ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : شوپن، نگاهی به موسیقی



sina285
14-08-2008, 19:14
فردریک شوپن (1810-1849) در قرن نوزدهم زندگی می کرد اما با این وجود از سنت و روشهای فراگیری موسیقی همچون بتهوون (1770-1827)، هایدن (1732-1809)، موتسارت (1756- 1791) و کلمنتی (1752-1832) بهره برده برد و حتی در آموزش موسیقی به شاگردان خود از روشهای کلمنتی استفاده نمود و در تربیت شاگردان نوازندگی پیانو تاثیر بسیاری از هومل (Hummel 1778-1837 آهنگساز و نوازنده چیره دست پیانو اهل اتریش که در دوران گذر کلاسیک به رمانتیک می زیست) برد.

هنگامی که یک نوازنده پیانو شروع به اجرای کارهای شوپن می نماید و یا هنگامی که یک علاقمند به موسیقی شروع به گوش دادن به کارهاش شوپن میکند، بدون شک پس از مدتی به این نکته می رسد که با پیانو می توان بزرگترین طیف وسیع احساسی را در موسیقی بوجود آورد.

بعنوان مثال تمرین و نواختن اتودهای شوپن تنها کمکی برای کسب مهارت انگشتان در نوازندگی نیست، بلکه مهمتر از آن، اتودهای شوپن به هنرآموز اجازه می دهد تا بتواند روش استفاده از حداکثر توانایی های ساز خود در تولید اصوات احساسی موسیقی را بیاموزد.

Walts #14

یکی از شاگردان شوپن بنام فردریک مولر (Friederike Muller) در باره نحوه نوازندگی او در یادداشتهای روزانه خود می نویسد:

"نوازندگی او همواره زیبا و با شکوه بود و موسیقی اش بصورت یک آواز با کلام با مخاطب صحبت می کرد، چه هنگامی که آرام (Piano) می نواخت و چه در حالتی که با شدت و قدرت (Forte) به اجرای پیانو می پرداخت."

"هنگام آموزش مفاهیم و روشهای نوازندگی پیانو مانند نحوه اجرای لگاتو (Legato) یا کاناتابیله (Cantabile) و ... بسیار جدی بود و عذاب زیادی را در آموزش دقیق آنها به هنرجو تحمل می کرد. چیزی که او را بسیار آزار می داد آن بود که هنرجو نتواند به هنگام اجرا، نت های موسیقی را آنگونه که باید به یکدیگر متصل کند."

"او به نحوه اجرا روباتو (Rubato) و ریتارداندو (Ritardando) ها بسیار حساس بود و برایش خطا در اجرای آنها به هیچ وجه قابل قبول نبود. به هیچ وجه نمی توانست بپذیرد که هنرجو در ریتارداندو زیاده روی کند یا در جایی که نباید موسیقی را روباتو اجرا کند."

Mazurka #2

بلوغ هنری در آثار شوپن را می توان از سال 1831 به بعد مشاهده کرد هنگامی که او اتود شماره ده خود در Gb ماژور را تهیه کرد. در این اتود احساسات دراماتیک، خیالپردازیها و ساخت فرمهای جدید رمانتیک به مرحله شاخص و متفاوتی از کارهای گذشته او رسیده بود. در این هنگام شوپن به توانایی های خاصی در بیان احساس در نوازندگی پیانو دست پیدا کرده بود و توانایی این را داشت که با سازهای جدیدتر و مدرن تر آن زمان رنگ آمیزی زیبایی را توسط پیانو خلق نماید. در واقع او توانست با ساخت قطعات بسیار زیبای پیانو، شخصیت پیانو را تبدیل به سازی نماید که توانایی بیان لطیف ترین احساسات و خشن ترین حوادث را یکجا دارد.

شوپن را می توان استاد ساخت ملودی از دو جنبه دانست. اول به دلیل توانایی در خلق ملودی های روان و ساده و دوم توانایی آرایش و زینت ملودی ها به بدیع ترین - و شاید پیچیده ترین - روش ممکن. در این ارتباط نباید فراموش کرد که شوپن در موسیقی نوآوری های بسیاری در هارمونی از خود نشان داده و با زیرکی، بسیاری از هارمونی هایی که آهنگسازان جرات استفاده از آنها را نداشتند به بهترین شکل مورد استفاده قرار داداه است.

