PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 [13] 14 15 16 17 18 19

amirfarrokh
01-07-2008, 11:53
دوست بابام از آمریکا اومده ایران...
من و بابا و مامانم و این دوست بابام سوار ماشین بودیم داشتیم میرفتیم...از یه 206 صندوق دار که گذشتیم ، این دوست بابام گفت چه جالبه این 206 ها...من خوشم میاد ازشون....
منم اصلا حواسم نبود خانواده کنارم هستن، برگشتم گفتم : ااا شما هم جنیفرلوپز رو دوست دارید؟؟؟؟ :d

pouria007
01-07-2008, 12:02
دوست بابام از آمریکا اومده ایران...
من و بابا و مامانم و این دوست بابام سوار ماشین بودیم داشتیم میرفتیم...از یه 206 صندوق دار که گذشتیم ، این دوست بابام گفت چه جالبه این 206 ها...من خوشم میاد ازشون....
منم اصلا حواسم نبود خانواده کنارم هستن، برگشتم گفتم : ااا شما هم جنیفرلوپز رو دوست دارید؟؟؟؟ :d

منم یه بار به بابام گفتم عمراً نفهمید منظورم چیه!

eshghe eskate
01-07-2008, 12:06
منم یه بار به بابام گفتم عمراً نفهمید منظورم چیه!
خب حالا یعنی چی؟؟؟:31:جریان همون لیلا علویه؟

Meisam Khan
01-07-2008, 12:09
ویرایش شدشم قابل خوندن نیست
بطور خلاصه:
اشتباهي زنگ زدم به يه نفر ديگه اونم متوجه شد و خودش ماسمالي كرد.

pouria007
01-07-2008, 12:19
خب حالا یعنی چی؟؟؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif
از لحاظ قسمت پشت ماشین (وارد جزئیات نمیشم)


جریان همون لیلا علویه؟

چی؟
قضیش چیه؟


بطور خلاصه:
اشتباهي زنگ زدم به يه نفر ديگه اونم متوجه شد و خودش ماسمالي كرد.

این سوتی بود؟

pouria007
01-07-2008, 12:22
یه بار هم آیفون خونمون رو زدن من رفتم برداشتم گفتم الو بفرمائید.

M.etallic.A
01-07-2008, 12:26
خب حالا یعنی چی؟؟؟:31:جریان همون لیلا علویه؟

آخه جنیفر لوپز هم صندوق داره :دی البته تقریبا میشه گفت الان دیگه لیموزین شده....

واسه اینکه پست بی ربط نباشه یه سوتی از خودم بگم. چند شب پیش سرزده شام رفتیم خونه یکی از اقوام. اونا هم سالاد الویه درست کرده بودن همونو گذاشتن جلو ما همگی سرسفره بودیم داشتیم میخوردیم. بعد یهو مادرم گفت به نظر من آدم وقتی میره بیرون تو فضای سبز واسه گردش و تفریح یه غذای ساده ای مثل همین سالاد الویه با خودش ببره. چیه همش کباب کلی هم دردسر داره. من در جواب گفتم این چه حرفیه آدم بزنه بره بیرون اونوقت بشینه سالاد الویه مزخرف و بخوره اصل حالش به همون کباب خوردنه. بعد یهو دیدم همه ساکت شدن منم اومدم ماسمالی کنم گفتم به به چه قدر خوشمزه س دستتون درد نکنه !!!!

pouria007
01-07-2008, 12:32
واسه اینکه پست بی ربط نباشه یه سوتی از خودم بگم. چند شب پیش سرزده شام رفتیم خونه یکی از اقوام. اونا هم سالاد الویه درست کرده بودن همونو گذاشتن جلو ما همگی سرسفره بودیم داشتیم میخوردیم. بعد یهو مادرم گفت به نظر من آدم وقتی میره بیرون تو فضای سبز واسه گردش و تفریح یه غذای ساده ای مثل همین سالاد الویه با خودش ببره. چیه همش کباب کلی هم دردسر داره. من در جواب گفتم این چه حرفیه آدم بزنه بره بیرون اونوقت بشینه سالاد الویه مزخرف و بخوره اصل حالش به همون کباب خوردنه. بعد یهو دیدم همه ساکت شدن منم اومدم ماسمالی کنم گفتم به به چه قدر خوشمزه س دستتون درد نکنه !!!!

در چنین مواقعی باید نیشتو تا پس کلت باز کنی تا فکر کنن شوخی می کردی!

eshghe eskate
01-07-2008, 13:27
آخه جنیفر لوپز هم صندوق داره :دی البته تقریبا میشه گفت الان دیگه لیموزین شده....

واسه اینکه پست بی ربط نباشه یه سوتی از خودم بگم. چند شب پیش سرزده شام رفتیم خونه یکی از اقوام. اونا هم سالاد الویه درست کرده بودن همونو گذاشتن جلو ما همگی سرسفره بودیم داشتیم میخوردیم. بعد یهو مادرم گفت به نظر من آدم وقتی میره بیرون تو فضای سبز واسه گردش و تفریح یه غذای ساده ای مثل همین سالاد الویه با خودش ببره. چیه همش کباب کلی هم دردسر داره. من در جواب گفتم این چه حرفیه آدم بزنه بره بیرون اونوقت بشینه سالاد الویه مزخرف و بخوره اصل حالش به همون کباب خوردنه. بعد یهو دیدم همه ساکت شدن منم اومدم ماسمالی کنم گفتم به به چه قدر خوشمزه س دستتون درد نکنه !!!!
منم از این سوتیا زیاد میدم:5:

از لحاظ قسمت پشت ماشین (وارد جزئیات نمیشم)

چی؟
قضیش چیه؟

این سوتی بود؟
به این شاسی بلندا میگن لیلا علوی!اصلا کی هس این لیلا علوی؟؟


دیشب میخواستیم بریم مهمونی که خیلی دیر شده بود بابام داشت اروم اروم شام میخورد گفتم بابا جون زود باش مگه داری عروس میخوری!!!!!!!!!!!!!

frnsh
01-07-2008, 14:57
یه بار هم آیفون خونمون رو زدن من رفتم برداشتم گفتم الو بفرمائید.

منم چند بار همین سوتی و بر عکسش رو دادم. یه بار گوشی تلفن رو برداشتم و گفتم کیه؟:31:

vahid78
01-07-2008, 19:05
امروز همراه بروبچ تو پیادرو وایساده بودیم بعد یه مرسدس بغلمون رد شد.یارو داشت دستشا میکرد تو دماغش من خیال کردم دست داره واسه من بلند میکنه من با صدای بلند داد زدم ســـــــــــــــلام بعد همه خندیدند و ما در حد game over ضایع شدیم

sabok sangin
01-07-2008, 22:14
:34::39:سلام.چند روز پیش رفته بودم خونه مادر بزرگم.ناهار افتاده بودیم:20:
غذا رو اوردیم من رفتم شلوارمو عوض کنم که سوتی دادم:18:
رفتم پشت شیشه در که اونورش معلوم بود وایسادم و شلوارمو در اوردمو........:46:
خلاصه اومدیم بیرون دیدم زنداییم و هر کی اونجا بود داره میخنده:31::39::34::26::16::16:

amirtoty
01-07-2008, 22:37
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

masoudtr
02-07-2008, 00:11
امروز همراه بروبچ تو پیادرو وایساده بودیم بعد یه مرسدس بغلمون رد شد.یارو داشت دستشا میکرد تو دماغش من خیال کردم دست داره واسه من بلند میکنه من با صدای بلند داد زدم ســـــــــــــــلام بعد همه خندیدند و ما در حد game over ضایع شدیم
تو چقدر سوتی های باحال میدی خوش بحال خانواده و دوستات.

piremard
02-07-2008, 00:14
چندین سال قبل به یک نمایشگاه بین المللی رفتم به اتفاق یکی از دوستانم که قصد خرید داشت اما من بشکل آزاد می رفتم بازدید
از اونجاییکه تازه محصول بنیادمون معرفی شده بود در جریده ای و به انضمام اون من می خواستم یک نرم افزار رایگان رو هم معرفی کنم و اسپانسر پیدا کنم
به بعضی از غرف که می رفتیم من بروشور مربوطه رو می داد و توضیح و درخواست همکاری

رسیدیم به غرفه ی بزرگترین شرکت ارائه دهنده ی خدمات پهنای باند و خب این مهم بود که بتونم از اونها اسپانسر بگیرم چون برنامه ی ما کاملا آن لاین بود
بگذریم بعد از کلی ایستاده شرح و بسط بنظرم رسید دارم فقط وقتم رو تلف می کنم
بعد که داشتیم با دوستم از پله برقی های نمایشگاه پایین می رفتیم گفتم : اینا اصلا نفهمیدند من چی می گم ، شرط می بندم تو عمرشون تابحال اسم ... رو نشنیدند و ..."
در وسط های مسیر برگشتم و دیدم همون فردی که ما با اون حرف می زدیم درست پشت سر ما ایستاده روی پله
از اون به بعد هر جای نمایشگاه که می رفتیم می گفتم ... ببین کسی پشت سرمون نباشه یکوقت
هنوز هم اون روز رو دوستم بخاطر داره و چقدر خجالت آور بود
اون نرم افزار هیچ وقت اسپانسر پیدا نکرد و تبدیل به یکی از تجربه های شکست شد

piremard
02-07-2008, 00:16
در پی تایپ کردن سوتی فوق الذکر همین الان غذام سوخت !

emtn
02-07-2008, 00:23
با یکی از دوستام تو کتابخونه ی دانشگاه داشتم حرف می زدم و از اون جایی که پسر ها مثل نقل و نبات فحش به کار می برن تو حرف هاشون، من هم بی خیال از همه جا هر چی دلم می خواست می گفتم که...
سرمو کردم اونور دیدم یه دختره که باهاش رفت و آمد خانوادگی داریم یه میز اون ورتر به فاصله ی یه متری از ما نشسته و خودشو زده کر ی.:27: من هم داشتم از خجالت آب می شدم(آخه شدت حرفام خیلی زیاد بود) گفتم خودمو بزنم به نادونی بد تره. رفتم باهاش سلام علیک کردم انگار نه انگار که اتفاقی افتاده.:27:

Mojtaba N87
02-07-2008, 00:47
سوتی ما :

یک سوتی خیلی خیلی تکراری!

امروز داشتم با چند نفر چت می کردم. یکیش هم استادمون بود که داشتیم با هم روی یه پروژه سرچ کار میکردیم. استاد جوونه و رفیق شدیم ! ولی رودربایستی داریم!

آقا اشتباه pm هایی رو که به یکی از رفیقام زده بودم و توش (بماند) داشت رو واسه استاد زدم و تا 1 ساعت داشتم پاچه خواری می کردم. آخرش استاد گفت : ببین من خودم این کارم :31:
این گونه بود که ما رو نمره این درس حساب ها باز کردیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ebicross
02-07-2008, 02:27
چند وقته سوتی ننوشتم ولی الان جبران میکنم.

سه روز پیش ساعت 9 صبح بود. شب قبلش فیلم از کلوپ گرفته بودم و میخواستم نگاه کنم. خیلی گشنم بود و واسه خودم چیزی درست کردم. نون تو یه دستم بود و کاسه ماست هم تو دست دیگم. یهو دیدم کنترل بالا سر بابامه و بابام طبق معمول جلوی تلویزیون خوابه. خم شدم با همون دستی که نون توش بود کنترل رو بردارم که نمیدون چی شد محاصباتم اشتباه شد و کاسه ماست نصفش ریخت رو بابام. صحنه واقعا دیدنی بود.

ولی یک سوتی دیگه.
پارسال تو مدرسه معلممون از بچه ها سوال میکرد با زبون اتنگلیسی و اونها باید با YES و NO جواب میدادن. نوبت رفیقم که شد رفیقم به جای YES گفت Yea یا Yeh یا یه چیزی تو این مایه ها. من قبلنم دیده بودم که خارجیها اینطوری YES رو بگن.
ولی این دوست ما گویا جای دیگه ای این جریان رو دیده بود.
خلاصه معلممون در جوابش با حالت تعجب (مثلا بابا تو رو چه به این غلطا یا از تو بعیده کتاب خونده باشی) بهش گفت ooooo Yea???
و این دوست بد بخت ما هم فکر کرد سر شوخی باز شده و در جواب گفت:
ooohhhhh yea comon baby
همین کافی بود تا کلاس بترکه.
آخه این دیالوگ خیلی معروفه!!!!

زمان مدرسه داشتم با دفتر دار صحبت میکردم که بهم گفت ترتیب کارای پرینتر رو بده و در همین لحظه یکی از همکلاسیها اومد تو و بی مقدمه گفت:
آقا ترتیب کیو بدیم؟؟؟
دفتردار ما هم تا میخورد این بدختو زد.

MORINIO
02-07-2008, 02:45
پارسال تو مدرسه معلممون از بچه ها سوال میکرد با زبون اتنگلیسی و اونها باید با YES و NO جواب میدادن. نوبت رفیقم که شد رفیقم به جای YES گفت Yea یا Yeh یا یه چیزی تو این مایه ها. من قبلنم دیده بودم که خارجیها اینطوری YES رو بگن.
ولی این دوست ما گویا جای دیگه ای این جریان رو دیده بود.
خلاصه معلممون در جوابش با حالت تعجب (مثلا بابا تو رو چه به این غلطا یا از تو بعیده کتاب خونده باشی) بهش گفت ooooo Yea???
و این دوست بد بخت ما هم فکر کرد سر شوخی باز شده و در جواب گفت:
ooohhhhh yea comon baby
همین کافی بود تا کلاس بترکه.
آخه این دیالوگ خیلی معروفه!!!!

زمان مدرسه داشتم با دفتر دار صحبت میکردم که بهم گفت ترتیب کارای پرینتر رو بده و در همین لحظه یکی از همکلاسیها اومد تو و بی مقدمه گفت:
آقا ترتیب کیو بدیم؟؟؟
دفتردار ما هم تا میخورد این بدختو زد.

ایول این دو تا سوتی ته خنده بود. نصفه شبی بهم حال دادی

Ni_nigc
02-07-2008, 07:34
منم از این سوتیا زیاد میدم:5:

دیشب میخواستیم بریم مهمونی که خیلی دیر شده بود بابام داشت اروم اروم شام میخورد گفتم بابا جون زود باش مگه داری عروس میخوری!!!!!!!!!!!!!

خیلی خیلی توپ بود .

بچه من چند وقته که هر کاری می کنم ، نمیاد .(البته منظورم سوتی هست . کاش تنه ی ما به تنه ی Wookman , M.etalic.A و تنی چند از سوته دلان سوت زن بخورد :31:)

DARKFALLER
02-07-2008, 09:06
یه بار معلم نداشتیم و من و دوستم هم داشتیم با هم میرفتیم خونه . توی حیاط ناظم ما رو دید و با تعجب پرسید کجااااااا ؟؟؟؟؟؟؟؟
من و دوستم هم همزمان بهش گفتیم : خونه ی پسرِ پدرِ شجاع
اون هم تا ما میخوردیم زدمون و ما هم الفرار

p 3 0 world
02-07-2008, 12:36
یک سوتی با حال دقیقا واسه ساعت 2 ظهره
سر سفره ناهار نشسته بودیم من در نمکدونا شل کردم تا اگه یکی خواست نمک بریزه رو غذاش همه نمکا خالی بشن:21:از روی بدشانسی هیچکه این کارو نکرد:41:خودم حواسم نبود نمکدونا برداشتم ریختم رو غذا خودم:13:
چاه مکن بهر کسی اول خودت بعدا کسی
ایندیگه آخر سوتی بود

pouria007
02-07-2008, 12:47
به این شاسی بلندا میگن لیلا علوی!اصلا کی هس این لیلا علوی؟؟
مهم نیست کیه مهم اینه که پاستوریزه باشه!

دیشب میخواستیم بریم مهمونی که خیلی دیر شده بود بابام داشت اروم اروم شام میخورد گفتم بابا جون زود باش مگه داری عروس میخوری!!!!!!!!!!!!!
فعلشو یه چیز دیگه به کار میبردی خیلی باحالتر میشد! :دی


منم چند بار همین سوتی و بر عکسش رو دادم. یه بار گوشی تلفن رو برداشتم و گفتم کیه؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif

من که همیشه میگم کیه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif (مگه باید چی بگی !؟)


امروز همراه بروبچ تو پیادرو وایساده بودیم بعد یه مرسدس بغلمون رد شد.یارو داشت دستشا میکرد تو دماغش من خیال کردم دست داره واسه من بلند میکنه من با صدای بلند داد زدم ســـــــــــــــلام بعد همه خندیدند و ما در حد game over ضایع شدیم

چقدر این صحنه برام آشناست!

pouria007
02-07-2008, 12:56
آخه این دیالوگ خیلی معروفه!!!!

اینجا Oh my God yes baby خیلی معروفه که بنده چند بار به معلمامون پروندم نمیدونم فهمیدن یا نه ولی این فیزیکه خیلی یه جوری شد فکر کنم گرفت

سوتی :
1- آخرین امتحانمونو که امسال دادیم با برو بچ رفتیم خیابون که یهو 3 تا دختر انگار دل و دندشون میخارید آقا ما هم تا میتونستیم تیکه پرونی کردیم اون هم از نوع آبدار (توی همچین کارایی کم نمیارم)
بعد که اومدم خونه sister گرامی فرمودند جدیداً زبونت دراز شده!(بعداً فهمیدم داشته پشت سر ما میومده و همه حرفا رو شنیده)
آقا ما رو میگی مردیم از فرط خجالت خلاصه یه مدت گذشت تا وضعیت سفید بشه
2- یه بار یکی از دوستام یه Cd از scooter داده بود نگا کنم نگو ترک آخرش ***** بوده ما هم با خیال راحت توی cd-rom ولش کردیم و رفتیم به امان خدا که بعد ها متوجه شدیم پدر گرامی اون ترک مذکور رو دیدن و خواستن دخل ما رو بیارن که ما با سر هم کردن چند دروغ و اینکه Cd مال دوستمونه خلاص شدیم
3- یه معلم فیزیک داشتیم که سوال سخت برامون حل میکرد و آخرش خیلی جالب می گفت: سختـــــــــــه؟
آخر سال بهش گفتیم نصیحت کن اون هم گفت نصیحت کردن سخته من حواسم نبود گفتم سختـــــــــــه؟
دیگه کلاسمون رفت تو هوا و تا آخر زنگ من سرم پشت صندلی جلوئیم بود

amirtoty
02-07-2008, 13:00
فعلشو یه چیز دیگه به کار میبردی خیلی باحالتر میشد! :دی

یعنی میگفت میکنی!

من که همیشه میگم کیه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif (مگه باید چی بگی !؟)
کیه اغلب پشت ff میگن! البته خیلی صوتی هم نیست!



چقدر این صحنه برام آشناست!

شاید شخص تو ماشین تو بودی؟ :18:

pouria007
02-07-2008, 14:04
یعنی میگفت میکنی!

هی ما سانسور میکنیم هی شما آنسانسور بکن!


کیه اغلب پشت ff میگن! البته خیلی صوتی هم نیست!

میدونم میخواستم بگم که سوتی نیست من همیشه میگم (طرف جنبه نداشته باشه 4 تا فحش هم بهم میده)


شاید شخص تو ماشین تو بودی؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](24).gif

شاید اون شخصه من بودم شاید!

omid81
02-07-2008, 15:19
2 تا سوتی یادم اومده امیدوارم خوشتون بیاد :39:
رفته بودم اداره بابام کارش داشتم
بعد از این که کارم تموم شد داشتم می رفتم . بابام گفت بیا اینو بگیر
رفتم & گفتم چیه ؟
گفت بیا این کارتو بگیر برو ببین کانکت میشه ؟!!!
ظاهرا یه کارت اینترنت 10 ساعته بود که یکی از مدیرای یه شرکت به بابام همینجوری داده بود. (مدیره دوسته بابام بود) :34:
منم که می دونستم سرعتش تعریفی نداره رو به بابام با هزار ناز و قر :29: گفتم : این کارته زغالی رو کی داده ؟؟ این که سرعت نداره ؟ ماله عصر تیر کمانه ؟ و .... (حالا بیا خوبی کن !!)
طفلکی بابام هی داشت اشاره می کرد و دستاشو بالا و پایین می برد و :33:... ولی من متوجه نمی شدم :23:
بعد که یه نیگا به بابام کردم دیدم داره به پشتم اشاره می کنه !!!
یه نیگا به پشتم انداختم !! :41::18:...*^% به به آقای رستمی (همون مدیر شرکته بود)
نمیدونید چه رنگایی که من عوض نکردم ! :24:
با حالت شرمندگی و خجالت :eh:از بابام & مدیره خداحافظی کردم و از اون به بعد دیگه اداره نرفتم

omid81
02-07-2008, 15:22
این سوتیه یکی از دوستامه . ببخشید اگه خفن نیست :27:
دوره دوم دبیرستان یه دوستی داشتم (تازه با هم آشنا شده بودیم:10:) چون هنوز با هم شیش نشده بودیم زیاد با هم راحت نبودیم & اون یکمکی کلاس میذاشت ...:29:
اواسط سال بود زنگ ورزش داشتیم والیبال بازی می کردیم همون دوستی که براتون گفتم توی تیم حریف بود . وسطای بازی رفت تا سرویس بزنه خواست نتیجه رو اعلام کنه !! گفت : هیجده . بیست . مساوی !! :blink:
:39::16:من که دیگه پخش زمین شدم و تا آخر زنگ داشتم به اون بدبخت می خندیدم .
همون سوتی باعث شد ما 2 تا جون جونی بشیم ........:7:

frnsh
02-07-2008, 16:32
چند وقته سوتی ننوشتم ولی الان جبران میکنم.

سه روز پیش ساعت 9 صبح بود. شب قبلش فیلم از کلوپ گرفته بودم و میخواستم نگاه کنم. خیلی گشنم بود و واسه خودم چیزی درست کردم. نون تو یه دستم بود و کاسه ماست هم تو دست دیگم. یهو دیدم کنترل بالا سر بابامه و بابام طبق معمول جلوی تلویزیون خوابه. خم شدم با همون دستی که نون توش بود کنترل رو بردارم که نمیدون چی شد محاصباتم اشتباه شد و کاسه ماست نصفش ریخت رو بابام. صحنه واقعا دیدنی بود.

ولی یک سوتی دیگه.
پارسال تو مدرسه معلممون از بچه ها سوال میکرد با زبون اتنگلیسی و اونها باید با YES و NO جواب میدادن. نوبت رفیقم که شد رفیقم به جای YES گفت Yea یا Yeh یا یه چیزی تو این مایه ها. من قبلنم دیده بودم که خارجیها اینطوری YES رو بگن.
ولی این دوست ما گویا جای دیگه ای این جریان رو دیده بود.
خلاصه معلممون در جوابش با حالت تعجب (مثلا بابا تو رو چه به این غلطا یا از تو بعیده کتاب خونده باشی) بهش گفت ooooo Yea???
و این دوست بد بخت ما هم فکر کرد سر شوخی باز شده و در جواب گفت:
ooohhhhh yea comon baby
همین کافی بود تا کلاس بترکه.
آخه این دیالوگ خیلی معروفه!!!!

زمان مدرسه داشتم با دفتر دار صحبت میکردم که بهم گفت ترتیب کارای پرینتر رو بده و در همین لحظه یکی از همکلاسیها اومد تو و بی مقدمه گفت:
آقا ترتیب کیو بدیم؟؟؟
دفتردار ما هم تا میخورد این بدختو زد.

خیلی باحال بود.



من که همیشه میگم کیه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif (مگه باید چی بگی !؟)

من همیشه توی تلفن میگم بله یا الو. به نظر من ضایع هست اگه بگی کیه یا کیستی؟:27:

pouria007
02-07-2008, 16:44
من همیشه توی تلفن میگم بله یا الو. به نظر من ضایع هست اگه بگی کیه یا کیستی؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif

من خوشم نمیا از کلمه الو (یه جورایی هالو یادم میفته)
دیگه کیستی که نمیگم
فوقش میگم بفرمائید!

Meisam Khan
02-07-2008, 17:01
يه بار داشتيم توي حياط مدرسه واليبال بازي مي كرديم يكي از بچه ها اومد ساعد بزنه(مي تونيد تصور كنيد كه كمي پاهاشون رو باز مي كنن و به پايين خم ميشن) كه يهو شلوارش از پشت پاره شد. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا اون بدبخت چجوري رفت خونه بماند.

WooKMaN
02-07-2008, 23:37
ديروز حالم خوش نبود ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اهل بيت ميگفتن برم دكتر اما خداييش حسش رو نداشتم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خلاصه هي اينور اونور كرديم بلاخره پا شدم برم دكي ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

رسيدم مطب و رفت پپيش دكتر و كلي معاينم كرد ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

آخرش ديدم هي داره يه چيزايي خرچنگ قورباغه مينويسه ... مثلا دارو تجويز ميكرد ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

رفتم داروخونه چشتون روز بد نبينه نگو همش امفووووووله ! ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

از اونجام كه ما ارادت خاصي به امفووووول داريم رفتيم اوليش رو افتتاح كنيم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


سوتي اينجا بود:

كلي گشتم تا يه سوزن خونه (محلي براي زدن امفوووووول) پيدا كردم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

همينجوري عين خ-ر سرمو انداختم پايين رفتم تو ... چشتون روز بد نبيده ! ... نگو مال خانوما بيده ! ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خلاصه وقتي بخودم اومدم كه صحنه هاي بسيار فجيعي را مشاهده نمودم ! ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

يهويي با صداي جيغ چندين نفر از خواهران پس گردني خورده و به بيرون شووووت شدم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اين شد كه از آن پس ياد گرفتم هنگام ورود به اتاق يا سالني اول تابلو دم در را نگاهي بياندازم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

apollon
03-07-2008, 00:07
شاید اون شخصه من بودم شاید!

پس سعی کن دست تو دماغت نکنی[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:27:

من خوشم نمیا از کلمه الو (یه جورایی هالو یادم میفته)

دقیقا از همین کلمه گرفته شده(تو کتاب زبان انگلیسی 3 هم داریم![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )

masoudtr
03-07-2008, 09:04
ديروز حالم خوش نبود ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اهل بيت ميگفتن برم دكتر اما خداييش حسش رو نداشتم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خلاصه هي اينور اونور كرديم بلاخره پا شدم برم دكي ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

رسيدم مطب و رفت پپيش دكتر و كلي معاينم كرد ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

آخرش ديدم هي داره يه چيزايي خرچنگ قورباغه مينويسه ... مثلا دارو تجويز ميكرد ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

رفتم داروخونه چشتون روز بد نبينه نگو همش امفووووووله ! ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

از اونجام كه ما ارادت خاصي به امفووووول داريم رفتيم اوليش رو افتتاح كنيم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


سوتي اينجا بود:

كلي گشتم تا يه سوزن خونه (محلي براي زدن امفوووووول) پيدا كردم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

همينجوري عين خ-ر سرمو انداختم پايين رفتم تو ... چشتون روز بد نبيده ! ... نگو مال خانوما بيده ! ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خلاصه وقتي بخودم اومدم كه صحنه هاي بسيار فجيعي را مشاهده نمودم ! ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

يهويي با صداي جيغ چندين نفر از خواهران پس گردني خورده و به بيرون شووووت شدم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اين شد كه از آن پس ياد گرفتم هنگام ورود به اتاق يا سالني اول تابلو دم در را نگاهي بياندازم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا چی دیدی؟؟؟؟؟؟:18:

vahid78
03-07-2008, 09:23
حالا چی دیدی؟؟؟؟؟؟:18:
بماند:21: دیگه هم من میدونم هم تو و هم اون دیگه کوسشن(بد بر ندارید منظورم همون سواله البته به انگبیسی:27:) نداره:31:

hossein_dig
03-07-2008, 10:14
ديروز حالم خوش نبود ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اهل بيت ميگفتن برم دكتر اما خداييش حسش رو نداشتم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خلاصه هي اينور اونور كرديم بلاخره پا شدم برم دكي ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

رسيدم مطب و رفت پپيش دكتر و كلي معاينم كرد ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

آخرش ديدم هي داره يه چيزايي خرچنگ قورباغه مينويسه ... مثلا دارو تجويز ميكرد ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

رفتم داروخونه چشتون روز بد نبينه نگو همش امفووووووله ! ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

از اونجام كه ما ارادت خاصي به امفووووول داريم رفتيم اوليش رو افتتاح كنيم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


سوتي اينجا بود:

كلي گشتم تا يه سوزن خونه (محلي براي زدن امفوووووول) پيدا كردم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

همينجوري عين خ-ر سرمو انداختم پايين رفتم تو ... چشتون روز بد نبيده ! ... نگو مال خانوما بيده ! ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خلاصه وقتي بخودم اومدم كه صحنه هاي بسيار فجيعي را مشاهده نمودم ! ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

يهويي با صداي جيغ چندين نفر از خواهران پس گردني خورده و به بيرون شووووت شدم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اين شد كه از آن پس ياد گرفتم هنگام ورود به اتاق يا سالني اول تابلو دم در را نگاهي بياندازم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


:27::27::27::27::27:

M.etallic.A
03-07-2008, 12:45
پارسال تو مدرسه معلممون از بچه ها سوال میکرد با زبون اتنگلیسی و اونها باید با YES و NO جواب میدادن. نوبت رفیقم که شد رفیقم به جای YES گفت Yea یا Yeh یا یه چیزی تو این مایه ها. من قبلنم دیده بودم که خارجیها اینطوری YES رو بگن.
ولی این دوست ما گویا جای دیگه ای این جریان رو دیده بود.
خلاصه معلممون در جوابش با حالت تعجب (مثلا بابا تو رو چه به این غلطا یا از تو بعیده کتاب خونده باشی) بهش گفت ooooo Yea???
و این دوست بد بخت ما هم فکر کرد سر شوخی باز شده و در جواب گفت:
ooohhhhh yea comon baby
همین کافی بود تا کلاس بترکه.
آخه این دیالوگ خیلی معروفه!!!!

خیلی باحال بود دمت گرم....

در مورد سوتی آیفون و تلفن یه چیزی یادم اومد. چند وقت پیش من تو خونه بودم که یهو زنگ تلفن به صدا در اومد منم پریدم گوشی رو. گرفتم ( بی سیم ) هنوز جواب نداده بودم که یهو زنگ آیفون هم به صدا در اومد.در این لحظه مغز من هنگ کرد که الان کدوم در اولویته و به این نتیجه رسید که آیفون... سریع گوشیشو برداشتم دم در یکی از دوستای مادرم بود حالا میریم سراغ مکالمه من : الو بفرمایید ؟ دوست مادرم : سلام ... جان مادرت خونه س ؟ من : بله هستن یه لحظه گوشی خدمتتون صداش کنم... بعد سریعا تلفن رو جواب دادم. یکی از همکارای بابام بود. من : کیه ؟ همکار بابا : سلام پسرم. بابات خونه س ؟ من : بله هستن بفرمایین تو ... بعد دینگ دکمه قطع تماس رو زدم ( به جای دکمه در باز کن )

mehdi_vsgh
03-07-2008, 20:13
خیلی باحال بود دمت گرم....

در مورد سوتی آیفون و تلفن یه چیزی یادم اومد. چند وقت پیش من تو خونه بودم که یهو زنگ تلفن به صدا در اومد منم پریدم گوشی رو. گرفتم ( بی سیم ) هنوز جواب نداده بودم که یهو زنگ آیفون هم به صدا در اومد.در این لحظه مغز من هنگ کرد که الان کدوم در اولویته و به این نتیجه رسید که آیفون... سریع گوشیشو برداشتم دم در یکی از دوستای مادرم بود حالا میریم سراغ مکالمه من : الو بفرمایید ؟ دوست مادرم : سلام ... جان مادرت خونه س ؟ من : بله هستن یه لحظه گوشی خدمتتون صداش کنم... بعد سریعا تلفن رو جواب دادم. یکی از همکارای بابام بود. من : کیه ؟ همکار بابا : سلام پسرم. بابات خونه س ؟ من : بله هستن بفرمایین تو ... بعد دینگ دکمه قطع تماس رو زدم ( به جای دکمه در باز کن )
محمد جان باحال بود....


این سوتی های ووکی هم خییلی باحاله...اسمایلاییکه به کار میبره عظمت سوتی را دهها برابر میکنه :دی

leila*
03-07-2008, 20:18
رفتم دم در خونه دوستم
خواهرش اومد دم در درو باز کرد:19:
گفتم سلام شیوا جان ریحانه هستم عزیزم:20:
عروشا جون هستش؟:20:
گفت اره اره یه لحظه گوشی دستت!:18::18::18::18::blink:
هر دو با هم از خنده منفجر شدیم:39::39:
اخه بیچاره من همیشه زنگ میزدم خونشون اونم همین جمله رو میگفت و اون روز اولین بار بود که رفتم دم در خونشون واون هم اولین بار بود که منو میدید
حسابی ضایع شد واسه با اول :21:
بیچاره:27:

bahdar
03-07-2008, 21:58
ديروز حالم خوش نبود ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اهل بيت ميگفتن برم دكتر اما خداييش حسش رو نداشتم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خلاصه هي اينور اونور كرديم بلاخره پا شدم برم دكي ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

رسيدم مطب و رفت پپيش دكتر و كلي معاينم كرد ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

آخرش ديدم هي داره يه چيزايي خرچنگ قورباغه مينويسه ... مثلا دارو تجويز ميكرد ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

رفتم داروخونه چشتون روز بد نبينه نگو همش امفووووووله ! ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

از اونجام كه ما ارادت خاصي به امفووووول داريم رفتيم اوليش رو افتتاح كنيم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


سوتي اينجا بود:

كلي گشتم تا يه سوزن خونه (محلي براي زدن امفوووووول) پيدا كردم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

همينجوري عين خ-ر سرمو انداختم پايين رفتم تو ... چشتون روز بد نبيده ! ... نگو مال خانوما بيده ! ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خلاصه وقتي بخودم اومدم كه صحنه هاي بسيار فجيعي را مشاهده نمودم ! ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

يهويي با صداي جيغ چندين نفر از خواهران پس گردني خورده و به بيرون شووووت شدم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اين شد كه از آن پس ياد گرفتم هنگام ورود به اتاق يا سالني اول تابلو دم در را نگاهي بياندازم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تکراری بود :دی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

gmuosavi
03-07-2008, 22:24
تکراری بود

وای ! تورو خدا دیگه این جمله مسخره رو به کار نبرید!
آخه چیه این !

WooKMaN
03-07-2008, 22:26
وای ! تورو خدا دیگه این جمله مسخره رو به کار نبرید!
آخه چیه این !
نه آخه اين يه حكايتي داره بين منو bahdar ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](104).gif

sourena_8888
03-07-2008, 22:47
یه بار با دوستام رفتیم بیرون که جعبه لایـتـنـر بگیریم ...اون موقع تازه مد شده بود[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تو راه هی مسخره بازی در میاوردیم میخنیدیم ...میگفتیم جعبه لاینز[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.
.
.
رسیدیم نمایندگی کانون ؛خودمونو جمعم جور کردیم عین بچه ادم ؛خیلی با شخصیت ...گفتم جعبه لایـنــز دارید ؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

دوتا دختری که اونجا کار میکردن تا ربع ساعت میخندیدن ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

M.etallic.A
03-07-2008, 23:19
چون الان ایام کنکوره بزارید یه سوتی از دو بار شرکت کردن در کنکور دانشگاه آزاد برام اتفاق افتاده بگم. نمیدونم تو این تاپیک گفتم یا نه به هر حال اگر تکراری بود ببخشید.

سال اول که من تو کنکور دانشگاه آزاد شرکت کرده بودم.تو یه کلاسی افتاده بودم که اکثرا از قیافه هاشون معلوم بود مخ هستن فقط من بینشون نخاله بودم ( نمیدونم چرا اونجا افتادم شاید واسه اینکه معدلم رو الکی بالا زده بودم ) من درست ته کلاس بودم و بغل دستی من یه پسری بود که قیافه ش داد میزد این دیگه آخرشه. عینک ته استکانی ... لاغر ... تیک هم داشت. خلاصه من از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجیدم. برگه ها رو پخش کردن و من این پسره رو زیر نظر گرفتم دیدم فرت و فرت داره پاسخنامه رو پر میکنه و منم همگام با اون جواب ها رو تیک میزدم و هر چند دقیقه یه نگاه به پاسخنامه م میکردم و از اینکه اینقدر پرپشت بود حال میکردم. خلاصه اون میزد منم میزدم تا اینکه مراقب اعلام کرد 10 دقیقه مونده ... یهو دیدم این پسره پاسخنامه رو آورد جلو صورتش و بعد تند تند دفترچه سوالات رو ورق زد دوباره پاسخنامه رو نگاه کرد بعد دیدم تیکش 10 برابر شد و رنگش عین گچ سفید شد و یه پاک کن در آورد تند تند همه پاسخنامه رو پاک کرد. منو میگی... قیافه م اون لحظه دیدنی بود. اون دست و پاش داشت میلرزید و تند تند پاک میکرد منم سرمو کج کرده بودم و با یه قیافه داغونی داشتم نگاش میکردم.... نگو طرف کلا مورد بود و مشکل روانی داشت از اینایی که اینقدر درس خوندن دیگه مغزشون تعطیل شده ... نتایج کنکور اومد و من انتخاب هفتم کاردانی ریاضی محض آبادان قبول شدم....

M.etallic.A
03-07-2008, 23:35
یه سوتی هم از دوران پشت کنکوری و قلم چی تعریف کنم. نمیدونم اینارو تو این تاپیک قبلا گفتم یا اینکه نه. سرچ که کردم نبود.

من سال اولی که پشت کنکور بودم تو قلم چی ثبت نام کرده بودم. خدا نصیب نکنه. یه پشتیبان داشتم اینقدر سمج بود شماره خونه پدر مادر عمو خاله کلا همه اقوام رو از من گرفته بود. انگار این آدم بیکار بود فقط کارش این بود به من گیر بده. همیشه هم تراز من پایین میومد و به من میگفت اینجوری قبول نمیشی باید بیشتر بخونی. یه روزی تو پیش دانشگاهی زنگ تفریح با بچه ها یه جمع شده بودیم و داشتیم در مورد کنکور حرف میزدیم طبق معمول که یکی از بچه ها گفت من شنیدم اگه شمع به پاسخنامه بمالی دستگاه قاطی میکنه همه رو 100% میزنه. این حرف تو ذهن من موند و همش به این موضوع فکر میکردم. تا اینکه تصمیم گرفتم هفته بعد تو آزمون قلم چی این ترفند رو اجرا کنم و اگه جواب داد تو کنکور هم ازش استفاده کنم. غرق در رویا بودم و خودم رو در صنعتی شریف تصور میکردم. شب فردایی که آزمون داشتم رفتم سوپرمارکت و یه دونه شمع از این سفیدا خریدم . آوردم خونه و با چاقو نصفش کردم و گذاشتم تو جیبم. فرداش سر جلسه آروم شمع رو در آوردم و شروع کردم به مالیدن روی پاسخنامه. بعد دیدم تابلوئه کلا سفید باشه یه 7 8 تایی رو الکی سیاه کردم دوباره شمع مالیدم یه گندکاری شد که نگو. سیاهی مداد پخش شد رو پاسخنامه شمع هم یه حالت چرکی به خودش گرفته بود. تا آخر جلسه داشتم شمع میمالیدم و تمام دستم چرب شده بود. تا اینکه تموم شد و پاسخنامه ها رو جمع کردن. پیش خودم فکر کردم یا جواب میده و من به آرزوهام میرسم یا اینکه طبق معمول ترازم پایین میاد اما دیگه به این فکر نمیکردم که چه اتفاقی قراره بیفته. فردا صبحش رفتم کارنامه مو بگیرم. وقتی پشتیبان منو دید عصبانیت از چهره ش میبارید. رفت مدیر موسسه رو صدا کرد اونم اومد و همه با عصبانیت نگام میکردن. بعد پشتیبان کارنامه مو داد دستم گفت تو کل ایران تو نفر آخر شدی O-: بعدش مدیر موسسه گفت پاسخنامه تورو سه بار دستگاه تصحیح کرد و دو بار هم دستی تصحیح کردن. تو باعث شدی رتبه شهر ما که همیشه جز 5 تای اول بود 11 بشه. بعد کلی سرکوفت زدن و ضایع کردن پیش بقیه بچه ها من از اونجا اومدم بیرون و اونها هم به همه شماره هایی که از من داشتن زنگ زدن و موضوع رو گفتن و آبروی من تو کل فامیل رفت. هر جا میرفتم میگفتن واقعیت داره تو نفر آخر تو کل ایران شدی....

p 3 0 world
04-07-2008, 01:28
سلام این هم سوتی یکی از بچه ها
یک روز معلم فارسی ما نیومده بود سر کلاس و مدیر ما هم که قبلا دبیر ادبیات بود جاش اومد سر کلاس و شروع کرد بع درس پریدن
یکی از بچه ها را صدا کرد وسط سوالاش ازش پرسید توی بیت
شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود نام افراسیاب
چه صنعت ((ادبیش را دیگه نگفت )) به کار رفته
این دوستمون هم پس از کلنجار رفتن با خودش و سوزاندن فسفر بسیار جواب را فهمید
می دونین چی گفت ؟
ذوب آهن

p 3 0 world
04-07-2008, 01:32
ه سوتی دیگه یادم اومد
یه بار با یکی از دوستانمون که چندان هم مو ندارد نشسته بودیم
نمی دونم داداشم چی شد که این جک بیمزه ی قدیمی یادش اومد :
کسی می دونه فرق هواپیما با کچل چیه
بعد از اینکه این را گفت یهو فهمید که چی شد ه و سریع بحث رو عوض کرد
من هم که دوزاریم خیییییییییییییییییلی کجه (در حد 179.9 درجه ) جوابش را گفتم که کجل فرق نداره و هواپیما هم نکته ی انحرافی بود
جالب اینجاست که تا فرداشبش که توی خونه بحثش شد نفهمیم که چی شده

p 3 0 world
04-07-2008, 01:34
سلام این هم سوتی یکی از بچه ها
بزرگترین سوتی قرن :
یک روز معلم فارسی ما نیومده بود سر کلاس و مدیر ما هم که قبلا دبیر ادبیات بود جاش اومد سر کلاس و شروع کرد بع درس پریدن
یکی از بچه ها را صدا کرد وسط سوالاش ازش پرسید توی بیت
شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود نام افراسیاب
چه صنعت ((ادبیش را دیگه نگفت )) به کار رفته
این دوستمون هم پس از کلنجار رفتن با خودش و سوزاندن فسفر بسیار جواب را فهمید
می دونین چی گفت ؟
ذوب آهن

ebicross
04-07-2008, 08:23
سوتی جدید:

با بابام داشتیم میرفتیم بیرون. بابام سیگارشو از شیشه ماشین انداخت بیرون ولی بعدش گفت فکر کنم برگشت تو ماشین.
منم هرچی نگاه کردن دیدم چیزی نیست. گفتم نه بابا رفته بیرون توهم زدی!!!
چهارراه آزادشهر پشت چراغ قرمز بابام گفت بوی چیه میاد؟ گفتم نمیدونم. گفت بو قنادی میاد. گفتم نه بوی سیم سوخته میاد. گفت نه بوی نبات سوخته میاد.
یهو دیدم از شلوار بابام داره دود بلند میشه.
یهو ته سیگارو دیدم سریع انداختم بیرون. ولی شلوار بابام به ابعاد 4 در 4 سوخته بود.
جالبه بابام متوجه نشده بود ولی زیر شلواریش هم با همین ابعاد سوخته بود. ما بقیش رو که به ما نگفت ولی خدا داند!!!!

frnsh
04-07-2008, 14:11
سوتی جدید من توی کلاس زبان بود.
دیروز سر کلاس بودیم و درسمون هم توش بود که باید میگفتیم که کجا دوست داریم بریم از دور دنیا. منم از اونجایی که از کانادا خوشم میاد و خواهرم هم اونجاس نوشتم که (البته ترجمش):
من دوست دارم برم کانادا که خواهرم رو ببینم و برم آبشار نیاگارا رو ببینم. بعد هم برم به بوستون و اونجا رو هم ببینم. (آخه یه موقع که خواهرم خواست بیاد گفت رفتم بوستون رو هم دیدم. منم فکر کردم مال کاناداس)
بعد که یه چیزای دیگه رو هم خوندم یهو خانوممون گفت: مگه بوستون مال کاناداس؟ گفتم خب آره. دوباره گفت مطمئنی؟ گفتم اره بابا. مطمئنم. چند بار پرسید منم هی پافشاری کردم که آره. گفت فکر نکنما. مال آمریکا نیست احیانا؟ منم هی گفتم نه بابا. آخرش دیگه 5 دقیقه از کلاس رو گزفته بودم دیگه خود خانوممون از رو رفت!
خیلی بده که یه سوتی بدیم و هی هم پافشاری کنیم!!!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

piremard
04-07-2008, 22:55
اسپری Foaming Cleaner رو روی کامپیوتر جیبیم گرفتم تا تمیزش کنم
الان بشدت مریض احواله
فکر کنم باید بندازمش دور
700 دلار بی زبان بدلیل یک سوتی

vahid78
06-07-2008, 11:05
سلام به همه سوته مخان
دیروز قصدکردیم بریم از عابرخان پول برداشت کنیم نمیدونیم چی شد نا لوتی کارتمونا خورد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رفتیم تو بانک به کارمندش گفتیم کارتمونا این عابرتون بلعیده چیکار کنیم گفت برو با جناب رئیس بصحبت:2:
منم مانند یک فرد متشخص رفتم پیش رئیس [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قضیه را واسش تعریف کردم گفت برو پیش رئیس [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] گفتم مگه شما رئیس نیستید گفت نــه من فلانی هستم(در این لحظه چند نفری که پهلو رئیس بودند میخندیدند[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) برو پهلو اون نگهبان فامیلش رئیسه:18: دیگه رفتیم پیشش و کارت را بگرفتیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Meisam Khan
07-07-2008, 14:14
سلام به همه سوته مخان
دیروز قصدکردیم بریم از عابرخان پول برداشت کنیم نمیدونیم چی شد نا لوتی کارتمونا خورد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رفتیم تو بانک به کارمندش گفتیم کارتمونا این عابرتون بلعیده چیکار کنیم گفت برو با جناب رئیس بصحبت[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم مانند یک فرد متشخص رفتم پیش رئیس [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قضیه را واسش تعریف کردم گفت برو پیش رئیس [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] گفتم مگه شما رئیس نیستید گفت نــه من فلانی هستم(در این لحظه چند نفری که پهلو رئیس بودند میخندیدند[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) برو پهلو اون نگهبان فامیلش رئیسه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] دیگه رفتیم پیشش و کارت را بگرفتیم
سوتی عالی مستدام.

asextor1
07-07-2008, 18:12
دیروز بالاخره ما هم یه سوتی کوچولو دادیم ببخشید اگه زیادی مذخرفه
رفته بودم خونه رفیقم دیدم سیستمش ویروسیه خواستم درستش کنم . مشکلش این بود که فایل های مخفی رو نشون نمیداد . من هم یه چیزایی یادم بود که باید چه کار کنم . خلاصه از توی رجیستری یه key رو پاک کردم اومدم دیدم بله گند زدم . توی folder option به غیر از اونایی که میشد تیک بزنی بقیه هوتوتو . من هم اومدم ماست مالی کنم گفتم برم چند تا فایل بیارم تا درستشون کنم ولی رفیقم نشست دلتا بازی کنه که دیگه یادش رفت و ما رو بسی مفیوض گشتانید .
ولی امروز دیگه درستش کردم ولی اون مشکل هنوز درست نشده

M.etallic.A
07-07-2008, 19:56
قبل از هر تغییر تو رجیستری حتما ازش بک آپ بگیر...

winter+girl
07-07-2008, 20:10
رفتم دم در خونه دوستم
خواهرش اومد دم در درو باز کرد:19:
گفتم سلام شیوا جان ریحانه هستم عزیزم:20:
عروشا جون هستش؟:20:
گفت اره اره یه لحظه گوشی دستت!:18::18::18::18::blink:
هر دو با هم از خنده منفجر شدیم:39::39:
اخه بیچاره من همیشه زنگ میزدم خونشون اونم همین جمله رو میگفت و اون روز اولین بار بود که رفتم دم در خونشون واون هم اولین بار بود که منو میدید
حسابی ضایع شد واسه با اول :21:
بیچاره:27:


پس لیلاش کجاست؟؟؟؟

M.etallic.A
07-07-2008, 20:31
پس لیلاش کجاست؟؟؟؟

نکته انحرافیش بود....

leila*
07-07-2008, 21:52
پس لیلاش کجاست؟؟؟؟

لیلاش ریحانست دیگه:31:

devil_ff2008
07-07-2008, 22:05
لیلاش ریحانست دیگه:31:
سوتی دادی بدجور:39:
پس اسم اصلیت ریحانس:27:
حالا با اسم مستعار میای:31:

leila*
07-07-2008, 22:12
سوتی دادی بدجور:39:
پس اسم اصلیت ریحانس:27:
حالا با اسم مستعار میای:31:

سوتی ندادم
خیلی از بچه ها میدونن که اسمم ریحانست

devil_ff2008
07-07-2008, 22:14
سوتی ندادم
خیلی از بچه ها میدونن که اسمم ریحانست
خیلیا هم نمیدونن
به هر حال سوتی دادی باید قبول کنیی دیگه
:31:

alizshah
07-07-2008, 22:17
من میدونستم اسمش ریحانست::

apollon
07-07-2008, 22:39
دیروز بالاخره ما هم یه سوتی کوچولو دادیم ببخشید اگه زیادی مذخرفه
رفته بودم خونه رفیقم دیدم سیستمش ویروسیه خواستم درستش کنم . مشکلش این بود که فایل های مخفی رو نشون نمیداد . من هم یه چیزایی یادم بود که باید چه کار کنم . خلاصه از توی رجیستری یه key رو پاک کردم اومدم دیدم بله گند زدم . توی folder option به غیر از اونایی که میشد تیک بزنی بقیه هوتوتو . من هم اومدم ماست مالی کنم گفتم برم چند تا فایل بیارم تا درستشون کنم ولی رفیقم نشست دلتا بازی کنه که دیگه یادش رفت و ما رو بسی مفیوض گشتانید .
ولی امروز دیگه درستش کردم ولی اون مشکل هنوز درست نشده
دستگاه منم یه ویروس ناشناخته گرفت(ویروسه ایرانی بود میگن)هر درایوی رو که میخواستم باز کنم میپرسید با چه برنامه ای می خوای این درایوو باز کنی!!!ورژن آخر nod32 و آنتی ویروسای دیگه هم کاری نکرد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] دادمش دست یه آدم وارد، تقریبا از بین بردش! (مشکلات دیگه هم داشت مثلا نمی ذاشت فایلای هیدن رو تو فولدر آپشن باز کنی و ببینی)

یه سوتی سر کلاس ریاضی توسط دوستان:اصل لانه ی کفتری![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من امروز عجله داشتم میخواستم زودتر بیام خونه وقتی سوار تاکسی شدم پای خودم موند لای در!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ebicross
08-07-2008, 06:36
دستگاه منم یه ویروس ناشناخته گرفت(ویروسه ایرانی بود میگن)هر درایوی رو که میخواستم باز کنم میپرسید با چه برنامه ای می خوای این درایوو باز کنی!!!ورژن آخر nod32 و آنتی ویروسای دیگه هم کاری نکرد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] دادمش دست یه آدم وارد، تقریبا از بین بردش! (مشکلات دیگه هم داشت مثلا نمی ذاشت فایلای هیدن رو تو فولدر آپشن باز کنی و ببینی)
سوتی اندر سوتی
وقتی سیستم میپرسه درایو رو با چی باز کنم یعنی ویروس شما حذف شده و آنتی ویروس اون رو از بین برده ولی فایل Autorun.inf سر جاشه. کافیه تو CMD بهش بگی فایلهای Autorun.inf رو پاک کنه. همین. فایلهای مخفی هم 35 ثانیه تو رجیستری کار داره تا درست بشه.
میگم چقدر بحث از سوتی خارج شد...............

