مشاهده نسخه کامل
: » تازههاي دنیای ادبيات «
با سلام
پس از پيشنهادي كه شد و با لطف و همچنين پيگيريهاي همكار محترم اين بخش ، magmagf عزيز ، كلنگ ( با عرض سلام خدمت آقا كمال ) احداث اين تاپيك بر زمين زده شد و همزمان افتتاح گرديد.
قرار است در اين تاپيك هرگونه خبر در رابطه با دنياي ادبيات كه بوقوع پيوسته و يا درشرف وقوع است ، نوشته شود
خبرهايي از دنياي كتاب و نشر ، كتابهاي دردست چاپ و يا تازه به چاپ رسيده، برگزاري همايشها و نمايشگاهها، بزرگداشت ، يادبود ... و هرآنچه كه مرتبط با اين بخش است ، نوشته شود.
اميد است اين تاپيك با كمك و همكاري شما، مكاني باشد براي اطلاع رساني مفيد براي همه علاقمندان
با تشكر
===
| منبع اخبار رو حتما ذکر کنید .
Asalbanoo
26-09-2007, 23:53
"زمین سوخته" روایتی مستندگونه و متفاوت از جنگ
خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: اگر خواسته باشیم داستان هایی را که به جنگ تحمیلی و دفاع مقدس پرداخته اند مرور کنیم نخست باید سراغ احمد محمود و "زمین سوخته" اش برویم. نگاهی کوتاه به این رمان سرآغاز معرفی آثاری ماندگار در حوزه ادبیات داستانی با مضمون جنگ است.
به گزارش خبرنگار مهر، رمان با این جمله ها آغاز می شود: "روزهای آخر تابستان است. خواب بعدازظهر سنگینم کرده است. شرجی هنوز مثل بختک رو شهر افتاده است و نفس را سنگین می کند. کولر را خاموش می کنم و از اتاق می زنم بیرون. آفتاب از دیوار کشیده است بالا. صابر کنار حوض رو جدول حاشیه باغچه نشسته است و چای می خورد. مینا شیلنگ را گرفته است و دارد اطلسی ها را آب می دهد. بوی خوش گل های اطلسی تمام حیاط را پر کرده است. چمباتمه می زنم لب حوض و دو کف آب می زنم به صورتم. صدای مادر را می شنوم. تو ایوان نشسته است پای سماور.
- چای می خوری؟
- تو لیوان بریز مادر.
مینا شیلنگ را رها می کند تو باغچه و لیوان چای را از دست مادر می گیرد و می دهد به دستم. گنجشک ها تو شاخ و برگ انبوه درخت کنار که وسط حیاط است سروصدا راه انداخته اند. عصر که می شود، گنجشک ها دسته دسته هجوم می آورند به درخت کنار و غروب که می شود درخت کنار از گنجشک سیاهی می زند... آفتاب از لب بام می کشد. شاهد از در خانه می آید تو. روزنامه را تا کرده است و زده است زیر بغلش.
- چه خبر؟
شاهد روزنامه را به طرفم دراز می کند و می گوید
- انگار که تو مرز یه خبرهایی هست..."
"زمین سوخته" همچنان تنها رمانی است که تصویری زنده و ملموس از نخستین ساعات و روزهای پرالتهاب آغاز جنگ تحمیلی ارائه می دهد. فضا و آدم های رمان متعلق به همان نقاط و شهرهایی هستند که اولین بار صدای آژیر قرمز در آنجا گوش ها را پر کرد؛ جایی که هواپیماهای عراقی اول بار آسمان آنجا را می شکافند و ترس به جان مردم می ریزند و مقاومت ها و مهاجرت ها آغاز می شود. عراقیها آن قدر زود پیشروی می کنند که همه خانه و کاشانه و میهن را از دست رفته تلقی می کنند. راوی این رمان سه ماه اول جنگ را در اهواز میگردد و آنچه را بر شهر و مردم می رود روایت میکند.
«زمین سوخته» یک رمان واقع گرا به معنای واقعی کلمه رئالیسم است. احمد محمود که خود از نزدیک جنگ را دیده است، تصاویری رعب آور و زنده از بمباران شهرها، هجوم هواپیماها، ترس خوردگی مردم، اعزام ها، مقاومت گروه های مردمی و حتی معضلات اجتماعی پدیدآمده ناشی از جنگ نظیر گرانی و سوءاستفاده کاسبان و... بازگو می کند.
اگرچه بر این رمان انتقادهای زیادی به لحاظ شیوه رئالیستی کار و نیز تاکید نویسنده بر واگویی تمامی اتفاقات و حواشی ممکن در یک شهر جنگزده وارد آمده و احمد محمود را به عجولانه نویسی و گزارشگری صرف متهم کرده اند، اما از این نکته نمی توان گذشت که هنوز بعد از سال ها از جنگ تحمیلی کمتر داستانی توانسته است به این قوت و دقت وقایع تلخ وارد آمده بر مردم جنوب کشور را در آن مقطع زمانی توصیف کند.
راوی این داستان در میان آدمها و لابلای اتفاقات زندگی میکند. به همین دلیل هر آنچه میان مردم در مسجد و نزد کاروان های اعزامی و دکان ها و قهوه خانه ها و صفوف مهاجران و... می بیند بی درنگ روایت می کند و در این بازگویی نیز خالی از هرگونه قضاوتی است. او تمام آدم ها اعم از بسیجیان و نظامیان و یا خائنان و وطن فروشان را از نظر می گذراند و خواننده را به داوری درباره آنچه رخ می دهد وامی دارد.
زبان توصیف گر و نگاه دقیق در کنار روایت بیطرفانه نویسنده از جنگ یکی از واقع گراترین رمانهای فارسی را پدید آورده است؛ رمانی که به جرات می توان از آن به عنوان اثری مستندنگار و گزارشی لحظه به لحظه از روزهای آغازین جنگ تحمیلی یاد کرد.
زمین سوخته دو سال بعد از شروع جنگ یعنی در سال 1361 به چاپ رسید و در دو چاپ اول، شمارگانش از 33 هزار نسخه نیز گذشت؛ رمانی که محمود درباره آن گفت: شاید بیست سال بعد از چاپش شناخته شود.
Asalbanoo
26-09-2007, 23:54
خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: رویکرد جسورانه و عادت گریز احمد دهقان در داستان های "من قاتل پسرتان هستم" بحث های زیادی درباره ادبیات جنگ و ضدجنگ به پا کرد. به هر شکل ادبیات دفاع مقدس با انتشار این مجموعه داستان به دو دوره زمانی تقسیم شد.
به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه "من قاتل پسرتان هستم" با داستان های بازگشت، بن بست، من قاتل...، تمبر و... نمونه ای متفاوت در ادبیات جنگ بود که بعد از انتشار در سال 1383 سروصداهای زیادی برپا کرد.
عمده جنجال های بوجود آمده بعد از این اثر از جبهه نویسندگان اصولگرا بود که احمد دهقان را بواسطه تعلقش به طیف خود اما ورود به فضاها و معناهایی مدرن و ساختارشکن مورد عتاب قرار دادند. از سوی دیگر داستان های او با استفاده از رگه های واقع گرایی عریان و نگاهی انتقادی به شیوه دفاع مقدس نگاری پیش از خود، با اقبال منتقدان مستقل و خوانندگان مواجه شد.
بهناز علیپور گسکری در نقدی بر این مجموعه نوشت: راوی مجموعه داستان « من قاتل پسرتان هستم» نوشته احمد دهقان مخاطبش را بر سفره خاطرات بازگشتگان جنگ فرا می خواند، شاید ساعت ها و روزها با مائده چه و چرا و چگونه«ها»یش همسفره می شویم و باز درمی مانیم که چرا؟ و همچنان که پیداست این همسفرگی را مدیون قدرت غریب ادبیات هستیم که با طرح چرایی ها در این دنیای نامطمئن بر وجودمان چنگ می کشد و ما را با اندوه مصائب بازماندگانی همراه می کند که سازماندهی و سیاست و نیت های جنگ بر آن میزان و معیاری نسنجیده اند. اگر مکتب جنگ مرگ ها را به عنوان سندی تاریخی بر سنگ قبرها و بناهای یادبود حک می کند، و با پرچم مرگ بر تل ویرانه ها به تحقیر زندگی می پردازد، ادبیات با جادوی کلماتش و زبانش به بازیابی و تکریم انسانیت و نمایش فضیلت ها و رذیلت های زندگی دست می زند.
در این مجموعه نه با داستان های جنگ که بیشتر با داستان هایی از بازگشتگان جنگ مواجهیم. رزمندگانی که بعد از پایان وظیفه در ظاهر به زندگی عادی بازگشته اند ولی در حقیقت با چشمانی خسته و مرگ دیده و کوله باری از هراس ها و خاطره ها ، فصل تازه ای از زندگی شان را آغاز کرده اند. دنیای دوستی های بی ریای سنگرها که تحمل مرگ را آسان می کرد، به بی تفاوتی گزنده ای تبدیل شده است و منازعه جمعی دوباره به تضادها و رقابت های فردی فروکاسته شده اند. اما نویسنده این مجموعه نه مبنا را بر تقدیس جنگ می گذارد و نه به شرح آرمان های قهرمانی دلمشغول است. خیال هم ندارد یکسره از فضیلت های جنگ بگوید و وفاداری ها و فداکاری ها و دوستی ها را برشمارد او بدون بزرگنمایی و داوری و به تبع واقع گرایی تلخ و نگاه اجتماعی مستقل خود، به روایت زندگی بازماندگان و بازگشتگان خاموش نظر کرده است.
نویسنده در این داستان ها با انتخاب راوی اول شخص و پرداختن به گفتگوها و تک گویی ها، مخاطبش را به رود روان خاطره هایش وارد می کند اما چنانکه پیداست به نظر می رسد به علت عمق و غنای خاطره های موجود، چندان در قید انتخاب شکل های مناسب تر در بیان روایت ها نیست و انگار چندان هم پروای لو رفتن داستان هایش را در میانه داستان و گاه در همان سطور نخست ندارد.اما به رغم برخی کاستی ها در شکل و نوع پرداخت موفق می شود خواننده را به تجربه های خود نزدیک کند گاه گاهی نیز طعنی و تلنگری به گوش حافظه های نسیان زده ما می زند.
اما علی الله سلیمی از منتقدان ادبی درباره این کتاب نوشت: این اثر در حوزه ادبیات دفاع مقدس، کار متفاوتی بود و عادتهای پیشین را برهم میزد. چون بعضی از نگاهها به مسئله دفاع مقدس، یک عادت شده بود اما این کتاب نگاه متفاوتی را ارائه داد.
یکی از جالب ترین واکنش ها متعلق به رضا امیرخانی از نویسندگان طیف حوزه هنری بود که درباره آن نوشت: آیا مجموعه من قاتل پسرتان هستم، از خط اعتدال خارج شده است؟ آری! نگاه دهقان انتخابی است از تلخیهای جنگ. شاید به جز داستان کوتاه بلدرچین هیچ نشانی از شیرینیهای جنگ یاد نکرده است. آیا احمد دهقان ضد جنگ مینویسد؟ خیر! فاصلهای است میان تلخی و ضد جنگ نویسی. هر چند این فاصله، فاصلهای صلب نیست. احمد تلخ نوشته است. اما ضد جنگ ننوشته است. به گمان من هنوز در قصههایی مثل "زندگی سگی" اندوه حقیقی و روشن یک نویسنده دلسوخته را میتوان دید.
وی در ادامه آورده است: آیا همه مخاطبان با تعهدِ "من قاتل پسرتان هستم" موافقند؟ خیر! نمیتوان پلیس بالای سر مخاطب گذاشت تا چگونه فکر کند! پس تبعات قصه متفاوت است با حقیقت قصه یا نیت نویسنده. آیا کارنامه احمد دهقان با این کار از خط اعتدال خارج شده است؟ خیر! به گمان من معدل کاری احمد دهقان هنوز مثبت است و با نوشتن حتی مجموعههای ضد انقلابی نیز به این راحتی کارنامهاش از خط اعتدال خارج نخواهد شد.
دهقان که بعد از نگارش و چاپ این داستان ها با سرزنش ها و نقدهای تند وتیزی روبرو شد رمان مطرح "سفر به گرای 270 درجه" را هم در کارنامه خود دارد. حضور او - با وجود گریزش از محافل ادبی و روزنامه نگاران - حضوری همواره تاثیرگذار و ملموس بوده است.
Asalbanoo
26-09-2007, 23:55
خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: یکی از رمان هایی که از جنگ به عنوان مضمونی محوری بهره گرفته و وقایع آن را به شکل مستندگونه دستمایه قرار داده، رمان "گنجشک ها بهشت را می فهمند" نوشته حسن بنی عامری است. یادداشتی از علی الله سلیمی درباره این اثر تقدیم خوانندگان می شود.
".... غوطه زدن در آب ، رمز رجعت به حالت پیش از شکل پذیری و تجدید کامل و زایشی نو است. زیرا هر غوطه وری برابر با انحلال و اضمحلال صورت و استقرار مجدد حالت نامتعین مقدم بر وجود است و خروج از آب تکرار عمل تجلی صورت در آفرینش کیهانی، پیوند با آب همواره متضمن تجدید حیات است زیرا از سویی در پی هر انحلالی، ولادتی نو هست و از سویی دیگر غوطه خوردن امکانات بالقوه زندگی و آفرینش را مایه ور می کند و آفرینش می دهد."
رمان گنجشک ها بهشت را می فهمند نوشته حسن بنی عامری با الهام از چنین اندیشه ای سعی دارد روایتگر انسانهایی باشد که در مقاطع حساسی با بروز احساسات پاکی که ازعواطف بشری قابل تصور است قابلیت های معنوی و انسانی خود را به نمایش بگذارند.
حوادث اصلی رمان در بستری از فضای رئال به وقوع می پیوندند و زاویه نگاه نویسنده نیز به این فضا کمک قابل توجهی کرده است. حتی در بسیاری از موارد متن به یک گزارش مستند بیشتر پهلو می زند تا یک متن داستانی و تخیلی. استفاده از اسامی شخصیت های تاریخی ، انقلابی واقعی نظیر امام خمینی (ره ) دکتر مصطفی چمران و سایر شخصیت های امروزین و همچنین اشاره به وقایع تاریخی معاصر از قبیل سقوط هلی کوپتر در نبرد پاوه در حضور دکتر مصطفی چمران "با اشاره به یکی از برنامه های پخش شده از برنامه تلویزیونی روایت فتح" که در ادامه موضوع اصلی رمان محسوب می شود به حس مستند گونه رمان کمک فراوان می کند.
دانیال دلفام شخصیت واحد داستانهای کوتاه و اینک رمان حسن بنی عامری در این رمان بزرگ شده است و راوی ماجراهای دوستی - آعلیجان - است که اروند جنازه اش را پس از هشت سال برگردانده است: "همین نیم ساعت پیش آعلیجان زنگ زد و بعد از هشت سال به من گفت داچ عزیز یادم رفت بپرسم از کجا زنگ می زند یا من و منی کنم و کلمه ها را آنقدر کش بدهم تا بفهمم مگر می تواند زنده باشد وقتی چهل روز پیش خبرنگارهای تمام دنیا داشتند از جنازه اش فیلمبرداری می کردند."
در ادامه راوی در طول رمان خاطرات خود را با آعلیجان شخصیت محوری رمان بازگو می کند. صحنه های جنگ در کردستان به خصوص نبرد پاوه از برجستگی های رمان محسوب می شود.
نویسنده با نگاه تیزبین و بی طرف به وقایع کردستان، جزئیات وقایع را در برابر دیدگان مخاطب قرار می دهد و قضاوت و داوری را به عهده خواننده می گذارد. نویسنده همواره در طول رمان سعی دارد قواعد بازی را برهم زند. تلاش نویسنده در زدودن دو رنگ ثابت و کلیشه ای سیاه و سفید از چهره شخصیت های اثرش قابل تامل است. در جاهایی از رمان شخصیت ها می روند که رنگ خاکستری به خود گیرند اما نویسنده به آنها اجازه پیشروی آن چنانی را نمی دهد و تنها به بازی محدود آن هم به صورت عمل قرینه ای در حد برهم زدن آن آرایش پیشین - جابجایی دو مهره (کاراکتر) اکتفا می کند. شخصیت های کاک شفیع و رحمان دو نمونه از چنین شخصیت هایی هستند که با رفتار و اعمال خاکستری خود در دل رمان خوب نشسته اند.
با وجود چنین شخصیت هایی در دل رمان، ساختار ثابت و همیشگی داستانهای جنگی که با پس زمینه دفاع مقدس خلق می شدند برهم می خورد. ساختار ثابتی که با کمی پس و پیش کردن طرح به مرور اتفاق می افتاد.
- دو گروه در مقابل هم قرارگرفته اند. درحال جنگند. افراد هر گروه تفکر و اندیشه های گروه خود را همواره درطول زمان به زبان می آورند. در این رمان در دل هر گروه یک یا دو نفر گنجانده شده اند که تفکر و اندیشه های خاص گروه مقابل را به زبان می آورند و در عین حال وفاداری خود را به گروه خود به اثبات می رسانند. وجود چنین شخصیت هایی می تواند در طول رمان به زدودن ملال و یکنواختی از محیط داستان کمک کند. تنوع در آراء شخصیت ها که درطول متن افکار و عقاید خاص خود را به زبان می آورند نیز از برجستگی های متن محسوب می شود.
شخصیت محوری "آعلیجان" در زمان روایت حضور ندارد. اشخاصی که در طول رمان راوی گوشه هایی از زندگی و مرگ آعلیجان هستند هر کدام با دید و منظر خود به واقعه و همچنین به زندگی خصوصی آعلیجان می پردازند. پس در این صورت دیدگاه و منظر هر کدام متفاوت و مختلف است و خواننده می تواند از میان انبوه روایت های ارائه شده توسط آدم های مختلف دیدگاه مورد علاقه و پسند خود را انتخاب کند. خواننده اثر در چنین شرایطی هرگز احساس نمی کند دیدگاه نویسنده بر او تحمیل شده است .راوی در بازگویی خاطرات خود با آعلیجان بیشتر از نظرگاه نمایی استفاده کرده است. فیلم ساز بودن شخصیت راوی هم در طول رمان به این زاویه دید کمک می کند. راوی در دفتر کار خود آرشیویی از فیلم های گوناگون از زندگی آعلیجان را دارد و بیشتر ادعا می کند متن رمان را از روی نوارها و فیلم ها بر روی کاغذ پیاده می کند. حوادث بعدی چنین می نماید که نویسنده (راوی) اطلاعات کامل و جامع از یک شخص - آعلیجان - را با فراغت خاطر فراهم کرده و اینک در کمال آرامش آنهارا در رمان خود می چیند.
دیگر اینکه سایه آعلیجان بر کل ساختار رمان مشهود است (با آنکه در طول رمان حضور ندارد) اما کلیت رمان هرگز ساختار شخصیت محوری ندارد و حادثه محوری بر رمان غلبه دارد و آنچه در انتهای رمان باعث می شود کلیت رمان به یک انسجام واحدی برسد همانا پدیده جنگ است. جنگ آدم های پراکنده در گسترش زندگی عادی و روزمره را در مقطعی به هم مرتبط می سازد. آنچه آن نیروهای پراکنده را در برهه ای از یک نقطه واحد گسیل می دارد همانا احساس وظیفه در قبال باورها و احساسات و عواطف انسانی است که در شرایطی فارغ از دغدغه های مادی و روزمرگی اتفاق می افتد.
این رمان را نشر صریر در سال 1376 منتشر کرد.
Asalbanoo
26-09-2007, 23:56
خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: در میان رمان هایی که به حوادث و پیامدهای جنگ تحمیلی پرداخته اند، "زمستان 62" اسماعیل فصیح که خود کارمند شرکت نفت در آبادان بوده، به لحاظ شخصیت پردازی و مضمون محوری اثری متفاوت به حساب می آید.
" زمستان 62 " اسماعیل فصیح روایتگر جنگ، جامعه و آدم های درگیر جنگ در زمستان 1362 است؛ جایی که مهندس منصور فرجام از آمریکا به اهواز آمده و در بدو ورود با تغییرات ظاهری شهر که نشات گرفته از تحولات انقلاب و آسیب های اجتماعی جنگ تحمیلی است مواجه می شود.
او با خیابان ها، میادین، مغازه ها، تندیس ها و شعارهایی بر در و دیوار برخورد می کند که مایه حیرت هر بیننده تازه وارد یا از فرنگ برگشته است. شهر در خاموشی است و گویی در کما به سر می برد و انتظار موشکباران و حمله های مشابه روزها و ماه های قبل را می کشد. جلال آریان و دکتر یارناصر، یکی بابت کار تدریس و دیگری طبابت با وجود تعلق به طبقه متوسط و رفاه نسبی با نیت خدمت به مردم دور از خانواده خود همچنان در اهواز مانده و فعالیت می کنند. این دو میزبان منصور فرجام اند و جلال آریان هم همان راوی آشنای اسماعیل فصیح است.
داستان با پرسشی درون متنی توسط شخصیت ها آغاز می شود؛ این که آیا منصور فرجام ، رفاه و آرامش آمریکایی اش را کنار گذارده و خیال ماندن در اهواز که با خط مقدم جبهه ده یا بیست کیلومتر فاصله دارد، در سر دارد؟ این پرسش اگرچه تا فصل های پایانی رمان جاری در ذهن راوی و خواننده است، با این وجود این که چرا خود جلال آریان، دکتر یارناصر، لاله، مریم و دیگر آدم های طبقه ای فاقد سنخیت با شعارها و ارزش های باب شده روز از این موقعیت گریزی نمی جویند سوال دیگری است که البته مخاطب فصیح خوان مشکلی برای یافتن پاسخ آن نخواهد داشت.
فضای رمان تصویرگر شهری در عصر ریاضت و سختی است که بوی باروت از آن یک دم خارج نمی شود و دوره نیز دوره تازه ای از تحولات سیاسی کشور است که در آن مسئولین دولتی جای خود را به چهره ها و تفکرات جدید داده اند. شعارها و عکس های آویخته بر در و دیوار شهر حکایت از آرمان ها و ارزش های متفاوتی دارد؛ شعارهایی که هر از چند گاه به توصیف در می آیند و فضای ایده آلیستی، انقلابی و یوتوپیایی آغاز انقلاب را ترسیم می کنند. در چنین شرایطی آدم هایی از نوع آریان، یارناصر و... با جنس رفتاری بورژوایی و مسلک عارفانه و درون گرایشان تلاش می کنند با پذیرش شرایط موجود و کنار گذاشتن پاره ای رفتارها و ظواهر که دیگر مصداق جرم و گناه به حساب می آید، به فضای جدید تن دهند. هدف دیگر ماندن جلال در اهواز جستجوی جوانی به نام ادریس است که به جنگ با دشمن آمده، خانواده اش از او بی خبرند و جلال مجدانه رد او را تا اهواز و بعد دزفول و ... می گیرد تا او را که زخمی و مصدوم است به خانه بازگرداند.
تنهایی و تک افتادگی انسان ها، ویژگی مشترک افراد " زمستان 62 " است. آنان همچون شرایط بیرون، جنگی سخت و طاقت فرسا را در درون از سر می گذرانند. مریم جزایری بعد از اعدام شوهر و زیر نگاه های بدبین و شماتت بار انقلابیون ، حتی فامیلی شوهرش را نیز از نام خود برداشته است. لاله که به خاطر مادرش از سفر خارج و رهایی از مهلکه منصرف شد با مرگ مادر دچار افسردگی و انزوا شده و یارناصر نیز دور از خانواده به اهواز آمده و اندیشه خدمت به مردم و ماندن در سر دارد. از سوی دیگر جلال در تنهایی های همیشگی اش به دنبال ادریس، عزیز یک خانواده آمده و در سوی دیگر منصور فرجام با از دست دادن معشوقه خود در سانحه تصادف، بار سفر بسته و در میان ناباوری دوستان و نزدیکان به اهواز خطرناک ترین و مرگ آساترین نقطه دنیا آمده است.
همه به نوعی منتظر پایان جنگ، تغییر شرایط موجود و رخ دادن اتفاقی تازه هستند و در حالی که دور و اطراف آنان را موجی ها، شهید داده ها، مفقودین، اعدامی ها، ممنوع الخروج ها و ... انباشته اند و سراسر روان شان را حس خمودگی و سردی و نومیدی فرا گرفته، در جستجوی راهی برای گریز از موقعیت دشوار و سترون خود می گردند.
نویسنده به طرز هوشمندانه ای گرفتاری آدم هایش را با روایتی نیمه موازی از خوانش نمایشنامه ابزورد و نیست انگار " در انتظار گودو " توسط راوی به توصیف در می آورد. او در گیجی، منگی و بهت ناشی از ضربات مهلک وارده بر روان انسان ها، در انتظار گودویی را می خواند که تم اصلی اش " انتظار بیهوده و نافرجام " است؛ انتظاری که نه تنها حاکم بر این شخصیت ها بلکه در مردم تهران هم که دور از فضای جنگی و لمس حادثه، منتظر بازگشت فرزندان و پدران یا حاضر شدن پاسپورت و روادید برای خروج و یا منتظر اجناس کوپنی برای رفاه و آسایش اند جاری و ساری است.
جنگ برسازنده کلیتی اثرگذار و سرنوشتی همگون برای تمامی افراد داستان است ولی با این وجود " اراده معطوف به رستگاری " در میان پاره ای از آنها این امکان را فراهم می آورد تا وجه ابزوردیستی ماجرا که در گرایشات تخدیری – عرفانی (حافظ خوانی ها، باده گساری ها و مدهوشی ها و ...) نزد آنان جلوه گر شده، راه رستگاری و نجات در پیش گیرند.
جلال تصمیم می گیرد با ازدواجی از سر فداکاری و خیرخواهانه با مریم، او را روانه خارج کند تا در بحبوحه غم و افسردگی ناشی از مرگ و مرگ زدگی ها حداقل یک تن از میدان جان به در برده باشد. اما عمل و فاعلیت اصلی در داستان از سوی منصور رقم می خورد. او که دلیل آمدنش را پنهان می کند، سرخورده و ناکام از یک رابطه عشقی ناتمام و عقیم مانده، قدم به منطقه پرآشوب جنگی گذارده و هیچ نعره گلوله یا تهدیدهای پیاپی دشمن او را از جا نمی کند. فرجام که در ظاهر برای فرار از واقعیت و فراموشی غم شکست عشقی، خود را به کارزار جنگ و رنج افکنده، آگاهانه و ارادی در جستجوی امر قدسی و معرفتی – البته نه از سنخ مصادیق قدسی و ایدئولوژیک روز – است. او یادآور تئوری رمانتیک هایی است که معتقدند " این زندگی نخوت انگیز را یا مرگ تغییر می دهد و یا عشق
Asalbanoo
28-09-2007, 20:21
خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: "دوشنبه های آبی ماه" نوشته محمدرضا کاتب را نشر صریر در سال 1375 منتشر کرد. علی سلیمی مرور و نقدی بر این رمان دفاع مقدس نوشته که در ذیل می آید.
رمان "دوشنبه های آبی ماه" حول محور یک شخصیت اصلی به نام "بابا" می گردد که یکی از فرماندهان جوان جنگ است و بزرگترین چالش را با فرماندهان مسن و سال دارتر مانند سرهنگ دارد.
رمان با زبانی نمادین حضور دو نسل از فرماندهان جنگ را مورد نقد و کنکاش قرار داده است. بابا برخلاف نامش که مسن تر جلوه می کند فرمانده جوانی است که برخوردهایش تمام اطرافیان را مجذوب وی کرده است و در بین فرماندهان دیگر نام و آوازه بلندی دارد. او وظایف فرماندهی را با توجه به سن کم خود به خوبی می داند. در مقابل او مهندسی قرار دارد که قبلا سرهنگ بوده ولی در طول رمان مهندس خطاب می شود. او متعلق به نسل قبلی فرماندهان نظامی است و کارآیی و تئوری های نظامی خود را در این میدان در مقابل بابا شکست خورده می بیند. آن دو در ابتدا بر اثر اختلاف سلیقه هایی که دارند با هم به توافقاتی نمی رسند. در این میان بابا راه خودش را می رود اما مهندس سعی در غلبه بر او دارد که در نهایت تشخیص می دهد با بابا کنار بیاید و به نوعی او هم مجذوب رفتار و اعمال بابا می شود.
از نظر موضوعی این رمان جزو رمان های جنگ محور است که در آن مفهومی به نام جنگ بر سایر مفاهیم غلبه دارد. حضور آدم ها در این رمان زمانی معنا می یابد که در مقوله جنگ ابراز عقیده می کنند و یا با اعمال و کردار خود نسبت خود را با این مقوله بیان می کنند.
در این رمان جنگ یک حادثه بشری است که باعث شده آدم هایی از طیف های مختلف در یک شرایط زمانی خاص گردهم جمع شوند؛ آنهایی که اینک حضور به هم رسانده اند هر کدام متعلق به دوره ای خاص با ویژگی های خاص هستند. مهندس (سرهنگ) سن و سالی دارد و بیشتر عمر خود را معطوف به مسائل نظامی کرده است. او دوره های مختلفی را دیده است که کارآیی آن دوره ها اینک که جنگ حادث نشده به کار می آید. پس با شروع جنگ او بنا بر وظیفه شغلی (میهنی) خود را به جبهه ها رسانده است. زمان عمل فرا رسیده و او مهیای عمل است اما در این میان آدم های دیگری هم در کنار او خود را به جبهه رسانده اند که همدوره و یا هم سن و سال نیستند. جوان هایی که فرصت گذران آن زمان های طولانی را که مهندس گذرانده ندارند.
در زمان وقوع جنگ آنها همزمان وارد میدان می شوند. بابا نماینده نسل فرماندهان جوان و به اصطلاح انقلابی است. بابا تئوری های ویژه خود را دارد که یکی از آنها از جان گذشتگی و ایثار است که مهندس هنوز تجربه نکرده است. پس او در مقابل بابا کم می آورد. حوادث رمان در ظاهر پیرامون بابا است اما کشمکش درونی مهندس در برقراری ارتباط با بابا و هم نسل های او از جمله دغدغه های نویسنده است که در تار و پود رمان توانسته خوش بنشیند.
آنچه از این رمان بر می آید این است که جنگ تحمیلی ویژگی های منحصر به فردی برای نیروهای ایرانی داشته که از آنها آدم هایی با چنین ویژگی هایی (مثل بابا) ساخته است. مهندس در ابتدا قادر به درک تمام جنبه های بابا نیست. پس سعی می کند او را از سر راه بردارد و خود سکان را به دست بگیرد. اما در مرحله عمل می بیند که واقعا قادر به این کار نیست. او ناخودآگاه به سوی بابا کشیده می شود. نیروی جاذبه بابا به حدی است که بتواند او را هم به دنبال خود بکشد. درنهایت مهندس سعی می کند مثل بابا باشد و درست اعمالی را انجام دهد که بابا درپی آن است.
در پایان رمان فاصله بین بابا و مهندس برداشته می شود؛ گویی این جنگ آدم هایی مثل بابا را طلب می کند. آدم هایی که جنگ همه چیزشان شده است حتی از عزیزترین وابستگی های مادی خود نیز می گذرند. شخصیت بابا مجموعه ای از خصوصیات بعضی از بچه ها در جبهه هاست. درواقع می توان گفت گلچینی از خصوصیات بچه های جنگ در شخصیت بابا پیاده شده است.
این رمان را می توان درردیف رمان هایی دانست که روحیه حاکم بر نیروهای ایرانی در زمان جنگ را منعکس می کند. روحیه ای نو و تازه که بر رفتارهای گذشته غلبه می کند و در نهایت باعث جایگزینی فرهنگی نو بر جایگاه فرهنگ نظامی حاکم بر نیروها در قبل از این دوره می شود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به تازگي کتاب «در حال کندن پوست پیاز»، آخرین اثر " گونتر گراس " ، نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبیات سال 1999، با ترجمه " جاهد جهانشاهی " در ایران منتشر شده است.
این کتاب، کمتر از یک سال پیش در آلمان منتشر شده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از زمان انتشار این کتاب در اروپا ، گراس در معرض اتهامات زیادی در محافل ادبی و فرهنگی بوده و آماج حملات مطبوعات قرار گرفته است.
گراس پیشتر گفته بود: نسبت به این اعمال (دوران خدمت) خیلی شرم دارم و حتی بهتر است در آن مورد دهانم را ببندم و هیچ نگویم. من فقط سه ماه در جنایات جنگی نازیها شرکت داشتم و از این بابت خوشحالم که زیاد خود را درگیر نکردم. اگر حقیقت را بخواهید باید بگویم در چند روزی که در خط مقدم می جنگیدم، اصلا گلوله ای شلیک نکردم.
این کتاب شامل فصلهای "پوستهای زیر پوست پیاز"، "چه چیزی خود را محاصره کرده است"، "اسم او بود ما از این کارها نمی کنیم"، "چگونه با ترس آشنا شدم"، "با میهمانان سرمیز"، "روی زمینی و زیر زمینی"، "گرسنگی سوم"، "چطور سیگاری شدم"، "هوای برلین"، "سرطان ساکن" و "چه هدایایی برای عروسی دریافت کردم" است.
گراس در فصل نخست کتاب نوشته است: خاطرات قایم باشک بازی بچه ها را دوست دارد. خود را پنهان می کند. به زیبا حرف زدن انعطاف نشان می دهد و خود را مشتاقانه می آراید و اغلب بی نیاز، مخالف حافظه است. خود را غلو آمیز جلوه می دهد و پرخاش جویانه می خواهد حق به جانب باشد. اگر به خاطرات سوال اضافه شود، به خاطرات پیازی می ماند که می خواهد پوستش را بکنند تا بتواند آزاد باشد، آن طور که کلمه به کلمه قابل مطالعه گردد: به ندرت ساده، اغلب به شکل نوشته ای وارونه یا به شکل دیگری رمزگشایی شده...
"کندن پوست پیاز" آخرین کتاب گونترگراس است که در آن، خاطرات خود را از دوران کودکی نوشته و بسیاری از اسرار نهان خود را هم فاش کرده است. این فاش گویی البته بازهم در آلمان برای این نویسنده مشکل ساز شد و بسیاری برآشفتند که چرا گونترگراس نامدار اینطور مصمم و بی پرده از خاطرات دوران جنگ خود سخن می گوید. آنان به این بخش از کتاب نیز معترض بودند که می گوید: من به عنوان یک نازی جوان و معتقدی که تا پایان به کارش ایمان داشت عضوی از ارتش جوانان هیتلر بودم. من زمانی که به پرچم کشور چشم می دوختم، مفهوم "فراتر از مرگ" را به ذهن راه می دادم. هیچ شک و شبهه ای نمی توانست ایمان مرا تیره و تار کند. کاملا مصمم بودم چرا که دشمن سرزمین پدری ام را محاصره و تهدید کرده بود.
---------------------------------
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گونتر گراس، نویسنده، نقاش و مجسمهساز ۸۰ ساله آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبیات، فراز و نشیبهای گوناگونی را تجربه کرده است. او زمانی در لشکر دهم توپخانه اس.اس آلمان نازی عضویت داشته و مدتی را در اسارت نیروهای ارتش امریکا گذرانده است.
مشهورترین نوشته او «طبل حلبی» است که نمونه برجسته سبک رئالیسم جادوئی در اروپا بهشمار میآید. این نمایشنامه در سال ۱۹۵۹ منتشر و باعث شهرت گراس شد. دیگر رمان مشهور او «سالهای سگی» نام دارد که در ۱۹۶۳ منتشر شد و به تلفیق واقعیت با تخیل مشهور است.
بیش از 15 کتاب از آثار این نویسنده در ایران ترجمه و منتشر شدهاند. از میان مترجمان آثار او میتوان به افرادی چون سروش حبیبی، علیاصغر حداد، جاهد جهانشاهی و حسن نقرهچی اشاره کرد.
گراس تاکنون جوایز زیادی از جمله جایزه نوبل ادبیات (1999)، جایزه توماس مان (1996)، جایزه گئورک بوشنر (1965) و جایزه شاهزاده آستوری (1999) را به دست آورده است. همچنین دو سال پیش در سال 2005 میلادی از سوی دانشگاه برلین به این نویسنده دکترای افتخاری اهدا شد.
در مهر ماه گذشته نیز به مناسبت تولد ۸۰ سالگی این نویسنده، جشنهای مختلفی در اروپا برگزار شد و بسیاری از نویسندگان سرشناس جهان با ارسال نامههایی تولد او را تبریک گفتند.
"در حال کندن پوست پیاز" در 3000 نسخه، 504 صفحه و با قیمت 6000 تومان توسط نشر نگاه منتشر شده است.
منابع : خبرگزاري كتاب ايران ، خبرگزاري مهر ،سايت دويچه وله آلمان
جاهد جهانشاهی، مترجم و نویسندهی پرکار، کتاب خاطرات "در حال كندن پوست پیاز" گراس را به فارسی برگرداندهاست. گفتوگوی دویچه وله با او را در این زمینه بخوانید:
تا به حال چند اثر از گونتر گراس به فارسی برگرداندهاید؟ چرا از میان آثارش این رمانها را انتخاب کردهاید؟
جاهد جهانشاهی: من در سال ۱۳۷۸ نمایشنامهی "سیل" كه اولین اثر نمایشی گراس هم میشود، به فارسی برگرداندم. این کتاب در "نشر دیگر" به چاپ رسید. حالا هم خاطرات این نویسنده را با عنوان "در حال كندن پوست پیاز" ترجمه کردهام. نمایشنامهی سیل را ترجمه كردم، چون هیچ اثری از گراس تا آن زمان در زمینهی ادبیات نمایشی به فارسی برگردانده نشده بود و به این ترتیب خواستم مخاطب ایرانی را در جریان فعالیتهای نمایشی او قرار دهم. اخیراً هم خاطرات گراس را به فارسی برگرداندهام، به این دلیل كه جماعت اهل مطالعه، اصولاً خاطرات شخصیتهای مختلف را با علاقه دنبال میكنند؛ چه رسد به گونترگراس كه سالهای سال است که با نوشتههایش آشنایی دارند.
خود شما به چه جنبههایی از کتاب "در حال کندن پوست پیاز" علاقمندید؟
خاطرات "در حال كندن پوست پیاز" دلایل زیادی برای ترجمه داشت؛ از جمله این كه نویسندهای به خود جرأت داده و در آستانهی هشتاد سالگی خود افشاگری كرده است. خود این افشاگری، بستری مناسب برای افشای دیگران است كه گراس در این كتاب دنبال میكند؛ حال مردی با كوله باری از تجربه، خوانندهها را به فراز و نشیب پنهان و آشكار زندگی خود راه میدهد و ضرورتی برای پنهان كاری نمیبیند. با دید انتقادی به خود و دیگران نگریستن، موردی است كه باعث كنجكاوی خوانندهی ایرانی میشود.
این کتاب در آلمان به خاطر اعتراف گراس به عضویت در واحد ویژه ی اس. اس در دوران نازیها سر و صدای زیادی بهراه انداختهاست. آیا خوانندهی ایرانی انتقادی به این رفتار "دوگانه" ی گراس دارد که خود را به عنوان نویسندهای متعهد معرفی کرده، ولی سالها این راز را مخفی نگهداشته بوده است؟
سر و صدایی كه این كتاب در آلمان و حتا لهستان به راه انداخت از هوشمندی نویسنده نشات میگیرد. این كه گراس در هفده سالگی جزو جوانان اس . اس هیتلری بوده، مورد تازه و ناگفتهای نیست. در آن سالهای هیتلری همهی مردم آلمان، نازی بودند و اگر هم نبودند، باید چنین وانمود میكردند. گراس هم استثنا نیست. همانطور كه در متن خاطرات هم آمده، آقای راتسینگر، پاپ اعظم و رهبر كاتولیكهای جهان هم عضو اس . اس بوده. بعد از جنگ جهانی دوم، جوانان زیر هیجده سال عفو شدند. طیف وسیعی از مردم عادی نیز همین طور. در مورد گراس هم مورد پنهان و ناگفتهای نبود. متفقین، آمریكاییها و وزارت كشور آلمان هم به این مهم واقف بودند. تنها بیوگرافی نویسان ماجرا را پیگیری نكرده بودند. خوب میدانید، جنجالی كه پس از انتشار خاطرات در آلمان راه افتاد، از سوی روزنامههای زرد دامن زده شد. چون تصور میكردند، به آسانی میتوانند چهرهی نویسنده را مخدوش كنند. گراس در همان روزها طی مصاحبهای با مطبوعات آلمان اعلام كرد، نیمی از نمایندگان بوندستاگ پسزمینهی نازی دارند. در نتیجه همهی ناملایمات را نمیتوان بر سر جوان هفده سالهی آن روزگار آوار كرد! اتفاقاً گونتر گراس از فضای دست ساز افراطیون ولخ والسا، بیشترین بهره را جست و سرانجام آقایان ناچار به عقب نشینی شدند. در مورد خوانندهی ایرانی هم، نمیتوان پیشاپیش نظر داد. چند روز دیگر "در حال كندن پوست پیاز"، توسط انتشارات نگاه به بازار عرضه میشود. (دریافت مجوز از وزارت ارشاد اسلامی، هفت ماه بهطول انجامید). باید منتظر بمانیم و بعد پاسخاش را دریافت خواهیم كرد.
ویژگیهای آثار گراس را از نظر نثر و شیوهی نگارش که بسیار پیچیده است، در چه میبینید؟
گراس در بین نویسندگان همنسل خود به دشوار نویسی معروف است. در نوشتن به شدت تحت تاثیر تئودور فونتان و در ابداع و ساختن واژههای جدید، چیزی از گوتهلد ایفرائیم لسینگ كم ندارد. همین مورد آخر، برگردان آثار او را با دشواری مواجه میكند كه البته نمیتوان بر نویسنده اشكال گرفت.
در برگردان آثار گراس به چه جنبههایی باید توجه کرد؟ وقتی به مشکلی در ترجمه بر می خوردید، چگونه آن را رفع میکنید؟
هر اثری را كه مترجم تصمیم میگیرد، به زبان دیگری منتقل كند، ابتدا باید شناخت اجمالی از آثار آن نویسنده داشته باشد، تا در یابد هم از نظر ترجمه و هم مخاطب و نیز وفاداری به متن اصلی، مشكلی پیش رو نیست. البته تسلط به زبان برگردان و زبان مادری هم كه حائز اهمیت است. حال اگر در حین ترجمه مشكلی پیش آید، گاه میتواند ساعتها و گاه روزها فكر مترجم را به خود مشغول كند كه چندان عجیب نیست. چون كساتی كه به صورت جدی وارد این وادی شدهاند، حتماً حساب این گرفتاریها را هم كردهاند! من هم با دوستان زبان شناس آلمانی زبان به مشاوره میپردازم، به سایتهای مختلف مراجعه میكنم و جان كلام، مشكلی نیست كه آسان نشود!
زبان آلمانی را کجا آموختید و چرا؟
طبیعی است كه آلمانی را در آلمان یاد گرفتم، همانجا درس خواندم و زندگی كردم.
این زبان در مقایسه با زبان فارسی یا زبانهای دیگری که شما به آنها مسلطید، چه ویژگیها، ضعفها و قوتهایی دارد؟
یكی از ویژه گیهای این زبان، داشتن بستری مناسب برای رشد ممتد است و میدانیم كه سالانه بیش از سایر زبانهای اروپایی، واژ گان جدید وارد عرصهی این زبان میشود. زمانی برنارد شاو میگفت "هر كه بخواهد از فلسفه ، هنر و صنعت سر در بیاورد، لازم است حتماً آلمانی بیاموزد. من هم كه ۵۷ بهار از عمرم می گذرد، تصمیم دارم در سه چهار دههی آتی این زبان را فرا گیرم!" كه البته صد سال زیست و آلمانی یاد نگرفت.
آثار کدام یک از نویسندگان آلمانی را به فارسی ترجمه کرده اید؟ چرا این نویسندگان علاقه و توجه خوانندگان ایرانی را بر میانگیزند؟
از هانس ماگنوس انسنزبرگر، "استنطاق در هاوانا"، و نیز آثاری از هاینریش بل، گونتر گراس، اگون كرنتس و برتولت برشت ترجمه كرده ام. به علاوه مقالات متعددی در ارتباط با نویسندگانی چون ریلكه، هاینریش مان، مارتین والزر، هاینریش هاینه، لسینگ، ویلند، گوته، شیلر، كلوپشتوك به چاپ رسانده ام. از طرف دیگر، كارهای پژوهشی متعددی در بارهی آثار گوته و شیللر به دست دانش پژوهان ایرانی صورت گرفته است. ادبیات آلمان از دیر باز برای خوانندگان ایرانی جذاب بوده و همیشه كنجكاو دادههای جدید آلمانی بودهاند.
رویهم رفته وضعیت کتاب و جامعهی کتابخوان ایرانی را چگونه میبینید؟ این روند به چه سمت وسویی میرود؟
متاسفانه وضعیت رشد و ناكامی كتاب در ایران سلیقهای است و بستگی دارد به این كه سیاستهای هر دولت در ارتباط با كتاب چگونه باشد. جامعهی كتابخوان ایرانی، طی نیم قرن اخیر تشنهی تازههای ادبی بوده و هست. اما با كمال تاسف، همواره ممیزی نقش بازدارندهی اساسی در برابر چاپ و پخش كتاب داشته. از زمان روی كار آمدن دولت جدید، مدت دریافت مجوز چاپ به مراتب طولانیتر شده و كتابهای متعددی هم سالها است كه اجازهی چاپ و انتشار دریافت نكرده اند. متولیان خوب میدانند كه حذف و ممیزی فرهنگی در جهان دیجیتالی مزاحی بیش نیست. ولی هم چنان با یك بعدی نگری به كار خود ادامه میدهند. بهطوری كه اكنون تیراژ كتاب نهایتاً از سه هزار نسخه فراتر نمیرود؛ آنهم برای كشوری با قدمت فرهنگی و تاریخی پر افتخار و جمعیتی بالغ بر هفتاد میلیون نفر. اگر وضع نشر به همین منوال ادامه یابد، صنعت نشر آسیب اقتصادی جدی خواهد دید و دود آن به چشم همه خواهد رفت. در حال حاضر تعداد زیادی از ناشران كوچك از فعالیت بازمانده و تعدادی نیز دست از كار كشیده اند. چون بستر چاپ و نشر و دریافت مجوز، روز به روز دشوارتر میشود و دستاندرکاران ناچارند به فعالیت دیگری بپردازند.
شما سال هاست که به کار ترجمه مشغولید و حدود ۲۳ کتاب ترجمه کرده اید! تکامل زبان فارسی را در این چارچوب زمانی چگونه میبینید؟ آیا این زبان به اعتلایی رسیده است؟
اصولا" زبان در گذر زمان رشد میکند و غنیتر میشود. زبان فارسی هم تحولاتی را طی كرده، اما آنطور كه باید و شاید، سیاستهای دراز مدت برای اعتلای آن اندیشیده نشده. زبان فارسی از قابلیتهای بسیاری برای غنیشدن برخوردار است كه اگر تدبیری دل سوزانه اتخاذ شود، جای امیدواری بسیار دارد.
مصاحبهگر: ب.اميد
------------------------------------------------
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عكس : مسعود سهيلي
جاهد جهانشاهی، فارغ التحصیل رشتهی تئاتر است و سالهاست که به عنوان مترجم، نویسنده، منتقد تئاتر به کار مشغول است. او عضو كانون نویسندگان ایران است و چند سالی است كه نوشتن چند مجموعهی داستان را با درونمایها ی انتقادی – اجتماعی آغاز کرده است که به زودی به چاپ خواهند رسید.
جاهد جهانشاهی در كنار ترجمهی آثار نویسندگان آلمانی، کتابهایی هم از نویسندگانی چون ماریو وارگاس یوسا، فرناندو پسوآ، جووانینی گوارسكی، الیور ساكس، گابریل گارسیا ماركز، داریو فو به فارسی برگردانده است.
منبع : بخش فازسي سايت دويچه وله آلمان
" خانه كتاب " هر هفته ، هفتهنامۀ " كتاب هفته " رو به چاپ ميرسونه
و البته چند روز بعد در سايت خانه كتاب و بصورت pdf قرار ميده
شماره آخر اين هفتهنامه ، يعني شماره 111 مربوط به هفته جاري ميباشد
عناويني كه ميشه نام برد :
نامزدهاي كتاب سال در 4 رشته
منزلت نويسنده ، نشر حرفهاي و ارتقاي فرهنگ
پيشنهادهاي ناشران درباره نمايشگاه بيستويكم
ترجمه شعر ،مأموريتي غيرممكن
...
شعبده بازي با كلمات
هر واژه ، يك پيشه
و ...
لينك دانلود :
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
براي اينكه شمارههاي قبلي آنرا نيز دانلود كنيد فقط كافيست نام شماره هفته نامه ( يعني در اينجا 111 ) رو تغيير بدين و شماره مورد نظر رو بنويسين.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كتاب "آينده بشر"، اثر رابرت كلارك گراهام، به قلم كوروش زعيم به فارسي برگردانده و توسط انتشارات ايرانمهر منتشر شد.
نويسنده براي نگارش كتاب خود از چند دانشمند و محقق مشاوره گرفته و از نظرات آنها استفاده كرده است كه پروفسور سرسيريل بورت، پروفسور ريموند ب. كاتل، فرانك ل. جيرارد، مارتا اورتون، پروفسور ساموئل ج. هولمز، پروفسور جان هورن، پروفسور هرمان ج. مولر، موريس و ناگت و ويليام د. سلرز از آن جملهاند.
اين كتاب در 4 بخش با عناوين، ديروز، امروز، يك بررسي و يك نگاه به آينده و فرصتهاي هوشمندان به رشته تحرير درآمده است.
رابرت كلارك گراهام، دانشمند پرآوازهاي است كه از 45 سال پيش شهرت جهاني يافت.
در قسمتي از مقدمه كتاب به قلم كوروش زعيم ميخوانيم: زماني كه اين كتاب نوشته شد و حتي 10 سال بعد كه آن را ترجمه كردم، ژنتيك هنوز در حد خارقالعاده كنوني پيشرفت نكرده بود. جالب است بدانيد اكنون، دانش ژنتيك، بسياري از ايدههاي نويسنده را عملي كرده است. بسياري از مباحثي كه در آن هنگام ضد بشر، ضد اخلاق يا دستكم غير اجتماعي تلقي ميشد، اكنون جزو مطالب درسي دانشگاههاست.
همچنين در قسمتي از كتاب، نامه نويسنده به مترجم آورده شده كه بخشي از آن چنين است: «...به تازگي كتاب خود را بازخواني كردم، برخي آمار را ميتوان روزآمد كرد، اما كاستيهاي مهمي در آن نيافتم. [گذشت زمان] فرضيهها و تاكيدهاي مرا ثابت كرده است...»
كتاب "آينده بشر" در 2 هزار نسخه، به بهاي 30 هزار ريال و 216 صفحه بر پيشخوان كتابفروشي ها قرار گرفت.
منبع : خبرگزاري كتاب ايران
:20:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آنتوان دو سنت اگزوپري نويسنده كتاب"شازده كوچولو"
حميد امجد فيلمنامه «شازده كوچولو» را بر اساس كتابي با همين نام نوشته «اگزوپري» در دست نگارش دارد. اين فيلمنامه پس از تكميل توسط وي در مركز سيما فيلم مقابل دوربين مي رود. در حالي امسال شصتمين سال انتشار « شازده كوچولو»است، كه اين كتاب تا كنون به 160 گويش و زبان و همچنين در 80 ميليون نسخه منتشر شده است.
به گزارش خبرگزاري كتاب(ايبنا)،به نقل از سيمافيلم «شازده كوچولو» داستان كودكي است كه از ستاره اي ديگر به منطقه اي مرزي و پاك سازي نشده از مين وارد مي شود.
رابطه اي عميق ميان او و خلبان يك هواپيماي شناسايي شكل مي گيرد و خلبان تصميم مي گيرد تا كودك را پس از تعمير هواپيمايش با خود به شهر ببرد، اما انفجار ميني موجب كشته شدن كودك مي شود.
حميد امجد فيلمنامه نويس «شازده كوچولو» در خصوص نحوه اقتباسش از اين اثر گفت: اقتباس من، يك اقتباس معاصر است و حوادث در دنياي آشناي امروز ما مي گذرد.
وي در ادامه با اشاره به تحقيقاتي پيرامون شكل گيري اين فيلمنامه افزود:به مناطق مختلف كشور سفر كردم و براي شناخت و رسيدن به يك فضاي بومي، تحقيقاتي را در برخي مناطق انجام دادم.
امسال مصادف با شصتمين سال انتشار«شازده كوچولو» است. اين كتاب تاكنون به 160 گويش و زبان و همچنين در 80 ميليون نسخه منتشر شده است.
«آنتوان دو سنت اگزوپري» نويسنده «شازده كوچولو» در سال 1900 ميلادي در شهر ---- فرانسه به دنيا آمد. وي خلبان ارتش فرانسه بود و در سال 1944 در جريان مأموريتي كه بر فراز خاك فرانسه انجام مي داد، ناپديد شد.
حميد امجد درحال حاضر مشغول نگارش فيلمنامه «شازده كوچولو» است. وي پيش از اين سينما را با بازي در فيلم هاي «مسافران» و«گاهي به آسمان نگاه كن» تجربه كرده است.
امجد قصد دارد «شازده كوچولو» را متناسب با حال و هواي ايراني و در يكي از مناطق خاص ايران تهيه و توليد كند.
منبع : همون بالايي
:31:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نامه جديد «گابريل گارسيا ماركز» نويسنده كلمبيايي و برنده جايزه نوبل ادبيات در سال 1988 در بستر بيماري در سايتهاي اينترنتي به نمايش در آمد
اين نامه كه در بيمارستاني در برزيل نوشته شده و از همان جا نيز در سايتهاي اينترنتي قرار گرفته، به نوعي وصيتنامه گابريل گارسيا ماركز محسوب ميشود.
وي در اين نامه از علاقه وافر خوانندگان آثارش به وي و آثارش تشكر كرده و از آنها خواسته براي رشد فرهنگ كتابخواني و ادبيات جهاني از هيچ كوششي دريغ نكنند.
متن نامه ماركز، مضموني شاعرانه دارد و در آن از تمثيلهاي ادبي بسيار استفاده شده است.
ماركز همچنين در نامه خود از دوستدارنش خواسته است كه براي ترويج صلح و دوستي در جهان تلاش كنند و راه او را براي استحكام روابط فرهنگها، ملل و تمدنهاي صلحطلب ادامه دهند و نگذارند افكار پليد و سياستهاي دولتمردان جنگ طلب، دنيا را به گذشته و روزهاي تلخي همانند دو جنگ جهاني اول و دوم در قرن بيستم بازگرداند.
ماركز در پايان اين نامه اشاره كرده است كه اگر دست تقدير بر آن باشد كه من از ميان شما بروم و مرگ مرا در كام خود فرو برد، تمام اميدم بر اين است كه شما ادبدوستان و حاميان صلح و فرهنگ جهاني كمك خواهيد كرد تا صلح و دوستي در جهان گسترش يابد و رسالت من ادامه يابد. من تمام اميدم به شما جوانان است كه آينده كره خاكي را رقم خواهيد زد. من دستان شما را ميبويم و ميبوسم و از شما ملتمسانه ميخواهم نگذاريد كينه و جنگ دلهاي شما را تيره كند. تمام اميدم اين است كه رسالت مرا شما عزيزان ادامه خواهيد داد.
ماركز سالهاست از بيماري سرطان رنج ميبرد و ظاهرا اين نامه به نوعي خداحافظي با دوستدارانش به حساب ميآيد
روزنامه فیگارو بر اساس میزان محبوبیت و فروش آثار، 10 نویسنده را به عنوان برترین رمان نویسان سال 2007 فرانسه معرفی کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، بر اساس نظرسنجی و آمار دریافتی از میزان فروش رمانهای موجود در بازار از اول ژانویه 2007 تا 31 دسامبر همین سال، روزنامه فیگارو 10 رمان نویس برتر فرانسه را معرفی کرد.
این نظرسنجی و آمارگیری از سوی موسسه مطالعاتی Gfk انجام شده است. بنا بر تحقیقات انجام شده، رمانهای منتشر شده 10 نویسنده برتر در این سال و سالهای ماقبل - که امسال هم فروش داشته اند - در حدود 7.6 میلیون نسخه و معادل 86.2 میلیون یورو فروش داشته اند.
این ارزیایی که بیشتر بر جنبه های اقتصادی کالاهای فرهنگی توجه داشته، "مارک لوی" را با 16 میلیون یورو فروش آثارش در صدر فهرست ده تایی خود قرار داده است. مختصری از آثار و سوابق این 10 نویسنده به همراه میزان فروش آثارشان در ذیل می آید:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ا – مارک لوی با فروش یک میلیون و 462 هزار نسخه: او متولد 1961 است و اولین رمانش را با نام "آیا حقیقت دارد" در سال 1998 منتشر کرد. دومین رمان اش "تو کی هستی؟" در سال 2001 منتشر و با استقبال زیادی روبرو شد و از آن فیلم بلند و سریال تلویزیونی نیز ساختند. "دوستان من، عشق من" و "کودکان آزادی" از دیگر آثار لوی هستند.
2- گیوم موسو با فروش یک میلیون و 213 هزار نسخه: این نویسنده 33 ساله بیشتر به خاطر رمان پرفروش "چون دوست ات دارم" معروف است. او تاکنون 5 رمان نوشته که "آنجا خواهی بود" و "و پس از آن" از جمله آنهاست.
3 – برنارد وربر با فروش 869 هزار نسخه: وی متولد 1961 است و بیشتر داستانهای تخیلی می نویسد. او نویسندگی را از 14 سالگی با نوشتن داستان کوتاه آغاز کرد. وی بعدها به خلق آثار مختلفی از جمله رمان، فیلمنامه، نمایشنامه و داستان کوتاه پرداخت. آثار او به بیش از 35 زبان ترجمه شده است.
4 – آملی نوتوم با فروش 796 هزار نسخه: این نویسنده بلژیکی ژاپنی تبار اولین رمانش را با عنوان "بهداشت جنایت" در سال 1992 وارد بازار کتاب کرد. نوتوم پس از آن هر سال یک رمان منتشر کرده است. وی در سال 1999 سه جایزه معتبر فرانسه را کسب کرد که جایزه رمان آکادمی فرانسه از آن جمله بود.
5 – آنا گاوالدا با فروش 751 هزار نسخه: این روزنامه نگار و رمان نویس متولد 1970 است. او اولین رمانش را با نام "کسی که دوستش داشتم" در سال 2002 منتشر کرد. "35 پوند امید" و "کاش کسی منتظرم شود" از دیگر آثار اوست.
6- فرد وارگا با فروش 726 نسخه: این نویسنده پاریسی در سال 1957 به دنیا آمد و اولین رمانش در سال 1995 به بازار کتاب آمد. این نویسنده بیشتر به خاطر رمان "رحمت بر همه ما" معروف است. "این خون را از دست من پاک کن" از دیگر رمانهای مطرح اوست.
7 – موریل باربری با فروش 686 هزار نسخه: این نویسنده مراکشی در سال 1969 در کازابلانکا متولد شد. او در رشته فلسفه تحصیل کرده و خود نیز فلسفه تدریس می کند. باربری دو رمان با عناوین "تاریخ جوجه تیغی" و "اشتیاق" نوشته که بیش از 10 جایزه نصیب نویسنده اش است.
8 – دانیل پناک با فروش 538 هزار نسخه: او امسال با رمان "مصیبت مدرسه" برنده جایزه رنودو فرانسه شد. پناک در سال 1944 در مراکش به دنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات شغل معلمی را برگزید و سپس به نوشتن داستان برای کودکان پرداخت.
9 – مکزیک شاتا با فروش 419 هزار نسخه: این نویسنده 31 ساله از جمله نویسندگانی بود که یکباره اوج گرفت. او بیتشر رمان سیاسی می نویسد. "پانزدهمین حکومت" اولین اثر اوست که جایزه ای را در جشنواره هنر و ادبیات نصیب وی کرد. "آهنگ زمان" و "قاصد" از دیگر آثار او به حساب می آیند.
10 – اریک امانوئل اشیمت با فروش 387 هزار نسخه: این نویسنده بلژیکی تبار در سال 1960 متولد شد. او را بیشتر با نمایشنامه ها و داستانهای رازآلود و روانکاوانه می شناسند. "دون ژوان در محکمه"، "اسکار و بانوی صورتی" از معروف ترین آثار وی هستند.
--------------------------------------------------------------------------------
" خبرگزاري مهر "
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مهدي آذريزدي، نويسنده مجموعه كتابهاي «قصههاي خوب، براي بچههاي خوب» از آماده شدن جلدهاي نهم و دهم اين مجموعه براي چاپ خبر داد.
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) به نقل از روابط عمومي موسسه انتشارات اميركبير، آذريزدي با اعلام آمادگي براي چاپ جلدهاي نهم و دهم اين مجموعه گفت: با وجود بيماري و بستري شدن در بيمارستان، اميدوارم در آينده نزديك، دستنوشتههاي اين دو جلد را در اختيار مسئولان انتشارات اميركبير قرار دهم تا همچون هشت جلد قبلي آن را منتشر و عرضه كنند.
هشت جلد «قصههاي خوب، براي بچههاي خوب» به تازگي
در بخش شكوفه انتشارات اميركبير تجديد چاپ شده است
اين مجموعه به قصههاي كلاسيك ادبيات فارسي اختصاص دارد كه به زباني ساده و روزآمد براي كوكان گروه سني «ج» و «د» نوشته شده است.
قصههاي كليله و دمنه، قصههاي مرزباننامه، قصههاي سندبادنامه و قابوسنامه، قصههاي مثنوي مولوي، قصههاي قرآن، قصههاي شيخ عطار، قصههاي گلستان و ملستان، و قصههاي چهارده معصوم به ترتيب عنوان جلدهاي اول تا هشتم مجموعه «قصههاي خوب، براي بچههاي خوب» هستند.
مهدي آذريزدي، نويسنده نام آشناي ادبيات كودك و نوجوان، 26 اسفندماه سال جاري 86 ساله ميشود
پ.ن : اين كتاب ، مثل كارتونهاي قديمي ، از اون نستالژيهاي دوران كودكي و نوجواني ما پيرمردها و پيرزنهاست.
binahayat_m
27-03-2008, 16:05
سلام . سوالي داشتم . مجموعه اثار نمايشي بكت ترجمه ي نجف دريا بندري چاپ شه ؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]غزل مرثيه(گزيده اشعار فاطمي شاعران معاصر) :
مولف : علامه سيد جعفر مرتضي عاملي (ره)/ ترجمه: محمدجواد زماني / چاپ : نوبت اول / تاريخ چاپ : سال 85 / تيراژ:2000 جلد / تعداد صفحات:120 صفحه
خلاصه : كتاب تحريف شناسي عاشورا ترجمه كتاب كربلا فوق الشبهات نوشته علامه جعفرمرتضي عاملي است كه در مركز اسلامي بيروت منتشر شده است كه به تحليل تحريفات واقعي حادثه عاشورا و تفكيك آن از تحريفات غيرواقعي مي پردازد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]آخرين دقيقه هاي آخرالزمان :
شاعر : مهدي زارعي/ چاپ : نوبت اول / تاريخ چاپ : سال 86 / تيراژ: 2000 جلد / تعداد صفحات:80 صفحه
خلاصه : دومين دفتر از شاعر جوان مهدي زارعي كه مجموعه 16 غزل پيوسته آييني ايشان را در بردارد .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]مقتل شوشتري :
گردآورنده : ابراهيم سلطاني نسب/ چاپ : نوبت چهارم / تاريخ چاپ : سال 85 / تيراژ: 5000 جلد / تعداد صفحات:256 صفحه
خلاصه : سوگنامه اهل بيت عليهم السلام از لسان آيت ا... علامه شيخ جعفر شوشتري (ره) با عنوان مقتل شوشتري است كه ذكر مصايب خاندان نبوت مي پردازد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] تحريف شناسي عاشورا :
مولف : علامه سيد جعفر مرتضي عاملي (ره)/ ترجمه: محمدجواد زماني / چاپ : نوبت اول / تاريخ چاپ : سال 85 / تيراژ:2000 جلد / تعداد صفحات:120 صفحه
خلاصه : كتاب تحريف شناسي عاشورا ترجمه كتاب كربلا فوق الشبهات نوشته علامه جعفرمرتضي عاملي است كه در مركز اسلامي بيروت منتشر شده است كه به تحليل تحريفات واقعي حادثه عاشورا و تفكيك آن از تحريفات غيرواقعي مي پردازد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«چه باشد آنچه گويندش تفكر» عنوان كتابي است اثر مارتين هايدگر كه به تازگي توسط سياوش جمادي ترجمه شده و از سوي نشر ققنوس در دست انتشار است.
سياوش جمادي در خصوص اين اثر مارتين هايدگر به خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) گفت: اين كتاب يكي از آثار نسبتا مهم مارتين هايدگر است و شامل 21 درس گفتار ميشود كه در دو ترم تابستانه و زمستانه در سال 1952 يعني به محض لغو ممنوعيت تدريس مارتين هايدگر و بازگشت او به دانشگاه ارايه شدهاست. بنابراين اين كتاب به دورهاي از تفكر هايدگر ناظر است كه به تفكر لا حق يا متاخر هايدگر معروف است.
وي افزود: زبان اين كتاب به اقتضاي درسي بودن آن زباني شفاف و نسبت به ساير آثار هايدگر بسيار ساده فهمتر است. در بين هر درس گفتار مرور و دورهاي است كه هر كدام از اين دورهها كمابيش از نظر حجم به همان اندازه درس گفتارهاست.
جمادي موضوع اين كتاب را چنانچه از نامش پيداست بررسي معناي تفكر از زمان پارميندوس (فيلسوف باستاني) تا دوران معاصر خواند.
وي درباره انتخاب اين نام براي كتاب توضيح داد: نام اين كتاب در زبان آلماني (was heisst denken) است كه به فارسي آن را «چه باشند آنچه گويندش تفكر» نام نهادهام كه دلايل اين نامگذاري در مقدمه اين كتاب آمده و از آن دفاع كردهام. به علاوه خود نويسنده نيز در چند جاي اين كتاب اين جمله را با چهار دلالت مشخص به كار بردهاست. يكي از دلالتهايي كه در بدو امر به ذهن متبادر ميشود همين عنواني است كه ما برگزيدهايم.
جمادي تصريح كرد: دلالت ديگر كه از نگاه نويسنده دلالت اصلي و معيارگزار است در اين جمله فارسي خلاصه ميشود؛ «تفكر ما را به چه فرا ميخواند» چون دلالت دوم از پي مباحث مشروح در كتاب اخذ ميشود ما هم دلالت اول را به عنوان تيتر انتخاب كرديم.
كتاب «چه باشد آنچه گويندش تفكر» در متن آلماني 175 صفحه است كه هماكنون در مرحله حروفچيني و نمونهخواني در نشر ققنوس است. اين كتاب در بيست و يكمين نمايشگاه كتاب عرضه خواهد شد.
رئيس بيست و يكمين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران:
تمهيدات لازم براي برگزاري نمايشگاه بيست و يكم پيشبيني شدهاست
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رئيس بيست و يكمين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران از تمهيدات لازم براي برگزاري هرچه پربارتر اين نمايشگاه در مصلاي بزرگ امام خميني(ره) خبر داد و گفت: ارائه بن كتاب با تخفيف به نهادهاي متقاضي و نصب كارت خوان در غرفههاي نمايشگاه براي سهولت در خريد كتاب با تخفيف از جمله تمهيدات پيشبيني شدهاست.\
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، دكتر محسن پرويز معاون امور فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و رئيس بيست و يكمين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران در گفتوگو با ستاد خبري اين نمايشگاه با بيان اين مطلب گفت: با توجه به همياري و مشاركت بسياري از نهادها و سازمانهاي دولتي و غيردولتي در برگزاري نمايشگاه كتاب سال گذشته كه الگوي خوبي براي نمايشگاه بيست و يكم است و همچنين تصميمات مناسب اخذ شده براي رفع نقاط ضعف سال گذشته، اميدواريم نمايشگاهي در شأن مردم شريف كشورمان برگزار كنيم.
وي افزود: بلافاصله بعد از اتمام نمايشگاه بيستم كتاب، با حكم وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي اعضاي شوراي سياستگذاري تعيين شدند و اين شورا با تشكيل جلسات منظم و مداوم به بررسي نقاط قوت و ضعف نمايشگاه گذشته پرداخت و برنامهريزيهايي را براي افزايش كيفيت برگزاري نمايشگاه بيست و يكم پيشبيني كرد، بهطوريكه در نمايشگاه بيست و يكم مراجعان به نمايشگاه با افزايش كيفيت اطلاعرساني و خدمات عمومي روبرو خواهند بود.
وي افزود: همچنين باتوجه به تجربه موفق سال گذشته، امسال هم شاهد همكاري گسترده تشكلهاي تخصصي نشر در برگزاري نمايشگاه هستيم كه در اصل، خود آنها صاحبان اصلي آن به شمار ميروند. هم اينك ثبتنام از ناشران بهصورت تخصصي و توسط تشكلهاي مربوطه صورت ميپذيرد و حوزه اجرايي نمايشگاه هم بالغ بر 4 ماه است كه از طريق رايزنيهاي مؤثر با نهادهاي مختلف شهري درصدد افزايش ميزان خدماترساني به مردم است.
وي همچنين اظهار اميدواري كرد امسال هم اصحاب رسانه در هرچه با شكوهتر برگزار شدن اين جشن بزرگ فرهنگي همكاري كنند.
رئيس بيست و يكمين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران با اشاره به اهميت برگزاري نمايشگاه در افزايش رونق اقتصاد نشر كشور خاطرنشان كرد: حضور گسترده علاقهمندان به كتاب در نمايشگاه موجب پويا شدن چرخه نشر كشور ميشود، بنابراين ناشران بايد با ارائه كتابهاي مناسب از اين فرصت فرهنگي به منظور ارتباط با مخاطبان خود بهره لازم را ببرند.
وي افزود:
بيست و يكمين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران 12 الي 22 ارديبهشتماه سال 1387 در مصلي امام خميني(ره) برگزار ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دانشگاه واشنگتن بزرگداشت هزارمين سال نگارش اولين رمان جهان را با برگزاري دو نشست گرامي ميدارد.
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) به نقل از سايت خبري اين دانشگاه، اين مراسم در 18 آوريل برگزار مي شود.
هزار سال پيش يك بانوي درباري ژاپني با انجام آخرين اصلاحات آنچه را بايد قديميترين رمان جهان ناميد، به پايان رساند.
اين كتاب با صرف 75 سال زمان و با بهرهگيري از بيش از 350 شخصيت، همراه با اشعار رمانتيك شكل گرفته است. «داستان گن جي» به روايت داستان پسر يك امپراتور مي پردازد كه در جستوجوي عشق است و در اين راه براي رسيدن به عشق واقعي، با آدمهاي بسياري ملاقات ميكند.
دكتر «ربكا كاپلند» پروفسور زبان و ادبيات ژاپني دانشگاه واشنگتن كه مسئوليت برگزاري اين مراسم را برعهده دارد، در اين باره گفت: اگر نشانه يك رمان بزرگ را توانايي آن براي جلب «ذائقه زمانه» بدانيم تا بتواند به عنوان نثري جذاب از نسلي به نسل ديگر منتقل شود و سالها دوام داشته باشد، بايد گفت «داستان گن جي» از چيزي بيش از اين معيار برخوردار است.
اين كتاب كه اكنون به عنوان يكي از ستونهاي اصلي ادبيات ژاپن شناخته ميشود، منبع الهام گرفتن بسياري از نويسندگان و هنرمندان در ژانرها و رسانههاي متفاوت شده و به بيش از 30 زبان دنيا ترجمه شده است.
خانم كاپلند مي افزايد: اين رمان نه تنها قديميترين رمان جهان است، بلكه به وسيله يك بانوي ژاپني در جامعهاي نوشته شده كه بيشتر غربيها آن را مردسالار مينامند.
سلام . سوالي داشتم . مجموعه اثار نمايشي بكت ترجمه ي نجف دريا بندري چاپ شه ؟
سلام
تو سايت خانه كتاب : ketab.ir كه ليست تمام كتابهاي منتشر شده رو مينويسه جستجو كردم ولي پيدا نشد.
شايد هنوز چاپ نشده ، شايد هم جستجوي من درست نبوده.
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
"تونی هوگلند" شاعر آمریکایی و استاد دانشگاه هوستون برنده دومین دوره جایزه جکسون شد.به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از اسوشیتدپرس، هیئت داوران این جایزه روز پنجشنبه سوم آوریل هوگلند را به خاطر استعداد وی در سرودن شعر و به طنز کشیدن زندگی مردم آمریکا شایسته دریافت جایزه 50 هزار دلاری جکسون خواند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سه داور ارشد این جایزه، تونی هوگلند را شاعری جسور و خطرپذیر خواندند و نوشتند: این شاعر با طنزهای تلخ خود که از اعماق قلبش بیرون می آید، خطر می کند. اشعار او چنان است که هر فردی می خواهد آن را با صدای بلند برای دیگران بخواند.
این شاعر تاکنون مجموعه هایی چون "خودشیفتگی برایم چه معنایی دارد؟"، "خرابی بامزه" و... را منتشر کرده است. او پیشتر جایزه آکادمی شعر آمریکا و جایزه شعر منتقدان را از آن خود کرده بود.
جایزه جکسون را موسسه نویسندگان و شاعران آمریکا واقع در نیویورک برگزار می کند.
تازه ترین شماره ماهنامه جهان کتاب (ویژه نوروز) با درج چکیده ای از کتابهای ادبی برتر سال 2007 از نگاه نشریه نیویورک تایمز منتشر شد.به گزارش خبرگزاری مهر، این ماهنامه ابتدا نگاهی دارد به پنج اثر برگزیده ادبی سال گذشته میلادی که عبارت اند از سقوط انسان (مایکل تامس)، اسبهای سرقت شده (پر پترسون)، کارآگاهان وحشی (روبرتو بولانو)، آن گاه ما به پایان رسیدیم (جوشوا فریس)، درخت دود (دنیس جانسون) و نیز پنج اثر غیر داستانی سال.
مهدی رحیم پور در این شماره از جهان کتاب نگاهی دارد به "فرهنگ آثار ایرانی اسلامی" تالیف رضا سیدحسینی، سید علی آل داود و احمد سمیعی و به برخی نکته ها در این فرهنگ اشاره کرده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نگاهی به کتاب "زیگموند فروید در قاب عکس و لابلای کلمات" و نیز کتاب "سالهای بحرانی نسل ما" (خاطرات مهندس رحمت الله مقدم مراغه ای) از دیگر مندرجات این مجله است.
در بخشی از این شماره خسرو ناقد در مطلبی با عنوان "زندگینامه ای میان واقعیت و خیال" به داستان زندگی فیدل کاسترو پرداخته است که در سال گذشته به قلم نوربرتو فوئنتس - از نزدیکان و همرزمان پیشین و مخالف سرسخت فعلی او - منتشر شد.
مطالبی دیگر از محمدرحیم اخوت، احمد اخوت، پل استر و... دیگر مطالب جهان کتاب را تشکیل می دهد.
شماره دی و اسفند 86 جهان کتاب در 96 صفحه و با بهای 1800 تومان منتشر شده است.
"ژوزه ساراماگو" بی آنکه از جزئیات و داستان کتاب جدیدش بگوید، اعلام کرد تا آخر امسال رمان جدید خود را منتشر می کند. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ال پائیس، ژوزه ساراماگو گفت: در حال حاضر روی رمان جدیدی با نام "سفر یک فیل" کار می کنم که تا آخر امسال منتشر می شود.
وی ادامه داد: این کتاب زیاد پیش نرفته و تقریبا از نصف گذشته است اما امیدوارم آن را تابستان تمام کنم و در فصل پاییز منتشر شود.
بنابر این گزارش، روز سه شنبه 22 آوریل نمایشگاهی در تجلیل از این نویسنده پرتغالی با عنوان "ساراماگو؛ آگاهی از رویاها" در لیسبون افتتاح خواهد شد.
ساراماگو در سال ۱۹۲۲به دنیا آمد. او از سال ۱۹۶۹ به حزب کمونیست پرتغال پیوست و در سال ۱۹۹۲ در پی انتشار کتاب "انجیل به روایت عیسی مسیح" از سوی مقامات دولتی کشورش از فهرست نامزدهای جایزه ادبی اروپا حذف شد و کتابش توهینی به جامعه کاتولیک تلقی شد. اعلام نام او به عنوان برنده جایزه نوبل در سال ۱۹۹۸ نیز خشم واتیکان را برانگیخت. برخی پرتغالیها این نویسنده را خائن به وطن می دانند. ساراماگو بعد از ممنوعیت رمان "انجیل به روایت عیسی مسیح" در سال 1996 ترک وطن کرد و به اسپانیا رفت.
آثار او چه در سطح عامه مردم و چه در میان نویسندگان و خوانندگان حرفه ای مورد اقبال واقع شده است. عباس پژمان، مینو مشیری، مهدی غبرایی و مصطفی اسلامیه آثاری را از او به فارسی برگردانده اند.
• خانه «شهريار» هزارمين اثر ثبت شده آذربايجان شرقى است
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تبريز - مهرداد خوشكار مقدم: خانه استاد شهريار در تبريز، به عنوان هزارمين اثر فرهنگى-تاريخى آذربايجان شرقى در فهرست آثار ملى ايران به ثبت رسيد.
خداوردى كريمى نژاد سرپرست سازمان ميراث فرهنگى، صنايع دستى و گردشگرى آذربايجان شرقى مى گويد: به دنبال تلاش هاى صورت گرفته از سوى كارشناسان اين سازمان، از اوايل امسال خانه استاد شهريار، به عنوان هزارمين اثر تاريخى آذربايجان شرقى در فهرست ميراث ملى ثبت شد. وى خاطرنشان مى كند: آثار فرهنگى و تاريخى براى ثبت در فهرست ميراث ملى بايد ضمن داشتن شرايطى ويژه از ارزش و اعتبارى بالا برخوردار باشند.
كريمى نژاد با بيان اين كه خانه استاد شهريار از نظر معمارى فاقد ارزش تاريخى است تصريح مى كند: اين بنا با توجه به ارزش معنوى آن به عنوان اقامتگاه استاد شهريار در فهرست آثار ملى جاى گرفته است.
* شهريار و مجموعه يادگارهاى او
خانه استاد شهريار واقع در محله مقصوديه تبريز هم اكنون به موزه ادبى استاد شهريار تبديل شده است.اين بنا آخرين منزلگاه استاد در ۲۰ سال آخر عمر وى بوده و محل تراوشات ذهنى اين شاعر نامى ايران زمين در دو دهه پايانى عمر وى بوده است.
رسول جديدالاسلام، مسئول موزه هاى شهردارى تبريز درباره تاريخچه اين بنا مى گويد: اين خانه به عنوان سومين اقامتگاه استاد شهريار در تبريز به سال ۱۳۴۷ از سوى ايشان خريدارى شد. به گفته وى، منزل نخستين استاد در خيابان دانشسرا به دنبال ساخت خيابان جديد تخريب شده و خانه دوم ايشان نيز در خيابان طالقانى تخريب و آپارتمان سازى شده است.
جديدالاسلام، قدمت بنا را مربوط به اواخر دهه ۱۳۳۰ عنوان كرده و مى گويد: مساحت اين خانه ۲۳۸ متر مربع بوده و زيربناى آن در دوطبقه حدود ۲۴۴ متر مربع است. وى يادآور مى شود: بيش از ۵۰۰ مورد از آثار و وسايل شخصى، شامل كتاب، دست نوشته ها، عكس هاى يادگارى و هداياى داخلى وخارجى ولوازم زندگى استاد در زمان حيات وى در اين گنجينه به نمايش گذاشته شده است. گفتنى است در اين موزه همچنين قرآن دست نويسى كه خود استاد از سال ۱۳۴۶ به خط نسخ شروع به نوشتن آن كرده و يك ثلث آن را به اتمام رسانده است، نگهدارى مى شود.
مسئول موزه هاى شهردارى تبريز خاطرنشانش مى كند: اين خانه از سوى شهردارى تبريز پس از فوت استاد در ازاى دوباب مغازه در بازار شمس تبريزى از بازماندگان ايشان خريدارى و به موزه تبديل شد.به گفته وى، لوازم داخل منزل اهدايى خانواده استاد شهريار است.
* تأثير سريال شهريار در شناخت وى
سريال شهريار، ساخته كمال تبريزى گرچه با كاستى هايى روبه رو بوده، اما تأثير بسيارى در گرايش به شناخت شهريار داشته است.
حسين اسماعيلى، معاون فرهنگى و ارتباطات سازمان ميراث فرهنگى، صنايع دستى و گردشگرى آذربايجان شرقى مى گويد: طى نظرسنجى هاى به عمل آمده در ايام نوروز، حداقل نيمى از مسافرانى كه براى نخستين بار از تبريز ديدن مى كردند دليل سفر خود را سريال شهريار و ترغيب آنان به شناخت تبريز عنوان كرده اند. به گفته وى، اغلب پاسخ دهندگان نيز ديدار از مقبره الشعرا ( محل دفن شهريار) و نيز خانه استاد شهريار را نخستين هدف بازديد هاى خود عنوان كرده اند.
مسئول موزه هاى شهردارى تبريز نيز با تأكيد بر تأثير انكارناپذير سريال شهريار در گرايش به شناخت بيشتر اين شاعر نامى تبريزى مى گويد: به دنبال پخش اين سريال بازديد از موزه استاد شهريار ۵ برابر شده است. رسول جديدالاسلام خاطرنشان مى كند: در ايام عيد امسال ۵ هزار نفر از سراسر ايران از موزه شهريار ديدن كردند درحالى كه اين رقم در سال گذشته كمتر از يكهزار نفر بود.به گفته وى، همچنين پس از پخش اين سريال ميزان اهداى آثار و تصاوير منحصر به فرد استاد شهريار نيز كه در گنجينه هاى شخصى نگهدارى مى شد افزايش يافته است.گفتنى است، سازندگان فيلم استاد شهريار تاكنون از خانه استاد در تبريز
ديدن نكرده اند.
* گذرى بر سال هاى آخر زندگى استاد شهريار
هنگامى كه مادر استاد شهريار در تير ماه ۱۳۳۱ دار فانى را وداع گفت استاد شهريار پس از سال ها عزم ديار كرده و در مرداد ماه ۱۳۳۲ به تبريز آمد. وى، پس از مدت ها سرانجام با يكى از منسوبان خود به نام « عزيزه عبدخالقى» ازدواج كرد كه حاصل اين ازدواج ۳ فرزند به نام هاى شهرزاد، مريم و هادى است.
شهريار در سال ۱۳۵۲ مجدداً به تهران سفر كرد اما در سال ۱۳۵۳ به دنبال فوت ناگهانى همسر، داغ ديگرى بر دلش نشسته و در سال ۱۳۵۶ به تبريز بازگشت. استاد شهريار از اين سال در تبريز اقامت كرده و سرانجام پس از ۸۲ سال زندگى با بركت و پرفراز و نشيب پس از يك دوره بيمارى سخت در ساعت ۷ بامداد ۲۷ شهريور۱۳۶۷ در بيمارستان مهر تهران دارفانى را وداع گفت.
پيكر اين شاعر گرانقدر تاريخ معاصر ايران زمين در تاريخ ۲۹ شهريور ۱۳۶۷ با حضور نزديك به ۵۰ هزار نفر از مردم هنردوست تبريز تشييع و در مقبره الشعراى تبريز به خاك سپرده شد.
* خانه شهريار، خانه شاعران جوان
به دنبال توسعه موزه ادبى استاد شهريار، بخشى از خانه استاد به فعاليت شاعران جوان تبريز اختصاص مى يابد.
رسول جديد الاسلام، مسئول موزه هاى شهردارى تبريز مى گويد: از آنجايى كه در شهر تبريز مكانى براى گردهمايى و فعاليت شاعران جوان وجود ندارد، بخشى از اين موزه به مكانى براى فعاليت شاعران جوان اختصاص مى يابد.
به گفته وى، به دنبال طرحى كه از سوى شهردارى تهيه شده است، قسمتى از اماكن اطراف خانه شهريار خريدارى و موزه استاد شهريار توسعه مى يابد.جديدالاسلام همچنين از بازسازى زيرزمين خانه شهريار خبر داده و مى افزايد: با افزايش وسايل به نمايش درآمده در موزه، طبقه پايين نيز به فضاى موزه افزوده مى شود.
يادداشتى از دكتر رضا داورى اردكانى
من از آغاز جوانى كه با نوشته هاى امثال ساموئل اسمايلز (نويسنده كتاب اعتماد به نفس) و ديل كارنگى (در جستجوى خوشبختى) آشنا شدم، آنها را نپسنديدم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين قبيل كتاب ها شايد اثر موقّت روان شناسى در بعضى خوانندگان داشته باشد اما كارساز تربيت مردم نيست و بناى اعتماد به نفس و خوشبختى با آن ها تأسيس نمى شود. اين كه آدمى نبايد در كارهاى دنيا خود را كوچك و ناتوان بينگارد، حتى پيش از اين كه روان شناسان از عقده حقارت چيزى بگويند از مسلّمات بوده است ولى اگر از آن استنباط شود كه همه كس در هر جا به هر كارى تواناست، نام آن اعتماد به نفس نيست. اعتماد به نفس حقيقى با خود بينى و غفلت از محدوديت هاى وجود آدمى جمع نمى شود.
كسانى اعتماد به نفس دارند كه عهدى بسته باشند و ملتزم به ايفاى عهد باشند.با اين عهد است كه آدمى خود و محدوديت هايش را مى شناسد. پس بگوييم اعتماد به نفس با شناخت خود حاصل مى شود و اين شناخت كه شناخت حدود است، از شناخت مبدأ وجود و عالم و آدم و شرايط و اوضاعى كه شخص در آن به سر مى برد، جدا نيست. كلمه گرامى «من عرف نفسه فقد عرف ربه» دال بر اين معنى است.ما مظهريم امّا همواره اين را نمى دانيم و به همين جهت شناختن حدّ و قدر خود به آن آسانى كه به زبان مى آيد، نيست.
بسته به اين كه آدمى چگونه و در كدام موضع به خود بنگرد، شناختش متفاوت مى شود.اين شناخت هرچه باشد، از سنخ شنيدنى ها نيست بلكه رسيدنى است. اگر علم هاى شنيدنى براى عمل به وظيفه كافى بود، همه مردم يكسره كارهاى خوب مى كردند زيرا همه مى دانند كه چه كارها بد است و كدام ها خوبند.
خوبى ها و بدى ها و معروف ها و منكرها در زمره مشهوراتند اما برخلاف آنچه گاهى گفته شده است، اخلاق با اين مشهورات قوام نمى يابد.شخص اخلاقى نه از آن جهت كه خوبى، مشهور و ممدوح است به آن رو مى كند، بلكه وجودش با خوبى يگانه مى شود.اين امر چگونه ممكن است و جان چه كسانى با خوبى متحد مى شود؟ همه مردمان وظايفى به عهده دارند كه بايد انجام دهند.
معمولاً اين وظايف به حكم ضرورت شغلى و به اقتضاى موقع و مقام اشخاص در جامعه انجام مى شود اما كسى كه وظايف شغلى خود را انجام مى دهد اگر كار خود را بى آنكه به آثار و نتايجش توجه داشته باشد به حكم احساس وظيفه و به درستى انجام مى دهد، كارى اخلاقى كرده است.مصلحت بينى و مصلحت بينانه عمل كردن، بد نيست اما برخلاف آنچه معمولاً مى پندارند، مصلحت بينى از عهده همه كس برنمى آيد و گاهى در جامعه هايى تفاوت گذاشتن ميان مصلحت و مفسدت دشوار مى شود.
درست است كه مصلحت بينى كار عقل جزئى است اما عقل جزئى كه خودبينى و انكار اصل و آغاز از اوصاف آن است، بى مدد عقل كلى راه به جايى نمى برد و حتى خطرناك مى شود يعنى وقتى عقل كلى به عقل جزئى مدد نرساند، اين عقل در راه خودبينى و پر مدّعايى بى باك مى شود و خود را همه كاره مى پندارد.اين وضع را با اعتماد به نفس يكى نبايد دانست زيرا چنان كه گفتيم صاحب اعتماد به نفس خودبين نيست.
او توانايى هاى خود را نسبت به كارى كه بايد انجام دهد، مى سنجد و البته مى داند كه چه بايد بكند و چه مى تواند بكند. اكنون در پاسخ اين پرسش كه جان چه كسانى با خوبى متحد مى شود و اين اتحاد چگونه صورت مى گيرد، مى توان گفت كه مردمان در عالم خود بسته به هم زبانى و هم داستانى كه با يكديگر دارند، كم و بيش جايگاه و توانايى و وظيفه خود را مى شناسند.
اگر اين سه شناخت هماهنگ باشند، جان خوبى را در مى يابد و با وظيفه متحد است اما اگر مردم از خانه قرار و عهد و هم داستانى بيرون افتاده باشند و ندانند كه به كجا تعلق دارند و به سخن يكديگر گوش نكنند، قهراً نمى دانند كه چه بايد بكنند و حتى در موقع و مقام آزمايش هم قرار نمى گيرند كه بدانند چه كارها را نمى توانند بكنند. اين ها حرف مى زنند و چون مسئوليتى براى خود نمى شناسند، از پر مدعايى پروا نمى كنند.
نكته مهم اين است كه اين قبيل پرمدعايى ها را كوچك و ناچيز و بيهوده و بى وجه نبايد دانست.اتفاقاً اگر كشورى به اين درد دچار شود تا نداند كه چرا و چگونه به بيمارى لفاظى و پرمدعايى مبتلا شده است دردش درمان نمى شود. البته لفاظى و پرمدعايى آدميان فرع امكان استكمال آنان از طريق علم و عمل است.
آدميان در اصل با كمال بيگانه نيستند اما منزل آنان در راه استكمال و كمال متفاوت است.در اين راه آنكه پيشتر و جلودار است، خود را دورتر و محتاج تر مى بيند و همّت بيشتر مى طلبد ولى چه بسا كه وامانده هاى راه كه غالباً از وضع خود غافلند، به جاى اين كه به آينده رو كنند و سخن و زبانشان راهگشاى منزل هاى تاريخى شان باشد، با الفاظ خوبى و كمال خود را مشغول كنند و البته اين الفاظ و لفاظى ها بر غفلت آنان مى افزايد و به آنها آرامش موهوم مى بخشد.
در گزارش مولانا جلال الدين از تاريخ تباهى مردم شهر سبا كه در عيش و لذت غرقه بودند بر اين نكته تأكيد شده است كه وقتى پيامبران انذار كردند كه اين غفلت آينده آنها را تباه مى كند، مردم شهر سبا برآشفتند و تذكر خيرخواهان را مايه برهم خوردن بساط عيش و آرامش خود دانستند و گفتند:
طوطى نقل و شكر بوديم ما/ مرغ مرگ انديش گشتيم از شما
وضع غفلت و غرور مردم شهر سبا را با اعتماد به نفس نبايد اشتباه كرد. آن مردم نفسى نداشتند كه به آن اعتماد كنند و به همين جهت نمى دانستند كه در حال و اكنون يعنى در زمان ساكن يا در بى زمانى به سر مى برند و به پايان راه و كار خود رسيده اند.اعتماد به نفس را با اثبات ذات اشتباه نكنيم.در اثبات ذات من تنها و دورافتاده ام و به دور خود پيله مى تنم. اعتماد به نفس مستلزم فرارفتن از زندگى نباتى و جانورى و آزمودن مراتب و مراحل وجود و خودآگاهى است.در اين سير آدمى به جايى مى رسد كه به زبانش مى آيد:
ما چه باشد در لغت اثبات و نفى
من نه اثباتم منم بى ذات و نفى
اين من بى ذات آئينه اى است كه در آن عكس رخ دوست و وجود ديگران و مراتب خيرات و فسحت دائره وجود ظاهر مى شود. اين من عين نسبت است و بر اين نسبت اعتماد مى توان كرد، يعنى لازمه اعتماد به نفس، اعتماد به ديگران است.
آنكه از خلق بريده است و خود را دايرمدار همه چيز مى داند، به چه اعتماد كند و اگر اعتماد كند، بر وهم اعتماد كرده است. در آغاز كلام به آثارى چون «اعتماد به نفس» ساموئل اسمايلز و «در جستجوى خوشبختى» ديل كارنگى اشاره كردم.اتفاقاً اين كتاب ها متضمن اخلاق مناسب جهان تحت حاكميت بورژوازى و سرمايه است و اين جهان بر مبناى اصل دائرمدارى بشر و تعلق همه چيز و از جمله زمان و مكان به او پديد آمده است.
گرچه مخاطب نويسندگانى كه نام برديم، اشخاص و افرادند اما چيزى كه به آنان آموزش داده مى شود، فردى و شخصى نيست بلكه تعليم پيوستگى به نظام و سازمان موجود است.اين نويسندگان از خواننده خود مى خواهند كه خود را در نظام موجود بازيابند و بر آن نظام اعتماد كنند و حرمت اصول و قواعد آن را نگاه دارند و خوشبختى و آرامش خود را در آن عالم بجويند.
من از ساموئل اسمايلز و ديل كارنگى نام بردم كه در زمان خود مشهور بودند.امروز هم اخلاف آنان كه عددشان بيشتر و شهرتشان كمتر است، در همه جا وجود دارند و نوشته ها و گفته هايشان در سراسر روى زمين پراكنده است اما مخاطب آنان در دهه هاى اخير بيشتر مردمى هستند كه در برقرار كردن رابطه با ديگران و در روابط خانوادگى و ادارى و شغلى مشكل دارند.اين كه اين مطالب چه اثرى در رفع مشكلات آنان داشته است و دارد به درستى و دقت معلوم نيست.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امر مسلّم اين است كه اگر گرفتارى يا ناهماهنگى با تحوّل و دشوارى در سازگار شدن با وضع جديد نبود، اين آثار هم پديد نمى آمد.در اين كتاب ها اصول ثابتى نيست كه به مردم همه زمان ها تعليم داده شود بلكه درس تحمل بى ثباتى ها و بحران هاى زندگى جديد و دستورالعمل سازگار شدن با اوضاع بحرانى در جهان جديد است كه معمولاً مردمان انتظار پيش آمدنش را ندارند.كسى كه درس تحمل و سازگارى مى دهد، بايد از تحولى كه روى مى دهد، كم و بيش آگاه باشد.
مردمان هم اگر بدانند كه با چه مسائل و مشكلاتى مواجه مى شوند، با استوارى قدم در راه مى گذارند به اين جهت درس هاى كلّى انتزاعى كه به نمونه هايش اشاره شد، حداكثر ممكن است اثر تسكين و تسلّاى موقت داشته باشند. به عبارت ديگر ملكاتى مانند اعتماد به نفس، امورى موجود در بيرون از وجود آدمى نيستند كه هر وقت و هرجا لازم باشد، آن را به هر كس بتوان تلقين كرد.اعتماد به نفس فرع اعتقاد و تعلق خاطر و عهد داشتن است.
اثر آموزش و پرورش را منكر نمى توان شد اما جايى كه استعداد نيست، سعى آموزش و پرورش كمتر نتيجه مى دهد و بيشتر هدر مى شود.مگر نه اين كه در هنگام بعثت پيامبران و در انقلاب ها و نهضت هاى ريشه دار فرهنگى و سياسى، آثار اعتماد به نفس بيشتر ظاهر مى شود و وقتى آفتاب مهر و معرفت و حقيقت را ابرهاى غليظ مى پوشاند، مردم تنها و تنها تر مى شوند و همّت و اراده خير و اعتماد به نفس مجال ظهور نمى يابد.اگر سارتر انسان را يك سوداى بيهوده دانست و ديگرى را دوزخ انگاشت.بشرى را مى ديد كه دستش به هيچ جا بند نبود و هيچ اميدى نداشت.
اعتماد به نفس با قبول ديگرى و اميد به برخوردار شدن از امكانات تازه براى فعل و عمل و وفادارى به عهد حاصل مى شود.در زندگى ما حساب و كتاب هم جاى خود دارد اما اعتماد به نفس متّكى به حساب و كتاب و مصلحت انديشى نيست يعنى كسى كه همه زندگيش حسابگرى است، اعتماد به نفس ندارد و از عهده كارهاى بزرگ برنمى آيد.دكارت مى گفت: «به جاى غلبه بر جهان، بر خود غالب شو».
مقصود او برحذر داشتن مردمان از غلبه بر جهان نبود بلكه غلبه بر خود را شرط غلبه بر جهان مى دانست.در اين غلبه كه در تحقق صورتى از آن نمى توانيم ترديد كنيم، مبناى غلبه از طريق محاسبه بوده است بى آنكه اميد در آن جايى داشته باشد.
اكنون كه غلبه دكارتى به مرزهاى نهايى خود نزديك شده و محاسبه كارساز همه چيز در همه جا شده است، اميد نيز از زندگى كناره گرفته و پنهان شده است.اعتماد به نفس حرف نيست.آن را با سوداى رسيدن به اغراض و اهواء يا غلبه بر چيزها و ديگران اشتباه نبايد كرد.
اعتماد به نفس با خودبينى و خودپسندى هم نمى سازد، زيرا خود اگر تكيه گاهى نداشته باشد و از چشمه ذوق مهر و معرفت ننوشيده باشد، خود نيست.مردم بى دوست در غصه تنهايى و بيهودگى تباه مى شوند.
اعتماد به نفس، اعتماد به امكان هاى وجود آدمى و جسارت در عهد بستن و پايبند به عهد و آگاهى از چيزى است كه استوارى عهد را ضامن مى شود.عهدهاى آدميان اگر ضامنى نداشته باشد سست مى شود و گسيخته مى شود، با عهد بستن و وفادارى به عهد است كه آدميان به خود و به ديگران اعتماد مى كنند./
دكتر عماد افروغ
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«هويت ايرانى و حقوق فرهنگى» به طور عمده ناظر به دو مقوله اساسى در مورد چالش ما يعنى هويت يا چيستى و كيستى ايرانيان و حقوق برخاسته از آن يعنى حقوق فرهنگى و بالطبع وظايف فرهنگى نظام سياسى برخوردار از صبغه و جوهره فرهنگى و معنايى است. در هويت ايرانى به دنبال ته نشين شده ها و وجوه ساختار فرهنگى و به طور خاص در لايه هاى هستى شناسى يا جهان بينى و ارزش هاى جامعه، بدون غفلت از جست وجوى آن در لايه هاى هنجارى و نمادين هستيم.
باور ما اين است كه بدون توجه به اين وجوه ساختارى و مستمر تاريخى هرگونه برنامه پيشرفت و تحولى در هر عرصه اى با ناكامى روبه رو خواهد شد و كشور را نيز با چالش ها و گسست هاى غيرقابل جبرانى مواجه خواهد كرد. تجربه اعمال يا تحميل الگوهاى توسعه مبتنى بر نوسازى يا شبه نوسازى با پيش فرض «فرهنگ توسعه» و «بيگانگى» با «توسعه فرهنگى» در جهان سوم و عوارض ناشى از آن و تقابل ها و جنبش هاى اجتماعى كه در واكنش به اين الگو ها و برنامه ها اتفاق افتاده است، تجربه اى نيست كه به راحتى بتوان آن را ناديده گرفت و از كنارش عبور كرد.
ظهور انقلاب اسلامى با جوهره فرهنگى و سازگار با هويت ايرانى ـ اسلامى در مواجهه با تحقير ملى ناشى از غرب گرايى فرهنگى در قالب شعار «بازگشت به خويشتن خويش» يا «خود شرقى» و تداوم اين بازگشت و گفتمان شكل دهنده آن در سال هاى جنگ و عنصر اصلى و حياتى مقاومت در برابر سياست هاى شتابان و غير فرهنگى و يك سويه اقتصادى و سياسى، يكى از تجربه هاى گرانبهاى پيش روى ما است كه مى تواند مبدأ و منشأ دقت ها و ظرايف فرهنگى در برنامه ريزى ها و عملكرد ها و تقابل با سياست زدگى و اقتصادزدگى هاى متداول باشد.
ناديده انگاشتن بحث اساسى توسعه فرهنگى يا انطباق توسعه با فرهنگ به يك معنا ناديده انگاشتن هويت ايرانى و تاريخى و قابليت هاى توسعه اى نهفته در زمينه هاى فرهنگى و اجتماعى در برنامه ريزى هاى توسعه و به عبارتى به معناى پذيرش الگوى واحد فرهنگ توسعه يا ارزش ها و هنجارهاى غرب و مقابله با كثرت گرايى فرهنگى در امر توسعه است. امرى كه به طور طبيعى باعث از جا دررفتگى يا گسست در نظام اجتماعى جوامع ذى ربط گرديده است. به گونه اى كه در اين جوامع نه تنها شاهد توسعه درون زا و پايدار نبوده ايم، بلكه از جا دررفتگى فوق تاكنون منشأ آندمى يا نابسامانى و در نتيجه آشوب ها و شورش هاى اجتماعى بسيارى بوده است.
به هرحال، فهم هويت تاريخى يك جامعه و عناصر مقوم آن در طول تاريخ مى تواند كارويژه هاى بسيارى داشته باشد. در سطح اجتماعى يا زيست جهان مى تواند خاستگاه حس تعلق، اعتماد و آرامش و به اصطلاح امنيت وجودى افراد باشد؛ در سطح اقتصادى مى تواند مبدأ توجه به توسعه فرهنگى يا پايدار و درون زا و در سطح سياسى، مبناى يك نظام سياسى مشروع و مقتدر باشد. بايد توجه داشت كه مفهوم هويت به هيچ وجه بيانگر يك ايستايى و عدم تحرك محض نيست. اين مفهوم هم به تغيير و تحول تاريخى به رغم عنصر ثابت، پايا و مانا توجه دارد و هم تكثر در نماد، قالب و گروه هاى اجتماعى را برمى تابد كه خود ترجمانى از وحدت در عين كثرت است. حتى عناصر هويت بخش فرهنگى نيز مى توانند به لحاظ زمانى متغير باشند. به عبارت ديگر، به رغم باور به ارتباط عناصر متنوع فرهنگ و هويت، ممكن است، عنصر هويت بخش در برهه اى، نتواند در برهه اى ديگر كاركرد وحدت بخش داشته باشد. نكته ديگر آنكه در جامعه ما شاهد تعلق افراد و اقشار مختلف به هويت هاى چندگانه و به طور خاص هويت هاى ملى و گروهى هستيم كه نبايد منافى يكديگر تفسير و تعبير شوند.
در مورد هويت ايرانى نيز در مجموع بايد آن را در پيوندهاى فرهنگى و به طور ويژه در هستى شناسى دينى و عرفانى يكگراى ايرانى ـ اسلامى و با دلالت هاى خاص آن جست وجو كرد. شايد به عبارتى بتوان تمام مؤلفه ها و عناصر هويت ايرانى را در سطوح و عرصه هاى مختلف در همين نگرش يكگراى عرفانى يا عشق و آثار فيلسوف فرهنگ ما يعنى سهروردى جست وجو كرد كه يا ثنويت ها را برنمى تابد يا آنها را كم رنگ و عناصر اتصال بخش را پررنگ مى كند. وحدت وجودى منسوب به ابن عربى، مراتب نور سهروردى و اصالت وجود و مراتب تشكيك وجودى ملاصدرا بيانگر اين معناى بلند و متعالى تاريخى است. به تعبير مولانا:
منبسط بوديم و يك گوهر همه
بى سر و بى پا بديم آن سر همه
يك گهر بوديم همچون آفتاب
بى گره بوديم و صافى همچو آب
چون به صورت آمد آن نور سره
شد عدد چون سايه هاى كنگره
كنگره ويران كنيد از منجنيق
تا رود فرق از ميان اين فريق
برپايه نگرش عرفانى مزبور ثنويت در آفرينش، ثنويت بين ذهن و عين، دنيا و آخرت، زيربنا و روبنا، دين و سياست، انسان و خدا، انسان و خلق و فرد و جامعه رنگ مى بازد. يكتاپرستى، نگاه سلسله مراتبى و تلفيق دين و سياست و حقيقت گرا بودن هستى شناختى از ويژگى هاى اين نگره دينى ـ عرفانى است كه سابقه آن به ايران قبل از اسلام برمى گردد. جرالد نولى از ايران شناسان معروف كه كتاب «مفهوم ايرانى» او شهرت جهانى دارد، معتقد است كه اين مفهوم به مثابه عنصر و انگاره اى سياسى ـ دينى به اواسط ساسانيان برمى گردد، اما به مثابه يك انگاره ارضى، قومى و دينى سابقه اى طولانى دارد. به عبارت ديگر قابليت هاى نمود سياسى اين مفهوم در ذات انگاره دينى آيين مزدايى و متعاقباً اسلام امرى غير قابل انكار است.
توجه بالفعل و عينى به قابليت هاى سياسى زمينه هاى سه گانه دينى، ارضى و قومى هويت ايرانى در سه دوره تاريخى ساسانيان، صفويه و انقلاب اسلامى به بقاى عناصر هويت بخش، ثبات و اقتدار سياسى، حس تعلق و اعتماد اجتماعى و تحول و پيشرفت اقتصادى و تمدنى انجاميده است. البته اشاره به عناصر مشترك سه دوره فوق به معناى ناديده انگاشتن محتواى متفاوت اين عناصر از يك سو تفاوت هاى اين سه دوره، از سوى ديگر نيست، اما درك الگوى مشترك سياسى ـ دينى اين سه دوره و اثر مثبت و تاريخى به جاى مانده از آن در مقاطع بسيار حساس و بحرانى مى تواند به رغم نقادى ها و آسيب شناسى هاى متناظر، همواره مورد توجه روشنگرى ها و سياستگذارى ها و اقدامات عملى باشد.
مقوله حقوق فرهنگى كه پس از اجتماع گرايى هايى نوظهور در مفهوم حقوق شهروندى و ناكامى هاى ناشى از تحميل و تحقق الگوهاى توسعه بيگانه با فرهنگ هاى جوامع، مجدداً در دستور كار قرار گرفت، ناظر به اين نكته اساسى است كه مفهوم حق را نبايد صرفاً در عرصه هاى فردى و آزادى هاى اساسى مدنى و سياسى جست وجو كرد و وظايف دولت را نيز نبايد محصور در حقوق مزبور دانست، بلكه به دليل وجه اجتماعى حيات انسانى و به عبارتى هستى اجتماعى انسان ها و بعضاً اصالت بخشيدن به آن و با اين پيش فرض كه بدون اين هستى، امكان تعامل و بقا براى انسان ها ميسر نيست، بايد در مباحث مربوط به حقوق و وظايف شهروندى توجه بيشترى به وجه اجتماعى مزبور در سطح جامعه و گروه بندى هاى اجتماعى مبذول گردد.
علاوه بر مباحث جامعه شناسى و اشاره به فرايند اساسى «انسجام» كه ناظر به پيوند و همبستگى بين افراد و اقشار مختلف است و طبعاً يكى از عناصر اصلى اين پيوستگى، وحدت نمادين يا فرهنگى است، در مباحث مربوط به فلسفه اجتماعى نيز بحث اصالت بخشيدن به جامعه و وجوه اجتماعى حيات انسانى، مستقل از وجود فردى، به رغم اذعان به تعامل اين دو مورد توجه و علاقه فزاينده است. حاصل اجتماع گرايى در يك سطح و جامعه گرايى در سطحى ديگر پى بردن به اهميت مقولاتى از قبيل مشاركت هاى گروهى و حق تعلق به خرده فرهنگ هاى خاص و حقوق اجتماعى ـ اقتصادى، اجتماعى ـ سياسى و اجتماعى ـ فرهنگى افراد در سطح كلان و به عبارتى سطح ملى است. عدالت اجتماعى ـ سياسى و وحدت نمادين و فرهنگى در لايه هاى جهان بينى، ارزش ها، هنجار ها و نمادها، در ذيل حق اجتماعى ـ فرهنگى قابل تعريف و رديابى است.
به سخن ديگر وظايف دولت ها تنها ناظر به تأمين حقوق و نيازهاى فردى نيست، بلكه وظايف دولت ها كه خود تجلى يك حق اجتماعى ـ سياسى است، شامل حقوق اقتصادى و فرهنگى گسترده تر نيز مى باشد. مراقبت و پاسداشت عناصر مقوم و وحدت بخش نمادين در جامعه و تلاش در جهت اعتلا و استفاده از ظرفيت ها و قابليت هاى آن در برنامه ريزى ها و الگوهاى پيشرفت و تمدن از وظايف بلاترديد فرهنگى دولت ها، بويژه در كشورى با جوهره و خميرمايه فرهنگى و هويتى خاص است. به طور خاص توجه به مؤلفه ها و عناصر مقدم هويت ملى و تاريخى يك جامعه در قالب پاسداشت اساطير و جهان بينى تاريخى يك قوم، حفاظت از ارزش ها و اخلاقيات جامعه و توجه به ملاك ها و معيارهاى داورى، نقاط عطف و سرنوشت ساز تاريخى و مواريث فرهنگى و تاريخى و شخصيت هاى سرنوشت ساز ادبى، علمى، فلسفى، هنرى، سياسى و غيره از جلوه ها و مظاهر مختلف توجه به حق فرهنگى است.
نگاهى به مجموعه شعر كودك و نوجوان
«بين ما شمعدانى ست» از حديث لرز غلامى
لابه لاى شمعدانى ها كسى ست
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يزدان مهر
«بين ما شمعدانى ست» مجموعه شعرى است ويژه گروه هاى سنى «ج و د» كه دربرگيرنده مخاطبان سال هاى پايان دبستان و دوره راهنمايى است. «عينى كردن» ناديده ها، شايد نخستين و مهم ترين ويژگى شعرهاى اين كتاب باشد كه در همان برخورد نخست مخاطب با آن، خود را به رخ مى كشد. «عينى كردن» ناديده ها، يا رؤياها يا تصورات، البته شرط اصلى اش روشن بخشى به آنها و مادى كردن آنها از طريق توصيفات جزءبه جزء است؛ از اين پيش شرط مى توان نتيجه گرفت كه اگر در شعرى، اين «عينى كردن» به مخدوش شدن روابط ادراكى ميان شاعر و مخاطب كودك يا نوجوان منجر شود اصل «روشن بخشى» از دست رفته و «معماگويى» آغاز شده است.
اسدالله شعبانى - شاعر و پژوهشگر حوزه شعر كودك - مى گويد: «تخيل در شعر كودك خيلى مهم است، اما نسل پس از ما، آنقدر در ارائه اين تخيل زياده روى كردند كه گاهى تصاوير يا فضاى ارائه شده براى بزرگسالان هم چندان قابل درك نبود! ما در شعر كودك قصد آزمون هوش مخاطبان را از راه طرح معما نداريم، گرچه مى توان از شكل روايى «معما» براى رسيدن به يك شعر خوب استفاده كرد، اما حاصل كار نبايد باعث سرگردانى ذهنى مخاطب شود.»
به روايتى ديگر، «سهل بودن» نه تنها امتياز يك شعر كودك خوب است كه نشانه شناخت درست شاعر آن نسبت به حوزه كارى خويش است. احتمالاً مخاطبان اين متن كه حوالى پنج دهه يا بيشتر از عمرشان گذشته، به ياد مى آورند كه در روزگارى كه شعر مناسب كودك در زبان فارسى يافت نمى شد، جاى خالى اين گونه شعرها را در كتاب هاى درسى، شعرهاى «سهل و ممتنع» سعدى پر مى كرد كه براى فهم زبان و فضاى آنها، دانش آموزان چندان دچار دشوارى نبودند، درحالى كه در فهم شعرهاى بزرگان ديگر كه كرشمه هاى زبانى كار مى كردند، به كتاب هاى كمك درسى متوسل مى شدند كه قيمت شان ۱۰ برابر كتاب هاى درسى بود! به گمانم «كيانوش» در بنيانگذارى شعر كودك ايران، خيلى خوب متوجه اين نكته شد و آن را به عنوان «قانون نخست» در اين «نوع ادبى» مطرح كرد. كسانى كه با شعرهاى بزرگسالانه كيانوش حشر و نشرى دارند [آن كتابى را كه به عنوان ترجمه بيرون داد، اما در واقع شعرهاى خودش بود، يعنى «از پنجره تاج محل» را مستثنا كنيم] مى دانند كه زبان و تخيل وى در شعر بزرگسالانه، به هيچ وجه ساده و روان نيست، پس حتماً ضرورتى باعث شده كه كيانوش در شعرهاى كودك اش به سادگى و روانى برسد.
شعرهاى حديث لرز غلامى در كتاب «بين ما شمعدانى ست» ميان «سخت گويى» و «روان گويى»، «روشن گويى» و «تاريك گرايى»، «ذهنيت» عينى شده و «عينيت» ذهنى شده در نوسان اند و اين گاهى «كژشدن» گاهى «مژ شدن» اين شعرهاى بى لنگر را بدجورى به دردسر انداخته است!
«كسى ميان جمع تان،
كنارتان نشسته است
كسى كه مثل ديگران،
كمى دلش شكسته است
*
كسى كه غصه هاى او،
هميشه گنگ و مبهم است
كسى كه شانه هاى من،
براى گريه اش كم است
*
كسى كه يا بزرگتر؛
و يا ميان بچه هاست
چه فرق مى كند كه او،
چرا، چگونه يا كجاست
مهم صداى پاى او؛
و لحن خنده هاى اوست
اگرچه مهربانى اش
مهم تر از صداى اوست»
در شعر «مثل ديگران» ما نه با «سختى» يا «نرمى» تخيل، كه در واقع با «معما» رودرروييم و شايد به همين دليل است كه «گزاره هاى معنايى» در اين شعر على رغم ظاهر ساده آن، كلافه كننده اند: «اگرچه مهربانى اش/ مهم تر از صداى اوست» خب! كه چه دانى كف دست از چه بى موست/ زيرا كف دست مو ندارد! وقتى شاعر مى گويد: «مهم صداى پاى او/ ولحن خنده هاى اوست» مخاطب منتظر يك يك «كنش» است كه اهميت بيت اول را مؤكد كند اما در ادامه، ما با تاريكى روبه رو مى شويم و به گونه اى «گزاره معنايى بزرگسالانه» كه شراكت تجربه ده سال بعد خواننده كودك را طلب مى كند برخورد مى كنيم. شاعر مى تواند عيب بگيرد كه «بيت دوم، معنايش روشن است!» اما براى چه كسى حتى در برابر مخاطب بزرگسال نيز، «مبتدا» و «خبر» اين «بند» از صفت «غريب» بودن برخوردارند! يا وقتى شاعر مى گويد: «كسى كه يا بزرگ تر/ و يا ميان بچه هاست/ چه فرق مى كند كه او/ چرا، چگونه يا كجاست » ما با يك پرسش كودكانه روبه روييم يا با پرسشى فلسفى يا صرفاً با يك ضعف تأليف ساده بگذاريد بيت دوم را كمى موشكافى كنيم و آن را به شكل ساده و بسيط اش بنويسيم:
۱- چه فرق مى كند كه او/ چرا ميان بچه هاست
۲- چه فرق مى كند كه او/ چگونه بين بچه هاست
۳- چه فرق مى كند كه او/ كجا ميان بچه هاست
ببخشيد! بنده به عنوان بزرگسال سؤال مى كنم كه اين جمله ها چه معنى دارند گزاره اول را در واقع اينطور بايد خواند: «چه فرق مى كند كه او چرا ميان بچه هاست يا نيست !» شما وقتى «چه فرق مى كند» مى آوريد به معناى كاربرد «يا»ست. به نظر مى رسد كه مشكل بيشتر شد و اگر به همين سياق تا گزاره سوم پيش برويم مشكلات سه برابر مى شوند! وانگهى «كسى كه يا بزرگ تر/ و يا ميان بچه هاست» معنى اش چيست به گمانم شاعر مى خواسته بگويد: «كسى كه بزرگ تر از بچه ها يا همقد بچه هاست يا هم سن بچه هاست» منتها با مختصر لغزشى! اين طور شده.
البته كتاب از شعرهاى هماهنگ تر در اجزا و البته شنيدنى تر هم برخوردار است مثل شعر «مثل چاى، مثل نان» كه شعر نوآورانه اى نيست اما لااقل، از ابزارها و عناصرى استفاده مى برد كه براى مخاطب كودك قابل درك است و احتمالاً واجد لذت شعرى براى او.
«تازه مثل نان گرم،
داغ مثل اين حليم
سفره اى به رنگ صبح
مثل نرمى نسيم
مادرى شبيه ابر
صاف و مهربان و نرم
مثل چاى داغ داغ
مثل نان گرم گرم
لحظه اى كه پيش ماست
از هميشه بهترم
چاى مزه مى دهد
در كنار مادرم»
حديث لرز غلامى در اين كتاب، سعى كرده از قالب هاى ديگرى هم جز چارپاره- كه قالب رايج شعر كودك است- استفاده ببرد كه بعضى شبيه به قالب هاى كلاسيك اند و برخى در قالب هاى آزاد تعريف مى شوند. او در مقاطعى كه قصد معماگويى و تاريك كردن صحنه را ندارد، شاعر موفقى است و معلوم نيست كه اين پيچيده گويى كه خصوصيت نسلى وى نيز هست، چه كمكى مى كند به او به عنوان شاعر يا به مخاطب به عنوان كسى كه قصد برقرارى ارتباط فرهنگى با اثر وى را دارد
در اين كتاب شعر كودك، يك شعر منثور هم هست كه جاى «اما و اگر» دارد. نه تنها اين قالب كه هم خون موفق ترش «شعر سپيد» هم تاكنون نتوانسته به دليل فقدان موسيقى لازم براى خيال انگيزى در شعر كودك، در اين «نوع ادبى» موفق باشد و آوردن چنين شعرى در كتابى كه ناشر لطف كرده و در كنار شناسنامه كتاب، گروه سنى مخاطبان را مشخص كرده است كمى عجيب به نظر مى رسد؛ البته شما روى معناى «كمى» ، كمى بيشتر درنگ داشته باشيد!
«از اين جا تا درياچه ده قدم است
با هر قدم يك دانه بكار تا جاى پايت باقى بماند
دانه ها كه برويند،
از دست هاى ما راه سبزى به جا خواهد ماند،
براى تمام پرنده هاى تشنه اى كه راه درياچه را نمى دانند»
اگر قرار به ترجيح باشد من به عنوان يك مخاطب بزرگسال شعر كودك، شعر «روى پرچين» را به عنوان شعرى بسيار موفق تر ترجيح مى دهم چه در كاربرد تخيل، چه در نوآورى كاربرد قالب و چه در روشنى بخشى به گزاره هاى معنايى.
«تا تو گل هاى من را بيارى
يك سبد عطر شبنم ببارى
روى گلبرگ گل ها بكارى؛
تا تو شعر بگويى
زير باران دلت را بشويى
تا دوباره برويى،
تا تو را بار ديگر ببينم
يك پر بوسه از دست هايت بچينم
مثل گنجشك بى آب و دانه
روى پرچين دست خدا مى نشينم
تا تو را بارديگر ببينم.»
حديث لرز غلامى شاعر بدى نيست تنها ارزيابى اش از حيطه اى كه استعداد بالندگى در آن را داراست كمى شتابزده است. البته تكرار مى كنم، شما روى معناى «كمى»، كمى بيشتر درنگ داشته باشيد!
متفاوتنویسی به جای داستاننویسی
مجتبا پورمحسن
در چند سال گذشته تعداد داستانهای متفاوت منتشر شده، بهطور تصاعدی افزایش یافته است. اگر قبلاً، این آثار غالباً توسط ناشرین کوچک و گمنام منتشر میشد،حالا ناشران بزرگی چون چشمه هم انتشار این نوع آثار را در دستور کار قرار دادهاند.
«سیامین حکایت سیتا»، مجموعه داستانهای کوتاه رضا مختاری که اخیراً توسط نشر چشمه منتشر شده، یکی از همین نوع کارهاست.
او «سعی» میکند
نویسندههای جوان زیادی هستند که این روزها سعی می کنند «متفاوت» بنویسند. رضا مختاری اما سالهاست که اینگونه مینویسد.
حداقل در هشت تا ده سال گذشته که من کارهای او را دنبال کردهام، هیچگاه از خط «متفاوت نویسی» خارج نشده و یا بهتر است بگوییم همیشه از خط نوشتن به شکل مرسوم خارج شده است. به همین علت مخاطبان پیگیر آثار نویسنده، فراز و فرود اندیشههایش دربارهی قصهنویسی را در داستانهای او میبینند.
مختاری میخواهد داستان متفاوت بنویسد. داستانهای کتاب «سیامین حکایت سیتا» هم نشان میدهد که او ریشههای نظری رویکرد به متفاوتنویسی را میداند.
برای بررسی میزان موفقیت نویسنده در نوشتن داستانهای متفاوت، به مقایسهی ساختار داستانهای این کتاب با ویژگیهای داستان پست مدرن میپردازم.
برجستهترین ویژگی داستانهای کتاب مختاری، پرهیز از روایت خطی، دخالت آشکار نویسنده در متن و عدم تفکیک بارز بین نویسنده و راوی است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تصویر روی جلدِ کتابِ «سیامین حکایت سیتا»، نوشتهی رضا مختاری
داستان «تیرانا در شبی که انگور نداشت» با این جمله ها آغاز میشود:
«این داستان را روحالله مفیدی مینویسد، مردی کاملاً زنده و کلاً حی و حاضر برای پاسخگویی به هر ادعایی...» صفحهی ۱۵
در ادامهی داستان، نویسندهها توسط راوی دعوت میشوند که توضیحاتی بدهند.
سنگدلی دادخواه ممکن است کمی عجیب باشد. از او دربارهی این قضیه توضیح میخواهیم:
«سلام عرض میکنم خدمت شما و خوانندههای عزیز. عرض کنم که هرکس یه اخلاقی داره...»
صفحهی ۱۸
در واقع داستان، مرز بین واقعیت و داستان را میشکند. البته نه به این قصد که داستان، واقعیتر به نظر برسد، بلکه نویسنده نسبت میان خیال و واقعیت را به پرسش میکشد.
در ادامهی داستان، نویسنده با ارایهی کدهایی از منطق متفاوتی که از ابتدای داستان خلق کرده، دنبال میکند. در بخشی از داستان، مفیدی میخواهد با دوستش مهدی دادخواه تیرانی تماس بگیرد. در اینجا نویسنده نام خودش را در دفترچه تلفن مفیدی قرار میدهد تا یکبار دیگر به مخاطب یاد آوری کند که شیوهی روایت داستان و نقش راوی و شخصیت اصلی داستان متفاوت است:
«مفیدی کاغذی را از توی جیبش درآورد. کاغذ مچاله شدهای پر از شماره تلفن: تلفن خاله اقدس، تلفن کتابخانهی دانشگاه زابل، تلفن هفتهنامهی مینو در چاپ قزوین، تلفن رضا مختاری و...»
صفحهی ۱۷
به ضعف اساسی این داستان در بخش دیگری خواهم پرداخت. اما پیگیری شیوهی روایت مختاری در داستانهای دیگر مجموعه، مخاطب را مطمئن میکند که او آگاهانه و به دلیلی محکمتر از بازیگوشی تکنیکی، در ساختارهای مرسوم روایت دست برده است.
در داستان «یک نفر در آن دورها میدود» که بهترین داستان این کتاب است، نویسنده با تغییر مداوم زاویه روایت جنبههای مختلفی از یک اتفاق را به نمایش میگذارد و قطعیت دریافت مخاطب را مخدوش میکند. به این ترتیب که در هر یک از هفت روایت، داستان سویههای متفاوتی میگیرد. در یک بخش پلیسی است، در بخشی عاشقانه و در قسمتی دیگر تراژیک. در زیباییاش همین بس که همهی اینها وجوه مختلف یک داستان است که اتفاقاً دور از هرگونه تکنیکزدگی مفرط، سیر طبیعیاش را طی میکند.
در داستان «ن و دیواری از چوب و علف کشیده به دور»، تغییر راوی، تنها در ساختار جملهها مشهود است. در سطرهای ابتدایی داستان میخوانیم:
«آذر هست. شهری بر هامون نهاده آب و هوای خوش دارد. آذر هست. به اصفهان هر جایی که ده گز فرو برند آبی سرد و خوش بیرون آید. آذر هست. و بارویی بلند دارد. آذر هست. مغازههای میوه فروشی هنوز بازن»
صفحهی ۳۶
در این پاراگراف، جملهها با هم فرق دارند. قطعاً راوی جملهی «آذر هست»، همان راوی جملهی «به اصفهان هر جایی که ده گز فرو برند آبی سرد و خوش بیرون آید»، نیست. همانطور که راوی جملهی «مغازههای میوه فروشی هنوز بازن» هم با دو راوی دیگر فرق دارد.
این تکنیک که در شعر دههی هفتاد بسیار استفاده میشد، تعبیر به پلیفونی میشود. اما آنچه را باختین پلیفونی مینامید و در تحلیل رمان «جنایات و مکافات» این عبارت را به کار میرود، وجود صداهای متفاوتی از یک شخصیت واحد در طول داستان است. یعنی مجموعهای از شخصیتها، یک شخصیت را میسازند.
اما آنچه رضا مختاری در داستان «ن و دیواری... » انجام میدهد، کنار هم قرار دادن صداهای متفاوت است. نویسنده لابد به قصد «ابداع» تا حداکثر ممکن نشانهها را حذف کرده است. نمیدانم مختاری این داستان را برای چه کسی نوشته است. چون به دلیل حذف محور یا محورهای داستان، کمترین امکانی برای ایجاد ارتباط بین متن و مخاطب وجود ندارد.
طبیعی است که خوانندهی یک مجموعهی داستان، در درجهی اول میخواهد «داستان» بخواند و بنابراین باید بتواند حداقل ارتباطی با متن برقرار کند. البته منظور من این نیست که متن فاقد تعلیق باشد. اما قطعاً «ن و دیواری از چوب...»، داستانی با تعلیق نیست.
این پایانهای لایتچسبک
عمدهترین ضعف کتاب «سیامین حکایت سیتا»، پایانهای ناامیدکننده داستانهاست. پایانِ غالباً غیررئالیستی داستانهای این مجموعه، با زبان و ساختار سهل و ممتنع داستانها تطابقی ندارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یکی از صفحاتِ داستانِ «دزدمونا خوشبخت میشود»
داستان اول در پایان به ادبیات رئالیسم جادویی شباهت دارد. داستان آخر کتاب، «دزدمونا خوشبخت میشود» با این جمله تمام میشود: «دزدمونا تقریباً به بالای برج رسیده بود و عجب باد تندی هم میآمد. خودش را». به نظر میرسد که نویسنده به پایان طبیعی داستانهایش اعتمادی ندارد وبه همین دلیل با تغییر ساختار پایان داستان، سعی در برجسته کردن آن دارد.
این اتفاق در دو داستان «برف» و «یک نفر آن دورها میدود» نیفتاده و اتفاقاً به ساختار کلی کار کمک کرده است. داستان «برف» معمولیترین داستان مجموعه است و از نظر ساختاری هیچ ربطی به بقیهی داستانهای کتاب ندارد. بنابراین پایانش نیز به تبعیت از ساختار داستان ساده است. اما در داستان «یک نفر آن دورها میدود»، پایان کار همچون بقیهی قسمتهای داستان، روان و در چارچوب ساختار مشخص همین داستان باورپذیر است.
دزدمونا در داستان مختاری
اما ظاهراً عجیبترین داستان کتاب، داستان آخر است. «دزدمونا خوشبخت میشود»، داستان حضور دزدمونا، شخصیت نمایشنامهی اتللوی شکسپیر در نیویورک است، آن هم بیست دقیقه مانده به عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر!
این داستان پر از پشتکواروهای تکنیکی است. کشیدن شکل سقوط دزدمونا از بالای برج تجارت جهانی، ترسیم کردن کروکی جسد دزدمونا بر سنگفرش خیابان و انواع و اقسام اشکال و بازی با اندازهی حروف.
با این همه داستان «دزدمونا... » هیچ حرف تازهای برای گفتن ندارد و برعکس شکلهای عجیب و غریبی که در آن میبینیم، ساختار بسیار سادهای دارد.
پاسخ به این سوال که نویسنده بر اساس چه ضرورتی، صفحات داستان را منقش به اشکال کرده، برای من لااقل مشخص نیست. حتا این نکته که نویسنده سعی کرده با حذف مکان و زمان از یک روایت، آن را در زمان حاضر خلق کند؛ چیز تازهای نیست. این شگرد به دفعات و البته هنرمندانهتر توسط نویسندگان دیگر به کار رفته است.
نمونهاش داستانی است نوشتهی وودی آلن که در آن یک استاد دانشگاه وارد کتاب «مادام بواری» میشود. یا در نمایشی به نام «حملت» شاهد یک پارودی جذاب از حضور هملت در روزگار کنونی هستیم.
این تجربههای ارزشمند، کار هر نویسندهای را برای استفاده از شگرد اختلال زمانی و مکانی روایتهای مسبوق، دشوار میسازد.
اولین حکایت نویسنده
رضا مختاری، نویسندهای تجربهگراست که البته تجربهگرایی را با ارایهی کاری باریبههر جهت اشتباه نمیگیرد. کارنامهی کاری او و داستانهایی که در سالهای گذشته به قلم او در مجلات چاپ شده، نشان دهندهی این واقعیت است. اما قضاوت دربارهی مجموعه داستان «سیامین حکایت سیتا» نباید قایل به ارزشگذاریهای غیرقابل اندازهگیری و غیرقابل استناد، نظیر «تلاش» باشد. «سیامین حکایت سیتا»، یک داستان خوب دارد و چند داستانی که میتوان آنها را سیاهمشق دانست.
شاید یادآوری یک نکته برای نویسندهی این کتاب راهگشا باشد که داستانهای پستمدرن، در اکثر موارد ساختار بسیار سادهای دارند و مهمترین ویژگیشان، ایجاد امکان ارتباط با مخاطب است.
از طرف دیگر درحالی در ایران متفاوتنویسی، به پستمدرننویسی تعبیر میشود، که در ذات این عبارت، به آوانگاردیسم و نهایت مدرنیسم برمیگردد. از این زاویه هم داستانهای مختاری حرف تازهای برای گفتن ندارد.
داستانهای مختاری، اگرچه کلاسیک نیستند، نشانی از آوانگاردیسم و اعتقاد به کشفِ تکنیکهای تازه هم در آنها دیده نمیشود و تکنیکزدگی متنها هم مانع از آن میشود که آنها را داستانهای پستمدرن بدانیم. پس متفاوتنویسیِ رضا مختاری، نوشتن داستانِ متفاوت نیست؟
از: شادی بيان
«دوست داشتم کسی جايی منتظرم باشد»، آنا گاوالدا (Anna Gavalda)، مترجم: الهام دارچينيان، نشر قطره، 1385
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يکی از دلايلی که بعضی از ما خيلی وقت است نتوانسته حتا يک داستان کوتاه بنويسد، شايد اين باشد که در جستوجوی چيزی از خودمان در آوردنايم و هنوز پيدايش نکردهايم. نصف داستان را نوشتهايم و در به در، دنبال «آنِ» بکری هستيم برای نصف ديگرش و چيزی به قلابمان نمیگيرد. اين که کلی قصهپردازی کنيم و دست آخر معلوم شود در خواب گذشته، تکراری است. اين که وانمود کنيم دانای کل با يک آدم زنده حرف میزند و تهاش خواننده بفهمد مرده، آدم را ياد فيلم «اعتراض» میاندازد. چهطور است مردی تمام مدت از عشق بی حد خود به زنی بگويد که در خط آخر داستان او را تکه تکه میکند؟
و يکی از دلايلی که بعضی از ما خيلی وقت است نتوانسته حتا با يک داستان کوتاه ارتباط بگيرد و از آن لذت ببرد، شايد اين باشد که لذت بردنمان وابسته به نتيجه شده است. بالاخره پيرمرد نود ساله با دختر باکره خوابيد. چه شگفتانگيز! مرد به زن وانهاده بازنگشت و با آن زن ديگر رفت. چه تلخ! کودکی که هرگز زاده نشد، ای کاش زاده میشد! اصلا خوشام نيامد از آخر همنوايی شبانهی ارکستر چوبها، اصلا در قد و قوارهی جايزهيی که گرفته بود، نبود.
اين وابسته به آخر و عاقبت بودن به گمانام عنصریست که از مذهب وارد فرهنگمان شده است و به قول هرمان هسه ما را از شادمانیهای کوچک و البته مهمتر زندهگی، که در روزمرهگیها نهفته، غافل کرده است. خيلی وقت بود دلام میخواست به خودم يا به کسی بگويم که «نوشتن» لزوما از خود چيزی در آوردن نيست. بر چيزی، چيزی افزودن نيست. نوشتن میتواند تنها روايت ساده و صادقانهی آن چيزی باشد که هست و «خواندن» هميشه در انتظار حادثهيی نشستن نيست. به دنبال واقعهيی کشيدن نيست. گاه میتواند تنها مروری باشد بر آنچه که هست.
«آنا گاوالدا» نويسندهيیست که به سادهگی از آنچه در دور و برمان میگذرد مینويسد، بی حذف و اضافه. البته برای شرح صدای موتور اتومبيل گلف و پت پت موتور هارلی ديويدسن و زيپو (نام تجاری يک موتور سيکلت) نياز دارد به خيابان برود و صدای آن را خوب بشنود. علاوه بر آن لازم است از اين که زنهای باردار اين روزها کتابهايی نظير «منتظر يک کودک هستم» و «عکسهای حيات پيش از تولد» را میخوانند يا نه، مطمئن شود، و بدون شک پيش از قدم زدن دختری که روزی چهار بار از خيابان اوژن گونن عبور میکند، خود بايد از آن خيابان عبور کند. اين کارها برای اين است که زندهگی را عينا به تصوير بکشد. گاوالدا در اغلب داستانهای کتاب «دوست داشتم کسی جايی منتظرم باشد» تلاش نمیکند شگفتزدهمان کند. در واقع «آنِ» اين داستانها، همين بی «آن» بودنشان است. روزمرهگیهايی که اگر تلخ، يا اگر شيرين، هميناند که هستند، صادقانه و حقيقی. روزنامهی ماری فرانس در بارهی اين کتاب نوشته است: "داستانها هم خارقالعادهاند هم گزنده و در عين حال، غمانگيز. گلی زيبا با خارهای زياد." من فکر میکنم اينها صفاتیست که به زندهگی نيز میتوان نسبت داد. از اين رو بايد گفت داستانها عين زندهگیاند. يا شايد به قول خود گاوالدا، «واقعيات ناخوشآيندی که به آرامی از آنها سخن رفته است»، هر چند که کتاب داستانهای خوشآيند هم دارد.
زن و مردی در اتومبيل عجيبی نشستهاند و به سوی ويلايشان در شهرستان میرانند. اتومبيلی که سيصد و بيست فرانک قيمت دارد. مرد لباس پايان هفته به تن دارد و در فکر اخراج کردن دو کارگریست که اصلا اهميتی به حرفهايش نمیدهند. زن گويی منتظر مرگ است. در اين فکر است که همسرش هيچ گاه او را دوست نداشته، البته به کت و دامن سبز رنگ زيبايی که روز پيش پشت ويترين ديده نيز فکر میکند. راديو گوش میدهند، موسيقی کلاسيک. از عوارضی رد میشوند. يک کلمه با هم حرف نزدهاند و هنوز راه درازی در پيش دارند(.)
دختری در خيابان به مردی لبخند میزند و مرد او را برای چند ساعت ديگر به رستوران دعوت میکند! دختر میگويد يک دليل مناسب بياوريد که دعوتتان را بپذيرم و مرد تراشيدن ريشهايش را بهانه میکند که بدون آنها زيباتر خواهد شد. يک شب قشنگ همراه با شام، دسر، نگاههای عاشقانه و خوردن غوزک پاها به يکديگر و در آخر شب خداحافظی، کاغذی که تلفن همراه مرد بر آن نقش میبندد و دخترک که دارد به تنهايی در خيابان قدم میزند. از تلفنهای همراه بیزار است. از اين حقهبازها بیزار است(.)
کتاب مجموعهيی از دوازده داستان کوتاه است با نامهای در حال و هوای سن ژرمن، سقط جنين، اين مرد و زن، اُپل تاچ، آمبر، مرخصی، حقيقت روز، نخ بخيه، پسر کوچولو، سالها، تيک تاک، و سر انجام. نام کتاب انتخاب شيطنتوار و شايستهيیست برگرفته از يکی از داستانها با نام «مرخصی». سربازی که از پلههای واگن قطار پياده میشود دوست دارد کسی جايی منتظرش باشد، اما هر چه به اطراف نگاه میکند ...
از خواندن سه داستان اول خيلی لذت بردم. زيبا و خارقالعاده بودند! حال و هوای «اُپل تاچ» مرا ياد روزگاران قديم ِ خودم و دوستانام انداخت. با بعضی از جملات «تيک تاک» از ته دل خنديدم و با مهربانیهای «اولوويه» چون خيلی شبيه برادرم بود، صميمانه ارتباط گرفتم. «نخ بخيه» يک داستان فمينيستی پرافتخار بود! حتا از تصور اين که زنهايی چون «لوژاره» در اين جهان زندهگی میکنند، احساس غرور کردم. در حالی که اصلا دلام نمیخواست جای «ژان پیير» ِ «حقيقت روز» باشم. «سالها» از آنجايی که شخصا به بوی آدمها انس میگيرم، بدجوری احساساتام را تحريک کرد، آن قدر که میخواستم تلفن را بردارم، زنگ بزنم به همسرم و متقاعدش کنم که از نظر من هيچ اشکالی ندارد اگر بخواهد به ديدن آدمی از گذشتههايش برود! (اين حس البته به سرعت کمرنگ و نابود شد.) و «سر انجام» که سندی ديگر بر عجيب و غريب بودن نويسندهی اين داستانهاست! و همهی اين حرفها که زدم جای اين جملهی آخری(!) را نمیگيرد که از گذر آرام آرام هر صفحه و خط اين کتاب، به آرامی لذت بردم. نوعی از خواندن که در بيشتر داستانها منهای چند تايی، از انتظار به آخر رساندن عاری بود.
در ابتدای کتاب اندکی در بارهی اين نويسنده میخوانيم.
او در نه دسامبر سال 1970 در بولوين - بيلان کورت در حومهی پاريس متولد شده است. والديناش از شهروندان اصيل پاريس بودند و به هنرهای دستی اشتغال داشتند که در سن چهارده سالهگی او از هم جدا شدند و آنا نزد يکی از خالههايش بزرگ شد که والد سيزده کودک بود. بعدها با يک دامپزشک ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نام های لوئيز و فليسيتی شد. پس از جدايی از همسرش زندهگیاش را وقف ادبيات کرد. در 29 سالهگی (1999) با چاپ کتابی که پيشتر از آن سخن گفتيم، به موفقيت بزرگی دست يافت. از ديگر کتابهايش میتوان به سی و پنج کيلو اميد (2002)، کسی که دوستاش داشتم (2005)و ژلو (2002) اشاره کرد. در خارج از فرانسه کتابهايش به نوزده زبان ترجمه شد و بلافاصله بعد از انتشار در سال 2000 جايزه بزرگ آرتیال - لير را به خود اختصاص داد. با اين همه هنوز به ناشر کوچکاش «لو ديل تانت» وفادار مانده است. میگويد:"شهرت و ثروت مرا اغوا نمیکنند. آدمی هرچه کمتر داشته باشد، کمتر از دست میدهد. بايد در استقلال کامل نوشت و دلمشغول ميزان فروش اثر خود نبود." در جواب خبرنگاری که پرسيده بود چرا داستان کوتاه مینويسد، با شيطنت جواب داده است که در اصل داستانهای کوتاه را دوست ندارد، زيرا بخش محدودی از زندهگی را نقل میکنند، ولی از آنجا که دو فرزند دارد، برایاش راحتتر است که شبها يک داستان کوتاه بنويسد تا يک رمان. در سال 2007 فيلم موفقی بر اساس داستان کتاب «کسی که دوستاش داشتم» توسط كلود بری ساخته شد.
قصد ندارم چيز بيشتری در بارهی اين کتاب بگويم و شيرينی کار مؤلف و مترجم و ناشر را کمرنگ کنم. خودتان کتاب را بخريد و بخوانيد. «برای خواهرم ماريان» شبهجملهی تقديمی نويسنده در صفحهی ابتدای کتاب است و در صفحهی بعد از آن اين نوشته از «آندره ژيد» نقس بسته است: "ای انتظار پس کی به پايان میرسی و چون به پايان رسی بی تو چهگونه توانم زيست." شايد انتخاب اين جمله بی ارتباط با شيوهی نوشتاری خود گاوالدا نباشد.
خبرگزاري فارس: «عبدالله كوثري» براي نخستين بار رماني از «خوسه دوناسو» نويسنده شيليايي را به فارسي برگراند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عبدالله كوثري، مترجم در گفتوگو با خبرنگار ادبي فارس گفت: در نمايشگاه كتاب امسال كار جديدي ندارم. كتابهاي قبلي است كه برخي چاپ اول و بقيه اگر دربيايد، تجديد چاپي هستند.
وي درباره كار جديد خود عنوان كرد: تنها كتابي كه هنوز از ترجمههاي من منتشر نشده، رمان «باغ همسايه» نوشته «خوسه دوناسو» نويسنده شيليايي است. اين كتاب بيش از 4 ماه است كه در ارشاد منتظر مجوز است و در صورت اخذ مجوز انتشارات نگاه آنرا منتشر خواهد كرد.
كوثري پيش از اين داستان كوتاهي از «دوناسو» در كتاب «داستانهاي كوتاه آمريكاي لاتين» كه نشر ني منتشر كرد، به فارسي برگرداند و براي نخستين بار خواننده فارسي زبان را با اين نويسنده آشنا كرد.
او در سال گذشته نيز چند كتاب را براي نخستين بار منتشر كرد كه از آن ميان به ترجمههاي نمايشنامه «زنان تروا» نوشته «سنكا»، زندگينامه «اسكار وايلد»، «آئورا» و مهمتر از همه «عيش مدام» ميتوان اشاره كرد.
«عيش مدام» تحليل «ماريو بارگاسيوسا»، نويسنده پرويي بر رمان «مادام بوواري» نوشته گوستاو فلوبر است كه با اقبال مخاطب ايراني همراه بود.
خبرگزاري فارس: سروش حبيبي ترجمه خود از رمان «زنگبار يا دليل آخر» نوشته آلفرد آندرش را به نشر ققنوس سپرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار كتاب فارس، اين رمان هنوز براي اخذ مجوز به وزارت ارشاد فرستاده نشده و به گفته ناشر اين رمان در مرحله ويرايش است.
بنا بر اين گزارش، رمان «زنگبار يا دليل آخر» سال 1957 ميلادي در آلمان منتشر شد و حدود 15 سال پيش سعيد فيروزآبادي، مترجم آثار ادبي آلماني اين رمان را به فارسي ترجمه كرده بود كه پس از آن تجديد چاپ نشد.
آلفرد آندرش در آلمان متولد شد و سال 1980 در سوئيس درگذشت. آندرش علاوه بر نويسندگي، فعاليتهاي سياسي و روزنامهنگاري نيز در كارنامه خود دارد.
به گزارش فارس، سروش حبيبي كه سالهاست در خارج از ايران زندگي ميكند تاكنون آثار ادبي متعددي را از زبانهاي روسي، فرانسوي، آلماني و انگليسي به فارسي برگردانده است.
آخرين اثري كه با ترجمه سروش حبيبي در ايران منتشر شد رمان «شياطين» نوشته داستايفسكي بود. اين رمان را انتشارات نيلوفر منتشر كرده بود.
ترجمه رمانهاي «طبل حلبي» نوشته گونتر گراس، «ابله» نوشته داستايفسكي، «ژرمينال» نوشته اميل زولا، «جنگ و صلح» و «آناكارنينا» اثر تولستوىاز جمله ترجمههاي او هستند.
افلاطون زبان فارسي
درآمد: پركاري و دقت تنها خصيصههاي شايسته ترجمههاي روان دكتر عزتالله فولادوند از بهترين آثار فلسفي جهان نيست؛ زبان پخته و سنجيده و جملههاي شيوا و پارسينويسي نيكوي اين استاد فلسفه ويژگي ديگري است كه او را در ميان همتايان اندكش متمايز ميكند و هر اثر حتي مقدماتي را لااقل به كتابي خواندني و آموزشي براي كساني كه ميخواهند فارسي را نيكو بنويسند، بدل ميسازد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين تبحر قطعاً ناشي از انس ديرينه اوست با بزرگان سخن پارسي، سعدي، حافظ و فردوسي. به همين دليل است كه به مناسبت ستايش از مقام سعدي، از اين متخصص فلسفه كانت دعوت ميشود تا اداي ديني كند به شاهوار زبان پارسي، حكيم شيخ مصلحالدين سعدي. متن پيشرو تقرير سخنراني استاد عزتالله فولادوند است كه روز سهشنبه، 27 فروردينماه در شهر كتاب مركزي به مناسبت بزرگداشت سعدي ارائه شد:
من از زمره ادبا و شاعران نيستم، كار و تخصص من در زمينهاي ديگر، در فلسفه است ولي به زبان فارسي عشق ميورزم و ارادتم را به شيخ بزرگوار پاياني نيست. خود سعدي بهتر از ديگران به مقام رفيع خويش در سخن آگاه بود و به مراتب بهتر از ستايندگان اين نكته را روشن كرده است. بارها به تلويح يا به تصريح بيآنكه شائبه خودستايي در كلامش باشد، به اين حقيقت اشاره كرده است، چنانكه ميفرمايد: «سخن ملكيست سعدي را مسلم». پژوهندگان همروزگار ما نيز به اين نكته معترف بودهاند، بلكه سعدي را گاهي به اتفاق فردوسي پايهگذار زبان فارسي امروزي دانستهاند، و جاي ديگر گفتهاند كه حق اين است كه ما پس از هفتصد سال به زباني كه از سعدي آموختهايم، سخن ميگوييم. چيرهدستي سعدي در سخن در هر كلام او پيداست و نكتهاي نيست كه نيازمند تكرار و تاكيد باشد. اما رسيدن به ژرفاي انديشه سعدي به تعمق بيشتر نياز دارد. فكر سعدي نيز مانند هر هنرمند و متفكر بزرگ ديگر-از افلاطون تا فردوسي، از مولوي تا شكسپير، از حافظ تا گوته، و دهها تن مانند آنان- ابعاد و لايههاي متعدد و مختلف دارد. فردوسي را حكيم ميگوييم نه تنها به دليل سرودن حماسه ملي ايران و فراهمآوردن سند هويت و مالكيت ما بر اين سرزمين، بلكه همچنين به دليل ديد عميق او به انسانيت و سرنوشت آدمي. فردوسي را استاد تراژدي ميدانيم، زيرا در ادبيات ما هيچكس نتوانسته است بزرگمنشي عنصر ايراني و دلاوري بشري را در نبرد با تقدير غالباً تلخ و گردش چرخ نيرنگباز بهتر از او آشكار سازد. شاهان در حماسه ملي ايران با همه بزرگي و اقتدار، اسير سر پنجه تقديرند، تقديري كه همچون ترجيعبندي سرشار از اندوه، ناله شاعر را در آورده است. پختهترين اندرزها و انديشههاي اخلاقي كه از نياكان دوردست ما به يادگار مانده، در شاهنامه آمده است.
پند و اندرز، به تعبير فيلسوفان حكمت عملي، در كارنامه مردم اين سرزمين پيشينهاي دراز دارد. اندرزنامه نخستين و كهنترين صورت كتابهاي اخلاقي در زبان فارسي است و آثار به جاي مانده در آن زمينه همه متعلق به يكهزار سال پيش است. در محيط فكري بينالنهرين كه فرهنگهاي يوناني و ايراني به يكديگر ميرسيدند، اسلام با انديشههاي فلسفي گوناگون روبرو بود و ميتوانست آنچه ميخواست را در خود جذب كند. چند اندرزنامه قديم و اندرزهاي برگرفته از آداب و سنتهاي اسلامي از جمله سيره پيامبر اكرم و حضرت علي، و سپس قابوسنامه قابوس وشمگير، كيمياي سعادت محمد غزالي و آثار سنايي و نظامي نمونههاي برجسته اندرزنامهنويسي دوره نسبتا درازند.
فردوسي و سعدي از يك جهت متعلق به همين سنتاند. نخستين جنبه سعدي كه به آن ميپردازيم، اندرزگويي است. مهمترين آثار سعدي كه آوازه جهانگير او مرهون آنهاست، بوستان و گلستان و قصايد غزلهاست كه در همه در آنها، جايجاي و به مناسبت، سعدي زبان به نصيحت ميگشايد. نصيحت و نصيحتگري هيچگاه چنانكه ناصحان اميدوار بودهاند، عموما با حسن قبول و گوش شنوا مواجه نبودهاست، و به ويژه در عصر ما به علت دگرگونيهاي شگرف يكي دو قرن اخير در احوال دنيا به بخصوص نزد جوانان، مزه ناخوش به خود گرفتهاست. اما هنر و بسا اعجاز سعدي در اين است كه حتي مكررترين و واضحترين نصايح را چنان با استادي در لفافي از الفاظ دلاويز ميپيچد كه هيچكس، مگر بيذوقترين و خشكمغزترين افراد، از آن احساس خستگي و بيزاري نميكند.
سعدي در يكي از هولناكترين دورههاي تاريخ ايران ميزيست. چنگيز و لشكريان خونخوار او در 616 قمري هنگامي كه به گمان خود مورخان و تذكرهنويسان سعدي دهساله بود، به ايران حمله كردند و موج دوم هجوم مغول به سركردگي هولاكو و منتهي به فتح بغداد و بر افتادن خلافت اسلامي در 656 در زماني كه سعدي 50 سال داشت، به وقوع پيوست. گواه قدرت نفس و بزرگي سعدي اينكه او اين دو شاهكار بيهمانند ادب فارسي، يعني بوستان و گلستان را درست در همان زمانه دهشتناك و پر آشوب تصنيف كرد. بوستان را در 655 سرود گلستان را سال بعد 656 نگاشت.
محور توجه سعدي نيز مانند بسياري از ديگر صاحبان اندرزنامهها سه موضوع است: سياست، خانواده و تهذيب نفس (يا به اصطلاح ابن سينا، تدبير شهر، تدبير خانه و تدبير خود) كه بنابه تاثير ارسطو و مشائين، همه از اخلاق منشعب ميشوند. موضع سعدي همه جا مبتني بر بهترين سنتهاي اخلاقي ايرانيان و صورت كماليافته آنهاست. مكتب و راي او در اخلاق بر محور عدالت استوار است، و عدالت به سلطان بستگي دارد كه سنگ بناي جامعه است و، بنابراين، تربيت و آموزش او در صدر اولويتهاست. والاترين عمل اخلاقي گفتن سخن شايستهاي است كه موجب تغيير رفتار شهريار ستمگر شود، و سلطان پس از آنكه دادگري پيشه كرد، به صورت ستون استوار و محور زندگي اخلاقي در ميآيد. بنابراين سلطان بايد بيآنكه به راه زهد برود، و از وظايف حكمراني غفلت كند، از مرد حكيم كه به فضيلت واصل شده است، درس عدالت بگيرد. شايد بزرگترين پندي كه حكمران بايد بياموزد اين است كه چون هنگام مرگ فرا برسد، شاه و گدا يكسانند، و حكمران بايد با توجه به آن روز از ستم بپرهيزد.
سعدي مردي حكيم است، داراي تجربه دنياست و اين تجربه را تنها در تنهايي درويشي خود كسب كرده است و، بنابراين، در سياست و اخلاق از هر كس ديگري برتر است. در افلاطون، كمال مطلوب آن است كه حكيمان شاه شوند؛ در سنت اخلاقي ايراني، حكيم و پادشاه در مقابل يكديگر جاي ميگيرند و وظيفه حكيم نصيحت به پادشاه و آوردن او به راه عدل است.
بزرگترين خصيصه اخلاق سعدي، واقعنگري است. چنين نيست كه دنيا و اهل دنيا به هيچ گرفته شوند و حوالت همه كارهاي جهان به عالم بالا باشد. سعدي در عين وارستگي و عرفان، هرگز ضرورت التفات به كار جهان مادي را از ياد نميبرد. نيكوكاري و احسان و عفو و بخشندگي همه از اين جهان آغاز ميشود و نه تنها پاداش اخروي ميگيرد، بلكه در اين جهان نيز سبب بهروزي و رهايي در روز درماندگي است. سعدي بر خلاف پيشينيان خود نكات غيرعملي را كنار ميگذارد، زيرا بر آن است كه اندرز بايد به مسائل عقل عملي و مربوط به زندگي عادي پاسخ دهد. براي تامين اين مقصود، زباني نيز كه او به كار ميبرد، زباني ملموس و كاملا نزديك به زبان مردم و فارغ از تكلف و تصنع است، به حدي كه سخن او را سهل و ممتنع گفتهاند، و بسياري در اين پندار كه ميتوانند از او تقليد كنند، شكستخورده از آن ميدان بازگشتهاند. سعدي نيز مانند همه بزرگان هنر جهان، همواره فرهنگ جامعهاي را كه در آن ميزيسته پاس داشته است. گلستان و بوستان آيينه ارزشهاي پسنديده و فرهنگ مقبول آن روزگار است و هيچ چيز در آنها نميبينيم كه در دنياي معاصر سعدي مردود و مطرود بوده است.
اما آنچه به اخلاق سعدي ژرفا و والايي ميبخشد، در آميختگي آن، در عين التفات تام به واقعيت، با تصوف است. بزرگترين صفاتي كه سعدي به آنها سفارش ميكند، قناعت و فروتني و شكر به درگاه آفريدگار است. باب سوم گلستان به فضيلت قناعت اختصاص دارد كه پايه تربيت باطني آدمي و صفت والاي درويش و مدخل عشق است. عشق رفتار و كردار آدمي را دگرگون و او را از خودپرستي تهي ميكند و به او وفاداري و ثبات ميآموزد. دومين نصيحت بزرگ سعدي سفارش به تواضع است. فروتني برخاسته از سرشت خاكي آدمي و غرور شيطاني است، انسان با افتادگي و تهيشدن از من و مني آكنده از حكمت ميشود. شكر از ايمان بر ميخيزد و موضوع آن دانستن قدر نعمت الهي است. ما هر چه داريم از خداست، اوست كه اراده و ايمان و سخاوت و معرفت و هوشمندي را در وجود ما به وديعه نهاده است. اين نظرگاه در تقابل با ديد متظاهرين به اخلاص است.
پس ميبينيم كه در كنه انديشه سعدي دو صفت به ظاهر متضاد نهفته است، يكي واقعنگري يا رئاليسم، يعني توجه به آنچه در اين عالم خاكي بهواقع هست و از آن گريزي يا گزيري نيست؛ و ديگري آرمانخواهي يا ايدهآليسم، به معناي آنچه بايد باشد و بايد در عالمي ديگر و بالاتر به جستوجوي آن رفت. بنابراين، سعدي نيز مانند افلاطون از اين جهان خاكي با همه كمبودها و نارساييها و زشتي و زيباييهاي ناپايدار آن آغاز ميكند تا به ملكوت ايدهها و مثل آسماني جاويد برسد. از اين رو، اگر بتوانيم چنين تعبيري به كار ببريم، اين استاد استادان سخن پارسي را نيز مانند آن استاد استادان فلسفه، شايد بتوان رئاليستي ايدهآليست ناميد.
سعدي همانطور كه خداوند سخن است، مانند سقراط استاد عشق نيز هست. همانگونه كه در اندرزگويي هيچگاه سخن او مايه ملال نيست، در وصف عشق و عاشقي نیز كسي به پاي او نميرسد. غزلهاي او حاوي شورانگيزترين اوصاف عاشقي و مهجوري و شوق وصل و وجد وصال است.
هر كس به عاشقانههاي بيمانند سعدي و به باب سوم گلستان «در عشق و عاشقي» توجه كافي كرده باشد، در مييابد عشقي كه او از آن سخن ميگويد داراي هر دو جنبه زميني و عرفاني يا خاكي و آسماني است. امتياز سعدي از ديگر سخنسرايان ما از جمله حافظ به اين است كه او به هيچروي اين عشق سوزان و دردناك و سرگردانكننده بشر به معشوق زميني را دست كم نميگيرد و برخلاف شاعران عارف مشرب، جسورانه و بيپروا دل به درياي آن ميزند و دلاويزترين و پر احساسترين و شور انگيزترين اوصاف را در بيان آن ميآورد و اين نيز شاهدي ديگر بر واقعنگري يا رئاليسم اوست.
اما سعدي چنان كه گفتيم علاوه بر واقعنگري، آرمانطلب يا ايدئاليست هم هست، مانند افلاطون واقعيتهاي اين جهان را به مثابه نردباني براي صعود به عالم بالا و وصال معشوق سرمدي ميداند. عرفان به ويژه صورت اشعري آن كه قائل به جبر و منكر حسن و قبح عقلي امور است، در اثر سالها تلمذ در نظاميه بغداد و تاثر از شخصيت چيرهاي همچون امام محمد غزالي، در وجود شيخ بزرگوار عجين شده است. همان سعدي كه در بيان عشق ملموس زميني و غيرانتزاعي جادوي كلامش آنچنان مسحور ميكند، در مقوله عاشقي به معشوق ازلي نيز گوي سبقت را از همگان ميربايد. غزلهاي عارفانه او گواه بر اين مدعاست. </B>
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همزمان با بيست و يكمين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران كتاب هاي «بازي آخر بانو»و «بازي عروس و داماد» نوشته «بلقيس سليماني» تجديد چاپ مي شوند._
«بلقيس سليماني» درگفت وگو با خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، با اعلام اين خبر افزود: همزمان با برگزاري نمايشگاه كتاب، چاپ چهارم مجموعه داستان «بازی عروس و داماد» از سوي «نشر چشمه» روانه بازار خواهد شد.
وي افزود: همچنين چاپ چهارم رمان «بازي آخر بانو» از سوي انتشارات «ققنوس» منتشر خواهد شد.
اين منتقد درباره ارائه آثار جديدش در نمايشگاه كتاب گفت: رمان «خاله بازي» براي كسب مجوز از سوي انتشارات «ققنوس» به وزارت فرهنگ و ارشاد ارسال شده است و در صورت كسب مجوز در ايام نمايشگاه منتشر و عرضه خواهد شد.
«خاله بازي» عنوان دومين رمان« بلقيس سليماني» است كه موضوعي زنانه دارد. حوادث اين رمان در دهه 60 مي گذرد. اين رمان از زواياي مختلف روايت مي شود.
صبح امروز در اندیمشک
5 ارديبهشت 1387 ساعت 11:53
نخستین جشنواره «داستان کوتاه اساماسی»، صبح امروز در اندیمشک آغاز به کار کرد. در این جشنواره دو روزه، علاوه بر معرفی و قرائت ۴۰ داستان از شرکتکنندگان این جشنواره،تمام اين داستانها به صورت کتاب منتشر میشوند./
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نخستین روز از جشنواره «داستان کوتاه اسماماسی»، صبح امروز با سخنرانی خلیل رشنوی (دبیر این جشنواره) در تالار خورشید شهر اندیمشک آغاز به کار کرد.
در اولین نشست این جشنواره دو روزه که با حضور ۱۰۰ داستاننویس برگزار میشود، ۴۰ داستان از میان داستانهای شرکت کننده در جشنواره قرائت و توسط هیات داوران مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
هیات داوران این جشنواره از افرادی چون: جواد جزینی، اسدالله امرایی و علیرضا محمودیایرانمهر تشکیل شده است.
همچنین دبیر این جشنواره اعلام کرد: ۱۰۰ داستان کوتاه از برگزیدگان این جشنواره به زودی در یک مجموعه داستان، توسط انتشارات سورهمهر به انتشار میرسد.
این جشنواره عصر امروز و صبح فردا با برگزاری چند نشست به کار خود ادامه میدهد. نشست عصر امروز به بررسی ادبیات داستانی دههاخیر اختصاص دارد و با حضور افرادی چون حسن میرعابدینی، حسین مرتضاییان آبکنار و جواد جزینی برگزار میشود.
نخستین جشنواره «داستان کوتاه اساماسی» به همت حوزه هنری استان خوزستان و با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تدارک دیده شده است.
مراسم اختتاميه این جشنواره با معرفي 10 داستان برگزيده داوران و يك داستان برگزيده از ديدگاه مخاطبان، فردا به کار خود پایان می دهد.
به برگزيدگان اين جشنواره سكه بهار آزادي و تنديس جشنواره اهدا مي شود.
كارگاه داستاننويسي براي نوجوان در شبكه تهران
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] سيدعلي كاشفي خوانساري
علی کاشفی خوانساری، نویسنده و منتقد ادبیات کودک و نوجوان، هر روز در برنامه تلویزیونی "نردبان" شبكه تهران به بحث درباره داستان و داستاننویسی میپردازد./
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) به نقل از پایگاه اطلاعرسانی شهرزاد، برنامه "نردبان" که هر روز حدود ساعت 15 از شبکه تهران سیما پخش میشود، بخشی را به آموزشهای داستان نویسی و بحث درباره داستان اختصاص داده است تا این نویسنده درباره داستان نویسی با نوجوانان به صحبت بپردازد.
"نردبان" از برنامه های پرطرفدار ویژه نوجوانان است که تهیهکنندگی آن را نوید محمودی به عهده دارد و پخش سری جدید آن فروردین ماه آغاز شده و تا تیر ماه 1387 ادامه خواهد داشت.
ویژگی های یک داستان نویس، عناصر داستان، مراحل خلق داستان، معرفی چند نویسنده موفق و... از جمله موضوعاتی اند که در این سلسله بحث ها توسط كارشناسان ارایه خواهد شد.
عرضه «بخوان با من، بساز با من» در نمايشگاه كتاب
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] سودابه سالم
«سودابه سالم »، آهنگساز و پژوهشگر موسيقي كودكان گفت: جلد دوم كتاب «بخوان با من، بساز با من» توسط انتشارات سوره مهر در نمايشگاه كتاب عرضه ميشود./
سودابه سالم در گفتوگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، با بيان اين كه جلد اول كتاب «بخوان با من، بساز با من» کودکان را با هنر موسیقی آشنا میکند، عنوان كرد: به زودي اين اثر در انتشارات سوره مهر تجديد چاپ ميشود.
وي ادامه داد: در جلد دوم کتاب «بخوان با من، بساز با من» با نگاهي آموزشي به حس موسيقايي، زيباشناختي و سليقه فرهنگي كودكان پرداختهام.
سالم گفت: در اين اثر ،كودكان را با اقوام و لهجههای موسیقایی مناطق مختلف ایران و موسیقی ملل آشنا و موسیقی ریتمیک و ملودیک مناطق را معرفی کردهام.
وي با بيان اين كه كتاب «بخوان با من، بساز با من» با قطعه "سلام، سلام" آغاز و با "سرود ای ایران" به پایان می رسد، افزود: اين اثر توسط انتشارات سوره مهر در نمايشگاه كتاب عرضه ميشود.
سالم يادآور شد: همچنين کتاب «طبلک» كه كودكان را با وزن، ريتم و سازهاي اقوام مختلف آشنا ميكند، براي چاپ به انتشارات سروش سپردهام.
راز بزرگ» بارژاول افشا شد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] رنه بارژاول
رمان «راز بزرگ» اثر رنه بارژاول، نویسنده معاصر فرانسوی به فارسی ترجمه شد. این سومین کتاب از این نویسنده است که در ایران منتشر میشود./
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رمانی دیگر از رنه بارژاول، نویسنده معاصر فرانسه در ایران منتشر میشود.
این کتاب که «راز بزرگ» نام دارد، توسط پرویز شهدی به فارسی ترجمه شده است.
«راز بزرگ» در سال ۱۹۷۳ میلادی و با عنوان اصلی «Le grand secret » توسط بارژاول به رشته تحریر در آمده است.
بارژاول متولد سال ۱۹۱۱ است. وی از ۱۸ سالگی روزنامه نگاری را آغاز کرد. اولین اثر داستانی این نویسنده با نام «بیداد» در سال ۱۹۴۲ و در بحبوحه جنگ جهانی دوم به چاپ رسید. یک سال بعد در سال ۱۹۴۳ ادب دوستان با اثر دوم بارژاول یعنی «مسافر بی احتیاط» آشنا شدند.
«مسافر بیاحتیاط» (که توسط عباس آگاهی به فارسی نیز ترجمه شده) مهارت این نویسنده را آشکار کرد و نام او را بر سر زبانها انداخت. برخی این اثر او را با کتاب «ماشین زمان» اثر ولز مقایسه میکنند.
«راز بزرگ» سومین کتاب از این نویسنده است که به زبان فارسی ترجمه شده است. پیشتر علاوه بر ترجمه عباس آگاهی بر رمان «مسافر بیاحتیاط»، رمان «قلبی که زیر تودههای یخ میتپید» از این نویسنده نیز به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شده است. مهوش قویمی این ترجمه را انجام داده است.
«راز بزرگ»، پس از طی مراحل انتشار توسط نشر دنیای نو به بازار کتاب ایران عرضه خواهدشد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مارک دوگن
پس از ترجمه رمان «خانواده نفرین شده کندی» توسط پرویز شهدی، این مترجم رمان دیگری را از مارک دوگن، نویسنده فرانسوی اهل ساحل عاج، ترجمه کرد. این کتاب با عنوان «اتاق چهره شکستهها» منتشر میشود./
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، پرویز شهدی، مترجم زبان فرانسه، کتاب دیگری را از مارک دوگن ترجمه کرد. این اثر داستانی «اتاق چهره شکستهها» نام دارد.
شهدی پیشتر رمان «خانواده نفرین شده کندی» از همین نویسنده را به فارسی برگردانده است که مراحل انتشار را سپری میکند.
«اتاق چهره شکستهها»، براساس پژوهش های دوگن به رشته تحریر در آمده و رمانی مستند محسوب میشود. این رمان داستان گروهی از مردم و نظامیان را نقل میکند که در زمان جنگ جهانی اول دچار آسیب چهره شدهاند و به همین علت نمیتوانند به راحتی در جامعه حاضر شوند.
پرویز شهدی، مترجم ۷۱ ساله زبان فرانسه دارای درجه کارشناسی زبان و ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران است. وی که تحصیلات خود را در سوربن فرانسه پی گرفته، تاکنون آثاری از نویسندگانی چون آلبرتو موراویا، پییر لامور، آلن ربگرییه، شارل بودر، انورودو بالزاک و فرانک جیاسلاتر را به زبان فارسی ترجمه کرده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] حميدرضا شكارسري
آثار تازه حميدرضا شكارسري شامل دو مجموعه شعر در نمايشگاه كتاب تهران به علاقهمندان آثار اين شاعر عرضه ميشود./
شكارسري در گفت وگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) گفت: يكي از اين دو مجموعه شعر با عنوان «آسمان زير ابرها» از سوي انتشارات معاونت فرهنگي آستان قدس رضوي منتشر شده است.
وي درباره اين مجموعه افزود: «آسمان زير ابرها» دربر گيرنده نزديك به 60 شعر نو ست كه همگي با محوريت امام رضا(ع) سروده شدهاند.
شكارسري دومين مجموعه شعر جديد خود را اين گونه معرفي كرد: «تروريست عاشق» عنوان مجموعهاي از آثار منتخب مجموعههاي پيشين من، در كنار تعدادي شعر تازه است. در واقع اين مجموعه را بايد گزيدهاي از آثار پيشين دانست.
وي ادامه داد: با آن كه حدود 10 سال است كه ديگر شعر كلاسيك نمي گويم، ولي از آن جا كه «تروريست عاشق» گزيده آثار ساليان دور من را نيز دربر ميگيرد، در آن تعداد شعرهايي كه در قالبهاي كلاسيك سروده شدهاند نيز كم نيست. اين مجموعه شعر را انتشارات "پكا" به چاپ رسانده است.
همچنين به گفته شكارسري، «عصر پايان معجزهها»، مجموعه شعر ديگري كه قرار بود از سوي انتشارات ارديبهشت منتشر شود، به نمايشگاه بيست و يكم كتاب تهران نخواهد رسيد.
روز جهاني كتاب، ميراث گذشتگان
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ديروز روز جهاني كتاب و كپيرايت بود، هر سال در 23 آوريل به منظور بهبود و ارتقاي اوضاع كتاب و كتابخواني، بهبود كيفيت نشر كتابهاي مختلف و تاكيد بر حق كپيرايت در سراسر جهان، جشن گرفته ميشود. به اين بهانه نگاهي گذار بر برنامههاي روزجهاني كتاب در گوشه و كنار جهان انداختهايم.
خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)ـ ارتباط تنگاتنگ كتاب و 23 آوريل براي اولين بار در سال1923 ميلادي مورد توجه كتابفروشهاي "كاتالونيا"ي اسپانيا قرار گرفت. اين روز كه با مرگ نويسنده محبوب آنها يعني "ميگوئل سروانتس"، خالق رمان جذاب و دوست داشتني "دون كيشوت" مقارن شده است، اين گروه را بر آن داشت تا فرصت را غنيمت شمرده و در آن، ياد و خاطره اين نويسنده نامدار اسپانيايي را زنده نگاه دارند.
از سويي ديگر، اين روز با برگزاري يكي از جشن هاي مذهبي اسپانيا به نام روز "سنت جورج" يا "جورج مقدس" مصادف است كه خود، زمينه ارزش نهادن به كتاب و كتابخواني را هموار مي كرد. از گذشته هاي دور و دوران قرون وسطي، رسم بود كه مردان در اين روز خاص به همسران خود شاخههاي گل رز هديه كنند كه البته از سال 1925 ميلادي تاكنون رسم زيباي ديگري به اين جشن اضافه شده. در اين مراسم، زنان نيز در پاسخ به محبت همسران خود، يك جلد كتاب به آنها اهدا مي كنند. آمار نشان مي دهد بيش از نيمي از فروش سالانه كتاب در كاتالونيا درست به همين مقطع زماني اختصاص دارد و به نظر مي رسد در اين روز، بيش از 400 هزار نسخه كتاب و حدود 4 ميليون شاخه گل رز در كاتالونيا رد و بدل مي شود.
البته اين روز خاص از جهات ديگري نيز قابل توجه و تامل است كه از نظر سازمان جهاني يونسكو دور نماند. 23 آوريل، روز درگذشت نويسندگان بزرگي مانند "ميگوئل سروانتس"، "ويليام شكسپير»" سرشناسترين نمايشنامهنويس و شاعر انگليسي و "اينكا گارسيلاسو دولاگا" نويسنده پرويي است و از سويي ديگر، روز تولد "ويليام شكسپير"، "موريس درون"، "ولاديمير نابوكوف"، "مانوئل والاجو" و "هالدور لكسنس" نيز هست. البته اگرچه زمان مرگ سروانتس و شكسپير در يك روز بيان مي شود، ولي اين گفته صحيح نيست و شكسپير 10 روز پس از سروانتس ديده از جهان فرو بست. اين مغايرت نيز از تقويم قديمي (گريگوريان) و تقويم جديد (جوليان) ناشي مي شود.
در هر حال يونسكو اين اتفاقات و همزمانيها را به فال نيك گرفت و در سال 1995ميلادي، روز 23 آوريل را روز جهاني "كتاب و قانون كپي رايت" نامگذاري كرد. در اين روز خاص، از مولفان و نويسندگان تجليل مي شود و كتاب هاي برتر مورد تشويق قرار مي گيرند. يكي از اهداف اصلي اين سازمان، آشنا كردن هرچه بيشتر مردم، خصوصا جوانان با كتاب هاي مختلف و تشويق
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بيش از نيمي از فروش سالانه كتاب در كاتالونيا به 23 آوريل اختصاص دارد و به نظر مي رسد در اين روز، بيش از 400 هزار نسخه كتاب و حدود 4 ميليون شاخه گل رز رد و بدل مي شود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آنان به كتابخواني است. در اين روز تلاش مي شود مردم از كتابخواني لذت ببرند و بيشتر از قبل به مطالعه و كتابخواني علاقه مند شوند. در اين روز، طلايهداران كمك به بشر در عرصه پيشرفت فرهنگي و اجتماعي نيز مورد توجه قرار ميگيرند و از آنها تقدير مي شود. موفقيت اين روز با تلاش بسياري از مردم و سازمانها از جمله مولفان، ناشران، آموزگاران، كتابدارها، موسسه هاي خصوصي و عمومي، سازمانهاي غيردولتي و رسانه هاي جمعي گره خورده و بدون همكاري آنها نتيجه رضايت بخشي حاصل نخواهد شد.
امسال نيز اين روز براي سيزدهمين بار در بيش از 100 كشور جهان جشن گرفته شد و كتابفروشي ها، ناشران، مدارس، كتابخانه ها، موسسات فرهنگي و مجامع نويسندگان در سراسر جهان بر اهميت كتاب و كتابخواني صحه گذاشتند.
از آنجا كه مجمع عمومي سازمان ملل متحد، سال 2008 را "سال زبانها" نامگذاري كرده است، يونسكو نيز امسال بر جنبه زبان شناسي بازار نشر تاكيد دارد. "كوئي چيرو ماتسورا"، دبير يونسكو در پيام بزرگداشت اين روز با اشاره به اين موضوع گفت: "وقتي يك زبان خاص در جهان، به دنياي چاپ و نشر دسترسي نداشته باشد، كم كم از زندگي مردم فاصله ميگيرد و با از بين رفتن افراد محدودي كه با آن زبان تكلم مي كنند، به سمت زوال و نابودي پيش مي رود. بنابراين لازم و ضروري است كه راه ورود اين زبان ها را به دنياي نشر هموارتر و براي تبادل كتاب هايي كه به اين زبانها نوشته شده، بيشتر از گذشته تلاش كنيم."
از سال 2001 تاكنون هر سال يكي از كشورها از سوي سازمان يونسكو به عنوان پايتخت جهاني كتاب در نظر گرفته مي شود كه امسال نيز قرعه به نام آمستردام درآمد و سال آينده نيز، بيروت اين نام فرهنگي را با خود يدك خواهد كشيد.
برنامه هاي روز جهاني كتاب در سراسر جهان
مردم سراسر جهان با برنامهريزي هاي از پيش مشخص شده اين روز را جشن مي گيرند. به عنوان مثال در اسپانيا مردم دون كيشوت رمان مشهور سروانتس را در 2 روز مي خوانند و پادشاه اسپانيا هم جايزه ادبي سروانتس را به برگزيده سال اهدا ميكند.
بريتانيا و ايرلند
مردم بريتانيا و ايرلند نيز در اين جشن بزرگ شركت مي كنند. سال 1998نخست وزير وقت يعني "توني بلر"، براي جشن كتاب در گلوب تئاتر لندن، به ابتكار تازهاي دست زد. او براي ميليون ها دانش آموز در بريتانيا، نشانه هاي 1 پوندي، مخصوص روز جهاني كتاب تهيه كرد. با اين نشانه يك پوندي، كودكان مي توانند هر كتابي را در هر كتابفروشي بريتانيا خريداري كنند و از خواندن آن لذت ببرند. بهعلاوه، يك منتخب و گلچين برنامه هاي روز جهاني كتاب نيز هر سال به بهاي 1 پوند در اختيار مردم قرار مي گيرد. از آن زمان تاكنون، تلاش براي ابتكارهاي تازه همچنان ادامه دارد، طوري كه در 2007 ميلادي،10 عنوان كتاب 1 پوندي در اختيار كودكان
قرار گرفت. عوايد اين روز جهاني نيز صرف كمك به تحصيل كودكاني مي شود كه شانس كمتري براي باسواد شدن و تحصيل دارند. از كتاب هاي 1 پوندي منتشر شده تاكنون مي توان به خلبان سنگي، گرگ ابري، هفت كوتوله و ... اشاره كرد. از سويي ديگر، مردم بريتانيا و ايرلند از مي 2008، در طرحي جديد براي اهداي كتاب به بيمارستان ها شركت كردند. مردم، كتابهايي را به كتابفروشي هاي شركت كننده در طرح اهدا مي كردند و كتابفروشي ها نيز در روز جهاني كتاب، به ازاي هر 10 كتاب اهدا شده از سوي مردم، يك كتاب اضافي روي هديه ها قرار دادند و آنها را به بيمارستان ها يا محل هاي از پيش معين شده فرستادند تا شاهد گسترش هرچه بيشتر فرهنگ مطالعه در كشورشان باشند.
از سال 1988ميليونها دانشآموز بريتانيايي در روز جهاني كتاب نشانههاي 1 پوندي هديه ميگيرند با اين نشانهها، كودكان مي توانند هر كتابي را در هر كتابفروشي بريتانيا خريداري كنند و از خواندن آن لذت ببرند. بهعلاوه، يك منتخب و گلچين برنامه هاي روز جهاني كتاب نيز هر سال به بهاي 1 پوند در اختيار مردم قرار مي گيرد.
هندوستان
كودكان اهل "آمريتسار" امسال جشني باشكوه تر از هميشه داشتند. آنها در يك گردهمايي و اجتماع بزرگ، كتابي در ابعاد 3 متر را با اتوبوس مدرسه خود بدرقه كردند. اين كتاب كه به نام "كتاب بزرگ" بين كودكان معروف است، با نقل قول ها، جملات دلنشين و پوسترهايي زيبا براي گسترش پيام لزوم سوادآموزي و توجه به كتاب تزئين شده است. در بخشي نوشته شده "كتاب بهترين دوست شماست " و در گوشه اي ديگر مي خوانيد: "زندگي بدون كتاب مانند اتاقي خالي، سرد و بدون دوست است."
در جشن روز كتاب، كودكان در كنار اين كتاب راه مي رفتند و با شادي و خوشحالي بين مردم شهر، تعدادي كتاب توزيع كردند. پس از آن نيز تمام دانش آموزان آوازي با مضمون لزوم ريشه كني بيسوادي از جهان سر دادند. معلمان و آموزگاران نيز همراه با ساير مردم اين روز را جشن گرفتند، نسبت به استفاده مردم از اينترنت و فاصله گرفتن آنها از كتاب و كتابخواني هشدار دادند و از مردم خواستند لذت و تفريح كتابخواني را تجربه كنند.
آمريتسار در ايالت پنجاب و در 51 كيلومتري شرق لاهور پاكستان قرار دارد.
اسكاتلند
مردم اسكاتلند نيز براي اين روز برنامه هاي خاصي را تدارك ديدند. يكي از اين برنامه ها رونمايي از يك كتاب تصويري بزرگ از هيماليا بود. اين كتاب 150 سانتي متري در كتابخانه ملي اسكاتلند در معرض ديد قرار گرفت. باغ وحش ادينبورگ نيز به كودكان اجازه داد حيوان مورد نظر خود را انتخاب و نقاشي كنند تا خاطره اين روز براي آنها به يادماندني تر شود. در گوشه و كنار اسكاتلند نيز براي ترويج كتابخواني، هزاران نسخه كتاب به كودكان و نوجوانان اهدا شد.
آفريقاي جنوبي
مردم آفريقاي جنوبي نيز از سال 1998همراه با ساير مردم در سراسر جهان اين روز را جشن مي گيرند. امسال نيز 50 هزار پوستر مخصوص روز جهاني كتاب طراحي و چاپ شد و در اختيار مدارس و كتابخانه هاي عمومي سراسر كشور قرار گرفت. در بيشتر پوستر ها شعاري با مضمون "كتاب ها حرف مي زنند: آيا گوش مي كني؟" ديده مي شد. بيشتر نويسندگان آفريقايي در نقاط مختلف شهر ساكن ميشوند و نوشته هايشان را براي عموم مي خوانند. قصه گويي، برپايي كارگاههاي نوشتن خلاقانه، بحث و تبادل نظر درباره كتابهاي مختلف و چاپ و نشر آنها و برگزاري نمايشگاه هاي كتاب از ديگر برنامه هاي اين روز خاص، در آفريقاي جنوبي است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بهمناسبت روز جهانی کتاب، دانشگاه کابل نمایشگاه کتابی در کتابخانه مرکزی خود برگزار كرده است. انتشارات بينالمللي الهدي از كشورمان در اين نمايشگاه حضور دارد./
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) به نقل از روابط عمومي انتشارات بينالمللي الهدي، در اين نمايشگاه، رایزنی فرهنگی جمهوري اسلامي ايران در كابل و نمایندگی انتشارات بینالمللی الهدی وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي حضور دارند.
كتابهاي به نمايش درآمده در زمينههاي ايرانشناسي، اسلامشناسي، متون ديني، ادبيات فارسي و... است كه مورد استقبال مخاطبان و بازديدكنندگان قرار گرفته است.
این نمایشگاه روز گذشته از سوي یونسکو و با حضور وزیر تحصیلات عالی افغانستان افتتاح شده و بهمدت سه روز برگزار ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] تا پايان برنامه چهارم توسعه، تعداد اعضاي كتابخانهها، 350 درصد رشد خواهد داشت
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] عليرضا خوشطينتگزارشگر : نجمه شمس
تا پايان برنامه چهارم توسعه با افتتاح 15 كتابخانه جديد در شهرستانهاي بوشهر، تعداد كتابخانههاي استان به 61 باب ميرسد./
عليرضا خوشطينت، مديركل امور كتابخانههاي عمومي استان بوشهر، در گفتو گو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، با اعلام اين خبر اظهار داشت: اين اداره كل درنظر دارد در تمام روستاها و بخشهاي پرجمعيت(بالاي سه هزار نفر) كتابخانه تاسيس كند و بدون شك برخورداري از مشاركتهاي مردمي و نهادها، خصوصا جذب كمكهاي منابع استاني در توسعه و دسترسي سريع به اهداف كتابخواني اهميت دارند.
خوشطينت خاطرنشان كرد: برنامه ميان مدت اداره كل امور كتابخانههاي عمومي استان بوشهر براي توسعه كتابخانههاي عمومي تدوين و در آن اوضاع كمي و كيفي كتابخانهها تا پايان سال 1388 (پايان برنامه چهارم توسعه) پيشبيني شده است.
مديركل امور كتابخانههاي عمومي استان بوشهر خبر داد: اعضاي فعلي كتابخانههاي استان 13 هزار و 191 نفر است كه تا پايان سال 1388 به 46 هزار و 340 نفر ميرسد. به عبارت ديگر، تا پايان برنامه چهارم توسعه، تعداد اعضاي كتابخانهها 350 درصد رشد خواهد داشت.
اين مقام مسوول با يادآوري اينكه در حال حاضر سه درصد كتابخانههاي كشور در استان بوشهر قرار دارند، گفت: تا دو سال ديگر زيربناي فعلي كتابخانههاي بوشهر از 14 هزار و 345 متر مربع به 24 هزار و 603 متر مربع ميرسد.
خوشطينت اضافه كرد: تا پايان برنامه چهارم توسعه، تعداد كتابهاي موجود در كتابخانههاي ما با 250 درصد رشد به 656 هزار و 402 عنوان افزايش مييابد.
وي با بيان اين مطلب كه اين اداره كل براي جذب مشاركت مردمي و ارتقاي مطالعه مفيد اعضاي كتابخانهها برنامهريزي خاصي دارد، گفت: ساماندهي طرح «مطالعه مفيد» و «مطالعه در راستاي توسعه برنامههاي نظام مقدس جمهوري اسلامي» در اين برنامهريزي مورد توجه قرار دارد. بخشي از اين برنامه به نحوه ارتباط نيروي انساني كتابخانه با مراجعان و بخش ديگر به ايجاد درك و نگرش نهادهاي مختلف به اهميت كتاب و كتابخانه در پيشرفت جامعه مربوط ميشود.
خوشطينت، اعتبار مورد نياز براي اجراي طرحهاي اين اداره كل را تا پايان برنامه چهارم توسعه مبلغ 75 ميليارد ريال عنوان و يادآوري كرد: سال 1385 مبلغ يك ميليارد و 400 ميليون ريال براي تكميل بخشي از كتابخانههاي در دست ساخت هزينه شده است.
نيجريه از پدر رمان مدرن آفريقا قدرداني ميكند
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] چيموآ آچه به؛ پدر رمان مدرن آفريقا
سال 2008 به عنوان پنجاهمين سال انتشار يك اثر دوران ساز با عنوان «همه چيز فرو ميپاشد» اثر «چيموآ آچه به» نويسنده سرشناس آفريقايي در نيجريه گرامي داشته ميشود.\
به گزارش خبرگزاري كتاب ايرن (ايبنا) به نقل از خبرگزاري آفريقا، «همه چيز فرو ميپاشد» اثر «چيموآ آچه به» نويسنده سرشناس آفريقايي 50 سال پيش از اين در نيجريه منتشر شد. با اين رمان، داستان مدرن آفريقا پا به عرصه گذاشت و براي داستان آفريقايي اعتباري در ميان مخاطبان به وجود آمد.
از زمان انتشار اين رمان، اين اثر به عنوان يك شاهكار مطرح و به 50 زبان ترجمه و در كشورهاي مختلف منتشر شده، ميليون ها نسخه از آن به فروش رسيده و الهام بخش بسياري از نويسندگان آفريقايي بوده است.
در مراسمي كه روز دوشنبه و به مناسبت بزرگداشت اين اثر در نيجريه برگزار شد، شماري از فعالان فرهنگي در عرصه هاي مختلف ادبي و نمايشي ضمن گراميداشت اين نويسنده بزرگ و اثرش، فرصت را مغتنم دانستند تا به بررسي رمان آفريقا از زمان انتشار اين رمان تاكنون بپردازند و بررسي كنند كه رمان مدرن چه راهي را طي كرده و چه مسيرهايي براي آينده پيش رو دارد. قرار است در روزهاي آتي نيز چنين نشست هايي در شهرهاي مختلف نيجريه ادامه داشته باشد.
در اين مراسم كه به همت انجمن نويسندگان نيجريه برگزار شد جايزهاي به مبلغ 150 هزار «نايرا» (واحد پول نيجريه) براي بهترين نمايشنامه سال هم در نظر گرفته شد تا موجب ارتقاي سطح نمايشنامه نويسي در اين كشور شود.
«چينوآ آچه به» از مشهورترين نويسندگان آفريقايي است كه سال گذشته جايزه "من بوكر" بين المللي را براي مجموع آثار ادبي اش از آن خود كرد.
اين نويسنده 77 ساله كه در يك حادثه رانندگي در سال 1990 از ناحيه كمر فلج شد، جايزه 60 هزار پوندي من بوكر را در آكسفورد انگلستان دريافت كرد.
«همه چيز فرو ميپاشد» كه به عنوان پرخواننده ترين رمان آفريقايي در سرتاسر دنيا شناخته مي شود داستان شخصيتي به نام «اكونكو» از افراد محلي «ايگو» را روايت ميكند. اين كتاب در ايران نيز ترجمه و منتشر شده است.
آچه به در خلال اين رمان به بررسي استعمار ديرينه بريتانيا و نفوذ مسيحيت در اين دنياي بسته در دهه۱۸۸۰ميلادي ميپردازد.
در مراسم بزرگداشت اين نويسنده، از همه نويسندگان و هنرمندان خواسته شد تا در نامه هايي خطاب به «آچه به» از او براي تغييري كه در مسير ادبي كشورشان به وجود آورده است تشكر كنند. مجموعه اين نامه ها در قالب كتابي با عنوان «نامه هاي تشكر از آچه به» منتشر مي شود.
دوره نقد ادبي به مهم ترين رويکردهاي نقد ادبي در صد سال گذشته مي پردازد. هدف از اين دوره، نه طرح مباحث صرفاً نظري بلکه تمرکز بر روش هاي خواندن متون ادبي و هنري است. به عبارت ديگر هر جلسه کلاس به يک رويکرد اختصاص مي يابد، مفاهيم کليدي هر رويکرد به طور خلاصه طرح و روش ها يا استراتژي هاي خواندن متن به صورت کاربردي براساس آن رويکرد معرفي مي شود و سپس نقد و تحليل متني ادبي يا هنري (فيلم، تئاتر، عکس، نقاشي، موسيقي، معماري يا متون رسانه يي) برآن اساس انجام مي گيرد. دانشجويان کلاس موظفند با نوشتن نقد براي هر رويکرد به طور عملي در مباحث شرکت کنند. تمام نقدها را استاد مي خواند و راهنمايي هاي عملي را ارائه مي دهد. رويکردهاي مورد بررسي در اين دوره عبارتند از نقد تاريخي- زندگينامه يي، نقد فلسفي، نقد اخلاقي، فرماليسم روسي، نقد نو، نقد اسطوره يي، نقد روانشناختي (فرويد و لاکان)، نقد جامعه شناختي و ايدئولوژي، نقد مکتب فرانکفورت، ساختگرايي، نشانه شناسي، پساساختگرايي، نقد پسااستعماري، نقد فمينيستي و مطالعات هويت جنسي، نقد خواننده محور، نقد واساز (ديکانستراکتيو)، نقد تاريخ گرايي نو، نقد فرهنگي و... اين دوره از 6 خرداد روزهاي دوشنبه ساعت 15 تا 17 برگزار مي شود و 24 جلسه طول مي کشد. مدرس اين کلاس ها دکتر اميرعلي نجوميان است.همچنين دوره «شناخت بکت» با هدف معرفي، بررسي و تحليل آثار نمايشي و داستاني ساموئل بکت (1906-1989) برگزار مي شود. دوره با معرفي بکت در بافت اجتماعي و تاريخي شروع و سپس به بررسي ديدگاه هاي فلسفي، سبک نمايشي و داستاني او پرداخته مي شود و در ادامه چند اثر مهم نمايشي (در انتظار گودو، آخر بازي، آخرين نوار کراپ، فيلم و چند نمايش کوتاه ديگر) و داستاني او (سه گانه، متن هايي براي هيچ و چند داستان کوتاه) با استفاده از رويکردهاي متفاوت تحليل و تفسير مي شود. طي دوره دانشجويان فرصت تماشاي مجموعه بي نظيري از آثار نمايشي وي، خواندن چند اثر داستاني ترجمه شده از او و مستندي درباره زندگي و آثار بکت را خواهند يافت.اين دوره از 6 خرداد روزهاي دوشنبه ساعت 30/17 تا 30/19 برگزار مي شود و 10 جلسه طول مي کشد. مدرس اين کلاس ها دکتر اميرعلي نجوميان است. فرصت ثبت نام براي اين دوره ها تا 25 ارديبهشت ماه است و اولويت با کساني است که زودتر نسبت به ثبت نام اقدام کنند. علاقه مندان مي توانند با شماره 88806743 تماس بگيرند يا به نشاني خيابان حافظ شمالي، نبش زرتشت شرقي، شهرکتاب مراجعه کنند.
سال نشيب
صير محبي
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در روزهاي پاياني اسفند ماه سال هشتاد و پنج شنيده شد يعقوب يادعلي داستان نويس و برنده جايزه ادبي گلشيري به خاطر شکايتي از آخرين اثرش «آداب بيقراري» در زندان عمومي ياسوج بازداشت شده است اما انتشار رسمي خبر ( احتمالاً به خواست نزديکان اين نويسنده) تا چند روز بعد از تعطيلات نوروز به تعويق افتاد. اتهام عجيب و غريب و بي سابقه به يادعلي، نويسندگان، روشنفکران و حقوقدانان را به واکنش واداشت اما دادگاه بدوي نويسنده رمان «آداب بيقراري» را به سه ماه زندان و نگارش چهار مقاله سفارشي محکوم کرد. بخش دوم اين حکم مناقشه هاي فراواني را در پي داشت اما در حالي که به نظر مي رسيد دادگاه تجديد نظر براي اين حکم تخفيف قائل شود اين دادگاه با تشديد مجازات يعقوب يادعلي او را به يک سال حبس محکوم کرد. بي اعتنايي وزارت فرهنگ و ارشاد به غائله يي که براي يک کالاي فرهنگي مورد تاييد اين نهاد پيش آمده و محکوميت نويسنده باعث دامن زدن به اين نگراني در ميان همه نويسندگان شد که ممکن است به خاطر چند سطر از داستان هايشان به دادگاه فراخوانده شوند. حتي تجسم شرايطي که تفاوت ماهوي مساله صدق و کذب در ادبيات ناديده انگاشته شود و رفتارهاي يک شخصيت داستاني که علي الاصول مجازي است به عنوان امور واقعي تعبير شود هم هولناک و باورناپذير است. حکم دادگاه تجديد نظر پايان تلخ سال نشيب ادبيات داستاني ايران بود.
از همان روزهاي آغازين روي کار آمدن دولت نهم آشکار بود که حساسيت ها بر انتشار کتاب در حوزه هاي علوم اجتماعي و ادبيات داستاني شدت خواهد گرفت. اما اکنون و بعد از گذشت دو سال و نيم از عمر اين دولت و با وجود اعمال محدوديت هايي که حتي در دهه شصت هم سابقه نداشت چيزي که بيشتر مورد انتقاد ناشران و نويسندگان است مدت زماني است که در وزارت ارشاد صرف بررسي و صدور مجوز هر کتاب مي شود. در مواردي اعلام صدور يا عدم صدور مجوز يک کتاب تا بيش از يک سال به طول انجاميده است. از طرف ديگر بسياري از مجموعه داستان ها و رمان ها فقط براي يک بار مجوز چاپ گرفتند و در مواردي همين مجوز هم لغو شد. هرچند در ماه هاي مياني سال هشتاد و شش خبرهاي خوشي مبني بر تسريع مراحل بررسي و کاهش سخت گيري ها در اداره مميزي کتاب شنيده شد اما انتشار رمان کوتاه گابريل گارسيا مارکز با عنوان «خاطره دلبرکان غمگين من» که ظاهراً پيش تر با عنوان ديگري به ارشاد رفته بود و مجوز دريافت نکرده بود با حمله تند سايت ها و رسانه هاي اصولگرا به مضمون هاي اين کتاب مواجه شد، گزارش يک سايت فارسي غيرمجاز درباره چاپ اين کتاب در ايران هم به جنجال ها دامن زد و سرانجام نه فقط آخرين رمان نويسنده کلمبيايي برنده جايزه نوبل لغو مجوز و از کتاب فروشي ها جمع آوري شد بلکه وضعيت مميزي کتاب هم دوباره به حالت قبلي خود برگشت. «خاطره دلبرکان غمگين من» بلافاصله بعد از جمع شدن از کتابفروشي ها سر از بازار کتاب هاي افست درآورد و قيمتش تا چند برابر بالا رفت. اندکي بعد ترجمه ديگري از اين کتاب به صورت فايل اينترنتي منتشر شد. در ماه هاي پاياني سال خبرهاي ناخوشايندي از لغو مجوز چند رمان معروف ايراني شنيده شد. اما از آنجا که ناشران و نويسندگان اين کتاب ها اميدوار هستند رايزني هايشان با مسوولان وزارت ارشاد به نتيجه برسد از اعلام نام اين کتاب ها خودداري کردند.
در سالي که ادبيات داستاني فارسي از حيث انتشار داستان هاي قابل تامل و پيشرو فقير بود جايزه هاي ادبي در نيمه دوم سال عملاً در کانوني ترين نقطه توجه محافل فرهنگي و رسانه ها قرار گرفت.
مديا کاشيگر بعد از تعطيلي جايزه ادبي «يلدا» جايزه ديگري را به نام « روزي روزگاري» تاسيس کرد که برخلاف ديگر جايزه ها پيش از نمايشگاه کتاب برندگان خود را معرفي کرد. «روزي روزگاري» که به مخاطبان ميانه ادبيات نظر دارد در بخش هاي جنبي خود از اسماعيل فصيح، شميم بهار و بهترين کتاب داستاني از نظر خوانندگان تقدير کرد. اما فشارهاي رسانه هاي تندرو جريان اصولگرا که به برکناري بهروز غريب پور از مديريت «خانه هنرمندان» انجاميد، باعث شد ديگر جوايز ادبي خصوصي براي برگزاري مراسم پاياني خود با مشکلات تازه يي دست و پنجه نرم کنند. جايزه هاي ادبي بنياد «گلشيري»، «مهرگان» و داستان متفاوت «واو» هر کدام روز مراسم پاياني خود را چندين بار به تعويق انداختند چون با مشکل عدم همکاري سالن ها و تالارها مواجه بودند. جايزه «مهرگان» در سالن فرهنگسراي هنر (ارسباران) برگزار شد و ضمن معرفي برندگان خود از علي اشرف درويشيان تقدير کرد. انتقادهاي تند اين داستان نويس به وزارت ارشاد باعث بروز مشکلاتي براي مسوولان اين جايزه شد. دبيرخانه بنياد «گلشيري» هم آنقدر دير با مسوولان تالار ورشو به توافق رسيد که اطلاع رساني مراسم پاياني به شکل ناقص انجام شد و در نتيجه بعضي از نامزدهاي دريافت جايزه در مراسم پاياني غايب بودند. مراسم جايزه منتقدان و نويسندگان مطبوعات در سايه بازگشت بهمن شعله ور داستان نويس دهه چهل برگزار شد و داوران اين جايزه مطابق روال سال هاي گذشته مشي انتخاب متفاوت خود را ادامه دادند. اين جايزه هم از يک عمر فعاليت ادبي علي اشرف درويشيان تقدير کرد. در مجموع کتاب هاي « عقرب روي پله هاي راه آهن انديمشک» نوشته حسين مرتضاييان آبکنار، « زندگي مطابق خواسته تو پيش مي رود » نوشته اميرحسين خورشيدفر و « شب هاي چهارشنبه» نوشته آذردخت بهرامي بيشترين جايزه ها را به خود اختصاص دادند.دولتي ها امسال با سر و صدا و تبليغات خبر از اهداي چندين جايزه ادبي دادند. جايزه ادبي «جلال آل احمد» که به واسطه نام اين نويسنده و مبلغ جايزه بيشترين توجه را جلب مي کرد سرانجام به دليل بروز ناهماهنگي هايي در ميان تصميم گيرندگان تا سال آينده به تعويق افتاد. انتخاب هاي جايزه ادبي «گام اول» که در اردبيل برگزار شد بروز سليقه تازه يي را در بدنه تصميم گيري هاي فرهنگي کشور نويد مي داد اما ظاهراً برکناري مدير «خانه کتاب» که مسوول مستقيم اين جايزه بود پس لرزه اصلي انتخاب هاي همسوي «گام اول» با جوايز خصوصي بود. با اعلام نامزدهاي جايزه کتاب سال در بخش داستان هم به نظر رسيد که دامنه تنگ نظري در جوايز ادبي دولتي محدود شده اما تصميم گيرندگان اين جايزه بدون آنکه توضيحي ارائه کنند، در بخش ادبيات داستاني هيچ برنده يي را معرفي نکردند.
اما بازگشت بهمن شعله ور به ايران بعد از يک غيبت چهل و چهار ساله يکي ديگر از مهم ترين رويدادهاي ادبي سال هشتاد و شش بود. تنها رمان شعله ور «سفرشب» که چهار دهه قبل منتشر شده و در زمانه خود توجه چنداني را برنينگيخته بود در سال هاي اخير با اقبال منتقدان مواجه شد و جريان نقد معاصر فارسي ويژگي هايي را در اين کتاب يافت که تاکنون از نظر دورمانده بود. اما ذوق زدگي عمومي جامعه ادبي ايران پس از مصاحبه هاي طول و دراز بهمن شعله ور تا حدي فرو کش کرد زيرا اين نويسنده که استعداد و نوگرايي اش در «سفرشب» کتمان پذير نيست در سال هاي مهاجرت بيشتر به حرفه تخصصي خود روانپزشکي پرداخته و برخلاف انتظار چندان در جريان فضاي امروز ادبيات جهان و ايران نيست. بي خبري شعله ور از فضاي اجتماعي ايران تا حدي بود که در يک گفت و گوي راديويي از افزايش تعداد اتومبيل هاي شخصي نسبت به دهه چهل در تهران اظهار تعجب کرده بود. از طرف ديگر کوچک ترين نشانه يي از صحت ادعاي او دال بر اينکه آثارش در امريکا نامزد دريافت جايزه پوليتزر شده اند در جست و جوهاي اينترنتي پيدا نشد ولي با اين همه اعتبار و جايگاه رمان «سفرشب » ما را وامي دارد که خوشبينانه و مشتاق منتظر انتشار ترجمه رمان جديد شعله ور « بي لنگر» باشيم. کوچه ادبيات مهاجرت ايران که جمال ميرصادقي آن را بن بست دانسته بود امسال يکي از خلوت ترين سال هايش را سپري کرد و سهم نويسندگان مهاجر ايراني در بازار نشر به کمترين حد طي ده ساله اخير رسيد. بسياري از نويسندگان ايراني ساکن خارج از کشور با توجه به وضعيت فعلي مميزي کتاب در ايران ترجيح دادند از انتشار کتاب هاي جديدشان صرف نظر کنند. دبير يک مسابقه داستان کوتاه هم از افت شديد تعداد شرکت کنندگان خارج از کشور در مسابقه هاي ادبي خبر داد. با اين وجود در جشنواره طنز حوزه هنري کتاب «تاکسي نوشت ها» اثر ناصر غياثي نويسنده ايراني ساکن آلمان به عنوان بهترين مجموعه داستان طنز برگزيده شد.
با توقيف ماهنامه «عصر پنجشنبه» شمار نشريه هاي تخصصي ادبي باز هم کمتر شد. در سال هاي اخير و به ويژه بعد از توقيف ماهنامه «کارنامه» ديگر نشريه هاي ادبي هم با وجود کوشش دست اندرکاران شان نتوانستند به جايگاه ويژه و جريان سازي در فضاي ادبي ايران دست پيدا کنند.
در دفاع از کليشه
حامد هاتف
پرسش هاي شش گانه ما از اهالي فرهنگ اينها بودند؛
1- مهم ترين آثار منتشر شده در سال گذشته،
2- بهترين خواننده ها،
3- پروژه هاي پيش رو (اعم از تاليف و ترجمه)،
4- اولويت مطالعاتي
5- پيشنهاد آثاري براي مطالعه و در نهايت،
6- مهم ترين رويدادهاي فرهنگي کشور طي سال 86.
برخي چون شمس لنگرودي به سوال پاياني پاسخ نگفتند و برخي چون کيانيان از پيشنهاد دادن خوش شان نمي آمد. به هر حال، اين کليشه و اين تکرار، نوعي زير و رو کردن و خانه تکاني کارنامه حوزه نشر توسط متخصصان هر حوزه است، و اي کاش هر 60 بزرگي که با آنها تماس گرفته شد، به اين پرسش ها پاسخ مي دادند. به اميد سال هاي آينده.
---
حامد فولادوند و روايتي ديگر از نيچه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حوزه هاي مطالعاتي من بيشتر ادبيات، اسلام شناسي و ايران شناسي و اصولاً به زبان فرانسه است. آثار فارسي که مطالعه مي کنم، معمولاً کتاب هايي هستند از دوستان و همکاران که لطف مي کنند و براي مطالعه و اظهارنظر براي بنده نيز مي فرستند. بنابراين از ميان آثار فارسي که در سال 86 موفق به مطالعه آنها شده ام، مي توانم از «مرگ قسطي» اثر سلين به ترجمه دوست خوبم مهدي سحابي نام ببرم و ترجمه يي از رضي هيرمندي از سيلور استاين. همچنين خانم حوريه رازاني ترجمه يي از «افسونگر» هسه انجام داده اند که آن را هم خوانده ام. کتاب ديگر، کتابي است پژوهشي با عنوان «تفسير مايکل بري بر هفت پيکر نظامي» ترجمه آقاي جلال علوي نيا که ترجمه خوبي بود. مايکل بري هم يک امريکايي فرانسه زبان است که به فرانسه مي نويسد. اين کتاب را نشر ني منتشر کرده است. «فرهنگ شيطان» به ترجمه رضي هيرمندي هم از کتاب هاي جالبي بوده که خوانده ام. ديگر، مجموعه گفت وگوهايي با دکتر فرهاد خسروخاور است که توسط محسن متقي انجام شده و البته به زبان فرانسه است. دکتر فرهاد خسروخاور از هم دوره ها و هم کلاس هاي بنده و جامعه شناسي برجسته هستند که در فرانسه تدريس مي کنند. از آثار ديگر به زبان فرانسه، مي توانم از آثار کرين و نيز، «نقاشي و هنر»، اثر توماس برنار نام ببرم. البته از آنجا که به دليل نوع کارم بيشتر گرفتار ترجمه ام، کمتر به مطالعه منظم آثار فارسي زبان مي رسم. با اين حال، آقاي روبين پاکباز هم که از دوستان خوب من هستند، محبت مي کنند و آثارشان را براي بنده ارسال مي کنند. آخرين کتابي که از ايشان خواندم «پومپون» در معرفي يک مجسمه ساز فرانسوي بود. به هر حال فرصت رمان خواندن چنداني ندارم. بيشتر مقالات و آثاري درباره نيچه مي خوانم، به ويژه با توجه به پروژه هاي پيش رو. مطالعه برخي کتاب ها را هم شروع و رها مي کنم چون هنوز وقتش نيست.مدت ها است درگير ترجمه مجموعه آثار کربن هستم؛ مجموعه يي چهار جلدي با عنوان «اسلام ايراني» که بنده ترجمه دو جلد نخست را برعهده دارم. همچنين به دليل علاقه زيادم به نيچه و با توجه به همه آنچه در اين بيست و چند سال از او دستگيرم شده، تاليف کتابي را در مورد او با عنوان «نيچه، موسيقي و عرفان» در دست دارم که قدري با بحث هايي که در ايران، تا امروز درباره نيچه مطرح بوده، متفاوت است. درباره مطالعه، واقعش را بگويم، بيشتر پيرو «هرچه پيش آيد خوش آيد» هستم. واقعاً برنامه ريزي خاصي براي مطالعه ندارم. هرچند اين روزها به دليل تعهد به ناشران، بيشتر مشغول اتمام پروژه هاي مختلف ترجمه و تاليف هستم. متاسفانه اين دو سال اخير از لحاظ انتشار آثار و غربال آنها، به هيچ وجه با سال هاي گذشته قابل مقايسه نيست. اميدوارم با نو شدن سال، تغيير و تحولي هم در نگرش و معيارهاي مسوولان وزارت ارشاد ايجاد شود تا بتوان کتاب هاي بيشتر و متنوع تري منتشر کرد و غربال اين چنيني در کار نباشد. به هر حال من طرفدار تنوعم. ولي در بين همين کتاب هاي منتشر شده معتقدم که اتمام پروژه «فرهنگ آثار» گام بزرگي بود. اين مجموعه بسيار مفيد و به دردخور است.
عبدالله کوثري؛ بايد بفهميم از کجاييم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در حال حاضر مشغول ترجمه کتابي هستم از ميخاييل ايگناتيف که در واقع زندگينامه آيزايا برلين محسوب مي شود. ترجمه اين کتاب نزديک دو ماه است که آغاز شده ولي از آنجا که متن مفصلي است، احتمالاً ترجمه اش زمان زيادي خواهد برد. حوزه مطالعاتي من، بيشتر بر دو اولويت ادبيات و تاريخ معاصر ايران صد و پنجاه سال اخير متمرکز است. کتابي که در حال حاضر به دست گرفته ام، «تجدد و تجددستيزي» اثر دکتر عباس ميلاني است که پيش از اين هم يک بار آن را خوانده بودم. در زمينه ادبيات، اصولاً بر ادبيات امريکاي لاتين متمرکزم. ولي غير از آن، بيشتر کلاسيک هاي غرب را از يونان تا قرن 19 اروپا مي خوانم، يا سعي مي کنم بازخواني کنم. در حوزه ادبيات معاصر، همان طور که گفته شد، بيشتر بر امريکاي لاتين متمرکزم.پيشنهادي که همواره براي مطالعه داشته ام، به ويژه براي جوانان، اين است که تاريخ صد و پنجاه سال اخير ايران را به طور دقيق مطالعه کنند. معتقدم آگاهي از تاريخ معاصر براي فردي که در حوزه ادبيات قلم مي زند، حتي از مطالعات ادبي مهم تر است. بايد بفهميم از کجاييم. از اين رو با خاطري آسوده، دو کتاب «تاريخ 18 ساله آذربايجان» و «تاريخ مشروطه»کسروي را پيشنهاد مي کنم. آثار جديدي نيز چون کتاب هاي دکتر عباس ميلاني درباره تجدد ايراني منتشر شده اند که خواندني اند.همچنين روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه از آثار جذاب در اين حوزه است. در حوزه ادبيات غرب، مخاطب ايراني بايد کلاسيک هاي غرب را بخواند تا بفهمد ادبيات غرب يعني چه. بنابراين پيشنهاد من در اين حوزه مطالعه تمامي آثار سوفوکل، آشيل و اوريپيد، تولستوي، داستايوفسکي، چخوف، تورگنيف و ديگر نويسندگان کلاسيک غرب است.
هوشنگ کامکار و بازسازي تم هاي انقلابي
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مطالعات من در سال 86، عموماً در حوزه موسيقي بوده اند. سلسله يي از کتاب هاي انگليسي در اين حوزه و مطالعه دوباره «کنترپوان» اثر والتر پيستون که با ترجمه بنده در سال جاري منتشر شد، مهمترين آنها بوده است. کتاب ديگري هم به زبان انگليسي درباره موسيقي قرن بيستم و سريال ميوزيک خواندم. در کنار مطالعات و تحقيقاتي درباره مولاناي بلخي پيشنهاد مطالعه خاصي نمي توانم داشته باشم. کار سختي است. ولي به همه پيشنهاد مي کنم در سال جديد، جداً از خريد کپي آثار، چه صوتي و چه تصويري پرهيز کنند. آثار مختلف در حوزه موسيقي با هزينه هاي بسيار هنگفت توليد شده اند و آهنگسازان، در حال حاضر شرايط بسيار دشواري دارند. چرا که با وجود سرمايه گذاري هاي زياد براي توليد اثر، فروش غيرقانوني آن، بازگشت اصل سرمايه را نيز با خطر مواجه مي کند. برنامه هاي بنده تا پايان سال 86 و سال آينده، تا حدود زيادي مشخص است. مهمترين آنها انتشار مجموعه يي چهارگانه از سوييت سمفونيک هاي چهارگاه، براي ارکستر سمفونيک، آواز و کر است که اجراي آواز آن را آقاي شهرام ناظري بر عهده داشته اند. من اين مجموعه سوييت سمفونيک را براساس تم هاي روزهاي ابتدايي انقلاب و در حال و هوا و فضاي شعارهايي نوشته ام که مردم، در آن زمان بر زبان داشتند. اين اثر تا پيش از عيد منتشر خواهد شد. همچنين در حال حاضر درگير و دار اخذ مجوز نمايش ويدئويي تعدادي از کنسرت هاي سال 85 هستيم. ولي متاسفانه آن قدر از اين ويدئو به دستور ارشاد حذف شده که بعيد مي دانم ديگر ارزشي داشته باشد. نظر خودم را به توليدکننده هم گفته ام. به هر حال، سي دي صوتي اين آثار تا پيش از عيد منتشر مي شوند. کنسرت هايي هم پيش رو داريم. 21 اسفند در اسپانيا چند اجرا خواهيم داشت و 7 فروردين، در چند شهر آلمان و سوئيس از جمله کلن، زوريخ و فرانکفورت، کنسرت هايي را برگزار خواهيم کرد. اوايل تابستان نيز، براي چند اجرا به استراليا خواهيم رفت.
محمود نوالي و متدولوژي فلسفه
مهم ترين کتاب هايي که در سال 86 خوانده ام بيشتر در حوزه عرفان و فلسفه اسلامي بوده است. البته من عارف نيستم، ولي از آنجا که با فلسفه هاي جديد چون پديدارشناسي و اگزيستانسياليسم بيشتر معاشر بوده ام، متوجه شباهت هاي زيادي بين اين حوزه از سويي و حوزه فلسفه و عرفان اسلامي از سوي ديگر شده ام. به همين اعتبار بهترين آثاري که در اين سال مطالعه کرده ام نخست «مثنوي معنوي» مولانا جلال الدين بلخي به تصحيح بديع الزمان فروزانفر و «مفاتيح الاعجاز» شيخ محمد لاهيجي بوده اند. مهم ترين آثاري که در سال 86 منتشر شده اند، نخست «وجود و زمان» هيدگر است که بنده ترجمه کردم. در مقدمه اين کتاب نيز ذکر شده که اثري است بسيار عميق در بحث هاي روش شناسي و انسان شناسي. ترجمه اين کتاب نزديک 8 سال زمان برد و بي ترديد اگر به جاي گوشه تبريز، در پايتخت منتشر شده بود امروز خيلي مشهورتر بود. اين کتاب را بايد صفحه به صفحه و سطر به سطر خواند به ويژه با پاورقي هايي که در آن ارائه داده ام، گمان مي کنم درک مطالب تا آنجا که من از آن دستگيرم شده امکان پذير باشد. کتاب «داستان ها و قصه ها» با زيرعنوان «عمر دوباره» که مجموعه مقالاتي از استاد مجتبي مينوي است و نيز «هوسرل» جناب رشيديان، از مهم ترين آثار منتشر شده در سال هاي اخير بوده اند. به اين فهرست مي توان کتاب «سارتر که مي نوشت» آقاي بابک احمدي را نيز افزود.
تصميم دارم در ايام عيد بيشتر درباره متدولوژي و فلسفه علم مطالعه کنم. پيش از اين نيز کتابي با عنوان «فلسفه علم و متدولوژي» در سال 80 به اين قلم منتشر شده بود. همچنين مدت ها است در آرزوي خواندن تمهيدات عين القضاتم که آن را هم در همين فرصت به دست خواهم گرفت که کتابي است به تصحيح عفيف غسيران. در حال حاضر جدا از برنامه يي که درباره متدولوژي و فلسفه علم پيش رو دارم، مشغول تدوين و تاليف کتابي هستم با عنوان «کليات فلسفه» که چکيده و عصاره يي از تجارب 50 ساله بنده در حوزه فلسفه و تدريس آن است. تمام تلاشم در اين کتاب مصروف ارائه شيوه هايي نوين در تدريس فلسفه به منظور جذاب تر کردن آن مي شود. اين روش، روشي است خاص بنده و روشي کلاسيک محسوب نمي شود. در حوزه هاي مختلف پيشنهادهاي متفاوتي مي توان داشت. در فلسفه همواره گفته ام که «سير حکمت در اروپا» اثر جناب محمدعلي فروغي را بخوانيد. در حوزه عرفان، دو شرح مثنوي نخست شرح مثنوي استاد فروزانفر و سپس شرح مثنوي آقاي کريم زماني را مي توان پيشنهاد کرد. اگر مايل به مطالعه درباره عشق هستيد، «لوايح» احمد غزالي را هرگز نبايد فراموش کنيد. همچنين تاکيد مي کنم بر کتاب «گلشن راز» شيخ محمود شبستري و شرح آن از محمد لاهيجي اما در حوزه ادبيات فارسي حيف است که «مرزبان نامه» ، «کليله و دمنه» و «گلستان» را مطالعه نکرد. هر کدام از اين سه کتاب عالمي است. اين سه کتاب آکنده اند از حکمت. اگرچه «مرزبان نامه» نثر دشواري دارد ولي دشواري اين نثر را در قبال حکمت نهفته در آن مي بايد تحمل کرد. به ويژه «کليله و دمنه» در اين بين واجد اهميتي خاص است. اما براي مطالعه در حوزه تفسير قرآن، تفسير «سورآبادي» اثر ابوبکر عتيق نيشابوري و نيز تفسير نمونه براي کساني که در پي درک ساده تر قرآن هستند آثار مناسبي محسوب مي شوند.
اسلاوي ژيژک، محبوب فريدون جيراني
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](14).jpg
در سال 86 کتاب هاي زيادي خوانده ام خيلي زياد. بهترين آنها، بي ترديد، «اسطوره تهران» جلال ستاري بود؛کتابي که به تحليل حضور و ظهور تهران در آثار نويسندگان ما مي پردازد. اين کتاب يکي از بهترين تحقيق هايي است که در اين سال ها مطالعه کرده ام. کتاب ديگر «لاکان- هيچکاک» نوشته اسلاوي ژيژک با ترجمه مازيار اسلامي است. اين کتاب حاوي نظريات اسلاوي ژيژک درباره هيچکاک از نگاه و ديدگاه آراي ژاک لاکان روانکاو فرانسوي است. «سهراب کشان» نوشته عطا ءالله مهاجراني، «امير ارسلان» به تصحيح دکتر محمدجعفر محجوب، «سالمرگي» اصغر الهي و «سپيده دم» اميرحسن چهلتن از کتاب هاي خوبي بوده اند که امسال خوانده ام. آخرين کتابي که درباره سينما دست گرفته ام، «تنگنا» اثر هوشنگ گلمکاني است که البته هنوز به آخر نرسيده. «روياي امريکايي» نادر تکميل همايون را نيز همزمان با «تنگنا» مي خوانم. هر دو آثار بسيار ارزشمندي هستند. «تنگنا» براي علاقه مندان تاريخ سينماي قديم ايران کتابي است توصيه کردني؛ به ويژه با سليقه من که زمينه هاي تاريخي در آن پررنگ است. «روياي امريکايي» نيز تصوري کلي و تحليلي از تفکرات پنهان در زمينه سينماي امريکا ارائه مي کند. کتاب ديگري که مطالعه آن را به همه فيلمنامه نويس ها و کارگردان ها توصيه مي کنم، «ملودرام و روماني» به کوشش منصور براهيمي است. به گمانم مهم ترين و بهترين اثر منتشر شده در حوزه سينما در سال 86، «لاکان- هيچکاک» بود. اين کتاب براي کساني که بخواهند سينما را از زاويه يي غير از نظرگاه نقدهاي مرسوم و از نگاه روانکاوانه يک متفکر چپ چون اسلاوي ژيژک ببينند، بسيار جذاب است. البته چند کتاب هم در اولويت مطالعه دارم. ولي در حال حاضر بيشتر در پي منابع مربوط به مشروطه هستم. مطالعه «مشروطه ايراني» ماشاءالله آجوداني يکي از مهم ترين اين اولويت ها است. تعهدات زيادي هم براي نوشتن مطلب هست، که اميدوارم با وقتي که براي ساخت سريال صرف مي شود، بتوانم از عهده آنها برآيم. از جمله مقاله يي درباره سينماي هند براي نشريه «دنياي تصوير» و مقاله ديگري درباره ظهور شهر در آثار سينماگران روشنفکر ايراني براي مجله فيلم.
داوود فتحعلي بيگي در پي رد پاي سياه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يکي از مهم ترين کتاب هايي که در سال 86 منتشر شد «تاثير ادبيات مکتوب بر مجالس شبيه خواني» اثر دکتر محمدحسين ناصربخت بود. مي دانيم که ادبيات فارسي تاثيري بسزا و انکارناپذير بر عموم متون تعزيه و شبيه خواني داشته است. اين تاثير، تاثير مهمي است از اين نظر که شبيه خواني پديده يي ايراني است و از ادبيات کهن ايراني نيز تاثير پذيرفته. اين تاثير گاه از طريق وام گرفتن اشعار شاعران و گاه با الهام از آثار ادبي بوده و آن را قالب شعري داشتن خود پديده شبيه خواني، تشديد نيز کرده است. کتاب دکتر ناصربخت، با فصل هايي چون «حضور اساطير در شبيه خواني»، «حضور شخصيت هاي اساطيري در تعزيه» ، «آناهيتا و سياوش دو سيماي اساطيري در آيين هاي تعزيه» و «ساختار مجالس تعزيه و تاثير ادبيات و قصص ايراني بر آن»، تحليلي اصولي، ريشه يي، عميق و دقيق از چگونگي تاثيرپذيري هاي آيين هاي شبيه خواني و تعزيه از ادبيات کهن فارسي ارائه مي دهد. کتاب مهم ديگري که منتشر شده رنگين کمان آرزو اثر آگوستو بوال است. بوال از تئوري پردازان برجسته اين حوزه است که امسال در جشنواره تئاتر فجر نيز در جريان چند کارگاه به بررسي آثار و نظريه هاي او پرداخته شد. سومين گزينه «مشکين نامه»، طومار نقالي منسوب به حاج حسين باباي مشکين است. به همين دليل نيز نام آن را «مشکين نامه» گذاشته ام. اين طومار را من در زمان رياست دکتر مرتضوي بر مرکز هنرهاي نمايشي از مرشد ترابي براي چاپ گرفتم که در همان زمان بخش نخست آن به چاپ رسيد و انتشار دو بخش ديگر به دليل تغيير و تحولات مرکز هنرهاي نمايشي با اشکال مواجه شد. امسال به مناسبت برگزاري جشنواره نمايش هاي سنتي و آييني موقع را مناسب ديديم که هر سه بخش را با هم و در يک جلد منتشر کنيم، بنابراين بخش اول آن تجديد چاپ است و دو بخش بعد براي نخستين بار منتشر شده. در حال حاضر مشغول تاليف اثري براي انتشارات نمايش هستم که در آن تلاش دارم رد پاي شخصيت «سياه» را در نمايش هاي مختلف بازنمايي کنم. به همين منظور تمام نمايشنامه هاي سياه بازي که تا امروز ديده ام، در اختيار داشته ام يا از دوستان گرفته ام، براي تاليف اين اثر مورد بازبيني دقيق قرار مي گيرند. اين کار در واقع زندگينامه شخصيت سياه در تمامي سياه بازي ها است. به همين دليل اولويت هاي مطالعاتي بنده را نيز بيشتر نمايشنامه هاي قديمي تشکيل مي دهند. پيگيري اين روند به منظور ادامه يافتن ارائه مقالات به انتشارات نمايش ضروري است. بايد نزديک به 60 نمايشنامه را بررسي کنم.در قلمرو شبيه خواني و تعزيه، چندين کتاب هست که علاقه مندان و به خصوص دانشجويان حتماً بايد در دستور مطالعه داشته باشند. «تعزيه» دکتر شهيدي و «سير تحول مضامين شبيه خواني» اثر دکتر ملک پور از مهم ترين اين آثار به شمار مي آيند. بي ترديد يکي از اين کتاب ها نيز همچنان «نمايش در ايران» بهرام بيضايي است. دو کتاب دکتر ناصربخت هم از اهميت زيادي برخوردارند؛ يکي «نقش پوشي در شبيه خواني» و ديگري کتابي که ذکر شد يعني «تاثير ادبيات مکتوب بر مجالس شبيه خواني». اثر ديگري که بر و بچه هاي تئاتر حتماً بايد با آن دمخور باشند مجموعه ادبيات عاميانه دکتر محمدجعفر محجوب است. اين کتاب در گسترش نگاه يک فرد تئاتري و عمق بخشيدن به آن در حوزه ادبيات عامه بسيار اثربخش و ارزنده است.اما مهم ترين اتفاق فرهنگي در سال 86، برگزاري دوباره جشنواره نمايش هاي سنتي و آييني، آن هم پس از چهار سال بود. اميدوارم اين حرکات در سال هاي آينده نيز ادامه پيدا کند.
شاهين فرهت و تاسيس مقطع کارشناسي ارشد موسيقي
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کتاب «هارموني» اثر والتر پيستون، کتابي است که همواره از آن بهره مي گيريم، سال 86 از اين قاعده مستثني نبود، اما «سرگذشت بتهوون» اثر نويسنده بزرگ فرانسوي رومن رولان ترجمه محمد مجلسي، کتاب بسيار خوبي بود که در سال جاري خواندم. از سوي ديگر، به دليل اهميت مولانا در فرهنگ ايراني و جلب توجه جهاني به اشعار او، امسال بيشتر از سال هاي گذشته درباره او مطالعه کردم. با اين حال، غزليات شمس از اشعاري هستند که همواره براي من الهام بخش بوده اند. حافظ هم که کتابي هميشگي است. اولويت مطالعاتي من براي سال آينده، بازبيني و مطالعه پارتيتور آثار موتزارت و شوپن است. پيشنهادي هم که مي توانم به دانشجويان بدهم، توجه بيشتر به مطالعه روي پارتيتور آثار آهنگسازان بزرگ است. خوشبختانه امروز اين شانس به وجود آمده که بيشتر اين پارتيتورها در کتابخانه هاي مختلف در دسترس هستند. فکر مي کنم براي هنرجويان ما لازم است که به منظور شکوفا و نمودار شدن زودتر شخصيت هنري خود و تحقق اين شخصيت، حتماً مطالعات عميق و جدي در اين حوزه انجام دهند. آخرين کار من، سمفوني شماره 12، يا همان سمفوني تهران بود که معتقدم يکي از بهترين آثارم محسوب مي شود. هم اکنون پروژه يي را در دست دارم براي مرکز صداوسيماي استان همدان، با نام سمفوني ابن سينا. پيشنهاد اين کار مرا بسيار خوشحال کرد، چون به انديشمندان و شعراي بزرگ ايران، همواره عشق ورزيده ام. البته تز دکتراي من هم کاري با نام «سمفوني خيام» بود، ولي با توجه به پيشرفت تکنيکي ام طي اين سال ها، اميدوارم سمفوني ابن سينا اثر بسيار بهتري از آن باشد. از مهم ترين اتفاقات فرهنگي کشور در سال 86، مي توانم به تاسيس و راه اندازي مقطع کارشناسي ارشد رشته موسيقي به تلاش دانشکده هنرهاي زيبا و تعدادي از اساتيد اين دانشکده اشاره کنم. ما موفق شديم مقطع کارشناسي ارشد را در چهار گرايش آهنگسازي، نوازندگي موسيقي ايراني، نوازندگي موسيقي کلاسيک و موسيقي شناسي راه اندازي کنيم. به گمانم اين گام بسيار بزرگي در راه گسترش اصولي هنر موسيقي در سطح کشور محسوب مي شود.
غافلگيري عزت الله انتظامي در سينما آزادي
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امسال سال کار و بيماري بود. لاجرم، فرصت کم بود براي مطالعه. با اين حال، کتابي که خواندم و لذت بردم «جهان هولوگرافيک» ترجمه داريوش مهرجويي بود که مطالعه آن را به همه توصيه مي کنم. البته نشرياتي چون بخارا و رودکي با بحث هاي فلسفي و مقالات خوبشان هميشه براي من جذاب هستند. در سال هاي اخير مطالعاتم را بيشتر رما ن هاي آقاي اسماعيل فصيح، آثار هوشنگ گلشيري و کتاب هاي ارزشمند داريوش شايگان تشکيل مي داده اند.
در سال 86 چند کار فرهنگي خوب انجام شده. از جمله قراردادي که بين آقايان حسن پزشک مديرعامل موزه سينما و دکتر اسدي در راس بيمارستان پارسيان بسته شد، که بنابر آن، همه هنرمندان بالاي 60 سال در رشته هاي مختلف مي توانند تنها با گرفتن يک معرفي نامه از موزه سينما، در بيمارستان بستري شوند و از 80درصد تخفيف استفاده کنند. اين حرکت به راستي ارزشمند است. در سال هاي اخير تنها بيمه هنرمندان به ياري اين قشر مي آمد که آن هم چندان کمکي نمي کرد. خودم و همسرم نيز امسال مشمول اين قرارداد شديم و از امکانات بيمارستان پارسيان که از مجهزترين مراکز درماني کشور است، استفاده کرديم. ديگر رخداد فرهنگي که به گمان من بزرگ ترين اتفاق فرهنگي سال 86 بود، تکميل ساختمان سينما آزادي است. شهرداري در اين زمينه سنگ تمام گذاشته. من يک بار به طور تصادفي براي ديدن ساختمان جديد سينما آزادي به آنجا رفتم و با صحنه يي غافلگيرکننده مواجه شدم. سالن اين سينما فوق العاده زيبا و مجهز است. همواره در دلم غم بزرگي بود از آن تکه زميني که حکم طلا داشت، ولي خاک مي خورد. اين سينما به گونه يي ساخته شده که اگر چند هزار نفر هم داخل آن باشند، در بيرون و محيط پيراموني ازدحام و شلوغي ايجاد نمي شود. همچنين، از طبقات بالاي آن تمام تهران پيداست. ايجاد چنين فضايي واقعاً شايسته تبريک گفتن به شهرداري و آقاي شهرداري است. سينماهاي ديگري هم در حال ساخت هستند مثلاً سينماي يافت آباد در امامزاده حسن و سينما رازي در خيابان مولوي. انبار شرکت نفت هم که براي تئاتر کلنگ زده شد. اينها حرکت هاي بسيار زيبايي بود. اميدوارم سال آينده، سال امنيت و ارزاني و زيبايي باشد. اين طور که نمي شود، آدم مي خواهد کمي آرامش داشته باشد.
عبدالحسين آذرنگ در جست وجوي تاريخ نشر
مهم ترين آثاري که در سال 86 به زبان فارسي مطالعه کرده ام، يکي «تا روشنايي بنويس» اثر محمدرحيم اخوت است که در بخش «يک سال يک کتاب» نشريه نگاه نو نيز مطلبي در معرفي و نقد مختصر آن به چاپ رساندم. ديگري، «شاهد زمان» مجموعه دو جلدي خاطرات دکتر کاظم وديعي از استادان دانشگاه و بعدها، وزير کار کابينه شريف امامي است. اين کتاب که به زبان فارسي در پاريس منتشر شده، روشن کننده بخش مهمي از اتفاقاتي است که به پيروزي انقلاب منجر شدند. دکتر کاظم وديعي نيز، خود متخصص جغرافياي روستايي است که در طول عمر خود در دو حوزه آموزشي و سياسي فعاليت هاي بسيار داشته اند و پس از انقلاب به پاريس رفته اند. «شاهد زمان» توسط انتشارات دايره مينا منتشر شده. در حال حاضر آنقدر کتاب نخوانده پيش رو دارم که نمي توانم اولويتي براي مطالعه نوروزي قائل شوم. پيشنهاد مطالعه نيز همچنين.از ميان آثار منتشر شده در سال گذشته به گمانم انتشار ترجمه آقاي سياوش جمادي از «هستي و زمان» مارتين هيدگر، از اهميت بسياري برخوردار است. البته از آنجا که زبان آلماني نمي دانم، ترجمه را با متن اصلي مطابقه نکرده ام، اما به هرحال معتقدم از مهم ترين آثار منتشر شده است. اثر ديگري که انتشار آن از اهميت فوق العاده يي برخوردار بود، جلد آخر فرهنگ آثار زير نظر آقاي رضا سيدحسيني است. درباره آخرين آثار منتشر شده بنده نيز، «تاريخ علم و فناوري»، ترجمه مشترک من و همسرم به تازگي از سوي انتشارات سخن به زير چاپ رفته است. در حال حاضر يک تاليف و يک ترجمه ديگر را در دست دارم؛ تاليف «تاريخ نشر در ايران» و ترجمه «تاريخ علم» ديگري، اثر پيتر وير.
کاوه ميرعباسي هم نفس سودابه و پوآرو
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امسال هم چون سال هاي گذشته رمان و مجموعه داستان هاي زيادي خواندم، ولي توليدات چندان درخشاني نديدم. گويا توليدات داخلي در مقايسه با سال هاي گذشته روندي نزولي را هم به لحاظ کيفي و هم به لحاظ کمي شاهد بوده است. ولي در بين همه آثار، بهترين و اولين گزينه من کافکا بر کرانه اثر موراکامي به ترجمه آقاي مهدي غبرايي است. البته ترجمه هاي ديگر را مطالعه نکرده ام، ولي با توجه به شناختي که از تخصص آقاي غبرايي دارم، تصورم بر اين است که اين ترجمه، ترجمه بهتري است. دومين کتاب، مجموعه داستان «هاکردن» اثر پيمان هوشمندزاده است که نشر چشمه منتشر کرد و در مدت کمي به چاپ سوم رسيد. «ها کردن» مجموعه داستان متفاوتي در بين ديگر مجموعه داستان هاي منتشر شده در سال 86 است و از خواندن آن لذت بردم. به عنوان سومين گزينه هم مي توانم مجموعه داستان «بازي عروس و داماد» نوشته بلقيس سليماني را ذکر کنم. مشکل اين مجموعه اين است که مجموعه نامتوازني است، بدين معنا که چند داستان بسيار خوب را در کنار داستان هاي متوسط و ضعيف قرار داده. با اين حال به عنوان سومين گزينه مي توان از آن ياد کرد. کتاب ديگري که براي من تاثيرگذار بود، کتابي است با عنوان «روايت سيزدهم» اثر دايان سنزفيلد چاپ سال 2006 که قصد دارم نسبت به ترجمه آن نيز اقدام کنم. درباره مهم ترين آثار منتشر شده در سال 86 مي توانم به دايره المعارف ادبيات فارسي اثر آقاي حسن ميرعابديني اشاره کنم. اثري است بسيار ارزنده که به راستي جاي آن ميان منابع ادبيات فارسي خالي بود. البته اين دايره المعارف مي توانست کامل تر باشد، ولي اگر به اين نکته توجه کنيم که تمام پروسه پژوهشي و تاليفي آن تنها به دست و قلم يک تن پيش رفته، اذعان خواهيم کرد که اثري است قابل تقدير و شايسته تبريک به نويسنده اش. مطالعات فعلي من در راستاي پروژه هاي در دست تاليف است. بنابراين از آنجا که مشغول نوشتن جلد دوم از هفت گانه «سودابه» با عنوان «ستاره ها سياهند سودابه» هستم و با توجه به اينکه شخصيت اصلي جلد دوم اين هفت گانه شباهت و ارتباط زيادي با شخصيت پوآرو دارد، در حال حاضر بيشتر داستان هاي پوآرو را براي چندين بار مي خوانم تا بيشتر در حال و هواي نشر آگاتا کريستي قرار بگيرم. اين روند به من کمک مي کند همان ريتم نگارش را در «ستاره ها سياهند سودابه» حفظ کنم. در ضمن شايد بد نباشد يادآوري کنم که هر يک از جلدهاي هفت گانه سودابه، در ارتباط با يکي از گونه هاي ادبيات پليسي است. بهترين پيشنهاد نوروزي براي مطالعه، به گمانم همان «کافکا بر کرانه» ترجمه مهدي غبرايي باشد؛ ترجمه يي است سليس و روان از رماني جذاب و گيرا، که براي ايام عيد دلچسب خواهد بود. اما درباره رخدادهاي مهم فرهنگي کشور در اين سال، بايد بگويم که از برگزاري دوباره و تداوم دوساله جايزه روزنامه نگاران بسيار خوشحال شدم. اميدوارم اين حرکت تداوم پيدا کند. انتظارم از جايزه کتاب سال هم توجه بيشتر به آثار نويسندگان ايراني بوده و هست. درباره جايزه روزي روزگاري نمي توانم سخني بگويم، چون خودم جزء داوران آن بودم. بالاخره، درباره جايزه گلشيري هيچ وقت سليقه ام با سليقه داوران آن همنوايي نداشته.
خرمشاهي آه، خرمشاهي آينه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](8).jpg
از ميان کتاب هاي بسياري که امسال خواندم، در وهله نخست، بايد به اثر گرانقدر سرکار خانم دره دادجو با نام «موسيقي شعر حافظ» اشاره کنم. به راستي اين کتاب يکي از مهمترين آثاري است که در چند سال اخير منتشر شده است. نويسنده در اين کتاب، نگاهي تازه را به شعر حافظ معرفي مي کند. او ژرف ساخت و روساخت غزليات حافظ را به درستي، مبتني بر موسيقيداني و موسيقي شناسي او مي داند. بنا به اين پژوهش سترگ، حافظ کلمه را تنها به اعتبار معناي آن به کار نمي گيرد، بلکه براساس يک تعليم عميق ذهني و با توجه به موسيقي و ريتم کلمه، آن را در جاي خود مي نشاند.
حافظ نمي تواند کلمات متنافر استفاده کند. از سوي ديگر، کمتر شعري از حافظ مي توان يافت که بي بهره از آرايه هاي ادبي باشد و اين آرايه ها نيز عموماً يا مراعات نظيرند يا سجع. براي نمونه بايد به خاطر آوريم که دو کلمه «رفيق» و «شفيق» پس از حافظ با هم جفت شده اند. من نقش مشاور را در تاليف اين کتاب به عهده داشتم و تاکنون بيش از دوبار آن را خوانده ام. ديگر اثري که هم اکنون نيز در دست مطالعه دارم، «حافظ ناشنيده پند» اثر ايرج پزشک زاد است. ديگر «شيراز در روزگار حافظ» اثر جان ليمبرن با ترجمه همايون صنعتي که در نشريات مختلف نسبت به معرفي و بررسي آن تلاش کردم آنچه به عهده ام بود، انجام دهم. اين از حافظ پژوهي. اما در حوزه قرآن پژوهي، ويراستاري ترجمه فارسي خانم معصومه يزدان پناه از قرآن کريم را به تازگي به پايان برده ام. اين کار، ترجمه يي دوزبانه از قرآن به زبان هاي انگليسي و فارسي و کاري زحمتکشانه و سنجيده است. پس از اين نيز آقاي حسين عليزاده ويرايش ديگري بر ترجمه فارسي انجام دادند تا حتي الامکان، اشکالات کار برطرف شود. انتشارات شهيد سعيد محبي ترجمه انگليسي و فارسي اين اثر را در دو جلد منتشر کرده و انتشارات علمي - فرهنگي نيز در نظر دارد متن سه زبانه آن را به زودي منتشر کند. اثر مهم ديگري که البته سال ها پيش آن را خوانده ام و به طور پيوسته به عنوان يک فرهنگ ارزشمند به آن مراجعه مي کنم، فرهنگ واژه هاي دخيل در قرآن اثر آرتور جفري به ترجمه دکتر فريدون بدره يي است. تاکيد دارم که متن فارسي اين اثر بهتر از متن انگليسي آن است و هنوز کتاب ديگري در ريشه پژوهي واژه هاي دخيل در قرآن، در دست نداريم. البته بنده نيز 47 واژه فارسي دخيل در قرآن را با ريشه شناسي و ذکر منبع طي مقاله يي مفصل مدت ها پيش انتشار داده ام. دوست دارم براي عيد و مطالعات نوروزي کتاب هاي مفرح توصيه کنم. از جمله «پلوخورش» و «شما که غريبه نيستيد» آثار هوشنگ مرادي کرماني. «بادبادک باز» خالد حسيني هم کتاب خوبي است، ولي در روزهاي نوروز نخوانيد، پر از درد و غم است و واقعاً تاسف انسان را براي مردم افغان برمي انگيزد. اما دفتري که آقاي کاميار عابدي در معرفي 200 شاعر فارسي زبان با ذکر نمونه هايي از بهترين اشعارشان منتشر کردند، بسيار خوشخوان است. مطمئن باشيد اگر آن را دست بگيريد، ديگر نمي توانيد بر زمين بگذاريد تا به پايان برسد. اين دفتر به عنوان يک شماره کامل از مجله «انديشه و هنر» به سردبيري آقاي ناصر وثوقي منتشر شده.در مورد مطالعات فعلي بنده، «حافظ ناشنيده پند» اثر ايرج پزشک زاد، به قول خودم از واجب القرائه ها است. البته «کيمياگر» پائولو کوئيلو هم هست. عجيب است که تا امروز آن را نخوانده ام. کتاب ديگر، «نيايش هاي پيامبر» به گزينش و ويرايش محمود مهدوي دامغاني و ترجمه کمال الدين غراب است که توسط انتشارات جهاد دانشگاهي مشهد منتشر شده. دو کتاب مي ماند. يکي «شازده کوچولو» ترجمه ابوالحسن نجفي و ديگري «چنين گفت ابن عربي» اثر نصر حامد ابوزيد. اولويت مطالعاتي من، اينهايند.مهمترين آثاري که امسال منتشر شدند، يکي دايره المعارف کتاب و کتاب داري بود که جلد اول آن زير نظر دکتر عباس حري و جلد دوم زير نظر حسن افشار به چاپ رسيد. انتشار جلد نخست فرهنگ آثار ايراني - اسلامي و جلد پاياني فرهنگ آثار هم اتفاق بزرگي بود. به گمان من در 10 سال اخير، هيچ اثري به اين اهميت منتشر نشده.حتي مي توانم بگويم اگر بخش ايراني - اسلامي اين فرهنگ هم در دستور کار قرار نمي گرفت، باز انتشار همان ترجمه فرهنگ آثار، مهمترين اتفاق فرهنگي کشور در حوزه نشر کتاب به شمار مي آمد. در وهله دوم، پس از فرهنگ آثار، «دانشنامه ادب فارسي» به سرپرستي حسن انوشه توسط وزارت ارشاد، که امسال نهمين جلد آن به چاپ رسيد، مهمترين اثر منتشر شده در سال هاي اخير بوده است.آنچه از ترجمه و تاليف و تحقيق در حال حاضر در دست دارم، نخست ادامه ترجمه کتاب «ترجمه پژوهي قرآن» اثر حسين عبدالرئوف قرآن پژوه مصري است که فصل به فصل از سوي موسسه پژوهشي ترجمان وحي در قم منتشر شده و مي شود. در نهايت نيز، مجموعه آنها به صورت کتابي منتشر خواهد شد.گردآوري دفتر سوم شعر بنده نيز با عنوان «آه و آينه» به پايان رسيده که از سوي نشر سايه گستر قزوين براي نمايشگاه کتاب منتشر خواهد شد. همچنين انتشارات ناهيد «طنز و تراژدي» را زير چاپ دارد و «ترجمه پژوهي» نيز که پژوهشي است در مباني ترجمه، به همراه ذکر رايج ترين غلط هاي ترجمه هاي امروز، به زودي منتشر خواهد شد. «انسانم آرزوست» برگزيده يي از غزاليات شمس، شامل 400 غزل به همراه شرح و توضيح آنهاست که دو ماه پيش منتشر شد. همچنين «زنده ميري» دومين مجموعه شعر من، در تابستان به چاپ رسيد، در پاييز تجديد چاپ شد و احتمالاً تا نمايشگاه کتاب به چاپ سوم خواهد رسيد. اينکه مي گويم احتمالاً به اين دليل است که ناشر مرا در جريان دقيق نمي گذارد که احياناً ذوق زده ام کند. نيز، «از سبزه تا ستاره»، سيزدهمين مجموعه مقالات من به تازگي از سوي نشر قطره به چاپ رسيد.اتفاق ديگري هم رخ داده که از عجايب اين روزگار است.
شمس لنگرودي و سير رباعي در ايران
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در آغاز اين را بگويم که در سال هاي اخير، عمده مطالعات من در حوزه شعر، از دوره کلاسيک تا معاصر بوده است. حجم اين مطالعات به قدري است که واقعاً نمي توانم از آن ميان، کتاب خاصي را نام ببرم. اما کتاب هايي که در حوزه هايي غير از حوزه اصلي کاري ام، بيشترين تاثيرگذاري را روي من داشته اند، در وهله نخست «تنهايي پرهياهو» اثر بهوميل هرابال با ترجمه آقاي پرويز دوايي است که البته من تجديد چاپ آن را در سال جاري خواندم. «تنهايي پرهياهو» اثر فوق العاده يي روي من داشت. کتاب ديگر، «از افلاتون تا بارت» اثر ريچارد هارلند با ترجمه گروه ترجمه شيراز زير نظر شاپور جورکش بود. اين کتاب، اثري روشنگر، دقيق، مستند و قابل اعتناست. رمان هاي زيادي هم خوانده ام، اما در حوزه يي غير از شعر که حوزه اصلي کار من محسوب مي شود، همان دو کتاب بهترين آثاري بوده اند که مطالعه کرده ام. آنچه اين روزها بيشتر ذهن من را درگير کرده، کتابي است با عنوان «پست مدرنيسم» اثر گلن وارد با ترجمه قادر فخررنجبري و ابوذر کرمي. اضافه کردن اين توضيح را لازم مي دانم که با توجه به کارم که تدريس مکتب هاي ادبي و فلسفه هنر در دانشگاه ها است، تقريباً همه کتاب هايي را که در اين دو حوزه منتشر مي شوند، مي بينم و مي خوانم. «پست مدرنيسم» گلن وارد، به نظر من بهترين کتابي است که تا به حال درباره پست مدرنيسم در ايران منتشر شده. اينکه مي گويم بهترين، از اين نظر است که متاسفانه بيشتر ترجمه ها از آثار اين چنيني، ترجمه هاي مخدوشي هستند. دليل اين مخدوش بودن، اين است که کمتر مترجمي در ترجمه يک اثر، با آن يگانه مي شود، چرا که به زواياي اثر و کفه آن پي نمي برند.پيشنهاد دادن کتابي براي مطالعه همگان، هم بسيار دشوار است و هم نادرست. چون نمي توان به افرادي که در حوزه هاي مختلف فعاليت و مطالعه مي کنند، اثر يکساني را توصيه کرد. در گذشته اين گونه نبود. ما همه چيز مي خوانديم و تصورمان هم بر اين بود که با خواندن همه اين آثار، ساخته خواهيم شد. همين جا بگويم که به گمان من، هنوز هم اين حکم، حکم درستي است. ولي نمي توان چشم روي تخصصي شدن حوزه هاي مختلف بست. امروز هر فرد بايد در تخصص خودش مطالعه کند، يا دست کم اولويت مطالعاتي اش را بر اساس تخصصش تنظيم کند. بنابراين من هم تنها شاعران جوان را مخاطب خود قرار مي دهم.همواره گفته ام و تکرار مي کنم که شاعران ما بايد ادبيات کهن فارسي را بيش از هر چيز ديگر بخوانند. به ويژه مطالعه آثار چند شاعر مطرح تر و برجسته تر زبان فارسي بسيار واجب است. شاعراني نظير فردوسي، نظامي، حافظ، سعدي و مولوي. شاعران ما بايد تمام تلاش خود را به کار بندند تا از رموز کار و زواياي آثار آنها آگاه شوند و ظرافت هاي واژگاني و معنايي و ساختاري آثار آنان را دريابند. در کنار اين اولويت، بايد در جريان ترجمه هاي اشعار خارجي هم قرار بگيرند.آنچه در حال حاضر در حوزه تاليف در دست دارم، کاري است براي نشر مرکز درباره تطور رباعي در ايران و شاخص هاي رباعي در شعر فارسي. جا دارد بگويم مشغول شدن به اين پروژه، براي خودم نتايج بسيار جالبي دربر داشته. به اين نتيجه رسيده ام که بهترين رباعي هاي ما، سروده يا منسوب به دو شاعري است که خيلي کم شعر گفته اند، و شايد هم يا بخش عمده رباعي هاي به جاي مانده از آنها هم، سروده ديگران باشد. ابوسعيد ابوالخير و خيام نيشابوري دو رباعي سراي بزرگ ما هستند. مردم ايران طي قرون متمادي، از آن همه رباعي سروده شده، آثار اين دو را در ذهن و جان خود ثبت کردند. نکته عجيب اينجا است که ايرانيان با چنين انتخابي، در واقع جانب دو طيف کاملاً متفاوت شعري و حتي دو قطب مخالف را گرفته اند؛ شعر خيامانه و شعر بوسعيدي. تاليف اين کتاب، با توجه به اينکه قصد دارم در آن بهترين رباعي هاي زبان فارسي را از نظرگاه زيباشناسي خودم گرد هم آورم، بسيار زمان بر است. پيش از اين تصور مي کردم مي توان کار را تا پايان اسفند به آخر رساند ولي ضرورت مراجعه مداوم به منابع مختلف ادبيات کهن که برخي هم در دسترس من نيست، کار را دشوار کرده. با اين حال تلاش مي کنم تاليف آن را تا پايان بهار و شايد نمايشگاه کتاب، به اتمام برسانم.
سياوش جمادي و دلبرکان غمگين
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-1 تصادفاً روزنامه ديگري نيز همين سوال را از من پرسيده است. من عنوان بهترين را نمي پذيرم. کتاب هايي براي من جالب بوده اند. از جمله؛
- جريان هاي اصلي در مارکسيسم از لشک کولاکوفسکي ترجمه آقاي عباس ميلاني
- گزيده مقالات اسلاوي ژيژک ترجمه آقايان مراد فرهادپور، مازيار اسلامي، اميد مهرگان
- درآمدي بر انديشه لويناس از کالين ديويس ترجمه آقاي مسعود عليا
- جريانات بزرگ در عرفان يهودي از گرشوم شولم ترجمه آقاي فريدالدين رادمهر
- زمان و حکايت از پل ريکور ترجمه خانم مهشيد نونهالي
- کار روشنفکري از آقاي بابک احمدي
- تاريخ جمهوري وايمار از آرتور روزنبرگ ترجمه آقاي فاروق خارابي
-«به برهوت حقيقت خوش آمديد» از اسلاوي ژيژک ترجمه آقاي فتاح محمدي.
با اين توضيح که ترجمه عنوان کتاب گمراه کننده است و برهوت حقيقت در فارسي چيزي چون «تهي از حق و حقيقت» را مي رساند. آن هم حق و حقيقتي که همه به آن قسم مي خورند ولي مصداقي برايش ندارند.
Desert of the ReaLيعني «بيابان امر واقعي» و تازه «امر واقعي» هم به معناي معمول آن نيست بلکه يک لايه بين الاذهاني و بين سوژه يي است بيرون از قلمرو امر خيالي و امر نمادين در روان شناسي ژاک لکان.
- مباني فلسفه اخلاق از رابرت ال. هولمز ترجمه مسعود عليا
نمي دانم کتاب هاي غيرفارسي هم مشمول پاسخ به پرسش شما مي شود يا نه. اگر مي شود مجموعه Contemporary Political Philosophy انتشارات Blackwell را معرفي مي کنم و همچنين
Heidegger: Geschichte einer Tauaschung (هايدگر؛ تاريخ يک فريب) از Hans Ebeling
در ادبيات؛
- مرشد و مارگريتا از ميخائيل بولگاکف
- کيفر آتش از الياس کانتي
- جنگ آخر زمان از ماريو بارگاس يوسا
-2 تعيين بهترين مسبوق به آن است که اولاً همه آثار را خوانده باشم، ثانياً آنها را در بوته داوري نهاده باشم، ثالثاً اهليت داوري داشته باشم و من در محقق بودن هيچ يک از اين سه شرط يقين ندارم. فقط براي آنکه پرسش تان را بي پاسخ نگذارم کتاب هايي را که در ميان آنچه ديده ام بهتر تشخيص داده ام ،نام مي برم.
- جريان هاي اصلي در مارکسيسم از کولاکوفسکي ترجمه آقاي عباس ميلاني
- دو جلد کتاب هايدگر از آقاي بابک احمدي
- ديالکتيک روشنگري از آدورنو و هورکهايمر ترجمه مراد فرهادپور و اميد مهرگان
دو کتاب؛
- دست نوشته هاي اقتصادي و فلسفي 1844 از کارل مارکس ترجمه آقاي حسن مرتضوي و گروند ريسه
- مباني نقد اقتصاد سياسي از کارل مارکس ترجمه آقايان باقر پرهام و احمد تدين
- زمان و حکايت از پل ريکور ترجمه خانم نونهالي
- هوسرل در متن آثارش نوشته آقاي عبدالکريم رشيديان
- اعتراضات و پاسخ ها از رنه دکارت ترجمه آقاي علي افضلي.
-5 هر کس خودش بايد در انتخابش دخيل باشد. به علاوه من به کساني که نمي شناسمشان چطور مي توانم کتابي توصيه کنم؟ توصيه مي کنم هيچ کس کتاب دلبرکان غمگين من را نخواند. توصيه مي کنم که فقط کتاب هاي من را بخوانيد. مخصوصاً زمينه و زمانه پديدارشناسي را با طيب خاطر بخوانيد. کيست که گوش کند. کسي که کتابخوان باشد خودش انتخابش را مي کند.
-3 ترجمه کتاب تئوري زيبايي شناسي از تئودور آدورنو را تازه شروع کرده ام.
-6 باز هم رفتيم بر سر ترين ها. نمي توانم تعيين کنم. خبرها و وقايع خوب و بد را. يکجا شدن بخش داخلي و خارجي نمايشگاه خوب بود. وضعيت صدور مجوز به ويژه در بخش ادبيات به نظر من خوب نيست. به نظر مي رسد مميزهاي ادبيات يا نمي دانند ادبيات چيست يا مي خواهند سر به تن آن نباشد. ادبيات و به خصوص رمان که مثل فلسفه صرفاً با مفاهيم سرو کار ندارد. رمان زندگي را با همه وجوهش عريان مي کند با خلق اشخاص زنده. اگر رماني خلاف عفت عمومي يا موهن به مقدسات مردم باشد خود جامعه و مردم آن را طرد مي کنند، اما اگر مردم و به طور خاص تر خوانندگان زشت و زيباي خودشان را در آينه رمان عميق تر ببينند آن را طرد نمي کنند بلکه دير يا زود قدر آن را مي دانند. در هر حال من عقل کل نيستم و شايد اشتباه کنم اما روش اعمال مميزي در بخش رمان و ادبيات داستاني به نظر من خوب نبوده، برعکس در بخش فلسفه تا آنجا که من مي دانم خيلي بهتر و سريع تر عمل شده؛ توقيف برخي از روزنامه ها خوب نبوده، تا آنجا که من مي دانم برنامه هاي خانه کتاب و راه اندازي مجدد کتاب هاي هفته و ماه کار خوبي بوده، خريد کتاب براي تغذيه کتابخانه ها، نفس معرفي کتاب هاي برگزيده فصل و سال و تقدير از پديدآورندگان، رشد 30 درصدي کتاب هاي برگزيده و افزايش مبلغ جايزه اقدام خوبي است به شرطي که داوري ها عادلانه و بي نظرانه باشد.
فکر مي کنم رويدادهاي عالم نشر خوب و بدهايي بيش از اين داشته است. وضعيت ترجمه در حوزه فلسفه و علوم انساني بعد از انقلاب و در سال هاي اخير کماً و کيفاً در حد يک جهش و نهضت پيشرفت داشته. در عين حال نزول تيراژ کتاب پيام خوبي نيست. ان شاءالله در سال هاي آتي شاهد رشد کتابخواني که يکي از ارکان توسعه فرهنگي است، باشيم و کلاً اوضاع بهتر شود. من نوميد نيستم. به عقيده من مسوولان فرهنگي خوب است توجه کنند که ندادن مجوز يا تاخير زياد در صدور مجوز براي پديدآورندگان به چه بهاي سنگيني تمام مي شود. کسي که از راه قلم امرارمعاش مي کند همين طوري هم بايد با درآمد چند پله زير خط فقر زندگي کند، چه هراسي از نشر بعضي از انديشه ها يا آثار وجود دارد؟ نوشتن خودش در معرض داوري نهادن است. افکار و آثار خودشان جواب هم را مي دهند.
من نمي گويم حرفم حجت است. به عنوان نظر شخصي عرض مي کنم که کلاً با سانسور مخالفم و اين مخالفت از سر عناد و ستيزه با اين يا آن دولت نيست چون مي دانم دولت ها و متوليان دولتي بعد از انقلاب برخلاف زمان شاه با فکر و فرهنگ و آزادي عناد ندارند و براي اقدامات خود دلايلي دارند که از نگاه آنها موجه و درست است. من هم عقيده خودم را دارم. کسي که کتابي را سانسور يا ممنوع مي کند اگر بتواند خود را به جاي نويسنده بگذارد بعيد است که چنين کاري کند. به فرض که سانسور يا مميزي هم باشد بايد کاملاً قانونمند باشد. آن هم قانون تفسيرناپذير که به طور عيني مشخص کند چه مواردي ممنوع است و حدود و مصداق دقيق اين موارد چيست به طوري که سليقه و تفسير شخصي حتي الامکان مجال مدخليت پيدا نکند. مسلماً در اين صورت اکثريت قريب به اتفاق نويسندگان خودشان از اين موارد پرهيز مي کنند. نه فقط در سال گذشته بلکه در سال هاي قبل از آن نيز فکر مي کنم مهم ترين اتفاقات حوزه نشر به نحوي به مميزي راجع شود که هم ناشر و هم پديدآورنده را درگير مي کند. يکي از اتفاقات سال گذشته جمع آوري کتاب هايي پس از پخش بود. من در همه موارد نمي گويم اما در مورد رمان تازه گابريل گارسيا مارکز که سر و صداي زيادي هم راه انداخت اصل مطلب فکر مي کنم از ابهام قانون يا نبود قوانين قاطع و مشخصي بود که تکليف بي بروبرگرد و يک دستي را پيش پاي مميزها بگذارد به طوري که اعمال تفسير شخصي و در نتيجه احتمال چنين اشتباهاتي کمتر شود.
علاوه بر اين ها انتشار برخي از کتاب ها اعم از ترجمه و تاليف بايد مهم ترين اتفاقات حوزه نشر باشد. مثلاً دو جلد کتاب هايدگر از آقاي بابک احمدي يا مقالات ژيژک با ترجمه آقاي فرهادپور و ديگران يا فرهنگ آثار با سرپرستي استاد رضاسيدحسيني و بعضي از ترجمه هاي مبتکرانه قرآن کريم و مانند اينها مهم ترين اتفاقات هستند. در سال هاي گذشته چه در ادبيات، چه در فلسفه اسلامي و غربي اتفاقات مهمي از اين دست رخ داده اند که ذکر برخي از آنها بي انصافي است به برخي ديگر که از نظر دور مانده اند.
منبع: روزنامه اعتماد
چرا بايد کلاسيک ها را خواند
علي شروقي
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در سالي که گذشت بايد کلاسيک ها را مي خوانديم. رمان هاي نويسندگان بزرگ را؛ داستايفسکي، فلوبر، ديدرو، سلين، ويرجينيا وولف... اينها نام هايي بودند که بيش از هر نام ديگري پشت ويترين و روي پيشخوان کتابفروشي ها به چشم مي آمدند و البته همچنان در ميان همه اين نام ها جاي «جيمز جويس» و «اوليس»اش خالي بود. حوالي نمايشگاه کتاب شايع شد که «اوليس» منتشر مي شود، اما چيزي نگذشت که «منوچهر بديعي» - مترجم اوليس- در گفت وگويي، قاطعانه اين خبر را تکذيب کرد و گفت ترجمه «اوليس» را هرگز منتشر نخواهد کرد و با اين حرف پرونده «اوليس» را بست و اين رمان همچنان غايبي بزرگ بود در ميان همه رمان هايي که با ترجمه هاي تازه يا ويرايش هاي جديد از همان ترجمه ها منتشر شدند. در سالي که گذشت بايد کلاسيک ها را مي خوانديم و اگر خوانده بوديم دوباره مي خوانديم، نه فقط به دلايل زيبايي شناسانه که به اين دليل که تقريباً جز رمان هاي کلاسيک و احياناً برخي رمان هاي مدرن امريکايي و آلماني و... کتاب ديگري منتشر نشد. بعضي نويسندگان يا مترجمان آنقدر انتظارشان براي گرفتن مجوز به درازا کشيد يا موارد اصلاحي کارشان به حدي افزايش داشت که از خير چاپ کتاب هايشان گذشتند. از داستان ايراني هم که چندان خبري نبود. کتاب «ناتاشا اميري» در آخرين ماه هاي سال مجوز گرفت که آن هم طرح جلدش نامناسب تشخيص داده شد و به دنبال آن مجوز متن اش هم باطل شد. آخرين رمان «مارکز» با ترجمه «کاوه ميرعباسي» منتشر شد و پشت ويترين کتابفروشي ها هم آمد و طبيعتاً فروش هم رفت اما دو هفته نشده از تمام کتابفروشي ها جمع آوري شد و رفت در ليست بازار سياه، کنار «صد سال تنهايي» با ترجمه «بهمن فرزانه». آخرين «هري پاتر» پس از حرف و حديث ها و شايعات فراوان پيرامون سرنوشت قهرمان جادويي «جي کي رولينگ» سرانجام منتشر شد و بلافاصله چندين و چند مترجم اينترنتي و غيراينترنتي به فارسي ترجمه اش کردند، هرچند پيش از آمدن ترجمه فارسي همان متن انگليسي اش هم در کنار «بيگانه» کامو و «گور به گور» فاکنر جزء پرفروش ترين هاي بازار کتاب بود و البته به رغم نگراني هايي پيرامون شايعه مرگ «هري پاتر» در پايان، قهرمان جادويي همچنان سالم و سرحال بود و... و به هزار و يک دليل در سالي که گذشت بايد کلاسيک ها را مي خوانديم و راستي به جز «جيمز جويس» جاي «رابله» هم خالي بود.
مادام بواري
پيش از انتشار ترجمه «مهدي سحابي» از «مادام بواري» فلوبر، اين رمان سه بار به فارسي ترجمه و منتشر شده بود. يک بار توسط «مشفق همداني»، بار ديگر توسط «محمد قاضي» و «رضا عقيلي» و بار سوم توسط «محمدمهدي فولادوند». امسال نشر مرکز ترجمه «مهدي سحابي» از اين رمان را منتشر کرد که به گواه اهل فن ترجمه يي بود به مراتب دقيق تر از آن سه ترجمه ديگر و بسيار نزديک تر به اصل فرانسوي آن. اين ترجمه در حالي منتشر شد که «سحابي» پيش از اين نيز ترجمه يي دقيق از يکي ديگر از رمان هاي مهم «فلوبر» يعني «تربيت احساسات» ارائه داده بود؛ رماني که بسياري آن را يکي از آثار تاثيرگذار بر «رمان نو»ي فرانسوي دانسته اند. «فلوبر» نويسنده يي بود که در آثارش با تاکيد بر شکل و زبان به سبکي متفاوت از رمان متعارف رئاليستي دست يافت و شايد همين نگاه نامتعارف او به واقعيت و دستمايه قرار دادن شخصيت ها و موقعيت هايي بي شباهت به شخصيت ها و موقعيت هاي تجربه شده در رمان کلاسيک قرن نوزدهم بود که نام او را در ليست سياه «لوکاچ» قرار داد. اکنون انتشار ترجمه «مهدي سحابي» از «مادم بواري» راهي است به درک درست تر و متفاوت تر خواننده فارسي زبان از سبکي که «فلوبر» در اين رمان ارائه داده است. کافي است اين چهار ترجمه را کنار هم بگذاريم تا در همان نگاه اول اهميت انتشار ترجمه «سحابي» از «مادام بواري» را دريابيم.
ژاک قضا و قدري و اربابش
«چطور با هم آشنا شدند؟ اتفاقي، مثل همه. اسم شان چيست؟ مگر برايتان مهم است؟ از کجا مي آيند؟ از همان دور و بر. کجا مي روند؟ مگر کسي هم مي داند کجا مي رود؟» ژاک قضا و قدري دني ديدرو، اينطور شروع مي شود و گويا در اين رمان هم مثل «دن کيشوت» با زوجي متضاد سر و کار داريم که با هم سفر مي کنند.ژاک قضا و قدري رماني است که پيش از آنکه به ترجمه فارسي اش دسترسي پيدا کنيم نوشته هاي ستايش آميز «ميلان کوندرا» و «فوئنتس» و «کالوينو» را در وصفش خوانده بوديم و همچنين اقتباس نمايش «کوندرا» از آن را که با عنوان «ژاک و اربابش» ترجمه شده بود.«ژاک قضا و قدري و اربابش» در کنار «تريسترام شندي»، لارنس استرن يکي از نامتعارف ترين رمان هاي کلاسيک اروپايي است. اين رمان که در قرن هجدهم نوشته شده، رماني است پر از طنز و شوخ طبعي و ماجراهاي خنده داري که خواننده را از همان صفحات اول وارد يک بازي بزرگ مي کند. ديدرو در اين رمان همه چيز را دست انداخته از جمله خود شيوه هاي مرسوم داستان پردازي را و همين ويژگي وجهي پاروديک و سرخوشانه به اين رمان مي دهد. مثلاً ببينيد اينجا چطور قصه گو وسط نقل «ژاک» که يکي از شخصيت هاي اصلي رمان است، مي پرد و به خواننده مي گويد؛ «خواننده عزيز مي بينيد که راهش را خوب بلدم و برايم کاري ندارد شما را يک سال، دو سال، سه سال منتظر داستان عشق هاي ژاک بگذارم، ژاک و اربابش را نيز از هم جدا کنم و هر يک را به دنبال ماجراهايي که دلم مي خواهد بفرستم. چه چيزي مي تواند مرا باز دارد از اينکه ارباب را زن بدهم و زن ناموس شوهرش را به باد دهد؟ يا ژاک را براي رفتن به جزاير سوار کشتي کنم و اربابش را هم به همان جا بفرستم و از آنجا هر دو را با کشتي به فرانسه بازگردانم؟ راستي که قصه گفتن چه آسان است،». «ژاک قضا و قدري و اربابش» با ترجمه خوب مينو مشيري و توسط «فرهنگ نشر نو» منتشر شده است.
موج ها و خانم دالاوي
مي رسيم به مدرن هايي که اکنون ديگر نام شان به فهرست کلاسيک ها رفته، حتي اگر خودشان نمي خواسته اند با اين لقب از آنها ياد شود. اما چه مي شود کرد وقتي حتي «آلن رب گري يه» هم از آکادمي فرانسه جايزه مي گيرد؟ در سال 86 اگر پرونده «اوليس» جيمز جويس بسته شد، در عوض طلسم انتشار «موج ها»ي ويرجينيا وولف با ترجمه مهدي غبرايي سرانجام پس از مدت ها انتظار شکست و اين رمان مجوز گرفت و توسط «نشر افق» منتشر شد. «موج ها» را پيش از اين «پرويز داريوش» با عنوان «خيزاب ها» ترجمه کرده بود که ترجمه چندان دقيقي نبود و زبان ترجمه اش هم گويا چندان ربطي به سبک و زباني که ويرجينيا وولف در اين رمان به کار برده بود، نداشت. «موج ها» رماني است به تمام معنا تجربي. چنان که در مدخلي هم که در آغاز ترجمه فارسي رمان چاپ شده، آمده است؛ «اشاره هاي وولف در دفتر يادداشت روزانه اش از 1925 به بعد به کاري که موج ها نام گرفت، آشکار مي سازد که قرار بود اين کاري تجربي باشد، کاري که از بنياد، مرزهاي رمان را به چالش مي گيرد. اين کار قرار بود وقتي زندگي وصف مي شود در آنچه به جا مي ماند چون و چرا کند. اين کتاب مرزبندي هاي تثبيت شده بين تجربه فردي و جمعي را محک مي زند. اين رمان دامنه زبان را گسترش مي داد و از ناتواني هاي آن صدمه مي ديد. از ريتمي تبعيت مي کرد نه از پيرنگي.»همچنين در سالي که گذشت رمان «خانم دالاوي» ويرجينيا وولف هم با ترجمه خجسته کيهان و توسط انتشارات نگاه منتشر شد.«خانم دالاوي» همان رماني است که بعدها الهام بخش «مايکل کانينگهام» در نوشتن رمان «ساعت ها» شد.
بيگانه
انتشار ترجمه «ليلي گلستان» هم از «بيگانه» آلبر کامو، از اتفاق هاي مهم سال 86 بود. قضاوت در مورد اهميت اين ترجمه متفاوت از يکي از مهمترين آثار «آلبر کامو» را با کنار هم گذاشتن سطري از ترجمه «آل احمد» و «ليلي گلستان»، به خواننده وامي گذارم.ترجمه آل احمد؛ «آن وقت چهار بار ديگر هفت تير را روي جسد بي حرکتي که گلوله ها در آن فرو مي رفتند و ناپديد مي شدند، خالي کردم و اين همچون چهار ضربه کوتاه بود که بر در بدبختي مي نواختم.»ترجمه ليلي گلستان؛ «پس باز چهار بار ديگر به تني بي حرکت شليک کردم و گلوله ها بي اينکه پيدا باشند در آن فرورفتند و اين به مثال چهار تقه کوتاه بود که به در بدبختي زدم.»
دسته دلقک ها
تا مي شد، از آوردن نام «لويي فردينان سلين» در رديف نويسندگان کلاسيک طفره رفتم، هرچند که منتقدان او را «آخرين کلاسيک فرانسوي» لقب داده اند، اما بدون شک، «سلين» خود اگر زنده بود و مي شنيد جايي نام اش را کنار کلاسيک ها گذاشته اند، حتي اگر ته دلش هم طبق آن قاعده يي که قبلاً گفتيم، چندان ناراضي نمي بود، حتماً معترض مي شد، دست مان مي انداخت و تا مي توانست هجومان مي کرد و نق مي زد و پرخاش مي کرد و با زبان خاص خود شلاق کش مان مي کرد. همان طور که در مقدمه رمان «دسته دلقک ها»ش که چندي پيش با ترجمه «مهدي سحابي» و توسط نشر مرکز منتشر شد، با زبان تند و تيز و نيش دار و هجوکننده اش به خدمت همه رسيده، از منتقدان گرفته تا خواننده عادي و ناشر و نويسنده. خلاصه اين بار تا توانسته رجز خوانده. باور نمي کنيد اين تکه از مقدمه را که در آغاز ترجمه فارسي هم آمده، بخوانيد؛ «خوشا به حال کتاب هاي ديگران،... اما من نمي توانم حتي بخوانم شان... به نظر من در مرحله طرح اند، هنوز نوشته نشدند، مرده زادند، کارشان انجام نشده و نمي شود هم... زندگي را کم دارند... چيزي نيستند... يا هم اينکه هيچ وقت هيچ چيز نبودند غير از يک مشت جمله توخالي، همه اش کريه سياه، همه اش سنگين از مرکب، يک تابوت جمله، لفاظي مرحوم. واي که چه غم انگيز، البته سليقه ها فرق مي کند.» دسته دلقک ها، سومين رماني است که از «لويي فردينان سلين» به فارسي ترجمه مي شود.پيش از اين «مرگ قسطي»اش با ترجمه خود «مهدي سحابي» و «سفر به انتهاي شب»اش با ترجمه «فرهاد غبرايي» منتشر شده بود. «سلين» در «دسته دلقک ها» از جنگ گفته و از زندگي پنهان آدم هايي که از فرانسه به انگليس رفته اند و در محله هاي پايين شهر به کسب و کار غيرمجاز خود مشغولند. زبان اين رمان و اسلوب روايي اش آنچنان عنان گسيخته است که آن را در هيچ قاعده و قالب تثبيت شده يي نمي توان گرفتار کرد.
مجموعه آلماني نشر ماهي
اما از رمان هاي بزرگ که بگذريم، بايد گفت کلاً در زمينه ادبيات داستاني خارجي و به ويژه ادبيات آلماني زبان، در سال 86 نشر ماهي فعال ترين ناشر بود که با سليقه يي مثال زدني در چاپ کتاب، تعدادي از آثار مهم ادبيات آلماني زبان را با ترجمه هايي پاکيزه و دقيق ارائه داد. يکي از مطرح ترين آثار کلاسيک که توسط نشر ماهي و با ترجمه «محمود حدادي» منتشر شد، «رنج هاي ورتر جوان» بود از «يوهان ولفگانگ فون گوته»، که «آيزايا برلين» اين کتابش را يکي از مهمترين آثار جنبش توفان و تنش که زماني در ادبيات آلمان به راه افتاد، دانسته است.
«رنج هاي ورتر جوان» ترجمه يي است دوباره از اين کتاب «گوته» که بار اول سال ها پيش توسط «نصرالله فلسفي» ترجمه شده بود.
اما ديگر کتابي که شايد بتوان به عنوان مهمترين کتاب منتشر شده توسط نشر ماهي در زمينه داستان خارجي از آن نام برد، «ميشائيل کلهاس و سه داستان ديگر» از «هاينريش فون کلايست» بود که آن هم با ترجمه «محمود حدادي» منتشر شد. «هاينريش فون کلايست» از نويسندگان اواخر قرن هجده و اوايل قرن نوزده آلمان است. «توماس مان» در نوشته يي که در ترجمه فارسي به عنوان مقدمه آمده، «کلايست» را «يکي از بزرگ ترين، شجاع ترين و پخته ترين نويسندگان زبان آلماني» و «در همه حال بي همتا، بيرون از چارچوب هرچه سنت و سرمشق و در نثار توان خود بر سر پرداخت موضوعاتي شگفت تا به حد جنون و آسيمگي بي پروا» دانسته است. با خواندن «ميشائيل کلهاس»، بيش از هرچيز به تاثير بي چون و چراي اين قصه بر آثار «کافکا» پي مي بريم. قهرمان قصه «کلايست» نيز همچون قهرمانان «کافکا»، در برابر قانون و قدرت عاجز مي شود و در هزارتوي آن سرگردان. تا حدي که سرانجام تصميم مي گيرد از راهي ديگر براي گرفتن حق خود اقدام کند و...ترجمه «حدادي» از اين اثر مهم «کلايست»، کاري است درخور و قابل اعتنا در معرفي نويسنده يي که تاکنون کتابي از او به فارسي ترجمه نشده بود.از ديگر کتاب هاي آلماني نشر ماهي مي توان به «گريز به تاريکي» آرتور شنيتسلر اشاره کرد که با ترجمه «نسرين شيخ نيا (دانش پژوه)» منتشر شد و همچنين «مجموعه نامرئي» و «اشتيلر» که اولي مجموعه يي است از داستان هاي نويسندگان آلماني زبان و دومي رماني است از «ماکس فريش» که هر دوي اينها را «علي اصغر حداد» ترجمه کرده است. و دست آخر به همه اينها اضافه مي کنيم سه کتاب پليسي را از «فريدريش دورنمات» با عنوان هاي «سوءظن»، «قاضي و جلادش» و «قول» که هر سه با ترجمه «محمود حسيني زاد» منتشر شدند.
مجموعه دايره هفتم
نشر نيلوفر در سال گذشته چهار کتاب پليسي منتشر کرد با عنوان هاي «مسافري که با ستاره شمال آمد» از «ژرژ سيمنون»، «ديو بايد بميرد» از «نيکلاس بليک»، «همچون فرشتگان» از «مارگارت ميلار» و «قتل در کميته مرکزي». اين چهار کتاب جزء سري کتاب هاي پليسي هستند که در مجموعه يي با عنوان دايره هفتم و زير نظر «کاوه ميرعباسي» ترجمه و منتشر شده اند. عنوان اين مجموعه برگرفته از نام مجموعه داستاني از «خورخه لوييس بورخس» است. بايد منتظر بمانيم تا کتاب هاي ديگري هم از اين مجموعه منتشر شود و ببينيم آيا اين سري کتاب ها مي توانند خاطره کتاب هاي سياه «طرح نو» را در ياد علاقه مندان رمان پليسي زنده کنند؟
موراکامي، يوديت هرمان، پل استر و ديگران
از ديگر وقايع مربوط به کتاب در سالي که گذشت يکي هم اين بود که با انتشار مجموعه داستان «کجا ممکن است پيدايش کنم» هاروکي موراکامي، ناگهان تب موراکامي خواندن فراگير شد و «کجا ممکن است پيدايش کنم» خيلي زود در فهرست کتاب هاي پرفروش کتابفروشي ها قرار گرفت. هرچند اين تب تند به انتشار رمان «کافکا در ساحل» نرسيد و زود فروکش کرد. «کافکا در ساحل» در فاصله يي کوتاه با دو ترجمه منتشر شد و البته زماني طول نکشيد که ترجمه «مهدي غبرايي» هم از اين رمان و البته با عنوان «کافکا در کرانه» به ترجمه هاي قبلي پيوست، درست مثل «هزار خورشيد تابان» خالد حسيني که آن هم با بيش از يک ترجمه منتشر شد که مترجم يکي از آنها هم «مهدي غبرايي» بود. ناگفته نماند که امسال سرانجام مجوز انتشار چاپ دوم ترجمه «غبرايي» از «بادبادک باز» هم صادر شد و نشر نيلوفر آن را منتشر کرد. «انتشارات کتاب خورشيد» هم در سال 86 دو جلد از داستان هاي رمي آلبرتو موراويا را با عنوان هاي «من که حرفي ندارم» (ترجمه رضا قيصريه) و آدم بدشانس (ترجمه مژگان مهرگان) منتشر کرد.«محمود حسيني زاد» هم علاوه بر پليسي هاي دورنمات، ترجمه «اين سوي رودخانه اïدر» يوديت هرمان را توسط نشر افق منتشر کرد. اين مجموعه، اولين مجموعه داستاني بود که از اين نويسنده به فارسي ترجمه مي شد.از ديگر نويسندگان مطرحي که در سال 86 براي اولين بار ترجمه فارسي دست کم يکي از آثارشان را به فارسي خوانديم يکي هم «جان بارت» بود که «اپراي شناور»ش را نشر ققنوس با ترجمه «سهيل سمي» منتشر کرد.از «پل استر» هم سه کتاب منتشر شد با عنوان هاي «کتاب اوهام» (ترجمه امير احمدي آريان)، «ديوانگي در بروکلين» (ترجمه خجسته کيهان) و «مون پالاس» (ترجمه ليلا نصيريها) و «دم را درياب» سال بلو هم از رمان هاي خوبي بود که با ترجمه «بابک تبرايي» و توسط نشر چشمه منتشر شد.همچنين مي توان به «بائودولينو»ي امبرتو اکو اشاره کرد که با ترجمه رضا عليزاده منتشر شد.
هزار و يک شب و سفرهاي ابن تراب
از متون داستاني کهن، آنچه در سال 86 منتشر شد يکي ترجمه جديدي از «هزار و يک شب» بود و ديگري «هفت کشور و سفرهاي ابن تراب». از «هزار و يک شب» معتبرترين و معروف ترين ترجمه يي که تاکنون موجود بود، ترجمه «عبداللطيف تسوجي» بود که بازمي گشت به دوران قاجار. اين ترجمه چندي پيش توسط نشر هرمس تجديدچاپ شد، اما علاوه بر آن نشر مرکز هم اخيراً ترجمه «ابراهيم اقليدي» را از «هزار و يک شب» منتشر کرد که گويا با ترجمه «تسوجي» تفاوت هايي داشت و مترجم سعي کرده بود به متون اصلي وفادارتر بماند. «اقليدي» در اين ترجمه متن هاي عربي، انگليسي و فرانسوي هزار و يک شب را مد نظر داشته است.تفاوت ديگر اين ترجمه با ترجمه «تسوجي» در نحوه چينش و تقسيم بندي قصه ها بر اساس موضوع آنها بود. يعني قصه ها يک بار بر اساس تقسيم بندي موضوعي و بار ديگر بر اساس شب هاي متوالي در اين مجموعه آمده اند.«هفت کشور و سفرهاي ابن تراب» هم متن داستاني تاکنون ناشناخته يي بود از نويسنده يي گمنام و احتمالاً متعلق به دوره صفوي. اين کتاب را نشر چشمه با تصحيح «ايرج افشار» و «مهران افشاري» منتشر کرد. شيوه داستان پردازي «هفت کشور و سفرهاي ابن تراب» همان شيوه يي است که در «کليله و دمنه» و «طوطي نامه» و متوني مانند آنها به کار رفته است. قصه ها در اين کتاب بيشتر وجهي تمثيلي دارند و بهانه يي هستند براي مطرح شدن مسائلي در باب اخلاق و سياست کهن.
قصه معاصر ايراني
در سالي که گذشت رمان و داستان بلند ايراني کم داشتيم. شايد بشود گفت به مراتب کمتر از سال هاي قبل. چند کتابي که در اين زمينه مي توان به آنها اشاره کرد؛ «آخرين سفر زرتشت» فرهاد کشوري، «مفيدآقا»ي مرتضي کربلايي لو، «چهره پنهان عشق» سيامک گلشيري، «از ياد رفتن» محمدحسين محمدي، «ترجيع بندي براي شاعران مرده»ي فتح الله بي نياز، «قطار پنجاه و هفت» رضا رئيسي، «اسماعيل» اميرحسين فردي و «توفان ديگري در راه است» سيدمهدي شجاعي.در زمينه داستان کوتاه، اوضاع نسبت به رمان قدري بهتر بود. «مادر نخل» عدنان غريفي، «ها کردن» پيمان هوشمندزاده، «گوساله سرگردان» مجيد قيصري، «باقي مانده ها» و «پاييز بود» محمدرحيم اخوت، «من عاشق آدم هاي پولدارم» سيامک گلشيري، «قلعه پرتغالي» عباس عبدي، «دارند در مي زنند» منيرالدين بيروتي، «حفره يي در آينه» لادن نيکنام، «هيچ» سعيد بردستاني، «بازي عروس و داماد» بلقيس سليماني، «آناي باغ سيب» احمد بيگدلي، «تقديم به چند داستان کوتاه» محمدحسن شهسواري، «کوارتت مرگ و دختر» فتح الله بي نياز، «اژدهاکشان» يوسف عليخاني و «پشت سرت را نگاه نکن» فارس باقري از جمله مجموعه داستان هايي بودند که در سال 86 منتشر شدند.
تمام وسوسه هاي ترجمه مجدد يک اثر
سعيد راعي
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حساب اش را بکنيد، پس از سال ها، مهم ترين اثر هايدگر ترجمه
و منتشر مي شود، آن هم دو ترجمه همزمان. يکي را سياوش جمادي
از زبان آلماني ترجمه کرده با عنوان«هستي و زمان» و ديگري را
محمود نوالي از زبان فرانسه با عنوان «وجود و زمان»
خواستم بگويم ترجمه همزمان يا موازي، ديدم خيلي وقت ها، همزمان و موازي ترجمه نشده اند، خواستم بگويم دو ترجمه از يک اثر، ديدم حتي گاه 10 ترجمه هم از يک اثر وجود دارد، خواستم بگويم چند ترجمه از يک اثر، ديدم که واقعاً گاه ترجمه ها به طرز مشکوکي به هم شباهت دارند، گفتم بگويم چندقلويي در ترجمه که هم شباهت هاي بسياري بين چندقلو ها وجود دارد و هم دست آخر مي توان تفاوت هاي هر يک را از ديگري تشخيص داد.
بازار ترجمه ما طي دهه اخير شاهد پديده کم نظيري بوده که پرداختن به آن، ضرورت دارد. اينکه از يک اثر خارجي چندين و چند ترجمه منتشر مي شود، شايد هم خوب باشد و هم بد. پس بهتر آن است که به آسيب شناسي اين موضوع بپردازيم.
مترجماني که از کار هم بي خبر هستند و اقدام به ترجمه يک اثر مي کنند، مترجماني که کار يکديگر را نمي پسندند و اقدام به ترجمه مجدد يک اثر مي کنند، مترجماني که ترجمه يک اثر از زبان دوم را نمي پسندند و به سراغ متن اصلي مي روند و ترجمه يي از متن اصلي را منتشر مي کنند، يا افرادي که مي خواهند مترجم انحصاري يک نويسنده باشند و مجموعه کارهاي او را ترجمه کنند، پس اگر کار ديگري از آثار آن نويسنده وجود داشته باشد، باز هم کار خود را مي کنند. و دست آخر مترجماني که کار خود را نمي کنند، بلکه براي کسب شهرت، ترجمه هاي پيشين را مقايسه مي کنند و با دانش زباني اندک، متني که در واقع چيزي جز بازنويسي نيست را خلق مي کنند.
هر يک از اين انواع ترجمه هاي چندقلو مزايا و معايبي دارد که پرداختن به آن در هر حوزه متفاوت است. مثلاً اين پديده در ادبيات اگرچه شدت بيشتري دارد، اما دلايل و نتايج آن با حوزه يي چون فلسفه يا علوم اجتماعي متفاوت است.
آسيب شناسي بحث نشر و بازار اين آثار نيز در جاي خود قابل پيگيري و طرح است، اما نکته مهم در اين ميان، آن است که بسياري از اين آثار حتي به اطلاع مخاطبان هم نمي رسد يا برعکس، گاه تعدد اين آثار مخاطبان را در انتخاب يکي و عدم انتخاب ديگري با مشکل مواجه مي کند.
نمونه اين آثار در حوزه انديشه بسيار زياد و تامل برانگيز است، البته ذکر نمونه هايي از اين حوزه به دليل آن است که شايد در حوزه ادبيات اين کار تقريباً محال باشد؛ مگر با تهيه يک بانک اطلاعاتي جامع که سيستم جست وجوي بسيار قوي يي نيز براي آن طراحي شده باشد.
آثاري چون «توسعه به مثابه آزادي» با 6 ترجمه، «تمدن و ملالت هاي آن» با 3 ترجمه، «جامعه باز و دشمنان آن» با 3 ترجمه، «شرق شناسي» با 3 ترجمه، «نقد عقل عملي» با 3 ترجمه (دو ترجمه از اين 3 ترجمه در دست چاپ است) و...
تازه از دوقلوها نيز صرف نظر کرده ام که تعداد آنها بيش از آن است که قابل نام بردن باشند. حساب اش را بکنيد، پس از سال ها، مهم ترين اثر هايدگر ترجمه و منتشر مي شود، آن هم دو ترجمه همزمان. يکي را سياوش جمادي از زبان آلماني ترجمه کرده با عنوان«هستي و زمان» و ديگري را محمود نوالي از زبان فرانسه با عنوان «وجود و زمان».
به سراغ اين دو مترجم مي روم تا درباره اين اتفاق سخن بگويند و به اصطلاح من به آسيب شناسي پديده چندقلوها در ترجمه بپردازند. مي پنداريم که هر دو کمي از اين قضيه دلگير باشند يا فکر کنند که تلاش شان آن طور که بايد ثمر نخواهد داد، چون به هر حال ترجمه کتابي چون کتاب هايدگر اگر عمر نوح نخواهد، صبر ايوب را حتماً نياز دارد و واقعاً کار دشوار و طاقت فرسايي است، مي پرسم وقتي متوجه شديد که يکي نياز ترجمه اين اثر را درک کرده و اقدام به ترجمه آن کرده، شما وقت خود را صرف ترجمه يک اثر مهم ديگر مي کرديد، هر دو پاسخ منفي مي دهند و نظر خود را به صورت مفصل بيان مي کنند.
کپي رايت نباشد، وضع همين است
سياوش جمادي؛ ترجمه همزمان چگونه اتفاق مي افتد؟ يک وقت اثر نويسنده گمنامي در جهان با اقبال مواجه مي شود، يک وقت نويسنده نامداري، اثري تازه مي نويسد، يک وقت اصلاً کل قضيه به بازار فروش مربوط است مثل برخي از آثار عامه پسند يا زندگينامه سوپراستارهاي سينما و ورزش، و يک وقت پاي هيچ کدام از اينها در ميان نيست و شايد دليلي ديگر چون علاقه همزمان دو مترجم در بين باشد. آن وقت دو يا سه مترجم دست به کار ترجمه کتابي مي شوند و چه بسا از هم بي خبرند. هيچ منبع اطلاعاتي هم در کار نيست که کار مترجمان در خلوت اتاق کارشان را به اطلاع هم برساند. قانون کپي رايت هم که شامل ايران نمي شود. حاصل آن مي شود که مترجمي بعد از مرارت زياد وقتي حاصل کارش پخش مي شود، بايد شاهد ترجمه ديگري از همان اثر باشد، يا کاري که پيش از همه ترجمه کرده، در انتظار مجوز بماند و ترجمه هاي بعدي در کمال تعجب مجوز بگيرند و منتشر شوند.
معلوم است که هيچ يک از اين دو يا سه مترجم نخواسته اند اجر هم را ضايع کنند. اتفاقي است که بدون مدخليت آنها رخ داده، قانوناً هم هيچ کدام نمي توانند ادعايي بر ديگري داشته باشند. در جايي که از حوزه اثر قانون کپي رايت بيرون است، چنين وقايعي طبيعتاً اتفاق مي افتد. اما ممکن است مترجمي اثري را که قبلاً ترجمه شده، مجدداً ترجمه کند. آن هم دلايلي دارد، برخي موجه و برخي ناموجه. اگر ترجمه مجدد کاستي هاي ترجمه قبلي را نداشته باشد، يا مثلاً آثاري از داستايوفسکي را که چهل يا سي سال پيش از متن انگليسي و فرانسه با بي بندوباري هاي ترجمه آن سال ها ترجمه شده، از نو و از اصل روسي و به زبان مناسب با اين زمانه ترجمه کند، کارش قابل تقدير است.
اگر مترجمي چون سواد و مهارت کافي ندارد، اثر از قبل ترجمه شده يي را با برخي تغييرات رونويسي کرده باشد، بي گمان کار درستي نکرده، مي خواهم بگويم که ترجمه هاي همزمان يا غيرهمزمان از يک اثر دلايل عديده يي دارد، انگيزه هاي متفاوتي دارد و در غياب کپي رايت مانعي براي آن نيست. شرايط توليد، زمان توليد و نحوه پخش گاهي ترجمه اول را در عين بهتر بودن از دور خارج مي کنند. دو يا چند ترجمه از اثري واحد في نفسه امر بد و مذمومي نيست. به خصوص آثار کلاسيک ادبيات و فلسفه اصولاً نياز دارند که هر چند سال يک بار با ترجمه بهتري منتشر شوند. «هستي و زمان» در ژاپن چندين بار ترجمه شده است. «پديدارشناسي روح» نيز همين طور. به نظر نمي رسد نفس اين فرآيند اشکالي داشته باشد. چنانچه بنا بر اين است که به اصطلاح، اين مساله آسيب شناسي شود، بايد ميان شرايط متفاوت، فرق نهاده شود، و حق مترجم اول نيز ضايع نشود. آثار بازاري معمولاً آماج هجوم مترجمان و ناشران قرار مي گيرد، آن هم صرفاً به اميد کسب سود بيشتر. بدين ترتيب مسابقه يي درمي گيرد براي اينکه کدام يک آن را زودتر روانه بازار کنند. در چنين مواردي که در آنها تجارت و فرهنگ کاملاً يکي مي شوند، ديگر کسي در انديشه خدمت يا عرضه آنچه ضرور است، نيست و در غياب کپي رايت هم وضع به همين منوال است.
اما آثاري هستند ماندگار و صاحب ارزش درونمايه يي زياد، براي نمونه «پديدارشناسي روح» هگل. گفته مي شود اگر مترجمي ترجمه قابل قبولي از اين اثر عرضه کند، مترجمان ديگر بهتر است به جاي ترجمه مجدد آن، اثر مهم ديگري را ترجمه کنند تا بنا به مشارکتي نانوشته، هر کس به قدر سهمش خلايي را پر کند که ديگري آن را پر نکرده است. اين استدلال به عقيده من بجاست. خصوصاً که ترجمه چنين آثاري براي مترجم زحمت بسيار دارد. او بايد در حين ترجمه، دلنگران آن نباشد که ممکن است وقتي او در حال ترجمه اثري است، ديگري هم محتملاً مشغول ترجمه همان اثر باشد، يا اصلاً وقتي او بعد از سه سال کار، دستنوشته را تحويل ناشر مي دهد، ترجمه ديگري از همان اثر روانه بازار شود. فکر مي کنم قانون حق مترجم و مولف، تا حد زيادي اين دغدغه را رفع مي کند.
ترجمه جمادي شخصيت خود را دارد
محمود نوالي؛ترجمه همزمان فرآيندي ناگزير است. اصولاً در حوزه هاي متنوع پژوهشي و تحقيقي، نمي توان از کارهاي تکراري اجتناب کرد. در ترجمه هم وضع به همين گونه است. براي مثال درباره آثار مختلف مولوي صدها متخصص مشغول پژوهش هستند، در حالي که تصور نمي کنم تعداد مخاطباني که عادت به مطالعه مستقيم و مداوم آثار او را دارند، در ايران بيش از ده هزار نفر باشد. آيا اين را بايد يک روند منفي در نظر گرفت؟ هرگز.
درباره «وجود و زمان» هم پيش بيني شخصي من اين است که اين کتاب دست کم ده ترجمه ديگر را به زبان فارسي، طي سال هاي آتي به خود خواهد ديد. چون بحث در آن، بحث انسان شناسي است و اينکه آنقدر ايمان داشته باشيم که اين شناخت مان را در زندگي روزمره هم به کار ببريم. به باور هايدگر، مهم ترين مساله انسان توجه به «من» خود او است و هر کاري که مي کند براي حفظ شخص خود است. از اين نظر است که معتقدم براي پرورش و هدايت اين توجه، تا پايان بشريت سخن خواهد رفت و کتاب نوشته خواهد شد.
همچنين در «وجود و زمان» مساله هستي مطرح است که البته در فلسفه اسلامي هم به آن توجه بسيار شده. مساله هستي، به راستي يکي از مهم ترين مسائل فلسفي و شايد مهم ترين آنهاست. بنابراين از آن جايي که مسائل مطرح شده در «وجود و زمان» بسيار اساسي هستند، فکر مي کنم بيش از اينها مورد توجه و ترجمه قرار خواهد گرفت. دو ترجمه که سهل است. از قرآن ده ها ترجمه در دست داريم. هيچ کدام هم جاي ديگري را تنگ نکرده. در ژاپن از همين «وجود و زمان» 7 ترجمه وجود دارد. در فرانسه هم تعداد ترجمه هاي اين کتاب زياد است، چرا که کاملاً محتمل است برداشت هاي افراد مختلف از نوشته هاي متفکري چون هايدگر و به عظمت او، با هم تفاوت بسيار داشته باشند. ترجمه من از اين کتاب يک ترجمه خاص است و ترجمه آقاي سياوش جمادي هم شخصيت خاص خود را دارد. کتاب هايي چون «وجود و زمان»، آثاري هستند که به هدايت بشر اهتمام دارند. نويسندگان چنين کتاب هايي در پي نصيحت و پند و اندرز صادر کردن نيستند، مقصود آنها، هدايت بشر است. آنها تمام تلاش خود را به کار بسته اند که روش يافتن حقيقت را روشن کنند. در برابر چنين کتاب هايي، افراد مختلف بي شک بنا به شخصيت، انديشه ها، باورها، محيط و گذشته خود، سمت گيري ها و جهت گيري هاي متنوعي بروز مي دهند. اين فرآيند و روندي اجتناب ناپذير و مبارک است. هر چه درباره کتابي چون «وجود و زمان» کار شود، باز هم کم است.
مثلاً هايدگر مي گويد انسان موجودي است غيرقابل پيش بيني و بي پايان که در هر آن و هر لحظه، حال خاصي دارد. چنين گفته يي، شباهت بسيار نشان مي دهد با اين حديث ما که «خلق الله الانسان علي صورته». مولوي هم در مثنوي معنوي عين همين نکته را گفته و به روش خودش، توضيح و تفسير کرده.
وقتي در بررسي فيزيکي و جسماني به چنين نتيجه يي برسيم، تکليف حوزه انديشه و فکر که ديگر مشخص است. هيچ دو انديشه يي يکسان نيست، هيچ دو برداشتي از يک کتاب يا يک انديشه هم کاملاً مشابه نخواهند بود و از همين جاست که معتقدم هر کدام، شخصيتي خاص خود دارند.
اشتياق مبتذل به اشياي واقعي
امير احمدي آريان
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
لوييس پارکينسن زامورا منتقد مشهوري که کتاب حجيم «رئاليسم جادويي»اش هنوز از مهم ترين منابع زبان انگليسي درباره ادبيات قرن بيستم امريکاي لاتين به شمار مي رود، مقاله يي دارد با عنوان «قابليت تصويرپردازي در رئاليسم جادويي»، و در آن به نحوه حضور اشيا در آثار بورخس مي پردازد. بنيان بحث زامورا بر داستان درخشان «تلون، اوکبر، اوربيس ترتيوس» استوار است، و آن بخشي که بورخس درباره زبان خيالي مردمان تلون تحليلي عجيب ارائه مي کند. در زبان تلون، آنچه هست «اشياي ثانويه» است، و نسخه هاي بدلي که از اين اشياي ثانويه هست. در اين زبان نام وجود ندارد، دقيقاً به اين دليل که اشياي واقعي وجود ندارند. تنها شيء واقعي شيء ايده آل است، و از آنجا که شيء ايده آل وجود ندارد، در زبان مردم تلون نام حذف شده است. به همين دليل است که مثلاً براي اشاره به ماه مي گويند روشناي فضايي، روي، گردي، تاريک، و نظاير آن. مردمان تلون با مجموعه يي از صفات به هر چيز ارجاع مي دهند، و به اين ترتيب، فاصله برناگذشتني زبان با اشيا را حفظ مي کنند. به عقيده زامورا، اين به نوعي بياني است از رويکرد کلي بورخس به نوشتن. بورخس بر فاصله زبان با اشياي «واقعي» انگشت مي گذارد؛ فاصله يي که به خاطر وجود آن، نويسنده از خاص بودن و صراحت رها مي شود و فرصت مي يابد تا «جادو»ي اشيا را در برابر چشم ذهن تجسد بخشد. نزد بورخس، به ذات فرٌار امر واقعي بايد به شيوه يي غيرمستقيم نزديک شد. نمونه هاي چنين کاري در داستان هاي بورخس بسيار است. در داستان «ظاهر»، ظاهر سکه عجيبي است؛ که به شيء ايده آل بسيار شبيه است، سکه يي که راوي نه مي تواند به دستش آورد و نه مي تواند فراموشش کند. داستان «الف» گويي مانيفست بورخس در باب شيء ايده آل است؛ شيئي که تمام جهان را در خود گنجانده است؛ و با ايستادن در برابر آن مي توان همه چيز را ديد، همه مردمان و مکان ها در تمام زمان ها در الف وجود دارند. به اين ترتيب، کاري که بورخس مي کند تغيير دادن زاويه ديد ما به اشيا است، انداختن خواننده در آن مغاکي که بين شيء و کلمه، بين واقعيت و زبان وجود دارد، و گويي بورخس از طريق تمثيل هاي بي نظيرش، همواره در حال تاکيد بر اين نکته است که بازنمايي تمام و کمال واقعيت در زبان ممکن نيست. آنچه هست جهاني است که فقط نويسنده از عهده خلق آن برمي آيد، و به شکلي هولناک ميان تهي و حفره مانند است.
اما لزوماً پناه بردن به تخيل و تقليد از رئاليسم جادويي و ساختن جهان هاي تمثيلي نيست که موجب مي شود نويسنده چنين قابليتي به دست آورد. آنچه گفتيم، يعني تاکيد بر فاصله بين زبان و واقعيت، در واقع به نوعي ويژگي بنيادين متن ادبي است، و هر رمان بزرگي به نوعي در همين مسير گام مي نهد. به عنوان نمونه مي توان آثار سال بلو، به خصوص «هرتزوگ»، را به ياد آورد. سال بلو در اين رمان بي نظير، از زاويه ديد مازس هرتزوگ که شخصيتي نيمه ديوانه است، کل مفهوم زبان را به منزله ابزار برقراري رابطه، و زبان به عنوان پديده يي که قادر به بازنمايي واقعيت است، زير سوال مي برد. رمان بلو در واقع مجموعه يي از نامه هاست به قلم مردي که ارتباط او با کل جهان مختل شده، به انتهاي راه رسيده، خانواده، کار و همه چيزش را از دست داده، و در اقدامي جنون آسا دست به نوشتن مجموعه يي از نامه ها مي زند که در واقع رمان سال بلو را شکل مي دهند. نامه هاي هرتزوگ طيف شگفت انگيزي را دربرمي گيرند؛ مخاطب نامه ها از مارتين هايدگر فيلسوف تا فلان کسي که هرتزوگ يک شب را با او گذرانده تغيير مي کند، و اندازه آنها نيز از دو خط تا سي،چهل صفحه متغير است. کل اين مجموعه نامه ها را مي توان اعتراف مازس هرتزوگ به شکست در برابر زبان دانست. او که استاد فلسفه دانشگاه است، در مجموعه نامه هايش که به نوعي زندگينامه خودنوشت هرتزوگ نيز هستند، نشان مي دهد که چگونه در مغاک بين زبان و واقعيت گرفتار شده، چگونه همواره براي رسيدن به همان چيزي که بورخس «شيء واقعي» مي نامد دست و پا زده، و در نهايت هرگز به قصد خود، که برقراري ارتباطي به نسبت سالم و معقول با همنوعانش بوده، نزديک هم نشده است.نمونه ديگر بي ترديد «بوف کور» صادق هدايت است. دوگانگي هاي پرشمار بوف کور را، که مشهورترين شان زن اثيري/ زن لکاته است، به نوعي مي توان دوگانگي زبان و واقعيت دانست، و جالب اين است که هدايت اين شکاف را دروني ساختار رمانش نيز کرده است. بوف کور رماني دوپاره است، جايي در اواسط کتاب داستان قطع مي شود و همه چيز به شيوه يي ديگر از نو روايت مي شود، گويي آنچه در قسمت اول رمان گذشت، چيزي نبود جز جهاني کاذب، روايتي غلط از واقعيت سياهي که زندگي راوي را تشکيل مي دهد، و انگار راوي در قسمت دوم در حال تلاش براي فراموش کردن قسمت اول و بيشتر نزديک شدن به تباهي واقعي زندگي خويش است؛ تلاشي که به همان اندازه بخش اول روايت شکست مي خورد. به زبان بورخس، هدايت در اين رمان، با ساختن دو جهان عملاً ميان تهي، در پي آن است که «زخم هايش» را براي سايه روي ديوار بگويد، و در نهايت به روايت «زخم واقعي» نزديک هم نمي شود. اما داستان نويسي ايراني در سال هاي اخير، دقيقاً مسير عکس را پيموده است. آنچه در داستان هاي ايراني متاخر رايج است، و با نگاهي سرسري به برندگان جوايز ريز و درشت ادبي مي توان صحت اش را اثبات کرد، شور و شوقي عجيب و نامتعارف به واقعيت است. داستان نويسي سال هاي اخير ايران، به تقليد از نويسندگان امريکايي که در دهه هشتاد دوران اوج کارشان بود و بهترين نمونه اش را بايد ريموند کارور دانست- که خود نسخه دست دوم همينگوي است - به طرز عجيبي به روايت زندگي روزمره روي آورده اند. تورقي در کتاب هاي سال هاي اخير نويسندگان ايراني، به خصوص نويسندگان زن، اين موضوع را به خوبي نشان مي دهد. فضاي اکثر داستان ها فضاهاي بسته و داخلي است، شخصيت ها اغلب محدودند و در اکثر اين داستان ها راوي زني ميانسال يا دختري جوان است که در تنگناي زندگي شهري و محدوديت ها و نفهمي هاي اطرافيان گرفتار شده است. لزوم حضور مرد در اين گونه داستان ها مشابه لزوم حضور شخصيت منفي در فيلم هاي وسترن است، و اتفاقاً مردهاي اين داستان هاي خانگي نيز اغلب به همان اندازه مردهاي فيلم هاي وسترن ابله و شرورند، و زني که ذهني به وسعت ذهن اينشتين و نيرويي به پهناي بازوي آرنولد دارد، بايد هم خانه را اداره کند، هم به تفکرات آشفته و درگيري هاي هستي شناختي خود سر و سامان دهد و هم با مرد خانه، اين ابله تمام عيار، سر و کله بزند. اغلب اين فضاهاي شهري، از فرط آشنا بودن در همان صفحه پنج رمان يا خط ده داستان کوتاه لو مي روند، و خواننده يي که ادبيات سال هاي اخير را دنبال کرده باشد، در همان برخورد اول ذهن شرطي شده اش درمي يابد که بار ديگر آپارتمان محل زندگي طبقه متوسط در انتظارش است. اما مساله فقط اين داستان تکراري نيست، هرچند مضموني تا اين حد دستمالي شده و کليشه يي، به خلاقيتي عظيم نياز دارد تا جلوه ديگر خود را نشان دهد، به خلق جهاني با زمينه هاي فلسفي و تاريخي جدي نياز دارد تا چيز نويي از آن به دست آيد، و اين خلاقيت را به جز چند استثنا، سال هاست در داستان نويسي ايراني نديده ايم.همين است که اغلب اين مضامين تکراري، در فرم ها و روايت هايي کليشه يي و تکراري به دست ما مي رسند، و همه چيز با تکنيک هاي ازمدافتاده يي تشريح مي شود که همان گونه که گفتيم، بهترين نمونه اش داستان هاي کارور است. حرکت به سمت مغاکي که در آثار امثال بورخس و سال بلو و هدايت ديده مي شود، به هيچ وجه در ادبيات ما جايي ندارد، و آن حس اضطراب و شوکي که در اثر خواندن متوني نظير «الف» و «هرتزوگ» و «بوف کور» يقه خواننده را مي گيرد، سال هاست از ادبيات ما رخت بربسته است. نويسندگاني که برندگان جوايز ادبي در سال هاي اخير بوده اند، اغلب فرمولي آشنا دارند؛ روايت کاملاً عيني بدون مايه هاي تخيلي و سوررئاليستي، فضاهاي بسته داخلي، و شخصيت هايي که اغلب روابط خوني يا عاطفي با هم دارند. تاکيد بيش از حد بر جزييات ديگر مشخصه غالب اين داستان هاست، و همين يکي از سيمپتوم هاي بيماري اشتياق به واقعيت است. نويسندگان ما اغلب تلاش مي کنند جزييات را با دقت بسيار و با ايجازي تمام و کمال در داستان بگنجانند، و نتيجه اش متني است که هرچند در اغلب کارگاه هاي داستان نويسي نمره بيست مي گيرد، اما در قياس با ادبيات جدي جهان، حتي با نمونه هاي موفق داستان فارسي، پشيزي ارزش ندارد. همه چيز در خدمت بازنمايي واقعيت است، زبان ابزاري است صرف براي پرداخت جزييات واقعي زندگي روزمره، زندگي که مردم ساکن تهران امروز به خوبي لمس اش مي کنند و از جزيياتش آگاهند. بي جهت نيست که اغلب داستان هاي سال هاي اخير در زمان معاصر مي گذرند. پرداختن به مضاميني تاريخي، مثلاً نوشتن رماني که وقايع آن در پنجاه سال پيش رخ داده باشد، يا حتي نوشتن درباره ماجراهاي دوم خرداد و دوران اصلاحات، که تازه يک دهه از آن فاصله گرفته ايم، بسيار به ندرت رخ مي دهد. همه چيز عيني و ملموس است، شخصيت ها همگي به واقعيت امروز ما نزديک اند و نمونه هايشان را به وفور در تهران مي توان پيدا کرد، و جالب است که اين ويژگي را اغلب جزء نقاط قوت داستان مي دانند.اغلب نويسندگان ما، عملاً به جاي ادبيات در خدمت سينما هستند، به جاي داستان، فيلمنامه مي نويسند و حتي به فيلمنامه نوشتن اکتفا نمي کنند، بلکه در داستان شان آن را براي کارگرداني خيالي دکوپاژ هم مي کنند. آدورنو و هورکهايمر بيش از نيم قرن پيش در «ديالکتيک روشنگري»، گفته بودند زماني خواهد رسيد که نويسندگان هنگام نوشتن رمان به اقتباس سينمايي آن فکر کنند، و فضا را در داستان شان طوري بسازند که بتوان با معيارهاي سينما و تلويزيون فيلمي از آن اقتباس کرد، و همين مهم ترين عامل مرگ ادبيات است. زمان نشان داده است که پيش بيني اين دو تا چه حد صحيح بود، و نويسندگان آغاز هزاره سوم تا چه حد درگير تصوير سينمايي کتاب هاي داستاني شان هستند. اين آفت حتي به منتقدان نيز سرايت کرده، بارها خوانده و شنيده ايم که در فلان صحنه از فلان داستان، «نويسنده به قدري دقيق جزييات را آورده و به قدري استادانه فضا را ساخته است که مي توان مستقيماً آن را به عنوان سکانسي در يک فيلم استفاده کرد.»به هر حال، هرچند اين يادداشت ربط مستقيمي به وقايع سال 1386 ندارد، اما مسلماً به وقايع آغاز دهه هشتاد تا کنون مرتبط است، و لابد به طريق اولي سال 86 را هم در بر خواهد گرفت.
دوران افول يک جريان
اميرحسين خورشيدفر
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](5).jpg
انتشار رمان «چراغ ها را من خاموش مي کنم» نوشته زويا پيرزاد را مي توان مبدا شکل گيري جريان تازه يي در رمان نويسي فارسي دانست (اين جريان خلق الساعه نيست و پيش از اين رمان هم آثاري چون «چهل سالگي» ناهيد طباطبايي نوشته شده اند) که بر بازنمايي جزيي نگارانه حيات طبقه متوسط شهرنشين، توجه به وضعيت زنان متاهل ميانسال، روايت بحران هاي خانوادگي و عاطفي، ساختار روايي ساده و نمايشي و پرهيز از زبان آوري تکيه دارد. اين جريان رمان نويسي در اواسط دهه هفتاد و همزمان با تسلط گفتمان اقتصادي توسعه طلب در ايران ظهور کرد و پربيراه نيست اگر بگوييم که در هويت يابي لايه هاي پيشرو طبقه متوسط در طول يک دهه گذشته کم و بيش تاثيرگذار بود اما طبقه متوسط که دستاوردهاي ناچيزش را با مصايب فراوان به دست آورده بود حق داشت عجالتاً به داشتن شان افتخار کند و ذوق زده باشد. در دوران اصلاحات گفت و شنود اين طبقه و حاکميت تا انداز ه يي رسميت يافت. طبقه متوسط منش خاص زندگي خود را با گزينشي هوشمندانه از فريبنده ترين تصاوير در قالب اين جريان رمان نويسي (و در ابزارهاي کارآمد ديگري چون سينما) ارائه کرد. امتيازات و خصايلي مثل رفت و آمدهاي دوستانه در مقابل ارتباط هاي خويشاوندي، روابط آزاد بدون تعصبات، حضور هنر به عنوان نياز هميشگي و واقعي، توجه به حقوق زنان را به شيوه يي تبليغاتي و گاه فخرفروشانه عرضه کرد. امروز اما که همان دستواره هاي ناچيز هم در معرض تهديد و نابودي قرار گرفته اند بازتوليد دوباره آنها در رمان، بدون حضور مداوم نيرويي مقتدر که آرامش ظاهري را بر هم مي ريزد و همه چيز را براي خود مي خواهد بي معنا و مضحک است. اين گونه رمان بر اساس ويژگي هايي که گفته شد مخاطبان گسترده تري نسبت به ديگر توليدات ادبي روشنفکران داشت و از اين رو توانست به عنوان پل تغيير سطح مطالعات گروهي خوانندگان که تا به خواندن رمان هاي پاورقي و عامه پسند علاقه داشتند عمل کند. اما اولين نشانه هاي دلزدگي تقريباً در همان زمانه يي پديدار شد که جنبش اصلاح طلبان بخشي از لايه هاي پيشرو طبقه متوسط را از دست داد. سير نزولي جايگاه اين گونه رمان نويسي (مثل صعودش) شتاب شگفت انگيزي داشت. اما بعد از گذشت يک دهه چه چيزي باعث شد اين جريان داستان نويسي آنقدر از سکه بيفتد و نزول کند که کوچک ترين نشانه يي از مولفه هايش باعث دلزد گي مخاطبان شود و سياهه واژ گان تحقيرآميزي از قبيل آشپزخانه يي و آپارتماني و... که براي وصف جريان رمان نويسي واقع گراي شهري به کار مي رود هر روز درازتر شود. لحن نقدهايي که سال گذشته بر داستان هاي اين جريان ادبي خوانديم مويد اين ادعاست. چه چيز باعث شد اين محصول پاکيزه و بهداشتي طبقه متوسط که از آلودن دامن خود به سياست و خشونت ابا داشت از درون دچار عفونت و کهنگي و سويه منفعلانه اش آشکار شود. رمان واقع گرايي شهري فارسي به عنوان يک شکل هنري قاعدتاً کمبودهايي اساسي داشت که نتوانست انعطاف پذير باشد و در درون از نظر شکل و مضمون متحول شود. مدام خود را بازتوليد کرد و از نقد مبتذل کارگاهي فربه شد تا آنجا که بعضي نشانه ها، صحنه ها و گفت وگوها به شکل خنده آوري در رمان هاي چند نويسنده مختلف تکرار شد.
هر شکل هنري ضرورتاً وقتي مي تواند نخبه گرايانه، عميق يا قابل تامل دانسته شود که نوعي رفتار انتقادي را از خود بروز دهد يا آنکه مي توان گفت رفتار انتقادي ويژگي ذاتي يک شکل هنري بالغ است. محصول هنري پيشرو ترين لايه هاي فکري يک جامعه نمي تواند خود را از تيغه رفتار انتقادي مصون بدارد بلکه اتفاقاً ناگزير است بïرا ترين سويه نقد خود را هميشه در شناخت هويت خويش به کار ببندد. يعني هر شکل هنري زماني به بلوغ خود مي رسد که بتواند نقاط نامرئي قدرت در طبقه يي را که در چهارچوب آگاهي ممکن آن (طبقه) پديد آمده با تيزبيني و بي رحمي آشکار کند. بازنمايي هر چقدر هم که به واقع گرايي تظاهر کند فقط زماني انتقادي خواهد بود که رابطه جهان داستاني خود را - هر چقدر هم که پيچيده- با آنچه نظام قدرت است روشن کند. يا تباهي و ابتذالي را نشان دهد که از ديدرس دور مانده و استتار شده. مارسل پروست يکي از شاخص ترين مصداق هاي رفتاري است که کوشيدم وصف کنم. منتقدان عجول و سطحي نگر، زماني مارسل پروست را به شيفتگي اشرافيت و اسنوبيسم متهم کردند. اما چنان که ژيل دلوز نشان مي دهد آشکارسازي انتقادي پروست در نظام قدرت طبقه اشراف و جامعه روشنفکري تقريباً در تاريخ رمان نويسي بي همتاست. او با مطالعه خرده برداشت هاي حسي و تاثرات در بستر بطالت کليت قدرت را چندگانه مي سازد. اين يکي از نقاط تاريک جريان داستان نويسي واقع گراي شهري است که جزء معدود مواردي نتوانست افشاگر و عريانگر باشد. چيزي را بنماياند که پوشيده است. البته نمي توان انتظار داشت رمان در قامت قالب هنري مسلط روزگار عمل کند. اما همين ناتواني رمان واقع گراي شهري در ارائه تصوير هويت مند طبقه بود که باعث شد طبقه فرهنگي مخاطبانش مرتب نزول کند. واقعيت اين است که نجابت بيهوده و لکنتي ناشيانه داشت. آنقدر ظريف و تيزهوشانه هم نبود که از قراردادهاي روايي و کليشه يي شخصيت و موقعيت فراتر رود و به زاويه يي تازه يا بروز کنشي سرشت نما در يک موقعيت دست يابد. يا جهاني را ترسيم کند که از شباهت ظاهري گذشته و مثل جهان داستاني بالزاک يا ديکنز کارکرد سنخ نمايانه دارد.
جريان داستان نويسي واقع گراي شهري عموماً بر فاصله خود از امر سياسي تاکيد کرد و در واقع حوزه رخدادهاي خود را در مرز مشخصي با سياست قرار داد. سياست و رزي و هنر در اين گونه داستاني به عنوان فعاليت هايي فوق برنامه طرح شدند که مي توانند راه ميانبري براي فرار از ملال زندگي روزمره باشند اما نه چيزي بيش از آن تازه به شرط آنکه در روند طبيعي و ساده زندگي خلال وارد نکند. همه چيز بايد سر جاي خودش باشد. شخصيت هاي داستان واقع گراي شهري اغلب سياست زده اند يا داستاني را مي خوانيم که قرار است به آگاهي آنها از بي معنا بودن و بي آخر و عاقبت بودن امر سياسي بينجامد. يعني وقتي مفهوم «واقعي» زندگي را درک مي کنند ديگر بعيد است به سراغ رفتار سياسي شان که تيپيک است بروند. بنابراين در جهان اين گونه داستاني مي توان نسبت به امر سياسي بي اعتنا ماند و زندگي خوب و خوشي را گذراند. متن نيز عموماً از حضور در حوزه امر سياسي اکراه دارد. شايد کارا ترين آموزه نقد براي مواجهه با جريان رمان واقع گراي شهري آموزه شکاف متن آلتوسر باشد زيرا مي تواند تناقض هاي بسياري را که متن سعي در پوشاندن و کتمان آنها دارد افشا کرد. مثلاً در بسياري از اين آثار شخصيت ها عمدتاً در حالت تعطيل به سر مي برند يا آنکه شهر گرچه بستر داستان هاست اما مثل دکوري در پشت صحنه خاموش است و حتي هاي و هويش مزاحم گفت وگوهاي طولاني شخصيت ها نمي شود. در حالي که در واقعيت حتي در کافي شاپ هاي تهران هم قوانين سفت و سختي اعمال مي شود که هر جور آسايشي را سلب مي کند. در اين داستان ها شلوغ ترين گذرگاه ها و اتوبان هاي اين شهر هم نوعي کافي شاپ آرماني هستند. هيچگاه انسان مدرن را نديديم که به دورن گرداب ترافيک سنگين، سريع و مهلک شهر مدرن بغلتد، يا آنکه دور از فضاي امن روشن شهر در مغاک ها و تيرگي ها اسير شود. گويي اشخاص رمان هم ناچارند نقش شان را در مقابل ديدرس قانون ايفا کنند. حتي فارغ از چنين تحليل هايي هم مي توان روابط تصنعي و غيرواقعي، قالبي بودن شخصيت ها و تهي بودن آثار از منظر هستي شناسي را نقد کرد.
اين گونه داستاني همچنين توانست نوعي همزيستي مسالمت آميز را با نظارت و مميزي برقرار کند و بي آنکه در مظان اتهام قرار بگيرد تنها سايش مختصري داشته باشد. انحناي تن داستان واقع گراي شهري بر اساس اندازه اهرم هاي مميزي شکل گرفت. عامدانه خود را به نمايش رفتارهاي متعارف مشغول کرد و هر چيز مشکوک و نامحسوس را به پس زمينه يا به آشفتگي رواني شخصيت ها راند. از اين رو فضاي داستا ن ها شباهت انکار ناپذير به سريال هاي تلويزيوني پيدا کرد. (دست کم در سريال هاي جسورانه تر از معمول) کمتر نويسنده يي به سراغ ثبت لحظه هايي از زندگي شخصيت هايش رفت که سستي پابندي آنها به اخلاق را نشان دهد. يا آنکه آنها را در موقعيت ناگزير اخلاقي ببينيم و در آستانه بروز يک فاجعه. نيروي مرموز و اخلاق گر متن ادبي در اين نوع داستان ها رام و دست آموز مي شود. سازش کاري اين گونه ادبي همان خصلتي است که تيزي تيغ انتقادي آن را مي گيرد و اجازه نمي دهد رمان واقع گراي شهري فارسي از حد يک بروشور تبليغات شيوه زندگي طبقاتي فراتر رود.
به نظر مي رسد اين شکل هنري ديگر در جايگاه گذشته اش به حيات خود ادامه نخواهد داد. يا ناچار است بر آب و رنگ ماجراهايش بيفزايد و پيچيدگي هاي روايت را مرتب حذف کند و «عشق» را شده حتي تا اسم روي جلد بکشاند تا در بازار نشر حضور داشته باشد و به چاپ چندم برسد يا آنکه پوسته خود را بشکند و نويسنده برج و باروي غنايي نويسي و شخصي نويسي را ويران کند و از جغرافيايي محدود و امن ذهني بگريزد و گستره اطمينان بخش فضاي بسامان را درهم بشکند.
نگاه
زندگي در پيش رو
آيا مي توان به سال آينده اميدوار بود؟ خبر مي رسد که از ميان نويسندگان قديمي محمود دولت آبادي، محمد محمدعلي، حسين سناپور، علي خدايي، منيرو رواني پور و... کارهاي تازه را به ناشر سپرده اند يا در آخرين مراحل نگارش هستند. از ميان جوان تر ها هم کتاب هاي جديد نويسندگاني چون يعقوب يادعلي، مهسا محبعلي، ناتاشا اميري، حسن محمودي، مهدي يزداني خرم، پيمان اسماعيلي، فرشته احمدي، حامد حبيبي، امير احمدي آريان، پدرام رضايي زاده و... در راه است. سال آينده نام هاي ديگري را هم براي اولين بار خواهيم شنيد که بي ترديد شگفت زده مان خواهند کرد. داستان هاي نويسندگان جوان تر نشان مي دهد که روح هاي جست وجوگر بسياري در داستان نويسي ايران ظهور کرده اند. آنها خود را به بدنه ادبيات داستاني فارسي تحميل خواهند کرد. بدون آنکه به مميزي فکر کنيم به زندگي که در پيش است اميدواريم.
چمن آواز مي خواند
سعيد کمالي دهقان
درگذشت «کورت ونه گات»
«کورت ونه گات» نويسنده محبوب امريکايي کتاب هاي به يادماندني «سلاخ خانه شماره پنج»، «گهواره گربه» و «شب مادر» يازده آوريل سال 2007 بر اثر جراحات مغزي درگذشت. وي که به خاطر نوشته هاي طنزآميز و علمي - تخيلي اش از محبوب ترين نويسندگان نيمه دوم قرن بيست امريکا به حساب مي آمد، يازدهم نوامبر سال 1922 در خانواده يي امريکايي- آلماني به دنيا آمد و از همان جواني به نوشتن علاقه نشان داد و عضو تحريريه روزنامه دانشجويي دانشگاه خود شد. در جنگ جهاني دوم شرکت کرد و تجربه جنگ و اسارت در اردوگاه هاي دشمن، تاثير شگرفي بر او گذاشت و پس از آزادي، تحصيلاتش را در دانشگاه شيکاگو ادامه داد و چندي بعد اولين رمانش را به نام «نوازنده پيانو» در سال 1952 منتشر کرد. در سال هاي 1960 سبک داستان نويسي اش را تغيير داد و رمان تاثيرگذار «سلاخ خانه شماره پنج» را منتشر کرد. کتابي که تا حدي بر اساس تجربيات خود «ونه گات» از جنگ و اسارتش در اردوگاه «درسدن» نوشته شده است. مرگ «کورت ونه گات» علاقه مندان و نويسندگان زيادي را در سراسر جهان تحت تاثير قرار داد.
جايزه پوليتزر و «کورمک مک کارتي»
«کورمک مک کارتي» نويسنده هفتاد و پنج ساله امريکايي در روزهاي پاياني فروردين ماه موفق شد جايزه بهترين رمان پوليتزر سال 2007 را به خاطر نگارش رمان «جاده» از آن خود کند. « مک کارتي» که از معروف ترين نويسندگان زنده امريکا به حساب مي آيد تا به حال بيش از ده رمان نوشته است و حتي کتاب هايي از او فيلم شده اند. فيلم «جايي براي پيرمردها نيست» ساخته «برادران کوئن» که جايزه بهترين فيلم اسکار سال 2008 را از آن خود کرد نيز بر اساس رماني از «کورمک مک کارتي» به همين نام ساخته شده است. «مک کارتي» متولد سال 1933 ميلادي و معروف به اين است که به سختي مي توان او را به دام مصاحبه انداخت. رمان «جاده» که پوليتزر 2007 را برد، هفته ها در صدر پرفروش هاي کتاب امريکا بود. رمان حکايت پدر و پسري است که براي چند ماه به منطقه يي دوردست سفر کرده اند؛ منطقه يي که به دليلي نامعلوم ويران شده است و پر است از گرد و خاک و ساختمان ها و طبيعت ويران شده.«هارولد بلوم» منتقد معروف ادبي امريکا «کورمک مک کارتي» را در کنار «توماس پينچون»، «دن دليلو» و «فيليپ راث» چهار نويسنده مهم امروز امريکا مي داند. وي همچنين گاهي با نويسندگاني چون «ويليام فاکنر» و «هرمان ملويل» مقايسه مي شود.
جادوي «هري پاتر» در فروش ميليوني
کتاب هفتم از سري کتاب هاي «هري پاتر» نوشته «جي کي رولينگ» با نام «هري پاتر و يادگارهاي مرگ» که آخرين جلد کتاب نيز هست؛ در مرداد ماه به بازار کتاب جهان آمد و با فروش ميليوني خود ناشران و رسانه هاي ادبي سراسر دنيا را شگفت زده کرد. هجوم علاقه مندان در همان ساعات اوليه پخش کتاب به کتاب فروشي هاي شهرهاي نيويورک، سان فرانسيسکو و لندن در نيمه شب از نادر ترين صحنه هايي بود که جامعه ادبي امريکا و انگليس در چند سال اخير به خود ديده است. ضميمه هاي ادبي روزنامه هاي «گاردين»، «نيويوک تايمز» و «لوموند» مرداد ماه به طور همزمان با انتشار گزارش ها و نقدهايي درباره کتاب؛ خبر پخش کتاب «هري پاتر و يادگارهاي مرگ» را روي جلد نشريات خود بردند.
جايزه بوکر و «آن انرايت»
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«آن انرايت» نويسنده 45 ساله ايرلندي موفق شد آبان ماه جايزه پنجاه و دو هزار پوندي بوکر سال 2007 را از آن خود کند. «آن انرايت» اين جايزه را به خاطر نوشتن رمان «گردهمايي» از آن خود کرد. «هوارد ديويز» رئيس هيات داوران بوکر کتاب «گردهمايي» را «نگاهي بي دريغ به خانواده يي محزون در ناملايمات زندگي» توصيف و آن را «تلخ» اما «قابل وقوع» معرفي کرد و گفت؛ «مطمئنم که مردم از خواندنش شگفت زده مي شوند.» داستان «گردهمايي» توسط شخصيت اصلي اش «ورونيکا» روايت مي شود و ماجراي خانواده يي مفلوک در ايرلند است. خانواده يي با پدري خشن، مادري مسووليت ناپذير و کشيشي از خودراضي. «آن انرايت» 11 اکتبر سال 1962 در دوبلين ايرلند به دنيا آمده. از کالج ترينيتي دوبلين مدرک انگليسي و فلسفه گرفته است و وقتي مادر و پدرش براي سالروز تولد بيست و يک سالگي اش ماشين تحرير خريدند، تصميم گرفت نويسنده شود. سپس از دانشگاه آنجلياي شرقي بورس تحصيلي گرفت و همان جا «نگارش خلاقانه» خواند. پس از اتمام تحصيلات به مدت شش سال در شبکه هاي تلويزيوني ايرلند، تهيه کننده فيلم بود و اولين کتابش را دوازده سال پيش به نام «کلاه گيسي که پدرم سر مي کند» منتشر کرد. پنج سال بعد از آن يعني در سال 2000 رمان «شبيه که هستي؟» را منتشر کرد. «گردهمايي» چهارمين کتاب «آن انرايت» است که امسال منتشر شده و جايزه معتبر بوکر را برايش به ارمغان آورده است. «انرايت» همچنين با نشريات مختلفي در سرتاسر جهان همکاري کرده است که مهم ترين آنها، «نيويورکر»، «پاريس ريويو»، «گرانتا» و «گاردين» است. دغدغه هاي مادرانه، مذهب کاتوليک و ادبيات زنانه از مهم ترين مسائل مطرح شده در رمان هاي «انرايت» ديده مي شوند.
جايز ه گنکور و «ژيل لوروي»
«ژيل لوروي» در کمال ناباوري آبان ماه جايزه «گنکور» سال 2007 فرانسه را از آن خود کرد. آکادمي «گنکور» فرانسه اين جايزه را به خاطر رمان «آواز آلاباما» به اين نويسنده فرانسوي اهدا کرد تا نام وي در کنار نويسندگان مهمي همچون «مارسل پروست»، «سيمون دوبوار»، «رومن گاري» و «مارگارت دوراس» در ليست برندگان معتبر ترين جايزه ادبي فرانسه قرار بگيرد. «آواز آلاباما» دوازدهمين رمان «لوروي» و درباره زندگي پرجار و جنجال «اسکات فيتزجرالد» و همسرش «زلدا» است. اين کتاب از زبان «زلدا» نوشته شده و نويسنده خود را به جاي او گذاشته است. «آواز آلاباما» که نگاه متفاوتي به زندگي اين زوج پر سر و صداي امريکايي دارد از همان روزهاي اول انتشارش، با استقبال خوبي در رسانه هاي ادبي فرانسه روبه رو شد. «لوفيگارو» پس از انتشار کتاب در مقاله يي با عنوان «زير پوست زلدا» رمان «آواز آلاباما» را «رماني خلاق» توصيف کرد و درباره اش نوشت؛ «ژيل لوروي در نوشتن اين کتاب خودش را جاي زلدا گذاشته و به همين خاطر کتاب قوي تر و بهتر از يک زندگينامه صرف از کار در آمده است.» «ژيل لوروي» معتقد است «زلدا» در نويسنده شدن «فيتزجرالد» نقش بسزايي داشته و فداکاري کرده است اما باور اغلب منتقدان ادبي تحت تاثير حرف هايي که «ارنست همينگوي» درباره اين زوج امريکايي زده، اين چنين نيست.
درگذشت «نورمن ميلر»
«نورمن ميلر» نويسنده و نمايشنامه نويس مشهور امريکايي آبان ماه در سن هشتاد و چهار سالگي درگذشت. وي که به رغم کهولت سن، فعاليت ادبي اش را ادامه مي داد، آخرين رمانش را به نام «قصري در جنگل» ژانو يه سال 2007 منتشر کرد و درباره آن چند گفت وگو نيز با رسانه هاي جهان از جمله «گاردين» و «پاريس ريويو» انجام داد. وي به جز داستان نويسي به روزنامه نويسي، نمايشنامه نويسي و کارگرداني فيلم هم علاقه داشت و همراه «ترومن کاپوتي» و «تام ولف» از ابداع گران ژانر «نئو ژورناليسم» يا «کتاب هاي خلاقانه غيرداستاني» به حساب مي آمد. وي همچنين در سال 1968 جوايز ادبي «پوليتزر» و «جايزه کتاب ملي» امريکا را به خاطر کتاب «ارتش شبانه» از آن خود کرد و در طول عمرش نزديک به دوازده رمان نوشت. «ميلر» در يک خانواده يهودي به دنيا آمد و در محله بروکلين نيويورک بزرگ شد و در دانشگاه هاروارد مهندسي هوانوردي خواند. «نورمن ميلر» وقتي 18 سا لش بود و دانشگاه مي رفت به نوشتن داستان علاقه مند شد و اولين داستانش را در هجده سالگي نوشت. وي در جنگ جهاني دوم شرکت کرد و پس از آن تحصيلاتش را در دانشگاه «سوربن» پاريس ادامه داد. «برهنه و مرده» اولين رماني است که در سال 1948 نوشت؛ کتابي که شهرتي جهاني برايش به ارمغان آورد. «ميلر» در طول عمر هشتاد و چهار ساله خويش، که آبان ماه به پايان رسيد، شش مرتبه ازدواج کرد و حاصل اين ازدواج ها هشت فرزند بود.
درگذشت «آلن رب گري يه»
آخرين رويداد مهم ادبي سال 1386 درگذشت «آلن رب گري يه» نويسنده و فيلمساز معروف فرانسوي بود که در روزهاي نخست اسفند ماه رخ داد. «رب گري يه» نويسنده رمان مهم و جريان ساز «پاک کن ها» در کنار «ناتالي ساروت»، «ميشل بوتور» و «کلود سيمون» از مهم ترين چهره هاي «رمان نو» فرانسه به حساب مي آمد. وي در 18 آگوست سال 1922 در «برست» فرانسه به دنيا آمد. وي ابتدا مهندسي کشاورزي خواند اما پس از انتشار اولين رمانش در سال 1953 عمرش را وقف ادبيات کرد و از همان ابتدا توسط منتقدان مطرحي همچون «رولان بارت» و «موريس بلانشو» مورد تحسين قرار گرفت. «گاردين» مي نويسد؛ «آلن رب گري يه يک بار تعريف مي کند که دانش آموزي در آستين تگزاس چهارده نفر را با اسلحه کشت؛ در حالي که کتاب «بيگانه» آلبر کامو در دستانش بود. رب گري يه مي گويد؛ جنايت در دستان ما غنويسندگانف است، هر رماني مي تواند عامل جنايتي باشد.»
ساعت 8 عصر روز چهارشنبه 25 اردیبهشت ماه 87 سالن آمفی تئاتر دانشکده علوم پزشکی محل گردهمایی شاعران، هنرمندان و اصحاب اندیشه بود. این مراسم که از طرف انجمن ادبی محمد پروین گنابادی برگزار شده بود با استقبال کم سابقه ی علاقه مندان، ادب دوستان، دانشجویان و همچنین اقشار مختلف مردمی روبرو شد. ضیافت شعر از رنگ گل تا رنج خار با خیر مقدم و ایراد سخنرانی استاد علی مصباح مسئول انجمن ادبی محمد پروینگنابادی آغاز و با شعرخوانی شاعران برتر استان و شهرستان ادامه یافت. دیگر سخنران مراسم نیز استاد ابوالحسن دلشاد نوقابی بود که در موضوع زن در شاهنامه برای حاضرین در جلسه سخنرانی کرد. وی با تمجید و تکریم مقام استاد سخن فارسی، او را بزرگرین حماسه سرای ادبیات در جهان دانست. گزوه موسیقی سماع آوا به سرپرستی آقای نادر جوان نیز در دو بخش قطعات موسیقی سنتی اجرا کردند. در این مراسم آقای عبداللهی سرپرست محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان گناباد و همچنین آقای غلامزاده مسئول کانون هنر شهرستان و جمعی از اساتید دانشگاه ها حضور داشتند
خبرگزاري فارس: خواهر احمد عزيزي ميگويد؛ پزشكان ميگويند بيماري احمد قابل درمان نيست اما برادرم با شنيدن نواي شجريان اشك ميريزد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شهلا عزيزي خواهر احمد عزيزي در گفتوگو با خبرنگار ادبي فارس اظهار داشت: پزشكان ميگويند بيماري احمد عزيزي قابل درمان نيست اما كمك ميكنند كه بدنش عفونت نكند. با اين حال آزمايشها نشان ميدهد كه تكتك اعضاي بدن او از جمله چشمها و كليهها سالم هستند و فقط قسمتي از مغز كه بايد فرمان دهد كار نميكند وگرنه تعادل و عكسالعمل دارد.
خواهر احمد عزيزي با بيان اينكه حالش نسبت به روزهاي اول بهتر شده درباره اعزام برادرش به خارج از كشور براي درمان و عمل جراحي عنوان كرد: ما مداركش را از طريق پست الكترونيك براي پروفسور رضا در آمريكا فرستاديم و منتظر جواب ايشان هستيم كه اگر پاسخ مثبت بدهند ما براي اعزام وي درنگ نميكنيم
سرگرداني در دو نمايشگاه: "يك ساعت و 40 دقيقه است، دور نمايشگاه ميچرخم براي پيدا كردن پاركينگ، اما جا نيست. الان هم بعد از نيم ساعت در صف ايستادن آقايان ميگويند پاركينگها پر شده است. در كوچههاي اطراف هم جا نيست. هيچكس هم جواب نميدهد." مرد جواني كه با همسرش براي بازديد از نمايشگاه كتاب تهران آمده است، اين را ميگويد و فرصت نميكند حرفش را ادامه بدهد. ماشينهاي پشت سرش بوق ميزنند و پليس برگه جريمه را نشان ميدهد و ميگويد: "برو، برو!" زن و شوهر جوان از خير نمايشگاه ميگذرند و ميروند.
اگر روز جمعه چنين اتفاقي ميافتاد، ميشد آن را به پاي ازدحام مردم در نمايشگاه گذاشت، حتي اگر غروب يك روز غيرتعطيل هم بود، بازهم ميشد آن را به حساب شلوغي معمول غروبها گذاشت، اما اين اتفاق صبح ديروز افتاد، صبح ديروز؛ شنبه.
صبح ديروز كساني كه با ماشين به نمايشگاه ميآمدند به در بسته پاركينگها ميخوردند و سرگردان ميشدند. آنان از بزرگراه شهيد حكيم كه به طرف نمايشگاه ميپيچيدند، درهاي پاركينگها را يكييكي بسته ميديدند و اگر دري باز بود، آنقدر شلوغ بود كه نوبت فقط به چند خودرو ميرسيد و باز دوباره مجبور ميشدند به خيابان شهيد بهشتي برسند و بعد بزرگراه شهيد مدرس و بعد شهيد حكيم و همينطور دور نمايشگاه بچرخند تا شايد جايي پيدا كنند، البته اگر حوصله ميكردند و ميماندند و نميرفتند. بازديدكنندگاني كه صبح شنبه با ماشين به نمايشگاه آمده بودند، از مديريت نمايشگاه انتقاد داشتند، اما اين انتقادها نامه و بيانيه نميشود تا وزير يا معاونش آن را سياسي بخوانند. اين انتقادها شنيده نميشود، زيرا پاسخ از پيش مشخص است؛ مصلا بهترين مكان براي برگزاري نمايشگاه است و منتقدان هم پيشتر تكليفشان روشن شده است؛ <سياسياند> يا <فاقد مشاعر.> مديريت نامناسب و بيتدبيري در حل مشكل پاركينگ كه منتقدان از سال گذشته نسبت به مشكلات آن هشدار داده بودند، بازديدكنندگان را با مشكل مواجه كرده است.
ازدحام ماشينها در اطراف نمايشگاه در حالي رخ ميداد كه در نمايشگاه از ازدحام آنچناني خبري نبود.
فروشگاه يا نمايشگاه؟
نمايشگاه بيستويكم براي ناشران بخش خصوصي كه در نمايشگاه شركت كردهاند، يك فروشگاه بزرگ است. در دورههاي قبلي نمايشگاه، نويسندگان و كارشناسان در غرفهها حضور مييافتند و مخاطبان اين امكان را مييافتند كه با نويسندگان رودررو گفتوگو كنند و در طول 10 روز نمايشگاه پاتوقهايي فرهنگي شكل ميگرفت و گاه در برخي از غرفهها بحثهايي جدي در ميگرفت كه خود به توليد ايدههايي منجر ميشد؛ حتي برخي از ناشران فضاي مشخصي را به اين برنامهها اختصاص ميدادند. <سراي اهل قلم> نيز در سالهاي آخر دوره اصلاحات بخشي از برنامههايش را در اختيار ناشران قرار داده، اما در دوره بيستويكم نه از چنين فضاهايي در غرفهها خبري است و نه ناشران در برنامههاي سراي اهل قلم سهمي آنچناني دارند.
نمايشگاه كتاب تهران براي بخش خصوصي به فروشگاهي بزرگ تبديل شده است و تمام برنامههاي جنبي در انحصار وزارت ارشاد و نهادهاي دولتي است. در غرفههاي نمايشگاه اگر از يكي دو ناشر دولتي بگذريم، به ندرت با غرفهاي روبهرو ميشويم كه برنامهاي جنبي داشته باشد.
برخي از ناشران علت اين امر را در نوع برنامهريزيهاي وزارت ارشاد و همچنين كمبود فضاي غرفهها ميدانند. برخي از غرفهها در اين دوره از نمايشگاه، آب رفتهاند و فضايشان كوچك شده است. برخي از ناشران از چگونگي تقسيمبندي غرفهها انتقاد دارند و معتقدند كه در تقسيمبندي غرفه عدالت رعايت نشده است. مديران نمايشگاه اين انتقادها را قبول ندارند، در عين حال برخي از نارساييها را ناشي از آييننامه ميدانند و ميگويند كه بايد آييننامه براي دورههاي بعدي اصلاح شود.
ناشراني كه در تقسيمبندي به آنها فضاي كمتري اختصاص داده شده است، به برخي از غرفهها اشاره ميكنند و ميگويند عليرغم تعداد يكسان كتابها، برخي غرفهها كوچك و برخي غرفهها بزرگتر است؛ اما يكي از ناشران به موضوع جالبتري اشاره ميكند. او ميگويد شما غرفههايي را كه در نبش راهرو قرار دارند و فروش كتاب از دو طرف برايشان ممكن است نگاه كنيد! اغلب ناشراني كه سرنبش قرار گرفتهاند يا ناشران دولتياند يا ناشران خاصي كه بيشتر كتابهايي با گرايش خاص منتشر ميكنند.
اين اتفاق در حالي رخ داده است كه مبناي كنار هم قرار گرفتن غرفهها الفبايي است، اما در برخي از موارد رديف الفبايي رعايت نشده است.
ريشه اين مشكل كجاست؟ اگر از بحث بيعدالتي و عدم رعايت ملاكهاي تعيين شده بگذريم و قضاوتي دربارهاش نكنيم، مشكل اصلي به كمبود فضاي نمايشگاهي در مصلي برميگردد.
امسال اگرچه تعداد غرفههاي درخواستي به ميزاني نبوده است كه مشكل ايجاد كند، اما انتقال ناشران آموزشي به شبستان باعث شده است فضا براي ناشران عمومي كه در شبستان قرار دارند تنگتر شود. شبستان بهترين مكان نمايشگاه است و فروش در آن نسبت به فضاهاي ديگر بالاتر است. امسال انجمن ناشران آموزشي بهعنوان يك نهاد غيردولتي با وزارت ارشاد در برگزاري بخش داخلي نمايشگاه همكاري كرد. ناشران آموزشي سال گذشته در سالنهايي قرار داشتند كه از نظر فروش مشكل داشتند و امسال با انتقال به شبستان اين مشكل خود را تاحدودي حل كردند.
در همين حال يكي از ناشران به موضوع ديگري نيز اشاره ميكند. در حالي كه بحث از كمبود فضا ميان ناشران بسيار جدي است، او دو غرفه جداگانه را نشان ميدهد كه هر دو آثار مشتركي را ارائه ميكنند، آثار حسن رحيمپورازغدي را.
جمعآوري كمتر از 300 كتاب
همانطور كه محسن پرويز رئيس نمايشگاه و معاون فرهنگي وزير ارشاد گفته است، جمعآوري كتابهايي كه آييننامه نمايشگاه را رعايت نكردهاند، از نمايشگاه در دورههاي قبلي هم سابقه داشته است، اما در نمايشگاههاي قبلي تعداد اين كتابها بسيار كم بود. محسن پرويز ديروز به خبرگزاري مهر گفته است: اينكه نمايشگاه طبق ضوابط خودش اجازه عرضه كتاب ميدهد يك مساله پذيرفتهشده بينالمللي است و شما در هر نمايشگاه بينالمللي ديگري هم كه بخواهيد شركت كنيد، كتابها ارزيابي ميشود و مجوز عرضه را به برخي از آنها نميدهند و آنها را جمع ميكنند.
پرويز ضمن اشاره به سابقه جمعآوري كتاب در 20 دوره گذشته گفته است: در بين كتابهايي هم كه در هر دوره جمع شده، كتابهايي هست كه به اركان اسلام يا مذهب شيعه اهانت كرده است يا اينكه تصاوير غيراخلاقي و يا محتواي مذموم و ناپسندي دارد، طبيعتا اين كتابها مجوز عرضه در نمايشگاه كتاب را ندارند اما بر اساس گزارشي كه از دوستانم در مورد كتاب جمعآوري شده گرفتم تعداد اين كتابها خيلي زياد نيست و سرجمع كتابهاي داخلي و خارجي كه با ضوابط نمايشگاه سازگار نيست و مشكل دارد، به 300 عنوان نيز نميرسد.
جمعآوري برخي از كتابها در حالي صورت گرفته است كه اين كتابها با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي منتشر شدهاند.
اعتراض وزير ارشاد به سوالپراكني مجري تلويزيون
اين خبر را هم بدون شرح بخوانيد. اگرچه با كمي تاخير، اما خواندنش خالي از لطف نيست.
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي پنجشنبهشب با حضور در گفتوگوي ويژه خبري شبكه دوم سيما، نظرسنجيهاي انجام گرفته در كشور را زير سوال برد و گفت: درباره ميزان مطالعه در كشور در گذشته، آمار و ارقامي وجود دارد كه من به آنها اعتماد ندارم و در توضيح اين مطلب با مثالي گفته خود را اينگونه نقض كرد: وقتي نظرسنجي از افراد به صورت گفتوگوي رودررو انجام شده باشد، كسي نميگويد كتاب نميخوانم، همه خود را اهل مطالعه معرفي ميكنند! به گزارش سايت فردا كه تابناك هم آن را پوشش داده است، وي در پاسخ <اوجي>، مجري گفتوگوي ويژه خبري كه پرسيد اگر اينگونه باشد بايد آمار خوبي داشته باشيم، تصريح كرد: آماري كه در اختيار ماست، از دو دقيقه هست تا هفده دقيقه؛ منتها شيوهاي كه بعضا همكاران شما در صداوسيما با حضور در يك ميدان و نظرخواهي از مردم، آمارگيري ميكنند، اصلا شيوه مطلوبي نيست.
مجري برنامه كه در ميان حرف وزير پريده بود، با دفاع از عملكرد همكاران خود گفت: اصلا اينگونه نيست و وزير فرهنگ هم ادامه داد: به هر حال روشهاي ديگري هم براي نظرسنجي و برآورد دقيق ميزان مطالعه در كشور وجود دارد.
در اين هنگام و در حالي كه گفتوگو به شكل پرسش و پاسخ كوتاه گرم شده بود، اوجي پرسيد، مثلا چه روشهايي؟ و آيا شما روي اين مسأله كار كرديد؟ صفار هم معترضانه به مجري برنامه گفت: اينطوري كه شما دائم سؤالپراكني ميكني، راه به جايي نميبريم. اينكه دائم از توي گوشي به شما سؤالي بگويند و آن را از من بپرسيد بيفايده است. بهتر است با هم گفتوگو كنيم!
اوجي در پاسخ ادعاي وزير گفت: من ميتوانم اين گوشي را از گوشم دربياورم، اما اين سوالات، به صورت پيامك به من ميرسد و من هم با توجه به زمان كم برنامه موظفم كه از شما بپرسم. و بعد پرسيد: با اين احتساب كه شما اين نظرسنجيها را رد ميكنيد، قاعدتا خيلي از نظرسنجيها كه در كشور انجام ميشود، از نظر شما داراي اشكال است و قابل استناد نيست. وزير توضيح داد: اگر تنها به يك روش باشد، بله شايد محل اشكال باشد، اما پرسش از مخاطبان، تهيه ليست خريد كتاب، ليست امانت كتاب از كتابخانهها و همچنين ميزان فروش هر ناشر بايد در اينگونه نظرسنجيها لحاظ شود. اوجي پرسيد خود شما اين كار را كرديد و صفارهرندي گفت: مجموعه مركز پژوهشهاي وزارتخانه يكي از ماموريتهايش همين است. وي البته به اين موضوع كه در سه سال گذشته آيا وزارتخانه براي رد نظرسنجيها و پژوهشهاي قبلي كاري انجام داده يا خير، حرفي نزد.
وزير ارشاد در بخش ديگري از گفتوگوي ويژه خبري با مقايسه ايران با ديگر كشورها به امر كتابخواني در مترو و اتوبوسها اشاره كرد و گفت: جداي از نظرسنجيها، اين مهم است كه جامعه ما جامعه كتابخوان حرفهاي نيست، در حالي كه در بسياري از كشورها در اتوبوس و مترو هم مردم كتاب ميخوانند، چه بسا آن كتاب رمان باشد.
بنابر اين گزارش، صفارهرندي با اشاره به موضوع بحثبرانگيز خريد كتاب از سوي وزارت ارشاد با اشاره به مبلغ 25 ميليارد تومان خريد در سال گذشته در پاسخ به اين پرسش كه آيا ليست خريد را منتشر كردهايد يا نه گفت: بخشي از اين ليست منتشر شده، اما اگر ليست خريد در گذشته منتشر شود، چه بسا براي بسياري ناخوشايند باشد، چرا كه خريد از يك ناشر خاص بعضا به صدها ميليونها تومان ميرسيده است. وي البته به اين موضوع اشاره نكرد كه چرا وزارت تحت مديريت او اين ليست خريد را به شكل كامل منتشر نميكند.
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در پاسخ به پرسش مجري برنامه درباره اعتراض برخي ناشران به روند طولاني صدور مجوز در مقابل اصرار اوجي كه چند درصد كتابها داراي مشكل هستند، به آماري غيرقابل قبول اشاره كرد و گفت: شما فرض بگيريد، 10 درصد. در سال گذشته، 54 هزار عنوان كتاب منتشر شده است، 10 درصد اين تعداد ميشود 5400 عنوان كتاب و اين تعداد كمي نيست!
بنابر اين گزارش، اين در حالي است كه در سال گذشته از 54 هزار عنوان كتاب، 23 هزار عنوان چاپ نخست بوده كه بايد براي صدور مجوز به طور دقيق بررسي ميشده، مضاف بر اينكه بالغ بر 9هزار عنوان از اين كتابها، كتب كمك آموزشي بودهاند كه بنا بر گفته وزير در كمتر از يك روز برايشان مجوز صادر ميشود. در واقع، آقاي وزير در يك سال گذشته، كمتر از دو هزار عنوان كتاب براي بررسي داشته است و نه 5400 عنوان. اوجي همچنين در آغاز اين برنامه پرسيد: روز اول نمايشگاه چطور بود؟ و وزير گفت: برداشت من اين است كه همين امروز، آثار رضايت نسبي در بين بازديدكنندگان وجود داشته است. اوجي گفت: آيا امروز خودتان به نمايشگاه رفتيد؟ و وزير پاسخ داد: نخير، اما ارتباط مستمر داشتم و گزارشهايي كه گرفتم اين موارد را به من انتقال داد. اوجي درباره نظم نمايشگاه امسال و اينكه در روز اول برخي معترض بودند كه چرا لوح فشرده اطلاعات ناشران در اختيارشان قرار نگرفته تا راحتتر به انتخاب و خريد كتاب بپردازند، گفت: امروز يك اشكال فني داشتيم كه به خاطر تيمهاي حفاظتي و فعاليت خاص آنها در شب افتتاحيه بوده كه از فردا، (جمعه) حل خواهد شد. البته اين مورد خاص به من گزارش نشده!
اوجي پرسيد خود شما چقدر مطالعه ميكنيد كه وزير گفت: به خاطر شغلم توفيق اجباري مطالعه دارم. بعضي اوقات به خاطر بررسي و مقايسه بين نظرات كارشناسان در مورد يك كتاب خاص، برخي اوقات به خاطر تهيه متن سخنراني و گاهي هم به خاطر كنجكاوي شخصي.
بنابر اين گزارش، مجري برنامه گفتوگوي ويژه خبري شبكه دوم سيما تا پايان اين گفتوگو بارها پرسشهاي خود را با عبارت <مردم پيامك فرستادن> مطرح كرد تا از توبيخ وزير درباره گوشي و رساندن سوال به مجري در امان باشد!
انتهاي خبر // روزنا - وب سایت اطلاع رسانی اعتماد ملی
اسرافيل شيرچي از آن دست هنرمندان خطاط است كه هنر و فرهنگ ايراني را تاكنون به آمريكا، اروپا و كشورهاي عربي صادر كرده است.او كه 31 سال سابقه هنري دارد، معتقد است كه هنر با انتشار معنا پيدا ميكند و با عرضه آن، هنر توسط ديگران نقد و استقبال ميشود. نقد باعث پيشرفت است و استقبال بالي است كه هنرمندان توسط آن در سرزمين خود و ديگران اين هنر را عرضه خواهند كرد.
او در نيم سال اول سال 87 سه نمايشگاه در كشورهاي لوكزامبورگ، بلژيك و فرانسه برگزار ميكند. در هفته اول ژوئن نمايشگاهي متشكل از 35 تابلوي خط نستعليق، شكسته نستعليق و خط نقاشي در لوكزامبورگ برگزار ميشود. او در حاشيه اين نمايشگاه به تعليم خطاطي علاقهمندان ميپردازد. خط نقاشيهاي شيرچي اين بار مدرن شدهاند و با فرهنگ و مباني فرهنگي مردم اروپا مطابقت پيدا كردهاند. البته اين خطاط بيشتر از هر چيزي دلبسته سنت خطاطي ايراني است.
او كه در اين سفرها به دنبال برآوردن خرج سفر و معاش هم تا حدودي است، برخي از اين تابلوها را به فروش هم ميگذارد و بيشتر به تعليم خط در اين رابطه نظر دارد. او بعد همين نمايشگاه را در بروكسل و سپس استراسبورگ برگزار ميكند. برنامه نيمه دوم سال شيرچي به برگزاري نمايشگاههايي در داخل ايران و آمريكا اختصاص خواهد يافت. او از آن دست هنرمنداني است كه چند بار در حاشيه جشنواره فيلم كن در فرانسه نمايشگاه برگزار كرده و در چند شهر آمريكا به تعليم و عرضه آثارش پرداخته است. دولتها و مراكز فرهنگي اروپايي و آمريكايي از شيرچي دعوت ميكنند تا با حضور در اين كشورها و برگزاري نمايشگاهها به مبادله فرهنگي بپردازد. چنانچه در لوكزامبورگ بارها هنر مشرق زمين از جمله فيلم، موسيقي و ...عرضه شده است. اسرافيل شيرچي خود را سفير فرهنگي و هنر خطاطي ايران در اروپا و ديگر كشورهاي دنيا ميداند. او بارها با عرضه آثار، سخنراني، نمايش فيلم و اسلايد، به معرفي خط و هنر ايراني پرداخته است. اين هنرمند از سال 64 به طور مدام تا امروز در سراسر دنيا به عرضه هنر ايراني پرداخته و در همه اين موارد باعث جذب بسياري از آنان به اين نوع هنر شرقي شده است. در اين سفرها نيز گاهي با استقبال ايرانيان مقيم خارج از كشور روبهرو شده كه از عرضه هنر ايراني در آنجا به وجود آمدهاست.
اولين كنگره ملي و تخصصي ادبيات تطبيقي در سالن خوارزمي دانشگاه علوم و تحقيقات برگزار شد.اين كنگره با گزارشي از دبير اجرايي همايش دكتر اميراسماعيل آذر آغاز شد، سپس دكتر مهدي محقق رئيس هياتمديره انجمن ترويج زبان و ادب فارسي به سخنراني پرداخت.در اين همايش كه به تاثير متقابل زبان و ادبيات فارسي و ديگر زبانها پرداخته شد، يادآوري گرديد كه ادبيات يك گفتمان فرهنگي است.فرهنگ، موسيقي، هنر، ادبيات و... را دارد و هدف از مقايسه ادبياتهاي مختلف اين است كه به درك صحيح از فرهنگ برسيم.
ادبيات يك وجود كلي است و ادب بشري در راه غنيتر ساختن فرهنگ بشري است. در همايش ادبيات تطبيقي درباره عناوين <تاثير ادبيات ايران و آلمان>، <بينامتنيت و ادبيات تطبيقي>، <تاثير متقابل ادبيات ايران و آمريكا>، <تعامل ادبيات ايران و روسيه>، <اديان تطبيقي>، <تاثير و تاثر ادبيات ايران و فرانسه> و <تاثير متقابل ادبيات ايران و ايتاليا> به بحث پرداخته شد. در اين مراسم دكتر انوشيرواني گفت: <ادبيات تطبيقي در عين حال كه از مرزها ميگذرد، اما براي تمام آنها ارزش قائل است. ادبيات تطبيقي ايجاد دوستي و صلح پايدار است.>وي در پايان سخنانش اين جمله از گاندي را بيان كرد: <نميخواهم خانهام را با چهارديواري محصور نمايم و نميخواهم پنجرههاي خانهام را گلآلود كنم. من ميخواهم نسيم فرهنگها و تمدنها به منزل من بيايد، ولي به هيچيك از آنها اجازه نخواهم داد فرهنگ من را با خود ببرد.>
ثمين باغچهباني كه من ميشناسم، براي كودكان قصه ميگويد و من آن قصهها را نقاشي ميكنم، اما قصههاي او داراي ويژگيهاي قابل تامل هستند.برجستهترين ويژگي آن تخيل زلال كودكانه همراه طنز دلنشين آن است كه براي تصويرگري، بسيار مناسب و منحصربهفرد بودهاند. <اين آهو از كوه، اومده به شهر، ميخواد از تو شهر دوا بخره ، اين دختر بهش بستني ميده، آهو پول نداره، پاشم شكسته.
اين قصه از نظر شيوه نگارش در رديف آثار برجسته سوررئاليستي و آبستره جهان است.اما اين تخيل زلال كودكانه از كجا آمده است.وقتي ثمين اين قصههاي پنجگانه را براي تصويرگري به من داد به شدت شگفتزده شدم زيرا آنها با قصههايي كه قبلا تا آن زمان شنيده بودم بسيار متفاوت بودند! البته به خود ثمين گفتم فقط اندكي شباهت به سبك داستانهاي اوژن يونسكو در آن ميديدم ولي به نظر من براي نوآوري در تصويرگري بسيار فراتر از آن بودند و خودش درباره آن داستانهاي پنچگانه اينگونه توضيح داد كه: فرهنگ پسر پنجسالهاش در كتابچه نقاشياش اين پنج تا نقاشي را كشيده بود و كتابچه نقاشي را براي ثمين ورق زده و درباره اين نقاشيها اين چيزها را گفته:
اين يه كشتييه، ميون دريا، نوك دكلش يه پرچم بسته
اين ماهي از آب پريده بيرون
اين گربه هم رو موج دريا نشسته!
راست ميگفت. در اين دريا ماهي عجيبي با دمش روي آب راست ايستاده بود و گربهاي روي موج نشسته و ماهي را تماشا ميكرد.
در صفحه بعد داستان همان آهو بود كه از كوه آمده به شهر دوا بخرد.
ثمين از فرهنگ ميپرسد: پس چرا اين دختره بهش بستني ميده؟ و فرهنگ ميگويد: آهو پول نداره، پاشم شكسته!
در اين دفتر نقش عروسي بود با شمشير و جارو و مردي كه با يك دستهگل سر كوه، زير باران تنها نشسته بود.
اين يه عروسه زير سايهبون، جارو دستشه شمشيرم بسته، اونم داماده با يه دستهگل، سركوه تو بارون تنها نشسته
دفترش را ورق زد و نقش كلاغ و مار و آدم و خورشيدي را نشانم داد و گفت:
اين كلاغ در باغ پنير دزديده، مار اونو ديده دنبالش كرده، پرسيدم اين مرد داره چه كار ميكنه؟ گفت:
اين مرد با چوبش مارو ميزنه اونم خورشيد خانمه!، خورشيد عجيي بود، خيلي گداخته و وحشتزده با دماغ و دهان و ابرو و چشمهاي بسته.
پرسيدم: چرا چشمهاي خورشيد خانم بسته است؟ گفت: چون كه ترسيده. بله خورشيد خانم از ترس چشمهاشو بسته!
در صفحه آخر نقش تنوري بود. بزرگ و سوزان، جلوي تنور يك آدم برفي ايستاده بود چيزي مثل پاروي شاطرها دستش بود. آتش تنور سر و سينه آدم برفي را سوزانده بود و آب كرده بود. باران هم ميباريد چه باران درشتي بود. ميگفت:اين آدم برفي جلوي تنور بس كه نون پخته آتيش گرفته، گفتم: اي دروغگو مگه برف آتيش ميگيره؟گفت: نه آتش نگرفته مثلا آتيش گرفته، گفتم: اگه مثلا آتيش گرفته، پس سينهش چي شده؟ پس چرا بدنش آب شده؟ گفت: چون كه بارون اومده برفهارو شسته!، گفتم: چه قصه قشنگي! گفت قصه نيست راستهمن به عنوان يك تصويرگر كتاب كودك هنوز هم از زلالي اين تخيلات ناب كودكانه درشگفتم و بيش از آن از ذوق و سليقه ثمين در راه يافتن به لايههاي دروني تخيلات فرزندش درحيرتم.
بيترديد ثمين در نگارش اينگونه قصهها صاحبسبك است كه نياز به تحليل روانشناسانه هم دارد.
به گمان من، ثمين در لايههاي دروني قصههاي فرزندش، شباهتي با كودك درونخود و شباهتي هم از جوهر قصه با حديث نفسخودش، مييافته است.آيا بابابرفي در برابر آتش تنور نانوايي در حال پختن نان كه بخشي از وجودش را انبار ميكرد شباهتي به خود ثمين و يا با خود جبار باغچهبان در خدمت و ايثار فرهنگي نداشتهاند؟ثمين در مقدمه كتاب رنگينكمان اشاره ميكند: رنگينكمان را به پدرم جبار باغچهبان كه اولين شعرها و سرودهها را به من ياد داد و برايم دفترهاي نقاشي و شطرنجي و مدادهاي رنگي خريد، كه دستم را گرفت و با كمك او اولين آهو، كشتي، كلاغ، خورشيد و آدمها را كشيدم تقديم كردهام.
دوسالانهها، سردرگم
اعتماد ملي: تغيير و تحولات گاه به گاهي در عرصه مديريت هنرهاي تجسمي، هرازگاه سياستها و برنامههاي اين عرصه را دستخوش تغيير ميكند. اين روزها مركز هنرهاي تجسمي شاهد خداحافظي حبيبالله صادقي از اين مركز و ورود محمود شالويي به آن است. قضيه شايد سادهتر از اين حرفها باشد: مديري ميآيد و مديري ميرود! ولي واقعيت آن است كه اتكاي رويدادهاي هنري ايران به تغيير و تحولات مديريتي، باعث تغيير، جابهجايي و بيبرنامگي در آنها شده است. نمونه اين بيبرنامگي را ميتوان در يازدهمين دوسالانه عكس ايران مشاهده كرد.
روز گذشته ايسنا خبر داد كه دبير اين دوسالانه به خاطر تاييد نشدن قراردادش از سوي مسوولان، استعفا كرده است. از قرار معلوم عباسي با صرف هزينه شخصي CD آگهي فراخوان و همچنين بروشور مربوط به آن را طراحي كرده و در فروردين امسال به موزه تحويل داده است، اما پس از گذشت يك ماه و نيم، هنوز فراخوان در اختيار عكاسان قرار نگرفته است.
البته محمد فرنود، عكاس خبري و عضو شوراي سياستگذاري اين دوسالانه معتقد است استعفاي عباسي بايد از سوي اعضاي شورا مورد پذيرش قرار گيرد و از اين رو قرار است طي هفته جاري جلسهاي به همين منظور برگزار شود. او درباره دليل اين استعفا ميگويد: <اين استعفا به خاطر مسائل اداري بوده است؛ چرا كه تغيير و تحولات مديريتي، كار را عقب انداخته است. آخرين زمان تعيينشده براي دريافت آثار خرداد است و آقاي عباسي هم از هدر رفتن زمان ناراحت است.> وي با اين حال ابراز اميدواري ميكند كه دوسالانه عكس بدون هرگونه تاخيري و در زمان مقرر كار خود را به پايان برساند. كورش اديم ديگر عضو شوراي سياستگذاري اين دوسالانه هم معتقد است اعضاي شورا بايد دور هم جمع شوند و تصميم عاقلانهاي بگيرند. او معتقد است اسماعيل عباسي به جهت متزلزل بودن شرايط و در فشار بودن، استعفا كرده است.
از اين جزئيات كه بگذريم، نفس برگزاري دوسالانههاي مختلف با اما و اگرهاي زيادي همراه بوده است. مهمترين مساله فراروي اين رويدادهاي هنري، تكان خوردنهاي مديريتي است. براي مثال يازدهمين دوسالانه عكس ايران در موقعيتي كه بايد هرچه سريعتر به جمعبندي اجرايي برسد با تغيير و تحولات مديريتي مواجه شده است. هماكنون رياست مركز هنرهاي تجسمي به محمود شالويي واگذار شده است و شايد منطقي نباشد اگر انتظار داشته باشيم شالويي در عرض يك هفته به جمعبندي راجع به يك دوسالانه برسد! او البته پيشاپيش وعده داده كه خود مسند مديريت تجسمي كشور را اداره ميكند و رياست موزه را به يك هنرمند ميسپارد؛ با اين حال به نظر ميرسد دوسالانهها براي چندين ماه متاثر از تحولات مديريتي باشند.
عدهاي ديگر از منتقدان نگاه ديگري به دوسالانهها دارند. آنها معتقدند برپايي دوسالانهها در ايران از چارچوب تعريفشده جهاني خارج و به محلي براي تجمع دانشجويان يا ارائه آثار ضعيف بدل شده است، اين در حالي است كه در همه جاي دنيا تعريف واحد و مشخصي از يك دوسالانه وجود دارد. حميد سوري (رئيس اسبق واحد پژوهش موزه هنرهاي معاصر) در تعريف يك <دوسالانه> ميگويد: <دوسالانهها محلي براي نشان دادن تجربيات هنرمندان پيشرو و نمايش آخرين نوع گرايشها و تكنيكهاي هنري طي دو سال هستند.> سوري درباره دوسالانههاي موفق ايران طي سالهاي گذشته ميافزايد: <ما نمونههاي خوبي از دوسالانهها داشتهايم. براي مثال ميتوانم به دوسالانه ششم نقاشي و دوسالانه نهم عكاسي اشاره كنم. الان متاسفانه دوسالانهها آنطور كه بايد حمايت نميشوند و فضاي كلي به گونهاي است كه بودجه و امكانات در اختيار دبيران اين دوسالانهها قرار نميگيرد.> به هر حال به نظر ميرسد دستاندركاران تجسمي كشور بايد در دوسالانهها و نحوه برپايي آنها تجديدنظر كنند. اين رويدادهاي هنري چند صباحي است كه به تكثير بيمعنايي رسيدهاند و در كنار آن از كيفيت به دور ماندهاند
اعتماد ملي: منصور بنيمجيدي، شاعر، در بيمارستان شريعتي آستارا بستري شد. او جمعه 27 ارديبهشتماه به دليل خونريزي شديد معده روانه بيمارستان شد و تا زمان ارسال اين خبر حالش وخيم اعلام شده است. بنيمجيدي سال گذشته به دليل جراحي لوزالمعده در بيمارستان مدائن تهران چند هفته بستري شد و از آن زمان تا امروز با دردهاي جسته گريختهاي مواجه شده است و روز جمعه بيمارياش دوباره عود ميكند.از مجموعه اشعار اين شاعر كشورمان ميتوان به <اين ابر در گلو مانده>، <قرائت دوم من تويي>، <سهم من هميشه دلتنگي است>، <ديگر نميتوانم شاعر بمانم> و <بانوي باد شبانه پخش ميكند> كه همگي را انتشارات فرهنگ ايليا منتشر كرده است، اشاره كرد.
تجليل از بيضايي و ميرصادقي
اعتماد ملي: تجليل از بهرام بيضايي، نمايشنامهنويس و جمال ميرصادقي، نويسنده و اهداي جايزه به جان بارت از جمله مهمترين اتفاقات جايزه روزي روزگاري در دومين سال برگزارياش بود.در اين مراسم كه شامگاه شنبه 28 ارديبهشت ماه برگزار شده بهرام بيضايي گفت: با آنكه ريشه ادبي نمايش بسيار قديمي است ولي در ايران نمايشنامه جزو ادبيات محسوب نميشده است. نمايشنامهنويسان از آنجا كه آدمهاي كمتوقعي هستند، نميخواستند اديب بهشمار آيند.
زمانيكه ميخواستم پاياننامهام را بنويسيم ميگفتند كه نمايشنامه جزو ادبيات نيست، كوششي هم نكردم تا نمايشنامهنويسي را جزو ادبيات بهحساب آورم. اما اكبر رادي سالها كوشيد كه بگويد نمايشنامه بخشي از ادبيات است.زمان سخنراني بهرام بيضايي برق تالار قطع شد و اين نمايشنامهنويس با 50 سال تجربه نوشتن، زير نور تلفنهاي همراه به حاضران گفت: همينقدر روشنايي كافي است و در طول اين سالها هم بيشتر از اين سهم تئاتر نشده است. حميد امجد، محمد رحمانيان و محمد چرمشير درباره مقام و جايگاه بلند بهرام بيضايي در هنر و فرهنگ ايران معاصر سخن گفتند و لوح سپاساش را با اداي احترام به او هديه كردند.جمال ميرصادقي هم در زمان دريافت لوح سپاس خود به قرائت مطلبي پرداخت كه در آن به خواندن اولين داستان به نام اميرارسلان در كودكي و بعد نوشتن بهعنوان تنها لذت و گناه زندگياش تا لحظه مرگ اشاره شده بود.رضا سيدحسيني، مترجم نيز در مقام جمال ميرصادقي در اين مراسم گفت: او انسان خاصي است و نميتوان به اين سادگيها درباره او قضاوت كرد. قضاوتش درباره آدمها آنقدر دقيق است كه بايد از اين قضاوت خوشحال باشي.
او همچنين به كلاسهاي ميرصادقي كه نقش موثري در تربيت داستاننويسان جوان داشته است، و همچنين اينكه تعدادي از داستاننويسان برجسته كشورمان شاگردان او هستند، اشاره كرد.
جان بارت نويسنده رمان اپراي شناور كه سهيل سمي آن را ترجمه و انتشارات ققنوس آن را منتشر كرده است، برنده جايزه روزي روزگاري شد.
اين رمان كه در بخش رمانهاي خارجي بههمراه دو رمان بائودولينو نوشته امبرتو اكو با ترجمه رضا عليزاده و انتشارات روزنه و دم را درياب نوشته سالبلو و با ترجمه بابك تبرايي و نشر چشمه كانديدا شده بود، برنده جايزه اين بخش شد. به همين مناسبت پيام جان بارت در اين مراسم كه شامگاه شنبه 28 ارديبهشت ماه برگزار شد، قرائت گرديد كه در آن به رعايت كپيرايت در ايران تاكيد كرده بود.در بخش مجموعه داستان هم اين جايزه به حافظ خياوي براي مجموعه <مردي كه گورش گم شد>، رسيد كه توسط نشر چشمه به بازار كتاب آمده است. در اين بخش دو مجموعه <آن گوشه دنج سمت چپ> نوشته مهدي ربي و نشر چشمه و <گوساله سرگردان> نوشته مجيد قيصري و نشر افق نامزدهاي دريافت اين جايزه بودند.همچنين در بخش نظرسنجي رمان <هزاران خورشيد تابان> نوشته خالد حسيني و با ترجمه مهدي غبرايي بهعنوان توصيه اول كتابفروشان تعيين شد و انتخاب اول نخبگان غيرنويسنده هم مجموعه داستان <ها كردن> نوشته پيمان هوشمندزاده شد.اين دو جايزه به محمدعلي جعفريه، مدير نشر ثالث، و حسن كياييان، مدير نشر چشمه رسيد
نامه هاي کافکا به پدر و مادرش و دورا ديامانت
کافکا در برلين
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ناصر غياثي
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سال 1917 است که نخستين نشانه هاي بيماري تنفسي در کافکاي سي وچهار ساله مشاهده مي شود. از آن سال به بعد تا تابستان 1922 که کافکا با پيگيري هاي بي وقفه کوچک ترين خواهرش اïتلا بازنشسته مي شود، سال ها تلاش براي مداواي بيماري از يک سو و کشمکش بين کافکا و شرکت بيمه براي گرفتن مرخصي هاي استعلاجي و سرانجام بازنشسته شدن از سوي ديگر است. يک سال پس از بازنشستگي، در تابستان 1923 در سفري درماني به موريتس در شمال آلمان و در کنار درياي بالتيک با دورا ديامانت آشنا مي شود و در پاييز همان سال همراه با او براي رهايي از دايره تنگ پراگ، براي گريز از بند خانواده، براي زندگي مشترک با دورا ديامانت به آلمان- برلين- مي کوچد. خود او اين کوچ را با حمله ناپلئون به روسيه مقايسه مي کند. اما آلمان در حال از سر گذراندن سال هاي شکست در جنگ جهاني اول و بحران شديد اقتصادي است. تورم جهاني سرانجام به آلمان رسيده و قيمت ها روزانه بيست درصد افزايش پيدا مي کنند. کافکا و ديامانت در طول هفت ماهي که در برلين به سر مي برند، سه بار خانه عوض مي کنند، هربار به دليل گران بودن کرايه خانه. حال کافکا نيز روز به روز رو به وخامت بيشتر مي گذارد تا سرانجام به اصرار خانواده ناچار مي شود براي درمان به آسايشگاه هاي مختلف وين برود. در نامه ماقبل آخرش از برلين به پدر و مادر مي نويسد؛ «... من دوست داشتم اينجا بمانم. آپارتمان ساکت و باز و آفتابي و دلباز را، زن مهربان صاحبخانه را، محيط زيبا را، نزديکي به برلين را، بهار در راه را، همه اينها را بايد ترک کنم، فقط به اين خاطر که به خاطر اين زمستان غيرعادي کمي تبم بالا رفته...» در اوايل بهار 1924 بيماري او را سل حنجره تشخيص مي دهند. حالا ديگر به زحمت مي تواند چيزي بخورد يا بنوشد. فقط مي تواند پچ پچ کند، روزهايي که ساده ترين حرف هايش را بايد روي تکه هاي کاغذ بنويسد؛ «بپرس آب معدني خوب دارند. فقط از روي کنجکاوي.»
کافکا در سوم ژوئن مي ميرد و جسدش را در دوازدهم ژوئن در گورستان يهوديان پراگ به خاک مي سپارند.
ژانويه سال 1982 کتابي به کوشش هارت موند بيندا و کلاوس واگن باخ، دو کافکاشناس بي بديل آلماني، در آلمان منتشر مي شود با عنوان «فرانتس کافکا، نامه به اïتلا و خانواده». اين نامه ها بين سال هاي 1909 تا 1924 نوشته شده است. کتاب حاوي صدوبيست نامه و کارت پستي و کارت پستال است که بخش بسيار کمي از آن پيشتر توسط ماکس برود منتشر شده بود. بيشتر اين نامه ها- صد و يک نامه- خطاب به کوچک ترين خواهر ش اïتلا است که با کافکا رابطه بسيار نزديک و صميمانه يي دارد. در اين کتاب تنها شانزده نامه و کارت پستي موجود است که دوران اقامت کافکا در برلين را دربر مي گيرد و از اين تعداد تنها هشت نامه خطاب به پدر و مادر اما در واقع روي سخن کافکا با مادر است. کافکا غير از «نامه به پدر»، هيچ نامه يي را مستقيماً به پدر ننوشت که آن هم هرگز به دست گيرنده اش نرسيد. بقيه نامه ها يا خطاب به ديگر خواهرها و شوهران شان يا به رئيس شرکت بيمه است.
تا اينکه در سال 1986 مجموعه جديدي از نامه هاي کافکا پيدا مي شود که بيشترشان از برلين و خطاب به پدر و مادر نوشته شده بودند. البته باز هم همچنان که پيش از اين، نامه ها ظاهراً خطاب به پدر و مادر بود، اما روي سخن کافکا مادر اوست. اين نامه ها در سال 1990 با عنوان «نامه به پدر و مادر از سال هاي 1922 تا 1924» در آلمان منتشر مي شود. نامه هايي که حاکي از جزئيات زندگي روزمره کافکا در طول هفت ماه اقامتش در برلين است و نيز سندي است از فقر يک نويسنده، از شرم او به خاطر کمک هاي مالي و غذايي خانواده، تلاش براي راضي جلوه دادن زندگي اش در برلين براي پدر و مادر و در عين حال آرامش و آسايشي که کافکا در جست وجوي آن مشتاقانه از پراگ گريخته و به برلين پناه برده بود. او در اين نامه ها چندان در بند علائم سجاوندي يا نثر نيست. چند غلط املايي هم دارد.
کتاب «نامه به پدر و مادر از سال هاي 1922 تا 1924» را ترجمه کرده ام که به زودي توسط نشر ثالث منتشر مي شود. نامه سوم کافکا را از اين کتاب در اوان اقامتش در برلين در زير مي خوانيد.
(برلين - شتگليتس، اوايل نوامبر 1923 )
پدر و مادر عزيز
نامه شما با خبر امکان ديدار تو مادر عزيز امروز درست به موقع رسيد. اگر اين فصل سال، اوضاع آلمان يا پيش شما در منزل مانعي براي چنين سفري وجود ندارد، پيش من، از امروز صبح، که اصلاً و ابداً هيچ مانعي وجود ندارد و اين ديدار که اصلاً نمي توانم درست و حسابي تصورش را هم بکنم - تا حالا فقط در دوبريچوويتس1 به ديدارم آمده بودي - براي من اتفاق جانانه يي خواهد بود چون تا حالا آپارتمان مانع بود. اتاق فعلي من هنگامه يي است و به خاطر اکراه شما از توصيفات بلند از توصيف اتاق محروم شديد، آن هم براي هميشه، چون پانزدهم نوامبر اسباب کشي خواهم کرد. مي توانستي در اتاق فعلي ام هم بخوابي. يک کاناپه خوشگل اينجا هست، اما راحت نيست، علاوه بر اين گرچه رابطه ام با صاحبخانه بسيار خوب است، اما جنگ و گريز ها هميشه هست، علتش هم ناشي از اين است که او با انرژي و فهم برليني اش (يهودي نيست) از من بي نهايت بر تر است. همين هم منجر به اين شده که اسباب کشي کنم. فکر مي کنم در همان نيم ساعت اولي که با هم بوديم، دستگيرش شد که من هزار کرون (آن موقع ها دارايي هنگفت، امروز خيلي کمتر) بازنشستگي مي گيرم و بعدش شروع کرد به بالا بردن کرايه خانه و چيزهاي ديگري که به آن مربوط مي شود و تمامي هم ندارد. البته حالا قيمت ها به طور عموم زياد بالا مي رود، اما حتي اگر تمام خوبي هاي نادر آپارتمان را هم به حساب بياورم، بالا رفتن کرايه خانه من غول آسا است مثلاً اواخر آگوست اتاق را به ماهي چهار ميليون براي من کرايه کردند و امروز قيمتش رسيده به نيم بيليون. اما حتي اين هم خيلي زياد نيست، اما اين بلاتکليفي که نکند کرايه خانه و چيزهاي ديگري از اين قبيل هر ماه بالاتر برود، ناراحت کننده است. پس به اين خاطر اسباب کشي مي کنم. زن صاحبخانه هنوز خبر ندارد، من تازه پانزدهم موظفم به او خبر بدهم و بعدش هم بلافاصله مي روم. چندان دور نمي روم، دو کوچه بالاتر، در يک ويلاي کوچک با باغي خوشگل، به طبقه اول، دو اتاق (دو تا،) با دکوري زيبا که از آنها يکي، اتاق نشيمن، همان قدر آفتابگير است که اتاق فعلي من. در حالي که اتاق کوچک تر، اتاق خواب، فقط صبح ها آفتابگير است. ديگر مزيت ها؛ حرارت مرکزي و نور برق (اينجا فقط گاز هست که خيلي خوب نمي سوزد و شوفاژ در زمستان نبايد زياد راحت باشد، چون اتاقي با پنجره بيرون نشسته است و درها و پنجره ها خيلي خوب بسته نمي شوند). از اين نظر آنجا خيلي بهتر است. بيشتر از اين نمي خواهم تعريف کنم، چون طبيعي است که آدم يک آپارتمان را وقتي مي شناسد که دست کم يک سال تويش زندگي کرده باشد. مزيت اصلي اما اين است که قيمتش اگر چه کمتر از اتاق فعلي من نيست اما از بابت بالا رفتن قيمت و کلاهبرداري هاي ديگر حواسم جمع تر است. اما بزرگ ترين مزيت اصلي اش اين است- و مقصود از اين همه روده درازي همين بود- که تو مادر عزيز حالا واقعاً مي تواني بيايي اينجا، هر وقت که دوست داشتي و با يک اتاق راحت مواجه مي شوي. (ضمناً در حاشيه؛ فکر کردم که اگر دايي زيگفريد بخواهد براي مدتي به برلين بيايد، مي تواند آنجا زندگي کند .و- چيزي که کاملاً مطلوب است- در مخارج سهيم بشود.)
اما تکرار مي کنم؛ سفر اساساً وقتي معني پيدا مي کند که همراه با لذت باشد، لذت براي من و براي تو. سفر به عنوان پرستار کاملاً غيرضروري است، چون از من خيلي عالي مراقبت مي کنند و سفر به عنوان حمل بار و بنديل هم بي مورد است، چون ماکس نهم نوامبر مي آيد و آن طور که برايم نوشته ساک دستي را با خودش مي آورد. (راستي در مورد لباس هاي زمستاني؛ گمان مي کنم لازم باشد چند جفت دمپايي گرم هم در چمدان بگذاري، اينهايي که اينجا دارم زود به زود پاره مي شوند. دوشيزه خانم مي شناسدشان، اغلب از دست شان در عذاب بود، فکر نمي کنم قابل تعمير باشند.)
ترجيح مي دهم چنين چيزهاي کوچکي مثل سرپايي يا چيزهاي ديگري از اين قبيل را خودم بخرم تا در موردشان بنويسم، اما غيرممکن است، گراني هاي هفته هاي اخير بي حساب اند. هنوز هم احتمالاً زندگي در اينجا در مجموع ارزان تر از پراگ است، اما دارند حسابي مثل هم مي شوند، اما از مواد غذايي که بگذريم به نظرم مي رسد اينجا تقريباً همه چيز گران تر است تا پيش ما. مثلاً رفتن به تئاتر تقريباً غيرممکن است. مي خواستم بروم تئاتر، البته به يکي از بهترين شان، قيمت بدترين جا که طبق معمول نه چيزي مي شنوي و نه چيزي مي بيني و بنابراين مي تواني با خيال راحت مشغول شمردن چندين ميلياردي بشوي که خرجش کرده يي، تقريباً چهارده کرون است. يک تئاتر ديگر هم که علاقه مند بودم ببينم، قيمت کمتري دارد، به جايش اما از چند روز قبل بليت ها تمام مي شود. فکر مي کنم ديگر روزنامه يي بيرون نمي آيد که کمتر از 50/1 باشد. گراني گاهي به موادغذايي هم مي رسد. اين اواخر به خريدن تخم مرغ دانه يي 50 h مي نازيدم، امروز قيمت تخم مرغ دانه يي 60/1 است اما همان طور که گفتم در مجموع قابل تحمل است، آدم به همان خوبي پراگ زندگي مي کند و نه گران تر.خب ديگر مثل زن ها توي بازار پرحرفي کرده ام. حالا به سرعت سوال ها؛ امروز همزمان با نامه، بسته شماره سه رسيد و با تشکر دريافت شد. تقويم امروز اصلاً هيچي نگفت، به خاطر آپارتمان جديد زبانش بند آمده، اما اميدوارم بتوانم با خودم ببرمش.هيچ کدام از تخم مرغ ها نشکسته بودند. برعکسش، حالا که زياد حرفش را مي زنيم، کاش سر خواب (که در موردش مي پرسيد و خيلي حساس تر از تخم مرغ است) بلايي بيايد.
خوش باشيد و سلام مرا به همه برسانيد
اًف شما
سه ورق، شش صفحه نوشته شده با جوهر
1- دوبريچوويتس؛ ييلاقي در نزديک پراگ. کافکا در اوايل ماه مه براي استراحت چند روزي آنجا بود.
2- پانزدهم نوامبر اسباب کشي خواهم کرد؛ در اين مورد مقايسه کنيد با بخشي از نامه کافکا به ماکس برود در دوم نوامبر 1923؛ «در ضمن امروز همه مشاعرم در تملکم نيست، ناچار بودم مقدار زيادي را صرف حادثه يي عظيم بکنم؛ پانزدهم نوامبر اسباب کشي خواهم کرد. اين جور که به نظرم مي رسد، اسباب کشي مفيدي است. کم و بيش مي ترسم اين جريان را که زن صاحبخانه ام تازه در پانزده نوامبر از آن باخبر مي شود، بين اسباب اثاثيه اش که از روي شانه هايم دارند مي خوانندش، بنويسم، اما اين اسباب اثاثيه ها، دست کم برخي شان، کم و بيش طرفدار من هم هستند.
3- از اين نظر آنجا خيلي بهتر است؛ در نيمه دوم نوامبر موقعي که کافکا در خيابان گرونه والد زندگي مي کند، در نامه يي به ميلنه نا مي نويسد؛ «...تقريباً توي ده زندگي مي کنم. در ويلاي کوچکي با باغ، به نظرم مي آيد هرگز چنين آپارتمان خوبي نداشته ام، اين يکي را هم حتماً به زودي از دست خواهم داد، بيش از اندازه براي من خوب است، در ضمن اين دومين خانه من در اينجاست.» بيستم دسامبر 1923 به زبان چکي مدير بيمه مي نويسد؛ «در ويلاي کوچکي با باغ زندگي مي کنم، راهي نيم ساعته از درون باغ ها به گرونه والد مي رسد، باغ کشاورزي ده دقيقه با من فاصله دارد. ساختمان هاي ديگر هم نزديک من هستند و تمام راه هاي خانه ام از باغ مي گذرد.»
4- سفر به عنوان پرستاري کاملاً غيرضروري است؛ موضع کافکا نسبت به آمدن برنامه ريزي شده مادرش به برلين، مناسبات پيچيده کافکا با خانواده اش در زمان پيشرفت بيماري را بيان مي کند. از اين منظرنامه هشتم اکتبر 1923 به اïتلا که مي خواست به عنوان اولين نفر به ملاقات او برود، برجستگي مي يابد؛ «در مورد اينکه مزاحم من مي شوي لازم نيست حرفي بزنيم. اگر همه چيز دنيا مزاحم من باشد - کم و بيش کار به اينجا کشيده - تو يکي مزاحم من نيستي... پس تو خودتي. از تو که بگذريم، اين را بايد بگويم، به شدت مي ترسم. براي اين کار هنوز خيلي زود است، براي اين کار هنوز حسابي جا نيفتاده ام، براي اين کار شب هايم سخت متزلزل اند. تو حتماً اين را مي فهمي، ربطي به مهربان بودن، به خوش آمدن ندارد، دليلش ربطي به کسي که مي آيد ندارد بلکه مربوط به ميزبان است. تمام جريان برلين امري سخت ظريف است، با آخرين قوا به چنگ آمده و به همين خاطر موضوعي سخت حساس است. تو مي داني گاهي، طبيعتاً تحت تاثير پدر، با چه لحني درباره مسائل مربوط به من حرف مي زنند. چيز بدي در اين حرف ها نيست، بلکه بيشتر همدردي است، تفاهم است، مسائل تربيتي و چيزهاي ديگري از اين قبيل است. چيز بدي نيست، اما اين پراگ است که نه تنها دوستش ندارم، بلکه از آن مي ترسم. براي من ديدن و شنيدن بلاواسطه چنين داوري خيرخواهانه و دوستانه يي، مثل انتقال پراگ به اينجا به برلين است، باعث تاسفم مي شود و شب ها را خراب مي کند. لطفاً به من بگو که تو اين موضوع را دقيق و با تمام ظرافت غم انگيزش مي فهمي. حالا ديگر نمي دانم مي تواني بيايي يا نه...» اïتلا در اواخر نوامبر 1923 در برلين به ديدن فرانتس مي رود. سفر مادر انجام نگرفت. دايي کافکا، زيگفريد لووي پزشکي در اتريش، تازه در نيمه دوم فوريه 1924 به ديدن او رفت. مي خواست کافکا را راضي به اقامت در آسايشگاه کند.
5- لباس هاي زمستاني؛ کافکا در نامه يي به اïتلا، که ماکس برود آن را چهارمين هفته اکتبر تاريخ گذاري مي کند، مفصل به آن مي پردازد؛«چون ماکس لباس هاي زمستاني را برايم مي آورد، مي تواني زمان سفر را، اگر بدون اينکه مزاحمت خانواده اصلاً ممکن باشد، با خيال راحت و براساس مناسبات ديگري تعيين کني. ليست چيزهايي را که مي تواند به دردم بخورد، در آخر همين نامه مي نويسم، لطفاً آن را به مادر و دوشيزه خانم بده... پدر اهل اين حرف ها نيست...» پشت سر اين نامه ليستي از لباس ها مي آيد. سرپايي در اين ليست نيست.
6- دوشيزه خانم؛ خدمتکار منزل.
7- تقويم امروز اصلاً هيچي نگفت؛ اين نکته از طريق بخشي از يک نامه کافکا به خواهر وسطي اش والي پولاک روشن مي شود. «... اين ساعت هم، مثل بعضي از اشياي ديگر توي اتاق رابطه خصوصي خاصي با من دارد. فقط حالا، از وقتي که قرارداد خانه را فسخ کرده ام (يا دقيق تر بگويم، از وقتي بيرونم انداخته اند)، همه شان شروع کرده اند کمي از من رو برگردانند. از همه بيشتر اين تقويم، که در مورد کلمات قصارش يک بار براي پدر و مادر نوشته بودم. اين اواخر انگار مسخ شده يا کاملاً تودار شده، مثلاً آدم به راهنمايي فور ي اش احتياج دارد و مي رود پهلويش، ولي او چيزي بيش از اين نمي گويد؛ «عيد رفرماسيون»، چيزي که احتمالاً معناي عميقي دارد، اما کي مي تواند پيدايش کند؟، يا اينکه بداخلاق است و کنايه مي زند. مثلاً اين اواخر چيزي مي خواندم و فکري به ذهنم رسيد که به نظرم خيلي خوب يا بهتر بگوييم، پرمعنا مي آمد، آنچنان مهم و پرمعنا که مي خواستم نظر تقويم را بدانم (فقط در زمان چنين مجال هاي اتفاقي در طول روزش جواب مي دهد و نه وقتي که آدم طبق مقررات و در يک ساعت معين برگ تقويم را مي کند)، گفت؛ «گاهي يک مرغ کور هم پيدا مي کند و الخ»2 يک بار که از دست صورتحساب زغال سنگ به خشم آمده بودم، گفت؛ «خوشبختي و رضايت، سعادت زندگاني است.» در اين گفته البته در کنار متلک، يک بي تفاوتي توهين آميز هم هست. تقويم بي تاب است، اصلاً تحمل رفتن مرا ندارد، شايد هم مساله فقط اين است که نمي خواهد وداع را براي من مشکل کند، شايد پشت سر برگ تقويم روز اسباب کشي ام برگي بيايد که ديگر نبينم و رويش چيزي نوشته شده باشد مثل «بي شک حکمتي الهي است و الخ». نه، آدم نبايد تمام نظراتش را درباره تقويم بنويسيد؛ «خب او هم آدم است ديگر.»
مختصري درباره دورا ديامانت
دورا ديامانت به سال 1903 در لهستان و در خانواده يي يهودي به دنيا آمد. در بيست سالگي با کافکا آشنا شد و همراه او به برلين کوچيد. ازدواج آن دو به خاطر مخالفت پدر ديامانت ممکن نشد. به شهادت ديامانت طرح «زن ريزنقش» کافکا، توصيف زن صاحبخانه اول آنها در شتگليتس است. دورا ديامانت در تمام طول بيماري کافکا با او بود و از او پرستاري مي کرد. او پس از مرگ کافکا هنرپيشه مي شود و بعد ازدواج مي کند. سال 1936 از دست فاشيست ها که تازه در آلمان به قدرت رسيده بودند، به شوروي مي گريزد. شوهرش در آنجا قرباني پاک سازي هاي استالين مي شود. اما ديامانت موفق مي شود با تنها دخترش به انگلستان بگريزد و در سال 1952 در لندن مي ميرد.خاطره زير از کتاب در دست ترجمه «خاطراتي از کافکا، از دبستان تا بيمارستان» انتخاب شده است که توسط نشر ثالث منتشر خواهد شد.
کافکا و عروسک گمشدهہ
زماني که در برلين بوديم، کافکا اغلب به پارک شتگليتس مي رفت. من هم گاهي همراهش مي رفتم. يک روز به دختربچه يي برخورديم که گريه مي کرد و سخت دلشکسته به نظر مي آمد. با او حرف زديم. فرانتس علت غصه اش را پرسيد. فهميديم عروسکش را گم کرده است. فرانتس فوراً داستان قابل قبولي ساخت تا ناپديد شدن عروسک را توضيح بدهد؛ «عروسک تو رفته سفر، من خبر دارم، برايم نامه فرستاده.» دختر کمي مردد است؛ «نامه الان پيش تو هست؟» «نه، در خانه جا گذاشته ام، اما فردا برايت مي آورم.» دخترک که کنجکاوي اش تحريک شده بود، ديگر نيمي از غصه اش را از ياد برده بود. فرانتس فوراً به منزل برگشت تا نامه را بنويسد.
با آنچنان جديتي به کار پرداخت که گويي پاي خلق يک اثر در ميان است. دچار همان هيجاني بود که هميشه به محض اينکه پشت ميز تحريرش مي نشست، دچارش مي شد؛ فرقي نمي کرد نامه مي نويسد يا کارت پستي. در ضمن، نوشتن نامه يک کار واقعي بود، همان قدر اساسي که ديگر کارها، چون بايد به هر قيمتي شده از نااميدي کودک جلوگيري و رضايتش واقعاً جلب مي شد. يعني بايد دروغ از طريق حقيقت خيال به حقيقت دگرديسي مي يافت. فردا نامه را براي دخترک که در پارک منتظرش بود، برد. چون دخترک خودش نمي توانست بخواند، فرانتس با صداي بلند براي او خواند. عروسک در آن نامه شرح مي داد که ديگر حوصله اش از اينکه هميشه در يک خانواده زندگي کند سررفته و دوست دارد هوا عوض کند. در يک کلام مي خواست از دخترک، که خيلي هم دوستش داشت، براي مدتي جدا بشود. عروسک قول داد هر روز نامه بنويسد.
و واقعاً هم کافکا هر روز يک نامه مي نوشت که در آن هربار ماجراي تازه يي تعريف مي کرد که طبق ريتم خاص زندگي عروسک ها با سرعت زيادي پيش مي رفت. پس از چند روز کودک از دست دادن واقعي اسباب بازي اش را فراموش کرده بود و فقط به خيالي مي انديشيد که به ازاي عروسک به او عرضه مي شد. فرانتس هر جمله رمان را آنقدر دقيق و مبسوط و مطايبه آميز نوشت که وضع عروسک کاملاً باورپذير شد؛ عروسک بزرگ شده، به مدرسه رفته و با آدم هاي ديگر آشنا شده بود. مرتب به بچه بابت عشق اش به او خاطرجمعي مي داد. اما در ضمن به تلويح گريزي هم به دردسرهاي زندگي، وظايف و علايق اش مي زد، چيزهايي که فعلاً مانع مي شدند تا زندگي مشترک شان را دوباره از سر بگيرند. از دخترک خواست در موردش فکر کند. به اين ترتيب دخترک داشت براي گذشتي اجتناب ناپذير آماده مي شد.بازي حداقل سه هفته طول کشيد.
فرانتس از فکر اينکه بازي را چگونه به پايان ببرد، ترس وحشتناکي داشت. چرا که اين پايان بايد پاياني قطعي مي بود، يعني بايد نظمي را ممکن مي ساخت که جايگزين آن بي نظمي بشود که به خاطر از دست دادن اسباب بازي ايجاد شده بود. مدت ها گذشت تا فرانتس سرانجام تصميم گرفت بگذارد عروسک ازدواج کند. اول داماد، جشن نامزدي، تدارکات عروسي و سپس خانه تازه عروس- داماد را با ذکر جزئيات توصيف کرد؛ «خودت خواهي پذيرفت که ناچاريم از يک ديدار دوباره در آينده صرف نظر کنيم.» فرانتس مشکل کوچک کودکي را از طريق هنر حل کرده بود، از طريق وسيله موثري که در اختيار شخص او بود تا به جهان نظم بدهد.
ہ عنوان از مترجم است.
پي نوشت ها؛-----------------------
1- Dobrichowitz
2- اصل اين ضرب المثل آلماني اين است؛ «گاهي مرغ کور هم دانه پيدا مي کند.» که مترادف اين بيت از سعدي است؛ گاه باشد که کودکي نادان / به غلط بر هدف زند تيري.م.
دانشجویان دانشگاه هاروارد با سخنرانی نویسنده مجموعه داستان های هری پاتر در این دانشگاه مخالفت کردند.به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دانشگاه هاروارد، جی کی رولینگ که قرار است امروز در جشن فارغ التحصیلی هزاران نفر از دانشجویان دانشگاه هاروارد آمریکا سخنرانی کند با مخالفت شدید دانشجویان روبرو شد.
دانشجویان با اعتراض به برنامه سخنرانی وی، او را "ذره ای ناچیز" در عرصه داستان نویسی خواندند و خواستار سخنرانی فرد بهتری به جای او شدند.
آنها در این اعتراض رولینگ را نویسنده ای مختص کودکان خواندند و اعلام کردند که او می تواند فقط برای کودکان حرف بزند و دانشجویان هاروارد مستحق نویسنده ای طراز اول هستند.
رولینگ پنجمین زنی است که از سال 1950 در این مراسم سخنرانی خواهد کرد. "باربارا وارد جکسون" اولین سخنران زن مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان هاروارد در سال 1957 بود. "بی نظیر بوتو"، "مادلین آلبرایت" و "باربارا جوردن" از دیگر زنان حاضر در این مراسم دانشگاه هاروارد در سالهای گذشته بوده اند.
گفت و گو با فارس عنوان شد
نويسنده ژاپني از تبار ساسانيان در آرزوي ديدار ايران
خبرگزاري فارس: خانم هيروكو نيشىزاوا، نويسنده و هنرمند ژاپني كه بر اساس مستندات خانوادگي خود را از تبار شاهان ساساني ميداند در حال حاضر در بستر بيماري است و هنوز در آرزوي ديدار ايران است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار فارس، هيروكو نيشىزاوا Hiroko Nishizawa كه اكنون 80 سال دارد خود را در بين ايرانيان ساكن ژاپن به عنوان يكي از بازماندگان تبار شاهزادگان ساسانى كه در روزگار باستان به اين سرزمين آمدهاند، معرفي كرده است.
وي به گواهى اسناد خانوادگى كه در اختيار دارد خود را نسل پنجاه و سوم از تبار شاهزادگان ساسانى ميداند. شاهزادگان ساساني ظاهرا در سده هفتم ميلادى به سمت شرق آسيا مهاجرت كردهاند.
هاشم رجبزاده، ايران شناس مقيم ژاپن در گفتوگو با فارس، درباره آشنايي خود با هيروكو نيشى زاوا گفت: مراجعه كرده بودم به سفارت ايران در ژاپن و آنها از من خواستند كه با ايشان ديدارهايي داشته باشم. البته خود خانم نيشى زاوا خواسته بودند كه با يكى از ايرانيان دانشگاهى در ژاپن براي كار تحقيقشان آشنا شوند و سفارت هم مرا به او معرفي كرده بود.
رجبزاده نتيجه اين ديدارها را در 3 مقاله در مجلات «بخارا»، «كتاب ماه تاريخ و جغرافيا» و مجله «ايرانشناسي» در واشنگتن منتشر كرده است.
يكي از مسائل مهم درباره ادعاي اين خانم ژاپني در انتساب خود به شاهزادگان ساساني اثبات اين ادعا از طريق مدارك و اسناد است.
هاشم رجبزاده در اين زمينه گفت: وسيلهاي به آن صورت براي تأييد اين مدارك نيست. با اين حال تاريخ نشان ميدهد كه اين ادعا صحت دارد و به نظر من دليلي هم نيست كه حرفهاي ايشان تصنعي يا تظاهري باشد.
پژوهشگر دانشگاه مطالعات خارجي اوساكا افزود: مداركي را با توجه به حرفهاي خانم نيشيزاوا جمعآوري كردهام و قصد دارم آنها را جمعبندي كنم و به صورت مقالهاي تازه منتشر كنم.
رجبزاده درباره سفر اين خانم ژاپني به ايران گفت: تا حالا متأسفانه به ايران نيامده. البته دو بار تا حالا از طرف مقامات فرهنگي دعوت شده كه يك بار بيماري و يك بار هم مسئله خانوادگي پيدا كرد و نتوانست بيايد.
به گفته اين پژوهشگر، در حال حاضر نيشيزاوا به خاطر كهولت سنت ضعف بدني دارد و در رفت و آمدهاي خود احتياط ميكند.
شاهزادگان ساساني سده هفتم ميلادى بعد از ويران شدن تيسفون به خاور دور رفتند. با اين حال مسير تاريخي دقيق اين مهاجرت و انگيزه آن به درستي مشخص نيست.
رجبزاده درباره تحقيقات تاريخي مورخان و ايرانشناسان در اين زمينه گفت: تحقيقات خيلي مختصري انجام شده و منابع و مدارك تاريخي ژاپن هم اين مهاجرت را نشان ميدهد ولي خود من اين موضوع را دنبال نكردهام كه چرا اينها به ژاپن رفتهاند.
به گفته اين پژوهشگر، بخشي از دلايل سكونت بازماندگان ساساني در ژاپن مربوط به شاهزادههاي ساساني است كه به چين فرار كردند.
رجبزاده گفت: در وقايعنامهها و تاريخنامههاي ژاپني كه به صورت روز نوشته ميشده، مهاجرت شاهزادگان ساساني ذكر شده است. با اين حال تحقيق واقعاً دقيقتري تا حالا ممكن نشده چرا كه وسيلهاي نبوده است.
به گفته رجبزاده، بخشي از اين مسأله به دلايل و قرائن باستانشناسي بر ميگردد.
پژوهشگر دانشگاه مطالعات خارجي اوساكا در ادامه اين گفتوگو درباه دلايل مهاجرت اجداد نيشيزاوا به ژاپن از نگاه خود او گفت: اين جزييات را ايشان اطلاع ندارند. اطلاعات او بر اساس اسناد خانوادگي است.
رجبزاده گفت: ايشان ميگويند از نسل شاهزادههاي ساساني هستند و البته ايشان نميگويند ساساني، بلكه ميگويند از شاهزادههايي هستند كه نسلشان به هخامنشي ميرسد. منتهي احتمالشان اين است كه در دوره ساساني به ژاپن آمدهاند.
به گفته رجبزاده، از دورههاي قبل از ساساني هم سند و مدركي نيست كه كسي به ژاپن آمده باشد.
هيروكو نيشىزاوا كتابى داستانوار با عنوان «از تبارِ ايرانى» منتشر كرده كه درباره خاندانش است.
خانواده وى از دير باز در ناگونو، ايالتِ كوهستانى در جزيره اصلى ژاپن ساكن بودهاند. اما خود وي اكنون در توكيو زندگى مىكند.
انتهاي پيام/ش
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سرگذشت هنر در هر سرزميني در پيوست با رودخانه خروشاني به نام تاريخ هنر سرشتي دوگانه دارد. اين سرگذشت از سويي منحصر به فرد است چون ريشه در زيستنگاه خويش دارد و از سويي از كاروان جهانپيماي هنر روزگارش نيز نميتواند عقب بماند و اين سرشت دوگانه خود ذات هنر ميشود.
اما بهانه اين يادداشت، هنري به نام ادبيات است. هنري كه با مقدسترين و شگرفترين نعمتي كه به انسان داده شده آغاز ميشود. هنري كه برانگيختگي كلمه است و كار كردش به قولي كاهش رنج زيستن. اما تعريف ادبيات خارج از جغرافياي پهناوري كه ميتوان براي آن قائل شد در رويكردي هنري است كه به ذات خود نزديك ميشود و در اين ميان فراخواندن ژانرهايي چون داستان، شعر، نمايشنامه و قطعه ادبي سرستونهاي اين ماندگارترين دستامد تامل و تكلم انسان است
در اين ميان تجربه منحصر به فرد ادبيات پارسيگويان فلات ايران شكوهي چشمگير دارد
اين شكوه چشمگير و چشمنواز آغاز اوج هنر پارسي است و تعمدي است در اين تركيب شايد ناسازوار «آغاز اوج».
تورقي از سر حوصله در تاريخ هنر جهان يادآور اين واقعيت است كه انسان از همان ابتداي دانستن با تصوير و حجم بيش از هر چيز ارتباط برقرار كرده و اين ارتباط در تمام روزمرگيها و حتي نيايشوارههايش ساري و جاري بوده است. اين سيالیت و جريان داشتن از بدويت انسان غارنشين تا آنجا كه خط را ميشناسد يا به تعبيري ميشناسانندش وجود دارد و جالب اين كه بعد از حضور كلمه نيز باز اين تصوير است كه ميخواهد معنا را به مقصود برساند و اين حديث دراز دامن تا آنجا كه ادبيات سلطه بلامنازعي بر تمامي هنرها پيدا ميكند ادامه دارد. چه مكمل عالي بودن بگوييم چه سلطه بلامنازع؛ نميتوان حضور جدي ادبيات را در اوج هنر نمايش يوناني در چندصد سال پيش از ميلاد مسيح انكار كرد. حتي در اعتلاي هنر رنسانس اين دوستيهاي شاعران بزرگ ايتاليايي و نقاشان و معماران چيرهدست فلورانسي است كه شاهكارهاي هميشه تاريخ هنر غرب را رقم زده
درست اما قبل از اين اوج هنر، يعني در قرون وسطي در اين سوي جهان ما هنر ايراني را در گستره خيالانگيز خود يعني ادبيات در اوج ميبينم و آن تجربه منحصر به فرد هنر ايراني كه گفتيم؛ در آن زمان است كه «آغاز اوج» خود را به نظاره مينشيند. ادبيات پارسي با ريشه داشتن فرهنگ اسلامي در كلمه در اين دوره فرزانهگان برگزيده خود را سوار بر توسن آسمانفرساي زيباييهاي بياني و كلامي به تاخت ميبيند. فرازنهگاني كه قلههاي معرفت و معنا را در هالههايي از ابرهاي اساطيري زيبايي نحوي و بلاغي تا امروز زیر شهپرخود دارند نيز شوريدگان و شيفتهگان خود را از سراسر جهان به تعظيم و تكريمي ناخودآگاه واميدارند.
غزل عاشقانه و شعر عارفانه و منظومههاي غنايي و حماسي بازمانده از روزگاران گذشته پارسيگويان هنر ايراني، اما امروز تنها شناسنامهاي پرافتخار است و بس. شناسنامهاي كه آيينهداري در مقابل آن نيز خوابپران داعيهداران هنر روزگارمان نشده است. نميدانيم اين اتفاق كي و از كجا افتاد. نقطه شروع داشت يا شروعها، اما آن «آغاز اوج» فرجامي تلخ چون مرگ آرش در پايان كمانگيرياش داشت. تير آرش از كوه دماوند رها شد و در مرز ايران و توران به زمين نشست و افتخارها براي ايرانيان شد اما دريغ و درد جان پهلوان نيز با جان تير روانه شده بود و اين حكايت ادبيات پرافتخار كلاسيك، پارسي زباناني است كه امروز تنها به آن افتخار دلخوشيم و مرگ پهلوانانمان را از پس آن نميبينيم
چه نديدن مرگي! وقتي هنوز مثنوي را به تصحيح نيكلسون انگليسي ميشناسيم و بعداز شاهنامه ژول مول با احتياط سراغ تصحيحهاي ديگر ميرويم و کشف المحجوب ژوكوفسكي هنوز توي كتابخانههامان با اقتدار نشسته و هزاران حرف پردرد مشترك ديگر كه كار را از فرياد هم گذرانده...و اضافه كنيد به آن اظهار فضلهاي بيجا و بيگاه برخي غورهنشدههاي مويز شده- هنر (ادبيات) مدرن- را كه به همان سنت مدرنيته، پدركشي جزء لاينفك تجربههاي بلندپروازانهشان شده است.
گزين گلايهاي كه رفت؛ حكايت ادبيات چهل تكه روزگار معاصرمان است كه سرماي استخوان سوز مدرنيته را كه هيچ از نسيم دردهاي روزمره نيز نميرهاندت. ادبياتي كه نميتواند حتي نيم ريشتر بلرزاندت يا تو را حتي به هوس لرزيدن بياندازد. انگار همه فهم ما از ذات هنر و ادبيات خلاصه شده در يك سوي عقب نماندن از كاروان جهانپيماي هنر و ادبيات جهان و تمام افتخارمان گاه جلو زدن آن- هم به زعم خودمان- از اين كاروان شده و سوي ديگر ذات دوگانه هنر يعني ريشه داشتن در بوم خود را گويي به بادها سپردهايم. بادهايي كه با بردن هويت باشكوه ادبياتمان، سخاوتمندانه ادبياتي وارداتي را به كشترازهايمان آوردهاند. راستي شما ميدانيد حالا كه كالاهاي چيني دارد بازار اقتصادي جهان را قبضه ميكند، از كجا ميتوان براي سال جديدمان به اندازه كافي ادبيات وارد كنيم!!
«عباس كيارستمي» با بيان اينكه ادبيات غني ايران بايد براي عامه مردم قابل درك و فهم باشد، گفت: در تاليف و خلق آثار ادبي در سينما و تلويزيون بايد به گونه اي به ادبيات كشورمان بپردازيم كه علاوه بر طبقه خاصي از جامعه، عامه مردم نيز بتوانند با آن اثر ارتباط برقرار كنند.\
«عباس کیارستمی» نويسنده و كارگردان سينماي ايران در گفت و گو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) به همگاني كردن ادبيات غني ايران اشاره كرد و افزود:ادبيات ايران بايد به گونه اي معرفي و به تصوير كشيده شود كه علاوه بر محتوا و ساختار قوي براي همه اقشار جامعه در داخل و خارج از كشور قابل فهم و درك باشد تا علاوه بر طبقه خاصي از جوامع، عامه مردم نيز بتوانند با آن اثر ارتباط برقرار كنند.
معرفي ادبيات ايران به خارج از مرزها بيشتر از طريق تاليف كتاب انجام گرفته تا خلق يك فيلم شاخص سينمايي كه قابليت اكران جهاني را داشته باشد
كارگردان فيلم «طعم گیلاس» در خصوص تاليف كتاب «ديوان شمس» با اشاره به اين مطلب خاطرنشان كرد:پرداختن به غزلیات سعدی و حافظ اتفاق تازهای نيست.در سن ده سالگی من هم راديو، با برنامه «گلها» به اشعار حافظ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] براي شروع تاليف ديوان شمس ابتدا بايد بيشتر مطالعه كنم تا ببينم مي توان با نگاه ديگري به اين موضوع پرداخت و آيا نتيجه اين كار رضايت من را جلب خواهد كرد يا خير و سپس تاليف كتاب مورد نظر را آغاز كنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و سعدي مي پرداخت.
وي درباره تاليف و گردآوري ديوان شمس افزود: براي شروع تاليف اين كتاب ابتدا بايد بيشتر مطالعه كنم تا ببينم مي توان با نگاه ديگري به اين موضوع پرداخت و آيا نتيجه اين كار رضايت من را جلب خواهد كرد يا خير و سپس تاليف كتاب مورد نظر را آغاز كنم.
كيارستمي در ادامه به حضور خود در اپراي ملي انگليس اشاره كرد و افزود: در اين رويداد هنري، اجراي جديدي از اپراي «زنها همگي همانجورند» را كارگرداني خواهم كرد. اين اپرا يكي از آثار برجسته «ولفگانگ موتزارت» است كه در سال 1790 ساخته و اجرا شد و اين هفدهمين اجراي اين اپرا در اين كشور است.
اين كارگردان مطرح سينما با اشاره به اينكه طي سه دهه گذشته كتاب هاي متعددي در حوزه ادبيات چاپ و منتشر شده است، تصريح كرد: معرفي ادبيات ايران به خارج از مرزها بيشتر از طريق تاليف كتاب انجام گرفته تا خلق يك فيلم شاخص سينمايي كه قابليت اكران جهاني را داشته باشد.
«عباس کیارستمی» سال ۱۳۱۸ در تهران متولد شد. وی از سال۱۳۵۲ شروع به ساختن فیلم کرد و در سال۱۳۷۰ با فیلم «زندگی ادامه دارد» جایزه «روبرتو روسیلینی» جشنواره کن را از آن خود کرد.این جایزه به سازندگان در اپراي ملي انگليس، اجراي جديدي از اپراي «زنها همگي همانجورند» را كارگرداني خواهم كرد. اين اپرا يكي از آثار برجسته «ولفگانگ موتزارت» است كه در سال 1790 ساخته و اجرا شد و اين هفدهمين اجراي اين اپرا در اين كشور است
فیلم هایی که با اندیشه «روبرتو روسیلینی» فیلمساز مشهور ایتالیایی همخوانی داشته باشد، اعطا می شود.
کیارستمی همچنين در سال ۱۳۷۵ با فیلم «طعم گیلاس» برنده جایزه نخل طلایی جشنواره فیلم کن فرانسه شد.این کارگردان ایرانی در سالهای۱۳۷۱ و۱۳۸۰ به ترتیب عضو هیات داوران در بخش فیلم های بلند و کوتاه جشنواره کن بود.
از عباس كيارستمي چندي پيش دو كتاب تحت عنوان «سعدي از دست خويشتن فرياد» و «حافظ به روايت كيارستمي» وارد بازار نشر شد.كتاب «حافظ به روايت كيارستمي» كه با استقبال خوب مخاطبان مواجه شده در بيست و يكمين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران نيز عرضه خواهد شد و بعد از پايان نمايشگاه اين كتاب تجديد چاپ مي شود.
روندها- نسيم مرعشي:
طرحي قرار است تصويب شود كه جلوي ترجمه مجدد كتابها را خواهد گرفت.
رفتهايد كتابفروشي و از آقاي فروشنده سراغ كتابي را گرفتهايد كه اين روزها زياد تعريفش را شنيدهايد. آقاي كتابفروش ميگويد كتاب را دارد و براي لحظهاي خيالتان راحت ميشود.
بله، فقط «براي لحظهاي»؛ چون بلافاصله كتابفروش 2 (يا بسته به شانستان،3، 4 يا تعداد بيشتري) كتاب جلوي رويتان ميگذارد كه همهشان همان كتاب مورد نظر شما هستند، اما با ترجمههاي متفاوت.
آقاي فروشنده آن قدر هم محترم و با فرهنگ هستند كه دوست ندارند عليه هيچ كدام از اهالي كتاب و هنر، ذرهاي بياحترامي كنند و قضاوت در مورد كيفيت 2 (يا 3 يا هر چند) ترجمه و انتخاب بين آنها را به خودتان واگذار ميكنند.
حالا اين شما هستيد و اين هم آزمون دشوار تعيين سطح ترجمهها؛ بايد خيلي سريع – آن قدر كه مزاحم كار فروشنده و باقي كتاب دوستان نشويد – بفهميد كداميك از اين ترجمهها كار يك استاد است و كداميك كار جواني به سن و سال خودتان كه تازه كلاسهاي زبانش تمام شده و خواسته مهارت خودش را تست بزند. بفرماييد؛ وقت شما از همين الان شروع ميشود؛ يك، 2، 3، 4،...
احتمالا حكايت بالا، براي همه ما آشناست. قضيه ترجمههاي متعدد از يك اثر و حضور سيل مترجمهاي جوان و گمنام در سالهاي اخير، موضوع اصلي اين گزارش نيست؛ موضوع اصلي، ماجرايي است كه شايد جلوي اين سيل و آن ترجمهها را بگيرد و شايد هم نه. خودتان بخوانيد.آيا اين طرح، سد راه مترجمان جواني كه با خلاقيت شخصي خودشان ميخواهند به بازار كتاب راه يابند نميشود؟ بايد صبر كرد و ديد.
اصل ماجرا به تيرماه برميگردد؛ رئيسجمهور ابلاغيهاي را صادر كرد كه ميگفت مركزي به نام «مركز سازماندهي ترجمه و نشر معارف اسلامي در خارج از كشور» تاسيس شود. ايده تاسيس اين مركز هم اولينبار به ذهن شوراي انقلاب فرهنگي رسيده بود. اين كاملا مشخص است كه ارتباط ادبيات ما با ادبيات دنيا آنطوري كه بايد، نيست.
درواقع آثار خوبي كه اينجا نوشته شدهاند، يا اصلا ترجمه نشدهاند يا ترجمه مناسبي ندارند و حداكثر هم اين ترجمهها محدود ميشوند به زبان انگليسي و بعضي وقتها هم فرانسه. بهخاطر همين، قرار است مركز سازماندهي ترجمه دست به كار شود و مثلا از ناشران داخلي و خارجي كه اين كارها را منتشر ميكنند، حمايت كند.
علاوه بر اين، قرار است از هركدام از اين كتابهاي ترجمهشده، 500نسخه به كتابخانههاي معتبر دنيا بفرستد. خلاصه اينكه قرار است اگر كسي در گينه بيسائو هم تصميم گرفت كتابي از يك نويسنده ايراني بخواند، بتواند.
اما چيزي كه اين روزها جنجالبرانگيز شده، دقيقا عكس اين ماجراست؛ تاسيس اين سازمان، دستاندركاران ترجمه ادبيات را به فكر تازهاي انداخت؛ دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي اعلام كرد كه قرار است مركزي هم براي ساماندهي ترجمه آثار خارجي در ايران تشكيل شود.
ابتدا گفته ميشد اين مركز قرار است نظارتش را به اين شكل انجام دهد كه اگر كسي يك كتاب را ترجمه كرد، كس ديگري به خودش زحمت دوباره ندهد. اينطوري كسي كه 4 ترم كلاس زبانش را با نمره نزديك مشروطي پاس كرده، يك فرهنگلغت زير بغل نميزند و شروع به ترجمه كارهاي آلبر كامو نميكند. ظاهرا كه طرح خيلي مفيدبه نظر ميرسد اما ماجرا به همين سادگيها نيست.
موافقها
خيلي از مترجمها از اين طرح استقبال كردهاند. اكثر مترجمها از وجود اين همه ترجمه ـ براي يك اثر ـ كه اكثرا هم كيفيت خوبي ندارند، ناراضي هستند و اميدوارند اين مركز بتواند اين مشكل را حل كند. بعضيها هم معتقدند كه اين مركز ميتواند اطلاعرساني خوبي در مورد كارهاي مهم منتشر شده در دنيا به آنها ارائه كند و به علاوه بر كيفيت ترجمه نظارت كند.
عبدالعلي دستغيب ميگويد تأسيس مركزي براي اينكه ترجمه آثار ادبي زبانهاي ديگر به فارسي ساماندهي شود، ضروري است.
اسدالله امرايي هم اين طرح را خيلي مفيد ميداند و معتقد است كه آثار ايراني بايد به دنيا معرفي شود؛ بعد از آن هم مركز ساماندهي ترجمه ميتواند با دادن اطلاعات به مترجمان، جلوي ترجمههاي متعدد يك اثر را بگيرد. امرايي كلي پيشنهاد هم براي اين مركز دارد؛ مثلا ميگويد اين مركز بايد يك كتابخانه مركزي داشته باشد تا مترجمان به آثار قابل ترجمه دسترسي داشته باشند. اما به هر حال امرايي زياد به آينده اين مركز اميدوار نيست و فكر ميكند زود فراموش ميشود.
ويدا اسلاميه – مترجم هري پاتر – هم كه به نظر ميرسد بيشتر از همه درگير ماجراي ترجمههاي متعدد شده باشد، ميگويد اين مركز ميتواند مثل يك اتحاديه براي مترجمان باشد و علاوه بر اين ميتواند بر كار مترجمهاي جوان هم نظارت كند. البته او يك نگراني هم دارد و ميگويد اين مركز در صورتي ميتواند مفيد باشد كه مترجم مثل قبل در انتخاب اثر آزاد باشد.
علي عبداللهي – مترجم ادبيات آلماني – هم معتقد است بهتر است دولت براي خريد كتابهاي پايه به مترجمان كمك مالي كند. او ميگويد فقط بعضي از آثار ادبيات كلاسيك مثل «ايلياد و اوديسه» بايد هر چند سال يكبار ترجمه شوند اما در مورد كتابهاي ديگر، چنين نيازي وجود ندارد. عبداللهي معتقد است كه اين مركز بايد كاملا تخصصي باشد و منع و اجباري در كار مترجمان به وجود نياورد.
مخالفها
در مقابل، مترجمهايي هستند كه كاملا با تأسيس اين مركز مخالفند. بيشتر اين مترجمها نگرانند كه اين مركز بخواهد در كار ترجمه آنها دخالتهاي بيمورد داشته باشد و به اين نتيجه رسيدهاند كه وجود اين مركز اصلا ضرورتي ندارد. بعضي از آنها هم به آينده اينجور مراكز كاملا نااميدند و ميگويند عمرا جايي باشد كه بتواند – مخصوصا بدون وجود قانون كپي رايت – ترجمه را در ايران ساماندهي كند.
در رأس اين مترجمهاي مخالف، نجف دريابندري است؛ «هيچ جاي دنيا چنين مركزي وجود ندارد و اينجور مراكز فقط در كار مترجمها دخالت ميكنند». دريابندري ميگويد: «ترجمه يك كار فردي است و اگر قرار است كه مترجمها از كار هم با خبر باشند [تا دوباره كاري نشود] ميتوانند يك آگهي در مطبوعات بزنند و بقيه را از كار خود خبردار كنند».
امير مهدي حقيقت در گفتوگو با ما اعتقاد دارد اين طرح كمكي به پيشرفت ترجمه در ايران نميكند؛ «يك مركز نظارتي دولتي ديگر به مراكز نظارتي پيش از چاپ كتابها اضافه ميشود؛ يك ترمز ديگر». او تنها راه جلوگيري از معضل ترجمههاي مكرر را، پيوستن به قانون كپيرايت جهاني ميداند.
حقيقت ميگويد وجود ترجمههاي تكراري همزمان با هم، هرچند ممكن است در كوتاهمدت عرصه را بر ترجمه بهتر تنگ كند اما در درازمدت كتابي ميفروشد كه بهتر باشد؛ «مثلا طرفداران يوسا، ترجمه كتاب «سور بز» آقاي كوثري را ميخوانند، هرچند كه قبل از آن ترجمهاي به اسم «جشن بز نر» هم وجود داشته.
البته به اين سادگيها نميشود حكم كرد كه كدام ترجمه يا مترجم بهتر است، ضرورتي هم ندارد؛ چون فضاي ادبيات يك فضاي ارگانيك است؛ يعني در درازمدت، مخاطب - خودآگاه يا ناخودآگاه - ترجمه برتر را برميگزيند و نهايتا ترجمهاي ماندگار ميشود كه با زبان فارسي سازگارتر است».
محمود حسينيزاد هم فكر ميكند وجود اين مراكز اصلا ضرورتي ندارد؛ «فقط يك مركز لازم داريم كه جلوي موازيكاري را بگيرد تا بقيه به زحمت نيفتند.» او البته پيشنهادهايي براي اين مركز دارد؛ مثلا اينكه يك بانك اطلاعاتي باشد تا مترجمان فقط از يك يا 2 نويسنده مشهور كتاب ترجمه نكنند يا اينكه اين مركز براي مترجمهاي جوان كلاس بگذارد.
فرزانه طاهري هم ميگويد تا وقتي كه مشكل كپيرايت حل نشده، ساماندهي ترجمه اصلا ضرورتي ندارد و تازه مضر هم هست چون ترجمهها را سانسور ميكنند و مترجمها را براي ترجمه يك اثر مجبور ميكنند.
ابراهيم يونسي اعتقاد دارد ترجمه، يك كار ذوقي است و از اين جور مركزها لازم ندارد؛ «چون كسي نميتواند بيايد و بگويد چرا اينجا را اين طوري ترجمه كردي و آنجا را آن طوري».
ليلي گلستان هم مخالف سازمان ساماندهي ترجمه است و ميگويد: «اگر قانون كپيرايت تصويب شود، اصلا به اين مركز نيازي نيست». گلستان همچنين فكر نميكند كسي از مترجمان صاحبنام حاضر شود وارد همچين دستگاهي شود.
به جز اين 2 موضع كاملا متفاوت، بعضي مترجمها هم موضع خنثي و ممتنعي دارند؛ مثلا عبدالله كوثري نه موافق ايجاد چنين مركزي است و نه اميدي به موفقيت آن دارد و ميگويد ترجمه بستگي به گزينش مترجم دارد و ساماندهي ترجمه ادعاي بزرگي است . او ميگويد مشكل ترجمه فقط نداشتن آگاهي از ترجمه يك اثر نيست و مشكل و كيفيت نداشتن ترجمهها فقط ميتواند بهوسيله ناشران حل شود، چون كتاب يك كالاي توليدي است و ناشران روي آن سرمايهگذاري ميكنند.
احمد اخوت – مترجم آثار بورخس – هم نسبت به آينده اينجور مراكز نااميد است. اخوت ميگويد: «بعيد است كه ساماندهي ترجمه عملي شود، اما كار خوبي كه اين مركز ميتواند بكند اين است كه مهمترين آثار را براي ترجمه اولويتبندي كند و تسهيلاتي هم براي آن در نظر بگيرد».
البته قبل از اين هم مركز مشابهي در دفتر مطالعات ادبيات داستاني وجود داشت كه بيشتر به ترجمه ادبيات كودك و نوجوان گرايش داشت. آن مركز فقط اطلاعات و امكاناتي در اختيار مترجمان قرار ميداد. بايد ببينيم اين مركز جديد ميخواهد چهكار كند.
ترجمههاي تكراري براي اين 3 نفر ماجراي ديگري دارد
در ميان مترجمان ما، كساني هم پيدا ميشوند كه سراغ ترجمه اثري تكراري نميروند، مگر اينكه ترجمه بهتري از آن اثر ارائه دهند. اين 3 نام را به خاطر بسپاريد؛ نجف دريابندري، سروش حبيبي و مهدي غبرايي.
دريابندري حداقل، 3 مرتبه سراغ آثار قبلا ترجمه شده رفته و ترجمه درخشانتري از آنها ارائه داده. براي مثال او در حالي «هاكلبري فين» مارك تواين را ترجمه كرد كه ترجمههاي «هوشنگ پيرنظر» و «ابراهيم گلستان» موجود بود. ترجمههاي دريابندري از «پيرمرد و دريا»ي همينگوي و «بيلي باتگيت» دكتروف نيز چنين حكايتي دارند؛ ترجمههايي برتر و سرتر از قبليها.
سروش حبيبي اما در مقدمهاي كه بر ترجمه «آنا كارنينا»ي تولستوي نگاشته، به طور روشن، نظرياتاش را راجع به ضرورت ترجمه مجدد آثار كلاسيك آورده.
اساس كار او پس از انقلاب، ارائه ترجمههايي مجدد از كلاسيكها (بهويژه كلاسيكهاي روس) بوده. ترجمههايي كه با بيش از يك واسطه زباني ( ترجمه آثار روس از زبان دومي مثل فرانسه) تا آن زمان صورت گرفته بود، به او نميچسبيد. براي همين حبيبي در دهه پنجم عمرش روسي آموخت تا بتواند ترجمههايي دست اول و بيواسطهتر از اين آثار به زبان مادرياش ارائه كند.
ترجمههاي درجه يك او از «جنگ و صلح» و «آنا كارنينا»ي تولستوي، «ابله» و «شياطينِ» داستايفسكي با چنين منطقي صورت گرفتهاند. «دكتر ژيواگو»ي پاسترناك يكي از آخرين پروژههاي ترجمهاي مجدد او ست .
تعدادي از ترجمههاي مهدي غبرايي هم با آگاهي كامل از ترجمههاي پيشين صورت گرفتهاند. او با اين نيت سراغ ترجمه اثر متكلف ويرجينيا وولف يعني «موجها» رفت كه بتواند ترجمه بهتري از ترجمه پرويز داريوش (كه با عنوان «خيزابها» منتشر شده بود) ارائه دهد.
اين آگاهي و وسواس در ترجمههاي غبرايي از آثار معاصر نيز به چشم ميخورد؛ غبرايي در فضايي دست به ترجمه «بادبادكباز» خالد حسيني و «كافكا در ساحل» موراكامي (با عنوان «كافكا در كرانه») زد كه ميخواست ترجمههاي پيراستهتر و دقيقتري نسبت به ديگران به دست دهد. همين ادعاي ترجمه بهتر، اخيرا باعث شد بين او و گيتا گركاني (يكي ديگر از مترجمان «كافكا در ساحل») مناقشه قلمياي صورت بگيرد.
كمالگراها
بعضي از مترجمها هيچوقت كار خود را تمامشده حساب نكرده و حتي پس از چاپ، دست از كلنجارهاي ذهني خود با آن برنداشتهاند و عملا اثري را كه قبلا ترجمه كرده بودند، دوباره ترجمه كردهاند:
سروش حبيبي: او 20 سال پس از ترجمه «ابلوموف» - شاهكار گنجاروف - توسط خودش اين اثر را دوباره ترجمه كرد. تنها دليل ترجمه مجدد ابلوموف توسط حبيبي اين بود كه ترجمه اوليه او از اين اثر از زباني غير از زبان اصلي (روسي) صورت گرفته بود و حبيبي ميخواست پس از فراگيري روسي، دقيقترين ترجمه از ابلوموف را ارائه دهد.
محمد نجفي: او هم پس از گذشت 5 سال از ترجمه درخشان «ناتور دشت» دوباره اين اثر را ترجمه كرد. او ابتدا اعلام كرده بود كه هنگام ترجمه اوليه، حواسپرتي كرده و يك جمله از اصل اثر را جا انداخته و ميخواهد آن را سر جايش بگذارد. البته بعدها معلوم شد كه ماجرا اساسيتر از جاافتادگي آن يك جمله بوده.
اميرمهدي حقيقت: او 3 سال پس از انتشار ترجمه خوبش از «مترجم دردها»ي جومپا لاهيري، نشست و با حوصله و ويرايشهاي متعدد، كيفيت ترجمهاش را ارتقا داد.
ركورددارها
ترجمههای تکراری در بازار نشر ادبي ایران، حاصلی جز درجا زدن و اتلاف کلی وقت و انرژی که میتوانست صرف کارهای اساسیتر بشود، نداشته. مترجمان قدر و صاحبنام ما فقط 2جا ارائه ترجمه مکرر از یک اثر را مجاز دانستهاند؛ سروش حبیبی اعتقاد دارد که به خاطر دگرگونیهای مداوم و پویاییهای زبان باید آثار برجسته و کلاسیک را بهطور متوسط هر 15سال یک بار (زمانی که طول میکشد نسل تازهای بیاید) از نو ترجمه کرد.
نجف دریابندری هم ترجمه مجدد از یک اثر را تنها در صورتی موجه میداند که در دقت و صحت از ترجمههای پیشین، پیشی بگیرد. برای او ترجمه تازه یک اثر، حکم یکجور مبارزهطلبی و به چالش کشاندن ترجمههای قبلی را دارد.
با کمی دقت میبینید غالب ترجمههای تکراریای که در دهه اخیر صورت گرفته، از هیچکدام از اصول بالا پیروی نمیکنند؛ نه به آثار کلاسیک و اساسی ادبیات پرداختهاند و نه نمونه برجستهتر و قابل قبولتری از ترجمههای قبلی بودهاند. این ترجمهها بیش از هر چیز، پیرو مد و تبهای مقطعی بازار نشر بودهاند؛ با چنین منطقی است که آثار پائولو کوئیلو تحت تاثیر جریان عرفان رمانتیک در این سالها بارها و بارها ترجمه شده است.
جز کوئیلو، جبران خلیل جبران هم هست که تحت تاثیر همین مشرب، بارها و بارها ترجمه و ارائه شد؛ مخصوصا کتاب «پیامبر»ش كه با 28ترجمه مختلف، ركورددار است. در بعضی موارد این مد معطوف به ادبیات کودکان و نوجوانان بوده که بازار قابل توجهی دارد؛ از مثالهایش ميشود ترجمههای مکرر از هفتگانه هری پاتر و آثار شل سیلوراستاین را نام برد.
بعضی وقتها هم اعطای یک جایزه ادبی مثل نوبل و پولیتزر به یک نویسنده، باعث شده یکدفعه انواع ترجمهها از آن نویسنده از در و دیوار بجوشد. برای نمونه، به محض اینکه ساراماگو نوبل ادبیات1998 را برد، 3 ترجمه همزمان از رمان مشهورش «کوری» به بازار آمد یا پس از اینکه جومپا لاهیری جایزه پولیتزر2000 را گرفت، با فاصله کمی از هم، 5 ترجمه از مجموعه «مترجم دردها» به بازار آمد. اخیرا هم که موراكامي كانديداي نوبل شده و در نتيجه، 3ترجمه همزمان از رمان «کافکا در ساحل» او درآمده. بحری است بیپایان حکایت این ترجمههای تکراری که کرانه ندارد.
از امید
منبع: خبرگزاري مهر
ویدا اسلامیه، امروز مصاحبه جدیدی با خبرگزاری مهر انجام داده است. در این مصاحبه از وجود ترجمه های زیاد از یک کتاب و قوانین و رفتارهای اشتباه صنفی صحبت شده است.
اگر کشورمان از نظر اقتصادی توانایی پیوستن به قانون جهانی کپی رایت را ندارد، مترجمان باید خود حقوق صنفی شان را رعایت کنند.
ویدا اسلامیه - مترجم رمان های “هری پاتر” - در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به ترجمه های همزمان از یک کتاب گفت: به عنوان نمونه می توان به هری پاتر اشاره کرد. از جلد چهارم به بعد بود که انتشار و ترجمه کتابهای “هری پاتر” به اوج رقابت رسید. به خاطر دارم در آن زمان 16 ناشر و 16 مترجم به کار روی جلدهای مختلف هری پاتر مشغول بودند.
وی ادامه داد: وجود 16 نثر متفاوت از هر جلد این مجموعه وحشتناک بود. البته این را هم اضافه کنم که مردم و اصولا قشر کتابخوان به مترجمان نام آشنایی که قبلا آثاری از آن ها مطالعه کرده بودند کاملا اعتماد داشتند و تشخیص می دادند که کدام ترجمه بهتر از بقیه است. اما خود من به عنوان کسی که مشغول ترجمه بودم، به دلیل خبرهایی که دائم می آمد که فلان مترجم هم ترجمه این کتاب را در دست دارد یا فلان ناشر قصد دارد زودتر آن را به چاپ برساند، در نگرانی و تشویش بودم.
اسلامیه تصریح کرد: من به شخصه اگر مثلا مترجمی مانند دل آرا قهرمان بخواهد کتابی از “پائولو کوئیلو” را ترجمه کند خود را عقب می کشم و به خودم اجازه ترجمه هم زمان را نمی دهم.
وی با اشاره به ترجمه مجدد آثار کلاسیک گفت: این مسئله می تواند از یک منظر حسن تلقی شود و آن این است که زبان نسل های مختلف متفاوت است و به همین دلیل ترجمه دوباره کارهای کلاسیک می تواند مفید و هم زبان با نسل ها باشد. فراموش نکنیم که ترجمه افرادی چون محمد قاضی، پرویز داریوش و… در ردیف ترجمه های عالی بوده است. مترجم امروز اگر قصد ترجمه مجدد آثار آن ها را دارد باید ارائه نویی داشته باشد؛ در غیر این صورت دخل و تصرف جزئی در آن اثر ارزش چندانی نخواهد داشت.
این مترجم اضافه کرد: باید بپذیریم که زبان گفتاری و نوشتاری ما در مقایسه با 30 سال گذشته تفاوت های عمده ای کرده و به همین نسبت ترجمه نیز دچار تحولاتی شده است. اما در میان همین تحولات ثابت کرده ایم که گام های بلندی برداشته ایم.
رمان "فرزند پنجم" نوشته دوریس لسینگ با ترجمه مهدی غبرایی توسط نشر ثالث منتشر می شود.به گزارش خبرنگار مهر، دوریس لسینگ - برنده نوبل ادبی - در این کتاب زندگی زن و مردی را روایت می کند که با ازدواج درصدد تشکیل کانون گرم خانواده برای خود برمی آیند؛ غافل از اینکه دست سرنوشت از فرزند پنجم آنها موجودی هیولا صفت می سازد، فرزند ناخلفی که به دلیل بیش فعال بودن، دوزخی را برای خانواده به وجود می آورد.
این کتاب که به تازگی تحویل نشر ثالث شده است، یک رمان کوتاه محسوب می شود که در 150 صفحه منتشر خواهد شد.
مهدی غبرایی درباره انتخاب این اثر به مهر گفت: متاسفانه شرایط به گونه ای است که برخی رمانهای درجه یک این نویسنده مانند "دفترچه طلایی" و "باز عشق" و همچنین چند رمان مهم دیگرش را بدون لطمه و جرح و تعدیل نمی توان منتشر کرد، بنابراین تصمیم گرفتم به سراغ اثری از او بروم که بتوان آن را به چاپ رساند.
وی افزود: برخی آثار این نویسنده که در آفریقا نوشته شده، برای ترجمه با ذائقه من سازگار نیست. من به آثاری که او در لندن و انگلستان نوشته شده علاقمندم. نثر این نویسنده با وجود اینکه روان نیست مولفه های خاصی دارد، ضمن اینکه او زمان روایت را با هیچ علائمی مشخص نمی کند.
مترجم کتاب "هزار خورشید تابان" ادامه داد: آثار دوریس لسینگ دارای ابعاد روان شناسانه نیز هست. در واقع لسینگ در دوره دوم فعالیت نوشتاری خود، به کاوش درون انسانها و نیز روابط آنها در طبقات و اقشار مختلف می پردازد.
از این مترجم به تازگی کتاب "کتاب ریتم ها" بعد از دو سال مجوز گرفته و وارد بازار کتاب می شود. این کتاب را "لنگستن هیوز" درباره جستجوی ریتم در شعر و ترانه و موسیقی و حتی زندگی روزمره انسانها نوشته است. "کتاب ریتم ها" به شکل مصور و در قطع خشتی - با حذف یک طرح - از سوی نشر تصنیف منتشر خواهد شد.
خبر دیگر از غبرایی اینکه ترجمه او از رمان "هزار خورشید تابان" نوشته خالد حسینی (نشر ثالث) در آستانه چاپ هفتم قرار دارد.
کتاب "سروری یا بقا" نوشته نوام چامسکی (نشر آبی) نیز با ترجمه او در نمایشگاه کتاب امسال عرضه شد.
زندگینامه "پیر بوردیو" جامعه شناس فرانسوی برای اولین بار به قلم "ماری ان لوسکوره فلاماریو" منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از گاردین، این زندگینامه 538 صفحه ای با عنوان "پیر بوردیو: به سوی اقتصاد خوشبختی" بیشتر به حیات روشنفکری این جامعه شناس در دو دوره مختلف می پردازد.
این کتاب آورده است: "زندگی روشنفکری بوردیو در نیمه دوم قرن بیستم شکل گرفت و در این دوره بیشتر مورد توجه واقع شد. حداقل دو نقطه عطف در زندگی او وجود دارد: نخست تجربیات او در فاصله سالهای 1955 تا 1960 در الجزیره و دوم حوادث ماه می سال 1968. او در الجزیره از فلسفه به جامعه شناسی تغییر مسیر داد..."
پیر بوردیو که در سال 1930 در شهر کوچک دانکن فرانسه به دنیا آمد در 1955 دکترای خود را در رشته فلسفه گرفت و نخستین آثارش را به بررسی تغییرات اجتماعی در الجزایر اختصاص داد. تأثیر بوردیو بر جامعه شناسی مدرن بسیار قابل بحث است. نظریه های او در روش شناسی نیز مورد توجه عموم جامعه شناسان قرار دارد. بوردیو در ژانویه سال 2002 چشم از جهان فروبست.
نشست خبری موسسه گل آقا صبح امروز با حضور گیتی صفرزاده سردبیر دوهفته نامه، منوچهر احترامی طنزنویس و عضو شورای سردبیری و امیرحسین داوودی مدیر هنری موسسه گل آقا برگزار شد.به گزارش خبرنگار مهر، در ابتدای این نشست منوچهر احترامی با اشاره به جدایی ناپذیری طنز از مقولات اجتماعی گفت: طنز از هر مقوله دیگر حتی از مسائل سیاسی به روزتر است و به همین خاطر باید خیلی تلاش کرد تا از مردم عقب نماند؛ برخی مجلات می آیند که ابتدا آوانگارد و پیشرو نشان می دهند اما بیش از یک دهه دوام ندارند و نمی توانند به همان شیوه آوانگارد به کارشان ادامه دهند و باید هم از نظر شکلی و هم محتوایی همراه با تحولات جامعه توسعه پیدا کنند.
احترامی به تغییر شکل نشریه گل آقا اشاره کرد و افزود: فرم جدید گل آقا، فرمی است که با امکانات امروز ما هماهنگ است و فرم قدیم مجله الان زیاد مطلوب نیست. مخصوصاً که جامعه ما جامعه جوانی است و مرتب هم جوان تر می شود؛ پس باید با روند تحولات جامعه حرکت کرد. امیدواریم همراه با مسائل روز و شیوه و قالب ظاهری محتوا را هم هماهنگ کنیم به طوری که با جامعه هماهنگ باشد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وی با تاکید بر احساس تعهد و مسئولیت در میان نویسندگان، اعضای تحریریه و دیگر دست اندرکاران نشریه گل آقا نسبت به مسائل مختلف جامعه، اضافه کرد: ما به بار فرهنگی مسائل اهمیت داده و این را به عنوان یک تعهد سرلوحه کار خود قرار می دهیم و آنها را فدای خوشامدگویی های خلق الساعه و مسائل سطحی جامعه نمی کنیم؛ به همین خاطر ممکن است گاهی هم از جانب نویسندگان در یک نوع طنز خاص مورد سوال قرار گیریم اما به این نکته اعتقاد داریم که به هر حال یک معیاری برای ارائه کارمان داریم و بر همین اساس سعی می کنیم چیزی را که برای خودمان نمی پسندیم برای دیگران هم نپسندیم.
این طنزنویس در پاسخ به سوال خبرنگار مهر درباره شاخصه های طنز مورد نظر دست اندرکاران گل آقا و اینکه آیا قرار است گل آقا دیگر به شیوه سابق به مقولات سیاسی نپردازد؟ گفت: طنز خاص بر اساس ویژگی آدمها ساخته می شود و به هر حال نباید از یک حدی بالاتر یا پائین تر باشد. ممکن است ما شیوه طنزمان را در استفاده از کلمات و نوع آنها و شوخی هایی که در جامعه وجود دارد، تعیین کنیم اما نگاه تمسخرآمیز و هزل گونه به هیچ مسئله ای نداریم؛ چه مسائل سیاسی، چه اقتصادی، چه فرهنگی، چه اجتماعی و چه خانوادگی. همان طور که مثلاً نوع طنز سینمایی که 30، 40 سال پیش در مطبوعات بوده، موجه نبوده است.
وی افزود: گل آقا آبروی طنز است و ما هم با یکدیگر یک قرار و مداری داریم؛ طنزی که ما به کار می بریم باید در همه زمینه ها، در میان اشخاص و اتفاقات و جریانات قابل دفاع باشد.
احترامی اضافه کرد: طنز این گونه نیست که ابعاد مشخصی داشته باشد و همیشه به یک حالت حرکت کند؛ طنز پیشرو است. البته این امر بستگی به مسائل روز و حساسیتها دارد و ما هم تا این حد پیش می رویم که حدود مسائل از جمله مسائل خانوادگی و سیاسی جامعه رعایت شود. ممکن است ما اشتباه هم بکنیم اما باید پرستیژی را که به آن قائل هستیم حفظ کنیم.
امیرحسین داوودی مدیر هنری موسسه گل آقا هم در این نشست با اشاره به تغییر قطع نشریه، گفت: ما به این نتیجه رسیدیم که با دوره زمانی ماهنامه نمی توانیم به یک کیفیت خوب برسیم؛ از آن طرف ما تجربه انتشار روزنامه ای را در زمان جشنواره مطبوعات داشته ایم اما تجربه روزنامه طنز در ایران را نداشتیم. ما در شکل جدید از روشهای دیجیتال و به روزتر استفاده کرده و می کنیم اما اینکه بخواهیم این به صورت یک اتفاقی که در دنیا می افتد، در بیاید، بستگی به نظر جامعه تصویرساز و کاریکاتوریست دارد که چقدر به پیشرفت این عرصه کمک کنند؟
وی درباره هزینه های آماده سازی و انتشار شکل روزنامه ای دوهفته نامه گل آقا خاطرنشان کرد: هزینه دوهفته نامه مسلماً از ماهنامه بیشتر است اما هزینه خود دوهفته نامه بستگی به تیراژ و برخورد مردم با آن خواهد داشت.
گیتی صفرزاده سردبیر این دوهفته نامه هم گفت: شکل جدید نشریه بر اساس قطع روزنامه ای تعریف شده و در آن صفحه سینمایی هم خواهیم داشت چرا که هم ظرفیت کافی برای پرداختن به آن را از نگاه طنز داریم هم مقولات سینمایی در میان اقشار مختلف جامعه به ویژه جوانان جا افتاده است و جای پرداختن به آن وجود دارد. سال گذشته نیز ما نخستین جشنواره فیلم کمدی را برگزار کردیم که تجربه بسیار خوبی بود.
وی همچنین از ادامه روند انتشار کتابهای موسسه گل آقا، برگزاری دومین دوره جشنواره فیلم کمدی در پائیز امسال و احتمال افزایش تعداد صفحات نشریه در آینده نزدیک خبر داد.
خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: دکتر محمدرضا ترکی - محقق ادبی و استاد دانشگاه - در یادداشت طنزگونه ای که در وبلاگ خود منتشر کرده، جلوه هایی از "مغالطه در فهم امروزی از متون گذشته" را آورده است.تلقی امروزی از متون ادبیات گذشته، نوعی مغالطه جدی است که بر بررسی های ادبی این روزگار سایه افکنده است. کم نیستند کسانی که کوشیده اند مفاهیم کاملا امروزی را از متون گذشته استنباط کنند و دغدغه های انسان امروز را به شاعرانی که قرنها پیش به خاک رفته اند نسبت بدهند. از این جمله می توان به بررسی های پردامنه ای اشاره کرد که در گذشته نه چندان دور تلاش می کرد اصول دیالکتیک و آموزه های مارکسیسم را از دل مثنوی مولانا و دیوان حافظ و… بیرون بکشد یا فردوسی را - بر اساس همان اصول - به خاطر مخالفت با طبقات زحمتکش و حمایت از مظاهر فئودالیسم محاکمه کند!
امروزه نیز یافت می شوند مدعیان پر هیاهویی که مبانی تفکرات فیلسوفان مدرنیته را با شعبده ای غریب از دل مثنوی مولوی و دیگر آثار ماقبل مدرن بیرون می آورند! این جماعت گویا خود را در برابر این پرسش ساده ملزم به پاسخ نمی بینند که مولوی یا حافظ و سعدی و فردوسی و دیگران با آن مبانی تفکر که می شناسیم، چگونه می توانسته اند مثل مردم این روزگار بیندیشند و دغدغه هایی را داشته باشند که در روزگار آنان سالبه به انتفاء موضوع بوده است؟! این جماعت اگر آدمهای ساده دلی نباشند، گویا فقط به نوعی استفاده ابزاری از آثار پیشینیان برای تبلیغ باورهای های خودشان می اندیشند و گاه هیچ ابایی ندارند که حاصل دریافتهای آنان به طنز و ریشخند بینجامد.
در اینجا به نمونه های مشهور و غیرمشهوری از این استنباطها اشاره می کنیم و تلاش می کنیم سخن ما از نوعی طنز نیز - برای رفع تنوع! - خالی نباشد.
دل هر ذره را که بشکافی
آفتابیش در میان بینی
این بیت شعار سازمان انرژی اتمی است. بسیاری عقیده دارند که مرحوم میرفندرسکی در این بیت به اصول شکافتن هسته اتم و تولید انرژی هسته ای اشاره کرده است! بر این اساس اگر آقای البرادعی به جای این همه کار در آژانس (!) کمی ادبیات فارسی می خواند متوجه می شد که این ملت از چند قرن قبل دنبال نصب سانتریفیوژ و کسب تکنولوژی آب سنگین بوده و افکار خطرناکی را در سر می پرورده است!
بنی آدم سرشت از خاک دارد
اگر خاکی نباشد آدمی نیست
این بیت سعدی را همیشه این طور می فهمیده اند که آدمیزاده از خاک آفریده شده و اگر خاکی و متواضع نباشد آدمی نیست اما اخیرا عده ای یاء "خاکی" و " آدمی" را نکره می خوانند و منظور سعدی را این جور ملتفت می شوند که اگر خاک دچار فرسایش بشود، محیط زیست آسیب خواهد دید و نسل آدمیزاده هم مثل دایناسورها منقرض می شود. خداییش سعدی غیبگوی بزرگی بوده که قرنها قبل از به وجود آمدن اختلالات زیست محیطی معاصر و شکاف لایه اوزون آن را پیشگویی کرده است!
مشتی اطفال نوتعلم را
لوح ادبار در بغل منهید
با این نگاه، منظور خاقانی لابد این بوده که بابا این لوحهای فشرده و این سی دی های مبتذل را در اختیار بچه های مردم قرار ندهید و این قدر اخلاق خراب جامعه را فاسد نکنید خدا را خوش نمی آید!
مردم چشمم به خون آغشته شد
در کجا این ظلم با انسان کنند؟
مقصود حافظ بر اساس این رویکرد به قرائت متون، بدون برو و برگرد حفظ حقوق بشر و مخالفت با تضییع آن در حکومتهای توتالیتر جهان سوم بوده است!
نفس برآمد و کام از تو برنمی آید
فغان که بخت من از خواب در نمی آید
به نظر برخی از این جماعت شک نباید بکنید که حافظ در هنگام سرودن این بیت عمیقا تحت تاثیر احساسات فرویدی بوده و در موقع سرودن بیت بعدی نیز به رقص دو نفری "والس" یا "تانگو" توجه داشته است:
رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد
خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند!
این مختصر را - به جد یا به شوخی - به عنوان نمونه ای از تلقی های گفته شده بپذیرید.
شماره های 25 و 26 فصلنامه "نامه انجمن" (انجمن آثار و مفاخر فرهنگی) ویژه شاهنامه و ادبیات منتشر شد.به گزارش خبرگزاری مهر، در شماره 25 نامه انجمن مانند شمارههای پیشین، بخش اصلی به مقالات رسیده تعلق دارد. در قسمتی دیگر، گزارش بزرگداشت دکتر محمدعلی موحد و پس از آن بخش تازههای کتاب آمده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در بخش مقالات این شماره این عناوین دیده میشود: «جبر و سرنوشت در شاهنامه فردوسی» / دکتر جواد حدیدی، «رزم یا بزم: کدامیک؟» / دکتر میرجلالالدین کزازی، «حکیم توس و شاهنامه» / دکتر توفیق ه . سبحانی ـ فهیمه سیفی، «استفادۀ منطقی از منابع جنبی در تصحیح شاهنامه» / ابوالفضل خطیبی، «پژوهشی در پادشاهی ایران از نوذر تا کیقباد بر اساس شاهنامه» / مینا احمدیان، «سیاوخش و بالدر: پژوهشی تطبیقی در اسطورهشناسی هندواروپایی» / دکتر بهار مختاریان، «مقدمۀ فردوسی بر منظومۀ شاهنامه» / دکتر رحیم رضازادۀ ملک، «ارزش شاهنامه در گزارش نبرد انطاکیه» / فرزین غفوری، «فردوسی» / دکتر جلال خالقی مطلق، ترجمه دکتر سجاد آیدنلو.
بیست و پنجمین شماره نامه انجمن به مدیرمسئولی دکتر محمدرضا نصیری دبیر فرهنگستان زبان و ادب فارسی و با بهای 10 هزار ریال منتشر شده است.
همچنین بیست و ششمین شماره این فصلنامه ویژه ادبیات به تازگی منتشر شده است.
در این شماره بخش اصلی به مقالات تعلق دارد. در دیگر قسمتهای این شماره اخبار، گزارش بزرگداشتها (عبدالجواد فلاطوری) و پس از آن بخش تازههای کتاب آمده است.
در بخش مقالات نیز این عناوین دیده میشود: «چند کلمه در احوال و منابع فکری و آراء و آثار شیخ اشراق» / دکتر قاسم انصاری، «نثر منظوم فارسی و ماجرای قصه در عصر فارسی» / دکتر منصور ثروت، «وجودشناسی و فلسفۀ ریاضی نزد بوعلی سینا» / سید عبدالله انوار، «مطلب و مضمون» / دکتر مصطفی ذاکری، «کلیات سعدی (گلستان)» / مرتضی قاسمی، «ذیلی بر نامهای حروف الفبای فارسی در فرهنگ بزرگ سخن» / حسن قریبی، «منشی نولکشور و فرهنگستان زبان و ادب فارسی» / ویدا بزرگچمی، «همگونی عناصر اطلاعاتی در فهرستنویسی پیش از انتشار کتابخانۀ ملی، بین سالهای 1377ـ1380» / نرگسخاتون عزیزیان، «خوانشی دیگرگون در راه اصلاح عنوانی از مولانا جلالالدین» / دکتر توفیق ه . سبحانی، «در وصف طبیعت هندوستان و دانشگاه شنتی نیکی تن» / سعید نفیسی، گردآوری و تدوین دکتر غلام محمد.
مجموعه داستان "دیوانه ای به نام من" نوشته کورس احمدی به زودی نشر ققنوس منتشر می شود.
به گزارش خبرنگار مهر، کورس احمدی - شاعر و نویسنده - در این کتاب که مشتمل بر 26 داستان کوتاه است، به طرح موضوعات اجتماعی در قالبهای طنز و عاشقانه می پردازد.
"قطار"، "تو همسفرم نیستی"، "دیوانه ای به نام من"، "شهر دیوانگان" و... برخی داستانهای این کتاب را تشکیل می دهد. دستمایه نویسنده برای نگارش داستانهایش مشکلات شهری و اجتماعی بوده است.
وی که در حال حاضر مشغول گردآوری ترانه های خود با موضوع عشق و ایثار و مقاومت است، مجموعه شعر "نجوا برای نجوا" (نشر عابد) را در دست چاپ دارد. این کتاب فعلا منتظر مجوز نشر است.
"روزی روزگاری ستارخان" نوشته علی ناصری از سوی نشر کتابهای شکوفه وابسته به موسسه امیرکبیر منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، داستان تاریخی "روزی روزگاری ستارخان" با استفاده از منابع تاریخی معاصر، زندگی و زمانه این سردار آزادی خواه عهد مشروطه را به تصویر درآورده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این داستان بلند که برای نوجوانان و گروه سنی "د" تالیف شده با تصاویر و طراحی های علیرضا جلالی فر همراه است که در 20 فصل وقایع و رخدادهای سیاسی و اجتماعی دوران مشروطه را در تبریز بازگو کرده است.
در بخشی از داستان می خوانیم: "روز سوم تیرماه 1287 همه چیز در تهران تمام شده بود و لیاخوف روسی مجلس را به توپ بسته بود. گروهی از آزادی خواهان سر به نیست شده بودند. محمدعلی شاه احساس آرامش می کرد. حالا او می توانست به راه اجداد خود ادامه دهد. ولی هنوز در یکجا مشروطه نفس می کشید و شاه نگران آن منطقه بود..."
علی ناصری برای نوشتن این داستان تاریخی از منابعی نوشته عباس پناهی ماکویی، اسماعیل امیرخیزی، احمد کسروی، ابراهیم صفایی، حسن معاصر، احمد پناهی سمنانی و مهدی داوودی استفاده کرده است.
این کتاب در 110 صفحه، شمارگان پنج هزار نسخه و با بهای 1100 تومان منتشر شده است.
انتخابات داخلی هیئت مدیره جدید انجمن نویسندگان کودک و نوجوان دیروز برگزار شد.شهرام اقبال زاده با اعلام این خبر به خبرنگار مهر گفت: چهارم خرداد نشستی بین اعضای قبلی هیئت مدیره و اعضای جدید شامل مهدی حجوانی، مناف یحیی پور، محمود برآبادی، جمال الدین اکرمی، معصومه انصاریان، محسن هجری و من انجام و انتخابات داخلی برگزار شد.
به گفته وی، در این انتخابات مهدی حجوانی به عنوان رئیس هیئت مدیره، محمود برآبادی نایب رئیس، مناف یحییپور خزانه دار و شهرام اقبال زاده به عنوان دبیر انجمن انتخاب شدند.
دبیر انجمن نویسندگان کودک و نوجوان گفت: در نشست دیروز بازرسان انجمن (محمد شریعتی، روحالله مهدیپور عمرانی و علی قنبری) هم حضور داشتند
"ویلیام گیبسون" نویسنده آمریکایی و واضع واژه "سایبر اسپیس" که به دلیل سبک نوشتاری اش به "پیامبر سیاه" شهرت یافته، در 60 سالگی مورد تجلیل قرار گرفت.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از PNA، دانشگاه کونوی واقع در ایالت کارولینای شمالی از "ویلیام گیبسون" - نویسنده آمریکایی ژانر علمی تخیلی - تقدیر و دکترای افتخاری خود را به وی اعطا کرد.
این نشان علمی در مراسمی رسمی و در زادگاه نویسنده به وی اعطا شد و تقدیرکنندگان، هدف از این کار را تجلیل از این نویسنده به سبب خلق آثار ادبی شایسته و پرمخاطب در ژانر علمی تخیلی اعلام کردند.
ویلیام گیبسون در سال 1948 به دنیا آمد و عبارت معروف "CYBER SPASE" (فضای مجازی) از آن اوست که در رمان معروف اش "نئو رومانسر؛ سایبر اسپیس" (1984) به تفصیل به آن پرداخته است. گیبسون همچنین در کتاب خود از کلمه "ماتریکس" برای توصیف واژه سایبر اسپیس استفاده کرد و همین کلمه بعدها به نام یک فیلم تبدیل شد؛ فیلمی که مانند رمان سایبر اسپیس روایتگر جامعه ای بود که انسانهایش با خطوط نامرئی به هم متصل شده اند و رایانه ها اطلاعات موجود در این فضا را از هر نقطه ای به نقطه دیگر منتقل می کنند و این فضای پیچیده در واقع بازتابنده شبکه ای نادیدنی از خطوط است که هم ارتباطات فرد را با دیگران و جهان خارج برقرار می سازد و هم ضروریات و نیازهای زندگی انسان را تامین می کند.
از گیبسون در عرصه نویسندگی با عنوان "پیامبر سیاه" (Black prophet) یاد می کنند و این یکی از جملات مشهور اوست: آینده هم اکنون فرا رسیده، فقط هنوز به طور گسترده توزیع نشده است
جایزه کتاب سال مسجد با اعلام آیین نامه اجرایی خود فراخوان داد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه های مساجد کشور، در آیین نامه اجرایی کتاب سال مسجد با تاکید بر اهمیت جایگاه این مکان مذهبی مسلمانان در طول تاریخ، آمده است: اینک کتابها و منابعی که درباره مسجد نوشته می شوند هرچند به تعداد کم نیست اما به غایت کافی نیز به نظر نمی رسد و از جمله دلایلی که به نگارش در حوزه مسجد لطمه زده است می توان به عدم اطلاع رسانی مناسب وعدم خرید کتابهای این حوزه توسط مردم و نهادها اشاره کرد پس لازم است با ایجاد محفلی برای معرفی آثار فوق الذکر سبب رونق این منابع در جامعه گردید.
اهداف کلی برگزاری مراسم انتخاب کتاب سال مسجد به قرار ذیل است:
1- مطرح ساختن جایگاه ویژه مسجد و اهمیت منابع نوشتاری در حوزه مسجد
2- ارج نهادن به افرادی که در این حوزه قلم فرسایی می کنند
3- گردآوری منابع موجود و ایجاد پایگاه اطلاع رسانی آثار این حوزه
4- ایجاد انگیزه در میان نویسندگان و ناشران برای چاپ آثار این حوزه
5- ایجاد زمینه مساعد برای معرفی و فروش آثار این حوزه و
6- بهینه کردن زمینه برای نوشتن آثاری با ارزشهای علمی بیشتر.
این جایزه در دو بخش مسابقه اصلی و جنبی برگزار می شود که در بخش اصلی آثار برتر نویسندگان در حوزه مسجد و در دو زمینه تالیف و ترجمه که در فراخوان شرکت کرده اند انتخاب و معرفی می شوند. در بخش جنبی هم به فراخور موقعیت نمایشگاه کتاب، نمایشگاه توانمندی های کانونها، نمایشگاه نشریات تجربی، آثار غیر نوشتاری از جمله Cd و غیره برگزار خواهد شد.
شرایط شرکت در این جایزه عبارت است از:
1- همه افراد جامعه که در زمینه مسجد، کتابی را تالیف یا ترجمه کرده اند می توانند در فراخوان شرکت کنند.
2- اثر منتشر شده باید دارای مشخصات عمومی کتاب و مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد.
3- محدودیتی برای ارسال تعداد عناوین توسط هر فرد وجود ندارد.
4- از تاریخ انتشار کتاب بیش از دو سال نگذشته باشد.
5- آثار برگزیده های پیشین در فراخوان شرکت داده نمی شود.
6- تکمیل و ارسال فرم درخواست شرکت در فراخوان به همراه دو نسخه از کتاب.
7- مترجمین ضمن ارسال دو جلد از اثر منتشر شده باید متن اصلی اثر را نیز ارسال کنند.
عملیات اجرایی دبیرخانه طی هشت ماه به شرح زیر تعیین و تفکیک و از حیث زمان مقطع بندی می شود:
1- فراخوان دو ماه از هفته کتاب تا پایان دی ماه
2- جمع آوری آثار چهار ماه اول بهمن تا پایان اردیبهشت
3- ارزیابی دوماه اول خرداد تا پایان تیرماه 4- مقدمات برگزاری مراسم اختتامیه یک ماه اول مرداد تا هفته جهانی مسجد
ضوابط انتخاب آثار برتر جایزه به شرح زیر است:
در سال اول به دلیل احتمال قلت منابع در حوزه مسجد، موضوع بندی صورت نمی گیرد و از میان کلیه کتابهای واصله 14 اثر به عنوان آثار برتر شناسایی و تقدیر خواهند شد.
به اثر رتبه اول در هر گروه (یا سه نفر برتر در کل) سه سکه،
به اثر رتبه دوم (یا آثار چهارم تا ششم در کل) دو سکه و
به اثر رتبه سوم (یا رتبه های هفتم تا دهم در کل) یک سکه کامل بهار آزادی تعلق خواهد گرفت
و در صورتی هم که دو اثر یا بیشتر حائز یک رتبه مشترک شوند،
در این صورت جایزه تقسیم نخواهد شد بلکه به هریک از آثار، جایزه ویژه آن رتبه تعلق خواهد گرفت.
علاوه بر جوایز اهدایی به صاحبان رتبه های برتر، لوح یادبود جشنواره کتاب سال مسجد نیز به آنها اهدا خواهد شد. به آثار تقدیری نیز لوح تقدیر و سکه (ربع) بهار آزادی اهدا خواهد کرد.
مدیرعامل شهرکتاب از بررسی عملکرد فروشگاه های 36 شعبه این موسسه خبر داد و گفت: برخی از فروشگاه ها استانداردهای شهرکتاب را رعایت نکرده اند که باید در مهلت باقی مانده با دیگر شعب همتراز شوند.
مهدی فیروزان مدیرعامل موسسه عام المنفعه شهر کتاب در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به تغییرات احتمالی در مدیریت برخی از فروشگاه های کتاب وابسته به این موسسه، گفت: شهر کتاب استانداردهای مصوبی برای فعالیتهای خود دارد و باید بر اساس آنها عمل شود و طوری باشد که فروشگاه های مختلف موسسه همتراز با هم کارهایشان را انجام دهند؛ به خصوص در بحث فروش کتاب. نمی توان با اعمال سلیقه شخصی کار کرد.
خریدار کتاب باید در فروشگاه احساس آرامش کند
وی به استانداردهای مورد نظر موسسه پرداخت و افزود: اولین نکته این است که هر آنچه در کشور به صورت کتاب چاپ می شود و یا می تواند منتشر شود، باید در تمام فروشگاه های شهر کتاب وجود داشته و امکان عرضه داشته باشد. دوم اینکه خریدار کتاب باید فرصت کافی داشته باشد تا خودش کتاب مورد نظر را انتخاب و خریداری کند. سوم اینکه مدیران فروشگاه ها باید فضایی را برای مطالعه خریداران فراهم کنند و یا حداقل این را به عنوان یک امکان که باید تحقق پذیرد، در نظر بگیرند.
فروشگاه کتاب باید آرایش فرهنگی داشته باشد نه اینکه یک "جیپ بنفش" باشد
فیروزان در همین باره اضافه کرد: خریدار کتاب باید در فروشگاه و در زمان انتخاب و خرید کتاب، احساس امنیت و آرامش کند تا بتواند به راحتی هر چه تمام تر این کار (انتخاب و خرید کتاب) را انجام دهد. ظاهر و داخل فروشگاه باید یک آرایش فرهنگی داشته باشد. فروشگاه مورد نظر ما نمی تواند یک "جیپ بنفش" باشد! فروشگاه های ما باید همواره در امر درآمد زایی فعال باشند و این کار هم فقط باید با فروش کتاب توسط فروشگاه ها صورت بگیرد نه اینکه این کار را با وام گرفتن - که در پی آن هم مسلماً یک بدهی بالا می آید - انجام دهند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کتابفروشان باید کتاب شناس هم باشند
مدیرعامل موسسه شهرکتاب تاکید کرد: مدیران و دست اندرکاران فروشگاه ها باید آشنایی کامل به محل و جغرافیای فرهنگی - که فروشگاه در آن واقع شده است - داشته باشند تا در فعالیتشان موفقیت کسب کنند. کتابفروشان فروشگاه ها نه فقط فروشنده بلکه باید کتاب شناس هم باشند و این محصول فرهنگی را خوب بشناسند و آخرین اطلاعات در مورد انتشار و فروش کتابها را بدانند. باید فهرستی از کتابهای موجود خود را حداقل در دفترچه ای داشته باشند و این دفترچه هم دائم به روز شود.
فروشگاه هایی که استانداردهای موسسه را رعایت کرده اند تقدیر می شوند
وی در ادامه گفت: تعداد این استانداردها فراوان است و چیزی هم نیست که من آن را مصوب کرده باشم بلکه خود مدیران فروشگاه ها این کار را کرده اند اما نکته این است که مسلماً ما از فروشگاه هایی که توانسته باشند این استانداردها و یا حداقل قسمتی از آنها را تحقق ببخشند، تقدیر می کنیم و آنها را مورد حمایت قرار می دهیم و کمک هم می کنیم. اما نمی توان از فروشگاه هایی که حتی ساکنین منطقه از آنها شکایت کرده اند، تشکر کرد. این را هم بگویم که اکثر قریب به اتفاق فروشگاه های ما این استانداردها را رعایت کرده اند ولی بعضی از آنها در این کار سرعتشان و یا انگیزه شان کمتر از بقیه است از جمله آقای هرمز همایون پور که انگیزه اش کمتر بود و همین دلیل موفق نبودن شهرکتاب "ساعی" شد.
مدیران کم کار برخی فروشگاه ها مهلت گرفتند
فیروزان از انجام ارزیابی و بررسی های لازم در خصوص عملکرد 36 شعبه فروشگاهی شهرکتاب در تهران خبر داد و گفت: ما تمام عملکردها را بررسی کرده ایم و برای انجام هر چه بهتر این کار حتی از خریداران محلی هم نظرخواهی کرده ایم و بعد از اعلام نتایج این بررسی ها به دو، سه فروشگاهی که به هر دلیلی کم کار بوده اند، تذکر و فرصت داده ایم تا استانداردهای مورد نظر موسسه را محقق کنند در غیر این صورت فروشگاه های مذکور با تغییر مدیریت روبرو می شوند.
مدیرعامل موسسه شهرکتاب درباره مهلت زمانی داده شده به این فروشگاه ها، گفت: به نظر خودم هم محقق کردن هر کدام از این استانداردها زمان نیاز دارد و من نمی توانم به شکل پادگانی موسسه را اداره کنم و اصلاً کار فرهنگی را نمی توان پادگانی پیش برد. من هم نمی توانم بگویم سر فلان وقت باید این طوری بشود یا نشود. به هر حال بعضی از فروشگاه ها برای بهبود عملکردشان دو و بعضی ها هم سه ماه مهلت گرفته اند و به همین میزان هم زمان دارند تا عملکردشان را بهبود ببخشند که امیدوارم این اتفاق بیفتد.
به گزارش مهر، هفته گذشته یکی از فروشگاه های کتاب (ساعی) وابسته به موسسه شهرکتاب به دلایلی تعطیل شد و پس از آن مدیرعامل شهرکتاب در توضیحاتی از تغییر مدیریت تعدادی دیگر از فروشگاه های کتاب این موسسه در آینده نزدیک و در صورت همتراز نشدن انها با سایر شعب خبر داده بود.
کرمانشاه - خبرگزاری مهر: برادر احمد عزیزی گفت: برخی از پزشکان و پرستاران احمد به ما پیشنهاد انتقال وی به منزل را داده اند که خانواده احمد به اتفاق با این پیشنهاد مخالفند.حسین عزیزی روز شنبه در گفتگو با خبرنگار مهر در کرمانشاه اظهار داشت: در روزهای گذشته برخی از پزشکان احمد در بیمارستان امام رضا(ع) کرمانشاه از ما خواستند به دلیل طولانی شدن حضور احمد در بیمارستان و امکان سرایت عفونتهای بیمارستانی به وی هر چه سریعتر احمد را از بیمارستان به منزل منتقل کنیم.
وی با ابراز نارضایتی از این پیشنهاد گفت: چطور ممکن است فردی که در بخش Icuبستری است به یکباره به منزل منتقل شود.
برادر احمد عزیزی افزود: وی هنوز قادر به خوردن غذا و مایعات نیست و امکان نگهداری وی در منزل اصلا وجود ندارد حال با این وضع من تعجب می کنم که با چه استدلالی پزشکان این پیشنهاد را دادند.
وی در خصوص آخرین وضعیت جسمانی برادرش گفت: احمد گاهی اوقات واکنش هایی نسبت به برخی افراد نشان می دهد که به گفته پزشکان این واکنش ها جای امیدواری دارد.
حسین عزیزی گفت: هنگامی که مادرم وی را می بوسد وی نیز عکس العمل نشان می دهد و یا در اغلب اوقات همسر، خواهران و برادران خود را می شناسد و نسبت به آنها واکنش نشان می دهد.
وی با بیان اینکه پیگیری درمان احمد توسط دو تن از پزشکان برجسته دنیا در آمریکا و آلمان ادامه دارد، یادآور شد: این دو پزشک که خوشبختانه ایرانی هستند به شکل مستمر از روند درمان احمد کسب اطلاع می کنند و هر اقدامی که در خصوص احمد صورت گیرد به اطلاع آنها رسانده خواهد شد.
برادر احمد عزیزی در خصوص انتقال وی به بیمارستانی در تهران یا خارج از کشور گفت: هنوز هیچ یک از پزشکان احمد با انتقال وی به بیمارستانی در تهران موافقت نکرده اند و اعتقاد دارند که احمد نباید جابجا شود.
وی بار دیگر از تلاش و زحمات پزشکان و پرسنل بیمارستان امام رضا(ع) کرمانشاه تشکر و ابراز امیدواری کرد: با دعای خیر مردم هر چه زودتر احمد سلامتی خود را به دست آورد.
احمد عزیزی شاعر برجسته کشورمان از روز 15 اسفند ماه سال گذشته به دلیل عارضه کلیوی، قلبی و مغزی و در نهایت کمای مغزی در بخش Icuبیمارستان های امام علی (ع)، امام خمینی (ره) و امام رضا(ع) کرمانشاه بستری است.
کتابخانه قائم (عج) با همکاری برخی موسسه ها و نهادهای دولتی طرح کتاب بانک را در دست اجرا دارد.به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی مدیریت فرهنگی هنری منطقه 18، الهه نفری مدیر کتابخانه قائم (عج) درباره زمان و چگونگی اجرای این برنامه ها گفت: به منظور ارتقای سطح اطلاعات عمومی در نظر داریم دو طرح "کتاب بانک" و "تور بازدید یک روزه از موسسه انتشاراتی امیرکبیر" را اجرا کنیم.
مدیر کتابخانه قائم در مورد برنامه اول گفت: طرح کتاب بانک مربوط می شود به شعب بانکهایی در منطقه 18 که به سیستم شماره دهی اتوماتیک تجهیز شده اند. در زمانی که مراجعان در این بانکها در انتظار نوبت به سر می برند، این امکان فراهم خواهد شد که به مطالعه کتابهای موجود در این شعب بپردازند و از زمان موجود حداکثر استفاده را برده و به اطلاعات عمومی خود اضافه کنند. این طرح تا پایان خرداد ماه ادامه دارد.
وی اضافه کرد: همچنین قصد داریم در روز یکشنبه پنجم خرداد "تور یک روزه بازدید از موسسه انتشاراتی امیرکبیر" را برای اعضای ثابت کتابخانه و عموم علاقمندان برگزار کنیم که در این برنامه افراد می توانند از نزدیک با تمام مراحل چاپ و نشر کتاب آشنا شوند.
کتابخانه قائم (عج) در یافت آباد، بلوار معلم، بوستان قائم واقع است.
نمایشگاه تخصصی آثار منتشر شده با محوریت 15 خرداد 1342 در حاشیه همایش "15 خرداد 1342، زمینه ها و بسترها" برگزار می شود.
به گزارش خبرگزاری مهر، رئوف گوهریان مسئول کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی با بیان این مطلب افزود: این نمایشگاه تخصصی شامل 300 عنوان اثر مکتوب مرتبط با قیام 15 خرداد است که در حال حاضر در کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی موجود است.
وی افزود: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سازمان اسناد و کتابخانه ملی، بنیاد مطالعات و تدوین تاریخ ایران، بنیاد تاریخ ایران، انتشارات سوره مهر، مرکز بررسی اسناد تاریخی، کتابخانه مجلس شورای اسلامی، موزه عبرت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی و بنیاد تاریخ پژوهی ایران معاصر از جمله مراکزی هستند که کتابهای منتشر شده خود را برای فروش به نمایش خواهند گذاشت.
مسئول کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی درباره هدف برگزاری این نمایشگاه در حاشیه همایش "15 خرداد، زمینه ها و بسترها" گفت: عرضه کتابهای مرتبط با قیام 15 خرداد سال 42 باعث می شود منابع مکتوب کمیاب شناسایی و به محققان عرضه شود.
رئوف گوهریان در پایان اظهار داشت: دفتر ادبیات انقلاب اسلامی زیر مجموعه مرکز مطالعات و تحقیقات ادب پایداری حوزه هنری است و از سال 1370 تاکنون حدود 108 جلد کتاب با موضوع انقلاب منتشر کرده است که از جمله آنان می توان به مجموعه 11 جلدی "خاطرات 15 خرداد" به اهتمام جلیل عرفان منش و علی باقری، مجلدات اول و دوم "روزشمار 15 خرداد" به قلم احد گودرزیانی و "گزارش یک طرح" نوشته جواد کامور بخشایش اشاره کرد.
همایش "15 خرداد 1342، زمینه ها و بسترها" توسط دفتر ادبیات انقلاب اسلامی روز یکشنبه 12 خرداد از ساعت 9 تا 19 در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار می شود.
دبیر دومین جشنواره کتابخانه های خانگی با بیان اینکه در این دوره به دلیل کمبود بودجه فراخوانی داده نشد، گفت: در این دوره از جشنواره احتمالا بن الکترونیکی کتاب به برگزیدگان اهدا می شود.
علی خاکبازان در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این مطلب گفت: مسلما برگزاری جشنواره کتابخانه های خانگی نتایج مثبتی را دربر داشته است؛ به طوری که در این مدت نامه های زیادی از سراسر کشور دریافت کردیم که محتوای آنها خبر از گسترش کتابخانه ها می داد.
وی افزود: البته نباید فراموش کنیم که بخش عمده این تاثیرات متعلق به نتایج جشنواره اول است که در سال 1381 برگزار شد و به گسترش کتابخانه های خانگی کمک فراوانی کرد.
دبیر این جشنواره درباره نحوه اطلاع رسانی و تبلیغ و ترویج اهداف جشنواره در سطح جامعه گفت: امسال و در جریان برگزاری دومین جشنواره کتابخانه های خانگی به دلیل کمبود بودجه نتوانستیم فراخوان بدهیم به همین دلیل اطلاع رسانی و تبلیغات ما مهجور ماند. با این وجود دست اندرکاران برگزاری جشنواره تلاش خود را کردند تا از طرق دیگری به اطلاع رسانی بپردازند.
خاکبازان درباره نحوه مشارکت وزارت ارشاد با جشنواره صحبتی نکرد. در این دوره همچنین قرار است از سوی اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران تعدادی کتاب نیز به برندگان اهدا شود.
دومین دوره جشنواره کتابخانه های خانگی با هدف ارتقای کتابخانه های شخصی و جمعی برگزار شده است. در این جشنواره افرادی که به میل و ابتکار شخصی خود و بدون حمایت یا وابستگی به نهاد و ارگانهای دولتی به تجهیز کتابخانه های محل سکونت خویش پرداخته و یا آنها را در اختیار علاقمندان کتاب گذاشته باشند، مورد تشویق و تقدیر قرار می گیرند.
این جشنواره از سوی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و با همکاری معاونت فرهنگی وزارت ارشاد برگزار می شود. در این دوره 73 کتابخانه از سراسر کشور شرکت کردند.
مراسم پایانی جشنواره 23 خرداد در سینما کانون برگزار میشود.
محمد ابراهیم باستانی پاریزی گفت: هویت ملی ما ایرانیان وابسته به زبان فارسی است و معنی این هویت را مردم ایران از کرد و لر و بلوچ و فارس و... گرفته، با خون خود در جنگ با عراق فهماندند و این سند را در حیات خود امضا کردند.
به گزارش خبرنگار مهر، محمد ابراهیم باستانی پاریزی - نویسنده و پژوهشگر ادبیات - صبح امروز با حضور در همایش بزرگداشت استاد عبدالعظیم قریب که همراه با آن "سیر تحول دستور زبان فارسی از آغاز تا امروز" بررسی شد، به بیان خاطراتی از دوران تحصیل اش در خدمت این استاد پرداخت و گفت: درست 60 سال و یک ماه پیش بود که من به عنوان یکی از دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه تهران آن زمان در برابر در ورودی دانشکده در انتظار ایستاده بودیم تا چهره قدیمی ترین معلم آن روز دانشکده را در روزی ببینیم که 70 سال از عمر وی و 50 سال از تدریس اش در دانشگاه گذشته بود. اینک بزرگداشتی برای او برپا شده و فکر می کنم من تنها کسی باشم که تمام لحظات روز جشن را به خاطر دارم.
وی افزود: ساعت درست 5 عصر سه شنبه 3 اردیبهشت 1326 بود که دکتر علی اکبر سیاسی - رئیس آن زمان دانشگاه تهران - دستور داده بود که سه تن از استادان دانشگاه به اتفاق معاون دانشکده علوم با اتومبیل شخصی رئیس دانشگاه به منزل استاد (قریب) بروند و او را برای جشن به دانشکده بیاورند. در صف اول مدعوین مسعود کیهان - وزیر جنگ کابینه پیش از کودتای 1299 - که همزمان به ما درس جغرافیای سیاسی، طبیعی و اقتصادی می داد، سعید نفیسی و عباس اقبال آشتیانی بودند که استاد را به دانشکده آوردند. همچنین عبدالله فلسفی، سلیم نیساری و من که دانشجوی تازه وارد دانشکده بودم در صفوف اول ایستاده بودیم.
باستانی در ادامه ذکر این خاطره گفت: البته شاگردان قریب طی 50 سال تدریس وی محدود به این سه نفر نبودند و صدها و هزاران تن بودند که از جمله آنها باید به مشار الدوله حکمت شیرازی، غلامحسین رهنما، سردار سپه، سرلشکر جهانبانی، سرلشکر هدایت، سرلشکر نخجوان - که در روز سوم شهریور 1320 سربازان را مرخص کرد و به همین خاطر نزدیک بود کارش به دادگاه و شهربانی بکشد - پورغلام (استاد دانشکده علوم در سال 1311 و بسیاری دیگر هم بودند. قریب در مدرسه نظام دانشکده افسری هم مدرس بود و بسیاری از افسران آن زمان ایران شاگردان او بودند. در آن روز جشن مرحوم سیاسی - رئیس وقت دانشگاه تهران - ضمن سخنرانی خود این جملات را به زبان آورد که "می خواستیم این جشن را زودتر برگزار کنیم که احساسات و وارستگی استاد اجازه برگزاری هر چه زودتر آن را به ما نمی داد. در دانشگاه تهران استاد کلیه اوقات خود را صرف تدریس و تتبع نموده است اما نمی دانم کسانی که کلیله و دمنه می خوانند چه فایده ای دارد؟"
پاریزی اضافه کرد: استاد قریب آن روز که برای جشن به میان ما آمد، قامتی اندکی کوتاه و باریک اندام داشت و در حالی که از اتومبیل پیاده شد، یک جلد کتاب کلیله و دمنه زیر بغل اش داشت و آرام آرام به میان ما آمد. این کتاب همیشه همراه او بود. پرسش آن روز مرحوم سیاسی هم درباره کلیله و دمنه از این نظر مهم بود که هویت ملی ما ایرانیان وابسته به زبان فارسی است و معنی این هویت را مردم ایران از کرد و لر و بلوچ و فارس و... گرفته، با خون خود در جنگ با عراق فهماندند و این سند را در حیات خود امضا کردند. شاهکار استاد قریب دستور زبان فارسی بود و از سوی دیگر نخستین کسی بود که متوجه شد "داستان یوسف و زلیخا" از آن فردوسی نیست و بعدها مجتبی مینوی هم به این نکته رسید و در لندن مقاله ای مفصل در این باره نوشت.
این نویسنده در پایان با تاکید بر اهمیت آثار کلاسیک فارسی از جمله کلیله و دمنه گفت: زمانی که من در گرکان بودم، پدرم به من کلیله و دمنه درس می داد و از این طریق فارسی را یاد گرفتم. بعد برای ادامه تحصیل به اراک آمدم و کلیله و دمنه خواندم. سپس در مدرسه کلیله و دمنه درس دادم و به دانشگاه هم که رفتم کلیله و دمنه تدریس کردم و دوره دکتری ام را نیز با تزی درباره همین کتاب به پایان بردم. اما حالا یک سوال دارم و آن اینکه نمی دانم آیا ما با این کلیله و دمنه است که 50 سال ترقی کرده ایم و از دوران ابتدایی به دوران دکتری رسیده ایم یا اینکه این دوره دکتری ماست که تنزل کرده و به دوره ابتدایی آن که کلیله و دمنه باشد، رسیده است؟!
همایش بزرگداشت استاد عبدالعظیم قریب به همراه بررسی سیر تحول دستور زبان فارسی، صبح امروز با حضور ابراهیم باستانی پاریزی، سلیم نیساری، حسن ذوالفقاری و بسیاری دیگر از فارسی پژوهان در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار مهر، ابوالقاسم رادفر دبیر علمی همایش بزرگداشت استاد عبدالعظیم قریب در سخنانی با گرامیداشت یاد استادان و مولفان دستور زبان فارسی از جمله بدیع الزمان فروزانفر، ملک الشعرا بهار، رشید یاسمی، جلال الدین همایی، عبدالعظیم قریب، استاد معین، احمد خراسانی، پروین گنابادی، ناتل خانلری، خیام پور و ... گفت: این مفاخر در 50 سال اخیر در پی حل مشکلات دستور زبان گامهای اساسی برداشته اند و به گردن ما حق دارند.
وی در ادامه گزارشی مختصر از زمان اعلام فراخوان تا برپایی همایش مذکور ارائه کرد و افزود: پس از اعلام فراخوان 42 مقاله به همایش رسید که 26 مقاله آن به عنوان مقاله های برتر انتخاب شدند و از ارائه دهندگان این مقالات دعوت شد تا در این همایش به ارائه آنها بپردازند. همایش هم به پاسداشت زحمات بیش از 50 سال پژوهش استاد عبدالعظیم قریب در زمینه های تصحیح متون، نگارش کتابهای درسی فارسی در زمانی که در مدارس و دانشگاه های ما کتاب درسی وجود نداشت، برپا شده است.
رادفر سپس زندگینامه مختصری از استاد قریب ارائه کرد و ادامه داد: مهر وطن در تمام گفته ها و نوشته های قریب ظاهر و ساطع بود و وظیفه شناسی را تا حد وسواس رعایت می کرد. عشق به کار بود که او را سرزنده و بانشاط نگهداشته بود و اکثر اوقات عمرش را به خواندن می گذراند.
دبیر علمی همایش بزرگداشت عبدالعظیم قریب با اشاره به وجود بیش از 100 کتاب از نویسندگان خارجی به ویژه مولفان اروپایی، هندی و پاکستانی درباره دستور زبان فارسی، گفت: با همه این منابع و مآخذی که در زمینه دستور زبان فارسی داریم، نمی توانیم کتابی را که به طور صد درصدی جامع کتابهای دستور زبان باشد، بیابیم. یکی از مشکلات در این زمینه وجود اصطلاحات مختلف و متنوعی است که وجود دارد و هر دستور نویسی می کوشد اصطلاحاتی را به کار ببرد که برای دیگران نامانوس است. آیا وقت آن نشده که اولیای امور و زبان شناسان بیایند کتاب دستوری را بنویسند که همگی بتوانند از آن استفاده کنند؟
در ادامه این همایش ناصرالدین شاه حسینی - از اساتید دانشگاه تهران و یکی از شاگردان استاد قریب - گفت: من دوره لیسانس را با تز تحلیل انتقادی آثار رشید الدین وطواط و در خدمت استاد قریب گذراندم و در این مدت این نکته بر من مبرهن شد که او در مسائل علمی بسیار دقیق و سختگیر بود و هر کاری که ارائه می شد، جویای اسناد آن می شد و مآخذش را می خواست؛ این موشکافی و دقت او قابل تحسین بود کاری که امروز حتی در قبال رسالات دکتری هم کمتر انجام می شود.
وی با بیان اینکه "سعدی پس از حمله مغول با تالیف گلستان آن هم در روش سجعی نهایت اعجاز را خلق کرد و زبان فارسی را که به وسیله زبان ترکی مغولها به حاشیه رانده شده بود، احیا کرد" گفت: فارسی گویی و فارسی نویسی قریب هم در زمان او که عیب محسوب می شد، در نوع خود کم نظیر بود. او بسیار به ادب فارسی خدمت کرد و تمام کوشش خود را در جهت احیا زبان فارسی انجام داد.
فرشته رهنما - نوه دختری استاد عبالعظیم قریب - نیز در این همایش با استفاده از مدارکی که از مادرش برای او به جا مانده، به توصیف زندگی این استاد زبان فارسی پرداخت و از وی به پاس خدماتش تقدیر کرد.
در ادامه جلیل تجلیل - استاد دانشگاه تهران - با تائید سخنان باستانی پاریزی در اهمیت دادن به متون کلاسیک و به ویژه کتاب کلیله و دمنه، گفت: من هم زمانی که در مدرسه درس می خواندم، کلیله و دمنه تصحیح استاد قریب را به ما می آموختند و یادم است که آن سال ها تازه اولین چاپ این تصحیح منتشر شده بود.
وی خطاب به نسل جدید پژوهشگران زبان و ادب فارسی، گفت: بزرگان بلاغت و عروض و نظریه پردازی را خوار مدارید؛ آنها کارهای بزرگی کرده اند که توسط ادبیت و مدنیت ایرانی شروع شده و ادامه هم خواهد داشت. ما باید نه از خویشتن خویش عقب بمانیم و نه در آن بمانیم.
سلیم نیساری - استاد دانشگاه و از دانشجویان استاد قریب - هم در این همایش گفت: استاد قریب این خصوصیت را داشت که در سنین کهولت ارتباط خود را با ادبیات به خصوص تدریس رها نکرد و به شغل اداری هم هیچ رغبتی نداشت. یک روز در ضمن تدریس متوجه شد که یکی از دانشجویان سر کلاس می خندید که خنده ای بی نسبت بود. استاد قریب به او گفت "من نمی خواهم در این موقعیت سنی شما را نصیحت کنم که در کلاس درس چگونه باشید چون رشته ای را انتخاب کرده اید که در آینده در آن معلم خواهید شد و خواهید فهمید که باید طوری با معلمتان رفتار کنید که می خواهید در آینده با شما رفتار شود."
در این همایش که با هدف بررسی تحول دستور زبان فارسی از آغاز تا امروز برپا شده بود، مهر انگیز نوبهار استاد دانشگاه نیز در مقاله ای که در آن فرآیند "ابهام" در رسانه های گروهی را بررسی کرده بود، با مثالهایی از محتوای رسانه های گروهی به ویژه تلویزیون، به این مفهوم پرداخت.
همچنین بدر الزمان قریب - از خویشان استاد قریب - در بررسی ساختار ضمیر در زبان سُغدی، گفت: در حدود هزاره اول میلادی زبان سغدی زبان زنده ای بود و آثار مکتوب داشت که بیشتر آنها در چین یافت شد؛ سرزمین سغد مردمان آموخته ای داشت که یک زبان و سه خط داشتند که زبان آنها متعلق به یکی از زبانهای ایرانی میانه شرقی بود که به شکل بسیار تصریفی به کار برده می شد.
وی در ادامه با اشاره به روند تحولات زبان فارسی به اصل "کم کوشی" در زبان پرداخت و خاطرنشان کرد: قانون کم کوشی گرایشی در زبان است که حداقل نیرو را برای حداکثر مفهوم به کار می گیرد که در شیوه گفتاری زبان فارسی ما بیشتر از زبان نوشتاری آن پیاده شده است. البته اگر زبانی با خط تثبیت نشود دائما در حال تحول است. خط فارسی زبان را تثبیت کرده و به همین خاطر است که ما رودکی و فردوسی را می فهمیم. از اصل کم کوشی هم گریزی نیست و اتفاقاً این تحول زبان را می رساند که می خواهد ساده تر شود.
سیامک گلشیری رمان "شبح شب" را در ژانر وحشت برای نوجوانان نوشت و به نشر افق سپرد.به گزارش خبرنگار مهر، سیامک گلشیری - نویسنده - درباره این رمان گفت: من اصولا به ژانر وحشت علاقه خاصی دارم و رد پای این علاقمندی در داستانهایی چون "مهمانی تلخ" و"کابوس" نیز وجود دارد. در این رمان هم سعی کرده ام تمام کششها، جاذبه ها و تعلیقات داستانی را رعایت کنم.
وی افزود: من چهار سال روی رمان "شبح شب" کار کردم تا توانستم به آن شکل و فضای مناسبی بدهم. در این رمان علاوه بر گنجاندن ویژگی های ژانر وحشت، جنبه هایی از پست مدرنیسم نیز به چشم می خورد.
گلشیری در "شبح شب" ماجرای دو نوجوان 14 ساله را بازگو می کند که در شب تولد یکی از آن ها، از خانه بیرون می روند و به خانه ای راه می یابند که در واقع تمام اتفاقات رمان در آنجا رخ می دهد.
این رمان که پیش از این قرار بود با نام "خانه شیاطین" منتشر شود، علاوه بر گروه سنی نوجوانان برای جوانان هم مناسب و خواندنی خواهد بود. این رمان اولین داستانی است که درباره حضور دراکولاها در تهران نوشته شده است
کارگاهی تخصصی آموزش قصهگویی به مربیان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با یاد مرحوم حمید عاملی در یزد برگزار می شود.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی کانون، در این کارگاه که روزهای 7 و 8 خرداد برگزار میشود، بیش از 50 مربی فرهنگی، هنری و ادبی کانون استان یزد از 16 کتابخانه کانون شرکت کردهاند.
به گفته محمدجواد اولیاء مدیر کانون استان یزد، این دوره با هدف ترویج قصه و هنر قصهگویی، آموزش و روزآمدی مربیان قصهگو و آشنایی با یافتههای جدید هنر قصهگویی برپا شده است و در آن از تجربیات علی خانجانی و علیمراد خرامی دو کارشناس کشوری و صاحب نظر در این رشته استفاده میشود.
همچنین در حاشیه این کارگاه تخصصی دو روزه، نمایشگاهی از ابزارهای قصهگویی و نمادهایی از قصههای مطرح ایران و جهان و معرفی شخصیت هنرمندان مرتبط با هنر قصهگویی برپا شده است.
برپایی نمایشگاهی از کتابهای تخصصی هنر قصهگویی در مجتمع فرهنگی، هنری کانون یزد از دیگر فعالیتهایی است که در حاشیه این کارگاه تخصصی صورت گرفته است.
مربیان کانون در این کارگاه یاد و خاطره زنده یاد حمید عاملی قصهگوی پیشکسوت رادیو و تلویزیون ایران را که سال گذشته در گذشت، گرامی میدارند.
جایزه شعر مولوی ترکیه در چهارمین دوره برگزاری خود، هیچ اثری را شایسته مقام اول ندانست.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از دیار ادبیات ترکیه، هیئت داوران این جایزه بدون انتخاب اثر اول، دو مجموعه شعر را به عنوان آثار دوم و سوم معرفی کرد و 10 مجموعه را نیز شایسته تقدیر دانست.
"عثمان گورسوی" با مجموعه "به سوی خود بازگرد" نفر دوم و "یاشار بایار" با مجموعه شعر "از مولوی گفتن" نفر سوم شد که روز پنجشنبه به همراه 10 نفر تقدیری در مرکز فرهنگی شهر عمرانیه تجلیل می شوند.
این جایزه از چهار سال پیش توسط مرکز فرهنگی شهر عمرانیه برگزار می شود و هر سال با استقبال کلیه شاعران این کشور - به خصوص شاعران سبکهای سنتی - روبرو می شود. امسال 1261 اثر از 988 شاعر به این جایزه ارسال شده بود.
نفر دوم این جایزه 1500 هزار لیر جدید، نفر سوم هزار و 10 نفر تقدیری 500 لیر جدید دریافت خواهند کرد.
سه اثر داستانی محمدرضا شمس توسط نشر شباویز به زبان چینی ترجمه و در این کشور منتشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، "شیرآب و بشقاب چینی گلدار"، "آرزوهای رنگی" و "خاله لک لک" عنوان داستانهایی است که از این نویسنده به چینی ترجمه شده است.
از شمس هم چنین کتاب های "مانی شستشو"، "دزدی که پروانه شد" و "کوه ونی" برای نوجوانان آماده انتشار است. "ننه گلاب" نیز عنوان اثر دیگری از محمدرضا شمس است که برای کودکان به رشته تحریر درآمده و احتمالا از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر می شود.
شمس به تازگی نگارش داستان زندگی امام محمد باقر (ع) را با نام "باران... صدایم می کند" را به پایان برده است.
وی کتاب "صبحانه خیال" را هم برای کودکان آماده انتشار دارد. از شمس اخیرا "شوخی با کلمات" (نشر شهر) به تصویرگری علی خدایی وارد کتاب فروشی ها شده است.
نشر افق هفته آینده دو کتاب از "پل استر" و "اووه تیم" را وارد بازار کتاب می کند.
به گزارش خبرنگار مهر، این نشر که با 98 عنوان چاپ اول در نمایشگاه کتاب امسال شرکت کرده بود به زودی رمان "اختراع انزوا" پل استر را با ترجمه بابک تبرایی وارد بازار کتاب می کند. در اختراع انزوا می توان ردپای بسیاری از حوادث و شخصیتهای رمانهای استر را پی گرفت.
کتاب دیگر "مثلا برادرم" نوشته «اووه تیم» با ترجمه محمود حسینیزاد است. اووه تیم در "مثلا برادرم" به روایت زندگی واقعی برادر خود که در 17 سالگی وارد ارتش آلمان نازی شد و سپس در جبهه روسیه کشته شد پرداخته است. نویسنده با استفاده از دفتر خاطرات باقی مانده از برادر خود سعی کرده تا زندگی او را به رشته تحریر درآورد.
تیم برای نوشتن این کتاب آن قدر صبرکرد تا اعضای خانواده و نزدیکانی که ممکن بود از انعکاس این یادداشت ها ناراحت شوند از دنیا بروند.
قصهگویان ایرانی خود را برای شرکت در دوازدهمین جشنواره بینالمللی قصهگویی آماده میکنند.
به گزارش کتابنیوز به نقل از روابط عمومی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، این جشنواره امسال برای نخستین بار در فراخوانی عمومی تمام قصهگویان ایرانی را به شرکت در جشنواره با موضوع قصههای قرآنی دعوت کرده است.
پیش از این جشنواره با حضور مربیان قصهگوی کانون از سراسر کشور و تعداد محدودی از قصهگویان آزاد برگزار میشد ولی امسال تمام قصهگویان ایرانی میتوانند با ارسال لوح فشردهای از فیلم قصهگویی خود در این رقابت ملی شرکت کنند.
بر این اساس با هدف بهرهگیری از قصهگویان توانا و ترویج فرهنگ قصهگویی، دبیرخانه این جشنواره از معلمان، مربیان مدارس و مهدهای کودک و مراکز مختلف آموزشی، مادران، پدران، پدر بزرگها و مادر بزرگها برای شرکت در جشنواره دعوت کرده است.
قصهگویان میتوانند قصههای خود را به شیوه ساده و بدون ابزار یا با ابزار (مانند پردهخوانی، استفاده از لباسهای محلی، تصویر و ...) ارائه دهند. توانایی و قابلیتهای فردی قصهگو و انتخاب و شناخت قصههای مناسب برای بازگو کردن، مهمترین معیارهای داوری عنوان شده است.
قصهگویان ایرانی باید لوح فشرده حاوی فیلم قصهگویی خود را تا 10 مهر امسال به نشانی تهران، خیابان نوفل لوشاتو، خیابان مسعود سعد سلمان، شماره 30، دبیرخانه جشنوارههای سراسری معاونت فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ارسال کنند.
همچنین ارسال فرم اطلاعات شخصی قصهگویان شامل نام، نام خانوادگی، سن، شغل، تحصیلات، جنسیت، شماره تماس، نشانی برای مکاتبه، موفقیتها با قید زمان و مکان، نام و خلاصه قصه همراه با لوح فشرده قصهگویی الزامی است.
از برگزیدگان برای شرکت در جشنواره که اواخر آذر در یکی از شهرهای ایران برگزار میشود، دعوت خواهد شد. در جشنواره بینالمللی قصهگویی، قصهگویانی از کشورهای مختلف جهان به بازگویی داستان و قصههای سرزمین خود خواهند پرداخت.
امسال فستیوال ادبی لندن در تاریخ 5 تا 19 جولای در "مرکز فرهنگ سوثبانک" برگزار خواهد شد که در خلال این مراسم سه جایزه ادبی نیز اهدا خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از گاردین، امسال انتظار میرود که این مراسم بیش از ده هزار بازدیدکننده داشته باشد. فستیوال ادبی لندن 2008 مراسم بحث، نقد و خوانش شعر و همچنین برگزاری سه جایزه ادبی مهم چون "بهترین جایزه بوکر" ،"جایزه ساموئل جانسون" و "جایزه کین برای نویسندگان آفریقایی" را در خلال خود دارد.
از برنامههای جنبی این مراسم میتوان به خوانش داستانهای جدید توسط «کولم تویبین » و «جنی دیسکی»، نشست بحث و بررسی دموکراسی با حضور «تونی بن » و «دیوید دیویس»، اجرای مراسم زنده کمدی توسط «خوزه لونگ» کمدین مشهور و بحث و مناظره در خصوص «شهرنشینی» توسط «زاها حدید» و «آنتونی گورملی» اشاره کرد.
بخش شعر و کارگاههای شعر نیز توسط «ودنی کوپ»،«سیمون آرمیتیج» و « لاوینیا گرینلاو » اداره میشود
"خدا مراقب است" جدیدترین رمان جیمز باندی سباستین فالکز همزمان با تجلیل از "یان فلمینگ" (خالق این شخصیت) منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از بی بی سی، ماجرای این داستان در دوران جنگ سرد رخ می دهد و آن طور که اعلام شده، فضای رمان ترسیم گر بسیاری از مکانهای زیبا است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فالکز در این مراسم گفت: این کتاب خیلی پلیسی تر و هیجانی تر از سایر کتابهایم است و من انتظار نداشتم این داستان به این شکل در بیاید. امیدوارم مردم از خواندن آن لذت ببرند و یان فلمینگ نیز این داستان را در کالبد و روح رمانهای خود ببیند.
پس از مرگ "یان فلمینگ" چند نویسنده مطرح از جمله "کینگزلی آمیس" و "جان گاردنر" دست به خلق داستانهای جیمز باند زدند اما چندان موفق نبودند و تنها آثار سباستین فالکز - که به توصیه خود فلمینگ به خلق این مجموعه ادامه داد - با اقبال مواجه شد. این چهاردهمین کتاب جیمز باند نوشته سباستین فالکز است.
محمد میرکیانی کتاب "حرفهای زمینی برای بچه های زمینی" را به رشته تحریر درآورد.
به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب مشتمل بر 777 عبارت، جمله کوتاه و کلمات قصار است که در قالبهای طنز، اجتماعی، اخلاقی و... برای نوجوانان نوشته شده است.
میرکیانی - نویسنده کودک و نوجوان - درباره "حرفهای زمینی برای بچه های زمینی" به مهر گفت: در دنیای امروز به دلیل گسترش رسانه ها از درازگویی و اطناب به خصوص در حوزه ادبیات پرهیز می شود و موجز بودن بیشتر مورد توجه است؛ به طوری که کوتاه گویی در حال حاضر یک اصل به حساب می آید.
محمد میرکیانی در حال حاضر به ویرایش مجموعه پنج جلدی "قصه ما همین بود" مشغول است. این مجموعه که نخستین بار در سال 1369 (پیام آزادی) منتشر شد، دربرگیرنده 35 قصه با درونمایه فولکلور و باورهای عامیانه است.
وی که می خواهد تعداد قصه های این مجموعه را به 40 داستان برساند، دلیل خود را از ویرایش، اصلاح و افزودن بخشهایی به این مجموعه، تحولات زبان طی سالهای اخیر عنوان کرد.
مجموعه پنج جلدی "قصه ما همین بود" در فاصله سالهای 1369 تا 1378، 10 بار از سوی نشر پیام آزادی تجدید چاپ و در سال 1373 نیز به وسیله رضا محمد قریشی در پاکستان به زبان اردو منتشر شد.
چاپ دوم کتاب "راز مثلهای من" (نشر محراب قلم) و چاپ سوم مجموعه پنج جلدی "قصه ما مثل شد" (به نشر) از جمله آثار تجدید چاپی میرکیانی طی ماه های اخیر است
مجموعه داستان "آنها چه کسانی بودند" نوشته احمد آرام منتظر اعلام وصول است و به زودی توسط نشر افق منتشر می شود.
به گزارش خبرنگار مهر، این مجموعه شامل هفت داستان کوتاه است. در این اثر نویسنده می کوشد، خواننده را از طریق خلق فضایی کولاژ گونه، با رخدادهای پراکنده و گفتارهای درونی در شکل دهی به ساختار قصه سهیم کند. سردرگمی شخصیتها در درون مخاطب مونتاژ میشوند تا شاید فاصله میان او و داستان از میان برداشته شود.
از این نویسنده پیشتر مجموعه داستان "غریبه در بخار نمک" و رمان "مرده ای که حالش خوب است" منتشر شده است.
خبر دیگر اینکه "در باغ بزرگ باران میبارید" عنوان اثری از احمدرضا احمدی است که از سری کتابهای نگاه امروز نشر افق به چاپ رسیده است.
تصویرگری این کتاب را نرگس برومند برعهده داشته که با تصاویر خیال انگیز خود موفق شده نثر احمدی را به تصویر تبدیل کند. احمدی در این داستان کودکانه هم، شاعرانه نوشته است.
سنگ قبر شاعر و نمایشنامهنویس افسانهای انگلیسی با وجود نوشتههای هشداردهنده روی آن بازسازی میشود.
به گزارش خبرنگار مهر، بی بی سی اعلام کرد تعمیر مقبره ویلیام شکسپیر بخشی از یک برنامه جامع برای بازسازی کلیسای تثلیث مقدس در شهر استراتفورد ـ آن ـ آوون بریتانیا است. روی سنگ قبر شکسپیر نوشته شده: رحمت بر آن کس که از این سنگها چشمپوشی کند / و نفرین بر او که استخوانهای مرا جابجا کند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این تصور وجود دارد که نوشتههای هشداردهنده متعلق به خود نمایشنامهنویس صاحبنام است. شکسپیر در این کلیسا غسل تعمید و دفن شد. این نوشتهها در چهار قرن که از مرگ شکسپیر میگذرد دیگران را از هر نوع تلاش برای جابجا کردن مقبره او بازداشته است.
شکسپیر آوریل 1564 پس از تولد در کلیسای تثلیث مقدس عسل تعمید داده شد و 52 سال بعد او را در همین کلیسا دفن کردند. قبر وی پشت محراب کلیسا قرار دارد و سالانه هزاران گردشگر از آن بازدید میکنند. یان استینبرن آرشیتکت و مسئول بازسازی کلیسای تثلیث مقدس با تاکید بر اینکه برای استخوانهای شکسپیر مزاحمت ایجاد نمیشود، گفت: ما از نفرین اجتناب میکنیم.
این کار بخشی از فاز سوم بازسازی کلیسای معروف است که بیش از 800 هزار پوند هزینه داشته است. شکسپیر سال 1564 میلادی در استراتفورد به دنیا آمد و در 1616 درگذشت. "دو نجیبزاده از ورونا"، "ریچارد سوم"، "شاه لیر"، "هملت"، "رومئو و ژولیت"، "مکبث" و "تاجر ونیزی" از مهمترین آثار اوست.
قبور شخصیتهایی چون جلال آل احمد و محمد همایون (بنیانگذار حسینیه ارشاد) در مسجد فیروزآبادی شهر ری در راستای آنچه بهسازی و همسان سازی قبور عنوان شده بازسازی می شود.محمد گلداری رئیس اداره اوقاف و امور خیریه شهر ری با تائید این خبر به خبرنگار مهر گفت: قرار است کلیه قبور این محوطه هم شکل شود و بطور کلی این مکان مورد بازسازی قرار بگیرد.
وی ادامه داد: سالنی که قبور در آن واقع است به طرزی شکیل مورد استفاده مردم قرار خواهد گرفت به طوری که دور آرامگاه رواقی ایجاد می شود و آنجا سالنی تعبیه می شود تا مردم بتوانند از آن در مراسم ها استفاده کنند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نمایی از قبر جلال منقش به امضای وی
گلداری با اعلام اینکه هم اداره اوقاف و هم تولیت مسجد فیروزآبادی بر این هدف اتفاق نظر دارند، تصریح کرد: بطور قطع خانواده های اهل قبور نیز از این امر استقبال می کنند و قبور از آشفتگی فعلی درمی آید. تمام سنگهای قبور عوض خواهد شد، روی سنگها یکدست می شود و تنها مشخصلات و تاریخ روی آنها درج می شود و دیگر این گونه نخواهد بود که هر خانواده به شکل دلبخواه عمل کند.
رئیس اوقاف شهر ری با تاکید بر همسان سازی قبور موجود در مسجد فیروزآبادی شهرری خاطرنشان کرد: به جز قبر مرحوم آیت الله فیروزآبادی - بانی مسجد - که به صورتی ویژه قرار می گیرد سایر قبرها هم شکل می شوند.
وی در پاسخ به این سوال که "آیا فکر نمی کنید جنبه میراث فرهنگی و قدمت قبور که موجب دلبستگی بازدیدکنندگان و خانواده های آنان نیز هست با این اقدام از بین برود"، گفت: قضیه به میراث فرهنگی ارتباطی پیدا نمی کند. روی قبر جلال آل احمد سنگی معمولی قرار دارد و سایر قبرها هم سنگی عادی دارند. مطمئنا اگر سنگی قیمتی وجود داشت که باید حفظ می شد حتما آن را حفظ می کردیم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گلداری ادامه داد: این بهسازی تا دو، سه ماه دیگر انجام می شود. حداکثر هزینه برآورد شده 250 میلیون تومان است. طرحی داریم که با بستن درب این مکان، فعلا رفت و آمدها و تردد بیمارستان فیروزآبادی - که در جوار مسجد و محل عبور است - صورت نگیرد تا در عرض یک ماه اصلاحات را انجام دهیم.
وی درباره نحوه مواجهه خانواده های اهل قبور با بهسازی مورد نظر و واکنش احتمالی آنان گفت: با اغلب خانواده ها صحبت شده است. نگرانی آنها غالبا محو قبور است که صورت نمی گیرد ولی ما اطلاعیه دادیم و اطلاع رسانی کردیم که اگر کسی مشکل و یا اعتراضی دارد آن مطرح کند و اگر سنگی قیمتی هم دارند آن را بردارند. به هر حال تا حالا به مشکلی برنخورده ایم و فکر می کنم همه از این کار استقبال کنند.
دکتر حبیب الله فیروزآبادی فرزند آیت الله فیروزآبادی - واقف مسجد و بیمارستان فیروزآبادی - تولیت این مسجد را برعهده دارد که آن را به وحید فیروزآبادی وکالت داده است.
در این مسجد، قبور شخصیتهای دیگری چون مرحوم محمد همایون بنیانگذار حسینیه ارشاد و خلیل ملکی فعال سیاسی حزب توده نیز قرار دارد. قبر جلال هنوز تخریب نشده و فعلا دیوارها و سقف مقبره در دست بازسازی است.
جلال آل احمد در وصیت نامه خود آورده بود که جسد او را در اختیار اولین سالن تشریح دانشجویان قرار دهند ولی از آنجا که وصیت وی مطابق شرع نبود، پیکر او در مسجد فیروزآبادی به امانت گذاشته شد تا بعدها مقبره ای در شان او ایجاد شود و این کار هیچگاه صورت نگرفت. اقدام اخیر در حالی صورت می گیرد که شمس آل احمد و سیمین دانشور از ماجرا ابراز بی اطلاعی کرده اند.
طراحیهای گویا در لندن حراج میشودسه طرح نقاش سرشناس اسپانیایی که 131 سال در یک کلکسیون خصوصی در سوئیس نگهداری میشد و کسی از آن خبر نداشت، ژوئیه امسال در حراجی کریستی لندن به حراج گذاشته میشود.
به گزارش خبرنگار مهر، خبرگزاری فرانسه اعلام کرد این آثار که آخرین بار سال 1877 در یک حراجی از 105 اثر فرانسیسکو گویا ثبت شدند، جداگانه به فروش میرسند و پیشبینی میشود در مجموع بیش از دو میلیون پوند (9/3 میلیون دلار) فروخته شوند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
طرح "توبه" اثر گویا از آلبوم "تصاویری از اسپانیا"
کریستی در بیانیهای اعلام کرد این مهمترین مجموعه طراحیهای هنرمند اسپانیایی است که در 30 سال اخیر به حراج گذاشته شده است. به گفته بنجامین پرونت، مسئول برگزاری این حراجی، طراحیهای گویا که در سالهای 1790 خلق شدهاند، از زمان فروش در حراجی سال 1877، در قاب نگهداری نشده و در معرض نور نبودهاند و به همین دلیل اکنون در بهترین شرایط قرار دارند.
او افزود: هریک از طرحها به یکی از آلبومهای خصوصی و معروف گویا تعلق دارند و به بهترین شکل ممکن خلاقیت پایانناپذیر و ذوق و سلیقهای را به نمایش میگذارند که باعث شده از او به عنوان نخستین هنرمند مدرن یاد شود.
یکی از این طراحیها "آنها پایین میآیند" نام دارد و متعلق به آلبوم "جادوگران و زنان" است. این اثر چهار زن را نشان می دهد که در حال پرواز با هم میجنگند. پیشبینی میشود "آنها پایین میآیند" بین 800 هزار تا 2/1 میلیون پوند فروخته شود.
طرح دیگر "لامپینوس پاسبان یک اسب مرده را بخیه میزند" از آلبوم "تصاویری از اسپانیا"، شورش روستاییها در ساراگوسا در قرن هجدهم را تصویر میکند. قیمت پیشنهادی این اثر 600 تا 800 هزار پوند است. طرح سوم "توبه" نام دارد و به همان آلبوم تعلق دارد.
این طرح تصویر مردی است که کنار یک صلیب نشسته، در حالی که مانند شخصیت "جیغ" اثر ادوارد مونش، چشمانش به سوی آسمان و دهانش باز است. "توبه" نیز میتواند بین 700 تا 900 پوند به فروش برسد.
فرانسیسکو دی گویا (1828-1746) از مهمترین نقاشان مدرن و خالق آثاری معروف چون دو تابلو "دوم مه 1808" و "سوم مه 1808" است. بسیاری از آثار او در موزه پرادو اسپانیا نگهداری میشود.
مجموعهای منحصر به فرد از آثار نقاش و مجسمهساز سرشناس اسپانیایی شامل 186 اثر از او روز دوشنبه در ابوظبی امارات افتتاح شد.
به گزارش خبرنگار مهر، اسوشیتدپرس اعلام کرد نمایشگاه مرور آثار پابلو پیکاسو به همت موزه هنر رینا سوفیا اسپانیا برگزار شده، هرچند بسیاری از آثار از موزه پیکاسو در پاریس قرض گرفته شدهاند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این نمایشگاه شامل 186 اثر نقاشی، مجسمه و طراحیهای پیکاسو است که او را یکی از مطرح ترین هنرمندان قرن بیستم میدانند. نمایشگاه مرور آثار پیکاسو اولین بار فوریه پیش در مادرید برپا شد و در آن 400 اثر او به نمایش درآمد، اما نسخه در حال سفر این نمایشگاه که از جمعه در ابوظبی افتتاح شد و در 9 کشور دیگر نیز برگزار میشود، ابعاد کوچکتر دارد.
اسپانسرهای نمایشگاه مرور آثار پیکاسو در ابوظبی که تنها نمایشگاه این هنرمند در خاورمیانه است، 40 اثر دیگر او را که شامل طراحیها، نقاشیها و دستنوشتههای تذهیبدار درباره تاثیر فرهنگ عرب بر این هنرمند اسپانیایی است، به نمایش گذاشتهاند.
از پابلو پیکاسو به عنوان پدر هنر مدرن یاد میشود. او سال 1881 در مالاگا در جنوب اسپانیا به دنیا آمد، اما بیشتر عمر خود را در فرانسه گذراند. جنگ داخلی اسپانیا در فاصله 1936 تا 1939 و حدود چهار دهه دیکتاتوری به او اجازه بازگشت به کشورش را نداد. پیکاسو که از پایهگذاران مکتب کوبیسم بود، سال 1973 درگذشت.
ابوظبی یکی از ثروتمندترین شیخنشینهای امارات متحده عربی است و برخلاف دبی، رقیب شیخنشین خود که در پی تجارت و جذب گردشگر است، هدف جذب بازدیدکنندگان جدیتر را دنبال میکند.
"قصه دو تا لاک پشت تنها" نوشته مصطفی رحماندوست به زبان ایتالیایی ترجمه و منتشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب (ویژه گروه سنی الف) که سال گذشته برای نخستین بار از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان عرضه شد، به تازگی توسط انتشارات سرنتی پیتی در ایتالیا منتشر شده است.
"قصه دوتا لاک پشت تنها" ماجرای دو لاک پشتی است که هر کدام از آنها به شکل یک "دست" در می آیند. این کتاب نوعی قصه - بازی برای کودکان است و این قابلیت را دارد که کودکان نمایش آن را هم بازی می کنند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این اثر از مجموعه قصه های "دست ها" است که داستان آقا و خانم لاک پشتی را روایت می کند که هر کدام به تنهایی یک طرف تپه ای زندگی می کنند و یک روز صبح که از خواب برمی خیزند حوصله شان از تنهایی سر می رود.
از مصطفی رحماندوست در حال حاضر هفت جلد از مجموعه "دعا و نیایش" برای کودکان توسط نشر افق آماده انتشار است. "خدا خدای مهربان"، "دوست تمام بچه ها"، "دوستت داریم خدایا" و... عناوین برخی جلدهای "دعا و نیایش" را تشکیل می دهند. "چند تا ستاره وای خدا" عنوان نخستین کتاب از این مجموعه بود که سال گذشته از سوی نشر نیستان وارد پیشخوان کتابفروشی ها شد.
چاپ دوم "پینوکیو" و چاپ هفتم "شازده کوچولو" (نشر قدیانی) و چاپ دوم "بازی با انگشتان" (کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) از جمله آثار تجدید چاپی رحماندوست طی ماه های اخیر است.
"خلاصه المناقب" (زندگینامه مولانا جلال الدین) به تصحیح محمد افشین وفایی آماده انتشار شد.
به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب برگرفته از "مناقب العارفین" شمس الدین احمد افلاکی است که احمد بن محمود ملقب به معین الفقرا در قرن نهم آن را تلخیص و گردآوری کرده است.
محمد افشین وفایی درباره این کتاب گفت: ارزش این متن به مطالب افزوده ای است که گردآورنده برای نخستین بار از اقوام مولانا جلال الدین به کتاب اضافه کرده است. من علاوه بر نگارش تعلیقات به تصحیح اثر پرداخته ام.
وی افزود: پیش از این "رساله سپهسالار در مناقب حضرت خداوندگار" را هم با مضمون زندگینامه مولانا به چاپ رساندم. هدفم از تصحیح "خلاصه المناقب" نیز این است که تمام زندگینامه های مستند مولانا را تصحیح کرده و در اختیار مخاطبان بگذارم.
"خلاصه المناقب" که هم اینک مراحل نهایی حروفچینی را می گذراند قرار است اواخر امسال توسط نشر سخن منتشر شود.
افشین وفایی در حال حاضر به تصحیح کتابی با عنوان "مجموعه الترجیعات" مشغول است که مجموعه ای از ترجیع بندهای شعر فارسی را دربر می گیرد.
از این مصحح و پژوهشگر ادبی طی ماه های گذشته، کتاب "صد شعر از این صد سال" (نشر سخن) به چاپ دوم رسید. صد غزل، صد شعر نو و صد شعر سنتی در قرن بیستم سرفصلهای مجموعه سه جلدی "صد شعر از این صد سال" را تشکیل می دهد.
در پی صدور حکم تخلیه فروشگاه مرکزی شهرکتاب، مدیرعامل این موسسه از تداوم نشستهای ادبی تا چهار ماه دیگر و در عین حال تعطیلی احتمالی فروشگاه محصولات قرآنی آن در آینده نزدیک خبر داد.مهدی فیروزان مدیرعامل موسسه شهرکتاب در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره وضعیت آتی شعبه مرکزی این موسسه پس از صدور حکم تخلیه فروشگاه آن، گفت: حکم تخلیه تنها متعلق به فروشگاه این شعبه است و با هماهنگی هایی که با مسئولان شهرداری تهران انجام داده ایم، نشستهای ادبی و فلسفی که در طبقه دوم ساختمان شعبه زرتشت برگزار می شود، دست کم تا شروع فصل تحصیلی جدید (اواخر تابستان و اوایل پائیز) ادامه خواهد داشت و تعطیل نمی شود.
نشست های شهرکتاب ادامه خواهد داشت
وی ابراز امیدواری کرد در صورت تعطیلی نشست ها تا آن زمان، مکان مناسبی برای تداوم آنها اختصاص یابد.
نشست های شهر کتاب مرکزی از 13 دی ماه 1384 آغاز شد و تاکنون نیز به صورت مستمر و هفتگی ادامه داشته است. در این مدت بیش از 104 نشست نقد کتاب برگزار شده است.
هم چنین در سال 2007 - که از طرف یونسکو به نام مولوی نامگذاری شده بود - درس گفتارهای مولانا از چهارم مرداد 85 در این شعبه و با حضور استادان ادبیات فارسی و مولوی پژوهانی مانند سیروس شمیسا، کریم زمانی، قدمعلی سرامی، میر جلال الدین کزازی، سعید حمیدیان، مریم حسینی و... در 63 جلسه برگزار شد. آخرین نشست از این درس گفتارها چهارشنبه 28 آذر 86 با برگزاری جشنی با عنوان "500 روز با مولانا" همراه بود.
شهرکتاب مرکزی همچنین هم زمان با آغاز سال 2008 (در آستانه هزارمین سال سرایش شاهنامه فردوسی) و از تاریخ 5 دی ماه 86 نشست هایی را درباره حکیم توس و شاهنامه او آغاز کرد که تاکنون 18 نشست از این سلسله گفتارها با حضور شاهنامه پژوهان و فردوسی شناسانی مانند فتح الله مجتبایی، سعید حمیدیان، قدمعلی سرامی، منوچهر صانعی دره بیدی، میرجلال الدین کزازی، ابوالقاسم اسماعیل پور، غلامحسین ابراهیمیدینانی و اصغر دادبه برگزار شده است.
اگر نتوانیم فروشگاه محصولات قرآنی را اداره کنیم، احتمالاً تعطیل می شود
مهدی فیروزان درباره وضعیت فروشگاه محصولات قرآنی شعبه مرکزی این موسسه نیز به مهر گفت: این فروشگاه از قبل هم با مشکلات عدیده ای روبرو بود و اگر از پس توانایی اداره آن با وجود مشکلات فعلی - به ویژه کمبودهای مالی - بر نیائیم، به احتمال بسیار زیاد تعطیل می شود.
به گزارش مهر، فروشگاه محصولات قرآنی موسسه شهرکتاب نزدیک به سه سال پیش و با جمع آوری بیش از پنج هزار نوع محصولات فرهنگی مرتبط با قرآن از 22 کشور اسلامی کارش را آغاز کرد؛ با این وجود و به گفته مدیرعامل شهرکتاب در این مدت فروشگاه نه تنها درآمدی را عاید موسسه مذکور نکرده بلکه هزینه های مصرف شده برای آن نیز جبران نشده است.
بزرگترین فروشگاه کتاب موسسه در آینده نزدیک افتتاح می شود
مدیرعامل موسسه شهرکتاب در عین حال از افتتاح بزرگترین فروشگاه کتاب این موسسه تا چند ماه آینده خبر داد و گفت: در پی انتقال بخش اداری شعبه مرکزی شهر کتاب از خیابان زرتشت به خیابان شریعتی، تا مهر ماه امسال بزرگترین فروشگاه کتاب موسسه در مکان جدید افتتاح می شود.
«آسوکا و پارس، پیشروی فرهنگ ایرانی به شرق» از زبان ژاپنی به فارسی ترجمه شد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از میراث مکتوب، قدرت الله ذاکری - کارشناس زبان و ادبیات ژاپنی و مترجم - گفت: این کتاب نخستین کتاب درباره تأثیر تمدن ایران باستان بر شرق دور است که کار ترجمه آن به فارسی به تازگی به پایان رسیده است.
وی که پیش از این کتاب مجموعه هایکوهای مدرن ژاپن را توسط نشر نیلوفر به چاپ رسانده، درباره کتاب «آسوُکا و پارس» خاطرنشان کرد: این کتاب از سه بخش تشکیل شده است: پیشروی فرهنگِ ایرانی به شرق، پارسیان آسوکا و آسوکا و پارس، با نگاهی به ساختار مرگ و تولد دوباره.
ذاکری ادامه داد: نویسنده کتاب پروفسور ئهایچی ایموتو یکی از بزرگترین اسطوره شناسان ژاپن و از ایران شناسان معروف ژاپنی است. تألیفات پروفسور ایموتو که هم اکنون ریاست دپارتمان زبان فارسی در دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا را بر عهده دارد، بیشتر درباره ایران باستان و تأثیر فرهنگِ ایران باستان بر شرق دور به ویژه ژاپن است.
این مترجم ژاپنی اضافه کرد: پروفسور ایموتو در این کتاب به بحث در مورد انتقال فرهنگ ایرانی یا فرهنگ اقوام واقع در حوزه تمدن ایرانی مثل سغدی ها و سکاها به چین و کره از طریق جاده ابریشم و در نهایت انتقال این فرهنگ از چین یا کره به ژاپن پرداخته است.
وی ادامه داد: دوره آسوکا (اواخر قرن ششم تا اوایل قرن هفتم میلادی) اوج مبادلات ژاپن با چین و کره است. در گزارشهای به جا مانده از این دوره در منابع ژاپنی خبر از حضور خارجیانی غیر کره ای و چینی در قصر امپراتور ژاپن بیان شده است که پروفسور ایموتو و چند نفر دیگر از اسطوره شناسان ژاپنی اعتقاد دارند که آنها ایرانی بودند و با توجه به قواعد زبان شناسی حتی نام آنها را نیز مشخص می کند.
این کارشناس زبان و ادبیات ژاپنی تصریح کرد: با توجه به شناخت پروفسور ایموتو از فرهنگ ایران، چین، کره و ژاپن نیز تسلط وی به زبانهای اروپایی، این کتاب یکی از جامع ترین نوشته ها درباره انتقال فرهنگ ایران به شرق به شمار می آید.
کتاب فوق هنوز به ناشری سپرده نشده است.
بزرگترین کتاب صوتی جهان روی سایت اینترنتی ایران صدادیوان اشعار حضرت امام خمینی (ره) با صدای بیش از 1500 نفر ضبط شد و در شبکه اینترنتی ایران صدا قرار گرفت.به گزارش خبرگزاری مهر، شبکه رادیویی اینترنتی ایران صدا در ایام برگزاری نمایشگاه کتاب تهران دیوان اشعار حضرت امام خمینی (ره) را با صدای بیش از 1500 نفر از بازدیدکنندگان ضبط و برای استفاده علاقمندان آماده کرد.
این بزرگترین کتاب صوتی جهان است و علاقمندان برای بهرهبرداری از آن میتوانند به نشانی اینترنتی
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید مراجعه کنند یا با شماره تلفنهای 22167800 ـ 22652300 تماس بگیرند.
یكی از جذابترین گزارشهای خبری كه هرسال یك خبرنگار حوزه ادبیات به دنبال آن است، پیگیری نامهایی است كه برای دریافت معتبرترین و مشهورترین جایزه ادبیات جهان مطرح میشوند: جایزه ادبی نوبل. این جذابیت در سالهای اخیر بیشتر شده است چرا كه آكادمی نوبل این سالها به شكلی زیركانه غافلگیركنندهترین انتخاب را صورت داده و در پایان حدس و گمانهای فراوان، نامی را برگزیده كه كمتر كسی انتظارش را داشته است.
در سالهای اخیر انتخاب هارولد پینتر، اورهان پاموك و دوریس لسینگ حتی برای خود آنها هم غافلگیركننده بوده است و اندك اندك باید منتظر مسابقات شرطبندی بر سر برندگان جایزه نوبل باشیم.
● روند اعطای جایزه
آكادمی سلطنتی سوئد كه در سال ۱۷۸۶ به دستور مستقیم گوستاو سوم، پادشاه وقت این كشور تاسیس شد، از سال ۱۹۰۱ مسوول انتخاب كاندیداها و اعطای جایزه نوبل در ادبیات است. آكادمی ۱۸ عضو دائمی دارد كه توسط شخص پادشاه انتخاب میشوند. این آكادمی هر ساله تا پیش از سیزدهم بهمن ۵۰ نفر را به عنوان نامزدهای دریافت جایزه نوبل ادبی انتخاب میكند.
از این ۵۰ نفر، ۲۰ نفر در فصل بهار به مرحله دوم رقابت راه مییابند و از این ۲۰ نفر، ۵ نامزد در ابتدای تابستان واجد شرایط برای حضور در مرحله نهایی تشخیص داده میشوند.
در ماه مهر نفر برتر برای دریافت جایزه نوبل ادبی رسما از سوی آكادمی معرفی میشود.
نفر برتر باید رای اكثریت (نصف به اضافه یك) اعضای فعال آكادمی را كسب كرده باشد. برنده جایزه هر سال روز ۲۰ آذر ضمن ایراد نطقی رسمی، جایزهاش را كه مبلغ یك میلیون كرون سوئدی (معادل ۵۳/۱ میلیون دلار) است به همراه یك تندیس طلایی و یك گواهینامه از پادشاه وقت سوئد دریافت میكند.
● گزینههای امسال
در میان نامزدهای امسال كسب عنوان برنده جایزه ادبی نوبل، یك نكته جالب توجه وجود دارد و آن هم رقابت دو نامزد از دو كشور متخاصم است؛ سوریه و رژیم صهیونیستی.
امسال علی احمد سعید شاعر معروف عرب (آدونیس) متولد روستای قصابین سوریه رقابتی پایاپای با آموس آز تبعه رژیم صهیونیستی و داستان نویس زاده قدس اشغالی خواهد داشت.
اگر چه آدونیس سالهاست در غرب ساكن است و آز نیز یكی از فعالترین شخصیتهای مخالف سیاستهای جنگ افروزانه حاكمان صهیونیست و یك چهره صلح طلب شناخته میشود اما باید دید شهرت ادبی آدونیس در این رقابت بر تابعیت، از غلبه خواهد كرد یا نه؟
اعراب تاكنون جایزه ادبی نوبل را با نجیب محفوظ مصری تجربه كردهاند، اما در صورت كسب جایزه نوبل ادبیات برای یك اسرائیلی این جایزه بزرگترین هدیه برای شصتمین سالگرد تاسیس این رژیم خواهد بود. هدیهای كه پیشتر قرار بود در نمایشگاههای كتاب پاریس، تورین و ورشو به این رژیم اعطا شود تا چهرهای فرهنگی از اسرائیل در جهان به نمایش بگذارد، اما این بازی با اعتراضهای گسترده روشنفكران غربی و مسلمانان به جایی نرسید.
در میان نامزدهای جایزه ادبی نوبل دو چهره بسیار مشهور از آمریكای لاتین نیز دیده میشوند؛ ماریوس بارگاس یوسا (نویسنده پرویی كه آثار او چون سور بز، مرگ در آند و گفتگو در كاتدرال شهرتی بینالمللی دارند) و كارلوس فوئنتس (نویسنده مكزیكی و خالق آثاری بهیادماندنی چون آئورا و مرگ آرتیموكروز). به نظر میرسد اعطای جایزه نوبل به هركدام از این دو رماننویس كمترین جدال را برمیانگیزد، چرا كه شهرت و تاثیرگذاری آنان راه را بر هر اعتراضی میبندد.
در میان نامهای مطرح برای نوبل یك رماننویس شهیر دیگر نیز حضور دارد كه غربیها نظر مثبتی دربارهاش دارند: میلان كوندرا (نویسنده متولد چك و تبعه فرانسه و نویسنده آثار مشهوری چون شوخی، هویت، بارهستی و مهمانی خداحافظی).
البته در میان نامزدهای امسال باید به فیلیپ راث، رماننویس برجسته آمریكایی نیز اشاره كرد. او سال گذشته بخت نخست برای كسب عنوان این جایزه دركنار هاروكی موراكامی داستاننویس مینیمالیست ژاپنی بود، اما این رقابت را به داستاننویس كهنسال انگلیسی دوریس لسینگ واگذار كرد كه آكادمی اسكار ترسید او نوبل نگرفته از دنیا برود.
از دیگر نامزدهای این جایزه باید از كلودیو ماگریس نویسنده و روزنامه نگار ایتالیایی، چنگیز آتیماتوف داستان نویس قرقیزستانی، توماس ترانزترومر شاعر سوئدی و پیتر هانتكه نویسنده اتریشی نام برد كه البته این آخری
به دلیل نگارش مقالهای كه در آن از دیكتاتور سابق یوگسلاوی طرفداری شده بود، شانس كمی برای كسب جایزه ادبی نوبل دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نادر ابراهیمی كه چند سالی بیمار بود، دیروز پنجشنبه ۱۶ خرداد از دنیا رفت.
این نویسنده پیشكسوت به دلیل عوارض ناشی از بیماری كه طی چند سال گذشته او را رنج میداد، ساعاتی قبل در منزلش درگذشت.
مراسم تشییع پیكر این هنرمند طبق اعلام خانوادهاش بعد از تعطیلات انجام خواهد شد و زمان دقیق آن متعاقبا اعلام میشود.
نادر ابراهیمی متولد ۱۴ فروردینماه سال ۱۳۱۵ در تهران است كه در سن ۷۲ سالگی از دنیا رفت.
از آثار این نویسنده به «خانهای برای شب»، «آرش در قلمرو تردید (یا: پاسخناپذیر)»، «هزارپای سیاه و قصههای صحرا»، «افسانهی باران»، «در سرزمین كوچك من» (منتخب آثار)، «تضادهای درونی»، «انسان، جنایت، احتمال»، «مكانهای عمومی»، «در حد توانستن» (شعرگونه)، «غزلداستانهای سال بد»، «ابوالمشاغل» (زندگینامه) و «فردا مشكل امروز نیست» و «یك عاشقانهی آرام» میتوان اشاره كرد.
● شناختنامهی نادر ابراهیمی بهقلم همسرش
فرزانه منصوری در شناختنامهی این نویسنده آورده است: «نادر ابراهیمی در [چهاردهم] فروردینماه سال ۱۳۱۵ در تهران بهدنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در این شهر گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشكدهی حقوق وارد شد. اما این دانشكده را پس از دو سال رها كرد و سپس در رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی به درجهی لیسانس رسید.
او از ۱۳سالگی به یك سازمان سیاسی پیوست كه بارها دستگیری، بازجویی و زندان رفتن را برایش در پی داشت.
ارایهی فهرست كاملی از شغلهای ابراهیمی، كار دشواری است. او خود در دو كتاب "ابن مشغله" و "ابوالمشاغل" ضمن شرح وقایع زندگی، به فعالیتهای گوناگون خود نیز پرداخته است. ازجمله شغلهای او بوده است: كمككارگری تعمیرگاه سیار در تركمنصحرا، كارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانك، صفحهبندی روزنامه و مجله و كارهای چاپ دیگر، میرزایی یك حجرهی فرش در بازار، مترجمی و ویراستاری، ایرانشناسی عملی و چاپ مقالههای ایرانشناختی، فیلمسازی مستند و سینمایی، مصور كردن كتابهای كودكان، مدیریت یك كتابفروشی، خطاطی، نقاشی و نقاشی روی روسری و لباس، تدریس در دانشگاهها و ... .
در تمام سالهای پركار و بیكار یا وقتهایی كه در زندان بهسر میبرد، نوشتن را ـ كه از ۱۶ سالگی آغاز كرده بود ـ كنار نگذاشت. در سال ۱۳۴۲ نخستین كتاب خود را با عنوان "خانهیی برای شب" بهچاپ رسانید كه داستان "دشنام" در آن با استقبالی چشمگیر مواجه شد. تا سال ۱۳۸۰ علاوه بر صدها مقالهی تحقیقی و نقد، بیش از صد كتاب از او چاپ و منتشر شده است، كه دربرگیرندهی داستان بلند (رمان) و كوتاه، كتاب كودك و نوجوان، نمایشنامه، فیلمنامه و پژوهش در زمینههای گوناگون است. ضمن آنكه چند اثرش به زبانهای مختلف دنیا برگردانده شده است.
نادر ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعهی تلویزیونی را نوشته و كارگردانی كرده، و آهنگها و ترانههایی برای آنها ساخته است. او همچنین توانسته است نخستین مؤسسهی غیرانتفاعی ـ غیردولتی ایرانشناسی را تأسیس كند؛ كه هزینه و زحمتهای فراوانی برای سفر، تهیهی فیلم و عكس و اسلاید از سراسر ایران و بایگانی كردن آنها صرف كرد؛ ولی چنانكه باید، شناخته و بهكار گرفته نشد و با فرارسیدن انقلاب و جنگ، متوقف شد.
او فعالیت حرفهیی خود را در زمینهی ادبیات كودكان، با تاسیس "مؤسسهی همگام با كودكان و نوجوانان" ـ با همكاری همسرش ـ در آن مؤسسه متمركز كرد. این مؤسسه، بهمنظور مطالعه در زمینهی مسائل مربوط به كودكان و نوجوانان برپا شد و فعالیتش را در حیطهی نوشتن، چاپ و پخش كتاب، نقاشی، عكاسی، و پژوهش دربارهی خلقوخو، رفتار و زبان كودكان و نیز بررسی شیوههای یادگیری آنان دنبال كرد. "همگام" عنوان "ناشر برگزیدهی آسیا" و "ناشر برگزیدهی نخست جهان" را از جشنوارههای آسیایی و جهانی تصویرگری كتاب كودك دریافت كرد.
ابراهیمی در زمینهی ادبیات كودكان، جایزهی نخست براتیسلاوا، جایزهی نخست تعلیم و تربیت یونسكو، جایزهی كتاب برگزیدهی سال ایران و چندین جایزهی دیگر را هم دریافت كرده است. او همچنین عنوان "نویسندهی برگزیدهی ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب" را بهخاطر داستان بلند و هفتجلدی "آتش بدون دود" بهدست آورده است.
نادر ابراهیمی در زندگی پرفرازونشیب خود، جایگاه خاصی برای ورزش نگه داشته است. او رشتههای مختلف ورزشی را تجربه كرده، یكی از قدیمیترین گروههای كوهنوردی را بهنام "ابرمرد" بنیان نهاده و در توسعهی كوهنوردی و اخلاق كوهنوردی، تاثیرگذار بوده است.
● فهرست آثار نادر ابراهیمی برای بزرگسالان:
خانهیی برای شب، آرش در قلمرو تردید (یا: پاسخناپذیر)، مصابا و رؤیاهای گاجرات، بار دیگر شهری كه دوست میداشتم، هزارپای سیاه و قصههای صحرا، افسانهی باران، در سرزمین كوچك من (منتخب آثار)، تضادهای درونی، انسان - جنایت - احتمال، مكانهای عمومی، رونوشت بدون اصل، در حد توانستن (شعرگونه)، غزلداستانهای سال بد، ابن مشغله (زندگینامه، جلد اول)، ابوالمشاغل (زندگینامه، جلد دوم)، فردا مشكل امروز نیست، لوازم نویسندگی (از مجموعهی ساختار و مبانی ادبیات داستانی)، مقدمهیی بر فارسینویسی برای كودكان، مقدمهیی بر مصورسازی كتابهای كودك، مقدمهیی بر مراحل خلق و تولید ادبیات كودك، مقدمهیی بر آرایش و پیرایش كتابهای كودكان، دور ایران در شش ساعت، چهل نامهی كوتاه به همسرم، آتش بدون دود (داستان بلند هفتجلدی؛ دریافت جایزه بهعنوان برگزیدهی ۲۰ سال پس از انقلاب)، با سرودخوان جنگ - در خطهی نام و ننگ، یك صعود باورنكردنی، تكثیر تأسفانگیز پدربزرگ، مردی در تبعید ابدی (بر اساس زندگی ملاصدرا)، حكایت آن اژدها، بر جادههای آبی سرخ (داستان بلند ۱۰ جلدی، بر اساس زندگی میرمهنای دوغابی)، صوفیانهها و عارفانهها (بخشی از تاریخ تحلیلی پنجهزار سال ادبیات داستانی ایران)، یك عاشقانهی آرام، سه دیدار با مردی كه از فراسوی باور ما میآمد (داستان بلند سهجلدی، بر اساس زندگی امام خمینی (ره)، عارف، فیلسوف، سیاستمدار و رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران)، براعت استهلال (از مجموعهی ساختار و مبانی ادبیات داستانی)، طراحی حیوانات (طرحهای كوثر احمدی، با گفتاری تحلیلی در باب مفاهیم و تعاریف طرح در هنرها)، الفبا (تحلیل فلسفی ۵۰ طرح از علیاكبر صادقی، نقاش)، مویه كن سرزمین محبوب (ترجمه با همكاری فریدون سالك) و پیشگفتار كوچههای كوتاه (مجموعهی قصههای كوتاه گروهی از شاگردان نادر ابراهیمی ـ دانشپژوهان نخستین دورهی آموزشی ساختار و مبانی ادبیات داستانی، با پیشگفتاری از نادر ابراهیمی).
● نمایشنامهها:
اجازه هست آقای برشت؟، وسعت معنای انتظار (سه قصهی نمایشی)، یك قصهی معمولی و قدیمی در باب جنایت.
● فیلمنامهها:
صدای صحرا، آخرین عادل غرب.
● فهرست آثار نادر ابراهیمی برای كودكان و نوجوانان:
كلاغها (جایزهی اول فستیوال كتابهای كودكان توكیوی ژاپن، جایزهی اول - سیب طلایی - براتیسلاوا، جایزهی اول تعلیم و تربیت از یونسكو)، سنجابها، دور از خانه (كتاب برگزیدهی شورای كتاب كودك)، قصهی گلهای قالی، پهلوان پهلوانان؛ پوریای ولی (جایزهی بزرگ جشنوارهی كتاب كودك كنكور نوما، ژاپن)، باران - آفتاب و قصهی كاشی، بزی كه گم شد، من راه خانهام را گم كردهام، سفرهای دورودراز هامی و كامی در وطن، پدر چرا توی خانه مانده است (از مجموعهی قصههای انقلاب برای كودكان)، جای او خالی (همان)، نیروی هوایی (همان)، سحرگاهان همافرها اعدام میشوند (همان)، برادرت را صدا كن (همان)، برادر من مجاهد (همان)، برادر من فدایی (همان)، جنگ بزرگ از مدرسهی امیریان (همان)، نامهی فاطمه (همان)، پاسخ نامهی فاطمه (همان)، مامان! من چرا بزرگ نمیشوم (از مجموعهی قصههای ریحانه خانم)، روزی كه فریادم را همسایهها شنیدند (همان)، آدم وقتی حرف میزند چه شكلی میشود (همان)، درخت قصه ـ قمریهای قصه (جایزهی كتاب برگزیده ازسوی هیأت داوران بزرگسال كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان، جایزهی كتاب برگزیده ازسوی هیأت داوران خردسال، ترجمهشده به زبان روسی در تركمنستان)، عبدالرزاق پهلوان، آنكه خیال بافت و آنكه عمل كرد، حكایت كاسهی آب خنك (از مجموعهی نوسازی حكایتهای خوب قدیم برای كودكان) حكایت دو درخت خرما (همان)، آن شب كه تا سحر (همان)، قلب كوچكم را به چه كسی هدیه بدهم؟ (دیپلم افتخار نخستین نمایشگاه تصویرگران كتاب كودك)، مثل پولاد باش پسرم؛ مثل پولاد (از مجموعهی ایران را عزیز بداریم)، داستان سنگ و فلز و آهن (همان)، با من آشنا شد (همان)، با من دوست شو (همان)، هستم اگر میروم؛ گر نروم نیستم (همان)، راستی اگر نبودم (همان)، كمیاب و قیمتی اما ... (همان)، مدرسهی بزرگتری هم وجود دارد (همان)، گلآباد دیروز؛ گلآباد امروز (همان)، گلآباد امروز؛ گلآباد فردا (همان)، فرهنگ فرآوردههای فلزی ایران (همان)، هفت آموزگار مهربان (همان)، ما مسلمانان این آب و خاكیم، قصهی سار و سیب، قصهی موش خودنما و شتر باصفا، با من بخوان تا یاد بگیری، حالا دیگر میخواهم فكر كنم، قصهی قالیچههای شیری، همهی گربههای من (۱ و۲)، دیدار با آرزو، از پنجره نگاه كن (ترجمه با همكاری احمد منصوری)، دوست؛ كسی است كه آدم را دوست دارد (همان)، آدم آهنی (همان).
● فعالیتهای سینمایی نادر ابراهیمی:
نویسندگی و كارگردانی فیلم سنمایی صدای صحرا، تهیهشده در سینماتئاتر ركس، نویسندگی و كارگردانی فیلم مستند علمكوه و تخت سلیمان، نویسندگی و كارگردانی فیلم مستند گلهای وحشی ایران؛ قسمت اول: آذربایجان ـ گلهای خردادی ـ تهیهشده در تلویزیون، نویسندگی و كارگردانی فیلم داستانی پدر در كوهستان (یا: ما از راه دیگری میرویم) ـ تهیهشده در كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان، نویسندگی و كارگردانی مجموعهی تلویزیونی ۳۶ساعتهی آتش بدون دود، تهیهشده در تلویزیون، نویسندگی و كارگردانی ۵۰ ساعت از مجموعهی تربیتی آموزشی سفرهای دور و دراز هامی و كامی در وطن ـ تهیهشده در تلویزیون، تدریس فیلمنامهنویسی و كارگردانی و تحلیل فیلم در دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیهی قم، تدریس فیلمنامهنویسی و اصول كارگردانی و تحلیل فیلم در دفتر فیلمسازی سپاه پاسداران، تدریس فیلمنامهنویسی و اصول داستاننویسی در دانشكدهی صداوسیما، تدریس اصول داستاننویسی و تحلیل فیلم در دانشگاه هنر، نویسندگی و مشاورت كارگردانی مجموعهی كوتاه تلویزیونی هفتهی دولت، نویسندگی و مشاورهی كارگردانی و تدوین مجموعهی ۱۳ قسمتی جمعهی خونین مكه، نویسندگی و كارگردانی و تدوین فیلم ۶۱ دقیقهیی شركت نفت در سختترین سالها، نویسندگی و كارگردانی و تدوین یك مجموعهی تلویزیونی بهنام اسناد كهنه، تاریخ نو، نویسندگی و كارگردانی فیلم مستند ”صحرای دوگانه”، گفتار متن فیلمهای مستند ”ارگ بم”، ”گلاب قمصر”، پ مثل پلیكان، بخشی از مغولها، تپههای قیطریه، آنكه خیال بافت و آنكه عمل كرد و كایت، نویسندگی و كارگردانی فیلم سینمایی روزی كه هوا ایستاد، نویسندگی فیلمنامهی فیلم سینمایی دست شیطان، و دو فیلمنامهی چاپشده: صدای صحرا و آخرین عادل غرب.
● سرودهای نادر ابراهیمی:
ای وطن (شعر و آهنگ) در مجموعهی تلویزیونی سفرهای دور و دراز هامی و كامی، سفر برای وطن (شعر و آهنگ)، در مجموعهی تلویزیونی سفرهای دور و دراز هامی و كامی، هجرت (شعر) در نمایشنامهی سنجابها ـ اثر نویسنده، و دنبال دل (شعر و آهنگ) در نمایشنامهی سنجابها ـ اثر نویسنده.»
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نامزدهای «جایزه ادبی کتاب فصل» که ۲۶ خرداد به بهترین کتاب فصل تابستان اهدا می شود ، معرفی شدند. منوچهر اکبری دبیر این جایزه ادبی با اعلام این خبر ، گفت : داوران گروه كودك و نوجوان ۱۹ نامزد رشتههای دین، كلیات و علوم و فنون جایزه كتاب فصل را اعلام كردند.
به گزارش واحدمركزی خبر ، وی گفت : در رشته كلیات كتابهای «به ستارهها به باران» نوشته یدالله عباسی از قطره، «نمایشنامه بند انگشتی» نوشته سهیلا احمدیفر و «نمایشنامه عروسكی داستان خرس كوچولو» از كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان، «خوب برای من» ترجمه هایده غلامی از طلایه و «چگونه دنیا را متحیر كنیم» ترجمه پروانه عروجنیا از آسمان خیال به مرحله دوم داوری راه یافتند.
به گفته اکبری در رشته دین كتابهای «راز شعلهها» نوشته محمد سعید نجاتی، «زیر گنبد كبود» نوشته سعید روحافزا ، «نوزاد كعبه» نوشته اعظم تبرایی، «من ماه را بوییدم» نوشته مجید ملا محمدی، «آدم برفی و قلب اسرارآمیز» نوشته اعظم تبرایی، «نشانهها» نوشته حسن بیگی و «مهربانیهایت را قسمت كن» نوشته محمود پوروهاب امتیاز لازم را برای ورود به مرحله دوم داوری كسب كردند.
این كتابها را انتشاراتیهای فقه ، كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان، نوای مدرسه، مدرسه و به نشر، منتشر کردهاند.
وی افزود : در رشته علوم و فنون نیز كتابهای «مجموعه ۲۵ جلدی رازها» نوشته علاء نوری، «من كه هستم» ترجمه امیرحسین بنكدار، «دایرهالمعارف علوم» ترجمه مهناز عسگری، «تاریخ كره زمین» ترجمه محمدرضا راهی، «راهنمای محیط زیست» ترجمه محمدرضا هراتی، «فرهنگ ریاضی مدرسه» ترجمه امیر صالحی طالقانی و «علوم ترسناك» ترجمه محمود مزینانی به مرحله دوم داوری این دوره كتاب فصل راه یافتند.
دبیر «جایزه ادبی کتاب فصل» اضافه کرد : این كتابها را انتشارات آموزش علوم، امیركبیر، محراب قلم، فنی ایران و پیدایش در زمستان ۸۶ روانه بازار نشر کرده اند.
مراسم اهدای این جایزه ۲۶ خرداد در سرای اهل قلم برگزار خواهد شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رمان «مالون میمیرد» اثر ساموئل بکت نویسنده و شاعر ایرلندی توسط سهیل سمی دوباره ترجمه شد. پیشتر دو ترجمه از این رمان انجام شده است.
ترجمه سهیل سمی از رمان «مالون میمیرد» اثر ساموئل بکت راهی بازار کتاب ایران میشود.
«مالون میمیرد» برای اولین بار در سال ۱۹۵۱ میلادی توسط بکت و به زبان فرانسوی نوشته شده است. در این رمان ماجرای پیرمردی نقل میشود که بر روی تخت خوابیده اما مطمئن نیست که در یک بیمارستان است و یا در یک آسایشگاه.
این رمان پیشتر دو بار توسط محمود کیانوش و مهدی نوید در سالهای مختلف به زبان فارسی ترجمه شده است و ترجمه سمی، سومین ترجمه فارسی از این رمان است که به بازار کتاب ایران عرضه میشود.
ساموئل بارکلی بکت، نویسنده، شاعر و نمایشنامهنویس ایرلندی و برنده جایزه نوبل ادبیات، در ۱۳ آوریل ۱۹۰۶ میلادی متولد شد.
این نمایشنامهنویس دهها سال در پاریس به صورت مهاجر زیست و بسیاری از آثار خود را به زبان فرانسه نوشت. از او به همراه اوژن یونسکو به عنوان یکی از پایهگذاران و نظریهپردازان تئاتر ابزورد ناممیبرند.
کمیته نوبل دلیل اعطای جایزه به بکت را در سال ۱۹۶۹ «اوج هنری آثار با تکیه برموضوع تنهایی انسان مدرن» اعلام کرده است. همچنین از بکت به عنوان نخستین نمایشنامهنویس مدرن زبان انگلیسی نام میبرند.
در مورد زندگی شخصی بکت گفته میشود که از دوران نوجوانی همواره احساس اندوه و تنهایی میکرد، زندگیاش را ساعتها در رختخواب میگذراند و از معاشرت و همصحبتی با مردم، گریزان بود. وی پس از مهاجرت به پاریس در سال ۱۹۲۸ با جیمز جویس دیگر نویسنده ایرلندی آشنا شد. دوستی این دو رو به فزونی گذاشت و سرانجام هر کدام سبک ادبی خاصی را به وجود آوردند. جویس با خلق رمانهای خود سبک ادبی سیلان ذهن در رمان را به کار گرفت و بکت در نمایشنامه، تئاتر ابزورد را معرفی کرد.
از وی آثاری چون «در انتظار گودو» (۱۹۵۲)، «دست آخر» (۱۹۵۷)، «آخرین نوار کراپ» (۱۹۵۸)، «من نه» (۱۹۷۲)، «فاجعه» (۱۹۸۲)، «چی کجا» (۱۹۸۳) و رمانهایی مانند «مورفی» (۱۹۳۸)، «وات» (تالیف: ۱۹۴۵، انتشار ۱۹۵۳)، «مولوی» (۱۹۵۱)، «مالون میمیرد» (۱۹۵۱) و «نامناپذیر» (۱۹۵۳) باقی ماندهاند.
همچنین بکت دو مجموعه شعر با نامهای «هوروسکوپ» و «آنچه واژه هست» از خود به یادگار گذاشته است.
برخی از این آثار توسط مترجمانی چون نجف دریابندری، علیاکبر علیزاد، تینوش نظمجو، مصطفی عابدینیفر، اصغر رستگار، مهدی نوید و علی حاتم، به زبان فارسی ترجمه شدهاند و برخی از آثار نمایشی بکت نیز در ایران روی صحنه بازسازی و اجرا شده اند.
همچنین سال گذشته انتشارات بریتانیایی «فابر اند فابر» حق انتشار آثار نثر و شعر «ساموئل بکت» را خرید. این اتفاق در حالی روی داد که ۵۰ سال پیش این انتشارات از قبول انتشار آثار این نویسنده ایرلندی به استثنای نمایشنامههایش سر باز زده بود.
ترجمه سهیل سمی از رمان «مالون میمیرد» پس از طی مراحل انتشار توسط نشر ثالث به بازار کتاب ایران عرضه میشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آخرین رمان پل استر با عنوان "سفر در اتاق تحریر" به وسیله مهسا ملک مرزبان به فارسی برگردانده شد.
این رمان که فضایی وهم آلود دارد، سال ۲۰۰۶ در انگلیس و دانمارک و سال ۲۰۰۷ در ایالات متحده آمریکا منتشر شد.
شهرزاد لولاچی و احسان نوروزی نیز این کتاب را ترجمه کرده اند. استر در این رمان بازهم به گونه ای عمل کرده است که شخصیتهایی از دیگر آثارش در آن حضور دارند.
ملک مرزبان کتاب دیگری از این نویسنده را هم با عنوان "داستانهای واقعی از زندگی آمریکایی" ترجمه کرده است.
وی درباره این اثر گفت: پل استر زمانی سردبیری یک برنامه رادیویی را برعهده داشت. او در این برنامه ۲۰ دقیقه ای از مردم دعوت کرد تا قصه ای را با مضمون "بهترین اتفاقی که در زندگی شان افتاده است" به رشته تحریر درآورند. به دنبال این طرح و استقبال مردم داستانهای کوتاه متعددی از سراسر کشور به دست استر رسید و او از میان آنها ۱۷۵ داستان را انتخاب و در قالب کتاب جمع آوری کرد. این اثر شامل همین داستانهاست.
ملک مرزبان علاوه بر این دو اثر، ترجمه و گردآوری "زندگی و آثار بورخس" را زیر چاپ دارد. این کتاب جزو مجموعه نشر مرکز درباره نویسندگان و اندیشمندان جهان است.
ترجمه رمان "به دنبال حسن" نوشته ترنس ادوارد - روزنامه نگار ایرانی الاصل آمریکایی - از فعالیتهای مهسا ملک مرزبان در سالهای اخیر بوده است. او این کتاب را دو سال پیش به همراه اسدالله امرایی ترجمه و توسط نشر تندیس منتشر کرد.
رمان "مرگ خوش" اثر آلبر کامو با ترجمه احسان لامع به زودی توسط نشر نگاه وارد بازار کتاب می شود.
این رمان درباره زندگی شخصیتی به نام مورسو (همان شخصیت رمان "بیگانه") است که در همان فصل اول مرد افلیجی را با رضایت خودش به قتل می رساند تا اموال او را تصاحب کند. مورسو پس از کشتن این فرد به ایتالیا سفر می کند تا خوشبخت و کامیاب بمیرد.
کامو "مرگ خوش" را در دوران جوانی خود و پیش از رمان "بیگانه" نوشته است اما این کتاب هرگز در زمان حیاتش منتشر نشد. از ویژگی های مضمونی این کتاب خوشبینی به زندگی، جستجوی خوشبختی و کامیاب زیستن است.
این کتاب که از دو سال قبل منتظر صدور مجوز نشر بود، با حذف بخشهایی از کتاب منتشر می شود.
"بازخوانی اسطوره کاوه" شامل ماجرای زندگی و مبارزه کاوه آهنگر توسط مصطفی بادکوبه ای به رشته تحریر درمی آید.
مصطفی بادکوبه ای - فردوسی شناس و مدرس دانشگاه - درباره این کتاب گفت: در این کتاب به بازخوانی اسطوره "کاوه" که در ردیف مهم ترین اسطوره های شاهنامه به شمار می رود خواهم پرداخت. فردوسی در شاهنامه از این شخصیت به عنوان یکی از زیباترین نمادهای اجتماعی عصر خویش یاد می کند.
"بازخوانی اسطوره کاوه" قرار است در قالب نثر برای مخاطبان بازآفرینی شود. این کتاب را احتمالا شرکت توسعه کتابخانه های ایران منتشر می کند.
مصطفی بادکوبه ای علاوه بر این، به نگارش کتابی با عنوان "در دادگاه قانون اساسی" (پژوهش و جستاری درباره قانون اساسی ایران) مشغول است.
مجموعه داستان "بازی عروس و داماد" نوشته بلقیس سلیمانی فردا در نشست طنز دگرخند نقد می شود.
این کتاب حاوی 63 داستان کوتاه به نامهای "داداشی"، "بازی عروس و داماد"، "مثل سیمون دوبوار و ژان پل سارتر"، "بوسه"، "وطن"، "نادرترین گور جهان"، "قبرهای رزرو شده"، "عکس هومن پسر ستاره، ستاره دختر فرخنده"، "عشق " و... است.
موضوعات هر یک از این داستانها اگرچه متفاوت اند اما مضمون مرگ در اکثر آنها به چشم می خورد. سلیمانی در این کتاب برای فاصله میان "جدی بودن" و "جدی نبودن" زندگی های امروزی شهری، آدم هایی را پیدا کرده که هر روز، شاید از کنارشان رد می شویم و سعی می کنیم شانه مان به آنها برخورد نکند. وی از این آدم ها نوشته، از همان هایی که قرار است روزی برای مردن شان آگهی های کوچک تسلیت به روزنامه بدهیم و فکر کنیم "خب، این هم از وظیفه اخلاقی مان!"
در نشست دگرخند که با موضوع "طنز در مینی مالیسم" برگزار می شود علی عبداللهی - مترجم و منتقد - و بلقیس سلیمانی حضور خواهند داشت.
این نشست ساعت 17 روز دوشنبه 20 خرداد در تالار اندیشه حوزه هنری برپا می شود
«سمفونی خطوط» و« المپیک خنده» نامهای جدیدترین آثار کامبیز درمبخش است که در روزهای آینده توسط نشر افق راهی بازار کتاب می شود.
درم بخش در "المپیک خنده" با خطوطی شوخ طبع و بازیگوشانه و تخیلی تامل برانگیز ورزشهای مختلف را به بازی گرفته است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
"سمفونی خطوط" هم سمفونی عجیب و غریبی است که سازهایش را خطوط کاریکاتورها می نوازند و در اجرای آن عناصری به ظاهر بی ارتباط از اره و قاشق و چنگال گرفته تا جاروی رفتگری و تله موش حضوری به یاد ماندنی دارند. درم بخش در این مجموعه با تصاویر پر سروصدا، در تلاش برای خلق یک هارمونی زیبا بوده است.
تازهترین آثار این هنرمند به صورت طرحهای سیاه و سفید و بدون شرح است. درم بخش درباره این دو مجموعه میگوید: به دلیل سادگی کارهای این دو مجموعه طرحها به صورت سیاه و سفید است. اصولا رنگ را فقط در مواقع لزوم به کار میبرم. وقتی میتوانم راحت حرف بزنم و ارتباط برقرار کنم نیازی به رنگ نیست.
وی درباره زمان این طراحیها هم میگوید: تاریخ مجموعه "سمفونی خطوط" به 25 سال اخیر باز میگردد. در حقیقت اینها منتخبی از آثاری است که در مطبوعات خارج از کشور منتشر شده است.
این هنرمند درباره وجود خطوط محکم و قوی در این کارها میافزاید: این کار دقیقا حاصل 50 سال فعالیت است که به تدریج کامل و کاملتر و تبدیل به یک زبان ساده بینالمللی شده که در همهجای دنیا قابل استفاده است، بدون کلام و بدون نوشته.
نشر افق پیشتر دو مجموعه را از این هنرمند با عنوان «دفتر خاطرات فرشتگان» و «میازار موری که دانه کش است» منتشر کرده بود.
مجموعهی داستان «كشتیشكستهها» با ترجمهی ابراهیم گلستان از انتشار بازماند.
مجموعهی «كشتیشكستهها» شامل پنج داستان: «آن روز شب كه شد» از ویلیام فاكنر، «برفهای كلیمانجارو»ی ارنست همینگوی، «در تبعید» آنتوان چخوف، «شیطان و دانیل وبستر» استیفن وینست بنه و «كشتیشكستهها» از استیفن كرین، با ترجمهی گلستان، سالها پیش منتشر شده بود، كه به گفتهی مدیر نشر بازتابنگار، از یك سال پیش در انتظار دریافت مجوز انتشار بوده، و به تازگی با حذف دو داستان از مجموعه، ناشر از چاپ آن منصرف شده است.
«هاكلبری فین» مارك تواین اثر دیگری است با ترجمهی گلستان، كه سالها پیش منتشر شده و از یك سال پیش در انتظار دریافت مجوز انتشار است.
پیشتر نیز مجموعههای داستان «شكار سایه» و «جوی و دیوار و تشنه»ی گلستان كه از سوی نشر یادشده برای كسب مجوز ارائه شده بودند، به گفتهی ناشر، بهعلت حذف بخشهای زیادی در ممیزی، از انتشار بازماندند.
گلستان قبلا اعلام كرده به انتشار آثارش در ایران علاقهمند است، اما پس از چاپ یكی از كتابهایش كه با اصلاحاتی منتشر شد، اعتراض خود را نسبت به این موضوع عنوان كرد.
ابراهیم گلستان ۲۲ مهرماه سال ۱۳۰۱ در شیراز به دنیا آمد. فعالیت ادبی را با ترجمهی داستانهایی از همینگوی و فاكنر آغاز كرد و نخستین مجموعهی داستانش را با نام «آذر، ماه آخر پاییز» در ۱۳۲۸ منتشر كرد.
از دیگر آثارش به «مد و مه»، «خشت و آیینه»، «خروس»، «اسرار گنج درهی جنی» و ترجمهی نمایشنامهی «دون ژوان در جهنم» برنارد شاو و «زندگی خوش كوتاه فرنسیس مكومبر» از ارنست همینگوی میتوان اشاره كرد.
گلستان همچنین با ساخت فیلمهایی همچون «موج و مرجان و خارا»، «یك آتش»، «خواستگاری» و «تپههای مارلیك»، بهعنوان یك فیلمساز شاخص مطرح شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مجموعهای از غزلیات حافظ شیرازی در قالب كتابی با عنوان «باغ مصُلّی» در ارمنستان چاپ و منتشر شد.
به نقل از اداره كل روابط عمومی و اطلاعرسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، این كتاب شامل گزینهای از رباعیات و غزلیات حافظ شیرازی شاعر بلند آوازه ایران توسط انتشارات ایراوونك ارمنستان و با ابتكار تاطول باداسیان مؤسس انتشاراتی به چاپ رسید.
در مقدمه این كتابچه آمده است: شمسالدین محمد حافظ (۱۳۸۹-۱۳۲۵) یكی از بزرگ ترین چهرههای ادبیات قرون وسطی ایران است. وی در شهر شیراز بدنیا آمده و زیسته، زبان عربی را خوب می دانسته است.قرآن را از حفظ بود به همین خاطر لقب ادبی حافظ از واژه حفظ برگرفته شده است. حافظ رباعیات و مثنوی نیز میسرود، اما قسمت اصلی میراث ادبی او غزلیات هستند كه دارای ۲-۱۲ بیت می باشند. غزلیات حافظ از بهترین آثار این سبك و بخشی از گنجینه ادبی جهان محسوب می شود. گوته آلمانی "دیوان غربی- شرقی" خود را تحت تأثیر حافظ نوشته است.
در این مجموعه از ترجمه های شاعران بزرگ ارمنی نظیر آوتیك ایساهاكیان، سیلوا كاپوتیكیان، گئورگ امین و... استفاده شده است.
انتشارات ایراوونك چندی پیش با مساعدت رایزنی فرهنگی ایران رباعیات حكیم عمر خیام و غزلیات مولوی را به زبان ارمنی منتشر كرد.
انتشارات ایراوونك در صدد است تا بزرگان ادبیات جهان را به ارمنیزبانان معرفی كند.
این انتشارات بر همین اساس قصد دارد تا مجموعهای از آثار ۱۰۰ شاعر جهانی از جمله شاعران ایرانی را به صورت كتابهای جیبی چاپ كند.
خبرگزارى فارس
در رویای بابل[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ریچارد براتیگن - ترجمهی پیام یزدان
داستان یه کارآگاه خصوصی خیال پردازه( که به خاطر همین خیال پردازیش همه ی زندگیش به باد میره و البته اصلن هم پشیمون نیست! )خلاصه بعد از هزار سال یه مشتری عجیب غریب خرپول گیرش میاد که اجیرش میکنه یه جنازه رو از پزشکی قانونی بدزده و اونم به خاطر همین خیلی سعی میکنه که دوباره گرفتار رویای بابل نشه تا این دفه دیگه کارشو درست انجام بده و یه پولی دستش بیاد و ... و تازه خیلی ام برای پولش نقشه میکشه. اما مث اینکه کار به همین سادگیا هم نیست!
من خودم هیچ کدوم از کتاب های براتیگان رو نخوندم ولی ظاهرا کتاباش خوبه و این کتاب هم جز پرفروشترین کتاب های اخیر ایرانه ....
کسی راجع به کتاب های جدید سلینجر (یکیش نغمه غمگینه اسم اون یکی رو نمی دونم ) که تازگی انتشارات نیلا چاپ کرده اگر اطلاعاتی داره ممنون می شم بگه....
می دونم داستان های کوتاهشه که توی روزنامه های مختلف چاپ شده .....کدوم کتاب بهتره؟ترجمش چطوره؟ شندیم ترجمه یاداشت های یک سرباز خیلی بد بوده؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«مارگارت آتوود» نویسنده شصت و نه ساله كانادایی برنده بخش ادبی جایزه «پرنس اُستریاس» اسپانیا شد.
«مارگارت آتوود» ساعتی پیش طبق اعلام هیأت داوران بخش ادبی جایزه «پرنس اُستریاس» برنده بخش ادبی این جایزه شد.
هیأت داوران این جایزه «آتوود» را شایسته تقدیر به خاطر «یك عمر تلاش بیهمتای ادبی» دانستند و او را «مدافع مقام زن و عدالت اجتماعی» توصیف كردند.
«مارگارت آتوود» در حالی این جایزه را از آن خود كرد كه سی و دو نویسنده از بیست و چهار كشور جهان در لیست نهایی بخش ادبی جایزه «پرنس اُستریاس» امسال بودند.
نام نویسندگانی همچون «هاروكی موراكامی» ژاپنی، «آنتونیو تابوكی» ایتالیایی و «آدونیس» شاعر عرب در میان لیست نهایی این جایزه دیده میشد.
بخش ادبی جایزه «پرنس اُستریاس» كه توسط «مؤسسه عالی اُستریاس» در سال ۱۹۸۱ راهاندازی شده است تا به حال به نویسندگانی چون «خوان رولفو»، «ماریو بارگاس یوسا»، «كارلوس فوئنتس»، «گونتر گراس»، «دوریس لسینگ»، «آرتور میلر» و «پل آستر» جایزه داده است.
جایزه نقدی «پرنس اُستریاس» طی مراسمی در ماه اكتبر توسط پادشاه اسپانیا به «مارگارت آتوود» اهدا میشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در حالی كه نشر چشمه چندی پیش رمان و مجموعه اشعاری از ریچارد براتیگان را منتشر كرده بود، انتشارات مروارید نیز به زودی رمان دیگری را از این نویسنده و شاعر در بازار كتاب توزیع میكند.
انتشارات مروارید تا چند روز دیگر رمان «پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد» نوشته ریچارد براتیگان را با ترجمه حسین نوشآذر منتشر میكند.
نشر چشمه نیز سال گذشته مجموعه اشعار براتیگان را با عنوان «دری لولاشده به فراموشی» با ترجمه یگانه وصالی منتشر كرده بود. همین ناشر بعد از آن رمان «در رؤیای بابل» را با ترجمه پیام یزدانجو چاپ كرد.
یزدانجو بعد از ترجمه این رمان به فارس گفته بود، از ترجمه كردن خسته شدهام. او قصد داشت با دنیای ترجمه خداحافظی كند.
این مترجم چند سال پیش نیز رمان «صید قزلآلا در آمریكا» از براتیگان را به فارسی برگدانده بود كه نشر مركز آن را منتشر كرد.
یزدانجو رمان «در رؤیای بابل» را در مقایسه با رمان «صید قزلآلا در آمریكا» رمانی معمولیتر ولی جذابتر توصیف كرده بود.
ریچارد براتیگان در ادبیات جهان بیش از آنكه به اسم یك شاعر شناخته شده باشد به اسم یك نویسنده شهرت یافته است، به ویژه با آن داستان بلندش با عنوان «صید قزلآلا در آمریكا».
این داستان بلند برای او آنقدر شهرت آورد كه حتی برخی او را به خاطر آن كتاب پدر ادبیات پسامدرن لقب دادند. «صید قزلآلا در آمریكا» شش سال بعد از نوشتنش منتشر شد و براتیگان را كه در فقر مطلق به سر میبرد نجات داد.
علاوه بر این چند رمان و مجموعه شعر تاكنون از براتیگان آثار دیگری هم به فارسی برگردانده شده است. در میان این آثار یكی «كلاه كافكا» است كه گزیدهای از اشعار او با ترجمه علیرضا بهنام است.
مجموعه داستان «اتوبوس پیر» یكی دیگر از مجموعههایی است كه از براتیگان با ترجمه علیرضا طاهریعراقی به فارسی ترجمه شده است.
ریچارد براتیگان سال ۱۹۸۴ وقتی كه تنها ۴۹ سال داشت با یك تفنگ شكاری كالیبر ۴۴ به زندگی خودخاتمه داد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مجموعهی مقالات چند دههی اخیر دربارهی شعر و زندگی نیما یوشیج به چاپ سپرده شد.
«آقا توكا» مقالاتی دربارهی زندگی نیما یوشیج است كه افراد مختلف در طول سالها دربارهی او نوشتهاند و به كوشش هادی محیط گردآوری شده است.
همچنین «چپق و عصا»، مجموعهای دیگر دربارهی پدر شعر نو ایران است كه در آن، مقالاتی از شاعران و نویسندگان مختلف دربارهی شعر این شاعر در طول چند دههی اخیر گردآوری شده و به همراه مجموعهی اول به انتشارات نوید شیراز سپرده شده است.
محیط مسؤولیت مجموعهی «هفت روز» نشر یادشده را برعهده دارد، كه گزیدهی شعرهای مهرداد فلاح، عباس حبیبی، نازنین نظامشهیدی و شاعران دیگری از این مجموعه منتشر خواهد شد.
او كه مجموعهی شعر «در زمانهای مختلف» را سال گذشته منتشر كرده است، یك مجموعهی شعر تازه برای انتشار آماده دارد؛ اما هنوز نامی برای آن انتخاب نكرده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با ترجمهی عبدالحسین شریفیان، همهی داستانهای كوتاه ویلیام سامرست موآم منتشر میشوند.
شریفیان كه ترجمهی كتابی را با عنوان «دفترچهی خاطرات یك نویسنده»، شامل خاطرات موآم از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۴۵ به قلم خود او، به پایان رسانده، همهی داستانهای كوتاه این نویسنده را هم به فارسی ترجمه كرده است كه به بیش از ۵۰ داستان میرسد و احتمالا در چهار مجلد از سوی نشر اساطیر منتشر خواهد شد.
از دیگر ترجمههای او به «اساطیر بینالنهرین» و دو مجلد از «دایرهٔالمعارف آكسفورد» دربارهی شخصیتها و رویدادهای سیاسی جهان به همراه «داستانهای اساطیری» از اووید میتوان اشاره كرد كه از سوی نشر یادشده در حال انتشارند.
به تازگی نیز با ترجمهی شریفیان، كتاب «سرابهای واتیكان» آندره ژید، «اساطیر یونان و روم» ادیت همیلتون و «الاغ طلایی» آپولیوس چاپ و تجدید چاپ شدهاند.
همچنین با ترجمهی او، دو كتاب «ماشین زمان» و «سرزمین نابینایان» اچ.جی. ولز (چاپ اول) و «پایبندیهای انسانی» سامرست موآم (چاپ چهارم) از سوی نشر چشمه منتشر میشوند.
این مترجم متولد اول بهمن ۱۳۰۵ در بوشهر كه تاكنون ۱۰ مجلد از آثار هرمان هسه را ترجمه و منتشر كرده است، در كارنامهی خود، «اساطیر جهان» (دوجلدی) نوشتهی دونا روزنبرگ، «دیروز و امروز» سامرست موآم كه به گوشهای از زندگی ماكیاولی - سیاستمدار معروف ایتالیایی - میپردازد، «بازی مهرههای شیشهای»، «افسانه و چند داستان» و «بازگشت زرتشت یا اگر جنگ ادامه یابد» از هرمان هسه را دارد.
داستان "سنگی بر گوری" نوشته جلال آل احمد با ترجمه آزفر معین و مقدمه محمدرضا قانون پرور در آمریکا منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از آمازون، این کتاب با مقدمه محمدرضا قانون پرور و پس گفتاری از سیمین دانشور با عنوان "غروب جلال" از سوی انتشارات مزدا منتشر شده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این کتاب کم حجم در قالب تک گویی، در شش فصل و در سال ۱۳۴۲ نوشته شد اما تا سال ۱۳۶۰ یعنی ۱۲ سال پس از مرگ جلال منتشر نشد.
داستان کتاب درباره جلال آل احمد و بچه دار نشدن اوست که با این جمله آغاز می شود: "هر آدمی سنگی است بر گور پدرش". جلال در لابلای متن کتاب موضوعات و مطالبی را که حول محور همین ماجرا اتفاق افتاده بیان میکند. می توان گفت هیچ یک از کتاب های جلال تا این اندازه شخصی نوشته نشده است. در این کتاب تناقضهای درونی یک روشنفکر در قبال این مسئله خانوداگی ترسیم شده است. نثر آل احمد در "سنگی بر گوری" نثری روان و موجز است.
فصل اول "سنگی بر گوری" این چنین آغاز می شود: "ما بچه نداریم. من و سیمین. بسیار خوب. این یک واقعیت. اما آیا کار به همین جا ختم می شود؟ اصلا همین است که آدم را کلافه میکند. یک وقت چیزی هست. بسیار خوب هست. اما بحث بر سر آن چیزی است که باید باشد. بروید ببینید در فلسفه چه طومارها که از این قضیه ساختهاند. از حقیقت و واقعیت. دست کم این را نشان میدهند که چرا کمیت واقعیت لنگ است. عین کمیت ما..."
پیش از این آثاری چون "مدیر مدرسه" و "نون والقلم" از این نویسنده به انگلیسی برگردانده شده است.
چاپ جدید مجموعه داستان "تیله آبی" نوشته محمدرضا صفدری مجوز نشر گرفته و به زودی منتشر می شود.
به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب که اولین بار در سال 1377 منتشر شد، شامل هفت داستان به نامهای پریون، تیله آبی، دل گریخته، دیدار خانه، دو بلدرچین، مویه و درخت نخستین است.
محمدرضا صفدری سال 84 به خاطر سهل انگاری انتشارات علمی در اعلام وضعیت چاپ دوم «تیله آبی» به وزارت ارشاد و اتحادیه ناشران نامه شکایت آمیز نوشت.
وی گفته بود: انتشارات علمی بدون دلیل قانونی کتاب را نگه داشته است، نه خود آن را چاپ می کند و نه به ناشر دیگری اجازه چاپ کتاب را می دهد.
چاپ جدید این کتاب را نشر ققنوس منتشر می کند. رمان محمدرضا صفدری که از مهر 86 منتظر صدور مجوز بود تا چند روز دیگر به بازار کتاب می آید.
وی صاحب آثاری چون "سیاسنبو"، "من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم" و "چهل گیسو" است.
بخش داستان پنجمین جایزه قلم زرین که در آن آثار مربوط به دو سال گذشته مورد ارزیابی قرار گرفته است، برای سال 85 برگزیده ای ندارد.
پدرام پاک آیین دبیر پنجمین جایزه قلم زرین در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: جایزه انجمن قلم ایران در بخش داستان برای آثار مربوط به سال 1385 برگزیده ای ندارد و در عوض برای آثار مربوط به سال 1386 دو اثر را به عنوان برگزیده انتخاب کرده که در روز اهدای جوایز، اعلام می شود.
وی درباره دلیل این اقدام افزود: در میان نامزدهای بخش داستان سال 86 دو اثر بودند که از نظر هیئت داوران، شانه به شانه با هم رقابت می کردند و همتراز با هم ارزیابی شدند و لذا این دو اثر به طور جداگانه برگزیده خواهند شد.
پاک آیین اضافه کرد: از آنجا که هیچ یک از آثار مربوط به سال 85 امتیاز لازم برای برگزیده شدن (85 از 100) را کسب نکردند، جایزه در بخش داستان این سال (85) برگزیده ای نخواهد داشت.
وی گفت: نکته جالب در مورد دو اثر برگزیده سال 86 این است که معدل امتیازات هر دو آنها دقیقا مساوی با هم بوده و در حوزه هایی مانند صحنه پردازی، شخصیت پردازی، طرح و زبان داستانی امتیازات مشابهی کسب کرده اند. امتیاز هر دو مساوی و عددی بالاتر از 85 است.
این جایزه 13 تیر با حمایت معاونت فرهنگی وزارت ارشاد و توسط انجمن قلم ایران در محل این انجمن برگزار می شود.
مدیرکل امور کتابخانه های عمومی استان تهران از بهره برداری از حداقل 10 کتابخانه عمومی در شهرها و 30 کتابخانه عمومی در روستاهای استان تهران تا پایان سال جاری خبر داد.
اسفندیار مبتکرسرابی در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به نشست روز چهارشنبه انجمن کتابخانه های عمومی کرج گفت: در این نشست که با حضور شهردار و در دفتر فرماندار (رئیس انجمن) برگزار شد، ساخت یک کتابخانه مجهز و وسیع به عنوان کتابخانه مرکزی کرج به تصویب اعضا رسید. با ساخت این کتابخانه کرج صاحب بزرگ ترین کتابخانه خود تاکنون خواهد شد. قرار شد اعتبار مورد نیاز برای این پروژه از یکی از دو ردیف بودجه ای اعتبارات سفر ریاست جمهوری یا شورای برنامه ریزی شهرستان کرج تامین شود.
وی افزود: همچنین قرار شد بحث بدهی های نیم درصدی سال گذشته و سال جاری شهرداری کرج به کتابخانه های عمومی در جلسه بعدی انجمن که به همین منظور در دفتر شهردار برگزار خواهد شد، به طور جدی پیگیری شود.
مدیرکل امور کتابخانه های عمومی استان تهران از ساخت چندین باب کتابخانه عمومی تا پایان سال جاری خبر داد و اضافه کرد: در چند نشست اخیر انجمن کتابخانه های عمومی شهرستان های استان از جمله رباط کریم، اشتهارد و شهریار آغاز عملیات ساخت تعدادی کتابخانه در آینده نزدیک مصوب و مقرر شد دو کتابخانه عمومی توسط شهرداری رباط کریم و بابت بدهی های نیم درصدی به انجمن این شهر در دو بوستان آن ساخته شود. 100 میلیون تومان برای این آغاز عملیات اجرایی این کتابخانه ها اختصاص می یابد و 40 میلیون تومان نیز برای تجهیز آنها کنار گذاشته شده است. همچنین یک کتابخانه در بخش گلستان این شهر ساخته می شود.
مبتکرسرابی گفت: در 25 تیرماه امسال کتابخانه نسبتاً بزرگی هم در یکی از بخش های شهریار به نام فردوسی افتتاح می شود. با توجه به پروژه های در حال ساخت و طرح های آتی در حوزه کتابخانه ها، ما بسیار امیدواریم تا پایان سال جاری دست کم 30 کتابخانه عمومی در روستاها و 10 کتابخانه را در شهرهای استان تهران بهره برداری کنیم.
حلقه شاعران خانه فرهنگ گیلان در نشست آتی خود به نقد و بررسی اشعار سروش محبوب یگانه می پردازد.
به گزارش خبرگزاری مهر، این شعرها همگی از مجموعه در انتظار چاپ "روزهای بی فردا" که دربرگیرنده اشعار سالهای 83 تا پاییز 86 شاعر بوده انتخاب شده اند.
مجموعه مذکور دومین کتاب شعر محبوب یگانه است. او در اردیبهشت 86 اولین مجموعه خود را با نام "مدار اکنون" روانه بازار کرد.
این نشست ساعت 18 روز پنجشنبه 13 تیر ماه در خانه فرهنگ گیلان واقع در رشت، خیابان بیستون، مقابل خیابان صفاری، بن بست نصرالله زاده برگزار می شود.
مجموعه سه جلدی "همه اشعار من" سروده احمدرضا احمدی توسط نشر چشمه وارد بازار کتاب می شود.به گزارش خبرنگار مهر، این مجموعه تمام آثار احمدرضا احمدی از دفتر شعر اول او با عنوان "طرح" تا آخرین مجموعه شعرش "چای در غروب جمعه روی میز سرد می شود" را دربر می گیرد.
هر جلد از این مجموعه هزار صفحه است که فعلا مراحل نهایی انتشار را می گذراند.
علاوه بر این، مجموعه دو جلدی "شعرها و یادهای دفترهای کاهی" احمدی آماده چاپ است. این مجموعه که قرار بود در نمایشگاه کتاب امسال عرضه شود، فعلا در مرحله غلط گیری است و طی ماه های آتی از سوی نشر حوض نقره عرضه می شود.
از این شاعر مجموعه "روزی برای تو خواهم گفت" شامل اشعار سپید و نو در نشر ثالث آماده انتشار است.
سلام
در روزنامه های مربوطه روزانه حداقل یک صفحه کامل اخبر ادبی وجود داره
اینجا قرار نیست تمام مطالب سایت های خبری کپی -پیست شود . فقط اخبار مهم لطفا
دوستان از دادن پست های اسپم وار فراوان پشت سر هم و فقط به دلیل افزایش پست خودداری کنند
تاپیک ویرایش شد
ممنون
ترجمهي ديگري از «تاريخ ادبيات معاصر ايران» بزرگ علوي، اينبار به قلم اسكندر آبادي منتشر ميشود.
به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به گفتهي مترجم، ترجمهي «تاريخ ادبيات معاصر ايران» سالها پيش زير نظر بزرگ علوي انجام شده؛ اما به دليل پارهاي از مشكلات، انتشار آن به تعويق افتاده است.
آبادي در اينباره ميگويد: سال 61 با بزرگ علوي آشنا شدم و اين همنشيني به دوستي پرباري انجاميد. از آنجا كه ميدانستم علوي را از طريق داستان ميشناسند، بر آن شدم تا رسالهي دكتري او يعني «تاريخ ادبيات معاصر ايران» را به فارسي ترجمه كنم. البته او معتقد بود اين كتاب سالها پيش نوشته شده و بايد به روز شود؛ ولي حاضر نبود در آن دست ببرد؛ چرا كه گمان ميكرد براي تكميلش فرصت كافي ندارد.
او در ادامه ميافزايد: ترجمهي اين كتاب، مرا با علوي پيوند نزديكي داد. او بسياري از منابع را كه در اين كتاب از آن استفاده كرده بود، در اختيارم ميگذاشت و خودش جاهايي ويراستاري آنرا انجام ميداد. با آنكه دو ترجمهي ديگر از اين اثر منتشر شده است؛ اما به گمانم با توجه به اينكه منابع را بزرگ علوي در اختيار من گذاشته بود و خود او نيز جاهايي به من كمك ميكرد، اين ترجمه با ترجمههاي انجامشده، متفاوت خواهد بود.
ترجمهي جديد «تاريخ ادبيات معاصر ايران» بزرگ علوي كه پيشتر دو ترجمه از آن به قلم سعيد فيروزآبادي و اميرحسين اكبري شالچي منتشر شده است، از سوي انتشارات توس منتشر خواهد شد.
رحيم معيني كرمانشاهي پس از انتشار جلد هشتم «شاهكار»، جلد نهم اين مجموعه را به چاپ سپرده و هماكنون به تصحيح جلد دهم مشغول است.
به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، معيني كرمانشاهي در ادامهي به نظم كشيدن تاريخ ايران، به جانشينان فتحعليشاه تا ابتداي ناصرالدينشاه قاجار رسيده است.
او كه جلد نهم اين از اين مجموعه را به چاپ سپرده، اين روزها مشغول تصحيح جلد دهم است تا آن را پس از تصحيح نهايي به نشر سنايي بسپرد.
معيني در جلد نهم به راويت تولد، تاجگذاري، حكمراني و مرگ فتحعليشاه قاجار در قالب نظم پرداخته تا به واسطهي علاقهي ايرانيان، بويژه جوانترها، به شعر، مردم از رهگذر اين گونهي ادبي با تاريخ خود آشنا شوند.
اين ترانهسرا ابراز اميدواري كرد، زنده باشد تا تاريخ ايران را به پايان مشروطه برساند و پيشبيني كرد كه مجموعهي «شاهكار» تا پايان مشروطه به 12 جلد برسد، كه از اينرو تا پايان، راه درازي ندارد.
استدلال معيني كرمانشاهي دربارهي رسيدن مجموعه به 12 جلد اين است كه خود دورهي ناصرالدينشاه يك جلد كامل است؛ زيرا اين پادشاه قاجار 50 سال حكمراني كرده و به تعبيري، 50 سال در ايران مسأله داشته است.
اين شاعر پيشكسوت بر اين مسأله تأكيد دارد كه تا پايان مشروطه را بيشتر به نظم نميكشد و دربارهي چرايياش پاسخ داد: سعي دارم آنچه را كه به تاريخ پيوسته است، به نظم بكشم و ضرورت دارد يكصد سال از ماجراهاي يك سدهي اخير بگذرد تا رفته رفته خودش در تاريخ را نشان دهد.
معيني كرمانشاهي از «شاهكار» به عنوان اثري ملي ياد كرد كه با اميد به خدا و دعا به درگاهش، از او ميخواهد سلامتش را حفظ كند تا اين اثر را به پايان برساند.
او همچنين گفت: جلد اول «شاهكار» براي دريافت مجوز تجديد چاپ ارائه شده است كه البته هنوز اجازه ندادهاند.
شاعر «اي شمعها بسوزيد» در هنگام تأليف «شاهكار»، از ديگر آثارش نيز غافل نيست و دربارهي وضعيت انتشار آنها گفت: از بقيهي آثارم، «اي شمعها بسوزيد» در 10هزار جلد براي بيستمينبار چاپ ميشود. «خورشيد شب» هم كه غزلياتم است، به چاپ ششم ميرسد. همچنين «حافظ برخيز» دارد براي نوبت چهارم آمادهي چاپ ميشود، كه در اين اثر از حافظ حرف زدهام. اما «حكايت ناگفته» هم كه شرح حالم است، تجديد چاپ خواهد شد.
ترجمهي انگليسي جلد هشتم و نهم كتاب «الحكمة المتعاليه في اسفار الاربعه العقليه» تأليف حكيم صدرالمتألهين شيرازي، براي نخستينبار به زبان انگليسي منتشر خواهد شد.
به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، كتاب «اسفار اربعه» تأليف حكيم ملاصدراي شيرازي كه دربارهي نفسشناسي و معادشناسي است، به ابتكار بنياد حكمت اسلامي صدرا و به وسيلهي يك مترجم انگليسي كه استاد فلسفه در آمريكاست، به زبان انگليسي برگردانده ميشود.
اين كتاب زير نظر و با راهنمايي و مقدمهي آيتالله سيدمحمد خامنهاي ترجمه شده و در دست چاپ است و بهزودي توسط انتشارات بنياد حكمت اسلامي صدرا در سطح جهان منتشر خواهد شد.
اين ترجمه جزو طرح عمومي ترجمهي آثار ملاصدرا به زبانهاي غيرعربي است كه از سال 1375 تاكنون در حال اجراست.
كتابهاي ديگر اين حكيم نيز ترجمه شده يا در دست ترجمه است و برخي به زبانهايي همچون: روسي، بلغاري، بوسنيايي، چيني، كرهيي و تركي نيز ترجمه شدهاند.
«يادنامهي عبدالحسين نوشين» (بنيانگذار تئاتر نوين ايران) به كوشش نصرت كريمي منتشر شد.
به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين كتاب كه با نوشتهها و خاطراتي از: محمود دولتآبادي، شاهين سركيسيان، حميد سمندريان، فهيمه راستكار، داوود رشيدي، خسرو خورشيدي، جعفر والي، بزرگ علوي، اصغر بيچاره، بهروز غريبپور، نصرت كريمي، احسان طبري، علي نصيريان، عزتالله انتظامي، مرتضي كاخي، پرويز خطيبي، شعبان جعفري، و... و همچنين سرودهي ابوالقاسم لاهوتي دربارهي نوشين همراه است، به بررسي تأثير نوشين در تئاتر ايران و يادآوري خاطراتي از او پرداخته شده است.
نوشين تئاتر، ع. نوشين؛ راهگشا، خوش درخشيد، ولي دولت مستعجل بود، نوشين تماشاچي تئاتر تربيت كرد، با رفتن نوشين، تئاتر علمي از ايران رفت، نوشين واقعا مرد تئاتر بود، نوشين؛ آميزهاي از هنر و سياست، نوشين يك معلم بينظير بود و... از جمله بخشهاي اين كتاب هستند كه در 424 صفحه و شمارگان 2200 نسخه از سوي نشر نامك و بدرقهي جاويدان منتشر شده است.
در بخشي از يادداشت پشت جلد كتاب آمده است: نوشين براي اولينبار اقدام به تأسيس كلاسي كرد كه هنرمندان را با اصول و مفاهيم علمي تئاتر آشنا كند و سپس با همين گروه، تئاتر فردوسي را بنا نهاد كه توانست دست به اجراي نمايشهاي بينظيري همتراز تئاترهاي بزرگ اروپايي بزند.
«كشفالاسرار» روزبهان بقلي شيرازي توسط مريم حسيني به فارسي ترجمه ميشود.
به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين استاد زبان و ادبيات فارسي، كتاب «كشفالاسرار» روزبهان بقلي شيرازي را كه زندگينامهي خودنوشت روزبهان با تجربههاي روحاني اوست و متعلق به قرن هفتم هجري قمري، در حال ترجمه از عربي دارد.
او كتاب «ريشههاي زنستيزي در ادبيات فارسي» را هم تا دو ماه ديگر احتمالا به انتشارات سخن ميسپرد.
ديگر كار مريم حسيني، شرح گزيدهاي از «حديقه»ي سنايي با بيش از دوهزار بيت است كه در مرحلهي انجام قرار دارد.
مريم حسيني متولد سال ١٣٤١ در تهران، عضو هيأت علمي گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه الزهرا (س) است.
از او پيشتر، «نخستين زنان صوفي» ٨٥ / نشر علم، «پير پردهنشين»، زندگينامهي جنيد بغدادي ٨٠ / دانشگاه الزهرا (س) و «تصحيح حديقة الحقيقه سنايي» ٨٢ / مركز نشر دانشگاهي، به چاپ رسيدهاند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز ۱۴ تیر روز قلم در ایران است؛ روزی كه برای پاسداشت شأن و منزلت اهالی قلم ثبت شده است.
روز چهاردهم تیر ماه به پیشنهاد انجمن قلم ایران و تصویب شورای فرهنگ عمومی، به عنوان روز قلم در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران به ثبت رسید.
● دیدگاههای باستانی به روز قلم
ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» آورده است كه سیزدهمین روز از ماه تیر را ایرانیان باستان روز تیر (عطارد) مینامیدهاند و چون اعتقاد داشتند تیر كاتب سایر ستارگان است این روز را روز نویسندگان دانسته و گرامی میداشتند.
بر پایه اعتقادی دیگر این روز (سیزدهم تیر ماه) روزی بود كه آرش كمانگیر، مرزبان اسطورهای ایران تیر معروف خود را پرتاب نمود تا مرز ایران را تعیین و محافظت كند.
● قلم در روایات اسلامی
در بعضی از روایات آمده است كه «نخستین چیزی كه خدا آفرید قلم بود». این حدیث را محدثان شیعه از امام صادق (ع) نقل كردهاند و در كتب اهل سنت به عنوان یك خبر معروف نیز آمده است.
در حدیث دیگری خداوند اولین خلق خود را گوهری میداند «نخستین چیزی را كه خداوند آفرید گوهری بود». از سوی دیگر برخی از روایات از «عقل و خرد» به عنوان اولین مخلوق خداوند یاد میكنند «نخستین چیزی را خدا آفرید عقل و خرد بود».
اما با توجه به پیوند ویژهای كه در میان گوهر، قلم و عقل است مفهوم «اول بودن» همه آنها روشن میشود. پیامبر (ص)، در نخستین آیات وحی بر مسئله «علم و قلم» تأكید میورزد و مهمترین پیام الهی را از طریق «قلم» انتقال میدهد.
قلم كه نه تنها در باور تاریخی و باستانی ما ریشه دارد بلكه در دوران اسلامی شدن ایران نیز این جایگاه حفظ شد و قداستی یافت كه در كلام خداوند به آن قسم یاد شد: «ن و القلم و ما یسطرون».
● قلم در سرودههای شاعران و عارفان
حافظ :
حافظ سخن بگوی كه بر صفحه جهان
این نقش ماند از قلمت یادگار عمر
سعدی:
به نادانی ار بندگان سركشند
خداوندگاران قلم دركشند
مولانا:
گر نباشد یاری حبر و قلم
كی فتد بر روی كاغذها رقم
● قلم در سخنان امام خمینی (ره)
قلم به دست بگیرید، برای تربیت بشر.
این قلمها كه در دست شماست، در محضر خداست.
قلم یك اسلحه است؛ این قلم باید دست اشخاص صالح باشد.
آن قدر كه بشر از قلمهای صحیح نفع برده است، از چیز دیگر نبرده است؛ و آنقدر كه ضرر كشیده است، از چیزهای دیگر ضرر نبرده است. قلمها و بیانها، با مغزهای مردم رابطه دارند.
كسی كه قلم به دست میگیرد، بداند كه مورد سؤال قرار میگیرد كه این كه نوشتی، چه بود؟
همّت بگمارید كه قلم و بیان خویش را برای تعالی اسلام و كشور و ملّت خود به كار گیرید.
مسئولیتِ بزرگ شما، امروز قلمهایی است كه در دست شماست.
● انجمن قلم در ایران
آنچنان كه در پایگاه اینترنتی انجمن قلم ایران آمده است، این انجمن تشكلی است كه داستاننویسان، شاعران، محققان، منتقدان و سایرِ افراد ذیصلاحِ حوزه علومِ انسانی را در بر میگیرد. این انجمن، تشكلی است فرهنگی، غیرانتفاعی، دارای تابعیتِ ایرانی و مستقل كه به هیچ حزب، گروه و تشكیلات سیاسی و دینی، اعم از دولتی و غیردولتی، داخلی و خارجی، وابسته نیست.
تا امروز بیش از دویست نفر از مشاهیر و معاریف فرهنگی كشور به عضویتِ انجمن در آمدهاند كه انجمن متعهد به استیفای حقوقِ صنفیِ ایشان است.
انجمنِ قلم ایران، با هدف مجتمع ساختن اهالی قلم با تكیه روی مسائلِ صنفی و ایجاد زمینه مناسب برای احرازِ نقش فعالتر اعضا در تحولات اجتماعی و دفاع از آزادی بیان و اندیشه در محدوده قانون اساسی و كوشش در راهِ اشاعه هر چه بهتر و بیشتر ارزشهای والای انسانی و دینی فعالیت مینماید.
از جمله فعالیتهای انجمن قلم طی این سالها راهاندازی جشنواره ادبی «قلم زرین» بوده است كه امسال پنجمین دوره این جشنواره برگزار میشود.
«تعطیلات پایان هفته در گواتمالا» نوشتهی آستوریاس با ترجمهی زهرا خانلری (كیا) پس از ۲۶ سال دوباره منتشر شد.
«تعطیلات پایان هفته در گواتمالا»، مجموعهی داستانی از میگل آنخل آستوریاس - نویسندهی گواتمالایی -، شامل شش داستان كوتاه كه اولینبار در سال ۶۱ منتشر شده بود، به تازگی از سوی انتشارات توس به چاپ رسیده است.
میگل آنخل آستوریاس - نویسندهی سرشناس گواتمالایی برندهی نوبل ادبیات - نوزدهم اكتبر ۱۸۹۹ متولد شد و در نهم ژوئن ۱۹۷۴ در سن ۷۵سالگی در مادرید اسپانیا درگذشت.
او در سن ۱۸سالگی و در حین تحصیل در رشتهی حقوق در دانشگاه سان كارلوس گواتمالا، در شورش علیه دیكتاتور حاكم - مانوئل استرادا كابرا - شركت كرد.
آستوریاس سالهای پایانی عمرش را در مادرید بهسر برد و در سال ۱۹۷۴ درگذشت و در پاریس بهخاك سپرده شد.
از آثار برجستهی او به «ساختار یك زندگی جدید» (۱۹۲۸)، «افسانههای گواتمالا» (۱۹۳۰)، «افسانهی یك مرد معمولی»، «آواها» (۱۹۳۶)، رمان «رییسجمهور» (۱۹۴۶)، «سهگانهی موز»، «تصویر جدید رومانی» (۱۹۶۴) و «بسیار مرتفع» (۱۹۶۳) میتوان اشاره كرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رمان «سفر دریایی» نوشته «جیمز پترسون» نویسنده شصت و یك ساله آمریكایی در لیست كتابهای پرفروش این هفته ساندی تایمز قرار گرفت.
به نقل از روزنامه ساندی تایمز، این رمان كه به تازگی در ایالات متحده منتشر شده با گذشت چند هفته از انتشار آن در لیست پرفروشهای روزنامههای جهان از جمله ساندی تایمز قرار گرفته است.
«پترسون» از نویسندگان پركار آمریكایی است كه به نوشتن رمانهای متعددی درباره یك قهرمان مشخص علاقه دارد و مجموعه رمانهای «الكس كراس» و «ماكسیم راید» از این دسته هستند.
«سفر دریایی» داستان «ان دون» است كه از زمان مرگ همسرش مجبور است به تنهایی از سه فرزندش مراقبت كند. وی در این راه با مشكلات زیادی مواجه است و «سفر دریایی» مشكلات این زن تنها را در تربیت و بزرگ كردن فرزندانش نشان میدهد.
این رمان ۴۰۰ صفحهای را انتشارات «لیتل، براون و شركا» هفته اول ژوئن منتشر كرده است و هفده دلار قیمت دارد.
خبرگزارى فارس
مراسم اختتامیه نخستین دوره جایزه ادبی "فردا" با هدف انتخاب فنی ترین رمان سال 1386، 19 مرداد در فرهنگسرای دانشجو برگزار می شود. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی جایزه، نخستین دوره جایزه ادبی فردا با هدف انتخاب فنی ترین داستان بلند و رمان ایرانی از 21 اردیبهشت ماه امسال با برگزاری اولین نشست خبری و رونمایی از کاربرگ داوری این جایزه ادبی، کار خود را آغاز کرد.
در اولین گام دبیرخانه جایزه موفق به شناسایی 1155 عنوان اثر داستانی شد که در سال 1386 برای اولین بار به چاپ رسیده بودند. همچنین با بررسی های دقیق تر مشخص شد که از میان این تعداد، تنها 388 عنوان اثر دارای قالب داستان بلند یا رمان هستند و در حوزه بزرگسال می گنجند.
در دومین گام دبیرخانه اقدام به ارسال دعوت نامه ای برای 178 ناشر این آثار کرد که نهایتا 53 ناشر (43 ناشر تهرانی و 10 ناشر غیر تهرانی)، 122 عنوان از داستان های بلند و رمان های خود را به تعداد لازم به دبیرخانه ارسال کردند.
در میان آثار دریافت شده، عنوان "طولانی ترین رمان" به رمان "آقا نیلو" نوشته محمد حسین مهرنوش با 1029 صفحه حجم تعلق می گیرد.
مجید میرزا وزیری با پنج رمان پرکارترین نویسنده، قاسم لاربن نویسنده رمان "حرفه ای در تاریکی" با 82 سال سن کهنسال ترین نویسنده و حسین مصطفوی کاشانی با رمان "بند رهایی" با داشتن 19 سال، جوان ترین نویسنده شناخته شده اند.
همچنین رمان "انجمن مخفی" نوشته احمد شاکری با میانگین بهای هر صفحه 7.25 تومان به عنوان ارزان ترین و داستان "کافه پیانو" نوشته فرهاد جعفری با میانگین بهای هر صفحه 13.53 تومان به عنوان گران ترین رمان دست یافته اند.
در سال گذشته نشر علم با انتشار 26 رمان "پرکارترین ناشر" در حوزه رمان بزرگسال محسوب شده است.
دبیرخانه جایزه ادبی "فردا" انگیزه اصلی از برگزاری این جایزه را اهمیت دادن به اصول داستان نویسی و کمک به ارتقای سطح فنی رمان ایرانی در مقایسه با ادبیات جهان فارغ از مصلحت سنجی ها و دخالت دادن سوابق نویسندگان و ناشران در انتخاب بهترین ها می داند.
جایزه ادبی "فردا" با انتشار فهرست ترتیبی فنی ترین رمان های سال 1386 می کوشد ارزش فنی هر اثر را در مقایسه با دیگر آثار آن دوره مشخص کند.
مراسم اختتامیه نخستین جایزه ادبی فردا با حضور نویسندگان، ناشران، داوران و علاقمندان ادبیات داستانی روز شنبه 19 مرداد ماه در فرهنگسرای دانشجو برگزار می شود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چهارمین دوره جایزه ادبی والس در سال ۱۳۸۷ با موضوع «رمان منتشرنشده» برگزار میشود.
هدف سایت ادبی والس از برگزاری چهارمین دوره جایزه با این موضوع شناسایی رمانها و اثار ارزشمندی است كه طی سالهای اخیر به دلایل مختلف از انتشار بازماندهاند.
آثار ارسالی به دبیرخانه چهارمین دوره جایزه ادبی والس حتما باید دارای ویژگی های زیر باشند:
۱- رمان باید به زبان فارسی نوشته شده باشد.
۲- عدم انتشار و چاپ رمان در داخل و یا خارج از كشور به صورت رسمی (ملاك انتشار رسمی، دانش شابك یا ISBN است) ملاك اصلی شركت در جایزه است.
۳- ملاك زمانی عدم انتشار، زمان ارسال آثار است و اگر پس از ارسال اثری منتشر شد در روند بررسی و داوری تأثیری نخواهد داشت.
۴- از نظر زمان آفرینش اثر محدودیتی وجود ندارد.
۵- هر نویسنده فقط میتواند یك اثر به دبیرخانه ارسال كند.
۶- از منظر موضوعی هیچ محدودیتی در این جایزه مطرح نیست و انتخاب موضوع آزاد است.
۷- آثار صرفا عامه پسند در این جایزه شركت داده نخواهد شد.
۸- اثر باید به صورت فایل WORDیا PDF به نشانی پستی یا الكترونیكی جایزه ارسال شود.
۹- نویسنده باید شخصا اثر را در جایزه شركت دهد.
مهلت ارسال اثر به دبیرخانه این جایزه ادبی ۱ مرداد تا ۳۰ مهر ۸۷ تعیین شده است. به زودی اسامی داوران این جایزه نیز اعلام خواهد شد. داوری در این دوره یك مرحلهای خواهد بود و هر یك از داوران به طور جداگانه به داوری آثار خواهد پرداخت و به آثار امتیاز خواهد داد در نهایت حاصل جمع امتیازات آثار برتر را مشخص میكند.
این امتیازات به تفكیك برای هر اثر و به همراه ملاكها و معیارهای هر داور پس از اعلام نتایج از طریق سایت
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید منتشرخواهد شد. مقرر شده است در این دوره با اهدای لوح و تندیس والس از پدیدآورندگان سه اثر برتر تقدیر شود. نتایج همزمان با برپایی مراسم پایانی جایزه در اسنفدماه سال جاری اعلام خواهد شد.
علاقه مندان به شركت در این جایزه می توانند تا تاریخ ۳۰ مهرماه سال جاری اثرخود را به صورت متن تایپ شده با نرم افزار WORD یا به فرمت PDF از طریق پست الكترونیكی به صورت متن ضمیمه به نشانی [valselit@gmail.com] یا به صورت CD به نشانی پستی: تهران-صندوق پستی ۱۱۶۵-۱۵۸۱۵ ارسال كنند. ذكر عنوان مربوط به جایزه ادبی والس و همچنین ذكر مشخصات نویسنده از قبیل نام و نانم خانوادگی آدرس كامل پستی، تلفن تماس و آدرس الكترونیك در نامه ارسالی ضروری است.
لازم به یادآوری است كه جایزه والس در راستای حقوق مألف آثار رسیده به دبیرخانه را فقط در اختیار داوران قرار خواهد داد و از هرگونه انتشار، چاپ و تكثیر آن، چه در زمان برگزاری جایزه و چه پس از آن خودداری خواهد كرد.
در ضمن كسانی كه علاقهمند به حمایت مالی از این جایزه هستند می توانند با آدرس [valselit@gmail.com] مكاتبه كنند.
به نقل از سایت آفتاب.
آنچه مي خوانيد مرور کارنامه ی نه چندان پربار نشر ادبيات داستاني است در اين سه ماه. تنها با نگاهي به آثار داستاني ايراني و خارجي منتشرشده در همين دو، سه ماه اول سال 87 و مقايسه کمي اين آثار با آثار داستاني منتشر شده در سه ماهه اول سال گذشته مي توان نتيجه گرفت که اوضاع نشر کتاب به نسبت سال قبل اگر نگوييم بدتر شده، دست کم تغييري نکرده است. بيشتر نويسندگاني که کتاب هايشان سال گذشته منتظر مجوز بود، هنوز هم منتظرند و در زمينه ترجمه هم وضع چندان بهتر نيست. تاثير اين فرآيند نه فقط بر روند نوشتن قصه و رمان که بر نقد ادبي هم مشهود است. در غياب آنچه قرار است منتشر شود و انتشارش به هزار و يک علت عقب مي افتد، نقد جدي هم وجود نخواهد داشت و جدي ترين نقدها هم نمي توانند از دام کلي گويي هاي بي ارتباط با متن- چه از سر ذوق زدگي و چه از سر نوعي بدبيني تقديرگرايانه- در امان بمانند. فقط مي توان مرور کرد و گهگاه هم چيزکي نوشت بر کتابي، براي خالي نماندن عريضه، همين.
---
محاکمه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در اين چند ماه اول سال 87 مهم ترين اتفاق در زمينه نشر رمان، ترجمه علي اصغر حداد بود از رمان «محاکمه» فرانتس کافکا که در هفته هاي اول ارديبهشت توسط نشر ماهي منتشر شد. «محاکمه» را پيش از اين با ترجمه امير جلال الدين اعلم خوانده بوديم و البته اين رمان سال ها قبل يعني حوالي سال 54 هم با ترجمه حسينقلي جواهرچي توسط انتشارات فرخي منتشر شده بود که اين ترجمه اکنون ناياب است. اما وجه تمايز ترجمه علي اصغر حداد با ترجمه هاي ديگر «محاکمه» اين است که حداد اين رمان را مستقيم از زبان آلماني به فارسي برگردانده است و اين ترجمه بيش از ترجمه هاي قديمي تر به سبک کافکا نزديک است. اساس ترجمه حداد ظاهراً متني است که ماکس برود ويرايش کرده و پسگفتارهاي ماکس برود بر چاپ هاي اول، دوم و سوم متن اصلي «محاکمه» هم در ترجمه حداد آمده است. ضمن اينکه خود مترجم هم يک پيشگفتار و يک پسگفتار بر اين رمان نوشته. «محاکمه» رماني است که ظاهراً هنوز هم بر سر ترتيب فصل هايش بين ويراستاران اختلاف نظر وجود دارد، چنان که علي اصغر حداد هم در پسگفتارش بر ترجمه اين رمان به اين اختلاف نظر اشاره کرده و نوشته است؛ «تنظيم فصول محاکمه مساله يي است که از زمان مرگ فرانتس کافکا پژوهشگران آثار او را به خود مشغول کرده است و آن طور که ماکس برود در پسگفتار چاپ سوم محاکمه آورده است، چه بسا در اين زمينه بسياري پرسش ها تا ابد بي پاسخ بمانند. به راستي اگر کافکا به عمد مي خواست زندگي را بر ويراستاران آينده خود هر چه سخت تر کند، راهي زيرکارانه تر از اين پيدا نمي کرد. در حالي که آشفتگي دست نوشته هايش که بعدها به بحث و جدلي ده ها ساله در ميان پژوهشگران آثارش دامن زد، ربطي به علاقه او به پنهانکاري ندارد. تمام اين دردسرها- هرچند عجيب به نظر مي رسد- حاصل رسيدن به راه حل عملي بود که به او کمک مي کرد با انضباط بيشتري محاکمه را بنويسد.» حداد در جاي ديگري از اين پسگفتار درباره اين راه حل عملي که در واقع اختلاف نظر ويراستاران بر سر تنظيم فصل ها حاصل آن است، نوشته است؛ «فکري که به ذهن کافکا رسيد اين بود که هر بار روي صحنه يي کار کند که با شدت بيشتري پيش چشمش ظاهر مي شد. گاهي در اين دفتر گاهي در آن دفتر و هر وقت هم براي ادامه نوشتن دفتري دم دست نبود، اوراق نوشته شده را برمي گرداند و پشت آن به نوشتن ادامه مي داد. در ضمن از آنجا که آغاز و پايان کار به وضوح مشخص بود و مي بايست تمام رمان در اين چارچوب گنجانده مي شد اين دو فصل را نخست و چه بسا همزمان نوشت.» و دست آخر اينکه در وصف ترجمه حداد از محاکمه به جاي هرگونه قلمفرسايي بهتر است شروع رمان را در يکي از ترجمه هاي قديمي (همان ترجمه چاپ شده توسط انتشارات فرخي) و ترجمه حداد کنار هم بگذارم و قضاوت را بسپارم به خواننده. «آن روز صبح، ژوزف کا... هنگامي که بستر خواب را ترک مي گفت زنگ را به صدا درمي آورد تا خدمتکار پانسيون را احضار کند. کا... اتاقي را در پانسيون مادام گورباخ اجاره کرده بود و بهاي صبحانه را نيز يکجا با کرايه اتاق حساب مي کرد و به اين ترتيب هر روز صبح ساعت هشت خدمتکار پانسيون موظف بود صبحانه کا... را به اتاق او ببرد.» (از ترجمه حسينقلي جواهرچي)
«بي شک کسي به يوزف کا تهمت زده بود، زيرا بي آنکه از او خطايي سر زده باشد، يک روز صبح بازداشت شد. از آشپز خانم گورباخ، صاحبخانه کا، که هر روز صبح حدود ساعت هشت صبحانه او را مي آورد، اين بار خبري نشد. چنين چيزي هرگز سابقه نداشت.» (از ترجمه علي اصغر حداد)
در روياي بابل
کارآگاه «سي .کارد» در بابل آدم موفق تري است تا در امريکا. براي همين بيشتر اوقات «در روياي بابل» غرق مي شود و از کار و زندگي مي افتد. چنان که خودش مثلاً درباره دليل قبول نشدنش در آزمون استخدامي اداره پليس مي گويد؛ «فقط پنج نمره با پليس شدن فاصله داشتم. روياي بابل گرفتارم کرد. من هم پليس لايقي مي شدم، اگر و تنها اگر مي توانستم از فرو رفتن در روياي بابل دست بردارم. بابل براي من يک چنان لذت و در عين حال يک چنين مصيبتي بوده. 20 سوال آخر آزمون را جواب ندادم. به همين دليل هم مردود شدم. من آنجا نشستم و در روياي بابل فرو رفتم، در حالي که ديگران سوال ها را جواب دادند و پليس شدند.» (در روياي بابل، ص 29)
در روياي بابل تازه ترين رماني است که از ريچارد براتيگان به فارسي ترجمه شده و سبک آن قدري با سبک ديگر آثاري که از او خوانده ايم متفاوت است. «در روياي بابل» ماجراي يک کارآگاه خصوصي آس و پاس است که قرار است در ازاي دزديدن يک جسد از سردخانه پزشکي قانوني پول خوبي به جيب بزند و... اين رمان «براتيگان» پر از شوخي ها و شيطنت هايي است که نمونه هايشان را پيش از اين در «صيد قزل آلا در امريکا»، «اتوبوس پير» و «در قند هندوانه» هم ديده بوديم. هرچند اين بار شوخ طبعي براتيگان قدري کمتر توي ذوق مي زند. «براتيگان» اين بار ژانر رمان پليسي و فيلم ها و پاورقي هاي گنگستري و حتي علمي- تخيلي را دستمايه شوخي هاي هجوآميزش قرار داده است. «در روياي بابل» با ترجمه پيام يزدانجو و توسط نشر چشمه منتشر شده است.
تو خودت را دوست نداري
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از ناتالي ساروت پيش از اين رمان هايي چون «صدايتان را مي شنويد؟» و «افلاک نما» را خوانده بوديم و همچنين «عصر بدگماني» اش را که شامل مقاله هايي بود خواندني درباره رمان. ساروت در کنار نويسندگاني مثل روب گري يه، ميشل بوتور و... از سرآمدان جنبش رمان نو در فرانسه است و يکي از بهترين نويسندگان اين جريان. لوسين گلدمن در مقاله «رمان نو و واقعيت» درباره ساروت مي نويسد؛ «ناتالي ساروت - به کامل ترين و عالي ترين شکل- رمان نويس دوره يي است که آن را دوره انحلال شخصيت ناميده ايم. ساختارهاي فراگير دنياي اجتماعي چندان مورد توجه او نيستند، او در همه جا واقعيت بشري اصيل و تجربه زندگي بي واسطه را جست وجو مي کند.» (جامعه شناسي رمان، ترجمه محمدجعفر پوينده)
تلاش براي بازنمايي حالت هاي دروني از طريق ترجمه آنها به تصويرهايي که با کلمات ساخته مي شوند ويژگي آثار ساروت و دغدغه اصلي او به عنوان نويسنده است. تصويرهاي کلامي که ساروت براي ترجمه اين حالت ها خلق مي کند در نگاه اول نسبت به حالت هايي که اين تصويرها، ترجمه شان هستند غريب و انتزاعي به نظر مي رسند و درست به همين دليل دقيق ترين شيوه براي بيان حالت هايي هستند که بيان شان به زباني سرراست تر، آنها را گنگ تر و نارساتر مي کند و عمق آنها را به سطحي پيش پا افتاده تقليل مي دهد و شکلي تحريف شده، دم دستي و به شدت ناقص از آن حالت ها به دست مي دهد. به همين دليل تصويرهاي کلامي ساروت يکي از بهترين شکل هاي بازنمايي آن حالت ها است. ساروت خودش در کتاب عصر بدگماني درباره اين حالت ها مي نويسد؛ «اينها حالاتي تعريف ناپذيرند که برق آسا تا منتهي اليه اعماق آگاهي ما نفوذ مي کنند؛ بن مايه حرکات ما، سخنان ما و عواطفي اند که ما از خود نشان مي دهيم و مي پنداريم که به تعريف درمي آيند. اين حالات در نظر من همواره سرچشمه نهاني زندگي ما بوده اند و هنوز هم در نظر من چنين اند. چون هنگامي که دستخوش اين حالات مي شويم هيچ کلمه يي ، ولو کلمات گفتار دروني، آنها را بيان نمي کند (چه درون ما نشو و نما مي يابند و به يک چشم زدن و بي آنکه به روشني دريابيم که چه هستند محو مي شوند، و با اين همه، احساساتي غالباً بسيار شديد، ولي زودگذر در ما به جاي مي گذارند)، از اين رو براي من ممکن نبود آنها را جز با تصاويري هم ارز آنها که همان احساسات را برانگيزند به خواننده انتقال دهم.» (عصر بدگماني، ترجمه اسماعيل سعادت)
«تو خودت را دوست نداري»، رماني است که دقيقاً حول محور دغدغه هاي اصلي و بنيادين ناتالي ساروت - همان ها که بارها در مقالاتش از آنها سخن گفته- شکل گرفته است. اين رمان با ترجمه مهشيد نونهالي توسط انتشارات نيلوفر منتشر شده است.
مثلاً برادرم
محمود حسيني زاد مثل هميشه سراغ نويسنده يي رفته که در ايران چندان شناخته شده نيست. بعد از نويسندگاني مثل يوديت هرمان و شولتسه، حسيني زاد اين بار با ترجمه رمان «مثلاً برادرم» اووه تيم را به خواننده فارسي زبان معرفي کرده است. اووه تيم هرچند بين نويسندگان آلماني، نويسنده يي قديمي است اما به دليل سبک و نگاه خاص خود، در مقايسه با نويسندگان هم نسلش، نويسنده يي نامتعارف به شمار مي رود. جنگ جهاني دوم و حواشي و عواقب هولناک آن يکي از دستمايه هاي اصلي اووه تيم براي نوشتن رمان «مثلاً برادرم» بوده است. «مثلاً برادرم» اولين رماني است که از اووه تيم به فارسي ترجمه شده است. اين رمان با ترجمه س. محمود حسيني زاد توسط نشر افق منتشر شده است.
اختراع انزوا
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پل استر نويسنده يي است که در ايران هر سال معمولاً بيش از يک کتاب از او به فارسي ترجمه مي شود. سال گذشته «کتاب اوهام»، «ديوانگي در بروکلين» و «مون پالاس»اش ترجمه و منتشر شدند و امسال هم هنوز چيزي از شروع سال نگذشته دو کتاب «اختراع انزوا» و «دفترچه سرخ»اش اولي با ترجمه بابک تبرايي و دومي با ترجمه شهرزاد لولاچي منتشر شده. اين دو کتاب را نشر افق منتشر کرده است.«اختراع انزوا» اولين رمان پل استر است. او در اين رمان مرگ ناگهاني پدر را دستمايه طرح دغدغه هاي هميشگي اش قرار داده و تجربه يي شخصي را با تجربه هاي روايي درآميخته است. استر در اين رمان هم، مثل همه رمان هاي ديگرش قصه گو است. هرچند «اختراع انزوا» از رمان هايي است که خيلي با زندگي شخصي نويسنده اش گره خورده است؛ «حتي قبل از بستن چمدان هامان و عازم سفر سه ساعته به نيوجرزي شدن، مي دانستم که بايد درباره پدرم بنويسم. نه طرحي داشتم و نه هيچ ايده دقيقي که مي خواهم چه کار کنم. حتي نمي توانم به ياد بياورم که تصميمي هم درباره اش گرفته بودم يا نه. چون و چرايي در کار نبود، قطعي بود، اجباري بود که از لحظه شنيدن خبر خودش را به من تحميل مي کرد. فکر کردم؛ پدرم درگذشته. اگر سريع دست به کار نشوم کل زندگي اش همراه با او محو خواهد شد.» (ص8)
قصه هاي کوتاه سلينجر
احتمالاً اگر باد به گوش جروم ديويد سلينجر برساند که قصه هاي کوتاهي که در دهه چهل ميلادي در نشريات چاپ کرده، در جايي بي اجازه او در قالب کتاب منتشر شده، اگر هم ديگر حال و حوصله سر و صدا راه انداختن و دادگاه و دادگاه کشي نداشته باشد، دست کم خم به ابرو مي آورد و غرولندي مي کند. اما چندان جاي نگراني نيست چون آن نسيمي که اين سر دنيا بوزد و در آن سر دنيا آن هم درست وسط حريم اساطيري نويسنده «ناطور دشت» به توفان بدل شود حتماً فقط در ديوان خواجه شيراز پيدا مي شود. «نغمه غمگين» و «هفته يي يه بار آدمو نمي کشه» دو مجموعه قصه از سلينجر است که اخيراً توسط نشر نيلا منتشر شده.اين دو مجموعه، شامل قصه هايي هستند که سال ها پيش براي نخستين بار در نشرياتي مثل «استوري»، «ستردي ايونينگ پست»، «نيويورکر» و... منتشر شده اند. در اين قصه ها هر چند بارقه هايي از سلينجر «ناطور دشت» و «دلتنگي هاي نقاش خيابان چهل و هشتم» به چشم مي خورد، اما در قياس با اين آثار، به طرح هايي شبيه هستند که نطفه بسياري از قصه هاي خوب سلينجر در سال هاي بعد در آنها بسته شده، چنان که برخي از اين قصه ها بعدها در دل قصه هاي شاخص سلينجر جاي گرفته اند و کامل تر شده اند که از آن ميان مي توان به قصه «من خلم» در مجموعه «هفته يي يه بار آدمو نمي کشه» اشاره کرد که همان فصل ملاقات هولدن کالفيلد با «آقاي اسپنسر» در رمان «ناطور دشت» است. «نغمه غمگين» را امير امجد و بابک تبرايي و «هفته يي يه بار آدمو نمي کشه» را اميد نيک فرجام و ليلا نصيري ها ترجمه کرده اند.
رازي در کوچه ها
ديگر نويسنده نام آشناي ايراني که امسال کتابش به نمايشگاه رسيد، فريبا وفي بود با رمان «رازي در کوچه ها» که آن هم توسط نشر مرکز منتشر شد. فريبا وفي از نويسندگاني است که آثارش همواره توجه منتقدان و مخاطب هاي غيرنويسنده و غيرمنتقد ادبيات داستاني ايران را همزمان برانگيخته است. چاپ هاي متعدد رمان هاي او و جوايزي که اين رمان ها برايش به ارمغان آورده گواه اين مدعا است. چنان که رمان «پرنده من» اش جوايز گلشيري، مهرگان، يلدا و اصفهان و «روياي تبت» اش جايزه گلشيري را از آن او کرد.«رازي در کوچه ها» چهارمين رمان فريبا وفي است. وقايع رمان در محله يي کوچک مي گذرد. محله يي که شخصيت زن رمان که مدتي دور از زادگاهش بوده، بار ديگر به آن پا مي گذارد تا در روزهاي آخر زندگي پدرش در کنار او باشد. وفي در اين رمان از خلال آنچه روايت مي کند به وضعيت زن در جامعه مردسالار پرداخته است و رئاليسم او در اين رمان هم مثل ديگر آثارش سمت و سويي اجتماعي يافته است.
بيژن و منيژه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بين نويسندگان قديمي تر ايراني، جعفر مدرس صادقي تنها نويسنده يي بود که امسال رمان تازه اش به نام «بيژن و منيژه» به نمايشگاه کتاب رسيد. پيش از اين آخرين کتابي که از مدرس صادقي منتشر شد، مجموعه «وقايع اتفاقيه» بود که البته پيش از آن هم در روزنامه «شرق» به صورت هفتگي منتشر شده بود. مضمون محوري «بيژن و منيژه» رابطه پدر و پسر است. اما اين بار نه به آن صورتي که در «گاوخوني» وجود داشت. مدرس صادقي نويسنده يي است که مضمون ها و شيوه قصه گويي اش به طرز غريبي با مضمون ها و شيوه هاي کهن روايي پيوسته است. هر چند که اين پيوند نه پيوندي آشکار به صورت ارجاع مستقيم و تقليد از نثر کهن که پيوندي پنهان است؛ پيوندي که ساخت هاي فکري کهن همچنان حاضر در فرهنگ و زندگي معاصر از طريق آن در قصه هاي او احضار مي شوند. شکل روايي «بيژن و منيژه» همان شکل آشناي قصه هاي قبلي مدرس صادقي است. هرچند اين بار وهم و واقعيت بيش از پيش درهم تنيده اند. «بيژن و منيژه» را نشر مرکز منتشر کرده است
عشق روي چاکراي دوم
پس از آثاري چون مجموعه قصه «هولا... هولا» و رمان «با من به جهنم بيا»، ناتاشا اميري امسال تازه ترين مجموعه قصه اش را با عنوان «عشق روي چاکراي دوم» منتشر کرد. «عشق روي چاکراي دوم» مجموعه ده قصه از ناتاشا اميري است که توسط نشر ققنوس منتشر شده. ويژگي اصلي اين مجموعه تنوع در نحوه روايت قصه ها و همچنين تمرکز نويسنده بر شخصيت هاي نامتعارف در آنها است. چنان که در برخي قصه هاي اين مجموعه، شخصيت بر موقعيت غالب است. زنان طبقه متوسط شهرنشين و بحران هاي روحي آنها مضمون اصلي بسياري از قصه هاي اين مجموعه است. در برخي از اين قصه ها نويسنده به سمت فضاهايي وهم آميز و خلق شخصيت هاي خيالي رفته که قصه «هاروت و ماروت» نمونه يي است از اين دست. گاهي هم اين شخصيت هاي خيالي و مرموز در متن زندگي روزمره شهري آشکار مي شوند، هر چند مرزشان از واقعيت مشخص است و حضورشان چارچوب رئاليستي قصه ها را در هم نمي شکند مثل آن دختر مو سرخ که راوي قصه «من به توان تو» در آينه مي بيند.
آن ها چه کساني بودند
از احمد آرام، پيش از اين مجموعه قصه «غريبه در بخار نمک» و رمان «مرده يي که حالش خوب است» را خوانده بوديم. «آن ها چه کساني بودند» نام تازه ترين مجموعه قصه احمد آرام است که توسط نشر افق منتشر شده است. ترکيب شکل هاي گوناگون روايي، حرکت در لايه هاي پنهان و تودرتوي ذهن و واقعيت بيروني، عناصر بومي و اسطوره يي و درآميختن کابوس و واقعيت خصلت اصلي بسياري از قصه هاي احمد آرام است. او نويسنده يي است که فرم و نحوه روايت در قصه هايش نقشي محوري دارد. قصه «نگاه گاو سهل الوصول به مينوتورهاي خاکستري» يکي از بهترين قصه هاي احمد آرام در اين مجموعه است؛ قصه يي که در آن نوعي روايت گزارش گونه و در عين حال طنز آميز، بستري مي شود براي درآميختن کابوس و واقعيت و درنهايت روايت شکلي غريب از مسخ شدگي.
تويي که سرزمينت اينجا نيست
بين نويسندگان افغان که به فارسي مي نويسند، بدون شک محمدآصف سلطانزاده، بين منتقدان جايگاه ويژه يي دارد و اين را با انتشار همان مجموعه قصه اولش يعني
«در گريز گم مي شويم» اثبات کرده است. سلطانزاده نويسنده يي است که آثارش همواره توجه منتقدان را به خود جلب کرده است و تاکنون دو بار- يک بار با «در گريز گم مي شويم» و بار ديگر با «عسگرگريز»- جايزه گلشيري را گرفته است. جنگ و بحران هاي ناشي از آن مثل آوارگي، فقر، بي وطني و گسست، مضمون اصلي بسياري از قصه هاي محمدآصف سلطانزاده هستند. او سال گذشته با «عسگرگريز» توجه منتقدان را بار ديگر به خود جلب کرد. امسال مجموعه قصه تازه سلطانزاده با عنوان «تويي که سرزمينت اينجا نيست» توسط نشر آگه منتشر شده است. اين مجموعه شامل هشت قصه کوتاه از او است. بايد ديد سلطانزاده اين بار هم مي تواند توجه منتقدان را به خود جلب کند. اگر اين اتفاق بيفتد، او براي سومين بار جايزه گلشيري يا جوايز ادبي ديگري را که در پيش هستند از آن خود خواهد کرد.
کافه پري دريايي
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«کافه پري دريايي» پس از مجموعه قصه «مادموازل کتي» دومين کتاب ميترا الياتي است که امسال منتشر شده است. الياتي که پيش از اين با «مادموازل کتي» جايزه گلشيري را گرفته بود، اکنون پس از شش سال دومين مجموعه اش را منتشر کرده است. «کافه پري دريايي» که توسط نشر چشمه منتشر شده، مجموعه هشت قصه کوتاه است. قصه هاي الياتي در اين مجموعه قصه هايي خوشخوان و رئاليستي است. «خاطره سه شنبه برفي»، «نامه به يک دوست قديمي» و «زير باران» از جمله قصه هاي اين مجموعه است. رويکرد اجتماعي، رويکرد اصلي الياتي در بسياري از قصه هاي اين مجموعه از جمله خود قصه «کافه پري دريايي» است.
منبع: هفته نامه اعتماد
طولاني ترين مجموعه شعر از سرودههای فدریکو گارسیا لورکا، شاعر و نمایشنامهنویس اسپانیایی روانه کتابفروشیها میشود. این کتاب ۸۹۵ صفحهای توسط زهرا رهبانی به فارسی ترجمه شد است
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ترجمه زهرا رهبانی از «مجموعه اشعار فدریکو گارسیا لورکا»، شاعر و نمایشنامهنویس بریتانیایی، به بازار کتاب ایران عرضه میشود.
این کتاب که از زبان اسپانیایی به فارسی ترجمه شده، حجیمترین مجموعه شعری است که تاکنون
از لورکا در ایران منتشر شده است. نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۰۲ میلادی به چاپ رسیده و پس از یک سال با عنوان انگلیسی «collecter poems»، در کشورهای انگلیسیزبان هم منتشر شده است.
رهبانی پیشتر آثار نویسندگان و شاعرانی چون «ایزابل آلنده» و «پابلو نرودا» را به فارسی ترجمه کرده است.
این کتاب پس از طی مراحل انتشار در ۸۹۵ صفحه راهی کتابفروشیها میشود. موسسه انتشارات نگاه (ناشر این کتاب)، قیمت ۹۵۰۰ تومان را برای آن برگزیده است.
فدریکو گارسیا لورکا، درخشانترین چهره شعر اسپانیا در سال ۱۸۸۹ میلادی در فونته واکه روس (دشت حاصلخیز غرناطه) در چندکیلومتری شمال شرقی شهر گرانادای اسپانیا متولد شد.
وی علاوه بر شعر، چندین نمایشنامه نیز خلق کرده است که «عروسی خون» و «خانه برنارد آلبا» از این دستهاند.
در آغاز جنگ داخلی اسپانیا و در نیمه شب 19 اگوست 1936 میلادی، لورکا که سرودههایش از نگاه سیاسیون، ترانههای آزادیخواهانه و ضدفاشیسم تلقی میشد، توسط عدهای ناشناس به شکل دلخراشی به گلوله بسته شد.
پیش از این مترجمانی چون نجف دریابندری، احمد شاملو، احمد پوری، نجمه شبیری، فانوس بهادروند، رضا معتمدی، محمود کیانوش، نازنین میرصادقی، عباس میراحمدی، و یدالله رویایی برخی از آثار لورکا را به زبان فارسی ترجمه کردهاند.
آثار زیادی از «گائو زینگجیان» نویسنده چینی برنده نوبل ادبیات سال ۲۰۰۰ به طور زیرزمینی در چین به فروش میرسد.
«گائو زینگجیان» تنها نویسنده چینی است كه تا به حال موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شده است.
فروش آثار این نویسنده كه سالیان سال است به فرانسه مهاجرت كرده در چین ممنوع است.
به گفته خبرگزاری فرانسه، اخیرا نیز موج جدیدی از مخاطبان ادبیات در چین به آثار این نویسنده علاقهمند شدهاند و با هجوم به فروشگاههای به اصطلاح زیرزمینی خواستار خرید كتابهای «زینگجیان» هستند.
خبرگزاری فرانسه مینویسد كه به تازگی یكی از دوستان «گائو زینگجیان» برای خرید یكی از نسخههای زیرزمینی آثار این نویسنده به یك فروشگاههای در چین مراجعه كرده است و در كمال نا باوری عكس نویسنده دیگری را بر روی جلد این كتاب دیده است.
«گائو زینگجیان» در این باره گفت: «این مسئله برای من خیلی مضحك است. اینقدر این مسئله برای من جالب شده كه خودم حاضرم همه این كتابهای زیرزمینی را بخرم و در كتابخانه شخصیام ازشان مراقبت كنم.»
آثار «زینگجیان» همچنین پس از جایزه ادبیات نوبل به بیش از سی زبان دنیا ترجمه شده است.
وی همچنین با انتقاد از ممنوعیت چاپ آثارش در چین به خبرگزاری فرانسه گفت: «اغلب مخالفان من در چین حتی كتابهای مرا نخواندهاند و اظهارنظرشان كاملا سیاسی است.»
چند سالی بیشتر نیست که نشر «ماهی» فعالیت خود را آغاز کرده است (دقیقاً از سال ۱۳۸۰ و با انتشار کتاب «مترجم دردها» نوشتهی «جومپا لاهیری»، ترجمهی امیرمهدی حقیقت) اما در هماین مدت اندک توانسته است جایگاه خود را به عنوان یک ناشر معتبر و مطرح پیدا کند. اتفاقی که به نظر میرسد مدیون دو فاکتور مهم است؛ اول اینکه نشر ماهی بسیار گزیدهکار است و کتاب بد و حتا متوسط منتشر نمیکند و دوم اینکه به زیبایی کتاب بسیار اهمیت میدهد و کتابهایی را به بازار میفرستد که از نظر کیفیت چاپ بعضاً در سطح کتابهایی هستند که ناشران اروپایی منتشر میکنند. این انتشارات اخیراً دست به ابتکار جالبی زده است.
پس از انتشار چند مجموعه کتاب ـ از جمله مجموعهی آثار آیزایا برلین، مجموعهی ادبیات آلمانی و مجموعهی نویسندگان قرن بیستم فرانسه ـ حالا شاهد مجموعهی جدیدی از نشر ماهی هستیم که با عنوان «قصههای جیبی» نامگذاری شدهاند. در ماههای آخر سال گذشته دو جلد از این کتابها با نامهای «قصههای بانمک» و «قصههای عجیب»، همانطور که از نام مجموعه مشخص است، در قطع جیبی به بازار آمدند. برگردان هر دوی این کتابها کار «امیرمهدی حقیقت» است که پیش از این کتابهایی نظیر «همنام» و «مترجم دردها» کار جومپا لاهیری و «در میان گمشدگان» نوشتهی «دن چاون» را با ترجمهی او خواندهایم. هم «قصههای عجیب» و هم «قصههای بانمک» طی مدت کوتاهی که از انتشارشان میگذرد به چاپ دوم رسیدهاند که گواهی است بر موفقیت آنها.
استقبال مخاطبان از این دست کتابها نشان میدهد که آنها مشتاق خواندن داستانهایی هستند که برخلاف تعداد زیادی از داستانهای نخبهگرا، ساده و سرراست و جذاب هستند و در عین حال، ساختاری مستحکم دارند. در شرایطی که تیراژ کتابهای داستانی به پایینترین حد خود در چند دههی اخیر رسیده است، انتشار کتابهایی اینچنینی را، که میتوانند باعث آشتی مخاطبان نهچندان حرفهای با داستان و ادبیات شوند، باید به فال نیک گرفت. نوشتار حاضر صرفاً معرفی مختصری است از «قصههای بانمک» و «قصههای عجیب» و پیشنهادی برای مطالعهی آنها.
قصههای بانمک
طنز و کمدی شاید قدمتی به اندازهی خود انسان داشته باشد. این دو با هم متفاوتاند و اهداف جداگانهای دارند. اولی در لفافه نیش و کنایه میزند و معمولاً هدف انتقادی مشخصی را پی میگیرد اما هدف اصلی دومی سرگرمی و گذران مفرح اوقات است. «قصههای بانمک» مجموعهای از هفده قصه و داستان است که بعضیهاشان از قصههای عامیانهی کشورهای مختلف هستند و بعضیهاشان داستانهایی از نویسندگان نامآشنایی مثل «ایزاک باشویس سینگر» و «جیمز تربر»، و نیز نویسندگان کمتر شناختهشده برای ما ایرانیها مثل «آن کامرون»، «اچ. اچ. مونرو»، «آدریان میشل» و ...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعضی از این نوشتهها کمدی هستند اما اکثرشان در ژانر طنز قرار میگیرند. نوشتههایی که در این مجموعه آمدهاند همگی مطایبهآمیز، کوتاه و بدون پیچیدگی و جذاب هستند. اکثر آنها، بهخصوص قصههای عامیانهی کتاب، پیام اخلاقی مشخصی دارند که البته در چارچوب بهقاعده و جذاب حکایت توی ذوق نمیزند. این درونمایهها در ستایش فضیلت و نکوهش رذیلت و حماقت هستند. اگر «پایان خوش» را هم، که در اکثر داستانهای کتاب دیده میشود، به خصوصیات آنها اضافه کنیم، میبینیم با داستانهایی مواجهایم که کاملاً مطابق انتظار یک خوانندهی سادهگیر که دنبال داستانهای تفریحی است، هستند. این نگاه کمی سختگیرانه است، همهی انسانها، حتا نخبهترینشان، از خواندن داستانهای پریان و حکایتهای فولکوریک شیرین و نیز داستانهایی که برای لحظاتی در آنها از دشواریها و مشکلات زندگی خبری نیست و همهچیز بر وفق مراد پیش میرود، لذت میبرند. «قصههای بانمک» پر است از نوشتههایی از این دست. نوشتههای که یکی، دو ساعت شیرین و بیدغدغه را برای مخاطب به همراه دارند.
ایراد کوچکی در این کتاب راهیافته که میتواند در چاپهای بعد اصلاح شود. حکایت «کریک و کراک و هوکهندل» که در این کتاب آمده و «ایتالو کالوینو» به عنوان نویسندهی آن معرفی شده، در اصل یک افسانهی ایتالیایی است که کالوینو فقط آن را بازنویسی کرده و در کتاب «افسانههای ایتالیایی»اش آورده است. برای خوانندگان ناآشنا ممکن است این شبهه ایجاد شود که نویسندهی این حکایت جذاب «ایتالو کالوینو» است و چه بهتر که با اضافهکردن یک « بازنویسی: » پیش از نام ایتالو کالوینو در زیر عنوان قصه از این اشتباه جلوگیری شود.
قصههای عجیب
ماجراهای عجیب و غریب از ابتدای پیدایش قصهگویی از جذابترین موضوعات برای مخاطبان بودهاند. اصولاً داستان با ارضای حس کنجکاوی انسان سر و کار دارد و داستانهایی که در آنها وقایع غیرعادی رخ میدهد در کنار داستانهای پلیسی به بهترین شکل ایجاد کنجکاوی و انگیزه پیگیری میکنند طوری که مخاطب خسته نمیشود و تا انتهای داستان کتاب را کنار نمیگذارد. جذابیت این نوع ماجراها بهقدری فریبنده بوده است که ادگار آلنپو، که از او بهعنوان اولین نویسندهی داستانهای کوتاه مدرن نام میبرند، نتوانسته است در برابر آنها مقاومت کند و تعداد زیادی از داستانهایاش پر از ماجراها و حتا شخصیتهای غیرعادی و عجیب و غریب است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نوشتههایی که در «قصههای عجیب» آمدهاند، برخلاف «قصههای بانمک» اکثراً داستانهای کاملاً حرفهای و مدرن هستند، بهعنوان مثال داستان «پچپچ بچه» که فضاسازی بسیار قوی و روایتی جذاب دارد یا داستانی از سر آرتور کانون دویل که یک داستان کوتاه پلیسی بسیار خواندنی است که برای اولین بار است به فارسی ترجمه میشود. «قصههای عجیب» پر از است ماجراهایی که احتمالاً تامدتها در خاطرتان خواهند ماند. بعید است به این زودیها داستان کت جادوییای را که برای صاحباش پول و برای دیگران بدبختی میآفریند (کت جادویی، نوشتهی دینو بوتزاتی)، پسربچهای که با حسادتاش خانوادهای را به هم میریزد و شرلوک هولمز را وادار به حل معمای پیداشدن یک خونآشام میکند (سرگذشت خونآشام ساسکس، نوشتهی سر آرتور کانون دویل)، نغمهی جادوییای که پسر معلولی را به مهمانی دنیای پس از مرگ میبرد و بازمیگرداند (طاقنماهای سبز، نوشتهی جوان آیکن)، درخت هلو و قلب پاک یک دختر که شهری را از نابودی میرهاند (دختری که درخت هلو را بوسید، بازنویسی الینور فارجئون)، پلیکان فداکاری که جان خود را فدای نجات جان یک کودک میکند (پلیکان، نوشتهی آن پیلینگ) و پچپچهای دیوانهکنندهی روح یک دختربچه که زندگی را بر نزدیکاناش سخت کرده است (پچپچ بچه، نوشتهی ویوین الکاک) فراموش کنید!
انتشار مجموعهی «قصههای جیبی» ادامه دارد و در آینده کتابهای دیگری از این مجموعه منتشر خواهد شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
الکساندر سولژنیتسین، نویسندۀ بزرگ روس ویکی از نامدارترین نویسندگان سدۀ بیستم در جهان در آخرین ساعات روز یکشنبه سوم اوت در گذشت.
سولژنیتسین به هنگام مرگ هشتاد و نه سال داشت و مرگ او موجی از تجلیل و ستایش از نویسنده وآثارش را در سراسر جهان برانگیخت. الکساندر سولژنیتسین بزرگترین افشاگر نظام زتدان ها و اردوگاه های کار اجباری در اتحاد شوروی و بدون تردید پر اوازه ترین "ناراضی" در اتحاد شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی بود و آثار باقیمانده از او از سال های دهۀ شصت به بعد و به ویژه در سال هزار و نهصد وهفتاد و سه - سال انتشار "مجمع الجزایر گولاگ" چشم جهانیان را به روی واقعیت بازداشتگاه های استالینی در اتحاد شوروی گشود.
سولژنیتسین در دوران طولانی حیات خود که سرشار از رنج و پیروزی بوداز یک موجود مطرود وتحقیر شده به یک قهرمان مورد ستایش همگان و یک چهرۀ ادبی شهرۀ آفاق تبدیل شد. این نویسندۀ پرکار و نستوه که در سال های دوران جنگ سرد مظهر مخالفت با نظام اتحادشوروی بود در عین حال هیچگاه بر دیدگاه های ناسیونالیستی و طرفدار وحدت اسلاوها و باورهای دینی ارتودوگس خود سرپوشی نگذاشت و در پی انتشار آخرین کتابش زیر عنوان "دویست سال با هم"- کتابی در مورد تاریخ یهودیان روسیه- به داشتن آراء ضدیهودی نیز متهم شد.
الکساندر سولژنیتسین از سال های دهۀ هشتاد میلادی - پس از بازگشت به روسیه از تبعید- هیچگاه از انتقاد از سیاست های اربابان جدید کرملین دست برنداشت و به گونه ای مستمر انحطاط اخلاقی و معنوی روسیه را محکوم کرد. از پذیرفتن نشان افتخاری که قرار بود بوریس یلستین به وی اهدا کند خودداری کرد و در تشریح این عدم پذیرش گفت مبل ندارد از رئیس جمهوری نشان افتخار بگیرد که روسیه را در فقر و مسکنت غرق کرده است. ولادیمیر پوتین - جانشین یلستین- را نیز به خاطر عدم مقابله با قدرت سیاستمداران فاسد سرزنش می کرد .
از تناقض های این شخصیت پیچیده دفاع و جانبداری او از مجازات اعدام برای جدائی خواهان و استقلال طلبان چچن بود که انتقاد شدید محافل مترقی روسیه را از او بر انگیخت. در سال هزار و نهصد و چهل وهشت به خاطر انتقاد از نظام حاکم در نامه ای به یک دوست به هشت سال زندان محکوم شد ولی در سال هزار ونهصدو پنجاه و سه آزادی خود را باز یافت و به تبعید در داخل کشور محکوم شد. سه سال بعد در پی استالین زدائی در شوروی دوران تبعید هم به سر آمد و سال بعد از او اعادۀ حیثیت شد.
درهزارو نهصد وشصت ونه از اتحادیۀ نویسندگان شوروی اخراج شد وسال بعد اعطای جایزه نوبل به او آتش خشم رهبران شوروی را شعله ورتر کرد. انتشار مجمع الجزایر گولاگ در فرانسه در سال هزار ونهصد وهفتاد و سه تبعید از شوروی و ورودش به آلمان غربی را در پی داشت. سه سال بعد به آمریکا رفت و در سال هزارونهصد ونود وچهار پس از بیست سال تبعید به روسیه بازگشت.
از این نویسندۀ عصیانگر و وجدان ناآرم بشریت در سدۀ بیستم در حدود سی اثر در عرصۀ رمان، داستان کوتاه و نقد وتحلیل برجای مانده است. سران کشور های مختلف جهان و طبیعتاً رئیس جمهوری و نخست وزیر روسیه در روز دوشنبه ار سولژنیتسین تجلیل کردند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جلوگيري از انتشار «آيات شيطاني» دوم در آمريكا
يك ناشر آمريكايي كه قرار بود در روزهاي آتي كتابي درباره حضرت محمد (ص) منتشر كند، از بيم اعتراض شديد مسلمانان جهان، از انتشار آن صرفنظر كرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انتشارات «رندوم هاوس» آمريكا از انتشار رمان «جواهر مدينه» نوشته «شري جونز» صرفنظر كرد.
بر اساس اين گزارش، اين كتاب قرار بود در روزهاي آتي وارد بازار كتاب جهان شود اما ناشر آن از بيم اعتراض شديد مسلمانان جهان به خصوص مسلمانان آمريكا، از انتشار آن صرفنظر كرد.
«شري جونز» نويسنده چهل و شش ساله آمريكايي رمان «جواهر مدينه» را درباره حضرت محمد (ص) و همسر گرامي ايشان نوشته بود.
«دنيس اسپلبرگ» استاد تاريخ اسلام در دانشگاه تگزاس كه پيش از چاپ كتاب را خوانده بود، آن را خلاف تاريخ واقعي اسلام و در صورت انتشار توهين به مقدسات ديني دانسته است.
انتشارات معروف «رندوم هاوس» آمريكا با اظهارات اين استاد تاريخ اسلام دانشگاه تگزاس نظر خود را براي انتشار اين رمان عوض كرد و طبق خبرها اعلام كرده است كه قصد توهين به مقدسات ديني را ندارد.
نويسنده اين كتاب اما در گفتوگوي كوتاهي با گاردين اظهارات اين استاد دانشگاه را رد كرده و كتاب خود را مبتني بر واقعيت دانسته است.
خبر انتشار اين كتاب را اولين بار «وال استريت ژورنال» اين هفته منتشر كرده بود و بدين ترتيب بحث زيادي در وبلاگها و سايتهاي اينترنتي توسط فمينيستها و جوانان مسلمان صورت گرفته بود.
مسلمانان آمريكايي انتشار اين كتاب را با انتشار كتاب ضداسلامي «آيات شيطاني» سلمان رشدي مقايسه كردهاند و در صورت انتشار آن، عواقب خطرناكي را گريبانگير نويسنده آن پيشبيني ميكنند.
__________________________________________________ __
نامزدان گرانترين جايزه ادبي استراليا اعلام شد
«كليو جيمز» و «ژرمين گرير» از نامزدان اولين دوره از گرانترين جايزه ادبي كشور استراليا هستند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين جايزه ادبي متعلق به «نخست وزير» كشور استراليا است و خود نخست وزير كشور نيز در هيئت داوران اين جايزه شركت كرده است.
«كليو جيمز» به خاطر كتاب «فراموشي فرهنگي» نامزد نهايي اين جايزه ادبي شده است، اما به گفته روزنامه «گاردين» اين نويسنده شانس كمتري براي دريافت اين جايزه گرانقيمت خواهد داشت.
«كليو جيمز» همچنين با شنيدن اين خبر به رسانههاي استراليا گفته است: «اينكه استراليا هم جايزه ادبي مربوط به خودش را داشته باشد واقعا ايده بسيار خوبي است. مردم زيادي در استراليا به ادبيات علاقهمندند و فروش رمان نيز در اين كشور آمار خوبي دارد. ميتوان با اهداي جايزه به اين طريق از نويسندگان كشورمان حمايت كنيم.»
جايزه ادبي نخست وزير استراليا، «كوين روود»، صد هزار دلار است و در دو بخش ادبيات داستاني و غير داستاني اهدا خواهد شد. هيئت داوران اين جايزه ادبي نيز از شش نفر تشكيل شده كه نخست وزير كشور استراليا نيز در ميان آنها ديده ميشود.
«ژرمين گرير» نيز با كتاب زندگينامه «آن هاتاوي» نامزد نهايي جايزه ادبي استراليا شده است.
«ميريل جوشوا»، «دوروتي پوتر»، «مالكولم كنوكس»، «گيل جونز»، «ديويد مالوف»، «تام كنالي» و «استيون كونت» هفت نويسنده نامزد نهايي بخش ادبيات داستاني اين جايزه هستند.
______________________________________________
«مردي در تاريكي» جديدترين رمان «پل آستر» منتشر شد
«مردي در تاريكي» جديدترين رمان «پل آستر» نويسنده آمريكايي «سهگانه نيويوركي» راهي بازار كتاب جهان شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با وجودي كه هنوز چند روزي از انتشار «مردي در تاريكي» رمان جديد «پل آستر» در آمريكا نميگذرد، روزنامههاي اين كشور دربارهاش نقدهايي منتشر كردهاند.
«سنفرانسيسكو كرانيكل» به همين مناسبت نقد مفصلي را درباره «مردي در تاريكي» منتشر كرده است. به گفته اين روزنامه اين رمان شروع بسيار خوبي دارد و خواننده را از همان اول وارد مغز شخصيت اصلي آن «اگوست بريل» ميكند.
اين روزنامه همچنين درباره سبك داستاننويسي آستر مينويسد: «آستر سالهاست كه با تخيل وسيع و سبك عجيبش نسلهاي زيادي از خوانندگان را محسور خود كرده است.»
«سنفرانسيسكو كرانيكل» با اين حال رمان جديد آستر را از نظر سبك داستاننويسي اين نويسنده هفتاد و دو ساله آمريكايي، متفاوت با بقيه آثارش ميداند و سبك آن را بيشتر شبيه به كتابهاي «فيليپ راث» ميداند.
«اگوست بريل» مرد تنها و بيچارهاي است كه به همراه دختر و نوهاش در ورمونت آمريكا زندگي ميكند. در اين كتاب با سه نسل متفاوت روبروايم و هر سه آنها با مشكلات خاص خود سر و كله ميزنند. همسر آگوست چند سالي است كه مرده و شوهر دخترش هم او را رها كرده. نامزد نوهاش هم به عراق رفته و آنجا مرده است.
ناگهان، آگوست نيمهشب از خواب ميپرد و درباره داستاني خيال پردازي ميكند. داستان درباره سربازي است كه در آمريكاي ديگري مشغول به خدمت است. در اين آمريكاي ديگر كه هيچ شباهتي با آمريكاي امروزي ندارد، برجهاي تجارت جهاني سالمند و كشور عراق هم هيچگاه توسط آمريكاييها مورد تجاوز قرار نگرفته است.
در اين حين، در سال 2003 جنگي در نيويورك شروع ميشود و اين سرباز مسئول ترور مسبب اين جنگ است. وقتي صبح ميشود، آگوست با نوه بيچارهاش همدردي ميكند.
در نهايت آستر دوباره به سنت داستانهاي تو در توي خود ميرسد و در ميان داستان اصلي داستانهاي زيادي را تعريف ميكند و در اين بين مشكلات و تفاوتهاي اين سه نسل از مردم آمريكا بررسي ميشود.
رمان «مردي در تاريكي» نوشته «پل آستر» را انتشارات «هنري هولت و شركا» در 192 صفحه منتشر كرده است و 16 دلار قيمت دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وزارت ارشاد برای انتشار رمان «گزارش یك مرگ» نوشته گابریل گارسیا ماركز مجوز صادر كرده است.
«گزارش یك مرگ» با ترجمه لیلی گلستان نخستین بار سال ۱۳۶۹ منتشر شده بود. این رمان بیش از ۲ سال در اداره كتاب وزارت ارشاد منتظر مجوز بوده است.
نشر ماهی قرار است بعد از ۱۸ سال این رمان را منتشر كند.
این انتشارات همچنین ترجمه فرهاد غبرایی را از رمان «خانواده پاسكال دوآرته» نوشته «كامیلو خوزه سلا» را بعد از ۱۸ سال تجدید چاپ میكند.
ماركز «گزارش یك مرگ» را سال ۱۹۸۱ نوشته و در آن با سبكی ژورنالیستی گزارشی را از یك قتل روایت میكند.
پیش از این نیز شاهرخ فرزاد و كیومرث پارسای نیز این رمان را با نامهای دیگر به فارسی ترجمه كرده بودند.
رماني از «جفري ديور» پرفروش شد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] رمان «پنجره شكسته» نوشته «جفري ديور» نويسنده آمريكايي در ليست پرفروشها قرار گرفت.
به گزارش «ساندي تايمز»، رمان «پنجره شكسته» نوشته «جفري ديور» نويسنده پنجاه و هشت ساله انگليسي رمانهاي جنايي در ليست پرفروشهاي اين هفته اين روزنامه قرار گرفت.
«جفري ديور» نويسندگي را با روزنامهنگاري شروع كرد اما تحصيلات دانشگاهياش را در رشته حقوق پي گرفت. وي به موضوعات جنايي و حقوقي علاقهمند است و مجموعه رمانهاي زيادي در اين باره نوشته است.
معروفترين مجموعه رمان «ديور» مجموعه رمانهاي «لينكولن ريم» است. در همه اين مجموعه رمان «لينكولن ريم» به عنوان شخصيت اصلي حضور دارد و ماجراي داستان به نوعي به او وابسته است. «لينكولن ريم» كارآگاه جنايي است و در هركدام از اين رمانها پروندهاي جنايي را در دست ميگيرد.
همچنين دوتا از رمانهاي «جفري ديور» با نامهاي «مجموعهدار استخوان» و «قبر يك دوشيزه» تا به حال فيلم شدهاند.
«جفري ديور» به نوشتن رمانهاي دنبالهدار علاقهمند است و «مجموعهدار استخوان» اولين رمان از مجوعه كتابهاي «لينكولن ريم» است و «پنجره شكسته» نيز كه در ليست پرفروشهاي اين هفته تايمز قرار دارد، هشتمين رمان از اين مجموعه است.
رمان «پنجره شكسته» نوشته «جفري ديور» را انتشارات «سيمون اند شوستر» به تازگي در 432 صفحه منتشر كرده است و 18 دلار قيمت دارد.
جايزه علمي-تخيلي «هوگو» به «شابون» اهدا شد
«مايكل شابون» نويسنده چهل و پنج ساله آمريكايي موفق شد تا جايزه داستانهاي علمي تخيلي «هوگو» سال 2008 را از آن خود كند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از روزنامه گاردين چاپ لندن، اين نويسنده رمانهاي علمي-تخيلي بابت كتاب «مجمع پليسهاي عبري» برنده اين جايزه شده است.
«شابون» نويسندگي را از بيست و پنج سالگي شروع كرد و «اسرار پيتسبرگ» اولين كتاب او بود كه با استقبال خوبي از طرف خوانندگان داستانهاي علمي تخيلي آمريكا روبهرو شد.
«مايكل شابون» همچنين در سال 2001 جايزه معتبر ادبي پوليتزر را به خاطر رمان «ماجراهاي شگفتانگيز كاوالير و كلي» از آن خود كرده است.
كتاب «مجمع پليسهاي عبري» جديدترين كتاب اين نويسنده آمريكايي است كه در سال 2007 منتشر شده است و امسال جوايز «هوگو» و «نبولا» را از آن نويسنده خوشاقبال خود كرده است.
مشخصه اصلي داستانهاي «شابون»، كاربرد بسيار استعاره و كنايه در آنها است.
وي همچنين از دامنه وسيع لغات انگليسي برخوردار است و اين موضوع مورد توجه منتقدان ادبي آمريكا قرار گرفته است. طلاق، نوستالژي و خانواده، از موضوعات مورد علاقه «شابون» است.
وي همچنين به جز داستانهاي علمي تخيلي حوزههاي ديگر ادبيات را نيز آزموده و رمانها و داستان كوتاههاي زيادي را نيز منتشر كرده است.
گاردين «مايك شابون» را نويسنده فوقالعادهاي توصيف ميكند و از او در رديف نويسندگان بزرگ داستانهاي علمي تخيلي از جمله ايزاك آسيموف، آرتور سي. كلارك و ري برادبري نام ميبرد.
«شهر يك نفره» به كتابفروشيها ميآيد
دومين مجموعه داستان مرجان بصيري با عنوان «شهر يك نفره» تا چندي ديگر منتشر ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بصيري پيش از اين كتاب «نسرين نعمتي: شهر كوچك، آرزوهاي بزرگ» را منتشر كرده بود.
مجموعه داستان جديد او را انتشارات ققنوس به زودي منتشر ميكند.
همچنين پيش از اين داستان كوتاهي از او در مجموعه «قصه 85» در سال گذشته منتشر شده بود. اين مجموعه شامل داستانهاي كوتاه از نويسندگان مختلفي ايراني به انتخاب مجيد قيصري بود.
آخرين دستنوشته ولاديمير ناباكوف سوزانده نميشود
عليرغم وصيت ولاديمير ناباكوف، فرزند اين نويسنده ميگويد دوست ندارد در تاريخ ادبيات به عنوان آدمي بدذات از او ياد شود و به همين خاطر آخرين رمان پدرش را نميسوازند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولاديمير ناباكوف، نويسنده روسيالاصل در طول حياتش وصيت كرده بود آخرين رمانش «The Original of Laura» سوزانده شود.
به نوشته خبرگزاري آلمان، دميتري ناباكوف بعد از حدو 30 سال از مرگ پدرش تصميم قطعي گرفته كه اين رمان را منتشر كند.
از ولاديمير ناباكوف اثري 138 برگهاي بر جاي مانده كه ناتمام است.
پسر 74 ساله اين نويسنده روز گذشته در گفتوگويي گفت: مادرم بايد در روزهاي آخر عمر پدر به او قول ميداد كه اين برگهها را بسوزاند. اما مادرم تا لحظه مرگ اين مسأله را حتي به ذهن هم خطور نداد.
دميتري ناباكوف ميگويد: مادرم هميشه به من ميگفت يك بار براي هميشه تصميم خودت را بگير.
ولاديمير ناباكوف، خالق رمانهاي «لوليتا»، «آتش رنگپريده» و «خنده در تاريكي» است. وي سال 1977 درگذشته است.
ناباكوف با انتشار رمان «لوليتا» كه سال 1955 به زبان انگليسي در پاريس منتشر شده بود، به شهرت رسيد.
فصل هنر و فرهنگ بلژيك به نام «محمود درويش» شد
پاييز سال 2008، فصل هنر و فرهنگ كشور بلژيك، به نام «محمود درويش» شاعر مبارز فلسطيني نامگذاري شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پاييز فصل هنر و فرهنگ كشور فرانسويزبان بلژيك است و به همين مناسبت بروكسل پاييز هر سال خود را به نام يكي از نامداران عرصه فرهنگ و هنر دنيا ميكند.
بروكسل امسال به مناسبت پاسداشت و اداي احترام به بزرگترين شاعر فلسطين، پاييز سال 2008 خود را به نام «محمود درويش» كرد. سازمان «سيجيآرآي» و همچنين مجمع زبان فرانسه بلژيك مشتركا اين پيشنهاد را مطرح كردند كه با موافقت دولت اين كشور قرار گرفت.
يكي از مسئولان فرهنگي كشور بلژيك در همين رابطه گفت: «براي ما بسيار مهم بود كه بتوانيم پاييز امسال كشورمان را به طور نمادين به نام اين شاعر كنيم.»
برنامههاي فرهنگي و هنري زيادي در فصل پاييز در كشور بلژيك برقرار است و به همين خاطر مردم اين كشور پاييز را فصل هنر و فرهنك كشور خود ميدانند. در اين فصل هنرمندان زيادي از اين كشور و ديگر نقاط جهان براي شركت در مراسمهاي فرهنگي موزهها و تئاترهاي بروكسل به اين شهر ميآيند.
موزه بوتانيك و تئاتر شهر نامور و موزه عكس شارلرو از مهمترين مكانهاي فرهنگي شهر بروكسل هستند.
محمود درويش شاعر بزرگ و مبارز فلسطين روز چهارشنه در مراسمي رسمي و با حضور دولتمردان و هزاران علاقهمند در رامالله به خاك سپرده شد.
"زندگي من با چه" منتشر شد
کتاب" زندگي من با چه" نوشته "هيلدا گادئا" همسر "ارنستو چه گوارا"، پس از سال ها مجددا منتشر شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از "آسوشيتدپرس"، نسخه جديد كتاب "زندگي من با چه" نوشته "هيلدا گادئا" همسر "ارنستو چه گوارا" معروف، پس از سال ها توسط انتشارات "پالگرا و مك ميلان" به چاپ رسيد.
در اين كتاب "گادئا" تغيير روحي چه گوارا را از ماجراجويي به انقلابيگري نشان ميدهد و به شرح همه ماجراهايي ميپردازد كه از نخستين روز ديدارشان تا زمان مرگ او اتفاق افتاد.
اين كتاب كه نسخه تجديدنظر شدهاي از كتاب 1972 "گادئا" است، باآشنايي آنها در دسامبر 1953 وقتي كه گادئا به عنوان يك تبعيدي سياسي در گواتمالا زندگي ميكرد و "چه" با موتورسيكلتش در حال سفر در آمريكاي لاتين بود، آغاز مي شود.
" گادئا" مينويسد با صحبت از كتابهايي كه درباره فلسفه، سياست و شعر خوانده بوديم احساس ما تعميق يافت.
علاوه بر اين هر دو حامي دولت "جاكوب آربنز" در گواتمالا بوديم و وقتي او به واسطه اعمال نفوذ آمريكاييها سقوط كرد، ناراحت شديم.
"گادئا" درباره گواتمالا مينويسد و اينكه ملاقات با مردم آنجا و تبعيديها و سياسيها چگونه "چه" را به يک مبارزي انقلابي و تبديل كرد.
"چه گوارا" مبارزه را پذيرفت و سال بعد به كوبا رفت و خيلي زود به چريكي انقلابي تبديل شد. "گادئا" در 22 مه 1959در هاوانا با پيشنهاد طلاق از سوي "چه گوارا" روبهرو شد. "چه" چند روز بعد با همسر دومش "آلديا مارچ" كه مادر چهار فرزند اوست، ازدواج كرد.
"گادئا" به خاطر وفاداري به آرمانهاي "چه" تا سال زمان مرگ "چه" در سال 1967 در هاوانا ماند. وي چند روز پس از اينكه از خبر مرگ "چه" مطلع شد، اين طور نوشت: تو ديگر در جسمت نيستي اما تا ابد براي همه آنهايي كه مثل تو فكر ميكنند، يك نمونه زنده خواهي بود و...
ياد آور مي شود اين كتاب در 223 صفحه به قيمت 95/21 دلار به فروش مي رسد.
امروز در آيينه تاريخ هنر
امروز جمعه 25 مرداد سال 1387 هجري شمسي برابر است با 13 شعبان سال 1429 هجري قمري و مصادف است با 15 آگوست سال 2008 ميلادي. سرويس هنري برنا نگاهي کوتاه به مهم ترين رويدادهاي تاريخ هنر در اين روز دارد:
[
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در چنين روزي در سال 1947 ميلادي "دانيل استيل" از مشهورترين نويسندگان رمانهاي عامه پسند ديده به جهان گشود. "دانيل استيل" که از 19 سالگي نوشتن را آغاز کرده تا کنون بيش از 560 ميليون جلد کتاب نوشته است.
"استيل" نويسنده نوول هاي ساده اجتماعي مورد پسند همه، از مرد و زن و پير و جوان، نخستين بار با ترجمه رمان "پدر" توسط "هادي عادلپور" به کتابخوانان ايراني شناسانده شد. اين نويسنده برجسته، آثار ارزشمندي چون "معجزه" و "پيمان" را در کارنامه هنري خود دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در چنين روزي در سال 1936 ميلادي "گرازيا دله دا" نويسنده برجسته ايتاليا درگذشت. "دله دا" در سال 1903 با انتشار رماني تحت عنوان "الياس پورتولو" به عنوان يک نويسنده قدرتمند در ايتاليا به شهرت رسيد. در سال 1926 ميلادي آکادمي نوبل جايزه ويژه خود را در ادبيات به اين نويسنده توانا اعطا کرد. رمان هاي "گرازيا" به خاطر پيوند خارق العاده انسان و فضاها و وابستگي شخصيت ها به بناها و مکان ها، به رمان هاي محيطي يا فضايي معروف اند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در چنين روزي در سال 1799 ميلادي "جوزپه پاريني" شاعر و طنزپرداز برجسته ايتاليايي در زادگاهش شهر "بوزيزيونام" درگذشت. پس از مرگ "پاريني"، نام شهر زادگاهش به احترام وي "او پاريني" ناميده شد. "جوزپه پاريني" آثار جاودان خود را دو دفتر شعر "نجواها" و "مونث" منتشر کرده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در چنين روزي در سال 1771 ميلادي "سر والتر اسکات" نويسنده سرشناس اسکاتلندي ديده به جهان گشود. "اسکات" نخستين کسي بود که توانست ادبيات انگلستان را در سطح جهان و اروپا مطرح نمايد. کتاب هاي معروف اسکات مانند "آيوانهو"، "بانوي درياچه" و "راب روي" در سال هاي حيات وي در تمام اروپا و کشورهاي انگليسي خوانده مي شدند و امروزه اين آثار ميراث ادبي کشورهاي انگلستان و اسکاتلند به شمار مي آيند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
طی روزهای آینده دو کتاب "ابر آلودگی" و "چه کسی در دریا مین کاشت؟" نوشته ایتالو کالوینو برای نخستین بار در ایران منتشر می شود.
به گزارش خبرنگار مهر، "ابر آلودگی" داستان بلندی از این نویسنده ایتالیایی است که با ترجمه آرزو اقتداری در 180 صفحه و با بهای 1500 تومان توسط کتاب خورشید منتشر می شود.
"ابر آلودگی" حکایت بن بست روابط انسانی در دوران معاصر است. کالوینو در این اثر نه فیلسوف است و نه نظریهپرداز اما نویسندهای است هوشیار و به دور از توهمات که هرگز بدبین و ناامید نیست و در خلق شخصیتهای محوری با ظرافت به ویژگیهای درونی آنها می پردازد.
کتاب "چه کسی در دریا مین کاشت؟" کتاب دیگری از کالوینو است که با ترجمه اعظم رسولی در 120 صفحه و با بهای 2000 تومان به بازار کتاب عرضه می شود.
این سومین مجموعه داستان کوتاه از این نویسنده است که پس از مجموعه های "قارچ ها در شهر" و " کلاغ آخر از همه می رسد" توسط انتشارات کتاب خورشید عرضه می شود.
"کلاغ آخر از همه می رسد" نیز در روزهای آینده به چاپ سوم می رسد. این اثر حاوی 22 داستان کوتاه با ترجمه رضا قیصریه، اعظم رسولی و مژگان مهرگان در 256 صفحه و 2600 تومان وارد بازار کتاب می شود.
ایتالو کالوینو نویسنده، منتقد و خبرنگار ایتالیایی در سال 1923 متولد شد. فضای داستان ها و شیوه پرداخت آثارش، کالوینو را به نویسنده ای بدل کرده که آثارش در همه فرهنگ ها خوانده می شود و مخاطبان او بدون توجه به مکان و زمان با داستان هایش ارتباط برقرار می کنند.
کالوینو با طنزی ظریف و لحنی ساده زندگی را روایت می کند. از آثار ترجمه شده او می توان به "اگر شبی از شب های زمستان مسافری" ترجمه لیلی گلستان (نشر آگاه)، "ویکنت دو نیم شده" ترجمه پرویز شهدی (نشر چشمه)، "بارون درخت نشین" ترجمه مهدی سحابی (نشر نگاه) و "مورچه آرژانتینی" ترجمه شهریار وقفی پور (نشر کاروان) اشاره کرد.
روزنامه گاردین خبر داد که بر اساس یک نظرسنجی از ۱۰۰ گروه کتابخوان فعال دنیا خالد حسینی نویسنده افغان رمان «بادبادکباز» در صدر نویسندههای محبوب سال ۲۰۰۸ قرار دارد.
آنطور که این روزنامه نوشته، رمان «بادبادکباز» برای سومین سال پیاپی، محبوبترین کتاب سال شده است. رمان دیگر این نویسنده «هزار خورشید تابان» نیز در جایگاه دومین کتاب پرطرفدار جهان قرار دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خالد حسینی/ عکس از گاردین
باربارا کینگسولور و ویکتوریا هیسلوپ نیز بعد از خالد حسینی پرطرفدارترین نویسندههای سال جاری میلادی هستند.
خوانندگان «بادبادکباز»، بیان واقعیات افغانستان به روایت نویسندهای که خود در این کشور زندگی کرده و آن را دوست دارد را، دلایل موفقیت این کتاب عنوان کردهاند.
الکساندر پرینگل، ویراستار حسینی در بولومزبری معتقد است که «بادبادکباز» دریچه جدیدی به روی فرهنگی متفاوت گشوده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خالد حسینی/ عکس از نیویورک تایمز
«بادبادکباز» تا کنون بیش از دو و نیم میلیون نسخه در بریتانیا فروش داشته است.
هر دو کتاب خالد حسینی به زبان فارسی ترجمه و از سوی چند ناشر ایرانی، منتشر شدهاند.
منبع: رادیو زمانه
آخرين رمان «كلارك» پس از مرگش منتشر شد
آخرين كتاب «آرتور سي.كلارك» نويسنده انگليسي رمانهاي علمي تخيلي به تازگي و پس از گذشت پنج ماه پس از مرگش منتشر شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش روزنامه «لسآنجلستايمز» چاپ آمريكا، «آخرين تئوري» پايان يك قرن فعاليت ادبي «آرتور سي.كلارك» در عرصه رمانهاي علمي و تخيلي است.
اين رمان كه به تازگي راهي بازار كتاب آمريكا شده، به همراهي «فردريك پوهل» نوشته شده است.
داستان اين رمان علمي و تخيلي درباره رياضيدان جوان سريلانكايي است كه توسط سازمان جاسوسي آمريكا به خدمت در آمده است.
اين رمان همچنين حاوي مطالبي درباره «آسانسورهاي فضايي» و ديگر تخيلات پايان زندگي اين نويسنده بزرگ انگليسي است.
وي در يكي از آخرين گفتوگوهاي زندگي خود درباره اين رمان گفته است: «آخرين تئوري بيشتر از آن چيزي كه تصورش را ميكردم زمان برد و احتمالا آخرين رمان من خواهد بود.»
لسآنجلستايمز آخرين رمان سي.كلارك را حاوي نكات تازهاي از زندگي اين نويسنده ميداند و معتقد است كه اين كتاب زواياي پنهاني از زندگي بزرگترين نويسنده داستانهاي علمي تخيلي دنيا را نشان ميدهد.
فيلم «2001: اوديسه فضايي» به كارگرداني «استنلي كوبريك» كه بر اساس رماني به همين نام نوشته «آرتور سي.كلارك» ساخته شده، يكي از بهترين فيلمهاي تاريخ سينما به حساب ميآيد.
تولد نویسنده مطرح آثار عامه پسند / ویلی راسل 61 ساله شد
فردا دوم شهریور ماه سال 1387 خورشیدی و 23 آگوست سال 2008 میلادی است.
داستانهای عامه پسند
تولد "نلسون ریچارد دومیل" نویسنده مطرح آمریکایی در چنین روزی به سال 1943 میلادی رخ داد. اهمیت نلسون دومیل که با نامهای مستعاری چون برد متیوز، جک کنون و کرت لدنر هم آثاری را منتشر کرده به خاطر نوشتن و اشتهار ادبی در دوره ای است که آمریکا به تازگی از جنگ ویتنام فارغ شده و در آن زمان تمامی فضای ادبی در تسخیر نویسندگانی چون سلینجر و همینگوی قرار گرفته و سالها بود که چهره جدیدی در ادبیات این کشور ظهور نکرده بود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دومیل در جنگ ویتنام هم شرکت کرد و در بازگشت از جبهه برخلاف حرکت نافرجامی که می کوشید از جو پس از جنگ استفاده کرده و جنبشی همانند سالهای طلایی اواخر دهه 40 و اوایل 50 به وجود آورد، با نگارش قصه های جذاب و ماجراهای جنایی عامه پسند در نهایت مهارت از فضای مرده آن سالها استفاده برد و البته با پرهیز از آنچه خودش هالیوودی شدن قصه ها تعبیر کرده ادبیات خاص خود را به وجود آورد. اگرچه دومیل در ادبیات آمریکا مهره وزینی نیست اما اغلب منتقدان از او به عنوان بهترین نویسنده قصه های عامه پسند در دهه های پس از جنگ ویتنام نام می برند.
راوی احوال بزرگان
ادگار لی مسترز شاعر، نویسنده و مورخ آمریکایی متولد چنین روزی به سال 1868 در کانزاس آمریکاست. او در مزرعه اجدادی پدرش دوران تحصیلات ابتدایی را طی کرد و با مهاجرت خانواده به ایلی نویز، اولین آثار ادبی اش را در دوران دبیرستان در "شیکاگو دیلی نیوز" منتشر کرد. "دفتر اسپون ریور" به عنوان مهمترین و بهترین مجموعه اشعار او همگی تحت تاثیر محیط زندگی او در این دوره زندگی نوشته شده و انتشار قطعاتی از این شعرهای او کافی بود تا در همان دوران جوانی نام مسترز شاعر بر سر زیان ها بیفتد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اما در کنار شاعری، مسترز اهتمامی تمام به تحقیق و پژوهش در تاریخ داشت و به گفته بسیاری جامعه آمریکا تصاویر روشن و دقیق و ذهنیت شفاف جامعه خود از چهره هایی چون مارک تواین و آبراهام لینکلن را مدیون مسترز و کتابهایی است که او در پی کنکاش خستگی ناپذیر و دقت بسیار برای بازیابی مدارک مستند درمورد این شخصیتها نگاشته است. مسترز پس از گذراندن سالهای متمادی و عمری پربار با نگارش بیش از 50 کتاب و اثر درخور اعتنا در زمینه هایی چون نمایشنامه، شرح احوال، رمان و دفتر شعر در پنجم مارس 1950 بدرود حیات گفت.
شعر برای نان
ویلیام ارنست هنلی، شاعر، منتقد و روزنامه نگار انگلیسی در این روز به سال 1849 در گلوسستر به دنیا آمد. کودکی او در فقر کامل و دست به گریبان با همه گونه تیره بختی و بیماری سل استخوان گذشت. تمام این روزهای سخت شوق هنلی جوان را به آموزش و تعلیم علم سرد نکرد و او در نهایت با تلاش پیگیر خود وارد آکسفورد شد.
شدت یافتن بیماری، هنلی را در این سالها مقیم بیماستانها کرد و حتی یک بار او را تا مرز مرگ برد اما شجاعت او در تن دادن به یک عمل جراحی که انجام آن در سال 1875 متهورانه محسوب می شد، به هنلی 30 سال دیگر زمان داد تا با بازگشت به دانشگاه و اتمام تحصیلاتش بتواند به کار ادبی بپردازد. او در این سالها کاملا خود را وقف نوشتن کرده بود و به هیچ کار دیگر نمی پرداخت تا به گفته خودش از همه فرصتی که دوباره با بخت خوش نصیبش شده بود نهایت استفاده را ببرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عمده کارهای خیره کننده هنلی دراین دوران و در ازای حق التحریر اندکی که از راه نگارش آنها نصیبش می شد، خلق شده اند. او هیچگاه فرصت انتشار کارهای خود را پیدا نکرد و انبوه اشعار و نقدهای ادبی اش همگی پس از مرگ به تاریخ 11 جولای 1903 نوشته شده اند.
61 سال با ویلی راسل
ویلی راسل نمایشنامه نویس نوآور و خلاق آمریکایی در چنین روزی 61 ساله می شود. او در خانواده ای از طبقات فرودست کارگری متولد شده و زندگی پرفراز و نشیبی را تا رسیدن به عنوان یک نمایشنامه نویس موفق گذرانده است. پس از اخراج از مدرسه با نمراتی تاثربرانگیز راسل مدتی را به آرایشگری، نوازندگی، سیم کشی برق، نامه رسانی و انبوهی مشاغل بی ربط گذراند. دوره ای را به نوشتن ترانه برای نوازندگان و هنرمندان کارهای عامیانه پرداخت و بالاخره در بیست سالگی به مدرسه بازگشت و پس از فراغت از تحصیل در تاکستث به تدریس پرداخت.
در همین ایام با ملاقات و ازدواج با آنی راسل، به نمایش و نمایشگری علاقمند شد و اولین متنی که درباره گروه افسانه ای "بیتلز" نوشت به ناگاه زندگی او را دگرگون کرد. او از دهه شصت تا به حال بی وقفه نوشته و در این سالها جز انبوهی نمایشنامه موفق و انتشار چند دفتر شعر، رمان و فیلمنامه یک موزیکال صحنه ای درخشان هم با نام "برادران خونی" تصنیف کرده که از سال 1983 تا به حال در صحنه های برادوی اجرا می شود. ویلی راسل را در ایران به خاطر نمایشنامه "تعلیم ریتا" که در سال 1983 فیلمی هم از روی آن ساخته شده می شناسیم.
تولد خالق فارنهایت 451 / درگذشت یان نرودا
فردا اول شهریور سال 1387 خورشیدی و 22 ماه آگوست سال 2008 میلادی است.
تولد ماجرا
"ری برادبری" چهره ای است که ادبیات و سینمای مدرن به یک میزان وامدار او هستند. از سال 1953 که رمان "فارنهایت 451" منتشر شد و بعدتر با فیلم تحسین برانگیزی که فرانسوا تروفو براساس آن ساخت، نام ری برادبری به عنوان خالق فضاهای بدیع و فانتزی قدرتمند در آثارش بر سر زبان ها افتاد و این سرآغاز جنبش جدیدی در ادبیات فانتزی شد.
"ری داگلاس برادبری" در چنین روزی به سال 1920 در ایالت ایلینویز آمریکا متولد شد. او بخش اعظم دوران جوانی خود را به خواندن و نوشتن در کتابخانه ها و به خصوص کتابخانه بزرگ کارنگی گذراند و بعدها از فضاهای کتابخانه ها و قفسه های عظیم که تخیل و حتی ترس او را در تنهایی برمی انگیختند در آثار خود استفاده فراوان برد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
او با چنین مشغولیت ثابتی پس از اتمام دبیرستان دیگر تحصیلات خود را ادامه نداد و از سال 1938 بی وقفه به نوشتن پرداخت و برای گذران زندگی و تامین مخارج محدودش در خیابان روزنامه می فروخت.
ورود او به محفل ادبی کوچکی در کافه کلیفتون به تفکر و نگاهش به مقوله قصه و یادداشتهای پراکنده اش نظامی مشخص داد و باعث شد او آثار اولیه اش را برای مجلات و جراید بفرستد. اولین دفتر قصه های کوتاه برادبری در سال 1947 با نام "کارناوال تاریک" چاپ شد و در نهایت انتشار "ماجراهای مریخی" به سال 1950 برادبری را در جهان ادبیات به همه شناساند.
شعر در تبعید
"ژرژ دو اسکودری" نمایشنامه نویس، شاعر و نویسنده فرانسوی در این روز به سال 1601 در نورماندی و در خانواده ای نظامی به دنیا آمد.
او مدتی را در اوایل جوانی به روال معمول خانواده اش در خدمت نظام گذراند و استعداد غریب ادبی و ناکامی محض در امور نظامی به سرعت او را از محیط ارتش بیرون کشید و به پاریس پرتاب کرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شوق بی پایان و نوشتن مداوم آثار ادبی، اسکودری را بدون مکث به سوی موفقیت پیش برد و کار او را به جایی رسانید که تا 30 سالگی اش در تمامی محافل ادبی پاریس نامش را به بزرگی می بردند. این روند اوج گرفتن یکباره، در ادامه به عضویت اسکودری در آکادمی فرانسه منجر شد و اگر چه در میانه این سالها او یک دوره تبعید را در زمان جنگهای داخلی فرانسه در وطن خود نورماندی گذراند، همچنان نامش در اوج می درخشید و اتفاقا شماری از آثار ماندگارش را هم در این دوران تبعید خلق کرد. اسکودری در 14 ماه می سال 1667 در نورماندی درگذشت.
نویسنده ای در مکتب ادبیات مدرن چک
درگذشت "یان نرودا" شاعر و روزنامه نگار بزرگ اهل چک در چنین روزی به سال 1891 در حالی رخ داد که تلاشهای او برای رسمیت بخشیدن به جنبش واقعگرایی و نگاه رئالیستی به شعر به مرور به نتیایج درخشانی می رسید و شعر مدرن در ادبیات چک نطفه بسته بود.
نرودا متولد نهم جولای 1834 در خانواده فقیری بود که با فروش خوار و بار در حومه پراگ روزگار می گذراندند. نرودا در چنین شرایطی خود را به سختی از بطن طبقه اجتماعی فرودستش بالا کشیده و پس از اتمام تحصیلات عالی در رشته فلسفه تا سال 1860 خود را وقف تدریس در دانشگاه کرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نرودا از این سال به بعد و تا آخر عمرش را به سرودن شعر و چاپ مقالات مختلف در جراید گذراند. او در این سالها با احیای درونمایه وطن پرستی در اشعار و مقالات خود توانست سردمدار حرکتی نوین در ادبیات و جامعه چک باشد و با هجویه ها و طنزهایی که در آنها بی رحمانه به جامعه نوکیسه و بورژوای اواخر قرن 19 می تاخت، مکتب جدیدی را در هنر آن دوره پایه گذاری کند.
نرودا و دوتن رفقای نزدیکش با نام های "ویتسلاو هالک" و "کارولینا اسولتا" راهی را در ادبیات چک باز کردند که بعدها در قرن بیستم به شکوفایی ادبیات مدرن این کشور رسید و نام این سه تن را در کنار هم به عنوان نوآوران ادبیات چک در تاریخ ثبت کرد.
پرفروشهای هفته/
رکود فروش کتابهای تاریخی / صدرنشینی رمانهای عامه پسند
گروه فرهنگ و ادب: در میان پرفروشترین های کتابهای هفته گذشته که از طریق گفتگو با کتابفروشان تهرانی و شهرستانی به دست آمده رمانهای عامه پسند و آثار نویسندگانی مانند پائولو کوئیلو و فهیمه رحیمی همچنان در صدر پرفروشها قرار دارد.
رکود فروش کتابهای تاریخی
محمد رضا دانایی فروشنده کتابفروشی "کتاب سوده" در تهران در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: در این کتابفروشی هم کتابهای دانشگاهی موجود است و هم کتابهای متفرقه و طبعا فروش ما در نیمه دوم سال به مراتب بهتر از نیمه اول سال است.
وی ادامه داد: در ژانر کتابهای متفرقه کتابهای روانشناسی و بعد از آن کتابهای داستانی بیشترین فروش را دارند اما در ژانر تاریخی فروش خوبی نداریم و این فروش محدود می شود به کتابهای "سینوهه" نوشته میکا والتاری ترجمه ذبیح الله منصوری (نشرزرین) و "کنیز ملکه مصر" نوشته میکل پیرامو ترجمه ذبیح الله منصوری (نشرزرین).
دانایی همچنین از پرفروشهای کتابفروشی خود گفت : کتابهای "راز"، "چهار اثر از فلورانس از اسکاولشین" نوشته فلورانس اسکاولشین ترجمه گیتی خوشدل (نشرپیکان) و "شفای زندگی" نوشته لوئیزهی با ترجمه گیتی خوشدل (نشر پیکان) از کتابهای پرفروش ژانر روانشناسی بودند اما در زمینه ادبیات داستانی هم رمانهای خارجی مورد استقبال قرارمی گیرند و هم رمان های ایرانی.
این فروشنده در پایان افزود: داستانهای "بیوتن" نوشته رضا امیرخانی (نشر علمی)، "همخونه" نوشته زهرا (مریم) ریاحی(نشرالماس دانش)، "سهم من" نوشته پرینوش صنیعی (نشرروزبهان) از جمله رمانهای پرفروش ایرانی در هفته گذشته بودند و داستانهای "هفته ای یه بار آدم رو نمی کشه" نوشته دی جی سلینجر ترجمه امید نیک فرجام و لیلا نصیریها (نشرنیلا)، "بادبادک باز" نوشته خالد حسینی ترجمه مهدی غبرایی (نشرنیلوفر) و کتاب "هزار خورشید تابان" اثر همین نویسنده با ترجمه همین مترجم (نشرثالث) از کتابهای پرفروش در زمینه ادبیات خارجی بودند.
کتاب های روانشناسی و رمان، خوب می فروشند
علی اکبر صالحی راد مسئول کتابفروشی "ملاصدارا" در تهران نیز در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: تنها فروش ما از کتابهای روانشناسی و رمان است.
وی اضافه کرد: کتابهای "گلبرگی در مسیر باد" نوشته فریده رهنما (نشر فروغ قلم)، "از این همه جا ..." نوشته تکین حمزه لو (نشرروشا) در زمینه ادبیات داستانی از کتابهای پرفروش ماست.
این کتاب فروش ادامه داد: دو کتاب خالد حسینی به نامهای "هزار خورشید تابان"و " بادبادک باز" با ترجمه مهدی غبرایی به ترتیب ازانتشارت "ثالث" و "نیلوفر" جزو کتابهای پرفروش ما در زمینه ادبیات داستانی خارجی است.
"سوگند شوم" پرفروشترین کتاب هفته گذشته بود
مسعود جواهری مسئول کتاب فروشی "میلاد" در تهران در گفتگو با خبرنگار مهر از پرفروشهای کتاب فروشی خود گفت: کتابهای داستانی و طالع بینی از کتابهای پرفروش این کتاب فروشی هستند البته فروش ما در شش ماه نخست سال اندک است و در روز شاید تنها 10 تا 12 نفر برای خرید کتاب مراجعه کنند این درحالی است که در شش ماه دوم سال این تعداد به 30 تا 35 نفر می رسد.
وی ادامه داد: کارهای انتشارات "علی" نظیر داستانهای "غزال" نوشته طیبه امیر جهادی، "پشت پلک شب" نوشته مریم صمدی، و کتاب "هستی" نوشته رویا نوری از آثار پرفروش ما هستند. اما در زمینه اثر پرفروش مان در حوزه ادبیات داستانی خارجی در هفته گذشته می توان به کتاب "سوگند شوم" نوشته ماریا بارت ترجمه الهه صالحی (نشر درسا) اشاره کرد.
این فروشنده درباره فروش کتابهای نوجوانان نیز گفت: سری کتابهای "هری پاتر" نوشته جی کی رولینگ ترجمه ویدا اسلامیه (نشر کتابسرای تندیس)، "بچه های بدشانس" نوشته لمونی اسنیکت ترجمه نسترن پاشایی (نشرماهی)، "تالار وحشت" نوشته آر.ال استاین با ترجمه علی اکبر خداپرست (نشرویدا) بسیار مورد استقبال هستند. برای کودکان نیز ما تنها یک مجموعه کار داریم که توسط انتشارات مدرسه آماده شده است و این مجموعه کتابهای رنگ آمیزی و آموزش الفبا و اعداد است.
جواهری همچنین گفت: تا حدود دوسه ماه قبل مجلاتی مثل "خانواده سبز"، "موفقیت" را که طرفدار بیشتری داشتند می فروختیم اما الان دو سه ماهی هست که فروش این مجلات پایین آمده و ما هم طبعاً دیگر این مجلات را نمی آوریم.
بجنورد؛ فهیمه رحیمی و پائلو کوئیلو همچنان در صدر فروش
محمد ابراهیم تاتاری فروشنده کتابفروشی "گوتنبرگ" در شهر بجنورد (استان خراسان شمالی) نیز در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: کتابهایی که در این کتاب فروشی به فروش می رسد 70 درصد آموزشی هستند و بیشترین فروش ما از این دسته کتابهاست که غالبا کودکان و نوجوانان برای آنها مراجعه می کنند.
وی ادامه داد: بخش دیگر فروش ما از کتابهای عمومی است که اکثر کسانی که مراجعه می کنند خانمها هستند و کتابهای خانوادگی نظیر "آبستنی" و "آشپزی" را می خرند البته کتابهای روانشناسی هم مورد استقبال قرار می گیرند.
این فروشنده همچنین عنوان کرد: فروش ما در زمینه کتابهای رمان بیشتر از کتابهای عامه پسند است و خانمهای جوان این گروه از کتابها را می خوانند. کتابهای "فهیمه رحیمی" و "پائولو کوئیلو" نیز خوب استقبال می شوند.
آبادان؛ "از حال بد به حال خوب" توصیه روانشناس شهر
علی فرهنگ پور فروشنده کتابفروشی سعید در آبادان (استان خوزستان) هم در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: در این کتاب فروشی همه نوع کتابی داریم هم کتابهای عمومی و هم کتابهای درسی و کمک درسی.
وی ادامه داد: البته در اواخر ماه مرداد و شهریور به دلیل اینکه متقاضی برای کتابهای درسی و کمک درسی و همچنین لوازم التحریر زیاد است فروش خود را به دو بخش تقسیم کرده ایم؛ یعنی فروش کتابهای عمومی را به ساعاتی از روز واگذار کرده ایم که تعداد مشتری اندکی برای خرید کتابهای درسی می آید و غالبا صبحها کتابهای عمومی می فروشیم.
فرهنگ پور همچنین اضافه کرد: از کتابهای تاریخی به دلیل اینکه گران هستند استقبال نمی شود. بیشترین فروش ما از کتابهای روانشناسی و رمان است.
وی افزود: قبلاً داستانهایی که نوشته م مودب پور است بسیار مورد استقبال قرار می گرفتند اما مدتی است همه کتابهای این نویسنده در بازار نیست و تنها داستانی که از این نویسنده داریم کتاب "پریچهر" (نشر نسل نواندیش) است. این کتاب هم به دلیل اینکه گران شده است فروش ندارد. پیش از این کتاب "پریچهر"به بهای 5100 تومان فروخته می شد وما با کم کردن 100 تومان آن را می فروختیم اما در حال حاضر بهای کتاب 6500 تومان است و ما هم نمی توانیم 500 تومان کم کنیم کتاب را بفروشیم.
این فروشنده همچنین گفت: بعد از رمان کتابهای روانشناسی بسیار مورد استقبال است؛ کتابهایی چون "راز" نوشته راندا برن، "از حال بد به حال خوب" نوشته دیوید برنز با ترجمه مهدی قراچه داغی (نشر آسیم)،- که پزشک روانشناس آبادان هم بسیار آن را به مردم توصیه می کند -، "لطفا گوسفند نباشید" نوشته محمود نامنی (نشر گوهر کمال)، "چهار اثر از فلورانس از اسکاولشین" نوشته فلورانس اسکاولشین، ترجمه گیتی خوشدل (نشرپیکان) بسیار مورد استقبال هستند.
فرهنگ پور در پاسخ به این پرسش که چه کسانی بیشتر به این کتاب فروشی مراجعه می کنند گفت: معلوم است خانمها. برای اینکه خانمها زورشان بیشتر است و پولی که همسرانشان در می آورند را می دهند کتاب می خرند.
انتشار کتابی درباره حقایق ناگفته 50 کتاب برتر جهان
کریس شیدی نویسنده انگلیسی ثمره هفت سال تحقیق و پژوهش دامنه دار خود و همسرش را در مورد حواشی 50 کتاب برتر جهان منتشر کرد.
به نقل از پایگاه اینترنتی آمازون، در این کتاب نکات بسیار جالب و بدیعی از سرگذشت شاهکارهای ادبی قرن بیستم آمده و به گفته شیدی :" قصد اصلی من و همسرم جنی باند برای این کار روشن تر کردن چهره تاریخی آثاری است که همه ما دوست داریم و از خواندن آنها همیشه لذت برده ایم. در میانه این محبوبیت و در راه شکل گیری این شاهکارها نقاط تیره و کم نور بسیاری هستند که ما مستقیم وقتمان را روی این نقاط گذاشتیم. دانستن اینکه همسر لئو تولستوی هفت بار کل رمان "جنگ و صلح" را رونویسی کرده شاید در میزان علاقه ما به این اثر تاثیری نگذارد اما حداقل نگاه ما را به این شاهکار به احترام بیشتری خواهد آمیخت."
نام این کتاب "پنزی اوهارا دیگه کیه؟" اشاره ای به ماجرای بسیار جالبی در متن کتاب و مربوط به زمانی است که "مارگارت میچل" نویسنده "بربادرفته" در جشنی به افتخار او و موفقیت کتابش بخشی از قصه را که حذف شده بود بدون تغییر نامها برای تماشاگران خواند.
بر اساس اطلاعات مندرج در این کتاب نام رمان "برباد رفته" در هنگامی که دست نویس آن به ناشر تحویل می شد "فردا روز دیگری است" و نام قهرمان آن "پنزی اوهارا" و از همه جالبتر نام نویسنده آن پگی مارش نوشته شده بود که بعدها ضمن تغییر نام رمان و نام قهرمان آن، میچل بهتر دید که از نام و نام خوانوادگی پیش از ازدواج خود استفاده کند.
______________________
تکنیکی ترین رمان سال 86 معرفی می شود
در مراسم اختتامیه نخستین جشنواره جایزه ادبی تکنیکی ترین داستان بلند و رمان سال 86 معرفی می شود.
اختتامیه جشنواره جایزه ادبی ساعت 18 روز شنبه نهم شهریور با حضور جمع کثیری از نویسندگان، ناشران، نمایندگان رسانه های جمعی وعلاقمندان عرصه ادبیات کشور در سالن نمایش فرهنگسرای دانشجو برگزار می شود.
در این مراسم علاوه بر تکنیکی ترین رمان از پرکارترین، مسن ترین وجوانترین نویسنده و حرفه ای ترین، پر کارترین و ارزانترین ناشر سال 86 تقدیر به عمل خواهد آمد.
علاقمندان می توانند با مراجعه به فرهنگسرای دانشجو واقع در خیابان سید جمال الدین اسد آبادی خیابان 21 بوستان شفق در این مراسم شرکت کنند.
__________________________
فروش ميليوني داستانهاي «جمالزاده» در روسيه
خبرگزاري فارس: رايزن فرهنگي ايران در روسيه ميگويد مجموعه داستان «يكي بود يكي نبود» تاكنون سه بار در مسكو منتشر شده و هر بار شمارگان چهارصد هزار نسخهاي داشته است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انتشار مجموعه داستان «يكي بود يكي نبود» در روسيه در حالي است كه اين مجموعه در ايران شمارگان بسيار پايينتري داشته است.
علي دهباشي كه مسؤل انتشار مجموعه آثار جمالزاده در ايران است به خبرنگار فارس، گفت: «يكي بود يكي نبود» با چاپهاي مجاز و غيرمجاز مجموعاً 50 هزار نسخه شمارگان داشته است.
با اين حال ابوذر ابراهيمي تركمان، رايزن فرهنگي ايران در روسيه به خبرنگار فارس، گفت: كتابهاي جمالزاده بدون استثنا به زبان روسي ترجمه شده و بارها نيز منتشر شدهاند.
محمدعلي جمالزاده نخستين مجموعه داستانهاي كوتاه ايراني را با عنوان «يكي بود، يكي نبود» در سال 1300 در برلين منتشر كرد كه بعدها انتشار همين مجموعه باعث شد او را پدر داستان كوتاه در ايران بدانند.
محمدعلي جمالزاده پس از 102 سال زندگي در سال 1376 در ژنو درگذشت و همانجا نيز به خاك سپرده شد.
نگاهي به وضعيت كتاب و كتابخواني در روسيه
--------------------------------------------------
فدراسيون روسيه پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي همواره خود را به عنوان هسته اصلي باقيمانده از دوران ديوارهاي آهنين، كشوري دانسته كه داشتههايش در معادلات سياسي و فرهنگي جهان مؤثر بوده است.
فرهنگ كتاب و كتابخواني يكي از همين داشتهها است كه روسها همواره به آن باليدهاند.
رايزن فرهنگي ايران در روسيه ميگويد: در حال حاضر دولت روسيه به تنها حوزهاي كه يارانه ميدهد حوزه كتاب است.
به گفته وي، پرداخت يارانه براي توليد كتاب و حمايت از انتشار آن در روسيه به قانون تبديل شده است.
به نوشته پايگاه اينترنتي «كلوپ شهروند روسيه»، اكنون فقط در مسكو بيش از 420 كتابخانه عمومي و 4100 كتابخانه تخصصي با بيش از 265 ميليون كتاب وجود دارد.
در مترو يا در خيابانهاي مسكو در كنار پوستر كتابفروشيها، عكس نويسندگان معروف معاصر با اعلام انتشار كتاب جديد همراه است.
كتابفروشيهاي زنجيرهاي «بوكبري» و «بيبليو گلوبوس» هميشه مملو از مشتريان هستند.
بيش از 91 درصد كتابهاي عرضه شده در بازار را انتشاراتيهاي غيردولتي منتشر ميكنند. اين شركتها عمدتاً بر مسأله محبوبيت آينده كتاب، بازگشت هزينهها و كسب سود تمركز ميكنند.
رايزن فرهنگي ايران در روسيه بر اساس آخرين آمار منتشر شده در زمينه سرانه مطالعه روسها ميگويد: 66 درصد مردم روسيه خود را كتابخوان ميخوانند.
به گفته وي، 70 درصد جوانان و 71 درصد ميانسالان اهل كتاب هستند.
ابراهيمي تركمان ميگويد: روسها هزينههاي خريد كتاب را به صورت ماهانه در كنار هزينههاي لباس و خوراك لحاظ ميكنند.
__________________________
جلد دوم «قصههاي مردم رودبار و الموت» منتشر ميشود
جلد دوم كتاب «قصههاي مردم رودبار و الموت» با عنوان فرعي «الموت بالا / گازرخان و روستاهاي اطراف» توسط «يوسف عليخاني» و «افشين نادري» گردآوري و آماده انتشار شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«يوسف عليخاني»، نويسنده و روزنامهنگار، در اين باره گفت: اين كتاب 801 صفحهاي شامل بيست و يك فصل و چهار پيوست (فرهنگ لغات الموتي، فرهنگ آباديهاي الموت بالا، عكسها و مشخصات راويان و عكسهايي از روستاهاي اين منطقه) است.
وي افزود: قصههاي جلد دوم اين كتاب در 21 فصل «قصههاي سحرآميز، قصههايي با ساختار داستان كوتاه، قصههايي درباره حسن صباح، سرگذشتها و مكانهاي تاريخ، قصههاي مربوط به اولياء، قصههاي شاه عباس، قصههاي مربوط به شخصيتهاي تاريخ، قصههايي با موضوع تقدير، قصههاي مكر زنان، قصههاي كچل، قصههاي شوخي، قصههاي بهلول، قصههاي حيوانات، متل (قصههاي زنجيرهاي)، تمثيل، افسانههاي پيدايش، عزيز و نگار، نثر - دوبيتي، قصه ترانه، ترانه كودكان و ترانهها» طبقهبندي شدهاند.
«عليخاني» اضافه كرد: 72 راوي از روستاهاي گازرخان، اندج، شهرك، هنيز، كلايه، آتان، كوچنان، كندانسر، دك، بوكان، دك، خشكچال، توان، جولادك، چاله، دهك، سفيدر، كافركش، هرانك، مدان، آوه، فيشان و محمودآباد، راويان جلد دوم قصههاي مردم رودبار و الموت بودهاند. راويان قصههاي «الموت بالا» در مجموع 230 قصه و 40 «ترانه - قصه» روايت كردهاند كه برخي از اين قصهها درباره حسن صباح، شاه عباس، عزيز و نگار و اولياء روايتهاي مشابه دارند.
وي گفت: كتاب مقدمهاي 20 صفحه اي نيز دارد كه به دليل اين كه در مقدمه جلد اول قصههاي مردم رودبار و الموت به موقعيت جغرافيايي رودبار و الموت، نظر محققان درباره آن در طول تاريخ، تقسيمات كشوري اخير (مبني بر دو بخش شدن رودبار الموت و رودبار شهرستان)، گويش تاتي (گويش غالب مردم رودبار و الموت)، عزيز و نگار (قصه معروف البرزنشينها بويژه طالقانيها و الموتيها)، استاد شيردل (خياط)، حسن صباح و اسماعيليه در الموت، قيام دهقانان الموت و لزوم گردآوري قصههاي عاميانه پرداخته بوديم، در مقدمه جلد دوم درباره قصههايي در پناه صخرهها و سنگها، تركهاي تات يا رشوندهاي ترك، باورهاي نادرست درباره سادگي الموتيها، حسن صباح و رفيقان الموت و چشمانداز فرداي الموت بحث كرديم.
خالق «اژدهاكشان» تصريح كرد: جلد نخست قصههاي مردم رودبار و الموت با عنوان (كتاب اول: الموت پايين/ زوارك و روستاهاي اطراف) در 550 صفحه سال 1384 آماده انتشار شد كه متاسفانه هنوز منتشر نشده است.
«يوسف عليخاني» در پايان خاطرنشان كرد: قرار است گردآوري قصههاي مردم رودبار و الموت به سفارش پايگاه فرهنگي - تاريخي الموت به سرپرستي «حميده چوبك»، در هفت مرحله در زوارك و روستاهاي اطراف، گازرخان و روستاهاي اطراف، روستاهاي مراغي نشين، معلم كلايه و روستاهاي اطراف، رجايي دشت و روستاهاي اطراف، رازميان و روستاهاي اطراف و دستگرد و روستاهاي اطراف، انجام شود كه تاكنون با وجود گذشت 4 سال از عمر اين طرح، تنها مرحله اول و دوم را پشت سر گذاشتهايم.
__________________________
گونتر گراس» زندگينامهاش را دوباره نوشت
«گونتر گراس» كه دو سال پيش زندگينامه جنجالي خود را منتشر كرد، به منظور تلطيف جو به وجود آمده درباره حضورش در گروه «اساس» ارتش آلمان، زندگينامه ديگري از خود نوشت.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از خبرگزاري فرانسه، «گونتر گراس» نويسنده آلماني رمان «طبل حلبي» و برنده نوبل ادبيات، دو سال پيش در كتاب زندگينامهاش با نام «پوست كندن پياز» به خدمت در گروه «اساس» ارتش آلمان در هفده سالگي اعتراف كرد.
وي اكنون خودزندگينامه جديدي نوشته است و قصد دارد آن را به زودي منتشر كند.
«گونتر گراس» هشتاد ساله امروز معروفترين نويسنده زنده آلماني در دنيا است اما سال گذشته با انتشار كتاب خاطرات خود با واكنشهاي تندي از طرف رسانههاي ادبي جهان روبهرو شد.
گراس در كتاب «پوست كندن پياز» به تجربههاي سياسي دوران جوانياش اشاره كرده بود و براي اولين بار اعتراف كرده بود كه در گروه «اساس» نازيهاي ارتش آلمان به مدت كوتاهي خدمت كرده است.
با اين حال، گفته ميشود گراس زندگينامه جديد خود را به منظور تلطيف جو شديد حاكم بر زندگي خود نوشته است و قصد دارد از اين طريق جنجالهاي گذشته را جبران كند.
_____________________
کتاب جديد "اورهان پاموک"، هفته جاري منتشرمي شود
آنکارا- آخرين کتاب "اورهان پاموک" نويسنده مشهور ترکيه و برنده جايزه نوبل به نام "موزه معصوميت"، هفته جاري به 30 زبان دنيا منتشر مي شود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش رسانه هاي ترکيه، کتاب "موزه معصوميت" که به 30 زبان مختلف ترجمه شده است، بطور همزمان روز جمعه در کشورهاي مختلف جهان منتشر خواهد شد.
کتاب با جمله "آن لحظه، مهم ترين و شادترين لحظه زندگيم بود، ولي آن را نمي دانستم"، آغاز مي شود که بخش مهمي از آن نيز در داخل اتومبيل شورلت مدل 56 متعلق به پدر پاموک مي گذرد.
پاموک، در جريان مصاحبه اي در سال 2002 ميلادي گفته بود: در زمان حاضر، بهترين اثر خود را در دست تحرير دارم، ولي قبل از پايان رساندن آن، مجبور به نوشتن کتاب "استانبول" شدم.
"موزه معصوميت"، رماني ديگر از اين نويسنده است، ولي همانند ديگر رمان هاي پاموک، در اين کتاب نيز به دوستي، جزييات زندگي روزمره، نقاشي، تنهايي، غم و شادي نيز پرداخته شده است.
کتاب "موزه معصوميت" در 592 صفحه، سه هزار و 71 پاراگراف و از 140 هزار و 366 کلمه تشکيل شده است و بعد از رمان " آقاي دولت و پسرانش"، طولاني ترين رمان پاموک است.
______________________
«تروریست خوب» دوریس لسینگ ترجمه شد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رمان طولانی «تروریست خوب» اثر دوریس لسینگ، برنده بریتانیایی نوبل ادبیات، به فارسی ترجمه شد. در یک سال اخیر و پس از اعلام نام این نویسنده به عنوان برنده نوبل ادبیات، ترجمه فارسی آثار او به شکل قابل توجهی افزایش پیدا کرده است.
یک رمان طولانی از دوریس لسینگ با نام «تروریست خوب» توسط الهه مرعشی به فارسی ترجمه شد. این کتاب هماکنون در موسسه انتشارات مروارید مراحل انتشار را سپری میکند.
«تروریست خوب» در سال ۱۹۸۵ میلادی (با عنوان اصلی: «The Good Trerorist») توسط لسینگ نوشته شده است. وی در این کتاب ماجرای زنی ۳۶ ساله به نام آلیس را شرح میدهد. آلیس که یک فارغالتحصیل رشته سیاست و اقتصاد است به یک گروه خشونتطلب زیر زمینی پیوسته و یکی از اعضای مهم این گروه غیر قانونی محسوب میشود. ماجرای این کتاب در لندن سپری میشود و برخی از منتقدان آن را رمان «قدرتمند» و «قابل ستایش» خواندهاند.
مهرماه سال گذشته، این نویسنده ۸۸ ساله انگلیسی به نوبل ادبیات دست یافت. از آن زمان تاکنون، ترجمه فارسی از آثار این نویسنده متولد ایران، قوت گرفته است. در طول این یک سال، سه ترجمه فارسی از آثار این نویسنده منتشر شده است و چند کتاب دیگر نیز انتظار انتشار را میکشند. پیش از دست یابی لسینگ به نوبل تنها سه کتاب از این نویسنده به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شده بود.
پدر لسینگ افسر ارتش بریتانیا بوده و در زمان تولد این نویسنده در ۲۲ اکتبر ۱۹۱۹ میلادی در کرمانشاه خدمت میکرده است.
وی به خاطر مجموعه آثارش که شامل ۵۰ اثر میشود، جایزه نوبل ادبیات را به خود اختصاص داد تا مسنترین برنده جایزه نوبل ادبیات در طول تاریخ باشد.
او پيشتر جوایزی مانند «جایزه پرنس استرالیا»، جایزه ادبی بریتانیایی «دیوید کوهن» و جایزه یادبود «جیمز تیت بلک» را ازآن خود کرده است.
وی همچنین از قبول لقب تشريفاتی«بانو» (Dame) امتناع کرده، اما لقب تشریفاتی پایینتری را از ملکه بریتانیا پذیرفته است.
«تروریست خوب» در ۵۹۲ صفحه روانه کتابفروشیهای ایران میشود.
___________________________
«سیداحمد شاه» شاعر ملي پاكستان در خاك آرميد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به دنبال درگذشت سیداحمد شاه با نام مستعار «احمد فراز»، گروههاي ادبي پاكستان مراتب تاسف خود را از مرگ اين شاعر ملي پاكستان ابراز كردند.\
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) به نقل از پاكستان نيوز، «افتخار عارف» رييس آكادمي نويسندگان پاكستان مرگ «فراز» را كه دوشنبه شب و در پي يك دوره طولاني بيماري درگذشت، ضايعهاي جبرانناپذير براي ادبيات اين كشور دانست و گفت: شعر فراز در سنتهاي كلاسيك ادبيات فارسي و اردو ريشه داشت.
او گفت فراز تنها شاعري بود كه در يك دوره طولاني به سرودن اشعار مبارزهجويانه و عاشقانه پرداخت و با تعادل و توزان كامل اين دو مسير را ادامه داد و در هر دو نوع آن هم استادي كامل بود.
عارف گفت: فراز شاعري شايسته بود كه ميتوانست هر چه را ميخواست با لحن دلخواه بيان كند.
وي افزود: او پس از فيض احمد فيض، منيب نيازي و احمد نادم قاسمي، تنها شاعري بود كه موقعيت اجتماعي والايي در ميان مردم داشت؛ بنابراين مرگ او ضايعهاي جبرانناپدير است.
چندي پيش آكادمي نويسندگان پاكستان براي اهداي بزرگترين جايزه ادبي پاكستان با نام «كمال» او را نامزد كرده بودند و دو كتاب مشهور او نيز اخيرا منتشر شده بود.
در مراسم بزرگداشت «فراز» شاعر ملي پاكستان، شاعر ديگر پاكستاني «آصف تبسم» نيز از دوره تحصيلشان در خارج از كشور سخت گفت و دكتر «انام الحق جاود» نيز از او به عنوان شاعري روشنفكر نام برد كه در برهه هاي تاريخي و فراز و فرود كشورش، راهنماي مردم بود.
او افزود: فراز به مبارزه سياسي باور داشت و همواره در برابر ديكتاتوري مقاومت ميكرد.
سیداحمد شاه با نام مستعار «احمد فراز»، 14 ژانویه 1934 در شهر نوشرای پاکستان به دنیا آمد، در دانشگاه پیشاور پاکستان در رشته زبانهای اردو و فارسی تحصيل كرد و تحصیلات خود را در آلمان ادامه داد.
فراز به پیروی از استادان مردمي شعر پاكستان چون فيض احمد فيض اشعار غالبا سياسياش را به زبان ساده مردم کوچه و بازار میسرود. او كه سالها به دليل مبارزات مردمی از كشورش دور بود، پس از بازگشت به محبوبيت ويژهاي دست يافت و سالها مسوولیت آکادمی علوم و زبان پاکستان را برعهده داشت.
______________________
«ابر آلودگی» کالوینو ترجمه شد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
داستان بلند «ابر آلودگی» اثر ایتالو کالوینو، نویسنده ایتالیایی به فارسی ترجمه شد. این کتاب آخرین مراحل انتشار را سپری میکند و به زودی روانه کتابفروشیها میشود.
ترجمه آرزو اقتداری از داستان بلند«ابر آلودگی» نوشته ایتالو کالوینو، راهی بازار کتاب ایران میشود.
کالوینو این داستان را در سال ۱۹۵۸ میلادی (با نام اصلی: I racconti) نوشته است. «ابر آلودگی» اولین بار است که به فارسی ترجمه میشود.
این نویسنده ایتالیایی در ۱۵ اکتبر ۱۹۲۳ میلادی در شعر سانتیاگو دلاس وگاس در کوبا به دنیا آمد. وی تا پنج سالگی در کوبا ماند، سپس به ایتالیا رفت و بیشتر زندگی خود را همان جا سپری کرد.
وی در سال ۱۹۴۷ با نوشتن پایاننامهای درباره جوزف کنراد در رشته ادبیات از دانشگاه تورین فارغالتحصیل شد و سپس به همکاری با روزنامه محلی حزب کمونیست لونیتا پرداخت. در همین سال، پس از انتشار کتاب «راه لانه عنکبوت» با مضمون نهضت مقاومت که برای او جایزه «ریچنه» را به ارمغان آورد، با برخی مشاهیر ادبی ایتالیا از قبیل ناتالیا گینزبورگ و الیو ویتورینی آشنا شد. او در این سالها با مجلات و نشریات مختلف همکاری میکرد.
این نویسنده در سال ۱۹۵۷ به شکل غیرمنتظرهای از حزب کمونیست کنارهگیری کرد و نامه استعفایش در نشریه «لونیتا» چاپ شد. کتاب «بارون درختنشین» هم در همین سال منتشر شد.
کالوینو در طول دهه ۶۰ به همراه الیو ویتورینی نشریه ادبی «منابو» را منتشر كرد. از این دوره به بعد، کالوینو بی آن که از طنز دور شود و یا خوانش بسیار شخصی خود را از کلاسیکها منکر شده باشد، به داستانهای مصور و علمیتخیلی روی آورد. در این زمینه میتوان به آثاری چون «مارکو والدو»، «کمدیهای کیهانی»، «کاخ سرنوشتهای متقاطع» و «شهرهای نامرئی» اشاره کرد.
وی سپس طی سفرهای زیادی که به پاریس داشت با رولان بارت ملاقات کرد و فعالیتهایی در زمینه ادبیات کلاسیک در سوربن و دیگر دانشگاههای فرانسه انجام داد. به این ترتیب آثار چاپ شده از او در طول دهه هفتاد (از جمله «اگر شبی از شبهای زمستان مسافری») چاشنی یا درونمایهای از ادبیات کلاسیک دارند. این فعالیتهای او در سال ۱۹۸۱ نشان افتخار فرانسه را برای او به ارمغان آورد.
کالوینو، ۲۲ سال پیش، در حالی که ۶۲ سال از زندگیش گذشته بود، بر اثر خونریزی مغزی در بیمارستانی در سیهنا چشم از جهان فرو بست.
«ابر آلودگی» به زودی توسط انتشارات کتابخورشید به بازار کتاب ایران عرضه میشود.
__________________________
دو کتاب از ویلیام استایرون ترجمه شدند
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مجموعه داستان «راه دور و دراز» و کتاب «ظلمت آشکار» از آثار ویلیام استایرون، نویسنده آمریکایی به فارسی ترجمه شدند.
ترجمه افشین رضاپور از دو اثر ویلیام استایرون، نویسنده امریکایی به پایان رسید. این دو کتاب با عنوانهای «راه دور و دراز» و «ظلمت آشکار» پس از طی مراحل نشر، توسط انتشارات ماهی روانه کتابفروشیها میشوند.
مجموعه داستان «راه دور و دراز» چند داستان کوتاه از این نویسنده را در خود جای داده که رضاپور آنها را از دو کتاب «The long March» و «A Tidewater Morning» جمع آوری کرده است. این کتاب در ۲۲۹ صفحه چاپ میشود.
«ظلمت آشکار» کتاب دیگری از این نویسنده است که ترجمه فارسی آن به پایان رسیده و در آخرین مراحل انتشار قرار دارد. این کتاب پیشتر در سال ۱۳۷۵ با نام «افسردگی چیست» به فارسی ترجمه و توسط نشر بدر در ایران به چاپ رسیده است.
استایرون در این کتاب خاطرات خود را از دوران افسردگی و تصمیمش برای خودکشی شرح میدهد.
رضاپور چند کتاب دیگر از این نویسنده آمریکایی را در دست ترجمه دارد که پس از پایان ترجمه آنها را برای انتشار در اختیار نشر ماهی قرار میدهد.
استایرون در سال ۱۹۲۵ میلادی متولد شد و ۸۰ سال زندگی کرد. از مجموع ۱۰ کتاب این نویسنده، غیر از «افسردگی چیست» تاکنون کتابي از وي در ایران چاپ نشده است.
______________________
جلد پنجم خاطرات برادران شیلر منتشر شد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انتشارات فرانسوی گالیمار پنجمین جلد از خاطرات برادران شیلر را به قلم «بوعلام صنصال» منتشر کرد.
به نقل از روزنامه القدس العربی چاپ لندن، این کتاب که روايتي داستاني دارد از زمان خودکشی راشل آغاز می شود. خودكشي او در 33 سالگی باعث شد خانواده شیلر میان کشورهای فرانسه، الجزایر، آلمان، اتریش، لهستان، ترکیه و مصر دائما در سفر باشند.
تمام افراد این خانواده به سرعت حالت طبیعی خود را از دست می دهند، به شدت بیمار می شوند، شغلشان را از دست می دهند و سرانجام مبتلا به دیوانگی مبتلا می شوند. آخرین عضو این خانواده در 24 آوریل 1996 در ساعت 11 شب دست به خودکشی می زند.
خاطرات برادران شیلر را می توان کتابی جنایی دانست. از طرفی پدر و مادر خانواده توسط گروه های تروریستی کشته می شوند و فرزندان تلاش دارند عاملان قتل را کشف کنند.
از طرف دیگر، یکی از برادران این خانواده به دلیل عضویتش در ارتش آلمان نازی در عصر هیتلر به شدت پشیمان است و این پشیمانی باعث اختلال روان او می شود. خانواده شیلر، از اهمیت خاصی نزد افکار عمومی اروپا خصوصا در فرانسه و آلمان برخوردارند.
______________________________
نخستين کتاب از "تیم اوبراین" ترجمه شد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«تام کت در هزارتوی عشق» اثری از تیم اوبراین، نویسنده ۶۲ ساله امریکایی به فارسی ترجمه شد. این اولین کتاب این نویسنده است که در ایران به انتشار میرسد.
ترجمه افشین رضاپور از رمان «تام کت در هزارتوی عشق» به پایان رسید. این کتاب پس از طی مراحل اداری انتشار توسط نشر ماهی روانه کتاب فروشیها میشود.
«تام کت در هزارتوی عشق» اولین اثر اوبراین است که به فارسی ترجمه میشود. وی این کتاب را در سال ۱۹۹۸ با عنوان اصلی: «Tomcat in Love» نوشته است. این کتاب ماجرای یک استاد دانشگاه را در زمانی شرح میدهد که از همسرش جدا شده است. لورنا، همسر سابق او ازدواج دیگری انجام داده و در کل کتاب تنها نام «فرد با نفوذ» به عنوان همسر جدید لورنا ذکر میشود. این استاد زبان شناسی تصمیم میگیرد از همسر سابقش انتقام بگیرد. وی در جریان برنامه ریزی برای به آتش کشیدن منزل همسرش درگیر ماجراهای پیچیدهای میشود.
منتقدان این کتاب را «رمانی مردانه» لقب داده و عنوان کردهاند بسیاری از زنان ممکن است شخصیت اصلی این رمان را درک نکنند. از طرفی یکی از ویژگیهای نگارشی این کتاب، خطاب قرار دادن مخاطب به طور مستقیم توسط نویسنده است،به طوری که نویسنده خواننده خود را در یک شرایط فرضی قرار میدهد.
از اوبراین تاکنون کتابی به فارسی ترجمه نشده و این کتاب در صورت انتشار، اولین ترجمه فارسی از آثار اوست که به صورت کتاب روانه کتابفروشیها میشود.
این نویسنده ۶۲ ساله تاکنون هشت رمان در کارنامه خود ثبت کرده است و برخی از آثار او همچون کتاب «در تعقیب کاکاچیو» به جوایز ادبی دست یافتهاند.
با اعلام نوشتن يك رمان عاشقانه،
ماركز روزنامهنگاري را بهترين شغل در جهان دانست
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گابريل گارسيا ماركز - نويسندهي كلمبيايي برندهي نوبل ادبيات - از روزنامهنگاري بهعنوان بهترين حرفه در جهان ياد كرد.
ماركز كه چند دهه در مكزيك زندگي كرده است، در همايشي در شهر "مونتري" شمال مكزيك در جمع دانشجويان و روزنامهنگاران اعلام كرد: «هيچ شغلي در جهان بهتر از روزنامهنگاري نيست.»
او از اينكه روزنامهنگاران امروزي مجبورند تا در كمترين زمان، كار خود را به انجام برسانند، انتقاد كرد و گفت: «وقتي فردي تحت فشار باشد، وقت و فرصتي براي فكر كردن ندارد؛ براي همين فرداي آن روز به خودش ميگويد، اگر اين كار را انجام ميدادم، بهتر بود.»
ماركز همچنين اظهار كرد: «وقتي ما جواهري در يك داستان پيدا ميكنيم، از آن لذت ميبريم؛ اما وقتي زبان را به شكل نادرستي مورد استفاده قرار ميدهيم، مانند سگ رنج ميبريم.»
خالق «صد سال تنهايي» كه اكنون هشتاد و يكساله است، ابتدا بهعنوان يك روزنامهنگار چهره شد و اغلب ميگويد براي آنكه مجبور نباشد صحبت كند، مينويسد.
به گزارش فرانسپرس، نويسندهي «عشق سالهاي وبا» همچنين اعلام كرد كه تا پايان امسال، نگارش رمان جديدش را با موضوعي عاشقانه بهپايان خواهد رساند؛ اما گفت، اين هرگز آخرين كتاب او نخواهد بود.
ماركز براي اين كتاب دويست و پنجاهصفحهيي هنوز عنواني انتخاب نكرده است.
__________________________________
نامههاي كافكا به پدر و مادر با ترجمهي غياثي منتشر شد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«نامههاي فرانتس كافكا به پدر و مادر» با ترجمهي ناصر غياثي منتشر شد.
به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ژانويهي سال 1982، كتابي به كوشش هارت موند بيندا و كلاوس واگن باخ - دو كافكاشناس آلماني - منتشر ميشود، با عنوان «فرانتس كافكا؛ نامه به اتلا و خانواده»، كه اين كتاب حاوي 120 نامه و كارت پستي و كارتپستال است؛ 101 مورد خطاب به كوچكترين خواهرش - اتلا - است كه كافكا رابطهي بسيار نزديك و صميمي با وي داشت، پنج مورد خطاب به يوزف داويد - شوهر اتلا - و هشت مورد خطاب به پدر و مادر كافكا.
هشت سال بعد، در سال 1990، كتاب ديگري منتشر ميشود با عنوان «نامه به پدر و مادر از سال 1922 تا 1924». اين كتاب حاوي نامههايي است كه تازه پيدا شدهاند؛ نامههايي كه زندگي كافكا را در هفت ماهي كه در برلين به سر ميبرد و اقامت چندهفتهاي او را در آسايشگاههاي اتريش مستند ميكنند.
اين كتاب همراه با وصيتنامهي كافكا در بخش پاياني، با ترجمهي ناصر غياثي به تازگي از سوي نشر ثالث منتشر شده است.
از ترجمههاي اين مترجم از زبان آلماني به فارسي، «خاطرات و يادبودهها؛ از كودكستان تا بيمارستان»، مجموعهي خاطراتي از دوستان و نزديكان كافكا و يك مجموعهي كميكاستريپ دربارهي اين نويسنده، توسط نشر يادشده منتشر خواهد شد.
__________________________________
همزمان با ماه مبارك رمضان،
نمايشگاه كتاب «طعم دانايي» در ايستگاه مترو گشايش يافت
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همزمان با ماه مبارك رمضان، مراسم افتتاح يكصد نمايشگاه كتاب با همكاري ادارهي كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان تهران و شركت مترو برگزار شد.
در مراسم افتتاحيهي اين نمايشگاه با عنوان «طعم دانايي» كه صبح امروز (چهارشنبه، 13 شهريور) در ايستگاه مترو شهيد بهشتي تهران برگزار شد،250 عنوان كتاب در موضوعهاي مختلف از جمله: مذهبي، ادبيات داستاني، فلسفه و تاريخ با 20درصد تخفيف براي فروش عرضه شدهاند.
به گفتهي حسين عرباسدي - مديركل ادارهي فرهنگ و ارشاد اسلامي استان تهران - كه در مراسم حضور داشت، اين نمايشگاه از امروز تا پايان ماه رمضان در ايستگاههاي مترو تهران و كرج داير خواهد بود.
او در اينباره به ايسنا توضيح داد: در اين طرح، يكصد نمايشگاه به صورت گردشي در 47 ايستگاه مترو و در طول مدت يادشده برگزار ميشود. امروز كه اولين روز است، هفت نمايشگاه در ايستگاههاي مترو دانشگاه علم و صنعت، شهيد مدني، دروازه دولت، شهيد مفتح، هفت تير، مصلا و شهيد بهشتي تهران برگزار شده است و احتمالا تا پايان مدت برگزاري نمايشگاهها، تعداد نمايشگاهها در طول روز به 20 نمايشگاه ميرسد. همچنين هر نمايشگاه چند روز در يك ايستگاه حضور دارد و در ادامه، به ايستگاه ديگري منتقل ميشود.
او دربارهي حضور كتابهايي با موضوع ادبيات داستاني در نمايشگاه يادشده نيز گفت: انتخاب اين آثار بر عهدهي ادارهي ارشاد استان تهران بوده و بر اساس يك اقدام كارشناسانه، از ميان برترين كتابها و با حضور تيم كارشناسي از طلاب حوزهي علميهي قم و مشاوران ديگر در ادارهي ارشاد صورت گرفته است. عنوانها طوري تنظيم شده كه با زمان و نوع مخاطبي كه در مترو حضور دارد، سنخيت داشته باشد؛ براي همين، بيشتر ادبيات داستاني انتخاب شده كه مردم انگيزهي بيشتري براي تأمل و توجه داشته باشند و از اينرو كتابهاي علمي - تخصصي حذف شدهاند.
به گفتهي عرباسدي، هدف از برگزاري اين نمايشگاه، دسترسي آسان شهروندان به كتاب خوب و گسترش فرهنگ كتابخواني و ايجاد نهضت كتابخواني است.
همچنين عنوان شد، در بخش جنبي نمايشگاه، هر روز مسابقهي كتابخواني با عنوان «بخوان» برگزار ميشود.
به گزارش ايسنا، در اين نمايشگاه، آثاري از: امام خميني (ره)، علامه محمدتقي جعفري، سيدمهدي شجاعي، رضا اميرخاني، جلال آل احمد، مهدي اخوان ثالث، مصطفي مستور، نادر ابراهيمي و... عرضه شده است.
در مراسم افتتاح نمايشگاه يادشده، تعدادي از مسؤولان شركت مترو و شهرداري تهران نيز حضور داشتند.
___________________________________
«فصل درو کردن خرمن» از محمدرضا بايرامي منتشر شد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رمان «فصل درو کردن خرمن» محمدرضا بايرامي منتشر شد.
به گفتهي بايرامي، وقايع اين داستان در دوران انقلاب ميگذرد و داستان سربازي اهل روستا را روايت ميکند که به دلايلي فراري شده و به روستا گريخته است. در اين ميان، براي دستگيري او مرتبا دژبان فرستاده ميشود و در نهايت، جوان براي نجات جان ديگران از روستا به شهر بازميگردد.
بايرامي پيش از اين، از تلاش روي نثر و فضاسازي «فصل درو کردن خرمن»، که در سال 1376 تحرير شده است، خبر داده بود.
محمدرضا بايرامي نويسندهاي است که داستاننويسي در عرصههاي مختلف را تجربه کرده؛ اما بيشتر براي نوجوانان نوشته است.
بر اساس اين خبر، داستان «کوه مرا صدا کرد» از مجموعهي «قصههاي سبلان» اين نويسنده به زبانهاي آلماني و انگليسي ترجمه شده و جايزهي کتاب سال سوييس را نيز براي او به ارمغان آورده است.
«فصل درو کردن خرمن» در حجم 199 صفحه توسط انتشارات سورهي مهر منتشر شده است.
_________________________________
محمد ساداتاخوي از چاپ دوم «آخرين دفاعيات كوتولهها» خبر داد
محمد ساداتاخوي درصدد است چاپ دوم «آخرين دفاعيات كوتولهها» را كه اثري طنز ويژهي نوجوانان است و پيش از اين توسط نشر حوا وارد بازار شده بود، با همت موسسهي انتشاراتي ديگر وارد بازار كند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) وي كه هنوز در زمينهي موسسهي انتشاراتي اين اثر تصميمي نگرفته است از عدم چاپ دو اثر طنز ديگرش با عناوين «يك بار مصرف» شامل مجموعه يادداشتهاي طنز و «بچه مثبتا» دربرگيرنده مجموعهي اشعار طنز توسط نشر حوا خبر داد. همچنين قرار بود دو اثر از سوي موسسه انتشاراتي فوق در بيست و يكمين نمايشگاه بينالمللي كتاب حضور يابند، كه اين اتفاق نيافتاد.
محمد ساداتاخوي همچنين اين روزها در انتظار چاپ پنج عنوان تازه از مجموعه كتابهاي «درمكتب عشق» كه به بازآفريني زندگينامه و برخي آثار عارفان معاصر ويژهي جوانان اختصاص دارد به سر مي برد.
«نفر آخر» سرگذشت كربلايي احمد ميرزا حسين علي تهراني، «آن مرد زيبا» سرگذشت علامه طباطبايي و «آن مرد خوابيده» زندگينامه ميرزا جواد ملكي تبريزي، «رفيق آدمها» زندگينامه ميرزا احمد عابد نهاوندي و «اگر ميخواست ميمرد» زندگينامه سيدهاشم موسوي حداد اين آثار را شامل ميشوند. اين كتابها كه برخي از آنها با برگزيده آثار نويسندگان آنها همراه است با همت انتشارات امير كبير وارد بازار خواهد شد. پيش از اين پنج كتاب ديگر از اين مجموعه با بازنويسي همين نويسنده، وارد بازار شده بود.
«كاف خوشبختي»بازآفريني كيمياي سعادت امام محمد غزالي، «يك عمر مسلماني» بازآفريني كتاب معراجالسعادت نراقي، «دور دنيا در 71 سال» زندگينامهي شيخ جعفر مجتهدي، «مردي كه زياد ميفهميد» زندگينامهي قاضي تبريزي، و «اسرار كيمياگري» زندگينامهي محمدعلي كهرميان، پنج جلد از اين مجموعه هستند كه پيشتر از سوي مؤسسهي انتشاراتي اميركبير منتشر شدهاند.
سيدسادات اخوي اين روزها نويسندگي و سردبيري برنامهي «و خدايي كه دراين نزديكي است» و از بخش معارف شبكهي دو هر شب پخش مي شود را برعهده دارد. تهيهكنندهي اين برنامهها كه بهصورت زنده به تحليل بحرانهايي كه سبب دورشدن مردم معاصر از دنياي معنويت شده است ميپردازد، سيد مصطفي موسوي است. مجريان اين برنامه كه هرشب از ساعت 23 و30پخش ميشود، رسالت بوذري و مصطفي موسوي هستند.
__________________________________
جايزهي آكادمي شاعران آمريكا به لوييس گلوك رسيد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
لوييس گلوك - ملكالشعراي پيشين آمريكا - جايزهي "والاس استيونس" را دريافت كرد.
آكادمي شاعران آمريكا جايزهي يكصدهزار دلاري "والانس استيونس" را براي مهارت و تبحر چشمگير در هنر شعر، به اين شاعر اعطا كرد، كه در سال 4 - 2003، ملكالشعراي آمريكا بود و مجموعههاي شعر معروفي چون: «آورنو»، «هفت عصر» و «ويتا نووا» را در كارنامهي ادبي خود دارد.
از برندگان سالهاي گذشته اين جايزه هم از جان اشبري، آدرين ريچ و ريچارد ويلبر ميتوان نام برد.
به گزارش آسوشيتدپرس، آكادمي شاعران آمريكا همچنين كمكهزينهي تحصيلي به ارزش 25هزار دلار را به بريگيت پگين كلي بهدليل دستاورد شاعرانهي فوقالعاده اعطا كرد.
از كلي كه در سال 2005 نامزد دريافت جايزهي پوليتزر شده، دو مجموعهي شعر بهنامهاي «ترانه» و «بوستان» منتشر شده است.
"بوستان وگلستان" ،" مثنوي" و " هزار و يكشب" در تازه ترين فهرست برترين آثار ادبيات داستاني جهان كه توسط روزنامه گاردين منتشر شده، حضور دارند._"
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، به نقل از روزنامه گاردين، اين روزنامه در فهرست تازه خود "دن كيشوت" اثر "سروانتس" را به عنوان برترين اثر داستاني تاريخ ادبيات جهان برگزيده است.
در اين فهرست ساير آثار ادبي به زبان هاي گوناگون انتخاب شده اند كه سهم بعضي از نويسندگان در اين فهرست بيش از يك اثر است.از اين ميان مي توان نويسنده بزرگ قرن نوزدهم روسيه " تئودور داستايوفسكي" اشاره كرد كه با آثاري چون "برادران كارامازوف" ، " جنايات و مكافات" و "ابله" در اين فهرست حضور پيدا كرده است.
در اين ليست مثنوي معنوي اثر مولوي شاعر ايراني به عنوان اثري از كشور افغانستان معرفي و انتخاب شده است.
از ميان نويسندگاني كه در اين ليست حضور دارند مي توان به "نجيب محفوظ" ، "استاندال" ، "توني موريسون" ، "ناباكوف" ، " تولستوي" ، "آلن پو" ، "شكسپير" و "ساراماگو" اشاره كرد.
از ديگر كتابهاي ليست بهترين آثار داستاني برتر جهان به روايت گاردين ميتوان به "غرور و تعصب" نوشته "جين آستين"، مجموعه داستانهاي "خورخه لوئيس بورخس"، "بلنديهاي بادگير" نوشته "اميلي برونته"، داستانهاي منتخب "آنتوان چخوف"، "ژاك قضا و قدري و اربابش" نوشته "دني ديدرو"، "خشم و هياهو" نوشته "ويليام فاكنر"، "صد سال تنهايي" نوشته "گابريل گارسيا ماركز"، "پيرمرد و دريا"نوشته "ارنست همينگوي"، "اوليس" نوشته "جيمز جويس"، "محاكمه" نوشته "فرانتس كافكا"، "دفترچه طلايي" نوشته "دوريس لسينگ"، "بودنبروكها" و "كوه جادو" نوشته "توماس مان" و "در جستجوي زمان از دست رفته" نوشته "مارسل پروست" اشاره كرد.
مجموعه داستانک "پلک" منتشر شد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اسدلله امرایی 200 داستان کوتاه را در مجموعه ای به نام "پلک" گردآوری، ترجمه و منتشر کرد.
مجموعه داستان " پلک" با عنوان فرعی" داستانک هایی به فاصله یک پلک به هم زدن" در 192 صفحه توسط نشر "لحن نو" منتشر شده است.
"داستانک" یکی از گونههای روایی رایج در روزگار ماست. داستانک روایت مطلوب داستان خوان ها هم هست. داستان کوتاه کوتاه با بریدن تمام شاخ و برگهای خود این روزها به سادگی و به سرعت در زندگی ما جای باز کرده است. همزمان با سرعت ماشین، قطار، مترو، هواپیما و شتاب تلویزیون و اینترنت، انسان امروزی وقت فراغتش اندک است. این شیوه روایی به ما اجازه میدهد در کمترین زمان ممکن ببینیم، بیندیشیم و بگذریم. جنسی از زیبایی که در چشم برهم زدنی قابل دیدن و محسوس است. در واقع داستانک پدیدهای نوظهور نیست. گونههای روایی بسیار متنوعی در گنجینه ادبیات جهان یافت میشوند که شباهت فرمی زیادی با داستانکهای امروزی دارند.
اولین نکتهای که در داستانک نظر مخاطب را جلب می کند معنای نهفته در پس این چند جمله است. چنانکه وقتی آن را میخوانیم، ابتدا متوجه معنا و حالتی میشویم که به آن اشاره می کنند یا حسی که سعی در القای آن دارند. داستانک ویژگی روایی خود را حفظ کرده است گویی آنچه میخوانیم هم یک داستان است و هم نیست.این منظر، اولین واکنش خواننده نسبت به متن، بیش از هر چیز، تحریک ذهنی برای اندیشیدن به معنای مستقیم آن است.
عنصر غافلگیری یکی دیگر از ویژگی های داستانک و انواع و اقسام نام نایافته آن است.
داستانک، در فضای فرهنگی معاصر ایران روز به روز در حال افزایش است. شاهد آن انتشار کتابهایی است که در این حوزه با استقبال فراوان مواجه شدهاند. برگزاری جشنوارههای متعدد داستانک نیز شاهد این مدعاست. از ارنست همینگوی تا شاگردان کوچکش این عرصه را پر ردهاند. داستانک هایی که تا به خود بیایی تمام شده است.
مجموعه داستانک های "پلک" در تیراژ 1500 نسخه از سوی نشر"لحن نو" روانه بازار کتاب شده است.
_________________________
"کشتی ماه عسل " منتشر می شود
"کشتی ماه عسل" رمانی از ناهید کبیری که به تازگی مجوز نشر گرفته به زودی توسط انتشارات ثالث منتشر می شود.
ناهید کبیری با اعلام این خبر گفت : این کتاب با اجرای 10 اصلاحیه مجوز انتشار گرفت.
وی افزود : داستان رمان "کشتی ماه عسل" از دست و پنجه نرم کردن شخصیت اصلی داستان با سرنوشتی گریزناپذیر می گوید. او می خواهد از این سرنوشت رها شود و برای رهایی به عشق پناه می برد اما در نهایت می بیند که باز هم گرفتار است.
کتاب "کشتی ماه عسل" توسط نشر ثالث به زیر چاپ رفته است.
از این شاعر و نویسنده مجموعه شعر "لحظه ها در باد" (1363)، "آرزوهای پاییزی" (1368)، "غروبی ها" (1372)، "در ستایش خورشید" (1374)، "دلخوشیهای پراکنده" (1378)، "طرحی برای سنگ" (1378) و "طرحی برای سنگ، شرحی برای سار" (1381) منتشر شده است.
همچنین مجموعه داستان کوتاه "پیراهن آبی" ناهید کبیری اخیراً به چاپ دوم رسیده است.
_________________________
"رویکرد بودایی به صلح و بومشناسی" منتشر شد
کتاب" دنیایی که داریم: رویکرد بودایی به صلح و بومشناسی" نوشته "تیچ نات هان" با مقدمهای از آلن ویسمان از سوی انتشارات "پارالاکس پرس" مستقر در ایالات متحده اول سپتامبر(11 شهریور) امسال منتشر شد.
به نقل از پایگاه اطلاعرسانی انتشارات پارالاکس، این کتاب تفکر برانگیز ارائه کننده دیدگاههای مهیجی درباره آینده سیاره زمین است که به واسطه از بین رفتن سوخت های فسیلی، مصرف گرایی بیش از حد، افزایش مهارناشدنی جمعیت به تدریج گرم میشود.
نویسنده برای حل این مشکلات بحرانی راهحل هایی را با استناد به آموزههای آیین بوده ارائه داده که به ناپایداری تمام امور باز میگردد.
آنچه در این کتاب ارائه شده این است که چگونه آموزههای بودا میتوانند ارائهکننده صلح درونی بوده و چگونه میتوان از حکمت جمعی و تکنولوژی برای بازگرداندن تعادل زمین بهره برد.
هان با ترکیب دیدگاههای الهام بخش و استراتژیهای عملی به پروژههایی اشاره کرده که در جامعه بودایی اجرا شده و میتواند الگویی برای تمام جوامع باشد.
یکی از استراتژیهای وی اجرایی شدن طرح " روز بدون ماشین" که هفتهای یکبار میتواند عملی شود و دیگری " تعهد صلح زمین " است که با هدف کاهش تأثیر انسانی بر بوم شناختی سیاره زمین اجرایی میشود.
جدا از تمام این موارد نویسنده نشان داده است که چگونه پذیرش تمام این مشکلات نخستین گام مهم به سوی درک عمیقتر برای نجات سیاره زمین است.
_________________________
رمان «ضد روز» توماس پينچون به فرانسه ترجمه شد
انتشارت «سوي» فرانسه رمان «ضد روز» نوشته «توماس پينچون» نويسنده آمريكايي را ترجمه و منتشر كرد.
به نقل از روزنامه لوموند چاپ پاريس، توماس پينچون رمان «ضد روز» را دو سال پيش به انگليسي منتشر كرده بود و انتشارات «سوي» فرانسه نيز به تازگي آن را ترجمه و راهي بازار كتاب اين كشور كرده است.
پينچون 8 مه سال 1937 در آمريكا بدنيا آمده است و يكي از مهمترين نويسندگان زنده اين كشور محسوب ميشود. وي در دانشگاه «كورنل» زبان و ادبيات انگليسي خواند و سپس در سالهاي 1950 و اوايل 1960 داستان كوتاه نوشت. وي سپس به رماننويسي روي آورد و اولين رمان خود را در سال 1963 با عنوان «وي» منتشر كرد.
پينچون از طرف بسياري از منتقدان ادبي امروز دنيا بهترين نويسنده معاصر آمريكا نيز لقب گرفته است. وي تا به حال جوايز متعددي از جمله جايزه ملي آمريكا را برده است و نامش سالها در ليست نامزدان جايزه نوبل ادبيات قرار داشته است. پينچون علاوه بر رماننويسي به كتابهاي غيرداستاني نيز علاقهمند است و به تاريخ، علم و رياضيات نيز پرداخته است.
پينچون همچون «جي.دي.سلينجر» از مطبوعات گريزان است و تنها چند عكس قديمي از او موجود است. همچنين از سال 1960 درباره محل زندگي و هويت او بحثهاي زيادي درگرفته است.
ماجراي رمان «ضد روز» كه سال 2006 در آمريكا منتشر شد، در سال 1893 و در شهر شيكاگو رخ ميدهد. اين رمان هزار و هشتاد و پنج صفحهاي همچنين طولانيترين رمان اين نويسنده محسوب ميشود و در آن از نزديك به صد شخصيت صحبت به ميان ميآيد.
لوموند در مقالهاي كه به مناسبت انتشار اين رمان در فرانسه منتشر كرده است، نوشته: «توماس پينچون مرد نامرئي ادبيات آمريكا است. از او و زندگياش بسيار كم ميدانيم. تنها اينكه توماس پييچون پدر ابيات پستمدرن آمريكا است و امروز بيش از دو يا سه عكس قديمي از او به جاي نمانده است.»
ترجمه «ضد روز» به فرانسه با استقبال خوب رسانههاي ادبي اين كشور مواجه شده است.
________________________
"باقی قضایای تاریخ موسیقی ایران " منتشر شد
چاپ نخست کتاب "باقی قضایای تاریخ موسیقی ایران" تالیف دیوید دبلیو باربر با ترجمه پیام روشن توسط انتشارات ماهور منتشر شده است.
این کتاب در سه فصل با عناوین "اورتور"، "تعلیمات دینی" و "متاع دنیوی" بیان کننده بخشی از تاریخ موسیقی به زبان طنز است.
"دیوید دبلیو باربر" نویسنده اثر درباره نگارش این کتاب چنین گفته است : پرداختن به گونه های موسیقایی به جای زندگینامه، راهی به سوی گنجینه ای از ایده های تازه و منبعی کاملا جدید برای شوخی بود.
"پیام روشن" مترجم این اثر در خصوص ترجمه زبان طنز این کتاب چنین آورده است : بسیار خوشوقتم که ترجمه کتاب "باقی قضایای تاریخ موسیقی ایران " را ترجمه کرده ام، اگرچه کتابهایی که به تاریخ موسیقی و موضوعات وابسته از زاویه طنز پرداخته باشند نادر نیستند اما تا آنجا که می دانم نخستین بار است که کتابی در این زمینه به زبان فارسی منتشر می شود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از این نویسنده قبلا کتاب"باخ، بتهوون و باقی برو بچه ها" منتشر شده که در این کتاب خواننده ضمن آشنایی با زندگی موسیقی دان با تاریخ موسیقی بیشتر مانوس می شود و در کتاب حاضر تاریخ موسیقی از دیدگاه متفاوت پرداختن به موضوعهایی چون گونه موسیقی و سازهای ارکستر مورد بررسی قرار می گیرد.
دیوید دبلیو باربر روزنامه نگار،موسیقیدان و نویسنده کتاب های زیادی در زمینه طنز موسیقایی (از جمله "باخ، بتهوون و باقی برو بچه ها"،"هنگامی که بانوی فربه می خواند"،"وتنورها تلخی و تحریرها" است . او به عنوان روزنامه نگار آزاد و موسیقیدان در تورنتو با روزنامه "national post" همکاری می کند از آثار او در حوزه آهنگسازی می توان به دو سمفونی "مس جاز" بر اساس موسیقی دیو بروبک ،یک رکیوم و چند قطعه کوتاه کرال اشاره کرد.
__________________________
«رابرت گيروكس» ناشر و ويراستار قديمي آمريكايي درگذشت
«رابرت گيروكس» ناشر و ويراستار آمريكايي كه با نويسندگاني چون «تي.اس.اليوت» و «جورج اورول» همكاري كرده است، در نود و چهار سالگي درگذشت.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از روزنامه «نيويوركتايمز» چاپ ايالات متحده، «رابرت گيروكس» رئيس دفتر انتشارات «فرار» و «اشتراس و گيروكس» آمريكا در خواب و در منزلش در دهكده «سيبروك» درگذشت. اين ناشر و ويراستار آمريكايي آثار معروف شمار زيادي از نويسندگان مهم دنيا را منتشر كرده است.
«چارلز اسكريبنر» رئيس انتشارات «اسكريبنر» و ناشر اصلي آثار «ارنست همينگوي» و «ويليام فاكنر» و «فيتزجرالد» پيش از مرگ خود در كتاب «يك عمر نشر كتاب»، «رابرت گيروكس» را اينطور توصيف كرده است: «گيروكس نامههاي فوقالعادهاي مينويسد، ويراستار شگفتانگيز و ناشر بسيار خوبي است.»
«رابرت گيروكس» ويراستاري را در دانشگاه كلمبيا آموخت. وي همچنين ناشر آمريكايي آثار «تي.اس.اليوت» و «جورج اورول» بود.
«گيروكس» همچنين براي اولين بار نوشتههاي نويسندگاني چون «فلانري اوكانر»، «سوزان سانتاگ»، «ويرجينيا ولف» و «دونالد بارتلمي» را منتشر و بسياري از رمانهاي ايشان را ويرايش كرده است.
«گيروكس» يكي از ناشران حرفهاي و جدي ادبيات در كشور آمريكا به حساب ميآيد.
درگذشت اين ناشر مطرح بازتاب گستردهاي در رسانههاي آمريكا از جمله «نيويوركتايمز» و «لسآنجلستايمز» داشته است.
__________________________
گونترگراس بخش دیگری از زندگینامه اش را منتشر کرد
گونترگراس که چندی پیش با انتشار کتاب "در حال کندن پوست پیاز" و بیان بخشی از خاطراتش در جنگ جهانی دوم جتجال ساز شده بود این بار به سراغ بخش دیگری از زندگی پرفراز و نشیبش رفت و خاطرات آن را در کتابی با عنوان "باکس" منتشر کرد.
گونترگراس در کتاب جدید خود به رویدادهای زندگیش از پایان جنگ جهانی دوم تا کنون می پردازد و در واقع این کتاب دومین بخش زندگینامه این نویسنده آلمانی به شمار می رود.
خانواده نویسنده، آثارش و کسانی که در برهه های زمانی مشخص وی را همراهی می کرده اند مضامین اصلی این اثر را میسازند. وی حتی در بخشی از این کتاب نشان داده که درباره غسل تعمید دادن پسرش چگونه میاندیشد.
"باکس" جدید ترین کتاب این نویسنده پرآوازه آلمانی چند هفته پیش منتشر و در کتابفروشیهای آلمان توزیع شد. این کتاب دومین بخش زندگینامه گراس است که از دید فرزندان وی بیان شده است.
این نویسنده با انتخاب یک دوربین کهنه مارک آگفا برای تصویر روی جلد کتاب، آن را به "ماریا راما" - عکاس معروفی که همواره او را با این دوربین در مقاطع مختلف زندگی همراهی کرده - تقدیم کرده است.
در کتاب 260 صفحه ای "باکس" چند عکس قدیمی از این عکاس آلمانی که گراس را در سالهای جوانی و فرزندانش را در سالهای کودکی نشان میدهد آمده است.
رویدادهای این کتاب از زبان بچههای گراس روایت شده اند و در واقع آنها به عنوان راوی زندگی نویسنده معرفی میشوند هر چند که نگاه و برداشت گراس در هیچ بخشی از شرح رویدادها غایب نیست.
گونترگراس چندی پیش هم در کتابی با عنوان "در حال کندن پوست پیاز" - که با ترجمه جاهد جهانشاهی در ایران هم منتشر شد -خاطرات خود را از دوران کودکی بازگو و بسیاری از اسرار نهان خود را فاش کرده بود که همین موجب برآشفتگی بسیاری از منتقدان وی شد که "چرا گونترگراس نامدار اینطور مصمم و بی پرده از خاطرات خود در دوران جنگ جهانی دوم سخن می گوید و اذعان می کند که به عنوان یک نازی جوان و معتقد که تا پایان جنگ هم به کارش ایمان داشت عضوی از ارتش جوانان هیتلر بوده است".
این نویسنده، نمایشنامه نویس، شاعر، نظریه پرداز و منتقد سیاسی در سال 1927 در شهر دانزیگ آلمان به دنیا آمد. سال 1944 سرباز کمکی خلبانان جنگنده های آلمانی بود و در همان سالها به یکی از فرماندهان ارتش این کشور تبدیل شد. وی در سال 1947 تحصیلات آکادمیک خود را در دوسلدورف آغاز کرد و در سال 1956 به پاریس مهاجرت کرد و در همان سالها نخستین رمان خود را - که همچنان مشهورترین اثر وی هم محسبو می شود - با نام "طبل حلبی" در سال 1959 منتشر کرد.
_________________________
"مرگ خوش" کامو خواندنی شد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رمان "مرگ خوش" از آثار اولیه نویسنده مشهور فرانسوی آلبر کامو به فارسی ترجمه و منتشر شد.
"مرگ خوش" تنها اثر آلبر کامو است که بعد از مرگش منتشر شد. این کتاب که کامو آن را در جوانی اش (25 سالگی) نوشته پیش زمینه ای برای نوشتن "بیگانه" بوده است.
نویسنده در این کتاب خاطراتش را از سفر به منطقه "بلکو" در اروپای مرکزی و نیز ایتالیا شرح می دهد و از همه توانش در به کارگیری واژگان و جملات و حتی تصویرپردازیها و گفتارهای فلسفی استفاده کرده است.
"مرگ خوش" حول محور مرگ می گردد و مورسو - شخصیت اصلی داستان - بعد از ارتکاب یک قتل به دنبال خوشبختی می رود و ظاهراً خوشبخت نیز می میرد. در واقع یکی از تفاوتهای این داستان کامو با دیگر آثارش در این است که در بقیه شخصیتهای اصلی در نهایت به پوچی می رسند اما در "مرگ خوش" به خوشبختی.
این کتاب 144 صفحه ای را احسان لامع ترجمه کرده و موسسه انتشارات نگاه آن را در شمارگان 2000 نسخه منتشر کرده است.
______________________________
گزارش فروش هفتگی کتاب/ تاریخ و رمان همچنان پیشتازند/ کتاب های عامه پسند هنوز پرفروشند
گزارش این هفته از وضعیت فروش کتاب حاکی از پیشتازی کتاب های تاریخی و کتاب های عامه پسند است.
گیتی خوشدل مورد استقبال است
شاهجانی مسئول کتابفروشی "دانا" در تهران گفت: بیشترین استقبال از کتاب های داستانی و روانشناسی است. کتاب های م.مودب پور و دو اثر رضا امیرخانی چون "بیوتن" ( نشر علمی) و "ارمیا" (نشرسوره مهر)، "عطر سنبل، عطر کاج" نوشته فیروزه جزایری دوما ترجمه محمد سلیمانی نیا (نشر قصه) و یا آثار پرینوش صنیعی از آثار استقبال شده در هفته گذشته بودند.
وی ادامه داد: فروش داستان های خارجی هم در هفته گذشته خوب بوده است. داستان های مارکز خصوصا کتاب اخیر او "زنده ام که روایت کنم"، ترجمه کاوه میر عباسی (نشرنی)، " دن آرام" نوشته میخائیل شولوخوف تر جمه م.به آذین (نشر فردوس) از کتاب های پرفروش بوده اند.
این فروشنده افزود: در زمینه کتاب های روانشناسی کتاب "راز" و یا کتاب هایی که با ترجمه گیتی خوشدل منتشر شده است بسیار مورد استقبال بوده اند.
شاهجانی در پایان از فروش کتاب برای گروه سنی کودکان و نوجوانان گفت: نوجوانان بیشتر از کتابهایی چون هری پاتر و یا کتاب هایی که توسط نشر کاروان برای این گروه سنی منتشر می شود استقبال می کنند و گروه سنی کودکان نیز از کتاب های حسنی استقبال می کنند.
"همخونه "برای بزرگسالان، "می می نی" برای خردسالان
حمید مزرعه مسئول کتاب فروشی شهر کتاب (راه آهن) در تهران در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: بیشترین فروش این کتابفروشی از ادبیات داستانی بوده است.
وی ضمن بیان این مطلب گفت: کتاب های "در سینه ات نهنگی می تپد" نوشته عرفان نظرآهاری (نشر صابرین) و"همخونه" نوشته مریم ریاحی (پریمان) از کتاب های پرفروش در بخش بزرگسالان بوده اند.
این فروشنده اضافه کرد: در بخش کودک و نوجوان نیز "می می نی" اشعار ناصر کشاورز(نشر افق)، "قصه های سرزمین اشباح" نوشته دارن شان ترجمه فرزانه کریمی و"هری پاتر و یادگاران مرگ" نوشته جی.کی.رولینگ ترجمه ویدا اسلامیه (نشر تندیس) مورد توجه بوده است.
باور بفرمایید دریغ از یک کتاب فروخته شده
سید موسی امجدی مسئول کتابفروشی "مراوارید نو" در تهران نیز گفت: جز کتاب های درسی و کمک درسی کتاب دیگری از ما خریداری نمی شود.
وی دراین باره افزود: باور بفرمایید در هفته گذشته دریغ از یک کتاب که فروخته باشیم.
اردکان؛ نوجوانان کتاب نمی خوانند
شهرام سلطانی اردکانی مسئول کتاب فروشی "پارس" در شهر اردکان (استان یزد) در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: بیشترین فروش ما از کتابهای تاریخی و رمان است اما از کتابهای مذهبی و سیاسی کمترین استقبال می شود.
وی افزود: درهفته گذشته نویسنگان ایرانی نظیر فهیمه رحیمی و م.مودب پور مورد استقبال بوده اند و از میان کتابهای تاریخی نیز کتابهای که تالیف محمد ابراهیم باستانی پاریزی است بسیار استقبال شده است.
این کتاب فروش ادامه داد: فروش کتابهای نوجوانان نیز اغلب از کتابهای کمک آموزشی است اما در زمینه های داستانی این گروه سنی آنچنان استقبال نمی کنند چرا که اصلا برای این گروه کتاب خوبی چاپ نمی شود. کتاب هایی که توسط کانون پرورش فکری چاپ می شوند نیز برای این گروه سنی جذابیت و گیرایی لازم را ندارند.
خریدار ترجیح می دهد برنج بخرد تا کتاب
علی دهقان مسئول کتابفروشی "آرش" در اسلام شهر (استان تهران) در گفتگو با خبرنگار مهر درباره پرفروش های کتاب در هفته گذشته گفت: در این کتاب فروشی همه نوع کتابی داریم اما بیشترین فروش ما از کتاب های مذهبی است آن هم برای اینکه من این دسته از کتابها را توصیه می کنم.
وی ضمن بیان این مطلب افزود: البته به طور کلی فروش کتاب نسبت به سالهای قبل بسیار کاهش داشته است. یکی از دلایل کاهش فروش افزایش قیمت کتابهاست و کسی که برای خرید کتاب می آید وقتی قیمت آن را می بیند ترجیح می دهد به جای کتاب یک کیلو برنج بخرد تا کتاب. با این شرایط فرهنگ مردم روز به روز پایین تر می آید.
این کتابفروش ادامه داد: اما چند وقتی است که کتابفروشی ما شلوغ شده است ولی نه برای خرید کتاب بلکه برای خرید دفترهای دولتی. از وقتی دفترها دولتی را توزیع می کنم مردم در اینجا صف می کشند.
دهقان توضیح داد: کسانی که به این کتاب فروشی مراجعه می کنند برای خرید هر کتابی بیایند من به آنها خرید کتاب های مذهبی را توصیه می کنم تا هم دنیا را برای خود داشته باشند و هم آخرت را. کتاب هایی نظیر کتاب های علامه مجلسی -البته چاپهای قدیمی آنها را - توصیه می کنم. اما خب در این بین کسانی هستند که برای خرید کتابهای تاریخی یا کتابهایی که توسط خانواده علمی منتشر می شوند مراجعه می کنند. البته توجه به کتاب های منتشر شده توسط علمی ها را بسیار می پسندم چون این خانواده عمرشان را در راه انتشار کتاب گذاشته اند.
ملایر؛ نوجوانان "ژول ورن" می خوانند، خردسالان "حسنی"
محمود عزیزی مسئول کتابفروشی "خیام" در شهر ملایر(استان همدان) گفت: در این کتابفروشی همه نوع کتابی عرضه می شود اما بیشترین فروش از رمان و کتابهای تاریخی است.
وی ادامه داد: رمانهای فارسی نوشته افرادی چون م.مودب پور، یا نسرین ثامنی از کتاب های بسیار مورد استقبال بوده اند و در زمینه تاریخی هم کتابهایی که ترجمه ذبیح الله منصوری هستند نظیر "خواجه تاجدار" نوشته نوشته ژان گور(نشر امیرکبیر) و یا "سینوهه" نوشته میکا والتاری (نشر زرین) مورد توجه بوده اند.
وی در پایان گفت: گروه سنی نوجوان بیشتر از کتابهای ژول ورن استقبال می کنند اما گروه سنی کودکان بیشتر کتابهای حسنی و رنگ آمیزی و یا کتابهایی که توسط نشر سپیده منتشر می شود را استقبال می کنند.
_________________________________
همزمان با ماه مبارک رمضان / قرآنکریم پرفروشترین کتاب فرانسه شد
همزمان با ماه مبارک رمضان، قرآنکریم پرفروشترین کتاب فرانسه با بیش از 5 میلیون جمعیت مسلمان شد.
منابع اینترنتی اعلام کردند: کتاب مقدس مسلمانان در رتبه هشتم فهرست کتابهای پرفروش قرار دارد.
بر این اساس همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان فروش قرآن در کتاب فروشیهای فرانسه افزایش چشمگیری یافته است .
آثار مذهبی از جمله کتابهای مربوط به فواید روزداری و ادعیه ماه رمضان و نیز تسبیح و سجاده نیز از وسایل مورد نیاز مسلمانان هستند که با فروش قابل ملاحظه ای مواجه شده اند .
در فرانسه 5 تا 6 میلیون مسلمان زندگی می کنند که این رقم، فرانسه را دارای پرجمعیتترین جمعیت مسلمان در اروپا کرده است .
_________________________________
"ثعلبيه" به ويترين ادبيات آذري مي پيوندد
"ثعلبيه" دربردارنده بيش از چهل حکايت داستاني منظوم و متن ادبي به زبان آذري، به ويترين کتاب هاي ادبي مي آيد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين اثر که توسط "اکبر پرندي" تصحيح شده، داراي آموزه هاي اخلاقي و اجتماعي براي مخاطبان آذري زبان است.
ثعلبيه، اثري بديع در پيوند ديرين شعر و ادب آذري با شعر و ادب فارسي است و تضمين ابيات بسياري از بزرگان شعر و ادب فارسي با لغات محلي آذري بسياري است که ديگر به کار نمي روند.
اين کتاب از سوي نشر زيبا منتشر خواهد شد.
_________________________________
"نخل هاي سرخ " به ويترين شعر امروز آمد
کتاب "نخل هاي سرخ" دربرگيرنده بيش از يکصد شعر از شاعران دفاع مقدس و با اهتمام "کامران شرفشاهي" دراختيار علاقه مندان به شعر و ادب قرار گرفت.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در اين کتاب که بيش از يکصد و پنجاه صفحه را به خود اختصاص داده است، اشعاري از قيصر امين پور، آرش باران پور، حميد سبزواري، عبدالجبار کاکايي، حميد هنرجو، محمود رضا اکرامي، پرويز بيگي حبيب آبادي، اکبر اکسير و شمار ديگري از شاعران معاصر نقل شده است.
ناشر اين کتاب که با اهتمام و مقدمه کامران شرفشاهي منتشر شده، نشر شهر است.
کامران شرفشاهي متولد سال 1340 در تهران و فارغ التحصيل رشته ارتباطات با گرايش روزنامه نگاري است. وي مدير مجموعه کتابخانه هاي فرهنگسراي بهمن و فعاليت هاي ادبي اين فرهنگسراست.
داوري بخش قصه جشنواره قرآني کودک و نوجوان، داوري جشنواره روايت حماسه ، داوري جشنواره شب هاي شهريورو داوري جشنواره طليعه فجر از جمله فعاليت هاي ادبي اين شاعر است.
از ديگرآثار منتشره او مي توان به کتاب هاي به پيشواز سپيده، بانوي آيينه، دسترنج و ... اشاره کرد.
________________________________
"مثل يک بازي " تمام شد
"حسن احمدي" نويسنده معاصر، تاليف رمان "مثل يک بازي" را براي گروه سني نوجوان به پايان رساند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
احمدي، تازه ترين رمان خود را با رويکردي اجتماعي براي مخاطبان نگاشته است و شخصيت اصلي اين داستان در حال و هواي زندگي شهري روزگار مي گذراند.
"مثل يک بازي" از سوي نشر محراب قلم، منتشر خواهد شد.
آيينه سرخ، افسانه داني و ماني، باران که ميباريد، بزرگمردان کوچک، بوي خوش سيب، خاطر پرندهها و تک درخت سيب، از جمله آثار منتشر شده اين نويسنده است.
حسن احمدي متولد سال 1338 در ميانه است. نخستين اثر اين نويسنده درسال 1360 در مجله زن روز منتشر شد. وي در زمان حاضر تهيه کنندگي درسيما و سردبيري مجله "سيب" ويژه کودکان و نوجوانان با صاحب امتيازي موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) را بر عهده دارد.
انتشارات خجسته مجموعه داستانهای پلیسی «قاتلی در باران» نوشته ریموند چندلر، نویسنده امریكایی را منتشر میكند.
این مجموعه داستان را كاظم اسماعیلی به فارسی ترجمه كرده است. وی تاكنون آثار پلیسی بسیاری را از نویسندگان ادبیات پلیسی یا معمایی به فارسی برگردانده است.
كاظم اسماعیلی متولد تهران است و تحصیلات كارشناسی خود را در دو رشته علوم سیاسی و مطالعات بین المللی در دانشگاه نیویورك به پایان رسانده است.
اسماعیلی ترجمههای مختلفی از داستانهای نویسندگان مشهور رمانهای جنایی مانند وید میلر، آگاتا كریستی، ژرژ سیمنون، ریموند چندلر و دشیل همت به فارسی ترجمه كرده است.
اما ریموند چندلر یكی از نویسندگان قرن بیستم امریكا ست. چندلر سال ۱۸۸۸ در امریكا به دنیا آمد و از سن ۴۵ سالگی به نوشتن روی آورد.
اولین رمان وی «خواب بزرگ» سال ۱۹۳۹ منتشر شد كه شخصیت اصلی آن كارآگاه خصوصی خشن و جدی، فیلیپ مارلو بود.
از ۱۹۴۳ در هالیوود به فیلمنامهنویسی مشغول شد و برای كارگردانانی چون بیلی وایلدر (غرامت مضاعف، ۱۹۴۴) و آلفرد هیچكاك (بیگانگان در قطار، ۱۹۵۱) فیلمنامه نوشت.
از بیشتر رمانهای او كارگردانان مختلف اقتباس سینمایی كردهاند.
«خواب بزرگ» (هوارد هاكس، ۱۹۴۶)، «كوكب آبی» (جرج مارشال، ۱۹۴۶)، «مارلو» (پل بوگارت، ۱۹۶۹) و «خداحافظی طولانی» (رابرت آلتمن، ۱۹۷۳) از جمله فیلمهایی هستند كه بر اساس رمانهای چندلر ساخته شدهاند.
خبرگزاری فارس
....................................
كتاب «دهخدا در افق روشنفكری ایران» تألیف «حجتالله اصیل» را نشر كویر منتشر كرد.
حجتالله اصیل مؤلف و پژوهشگر در حوزه ادبیات مشروطه گفت: اخیرا كتاب «دهخدا در افق روشنفكری ایران» را نشر كویر منتشر كرده است.
وی اظهار داشت: این كتاب در چند فصل تدوین شده است؛ پس از مقدمه زندگینامه دهخدا آمده و بعد در فصلی مفصل جنبههای روشنفكری دهخدا بررسی شده است. در فصول بعد هم اندیشههای سیاسی و اقتصادی وی مورد بررسی قرار گرفته است.
به گفته اصیل، دهخدا در عین حال كه صاحب نظر بود و در جنبههای مختلف كار كرد، ولی سایر فعالیتهایش زیر تشعشع طنزنویسی و لغتنامه گم شد و در این كتاب به همان جنبههای مغفول پرداخته شده است.
در پایان كتاب «دهخدا در افق روشنفكری ایران» چند مقاله از یكی نشریات درباره دهخدا و مقالهای قدیمی و كلاسیك به قلم حجتالله اصیل با عنوان «حتی چراغی نیست» گنجانده شده كه درباره مقبره دهخدا در روزگاری است كه متروك بود.
«دهخدا در افق روشنفكری ایران» در ۱۲۷ صفحه و تیراژ هزار و ۵۰۰ نسخه منتشر شده است.
«رساله های میرزا ملكم خان ناظم الدوله»، «آرمان شهر در اندیشه ایرانی» و «میرزا ملكمخان ناظمالدوله و نظریه پردازی مدرنیته ایرانی» از دیگر آثار اصیل است.
خبرگزاری فارس
.........................................
ویژهنامهای برای عمران صلاحی، پرویز شاپور و بیژن اسدیپور در آمریكا به چاپ میرسد.
نشریهی «دفتر هنر» قرار است شمارهی آیندهی خود را با عنوان «سه تفنگدار طنز ایران» به صلاحی، شاپور و اسدیپور، كه با هم همكاریهایی داشتهاند، اختصاص دهد.
یاشار صلاحی - فرزند عمران صلاحی - به همراه عكسهایی از این شاعر فقید، نوشتهها و مطالبی را كه شخصیتهای مختلف در سوگ او نوشتهاند و اغلب در رسانهها منتشر شده، برای انتشار در این شماره فرستاده است.
نوشتهها و سوگسرودههایی از محمد شمس لنگرودی، مفتون امینی و... و برخی مطالب مجلهی «شوكران»، از جملهی آثاری است كه برای این ویژهنامه فرستاده شده است.
مهلت ارسال آثار به «دفتر هنر» كه توسط اسدیپور منتشر میشود، برای ویژهنامهی «سه تفنگدار طنز ایران» كه اسفندماه سال جاری منتشر خواهد شد، تا پایان آبانماه اعلام شده است.
خبرگزاری ایسنا
اعلام نامزدهاي نهايي جايزه ادبي بوكر با حذف «سلمان رشدي»
نامزدهاي نهايي چهلمين دوره از جايزه ادبي بوكر اعلام شد در حالي كه با وجود سروصداها، نامي از «سلمان رشدي» نويسده مرتد هندي در آن ديده نميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از روزنامه گاردين چاپ لندن، آرويند آديگا نويسنده رمان «پلنگ سفيد»، سباستين بري نويسنده «كتاب سري»، آميتاو گوش نويسنده رمان «درياي خشخاشها»، «ليندا گرانت» نويسنده رمان «پيراهنهايي بر پشتاشان» و «فيليپ هنشر» نويسنده رمان «آمرزش شمالي» و «استيو تولتس» نويسنده «قسمتي از كل» شش نامزد نهايي چهلمين دوره از جايزه ادبي من بوكر هستند.
به گزارش فارس، رمان جديد اين نويسنده مرتد كه سه بار اين جايزه را برده، يكي از نامزدان ليست سيزدهتايي بوكر بود و امسال توانست جايزه ويژه چهلمين سال فعاليت بوكر را هم به دست آورد، با وجود همه اين سروصداها، نتوانست به ليست نهايي اين جايزه راه يابد.
«مايكل پورتيلو» رئيس هيأت داوران بوكر در همين زمينه به گاردين گفت: «به سادگي ميتوان گفت كه «ساحره فلورانس»آن قدر خوب نبود كه راهي ليست نهايي جايزه بوكر شود.»
برنده نهايي بوكر سال 2008، 14 اكتبر در مراسمي در گيلدهال شهر لندن اعلام خواهد شد.
_____________________________
مرادي كرماني: نامزد جايزه «آستريد ليندگرن» 2009 هستم
«هوشنگ مرادي كرماني» نامزد دريافت جايزه ادبي «يادمان آستريد ليندگرن» سال 2009 شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هوشنگ مرادي كرماني، نويسنده كودك و نوجوان درآستانه 65 سالگي خود گفت: نام من در فهرست نامزدهاي اوليه جايزه ادبي «يادمان آستريد ليندگرن» سوئد سال 2009 قرار دارد.
نامزدي مرادي كرماني از ايران در كنار 153 نامزد ديگر از 60 كشور كه از 30 مؤسسه انتخاب شدهاند، درحالي صورت ميگيرد كه اين جايزه براي گزينش نامزها، معيارهاي زيادي از جمله چاپ آثار جديد در هر سال و ترجمه آثار به زبانهاي ديگر را داراست.
مرادي كرماني كه چندي پيش كتاب «مهمان مامان» او در فرانسه ترجمه شد، تصريح كرد: مواردي كه جزو معيارهاي جايزه بود را به شوراي كتاب كودك و خانم انصاري سپردم كه ايشان ترجمه كرد و براي جايزه فرستاد.
نوشآفرين انصاري پژوهشگر ادبيات كودك و نوجوان چندي پيش در بزرگداشت مرادي كرماني با عنوان «چهل سال نوشتن» در سخنان خود به دلايل شوراي كتاب كودك درباره علل معرفي مرادي كرماني به جايزههاي جهاني،ضمن بيان ويژگيهاي جايزههاي كودكان هانس كريستن آندرسن و آلما گفت: ترجمه اثر به زبانهاي زنده دنيا، استمرار در نوشتن طي سالهاي زياد، تجديد چاپ مكرر قصههاي او، موجود بودن آثارش به شكل كتاب گويا، پژوهشهاي مستقلي كه در مورد وي انجام شده، عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي بودن، اقتباس از بسياري از قصههايش در ساخت فيلمهاي سينمايي و تلويزيوني و همچنين شهروند افتخاري برخي شهرهاي كشور و برگزاري بزرگداشتهاي مهم در دانشگاهها و توجه وزارت بهداشت به ابعاد روانشناسانه آثارش همگي دلايل شوراي كتاب كودك براي معرفي و ارسال پرونده مرادي كرماني به سوئد است.
از آثار مرادي كرماني چاپ بيستم «قصههاي مجيد»، چاپ دهم «شما كه غريبه نيستيد» و چاپ پنجم «پلو خورش» در دست انتشار است.
جايزه ادبي «گنكور» در حالي ليست نهايي نامزدان اين جايزه را در سال 2008 اعلام كرد كه برخلاف گمانهزنيها نامي از «املي نوتومب» در آن ديده نميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش فارس از «لو پوان» چاپ پاريس، «گنكور» بزرگترين جايزه ادبي كشور فرانسه است كه برنده نهايي خود را در تاريخ دهم نوامبر اعلام خواهد كرد.
فصل پاييز به فصل جوايز ادبي كشور فرانسه معروف است و جايزه ادبي گنكور، جايزه آكادمي فرانسه، فمينا و مديسي مهمترين اين جوايز هستند.
جايزه ادبي گنكور در سال 1896 توسط «ادموند دو گنكور» نويسنده فرانسوي تاسيس شد. اين جايزه به منظور تقدير از بهترين رمان سال ايجاد شده است.
آكادمي گنكور در حالي ليست پانزدهتايي نامزدان نهايي اين جايزه را اعلام كرد كه برخلاف گمانهزنيهاي بيشتر رسانههاي ادبي دنيا، «املي نوتومب» با كتاب تازهاش با عنوان «عمل شاهانه» بيشترين شانس را در ميان ديگر نويسندگان كشور فرانسه براي دريافت اين جايزه داشت. رمان «عمل شاهانه» نوتومب تنها در دو ماه پس از انتشار آن نزديك به سيصد هزار نسخه فروش كرده است.
«ژان باپتيست دل آمو» نويسنده كتاب «تحصيلات هرزه»،
«كريستف باتاي» نويسنده كتاب «روياي ماكياولي»،
«متيو بلزي» نويسنده «زمين ما بود»،
«ژان ماري بلا» نويسنده «جايي مه پلنگهاي منزل دارند»،
«كاترين كوسه» نويسنده «آينده روشن»،
«ژان لويي فورنيه» نويسنده «پدر كجا ميرويم؟»،
«ولنتين گوبي» نويسنده رمان
«هركس به من دست بزند، ميكشمش»،
«آلن ژوبرت» نويسنده «يك شب در پمپهاي»،
«ميشل لو بري» نويسنده «زيبايي دنيا»؛
«كارتين ميله» نويسنده «روز زجركشي»؛
«پاتريس پلويت» نويسنده «گذر از موزامبيك در زماني آرام»،
«عتيق رحيمي»، نويسنده «سنگ صبور»،
«اوليور رولين» نويسنده «شكارچي شيرها» و
«كارين تويي» نويسنده «سلطه»
نامزدان نهايي اين دوره از جايزه ادبي گنكور هستند.
گرانترين جايزهي ادبي استراليا براي يك نظافتچي
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گرانقيمتترين جايزهي ادبي استراليا در بخش داستاني در حضور نويسندگان سرشناسي چون ديويد مألوف، به نويسندهاي رسيد كه پيشتر نظافتچي بوده است.
جايزهي نخستوزيري استراليا كه اولين سال برگزارياش را پشت سر گذاشت، در دو بخش داستاني و غيرداستاني، برگزيدگان خود را معرفي كرد.
جايزهي بهترين اثر داستاني به استيون كونته براي كتاب «جنگ مأمور باغ وحش» تعلق گرفت. اين كتاب برلين جنگزده در سال 1943 و زندگي يك زن اتريشي را بههمراه همسر آلمانياش، كه مأمور باغ وحش است، بهتصوير كشيده است.
كونته كه قبلا يك نظافتچي بوده است، موفق شد اين جايزهي 88هزار دلاري را براي اولين كتاب خود بهدست آورد.
كوين رود - نخستوزير استراليا - كه براي تقدير از بهترين آثار داستاني و غيرداستاني، اين جايزه را راهاندازي كرده است، با نظر خودش و مشورت هيأتداوران، كتاب كونته را بهعنوان اثر برتر انتخاب كرد.
به گزارش روزنامهي گاردين، كونتهي 42ساله كه هيأتداوران او را «صداي جديد ادبيات داستاني استراليا» ناميده است، پيشتر در كنار شغلهايي چون رانندهي تاكسي، گارسن، خدمتكار و نظافتچي، نويسندگي نيز ميكرده است.
در بخش غيرداستاني جايزه هم «درگيري در مرزهاي استراليا» نوشتهي فيليپ جونز، اثر برتر نام گرفت.
============================
نوارهايي از صداي آگاتا كريستي پيدا شد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نوهي آگاتا كريستي از پيدا شدن تعدادي نوار مربوط به صحبتهاي اين نويسندهي داستانهاي پليسي خبر داد، كه در آنها، دربارهي خانم مارپل - قهرمان محبوب داستانهايش - صحبت كرده است.
ماتيو ريچارد اعلام كرد، چند سال قبل هنگام تميز كردن خانهي مادربزرگش، تعدادي نوار قديمي پيدا كرده است؛ اما تا زمان تعمير دستگاهي كه نوارها بر روي آن ضبط شده بود، نميتوانست از مضمون آنها اطلاع يابد.
او با بيان اينكه نميدانسته فناوريهاي امروزي چگونه ممكن است اين نوارها را بازسازي كند، گفت: شنيدن دوبارهي صداي آگاتا كريستي وهمآور است.
نوهي آگاتا كريستي به آسوشيتدپرس گفت: در اين نوارها، هيچ اطلاعاتي افزون بر آنچه در شرح حالهاي او آمده، نيست و طرفدارانش منتظر راز بعد از مرگ او نباشند.
كريستي در اين نوارها با صداي نازك و جملات شمرده و با لهجهي قديمي انگليسي دربارهي اصليت خانم مارپل صحبت ميكند؛ شخصيتي كه ميليونها نفر در سراسر جهان او را ميشناسند.
در بخشي از اين نوارها كه بر روي وبسايت روزنامهي ديلي تلگراف ارسال شده، آمده است: «خانم مارپل چنان به آرامي خود را وارد زندگيام كرد كه فكر ميكنم به سختي متوجه ورود او شدم. او يك دوشيزه است كه در روستا زندگي ميكند؛ از آن دسته خانمهايي كه شبيه دوستان مادربزرگم است.»
به گفتهي ريچارد، اين نوارها همچنين به سفرهاي كريستي به منطقهي خاورميانه و ماه عسل او با همسر دومش - ماكس مالووان - اشاره دارد.
آگاتا كريستي اگرچه با نام ماري وستماكوت، رمانهاي عاشقانه هم مينوشت، اما بيشتر شهرتش براي 80 رمان پليسي است.
رمانهاي پليسي فوقالعادهي او و خلق كارآگاهان نامآشنايي چون "هركول پوآرو" و "خانم مارپل" موجب شد تا لقب "ملكهي جنايت" را بگيرد و از بزرگترين و خلاقترين نويسندگاني محسوب شود كه براي رشد اين ژانر پرطرفدار تلاش كرد.
كتاب ركوردهاي جهاني گينس، كريستي را نويسندهي پرفروشترين كتابهاي جنايي در طول دوران و دومين نويسندهي پرفروش تاريخ ادبيات جهان دانسته است، كه بعد از "ويليام شكسپير"، آثارش در ميان تمامي ژانرها، پرفروشترين بودهاند.
به نوشتهي ويكيپديا، تخمين زده ميشود حدود يك ميليارد جلد از آثار آگاتا كريستي به زبان انگليسي و يك ميليارد جلد ديگر به 103 زبان دنيا فروخته شده باشند. براي پي بردن به محبوبيت او كافي است بدانيم آثار آگاتا كريستي پرفروشترين رمانها در تمام دوران فرانسه بودهاند.
=============================
كتابهاي تازهاي از هادي خورشاهيان به چاپ ميرسد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هادي خورشاهيان كتابهاي تازهاي منتشر ميكند.
مجموعهي «كوتاهي از دستهاي ما بود» شامل يكصد شعر كوتاه او از سوي نشر هنر رسانهي ارديبهشت در حال انتشار است.
مجموعهي شعر «اعتراف بر سهشنبه» و رمان «من كاتالان نيستم» نيز به همراه مجموعهي داستان «تا صداي رباب پاي قطار» و «اسب وارونه ميزنم بر نعل»، كارنامهي طنز از رودكي تا امروز با بررسي آثار ٣٠ طنزپرداز، از جمله كتابهايي هستند كه از سوي نشر پرنده براي كسب مجوز نشر ارائه شدهاند.
از آثار خورشاهيان همچنين كتابهاي «پلاك شصت و يك»، رمان نوجوان / انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، «گزيدهي غزليات صائب تبريزي» براي نوجوانان/ انتشارات پيدايش و «ماماني كه شكل بابا بود» داستان كودك / نشر شباويز در دست انتشارند.
از سوي ديگر، «حرف اضافه لازم»، مجموعهي نقد ادبيات كودك و نوجوان، و مجموعهي شعر «اين كلاه مكزيكي»، تازهترين كتابهاي منتشرشدهي اين شاعر و نويسنده از سوي نشر پرنده هستند.
«اين كلاه مكزيكي» در ١٢٢ صفحه، شعرهاي سال ٧٢ تا ٨٤ شاعر را دربرميگيرد.
در يادداشت پشت جلد كتاب «حرف اضافه لازم» نيز آمده است: «ادبيات كودك و نوجوان نيز، اعم از شعر و داستان، مثل هر حوزهي فرهنگي ديگري، مشكل خاص خودش را دارد. مشكل اين گونهي ادبي، در درجهي نخست به آفرينش اثر و سپس به نقد آن بازميگردد. در حيطهي ادبيات كودك و نوجوان نميتوان به قوت و صراحت، قسمتي از مشكل را به مخاب نسبت داد؛ اما درواقع، نه به همان شدت ادبيات بزرگسال، كه در سطحي پايينتر، قسمتي از پازل گمشده در دست كودك و نوجوان بازيگوش مانده است.
مشكل اصلي اين گونهي ادبي، به جهان متفاوت نويسنده و منتقد از يكسو و مخاطب از ديگر سو ارتباط مييابد. خالق اثر و منتقد آن در دنياي آدمبزرگها قرار دارند؛ در حاليكه مخاطب اصلي اثر در دنياي كودك و نوجوان پرسه ميزند. از سوي ديگر، مخاطبان ادبيات كودك و نوجوان، اگرچه نه به صورت كتبي و يا حتا شفاهي، دستكم در ذهن خود به نقد ادبي ميپردازند.»
كتابي جديد از هربرت ماركوزه منتشر ميشود
كتاب «خرد و انقلاب» نوشته هربرت ماركوزه، فيلسوف و جامعهشناس آلماني مراحل پاياني انتشار را در انتشارات ثالث ميگذراند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين كتاب يكي از مهمترين كتابهاي دانشگاهي ماركوزه، فيلسوف و جامعهشناس آلماني است كه صرفاً براي تجزيه و تحليل ديدگاههاي هگلي و جانشينان هگل نوشته شده است.
كتاب «خرد و انقلاب» جنبهاي تخصصي دارد و به نظر بسياري از نظريهپردازان حوزه فلسفه اين اثر بهترين كتاب در نقد و انديشه هگل است.
اين كتاب را كه در حوزه كتابهاي فلسفي و علوم اجتماعي قرار ميگيرد محسن ثلاثي به فارسي برگردانده است.
ماركوزه سال 1898 در برلين متولد شد. در طول جنگ جهاني اول در ارتش آلمان خدمت كرد. بعد از كامل كردن تز دكتراي تخصصي خود در دانشگاه فرايبورگ در سال 1922 با موضوع رمان آلماني، به كار انتشارات پرداخت.
وي از اعضاي اصلي مكتب فرانكفورت بود.
از آثار او ميتوان به «اروس و تمدن»، «انسانِ تكساحتي» و «ماركسيسم شوروي» اشاره كرد.
اما محسن ثلاثي مترجم كتاب «خرد و انقلاب»، متولد 1324 بابل، از مترجمان حوزه علوم اجتماعي است. اين استاد ترجمه عضو هيأت علمي دانشگاه تهران در گروههاي جامعهشناسي و انسانشناسي بوده است.
وي در بيست و دومين دوره كتاب سال جمهوري اسلامي ايران تقدير شد.
اولين اثر او ترجمهاي از كتاب «جامعه نو» نوشته اي. اچ. كار بود.
«اسلام و سرمايهداري» از رودنسون، «كالبدشكافي چهار انقلاب» از برينتون، «نظريه جامعهشناسي در دوران معاصر» و «توتاليتاريسم» از هانا آرنت آثار ديگري است كه او به زبان فارسي برگردانده است.
===========================
انتشار رمان ضدانقلابي يك ايراني در فرانسه
رمان ضدانقلابي «سپتامبرهاي شيراز» نوشته «داليا سوفر» نويسنده ايراني ساكن آمريكا، در كشور فرانسه ترجمه و منتشر شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از روزنامه «لو فيگارو» چاپ پاريس، انتشارات «لته» به تازگي اين رمان را با ترجمه «سيلوي اشنيتر» در فرانسه منتشر كرده است.
اين رمان ژوئيه سال گذشته توسط انتشارات «هارپركولينز» آمريكا در ايالات متحده منتشر شده بود.
«داليا سوفر» در ايران به دنيا آمده است.
وي در ده سالگي به آمريكا مهاجرت كرده و در دانشكده هنرهاي زيباي سارا لورنس درس خوانده و هم اكنون ساكن شهر نيويورك است.
سال گذشته رسانههاي آمريكايي از جمله «نيويوركتايمز» و «لسآنجلستايمز» از اين رمان ضدانقلابي تمجيد كرده بودند.
========================
بعد از اجراي صحنهاي «اپراي مكبث»؛ «بهروز غريبپور» نمايشنامه «اپراي مكبث» را ترجمه كرد
متن اپراي عروسكي مبكث بر اساس تراژدي ويليام شكسپير به كارگرداني و ترجمه بهروز غريبپور از سوي نشر ماهريز كتاب شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
متن اپراي «مكبث» به كارگرداني بهروز غريبپور و ترجمه وي منتشر شد، اين ملودرام در چهار پرده و با موسيقي «جوزپه وردي» و ترجمه آزاد اين كارگردان از سوي نشر ماهريز منتشر شده است.
بنا بر اين گزارش، در اين كتاب كه با قطع خشتي به چاپ رسيده ابتدا درباره هنر اپرا سخن گفته شده و سپس به تراژدي «مكبث» پرداخته شده است.
در ادامه اين اثر به نقشها اشاره شده و چهار پرده نمايشنامه ترجمه شده است. اين كتاب دو زبانه بوده و طراحي جلد آن برعهده «آيرين غريبپور» است. در اين كتاب از عكسهاي اجراي نمايش نيز استفاده شده كه كار عكاسي آن با مديريت محمد فرنود بوده و نمايشنامه در شمارگاه هزار نسخه منتشر شده است.
متن اپرا توسط «فرانچسكو ماريا پياوه» و «آندرهآ مافي» نوشته شده و غريبپور اين اثر را علاوه بر همسرش به گروه نمايشي آران نيز تقديم كرده است.
كار بعدي غريبپور اجراي اپراي عروسكي «عاشورا» است كه در ماه محرم امسال اجرا خواهد شد.
رماني از «استفنسون» در آمريكا پرفروش شد
رمان «آناتم» نوشته «نيل استفنسون» نويسنده آمريكايي رمانهاي علمي تخيلي در صدر پرفروشهاي روزنامه نيويورك تايمز قرار گرفت.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«آناتم» داستان زندگي گروهي از دانشمندان و متخصصان آمريكايي است كه قرار است زمين خاكي را در مقابل حادثه هولناكي نجات دهند.
«نيل استفنسون» 31 اكتبر سال 1959 در مريلند آمريكا به دنيا آمده است. پدرش استاد مهندسي برق بود و پدر بزرگش نيز استاد فيزيك بود. مادرش نيز در آزمايشكاه بيوشيمي كار ميكرده است و به همين خاطر كاملا در خانوادهاي مملو از مهندس و متخصص بدنيا آمده است. وي از سال 1960 به همراه خانواده به ايلينوا آمريكا رفت و سپس در سال 1966 به آيوا مهاجرت كرد.
«استفنسون» خود نيز ابتدا فيزيك خواند و سپس به جغرافيا علاقهمند شد و در نهايت نيز در سال 1981 در همين رشته مدرك كارشناسي گرفت. «استفنسون» رماننويسي را در سال 1984 و با نگارش رمان «يو بزرگ» شروع كرد.
انتشار اين رمان توجه رسانههاي ادبي و مخاطبان ژانر علمي تخيلي را به سوي اين نويسنده جلب كرد. اين رمان سپس ناياب شد تا آنكه استفنسون در سال 2001 اجازه تجديد چاپ آن را داد.
رمان علمي تخيلي «آناتم» نوشته «نيل استفنسون» را انتشارات «ويليام مورو» به تازگي منتشر كرده است و 30 دلار قيمت دارد.
======================
انتشار كتاب آشپزي «ريچارد دوم» در اينترنت
كتاب آشپزي آشپز دربار «ريچارد دوم» پادشاه انگلستان در قرون وسطي شامل دستور تهيه 205 غذا بر روي اينترنت قرار ميگيرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از روزنامه گاردين چاپ لندن، قرار است از صفحات اين كتاب آشپزي صفحه به صفحه عكس گرفته شود و بر روي اينترنت قرار بگيرد. اين كتاب آشپزي را سرآشپز دربار «ريچارد دوم» پادشاه انگلستان در سال 1390 نوشته است و شامل 205 غذاي مختلف است.
دستور آشپزيهاي اين كتاب عموما مخصوص غذاهاي قرون وسطي اروپا است و براي مثال يكي از غذاهاي محبوب «ريچارد دوم» كه در اين كتاب نيز طرز تهيه آن ذكر شده است «مانگ ورقه شده» نام دارد كه شامل گوشت، شير، شكر و مغز بادام است.
اين كتاب يكي از چهل كتاب قديمي و ارزشمند كتابخانه دانشگاه منچستر است كه قرار است بر روي اينترنت بارگذاري شود.
«جن ويلكينسون» رئيس كتابخانه «جان ريلند» دانشگاه منچستر در همين باره گفت: «گنجينه قرون وسطي اين كتابخانه شامل آثار بسيار ارزشمندي است. اين آثار بسيار حساس و ظريف بودند و پيش از اين بخاطر نبود امكانات تصويربرداري دقيق نميشد آنها را در دسترس عموم قرار دارد. اما امروز اين امكان فراهم آمده است.»
وي در ادامه گفت: «براي اولين بار اين امكان بوجود آمده كه متون گذشته كتابخانهها را با يكديگر در جهان مقايسه كنيم و عرصههاي جديد براي تحقيق پژوهشگران باز شده است.»
====================
مكاتبات «ميشل ولبك» و «برنار هنري لوي» منتشر ميشود
خبر انتشار زودهنگام مكاتبات «ميشل ولبك» و «برنار هنري لوي» دو چهره سرشناس ادبيات و فلسفه فرانسه موجب شگفتي رسانههاي ادبي جهان شده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انتشارات «فلاماريون» كتاب مكاتبات «ميشل ولبك» نويسنده رمان معروف «ذرات بنيادين» و «برنار هنري لوي» را به قلم اين دو چهره سرشناس ادبيات و فلسفه اين كشور را ماه آينده منتشر ميكند.
از ماه ژوئن شايعه انتشار اين كتاب با انتشار خبري در روزنامه «ژورنال دو ديمانش» قوت گرفت اما هيچ رسانهاي درنهايت نتوانست به اين موضوع پي ببرد كه كدام ناشر فرانسوي قصد انتشار اين كتاب را دارد. به همين خاطر و به لحاظ جايگاه ويژه اين دو نويسنده در كشور فرانسه اعلام اين خبر از سوي انتشارات «فلاماريون» شگفتي رسانههاي ادبي فرانسه و جهان را در پي داشته است.
اين كتاب با عنوان «دشمنان ملي» قرار است تا چند ماه آينده منتشر شود.
انتشارات «فلاماريون» كه يكي از قديميترين ناشران فرانسوي است، چندي پيش نيز با انتشار زندگي خصوصي «زينيدين زيدان» ستاره فوتبال فرانسه رسانههاي فرانسه را شگفت زده كرد.
از چندي پيش زندگي «برنار هنري لوي» فيلسوف فرانسوي تحت عنوان «اشيا رويت شده» در روزنامه فرانسوي لوموند به طور مرتب در حال چاپ است و چند هفته پيش نيز فيلم «امكانات يك جزيره» بر اساس رمان «ولبك» با همين نام، به نمايش در آمده است.
====================
ناتاشا اميري داستان بلند زنانهاش را چاپ ميكند
ناتاشا اميري به بازبيني نهايي داستان بلند جديدش مشغول است.
اميري پس از انتشار مجموعهي داستان كوتاه «عشق روي چاكراي دوم»، اين داستان بلند را نام احتمالي «تلخه» يا «هرزهگرد» منتشر خواهد كرد.
به گفتهي او، اين داستان بلند كه كار نگارش آن يك و نيم سال طول كشيده است، در فضايي شهري اتفاق ميافتد و در آن، نويسنده سعي در تبيين نگاهي زنانه در متن روايت دارد.
اين داستان شخصيتمحور، به اعتقاد نويسنده، خيلي زنانه است و اين زنانگي به لحاظ زباني و هويتي، در متن دنبال ميشود.
اميري گفت، در خلال نگارش داستان بلندش در پي پاسخ دادن به اين سؤال بوده است كه چرا زنان نسبت به جنس مرد اين وابستگي را دارند و نميتوانند بدون جنس مخالف زندگي كنند؟
نويسندهي «با من به جهنم بيا» اين اثر داستاني را برخلاف آثار قبلياش، كاري واقعگرايانه دانست كه بسيار مملوس است و از آن تكنيكهاي زباني و روايي داستانهاي پيش هم در اين داستان بلند فاصله گرفته و به زباني شستهرفته و صميمي رسيده است.
به قلم ناتاشا اميري، تا كنون مجموعههاي داستان «هولا...هولا»، «عشق روي چاكراي دوم» و رمان «با من به جهنم بيا» منتشر شده است.
نوه «لوسي مود مونتگومري» نويسنده پرآوازه كانادايي، علت مرگ مادربزرگ خود را خودكشي اعلام كرد.
«لوسي مود مونتگومري» از نويسندگان مطرح كانادايي محسوب ميشود كه در 24 آوريل سال 1942 چشم از جهان فروبست اما علت مرگ وي تا به امروز در پردهاي از ابهام مانده بود.
اما نوه «مونتگومري» به تازگي علت مرگ مادربزرگ خود را در سن 67 سالگي، خودكشي با قرص اعلام كرد.
«مونتگومري» به خاطر نگارش رمان «آناي شيروانيهاي سبز» كه در سال 1908 منتشر شد، در كانادا شهرت شگفتانگيزي را به دست آورد.
اين رمان پس از انتشار با استقبال خوب رسانههاي ادبي جهان در آن وقت روبهرو شد و اندكي بعد به زبانهاي ديگر نيز ترجمه و در كشورهاي مختلف جهان منتشر شد.
«مونتگومري» به جز اين رمان، نوزده رمان ديگر نيز در كارنامه ادبي خود به جاي گذاشته است.
«كيت مكدونالد باتر» دختر جوانترين پسر «مونتگومري» راز بزرگ خانوادهاش را پس از سالها به تازگي در مقالهاي كه براي روزنامه كانادايي «گلوب» نوشت، برملا كرد.
«باتر» اين خبر را به مناسبت صدمين سال انتشار رمان «آناي شيروانيهاي سبز» اعلام كرد و شگقتي رسانههاي ادبي جهان را برانگيخت.
نامگذاري يك خيابان در مونترال كانادا به اسم «جبران خليل جبران»
به مناسبت صد و بيست و پنجمين سال تولد «جبران خليل جبران» ، شهرداري منطقه «سنت لوران» شهر مونترال كانادا، اسم اين نويسنده و شاعر بزرگ لبناني را بر خياباني نهاد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به مناسبت صد و بيست و پنجمين سال تولد «جبران خليل جبران» نويسنده بزرگ لبناني، شهردار منطقه «سنت لوران» به همراه كنسول كشور لبنان در مونترال و ديگر مقامات شهر مونترال خياباني را در اين شهر به نام اين نويسنده كرد.
«خليل الهبر» كنسول كشور لبنان در مونترال به همين مناسبت گفت: «اين افتخار را داريم كه امروز بزرگداشت جبران خليل جبران را برگزار كنيم. خليل جبران در معدود عبارات خودش تفكر بشر را خلاصه كرده و آثار او به بيشتر زبانهاي دنيا ترجمه شده است و به اين طريق در قلب جهانيان جاي گرفته است.»
«آلن دسوسا» نماينده ويژه شواري شهر مونترال نيز در همين رابطه گفت: «در اين منطقه لبنانيهاي زيادي زندگي ميكنند و به همين خاطر خيابان جديد را به نام يكي از چهرههاي مهم تاريخ و زندگي لبنان در منطقه سنت لوران مونترال اختصاص داديم. جبران خليل جبران به خاطر شهرت جهاني و انديشههاي انساندوستانهاش بهترين گزينه براي نامگذاري اين خيابان در منطقه لبناني نشينان شهر مونترال بود.»
«جبران خليل جبران» نويسنده، متفكر و نقاش لبناني 6 ژانويه سال 1883 بدنيا آمد.
وي در جواني به آمريكا مهاجرت كرد و قسمت عمدهاي از زندگي خود را نيز در آن كشور گذراند. وي همچنين روز 10 آوريل سال 1931 در شهر نيويورك ايالات متحده درگذشت.
«پيامبر و ديوانه» از مهمترين آثار اين نويسنده است كه به فارسي نيز ترجمه شده است.
بسياري از آثار «خليل جبران» در ايران به فارسي ترجمه شده و با استقبال خوبي از جانب علاقهمندان ادب و انديشه مواجه شده است.
جشنواره ملي كتاب آمريكا آغاز شد
جشنواره ملي كتاب آمريكا با حضور صد نويسنده از نقاط مختلف اين كشور، در واشنگتن شروع به كار كرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين جشنواره را كتابخانه كنگره آمريكا با همكاري «لورا بوش» همسر رئيسجمهور آمريكا تأسيس كرده است.
هر ساله «جشنواره ملي كتاب» آمريكا در ابتداي فصل پاييز شروع به كار ميكند و نويسندگان متعددي را از نقاط مختلف اين كشور و همچنين جهان براي شركت در آن دعوت ميكند.
«سلمان رشدي» نويسنده مرتد كتاب «بچههاي نيمهشب» از ميهمانان امسال اين جشنواره است.
«فرانسين پروز»، «ريچارد پرايس» و «الكساندر مككال» از ديگر مهمانان جشنواره ملي كتاب آمريكا هستند.
هر سال بيش از صد هزار نفر از جشنواره ملي كتاب آمريكا كه در شهر واشنگتن برگزار ميشود، ديدن ميكنند.
يكي از بخشهاي ويژه اين جشنواره، توجه آن به ادبيات كودك و نوجوان است و به همين خاطر ناشران كودك زيادي از سراسر آمريكا براي شركت در آن از ماهها پيش ثبت نام ميكنند.
«سو گرافتون»، «كريستوف باكلي»، «كليو كاسلر» و «تام وولف» از نويسندگان ميهمان سالهاي گذشته اين جشنواره بودند.
«كي ريان» شاعر مطرح آمريكايي كه به تازگي جوايز مهم شعر جهان را نيز نصيب خود كرده، از شركتكنندگان امسال جشنواره ملي كتاب آمريكا است.
نامزدان نهايي جايزه «صنف نويسندگان» انگلستان معرفي شد
«صنف نويسندگان» انگلستان فهرست نامزدان نهايي خود را در بخشهاي مختلف جايزه سال 2008 خود اعلام كرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برندگان نهايي جايزه «صنف نويسندگان» انگلستان در روز يكشنبه 23 نوامبر سال ميلادي جاري در جشنواره «بافتا» اعلام خواهد شد.
جايزه «صنف نويسندگان» انگلستان در بخشهاي مختلفي از جمله فيلمنامهنويسي، سريالنويسي، نمايشنامهنويسي و نويسندگي برنامههاي راديويي برنده خواهد داشت.
نامزدان اصلي بخشهاي مختلف اين جايزه به اين شرح اعلام شدهاند:
نامزدان بخش «بهترين نويسنده درام كوتاه تلويزيوني»: توني گاسگلوپ، گينت هيوز و سارا ويليامز.
نامزدان بخش «بهترين نويسنده درام فيم سريال تلويزيوني»: هيدي توماس، متيو گرام و آشلي فاروه و كليو برادلي و پيتر هارنس.
نامزدان بخش «بهترين نويسنده كمدي تلويزيوني»: اندي هميلتون، جيمز گوردن، راث جونز، جس آرمسترانگ و سم بين.
نامزدان بخش بهترين نمايشنامه: لوسيندا كوگسن، لوي ديويد آداي و مارتين كريمپ.
همچنين در روز 23 نوامبر همراه با اعلام برنده جوايز بخشهاي فوق، برنده بهترين كتاب سال و بهترين نويسنده كودك و جايزه ويژه يك عمر نويسندگي اهدا خواهد شد.
دسترس به اسامي ديگر نامزدان اين جايزه نيز در پايگاه رسمي آن قابل دسترس است.
كتاب «آرياييها و تمدن آريايي» منتشر ميشود
انتشارات اساطير كتاب «آرياييها و تمدن آريايي» نوشته محمدقل حضرت قلاف، دانشمند و پژوهشگر تاجيكي را به زودي منتشر ميكند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين كتاب دو سال پيش در تاجيكستان منتشر شده است.
قلاف، در اين كتاب با استناد به منابع گوناگون ابتدا به خاستگاه تشكل و انتشار اقوام آريايي در ايران، مركز آسيا، هندوستان و اروپا ميپردازد.
سپس به چگونگي شكلگيري تمدن آريايي و تاريخ سياسي آنها به اجمال اشاره ميكند.
وي در اين كتاب به اين مهم ميپردازد كه آرياييها از دوران پيش از تاريخ، از بنيانگذاران تمدن بشري در عرصههاي علوم و فنون بودهاند.
قلاف در اين كتاب همچنين به آيينها و باورهاي تشكيل دهنده مدنيت معنوي آرياييها ميپردازد و اديان مهرپرستي، زرواني، زرتشتي و مانوي را از نظر ميگذراند.
اين كتاب تحرير دوم وي محسوب ميشود كه با مطالب گستردهتر و ويرايش تازهتر منتشر ميشود.
داستان «دخترك، پسرك و بادبادك» منتشر ميشود
انتشارات شباويز كتاب «دخترك، پسرك و بادبادك» نوشته مرجان كشاورزي آزاد را براي كودكان منتشر ميكند.
اين كتاب داستان دختربچهاي است كه حتي نميتواند راه برود. اما آرزوي پرواز ميكند و به اين آرزوي دستنيافتني خود جامه عمل ميپوشاند.
از مرجان كشاورزي تاكنون كتابهاي بسياري در حوزه ادبيات كودك منتشر شدهاست كه از ميان آنها ميتوان به «خانه من زمين»، «هديه روباه»، «همسايهها»، «سيب هفت سين»، «غير از خدا هيچكس نبود»، «سفر پروانه» و «قصههاي من» اشاره كرد.
وي همچنين حكايات و مثلهاي بسياري را از ادبيات كلاسيك ايران به زبان كودكان بازنويسي كردهاست. از آن جمله ميتوان از «لطيفههاي شيرين ملا نصرالدين»، «لطايف شيرين لطايف الطوايف»، «قصههاي شيرين بهارستان جامي»، «فوت كوزهگري: مثلهاي فارسي و داستانهاي آن» و «قصههاي شيرين قابوسنامه» نام برد.
تصويرگري اين كتاب را الهام كاظمي برعهده دارد.
وي نيز از جمله فعالان عرصه ادبيات كودك است و آثاري چون «فرشته و عصا»، «منگوله برف»، «ني و عقرب»، «ننه انسي ستاره بود» و «پروانه و موشك» را در كارنامه خود دارد.
اموال «احمد شاملو» به پسرش رسيد
سرانجام پس از دوبار مزايده و اعتراضات آيدا سركيسيان، اموال مرحوم احمد شاملو به فرزندش سياوش رسيد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در مزايده امروز كه دومين مزايده براي فروش اموال احمد شاملو بود، سياوش شاملو همه اموال پدر را 326 ميليون تومان خريد.
مرتضي برزگر وكيل آيدا سركيسيان وجاهت قانوني مزايده دوم را كه در محل اجراي احكام مدني دادگستري كرج برگزار شد، تأييد كرد.
رئيس شعبه ششم دادگستري احكام مدني كرج، به سياوش شاملو يك ماه مهلت داد تا به عنوان برنده مزايده براي پرداخت كل مبلغ به صندوق سپرده دادگستري كرج اقدام كند.
در دوم تيرماه سال جاري، نخستين مزايده اموال شاملو برگزار شد كه در آن مزايده سياوش شاملو اموال پدرش را به مبلغ 550 ميليون تومان خريد؛ اما با ابطال آن مزايده، اينبار سياوش شاملو اموال پدرش را 224 ميليون تومان ارزانتر خريد.
پيگيري خبرنگار فارس براي گفتوگو با آيدا سركيسيان بهجايي نرسيد و وي حاضر به صحبت نشد، اما يكي از دوستانش به فارس گفت: از نظر آيدا لازم نبود مزايدهاي برگزار شود. ايشان به سياوش گفته بودند كه هرچه ميخواهيد ببريد. منتها سياوش موضوع را به دادگاه كشاند.
اين فرد نزديك به آيدا در پاسخ به اين پرسش كه چرا مزايده نخست، باطل شد، بيان داشت كه روند قانوني مزايده اول مشكل داشت.
پيشتر آيدا به فارس گفته بود: بارها با سياوش تفاهمنامه نوشتيم و بارها هم به او پول دادم. مگر وسايل چقدر برآورد شده است؟ همه آن وسايل 51 ميليون تومان برآورد شده است كه تاكنون بيش از 30 ميليون به آنها پول دادم و گفتم كه هروقت كتابهاي شاملو چاپ شد بقيه پولشان را هم ميدهم.
همسر احمد شاملو در آن گفتوگو با اشاره اينكه سياوش شاملو هيچ وقت نميگويد كه چه چيزي ميخواهد عنوان كرد: اكنون در وضعي هستيم كه آدم نميداند چه كار بايد بكند. از هر طرف رنجه شود ما بايد تاوان بدهيم.
وي اضافه كرده بود كه من در طول 47 سال آرام آرام هر چه بود را جمع كردم و فقط ميخواستم كه اينها يادگار بماند. وگرنه نه ميتوانم اين وسايل را بخورم و نه جايي ببرم. همه اينها هم ليست شده و مشخص است. آنها خوب اينها را ميدانند. چون 46 سال با هم زندگي كرديم و مرا خوب مي شناسند. اگر سوءنيتي در كار نيست، من نميدانم چيست؟
بخت های اصلی کسب جایزه نوبل ادبی معرفی شدند
انجمن انگلیسی لدبروکس با انجام نظرسنجی بین المللی به گمانه زنی درباره برنده نوبل ادبی امسال پرداخته است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از آسوشیتدپرس، در میان تمامی بخت های مسلم کسب جایزه نوبل ادبی امسال احتمال رسیدن این جایزه به "کلودیو ماگریس" نویسنده ایتالیایی و آدونیس شاعر سوری کمتر از دیگران است.
به نوشته لدبروکس کلودیو ماگریس نویسنده 59 ساله متولد تریسته ایتالیا با نگارش رمان هایی چون "دانوب" و "دریایی دگرگونه" به شهرت رسیده و "علی احمد سعید اسبر" شاعر عرب که با نام مستعار آدونیس شعرهای انگلیسی خود را منتشر می کند در سال های گذشته مخاطبان فراوانی در جامعه ادبیات اروپا و آمریکا یافته است.
اما در دیگر سوی این فهرست، نام افرادی چون واسیلیس آلکساکیس شاعر و نویسنده یونانی که رمان های خود را به زبان های فرانسه و یونانی می نویسد، پاتریک مودیانو نویسنده فرانسوی برنده گونکور سال 1978 و آدام زاگایفسکی شاعر و نویسنده لهستانی قرار دارند. در میانه این فهرست نام ماریو بارگاس یوسا نویسنده مشهور پرویی و هرتا مولر نویسنده رومانیایی الاصل المانی نیز دیده می شود.
_________________________
خالق هری پاتر در صدر فهرست نویسندگان ثروتمند جهان
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جی کی رولینگ بار دیگر برای در سالهای اخیر در صدر فهرست نامهای نویسندگان پردرآمد جهان قرار گرفت.
به نقل از تلگراف، نویسنده مجموعه کتاب های هری پاتر با کسب درآمد ماهیانه سه میلیون پوند در هر هفته سه برابر بیشتر از گرانترین نویسندگان دنیا درآمد داشته و به مجموع 560 میلیون پوند اندوخته رسمی در بانک ها رسیده است.
به نوشته تلگراف این مطلب تا به حال به خاطر پاره ای ملاحظات مخفی مانده و رولینگ به خصوص به خاطر تاثیر منفی این اطلاعات روی فروش میلیونی کتاب هایش خواسته بود تا خبری از میزان دقیق ثروتش منتشر نشود.
به نوشته تلگراف رولینگ اینک با فروش 375 میلیون نسخه از کتاب هایش محبوبترین نویسنده جهان به شمار می آید.
________________________
کتاب "اطلس آناتومی گری" 150 ساله شد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انتشار چهلمین ویرایش کتاب "اطلس آناتومی گری" 150 سالگی انتشار این کتاب را رقم زد.
به نقل از الزویر این کتاب که معتبرترین کتاب آناتومی بدن انسان در سراسر جهان است اولین بار به سال 1858 توسط دانشجوی پزشکی جوانی با نام "هنری گری" در انگلستان به چاپ رسید و پس از آن به صورت مداوم بازچاپ و با حفظ نام "گری" به عنوان بنیانگذار کار تهیه سند و نقشه مکتوب بدن انسان ویرایش شده است.
بنیاد گری که مسئولیت تهیه و انتشار این کتاب را دارد امسال به مناسبت صدوپنجاه سالگی این کتاب امکان دسترسی آنلاین را به تمامی محتوای کتاب نیز فراهم کرده و نسخه جدید را با ویرایشی جدید و اطلاعات به روز شده منتشر کرده است.
به گفته سوزان استاندرینگ سرپرست گروه ویرایش و نگارش این کتاب از چهارسال پیش این گروه سعی کرده اند تا با تغییر بنیادی محتوای کتاب گری، نگاه جدیدی را به مقوله پزشکی و بدن انسان رواج داده و نه تنها کلمات که تصاویر کتاب را هم مورد بازنگری قراردهند تا کتاب "آناتومی گری" به عنوان منبع اصلی مطالعاتی بدن انسان بتواند همچنان جایگاه دیرینه اش را در فرهنگ پزشکی جهان حفظ کند.
________________________
توزیع نسل جدید کتاب های برقی
شرکت سونی نسل جدید کتاب های برقی خود را روانه بازار کرد.
به نقل از اینفورمیشن ویک، در این کتاب برقی که با باتری قابل شارژ کار می کند، قابلیت ورق زدن صفحات کتاب ذخیره شده در حافظه آن با حرکت دست و انگشت پیش بینی شده و از این جهت کاملا سعی شده مشابه کتابهای کاغذی عمل کند.
این سازه الکترونیکی با یک بار شارژ تا 7500 صفحه کتاب دیجیتال ذخیره شده در حافظه خود را می تواند به نمایش بگذارد.
صفحه نمایش این کتاب برقی 9 اینچی و به تماس انگشت حساس بوده و وزن پایین مشابه کتاب کاغذی آن و امکان بزرگنمایی روی صفحه و حرکت روی هر کلمه از امکانات جانبی آن است.
به نوشته اینفورمیشن ویک این وسیله نسل سوم از نوع خود است که می تواند با ذخیره سازی ساختارهای سازگار دیجیتال، امکان مطالعه را در هر شرایطی فراهم کند. نور صفحه آن به اندازه دلخواه قابل تنظیم است و در ساخت ال.ای.دی های مولد نور آن تلاش شده بی ضررترین و سالمترین نور برای چشم انسان فراهم شود.
قیمت این دستگاه جدید برای توزیع در بازار آمریکا 400 دلار است و توزیع آن از ماه آینده میلادی آغاز می شود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این وسیله جدید که از نسل پیشین خود حدود 40 دلار ارزانتر است، برخلاف نمونه قبلی که یک حافظه دائمی داشت حافظه ای موقتی و قابل افزایش دارد و می توان یه وسیله یک سیم رابط آن را برای جایگزینی اطلاع جدید به رایانه متصل کرد.
فایل های کتاب های الکترونیکی سازگار با این وسیله درحال حاضر روی اینترنت و فروشگاههای کتاب موجودند و پایگاه اینترنتی آمازون هم با باز کردن بخش جدیدی برای این ساختار جدید کتابهای الکترونیکی امکان پیاده سازی و خریدی اینترنتی این کتابها را برای وسیله جدید فراهم کرده است.
_________________________________
ارسال صورتحساب برای شاعر مرده
سازمان تلویزیون محلی شهر ویگزدورف آلمان برای فریدریش شیلر شاعر بزرگ نئوکلاسیک این کشور اخطاریه فرستاد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از گاردین با اینکه حدود 200 سال از زمان مرگ شیلر اسطوره شعر آلمانی گذشته، چند روز پیش مدیر دبستان "شیلر" که برجای خانه قدیم این شاعر بنا شده، اعلام کرد اداره تلویزیون محلی شهر ویگزدورف با ارسال صورتحسابی به نام شیلر و یادآوری بدحسابی و تاخیر در پرداخت صورتحسابهای قبلی اخطار کرده که برای وصول مطالبات خود اقدام قانونی خواهد کرد.
به گفته مدیر دبستان شیلر این اتفاق جالب و نادر به این صورت شکل گرفته که اداره تلویزیون محلی ویگزدورف اطلاعات مربوط به ساکنین خانه های شهر را از شهرداری و دایره ثبت اسناد ملکی استعلام کرده و این دایره اطلاعاتی را که از قدیم و جدید در پرونده ها ثبت کرده به اداره تلویزیون ارایه کرده است.
طبق روال دفتری معمول، تمام این پرونده ها بدون دقت در تاریخهای ثبت به رایانه ها منتقل شده اند و همین روال دفتری مکانیکی که برای همه شهروندان صورتحساب صادر می کرده، نام شاعر فقید آلمانی را در میان تماشاگران تلویزیون محلی قرار داده است.
در اخطاریه ای که به دست مسئولان دبستان رسیده این نکته امده که فریدریش شیله یا باید تمام صورتحسابهای قدیم و جدید خود را بپردازد یا از طریق مراجع قانونی ثابت کند که در خانه اش رادیو و تلویزیون استفاده نمی کند.
پس از انتشار این خبر اداره تلویزیون شهر ویگزدورف با ارسال نامه هایی به دفتر دبستان و بنیاد یادبود شیلر وبا پخش این خبر در اخبار روزانه محلی در رادیو و تلویزیون، از اشتباه پیش آمده به صورت رسمی عذرخواهی کرد.
______________________________
ساراماگو به منتقدان "کوری" پاسخ داد
نویسنده پرتغالی برنده جایزه نوبل روز جمعه انتقادها نسبت به نسخه سینمایی رمان معروف خود را بیاساس و نابجا دانست.
اسوشیتدپرس اعلام کرد ژوزه ساراماگو تهدیدهای صورت گرفته از سوی فدراسیون ملی نابینایان آمریکا مبنی بر تحریم فیلم سینمایی "کوری" به کارگردانی فرناندو میرهیس را "نمایشی از فرومایگی بر مبنای مسئلهای کاملا بیپایه" توصیف کرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خوزه ساراماگو
ساراماگو 86 ساله رمان معروف خود را که سال 1995 منتشر شد، استعارهای آزارنده تشریح کرد که کوری عقلانیت را ترسیم میکند. او در این باره گفت: این کتاب یک بیماری همهگیر را تصور میکند که باعث میشود آدمها چیزی جز نور سفید و تار نبینند که به فروپاشی نظم یک شهر میانجامد.
فدراسیون ملی نابینایان آمریکا اعلام کرد قصد دارد همزمان با نمایش فیلم "کوری" در آمریکا مقابل سینماهای نمایشدهنده فیلم تجمع اعتراضآمیز برپا کند. مارک مورر رئیس NFB در این باره گفت: این فیلم از مردم نابینا تصویری اهریمنی ارائه میدهد که اعتقاد دارم یک دروغ است.
"کوری" داستان شهری است که همه ساکنان آن غیر از یک نفر به ناگهان کور میشوند و این به یک بینظمی اجتماعی میانجامد. این فیلم که ماه مه پیش فیلم افتتاحیه جشنواره کن بود، از دیروز جمعه در بازار آمریکای شمالی اکران شد. جولین مور، مارک روفالو، دنی گلاور و گائل گارسیا برنال در "کوری" نقشآفرینی کردهاند.
رمانهاي برگزيده نخستين جشن داستان انقلاب منتشر ميشود
رمانهاي برگزيده در نخستين دوره از جشنواره داستان انقلاب پس از بازنگري و بازنويسي نويسندگان آن، همزمان با جشنهاي سي سالگي انقلاب منتشر ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از ستاد خبري دومين جشنواره داستان انقلاب، كارگاه قصه و رمان حوزه هنري رمانهاي «اشك آخر» نوشته سيد هاشم حسيني، «سهگانه شاهانه» نوشته محمد كاظممزيناني و «تالار پذيرايي» نوشته محمدعلي گوديني را كه به عنوان آثار برتر در جشنواره داستان انقلاب معرفي شدهاند؛ پس از بازنگري و بازنويسي نويسندگان آن منتشر ميكند.
اين رمانها كه برگزيده نخستين دوره از اين جشنواره هستند؛ با نظارت كارگاه قصه و رمان و به همت انتشارات سوره مهر به بازار نشر عرضه ميشود.
حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي به منظور حمايت از ادبيات داستاني و نيز نويسندگان اين عرصه، اقدام به برپايي دومين دوره از جشنواره داستان انقلاب كرده است.
بنابراين گزارش، همه نويسندگان ميتوانند آثار داستاني منتشر نشده خود با درونمايه انقلاب اسلامي را تا پايان آذر ماه سال جاري به دبيرخانه دومين جشنواره داستان انقلاب ارسال كنند.
دبيرخانه اين جايزه در تهران، تقاطع خيابان حافظ و سميه، حوزه هنري، مركز آفرينشهاي ادبي، كارگاه قصه و رمان، صندوق پستي 1677/15815 واقع شده است.
__________________________________________________ ____
اهداي جايزه ادبي «طهران» 20 مهر به داستان نويس ماه
برگزيده جايزه ادبي طهران در حوزه داستاننويسي 20 مهرماه معرفي ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از حوزه هنري استان تهران، با اعلام فراخوان اولين دوره جايزه ادبي طهران ويژه ادبيات داستاني، بيش از 60 اثر به دبيرخانه اين جايزه ارسال شده است كه از اين ميان 15 اثر به داوري نهايي رسيده است.
برگزيده اولين نويسنده ماه روز 20 مهرماه و از ميان اين 15 اثر معرفي خواهد شد.
بيشترين آثار ارسالي به دبيرخانه جايزه ادبي طهران مربوط به نويسندگان استان لرستان بوده و استانهاي خوزستان و تهران از نظر كميت آثار ارسالي در جايگاه بعدي قرار داشتهاند.
علاقهمندان براي شركت در جايزه ادبي طهران در آبان ماه، ميتوانند آثار خود را حداكثر تا 28 مهر به آدرس تهران، خيابان شهيد احمد قصير (بخارست)، خيابان دوازدهم، شماره 28 يا به نشاني پست الكترونيك
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید ارسال كنند.
رمان جديدي از «ژان اشنوز» نويسنده فرانسوي برنده گنكور
رمان جديد «ژان اشنوز» نويسنده فرانسوي رمان «راول» با عنوان «دويدن» به همت انتشارات «مينويي» راهي بازار كتاب فرانسه شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از روزنامه لوموند چاپ پاريس، رمان «دويدن» نوشته «ژان اشنوز» نويسنده فرانسوي كه به تازگي وارد بازار كتاب اين كشور شده است، مورد توجه رسانههاي ادبي فرانسه قرار گرفته است
«ژان اشنوز» سال 1947 در فرانسه به دنيا آمده و در رشته «مهندسي عمران» و «علوم اجتماعي» تحصيل كرده است.
وي سالهاي زيادي را براي روزنامه «اومانيته» مطلب نوشت و اولين كتابش را به نام «نصفالنهار گرينويچ» در سال 1979 منتشر كرد. اشنوز تا به حال دوازده رمان نوشته و بيش از ده جايزه ادبي را از آن خود كرده است.
در سال 1983 جايزه «مديسي» براي كتاب «شروكي» به او اهدا شد و سال 1999 براي «من مي روم» جايزه «گنكور» برد. «راول» از ديگر رمانهاي «اشنوز» است كه در سال 2006 منتشر شده و جز مهمترين آثار ادبي وي محسوب ميشود.
اشنوز براي نوشتن «راول» از ماجراهاي سالهاي پاياني زندگي «موريس راول» آهنگساز فرانسوي اپراي معروف «بولرو» بهره برده و بيشتر به تور موسيقي «راول» به امريكا توجه كرده است.
«ژان اشنوز» درباره نوشتن رمان «روال» به مگزينليتهرر گفته است:«دو بار شروع كردم به نوشتن زندگي «راول» و هر دوبار هم كار را نيمه رها كردم، تا آن كه عزمم جزم شد و تصميم گرفتم كه فقط به «راول» فكر كنم. از كودكي موسيقياش را گوش ميدادم و شيفتهاش بودم. اوايل فقط ميخواستم به تور امريكاي «راول» بپردازم و بعد تصميم گرفتم كل زندگياش را روايت كنم و البته با فرم بيوگرافي هم نميتوانستم كنار بيايم.»
وي همچنين در ادامه گفته است: «غير از كتابي هم كه «مارسل مارنا» درباره زندگي «راول» نوشته، بيوگرافي خوب ديگري از او وجود نداشت. من هم به آن بخش از زندگي او كه «راول» تور امريكا را شروع كرد خيلي علاقهمندم، دوره يي كه از سال 1928 شروع ميشد و تا زمان مرگ «راول» يعني سال 1937 ادامه پيدا ميكرد.»
رمان «دويدن» نوشته «ژان اشنوز» را انتشارات «مينويي» فرانسه در 142 صفحه منتشر كرده است و 14 يورو قيمت دارد.
__________________________________________________ _
«ميك ايملاه» شاعر انگليسي برنده جايزه ادبي «فوروارد» شد
جايزه ده هزار پوندي «فوروارد» به «ميك ايملاه» شاعر انگليسي اهدا شد.
به نقل از روزنامه گاردين چاپ لندن، «ميك ايملاه» شاعر انگليسي براي مجموعه اشعار «رهبر گمشده» جايزه ادبي «فوروارد» را از آن خود كرد.
«ايملاه» با اعلام اين خبر گفت: «بسيار تحت تاثير قرار گرفتهام. در وضعيت فعلي من اين جايزه برايم بسيار هيجانانگيز است.» وي همچنين گفت كه جايزه نقدي خود را خرج دخترانش «ايونا» و «ماري» ميكند.
همراه با اعلام برنده نهايي جايزه شعر «فوروارد»، برندگان دو جايزه ادبي «فليكس دنيس» و جايزه ادبي يك شعر «فوروارد» نيز اعلام شدند.
«كاترين سيمونز» جايزه ادبي «فليكس دنيس» را از آن خود كرد و جايزه تك شعر «فوروارد» نيز به شعر «شعر عاشقانه براي ناتالي» سروده «دن پترسون» اهدا شد.
جايزه تك شعر «فوروارد» به ياد «مايكل دوناگي» برگزار ميشود.
«فلور آدكوك» رئيس هيئت داوران اين جوايز دراين باره به روزنامه گاردين گفت: «ما امسال از هيئت داوران خوبي برخورد بوديم چون «سيموس هيني» شاعر برنده نوبل جز هيئت داوران اين جوايز ادبي بود.»
__________________________________________
نوبل ادبيات 2008 در دستان «لوكلزيو» فرانسوي
طبق اعلام آكادمي سوئدي نوبل، «ژان ماري گوستاو لوكلزيو» نويسنده فرانسوي رمان «بيابان» برنده نوبل ادبيات سال 2008 شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از پايگاه اينترنتي آكادمي نوبل، «ژان ماري گوستاو لوكلزيو» (Jean-Marie Gustave Le Clézio)نويسنده شصت و هشت ساله فرانسوي رمان «بيابان» برنده جايزه ده ميليون كروني نوبل ادبيات سال 2008 شد.
بنا بر اين گزارش، «هوراس اينگدال» دبير دائمي هيئت داوران بخش نوبل با اعلام اين خبر «لوكلزيو» را «نويسندهي سبكهاي جديد، ماجراجوييهاي شاعرانه و كاشف بشريت ورا و مارواي تمدن حكمفرا» توصيف كرد.
«لوكلزيو» در حالي خبر برنده شدنش را نوبل ادبيات 2008 شنيد كه مشغول خواندن رماني نوشته «استيگ داگرمن» نويسنده سوئدي بود.
«لوكلزيو» از نويسندگاني بود كه هفتههاي گذشته ناماش در بيشتر گمانهزنيهاي منتقدان ادبي شنيده ميشد.
انتخاب «لوكلزيو» بهعنوان برنده نوبل ادبيات سال 2008 از اين جهت موجب شگفتي منتقدان ادبي جهان شده است كه به تصور غالب آنها آكادمي نوبل به نويسندگاني جايزه ميدهد كه سياسي كار باشند، در حالي كه «لوكلزيو» پيشينه سياسي ندارد.
منتقدان و روزنامهنگاران سوئدي نيز در هفته گذشته «لوكلزيو» را از شانس بيشتري نسبت به ديگر نويسندگان جهان براي دريافت اين جايزه برخوردار ميدانستند.
«لوكلزيو» پس از اعلام رسمي برنده نهايي نوبل ادبيات به كنفرانسي مطبوعاتي در محل ساختمان انتشارات «گاليمار» فرانسه دعوت شد و بههمين مناسبت راس ساعت سه و نيم عصر به وقت پاريس در اين كنفرانس مطبوعاتي شركت كرد.
اين كنفرانس در حالي برگزار شد كه روزنامهنگاران و خبرنگاران رسانههاي مختلف جهان روبروي ساختمان انتشارات از ساعتها قبل ازدحام كرده بودند.
«لوكلزيو» در اولين واكنشها خود به اين خبر در كنفرانس مطبوعاتي انتشارات «گاليمار» گفت: «من بسيار تحت تاثير قرار گرفتهام و فوقالعاده شگفتزده شدهام. اين جايزه افتخار بزرگي براي من است.»
وي در ادامه و در پاسخ به اين سئوال كه چه احساسي دارد گفت: «باورم نميشود، كمي احساس ترس، كمي خوشحالي و كمي نشاط دارم.»
لوكلزيو همچنين در پاسخ به اين سئوال كه با ده ميليون كرون (تقريبا يك ميليون يورو) جايزه نقدي خود چه كار خواهد كرد، گفت: «كلي قرض دارم كه بايد اول از همه آنها را تسويه كنم.»
لوكلزيو 13 آوريل سال 1940 در نيس فرانسه بدنيا آمده و تا به امروز بيش از چهل كتاب نوشته است. پدرش جراحي انگليسي بود و مادرش از نسلي از انگليسيها بود كه در قرن هجدهم به «ايل موريس» مهاجرت كردند.
لوكلزيو در هشت سالگي به همراه خانواده به كشور «نيجريه» رفت. پدرش در اين كشور پزشك جنگ جهاني دوم بود. لوكلزيو از كودكي به همراه زبان مادرياش فرانسوي، انگليسي را نيز فراگرفت. وي پس از اتمام تحصيلات متوسطه به دانشگاه «بريستول» رفت و در اين دانشگاه زبان و ادبيات انگليسي خواند و در «موسسه آموزش ادبيات» شهر نيس فرانسه تحصيلاتش را در مقطع كارشناسي به پايان رساند.
لوكلزيو سپس در دانشگاه «اكسآنپروانس» فرانسه كارشناسي ارشد گرفت. وي خدمت سربازي خود رادر كشور «تايلند» گذراند اما بخاطر انتقادهاي شديدش از وضعيت اجتماعي اين كشور به مكزيك فرستاده شد.
وي سالهاي بعدي زندگي خود را در پاناما بود و سپس به ادامه تحصيل روي آورد و موضوع پروژه دكتراي خود را «بررسي تاريخ معاصر كشور مكزيك» انتخاب و آن را در دانشگاه «پرپينيان» ارائه كرد. لوكلزيو پس از فارغالتحصيلي در دانشگاههاي بانگوك، مكزيكو سيتي، بوستون و آلبوكرك آمريكا درس داد.
هر چند «لوكلزيو» نويسندگي را از سن هفت، هشت سالگي شروع كرده بود اما اولين رمانش را به نام «صورت جلسه» منتشر كرد كه برنده جايزه «رنودو» فرانسه شد.
رمان «بيابان» يكي از مهمترين آثار ادبي اين نويسنده فرانسوي به حساب ميآيد. آكادمي نوبل رمان «بيابان» را «تصوير شگفتانگيز فرهنگ گمشده بيابان آفريقاي شمال» توصيف كرد. لوكلزيو بهجز نويسندگي به مقالهنويسي، داستان كوتاهنويسي و ترجمه متون ادبي نيز علاقهمند بوده و هست و كتابهاي زيادي نيز در اين حوزهها منتشر كرده است.
لوكلزيو ابتدا تحت تاثير نويسندگان همعصرش همچون ژرژ پرك و ميشل بوتور بوده و از انديشههاي ميشل فوكو و ژيل دولوز هم تاثير گرفته است. با اين حال، در انتهاي ساليان هفتاد سبك ادبياش را تغيير داد و به داستانهايي با روايت ساده روي آورد.
ژان ماري گوستاو لوكلزيو در سال 1994بهعنوان بزرگترين نويسنده زنده فرانسه معرفي شد. «انقلابها»، «قرنطينه»، «كاشف طلا»، «جنگ» و «بيابان» از مهمترين آثار اين نويسنده پرآوازه فرانسوي هستند.
«بالاسينه» از جديدترين آثار لوكلزيو است كه وارد بازار كتاب فرانسه و سپس جهان شد. آكادمي نوبل همچنين اين كتاب را «مقالهاي عميقا شخصي درباره تاريخ هنر فيلمسازي» توصيف كرد و لوكلزيو را بهخاطر نوشتن آن ستود. اين كتاب گذري است بر تاريخ سينما از موقع بهوجود آمدناش تا به امروز. به گفته ماهنامه ادبي «مگزين ليتهرر» اين كتاب كه جنبههاي خيالي هم دارد، در آناليز تاريخ سينما موفق عمل كرده است.
مجموعه داستان «موندو و داستانهاي ديگر» و رمان «بيابان» با ترجمه «آزيتا همپارتيان» از موفقترين آثار گوستاو لوكلزيو به حساب ميآيد كه به فارسي نيز ترجمه شده است.
رمان جديد «پر پترسون» در آمريكا منتشر شد
رمان «به سوي سيبري» نوشته «پر پترسون» نويسنده نروژي برنده جايزه «ايمپك دوبلين» سال 2007 به تازگي راه بازار كتاب آمريكا شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از روزنامه نيويوركتايمز از ايالات متحده، «پر پترسون» كه تا قبل از دريافت جايزه «ايمپك دوبلين» در سال گذشته نويسنده گمنامي به حساب ميآمد، به تازگي رمان «بهسوي سيبري» را در آمريكا منتشر كرد. رمان جديد «پترسون» را «بورن» مترجم انگليسي آثار اين نويسنده نروژي ترجمه كرده است.
«پر پترسون» سال گذشته براي رمان «بيرون مشغول دزديدن اسبها» برنده جايزه صد هزار يورويي «ايمپك دوبلين» شد.
اين رمان كه همچنين توسط «آن بورن» به انگليسي ترجمه شده، سرگذشت پيرمرد شصت و هفت سالهاي است كه مجبور است خاطرات تلخ دوران كودكياش را به ياد آورد.
نيويوركتايمز در مقالهاي كه اين هفته در ويژهنامه ادبي روزهاي شنبه خود به مناسبت معرفي رمان «بهسوي سيبري» منتشر كرده، نوشته است: «بهسوي سيبري به سه قسمت تقسيم شده اما در اصل دو قسمت دارد؛ يكي خاطرات مربوط به زندگي جسفر قهرمان رمان و ديگري قسمت مربوط به زندگي او اما بدون حضور قهرمان داستان.»
اين روزنامه همچنين درباره رمان جديد «پترسون» نوشته است: «پترسون اين قسمتها را به خوبي با هم جور كرده و آنها را مثل اپيزودهايي درآورده كه با يكديگر همراه ميشوند.»
رمان «بهسوي سيبري» نوشته «پر پترسون» را انتشارات «گريولف پرس» با ترجمه «آن بورن» در 245 صفحه منتشر كرده است و 22 دلار قيمت دارد.
___________________________
زندگينامه «آرتور رمبو» منتشر شد
«ادموند وايت» كتابي درباره زندگي و آثار «آرتور رمبو» شاعر فرانسوي با عنوان «رمبو: زندگي دوگانه طغيان» در آمريكا منتشر كرده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از روزنامه نيويوركتايمز چاپ ايالات متحده، كتاب «رمبو: زندگي دوگانه طغيان» نوشته «ادموند وايت» درباره زندگي و آثار شاعر بزرگ فرانسوي به تازگي در آمريكا منتشر شده است و مورد توجه رسانههاي ادبي اين كشور قرار گرفته است.
آرتور رمبو 20 اكتبر سال 1854 در شمال شرقي فرانسه در «شارلويل» بهدنيا آمد. وي يكي از سردرمداران «نسل انحطاط» ادبيات مدرن فرانسه بهحساب ميآيد.
وي در جواني خود آثار خارقالعادهاي خلق كرد به طوري كه «ويكتور هوگو» نويسنده فرانسوي رمان «بينوايان» دربارهاش گفت: «وي شكسپير كودك است.»
رمبو پيش از آنكه 21 سالش شود اشعار زيبايي سرود و همهگان را شگفتزده است. وي همچنين به سفر علاقهمند بود و در طول زندگي كوتاه خود به سه قاره سفر كرد اما در 37 سالگي بر اثر سرطان درگذشت.
نيويوركتايمز درباره زندگينامه «رمبو» نوشته «ادموند وايت» در مقالهاي كه به مناسبت معرفي اين كتاب در ويژهنامه ادبي اين هفته خود منتشر كرده، مينويسد: «رمبو ويژگيهاي خارقالعادهاي داشت، در حوزههاي مختلفي مينوشت و شعر تاثيرگذار و خلاقانهاي داشت. نامههاي خوبي مينوشت و در بيست سالگي اشعار شگفتانگيزي ميسرود.»
كتاب «رمبو: زندگي دوگانه طغيان» نوشته «ادموند وايت» را انتشارات «اطلس و شركا» در 192 صفحه منتشر كرده است و 24 دلار قيمت دارد.
_________________________
نخستين برگزيده جايزه ادبي داستان طهران معرفي شد
داستان «تاپو» نوشته «بهاره اللهبخش» برگزيده نخستين جايزه ادبي داستان طهران شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از روابط عمومي حوزه هنري استان تهران، هيأت داوران جايزه ادبي طهران بعد از بررسي بيش از 60 اثر ارسالي به دبيرخانه جايزه ادبي طهران ، بهاره اللهبخش را به عنوان نويسنده مهر ماه تهران انتخاب كرد.
بعد از بررسي اوليه آثار پنج داستان «مهم نيست» به قلم داود ملكي، «اشك، عرق، خون» نوشته سجاد بنكدار، «لاكپشت آهني» اثر سروش رهگذر، «تاپو» به قلم بهاره اللهبخش و «نردبان پنج پله» نوشته كرمرضا تاجمهر به مرحله نهايي رسيدند كه در نهايت اين جايزه به داستان «تاپو» تعلق گرفت.
اسامي برگزيدگان جايزه ادبي طهران ويژه داستان نيز از اين پس همزمان با برگزيده جايزه بخش شعر دهم هر ماه اعلام خواهد شد.
علاقهمندان براي شركت در جايزه ادبي طهران در آبان ماه، ميتوانند آثار خود را حداكثر تا تاريخ 28 مهر به آدرس تهران،خيابان شهيد احمد قصير(بخارست)، خيابان دوازدهم، شماره 28 يا به نشاني پست الكترونيك
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید ارسال كنند.
___________________________
«لري دويل» برنده جايزه ادبي «جيمز تربر» شد
«لري دويل» نويسنده و تهيهكننده تلويزيوني مجموعه «سيمپسونها» برنده جايزه ادبي «جيمز تربر» آمريكا شد.
به نقل از «آسوشيتدپرس» از نيويورك، «لري دويل» رماننويس و تهيهكننده تلويزيوني مجموعه معروف «سيمپسونها»، براي كتاب «بت كوپر، دوستت دارم» برنده جايزه ادبي «جيمز تربر» آمريكا شد.
«لري دويل» در اين جايزه از «پاتريشيا ماركس» و «سيمون ريچ» رقيبان خود پيشي گرفت و جايزه پنجهزار دلاري «جيمز تربر» را از آن خود كرد. «سيمون ريچ» براي كتاب «مزرعه مورچهها» نامزد اين جايزه شده بود.
«لري دويل» نويسندگي را با نوشتن داستان براي مجله معتبر «نيويوركر» شروع كرد و سپس تا سال 2006 براي مجله «اسكوير» مطلب مينوشت.
وي اولين رمانش را با نام «بت كوپر، دوستت دارم» ماه مه سال گذشته ميلادي منتشر كرده بود كه مورد توجه رسانههاي ادبي آمريكا قرار گرفت.
________________________
درگذشت پیتر اوری ایران شناس برجسته انگلیسی
پروفسور پیتر اوری استاد برجسته و دانشمند شهیر و مترجم بزرگ آثار ارزشمند شعرای ایرانی سه روز پیش در سن 86 سالگی در لندن درگذشت.
این استاد " ایران دوست" دانشگاههای بزرگ انگلیس که سالهای پایانی عمرش را در داخل دانشگاه کمبریج زیست و به قول خودش " با آرزوی دیدن دوباره ایران" چشم از جهان فرو بست از نوادر پژوهشگران و فرهنگ دوستان ایران بود که عشق و اشتیاق به زبان و ادبیات فارسی با زندگی و تفکرات او عجین شده بود و هر مجلس و محفلی را با شعر و ادب ایرانی و آثار گرانسنگ پارسی رونق می بخشید.
آثار معروف او همچون ترجمه رباعیات عمر خیام، منطق الطیر عطار نیشابوری و اخیرا دیوان حافظ که مفتخر به دریافت جایزه فارابی و لوح تقدیر از سوی رئیس جمهور کشورمان شد ( 1386 ) یادگارهای ارزنده و وزینی هستند که در گنجینه ادبیات جهان جایگاهی رفیع و ارجمند یافته است و افکار عمومی غیر ایرانیان را به کرنش در مقابل مقام رفیع شعر فارسی وا می دارد.
پیتر اوری در آخرین دیداری که با یکی از نمایندگان کشورمان در محل کار و زندگی اش در لندن داشت به هنگام خداحافظی با صدای حزن آوری گفت : دلم می خواهد قبل از مردنم یک بار دیگر یزد ، کاشان و اصفهان را ببینم.
_______________________
دعوای حقوقی رمان "موبی دیک" در آمریکا
انتخاب رمان "موبی دیک" نوشته هرمان ملویل به عنوان مهمترین اثر ادبی تاریخ ایالت ماساچوست خشم مقامات قضایی این کشور را برانگیخته است.
به نقل از گاردین روز پنجشنبه دادگاه شهر پیتزفیلد ایالت ماساچوست در خاتمه رسیدگی به یک پرونده حقوقی به صورت رسمی نام کتاب "موبی دیک" نوشته هرمان ملویل را به عنوان کتاب حماسی این ایالت اعلام کرد.
مستند اعطای این عنوان به کتاب ملویل، دفتر خاطرات این نویسنده بود که درآن نگاشته شدن کل این کتاب در شهر پیتزفیلد را بهترین خاطرات از این شهر برمی شمرد.
اما یک روز بعد از اعلام این رای گروهی از حقوقدانان و مقامات قانونی شهر با اعتراضی عمومی به قاضی کریستوفر اسپرانزو عمل او را دور از خرد و بدون مطالعه کافی دانستند.
به عقیده معترضین اگر چه ملویل چهره بزرگی در ادبیات آمریکاست اما او بومی ماساچوست نیست و در این مورد نویسندگان دیگری که همچون نامهای یادشده تمامی عمر خود را در این ایالت سپری کرده اند برای دریافت این عنوان شایسته ترند.
به نقل از بلومبرگ، يك روز پس از اعلام برنده جايزه من بوكر، نامزدهاي نهايي جايزه 10 هزار دلاري كتاب ملي آمريكا معرفي شدند. در اين ميان، معرفي نویسنده 81 ساله «پيتر متيسن» براي كتاب «سرزمين سايهها» جاي شگفتي دارد. او پس از اين كه سه كتاب در دهه 90 منتشر كرد، در هزاره جديد اولين اثرش را به دست چاپ سپرده است.
این جایزه از سال 1950 شروع به كار كرده و برترين نويسندگان آمريكا هر سال اين جايزه را دريافت كردهاند. ارزش اين جايزه نه به خاطر ارزش مالي آن بلكه به خاطر استقبال و فروشي است كه هر يك از آن آثار با آن روبه رو خواهند شد.
داوران جایزه کتاب ملی با بررسي 271 ادبيات داستاني، 540 عنوان ادبیات غیرداستانی، 175 عنوان شعر و 274 عنوان كتاب در زمینه ادبیات نوجوان 274 در هر رشته 5 نامزد خود را معرفي كرده اند.
نامزدهای جایزه کتاب ملی سال 2008 در هر رشته به اين شرح هستند :
ادبیات داستانی : آلکساندرهمون با «طرح لازاروس»، راشل کوشنر با «تلکسي از کوبا»، پیتر متیسن با «سرزمين سايه ها»، مریلین رابینسون با «خانه» و سالواتوره اسكیبونا با «پايان».
ادبیات غیرداستانی : درو گیلپین فاوست با «اين جمهوری رنج؛ مرگ و جنگ داخلی آمریکا»، آنت گوردون رید با «همینگزهای مونتیچلو؛ یک خانواده آمریکایی»، جین مهیر با «نیمه تاريك: داستان پنهان تبديل شدن جنگ با تروریسم به جنگ آرزوهاي آمریکایی»، جیم شیلر با «آخرین سلام : داستان زندگیهای تمام نشده» و جوان ویکرشام با «فهرست خودکشی: گذاشتن مرگ پدرم در دستورکار».
شعر : فرانک بیدارت با «تماشای جشنواره بهار»، مارک دوتی با «آتش به آتش : مجموعه اشعار جدید»، رجینالد گیبونز با «آفرينش یک روز»، ریچارد هاوارد با «بدون گفتن» و پاتریشیا اسمیت با «درخشش خون».
ادبیات نوجوانان : لوری هالس اندرسن با «زنجیرها»، کتی اپلت با «زيرين» ، جودی بلاندل با «آنچه دیدم و چگونه دروغ گفتم» و ای.لاکهارت با«تاريخ ننگین فرانکی لندو- بانکز».
انتشار نقدهايي بر اشعار شفيعي، سايه، اخوان و بهار
چهار جلد از مجموعه 20 جلدي «در ترازوي نقد» كه به نقد و تحليل اشعار شفيعيكدكني، سايه، اخوان ثالث و ملكالشعراء بهار ميپردازد از امروز در بازار كتاب تهران توزيع ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين مجموعه را انتشارات سخن منتشر كرده است و در ماههاي آينده نيز به تدريج جلدهاي ديگر آن منتشر ميشود.
جلد نخست اين مجموعه با عنوان «سفرنامه باران» نقد و تحليل و گزيده اشعار محمدرضا شفيعيكدكني است كه حبيبالله عبادي آن را تهيه و تدوين كرده است.
جلد دوم «اي عشق همه بهانه از توست» نام دارد و نقد، تحليل و گزيده اشعار هوشنگ ابتهاج (سايه) است كه سارا ساور سفلي آن را تدوين كرده است.
جلد سوم با عنوان «شهريار شهر سنگستان» به نقد و تحليل اشعار مهدي اخوان ثالث ميپردازد. تدوينكننده اين جلد شهريار شاهيندژ است.
اما جلد چهارم «من زبان وطن خويشم» نام دارد كه نقد و تحليل و گزيده اشعار ملكالشعراء بهار است و ميلاد عظيمي آن را تدوين كرده است.
در بخشي از اين كتابها نقد منتقدان بر اشعار اين شاعران آمده و در بخش ديگر بهترين اشعار آنها انتخاب شده است.
كتابنامه، سالشمار زندگي، آلبوم عكس از ديگر بخشهاي اين كتابها هستند.
انتشارات سخن در آينده نقد و تحليل اشعار مهدي حميدي شيرازي، فروغ فرخزاد، نادر نادرپور، فريدون توللي، رهي معيري، سهراب سپهري و قيصر امينپور را منتشر ميكند.
______________________________
رمان ديگري از «لسينگ» به فارسي منتشر ميشود
رمان «فرزند پنجم» نوشته دوريس لسينگ، برنده جايزه نوبل ادبيات سال 2007، به وسيله مهدي غبرايي به فارسي ترجمه شده و به زودي منتشر ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مجوز انتشار اين كتاب از سوي ارشاد صادر شده و كتاب مراحل آخر چاپ را طي ميكند و بهزودي توسط نشر ثالث به بازار نشر عرضه خواهد شد.
نشر ثالث گزارش داده است كه مهدي غبرايي مترجم كتاب فرزند پنجم ميگويد: «ابتدا ميخواستم رمان دفترچه طلايي لسينگ را، كه يوسا بهترين رمان وي ميداند، ترجمه كنم اما چون احتمال ميدادم در انتشار لطمه بخورد، از ترجمهاش چشم پوشيدم. برخي آثار مهم ديگر دوريس لسينگ نيز متأسفانه همين حال را دارند. اما فرزند پنجم در عين دوري از اين مشكل، در بين آثار نويسنده كم اهميت نيست، چنانكه در مصاحبه بيل مويرز خبرنگار معروف آمريكايي نيز روي اين رُمان تأكيد شده است.»
دوريس لسينگ، برنده جايزه نوبل ادبي 2007 در 1919 از پدر و مادر انگليسي با نام اصلي دوريس مِي تايلرِ همانطور كه گفته شد، در ايران به دنيا آمد.
____________________________
زندگينامه جامع «ماركز» منتشر شد
اولين زندگينامه جامع «گابريل گارسيا ماركز»، نويسنده رمان «صد سال تنهايي»، روز گذشته در لندن منتشر شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از خبرگزاري رويترز، اولين زندگينامه جامع «گابريل گارسيا ماركز»، نويسنده كلمبيايي برنده جايزه نوبل، با نام «گابريل گارسيا ماركز: يك زندگي» روز گذشته توسط انتشارات مشهور «بلومزبري» در لندن منتشر شد.
اين كتاب را «جرالد مارتين»، نويسنده انگليسي، پس از 15 سال تحقيق و مطالعه و مصاحبه با حداقل 300 نفر از جمله مادر، همسر، فرزندان و دوستان «ماركز» نوشته است، در جمع مصاحبه شوندگان نام «فيدل كاسترو» نيز خودنمايي ميكند.
بنا به گزارش انتشارات بلومزبري، «گارسيا ماركز» كه كتابي چون «عشق سالهاي وبا» و «يك صد سال تنهايي» را در پرونده كاري خود دارد، همواره «مارتين» را به عنوان زندگينامهنويس رسمي زندگي خود دانسته و طي يك دهه و نيم پيش مرتب با او گفتوگو ميكرد.
سخنگوي اين انتشاراتي افزود: موضوع اصلي كتاب «يك زندگي» درباره فشارها و سختيهايي است كه اين نويسنده 81 ساله در زندگياش به خاطر قرار گرفتن در موقعيتهاي متضادي چون سياست و نويسندگي، قدرت و عشق و تنهايي، شهرت و نويسندگي متحمل شده است.
«ماركز» در سال 1982 برنده جايزه نوبل ادبيات شد.
_____________________________
برگزیدگان کنگره شعر دفاع مقدس در 9 استان مشخص شدند
سید ضیاءالدین شفیعی دبیر هفدهمین کنگره سراسری شعر دفاع مقدس از مشخص شدن برگزیدگان استانی این کنگره در 9 استان کشور در سه بخش شعر دفاع مقدس، شعر عاشورایی و شعر مقاومت و پایداری ملل دیگر خبر داد.
سید ضیاءالدین شفیعی دبیر هفدهمین کنگره سراسری شعر دفاع مقدس با اشاره به اقدامات انجام شده برای برگزاری این کنگره در دو ماه اخیر گفت: بخش عمده ای از زمان هفت، هشت ماهه کنگره صرف برگزاری کنگره های استانی می شود و تا نون نیز 9 استان از جمله لرستان، مرکزی، سمنان، بخشی از استان تهران و چند استان دیگر برگزیدگان خود را در سه بخش شعر دفاع مقدس، شعر عاشورایی و شعر مقاومت و پایداری ملل دیگر شناخته اند.
وی در مورد تعداد این برگزیدگان و برگزیدگان نهایی کنگره افزود: ما محدودیتی در تعداد نفرات برگزیده ای که از سوی استانهای کشور به دبیرخانه مرکزی معرفی می شوند نداریم و تمام آثاری که واجد شرایط کنگره شعر دفاع مقدس باشند می توانند در این فهرست قرار بگیرند. در واقع این یکی از ویژگیهای برگزاری کنگره ها به صورت استانی است. قتی کنگره منوط به جغرافیای سیاسی سرزمین ایران باشد طبیعتاً با توجه به ظرفیتهای شعری متفاوت و کم و بیش استانها، تعداد برگزیدگان استانها هم متفاوت خواهد بود.
شفیعی اضافه کرد: هر هفته یکی از استانها برگزیدگان خود را خواهد شناخت که این روند احتمالاً تا اواخر آذر ماه ادامه داشته باشد و کنگره های استانی به پایان می رسد و در نهایت هم آثار برگزیده توسط یک کمیته مرکزی نهایی داوری می شود.سرانجام در نیمه اول اسفندماه و در بندعباس آئین پایانی کنگره برگزار و برگزیدگان نهایی معرفی می شوند.
دبیر هفدهمین کنگره سراسری شعر دفاع مقدس با اشاره به ویژگیهای این کنگره، گفت: با توجه به سیاستگذاریهایی که برای این دوره از کنگره انجام شده و اعمال این سیاستها و نیز شروط من برای پذیرفتن سمت دبیری کنگره، دیده شدن و شنیده شدن شاعران جوان و نسل کنونی در شعر دفاع مقدس از جمله ویژگیهای آن است. در این دوره شاعران جوان فرصت دیده شدن خواهند یافت واین نکته ای است که دنبال اش هستیم و در شعار ما هم مستتر است:"شعر دفاع مقدس مانند خود دفاع مقدس عرصه توافق و همدلی است نه عرصه تضاد و رویارویی".
وی تاکید کرد: بر همین اساس بود که من اصرار داشتم دبیران استانی کنگره توسط دبیر سراسری کنگره و نه هیئت های اجرایی استانی و داوران نیز توسط همان دبیر انتخاب شوند که خوشبختانه همین اتفاق هم افتاد چرا که معتقدم ظرفیتهای ادبی این افراد بیشتر از عوامل اجرایی کنگره در استان هاست. در همین راستا ما دو اولویت را برای انتخاب اشعار دفاع مقدس قائل شده ایم یکی دیده شدن بیشتر جوانها و مجموعه شعر آنها در کنگره و سهم 30 تا 40 درصدی بانوان شاعر در این کنگره چرا که بیشتر آثار دفاع مقدس توسط بانوان خلق شده است.
فرهنگ و هنر - مجله فوربس – در حالى که صنعت نشر در سالهاى اخير در پى رسيدن به يک پايان خوش دائمىبوده، تجارت کتاب حالا حالا جا براى پول ساختن دارد. البته مطمئنا موفقيت تجارى از راه چاپ کتاب مثل سابق نيست – تقصير را مىتوانيد به گردن اينترنت و فروشگاههاى بزرگ بيندازيد – ولى نويسندگان درآمد زاى اصلى صنعت نشر هنوز صفحات کتاب را به پول کلان تبديل مىکنند. در واقع، 10 ستاره فهرست نويسندگان درآمدزاى مجله فوربس، به لطف پيش پرداختهاى قابل ملاحظه و فروش عالى و اقتباسهاى سينمايي، در فاصله 1 ژوئن 2007 الى 1 ژوئن 2008 563 ميليون دلار درآمد داشتهاند. نفر اول فهرست مزبور خانم جى کى رولينگ مشهور است که در طول يک سال؛ درآمد حيرت انگيز 300 ميليون دلارى داشته است. جى کى رولينگ که زمانى يک مادر تنها بود با حقوق بى کارى تامين اجتماعى گذران زندگى مىکرد، به لطف درآمد سرى داستانهاى هرى پاتر به يک نويسنده ميليونر پرفروش تبديل شده است. ماجراهاى يک جادوگر نوجوان به نام هرى پاتر و همکلاسىهايش در مدرسه هوگوارت در سال 1998 توفانى در دنياى نشر به پا کرد و در همين هنگام کتاب هرى پاتر و سنگ جادوگر به يک اثر موفقيت آميز تمام عيار تبديل شد. در يک دهه گذشته و در پى انتشار شش قسمت بعدى سرى داستانهاى هرى پاتر، اين کتاب مجموعا بيش از 375 ميليون دلار در سراسر جهان فروخت. نسخه سينمايى هرى پاتر در گيشه جهانى 5/4 بيليون دلار فروش داشته، درعين حال که سه قسمت ديگر از فيلمهاى هرى پاتر باقى مانده است. در رتبه دوم فهرست جيمز پترسون قرار دارد که در طول 12 ماه 50 ميليون دلار در آمد داشته است. جيمز پترسون هم مثل رولينگ کتابهاى زيادى براى سرگرم کردن خوانندگان خود دارد. در واقع نويسنده رمان عنکبوتى آمد؛ هر سال دست کم دو جلد کتاب منتشر مىکند و تا کنون بيش از 150 ميليون نسخه از کتابهايش را در جهان به فروش رسانده است. دريانوردي، يکشنبهها در رستوران تيفانى و روزهاى خطرناک دانييل اکس، از جمله کتابهاى جديد اين نويسنده است. پترسون هم مثل رولينگ پا را از دنياى کتاب و نويسندگى فرا تر گذاشته و در دنياى اقتباس سينمايى و بازىهاى کامپيوترى به يک اسم تجارى تبديل شده است. براى مثال مىتوان به سرى رمانهاى باشگاه قتل زنان او اشاره کرد که نه تنها يک سريال تلويزيونى براساس آن ساخته شد بلکه يک بازى کامپيوترى هم بر اساس آن ساختند.
رتبه سوم در اختيار استيون کينگ مشهور قرار دارد که در طول يک سال 45 ميليون دلار به دست آورد. سلطان وحشت پيش از آنکه اولين رمانش به نام کرى در سال 1974 منتشر شود با حقوق معلمىبه زحمت گذران زندگى مىکرد. او از آن زمان تا کنون بيش از 40 کتاب منتشر کرده و حدود 350 ميليون نسخه از کتابهايش به فروش رفته است. استيون کينگ در زمينه اقتباسهاى سينمايى از آثارش که نياز به هيچ گونه توضيحى ندارد به علاوه بر اساس داستانهاى او کتابهاى مصور نيز توليد شده است. کينگ از سال 2003 تاکنون در ازاى دريافت حق التحرير بسيار سنگين يک ستون دائمىدر مجله سينمايى انترتينمنت ويکلى منتشر مىکند.
در رتبههاى بعدى به ترتيب اين نويسندگان قرار دارند: تام کلنسي، دانييل استيل، نيکولاس اسپارکس، جانت ايوانوويج، جان گريشام، دين کونتس، و کن فولت (Follet) که به لطف تبليغات موثر خانم اپرا وينفرى توانست آمار فروش کتابهايش را بالا ببرد و در فهرست فوربس جايى براى خود دست و پا کند!
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، «طاهره صفارزاده» مترجم قرآن و اديب از روز شنبه ششم مهر بهدليل عمل جراحی مغز در بيمارستان ايرانمهر به سر میبرد.
او از روز 22 مهر پس از عمل جراحی در بخش ICU تحت مراقبتهای ويژه قرار گرفت و عاقبت صبح امروز، پس از سالها تلاش و خدمت صادقانه به ادبيات ايران و فرهنگ قرآنی، به جوار رحمت حق و قرب الهی شتافت.
مرحوم «طاهره صفارزاده»، متولد 1317 سيرجان و دارای مدرك دكترای زبان و ادبيات انگليسی بود. او در طول سالها فعاليت ادبی خود به انتشار مجموعه شعرهای گوناگونی چون «طنين در دلتا» و «بيعت با بيداری» پرداخت و در سالهای اخير با روی آوردن به ترجمه قرآن كريم ترجمهای ارزشمند از اين كتاب آسمانی را ارائه كرد.
مراسم تشييع پيكر آن مرحوم فردا صبح از مقابل دانشگاه تهران برگزار میشود.
اخبار تكميلی متعاقباً اعلام میشود.
برخی از خدمات و آثار قرآنی صفار زاده عباتاند از:
ـ انتخاب به عنوان خادم القرآن در سال 1381 پس از انتشار ترجمه قرآن حكيم
ـ ترجمه مفاهيم بنيادی قرآن مجيد( فارسی و انگليسی)، سال 1379
ـ ترجمه قرآن حكيم(سه زبانه؛ متن عربی با ترجمه فارسی وانگليسی) درسال 1381
ـ ترجمه قرآن حكيم(دو زبانه؛ متن عربی با ترجمه فارسی)، سال 1382
ـ ترجمه قرآن حكيم (دو زبانه؛ متن عربی با ترجمه انگليسی)، 1385
ـ ترجمه دعای عرفه ( متن عربی به همراه ترجمه فارسی)، سال 1381
ـ ترجمه دعای ندبه ودعای كميل(دو زبانه فارسی و عربی)، سال1383
ـ مفاهيم قرآنی در حديث نبوی؛ گزيده ای از نهج الفصاحه با ترجمه فارسی و انگليسی، سال 1384
ـ ترجمه دعای جوشن كبير، 1385
دفترهای شعر
رهگذر مهتاب، تهران، 1341
چتر سرخ، دانشگاه آيوا، 1347
طنين در دلتا و دفتر دوم، اميركبير، 1349
سد و بازوان، زمان،1350
سفر پنجم، رواق، 1356
حركت و ديروز، رواق، 1357
بيعت با بيداری، همدمی، 1358
در پيشواز صلح، 1375
مردان منحنی، ديدار صبح 1366
گزيده ادبيات معاصر، 1378
هفت سفر، 1384
روشنگران راه، 1384
انديشه در هدايت شعر،1384
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نويسنده مجارستاني برنده جايزه ادبيات اتريش شد
«آگوتا كريستف» نويسنده پرآوازه مجارستاني ساكن سوئيس بزرگترين جايزه ادبي كشور اتريش را از آن خود كرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جايزه 25 هزار يورويي ادبيات سال 2008 كشور اطريش كه پيش از اين به چهرههاي سرشناس ادبيات دنيا اهدا شده بود، به «آگوتا كريستف» نويسنده پرآوازه مجارستاني اختصاص يافت.
اين جايزه پيش از اين به بزرگاني چون اوژن يونسكو، ايتالو كالوينو، سيمون دو بووار، فردريش دورنمات و امبرتو اكو اهدا شده بود.
«كلوديا اشميد» وزير فرهنگ كشور اطريش طي مراسمي در شهر وين پايتخت اين كشور گفت: «آگوتا كريستف يكي از بزرگترين نويسندگان معاصر است.»
آگوتا كريستف نويسنده 73 ساله مجاري در سال 1956 و در 21 سالگي به سوئيس مهاجرت كرد. وي از سال 1972 تا به امروز به زبان فرانسه داستان، نمايشنامه و مقالات زيادي منتشر كرده است.
نخستين رمان وي به نام «دفترچه بزرگ» پيش از اين نيز در سال 1987 عنوان مهم «كتاب اروپايي» را از آن خود كرده بود.
تعدادي از آثار اين نويسنده مجاري به بيست زبان زنده دنيا ترجمه شده است.
______________________________
جايزه «جلال آلاحمد» امسال هيچ برندهاي ندارد
نخستين دوره جايزه ادبي «جلال آلاحمد» امسال در حالي برگزار خواهد شد كه به دليل سختگيري در بررسي آثار، هيچ نويسنده ايراني اين جايزه 110 سكهاي را دريافت نميكند و تنها از 5 نفر قدرداني ميشود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نخستين جايزه جلال آلاحمد در بخشهاي داستان بلند، داستان كوتاه، نقد ادبي، تاريخنگاري و مستندنگاري در حالي برگزار ميشود.
هر بخش از اين جايزه، داراي يك جايزه اصلي 110 سكهاي است و يك جايزه تقديري كه 25 سكه را شامل ميشود.
امسال فقط از دو نويسنده رمان و داستان كوتاه و دو نويسنده نقد ادبي به طور مشترك و يك تاريخنگار با اهداي نشان جلال آلاحمد و 25 سكه بهار آزادي قدرداني ميشود.
به هر يك از تقديريهاي بخشهايي كه مشترك هستند 12/5 سكه بهار آزادي داده ميشود.
نشاني كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي طراحي كرده امضاي جلال آلاحمد را روي خود دارد.
در ساخت اين نشان از آب طلا، آب نقره و آب برنج استفاده شده است.
مراسم اهداي تنديس، لوح قدرداني و جوايز نقدي اين جايزه روز شنبه دوم آذر از ساعت 16 تا 18 در تالار وحدت برگزار ميشود.
علي شجاعي صايين، مدير عامل خانه كتاب پيشتر گفته بود 5 هزار عنوان كتاب در بخشهاي سهگانه نقد ادبي؛ داستان كوتاه و رمان؛ تاريخنگاري و مستندنويسي به دبيرخانه اين جايزه ارسال شده است.
پيشتر فراخوان نخستين دوره جايزه ادبي جلال آلاحمد در بخشهاي پنجگانه داستان بلند، داستان كوتاه، نقد ادبي، تاريخنگاري و مستندنگاري منتشر شده بود.
اين كتابها تنها مربوط به سالهاي 85 و 86 هستند.
گفته ميشود سختگيري هيأت علمي نخستين جايزه جلال آلاحمد باعث شده كه اين جايزه هيچ برگزيدهاي نداشته باشد.
اين جايزه با اختصاص 110 سكه بهار آزادي به هريك از برگزيدگان خود، لقب گرانترين جايزه ادبي ايران را به خود داده بود.
اعضاي 9 نفره هيأت علمي جايزه جلال آلاحمد كه پيشتر با حكم وزير ارشاد به اين سمت منصوب شده بودند صادق آيينهوند، مرتضي سرهنگي، عباس سليمي نمين، رسول جعفريان، راضيه تجار، عباسعلي وفايي، مجتبي رحماندوست، محمدرضا سرشار و سهراب هادي هستند.
دبير علمي اين جايزه نيز محمدعلي رمضاني، مديركل فعلي اداره كتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است.
هيأت علمي جايزه جلال آلاحمد پيش از اين هدف از برگزاري اين جايزه را ارتقاء زبان و ادبيات ملي ـ ديني عنوان كرده بود.
اعضاي علمي اين جايزه همچنين گفته بودند در اين جايزه آثاري داوري ميشود كه از سوي كتابخانه ملي و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب شناخته و طبق قوانين جمهوري اسلامي براي نخستين بار چاپ و منتشر شده باشد.
تأثيرگذاري در ارتقاي سطح ادبي كشور، تازگي، نوآوري در ساختار، ارزشمندي محتوايي كتاب، استحكام و زيبايي زبان از جمله معيارهاي ارزيابي كتابها بوده است.
_____________________________
اسامي نامزدان نهايي دوازدهمين كتاب سال دفاع مقدس
اسامي نامزدان نهايي دوازدهمين جشنواره بهترين كتاب سال دفاع مقدس در بخشهاي خاطره(خود نوشت)، خاطره (ديگر نوشت)، زندگينامه داستاني، داستان، تحقيق اجتماعي، تحقيق ادبي، شعر كودك، شعر، شعر (گردآوري شده)، داستان كودك، گرافيك و طراحي جلد و هنر اعلام شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين اسامي به اين شرح است:
خاطره(خود نوشت)
نوشتم تا بماند نوشته محسن كاظمي
جادههاي خلوت جنگ نوشته محسن مطلق
حماسه مجيد نوشته شهيدمجيد عرب زاده
خاطره (ديگر نوشت)
دسته يك نوشته اصغر كاظمي
اهتزاز در زنجير نوشته مترضي سلطاني
آخرين شليك نوشته سيدقاسم ياحسيني
ما همه سرباز بوديم نوشته داود بختياري دانشور
بر سر پيمان نوشته يارمحمد عرب عامري
هان شماها نامتان جاويد نوشته مهدي دادجو
زندگينامه داستاني
پاي گلدسته كوهستان نوشته نصرت الله محمود زاده
داستان
ما از دو كوهه آمديم اينجا غريبيم نوشته مجيد پورولي كلشتري
همين جاست نوشته مهدي دهقان نيري
راز ناشناس نوشته نورالدين آزاد
ياسر ياسر احمد نوشته بيژن كيا
تحقيق اجتماعي
روانشناسي اسارت نوشته ابوالقاسم عيسي مراد
راهكارهاي حفظ و نشر ارزشهاي دفاع مقدس نوشته محمد خطيبي كوشكك
سرزمين مقدس نوشته جواد شفيعيان
تحقيق ادبي
جنگ از سه ديدگاه نوشته محمد نجف
خاك و خاطره نوشته احمد دهقان
جنگ و زندگينامه غيرداستاني
شيخ شريف نوشته جواد كامور بخشايش
مشق بيداري نوشته طاهره علمي و حسين غفاري
شعر كودك
مجموعه سه جلدي بوي هلو و باروت كتاب و آب ممنوع و ساعت هفت ربع نوشته محمدكاظم مزيناني
تحقيق نظامي و سياسي
ضربت متقابل نوشته گلعلي بابيي
گزينههاي راهبردي جنگ نوشته محمد دروديان
شعر
سرفه خونين در باد نوشته مرتضي حيدري آل كثير
قطاري از جمهوري شهريور نوشته اسماعيل محمدپور
پابرهنه تاماه نوشته رضاكاظمي
شعر (گردآوري شده)
در صلات ياران نوشته رحيم زريان
يوسف نامه نوشته علي رستمي
داستان كودك
كاش كمي بزرگتر بودم نوشته اكبر صحرايي
نخلي براي تو نوشته جمال الدين اكرمي
فرشتههاي زميني نوشته مسلم ناصري
خورشيد زمين نوشته سيدابراهيم حسيني
گرافيك و طراحي جلد
طرح جلد (و اين صداي جنگ) نوشته علي نامور
طرح جلد (گوساله سرگردان) نوشته مسعود نجابتي
طرح جلد (وطنم ابراهيم) نوشته فرزاد اديبي
هنر
ترانهاي براي آيدا نوشته حميدرضا نعيمي
خروش لاجوردي نوشته مرتضي اكبري
شكوه مقاومت نوشته بيژن كياني
شاهدان زمان نوشته مجتبي اقايي
منتخب آثار مينو امامي نوشته مينو امامي
منبع: فارس
یک ناشر استرالیا ـ زلاندنویی کتابی به نام "دهکده من" را منتشر کرده که در آن بهترین شعرهای جهان از جمله یک شعر معاصر ایرانی برای کودکان پیش دبستانی گردآوری شده است. به گزارش خبرگزاری مهر، این اشعار از شاعرانی از کشورهای آلمان، استرالیا، اندونزی، ایران، ایرلند، ایسلند، برزیل، تونگا، جاماییکا، چین، دانمارک، روسیه، زلاندنو، زیمبابوه، ژاپن، ساموآ، سوئیس، فرانسه، فیجی، نروژ، هلند و هندوستان انتخاب شدهاند و بنا به گفته "دانیل رایت" که گزینش شعرها را انجام داده بهترینهای جهان برای کودکان پیش دبستانیاند.
تصویرگری کتاب را هنرمند انگلیسی "مونیک مورپوچی" انجام داده و پیشگفتار آن را "مایکل روزن" نوشته است که از منتقدان معروف ادبیات کودک به شمار میآید.
زبان اصلی کتاب انگلیسی است اما تمامی شعرها به زبان اصلی نیز در کتاب آمده است. "دهکده من" همزمان در بیش از 30 کشور جهان منتشر شده است.
شعر برگزیده ایرانی این مجموعه "من هم بازی" نام دارد که فریده خلعتبری آن را سروده است و پیش از این با تصویرگری "لیسا جمیله برجسته" به وسیله انتشارات شباویز منتشر شده است.
پ.ن: من یه کم گشتم شعر مذکور رو پیدا نکردم تو نت! :23:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز دوشنبه بیست و یکم بهمن ماه، جلسه دویست و سی و چهارم نشست نقد کانون ادبیات ایران برگزار شد. در این جلسه فرشته احمدی، لادن نیک نام و محمدرضا گودرزی رمان «دو قدم این ور خط» نوشته احمد پوری را بررسی کردند. این رمان اولین رمان احمد پوری است و امسال برای سومین بار تجدید چاپ شده است.
فرشته احمدی «دو قدم این ور خط» را رمانی متفاوت دانست که باعث برطرف شدن خستگی مخاطب می شود. خستگی از خواندن آثاری با سوژه های روانشناختی و ذهن گرا که این روزها بسیار رایج است. ماجرای داستان از این قرار است که راوی عاشق شاعری به اسم آخماتوآ می شود و این امکان را می یابد که بتواند در طول زمان سفر کند و نامه ای را به دست او برساند.
احمدی گفت: نکته جذاب دیگر این است که راوی یک مرد کاملا ایرانی است با یک اسم آشنا، در یک محیط آشنا، یک کتابفروشی که شاید در خیابان انقلاب قرار دارد، ناگهان با یک پیرمرد اسرار آمیزی روبه رو می شود که قرار است با او سوار ماشین زمان شده به گذشته سفر کند. در داستان شرقی ـ ایرانی چنین ایده ای بسیار کمیاب است.
احمدی افزود: من اشکالاتی ساختاری در این رمان پیدا کردم که در نهایت مرا به یک کشف رساند. این ایرادات عبارت بود از: شخصیت پردازی نادرست، گره افکنی و گره گشایی نا به جا و جلو افتادن خواننده از ذهن راوی به طوری که گاه سوالی که راوی مطرح می کند مخاطب جوابش را می داند و یا این که راوی نمی داند کجاست و از سوی دیگر قابل پیش بینی و پاستوریزه بودن اکثر آدم ها و فضاها و ... . در نهایت دیدم این نکات داستان را خارج از حیطه داستان بزرگسال می برد و این جا بود که نتیجه گیری کردم دراین داستان مضمون بزرگسال در قالب داستانهای نوجوانانه مطرح شده و بسیار جالب است که با مدل پراپ از ساختار داستانی نوجوانانه کاملا تطابق می یابد و دارای پارامترهایی مشخصه آن است مثل: وجود یک دوست همراز، کانال اسرارآمیزی که به ناگاه سر راه راوی قرار می گیرد، راوی زودباور و آماده پذیرش شگفتی ها، اهمیت نقش تصادف، راحتی خیال خواننده از پایان خوش داستان و ... .
لادن نیک نام دیگر منتقد این نشست گفت: روایت انرژی خود را روی فضاسازی گذاشته است و فضا بسیار خوب از کار درآمده است. راوی اول شخص به گذشته سفر کرده و درباره ساختمانها و مکانهایی که در روزگار خود دیده، کنجکاو است و تفاوتهایی که در اثر گذشت زمان بر آنها عارض شده را برای ما تعریف می کند. داستان از تعلیق خوبی برخوردار است و ما دوست داریم بدانیم که بعد چه می شود.
محمدرضا گودرزی دیگر منتقد این نشست گفت: من داستان های بی شماری را سراغ دارم چه در ادبیات ایران و چه در ادبیات جهانی که با داشتن بسیاری از خصوصیات داستان های نوجوان برای گروه بزرگسال نوشته شده اند و مخاطبان خود را هم پیدا کرده اند. نمی توان به صورت قطعی قالب بندی داستانی آثار را از هم جدا کرد. گودرزی درباره «دو قدم این ور خط» گفت: نثر روشن و روان یکی از محاسن این اثر به شمار می رود زیرا علی رغم این که گفتار محور است، محاوره ای نوشته نشده است. نویسندگان جدید سعی می کنند با شکسته و محاوره ای نوشتن به صمیمیت دست پیدا کنند اما این اثر روان و خوش خوان است و با ایجاد لحن به صمیمیت لازم دست می یابد.
گودرزی افزود: به اعتقاد من زمان داستان، «حال» است و همه وقایع در اکنونِ روایت رخ می دهد حتی اگر خواننده بیش از شخصیت نیز بداند داستان وجه آیرونیک به خود می گیرد که این وجهی منفی نیست. اتفاقا به نظر من زمانی بسیار جالب است.
گودرزی گفت: این کتاب درباره چیستی زمان پرسشی مطرح می کند و تقابل اصلی داستان، گذشته ـ حال است آن هم به صورتی که هیچ گونه ارزش گذاری دراین باره انجام نمی دهد و این دو بخش تقابل در هم حل می شوند. گودرزی در انتهای سخنان خود با اشاره به این گفته بورخس که نویسنده ی روزگار ما باید به ضرب المثلها و حکایتهای کهن بومی سرزمین خود بپردازد و از آنها الهام بگیرد گفت: حکایتی در دل داستان وجود دارد، حکایت تاجری که به ته چاه می رود و وقتی عارفی که او به چاه فرستاده بود بیرونش می کشد، تمام عمری که او سرکرده بود، تنها در 2 دقیقه سپری شده بود. شاید نویسنده به طور ناخودآگاه به روشی که بورخس گفته عمل کرده است و داستان حاضر روایت امروزین همان حکایت قدیمی است.
A.h.m.a.d
12-04-2009, 14:11
«رودريگو مويا» عكاس مشهور يك عكس نادر و استثنايي از «گابريل گارسيا ماركز» نويسنده مشهور كلمبيايي منتشر كرد كه در آن چشم ماركز به دليل ضربه خوردن از «ماريو بارگاس يوسا» نويسنده مشهور پرويي متورم شده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) به نقل از روزنامه الف ياء، مويا يكي از مشهورترين عکاسان امريكاي لاتين است كه آرشيوي از مهمترين و نادرترين عكسهاي تاريخي جهان را در اختيار دارد.
مويا درباره اين عكس به روزنامه اسپانیایی لابانجوردیا گفت: «اين عكس مربوط به 12 فوريه 1976 است. در آن تاريخ يك فيلم ويژه در مكزيكوسيتي به نمايش در آمد كه در آن «يوسا» و «ماركز» حضور داشتند. در آن جا يوسا در حضور شاهدان بسياري با مشت ضربهاي به صورت ماركز ميزند. اين ضربه آن قدر شديد بود كه ماركز نقش زمين ميشود. روز بعد ماركز از من تلفني خواست كه به ديدنش بروم و چند عكس از او بگيرم. وقتي به ديدنش رفتم او عينك آفتابي سياه به چشم زده بود. سپس صورتش را به من نشان داد و ديدم يكي از چشمانش متورم و آبي شده است.»
مويا سپس ميگويد: «ماركز به دليل اين ضربه اصلا عصباني نبود. بلكه آن را تنها يك حادثه ميدانست. او با خنده به من گفت ماريو ضربهاي قوي زد، طوري كه دچار غرور شدم. با اين وجود چندان اثري از آن ضربه در اين عكس ديده نميشود. وي در اين عكس ميخندد بدون اين كه به طور جدي چيزي از آن ضربه ديده شود».
اين عكاس مي افزايد :«به اعتقاد من ماركز خواست اين عكس را از او بگيرم تا حادثه را ناچيز و پيش پا افتاده جلوه دهد. او هيچ وقت به صراحت درباره دليل اين ضربه نگفت و تنها به اختلافهاي سياسياش با يوسا اشاره ميكرد. اما همسرش مرسدس به من گفت يوسا غيوري احمق است.»
مويا در انتها تاكيد ميكند، اين عكس را پس از آن كه 30 سال نگاتيو آن را نگهداري كردم به ماركز دادم. بعضي از آن عكسها در سال 2007 در روزنامه «لاخورنادا» در مكزيك چاپ شدند.
درگيري «گابريل گراسيا ماكز« و «ماريو بارگاس يوسا» يكي از آن ماجراهاي جالب بين دو چهره مشهور ادبي است؛ ماجرايي كه هيچ يك از اين دو با وجود سالهايي كه از آن ميگذرد، حاضر نشدند دربارهاش صحبت كنند. پس از چند دهه كدورت، اخيرا يوسا در كتابي كه چند ماه پيش درباره ماركز منتشر شد، اين سكوت را شكست و درباره او مطلبی نوشت.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
barani700
18-04-2009, 00:46
بیانیه انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی به مناسبت درگذشت رحمدل:انجمن علمی (استادان) زبان و ادبیات فارسی در بیانیهای درگذشت غلامرضا رحمدل استاد رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان را تسلیت گفت.به گزارش خبرگزاری مهر، در این بیانیه آمده است: خبر ارتحال دکتر غلامرضا رحمدل استاد متعهد و فرزانه رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان و عضو انجمن علمی استادان زبان و ادبیات فارسی، جامعه علمی و ادبی کشور را در غم و اندوه بزرگی فرو برد.
در ادامه این بیانیه آمده است: از دست دادن این استاد انقلابی و فرهیخته ضایعهای است که جبران آن به آسانی ممکن نیست. دکتر رحمدل عارف عاشقی بود که " تن زدن از عاشقی را نالایقی" می دانست و عاشقانه به سوی معبود خویش حرکت می کرد تا اینکه سرانجام به وصال وی نایل آمد.
در بیانیه انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی همچنین درگذشت این استاد به خانواده وی، استادان و دانشجویان دانشگاه گیلان و همه استادان زبان و ادبیات فارسی کشور و شاعران انقلاب و دفاع مقدس تسلیت گفته شده و از درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم علو درجات و برای خانواده محترم ایشان و دوستان گرانقدرشان صبر آرزو شده است.
barani700
18-04-2009, 00:48
جايزه انجمن فرهنگي ادبي باكو براي نويسنده ايراني
خبرگزاري فارس: در كتابخانه ملي آذربايجان از محمدرضا اسدزاده نويسنده و فعال فرهنگي ايراني تقدير و جايزه انجمن فرهنگي ادبي باكو براي تلاشهاي فرهنگي به وي اهدا شد.
به گزارش خبرنگار فارس، شب گذشته در نشست بهاريه بنياد فرهنگ ايران زمين با حضور علاقهمندان فرهنگ ايراني در باكو پايتخت جمهوري آذربايجان، جايزه انجمن فرهنگي ادبي باكو، به خاطر تلاشهاي فرهنگي و رسانه اي محمدرضا اسدزاده نويسنده ايراني در آذربايجان به وي اهدا شد.
همچنين جمعيت انجمن و مهمانان ايراني و نويشندگان بر سر مزار نويسندگان و هنرمندان آذري در باغ ملي و قبرستان حيدر علياف حاضر شدند و اداي احترام كردند.
در اين مراسم كه به همت بنياد فرهنگ ايران زميمن در انجمن كتابخانه ملي آذربايجان برگزار شد، از تلاشهاي نويسنده و فعال فرهنگي ايراني براي تلاش در جهت گفتوگوي فرهنگي و شناسايي مخافر ايراني در باكو تقدير شد.
در اين مراسم نيز جايزه انجمن فرهنگي ادبي طوطي و انجمن دوستداران فرهنگ ايراني به خاطر تلاشهاي فرهنگي و رسانه اي اسدزاده در آذربايجان به وي اهدا شد.
سال گذشته به همت اين فعال فرهنگي ايراني برنامههايي همچون نيماشناسي، سهرابشناسي و شهريارشناسي با كمك انجمنهاي ادبي ايران و آذربايجان در باكو برگزار شده است و اين چهرهها در رسانههاي آذري معرفي شدهاند.
همچنين در مهرماه سال جاري نيز به همت بنياد، قرار است بزرگداشت استاد حسين بهزاد استاد برجسته مينياتور ايران در محل اقامت او در باكو و موزه ملي آذربايجان برگزار شود.
اسدزاده در اين مراسم كه از تلويزيون باكو پخش شد، به تشريح برنامههاي بنياد فرهنگ ايران زمين پرداخت و حضور فرهنگي در آذربايجان را به دليل انتخاب باكو در سال 2009 به عنوان قطب فرهنگي منطقه ضروري خواند.
وي در اين مراسم به معرفي آثار مرحوم قيصر امينپور پرداخت و رشد نسل جديد نوسندگان و شاعران جوان ايراني را مديون تلاشهاي استاداني همچون امينپور خواند.
در نشست بنياد فرهنگ ايران زمين، احمد مشعوف استاد شرقشناسي دانشگاه جمهوري آذربايجان، ضمن تجليل از فضاي ادبي اشعار قيصر امينپور، فعاليت شاعران و نويسندگان جوان ايراني و روند رو به رشد آثار ايراني در كشورهاي همسايه را مثبت ارزيابي كرد و از سفر چند تن از نويسندگان نوگراي ايران به باكو و نشست ادبي انجمن كتابخانه ملي آذربايجان براي معرفي قيصر امينپور به عنوان حركتي موثر ياد كرد كه به همت بنياد و با تلاشهاي انجام گرفته است.
همچنين كتاب «ساعت 25» مجموعه شعرگونههاي «محمدرضا اسدزاده» به همراه گفتوگوي منتشر نشده وي با «قيصر امينپور» با عنوان «كمخوني فرهنگ» در مراسم بزرگداشت انجمن فرهنگي باكو رونمايي شد.
اين كتاب همزمان با دوم ارديبهشت، سالگرد تولد وي، توسط انتشارات صفحه سفيد روانه بازار كتاب خواهد شد.
اين گفتوگوي منتشر نشده، توسط اسدزاده مدير اسبق روابط عمومي انتشارات صدا و سيما در سال هاي حضور قيصر امينپور در سروش نوجوان در سال 1379 تهيه شده است.
اين نويسنده و روزنامهنگار ايراني كه كار مطبوعاتي خود را از سال 1375 آغاز كرده است و اكنون در رسانههاي جمهوري آذربايجان به برنامهسازي درباره فرهنگ ايراني مشغول است، آثاري از جمله «نجواهاي ناتمام»، «هيچ هيچ»، «درد نخواندن»، «لبخند خدا» و «رنج و رنگ» را در كارنامه خود ثبت كرده است.
وي همچنين در سال گذشته به عنوان نفر اول بخش ويژه جشنواره بينالمللي مطبوعات ايران برگزيده شد.
barani700
18-04-2009, 00:52
ششمين همايش تعامل ادبي ايران و جهان برپا ميشود
ششمين همايش تعامل ادبي ايران و جهان با حضور استادان و اهالي زبان و ادبيات فارسي از 40 كشور جهان همزمان با بيستودومين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران برگزار ميشود.
عباسعلي وفايي - رييس مركز گسترش زبان و ادبيات فارسي - با اعلام اين خبر به خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: ششمين همايش تعامل ادبي ايران و جهان ارديبهشتماه در محل برگزاري بيستودومين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران برگزار خواهد شد.
او خاطرنشان كرد: در اين همايش بيش از 80 استاد زبان و ادبيات فارسي، مترجم آثار ادبيات فارسي و همچنين رؤساي كتابخانههاي دانشگاههاي خارجي از 40 كشور جهان حضور خواهند داشت و در نشستهاي تخصصي كه در سراي اهل قلم نمايشگاه برگزار ميشود، ترجمهي آثار ادبيات فارسي پس از انقلاب اسلامي مورد بررسي قرار ميگيرد.
وفايي يادآور شد: همچنين تأثير زبان و ادبيات فارسي بر ادبيات ديگر ملل از ديگر مباحثي است كه در اين نشستها بررسي ميشود.
او ديدار ميهمانان فرهنگي ايران را با چهرهاي علمي - فرهنگي كشور، از ديگر برنامههاي اين همايش دانست و تصريح كرد: با اقدامات انجامشده، سعي ما بر اين است كه ميهمانان در زمان برگزاري مراسم افتتاحيهي نمايشگاه كتاب تهران حضور داشته باشند.
دورهي پيشين همايش تعامل ادبي ايران و جهان سال گذشته در روزهاي 18 و 19 ارديبهشت همزمان با برگزاري بيستويكمين نمايشگاه كتاب تهران در محل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي برگزار شد كه شركتكنندگان در همايش با موضوع ادبيات تطبيقي سخنراني كردند. حاصل مقالات ارائهشده در همايش نيز در كتابي به نام «سفر آينه» به كوشش عباسعلي وفايي تدوين و منتشر شده كه دربرگيرندهي بيش از 50 مقاله است.
barani700
18-04-2009, 01:03
انتشار مقالات ادبي «موسوي گرمارودي» در يك كتاب
خبرگزاري فارس: علي موسوي گرمارودي از انتشار مجموعهاي از مقالات ادبياش در كتابي با عنوان «غوطه در مهتاب» خبر داد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گرمارودي به خبرنگار فارس گفت: «غوطه در مهتاب» مجموعهاي از 50 مقاله ادبي است كه از سالهاي پيش از انقلاب تا امروز در مجلات و نشريات متعددي مثل «سخن»، «نگين» و ... به چاپ رسيدهاند و بعضي از اين مقالات پيش از اين در جايي منتشر نشدهاند و براي اولين بار در اين كتاب عرضه ميشوند.
وي يادآور شد: اين اثر از سوي انجمن قلم و با همكاري چاپخانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي طي يكي دوماه آينده منتشر و روانه بازار كتاب ميشود.
وي در ادامه از عرضه چاپ سوم ترجمه قرآن در نمايشگاه كتاب تهران خبر داد و عنوان كرد: بعد از انتشار چاپ اول كتاب از قرآنپژوهان و منتقدان درخواست كردم كه نظريات اصلاحي خودشان را اعلام كنند اما بيشتر مقالاتي كه پيرامون اين ترجمه منتشر شد بيش از آنكه جنبه تنقيدي داشته باشد تجليلآميز بود.
وي افزود: با اين همه موارد اندكي هم در مقام نقد عنوان شد كه من آنها را به علاوه چند موردي كه به تازگي به نظر خودم رسيده است در متن ترجمه اعمال كردم از اين جهت چاپ سوم كتاب، ويراست دوم آن نيز به شمار ميآيد.
گرمارودي همچنين با بيان اينكه انتشارات هرمس به زودي چاپ چهارم ترجمه صحيفه سجاديه را منتشر ميكند، تصريح كرد: البته اين چاپ كه قرار است ويراست دوم كتاب هم باشد به نمايشگاه امسال نميرسد، اما درصدد هستم كه علاوه بر اصلاح بعضي افتادگيهايي كه متن عربي دارد در ترجمه آن نيز يك بازنگري كلي داشته باشم.
وي كه در حال حاضر مشغول ترجمه نهجالبلاغه است در اين باره نيز توضيح داد: ترجمه اين كتاب هنوز در مراحل اوليه است و تكميل آن دست كم پنج، شش سال ديگر به طول ميانجامد.
چاپ شانزدهم «داستان پيامبران»، چاپ دوم «دگرخند» و چاپ چهارم «در مسلخ عشق» نوشته علي موسوي گرمارودي از ديگر آثاري هستند كه در نمايشگاه كتاب عرضه ميشوند.
barani700
04-05-2009, 00:28
امسال سال «بوستان سعدي» است
خبرگزاري فارس: طبق برنامه ده سالهاي كه با نام «دهه سعديشناسي» از سوي مركز سعديشناسي اعلام شده، امسال سال «بوستان سعدي» نام گرفته است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار ادبي فارس،برنامه مدوني در سال 84 توسط مركز سعديشناسي ارائه شد كه طبق آن از سال 85 تا 95 «دهه سعديشناسي» ناميده شده است و اين مركز هر سال با موضوع مشخصي مراسم بزرگداشت سعدي را در جوار آرامگاه او در شيراز برگزار ميكند.
بنا بر اين گزارش، نامگذاري سالهاي اين دهه به اين شرح بوده است:
سال 85: دورانشناسي سعدي
سال86: زندگي، انديشه، زبان و شخصيت سعدي
سال87: گلستان (نسخه شناسي، تحليل معنوي، فرم و زبان، صنايع ادبي، زيباييشناسي و....)
سال 88: بوستان (نسخه شناسي، تحليل معنوي، فرم و زبان، صنايع ادبي، زيباييشناسي و....)
سال 89: غزليات (نسخه شناسي، تحليل معنوي، فرم و زبان، صنايع ادبي، زيباييشناسي و....)
سال 90: قصايد، مجالس، قطعات، هزليات و....(نسخهشناسي، تحليل معنوي، فرم و زبان، صنايع ادبي، زيباييشناسي و....)
سال 91: نسخهشناسي آثار سعدي و انتشار كليات سعدي به تصحيح سعديپژوهان برجسته كشور به عنوان نسخه اساسي پژوهشهاي سعديشناسي و نسخ مركز سعديشناسي همراه با بزرگداشت استادان: محمدعلي فروغي، غلامحسين يوسفي و ديگر مصححان برجسته كليات.
سال 92: سعدي، معارف اسلامي و فرهنگي ايراني
سال 93: سعدي و مسائل اجتماعي، فرهنگي، اخلاقي، سياسي و ادبيات عصر ما
سال 94: هنر سعدي، سنت و نوآوري و فرهنگ مردم
سال 95: سعدي در حديث ديگران و ديگران در حديث سعدي همراه با برگزاري كنگره بينالمللي سعديشناسي با حضور سعديپژوهان و مترجمان آثار سعدي از سراسر جهان و تهيه و انتشار گزيده كليات سعدي به ده زبان زنده دنيا شامل زبانهاي انگليسي، آلماني، فرانسوي، اسپانيولي، عربي، روسي، چيني، ايتاليايي، ژاپني و ماليايي.
TheSingleGentleman
19-05-2009, 23:07
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به مرگ فکر مي کنم و حواسم به زندگي است
اسدا... امرايي[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از جان بنويل رمان دريا به فارسي ترجمه و از طرف نشر افق منتشر شده است.با او گفت وگو کردم.
-جايزه بوکر معمولاً مقدمه يي براي جوايز بزرگ تر مثل جايزه نوبل است. آقاي بنويل از اينکه براي دومين بار نامزد دريافت بوکر شديد و اين بار توانستيد اعتماد هيات داوران را جلب کنيد چه حسي داريد؟ «کتاب شواهد» که در سال 1989 در فهرست نهايي نامزدها براي کسب جايزه بود برنده نشد اما در رقابت با «بازمانده روز» ميدان را خالي کرد. (بازمانده روز را نجف دريابندري به فارسي ترجمه کرده.)
بله، جايزه بوکر که حالا بعد از آنکه شرکت خودروسازي مان پشتيبان مالي اش شده به جايزه بوکرمان تبديل شده تاثير زيادي در روند نشر گذاشته و مردم را علاقه مند به ادبيات داستاني کرده. البته اين مساله که همه کتاب هايي که خريداري مي شود خوانده هم مي شود يا نه، مساله ديگري است. هر جايزه يي که به کتابي مي دهند خوب است و بي ترديد در فروش آن موثر خواهد بود. اينکه نويسنده يي جايزه را مبناي ارزشمندي کار خود بداند اشتباه خطرناکي مرتکب مي شود. برنده شدن در جايزه بوکرمان مثل برنده شدن در قرعه کشي بليت بخت آزمايي است.
-آيا بر آثار ديگرتان هم تاثير دارد؟ منظورم ميزان فروش آنها است؟
جايزه بوکر قطعاً در فروش آثار قبلي نويسنده تاثير دارد اما نه خيلي زياد.
-آيا اتفاقي است با اسم مستعار مي نويسيد؟ کارگزارتان مي گويد با اسم بنجامين بلک هم مي نويسيد. از کي تصميم گرفتيد با اسم مستعار بنويسيد؟ آيا نمي ترسيد خواننده ها قاطي کنند؟
من فيلمنامه تلويزيوني مي نوشتم. اين فيلمنامه درباره مرگ زن جواني بود که در دهه 50 در دوبلين کشته شد. فيلمنامه به مرحله فيلمبرداري نرسيد. اما چون نمي خواستم زحماتم هدر برود، در اوايل سال 2005 آن را به رمان تبديل کردم؛ سقوط کريستين. خوب اين رمان را چون با کارهاي ديگرم فرق داشت، تصميم گرفتم با اسم مستعار منتشر کنم. نه که فکر کنيد عارم مي آمد که بگويم من نوشته ام، فقط مي خواستم به خوانندگان بگويم اين جنس از جنم ديگري است.
-با قلم مي نويسيد يا بر صفحه رايانه؟
من با خودنويس مي نويسم و بعد نوشته هايم را به صفحه رايانه منتقل مي کنم. ترکيب عصر حجر با قرن کامپيوتر،
-اگر خواننده يي يا دوستي از شما سوال کند دوست داريد آثار شما را با کدام کار آغاز کند و بخواند؟کدام کتاب تان را پيشنهاد مي دهيد؟
«کتاب شواهد» را پيشنهاد مي کنم.
-کدام را خودتان دوست داريد؟
بعدي را.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-دريا لحن خاصي دارد، نوعي نگاه از سر دلتنگي به دوران خوش گذشته و کودکي، دوراني که تکه چوبي اسب مي شود و به تاخت در کنار آب مي تازد. دوراني که انگشت تپانچه مي شود و صداي انفجار گلوله از دهان شليک کننده مي آيد و گلوله اش البته آدم نمي کشد. ته رمان با همه شيريني اش به تلخي و سياهي مي زند. آيا واقعاً چنين اتفاقي افتاده است؟ شخصيت هايتان را از کجا آورده ايد؟
دريا رمان خاصي است. به يک روايت در روسلار استرند، در کانتي وکفورد ايرلند روي مي دهد، جايي که خودم در دوران کودکي با خانواده براي تعطيلات به آنجا مي رفتم. البته طرح و تشکيلات رمان به کلي ساختگي است. مي پرسيد شخصيت هايم از کجا مي آيند، خب معلوم است از همان جايي که آدم هاي روياي شما مي آيند.
-در رمان دريا مکس موردن گويا رازي را در دل دارد و مي پرورد. با همه اشتياقي که دارد و مي خواهد آسيب پذيري دوران کودکي اش را با اضطراب از دست دادن همسرش درآميزد، شخصيتي گرم تر و صميمي تر از ساير شخصيت هاست. اين طور نيست؟
گمان نمي کنم مکس صميمي تر از ساير شخصيت ها باشد. اما اغلب خوانندگان به من مي گويند او گرم تر است.
-دريا رماني است که مرگ در آن نقش اساسي دارد. طنز تلخ و سياهي که در آن موج مي زند از دلهره ها و خستگي هاي بي حد و مرز در توصيف جهان اطراف خود سود مي جويد. البته اين منحصر به کار شما نيست. بسياري از نويسندگان در رمان ها و داستان ها و شعرهاي خود به مرگ مي انديشند. چه عاملي باعث شده به چنين موضوع غامضي فکر کنيد و به اين خوبي از آب درآوريد؟
مرگ به هر حال نقطه تمرکز زندگي است و آگاهي از آن باعث مي شود ما به خود بياييم. موضوع همان طور که گفتيد خيلي غامض و پيچيده است. اما به گفته اسپينوزا اشاره مي کنم که مي گويد آدم خردمند به مرگ فقط فکر مي کند اما تمام حواسش به زندگي است.
-واقعيت ها و مشابهت هاي زيادي بين جامعه ايرلند و ايران هست. ادبيات ايرلند بين خوانندگان فهيم و روشنفکران ايراني همواره جايگاه خاصي داشته است. جيمز جويس، شون اوکيسي، ساموئل بکت، اسکار وايلد و حتي مائيو بنچي هم به فارسي ترجمه شده اند. حتي خاطرم هست که ما در دوران دبستان داستان «شاهزاده خوشبخت» اسکار وايلد را در کتاب هاي درس خود مي خوانديم. من شخصاً آثاري از مري لاوين، شون اوفالين، ليام آو فلاهرتي و پاتريک دونوان را به فارسي برگردانده ام.
خوشحالم که مي شنوم نويسندگان ايرلندي در ايران معروف هستند و آثارشان خوانده مي شود. اميدوارم همين اتفاق براي ادبيات ايران در ايرلند هم بيفتد. متاسفانه بدبيني و هراسي که توسط غربي ها از ايران در افکار عمومي جهان غرب مي پراکنند مانع مي شود که ناشران به انتشار آثار ادبي ايران رو بياورند. اميدوارم خيلي زود اوضاع تغيير کند. من به ايران علاقه زيادي دارم و دلم مي خواهد درباره داستان نويسي معاصر ايران بيشتر بدانم.
-تا جايي که من مي دانم دريا کتاب سيزدهم يا چهاردهم شماست و خوشحالم که ترجمه مجاز آن را به فارسي ارائه کرده ام. دو چاپ نخست آن به سرعت به فروش رفت. مطمئن هستم که کتاب هايتان به زبان هاي ديگر نيز ترجمه شده. چه حسي داريد که کتاب تان به فارسي درآمده. آيا پيامي هم براي خوانندگان ايراني تان داريد.
خيلي خوشحالم که کتابم به فارسي ترجمه شده و دو چاپ نخست آن به اين سرعت به فروش رفته. هنر زبان بين المللي است.
-کدام کتاب تان را براي ترجمه پيشنهاد مي کنيد؟
کتاب شواهد يا دست نايافتني.
-فکر مي کنيد سوالي هست که من نپرسيده باشم و شما بخواهيد مطرح شود.
نه ممنونم.
- نظرتان درباره سفر به ايران چيست؛ در مناسبتي مثل نمايشگاه بين المللي کتاب که فرصتي براي ديدار با علاقه مندان کتاب نيز هست و همه ساله در ماه مه برگزار مي شود.
خيلي دلم مي خواهد به ايران بيايم. يکي از دوستان من چند وقت پيش سفري به ايران داشت و شيفته آن شد. شايد فرصتي دست بدهد که به مناسبت نمايشگاه بين المللي کتاب تهران به ايران بيايم.
-اميدوارم اين فرصت دست دهد.
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
مجموعه کتاب های مفید و نفیس
تصنیف های قدیمی ایران
که به کوشش دوست عزیز آقای مهدی نمازی تهیه شده است
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این کتاب ها بر اساس دستگاه های هفت گانه موسیقی ایرانی در چند مجلد دسته بندی شده اند
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این کتاب پر بار و مفید هم اکنون منتشر شده است و در کتاب فروشی ها در دسترس است
انتشارات کوله پشتی
مرکز پخش: کتاب ارسطو
خیابان انقلاب، خیابان 12 فروردین، بن بست حقیقت، پلاک 56/1، واحد 2
MaaRyaaMi
23-06-2009, 18:10
شهر بوينوس آيرس آرژانتين بهعنوان پايتخت جهاني كتاب در سال 2011 انتخاب شد.تهران براي دومين بار نامزد پايتخت جهاني كتاب شده بود كه اينبار هم راي نياورد.
به گزارش ايسنا ، سازمان علمي ، فرهنگي و آموزشي سازمان ملل متحد (يونسكو) اعلام كرد ، شهر بوينوس آيرس - پايتخت آرژانتين - به دليل كيفيت و تنوع برنامههاي پيشنهادي و همچنين استراتژي مستحكمي كه بر آن استوار است ، پايتخت جهاني كتاب در سال 2011 خواهد بود.
بوينوس آيرس يازدهمين شهر جهان است كه از سوي يونسكو به عنوان پايتخت جهاني كتاب انتخاب ميشود.
اين شهر در حالي اين عنوان را بهدست آورد كه تهران براي دومينبار نامزد پايتخت جهاني كتاب شده بود. تهران پيشتر در سال 2006 هم نامزد بود كه با يك رأي به تورين ايتاليا باخت و ديگر حتي نامزد هم نشد تا به مرحله انتخاب برسد.
به گزارش خبرگزاري پي.تي.آي ، بر اساس اعلام قبلي، براي سال 2010، شهر ليوبلياناي اسلووني اين عنوان را در اختيار خواهد داشت.
پيشتر، شهرهاي مادريد (2001 ) ، مقدونيه (2002) ، دهلي نو (2003)، آنتورپ (2004)، مونترال (2005)، تورين (2006)، بوگوتا ( 2007)، آمستردام (2008) و بيروت (2009) به اين عنوان رسيده بودند.
منبع:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
barani700
10-07-2009, 15:28
جايزه «قلم زرين» در بخش داستان برگزيدهاي ندارد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] «قلم زرین» برگزیدگان خود را شناخت
جواد محقق، دبير جايزه «قلم زرين» با اعلام اسامی برگزیدگان این جایزه در بخشهای مختلف به «ایبنا»، گفت: در بخش داستان، سه كتاب به مرحله نهايي راه يافتند كه هيچ يك امتياز لازم را براي برگزيده يا تقدير شدن بدست نياوردند. مراسم پایانی این جایزه عصر امروز(شنبه 13 تيرماه) در حوزه هنري برگزار میشود./
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، جواد محقق دبير جايزه قلم زرين، از آثار برگزيده اين جشنواره خبر داد و گفت: در حوزه شعر سه كتاب به مرحله نهايي رسيدند كه از ميان آنها كتابهاي «خاك نغمهها»، اثر عباس باقري (انتشارات سورهمهر) و «دري بر پاشنه اندوه» از جواد گنجعلي، (انتشارات سخنگستر) به صورت مشترك به عنوان برگزيدگان بخش شعر معرفي میشوند.
وي همچنين درباره بخش ادبيات داستاني اين جايزه گفت: در بخش داستان، سه كتاب «شماس شامي»، نوشته مجيد قيصري، «آواي نهنگ» اثر احمد بيگدلي و «بيوتن» به قلم رضا اميرخاني به مرحله نهايي راه يافتندكه هيچ يك امتياز لازم را براي برگزيده يا تقدير شدن بدست نياوردند.
دبير جايزه قلم زرين همچنين درباره آثار برگزيده در حوزه نقد و پژوهش توضيح داد:در حوزه نقد و پژوهش از سه كتاب «نظريه تاريخ ادبيات» (محمود فتوحي)، «مكتبهاي داستاننويسي در ايران» (فرياد شيري) و همچنين كتاب «ريختشناسي افسانههاي جادويي» اثر پگاه خديش، كتاب «نظريه تاريخ ادبيات» به عنوان كتاب برگزيده اين بخش شناخته شد.
مراسم اختتاميه اين جايزه ۱۳ تیر، ساعت ۱۵ در تالار منفی یک حوزه هنري واقع درخيابان حافظ، تقاطع خيابان سميه برگزار شد.
«پرستو در قاف» عنوان سفرنامه حج "علیرضا قزوه" است؛ اثری که در آن نویسنده سعی کرده گذری هم به دفاع مقدّس داشته باشد.
به گزارش شبکه ایران، «پرستو در قاف» عنوان سفرنامه حج شاعر و نویسنده شناخته شده کشورمان است که همزمان با مناسک حج ابراهیمی و در آستانه روز عرفه و عید سعید قربان منتشر شده است.
انتشار یادداشتهای سفرنامه حج علیرضا قزوه در حالی صورت میگیرد که در روزهای اخیر نیز «غوغای غبار»؛ یادداشتهای سفر حج گلعلی بابایی در سال 1387 به بازار کتاب آمد؛ اثری که در آن نویسنده از جبهههای دفاع مقدس پلی به سرزمین وحی زده است.
در ارتباط با کتاب جدید قزوه، روابط عمومی سوره مهر عنوان کرده است که «پرستو در قاف» عنوان سفرنامه حج قزوه است که بخشی از آن در کتاب فارسی اول دبیرستان آمده است و سالهاست دانش آموزان با بخشی از این خاطرات آشنا هستند.
چاپ نخست این سفرنامه سال ها پیش تمام شده و به رغم استقبالی که از آن شده بود، نویسنده چندان تمایلی به تجدید چاپ آن نداشت تا اینکه سفر دوباره نویسنده به سرزمین وحی در سال گذشته بهانهای شد تا این سفرنامه بعد از سالها با تجدید نظر، روانه بازار کتاب شود.
اما خبر دیگر از این نویسنده اینکه سفرنامه دیگری از حج از علیرضا قزوه در دست نگارش است که در آیندهای نه چندان دور منتشر خواهد شد.
وجه تسمیه عنوان کتاب «پرستو در قاف» این است که "پرستو" نام پرندهای است که از جهت سفرهای بعیده و حج مشهور است و "قاف" هم عالم قرب حضرت رب الارباب و نیز تلفظ نام پنجاهمین سوره قرآن است.
نویسنده «پرستو در قاف» هم مانند نویسنده «غوغای غبار» در سفرنامهاش گذری هم به دفاع مقدّس داشته و در کتاب بخشی را با عنوان "مسجد شجره بوی شبهای عملیات میداد" نوشته است.
«پای کوه احد»، «پشت در بسته حرم»، «اعراب و جاهلیت مدرن»، «شیطان مرا سنگسار کرد»، «هروله میان مرگ و زندگی»، «در سرزمین حسرت و آگاهی» و «آب زمزم میخورم اما سرابم همچنان» عناوین برخی از سرفصلهای سفرنامه حج علیرضا قزوه است.
«پرستو در قاف» در 140 صفحه و با قیمت 2هزار و 500 تومان در تیراژ 2هزار و 500 نسخه منتشر شده است.
همچنین به مناسبت این ایام مبارک از علیرضا قزوه، غزلی تازه تحت عنوان "این موسم شبانیست" در وبلاگ این شاعر منتشر شده است؛
تابی به گیسویش داد دیدم که آن جهانی ست
لبخند زد غزل خواند، دانستم آسمانی ست
فرمود هر سحر عشق... گفتم سلام بر عشق
جز عشق هر چه هیچ است، جز عشق هر چه فانی ست
باید که بی زبان بود، در درد خود نهان بود
تا بود بی نشان بود، این بهترین نشانی ست
ای دل اگر بهوشی، رخت هوس مپوشی
با عاشقی جوان باش، کاین اول جوانی ست
در عشق زنده باید... ما زندگی نکردیم!
از بدو زندگانی تا مرگ مان تبانی ست
از دردمان مگویید، از دین مان مپرسید
تقوای ما به چشم است، ایمان ما زبانی ست
از دست نابرادر یک روز خوش نداریم
در خانة غریبان هر روز روضه خوانی ست
این زخمه های موزون، درد است و آتش و خون
فریاد خسروان است، سربانگ خسروانی ست
این ناله های محزون شرح دعای عهدی ست
این شکوة حزین است، این نغمة فغانی ست
این حضرت شعیب است بر دامنش بیاویز
موسای من! کجایی؟ این موسم شبانی ست
به گزارش خبرگزاري فارس، اين كتاب در 64 صفحه منتشر خواهد شد و در آن 30 جمله كوتاه در قالب طرح و كاريكلماتور همراه با تصويرگري آورده ميشود.
«چقدر هيچ كس شبيه تو نيست» داراي سه بخش با نامهاي «عشق»، «عرفان» و «عصيان» است كه در بخش نخست نوشتهها حال و هواي عاشقانه دارند، در بخش دوم همانطور كه از نام آن پيداست تم نوشتهها عارفانه است و در بخش پاياني فضاي نوشتهها به تجربيات روزمره زندگي امروزي نزديكتر ميشود.
شعرها و كاريكلماتورهاي اين كتاب منتخبي از نوشتههاي دانش است كه در فاصله سالهاي 84 تا 87 نوشته شده است.
مديريت هنري اين كتاب كه داراي 30 طرح گرافيكي است و در كنار هر جمله طرحهاي مربوط بدان در صفحهاي مستقل آورده شده، برعهده حسين ساماني است.
«چقدر هيچ كس شبيه تو نيست» كه به تازگي مجوز نشر گرفته است تا اواسط اسفندماه توسط نشر حوا به بازار كتاب عرضه خواهد شد.
اين شاعر همچنين كتاب «30 سال 30 مجري» را كه به معرفي 30 مجري محبوب و سرشناس تلويزيون ايران در سي سال نخست انقلاب ميپردازد، در دست چاپ دارد كه با دريافت مجوز توسط نشر حوا براي گروه سني نوجوان منتشر خواهد شد.
در اين كتاب جايگاه هنري و حرفهاي 30 مجري سرشناس تلويزيون مورد بررسي قرار ميگيرد.
اين كتاب همچنين حال و هواي خاطرههايي كه كودكان و نوجوانان سه دهه به ويژه نسل اول انقلاب از ديدن برنامههاي كودك داشتهاند را زنده ميكند.
فردا برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 2010 اعلام میشود
.................................................. .................................................. .....
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آکادمی سوئد برنده نوبل ادبیات 2010 را انتخاب کرده که پس از صدور رأی رسمی، نام او 15 مهر ماه اعلام خواهد شد.
آسوشییتد پرس نوشت: پیتر انگلوند از مقر آکادمی سوئد واقع در شهر «استکهلم» به خبرگزاری آسوشییتد پرس گفت: "برنده امسال نوبل ادبیات عملا انتخاب شده است که پس از صدور یک رأی رسمی نام او را اعلام خواهیم کرد."
انگلوند از ارائه هرگونه توضیحات بیشتر درمورد انتخاب آکادمی سوئد، خودداری کرد.
روند انتخاب برنده نوبل ادبیات بهطور مخفیانه انجام میشود و اسامی نامزدها نیز برای مدت 50 سال مخفی نگه داشته میشود.
«آدونیس» شاعر معروف از کشور سوریه، فیلیپ راث و جویس کرول اوتس آمریکایی، «کو ئون» از کشور کره جنوبی، و «آسیه جبار» الجزایری ازجمله نویسندگانی هستند که بهعنوان برنده احتمالی نوبل امسال اسمشان بر سر زبانها است.
گفته میشود «توماس تراسترومر» شاعر و نویسنده سوئدی، از بختهای اصلی نوبل ادبی امسال است. البته هرساله حدس و گمانهای زیادی درمورد برنده احتمالی زده میشود، ولی آکادمی سوئد در سالهای اخیر با انتخابهای خود همگان را شگفت زده کرده است.
آکادمی سوئد در ادامه خط مشی خود مبنی بر اهدای نوبل ادبی به نویسندگان اروپایی، سال گذشته هم نوبل ادبی را به «هرتا مولر» آلمانی زاده رومانی اهدا کرد. انگلوند هم ضمن پذیرش این مسأله به عنوان یک مشکل گفت: "ما از این مشکل باخبریم. ولی باید اشاره کنم که این انتخابها عامدانه و از پیش تعیین شده نبوده. به نظرم این قضیه بیشتر به دلیل تعصب ناخودآگانه است.
اعضای آکادمی چون خودشان اروپایی هستند ارتباط برقرار کردن با نویسندگان اروپایی هم برایشان راحتتر است."
جایزه نوبل که توسط «آلفرد نوبل» کارخانهدار سوئدی بنیان گذاشته شد، اولین بار در سال 1901؛ یعنی، پنج سال پس از درگذشت آلفرد نوبل، اهدا شد. هرکدام از جوایز 10 میلیون کرونی (معادل 1.5 میلیون دلار) یک هیأت داوری جداگانه دارد.
منبـع : ایلنا
عکس: ایبنا
:31:
مراسم پاياني چهارمين دورهي جايزهي كتاب سال شعر جوان (جايزهي ادبي قيصر امينپور) با معرفي برگزيدگان برپا شد.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در مراسم پاياني اين جايزه كه روز گذشته (يكشنبه، 30 آبانماه) در خانهي هنرمندان برپا شد، پس از پخش كليپي از روند برگزاري جايزه و داوريها، نامزدهاي نهايي جايزه كه در جمع حضور داشتند، به شعرخواني پرداختند.
در ادامه، محمدرضا عبدالملكيان - مديرعامل دفتر شعر جوان و دبير جايزهي كتاب سال شعر جوان - از روند برپايي اين جايزه و انتخاب برگزيدگان اين دوره گزارشي ارائه كرد و گفت: تفاوت اين دوره از جايزهي شعر جوان با دورههاي پيشين اين است كه آثار كلاسيك و نو (نيمايي و سپيد) در دو گروه مجزا داوري شدند.
او افزود: پس از داوري مرحلهي اول از ميان نزديك به 250 اثر، جمعا 20 كتاب (12 كتاب در قالب شعر نو و 8 كتاب در قالب شعر كلاسيك) به مرحلهي نهايي راه يافتند. پس از آن در داوري مرحلهي دوم، 7 اثري كه حائز بالاترين امتيازهاي داوري شده بودند، به عنوان نامزدهاي دريافت جايزهي كتاب سال شعر جوان معرفي شدند.
عبدالملكيان يادآور شد: به سبب اهميت موضوع نقد و بررسي و براي هرچه شناخته شدن كتابهاي برگزيده، اين آثار در هفت جلسهي نقد و بررسي با حضور منتقدان، مورد نقد و بررسي قرار گرفتند.
او در ادامه به چند نكته اشاره كرد و گفت: از ديرباز، شعر هنر اول مردم ايران بوده است و جايگاه آن در فرهنگ ما روشنايي بيهمتايي داشته و دارد؛ از اين منظر، تيراژهاي هزار تا دوهزارنسخهيي براي كتابهاي شعر، به هيچ وجه شايستهي اين جامعه با آن پيشينهي فرهنگي نيست و رفع اين نقيصه، توجه درخور دلسوزان فرهنگ، بويژه كارگزاران و مسؤولان اين عرصه را طلب كند.
دبير چهارمين دورهي كتاب سال شعر جوان اظهار كرد: جريانهاي گوناگون شعري هريك به سهم خود در رشد و بالندگي اين هنر ملي نقشي تأثيرگذار دارند و انتظار ميرود حمايت از اين حوزه بيش از اينكه خاص، ويژه و موضوعي باشد، از شكل عمومي برخوردار شود.
او تصريح كرد: جشنوارهها و جوايز شعري هرچه بيشتر باشد و هرچه علاوه بر دستگاه دولت، ساير نهادها و تشكلها در اين عرصه فعالتر شوند، تنور اين حوزه گرمتر ميشود.
عبدالملكيان افزود: از دستگاههاي فرهنگي كشور، بويژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انتظار ميرود براي كمرنگ شدن مشكلات شاعران و عرضهي هرچه بهتر كارهاي آنها مساعدتهاي بيشتري داشته باشند.
او همچنين گفت: نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران و نمايشگاههاي استاني كتاب مجالهاي مناسبي براي عرضهي آثار شاعران است؛ اما شكل توزيع كتابهاي شعر، بويژه شعر شاعران جوان از جمله معضلات گريبانگير شعر و شاعران است كه ضرورت ايجاب ميكند تا براي شكلگيري پل ارتباطي مؤلف و مخاطب، چارهانديشي مناسبي صورت گيرد.
مديرعامل دفتر شعر جوان از ايجاد نمايشگاه و فروشگاه تخصصي دائمي شعر جوان خبر داد و گفت: اين امر پس از تلاشهاي چندينسالهي دفتر شعر جوان محقق شده است و نخستين نمايشگاه و فروشگاه تخصصي دائمي شعر جوان در مقابل دانشگاه تهران در پاساژ فروزنده با استفاده از جديدترين سيستمهاي اطلاعرساني و با هدف عرضهي شعر شاعران جوان كشور آمادهي بهرهبرداري شده است كه اميد ميرود با توجه شايستهي دستگاههاي فرهنگي، دفتر شعر جوان بتواند برخي از مشكلات شاعران، بويژه شاعران جوان را حل كند.
او همچنين اظهار كرد: در انتخاب كتاب شاعران جوان پيش از آنكه تأكيد بر روي برجسته كردن يك مجموعهي شعر باشد، سعي بر آن است كه نمونههاي خوب و موفق اين عرصه معرفي شود كه توجه به 20 اثر راهيافته به مرحلهي پاياني و برگزاري جلسات نقد و بررسي هفت كتاب برتر حاكي از اين نوع نگاه است.
عبدالملكيان در ادامه از تلاش چندينماههي داوران جايزهي كتاب شعر جوان تقدير و تشكر كرد و گفت: از زهير توكلي، حميدرضا شكارسري، سيامك بهرامپرور، بهروز ياسمي، هوشيار انصاري فرد و حافظ موسوي نيز به دليل همراهي دفتر شعر جوان در جلسات نقد و بررسي هفت كتاب برگزيده تشكر ميكنم.
سپس بهزاد خواجات بيانيهي هيأت داوران بخش شعر نو را خواند كه در بخشي از آن آمده بود: «هيأت داوران بخش شعر نو چهارمين دورهي كتاب سال شعر جوان، تمام عناوين موجود را با دقت لازم بررسي كرده و با اذعان به استعداد قابل توجه شاعران جوان شركتكننده و درك جريانهاي فعالان شعر امروز آنها را به هويتيابي و شخصيسازي تمام عناصر شاعرانه توصيه و تأكيد ميكند كه بارقههاي شاعرانه تنها در حركتهاي مستمر به بار مينشيند.»
همچنين سعيد بيابانكي بيانيهي هيأت داوران بخش شعر كلاسيك را خواند كه در بخشي از آن عنوان شده بود: «غزل امروز به گواه حضور فعالانهي شاعران جوان در جشنوارهها و همايشهاي ادبي، مطبوعات و دنياي نشر هنوز هم يك قالب پاينده و پوياست و اين تلاشها نشاندهندهي آن است كه اين عروس هزارپيراهن قصر ادب پارسي هنوز هم دلرباست.
پرداختن به مفاهيم و مضامين اجتماعي، عاطفي و آييني از دريچهاي تازه و رسيدن به زبان و بياني متعادل و دوري گزيدن از افراط و تفريطهاي زباني و معنايي از ويژگيهاي بارز اين دوره از كتاب سال شعر جوان است.
هيأت داوران كتاب سال شعر جوان در بخش شعر سنتي ضمن سپاس از همهي شاعران جواني كه مجموعههاي ارزشمند خود را در اختيار اين جايزه قرار دادهاند، به همهي اين دوستان شاعر اطمينان ميدهد كه مجموعههايشان با وسواس و دقت از سوي داوران مورد ارزيابي قرار گرفته است.»
در پايان مراسم از هفت نامزد نهايي جايزه تقدير شد و برگزيدگان نهايي جايزه معرفي شدند.
براساس اين گزارش، در بخش كلاسيك اثري به عنوان برگزيده معرفي نشد و از سه نامزد نهايي اين بخش شامل: «چهار پرتره از ماه» محمدجواد آسمان (آرام دل)، «کمي بهار و پنجره» محسن عابدي (انتشارات هنر رسانهي ارديبهشت) و «هميشه حق با ديوانههاست» اصغر عظيمي مهر (انتشارات فصل پنجم) تقدير شد.
همچنين در بخش شعر نو (سپيد و نيمايي)، «خوابگرد و جادههاي بيپا» مريم فتحي (نشر آهنگ ديگر) برگزيده شد و ديگر نامزدهاي نهايي اين بخش شامل: «الف تا ي» علي اسداللهي (نشر آهنگ ديگر)، «عبدالقادري از جنگل آمده بود» سهند آقايي (انتشارات جوانهي توس) و «گوشهاي هر کس، غارهاي کلهي اوست» آنيما احتياط (انتشارات نگيما) مورد تقدير قرار گرفتند.
داوري بخش كلاسيك اين جشنواره را محمدعلي بهمني، سعيد بيابانكي، عباس چشامي، آرش شفاعي و مريم جعفري آذرماني برعهده داشتند. همچنين رسول يونان، بهزاد خواجات، مهرنوش قربانعلي، سعدي گلبياني و علي مسعودينيا داوران بخش شعر نو بودند.
به نفر برگزيدهي اين جايزه يك ميليون تومان وجه نقد و بن خريد به همراه 200هزار تومان خريد كتاب توسط مؤسسهي منادي تربيت، چند عنوان سيدي و كتاب و همچنين يك كتاب نفيس به قيمت 100هزار تومان اهدا شد. نفرات تقديرشده نيز مبلغ 500هزار تومان وجه نقد و بن خريد به اضافه تمام مواردي را كه براي نفر برگزيده عنوان شد، دريافت كردند
منبع : هشتاد.کام
Consul 141
06-01-2011, 19:47
از این پس به جای واژه "کاپیتان" بگویید"سریار"
رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و رییس کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: از این پس به جای واژه کاپیتان از سریار استفاده کنید اما ما برای کمیسیون هنوز واژه مناسبی پیدا نکردیم.
به گزارش باشگاه خبرنگاران ،غلامعلی حداد عادل رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و رییس کمیسیون فرهنگی مجلس در حاشیه همایش زبان در رسانه صدا و سیما گفت: صدا وسیما از جای خوبی برای نحوه گفتار صحیح زبان فارسی در رسانه شروع کرده است.
برنامه های ورزشی بخش وسیعی از برنامه های صدا و سیما را در برگرفته و اکثر مخاطبان آن نیز جوانان هستند بنابراین این گونه برنامه ها می توانند تأثیر بسیار زیادی در نحوه گفتار مردم داشته باشد.
وی در ادامه گفت: بینندگان تلویزیون و شنوندگان رادیو مشکلی بابت استفاده از واژگان فارسی در گزارش ها ندارند و این مجریان و گویندگان برنامه ها هستند که باید از واژگان فارسی در جملات خود استفاده کنند، به علت گستردگی زیاد برنامه های ورزشی فرهنگستان زبان و ادب فارسی آمادگی هرگونه همکاری با سازمان صدا وسیما در مورد این برنامه ها را دارد.
حداد عادل در مورد اینکه معادل برخی از اصطلاحات تخصصی فوتبال سخت پیدا می شود نیز گفت: کار سخت را نیز باید انجام داد ما تلاش می کنیم تا بتوانیم بهترین واژه های جایگزین را پیدا کنیم و اگر نتوانستیم به مردم بگوییم نمی توانیم، اما از قبل نمی توان کاری را انجام نداد و بگوییم سخت است.
وی در ادامه تصریح کرد: چه ایرادی دارد به جای کوارتر بگوییم چارک و یا در گذشته که ما والیبال بازی می کردیم می گفتیم یک دست بازی کردیم اما هم اکنون می گویند یک ست بازی کردیم.
حداد عادل گفت: هم اکنون تمام گزارشگران ورزشی از واژه کاپیتان استفاده می کنند که یک واژه بیگانه است گاهی اوقات نیز دیده می شود که از واژه سرگروه استفاده می کنند که آن نیز اشتباه است پیشنهاد من این است که از واژه سریار به جای کاپیتان استفاده شود البته واژه گزینی موضوعی سلیقه ای است و این واژه پیشنهاد من است.
رییس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در پایان راجع به این موضوع که چرا در مجلس شورای اسلامی به جای واژه های کمیسیون و فراکسیون از معادل فارسی آنها استفاده نمی شود نیز گفت: هنوز برای واژه کمیسیون معادل فارسی مناسبی پیدا نکرده ایم اما به جای فراکسیون از جناح و به جای واژه کمیته نیز از کارگروه استفاده می کنی
منبع: خبر آنلاین
part gah
15-07-2011, 15:11
معتبرترین جایزه ادبی آفریقا به چه کسی رسید؟
نوویولت بولاوایو نویسنده اهل زیمباوه برنده جایزه «کین» معتبرترین جایزه ادبی آفریقا شد که بوکر آفریقایی خوانده میشود.
او با داستان «حمله به بوداپست» برنده این جایزه 10 هزار پوندی (معادل 16 هزار دلار) شد. این داستان ماجرای کودکان گرسنهای است که برای گذران زندگی از مغازهای در حومه شهر گواوا (میوه گرمسیری شبیه به زیتون و یا انار کوچک) میدزدند.
این نویسنده جوان پس از بردن جایزه گفت: «سعی میکنم داستانهایی تعریف کنم که بطور معمول کسی آنها را روایت نمیکند.»
هیشام ماتار، رئیس هیئت داوران کودکان «فقیر و خشن» این رمان را با شخصیتهای «پرتقال کوکی» اثر بدبینانه و جاودانه آنتونی برجس مقایسه کرد.
او غروب دوشنبه در جریان ضیافتی در آکسفورد برنده را معرفی کرد و گفت: «زبان «حمله به بوداپست» بدون نقص است. این داستان بار و معنای اخلاقی دارد و چنان هنرمندانه نوشته شده که ردی از بیانیه اخلاقی در آن دیده نمیشود. نوویولت بولاوایو نویسندهای است که شیفته زبان است.»
در ابتدای این داستان که سال پیش در نشریه «بوستون ریویو» منتشر شد راوی توضیح میدهد چرا بچهها راهی بوداپست میشوند. «بوداپست سرشار از گواوا است و من برای گواوا جان میدهم، الان برای هر خوراکی جان میدهم.»
بولاوایو درمورد ادامه داستان «حمله به بوداپست» گفت: «آنها در آنجا با زنی اهل لندن روبرو میشوند که دوست دارد از آنها عکس بگیرد، این مسئله وقتی اروپاییها به آفریقا میآیند اغلب رخ میدهد، با این حال زن متوجه نمیشود این بچهها شدیدا گرسنه هستند.»
یکی از این بچهها دختری 10 ساله است که تلویحا اشاره میشود تجربه تلخی را در خانه از سر گذرانده است. نویسنده زیمباوهای کتاب در مورد این تلخیها گفت: «این مسائل خیلی خیلی نادرست و دردناک هستند، اما متاسفانه در آفریقا چنین محیطی داریم.»
بولاوایو اشاره کرد با شخصیتهای رمانش (دارلینگ، باستارد، چیپو، گادنوز، استینا و سبهو) احساس نزدیکی میکند.
او افزود: «برخی حوادث «حمله به بوداپست» از زندگی خود من ریشه گرفتهاند، مثلا دزدیدن گواوا، بزرگ شدن در محلی پست و داشتن رویاهایی مثل رویاهای این کودکان.»
نووایولت بولاوایو در زیمباوه متولد و بزرگ شده است، او به تازگی مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه کورنل آمریکا دریافت کرده است.
جایزه 10 هزار دلاری کین که ویژه نویسندگان آفریقایی است حامیان بسیار مشهوری دارد از جمله ووله سوینکا، نادین گوردمیر و جی.ام. کوتزی که هر سه برنده نوبل ادبیات شدهاند. این جایزه به یک داستان تعلق میگیرد.
اله الفری سردبیر روزنامه، ویکی آنوین سفرنامهنویس و کارگردان، دیوید گوانتر رئیس دانشگاه جرجتاون و شاعر و آمیناتا فورنا نویسنده تحسینشده اعضای هیئت داوری این جایزه بودند.
از دیگر نامزدها یاین جایزه می توان به «سگ دلبر» نوشته دیوید مدالی درباره زنی پیر که باید مواظبت از سگ دوست همسرش را برعهده بگیرد و «آنچه مولی میداند» نوشته تیم کوگان درباره زنی که دخترش با شلیک گلوله کشته میشود، اشاره کرد که نویسنده هر دو اهل آفریقای جنوبی هستند.
لائوری کوبویتسیله نویسنده اهل بوتساوانا با داستان «به یاد مکفینیس لاتا» نامزد شده بود که داستان تاثیر مرگ مکفینیس بر زنان یک روستا است.
بئاتریس لامواکا اهل اوگاندا دیگر نامزد جایزه بود که داستانش «رویاهای پروانه» نام دارد و در آن ماجرای سرباز شدن اجباری دختری و بازگشت او به نزد خانوادهاش را تعریف میکند.
سال پیش اولوفمی تری از سیرالئون با داستان «روزهای چوبزنی» برنده این جایزه شد. داستان او درمورد گروهی پسر بود که در حلبیآباد زندگی میکردند و داوران با عبارت «داستانی در حدواندازه آثار هومر» آن را تشویق کردند.
Lady parisa
28-08-2011, 09:23
چندی است که لطیفه های موسوم به «پـَـ نـَـ پـَـ» در ایمیلهایی که دوستان برای یکدیگر میفرستند، دست به دست میچرخد و هر بار، دستهای دیگر از این لطیفهها از راه میرسد.
این نوع لطیفه آنقدر طرفدار پیدا کرده که نه تنها در شبکههای اجتماعی صاحب صفحه ویژه و دهها هزار طرفدار شده، بلکه حتی سایتی نیز در این زمینه راهاندازی شده است.
لطیفههای «پـَـ نـَـ پـَـ» اغلب در یک فضای گفتوگوی دو نفره اتفاق میافتد؛ نفر اول سؤالی بدیهی را مطرح میکند و نفر دوم، با قرار دادن عبارت «پـَـ نـَـ پـَـ» در ابتدای جوابش، طوری پاسخ میدهد که فضایی طنزگونه ایجاد میکند.
نگین حسینی، دانشجوی دکترای علوم ارتباطات در شانزدهمین شماره ، با استفاده از نظریه و مفاهیم موجود در ارتباطات شفاهی، به نحوه شکلگیری لطیفههای «پـَـ نـَـ پـَـ» از دیدگاه ارتباطی پرداخته و در بخشی از این مقاله آورده است:
ریشه ساخت مفاهیم طنز یا جوکهای موسوم به «پـَـ نـَـ پـَـ» در فضای مجازی (اعم از ایمیلها و شبکههای اجتماعی) و سازنده آنها چندان مشخص نیست. این رشته دراز طنز، پس از جوکهای موسوم به «مملکته داریم؟» و «فک و فامیله داریم؟» پدیدار شد.
تفاوت عمده جوکهای «مملکته داریم؟» با «پـَـ نـَـ پـَـ» در این است که اولی، به مصادیق «عینی» یا واقعی رخدادها میپردازد که البته از نگاهی، جنبه طنزگونه به خود میگیرند اما گروه دوم، لطیفهها یا جوکهایی هستند که با هدف خنداندن مخاطب «ساخته» میشوند و خصلت عینی یا واقعی ندارند.
وی با ذکر مثالهایی از این لطیفهها تأکید میکند: یکی از مباحث ارتباطی در حوزه ارتباطات شفاهی که بررسی پدیده «پـَـ نـَـ پـَـ» را امکانپذیر میکند، «مقصودهای ارتباطی» است. با استفاده از این مبحث، میتوان نحوه شکلگیری و ساخت هر «پـَـ نـَـ پـَـ» را شناسایی کرد.
حسینی در ادامه مقالهاش به تشریح مقصودهای ارتباطی از بیان این لطیفهها پرداخته و در بخش دیگری از آن آورده: کسانی که به شیوه «پـَـ نـَـ پـَـ» سؤالهای روزمره را پاسخ میدهند، ضمن خنداندن مخاطب، او را بهطور جدی به این فکر فرو میبرند که به راستی در ارتباطات شفاهی و حین گفتوگو، چرا سؤالاتی از این دست میان افراد رد و بدل میشود که پاسخ آنها چنان مبرهن است که اصل پرسش را زیر سؤال میبرد و حتی آن را به سُخره میگیرد؟ آیا چنین پرسشهایی در متن مکالمات و ارتباط شفاهی انسانها، زیادی و بیفایده به نظر نمیرسند؟ بهراستی ضرورت طرح سؤالاتی که پاسخ معلوم و مشخصی دارند، چیست؟
معنی و نقطه دید و نتیجهگیری از بخشهای دیگر این مقاله است که متن کامل آن در شانزدهمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات منتشر شده است.
منبع: ماهنامه مدیریت ارتباطات
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
توماس ترانسترومر به عنوان يكصدوهشتمين برنده جايزه نوبل ادبيات - معتبرترين جايزه ادبي دنيا - معرفي شد.
توماس ترانسترومر سال پيش هم از بختهاي اصلي دريافت جايزه نوبل ادبيات بود اما در نهايت ١٨ عضو آکادمي، نوبل جايزه ادبي را به ماريو بارگاس يوسا اهدا کردند.
بنابر اعلام پايگاه اطلاع رساني آکادمي نوبل، توماس ترانسترومر ٨٠ ساله شاعر اهل سوئد است و در اين دوره «آدونيس»شاعر اهل سوريه را براي بردن نويل ادبيات رقيب اصلي خود مي دانست.
جايزه نوبل ادبيات هرساله از سوي آكادمي نوبل براي تقدير از يك عمر دستاورد ادبي به يك شاعر، نويسنده و يا نمايشنامه نويس اعطا ميشود كه به دليل قدمت و ارزش مادي، با ديگر جايزههاي ادبي در جهان قابل مقايسه نيست.
جايزه نوبل ادبيات براي اولين بار در سال ١٩٠١ برگزار شد و «سولي پرودوم» فرانسوي نام خود را به عنوان اولين برنده اين جايزه به ثبت رساند.
صرف نظر از سالهاي جنگ جهاني اول و دوم، آكادمي نوبل در سالهايي كه اعضاي آن براي انتخاب برنده نوبل به اجماع نظر نرسيدند، از برگزاري آن خودداري كرد.
جايزه نوبل ادبيات طي بيش از يك قرن برگزاري، همواره با جنجالهاي كوچك و بزرگ همراه بوده است. بسياري از كارشناسان و منتقدان ادبي معتقدند آكادمي نوبل به دلايل سياسي و غيرادبي، نويسندگان بزرگي را از دريافت اين جايزه محروم كرده است كه مارسل پروست، جيمز جويس، ولاديمير ناباكوف و خورخه لوييس بورخس سرشناسترين آنها هستند.
هرچند بزرگاني چون لئو تولستوي، هنريك ايبسن، اميل زولا و مارك تواين نيز به دلايلي كه مغاير وصيتهاي بنيانگذار آكادمي نوبل بودند، از كسب اين افتخار بازماندند.
از ديگر نويسندگان سرشناس به آستريد ليندگرن - نويسندهي سوئدي خالق «پيپي جوراببلند» - ميتوان اشاره كرد كه به اعتقاد برخي منتقدان، چون آكادمي نوبل به ادبيات كودك توجهي ندارد، از قافله برندگان جايزه نوبل جا ماند.
توجه ويژه آكادمي نوبل به نويسندگان اروپايي در نوع خود جالب و البته اعتراضآميز بوده است. از مجموع برندگان نوبل ادبيات در سالهاي گذشته، تنها ٢٧ نفر غيراروپايي بودهاند و حتا كشوري چون سوئد بيشتر از همه قاره ي آسيا سابقه كسب نوبل ادبيات را دارد.
نويسندگان فرانسوي پيشتاز بلامنازع کسب نوبل ادبيات هستند. ژان ماري گوستاو لوكلزيو آخرين نماينده ادبيات فرانسه بود كه موفق به دريافت اين جايزه شد. رومن رولان، آناتول فرانس، آندره ژيد، آلبر كامو، ژان پل سارتر و كلود سيمون از سرشناسترين فرانسوي هاي اين فهرست هستند.
پس از فرانسه، آمريكا و انگلستان در رتبه دوم قرار دارند. آمريكا براي كسب اولين جايزه نوبل ادبيات سه دهه انتظار كشيد تا سينكلر لوئيس در سال ١٩٣٠ آن را كسب كرد. توني موريسون نيز ديگر آمريكايي بود كه ١٧ سال قبل اين جايزه را به دست آورد.
آلمان ، ايتاليا ، اسپانيا ، لهستان ، ايرلند و شوروي سابق ديگر كشورهايي هستند كه به دفعات جايزه ي نوبل ادبيات را كسب كردهاند. اين در حالي است كه قاره ي پهناور آسيا تنها در سه دوره كه دو بار آن توسط ژاپن در سالهاي ١٩٦٨ و ١٩٤٤ و يك بار آن توسط هند در سال ١٩١٣ بود، اين افتخار را كسب كرده است.
جوانترين برنده جايزه نوبل ادبيات طي چند دهه گذشته، روديارد كيپلينگ انگليسي است كه در سال ١٩٠٧ در حاليكه ٤٢ سال داشت، اين جايزه را به دست آورد. در سوي مقابل، دوريس لسينگ انگليسي در سال ٢٠٠٧ در حالي كه ٨٨ساله بود، نوبل ادبيات را كسب كرد تا پيرترين برنده اين جايزه نام بگيرد.
يكي از موارد قابل توجه در تاريخ برگزاري جايزه نوبل ادبيات، شمار معدود نويسندگان زن است؛ به طوريكه طي ١٠١ سال برگزاري اين جايزه، فقط ١٢ نويسنده زن نوبل ادبيات را كسب كردهاند. سلما لاگرلوف سوئدي اولين زني بود كه در سال ١٩٠٩ موفق به كسب نوبل ادبيات شد.
ديگر نويسندگان و شاعران زن برنده نوبل ادبيات عبارتاند از: گراتزيا دلدا (ايتاليا/١٩٢٦)، زيگريد اوندست (نروژ/١٩٢٨)، پرل باك (آمريكا/١٩٣٨)، گابريلا ميسترال (شيلي/١٩٤٥)، نلي ساچز (سوئد/١٩٦٦)، نادين گورديمر (آفريقاي جنوبي/١٩٩١)، توني موريسون (آمريكا/١٩٩٣)، ويسلاوا شيمبورسكا (لهستان/١٩٩٦)، الفريده جلينك (اتريش/٢٠٠٤)، دوريس لسينگ (انگليس/٢٠٠٧) و هرتا مولر (روماني - آلمان/٢٠٠٩)
تاكنون فقط يك بار در سال ١٩٣١، جايزه نوبل ادبيات بعد از مرگ يك نويسنده به او اعطا شده است.
اريك آكسل كارلفلدت در اين سال در حاليكه در قيد حيات نبود، برنده نوبل ادبيات انتخاب شد. البته آكادمي نوبل پس از آن در سال ١٩٧٤ اعلام كرد ديگر هيچ نويسندهاي بعد از مرگ، برنده اين جايزه نخواهد بود؛ مگر آنكه بعد از اعلام آكادمي نوبل درگذشته باشد.
در تمام دورههاي برگزاري جايزه نوبل ادبيات، تنها دو نفر از دريافت اين جايزه ارزشمند خودداري كردهاند. بوريس پاسترناك - خالق كتاب «دكتر ژيواگو» - در سال ١٩٥٨، تحت فشار مقامات شوروي سابق از سفر به استكهلم براي دريافت جايزه امتناع ورزيد. ژان پل سارتر فرانسوي نيز در سال ١٩٦٤ به علت اينكه به هيچ جايزه و عنوان رسمي اعتقاد نداشت، نوبل ادبيات را نپذيرفت.
تاكنون تنها در چهار دوره از جوايز نوبل ادبيات، همزمان بيش از يك نفر به عنوان برنده معرفي شدهاند كه البته وقوع آن بيشتر در ديگر شاخههاي جايزهي نوبل متداول است.
در سال ١٩٠٤، فردريك ميسترال فرانسوي و خوزه اچه گاراي اسپانيايي، در سال ١٩١٧ كارل آدولف گيلروپ و هنريك پونتوپيدان هر دو از دانمارك، در سال ١٩٦٦ شموئل يوسف آنيون اسراييلي و نلي ساچز سوييسي و در سال ١٩٧٤ ايويند جانسون و هري مارتينسون هردو از سوئد مشتركا جايزه نوبل ادبيات را دريافت كردهاند. با اينحال، هيچ نويسنده يا شاعري بيش از يك بار اين جايزه را كسب نكرده است.
شگفتانگيزترين انتخاب آكادمي نوبل در شاخه ادبيات، به عقيده بسياري، وينستون چرچيل است كه در سال ١٩٥٣ به اين عنوان دست يافت. او در واقع براي جايزه صلح نوبل نامزد بود كه به عنوان برندهي نوبل ادبيات معرفي شد.
** فهرست برندگان جايزهي نوبل ادبيات از ابتدا تا امروز:
١٩٠١- سولي پرودوم (فرانسه)؛ ١٩٠٢- تئودور مومزن (آلمان)، ١٩٠٣- بيورنسترنه بيورنسن (نروژ)، ١٩٠٤- فردريك ميسترال (فرانسه) و خوزه اچهخاراي اي ايزاگيزه (اسپانيا)، ١٩٠٥- هنريك سينكيهويچ (لهستان)، ١٩٠٦- جوسوئه كاردوچي (ايتاليا)، ١٩٠٧- روديارد كيپلينك (انگليس)، ١٩٠٨- رودولف كريستف يوكن (آلمان)،١٩٠٩- سلما لاگرلوف (سوئد)،١٩١٠- پال هيزه (آلمان)، ١٩١١- كنت موريس مترلينك (بلژيك)، ١٩١٢- گرهارد هاپتمان (آلمان)، ١٩١٣- رابيندرانات تاگور (هند)، ١٩١٥- رومن رولان (فرانسه)، ١٩١٦- ورنر فون هايدنشتام (سوئد)، ١٩١٧- كارل آدولف گيلروپ و هنريك پونتوپيدان (دانمارك)، ١٩١٩- كارل اشپيتلر (سوييس)،١٩٢٠- كنوت هامسون (نروژ)،١٩٢١- آناتول فرانس(فرانسه)، ١٩٢٢- خاسينتو بناونته (اسپانيا)، ١٩٢٣- ويليام بوتلر ييتس (ايرلند)، ١٩٢٤- ولادسيلاو ريمونت (لهستان)، ١٩٢٥ - جورج برنارد شاو (ايرلند)، ١٩٢٦- گراتزيا دلدا (ايتاليا)، ١٩٢٧- هانري برگسون (فرانسه)، ١٩٢٨- زيگريد اوندست (نروژ)، ١٩٢٩- توماس مان (آلمان)، ١٩٣٠- سينكلر لوييس (آمريكا)، ١٩٣١- اريك آكسل كارلفلدت (آلمان)، ١٩٣٢- جان گلسورتي (انگليس)، ١٩٣٣- ايوان بونين (روسيه)، ١٩٣٤- لوييجي پيراندلو (ايتاليا)، ١٩٣٦- يوجين اونيل (آمريكا)، ١٩٣٧- روژه مارتن دوگار (فرانسه)، ١٩٣٨- پرل باك (آمريكا)، ١٩٣٩- فرانس اميل سيلانپا (فنلاند)، ١٩٤٤- يوهانس ويلهلم ينسن (دانمارك)، ١٩٤٥- گابريل ميسترال (شيلي)، ١٩٤٦- هرمان هسه (سوييس)، ١٩٤٧- آندره ژيد (فرانسه)، ١٩٤٨- تي.اس اليوت (آمريكا/انگليس)، ١٩٤٩- ويليام فاكنر (آمريكا)، ١٩٥٠- برتراند راسل (انگليس)، ١٩٥١- پار لاگركويست (سوئد)، ١٩٥٢- فرانسوا مورياك (فرانسه)، ١٩٥٣- وينستون چرچيل (انگيس)، ١٩٥٤- ارنست همينگوي (آمريكا)، ١٩٥٥- هالدور لاكسنس (ايسلند)، ١٩٥٦- خوان رامون خيمنس (اسپانيا)، ١٩٥٧- آلبر كامو (فرانسه)، ١٩٥٨- بوريس پاسترناك (روسيه/ جايزه را نپذيرفت)، ١٩٥٩- سالواتوره كازيمودو (ايتاليا)، ١٩٦٠- سن ژون پرس (فرانسه)، ١٩٦١- ايو آندريچ (يوگسلاوي)، ١٩٦٢- جان اشتاينبك (آمريكا)، ١٩٦٣- گيورگوس سفريس (يونان)، ١٩٦٤- ژان پل سارتر (فرانسه/جايزه را نپذيرفت)، ١٩٦٥- ميخاييل شولوخوف (روسيه)، ١٩٦٦- شموئل يوسف آنيون ( اسرائيل) و نلي زاكس (سوئيس/آلمان)، ١٩٦٧- ميگل آنخل آستورياس (اسپانيا)، ١٩٦٨- ياسوناري كاواباتا (ژاپن)، ١٩٦٩- ساموئل بكت (ايرلند)، ١٩٧٠- الكساندر سولژنيتسين (روسيه)،١٩٧١- پاپلو نرودا (شيلي)، ١٩٧٢- هاينريش بل (آلمان)، ١٩٧٣- پاتريك وايت (استراليا)، ١٩٧٤- ايويند جانسون و هاري مارتينسون (سوئد)، ١٩٧٥- يوجنيو مونتاله (ايتاليا)، ١٩٧٦- سال بلو (كانادا/آمريكا)، ١٩٧٧- ويسنته آلهاي خاندره (اسپانيا)، ١٩٧٨- ايساك باشويس زينگر (آمريكا/لهستان)، ١٩٧٩- اوديساس اليتيس (يونان)، ١٩٨٠- چسلاو ميلوش (لهستان/آمريكا)، ١٩٨١- الياس كانتي (انگليس)، ١٩٨٢- گابريل گارسيا ماركز (كلمبيا)، ١٩٨٣- ويليام گلدينگ (انگليس)، ١٩٨٤- ياروسلاو زايفرت (چكسلاواكي)، ١٩٨٥- كلود سيمون (فرانسه)، ١٩٨٦- اولووله سوينكا (نيجريه)، ١٩٨٧- جوزف برادسكي (روسيه/آمريكا)، ١٩٨٨- نجيب محفوظ (مصر) ،١٩٨٩- كاميلو خوزهسلا (اسپانيا)؛ ١٩٩٠- اكتاويو پاز (مكزيك)، ١٩٩١- نادين گورديمر (آفريقاي جنوبي)، ١٩٩٢- درك والكوت (سنت لوسيا)؛ ١٩٩٣- توني موريسون (آمريكا)، ١٩٩٤- كنزابورو اوئه (ژاپن)، ١٩٩٥- شيموس هيني (ايرلند)، ١٩٩٦- ويسلاوا شيمبورسكا (لهستان)، ١٩٩٧- داريو فو (ايتاليا)، ١٩٩٨- خوزه ساراماگو (پرتغال)، ١٩٩٩-گونتر گراس (آلمان)، ٢٠٠٠- گائو تسينگجيان (چين/فرانسه)، ٢٠٠١- ويديادار سوراجپراساد نايپال (ترينيداد و توباگو/انگليس)، ٢٠٠٢- ايمره كرتس (مجارستان)، ٢٠٠٣- جان مكسول كوئتزي (آفريقاي جنوبي)، ٢٠٠٤- الفريد جلينك (اتريش)، ٢٠٠٥- هارولد پينتر (انگليس)، ٢٠٠٦- اورهان پاموك (تركيه)، ٢٠٠٧ - دوريس لسينگ (انگليس)، ٢٠٠٨ - ژان ماري گوستاو لوكلزيو (فرانسه)، ٢٠٠٩- هرتا مولر (رومانياييالاصل آلماني) و ٢٠١٠- ماريو بارگاس يوسا (پرو).
منبع : ایسنا
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«توماس ترانسترومر» در مراسم دريافت جايزهي نوبل ادبيات از طريق نواختن پيانو صحبت ميكند.
توماس ترانسترومر، شاعر سوئدي برندهي نوبل ادبيات 2011 كه 20 سال است قدرت تكلم را از دست داده، قصد دارد با يك دست در مراسم دريافت اين جايزه پيانو بنوازد.
ترومر 80 ساله كه براي دريافت اين جايزه، شاعر پرآوازهي سوري «آدونيس» را شكست داد، در سال 1990 در اثر سكتهي مغزي قدرت تكلم و حركت يك دست خود را از دست داد، اما همه او را به عنوان يك پيانيست قهار ميشناسند.
اين موسيقيدان شاعر قصد دارد تنها با دست چپ خود قطعهاي را در مراسم رسمي اعطاي جايزهي يک ميليون و 400 هزار دلاري نوبل ادبيات، مهمترين جايزهي ادبي جهان، به صورت تكنوازي اجرا كند.
جايزهي نوبل ادبيات هرساله از سوي آكادمي نوبل براي تقدير از يك عمر دستاورد ادبي به يك شاعر، نويسنده و يا نمايشنامه نويس اعطا ميشود كه به دليل قدمت و ارزش مادي، با ديگر جايزههاي ادبي در جهان قابل مقايسه نيست.
«نيل استلي» ناشر انگليسي و دوست ترانسترومر در اين زمينه گفت: «او بيشتر از طريق موسيقي احساساتش را بيان ميكند. او را تصور ميكنم كه روي ويلچر نشسته و از طريق پيانو با مردم صحبت ميكند.»
وي همچنين گفت كه تمام نسخههاي آخرين مجموعه شعر اين شاعر سوئدي در عرض چند ساعت پس از اعلام برنده شدنش به فروش رسيد.
استلي افزود: «بيش از 300 نفر براي خريد اين كتاب سفارش دادهاند. طي 25 سال گذشته حدود چهار هزار مجموعه شعر از اين برندهي نوبل در سطح انگلستان فروخته شده است.»
ترانسترومر سالهاي بسياري از كانديداهاي جايزهي نوبل محسوب ميشد.
چند ساعت پيش از اعلام نام وي به عنوان برنده، رسانههاي سوئدي بيرون آپارتمان وي واقع در استكهلم تجمع كرده بودند.
«آنا تيلگرن»، ناشر سوئدي اشعار ترانسترومر، گفت: «ترانسترومر عليرغم مشكلي كه در تكلم داشت، پس از شنيدن خبر برنده شدنش، توانست دو كلمه به زبان بياورد: خيلي خوب»
«پيتر انگلوند» رييس آكادمي سوئيسي نوبل، دربارهي انتخاب ترانسترومر گفت: «فكر ميكنم ما خيلي تامل كرديم و اصلا با شتاب تصميم نگرفتيم. او دربارهي سوالات بزرگ نوشته است، دربارهي مرگ، تاريخ، خاطره و طبيعت.
توماس ترانسترومر در سال 1931 در استكهلم به دنيا آمد. وي كودكياش را در كنار مادرش كه يك معلم بود، گذراند. او در طول دوران تحصيلش سرودن شعر را آغاز كرد و در سن 23 سالگي اولين مجموعه شعرش با نام «17 شعر» را به چاپ رساند. ترانسترومر به عنوان يك روانشناس، وقت خود را بين كار و سرودن شعر تقسيم ميكرد.
عشق او به طبيعت و موسيقي اشعارش را به جلو ميبرد تا اين كه طي دهههاي بعدي آثارش رنگ تيرگي به خود گرفتند و با سوالات اگزيستانسياليستي همچون مرگ و بيماري درگير شدند.
به نوشتهي روزنامهي اينديپندنت، طي دههي 1950 وي دوستي نزديكي با «رابرت بلاي» پيدا كرد. بلاي ترجمهي بسياري از آثار او به زبان انگليسي را بر عهده گرفت. اشعار او به بيش از 50 زبان دنيا ترجمه شدند و بر شاعران سراسر دنيا تاثير گذاشتند.
مجموعههايي نظير «زورق اندوه» (2010)، «معماي بزرگ» (2006) و «بهشت نيمكاره» (2001) از مجموعه اشعار ترانسترومر در دههي اخير به زبان انگليسي ترجمه و منتشر شدهاند. مجموعه شعري تازه با عنوان «مجموعه اشعار نو» نيز امسال با ترجمه «روبين فولتون» به زبان انگليسي از سوي نشر «بلوداكس بوكس» روانهي بازار شده است.
منبع : ایسنا
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کتابی از مجموعه داستان های شرلوک هولمز که نویسنده آن را به سبک و سیاق فرهنگ ایرانی نوشته و طعنههایی به اوضاع اجتماعی - سیاسی کشور است، روانه بازار نشر شد.
کتاب "شرلوک هولمز خالی نبند!" نوشته ابراهیم رها در 63 صفحه با قیمت 2500 تومان از سوی انتشارات حوض نقره روانه بازار نشر شد.
"نفقه، آدم ربایی، معضل بزرگ، آشنا، ضارب و مضروب، دزد، پرستو، معمای حل نشدنی و تام و جری" از مطالب این کتاب است.
در معرفی کتاب می خوانیم: "کتاب شرلوک هلمز خالی نبند! هم طنز سیاسی هست و هم نیست! شرلوک هولمز را که می شناسید. حالا تصور کنید او بیاید وسط اوضاع اجتماعی سیاسی، و بخواهد به جای اینکه راز قتل فلان کس را پیدا کند برای یک آدم بیکار، در این اوضاع و احوال، کار پیدا کند! یا دوباره تصور کنید «قیصر» به هولمز مراجعه کند تا خان دایی را به او بسپرد و هولمز هم قول بدهد دکتر واتسن برای خان دایی شکسپیر خواهد خواند تا خان دایی هم برایش شاهنامه بخواند!"
در بخشی از این کتاب نیز آمده است: "ناگهان یکی با لگد در را باز می کند و وارد می شود. سرتا پا مشکی پوشیده. پاشنه هایش را خوابانده. دکمه های بالایی پیراهنش باز است. یک نگاه به چپ و یک نگاه به راست می اندازد. رو به دکتر واتسن می کند و با لهجه و گویش جاهلی حرف می زند..."
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
part gah
07-11-2011, 11:58
جایزه بزرگ ادبی فرانسه به چه کسی رسید؟
الکسیس جنی دبیر زیستشناسی برنده جایزه ادبی گنکور شد که از آن به عنوان بزرگترین جایزه ادبی فرانسه یاد میشود.
جنی با اولین رمان خود به نام «هنر فرانسوی جنگ» با موضوع جنگهای دوره استعمارگری فرانسه برنده این جایزه شد.
طبق سنت هرساله جایزه 10 یورویی (8.6 پوندی) گنکور در رستوران دروآن در پاریس به برنده اهدا شد. بردن این جایزه به معنای بالا رفتن قابلتوجه فروش کتاب برنده است.
از برندههای دورههای پیشین این جایزه که فقط به نویسندگان فرانسوی زبان و زنده تعلق میگیرد و یک نویسنده تنها یک بار میتواند برنده آن شود، میتوان به مارسل پروست در سال 1919، مارگارت دوراس، آندره مالرو، سیمون دوبوار و میشل اولهبک، برنده جنجالی سال گذشته اشاره کرد. رومن گاری تنها نویسندهای است که دو بار این جایزه را برده است (بار دوم با نام مستعار ناشناخته برای داوران).
اولهبک که سال پیش برنده این جایزه شد به دلیل گستاخانه بودن آثارش و روایت ازخودبیگانگی انسانهای معاصر مشهور است. منتقدان فرانسه او را بسیار دوست دارند اما برخی هم او را متهم به بیادبی و زنستیزی کردهاند.
سال پیش او با «نقشه و قلمرو» برنده این جایزه شد که در آن اولهبک نویسندهای بود که به قتل میرسید.
جایزه گنکور سال 1903 تاسیس شد و هرسال به اثری تعلق میگیرد که «بهترین و خلاقانهترین نثر سال» باشد.
جنی 48 ساله در دبیرستان سن-مارک در لیون دبیر زیستشناسی است و سه فرزند دارد. طبق نوشته روزنامه «لوموند» فرانسه او دو رمان دیگر هم نوشته است که یکی را تمام ناشران رد کردند و دیگری اصلا به ناشری سپرده نشده است.
برنده جایزه گنکور را رایگیری در میان 10 داور این جایزه مشخص میکند. «هنر فرانسوی جنگ» یک رقیب جدی داشت؛ رمان «زمزمه دامنه» نوشته کارول مارتینز که درنهایت رمان جنی با نتیجه پنج بر سه پیروز شد. دو رای دیگر به نامزدهای دیگر داده شده بود.
رمان 600 صفحهای «هنر فرانسوی جنگ» کنکاشی است درمورد مشکلات و درگیریهای فرانسه در الجزیره و جنوب شرقی آسیا، جنی در این رمان با استفاده از تاریخ به بررسی رویکرد امروز فرانسه در قبال مسائل نژادی و مهاجرت پرداخته است.
رمان از دید یک سرباز کهنهکار جنگهای استعماری فرانسه در هندوچین و الجزیره روایت میشود که این روزها نقاش شده و به مردی جوان نقاشی میآموزد. انتشارات بزرگ گالیمار این اثر را منتشر کرده است.
برندههای شش سال اخیر گنکور هرکدام بطور متوسط 400 هزار نسخه فروش داشتهاند.
wichidika
22-04-2012, 11:36
اختصاصی مهر / رشته «واژهگزینی و اصطلاحشناسی» ایجاد شد وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با ایجاد رشته «واژهگزینی و اصطلاحشناسی» در مقطع کارشناسی ارشد موافقت کرد. نسرین پرویزی معاون گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در گفتگو با خبرنگار مهر با اعلام این خبر گفت: ما در فرهنگستان از چند سال پیش تمام تلاشمان را برای اخذ مجوز تاسیس رشته «واژهگزینی و اصطلاحشناسی» در مقطع کارشناسی ارشد انجام دادیم و خوشبختانه این اتفاق افتاده است.
وی از ابلاغ این مصوبه به تمام دانشگاههای کشور خبر داد و در عین حال تاکید کرد: معمولاً موسسه و یا دانشگاهی که پیشنهاد تاسیس رشتهای را داده است، برای ایجاد آن پیشقدم میشود. ما هم شرح درس این رشته را با توجه به تجربیاتمان در ایران و نیز تجارب دیگر کشورها و با بهرهگیری از علوم زبانشناسی، ادبیات فارسی و واژهشناسی نوشتیم.
معاون گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی اضافه کرد: ما از اواسط سال گذشته در حال مذاکره با وزارت علوم هستیم با این هدف که فرهنگستان بتواند راساً این رشته را دایر کند و تاکنون موافقتهایی هم برای این کار اخذ شده است.
پرویزی گفت: برای این رشته پژوهشکدهای شامل سه بخش علوم پژوهشی واژهگزینی و اصطلاحشناسی، فرهنگ نگاری یا واژهنامه نگاری و پژوهشهای مربوط به واژهنگاری ایجاد خواهد شد.
وی از مشخص شدن روسای این سه گروه و نیز اعضای هیئت علمی مربوط به هر یک از آنها خبر داد و تاکید کرد: اگر این مراحل به تائید وزارت علوم هم برسد، ما میتوانیم از مهر ماه سال آینده این پژوهشکده را راهاندازی و رسماً در مقطع کارشناسی ارشد «واژهگزینی و اصطلاحشناسی» اقدام به جذب دانشجو بکنیم.
معاون گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی ابراز امیدواری کرد این رشته در دفترچه کنکور کارشناسی ارشد سال آینده درج شود و پژوهشکده مذکور نیز در نخستین نیمسال تحصیلی 91- 92 اقدام به جذب حداقل 8 تا 12 نفر دانشجو کند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ری بردبری Ray Bradbury نویسنده معروف آمریکایی و خالق اثر ماندگار "فارنهایت 451" که فرانسیس تروفو اثری سینمایی از آن خلق کرده، پس از یک بیماری طولانی مدت و همزمان با گذر زهره از مقابل خورشید در سن 91 سالگی از دنیا رفت.
بردبری چه زیبا گفته:
"برای سوزاندن یک کتاب بیش از یک راه وجود دارد…برای نابود کردن یک فرهنگ نیازی نیست کتابها را سوزاند. کافیست کاری کنید مردم آنها را نخوانند…"
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
part gah
13-06-2012, 21:56
تازههاي «نشر مركز»
نشر مركز، امسال چند كتاب مهم در زمينه ادبيات كلاسيك ايران، ترجمه متن كامل رمانهاي تخيلي كلاسيك و دستور زبان فارسي منتشر كرده است: «سيبي و دو آينه» از قاسم هاشمينژاد، «سفر به مركز زمين» ژول ورن (ترجمه مرجان رضايي)، «جزيره گنج» رابرت لوييس استيونسن (ترجمه شهلا طهماسبي) و «دستور زبان فارسي» تاليف اميد طبيبزاده، عنوانهاي اين چند كتاب است كه در ادامه به معرفيشان پرداختهايم.
سيبي و دو آينه
«قاسم هاشمينژاد» نويسندهاي است نام آشنا. گفتوگوهاي او با نويسندگاني چون «ابراهيم گلستان» و «هوشنگ گلشيري» كه سالها پيش انجام شده هنوز از بهترين گفتوگوهايي است كه از اين نويسندگان منتشر شده است. همچنين «رمان فيل» در تاريكي هاشمينژاد، رماني است كه بسياري از منتقدان آن را از بهترين آثار داستاني ايراني در ژانر پليسي دانستهاند. عرفان و تصوف از ديگر حوزههايي است كه هاشمينژاد در كنار نقد و ترجمه و قصهنويسي به آن پرداخته است و تازهترين كتاب او هم با عنوان «سيبي و دو آينه» كتابي است در همين زمينه. سيبي و دو آينه كتابي است «در مقامات و مناقب عارفان فرهمند.» هاشمينژاد در اين كتاب به زندگي، آثار و عقايد عارفان بزرگ پرداخته است و در چهار بخش سرنگاشت، روايتها، كمينهها و گزيدهگوييها، هر يك از اين عارفان نامآشنا را به خواننده علاقهمند به حوزه عرفان معرفي كرده است. حسين منصور حلاج، بايزيد بسطامي، ابراهيم ادهم، رابعه ادويه، ابوسعيد ابيالخير و ابوبكر بلخي از جمله عارفاني هستند كه در اين كتاب به معرفي زندگي، افكار و آثارشان پرداخته شده است.
سفر به مركز زمين
همه آنها كه كودكي و جوانيشان را در دهه 60 گذراندهاند، حتما چاپهاي متعدد از كتابهاي «ژول ورن» را به ياد دارند. چاپهايي كه اغلب خلاصههايي از رمانهاي علمي - تخيلي ژول ورن بودند؛ خلاصههايي تنظيمشده براي كودكان و نوجوانان. از اين خلاصهها يكي هم سفر به مركز زمين بود. كتابي كه اكنون نشر مركز، ترجمهاي از متن كامل آن را منتشر كرده است. مترجم اين رمان علمي- تخيلي، «مرجان رضايي» است. سفر به مركز زمين، در كنار آثاري چون 20هزار فرسنگ زير دريا و دور دنيا در 80 روز، يكي از مشهورترين و پر طرفدارترين آثار ژول ورن است و مورد اقتباس سينمايي نيز قرار گرفته است. در مقدمه ترجمه فارسي اين رمان درباره آن آمده است: «سفر به مركز زمين كه در 1864 منتشر شد، سومين اثر ورن از مجموعه سفرهاي شگفتانگيز بود. اولين اثر از اين مجموعه رمان موفق پنج هفته در بالن بود كه در 1862 منتشر شده بود. سفر به مركز زمين براساس اين فرضيه نوشته شده است كه زمين توخالي است و آتشفشانها احتمالا از طريق شكافهاي زيرزميني به يكديگر راه دارند (در آن هنگام اين فرضيه نادرست شمرده نميشد، بلكه نظريهاي معتبر تلقي شده و جدي گرفته ميشد و دانشمندان زيادي را به خود مشغول كرده بود). اين اثر درباره كشف و شناسايي تونلي مخفي است كه از طريق يك آتشفشان به مركز زمين راه دارد.»
جزيره گنج
از ديگر آثار مشهور تخيلي كه امسال ترجمه متن كامل آن توسط نشر مركز منتشر شده، يكي هم «جزيره گنج» اثر معروف «رابرت لوييس استيونسن» است. اين رمان با ترجمه «شهلا طهماسبي» منتشر شده است. جزيره گنج در كنار رابينسون كروزوي دانيل دفو و سفرهاي گاليور جاناتان سوييفت يكي از آثار كلاسيك درباره سفرهاي دريايي است. در مقدمه ترجمه فارسي درباره اين كتاب، انگيزه نوشته شدن و اهميتش آمده است: «استيونسن جزيره گنج را در 1881 براي ناپسري 12سالهاش لويد آزبورن، آفريد و درباره آن به دوست نويسندهاش ويليام هنلي نوشت اگر بچهها از آن خوششان نيايد، معلوم ميشود نسبت به زمان بچگي من خيلي عقب رفتهاند. جزيره گنج به سبب در بر گرفتن ماجراهاي دزدان دريايي، نقشه، گنج، شورش و آشپز يكپاي كشتي هنوز از محبوبترين داستانهاي حادثهاي است و موجب تسكين وحشت استيونسن ميشود. از اينكه دزد دريايي اگر فحش ندهد مثل خشتي است كه بدون كاهگل كار گذاشته ميشود.»
دستور زبان فارسي
«دستور زبان فارسي» كتابي است از «اميد طبيبزاده» و همانطور كه از نامش پيداست كتابي است با محوريت دستور زبان كه «براساس نظريه گروههاي خودگردان در دستور وابستگي»، تاليف شده است. در اين كتاب در چارچوب نظريه صورتگراي وابستگي، هر ساخت نحوي در زبان فارسي نوشتاري رسمي، به هسته و وابستههايش تجزيه ميشود و روابط وابستگي ميان آنها نمايش داده ميشود. تلاش براي ارايه تحليلي مدلل و مبتني بر روابط وابستگي، در نهايت مولف را به نظريهاي رسانده كه تحت عنوان نظريه گروههاي خودگردان از آن ياد كرده است.
منبع : روزنامه شرق
F l o w e r
25-06-2012, 09:32
حـالات و مقـامـات م.امـیــــد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«حالات و مقامات م.امید» نام تازه ترین کتاب دکتر شفیعی کدکنی است که به ویترین کتاب فروشی ها راه یافته است. به گزارش وبسایت روز نیشابور، ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])محمدرضا شفیعی کدکنی یکی از نزدیکترین یاران اخوان ثالث، که سال ها و سال ها بااو و در کنار او زیسته است در این کتاب، چشماندازهای گوناگون زندگی و شعر اخوان ثالث را آینگی میکند و تصویری همه جانبه ازشخصیت او به خوانندگان ارائه می دهد؛ از خصوصی ترین لحظه های زندگی شخصی او تا سلوکاجتماعی و سیاسی اش. ابعاد شگفت آور خلاقیت او، نقد ساختاری و صورتگرایانه ی کار اوتا نقد اجتماعی و روانشناسی خلاقیت هنری او در این کتاب همه و همه بیان شده است. محمدرضا شفیعی کدکنی، یار دیرین م. امید این کتابرا در چند بخش به شرح زیر نگاشتهاست: بخش اول کتاب، خاطرات شخصی نویسنده از اخوان ثالث است که در آن کوشیده استتصویری همهجانبه از شخصیت او ارائه کند. در این کتاب،در آن سوی فصل حالات و مقامات، با دو گونه چشم انداز درباره ی اخوان روبرو می شویم:نقد ساختاری و صوریکار او و نقد اجتماعی و روانشناسی آثار او. در بخش دوم با عنوان «ابری درون آینه گریان»، اساس کار نویسنده مجموعههایشعر اخوان ثالث است که به ترتیب عبارتند از: ارغنون، زمستان، آخر شاهنامه و شعرهایپراکنده که در مجلات راهنمای کتاب، کتاب هفته، اندیشه و هنر، پیام نوین، پیغامامروز هفتگی، یغما و مجله آرش منتشر شده است. همچنین حرف هایی که او گاه و بیگاه،ضمن مقالاتش درباره شعر و شاعری نوشته و در جای خود از نظر نقد ادبی و شناخت شعرمعاصر، کم از شعرهای او نیست ضمیمه ی این بخش است. بخش سوم اجمالی دربارهی اسلوب شاعری م.امید است. م.امید با پذیرفتنبنیادهایی، خواه سنتی در معنی الیوتی سنت و خواه ابداعی، اسلوبی بوجود آورده است کهدر این اسلوب همه ی صفات برجسته اسلوب در معنی علمی آن وجود دارد و هنر او ترکیبیاست از مجموعه کوششهای وی در راه تشخیص دادن به این اسلوب. جایگاه اخوان ثالث در ادبیات معاصر ما عنوان بخش بعدی کتاب است. اگر کسی بخواهد جُنگی از انواع شعر عصر ما فراهم کند، هر قدر سختگیر باشد چند قصیده از اخوان ثالثرا در بخش قصاید قرار میدهد. اما اگر از شعر مدرن عصر ما بخواهد سفینهای فراهمکند، بیشترین حجم انتخابش از شعرهای او خواهد بود. دستکم چهل شعر از شعرهای نو اودر حدی است که یکی از آنها به تنهایی برای تثبیت مقام یک شاعر بزرگ در تاریخ شعرفارسی معاصر برای همیشه کافی است. شاعر شعرهای پرشکوه، اخوان، اراده معطوف به آزادی و در جستجوی عدالت عنوان هایبعدی این کتاب است.
جامعه شناسی مخاطبان دو شاعر (شاملو و اخوان) عنوان بخش دیگری از کتاب است. شفیعی کدکنی در این بخش از جمله می گوید: «طرفداران شعر اخوان بیشتر کسانی هستند که شعر فارسی و ادبیات کهن را به خوبیمی شناسند. برعکس، طرفداران شاملو گروهی از شعرخوانان یا شعردوستان اند که ارتباطچندانی با عرصه ی تاریخ ادب فارسی ندارند.» رتوریک شعر اخوان، هدیههایی از عالم غیب و سوالات امتحانی اخوان ثالث دردانشگاه تهران پایان بخش کتاب است
.
«حالات و مقامات م. اميد» به قلم شفيعي كدكني در ۲۶۴ صفحه با قيمت ۷۵۰۰تومان و شمارگان ۲۲۰۰ نسخه از سوي نشر سخن متشر شده است.
کلبه کتاب کلیدر
52792
برادر گابریل گارسیا مارکز، زوال عقل این نویسنده را تایید کرد
برادر برندهی جایزهی نوبل ادبی 1982 گفت: "اینکه سعی میشود اخبار سلامتی این نویسنده مخفی بماند به این دلیل نیست که این موضوع به مردم ربطی ندارد بلکه به دلیل این است که موضوع سلامتی وی مسئلهای شخصی و مربوط به خودش است."
خایمه خطاب به شاگردانش در سخنرانی شهر کارتاگینا گفت: که برادر 84 سالهاش گاهی برای انجام امور روزمره اولیهاش به وی زنگ میزند تا از او سوال بپرسد. او از نظر حافظه دچار مشکل است و دیگر قادر به نوشتن نیست، من گاهی برایش گریه میکنم چون به زودی او را از دست خواهم داد.
خایمه گارسیا مارکز اولین عضو خانواده مارکز است که راضی به اعلان عمومی مشکل زوال عقل گابریل شده است. زمانیکه از وی برای صحبت درباره گابو، نویسنده محبوب کلمبیایی دعوت کردند، وی اظهار کرد که به هیچعنوان نمیتواند دوباره دربارهی بیماری برادرش صحبت کند.
خایمه افزود: گابو از نظر ظاهر فیزیکی سالم است ولی مشکل حافظه شدید دارد و به دلیل سرطان غدد لنفاوی که در سال 1999 تشخیص داده شد، بیماری حافظهاش تشدیدتر شده است. این بیماری در خانواده ما رایج است و اکنون او از سرطانش درد میکشد تا حدی که گاهی در آستانه مرگ قرار میگیرد. شیمیدرمانی جانش را نجات داده اما بسیاری از نورونها و سیستم ایمنی بدنش را از بین برده و روند نابودی سلولهایش سریع است. اما او هنوز یک قهرمان است و با نشاط و خندان به زندگی ادامه میدهد.
بهترین اثرش «صد سال تنهایی» است که سی میلیون جلد از آن بهفروش رفته است. مارکز هماکنون ساکن مکزیک است و از پنج سال پیش که آخرین اثرش منتشر شد تا حال، دست بهقلم نبرده است.
خایمه مدیر موسسه روزنامهنگاری نوین، که مارکز آن را در 1994 در کارتاگینا تاسیس کرد، گفت: "متاسفانه برادرش قادر به نوشتن بقیهی خود زندگینامهنوشتش نیست و فقط بخش اول آن را با عنوان «زندهام که روایت کنم» به رشته تحریر درآورده است و احتمال میرود که بقیه آن نوشته نشود."
52793
منبع : متن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])+ عکس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) + عکس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پ.ن.:
- نام برادر مارکز Jaime است تلفظ با خودتون. خایمه یا ژایمه
- یادمه میخواست یه زمانی بیاد ایران و فکر کنم آخر هم نیومد.
- کتاب صد سال تنهایی مارکز کتابی است برای صد سال تنهایی . از دستش ندید
- روزی که خبر برسه مارکز از دنیا رفته روزیه که همه مارکز خوان و مارکز شناس خواهند شد مثل جابز و ...
- جملات زیبا از مارکز ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] 7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%A7%20%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA% A9%D8%B2)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«خاطران زمستانی»، تازهترین رمان پل استر، نویسنده آمریکایی است به تازگی کار ترجمه آن در ایران از سوی نشر افق آغاز شده.
این کتاب را که هنوز نسخه انگلیسی آن در جهان به چاپ نرسیده،
خجسته کیهان به زبان فارسی برمیگرداند؛
این در حالی است که تا به امروز فقط نسخه ترکی این اثر که خاطرات سفر این نویسنده به کشور ترکیه است، در این کشور منتشر شده است.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، هلیا هنرمند، مدیر روابط عمومی نشر افق درباره نحوه انتشار این کتاب توضیحاتی داد و گفت: آژانس پل استر معمولا pdf آثار این نویسنده را قبل از چاپ به ناشرانی که هزینه کپی رایت را پرداخت میکنند، میفرستد، که با ارسال این اثر به ترکیه در این کشور به زبان ترکی منتشر شد و به همین دلیل کار ارسال این رمان به ناشران دیگر مقداری معوق ماند.
وی افزود: در هر حال این کتاب به نشر افق نیز ارسال شد و به احتمال زیاد نسخه انگلیسی آن سپتامبر منتشر میشود و شاید ما نتوانیم آن را همزمان با چاپ جهانیاش به چاپ برسانیم. هماکنون با خانم کیهان قرارداد ترجمه این اثر بسته شده است.
به گفته هنرمند، «خاطرات زمستانی» درباره زندگی خود پل استر است که در بخشی از آن خاطرات سفر وی به کشور ترکیه آمده است.
منبع: ibna ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پ.ن.:
- winter journal یعنی خاطرات زمستانی !!!؟
- پاراگراف اول از صفحهی اول کتاب از سایت آمازون ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]):
You think it will never happen to you, that is cannot happen to you, that you are the only person in the world to whom none of these things will ever happen, and then, one by one, they all begin to happen to you, in the same way they happen to everyone else.l
Mohammad
23-09-2012, 22:29
ترجمهي اصل «كليله و دمنه» در راه انتشار
«كليله و دمنه» با ترجمهي محمدرضا مرعشيپور و تصويرگري محمدعلي بنياسدي در دست انتشار قرار گرفت.
محمدرضا مرعشيپور در اينباره به خبرنگار كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: اين ترجمه از «كليله و دمنه» با ترجمهي نصرالله منشي كه آن را حدود 50 سال پيش مجتبي مينوي تصحيح و منتشر كرد، تفاوت جدي دارد، زيرا ترجمه نصرالله منشي پر از اغلاط و همچنين روايات است، در حاليكه ترجمه من از اصل كتاب و مربوط به ادبيات پهلوي و قبل از اسلام است.
او افزود: كتاب «كليله و دمنه» متني از دوره ايران باستان است كه با حملهي اعراب نزديك بود اين كتاب هم مانند بيشمار آثار دوره ايران باستان و همچنين متنهاي پهلوي نابود شود؛ اما ابن مقفع آن را به عربي ترجمه ميكند و از گزند نابودي كامل در امان ميماند.
مرعشيپور گفت: اين كتاب براي انتشار در اختيار انتشارات نيلوفر قرار گرفته و محمدعلي بني اسدي در حال نقاشي تصويرهاي آن است و احتمالا تا سه ماه ديگر به چاپ ميرسد.
او كه به تازگي تصحيحي از «هزار و يك شب» را ترجمه و منتشر كرده است، دربارهي تجديد چاپ اين كتاب نيز گفت: چاپ اول اين كتاب تمام شده است و براي تجديد چاپ آن نيز با مشكل گراني كاغذ روبهرو هستيم، ولي اميدواريم اين كتاب به زودي به چاپ دوم برسد.
همچنين ترجمهي مرعشيپور از مجموعهي داستان «خواب» نوشته ي نجيب محفوظ براي چاپ دوم در اختيار انتشارات نيلوفر قرار گرفته است. چاپ اول اين كتاب از سوي انتشارات فرهنگ و انديشه منتشر شده بود.
====
اولين ترجمه لاتين «هابيت» منتشر شد
اولين ترجمهي لاتين در سالروز 75 سالگي «هابيت»، شاهكار ادبي «جي.آر.آر تالكين» به چاپ رسيد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، انتشارات «هارپر كالينز» پس از گذشت 75 سال از انتشار اولين رمان «هابيت» نوشته «جي.آر.آر تالكين»، نخستين ترجمه لاتين اين اثر را روانه بازار كتاب كرد.
امروز همچنين به اين مناسبت تمام مدارس انگلستان 75 سالگي «هابيت» را جشن گرفتند.
به گزارش روزنامه گاردين، ناشر آثار تالكين همچنين طراحيهاي اوليهاي كه اين نويسندهي برجسته از نسخه اوليه «هابيت» خلق كرده بود، را به چاپ رساند.
اخيرا اعلام شد اولين قسمت سهگانه «پيتر جكسون» از رمان «هابيت: سفر غيرمنتظره» روز 14 دسامبر روي پرده سينماها ميرود.
منبع : ایسنا
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تصميمگيری در مورد جايزه ادبی نوبل نزديک است و باز هم نام فيليپ راث، نويسنده آمريکايی بهعنوان بخت نخست مطرح شده است. آگاهان همچنين هاروکی موراکامی، نويسنده ژاپنی و باب ديلن، ستاره موسيقی راک و شاعر را در ميان نامزدهای اصلی نوبل ادبی میدانند.
در اين روزها که آکادمی سوئد در حال تصميمگيری برای جايزه نوبل ادبی 2012 است، مجله اينترنتی هافينگتون پست آمريکا نوشت: "شمارش معکوس برای شرکت سالانه فيليپ راث Philip Roth آغاز شد."
تقريبأ نزديک به 20 سال میشود که نه فيليپ راث 79 ساله، که همواره نامزد دريافت نوبل ادبی است، و نه نويسنده ديگری از آمريکای شمالی اين برترين جايزه ادبی جهان را دريافت کرده است.
آگاهان تا پيش از اعلام فهرست آکادمی سوئد در نيمه نخست ماه اکتبر ـ که تاريخ دقيق آن بعدأ اعلام میشود ـ Bob Dylan باب ديلن 71 ساله، خواننده، آهنگساز، شاعر و نويسنده آمريکايی را نيز يکی از پراقبالترين نامزدهای نوبل ادبی میدانند.
جلوتر از وی هاروکی موراکامی Haruki Murakami، نويسنده 63 ساله ژاپنی قرار دارد. پيتر انگلوند، دبير آکادمی سوئد، رتبه بالايی برای موراکامی قائل است و میگويد: "بايد توجه داشت موراکامی در ميان پيشبينیکنندگان همواره بخت اصلی بوده است."
لندبروکس، بزرگترين شرکت شرطبندی بريتانيا سال گذشته نيز باب ديلن و هاروکی موراکامی را در رتبههای نخست فهرست پراقبالترين نويسندگان برای دريافت نوبل ادبی قرار داده بود. با اين حال هيجان اصلی در فهرست لندبروکس تنها زمان کوتاهی قبل از انتشار آن بالا گرفت، زمانی که امتيازهای توماس ترانسترومر شاعر 81 ساله سوئدی به سرعت بيشتر شد و سرانجام نوبل ادبی 2011 را از آن خود کرد.
در ميان بختهای تازه امسال میتوان به مو يان Mo Yan، نويسنده 57 ساله چينی اشاره کرد. از نخستين دوره اهدای جايزه ادبی نوبل در سال 1901 تاکنون هنوز اين جايزه به يک نويسنده يا شاعر چينی تعلق نگرفته است.
همچنين از نگوگی وا تيونگو Ngugi wa Thiong'o، نويسنده 74 ساله کنيايی نيز بهعنوان يکی از نامزدهای دريافت نوبل ادبی ياد میکنند.
پيتر انگلوند انتخاب آکادمی سوئد را بر اساس تناسب جغرافيايی رد میکند و میگويد: "برای ما تنها کيفيت ادبی مطرح است" سخنی که بارها از سوی مسئولان آکادمی تکرار شده است، اما تاريخدانان چندان آن را جدی نمیگيرند.
به همين خاطر گفته میشود پس از گذشت يک دهه که عمدتأ برندگان نوبل از ميان نويسندگان اروپايی برگزيده شدند، اينک نوبت به نويسندگان آمريکايی، آفريقايی و يا چينی رسيده است.
برجستهترين بختهای نوبل ادبی که سالها نيز نامزد دريافت آن بودهاند بدون شک از آمريکا و کانادا هستند. برترين آنها فيليپ راث است که نويسندگان ديگری چون کورمک مککارتی Cormac McCarthy، نويسنده 79 ساله، تامس پينچون Thomas Pynchon، نويسنده 75 ساله، دون دهليلو Don DeLillo، نويسنده 75 ساله و جويس کارول آوتز Joyce Carol Oates، نويسنده 74 ساله که همگی هموطن راث هستند و همچنين مارگرت اتوود Margaret Atwood، نويسنده 72 ساله کانادايی پس از او قرار میگيرند.
آخرين نويسنده آمريکايی که جايزه نوبل ادبی را دريافت کرد تونی موريسون بود که در سال 1993 موفق به دريافت آن شد.
جايزه نوبل ادبی يکی از پنج جايزه نوبل است و هرسال به يک نويسنده يا شاعر اهدا میشود
منبع ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Calvin Trillin ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کالوین تریلین عنوان برنده امسال این جایزه معتبر آمریکایی را از آن خود کرد.
این نویسنده که از کادر مجله معتبر نیویورکر نیز هست، برای کتابش با عنوان «كاملا به اندازه كافي از كالوين تريلين: 40 سال چيزهاي خنده دار» از انتشارات رندوم هاوس این جایزه را از آن خود کرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كالوين تريلين 76 ساله نويسنده بيش از 20 عنوان كتاب است که «درباره آلیس» و «فراموشکارانه درباره او که می خرامد» از جمله آن هاست. وي که از سال 1963به عنوان يكي از افراد هيات تحريريه در نشريه نيويوركر فعاليت می کند، جدیدترین کتابش را با عنوان «جنگ سگی: یک روایت شعری گاه و بیگاه منقطع درباره رقابت های ریاست جمهوری» ماه آینده منتشر می کند.
كتاب «پاني: بزرگترين شهر در آمريكا» که اقتباسی از برنامه اي تلويزيوني كه به گسترش شوخ طبعي و خنداندن مردم در تلويزيون مشهور شده و با نام «پارك و سرگرمي» پخش مي شود نوشته «نيت دي ميو» و پاتريشيا ماريكس با كتاب «آغازي به همراه خوشحالي» دیگر فيناليست هاي جايزه توربر بودند.
جايزه توربر ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) به یاد جيمز توربر ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) طنز نویس و کاریکاتوریست برجسته آمریکایی و از همکاران نیویورکر هر سال به انتخاب بهترین کتاب طنز سال در آمریکا می پردازد. برنده این جایزه پنج هزار دلار جايزه نقدي دريافت مي كند. دیوید سداریس، جان استوارت و دیوید راکوف از جمله برندگان سال های پیش این جایزه اند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
James Thurber
منبع: ایبنا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) + stltoday ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Ten Minutes with Calvin Trillin winner of the Thurber prize for American Humor ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
".The Nobel Prize in Literature 2012 was awarded to Mo Yan "who with hallucinatory realism merges folk tales, history and the contemporary
مو یان نویسنده چینی در حالی برنده جایزه نوبل ادبیات شد که برای خوانندگان ایرانی چندان آشنا نیست.
مو یان با نام اصلی گوآن مویه پنجم مارس سال 1955 در گائومی، استان شاندونگ چین به دنیا آمد.
او نویسنده رمان و داستان کوتاه است و به دلیل داستانهای نوآورانه، تخیلی و توهمآفرینش در دهه 1980 به شهرت رسید.
یان در زادگاهش دوران دبستان را گذراند، اما کلاس پنجم بود که درگیریهای انقلاب فرهنگی چین موجب شد تحصیل را موقتا رها کند. او سالها به کشاورزی مشغول بود و از سال 1973 در کارخانهای مشغول به کار شد. یان سال 1976 به ارتش آزادی بخش مردم پیوست و از سال 1981 داستاننویسی را شروع کرد.
او بعدا در فاصله 1984 تا 1986 در آکادمی هنر ارتش آزادی بخش مردم ادبیات خواند و داستانهای «تُرُب قرمز روشن»، «انفجارها» را در همین دوران منتشر کرد.
رمان تاریخی عاشقانه یان به نام «ذرت سرخ» سال 1986 منتشر شد و بعدا به همراه چهار داستان کوتاه دیگر با عنوان «خانواده ذرت سرخ» به چاپ رسید. این کتاب برایش شهرت بسیاری به همراه داشت، به ویژه وقتی ژانگ ییمو، کارگردان بنام چینی در اولین گام خود به عنوان فیلمساز اقتباسی از این داستان را ساخت. ییمو سال 2000 فیلم «دوران خوشی» را براساس رمان دیگری از او به نام «شیفو» ساخت.
مو یان در داستانهای بعدی خود رویکردهای مختلفی از جمله داستان افسانهای، داستان واقعگرا، داستان طنز و عاشقانه را امتحان کرد، اما نشان همیشگی آثار او انسانگرایی شورانگیز آنهاست.
رمان «چکامههای سیر» و مجموعه آثارش به نام «مجموعه آثار مو یان» به ترتیب در سالهای 1989 و 1995 منتشر شدند. مو یان در میان داستانهایی که در کتاب دوم چاپ شده بود بیش از همه «جمهوری شراب» را میپسندید که با استقبال هم روبرو شد. او بعدا سال 1995 با رمان «Fengru Feitun» جنجال بسیاری به پا کرد و دولت کمونیست چین که هیچ وقت دل خوشی از مو یان نداشت، به شدت به کتاب تاخت.
حتی ارتش آزادیبخش مردم از مو یان خواست نامه سرگشادهای علیه کتاب بنویسد و از تجدید چاپ آن جلوگیری کند با این حال، نسخههای قاچاق کتاب در بازار سیاه به شدت به فروش رفتند.
او در سخنرانی که در دانشگاه آزاد هنگ کنگ ایراد کرد درمورد نام مستعارش (به معنای «سخن نگو») گفت زمانیکه اولین رمانش را نوشت این نام را انتخاب کرد. چراکه در چین معروف بود به رُکگویی و این امر را کسی نمیتوانست در چین تاب بیاورد، او هم این نام را انتخاب کرد تا همیشه یادش باشد زیاد سخن نگوید.
مو یان سال 1997 از ارتش آزادیبخش مردم جدا شد و به عنوان سردبیر در روزنامه فعالیت خود را از سر گرفت و در این دوران زادگاهش که روستایی کوچک بود، محل وقوع ماجرای داستانهایش شدند.
او بارها اعلام کرده به شدت تحت تاثیر ویلیام فاکنر نویسنده آمریکایی و میناکامی تسوتومو، یوکیو میشیما و اوئه کنزابورو (هر سه نویسنده اهل ژاپن) است. منتقدان تاثیر رئالیسم جادویی آثار گابریل گارسیا مارکز بر یان را انکارناپذیر میدانند.
آخرین کتابهای مو یان «شیفو» (2000)، «شکنجه سندل چوبی» (2001) و «زندگی و مرگ مرا خسته میکنند» (2006) هستند که آخری در 43 روز نوشته است.
حسین عبدیزاده
منبع:
نوشته: خبرآنلاین ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تصویر: سایت رسمی جایزهی نوبل ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
wichidika
26-10-2012, 21:02
کزازی داستان زندگی کوروش را مینویسد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
میرجلالالدین کزازی از نوشتن زندگینامهی داستانی کوروش، پادشاه هخامنشی، خبر داد.
این پژوهشگر در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجوبان ایران (ایسنا) در کرمانشاه، گفت: پس از آنکه زیستنامهی فردوسی را در داستانی نوشتم و به چاپ رسید، بر آن افتادم که زندگینامهی کوروش بزرگ را نیز به همان سبک و شیوه بنویسم.
او افزود: این داستان بلند زیستنامهای است که سرگذشت ابرمرد تاریخ ایران و جهان، شهریار بزرگ و نامدار هخامنشی کوروش در آن نوشته خواهد شد.
کزازی با اشاره به اینکه این کتاب را به پاس دل خود مینویسد، اظهار کرد: کوروش بزرگ بزرگترین، پهناورترین و نیرومندترین جهانشاهی تاریخ را پایه ریخت و سامان داد.
او همچنین گفت: ارج و والایی کوروش در گرو شایستگیها و ویژگیهای والای اوست که انسانی است برازنده.
کزازی در پایان ابراز امیدواری کرد، نوشتن این کتاب تا بهار سال آینده به انجام برسد.
انتهای پیام
part gah
23-12-2012, 13:45
دور جدید نمایشگاه کتاب کودک بولونیا در راه است
نمایشگاه کتاب بولونیا از 25 تا 28 مارس(5 تا 8 فروردین 92) برگزار میشود.-
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از بوک ترید، نمایشگاه کتاب کودک بولونیا که مهمترین نمایشگاه بینالمللی کتاب کودک در جهان است، مثل هر سال به ارایه دستاوردهای صنعت نشر و محصولات چند رسانهای مختص کودکان میپردازد.
نویسندگان، تصویرپردازان، کارگزاران ادبی، دارندگان امتیاز کتابها و فروشندگان آن، کتابفروشان، چاپخانه داران، توزیع کنندگان کتاب و صنایع بسته بندی از اقشاری هستند که هر سال در این رویداد فرهنگی گردهم میآیند تا فرصتهای جدید شغلی را کشف کنند و با بحث و بررسی درباره آن، جدیدترین حرکتهای تجاری در این بخش را رقم بزنند.
حدود هزار و 200 غرفه دار از 66 کشور در پنجاهمین نمایشگاه بولونیای در سال 2012 گرد آمده بودند و بیش از پنج هزار برنامه بینالمللی تخصصی در در فضایی به وسعت 215 هزار متر مربع در آن تشکیل شد.
منبع : خانه کتاب ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
part gah
23-12-2012, 14:06
گزارش کتابهای پرفروش آمریکا
جان گريشام صدرنشين جدول پرفروشها شد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با نزديك شدن به سال نوی ميلادي، بازار كتاب آمريكا دستخوش تغييرات اندكي شد و در هفتهای که گذشت شاهد ورود تنها دو كتاب جديد به فهرست پرفروشها بوديم.-
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) به نقل از نيويورك تايمز، این هفته «جان گريشام» بر نويسندگان ديگر غلبه كرد و با کتابی به نام «قاچاقچي» كه هفته پيش سوم بود، در صدر جدول جاي گرفت. انتشارات دابلدي اين كتاب را به چاپ رسانده و ماجراي آن درباره قتل پنجمين قاضی فدرال است. كليد حل اين معما تنها در دست وكيلي است كه در زندان به سر ميبرد و در ازاي آزادي، حاضر ميشود براي يافتن قاتل كمك كند ولي ماجرا به اين سادگي ها هم نيست...
آمريكايي ها براي بيست و هشتمين بار كتاب «دختر گمشده» را پسنديدند و اين كتاب در رديف دوم قرار گرفت. «گيلان فلين» براي چاپ اين كتاب از موسسه نشر كراون كمك گرفته است و از ناپديد شدن «ايمي» در مراسم سالگرد ازدواجش با «نیک» و متهم شدن همسرش ميگويد.
«بردار تهديد» به قلم تام كلانسي و مارك گراني كه هفته پيش صدرنشين جدول بود، اين بار سومين كتاب هفته شد. در اين كتاب كه توسط انتشارات پوتنام روانه بازار نشر شده است، چين براي حمل به تايوان نقشه كشيده و تهديدي بزرگ براي اين كشور محسوب ميشود. اينجاست كه «جك راين» وارد ميشود تا اين توطئه را خنثي كند و...
جايگاه «19 ساله بدنام» تغييري نكرد و «ژانت ایوانویچ» در اين كتاب كه توسط انتشارات بنتام منتشر شده، باز هم چهارم شد. نويسنده ماجراي شخصيت اصلي داستان هايش «استفانی پلام» را روايت ميكند كه با کمک جو مورلی به تعقیب مردي کلاهبردار میپردازند که از بیمارستان فرار کرده است.
«دیوید بالداچی» نيز با كتاب «فراموش شده»، پنجمين نويسنده هفته شد. اين اثر توسط انتشارات گراندسنترال منتشر شده و درآن، جان پالر کارآگاه نظامی است که مرگ اسرارآمیز عمهاش را در فلوریدا دنبال میکند و...
جايگاه «كريسمس مبارك،الكس كراس» نسبت به هفته گذشته تغييري نكرده و باز هم ششمين كتاب هفته شد. «جيمز پترسون» اين اثر را توسط انتشارات ليتل براون روانه بازار كرده و در آن، الکس کراس کارآگاهی است که هنگام کریسمس با گروگانگیری و تروریسم مواجه میشود.
اين هفته جي.كي.رولينگ با كتاب «خلاء ناگهاني» باز هم به جمع 10 كتاب برتر آمريكا بازگشت و هفتمين نويسنده برتر هفته شد.
هشتمين رديف جدول نيز ازآن «دو گور دسته جمعي» اثر داگلاس پرستون و لينكلن چايلد شد. اين كتاب كه توسط انتشارات گراندسنترال منتشرشده، روايتگر تلاش يك مامور و كارآگاه براي پيگيري ماجراي يك قتل سريالي و پيدا كردن همسر ربوده شدهاش است.
«جعبه سیاه» نوشته «مایکل کانلی» اين هفته نهمين كتاب فهرست شد. انتشارات لیتل براون اين اثر را روانه بازار نشر كرده و در آن، هری بوش کارآگاهی از لسآنجلس، یک گلوله در جنایتی تازه را به یک پرونده 30 ساله مرتبط میداند و...
دهمين رديف جدول نيز به كتاب تازه وارد «12 قبيله هاتي» اثر آيانا ماتيس كه توسط انتشارات ناپف منتشر شده، تعلق گرفت. نويسنده در اين كتاب ماجراي هتي شفرد، دختر 15 ساله آفريقايي – آمريكايي را نقل ميکند كه در سال 1923 به سوداي زندگي بهتر، از جورجيا به فيلادلفيا مهاجرت ميكند ولي با ازدواجش درگير يك زندگي سخت و پرمشقت ميشود و....
پ ن : بیشتر کتابایی که رتبه آوردن جنایی هستین.این برام خیلی جالب بود :n29:
منبع : خانه کتاب ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
part gah
23-12-2012, 14:11
معرفی پرفروشهای آمازون در سالي كه گذشت
سردبير سايت آمازون: 2012، سال بدي براي رمان بود
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آمازون فهرست 10 کتاب پرفروش چاپی خود در سال 2012 را اعلام کرد. سردبير اين سايت از كمبودن رمان در اين سال گله كرد.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از هافینگتون پست، سارا نلسون سردبیر سایت آمازون، با صدور بیانیهای اعلام کرد: امسال واقعا سال بدی برای رمان بود و خوانندگان آمازون در این زمينه، آثار چندانی برای مطالعه نداشتند.
در حالی که ای.ال.جیمز دو عنوان نخست از سهگانه «پنجاه طیف خاکستری» خود را سال 2011 منتشر کرده بود، اما این مجموعه در سال 2012 بسیار پرفروش شد و سه عنوان از فهرست 10 کتاب برتر را به خود اختصاص داد.
در فهرست 10 کتاب پرفروش آمازون در مکان دوم کتابی از گیلیان فلین با عنوان «دختر رفته» جای دارد که هفتهها در فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز نیز جای داشت.
کتاب «روز سخت» نوشته مارک اوون درباره دستگیری اسامه بن لادن نیز پنجمین مکان را به خود اختصاص داد. این کتاب که با وجود مخالفت پنتاگون منتشرشد، با اقبال زياد مردم روبه رو شد و همان زمان در صدر فروش آمازون جای گرفت. این کتاب در یازدهمین سال رویداد 11 سپتامبر تنها در هفته اول انتشار، 253 هزار نسخه فروش کرد.
«معامله ازدواج» نوشته جنیفر پرابست و «به تو باز میگردد» نوشته سیلیوا دی دیگر کتابهای پرفروش سال 2012 هستند که در مکان ششم و هفتم جای دارند. جدیدترین کتاب جان گریشام با عنوان «قاچاقچی»، «جیکوب حامی» نوشته ویلیام لندی و «بیگناه» نوشته دیوید بالداچی دیگر کتابهای پرفروش سال 2012 در فهرست 10 کتاب برتر آمازون هستند.
part gah
23-12-2012, 14:18
همراه با «دخترم عشق ممنوع!» و «كتاب نيست»
«رز گمشده» با «نامحرم» براي چندمينبار به كتابفروشيها آمد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رمانهای «دخترم عشق ممنوع!»، نامزد دریافت هجدهمین دوره جایزه کتاب فصل، «رز گمشده»، «نامحرم» و مجموعه شعر «كتاب نیست» از کتابهای حوزه ادبیات نشر آموت در نوبت چاپهای مجدد راهی بازار کتاب شدند.-
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، یوسف علیخانی، مدیر نشر آموت گفت: چند رمان و مجموعه داستان پر مخاطب نشر آموت به چاپهای مجدد رسیدند. یکی از این آثار رمان «دخترم عشق ممنوع!» نوشته شهلا آبنوس است که برای بار دوم به چاپ میرسد. این کتاب سال گذشته(1390) منتشر شد.
وی افزود: محور اصلی این رمان گوشههایی از اوضاع اجتماعی و فرهنگی برخی اقشار جامعه ايرانی را در دهه 60 همراه با مسایل حاشيه جنگ، تقابل زندگی شهری با روستایی در قالب داستانی عاطفی درباره دختر و پسری جوان مرور کرده است.
علیخانی در ادامه گفت: رمان «رز گمشده» نوشته سردار اوزکان با ترجمه بهروز دیجوریان نیز به چاپ چهارم رسید. این رمان 224 صفحه دارد و با شمارگان هزار و 100 نسخه و بهای هشت هزار و 500 تومان در اختیار مخاطبان قرار گرفته است. همچنین رمان «نامحرم» نوشته یاسر نوروزی نیز سومین چاپ خود در نشر آموت را تجربه کرد. این رمان نیز در 424 صفحه، با شمارگان هزار و 100 نسخه و بهای 15 هزار تومان منتشر شده است.
مدیر نشر آموت در پایان به چاپ جدید مجموعه شعر «كتاب نیست» اشاره کرد و گفت: مجموعه شعر «نیست» سروده علیرضا روشن نیز در این انتشارات به چاپ پنجم رسیده است. این مجموعه با شمارگان هزار و 100 نسخه، 112 صفحه و بهای چهار هزار تومان به کتابفروشیها فرستاده شده است.
part gah
31-12-2012, 22:26
راهيابي 196 اثر به مرحله دوم داوريهاي سيامين جايزه كتاب سال
دبیرخانه سی امین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از راه یابی 196 اثر به مرحله دوم داوریهای این جایزه خبر داد.
به گزارش روابط عمومی موسسه خانه کتاب، در این دوره 19796 کتاب در داوری های جایزه کتاب فصل بررسی شدهاند و 5600 کتاب دیگر نیز به دبیرخانه جایزه کتاب سال رسیده که در مجموع در این دوره حدود 25500 اثر مورد ارزیابی و داوری قرار گرفته است.
این در حالی است که در نهایت 196 کتاب به مرحله دوم راه یافتهاند که توسط 784 داور در حال داوری هستند.
مرحله نهایی داوریهای سی امین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از اواسط دی ماه آغاز میشود. همچنین مرحله نهایی داوری های جایزه جهانی کتاب سال نیز همزمان در حال انجام است.
آیین پایانی سی امین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران همزمان با دهه فجر در تالار وحدت تهران برگزار می شود.
تاريخ انتشار:10/10/1391
منبع : خانه کتاب ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
این تاپیک همانگونه که میدانید مختص نوشتن خبرهایی است از دنیای ادبیات
تمامی خبرهایی که میتواند این گستره رو تحت پوشش قرار دهد (البته با دقت به قوانین)
زین پس این گونه خبر و ... که جنبهی اطلاع رسانی داشته و شما دوست دارید دیگران را نیز در جریان بگذارید
را میتوانید برای هر خبری تاپیکی مشخص و کاملا جدا ایجاد کرده و در آن مطلب و خبر خود را بنویسید
لطفا دقت کنید عنوان تاپیک عنوان خبر یا نوشتهای باشه که بتونه به خوبی متن مطلبتان را برساند
و همچنین ابتدا جستجو کنید تا از تکراری نبودن مطلب مطمئن شوید
از کپی پیست کردن چشم بسته جداً بپرهیزید و متن رو خوانده، اگر طولانی است قسمتهای مهم را مشخص کرده و ... کلا تاپیکی ایجاد کنید که هم بتواند به خوبی اطلاع رسانی کرده و هم خواننده را ترغیب به خواندن کند.
با تشکر
تاپیک قفل شد
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.