Nocturne #9

تغییراتی که شوپن در نحوه استفاده از هارمونی در آهنگسازی اعمال کرد، جایگاه تنالیته - و آکوردهای وابسته - را در موسیقی تغییر داد و قوانین جدیدی را برای وصل آکوردها به همراه خود آورد. روشهای مدولاسیون ناگهانی، تغییر گامها، استفاده از گامهای جدید محلی و از همه مهمتر استفاده از فاصله های دیسونانس بدعت هایی بود که کمتر آهنگسازی توانایی ارائه آنها را در آن زمان داشت.

sina285
14-08-2008, 19:17
شوپن، نگاهی به موسیقی - II
از مهمترین شاخصه های موسیقی شوپن می توان به فضای کلی حاکم بر تمامی کارهای او اشاره کرد که ریشه در فرهنگ ملی لهستان دارد. این موضوع به وضوح در پولنزها و مازورکاهای او برجسته شده است.


فانتزی اپوس 13، روندو آ لا کراکویاک (Rondo à la Krakowiak) اپوس 14، موومانهای آخر دو پیانو کنسرت و ... از دیگر کارهای شوپن هستند که بوضوح بیانگر تاثیر موسیقی محلی لهستان بر کارهای این نابغه آهنگسازی هستند.


نفوذ فرهنگ لهستان در کارهای شوپن از جمله عوامل مهمی بود که به عنوان الگو برای دیگر آهنگسازان هم عصر خود به شمار آمد؛ بگونه ای که تقریباً تمامی آهنگسازان رمانتیک در بسیاری از کارهای خود از فرهنگ ملی خود در خلق موسیقی استفاده کردند. نتیجه این امر در نیمه دوم قرن نوزدهم تدریس موسیقی ملی در بسیاری از مدارس کشورهای اروپایی بود.


Impromptus #3, Op 51


همانطور که گفتیم مازورکاهای شوپن نمادی از فرهنگ ملی مردم لهستان است. این مازورکاها بر اساس ترانه های محلی و رقصهای مازور، کوجاویاک و اوبرک (Mazur, Kujawiak & Oberek) تهیه شده اند. مازورکاها بطور قطع برگرفته از ترانه های روستایی است که مردم در زمان زندگی آهنگساز آنها را زمزمه می کردند. نکته جالب این است که شوپن در بسیاری از موارد قسمتهایی از این ترانه ها را در گامهای محلی به رشته تحریر در آورده است، اما با این وجود می توان تنالیته های ماژور و مینور - کلاسیک - را در آنها تشخیص داد.


هنگامی که شوپن غرق در تهیه مازوکاهای خود بود در 25 دسامبر سال 1831 در نامه ای به یکی از دوستان خود می نویسد :


"می دانی که چقدر برای من مهم است که بتوانم فرهنگ ملی کشورمان را در کارهایم بیان کنم و الان فکر می کنم به این مهم دست پیدا کرده ام."


او همچنین در همین سالها هنگامی که مازورکای شماره 7 خود - اپوس 7 شماره سه - در فا مینور را تهیه می کرد در نامه ای به خانواده خود نوشت :


"پیانوی من این روزها جز مازورکا توانایی اجرای فرم دیگری را ندارد."


Mazurka #7, Op 7-3


سادگی، کوتاهی و غالب عموماً یکسان مازورکاها همگی ریشه در ترانه های ساده محلی لهستان دارند. با وجود آنکه تک تک مازورکاهای شوپن از ملودی های بسیار غنی بهره می برند، او برای حفظ سادگی ترانه های محلی هرگز سعی نکرد آنها را بسط داده به عنوان کارهای بزرگ برای پیانو در آورد.


نوکتورن های نرم و آرام با اپیزد های میانی - اغلب - سرکش و خشن که آشکارا با قسمت های ابتدایی و انتهایی آنها در تضاد ریتمیک قرار دارند، به وضوح حاکی از حاکم شدن تفکر روشنفکری در مقایسه با کارهای ابتدایی سراسر احساسی آهنگساز دارد.