حالا یک سوتی:

با پسر عموم تو پارک بودیم. سنش کمه. هی اذیت میکرد و از دست و پای ما بالا میرفت. منم بستمش به فحش و تمام اقوام دور و نزدیکش رو مفیوض کردم. یهو دیدم عموم بالا سرمه. نگو اومده بوده دنبالش. قیافه ی من دیدنی بود[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
طبیعیش کردم گفتم با دوستم بودم ولی یهو دیدم دوستم هم نیستش. خلاصه عموهه طبیعی کرد هیچی نگفت.

pouria007
08-07-2008, 07:54
خیلیا هم نمیدونن
به هر حال سوتی دادی باید قبول کنیی دیگه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif
عزیز شما که تازه واردی نمیدونی!

یه سوتی سر کلاس ریاضی توسط دوستان:اصل لانه ی کفتری![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من که گفتم اصل کوله کفتری!

Ni_nigc
08-07-2008, 08:15
لطفا قبل از خواندن این علامات اختصاری را به خاطر بسپارید :
شوهر خاله همسرم = شخه
شوهر خواهرم = شخ

اندی پیش ضیافتی داشتیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بنده هم صاحب مجلس . [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif
در اندیشه ی عزیز تر شدن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](35).gifدیر تر از تمامی مدعوین دخول مجلس شدم . شخ و اخوی زودتر حظورشان را ثبت نموده بودند .
شخه که تا بکنون ما را رویت ننموده بود و این بنده را نمی شناختند ، رو به شخ نمودند و فرمودند "آقا داماد شما هستید ؟ "
و شخ هم با تسلط فراوان خطاب به شخه فرمودند : "خیر ، بنده برادر خانمشون هستم" [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا این بنده ی خدا در خود می اندیشید که ایشان چگونه همچنین نسبت نزدیکی با ما دارد که تا کنون ندیدمشان ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شخ هم که پی به سوتی خود پی برده بود تبسمی در ظاهر [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]و توفانی از قهقهه در درون نمودند و از صحنه گریختند .

نتیجه اخلاقی : اگه مجلسی دعوت شدی ، فقط برو اونجا بخور ، به هیچ چیز دیگه ای هم فکر نکن .

leila*
08-07-2008, 11:19
عزیز شما که تازه واردی نمیدونی!

!
تایید میشه:5:
واسه همین گفتم بیشتر بچه ها میدونن
تقریبا اکثر بچه های قدیمی اسم منو میدونستن:27:


من میدونستم اسمش ریحانست::

و این نقل قول ها هم مدرک:31:

amirtoty
08-07-2008, 11:34
موقع چت یکی بهم گفت WC داری!
منم مونده بودم یعنی چی ! چه ربطی داره!

بعد فهمیدم منظورش Web Cam بود!

winter+girl
08-07-2008, 12:15
لیلاش ریحانست دیگه:31:

اگه لیلاش ریحنه اس پس ریحانه اش هم لیلاس
بعد تو هم لیلایی هم ریحانه؟؟؟
دو تا اسم داری؟؟؟مثلا تو شناسنامه لیلایی یا تو خونه ریحانه صدات میکنن؟؟؟

winter+girl
08-07-2008, 13:41
لطفا قبل از خواندن این علامات اختصاری را به خاطر بسپارید :
شوهر خاله همسرم = شخه
شوهر خواهرم = شخ

اندی پیش ضیافتی داشتیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بنده هم صاحب مجلس . [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif
در اندیشه ی عزیز تر شدن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](35).gifدیر تر از تمامی مدعوین دخول مجلس شدم . شخ و اخوی زودتر حظورشان را ثبت نموده بودند .
شخه که تا بکنون ما را رویت ننموده بود و این بنده را نمی شناختند ، رو به شخ نمودند و فرمودند "آقا داماد شما هستید ؟ "
و شخ هم با تسلط فراوان خطاب به شخه فرمودند : "خیر ، بنده برادر خانمشون هستم" [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا این بنده ی خدا در خود می اندیشید که ایشان چگونه همچنین نسبت نزدیکی با ما دارد که تا کنون ندیدمشان ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شخ هم که پی به سوتی خود پی برده بود تبسمی در ظاهر [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]و توفانی از قهقهه در درون نمودند و از صحنه گریختند .

نتیجه اخلاقی : اگه مجلسی دعوت شدی ، فقط برو اونجا بخور ، به هیچ چیز دیگه ای هم فکر نکن .



خداییش خیلی باحال بووود انقد صدای خندم بلند بووود مامانم از ترس پرید تو اتاقم
میگم بعدا کی این ماجرا رو واسه شما تعریف کرد؟؟؟ شخه یا شخ؟؟؟؟

leila*
08-07-2008, 14:08
اگه لیلاش ریحنه اس پس ریحانه اش هم لیلاس
بعد تو هم لیلایی هم ریحانه؟؟؟
دو تا اسم داری؟؟؟مثلا تو شناسنامه لیلایی یا تو خونه ریحانه صدات میکنن؟؟؟

نه عزیزم این جریان داره
من هم شناسنامه ریحانه هستم هم تو خونه ریحانه صدام میکنن
راستش من دو تا دوست دارم که اسم یکیشون لیلاست و اسم یکیشون ستاره هست
منم چون خیلی دوسشون دارم نام کاربریمو گذاشتم لیلا*
درست شد؟

befermatooo
08-07-2008, 14:32
نه عزیزم این جریان داره
من هم شناسنامه ریحانه هستم هم تو خونه ریحانه صدام میکنن
راستش من دو تا دوست دارم که اسم یکیشون لیلاست و اسم یکیشون ستاره هست
منم چون خیلی دوسشون دارم نام کاربریمو گذاشتم لیلا*
درست شد؟

البته نکته تکمیلی :

موزی نوشته و موعزی خونده میشه

ramin_007
08-07-2008, 17:36
البته نکته تکمیلی :

موزی نوشته و موعزی خونده میشه
:31:اینو با حال امدی.

winter+girl
08-07-2008, 19:41
نه عزیزم این جریان داره
من هم شناسنامه ریحانه هستم هم تو خونه ریحانه صدام میکنن
راستش من دو تا دوست دارم که اسم یکیشون لیلاست و اسم یکیشون ستاره هست
منم چون خیلی دوسشون دارم نام کاربریمو گذاشتم لیلا*
درست شد؟


مرسی دیگه کاملا درست شد لیلا خانوم :27:

alizshah
08-07-2008, 19:45
من نمیدونم تازگی ها چرا همه مخفی میان

devil_ff2008
08-07-2008, 19:51
نه عزیزم این جریان داره
من هم شناسنامه ریحانه هستم هم تو خونه ریحانه صدام میکنن
راستش من دو تا دوست دارم که اسم یکیشون لیلاست و اسم یکیشون ستاره هست
منم چون خیلی دوسشون دارم نام کاربریمو گذاشتم لیلا*
درست شد؟
چرا بین دوستات فرق میزاری:13:
ستاره بیچاره پس چی ؟

:31:

sourena_8888
08-07-2008, 19:55
من نمیدونم تازگی ها چرا همه مخفی میان
چون ادامه اخبار را شدیدا میخان...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

آرسـام
08-07-2008, 19:57
چرا بین دوستات فرق میزاری:13:
ستاره بیچاره پس چی ؟

:31:

فهمیدن اینجور چیزا آی کیو میخواد :31:



من دو تا دوست دارم که اسم یکیشون لیلاست و اسم یکیشون ستاره هست
اسم کاربری: leila*
leila + *

افتاد؟

devil_ff2008
08-07-2008, 20:11
فهمیدن اینجور چیزا آی کیو میخواد :31:



اسم کاربری: leila*
leila + *

افتاد؟
خیلی تیزی پسر

Sharim
08-07-2008, 20:24
صبح زنگ زدم خونه دوستم اعصابم از دستش حسابی خورد بود !! تا گوشی رو برداشت کلی داد و بیداد کردم سرش:19: ,گفتم احمق دیوونه مگه من به تو نگفتم پیش فلانی رفتی (استادمون) نگو فلان کتاب ماله من بود و ... بعد هم کلی مسخرش کردم:22: سر اون روز که دوست دخترش:1: چی بهش گفته بود !! کلی از اسرار رو هم فاش کردم و ... :33: ! ولی خوشبختانه فحش ندادم :20: بعد از حدود 3 - 4 دقیقه که خوب حرف هام رو شنید و هیچی هم نگفت ,صدا زد ... رضا جان بیا پسرم مثل این که با تو کار دارن !!!!! منو میگی یهووووو وا رفتم این طوری شدم :24: نگو باباش گوشی رو برداشته بود که صداشون خیلی به هم شبیه بود متوجه نشده بودم !! کلی خجالت زده و نادم و اینا ...:45:
حالا قضیه برعکس شد رضا گوشی رو گرفت و من هم :14:جوابی نداشتم ... و :whistle: ...رضا جان خدا حافظ ...
و بعد از ظهر ... رضا ... :grrr:

frnsh
08-07-2008, 20:41
فهمیدن اینجور چیزا آی کیو میخواد :31:



اسم کاربری: leila*
leila + *

افتاد؟

:18: راستی توی تست IQ چند گرفتی؟:31:



صبح زنگ زدم خونه دوستم اعصابم از دستش حسابی خورد بود !! تا گوشی رو برداشت کلی داد و بیداد کردم سرش:19: ,گفتم احمق دیوونه مگه من به تو نگفتم پیش فلانی رفتی (استادمون) نگو فلان کتاب ماله من بود و ... بعد هم کلی مسخرش کردم:22: سر اون روز که دوست دخترش:1: چی بهش گفته بود !! کلی از اسرار رو هم فاش کردم و ... :33: ! ولی خوشبختانه فحش ندادم :20: بعد از حدود 3 - 4 دقیقه که خوب حرف هام رو شنید و هیچی هم نگفت ,صدا زد ... رضا جان بیا پسرم مثل این که با تو کار دارن !!!!! منو میگی یهووووو وا رفتم این طوری شدم :24: نگو باباش گوشی رو برداشته بود که صداشون خیلی به هم شبیه بود متوجه نشده بودم !! کلی خجالت زده و نادم و اینا ...:45:
حالا قضیه برعکس شد رضا گوشی رو گرفت و من هم :14:جوابی نداشتم ... و :whistle: ...رضا جان خدا حافظ ...
و بعد از ظهر ... رضا ... :grrr:

خیلی باحال بود. حالا باباش باهاش دعوا کرد؟ به خاطر جریان دوست دخترش؟

Sharim
08-07-2008, 21:01
خیلی باحال بود. حالا باباش باهاش دعوا کرد؟ به خاطر جریان دوست دخترش؟

دعواش نکرده بود ولی ظاهرا کلی متلک بارش کرده بودن و اینا ...

آرسـام
08-07-2008, 21:04
صبح زنگ زدم خونه دوستم اعصابم از دستش حسابی خورد بود !! تا گوشی رو برداشت کلی داد و بیداد کردم سرش:19: ,گفتم احمق دیوونه مگه من به تو نگفتم پیش فلانی رفتی (استادمون) نگو فلان کتاب ماله من بود و ... بعد هم کلی مسخرش کردم:22: سر اون روز که دوست دخترش:1: چی بهش گفته بود !! کلی از اسرار رو هم فاش کردم و ... :33: ! ولی خوشبختانه فحش ندادم :20: بعد از حدود 3 - 4 دقیقه که خوب حرف هام رو شنید و هیچی هم نگفت ,صدا زد ... رضا جان بیا پسرم مثل این که با تو کار دارن !!!!! منو میگی یهووووو وا رفتم این طوری شدم :24: نگو باباش گوشی رو برداشته بود که صداشون خیلی به هم شبیه بود متوجه نشده بودم !! کلی خجالت زده و نادم و اینا ...:45:
حالا قضیه برعکس شد رضا گوشی رو گرفت و من هم :14:جوابی نداشتم ... و :whistle: ...رضا جان خدا حافظ ...
و بعد از ظهر ... رضا ... :grrr:
پس بیخود نیست که میگن:
1- در موقع عصبانیت، خاموش باش
2- عجله کار شیطونه
:31:

pouria007
08-07-2008, 21:10
اوه اوه چقدر کمبود Iq توي متفرقه غوغا ميکنه
بيخيال بابا يعني وجداناً نگرفتين چي شد؟

leila*
08-07-2008, 21:34
اسم کاربری: leila*
leila + *

افتاد؟

چه عجب بالا خره یکی فهمید من دارم چی میگم:46:

amirtoty
08-07-2008, 21:36
چون ادامه اخبار را شدیدا میخان...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

befermatooo
08-07-2008, 22:35
چه عجب بالا خره یکی فهمید من دارم چی میگم

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

alizshah
08-07-2008, 23:40
من نفهیمدم :دی

bahdar
08-07-2008, 23:43
چون الان ایام کنکوره بزارید یه سوتی از دو بار شرکت کردن در کنکور دانشگاه آزاد برام اتفاق افتاده بگم. نمیدونم تو این تاپیک گفتم یا نه به هر حال اگر تکراری بود ببخشید.

سال اول که من تو کنکور دانشگاه آزاد شرکت کرده بودم.تو یه کلاسی افتاده بودم که اکثرا از قیافه هاشون معلوم بود مخ هستن فقط من بینشون نخاله بودم ( نمیدونم چرا اونجا افتادم شاید واسه اینکه معدلم رو الکی بالا زده بودم ) من درست ته کلاس بودم و بغل دستی من یه پسری بود که قیافه ش داد میزد این دیگه آخرشه. عینک ته استکانی ... لاغر ... تیک هم داشت. خلاصه من از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجیدم. برگه ها رو پخش کردن و من این پسره رو زیر نظر گرفتم دیدم فرت و فرت داره پاسخنامه رو پر میکنه و منم همگام با اون جواب ها رو تیک میزدم و هر چند دقیقه یه نگاه به پاسخنامه م میکردم و از اینکه اینقدر پرپشت بود حال میکردم. خلاصه اون میزد منم میزدم تا اینکه مراقب اعلام کرد 10 دقیقه مونده ... یهو دیدم این پسره پاسخنامه رو آورد جلو صورتش و بعد تند تند دفترچه سوالات رو ورق زد دوباره پاسخنامه رو نگاه کرد بعد دیدم تیکش 10 برابر شد و رنگش عین گچ سفید شد و یه پاک کن در آورد تند تند همه پاسخنامه رو پاک کرد. منو میگی... قیافه م اون لحظه دیدنی بود. اون دست و پاش داشت میلرزید و تند تند پاک میکرد منم سرمو کج کرده بودم و با یه قیافه داغونی داشتم نگاش میکردم.... نگو طرف کلا مورد بود و مشکل روانی داشت از اینایی که اینقدر درس خوندن دیگه مغزشون تعطیل شده ... نتایج کنکور اومد و من انتخاب هفتم کاردانی ریاضی محض آبادان قبول شدم....
ایول ...........

amirtaker
08-07-2008, 23:51
سال پیش بود داشتم از میله ی کناره راه پله مدرسه مون سر میخوردم یهو خوردم به یکی فکر کردم یکی از بچه هااست چون معلم ها بالا جلسه داشتن بهش گفتم پدر سگ برو اون ور دیدم نرفت کنار برگشتم دیدم معلم ادبیاتمون چیزم چیز شد.قشنگ سرخ شدم یعد معلمه گفت ببخشید جلو شما بودم از اون به بعد باهام یه جوری شد.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چند تا دیگه دارم که فردا میگم(یعنی امروز ساعت 1 شبه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

Alireza.M67
09-07-2008, 00:09
من یه روز رفته بودم خونه ی یکی از رفیقام .
رفته بود تو پیچ 360 ش .
اون خیلی اهل رفاقت با دخترا و اد کردن و اینجور چیزاست ولی من اصلا اینطوری نیستم .
ولی همینطوری جهت اینکه یه چیزی پرونده باشیم یه نگاه به قسمت رفقاش انداختم چشمم به یه خانم افتاد ، گفتم ایول عجب چیزیه چه مخی زدی !!!
یهو دیدم رفیقم با یه حالت جالبی منو نگاه کرد و گفت : این دختر خالمه !!!
خدا نصیب نکنه ، یه لحظه یه احساس عجیبی بهم دست داد ، سریع بحثو عوض کردم و پیچوندم رفتم خونه .

Alireza.M67
09-07-2008, 00:15
من معذرت می خوام اگه پستام مورد اخلاقی دارن .
قبلا اینجا پست میدادم و مورد غضب قرار می گرفتم .
اگه کسی با اینجور خاطرات مشکل داره بگه تا من دیگه ننویسم .
اگر هم خوشتون اومد که مخلص همه هستم و بازم میذارم .
راستی یه چیزی : خاطراتی که من میذارم همشون واقعین و جدا اتفاق افتادن پس لطفا تو دلتون نگین طرف خالی بنده .
از قدیم گفتن هر چی سنگه مال پای لنگه ، البته خودمم یکم شرارت به خرج میدم ولی خب ...

leila*
09-07-2008, 09:25
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خب حالا تو هم هی سوتی بگیر
دستم رفت رو اسپیس

winter+girl
09-07-2008, 09:41
من معذرت می خوام اگه پستام مورد اخلاقی دارن .
قبلا اینجا پست میدادم و مورد غضب قرار می گرفتم .
اگه کسی با اینجور خاطرات مشکل داره بگه تا من دیگه ننویسم .
اگر هم خوشتون اومد که مخلص همه هستم و بازم میذارم .
راستی یه چیزی : خاطراتی که من میذارم همشون واقعین و جدا اتفاق افتادن پس لطفا تو دلتون نگین طرف خالی بنده .
از قدیم گفتن هر چی سنگه مال پای لنگه ، البته خودمم یکم شرارت به خرج میدم ولی خب ...

من بهت پیشنهاد میکنم هر چیزی رو ننویسی پس فکر کردی من که پای اصلیه سوتی دادنم چرا نمینویسم؟؟؟ گذشت اون زمان که سوتی ها + بود حالا دیگه خطرناکه شاید منجر به بن شدنت نشه اما شدیدا طرز فکر دیگران تغییر میکنه و این خیلی بده البته میدونم خودت میدونی واسه چی میگم بده چون تو رو نمیدونم اما در حالت کلی حرف مردم برام اهمیتی نداره:11:

vahid78
09-07-2008, 10:15
یور سوتی،س آر وری اندک. پیلیس بده سوتی بیشتر(کیف کردین )

hossein_dig
09-07-2008, 11:16
سلام یه سوتی میخواستم براتون تعریف کنم این قضیه مال اولای زمانی بود که تازه اسکناس پنج هزار تومنی اموده بود :

آقا ما به قصد رفتن به ولی عصر یه جائی که با یکی قرار داشتم تو میدون جمهوری که بعد بریم ولی عصر به موقع رسیدم بعد از احوال پرسی گفتیم با اوتوبوس بریم که سریع تر برسیم جیبا رو نگاه کردیم دیدیم بلیط توی جیب یافت نمی شه رفتیم دم باجه پولو دادیم بعد منتظر موندم دیدم منو خیلی بد نگاه میکنه ( نگاه عاقل اندر صفیح ب.البته بلا نسب خودم و شما) منم پرو پرو گفتم آقا چرا انقدر لفتش میدی زود باش .بیلط فروش با عصبانیت گفت : آقا من چند تا بلیط بدم ؟ گفتم 10 تا بقیشم بده گفت مگه من بانکم !؟ منم دستشو نگاه کردم دیدم از اونجای که رنگشون شبیه هم هستن بجای 500 بهش 5000 هزاری دادم .آقا مارو بگی بیلط رو با بقیه پول گرفتیمو سریع دور شدیم

pouria007
09-07-2008, 11:20
نگاه عاقل اندر صفیح

عزیزم کلاس پنجم ابتدایی فارسی نیفتادی؟
edited : نگاه عاقل اندر سفیه

hossein_dig
09-07-2008, 11:29
سلام یه سوتی میخواستم براتون تعریف کنم این قضیه مال اولای زمانی بود که تازه اسکناس پنج هزار تومنی اموده بود :

آقا ما به قصد رفتن به ولی عصر یه جائی که با یکی قرار داشتم تو میدون جمهوری که بعد بریم ولی عصر به موقع رسیدم بعد از احوال پرسی گفتیم با اوتوبوس بریم که سریع تر برسیم جیبا رو نگاه کردیم دیدیم بلیط توی جیب یافت نمی شه رفتیم دم باجه پولو دادیم بعد منتظر موندم دیدم منو خیلی بد نگاه میکنه ( نگاه عاقل اندر صفیح ب.البته بلا نسب خودم و شما) منم پرو پرو گفتم آقا چرا انقدر لفتش میدی زود باش .بیلط فروش با عصبانیت گفت : آقا من چند تا بلیط بدم ؟ گفتم 10 تا بقیشم بده گفت مگه من بانکم !؟ منم دستشو نگاه کردم دیدم از اونجای که رنگشون شبیه هم هستن بجای 500 بهش 5000 هزاری دادم .آقا مارو بگی بیلط رو با بقیه پول گرفتیمو سریع دور شدیم

leila*
09-07-2008, 11:31
حسین چند بار پستت رو تکرار میکنی؟

hossein_dig
09-07-2008, 11:46
حسین چند بار پستت رو تکرار میکنی؟
یه بار زدم گفت 30 ثانیه صبر کن من دوباره بعد چند دیقه فرستادم نمیدونم زیاد که مهم نیست. 2 بار بخونید حالشو ببرید ولی زیاد نخندید دلتون درد بگیر .دی

p 3 0 world
09-07-2008, 12:04
این هم از قول یکی از دوستان
یه معلم دینی داشتیم که کلاسش خیلی بی مزه و خشک بود و از اونجا که زنگ اول هم بود خیلی از بچه ها بقیه ی خواب شبانشون را در کلاس این آقا طی می کردند
یه بار که من هم خیلی خوابم اومد سرم را گذاشتم روی میز و خوابم برد
وسط خوب یکی از بچه های بیمزه خوشمزگیش از یه میزانی بالاتر رفته بود و شروع کرداز پشت دست زدن به من
من هم که شدیدا خوابم میومد شدیدا دستم را در پشتم تکون دادم و گفتم .......... نکن
دیدم دوباره زد
عصبانی بود که گفتم مرتیکه ی خر مگه مریضییییییی:18::18:
معلمون بود :41::41:
خداییش خوب معلمی بود فقط بلد نبود خوب درس بذه مه بعد هم معاون شد

pouria007
09-07-2008, 16:56
این هم از قول یکی از دوستان
یه معلم دینی داشتیم که کلاسش خیلی بی مزه و خشک بود و از اونجا که زنگ اول هم بود خیلی از بچه ها بقیه ی خواب شبانشون را در کلاس این آقا طی می کردند
یه بار که من هم خیلی خوابم اومد سرم را گذاشتم روی میز و خوابم برد
وسط خوب یکی از بچه های بیمزه خوشمزگیش از یه میزانی بالاتر رفته بود و شروع کرداز پشت دست زدن به من
من هم که شدیدا خوابم میومد شدیدا دستم را در پشتم تکون دادم و گفتم .......... نکن
دیدم دوباره زد
عصبانی بود که گفتم مرتیکه ی خر مگه مریضییییییی[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](24).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](24).gif
معلمون بود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](40).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](40).gif
خداییش خوب معلمی بود فقط بلد نبود خوب درس بذه مه بعد هم معاون شد
ایول جالب بود
نمونه ای از یک سوتی
بعضیا میان جوک تعریف میکنن!

3Dmajid
09-07-2008, 17:14
یه سوتی خفن منو پسر خالم دادیم.

