مشاهده نسخه کامل
: مغناطیس
masih_m2000
16-05-2009, 15:34
سلام
مطلبی زیبا دربارهی مغناطیس بدن
نماز وامواج مغزی
میدان مغناطیسی بدن وامواج مغزی در معرض خطر:
حتماً تا به حال درباره خطرات گوشیهای موبایل یا زندگی در نزدیکی نیروگاه های برق چیزهایی شنیده اید.بنا بر تحقیق
پروفسور «لای» امواج مغناطیسی که از نیروگاه های برق یا وسایل برقی ساطع می شود به DNA سلولهای مغزی آسیب می رساند وقابلیت ترمیم را در آنها از بین میبرد.این امواج ومیدان ها همچنین باعث اختلال در میدان مغناطیسی طبیعی بدن می شوند.همانطور که میدانید نزدیک به 70% از بدن ما را آب فرا گرفته است ومولکول های آب به صورت دو قطبی هستند وزمانی که ما در معرض یک میدان مغناطیسی خارجی قرار میگیریم،این مولکول هادر جهت آن میدان قرار میگیرند وباعث می شوند نظم میدان مغناطیسی ما به هم بریزد.
علاوه بر عوامل خارجی،یک سری عوامل داخلی نیز وجود دارند مه باعث اختلال در میدان مغناطیسی بدن میشوند.مهمترین آنها بارهای الکتریکی هستند که هنگام جاری شدن بار در عصب ،در اطراف آن به وجود می آیند وبه صورت الکتریسیته ساکن در بافت های بدن ذخیره میشوندو میدانی که در اطراف این بارها بوجود می آید در میدان بدن ایجاد خلل می کند.این بارها به خصوص در نقاطی که تراکم اعصاب بیشتر است ذخیره میشوند وبه دلیل اینکه هم تراکم زیادی دارند وهم در نزدیکی عصبهای بیشتر ومهمتری قرار دارند برای بدن به شدت مضر هستند.از جمله این نقاط،ناحیه سر ودستها وقسمت مچ پاها به پایین است ودر بین این سه قسمت،سر اهمیت ویژه ای دارد چون بار های ذخیره شده درآن،علاوه بر ایجاد خلل در میدان مغناطیسی مغز،باعث اغتشاش در امواج مغزی نیز میشوند.چ
ما در طول دوران زندگی خود در معرض میدان بسیار قوی هستیم وآن میدان مغناطیسی زمین است.عوامل داخلی اغتشاش در میدان بدن ما فعالیتهای حیاتی و اجتناب نا پذیری هستند که در تمام طول عمر ما در جریان هستند.پس چگونه می توان این اثرات سوء راذ مه باعث اختلال در بدن ما وبیماریهایی مثل سزطان میشوند خنثی کرد؟
در اینجاست که باید گفت خداوند راه حل تمام این سوالات را در یک عمل ساده که امکان ان برای همه افراد وجود دارد وبیش از چند دقیقه هم وقت نمی برد وهیچ ضرری هم ندارد به انسان هدیه داده وآن نماز است.
میدان مغناطیسی بدن انسان :
هارولدبور از دانشگاه بیل برای اولین با ر با انجام یک آزمایش ساده،به وجود میدان مغناطیسی در اطراف موجود زنده پی برد.او با توجه به یک مولد الکتریکی که در آهن ربا در داخل سیم پیچ دوران وجریان تولید میکند،سمندری را در یک ظرف آب نمک قرار داد وظرف را به دور سمندر چرخاند،هادی هایی که دراین ظرف وجود داشتند وبه یک گالوانومتر حساس متصل شده بودند،یک جریان متناوب را نشان می دادند.
زمانی که بور این آزمایش را بدون سمندر انجام داد گالوانومتر هیچ جریانی را نشان نداد.این بدان معنا بود که در اطراف موجود زنده میدانی وجود دارد که خاصیت مغناطیسی هم دارد.بور این وسیله را بر روی دانشجویان داوطلب خود امتحان کردومشاهده نمود که این میدان در بدن انسان هم وجود دارد وکاملاً تابع رویدادهای اساسی زیست شناختی بدن است.او این میدان را حیاتی نامید،چون هرگاه حیات از بین برود میدان حیاتی هم از بین میرود.به گونه ای که وقتی یک سمندر مرده در دستگاه بود هیچ جریانی بوجود نمی آورد.
تشکیل میدان مغناطیسی بدن:
در بدن ما میلیون ها عصب وجود دارد که کار انتقال پیام به وسیله تحریک الکتریکی این عصب ها صورت میگیرد.در اثر شارش بار در اطراف آن ها یک میدان تشکیل میشود.
نماز ومیدان مغناطیسی:
آن گونه که از تصاویر بدست آمده از میدان مغناطیسی زمین پیداست،به طور شگفت انگیزی اگر انسان در هر نقطه از زمین رو به قبله بایستد،میدان مغناطیسی بدنش بر میدان مغناطیسی زمین منطبق می گردد ودر مدتی که در نماز است میدان بدنش منظم می شود.
یکی از نکات بسیار جالبی که پروفسور بور به ان دست یافت، این بود که در بدن تمام دانشجویا ن مونث، ماهی یک بار تغییر ولتاژ شدید ایجاد میشود ومیدان بدن به منظم ترین حالت خود میرسد و به همین دلیل است که زنان نیازی ندارند در این مدت نماز بخوانند.اخیراً هم کشف شده است قلب زنان منظم تر وقویتر از مردان میزند ودلیل آن همین تغییر ولتاژ است.
نماز وبارهای الکتریکی :
همانطور که قبلاً اشاره شد بارهای زائدی که در اثر تحریکات الکتریکی اعصاب بوجود می آیند هم،شبیه میدان بدن بر امواج مغزی اثر سوء دارند.واین اثرات در نواحی ای که اعصاب درآن تحرک بیشتری دارند خطرات جدی تری ایجاد میکنندوبلید هرچه سریعتر از آن نواحی دور شوند.به طرز حیرت آوری می بینیم که این نواحی دقیقاً نواحی ای هستند که در وضو شسته میشوند بنا برتحقیقات صورت گرفته،بهترین راه دفع این بار های زائد استفاده از یک ماده رساناست که سریعترین وارزانترین وبی ضرر ترین ماده برای این کار آب است وجالب اینجاست که هرچه آب خالص تر باشد سریع تر بارهای ساکن را از بدن ما ب اطراف گسیل میدهد وهیچ مایعی مثل آب خالصی که در وضو به انسان سفارش شده این اثر را ندارد.
نماز وامواج مغزی:
با دفع بارهای زائد بدن در وضو،امواج مغزی در ایده آل ترین حالت قرار میگیرند.علاوه بر آن،حالت تمرکزی که در هنگام نماز در انسان به وجود می آید تشعشع امواج آلفا را به اندازه قابل توجهی بالا می برد وتوانایی مغز را در تولید این امواج بالا می برد.
masih_m2000
16-05-2009, 15:40
سلام
من مطالبی زیبا درباره ی همین موضوع دارم .
درباره مغناطیس درمانی
ما در میدان مغناطیسی بزرگی زندگی می کنیم و در معرض حوزه های میدان مغناطیسی که در اثر آن به وجود آمده قرار می گیریم .
معالجه توسط میدان مغناطیسی به عنوان یک روش تکمیل کننده و بدون احتیاج به عمل جراحی مورد استفاده قرار گرفته است برای بهبود و شفا دادن دهها هزار نفر از بیماران در سراسر دنیا که فوائد و منافع این روش قدرتمند درمان را برای خودشان کشف نموده اند .
میدان های درون زا (آندوژن)
تمام موجودات و مخلوقات زنده بستگی به حوزه و میدان های درون زا دارند ، انرژی الکتریکی داخلی و حوزه های مغناطیسی علائمی را در پیرامون و اطراف بدن به اعصاب و ماهیچه ها می فرستند .
مغز انسان میدان مغناطیسی ساطع می نماید که قابل اندازه گیری یا نمونه گیری MEG می باشد . این موارد اثبات نموده اند که مغز انسان ممکن است شیمی بدن را از طریق حوزه میدان های مغناطیسی خاص کنترل کند .[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یون ها
یون های مثبت که در هوا موجودند ممکن است دارای تأثیرات مضر و خطرناک باشند و برای سلامتی و تندرستی مضر باشند ، در حالی که یون های منفی دارای فوائد و منافع اند .
بدن ما استفاده گسترده ای از یون های مثل کلسیم (Ca۲+ ) پتاسیم (K+ ) سدیم (Na+) برای انتقال دادن سیگنال های الکتریکی بین مغز واعصاب می کند .
یون ها با سیستم ارتباطات داخلی بدن ما تداخل می نمایند ، رگ های بدن و سلول های قرمز خون به طور جزئی بار منفی پیدا می کنند . سلول های خونی به جداره های رگ های خونی نمی چسبند و به یکدیگر وصل نمی شوند چون آنها در برابر همدیگر قرار گرفته اند و یکدیگر را دفع می کنند (دارای بار منفی هستند ) ، واز جریان یکنواخت و آرام خون در کانال های باریک مارا مطمئن می نمایند .