در واقع علت اینکه در بسیار از تحلیل ها به بروز نوع دگرگونی و انقلاب در نحوه خلق آثار موسیقی در شوپن توجه خاصی نمی شود را باید در نوع موسیقی او جویا شد. پیش از او موسیقیدانان کلاسیک قوانین حکومت کننده بر هارمونی و ملودی، فرمها و ژانرهایی را تهیه کرده بودند که نه تنها شوپن بلکه همه آهنگسازان رمانتیک - شاید به دلیل جبر هنری - نا خواسته از آنها استفاده می کردند.

Nocturne Op 37-2 in G Major - Andantino


شوپن از جمله معدود آهنگسازانی بود که در دهه آخر زندگی رشته های وابستگی به قوانین موسیقی کلاسیک را رها نموده و در کارهای خود دگرگونی ایجاد کرد. این تغییرات در نحوه ساخت موسیقی باعث نشد که ویژگی احساسی و رمانتیک قطعات خدشه دار شوند بلکه با رها کردن خود از قیود موسیقی کلاسیک، کیفیت و سرعت بلوغ و خلق موسیقی در کارهای او به یکباره افزایش پیدا کرد.

منبع : گفتگوی هارمونیک

sina285
14-08-2008, 19:18
راجع به سبک موسیقی شوپن



ملودی هایی که مانند امواج آب بالا و پایین میرند و گه گاه با هم تصادمی هم دارند، آکوردهای پیچیده و در مواردی حتی ناشناخته که با تاخیری مثب یا منفی نسبت به ملودی برای خود حرکت میکنند، کادانسهای قافلگیرانه در مواقعی که اصلا" انتظار آنها نمی رود، ظرافت های بدیعی که در هر قطعه برای تزئیین ملودی ها بکار برده شده و .... همه و همه را از هیچ کس غیر از Chopin نمی توان انتظار داشت.


romantic piece from Chopin


شاید تعجب کنید اگه بدانید که مهمترین آهنگسازی که در کارهای شوپن اثر مستقیم گذاشته است کسی نبوده جز باخ (Bach) و اینکه شوپن 24 پرلود خود را بر اساس 48 پرلود و فوگ باخ نوشته است.همچنین به عقیده تحلیلگران موسیقی اتود های شوپن تاثیر گرفته از انواسیون های باخ هستند.


ظاهر قضیه آن است که شوپن توانایی زیادی در کارهای ارکسترال نداشته و گواه این موضوع جز دو پیانو کنسرت ارکسترال او بیش نیست.


نوآوری در هارمونی موسیقی شوپن بصورت کاملا" مشخصی دیده میشود، ملودیهای شوپن بصورت بی انتهایی هریک زیبایی خاص خود را دارند. او توانایی خاصی در نوشتن آکورد های شکسته و باز با نت های پدال کشیده داشت. آکوردهایی که مکمل و همراهی کننده احساسات بیان شده توسط ملودی هستند.


کارهای شوپن برخلاف سایر موسیقیدانهای هم دوره خود اغلب سه قسمتی هستند که در پایان قسمت سوم به قسمت اول برمیگردند که در لابلای آنها اغلب مدولاسیون هایی هم انجام میگیرد.


هارمونی شوپن مملو از آکوردهای حل نشده است، کاری که امروزه موسیقدانهای Jazz به کررات از آن استفاده میکنند.


سبک چیدمان ملودی و هارمونی در موسیقی شوپن آنقدر زیبا و دلنشین است که در کارهای موسیقیدان های بعدی او مثل لیست، واگنر، دبوسی، آلبنیز، چایکفسگی و حتی راخمانینف هم دیده می شود.


تفاوت عمده کارهای شوپن با دیگر پیروان او کوتاهی نسبی کارهای اوست. کارهای او را می توان در فرم های اصلی زیر طبقه بندی کرد :


Prelude, Etude, Waltz, Impromptu, Nocturne, Scherzo, Mazurka, Polonaise, Ballade و Sonat و ...


