PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : metal gear solid:1,2,3,4



Cold snake
23-02-2008, 15:45
سايت به اين بزرگی تاپيک mgs نداره؟..........خوب حالا داره! lets go:8:

*PiNk PaNTHeR*
23-02-2008, 16:14
من با Metal Gear در قدیم و Metal Ger Solid هر سه تاش زندگی کردم اما بدون Metal Gear solid 4 میمیرم:41:
قشنگریتنش هم Metal Gear Solid 3 بود که اگه یکم داستانش بهتر بود از بازی سال میشد.

havas_1980
23-02-2008, 16:16
دوست عزیز! لطفا قبل از ایجاد تاپیک, جستجو کنید.
همچین دیگر تاپیک کلی از سری بازی, ایجاد نکنید.

قوانین انجمن بازی را مطالعه و رعایت کنید:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

تاپیک Metal Gear Solid 2 در این آدرس:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

تاپیک Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots در این آدرس:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

*PiNk PaNTHeR*
23-02-2008, 16:25
دوست عزیز! لطفا قبل از ایجاد تاپیک, جستجو کنید.
همچین دیگر تاپیک کلی از سری بازی, ایجاد نکنید.

قوانین انجمن بازی را مطالعه و رعایت کنید:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

تاپیک Metal Gear Solid 2 در این آدرس:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

تاپیک Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots در این آدرس:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

به نظر من که یک دیسکیشن کلی از همشون باشه بهتره.

Sam Fisher 11
25-02-2008, 03:47
سلام
اگر می خواید مطالب کامل راجع به تاریخچه،خالق،بیوگرافی شخصیت های اصلی، داستان بازی و... بذارید ادامه فعالیت تاپیک موردی نداره در غیر اینصورت بسته میشه !

*PiNk PaNTHeR*
25-02-2008, 20:35
سلام.
این مجموعه خیلی داستانش قشنگه من فقط Metal Gear, Metal Gear Solid 2, Metal Gear Solid 3 رو بازی کردم پس خلاصه ای از داستانها رو براتون میذارم.

----
Metal Gear Solid 3:Snake Eater
در سال 1963، یک مامور سیا که بنظر میرسد زیاد جوان نیست اما هنوز موهای قهوه ای و بلند خود را حفظ کرده است، به روی یک جنگل در اتحاد جماهیر شوروی با چترخود فرود می آید. نام وی جک است که به یک رادیو، یک اسلحه ی بیهوش کننده، چندین یونیفرم برای استتار خود، و وسایل کمکهای اولیه را به همراه دارد.
Major Zero، مقام بالا دست وی که از عضو و رییس گروه Fox Unit است وی را به این ماموریت اعزام نموده است و برای کمک به وی یک پرستار را نیز در کنار خود دارد. بعد ازینکه زرو جک را با پرستار آشنا میکند، به وی کدنیم "نیکد اسنیک" به معنی مارلخت را میدهد و به او میگوید که مربی وی، The Boss، که پنج سال است که جک وی را ندیده در این ماموریت وی را از رادیو ساپورت میکند. باس بعد از صحبت با جک، به او پیشنهاد میدهد که در این ماموریت از فنون رزمی Close Quarter Combat یا CQC استفاده کند. جک با یک دست تفنگ بیهوش کننده و با دست دیگر چاقوی خود را میگیرد و برای انجام ماموریت، آزاد کردن Sokolov، یک دانشمند روسیِ تبعه ی آمریکا از دست روسهاست. سوکولو بعد از دوسال دزدیده شدن از امریکا، که میجور زیرو مسئول مراقبت از وی بوده است، موفق به ارتباط رادیویی دوباره با زیرو گشته و از وی کمک میخواهد. وی در یک کارخانه ی قدیمی زندانیست.

