PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 [15] 16 17 18 19

Ice Star
28-07-2008, 14:40
با سلام و خسته نباشید به تمامی سوتیست های عزیز .

امروز نیز مثل هر روز با یک سوتی تلخ شروع شد!

اول لازم به توضیحه که من این تابستون می رم کار آموزی ، کارگاه ساختمانی...

حالا سوتی اینجانب :31:

از اونجایی که هرشب تا ساعت 3 در خدمت دوستان در p30world هستم امروز واقعا حسش نبود برم سر کار. زنگ زدم به مهندس کارگاه گفتم مهندس امروز فلان جا سمینار عمرانی هست.باید برم اونجا! اون هم گفت به به چه چه و از این حرف ها!

بعد گفت تا کی می طوله؟ گفتم تا 1:30 ظهر! گفت پس خیلی خوب امروز رو نیا ! ما نیز خوشحال شده و به خواب ناز ادامه دادیم.

از آنجایی که مهندس عزیز ما بسیار زرنگ بوده و به ما یک دستی زیاد می زند! ساعت 11 زنگ زد گفت این متراژ خاک گچ ها که دیروز گرفته بودی رو کجا گذاشتی ، من هم تو خواب بودم و جواب دادم! بعد پرسید سمینار چطوره؟

من بی عقل هم گفتم کدوم سمینار!؟

همونجا فهمیدم چه گندی زدم ، بلند شدم رفتم کارگاه ، ماستمالی کردیم و بسی (خیلی) ضایع گشتیم :41:

می بینم که مجتبی جان اعتیاد به p30world همچین کار داده دستت

frnsh
28-07-2008, 14:55
راستش ازش عکس انداختم می خواستم بزارم اما فک نکم کار درستی نباشه

"فک نکم کار درستی نباشه" : یعنی چی؟:31: از نوع سوتی لپی!
منم فک نکم کار درستی نباشه! (با اینکه نمیدونم معنیش چیه اما تا حدودی IQ کمک کرد!):31:


می بینم که مجتبی جان اعتیاد به p30world همچین کار داده دستت

به طور کامل تایید میشه!:11:
نه تنها اوشون بلکه همه!:27:

Havbb
28-07-2008, 15:06
تو نظرسنجی این تاپیک چی نوشته بوده؟

hesamjm
28-07-2008, 15:21
تقریبا یه سال و نیم پیش یکی از دوستام که یه رشته دیگه بود و ترم آخر(که ترم بعد 4 واحد ارائه به استاد داشت) امتحان قرآن داشت و میگفت میترسه نمره بالا نگیره و معدلش میاد پایین و ...و از طرفی میگفت چون سرکلاسها نبوده استاد چهره اش رو نمیشناسه و من هم گفتم من قرانم خوبه میخوای من برم جات سر جلسه دوستم هم قبول کرد
آقا من روز امتحان رفتم و استاده 3 نفر ،3 نفر اسما رو میخوند که برند تو کلاس امتحان بدن ، اسم دوستمو که خوند(فامیل دوستم رنجبر بود) من هم رفتم تو کلاس و آماده، نفر اول خوند و بعد نوبت من شد ، استاده گفت خوب شما فامیلت چی بود: سریع گفتم جلالی مقدم وبعدش که یادم اومد گفتم نه نه فامیلم رنجبره ، اون 2 تای دیگه که کلی خندیدن
میدونید این دوستم رنجبر بیچاره ،استاده بهش 0.5 داد و ترم بعد هم موندگار شد...اینم از گل کاری ما

Mojtaba N87
28-07-2008, 15:49
تقریبا یه سال و نیم پیش یکی از دوستام که یه رشته دیگه بود و ترم آخر(که ترم بعد 4 واحد ارائه به استاد داشت) امتحان قرآن داشت و میگفت میترسه نمره بالا نگیره و معدلش میاد پایین و ...و از طرفی میگفت چون سرکلاسها نبوده استاد چهره اش رو نمیشناسه و من هم گفتم من قرانم خوبه میخوای من برم جات سر جلسه دوستم هم قبول کرد
آقا من روز امتحان رفتم و استاده 3 نفر ،3 نفر اسما رو میخوند که برند تو کلاس امتحان بدن ، اسم دوستمو که خوند(فامیل دوستم رنجبر بود) من هم رفتم تو کلاس و آماده، نفر اول خوند و بعد نوبت من شد ، استاده گفت خوب شما فامیلت چی بود: سریع گفتم جلالی مقدم وبعدش که یادم اومد گفتم نه نه فامیلم رنجبره ، اون 2 تای دیگه که کلی خندیدن
میدونید این دوستم رنجبر بیچاره ،استاده بهش 0.5 داد و ترم بعد هم موندگار شد...اینم از گل کاری ما

بسی خندیدیم :31:

M.etallic.A
28-07-2008, 19:23
متالی جون این سوتی نبود! این کم آوردن جلوی یه دختر بود :31:

آبروی پسران در خطره! زودتر برو دوره کلاس های گیتار رو ادامه بده روش رو کم بنما!

سوتیش این بود که من فکر کردم اون بوقه... نگو از 6 ماهگی کلاس گیتار میرفت... البته من گیتار رو محض آشنایی گرفتم وگرنه خودم تو کار آهنگسازی الکترونیک هستم... تازه من اصلا تمرین نمیکنم اگه یه کم تمرین کنم احتیاج به کلاس ندارم همینقدرم که بلدم خودم یاد گرفتم. انشالله دفعه بعد یه ضدحال براش دارم وایسا بیاد.


متال خدا لعنتت کنه ......... آبروی ما پسر ها رو جلوی دختر ها بردی

داداش حالا چرا جوگیر میشی... خدا لعنتت کنه یعنی چی :18: بابا بی خیال در عوض من هزار بار اونو ضایع کردم بیچاره همش آمار میده من خودمو میزنم به خنگی بعد که میره کلی بهش میخندم.


خیلی باحال بود کلی خندیدیم با اجازه

منم یه سوتی بگم امروز سر کوچمون داشتم می رفتم دیدم یهو یه صدا اومد برگشتم دیدم همسایمون(قبلا تعریف کردم از شاهکار های قبلیش) با کله رفته تو در سوپر مارک محله
در سوپر مارکت محلمون از این شیشه ائی ها هست ندیده بود که بسته هست با سرعت هر چه تمام تر با این شیشه برخورد کرده بود و بسمت خیابون کمونه کرد

آقا دمت گرم عکسشو واسه من بفرست. این بنده خدا رو دست ما بلند شده...

Mojtaba N87
28-07-2008, 19:51
داداش حالا چرا جوگیر میشی... خدا لعنتت کنه یعنی چی :18: بابا بی خیال در عوض من هزار بار اونو ضایع کردم بیچاره همش آمار میده من خودمو میزنم به خنگی بعد که میره کلی بهش میخندم.


شما به جرم ترویج کارهای منافی عفت در انجمن تحت تعقیب هستید :21:

Farbod_h
28-07-2008, 22:24
خیلی باحال بود کلی خندیدیم با اجازه

منم یه سوتی بگم امروز سر کوچمون داشتم می رفتم دیدم یهو یه صدا اومد برگشتم دیدم همسایمون(قبلا تعریف کردم از شاهکار های قبلیش) با کله رفته تو در سوپر مارک محله
در سوپر مارکت محلمون از این شیشه ائی ها هست ندیده بود که بسته هست با سرعت هر چه تمام تر با این شیشه برخورد کرده بود و بسمت خیابون کمونه کرد
یه همچین سوتی ای منم یه بار دادم!
صبح داشتم می رفتم مدرسه
پلیسه داشت اون ور خیبابون یکی رو جریمه می کرد! داشتم پیش خودم می گفتم بد بدخت بیستم جریمه شد که!
زارپ! رفتم توی تلفن عمومی
شانس اوردم کسی نبود تو خیابون
یاد تام و جری افتادم دی:

MILIN3M
28-07-2008, 23:05
ضایعشدیم................ الان ساعت12 شب هست ..20دقیقه پیش پیچ بچه ها بودیم اقا زید ما باسه خودش هی میس میداد...تا اینجا داشته باشید.. اقا جو داد با بچه ها نشستیم اهنگ عصر منفی پیشرو که دیدی همش فحش ابداره ...داشتیم باهم میخوندیم اولشو دیدی که زنگ میزنن میگنن الو سامان خودتی جو..گرفت منم مثلا گوشی دستم بود نگو خانوم میس میده منم گرفتم اما فکر کردم قطع میکنه اما گوش وایسده هر چی فحش بود دادیم و اینک نیازمند یاری سبزتان هستم

saeed_h1369
28-07-2008, 23:09
دیروز سوار تاکسی شدم نشستم جلو بعد یکی اومد نشست کنارم بعد خیلی جا تنگ بود اونم پیکان یارئ راننده ی تاکسی بسیار عصبی میزد
چون جا تنگ بود زانوم خورد به رادیوش روشن شد حالا سکوت بود یهو صدا زیاد شد بعد یه نوچ کرد خاموشش کرد منم هواسم نبود دوباره پام خورد روشن شد یارو دوباره نوچ کرد خاموش کرد دیگه داشتم آب میشدم تازه دفعه ی اول یه موجم عوض کردم از رادیو داشتم میرفتم تو زمین

M.etallic.A
29-07-2008, 00:25
شما به جرم ترویج کارهای منافی عفت در انجمن تحت تعقیب هستید :21:

بابا من که ترویج نکردم روشهای جلوگیری رو یاد دادم... خواهشا قرار منع تعقیب منو صادر کنید.

M.etallic.A
29-07-2008, 00:26
ضایعشدیم................ الان ساعت12 شب هست ..20دقیقه پیش پیچ بچه ها بودیم اقا زید ما باسه خودش هی میس میداد...تا اینجا داشته باشید.. اقا جو داد با بچه ها نشستیم اهنگ عصر منفی پیشرو که دیدی همش فحش ابداره ...داشتیم باهم میخوندیم اولشو دیدی که زنگ میزنن میگنن الو سامان خودتی جو..گرفت منم مثلا گوشی دستم بود نگو خانوم میس میده منم گرفتم اما فکر کردم قطع میکنه اما گوش وایسده هر چی فحش بود دادیم و اینک نیازمند یاری سبزتان هستم

بگو خط تو خط شد من نبودم :دی

alizshah
29-07-2008, 00:30
سوتیش این بود که من فکر کردم اون بوقه... نگو از 6 ماهگی کلاس گیتار میرفت... البته من گیتار رو محض آشنایی گرفتم وگرنه خودم تو کار آهنگسازی الکترونیک هستم... تازه من اصلا تمرین نمیکنم اگه یه کم تمرین کنم احتیاج به کلاس ندارم همینقدرم که بلدم خودم یاد گرفتم. انشالله دفعه بعد یه ضدحال براش دارم وایسا بیاد.



داداش حالا چرا جوگیر میشی... خدا لعنتت کنه یعنی چی :18: بابا بی خیال در عوض من هزار بار اونو ضایع کردم بیچاره همش آمار میده من خودمو میزنم به خنگی بعد که میره کلی بهش میخندم.



آقا دمت گرم عکسشو واسه من بفرست. این بنده خدا رو دست ما بلند شده...

عجب سوتی بود این :27:

حالا از سوتی هایی که اون میده بگو

LeBron
29-07-2008, 00:48
نصفه شب با این سوتیا آدم روحیه میگیره.
متالیکا دمت گرم!بازم سوتی بده

sourena_8888
29-07-2008, 00:51
اینم به درخواست دوستان
.
.

آقا ما یه اسمایلی ساختیم به این شکل و شمایل← [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آخر صوتی بود نه ؟

ramin_007
29-07-2008, 01:13
آخر صوتی بود نه ؟
صوتی نه سوتی

ebicross
29-07-2008, 09:07
دیروز یکی دوستای مادرم با دخترش خونه ما بودن. دختر 18 سالشه. من تو اتاق خودم بودم که دیدم این دختره اومد تو و بعد از سلام علیک رو تخت نشست و داشت اتاق منو ورانداز میکرد. منم پشت سیستم بودم. یهو چشمش افتاد به گیتار گفت بلدی ؟ من یه پوزخند زدم گفتم ای بابا... گفت خوب بیا بزن. گفتم بیخیال.. گفت نه باید بزنی. منم پا شدم عین حرفه ای ها رفتم گیتار رو گرفتم شروع کردم زدن ( یه آهنگ خیلی خیلی ساده تازه اونم 20 بار اشتباه کردم ) ولی تو دلم گفتم این چه میدونه چی به چیه الان کلی حال کرده با گیتار زدن من. بعد که تموم شد اومد گیتارو از من گرفت گفت بزار منم یه امتحان کنم. منم گفتم بابا کار تو نیست سخته... گفت حالا بده... جاتون خالی گیتار و گرفت همچین حرفه ای میزد در حد دسپرادو .... منم داشتم سرمو میخاروندم. بعد دیدم خیلی ضایع شد بهش گفتم فکر کنم مامانت داره صدات میکنه... اونم پا شد رفت منم سه چهار تا مشت لگد به خودم زدم.
__________________
برای ضایع کردنش رتبه دوم رو به رخش بکش. پیشنهاد میکنم این مدرک اعطایی از طرف ادامین سایت (جمع مکسر ادمین) رو نشونش بدی.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
__________________________________________
دیروز تو پارک جلوی اون همه ملت اونا بودن سوار تاب شدم و زنجیرش پاره شد. الان درد دارم بسیار شدید.
البته بعدا فهمیدم زنجیرش از قبلا مشکل داشته.

L05T
29-07-2008, 09:15
اینم به درخواست دوستان
.
.

آقا ما یه اسمایلی ساختیم به این شکل و شمایل← [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آخر صوتی بود نه ؟

این یکی باحال بود:31:
هم اسمایلی هم صوتی :27:

mJo0T
29-07-2008, 09:41
سلام
منم هم تا جایی که بتونم از سوتی های دانشگاه و دبیرستانم واستون مینویسم تا بسی بر شما نشاط برود،
اولیش ماله دوم دبیرستانه:31:
اولیس جلسه کلاس زبان بود و استاد با کلی فیس و افاده اومد و شروع کرد به انگلیسی صحبت کردن، یکی از دوست های من هم که خیلی ادعای زبانش میشد و خیلی هم علاقه به پاچه خواری داشت با کلی تلاش معلم رو متقاعد کرد که اون از روی درس بخونه و به بچه ها توضیح بده:31:
درس اول اون کتاب درباره همون میمون معروف washo بود
این بنده خدا هم تا آخر درس راحت خوند و توضیح داد، بعد از این که کارش تموم شد، معلم (به انگلیسی) کلی ازش تشکر کرد و گفت که کار شما خیلی عالی بود، در همین مدت هم من داشتم با دوستمون صحبت میکردم و ازش میخواستم که حواسش به درس باشه:27:، که ناگهان معلم از دوستمون پرسید:what's your name?
و دوستمون هم بلافاصله جواب داد washo:18:
و تا آخر سال یه میمون همراه ما درس میخوند، هنوز هم که میبینمش washo صداش میزنم:8:

H A M A S
29-07-2008, 09:57
سر این کلاس های کانون قلمچی بودیم
یه پسره بود انگار ازقبل معلمو رو میشناخت -بعد معلم ازش پرسید تو مرکز جنوب کانون میری یا مرکز شمال ؟
پسره هم سریع گفت ما جنوبم(با لهجه مشهدی!) آقا
بنده خدا خودش هم نفهمید چی گفت!
بعد که کلاس از خنده پر شد اون موقع بهش گفتم زود برو حموم!

Antonio Andolini
29-07-2008, 11:28
یه سوتی از یکی از اقواممون:
یه بار رفته بودیم تفریح و داشتیم می گشتیم. هندی کم دست من بود و داشتیم حرکت می کردیم. داشتم فیلم می گرفتم که رسیدم به پشت سر پسر خاله ام. یه کمی داشتم اذیتش می کردم و بهش چیز می پروندم که یهو برگشت و گفت:*****:27::27: .... بعد دید که چراغ دوربین روشنه و فحشش افتاده:27: .... از خجالت آب شد ولی دوربین رو ازم گرفت و پاکش کرد!

M.etallic.A
29-07-2008, 11:52
عجب سوتی بود این :27:

حالا از سوتی هایی که اون میده بگو

اون سوتی نمیده آمار میده مثلا گوشی خودشو میزار رو میز کامپیوتر من بعد ازاتاق میره بیرون مثلا یادش رفت گوشی رو بگیره که من شمارش رو بگیرم ولی من به گوشیش دست نمیزنم وقتی میاد میبینه که من به گوشیش دست نزدم قیافه ش دیدنیه...:20:


اینم به درخواست دوستان
.
.

آقا ما یه اسمایلی ساختیم به این شکل و شمایل← [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آخر صوتی بود نه ؟

خیلی باحال بود ایول سوتی در سوتی شد...


برای ضایع کردنش رتبه دوم رو به رخش بکش. پیشنهاد میکنم این مدرک اعطایی از طرف ادامین سایت (جمع مکسر ادمین) رو نشونش بدی.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
__________________________________________
دیروز تو پارک جلوی اون همه ملت اونا بودن سوار تاب شدم و زنجیرش پاره شد. الان درد دارم بسیار شدید.
البته بعدا فهمیدم زنجیرش از قبلا مشکل داشته.

دمت گرم بالاخره ما هم تو این پی سی ورد یه مدرکی گرفتیم...

Ni_nigc
29-07-2008, 11:55
اشتب شد .
تکراری

Ni_nigc
29-07-2008, 12:00
حدودا 10 الی 15 سال پیش ما توی خونمون یه مرغ داشتیم .
یه روز ما دیدیم این مرغه حالش اصلا خوب نیست و داره می میره .
مادر من هم که اچار فرانسه بود تصمیمی با صاد گرفت که مرغه رو نجات بده و از اون جایی که حدس می زد که مرغه مسموم شده باشه ، شکم مرغ زنده رو پاره کرد و هر چی که توی سنگدون مرغ بدبخت بود رو خالی کرد و بعد شکمش رو بخیه زد .
بعد دیدش که این مرخه انگار اصلا حال نداره و داره میمیره و برای همین هم بیشتر اهتمام ورزید و . . .
چشمتون روز بد نبینه .
یه پنیسیلین 1.200.000 به مرغ بدبخت زد .
مرغ چند بار سریع پاهاش رو تکون داد و بعد . . . جان به جان آفرین تسلیم کرد .

Benygh
29-07-2008, 12:12
اون سوتی نمیده آمار میده مثلا گوشی خودشو میزار رو میز کامپیوتر من بعد ازاتاق میره بیرون مثلا یادش رفت گوشی رو بگیره که من شمارش رو بگیرم ولی من به گوشیش دست نمیزنم وقتی میاد میبینه که من به گوشیش دست نزدم قیافه ش دیدنیه...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سلام
متالیکا این تاپیک فقط برای تو بازه .. دمت گرم ...

sada
29-07-2008, 12:18
منم الان یه سوتی دادم با پروفایل
من دیروز یه مسیج گذاشتم برا یکی امروز اومدش و رفتش و جواب نداد منم گفتم چرا یهو دیدم اون مسیجو برا بجا اینکه برا اون بزنم برا خودم زدم

gmuosavi
29-07-2008, 13:03
منم الان یه سوتی دادم با پروفایل
من دیروز یه مسیج گذاشتم برا یکی امروز اومدش و رفتش و جواب نداد منم گفتم چرا یهو دیدم اون مسیجو برا بجا اینکه برا اون بزنم برا خودم زدم

تو دیگه آخرشی ! :31:

Ni_nigc
29-07-2008, 13:25
متالیکا می شه خودتو معرفی کنی ؟
آشنا می زنی .
اهل مازندرانی ؟
فقط یادت باشه که اگه دروغ بگی دستت زیگیل می زنه .
شرمنده حوصله ی پیام خصوصی رو نداشتم.

yoosef_st
29-07-2008, 13:46
برای ضایع کردنش رتبه دوم رو به رخش بکش. پیشنهاد میکنم این مدرک اعطایی از طرف ادامین سایت (جمع مکسر ادمین) رو نشونش بدی.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
__________________________________________
دیروز تو پارک جلوی اون همه ملت اونا بودن سوار تاب شدم و زنجیرش پاره شد. الان درد دارم بسیار شدید.
البته بعدا فهمیدم زنجیرش از قبلا مشکل داشته.
خیلی باحال بود. ممنون. خدایش تاپیک باحالب شده ها! فقط اگر دوستان یکی اسپم رو کمتر کنن دیگه عالی میشه.

Mojtaba N87
30-07-2008, 00:21
اومدیم سوتی بنویسیم حسش نبود. تاپیک رو آوردیم بالا تا دوستان دیگه سوتی بنویسن و ما استفاده کنیم :31:

کاش این تاپیک مهم می شد.

ووکی کجایییییییی؟

winter+girl
30-07-2008, 10:52
سلام:20:
با خالم اینا رفته بووودیم بیرون بعد تو راه گمشون کردیم برادرم زنگ زد گفتن جایی هستیم به اسم حسن سرا خواستم به زن داداشم بگم زهرا بیا قاطی کردم گفتم حسن بیا:38:

تو راه همینطور که میرفتیم از شدت هوای گرم و خسیس بازیه این داداشم که کولر روشن نمیکرد خواستم شیشه عقب رو بیارم پایین نمیدونم چرا جو گرفت اشتباه کردم درو باز کردم :14:شانس آوردم ماشین سرعت نداشت

وقتی خبر قبولی دانشگاه رو به ما دادن اقا این دوستام از همه جای ایران با خانوادشون ریختن خونمون خونمون شلوغ افتضاح حالا بگیر جشن دیگه البته همه ناخونده چون من بعد از ظهر رفته بوودم شهر گردی:rolleye: برگشتم دیدم همه اومدن دارن با ذوق میگن دانشگاه چیکار کنن یکی میگه لباس چی بخریم اون یکی میگه موهامو چه مدلی بذارم اون میگه کتاب کجا دارن خلاصه بساطی ...:29:
من هم همونطوری اومدم یه سلام بلند گفتم تا دوستام و مادراشون متوجه من بشن بعدش نمیدونم چرا:23: مثل نفهما با صدای بلند یه فوش خیلی بد به دوستام دادم بعد گفتم دانشگاه ندیده اید مگه
بعدم که خانواده هاشون کلا نظرشون نسبت به من عوض شد من دیگه دختر خوبه نیستم:45:

این سوتی هم بچه ها گفتن یاد خودم افتادم یبار کتاب یکی از بچه درس خونای مدرسه رو برداشتم واسه شوخی بهش نمیدادم:22: اون زنگ هم امتحان داشتیم تو حیاط میدویدم اونم دنبالم جیغ میزد:19: یه لحظه برگشتم پشتمو بببینم با صورت رفتم تو میله ی تور والیبال مدرسه بعدم افتادم زمین:24: انقد دردم گرفته بود نزدیک بووود گریم بیاد بزور جلوی خودمو گرفتم:sad:

رفتم آموزشگاه، واسه اولین بار سر ساعت :12:
دیدم استادم نیومده رفتم پیش منشی دیدم دو نفر اونجا نشستن گفتم خانوم جوکار نیومده؟؟؟ اون یکیه گفت هنوووز نه یکم بشینید الان میاد رفتم نشستم دو دقیقه گذشت اعصابم دیگه خورد شده بووود زنه صدام کرد گفت خانوم ...
رفتم جلوش گفتم جانم بله؟؟؟ استادتون هنوز نیومدن؟؟ :25:گفتم نه بابا انگار سرکارم گذاشته فکر کرده مردم الافشن :44:
گفت مطمئنی نیومده؟؟؟ گفتم : آره دیگه پس کجاست؟؟؟:17:
زنه یکم اینور اونور کرد خودشو گفت مطمئنی من نیستم ؟؟:38:
حالا ضایع شدم؟؟؟ e شمایین؟؟؟ -واقعا نشناختی؟؟ -نه آخه همیشه شما عینک میزدین؟؟؟:43:( این استادم خیلی جیگره اما آدمم سر کار میذاره چه جوری؟؟ اینجوری اینجوری)
داشتم رانندگی میکردم رسیدم به یه میدون از معلم پرسیدم کدوم ور برم؟؟؟ همون لحظه یه موتوری نزدیکم شد گفت برو کنار دیگه
بعد زنه ازم پرسید چی گفتییییییییییییییییی (ی؟ ت؟)؟؟؟گفتم: گفت برو کنار دیگه :20:

با خانواده داشتیم سر صبح میرفتیم بیرووون من برم کنکور آزمایشی بدم و بقیه هم سر کار های خودشون ماشین جلویه دو تا دختر پسر جوون بودن:35: چون زمستون بود شیشه پشت بخار گرفته بووود فقط یه سایه معلوم بووود حالا من داشتم اینا رو نگاه میکردم و تو دلم غصه میخورم خوش به حال دختره با نامزدش اومده:40::40::40: امتحان بده یدفعه دیدم سرای اینا داره هی بهم نزدیک میشه یدفعه نزدیک شد و اتفاقی که نباید میوفتاد افتاد:36: منم جو گرفت به بابام گفتم بابا ماشین جلویی رو ببین دارن بهم ... میدن
بعدم دیگه چیزی نشد که تو خانواده ضایع شدم:43:

رفته بودم کنار دریا پسر خالم برادرمو هل داد اونم آرنجو بازوش خورد تو صوررتم اومدم بهش بگم با بازوت زدی تو صورتم گفتم با زانوت زدی و سرم:46:

ماشینمونو نگه داشت بابام
پیاده شدیم بریم یه چیز بخریم من گفتم چییپس میخوام مامانم گفت این چرت و پرت ها رو نخرید ماشین خالم اینا نگه داشت گفت واسه چی وایستادین میخواین چی بخرین منم گفتم چرت و پرت...
آقا اینو نگفتم بچه های خالم جنگی پریدن بیروووون رفتیم تو مغازه اونا یکم وسایل خریدن نامرد همه رو گرووون میگفت:13: من یه چیپس برداشتم گفتم چنده؟؟؟
پسر خالم گفت چنده؟؟؟ مثلا تو نمیدونی چنده؟؟ زنه همونطوری داشت ما رو نگاه میکرد:20: منم گفتم میدونم اما اینا گرووون فروشن قیمت اصلیشو نمیگن که
زنه اخماش رفت تو هم منم یه پونصدی دادم رفتم

داشتیم وسایل و از صندوق عقب برمیداشتیم میذاشتیم رو زمین منم بشقاب ها رو برداشتم آوردم دمه پله جای اینکه آروم بذارمش رو پله از بالا بدون اینکه خم شم ولش کرردم نمیدونم چرا فکر کردم نمیشکنه:45:


نمیدونم چرا اووون روووز که رفته بودیم بیرون راه به راه پلیس واستاده بووود من از بابام آب گرفتم نصفشو خوردم جلوی پلیس راه رسیدیم خواستم خالی کنم بیرووون اصلا افسره رو ندیدم همونطوری آبو با لیوان انداختم بیرون خورد یه جای افسره:16: داداشمم سریع گازو گرفت رفت اونم نمیدونم لابد جریمه نوشت دیگه ( دلم واسه لیوانم تنگ شده :41:)

نمیدونم طرفای شما هم اینطوری هست یا نه میخوان بگن یه چیز نزدیکته میگن تو دهنته
رفته بودیم یجا یه سوئیت کرایه کنیم کلا خانوادگی واسه یه شب پسر خالم از مرده پرسید دستشوییش کجاست اونم گفت نگران این چیزا نباش بابا همه چیزش عالیه دستشوییش تو دهنته:2:


با دختر خالم رفته بودیم پارک بعد که کلی جیغ جیغ کردیم واسه تاپ و اینا و کلا پارک و گذاشتیم رو سرمون بعد اولین باری بووود که بعد مدتها بدون چادر رفته بودم بیرووون تریپ خفن و اینا احساس میکردم دیگه خیلی خوشگل و باکلاسم:1: از جلوتر دیدم اونجا یه عده اراذل پشت نشستن پشت یه 206 محل ندادم نزدیکشووون شدیم یکم جلوتر یدفعه دیدم یکی صدام کرد گفت آهای خانوووم خوشگله منم خیلی با کلاس برگشتم دیدم داره میخونه اهای آهای آهای خانوم خوشگله
هیچی دیگه مزحکه یه مشت boy شدیم:15:

پارسال ما یه دوستی داشتیم اسم دوست پسرش سجاد بووود :10:و این دو تا عاشق هم دیگه بودن ناجوووووور:40::40::40: بعد این آقا سجاد یه اشنایی با ما داشت که هر اتفاقی واسش میوفتاد من زودتراز gf اش خبر دار میشدم تا اینجاشو نگه دارید چون این سوتی قرنم بووود
همون موقع ها یه پسری به من گیر داده بووود اسمشم بووود سجاد این هر دفعه واسم زنگ میزد سر راهم میومد من باهاش دوست نمیشدم یه روز واسم خبر آوردن این پسره خودکشی کرده:41:( حالا نه بخاطر منا کلا مشکل خونوادگی داشت ) من اول باورم نشد اما وقتی حجلشو دیدم اصلا انقد دلم سوخت خیلی گریه ام گرفت رفتم خونه تنها بودم گفتم چیکار کنم بزنگم واسه دوستم
زنگ زدم یکم باهاش حرف زدم بعد گریه کردم (غافل از اینکه اووون اصلا ماجرای این سجاد رو نمیدونه) اونم هی بهم گفت چی شده و اینا منم گفتم هیچی راستش سجاد خودکشی کرده آقا جای اینکه بهم دلداری بده یه جیغ کشید و گوشی قطع شد حالا من هر چی زنگ میزنم خونشون خبری نیس موبایلش بر نمیداره زنگ زدم خواهرش گفتم از این شیرین ما خبری نداری؟؟؟ اونم میاد خونه مادررش میبینه خواهرش غش کرده اونجا افتاده میبرنش بیمارستان و میمیریم تا بهوشش بیاریم بهش شک وارد شد مردم تا بهش بفهمونم آی کیو اون سجاد نه این سجاد:28:

ببخشید طولانی شد :11:
اینم از سوتی های این سری چون حسش نبووود نتونستم بهتر بنویسم بی مزه گیشو به بزرگی خودتون ببخشید

Meisam Khan
30-07-2008, 11:11
يه بار رفته بودم يه درمانگاه . اسمم رو نوشته بودم منتظر بودم كه صدام كنن كه برم پيش دكتر. نوبت من كه رسيد توي بلندگو گفتن:
خانم ميثم.......[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعدش كناري بهش گفت اقا
اين سوتي رو كه قبلا ثبت كرده بودم ديروز بازم اتفاق افتاد
رفته بودم ازمايش خون بدم نوبت من كه رسيد گفت خانم ميثم.....
داشتم منفجر ميشدم از خنده.
به نظر شما واقعا اسمم شبيه خانوماست؟

M.etallic.A
30-07-2008, 11:53
اسمت که نه فامیلیت رو بگو شاید اون شبیه خانمها باشه :دی

Meisam Khan
30-07-2008, 12:03
اسمت که نه فامیلیت رو بگو شاید اون شبیه خانمها باشه :دی
فاميليم كه اصلا شبيه نيست.

NimoOol.HD2
30-07-2008, 15:55
[FONT=Tahoma]پارسال ما یه دوستی داشتیم اسم دوست پسرش سجاد بووود :10:و این دو تا عاشق هم دیگه بودن ناجوووووور:40::40::40: بعد این آقا سجاد یه اشنایی با ما داشت که هر اتفاقی واسش میوفتاد من زودتراز gf اش خبر دار میشدم تا اینجاشو نگه دارید چون این سوتی قرنم بووود
همون موقع ها یه پسری به من گیر داده بووود اسمشم بووود سجاد این هر دفعه واسم زنگ میزد سر راهم میومد من باهاش دوست نمیشدم یه روز واسم خبر آوردن این پسره خودکشی کرده:41:( حالا نه بخاطر منا کلا مشکل خونوادگی داشت ) من اول باورم نشد اما وقتی حجلشو دیدم اصلا انقد دلم سوخت خیلی گریه ام گرفت رفتم خونه تنها بودم گفتم چیکار کنم بزنگم واسه دوستم
زنگ زدم یکم باهاش حرف زدم بعد گریه کردم (غافل از اینکه اووون اصلا ماجرای این سجاد رو نمیدونه) اونم هی بهم گفت چی شده و اینا منم گفتم هیچی راستش سجاد خودکشی کرده آقا جای اینکه بهم دلداری بده یه جیغ کشید و گوشی قطع شد حالا من هر چی زنگ میزنم خونشون خبری نیس موبایلش بر نمیداره زنگ زدم خواهرش گفتم از این شیرین ما خبری نداری؟؟؟ اونم میاد خونه مادررش میبینه خواهرش غش کرده اونجا افتاده میبرنش بیمارستان و میمیریم تا بهوشش بیاریم بهش شک وارد شد مردم تا بهش بفهمونم آی کیو اون سجاد نه این سجاد:28:

ببخشید طولانی شد :11:
اینم از سوتی های این سری چون حسش نبووود نتونستم بهتر بنویسم بی مزه گیشو به بزرگی خودتون ببخشید


ایول مردم از خندم
خیلی باهال بود
حدود 50 صفحه ای از تاپیک و خوندم ، خیلی باهال بودن . دستتون درد نکنه
منم یه سوتی زشتی دادم که هر وقت بهش فکر میکنم ناراحت میشم :
پیرارسال ( سال قبل نه قبلیش ) هفته ی مشاغل داشتیم میرفتیم بازدید ( سوم راهنمایی بودم ) این معلم حرفه و فنمون هم یه کمی چاق بود . داشت نون سنگگ رو با پنیر خیارسبز و گوجه و شیر باهم میخورد منم خنده م گرفت از وسط اتوبوس گفتم ، آقای *** خفه نشی . اونم شنید !! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]طرف خوب لقمه ش رو خورد اومد گفت کی گفت . حالا منم خودمو زدم به دره ی علی چپ . چی شده اجازه . کی گفته و از این حرفا . بچه ها نا پایه گری کردند و گفتند فلانی تو گفتی و ... تا رسیدیم کارخونه پلی اتیلن
معلم اومد گفت که تا نگید کی بوده راهتون نمیدم . بدبختی ماشین عموم رو هم اونجا دیدم ترسیدم بگم من بودم آبروم بده / آقا هیچی معلممون گفت اگه نگید نمره بهتون نمیدمو بعد از یه چند دقیقه ای راهممون داد رفتیم تو . بعد رییس اونجا اومده بود داشت حرف میزد ، رفتم به معلممون گفت اجازه ، چی بپرسیم ازشون . اونم گفت تا جونت در بیاد پر رو .همونجا بودم که سبز شدم بعدش آبی ، قرمز !! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] منم از رو رفتم و تریپ دپرسی ورداشتم . رفتیم مدرسه زنگ دوممون بود . زبان داشتیم . حالمم خوب نبود که هیچ معلم اومد سر کلاس گفت فلانی بیاد بیرون . رفتم و مدیرمون خیلی ناراحت بود که چرا اینجوری حرفی زدم و ... هیچ اونروز نذاشتن برم سر کلاس و فرداش بابام رو اوردم ( بابامم نه که معلم و همکار قدیمیش بود !! ) دیگه بخشیده بود ما رو .
این شد که دیگه زبونم همیشه جلو جمع نگه میدارم و زیاد حرف نمیزنم

M.etallic.A
30-07-2008, 16:15
دیشب یه جایی رفته بودیم. موقع برگشتن پدر و مادرم و خاله م تو ماشین بودن منم داشتم رانندگی میکردم یه سی دی mp3 گذاشته بودم. بعد رفتیم پمپ بنزین ... من پیاده شدم که بنزین بزنم بعد دوباره که سوار شدم همین که نشستم تو ماشین دیدم یهو یکی گفت ... خارش... بعد من زرد کردم از تو آینه عقب و نگاه کردم دیدم همه دارن با اخم منو نگاه میکنن. جریان این بود که اون سی دی که گذاشته بودم توش آهنگهای زدبازی هم بود وقتی من پیاده شدم آهنگ بعدیش بی حس اومده بود...

یه سوتی دیگه هم دیروز دادم. خونه خالم اینا بودیم همه فامیلها جمع بودن ( تعداد زیادی دختر و پسر ) بعد حیاط خونه خاله م اینا بزرگه و همه تو حیاط بودن رو ایوون و تخت نشسته بودن. نمیدونم چرا منو جو گرفت رفتم دوچرخه پسرخالم رو گرفتم ( دوچرخه ازاین کوچیکا بود ) شروع کردم به انجام حرکات نمایشی... همه تشویق میکردن اومدم تک چرخ بزنم اما نیروی اضافه خرج کردم یهو با پشت خوردم زمین و من و دوچرخه برعکس شدیم....یعنی دوچرخه اومد رو من... جاتون خالی کل اعضای خانواده خندیدن به ما...

animeditor
30-07-2008, 16:38
سلام جمیعاً

یکی از بیشمار سوتی های ناب بنده خیلی به دردم می خوره. بیشتر هم مواقعی که توی یه جمع نشستم که همه کسل یا ناراحت هستن. کلی و خورده ای باعث انبساط خاطر دیگرانه.

یکی دو سال پیش، یه شب تابستون، حدود ساعت 10 برق محلمون رفت. سفرهء شام رو توی تاریکی جمع کردیم و همه رفتن خوابیدن.
منم که هم بی خوابی زده بود به سرم و هم عینهو معتادا، خمار وبگردی شده بودم، کلافه از بی خوابی و بی برقی، توی خونه قدم می زدم که رقت بگذره و برق بیاد و یه چرخی توی نت بزنیم که ناکام از دنیا نریم.

همین جور قدم می زدم ... با چراخ دستی اطرافو می پاییدم ... نیگا به ساعت می کردم ...... نخیر ... خبری از برق نبود ...
رفتم توی توی آشپزخونه یه لیوان آب بخورم ... توی تاریکی لیوان پیدا کردم و کورمال کورمال آب از توی یخچال برداشتم ... نوشیدم ... سلام بر حسین ... لعنت بر بی برقی و ... اومدم بیرون و در آشپزخونه رو بستم و توی تاریکی نشستم تا برق بیاد.
...
کلافه شدم ...
پیش خودم گفتم: نکنه برق هست ولی خیلی ضعیفه (آخه این خودش یکی از نشونه های اومدن برقه ... حداقل توی محل ما این جوریه).
پا شدم برم یه نشونه ای از بودن و یا ضعیف بودن برق پیدا کنم.
بهترین گزینه، محافظ یخچال بود ... چون ضعیف بودن برق رو خوب نشون می ده.
جلوی در آشپزخونه وایسادم تا چراغ محافظ یخچالو ببینم ... ولی ...
جل الخالق!
چرا این قدر ظلماته؟
وجداناً به چشمام شک کردم ...
هر چی چشم تیز کردم دیدم نخیر ... تاریک تاریک ... ظلمات ...
درسته شب شده و برق نیست؛ ولی بالاخره یه نور کمی از بیرون باید معلوم باشه ... حداقل مهتاب که هست ... چرا هیچ نوری از پنجره آشپزخونه نمیاد؟ ... چرا توی آشپزخونه شده سیاهی مطلق؟

اعصابم خورد شد ...
اومدم برم توی آشپزخونه که یهو ... بووووووومممممممممم ... با کله رفتم توی در بستهء آشپزخونه ...
تازه اون موقع یادم که بعد از آب خوردن، در آشزخونه رو بستم و اومدم بیرون.
آخه آشپزخونمون اوپن نیست و معمولاً در آشپزخونه رو نمی بندیم.

...

جاتون خالی ... از یه طرف شکه شده بودم و انگار برق 2000 ولت منو گرفته بود ... از یه طرف از خنده به کارای خودم غش کرده بودم.

البته کسی بیدار نشد و چیزی نفهمید ... ولی من هیچ وقت اون شبو فراموش نمی کنم.
اینا واسه شما سوتیه ... واسه من خاطرس.

التماس دعا
یا علی

M.etallic.A
30-07-2008, 17:21
سلام جمیعاً

یکی از بیشمار سوتی های ناب بنده خیلی به دردم می خوره. بیشتر هم مواقعی که توی یه جمع نشستم که همه کسل یا ناراحت هستن. کلی و خورده ای باعث انبساط خاطر دیگرانه.

یکی دو سال پیش، یه شب تابستون، حدود ساعت 10 برق محلمون رفت. سفرهء شام رو توی تاریکی جمع کردیم و همه رفتن خوابیدن.
منم که هم بی خوابی زده بود به سرم و هم عینهو معتادا، خمار وبگردی شده بودم، کلافه از بی خوابی و بی برقی، توی خونه قدم می زدم که رقت بگذره و برق بیاد و یه چرخی توی نت بزنیم که ناکام از دنیا نریم.

همین جور قدم می زدم ... با چراخ دستی اطرافو می پاییدم ... نیگا به ساعت می کردم ...... نخیر ... خبری از برق نبود ...
رفتم توی توی آشپزخونه یه لیوان آب بخورم ... توی تاریکی لیوان پیدا کردم و کورمال کورمال آب از توی یخچال برداشتم ... نوشیدم ... سلام بر حسین ... لعنت بر بی برقی و ... اومدم بیرون و در آشپزخونه رو بستم و توی تاریکی نشستم تا برق بیاد.
...
کلافه شدم ...
پیش خودم گفتم: نکنه برق هست ولی خیلی ضعیفه (آخه این خودش یکی از نشونه های اومدن برقه ... حداقل توی محل ما این جوریه).
پا شدم برم یه نشونه ای از بودن و یا ضعیف بودن برق پیدا کنم.
بهترین گزینه، محافظ یخچال بود ... چون ضعیف بودن برق رو خوب نشون می ده.
جلوی در آشپزخونه وایسادم تا چراغ محافظ یخچالو ببینم ... ولی ...
جل الخالق!
چرا این قدر ظلماته؟
وجداناً به چشمام شک کردم ...
هر چی چشم تیز کردم دیدم نخیر ... تاریک تاریک ... ظلمات ...
درسته شب شده و برق نیست؛ ولی بالاخره یه نور کمی از بیرون باید معلوم باشه ... حداقل مهتاب که هست ... چرا هیچ نوری از پنجره آشپزخونه نمیاد؟ ... چرا توی آشپزخونه شده سیاهی مطلق؟

اعصابم خورد شد ...
اومدم برم توی آشپزخونه که یهو ... بووووووومممممممممم ... با کله رفتم توی در بستهء آشپزخونه ...
تازه اون موقع یادم که بعد از آب خوردن، در آشزخونه رو بستم و اومدم بیرون.
آخه آشپزخونمون اوپن نیست و معمولاً در آشپزخونه رو نمی بندیم.

...

جاتون خالی ... از یه طرف شکه شده بودم و انگار برق 2000 ولت منو گرفته بود ... از یه طرف از خنده به کارای خودم غش کرده بودم.

البته کسی بیدار نشد و چیزی نفهمید ... ولی من هیچ وقت اون شبو فراموش نمی کنم.
اینا واسه شما سوتیه ... واسه من خاطرس.

التماس دعا
یا علی

باحال بود... ما هم زیاد تو در رفتیم... یه بارم لای در اتوبوس خط واحد گیر کردم...

leila*
30-07-2008, 19:34
منم یه بار میخواستم وارد مغازه بشم در مغازه شیشه ای بود حواسم پرت شد به فروشنده ی مغازه که یه اقای جوان و جذاب بود:40: با سر رفتم تو شیشه:41:
دماغم شد پر خون وسط پاساژ :41:
همه از مغازشون اومدن بیرون :18::18::18:
دیگه هیچ وقت پامو تو اون پاساژ نذاشتم:41:

mamad6280
30-07-2008, 19:40
دماغم شد پر خون وسط پاساژ

خدا مرگم بده.................
.
.
.
.
.
.
.
شیشهه چیزیش نشد که؟

leila*
30-07-2008, 19:42
خدا مرگم بده.................
.
.
.
.
.
.
.
شیشهه چیزیش نشد که؟

نه بابا شیشه چیزیش نشد ولی من هم ابروم رفت هم دماغم له شد
اخی
گناه داشته بودم:37:

mamad6280
30-07-2008, 19:47
نه بابا شیشه چیزیش نشد ولی من هم ابروم رفت هم دماغم له شد

خوب خدا را شکر که شیشه سالم موند، خیالم راحت شد، اینو اول میگفتی که آدم هول نشه

ali_ranger22
30-07-2008, 21:06
سر یکی از کلاس های همایش بودم که داشتیم من و بقل دستیم با میز جلویی گفتمان میکردیم و کلی می خندیدیم اون روز گذشت و نوبت یه همایش دیگه شد بعد زنگ خورد من اومدم بیرون که دیدم یکی از اون دو نفری که میز جلویی ما بودن اومد نزدیک بعد دست تکون داد منم خوشحال شدم دست تکون دادم بعد رفت منم شک کردم پشتمو نگاه کردم دیدم به یکی دیگه داشت دست تکون میداد!! :31:

M.etallic.A
30-07-2008, 23:32
منم یه بار میخواستم وارد مغازه بشم در مغازه شیشه ای بود حواسم پرت شد به فروشنده ی مغازه که یه اقای جوان و جذاب بود:40: با سر رفتم تو شیشه:41:
دماغم شد پر خون وسط پاساژ :41:
همه از مغازشون اومدن بیرون :18::18::18:
دیگه هیچ وقت پامو تو اون پاساژ نذاشتم:41:

ببخشید شما دماغتون رو عمل کردید ؟

من که یه بار به در شیشه ای خوردم چسبیدم بهش با کاردک جدام کردن اما دماغم چیزیش نشد :دی

راستی یه نتیجه گیری اخلاقی برای خانمها : در هنگام خرید حواستون به فروشنده های جوان و جذاب پرت نشه وگرنه دماغتون صاف میشه :دی

M.etallic.A
30-07-2008, 23:34
خوب خدا را شکر که شیشه سالم موند، خیالم راحت شد، اینو اول میگفتی که آدم هول نشه

با این جوابم خیلی حال کردیم :دی

mamad6280
30-07-2008, 23:38
با این جوابم خیلی حال کردیم :دی

خوب خدا را شکر که یکیم با ما حال کرد ........

نه یعنی با جوابمون حال کرد.............

shahab_f
30-07-2008, 23:49
کسی نمیدونه manhunter چی شد؟ خوب سوتی هایی میداد , در ضمن ووکمن چرا دیگه سوتی نمی ده مگه میشه ذات آدم تغییر کنه؟

M.etallic.A
30-07-2008, 23:55
از پخش شدن رو شیشه که بگذریم یه خاطره ای یادم اومد از پخش شدن رو زمین که براتون تعریف میکنم. جریان بر میگرده به 5 سال پیش که داداش که تازه کولر خریده بود و منم رفته بودم کمک... یه نفرم از نمایندگی اومده واسه نصب... جاشو که آماده کردیم داداشم و اون مرده اومدن بلندش کنن. از جاش بلند کردن ولی خیلی سنگین بود و هر دو تاشون کم آوردن به من گفتن بیا کمک کن منم نمیدونم چی به ذهنم رسید که خم بشم برم زیرش ... خلاصه من رفتم زیر کولر طوریکه کولر قشنگ رو پشتم بود و این دقیقا همزمان شد با کم آوردن اونا و کولر رو کلا ول کردن فقط از دو طرف تعادلش رو نگه داشته بودن. حالا شرایط من رو تصور کنید هر لحظه فشار بیشتر میشد طوریکه اول زانوهام خم شدن و بعد کامل نشستم و در مرحله بعد دراز کشیدم و کولر هم با اون وزنش روم بود. اون دو تا هم از فرط خنده کلا ول کرده بودن کولر رو و من دمر چسبیده بودم به زمین و صدام در نمیومد. بالاخره لطف کردن و کولر رو از روم برداشتن.... تا یه مدت کمردرد داشتم...

winter+girl
30-07-2008, 23:57
کسی نمیدونه manhunter چی شد؟ خوب سوتی هایی میداد , در ضمن ووکمن چرا دیگه سوتی نمی ده مگه میشه ذات آدم تغییر کنه؟


اووووووووووو
این همه راه اومدی همینو بگی؟؟؟
جاش یه سوتی بنویس نصفه شبی بخندیم
حوصلم سر رفت

c0dest0rm
30-07-2008, 23:59
از پخش شدن رو شیشه که بگذریم یه خاطره ای یادم اومد از پخش شدن رو زمین که براتون تعریف میکنم. جریان بر میگرده به 5 سال پیش که داداش که تازه کولر خریده بود و منم رفته بودم کمک... یه نفرم از نمایندگی اومده واسه نصب... جاشو که آماده کردیم داداشم و اون مرده اومدن بلندش کنن. از جاش بلند کردن ولی خیلی سنگین بود و هر دو تاشون کم آوردن به من گفتن بیا کمک کن منم نمیدونم چی به ذهنم رسید که خم بشم برم زیرش ... خلاصه من رفتم زیر کولر طوریکه کولر قشنگ رو پشتم بود و این دقیقا همزمان شد با کم آوردن اونا و کولر رو کلا ول کردن فقط از دو طرف تعادلش رو نگه داشته بودن. حالا شرایط من رو تصور کنید هر لحظه فشار بیشتر میشد طوریکه اول زانوهام خم شدن و بعد کامل نشستم و در مرحله بعد دراز کشیدم و کولر هم با اون وزنش روم بود. اون دو تا هم از فرط خنده کلا ول کرده بودن کولر رو و من دمر چسبیده بودم به زمین و صدام در نمیومد. بالاخره لطف کردن و کولر رو از روم برداشتن.... تا یه مدت کمردرد داشتم...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

shahab_f
31-07-2008, 00:01
اووووووووووو
این همه راه اومدی همینو بگی؟؟؟
جاش یه سوتی بنویس نصفه شبی بخندیم
حوصلم سر رفت
بی استعدادم به خدا , البته خدا رو شکر
تازه من همیشه این همه راهو میام , ارادت خاصی از ابتدا به این تاپیک داشتم:31:

leila*
31-07-2008, 00:11
ببخشید شما دماغتون رو عمل کردید ؟

من که یه بار به در شیشه ای خوردم چسبیدم بهش با کاردک جدام کردن اما دماغم چیزیش نشد :دی

راستی یه نتیجه گیری اخلاقی برای خانمها : در هنگام خرید حواستون به فروشنده های جوان و جذاب پرت نشه وگرنه دماغتون صاف میشه :دی

نه عمل نکردم
اما مویرگ های بینی من فوق العاده حساسه و توی زمستون که هوا خشکه همیشه خون دماغم شاید واسه اینه که همیشه زود خون از دماغم میاد
حتی با یه مشت کوچیک تو دماغم خون فواره میکنه

befermatooo
31-07-2008, 00:18
نه عمل نکردم
اما مویرگ های بینی من فوق العاده حساسه و توی زمستون که هوا خشکه همیشه خون دماغم شاید واسه اینه که همیشه زود خون از دماغم میاد
حتی با یه مشت کوچیک تو دماغم خون فواره میکنه

آخی

پس یادم باشه مشت رو زیر چشات بزنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

amirtoty
31-07-2008, 00:28
میگم یک روزی نبودم سوتی زیاد دادین! :d

leila*
31-07-2008, 00:33
آخی

پس یادم باشه مشت رو زیر چشات بزنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

میبینم که تو روی بچه ها میخندیم صمیمی میشن
شما مواظب باش مشت پای چشم نزنم نمی خواد منو بزنی

befermatooo
31-07-2008, 00:35
میبینم که تو روی بچه ها میخندیم صمیمی میشن
شما مواظب باش مشت پای چشم نزنم نمی خواد منو بزنی

از این صمیمیتر !!!

در ضمن

هدف جز این چیز دیگه ای نبود . تازه من دان 5 شوتوکان رو دارم

M.etallic.A
31-07-2008, 00:36
نه عمل نکردم
اما مویرگ های بینی من فوق العاده حساسه و توی زمستون که هوا خشکه همیشه خون دماغم شاید واسه اینه که همیشه زود خون از دماغم میاد
حتی با یه مشت کوچیک تو دماغم خون فواره میکنه

پس مویرگهای بینی من باید در حد شیلنگ گاز باشن چون با وجود وارد اومدن ضربات زیاد تو باشگاه و دعوا و اینور اونور ندیدم تا حالا خون بیاد ازش...


آخی

پس یادم باشه مشت رو زیر چشات بزنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مگه من مردم که مشت بزنی زیر چشمش.......................................... . خودم میزنم :دی

ولی بدون شوخی دل ندارم کسی اینو بزنه. الانم میخوام برم از دست اون مغازه شکایت کنم. یا باید اون فروشنده جوان و جذاب رو اخراج کنه یا اینکه یه ضربدر رو شیشه مغازه ش بزنه...

leila*
31-07-2008, 00:37
از این صمیمیتر !!!

در ضمن

هدف جز این چیز دیگه ای نبود . تازه من دان 5 شوتوکان رو دارم

منم دو تا داداش دارم که دان 2 کاراته رو دارن:27::27::21:

M.etallic.A
31-07-2008, 00:38
از این صمیمیتر !!!

در ضمن

هدف جز این چیز دیگه ای نبود . تازه من دان 5 شوتوکان رو دارم

ای بابا دعوا جدی شد. کمربندها داره روو میشه. داداش منم کمربند سفید کیوکوشین رو دارم :دی

befermatooo
31-07-2008, 00:44
منم دو تا داداش دارم که دان 2 کاراته رو دارن

قضیه اون پوست کندن پیش اومده !!!

M.etallic.A
31-07-2008, 00:45
منم دو تا داداش دارم که دان 2 کاراته رو دارن:27::27::21:

جمع بزنی میشه 4 بازم به 5 اون نرسید که :دی منم که سفید دارم تو جمع بندی نیستم اصلا ...

بابا بحث رو منحرف نکنید سوتی بدید...

یه سوتی همین الان...

پدرم پا شد بره دستشویی طبق معمول دید چراغ اتاق من روشنه همینطوری یهو درو باز کرد اومد تو گفت تو نمیخوای بخوابی ساعت یک و نیم شبه بگیر بخواب دیگه. بعد رفت در اتاق و هم باز گذاشت منم که چرتم پریده بود از در باز کردنش و خیلی عصبانی بودم یه فحش زیرلب دادم دیگه حواسم نبود شبه همه جا ساکته پدرم شنید برگشت گفت چی گفتی ؟:18: منم فهمیدم گند زدم هول کردم گفتم هیچی با این یارو تو چت بودم. چپ چپ نگام کرد رفت....

rezaete
31-07-2008, 01:04
یه سوتی همین الان...

پدرم پا شد بره دستشویی طبق معمول دید چراغ اتاق من روشنه همینطوری یهو درو باز کرد اومد تو گفت تو نمیخوای بخوابی ساعت یک و نیم شبه بگیر بخواب دیگه. بعد رفت در اتاق و هم باز گذاشت منم که چرتم پریده بود از در باز کردنش و خیلی عصبانی بودم یه فحش زیرلب دادم دیگه حواسم نبود شبه همه جا ساکته پدرم شنید برگشت گفت چی گفتی ؟:18: منم فهمیدم گند زدم هول کردم گفتم هیچی با این یارو تو چت بودم. چپ چپ نگام کرد رفت....
اقا شما نمیتونی یه ساعت سوتی ندی ؟؟؟ داشتم سوتی قبلیت ، همون کولر رو میخوندم و میخندیدم ، بابام اومد گفت خبر داری ساعت 2 شبه ؟ نمیدونم چطور شنید ، آخه الان 2 تا کولر روشنه .
یه سوتی از داداشم ...

همین چند ساعت پیش مامانم به داداشم گفت روزبه تی شرتت رو الان پوشیدی ؟ دادشم گفت نه صبح از اینترنت دانلود کردم :31:

reza3600
31-07-2008, 01:16
حدودا 10 الی 15 سال پیش ما توی خونمون یه مرغ داشتیم .
یه روز ما دیدیم این مرغه حالش اصلا خوب نیست و داره می میره .
مادر من هم که اچار فرانسه بود تصمیمی با صاد گرفت که مرغه رو نجات بده و از اون جایی که حدس می زد که مرغه مسموم شده باشه ، شکم مرغ زنده رو پاره کرد و هر چی که توی سنگدون مرغ بدبخت بود رو خالی کرد و بعد شکمش رو بخیه زد .
بعد دیدش که این مرخه انگار اصلا حال نداره و داره میمیره و برای همین هم بیشتر اهتمام ورزید و . . .
چشمتون روز بد نبینه .
یه پنیسیلین 1.200.000 به مرغ بدبخت زد .
مرغ چند بار سریع پاهاش رو تکون داد و بعد . . . جان به جان آفرین تسلیم کرد .


یک دقیقه سکوت میکنیم!
بیچاره مرغه!!!
آخع کسی نبود جلوشو بگیره!

amirtoty
31-07-2008, 01:20
سوتیای Hot

rezaete
31-07-2008, 01:25
سوتیای Hot
یکم شفاف سازی کن

amirtoty
31-07-2008, 01:36
یکم شفاف سازی کن
منظورم همون New بود! :21:

frnsh
31-07-2008, 01:43
میگم مگه شماها خوال و خوراک ندارین؟ من از اون موقع که آنلاینم شماها همش دارین پست میدین!

amirtoty
31-07-2008, 01:45
میگم مگه شماها خوال و خوراک ندارین؟ من از اون موقع که آنلاینم شماها همش دارین پست میدین!
خوال یعنی چی؟ :18:

سوتی جدید :21:

frnsh
31-07-2008, 01:50
منظورم خواب بود!!!! :دی
حالا تو هم سوتی بگیر!!!!!!
از نوع لپی!

Vahid67
31-07-2008, 01:50
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]امتحانات پایان ترم دانشگاه بود امتحان ریاضی داشتیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]منو رفیقم پشت سر هم نشسته بودیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]یکی از رفیقای دیگمون هم کنار رفیقم بود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]اون طرفشم یه دختره [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]بود حالا تمام این اتفاقات شانسی بود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]منو اون رفیق اصلیم که کلاً تعطیل بودیم هیچی حالیمون :thumbsdowنبود این رفیق ما وسطای امتحان برگشو با دختره عوض کرد و همینجای داستان بار خودشو بست[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نامردی نکرد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] وقتی خودش نوشت برگه رو به من داد بعدش از همه سوالات کلاً 3 تا مونده بود منم طمع کار شدم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]به رفیقم گفتم که از اون یکی دوستمون هم بگیر اونم شیطون [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]رفت تو جلدش اینکارو کرد حالا غافل از اینکه اون یکی رفیقمون داشت با خودکار مشکی می نوشت مراقبه هم بو برد البته از صحبتهای ما اومد سمت ما احمق[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نفهمید که چرا رنگ خودکارا فرق داره داشت اسم های بالای برگه سوالو نگاه می کرد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] آخه ما خط خطی کرده بودیم داشت زور می زد بخونه بالاخره بعد از 30 ثانیه فهمید که رنگ خودکارا فرق داره ............................................

frnsh
31-07-2008, 02:10
فکر کنم Iq یارو زیر Iq مرغ بوده!!!!!!
البته اگه من بودم که ....

meka
31-07-2008, 06:23
ديدم اينجا دارند همه سوتي مي دند گفتم ما هم كم نياريم
قضيه ازاين جا شروع ميشه كه ما زياد مي ريم مشهد اقا ما يك از همون سري ها پاشوديم رفتيم مشهد وخلاصه حرم. وارد حرم كه شديم گفتيم بريم دستشويي ها وضو بگيريم.............
خلاصه ما رفتيم وضو بگيريم هر روز داريم وضو مي گريم موردي پيش نيومده ولي اون سري از اون سري ها بود وما استينا رو زديم بالا رفتيم جلو حالا يك صحنه مغزمون هنگ كرد كه اول دست راست بود يا دست چپ!!!! صورتمون رو شستيم حالا مونديم چه كار كنيم ملت هم منتظر!!!(( اينجا از اون جا هايي بود كه نه راه پيش داشتي نه راه پس:31: )) هر چي به اين بقلي نگاه مي كرديم ببينم كدوم دست رو ميشوره اي نامرد هم نمي ذاشت از رو دستش تقلب كنيم خلاصه هر چي به اون ور به اين ور نگاه كرديم فايده نداشت تصميم گرفتيم از دست چپ شروع كنيم اقا همين كه ابو رو ريختيم توي دست چپ اين دست راستي ما چپ چپ نگاه كرد اما گفتم حتما نوع نگاش اين طوريه!!!! كارو ادامه داديم ديديم اين دست چپيمون هم داره بدجوري نگاه ميكنه اقا مارو داريد فهميديم چه اشتباه بزرگي كرديم بايد يه جوري جمش مي كرديم هيچي براي اينكه ضايع نشيم وصحنه رو طبيعي نشون بديم سريع پاچه هاي شلوارو داديم بالا وجفت پاها رو برديم زير اب يعني اين كه ما داشتيم دست وصورت وپا مونو مي شستيم نه اينكه وضو بگريم هااااااااااااااااااااا:20::3 1: !!!!!!!!!

pouria007
31-07-2008, 09:25
پس مویرگهای بینی من باید در حد شیلنگ گاز باشن چون با وجود وارد اومدن ضربات زیاد تو باشگاه و دعوا و اینور اونور ندیدم تا حالا خون بیاد ازش...


