DIDI8
12-02-2009, 16:19
آيا شده است كه در وراي ذهن شما فكري باشد كه با گذشت زمان توجه شما به آن بيشتر جلب شود؟ مثلا بخواهيد يك برنامه براي iPhone بنويسيد كه بتواند حدس بزند چه چيزي در ذهنتان ميگذرد، يا يك موتور جستجو كه بهتر از گوگل عمل كند، يا روشي براي خريد سريعتر موسيقي بهطور آنلاين ابداع كنيد.
ما در اين مقاله نميتوانيم به شما بگوييم كه چگونه ميتوانيد به آنها واقعيت ببخشيد، ولي ميتوانيم راهي را نشان دهيم كه قبل از آنكه كار بر روي آنها را شروع كنيد، بتوانيد برروي موانعي كه ممكن است كار شما را دچار مشكل كنند، بهتر فكر كنيد.
هيچ مخاطبي نيست
شما حتي اگر چشمه اكسير جواني قابل حمل نيز بتوانيد بسازيد، مطمئن باشيد در شروع كار، شما براي اينكه نظر بقيه را به كارتان جلب كنيد، يك مبارزه سخت در پيش داريد!
جيبتان در حال خالي شدن است!
وقتي كه روي يك پروژه در حال كار هستيد، بعضي از اهداف ميتوانند خيلي برانگيزاننده باشند. مثلا: «اگر ما نسخه بعدي را آماده كنيم، همه ميبينند كه چه نسخه خوبي است!». اين تفكر مهمترين محرك شما براي ادامه كارتان است. روي ديگر قضيه اين است كه ممكن است ذهن شما را منحرف كند و باعث شود كه تمام موجودي خود را هزينه كنيد. در اين حالت شما تمام مشتريان خود را براي مدتي از دست خواهيد داد و مجبور هستيد كه آنها را متقاعد كنيد كه نسخه بعدي مطمئنا فوقالعاده خواهد بود. درصورتي كه هنوز آماده نشده است.
فرق شركتهاي خصوصي با شركتهاي دولتي، اين است كه آنها وقتي روي يك پروژه كار ميكنند و هزينه ميكنند، قابليت اين را دارند كه سرپا بايستند. درواقع اين شركتها ميتوانند دوره ركود خود را كنترل كنند تا اين دوران بگذرد. ولي شركتهاي خصوصي مجبورند براي اينكه درطول اجراي پروژههاي نو بتوانند از پس هزينههاي معمولي خود برآيند كارهاي پيشپاافتاده انجام دهند. چون دراين شرايط دخل و خرج آنها يكي نخواهد بود.
اين نكته را هميشه در ذهن داشته باشيد كه وقت طلاست! پس بايد زمان بيشتري صرفهجويي كنيد كه بتوانيد به همه كارهاي خود دررابطه با پروژهها برسيد!
نااميد ميشويد
به سرعت رويا جاي خود را به واقعيت ميدهد و اگر كار خود را دوست داشته باشيد، مجبوريد كه با شرايط كنار بياييد. مدتي بايد صرف اين موضوع كنيد كه به بلاگنويسان ايميل بزنيد و از آنها درخواست كنيد تا از محصول يا وبسايتتان استفاده كنند تا ببينيد چقدر بازگشت هزينه خواهيد داشت. اين كار مانند ساختن يك كوه از يك دانه شن است!
آزمايش واقعي بعد از ارائه اوليه محصولتان است. وقتي كه مشتريهايتان ميگويند كه كارتان خيلي خوب است ولي سروكلهشان ديگر پيدا نميشود! اينجاست كه سؤالهاي بدونجواب زيادي براي شما مطرح ميشود. بهعنوان مثال: چرا ديگه پيداشون نشد؟ چيز عجيبي وجود داشت؟ آيا ايدهمان، ايده بدي بود؟ اگه منتظر بمانيم ممكن است برگردند؟ آيا لازم است وسيله ديگري بسازيم؟ آيا بايد شكايت كنيم؟ آيا ايميل هفتگي فكر خوبي بود يا فقط كار را بدتر كرد؟
وقتي كاري را شروع ميكنيد كه قبلا هيچكس آنرا انجام نداده است، خيلي سخت است كه تا قبل از اتمام كار بتوانيد حدس بزنيد چه مشكلي وجود دارد. درست است كه بقيه به شما ميگويند نظرشان چيست، ولي اين نظرات به اندازه نظر شما براي كار مؤثر نيست.
ذهنتان درگير افكار بههم پيچيده ميشود
مطمئنا شما تنها كسي نيستيد كه درگير افكار پيچيده خود ميشويد، پس خيلي هم نااميد نباشيد و خدا را شكر كنيد.
وقتي كه كارهاي خود را بازنگري ميكنيد و در شلوغي كارهايي كه داريد سردرگم ميشويد، به اين فكر ميكنيد كه بالاخره كار شما به پايان رسيده است و ديگر نيازي به تلاش بيشتر نداريد. شما در قله موفقيت هستيد ولي بالاي سرتان هزينهاي است كه براي آن پروژه پرداخت كردهايد. ولي روز بعد خود را درجايي خواهيد يافت كه دوروز پيش قرارداشتيد و مجبوريد بازهم كار كنيد و تلاش كنيد؛ حتي بيش از پيش!
روز ديگر شخصي به بدترين شكل ممكن كه حتي تصور آن را هم نداريد افكار شما را زير سؤال ميبرد، يا پولي كه انتظار داشتهايد به شما برسد هنوز نرسيده است، يا يك مهره مؤثر از شركت شما ميرود، يا سرور شما خراب ميشود، يا سقف شركت چكه ميكند، يا هزاران مشكل ديگري كه ممكن است براي شما بوجود بيايد.
شروع يك كار بيشك سختترين قسمت آن است كه با يك قولي كه از روي احساسات داده و بهزودي فراموش ميشود شكل ميگيرد و اگر شما كمي از حالت عادي خارج شده باشيد، بيشتر از اين قولها خواهيد داد!
تنها پيشنهاد مؤثر در اين حالت اين خواهد بود كه با آرامش به سركار برويد و سعي كنيد هر انتقاد يا پيشنهاد را با آغوش باز بپذيريد. مطمئن باشيد كه تعداد زيادي از اطرافيان به شما خواهند گفت كه شما يك بت يا يك نابغه در عرصه وب هستيد؛ كه البته معمولاً اين حرفها خيلي درست نيست. و اين به اين معني است كه منتظر يك بازخورد موثر بمانيد.
چيز ديگري شما را تحريك خواهد كرد
در هنگام شروع كار بهنظر ميآيد كه چيزهاي ديگري براي شما جذاب باشند، تحريك كنند، راحت باشند يا سودمند باشند كه ميتوانند شامل برنامههايي براي تلفنهاي همراه باشند يا ابزار جديد، شاخه جديدي از محصولات فعلي موجودتان، صحبت درباره فرصتها، مقالات، كتابهايي كه ممكن است وجود داشته باشند يا افرادي كه فكرشان با شما همجهت باشد، كه شما هميشه ميگوييد كارهاي زيادي براي انجام دادن وجود دارد كه به آن سختياي نيست كه براي آن، خود را به زحمت بيندازيد.
مشكل فكري شما اينها نيستند و درواقع درگيري اصلي شما بر روي اين خواهد بود كه تصميم بگيريد كه از بين اينهمه ايده، كداميك ارزش بيشتري براي گذاشتن وقت و هزينهتان را دارد. اگر اين تصميم را قبل از شروع كار نگيريد، وقتي كاري را به پايان ميرسانيد، به اين فكر ميكنيد: «در اين مدت ميتوانستيم كارهاي مفيدتري را انجام دهيم.» چيزي كه وجود دارد اين است كه ممكن است ايدههاي زيادي داشته باشيد، ولي اگر بخواهيد همه آنها را عملي كنيد ديگر چيزي براي عرضه در بازار نداريد.
پس به محض اينكه فكري به ذهنتان رسيد، آنرا در ليستي كه از قبل براي اين منظور آماده كردهايد، بنويسيد. ممكن است بعد از مدتي در اين ليست، صدها ايده نوشته باشيد كه تا زمان بدست آوردن زمان يا منابع لازم، پرداختن به آنها به تعويق ميافتد. اين ليست را ميتوانيد براي ايدههايي كه از ايدههاي ديگر بهوجود ميآيند يا براي مقالات نيز تهيه كنيد.
مهم اين است كه شما همينكار را ادامه دهيد تا زمانيكه انجام آن ديگر منطقي نباشد. درواقع ايدههاي خود را همينطور به اين ليست اضافه كنيد. ميبينيد كه ذخيرهاي از كارهاي ممكن داريد كه در آينده ميتوانيد يكي از آنها را انتخاب كرده و مسير خود را عوض كنيد.
ذهن خود را ببنديد
اگر شما براي انجام كاري تصميم قطعي گرفتيد، هيچكس يا هيچچيز نميگويد كه سرراه شما ميايستد ولي شايد اينكار را انجام دهد. اگر براي ساخت چيزي دچار مشكل شديد، غيرممكن است كه شما را دچار لرزش كند و در واقع شما يكي از بهترين آزمايشات زندگي را تجربه خواهيد كرد!