با همه این ها وقتی که یون های مثبت را استنشاق می کنیم . (نفس می کشیم ) آنها وارد ریه ها می شوند و سپس وارد جریان خون می شوند تا جائیکه آنها باعث می شوند بارمنفی روی سلول های خونی کمتر شوند بنابراین چسنبدگی روی جداره های رگ افزایش یافته و راندمان سیستم گردش خون کاهش می یابد ، برعکس یون های منفی راندمان سیستم گردش خون را افزایش می دهند .[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
masih_m2000
16-05-2009, 15:42
سلام
ادامه ی مطب
چگونه این کار انجام می گیرد ؟
اعتقاد بر این است که انرژی بدن از طریق کانالهایی که موسوم به مدارهای انرژی می باشد جریان پیدا می کند . به این مدارهای انرژی اصطلاحاً نصف النهار های انرژی نیز می گویند . این ها رامی توان با جریان هایی مقایسه کرد که در میدان مغناطیسی وجود دارد .
به نصف النهار های انرژی می توان از طریق نقاط سرسوزنی سوراخ شده روی سطح پوست دسترسی پیدا کرد و از طریق اعتقادات طب سنتی (طب سوزنی ) وپایه واساس آن ها از قبیل نقاطی که سوزن روی پوست فرو می رود ونقاطی که فشار وارد می نمایند معالجات خود را انجام می دهند .
در مواقعی که سلامتی و تندرستی در وضعیت خوبی باشد، انرژی از طریق این نصف النهار های انرژی جریان پیدا می کند به طریقی که دارای توازن می باشد ، در مواردی که بیمار می شویم اعتقاد بر این است که دچار عدم توازن وناهماهنگی یا ایجاد موانع بلوکه شدن جریان انرژی دربدن گردیم . بسیاری از بیمای ها روی عملکرد ها و وظایف بیولوژیک سلول ها تاثیر می گذارند ، موقعی که جریان انرژی غیر طبیعی می شود ، نقاط سرسوزنی روی محیط های پیرامون سطح پوست دچار کشیدگی شده و درد می کشیم موقعی که آنها را لمس می کنیم .
این ها مواردی هستند که به Tsubos موسوم می باشد ودر طب سوزنی ، ایجاد سوراخ ها ی سرسوزنی دراین نقاط باعث می شوند که مورد تحریک قرار گیرند و به وسیله سوزن های خیلی ظریف تا ایجاد پالس های الکتریکی بنمایند و مجدداً موازنه انرژی را بر قرار نمایند .
در معالجه به روش مغناطیسی ، نقاط زیر سوراخ شده با سوزن به وسیله پالس های خیلی ظریف از انرژی الکترومغناطیسی مورد تحریک قرار می گیرند .
امروزه بدن های ما در محیط هایی پرورش یافته اند که غنی از آب اکسیژن داراست ومواد غذایی سرشار دارد و مغناطیسی نیز در آن وجود دارد . تمام سیستم های طبیعی بدن که در انسان وجود دارد از نظر ماهیت الکترومغناطیسی هستند وبه مغناطیسی طبیعی که در زمین وجود دارد پاسخ و عکس العمل نشان می دهند ، حوزه مغناطیسی طبیعی بدن های ما به وسیله جریان یون هایی که دارای بار الکتریکی هستند ایجاد می شوند که به سلول ها داخل شده یا از آن خارج می شوند وانتقال پالس های الکتریکی از طریق پوسته و غشاء سلول انجام می گیرد .
به خاطر پیشرفت سریع موجودات زنده مدرن و رشد و توسعه مداوم تکنولوژی وپیشرفت جامعه ، حوزه ژئومغناطیسی زمین در سال های اخیر نسبت به گذشته رشد خیلی زیادی داشته است . این میدان به طور مداوم توسط ما به وسیله کارهایی که روز مره انجام می دهیم و مزایایی که ما از آن بهره مند شده و به ما اعطا شده مورد پوشش قرار می گیرد ، ازقبیل ، اتومبیل ، ترن (قطارها ) هواپیما ، کشتی ها و ساختمان هایی که دارای اسکلت فلزی می باشند .
اندازه گیری هایی که فعلاً برای میدان مغناطیسی مورد استفاده قرار می گیرد موسوم به «گوس » GAUSS می باشد . که به خاطر دانشمند آلمانی وفیزیکدان قرن نوزدهم کارل گوس نامگذاری شده است .واحد اندازه گیری گوس بر اساس وپایه قدرت ونیروی است که یک آهن ربا دارد . همچنین شکل واندازه ای که برای ساختن یک آهنربا درنظر گرفته ایم می تواند روی قدرت آن تاثیر بگذارد . این یک روش معمول و طبیعی است برای به تحریک وا داشتن بدنتان تا با درد مقابله کند ، برخی از انواع دردها وبیماری ها همراه هستند با عدم توازن در این حوزه های مغناطیسی ومیدان الکتریکی وبیولوژیکی .
معالجه و درمان با روش بیو-مغناطیسی اثبات شده که بستگی دارد به عدم توازن صحیح این میدان ها و با برقراری درست آن ها یک تعداد از شرایط معمول و متداول را می توان تخفیف داد ودرد را برطرف نمود از جمله : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
۱-آرتروز و رماتیسم
۲-درد عضلات ومفاصل
۳-درد شانه و کتف
۴-دردپشت (کمر ) ، سر درد ودردناحیه گردن
۵-مشکلات تنفسی ، سرفه ، آسم
۶- یبوست مزاج ودردشکم
۷-تورم وبادکردن
۸-عدم یا تأخیر در گردش خون ودفع ادرار
۹-استرس وناراحتی
معالجه به روش مغناطیسی عبارت است از کاربرد مغناطیسی ها روی بدن برای به تحریک واداشتن اعصاب و ایجاد جریان بهتری برای خون روی نقاط مختلف بدن ، به نوبه خود این به اعضاو جوارح کمک می کند تا عملکرد بهتری داشته باشند . از آن جایی که هیچ دارویی تجویز نمی گردد چه خوراکی و چه تزریقی درروش درمان با مغناطیسی علم پزشکی به خودی خود نامربوط تلقی می گردد . این یک روش کلینیکی است که درآن اعمال انسانی به وسیله آهنربایی که در شکل واندازه های مختلف وهم از قطب شمال و هم از قطب جنوب یا به طور مجزا استفاده می گردد مورد استفاده قرار می گیرند .
محققین بسیاری با به کارگیری داروها و عوامل مداخله گر فیزیکی سعی در تسهیل روند ترمیم بافتی نموده اند دراین راستا استفاده از میدان مغناطیسی درمان از سال ۱۹۷۹ به تصویب انجمن غذا ودارویی آمریکا رسید امروزه بالغ بر ۱۷۳ میلیون دلار سالانه در آمریکا هزینه خرید ادوات مغناطیسی می شود .
ترمیم بافت های نرم و سخت متعاقب صدمات و جراحی ها از جمله موارد بحث برانگیز در علم پزشکی می باشد . میدان های مغناطیسی ضربانی وایستا در درمان کشیدگی های اعضلانی ، صدمات رباطات وکاهش درد متعاقب جراحی ها و آرتروز به کار رفته اند . علی رغم اثبات اثرات مثبت میدان مغناطیسی به دلیل عدم دسترسی به بیومگنت های تجاری در ایران کاربرد درمانی آن در مجامع پزشکی ایران هنوز مرسوم نگردیده است .
masih_m2000
16-05-2009, 15:46
سلام
مطلب مربوط به همین قسمت دارم .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انگشتر مغناطیسی Acupuncture Ring
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
طب سوزنی چند هزارسال در چین سابقه دارد و در درمان بسیاری از بیماریها کاربرد دارد.زیرمجموعه این طب، مگنت تراپی ( درمان با نیروی مغناطیس) رنگ تراپی و دانه تراپی ( درمان با دانه گیاهان) است. پروفسور پاک در مسکو (مؤسس طب سوزنی سوجوک SUJOK ) تغییرات بسیار مفیدی را در طب سوزنی چینی اعمال کرد و از اصل شبیه سازی بیشتر استفاده کرد. دست و گوش انسان مانند ریموت کنترل بدن عمل می کند ( مانند ضبط ، تلویزیون ، ویدئو و ... که با ریموت کنترل کار می کنند) و به جای این که روی نخاع یا دیگر اعضای بدن سوزن یا مگنت بگذاریم ( چون احتمال خطر وجود دارد) درمان را روی دست یا گوش که ریموت کنترل بدن است، انجام می دهیم.
