ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : سلام.سوال فلسفی



cityslicker
14-09-2007, 17:02
آیا خدا می تواند سنگی بیافریند که خودش نتواند آنرا بلند کند؟


خدا به همه چیز تواناست

پس می تواند

پس چگونه نتواند سنگی بلند کند

میتواند همه چیز بیافریند

حتی بزرگ ترین سنگ ها

چگونه است
می تواند؟
نمی تواند؟

M A T I N
14-09-2007, 17:14
اینجا سوالت رو بپرسش :

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

M E H D I
14-09-2007, 17:15
فكر نكنم ربطي به اينجا داشته باشه!

اين همون پارادوكس قدرت هست ديگه؟ نه؟ مثلا ميگن خدا ميتونه مثل خودش رو خلق كنه يا نه؟

Saman-tci
14-09-2007, 17:17
نتوانستن در وصف خدا نمیگنجد .... خدا به انجام هر کاری تواناست ...
ایا سنگی بزرگتر از منظومه شمسی و با تمام کهکشانها و سیارات میخواهید ..؟
خداوند میتواند همه اینهارو در یه لحظه نابود کند ..
کسی که یک چیزی رو می افریند مطمئن باش توانایی نابود کردن اون رو هم داره ....
من میدونم این سوال خودت نیست ... چون مطئنم اینقدر دانا هستی که بفهمی جواب این سوالات همه منفی هست ... خداوند به انجام دادن هر کاری تواناست ...

c0dest0rm
14-09-2007, 17:22
سلام دوست عزیز.
این سوال یک پارادوکس هست که خیلی جالبه!
ببین!
شما میتونی این متنو بخونی در حالی نخونده باشی؟!!!!
نفس سوال غلطه!
چون توی این سوال، دو تا فعل، یک مثبت و یکی منفی از یک جنس (توانستن و نتوانستن) با هم اومده! مثل سوال من! ولی این ظریف تر و منطقی تره!
چون نفس سوال غلطه، مسلما نمیشه جوابی براش پیدا کرد!
نظر من اینه.
مشتاقانه منتظر بقیه جواب ها هستم!

cityslicker
14-09-2007, 17:23
نتوانستن در وصف خدا نمیگنجد .... خدا به انجام هر کاری تواناست ...
ایا سنگی بزرگتر از منظومه شمسی و با تمام کهکشانها و سیارات میخواهید ..؟
خداوند میتواند همه اینهارو در یه لحظه نابود کند ..
کسی که یک چیزی رو می افریند مطمئن باش توانایی نابود کردن اون رو هم داره ....
من میدونم این سوال خودت نیست ... چون مطئنم اینقدر دانا هستی که بفهمی جواب این سوالات همه منفی هست ... خداوند به انجام دادن هر کاری تواناست ...


این یک سوال فلسفی است که تا به حال بی جواب مونده

اینکه خدا قادر است و در عین حال نتواند آنچه آفریده بلند کند
خدا قادر است

سنگی بیافریند که نتواند
نتواند بلند کند

میتواند بیافریند
نتواند بلند کند

cityslicker
14-09-2007, 17:26
سلام دوست عزیز.
این سوال یک پارادوکس هست که خیلی جالبه!
ببین!
شما میتونی این متنو بخونی در حالی نخونده باشی؟!!!!
نفس سوال غلطه!
چون توی این سوال، دو تا فعل، یک مثبت و یکی منفی از یک جنس (توانستن و نتوانستن) با هم اومده! مثل سوال من! ولی این ظریف تر و منطقی تره!
چون نفس سوال غلطه، مسلما نمیشه جوابی براش پیدا کرد!
نظر من اینه.
مشتاقانه منتظر بقیه جواب ها هستم!


سلام دوست خوبم
نفس سوال غلط نیست
سوالی هست که هنوز جوابی برای آن یافت نشده


توی این سوال سفسطه جایز نیست

cityslicker
14-09-2007, 17:28
فكر نكنم ربطي به اينجا داشته باشه!

اين همون پارادوكس قدرت هست ديگه؟ نه؟ مثلا ميگن خدا ميتونه مثل خودش رو خلق كنه يا نه؟

بله شما درست می گویید
همون بحث قدرت خداوندی ست


اما در جواب اینکه خدا میتواند مثل حودش را بیافریند
گفته شده خدا شریک نمی پذیرد

cityslicker
14-09-2007, 17:30
اینجا سوالت رو بپرسش :

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


دوست عزیز یعنی دوباره سوال رو بپرسم

لطفا راهنماییم کنید

c0dest0rm
14-09-2007, 17:33
سلام دوست خوبم
نفس سوال غلط نیست
سوالی هست که هنوز جوابی برای آن یافت نشده


توی این سوال سفسطه جایز نیست

خب! شما چرا میگی غلط نیست؟!
لطفا با دلیل، دلیل منو رد کنید!
نکنه میتونی این متنو بخونی بدون اینکه خونده باشی!
سوال غلط هم جواب نداره دیگه! الان که هیچی، تا N سال دیگه هم جواب نخواهد داشت!
( چه سریع جواب دادی!)

cityslicker
14-09-2007, 17:40
:46:دوست عزیز این سوال سوالی هست که ملا صدرا مطرح کرد هنوز هم توی دانشگا ه ها در موردش بحث و تبادل نظر میشه

c0dest0rm
14-09-2007, 18:25
ببین دوست من!
در قدرت ملاصدرا شکی نیست ( هر چند که من شنیدم این سوال از مسیحیت نشات میگیره)
ولی دلیل نمیشه که ایشون اشتباه نکنه! و همچنین دلیل نمیشه که من نتونم ردش کنم!
ببینید! من ادعایی در برابر ملاصدرا ندارم! ولی حرفم اینه که اسم و رسم و اعتبار دلیل صحت سخن نیست.
مگه ارسطو نمی گفت زمین مرکز کائناته؟ ارسطو که کم کسی نیست! ولی گالیله نه رو گفت زمانی که هنوز اسم و رسمی نداشت.
به نظر من مشکل اینه که اول باید دید سوال درسته یا نه، بعد دنبال جواب بود.
و متاسفانه این سوال در زمینه ای مطرح شده که معمولا مردم به خودشون اجازه نمیدن ( همه نه ها! به کسی بر نخوره!) در موردش فکر کنند (منظورم خدا و توانایی هاشه.( ناتوانی که نداره!)
) چون میترسند گناه کرده باشند به همین دلیل سریع دنباله فکرشون رو میبرن. یک سری هم تعصباتشون اجازه نمیده حتی 2باره سوالو بخونن! یک استغفرالله میگن و میرن!
پس بیاین ببنیم خودمون چی داریم رو کنیم. اگر درست بود بقیه یاد میگیرن، اگر ناقص بود ،کاملش کنیم و اگر غلط بود اصلاح.
صرف اینکه آینشتاین گفت زمان منحنی هست دلیل نمیشه که من دنبال رد کردنش نباشم! میشه؟

soldier
14-09-2007, 19:54
بابا این دیگه چه مسخره بازی هست

وقتی رفتی اون دنیا ازش بپرس... اما متاسفانه

ندانسته از این دنیا میری :d (یه دفه ناراحت نشی ها. شوخی بود)

بجای اینکه فکر کنی میتونه خلق کنه یا نه

دنبال مطالب مفید باش

capitan black
14-09-2007, 20:26
به فكر فرو ميرويم!!

h128mk
14-09-2007, 21:05
این سوال فلسفی و اهلش باید در موردش بحث کنند
ولی اگه از ما میخواهی با علم ناقصمون سریع جواب میدیم اره خدا هرکاری میتونه بکنه .

yugioh
14-09-2007, 21:24
این که جاش این جا نیست ولی: کلا تا حالابه این سوال به دو شکل جواب داده شده:

1) خدا قادر مطلقه ولی این مساله که گفتین به قدرت مطلق احتیاج داره در حالیکه سنگ نا توانه یعنی نا توانی از سنگه که نمی تونه به این درجه از قدرت برسه ولی اگه سنگی به این قدرت برسه یعنی قادر مطلقه و معنی اش اینه که اون سنگ خدا ست پس دیگه سنگ نیست. بنابراین ناتوانی از سنگه که ظرفیت این قدرت رو نداره.

