداشته ديگه.يه دونشو كم گذاشته.
با تشکر از دقت شما !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1خب اگه اینجور باشه بهتره اما اگه 20سال دیگه پلیس بگیردش چی؟
24 سال ديگه پليس اصلا پرونده ي اينو انداخته دور.تازه قيافشم كه نميشناسه فكر ميكنن پير شده
mahdistar
16-09-2009, 14:07
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شاخترین فیلم در این زمینه فیلم «اثر پروانه ای» ( 2004 ) است که مستقیما ً به همین مسأله پرداخته. در این فیلم جوانی به نام ایوان که در کودکی دست به ناهنجاریهایی زده! با کمکی نیروی عجیب و غریبش...
زمان پلو با، با محسن!
سفر در زمان، ایده اصلی سریال «پنجمین خورشید» است؛ ایدهای که ارتباط مستقیمی به رمضان و حال و هوای آن ندارد ولی خیلیها را بعد از افطار پای خود نشانده. از کنار «پنجمین خورشید» هر طوری که حساب کنید نمیتوانید به راحتی بگذرید. حتی اگر از آن به عنوان سریالی متوسط نام ببرند. به هر حال این سریال را کسی ساخته که حالا سالهاست پرمخاطبترین سریالهای ماه رمضان چه در مقام کارگردان و چه در مقام نویسنده متعلق به اوست و حالا امسال او پنجمین خورشید را ساخته؛ سریالی که محور آن سفر در زمان است و رفتن از حال به آینده و برعکس؛ تمی آشنا که بارها در ایران،هالیوود و بالیوود فیلمهایی با چنین محتوایی ساخته شده است. اما افخمی تلاش کرده تا پرداختی تازه به این موضوع داشته باشد. حالا اینکه او تا چه اندازه در این امر موفق بوده، بحثی است که میخواهیم در این صفحه به آن بپردازیم. این که افخمی در روایتش از داستانی که در سال 64 اتفاق میافتد تا چه اندازه توانسته فضای قابل باوری از آن سالها ارائه دهد و این که چرا او با همه حساسیتهایش از کنار بعضی سوتیها به راحتی گذشته همه آن چیزی است که در بررسی پرونده سریال «پنجمین خورشید» به سراغ آن رفته ایم.
ویراژ در تونل زمان
سفر در زمان ایده ای است که سالها در ادبیات و سینمای جهان طرفدار داشته و دارد و برای خودش کلی برو و بیا دارد. انسانها در تمام دوران تاریخ بشریت با چند موضوع که نمیتوانستند در آن دخالتی کنند مشکل داشتند؛ موضوعاتی مثل مرگ و زندگی بعد از آن و گذشته غیر قابل تغییر و آینده غیرقابل پیشبینی. شاید همین مشکل عمومی بشریت با «زمان» باعث شد که ذهن انسانهای خلاق به موضوعی به نام «سفر به آینده» یا «سفر در زمان» برای خلق درام در قالب نوشتار و تصویر منتهی شود. از اولین باری که ادبیات جهان با موضوع «سفر به آینده» برخورد کرد بیشتر از صد سال میگذرد. اولین بار «چارلز دیکنز» با داستان «هدیه کریسمس» (همان اسکروچ خودمان که بارها انیمیشنش را دیده ایم) ایده این سفر را مطرح کرد؛ ایدهای که بعد از او در ادبیات، حسابی جان گرفت و تبدیل به یک ژانر در ادبیات علمی و تخیلی شد. کتاب «پیش بینی» اچ چی ولز که سال 2000 را پیش بینی کرده بود. یکی از معروفترین آثار مکتوب درباره سفر در زمان و پیش بینی آینده است؛ اثری که پای این دغدغه را به سینما هم باز کرد و دستمایهای شد تا جورج پال سال 1960 «ماشین زمان» را بسازد. بعد از این فیلم بود که سینمای جهان هم آرام آرام به ژانر جدید «سفر در زمان» در سینمای علمی تخیلی رسد؛ ژانری که بهترین، موفقترین و پر فرروشترین نمونه اش «بازگشت به آینده» رابرت زمیکس است؛ داستان پروفسوری که یک ماشین زمان اختراع میکند و با دوست نوجوانش به سال 1955 سفر میکند. بازگشت به آینده که به خاطر موقعیت زیاد – چه در گیشه و چه در بین منتقدان – سه قسمتش ساخته شد، همه جور سفر در زمان را به تصویر کشیده؛ از سفر به آینده برای دیدن آینده گرفته تا رفتن به گذشته برای درست کردن اتفاقهای آینده، با المانهایی که میشود به عنوان المانهای مشترک و تقریبا ً ثابت فیلمهای ژانر «سفر در زمان» تعریف کرد؛ المانی که نمونههای ایرانی این ژانر از جمله همین «پنجمین خورشید» هم رعایتش کرده اند.
یک گام به جلو، دو گام به عقب
اصلا ً برای چی باید در زمان سفر کرد؟ این اصلیترین نشانه و سوالی است که در این جور فیلمها وجود دارد و قهرمانهای این جور فیلمها باید به آن جواب بدهند. در بیشتر مواقع این سوال این طور جواب داده میشود که چیزی در گذشته اتفاق افتاده که آینده قهرمان داستان یا اطرافیانش را خراب کرده و حالا او باید با سفر به گذشته همه چیز را راست و ریست کند. البته این راست و ریست کردن خرابیهای گذشته به همین سادگیها نیست که گفته میشود. اگر فرضیه تأثیر پروانهای یا اثر پروانهای به گوشتان خورده باشد متوجه خواهید شد که اگر گذشته را حتی یک ذره تغییر بدهید تا چه اندازه آینده میتواند تغییر کند. شاخترین فیلم در این زمینه فیلم «اثر پروانه ای» ( 2004 ) است که مستقیما ً به همین مسأله پرداخته. در این فیلم جوانی به نام ایوان که در کودکی دست به ناهنجاریهایی زده! با کمکی نیروی عجیب و غریبش بارها به گذشته برمیگردد تا آنها را حل کند اما مشکل اینجاست که هر دفعه به جای این که ابروی ماجرا را درست کند چشمش را از حدقه درمیآورد. «دژاوو» ( 2006) هم فیلمی است که در این زمینه برای خودش شهرتی دارد. کارآگاهی به نام داگ کارلین مامور میشود تا علت انفجار کشتی نیروی دریایی را پیدا کند. اما داگ به جای این که علت را کشف کند به راه حلی بهتر فکر میکند؛ او به گذشته میرود تا جلوی این حادثه را بگیرد. اما این فقط گذشته نیست که باید تغییر کند. گاهی هم سفر به آینده میتواند آدم را به هوش بیاورد تا در زمان حال اشتباه نکند. فیلم «کلیک» ( Click ) این قضیه را ثابت میکند که آینده هم میتواند سوژه خوبی برای سفر در بعد زمان باشد. مایکل که دوست ندارد تا ترفیع درجه، روزهای زیادی را صبر کند و دست به کارهای روزمره بزند، کنترلی غیرزمینی به دستش میرسد که با آن میتواند به آینده سفر کند و به قول عروف زمان حال را Skip کند. اما در نهایت این جلو زدنها بدجوری برای مایکل گران تمام میشوند.