همانگونه که در شکل ملاحظه می کنید،[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انگشـت کوچک و اشــــاره مانند دستهـا، انگشت میانـی و حلقـه ماننـد پاها،انگشت شست ماننـد سروگردن وکف دست مانند شکــم و سینـه هاست. به عـنـوان مثــال انگشتـان از سه قسمـت تشکیـل شده اند، مانند دست یا پا که هرکـدام از سه قسمت تشکیـــل شده انـــد.انگشـت شسـت از دو قسمت ماننـد سـر وگــردن، کف دست از یک قسمت ماننـــد شکم و سینه تشکیــــل شده اند. حال قسمت هــای مختـــلف بـدن رامی تــوان روی دست پیدا کــرد. گوش نیـز شباهـت بسیــار زیادی به جنیــن در رحــم مادردارد.
فرماندار اصلی بدن مغز است که توسـط نخـاع به قسمـــت های مختـلـف دستـــور می دهد. مسیـر نخاع را مـی تـوان روی خط وسط انگشــــت اشـاره ( در آقایـــان دست چــپ و در خانمــها دست راســت) انطباق داد. در حالت عادی مسیر نخــاع از سمت ناخـن ها به سـوی انتــــــــــهای انگشتان حرکت می کند، یعنی ابتدا قطب مثبـــت (شمالN) و سپـس قطب منفـــــی (جنــــوب S) است.حـــال به کمــــک دو انگشتر با نیروی مغنــــاطیســی مشخص می توان این مسیــــــر را خنثی یا تقویت نمــــود (یعنـی کمک می کند که به اراده خود تسلــط داشته باشیـــد). برای خنثــی نمودن این مسیـــر قطب منفی S را روی اولیـــــن مفصل انگشت اشاره نزدیک به ناخـن و قطب مثبت N را روی دومیـــن مفصل قرار می دهیــم، در نتیجـه پیامـی که مغــــــــز توسـط نخاع به قسمت های مختلف بدن می فرستــد به کمک ایـن دو نیـــرو خنثـــی می شود و موجب تقـویت اراده فـــرد جهت دفع بیمــاری شده ( در ترک خـودارضایی بسیــار قــوی عمـــل می کنـــد و در مـدت کوتـاهــــی شخـص استمنـــاء را ترک می کنـد.کافــــی است مسیر نخـاع را ماننـد شکل پاییــن خنثــی کنید) و مابقــــــی درمان توسـط پزشـک مشـــاور تکمیـل می گردد. سالهاست که از این تکنیــک در درمـان بیمــاریـهــای جنســـی آقایان و خانمها (لیبیدو) استفـاده می شود. در درمان ناتوانی های جنســی جهت مگنت را تغییر دهید ، یعنــی قطب مثبت N را روی اولیــن مفصــل انگشت اشاره نزدیک به ناخـن و قطب منفـــی S را روی مفصـــل دوم قـــرار میدهیـــد. علت اکثـــر بیمـاری های جنســـی ضعف عضـو و روح است که بـه کمک ایــن دو مگنــت مــی تـوان ضعف روحـی روانی را تقــویت نمود و با مشورت پزشک بیمــــــاری راکاملا"بهبــــــودبخشید.
طریقــه استفــــاده : روز اول دو ساعت، روزانه یک ساعت اضافه کنید تا حداکثر 8 ساعت، به مدت دو ماه ادامـــه دهیــد. تا یک ساعــت پس ازخـارج نمــــــــودن انگشتر، به دست خود آب نزنید.
هشدار:چنــانچـه دچار تهـوع، استفــراغ، سرگیجـه، نگــرانـی یا تشویش شدیـد، به این دلیـل است که مگنت ها را برعـکـس استفــاده کــرده اید و باید آنها را جابجـــا کنید.
masih_m2000
16-05-2009, 15:52
سلام
این چند مطلب دیگر
مقدمه
واژه مغناطيس کلمهاي يوناني است که به بعضي سنگهاي طبيعي اکسيد آهن اطلاق ميشد. اين سنگها از اين خاصيت برخوردارند که بر يکديگر و بر ذرات آهن يا فولاد نيرو وارد ميآورند. يونانيان باستان، بيش از 2500 سال پيش با پديدهي آهنربايي آشنا بودند. تالس که اغلب از او به عنوان پدر علم يونان ياد ميشود، مادهي کاني مگنتيت (Fe3O4) که آهن را ميربايد، ميشناخت. اين کاني بيشتر در مگنزيا (ترکيه امروزي) يافت ميشده است و نام مگنتيت نيز از همين اسم گرفته شده است. چينيهاي باستان نيز با ويژگيهاي مغناطيسي برخي از سنگهاي آهنربا آشنايي داشتند و تکههايي از اين سنگها را به صورت قطبنماهاي ساده در دريانوردي به کار ميبردند.
اولين تحقيق علمي در مورد مغناطيس توسط ويليام گيلبرت انجام شد که تصوير دقيقي از ميدان مغناطيسي زمين ايجاد کرد و بسياري از خرافات گذشته را از بين برد. سپس در سال 1825 اولين الکترومگنت به وسيله کشف بزرگ هانس کريستين اورستد ايجاد شد. اورستد دريافت که همواره در فضاي اطراف رساناهاي جريان يا ذرات باردار متحرک، ميدان مغناطيسي پديد ميآيد.
مغناطیس و مواد مغناطیسی
مغناطیس و الكتریسیته تاریخی طولانی و درازی دارند. الكتریسیته و مغناطیس ابتدا در قرن هشتم قبل از میلاد مورد توجه یونانیان باستان قرار گرفتند. مهمترین عاملی كه موجب جذب و توجه مردم به الكتریسیته ومغناطیس شد، دو ماده طبیعی كهربا و كانی مگنتیت(سنگ مغناطیس) بود. كهربا، شیره برخی از درختانی است كه چوب نرمی دارند؛ هنگامی كه این شیره از درخت بیرون می آید، پس از مدتی سفت می شود. این جامد سفت كه رنگی بین قهوه ای و زرد دارد، كهرباست. و اگر كهربا را به پارچه ای بمالیم، باردار شده و می تواند تكه های برگ یا كاغذ را جذب كند.
سنگ مغناطیس، همان اكسید آهن است؛ كه براده های آهن را جذب می كند. سنگ های مغناطیسی می توانند یكدیگر را جذب كنند. و علت این نامگذاری آنست كه این سنگ در منطقه ای به نام “مگنزیا” یا “مغناطیس” برای نخستین بار كشف شد. كه به ماهیت این سنگ، مغناطیس گفته می شود. اگر یك تكه از این سنگ ها را بر روی آب شناور كنیم، جهت آن در راستای شمال-جنوب قرار می گیرد. همین خاصیت سنگ مغناطیسی سبب شد كه در قرون گذشته دریانوردان از آن بعنوان جهت یاب استفاده كنند.
دموكریتوس، كه یكی از فلاسفه بزرگ باستان و بنیانگذار تئوری اتمی است، معتقد است كه میان سنگ مغناطیسی جریانی از ذرات بسیار ریز به نام اتم وجود دارد. و در این جریان هنگامی كه اتم به آهن یا سنگ مغناطیسی دیگر برخورد می كند، در برگشت به سوی سنگ مناطیس، سبب می شود كه آهن را به دنبال خود بكشاند. ویلیام گیلبرت یكی از نخستین دانشمندانی است كه در زمینه مغناطیس دست به آزمایش ها و بررسی های اساسی كرد. او مشاهده كرد كه براده های آهن در اطراف سنگ مغناطیس در راستای منظمی قرار می گیرند. و همچنین سنگ مغناطیس در حالت آویزان یا حتی سوزن های آهنی در حالت شناور در راستای شمال-جنوب قرار می گیرند.
او چنین پنداشت كه علت این امر آنست كه زمین یك سنگ مغناطیس بسیار بزرگیست كه اینگونه عمل می كند. او برای اثبات نظریه خود، یك سنگ مغناطیس را به صورت یك كره بزرگ در آورد و سپس در اطراف و بر روی سطح این كره، سنگ های مغناطیسی كوچك و براده های آهنی قرار داد و مشاهده كرد كه این براده ها در راستای شمال-جنوب قرار می گیرند.
قبل از اینكه به بحث در مورد خطوط و میدان مغناطیسی آهنربا و زمین بپردازیم، لازم است كه به قطب های مغناطیسی و خاصیت آن اشاره ای كنیم.
در آهنربا یا همان سنگ مغناطیسی، دو ناحیه وجود دارد كه نسبت به سایر نقاط دیگر آهنربا، خاصیت جذب براده های آهن بیشتر و راستای این براده ها به سمت این نواحی است. كه به این دو ناحیه، قطب های مغناطیسی می گویند. اگر آهنربا را شناور قرار دهیم، قطبی كه به سمت شمال است را قطب شمال یا شمال یاب، و قطب مقابل آن را قطب جنوب یا جنوب یاب می گویند. پس هر ماده مغناطیسی از دو قطب شمال وجنوب تشكیل شده است. در مغناطیس مانند الكتریسیته، قطب های ناهمنام یكدیگر را جذب و قطب های همنام یكدیگر را دفع می كنند. پس در خاصیت مغناطیسی، نیروی دفع وجذب نیز وجود دارد.