نسیم عصر با لطافت و نرمی درخت ها را نوازش میدهد،
درختها در حال رقصیدن، نسیم را در آغوش خود میگیرند،
اما من و تو همچنان سرگردانیم و افسوس میخوریم که کجا هستیم،
شنهای ساحل بوسه دریا را با لطافت و نرمی می پذیرند،
و من نمی توانم بپذیرم که قلب ما چقدر میتواند خسته باشه ...


آهنگ ساز قطعه زیبای Tenderly شخصی است بنام Jack Lawrence متولد 1912 در نیویورک که کارهای بسیار خوب Jazz دارد.


قطعه Tenderly را خیلی از موسیقیدانهای Jazz بصورت solo یا vocal اجرا کرده اند.

sina285
14-08-2008, 19:21
تصمیم بزرگ برای شوپن



شاید شوپن جزو معدود آهنگسازانی است که می توان بدون احساس کوچکترین یکنواختی و خستگی ساعت ها از موسیقی او لذت برد. بدون شک یکی از مهمترین دلایل آن زیبایی ناشی از لطفات موسیقی و صدای دلنشین تنهای پیانو می باشد.

راجع به او بارها و بارها صحبت کردیم اما امروز می خواهیم داستان دیگری از زندگی شاعر بزرگ پیانو برای شما نقل کنیم.

شوپن حدود 40 سال عمر کرد و در این مدت، زندگی او افت و خیزهای بسیار داشت. 25 ساله بود که به دلایل بسیاری افسردگی بر او غالب شده بود و بتدریج در حال از دست دادن سلامت خود بود، یکی از این دلایل مقایسه خود با لیست بود. شوپن نوازندگی لطیف و ملایم خود که غالبا" در سالن های کوچک انجام می شد را با نحوه نواختن پیانو توسط فرانتس لیست که محکم و به قولی رعد آسا و آنهم در سالن های بزرگ بود مقایسه می کرد. او همواره احساسات می کرد کار او در مقابل لیست بسیار ناچیز و پیش پا افتاده می باشد. به قسمت اول یکی کارهای او گوش کنید :

Nocturne in G Minor , #1

بخصوص که در همان زمان کنسرت خیریه ای با شرکت شوپن و لیست برگزار شد و با کمال تاسف مشاهده کرد که تشویق حاضرین برای کارهای اجرا شده توسط لیست به مراتب بیشتر بود تا او. پس از این کنسرت شوپن خطاب به لیست گفت که :

"خوب می دانم که استعداد نوازندگی، بخصوص کنسرت دادن ندارم. من با مشاهد جمعیت وحشت می کنم و گویی توسط سکوت حاصل از نفس های در سینه حبس شده مردم در حال خفه شدن هستم. هنگامی که به چشمان مردم نگاه می کنم، حالت کنجکاوانه آنها عضلات مرا شل و غیر قابل کنترل می کند و متاسفانه خود را می بازم. اما شما انگار برای اینکار خلق شده اید، توانایی غلبه بر این احساسات را دارید و بدون ترس و لرز بسادگی مقابل صدها نفر نوازندگی می کنید".

بدون شک شوپن این سخنان را با ناراحتی و توام با کینه بیان کرده است چرا که او معتقد بود لیست غالبا" از زیبایی چهره و قامت خود سوء استفاده کرده و موسیقی یا نوازندگی خود را بر مردم تحمیل می کند. در هر صورت آنچه مسلم است آن که شوپن از این تاریخ به بعد کمتر در حضور جمع به نواختن پیانو پرداخت و جز در میان دوستان، آشنایان و البته اشراف بعنوان یک نوازنده و ساحر پیانو شناخته نمی شد. خوب یا بد این تصمیم شوپن که نتیجه آن منحصر می شد به تعریف و تمجید دوستان و اشراف از او، توانست تا حد زیادی زخم حاصل از ناتوانی او در اجرای کنسرت های بزرگ را التیام بخشد.

Nocturne in G Minor , #2

به قولی بزرگترین تفاوت شوپن و لیست در آن بود که لیست احساسات خود را بصورت کاملا" مردانه در موسیقی و نوازندگی بروز می داد حال آنکه شوپن چه در نوازندگی و چه در ساخت موسیقی احساسات خود را کاملا" لطیف و ظریف - به نوعی زنانه - ابراز می داشت.