2) این مساله که گفتین ممتنعه الوجوده. در واقع ما باید تعریف قادر مطلق رو بدونیم قادر مطلق یعنی کسی که تمامی کارهای ممکن الوجود رو بتونه انجام بده ولی کارهای ممتنعه الوجود رو انجام نمی ده. در واقع بله خدا نمی تونه این کارر رو بکنه ولی این مساله تناقضی باقادر مطلق بودن خدا نداره.
حالا من در همین حد بلدم ولی کاملا محتمله شما هیچ کدوم از این جوابهارو نپذیرید. باتشکر.

cityslicker
14-09-2007, 22:11
این که جاش این جا نیست ولی: کلا تا حالابه این سوال به دو شکل جواب داده شده:

1) خدا قادر مطلقه ولی این مساله که گفتین به قدرت مطلق احتیاج داره در حالیکه سنگ نا توانه یعنی نا توانی از سنگه که نمی تونه به این درجه از قدرت برسه ولی اگه سنگی به این قدرت برسه یعنی قادر مطلقه و معنی اش اینه که اون سنگ خدا ست پس دیگه سنگ نیست. بنابراین ناتوانی از سنگه که ظرفیت این قدرت رو نداره.

2) این مساله که گفتین ممتنعه الوجوده. در واقع ما باید تعریف قادر مطلق رو بدونیم قادر مطلق یعنی کسی که تمامی کارهای ممکن الوجود رو بتونه انجام بده ولی کارهای ممتنعه الوجود رو انجام نمی ده. در واقع بله خدا نمی تونه این کارر رو بکنه ولی این مساله تناقضی باقادر مطلق بودن خدا نداره.
حالا من در همین حد بلدم ولی کاملا محتمله شما هیچ کدوم از این جوابهارو نپذیرید. باتشکر.

دوست عزیز شما صحبت های قابل بحثی رو جلو کشیدید
این سوال به تناقض ممکن الوجود و واجب الوجودی نیست به اینه که میتونه
آره پس حالا که میتونه یه سنگ بیافرینه که نتونه بلندش کنه

می دونم خودمم دچار خلا میشم ولی این سوال گاهی شاید یه صبح تا شب فکرم رو مشغول می کنه

Moh3en_DDD
14-09-2007, 22:17
خدا ميتونه مثل خودش رو خلق كنه يا نه

این قشنگ تره

c0dest0rm
14-09-2007, 22:25
این که جاش این جا نیست ولی: کلا تا حالابه این سوال به دو شکل جواب داده شده:

1) خدا قادر مطلقه ولی این مساله که گفتین به قدرت مطلق احتیاج داره در حالیکه سنگ نا توانه یعنی نا توانی از سنگه که نمی تونه به این درجه از قدرت برسه ولی اگه سنگی به این قدرت برسه یعنی قادر مطلقه و معنی اش اینه که اون سنگ خدا ست پس دیگه سنگ نیست. بنابراین ناتوانی از سنگه که ظرفیت این قدرت رو نداره.

2) این مساله که گفتین ممتنعه الوجوده. در واقع ما باید تعریف قادر مطلق رو بدونیم قادر مطلق یعنی کسی که تمامی کارهای ممکن الوجود رو بتونه انجام بده ولی کارهای ممتنعه الوجود رو انجام نمی ده. در واقع بله خدا نمی تونه این کارر رو بکنه ولی این مساله تناقضی باقادر مطلق بودن خدا نداره.
حالا من در همین حد بلدم ولی کاملا محتمله شما هیچ کدوم از این جوابهارو نپذیرید. باتشکر.

با سلام بر شما دوست عزیز:11:!
من عمیقا مخالفم.
شما از یک طرف میفرمائید که خدا قادر مطلقه و از طرف دیگه یک ناتوانی براش تعریف میکنید!
اگر قادر مطلق هست، پس این ناتوانی چیه؟!
شما فرمودید که بتونه کارهای ممکن الوجود رو جواب بده، ولی به نظر من این عبارت فقط یک مفر هست! هر جا که نتونستیم توجیح کنیم، میتونیم بگیم که ممتنع الوجوده! اما باز در آخر این فرار می رسیم به این که خدا نمیتونه این کارو انجام بده چون ممتنع الوجوده، چون ممتنع الوجوده نمیتونه انجام بده، نمیتونه انجام بده چون ممتنع الوجوده!!!
ببینید! این پاسخ یک سیکل معیوب داره! هیچ وقت از این چرخه بیرون نمیایم!!
من هنوز معتقدم سوال غلطه!:20:
شاد و تندرست باشید!

cityslicker
14-09-2007, 22:29
این قشنگ تره


سلام دوست خوبم این رو که جواب داده شده


خدا شریک نمی پزیرد پس خدا مثل خودش را نمی آفریند

cityslicker
14-09-2007, 22:31
با سلام بر شما دوست عزیز:11:!
من عمیقا مخالفم.
شما از یک طرف میفرمائید که خدا قادر مطلقه و از طرف دیگه یک ناتوانی براش تعریف میکنید!
اگر قادر مطلق هست، پس این ناتوانی چیه؟!
شما فرمودید که بتونه کارهای ممکن الوجود رو جواب بده، ولی به نظر من این عبارت فقط یک مفر هست! هر جا که نتونستیم توجیح کنیم، میتونیم بگیم که ممتنع الوجوده! اما باز در آخر این فرار می رسیم به این که خدا نمیتونه این کارو انجام بده چون ممتنع الوجوده، چون ممتنع الوجوده نمیتونه انجام بده، نمیتونه انجام بده چون ممتنع الوجوده!!!
ببینید! این پاسخ یک سیکل معیوب داره! هیچ وقت از این چرخه بیرون نمیایم!!
من هنوز معتقدم سوال غلطه!:20:
شاد و تندرست باشید!

دوست نازنین سوال غلط نیست

این سوال در مورد قادر مطلق بودن خداست

توانستن و (نعوذ بالله نتوانستن)

rouhallah
14-09-2007, 22:32
این که جاش این جا نیست ولی: کلا تا حالابه این سوال به دو شکل جواب داده شده:

1) خدا قادر مطلقه ولی این مساله که گفتین به قدرت مطلق احتیاج داره در حالیکه سنگ نا توانه یعنی نا توانی از سنگه که نمی تونه به این درجه از قدرت برسه ولی اگه سنگی به این قدرت برسه یعنی قادر مطلقه و معنی اش اینه که اون سنگ خدا ست پس دیگه سنگ نیست. بنابراین ناتوانی از سنگه که ظرفیت این قدرت رو نداره.

2) این مساله که گفتین ممتنعه الوجوده. در واقع ما باید تعریف قادر مطلق رو بدونیم قادر مطلق یعنی کسی که تمامی کارهای ممکن الوجود رو بتونه انجام بده ولی کارهای ممتنعه الوجود رو انجام نمی ده. در واقع بله خدا نمی تونه این کارر رو بکنه ولی این مساله تناقضی باقادر مطلق بودن خدا نداره.
حالا من در همین حد بلدم ولی کاملا محتمله شما هیچ کدوم از این جوابهارو نپذیرید. باتشکر.

