ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : نفرین نامه



vahidhgh
28-07-2008, 17:00
در این تاپیک قصد دارم شعرهای کامل نفرین نامه رو که اغلب داریوش خونده بذارم
مجموعه اشعار
1 فریاد زیر آّب ( خوشا از عاشقی مردن )
2 شمالی
3 طاقت فرسا
4 گره کور ( سر در گم )
5 ناله نیاز ( هق هق خواهش )
6 اینم از کار زمونه ( محتاج )
7 قصه حال من و تو ( گرفتار )
8 بپاخیزید ( وارثان سربداران )
9 قرن ما
10 گدای حق خود ( آوای من)
11 غم نیما ( گرداب وحشت زا )
12 آهنگ جدایی ( شب هجران )
13 من از خدا غیر تو چیزی نمی خوام ( پسرم )
14 مسبب
15 بمیرید بمیرید ( عروج )
16 عشق نفرین شده
17 غصه پریا
18 سیاه بخت
19 تنگ غروب شب ما سحر نداره
20 با من از ایران بگو
21 کارون ماتم زده ( بشنو حدیث سوز ما )
22 فدایی
23 گو علی مدد
24 سلام ای سرزمین آریایی
25 جنگل یاری ( گذری بر شبانه )
26 کهن دیارا ( گریز نا گزیر )
27شام مهتاب ( خوش باور )
28 گل بی تا
29 هم غصه
30 علی کنکوری ( پشت کنکوری )
31 دو مسافر
32 امان از ( بازار خود سوزی )
33 درد دل با وطن
34 پرنده مهاجر
35 نازنین ( در خود اسیر )
36 یادم رفت
37 رهایی ( فصل مردن )
38 تا روز مبادا
39 شاید باید ( خاکستری )
40 گفتگو با دل ( بازیچه عشق )
41 از دست خدا هم گله دارم
42 تکیه بر باد
43 گل بارون زده
44 مشرقی ( مرد اسطوره ای )
45 نوروز
46 دل مرده ( گریه )
47 قصه لبهای یخ بسته ( کلید قفل تنهایی )
48 شب نشین شب تنهایی ( مهمون ناخونده دل )
49 فراغ
50 بیزار ( بیگانه )
51 یا تو هر جا که هستم با منه
52 آوای نی
53 غمخوار ( بی قرار )
54 غم بی کسی ( دل سوخته )
55 بچه های ایران ( زخمی استبداد )
56 یاد اون روزها به خیر ( زهره )
57 پر از دلتنگی هستم
58 عصر ما ( فراموش شدگان )
59 قهرمانان وطن
60 بذار بشم خراب تو ( حریق دریا )
61 داد از این دل ( ببین عشق بر جونم چه کرده )
62 سپید و سیاه ( نا امید )
63 آبی عشق ( معنای عشق )
64 نفرین نامه ( سر سپرده )
65 بوی خوب گندم ( مرثیه گوی خاک تن )
66 نجات ( شکست سکوت )
67 چی بگم ( شعر آزادی رو هیچکی نمیخونه )
68 هم صدا ( چی میشد اگه )
69 اگه چشمات بگن آره ( اجازه )
70 در تب ئتاب
71 خار ( غم هوشیاری )
72 در به در شهر غم
73 به من نگو دوست دارم ( عشق پوشالی )
74 گرگ بیابون ( فرزند ایرون )
75 الهی شکر ( همدم پاک مقدس )
76 یاور همیشه مومن( جون پناه )
77 شرقی تن داده به باد ( در شب زده )
78 شقایق ( عزای عشق )
79 جنگل ( قتلگاه )
80 فاصله ها ( عشق الهی )
81 نیستی ( به خود کرده گرفتار )
82 دیوار ( نه طاقت خاموشی نه میل سخن داری )
83 شبهای تنهایی ( دل تنها )
84 لالایی مرگ ( آخرین خواب )
85 افسوس گذشته ها ( همبازی )
86 خورشید خانم ( معجزه نور )
87 دلم تنگ برادر جان ( طلسم شده )
88 عشق و جنون ( سازش )
89 قلندر ( کولی عاشق )
90 به دادم برس ( جشن دلتنگی )
91 چشم من ( گریه دوای دردمه )
92 کوچه بن بست
93 غصه پنهون
94 خونه
95 رهگذار عمر
96 حسود
97 تلافی
98 من همیشه باختم
99 از خودم بدم میاد
100 بمان مادر
101 خانه سرخ
102 قصه ناتموم
103 گله دارم
104 مرغ آرزو
105 گل ریز ه
106 بغض
107 بهار
108 پند حافظ
109 همسفر عشق
110 شب اشیون
111 ولایت
112 تمام نا تمام من
113 عذاب جاده
114 نیایش
115 آینه
116 پرسه های دلواپسی
117 شیرین شیرین
118 گلایه
119 نامه به وطن
120 قمار بی برنده زندگی
121 دریغا از نشاطی
122 نا رفیقان
123 تعزیه خاک
124 دنیای زندونی
125 صدایم کن
126 سهم من
127 سرود آفرینش
128 تند باد حادثه باد
129 قوم بیگانه پرست
130 نفس گیر
131 زندگی یه بازیه
132 فصلی دوباره
133 شب شکن
134 دل شکسته
135 گریه مرد
136 دنیای پوشالی
137 آتش شهوت
138 گذشته کودکی
139 خمیشه غایب
140 سکوت یاس
141 روزگار غریبی است نازنین
142 درخت بی زمین
143 به خود رسیدن
144 غم تو دلم ریشه دوونده
145 مصلوب
146 سقوط
147 مرگ خوش
148 وطن
149 آشفته بازار
150 شب اومد
151 فرشته دلتنگی
152 پیشگویی
153 دکلمه ها

vahidhgh
28-07-2008, 20:56
ضیافتهای عاشق را ................خوشا بخشش خوشا ایثار
خوشا پیدا شدن در عشق .........برای گم شدن در یار
چه دریایی میان ماست..............خوشا دیدار ما در خواب
چه امیدی به این ساحل............خوشا فریاد زیر آب
خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن
خوشا مردن خوشا از عاشقی مردن
اگر خوابم اگر بیدار ..................اگر مستم اگر هوشیار
مرا یارای بودن نیست...............تو یاری کن مرا ای یار
تو ای خاتون خواب من .............من تن خسته را دریاب
مرا همخانه کن تا صبح ............نوازش کن مرا تا صبح
همیشه خواب تو دیدن دلیل بودن من بود
چراغ راه بیداری اگر بود از تو روشن بود
ضیافتهای عاشق را .................خوشا بخشش خوشا ایثار
خوشا پیدا شدن در عشق ...........برای گم شدن در یار
نه از دور و نه از نزدیک................تو از خواب آمدی ای عشق
خوشا خود سوزی عاشق............مرا آتش زدی ای عشق
خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن
خوشا مردن خوشا از عاشقی مردن