کلیک کن، رها شو
با ماشین شخصی یا پای پیاده که نمیشود برای سفر به گذشته با آینده دست به کار شد. به همین دلیل در این سبک فیلمها همیشه وسایل عجیب و غریبی وجود دارد که قهرمانها به وسیله آن به آینده یا گذشته بروند. وجود چنین وسیله ای که بدون آنها نمیشود قدم از قدم برداشت یکی از المانهای ثابت فیلمهای سفر در زمان است. در «بازگشت به آینده»های رابرت زمیکس یک ماشین تخیلی، در اثر پروانهای یک دفترچه خاطرات و در کلیل هم کنترل معروف جناب مایکل آتش بیار معرکه بودند. البته همیشه هم این طور نیست که حتما ً وسیله ای عجیب برای سفر کردن وجود داشته باش. در فیلم ژاکت ( 2005 )، جک استارکز با پوشیدن یک ژاکت مخصوص دیوانگان وارد یکی از محفظههای سردخانه میشد و آنجا میتواند در زمان حرکت کند. در فیلم «همسر مسافر زمان» ( 2009 ) هم که آخرین فیلمی است که تا الأن نمایش داده شده نه خبری از وسیله عجیب و غریبی است و نه مکان یا لباس خاصی وجود دارد. تنها عاملی که باعث میشود شخصیت اصلی داستان به این ور و آن ور برود ژنی است که در بدن او رشد کرده و مثل یک ماشین زمان به او اجازه میدهد تا در زمان سیر و سفر کند.
تصور کن، تصرف کن
یکی از نشانههای درونی دیگری که در فیلمهای سفر در زمانی وجود دارد، مسأله «قدرت تصرف در اتفاقها» و «دخالت» در اختیار آدمها است؛ قدرتی که قهرمان داستان به وسیله همان ابزار، جا به جایی پیدا میکند تا در زندگی خودش یا دور و بریهایش یا حتی کل دنیا تأثیر بگذارد؛ مثلا ً در «دژاوو» قدرت قهرمان فیلم آن قدر بالاست که میتواند پایان قصه را عوض کند. البته گاهی اوقات هم همین خانم یا آقای قهرمان خرابکاریهایی در گذشته انجام میدهد که میتواند بدجوری آینده را به هم بریزد و گاهی برای خودش هم دردسر ساز شود. گاهی هم در کنار این قهرمان، دستیار یا آدم بدهای وجود دارد که میخواهد فقط و فقط برای سود شخصی خودش در زمان حرکت کند و همین خودخواهیاش کار دست قهرمان میدهد و قصه را پیچیده تر میکند؛ مثل نقشی که شهرام قائدی در کنار حمید گودرزی دارد.
منبع: هفته نامه همشهری جوان
majid_potter7
16-09-2009, 14:21
سلام .
بچه ها اگه توجه کرده باشین تو قستمت قبل مریم وقتی اطیقه ها رو دید کتیبه رو برداشت و یه گوشه گذاشت تا بقیه رو نگاه کنه ولی وقتی برگشت فقط کیسه تو دستش بود پس کتیبه هنوز تو خونه هست .
و محسن هم به خاطر اینکه گیر نیفته میره سال 88 و عروسیش رو با هما ببخشید هما خانم راه میندازه .
ولی زنجیر هنوز تو کیسه مونده..
jooojoooo
16-09-2009, 14:28
سوتی خفن .این محسن که نمی تونست چیزی رو از88به 64 بیاره .!!!!!!!!!!!!چطور با لباسهای88 اومد 64!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
mohsen_gh1991
16-09-2009, 15:27
سوتی خفن .این محسن که نمی تونست چیزی رو از88به 64 بیاره .!!!!!!!!!!!!چطور با لباسهای88 اومد 64!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! به نکته بسیار زیبایی اشاره کردی دمت گرم.فکرشو بکن وقتی میاد سال 64 فقط با ش.و.ر.ت ماماندوز ظاهر بشه. : دی (:31:)
humankhan
16-09-2009, 15:47
حالا امروز ببینی چی میشه این مریم هم که همه چیزو خراب کرد کتیبه رو هم بده پلیس محسن بدبخت می شه که
اگه اون كتيبه رو بده دست كميته...پس محسن موندگار شده كه
کتیبه رو نبرد گذاشت اون گوشه یادش رفت ببره!
ولی زنجیر هنوز تو کیسه مونده..
نه! زنجیر همراه محسنه ... تو جیبشه!:31:
سوتی خفن .این محسن که نمی تونست چیزی رو از88به 64 بیاره .!!!!!!!!!!!!چطور با لباسهای88 اومد 64!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این سوتی که مال خیلی وقت پیش بود!!
------
ولی مریم با این کارش فکر کنم گند زد به همه چی!احتمالا آیندش بازم تغییر میکنه ! مثلا اینکه شاید دیگه با همایون ازدواج نکنه!
در کل محسن خریت کرد باید میموند همون 88 ! همه چی هم ok بود! دیگه مرگ و اینارو هم که نمیشه عوض کرد!
راستی دیگه حالم داره به هم میخوره از این کلمات: پسر دایی (با تلفظ مهدی سلوکی !) و عمه جان :2:
مریم چه نامرده ها باید صبر می کرد از خود محسن می پرسید بعد می رفت بد بخت رو لو بده ادم فروشه ها خدایی
khashi87
16-09-2009, 16:39
سوتی خفن .این محسن که نمی تونست چیزی رو از88به 64 بیاره .!!!!!!!!!!!!چطور با لباسهای88 اومد 64!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
برادر من سینمای هالیوود نیست که یارو رو .... نشون بدن به جز لباس چیز دیگه نمیتومه بیاره ما میگیم آره شما هم بگید آره.:5:
راستی دیگه حالم داره به هم میخوره از این کلمات: پسر دایی (با تلفظ مهدی سلوکی !) و عمه جان
شدیدا تایید میشه ، تازه بابای هما رو یادت رفت : بهم بگو بابا . :2:
راستی کسی نمیدونه اسم واقعی حمید چیه ؟
راستی فری چه هوای طاهره رو داشت دیدید الهی
ramin1988
16-09-2009, 17:32
الان میبره همه عتیقه هارو تحویل کمیته میده ( فیلم ایرانی باید کتیبه برسه دست پلیس ) .
حمید تو همون سال 64 میمونه .... و تنها کاری که میتونه بکنه اینه که هما رو خوشبخت کنه و میره هما یا همون غزل رو میده به بابا و ننش ............... :46:
pcforlife
16-09-2009, 20:02
دیگه داره حوصلم سر میره!! ماه رمضون کی تموم میشه تا پنجمین خورشید هم تموم بشه... اه:2:
click_dez
16-09-2009, 20:11
خیلی داره میچرخونه فیلم رو
مگه دو قسمت بیشتر مونده چطور میخواد تمومش کنه؟
با اینکار منوچ احتمالا هما برمیگرده پیش خونواده اصلیش! در نتیجه محسن سرش بی کلاه میمونه!:27:
این مریم هم فکر کرده پلیسه دیگه حالم ازش داره به هم میخوره!! :2:خیلی هم آدم شکاکی هست به زمین و زمان شک داره!:2:
مگه دو قسمت بیشتر مونده چطور میخواد تمومش کنه؟
یه قسمتش مونده اونم شنبه میده!