آزمایش ها نشان می دهد كه اگر در اطراف یك آهنربا، قطب نما یا سنگ های مغناطیسی كوچك قرار دهیم، نیروی حاصله از مغناطیس بر قطب های آن ها اثر گذاشته، به طوری كه قطب شمال قطب نما به سمت قطب جنوب آهنربا و بلعكس قرار می گیرد. و این نشان می دهد، كه در نقاط اطراف آهنربا، نیرویی وجود دارد كه بر قطب های قطب نما وارد می شود و آن را در راستای مشخصی قرار می دهد. كه به مجموعه ای از این نیروها یا نقاط، میدان مغناطیسی می گویند. میدان مغناطیسی اطراف آهنربا را توسط خطوطی نشان می دهند كه این خطوط قطب جنوب(s) را به قطب شمال(n) وصل می كند. و جهت این خطوط از شمال(n) به جنوب(s) است. خطوط میدان مغناطیسی ویژگی هایی دارند كه عبارتند از:
۱) خطوط همانطور كه قبلا گفته شد راستاو جهتشان از شمال به جنوب است.
۲) خطوط یكدیگر را قطع نمی كنند.
۳) تراكم خطوط در نزدیكی قطب ها بیشتر از نواحی دیگر است و این نشان دهنده آن است كه نیروی مغناطیسی در این نواحی زیاد است.
۴) برآیند نیروهای مماس بر خطوط میدان در یك نقطه برابر با نیروی مغناطیسی در آن نقطه است.
اكنون به سراغ علت تاثیر نیروی مغناطیسی بر براده های آهن می رویم. می دانیم كه الكترون در ساختار تمام اجسام وجود دارد كه الكترون ها دارای دو قطب مغناطیسی می باشند. بنابراین می توان نتیجه گرفت كه تمام اجسام از ذراتی تشكیل شده اند كه دارای دو قطب مغناطیسی هستند كه به این ذرات، دو قطبی مغناطیسی می گویند و به موادی كه دارای دوقطبی مغناطیسی هستند، مواد مغناطیسی می گویند.
البته لزومی ندارد كه بگوییم این دوقطبی ها همان الكترون ها هستند بلكه این دوقطبی ها ذرات بنیادی مغناطیس هستند همانطور كه از الكترون بعنوان بار بنیادی در الكتریسیته یاد می كنیم. این دوقطبی های مغناطیسی مانند یك آهنربا عمل می كنند و در اطراف خود میدان مغناطیسی تولید می كنند.
آهن نیز دارای این دوقطبی های مغناطیسی است اما در آهن دو قطبی های مغناطیسی به گونه ای رفتار می كنند، كه خاصیت مغناطیسی یكدیگر را خنثی می كنند. و هنگامی كه در یك میدان مغناطیسی قرار می گیرند، بر این دوقطبی ها نیروی مغناطیسی وارد می شود، به طوری كه قطب شمال تمام این دوقطبی ها در جهت خطوط میدان قرار می گیرند. و آهن ساختار ساختمانی منظمی پیدا می كند و به یك آهنربا تبدیل می شود. كه از آن می توان بعنوان یك قطب نما استفاده كرد. اگر این آهنربا را به دوقسمت تقسیم كنیم، این آهنربا باز هم خاصیت مغناطیسی خود را حفظ می كند، زیرا دوقطبی های مغناطیسی در یك جهت قرار دارند و این دو قطبی ها عامل ایجاد خاصیت مغناطیسی در آهنربا هستند.
سوالی كه پیش می آید این است كه آیا فقط آهن تحت تاثیر میدان مغناطیسی قرار می گیرد؟ برای پاسخ به این سوال برمی گردیم به مواد مغناطیسی كه از دو قطبی های مغناطیسی تشكیل شده اند در مواد مغناطیسی، حركت و رفتار دوقطبی ها به گونه ای است كه اثر میدان مغناطیسی یكدیگر را خنثی می كنند.
مواد مغناطیسی از نظر رفتار دوقطبی های مغناطیسی به سه دسته تقسیم می كنند:
masih_m2000
16-05-2009, 15:52
سلام
ادامه ی مطلب
الف) مواد پارامغناطیس:
موادی هستند كه حركت و جنبش دوقطبی هایشان راحت و آسان تر است. هنگامی كه این مواد را در میدان مغناطیسی قرار دهیم، بر دوقطبی های آن نیرو وارد شده و تعداد زیادی از آن ها در خطوط میدان به طوری كه قطب های شمال در جهت خطوط قرار می گیرند. و این امر سبب می شود كه این مواد به یك آهنربای قوی تبدیل شود. اما چون حركت وجنبش این دو قطبی ها سریع است، با برداشتن این مواد از میدان مغناطیسی، این دوقطبی ها به سرعت از مسیر خطوط خارج و به حالت كاتوره ای قبلی برمی گردند و این مواد در خارج از خطوط میدان به سرعت خاصیت مغناطیسی خود را از دست می دهند. مانند آلومینیوم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ب) مواد دیامغناطیس :
مواد دیامغناطیس موادی هستند كه اگر در میدان مغناطیسی قرار بگیرند از آهنربا دفع می شوند. در این مواد برآیند گشتاور دو قطبی مغناطیسی صفر است و در واقع فاقد دوقطبی ذاتی هستند و هنگامی كه در میدان مغناطیسی قرار می گیرند، گشتاور دو قطبی در آن ها القا می شود اما جهت این دوقطبی های القا شده بر خلاف جهت میدان مغناطیسی خارجی می باشد و این امر باعث می شود كه ماده دیامغناطیس از میدان مغناطیسی دفع شود.
البته این خاصیت در تمام مواد وجود دارد، و هنگامی این خاصیت در مواد ظاهر می شود كه خاصیت پارامغناطیسی آن ها ضعیف باشد.مانند: بیسموت.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پ) مواد فرومغناطیس :
این مواد مانند مواد پارامغناطیس است اما با این تفاوت كه در این مواد مجموعه ای از دوقطبی های مغناطیسی در یك جهت و راستا قرار دارند كه این مجموعه ها در راستا و جهت های متفاوتی قرار دارند به طوری كه اثر میدان یكدیگر را خنثی می كنند. كه به این مجموعه از دوقطبی های مغناطیسی كه در یك راستا قرار دارند، حوزه مغناطیسی می گویند. هنگامی كه این مواد در میدان مغناطیسی قرار می گیرند، بر حوزه های مغناطیسی نیرو وارد می شود و آن ها را در جهت میدان قرار می دهند. خاصیت مغناطیسی این مواد به سرعت تغییر مسیر این حوزه ها و قرار گرفتن در جهت میدان بستگی دارد. كه از این لحاظ مواد فرومغناطیس را به دو دسته تقسیم می كنند:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
۱) مواد فرومغناطیس نرم:
در این مواد سرعت تغییر حوزه ها بسیار آسان و سریع است و به همین خاطر در میدان مغناطیسی این حوزه ها به سرعت در جهت خطوط میدان قرار می گیرند و خاصیت مغناطیسی بسیار قوی بدست می آورند. اما همینكه این مواد را از میدان دور كنیم، جهت این حوزه ها به سرعت تغییر و به حالت كاتوره ای قبلی بر می گردند. مانند آهن
۲) مواد فرومغناطیسی سخت:
در این مواد سرعت تغییر حوزه ها بسیار سخت و كُند است و همین كه در میدان قرار می گیرند، این حوزه ها به كندی در جهت خطوط قرار می گیرند و خاصیت مغناطیسی آن ها نسبت به مواد فرومغناطیس نرم ضعیفتر است؛ اما همین كه از میدان دور می شوند بر خلاف مواد فرومغناطیس نرم خاصیت مغناطیسی خود را حفظ می كنند.مانند آلیاژ های نیكل.
پس مواد پارامغناطیس و فرومغناطیس تحت تاثیر میدان مغناطیسی قرار می گیرند و به یك آهنربا تبدیل می شوند.
در قرن هیجدهم هانس اورستد نشان داد كه در اطراف سیم حامل جریان میدان مغناطیسی ایجاد می شود و بعد ها آمپر و مایكل فارادی در این زمینه دست به فعالیت های گسترده ای زدند. آن ها نشان دادند كه در اطراف یك سیم حامل جریان، میدان مغناطیسی تولید می شود و حتی موفق شدند كه روابط كمی آن را محاسبه كنند. بنابراین منبع تولید میدان مغناطیسی عبارتند از:سنگ مغناطیس یا همان آهنربای طبیعی و جریان الكتریكی. البته بعدها ماكسول نتیجه گرفت كه بر اثر تغییر جریان الكتریكی، میدان مغناطیسی در فضا منتشر می شود و همچنین براثر تغییر میدان مغناطیسی، جریان الكتریكی در فضا تولید می شود كه نتیجه این، امواج الكترومغناطیسی است.