vahidhgh
02-08-2008, 12:34
شمالی گفتی و شعر یادم اومد .............مثل شیرین که بود فرهادم اومد
بلند گفتم آهای مردم چه ساده ان............یه باری روی دوش فریادم اومد
همه چیزا که یادم رفته بودن ..................همش چشم بسته از یادم اومد
خزر با ماهیا و گیل مرداش.....................زنا و بچه ها و پیر مرداش
با اون گوش ماهی ای رنگ وارنگش..........همه ریز و درشت و دم بلندش
شمالی بوی بارون داره کوزت.................بزار مکتب بره طفل روفوزت
برو خوش باش و قلک خالی بفروش..........بزار پا روی زمین بردارش از دوش
کمک کن تا خرابارو بسازیم...................برای ساختنش جون منم روش
برای ساختنش جون منم روش..............همه دنیا فدای کاری از موش
طنابو پاره کن زنجیر و بند از...................بزن باز از سر تو زیر آواز
تمام شالی کارها رو خبر کن.................همه دریا ها رو زیر و زبر کن
بدون فردا دیگه آزادی داریم..................هزار تا ده به ده آبادی داریم

vahidhgh
07-08-2008, 12:06
طاقت من طاقت دل طاقت سنگ است
غزل پریده رنگ است دل ترانه تنگ است
نه در زمین نه در زمان جای درنگ است
بیا که وقت تنگ است مرا حوصله تنگ است
هر کسی هم نفسم شد.........................دست آخر قفسم شد
من ساده به خیالم.................................که همه کار و کسم شد
اون که عاشقانه خندید...........................خنده های منو دزدید
پشت پلک مهربونی..............................خوا ب یک توطه می دید
رسیده ام به ناکجا................................خسته از این حال و هوا
حدیث تن نیست..................................مرا طاقت من نیست
نه در زمین نه در هوا............................جای درنگ است
بیا که وقت تنگ است.......................... مرا حوصله تنگ است

sepehr_x50
09-08-2008, 13:00
یکی از دوستانم گفته بود.

که موقعی که این آلبوم پخش شد. یک دکلمه ی 1 یا 2 ساعته هم از داریوش باهاش بود/

امامتاسفانه این دوستم نوارش رو گم کرده.

میخواستم بپرسم کسی این دکلمه رو شنیده یا داره؟!

sina285
09-08-2008, 15:54
4.گره كور

كلاف سرنوشت من
سر در گمه هميشه
طلسم كور اين گره
يه لحظه وا نميشه
طناب سرنوشت من
تنها پل عبوره
اما به بيراهه ميره
اون گرهي كه كوره
ديروز مسير قصه هام
يه جاده بود به خورشيد
امروز به بيراهه شده
به شوره زار ترديد
از بود و از نبودن
دل كندم و بريدم
تا نيمه جون و خسته
به اين گره رسيدم
به من كمك كن اي عشق
اين گره رو وا كنم
به قيمت سقوطم
راهمو پيدا كنم
كلاف سرنوشت من
سر در گمه هميشه
طلسم كور اين گره
يه لحظه وا نميشه
طناب سرنوشت من
تنها پل عبوره
اما به بيراهه ميره
با گره اي كه كوره
نه پشت سر راهي دارم
نه راهي پيش رومه
اينجا نه آغازه برام
نه راه من تمومه
ببين كه جون ندارم
هميشه در تلاشم
نذار تو اين بيراهه
هستيمو من ببازم
به من كمك كن اي عشق
اين گره رو وا كنم
به قيمت سقوطم
راهمو پيدا كنم

sina285
09-08-2008, 16:00
6.محتاج

امروز که محتاج توام جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
بر من نفسی نیست ، نفسی نیست
در خانه کسی نیست
نکن امروز را فردا
بیا با ما که فردایی نمی ماند
که از تقدیر و فال ما
در این دنیا کسی چیزی نمی داند
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خود
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم به تو بر می خورم اما
در تو شده ام گم به من دسترسی نیست
نکن امروز را فردا
دلم افتاده زیر پا
بیا ای نازنین ای یار
دلم را از زمین بردار
در این دنیای وانفسا
تویی تنها ، منم تنها
نکن امروز را فردا ، بیا با ما ، بیا تا ما
امروز که محتاج توام جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در این دنیای نا هموار
که می بارد به سر آوار
به حال خود مرا نگذار
رهایم کن از این تکرار
آن کهنه درختم که تنم غرقه ی برف است
حیثیت این باغ منم
خار و خسی نیست

sina285
09-08-2008, 16:07
8.بپاخيزد

به پا خيزيد الا ای سوگواران
الا ای وارثان سربداران
به پا خيزيد اگر زخميِ درديد
اگر با شب‌پرستان در نبرديد
به پا خيزيد كه نااهلان به كارند
همه مردان عاشق سربدارند
به پا خيزيد
به پا خيزيد به پا خيزيد به پا خيزيد
كشيدند تازيانه بر تن ما
نشاندند دشنه دشمن به دلها
دل بي‌كينه را بر نيزه كردند
تن گلگونه را در مسلخ و بند
به روي چشم ما شب را كشيدند
گلوي سربداران را دريدند
به پا خيزيد به پا خيزيد به پا خيزيد
اگر فرياد ما در شب گناه است
اگر امروز دل ما بي‌پناه است
بخوان با ما سرود فتح فردا
كه فردا مي‌رسد با پرچم ما
بخوان با ما سرود فتح فردا
كه فردا مي‌رسد با پرچم ما
به پا خيزيد به پا خيزيد به پا خيزيد

sina285
09-08-2008, 16:10
9.با شما آینده گانم

اسم اين آهنگ با شما ايندگانم نه قرن ما

با شما آیندگانم ای جهانسازان خشنود
ای برابرهای فردا قرن ما قرنی چنین بود
قرن زندان ، قرن میله قرن اعدام حقیقت
قرن تن دادن به دارو قرن کشتار شهامت
قرن استعمار خاک و قرن استثمار انسان
قرن تن دادن به دارو دل بردن از دیاران
قرن دلالان خون و قرن همخوانه فروشان
قرن ضحاکان پیرو سلطهء افعی بدوشان
قرن زندان ، قرن میله قرن اعدام حقیقت
قرن تن دادن به دارو قرن کشتار شهامت

sina285
09-08-2008, 16:16
10.اواي من

من ديگه دست نميدم
با اون كه دشمن منه
با اون كه خواهان ستيز
با اون كه خواهان غمه
من ديگه گريه كنون
به محفل درد نميرم
توي تابستون عشق
حيفه كه ماتم بگيرم
بيا دستم بگير ساقي
بيا دستم بگير ساقي
از اين داغي كه من ديدم
در اين دنياي پوشالي
بيا دستم بگير ساقي
بيا دستم بگير ساقي
توي سرخي رگهاي بدنم
شعر تو جاري تر از خون منه
توي سرماي زمستون دلم
اسم تو شعله داغ بدنه
بيا دستم بگير ساقي
بيا دستم بگير ساقي
از اين داغي كه من ديدم
در اين دنياي پوشالي
بيا دستم بگير ساقي
بيا دستم بگير ساقي
من ديگه دست نميدم
با اون كه دشمن منه
با اون كه خواهان ستيز
با اون كه خواهان غمه
ريزش قصر صدام
شعر من ساده و خام
تپش خواهش غم
لحظه آواي منه

sina285
09-08-2008, 16:21
11.به تكرار غم نيما

چه آغازي
چه انجامي
چه بايد بود و بايد شد
در اين گرداب وحشت زا
چه اميدي
چه پيغامي
كدامين قصه شيرين براي كودك فردا
زمين از غصه ميميرد پر از باد زمستاني
شعور شعر نا پيدا در اين مرداب انساني
همه جا سايه وحشت همه جا چكمه قدرت
گلوي هر فناري را بريدند از سر نفرت
بجاي شستن گلها به باغ سبز انساني
شكفته بوته آتش نشسته جغد ويراني
چه آغازي
چه انجامي
چه بايد بود و بايد شد
در اين گرداب وحشت زا
كه ميگويد كه ميگويد
جهاني اينچنين زيبا جهاني اينچنين رسوا
كجا شايسته روياست
چه آغازي
چه انجامي
چه اميدي
چه پيغامي
سوالي مانده بر رگها
كه مي پرسم من از دنيا
به تكرار غم نيما
كجاي اين شب تيره
بياويزم بياويزم
قباي ژنده خودرا
قباي ژنده خودرا

sina285
09-08-2008, 16:27
11.شب هجران

كجايي در شب هجران كه زاريهاي من بيني؟
چو شمع از چشم گريان اشك باريهاي من بيني

كجايي اي كه خندانم ز وصلت دوش ميديدي؟
كه امشب گريه هاي زار و زاريهاي من بيني

كجايي اي قدحها از كف اغيار نوشيده؟
كه از جام غمت خونابه خواريهاي من بيني

شبي چند از خدا خواهم به خلوت تا سحرگاهان
نشيني با من و شب زنده داريهاي من بيني

شدم يار تو و از تو نديدم ياري و خواهم
كه يار من شوي اي يار و ياريهاي من بيني

sina285
09-08-2008, 16:29
13.پسرم

خونه خالي خونه سرده
خونه سرد و سوت و كوره
با اميد آينه دق واسه من سنگ صبوره
با اميد آينه دق واسه من سنگ صبوره
پسرم وقتي كه تو دنيا بياي
چراغ خونمو روشن مي كني
پسرم وقتي بياي با خنده‌هات
به دلم رنگ جووني مي زني
پسر پسر زندگيمو پر مي كنه
پسر پسر قند عسل ميشي برام
عصاي دستم ميشي تا بزرگ شدي
من از خدا غير تو چيزي نمي‌خوام
خونه خالي خونه سرده
خونه سرد و سوت و كوره
با اميد آينه دق واسه من سنگ صبوره
با اميد آينه دق واسه من سنگ صبوره
پسرم وقتي كه تو دنيا بياي
چراغ خونمو روشن مي‌كني
پسرم وقتي بياي با خنده‌هات
به دلم رنگ جووني مي‌زني
پسر پسر زندگيمو پر مي‌كنه
پسر پسر قند عسل مي‌شي برام
عصاي دستم مي‌شي تا بزرگ شدي
من از خدا غير تو چيزي نمي‌خوام

sina285
09-08-2008, 16:30
14.مسبب

الهی به مستان...الهی به مستان جام شهود
به عقل آفرینان...به عقل آفرینان بزم وجود
به آنان که...به آنان که بی باده . مست آمدند
ننوشیده می . می پرست آمدند
دلم مجمر آتش تور کن . گلم ساقر آب انگور کن
به ساقرکشان شراب ازل . به میخوارگان می لمیزل
به عشقی که شد از ازل آشکار . به حسنی که شد عشق را پرده دار
دلم مجمر آتش تور کن . گلم ساقر آب انگور کن
در این حال مستی صفا کردم
تو را ای خدا من صدا کردم
از این روزگاری که من دیده ام
چه شبها خدایا خدا کردم
نهادم سر سجده بر خاکت
به درگاهت امشب دعا کردم
شرار عمر فانی من . طلوع جاودان تویی تو
نشان ناتوانی من . توان بی نشان تویی تو
تو شور عشقم داده ای . مرا تو رسوا کرده ای
به کوی اهل دل مرا . تو مست و شیدا کرده ای
کجا روم که چاره ساز . ای خدا تویی
نیاز هر چه بی نیار . ای خدا تویی

sina285
09-08-2008, 16:32
15.در اين عشق بميريد

بمیرید . بمیرید . در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید . همه روح پذیرید
بمیرید . بمیرید . وز این مرگ مترسید
کر این خاک برآیید . سماوات بگیرید
یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان
چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید
بمیرید . بمیرید . در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید . همه روح پذیرید
بمیرید...
مرگ را دانم ولی تا کوی دوست راهی ار نزدیکتر داری بگو
بمیرید...
بمیرید . بمیرید . وز این ابر برآیید
چو زین ابر برآیید . همه بدر منیرید
بمیرید . بمیرید . در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید . همه روح پذیرید
بمیرید . بمیرید . در این عشق بمیرید
بمیرید . بمیرید . در این عشق بمیرید
بمیرید . بمیرید . در این عشق بمیرید
بمیرید . بمیرید . در این عشق بمیرید
بمیرید...
ما ز بالاییم و بالا میرویم
ما ز دریاییم و دریا میرویم
ما از اینجا و آنجا نیستیم
ما ز بیجاییم و بیجا میرویم
کشتی نوحیم در طوفان روح
لاجرم بی دست و بی پا میرویم
همچو موج از خود برآوردیم سر
باز هم در خود تماشا میرویم
اختر ما نیست در دور قمر
لاجرم فوق ثریا میرویم
ما ز بالاییم و بالامیرویم...

sina285
09-08-2008, 16:36
آهنگهايي كه گداشته نشده اسماشون اشتباه بوده

sina285
09-08-2008, 18:30
21.كاروان

اي مقصد آزادگي پر باز كن پر باز كن
كارون صدايت مي زند پرواز كن پرواز كن
همراه با كارون ما فرياد كن فرياد كن
با دشمن بيداد گر بيداد كن بيداد كن
تا وارهند از قيد و بند اين مردم محنت زده
تا پايه ظلم و ستم ويران شود در شهر و ده
كارون ما كارون ما بشنو حديث سوز ما
از قطره هاي خون ما قلبت به رنگ لاله شد
تا ريشه آزادگي در قلب ميهن پاره شد
كارون ما كارون ما بشنو حديث سوز ما
از حسرت ديروز ما از ماتم امروز ما
تا كي تند بر پود ما تار سياد بندگي
تا كي خلد خار ستم بر پاي لخت زندگي
زحمت ار آن ما همه . رحمت از آن ديگران
ذلت به كوي ما همه ، عزت به كوي ديگران
كارون ما كارون ما بشنو حديث سوز ما
از حسرت ديروز ما از ماتم امروز ما
اي شاهد درد و بلاي روز و شب افزون ما
كارون درد آلوده و دل خسته و محزون ما
كارون ما كارون ما بشنو حديث سوز ما
از حسرت ديروز ما از ماتم امروز ما

sina285
09-08-2008, 18:36
25.گذري بر شبانه

نه دود از كومه اي برخاست در ده
نه چوپاني به صحرا دم به ني داد
نه گل روئيد نه زنبور پر زد
نه مرغ كدخدا برداشت فرياد
كوچه ها باريكن دكونا بسته س
خونه ها تاريكن طاقا شكسته س
از صدا افتاده تار و كمونچه
مرده مي برن كوچه به كوچه
نگاه كن! مرده ها به مرده نميرن
حتي به شمع جون سپرده نميرن
شكل فانوسين كه اگه خاموشه
واسه نفت نيست هنوز يه عالم نفت توشه
از صدا افتاده تار و كمونچه
مرده مي برن كوچه به كوچه
جماعت من ديگه حوصله ندارم
به خوب اميد و از بد گله ندارم
گر چه با ديگرون فاصله ندارم
كاري با كار اين قافله ندارم
از صدا افتاده تار و كمونچه
مرده مي برن كوچه به كوچه

sina285
09-08-2008, 18:39
26.كهن ديارا

کهن دیارا دیار یارا دل از تو کندم ولی ندانم
که گر گریزم کجا گریزم وگر بمانم کجا بمانم
کهن دیارا دیار یارا دل از تو کندم ولی ندانم
که گر گریزم کجا گریزم وگر بمانم کجا بمانم
...
نه پای رفتن نه تاب ماندن چگونه گویم درخت خشكم
عـجـب نـباشـد اگر تبرزن طـمـع بـبـندد در اسـتـخـوانم
در این جـهـنم گل بـهـشـتی چگونـه روید چگـونـه بـوید
من ای بهاران ز ابر نیسان چه بهره گیرم كه خود خزانم
...
کهن دیارا دیار یارا دل از تو کندم ولی ندانم
که گر گریزم کجا گریزم وگر بمانم کجا بمانم
کهن دیارا دیار یارا دل از تو کندم ولی ندانم
که گر گریزم کجا گریزم وگر بمانم کجا بمانم
...
صدای حق را سكوت باطل در آن دل شب چنان فرو كشت
كه تا قیامت در این مصیبت گلو فشاند غم نهانم
كبوتران را به گاه رفتن سر نشستن به بام من نیست
كه تا پیامی به خط جانان ز پای آنان فرو ستانم
...ز بال آنان فرو ستانم
کهن دیارا دیار یارا دل از تو کندم ولی ندانم
که گر گریزم کجا گریزم وگر بمانم کجا بمانم
....
آه ای دیار دور ای سرزمین كودكی من
خورشید سرد مغرب بر من حرام باد تا آفتاب توست بر آفاق باورم
من نقش خوش را همه جا در تو دیده ام
تا چشم بر تو دارم در خویش ننگرم
ای ملك بی غروب ای مرز و بوم پیر جوانبختی
ای آشیان کهنه سیمرغ یک روز ناگهان
چون چشم من از پنجره افتد به آسمان
مبینم آفتاب تو در برابرم
...
سفینه دل نشسته در گل
چراغ ساحل نمی درخشد
در این سیاهی سپیده ای کو
که چشم حسرت در او نشانم

الا خدایا گره گشایا به چاره جویی مرا مدد کن
بود که بر خود دری گشایم غم درون را برون کشانم
کبوتران را به گاه رفتن سر نشستن به بام من نیست
که تا پیامی ز خط جانان ز پای آنان فرو ستانم
ز پــای آنان فرو ستانم


کهن دیارا دیار یارا دل از تو کندم ولی ندانم
که گر گریزم کجا گریزم وگر بمانم کجا بمانم
کهن دیارا دیار یارا
کهن دیارا دیار یارا
کهن دیارا دیار یارا
به عزم رفتن دل از تو کندم
ولی جز این راه وطن گزیدن
نمی توانم نمی توانم

sina285
09-08-2008, 18:43
27.شام مهتاب

تو اون شام مهتاب کنارم نشستی
عجب شاخه گل وار به پایم شکستی

قلم زد نگاهت به نقش آفرینی
که صورتگری را نبود این چنینی

پریزاد عشقو مه آسا کشیدی
خدا را به شور تماشا کشیدی

تو دونسته بودی، چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من

تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب
تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب

قسم خوردی بر ماه ، که عاشقترینی
تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی

همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت

گذشت روزگاری از اون لحظه ناب
که معراج دل بود به درگاه مهتاب

در اون درگه عشق چه محتاج نشستم
تو هر شام مهتاب به یادت شکستم

تو از این شکستن خبرداری یا نه
هنوز شور عشقو به سر داری یا نه

تو دونسته بودی، چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من

تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب
تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب

قسم خوردی بر ماه ، که عاشقترینی
تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی

همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت

هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری

هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری

من اون ماهو دادم به تو یادگاری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری

sina285
09-08-2008, 18:47
28.گل بيتا

لالا لالا گل خوشرنگ بيتا
لالايي كن رو بال شعر بابا
لالا كن دخترم رو سينه من
كه شب رد شه دوباره از سر ما
لالايي دختر گلبرگ و شبنم
لالايي شاخه گل‌پوش مريم
لالا كن زير طاق خواب و رؤيا
كه جا وا كرده شب تو كوچه كم كم
لالا لالا كه بارون دل‌نوازه
نسيم خيس كولي يكه‌تازه
كدوم عاشق تو اين خاموش واري
ضيافت رفته سوز و گدازه
لالايي دختر گلبرگ و شبنم
لالايي شاخه گل‌پوش مريم
لالاكن زير طاق خواب و رؤيا
كه جا واكرده شب تو كوچه كم‌كم
ميون سفره هفت‌رنگ نقاش
ميون آينه و شمع و گلاب‌پاش
كنار كوزه سبزينه و آب
به فكر كفتر آتيش به پر باش
كنار سرمه‌دون و تنگ ماهي
ميون آينه‌هاي چشم به راهي
كدوم پروانه مي‌سوزه دروغي
كدوم ستاره مرده اشتباهي
زمين خاموش دريا خواب و گل خيس
نه ماه پيشوني بيداره نه چهل‌گيس
لالا كن خوش‌ترين پايان قصه
كه شب اينجا شب اين قصه‌ها نيست
لالايي دختر گلبرگ و شبنم
لالايي شاخه گل‌پوش مريم
لالاكن زير طاق خواب و رؤيا
كه جا واكرده شب تو كوچه كم‌كم
لالايي دختر گلبرگ و شبنم
لالايي شاخه گل‌پوش مريم
لالاكن زير طاق خواب و رؤيا

sina285
09-08-2008, 18:49
29.هم غصه

بيا لب واكنيم هم غصه ي من

بيا بيدار كنيم خوابيده ها رو

بيا آشتي بديم با قصه هامون

تمام دستاي از هم جدا رو

بيا گلخونه كن ويرونه ها رو

كه قمري جاي زاغا رو بگيره

نمي خوام گلدون مادربزرگم

رو طاقچه از بوي غربت بميره

قفلاي خوني صندوقچه ي ما

هزارون ساله گم كرده كليده

بيا با قلبامون رستم بسازيم

كه اون كه دشمنه ، ديو سفيده

بيا قفل و كليد رو مهربون كن

كه سخته سوت و كور خونه هامون

بيا با دستاي هم پل ببنديم

كه رد شه قاصد از رودخونه هامون

اگه شب مثل زندون تنگ و تاره

كليد صبحمون تو دستاي ماست

اگه امشب ، شب مرگ ستاره ست

چراغ راهمون خورشيد فرداست

sina285
09-08-2008, 18:51
30.علي كنكوري

با چشای بی فروغ
میون راست و دروغ
خودمو گم می کنم
توی این شهر شلوغ

پچ پچ آدمکا
بس که تو هم می دوه
دیگه فریاد منو
سایه مم نمی شنو

صدای زنجیر تو گوشم می خونه
تو داری از قافله دور می مونی
سرتو خم کن که درا وا می شن
تا بگی نه پشت کنکور می مونی

من می خوام مثل همه
ساده زندگی کنم
چادر موندنمو
هر جا خواستم بزنم

تواین دریا نمی خوام
نهنگ کوری باشم
پشت این درهای قفل
علی کنکوری باشم

صدای زنجیر تو گوشم می خونه
تو داری از قافله دور می مونی
سرتو خم کن که درا وا می شن
تا بگی نه پشت کنکور می مونی

sina285
09-08-2008, 18:53
31.دو مسافر

دو مسافر بر در
دو رها تر در باد
از غزل افتاده
فرصتی بی فریاد
چشم ام این ناب ترین
لحظه را می بوسد
زن به من می گوید
باش تا نان بپزد
من به زن می خندم
زن به من می خندد
بی نفس بی سایه
بی صدا می سوزد
زن به شب می ماند
شب به آوازی دور
غزلی از شبنم
رختی از پوست نور

زن مرا می بوید - این تویی آری تو
خواب و بیداری تو - این تویی باز از نو
زن به من می گوید - باش تا می به رسد
من به زن می گویم - وای اگر وقت گل نی برسد

زن به من می گوید
غیبت سردی بود
خاک بی عشق باغ خاک ولگردی بود
زن مرا می رقصد
زن مرا می پرسد
زن مرا می خواند
زن مرا می فهمد
دست زن زیبا نیست
دست زن نایاب است
دست زن می روید
شب شب مهتاب است
من به زن می گویم
خانه ات یادم هست
وقت خوب گریه
شانه ات یادم هست

زن مرا می بوید
این تویی آری تو
خواب و بیداری تو
این تو یی باز از نو
زن به من می گوید
باش تا می برسد
من به زن می گویم
وای اگر وقت گل نی برسد

sina285
09-08-2008, 18:54
32.امان از

امان از راه بی عابر
امان از شهر بی شاعر
امان از روز بی روزن
امان از این همه ره رهزن

امان از باد بی باده
امان از سرو افتاده
امان از تیغ بی دردان
به جای بوسه بر گردن

امان از سایه ی بی سر
بر این درگاه درد آور
امان از ناتمام تو
امان از ناتمام من

امان از شعله ی آخر
هجوم باد و خاکستر
که از پروانه ی پر پر
اجاق شب نشد روشن

امان از روز بی دریا
امان از شام مرگ آور
امان از جای صد دشنه
میان چین پیراهن

ببار ای خوب دیروزی
بر این بازار خود سوزی
که این غمخانه ی بی می
ندارد آب مرد افکن

برقصانم غزلبانو
بچرخانم غزلبانو
میان گفتن و خفتن
میان ماندن و رفتن

sina285
09-08-2008, 18:55
33.دوباره ميسازمت اي وطن

وباره ميسازمت وطن
اگر چه با خشت جان خويش
ستون به سقف تو ميزنم
اگر چه با استخوان خويش
دوباره ميگويم از تو گل
به ميل نسل جوان تو
دوباره ميشويم از تو خون
به سيل اشک روان خويش
اگر چه صد ساله مرده ام
بگور خود خواهم ايستاد
که برکنم قلب اهرمن
به نعره آنچنان خويش
اگر چه پيرم ولی هنوز
مجال تعليم اگر بود
جوانی آغاز ميکنم
کنار نوباوگان خويش

sina285
09-08-2008, 18:57
34.پرنده ي مهاجر

ي پرنده مهاجر، اي پر از شهوت رفتن
فاصله قد يه دنياست، بين دنياي تو با من
تو رفيق شاپرك ها، من تو فكر گلمونم
تو پي عطر گل سرخ، من حريص بوي نونم
دنياي تو بي نهايت همه جاش مهموني نور
دنياي من يه كف دست روي سقف سرد يك گور
من دارم تو آدمك ها مي ميرم، تو برام از پريا قصه ميگي
من توي پيله وحشت مي پوسم، برام از خنده چرا قصه ميگي
كوچه پس كوچه خاكي، در و ديوار شكسته
آدماي روستايي، با پاهاي پينه بسته
پيش تو يه عكس تازه است واسه آلبوم قديمي
يا شنيدن يه قصه است از يه عاشق قديمي
براي من زندگي اينه، پر وسوسه پر غم
يا مثل نفس كشيدن ، پر لذت دمادم
اي پرنده مهاجر، اي همه شوق پريدن
خستگي يه كوله باره، روي رخوت تن من
مثل يك پلنگ زخمي پر وحشته نگاهم
مي ميرم اما هنوزم دنبال يه جون پناهم
نبايد مثل يه سايه، زير پاها زنده باشيم
مثل چتر خورشيد بايد روي برج دنيا واشيم

sina285
09-08-2008, 19:03
35.نازنين

ي نازنين اي نازنين در آينه ما را ببين
از شرم اين صد چهره ها در آينه افتاده چين
از تندباد حادثه گفتي كه جان در برده ايم
اما چه جان در بردني ديريست كه در خود مرده ايم
اي نازنين اي نازنين در آينه ما را ببين
از شرم اين صد چهره ها در آينه افتاده چين
اينجا بجز درد و دروغ هم خانه اي با ما نبود
در غربت من مثل من هرگز كسي تنها نبود
عشق و شعور و اعتقاد كالاي بازار كساد
سوداگران در شكل دوست بر نارفيقان شرم باد
هجرت سرابي بود و بس خوابي كه تعبيري نداشت
هر كس كه روزي يار بود اينجا مرا تنها گذاشت
اينجا مرا تنها گذاشت
اي نازنين اي نازنين در آينه ما را ببين
از شرم اين صد چهره ها در آينه افتاده چين
من با تو گريه كرده ام در سوگ همراهان خويش
آنان كه عاشق مانده اند در خانه بر پيمان خويش
اي مثل من در خود اسير ليلاي من با من بمير
تنها به يمن مرگ ما اين قصه مي ماند به جا
هجرت سرابي بود و بس خوابي كه تعبيري نداشت
هر كس كه روزي يار بود اينجا مرا تنها گذاشت
اينجا مرا تنها گذاشت
اي نازنين اي نازنين در آينه ما را ببين
از شرم اين صد چهره ها در آينه افتاده چين
اي مثل من در خود اسير ليلاي من با من بمير
تنها به يمن مرگ ما اين قصه مي ماند به جا
اي نازنين اي نازنين در آينه ما را ببين
از شرم اين صد چهره ها در آينه افتاده چين

sina285
09-08-2008, 19:05
36.يادم رفت

یادم رفت
بهت بگم که لاله ی ناز منی
یادم رفت
تو عاشقی ، تو اوج پرواز منی
این دلِ سرسپرده ام ، لایق عشق تو نبود
آنچه تو را نگفتمت ، ای کاش یادم بود
ای کاش یادم بود

یادم رفت
نظر کنم به گریه و زار دلم
یادم رفت
گذر کنی از کوچه بازارِ دلم
لادنِ دل شکسته ام ، غنچه ی آزرده ی من
برگرد که ترک عادتم ، بر تن من کرد کفن
ای ثمر سرود من ، ای تو همه وجود من
با تو بیا مرا ببخش ، یادم رفت
یادم رفت

ای ثمر سرود من ، ای همه تاروپود من
بار دگر مرا ببخش ، یادم رفت
یادم رفت ، یادم رفت
یادم رفت

*****

من در این خانه چو بیگانه غریبم
به خدا گمراهم و پاک ، در فربیم
یادم رفت بپرسمت از حال و احوال دلم
یادم رفت نظر کنم ، به غصّه و حال دلم
ای تو همه توانِ من ، توانِ بی نشانِ من
بار دگر مرا ببخش ، یادم رفت
یادم رفت ، یادم رفت
یادم رفت ، یادم رفت
یادم رفت

sina285
09-08-2008, 19:07
37.رهايي

کفتر کشته پروندن نداره
رو خاک و خونا کشوندن نداره
کفتر کشته پروندن نداره
کتاب کهنه که خوندن نداره
داره از تنهایی گریم میگیره
توی این شهر دیگه موندن نداره
داره از تنهایی گریم میگیره
توی این شهر دیگه موندن نداره
کی میشه که من و تو ما بشیم و رها بشیم؟
کی میشه که من و تو ما بشیم و رها بشیم؟
مرغ پر بسته که کشتن نداره
وقتی کشتی دیگه گفتن نداره
از یه دریچه تاریک و سیاه
پای پیر و خسته دیدن نداره
اگه تو باغچه فقط یه گل باشه
گل اون باغچه که چیدن نداره
هر درختی که یه روزی پیر میشه
اونو از ریشه سوزوندن نداره
کی میشه که من و تو ما بشیم و رها بشیم؟
کی میشه که من و تو ما بشیم و رها بشیم؟
فصل مردن واسه من کی میرسه؟ وقت پرواز من از این قفسه
از من در به در اینجا چی میخواید
بگیرید اگر چه مست از نفسه
بوی گلپر مثال اطلسی نیست
حرفای من مثل حرف کسی نیست
شعر من حرف قشنگ رفتنه
حرف حرف تا دنیا دنیاست گفتنه
کی میشه که من و تو ما بشیم و رها بشیم؟
کی میشه که من و تو ما بشیم و رها بشیم؟

sina285
09-08-2008, 19:09
38.روز مبادا

پس پشت پنجره عادت مرگه
باغ پاییزی ی ما مسلخ برگه
واژه پوسیده دل غزل گرفته
جایی که شبنم گل خود تگرگه
وقتی میر غضب خداوند زمینه
وقتی هر شب زده ای ستاره چینه
از تو خوندن از تو سر رفتن و موندن
حیرت و حسرت دیرینه همینه
با تو رفتن تا ته خواب پریا
با تو رقصیدن تا آخر صداها
چه شکوهی داره با تو با تو رفتن
تا همیشه حتی تا روز مبادا....

نور دیروز و هنوزم
ای چراغ سایه سوزم
گر بگیر از شام بی ما
تا ته روز مبادا......

ای هوای تازه ی باغ معلق
ای قدیمی مثل خواب دور زورق
همتی کن پای این طاق شکسته
دل دلی کن ای صدای خوب بر حق

زخمه های هق هق تو مرهم من
داغ لاله چون بناله شبنم من
دست و پایی کن تقلایی دوباره
ای تو راه باز پر پیچ و خم من
با تو رفتن تا ته خواب پریا
با تو رقصیدن تا آخر صداها
چه شکوهی داره با تو با تو رفتن
تا همیشه حتی تا روز مبادا........
نور دیروز و هنوزم...

sina285
09-08-2008, 19:14
39.شايد بايد

بگو کی بود تو رو به گریه انداخت
کی بود که از بغضت ترانه می ساخت
کی بود که بی وقفه تو رو نفهمید
کی بهتر از تو رنگها رو می شناخت
بگو کی بود رنگ صدات رو دزدید
کی بود کی بود ترانه هات رو دزدید
کی بود که از سایه ی تو می ترسید
از کوچه ها صدای پات رو دزدید

کی بود کی بود من نبودم
من که دروغزن نبودم
شاید باید می پرسیدم
پیش تر از این می فهمیدم


شاید باید می فهمیدم اسیر ناباوری ام
آفتابی شو آفتابی شو
من یکی خاکستری ام

کی بود کی بود من نبودم
من که دروغزن نبودم
شاید باید می پرسیدم
پیش تر از این می فهمیدم

آفتابی شو آفتابی شو
که سرد سرد سردمه
باید به جنگ من برم
این آخرین نبردمه

من از توام من نه منم
باید طلسم و بشکنم
باید به سیم عاشقی
به سیم آخر بزنم

گریه نکن ای من من
به وقت جنگ تن به تن
چیزی نمونده به سحر
به ساعت تازه شدن

کی بود کی بود من نبودم
من که دروغ زن نبودم
شاید باید می پرسیدم
پیش تر از این می فهمیدم

آفتابی شو آفتابی شو
که سرد سرد سردمه
باید به جنگ من برم
این آخرین نبردمه

sina285
09-08-2008, 19:16
4.گفتگو با دل

به تو میگم که نشو دیوونه ای دل
به تو میگم که نگیر بهونه ای دل
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم
به تو میگم عاشقی ثمر نداره
واسه تو جز غم و دردسر نداره
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم
عقلمو زیر پا گذاشتی رفتی
تو منو مبتلا گذاشتی رفتی

به غم زمونه ای دل
منو جا گذاشتی رفتی
به خدا منو رسوا کردی ای دل
همه جا مشتمو وا کردی ای دل
فتنه برپا کردی ای دل
منو رسوا کردی ای دل
میدونم تو دیگه عاقل نمیشی
تو دیگه برای من دل نمیشی
میدونم تو دیگه عاقل نمیشی
تو دیگه برای من دل نمیشی
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم
به تو میگم که نشو دیوونه ای دل
به تو میگم که نگیر بهونه ای دل
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم
به تو میگم عاشقی ثمر نداره
واسه تو جز غم و دردسر نداره
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم
من دیگه بچه نمیشم آه...
دیگه بازیچه نمیشم

sepehr_x50
09-08-2008, 19:18
یکی از دوستانم گفته بود.

که موقعی که این آلبوم پخش شد. یک دکلمه ی 1 یا 2 ساعته هم از داریوش باهاش بود/

امامتاسفانه این دوستم نوارش رو گم کرده.

میخواستم بپرسم کسی این دکلمه رو شنیده یا داره؟!

کسی جواب نمیده؟!

sina285
09-08-2008, 19:21
41.آهاي مردم دنيا

آهاي مردم دنيا
آهاي مردم دنيا
گله دارم گله دارم
من از عالم و آدم گله دارم
آهاي مردم دنيا
آهاي مردم دنيا
گله دارم گله دارم
من از دست خدا هم گله دارم گله دارم
شما که حرمت عشق رو شکستين
کمر به کشتن عاطفه بستين
شما که روي دل قيمت گذاشتين
که حرمت عشق رو نگه نداشتين
آهاي مردم دنيا
آهاي مردم دنيا
گله دارم گله دارم
من از دست خدا هم گله دارم گله دارم
فرياد من شکايت يه روح بي قراره
روحي که خسته از همه زخمي روزگاره
گلايه من از شما حکايت خودم نيست
براي من که از شما سوختن و گم شدن نيست
اگه عشقي نباشه آدمي نيست
اگه آدم نباشه زندگي نيست
نپرس از من چه آمد بر سر عشق
جواب من به جز شرمندگي نيست
آهاي مردم دنيا
آهاي مردم دنيا
گله دارم گله دارم
من از عالم و آدم گله دارم
آهاي مردم دنيا
آهاي مردم دنيا
گله دارم گله دارم
من از دست خدا هم گله دارم گله دارم

sina285
09-08-2008, 19:30
42.تكيه بر باد

به خیالم که تو دنیا واسه تو عزیزترینم
آسمونها زیر پامه اگه با تو رو زمینم
به خیالم که تو با من یه همیشه آشنایی
به خیالم که تو با من دیگه از همه جدایی
من هنوزم نگرانم که تو حرفامو ندونی
این دیگه یه التماسه من میخوام بیای بمونی
من و تو چه بی کسیم وقتی تکیمون به باده
بد و خوب زندگی منو دست گریه داده
ای عزیز هم قبیله , با تو از یه سرزمینم
تا به فردای دوباره , با تو هم قسم ترینم
من هنوزم نگرانم که تو حرفامو ندونی
این دیگه یه التماسه من میخوام بیای بمونی
بد و خوبمون یکی , دست تو تو دست من بود
خواهش هر نفسم با تو همصدا شدن بود
با تو همقصه ی دردم , همصداتر از همیشه
دو تا همخون قدیمی , از یه خاکیم و یه ریشه
من هنوزم نگرانم که تو حرفامو ندونی
این دیگه یه التماسه من میخوام بیای بمونی

sina285
09-08-2008, 19:35
43.رسول رستاخيز

ای ابر مرد مشرقی ای کوه

ای نگهبان قدسی خورشيد

روشنایی آتش زرتشت

يادگار صداقت جمشيد

ناجی سربلندی انسان

ای تو پيغمبر ، ای اهورایی

ای برای تو اين هيولاها

همه كوكی همه مقوایی

با كتاب ترانه های من

نه قصيده ، غزل لباس توست

مرد اسطوره ای شعر من

مخمل قلب من لباس توست

با كتاب پدربزرگ من

قصهء رويش تباهء هاست

قصهء امتداد شب تا شب

قصهء ممتد سياهی هاست

دفتر كهنهء پدر اما

پر سوال و گلايه و ترديد

حرف اگر هست ، حرف تنهایی

حرف آيا و و حشت و ترديد

با پدر ، آرزوی باغی بود

روی خاكی كه شكل مردن داشت

بس كه تن تشنه بود خاك من

پدرم شوق جان سپردن داشت

با من اما سبد سبد ميوه

از درخت غرور باغستان

كوزه كوزه زلال نور و عشق

برای قلب تشنهء انسان

مشرقی مرد پاسدار شرق

معنی جاودانهء اعجاز

خاك اگر خنده كرد و گندم داد

از تو بود ای بزرگ باران ساز

ای رسول برگ رستاخيز

دست حق بهترين سلاح توست

فاتح پاك در زمان جاری

رخش تاريخ ذوالجلال توست

vahidhgh
09-08-2008, 22:29
کسی جواب نمیده؟!

باید تو سایتهایی که همه رو آپلود کردن بگردی

vahidhgh
09-08-2008, 22:31
سینا جان ممنون از شعرهایی که گذاشتی

vahidhgh
09-08-2008, 23:03
اگه چوب همه جنگلا رو قفس کنند
هنوزم دستای من خواب کبوتر میبینه
اگه تو دنیا هزارون گل رنگ وارنگ باشه
هنوزم دستای تو واسه من خار می چینه
خنجر دستای تو گل نوازش منه
هق هق گریه من صدای خواهش منه
اگه تنهایی بشه زخم هزار ساله عشق
من هزار سال دیگه منتظر تو می مونم
اگه روزی صدامو تو گود شب چال بکنن
من برات هر شعری رو با لب بسته می خونم
خنجر دستای تو گل نوازش منه
هق هق گریه من صدای خواهش منه
یه روزی میام که بوی تشنگی میده صدام
یه روزی که نقش پام تو جاده ها غباری می شن
دوباره روی بخار شیشه پنجره ها
می نویسم که هنوز دوستت دارم
هق هق گریه من صدای خواهش منه

sina285
10-08-2008, 09:08
46.گريه

رازقی پرپر شد
باغ در چله نشست
تو به خاک افتادی
کمر عشق شکست
ما نشستیم و تماشا کردیم

دلم میخواد گریه کنم
برای قتل عام گل
برای مرگ رازقی
دلم میخواد گریه کنم
برای نابودی عشق
واسه زوال عاشقی

وقتی که قلبا و گلا
شکسته و پرپر شدند
وقتی که باغچه های عشق
سوختند و خاکستر شدند
من و تو از گل کاغذی
باغچه ای داشتیم توی خواب
با خشتای مقوایی
خونه میساختیم روی آب
وقتی که ما تو جشن شب
ستاره بارون میشدیم
وقتی که پشت سنگر
سایه ها پنهون میشدیم
از نوک بال کفترا
خون پریدن میچکید
صدای بیداری عشق
رو خواب شب خط میکشید
دلم میخواد گریه کنم
برای قتل عام گل
برای مرگ رازقی
دلم میخواد گریه کنم
برای نابودی عشق
واسه زوال عاشقی

از پشت دیوارای شهر
انگار صدای پا میاد
آوازخون دربدر
انگار یه همصدا میخواد
ابر سیاه رفتنیه
خورشید دوباره درمیاد،
باغچه دوباره گل میده
از عاشقا خبر میاد
دلم میخواد گریه کنم
برای قتل عام گل
برای مرگ رازقی
دلم میخواد گریه کنم
برای نابودی عشق
واسه زوال عاشقی

sina285
10-08-2008, 09:10
47.قصه لبهاي يخ بسته

نباید به پشت سر نگاه کنم
آخه راه رفته دیدن نداره
دیگه هر چشمی بذار گریه کنه
صدای گریه شنیدن نداره

قصه ی لب های یخ بسته که خوندن نداره
آخه اینجا با دروغهای تو موندن ندارن

همه ی روز ها برام مثل همه
دیگه زندانی برام جهنمه
واسه تو یه پنجره دنیایی یه
واسه من یه پنجره خیلی کمه
همینه که من به شب
دیگه تن در نمی دم
از غم قصه ی تو
گریه م و سر نمی دم

قصه ی لب های یخ بسته که خوندن نداره
آخه اینجا با دورغهای تو موندن نداره

تو می خوای من و تو مرداب ببینی
من و عاشق منو بی تاب ببینی
اما من به قصه هات گو نمی دم
تو باید موندن ام رو خواب ببینی

قفل تنها یی من
یه روز آخر وا می شه
اگه از این جا برم
کلیدش پیدا می شه

قصه ی لبهای یخ بسته که خوندن نداره
آخه این جا با دروغهای تو موندن نداره

sina285
10-08-2008, 09:12
49.فراغ

سر میذارم روی عکست
همه اشکامو میبارم

واسه ی گفتنه از تو
لحظه ها رو کم میارم

غم تلخ بی تو بودن
تو دلم ریشه دوونده

توی خواب و تو بیداری
منو مثل شمع سوزونده

کاش میشد یه شب دوباره
تورو توی خواب ببینم

از دو چشم نازنینت
من ستاره ای بچینم

توی این شبهای خاموش
لحظه هارو میشمارم

برای دیدن چشمات
دیگه طاقتی ندارم

مرحمه زخمای قلبم
همیشه عشق تو بوده

دل من هزار ترانه
برای دلت سروده

من دلم میخواد همیشه
رهسپار قصه هات شم

توی شهر بی ترحم
سپر درد و بلات شم

sina285
10-08-2008, 09:14
50.بيزار

منم اين خسته دلِ درمانده
به تو بيگانه پناه آورده
منم آن از همه دنيا رانده
در رهم هستي خود گم كرده

از ته كوچه مرا ميبيني
مي شناسي اما در مي بندي
شايد اي با غم من بيگانه
بر من از پنجره‏اي مي خندي

با تو حرفي دارم
خسته‏ام، بيمارم
جز تو اي دور از من
از همه بيزارم
جز تو اي دور از من
از همه بيزارم

گريه كن، گريه نه بر من خنده
ياد من باش و دل غمگينم
پاكيم ديدي و رنجم دادي
من به چشم خودم اين ميبينم
خوبه ديروزي من در بگشا
كه بگويم ز تو هم دل كندم
خسته از اين همه دلتنگيها
بر تو و عشق و وفا مي خندم

با تو حرفي دارم
خسته‏ام، بيمارم
زير لب مي گويم
از تو هم بيزارم
زير لب مي گويم
از تو هم بيزارم

sina285
10-08-2008, 09:19
51.دستاي تو

ای که بی تو خودمو
تک و تنها میبینم
هر جا که پا میذارم
تو رو اونجا میبینم
یادمه چشمای تو
پر درد و غصه بود
قصه غربت تو
قدر صد تا قصه بود
یاد تو هر جا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش میزنه
تو برام خورشید بودی
توی این دنیای سرد
گونه های خیسمو
دستای تو پاک میکرد
حالا اون دستا کجاست
اون دو تا دستای خوب
چرا بی صدا شده
لب قصه های خوب
من که باور ندارم
اون همه خاطره مرد
عاشق آسمونا
پشت یک پنجره مرد
آسمون سنگی شده
خدا انگار خوابیده
انگار از اون بالا ها
گریه هامو ندیده
یاد تو هر جا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش میزنه

sina285
10-08-2008, 09:20
52.بالاي ني

وقت از نی کر شدن
وقت عریان تر شدن
گم شدن پیدا شدن
بی در و پیکر شدن
رد شو از هر نابلد
در عبور از فصل بد
رو به این بی منظره
این غزل کش این جسد
این همه بی خاطره
این همه بی پنجره
خیل خود جلاد تلخ
این زلال باکره
بشنو از نی های نی
بشنو از بالای نی
بشنو از نی های نی
بشنو از بالای نی

تار یار ما بدار
خلوت ما بی حصار
مسلخ سبزینه ها
جنگل بی برگ و باد
بشنو از این زخم جان
بشنو از این ناگهان
بشنو از من بیدریغ
در حضور غایبان
رد شو از آوار برگ
رد شو از فصل تگرگ
رد شو از این زم حریر
رد شو از دیوار مرگ
پر کن از می نای نی
بغض سیل آسای نی
بشنو از دل ضربه ها
بشنو از آوای نی
وقت از نی کر شدن
وقت عریان تر شدن
گم شدن پیدا شدن
بی در و پیکر شدن
بشنو از نی های نی
بشنو از بالای نی
بشنو از نی های نی
بشنو از بالای نی

تار یار ما بدار
خلوت ما بی حصار
مسلخ سبزینه ها
جنگل بی برگ و باد
بشنو از این زخم جان
بشنو از این ناگهان
بشنو از من بیدریغ
در حضور غایبان
رد شو از آوار برگ
رد شو از فصل تگرگ
رد شو از این زم حریر
رد شو از دیوار مرگ
پر کن از می نای نی
بغض سیل آسای نی
بشنو از دل ضربه ها
بشنو از آوای نی
وقت از نی کر شدن
وقت عاشق تر شدن
گم شدن پیدا شدن
وقف یکدیگر شدن
بشنو از نی های نی
بشنو از بالای نی
بشنو از نی های نی
بشنو از بالای نی

sina285
10-08-2008, 09:26
53.بي قرار

دوباره مست و سرخوش از مي مردافكن عشقم

ندارم باكي از مردن كه من روئين تن عشقم

تو آسمون عشقم دوباره دوباره اومده يك ستاره ستاره

دلم چه بي قراره دلم چه بي قراره

تو اين هواي بي كسي پيدا شده همنفسي

خوبه كه در اين لحظه ها به داد اين دل برسي

گلاي سرخ آرزو روئيده در مسير عشق

پر شده لحظه هاي من از عطر دلپذير عشق

sina285
10-08-2008, 09:28
54.دل سوخته

دلسوخته تر از همه ی سوختگانم
از جمع پرکنده ی رندان جهانم
در صحنه ی بازیگری کهنه ی دنیا
عشق است قمار من و بازیگر آنم
با آنکه همه باخته در بازی [عشقند]
بازنده ترین است در این جمع نشانم
ای عشق از تو زهر است به [جامم]
دل سوخت ،‌ تن سوخت ، ماندم من و [نامم]
دلسوخته تر از همه ی سوختگانم
از جمع پرکنده ی رندان جهانم
عمری ست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم
ای دوست مزن زخم زبان جای نصیحت
بگذار ببارد به سرم سنگ مصیبت
من زنده از این جرمم و [حاضر به] مجازات
مرگ است مرا گر بزنم حرف ندامت
باید که ببازم با درد بسازم
در مذهب رندان این است نمازم
عمری ست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم ، عاشق این کهنه قمارم
من در به در عشقم و رسوای جهانم
چون سایه به دنبال سر عشق روانم
او کهنه حریف من و من کهنه حریفش
سرگرم قماریم من و او ،‌ بر سر جانم
باید که ببازم ، با درد بسازم
در مذهب رندان ، این است نمازم
عمری ست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم

vahidhgh
10-08-2008, 18:31
سینا کاشکی میذاشتی به ترتیب جلو بریم