MOHAMMAD2010
16-09-2009, 20:19
دیگه داره حوصلم سر میره!! ماه رمضون کی تموم میشه تا پنجمین خورشید هم تموم بشه... اه:2:
فردا این سریالو نداره - جمعه هم که کلا نداره - شنبه هم آخرین قسمتشو ببینینو یخ کنین :31:
ShayaN3K
16-09-2009, 20:19
الان میبره همه عتیقه هارو تحویل کمیته میده ( فیلم ایرانی باید کتیبه برسه دست پلیس ) .
حمید تو همون سال 64 میمونه .... و تنها کاری که میتونه بکنه اینه که هما رو خوشبخت کنه و میره هما یا همون غزل رو میده به بابا و ننش ............... :46:
نه بابا.
شعار فیلم ایرانی رو یادت رفته ؟!؟!؟
HAppily ever after...
شرط میبندم آخره فیلم همه خوشبخت میشن. محسن هم میره سال 88
راستی حمید کیه !؟
fouad-pes
16-09-2009, 20:28
راستی حمید کیه !؟
همون داداش عقب مونده هما (غزل):31:
دوستان به نظر من بهتره به جای سریال تبلیغات نشون بدن بعد وسط تبلیغات برن رو فیلم
این طوری فکر میکنم زیادتر ببینیم...
khashi87
16-09-2009, 23:10
به نظر من محسن نمیتونه بره و عزب میمونه تا 88 و اونئقت با هما ازدواج میکنه
maghzae-motefaker
16-09-2009, 23:19
خداي دوستمون layken راست ميگه.
امروز راس ساعت 7:45 شروع كرد به پخش تبليغ.ساعت 8:10 هم تموم شد.وسطشم يه 5 دقيقه داد.
يعني از كل فيلمم بيشتر.
mahshid20
16-09-2009, 23:28
به نظر من محسن نمیتونه بره و عزب میمونه تا 88 و اونئقت با هما ازدواج میکنه
تا اون موقع فكر كنم محسن جاي باباي هما ميشه.
khashi87
17-09-2009, 00:11
این روزا که مد شده دخترا با بابابزرگشون ازدواج میکنن البته بلا نسبت منظورم اون دختر بداست
pedram_sad
17-09-2009, 00:21
دوستان به نظر من بهتره به جای سریال تبلیغات نشون بدن بعد وسط تبلیغات برن رو فیلم
این طوری فکر میکنم زیادتر ببینیم...
خداي دوستمون layken راست ميگه.
امروز راس ساعت 7:45 شروع كرد به پخش تبليغ.ساعت 8:10 هم تموم شد.وسطشم يه 5 دقيقه داد.
يعني از كل فيلمم بيشتر.
دوستان مگه شما میشینین این سریال های cheap رو نگاه هم میکنین که حالا time تبلیغ ها هم دستتونه ؟
این روزا که مد شده دخترا با بابابزرگشون ازدواج میکنن البته بلا نسبت منظورم اون دختر بداست
این ست رو دیدم و خوندم
گفتم یک تایید در حد national team بندازم پاش
تیپ احتمالی که یه جوون دهه ی 60 داره ...
پیرهن تنگ ساده با یه وجب یقه آهار!
شلوار تنگ با پاچه هایی که مانع دیدن کفش طرف میشه!
ریش و سبیل هم که اون موقع از اوجب واجبات بوده اما بیشتر رو سیبیل تمرکز میکردن !! وگرنه باهات حرف هم نمیزدن چه برسه رات بدن دور و بر مسجد!!
موها یا فرفری یا ساده ی ساده! (اون موقع ژل و این سوسول بازیا نبوده!)
تیپ داخل سریال ...
پرهن دوجیب طرح دار مدل 89 !!
شلوار لی سنگشور!!! تنگ
موهای فرق باز کرده ی تاف خورده!!
سر و صورت صاف صاف عین آینه!!
pcforlife
17-09-2009, 01:09
تیپ احتمالی که یه جوون دهه ی 60 داره ...
پیرهن تنگ ساده با یه وجب یقه آهار!
شلوار تنگ با پاچه هایی که مانع دیدن کفش طرف میشه!
ریش و سبیل هم که اون موقع از اوجب واجبات بوده اما بیشتر رو سیبیل تمرکز میکردن !! وگرنه باهات حرف هم نمیزدن چه برسه رات بدن دور و بر مسجد!!
موها یا فرفری یا ساده ی ساده! (اون موقع ژل و این سوسول بازیا نبوده!)
تیپ داخل سریال ...
پرهن دوجیب طرح دار مدل 89 !!
شلوار لی سنگشور!!! تنگ
موهای فرق باز کرده ی تاف خورده!!
سر و صورت صاف صاف عین آینه!!
آقا خدا از دهنت بشنوه که گل گفتی!!:33:
ضمنا همه اینا که گفتی کافیه!! دیگه من نمیام با مدل راه رفتن و نوع حرف زدن و تعجب کردن و نهایتا فراموش نکنیم، موشک صدام! تکمیلش کنم!!!:27::46:
باید یه چیزی میبود تو این مایه ها [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] البته ریش بزی رو در نظر نگیرید برا ریش سیبیل اینو در نظر بگیرید [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شبنم قلی خانی هم با تمام تلاش می خواد بگه من میتونم نقش یه دختر بی ادب و لات رو بازی کنم اما ...
هر چقدر هم ایشون خوب بازی کنه به خاطر ذهنیت های قبلی و نقش های آروم اش کسی بازیش رو جدی نمیگیره! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
راه رفتن ایشون مضحک ترین نوع راه رفتن در تاریخ تلوزیون هست! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بیشتر به راه رفتن یه کابوی که پاش بر اثر پشت اسب نشستن پرانتزی شده و دستاش به خاطر هفتیرکشی یه وجب از هیکل اش فاصله داره شبیهه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اما چه کار میشه کرد ... فقط باید دید و خندید و لذت برد از بازی خوب "شهرام قائدی" [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گروه هم طبق معمول گفته : وقت نداشتیم وگرنه خیلی بهتر میشد!
به قول یه آقایی مگه ماه رمضون هر سال ییهو اعلام میشه که شما منت سر مردم میذارید که ما فشرده کار میکنیم و اله و بله و جیمبله!!
بی برنامگی خودتون رو گردن مردم نندازید وقت زیاد بوده ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خودمونیم مامانه نقش اش از اون بخاریه توی زیر زمین کم اثر تر و کم رنگ تره [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Reza_994
17-09-2009, 01:50
خودمونیم مامانه نقش اش از اون بخاریه توی زیر زمین کم اثر تر و کم رنگ تره [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:27: آره این بخاریه مثل اینکه نقش پر رنگی داره تو سریال
H a m e e d
17-09-2009, 02:22
اینایی که گفتین کاملا درسته، ولی چه فایده که کارگردان کس دیگریه و صحبتای ما روش تاثیری نداره!
واقعا اون زمان اکثر مردم قیافه هاشون آشفته و نامرتب بود؛ زمان جنگ بوده دیگه شوخی نیست که، هر شب که یه نفر می خوابید شاید تنها آرزوش زنده موندن بود[به چیزای دیگه اصلا نمی تونست فکر کنه].ما که اون دهه رو درک نکردیم، ذهنیتمون درست تره نسبت به اون دوران تا نویسنده و کارگردان این سریال.
شما حتی به هنرپیشه های دهه 60 (و حتی 70) یه نگاهی بندازین [قاعدتا هنرپیشه ها همیشه جزء شیکترین و خوش پوش ترینها تو هر دوره ای هستن] می فهمین که هنرپیشه های اون دوره هم این قدر مرتب نبودن.