با سلام
جواب شما علمی تر از جواب بقیه بود
من هم جوابم رو میگم که به بیان دیگر همین جواب شماست
ما دو نوع فعل محال داریم
1 محال عادی که ما نمیتونیم انجام بدیم ولی عقلمون انجامش رو ممکن میدونه مثل بیشتر این فیلمهای تخیلی
2 محال ذاتی که نه ما میتونیم انجامش بدیم و نه عقلمون اونو ممکن میدونه مثل اجتماع نقیضین مثلاً یک چراغ در یک لحظه هم خاموش باشه هم روشن (البته تعریف لحظه محدود نیست و میتونه کوچکترین بازه زمانی باشه)
یا تمام جهان رو بدون فشرده کردن و با همین عظمت بخواهیم درون تخم مرغی جای دهیم
این هم که آیا خدا میتواند سنگی بیافریند که نتواند ان را نابود کند یا خدای دیگری بیافریند اجتماع نقیضین است
در اصل باید این طور بگوییم که این افعال نشدنی است . اگر فعلی قابلیت شدن و بودن پیدا کرد آن وقت میتوان در مورد توانایی انجامش صحبت کرد ولی این افعال هنوز از این مرحله گذر نکرده و وارد مرحله افعال شدنی نشده اند پس نمیتوان در مورد توانستن بر انجام آن صحبت کرد

فکر کنم با این جمله اخر دیگه قانع بشین
اگر بشود خدا سنگی بیافریند که نتواند آن را نابود کند پس دیگر خدا نیست. پس چون خدا نیست وجود ما هم نقض میشود پس ما هم نخوایم بود . اما چون ما هستیم پس خدا هست در نتیجه نمیشود (نمیشود درست است نه نمی تواند)خدا سنگی بیافریند که نتواند آن را نابود کند
این یه جوری همون استفاده برهان خلف تو ریاضی میشه

Moh3en_DDD
14-09-2007, 22:32
خدا شریک نمی پزیرد پس خدا مثل خودش را نمی آفرینداونم من جواب می دم :

تو آفرینش های خدا هدف هایی هست ! خدا سنگی را که نتونه بلندش کنه اصلا برای چی آفریده ؟

Moh3en_DDD
14-09-2007, 22:35
یه جواب دیگه هم می شه داد :

مثل اینکه بگیم : کسی که یک نرم افزار قول پیکر را می سازه درسته کسی نمی تونه باهاش کار کنه ولی خودشم بلد نیست باهاش کار کنه ؟

Moh3en_DDD
14-09-2007, 22:37
یکی دیگه هم می شه گفت :

کسی که حکومت می سازه خودش نمی تونه خرابش کنه ؟

cityslicker
14-09-2007, 22:37
دوست عزیز جنابmoh3en-DDDشما بحث رو خیلی جذاب کردید

متشکرم

cityslicker
14-09-2007, 22:39
یکی دیگه هم می شه گفت :

کسی که حکومت می سازه خودش نمی تونه خرابش کنه ؟

البته در این مورد باید گفت که بله کسی که حکومت رو میسازه با ساده انگاری و نفهمیدن پیشبرد نظام و جامعه حکومت رو به فرو پاشی میکشونه

Moh3en_DDD
14-09-2007, 22:44
البته در این مورد باید گفت که بله کسی که حکومت رو میسازه با ساده انگاری و نفهمیدن پیشبرد نظام و جامعه حکومت رو به فرو پاشی میکشونه

نه ! این یه مثال برای سنگ بود که منظورم این بود که کسی که قدرت ساختن داره قدرت تخریب هم داره !

کسی که چیزی را خلق می کنه ! جوری خلق می کنه که بشه مخلوق را کنترل کرد !!!

مثل بازی های کامپیوتری می مونه ! کسی که یک کاراکتر می سازه می تونه براش دست نذاره ولی 3 تا پابذاره !!! یعنی کنترل کامل بر مخلوق !!!

اگر غیر از این بود اصلا چرا مخلوق را به می آوریم !!! ؟؟

به وجود بیاریم که وقتی از بازی خارج می شویم مخلوق تمام شه ؟

Moh3en_DDD
14-09-2007, 22:46
البته در این مورد باید گفت که بله کسی که حکومت رو میسازه با ساده انگاری و نفهمیدن پیشبرد نظام و جامعه حکومت رو به فرو پاشی میکشونه

این را به هیچ وجه نمی شه گفت !! چون ممکنه جامعه به خرابی کشیده بشه ولی در نهایت که خودش نمی گه من می خوام حکومتم را بر کنار کنم ! مردم قیام می کنند ...

یعنی خودش قدرت تخریب نداره ... اطرافیان دارند

c0dest0rm
14-09-2007, 23:00
با سلام
جواب شما علمی تر از جواب بقیه بود
من هم جوابم رو میگم که به بیان دیگر همین جواب شماست
ما دو نوع فعل محال داریم
1 محال عادی که ما نمیتونیم انجام بدیم ولی عقلمون انجامش رو ممکن میدونه مثل بیشتر این فیلمهای تخیلی
2 محال ذاتی که نه ما میتونیم انجامش بدیم و نه عقلمون اونو ممکن میدونه مثل اجتماع نقیضین مثلاً یک چراغ در یک لحظه هم خاموش باشه هم روشن (البته تعریف لحظه محدود نیست و میتونه کوچکترین بازه زمانی باشه)
یا تمام جهان رو بدون فشرده کردن و با همین عظمت بخواهیم درون تخم مرغی جای دهیم
این هم که آیا خدا میتواند سنگی بیافریند که نتواند ان را نابود کند یا خدای دیگری بیافریند اجتماع نقیضین است
در اصل باید این طور بگوییم که این افعال نشدنی است . اگر فعلی قابلیت شدن و بودن پیدا کرد آن وقت میتوان در مورد توانایی انجامش صحبت کرد ولی این افعال هنوز از این مرحله گذر نکرده و وارد مرحله افعال شدنی نشده اند پس نمیتوان در مورد توانستن بر انجام آن صحبت کرد

فکر کنم با این جمله اخر دیگه قانع بشین
اگر بشود خدا سنگی بیافریند که نتواند آن را نابود کند پس دیگر خدا نیست. پس چون خدا نیست وجود ما هم نقض میشود پس ما هم نخوایم بود . اما چون ما هستیم پس خدا هست در نتیجه نمیشود (نمیشود درست است نه نمی تواند)خدا سنگی بیافریند که نتواند آن را نابود کند
این یه جوری همون استفاده برهان خلف تو ریاضی میشه
خب منم همینو میگم دیگه! جمع ازداد ( ازداد همینطوری درسته با ض نیست!) یا همون اجتماع نقیضین!
همون مثالی که زدم هم به همین اشاره داره!
میتونی این متنو بخونی بدون اینکه خونده باشیش؟!
سیتی جان! هی میگی سوال درسته! خب چرا حرف منو با دلیل رد نمیکنی؟!
محسن جان! ترکوندی ها!

new.to.this
14-09-2007, 23:14
سلام
عجب بحثيه! خوبه من انساني نخوندم! آدم كله پا ميشه كه! همون تجربي خودمون بهتره!
من كه اصلا چيزي براي گفتن ندارم!!!! حالا شماها باز يه جوابي داريد.
ادامه بديد ببينيم آخر ميشه يا نه؟!

yugioh
14-09-2007, 23:19
من نبودم چقدر پست دادید. اول بگم می دونم اطلاعاتم از همه کمتره پس از حالا می گم اگه اشتباه کردم ببخشید.