ایول بزن قدش ما نیز too
تو کف موندیم خون دماغ بشیم
یه بار تعریف کردم با کله از ارتفاع 1.5 متری خوردم زمین نه دندونم شکست نه دماغم خون اومد فقط لبام کلی زخم شد!

Vahid67
31-07-2008, 10:34
یه سوتی دیگه همون روز امتحان
دوتا از بچه ها داشتن با هم حرف میزدن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]بعدش این مراقبه بعد از دو ساعت فهمید بهشون گفت چی می گید [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]یکی شون گفت هیچی سرم گیج میره[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بعدش این یارو مراقبه یه کیک و ساندیس واسش اورده بودن برد داد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]بهش یکی دو تا از سوال ها رو هم بهش کمک کرد:thumbsup:

sabasistem_co
31-07-2008, 11:47
از پخش شدن رو شیشه که بگذریم یه خاطره ای یادم اومد از پخش شدن رو زمین که براتون تعریف میکنم. جریان بر میگرده به 5 سال پیش که داداش که تازه کولر خریده بود و منم رفته بودم کمک... یه نفرم از نمایندگی اومده واسه نصب... جاشو که آماده کردیم داداشم و اون مرده اومدن بلندش کنن. از جاش بلند کردن ولی خیلی سنگین بود و هر دو تاشون کم آوردن به من گفتن بیا کمک کن منم نمیدونم چی به ذهنم رسید که خم بشم برم زیرش ... خلاصه من رفتم زیر کولر طوریکه کولر قشنگ رو پشتم بود و این دقیقا همزمان شد با کم آوردن اونا و کولر رو کلا ول کردن فقط از دو طرف تعادلش رو نگه داشته بودن. حالا شرایط من رو تصور کنید هر لحظه فشار بیشتر میشد طوریکه اول زانوهام خم شدن و بعد کامل نشستم و در مرحله بعد دراز کشیدم و کولر هم با اون وزنش روم بود. اون دو تا هم از فرط خنده کلا ول کرده بودن کولر رو و من دمر چسبیده بودم به زمین و صدام در نمیومد. بالاخره لطف کردن و کولر رو از روم برداشتن.... تا یه مدت کمردرد داشتم...

دمت گرم .

با این سوتی خیلی حال کردم

ebicross
31-07-2008, 12:07
در ضمن ووکمن چرا دیگه سوتی نمی ده مگه میشه ذات آدم تغییر کنه؟
اون دیگه واسش عادی شده. هر وقت یک کار رو درست انجام بده میاد اینجا تعریف میکنه

از پخش شدن رو شیشه که بگذریم یه خاطره ای یادم اومد از پخش شدن رو زمین که براتون تعریف میکنم. جریان بر میگرده به 5 سال پیش که داداش که تازه کولر خریده بود و منم رفته بودم کمک... یه نفرم از نمایندگی اومده واسه نصب... جاشو که آماده کردیم داداشم و اون مرده اومدن بلندش کنن. از جاش بلند کردن ولی خیلی سنگین بود و هر دو تاشون کم آوردن به من گفتن بیا کمک کن منم نمیدونم چی به ذهنم رسید که خم بشم برم زیرش ... خلاصه من رفتم زیر کولر طوریکه کولر قشنگ رو پشتم بود و این دقیقا همزمان شد با کم آوردن اونا و کولر رو کلا ول کردن فقط از دو طرف تعادلش رو نگه داشته بودن. حالا شرایط من رو تصور کنید هر لحظه فشار بیشتر میشد طوریکه اول زانوهام خم شدن و بعد کامل نشستم و در مرحله بعد دراز کشیدم و کولر هم با اون وزنش روم بود. اون دو تا هم از فرط خنده کلا ول کرده بودن کولر رو و من دمر چسبیده بودم به زمین و صدام در نمیومد. بالاخره لطف کردن و کولر رو از روم برداشتن.... تا یه مدت کمردرد داشتم...
ایول خیلی با حال بود. جدا تو یک کتاب مرجع سوتی بزن تا مردم بهش رجوع کنن.
---------------------------------------------------------------------------------------------
دیروز تو پارک یه دختره سریع اومد طرفم گفت ببخشید اقا میشه گوشیمو جواب بدین بگین دوست من هستید.
منم یهو دستپاچه شدم هنگ کرده بودم.
گوشی رو جواب دادم یه پسره بود. گفت سلام گوشی رو بده به سارا. منم گفتم یه لحظه گوشی...
گوشی رو دادم دختره.
دختره یکم حرف زد و دعوا کرد و بعد قطع کرد.
برگشت به من نگاه کرد گفت خاک تو سرت خوب بود نگفتم آپولو هوا کنی. میمردی میگفتی شما با سارا چیکار داری و از این حرفها؟؟
منم خجالت کشیدم شطرنجی شدم.

eshghe eskate
31-07-2008, 12:11
ایول ابی کروس!
سوتیت باحال بود.
راستی نکنه خود شما مقام اولو تو سوتی دادن دارید!
دومم متالیکا!
سوم کیه؟

ali_ranger22
31-07-2008, 12:15
اون دیگه واسش عادی شده. هر وقت یک کار رو درست انجام بده میاد اینجا تعریف میکنه

ایول خیلی با حال بود. جدا تو یک کتاب مرجع سوتی بزن تا مردم بهش رجوع کنن.
---------------------------------------------------------------------------------------------
دیروز تو پارک یه دختره سریع اومد طرفم گفت ببخشید اقا میشه گوشیمو جواب بدین بگین دوست من هستید.
منم یهو دستپاچه شدم هنگ کرده بودم.
گوشی رو جواب دادم یه پسره بود. گفت سلام گوشی رو بده به سارا. منم گفتم یه لحظه گوشی...
گوشی رو دادم دختره.
دختره یکم حرف زد و دعوا کرد و بعد قطع کرد.
برگشت به من نگاه کرد گفت خاک تو سرت خوب بود نگفتم آپولو هوا کنی. میمردی میگفتی شما با سارا چیکار داری و از این حرفها؟؟
منم خجالت کشیدم شطرنجی شدم.

واقعا آبروی پسر ها جلوی دخترها در خطره! بابا میگفتی سارا دوستمه فلانه از این چیزا بعد ازش باج میخواستی....:31:

Mojtaba N87
31-07-2008, 12:24
ایول ابی کروس!
سوتیت باحال بود.
راستی نکنه خود شما مقام اولو تو سوتی دادن دارید!
دومم متالیکا!
سوم کیه؟

لطفا شایعه نکنید :31:

همونطور که چند صفحه قبل اعلام کردم ، مقام اول در دست wookman جان هست! اونم با اختلاف زیاد :31:

M.etallic.A
31-07-2008, 12:30
اون دیگه واسش عادی شده. هر وقت یک کار رو درست انجام بده میاد اینجا تعریف میکنه

ایول خیلی با حال بود. جدا تو یک کتاب مرجع سوتی بزن تا مردم بهش رجوع کنن.
---------------------------------------------------------------------------------------------
دیروز تو پارک یه دختره سریع اومد طرفم گفت ببخشید اقا میشه گوشیمو جواب بدین بگین دوست من هستید.
منم یهو دستپاچه شدم هنگ کرده بودم.
گوشی رو جواب دادم یه پسره بود. گفت سلام گوشی رو بده به سارا. منم گفتم یه لحظه گوشی...
گوشی رو دادم دختره.
دختره یکم حرف زد و دعوا کرد و بعد قطع کرد.
برگشت به من نگاه کرد گفت خاک تو سرت خوب بود نگفتم آپولو هوا کنی. میمردی میگفتی شما با سارا چیکار داری و از این حرفها؟؟
منم خجالت کشیدم شطرنجی شدم.

ایول خیلی باحال بود...

منم یه بار داشتم از دانشگاه میرفتم خونه با دوستام بودم. بعد جلو دانشگاه ما یه تلفن کارتی هست. دو تا دختره کنارش وایساده بودن. یکیشون منو صدا کرد گفت ببخشید من به یه شماره ای زنگ میزنم شما بگید با سامان کار دارم بعد سامان که برداشت گوشی رو بدید به من. منم نیشم باز شد گفتم باشه به دوستامم گفتم وایسید یه لحظه... خلاصه دختره شماره رو گرفت گوشی رو داد به من... حالا دو دختره هم 2 طرف من چسبیده بودن داشتن به من نگاه میکردن. یه زنه گوشی رو گرفت منم هول کردم اسم پسره یادم رفت.. گفتم ببخشید آقا رضا هستن ؟ زنه گفت رضا نداریم اشتباه گرفتی... دختره اینجوری شد :18: گفت رضا چیه گفتم سامان. من گفتم ببخشید یادم رفت دوباره بگیر میگم. دوستای منم در فاصله یک متری ما وایساده بودن داشتن کر کر میخندیدن. یه خفه شید هم به اونا گفتم و دوباره گوشی رو گرفتم. زنه گفت بفرمایید... گفتم ببخشید آقا سامان هستن. زنه گفت نه رفته بیرون شما ؟ منم گفتم یکی از همکلاسی های دانشگاش هستم. بعد زنه از پشت تلفن اینجوری شد :18: گفت سامان که دانشجو نیست. منم دیدم دیگه خفن ضایع شد سریع قطع کردم به دختره گفتم خونه نیست آقا سامانتون. دختره هم یه نگاهی به این حالت به من کرد:20: ... بعد دیگه واینسادم سریع صحنه رو ترک کردم... ولی مطمئنم دختره پشیمون شد از اینکه این کارو از من خواست...

Mojtaba N87
31-07-2008, 12:34
ایول خیلی باحال بود...

منم یه بار داشتم از دانشگاه میرفتم خونه با دوستام بودم. بعد جلو دانشگاه ما یه تلفن کارتی هست. دو تا دختره کنارش وایساده بودن. یکیشون منو صدا کرد گفت ببخشید من به یه شماره ای زنگ میزنم شما بگید با سامان کار دارم بعد سامان که برداشت گوشی رو بدید به من. منم نیشم باز شد گفتم باشه به دوستامم گفتم وایسید یه لحظه... خلاصه دختره شماره رو گرفت گوشی رو داد به من... حالا دو دختره هم 2 طرف من چسبیده بودن داشتن به من نگاه میکردن. یه زنه گوشی رو گرفت منم هول کردم اسم پسره یادم رفت.. گفتم ببخشید آقا رضا هستن ؟ زنه گفت رضا نداریم اشتباه گرفتی... دختره اینجوری شد :18: گفت رضا چیه گفتم سامان. من گفتم ببخشید یادم رفت دوباره بگیر میگم. دوستای منم در فاصله یک متری ما وایساده بودن داشتن کر کر میخندیدن. یه خفه شید هم به اونا گفتم و دوباره گوشی رو گرفتم. زنه گفت بفرمایید... گفتم ببخشید آقا سامان هستن. زنه گفت نه رفته بیرون شما ؟ منم گفتم یکی از همکلاسی های دانشگاش هستم. بعد زنه از پشت تلفن اینجوری شد :18: گفت سامان که دانشجو نیست. منم دیدم دیگه خفن ضایع شد سریع قطع کردم به دختره گفتم خونه نیست آقا سامانتون. دختره هم یه نگاهی به این حالت به من کرد:20: ... بعد دیگه واینسادم سریع صحنه رو ترک کردم... ولی مطمئنم دختره پشیمون شد از اینکه این کارو از من خواست...

:8: خیلی باحال بود!

سوتی های شما بوی شیطنت داره :31: :21::10:

eshghe eskate
31-07-2008, 12:36
ایول خیلی باحال بود...

منم یه بار داشتم از دانشگاه میرفتم خونه با دوستام بودم. بعد جلو دانشگاه ما یه تلفن کارتی هست. دو تا دختره کنارش وایساده بودن. یکیشون منو صدا کرد گفت ببخشید من به یه شماره ای زنگ میزنم شما بگید با سامان کار دارم بعد سامان که برداشت گوشی رو بدید به من. منم نیشم باز شد گفتم باشه به دوستامم گفتم وایسید یه لحظه... خلاصه دختره شماره رو گرفت گوشی رو داد به من... حالا دو دختره هم 2 طرف من چسبیده بودن داشتن به من نگاه میکردن. یه زنه گوشی رو گرفت منم هول کردم اسم پسره یادم رفت.. گفتم ببخشید آقا رضا هستن ؟ زنه گفت رضا نداریم اشتباه گرفتی... دختره اینجوری شد :18: گفت رضا چیه گفتم سامان. من گفتم ببخشید یادم رفت دوباره بگیر میگم. دوستای منم در فاصله یک متری ما وایساده بودن داشتن کر کر میخندیدن. یه خفه شید هم به اونا گفتم و دوباره گوشی رو گرفتم. زنه گفت بفرمایید... گفتم ببخشید آقا سامان هستن. زنه گفت نه رفته بیرون شما ؟ منم گفتم یکی از همکلاسی های دانشگاش هستم. بعد زنه از پشت تلفن اینجوری شد :18: گفت سامان که دانشجو نیست. منم دیدم دیگه خفن ضایع شد سریع قطع کردم به دختره گفتم خونه نیست آقا سامانتون. دختره هم یه نگاهی به این حالت به من کرد:20: ... بعد دیگه واینسادم سریع صحنه رو ترک کردم... ولی مطمئنم دختره پشیمون شد از اینکه این کارو از من خواست...
پس همه ی پسرا در این مواقع اینجوری میشن:31:یادم باشه به دوستام بگم از پسرا کمک نخوان در این مواقع!:27:

لطفا شایعه نکنید :31:

همونطور که چند صفحه قبل اعلام کردم ، مقام اول در دست wookman جان هست! اونم با اختلاف زیاد :31:
WOOKMAN?????????
ایشون که زیاد سوتی نمیدن!!:18:
حالا میشه شما نفرات اول تا سومو معرفی کنید ما هم بدونیم؟!:21:

Mojtaba N87
31-07-2008, 12:45
پس همه ی پسرا در این مواقع اینجوری میشن:31:یادم باشه به دوستام بگم از پسرا کمک نخوان در این مواقع!:27:

WOOKMAN?????????
ایشون که زیاد سوتی نمیدن!!:18:
حالا میشه شما نفرات اول تا سومو معرفی کنید ما هم بدونیم؟!:21:

بنا به درخواست شما :31:

نفر اول : WooKMaN

دوم : M.etallic.A

سوم : Man Hunter

------
ووکمن سابق خیلی سوتی می داد ولی جدیدا سر به راه شده :31:

در هر حال حالا حالاها اوله

M.etallic.A
31-07-2008, 12:54
پس همه ی پسرا در این مواقع اینجوری میشن:31:یادم باشه به دوستام بگم از پسرا کمک نخوان در این مواقع!:27:


چرا حالا میگی به دوستام :دی مثلا میخوای بگی من ....

torpedo
31-07-2008, 13:01
من کلا خوشبختانه زیاد سوتی نمیدم

یه چند وقت پیشا باشگاه فول کونتاک میرفتیم بعد از چند وقتی وقت مبارزه شد هم قد و قواره ها رو با هم مینداختند منم از بخت بد با یه درجه بالا افتادم (مشکی) منم که 1 ماه بیشتر نرفته بودم بعد از مدتی یه ضربه به پشت زانوم خورد .اومدم خونه دردش شروع تا حدی که دیگه لنگ میزدم و خلاصه فجیع درد میکرد رفتم دکتر و یه کپسولای عجیب غریب داد یه پماد مخصوص ولی خوب دردش خوب نمیشد.
چند روز بعد دوباره وقت مبارزه شد منم از ترس رفتم تو دست شویی که یارو سن سی فهمید و اومد مچمو گرفت.منم براش توضیه دادم چه شده و....گفت عیب نداره خودم باهات مبارزه میکنم.
مبارزه شروع شد اول مراعات میکرد بعد نمیدونم چرا جو گرفتش یه دور دور خودش چرخید یه لگد به کتف من وارد کرد منم به حالت چرخیدن دور خودم رفتم هوا (مثل این فیلم رزمی های چینی) و روی افرادی که دور میدان نشسته بودن فرود اومدم و همه اونام پهن شدن رو زمین .وقتی اوضاع روبه راه شد دیدیم کله ی یکی از بچه ها خورده زمین شکسته داره خون میاد و همچین نعره میزد که فکر کردیم میخواد بمیره رنگ سن سی هم شده بود مثل گج و بقیه ارشد ها و مربی ها هم داشتن اونو سرزنش میکردن خ.از او جلسه به بعد دیگه نرفتم باشگاه.

Mojtaba N87
31-07-2008, 13:02
M.etallic.A چرا تو آواتور نداری؟ باز سوتی دادی؟ :31:

یه آواتور باحال داشتی قبلنا...همون رو چرا نمی ذاری؟

eshghe eskate
31-07-2008, 13:06
چرا حالا میگی به دوستام :دی مثلا میخوای بگی من ....
شما چی؟!
خب بگم به کی؟به غریبه و اشنا میگم از پسرا تو این مواقع کمک نخوان:31:خوبه اینجوری؟:31:

M.etallic.A
31-07-2008, 13:25
من کلا خوشبختانه زیاد سوتی نمیدم
ولی اینم شاید سوتی نباشه
.................................................
یه چند وقت پیشا باشگاه فول کونتاک میرفتیم بعد از چند وقتی وقت مبارزه شد هم قد و قواره ها رو با هم مینداختند منم از بخت بد با یه درجه بالا افتادم (مشکی) منم که 1 ماه بیشتر نرفته بودم بعد از مدتی یه ضربه به پشت زانوم خورد .اومدم خونه دردش شروع تا حدی که دیگه لنگ میزدم و خلاصه فجیع درد میکرد رفتم دکتر و یه کپسولای عجیب غریب داد یه پماد مخصوص ولی خوب دردش خوب نمیشد.
چند روز بعد دوباره وقت مبارزه شد منم از ترس رفتم تو دست شویی که یارو سن سی فهمید و اومد مچمو گرفت.منم براش توضیح دادم چه شده و....گفت عیب نداره خودم باهات مبارزه میکنم.
مبارزه شروع شد اول مراعات میکرد بعد نمیدونم چرا جو گرفتش یه دور دور خودش چرخید یه لگد به کتف من وارد کرد منم به حالت چرخیدن دور خودم رفتم هوا (مثل این فیلم رزمی های چینی) و روی افرادی که دور میدان نشسته بودن فرود اومدم و همه اونام پهن شدن رو زمین .وقتی اوضاع روبه راه شد دیدیم کله ی یکی از بچه ها سرش خورده زمین شکسته داره خون میاد و همچین نعره میزد که فکر کردیم میخواد بمیره رنگ سن سی هم شده بود مثل گج و بقیه ارشد ها و مربی ها هم داشتن اونو سرزنش میکردن.از او جلسه به بعد دیگه نرفتم باشگاه.

ایول اینم باحال بود... من نمیدونم چرا همش سوتی های مشابه دارم...

پارسال تابستون یکی از دوستام که دان 2 کیوکوشین داره گیر داد که بیا باشگاه ما من ارشدم هواتو دارم. خلاصه ما رفتیم یه دست لباس خریدیم. یک دست سفید... جلسه اول رفتم لباس عوض کردم اومدم تو باشگاه یه گوش وایساده بودم یهو دیدم یه نیم وجبی کنار من داره بالا پایین میپره کمربند قهوه ای داشت :18: دیدم منظره خیلی بده که من با کمربند سفید کنار این وایسادم سریع رفتم اونور... بعد از یه ربع استاد اومد. دیدم همه وایسادن استاد از جلوشون رد میشه یه حرکتی میکنن میگن اوس... منم هر چی سعی کردم اون حرکت رو یاد بگیرم نشد همین لحظه استاد از جلوی من رد شد منم هول کردم گفتم چاکریم.... استاد یه لبخندی زد.... بعد استاد لباس عوض کرد اومد تو یه عربده کشید همه به صف شدن منم به عادت مدرسه سریع رفتم ته یکی از صفها جلوم همه بچه های رده سنی الف و ب بودن.... که دیدم دوستم داره اشاره میکنه گفتم چیه ؟ گفت هیس... بیا جلوی صف... تازه فهمیدم به ترتیب قد وای میسن رفتم در جای مناسب جای گرفتم. خلاصه مراسم اجرا شد منم هر جوری شده سعی کردم سوتی ندم شبیه اونا باشم . بعد بلند شدیم استاد همه رو یه گوشه جمع کرد و من با دو تا از فسقلی ها رو گفت اونور وایسید. یکی رو فرستاد که مثلا به ما یاد بده. من خدا خدا میکردم آشنایی چیزی نیاد تو سالن منو ببینه با این فسقلی ها دارم تمرین میکنم. طرف یه کم مشت لگد یاد داد بهمون. گفت بزن ببینم منم چند تا زدم گفت خوبه حالا رو سینه من بزن. منم آروم میزدم. گفت نه اینجوری نه نگاه کن. دو تا مشت زد تو سینه من نفسم برید... اما صدام در نیومد. خلاصه یه چند تا مشت زدم رو سینه ش... بعد نوبت لگد شد گفت پاتو یه کم خم کن بعد سه چهار تا لگد محکم زد تو پام از درد داشتم میمردم. گفت حالا تو بزن. آقا منم قاطی کرده بودم تو دلم گفتم الان دهنتو سرویس میکنم. سه چهار تا لگد محکم زدم ولی آخریش نمیدونم چجوری شد قشنگ خورد وسط پاش... یارو داد زد پخش زمین شد... دیدم همه دارن مارو نگاه میکنن واسه اینکه صحنه عادی باشه رفتم جلو همونطوری که به پهلو خوابیده بود دستش رو اونجاش بود یه لگد به پشتش زدم بعد پامو گذاشتم روش ( یعنی مثلا داریم مبارزه میکنیم شما به کارتون برسید ) بالاخره دو سه نفری منو جدا کردن طرفم بردن زیر دوش آب سرد رنگش عین گچ سفید شده بود. منم دیگه از جلسه بعد نرفتم چون میدونستم اگه یه بار دیگه برم اون یارو از من کینه داره سر تمرین دهنمو صاف میکنه...

M.etallic.A
31-07-2008, 13:25
M.etallic.A چرا تو آواتور نداری؟ باز سوتی دادی؟ :31:

یه آواتور باحال داشتی قبلنا...همون رو چرا نمی ذاری؟

همه میگن یه آواتور باحال داشتی قبلا... نمیدونم کدومو میگید. یه دو تا نشونی بدید همونو بزارم.

Mojtaba N87
31-07-2008, 13:41
همه میگن یه آواتور باحال داشتی قبلا... نمیدونم کدومو میگید. یه دو تا نشونی بدید همونو بزارم.

همون مرده بود که موهای بلند داشت :31: باحال بود

hassan_mojtahedi
31-07-2008, 13:43
من که تو زندگیم کلی سوتی داشتم اما الان هیچ کدوم رو یادم نیست...
فکر کنم همین خودش یه سوتی باشه:31::31::31::31::31:

M.etallic.A
31-07-2008, 13:45
شما چی؟!
خب بگم به کی؟به غریبه و اشنا میگم از پسرا تو این مواقع کمک نخوان:31:خوبه اینجوری؟:31:

عالیه همینو بگو...:20:

M.etallic.A
31-07-2008, 13:55
همون مرده بود که موهای بلند داشت :31: باحال بود

اون دیگه تکراری شد یه دونه جدید به افتخار شما میزارم.

Mojtaba N87
31-07-2008, 14:57
اون دیگه تکراری شد یه دونه جدید به افتخار شما میزارم.

خوبه ولی اون قبلی تکراریه بهتر بود...ابهت بیشتری داشتی با اون :27:

-------------------

سوتی آنلاین دیگری از اینجانب :

داشتم تو بخش موبایل چرخ می زدم یه تاپیک دیدم که یه سوال پرسیده بودن ، اومدم جواب بدم دیدم تاپیک خیلی قدیمیه ! بالای انجمن رو نگاه کردم دیدم اومدم تو صفحه آخر انجمن نوکیا! تاپیک مال سال 2005 بود!!!!!

نمی دونم چطوری رفته بودم اونجا! خوب شد پست ندادم توش که بچه ها کلم رو می کندند!

خودم به همه گیر می دم که نبش قبر نکنین و تاپیک زیرخاکی نیارین بالا :31:

به خیر گذشت!

frnsh
31-07-2008, 15:22
ایول خیلی باحال بود...

منم یه بار داشتم از دانشگاه میرفتم خونه با دوستام بودم. بعد جلو دانشگاه ما یه تلفن کارتی هست. دو تا دختره کنارش وایساده بودن. یکیشون منو صدا کرد گفت ببخشید من به یه شماره ای زنگ میزنم شما بگید با سامان کار دارم بعد سامان که برداشت گوشی رو بدید به من. منم نیشم باز شد گفتم باشه به دوستامم گفتم وایسید یه لحظه... خلاصه دختره شماره رو گرفت گوشی رو داد به من... حالا دو دختره هم 2 طرف من چسبیده بودن داشتن به من نگاه میکردن. یه زنه گوشی رو گرفت منم هول کردم اسم پسره یادم رفت.. گفتم ببخشید آقا رضا هستن ؟ زنه گفت رضا نداریم اشتباه گرفتی... دختره اینجوری شد :18: گفت رضا چیه گفتم سامان. من گفتم ببخشید یادم رفت دوباره بگیر میگم. دوستای منم در فاصله یک متری ما وایساده بودن داشتن کر کر میخندیدن. یه خفه شید هم به اونا گفتم و دوباره گوشی رو گرفتم. زنه گفت بفرمایید... گفتم ببخشید آقا سامان هستن. زنه گفت نه رفته بیرون شما ؟ منم گفتم یکی از همکلاسی های دانشگاش هستم. بعد زنه از پشت تلفن اینجوری شد :18: گفت سامان که دانشجو نیست. منم دیدم دیگه خفن ضایع شد سریع قطع کردم به دختره گفتم خونه نیست آقا سامانتون. دختره هم یه نگاهی به این حالت به من کرد:20: ... بعد دیگه واینسادم سریع صحنه رو ترک کردم... ولی مطمئنم دختره پشیمون شد از اینکه این کارو از من خواست...

خیلی باحال بود!:8:
و حال کردم چون آبرو پسرها رفت!:27::21::5:


ووکمن سابق خیلی سوتی می داد ولی جدیدا سر به راه شده :31:

در هر حال حالا حالاها اوله

سر به راه نشده IQ بالا رفته!:27::21::5:


:8: خیلی باحال بود!
سوتی های شما بوی شیطنت داره :31: :21::10:

تایید میشه!:11:

frnsh
31-07-2008, 15:31
حرصم در اومده. این p30 هم که همش داره سوتی میده. صفحه ها رو یکی بیشتر نشون میده. اما سر کاریه! چقدر پست دیلیت میشه!!!!!

راستی من یه خواهر دارم که همش با حرف زدنش سوتی میده. خیلی خنده دار میشه. اصلا فارسی رو ریخته به هم. تازه بچه دار شده و ما همش بهش میگیم تو رو خدا تو بهش حرف زدن یاد نده!!!
دیروز اومده بود خونمون. یه سوتی بیشتر نداد متاسفانه : راستی چرا بچه وای نباید بسه؟

reflex
31-07-2008, 15:58
یه روز به برادرم گفتم که به یه خدمات کامپیوتری زنگ بزنه.اسم کسی که صاحب مغازه بود آقای کیوان بود( فامیلیش کیوان بود) اسم خدماتیه هم کرانه رایانه بود.برادرم زنگ زد .خودم هم گوشم رو گذاشتم رو گوشی.طرف که گوشی رو برداشت برادرم هول شد گفت ببخشید کناره یارانه؟آقاهه با خنده بهش گفت بفرمایید؟برادرم گفت ببخشید آقا کیوان هستند؟!من که رو زمین ولو شده بودم و میخندیدم . برادرم هم که صحنه رو دید گوشی رو گذاشت و اومد سمتم و ...