یه سری منو پسر خالم میخواستیم بریم خونه ی اون یکی خالم تا اون یکی پسر خالم رو هم دنبالش بگیریم و با خودنون ببریم. بعد که از پشت آی فون صداش کردیم گفت الان میام ... بعد از 15 ثانیه من یه فکری به ذهنم زد. به پسر خالم گفتم بیا با هم پشت در قایم شیم تا اومد یه دفه "هووووووووو" کنیم بپریم جلوش و بترسه ...
پسرخالم هم با این فکر من موافقت کرد. یه دفعه صدای پاش رو توی راهرو شنیدیم و سریع قایم شدیم. تا در رو باز کرد منو و پسرخالم پریدیم وسط و گفتیم "هوووووووووووووووووووووووو وووووووووووووووووو"
بعد اون بدبخت هم از شدت ترس دو متر پرت شد اون ور :27:... ولی پسر خالم نبود ... شوهر خالم بود !!! :31:

e.khafan!
09-07-2008, 17:22
یه سری منو پسر خالم میخواستیم بریم خونه ی اون یکی خالم تا اون یکی پسر خالم رو هم دنبالش بگیریم و با خودنون ببریم. بعد که از پشت آی فون صداش کردیم گفت الان میام ... بعد از 15 ثانیه من یه فکری به ذهنم زد. به پسر خالم گفتم بیا با هم پشت در قایم شیم تا اومد یه دفه "هووووووووو" کنیم بپریم جلوش و بترسه ...
پسرخالم هم با این فکر من موافقت کرد. یه دفعه صدای پاش رو توی راهرو شنیدیم و سریع قایم شدیم. تا در رو باز کرد منو و پسرخالم پریدیم وسط و گفتیم "هووووووووووووووووووووووو �وووووووووووووووووو"
بعد اون بدبخت هم از شدت ترس دو متر پرت شد اون ور [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ولی پسر خالم نبود ... شوهر خالم بود !!!

کلی خندیدیم .....

3Dmajid
09-07-2008, 18:41
حالا یه سوتی دیگه دادم سر امتحان ریاضی :
9 ضربدر 1 رو 7 حساب کردم !!
نمیدونم چه جوری ؟ جمعش کنی، تفریقش کنی، تقسیمش کنی، بزنی تو سرش ! ! هر کاری کنی 7 در نمیاد.

Meisam Khan
09-07-2008, 19:09
حالا یه سوتی دیگه دادم سر امتحان ریاضی :
9 ضربدر 1 رو 7 حساب کردم !!
نمیدونم چه جوری ؟ جمعش کنی، تفریقش کنی، تقسیمش کنی، بزنی تو سرش ! ! هر کاری کنی 7 در نمیاد.
ذهن بسیار خلاقی داری. قدرش رو بدون.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

frnsh
09-07-2008, 19:33
حالا یه سوتی دیگه دادم سر امتحان ریاضی :
9 ضربدر 1 رو 7 حساب کردم !!
نمیدونم چه جوری ؟ جمعش کنی، تفریقش کنی، تقسیمش کنی، بزنی تو سرش ! ! هر کاری کنی 7 در نمیاد.

من بیشتر به توضیح قرمزت خندیدم تا سوتیت!!!!:31::31::31:

آرسـام
09-07-2008, 19:39
سلام یه سوتی میخواستم براتون تعریف کنم این قضیه مال اولای زمانی بود که تازه اسکناس پنج هزار تومنی اموده بود :

آقا ما به قصد رفتن به ولی عصر یه جائی که با یکی قرار داشتم تو میدون جمهوری که بعد بریم ولی عصر به موقع رسیدم بعد از احوال پرسی گفتیم با اوتوبوس بریم که سریع تر برسیم جیبا رو نگاه کردیم دیدیم بلیط توی جیب یافت نمی شه رفتیم دم باجه پولو دادیم بعد منتظر موندم دیدم منو خیلی بد نگاه میکنه ( نگاه عاقل اندر صفیح ب.البته بلا نسب خودم و شما) منم پرو پرو گفتم آقا چرا انقدر لفتش میدی زود باش .بیلط فروش با عصبانیت گفت : آقا من چند تا بلیط بدم ؟ گفتم 10 تا بقیشم بده گفت مگه من بانکم !؟ منم دستشو نگاه کردم دیدم از اونجای که رنگشون شبیه هم هستن بجای 500 بهش 5000 هزاری دادم .آقا مارو بگی بیلط رو با بقیه پول گرفتیمو سریع دور شدیم
البته الان 5000 تومانی دیگه پول خرد محسوب می شود :27:

این هم از قول یکی از دوستان
یه معلم دینی داشتیم که کلاسش خیلی بی مزه و خشک بود و از اونجا که زنگ اول هم بود خیلی از بچه ها بقیه ی خواب شبانشون را در کلاس این آقا طی می کردند
یه بار که من هم خیلی خوابم اومد سرم را گذاشتم روی میز و خوابم برد
وسط خوب یکی از بچه های بیمزه خوشمزگیش از یه میزانی بالاتر رفته بود و شروع کرداز پشت دست زدن به من
من هم که شدیدا خوابم میومد شدیدا دستم را در پشتم تکون دادم و گفتم .......... نکن
دیدم دوباره زد
عصبانی بود که گفتم مرتیکه ی خر مگه مریضییییییی:18::18:
معلمون بود :41::41:
خداییش خوب معلمی بود فقط بلد نبود خوب درس بذه مه بعد هم معاون شد
خداییش اصلا نمیخوام تو اون موقعیت جای تو بودم. خیلی خفن بود. :31:

amirtoty
09-07-2008, 21:59
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

من خودم رفتم تو اون تاپیک و بهش جواب دادم !!!!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

آرسـام
09-07-2008, 23:17
من خودم رفتم تو اون تاپیک و بهش جواب دادم !!!!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Paint :31:

pouria007
09-07-2008, 23:42
Paint [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif

نه عزيزم
Bug in subscription system of Vbulletin
گرفت؟

Alireza.M67
09-07-2008, 23:50
من بهت پیشنهاد میکنم هر چیزی رو ننویسی پس فکر کردی من که پای اصلیه سوتی دادنم چرا نمینویسم؟؟؟ گذشت اون زمان که سوتی ها + بود حالا دیگه خطرناکه شاید منجر به بن شدنت نشه اما شدیدا طرز فکر دیگران تغییر میکنه و این خیلی بده البته میدونم خودت میدونی واسه چی میگم بده چون تو رو نمیدونم اما در حالت کلی حرف مردم برام اهمیتی نداره:11:

اتفاقا منم اصلا برام مهم نیست که راجع بهم چی فکر میکنن ولی چشم ، سعی میکنم خیلی غیر اخلاقی نباشه .
این یکی یکم احتیاج به IQ داره
دیروز با رفیقم داشتیم راجع به آلبوم محسن یگانه صحبت میکردیم وهر دوتا مون تو کف آلبوم بودیم .
پسر دایی این رفیقم اومد گفت : بحث در مورد چیه ؟
گفتم : محسن یگانه.
اون که از محسن یگانه بدش میاد گفت : شما هنوز آهنگهای اون زوزه کش رو گوش میدین ؟
رفیقم گفت : به شما ربطی نداره در ضمن زوزه کش هم عمته ...
نکته ش رو گرفتین ؟

amiroo88
10-07-2008, 00:32
نکته ش رو گرفتین ؟


میشه مامان خودش:27:

Alireza.M67
10-07-2008, 01:07
میشه مامان خودش:27:

ایول ، خوشم اومد ...

pouria007
10-07-2008, 07:54
نکته ش رو گرفتین ؟

این الآن شد سوتی اگه اینجوریه تو خونواده ما هر روز سوتی داده میشه مثلاً اگه آبجی یه چیزی بهم میگه منم میگم داداشته!

vahid78
10-07-2008, 10:31
دیروز با رفیقم داشتیم راجع به آلبوم محسن یگانه صحبت میکردیم وهر دوتا مون تو کف آلبوم بودیم .
پسر دایی این رفیقم اومد گفت : بحث در مورد چیه ؟
گفتم : محسن یگانه.
اون که از محسن یگانه بدش میاد گفت : شما هنوز آهنگهای اون زوزه کش رو گوش میدین ؟
رفیقم گفت : به شما ربطی نداره در ضمن زوزه کش هم عمته ...
نکته ش رو گرفتین ؟
خیلی با حال بود:12::39:

befermatooo
10-07-2008, 12:27
نکته ش رو گرفتین ؟

نه نگرفتیم . شفاف سازی کن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

hossein_dig
10-07-2008, 13:01
چون فامیل بودن میشه مادر اولی.چقدر .............
با حال بود

3Dmajid
10-07-2008, 16:17
وووووااااااااااای !

آبروم رفت.

رفیق مامانم اومده بود خونمون بعدش که داشت میرفت به من گفت :
- ببخشید آقا مجید مزاحم شدیم ... اشاالله دیگه مزاحم نمیشیم.
منم نمیدونم چی شد یه دفعه گفتم :
- اشاالله ! :31:

آرسـام
10-07-2008, 17:06
وووووااااااااااای !

آبروم رفت.

رفیق مامانم اومده بود خونمون بعدش که داشت میرفت به من گفت :
- ببخشید آقا مجید مزاحم شدیم ... اشاالله دیگه مزاحم نمیشیم.
منم نمیدونم چی شد یه دفعه گفتم :
- اشاالله ! :31:
به این میگن جواب دندان شکن :10::31:

Majid_17_206
10-07-2008, 17:26
با معاون مدرسه داشتم میز رو جابه جا میکردم....معاون مدرسمون خواست بگه :میز رو هل بده جلو که یه دفعه گفت میز رو جل بده هلو:31:

آرسـام
10-07-2008, 17:31
با معاون مدرسه داشتم میز رو جابه جا میکردم....معاون مدرسمون خواست بگه :میز رو هل بده جلو که یه دفعه گفت میز رو جل بده هلو:31:
ببین! این دیگه از اون حرفا بود ها :13:

befermatooo
10-07-2008, 17:54
یک بار داشتم پیچ میـبـستم . پیچ گوشتی را که چرخوندم دیدم پیخ نمیچرخه اما پیچگوشتی گردش 360 درجه داشته تازه فهمیدم این پیچگوشتی نبود که 360 درجه چرخید بلکه تو دستم سور میخور فکر میکردم پیچگوشتی میچرخه

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

winter+girl
10-07-2008, 17:56
با معاون مدرسه داشتم میز رو جابه جا میکردم....معاون مدرسمون خواست بگه :میز رو هل بده جلو که یه دفعه گفت میز رو جل بده هلو:31:


خیلی باحال بووود

amirtoty
10-07-2008, 18:36
چندتاتون سوتی موتی باهال داده بودین ها!

Alireza.M67
10-07-2008, 23:47
این الآن شد سوتی اگه اینجوریه تو خونواده ما هر روز سوتی داده میشه مثلاً اگه آبجی یه چیزی بهم میگه منم میگم داداشته!

پس چه خنده بازاریه خونه ی شما ، یه بار دعوتمون کن بیایم یخورده بخندیم :31:
شوخی بود :10:

pouria007
11-07-2008, 09:53
پس چه خنده بازاریه خونه ی شما ، یه بار دعوتمون کن بیایم یخورده بخندیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif
شوخی بود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](16).gif

از خنده بازار هم يه چيز اونورتر دقيقه اي يه اتفاق جالب يا سوتي داريم
من هم شوخي شوخي دعوتت ميکنم يه سر بياي

reza3600
11-07-2008, 11:51
فکر میکردم که مکانیک تحلیلی 2 رو می افتم. ترسیدم! و گفتم بهتره ریاضی فیزیک رو حذف کنم گرچه اگر ریاضی فیزیک رو هم میافتادم مشروط نمیشدم و فقط معدلم کم میشد. خلاصه مکانیک رو با 10 قبول شدم ولی ریاضی فیزیک رو که به عقیده خود دوستام اگه امتحان میدادم یکی از بالاترین نمره های کلاس میشدم رو حذف کردم! وقتی سوالاتی رو که داده بود رو پرسیدم دییدم راحت توی 15 دقیقه اول 10 نمره میگرفتم!!!
بزرگترین اشتباه زندگی تا این لحظه حذف این درس بود. بعدیش هم احتمالا زن گرفته!

NΣVΣRHOOD
11-07-2008, 12:58
درود...یه سوتی داشتم که می خواستم خدمتتون عرض کنم. یک ماه پیش با بابام رفتیم بیمارستان که اونو بستری کنن ( به قول خودش میخواستن رگای قلبشو سیخ بزنن).از اون جایی که همراه کسیو راه نمیدادن این بود که توی لاوی بیمارستان منتظر شدم که بابامو بیارن توی بخش بعدا برم بالای سرش.چند دقیقه ای نشستم یهویی احساس دست به آب بهم دست داد.ناگزیر به سمت توالت بیمارستان راهی شدم.وختی رسیدم دیدم دوتا توالت داره بالای هر دوتاشم نوشته W.c منم که دیگه چشمام جایی رو نمیدید رفتم توی یکی از این توالتا و درم بستم. با خیال راحت کارمو انجام دادم و اومدم توی دستشویی که دستتامو بشورم یهویی دیدم در باز شد و یه زن نسبتا میان سال خواست بیاد تو که یهویی با دیدن من نزدیک بود بیهوش بشه، سریع با جیغ پرید بیرونو درو بست.منو میگی؟؟؟یه نیگاه تو آینه به خودم کردن گفتم شاید قیافم ترسناک شده باشه ولی تغییری حس نکردم. از زیپ شلوارمم که مطمئن شدم درو باز کردم که بیام بیرون که دیدم یه دختره تی به دست پشت در ایستاده.اولش فکرکردم میخواد تی رو روی سر من حروم کنه ولی بعدا متوجه شدم مستخدم اونجا بوده.با عصبانیت بهم گفت : آقا شما اینجا چی کار میکنین؟ با خونسردی گفتم مگه شما میرین دستشویی چه کار میکنین؟ بهم گفت : یعنی شما تابلوی بالای درو ندیدین؟یه نیگا که به بالای در کردم اینجا بود که ترانه زیبای پت و مت توی ذهنم شروع به نواختن کرد. روی یکی از تابلوها عکس یه آدم کشیده بود که فیگورش شبیه یه مرد، اون یکی تابلو هم عکس یه آدم بود که با دامنی که پاش بود فیگورش شبیه یه زن بود. یه نیگاه به دختره کردم و با پر رویی تمام گفتم توی ولایت ما وختی میخوای بری دست به آب خیلی واضح و خوانا با اسپری مشکی بزرگ روی دستشوییا نوشتن (مردونه) ، ( زنونه) تازه وقتیم داری کارتو میکنی با اشعار زیبایی که روی در توالت نوشته سرگرم میشی. اینو گفتم و در حالی که صدای جیر جیر دندونای دختر رو که از عصبانیت به هم فشار میداد میشنیدم صحنه رو ترک کردم.

WooKMaN
11-07-2008, 13:10
خداييش دم اين پسره گرم ... چه تاپيك باحالي زده ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](74).gif

آرسـام
11-07-2008, 13:13
خداييش دم اين پسره گرم ... چه تاپيك باحالي زده ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](74).gif
ایراد از ماست که بد سلیقه هستیم :27:

Havbb
11-07-2008, 14:16
خداييش دم اين پسره گرم ... چه تاپيك باحالي زده ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](74).gif
به نظرم شما برای تمام اسمایلهات موکاشتی!

sina_f
11-07-2008, 14:22
سلام عزیزم
من یه روز تو ترمینال جنوب تو تهران بودم
می خواستم برم اصفهان
یه بنده خدایی بغل انوبوس بود
ما ازش پرسیدیم اتوبوس تهران همینه؟
یارو ما رو چپ چپ نگاه می گرد؟؟؟؟؟؟؟
بعد بابام گفت بیابریم بابایی(حالت خوب نیست!)

sina_f
11-07-2008, 14:26
چند روز پیش با پسر عمه رفتیم بازار ولیعصر
یه دیدم پسر عمم میگه ایول blu-ray ,TDK داده بیرون !
گفتم کو؟
بعد دیدم یه DVD9 !!!!!!!!!!!

Zokoo
11-07-2008, 15:04
یه سوتی هم از دوران پشت کنکوری و قلم چی تعریف کنم. نمیدونم اینارو تو این تاپیک قبلا گفتم یا اینکه نه. سرچ که کردم نبود.

من سال اولی که پشت کنکور بودم تو قلم چی ثبت نام کرده بودم. خدا نصیب نکنه. یه پشتیبان داشتم اینقدر سمج بود شماره خونه پدر مادر عمو خاله کلا همه اقوام رو از من گرفته بود. انگار این آدم بیکار بود فقط کارش این بود به من گیر بده. همیشه هم تراز من پایین میومد و به من میگفت اینجوری قبول نمیشی باید بیشتر بخونی. یه روزی تو پیش دانشگاهی زنگ تفریح با بچه ها یه جمع شده بودیم و داشتیم در مورد کنکور حرف میزدیم طبق معمول که یکی از بچه ها گفت من شنیدم اگه شمع به پاسخنامه بمالی دستگاه قاطی میکنه همه رو 100% میزنه. این حرف تو ذهن من موند و همش به این موضوع فکر میکردم. تا اینکه تصمیم گرفتم هفته بعد تو آزمون قلم چی این ترفند رو اجرا کنم و اگه جواب داد تو کنکور هم ازش استفاده کنم. غرق در رویا بودم و خودم رو در صنعتی شریف تصور میکردم. شب فردایی که آزمون داشتم رفتم سوپرمارکت و یه دونه شمع از این سفیدا خریدم . آوردم خونه و با چاقو نصفش کردم و گذاشتم تو جیبم. فرداش سر جلسه آروم شمع رو در آوردم و شروع کردم به مالیدن روی پاسخنامه. بعد دیدم تابلوئه کلا سفید باشه یه 7 8 تایی رو الکی سیاه کردم دوباره شمع مالیدم یه گندکاری شد که نگو. سیاهی مداد پخش شد رو پاسخنامه شمع هم یه حالت چرکی به خودش گرفته بود. تا آخر جلسه داشتم شمع میمالیدم و تمام دستم چرب شده بود. تا اینکه تموم شد و پاسخنامه ها رو جمع کردن. پیش خودم فکر کردم یا جواب میده و من به آرزوهام میرسم یا اینکه طبق معمول ترازم پایین میاد اما دیگه به این فکر نمیکردم که چه اتفاقی قراره بیفته. فردا صبحش رفتم کارنامه مو بگیرم. وقتی پشتیبان منو دید عصبانیت از چهره ش میبارید. رفت مدیر موسسه رو صدا کرد اونم اومد و همه با عصبانیت نگام میکردن. بعد پشتیبان کارنامه مو داد دستم گفت تو کل ایران تو نفر آخر شدی O-: بعدش مدیر موسسه گفت پاسخنامه تورو سه بار دستگاه تصحیح کرد و دو بار هم دستی تصحیح کردن. تو باعث شدی رتبه شهر ما که همیشه جز 5 تای اول بود 11 بشه. بعد کلی سرکوفت زدن و ضایع کردن پیش بقیه بچه ها من از اونجا اومدم بیرون و اونها هم به همه شماره هایی که از من داشتن زنگ زدن و موضوع رو گفتن و آبروی من تو کل فامیل رفت. هر جا میرفتم میگفتن واقعیت داره تو نفر آخر تو کل ایران شدی....

دمت گرم چه حالی از اونا گرفته شده :27::27:
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــ:27:
امروز یه دوری زدم متفرقه این جا به یاد گذشته ! همونی که بود هست
خوش گذشت.:27::27:

Ni_nigc
12-07-2008, 07:18
خداییش خیلی باحال بووود انقد صدای خندم بلند بووود مامانم از ترس پرید تو اتاقم
میگم بعدا کی این ماجرا رو واسه شما تعریف کرد؟؟؟ شخه یا شخ؟؟؟؟


این جریان رو 2 روز بعد که خونه شخ دعوت بودم ، اون بهم گفت . کلی اونجا بهش خندیدیم .

pouria007
12-07-2008, 09:55
خداييش دم اين پسره گرم ... چه تاپيك باحالي زده ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](74).gif

نه اتفاقاً خیلی هم دمش سرد ! بچه مردم آبروش میره


درود...یه سوتی داشتم که می خواستم خدمتتون عرض کنم. یک ماه پیش با بابام رفتیم بیمارستان که اونو بستری کنن ( به قول خودش میخواستن رگای قلبشو سیخ بزنن).از اون جایی که همراه کسیو راه نمیدادن این بود که توی لاوی بیمارستان منتظر شدم که بابامو بیارن توی بخش بعدا برم بالای سرش.چند دقیقه ای نشستم یهویی احساس دست به آب بهم دست داد.ناگزیر به سمت توالت بیمارستان راهی شدم.وختی رسیدم دیدم دوتا توالت داره بالای هر دوتاشم نوشته W.c منم که دیگه چشمام جایی رو نمیدید رفتم توی یکی از این توالتا و درم بستم. با خیال راحت کارمو انجام دادم و اومدم توی دستشویی که دستتامو بشورم یهویی دیدم در باز شد و یه زن نسبتا میان سال خواست بیاد تو که یهویی با دیدن من نزدیک بود بیهوش بشه، سریع با جیغ پرید بیرونو درو بست.منو میگی؟؟؟یه نیگاه تو آینه به خودم کردن گفتم شاید قیافم ترسناک شده باشه ولی تغییری حس نکردم. از زیپ شلوارمم که مطمئن شدم درو باز کردم که بیام بیرون که دیدم یه دختره تی به دست پشت در ایستاده.اولش فکرکردم میخواد تی رو روی سر من حروم کنه ولی بعدا متوجه شدم مستخدم اونجا بوده.با عصبانیت بهم گفت : آقا شما اینجا چی کار میکنین؟ با خونسردی گفتم مگه شما میرین دستشویی چه کار میکنین؟ بهم گفت : یعنی شما تابلوی بالای درو ندیدین؟یه نیگا که به بالای در کردم اینجا بود که ترانه زیبای پت و مت توی ذهنم شروع به نواختن کرد. روی یکی از تابلوها عکس یه آدم کشیده بود که فیگورش شبیه یه مرد، اون یکی تابلو هم عکس یه آدم بود که با دامنی که پاش بود فیگورش شبیه یه زن بود. یه نیگاه به دختره کردم و با پر رویی تمام گفتم توی ولایت ما وختی میخوای بری دست به آب خیلی واضح و خوانا با اسپری مشکی بزرگ روی دستشوییا نوشتن (مردونه) ، ( زنونه) تازه وقتیم داری کارتو میکنی با اشعار زیبایی که روی در توالت نوشته سرگرم میشی. اینو گفتم و در حالی که صدای جیر جیر دندونای دختر رو که از عصبانیت به هم فشار میداد میشنیدم صحنه رو ترک کردم.

انصافاً بعد داستانیش خیلی جالب بود!

Alireza.M67
12-07-2008, 10:40
این سوتی داغه داغه .
مال یه ربع پیشه .
رفیقم شماره یه نفر که اسمش ارد هست رو می خواست .
کلی اینور و اونور کرد و به 100 نفر زنگ زد و بلاخره بعد 2 ساعت شمارشو پیدا کرد .
وقتی شمارشو تو گوشیش زد و باهاش تماس گرفت رو گوشیش نوشت "ارد"

Antonio Andolini
12-07-2008, 10:49
یه بار داشتیم از فوتبال بر می گشتیم می خواستیم بریم یه دست گیم نت هم بزنیم .... دیدیم اونور خیابون یه گیم نت هست به یکی از دوستان گفتیم برو ببین چندتا سیستم داره و وضعیتش به چه شکله ... گیم نت چون رو به آفتاب بود یه پرده زده بود روی شیشه اش و درش یه کم اون طرف تر بود .... دوستمون پرده رو ضد کنار دید پشتش شیشه هست و گفت: بسته هست! بریم یه جای دیگه!:27: ...... بعدش هممون از ته دل بهش خندیدیم ... بدبخت ضایع شد رفت ... بعد از این که خودش هم فهمید چه سوتی ای داده کلی خندید:27::27:

MaSoOd
12-07-2008, 10:57
یعنی قبلا داشته شماره رو [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif

Sharim
12-07-2008, 13:16
داییم میخواست پسرش رو توی یه مدرسه ثبت نام کنه که توی منطقه اشون نبود بعد آدرس خونه ما رو داده بود که یعنی ما این جا زندگی میکنیم . بعد قرار بود بیان بازدید . پسر داییم هم یه سری از کتاب هاش رو گذاشته بود توی اتاق منا که یعنی بگه این جا خونه ماست !! بعد یارو یه نگاه کرد و گفت مشکلی نیست و داشتن میرقتن که من داد زدم : ایمان کتاب هات رو نمیبری !!

Meisam Khan
12-07-2008, 13:52
داییم میخواست پسرش رو توی یه مدرسه ثبت نام کنه که توی منطقه اشون نبود بعد آدرس خونه ما رو داده بود که یعنی ما این جا زندگی میکنیم . بعد قرار بود بیان بازدید . پسر داییم هم یه سری از کتاب هاش رو گذاشته بود توی اتاق منا که یعنی بگه این جا خونه ماست !! بعد یارو یه نگاه کرد و گفت مشکلی نیست و داشتن میرقتن که من داد زدم : ایمان کتاب هات رو نمیبری !!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعدش چي شد؟

3Dmajid
12-07-2008, 13:54
داییم میخواست پسرش رو توی یه مدرسه ثبت نام کنه که توی منطقه اشون نبود بعد آدرس خونه ما رو داده بود که یعنی ما این جا زندگی میکنیم . بعد قرار بود بیان بازدید . پسر داییم هم یه سری از کتاب هاش رو گذاشته بود توی اتاق منا که یعنی بگه این جا خونه ماست !! بعد یارو یه نگاه کرد و گفت مشکلی نیست و داشتن میرقتن که من داد زدم : ایمان کتاب هات رو نمیبری !!