ببینید من می گم اون تعریفی که شما از قادر مطلق می کنید اگه این باشه که حتی ممتنع الوجود رو انجام بده درست نیست. در واقع خدا می تونه هر کاری رو انجام بده ولی یک فعل محال رو نمی تونیم یک کار بدونیم.(به عبارتی و بنا بر تعریف) مثلا خدا می تونه هر شی رو بسازه ولی سنگی که خدا نتونه بلندش کنه یک شی نیست. چون در تعریف اشیا از وجود اونها استفاده میشه و اساسا یک ممتنع الوجود از اونجائی که وجودی براش نمیشه در نظر گرفت از دایره اشیا ( با تعریف گفته شده) خارجه بنا براین خدا همچنان می تونه هر شی رو بسازه. در واقع مساله این بود (مفهوم پشت پارادوکس) که تعریفی که از قادر مطلق هست اگر به معنای این باشه که خدا می تونه ممتنع الوجود رو هم انجام بده تعریف ما مشکل داره چون ممتنع الوجود طبق تعریف قابلیت وجود رو نداره پس اگه خدا بتونه انجامش بده از ممتنع الوجودیت خارج میشه که این مساله اصلی تو این پارادوکسه. ولی خب با یه تعریفه ( به نظرمن) درست تر این مساله حله.
در مورد این مساله که این برهان یه سیکله باید بگم نه این یه تغییر در یه تعریفه. من قادر مطلق رو به اون شکلی تعریف می کنم که گفتم و حالا اگه خدا کاری رو نتونه بکنه اون کار ممتنع الوجوده ( تعریف برای ممتنع الوجود). حالا آیا باز هم این پارادوکس صادقه؟ به نظر من نه. البته از نظراتتون استفاده می کنم.

cityslicker
14-09-2007, 23:20
شما کلا برای مطرح کردن بحث همین یک جمله رو دارین؟؟


میتونی این متن رو بخونی بدون اینکه خونده باشیش؟!

جوابش شاید این باشه
از بهر بودن متن

p_s_m
14-09-2007, 23:23
با درود.

دوستان به نظر من شما همه در اشتبا هيد !!!!!

منظور شما از خدا خدايي است كه در دين از آن اسم برده شده يا خدايي كه در ذهن شما وجود دارد؟؟؟؟

اگر منظورتان خداياني است كه در مذاهب عنوان شده جاي بحث دارد.(البته به نظر من دروغ است)

اما اگر منظورتان خدايي است كه در ذهن شما وجود دارد بايد اول آنرا تعريف كنيد.

وقتي كه از تعريف كردن خدا عاجز شديد به من خبر بدهيد !!!! چون خدا گوجه فرنگي نيست كه

آنرا تعريف كنيد !!!

در مورد صفاتي هم كه به خدا نسبت مي دهند (در دين ها) بايد گفت كه اينها همه صفات

انساني هستند كه دكانداران دين يك مطلق به آخر آن اضافه مي كنند و آنرا به خورد ملت مي

دهند !!!!!!

به نظر من خدا همه آن چيز هايي است كه ما نمي دانيم و بحث كردن

در مورد چيزي كه نمي دانيم خنده دار است !!!

cityslicker
14-09-2007, 23:29
جهان از نظرکسانی که می اندیشند خنده دار و از نظر
کسانی که احساس میکنند تراژدی است

yugioh
14-09-2007, 23:31
شما کلا برای مطرح کردن بحث همین یک جمله رو دارین؟؟


میتونی این متن رو بخونی بدون اینکه خونده باشیش؟!

جوابش شاید این باشه
از بهر بودن متن

با من بودی؟

cityslicker
14-09-2007, 23:33
با من بودی؟


نه دوست خوبم با
این دوست عزیز هستم
c0dest0rm

c0dest0rm
14-09-2007, 23:45
شما کلا برای مطرح کردن بحث همین یک جمله رو دارین؟؟


میتونی این متن رو بخونی بدون اینکه خونده باشیش؟!

جوابش شاید این باشه
از بهر بودن متن

فکر میکنم برای خیلی ها همین هم زیاده!:27:
ببخشید! اگر متنو از بر باشی که دیگه نخوندیش! از بر بودی!:27:
خب این مثال نه، یک مثال دیگه.
مهمش اینه که من از خودم مثال میزنم، نمیام از جای دیگه بردارم.

شما هم نیمیتونی با دلیل رد کنی، به مثال گیر میدی؟ مفهومو بگیر! ببین حرفم چیه! چی میخوام بگم! نه اینکه...هیچی. موفق باشی.:11:

cityslicker
14-09-2007, 23:53
حالا چرا قهر میکنی

ولی من از خودم حرف نمی زنم
چون هنوز به اون جایی نرسیدم که بخوام نظریه درست کنم

یه بحث دوستانه هست و بس

c0dest0rm
14-09-2007, 23:56
من که جنبه بحث ندارم، نباید بحث کنم خب!
امری باشه با پرایوت در دسترس هستم.
عدم اشتراک شد.
شاد و تندرست باشید.
Mr/Ms/Mrs?!. Bijanbe!

cityslicker
14-09-2007, 23:58
1-این یک مسئله بسیار جالب است که فقط منطق مطلق است.

شما گرفتار يك قبيله ي آدم خوار شده ايد ميگويند يك جمله بگو اگر دروغ باشد آبپز خواهي شد و

اگر راست باشد كباب خواهي شد .

فقط دو جمله در عالم موجود است که شما را رهایی خواهد داد. آنها چه جمله هايی هستند؟


شما من رو آب پز می کنین


اگر اين جمله من راست باشد ..پس باید در این
صورت کباب کنین که جمله دروغ میشود ..در صورت دروغ هم باید آب پز
کنین ..پس جمله راست میشود و به همین ترتیب یه دور باطل به وجود میاد و آدم خورها
خوابشون میگیره و از خوردن شما منصرف میشن
2-شما من را کباب نمی کنین

narges313
15-09-2007, 16:37
دوست عزیز سلام:10:
کار بی حکمت کردن از خداوند حکیم بعیدِ
بنا بر شنیده ها در آخرین روز دنیا وقتی حضرت عزرائیل جان انسان ها و فرشته ها رو گرفت به دستور خداوند جان سه فرشته مقرب دیگه رو (حضرات جبرئیل ، اسرافیل ، میکائیل )هم میگیره وبعد هم خودش ممیره وبعد خدا کل دنیا رو نابود می کنه و بعد برای برخاستن دوباره حضرت اسرافیل به اذن خدا زنده میشه وبا دمیدن در ثور بندگان برانگیخته میشن و...خوب فکر نمی کنم آفریدن سنگی که خدا نتونه اون رو بلند کنه این وسط حکمتی داشته باشه :13::45:
اما بازم نمیدونم:23: خداعالمه
شاید جواب این سئوال رو هم فقط مولام امام مهدی (عج)بتونه به شما بده .حیف آقا سایت نداره :37:
میخوای برای ظهورش دعا کنیم :42:تا بیاد وبه خیلی از سئوالهای بی پاسخ موندمون جواب بده :46:حتماً مولا میتونه جواب بده مطمئنم:27:

:42::42::42::42:برای ظهور سبزش دعا کنید :42::42::42::42:

cityslicker
15-09-2007, 16:44
علیک سلام دوست عزیز

بله شما تا حدودی درست میگید اما

در مورد این صحبت شما

به دستور خداوند جان سه فرشته مقرب دیگه رو (حضرات جبرئیل ، اسرافیل ، میکائیل )هم میگیره وبعد هم خودش ممیره وبعد خدا کل دنیا رو نابود می کنه و بعد برای برخاستن دوباره حضرت اسرافیل به اذن خدا زنده میشه وبا دمیدن در ثور بندگان برانگیخته میشن و...خوب فکر نمی کنم آفریدن سنگی که خدا نتونه اون رو بلند کنه این وسط

این وسط

جدا حکمت چیست

چرا باید اسرافیل از دنیا بره که بعد دوباره به دنیا بیاد

این کار یعنی چی؟؟

چرا ؟

این کار به نظر شما برای خدا عبس نیست

از دنیا ببرد و دوباره به دنیا بیاورد؟؟؟؟؟

مثل اینکه من بنویسم و دوباره پاک کنم و دوباره مطلبم را بنویسم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

narges313
15-09-2007, 17:11
بنا بر یکی از آیات قران حکمتها رو جز خدا کسی نمیدونه و خدا به هرکس که بخواد آگاهی وعلم میده
نمیدونم ولی شاید خدا می خواد بگه حتی فرشته هائی هم که این همه ارج دارن واینقدر به خدا نزدیکن فانی هستن وثابت کنه باقی برای همیشه فقط خداست
بازم میگم نمیدونم:23: خداعالمه
ودوباره تکرار میکنم که تنها باظهور مولا خیلی از سئوالها پاسخ داده میشه کاش زود بیاد :37:
شنیدم اگر علم رو ده قسمت کنیم تنها یک قسمت از اون قبل از ظهور روشن میشه :worried:
توماه به این قشنگی برای ظهورش دعاکنید (ما روهم از دعا فراموش نکنید):42:
راستی من بحثهای اینجوری رو خیلی دوست دارم :46:یه سئوال این بحثها جاش کجاست؟!؟!؟!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:43:

cityslicker
15-09-2007, 17:24
خوش حالم کردی

میدونی چند وقت پیش تویه مجلسی یه بنده خدایی نطق میکرد

صحبت از ظهور آقا امام زمان (ع) و علامات ظهور بود

بعد گفت:

امام حسین (ع) می آیند و شهید میشوند امام زمان (ع) میایند پشت ایشان نماز می خوانند
و شهید می شوند
و دوباره
امام حسین (ع) می آیند پشت ایشان نماز می خوانند و حدود درست نمی دونم 20 هزار سال یا 2 هزار سال حکومت می کنند

چندین سوال برایم درست شد

1-چرا امام حسین باید شهید شود که دوباره بیاید؟

2-چرا اصلا امام حسین (ع) که در روزگار قدیم یک بار آمده و هدف خویش را بیان کرده و تمام وجود بودن در دنیا را بیان کرده
چرا خدا دوباره ایشان را بیاورد ؟
شهید شود؟
دوباره بیاید؟
دوباره حکومتی که دوران های قدیم به اثبات رسیده و خداوند خدا حجت را برای تمام انسان ها در تمام دوران ها تمام کرده آن را دوباره بیاورد؟؟

Moh3en_DDD
15-09-2007, 17:37
1-چرا امام حسین باید شهید شود که دوباره بیاید؟

می دونیم وقتی ایشون دوباره میاند که بدی همه جا را گرفته باشه ! حالا من یه سوال از شما می پرسم که به جوابتون برسید ...

چرا مداد تموم می شه که دوباره بخواهیم بتراشیمش ؟

OkGo
15-09-2007, 17:46
سلام
اگر گفته شود نمی تواند نقص در قدرت فرض می شود و اگر گفته بشود می تواند باز همین .
ولی نقص در سوال است نه در قدرت خالق قادر .
قدر ت خداوند بر ممکن الوجود و به طور کلی ممکنات تعلق میگیرد . پس قدرت بر محال کاملا روشن است که محال است .و فرض محال هم محال است.نقص و پارادوکس در طرح سوال است هم بشود و هم نشود .
عقلا تصدیق میکنند به اینکه اجتماع نقیضیین محال است.
عقل هم امور ممکن را در دایره ایجاد فرض میکند هر چند محال موارد مختلف دارد و بحث مفصل است.
یا حق

cityslicker
15-09-2007, 17:54
می دونیم وقتی ایشون دوباره میاند که بدی همه جا را گرفته باشه ! حالا من یه سوال از شما می پرسم که به جوابتون برسید ...

چرا مداد تموم می شه که دوباره بخواهیم بتراشیمش ؟


خوب این نقص در مدا هست

این که در موردش بحثی نیست
__________________________________________________ _-

اما اینکه بخواهیم بگوییم امام حسین(ع)
می آید و دوباره شهید می شود عبس بودن آمدن نعوذ بالله امام حسین ودر روزگار گذشته است خدا وند خدا که کار عبس نمی کند امام حسین آمد
کار خود را انجام داد
و با شهادتش
حجت بر عالمیان تمام شد

امام اینکه می گویند دوباره می آید اصلا با اینجای مسئله مشکل ندارم

اینجا که می گوویند شهید می شوند

اینجا واقعا کار عبسی می شود
چراباید دوباره شهید شود

cityslicker
15-09-2007, 17:56
سلام
اگر گفته شود نمی تواند نقص در قدرت فرض می شود و اگر گفته بشود می تواند باز همین .
ولی نقص در سوال است نه در قدرت خالق قادر .
قدر ت خداوند بر ممکن الوجود و به طور کلی ممکنات تعلق میگیرد . پس قدرت بر محال کاملا روشن است که محال است .و فرض محال هم محال است.نقص و پارادوکس در طرح سوال است هم بشود و هم نشود .
عقلا تصدیق میکنند به اینکه اجتماع نقیضیین محال است.
عقل هم امور ممکن را در دایره ایجاد فرض میکند هر چند محال موارد مختلف دارد و بحث مفصل است.
یا حق


شما خیلی محکم و با دلیل قانع کننده جواب دادید
متشکرم

روی مطلب شما فکر میکنم
تا بعد

Moh3en_DDD
15-09-2007, 18:29
امام اینکه می گویند دوباره می آید اصلا با اینجای مسئله مشکل ندارمدقیقا شما به سوال خودتون جواب دادید :


خوب این نقص در مداد هستاین هم نقص در انسان است . خدا طبق تعریف هایی که از انسان کرده اینکه انسان نمی تونه جاودانه باشه . مگه امام علی انسان نیست ؟

شما برای درک بهتر مسائل دینی و فلسفی دنیا را به یک بازی تشبیه کن که خدا نویسنده آن هست !

نویسنده می تونه کاری بکنه که بازی کن هیچ وقت نمیره ! چرا نویسنده باید بازی کن را بکشه و دوباره بازی کن زنده شود ؟

؟

در ضمن شما به این مسئله شک دارید که امام علی حتما باید ظهور کنه دوباره ؟ چون دیگه کسی نخواهد ماند که کسی را ارشاد کند و هیچ کس از آخرت با خبر نمی شد !!

خدا جهان را برای امتحان گذاشته ! اگر قرار بود امام علی تا کنون زنده باشد احمق ترین افراد می فهمیدند که جهان دیگری هم هست ! چون می دیدیدند یک امام 20000 سال عمر کرده و هنوز هم زنده است ... این جوری که اصلا دنیا معنی نداشت و همه به خدا ایمان می آوردند ! خدا این کار را کرده که باهوش ترین ها و عاقل ترین ها به بهشت بروند نه همه

cityslicker
15-09-2007, 20:22
[quote=Moh3en_DDD;1581119]دقیقا شما به سوال خودتون جواب دادید :

این هم نقص در انسان است .


