Sphinx
22-10-2005, 10:44
احسان مطهري برگزيدهي نخست بخش سياسي ـ اجتماعي نخستين جشنواره دانشجويان وبلاگنويس ايران در وبلاگ خود با عنوان احسان و هزاره سوم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) در مطلبي با عنوان «گول بمال تا ميلياردر شوي» نوشته است: گفتم اين سيستم هرمي است، نه؟ مثل گلدكوئيست. گفت: فرق سيستم ما با شركتهاي مشابهي مثل گلدكوئيست اين است كه سيستم آنها هرمي است و سيستم ما بايندي؛ الان بازاريابيهاي هرمي در ايران با مشكل مواجه شدند. در سيستم بايندي شما فقط كافيه كه دو نفر را به شركت معرفي كنيد (چه كلاه شرعي جالبي!) البته گلدكوئيست با ايران مشكل مالياتي دارد ولي شركت ما هميشه ماليات واردات كالاي خود را به ايران پرداخت ميكند. در نهايت اين كه دو ساعت خسته كننده براي من كه با اين «جملههاي استاندارد!!» كاملا آشنا بودم، حرف زد تا قانع شدم كه بعد از يك سال فعاليت در صورتي كه شبكه به صورت كامل پيش برود، ماهي 45 هزار دلار درآمد نصيبم ميشود.
تاكيد كرد بعد از عضو شدن در شركت، كار شما تازه شروع ميشود؛ اين جا زمان براي ما اصلا اهميت نداره، شما با استفاده از وقتهاي اضافي و خالي روزانه خود در شبكه فعاليت ميكنيد و مهم جديت در كار، بازاريابي، پيگيري و آموزش زيردستان خود است.
اين روزها تعجب نكن اگر يكي از هم محلهايهايت كه وقتي از سر كوچه رد ميشدي تاكنون سلام هم به تو نداده بود، حالا تا اين كه تو را ميبيند به گرمي سلام و احوال پرسي ميكند و ميگويد يك ساعت وقت داري با من جايي بيايي؟ يا اين كه دوست نزديكي به شما بگويد حاضري يك دفعه پولدار شوي؟ يا اين كه وقتي از يكي از نزديكانت ميپرسي شغلت چيه؟ ميگويد دارم يك كاري ميكنم كه در عرض مدت كمي ميليونر بشوم، تو هم ميخواي؟
بازاريابهاي گلدكوئيست، اي بي ال، گلدماين و ... جزوههايي دارند كه راه و رسم كلاهبرداري و گول ماليدن سر دوست، رفيق و آشنا را توي آن به صورت مفصل داشته و بيچارهها هم كلمه به كلمه و جمله به جمله آن را حفظ ميكنند و تحويل من و تو ميدهند.
به عنوان مثال در كتاب يكي از اين تجارتها اين عناوين به چشم ميخورد: نحوهي كار و مراحل جذب افراد جديد، تعيين هدف، تعهد، تخصيص زمان، نوشتن ليست، دعوت كردن افراد، معرفي presentation، پيگيري، خريد، حمايت و ... كه كلمه به كلمه با نگاه روانشناسانه بيان شدهاند.
بعضي از اين جملات عبارتند از:
- براي يك دوست صميمي و نزديك، بدون هيچ توضيحاتي از وي بخواهيد كه يك ساعت از وقت خود را در اختيار شما قرار دهد.
- براي يك دوست هم سن و سال و يا همكار بگوييد يك business جالب است كه شما تازه با آن آشنا و مشغول فعاليت شدهايد و سود بسيار خوبي هم دارد. سپس به دوستتان بگوييد اگر مايل باشي ميتوانم آن را به شما معرفي كنم، فقط يك ساعت از وقت شما را خواهم گرفت. اينها جملاتي است كه براي بهتر به دام انداختن يك دوست نزديك و رفيق چند ساله به كار ميرود، كافيست كه در جواب آنها بگويي من فعلا پولي در بساطم ندارم، بلافاصله ميگويد: بهترين و عزيزترين چيزي كه داري، مثلا كامپيوترت را بفروش و پولش را بده واسه اين كار، حتما وقتي پولدار شدي بهتر از آن را ميخري!!
خلاصه كلام يك عده دلال براي اين كه تو را هم دلال و واسطه پول در آوردن يك عده ديگر كنند، زحمتهاي زيادي دارند ميكشند.
كلي متن و جمله حفظ ميكنند، كلي كلاس و پرستيژ براي خودشان دست و پا ميكنند، كارت ويزيت ميزنند، جزوههاي جور واجور و رنگي از عكسهاي سكههاي طلا و رئيسان شركتها براي تو تهيه ميكنند و ميروند. تك به تك روزنامهها را ميگردند و مطالب، مقالات ضد و نقيض در مورد سيستمهاي بازاريابي زنجيرهاي را تو آلبوم جمع ميكنند تا تو باور كني كه كارشان درست و قانوني است، آن وقت از تو ميخواهند يك ساعت از وقتت را به آنها بدهي!!!
خبرگزاري دانشجويان ايران
تاكيد كرد بعد از عضو شدن در شركت، كار شما تازه شروع ميشود؛ اين جا زمان براي ما اصلا اهميت نداره، شما با استفاده از وقتهاي اضافي و خالي روزانه خود در شبكه فعاليت ميكنيد و مهم جديت در كار، بازاريابي، پيگيري و آموزش زيردستان خود است.
اين روزها تعجب نكن اگر يكي از هم محلهايهايت كه وقتي از سر كوچه رد ميشدي تاكنون سلام هم به تو نداده بود، حالا تا اين كه تو را ميبيند به گرمي سلام و احوال پرسي ميكند و ميگويد يك ساعت وقت داري با من جايي بيايي؟ يا اين كه دوست نزديكي به شما بگويد حاضري يك دفعه پولدار شوي؟ يا اين كه وقتي از يكي از نزديكانت ميپرسي شغلت چيه؟ ميگويد دارم يك كاري ميكنم كه در عرض مدت كمي ميليونر بشوم، تو هم ميخواي؟
بازاريابهاي گلدكوئيست، اي بي ال، گلدماين و ... جزوههايي دارند كه راه و رسم كلاهبرداري و گول ماليدن سر دوست، رفيق و آشنا را توي آن به صورت مفصل داشته و بيچارهها هم كلمه به كلمه و جمله به جمله آن را حفظ ميكنند و تحويل من و تو ميدهند.
به عنوان مثال در كتاب يكي از اين تجارتها اين عناوين به چشم ميخورد: نحوهي كار و مراحل جذب افراد جديد، تعيين هدف، تعهد، تخصيص زمان، نوشتن ليست، دعوت كردن افراد، معرفي presentation، پيگيري، خريد، حمايت و ... كه كلمه به كلمه با نگاه روانشناسانه بيان شدهاند.
بعضي از اين جملات عبارتند از:
- براي يك دوست صميمي و نزديك، بدون هيچ توضيحاتي از وي بخواهيد كه يك ساعت از وقت خود را در اختيار شما قرار دهد.
- براي يك دوست هم سن و سال و يا همكار بگوييد يك business جالب است كه شما تازه با آن آشنا و مشغول فعاليت شدهايد و سود بسيار خوبي هم دارد. سپس به دوستتان بگوييد اگر مايل باشي ميتوانم آن را به شما معرفي كنم، فقط يك ساعت از وقت شما را خواهم گرفت. اينها جملاتي است كه براي بهتر به دام انداختن يك دوست نزديك و رفيق چند ساله به كار ميرود، كافيست كه در جواب آنها بگويي من فعلا پولي در بساطم ندارم، بلافاصله ميگويد: بهترين و عزيزترين چيزي كه داري، مثلا كامپيوترت را بفروش و پولش را بده واسه اين كار، حتما وقتي پولدار شدي بهتر از آن را ميخري!!
خلاصه كلام يك عده دلال براي اين كه تو را هم دلال و واسطه پول در آوردن يك عده ديگر كنند، زحمتهاي زيادي دارند ميكشند.
كلي متن و جمله حفظ ميكنند، كلي كلاس و پرستيژ براي خودشان دست و پا ميكنند، كارت ويزيت ميزنند، جزوههاي جور واجور و رنگي از عكسهاي سكههاي طلا و رئيسان شركتها براي تو تهيه ميكنند و ميروند. تك به تك روزنامهها را ميگردند و مطالب، مقالات ضد و نقيض در مورد سيستمهاي بازاريابي زنجيرهاي را تو آلبوم جمع ميكنند تا تو باور كني كه كارشان درست و قانوني است، آن وقت از تو ميخواهند يك ساعت از وقتت را به آنها بدهي!!!
خبرگزاري دانشجويان ايران