و از طرفی تغییر میزان عبور میدان مغناطیسی از یك رسانا، باعث تولید جریان الكتریكی در همان رسانا می شود. پس منبع تولید میدان الكتریكی عبارتند از: اختلاف پتانسیل بین دو سر رسانا و تغییر شار(میزان عبور میدان) مغناطیسی است.
پس می توان اینگونه نتیجه گرفت كه الكتریسیته و مغناطیس باهم در ارتباطند و به جرأت می توان گفت كه یكی بدون دیگری معنی ندارد. چون وجود یكی باعث پیدایش دیگری می شود.
می دانیم كه ذرات باردار تحت تاثیر میدان الكتریكی یا نیروی كولنی قرار می گیرند. اگر این ذرات وارد میدان مغناطیسی شوند تحت تاثیر نیروی دیگری كه همان نیروی مغناطیسی است می شوند.
آزمایش ها نشان می دهند كه میزان انحراف ذره باردار به بزرگی میدان، اندازه بار، سرعت و زاویه حركت ذره بستگی دارد. اگر این ذره در راستای خطوط میدان حركت كند، هیچ نیرویی مغناطیسی بر آن وارد نمی شود. نیروی مغناطیسی بر راستای حركت ذره عمود است و بر سرعت آن تاثیری نمی گذارد و فقط جهت بردار حركت آن را تغییر می دهد. به همین دلیل اگر ذره باردار وارد میدان مغناطیسی شود حركت مارپیچی یا دایره ای خواهد داشت. اگر ذره به طور عمود بر راستای خطوط وارد میدان شود، چون اندازه سرعتش ثابت و نیروی وارده بر آن عمود بر جهت حركت است، شتاب مركز گرا خواهد گرفت و این امر موجب می شود كه ذره در میدان یك مسیر دایره ای داشته باشد.
البته ذره باردار بر اثر حركتش مقداری از انرژی خود را به صورت امواج الكترومغناطیسی گسیل می كند و انرژی آن كاهش و سرعتش كم می شود و به همین خاطر شعاع حركت دایره ای آن در طی مدت زمانی، كوچك و كوچكتر می شود. و اگر به صورت غیر عمود بر خطوط میدان وارد شود، حركت مارپیچی خواهد داشت.
همین خاصیت ذرات باردار در میدان مغناطیسی سبب می شود كه ما را از آسیب های ذرات باردار و پرانرژی كیهانی كه به زمین برخورد می كنند، مصون نگاه دارد.
در اطراف كره زمین میدان مغناطیسی وجود دارد و طبق نظریه ای كه گیلبرت پیشنهاد كرد، زمین یك آهنربای بزرگی است كه قطب شمالش در قطب جنوب جغرافیایی و قطب جنوب مغناطیسی در قطب شمال جغرافیایی قرار دارد كه میدان مغناطیسی در این دو قطب نسبت به سایر نواحی دیگر كره زمین قوی تر می باشند.
ذرات باردار و پر انرژی كیهانی كه به سوی زمین می آیند گرفتار میدان مغناطیسی زمین شده و حركت مارپیچی به خود می گیرند كه به این منطقه، كمربند “وان آلن” می گویند.این ذرات با حركت مارپیچی خود به سمت دو قطب حركت می كنند. این ذرات با نزدیك شدن به دو قطب بر اثر برخورد به لایه های بالایی جو قطب شمال و جنوب، مقدار زیادی از انرژی خود را ازدست می دهند كه به صورت تابش آزاد و روشنایی را در دو قطب ایجاد می كنند كه به این روشنایی، شفق های قطبی می گویند.
علت ایجاد میدان مغناطیسی در اطراف زمین و یا آهنربا بودن زمین، سوالی است كه ذهن دانشمندان را در طی چند ده مشغول كرده بود. نظریه ای كه توانست در توضیح علت میدان مغناطیسی موفق ظاهر شود، را بیان می كنیم:
در درون زمین فلزاتی نظیر آهن و نیكل به صورت مذاب و گداخته وجود دارند كه در حال حركت و جنبش هستند. حركت این مواد از هسته شروع شده و به نزدیكی سطح زمین نزدیك شده و دوباره به هسته و مركز زمین بر می گردند. این مواد مذاب با حركت رفت وبرگشتی كه دارند باعث پیدایش جریان الكتریكی در درون زمین می شوند.
از همین خاصیت الكتریكی مواد مذاب درون زمین، برای پیش بینی وقوع فوران آتشفشان یا زلزله استفاده می كنند. جریان الكتریكی كه این مواد مذاب ایجاد می كنند، باعث پیداش میدان مغناطیسی در اطراف زمین می شود. خطوط میدان مغناطیسی به اینگونه هستند كه از هسته به قطب جنوب جغرافیایی وصل و سپس از قطب جنوب به قطب شمال و از آنجا دوباره به هسته وصل می شوند. و به این گونه این خطوط در اطراف زمین رسم می شوند.
قطب های مغناطیسی زمین بر روی قطب های جغرافیایی آن منطبق نیستند و امروزه حدود ۱۱ درجه اختلاف دارند.
بررسی ها و مطالعه آثار نشان می دهند كه میدان مغنطیسی زمین ثابت نیست و تغییر می كند. آثاری كه از روی سنگ های زمین بدست آمده حاكی از آنست كه میدان مغناطیسی زمین به مدت حدود ۸۰۰۰۰۰ سال وارونه بوده و حدود ۱۰۰۰۰۰ سال دچار افت شدیدی می شود. علت این امر آنست كه مواد مذاب و گداخته حركت رفت و برگشتی كاتوره ای دارند كه سرعتشان حدود ۵ سانتی متر در روز است.
و جابجایی این مواد باعث تغییر جریان الكتریكی و درنتیجه میدان مغناطیسی زمین می شود. البته دانشمندان در تلاش هستند تا بتوانند به ساختار كاتوره ای تغییر میدان مغناطیسی در آینده دست یابند.
مغناطیس گرانشی
فضاپیمای Gravity Probe B or GPB بیستم آوریل ۲۰۰۴ زمین را برای جستجوی نیرویی از طبیعت که در وجودش تردید است، ترک کرده است. این نیرو که هیچ وقت ثابت نشده مغناطیس گرانشی (Gravitomagnetism) نامیده میشود. نام دیگری نیز که برای این پدیده بهکار میرود کشش چارچوب (Frame dragging) است.
مغناطیس گرانشی بوسیله ستارهها یا سیارههائی که به دور خود میچرخند تولید میشود. کلیر فرد ویل از دانشگاه واشنگتن میگوید "از نظر شکل شبیه یک میدان مغناطیسی است که توسط یک کره (توپ) باردار در حال چرخش تولید میشود" بار را با جرم جایگزین کنید میشود مغناطیس گرانشی ما در حالی که زندگی میکنیم، مغناطیس گرانشی را احساس نمیکنیم. اما برطبق نظریه عام اینشتین این حقیقت دارد وقتی که یک ستاره یا سیاهچاله یا هر چیزی که جرم زیادی دارد به دور خود میپیچد فضا و زمان اطراف را به دور خود میکشد.
masih_m2000
16-05-2009, 15:53
سلام
ادامه ی مطلب
محلول های مغناطیسی نانو
محلولهاي مغناطيسي يکي از شاخههاي فناوري نانو است که کمتر از ديگر شاخههاي نانو به آن پرداخته شدهاست، ولي به تازگي کاربردهاي جديدي براي آن يافت شده است.
محلولهاي مغناطيسي (Ferro fluid) از ذرات بسيار ريز کلوييدي ( درحدود100 - 10 نانومتر ( m 9- 10) ) از جنس فلزاتي که خاصيت مغناطيسي دارند(مانند آهن و کبالت) به حالت سوسپانسيون در مايعي ، ساخته ميشوند . پخش کردن ذرات در مايع را مي توان به کمک يک واکنش شيميايي انجام داد. ذرات پخش شده در مايع به علت ريز بودن به صورت کلوئيدي هستند ولي پس از گذشت مدت زمان نسبتاً کوتاهي به هم پيوسته و ذرات بزرگتري را تشکيل ميدهند ، که در ا ين صورت حالت کلوييدي آن از بين رفته ، ذرات در محلول ته نشين شده و خاصيت مغناطيسي خود را از دست مي دهند .
هر قدر که ذرات ريزتر باشند ، محلول خاصيت مغناطيسي بهتري از خود نشان ميدهد. به اين علت است که در هنگام توليد ، موادي با نام " سورفاکتانت " به محلول اضافه ميشود که روي ديوارههاي آن را مي پوشاند و مانع از به هم پيوستن و بزرگ شدن ذرات ميشود و ذرات با گذشت زمان خاصيت خود را از دست نميدهند.
يک Ferro fluid معمولي ، از %5 جامد مغناطيسي ، %10 سورفاکتانت و % 85 مايع تشکيل شده است. در عصر حاضر نانو تکنولوژي خدمت بسياري به بشر کردهاست . در شيمي ، در فيزيک و . . . همچنين در زمينههاي پزشکي که با ساخت وسايل گوناگون در زمينهي درمان ، انسانها را ياري کرده است . نظريا تي وجود دارد مبني بر اينکه به کمک اين محلول مي توان کپسولهايي ساخت و دا روهايي را که براي بخشي از بدن مضر و براي بخشي ديگر مفيد است ، به راحتي به محل مورد نظر برسانيم . با اين روش که کپسولهايي از اين جنس را پراز داروي مورد نظر کنيم و به وسيلهي آهنربا به محل مورد نظر برسانيم و در آنجا آنرا تخليه کنيم .
در چند سالهي اخير دانشمندان به اين عقيده رسيدهاند که به کمک وارد کردن ا ين محلول به بدن ميتوان سلولهاي سرطاني و يا ويروسها ( مثلا ايدز) را از بدن خارج کرد، به صورتي که ا ين ماده آنتي بادي (Anti body) موجود در خون را ( به وسيله بار مثبت آنها ) جذب کرده و آنتي بادي ها هم ويروسها را جذب ميکنند که با خارج کردن Ferro fluid به وسيله آهنربا ميتوان ويروسها را خارج کرد. ولي متأسفانه هنوز به مرحلهي عملي نرسيدهاست.
به غير از استفادههاي پزشکي ذکر شده در بالا استفادههاي صنعتي هم براي اين ماده ذکر شدهاست. مثلا در چيپهاي مخصوص براي حرکت دا دن يک سيال مشکلاتي وجود دارد چون موتورهايي در آن اندازهي ريز وجود ندارد و اگر هم وجود دارد بسيار پرهزينه است. اما با اضافه کردن مقداري از ا ين محلول به آن سيال ميتوان با نيروي مغناطيسي آن سيال را به حرکت در آورد. مورد ديگر استفاده از اين ماده در بلند گو هاي پر قدرت است .اين محلول خاصيت خود را در دماهاي بالا ، مثلا در °C 200 يا در دماهاي پايين ، مثلا در °C 50- و يا در برابر امواج هسته اي حفظ مي کند .
آهنرباهاي دوفازي
نوامبر 2002ـ پژوهشگران آمريكايي روش جديدي را براي ايجاد آهنرباهاي دائمي كوچك و نيرومند ابداع كردهاند. اين آهنرباها كه "نانوكامپوزيتهاي کوپل تبادلي1" ناميده ميشوند، داراي دو فاز مغناطيسي هستند كه آنها را قويتر از آهنرباهاي معمولي تك فاز ميسازد.
"آهنرباهاي تبادلي ـ ارتجاعي" نويدبخش گسترش كاربرد آهنرباهاي دائمي در مواردي نظير وسايل ضبط و ذخيرهسازي اطلاعات هستند زيرا آنها قدرت توليد انرژي زيادي دارند که نمود ارزشمندي از توانمندي يك آهنرباست. توليد انرژي فراوان، نيازمند به موادي است كه داراي قابليت مغناطيس پذيري زياد و مغناطيس زدايي باشند (ميدان مغناطيسي لازم براي کاهش مغناطيسي شدن يک مادة فرومغناطيس تا حد صفر). آهنرباهاي "تبادلي ارتجاعي"، داراي يک فاز مغناطيسي سخت با خاصيت مغناطيس زدايي زياد و يك فاز نرم با خاصيت مغناطيسزدائي پائين هستند. اين دو فاز به وسيله "کوپل تبادلي" فعل و انفعال ميكنند. فاز سخت، ناهمگوني بالا و فاز نرم، مغناطيسپذيري زيادي را ايجاد ميكند. براي اينكه کوپل تبادلي موثر باشد، ابعاد فازهاي سخت و نرم بايد در مقياس نانومتري كنترل شوند كه البته كار مشكلي است.
اکنون هاو زنگ و همكارانش در مركز تحقيقاتي Tj Watson شركت IBM واقع در نيويورك به كمك همكاراني در دانشگاه صنعتي لوئيزيانا و موسسه فناوري جورجيا، روش جديدي براي خودساماني نانوذرات ابداع كردهاند. آنها از ذرات نانومتري آهن ـ پلاتين و اكسيد آهن (Fe3O4) به عنوان واحدهاي ساختماني اين تركيب استفاده كردند. اين تركيبات با يكديگر مخلوط ميشوند و سپس به آنها اجازه خودسازماندهي داده ميشود.
مطلوبترين کوپل تبادلي و بنابراين حداكثر توليد انرژي را ميتوان با تغيير اندازه و تركيب اين واحدهاي ساختماني خاص بدست آورد. انرژي توليدي اين ماده دو فازي ۱/۲۰ مگاگوس اورستد است كه بيش از 50 درصد بيشتر از مقدرا انرژي توليدي آهنرباهاي آهن_پلاتين متعارف است.
اکنون اين پژوهشگران سعي دارند اين مواد را جهت ايجاد آهنرباهاي فوق چگال فشرده سازند و با بهبود هم راستايي محورهاي دانههاي فاز سخت، ميزان مغناطيسپذيري اين كامپوزيت را افزايش دهند. آنها همچنين اميدوارند مواد مغناطيسي ديگري نظير ساماريوم كبالت و بوريد آهن نئوديميوم را بسازند.
چرا آهن رباي تک قطبي وجود ندارد؟
ميدانيم که هرگاه آهن ربايي را به دو نيمه تقسيم کنيم ، هر يک از دو نيمه خود يک آهن رباي کامل است . چنانچه اين عمل را بارها تکرار نماييم مشاهده مي شود که همواره آهن ربايي با دو قطب N وS داريم . يعني آهن رباي تک قطبي وجود ندارد. به آطن آهن رباهاي بسيار کوچک دذو قطبي مغناطيسي مي گويند. ميدانيم که جريان الکتريکي در يک حلقه در اطراف آن ميدان مغناطيسي ايجاد مي نمايد. از طرف ديگر جريان اکتريکي حاصل از شارش بارهای الکتريکي نيز وجود دارد. حرکت بارهاي الکتريکي در اتم باعث مي شود که بيشتر اتمها رفتاري شبيه يک آهن ربا با دوقطب مغناطيسي از خود نشان دهند . در برخي اتمها مانند اتم هليم و آرگون خاصيت مغناطيسي حاصل از حرکت بارهاي الکتريکي درون اتم اثر هم را خنثي مي کنند ولي در عمهاي ديگر ، خاصيت مغناطيسي تفاوت دارد بطور کلي مواد مغناطيسي به دو دسته تقسيم مي شوند:
الف)مواد فرومغناطيس نرم: به راحتي خاصيت آهنربايي خود را از دست ميدهند . مانند آهن درمواد فرومغناطيس نرم ؛ حوزههايي كه در جهت ميدان هستند به راحتي حجم شان زياد ميشود و حوزههايي كه در خلاف جهت ميدان هستند حجم آنها كم ميشود.اين مواد در هسته سيملوله ها استفاده ميشوند.
ب) مواد فرومغناطيس سخت: به سختي خاصيت مغناطيسي خود را از دست مي دهند. مانند فولاد در مواد فرومغناطيس سخت مرز حوزه ها به سختي جابه جا ميشود . اين مواد در آهنرباي دائمي استفاده مي شوند.
مواد غيرمغناطيسي : موادي هستند كه آهن ربا روي آنها بي اثر است . مانند شيشه ، چوب كه جذب آهنربا نمي شوند. مواد غيرمغناطيسي به دو دسته تقسيم ميشوند:
الف)پارامغناطيس: دو قطبيهاي مغناطيسي به صورت كاتوره ي قرار ميگيرند و اگر در نزديكي يك آهنربا قرار گيرند دو قطبيهاي كوچك در راستاي ميدان به خط ميشوند و در ميدان هاي مغناطيسيبسيار قوي مغناطيس مي شوند مانند پلاتين، آلومينيوم و ميدان را در داخل خود تقويت ميكنند و به سختي جذب آهنربا ميشوند.
ب) ديامغناطيس: وقتي كه در يك ميدان مغناطيسي بسيار قوي قرار بگيرند ميدان در داخل آنها اندكي تضعيف مي شوند و از قطبهاي آهنربارانده مي شوند مانند نقره ، طلا ، مس و تمام غير فلزها بجز اكسيژن
در شکل 1 آهن ربا از مقطع عرضي شکسته شده است . همانگونه که ملاحظه مي نماييد ، چون جهت خطوط ميدان با راستاي شکسته گي موازي است ، لذا تغييري در N وS بوجود نيامده و چنانچه دو تکه آهن ربا را به هم نزديک کنيد همديگر را دفع ميکنند
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اما در شکل 2 جهت شکسته گي آهن ربا ، عمود بر خطوط ميدان بوده و در اين حالت N و S بشکلي که در تصوير ديده مي شود ، بوجود مي آيند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چرا ميدان مغناطيسي زمين عوض مي شود؟
ميدان مغناطيسي يا آهنربايي كره زمين در حال ضعيف شدن است. اگر اين كاهش در شدت ميدان با همين اهنگ به پيش رود ظرف 1200 سال آينده قطب نماهاي سراسر دنيا از كار خواهند افتاد تا مدتي به طرف همه جا ولي در واقع هيچ جا منحرف خواهند شد. سپس به آهستگي پس از گذشت دهها يا صدها سال بار ديگر همراستا خواهند شد اما اين بار به سمت جنوب.
نتيجه اين مي شود كه ميدان مغناطيسي زمين وارونه خواهد شد اين اتفاق پسشتر نيز بارها روي داده است. زمين شناسان در سنگ هاي مغناطيسي چندين ميليون ساله قرايني يافته اند كه اين را تاييد مي كند. روشن است كه اين پديده بيانگر مطلب بسيار مهمي درباره هسته دروني زمين است.اما پرسش اينجاست كه اين مطلب مهم چيست؟ هسته زمين از آهن و نيكل تشكيل شده كه بخش عمده اي از انها به حالت گداخته وجود دارد اين مايع فلزي پيوسته در جنبش است و اين جنبش به نحوي جريانهاي الكتريكي به وجود مي اورند كه ميدان مغناطيسي زمين را ايجاد مي كنند. جزئيات اين فعاليت فلزي گداخته و تغييراتي كه در ميدان مغناطيسي زمين بوجود مي اورد هنوز روشن نشده است برخي از سرنخ هايي كه درباره رويدادهاي درون زمين در اختيار داريم از بررسي ساختار بيروني اين ميدان بسيار گسترده بدست آمده اند اين ميدان زمين را در محاصره خود دارد و تا صدها هزار كيلومتر در فضا ادامه دارد.
ميدان مغناطيسي را مي توان به صورت مجموعه اي از خط هاي فرضي تصور كرد كه در فضا از قطب جنوب در جنوبگان تا قطب شمال در كانادا قوس مي زند و سپس در درون هسته زمين ادامه مي يابد تا بار ديگر از قطب جنوب سر در آورد. ميدان مغناطيسي زمين همواره نابسامان است. قطب هاي مغناطيسي زمين 11 درجه با قطب هاي جغرافيايي زمين فاصله دارند در اين ميدان پيچش ها و خميدگي هايي وجود دارد كه در آن نواحي ممكن است جهت عقربه قطب نما حتي تا 20 درجه از شمال حقيقي فاصله داشته باشد. دريانوردان اين نواحي را از قرن يازدهم هجري تا كنون نقشه برداري كرده اندتا مبادا قطب نماهايشان آنان را از مسير واقعي منحرف كند. از روي نوشته هاي آنان در ميابيم كه شدت ميدان مغناطيسي زمين افت و خيز بسيار زيادي دارد.و سالانه در حدود 20 كيلومتر به طرف غرب جابجا مي شود در نظر دانشمندان امروزي اين بدان معناست كه مايع گداخته هسته زمين با سرعتي در حدود نيم ميليمتر در ثانيه در حركت است. يعني در روز تقريبا مسافتي برابر نصف طول زمين فوتبال را مي پيمايد. زمين فيزيكدانان در مقياس گسترده تر با بررسي مغناطيس هايي كه در گدازه هاي منجمد باستاني محبوس شده اند ردپاي ميدان مغناطيسي زمين را 30 تا 50 ميليون سال گذشته دنيبال كرده اند همچنانكه سنگ ها گداخته مي شوند اتم هاي آهن موجود در آنها تمايل مي يابند با راستاي ميدان مغناطيسي ان دوره همراستا شوند. اين مدارك نشان مي دهد كه در گذشته ميدان مغناطيسي زمين در فاصله هاي زماني نامعين از 30 هزار سال گذشته تا 1 ميليون سال وارونه شده است. ميدان از اين رو به آن رو مي شود. يعني در مدت نزديك به 100 هزار سال ضعيف مي شود و سپس در جهت ديگر افزايش مي يابد.
بسياري از زمين شناسان كه درباره علت وارون شدن ها بررسي مي كنند اكنون معنقدند كه ميدان مغناطيسي ضعيفي كه بر سطح زمين مي سنجيم ( آن قدر ضعيف كه آهنرباي نعلي شكل اسباب بازي هم 100 برابر از آن نيرومند است) تنها مشتي از خروار است. بخش عمده از فعاليت مغناطيسي زمين در هسته آهني و نيكلي آن صورت مي گيرد برابر مقبول ترين توضيحي كه براي اين مساله ارائه شده و به نظريه دينامو معروف است بخشي از ميدان كه در هسته زمين امتداد دارد در مايع باردار و گداخته آن محبوس شده و با چرخش زمين كشيده مي شود. درنتيجه به طور مستقيم از هسته نمي گذرد بلكه بارها دور هسته پيچيده مي شود تا مانند دسته اي از كش هاي محكم تشكيل خطوط شار نيرومندي را بدهد. بنابر اين نظريه جريان همرفتي فلز گداخته كه از اعماق هسته بالا مي آيد حلقه هاي كوچكي از اين ماده مغناطيسي دور هم پيچيده را به سطح مي راند كه از اينجا به فضا امتداد مي يابند و تشكيل ميدان آشنايي را مي دهد كه مي سنجيم. سپس يك بار ديگر به درون هسته شيرجه مي روند و سخت دور هسته پيچيده مي شوند بدين ترتيب ميدان خود را نگه مي دارند.
در اين فرضيه درباره اينكه چه چيزي ممكن است باعث وارونه شدن ميدان شود چنين استدلال مي شود كه طبيعت غير قابل پيش بيني جريان همرفتي كه نقش دارد. اگر در يك نقطه چند حلقه بيشتر از نقطه ديگر جمع شود ذره هاي ميدان كه به سطح مي رانند در جهت مخالف حلقه مي زنند. احتمال ديگر آن است كه اين وارونه شدن ها به هيچ وجه كاتوره اي و تصادفي نيست. و اگر اطلاعات كافي داشتيم مي توانستيم آن ها را پيش گويي كنيم و شايد بر همكنش هاي الكترومغناطيسي مايع جوشان درون زمين چندان پيچيده اند كه وارونگي تصادفي به نظر مي رسد اگر چنين باشد شايد روزي دانشمندان بتوانند به ما بگويند كه وارونگي بعدي چه هنگام رخ مي دهد اما اكنون تنها كاري كه مي توانيم بكنيم اين است كه قطب نماهايمان را تماشا كنيم و حدس بزنيم در دل گداخته زمين چه مي گذرد
موادمغناطيسي، به سه دسته عمده مواد مغناطيسي نرم، مواد مغناطيسي سخت و مواد مغناطيسي نيمهسخت تقسيمبندي ميشوند. خصوصيات و كاربردهاي هر يك از اين مواد در زير آمده است:
مواد مغناطيسي نرم (موقت)
به علت اينكه اغلب اين مواد داراي سختي كمي هستند، به آنها مواد مغناطيسي نرم گفته ميشود. اين مواد با برطرف شدن ميدان خارجي، خاصيت مغناطيسي خود را از دست ميدهند و به عنوان هستههاي ورقهاي، چوكها و حاملهاي شار مغناطيسي، در اكثر مدارهاي الكترونيكي و موتورهاي DC و AC كاربرد دارند. به علت موقتي بودن خاصيت مغناطيسي اين مواد به آنها آهنرباي موقت نيز ميگويند.
masih_m2000
16-05-2009, 15:54
سلام
ادامه ی مطلب
مواد مغناطيسي سخت (دايم)
در جايي كه نياز به شار مغناطيسي دايم بدون اتصال به يك منبع خارجي باشد، از اين مواد استفاده ميشود. از آنجا كه اين مواد عموماً داراي سختي بالايي هستند، به مواد مغناطيسي سخت مشهورند. بيشترين مصرف مغناطيسهاي دايم در موتورهاي DC است. به عنوان مثال وسايلي كه در خودرو بصورت اتوماتيك عمل ميكنند، مانند شيشههاي برقي و برفپاككنها، همچنين انواع سنسورهاي خودرو از اين مواد بهره ميبرند. به علت دايمي بودن خاصيت مغناطيسي در اين مواد به آنها مواد مغناطيسي دايم نيز گفته ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مواد مغناطيسي نيمهسخت
عموماً به عنوان حافظه كاربرد دارند و بهصورت پوشش نازك يا لايه نازك مورد استفاده قرار ميگيرند. ميتوان با اعمال ميداني متوسط، خاصيت مغناطيسي اين مواد را حذف كرد يا به آنها برگرداند. مهمترين كاربرد اين مواد در ديسكهاي سخت است. اساس ضبط مغناطيسي، استفاده از خاصيت مغناطيسي اين مواد است.
در تعريف علمي، مواد نيمهسخت به موادي گفته ميشود كه كورسيويته آنان بين 10 تا 100 اورستد باشد. كورسيويته مغناطيسهاي سخت بالاي 100 اورستد و كورسيويته مواد مغناطيسي نرم كمتر از 10 اورستد ميباشد.