جک یا نیکد اسنیک که من چون نمیخوام با سالد اسنیک اشتباه شه بهش میگم جک، جلو میره تا به کارخونه میرسه و سوکولو رو پیدا میکنه. سوکولو بهش توضیح میده که اون رو برای محفوظ موندن از دست کلنلی ضد روسیه به نام Volgin به اون جنگل منتقل کردن تا پروژه ش رو انجام بده. سوکولو به اسنیک میگه که پروژه رو بهت نشون خواهم داد و از اتاقی که سوکولو توش زندانیه بیرون میرن اما ناگهان چند سرباز جلوی اونها رو میگیرن و اجازه ی حرکت به آنها نمیدهند. چند لحظه بعد، سربازانی که متفاوت از سربازان اولیه لباس پوشیدن به اونجا میان و اسلحه شون رو به سمت سربازان جنگلی میگیرن و ازونها میخوان که سوکولو رو به انها تسلیم کنند. این سربازها از گروه Ocelot Unit هستن و سربازهای جنگلی ازونها رعب و وحشت دارند. بعد از چند گفت و گو بین گروه آسلات یونیت با سربازان جنگلی، یک پسر جوون که لباس گروه آسلات رو پوشیده به اونجا میاد. وی Major Ocelot نام دارد و رییس آسلات یونیت هست. میجور آسلات به یک حرکت تمام سربازان جنگلی رو میکشه و با جک یک گفت و گوی کوتاه میکنه و بهش میگه که ما سوکولو رو میگیریم و تو رو میکشیم. آسلات اسلحه ش رو به سمت جک میگیره اما جک سریع عکس العمل نشون میده و تمام سربازان آسلایت یونیت رو از پا در میاره و سریع آسلات رو خلع سلاح میکنه. و اون رو بیهوش میکنه. سپس از کارخونه بیرون میره و سوکولو بهش پروژه ای که روش کار میکنه، Shagohod رو به جک نشون میده.

شیگوهود یک تانک کاملا مسلح، و یک نمونه ی متال گیر اولیه هست که میتونه هرکاری رو توسط بدنه اش انجام بده و مخصوصا،، بمب اتمی بندازه. سوکولو از جک میخواد که اون رو ببره تا اونها نتونن پروژه رو کامل کنن. جک و سوکولو از روی پلی که کارخونه رو به جنگل مرتبط میکنه رد میشن تا به بالونی که مایجور زیرو برای جکفرستاده برسن اما ناگهان وسط پل، باس به سمت جک میاد و ناگهان چندتا هلی کوپتر بالای سر جک و سوکولو میان. جک تعجب میکنه که باس که یک سرباز رسمی ایلات متحده هست و عامل پیروزی این کشور در جنگ جهانی دوم، (و به همین دلیل به باس ملقب شده) چرا باید با روسها همکاری کنه. چند دقیقه بعد کلنکل ولگین هم به باس میپیونده و جعبه هایی رو که باس با خودش اورده رو برمیداره. هلیکوپتری باز میشه و یکعالمه زنبور به سمت جک و سوکولو میان. یکدفعه زنبورها به سمت مردی که توی هلیکوپتره برمیگردن و باس توضیح میده که اون یکی از اعضای گروهَش، گروه کبرا هست. این گروه متشکل از یک سرباز لاغر وعجیب، یک مرد با لباس سیاه که زنبورها رو کنترل میکنه، و یک مرد دیگه کهع یک کپسول اتیش به پشتش داره و ماسک زده و یک پیرمرد که روی ویلچیر نشسته تشکیل شده. اوناه سوکولو رو با نردبون به هلیکوپتر میبرن و کلنل ولگن به باس دستور میده که جک رو بکشه. باس جک رو از پل پایین میندازه و با هلیکوپتر برمیگرده. چندتا هلیکوپتر هم تانگ شیگوهود رو برمیدارن و میبرن.
کلنل ولگن هم سوار یک هلیکوپتر میشه و همراه آسلات ازونجا میره. در هلی کوپتر، یک زن جوون که لباس ارتشی پوشیده و موهای طلایی داره و عینک زده رو میبینیم و آسلات به ولگین میگه که زن سوکولو هست! کلنل خوشحال میگه من ازون برای خودم و طعمه برای اسلات استفاده میکنم. سپس به سمت جعبه هایی که باس اورده میره و درشون رو باز میکنه و توی اون یک موشک رو با لانچرش میبینیم که علامت ارتش ایالات متحده روشون نقش بسته. کلنل موشک رو توی لانچرش میذاره و اونرو به سمت جنگل میندازه.
در پایین پل، جک که با کمک پرستار خودشو درمون کرده و دستشو که باس رونرو شکونده بسته و منتظر بالونی که قراره براش بفرستن نشسته که ناگهان موجی عجیب که از بمب ایجاد شده اون رو میگیره و جک روی زمین میفته.
---
یک هفته بعد ازون حادثه جک توی یک جت نشسته و داره به حرفهای میجور زیرو که توی جت پخش میشه توجه میکنه.

میجور بهش دستور میده که تمامی اعضای کبرا، کلنل ولگین، شیگوهود، و از باس رو از بین ببره. جک از بین بردن باس رو دوست نداره اما چون که با اینکار میهن پرستی خودشو نشون خواهد داد، اینکار رو قبول میکنه.(میهن پرستی جک رو در نسخه های بعدی خواهیم دید!). میجور به جک میگه که رییس جمهور ایالات متحده از کروسچو، رهبر اتحاد جماهیر شوروی یک تلفن دریافت داشته که پیامی تهدید آمیز رو در اون داشته، چونکه بمبهایی که وولگین انداخت ساخت امریکا بودن و از همه مهمتر جک هم بی اجازه در قلمروی شوروی بوده.
جک با یک جت کوچکتر توی همون جنگل فرود میاد. میجور بهش میگه که دونفر از کدبریکر(هکر امروزه)های ایالات متحده در شوروی حضور دارن و با همکاری با جک راضی شدن. اسم رمزی اونها Adam و Eva هست و اون باید با نفر اول در همون کارخونه ای که سوکولو رو از توش نجات داده ملاقات کنه. اسم این ماموریت بعلت اینکه جک باید با کبرایونیت توش مبارزه کنه، Snake Eater یا مارخور نام گرفته.
جک شروع به پیشروی میکنه که یکدفعه باس که یک لباس عجیب با شنل پوشیده با یک اسب جلوش ظاهر میشه و تفنگ جک رو ازش میگیره و ازون میخواد که سریعتر برگرده و گرنه ایندفعه واقعا میکشش. اما جک بعد رفتن باس به راهش ادامه میده تا به کارخونه میرسه. توی کارخونه یکدفعه یک موتورسیکلت جلوش سبز میشه. اسنیک ازش میپرسه که ایدام هست ولی موتورسوار بهش میگه که وی ایوا هست و ایدام نتونسته توی قرار حاظر شه. از صدای موتورسوار معلومه که یک زنه. جک ازش کلمه ی رمز رو میپرسه. کلمه ی رمز اینه: میهن پرستها کین؟ و شخص باید جواب بده "La-Le-Lu-Li-Lo" اما ایوا جواب نمیده تا اینکه دوتایی توسط آسلات یونیت محاصره میشن. ایوا دست به تفنگش میبره و به سرعت نور همه ی سربازها رو میکشه. از متور پیاده میشه و کلاه کاسکتش رو که برمیداره متوجه میشیم که همون زن توی هلیکوپتر هست. ایوا با جذبه ش و دست به تفنگش جک رو متقاعد میکنه که ایوای اصلی هست و جک باور میکنه. ایوا به جک میگه که اگه میخواد با سوکولو ملاقات کنه، باید به آزمایشگاهی که کمی ازون محل دورتر هست بره و بهش یک لباس مخصوص اونجا رو میده. جک شب میخوابه در کارخونه به اصرار ایوا میخوابه(توی بازی هروقت سیو کنید جک 6 ساعت میخوابه) و صبح متوجه میشه که کارخونه توسط آسلات یونیت محاصره شده. ایوا از طریق فاضلاب فرار میکنه اما جک میمونه و با آسلات یونیت میجنگه. یکدفعه میبینه که آسلات ایوا رو که کلاه ایمنی روی سرشه گروگان گرفته. آسلات یک شیش لول داره و میخواد با اون جک رو بکشه که یکدفعه میبینه تفنگ خالیه، چون خیال میکرده که تفنگش هفت تیره در و شش تا تیرش رو در کرده بوده در حالی که تفنگ شیش تیره ست. ایوا آسلات رو دوباره از پا میندازه و با موتور دروازه ی راه ازمایشگاه رو برای جک باز میکنه. جک میره تا سر راهش به آسلات که اینبار با دوتا شیش لول خودشو مجهز کرده روبرو میشه. اسلات در چرخوندن تفنگ روی انگشتهاش استعداد خاصی داره اما جک بلاخره اون رو از پا میندازه که یک دفعه باز زنبورها حمله میکنن. اسلات دوتا شیش لولش رو میچرخونه تا از خودش دفاع کنه و سریع فرار میکنه و جک توی یک غار سقوط میکنه. جک یک مشعل از توی غار پیدا کرده و به سختی خودشو به در غار میرسونه اما با مردی که زنبورها رو کنترل میکنه، اولین عضو کبرایونیت روبرو میشه. اسم شخص Pain(درد) هست. جک به سختی پین رو از پا در میاره و از غار خارج میشه و به سمت آزمایشگاه حرکت میکنه سر راه ازمایشگاه یک انبار هست. جک به انبار که میرسه متوجه میشه سوکولو، باس و ولگین دم انبار مشغول صحبت هستن. ولگین سوکولو رو تهدید میکنه که اگه براشون شیگوهود رو تکمیل نکنه اونو میکشه. برای اثبات حرفش هم ایوا رو که دوباره لباس نظامی پوشیده و عینک زده رو شکنجنه میکنه.
جک بلاخره به آزمایشگاه میرسه اما میبینه که سوکولو رو ازونجا بردن. اما رییس آزمایشگاه که سوکولو جانشینش شده از بهش میگه که برای تست شیگوهود همراه با ولگین به گرانزی گرد، توی کوهستان رفتن. وی به جک کلید دری که اون رو به گرانزی گرد راهنمایی میکنه رو میده و جک خیال میکنه علتش مستی هست. جک از آزمایشگاه بر میگرده و به سمت انبار حرکت میکنه تا ازونجا به کوهستان بره. سر راهش، دومین اعضای گروه کبرا، Fear(وحشت) جلوش رو میگیره. فیر میتونه به راحتی خودش رو ناپدید کنه و این کار رو سخت میکنه. جک بلاخره فیر رو هم شکست میده و جلو میره اما اینبار، سومین عضو کرا یونیت، پیرمردی که به سختی راه میره جلوش رو میگیره. یرمرد اسمش The End(پایان) هست و بعلت اسنایپینگ خوبش با تفنگهای اسنایپر بهش لقب پدر اسنایپر رو دادن.
ایوا با رادیو به جک میگه که دی اند میتونه با جنگل، درختها، رودخونه و.. صحبت کنه و امکان نداره بتونی از تیرش دربری. مبارزه ی سخت و طولانی جک با دی اند شروع میشه. جک حتی تا آخر مبارزه نمیتونه بخوابه(سیو کنیم یعنی) چون دی اند اون رو پیدا میکنه و میبرش. بلاخره جک دی اند رو شکست میده و به کوهستان میره.
نوک قله با ایوا ملاقات میکنه و ایوا بهش راهنماییهای لازمه رو میده و بهش میگه که یک کلنل ارشد رو توی گرانزی گرد مستتر کنه و لباسش رو بگیره تا به بخش اصلی که سوکولو و شیگوهود توشن دسترسی پیدا کنه.
جک کلنل ارشد رو پیدا میکنه و لباسش رو میگیره و به قسمت اصلی میره. جک ایوا رو با سوکلو میبینه که ایوا داره سوکولو رو تهدید میکنه. بعد از رفتن ایوا سوکولو به جک میگه که ایوا جاسوسه و ازش میکروفیلمهای شیگوهود رو میخواد. سوکولو با آمدن همراه جک موافقت نمیکنه و از جک میخواد که اونرو اونجا تنها بذاره تا بکشنش چون نمیخواد دوباره خودشو توی پوست یک اسلحه ساز ببینه.

حین صحبت سوکولو با جک، وولگین و باس همراه آسلات وارد میشن. کلنل متوجه میشه که جک کلنل ارشد اصلی نیست و فقط ماسک اون رو زده. بنابراین جک رو به حد مرگ میزنه و جک بیهوش میشه.
جک بهوش میاد و چیزی نمیبینه چون روی سرش نایلون سیاه گذاشتن. جک میشنوه که وولگین سوکولو رو میکشه و بعد وولگین به سراغ جک میاد و اونرو شکنجه میده تا حقایق رو بهش بگه. جک زبون باز نمیکنه. وولگین میخواد جک رو بکشه که ایوا جلوش رو میگیره. اما آسلات میخواد میخواد جلوی ایوا رو بگیره اما جک با لگد از اویا حمایت میکنه که باعث میشه یک تیر از شیش لول در بشه و به چشم راستش اصابت کنه و اون رو کور کنه. باس وقتی این صحنه رو میبینه عصبانی میشه و آسلات رو بشدت سیلی میزنه و از اتاق بیرونش میکنه و یک شیشلول مثل شیشلول به جک میده. جک پشت سر باس، شخصی رو مشاهده میکنه که از اول ماموریت بارها اونرو پشت سر باس دیده. شخص مثل اینکه یک روحه و یک ردا تنشه. یک کاغذ بالای رش گرفته که روش یک فرکانس رادیویی رو نوشته.
جک خودشو توی یک سلول میبینه. با استفاده از راههای فراوونی میشه فرار کرد. جک همون فرکانسی که روح بهش نشون داده رو وارد میکنه و در باز میشه و فرار میکنه و بدون اسلحه و لباس، از طریق فاضلاب فرار میکنه اما اخر راه گروه آسلات رو میبینه که به سمتش میان. جک از آبشاری که کانال آب رو به رودخونه هدایت میکنه میپره تا آسلات نتونه بش دسترسی پیدا کنه. اما بعلت سقوط توی آب بیهشو میشه وخودشو توی یک رودخونه میبینه که همون روحی که همیشه پشت باس هست، داره اونرو اذیت میکنه. اسم روح Sorrow هست و قبلا عضو کبرا یونیت باس بوده، اما در همون محلی که جک توش رویا میبینه توسط باس کشته میشه. جک طی رویاش تمام اضخاصی رو که از اول ماموریتش از پا در آورده مواجه میشه و در آخر میمیره، اما بهوش میاد و میبینه که توی رودخونه درحالیکه زیر آبه افتاده. سریع از رودخونه میاد بیرون و با ایوا و میجور زیرو ارتباط برقرار میکنه. ایوا بهش میگه سلاح جک رو با خودش داره. جک به سمت آبشاری که ایوا باهاش پشت اون قرار گذاشته میره و با ایوا ملاقات میکنه. ایوا بهش میگه که اسم اصلیش Tanya هست و عضو KGB نیست، بلکه عضو NSA(امنیت ملی امریکا) هست و اونجا جاسوسی میکنه.
همچنین به جک چندتا بمب C3 میده تا با اون شیگوهود رو منهدم کنه. متاسفانه چشم راست جک کور شده و بهش یک چشم بند زده. جک شب میخوابه و صبح به سمت گرانزی گرد بر میگرده و خودشو به شیگوهود میرسونه. بمبها رو کار میذاره و وقتشون رو تنظیم میکنه اما در راه برگشت با ولنگین، باس، آسلات روبرو میشه که ایوا رو گرفتن. ولگین متوجه شده که ایوا زن سوکلو نبوده بلکه جاسوس هست و میخواد که میکروفیلم Philosophers Legacy رو که در پیش ولگین هست بدست بیاره. باس ایوا رو میبره اما جک میمونه تا با ولگین روبرو شه. ولگین به جک توضیح میده که فیلاسفرز یک گروه از چین، امریکا و روسیه بودن که مبلغ بیست تریلیون! رو در بانکهای سراسر کشور واریز کردن اما حالا همشون از بین رفتن. و فیلاسفرز لگاسی همون میکروفیلمیه که شماره حسابهای اونها رو روش داره.
جک با وولگین میجنگه و اونرو شکست میده. در حین جنگ روح سارو وقت منفجر شدن بمب رو اطلاع میده. در اخر مبارزه، ناگهان بلندگو اعلام میکنه که چندتا بمب C3 در اون محل پیدا شده. همه ی سربازها سریع در میرن و جک و اسلات هم سریع فرار میکنن اما ولگین بیرون نمیاد. ایوا جلوی در با یک موتور درنفره ایستاده و از جک میخواد که سوار شه. جک سوار میشه و در حین دور شدند بب منفجر میشه، اما ناگهان شیگوهود که آسیبی ندیده بیرون میاد و صدای ولگین که در حال کنترلشه ازش میاد که جک رو خطاب قرار میده. ایوا به جک میگه که باس بهش اجازه ی فرار داده و اون هم یک هواپیما دم مرداب کار گذاشته. ایوا همچنین روی یک پل یک بمب C3 کار گذاشته و میتونن با اون بمب شیگوهود رو بروی پل بکشونن و اون رو از بین ببرن.

جک و ایوا سوار موتور از دست سربازها و شیگوهود فرار میکنن تا به پل میرسن. جک پل رو در حالی که شیگوهود روشه منفجر میکنه اما شیگوهود از بین نمیره و از پل میاد بالا.
جم و ایوا به فرار از دست شیگوهود ادامه میدن تا اینکه به قله ی کوه میرسن. شیگوهود در سقوط آسیب دیده و جک براحتی اون و وولگین رو از بین میبره. اما سربازها به تعقیب اوندو ادامه میدن جک و ایوا به سمت مردابی که ایوا توش هواپیما گذاشته ادامه میدن اما ناگهان بنزین موتور تموم میشه و اوندو سقوط میکنن. شاخه ی یک درخت به شکم ایوا فرو میره اما جک اونرو درمان میکنه و باهم پیاده به سمت مرداب میرن.
ایوا به جک میگه که باس در یک گلزار نزدیک مرداب منتظر جکه. میجور زیرو هم از رادیو به جک میگه که باید باس رو از بین ببره. جک و اویا به سختی به مرداب دریاچه میرسن و جک با باس روبرو میشه.
باس در گلزار به جک توضیح میده که پدرش یکی از فیلاسفرز بوده و اون فیلاسفرز لگاسی اصلی رو همراهش داره.
او با اینکه در جنگ جهانی دوم سرباز بوده از جنگ، کمونیسم و کپیتالیسم بدش میاد و برای همنی به آمریکا خیانت کرده چون میتونسته اینجوری این سه عنصر رو از بین ببره.
باس لباسش رو باز میکنه و چند بخیه ی روی شکمش رو به باز نشون میده که از بعد تولد فرزندش بوجود اومده. پدر فرزند سارو بوده و بچه شون در جنگ جهانی دوم بدنیا اومده اما "کمیته ی مردان باهوش" فرزندشو ازش گرفتن.
باس توضیح میده که کمیته ی مردان باهوش همون "میهن پرستها" هستن.(وقتی که باس داره توضیح میده که بچش کی هست، عکس اسلات روی صفحه میاد پس آسلات بچه ی باس و سارو هست).
جک با باس میجنگه و اونرو از پا در میاره. در آخر باس تفنگشو که "وطن پرست" نام داره همراه فیلسفرز لگاسی به جک میده وازش میخواد که تیر آخر رو شلیک کنه. جک تیر رو شلیک میکنه و باس میمیره. ناگهان گلزار که همه ی گلهاش سفیدن قرمز میشن. جک در حالی که همش به گلزار نگاه میکنه با ایوا سوار هوا پیما میشه اما در حین راه برگشت هواپیماهای دشمن بهشون حمله میکنن. آسلات هم توسط یک صندلی پرنده به درون هواپیما میپره و جک رو به مبارزه دعوت میکنه. شیشلول جک رو ازش میگیره شیشلول خودش هم در میاره و توی یکیشون یک تیر میذاره.
در اینجا بستگی داره که کدوم تفنگ رو بردارید. در هر صورت تیر مشقی هست. آسلات بیرون میپره و ایوا و جک راحت خودشون رو به آلاسکا میرسونن.

جک و ایوا یک شب رو باهم توی یک کلبه به سر میبرن اما صبح، جک میبینه که ایوا فیلاسفرز لگاسی رفته و یک نوار براش گذاشته. ایوا توی نوار میگه که در اصل مامور جمهوری خلق چین بوده و وظیفه ش بدست آوردن فیلاسفرز لگاسی جهت برداشتن سهم این کشور از پول بوده.ما در حالی که نوار ایوا رو گشو میدیدم، جک رو مبینیم که به کاخ سفید میره و یک مدال از رییس جمهور دریافت میکنه و چون باس رو شکست داده، به جک لقب Big Boss رو میدن. جک بدون یک کلمه حرف از کاخ بیرون میره و سر قبر باس، تفنگش رو با یک دسته گل قرار میده. در حالی که حرفهای ایوا که توی نوار ظبت توی گوشش میپیچه که داره از کارهای باس برای کشورش میگه صحبت میکنه. ایوا توی نوار به جک میگه که باس به خاطر کشورش به کشورش خیانت کرد، و یک وطن پرست واقعی بود. جکسر قبر باس یک سلام نظامی میده و از قبرستون خارج میشه.

تیتراژ نقش میبنده و بازی تموم میشه اما آخر بازی، یک گفتگوی تلفنی اسلات رو میشنویم.
- سلام. منم. آره. باس تموم کرد. فیلاسفرز لگاسی مال ماست. آره. اونی که به چین دادیم تقلبی بود. متاسفانه نصف پول بهمون رسید. آره هیچکس نفهمید که من بهشون خیانت کردم. هیچکس نفهمید. آره. نفهمیدن که من ایدام بودم!
---
خوب تا فردا پس فردا شاید داستان بقیه ی قسمتها هم گذاشتم. فعلا همین رو داشته باشید.

Oracle_Eldorado
25-02-2008, 21:23
دستت درد نکنه .
البته من همشو نخوندم ولی باز اولش قشنگ شروع شده .

H M R 0 0 7
25-02-2008, 22:18
به نظر من سری متال گیر قبل از اینکه بازی باشن فیلم هستن.خداییش ته سناریو می باشند.
و به قول یکی از دوستان منابع یادتان نرود!!! :46:

*PiNk PaNTHeR*
25-02-2008, 22:31
به نظر من سری متال گیر قبل از اینکه بازی باشن فیلم هستن.خداییش ته سناریو می باشند.
و به قول یکی از دوستان منابع یادتان نرود!!! :46:


من امروز از ساعت 6 تا 8.5 داشتم این داستان رو مینوشتم بدون مراجعه حتی به ویکی پدیا!

H M R 0 0 7
25-02-2008, 22:57
من امروز از ساعت 6 تا 8.5 داشتم این داستان رو مینوشتم بدون مراجعه حتی به ویکی پدیا!

آقا شرمنده قصد جسارت نداشتم به خدا.
آخه هر کی دیگه هم بود همین حدسو میزد.چون متنش خیلی طولانی بود.
ایول به پشتکارت.:10: خوشم اومد.
موفق باشی:46:

StormWielder
02-03-2008, 06:48
Pink Panther یک پیشنهاد دارم ، حالا که این قدر زحمت کشیدی ، یه مقدار متنی رو که نوشتی بیشتر پاراگراف بندی کن و یه مقدار بین خطوط پاراگراف ها فاصله بذار و از رنگ بندی بیشتر استفاده کن تا خوندنش راحت تر بشه و زحمتت هدر نره . این طوری کاربران بیشتری متنی رو که تایپ کردی کامل میخونن . البته هر طور صلاح میدونی .

*PiNk PaNTHeR*
07-03-2008, 14:56
سلام.
تم بازی :Metal Gear Solid 2

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
حتما دانلود کنید مخصوصا اگه قدیما این بازی رو بازی کردید.