PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : ترجمه ي فايلهاي Resident Evil Code Veronica X



Maggy_P
09-10-2007, 10:48
خوب توي اين تاپيك ما ميخوايم فايل هاي كد ورونيكا رو ترجمه كنيم هركي هم خواست ميتونه همكاري كنه
اول ميخوام با معرفي شخصيت هاش شروع كنم :46:
-----------------------------------------------------
-----------------------------------------------------

شخصيت هاي كد ورونيكا

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

كلر ردفيلد
يكي از باقي ماندگان شهر راكون. اون تونسته به شركت آمبرلا در اروپا نفوذ كنه به خواطر همين دستگير و به جزيره ي روكفورد منتقل شد. اون مانند برادرش كريس يك انسان محكمه.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

كريس ردفيلد
يكي از معدود افراد زنده مانده در گروه S.T.A.R.S . بعد از اون ماموريت سخت توي اون امارت اون تونست در مورد شركت آمبرلا تحقيق كنه و انتقام دوستانش رو بگيره. يك تيرنداز ماهر.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

استيو بورنسايد
اون هم مثل كلر در جزيره ي روكفورد اسير بوده. به خاطر تعقيب يه آزمايش خطرناك در ماه گذشته. به خاطر همين استيو از اون آدما بيزاره. اون سعي ميكنه كه كلر رو تحت تاثير قرار بده اما اون خيلي بي تجربه و از خودراضيه.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

آلفرد آشفورد
رئيس و موسس شركت آمبرلا در جزيره ي روكفورد. يك ديوانه ي كامل كه با ديدن رنج كشيدن انسانها تفريح ميكنه. اون در حد يه پادشاه امكانات داره و وقتي كه عصباني بشه هر كسي رو كه جلوي نقشه هاش بايسته از بين ميبره.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

آلكسيا آشفورد
يك بچه ي نابغه. كمتر كسي اونو در سالهاي اخير ديده.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

آلبرت وسكر
فرمانده ي ارشد گروه S.T.A.R.S . اون داره خودش رو گول ميزنه كه با شركت دربيافته. بعد از اون واقعه ي امارت همكاري اون با شركت آمبرلا لو رفت.
اون از گروه S.T.A.R.S نفرت عميقي داره مخصوصا از كريس كه خيانت اونو ثابت كرد.

منبع : گيم اسپاي

Maggy_P
09-10-2007, 12:18
يادداشت كالبد شكاف
يه شيطان در ذهن منه. من نميتونم اونو كنترل كنم اون بعضي اوقات منو وادار به انجام كارهايي ميكنه. اون يه جانور تشريفاتيه! اون منو وادار كرده كه رنج كشيدن و جيغ كشيدن مردم در حال مرگ رو تماشا كنم........
اما جناب آلفرد اونقدر مهربون هست كه منو تصديق كنه و امكانات لازم رو بهم بده مثل مواد شيميايي و تجهيزات ضروري براي يادگرفتن همه چيز.
من هيچوقت نبايد به مهربانيهاي جناب آلفرد خيانت كنم. حتي در مواقع ضروري. كسي نبايد اين منطقه رو كشف كنه جايي كه فقط من و جناب آلفرد ميدونيم. من قسم خوردم كه زيرزمين آزمايشگاه پزشكي يه راز باقي بمونه . البته كليد اون مكان هميشه و در همه وقت دست من ميمونه. اگه يه عامل خارجي اونو ببينه نميتونه تشخيص بده كه اون يه كليده. من بايد به ياد داشته باشم كه تا وقتي زنده ام كه جناب آلفرد بهم اعتماد داشته باشه.

redblood
09-10-2007, 17:25
من چون این بازی رو تاحالا اصلا یه دموشم ندیدم و بازی نکردم،خیلی دوست دارم بدونم که داستان کلیش چیه؟و اینکه آیا ربطی به سری های اصلی این بازی داره؟
درضمن متن رو الان گرفتم،از دانشگاه اومدم فعلا خستم،یه استراحت میکنمو ترجمشو انجام میدم.ممنون از تاپیکت.

علیرضا
09-10-2007, 19:19
خاطرات آلفرد

30 ژانويه
يك اتاق مهر و موم شده در تالار ورودي تاسيسات جنوبي وجود داره. نميدونم توش چي پنهان شده و اينكه چطور ميشه واردش شد. ميتونم از 3 جواهري كه هر كدوم از ما سه نفر اون رو به عنوان مدرك حلال زادگيمون و اينكه از نوادگان خوانواده ي Ashford هستيم، همراهمون داريم ، استفاده كنم.
تنها مشكل اينه كه نميتونم بفهمم پدرم چطوري ازشون استفاده مي كرده.

17 فوريه
من بالاخره موفق شدم وارد اون اتاق مهر و موم شده بشم. اصلاً نمي تونستم تصور كنم كه يه همچين راز احمقانه اي كه اشاره به تولد Alexia و من مي كنه ، اونجا وجود داشته باشه. از پدرم متنفرم . اون احمق... الان ديگه كاملاً واضحه كه ما صرفاً براي سرپوش گذاشتن و پنهان كردن اشتباه سهوي پدرم ساخته شده ايم.
ديگه هيچ وقت بهش اعتماد نخواهم كرد. بايد افتخار خوانواده ي Ashford رو همراه خواهرم دوباره بدست بيارم. تا وقتي كه Alexia با منه هيچ چيزي نيست كه ازش بترسم.

3 مارچ
Alexia آزمايش رو رو نمونه ي انساني اي كه راجع بهش صحبت مي كرديم انجام داد. پدر بي مصرفمون الان بايد خوشحال باشه از اونجايي كه بالاخره مي تونه خودش رو بخشي از خوانواده ي Ashford به حساب بياره. تنها چيزي كه بايد مراقبش باشيم اون ناظر ، Harman هست كه نبايد از فعاليت هامون مطلع بشه.

22 آپريل
آزمايش با شكست مواجه شد. بعد از اين همه كار ، باز هم پدرم بي مصرف بود. حتي بدتر ، اون تبديل به يك هيولاي خطرناكي شده كه تقريباً غير قابل كنترله . ما اون رو بستيم و توي سلول يك زندان زيرزميني حبسش كرديم ، اما به نظر ميرسه كه Alexia فرا تر از انتظارات من به يه راح حل و چاره اي رسيده .
اون الان ميگه كه ميخواد آزمايش رو روي بدن خودش انجام بده . براي اين كار اون فكر مي كنه كه بايد به مدت 15 سال در حالت خواب نگهداشته بشه تا آزمايش رو با موفقيت به پايان برسونه. به لطف اون احمق.... نميتونم Alexia ي عزيزم رو براي 15 سال ببينم.
Alexia مي خواد با اعتماد و اتكايي كه به من داره به خواب بره. حالا ديگه من تنها كسي هستم كه ميتونه از Alexia مراقبت كنه.

redblood
09-10-2007, 21:41
مگی جان الان اولین ترجمه تموم شد،چقدر وحشتناک بود!!!همش کلمات قلمبه سلمبه ،جون من این خاطرات الکساندر رو دیگه به من نده.مردک منو بدبخت کرد با این اجدادش،حالا میذارم خودتون میبینید.هر کلمش 100 تا معنی میده که باید ببینی کدوم بهتر در میاد.اگه جاییش اشتباه ترجمه شده بود(با اینکه فکر نمیکنم بد ترجمه شده باشه)بهم بگین.مرسی!

redblood
09-10-2007, 22:19
Alexander's Memo
My father, Edward, discovered the mother virus in cooperation with Lord
Spencer, who was also a nobleman. They studied it for the purpose of
military use.
Eventually their study took shape. They named a variation of the mother
virus, the "T-virus".
To camouflage their research, they esablished Umbrella Chemical, Inc.
I majored in biogenetics and have been involved with a top secret
project, supporting my father's research.
However, my research went through a difficult phase, and my father died
in the middle of the project.
We are now at a major disadvantage against the other researchers, as
there is great competition in the field of T-virus research. I have
disgraced the honorable name of the Ashford family that out great
ancestor Veronica established.
If nothing is done, Umbrella will be taken over by Spencer. I must
expedite the project to its fullest, without being detected by Spencer.
After much thought, I decided to establish a large-scale advanced
research facility. It will be located in the transport terminal that I
created by using the abandoned mine in the Antarctic.
Within the facility, I'll have a room built. It will be similar to the
design of my mansion, the legacy of the late Trevor.
I will be able to cherish my sweet memories there...
For security purposes, this confidential project will be given a
codename. It is the same name if the beautiful ancestor of the Ashford
family, "Veronica" whom I wish to receive so badly.
I am confident that the result of my research will be as glorious as her
name, and that honor will be restored to the Ashford family again.




یادداشت الکساندر:


پدر من،ادوارد،ویروس مادر را در همکاری با لرد اسپنسر،یک شخص نجیب زاده،کشف کرده بود.آن ها این مساله را برای اهداف نظامی مطالعه میکردند.
سرانجام مطالعات آنها شکل گرفت.آنها ویروس مادر را ویروس-T نامیدند.
آنها برای پنهان کردن تحقیقاتشان شرکت شیمیایی آمبرلا را برپا کردند که بیشتر با تحقیقات ژنتیکی و یک پروژه فوق محرمانه درگیر بود،حمایت از تحقیقات پدر من.هرچند یافته های من به شکل سختی بدست آمدند و پدر من در نیمه های پروژه مرد.(مترجم-یتیم شدی رفت!)
ما در حال حاضر تحت یک آسیب بزرگ در برابر تحقیقات دیگر هستیم،چون این یک رقابت بزرگ در زمینه تحقیقات ویروس-T میباشد.من نام شریف خانواده اشفورد را که از اجداد بزرگ "ورونیکا"سرچشمه میگیرد بدنام کردم.
اگر اقدامی صورت نگیرد،آمبرلا توسط اسپنسر تعطیل خواهد شد.من باید پروژه را تسریع کنم تا به نتیجه کامل برسد،بدون آنکه اسپنسر از آن بویی ببرد.پس از کلی فکر کردن،من تصمیم به تاسیس یک مکان ویژه درجه بالا برای تحقیقات مضاعف گرفتم.این ساختمان در یک ترمینال حمل و نقلی قرار خواهد گرفت که من آنرا در یک معدن متروکه در قطب جنوب تاسیس نمودم.من در کنار این ساختمان یک مکان ساخته شده خواهم داشت.این مکان شبیه به کاخ مجلل من خواهد بود،آخرین میراث ترور.
من خواهم توانست خاطرات شیرینم را برای اهداف محرمانه در آنجا در خاطر خود بپرورانم.این پروژه شخصی یک نام رمزی خواهد داشت.این همان نام زیبای جد خانواده اشفرد میباشد، "ورونیکا" کسی که بدترین را برایش آرزو دارم!!!:18:(مترجم-بابا این یارو باید یه روانکاو بره)
من مطمئن هستم که نتیجه تحقیقات من همچون نام او پرافتخار خواهد بود و سربلندی مجدداً به خانواده اشفرد باز خواهد گشت.

leon scott kendy
10-10-2007, 11:11
ببخشید من آمدم اینجا فقط یک سوالی داشتم می خواستم بگم من کد فرنیکا رو بازی کردم ولی گیر کردم یم تونید به من کمک کنید بزارید جمعه بیاد بهتون می گم چون دوباره باید بشینم بازی کنم ببینم کجا گیر کردم

redblood
10-10-2007, 14:33
ببخشید من آمدم اینجا فقط یک سوالی داشتم می خواستم بگم من کد فرنیکا رو بازی کردم ولی گیر کردم یم تونید به من کمک کنید بزارید جمعه بیاد بهتون می گم چون دوباره باید بشینم بازی کنم ببینم کجا گیر کردم


leon جان به این تاپیک برو:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

در ضمن اینجا تاپیک ترجمه هست و ما فقط با ترجمه فایل ها سر و کار داریم و بس.اگه سوالی در مورد راهنمایی داشتی ،به تاپیک مربوطه رجوع کنید.


در ضمن مگی جان شما فایل ها رو برای من بفرست.من به محض اینکه بگیرمش ترجمه میکنم.میخوام کار اینم زود تموم شه کلی معروف شیم!!:8:
در مورد پست دیروزم شوخی کردم،با اینکه سخت بود ولی خوشم اومد.هر فایلی بود بفرست.منتظرم.:20:

Maggy_P
10-10-2007, 17:43
leon جان به این تاپیک برو:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

در ضمن اینجا تاپیک ترجمه هست و ما فقط با ترجمه فایل ها سر و کار داریم و بس.اگه سوالی در مورد راهنمایی داشتی ،به تاپیک مربوطه رجوع کنید.


در ضمن مگی جان شما فایل ها رو برای من بفرست.من به محض اینکه بگیرمش ترجمه میکنم.میخوام کار اینم زود تموم شه کلی معروف شیم!!:8:
در مورد پست دیروزم شوخی کردم،با اینکه سخت بود ولی خوشم اومد.هر فایلی بود بفرست.منتظرم.:20:
خيلي خوب ميفرستم :46: از ترجمت هم ممنون به اون خوبي بود هي غر غر ميكردي!!!!:31:

Maggy_P
10-10-2007, 18:11
من چون این بازی رو تاحالا اصلا یه دموشم ندیدم و بازی نکردم،خیلی دوست دارم بدونم که داستان کلیش چیه؟و اینکه آیا ربطی به سری های اصلی این بازی داره؟
.
اگه ميخواي در مورد كد ورونيكا بدوني بيا اين تريلرش رو ببين:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Ar@m
10-10-2007, 18:36
من چون این بازی رو تاحالا اصلا یه دموشم ندیدم و بازی نکردم،خیلی دوست دارم بدونم که داستان کلیش چیه؟و اینکه آیا ربطی به سری های اصلی این بازی داره؟
کد ورونیکا داستان جستجوی کلر برای یافتن برادرش کریسه یعنی داستان داره ماجرای کلر رو بعد از جدایی اون در شماره 2 از لیون و شری نشون می ده
کلر دستگیر می شه و به پایگاه آمبرلا در قطب شمال فرستاده می شه و در اونجا با پسری به نام استیو آشنا می شه که مثل اون زندانیه و برای پیدا کردن پدرش به اونجا اومده. کلر با رییس دیوانه آمبرلا ملاقات می کنه و همینطور وسکر رو می بینه ( خیلی عجیبه که وسکر کلر رو می شناسه در حالیکه هیچوقت اون رو ندیده! مثل رابطه لیون و کراوزر هستش!!!) و خلاصه کلر به لیون میل می زنه و لیون هم به کریس خبر می ده و کریس برای نجات کلر به قطب می ره ( بهتر بود کلر بجای دنبال کریس گشتن اول از همه از لیون می پرسید!!!) و بعد از اتفاقاتی که می افته کریس کلر رو پیدا می کنه و استیو که آلوده به ویروس شده بعد از نجات دادن کلر می میره و وسکر و کریس با هم مبارزه می کنن و کریس متوجه قدرت خارق العاده وسکر و شکست ناپذیر بودنش می شه و همراه کلر فرار می کنه

Maggy_P
10-10-2007, 18:37
نامه ي پيشخدمت
آقاي آلفرد
لطفا من رو ببخش من بايد خروج ناگهانيم رو به وسيله ي اين نامه عرض كنم.
من ابتدا براي پدرتان لرد الكساندر كار ميكردم و در تمامي خوشي ها و غم هاي خانواده ي آشفورد شريك بودم. لرد الكساندر در حدود 15 سال پيش به طور ناگهاني غيبش زد و بعدش اون حادثه كه در طي انجام آزمايشات براي آلكسياي عزيز اتفاق افتاد و جانش رو گرفت.
شما تبديل شديد به بزرگ خانواده در حالي كه سنتون كم بود و نزديك بود كه سلامت عقليتون رو از دست بديد به خاطر اين كه خانوادتون رو يك جا از دست داده بوديد.
من نميتونم كاري بكنم و احساس ميكنم كه بي مصرف شدم.
اگر چه من بايد براي بخشش خودم رو بكشم. اونوقت من ميفهمم چه كسي به لرد الكساندر و آلكسيا خيانت كرده.......

اسكات هارمن
خدمتكار خانواده ي آشفورد

Maggy_P
10-10-2007, 18:40
کد ورونیکا داستان جستجوی کلر برای یافتن برادرش کریسه یعنی داستان داره ماجرای کلر رو بعد از جدایی اون در شماره 2 از لیون و شری نشون می ده
کلر دستگیر می شه و به پایگاه آمبرلا در قطب شمال فرستاده می شه و در اونجا با پسری به نام استیو آشنا می شه که مثل اون زندانیه و برای پیدا کردن پدرش به اونجا اومده. کلر با رییس دیوانه آمبرلا ملاقات می کنه و همینطور وسکر رو می بینه ( خیلی عجیبه که وسکر کلر رو می شناسه در حالیکه هیچوقت اون رو ندیده! مثل رابطه لیون و کراوزر هستش!!!) و خلاصه کلر به لیون میل می زنه و لیون هم به کریس خبر می ده و کریس برای نجات کلر به قطب می ره ( بهتر بود کلر بجای دنبال کریس گشتن اول از همه از لیون می پرسید!!!) و بعد از اتفاقاتی که می افته کریس کلر رو پیدا می کنه و استیو که آلوده به ویروس شده بعد از نجات دادن کلر می میره و وسکر و کریس با هم مبارزه می کنن و کریس متوجه قدرت خارق العاده وسکر و شکست ناپذیر بودنش می شه و همراه کلر فرار می کنه
ايول دستت درد نكنه بابت داستانش آرام جان:46:
آخه منم نتونسته بودم اين بازي رو برم:19:

Ar@m
10-10-2007, 19:04
خواهش می شه مگی جون
برای ترجمه ها ممنون
اگه مکالمه های بازی رو داشتی منم دوست داشتم توی ترجمه شون کمک کنم

redblood
10-10-2007, 19:32
اگه ميخواي در مورد كد ورونيكا بدوني بيا اين تريلرش رو ببين:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


دستت درد نکنه مرسی.راستی تبریک،بالاخره پروفشنال شدی!:11::46:

redblood
10-10-2007, 19:39
کد ورونیکا داستان جستجوی کلر برای یافتن برادرش کریسه یعنی داستان داره ماجرای کلر رو بعد از جدایی اون در شماره 2 از لیون و شری نشون می ده
کلر دستگیر می شه و به پایگاه آمبرلا در قطب شمال فرستاده می شه و در اونجا با پسری به نام استیو آشنا می شه که مثل اون زندانیه و برای پیدا کردن پدرش به اونجا اومده. کلر با رییس دیوانه آمبرلا ملاقات می کنه و همینطور وسکر رو می بینه ( خیلی عجیبه که وسکر کلر رو می شناسه در حالیکه هیچوقت اون رو ندیده! مثل رابطه لیون و کراوزر هستش!!!) و خلاصه کلر به لیون میل می زنه و لیون هم به کریس خبر می ده و کریس برای نجات کلر به قطب می ره ( بهتر بود کلر بجای دنبال کریس گشتن اول از همه از لیون می پرسید!!!) و بعد از اتفاقاتی که می افته کریس کلر رو پیدا می کنه و استیو که آلوده به ویروس شده بعد از نجات دادن کلر می میره و وسکر و کریس با هم مبارزه می کنن و کریس متوجه قدرت خارق العاده وسکر و شکست ناپذیر بودنش می شه و همراه کلر فرار می کنه


ممنونم از اینکه وقت گذاشتی و داستان رو نوشتی.حالا ببینم اینکه جزو سری های اصلی اویل محسوب نمیشه؟چون یادمه که میگفتن capcom امتیازشو برای یه مدتی به جایی دیگه داده و اونا هم این بازی رو ساختن که به گفته خود capcom داستان سری های کپکام مجزا از سری های دیگه هست و نباید داستان این بازی و چند بازی شبیه به اونو به سریهای اصلی ربط بدیم.

راستی مگی،فایل؟!:10:

Maggy_P
11-10-2007, 13:39
خواهش می شه مگی جون
برای ترجمه ها ممنون
اگه مکالمه های بازی رو داشتی منم دوست داشتم توی ترجمه شون کمک کنم
مكالمه ها رو متاسفانه ندارم و نميدونم از كجا گير بيارم اما فايلها رو دارم اگه خواستي كمك كني بگو تا برات مثل بقيه با پيغام خصوصي بفرستم:46:

Maggy_P
11-10-2007, 13:44
دستت درد نکنه مرسی.راستی تبریک،بالاخره پروفشنال شدی!:11::46:
خواهش ميكنم بابت هر دو! :31:


راستی مگی،فایل؟![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](16).gif
باشه ميفرستم الآن :46:

Maggy_P
12-10-2007, 11:52
اعتراف نامه
آلكسيا خواهرم يك نابغس و همين طور بسيار زيباس. اون همه چيز منه. اگه چيزي مانع كارهاش بشه من حاظرم حتي روي جونم ريسك كنم. من بايد به خاطر آلكسيا خانواده ي باشكوهمون رو دوباره به حالت قبل برگردونم.
ما ميتونيم به كمك هم اسم خانوادگيمون رو به حالت اول برگردونيم. اگه اين اتفاق بيفته من يك مكان ميسازم كه تنها اشراف زادگان اونجا جمع بشن. من نميتونم اجازه بدم كه مردم عادي خواهر عزيزم رو كه حاظرم فدايش شوم رو ببينن!( مترجم: عجب اعتراف نامه ي فدايت شومي!!!!!!!:27::31:) اون ملكه ي دنيا ميشه و منم نوكرش!

اين روياي منه و چه خوب ميشه اگه به واقعيت تبديل بشه. اين فضايل دليل عشق من به آلكسياس. اين هدف نهايي منه. مردم عادي برام اصلا مهم نيستن. اونا بايد در برابر من و آلكسيا به خاك بيفتند.

فداي آلكسياي محبوبم
آلفرد آشفورد
----------------------------
----------------------------
بچه ها اين يارو خل و چله :18: عاشق خواهرش شده :27:

redblood
12-10-2007, 17:06
D.I.J's Diary
December 27th
Today, a woman in red was taken to my home on Rockfort Island. I wonder
what she did to deserve such a fate? I've lived here for so long and
have seen so many people taken to the prison, but rarely have I seen
someone released alive...
Out of nowhere, these strange soldiers appeared with weapons in their
hands. I suppose that the master of the island is being attacked by an
opposing organization. Since I was worried about the woman in red, I ran
to her prison but she was not there. I wonder if she is related to the
attack on the island...
When I reached the military training facility, the master of Rockfort
Island was chasing the woman in red. I got careless and was almost
killed under a shutter. However, thanks to my natural agility, I managed
to escape from the danger and went outside. I guess I should be thankful
for my nature skills...
When I heard the self-destruct announcement and saw the emergency
signal, I know that I had to get off the island. Was this all HER doing?
I didn't have time to think about it because I had to hurry to the
hanger of the transportation plane to escape...
On my way to the transportation plane, a huge monster appeared in front
of the woman in red. It broke through the fences like they were made of
paper! Although I wanted to see what happened to the woman in red, I
decided to run to my destination...
Even with all the explosions and fires, the transportation plane took
off with us on it. I thought that I was safe. But somehow, that huge
monster got onto our plane. With help from me, the woman in red was able
to drive the monster out of our plane. She is indeed a woman to be
respected...
I can't believe it! Our transportation plane landed at an Antarctic
tranportation base. Worse yet, the crews who took off witht another
transportation plane before us, have scattered the T-Virus here. Now
this base is just like the island, where zombies and monsters wander
around...
I won't be able to survive long in a place like this! I must find a way
to escape from here as soon as possible!! I will give up on that woman
in red and will start searching for another way...
As I was resting in the darkness, I sensed someone approaching. They're
right next to me! The door was closed and I couldn't escape so I just
kept banging on the door like a maniac. Suddenly the door opened, so I
ran for it! But then I realized that I should not be afraid, so I looked
back. I found myself looking at the woman in red...
Finally, I found a blond haired man in sun glasses. It seemed he was
going to escape in a submarine. I felt that it was my last chance to
escape from this crazy place of white terror. So just before the
submarine hatch closed, I successfully sneaked into the submarine.
That is my story of how I survived from that insane world of horror.
D.I.J.



یادداشت D.I.J

27 سپتامبر
امروز یک زن قرمز پوش به محل سکونت من در جزیره راکفورت آورده شد.من کنجکاو بودم که او چکار کرده بود که سزاوار مرگ است؟من برای مدت طولانی اینجا زندگی میکنم و میبینم که انسان های زیادی به زندان برده میشوند،ولی به ندرت دیدم که کسی را زنده آزاد کنند....
در همه جا،این سربازان غریبه با اسلحه ای در دستشان دیده میشوند.من حدس میزنم که ارباب جزیره تحت حمله توسط یک سازمان مخالف میباشد.چون نگران زن قرمزپوش شدم، به سرعت به زندان او رفتم،ولی او آنجا نبود.من کنجکاوم که آیا او مرتبط به حمله به جزیره هست....
زمانی که به ساختمان آموزش نظامی رسیدم،ارباب جزیره راکفورت زن قرمز پوش را تعقیب میکرد.من بی دقتی کردم و نزدیک بود به خاطر یک شلیک کشته شوم.به هر حال ممنون چابکی طبیعی ام هستم.من تصمیم گرفتم که از خطر فرار کنم و به خارج از آنجا بروم.من حدس میزنم که باید ممنون مهارت های طبیعی ام باشم.....(مترجم-چه از خود راضی:2:)
هنگامیکه خبر عملیات انتحاری(خودانفجاری)را شنیدم و علامت اضطراری را دیدم،فهمیدم که باید جزیره را ترک کنم.آیا تمام اینها کار آن زن بوده؟من وقت فکر کردن در این مورد را نداشتم چونکه باید عجله میکردم تا به قلاب هواپیمای حمل و نقلی برای فرار برسم....
در مسیرم بسوی هواپیمای حمل و نقلی،یک هیولای بزرگ جلوی زن قرمز پوش ظاهر شد.اون طوری حصار اطراف را شکست که انگار از کاغذ ساخته شده بودند!با اینکه میخواستم ببینم که چه اتفاقی برای زن قرمز پوش افتاد،تصمیم گرفتم که بسوی مقصدم فرار کنم....
با وجود تمام انفجارها و آتش ها،هواپیمای مسافربری همراه با ما از زمین بلند شد.من فکر کردم که دیگر در امانم،ولی به طریقی آن هیولای عظیم وارد هواپیمای ما شده بود.با کمک من،زن قرمز پوش توانست که هیولا را به بیرون از هواپیمای ما بیندازد.او حقیقتا یک زن قابل احترام است....
نمیتوانم باور کنم!هواپیمای ما در یک پایگاه حمل و نقلی در قطب جنوب فرود آمد.حالا بدتر،خدمه هواپیمای حمل و نقلی دیگری که قبل از ما فرود آمده بود،ویروس-T را در اینجا پخش کردند.حالا این پایگاه دقیقا مانند جزیره است،جاییکه زامبی ها و هیولاها در اطرافش سرگردانند....
من قادر به زنده ماندن در مدت طولانی در مکانی مثل این نیستم!من باید راهی برای فرار از اینجا پیدا کنم،هرچه زودتر که ممکن باشد!!من به آن زن قرمز پوش خواهم پیوست و جستجو برای راه دیگری را شروع میکنم....
هنگامیکه داشتم در تاریکی استراحت میکردم،احساس کردم که چیزی به من نزدیک میشه.آن ها دقیقا کنار من بودند!در بسته بود و من نمیتوانستم فرار کنم،پس فقط شبیه به یک دیوانه شروع کردم به کوبیدن به در.ناگهان در باز شد،پس من بسوی آن دویدم!اما بعد از اینکه به پشتم نگاه کردم متوجه شدم که نباید بترسم.من خودم را در حالیکه به یک زن در لباس قرمز نگاه میکرد یافتم.
نهایتا یک مرد بلوند که عینک آقتابی زده بود را پیدا کردم.(وسکر خودمونو میگه ها:31:)به نظر می آمد که او تصمیم به فرار از طریق یک زیردریایی را دارد.احساس کردم که این آخرین شانس من برای فرار از این مکان دیوانه وحشتناک است.پس قبل از اینکه دریچه زیردریایی بسته شود،با موفقیت به داخل زیردریایی جیم شدم.
این هست داستان من که چطور از آن دنیای ترسناک دیوانه زنده ماندم.

D.I.J

Maggy_P
12-10-2007, 20:45
دستت درد نكنه بابت ترجمه آخه خيلي زياد بود فعلا ديگه بهت نميدم!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif

redblood
12-10-2007, 23:41
دستت درد نكنه بابت ترجمه آخه خيلي زياد بود فعلا ديگه بهت نميدم!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif

نه بابا بفرست.خسته نشدم،آسون بود.بفرست برام:46:

Maggy_P
13-10-2007, 14:23
نه ديگه بزار منم چند تا ترجمه كنم مال من همش كوتاه بود!!!

pcalixp
13-10-2007, 14:35
رزيدنت اويل 3 رو دارم باید امروز نصبش کنم باید بازیه جالبی باشه

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

pcalixp
13-10-2007, 14:40
این درباره بازی


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
جلد بازی



رزیدنت ایویل ۳ (به انگلیسی: Resident Evil 3: Nemesis) سومین بازی از سری بازی‌های کامپیوتری رزیدنت ایویل است. این بازی اولین بار در سال ۱۹۹۹ برای کنسول پلی استیشن به بازار عرضه شد، که البته کمی بعد نسخه‌های مخصوص کامپیوتر‌های شخصی و دیگر کنسول‌ها نیز به بازار روانه شدند.شخصیت اصلی بازی جیل ولنتاین بوده که در قسمت اول سری بازیهای اویل نیز حضور داشته است. از نکات بارز این بازی گرافیک خوب و داستان جذاب و خصوصا جو گیرای ان است که شدیدا حس دلهره را در بازیباز تحریک میکن.قسمت بعدی بازی که با نام resident evil 4 عرضه شد تغییرات بسیاری رو بخود دید که باعث رنجش طرفداران این سری که اکثرا نمسیس را بهترین قسمت ان میدانستند شد ولی سری RE خصوصا شماره همین شماره و شماره چهارم قطعا یکی از بزرگترین گسترش دهندگان گیم پلی سوم شخص در دهه اخیر به حساب می اید.
داستان بازی،‌ شکل دهنده قسمت بزرگ فیلم رزیدنت ایویل (قیامت) نیز هست.

Maggy_P
13-10-2007, 15:03
گزارش كد ورونيكا
بعد از سالها تحقيق و جستجو من بالاخره طرز كاركرد با اين ميراث ( ويروس T ) رو ياد گرفتم.
من تونستم با قدر مطلق گرفتن و آزمايشات زياد از اون عنصر يك هوش مصنوعي بسازم. بعدش من يه نمونه از ژن مهم از اجدادم رو با اون پيوند زدم و اونو به تخم جنين پيوند زدم و وارد بدن مادر كردم.
اما من هيچ وقت انتظار بچه ي دوقلو نداشتم. يه پسر و يه دختر بدنيا آمد. پسره هوشي فراتر از حالت عادي داشت اما اونقدر باهوش نبود كه تمامي استعدادها رو داشته باشه.
هرچند دختره به طرزي باور نكردني باهوش بود كه تمامي استعدادها رو با هم داشت. اون دقيقا همون چيزي بود كه من ميخواستم بسازم.سربلندي اجدادمون رو دوباره با اون بدست ميارم.
من ميخوام كه براشون اسم انتخاب كنم : اسم دختره آلكسيا و اسم پسره آلفرد.
من ميخوام اونقدر مقام آلكسيا رو بالا ببرم كه باعث سربلندي اجدادمون بشه.

آلكساندر آشفورد

Maggy_P
13-10-2007, 15:05
این درباره بازی



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

جلد بازی



رزیدنت ایویل ۳ (به انگلیسی: Resident Evil 3: Nemesis) سومین بازی از سری بازی‌های کامپیوتری رزیدنت ایویل است. این بازی اولین بار در سال ۱۹۹۹ برای کنسول پلی استیشن به بازار عرضه شد، که البته کمی بعد نسخه‌های مخصوص کامپیوتر‌های شخصی و دیگر کنسول‌ها نیز به بازار روانه شدند.شخصیت اصلی بازی جیل ولنتاین بوده که در قسمت اول سری بازیهای اویل نیز حضور داشته است. از نکات بارز این بازی گرافیک خوب و داستان جذاب و خصوصا جو گیرای ان است که شدیدا حس دلهره را در بازیباز تحریک میکن.قسمت بعدی بازی که با نام resident evil 4 عرضه شد تغییرات بسیاری رو بخود دید که باعث رنجش طرفداران این سری که اکثرا نمسیس را بهترین قسمت ان میدانستند شد ولی سری RE خصوصا شماره همین شماره و شماره چهارم قطعا یکی از بزرگترین گسترش دهندگان گیم پلی سوم شخص در دهه اخیر به حساب می اید.
داستان بازی،‌ شکل دهنده قسمت بزرگ فیلم رزیدنت ایویل (قیامت) نیز هست.

مثل اينكه اشتباه اومديد اينجا تاپيك اويل 3 نيست تاپيك كد ورونيكا هست:33:

Maggy_P
14-10-2007, 14:01
گزارش: بالا بردن درجه براي جلوگيري از پوسيدگي
با اينكه ما با برنامه كارهامون رو پيش ميبريم و از آنتي ديكاي يا همون ديپلوي براي ساخت كپسولهامون براي داروهاي B.O.W استفاده ميكنيم ما بايد نقشه رو كنسل كنيم. با اينكه ما تمام آزمايشات رو به صورت عالي و بسيار دقيق و منظم انجام داديم اما ماده ته نشين ميشه.

ملايم A و ملايم B
به دليل اينكه اين ماده براي طبيعت سميه ما احتياج نداريم كه در مورد ساختن كپسول دقت عمل به خرج بديم.
درعوض ما از ديپلوي براي ساختن روكش اين ماده كه به روكش عقاب معروفه استفاده ميكنيم. كه به رنگ آبي نيليه.

سوابق ملايم
اين ماده براي تعمير اسلحه كابرد داره و از ويژگيهاش اينه كه هيچ وقت مشخص نميشه. به هر حال نوع B اين ماده در يك دماي معين به رنگ آبي نيلي در مياد.
با توضيحات بالا در مورد نوع B اين ماده ما متوجه شديم كه خصوصيات زيادي رو داراست. به محظ رسيدن اطلاعات كامل ما اين ورقه رو به روز ميكنيم.
---------------------
---------------------
عجب فايل مسخره اي بود بچه ها شما چيزي ازش فهميديد يا نه! :19:

redblood
14-10-2007, 14:25
والا این بازی که کلش تخیلی هست،نبایدم توقع متون قابل فهم رو ازش داشت.
اگه لطف کنی یه چند تا فایل برای منم بفرست.

Maggy_P
14-10-2007, 15:22
والا این بازی که کلش تخیلی هست،نبایدم توقع متون قابل فهم رو ازش داشت.
اگه لطف کنی یه چند تا فایل برای منم بفرست.
با جمله ي اولت موافقم اما با جمله ي دومت نه!!!!!!:31:
بزار من دوتا ديگه ترجمه كنم مال تو خيلي زياد بود!

redblood
14-10-2007, 16:40
با جمله ي اولت موافقم اما با جمله ي دومت نه!!!!!!:31:
بزار من دوتا ديگه ترجمه كنم مال تو خيلي زياد بود!


مگی قول دادیا!نزنی زیر قولت:46:

Maggy_P
14-10-2007, 16:56
نه نميزنم بزار دوتا ديگه ترجمه كنم بعد

WEREWOLF 14th
14-10-2007, 17:44
سلام به همگی

بچه ها ممنون , تاپیکتون خیلی باحاله . استفاده کردیم !

من عضو جدید هستم.علیرضا منو معرفی کرده .
بهم گفت بیام اینجا با بچه ها ی باحال دورهم جمعیم!

راستی خودش کو ؟

Aminzikzak
14-10-2007, 17:48
منم یه چیزی بگم ؟

دوبله شده بازیش که تویه بازاره ...

Maggy_P
14-10-2007, 19:32
منم یه چیزی بگم ؟

دوبله شده بازیش که تویه بازاره ...
من كه نديدم يعني اصلا بازيشو بازي نكردم!:31: آخه براي پلي 2 هست:19:
اما داريم ترجمه ميكنيم كه لااقل داستانشو بفهميم:19:

Maggy_P
14-10-2007, 19:33
سلام به همگی

بچه ها ممنون , تاپیکتون خیلی باحاله . استفاده کردیم !

من عضو جدید هستم.علیرضا منو معرفی کرده .
بهم گفت بیام اینجا با بچه ها ی باحال دورهم جمعیم!

راستی خودش کو ؟
خواهش ميكنم
آقاي عليرضا مثل اينكه يه قسمت از كامپيوترش سوخته بود نميتونست بياد! البته تا اونجايي كه خودش گفت :46:

leon scott kendy
15-10-2007, 11:47
منم یه چیزی بگم ؟

دوبله شده بازیش که تویه بازاره ...
کجا دوبله شدش رو می فروشن آدرس بده برم بگیرم

Aminzikzak
15-10-2007, 12:52
من كه نديدم يعني اصلا بازيشو بازي نكردم!:31: آخه براي پلي 2 هست:19:
اما داريم ترجمه ميكنيم كه لااقل داستانشو بفهميم:19:

ای بابا مگه رو pc نمیاد؟


کجا دوبله شدش رو می فروشن آدرس بده برم بگیرم

اهواز _بازار بزگ _ طبقه سوم _ goldensoft
البته اینی که گفتم تبلیغه و خلاف قوانینه ...

ولی میدونم تویه استادیوم صدا برداری صدا سیمای خوزستان صدا گذاری شده، و از بازیگران تئاتر های رادیویی برای دوبله کمک گرفتن.
من دوموهاشو دیدم ، خوب بود.

redblood
15-10-2007, 14:53
سلام به همگی

بچه ها ممنون , تاپیکتون خیلی باحاله . استفاده کردیم !

من عضو جدید هستم.علیرضا منو معرفی کرده .
بهم گفت بیام اینجا با بچه ها ی باحال دورهم جمعیم!

راستی خودش کو ؟


ما که نسبت به علیرضا جان خیلی ارادت داریم.یه من دیروز یه sms داد.ولی نمیدونم کی خواهد اومد.

خواهش ميكنم
آقاي عليرضا مثل اينكه يه قسمت از كامپيوترش سوخته بود نميتونست بياد! البته تا اونجايي كه خودش گفت :46:

کاشکی یه تیکش سوخته بود.بنده خدا مثل اینکه چند قطعش سوخته.این چند باری هم که پست گذاشت،از کافی نت بوده.

redblood
15-10-2007, 14:54
مگی جان پس کی ترجمه میکنی؟اگه وقت نمیکنی برای من بفرست تا انجام بدم.به خدا تعارف نمیکنم.

علیرضا
15-10-2007, 18:55
سلام به همگی

بچه ها ممنون , تاپیکتون خیلی باحاله . استفاده کردیم !

من عضو جدید هستم.علیرضا منو معرفی کرده .
بهم گفت بیام اینجا با بچه ها ی باحال دورهم جمعیم!

راستی خودش کو ؟

سلام محمد جان !
بی خبر اومدی !
خبر میدادی برات تاپیک قربونی میکردیم !!!
اینقدر هم راجع به من ننویس ! دشمن هام رو تحریک نکن !(شوخی)
من هم همین دور و بر ها هستم ... خبر داری که سیستمم نابود شده ؟...


خواهش ميكنم
آقاي عليرضا مثل اينكه يه قسمت از كامپيوترش سوخته بود نميتونست بياد! البته تا اونجايي كه خودش گفت :46:

سلام مگی خانم !
فعلاً کارت گرافیکمه !!!
خدا خدا می کنم قطعه ی دیگه ای نسوخته باشه ... چون اصلاً اون یکی هارو تست نکردم .... دیدم از کارت بو بلند شده , گفتم حتماً همین سوخته.



ما که نسبت به علیرضا جان خیلی ارادت داریم.یه من دیروز یه sms داد.ولی نمیدونم کی خواهد اومد.


کاشکی یه تیکش سوخته بود.بنده خدا مثل اینکه چند قطعش سوخته.این چند باری هم که پست گذاشت،از کافی نت بوده.

چاکریم redblood جان !
وفتی اون SMS رو Send کردم همون لحظه باتری گوشیم تموم شد !
اون موقع ساعت طرف های چهار یا چهار و نیم بود. ولی فکر کنم دیر تر از اون به دستت رسیده ؟

دعا کنید همون یه تیکه اش باشه !
از بدن درد دارم میمیرم ! (اعتیاد...)


مگی جان پس کی ترجمه میکنی؟اگه وقت نمیکنی برای من بفرست تا انجام بدم.به خدا تعارف نمیکنم.

من هم ایضاً مگی خانم ... من تعهد دادم !
درسته سیستمم سوخته ... ولی فقط سیستم من سوخته !
الان هم از یه کافی نت در پیت دارم براتون می نویسم.

ببخشید بیشتر شبیه چت شد ! آخه چند وقته نمیبینمتون و هر وقت میام پیشتون از پیغام خبری نیست...دلم براتون یه ذره شده .

Maggy_P
15-10-2007, 19:11
ای بابا مگه رو pc نمیاد؟



اهواز _بازار بزگ _ طبقه سوم _ goldensoft
البته اینی که گفتم تبلیغه و خلاف قوانینه ...

ولی میدونم تویه استادیوم صدا برداری صدا سیمای خوزستان صدا گذاری شده، و از بازیگران تئاتر های رادیویی برای دوبله کمک گرفتن.
من دوموهاشو دیدم ، خوب بود.
من كه بازيه كامپيوتريش رو نديدم با مبدل هم نمياد!:19:


مگی جان پس کی ترجمه میکنی؟اگه وقت نمیکنی برای من بفرست تا انجام بدم.به خدا تعارف نمیکنم.
خبرم ! :19:
مثلا امروز ميخواستم ترجمه كنم اما امروز اصلا خونه نبودم تازه يه ساعته اومدم :19: ببينم امشب ميتونم يكيش رو بزارم يا نه!:46:

Maggy_P
15-10-2007, 19:25
فكس به درخواست نامه ي امكانات
مطمئن بشيد كه از اين متن پيروي ميكنيد و اسم درخواست كننده ها رو داخل قسمت بازديد كنندگان ثبت كنيد.

رئيس زندان و پاسدارخانه
پاول استينر

من بدين وسيله براي زنداني كردن در زندان شماره ي D به شرح زير عمل ميكنم.
اسم ديدار كننده: كارل گريشام
هدف دخول. چيزهاي زير را نميتوانيد وارد كنيد :

يك وسيله ي جديد از جنس فلزات شركت Tg-01
آوردن كالا هاي روزانه براي زنداني.يادداشت:

از يك كاميون باربري استفاده كنند.
نمونه ي شركت فوق درون يك جاي معين از كيف قرار داده باشند.-------------------
-------------------
يه فايل چرت ديگه:2:

redblood
15-10-2007, 20:44
چاکریم redblood جان !
وفتی اون SMS رو Send کردم همون لحظه باتری گوشیم تموم شد !
اون موقع ساعت طرف های چهار یا چهار و نیم بود. ولی فکر کنم دیر تر از اون به دستت رسیده ؟

دعا کنید همون یه تیکه اش باشه !
از بدن درد دارم میمیرم ! (اعتیاد...).

آره علیرضا جان.sms حدود ساعت 7.30 به دستم رسید.اون موقع دم یه عابربانک بودم داشتم به حساب p30world پول میریختم.آخه سفارش یه gamepad دادم:31:.میخوام یه حالی ببرم یه بارم این اویلارو با gamepad برم.حالم دیگه از هرچی کیبرده بهم میخوره.:2:

راستی علیرضا به چی اعتیاد داری؟کرک و شیشه موجوده ها:18:،تعارف نکن!:27:

redblood
15-10-2007, 20:46
-------------------
-------------------
يه فايل چرت ديگه:2:

وقتی صاحاب یادداشت عاشق خواهرش بشه،توقع بیشتری نمیره.:2:

Maggy_P
15-10-2007, 21:11
وقتی صاحاب یادداشت عاشق خواهرش بشه،توقع بیشتری نمیره.:2:
دقيقا من كه آخر سر نفهميدم اين يارو خله چله روانيه يا همشون باهم!!!!!:31:

Maggy_P
16-10-2007, 19:41
بچه ها بد بختي از اين بيشتر نبود كه سر من اومد
سيستمم ويروس گرفت مجبور شدم همه ي هاردو پاك كنم در نتيجه هيچي واسم نموند حتي فايلاي اويل كد ورونيكا حالا دوباره بايد بگردم متنا رو پيدا كنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

redblood
16-10-2007, 19:45
بابا مگی،برای من فایل بفرسسسسسسسسسسسسسست!!!!:19::19::1 9::19:

Maggy_P
16-10-2007, 19:54
بابا مگی،برای من فایل بفرسسسسسسسسسسسسسست!!!!:19::19::1 9::19:
خوب از كجا بيارم فايل؟
دارم ميگم هاردمو پاك كردم بزار بگردم پيداشون كنم چشم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

redblood
16-10-2007, 19:57
خوب از كجا بيارم فايل؟
دارم ميگم هاردمو پاك كردم بزار بگردم پيداشون كنم چشم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


فکر کنم جفتمون پستا رو یک زمان فرستادیم.واسه همین پستو ندیدم.
شرمنده.:11:

Maggy_P
16-10-2007, 20:04
فکر کنم جفتمون پستا رو یک زمان فرستادیم.واسه همین پستو ندیدم.
شرمنده.:11:
عيبي نداره :10:

Maggy_P
16-10-2007, 22:05
آخ جون سايته رو پيدا كردم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] از فردا دوباره ترجمه رو ميزارم امشب كه وقت نميشه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

redblood
18-10-2007, 18:01
مگی جان این تاپیک داره به باد فنا میره،زودتر یه کاریش بکن.

redblood
18-10-2007, 18:04
آخ جون سايته رو پيدا كردم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] از فردا دوباره ترجمه رو ميزارم امشب كه وقت نميشه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


اونوقت یه سوال دیگه!این دوتا که دارن دست میدن کدومش منم کدومش تو؟
پس علیرضا کو؟

علیرضا
18-10-2007, 18:49
اونوقت یه سوال دیگه!این دوتا که دارن دست میدن کدومش منم کدومش تو؟
پس علیرضا کو؟

احتمالاً من رفتم کارت گرافیکم رو تحویل بگیرم !!!

امروز چهارشنبه است . قرار بود اون کسی که کارت من رو برده داده گارانتی , امروز کارت رو تعمیر شده برگردونه !!
ای خداااااااااا ...

redblood
18-10-2007, 20:48
علیرضا جان مرسی که مجدد برام اون بازی رو فرستادی.خیلی خیلی لطف کردی.فقط امیدوارم که دوباره مشکل قبلی پیش نیاد.ببین چه بلایی سر سی دی بدبخت آوردن:



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اینم یه عکس از نمای پشت سی دی:

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

خدا از سر گناهاشون نگذره. میخواستیم آخر هفته یه یادی از گذشته ها کنیم نذاشتن!

Maggy_P
19-10-2007, 11:14
گزارش هانك
رئيس: آقاي آلفرد آشفورد
امروز در ساعت 16:32 من پيروزمندانه با داروهاي B.O.W به شركت آمبرلا برگشتم.
من بالاخره اونا رو برگردوندم به اتاق بررسي و هر 108 كپسول اون وضعيت سبز داشتد و استاندارد شناخته شدند. خيلي سريع اونا رو به فريزر هاي مخصوص منتقل كردند.
يه چيزي اينجا وجود داره كه من متوجه نميشم. اينجا ماموريت هاي خيلي عادي رو مخصوص و مهم قلمداد ميكنن. چرا از ما خواستن كه اين كپسولهاي يخ زده رو در اين وقت جا به جا كنيم؟
من ميتونم درك كنم كه اين يك راز بزرگه اما بدون اينكه بدونيم اين مواد مقدارشون چقدره آيا ميتونيم از اين ماموريت جون سالم در ببريم يا نه. اين خيلي مهمه كه اونا راضي باش يا نه.
ما ميخوايم در مورد يك جور اطلاعات از شما سوالي بپرسيم. آيا ما در اينده باز هم بايد از اين نوع ماموريت ها انجام بديم يا نه؟
من هنوز اون روزهاي خوش قديمي رو در مركز آموزشي ارتش به ياد دارم. الآن هم با اون موقع فرقي نداره.
ما بايد براي ماموريت امشب در ساعت 23:00 آماده بشيم.

ماموران ويژه ي شركت آمبرلا
هانك

Maggy_P
19-10-2007, 11:16
مگی جان این تاپیک داره به باد فنا میره،زودتر یه کاریش بکن.
شرمنده من اصلا وقت نداشتم حالا يواش يواش ترجمه ميكنيم عيبي نداره!!!:31:

Maggy_P
19-10-2007, 11:26
كارت پيغام
برادر عزيزم
من باور دارم كه به خاطر دلاوري ها و شجاعت تو و داير شدن اين كارخانه نام خانوادگي آشفورد ها مي درخشه.

وفادار تو
آلكسيا آشفورد

----------------------------
----------------------------
اينم از يه ميني ترجمه!!!!!:31:

redblood
19-10-2007, 19:19
كارت پيغام

برادر عزيزم
من باور دارم كه به خاطر دلاوري ها و شجاعت تو و داير شدن اين كارخانه نام خانوادگي آشفورد ها مي درخشه.


وفادار تو
آلكسيا آشفورد

----------------------------
----------------------------
اينم از يه ميني ترجمه!!!!!:31:



پس اینا هم بلدن خلاصه نویسی کنن.چه عجب.:13:
راستی فایل رسید،به زودی ترجمشو میذارم.:20:

redblood
19-10-2007, 20:47
Message to the new family master
Sir Alfred,
Congratulations on your succession as master as the Ashford family.
I hereby present you with an earthenware vase, according to the Ashford
family tradition.
As you may know, this tradition first began when a butler presented a
golden teacup as a commemorative to Veronica. As founder of the Asford
family, her intelligence and beauty are legendary.
The second and third, masters, Stanly and his son Thomas were also
presented with similar teacups. It was their hope to achieve glory as
Veronica did before them.
The position as family master then shifted to Sir Thomas to his twin
brother Sir Arthur. It then went to Sir Edward, your grandfather. That
was when the Ashford family enjoyed it's golden age.
It was also Sir Edwards acheivement that established the large chemical
enterprise, Umbrella Inc.
However, when Sir Edward passed away, and your father Sir Alexander
succeeded the position, the glorious Ashford family gradually began to
sink...
I sincerely hope that the Ashford family regains it's glory with your
guidence, just as this vase continues to shine eternally.

Scott Harman
Butler, Ashford Family
__________________



پیغام به ارباب جدید خانواده

جناب آلفرد

تبریک به موفقیت شما برای اربابی خانواده اشفرد.

بدینوسیله من براساس رسم خانواده اشفرد،یک گلدان سرامیکی به شما اهدا میکنم.

همانطور که ممکن است بدانید،این رسم از آنجا شروع شد که یک پیشخدمت یک فنجان چای طلایی را به عنوان یادبود به ورونیکا اهدا کرد.زیرا بنیانگذار خانواده اشفرد،هوش و زیباییش افسانه ایست.

به دومین و سومین ارباب،استنلی و پسرش توماس هم فنجان چای مشابهی اهدا شد.این امید آنها بود که که دست به سرافرازی بیابند،همانطور که ورونیکا قبل از آنها این کار را انجام داد.

مسئولیتی که ارباب خانواده دارد بعد از جناب توماس به برادر دومشان جناب آرتور منتقل شد.این مسئولیت بعد از آن به جناب ادوارد،پدر بزرگ شما منتقل شد.آن زمانی بود که خانواده اشفرد به عصر طلاییش رسیده بود.

همچنین جناب ادوارد یک کار بزرگ شیمیایی را تاسیس کرد که یک دستیابی دیگر بود،شرکت آمبرلا.

گرچه،هنگامیکه جناب ادوارد کناره گیری کرد و پدرتان جناب الکساندر مسئولیت را بدست گرفت،افتخار خانواده اشفرد به تدریج تباه شد....

من صمیمانه امیدوارم که خانواده اشفرد افتخارش را با هدایت شما مجددا بدست آورد،همانطور که این گلدان زینتی به طور ابدی به درخشش ادامه میدهد.



اسکات هارمن

پیشخدمت خانواده اشفرد

Maggy_P
20-10-2007, 14:43
دستتون درد نكنه آقاي redblood خيلي خوب بود 8 تا فايل ديگه مونده اين هفته به اميد خدا تموم ميشه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

redblood
20-10-2007, 16:38
دستتون درد نكنه آقاي redblood خيلي خوب بود 8 تا فايل ديگه مونده اين هفته به اميد خدا تموم ميشه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


خواهش میکنم.قابلی نداشت.ok من منتظرم برای بقیه.همچینم زیاد نبود این سری.فقط پرمحتوا تر بود.:46:

Maggy_P
20-10-2007, 16:51
خواهش میکنم.قابلی نداشت.ok من منتظرم برای بقیه.همچینم زیاد نبود این سری.فقط پرمحتوا تر بود.:46:
دقيقا پر محتوا بود اما اون اويل 3 خيلي زياد بود 30 تا فايل بود اندازه ي تومار :21:

redblood
20-10-2007, 17:01
دقيقا پر محتوا بود اما اون اويل 3 خيلي زياد بود 30 تا فايل بود اندازه ي تومار :21:

درسته.ولی متاسفانه من اونجا افتخار همکاری نداشتم.

Maggy_P
20-10-2007, 17:08
درسته.ولی متاسفانه من اونجا افتخار همکاری نداشتم.
حالا كه همچين خوب افتخار داديد!:31:

redblood
20-10-2007, 22:06
حالا كه همچين خوب افتخار داديد!:31:

لطف دارید.:20::11:

Maggy_P
21-10-2007, 14:21
تكه اي از روزنامه
يك دختر 10 ساله ي بااستعداد ديپلم خودشو از يك كالج معتبر گرفت.
شركت بين المللي دارويي آمبرلا اظهار ميدارد : بايد يك تحقيق بسيار مهم انجام شود.

---------------------
---------------------
اينم از يه ميني ترجمه ي ديگه!!:31:

Maggy_P
21-10-2007, 14:55
خاطرات زنداني

13 مه
اين سلول بوي گند مرگ ميده! من بايد هر طور شده اطلاعاتي بدست بيارم. من ميدونم كه خيلي از مناطق جنوبي استوا دور شدم.
من شانس آوردم كه باب كه توي سلول بقليه با منه. اون يكي از افراديه كه من باهاش جور شدم.

16 مه
امروز باب در مورد اينكه چرا با من اينجا اسير شده چيزهاي مسخره اي گفت. باب به من گفت كه رئيس اينجا رو ميشناخته. اين رئيسه آلفرد اونو اينجا انداخته چون باب فقط يه اشتباه كوچيك مرتكب شده.

20 مه
بدون هيچ اخطاري امروز چند نفر از افراد ارتش داخل شدند و باب رو با خودشون به ساختمان پشت زندان منتقل كردند.
نصفه شب من دزدكي به ديدنش رفتم.
من از بقيه شنيده بودم كه هركس وارد ان ساختمون بشه ديگه بر نميگرده. عجيب ترين چيزي كه گفته بودن اين بود كه اونجا كيسه هاي پلاستيكي واقعا بزرگي وجود داره كه در حال حاظر اونجا قرار نداشت. بهتره براي باب دعا كنم.....

21 مه
من اشتباه كردم . نبايد اينجا رو ترك ميكردم. اينجا داره چه اتفاقي ميفته!؟ صداي خنده هاي ديوانه كننده و صداي جيغ زدن هاي باب رو ميشنوم. من نميدونم چه كار كنم. من نميتونم در موردش فكر نكنم. آيا اين اتفاق براي منم ميفته؟!
من نميتونم اجازه بدم......
نميتونم....

27 مه
اين آخرين يادداشتهاي منه چون زنداني شدن من داره با رفتن به اون ساختمون تكميل ميشه!! ميدونم كه نفر بعدي هستم. ديگه حالا ميدونم كه ما همه خوكچه هاي آلفرد هستيم.هيچ راه فراري نيست!
من حالا بايد چه كار كنم؟!......

redblood
21-10-2007, 19:47
یکی نیست به این آقا بگه خوب مرتیکه افتخارتو کسب کن،چرا عذاب میدی.
لطفا فایل!

Maggy_P
22-10-2007, 13:59
یکی نیست به این آقا بگه خوب مرتیکه افتخارتو کسب کن،چرا عذاب میدی.
لطفا فایل!
دقيقا موافقم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
باشه فايل هم ميديم![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Maggy_P
23-10-2007, 16:44
خاطرات كارمند

30 اكتبر
قبل از اين كه من به شركت آمبرلا ملحق بشم خيال كردم وقتي در اين شركت بزرگ استخدام شدم ديگه لازم نيست براي سلامت جونيم نگران بشم.
اما من وقتي به اينجا اومدم فهميدم كه اين يه توهم احمقانه بوده. من درباره ي تقيير وضعيت ازشون سوال كردم اما اونا كاملا منو عصباني كردند. انسان فكر ميكنه يه زندانيه! كارها واقعا طاقت فرساست و هيچ لذتي توي اون وجود نداره. من ترجيه ميدم بميرم!

3 نوامبر
مرخصي كه به سختي بدست آورده بودم به طرز ناگهاني لغو شد. من شنيدم كه اونا مقدار زيادي نيروي انساني از دست دادن چون رئيس آلفرد يه اشتباه مرتكب شده. اون احمق سزاوار بخشش نيست. اون هيچ وقت با ما مثل يك انسان رفتار نميكنه!

5 نوامبر
من يك داستان عجيب از يكي از بچه ها كه 8 سال اينجا كار ميكنه شنيدم. اون خيلي صبور بوده...
اون ميگه يك مرد حدودا 10 سال در زير زمين اينجا بسته شده و به نظر مياد كه خوابه! مردم بهش نوسفراتو ميگن و به طرز وحشتناكي ازش ميترسن. چه داستان مزخرفي!

10 نوامبر
من نصفه شب از صداي خرناس كشيدن تويده اي از مردم كه به نظر ميومد از طبقه ي پايين ميان از خواب پريدم... من از اون داستان احمقانه احساس ترس و تاسف ميكردم.
اما فكر ميكنم هر كي كه در يه مكاني مثل اينجا بمونه سلامت عقليشو از دست ميده!

Maggy_P
23-10-2007, 20:57
ببخشيد آقاي redblood اين فايل كي آماده ميشه؟

redblood
23-10-2007, 22:06
ببخشيد آقاي redblood اين فايل كي آماده ميشه؟


ببخشید مگی جان شرمنده،سرم شلوغ بود.
الان میذارمش:20:

redblood
23-10-2007, 22:14
Queen Ant Report
After discovering the remains of an ancient virus within the genes of a
queen ant, I have been concentrating on the research of ants.
The ecosystem of the ants seems truly ideal to me. There is one queen
ant in each anthill, and the soldier and worker ants are the queen's
slaves. They dedicate their lives to the queen.
The death of the queen ant means the doom of the entire anthill.
However, the soldier and workder ants can be easily replaced as long as
the queen ant is alive. This is exactly the same relationship between
myself and other ignorant masses.
I have succeeded in creating an ideal virus by implanting the queen
ant's gene into the mother virus that Spencer found.
I used my otherwise useless father as a test subject. However, as I
expected, the virus caused a rapid change in his cells, triggering the
complete destruction of his brain cells and body flesh.
Furthermore, a special type of poison gas was generated inside his body,
that the blue herb had no effect against. Because of this, I created an
antidote in case of an emergency, and stored it inside of the
weapon/chemical warehouse on the B2 floor.
I have decided to name this virus with unimaginable potential, the "T-
Veronica" virus. When I find out how I can fully utilize the power of
wonderful virus, my great research will finally be complete.
Alexia Ashford
__________________





گزارش ملکه مورچه





پس از کشف بقایای یک ویروس قدیمی از طریق ژنهای یک مورچه ملکه،من بر روی تحقیقات مورچه ها تمرکز کردم .

اکوسیستم مورچه ها آنطورکه به نظر میاید،برای من واقعا ایده آل است.در هر لانه مور یک ملکه است،و مورچه های سرباز و کارگر بردگان ملکه اند.آنها زندگیشان را فدای ملکه میکنند.

مرگ مورچه ملکه شکست کامل لانه مورچه هاست.

به هر حال،مورچه های سرباز و کارگر در طول زمانی که ملکه مورچه زنده است میتوانند به آسانی جایگزین شوند .این دقیقا همانند رابطه میان من و دیگر عوام بیسواد است.

من موفق به خلق کردن یک ویروس ایده آل توسط پیوند ژن مورچه ملکه به داخل ویروس مادری شدم که اسپنسر آن را کشف کرده بود.

به عبارت دیگر من از کار بی مصرف پدرم به عنوان یک مورد آزمایش استفاده کردم .به هر حال همانگونه که توقع داشتم،ویروس باعث تغییر سریع در سلول های مور شد،ایجاد ساختار کامل سلول های مغز و ماهیچه بدن آن.

علاوه بر این،یک نوع خاص گاز سمی ویژه درون بدن آن تولید شده که گیاه دارویی آبی تاثیری بر آن ندارد.به همین دلیل،من یک پادزهر برای مواقع اضطراری بوجود آوردم،و آنرا در انبار سلاح شیمیایی در طبقه B2 قرار دادم.

من تصمیم گرفتم که این ویروس را براساس قابلیت غیر قابل تصورش نامگذاری کنم،ویروس-T ورونیکا.هنگامیکه من فهمیدم چگونه میتوانم قدرت خارق العاده ویروس را کاملا بدست آورم،پژوهش بزرگ من نهایتا کامل خواهد شد.


الکسیا اشفرد

---------------------------
کسی این دور و ورا یه روانکاو خوب سراغ نداره؟!:weird:

Maggy_P
24-10-2007, 15:59
کسی این دور و ورا یه روانکاو خوب سراغ نداره؟!:weird:

اين يارو زنيكه ديونس[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دستتون هم درد نكنه آقاي redblood :11:[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

علیرضا
24-10-2007, 19:25
راهنماي كاربر

راهنماي دستگاه كپي سه بعدي
محصول جديد ما "دستگاه كپي سه بعدي" شامل دو قسمت ميباشد.

بخش اسكن سه بعدي:

اين بخش شيء سه بعدي را اسكن مي كند . كافيست شيئي را كه مي خواهيد اسكن شود را روي سطح اسكنر قرار دهيد . داده هاي شيء اسكن شده به داده هاي سه بعدي پردازش خواهند شد ،كه به قسمت كپي كننده منتقل خواهند شد .

قسمت كپي كننده:

اگر شيئي كه مي خواهيد تبديل شود را درون ماشين قرار دهيد ، مي توانيد فرآيند تبديل را بر اساس داده هايي كه در بخش اسكن فراهم شده اند شروع كنيد.فرآيند تبديل با حفاظت دقيق اطلاعات اجرا خواهد شد.نتيجه شيئي دقيقاً مانند شيء اصلي خواهد بود

========
بچه ها ببخشيد ... مگي جون معذرت مي خوام.
اون موقع كه پيغام برات فرستادم مي خواستم متن ترجمه شده رو برات بفرستم كه اينترنت كافي نتمون از منبعش قطع شد

Maggy_P
24-10-2007, 21:25
نميخواد ديگه ترجمه شدش رو برام بفرستي من كه نميشينم صحيحش كنم اگه انقدر وقت داشتم كه ميومدم خودم ترجمه ميكردم! ولي كارت خيلي عاليه دستت درد نكنه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

علیرضا
25-10-2007, 11:59
ممنون مگی جان .
منظورم از " برات " همون " براتون " بود ... یعنی برا همه تون !!:31:

کار شما و شهریار جون هم بسیار عالیست !:46:

Maggy_P
25-10-2007, 16:50
ممنون مگی جان .
منظورم از " برات " همون " براتون " بود ... یعنی برا همه تون !!:31:

کار شما و شهریار جون هم بسیار عالیست !:46:
آها!!!!:31:
خيلي ممنون نظر لطفتونه:11:

redblood
26-10-2007, 15:44
ممنون مگی جان .
منظورم از " برات " همون " براتون " بود ... یعنی برا همه تون !!:31:

کار شما و شهریار جون هم بسیار عالیست !:46:


قابلی نداشت علیرضا جان.کارا با هم خوب میشه:20:

redblood
26-10-2007, 15:45
مگی جان لطف میکنید 2 تا فایل برام بفرستی،زود برام بفرست تا بیکارم که دیگه قالشو بکنیم.

Maggy_P
26-10-2007, 20:30
مگی جان لطف میکنید 2 تا فایل برام بفرستی،زود برام بفرست تا بیکارم که دیگه قالشو بکنیم.
باشه حالا فردا ميفرستم الآن نميتونم:46:

Maggy_P
27-10-2007, 15:17
شرح فراورده ي TG-01

از پشتيباني كردن از محصولات ما سپاس گزاريم.
ما اينجا گرد هم آمديم تا يكي از تكنولوژي هاي جديدمون رو بهتون معرفي كنيم. ما موفق شديم ضد فلزي به نام TG-01 رو بسازيم.
خصوصيات TG-01 چيه؟




به وسيله ي رديابهاي فلزات شناسايي نميشه.

در رديابي هاي فرودگاه (براي پيدا كردن اسلحه) قابل شناسايي نيستيد.

كم حجم و بادوام



ما از اين محصول در چند نوع اسلحه استفاده كرديم. براي احتياط لازمه ما يك نمونه در اختيارتون قرار ميديم. ما از شما انتظار يك خريد خوب و توجه داريم.


كارخانه ي صنايع فلزي
رئيس برنامه ريزي و توسعه
كارل ردهيل

Maggy_P
27-10-2007, 20:59
مگی جان لطف میکنید 2 تا فایل برام بفرستی،زود برام بفرست تا بیکارم که دیگه قالشو بکنیم.
فايليو كه بهتون دادم سريع ترجمه كنيد منم 2 تا نصفه ترجمه دارم كه جمعا ميشه يكي! به اميد خدا تموم ميشه![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Maggy_P
28-10-2007, 17:38
نوشتار رازدار

الآن 4 ساله كه من دارم به جناب آلفرد كمك ميكنم. اون به هيچ كس اعتماد نداره! ولو اين كه من خدمتكارش هستم هنوز منو از داخل شدن به خونه ي شخصيش منع ميكنه. به هر حال مشكلش چيه من نميدونم؟!!! (مترجم: نميدونستي بدون مشكلش نداشتن يه عقل سالمه!:27:)
اونا ميگن كه اون با خواهر دوقلوش توي خونه ي شخصيش زندگي ميكنه.
گاهي اوقات من كسي رو ميبينم كه پشت پنجره ي خونه ايستاده. شايد اون آلكسيا باشه كسي كه هميشه به زيبايي ازش ياد شده. من يه بار در مورد اون از جناب آلفرد سوال كردم اما اون عصباني شد! با اين كه من خدمت كارشم تا حالا با من مدارا نكرده. اگه من يه بار ديگه در مورد اون زن ازش سوال كنم جونم كف دستمه.
ولي معماي من اينه كه چرا اون سعي ميكنه با نااميدي زندگيش رو با آلكسيا پنهان كنه.

روبرت داروسون

Maggy_P
28-10-2007, 17:40
خوب ......... ترجمه ي آخر هم ميمونه براي آقاي redblood .

redblood
29-10-2007, 16:13
چشم.همین الان.منتظر باشید تا آمادش کنم.

Maggy_P
29-10-2007, 16:23
چشم.همین الان.منتظر باشید تا آمادش کنم.
آخيش تموم ميشه!:40:
دستتون هم بابت ترجمهاتون درد نكنه خيلي خوب ترجمه ميكنيد:46:

redblood
29-10-2007, 16:55
Secret Passage Note



The underground passage which leads to the mansion where Alexia and I


live, has been badly damaged. Although I can never allow the unwashed to


see Alexia, I cannot go on using the underground waterway that those


local people made, either.


Oh yes...I think I'll have those prisoners build a bridge. It must be a


gorgeous bridge that benefits the perfection that is Alexia.


Of course, I must kill everyone who's involved in the construction of


the bridge after it is done, so that no one will know about the


existance of our mansion. But that is okay, as I have no problems


executing such matters.


Once the bridge is completed, I'll seal the mansion entrance door at the


end of the underground waterway. The entrance of the waterway is locked


by the dioama trick, ensuring the secrecy of our mansion.



Alfred Ashford


__________________





یادداشت گذرگاه سرّی




گذرگاه زیرزمینی که به کاخ، جایی که الکسیا و من زندگی میکنیم میرسد ،بدجوری آسیب دیده.گرچه من نمیتوانم اجازه بدهم که ناپاکان الکسیا رو ببینند،از طرفی هم نمیتوانم استفاده از راه آب زیرزمینی را که اون مردم محلی ساختند ادامه بدهم.



اوه بله...فکر میکنم که باید آن زندانی ها را وادار به ساختن یک پل کنم.اون باید یک پل مجلل باشد که فایده ای برای الکسیا داشته باشد.



البته،من باید پس از اتمام پل همه کسانی را که در ساخت آن دخالت داشتند بکشم،نتیجتا هیچکس از وجود کاخ ما خبردار نخواهد شد.ولی همه چیز روبه راهه،چونکه من مشکلی با انجام اینگونه مسائل ندارم.



وقتی که پل کامل شد،من در ورودی کاخ را در انتهای راه آب زیرزمین خواهم بست.ورودی راه آب با ترفند خاصی بسته است،ضمانت امنیت کاخ ما.




آلفرد اشفرد

redblood
29-10-2007, 16:58
آخيش تموم ميشه!:40:
دستتون هم بابت ترجمهاتون درد نكنه خيلي خوب ترجمه ميكنيد:46:

خواهش میکنم.ترجمه همه خوب بود.:46:
بالاخره تموم شد.:20:

redblood
29-10-2007, 17:00
از مدیر انجمن بازی تقاضا میشه که ترجمه ها رو بصورت فایل ضمیمه بر روی تاپیک قرار بدهند.با تشکر

Maggy_P
29-10-2007, 17:05
از مدیر انجمن بازی تقاضا میشه که ترجمه ها رو بصورت فایل ضمیمه بر روی تاپیک قرار بدهند.با تشکر
دهه صبر كن من PDF كنم براي مديران بفرستم خيلي تند ميريد!:18:

redblood
29-10-2007, 17:11
تعداد ترجمه ها: 21 ترجمه
مدت زمان انجام ترجمه: 20 روز و 5 ساعت و 57 دقیقه
فعالترین مترجم: Maggy_P
راندمان کار:86%

یک عدد بازوکا برای شما آزاد شد.مایلید مجددا از نو ترجمه کنید؟:18:

redblood
29-10-2007, 17:12
دهه صبر كن من PDF كنم براي مديران بفرستم خيلي تند ميريد!:18:

نه ،فکر کردم روندش اینطوریه.هر جوری که باید انجام بدین.مرسی.:11:

Maggy_P
29-10-2007, 17:16
نه ،فکر کردم روندش اینطوریه.هر جوری که باید انجام بدین.مرسی.:11:
عيب نداره:46:

تعداد ترجمه ها: 21 ترجمه
مدت زمان انجام ترجمه: 20 روز و 5 ساعت و 57 دقیقه
فعالترین مترجم: Maggy_P
راندمان کار:86%

یک عدد بازوکا برای شما آزاد شد.مایلید مجددا از نو ترجمه کنید؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](24).gif
عمرا شما حال داري خودت؟:19:

تازه هنوز اويل 0 مونده:18: ..........:19::19::19::19:

Shadow of Destiny
30-10-2007, 01:03
سلام برو بچ:
اگه فایلی دم دستتونه بدین براتون ترجمه کنم..

Maggy_P
30-10-2007, 12:58
سلام برو بچ:
اگه فایلی دم دستتونه بدین براتون ترجمه کنم..
نه فايلا همه به اتمام رسيد از توجهتون هم ممنون :46:
به زودي PDF ها آماده ميشه......

علیرضا
30-10-2007, 13:16
مگی جان , شهریار جان و بقیه ی کسانی که تو کار ترجمه کمک کردن ...
خسته نباشید !

یکی از آرزو های بزرگ من بود که با بچه ها بشینیم و فایل های سری Resident Evil رو ترجمه کنیم ...
دوستان ...! ممنون !

Maggy_P
30-10-2007, 13:20
مگی جان , شهریار جان و بقیه ی کسانی که تو کار ترجمه کمک کردن ...
خسته نباشید !

یکی از آرزو های بزرگ من بود که با بچه ها بشینیم و فایل های سری Resident Evil رو ترجمه کنیم ...
دوستان ...! ممنون !
خيلي ممنون اما هنوز اويل 0 مونده به اميد خدا اونم به كمك هم تمومش ميكنيم خلاص بشيم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آقاي Shadow of Destiny شما هم ميتونيد توي اون يكي ترجمه ها كمك كنيد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اما تا PDF آماده بشه كمي طول ميكشه...... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

علیرضا
30-10-2007, 13:28
خوب به سلامتی مثل اینکه مشکل ما هم برطرف شد ( نمیدونید چه اعصابی از من خرد شد تو این چند هفته!)
و دیگه مگی خانم می تونی با کمال اطمینان رو ما هم حساب باز کنی !

Maggy_P
30-10-2007, 14:38
خوب به سلامتی مثل اینکه مشکل ما هم برطرف شد ( نمیدونید چه اعصابی از من خرد شد تو این چند هفته!)
و دیگه مگی خانم می تونی با کمال اطمینان رو ما هم حساب باز کنی !
حتما :46:
چونكه خودم نميتونم اينهمه رو ترجمه كنم كارام زياده:19:

redblood
30-10-2007, 18:54
منم هستما.اویل 0 خوراک خودمه.

Maggy_P
31-10-2007, 14:53
منم هستما.اویل 0 خوراک خودمه.
خيلي خوب پس همين الآن گروه رو مشخص ميكنيم هر كي خواست همكاري كنه و واقعا پايه باشه بگه.:46: از همين الآن كسايي كه ميخوان باشن رو مينويسم :
Maggy_p
Redblood
عليرضا

هركي هم خواست بگه كه ديگه بعدا من به كسي فايل نميدم!:27:

Maggy_P
03-11-2007, 16:42
خوب خدا رو شكر pdf تموم شد! :24::24::24:
من اونو براي مديران سايت ميفرستم تا اينجا پيوست كنن:10:

redblood
03-11-2007, 18:30
خوب خدا رو شكر pdf تموم شد! :24::24::24:
من اونو براي مديران سايت ميفرستم تا اينجا پيوست كنن:10:


دستت درد نکنه مگی جان.خیلی زحمت کشیدی.
دیگه یواش یواش استارت اویل 0 رو هم بزنیم که آخرینشم تموم بشه.
راستی یه چیزی،چه خوب شد که فایلا رو ترجمه کردیم.تازه دارم بازی اویل 1 رو میفهمم.
راستی تو اون قسمت راهی هست که گیاهه رو از ریشه نابود کرد؟من که با جیل رفتم چیزی نه گیر آوردم نه یادم اومد.فقط رفتم و Barry به دادم رسید!!:20:

Maggy_P
03-11-2007, 19:56
دستت درد نکنه مگی جان.خیلی زحمت کشیدی.
دیگه یواش یواش استارت اویل 0 رو هم بزنیم که آخرینشم تموم بشه.
راستی یه چیزی،چه خوب شد که فایلا رو ترجمه کردیم.تازه دارم بازی اویل 1 رو میفهمم.
راستی تو اون قسمت راهی هست که گیاهه رو از ریشه نابود کرد؟من که با جیل رفتم چیزی نه گیر آوردم نه یادم اومد.فقط رفتم و Barry به دادم رسید!!:20:
فكر كنم فقط ميشد با كريس از ريشه نابودش كرد نميدونم چون زياد يادم نمياد خيلي وقت پيش بازي كردم:46:
خواهش هم ميشه من براي آقاي sam fisher فرستادم تا پيوستش كنه:46:

Sam Fisher 11
04-11-2007, 06:29
Code Veronica

Maggy_P
04-11-2007, 13:10
خيلي ممنون از آقاي sam fisher كه فايل رو ضميمه كردن
در ضمن ديگه كسي نيست كه بخواد توي ترجمه ها كمك كنه؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر كي ميخواد همكاري كنه لطفا بگه و كار رو زود تحويل بده مثل من نباشه كه قول فردا ميدم پس فردا ميزارم!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

redblood
05-11-2007, 22:23
خيلي ممنون از آقاي sam fisher كه فايل رو ضميمه كردن
در ضمن ديگه كسي نيست كه بخواد توي ترجمه ها كمك كنه؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر كي ميخواد همكاري كنه لطفا بگه و كار رو زود تحويل بده مثل من نباشه كه قول فردا ميدم پس فردا ميزارم!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


من که حتما هستم،بی برو برگرد.فقط زودتر تاپیک رو بزن.در ضمن خیلی هم به موقع کارارو میرسوندی.:46:

علیرضا
05-11-2007, 22:38
من هم ایضاً مگی خانم .
اسم من هم زیر اسم شهریار جان بنویسید.

در ضمن از آقای Sam Fisher عزیز هم تشکر می کنم.
جیگر !

Maggy_P
06-11-2007, 09:30
باشه پس فقط آقا عليرضا و آقا شهريار و خودم
فردا كسي نياد بگه ميخوام منم باشم ها!!!!!!

redblood
06-11-2007, 12:47
باشه پس فقط آقا عليرضا و آقا شهريار و خودم
فردا كسي نياد بگه ميخوام منم باشم ها!!!!!!

پس شدیم همون گروه قبلی.پیش به سوی ترجمه.کی تاپیک زده میشه؟
راستی من دیشت فیلم resident evili extinction رو دیدم.یه مرده بود که تو قسمت دو هم بازی میکرد که آخر 3 داره تبدیل به زامبی میشه،خودشو فدا میکنه و تانکر نفتو منفجر میکنه که هم هم خودش بمیره هم کلی زامبی.میخواستم بدونم این همون هنرپیشه نقش کریس ردفیلد تو بازی اویل 1 نیست؟
کسی نمیدونه؟

Maggy_P
06-11-2007, 13:11
پس شدیم همون گروه قبلی.پیش به سوی ترجمه.کی تاپیک زده میشه؟
راستی من دیشت فیلم resident evili extinction رو دیدم.یه مرده بود که تو قسمت دو هم بازی میکرد که آخر 3 داره تبدیل به زامبی میشه،خودشو فدا میکنه و تانکر نفتو منفجر میکنه که هم هم خودش بمیره هم کلی زامبی.میخواستم بدونم این همون هنرپیشه نقش کریس ردفیلد تو بازی اویل 1 نیست؟
کسی نمیدونه؟
شما ميشينيد فيلماشم تماشا ميكنين؟ به نظرم فيلماش ترسناك نيستن :18:

همين الآن تاپيك رو درست ميكنم البته بايد صبر كنيد تا ليست شخصيت ها رو ترجمه كنم بعد :46:

علیرضا
06-11-2007, 17:36
پس شدیم همون گروه قبلی.پیش به سوی ترجمه.کی تاپیک زده میشه؟
راستی من دیشت فیلم resident evili extinction رو دیدم.یه مرده بود که تو قسمت دو هم بازی میکرد که آخر 3 داره تبدیل به زامبی میشه،خودشو فدا میکنه و تانکر نفتو منفجر میکنه که هم هم خودش بمیره هم کلی زامبی.میخواستم بدونم این همون هنرپیشه نقش کریس ردفیلد تو بازی اویل 1 نیست؟
کسی نمیدونه؟

سلام شهریار جان .
نه ایشون کریس ردفیلد نیستن .
ایشون آقای Carlos Olivera هستن . همون پسره که تو Resident Evil 3 با Jill Valentine همراه شد . همون مزدور Umbrella که به پیشنهاد Jill اون شرکت رو ول کرد و به اون گروه S.T.A.R.S. که می خواستن از شهر فرار کنن پیوست.

redblood
06-11-2007, 17:58
سلام شهریار جان .
نه ایشون کریس ردفیلد نیستن .
ایشون آقای Carlos Olivera هستن . همون پسره که تو Resident Evil 3 با Jill Valentine همراه شد . همون مزدور Umbrella که به پیشنهاد Jill اون شرکت رو ول کرد و به اون گروه S.T.A.R.S. که می خواستن از شهر فرار کنن پیوست.

سلام علیرضا جان.میدونستم اون کریس نیست.ولی فکر کردم که هنرپیشه کریس باشه که تو بازی اویل 1 هست.
خدا رو شکر این قسمت کلر ردفیلد و ژنرال وسکر هم به فیلم اضافه شدن.
خدا میدونه چی به سره جیل آوردن.در ضمن خبری هم از کریس و لیون نیست هنوز!
این آلیس رو از کجاشون آوردن کردن تو فیلم؟؟!
خداییش گند زدن به داستان.آخر 2 هم که nemesis مهربون شد و به آلیس کمک کرد!!:18:
به قول مگی اصلا ترسناک نیست و در کل نتونستن مثل بازیش جذابش کنند.:41:

Maggy_P
07-11-2007, 15:17
سلام علیرضا جان.میدونستم اون کریس نیست.ولی فکر کردم که هنرپیشه کریس باشه که تو بازی اویل 1 هست.
خدا رو شکر این قسمت کلر ردفیلد و ژنرال وسکر هم به فیلم اضافه شدن.
خدا میدونه چی به سره جیل آوردن.در ضمن خبری هم از کریس و لیون نیست هنوز!
این آلیس رو از کجاشون آوردن کردن تو فیلم؟؟!
خداییش گند زدن به داستان.آخر 2 هم که nemesis مهربون شد و به آلیس کمک کرد!!:18:
به قول مگی اصلا ترسناک نیست و در کل نتونستن مثل بازیش جذابش کنند.:41:
من اويل 3 رو نديدم اما 2 رو ديدم خيلي بيخود بود من كه به جاي ترسيدن داشتم از خنده ميمردم![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آبروي بازيش رو ميبرن با اين فيلماش![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولي آقا شهريار حق دارن خيلي شبيه كريسه (توي اويل 1):27: ولي فكر نكنم هنرپيشش اون باشه

redblood
07-11-2007, 22:22
من اويل 3 رو نديدم اما 2 رو ديدم خيلي بيخود بود من كه به جاي ترسيدن داشتم از خنده ميمردم![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آبروي بازيش رو ميبرن با اين فيلماش![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولي آقا شهريار حق دارن خيلي شبيه كريسه (توي اويل 1):27: ولي فكر نكنم هنرپيشش اون باشه

Oded Fehr اسم این هنرپیشه هست که نقشش در اویل 3 خیلی جذابتره،به خصوص که آخرش خودشو فدا میکنه.متولد 1970 در تلاویو اسرائیل هست.
ولی مگی بهت پیشنهاد میکنم که 3 رو حتما ببینی.اصلا ترسناک نیست،ولی خیلی اکشن و جذاب شده.در کل توپ بود و آخر فیلم راضی هستی.من که وقتی فیلمو گذاشتم مادرم گفت من حوصله ندارم و میرم بخوابم،بعد از 10 دقیقه دیدم نشسته کنارم داره با من فیلم میبینه!!:18:
خودش گفت چون قسمتای قبلش بیخود بود فکر میکردم که اینم بیخود باشه،ولی وقتی چند صحنه رو دید متوجه شد که این خیلی باحال تره.به هر حال بهت پیشنهاد میکنم که حتما ببینیش،البته با کیفیت صدا و تصویر خوب.:46:
راستی غول تایرانت که تو بازی اویل 1 بود آخر این قسمت میاد و با آلیس میجنگه.اگه گفتی کی تبدیل به اون غوله میشه؟!
در ضمن کلر ردفیلد و آلبرت وسکر هم در این قسمت بودن!!!

Maggy_P
07-11-2007, 22:25
Oded Fehr اسم این هنرپیشه هست که نقشش در اویل 3 خیلی جذابتره،به خصوص که آخرش خودشو فدا میکنه.متولد 1970 در تلاویو اسرائیل هست.
ولی مگی بهت پیشنهاد میکنم که 3 رو حتما ببینی.اصلا ترسناک نیست،ولی خیلی اکشن و جذاب شده.در کل توپ بود و آخر فیلم راضی هستی.من که وقتی فیلمو گذاشتم مادرم گفت من حوصله ندارم و میرم بخوابم،بعد از 10 دقیقه دیدم نشسته کنارم داره با من فیلم میبینه!!:18:
خودش گفت چون قسمتای قبش بیخود بود فکر میکردم که اینم بیخود باشهريالولی وقتی چند صحنه رو دید متوجه شد که این خیلی باحال تره.به هر حال بهت پیشنهاد میکنم که حتما ببینیش،البته با کیفیت صدا و تصویر خوب.:46:
باشه اگه گير بيارم حتما:46:
در ضمن ماشالله عجب مامان توپي داري ميشينه اويل نگاه ميكنه؟!:18:

redblood
07-11-2007, 22:38
باشه اگه گير بيارم حتما:46:
در ضمن ماشالله عجب مامان توپي داري ميشينه اويل نگاه ميكنه؟!:18:

آره خداییش خیلی باحاله.تازه این که چیزی نیست ،فیلم اره 1 و 2 رو با اون دیدم!!!:18:
در ضمن یه مساله احمقانه از سمت سازندگان اویل 3.تو اویل 3 خبری از جیل ولنتاین که تو 2 بود(البته خیلی بی ارزشش کرده بودن)نیست.بجاش همون بازیگر نقش کلر ردفیلد رو بازی میکنه!!!!فکرشو بکن:19:
بعید نیست قسمت بعدی نقش کریس رو بهش بدن!:31:

علیرضا
07-11-2007, 23:19
سلام علیرضا جان.میدونستم اون کریس نیست.ولی فکر کردم که هنرپیشه کریس باشه که تو بازی اویل 1 هست.
خدا رو شکر این قسمت کلر ردفیلد و ژنرال وسکر هم به فیلم اضافه شدن.
خدا میدونه چی به سره جیل آوردن.در ضمن خبری هم از کریس و لیون نیست هنوز!
این آلیس رو از کجاشون آوردن کردن تو فیلم؟؟!
خداییش گند زدن به داستان.آخر 2 هم که nemesis مهربون شد و به آلیس کمک کرد!!:18:
به قول مگی اصلا ترسناک نیست و در کل نتونستن مثل بازیش جذابش کنند.:41:

آره بابا معلوم نیست که این آلیس رو از کجا آوردن ... ولی هنرپیشه اش که Milla Jovovich هست رو خیلی دوست دارم !
و اصلاً هم ترسناک نیست ... باز شماره ی اولش ترسناک بود ... 2 و 3 خنده دار بودن. ولی میشه نگاه نکرد ؟ عشقه دیگه ...


من اويل 3 رو نديدم اما 2 رو ديدم خيلي بيخود بود من كه به جاي ترسيدن داشتم از خنده ميمردم![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آبروي بازيش رو ميبرن با اين فيلماش![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولي آقا شهريار حق دارن خيلي شبيه كريسه (توي اويل 1):27: ولي فكر نكنم هنرپيشش اون باشه

من هنوز هم نفهمیدم شما منظورتون از نقش اون رو این هنرپیشه بازی کرد و ... چیه !:22:
یکم توضیح میدین که منظورتون چیه ؟


Oded Fehr اسم این هنرپیشه هست که نقشش در اویل 3 خیلی جذابتره،به خصوص که آخرش خودشو فدا میکنه.متولد 1970 در تلاویو اسرائیل هست.
ولی مگی بهت پیشنهاد میکنم که 3 رو حتما ببینی.اصلا ترسناک نیست،ولی خیلی اکشن و جذاب شده.در کل توپ بود و آخر فیلم راضی هستی.من که وقتی فیلمو گذاشتم مادرم گفت من حوصله ندارم و میرم بخوابم،بعد از 10 دقیقه دیدم نشسته کنارم داره با من فیلم میبینه!!:18:
خودش گفت چون قسمتای قبلش بیخود بود فکر میکردم که اینم بیخود باشه،ولی وقتی چند صحنه رو دید متوجه شد که این خیلی باحال تره.به هر حال بهت پیشنهاد میکنم که حتما ببینیش،البته با کیفیت صدا و تصویر خوب.:46:
راستی غول تایرانت که تو بازی اویل 1 بود آخر این قسمت میاد و با آلیس میجنگه.اگه گفتی کی تبدیل به اون غوله میشه؟!
در ضمن کلر ردفیلد و آلبرت وسکر هم در این قسمت بودن!!!

هنرپیشه ی باحالیه . اسرائیلی هم هست که ! خیلی ناراحت شدم اونجا که خودش رو فدا کرد ... دوست داشتم من به جای اون می مردم.
آره مگی جان . پیشنهاد می کنم بری و ببینی ، چون خیلی اکشن شده !
شهریار جان ! چه مادری داری واقعاً !خوشا به حالت تنها نیستی ... من هیچ کس جز شماها رو ندارم ...


آره خداییش خیلی باحاله.تازه این که چیزی نیست ،فیلم اره 1 و 2 رو با اون دیدم!!!:18:
در ضمن یه مساله احمقانه از سمت سازندگان اویل 3.تو اویل 3 خبری از جیل ولنتاین که تو 2 بود(البته خیلی بی ارزشش کرده بودن)نیست.بجاش همون بازیگر نقش کلر ردفیلد رو بازی میکنه!!!!فکرشو بکن:19:
بعید نیست قسمت بعدی نقش کریس رو بهش بدن!:31:

واقعاً به حالت قبطه می خورم با داشتن همچین مادری ، شهریار جان !

نه بابا !!! یعنی هنرپیشه ی Jill تو فیلم 2 شون رو آوردن گذاشتن جای کلر ردفیلد ؟
بابا چه کار احمقانه ای ! امکان نداره !!

Maggy_P
08-11-2007, 16:46
آره خداییش خیلی باحاله.تازه این که چیزی نیست ،فیلم اره 1 و 2 رو با اون دیدم!!!:18:
در ضمن یه مساله احمقانه از سمت سازندگان اویل 3.تو اویل 3 خبری از جیل ولنتاین که تو 2 بود(البته خیلی بی ارزشش کرده بودن)نیست.بجاش همون بازیگر نقش کلر ردفیلد رو بازی میکنه!!!!فکرشو بکن:19:
بعید نیست قسمت بعدی نقش کریس رو بهش بدن!:31:
چقدر مسخره اينا كمبود بازيگر دارن:27:
چون هيچ كس نمياد توي اين فيلم بازي كنه فكر نميكنم فيلماش خيلي طرفدار داشته باشه.:27:
همون كم مونده بياد جاي مردا بازي كنه!:31: اين آليس هم ديگه شده همه كاره خيلي فيلم هنديه!:21:اصلا معلوم نيست از كجا اومده توي همه ي سري هاش هم هست!!:18:

redblood
08-11-2007, 18:03
من هنوز هم نفهمیدم شما منظورتون از نقش اون رو این هنرپیشه بازی کرد و ... چیه !:22:
یکم توضیح میدین که منظورتون چیه ؟



نه بابا !!! یعنی هنرپیشه ی Jill تو فیلم 2 شون رو آوردن گذاشتن جای کلر ردفیلد ؟
بابا چه کار احمقانه ای ! امکان نداره !!
منظورم کسی که تو بازی اویل 1 توی دموی اول و آخرش نقش کریس رو بازی میکرد.
اون هنرپیشه همه امکان داره.مطمئنم.

چقدر مسخره اينا كمبود بازيگر دارن:27:
چون هيچ كس نمياد توي اين فيلم بازي كنه فكر نميكنم فيلماش خيلي طرفدار داشته باشه.:27:
همون كم مونده بياد جاي مردا بازي كنه!:31: اين آليس هم ديگه شده همه كاره خيلي فيلم هنديه!:21:اصلا معلوم نيست از كجا اومده توي همه ي سري هاش هم هست!!:18:

میدونید از کجا فهمیدم همونه؟!رفتم تو yahoo movie و resident evil رو سرچ کردم.هر سه تا اومد که در کنار اسم Milla Jovovich ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) (آلیس) ،اسم Sienna Guillory ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) هم هم تو 2 هم تو 3 نوشته شده بود.وقتی اسمشو تو google image سرچ کردم دیدم تو عکسا عکس جیل که با لباس آبیه هست هم هست.میتونید امتحان کنید:46:

Maggy_P
08-11-2007, 18:14
آره خداییش خیلی باحاله.تازه این که چیزی نیست ،فیلم اره 1 و 2 رو با اون دیدم!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](24).gif
ماشالله خيلي با حاله مادرتون :18:
من كه مامانم نميدونه اصلا اويل چي هست!!:27:
اگه هم بهش بگم ميگه آخر سر من نفهميدم تو دختري يا پسري كه ميشيني از اين بازيها ميكني :19:

علیرضا
08-11-2007, 22:19
این کارشون واقعاً افتضاح بوده که ورداشتن Sienna Guillory رو تو شماره ی 3 انداختن جای کلیر ردفیلد .
فکر کنم از مدت قراردادش با فیلم 2 هنوز مونده بوده و مجبور شده تو 3 هم یه نقش بگیره !!:27::27:



ماشالله خيلي با حاله مادرتون :18:
من كه مامانم نميدونه اصلا اويل چي هست!!:27:
اگه هم بهش بگم ميگه آخر سر من نفهميدم تو دختري يا پسري كه ميشيني از اين بازيها ميكني :19:

آره من هم که نظر خودم رو تو پست قبلیم گفتم:31:


مگی جان جمله ی آخرت منو اینجوری کرد : :16: :16:

منم همین طوری ام ... چاره چیه :14:

Maggy_P
08-11-2007, 22:25
این کارشون واقعاً افتضاح بوده که ورداشتن Sienna Guillory رو تو شماره ی 3 انداختن جای کلیر ردفیلد .
فکر کنم از مدت قراردادش با فیلم 2 هنوز مونده بوده و مجبور شده تو 3 هم یه نقش بگیره !!:27::27:




آره من هم که نظر خودم رو تو پست قبلیم گفتم:31:


مگی جان جمله ی آخرت منو اینجوری کرد : :16: :16:

منم همین طوری ام ... چاره چیه :14:
جمله ي آخرم خيلي بانمك بود يا داريد مسخره ميكنيد؟:19:

Maggy_P
09-11-2007, 17:03
بچه ها يه چيز جالب براي ورونيكا اگه داستانش رو نميدونيد ميتونيد آنلاين نگاش كنيد البته اگه ADSL داريد من رفتم ديدم و غصه خوردم كه چرا براي كاميوتر نساختنش چون خييلي جالب بود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] هر كي خواست بگه تا براش بزارم:46:

redblood
09-11-2007, 17:14
بچه ها يه چيز جالب براي ورونيكا اگه داستانش رو نميدونيد ميتونيد آنلاين نگاش كنيد البته اگه ADSL داريد من رفتم ديدم و غصه خوردم كه چرا براي كاميوتر نساختنش چون خييلي جالب بود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] هر كي خواست بگه تا براش بزارم:46:

مگی جان لطف کنید لینکو بذارید تا هرکی خواست بره و ببینه.

Maggy_P
09-11-2007, 17:37
اينم از لينكش:

قسمت اول

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

ebru_gundes_206
09-11-2007, 18:03
بازم که دوستان بازی ایول رو با فیلمش مقایسه می کنید؟
مگه شما از دموهای بازی ایول میترسید که حالا بخواهید از فیلمش بترسید ؟
چیزی که بازی ها رو نسبت به فیلمش ترسناک تر میکنید : احساس اینه که کنترل کاراکتر دست شماست .

در ضمن می بینم بعضیها تون بازیگرها رو نمی شناسید و یا اصلا فیلم رو ندیده میگید جیل سری 2 تو سری 3 جای کلیر بازی کرده !!!:18: جلل خالق

این هم لیست بازیگرها و نقششون :
RESIDENT EVIL

Milla Jovovich ... Alice
Michelle Rodriguez ... Rain Ocampo
Eric Mabius ... Matt Addison
James Purefoy ... Spence Parks
Martin Crewes ... Chad Kaplan
Anna Bolt ... Dr. Green
Heike Makatsch ... Dr. Lisa Addison
Jaymes Butler ... Clarence the Security Guard
Heike Makatsch ... Dr. Lisa Addison

RESIDENT EVIL Apocalypse

Milla Jovovich ... Alice
Sienna Guillory ... Jill Valentine
Oded Fehr ... Carlos Olivera
Thomas Kretschmann ... Major Cain
Sophie Vavasseur ... Angie Ashford
Razaaq Adoti ... Peyton Wells
Jared Harris ... Dr. Ashford
Mike Epps ... L.J.
Sandrine Holt ... Terri Morales
Matthew G. Taylor ... Nemesis
Zack Ward ... Nicholai Ginovaeff
Iain Glen ... Dr. Isaacs
Dave Nichols ... Captain Henderson
Geoffrey Pounsett ... Mackenzie

RESIDENT EVIL Extinction

Milla Jovovich ... Alice
Oded Fehr ... Carlos Olivera
Ali Larter ... Claire Redfield
Iain Glen ... Dr. Isaacs
Ashanti ... Betty
Christopher Egan ... Mikey
Spencer Locke ... K-Mart
Matthew Marsden ... Slater
Linden Ashby ... Chase
Jason O'Mara ... Albert Wesker
Mike Epps ... L.J.
Joe Hursley ... Otto

علیرضا
09-11-2007, 21:01
جمله ي آخرم خيلي بانمك بود يا داريد مسخره ميكنيد؟:19:

نه بابا خیلی با نمک بود ... !
در حقیقت اون موقع که جمله ی شما رو می خوندم داشتم به وضعیت خودم فکر می کردم !


بازم که دوستان بازی ایول رو با فیلمش مقایسه می کنید؟
مگه شما از دموهای بازی ایول میترسید که حالا بخواهید از فیلمش بترسید ؟
چیزی که بازی ها رو نسبت به فیلمش ترسناک تر میکنید : احساس اینه که کنترل کاراکتر دست شماست .

در ضمن می بینم بعضیها تون بازیگرها رو نمی شناسید و یا اصلا فیلم رو ندیده میگید جیل سری 2 تو سری 3 جای کلیر بازی کرده !!!:18: جلل خالق

این هم لیست بازیگرها و نقششون :
RESIDENT EVIL

Milla Jovovich ... Alice
Michelle Rodriguez ... Rain Ocampo
Eric Mabius ... Matt Addison
James Purefoy ... Spence Parks
Martin Crewes ... Chad Kaplan
Anna Bolt ... Dr. Green
Heike Makatsch ... Dr. Lisa Addison
Jaymes Butler ... Clarence the Security Guard
Heike Makatsch ... Dr. Lisa Addison

RESIDENT EVIL Apocalypse

Milla Jovovich ... Alice
Sienna Guillory ... Jill Valentine
Oded Fehr ... Carlos Olivera
Thomas Kretschmann ... Major Cain
Sophie Vavasseur ... Angie Ashford
Razaaq Adoti ... Peyton Wells
Jared Harris ... Dr. Ashford
Mike Epps ... L.J.
Sandrine Holt ... Terri Morales
Matthew G. Taylor ... Nemesis
Zack Ward ... Nicholai Ginovaeff
Iain Glen ... Dr. Isaacs
Dave Nichols ... Captain Henderson
Geoffrey Pounsett ... Mackenzie

RESIDENT EVIL Extinction

Milla Jovovich ... Alice
Oded Fehr ... Carlos Olivera
Ali Larter ... Claire Redfield
Iain Glen ... Dr. Isaacs
Ashanti ... Betty
Christopher Egan ... Mikey
Spencer Locke ... K-Mart
Matthew Marsden ... Slater
Linden Ashby ... Chase
Jason O'Mara ... Albert Wesker
Mike Epps ... L.J.
Joe Hursley ... Otto

بیا !
من می دونستم که امکان نداره !
آخه کلیر تو فیلم خیلی جوون تر از اونیه که بشه Sienna Guillory رو جاش فرض کرد !

redblood
10-11-2007, 00:58
علمای عزیز من این چیزا رو نمیدونم که بازیگرش کی بود.چون من خودم از سایت یاهو خوندم.
لطفا یه نگاهی بکنید.اینم لینکش:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بعد بگین اشتباه از منه یا یاهو.

Maggy_P
10-11-2007, 15:01
نه من رفتم ديدم اين ياهو قاطي داره مشكل از شما نيست[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

redblood
11-11-2007, 21:46
نه من رفتم ديدم اين ياهو قاطي داره مشكل از شما نيست[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


مرسی مگی از حمایتت.
راستی ماشاا...
چقدر سریع ستاره هات زیاد میشه.فکر کنم تا 1 ماه دیگه رئیس انجمن ترجمه بشی!

علیرضا
11-11-2007, 22:49
مرسی مگی از حمایتت.
راستی ماشاا...
چقدر سریع ستاره هات زیاد میشه.فکر کنم تا 1 ماه دیگه رئیس انجمن ترجمه بشی!

آره جون خودم مگی جان جایی پارتی مارتی داری ؟ هر هفته یه دونه ستاره به ستاره هات اضافه میشه !!:18:
جان من کجا چیکار کردی که اینجوری شد ؟:19:
به خدا تا اون موقع که با هم تو کار ترجمه بودیم ستاره هات از من کمتر بود ، الان از من جلو زدی !:18::18:
(شوخی کردم ولی جون من بگو کجا چیکار کردی؟ یعنی کجا فعالیت داشتی ؟)

Maggy_P
12-11-2007, 06:58
مرسی مگی از حمایتت.
راستی ماشاا...
چقدر سریع ستاره هات زیاد میشه.فکر کنم تا 1 ماه دیگه رئیس انجمن ترجمه بشی!
خواهش :11:
ما اينيم ديگه:31: خدا كنه!!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

در ضمن من توي تاپيك سيمز و جي تي اي هم فعاليت دارم آخه :27::10:

redblood
12-11-2007, 12:43
خواهش :11:
ما اينيم ديگه:31: خدا كنه!!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

در ضمن من توي تاپيك سيمز و جي تي اي هم فعاليت دارم آخه :27::10:


بله در جریان تاپیک سیمز هم هستیم.به عنوانش آموزش خیاطی هم اضافه کنید دیگه محشر میشه!!!:31:
شوخی بود،یه وقت بهت بر نخوره ها!:46:

Maggy_P
12-11-2007, 14:36
بله در جریان تاپیک سیمز هم هستیم.به عنوانش آموزش خیاطی هم اضافه کنید دیگه محشر میشه!!!:31:
شوخی بود،یه وقت بهت بر نخوره ها!:46:
ميدونم شوخي ميكنيد اما هيچ ربطي به خياطي نداره بيشتر به انيميشن كار داره:21:[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

StormWielder
13-11-2007, 17:39
سلام ،

من صحبت های شما رو راجع به فیلم ، کمی تا قسمتی خوندم ، منم با این نظر موافقم که فیلم رو بد ساختن ،:13:
به نظر من داستان خود بازی اینقدر قوی طراحی شده که اگه عینا از روش فیلم بسازن ، خیلی فیلم خوبی از آب درمیاد .

معلوم نیست این شخصیت Alice رو از کجا آوردن ! تازه تو Extinction که دیگه خیلی زیاده روی کردن ، تمام دنیا رو T-Virus گرفته ! چه خبره مگه بابا !:18: بخشی از قشنگی داستان بازی به اینه که در یه جاهایی از مناطق تحت کنترل Umbrella ، خرابکاری میشه و قهرمانان بازی وارد اونجا میشن و ... ، نه اینکه یه دفعه کل کرۀ زمین به فنا بره !

اصلا در شماره 3 بازی ، قضیۀ شهر Racoon City با انفجار اتمی ختم میشه . این Carlos بدبخت رو چرا زدن کشتن ؟!!!
Clair Redfield هم که اصلا شبیه بازی نیست ، واقعا حیف ، به نظر من تا فیلم Evil 2 باز یه جاهایی یرای امیدواری داشت ، ولی 3 که دیگه ترکوند !


Maggy جان اگه خواستی من هم میتونم در ترجمه همکاری کنم ، قبلا دو بار Code Veronica رو تموم کردم .

Maggy_P
13-11-2007, 19:39
كد ورونيكا كه ترجمش تموم شد و ترجمه هاي اويل 0 رو شروع كرديم

StormWielder
14-11-2007, 02:45
ببخشید ، اشتباه شد ! در ترجمۀ Resident Evil 0 اگه خواستین میتونم همکاری کنم .

Maggy_P
14-11-2007, 14:24
آخه ما قبلا ليست نفرات رو نوشتيم ديگه نميشه كاريش كرد![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من مگه نگفته بودم هر كس ميخواد زود تر بگه چررا حالا كه ترجمه ها شروع شده اومديد؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]