خوب بعدش چی شد ؟ کار دستشون دادی ؟

آرسـام
12-07-2008, 14:53
این سوتی داغه داغه .
مال یه ربع پیشه .
رفیقم شماره یه نفر که اسمش ارد هست رو می خواست .
کلی اینور و اونور کرد و به 100 نفر زنگ زد و بلاخره بعد 2 ساعت شمارشو پیدا کرد .
وقتی شمارشو تو گوشیش زد و باهاش تماس گرفت رو گوشیش نوشت "ارد"

:thumbsdow

یعنی قبلا داشته شماره رو [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif
:16::29:

آرسـام
12-07-2008, 14:54
داییم میخواست پسرش رو توی یه مدرسه ثبت نام کنه که توی منطقه اشون نبود بعد آدرس خونه ما رو داده بود که یعنی ما این جا زندگی میکنیم . بعد قرار بود بیان بازدید . پسر داییم هم یه سری از کتاب هاش رو گذاشته بود توی اتاق منا که یعنی بگه این جا خونه ماست !! بعد یارو یه نگاه کرد و گفت مشکلی نیست و داشتن میرقتن که من داد زدم : ایمان کتاب هات رو نمیبری !!
ایمان کی بود؟

amirtoty
12-07-2008, 16:08
ایمان کی بود؟
آخه تو که IQ خوب بود؟؟؟؟:18:

Sharim
12-07-2008, 16:29
بعدش چي شد؟


خوب بعدش چی شد ؟ کار دستشون دادی ؟

خدا رو هزار و یک مرتبه شکر یارو خودشو زد به اون در که یعنی نفهمیده و رفت بیرون ! اگه کار دستشون داده بودم که داییم تا 100 سال دیگه ولم نمیکرد !


ایمان کی بود؟ایمان پسر داییم بود دیگه !

آرسـام
12-07-2008, 16:32
ایمان پسر داییم بود دیگه !
حدس میزدم ولی مطمئن نبودم.

behnam_roli
12-07-2008, 16:57
یه بار داشتیم از فوتبال بر می گشتیم می خواستیم بریم یه دست گیم نت هم بزنیم .... دیدیم اونور خیابون یه گیم نت هست به یکی از دوستان گفتیم برو ببین چندتا سیستم داره و وضعیتش به چه شکله ... گیم نت چون رو به آفتاب بود یه پرده زده بود روی شیشه اش و درش یه کم اون طرف تر بود .... دوستمون پرده رو ضد کنار دید پشتش شیشه هست و گفت: بسته هست! بریم یه جای دیگه!:27: ...... بعدش هممون از ته دل بهش خندیدیم ... بدبخت ضایع شد رفت ... بعد از این که خودش هم فهمید چه سوتی ای داده کلی خندید:27::27:

یه دونه از گیم نت

چند سال پیشا یه بار رفته بودم گیم نت حسابی جو گرفته گرفته بود که یه دفعه ناجور زدنم. منم که عصبانی شدم تلافیشو سر موس و کیبورد اونجا درآوردم و موسو کوبیدم و یه مشتم به کیبورد زدم بعد دیدم صاحاب گیم نت بالا سرمه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بعدشم شوت شدیم بیرون [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

M.etallic.A
12-07-2008, 20:32
تایید میشه:5:
واسه همین گفتم بیشتر بچه ها میدونن
تقریبا اکثر بچه های قدیمی اسم منو میدونستن:27:


تکذیب میشه... من نمیدونستم اسم تو ریحانه س :دی



تقریبا اکثر بچه های قدیمی اسم منو میدونستن:27:


اوه یعنی اینقدر اسمی هستی ؟ ایول بابا...

frnsh
12-07-2008, 22:25
ایمان کی بود؟


آخه تو که IQ خوب بود؟؟؟؟:18:

راست میگه. یه بار میره بالا یه بار میاد پایین. فکر کنم اگه ازت تست IQ بگیرن یه بار 100 یه بار 150 یه بار 50 یه بار هم با خداس!!!!

منم امروز یه سوتی بدی دادم. توی ماشین نشسته بودیم. من بودم با بابام و داداشم و خواهرم و دومادمون و دوست داداشم. بعد خب شما که میدونید هوا گرمه. یهو از دهنم پرید که: (( چقدر هوا گرمه بکشیم پایین!!!!:31:))

MaSoOd
12-07-2008, 22:49
چطوری 6 نفری جا شدین ؟

1- من

2- بابام

3- داداشم

4- خواهرم

5- دومادمون

6- دوست داداشم

خب معلومه که هوا گرم میشه دیگه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif

sabasistem_co
12-07-2008, 22:50
راست میگه. یه بار میره بالا یه بار میاد پایین. فکر کنم اگه ازت تست IQ بگیرن یه بار 100 یه بار 150 یه بار 50 یه بار هم با خداس!!!!

منم امروز یه سوتی بدی دادم. توی ماشین نشسته بودیم. من بودم با بابام و داداشم و خواهرم و دومادمون و دوست داداشم. بعد خب شما که میدونید هوا گرمه. یهو از دهنم پرید که: (( چقدر هوا گرمه بکشیم پایین!!!!:31:))

جالب بود

عکس العمل بقیه چی بود ؟؟؟

ولی یه نکته ظریف : شما با چی داشنتین می رفتین ؟؟؟؟؟؟؟

M.etallic.A
12-07-2008, 23:06
منم میخواستم همینو بگم... احتمالا کاروان بوده...

sourena_8888
13-07-2008, 00:04
منم میخواستم همینو بگم... احتمالا کاروان بوده...
دوست عزیز 3 تا جلو خودرو 3 تا عقب خودرو....عجیبه؟

MORINIO
13-07-2008, 00:32
راست میگه. یه بار میره بالا یه بار میاد پایین. فکر کنم اگه ازت تست IQ بگیرن یه بار 100 یه بار 150 یه بار 50 یه بار هم با خداس!!!!

منم امروز یه سوتی بدی دادم. توی ماشین نشسته بودیم. من بودم با بابام و داداشم و خواهرم و دومادمون و دوست داداشم. بعد خب شما که میدونید هوا گرمه. یهو از دهنم پرید که: (( چقدر هوا گرمه بکشیم پایین!!!!:31:))

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Antonio Andolini
13-07-2008, 01:01
راست میگه. یه بار میره بالا یه بار میاد پایین. فکر کنم اگه ازت تست IQ بگیرن یه بار 100 یه بار 150 یه بار 50 یه بار هم با خداس!!!!

منم امروز یه سوتی بدی دادم. توی ماشین نشسته بودیم. من بودم با بابام و داداشم و خواهرم و دومادمون و دوست داداشم. بعد خب شما که میدونید هوا گرمه. یهو از دهنم پرید که: (( چقدر هوا گرمه بکشیم پایین!!!!:31:))
اسمایل قش از خنده

Ni_nigc
13-07-2008, 07:28
این سوتی داغه داغه .
مال یه ربع پیشه .
رفیقم شماره یه نفر که اسمش ارد هست رو می خواست .
کلی اینور و اونور کرد و به 100 نفر زنگ زد و بلاخره بعد 2 ساعت شمارشو پیدا کرد .
وقتی شمارشو تو گوشیش زد و باهاش تماس گرفت رو گوشیش نوشت "ارد"

این داستان بود ؟ خاطره بود ؟ چی بود ؟ :18:
هر چی بود به سوتی نمی خورد یا شایدم من نفهمیدم .
میشه توضیح بدی . ممنون

Ni_nigc
13-07-2008, 07:46
راست میگه. یه بار میره بالا یه بار میاد پایین. فکر کنم اگه ازت تست IQ بگیرن یه بار 100 یه بار 150 یه بار 50 یه بار هم با خداس!!!!

منم امروز یه سوتی بدی دادم. توی ماشین نشسته بودیم. من بودم با بابام و داداشم و خواهرم و دومادمون و دوست داداشم. بعد خب شما که میدونید هوا گرمه. یهو از دهنم پرید که: (( چقدر هوا گرمه بکشیم پایین!!!!:31:))

6 نفر توی یه ماشین جریمه تون نکردن .
شاید هم نیسان بود .:31: شوخی

NΣVΣRHOOD
13-07-2008, 08:55
نه اتفاقاً خیلی هم دمش سرد ! بچه مردم آبروش میره

انصافاً بعد داستانیش خیلی جالب بود!

آقا داستان نبود که...خداییش تک تک چیزایی که تعریف کردم عین واقعیت بود.

frnsh
13-07-2008, 12:28
چطوری 6 نفری جا شدین ؟

1- من

2- بابام

3- داداشم

4- خواهرم

5- دومادمون

6- دوست داداشم

خب معلومه که هوا گرم میشه دیگه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif


جالب بود

عکس العمل بقیه چی بود ؟؟؟

ولی یه نکته ظریف : شما با چی داشنتین می رفتین ؟؟؟؟؟؟؟


منم میخواستم همینو بگم... احتمالا کاروان بوده...


دوست عزیز 3 تا جلو خودرو 3 تا عقب خودرو....عجیبه؟


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


اسمایل قش از خنده


6 نفر توی یه ماشین جریمه تون نکردن .
شاید هم نیسان بود .:31: شوخی

داداشم با دوستش جلو و دومادمون هم رانندگی میکرد. من و بابام و خواهرم عقب:31: توی سمند جامیشه. داداشم و دوستش جاق نیستن:31: در ضمن جایی هم نرفته بودیم که پلیسا گیر بدن.:31:
بعدشم همه زدن زیر خنده و بابام یه نگاه عاقلا در صفیحی به کرد!!!:19: دیگه فهمیدم که فاتحم خوندس اما خدارو شکر فهمید دست خودم نبود!!!



آقا داستان نبود که...خداییش تک تک چیزایی که تعریف کردم عین واقعیت بود.


مال منم تاحالا همش واقعی بوده:31:

mehdi_vsgh
13-07-2008, 14:48
این داستان بود ؟ خاطره بود ؟ چی بود ؟ :18:
هر چی بود به سوتی نمی خورد یا شایدم من نفهمیدم .
میشه توضیح بدی . ممنون
با دقت نخوندی ماجرا رو!!!

وقتی شماره یه نفر را تو گوشیت داشته باشی اگه به صورت دستی شما ره را وارد کنی وقتی دکمه call را میزنی اسم طرف رو گوشیت مینویسه.....


طرف شماره یارو رو داشت...اینهمه دنبال شمارش میگشت:دی
وقتی پیدا کرد و به صورت دستی شماره را وارد کرد و دکمه call را زد.....اسم یارو رو گوشیش افتاد:دی

Majid_17_206
13-07-2008, 17:00
چند روز پیش با چند تا از رفقا رفته بودیم بیرون...گوشی یکی از رفقا زنگ خورد .....گوشی رو برداشت و شروع کرد به حرف زدن ....سر وصدا اونجا زیاد بود ....رفیقم خواست به طرف مقابل بگه یه خورده بلند تر صحبت کن که یکدفعه گفت :یه خورده بزرگتر صحبت کن ....تا نیم ساعت داشتیم به کار رفیقم می خندیدیم.....از اون موقع هر وقت زنگ میزنیم وباهاش صحبت میکنیم بهش میگیم :میشه یه خورده بزرگتر صحبت کنی؟

frnsh
13-07-2008, 19:42
با دقت نخوندی ماجرا رو!!!

وقتی شماره یه نفر را تو گوشیت داشته باشی اگه به صورت دستی شما ره را وارد کنی وقتی دکمه call را میزنی اسم طرف رو گوشیت مینویسه.....


طرف شماره یارو رو داشت...اینهمه دنبال شمارش میگشت:دی
وقتی پیدا کرد و به صورت دستی شماره را وارد کرد و دکمه call را زد.....اسم یارو رو گوشیش افتاد:دی

یه IQ دیگه هم پیدا شد!!!
والله هیچکی نفهمیده بود اینو. :11:


یه سوتی از یه نفر!!
امروز با دوستام رفته بودیم بیرون. یه پسره میخواس جلومون لاف بیاد(چون دوست منو دوست داشت و اونم قبول نکرده بود که باهاش دوست شه) بعد این رو دیدم. پسره برای اینکه لاف بیاد گوشیش رو اورد جلوی گوشش و گفت: ((سلام عزیزم. خوبی. چه خبر. خیلی دوستت دارم عزیزم.)) که یهو گوشیش زنگ زد!!!!
ما هم یهو هممون زدیم زیر خنده!!!

m_s20
13-07-2008, 20:33
بچه که بودم یه می رفتیم باغ عموم
اونجا یه عموم یدونه بز داشت که خیلی جنگی بود مخصوصا من که طرفش =میرفتم بهش یونچه بدم بهم حمله میکرد
یه بار اومدم در خونشو باز کردم ببینمش یهو حمله کرد طرفم منم پا گذاشتم به فرار و هبرو که رفتی
خلاصه ما بدو و بزه بدو من از ترس بزه جرات نمیکردم پشت سرمو نگاه کنم ولی با گوشه چشم میدیدم که پا بپای من داره میدوه
خلاصه یه 10 دقیقه ای دیودم و بعد خوردم زمین و با ترس پشت سرم رو نگاه کردم و در جا خشکم زد . دیدم یه بوته خار گنده چسبیده به پاچه شلوارم و من فکر میکردم بزه !! اونطرف رو نگاه کردم دیدم بزه کاه و یونچه ش رو خورده و داره مات و مبهوت به من نگاه میکنه اینجوری::18:

Benygh
13-07-2008, 20:38
بچه که بودم یه می رفتیم باغ عموم
اونجا یه عموم یدونه بز داشت که خیلی جنگی بود مخصوصا من که طرفش =میرفتم بهش یونچه بدم بهم حمله میکرد
یه بار اومدم در خونشو باز کردم ببینمش یهو حمله کرد طرفم منم پا گذاشتم به فرار و هبرو که رفتی
خلاصه ما بدو و بزه بدو من از ترس بزه جرات نمیکردم پشت سرمو نگاه کنم ولی با گوشه چشم میدیدم که پا بپای من داره میدوه
خلاصه یه 10 دقیقه ای دیودم و بعد خوردم زمین و با ترس پشت سرم رو نگاه کردم و در جا خشکم زد . دیدم یه بوته خار گنده چسبیده به پاچه شلوارم و من فکر میکردم بزه !! اونطرف رو نگاه کردم دیدم بزه کاه و یونچه ش رو خورده و داره مات و مبهوت به من نگاه میکنه اینجوری:[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دمت گرم ... من یک بار سگ رو اینطوری فرض کردم ... :دی

Benygh
13-07-2008, 20:40
امروز با دوستام رفته بودیم بیرون. یه پسره میخواس جلومون لاف بیاد(چون دوست منو دوست داشت و اونم قبول نکرده بود که باهاش دوست شه) بعد این رو دیدم. پسره برای اینکه لاف بیاد گوشیش رو اورد جلوی گوشش و گفت: ((سلام عزیزم. خوبی. چه خبر. خیلی دوستت دارم عزیزم.)) که یهو گوشیش زنگ زد!!!!
ما هم یهو هممون زدیم زیر خنده!!!
باحال بود ... من یک بار زنگ زدم به دوستم بعد صدای تلفن اومد ولی مخابرات مشکل داشته مثل اینکه تماس رو قطع کرده بود .. ولی کسی تو کوچه نبود ..

M.etallic.A
13-07-2008, 20:43
یه IQ دیگه هم پیدا شد!!!
والله هیچکی نفهمیده بود اینو. :11:


یه سوتی از یه نفر!!
امروز با دوستام رفته بودیم بیرون. یه پسره میخواس جلومون لاف بیاد(چون دوست منو دوست داشت و اونم قبول نکرده بود که باهاش دوست شه) بعد این رو دیدم. پسره برای اینکه لاف بیاد گوشیش رو اورد جلوی گوشش و گفت: ((سلام عزیزم. خوبی. چه خبر. خیلی دوستت دارم عزیزم.)) که یهو گوشیش زنگ زد!!!!
ما هم یهو هممون زدیم زیر خنده!!!

سوتی تکراری بود. اینم یه سوتی از من...

عموم اینا میخواستن برن مسافرت... کلید خونشون رو دادن به من که شبها برم بخوابم. عموم به من سپرد که مواظب آکواریوم باشم و به ماهیا غذا بدم. یه آکواریوم بزرگ داشتن که پر از ماهی های گرون قیمت بود. شب اول من رفتم به اینا غذا بدم بد دیدم دماسنج 24 درجه نشون میده نمیدونم چرا احساس کردم ماهی ها سردشونه بخاری شو یه کم زیاد کردم بعد نیم ساعت دیدم دماسنج اصلا تکون نخورد .دیدم اینجوری نمیشه بخاری رو گذاشتم آخر که زودتر گرم بشه بعد از اینکه گرم شد دوباره کمش کنم. بعد اومدم نشستم جلو تلویزیون و خوابم برد صبح هم سریع لباس پوشیدم رفتم خونمون دیگه آکواریوم یادم رفت. شبش اومدم دیدم از رو آب بخار بلند میشه و ماهی ها همه روی آب شناور هستن و روغنشون در اومد روی آب :دی اومدم درستش کنم گفتم آبش رو عوض میکنم چند تا ماهی میخرم میندازم توش. نصف آبش رو خالی کردم اومدم آکواریوم رو بلند کنم از رو اوپن یهو کمرم گرفت از دستم افتاد شکست تمام آشپزخونه رو آب گرفت... کلا سه روز رفتن من خونشون رو به گند کشیدم. دیگه بعد از اون هیچ کس به من کلید خونش رو نداد :(

Payan
13-07-2008, 21:29
سوتی تکراری بود. اینم یه سوتی از من...

عموم اینا میخواستن برن مسافرت... کلید خونشون رو دادن به من که شبها برم بخوابم. عموم به من سپرد که مواظب آکواریوم باشم و به ماهیا غذا بدم. یه آکواریوم بزرگ داشتن که پر از ماهی های گرون قیمت بود. شب اول من رفتم به اینا غذا بدم بد دیدم دماسنج 24 درجه نشون میده نمیدونم چرا احساس کردم ماهی ها سردشونه بخاری شو یه کم زیاد کردم بعد نیم ساعت دیدم دماسنج اصلا تکون نخورد .دیدم اینجوری نمیشه بخاری رو گذاشتم آخر که زودتر گرم بشه بعد از اینکه گرم شد دوباره کمش کنم. بعد اومدم نشستم جلو تلویزیون و خوابم برد صبح هم سریع لباس پوشیدم رفتم خونمون دیگه آکواریوم یادم رفت. شبش اومدم دیدم از رو آب بخار بلند میشه و ماهی ها همه روی آب شناور هستن و روغنشون در اومد روی آب :دی اومدم درستش کنم گفتم آبش رو عوض میکنم چند تا ماهی میخرم میندازم توش. نصف آبش رو خالی کردم اومدم آکواریوم رو بلند کنم از رو اوپن یهو کمرم گرفت از دستم افتاد شکست تمام آشپزخونه رو آب گرفت... کلا سه روز رفتن من خونشون رو به گند کشیدم. دیگه بعد از اون هیچ کس به من کلید خونش رو نداد :(

تو به اين ميگي سوتي؟:18:
فاجعه به بار آوردي در حد تيم ملي بعد بهش ميگه سوتي:13:

3Dmajid
13-07-2008, 22:21
عموم اینا میخواستن برن مسافرت... کلید خونشون رو دادن به من که شبها برم بخوابم. عموم به من سپرد که مواظب آکواریوم باشم و به ماهیا غذا بدم. یه آکواریوم بزرگ داشتن که پر از ماهی های گرون قیمت بود. شب اول من رفتم به اینا غذا بدم بد دیدم دماسنج 24 درجه نشون میده نمیدونم چرا احساس کردم ماهی ها سردشونه بخاری شو یه کم زیاد کردم بعد نیم ساعت دیدم دماسنج اصلا تکون نخورد .دیدم اینجوری نمیشه بخاری رو گذاشتم آخر که زودتر گرم بشه بعد از اینکه گرم شد دوباره کمش کنم. بعد اومدم نشستم جلو تلویزیون و خوابم برد صبح هم سریع لباس پوشیدم رفتم خونمون دیگه آکواریوم یادم رفت. شبش اومدم دیدم از رو آب بخار بلند میشه و ماهی ها همه روی آب شناور هستن و روغنشون در اومد روی آب :دی اومدم درستش کنم گفتم آبش رو عوض میکنم چند تا ماهی میخرم میندازم توش. نصف آبش رو خالی کردم اومدم آکواریوم رو بلند کنم از رو اوپن یهو کمرم گرفت از دستم افتاد شکست تمام آشپزخونه رو آب گرفت... کلا سه روز رفتن من خونشون رو به گند کشیدم. دیگه بعد از اون هیچ کس به من کلید خونش رو نداد :(


واااااااااااااااااااااااا اااااااااااای ...
چه فاجعه ای.
اگه برای من این اتفاق بیفته فرار میکنم.

Devil_xxx2008
13-07-2008, 22:25
سوتی تکراری بود. اینم یه سوتی از من...

عموم اینا میخواستن برن مسافرت... کلید خونشون رو دادن به من که شبها برم بخوابم. عموم به من سپرد که مواظب آکواریوم باشم و به ماهیا غذا بدم. یه آکواریوم بزرگ داشتن که پر از ماهی های گرون قیمت بود. شب اول من رفتم به اینا غذا بدم بد دیدم دماسنج 24 درجه نشون میده نمیدونم چرا احساس کردم ماهی ها سردشونه بخاری شو یه کم زیاد کردم بعد نیم ساعت دیدم دماسنج اصلا تکون نخورد .دیدم اینجوری نمیشه بخاری رو گذاشتم آخر که زودتر گرم بشه بعد از اینکه گرم شد دوباره کمش کنم. بعد اومدم نشستم جلو تلویزیون و خوابم برد صبح هم سریع لباس پوشیدم رفتم خونمون دیگه آکواریوم یادم رفت. شبش اومدم دیدم از رو آب بخار بلند میشه و ماهی ها همه روی آب شناور هستن و روغنشون در اومد روی آب :دی اومدم درستش کنم گفتم آبش رو عوض میکنم چند تا ماهی میخرم میندازم توش. نصف آبش رو خالی کردم اومدم آکواریوم رو بلند کنم از رو اوپن یهو کمرم گرفت از دستم افتاد شکست تمام آشپزخونه رو آب گرفت... کلا سه روز رفتن من خونشون رو به گند کشیدم. دیگه بعد از اون هیچ کس به من کلید خونش رو نداد :(
اگه من جای عموت بودم میکشتمت:21:

M.etallic.A
13-07-2008, 22:38
تو به اين ميگي سوتي؟:18:
فاجعه به بار آوردي در حد تيم ملي بعد بهش ميگه سوتي:13:

خوب یه چی بالاتر از سوتی بود ولی اینجوریه دیگه سوتی های من درجه شون بالاست...


واااااااااااااااااااااااا اااااااااااای ...
چه فاجعه ای.
اگه برای من این اتفاق بیفته فرار میکنم.

کجا فرار میکردم آخه ؟ تا صبح دهنم سرویس شد همه جا رو تمیز کردم. داشتم فکر میکردم اگه اومدن بگم آکواریوم چی شد که اینجا یه سوتی فکری هم دادم. یه لحظه به ذهنم رسید اگه اومدن بگم آکواریوم رو دزد برد :18: بعد دوباره مغزم به کار افتاد که کدوم دزد احمقی پیدا میشه آکواریوم بدزده ؟
عموم اینا که اومدن اولین چیزی که پرسیدن این بود پس آکواریوم کوووو ؟ آخه خانوادگی به اون آکواریوم علاقه خاصی داشتن. منم جریان رو به عموم گفتم یک ساعت داشت میخندید زن عموم ولی خیلی ناراحت شد. آبروی منم برد همه جا رفت گفت....

M.etallic.A
13-07-2008, 22:39
اگه من جای عموت بودم میکشتمت:21:

نه بابا عموم علاقه خاصی به من داره چیزی بهم نگفت فقط آبروم رفت دیگه...

eMer@lD
13-07-2008, 22:41
نه بابا عموم علاقه خاصی به من داره چیزی بهم نگفت فقط آبروم رفت دیگه...


خیلی خلاصه خوش شانسی معلوم شد از این بچه لوسای فامیلی که کاری بهت ندارن هر کاری بکنی قربون صدقتم میرن:31:

M.etallic.A
13-07-2008, 22:54
اینم یکی دیگه جدیده ماله دیروزه... من یه دوست دارم که شماره موبایلش خیلی شبیه شماره موبایل منه. فقط جای عددا فرق داره. خلاصه من همیشه قاطی میکنم. مثلا هر وقت زنگ میزنه من اینجوری میشم :18: چند ثانیه ای فکر میکنم که من چجوری به خودم زنگ زدم یا یه بار شماره خودمو جای شماره اون تو گوشیم سیو میکردم و بعد یه دفعه خواستم تست کنم ببینم اس ام اس سند میشه یا نه واسه خودم یه اس ام اس فرستادم دیدم یه اس ام اس با اسم دوستم اومد و من برای چند دقیقه داشتم فکر میکردم که چجوری شد من به خودم اس ام اس دادم همون اس ام اس از طرف دوستم اومد و داشتم ربطش میدادم به مشکلات شبکه مخابرات و ... تا اینکه فهمیدم چه سوتی دادم.