ساير ويژگيها
جنس مواد بكار رفته در انواع مغناطيسها متفاوت است. مواد مغناطيس دايم از لحاظ جنس به دو گروه فلزي و غيرفلزي تقسيم ميشوند. مواد مغناطيسي نرم در انواع فلزي، غيرفلزي، شيشهاي و لايه نازك وجود دارند و مواد نيمهسخت نيز در دو نوع فلزي و غيرفلزي موجود ميباشند كه اكثراً بهشكل لايههاي نازك بهكار ميروند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گروههاي ديگري از مواد مغناطيسي وجود دارند كه در تقسيمبنديهاي فوق قرار نميگيرند. مانند پليمرهاي مغناطيسي، البته اين مواد جديد هستند و هنوز تجاري نشدهاند.
به خاطر عملكرد خاص مواد مغناطيسي و دارا بودن شار مغناطيسي، هيچ ماده ديگري وجود ندارد كه جايگزين اين مواد شود. جايگزيني اين مواد با مواد ديگر در صورتي متصور است كه خاصيت ديگري جايگزين خواص مغناطيسي شود يا خواص فيزيكي ديگري بتوانند وظيفة ميدانهاي مغناطيسي را انجام دهند. چون تاكنون اين موضوع به وقوع نپيوسته است بنابراين ميتوان گفت در مورد مواد مغناطيسي، جايگزين واقعي وجود ندارد.
masih_m2000
16-05-2009, 15:55
سلام
ادامه ی مطلب
بازار جهاني
در بين مواد مغناطيسي، مغناطيسهاي نرم بيشترين حجم بازار مصرف را بخود اختصاص دادهاند. در سال 1999 ميزان بازار جهاني مواد مغناطيسي 30 ميليارد دلار بوده است كه بيش از 42 درصد آن مربوط به مواد مغناطيسي نرم است. بعد از اين مواد، مواد نيمهسخت كاربرد فراواني دارند. كاربرد اصلي آنها در ديسكها ميباشد و بدليل آنكه اين وسايل بسيار عمومي هستند مصرف بالايي دارند و سهم بازار آنها در حدود 37 درصد از كل بازار مصرف مواد مغناطيسي است. بقيه بازار كه حدود 6 ميليارد دلار است مربوط به آهنرباهاي دايمي (سخت) است. در بين مواد مغناطيسي نرم، فولادهاي سيليسي و فريتهاي نرم بيشترين مصرف را دارند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نانومغناطیس
خواص مغناطيسي مواد نتيجه ممانهاي مغناطيسي حاصل از الکترونهاست. هرالکترون در يک اتم داراي ممان مغناطيسي است، که از دو منبع ايجاد ميشود: يکي مربوط به حرکت اوربيتالي الکترون حول هسته است و ديگري ناشي از چرخش الکترون به دور محور خودش که حرکت اسپيني ناميده ميشود. بنابراين هر الکترون در يک اتم با ممانهاي اوربيتالي و اسپيني ميتواند به طور دائم مانند آهنرباي کوچکي عمل نمايد
masih_m2000
16-05-2009, 15:56
سلام
پایان مطلب
نانوذارت مغناطيسي
ميدانيم که همهي مواد در مقياس نانو، خواصي متفاوت از خود بروز ميدهند. مواد مغناطيسي نيز از اين قاعده مستثني نيستند. در واقع؛ خاصيت مغناطيسي از جمله خواصي است که به مقدار بسيار زيادي به اندازهي ذره وابسته است. به عنوان مثال، در مواد فرومغناطيس وقتي اندازهي ذره از يک حوزهي مغناطيسي ِ منفرد کوچکتر گردد، پديدهي سوپرپارامغناطيس به وقوع ميپيوندد. نانوذرات سوپرپارامغناطيس ميتوانند کاربردهاي بالقوهي زيادي در فروسيالها، تصويرسازيهاي رنگي، سردسازي مغناطيسي، سمزدايي از سيالهاي بيولوژيکي، انتقال کنترل شدهي داروهاي ضد سرطان، MRI و جداسازيهاي سلولي مغناطيسي داشته باشند.
هر مادهي مغناطيس در حالت توده، از حوزههاي مغناطيسي تشکيل شده است. هر حوزه حاوي هزاران اتم است که در آن جهت چرخش الکترونها يکسان و ممانهاي مغناطيسي به صورت موازي جهت يافتهاند. اما جهت چرخش الکترون ِ هر حوزه با حوزههاي ديگر متفاوت است. هرگاه، يک ميدان مغناطيسي بزرگ، تمام حوزههاي مغناطيسي را همجهت کند، تغيير فاز مغناطيسي رخ داده و مغناطش به حد اشباع ميرسد.
هر چه تعداد حوزهها کمتر باشد، نيرو و ميدان کمتري نيز براي همجهت ساختن حوزهها مورد نياز است، و چنانچه مادهاي تنها داراي يک حوزه باشد، بنابراين نيازي به همجهت کردن آن با ديگر حوزهها نخواهد بود. از آنجا که قطر اين حوزهها در محدوده يک تا چند هزار نانومتر است، هر ذرهاي که تنها شامل يک حوزه باشد، ميتواند نانوذره به شمار رود. نانوذرات مغناطيسي داراي تعداد حوزههاي کمي هستند و مغناطش آنها سادهتر ميباشد. از طرف ديگر، بر اساس قانون دوم ترموديناميک "بي نظمي در يک سيستم منزوي، در يک فرآيند خودبخودي، افزايش مييابد." بنابراين، موادي که از حالت طبيعي خارج ميشوند، تمايل شديدي براي برگشت به وضعيت طبيعي خود را دارند و مغناطش مثالي در اين مورد است. اما چون نانوذرات مغناطيسي نياز به نيروي زيادي براي مغناطش ندارند، خيلي از حالت طبيعي فاصله نميگيرند و پس از مغناطيس شدن تمايل چنداني براي از دست دادن خاصيت مغناطيسي و بازگشت به وضعيت اوليه را ندارند.
مثالي از کاربردها
ذخيره اطلاعات
نانوذرات مغناطيسي با اندازه 2 تا 20 نانومتر ميتوانند به عنوان ابزاري براي ذخيره اطلاعات در کارتهاي مغناطيسي استفاده شوند.
فروسيالها (محلولهاي مغناطيسي)
فروسيالها، محلولهايي هستند که در آن نانوذرات مغناطيسي (مانند: آهن و کبالت)، به صورت کلوئيد در مايعي معلق ميباشند و به آن خاصيت مغناطيسي ميبخشند. هر چه اندازهي نانوذرات مغناطيسي کوچکتر باشد، محلول خاصيت مغناطيسي بيشتري از خود نشان ميدهد.
از جمله کاربردهاي فروسيالها ميتوان به عنوان خنک کننده نام برد. همچنين از اين محلولها براي به حرکت درآوردن سيالها در چيپها به وسيلهي نيروي مغناطيسي استفاده ميشود.
نانوکامپوزيتهاي مغناطيسي
با توزيع و اندازه دانهي مناسب نانوذرات مغناطيسي در بستر مواد پليمري ميتوان نانوکامپوزيتهايي با خاصيت مغناطيسي به دست آورد. ميزان و نوع نانوذرات و همچنين نحوهي توزيع آن ميتواند بر خواص نهايي نانوکامپوزيت و کاربرد آن اثر بگذارد. نانوکامپوزيتهاي مغناطيسي کاربردهاي بالقوهي زيادي را در سنسورها، پوششهاي الکترومغناطيس و مواد جاذب امواج دارا ميباشند.
دارو رساني هدفمند
بحث دارو رساني هدفمند بيشتر در رابطه با درمان سرطان مطرح است. چرا که چالش عمده در درمان سرطان، هدفگيري و از بين بردن سلولهاي سرطاني است؛ به طوريکه تا حد امکان کمترين تأثير را بر سلولهاي سالم داشته باشد. يکي از اهداف نانوفناوري سوار کردن داروها بر روي مواد حامل (نانوذره) و سپس فرستادن و رها کردن آنها به درون سلول هدف ميباشد که به آن دارو رساني هدفمند اطلاق ميشود.
با استفاده از نانوذرات مغناطيسي و ايجاد يک ميدان مغناطيسي ميتوان دارو را به صورت هوشمند به بافت مورد نظر رسانده و سبب بهبود بافت، بدون صدمه به بافتهاي ديگر شد. در يک مثال موردي، محققان اسيد فوليک را بر روي نانوذرات مغناطيسي قرار داده و سپس با داغ کردن نانوذرات سبب افزايش دماي سلول سرطاني و انهدام آن شدهاند.
نظر به اينکه، سلولهاي سرطاني در سطح خود گيرندههاي اسيد فوليک دارند، ابتدا نانوذرات مغناطيسي حامل ِ اسيد فوليک را جذب ميکنند. سپس، محققان با استفاده از ميدان مغناطيسي متناوب اين نانوذرات را داغ ميکنند، که سبب افزايش دماي سلول تا بيش از 43 درجه سانتيگراد و مرگ سلول خواهد شد.
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.