باور کنید محسن اگه بدون جا و مکان یه ماه هم توی آینده می موند، یه ذره ریشش سبز نمیشد! کما اینکه تو سریالای دیگه طرف یه هفته تو کما بود همینجوری بود!
مامانه نقش اش از اون بخاریه توی زیر زمین کم اثر تر و کم رنگ تره واقعا دلیل محسن برای دوست داشتن یه همچین مادری چیه؟که حالا فقط به خاطر اون دوباره پاشد اومد 64.
یه نکته دیگه هم راجع به به وجود اومدن عشق بین محسن و هماس که اصلا چرا و چجوری اونم در کمتر از دو روز بوجود اومد؟ یه نفری که یه همچین اتفاق شوک آوری رو از سر گذرونده هنوز نیومده 88 عاشق اون دختره میشه و بعد از دیدن سرنوشت خانواده ش اونم با اونهمه بدبختی، دفعه بعد دوباره اولویتش اون دختره س که بره با خود شیرینیهاش OK رو ازش بگیره.
هرچند این نکته آخری رو سازنده های ایرانی کاملا عاجزن نشون بدن، چون نیاز به شخصیت پردازی داره که اینا خلاصن.
jooojoooo
17-09-2009, 02:27
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][/IMG]) ]
خواهش می کنم .
اینایی که گفتین کاملا درسته، ولی چه فایده که کارگردان کس دیگریه و صحبتای ما روش تاثیری نداره!
سلام رفیق اگه من یا یکی مثل من میاد همچین حرفایی میزنه این دلیل نمیشه که به گوش کارگردان برسه!
من یکی که اون چیزی که تو دلم بود رو گفتم برام هم فرقی نمیکنه چی بشه!! (که اصولا هیچ چی هم نمیشه!!)
amirpcp30
17-09-2009, 04:20
چرا وقتی محسن می خواست بره توی خونه خودش که بگه مرتضی با مریم کار داره گفت یا الله؟
خودش که تنها بود؟
pcforlife
17-09-2009, 05:29
یه نکته دیگه هم راجع به به وجود اومدن عشق بین محسن و هماس که اصلا چرا و چجوری اونم در کمتر از دو روز بوجود اومد؟
کلا تو فیلم و سریال هایی که من دیدم، در دو حالت عشق به وجود میاد!
1- ایجاد عشق در اولین برخورد!
2- ایجاد عشق به صورت تدریجی
من فکر کم باید یه مورد سوم هم بنویسم که فقط تو فیلم های فارسی این مدل عاشق شدن وجود داره:
3- ایجاد عشق توسط تحرکات یک کودک!
دلیلش اون بچهه... چی بود اسمش... آهان طاهره بوده دیگه!!:27:
چرا وقتی محسن می خواست بره توی خونه خودش که بگه مرتضی با مریم کار داره گفت یا الله؟
خودش که تنها بود؟
نه عزیز، داشت بلند بلند ذکر می گفت، نیست اون موقع زمان جنگ بوده...!:27: ولی خارج از شوخی منم کپ کردم که هدف قطعی از این یاالله چی بوده!:18:
یاعلی
sara_girl
17-09-2009, 05:57
چرا وقتی محسن می خواست بره توی خونه خودش که بگه مرتضی با مریم کار داره گفت یا الله؟
خودش که تنها بود؟
میخواست بگه اون زمان باهیا بودن و اینا....
باید به جای شبنم قلی خانی باران کوثری بود....نظرتون چیه؟؟؟؟؟
behnam_tr
17-09-2009, 10:09
با اینکه سریال رو می بینم ولی ضایع ترین سریالی که تا حالا دیدم شک ندارم همین سریال هست ...
دیگه شورشو درآوردن ...
در کل خیلی دارن ضایع میزنن
حیف این داستان به این خوشگلی که دست اینا دادن ...
حیف این حمید که خودشو خراب کرد حیف .........
امير موسر
17-09-2009, 10:10
آخرشم همشون دستگیر میشن ! محسن و همایون و منوچ و تراب !
چرا وقتی محسن می خواست بره توی خونه خودش که بگه مرتضی با مریم کار داره گفت یا الله؟
خودش که تنها بود؟
فکر میکرد شاید مهمونی چیزی تو خونشون باشه یه یا الله گفت .
باید به جای شبنم قلی خانی باران کوثری بود....نظرتون چیه؟؟؟؟؟
عزیز باران کوثری چند وقته که ممنوع التصویر شده تو TV.
در مورد اینکه یکی از دوستان گفته بود که چرا محسن مادرشو انقدر دوست داره ، خوب مسلمه ، کل زندگی اینارو که تو این فیلم نشون ندادن هیچی نباشه 25 سال با مامانش زندگی کرده .
در هر صورت مامانشه دیگه ، کی مامانشو دوست نداره ؟:31:
فکر میکرد شاید مهمونی چیزی تو خونشون باشه یه یا الله گفت .
عزیز باران کوثری چند وقته که ممنوع التصویر شده تو TV.
در مورد اینکه یکی از دوستان گفته بود که چرا محسن مادرشو انقدر دوست داره ، خوب مسلمه ، کل زندگی اینارو که تو این فیلم نشون ندادن هیچی نباشه 25 سال با مامانش زندگی کرده .
در هر صورت مامانشه دیگه ، کی مامانشو دوست نداره ؟:31:
چرا ممنوع التصویر شده ؟ باران کثری کی هستش ؟
mahsa1469
17-09-2009, 13:01
چرا ممنوع التصویر شده ؟ باران کثری کی هستش ؟
باران کوثری توی فیلم دایره زنگی بازی کرده و من بازیش رو از سریال ...همون که ماه رمضون می ذاشت و اسمشم دینا بود نمی دونمم فهمیدی یا
ولی علت ممنوع التصویر شدنش هم فک کنم نیازی به گفتن نداره( خلاف قوانین تاپیکه:31:)
sara_girl
17-09-2009, 14:45
عزیز باران کوثری چند وقته که ممنوع التصویر شده تو TV.
جدا"؟>...پس چرا من نفهمیدم..ههههههههه
pcforlife
17-09-2009, 16:03
باید به جای شبنم قلی خانی باران کوثری بود....نظرتون چیه؟؟؟؟؟
به نظر من همبازی زن مناسب، برای حمید گودرزی، الناز شاکردوست است. اگه تو پنجمین خورشید جا شبنم قلی خانی بود، خیلی بهتر میشد! ولی ... خوب .... اینا که اصلا نمیان سریال بازی کنن... شاید هم نمیزارن...
_______
آقا راستی یه سوال خارج از تاپیک (شرمنده از همه!):43::
دو خواهر اکران شده یا عید فطر می اکرانه!!:31:
این سریالم که تموم شد![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فقط یه چیزی....من میترسم که این منوچ گند بزنه به همه چی!!:41:
آقا راستی یه سوال خارج از تاپیک (شرمنده از همه!):43::
دو خواهر اکران شده یا عید فطر می اکرانه!!:31:
اره داداش !
اکران شده!
سینما قدس تو ولیعصر هم گذاشتتش!
حالشو ببر!:31::46:
mahshid20
17-09-2009, 17:28
باران کوثری توی فیلم دایره زنگی بازی کرده و من بازیش رو از سریال ...همون که ماه رمضون می ذاشت و اسمشم دینا بود نمی دونمم فهمیدی یا
اسم سريال صاحبدلان بود.
H a m e e d
17-09-2009, 17:40
راستی دیگه حالم داره به هم میخوره از این کلمات: پسر دایی (با تلفظ مهدی سلوکی !) و عمه جان :2:
منم همینطور! وقتی میگفت پسردایی دندوناش اینطوری [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یه خورده هم اینطوری [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]میشد با اون قیافه مسخره ش.
khashi87
17-09-2009, 17:52
چرا عممممممممممه جان!!!!!!!!!!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
RoYaYeEe_NiIiLi
17-09-2009, 19:27
من که میگم تا تونستن این سریال رو پیچوندن و آخرشم خودشونم ندونستن چه جوری تمومش کنن برای همین گذاشتن تا شنبه فکر کنن ببینن چی کار کنن[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]این منوچ هم همه چیزو خراب میکنه و هما تو 64 بر میگرده پیش خانوادش و محسن هم میفهمه و دیگه بی خیال رفتن به آینده میشه
H a m e e d
17-09-2009, 20:06
از اینکه محسن و همایون به منوچ نارو زدن نمیشه گذشت، به هر حال اون همه برای کارای اینا وقت گذاشت:27:، دردسر کشید آخرش اومدن آبروشو بردن جلوی زنش، الآن هر بلایی سر اینا بیاد حقشونه:2:
چرا امشب پخش نشد ؟
یعنی شنبه آخرین قسمته ؟
بی صبرانه منتظرم ببینم چجوری میخوان ماست مالیش کنن و تمومش کنن . :دی
amin khan
17-09-2009, 21:03
چرا امشب پخش نشد ؟
یعنی شنبه آخرین قسمته ؟
بی صبرانه منتظرم ببینم چجوری میخوان ماست مالیش کنن و تمومش کنن
زیر نویس کرد ، به دلیل آبکی بودن سریال و نداشتن قسمت برای پخش ، آخرین قسمت شنبه...
BehzadKiNG
17-09-2009, 21:31
زیر نویس کرد ، به دلیل آبکی بودن سریال و نداشتن قسمت برای پخش ، آخرین قسمت شنبه...
اگه می خواستن بسازن تا 100 قسمت هم می ساختند ! اونقت ابکی می شد . . .
این سریال پتانسیل ادامه دادن بیش از 15 قسمت رو نداشت
در ضمن من هنوز منظور افخمی رو از ساختن این سریال نفهمیدم؟ که چی مثلاً
باز صد رحمت به اغما و الیاس خودمون
waterpolo
18-09-2009, 00:10
واقعا چرته
بعد اقایون میگن که امسال سریالها پیشرفت کرده
Reza_994
18-09-2009, 00:42
واقعا چرته
بعد اقایون میگن که امسال سریالها پیشرفت کرده
این یه ذره بیننده ای هم که داره به خاطر کپی برداریشه:5:
واقعا چرته
بعد اقایون میگن که امسال سریالها پیشرفت کرده
آره واقعا خیلی پیشرفت داشتیم .
همه از سریالا راضی بودن ، کیفیت بالا ، کاملا مناسبتی ، تدوین عالی :2:، فیلمنامه قوی:2: ، بهترین کارگردانی و ... .
این پیشرفت و موفقیت بزرگ رو به همه تبریک میگم .:27:
نتایج نظر سنجی سریال های امثال در یکی از سایت های خبری :
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MohandesMCD
18-09-2009, 01:16
بابا ملت حوصله ندارن الان پنجمین خورشید رو ببینن بعدش یک ساعت دیگه وقتشونو تنظیم کنن بیان دوباره سر یک سریال دیگه!
زمان بندی سریالها که تعطیله.بعدشم آدم یخ میزنه این سریالها رو نگاه کنه.پنجمین خورشید رو بخاطر شبهای قدر که تعطیلش کردن.امشب هم که نذاشتن.قبلش هم نیم ساعت تبلیغ میزاره.من خودم دیروزش رو ندیدم.هی تبلیغ گذاشت عصبانی شدم نشستم اصلا پای تی وی. وقتی به شعور بیننده احترام نمیزارن مگه آدم بیکاره بشینه این سریالهای چرت رو نگاه کنه؟
ragbar12
18-09-2009, 03:51
گفتگوی خواندنی با شبنم قلی خانی
شبنم قلی خانی : شخصیت هما برای من جذابیتهای خاصی داشت
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ئاتر و تدریس در دانشگاه را هم دارد و معتقد است بازیگران جوان باید دانش کلاسیک این کار را داشته باشند. سریالهای "پنجمین خورشید" و "نردبام آسمان" با بازی قلی خانی در شبهای رمضان روی آنتن رفته است.
:: کمی از خودتان بگویید؟
لیسانس طراحی صحنه و فوق لیسانس کارگردانی تئاتر هستم. ده سال است که بازیگری می کنم و پنج سال است فیلم کوتاه می سازم و چهار سال هم در دانشگاه آزاد تئاتر و بازیگری سینما تدریس کردم.
:: چگونه وارد عرصه هنر شدید؟
کارم را در سال 87 با سریال "مریم مقدس" شروع کردم.
:: کمی در مورد ساخت فیلم کوتاه بگویید؟
ساخت فیلم کوتاه را از سال 83 شروع کردم. احساس می کنم ساخت فیلم کوتاه سخت تر است، یعنی آدم بتواند در ده دقیقه حرفی را بزند که تاثیرگذار هم باشد. به خاطر همین شروع کردم به ساخت فیلم کوتاه. اول نوشتن فیلمنامه فیلم کوتاه و بعد نوشته های خودم را ساختم. سه فیلم داستانی ساختم و دو فیلم مستند. کلاً به ساختار فیلم کوتاه علاقه دارم. گاهی اوقات فیلم های کوتاهی می بینم که البته آنها هم خیلی قابل احترام هستند، ولی ساختار مدرن و عجیب و غریبی دارند. به نظر من برای ساختار مدرن ابتدا باید به صورت کلاسیک فیلمسازی را انجام دهند و بعد به سراغ ساختار مدرن بروند. سه فیلمی هم که ساخته ام تقریبا یک قصه گویی کلاسیک دارد و ساختار کارم هم خیلی خوب است. حالا شاید در ادامه بتوانم سراغ آن جور ساختارها بروم، ولی در حال حاضر خیر.
:: نام فیلم هایی که ساخته اید چه بوده؟
اولین فیلمم "من تنها" ، دومی "خونه" و یا "وقتی خونه با آدمها قهر می کنه" و سومی که تازه تمام شده "زندگی، انشایی ساده" است.
:: موضوع فیلم ها چیست؟
اولی راجع به تنهایی یک زن است، "خونه" راجع به خانه ای است که با آدمهایش قهر می کند و آن آدمها را به خانه راه نمی دهد و "زندگی، انشایی ساده" قصه ساده ای است از یک پسر بچه روستایی، فیلم به مفهوم مرگ و زندگی می پردازد.
:: برنامه تان برای آینده چیست؟
دوست دارم ساخت فیلم کوتاه را ادامه دهم، البته کمی بلندتر از این تایم. چون تقریباً تایم فیلم هایی که ساخته ام در حدود 10 الی 15 دقیقه بوده، ولی دوست دارم به عنوان تجربه به سراغ فیلم های بلندتر هم بروم.
:: در ساخت فیلم های بلند دوست دارید با چه کسانی همکاری کنید؟
دوست دارم عوامل پشت دوربین و پشت صحنه حرفه ای باشند، اما برای بازیگری و جلو دوربین فکر می کنم بازیگرهایی که کمتر کار کرده اند و بچه هایی که بیشتر تئاتری هستند، بکرترند.
:: در فیلم هایی که خودتان می سازید دوست دارید بازی کنید؟
خیر، به خاطر اینکه خیلی سخت است که هم کارگردانی کنم و هم بازیگری.
:: کمی از کارهای اخیرتان بگویید؟
کارهایی که در این یک سال اخیر انجام دادم سریال "نردبان آسمان" کار آقای حسن لطیفی و فیلم سینمایی "نویسنده" که نامش به "خاطره" تغییر پیدا کرده، کار آقای نادر طریقت، سریال "عملیات 125" کار آقای آهنج و سریال مناسبتی "پنجمین خورشید" کار آقای علیرضا افخمی.
:: از کارهای تئاتری تان بگویید؟
کارم را از تئاتر شروع کردم، ولی بعد آن را ادامه ندادم. دو ـ سه کار کارگردانی کردم که یکی از آنها پایان نامه خودم بود برای فوق لیسانس به نام "متل" که در سال 81 در خانه هنرمندان اجرا شد. کار دیگری هم در سال 86 در دبی اجرا کردم به نام "خواستگاری".
:: شما را باید بازیگر تئاتر، تلویزیون و یا سینما بنامیم؟
فرقی نمی کند، ولی به هر حال با آن نقشی که آدم را راضی کند موافقم و چون سالهاست کار تئاتر نکرده ام، دوست دارم کار تئاتر انجام دهم.
:: به کدام یک از کارهای خودتان تعلق خاطر بیشتری دارید؟
نقشی را که در سریال "پنجمین خورشید" بازی کردم، دوست دارم.
:: بازی نقش مقابل چقدر در بازی شما تاثیرگذار است؟
خیلی تاثیر می گذارد. همه عوامل یک فیلم می توانند تاثیرگذار باشند، دیگر وای به حال نقش مقابل. کسی که در یک پلان با شما رو در رو و چهره به چهره است.
:: الگویی در بازیگری داشتید؟
خیر، ولی می توانم بگویم بازی "مریل استریپ" را خیلی دوست دارم.
:: به تمرین قبل از فیلمبرداری اعتقاد دارید؟
فقط برای اینکه دیالوگها در ذهن جای بگیرد، نه برای اینکه آن تمرین را آنقدر انجام دهد که بازی به نوعی در وجود و چهره آدم بیات شود. در واقع در حد مفیدش خوب است، چون اگر از حد خودش بگذرد آن تاثیرگذاری لازم را کم می کند.
:: بازی در کنار کدام بازیگر برایتان لذتبخش و برای شما نقش مکمل خوبی بوده؟
آقای پرویز پورحسینی که در اولین کارم بیشتر سکانسها با ایشان بود و خیلی تاثیرگذار بودند. ایشان به بازیگر مقابل کمک می کنند و من در کار اولم "مریم مقدس" کم تجربه بودم و خیلی به من کمک کردند. اگر بخواهم بگویم کدام کارگردان به بازیگری من کمک کرد باید بگویم آقای لطیفی.
:: از خصوصیات اخلاقیتان بگویید؟
معمولا بقیه باید راجع به آدم صحبت کنند. من خیلی خوبم (با خنده). سعی می کنم کمتر کسی را از خودم برنجانم و این که خیلی آدمها را تحمل کنم، بدیهایشان را نبینم و خوبی هایشان را ببینم.
:: از علایق شخصی تان بگویید؟
فیلم دیدن و کتاب خواندن و مسافرت. کار نوشتن را خیلی دوست دارم، داستان کوتاه و طرح فیلمنامه می نویسم البته فقط برای خودم و زمانی که بخواهم کار کنم.
:: قشنگ ترین جای دنیا که دیده اید؟
یکی از قشنگ ترین شهرهایی که دیده ام "سیدنی" بود و فکر می کنم هر گوشه از این شهر قشنگی خاصی دارد. سیدنی یک شهر تاریخی نیست چون استرالیا 300 سال است که کشف شده ولی خیلی زیباست.
:: از شغل دومتان (تدریس) بگویید؟
حدود چهار سال در دانشگاه آزاد تدریس کردم و در حال حاضر دو سالی است که مرخصی گرفته ام. به خاطر اینکه فیلمبرداری با کار تدریسم کمی تداخل پیدا می کرد، ولی در کل تدریس را دوست دارم به شرط اینکه دانشجوها آن انرژی را که باید بدهند. چون در حال حاضر دانشجوهای تئاتر پر انرژی و با انگیزه نیستند. اگر دانشجوها با انگیزه باشند، کار سختی نیست، به تازگی در دانشگاه می گویند ما را برای بازیگری معرفی کن، یا مثلا دستمزد بازیگری چقدر است؟ خلاصه همه فکر و ذکرشان این است که کمتر یادگیری برایشان مهم است.
:: کدام یک از کارهای دانشجوها شما را خیلی عصبانی می کند؟
دیر آمدن و زنگ خوردن موبایل سر کلاس.
:: آیا تنبیه شان هم می کنید؟
بله، قرار است که دیر نیایند سر کلاس و اگر چند بار تکرار شود مطمئناً راهشان نمی دهم.
:: به نظر شما بازیگر برای بالا بردن کیفیت کارش چه باید بکند؟
یکی از اصول مهم اخلاق است و بعد از آن فیلم دیدن و کتاب خواندن.
:: قشنگ ترین فیلمی که در سینمای ایران دیده اید؟
فیلم های قشنگ خیلی دیده ام و فیلم هایی که همیشه در ذهنم می مانند "مادر" و "هامون" است و سریال "هزار دستان". اینها تکرار نشدنی اند. همه کارهای آقای حاتمی را دوست دارم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:: بازی کدام یک از بازیگرها را دوست دارید؟
خانم معتمد آریا، آقای انتظامی و خانم لیلا حاتمی.
:: کوتاهی و بلندی نقش چقدر برایتان مهم است؟
بعضی از کارگردانها و بعضی فیلمنامه ها مهم است. کمی بستگی به عوامل کار دارد، نمی توانم بگویم هیچ وقت مهم نیست، بعضی وقتها خیلی مهم است.
:: چه موسیقی بیشتر گوش می کنید؟
صدای آقای نوری را خیلی دوست دارم.
:: چگونه وارد گروه آقای افخمی و "پنجمین خورشید" شدید؟
زمانی این کار به من پیشنهاد شد که مشغول بازی در سریال "عملیات 125" بودم و چون تهیه کننده هر دو کار یک نفر بودند، این کار را به من پیشنهاد دادند و من بعد از خواندن فیلمنامه و سابقه کاری که از آقای افخمی در سریالهای مناسبتی داشتم قبول کردم و مشغول بازی شدم.
:: کمی در مورد نقشتان در این سریال بگویید؟
نقش من جزو نقشهای اصلی در مقطع زمانی سال 88 است. چون این سریال در دو مقطع زمانی سال 64 و 88 می گذرد، نقش هما را بازی می کنم و نقش مقابلم را آقای حمید گودرزی بازی می کنند. شخصیت هما برای من جذابیتهای خاصی داشت، چون از نقشهای دیگرم خیلی دور و تجربه متفاوتی بود. هما دختری ست که مسوول دستفروشهای خیابان است و ...