اما سوتی اصلی رو دیروز دادم. داشتم با ماشین میرفتم تو خونه . یه دختره بد جوری آمار داد. منم سریعا دور زدم و یه کم جلوتر رفتم تو یه کوچه پارک کردم دیدم اومد تو کوچه ... بعد اومد لب پنجره ماشین بهش گفتم سوار شه ولی گفت عجله داره باید بره خونه بعد بهم گفت شمارت رو نمیدی ؟ منم هول کرده بودم شماره دوستم رو گفتم اون تو گوشیش سیو کرد گفت یه ربع دیگه بهت زنگ میزنم. تا شب منتظر موندم اما زنگ نزد کلی فحش و بد و بیراه نثارش کردم. امروز دوستم رو دیدم گفت یه دختره از دیروز تا حالا دهن منو سرویس کرده هی زنگ میزنه میگه شما همونی نیستی که با ماشین تو فلان خیابون و .... منم هی میگم نه ... بازم زنگ میزنه آخرش بستمش فحش دیگه زنگ نزد. منو میگی سریع گوشی رو از دستش قاپیدم رفتم تو کال رکورد دیدم دختره با دبیت زنگ زده :41: به دوستم گفتم اگه بازم زنگ زد شماره منو بده بهش اما با اون فحشهایی که دوستم میگفت بهش دادم فکر نکنم دیگه عمرا زنگ بزنه.

M.etallic.A
13-07-2008, 22:56
خیلی خلاصه خوش شانسی معلوم شد از این بچه لوسای فامیلی که کاری بهت ندارن هر کاری بکنی قربون صدقتم میرن

تقریبا یه جورایی ...

masoudtr
13-07-2008, 23:15
اینم یکی دیگه جدیده ماله دیروزه... من یه دوست دارم که شماره موبایلش خیلی شبیه شماره موبایل منه. فقط جای عددا فرق داره. خلاصه من همیشه قاطی میکنم. مثلا هر وقت زنگ میزنه من اینجوری میشم :18: چند ثانیه ای فکر میکنم که من چجوری به خودم زنگ زدم یا یه بار شماره خودمو جای شماره اون تو گوشیم سیو میکردم و بعد یه دفعه خواستم تست کنم ببینم اس ام اس سند میشه یا نه واسه خودم یه اس ام اس فرستادم دیدم یه اس ام اس با اسم دوستم اومد و من برای چند دقیقه داشتم فکر میکردم که چجوری شد من به خودم اس ام اس دادم همون اس ام اس از طرف دوستم اومد و داشتم ربطش میدادم به مشکلات شبکه مخابرات و ... تا اینکه فهمیدم چه سوتی دادم.

اما سوتی اصلی رو دیروز دادم. داشتم با ماشین میرفتم تو خونه . یه دختره بد جوری آمار داد. منم سریعا دور زدم و یه کم جلوتر رفتم تو یه کوچه پارک کردم دیدم اومد تو کوچه ... بعد اومد لب پنجره ماشین بهش گفتم سوار شه ولی گفت عجله داره باید بره خونه بعد بهم گفت شمارت رو نمیدی ؟ منم هول کرده بودم شماره دوستم رو گفتم اون تو گوشیش سیو کرد گفت یه ربع دیگه بهت زنگ میزنم. تا شب منتظر موندم اما زنگ نزد کلی فحش و بد و بیراه نثارش کردم. امروز دوستم رو دیدم گفت یه دختره از دیروز تا حالا دهن منو سرویس کرده هی زنگ میزنه میگه شما همونی نیستی که با ماشین تو فلان خیابون و .... منم هی میگم نه ... بازم زنگ میزنه آخرش بستمش فحش دیگه زنگ نزد. منو میگی سریع گوشی رو از دستش قاپیدم رفتم تو کال رکورد دیدم دختره با دبیت زنگ زده :41: به دوستم گفتم اگه بازم زنگ زد شماره منو بده بهش اما با اون فحشهایی که دوستم میگفت بهش دادم فکر نکنم دیگه عمرا زنگ بزنه.


ایول پس شما هم اهل رسوندن دختران بی پناه به سر منزل مقصودید

sabasistem_co
13-07-2008, 23:18
اینم یکی دیگه جدیده ماله دیروزه... من یه دوست دارم که شماره موبایلش خیلی شبیه شماره موبایل منه. فقط جای عددا فرق داره. خلاصه من همیشه قاطی میکنم. مثلا هر وقت زنگ میزنه من اینجوری میشم :18: چند ثانیه ای فکر میکنم که من چجوری به خودم زنگ زدم یا یه بار شماره خودمو جای شماره اون تو گوشیم سیو میکردم و بعد یه دفعه خواستم تست کنم ببینم اس ام اس سند میشه یا نه واسه خودم یه اس ام اس فرستادم دیدم یه اس ام اس با اسم دوستم اومد و من برای چند دقیقه داشتم فکر میکردم که چجوری شد من به خودم اس ام اس دادم همون اس ام اس از طرف دوستم اومد و داشتم ربطش میدادم به مشکلات شبکه مخابرات و ... تا اینکه فهمیدم چه سوتی دادم.

اما سوتی اصلی رو دیروز دادم. داشتم با ماشین میرفتم تو خونه . یه دختره بد جوری آمار داد. منم سریعا دور زدم و یه کم جلوتر رفتم تو یه کوچه پارک کردم دیدم اومد تو کوچه ... بعد اومد لب پنجره ماشین بهش گفتم سوار شه ولی گفت عجله داره باید بره خونه بعد بهم گفت شمارت رو نمیدی ؟ منم هول کرده بودم شماره دوستم رو گفتم اون تو گوشیش سیو کرد گفت یه ربع دیگه بهت زنگ میزنم. تا شب منتظر موندم اما زنگ نزد کلی فحش و بد و بیراه نثارش کردم. امروز دوستم رو دیدم گفت یه دختره از دیروز تا حالا دهن منو سرویس کرده هی زنگ میزنه میگه شما همونی نیستی که با ماشین تو فلان خیابون و .... منم هی میگم نه ... بازم زنگ میزنه آخرش بستمش فحش دیگه زنگ نزد. منو میگی سریع گوشی رو از دستش قاپیدم رفتم تو کال رکورد دیدم دختره با دبیت زنگ زده :41: به دوستم گفتم اگه بازم زنگ زد شماره منو بده بهش اما با اون فحشهایی که دوستم میگفت بهش دادم فکر نکنم دیگه عمرا زنگ بزنه.

بابا ایول :10::46:

تو اصل خنده ای داداش .:11::27:

ما رو دعوت کن یه دو سه روزی با هم باشیم کمی بخندم شاد بشم روحیه ام عوض بشه.:10::8:

Antonio Andolini
14-07-2008, 00:13
یه سوتی دیگه از ما
سر کلاس ریاضی نشسته بودیم ... معلم ازم خواست که تمرین رو حل کنم .. حل کردم ولی معلم کتابم رو گرفت ..... تمرین هایی رو که گفته بود حل کنید رو حل نکرده بودم .. کتابم رو ازم گرفت و گفت برو بشین ... بعدش به بغل دستیم گفت: "کتابت رو بده" دوستم جواب داد:" نیاوردم!" به بعدی گفت تو کتابت رو بده .. اونم گفت نیاوردم ... یه دفعه عصابانی شد و لیست رو درآورد و می خواست کتابای همه رو نگاه کنه ... بعد که به من رسید گفت: کو کتابت
منم گفتم :" اجازه دادیم دستتون" :27::27::27: ... کله کلاس رفت روی هوا .... معلممون که بچه مثبت بود نفهمید چی شده بود فقط ساکت موند ...

piremard
14-07-2008, 00:26
سوتی تکراری بود. اینم یه سوتی از من...

عموم اینا میخواستن برن مسافرت... کلید خونشون رو دادن به من که شبها برم بخوابم. عموم به من سپرد که مواظب آکواریوم باشم و به ماهیا غذا بدم. یه آکواریوم بزرگ داشتن که پر از ماهی های گرون قیمت بود. شب اول من رفتم به اینا غذا بدم بد دیدم دماسنج 24 درجه نشون میده نمیدونم چرا احساس کردم ماهی ها سردشونه بخاری شو یه کم زیاد کردم بعد نیم ساعت دیدم دماسنج اصلا تکون نخورد .دیدم اینجوری نمیشه بخاری رو گذاشتم آخر که زودتر گرم بشه بعد از اینکه گرم شد دوباره کمش کنم. بعد اومدم نشستم جلو تلویزیون و خوابم برد صبح هم سریع لباس پوشیدم رفتم خونمون دیگه آکواریوم یادم رفت. شبش اومدم دیدم از رو آب بخار بلند میشه و ماهی ها همه روی آب شناور هستن و روغنشون در اومد روی آب :دی اومدم درستش کنم گفتم آبش رو عوض میکنم چند تا ماهی میخرم میندازم توش. نصف آبش رو خالی کردم اومدم آکواریوم رو بلند کنم از رو اوپن یهو کمرم گرفت از دستم افتاد شکست تمام آشپزخونه رو آب گرفت... کلا سه روز رفتن من خونشون رو به گند کشیدم. دیگه بعد از اون هیچ کس به من کلید خونش رو نداد :(

من بودم حداقل ماهی پلو درست می کردم

****

داشتم از منزل بیرون می رفتم همسایه در چارچوب ایستاده بود ، از دور گفتم : آقای ... من می رم بیرون با خودم کلید نمی برم ، در رو نبندید هیچی همینو گفتم و محکم در رو بستم:18:

وقتی برگشتم خونه همسایه ام تو همون چارچوب ایستاده بود و بلند می خندید :"تو خودت می گی در رو نبد بعد محکمتر از همیشه می بندیش":31:
---
یک فکسی رسید که شما رو برای فلان جلسه در محل" همایشهای صدا و سیما " دعوت کردیم برای فلان چیز
خب تابستون بود و محوطه ی جام جم هم خنک و پر از سبزه و درخت بود
تا من محل جلسه رو پیدا کنم از بازرسی حراست رد بشم سرمای عجیبی خوردم
آب از بینیم سرازیر بود و فقط دو تا دستمال کاغذی داشتم و دیگر هیچ :19:

جاتون خال چون دیر کرده بودم دقیقا روبروی خانمهای جلسه و روبروی دوربین "تنها جای خالی " نشستم و جلسه بسیار ساکت برگزار می شد و همه هم چشم در چشم همدیگر :21:

تازه قرار بود من متنی رو که شب قبل آماده کرده بودم بخونم ! :19:
فیلمبردار هم دقیقا روی من زوم می کرد و در آستانه ی درب خروجی هم خانمی مشغول نُت برداری جلسه بود ، خلاصه اینکه با اون سرماخوردگی آبروی ما رفت اونهم مستند " فیلم جلسه" من با دوستم " آقای دکتر" با هم دعوت شده بودیم ؛ از اون به بعد ایشون هر وقت سمینار یا همایشی بر قرار بود بشوخی بمن می گفت : آقای ... می آی بریم جلسه :27::18:

هی چقدر خجالت آور بود حتی خاطره اش :41:
:46:

پاکر
14-07-2008, 00:30
امضای منم فک کنم از July 2007 تا الان توش سوتی بوده و هنوزم هست!

MORINIO
14-07-2008, 00:39
اما سوتی اصلی رو دیروز دادم. داشتم با ماشین میرفتم تو خونه . یه دختره بد جوری آمار داد. منم سریعا دور زدم و یه کم جلوتر رفتم تو یه کوچه پارک کردم دیدم اومد تو کوچه ... بعد اومد لب پنجره ماشین بهش گفتم سوار شه ولی گفت عجله داره باید بره خونه بعد بهم گفت شمارت رو نمیدی ؟ منم هول کرده بودم شماره دوستم رو گفتم اون تو گوشیش سیو کرد گفت یه ربع دیگه بهت زنگ میزنم. تا شب منتظر موندم اما زنگ نزد کلی فحش و بد و بیراه نثارش کردم. امروز دوستم رو دیدم گفت یه دختره از دیروز تا حالا دهن منو سرویس کرده هی زنگ میزنه میگه شما همونی نیستی که با ماشین تو فلان خیابون و .... منم هی میگم نه ... بازم زنگ میزنه آخرش بستمش فحش دیگه زنگ نزد. منو میگی سریع گوشی رو از دستش قاپیدم رفتم تو کال رکورد دیدم دختره با دبیت زنگ زده :41: به دوستم گفتم اگه بازم زنگ زد شماره منو بده بهش اما با اون فحشهایی که دوستم میگفت بهش دادم فکر نکنم دیگه عمرا زنگ بزنه.

آخ آخ چه قدر تو بدشانسی:31:

Ni_nigc
14-07-2008, 07:36
رفیقم شماره یه نفر که اسمش ارد هست رو می خواست .
کلی اینور و اونور کرد و به 100 نفر زنگ زد و بلاخره بعد 2 ساعت شمارشو پیدا کرد .
وقتی شمارشو تو گوشیش زد و باهاش تماس گرفت رو گوشیش نوشت "ارد"



با دقت نخوندی ماجرا رو!!!

وقتی شماره یه نفر را تو گوشیت داشته باشی اگه به صورت دستی شما ره را وارد کنی وقتی دکمه call را میزنی اسم طرف رو گوشیت مینویسه.....


طرف شماره یارو رو داشت...اینهمه دنبال شمارش میگشت:دی
وقتی پیدا کرد و به صورت دستی شماره را وارد کرد و دکمه call را زد.....اسم یارو رو گوشیش افتاد:دی


واقعا سخت بود فهمیدنش . اصلا از اون جمله ی بالایی نمی شه این جمله ی پایینی رو استنباط کرد . :13:

ebicross
14-07-2008, 07:53
بحث رسوندن بی سرپناها شد و بحث مسافرکشی بدون مزد و مواجب با خدمات پس از فروش. گفتم منم یک سوتی این مایه ای بدم:

یه بار همینطوری داشتم میچرخیدم دیدم 3 تا دختر منتظر تاکسی هستن. البته مسیرش تاکسی نمیومد پس منتظر چی بودن خدا میدونه.
منم که در کارهای خیر پیش قدم میشم رفتم جلوشون و بدون یک کلمه حرف زدن منتظر شدم تا خودشون سوار شن. (کلاس کار رو رعایت میکنم)
خلاصه اینا اومدن و مثل منگلا تو ماشینو نگاه کردن (پراید مدل 76 باید هم دیدنی باشه) و بدون اینکه سوار بشن رفتن. تا جایی هم که رفتن پشت سرشونو نگاه کردن.
منم بیخیال شدم و رفتم. جلوی در خونه خواستم پیاده بشم دیدم در قفل بوده. نمیدونم چرا خجالت کشیدم.

NΣVΣRHOOD
14-07-2008, 09:06
سوتی تکراری بود. اینم یه سوتی از من...

عموم اینا میخواستن برن مسافرت... کلید خونشون رو دادن به من که شبها برم بخوابم. عموم به من سپرد که مواظب آکواریوم باشم و به ماهیا غذا بدم. یه آکواریوم بزرگ داشتن که پر از ماهی های گرون قیمت بود. شب اول من رفتم به اینا غذا بدم بد دیدم دماسنج 24 درجه نشون میده نمیدونم چرا احساس کردم ماهی ها سردشونه بخاری شو یه کم زیاد کردم بعد نیم ساعت دیدم دماسنج اصلا تکون نخورد .دیدم اینجوری نمیشه بخاری رو گذاشتم آخر که زودتر گرم بشه بعد از اینکه گرم شد دوباره کمش کنم. بعد اومدم نشستم جلو تلویزیون و خوابم برد صبح هم سریع لباس پوشیدم رفتم خونمون دیگه آکواریوم یادم رفت. شبش اومدم دیدم از رو آب بخار بلند میشه و ماهی ها همه روی آب شناور هستن و روغنشون در اومد روی آب :دی اومدم درستش کنم گفتم آبش رو عوض میکنم چند تا ماهی میخرم میندازم توش. نصف آبش رو خالی کردم اومدم آکواریوم رو بلند کنم از رو اوپن یهو کمرم گرفت از دستم افتاد شکست تمام آشپزخونه رو آب گرفت... کلا سه روز رفتن من خونشون رو به گند کشیدم. دیگه بعد از اون هیچ کس به من کلید خونش رو نداد :(

آقا یه سوال فنی؟؟؟از اون جایی که گفتین بخاری آکواریوم رو زیاد کردین ،الان دیگه بخاری همه آکواریوم ها اتوماتیک هستند و تا 32 درجه هم بیشتر ندارن.یعنی اگه روی حد آخرش که 32 درجه هست تنظیمش کنی هر وقت به اون درجه رسید اتوماتیک بخاری خاموش میشه.در ضمن روی اون درجه ماهی ها تازه حال میکنن...موندم که چطور ماهی ها با این درجه مردن؟؟؟

pouria007
14-07-2008, 09:39
واقعا سخت بود فهمیدنش . اصلا از اون جمله ی بالایی نمی شه این جمله ی پایینی رو استنباط کرد . [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](19).gif

ماشالا چقدر تو iq هستی

M.etallic.A
14-07-2008, 14:24
آقا یه سوال فنی؟؟؟از اون جایی که گفتین بخاری آکواریوم رو زیاد کردین ،الان دیگه بخاری همه آکواریوم ها اتوماتیک هستند و تا 32 درجه هم بیشتر ندارن.یعنی اگه روی حد آخرش که 32 درجه هست تنظیمش کنی هر وقت به اون درجه رسید اتوماتیک بخاری خاموش میشه.در ضمن روی اون درجه ماهی ها تازه حال میکنن...موندم که چطور ماهی ها با این درجه مردن؟؟؟

دوست عزیز خودت میگی الان... من منظورم الان نبود وگرنه خودم آکواریوم دارم و میدونم چی میگی... اما بخاری آکواریوم اینا ترموستات نداشت تایمر داشت و وقتی آخر میزاشتی یه سره روشن میموند...

frnsh
14-07-2008, 22:23
سلام
امروز با خواهرم رفته بودیم گوشی من رو عوض کنیم با یه مدل بالا. اما دست دوم. بعد که یه گوشی گرفتیم من تمام شماره هایی که روی سیم کارتم بود رو روش کپی کردم. بعد دیدم که از گوشیه زیاد خوشم نیومده و بعد رفتم پسش دادم!!!!

amirtoty
14-07-2008, 22:52
سلام
امروز با خواهرم رفته بودیم گوشی من رو عوض کنیم با یه مدل بالا. اما دست دوم. بعد که یه گوشی گرفتیم من تمام شماره هایی که روی سیم کارتم بود رو روش کپی کردی. بعد دیدم که از گوشیه زیاد خوشم نیومده و بعد رفتم پسش دادم!!!!
:31: :21: :27: :18:

masoudtr
14-07-2008, 23:44
این داستان اکواریم و ماهی ها را من در فیلم دیوس دیگلو دیدم ببینم بازیگرش تو بودی یا مارا فیلم کردی

Devil_xxx2008
14-07-2008, 23:54
واقعا سخت بود فهمیدنش . اصلا از اون جمله ی بالایی نمی شه این جمله ی پایینی رو استنباط کرد . :13:

سوتی از این داغ تر نمیشه :
الان داشتم این پستی که نقل قول کردمو میخوندم دیدم یه مورچه رو LCD داره راه میره چند بار زدمش بعد فهمیدم که امضاشه :31:

Devil_xxx2008
14-07-2008, 23:59
یه سوتی دیگه از ما
سر کلاس ریاضی نشسته بودیم ... معلم ازم خواست که تمرین رو حل کنم .. حل کردم ولی معلم کتابم رو گرفت ..... تمرین هایی رو که گفته بود حل کنید رو حل نکرده بودم .. کتابم رو ازم گرفت و گفت برو بشین ... بعدش به بغل دستیم گفت: "کتابت رو بده" دوستم جواب داد:" نیاوردم!" به بعدی گفت تو کتابت رو بده .. اونم گفت نیاوردم ... یه دفعه عصابانی شد و لیست رو درآورد و می خواست کتابای همه رو نگاه کنه ... بعد که به من رسید گفت: کو کتابت
منم گفتم :" اجازه دادیم دستتون" :27::27::27: ... کله کلاس رفت روی هوا .... معلممون که بچه مثبت بود نفهمید چی شده بود فقط ساکت موند ...

خیلی سوتیت باحال بوود
کلی خندیدم
:39:

M.etallic.A
14-07-2008, 23:59
این داستان اکواریم و ماهی ها را من در فیلم دیوس دیگلو دیدم ببینم بازیگرش تو بودی یا مارا فیلم کردی

ماشالله به تو که زیاد فیلم میبینی و اسمهای عجیب غریب بلدی. خوب که چی مثلا ؟ الان خیلی با خودت حال کردی ؟ من اون فیلم مزخرف با اون اسم مسخره ش رو ندیدم و علاقه ای هم به کارگردانی ندارم که بخوام شما رو فیلم کنم. شما اگه خیلی دوست داری فیلم بشی برو تو یه کلاس بازیگری ثبت نام کن یا اینکه با یه هنرپیشه معروف ازدواج کن شاید یکی پیدا شد فیلمت کرد. فقط مواظب باش فیلمت پخش نشه.....

alizshah
15-07-2008, 00:47
ماشالله به تو که زیاد فیلم میبینی و اسمهای عجیب غریب بلدی. خوب که چی مثلا ؟ الان خیلی با خودت حال کردی ؟ من اون فیلم مزخرف با اون اسم مسخره ش رو ندیدم و علاقه ای هم به کارگردانی ندارم که بخوام شما رو فیلم کنم. شما اگه خیلی دوست داری فیلم بشی برو تو یه کلاس بازیگری ثبت نام کن یا اینکه با یه هنرپیشه معروف ازدواج کن شاید یکی پیدا شد فیلمت کرد. فقط مواظب باش فیلمت پخش نشه.....
بن دائمی
لحن نامناسب :18::27:

Ni_nigc
15-07-2008, 07:53
سوتی از این داغ تر نمیشه :
الان داشتم این پستی که نقل قول کردمو میخوندم دیدم یه مورچه رو LCD داره راه میره چند بار زدمش بعد فهمیدم که امضاشه :31:

اتفاقا من هم هر چی اسپری حشره کش روش میزنم جواب نمی ده :دی

rezaete
15-07-2008, 10:33
به دوستم گفتم اگه بازم زنگ زد شماره منو بده بهش اما با اون فحشهایی که دوستم میگفت بهش دادم فکر نکنم دیگه عمرا زنگ بزنه.
واقعا خسته نباشی ( از طرف فدراسیون اسپم سواری )

M.etallic.A
15-07-2008, 11:46
بن دائمی
لحن نامناسب :18::27:

دخالت در کار مدیریت
تبعید به گوانتانامو

masoudtr
15-07-2008, 12:02
ماشالله به تو که زیاد فیلم میبینی و اسمهای عجیب غریب بلدی. خوب که چی مثلا ؟ الان خیلی با خودت حال کردی ؟ من اون فیلم مزخرف با اون اسم مسخره ش رو ندیدم و علاقه ای هم به کارگردانی ندارم که بخوام شما رو فیلم کنم. شما اگه خیلی دوست داری فیلم بشی برو تو یه کلاس بازیگری ثبت نام کن یا اینکه با یه هنرپیشه معروف ازدواج کن شاید یکی پیدا شد فیلمت کرد. فقط مواظب باش فیلمت پخش نشه.....

ماشالله چقدر شما با ادبی
حالا یک خالی بستی من مچت را گرفتم اینکه ناراحتی نداره
دییوس دیگلو هم به مردان فاحشه میگن(البته فیلمش کمدی بود)
بازم اگرفیلم دیدی خودت را جای نقش اصلیش جا بزن برا ما تعریف کن
ایندفعه فقط خالی بندیش را کمتر کن

masoudtr
15-07-2008, 12:09
این صفحه برید ببینید من راست میگم یا نه



برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Ni_nigc
15-07-2008, 12:23
بی خیال شین دیگه .
دومی رو بلند تر ختم کنین .
حالا هی بزنین تو سر و کله هم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

masoudtr
15-07-2008, 12:32
برا اینکه تاپیک به انحراف کشیده نشه من دیگه در این مورد بحث نمیکنم

M.etallic.A
15-07-2008, 12:40
ماشالله چقدر شما با ادبی
حالا یک خالی بستی من مچت را گرفتم اینکه ناراحتی نداره
دییوس دیگلو هم به مردان فاحشه میگن(البته فیلمش کمدی بود)
بازم اگرفیلم دیدی خودت را جای نقش اصلیش جا بزن برا ما تعریف کن
ایندفعه فقط خالی بندیش را کمتر کن

اگر به عمق مطلب دقت کنی من اگه فحشم بهت میدادم باز کار تو بی ادبانه تر بود. چون تو داری تهمت میزنی. در حالیکه من اصلا اون فیلم رو ندیدم کلا زیاد اهل فیلم این حرفها نیستم و این اتفاق برام افتاد.

عزیزم منو میبینی تو این فروم با آدمهای مثل تو زیاد برخورد داشتم شاید گاهی اوقات خودمم مثل شماها شدم و سعی کردم مثلا به قول خودم مچگیری کنم ولی بعدش پشیمون شدم.از من به تو نصیحت نکن این کارهارو... زشته ... که چی مثلا ؟

من دیگه اینجا سوتی تعریف نمیکنم. بعضی ها اصلا جنبه ندارن. قدیما بهتر بود ...

winter+girl
15-07-2008, 12:50
بعضی سوتی ها رو نمیشه فهمید مثل سوتی دوم آقای پیرمرد و اونی که گفت کتابمون دست شماساین یعنی چی؟؟؟خداییش پسرا خیلی راحتنا هر سوتی بدن راحت میتونن بنویسن البته خواهش میکنم با توضیح بیشتر لطفا

winter+girl
15-07-2008, 12:53
اگر به عمق مطلب دقت کنی من اگه فحشم بهت میدادم باز کار تو بی ادبانه تر بود. چون تو داری تهمت میزنی. در حالیکه من اصلا اون فیلم رو ندیدم کلا زیاد اهل فیلم این حرفها نیستم و این اتفاق برام افتاد.