هرماه مشتريهايتان اضافه ميشود، ايميلهاي زيادي دريافت خواهيد كرد، كارهايي كه خيلي به پروژههاي شما نزديك است. تصميم به ساخت چيزي ميگيريد كه واقعاً دوست داريد و آن را با چيزي عوض نميكنيد.
ميلاد پيكاني
منبع:جام جم
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
ما در اين مقاله نميتوانيم به شما بگوييم كه چگونه ميتوانيد به آنها واقعيت ببخشيد، ولي ميتوانيم راهي را نشان دهيم كه قبل از آنكه كار بر روي آنها را شروع كنيد، بتوانيد برروي موانعي كه ممكن است كار شما را دچار مشكل كنند، بهتر فكر كنيد.
هيچ مخاطبي نيست
شما حتي اگر چشمه اكسير جواني قابل حمل نيز بتوانيد بسازيد، مطمئن باشيد در شروع كار، شما براي اينكه نظر بقيه را به كارتان جلب كنيد، يك مبارزه سخت در پيش داريد!
جيبتان در حال خالي شدن است!
وقتي كه روي يك پروژه در حال كار هستيد، بعضي از اهداف ميتوانند خيلي برانگيزاننده باشند. مثلا: «اگر ما نسخه بعدي را آماده كنيم، همه ميبينند كه چه نسخه خوبي است!». اين تفكر مهمترين محرك شما براي ادامه كارتان است. روي ديگر قضيه اين است كه ممكن است ذهن شما را منحرف كند و باعث شود كه تمام موجودي خود را هزينه كنيد. در اين حالت شما تمام مشتريان خود را براي مدتي از دست خواهيد داد و مجبور هستيد كه آنها را متقاعد كنيد كه نسخه بعدي مطمئنا فوقالعاده خواهد بود. درصورتي كه هنوز آماده نشده است.
فرق شركتهاي خصوصي با شركتهاي دولتي، اين است كه آنها وقتي روي يك پروژه كار ميكنند و هزينه ميكنند، قابليت اين را دارند كه سرپا بايستند. درواقع اين شركتها ميتوانند دوره ركود خود را كنترل كنند تا اين دوران بگذرد. ولي شركتهاي خصوصي مجبورند براي اينكه درطول اجراي پروژههاي نو بتوانند از پس هزينههاي معمولي خود برآيند كارهاي پيشپاافتاده انجام دهند. چون دراين شرايط دخل و خرج آنها يكي نخواهد بود.
اين نكته را هميشه در ذهن داشته باشيد كه وقت طلاست! پس بايد زمان بيشتري صرفهجويي كنيد كه بتوانيد به همه كارهاي خود دررابطه با پروژهها برسيد!
نااميد ميشويد
به سرعت رويا جاي خود را به واقعيت ميدهد و اگر كار خود را دوست داشته باشيد، مجبوريد كه با شرايط كنار بياييد. مدتي بايد صرف اين موضوع كنيد كه به بلاگنويسان ايميل بزنيد و از آنها درخواست كنيد تا از محصول يا وبسايتتان استفاده كنند تا ببينيد چقدر بازگشت هزينه خواهيد داشت. اين كار مانند ساختن يك كوه از يك دانه شن است!
آزمايش واقعي بعد از ارائه اوليه محصولتان است. وقتي كه مشتريهايتان ميگويند كه كارتان خيلي خوب است ولي سروكلهشان ديگر پيدا نميشود! اينجاست كه سؤالهاي بدونجواب زيادي براي شما مطرح ميشود. بهعنوان مثال: چرا ديگه پيداشون نشد؟ چيز عجيبي وجود داشت؟ آيا ايدهمان، ايده بدي بود؟ اگه منتظر بمانيم ممكن است برگردند؟ آيا لازم است وسيله ديگري بسازيم؟ آيا بايد شكايت كنيم؟ آيا ايميل هفتگي فكر خوبي بود يا فقط كار را بدتر كرد؟
وقتي كاري را شروع ميكنيد كه قبلا هيچكس آنرا انجام نداده است، خيلي سخت است كه تا قبل از اتمام كار بتوانيد حدس بزنيد چه مشكلي وجود دارد. درست است كه بقيه به شما ميگويند نظرشان چيست، ولي اين نظرات به اندازه نظر شما براي كار مؤثر نيست.
ذهنتان درگير افكار بههم پيچيده ميشود
مطمئنا شما تنها كسي نيستيد كه درگير افكار پيچيده خود ميشويد، پس خيلي هم نااميد نباشيد و خدا را شكر كنيد.