M.etallic.A
31-07-2008, 16:44
خوبه ولی اون قبلی تکراریه بهتر بود...ابهت بیشتری داشتی با اون :27:

-------------------

سوتی آنلاین دیگری از اینجانب :

داشتم تو بخش موبایل چرخ می زدم یه تاپیک دیدم که یه سوال پرسیده بودن ، اومدم جواب بدم دیدم تاپیک خیلی قدیمیه ! بالای انجمن رو نگاه کردم دیدم اومدم تو صفحه آخر انجمن نوکیا! تاپیک مال سال 2005 بود!!!!!

نمی دونم چطوری رفته بودم اونجا! خوب شد پست ندادم توش که بچه ها کلم رو می کندند!

خودم به همه گیر می دم که نبش قبر نکنین و تاپیک زیرخاکی نیارین بالا :31:

به خیر گذشت!

داداش خودت که همکار انجمنی پستت رو پاک میکردی زود :دی

M.etallic.A
31-07-2008, 17:01
خیلی باحال بود!:8:
و حال کردم چون آبرو پسرها رفت!:27::21::5:


تو هم که همش دنبال ریختن آبروی پسرها هستی :دی حالا که اینطور شد بزار یه سوتی بگم از آبروریزی دخترها...

یه روز جلو مغازه دوستم وایساده بودم. در خونه بغلی باز شد یه ماشین دنده عقب از خونه اومد بیرون. راننده ش یه دختره بود. همونطوری دنده عقب رفت رفت تو شکم یه ماشین دیگه که اونور خیابون پارک بود. ماشین کلا تو رفت. منم از خنده داشتم میمردم سریع رفتم تو مغازه.... قیافه دختره دیدنی بود هی داشت اینور اونورشو نگاه میکرد....

یه بارم تو دانشگاه سر کلاس زبان عمومی استاد به طور اتفاقی به یکی از دخترهای کلاس گفت این قسمت رو بخون. دختره هم هول شده بود چنان به تته پته افتاده بود که ما اون ته کلاس داشتیم غش میکردیم از خنده... آخرشم زد زیر گریه... استاد گفت نمیخواد دیگه بخونی... بعد به من گفت تو که اینقدر میخندی خودت بخون...اما من اصلا کتاب نداشتم :دی از دو ردیف جلوتر کتابو گرفتم بعد دو ساعت داشتم دنبال اون صفحه میگشتم آخرشم استاد گفت نمیخواد بخونی...

M.etallic.A
31-07-2008, 17:02
یه روز به برادرم گفتم که به یه خدمات کامپیوتری زنگ بزنه.اسم کسی که صاحب مغازه بود آقای کیوان بود( فامیلیش کیوان بود) اسم خدماتیه هم کرانه رایانه بود.برادرم زنگ زد .خودم هم گوشم رو گذاشتم رو گوشی.طرف که گوشی رو برداشت برادرم هول شد گفت ببخشید کناره یارانه؟آقاهه با خنده بهش گفت بفرمایید؟برادرم گفت ببخشید آقا کیوان هستند؟!من که رو زمین ولو شده بودم و میخندیدم . برادرم هم که صحنه رو دید گوشی رو گذاشت و اومد سمتم و ...

اینم باحال بود ایول... ولی چه اسم مزخرفی داشت.

Utorrent
31-07-2008, 17:50
توی روز گذشته شمردم موقع گفتن کلمه ی مگس کش 6 بار جای س و ش رو اشتباهی گفتم!

majid-ar
31-07-2008, 17:54
پشت تلفن امدم بگم یه دایره که توش یه مربع آبی رنگ هست ، گفتم: یه دایره مربع رنگ!


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Meisam Khan
31-07-2008, 18:01
براي انتخاب رشته رفته بودم دانشگاه شيراز( اين روز ها open day داره) رفتيم براي بازديد از بخش مكانيك داشگاه شيراز. اسامي رو داشتن. چون زياد بوديم قرار شد 20 تا 20 تا بريم توي ازمايشگاه ها. داشتن 20 نفر اول رو از روي ليست مي خوندند منم كنار هموني كه داشت اسامي رو مي خوند وايساده بودم. رسيد به يه اسمي خوند اقاي "موزي"،(سريال سه در چهار روكه مي بينيد) منم نگاه كردم ديدم "موذني" هست منم نامردي نكردم بلند گفتم موذني. بيچاره اينقدر خجالت كشيد.

Hamid Reza
31-07-2008, 18:24
براي انتخاب رشته رفته بودم دانشگاه شيراز( اين روز ها open day داره) رفتيم براي بازديد از بخش مكانيك داشگاه شيراز. اسامي رو داشتن. چون زياد بوديم قرار شد 20 تا 20 تا بريم توي ازمايشگاه ها. داشتن 20 نفر اول رو از روي ليست مي خوندند منم كنار هموني كه داشت اسامي رو مي خوند وايساده بودم. رسيد به يه اسمي خوند اقاي "موزي"،(سريال سه در چهار روكه مي بينيد) منم نگاه كردم ديدم "موذني" هست منم نامردي نكردم بلند گفتم موذني. بيچاره اينقدر خجالت كشيد.

شما باید میگفتی موزی نوشته میشه موذي خونده میشه:31:

sabasistem_co
31-07-2008, 18:45
یه روز به برادرم گفتم که به یه خدمات کامپیوتری زنگ بزنه.اسم کسی که صاحب مغازه بود آقای کیوان بود( فامیلیش کیوان بود) اسم خدماتیه هم کرانه رایانه بود.برادرم زنگ زد .خودم هم گوشم رو گذاشتم رو گوشی.طرف که گوشی رو برداشت برادرم هول شد گفت ببخشید کناره یارانه؟آقاهه با خنده بهش گفت بفرمایید؟برادرم گفت ببخشید آقا کیوان هستند؟!من که رو زمین ولو شده بودم و میخندیدم . برادرم هم که صحنه رو دید گوشی رو گذاشت و اومد سمتم و ...

دمت گرم خيلي قشنگ بود . خيلي خنديدم

Mojtaba N87
31-07-2008, 20:19
داداش خودت که همکار انجمنی پستت رو پاک میکردی زود :دی

راست میگی! حواسم به این تیکه نبود!

خوب این هم شد یه سوتی دیگه :27:

M.etallic.A
31-07-2008, 20:30
مجتبی جان شما چرا سوتی هات محدود به پی سی ورد میشه. یه کم دایره فعالیتت رو گسترش بده :دی

Devil_xxx2008
31-07-2008, 20:48
توی روز گذشته شمردم موقع گفتن کلمه ی مگس کش 6 بار جای س و ش رو اشتباهی گفتم!
اوه اوه
خیلی ضایع میشه ها
حالا پیش خوانواده بودی یا تنها ؟
:31:

Mojtaba N87
31-07-2008, 20:55
مجتبی جان شما چرا سوتی هات محدود به پی سی ورد میشه. یه کم دایره فعالیتت رو گسترش بده :دی

:27: این رو خوب اومدی!

آخه من همیشه اینجام! :40:

سوتی ها یادم نمی مونه! سوتی های اینجا چون آنلاینه یادم می مونه :31:

---
ولی چشم ! دایره را کش می دهییییییم

ramin_007
31-07-2008, 22:10
یه سوتی که 2 دقیقه پیش اتقاق افتاد....
من با لپ تاپم رو نت بودم , با پی سی هم داشتم بازی بعد کیبورد و موس پی سیم وایرلسه منم گذاشته بودم رو پام
بعد از چند دقیقه که بازی کردم خواستم بیام تو پی سی ورلد
هر چی موس رو تکون میدادم حرکت نمیکرد
خودتون حدس بزنید چه سوتی دادم.

M.etallic.A
31-07-2008, 22:49
یه سوتی که 2 دقیقه پیش اتقاق افتاد....
من با لپ تاپم رو نت بودم , با پی سی هم داشتم بازی بعد کیبورد و موس پی سیم وایرلسه منم گذاشته بودم رو پام
بعد از چند دقیقه که بازی کردم خواستم بیام تو پی سی ورلد
هر چی موس رو تکون میدادم حرکت نمیکرد
خودتون حدس بزنید چه سوتی دادم.

اینم یه سوتی تکنولوژیکال...

پاکر
31-07-2008, 23:03
یه بار تو محوطه دانشگاه بودیم دوستم داشت می رفت خوابگاه
بهش گفتم این لپتاپ منم ببر، این بنده خدام کیف و گرفت یه چند قدمی رفته بود که گفتم مرسی! این دوست مام ماشالا اومد جواب بده نه گذاشت نه ورداشت برگشت گفت: "فقط only for you" منم که بگو آه:18:
بدم که زیر زیرکی خندم گرفت این بنده خدام دید چه گل کاری کرده سریع جیم شد:31:

frnsh
31-07-2008, 23:55
تو هم که همش دنبال ریختن آبروی پسرها هستی :دی حالا که اینطور شد بزار یه سوتی بگم از آبروریزی دخترها...

یه روز جلو مغازه دوستم وایساده بودم. در خونه بغلی باز شد یه ماشین دنده عقب از خونه اومد بیرون. راننده ش یه دختره بود. همونطوری دنده عقب رفت رفت تو شکم یه ماشین دیگه که اونور خیابون پارک بود. ماشین کلا تو رفت. منم از خنده داشتم میمردم سریع رفتم تو مغازه.... قیافه دختره دیدنی بود هی داشت اینور اونورشو نگاه میکرد....

یه بارم تو دانشگاه سر کلاس زبان عمومی استاد به طور اتفاقی به یکی از دخترهای کلاس گفت این قسمت رو بخون. دختره هم هول شده بود چنان به تته پته افتاده بود که ما اون ته کلاس داشتیم غش میکردیم از خنده... آخرشم زد زیر گریه... استاد گفت نمیخواد دیگه بخونی... بعد به من گفت تو که اینقدر میخندی خودت بخون...اما من اصلا کتاب نداشتم :دی از دو ردیف جلوتر کتابو گرفتم بعد دو ساعت داشتم دنبال اون صفحه میگشتم آخرشم استاد گفت نمیخواد بخونی...

قشنگ بودن.:27:
اما به نظر من که ضایع نشدیم!:27:نمیدونم چرا؟


یه سوتی که 2 دقیقه پیش اتقاق افتاد....
من با لپ تاپم رو نت بودم , با پی سی هم داشتم بازی بعد کیبورد و موس پی سیم وایرلسه منم گذاشته بودم رو پام
بعد از چند دقیقه که بازی کردم خواستم بیام تو پی سی ورلد
هر چی موس رو تکون میدادم حرکت نمیکرد
خودتون حدس بزنید چه سوتی دادم.

میشه بیشتر توضیح بدی؟ آخه ما تکنولوژی پشت کوه نداریم.
ممنون


پشت تلفن امدم بگم یه دایره که توش یه مربع آبی رنگ هست ، گفتم: یه دایره مربع رنگ!

از نوع لپی.
منم چندتا میخواستم بگم از همین مدل:
از جلو ساختمونهای ساخت ور نرو : یعنی از زیر ساختمونهای در حال ساخت رد نشو.
نمی غرم : یعنی غر نمیزنم.
این سوتی ها مال خودم بود نه خواهرم:27::31:

Mojtaba N87
01-08-2008, 00:05
امشب خواستیم از یک ماموریت خطیر که پدر گرامی در نظر گرفته بود شانه خالی کنیم ! برای این منظور خالی بستیم که بلی بلی سرمان درد می کند و نمی توانیم بیرون برویم!

بعد از اندی ، دوستی از دوستان پر مایه با ماشین های از ما بهتران تماس حاصل کرد و گفت بیا پایین تا دوری در این دیار غربت زده روحیه ای شاد کنیم!

ما نیز فارغ از خالی بسته شده ، لباس ها را تن کرده ، از پدر و مادر گرام خداحافظی نموده و راهی الافی شدیم!

پدر گرام خشمگینانه نگاهی نمود و ما متوجه سوتی خود شده سعی در ماستمالی داشتیم که نشد! اوضاع را طبیعی کرده و فرار را بر قرار ترجیح دادیم... :31:

alizshah
01-08-2008, 01:06
بالاخره فهمیدم یک صفحه اضافی چیست
درضمن اینو مخصوصا زدن
نمیگم که خودتون برید بپرسید
بعدشم اینقدر سوتی میدید خجالت نمیکشید ؟

ramin_007
01-08-2008, 03:12
یه سوتی که 2 دقیقه پیش اتقاق افتاد....
من با لپ تاپم رو نت بودم , با پی سی هم داشتم بازی بعد کیبورد و موس پی سیم وایرلسه منم گذاشته بودم رو پام
بعد از چند دقیقه که بازی کردم خواستم بیام تو پی سی ورلد
هر چی موس رو تکون میدادم حرکت نمیکرد
خودتون حدس بزنید چه سوتی دادم.

ifu
01-08-2008, 03:34
یه جوک هم از ما بشنوید:
یه روز به همراه دوستان رفته بودیم پارک . بعد اونجا به صورت اتفاقی افتادیم دنبال چند تا بنده خدای دیگه!!!
از قضا این بنده های خدا والیبال بازی کرده بودند! و توپ والیبال خودشونو میاوردند که در این هنگام ما به داخل کوچه ای رسیده بودیم !! حالا بماند چطوری ! یکی از دوستای ما را جو گرفت و رفت این توپ والیبال را از آنها گرفت و گفت : من عاشق بسکتبالم !!! :31:
ما هم خودتون حدس بزنید چی کار کردیم

ramin_007
01-08-2008, 05:17
میشه بیشتر توضیح بدی؟ آخه ما تکنولوژی پشت کوه نداریم.
ممنون

قضیه این بود که من موس پی سی رو با موس لپ تاپم اشتباه گرفتم.
این سوتی من چرا 2 بار پست شد:D

ebicross
01-08-2008, 07:35
ایول ابی کروس!
سوتیت باحال بود.
راستی نکنه خود شما مقام اولو تو سوتی دادن دارید!
دومم متالیکا!
سوم کیه؟
بله حق مارو خوردن.
از روابط خارج از ضوابط استفاده شده.

واقعا آبروی پسر ها جلوی دخترها در خطره! بابا میگفتی سارا دوستمه فلانه از این چیزا بعد ازش باج میخواستی....
من گاهی اوقات مغزم هنگ میکنه. شما سیستمت هنگ کرده میتونی بهش بگی برات محسن چاوشی play کنه. خب اگر بگی حسن شماعی زاده پخش میکنه دیگه. منم همینطوریم.
-------------------------------------------------------------------------
یه بار تو پارک داشتیم با بچه ها پینگ پنگ میزدیم. در وصف پینگ پنگ بازی کردن خودم بگم که من کاملا نخودی هستم و بیشترین تفریحی که با پینگ پنگ میکنم اینه که توپش رو میشکنم و ریز میکنم و دودزا درست میکنم.
حالا بماند یهو یک گروه دختر راکت به دست اومدن. مام گفتیم نریم کنار و باهاشون دو نفره و دوبله و از این حرفها بازی کنیم.
خلاصه من شدم با یک دختره و دوستم هم شد با یک دختر دیگه و بازی میکردیم.
به دوستم گفته بودم اگر شوت بزنی یا حرفه ای بازی در بیاری قبرت گچیه.
خودمم به حساب دستم درد میکرد و نمیتونستم حرفه ای بازی کنم.
خلاصه رفیق مارو جو گرفت و به سبک NBA بازی کرد و منم که بوق. مثل سگ باختیم.
منم پشتمو کردم و غر غر کردم که خطا کردینو و از این حرفها و طبق عادت همیشگی دسته رو از پشت سر پرت کردم.
بعد از چند لحظه صدای جیغ اومد. برگشتم دیدم لب دختره خونیه. دسته هه خورده بود به میز و دوباره کمونه (!!!) کرده بود تو صورت این بد بخت.
یه سوتی دیگه هم تو همین بازی دادم و این بود که دوستم توپش خورد به تور (البته تور که نه چون فلزی بود) منم هی میگفتم تن شد تن شد. ولی کسی توجه نمیکرد. اخر دختر تیم مقابل گفت چی میگی؟ گفتم بابا تن شده.
یهو همه زدن زیر خنده گفت منظورت همون نت هستش؟
منم گفتم میدونستم، من همیشه به تن میگم تن. دوباره سوتی دادم. چند لحظه شطرنجی شدم.

Iman_m123
01-08-2008, 08:25
یه بار تو پارک داشتیم با بچه ها پینگ پنگ میزدیم. در وصف پینگ پنگ بازی کردن خودم بگم که من کاملا نخودی هستم و بیشترین تفریحی که با پینگ پنگ میکنم اینه که توپش رو میشکنم و ریز میکنم و دودزا درست میکنم.
حالا بماند یهو یک گروه دختر راکت به دست اومدن. مام گفتیم نریم کنار و باهاشون دو نفره و دوبله و از این حرفها بازی کنیم.
خلاصه من شدم با یک دختره و دوستم هم شد با یک دختر دیگه و بازی میکردیم.
به دوستم گفته بودم اگر شوت بزنی یا حرفه ای بازی در بیاری قبرت گچیه.
خودمم به حساب دستم درد میکرد و نمیتونستم حرفه ای بازی کنم.
خلاصه رفیق مارو جو گرفت و به سبک Nba بازی کرد و منم که بوق. مثل سگ باختیم.
منم پشتمو کردم و غر غر کردم که خطا کردینو و از این حرفها و طبق عادت همیشگی دسته رو از پشت سر پرت کردم.
بعد از چند لحظه صدای جیغ اومد. برگشتم دیدم لب دختره خونیه. دسته هه خورده بود به میز و دوباره کمونه (!!!) کرده بود تو صورت این بد بخت.
یه سوتی دیگه هم تو همین بازی دادم و این بود که دوستم توپش خورد به تور (البته تور که نه چون فلزی بود) منم هی میگفتم تن شد تن شد. ولی کسی توجه نمیکرد. اخر دختر تیم مقابل گفت چی میگی؟ گفتم بابا تن شده.
یهو همه زدن زیر خنده گفت منظورت همون نت هستش؟
منم گفتم میدونستم، من همیشه به تن میگم تن. دوباره سوتی دادم. چند لحظه شطرنجی شدم.

خیلی باحال بود :27: :31:

Meisam Khan
01-08-2008, 08:46
اون اوايل كه كامپيوتر داشتيم من جو زده شده بودم براي چت.
شروع كردم با چت كردن با يه خارجي.
بهم گفت انگليسيت خيلي خوبه منم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعد براي خداحافظي گفتم see you later tomorow!!!!!!
------------------------------------
يه بار هم توي گيم نت بودم داشتيم كانتر بازي مي كرديم يكي از بچه ها گفت only A
منم توي تاييد گفتم اره فقط only A

M.etallic.A
01-08-2008, 10:41
بله حق مارو خوردن.
از روابط خارج از ضوابط استفاده شده.

.

بابا همه جا پارتی بازیه دیگه خودت که میدونی :دی منم که پارتیم کلفت ...



یه بار تو پارک داشتیم با بچه ها پینگ پنگ میزدیم. در وصف پینگ پنگ بازی کردن خودم بگم که من کاملا نخودی هستم و بیشترین تفریحی که با پینگ پنگ میکنم اینه که توپش رو میشکنم و ریز میکنم و دودزا درست میکنم.
حالا بماند یهو یک گروه دختر راکت به دست اومدن. مام گفتیم نریم کنار و باهاشون دو نفره و دوبله و از این حرفها بازی کنیم.
خلاصه من شدم با یک دختره و دوستم هم شد با یک دختر دیگه و بازی میکردیم.
به دوستم گفته بودم اگر شوت بزنی یا حرفه ای بازی در بیاری قبرت گچیه.
خودمم به حساب دستم درد میکرد و نمیتونستم حرفه ای بازی کنم.
خلاصه رفیق مارو جو گرفت و به سبک NBA بازی کرد و منم که بوق. مثل سگ باختیم.
منم پشتمو کردم و غر غر کردم که خطا کردینو و از این حرفها و طبق عادت همیشگی دسته رو از پشت سر پرت کردم.
بعد از چند لحظه صدای جیغ اومد. برگشتم دیدم لب دختره خونیه. دسته هه خورده بود به میز و دوباره کمونه (!!!) کرده بود تو صورت این بد بخت.
یه سوتی دیگه هم تو همین بازی دادم و این بود که دوستم توپش خورد به تور (البته تور که نه چون فلزی بود) منم هی میگفتم تن شد تن شد. ولی کسی توجه نمیکرد. اخر دختر تیم مقابل گفت چی میگی؟ گفتم بابا تن شده.
یهو همه زدن زیر خنده گفت منظورت همون نت هستش؟
منم گفتم میدونستم، من همیشه به تن میگم تن. دوباره سوتی دادم. چند لحظه شطرنجی شدم.

دمت گرم خیلی باحال بود... خوشم میاد همه سوتی هات باحالن...

M.etallic.A
01-08-2008, 10:42
یه جوک هم از ما بشنوید:
یه روز به همراه دوستان رفته بودیم پارک . بعد اونجا به صورت اتفاقی افتادیم دنبال چند تا بنده خدای دیگه!!!
از قضا این بنده های خدا والیبال بازی کرده بودند! و توپ والیبال خودشونو میاوردند که در این هنگام ما به داخل کوچه ای رسیده بودیم !! حالا بماند چطوری ! یکی از دوستای ما را جو گرفت و رفت این توپ والیبال را از آنها گرفت و گفت : من عاشق بسکتبالم !!! :31:
ما هم خودتون حدس بزنید چی کار کردیم

اینم باحال بود...


اون اوايل كه كامپيوتر داشتيم من جو زده شده بودم براي چت.
شروع كردم با چت كردن با يه خارجي.
بهم گفت انگليسيت خيلي خوبه منم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعد براي خداحافظي گفتم see you later tomorow!!!!!!
------------------------------------
يه بار هم توي گيم نت بودم داشتيم كانتر بازي مي كرديم يكي از بچه ها گفت only A
منم توي تاييد گفتم اره فقط only A

سوتی چتی منم زیاد میدم البته نه این مدلی... باحال بود.

M.etallic.A
01-08-2008, 10:42
قشنگ بودن.:27:
اما به نظر من که ضایع نشدیم!:27:نمیدونم چرا؟


جدا قشنگ بود ؟ خوب قشنگ بودن اینا = ضایع شدن دخترها :دی

Utorrent
01-08-2008, 13:04
اوه اوه
خیلی ضایع میشه ها
حالا پیش خوانواده بودی یا تنها ؟
:31:

در خانه پیش خانواده بودم:41:

ali_ranger22
01-08-2008, 13:05
گفتین گیم نت یاد یه سوتی افتادم من دیگه خیلی وقت بود کانتر نمیزدم و رفته بودم سراغ وار به خاطر همین مثل قدیم تسلط نداشتم بعد داشتیم بازی میکردیم من هی به دوستم میگفتم بابا MP4 بخر!! هی میگفتم اونم گوش نمی کرد منم اصلا حالیم نیود دارم سوتی میدم که منظورم m4 هست آخرش دوستم گفت چی میگی گفتم بابا b 4 3 رو بزن دیگه! بعد زد زیر خنده گفت M4 رو میگی منم تازه فهمیدم چه سوتی ای دادم! البته به طور کاملا حرفه ای پیچوندم!

rezaete
01-08-2008, 13:49
دیروز با داییم رفته بودیم بیرون ، یه پسره با حالت درموندگی گفت آقا کافی شاپ این اطراف کجا هست ؟ منم گفتم 10 متر پایین تر . داییم گفت نه اون شده تریا ، برو اونور خیابون . بعد که رفت داییم گفت توی کافی شاپ قرار گذاشته ... منم گفتم آخه تو که نمیدونی کافی شاپ رو با کدوم ک مینویسن ، دل درد داری اونجا قرار میزاری ؟ برگشتم دیدم طرف پشت سرمونه و قیافش یه جوری شده :31: :18: سریع گفتم دایی بیا بریم تو این کوچه کار دارم

frnsh
01-08-2008, 14:24
قضیه این بود که من موس پی سی رو با موس لپ تاپم اشتباه گرفتم.
این سوتی من چرا 2 بار پست شد:D

منم میخواستم برای بار دوم نقل قولت کنم!!!!!!:31: چون فکر کردم قبلیه نرفته!:19:
فکر کنم سوتی دادم!:27:


جدا قشنگ بود ؟ خوب قشنگ بودن اینا = ضایع شدن دخترها :دی

خب من ضایع شدن هر دو رو دوست دارم!نمیدونم چرا در این موارد احساس بی طرفی میکنم!


البته به طور کاملا حرفه ای پیچوندم!

میشه بگی چطوری پیچوندی؟:21:

pouria007
01-08-2008, 14:28
بچه ها سوتی های 7 ستاره بگین
اینا به زور ستاره دار حساب میشه!

frnsh
01-08-2008, 14:36
بچه ها سوتی های 7 ستاره بگین
اینا به زور ستاره دار حساب میشه!


آخه بچه ها دارن سر عقل میان!!!!!!!
تازه سوتی ها هم تکراری میشه خب.

pouria007
01-08-2008, 14:42
سروران گرامی بشتابید اینک شمارش هفتگی سوتی ها به پایان رسید و King of the Sooti کماکان ووکی جون هستند
من هم که روی عدد 13 ثابت شدم
فعلاً تا بعد
بای
WooKMaN رو که عمراً بهش برسید!

M.etallic.A 184
Man Hunter 132
*سینا* 110
x-boy 101
winter+girl 98
my friend 97
ebicross 89
MR.Punisher 81
eshghe eskate 60
SR72 58
mehdi_vsgh 52
pouria007 52
Meisam Khan 51
frnsh 50
Mojtaba N87 41
Ramin.badboy 40
saviss 39
Ni_nigc 34
soleares 33
shahabmusic 31
amirtoty 28
Kurosh Nobody 28
moein_drj 27
sina818 27
armin-radin 26
leila* 26
vahid78 25
yoosef_st 23
dizgah 22
Master 22
Dash Ashki 21
alireza20 20
rezaete 20
Talabkar 19
Havbb 19
Oxizhen 19
alizshah 18
somayeh_63 17
masoudrejae 17
saeid_ronaldo 16
ashkanbuffon 16
Balrog 16
navid_mansour 16
علیرضا 16
Persian Warrior 15
Soso 15
Mahdi Hero 15
Hamid110 14
C.GAM3R 14
gorgnamaa 14
Mishel 14
m_s20 14
blacksun 14
Beny-Nvidia 14
befermatooo 14
reza3600 14
rozha 14
sourena_8888 13
Wisdom 13
DARKFALLER 12
RooS 12
MILIN3M 12
R@R#M@N (R@R#M@N) 11
Antonio Andolini 11
hossein_dig 11
gmuosavi 11

frnsh
01-08-2008, 15:03
frnsh 50

به خودم امیدوار شدم. چون فهمیدم که IQ متوسطه!

اااااا. منم 15 هستم. یعنی از کل IQ نمره 15 میگیرم!!!!! بازم خوبه که 1 نشدم!!!! راستی IQ از 67 نمرس دیگه؟ آخه اینجا 67 نفر داریم. (فکر کنم سوتی دادم!)
تست IQ خوبی بود!
ممنون از آمارتون!

amirtoty
01-08-2008, 15:08
اینا این همه سوتی از کجا اوردن!؟ :18:

amirtoty
01-08-2008, 15:09
سروران گرامی بشتابید اینک شمارش هفتگی سوتی ها به پایان رسید و King of the Sooti کماکان ووکی جون هستند
ولی فکر میکنم نصف سوتی ها هم پاک شدن!

frnsh
01-08-2008, 15:14
اینا این همه سوتی از کجا اوردن!؟ :18:

من که فکر میکنم کل پستها توی ایت تاپیک باشه. آخه من که 50 تا سوتی ندادم!:27:


ولی فکر میکنم نصف سوتی ها هم پاک شدن!

تایید میشه!:27:

pouria007
01-08-2008, 15:14
به خودم امیدوار شدم. چون فهمیدم که IQ متوسطه!
خوش به حال تو که انقدر امیدواری به خودت

اااااا. منم 15 هستم. یعنی از کل IQ نمره 15 میگیرم!!!!!
مگه IQ کل هم داره؟

بازم خوبه که 1 نشدم!!!!
به ووکی میگما!

راستی IQ از 67 نمرس دیگه؟ آخه اینجا 67 نفر داریم. (فکر کنم سوتی دادم!)
سوتی ربطی به IQ نداره به حواس پرتی و اینا ربط داره
ضمناً IQ حد اعلا نداره ولی 140 - 150 نابغه حساب میشه من به طور متوسط توی تستای IQ 135 میارم ولی تا دلت بخواد سوتی میدم

تست IQ خوبی بود!
ممنون از آمارتون!
خواهش میکنم!

اینا این همه سوتی از کجا اوردن!؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](24).gif
من هم نفهمیدم از کجاشون اوردن


ولی فکر میکنم نصف سوتی ها هم پاک شدن!

یعنی با احتساب اونا ووکی انقدر سوتی داده؟

pouria007
01-08-2008, 15:17
من که فکر میکنم کل پستها توی ایت تاپیک باشه. آخه من که 50 تا سوتی ندادم![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif

نه معلوم شد IQ تو خیلی هم وضعیتش خراب نیست
از اونجایی که بچه ها اکثراً تو پستهاشون سوتی تعریف میکنن و بحث منحرفانه نمیارن وسط و از اونجایی که کی حال داره بره بشینه سوتی بشماره
تعداد پستها رو ملاک قرار دادیم
پس زین پس سعی کنید تو هر پست حداقل یه سوتی تعریف کنید

frnsh
01-08-2008, 15:22
خوش به حال تو که انقدر امیدواری به خودت


دارندگی و برازندگی!


مگه Iq کل هم داره؟

خب آره!



به ووکی میگما!


باکی نیست!!!:27:
اما من قصدم توهین نبود. شوخی کردم. چرا میزنی!:31:



سوتی ربطی به Iq نداره به حواس پرتی و اینا ربط داره
ضمناً Iq حد اعلا نداره ولی 140 - 150 نابغه حساب میشه من به طور متوسط توی تستای Iq 135 میارم ولی تا دلت بخواد سوتی میدم


شوخی بود. جدی رو که خودم میدونستم!:27:



خواهش میکنم!


اختیار داری.



من هم نفهمیدم از کجاشون اوردن

منم نفهمیدم!


یعنی با احتساب اونا ووکی انقدر سوتی داده؟

جالبه! اما الان که رفته تو جمع عاقلا!:27::31::11:

frnsh
01-08-2008, 15:25
نه معلوم شد Iq تو خیلی هم وضعیتش خراب نیست
از اونجایی که بچه ها اکثراً تو پستهاشون سوتی تعریف میکنن و بحث منحرفانه نمیارن وسط و از اونجایی که کی حال داره بره بشینه سوتی بشماره
تعداد پستها رو ملاک قرار دادیم
پس زین پس سعی کنید تو هر پست حداقل یه سوتی تعریف کنید

خوب شد یکی فهمید!!!!
تایید میشه!

frnsh
01-08-2008, 15:30
میگم من یه سوتی همین الان دادم (آنلاین)
رفتم توی این تاپیک و گفتم: وای. چقدر آدم دارن نگاش میکنن!!!!!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

pouria007
01-08-2008, 15:49
میگم من یه سوتی همین الان دادم (آنلاین)
رفتم توی این تاپیک و گفتم: وای. چقدر آدم دارن نگاش میکنن!!!!!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اگه اشتباه نکرده باشم tag ها رو یوزر حساب کردی نــه؟
============
Another sooti
ما یه بار توی اتوبوس بودیمو و با گوپس گوپس باس حال میکردیم که احساس کردیم چیزی اذیتمون میکنه یعنی فهمیدم چیه
میخواستی چی باشه هفت دهم لیتر مایعات
من دیدم اوضاع خطری رفتم پیش راننده گفتم حاجی ماشینتو دوست داری؟
گفت آره
گفتم کثیف بشه ناراحت میشی؟
گفت خوب معلومه منظورت از این سوالا چیه؟
گفتم از شما چه پنهون من جیش دارم
یارو یه خنده ی بلندی کرد که همه مسافرا بهش نگاه کردن
گفت خوب میگی چیکار کنم بویینگ که سوار نشدی گفتم پمپ بنزین بعدی نگه دار
گفت باشه
حالا ما هم کمی دردمون تسکین پیدا کرده بود
تا اتوبوس وایساد پریدم اونور و نگا نکردم کجا دارم میرم فقط کلمه دل انگیز W.C رو دیدم پریدم تو کارامو کردم احساس کردم بار سنگینی از روی دوشم برداشتن
اومدم بیرون چشمتون روز بد نبینه یه دختر خانم همچین به چشم برادری(!) جذاب از توالت اونوری اومدن بیرون و تا منو دیدن چشماشون گرد شد و داشتن میرفتن که جیغ رو نثار بنده بکنن که سریع یه به چپ چپ زدم و هنوزم بهش نگا میکردم ببینم مبادا عکس العملی نشون بده که رفتم تو شکم یه پیرزنه
خلاصه مامان بزرگ دختره رو هم نقش بر زمین کردم و با سرعت 100 سال نوری بر ثانیه فرار کردم و هی به خودم لعنت میفرستادم که دفعه بعدی بالای توالت رو بخونم

M.etallic.A
01-08-2008, 15:50
به خودم امیدوار شدم. چون فهمیدم که IQ متوسطه!

اااااا. منم 15 هستم. یعنی از کل IQ نمره 15 میگیرم!!!!! بازم خوبه که 1 نشدم!!!! راستی IQ از 67 نمرس دیگه؟ آخه اینجا 67 نفر داریم. (فکر کنم سوتی دادم!)
تست IQ خوبی بود!
ممنون از آمارتون!

اولا که باید بگم IQ و سوتی دو مقوله جدا از هم هستن... مثلا نیوتن ته سوتی بود. حتما داستان معروف تخم مرغ آبپز رو شنیدید.... در مورد IQ هم باید بگم تمام تستهایی که انجام میشه لزوما نتیجه دقیق و درست نیست. اصلا IQ قابل اندازه گیری نیست. پس خواهشا دوستان رده پایین جوگیر نشن :دی

pouria007
01-08-2008, 15:58
اولا که باید بگم IQ و سوتی دو مقوله جدا از هم هستن... مثلا نیوتن ته سوتی بود. حتما داستان معروف تخم مرغ آبپز رو شنیدید.... در مورد IQ هم باید بگم تمام تستهایی که انجام میشه لزوما نتیجه دقیق و درست نیست. اصلا IQ قابل اندازه گیری نیست. پس خواهشا دوستان رده پایین جوگیر نشن :دی

کمنی تا قسمتی agreed
ولی متالیکا تو ته سوتی هستیا همین الآن سوتی دادی
یادمه کتابای روانشناسی دخترخالم که دانشجو بود رو میخوندم توش نوشته بود هوش قابل اندازه گیری نیست و Iq ملاکیه برای اندازه گیریه هوش
پس IQ قابل اندازه گیریه

M.etallic.A
01-08-2008, 15:59
قضیه تواالت اومد وسط... یه بار ما با اتوبوس داشتیم میرفتیم مسافرت (خودم تنها ) بعد اتوبوس واسه شام وایساد همه مسافرا به سمت دستشویی حمله کردن ( انگار واسه پرکردن چاه دستشویی اومده بودن ) منم رفتم پشت در یکی از دستشویی ها وایسادم که طرف اومد بیرون بپرم تو.... اینو هم بگم توالت به شدت کثیف و درب و داغون بود. درها همه خراب... خلاصه دستشویی بغل دستی درش خراب بود یعنی ول میکردی باز میشد باید با دست نگه میداشتی... یه مرد چاق رفت تو حالا همه ملت تو راهرو وایسادن من یهو دیدم در دستشویی باز شد ( از دست مرد در رفت ) طرف اومد همونظوری نشسته خم شه درو بگیر یهو سر خورد چهار دست و پا شد:دی تمام دارو ندارش همه دیدن... منم در حالیکه از خنده داشتم میمردم سریع درو بستم... بعد چند دقیقه طرف اومد بیرون عین لبو قرمز شده بود :دی

rezaete
01-08-2008, 16:14
میگم من یه سوتی همین الان دادم (آنلاین)
رفتم توی این تاپیک و گفتم: وای. چقدر آدم دارن نگاش میکنن!!!!!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوتی شما که باعث رونق تاپیک شد .یه نگاه انداختم ، من و متالیکا و مهدی توی اون تاپیک بودیم :31:

M.etallic.A
01-08-2008, 16:15
کمنی تا قسمتی agreed
ولی متالیکا تو ته سوتی هستیا همین الآن سوتی دادی
یادمه کتابای روانشناسی دخترخالم که دانشجو بود رو میخوندم توش نوشته بود هوش قابل اندازه گیری نیست و Iq ملاکیه برای اندازه گیریه هوش
پس IQ قابل اندازه گیریه

یه روز جمعه ای اومدیم پاک بمونیم سوتی ندیم نمیزارن که...

ولی من آخرش نفهمیدم هوش قابل اندازه گیری هست یا نیست...

M.etallic.A
01-08-2008, 16:17
سوتی شما که باعث رونق تاپیک شد .یه نگاه انداختم ، من و متالیکا و مهدی توی اون تاپیک بودیم :31:

پس این یه نقشه بود واسه رونق دادن به اون تاپیک :دی ؟ حالا فهمیدم ....

pouria007
01-08-2008, 16:37
یه روز جمعه ای اومدیم پاک بمونیم سوتی ندیم نمیزارن که...

مگه جمعه ها به خودت(قسمت sooti creation) مرخصی میدی

ولی من آخرش نفهمیدم هوش قابل اندازه گیری هست یا نیست...
نیست عزیز من نیست!
مثل میزان سواد نمیشه درست اندازه گیری کرد گفت فلان مقدار اما نمره و معدل و رو گذاشتن تا یه کمی بشه اندازه گیریش کرد ولی عمراً نمیشه چون "نمره ملاک سوات (اشتباه تایپی نیست یه مدته به این کلمه معتاد شدم) نیست"


پس این یه نقشه بود واسه رونق دادن به اون تاپیک :دی ؟ حالا فهمیدم ....

شاید! از اینا هیچی بهید نیست :دی

M.etallic.A
01-08-2008, 16:45
آره دیگه جمعه ها تعطیله ما هم مرخصی میدیم به همونی که تو اسمشو گفتی...

H A M A S
01-08-2008, 16:46
حالا جان ما اينها همه سوتي ها شماست يا خاطراتي که رفقا براي شما تعريف کردن اومدين اينجا ميگين :دي
بيشتر با شماهستم آقاي متاليکا :دي

M.etallic.A
01-08-2008, 17:17
هر کدوم که خاطره باشه قبلش میگم...

ali_ranger22
01-08-2008, 17:45
خب من ضایع شدن هر دو رو دوست دارم! نمیدونم چرا در این موارد احساس بی طرفی میکنم!

میشه بگی چطوری پیچوندی؟:21:

طوری پیچوندم که بعدا خودم رفتم تو کف!! دوستمم نفهمید چطوری پیچونده شد! کلا پیچوندنو خوب بلدم:21:

gmuosavi
01-08-2008, 17:57
سلام !
ما اومدیم ! (خب بیا ! که چی مثلاً!)
اومدم سوتی بدم و برم
اولین سوتی که چند دقیقه پیش دادم این بود که یکی از دوستام Id می خواست ایمیلمو دادم !
خب برای شروع بد نیست !

pouria007
01-08-2008, 18:02
سلام !
ما اومدیم ! (خب بیا ! که چی مثلاً!)
اومدم سوتی بدم و برم
اولین سوتی که چند دقیقه پیش دادم این بود که یکی از دوستام Id می خواست ایمیلمو دادم !
خب برای شروع بد نیست !

اینو گفتی یاد سوتی یکی از دوستان افتادم که اول ایمیلش www میزاشت
و به وبلاگش هم میگفت سایت

amirtoty
01-08-2008, 18:31
تو خونه نشسته بودیم همه بودن! داشتیم تلوزیون نگاه میکردیم! که داداشم به من گفت بزن کانالای 1 و 3 ببینیم چی داره! :18:

gmuosavi
01-08-2008, 18:34
اینو گفتی یاد سوتی یکی از دوستان افتادم که اول ایمیلش www میزاشت
و به وبلاگش هم میگفت سایت

دیگه در اون حد نیستم !


تو خونه نشسته بودیم همه بودن! داشتیم تلوزیون نگاه میکردیم! که داداشم به من گفت بزن کانالای 1 و 3 ببینیم چی داره!

این دیگه برای من عادی شده !

ali_ranger22
01-08-2008, 18:35
گفتین www یادسوتی دوستم افتادم میگفت w.w.w !!!

amirtoty
01-08-2008, 18:59
این دیگه برای من عادی شده !
خوب این سوتی قدیمی بود!
مال اون زمانی بود که عادی نشده بود!:21:

Mahdi_Moosavi
01-08-2008, 19:44
با اجازه دوستان اهل سوتی و ریش سفیدان این تاپیک !

این سوتی مربوط میشه به 1 سال پیش ، تابستان :

با تیر و طایفه تو پارک ملت مشهد بودیم ، بعد از کلی گشت و گذار و ...... بدجوری دستشوییم گرفته بود !! گلاب به روی عزیزان ، هم 1 داشتیم هم 2 !! اونم به صورت فوق حالت تصور ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

رفتیم بعد از کلی پرس و جو ، دستشویی پارک ، رو پیدا کردیم .. جان خودم اون لحظه خیلی خوشحال شدم ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

چشمتان روز بد نبیند .. 10 متری دستشویی که رسیدم ، دیدم صف داره در حد تیم ملی اسپانیا !! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] داشتم نا امید میشدم ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] کمی اندشه کردیم .. دیدم همین رو هم از دست بدم دیگه کار به جاهای باریک میکشه ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بلاخره بعد از تحمل مشقت و رنج عذاب بسیار ، موفق با راه یابی به توالت شدیم ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] !! (( هنوز سوتی مونده ، اینا مقدمه بود ! ))

نشستیم که کارمون رو بکنیم ... یکی از رفقا زنگ زد ( شانسو داری ! ) قطع کردم ! دوباره زنگ زد این دفعه هم قطع کردم هم گذاشتم رو سایلنت ! باز زنگ .. من که دیگه اون موقع اصلا مغزم کار نمیکرد .. پیش خودم گفتم این قدر زنگ بزن جونت درآد ! :27: ولی این نامرد ول کن نبود ! انگار می دونست من تو چه شرایطی هستم ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](12).gif

دیگه بدجوری عصبانی شدم گوشی رو جواب دادم بهش گفتم : مردیکه %^$^$ !#)*&&%^ من تو موالم جون مادرت بعدآ زنگ بزن ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](8).gif


حالا نگو شونصد نفر پشت درها تو دستشویی وایستادن و صدای منو شنیدن ! ( اون موقع اصلا مخم کار نمی کرد ! ) :wac:

همون لحظه دستشویی از فرت خنده حظار محترم منفجر شد ! به این صورت : :39:

منو میگی .... تازه فهمیدم چه سوتی ناجوری دادم ! :41: بنده اصلا ذاتآ سوتی زیاد می دم !

کارم که تموم شد ... کمی هم که آب ها از آسیاب افتاد .. تو فکر این بودم که چه طوری بیام بیرون که دوباره ضایع نشم ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

کاملا ریلکس در رو باز کردم ( همه داشتن منو نگاه می کردن ! ) .... از شانس ***** من ، در راه رفتن به قسمت شیر های آب یه لحظه لیز خوردم ( البته نخوردم زمین ) .... دوباره ملت زدن زیر خنده ! :39:

من دیگه این دفعه داشتم آب می شدم میرفتم تو زمین ! :43: هیچی دیگه ... دستامو شستم و باز دوباره خیلی ریلکس ، اون محل کذایی رو ترک کردم ! :19:

راستش رو بخواین اون شب رو کلا دپرس شدم .. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .

دیگه از اون به بعد هر وقت اسم پارک ملت مشهد میاد ... من بدنم مور مور میشه !


قربان All ! :11:

amirtoty
01-08-2008, 19:48
داداشم پشت کامپوتر نشسته بود میخواست بره تو یک سایتی میگفت این چرا نمیره !
منم که دیدم بهش گفتم خوب اول سایت و بنویس ! :18:

gmuosavi
01-08-2008, 19:50
خیلی قشنگ بود !
سوتی جالب

sina_f
01-08-2008, 20:26
سلام
من چون دانشگاه م تو اصفهان زیاد میرم اصفهان
یه بار با قطار تندرو پردیس رفتم
تو زمستون پارسال بود
آب قطار یخ زده بود:41:
بعد تو قطار چایی دادن ما خوردمیم (2بار)
رانی خریدم خوردم(1بار)
یه آبمیوه هم بود اونم خوردم(1بار)
داشتم میترکیدم
حالا قطار هم وسط برف گیر کرده بود
:9:
ما پاشدیم بریم دستی به آب برسونیم
:25:
حالا اولین سوتی
این درهای ما بین واگن بادی
یه دگمه رودر نگه می داری وامیشد
ما هی کلید رو می زدیم
از دست مون در میرفت در دوباره بسته می شد
3-4 بار اینکارو کردم
بعد دیدم اونایی که نشته بودن دارن نیگا میکنن:39:
یعد تاز به دست..
رسیدیم دیدم درش قفلللللللللللله:19:
بعد به مهماندار(خانوم بود):44:گفتم کدوم دست.. بازه
گفت باید بری ته واگن:2:
دیگه وقتی رسیدم خیلی خوش گذشت:26:
good louock

seyyedi
01-08-2008, 22:01
دوستان سلام
یه سوتی برا یه ساعت پیش
داشتیم توی کوچه حرف میزدیم با بچه ها
یکی از رفقا چند باری با موتورش این خانوادش رو جا به جا کرد (مادرش و خواهرش و برادرش)
بار آخری اومدم بش یه چیز گفتم : اوتوبوس مبارک
نکته اینکه مادرش هم پشتش بود

M.etallic.A
01-08-2008, 22:18
با اجازه دوستان اهل سوتی و ریش سفیدان این تاپیک !

این سوتی مربوط میشه به 1 سال پیش ، تابستان :

با تیر و طایفه تو پارک ملت مشهد بودیم ، بعد از کلی گشت و گذار و ...... بدجوری دستشوییم گرفته بود !! گلاب به روی عزیزان ، هم 1 داشتیم هم 2 !! اونم به صورت فوق حالت تصور ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

رفتیم بعد از کلی پرس و جو ، دستشویی پارک ، رو پیدا کردیم .. جان خودم اون لحظه خیلی خوشحال شدم ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

چشمتان روز بد نبیند .. 10 متری دستشویی که رسیدم ، دیدم صف داره در حد تیم ملی اسپانیا !! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] داشتم نا امید میشدم ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] کمی اندشه کردیم .. دیدم همین رو هم از دست بدم دیگه کار به جاهای باریک میکشه ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بلاخره بعد از تحمل مشقت و رنج عذاب بسیار ، موفق با راه یابی به توالت شدیم ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] !! (( هنوز سوتی مونده ، اینا مقدمه بود ! ))

نشستیم که کارمون رو بکنیم ... یکی از رفقا زنگ زد ( شانسو داری ! ) قطع کردم ! دوباره زنگ زد این دفعه هم قطع کردم هم گذاشتم رو سایلنت ! باز زنگ .. من که دیگه اون موقع اصلا مغزم کار نمیکرد .. پیش خودم گفتم این قدر زنگ بزن جونت درآد ! :27: ولی این نامرد ول کن نبود ! انگار می دونست من تو چه شرایطی هستم ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](12).gif

دیگه بدجوری عصبانی شدم گوشی رو جواب دادم بهش گفتم : مردیکه %^$^$ !#)*&&%^ من تو موالم جون مادرت بعدآ زنگ بزن ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](8).gif


حالا نگو شونصد نفر پشت درها تو دستشویی وایستادن و صدای منو شنیدن ! ( اون موقع اصلا مخم کار نمی کرد ! ) :wac:

همون لحظه دستشویی از فرت خنده حظار محترم منفجر شد ! به این صورت : :39:

منو میگی .... تازه فهمیدم چه سوتی ناجوری دادم ! :41: بنده اصلا ذاتآ سوتی زیاد می دم !

کارم که تموم شد ... کمی هم که آب ها از آسیاب افتاد .. تو فکر این بودم که چه طوری بیام بیرون که دوباره ضایع نشم ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

کاملا ریلکس در رو باز کردم ( همه داشتن منو نگاه می کردن ! ) .... از شانس ***** من ، در راه رفتن به قسمت شیر های آب یه لحظه لیز خوردم ( البته نخوردم زمین ) .... دوباره ملت زدن زیر خنده ! :39:

من دیگه این دفعه داشتم آب می شدم میرفتم تو زمین ! :43: هیچی دیگه ... دستامو شستم و باز دوباره خیلی ریلکس ، اون محل کذایی رو ترک کردم ! :19:

راستش رو بخواین اون شب رو کلا دپرس شدم .. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .

دیگه از اون به بعد هر وقت اسم پارک ملت مشهد میاد ... من بدنم مور مور میشه !


قربان All ! :11:

میخندیییییییم.... خیلی باحال بود.

amirtoty
01-08-2008, 22:37
پشتتو نگاه کن ببين دم داري؟
نه نداري؟
خوب پس.خودتي
چون خر ما از کره گي دم نداشت!

frnsh
01-08-2008, 22:55
اگه اشتباه نکرده باشم tag ها رو یوزر حساب کردی نــه؟


برای اولین بار اشتباه نکردی!!!!:27:


اولا که باید بگم IQ و سوتی دو مقوله جدا از هم هستن... مثلا نیوتن ته سوتی بود. حتما داستان معروف تخم مرغ آبپز رو شنیدید.... در مورد IQ هم باید بگم تمام تستهایی که انجام میشه لزوما نتیجه دقیق و درست نیست. اصلا IQ قابل اندازه گیری نیست. پس خواهشا دوستان رده پایین جوگیر نشن :دی

حالا یه چیزی گفتم. :19:
اما بازم میگم معیار خوبی بود!!! (از رو نمیرم!!!:27:)


کمنی تا قسمتی agreed
ولی متالیکا تو ته سوتی هستیا همین الآن سوتی دادی
یادمه کتابای روانشناسی دخترخالم که دانشجو بود رو میخوندم توش نوشته بود هوش قابل اندازه گیری نیست و Iq ملاکیه برای اندازه گیریه هوش
پس IQ قابل اندازه گیریه

:11::11::11:


سوتی شما که باعث رونق تاپیک شد .یه نگاه انداختم ، من و متالیکا و مهدی توی اون تاپیک بودیم :31:

:31::31::31:


یه روز جمعه ای اومدیم پاک بمونیم سوتی ندیم نمیزارن که...

ولی من آخرش نفهمیدم هوش قابل اندازه گیری هست یا نیست...

:27::27::27:


پس این یه نقشه بود واسه رونق دادن به اون تاپیک :دی ؟ حالا فهمیدم ....

نه به خدا!!!!:18:
اینا برای شما سوتیه برای من که خاطرس! :27:


مگه جمعه ها به خودت(قسمت sooti creation) مرخصی میدی

نیست عزیز من نیست!
مثل میزان سواد نمیشه درست اندازه گیری کرد گفت فلان مقدار اما نمره و معدل و رو گذاشتن تا یه کمی بشه اندازه گیریش کرد ولی عمراً نمیشه چون "نمره ملاک سوات (اشتباه تایپی نیست یه مدته به این کلمه معتاد شدم) نیست"

شاید! از اینا هیچی بهید نیست :دی

حتما میده دیگه!!!
=========
تایید میشه!
=========
:19::19::19:


آره دیگه جمعه ها تعطیله ما هم مرخصی میدیم به همونی که تو اسمشو گفتی...

:27::27::27:


طوری پیچوندم که بعدا خودم رفتم تو کف!! دوستمم نفهمید چطوری پیچونده شد! کلا پیچوندنو خوب بلدم:21:

ایول. کاش سوتیست ها هم میدونستن اینو!!!!
بهم یاد میدی؟ :دی :31:


با اجازه دوستان اهل سوتی و ریش سفیدان این تاپیک !

این سوتی مربوط میشه به 1 سال پیش ، تابستان :

با تیر و طایفه تو پارک ملت مشهد بودیم ، بعد از کلی گشت و گذار و ...... بدجوری دستشوییم گرفته بود !! گلاب به روی عزیزان ، هم 1 داشتیم هم 2 !! اونم به صورت فوق حالت تصور ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

رفتیم بعد از کلی پرس و جو ، دستشویی پارک ، رو پیدا کردیم .. جان خودم اون لحظه خیلی خوشحال شدم ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

چشمتان روز بد نبیند .. 10 متری دستشویی که رسیدم ، دیدم صف داره در حد تیم ملی اسپانیا !! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] داشتم نا امید میشدم ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] کمی اندشه کردیم .. دیدم همین رو هم از دست بدم دیگه کار به جاهای باریک میکشه ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بلاخره بعد از تحمل مشقت و رنج عذاب بسیار ، موفق با راه یابی به توالت شدیم ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] !! (( هنوز سوتی مونده ، اینا مقدمه بود ! ))

نشستیم که کارمون رو بکنیم ... یکی از رفقا زنگ زد ( شانسو داری ! ) قطع کردم ! دوباره زنگ زد این دفعه هم قطع کردم هم گذاشتم رو سایلنت ! باز زنگ .. من که دیگه اون موقع اصلا مغزم کار نمیکرد .. پیش خودم گفتم این قدر زنگ بزن جونت درآد ! :27: ولی این نامرد ول کن نبود ! انگار می دونست من تو چه شرایطی هستم ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](12).gif

دیگه بدجوری عصبانی شدم گوشی رو جواب دادم بهش گفتم : مردیکه %^$^$ !#)*&&%^ من تو موالم جون مادرت بعدآ زنگ بزن ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](8).gif


حالا نگو شونصد نفر پشت درها تو دستشویی وایستادن و صدای منو شنیدن ! ( اون موقع اصلا مخم کار نمی کرد ! ) :wac:

همون لحظه دستشویی از فرت خنده حظار محترم منفجر شد ! به این صورت : :39:

منو میگی .... تازه فهمیدم چه سوتی ناجوری دادم ! :41: بنده اصلا ذاتآ سوتی زیاد می دم !

کارم که تموم شد ... کمی هم که آب ها از آسیاب افتاد .. تو فکر این بودم که چه طوری بیام بیرون که دوباره ضایع نشم ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

کاملا ریلکس در رو باز کردم ( همه داشتن منو نگاه می کردن ! ) .... از شانس ***** من ، در راه رفتن به قسمت شیر های آب یه لحظه لیز خوردم ( البته نخوردم زمین ) .... دوباره ملت زدن زیر خنده ! :39:

من دیگه این دفعه داشتم آب می شدم میرفتم تو زمین ! :43: هیچی دیگه ... دستامو شستم و باز دوباره خیلی ریلکس ، اون محل کذایی رو ترک کردم ! :19:

راستش رو بخواین اون شب رو کلا دپرس شدم .. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .

دیگه از اون به بعد هر وقت اسم پارک ملت مشهد میاد ... من بدنم مور مور میشه !


قربان All ! :11:

خیلی باحال بود و باحال هم توصیف کرده بودی!!!!:11:


من یه سوتی همین چند نیم ساعت پیش دادم!
مقدمه: من هر وقتی که میرم W.C و میبینم که توی دمپایی ها خیسه حرصم در میاد و یه اربده نثار اهل بیت میکنم!
رفتم حموم بعد دیدم دمپاییها خیسه طبق عادت همیشگی یه اربده زدم اما به جای بی صدایی همراه با غر با صدای خنده مواجه شدم!:18:

rezaete
01-08-2008, 23:02
من یه سوتی همین چند نیم ساعت پیش دادم!
مقدمه: من هر وقتی که میرم W.C و میبینم که توی دمپایی ها خیسه حرصم در میاد و یه اربده نثار اهل بیت میکنم!
رفتم حموم بعد دیدم دمپاییها خیسه طبق عادت همیشگی یه اربده زدم اما به جای بی صدایی همراه با غر با صدای خنده مواجه شدم!:18:
البته عربده درستشه ... میشه این سوتی رو شفاف سازی کنی ؟ سوتی پنهان دادی ؟

frnsh
01-08-2008, 23:07
البته عربده درستشه ... میشه این سوتی رو شفاف سازی کنی ؟ سوتی پنهان دادی ؟

آخه من خیلی حرصم درمیاد که دمپایی خیس باشه و اربده (همون عربده) میکشم. در مورد توالت میشه دمپایی رو خیس نکرد اما در مورد حموم!!
میدونم سوتیم زیاد خنده دار نبود اما در اون لجظه فاجعه س!!!

M.etallic.A
01-08-2008, 23:18
آخه من خیلی حرصم درمیاد که دمپایی خیس باشه و اربده (همون عربده) میکشم. در مورد توالت میشه دمپایی رو خیس نکرد اما در مورد حموم!!
میدونم سوتیم زیاد خنده دار نبود اما در اون لجظه فاجعه س!!!

منم همینطور واسه همین همیشه پابرهنه میرم :دی ( شوخی کردما... )

ebicross
02-08-2008, 00:34
از دمپایی خیس میگین که من هم به شدت بدم میومد. الان وحشت دارم.
من هم یه زمانی از دمپایی خیس بدم میومد. از بس دیگه دمپایا همیشه خیس بود عادت کرده بودم.
یه بار همینطوری خیس یعنی با دمپایی خیس تو توالت بودم.
یهو به دمپایا که سفید بود دقت کردم دیدم توش آب نیست. یه چیز دیگس.
بعد متوجه شدم بچه خواهرم دمپایی های خودش نبوده این بزرگارو پاش کرده. 4 سالشه دیگه عقلش نمیکشه تو دمپایی کثافت کاری کرد آب بکشه....

ebicross
02-08-2008, 00:35
من سیستم پای پنجرس و هرچی آشغال دارم از پنجره میندازم بیرون و آب هم میخورم تهش رو میریزم بیرون.
صبح داشتم چای میخوردم؛ لیوان من دقیق 3.5 لیوان های معمولی ظرفیت داره. تهش که رسید هنوز فکر کنم یک لیوانی داشت که ریختم بیرون.
یهو متوجه شدم صدای شر شرش طبیعی نبود.
توجه نکردم و یک ساعتی بعد بیرون رو همینطوری که نگاه کردم متوجه لکه چای شدم که رو پراید نوی همسایمون خیلی تابلو بود. بنده خدا پراید نقره ای پلاستیک کشیده خریده بود.
منم طبیعی کردم رفتم پایین با یک لنگ خیس. شروع کردم تمیز کردن کاپوت جلوش.
تقریبا تمام شده بود که همسایمون اومد.
با خنده گفت خیلی ممنون شما چرا ماشین منو تمیز میکنید؟
یکم فکر کردم موندم چی بگم. گفتم اگر بگم چای داغ رو ماشینت ریختم که تابلویه.
یهو گفتم: فکر کردم ماشین خودمونه داشتم تمیزش میکردم.
طرف با تعجب گفت: ماشین شما که سفیده!!!
منم خندیدم تا شاید طبیعی بشه

ebicross
02-08-2008, 00:35
یه بار با دوستم رفتم تعویض روغنی.
این یارو داشت روغن عوض میکرد و منم این شیلنگ کمپرسور هوا رو برداشته بودم تا ----- رو باد بگیرم.
دستش مثل تفنگ بود و یک شیلنگ هم سرش داشت.
من به شوخی گرفتم طرف دوستم و اون هم با دهنش سر شیلگ رو گاز گرفت
منم یه لحظه شیطون رفت تو جلدم و دستم رو بردم روی ماشه... البته اینجاش اکشن بود. منظورم همون کلید هوای روی دسته بود.
یهو لپای دوستم باد شد و چشاش نزدیک بود بزنه بیرون.
شروع کرد سرفه کردن. الان که چند روز میگزره هنوز گلو درد داره.