عزیزم منو میبینی تو این فروم با آدمهای مثل تو زیاد برخورد داشتم شاید گاهی اوقات خودمم مثل شماها شدم و سعی کردم مثلا به قول خودم مچگیری کنم ولی بعدش پشیمون شدم.از من به تو نصیحت نکن این کارهارو... زشته ... که چی مثلا ؟

من دیگه اینجا سوتی تعریف نمیکنم. بعضی ها اصلا جنبه ندارن. قدیما بهتر بود ...

بیخییال بابا اصلا حال کردی جک بنویس مهم اینه یکم دور هم بخندیم یکم امیدوار شیم هر چقدرم سوتی بدیم از ما ببدتر هم هستن

masoudtr
15-07-2008, 12:59
اگر به عمق مطلب دقت کنی من اگه فحشم بهت میدادم باز کار تو بی ادبانه تر بود. چون تو داری تهمت میزنی. در حالیکه من اصلا اون فیلم رو ندیدم کلا زیاد اهل فیلم این حرفها نیستم و این اتفاق برام افتاد.

عزیزم منو میبینی تو این فروم با آدمهای مثل تو زیاد برخورد داشتم شاید گاهی اوقات خودمم مثل شماها شدم و سعی کردم مثلا به قول خودم مچگیری کنم ولی بعدش پشیمون شدم.از من به تو نصیحت نکن این کارهارو... زشته ... که چی مثلا ؟

من دیگه اینجا سوتی تعریف نمیکنم. بعضی ها اصلا جنبه ندارن. قدیما بهتر بود ...

شما که هرچی دلت میخواد داری میگی
اصلا هر چی دوست داری سوتی تعریف کن
قدیما اینترنت و ماهواره نبود کسی فیلم نمیدید ولی الان همه میبینن و خوب نمیشه کسی کارای اون ها را به نام خودش بزنه (البته منظورم شما نبودی)
اما بی خیال کلا اگر ناراحت شدی من معذرت میخوام
بازم تعریف کن

منم یک چند تایی دارم که تعریف کنم یکیشم این پایین

masoudtr
15-07-2008, 13:04
با عموم و پسر عموهام داشتیم از جلوی بیمارستان امام رضا رد میشدیم رو دیوار ها تبلیغی با این مضمون بود :حجامت با روشی کاملا بهداشتی
منم میخواستم بگن اصلا کسی تا حالا حجامت کرده
حواسم نبود گفتم اصلا کسی تا حالا جنابت کرده همه فهمیدن ولی کسی به روی خودش نیاورد
عموم که نفهمید چی گفتم گفت آره من کردم خیلی خوبه ادم راحت میشه شما ها هم حتما انجام بدین

bahdar
15-07-2008, 13:23
عموم که نفهمید چی گفتم گفت آره من کردم خیلی خوبه ادم راحت میشه شما ها هم حتما انجام بدین
بعد شماها چی کار کردید؟

masoudtr
15-07-2008, 13:42
بعد شماها چی کار کردید؟


اونجا هیچی ولی توخانه همه پسر عمو هام منو مسخره کردند

Hazy
15-07-2008, 14:03
بيشتر اين سوتي ها نفسير مي خواد!

winter+girl
15-07-2008, 14:29
بيشتر اين سوتي ها نفسير مي خواد!

اره میخواد الیته به اینکه کی تفسیر میکنه هم بستگی داره

M.etallic.A
15-07-2008, 14:51
بیخییال بابا اصلا حال کردی جک بنویس مهم اینه یکم دور هم بخندیم یکم امیدوار شیم هر چقدرم سوتی بدیم از ما ببدتر هم هستن

نه دیگه من اینجوری فکر نمیکنم. همه چیز که خندیدن نیست... قرار باشه هر کسی بیاد یه خاطره یا سوتی تعریف کنه بعد 4 نفر دیگه بیان بگن دروغ بود کپی بود فیلم بود ال بود بل بود دیگه تعریف نکنی بهتره... بهتره اسم تاپیک رو بزارید سوتی بازار و مچ گیری یه عده بیان سوتی بگن یه عده هم مچ بگیرن اونوقت همه چیز حله ... من از این به بعد فقط میخونم سوتی ها رو...


شما که هرچی دلت میخواد داری میگی
اصلا هر چی دوست داری سوتی تعریف کن
قدیما اینترنت و ماهواره نبود کسی فیلم نمیدید ولی الان همه میبینن و خوب نمیشه کسی کارای اون ها را به نام خودش بزنه (البته منظورم شما نبودی)
اما بی خیال کلا اگر ناراحت شدی من معذرت میخوام
بازم تعریف کن

منم یک چند تایی دارم که تعریف کنم یکیشم این پایین

عزیزم منظور من از قدیما عهد تیرکمون نبود منظورم اون موقعی بود که فروم اینقدر شلوغ نبود یعنی 240 هزار کاربر نداشت. نه وقتی که اینترنت و ماهواره نبود. اصلا اگه اینترنت نبود پی سی ورد هم نبود و سوتی بازار هم نبود و ...

نه عزیزم سوتی های ما رو که شما تصویری شو دیدید دیگه لطفی نداره تعریف کنیم.

Benygh
15-07-2008, 15:05
سلام این اولین پست من در این تاپیک هست ...پس زیاد نخندید !

بعد از سالها بنده به دیدن "بزرگ خاندان" بزرگ ترها ی فامیلمون می رفتم
بگذریم از اینکه با شهر چندان آشنائیتی نداشتم و ....در این نوع دیدارها سعی می کنم ادب رو رعایت کنم و از طرح مباحث سیاسی و فرهنگی و مذهبی و مشکلات روزمره و ... هیچ خبری نباشه
در حین صحبت ایشان گفتند : آقا...نمی دونم شما یادت هست یا نه 10 سال پیش تو راهروی خونه قدیمیمون نشسته بودیم شما یک چیزی"نصیحتی" به من گفتی که منو به گریه انداختی و... من سریع جمله ی ایشون رو بریدم و با عجله گفتم : ای بابا ، من هم خیلی اوقات مزخرف می گم شما زیاد به دل نگیرید
دیدم چهره ایشون بهم ریخت و همراه با همسرشون بنده رو با چشمان بهت زده نگاه می کنند "ایشون 87 سالشون هست"
من هم تعجب کردم ، بعد گفت : دست شما درد نکنه من هر جایی"مجلسی" میرم اون حرف های شما رو برای مردم می گم و می گم فلانی اینو بمن یاد داد و اونوقت شما می گی مزخرف بود

ای وای چقدر همونجا خندیدم و عذر خواهی کردم ، گفتم فکر کردم چیز نا ثوابی گفتم ، خواستم مثلا به خیال خودم پیش دستی کنم
************


اسپری Foaming Cleaner رو روی کامپیوتر جیبیم گرفتم تا تمیزش کنم
الان بشدت مریض احواله
فکر کنم باید بندازمش دور
700 دلار بی زبان بدلیل یک سوتی


من بودم حداقل ماهی پلو درست می کردم

****

داشتم از منزل بیرون می رفتم همسایه در چارچوب ایستاده بود ، از دور گفتم : آقای ... من می رم بیرون با خودم کلید نمی برم ، در رو نبندید هیچی همینو گفتم و محکم در رو بستم:18:

وقتی برگشتم خونه همسایه ام تو همون چارچوب ایستاده بود و بلند می خندید :"تو خودت می گی در رو نبد بعد محکمتر از همیشه می بندیش":31:
---
یک فکسی رسید که شما رو برای فلان جلسه در محل" همایشهای صدا و سیما " دعوت کردیم برای فلان چیز
خب تابستون بود و محوطه ی جام جم هم خنک و پر از سبزه و درخت بود
تا من محل جلسه رو پیدا کنم از بازرسی حراست رد بشم سرمای عجیبی خوردم
آب از بینیم سرازیر بود و فقط دو تا دستمال کاغذی داشتم و دیگر هیچ :19:

جاتون خال چون دیر کرده بودم دقیقا روبروی خانمهای جلسه و روبروی دوربین "تنها جای خالی " نشستم و جلسه بسیار ساکت برگزار می شد و همه هم چشم در چشم همدیگر :21:

تازه قرار بود من متنی رو که شب قبل آماده کرده بودم بخونم ! :19:
فیلمبردار هم دقیقا روی من زوم می کرد و در آستانه ی درب خروجی هم خانمی مشغول نُت برداری جلسه بود ، خلاصه اینکه با اون سرماخوردگی آبروی ما رفت اونهم مستند " فیلم جلسه" من با دوستم " آقای دکتر" با هم دعوت شده بودیم ؛ از اون به بعد ایشون هر وقت سمینار یا همایشی بر قرار بود بشوخی بمن می گفت : آقای ... می آی بریم جلسه :27::18:

هی چقدر خجالت آور بود حتی خاطره اش :41:
:46:

امروز بی کار بودم گفتم تو سوتی های پیرمرد عزیز گشت بزنم ...
سوتی های جالبی دادی .. عزیز ..
وای نگو اگع دستمال کاغذی کم داشته باشی خیلی بد میشه ...

حالا یک بار من هم تو کلاس درس زمستون نشسته بودیم .. و این زمستون هم خیلی سرد شد .. یک دفعه معلم شیمی که تو کلاس داشت قدم میزد بالای سر یکی "عطسه ای فجیح" کرد که بنده خدا رفت بیرون نیم ساعت تا زنگ نیومد ولی ما هم نامرد نیستیم ... زنگ بعد طوری رفتار کردیم انگار چیزی نشده ... چون بنده خدا ادم خوبی بود ..
یکبار هم معلم جغرافیا ... من سال دوم ام ... میرم سال سوم .. چه ربطی داشت ؟ :دی
سر جلسه امتحان داشت رد میشد از بغل من 3 تا عطسه پشت سر هم کرد و من هم گفتم لعنتی ....
معلم یک جوری شد و نگام کرد .. منم فهمیدم سوتی دادم گفتم .. آقا یکی دیگه کرده بودید رکورد زده بودید ... همه خندیدند ولی معلم جوری دیگر ... :دی

Untouchable
15-07-2008, 15:48
چند وقت پیش یه چند تا دختره تو کوچمون بودن خیلی ؟؟؟؟ :31: هر روز صبح دقیقا توی یکی از پیچ های کوچمون میدیدمشون (بدون استثنا ) :46:

کلی سلام علیک با هام میکردند ! آخه من خیلی خوشتیپ بودم :31: نه جدی میگم خیلی از من خوششون میومد :5:

یه روز صبح که خیلی دیرم شده بود و با چهره ای داغون داشتم میرفتم مدرسه وقتی به پیچی که همیشه اونها رو اونورش میدیدم رسیدم کمی وایسادم کیفم رو گذاشتم زمین و خودمو مرتب کردم و دستی تو مو هام بردم وقتی خواستم حرکت کنم دیدم هر 3 تاییشون پشتم هستند و مشغول خندیدند بهم هستند :18::19:

Untouchable
15-07-2008, 15:52
یه سوتی دیگه :

یه روز با دوستم سر کوچه بودم یه هلو از جلومون رد شد من که بچه + به دوستم گفتم ولش کن ! گفت نمیشه !

رفت جلو کلی باهاش صحبت کرد داشت شماره میداد که Bf طرف اومد ! البته با 3 - 4 تا لاشی ! هیکل هرکدومشون 2 برابر ما بود !

خلاصه خودتون تصور کنید ! تا جا داشتیم خوردیم ! بیشتر دوستم !

M a r y a m
15-07-2008, 20:36
چند روز پیش تولد مامانم بود من کیکو درست کرده بودم این داداشم نمی دونم یه هو از کجا این همه ادعای با سلیقگی و هنرمندیش گل کرده بود گفت بده قیف خامه رو من روشو مینویسم! خلاصه گرفت خیر سرش بنویسه رو کیک رو یه دفعه دستش کج رفت روی کیک به فنا رفت برگشت گفت ای بابا مریم خراب کردم که اینجاشو! منم این چند روزا درگیر کار سه بعدی و خودم هر گندی به طرحم میزنم از همین روش استفاده میکنم گفتم" خوب ctrl+z بزن undo کن!!!:31:
و داداشم تو عالم خرابکاری که به بار آورده بود اینطوری :18: در فکر این که من چی گفتم و بعدش هم اینطوری::27: در حال خندیدن مضحکانه به من!!!!!
بعدشم دوباره رو کیک رو کاکائو مالیدیم خودم درستش کردم!

torpedo
16-07-2008, 00:37
یه روز تو اتوبوس بودم راننده گاز شدیدی داد من وایساده بودم خوردم به پشت سری و افتادم و پشت سری خورد به یه پیر مرد و افتاد و پیر مرد هم افتاد هر 3 افتادیم همه خندیدن

leila*
16-07-2008, 01:11
نه دیگه من اینجوری فکر نمیکنم. همه چیز که خندیدن نیست... قرار باشه هر کسی بیاد یه خاطره یا سوتی تعریف کنه بعد 4 نفر دیگه بیان بگن دروغ بود کپی بود فیلم بود ال بود بل بود دیگه تعریف نکنی بهتره... بهتره اسم تاپیک رو بزارید سوتی بازار و مچ گیری یه عده بیان سوتی بگن یه عده هم مچ بگیرن اونوقت همه چیز حله ... من از این به بعد فقط میخونم سوتی ها رو...



عزیزم منظور من از قدیما عهد تیرکمون نبود منظورم اون موقعی بود که فروم اینقدر شلوغ نبود یعنی 240 هزار کاربر نداشت. نه وقتی که اینترنت و ماهواره نبود. اصلا اگه اینترنت نبود پی سی ورد هم نبود و سوتی بازار هم نبود و ...

نه عزیزم سوتی های ما رو که شما تصویری شو دیدید دیگه لطفی نداره تعریف کنیم.

تمام لطف اینجا به سوتی های شما و ووکمنه:41:
اینجوری نگو ناراحت میشیم خب:41:
همه ی بچه های قدیمی شما رو میشناسنو دوستون دارن:40:
دلیل نمیشه به خاطر حرف چند تا تازه وارد تو نارحت بشیو اینجوری بگی:41:
مهم اینه که اکثرا میدونن که تو پسر گلی هستی و بچه ها دوست دارن:11::40::40::40:
حالا ناراحت نشو:11:
من به جای اون معذرت میخوام:11:
اشتی؟:40::40::40:

eMer@lD
16-07-2008, 01:17
سلام این اولین پست من در این تاپیک هست ...پس زیاد نخندید !

بعد از سالها بنده به دیدن "بزرگ خاندان" بزرگ ترها ی فامیلمون می رفتم
بگذریم از اینکه با شهر چندان آشنائیتی نداشتم و ....در این نوع دیدارها سعی می کنم ادب رو رعایت کنم و از طرح مباحث سیاسی و فرهنگی و مذهبی و مشکلات روزمره و ... هیچ خبری نباشه
در حین صحبت ایشان گفتند : آقا...نمی دونم شما یادت هست یا نه 10 سال پیش تو راهروی خونه قدیمیمون نشسته بودیم شما یک چیزی"نصیحتی" به من گفتی که منو به گریه انداختی و... من سریع جمله ی ایشون رو بریدم و با عجله گفتم : ای بابا ، من هم خیلی اوقات مزخرف می گم شما زیاد به دل نگیرید
دیدم چهره ایشون بهم ریخت و همراه با همسرشون بنده رو با چشمان بهت زده نگاه می کنند "ایشون 87 سالشون هست"
من هم تعجب کردم ، بعد گفت : دست شما درد نکنه من هر جایی"مجلسی" میرم اون حرف های شما رو برای مردم می گم و می گم فلانی اینو بمن یاد داد و اونوقت شما می گی مزخرف بود

ای وای چقدر همونجا خندیدم و عذر خواهی کردم ، گفتم فکر کردم چیز نا ثوابی گفتم ، خواستم مثلا به خیال خودم پیش دستی کنم
************

دقیقا این حس رو میفهمم

آخر سوتی :11::10:

M.etallic.A
16-07-2008, 01:31
تمام لطف اینجا به سوتی های شما و ووکمنه:41:
اینجوری نگو ناراحت میشیم خب:41:
همه ی بچه های قدیمی شما رو میشناسنو دوستون دارن:40:
دلیل نمیشه به خاطر حرف چند تا تازه وارد تو نارحت بشیو اینجوری بگی:41:
مهم اینه که اکثرا میدونن که تو پسر گلی هستی و بچه ها دوست دارن:11::40::40::40:
حالا ناراحت نشو:11:
من به جای اون معذرت میخوام:11:
اشتی؟:40::40::40:

مرسی شما لطف داری.

آشتی....

M.etallic.A
16-07-2008, 01:47
یه سوتی جدید...

همین امشب یعنی یه ساعت پیش اتفاق افتاد. من یه عروسی دعوت بودم البته نه از طرف عروس و داماد از طرف صاحب باغی که عروسی توش برگزار شده بود. همینطوری به من گفت بیا امشب عروسی داریم. منم رفتم ... خیلی شلوغ بود و خفن... کلی دختر و پسر بودن وسط میرقصیدن رقص نور ارکست حرفه ای و ... تیپها هم همگی فشن اصلا انگار پارتی تو فضای باز بود. خلاصه ما هم داشتیم نگاه میکردیم. بعد روم به دیوار دستشوییم گرفت اما پیدا نکردم گفتم میرم یه گوشه .... رفتم یه جای دنج و تاریک پیدا کردم و ... بعد اینکه کارم تموم شد داشتم کمربندمو سفت میکردم یهو دیدم توی تاریکی صدای خنده دو تا دختر از نزدیک میاد برگشتم اینورمو نگاه کردم دیدم دو تا دختر نشستن دارن سیگار میکشن نامردا از قصد ساکت شده بودن من نفهمم و همه چیز رو دیدن :41: من یه کم خجالت کشیدم و سریع دور شدم از اونجا اما تا آخر عروسی هر جا رفتم اون دو تا جلوم سبز میشدن و یه چیز درگوشی میگفتن و هر هر میخندیدن....

bahdar
16-07-2008, 02:36
یه سوتی جدید...

همین امشب یعنی یه ساعت پیش اتفاق افتاد. من یه عروسی دعوت بودم البته نه از طرف عروس و داماد از طرف صاحب باغی که عروسی توش برگزار شده بود. همینطوری به من گفت بیا امشب عروسی داریم. منم رفتم ... خیلی شلوغ بود و خفن... کلی دختر و پسر بودن وسط میرقصیدن رقص نور ارکست حرفه ای و ... تیپها هم همگی فشن اصلا انگار پارتی تو فضای باز بود. خلاصه ما هم داشتیم نگاه میکردیم. بعد روم به دیوار دستشوییم گرفت اما پیدا نکردم گفتم میرم یه گوشه .... رفتم یه جای دنج و تاریک پیدا کردم و ... بعد اینکه کارم تموم شد داشتم کمربندمو سفت میکردم یهو دیدم توی تاریکی صدای خنده دو تا دختر از نزدیک میاد برگشتم اینورمو نگاه کردم دیدم دو تا دختر نشستن دارن سیگار میکشن نامردا از قصد ساکت شده بودن من نفهمم و همه چیز رو دیدن من یه کم خجالت کشیدم و سریع دور شدم از اونجا اما تا آخر عروسی هر جا رفتم اون دو تا جلوم سبز میشدن و یه چیز درگوشی میگفتن و هر هر میخندیدن....
ایول ... خیلی باحال بود....

frnsh
16-07-2008, 02:51
یه سوتی جدید...

همین امشب یعنی یه ساعت پیش اتفاق افتاد. من یه عروسی دعوت بودم البته نه از طرف عروس و داماد از طرف صاحب باغی که عروسی توش برگزار شده بود. همینطوری به من گفت بیا امشب عروسی داریم. منم رفتم ... خیلی شلوغ بود و خفن... کلی دختر و پسر بودن وسط میرقصیدن رقص نور ارکست حرفه ای و ... تیپها هم همگی فشن اصلا انگار پارتی تو فضای باز بود. خلاصه ما هم داشتیم نگاه میکردیم. بعد روم به دیوار دستشوییم گرفت اما پیدا نکردم گفتم میرم یه گوشه .... رفتم یه جای دنج و تاریک پیدا کردم و ... بعد اینکه کارم تموم شد داشتم کمربندمو سفت میکردم یهو دیدم توی تاریکی صدای خنده دو تا دختر از نزدیک میاد برگشتم اینورمو نگاه کردم دیدم دو تا دختر نشستن دارن سیگار میکشن نامردا از قصد ساکت شده بودن من نفهمم و همه چیز رو دیدن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](40).gif من یه کم خجالت کشیدم و سریع دور شدم از اونجا اما تا آخر عروسی هر جا رفتم اون دو تا جلوم سبز میشدن و یه چیز درگوشی میگفتن و هر هر میخندیدن....


حالا خوبه هیچکدوم رو نمیشناختی!!!! وگرنه از فردا توی کل فامیل و دوستا به عنوان یه سوتی خیلی بزرگ پخش میشد و هرجا که میرفتی همه چشم غره میرفتن!!!!!!!!!!!!!!!!
(این نوع سوتی سوتی چشمی هست) از این به بعد انواع رو هم ذکر میکنم!!!

alizshah
16-07-2008, 03:52
یه سوتی جدید...

همین امشب یعنی یه ساعت پیش اتفاق افتاد. من یه عروسی دعوت بودم البته نه از طرف عروس و داماد از طرف صاحب باغی که عروسی توش برگزار شده بود. همینطوری به من گفت بیا امشب عروسی داریم. منم رفتم ... خیلی شلوغ بود و خفن... کلی دختر و پسر بودن وسط میرقصیدن رقص نور ارکست حرفه ای و ... تیپها هم همگی فشن اصلا انگار پارتی تو فضای باز بود. خلاصه ما هم داشتیم نگاه میکردیم. بعد روم به دیوار دستشوییم گرفت اما پیدا نکردم گفتم میرم یه گوشه .... رفتم یه جای دنج و تاریک پیدا کردم و ... بعد اینکه کارم تموم شد داشتم کمربندمو سفت میکردم یهو دیدم توی تاریکی صدای خنده دو تا دختر از نزدیک میاد برگشتم اینورمو نگاه کردم دیدم دو تا دختر نشستن دارن سیگار میکشن نامردا از قصد ساکت شده بودن من نفهمم و همه چیز رو دیدن :41: من یه کم خجالت کشیدم و سریع دور شدم از اونجا اما تا آخر عروسی هر جا رفتم اون دو تا جلوم سبز میشدن و یه چیز درگوشی میگفتن و هر هر میخندیدن....
یکی از بد ترین سوتی هست :31:

دخالت در گوانتانامو
تبعید در ایران :دی

ebicross
16-07-2008, 04:49
میگم ها M.etallic.A این سوتی رو من تو فیلم "چوقوک های عاشق بر فراز برج میلاد" دیده بودم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif
_______________________________

دیروز برای یکی از اشناها یک کیبرد گرفتم . تو جعبش یه چیزی داشت که باهاش میشد کلیدهارو از جاش دربیاری و مثلا عوض کنی و از این چیزا.
منم برای تست ده دوازده تایی رو کندم. آخه خیلی با حال بود خوشم اومد.
موقعی که میخواستم دوباره وصل کنم یهو دیدم ای دل غافل...
ترتیب کلیدهارو بلد نبودم. البته چند تاش رو میدونستم ولی بقیه اصلا یادم نمیومد. کامپیوتر هو دور و بر نبود تا تست کنم.
خلاصه کلیدهارو همینطوری شانسی وصل کردم تا ببینیم چی میشود.

masoudtr
16-07-2008, 07:01
یه سوتی جدید...

همین امشب یعنی یه ساعت پیش اتفاق افتاد. من یه عروسی دعوت بودم البته نه از طرف عروس و داماد از طرف صاحب باغی که عروسی توش برگزار شده بود. همینطوری به من گفت بیا امشب عروسی داریم. منم رفتم ... خیلی شلوغ بود و خفن... کلی دختر و پسر بودن وسط میرقصیدن رقص نور ارکست حرفه ای و ... تیپها هم همگی فشن اصلا انگار پارتی تو فضای باز بود. خلاصه ما هم داشتیم نگاه میکردیم. بعد روم به دیوار دستشوییم گرفت اما پیدا نکردم گفتم میرم یه گوشه .... رفتم یه جای دنج و تاریک پیدا کردم و ... بعد اینکه کارم تموم شد داشتم کمربندمو سفت میکردم یهو دیدم توی تاریکی صدای خنده دو تا دختر از نزدیک میاد برگشتم اینورمو نگاه کردم دیدم دو تا دختر نشستن دارن سیگار میکشن نامردا از قصد ساکت شده بودن من نفهمم و همه چیز رو دیدن :41: من یه کم خجالت کشیدم و سریع دور شدم از اونجا اما تا آخر عروسی هر جا رفتم اون دو تا جلوم سبز میشدن و یه چیز درگوشی میگفتن و هر هر میخندیدن....