وقتي كه كارهاي خود را بازنگري ميكنيد و در شلوغي كارهايي كه داريد سردرگم ميشويد، به اين فكر ميكنيد كه بالاخره كار شما به پايان رسيده است و ديگر نيازي به تلاش بيشتر نداريد. شما در قله موفقيت هستيد ولي بالاي سرتان هزينهاي است كه براي آن پروژه پرداخت كردهايد. ولي روز بعد خود را درجايي خواهيد يافت كه دوروز پيش قرارداشتيد و مجبوريد بازهم كار كنيد و تلاش كنيد؛ حتي بيش از پيش!
روز ديگر شخصي به بدترين شكل ممكن كه حتي تصور آن را هم نداريد افكار شما را زير سؤال ميبرد، يا پولي كه انتظار داشتهايد به شما برسد هنوز نرسيده است، يا يك مهره مؤثر از شركت شما ميرود، يا سرور شما خراب ميشود، يا سقف شركت چكه ميكند، يا هزاران مشكل ديگري كه ممكن است براي شما بوجود بيايد.
شروع يك كار بيشك سختترين قسمت آن است كه با يك قولي كه از روي احساسات داده و بهزودي فراموش ميشود شكل ميگيرد و اگر شما كمي از حالت عادي خارج شده باشيد، بيشتر از اين قولها خواهيد داد!
تنها پيشنهاد مؤثر در اين حالت اين خواهد بود كه با آرامش به سركار برويد و سعي كنيد هر انتقاد يا پيشنهاد را با آغوش باز بپذيريد. مطمئن باشيد كه تعداد زيادي از اطرافيان به شما خواهند گفت كه شما يك بت يا يك نابغه در عرصه وب هستيد؛ كه البته معمولاً اين حرفها خيلي درست نيست. و اين به اين معني است كه منتظر يك بازخورد موثر بمانيد.
چيز ديگري شما را تحريك خواهد كرد
در هنگام شروع كار بهنظر ميآيد كه چيزهاي ديگري براي شما جذاب باشند، تحريك كنند، راحت باشند يا سودمند باشند كه ميتوانند شامل برنامههايي براي تلفنهاي همراه باشند يا ابزار جديد، شاخه جديدي از محصولات فعلي موجودتان، صحبت درباره فرصتها، مقالات، كتابهايي كه ممكن است وجود داشته باشند يا افرادي كه فكرشان با شما همجهت باشد، كه شما هميشه ميگوييد كارهاي زيادي براي انجام دادن وجود دارد كه به آن سختياي نيست كه براي آن، خود را به زحمت بيندازيد.
مشكل فكري شما اينها نيستند و درواقع درگيري اصلي شما بر روي اين خواهد بود كه تصميم بگيريد كه از بين اينهمه ايده، كداميك ارزش بيشتري براي گذاشتن وقت و هزينهتان را دارد. اگر اين تصميم را قبل از شروع كار نگيريد، وقتي كاري را به پايان ميرسانيد، به اين فكر ميكنيد: «در اين مدت ميتوانستيم كارهاي مفيدتري را انجام دهيم.» چيزي كه وجود دارد اين است كه ممكن است ايدههاي زيادي داشته باشيد، ولي اگر بخواهيد همه آنها را عملي كنيد ديگر چيزي براي عرضه در بازار نداريد.
پس به محض اينكه فكري به ذهنتان رسيد، آنرا در ليستي كه از قبل براي اين منظور آماده كردهايد، بنويسيد. ممكن است بعد از مدتي در اين ليست، صدها ايده نوشته باشيد كه تا زمان بدست آوردن زمان يا منابع لازم، پرداختن به آنها به تعويق ميافتد. اين ليست را ميتوانيد براي ايدههايي كه از ايدههاي ديگر بهوجود ميآيند يا براي مقالات نيز تهيه كنيد.
مهم اين است كه شما همينكار را ادامه دهيد تا زمانيكه انجام آن ديگر منطقي نباشد. درواقع ايدههاي خود را همينطور به اين ليست اضافه كنيد. ميبينيد كه ذخيرهاي از كارهاي ممكن داريد كه در آينده ميتوانيد يكي از آنها را انتخاب كرده و مسير خود را عوض كنيد.
ذهن خود را ببنديد
اگر شما براي انجام كاري تصميم قطعي گرفتيد، هيچكس يا هيچچيز نميگويد كه سرراه شما ميايستد ولي شايد اينكار را انجام دهد. اگر براي ساخت چيزي دچار مشكل شديد، غيرممكن است كه شما را دچار لرزش كند و در واقع شما يكي از بهترين آزمايشات زندگي را تجربه خواهيد كرد!
هرماه مشتريهايتان اضافه ميشود، ايميلهاي زيادي دريافت خواهيد كرد، كارهايي كه خيلي به پروژههاي شما نزديك است. تصميم به ساخت چيزي ميگيريد كه واقعاً دوست داريد و آن را با چيزي عوض نميكنيد.
ميلاد پيكاني
منبع:جام جم
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید