PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : آگاهي ايرانيان از گردش زمين به دور خورشيد



مرتضی nvcd
11-07-2008, 01:40
مي دانيم اثبات گردش زمين به دور خورشيد که ناقض نظريه «زمين مرکزي» پيشينيان بوده، به «يوهانس کپلر» (سده هفدهم ميلادي) منسوب است.
مي دانيم اثبات گردش زمين به دور خورشيد که ناقض نظريه «زمين مرکزي» پيشينيان بوده، به «يوهانس کپلر» (سده هفدهم ميلادي) منسوب است. اما پيش از او «گاليله» و «کپرنيک» (هر دو در سده شانزدهم) به فرضيه خورشيد مرکزي اعتقاد داشتند، اما موفق به اثبات آن نمي شوند. در نتيجه افتخار اثبات رياضي اين پديده از آن «کپلر» است. «کپرنيک» در کتاب «درباره گردش افلاک آسماني» صادقانه بيان مي کند که تحت تاثير افکار «ابن شاطر» قرار داشته است.

منابع موجود ايراني نشان دهنده اين است که هر چند ايرانيان موفق به اثبات حرکت زمين نشده بودند (يا دست کم منابعي در اين زمينه در اختيار ما نيست)؛ اما گروهي از دانشمندان ايراني بر چنين نظريه يي اعتقاد داشته اند که در واقع خورشيد ثابت بوده و زمين بر گرد آن در چرخش است. يکي از شواهد مکتوب، کتاب «اعلاق النفيسه» نوشته «ابن رسته اصفهاني» (قرن سوم هجري/ نهم ميلادي) است که تنها يک جلد از هفت جلد آن باقي مانده است. (اين کتاب با ترجمه دکتر «حسين قره چانلو» توسط انتشارات اميرکبير و همچنين توسط «کراچوفسکي» و ديگران به زبان هاي ديگر منتشر شده است.) «ابن رسته»، هفتصد سال پيش از «کپرنيک» مجموعه يي از نظريه هاي دانشمندان ايراني را گرد آورده است که برخي از آنان قائل بر يک يا دو حرکت وضعي و انتقالي زمين بوده اند.

«زمين در هر شبانه روز، يک بار به دور قطب خود مي گردد که از مشرق آغاز و ظرف 24 ساعت با گذشتن از آن سوي زمين به همانجا مي رسد.» (ص 17) «گردشي که از ستارگان به نظر مي رسد، در واقع حرکت زمين است، نه فلک خورشي.» (ص 33)

«ابوريحان بيروني» نيز در کتاب «قانون مسعودي» به معرفي دانشمندي به نام «عبدالجليل سجزي» (سيستاني) مي پردازد که به نظريه گردش زمين به دور خورشيد اعتقاد دارد و بر همين پايه اسطرلابي معروف به «زورقي» (شناور/ گردان) ساخته است. «بيروني» شرح مي دهد که «رد نظريه سجزي کار ساده يي نيست». (قانون مسعودي، متن عربي، به کوشش «عبدالکريم الجندي»، بيروت، 2002 ميلادي، جلد دوم، فصل ششم، ص 142. موجب تاسف است که اين کتاب مهم بيروني هيچ گاه در ايران ترجمه و نشر نشده است.) «بيروني» همچنين ششصد سال پيش از «کپلر» به صراحت مدار حرکت سيارگان را نه دايره کامل، بلکه «بيضوي» دانسته است. (همان، ص 148) هرچند «بيروني» به اثبات رياضي اين ادعا نمي پردازد اما وجود چنين باوري مي تواند جالب توجه باشد.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اما صدها سال پيش از «بيروني»، «سجزي» و «ابن رسته»، يعني در دوره ساساني، گروهي از سيستانيان پيرو آيين ميترا (احتمالاً به دليل سختگيري هاي موبدان ساساني) به سرزمين هاي پيرامون رود سند (هند آن روز و پاکستان امروز) مهاجرت مي کنند که در بين آنان ستاره شناسي به نام «ورازمهر» (در هندي «وراه ميهر») بوده است. «سيتارام» دانشمند هندي نقل کرده است که اين گروه را در هند با نام «شکاديپي» (منسوب به سکا/ سيستان) مي شناخته اند و کتاب نجومي معروف «سيدهانتا» که عموماً اثر هنديان شناخته مي شود، در اصل نوشته «ورازمهر» سيستاني بوده است. «ورازمهر» در اين کتاب شواهد و دلايلي عرضه مي دارد که به موجب آنها نتيجه مي گيرد «زمين متحرک و آسمان ثابت است». نظريه «ورازمهر» در همان هنگام مورد نقد و بررسي هاي علمي واقع شده و نمونه يي از آن مباحثات او و «براهماگوپتا» است. (براي آگاهي بيشتر نگاه کنيد به les Penseurs de Islam نوشته Baron carra de vaux؛ تاريخ علم در ايران، دکتر «مهدي فرشاد»، انتشارات اميرکبير، جلد اول، 1365، سهم ارزشمند ايران در فرهنگ جهان، «عبدالحميد نير نوري»، انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، جلد دوم، 1377 و مقاله Iranian Influence on Indian Culture نوشته K.N Sitaram در نشريه انستيتو کاما.)

در پايان به اين نکته نيز بايد اشاره کرد که کتاب اعلاق النفيسه «ابن رسته اصفهاني» از بسياري جهات ديگر نيز ارزشمند است. او نقل مي کند نخستين کسي که «عربي» نوشت، آن خط را از مردمان شهر «انبار» که در «دل ايرانشهر» واقع بود، فرا گرفته بود. او محدوده خليج فارس را نه تنها خليج فعلي، بلکه همراه با درياي عمان مي داند؛ «اول خليج فارس در مصب دجله و آخر آن، مکران است در اول هند». او همچنين روايت هايي به نقل از دانشمندان زمان خود در اندازه جرم، قطر و فاصله خورشيد، ماه و سيارگان از زمين را مي آورد که برخي از آنها با دانش امروزي برابري مي کند.

منبع: parssky

surena_iran2564
18-08-2008, 19:12
اکر کتابخانه های ایران در حمله های اسکندر عرب و مغول نابود نمیشد به نظرمن جامعه بشری امروز صد ها برابر پیشرفته تر از امروز می بود.
ولی حیف......

ONLY AHWAZ
22-08-2008, 05:13
با سلام خدمت همه ی بروبچ باحال P30WORLD
امیدوارم که حالتون خوب باشه
و سلامی گرم خدمت مرتضی nvcd جان عزیز:11:
واقعا دستت درد نکنه مرتضی جان :10:
من با نظر surena_iran2564 جان عزیز موافقم
خیلی از علوم ما به دلیل های مختلف و به مرور زمان و توسط اشخاص مختلف از بین رفتند:41:
مخلصیم بااجازه:31::31:

arte
25-08-2008, 02:02
باعث افتخاره و به نظرم نگاه پر از حسرت به گذشته غلطه . الان باید چه کار کنیم

l176771
25-08-2008, 03:02
اکر کتابخانه های ایران در حمله های اسکندر عرب و مغول نابود نمیشد به نظرمن جامعه بشری امروز صد ها برابر پیشرفته تر از امروز می بود.
ولی حیف......
بياين ديگه اين قدرم وطن پرست نباشيم! (چون اينا بدتر از وطن پرستيه!) اگه كتابخونه هاي ما رو عربا سوزوندن كتابخونه هاي بقيه كشورا كه مونده! ايرانيا مردم عمل بودن قبول ولي ديگه صد برابر يكم اغراقه! شايد تو معماري و علوم عملي ديگه بين باقي كشورا معروف بودن ولي توي علوم نظري هيچ اسمي (تقريبا!) ازشون نيومده...متنم زياد توضيح نداده كه دلايل ورازمهر چي بوده ولي با توجه به امكانات اون زمان فكر نمي كنم از نظر علمي يه گام صد ساله به جلو محسوب بشن! نظريه هاي علميي كه درست در اومدن چيزيه كه توي مكاتب فلسفي يونان هم زياد مي بينيم ولي رسما هيچ كمكي به دنيا نكردن چون حدس هايي بودن مثل بقيه ي حدس هاي زمان خودشون و دلايلشونم عمدتا از نظر روش پذيرفته شده توي علوم بي پايست.

surena_iran2564
25-08-2008, 14:55
بياين ديگه اين قدرم وطن پرست نباشيم! (چون اينا بدتر از وطن پرستيه!) اگه كتابخونه هاي ما رو عربا سوزوندن كتابخونه هاي بقيه كشورا كه مونده! ايرانيا مردم عمل بودن قبول ولي ديگه صد برابر يكم اغراقه! شايد تو معماري و علوم عملي ديگه بين باقي كشورا معروف بودن ولي توي علوم نظري هيچ اسمي (تقريبا!) ازشون نيومده...متنم زياد توضيح نداده كه دلايل ورازمهر چي بوده ولي با توجه به امكانات اون زمان فكر نمي كنم از نظر علمي يه گام صد ساله به جلو محسوب بشن! نظريه هاي علميي كه درست در اومدن چيزيه كه توي مكاتب فلسفي يونان هم زياد مي بينيم ولي رسما هيچ كمكي به دنيا نكردن چون حدس هايي بودن مثل بقيه ي حدس هاي زمان خودشون و دلايلشونم عمدتا از نظر روش پذيرفته شده توي علوم بي پايست.
درسته !! یکم اغراق کردم. حداقل وضع ایران که 100 برابر بهتر از الان می بود؟؟نه؟

اینکه هیچ اسمی از ایرانی های قبل از اسلام نیست. میتونه تنها دلیلش همون حمله اعراب باشه. وگرنه نمیشه کشوری بدون دانشمندان نامی 1000 سال در اکثر زمینه ها قدرت اول دنیا باشه.
و اینکه بین حمله اعراب و مغول اسامی حدود 400 نفر از دانشمندان و فلاسفه بزرگ از ایران نامبرده میشه.که با توجه سرکوب شدید علم در اون دوران بسیار جای فکر و تامل داره..

arte
26-08-2008, 01:41
بی خیال بابا تا به حال به مرزهای کشورت تو دوره های مختلف فکر کردی قبل از هخامنشی بعد از هخامنشی. بعد از اشکانی بعد از ساسانی بعد از اسلام بعد از سلجوقی بعد از صفویه بعد از زندیه بعد از قاجار.... خب حالا بگو وطن یعنی مابه التفاوت گستردگی کشورت در هر کدوم ازاین دوره ها؟؟؟!تا...... زمان حال!؟؟
من یکی شخصا نمی تونم به محدوده ای از خاک که اجازه میدن پام رو روش بذارم بگم وطن!به اون تیکه های هم که یه موقعی اجدادم می تونستن روش قدم بذارن والان ازمون جدا شده هم نمیگم وطن! وطن یه جورایی می تونه محدوده فرهنگت باشه! که اگه توجه کنی الان حسابی بی وطنیم !!!