چقدر شبیه فیلم .......... است

masoudtr
16-07-2008, 07:03
تمام لطف اینجا به سوتی های شما و ووکمنه:41:
اینجوری نگو ناراحت میشیم خب:41:
همه ی بچه های قدیمی شما رو میشناسنو دوستون دارن:40:
دلیل نمیشه به خاطر حرف چند تا تازه وارد تو نارحت بشیو اینجوری بگی:41:
مهم اینه که اکثرا میدونن که تو پسر گلی هستی و بچه ها دوست دارن:11::40::40::40:
حالا ناراحت نشو:11:
من به جای اون معذرت میخوام:11:
اشتی؟:40::40::40:


چند نفر به یک نفر؟
یکی یکی بیان جلو ببینم چی میگین

piremard
16-07-2008, 07:34
در آسانسور امپایر استیت "یکی از همشهری ها !"
در حالیکه 20 نفر سوار هستند :

ببخشید آقا این آسانسور داره بسمت " دوست دختر" gf می ره ؟ :31:
--- نخیر این داره به طبقه ی همکف می ره

leila*
16-07-2008, 08:33
مرسی شما لطف داری.

آشتی....

مر30:46:
خیلی خوشحالم کردی:11:
نه فقط منو
همه ی بچه هارو:40::40::40:

masoudtr
16-07-2008, 09:16
در آسانسور امپایر استیت "یکی از همشهری ها !"
در حالیکه 20 نفر سوار هستند :

ببخشید آقا این آسانسور داره بسمت " دوست دختر" gf می ره ؟ :31:
--- نخیر این داره به طبقه ی همکف می ره


با حال بود

winter+girl
16-07-2008, 10:17
همچنان در بحران کمبووود آی کیو به سر میبریم

winter+girl
16-07-2008, 10:43
چند نفر به یک نفر؟
یکی یکی بیان جلو ببینم چی میگین

اول................
هر کاری کنم این پست اسپمی بیش نیست بذار یکم فکر کنم یه سوتی ببیمزه بنویسم
آها
یه روووز زن داداشم گوشیمو گرفت به شوهرش (داداشم) مسج بده داستانو نوشت اومد سند کنه رفت تو مخاطبین شماره رو پیدا کنه اولی دومی سومی.... انقد شماره پسر دید هل کرد گفت واسه کی بفرستم؟؟؟:18:
منم چون ضایع شده بووودم گفتم شماره شوهرتم بلد نیستی؟؟:20:

یه روزم رفته بووودم خونه دوستم اینا خواهرش دستمو کشید گفت مونا یه دقیقه بیا مامانم هر چی با کولر ور میره ... نمیاد ببین تو میتونی کاری کنی؟؟؟ منم جو گرفت محکم با پشت همون دستم زدم تو دهنش بعدشم انقد خجالت کشیدم :41:

یه روووز سوار یه ماشین شدم راننده ازم پووول نگرفت وقتی هم رسیدیم گیر داد میرسونمت دم خونتوون :27:حالا هی من میگم آقا نگهه دار اون میگه نه میبرمت تا خونتون منم حرصم گرفت کییفمو محکم کوبیدم به شیشه ماشین :19:گفتم میگم تو محل خوبیت نداره مرده هم گفت بخدا منظوری نداشتم نگه داشت پیاده شم اما بگو کجا؟؟؟ جلوی پای بابام:13:

دیروووز رفتم گوشیمو بگیرم مرده میگه دوربینش هم خراب بووود هی بهش میگم آقا فقط میکروفنش بووود پول همونو حساب کن من برم :5:مگه حالیش میشده هی میگفت نه دوربینشم بووود تو همون لحظه اون یکی پسره که خودش کار تعمیره گوشی رو میکنه درو باز کرد از بیرون اومد تو
گوشی منو رو میز دیدبه دوستش گفت این همون گوشی نیست که دیروز ما خرابش کردیم؟؟
حالا اون پسره میگه نه ما که گوشی خراب نمیکنیم :46:پسره زد زیر خنده گفت چرا خودم خرابش کردم دیگه
بعد نگام کرد گفت امر شما چی بووود خانوم؟؟؟ و من فقط لبخند زدم:21:

eshghe eskate
16-07-2008, 10:57
یه روووز سوار یه ماشین شدم راننده ازم پووول نگرفت وقتی هم رسیدیم گیر داد میرسونمت دم خونتوون :27:حالا هی من میگم آقا نگهه دار اون میگه نه میبرمت تا خونتون منم حرصم گرفت کییفمو محکم کوبیدم به شیشه ماشین :19:گفتم میگم تو محل خوبیت نداره مرده هم گفت بخدا منظوری نداشتم نگه داشت پیاده شم اما بگو کجا؟؟؟ جلوی پای بابام:13:

دیروووز رفتم گوشیمو بگیرم مرده میگه دوربینش هم خراب بووود هی بهش میگم آقا فقط میکروفنش بووود پول همونو حساب کن من برم :5:مگه حالیش میشده هی میگفت نه دوربینشم بووود تو همون لحظه اون یکی پسره که خودش کار تعمیره گوشی رو میکنه درو باز کرد از بیرون اومد تو
گوشی منو رو میز دیدبه دوستش گفت این همون گوشی نیست که دیروز ما خرابش کردیم؟؟
حالا اون پسره میگه نه ما که گوشی خراب نمیکنیم :46:پسره زد زیر خنده گفت چرا خودم خرابش کردم دیگه
بعد نگام کرد گفت امر شما چی بووود خانوم؟؟؟ و من فقط لبخند زدم:21:

به به!با این دو تا بسی حال نمودیم!
یه روز تلفون زنگ زد منم رفتم ور داشتم.طرف یکی از اون ادمایی بود که نه من از اون خوشم میومد نه اون از من!خلاصه ورداشتم گوشیو ولی نشناختمش! گفت:الو گفتم:بله بفرمایید امرتون گفت:سلام .منم گفتم:سلام ممنون!!!!(طبق عادت همیشگی که بعد سلام میگن خوبی منم میگم ممنون) حالا اون طرف اصلا نگفته بود خوبی!!این سوتی با وجود اینکه بسی بی مزه بود ولی وقت خودش حال مارو بسی گرفت.حالا شمام واسه اینکه من بسی ناراحت نشم بسی بخندید!:27:

Meisam Khan
16-07-2008, 11:42
به به!با این دو تا بسی حال نمودیم!
یه روز تلفون زنگ زد منم رفتم ور داشتم.طرف یکی از اون ادمایی بود که نه من از اون خوشم میومد نه اون از من!خلاصه ورداشتم گوشیو ولی نشناختمش! گفت:الو گفتم:بله بفرمایید امرتون گفت:سلام .منم گفتم:سلام ممنون!!!!(طبق عادت همیشگی که بعد سلام میگن خوبی منم میگم ممنون) حالا اون طرف اصلا نگفته بود خوبی!!این سوتی با وجود اینکه بسی بی مزه بود ولی وقت خودش حال مارو بسی گرفت.حالا شمام واسه اینکه من بسی ناراحت نشم بسی بخندید!
براي اينكه خنديده باشيم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

masoudtr
16-07-2008, 11:48
اول................
هر کاری کنم این پست اسپمی بیش نیست بذار یکم فکر کنم یه سوتی ببیمزه بنویسم
آها
یه روووز زن داداشم گوشیمو گرفت به شوهرش (داداشم) مسج بده داستانو نوشت اومد سند کنه رفت تو مخاطبین شماره رو پیدا کنه اولی دومی سومی.... انقد شماره پسر دید هل کرد گفت واسه کی بفرستم؟؟؟:18:
منم چون ضایع شده بووودم گفتم شماره شوهرتم بلد نیستی؟؟:20:

یه روزم رفته بووودم خونه دوستم اینا خواهرش دستمو کشید گفت مونا یه دقیقه بیا مامانم هر چی با کولر ور میره ... نمیاد ببین تو میتونی کاری کنی؟؟؟ منم جو گرفت محکم با پشت همون دستم زدم تو دهنش بعدشم انقد خجالت کشیدم :41:

یه روووز سوار یه ماشین شدم راننده ازم پووول نگرفت وقتی هم رسیدیم گیر داد میرسونمت دم خونتوون :27:حالا هی من میگم آقا نگهه دار اون میگه نه میبرمت تا خونتون منم حرصم گرفت کییفمو محکم کوبیدم به شیشه ماشین :19:گفتم میگم تو محل خوبیت نداره مرده هم گفت بخدا منظوری نداشتم نگه داشت پیاده شم اما بگو کجا؟؟؟ جلوی پای بابام:13:

دیروووز رفتم گوشیمو بگیرم مرده میگه دوربینش هم خراب بووود هی بهش میگم آقا فقط میکروفنش بووود پول همونو حساب کن من برم :5:مگه حالیش میشده هی میگفت نه دوربینشم بووود تو همون لحظه اون یکی پسره که خودش کار تعمیره گوشی رو میکنه درو باز کرد از بیرون اومد تو
گوشی منو رو میز دیدبه دوستش گفت این همون گوشی نیست که دیروز ما خرابش کردیم؟؟
حالا اون پسره میگه نه ما که گوشی خراب نمیکنیم :46:پسره زد زیر خنده گفت چرا خودم خرابش کردم دیگه
بعد نگام کرد گفت امر شما چی بووود خانوم؟؟؟ و من فقط لبخند زدم:21:


دومی باحال بود اولی غیر قابل باور

baktash
16-07-2008, 11:53
سلام عزیزان خواننده
می خوام از خودم یه سوتی بگم که فکر کنم دست همروتوسوتی از پشت ببنده
یه شب تو حیاطمون که چراغ هم روشن بود داشتم همینطوری ماه رو نگاه می کردم یکدفعه که خواستم برم تو دستمو بسمت کلید لامپ بردم در همین حال هم باز به ماه نگاه می کردم
کلید رو فشار دادم بعد با خودم گفتم پس چرا ماه خاموش نمیشه؟!!!!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

البته این اتفاق رو به حساب عجله ی من در محونور واثرات زیاد نگاه کردن به ماه بذارید
متشکرم

piremard
16-07-2008, 12:28
در آسانسور امپایر استیت "یکی از همشهری ها !"
در حالیکه 20 نفر سوار هستند :

ببخشید آقا این آسانسور داره بسمت " دوست دختر" gf می ره ؟
--- نخیر این داره به طبقه ی همکف می ره
توضیح :
ground floor = girl friend = GF علامت صفحه ی آسانسور

winter+girl
16-07-2008, 12:38
توضیح :
ground floor = girl friend = GF علامت صفحه ی آسانسور
بسیار ممنون



سلام عزیزان خواننده
می خوام از خودم یه سوتی بگم که فکر کنم دست همروتوسوتی از پشت ببنده
یه شب تو حیاطمون که چراغ هم روشن بود داشتم همینطوری ماه رو نگاه می کردم یکدفعه که خواستم برم تو دستمو بسمت کلید لامپ بردم در همین حال هم باز به ماه نگاه می کردم
کلید رو فشار دادم بعد با خودم گفتم پس چرا ماه خاموش نمیشه؟!!!!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

البته این اتفاق رو به حساب عجله ی من در محونور واثرات زیاد نگاه کردن به ماه بذارید
متشکرم

شما هم؟؟؟
فکر نمیکنید این یکم فراتر از سوتی بووود


دومی باحال بود اولی غیر قابل باور
راست میگی عروس هم عروسای قدیم
فکرر کنم تو فیلم دیده بووودی


براي اينكه خنديده باشيم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خدایی خیلی باحال بووود تا میتونستم خندیدم


ه روز تلفون زنگ زد منم رفتم ور داشتم.طرف یکی از اون ادمایی بود که نه من از اون خوشم میومد نه اون از من!خلاصه ورداشتم گوشیو ولی نشناختمش! گفت:الو گفتم:بله بفرمایید امرتون گفت:سلام .منم گفتم:سلام ممنون!!!!(طبق عادت همیشگی که بعد سلام میگن خوبی منم میگم ممنون) حالا اون طرف اصلا نگفته بود خوبی!!این سوتی با وجود اینکه بسی بی مزه بود ولی وقت خودش حال مارو بسی گرفت.حالا شمام واسه اینکه من بسی ناراحت نشم بسی بخندید

فکر کنم خودش نفهمید بعدش چیکار کرد بهت خندید؟؟؟

sabasistem_co
16-07-2008, 12:53
به به!با این دو تا بسی حال نمودیم!
یه روز تلفون زنگ زد منم رفتم ور داشتم.طرف یکی از اون ادمایی بود که نه من از اون خوشم میومد نه اون از من!خلاصه ورداشتم گوشیو ولی نشناختمش! گفت:الو گفتم:بله بفرمایید امرتون گفت:سلام .منم گفتم:سلام ممنون!!!!(طبق عادت همیشگی که بعد سلام میگن خوبی منم میگم ممنون) حالا اون طرف اصلا نگفته بود خوبی!!این سوتی با وجود اینکه بسی بی مزه بود ولی وقت خودش حال مارو بسی گرفت.حالا شمام واسه اینکه من بسی ناراحت نشم بسی بخندید!:27:


اول................
هر کاری کنم این پست اسپمی بیش نیست بذار یکم فکر کنم یه سوتی ببیمزه بنویسم
آها
یه روووز زن داداشم گوشیمو گرفت به شوهرش (داداشم) مسج بده داستانو نوشت اومد سند کنه رفت تو مخاطبین شماره رو پیدا کنه اولی دومی سومی.... انقد شماره پسر دید هل کرد گفت واسه کی بفرستم؟؟؟:18:
منم چون ضایع شده بووودم گفتم شماره شوهرتم بلد نیستی؟؟:20:

یه روزم رفته بووودم خونه دوستم اینا خواهرش دستمو کشید گفت مونا یه دقیقه بیا مامانم هر چی با کولر ور میره ... نمیاد ببین تو میتونی کاری کنی؟؟؟ منم جو گرفت محکم با پشت همون دستم زدم تو دهنش بعدشم انقد خجالت کشیدم :41:

یه روووز سوار یه ماشین شدم راننده ازم پووول نگرفت وقتی هم رسیدیم گیر داد میرسونمت دم خونتوون :27:حالا هی من میگم آقا نگهه دار اون میگه نه میبرمت تا خونتون منم حرصم گرفت کییفمو محکم کوبیدم به شیشه ماشین :19:گفتم میگم تو محل خوبیت نداره مرده هم گفت بخدا منظوری نداشتم نگه داشت پیاده شم اما بگو کجا؟؟؟ جلوی پای بابام:13:

دیروووز رفتم گوشیمو بگیرم مرده میگه دوربینش هم خراب بووود هی بهش میگم آقا فقط میکروفنش بووود پول همونو حساب کن من برم :5:مگه حالیش میشده هی میگفت نه دوربینشم بووود تو همون لحظه اون یکی پسره که خودش کار تعمیره گوشی رو میکنه درو باز کرد از بیرون اومد تو
گوشی منو رو میز دیدبه دوستش گفت این همون گوشی نیست که دیروز ما خرابش کردیم؟؟
حالا اون پسره میگه نه ما که گوشی خراب نمیکنیم :46:پسره زد زیر خنده گفت چرا خودم خرابش کردم دیگه
بعد نگام کرد گفت امر شما چی بووود خانوم؟؟؟ و من فقط لبخند زدم:21:


سلام عزیزان خواننده
می خوام از خودم یه سوتی بگم که فکر کنم دست همروتوسوتی از پشت ببنده
یه شب تو حیاطمون که چراغ هم روشن بود داشتم همینطوری ماه رو نگاه می کردم یکدفعه که خواستم برم تو دستمو بسمت کلید لامپ بردم در همین حال هم باز به ماه نگاه می کردم
کلید رو فشار دادم بعد با خودم گفتم پس چرا ماه خاموش نمیشه؟!!!!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

البته این اتفاق رو به حساب عجله ی من در محونور واثرات زیاد نگاه کردن به ماه بذارید
متشکرم


توضیح :
ground floor = girl friend = GF علامت صفحه ی آسانسور

بسی خندیدیم :27::31:

ممنونم:10::11:

Mojtaba N87
16-07-2008, 13:29
اینجا به جای سوتی بازار شده تشکر بازار :31:

بچه ها سوتی زیاد بدین. تاپیک از دوران اوجش دور شده. wookman کجایییییییییی؟

M.etallic.A
16-07-2008, 13:40
میگم ها M.etallic.A این سوتی رو من تو فیلم "چوقوک های عاشق بر فراز برج میلاد" دیده بودم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif



:20:


چقدر شبیه فیلم .......... است

:13:

M.etallic.A
16-07-2008, 13:42
سلام عزیزان خواننده
می خوام از خودم یه سوتی بگم که فکر کنم دست همروتوسوتی از پشت ببنده
یه شب تو حیاطمون که چراغ هم روشن بود داشتم همینطوری ماه رو نگاه می کردم یکدفعه که خواستم برم تو دستمو بسمت کلید لامپ بردم در همین حال هم باز به ماه نگاه می کردم
کلید رو فشار دادم بعد با خودم گفتم پس چرا ماه خاموش نمیشه؟!!!!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

البته این اتفاق رو به حساب عجله ی من در محونور واثرات زیاد نگاه کردن به ماه بذارید
متشکرم

میگن زیاد به ماه نگاه نکنید قاطی میکنید. راستی چه قدر این سوتی تو شبیه اون صحنه تو فیلم گریگوری زیگزاگ بود که کازیوفسکی داشت به ماه نگاه میکرد...

M.etallic.A
16-07-2008, 14:03
فکر کنم این سوتی رو تعریف کرده بودم تو این تاپیک اما یه بار دیگه میگم. قضیه اینه که یکی از دوستای من واسه تولد دوست دخترش یه دونه از این کلاههای پشمالو با شال گردن خریده بود که اون زمان مد بود. اما چون میترسید مامانش ببینه به من گفت تو ببر خونتون فردا صبح میگیرم ازت ... من بردم خونه کلی فکر کردم کجا بزارمش بردم گذاشتم تو انباری... فردا صبح دوستم زنگ زد گفت من فلان کافی شاپ هستم اگه اشکال نداره بیار اینجا به من بده من وقت نکردم بیام در خونتون. منم قبول کردم. رفتم از تو انباری نایلون رو گرفتم احساس کردم شال گردن و کلاه یه کم خیس هستن دست زدم دیدم آره یه کم نم داره اما گفتم اشکال نداره خشک میشه تا اونجا...
بعد سریع نایلون رو گرفتم رفتم بیرون. باید دو خط تاکسی سوار میشدم. خط دوم که داخل شهر بود عقب نشستم قبل از من هم دو تا خانم سانتی مانتال نشسته بودن از اینایی که فیسسسس میکشن و کلی افاده دارن. یه کم از ایستگاه فاصله گرفته بودیم که من نایلون رو یه کم بالا گرفتم دستم بره تو جیبم تا کرایه رو حساب کنم یهو احساس کردم یه چیز از تو نایلون پرید بیرون و نشست رو شونه م... سرمو برگردوندم دیدم یه موش کوچولو نشسته رو شونم :18: رنگم عین گچ سفید شد صدامم در نمیومد. بعد موش رفت پشت صندلی عقب. هیچ کس اینارو تو ماشین ندید فقط من فهمیدم چه فاجعه ای رخ داده و پاهامو 10 سانت بالا نگه داشته بودم و تو دلم دعا میکردم که رفته باشه صندوق عقب :blink:... یهو دیدم خانم بغل دستی من با دستش داره میزنه رو ساق پاش و بعد چنان جیغی کشید که راننده جفت پا رفت رو ترمز و ماشین و نگه داشت و از ماشین پیاده شد فرار کرد... بعد هر 4 تا در ماشین باز شدن و هر کس به یه طرف فرار میکرد و اون خانم هم وسط خیابون داشت بالا پایین میپرید و تقریبا شلوارشو در آورده بود از پاش و مردم همه داشتن نگاه میکردن. به نظرتون من اون صحنه چیکار کردم خیلی آروم و بی سر و صدا صحنه رو ترک کردم و رفتم به کافی شاپ مورد نظر و امانتی رو به دوستم دادم و اون هم داد به عشقش... حتما میتونید حدس بزنید که اون نم روی شال چی بود دیگه :rolleye:

pouria007
16-07-2008, 14:15
حالا ما هم سوتی بدیم :
4 ماه پیش بود توی آزمایشگاه فیزیک حوصلمون سر رفت گفتیم گوشی بروبچ رو بگیریم یه صفایی بکنیم
آخه 5 بار گوشیمو گرفتن دیگه نیوردم
خلاصه گوشی یکی رو رگفتیمو داشتیم ور میرفتیم یهو دیدیم یکی sms فرستاد متن و عنوان فرستنده این بود


محمد امین
مهدی من که میدونم تو ***** رو دوست داری من که میدونم داری منو دور میزنی

ما رو میگی اعصابمون خورد شد جواب ندادیم
دوباره همینو فرستاد یه هفت هشت بار فرستاد و هی مینوشت جوابم و نمیدی
من هم کلاً با محمد امین شوخی داشتم نوشتم : بسه بابا انقدر ** شعر نگو حوصله ندارم
هیچی دیگه نفرستادو ما هم با خیال راحت نشستیم کلیپ نگا کردیم فرداش دیدم رفیقم که گوشیشو ازش گرفته بودم با عصبانیت داره میاد طرفم من گفتم : چته مگه چی شده؟
گفت : ر*دی به اعصابم تازه میگی چی شده؟
گفتم مگه حالا چی شده؟
گفت این ** شعرا چیه send کردی به gf من ؟
گفتم کی؟
من که یه sms فقط فرستادم به محمد امین
گفت آخه ***** من شماره اون ***** رو میخوام چیکار که بیام تو دفترچه تلفن گوشیم سیو کنم؟
من که تازه گرفته بودم چه سوتی زشتی دادم کلی خجالت کشیدم و معذرت خواهی کردم
بدختیم اینجا بود که
اولاً این دو تا همش سر دخترای مردم با هم زیر آب زنی داشتن
و ثانیاً اون روز نوبت گروه یک بود و اون تو گروه دو بود فکر کدم از خونه داره میفرسته
متن sms هم چیزیو برام ثابت نکرد

mehdi_vsgh
16-07-2008, 14:25
فکر کنم این سوتی رو تعریف کرده بودم تو این تاپیک اما یه بار دیگه میگم. قضیه اینه که یکی از دوستای من واسه تولد دوست دخترش یه دونه از این کلاههای پشمالو با شال گردن خریده بود که اون زمان مد بود. اما چون میترسید مامانش ببینه به من گفت تو ببر خونتون فردا صبح میگیرم ازت ... من بردم خونه کلی فکر کردم کجا بزارمش بردم گذاشتم تو انباری... فردا صبح دوستم زنگ زد گفت من فلان کافی شاپ هستم اگه اشکال نداره بیار اینجا به من بده من وقت نکردم بیام در خونتون. منم قبول کردم. رفتم از تو انباری نایلون رو گرفتم احساس کردم شال گردن و کلاه یه کم خیس هستن دست زدم دیدم آره یه کم نم داره اما گفتم اشکال نداره خشک میشه تا اونجا...
بعد سریع نایلون رو گرفتم رفتم بیرون. باید دو خط تاکسی سوار میشدم. خط دوم که داخل شهر بود عقب نشستم قبل از من هم دو تا خانم سانتی مانتال نشسته بودن از اینایی که فیسسسس میکشن و کلی افاده دارن. یه کم از ایستگاه فاصله گرفته بودیم که من نایلون رو یه کم بالا گرفتم دستم بره تو جیبم تا کرایه رو حساب کنم یهو احساس کردم یه چیز از تو نایلون پرید بیرون و نشست رو شونه م... سرمو برگردوندم دیدم یه موش کوچولو نشسته رو شونم :18: رنگم عین گچ سفید شد صدامم در نمیومد. بعد موش رفت پشت صندلی عقب. هیچ کس اینارو تو ماشین ندید فقط من فهمیدم چه فاجعه ای رخ داده و پاهامو 10 سانت بالا نگه داشته بودم و تو دلم دعا میکردم که رفته باشه صندوق عقب :blink:... یهو دیدم خانم بغل دستی من با دستش داره میزنه رو ساق پاش و بعد چنان جیغی کشید که راننده جفت پا رفت رو ترمز و ماشین و نگه داشت و از ماشین پیاده شد فرار کرد... بعد هر 4 تا در ماشین باز شدن و هر کس به یه طرف فرار میکرد و اون خانم هم وسط خیابون داشت بالا پایین میپرید و تقریبا شلوارشو در آورده بود از پاش و مردم همه داشتن نگاه میکردن. به نظرتون من اون صحنه چیکار کردم خیلی آروم و بی سر و صدا صحنه رو ترک کردم و رفتم به کافی شاپ مورد نظر و امانتی رو به دوستم دادم و اون هم داد به عشقش... حتما میتونید حدس بزنید که اون نم روی شال چی بود دیگه :rolleye:
ببینم این سوتی شبیه این فیلمه نبود...(اسمش فکر کنم چوقوک های عاشق بر فراز برج میلاد باشه!!!) =))

M.etallic.A
16-07-2008, 15:23
:34:

....................

amirtoty
16-07-2008, 16:08
امروز کسی سوتس موسی نداده ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Antonio Andolini
16-07-2008, 16:08
ویقراقش!..........

Antonio Andolini
16-07-2008, 16:09
فکر کنم آمار گیری بشه بالای 95 درصد موارد سوتی ها به Gf مربوط میشه
نتیجه اخلاقی: آقا د خ ت ر بازی بلد نیستید نرین دنبالش... قبلش بیاین آموزش ببینین:27::27:

pouria007
16-07-2008, 17:23
یه روزم رفته بووودم خونه دوستم اینا خواهرش دستمو کشید گفت مونا یه دقیقه بیا مامانم هر چی با کولر ور میره ... نمیاد ببین تو میتونی کاری کنی؟؟؟ منم جو گرفت محکم با پشت همون دستم زدم تو دهنش بعدشم انقد خجالت کشیدم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](40).gif

من نفهمیدم یکی توضیح بده!