:: سختی بازی در سریال مناسبتی چه بود؟
فشردگی کار، چون به زمان پخش نزدیک بودیم و تمام متنها آماده نبود، ولی در کل مثل سریالهای دیگر است.
:: اولین کار مناسبتی شما بود؟
بله.
:: با کدام یک از بچه های گروه راحت تر کار کردید؟
تقریبا می توانم بگویم با همه راحت بودم. همه بچه ها؛ گریم، لباس، منشی صحنه خوبمان و کارگردان و تهیه کننده کار که سرشار از انرژی مثبت بودند و تجربه خوبی برای من بود.
:: بازدهی کار را چگونه ارزیابی می کنید؟
فکر می کنم خیلی خوب باشد، چون در شبهای ماه رمضان همگی وقتشان را خالی می کنند تا سریالها را ببینند.
:: ورزش می کنید؟
کم و بیش، ولی ورزشکار نیستم، شنا و بدنسازی را دوست دارم.
:: سایتی دارید که به مخاطبانتان معرفی کنید؟
بله.
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید. com
:: معیارتان برای انتخاب نقش چیست؟
در وهله اول فیلمنامه، چون زمانی که شما کارگردان را نمی شناسید ـ به دلیل اولین کار ـ فیلمنامه خوب است که می تواند شما را جذب کند.
:: نقشی بوده که شما دوست داشتید آن را بازی کنید؟
نقش "دختر لر" (با خنده) را خیلی دوست داشتم بازی کنم.
:: آشپزی هم می کنید؟
بعضی اوقات.
:: آیا دوست صمیمی در عرصه بازیگری دارید؟خير
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ragbar12
18-09-2009, 03:58
گفتگوی خواندنی با شهرام قائدی
شهرام قائدی : من همایون پنجمین خورشید را به شدت دوست دارم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
"شهرام قائدی" در 175 كیلومتری جنوب شیراز و در استان فارس به دنیا آمد، از سال 69، 70 به تهران آمد. اولین كار تصویری تلویزیونیاش "خودروی پلاك 11" بود و پس از آن در سریال "بازگشت پرستوها" بازی كرد. قائدی اعتقاد دارد، بازیگریاش از زیرصفر شروع شده، نه از صفر... او میگوید: بازیگری، مهمترین دغدغه زندگی من است، شاید بدون بازیگری هیچ چیزی برایم قشنگ نباشد. قائدی در مورد نقش همایون میگوید: من همایون پنجمین خورشید را به شدت دوست دارم، حتی زمانی كه قسمت اول را خواندم با خودم نگفتم كه ای كاش نقش دیگری بازی میكردم ...
"شهرام قائدی" از جمله بازیگرانی است كه توانست در سالهای اخیر نام خود را به عنوان یك هنرمند، در جامعه هنری مطرح كند، او از سال 73 در كاراگاه آموزشی "امین تارخ"، فعالیت خود را آغاز كرد و در سال 74 برای خودش یك پا "بازیگردان" شد و در همان سال با كارگردانهای مطرحی چون؛ قطبالدین صادقی، گلاب آدینه و... كار كرد، میگوید: "در همان زمان میتوانستم بازی كنم، اما آنقدر پختگی در خودم نمیدیدم كه مقابل دوربین قرار بگیرم، دلم نمیخواست به هر قیمتی بازیگر شوم، پس صبر كردم تا بازیگر شدن من در زمان خودش اتفاق بیفتد."او در ایام ماه مبارك رمضان در سریال پرطرفدار "پنجمین خورشید" در كنار "حمید گودرزی" به ایفای نقش پرداخت و نقشی بسیار پررنگ هم از خود نشان داد، شهرام میگوید: در نقشهایی كه بازی میكنم، اهل كمفروشی نیستم و تمام تلاشم را برای هر چه بهتر بازی كردن انجام میدهم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قائدی در رابطه با بازی در سریالهایی كه در ایام رمضان تهیه میشود، میگوید: سریالهایی كه در ماه رمضان پخش میشوند، به دلیل معنویتی كه در آنها دیده میشود، همواره مورد علاقه من بوده است.
او در سال 80 در فیلم سینمایی زیبایی به نام "ارتفاع پست" بازی كرد، در فیلمی از ابراهیم حاتمیكیا... پس از آن حضور او در سینما ادامه یافت؛ روز كارنامه، من و نگین دات كام، ماجراهای اینترنتی (چای نت)، سرود تولد، قاعده بازی، امضاءشدگان، كلانتری غیرانتفاعی و در نهایت چارچنگولی كه البته طی این سالها، بازی در سریالهای تلویزیونی هم دیدیم، كه یكی از مهمترین بازیهای تلویزیونی او، "قرارگاه مسكونی" بود، همچنین مسابقه "مسیر سبز" كه چند سال پیش روی آنتن شبكه تهران میرفت.
او با نقشهایش، صادقانه بازی میكند: من با نقشهایم بسیار صادقانه برخورد میكنم و هیچ وقت به نقشهایی كه به من سپرده شده است نارو نزدم، سعی میكنم با صداقت كامل بازی كنم. این مسئله مهمترین دغدغه من در خصوص حرفهام است. من با نقشهایم همیشه صادقانه برخورد میكنم. ارتفاع پست كه در ژانر جنگ بود، جزو اولین كارهای "قائدی" بود، او میگوید: این ژانر را خیلی دوست دارم، به نظرم جای كار زیادی دارد، خوشبختانه این شانس را هم داشتم كه با كارگردانهای مطرحی چون: حاتمیكیا و محمدحسین لطیفی در ارتفاع پست و روز سوم كار كنم. او همچنان از امین تارخ به نیكی یاد میكند من چیزی یا كسی را ندیدم كه به واسطه او عاشق سینما شوم و این تنها اعتماد امین تارخ بود كه باعث شد من سینما را بشناسم، من فقط سعی كردم كه یاد بگیرم.
و پس از مدتی بازیگری ناگهان به سراغ ژانر طنز رفت، چون میخواستم سینمای كمدی را هم تجربه كنم، البته ابتدا كسی در این زمینه به من پیشنهادی نمیكرد، چون تا پیش از آن در كارهای جدی بازی كرده بودم و به همین دلیل چندی خانهنشین شدم و تیزر تبلیغاتی میساختم تا اینكه توانستم این نوع ژانر را هم تجربه كنم و دیگر آنقدر در نقشهایم جا افتاده بودم كه حتی كسانی كه قبلا با آنها كار جدی انجام داده بودم، دیگر به سراغم نیامدند ...
او میگوید: به شخصه آدم شوخطبعی هستم، همین مسئله خیلی برای رسیدن به نقشهای كمدیام به من كمك میكرد و البته درباره تكتك كارهایم تحقیق میكردم، سعی میكردم نقشهایم را به شكل درستش طراحی و بازی كنم. گرچه در خصوص انتخاب نقشهایم وسواس زیادی به خرج میدهم و سعی میكنم آگاهانه آنها را انتخاب كنم.
شهرام قائدی میگوید: سینما به نوعی همان گمگشته من بود، من هیچ وقت نمیتوانم مثل یك كارمند رفتار كنم، چون خستهام میكند، بازیگری جواب بلندپروازیهایم را میداد و به نظرم سینما تنها رشتهای است كه میتوانی با آن همیشه جوان بمانی ...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شاید بپرسید، چرا هر نقشی كه شهرام قائدی ایفا میكند، دیدنی است... در نقشهایی كه بازی میكنم، اهل كمفروشی نیستم و تمام تلاشم را برای هر چه بهتر بازی كردن انجام میدهم. به نظر من صداقت ركن اصلی در بازیگری است و چنانچه این اصل در بازی وجود نداشته باشد، نتیجه كار مطلوب نخواهد بود.