Oxizhen
02-08-2008, 09:59
اسمه تعویض روغنی اومد یاد سوتیه خودم افتادم .. چند سال پیش تازه گواهینامه گرفته بودم باباهه اومد یه حالی بهم بده گفت ماشینو بردار برو تعویض روغنی پیشه فلانی(آشنا بود) ما هم که ندید بدید جلدی پریدم پشته فرمون رفیتم به اون آدرسی که بابام گفته بود .. همینکه میخواستم برم رو چاله سرویس یارو تعویض روغنیه اومد جلو بهم فرمون بده منم همش هواسم به آیینه روبرو مغازه بود... میترسیدم ماشینو بندازم تو چاله هی داشت میگفت بیا جلو ...یهو کلاژ رو ول کردم بیچاره تعویض روغنیه پرس شد تو قوطیای روغن کنار دیوار .. ولی خیلی قشنگ مثله این فیلم هندیا شد قوطیا از اینور و اونور پخش و پلا شدن .. فقط شانس آوردم قبل از اینکه برم رو چاله آمار داده بودم بهش که آشنام و الا دهنمو سرویس میکرد...

frnsh
02-08-2008, 12:42
منم همینطور واسه همین همیشه پابرهنه میرم :دی ( شوخی کردما... )

:31::31::31: جالبی!
من که اگه هرچی دمپاییه تو خونه خیس باشه پا برهنه نمیرم!! :دی یه سشوار میکشم و خیلی هم خوب خشک میشه!!!!:27:


از دمپایی خیس میگین که من هم به شدت بدم میومد. الان وحشت دارم.
من هم یه زمانی از دمپایی خیس بدم میومد. از بس دیگه دمپایا همیشه خیس بود عادت کرده بودم.
یه بار همینطوری خیس یعنی با دمپایی خیس تو توالت بودم.
یهو به دمپایا که سفید بود دقت کردم دیدم توش آب نیست. یه چیز دیگس.
بعد متوجه شدم بچه خواهرم دمپایی های خودش نبوده این بزرگارو پاش کرده. 4 سالشه دیگه عقلش نمیکشه تو دمپایی کثافت کاری کرد آب بکشه....

:19::19::19: این یکی دیگه عندش بود!!!!:19::19::19:

Mojtaba N87
02-08-2008, 13:38
الآن که داشتم میومدم تو راه یه یک ربعی رفتم خونه یکی از دوستان . بعد که خداحافظی کردم رفتم بیرون گوشی رو در آوردم که با جایی تماس بگیرم. همونطور که گوشی رو کنار گوشم گرفته بودم سوار ماشین شدم و قبل از حرکت فکر کردم گوشیم رو جا گذاشتم. پیاده شدم و همونطور گوشی بدست زنگ در رو زدم گفتم امیر بی زحمت همون گوشی ما رو بیار پایین! دیدم داره هر هر می خنده! (آیفون تصویری) . من هم تازه دو زاریم افتاد!

آخه خیلی خسته بودم مغزم کلا تعطیل رسمی بود!

amirtoty
02-08-2008, 14:16
الآن که داشتم میومدم تو راه یه یک ربعی رفتم خونه یکی از دوستان . بعد که خداحافظی کردم رفتم بیرون گوشی رو در آوردم که با جایی تماس بگیرم. همونطور که گوشی رو کنار گوشم گرفته بودم سوار ماشین شدم و قبل از حرکت فکر کردم گوشیم رو جا گذاشتم. پیاده شدم و همونطور گوشی بدست زنگ در رو زدم گفتم امیر بی زحمت همون گوشی ما رو بیار پایین! دیدم داره هر هر می خنده! (آیفون تصویری) . من هم تازه دو زاریم افتاد!

آخه خیلی خسته بودم مغزم کلا تعطیل رسمی بود!
:18::18::18::18::18::18::18::18:

Havbb
02-08-2008, 14:39
الآن که داشتم میومدم تو راه یه یک ربعی رفتم خونه یکی از دوستان . بعد که خداحافظی کردم رفتم بیرون گوشی رو در آوردم که با جایی تماس بگیرم. همونطور که گوشی رو کنار گوشم گرفته بودم سوار ماشین شدم و قبل از حرکت فکر کردم گوشیم رو جا گذاشتم. پیاده شدم و همونطور گوشی بدست زنگ در رو زدم گفتم امیر بی زحمت همون گوشی ما رو بیار پایین! دیدم داره هر هر می خنده! (آیفون تصویری) . من هم تازه دو زاریم افتاد!

آخه خیلی خسته بودم مغزم کلا تعطیل رسمی بود!
از شما که همکار انجمن موبایلی دیگه بعیده :دی

pouria007
02-08-2008, 15:10
سلام
خوبين؟(باشين يا نباشين مهم نيست :دي)
چند تا سوتي از ديگران
1- ما يه همسايه اي داريم بچش به ق ميگه ك
يه بار به لباسش قير ماليده شده بود اومد به مامانش گفت ماماني من لباسم ك*ري شده
2- يه سيدي رپ رايت كردم واسه دوستم كه اكثر آهنگاش غير بهداشتي بود خلاصه دوستم اينو گذاشته بوده تو ماشين و با صداي بلند تو كوچه گوش ميداده كه به يه آهنگ بد ميرسه و كل كوچه ميرن تو كما
3- اولاي سال بود يه كلاس اولي اومد نشست كنار ما و از هر دري گفت بعد گفت آقاي ايكس مدير خوبيه
دوستم گفت ك*ري تر از خودش خودشه
بچه بلند شد رفت
سر صف جناب مدير فرزندشون رو معرفي كردن و دوستم آب شد
حالا خودم:
1- معلم گفت اين چيه من هم چون عادت دارم به جاي گفتن "نقطه اي به مختصات 1 و 2 ميگم 1 و 2 با صداي بلند گفتم 1 و 3
2- من خطاب به پسر عمه م در حضور خود عمه م در حال چك كردن سيستم:
اي بابا تو كه اين ويندوز رو گا**دي!(سوتي1)
پسر عمه: من؟
من : نه پس عمه من(سوتي 2)

yeki-bod-yeki-nabo
02-08-2008, 15:13
سلام.
یه سوال برام پیش اومد اونم اینکه تاحالا کسی موفق شده صفحه بعدی رو ببینه؟؟؟؟؟؟؟؟369

pouria007
02-08-2008, 15:15
سلام
خوبين؟(باشين يا نباشين مهم نيست :دي)
چند تا سوتي از ديگران
1- ما يه همسايه اي داريم بچش به ق ميگه ك
يه بار به لباسش قير ماليده شده بود اومد به مامانش گفت ماماني من لباسم ك*ري شده
2- يه سيدي رپ رايت كردم واسه دوستم كه اكثر آهنگاش غير بهداشتي بود خلاصه دوستم اينو گذاشته بوده تو ماشين و با صداي بلند تو كوچه گوش ميداده كه به يه آهنگ بد ميرسه و كل كوچه ميرن تو كما
3- اولاي سال بود يه كلاس اولي اومد نشست كنار ما و از هر دري گفت بعد گفت آقاي ايكس مدير خوبيه
دوستم گفت ك*ري تر از خودش خودشه
بچه بلند شد رفت
سر صف جناب مدير فرزندشون رو معرفي كردن و دوستم آب شد
حالا خودم:
1- معلم گفت اين چيه من هم چون عادت دارم به جاي گفتن "نقطه اي به مختصات 1 و 2 ميگم 1 و 2 با صداي بلند گفتم 1 و 3
2- من خطاب به پسر عمه م در حضور خود عمه م در حال چك كردن سيستم:
اي بابا تو كه اين ويندوز رو گا**دي!(سوتي1)
پسر عمه: من؟
من : نه پس عمه من(سوتي 2)

M.etallic.A
02-08-2008, 16:23
یکی از رفیقام پدرش نونوایی داره. دیروز پدر و مادرش رفتن مسافرت و پدرش مغازه رو سپرد دست این که بره سر دخل وایسه. امروز صبح این پخمه به من زنگ زد گفت تورو خدا میای یک ساعت سر مغازه وایسی من با دوست دخترم قرار دارم :دی منم چون همیشه دوست دارم جوونها رو شاد کنم گفتم باشه. رفتم سر دخل وایسادم این دوستم سفارشات رو کرد و رفت. منم رفتم نونها رو بیارم جلو... حدود 20 تایی جمع شده بود اومدم همرو با دستم بلند کنم... یهو احساس کردم کف دستم نابود شد... یه عربده ( اربده ) کشیدم و همه نونها رو ول کردم ریختن رو زمین... فکر نمیکردم اینقدر داغ باشه دستم داغون شد یه چند تا فحش خفن نثار این دوستم کردم دیدم کارگراشون دارن چپ چپ منو نگاه میکنن . منم خودمو زدم به اون راه اومدم نونها رو از رو زمین جمع کنم دیدم مشتری ها میگن هووو چیکار داری میکنی اونا کثیف شد. منم گفتم : کثیف چیه بابا اینجا زمینش تمیز تمیزه... هنوز حرفم تموم نشده بود که دیدم یه سوسک گنده از زیر دستگاه خمیرگیری اومد بیرون جفت پا رفتم روش که مشتری ها نبینن اما دیر اقدام کردم و تو دید بود. وقتی پامو از روش برداشتم و سوسک له لورده شده پدیدار شد بین مشتری ها همهمه شد و هر کی یه چیزی گفت. یه زنه گفت کثافت... یکی دیگه میگفت اه اه حالم بهم خورد... خلاصه با خاک انداز جمعش کردم و نونها رو هم ریختم پشت و اومدم جلو از مشتری ها پول بگیرم تا نونها در بیاد. از 7 8 نفری پول گرفتم همرو ریختم تو دخل اومدم با یه تخته نونها رو جمع کردم بردم جلو... یه لحظه به قیافه مشتری ها نگاه کردم...ای وای اصلا یادم نبود از کی پول گرفتم از کی نگرفتم چه قدر گرفتم چند تا نون میخوان اصلا..... درآوردم پول 3 4 نفر رو پس دادم بعد از یه سری دیگه پول گرفتم یکی 1 دونه میخواست 10 تا میدادم یکی 10 تا میخواست 3 تا میدادم یکی 500 میداد 1000 تومان بهش پس میدادم نوبت و قاطی کردم زنها جیغ و داد میکردن میگفتن چرا به ما نمیدی ... خلاصه یه گندی زدم همه چیز قروقاطی شد زنگ زدم به دوستم گفتم اگه مغازه تون رو دوست داری زود پا شو بیا که از داره از دست میره... اینم درست وسط ابراز محبت و این حرفها بود که پا شد اومد :دی

H A M A S
02-08-2008, 16:48
یکی از رفیقام پدرش نونوایی داره. دیروز پدر و مادرش رفتن مسافرت و پدرش مغازه رو سپرد دست این که بره سر دخل وایسه. امروز صبح این پخمه به من زنگ زد گفت تورو خدا میای یک ساعت سر مغازه وایسی من با دوست دخترم قرار دارم :دی منم چون همیشه دوست دارم جوونها رو شاد کنم گفتم باشه. رفتم سر دخل وایسادم این دوستم سفارشات رو کرد و رفت. منم رفتم نونها رو بیارم جلو... حدود 20 تایی جمع شده بود اومدم همرو با دستم بلند کنم... یهو احساس کردم کف دستم نابود شد... یه عربده ( اربده ) کشیدم و همه نونها رو ول کردم ریختن رو زمین... فکر نمیکردم اینقدر داغ باشه دستم داغون شد یه چند تا فحش خفن نثار این دوستم کردم دیدم کارگراشون دارن چپ چپ منو نگاه میکنن . منم خودمو زدم به اون راه اومدم نونها رو از رو زمین جمع کنم دیدم مشتری ها میگن هووو چیکار داری میکنی اونا کثیف شد. منم گفتم : کثیف چیه بابا اینجا زمینش تمیز تمیزه... هنوز حرفم تموم نشده بود که دیدم یه سوسک گنده از زیر دستگاه خمیرگیری اومد بیرون جفت پا رفتم روش که مشتری ها نبینن اما دیر اقدام کردم و تو دید بود. وقتی پامو از روش برداشتم و سوسک له لورده شده پدیدار شد بین مشتری ها همهمه شد و هر کی یه چیزی گفت. یه زنه گفت کثافت... یکی دیگه میگفت اه اه حالم بهم خورد... خلاصه با خاک انداز جمعش کردم و نونها رو هم ریختم پشت و اومدم جلو از مشتری ها پول بگیرم تا نونها در بیاد. از 7 8 نفری پول گرفتم همرو ریختم تو دخل اومدم با یه تخته نونها رو جمع کردم بردم جلو... یه لحظه به قیافه مشتری ها نگاه کردم...ای وای اصلا یادم نبود از کی پول گرفتم از کی نگرفتم چه قدر گرفتم چند تا نون میخوان اصلا..... درآوردم پول 3 4 نفر رو پس دادم بعد از یه سری دیگه پول گرفتم یکی 1 دونه میخواست 10 تا میدادم یکی 10 تا میخواست 3 تا میدادم یکی 500 میداد 1000 تومان بهش پس میدادم نوبت و قاطی کردم زنها جیغ و داد میکردن میگفتن چرا به ما نمیدی ... خلاصه یه گندی زدم همه چیز قروقاطی شد زنگ زدم به دوستم گفتم اگه مغازه تون رو دوست داری زود پا شو بیا که از داره از دست میره... اینم درست وسط ابراز محبت و این حرفها بود که پا شد اومد :دی
دو تا شغل تو دنيا هست که خيلي سخته يکي همين نانوايي دوميش هم صندوق دار بانکه!
خاطره جالبي بود

SR72
02-08-2008, 18:01
سلام بریبچس ....
یه سری از سوتی های گفتاری بچه های دانشگاه (( اگه یه روزی بیاین اینجا خودشون میدونن کیا هستن ))
خیلی حال گیریه که تو جمع حس بگیریو این سوتی ها رو بدی :

1. نه . من خودم تو گوگول سرچ کردکم
2. کارخونه ی یخ پزی
3. چیزی که بیان است چه حاجت به عیان است
4. به نظر من بهترین بازیکن بازی , کیریسینو رونالدینیو بود .
5. دیگ به دیگ میگه روم سیاه
6.امروز غذا هنونه و برنج داریم
7.شما بیسی شوتی بیگیر ( بشین سوتی بگیر )
8. من که سوکوتی ندادم
9.استاد زن هست اونوقت : آقا ما جلسه ی بعد در موردش صحبت میکنیم .
10.تیر گفت منجیشک مفت ( سنگ مفت گنجیشک مفت)

ebicross
02-08-2008, 22:09
الان دوستم با برادر زادش اومده بودن پیشم و حرف میزدیم و چرت و پرت میگفتیم.
یهو یه چیزی این برادر زاده دوستم گفت و من در جواب گفتم: به .... مامان بزرگ .... خندیدی
یهو دوستم چپ چپ نگاه کرد. تازه گرفتم مامان بزرگ این میشه مامان دوستم.
برای اصلاحش تو ادامه گفتم: البته منظورم مامان مامانت بود

noia
02-08-2008, 22:37
آقا ما اومدیم زرنگی کنیم...
اومدم کانکت بشم، گفتم تا بیاد وصل بشه بریم یه آبی بخوریم! بعد آبو که خوردم، یکی آیفونا زد، دیدم دوستمه! رفتم یه نیم ساعتی دمه در بودم، دیدم مامانم صدام می کنه! گفت چرا تلفن این جوریه، اشغاله، مثه وقتیه که به اینترنت وصلی ولی تو که الان بیرونی!

Farbod_h
02-08-2008, 22:49
امروز رفتیم برای ساختمون پمپ آب گرفتیم
آخه فشار پایینه طبقه 4و 5 5 شنبه جمعه ها باید غاز بچرونن :31:
خونه باز کردم بسته رو دیدم دفترچه راهنمای فارسی داره! ( گفتم ایول دفترچه فارسی :31:)
بازش که کردم دیدم دفترچه راهنمای ضبط پایونیره :27::27:

||SIAVASH||
02-08-2008, 22:58
واقعا چرا همیشه صفحه سوتی ها یه صفحه بیشتر داره ولی هیچ وقت هم نمیشه رفت توش ؟؟؟
اینم خودش سوتی پی سی ورلد هسا :d

amirtoty
02-08-2008, 22:59
یک سوتی از دوستم!

دیدم تلفن زنگ زد بعد برداشتم دیدم میگه یک ماشین میخواستم! :18:

M.etallic.A
02-08-2008, 23:10
امروز با بچه ها خونه یکی از دوستان بودیم. بعد یکی از بچه ها گفت من هفته پیش محل بودم از بچه ها اونجا یه چیزی یاد گرفتم. بعد برامون توضیح داد که یکی دراز میکشه رو زمین و چهار نفر دورش میشینن و یکی هم زیر سرشو داره بعد اون 4 نفر دو انگشتشون رو میزارن زیرش بعد یه وردی رو میخونیم خود به خود از جاش بلند میشه و میچسبه به سقف... ما هم که دنبال سوژه گفتیم باشه... یکی از بچه ها دراز کشید و ما هم دور ها دورش ... بعد این دوستمون گفت سرتون رو بندازید پایین و چند دقیقه تمرکز کنید بعد من ورد رو میخونم شما به ترتیب تکرار کنید... خلاصه سکوت کردیم بعد از چند دقیقه گفت : این مرده از آن کیست... بعد به ترتیب ما هم گفتیم. بعد گفت.. از آن پادشاه است... من که متوجه نشده بودم در همون حالت سکوت و تمرکز گفتم شرمنده من متوجه نشدم یه بار دیگه بگو... همه زدن زیرخنده و دوباره تمرکز کردیم خلاصه چند بار تکرار کردیم اما همش این پسره که دراز کشیده بود خندش میگرفت. منم که کفری شده بودم این پسره گفت این مرده از آن کیست... من گفتم خواهر این مرده ...... یهو دیدم مرده دولا شد چشماش گرد شده و اینجوری داره منو نگاه میکنه :18: من اومدم درستش کنم گفتم مگه تو خواهر داری ؟ باز دیدم اینجوری نگاه میکنه :18: گفتم خوب به مرده گفتم تو که زنده ای... دیدم هنوز داره اینجوری نگاه میکنه :18: گفتم خوب حالا حواسم نبود ببخشید. اینو که گفتم دوباره دراز کشید و مراسم رو ادامه دادیم.

Dunker
03-08-2008, 02:03
من وقتی 10-12 سالم بود یه بار رفتم دم یه دکه روزنامه فروشی با اعتماد به نفس بالایی گفتم:
" آقا روزنامه ی کثیرالانتشار دارین؟"
جالب بود که یارو گفت "نه نداریم"!! اصلا خنده ش نگرفته بود!!

Mojtaba N87
03-08-2008, 02:06
من وقتی 10-12 سالم بود یه بار رفتم دم یه دکه روزنامه فروشی با اعتماد به نفس بالایی گفتم:
" آقا روزنامه ی کثیرالانتشار دارین؟"
جالب بود که یارو گفت "نه نداریم"!! اصلا خنده ش نگرفته بود!!

بسیار خندیدیم :31:


-------
متالیکا جان کجا می شینین؟ من رو هم ببر با خودت :31: آخه من هم پایه این شیطنت ها هستم :21:

alizshah
03-08-2008, 02:13
امیر بیکاری ها ....

alizshah
03-08-2008, 02:15
امروز با بچه ها خونه یکی از دوستان بودیم. بعد یکی از بچه ها گفت من هفته پیش محل بودم از بچه ها اونجا یه چیزی یاد گرفتم. بعد برامون توضیح داد که یکی دراز میکشه رو زمین و چهار نفر دورش میشینن و یکی هم زیر سرشو داره بعد اون 4 نفر دو انگشتشون رو میزارن زیرش بعد یه وردی رو میخونیم خود به خود از جاش بلند میشه و میچسبه به سقف... ما هم که دنبال سوژه گفتیم باشه... یکی از بچه ها دراز کشید و ما هم دور ها دورش ... بعد این دوستمون گفت سرتون رو بندازید پایین و چند دقیقه تمرکز کنید بعد من ورد رو میخونم شما به ترتیب تکرار کنید... خلاصه سکوت کردیم بعد از چند دقیقه گفت : این مرده از آن کیست... بعد به ترتیب ما هم گفتیم. بعد گفت.. از آن پادشاه است... من که متوجه نشده بودم در همون حالت سکوت و تمرکز گفتم شرمنده من متوجه نشدم یه بار دیگه بگو... همه زدن زیرخنده و دوباره تمرکز کردیم خلاصه چند بار تکرار کردیم اما همش این پسره که دراز کشیده بود خندش میگرفت. منم که کفری شده بودم این پسره گفت این مرده از آن کیست... من گفتم خواهر این مرده ...... یهو دیدم مرده دولا شد چشماش گرد شده و اینجوری داره منو نگاه میکنه :18: من اومدم درستش کنم گفتم مگه تو خواهر داری ؟ باز دیدم اینجوری نگاه میکنه :18: گفتم خوب به مرده گفتم تو که زنده ای... دیدم هنوز داره اینجوری نگاه میکنه :18: گفتم خوب حالا حواسم نبود ببخشید. اینو که گفتم دوباره دراز کشید و مراسم رو ادامه دادیم.


طرف به سخف چسبید

amirtoty
03-08-2008, 02:25
امیر بیکاری ها ....
منظورت منم!؟

amirtoty
03-08-2008, 02:26
علی بیکاری؟ مگه خوابت نمیومد؟؟

Havbb
03-08-2008, 07:11
این که تگ این تاپیک را نوشته خیلی سوتی بزرگی داده چون باید بین کلمات کامای انگلیسی بذاری برداشته کاما فارسیگذاشته همه کلمات چسبیده به هم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

winter+girl
03-08-2008, 08:54
1- معلم گفت اين چيه من هم چون عادت دارم به جاي گفتن "نقطه اي به مختصات 1 و 2 ميگم 1 و 2 با صداي بلند گفتم 1 و 3


این 1 و 3 یعنی چی؟؟؟همه میگن بگین ما هم بدونیم بخندیم


آقا ما اومدیم زرنگی کنیم...
اومدم کانکت بشم، گفتم تا بیاد وصل بشه بریم یه آبی بخوریم! بعد آبو که خوردم، یکی آیفونا زد، دیدم دوستمه! رفتم یه نیم ساعتی دمه در بودم، دیدم مامانم صدام می کنه! گفت چرا تلفن این جوریه، اشغاله، مثه وقتیه که به اینترنت وصلی ولی تو که الان بیرونی!

ته ضد حاله یعنی وسه دایل آپ که کابوسه

امروز با بچه ها خونه یکی از دوستان بودیم. بعد یکی از بچه ها گفت من هفته پیش محل بودم از بچه ها اونجا یه چیزی یاد گرفتم. بعد برامون توضیح داد که یکی دراز میکشه رو زمین و چهار نفر دورش میشینن و یکی هم زیر سرشو داره بعد اون 4 نفر دو انگشتشون رو میزارن زیرش بعد یه وردی رو میخونیم خود به خود از جاش بلند میشه و میچسبه به سقف... ما هم که دنبال سوژه گفتیم باشه... یکی از بچه ها دراز کشید و ما هم دور ها دورش ... بعد این دوستمون گفت سرتون رو بندازید پایین و چند دقیقه تمرکز کنید بعد من ورد رو میخونم شما به ترتیب تکرار کنید... خلاصه سکوت کردیم بعد از چند دقیقه گفت : این مرده از آن کیست... بعد به ترتیب ما هم گفتیم. بعد گفت.. از آن پادشاه است... من که متوجه نشده بودم در همون حالت سکوت و تمرکز گفتم شرمنده من متوجه نشدم یه بار دیگه بگو... همه زدن زیرخنده و دوباره تمرکز کردیم خلاصه چند بار تکرار کردیم اما همش این پسره که دراز کشیده بود خندش میگرفت. منم که کفری شده بودم این پسره گفت این مرده از آن کیست... من گفتم خواهر این مرده ...... یهو دیدم مرده دولا شد چشماش گرد شده و اینجوری داره منو نگاه میکنه :18: من اومدم درستش کنم گفتم مگه تو خواهر داری ؟ باز دیدم اینجوری نگاه میکنه :18: گفتم خوب به مرده گفتم تو که زنده ای... دیدم هنوز داره اینجوری نگاه میکنه :18: گفتم خوب حالا حواسم نبود ببخشید. اینو که گفتم دوباره دراز کشید و مراسم رو ادامه دادیم.
چی شد رفت بالا؟؟ پسر عجب دوستای خفنی داری اگه طرف بلند شه بیشتر واسه ضمیر نا خود آگاهه نه نیروهای فرا زمینی


من وقتی 10-12 سالم بود یه بار رفتم دم یه دکه روزنامه فروشی با اعتماد به نفس بالایی گفتم:
" آقا روزنامه ی کثیرالانتشار دارین؟"
جالب بود که یارو گفت "نه نداریم"!! اصلا خنده ش نگرفته بود!!

خداییش خیلی خندیدم دمت داغ

نمیدونم چرا سوتی زیاده اما حس نوشتنش کمه
غروب دیروووز رفتم با بابام رانندگی تمررین کنم انقد که اعصابشو بهم ریختم موقع برگشتن با بابام تو هر کلمه حرفش 5 تا سوتی میداد اخری هم میخواست بگه دنده منو از جا کندی بجای د گفت ج
حالا مگه منو خواهرم تموم میکنیم؟؟؟ :31:هم باید نخندیم هم نمیتونیم

خواستم به خواهرم بگم اینو ول کن به من گوش کن قاطی کردم گفتم (اینو ول گوش) طفلک فکر کرد باز منو جو گرفته دارم انگلیسی حررف میزنم اینطوری شد:18:

سر صبح بووود برق نداشتیم تلفن زنگ خورد خوب شمارذه که نمیوفتاد رفتم برداشتم دیدم یه پسره صداش میلرزه بهم گفت سلام مونا جان خوبی من ترسیدم گوشی رو قطع کردم:13:
دوباره زنگ زد صداش کلفت و دو رگه بووود گفت مونا جووون چرا قطع کردی جدی گفتم شما؟؟؟ من شما رو نمیشناسم لطفا مزاحم نشید یدفعه گفت منم علی
منم شک کردما اما گفتم لطفا مزاحم نشید گفت منم علی پسر عموت بابا گوشی رو بده بابات کارش دارم
خدا نصیب هیچ کس نکنه بد ضایع شدم:41:


داشتم ارباب حلقه ها نگاه میکردم انقد اینا گفتن دنیای سیاه و جادوگر سفید دیگه مغزم کار نمیکرد سبزی فروش اومد تو کوچه میگفت سبزیههههههه تااااازه :19:
مامانم نشنید گفت چی داره؟؟؟ گفتم سبزیه سیاه:46:

داشتم یه سی دی میدیدم بعد اول سی دی دوم که گذاشته بودم (ادامه فیلم) شخصیت اصلی فیلم افتاد تو رو دخونه بعد خبرشو واسه نامزدش آوردن دو باره این فیلمه وسطش نشون داد دوست پسره اومده به نامزد پسره میگه بعد جنگ فلانی افتاده تو رو دخوونه انقد اعصابم خورد شد گفتم اینا هم خودشونو گیر آوردن مگه چند بار یه نفر میوفته تو رودخونه دوباره زنده در میاد هی داشتم غر میزدم که کارگردان ما رو گیر آورده که متوجه شدم این چیه فیلم داره تکرار میشه بعدش فهمیدم سی دی دوم هم تموم شده مدیا پلیر آوررده از ااول داره پخش میکنه:5:

bahdar
03-08-2008, 09:28
این 1 و 3 یعنی چی؟؟؟همه میگن بگین ما هم بدونیم بخندیم
بگم پستم پاک میشه...:31:
یه بار خودت سریع بگو 1 و 3 ببین چیزی توجهتو جلب نمی کنه...:31:
:31::21::31:

eshghe eskate
03-08-2008, 09:36
من وقتی 10-12 سالم بود یه بار رفتم دم یه دکه روزنامه فروشی با اعتماد به نفس بالایی گفتم:
" آقا روزنامه ی کثیرالانتشار دارین؟"
جالب بود که یارو گفت "نه نداریم"!! اصلا خنده ش نگرفته بود!!
اخیییییییی
انقد خندیدیم که یه سالم اگه نخندیدم جیکمون در نمیاد:31:

M.etallic.A
03-08-2008, 09:45
بسیار خندیدیم :31:


-------
متالیکا جان کجا می شینین؟ من رو هم ببر با خودت :31: آخه من هم پایه این شیطنت ها هستم :21:

خونه یکی از بچه ها هر لحظه که اراده کنه خالی از سکنه میشه :دی حتما ... البته این شیطنتهای معمولی مون بود. شیطنتهای خطرناک هم داریما :دی


طرف به سخف چسبید

هر بار یه نفر خندش گرفت... نشد. ترجیح دادیم بشینیم حکم بازی کنیم.


چی شد رفت بالا؟؟ پسر عجب دوستای خفنی داری اگه طرف بلند شه بیشتر واسه ضمیر نا خود آگاهه نه نیروهای فرا زمینی

نه دیگه گفتم همش خندمون میگرفت نمیشد. آخه وردش خیلی باحال بود. این مرده از آن کیست ؟ از آن پادشاه ... به کدامین سو میرود... این تیکه ش رو من سه بار خندم گرفت آخه یکی از بچه ها زبونش نمی چرخید میگفت به کدوم سمت میرود...

M.etallic.A
03-08-2008, 09:56
[B][COLOR=#ff00ff]
نمیدونم چرا سوتی زیاده اما حس نوشتنش کمه
غروب دیروووز رفتم با بابام رانندگی تمررین کنم انقد که اعصابشو بهم ریختم موقع برگشتن با بابام تو هر کلمه حرفش 5 تا سوتی میداد اخری هم میخواست بگه دنده منو از جا کندی بجای د گفت ج
حالا مگه منو خواهرم تموم میکنیم؟؟؟ :31:هم باید نخندیم هم نمیتونیم

خواستم به خواهرم بگم اینو ول کن به من گوش کن قاطی کردم گفتم (اینو ول گوش) طفلک فکر کرد باز منو جو گرفته دارم انگلیسی حررف میزنم اینطوری شد:18:

سر صبح بووود برق نداشتیم تلفن زنگ خورد خوب شمارذه که نمیوفتاد رفتم برداشتم دیدم یه پسره صداش میلرزه بهم گفت سلام مونا جان خوبی من ترسیدم گوشی رو قطع کردم:13:
دوباره زنگ زد صداش کلفت و دو رگه بووود گفت مونا جووون چرا قطع کردی جدی گفتم شما؟؟؟ من شما رو نمیشناسم لطفا مزاحم نشید یدفعه گفت منم علی
منم شک کردما اما گفتم لطفا مزاحم نشید گفت منم علی پسر عموت بابا گوشی رو بده بابات کارش دارم
خدا نصیب هیچ کس نکنه بد ضایع شدم:41:


داشتم ارباب حلقه ها نگاه میکردم انقد اینا گفتن دنیای سیاه و جادوگر سفید دیگه مغزم کار نمیکرد سبزی فروش اومد تو کوچه میگفت سبزیههههههه تااااازه :19:
مامانم نشنید گفت چی داره؟؟؟ گفتم سبزیه سیاه:46:

داشتم یه سی دی میدیدم بعد اول سی دی دوم که گذاشته بودم (ادامه فیلم) شخصیت اصلی فیلم افتاد تو رو دخونه بعد خبرشو واسه نامزدش آوردن دو باره این فیلمه وسطش نشون داد دوست پسره اومده به نامزد پسره میگه بعد جنگ فلانی افتاده تو رو دخوونه انقد اعصابم خورد شد گفتم اینا هم خودشونو گیر آوردن مگه چند بار یه نفر میوفته تو رودخونه دوباره زنده در میاد هی داشتم غر میزدم که کارگردان ما رو گیر آورده که متوجه شدم این چیه فیلم داره تکرار میشه بعدش فهمیدم سی دی دوم هم تموم شده مدیا پلیر آوررده از ااول داره پخش میکنه:5:

بنویس بابا حسش خود به خود ایجاد میشه...

عجب سوتی هایی میدی تو... خدا آخر عاقبت آقاتو به خیر کنه...

یه سوتی 10 12 ساله هم من بگم. یه روزی رفتم سلمونی... موهامو کوتاه کنم آخه مدرسه گیر میدادن. بعد کوتاه کردم طرف 200 تومان ازم گرفت. بابام 300 تومان بهم داده بود منم کلی حال کردم 100 تومان واسه خودم موند. اومدم خونه مادرم گفت چه قدر کم کوتاه کردی... بابات بیاد دعوات میکنه. منم یه کم فکر کردم دوباره رفتم سلمونی گفتم آقا اگه میشه یه 50 تومان دیگه موی منو کوتاه کنید... چند نفری تو سلمونی بودن زدن زیرخنده...

Havbb
03-08-2008, 10:19
یه پیره زنه داشت درد دل میکرد و میگفت:
میبینی چه دوره زمونه ی بدی شده؟ قدیما خیلی خوب بود قشنگ به موقع آتیش درست میکردیم قابلمه را میذاشتیم زیر آتیش ، توی تنور های گلی نون میپختیم ، ولی حالا چی ؟ حالا همه چی شده با گاز ! گاز با نون ، چای با نون !

برای اونایی که آی کیو در حد فولکس (قورباغه ای) سابق دارند: طرف میخواست بگه :( همه چی شده با گاز ، نون با گاز ، چایی با گاز)

M.etallic.A
03-08-2008, 10:26
یه پیره زنه داشت درد دل میکرد و میگفت:
میبینی چه دوره زمونه ی بدی شده؟ قدیما خیلی خوب بود قشنگ به موقع آتیش درست میکردیم قابلمه را میذاشتیم زیر آتیش ، توی تنور های گلی نون میپختیم ، ولی حالا چی ؟ حالا همه چی شده با گاز ! گاز با نون ، چای با نون !

برای اونایی که آی کیو در حد فولکس (قورباغه ای) سابق دارند: طرف میخواست بگه :( همه چی شده با گاز ، نون با گاز ، چایی با گاز)

پیرزنه کی بود حالا ؟:دی

eshghe eskate
03-08-2008, 10:33
یه پیره زنه داشت درد دل میکرد و میگفت:
میبینی چه دوره زمونه ی بدی شده؟ قدیما خیلی خوب بود قشنگ به موقع آتیش درست میکردیم قابلمه را میذاشتیم زیر آتیش ، توی تنور های گلی نون میپختیم ، ولی حالا چی ؟ حالا همه چی شده با گاز ! گاز با نون ، چای با نون !

برای اونایی که آی کیو در حد فولکس (قورباغه ای) سابق دارند: طرف میخواست بگه :( همه چی شده با گاز ، نون با گاز ، چایی با گاز)
این سوتی شما بود یا پیرزنه؟!

Havbb
03-08-2008, 10:34
اقای 1 گفت: یه روز یه نفر یه لیوان اب آورد برای یه بچه ، ولی من سریع آب را از دست اون طرف گرفتم و خوردم (در حین حرف زدن یه لیوان آب هم برای خودش میریزه) و خلاصه بچه گریه افتاد

آقای شماره 2 سریع لیوان آبی را که شماره 1 برای خودش ریخته بود را برمیداره و میخوره و میگه : حالا من تو را گریه انداختم! عجب کوفتیم منا!!

Havbb
03-08-2008, 10:35
پیرزنه کی بود حالا ؟:دی

هیچی داشت برای یه چند نفر تعریف میکرد منم اتفاقی داشتم میشنیدم :دی

این سوتی شما بود یا پیرزنه؟!

نه دیگه ، این عین کلامشه

Ladan
03-08-2008, 10:53
يكماه پيش طرفاي ساعت 9 شب مزاحم تلفني داشتم 20 دقيقه اي ميشد كه پشت سر هم رو گوشيم زنگ ميزد و منم يا قطع ميكردم يا اينكه جواب نمي دادم تا اينكه بعد كلي زنگ زدن طرف(خدا بگم چيكارش نكنه) گوشي رو برداشتمو با عصبانيت شروع كردم به صحبت كردن
سلام سلام
حالتون چطوره ؟ شما دكترين
خانومه .... منم آقاي ...
منو ميگي از خجالتم گوشيرو قطع كردم
يه نگاهي به شمارش انداختم
حالا طرف كي بود سردبير مجله ي دانشگاهمون كه منم واسشون مطلب مي برم

starpars
03-08-2008, 11:18
ترم قبل كه گذشت يه درسي داشتيم تقريبا شبيه رياضي بود مسئله هاش طوري بود كه يه جدول پر از عدد رو بايد تند تند اعدادشو با هم ضرب و جمع كني استادمون هم يه زنه جووني بود يه روز موقع حل تمرين قرعه به نام يه دختره اي كه از اين چادري ها بود افتاد خلاصه با استرس رفت بالا و شروع به حل كردن كرد از شانس بدش جدول پر از اعداد 1 و 3 بود استاده هم گير ميداد ميگفت بايد بلند برا همه توضيح بدي دختره نمي دونم حواسش نبود يا استرس داشت هي بلند ميگفت
يكو سه ما پسرا از خنده ديگه نميتونستيم جولو مونو بگيريم بعدش استادمون فهميد و واسه اينكه دختره بيشتر ضايع نشه خودش ميپريد تو حرف دختره و بجاي يكو سه مي گفت يك و سه چند بار هم به دختره گفت نگو يكو سه بگو يك و سه اما دختره چون استرس داشت نميگرفت .خلاصه تمرين حل شد اومد نشست
ولي من خيلي دلم واسش سوخت

Havbb
03-08-2008, 11:25
رفته بودیم با بچه ها خونه یه رفقا ، خلاصه اون طرف میزبان رفت یه سینی شربت برامون اورد. لازم به ذکره که این دوست من یه حساسیتی داره وقتی بهش میگی پخ ، قلقلکش میشه و خلاصه من توی اون لحظه گفتم پخ ، سینی شربت را ول کرد!!!! خلاصه با بدبختی لیوانها را گرفتم تا نشکنه. البته باکمک بچه ها

Havbb
03-08-2008, 11:27
من 7 - 8 ساله بودم که شوهر عمم امده در خونه مادر بزرگم را زد. من رفتم در رو باز کردم این بنده خدا هم هرچی صبر کرد ببینه من بهش تعارف میکنم بیاد تو دید نه! آخرش به من گفت برو به اقاجون بگو بیاد!

M.etallic.A
03-08-2008, 12:41
همین نیم ساعت پیش کافی نت دوستم بودم. این دوست ما سیگار میکشه ولی از پدرش میترسه... پدرش هم گاهی اوقات بهش سر میزنه. خلاصه این داشت سیگار میکشید که یهو ماشین پدرشو دید سریع سیگار رو انداخت تو کشوی میز... پدرش هم اومد تو داشتن صحبت میکردن که من یهو دیدم از لبه های کشو داره دود میزنه بیرون... خندم گرفته بود. پدره هم هی بو میکشید ولی نمیفهمید از کجاست... آخرشم پدره رفت ما هم سریع کشو رو باز کردیم دیدیم سه تا دو هزار تومانی ناقابل سوراخ شده :دی

frnsh
03-08-2008, 14:27
از شما که همکار انجمن موبایلی دیگه بعیده :دی

خیلی قشنگ اومدی این تیکه رو!!!:27:


سلام
خوبين؟(باشين يا نباشين مهم نيست :دي)
چند تا سوتي از ديگران
1- ما يه همسايه اي داريم بچش به ق ميگه ك
يه بار به لباسش قير ماليده شده بود اومد به مامانش گفت ماماني من لباسم ك*ري شده
2- يه سيدي رپ رايت كردم واسه دوستم كه اكثر آهنگاش غير بهداشتي بود خلاصه دوستم اينو گذاشته بوده تو ماشين و با صداي بلند تو كوچه گوش ميداده كه به يه آهنگ بد ميرسه و كل كوچه ميرن تو كما
3- اولاي سال بود يه كلاس اولي اومد نشست كنار ما و از هر دري گفت بعد گفت آقاي ايكس مدير خوبيه
دوستم گفت ك*ري تر از خودش خودشه
بچه بلند شد رفت
سر صف جناب مدير فرزندشون رو معرفي كردن و دوستم آب شد
حالا خودم:
1- معلم گفت اين چيه من هم چون عادت دارم به جاي گفتن "نقطه اي به مختصات 1 و 2 ميگم 1 و 2 با صداي بلند گفتم 1 و 3
2- من خطاب به پسر عمه م در حضور خود عمه م در حال چك كردن سيستم:
اي بابا تو كه اين ويندوز رو گا**دي!(سوتي1)
پسر عمه: من؟
من : نه پس عمه من(سوتي 2)

اینا رو توی چند روز دادی؟ :18:


سلام.
یه سوال برام پیش اومد اونم اینکه تاحالا کسی موفق شده صفحه بعدی رو ببینه؟؟؟؟؟؟؟؟369

منم نشدم!:18: بس که پست پاک میشه!:27:


دو تا شغل تو دنيا هست که خيلي سخته يکي همين نانوايي دوميش هم صندوق دار بانکه!
خاطره جالبي بود

تایید میشه!:11: من یه موقع سوپور بودم یه موقع نونوا یه موقع هم صندوقدار یه موقع هم آشغالی!


واقعا چرا همیشه صفحه سوتی ها یه صفحه بیشتر داره ولی هیچ وقت هم نمیشه رفت توش ؟؟؟
اینم خودش سوتی پی سی ورلد هسا :d

تایید میشه! پیسی از این سوتیها خیلی زیاد میده! بالاتر از حد تصور!:27:


امروز با بچه ها خونه یکی از دوستان بودیم. بعد یکی از بچه ها گفت من هفته پیش محل بودم از بچه ها اونجا یه چیزی یاد گرفتم. بعد برامون توضیح داد که یکی دراز میکشه رو زمین و چهار نفر دورش میشینن و یکی هم زیر سرشو داره بعد اون 4 نفر دو انگشتشون رو میزارن زیرش بعد یه وردی رو میخونیم خود به خود از جاش بلند میشه و میچسبه به سقف... ما هم که دنبال سوژه گفتیم باشه... یکی از بچه ها دراز کشید و ما هم دور ها دورش ... بعد این دوستمون گفت سرتون رو بندازید پایین و چند دقیقه تمرکز کنید بعد من ورد رو میخونم شما به ترتیب تکرار کنید... خلاصه سکوت کردیم بعد از چند دقیقه گفت : این مرده از آن کیست... بعد به ترتیب ما هم گفتیم. بعد گفت.. از آن پادشاه است... من که متوجه نشده بودم در همون حالت سکوت و تمرکز گفتم شرمنده من متوجه نشدم یه بار دیگه بگو... همه زدن زیرخنده و دوباره تمرکز کردیم خلاصه چند بار تکرار کردیم اما همش این پسره که دراز کشیده بود خندش میگرفت. منم که کفری شده بودم این پسره گفت این مرده از آن کیست... من گفتم خواهر این مرده ...... یهو دیدم مرده دولا شد چشماش گرد شده و اینجوری داره منو نگاه میکنه :18: من اومدم درستش کنم گفتم مگه تو خواهر داری ؟ باز دیدم اینجوری نگاه میکنه :18: گفتم خوب به مرده گفتم تو که زنده ای... دیدم هنوز داره اینجوری نگاه میکنه :18: گفتم خوب حالا حواسم نبود ببخشید. اینو که گفتم دوباره دراز کشید و مراسم رو ادامه دادیم.

خیلی قشنگ بود! من که غش کردم!:11:



خونه یکی از بچه ها هر لحظه که اراده کنه خالی از سکنه میشه :دی حتما ... البته این شیطنتهای معمولی مون بود. شیطنتهای خطرناک هم داریما :دی

اونا دیگه چین؟:18::18::18:




هر بار یه نفر خندش گرفت... نشد. ترجیح دادیم بشینیم حکم بازی کنیم.


در این موارد خیلی حکم میچسبه!:27:

نه دیگه گفتم همش خندمون میگرفت نمیشد. آخه وردش خیلی باحال بود. این مرده از آن کیست ؟ از آن پادشاه ... به کدامین سو میرود... این تیکه ش رو من سه بار خندم گرفت آخه یکی از بچه ها زبونش نمی چرخید میگفت به کدوم سمت میرود...

اینم خیلی قشنگ بود!:27::11:


من 7 - 8 ساله بودم که شوهر عمم امده در خونه مادر بزرگم را زد. من رفتم در رو باز کردم این بنده خدا هم هرچی صبر کرد ببینه من بهش تعارف میکنم بیاد تو دید نه! آخرش به من گفت برو به اقاجون بگو بیاد!

چقدر مهمان نواز بودی! :18:الانم هستی بیایم لنگر بندازیم؟:27::21:


همین نیم ساعت پیش کافی نت دوستم بودم. این دوست ما سیگار میکشه ولی از پدرش میترسه... پدرش هم گاهی اوقات بهش سر میزنه. خلاصه این داشت سیگار میکشید که یهو ماشین پدرشو دید سریع سیگار رو انداخت تو کشوی میز... پدرش هم اومد تو داشتن صحبت میکردن که من یهو دیدم از لبه های کشو داره دود میزنه بیرون... خندم گرفته بود. پدره هم هی بو میکشید ولی نمیفهمید از کجاست... آخرشم پدره رفت ما هم سریع کشو رو باز کردیم دیدیم سه تا دو هزار تومانی ناقابل سوراخ شده :دی

جا قحت بود؟ (املام افتضاحه!!!)

frnsh
03-08-2008, 14:31
من وقتی با لپتاپم کار میکنم وقتی شارژش 100 نباشه و بذارمش توی شارژ خیلی کند کار میکنه و حرصم رو در میاره! برای همینم شارژش نمیکنم. همین 1 ساعت پیش داشتم توی پیسی گشت میزدم اما توجه نکردم که شارژش چقدره!!! نمیدونم چرا؟ بعد هم یه تاپیک خوب پیدا کردم و بوم!!!! یهو خاموش شد!!!! خیلی حرص در آر بود!!!

rezaete
03-08-2008, 16:19
من وقتی با لپتاپم کار میکنم وقتی شارژش 100 نباشه و بذارمش توی شارژ خیلی کند کار میکنه و حرصم رو در میاره! برای همینم شارژش نمیکنم. همین 1 ساعت پیش داشتم توی پیسی گشت میزدم اما توجه نکردم که شارژش چقدره!!! نمیدونم چرا؟ بعد هم یه تاپیک خوب پیدا کردم و بوم!!!! یهو خاموش شد!!!! خیلی حرص در آر بود!!!
اینجاست که فایرفاکس بکار میاد ، اگه فایرفاکس داشتی save میشد

mehdi_vsgh
03-08-2008, 17:16
سوتی من همین امروز صبح....

میخواستم برم دانشگاه(ترم تابستونی)
من عادت دارم که همیشه نیم ساعت زودتر لباسام را بپوشم بعدش همینطور تو خونه راه میرم تا وقت رفتنم بشه:دی
خلاصه لباسا رو پوشیدم و کیف را برداشتم رفتم تو هال و کیف را انداختم زمین و در حال راه رفتن بودم که یه دفه صدای تلویزیون شروع کرد به بلند شدن.....دویدم و صداش را کم کردم....
همینکه اومدم از جلو تلویزون کنار دوباره صدای تلویزیون رفت بالا...
منم وحشت کردم و سریع تلویزیون را خاموش کردم:دی
خونواده که از صدای تلویزیون بلند شدن گفتن که چی شده؟ چرا صدا را زیاد میکنی؟ منم گفتم که ظاهرا تلویزیون خراب شده..خودش میره بالا

اقا خلاصه اومدم بیرون و نگاه کردم که وقته رفتنمه...اومدم که کیفمو بردارم دیدم کیف روی کنترل تلویزیون رفته....

قضیه از این قراره که کیف درست افتاده روی دکمه افزایش صدا و باعث بالا رفتن صدای تلویزیون شده:دی

MORINIO
03-08-2008, 19:36
سلام یه سوتی از دوستم از نوع لپی:27:

این دوستمون امروز می خواست بگه جف هاردی رفته اسمک دان گفت جف هاردی رفته اسلم دانک(توضیح: اسمک دان یه شاخه های کشتی کچه . اسلم دانک هم که میدونید چیه!)

frnsh
03-08-2008, 20:44
اینجاست که فایرفاکس بکار میاد ، اگه فایرفاکس داشتی save میشد

چی هست؟


سوتی من همین امروز صبح....

میخواستم برم دانشگاه(ترم تابستونی)
من عادت دارم که همیشه نیم ساعت زودتر لباسام را بپوشم بعدش همینطور تو خونه راه میرم تا وقت رفتنم بشه:دی
خلاصه لباسا رو پوشیدم و کیف را برداشتم رفتم تو هال و کیف را انداختم زمین و در حال راه رفتن بودم که یه دفه صدای تلویزیون شروع کرد به بلند شدن.....دویدم و صداش را کم کردم....
همینکه اومدم از جلو تلویزون کنار دوباره صدای تلویزیون رفت بالا...
منم وحشت کردم و سریع تلویزیون را خاموش کردم:دی
خونواده که از صدای تلویزیون بلند شدن گفتن که چی شده؟ چرا صدا را زیاد میکنی؟ منم گفتم که ظاهرا تلویزیون خراب شده..خودش میره بالا

اقا خلاصه اومدم بیرون و نگاه کردم که وقته رفتنمه...اومدم که کیفمو بردارم دیدم کیف روی کنترل تلویزیون رفته....

قضیه از این قراره که کیف درست افتاده روی دکمه افزایش صدا و باعث بالا رفتن صدای تلویزیون شده:دی

خوب شد آخرش رو گفتی!!!! آخه من فکر کردم روح داره خونتون! :21:


سلام یه سوتی از دوستم از نوع لپی:27:

این دوستمون امروز می خواست بگه جف هاردی رفته اسمک دان گفت جف هاردی رفته اسلم دانک(توضیح: اسمک دان یه شاخه های کشتی کچه . اسلم دانک هم که میدونید چیه!)

اسلم دانک چیه؟ اسمک دان چیه؟
ممنون:11:

winter+girl
03-08-2008, 21:12
من وقتی با لپتاپم کار میکنم وقتی شارژش 100 نباشه و بذارمش توی شارژ خیلی کند کار میکنه و حرصم رو در میاره! برای همینم شارژش نمیکنم. همین 1 ساعت پیش داشتم توی پیسی گشت میزدم اما توجه نکردم که شارژش چقدره!!! نمیدونم چرا؟ بعد هم یه تاپیک خوب پیدا کردم و بوم!!!! یهو خاموش شد!!!! خیلی حرص در آر بود!!!

من زیاد عادت ندارم گیر بدم اما بعضی وقتا نمیفهمم مثل الان که نفهمیدم سوتیش کجا بووود

امروز یه سی دی تازه 20 رایت کردم:8: تو ماشین داشتیم گوش میدادیم توی فاز سرعت بودیم یدفعه آهنگ قطع شد گفت این روز ها همه تپش نگاه میکنن شما چطور؟؟؟
نکته: سی دی صوتی بود

اومدم بگم چتر نجات گفتم چرخ نجات:31:

یه شعری داشت میخوند خوانندش هی میگفت فلان کارو کردی این کارو کردی اون کارو کردی منم از دهنم در رفت بلند جلو همه گفتم این چقد کرده:13:

بعد این همه ادعای رانندگی خلاصه تو جاده های شلوغ و خلوت رفتم یه جا کنار دریا همه نشسته بووودن پشتمم یه ماشین پر پسر بووود :21:هی از آینه نگاشون میکردم مسخره بازی در میاوردن من خندم میگرفت خلاصه حواسم رفت روشون سر سرعت گیر ماشینو خاموش کردم:20:
فکر کنم سوتی از این بدتر نباشه خدا هیچ دختری رو جلوی پسرا ضایع نکنه آمین:41:

یه سوتی دیگه هم سر همین ماشین دادم که بعدش انقد خندیدم نتونستم بشینم پیاده شدم
ماشین روشن رو داشتم بازم روشن میکردم:31: حالا بابام دعوام میکنه چرا حواست نیس منم گفتم باید میگفتی ماشین روشنه :27:یعنی من اصلا نمیفهمم ماشین روشن چه جوریه که:27:

M.etallic.A
03-08-2008, 21:16
چی هست؟
:

فایرفاکس وقتی از یه راهی غیر از اون دکمه قرمز رنگ یا گزینه exit بسته بشه ( مثل برق بره یا error بده ) وقتی دوباره بازش میکنی ازت میپرسه میخوای صفحاتی که قبلا باز کرده بودی دوباره باز کنه یا نه ....

راستی یه سوتی خیلی ضایع. امروز تو مغازه آکواریومی بودم میخواستم یه ماهی بخرم ( روح سیاه ) دوستمم همرام بود... خیلی شلوغ بود. یکی دو تا خانواده بودن چند تا دختر و زن و مرد و بچه و ... کلا خیلی شلوغ بود. منم داشتم با صاحب مغازه حرف میزدم.این دوست ما هم که تاحال این همه ماهی یه جا ندیده بود وایساده بود داشت ماهی ها رو نگاه میکرد.مشغول صحبت بودم که یهو دیدم شالاپ یه صدایی اومد. برگشتم دیدم این دوست من قشنگ پهن شده تو یه آکواریوم بزرگ که طرف تازه درستش کرده بود تهش یه کم آب بود.حالا بگم چه مدلی بود پاهاش از لبه آکواریوم آویزون شده بودن دستاشم از دو طرف آویزون بود و نشسته بود توی اکواریوم.... صدای شلیک خنده رفت هوا.... در حالیکه خودمم داشتم از خنده میمردم رفتم دستشو گرفتم درش آوردم دیدم یه زن و شوهری همش از این معذرت خواهی میکنن بعد فهمیدم اونا میخواستن از جلوی این دوست ما رد بشن اینم یه کم عقب رفته و باقی ماجرا.... بیچاره بدجوری ضایع شد تازه میگفت داشتم با یکی از دخترها آمار بازی هم میکردم :دی

M.etallic.A
03-08-2008, 21:28
امروز یه سی دی تازه 20 رایت کردم تو ماشین داشتیم گوش میدادیم توی فاز سرعت بودیم یدفعه آهنگ قطع شد گفت این روز ها همه تپش نگاه میکنن شما چطور؟؟؟

حتما از رو ماهواره ضبط کرده بودن :دی


بعد این همه ادعای رانندگی خلاصه تو جاده های شلوغ و خلوت رفتم یه جا کنار دریا همه نشسته بووودن پشتمم یه ماشین پر پسر بووود هی از آینه نگاشون میکردم مسخره بازی در میاوردن من خندم میگرفت خلاصه حواسم رفت روشون سر سرعت گیر ماشینو خاموش کردم
فکر کنم سوتی از این بدتر نباشه خدا هیچ دختری رو جلوی پسرا ضایع نکنه آمین

قابل توجه بعضی ها که از ضایع شدن پسرها خوشحال میشن :دی تازه این یکیش بود. امروز تو صف تاکسی وایساده بودیم خیلی شلوغ بود. بعد یه ماشین شخصی وایساد یه دختره اومد زرنگ بازی در بیاره بی نوبت پرید نشست توش. طرفم بهش گفت چیه میخوام دوستمو سوار کنم پیاده شو... دختره همچین ضایع شد دیگه تو صف واینساد پیاده رفت :دی

mehdi_vsgh
03-08-2008, 21:41
من زیاد عادت ندارم گیر بدم اما بعضی وقتا نمیفهمم مثل الان که نفهمیدم سوتیش کجا بووود

امروز یه سی دی تازه 20 رایت کردم:8: تو ماشین داشتیم گوش میدادیم توی فاز سرعت بودیم یدفعه آهنگ قطع شد گفت این روز ها همه تپش نگاه میکنن شما چطور؟؟؟
نکته: سی دی صوتی بود

اومدم بگم چتر نجات گفتم چرخ نجات:31:

یه شعری داشت میخوند خوانندش هی میگفت فلان کارو کردی این کارو کردی اون کارو کردی منم از دهنم در رفت بلند جلو همه گفتم این چقد کرده:13:

بعد این همه ادعای رانندگی خلاصه تو جاده های شلوغ و خلوت رفتم یه جا کنار دریا همه نشسته بووودن پشتمم یه ماشین پر پسر بووود :21:هی از آینه نگاشون میکردم مسخره بازی در میاوردن من خندم میگرفت خلاصه حواسم رفت روشون سر سرعت گیر ماشینو خاموش کردم:20:
فکر کنم سوتی از این بدتر نباشه خدا هیچ دختری رو جلوی پسرا ضایع نکنه آمین:41:

یه سوتی دیگه هم سر همین ماشین دادم که بعدش انقد خندیدم نتونستم بشینم پیاده شدم
ماشین روشن رو داشتم بازم روشن میکردم:31: حالا بابام دعوام میکنه چرا حواست نیس منم گفتم باید میگفتی ماشین روشنه :27:یعنی من اصلا نمیفهمم ماشین روشن چه جوریه که:27:

مونا خانوم
شما و این متالیکا....اگه سوتی دادین تعریف نکنین..اگه احیانا خدایی نکرده یه کاری رو بدون سوتی انجام دادین بیاین و تعریف کنین...
چون ظاهرا کل زندگی شما دونفر رو سوتی گرفته:دی

M.etallic.A
03-08-2008, 22:04
مونا خانوم
شما و این متالیکا....اگه سوتی دادین تعریف نکنین..اگه احیانا خدایی نکرده یه کاری رو بدون سوتی انجام دادین بیاین و تعریف کنین...
چون ظاهرا کل زندگی شما دونفر رو سوتی گرفته:دی

شما لطف دارید :دی

caca_caca888
03-08-2008, 22:30
من یه بار خونه ی یکی از فامیلامون بستنی خوردم که انصافا خیلی خوش مزه بود بعد فرداش به دوستم گفتم بستنی فروشی هرو دیدی تازه باز شده ... لامذهب عجب بستنی هایی داره ... خلاصه دوسترو به زور بردم اونجا ... رسیدیم اونجا خیلی تشنم بود اتفاقا دیدم یه آب سرد کن به چه بزرگی روبه روی مغازست ذوق کردم رفتم سمتش... خم شدم با دهن آب بخورم دکمه رو که فشار دادم دیدم یه آب شیرین داره میره تو دهنم که متوجه سوتیم شدم ... داشتم میخندیدم و سمت دوستم میرفتم که میدیدم مردم بستنی به دست دارن سمت آب سرد کنه میرن ... بعد که بستنی رو گرفتم رفتم ببینم که اوونی که خوردم چی بود؟؟؟ گلاب!!!

rezaete
03-08-2008, 23:44
یه شعری داشت میخوند خوانندش هی میگفت فلان کارو کردی این کارو کردی اون کارو کردی منم از دهنم در رفت بلند جلو همه گفتم این چقد کرده:13:
ما هم یه معلم ادبیات داشتیم ( امیدوارم هر جا هست خنده از لبش بلند نشه ) همیشه وقتی درس میداد هی می گفت شاعر میگه فلان شاعر میگه فلان . یه بار یکی از بچه ها گفت آقا این چقد میگه .
====================
متالیکا جان طبق بررسی های ما مشخص شد شما مشکلی از لحاظ سوتی دادن نداری بلکه این دوستای شما هستن که مثل کاتالیزگر سوتی شما رو فعال می کنن ، آقا هر جا سوتی دادی فعل جمع نوشتی یا اینکه یکی از دوستات باعث سوتی دادنت شد مثلا اگه نونوایی (:31:) رو نمیدادن دستت که سوتی نمیدادی .

shahab_f
04-08-2008, 00:01
داشتم یه سی دی میدیدم بعد اول سی دی دوم که گذاشته بودم (ادامه فیلم) شخصیت اصلی فیلم افتاد تو رو دخونه بعد خبرشو واسه نامزدش آوردن دو باره این فیلمه وسطش نشون داد دوست پسره اومده به نامزد پسره میگه بعد جنگ فلانی افتاده تو رو دخوونه انقد اعصابم خورد شد گفتم اینا هم خودشونو گیر آوردن مگه چند بار یه نفر میوفته تو رودخونه دوباره زنده در میاد هی داشتم غر میزدم که کارگردان ما رو گیر آورده که متوجه شدم این چیه فیلم داره تکرار میشه بعدش فهمیدم سی دی دوم هم تموم شده مدیا پلیر آوررده از ااول داره پخش میکنه:5:
نـــــــــــــه...شوخی نکن , فیلم اومد از اول نفهمیدی تموم شده؟؟
------------------
اونیکی سوتی ," آقا مزاحم نشید لطفا" رو بگو :27:, خیلی خوب بود[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Alireza.M67
04-08-2008, 01:32
ما رفته بودیم مسافرت ، رفتیم تو یه پاساژ پر از پوشاک فروشی .
کلی گشتیم و من خسته شدم به مامانم گفتم بریم گفت : یه مانتو واسه من پیدا کن که بخرم بعد بریم .
منم رفتم دنبال مانتو گشتن .
به یه مغازه رسیدم که مانکناشو ردیفی چیده بود ولی مانکن اولی یکم به جلو متمایل بود و جلوی دید رو گرفته بود .
منم خواستم یه خوده هلش بدم عقب ولی از اونجا که جا دست نداشت ، دستمو گذاشتم رو سینه ی منکنه و آروم هلش دادم عقب .
من انتظار داشتم که جنس مانکنه از پلاستیک سخت یا فلز باشه ولی در عین ناباوری دیدم چقدر نرمه ؟!!!
بعد بازم در عین ناباوری دیدم مانکنه دستشو که کیف توش بود بلند کرد و محکم زد به دستم و گفت : برو گمشو پسره ی بی شعور .
منم دیدم چه دسته گلی به آب دادم گفتم : خانم ببخشید فکر کردم مانکنی ؟
چشمتون روز بد نبینه ، اوضاع بدتر شد .
دختره فکر کرد بهش تیکه انداختم شروع کرد به فحش دادن و بهدشم رفت .
جاتون خالی چند تا فحش جدیدم یاد گرفتیم

Bill Gates
04-08-2008, 01:45
ما رفته بودیم مسافرت ، رفتیم تو یه پاساژ پر از پوشاک فروشی .
کلی گشتیم و من خسته شدم به مامانم گفتم بریم گفت : یه مانتو واسه من پیدا کن که بخرم بعد بریم .
منم رفتم دنبال مانتو گشتن .
به یه مغازه رسیدم که مانکناشو ردیفی چیده بود ولی مانکن اولی یکم به جلو متمایل بود و جلوی دید رو گرفته بود .
منم خواستم یه خوده هلش بدم عقب ولی از اونجا که جا دست نداشت ، دستمو گذاشتم رو سینه ی منکنه و آروم هلش دادم عقب .
من انتظار داشتم که جنس مانکنه از پلاستیک سخت یا فلز باشه ولی در عین ناباوری دیدم چقدر نرمه ؟!!!
بعد بازم در عین ناباوری دیدم مانکنه دستشو که کیف توش بود بلند کرد و محکم زد به دستم و گفت : برو گمشو پسره ی بی شعور .
منم دیدم چه دسته گلی به آب دادم گفتم : خانم ببخشید فکر کردم مانکنی ؟
چشمتون روز بد نبینه ، اوضاع بدتر شد .
دختره فکر کرد بهش تیکه انداختم شروع کرد به فحش دادن و بهدشم رفت .
جاتون خالی چند تا فحش جدیدم یاد گرفتیم


مرسی عجب حرکتی بود خیلی باحال بود از خنده داده همه در اومد اینجا :31: :31:

bahdar
04-08-2008, 02:19
متالیکا جان طبق بررسی های ما مشخص شد شما مشکلی از لحاظ سوتی دادن نداری بلکه این دوستای شما هستن که مثل کاتالیزگر سوتی شما رو فعال می کنن ، آقا هر جا سوتی دادی فعل جمع نوشتی یا اینکه یکی از دوستات باعث سوتی دادنت شد مثلا اگه نونوایی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) رو نمیدادن دستت که سوتی نمیدادی .
نکته ی بسیار مهمی بود.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ما رفته بودیم مسافرت ، رفتیم تو یه پاساژ پر از پوشاک فروشی .
کلی گشتیم و من خسته شدم به مامانم گفتم بریم گفت : یه مانتو واسه من پیدا کن که بخرم بعد بریم .
منم رفتم دنبال مانتو گشتن .
به یه مغازه رسیدم که مانکناشو ردیفی چیده بود ولی مانکن اولی یکم به جلو متمایل بود و جلوی دید رو گرفته بود .
منم خواستم یه خوده هلش بدم عقب ولی از اونجا که جا دست نداشت ، دستمو گذاشتم رو سینه ی منکنه و آروم هلش دادم عقب .
من انتظار داشتم که جنس مانکنه از پلاستیک سخت یا فلز باشه ولی در عین ناباوری دیدم چقدر نرمه ؟!!!
بعد بازم در عین ناباوری دیدم مانکنه دستشو که کیف توش بود بلند کرد و محکم زد به دستم و گفت : برو گمشو پسره ی بی شعور .
منم دیدم چه دسته گلی به آب دادم گفتم : خانم ببخشید فکر کردم مانکنی ؟
چشمتون روز بد نبینه ، اوضاع بدتر شد .
دختره فکر کرد بهش تیکه انداختم شروع کرد به فحش دادن و بهدشم رفت .
جاتون خالی چند تا فحش جدیدم یاد گرفتیم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

nafe-bandar
04-08-2008, 02:24
ما رفته بودیم مسافرت ، رفتیم تو یه پاساژ پر از پوشاک فروشی .
کلی گشتیم و من خسته شدم به مامانم گفتم بریم گفت : یه مانتو واسه من پیدا کن که بخرم بعد بریم .
منم رفتم دنبال مانتو گشتن .
به یه مغازه رسیدم که مانکناشو ردیفی چیده بود ولی مانکن اولی یکم به جلو متمایل بود و جلوی دید رو گرفته بود .
منم خواستم یه خوده هلش بدم عقب ولی از اونجا که جا دست نداشت ، دستمو گذاشتم رو سینه ی منکنه و آروم هلش دادم عقب .
من انتظار داشتم که جنس مانکنه از پلاستیک سخت یا فلز باشه ولی در عین ناباوری دیدم چقدر نرمه ؟!!!
بعد بازم در عین ناباوری دیدم مانکنه دستشو که کیف توش بود بلند کرد و محکم زد به دستم و گفت : برو گمشو پسره ی بی شعور .
منم دیدم چه دسته گلی به آب دادم گفتم : خانم ببخشید فکر کردم مانکنی ؟
چشمتون روز بد نبینه ، اوضاع بدتر شد .
دختره فکر کرد بهش تیکه انداختم شروع کرد به فحش دادن و بهدشم رفت .
جاتون خالی چند تا فحش جدیدم یاد گرفتیم

هنوز هم دارم میخندم:22::laughing:

asextor1
04-08-2008, 04:16
اینم یه سوتی از سایت شبکه دو ولی الان رفع شده
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Ni_nigc
04-08-2008, 07:43
سلام دوستان
لطفا اسپم نزنید .
یکی سوتی می ده و شونصد نفر تحلیل . . .

دیروز با یکی از دوستام داشتیم پیش بینی بازیهای المپیک رو می کردیم .
رفیقم گفت شرط می بندم امسال چین قهرمان اروپا می شه . [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](24).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](24).gif

بهش گفتم که تو سوتی بازار می نویسم ، خیلی ازم خواهش کرد که این کارو نکنم .
که من هم نکردم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](26).gif

ebicross
04-08-2008, 08:34
بزارین باز یک سوتی که چه عرض کنم. فاجعه برای پسرا جلوی دخترها تعریف کنم.
آقا چند وقت پیش طبق معمول تو پارک بود. بچه خواهرم (همون عامل سوتی) که سه چهار سالشه بالای سرسره بود.
سرسرش از این پیچ پیچیا بود.
خلاصه رفتم جلو بهش گفتم بیا پایین تا بریم خونه.
اینم گفت نمیام.
کیلید کردم بهش اونم تهدید کرد که روت تف میکنم.
منم عادت دارم البته نه به تف؛ به تهدید چون همیشه میگه تف میکنم ولی نمیکته.
خلاصه یهو با چند تا بچه همسن و سال خودش یه چیزی گفتن و دیدم دارخ بارون میاد. نه ابر بود و نه هیچی.
تا خودم رو نجات دادم دیگه کار از کار گذشته بود. صورتم هم بالا بود چون داشتم نگاش میکردم. تصور کنید دیگه.
خوب بود در حال حرف زدن نبودم.
ملت بهم خندیدن و همه بچه هاشون رو دعوا میکردن. البته با خنده

c0dest0rm
04-08-2008, 10:24
منم یک سوتی یادم اومد!
اولین دفعه که رفته بودم خونه خانومم اینا! که مامانش منو ببینه،
وقتی داشتم میرفتم گفتم
انشاالله دفعه بعد با خانواده تشریف میاریم! بعد شما خدمت برسید!
اون ها هم نامردی نکردن سه تایی ( پدرش، مادرش و خودش) غش غش زدن زیر خنده...
منم زرد و سرخ و ارغوانی...

M.etallic.A
04-08-2008, 11:25
بزارین باز یک سوتی که چه عرض کنم. فاجعه برای پسرا جلوی دخترها تعریف کنم.
آقا چند وقت پیش طبق معمول تو پارک بود. بچه خواهرم (همون عامل سوتی) که سه چهار سالشه بالای سرسره بود.
سرسرش از این پیچ پیچیا بود.
خلاصه رفتم جلو بهش گفتم بیا پایین تا بریم خونه.
اینم گفت نمیام.
کیلید کردم بهش اونم تهدید کرد که روت تف میکنم.
منم عادت دارم البته نه به تف؛ به تهدید چون همیشه میگه تف میکنم ولی نمیکته.
خلاصه یهو با چند تا بچه همسن و سال خودش یه چیزی گفتن و دیدم دارخ بارون میاد. نه ابر بود و نه هیچی.
تا خودم رو نجات دادم دیگه کار از کار گذشته بود. صورتم هم بالا بود چون داشتم نگاش میکردم. تصور کنید دیگه.
خوب بود در حال حرف زدن نبودم.
ملت بهم خندیدن و همه بچه هاشون رو دعوا میکردن. البته با خنده

میخندیم.... گوششو میکشیدی بعدا :دی

M.etallic.A
04-08-2008, 11:26
منم یک سوتی یادم اومد!
اولین دفعه که رفته بودم خونه خانومم اینا! که مامانش منو ببینه،
وقتی داشتم میرفتم گفتم
انشاالله دفعه بعد با خانواده تشریف میاریم! بعد شما خدمت برسید!
اون ها هم نامردی نکردن سه تایی ( پدرش، مادرش و خودش) غش غش زدن زیر خنده...
منم زرد و سرخ و ارغوانی...

خیلی باحال بود. آدم اینجور جاها سوتی بده خیلی ضایع س...

frnsh
04-08-2008, 12:46
زیاد عادت ندارم گیر بدم اما بعضی وقتا نمیفهمم مثل الان که نفهمیدم سوتیش کجا بووود

آخه فکر نکردم که باتری لپتاپه داره تموم میشه!




بعد این همه ادعای رانندگی خلاصه تو جاده های شلوغ و خلوت رفتم یه جا کنار دریا همه نشسته بووودن پشتمم یه ماشین پر پسر بووود :21:هی از آینه نگاشون میکردم مسخره بازی در میاوردن من خندم میگرفت خلاصه حواسم رفت روشون سر سرعت گیر ماشینو خاموش کردم:20:
فکر کنم سوتی از این بدتر نباشه خدا هیچ دختری رو جلوی پسرا ضایع نکنه آمین:41:


من در این موارد خوب میام وسط!!!
اما بی طرفی بیشتر حال میده! (نمیدونم چرا؟)
خدایا پسرها رو جلوی دخترها ضایع کن و برعکس!




یه سوتی دیگه هم سر همین ماشین دادم که بعدش انقد خندیدم نتونستم بشینم پیاده شدم
ماشین روشن رو داشتم بازم روشن میکردم:31: حالا بابام دعوام میکنه چرا حواست نیس منم گفتم باید میگفتی ماشین روشنه :27:یعنی من اصلا نمیفهمم ماشین روشن چه جوریه که:27:


مثل من. رفته بودم همینجوری آزاد کلاس رانندگی (آخه به خاطر سنم غیر آزاد نمینویسن) بعد همین اتفاق برام افتاد!!!! دقیقا همین!:27: تازه روشن بود خاموشش کردم!!!:19:


[quote]فایرفاکس وقتی از یه راهی غیر از اون دکمه قرمز رنگ یا گزینه exit بسته بشه ( مثل برق بره یا error بده ) وقتی دوباره بازش میکنی ازت میپرسه میخوای صفحاتی که قبلا باز کرده بودی دوباره باز کنه یا نه ....

خب چطوری فعالش کنم؟ برنامس؟



راستی یه سوتی خیلی ضایع. امروز تو مغازه آکواریومی بودم میخواستم یه ماهی بخرم ( روح سیاه ) دوستمم همرام بود... خیلی شلوغ بود. یکی دو تا خانواده بودن چند تا دختر و زن و مرد و بچه و ... کلا خیلی شلوغ بود. منم داشتم با صاحب مغازه حرف میزدم.این دوست ما هم که تاحال این همه ماهی یه جا ندیده بود وایساده بود داشت ماهی ها رو نگاه میکرد.مشغول صحبت بودم که یهو دیدم شالاپ یه صدایی اومد. برگشتم دیدم این دوست من قشنگ پهن شده تو یه آکواریوم بزرگ که طرف تازه درستش کرده بود تهش یه کم آب بود.حالا بگم چه مدلی بود پاهاش از لبه آکواریوم آویزون شده بودن دستاشم از دو طرف آویزون بود و نشسته بود توی اکواریوم.... صدای شلیک خنده رفت هوا.... در حالیکه خودمم داشتم از خنده میمردم رفتم دستشو گرفتم درش آوردم دیدم یه زن و شوهری همش از این معذرت خواهی میکنن بعد فهمیدم اونا میخواستن از جلوی این دوست ما رد بشن اینم یه کم عقب رفته و باقی ماجرا.... بیچاره بدجوری ضایع شد تازه میگفت داشتم با یکی از دخترها آمار بازی هم میکردم :دی


خیلی باحال بود! من که اولش گفتم میخواسته اذیتت کنه خودش رفته اون تو!! اما چقدر گناه داشت!:11:



حتما از رو ماهواره ضبط کرده بودن :دی


از Tapesh . خیلی نفرت انگیزه که این کارو میکنه. من که ترجیح میدم با همین اینترنت ذغالی از اینترنت دنلود کنم تا اینکه از این بگیرم.



قابل توجه بعضی ها که از ضایع شدن پسرها خوشحال میشن :دی تازه این یکیش بود. امروز تو صف تاکسی وایساده بودیم خیلی شلوغ بود. بعد یه ماشین شخصی وایساد یه دختره اومد زرنگ بازی در بیاره بی نوبت پرید نشست توش. طرفم بهش گفت چیه میخوام دوستمو سوار کنم پیاده شو... دختره همچین ضایع شد دیگه تو صف واینساد پیاده رفت :دی


من بیشتر بی طرفم!:27:
آمین!!!!:21::27:


مونا خانوم
شما و این متالیکا....اگه سوتی دادین تعریف نکنین..اگه احیانا خدایی نکرده یه کاری رو بدون سوتی انجام دادین بیاین و تعریف کنین...
چون ظاهرا کل زندگی شما دونفر رو سوتی گرفته:دی

:40::40::40:کاملا تایید میشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:40::40::40:


متالیکا جان طبق بررسی های ما مشخص شد شما مشکلی از لحاظ سوتی دادن نداری بلکه این دوستای شما هستن که مثل کاتالیزگر سوتی شما رو فعال می کنن ، آقا هر جا سوتی دادی فعل جمع نوشتی یا اینکه یکی از دوستات باعث سوتی دادنت شد مثلا اگه نونوایی (:31:) رو نمیدادن دستت که سوتی نمیدادی .

:40::40::40:اینم کاملا تایید میشه!!!:40::40::40:


ما رفته بودیم مسافرت ، رفتیم تو یه پاساژ پر از پوشاک فروشی .
کلی گشتیم و من خسته شدم به مامانم گفتم بریم گفت : یه مانتو واسه من پیدا کن که بخرم بعد بریم .
منم رفتم دنبال مانتو گشتن .
به یه مغازه رسیدم که مانکناشو ردیفی چیده بود ولی مانکن اولی یکم به جلو متمایل بود و جلوی دید رو گرفته بود .
منم خواستم یه خوده هلش بدم عقب ولی از اونجا که جا دست نداشت ، دستمو گذاشتم رو سینه ی منکنه و آروم هلش دادم عقب .
من انتظار داشتم که جنس مانکنه از پلاستیک سخت یا فلز باشه ولی در عین ناباوری دیدم چقدر نرمه ؟!!!
بعد بازم در عین ناباوری دیدم مانکنه دستشو که کیف توش بود بلند کرد و محکم زد به دستم و گفت : برو گمشو پسره ی بی شعور .
منم دیدم چه دسته گلی به آب دادم گفتم : خانم ببخشید فکر کردم مانکنی ؟
چشمتون روز بد نبینه ، اوضاع بدتر شد .
دختره فکر کرد بهش تیکه انداختم شروع کرد به فحش دادن و بهدشم رفت .
جاتون خالی چند تا فحش جدیدم یاد گرفتیم

خیلی خنده دار بود!!!!:31:


نکته ی بسیار مهمی بود.

تایید میشه! (اگه هزار نفرم نقل قولش کنن من 1000 بار تایید میکنم!)


سلام دوستان
لطفا اسپم نزنید .
یکی سوتی می ده و شونصد نفر تحلیل . . .



به نظر من که حالش به همینه!:27: آخه اونطوری خیلی خشک میشه یه جورایی!:18:


منم یک سوتی یادم اومد!
اولین دفعه که رفته بودم خونه خانومم اینا! که مامانش منو ببینه،
وقتی داشتم میرفتم گفتم
انشاالله دفعه بعد با خانواده تشریف میاریم! بعد شما خدمت برسید!
اون ها هم نامردی نکردن سه تایی ( پدرش، مادرش و خودش) غش غش زدن زیر خنده...
منم زرد و سرخ و ارغوانی...

زرد و سرخ و ارغوانی و ... منم میشدم. :18::18: کاش دخترها هم میرفتن خواستگاری!:18::18:


خیلی باحال بود. آدم اینجور جاها سوتی بده خیلی ضایع س...

تایید میشه!

frnsh
04-08-2008, 12:50
راستی چقدر این صفحه ها رو تند تند پر میکنین!!! سوتیستها تعدادشون خیلی زیادتر شده انگار!!!!!

M.etallic.A
04-08-2008, 15:06
خب چطوری فعالش کنم؟ برنامس؟

اونوقت تو لپتاپ هم داری :دی ؟

آره برنامه س. مرورگر اینترنت. مثل INTERNET EXPLORER بعد از اینکه نصبش کردی به جای اینکه واسه باز کردن سایت IE رو باز کنی اینو باز میکنی. تازه سرعتش هم بالاتره...

اینم آخرین نسخه فایرفاکس :


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

پسورد :
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


خدایا پسرها رو جلوی دخترها ضایع کن و برعکس!

خدایا frnsh رو هم جلوی پسرها و هم جلوی دخترها ضایع کن :دی

M.etallic.A
04-08-2008, 15:07
متالیکا جان طبق بررسی های ما مشخص شد شما مشکلی از لحاظ سوتی دادن نداری بلکه این دوستای شما هستن که مثل کاتالیزگر سوتی شما رو فعال می کنن ، آقا هر جا سوتی دادی فعل جمع نوشتی یا اینکه یکی از دوستات باعث سوتی دادنت شد مثلا اگه نونوایی () رو نمیدادن دستت که سوتی نمیدادی .

چیکار کنیم رفیق نابابن دیگه...

vahid78
04-08-2008, 15:41
سلام به همه سوترهاي گرامي به خصوص استاد سوتي جناب متالیکا عرض خدمتون كه تو اين سه چهار هفته اي كه نبويدم سوتي فراوان از خود ول كرديم كه به مرور تايم مينويسم واستون اوليش را به چشمان باز مانند پسته ملاحضه كنيد.
چندوقت پيش رفته بوديم شيراز پسر خاله ما جلو دوستاش درباره موتورسواري از ما تعريف كرده بود همراه خاله پسر با دوستاش رفتيم تو يه خيابون نا اشنا يه موتر دادن ما گفتن باش چندتا حركت برو حال كنيم منم موتور را آتيش كردم و چند دوري با موتور تك چرخ زديم بعد دوستان خاله پسر ما تو كف منوندن يكيشون گفتن تو با موتور تك چرخ بزن من هم با ماشين پشت سرت ميام و ازت فيلم ميگرم گفتم اوكي.حركت كرديم 7-8 متري تك چرخ با حركات خفن قاطي كردم اونم ازم فيلم ميگرفت كه يه دفعه به خودم اومدم نگاه كيلو متر كردم ديدم 80 تا با يك چرخ دارم ميرم سريع ترمز را گرفتم ديدم كار نميكنه نگاه جلو كردم ديدم يه كاميون جلوم داره ميره منم كه ديگه چاره نداشتم خودم را پرت كردم پايين. همه دوستان پسر خالم گفتن خوب كاري كردي خودتا انداختي پايين ...بعد كه فيلم را نگاه كرديم ديدم به جاي اينكه ترمز عقب را بگيرم تا موتور وايسه ترمز جلو را ميگرفتم.همه دوستاش+خودش زدن زير خنده اين اول ماجرا نبود خاله پسر ما هركجا ميرسيد اين فيلما نشون ميداد خلاصه حسابي ابرمون پيش شيرازيها رفت...

M.etallic.A
04-08-2008, 15:50
داداش فیلم رو بزار ما هم ببینیم باید خیلی اکشن شده باشه... منم یه مدت بدجوری تو نخ موتورسواری بودم. ولی 20 بار موتورمو گرفتن دیگه بیخیالش شدم.

saeed_h1369
04-08-2008, 15:56
اینی که گفتی واقعی بود؟ (تعجب )

prince72
04-08-2008, 16:01
سلا م به رفقا این اولین پست من تو این تاپکیه
اقا یه روز همراه دوستم رفته بودیم واسه تفریح استخر.ما همه کارا رو کرده بودیم و رفتیم زیر دوش و خودمون را شستیم بعد همراه رفیقمنو واسه افه جلو جمعیتی گفتیم پشتک بارو ونیم بارو تو اب بزنیم که جمعیت از صفای وجود ما پر فیض شوند...
اقا چشمت روز بد ببینه (که بیای اینجا تعریف کنی:دی)
ما به نحو احسند زدیم ولی وقتی اومدیم تو اب نمیدونم چی شد چه طور شد که شرت مبارکمون پامون نبود .حالا حدس بزن چی شده بود به جا مایوم همون شرت را پا کرده بودم.
بالاخره با ابروی بس ریخته و وضعی ناهنجار رفتم ومایوم را پا کردم ومثل بچه3 ساله ها اروم وارد اب شدم ورفتم زیر اب که کسی منو نبینه

Bill Gates
04-08-2008, 19:51
سلا م به رفقا این اولین پست من تو این تاپکیه
اقا یه روز همراه دوستم رفته بودیم واسه تفریح استخر.ما همه کارا رو کرده بودیم و رفتیم زیر دوش و خودمون را شستیم بعد همراه رفیقمنو واسه افه جلو جمعیتی گفتیم پشتک بارو ونیم بارو تو اب بزنیم که جمعیت از صفای وجود ما پر فیض شوند...
اقا چشمت روز بد ببینه (که بیای اینجا تعریف کنی:دی)
ما به نحو احسند زدیم ولی وقتی اومدیم تو اب نمیدونم چی شد چه طور شد که شرت مبارکمون پامون نبود .حالا حدس بزن چی شده بود به جا مایوم همون شرت را پا کرده بودم.
بالاخره با ابروی بس ریخته و وضعی ناهنجار رفتم ومایوم را پا کردم ومثل بچه3 ساله ها اروم وارد اب شدم ورفتم زیر اب که کسی منو نبینه


عجب حالگیری بود :31: :31: برگشتن با چی رفتین؟ بدون شـــ... ؟ :31: :31:

mehdi_vsgh
04-08-2008, 20:45
ببخشید یه درخواست از خانم frnsh اگه امکان داره بعد هر سوتی نیاین و سوتی را تفسیر کنین....
باعث میشه که صفحات الکی بره بالا بدون اینکه چیز خاصی توش دیده بشه

ممنون

Carl
04-08-2008, 21:25
ما رفته بودیم مسافرت ، رفتیم تو یه پاساژ پر از پوشاک فروشی .
کلی گشتیم و من خسته شدم به مامانم گفتم بریم گفت : یه مانتو واسه من پیدا کن که بخرم بعد بریم .
منم رفتم دنبال مانتو گشتن .
به یه مغازه رسیدم که مانکناشو ردیفی چیده بود ولی مانکن اولی یکم به جلو متمایل بود و جلوی دید رو گرفته بود .
منم خواستم یه خوده هلش بدم عقب ولی از اونجا که جا دست نداشت ، دستمو گذاشتم رو سینه ی منکنه و آروم هلش دادم عقب .
من انتظار داشتم که جنس مانکنه از پلاستیک سخت یا فلز باشه ولی در عین ناباوری دیدم چقدر نرمه ؟!!!
بعد بازم در عین ناباوری دیدم مانکنه دستشو که کیف توش بود بلند کرد و محکم زد به دستم و گفت : برو گمشو پسره ی بی شعور .
منم دیدم چه دسته گلی به آب دادم گفتم : خانم ببخشید فکر کردم مانکنی ؟
چشمتون روز بد نبینه ، اوضاع بدتر شد .
دختره فکر کرد بهش تیکه انداختم شروع کرد به فحش دادن و بهدشم رفت .
جاتون خالی چند تا فحش جدیدم یاد گرفتیم
تا حالا به هیچ سوتی‌ای انقد نخندیده بودم!
عجب سوتی‌ای!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

amirtoty
04-08-2008, 21:44
ببخشید یه درخواست از خانم frnsh اگه امکان داره بعد هر سوتی نیاین و سوتی را تفسیر کنین....
باعث میشه که صفحات الکی بره بالا بدون اینکه چیز خاصی توش دیده بشه

ممنون
خوب پس بهش بگو نیاد دیگه اینجا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ali_blk
04-08-2008, 21:53
همه گفتن ما هم میگیم البته این سوتی شاید خنده دار نباشه ولی نزدیک بود جنگ جهانی سوم رو به وجود بیارم
داستان از این قرراه که ما یه بچه محل داریم که واقعا بچه خوشکله یه روز ما اینو با دوزو طرفندو ... اوردیمش خونه و براش cd خفن گذاشتیم که ... آره منظورم همون CD هاست که فکر میکنین وسطای فیلم بود که شنیدیم بیرون سر و صدای زیادی میاد منم سریع دستگاهو در همون وضعیت خاموش کردم رفتیم بیرون دیدیم که بچه های یه محل دیگه اومدن عربده کشی خلاصه دعوا تموم شد ما هم رفتیم با رفقا پارک سرگرم بحث در مورد دعوا و کتک خوردن فلانی بودیم که بابام زنگ زد به گوشیم گفت پاشو بیا خاله و عمه ودختر خاله ها و پسر خاله ها خلاصه ایل و طایفه موم اومده بودن خونه من هنوز حواسم نیود که اون Cd کذایی تو دستگاه است آروم راه افتادیم رفتیم خونه پس از خوش و بش نشستم تو همون اتاقی که مهمونا بودن آقام به داداشم که کنار دستگاه نشسته بود گفت یه سیدی شاد بذار نگاه کنیم منم داشتم با پسر خالم صحبت میکردم که دیدم روی صفحه تلویزیون نوشت WARNING یه هو با سرعتی که شاید از سرعت نور 100 کیلومتر کمتر بود به سمت دستگاه رفتم و cd رو در اوردم گفتم این cd ویروس داره دستگاهو خراب میکنه در اوردم رفتم کوچه شکوندمش ......... نمیدنین که که چه اوضاعی بود هر چند یه سریها متوجه شدن داستان چیه ولی در کل بد جوری فلاکت رفتیم .

NoobSmoke
04-08-2008, 21:55
آقای ali_blk من اصلا مشکلی با این کلمه آخرتون ندارم ولی خب بهتره که ویرایش کنید

prince72
04-08-2008, 22:02
عجب حالگیری بود :31: :31: برگشتن با چی رفتین؟ بدون شـــ... ؟ :31: :31:
بدون شر....
باچشمانی دریایی :19: