PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : راهکاری برای رهایی انسان از تنهایی، رسانه‌ای به نام شهر



javadshahvand
03-10-2007, 21:10
شهر را در روزگار پیش رو باید به مثابه یک رسانه تمام عیار درنظر گرفت که تک تک اجزایش به عنوان یک عامل پیام رسان در خدمت بهینه سازی زندگی بشر است؛ در غیر این صورت، مفهومی چون "شهر اطلاعاتی" وجود خارجی نخواهد داشت و "جامعه اطلاعاتی" هرگز محقق نخواهد شد.
کاربری علایم و نشانه های شهری در نقش اطلاع رسان، از قدیمی ترین تلاش هایی است که بشر به صورت "خودآگاه" برای سهولت زئدگی به کار بسته است؛ علایم ثابت یا متحرک به کار برده شده در راه ها و جاده ها از این دست به شمار می آیند.
البته عوامل پیام رسان شهری در تعاریف کلاسیک، به نمادهای خاصی گفته می شده است که طبق قوانین قراردادی یا استصوابی، به کار گرفته می شده اند و حداقل در ظاهر با نمونه های تعریف شده در شهر مدرن و پسا مدرن تفاوت های بسیار دارند، چه رسد به شهرهای عصر اطلاعات؛ اما به واقع تمامی این نشانه ها به یک مفهوم و با یک منظور به کاربرده می شده اند و آن چیزی نبوده است جز "خلق فضایی که بشر بتواند با آرامش بیشتری زندگی کنند."
از طرفی، آن چه باعث شده است در گذر دوران شهرها دستخوش تغییراتی ژگرف شوند، همان دلیلی است که گسترده شدن عوامل اطلاع رسان را به دنبال داشته است: افزایش نیازهای انسان و پیچیده تر شدن شرایط زندگی وی که خود دغدغه های جدیدی برای نوع بشر به همراه داشت.
مقایسه نخستین چراغ های راهنمایی به کاربرده شده در لندن با نمونه های دیجیتال امروزی می تواند مثال خوبی برای نشان دادن تفاوت ها باشد، اما کافی نیست! چراکه رفته رفته با گسترش شهرها نیازهای شهروندان فزونی گرفت تا جایی که شهرهای گذشته دیگر به پاسخ گویی این نیازها قادر نبودند.
تئوری هایی که از یک سو معماران و از طرف دیگر مهندسان [راه و ساختمان] برای ارتقای شهرها ارایه می دادند، هیچ یک نتوانست آن گونه که شایسته است راهگشا باشد؛ چراکه هریک راهکار پیشنهادی خود را دوای درد مجتمع های زیستی دوران می دانستند؛ یکی به خلق فضاهای زیبا می اندیشید و دیگری به ساختارهایی که از نظر فنی بتوانند نیاز انسان ها را برآورده سازند و کمتر نمونه هایی وجود داشت که هردو را در یک جا جمع کند. این روند درست در شرایطی طی می شد که "صنعت" نمود بیرونی یافته و تجارت به مفهوم مدرن اش در حال شکل گیری بود. ورود صنعت به زندگی بشر، تغییر راه های کسب درآمد، تفریح ها و حتی سطح توقع او را از زندگی به همراه داشت که مجموع آن ها به تغییر شیوه زندگی وی انجامید.
با آغاز دهمه هفتاد میلادی، استفاده صاحبان صنایع و تجارت از محیط های زندگی جمعی بشری به اوج خود رسید و هجمه اطلاعات نامتمرکز و برنامه ریزی نشده اما هدفمند در شهرها به معنای واقعی کلمه درک شد؛ تا جایی که صاحب نظران و کارشناسان وقت به "آنارشی اطلاعاتی" به وجود آمده در محیط های شهری ابراز نگرانی کردند و این نگرانی ها را در قالب اعتراض ها، راهکارها و تئوری های جدید ارایه می دادند که گاه با یاس و سرخوردگی همراه بود و گاه از امید سخن می گفت؛ اما واقعیت این بود که علم انسان آن روزگار و ابزاری که در اختیار داشت، برای حل مشکلاتش کافی نبود.
به همین دلیل بود که اندیشمندان به فکر راه اندازی رشته های دانشگاهی جدیدی نظیر "طراحی شهری" افتادند که جوهره آن در رشته های دیگر وجود داشت، اما پنهان بود و در یک جا جمع نمی شد؛ رشته ای چون "طراحی شهری" (که ماهیت میان رشته ای داشت) از همکاری نزدیک مهندسان معمار و راه و ساختمان صحبت می کرد که در قالبی نو به نام مهندس شهرساز به کار خود ادامه می دادند.
روند منطقی تحصیل و تحقیق مهندسان شهرساز، و همکاری ایشان با معماران و مهندسان، وضع قوانین و ضوابط جدیدی را به همراه داشت و در ادامه راه به خلق رشته هایی چون "برنامه ریزی شهری و منطقه ای" شد که از دیدی کلان تر به مجموعه های زیستی بشر می نگریستند.
این رشته ها نیز همگی از تحقق همان هدف قدیمی سخن می گفتند: " خلق محیطی مطلوب برای زندگی بشر".
اما با گذشت روزگاران زندگی بشر ابعاد تازه ای می یافت و دیگر این مظروف بود که در ظرف نمی گنجید؛ نتیجه ثابت بود: بحران های هرروزه که هر روزه هم گسترده تر می شدند و هم پیچیده تر تا این که "عصر جدید" صنعتی رنگ زمان گرفت و زنگار ناکارآمدی و "انقلاب اطلاعات" رخ داد.
● نیازهای نوین، امکانات نوین
انقلاب اطلاعات برخلاف آن چه برخی از اندیشمندان می گویند، تنها ظهور یک سری ابزار جدید نیست؛ بلکه جریانی است برخاسته از نیازهای بشر که ارتباطی دوسویه با سطح توقع او از زندگی دارد.
واقعیت این است که ابزار و لوازم ادوار پیشین، یارای پاسخگویی به نیازهای بشر امروز را نداشت؛ پس امکاناتی نوین فراهم آورد و ابزار پیشین را با نیازش هماهنگ کرد؛ مفاهیمی که از آغاز "عصر صنعت" تعریف شده و عینیت یافته بود و نیاز به بازتعریف داشت و یا تازه باید تعریف می شد.
"رسانه" از جمله مواردی بودند که هر دو بخش را شامل می شد: از یک سو رسانه های سنتی (چاپی و غیرچاپی) بازتعریف شدند و از سوی دیگر رسانه جدیدی ظهور کرد به نام "وب" که با استفاده از اینترنت مرزهای جغرافیایی و محدودیت هایی از این دست را دیگر نداشت.
از طرفی، تغییرات محیط های زندگی [شهری] تعریف جدیدی از رسانه های محیطی ارایه داده بود که بخشی از آن ها را می توان حاصل بازتعریف مفاهیم کلاسیک دانست (مانند کاربرد تابلوهای الکترونیکی پیام متغیر به جای تابلوهای فلزی و چوبی غیرداینامیک گذشته) و برخی دیگر را حاصل تئوری های شهرسازان، معماران و مهندسان [عمران و رشته های مرتبط به فناوری اطلاعات].
معماران و شهرسازان انگلیسی در دهه ۸۰ میلادی از شهرهایی سخن به میان آوردند که نمای ساختمان های آن را پرده های نمایشگر عظیم دربر می گرفت که هدف از کاربری این پرده ها چیزی نبود جز اطلاع رسانی.
هرچند که تئوری آن روزها مقبول نیفتاد و به دلایل مختلف (خصوصا از جانب طرفداران محیط زیست) مورد انتقاد واقع شد و به مرحله اجرایی نرسید، اما نشان داد که موضوع اطلاع رسانی بیشتر از طریق المان های محیطی در شهرها مطرح شده است تا این که اهمیت چنین بحثی در روزگار ما به بیشترین حد خود رسیده است.
جریان آزاد اطلاعات و اطلاع رسانی آزاد از مفاهیم پایه ای جامعه اطلاعاتی هستند و "شهر" به عنوان بزرگترین مجتمع زیستی یک جامعه اطلاعاتی، بیش از هر محیط دیگری می تواند از این مفاهیم بهره ببرد.
در یک "شهر اطلاعاتی" تمامی اجزاء شهر در خدمت اطلاع رسانی به شهروندان قرار می گیرند تا ایشان بتوانند با آگاهی بیشتر "انتخاب" کنند و از سریعترین و کم هزینه ترین راه ممکن به مقصد خود دست بیابند.
● فضاهای عمومی
بسیاری از اندیشمندان و صاحبنظران علوم شهری، از دیرباز خلق فضاهای عمومی را چاره جوامع بشری می دانسته اند که اتفاقا چنین فضاهایی در یک شهر اطلاعاتی نیز نقشی محوری خواهد داشت.
محمدرضا جودت- عضو هیات امنا انجمن مفاخر معماری ایران- در این باره می گوید: باید آگاه و متوجه بود که شیوه های تولید صنعتی، نه تنها در طبیعت تاثیر نامطلوب داشته و دارند، بلکه تاثیر نادرستی نیز در الگوهای رفتاری انسان از خود به جا گذاشته اند.
وی در ادامه می گوید: اگر تاکنون این نوع شیوه های تولید، صرفا به عنوان مساله ادامه حیات در برابر نیروهای طبیعی و به خاطر بشریت توجیه می شد، اما اکنون مساله، زنده ماندن در رویارویی با عواقب ناخوشایندی است که خود این صنعت در جهان به وجود می آورد.
● جامعه ای دست و پا بسته
جامعه ای که دست و پای آن را برای حمایت و حفاظت حقوق گروه‌های فشار مالی و غیر مالی بسته باشند (فرق هم نمی کند که آنها خصوصی یا عمومی، یعنی سرمایه داری خصوصی یا دولتی باشند.) یعنی فدا کردن صلاح عامه و در نتیجه فدا کردن محیط زیست و کیفیت زندگی، بنابراین در این صورت نمی توان شهر را اداره کرد و آن را از انحطاط و زوال نجات داد.
جودت معتقد است یکی از عوامل اصلی در سیاست گذاری هایی که در پی سازمان دهی دوباره به جامعه است، دستیابی به اصلی برای انسان امروز و شرایط زندگی او و پیوند دادن وی با تمام جنبه های ساخت و بازسازی شهرها و اجتماعات و محله ها و خیابانهاست، به شیوه ای که بهترین تماس و درک بین شهروندان را میسر کند.
دستاوردهای صنعتی و فناوری، هر چند به نوعی کیفیت زندگی را تهدید می کنند، اما زندگی را برای انسان خوشایندتر نیز کرده اند. گذشتگان، درد و رنج زیادی را تحمل کرده اند. حتی در طول یکی دو قرن گذشته، از آنان مانند برده ها بهره کشی می کردند، تا اینکه ماشین ظهور کرد و با شیوه های خاص و تا حدودی خشن برای بهره برداری از منابع طبیعی و همچنین در کشاورزی به کار گفته شد. امروزه این دستاوردهای فنی، شرایط بهتر و خوشایندتری را نوید می دهند، تا فردا بری خلق جامعه ای جدیدتر، آزادتر، شادتر و چه بسا درست تر مهیا شود.
جودت در این باره می گوید: با توجه به پیچیدگی زندگی در این عصر، انسان مجبور است که نسبت به این شرایط بازنگری کند و معیار و مقیاس ارزشهای آتی مورد نظر را از نو سامان بخشد. چیزی که تاکنون ارزیابی و سنجیده نشده است و حتی به عمق توانایی بالقوه در دسترس انسان نیز پی برده نشده است.
برای سر و کار داشتن با این وضعیت پیچیده، باید شیوه های گذشته و منسوخ را کمتر به کار برد. برای رسیدن به این منظور، مردم آمادگی درک و پذیرش فلسفه این کار را دارند، فلسفه ای که می تواند به راههایی منجر شود که مکان انسانی مناسب تری باشد. مانع این راه، قدرت تصمیم گیری آن اندیشه سیاسی است که با رویکردها و منافع منسوخ شده هنوز هم بر این روند مسلط است.
● زندگی و الگوهای مسکن جدید
اگر انسان در پی استفاده مناسب از امتیازات است، پول و قدرت باید از این به بعد به گونه متفاوتی مورد استفاده قرار گیرد.
جودت تاکید می کند که رسیدن به زندگی و الگوهای مسکن جدید ممکن نیست، مگر آن که این شرایط پذیرفته شود و به محک تجربه درآید.
سرشت اصیل سیاست باید دوباره زنده شود و تمام پخشهای جامعه باید در شکل دادن زندگی و محیط مسکن شان درگیر شوند. گفت و گوی منطقی و انسانی باید بین شهروند و مسوولان جامعه و نیز تصمیم گیری هایی که بر زندگی او تاثیر می گذارد، شکل بگیرد.
ضرورت دارد که رشد اقتصاد موجود تا زمانی که کیفیت نیازهای واقعی، مهم تر از کمیت آنها شود، بهبود بخشیده شود. خود نیازها نیز باید همواره در رابطه با تعادل بوم شناسی فراگیر در نظر گرفته شوند.
در آینده، محیط زیست باید به مثابه آمیزه ای از بوم شناختی مکمل و اجتماعی و فضایی دیده شود که بسیار مهم است و در بسیاری موارد، مهم تر از معیارهای اقتصادی ـ صنعتی قاطع یا توان تولید است.
روحیه متفاوت باید پرورانده شود، برای این که شیوه های زندگی و ساختمان سازی به عنوان نمودهای فضایی بیرونی فردگرایانه، دیگر چندان ارزشی نمی کنند. زندگی و ساختمان، فعالیتهای مشترک، با اهمیت معنوی بالایی هستند.
جودت با اشاره به این موضوع که در درجه نخست باید به تسهیلات مشترک و همگانی توجه کرد، می گوید: تنها در این حالت است که شهروند می تواند احساس کند که صحنه شهری وسیله ای برای تماس انسانی تر است.

ماهنامه تحلیلگران عصر اطلاعات