شهرام قائدی و زندگی خصوصی اش : همسرم دختر داییام است، سال 78 ازدواج كردیم و ثمره این ازدواج یك دختر شش ساله به نام ساریناست كه امسال پیشدبستانی ثبتنامش كردیم.
این سریال دیگه خیلی آبکی شده ... فکر نکنم هر قسمتش 20 دقیقه هم باشه اونوقت تعداد قسمتاش هم از تعداد انشگتای دوتا دست بیتشر نیست
:: چگونه وارد عرصه هنر شدید؟
کارم را در سال 87 با سریال "مریم مقدس" شروع کردم.
سال 79 بود فكر كنم نه 87 : دي
M O B I N
18-09-2009, 04:39
سالهای پیش بعد ماه رمضون فیلم ها ادامه داشت امسال با این که یه 5 روزی پخش نکردن ولی 1 روز شاید هم 2 روز زودتر تموم بشه !! مثلا دیروز پنج شنبه چرا پخش نکرد ؟؟
majid_potter7
18-09-2009, 10:33
اصلا این سریال واسه ماه رمضان بوده؟؟؟!!!آخه 22 قسمته..فکر کنم اون پروژه های ماه رمضان تعطیل شده..اینا هم اینو جاش گذاشتن...22 قسمت خیلی عجیبه آخه..
M O B I N
18-09-2009, 11:14
اصلا این سریال واسه ماه رمضان بوده؟؟؟!!!آخه 22 قسمته..فکر کنم اون پروژه های ماه رمضان تعطیل شده..اینا هم اینو جاش گذاشتن...22 قسمت خیلی عجیبه آخه..
21 قسمته !!!
قیافه ی شبنم قلی خانی توی سریال با قیافه ی اصلیش 360 درجه فرق میکنه !
M O B I N
18-09-2009, 12:23
قیافه ی شبنم قلی خانی توی سریال با قیافه ی اصلیش 360 درجه فرق میکنه !
جفتشون زشتن :دي (از لج محمد)
سلام
سریالی خوبی بود ..
حس داد
حداقل کمی جایی خالی باقی سریال ها رو پر کرد
باتشکر
mahsa1469
18-09-2009, 15:34
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هما توی فیلم خیلی بی ریخت هست ولی با این عکسایی که میزارین به نظر میاد خیلی خوشگل باشه : دی
ای تف تو این گریمشون ... !! :|
MOHAMMAD2010
18-09-2009, 15:54
قیافه ی شبنم قلی خانی توی سریال با قیافه ی اصلیش 360 درجه فرق میکنه !
البته 180 درسته :11:
البته 180 درسته :11:
بله بله 360 میشه دوباره همون قیافه قبلیش ! : دی
هما توی فیلم خیلی بی ریخت هست ولی با این عکسایی که میزارین به نظر میاد خیلی خوشگل باشه : دی
ای تف تو این گریمشون ... !! :|
خب شاید میخوان جوری نشون بده که دختره یعنی فقیره و لاته و اینا.
اما خداییش گریمشون خوب نیست. یه جاهایی که باید کم گریم کنن زیاده و برعکس.
masoudtr
18-09-2009, 18:33
دختره عمل بینی کرده تابلو بعد اینا میخوان نشون بدن فقیره
بابا فقیر های داهات ما نه گونه گذاشتن نه عمل بینی کردن
این کدوم دهاته که اینجوریه
خب شاید از کار زیاد آفتاب سوخته شده! : دی
به نظر من فیلمش خیلی مشکل داره اما برای یه کاری که توی ایران ساخته شده، بد نیست! موضوعش (با اینکه تقلیده) اما توی ایران جدیده!
ramin1988
18-09-2009, 19:43
دوستان من قبل افطار از خونه رفته بودم بیرون .......... یه چیز عجیب دیدم :18:
بیرون داشتن فیلم بازی میکردن .... مهم اینکه حمید و حامد با همون تریپ تو فیلم سوار یه پژو بودن و داشتن سکانس میگرفتن ..... یعنی 1 روز قبل از پخش ؟؟؟؟!!!!
mohsen_gh1991
18-09-2009, 20:39
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بَه بَه...:11:
H a m e e d
18-09-2009, 21:50
بَه بَه...:11:
پس معلومه هنرپیشه قشنگ هنوز ندیدی!:27:
mahsa1469
18-09-2009, 21:57
دوستان من قبل افطار از خونه رفته بودم بیرون .......... یه چیز عجیب دیدم :18:
بیرون داشتن فیلم بازی میکردن .... مهم اینکه حمید و حامد با همون تریپ تو فیلم سوار یه پژو بودن و داشتن سکانس میگرفتن ..... یعنی 1 روز قبل از پخش ؟؟؟؟!!!!
حمید و حامد با هم بودن یا حمید و محسن؟؟؟:18:
khashi87
18-09-2009, 23:04
کی لین اتفاق افتاده
بعدشم شبنم قلی خانی خیلی خوش قیافه هستش
.German.
19-09-2009, 06:22
امسال همه سریال ها آب رفتن.اینم که همش بیست و یک قسمت بیشتر نبود. قسمت اخر هم معلوم نیست چجوری می خوان سر و تهشو هم بیارن.
ramin1988
19-09-2009, 09:08
حمید و حامد با هم بودن یا حمید و محسن؟؟؟:18:
حمید و محسن بودن با همون تریپ تو فیلم .......... دورو بر ساعت 4 بعداز ظهر بود .
با این موضوع دیگه میشه گفت 100% محسن به سال 88 میره :27:
kamil_ps3
19-09-2009, 11:20
کلا من سریال ایرانی نگاه نمیکنم( چون ارزشش رو نداره چشماتو براش خسته کنی). ولی این سرسال یه ذره به خاطر داستانش جالب یود .امشبم که اخرین قسمتشه.
پس چرا شروع نمیشه؟؟؟؟:2:
ویرایش : نوشت ساعت 20:40
اول گذاشتن اون همه تبلیغات مذخرف رو ببینیم بعد نوشتن 20:40 میده :|
ehsaaaan
19-09-2009, 19:44
ای بابا الان 20:45 هست هنوز شروع نشده!
داره شعبده بازی نشون میده
آره بابا اینا گاون 5 دقیقه گزشته هنوز نشون ندادن !!
" با عرض پوزش از بینندگان 9:15 پخش میشه " :|
اینا مارو گیر آوردن !
این مسخره ها دارن چیکار میکنن؟!!!!
با عرض پوزش از بینندگان 9:15 پخش میشه "
تو روحشون! :2: واقعا که همه چیزشون به هم میاد!
آخرشم فكر كنم اعلام كنن عيده و سخنان مقام معظم رهبري و ... بعدش سريال : دي
تا يه هفته هم به درخواست مكرر بينندگان تكرار قسمت آخر و خلاصه تمام قسمت ها و ... پخش ميشه : دي
vahid_vaezinia
19-09-2009, 19:52
حتما یکی دستبند سبز داشته تو سریال دارن سانسور می کنن !
ramin1988
19-09-2009, 19:56
فکر کنم هنوز سر فیلم برداری باشن .......
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.