امام علی تا امام مهدی (ع) همه معصوم هستند
و
فقط 14 نفر هستند که عصمت را با خود دارند

یعنی خدا فقط برای 14 نفر این ارزش را قائل بوده و هست

در مورد اینها که شکی نیست

سوال بنده این هست:
چرا دوباره شهید شود انان که با شهادت خویش اثبات وجودی
و هدف خویش را انجام داده اند
چرا دوباره گفته اند که می آیند و

این نکته
شهید میشوند
فکر میکنم این روایات دروغ است

به عبش بودن نظام آفرینش موکول میشود

به نظر من این حرف هایی که در باره ی آخر دوران گفته شده دروغ است

narges313
15-09-2007, 20:36
من فکر میکنم این اتفاق می افته و ائمه دوباره ظهور میکنن تا ثابت بشه که خدا تا جایی که جا داره بنده هاش رو تنها نمی ذاره حتی اگه قرار باشه همه چراغها ی راهنما رو که خود بنده ها با دستهای خودشون خاموش کردن روشن کنه وبرای این دوباره شهید میشن تا ثابت بشه این آدمها هستند که به نفس خودشون ظلم میکنن وبازم چراغهایی رو که خدا براشون فرستاده تا راهشون رو روشن کنه خاموش میکنن وباز هم بقول خدا در قران ( پیامبران رو به ناحق میکشند )و معلوممون بشه خدا تا آخرین روز دنیا هوای بنده ها رو داره و تنها شون نمی ذاره واین بنده هان که همیشه ازیادش غافلن و خوبی ها ولطفش رو ندیده میگیرن
ببخشید ولی به زبون خودمونی تر (این بنده ها آدم هستن ولی انسان شدن کار همشون نیست )
وبازم به قول از قران (خدا هیچگاه به کسی ستم نمیکنه)

خدای مهربونی داریم ولی حیف قدرش نمیدونیم وشکرش نمی کنیم:37:
راستی دوست من منو دعا کردی ؟!؟!؟!؟؟؟؟؟؟؟:46::43:

iaahoo
15-09-2007, 20:37
آیا خدا می تواند سنگی بیافریند که خودش نتواند آنرا بلند کند؟
در این سوال حدی برای توانایی خدا در بلند کردن یک جسم سنگین در نظر گرفته شده، پس سوال اشکال دارد!
به نظر من اگه به این سوال فکر کنید متوجه میشید که اصلاً نوع سوال غلطه:
آیا خدا میتواند اراده کند که ناتوان باشد؟ نه کلا ناتوانی جز صفات سلبیه پروردگار است.

cityslicker
15-09-2007, 20:43
[quote=narges313;1581572]
در قران ( پیامبران رو به ناحق میکشند )


ممکنه در مورد این گفته استدلال قرآنی با ذکر سوره و آیه بیاورید

Satrikon
15-09-2007, 21:52
اين سوال متناقض است.
مثل اين كه بگي ميشه خدا بدون بزرگ كردن تخم مرغ كره ي زمين را در آن جا دهد!

narges313
15-09-2007, 23:15
آیه 21سوره آل عمران
آیه 112سوره آل عمران ( یه قسمت توی این آیه هست که میگه واین ستمکاری کار همیشه آنها خواهد بود ) فکر میکنم شاید تو آخر دنیا از نسل این کافرا کسانی هستند که ائمه رو به شهادت میرسونن
آیه 181 سوره آل عمران
بازم بگرد فکر میکنم تو سوره بقره هم دیده باشم یادم نیست
البته خوندن قرآن برای شما که اینقدر به این چیزها فکر میکنین واقعاً لازمه والبته خیلی خوبه که شما اینقدر به این مسائل توجه دارین امیدوارم به نتایج دقیق ودرستی برسید والبته ( برسم ):43::46:
راستش رو بخواین منم احساس میکنم خیلی از مسائل دین به نفع و ذائقه ما آدما تغییر میکنه بهتر بگم تغییرش می دیم

بازم میگم من نمی دونم:23: خدا عالمه


چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ،تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی



برای ظهور سبز آقا دعاکنیم:42: اگه بیاد همه چیز روشن میشه

cityslicker
15-09-2007, 23:59
خیلی ممنون نرگس خانم

OkGo
16-09-2007, 01:07
شما خیلی محکم و با دلیل قانع کننده جواب دادید
متشکرم

روی مطلب شما فکر میکنم
تا بعد


سلام
ممنون از محبت شما
تا بعد
یاعلی علیه السلام

OkGo
16-09-2007, 01:18
با درود.

دوستان به نظر من شما همه در اشتبا هيد !!!!!

منظور شما از خدا خدايي است كه در دين از آن اسم برده شده يا خدايي كه در ذهن شما وجود دارد؟؟؟؟

اگر منظورتان خداياني است كه در مذاهب عنوان شده جاي بحث دارد.(البته به نظر من دروغ است)

اما اگر منظورتان خدايي است كه در ذهن شما وجود دارد بايد اول آنرا تعريف كنيد.

وقتي كه از تعريف كردن خدا عاجز شديد به من خبر بدهيد !!!! چون خدا گوجه فرنگي نيست كه

آنرا تعريف كنيد !!!

در مورد صفاتي هم كه به خدا نسبت مي دهند (در دين ها) بايد گفت كه اينها همه صفات

انساني هستند كه دكانداران دين يك مطلق به آخر آن اضافه مي كنند و آنرا به خورد ملت مي

دهند !!!!!!

به نظر من خدا همه آن چيز هايي است كه ما نمي دانيم و بحث كردن

در مورد چيزي كه نمي دانيم خنده دار است !!!


سلام
با فرمایش شما موافق نیستم.هرچند علم ما نسبت به خالق عالم کلی است .
و جزئیات را در بر نمی گیرد . ولی اگر فقط یک کتاب که در مورد کلام اسلامی نوشته شده را ببینید تصدیق میکنید که در ابتدای اثبات خدا و یا اثبات صفات ثبوتیه و سلبیه الهی.
بحث و چون و چرا کردن فقط در حوزه مفاهیم عقلی است که یا بدیهی هستند و یا مورد قبول حد اقل دو طرف بحث لکن معمولا از اشتراکات به دور از اختلاف بحث را شروع و با دلایل کاملا عقلی اثبات می کنند که مثلا قدرت دارد ثبوتیه و یا جسم نیست سلبیه
بحث مفصل و کاملا روشن است . و در مباحث کلامی از اصول نقلی زمانی استفاده می شود که نقل را عقل معتبر دانسته باشد .
در مورد مطلق بودن هم دلایل کاملا روشن و موجود است لکن اگر خواستید . تبیین می شود .
تا بعد

Captain Nemo
16-09-2007, 01:18
سلام. من میخوام یه نظر کلی راجع به این بحث و کلاً این تیپ بحث ها بدم.
تمام این مسائلی که مطرح کردید، چه در مورد اون سوال سنگ و چه این قضیه آخرالزمان جزء حواشی دین حساب می شوند. از نظر من اینجور بحث ها وقت تلف کردن محضه.
چرا؟ چون برای اینجور مسائل دلیل و مدرک علمی ای وجود نداره. اینکه جن وجود داره یا نه، اینکه آخرالزمان هست یا نه، اینکه آیا خدا قادر مطلقه یا نه تماماً یه سری مسائل اعتقادی هستند که هیچ تأثیری هم در مسیر و روش زندگی یک فرد ندارند. بنظر من وقت اونقدر ارزش داره که سره اینجور مسائل بی ارزش تلفش نکنیم.
به نظر من یک انسان از وقتی که خودشو شناخت اول باید به یه سؤال جواب بده: آیا خدا وجود داره یا نه؟ اگه جواب نه بود به یه شکل زندگی فردیش شکل می گیره و اگه جواب آره بود به شکل دیگه ای.
اگه جواب آره بود، یا از یک دین خاص پیروی میکنه و یه سری اصول فردی رو رعایت می کنه یا اینکه خودش برای خودش یه آیین میاره.
اما مسئله مهم اینه که بقیه زندگی رو باید صرف مسائل با ارزش تری کرد. نه اینکه دائم تا آخر عمر سر همین موضوعات دینی درجا زد (مثل آخوند ها یا کشیش ها) البته به خود فرد بستگی داره که چه مسیری رو انتخاب کنه.
من خودم یکی از اوناییم که فارغ از مسئله دین، هدفم رو تو زندگیم در مرحله اول فراهم کردن یه زندگی آبرومندانه و بعد از اون (یا در خلال اون) کسب علم و حل معمایی از معماهای طبیعت گذاشتم.
حالا هم نه اینکه بخوام بگم این بحث بیهودست ، بالاخره ذهن ها رو به فعالیت وا می داره. اما اگه وقتمون رو بیشتر به علم اختصاص بدیم، میتونیم به یه کشور جهان اولی تبدیل بشیم. همون کاری که سالهاست غرب داره میکنه.

cityslicker
16-09-2007, 01:28
سلام. من میخوام یه نظر کلی راجع به این بحث و کلاً این تیپ بحث ها بدم.
تمام این مسائلی که مطرح کردید، چه در مورد اون سوال سنگ و چه این قضیه آخرالزمان جزء حواشی دین حساب می شوند. از نظر من اینجور بحث ها وقت تلف کردن محضه.
چرا؟ چون برای اینجور مسائل دلیل و مدرک علمی ای وجود نداره. اینکه جن وجود داره یا نه، اینکه آخرالزمان هست یا نه، اینکه آیا خدا قادر مطلقه یا نه تماماً یه سری مسائل اعتقادی هستند که هیچ تأثیری هم در مسیر و روش زندگی یک فرد ندارند. بنظر من وقت اونقدر ارزش داره که سره اینجور مسائل بی ارزش تلفش نکنیم.
به نظر من یک انسان از وقتی که خودشو شناخت اول باید به یه سؤال جواب بده: آیا خدا وجود داره یا نه؟ اگه جواب نه بود به یه شکل زندگی فردیش شکل می گیره و اگه جواب آره بود به شکل دیگه ای.
اگه جواب آره بود، یا از یک دین خاص پیروی میکنه و یه سری اصول فردی رو رعایت می کنه یا اینکه خودش برای خودش یه آیین میاره.
اما مسئله مهم اینه که بقیه زندگی رو باید صرف مسائل با ارزش تری کرد. نه اینکه دائم تا آخر عمر سر همین موضوعات دینی درجا زد (مثل آخوند ها یا کشیش ها) البته به خود فرد بستگی داره که چه مسیری رو انتخاب کنه.
من خودم یکی از اوناییم که فارغ از مسئله دین، هدفم رو تو زندگیم در مرحله اول فراهم کردن یه زندگی آبرومندانه و بعد از اون (یا در خلال اون) کسب علم و حل معمایی از معماهای طبیعت گذاشتم.
حالا هم نه اینکه بخوام بگم این بحث بیهودست ، بالاخره ذهن ها رو به فعالیت وا می داره. اما اگه وقتمون رو بیشتر به علم اختصاص بدیم، میتونیم به یه کشور جهان اولی تبدیل بشیم. همون کاری که سالهاست غرب داره میکنه.


ببینید دوست عزیز دنیای پیشرفته اینه که همه ارجح هستند
حرف همه مهم هست
پس شما حرفتون برای ما محترمه
ولی باید بدونی که با آوردن بعضی مسائل مثل همین موضوعاتی که در مورد آخر الزمان گفته شده عوام و به خصوص بی سواد ها که قشر اعزم جامعه ی ما رو تشکیل می دهند باعث افول رشد جامعه شدند
و در این میان جوامعی مثل ما که جهان سوم رو به حساب میاره ضربه های سهمگین رو در بر میگیره
فقط و فقط به خاطر گفتن دروغ ها و نصبت دادن خدا به کار هایی که عقل هیچ بشری اون رو حلاجی نمی کنه

پس این بحث ها بیهودهنیست
و وقت کسی رو تلف نمی کنه

ما به دنبال رشد و تکامل جامعه باید باشیم
نه اینکهبنشینیم و
دست روی دست بگذاریم
و تماشا کنیم
که یک عده آخوند بی سواد نطق کنند و عوام آنها رو تحسین

Captain Nemo
16-09-2007, 02:05
شما دقیقاً دارید حرف من رو بشکل دیگه این میزنید. من هم نظرم اینه که از بس مردم وقت و انرژیشون رو روی اینجور مسائل گذشتند، مملکتمون به این وضع دچار شده. البته این مسئله ای نیست که بگیم جمهوری اسلامی اورده ، گرچه تشدیدش کرده ولی از زمانی که تفکرات افلاطونی وارد ایران شده ، این مملکت از لحاظ علمی پس رفت کرده. به همین دلیل من می گم از دین باید در همون حدی که نیاز هست اطلاعات بگیریم، مسیر زندگی رو مشخص کنیم و بحث در مورد اون رو دیگه ببوسیم بزاریم کنار. همونطور که گفتم مسئله مهم علمه. این عوامی هم که شما میگید همون پدر و مادر های منو شما هستند. من خودم تو جمع خونواده یه بار نظرمو راجع به دین گفتم و دیگه هم دنبالشو نگرفتم (چون نمی خوام فکر کنند که میخوام نظرمو بهشون تحمیل کنم) حالا دیگه با خودشونه که چه مسیری رو طی کنند. گرچه بعد از 50 سال زندگی ، تغییر مسیر واقعا مشکله.
شما هم قرار نیست دست رو دست بزارید، با عملتون می تونید راه رو نشون بدید. غربی ها هیچ وقت اینقدر مثل ایرانیان سعی نمی کنند نظراتشون رو تحمیل کنند بلکه دارند با عملشون نشون می دهند که اگر میخواهی در دنیای امروز حرفی برای گفتن داشته باشی ، باید بدنبال علم باشی.
در ضمن اگه بخواید دنبال حرفهای من رو بگیرید بحثتون منحرف می شه. من تو پست اولم گفتم که فقط می خوام نظر کلی رو بگم.

mori.khafan
16-09-2007, 03:41
سلاام دوستان رمزهای بازیgta5پلی استیشن2 میخواستم

mori.khafan
16-09-2007, 03:46
ببخشید میدونید از کجا باید جواب سوال رو گرفت[

hamidras
16-09-2007, 06:10
سلاام دوستان رمزهای بازیgta5پلی استیشن2 میخواستم

انجمن بازي


ببخشید میدونید از کجا باید جواب سوال رو گرفت[

اگه منظورت سوال اين تاپيكه من معتقدم يه چند سال صبر كنيد ايشالا اون دنيا از خود خدا ميپرسيم!:27:

OkGo
16-09-2007, 14:44
سلام. من میخوام یه نظر کلی راجع به این بحث و کلاً این تیپ بحث ها بدم.
تمام این مسائلی که مطرح کردید، چه در مورد اون سوال سنگ و چه این قضیه آخرالزمان جزء حواشی دین حساب می شوند. از نظر من اینجور بحث ها وقت تلف کردن محضه.
چرا؟ چون برای اینجور مسائل دلیل و مدرک علمی ای وجود نداره. اینکه جن وجود داره یا نه، اینکه آخرالزمان هست یا نه، اینکه آیا خدا قادر مطلقه یا نه تماماً یه سری مسائل اعتقادی هستند که هیچ تأثیری هم در مسیر و روش زندگی یک فرد ندارند. بنظر من وقت اونقدر ارزش داره که سره اینجور مسائل بی ارزش تلفش نکنیم.
به نظر من یک انسان از وقتی که خودشو شناخت اول باید به یه سؤال جواب بده: آیا خدا وجود داره یا نه؟ اگه جواب نه بود به یه شکل زندگی فردیش شکل می گیره و اگه جواب آره بود به شکل دیگه ای.
اگه جواب آره بود، یا از یک دین خاص پیروی میکنه و یه سری اصول فردی رو رعایت می کنه یا اینکه خودش برای خودش یه آیین میاره.
اما مسئله مهم اینه که بقیه زندگی رو باید صرف مسائل با ارزش تری کرد. نه اینکه دائم تا آخر عمر سر همین موضوعات دینی درجا زد (مثل آخوند ها یا کشیش ها) البته به خود فرد بستگی داره که چه مسیری رو انتخاب کنه.
من خودم یکی از اوناییم که فارغ از مسئله دین، هدفم رو تو زندگیم در مرحله اول فراهم کردن یه زندگی آبرومندانه و بعد از اون (یا در خلال اون) کسب علم و حل معمایی از معماهای طبیعت گذاشتم.
حالا هم نه اینکه بخوام بگم این بحث بیهودست ، بالاخره ذهن ها رو به فعالیت وا می داره. اما اگه وقتمون رو بیشتر به علم اختصاص بدیم، میتونیم به یه کشور جهان اولی تبدیل بشیم. همون کاری که سالهاست غرب داره میکنه.

سلام
آیا فکر می کنید که فقط برای اثبات و یا آری گفتن به یک موضوع ما نیازمند به علم هستیم. فکر نمیکنید برای نه گفتن و یا رد یک موضوع هم نیازمند به علم هستیم.
چرا فکر میکنید درباره مثلا بقول شما جن دلیل و یا مدرک علمی وجود ندارد آیا صرف ندیدن افراد بشر و یا خود شما هستی یک موجود به نیستی تبدیل می شود .
دست علم از اثبات پدیده های مادی گاهی اوقات کوتاه است . چه برسد به متافیزیک.
من خدا را بعنوان واقعیتی مطلق می شناسم. بحث از وجود و تفکر در پدیده ها توصیه صواب و درستی است .
بهتر است تعریف درستی از علم را داشته باشیم.علوم اسلامی و تحقیق در توحید الهی اشرف علوم است.
چرا که به دو زندگی ما مربوط می شود .
تا بعد

OkGo
16-09-2007, 14:47
ببینید دوست عزیز دنیای پیشرفته اینه که همه ارجح هستند
حرف همه مهم هست
پس شما حرفتون برای ما محترمه
ولی باید بدونی که با آوردن بعضی مسائل مثل همین موضوعاتی که در مورد آخر الزمان گفته شده عوام و به خصوص بی سواد ها که قشر اعزم جامعه ی ما رو تشکیل می دهند باعث افول رشد جامعه شدند
و در این میان جوامعی مثل ما که جهان سوم رو به حساب میاره ضربه های سهمگین رو در بر میگیره
فقط و فقط به خاطر گفتن دروغ ها و نصبت دادن خدا به کار هایی که عقل هیچ بشری اون رو حلاجی نمی کنه

پس این بحث ها بیهودهنیست
و وقت کسی رو تلف نمی کنه

ما به دنبال رشد و تکامل جامعه باید باشیم
نه اینکهبنشینیم و
دست روی دست بگذاریم
و تماشا کنیم
که یک عده آخوند بی سواد نطق کنند و عوام آنها رو تحسین


سلام
من بقول شما آخوند های را دیده ام که زمانه کم به خود دیده است . کاش شما مانند انها را می دیدی و اکتفا به طلبه های تازه کار و یا افرادی به این لباس و با کمی دانش نمی شدید البته اگر منظورتان همین باشد.
تا بعد

Captain Nemo
17-09-2007, 09:15
سلام
آیا فکر می کنید که فقط برای اثبات و یا آری گفتن به یک موضوع ما نیازمند به علم هستیم. فکر نمیکنید برای نه گفتن و یا رد یک موضوع هم نیازمند به علم هستیم.
چرا فکر میکنید درباره مثلا بقول شما جن دلیل و یا مدرک علمی وجود ندارد آیا صرف ندیدن افراد بشر و یا خود شما هستی یک موجود به نیستی تبدیل می شود .
دست علم از اثبات پدیده های مادی گاهی اوقات کوتاه است . چه برسد به متافیزیک.
من خدا را بعنوان واقعیتی مطلق می شناسم. بحث از وجود و تفکر در پدیده ها توصیه صواب و درستی است .
بهتر است تعریف درستی از علم را داشته باشیم.علوم اسلامی و تحقیق در توحید الهی اشرف علوم است.
چرا که به دو زندگی ما مربوط می شود .
تا بعد

مثل اینکه بطور کلی بحث تاپیک عوض شد، اشکال نداره...
دوست عزیز من بحثم سر این نیست که آیا جن وجود داره یا نه؟ یا اینکه امام زمانی هست یا نیست. اصولاً هروقت در هر زمینه ای که هنوز علم وارد نشده، کسی بخواد وارد بشه ، از باب اعتقادادتش وارد می شه. مثلا مسلمون وقتی هنوز علم به اینجا نرسیده بود که اثبات کنه شراب مقدار زیادش ضرر داره (شاید مقدار کمش هم ضرر داشته باشه، ولی هنوز علم بهش نرسیده) بخاطر اعتقاداتش شراب نمی خورد. من اصلا بحثی سر این ندارم که چرا نمی خورد. یا اینکه چرا شما به جنی که دلیل علمی ای براش نیست اعتقاد داری. من میگم بحث کردن در این موارد کار بیهوده ای یه. یا دنبالش باش که علمی ثابتش کنی، یا اگر در حد یه اعتقاد بهش نگاه میکنی دیگه چرا تا آخر عمر وقتت رو صرفش می کنی. البته منظورم کل دینه، نه فقط جن. من اول هم تو شروع بحثم گفتم، شما براساس اعتقادی که پیدا می کنی به زندگی فردیت شکل می دی. مثلا اگه به امام زمان اعتقاد داری هر جمعه براش دعا میکنی. نماز می خونی و هزار تا اعمال دیگه. اما متاسفانه بعضی ها تمام عمر و وقتشون رو سر همون دعا کردن یا تحقیق کردن در زمینه اینکه امام زمان وقتی میاد دنیا چه شکلیه و از این جور حرف ها می زارند. که اتفاقا بازارشون تو ایران هم همچین کساد نیست. اما شما به کل دنیا نگاه کن. ببین دنیا کجاست و ما کجا؟ و چرا ایرانی ای که کشورش زمانی از لحاظ علمی top ترین کشور دنیا بود به این روز افتاده. این مطلب هیچ ربطی هم به مسلمون شدنشون نداره. چون قرن ها بعد از اسلام نیز به این top بودن ادامه داد. اما بعداز مدتی ، علم ارزش خودش رو از دست داد و مطالبی از این دست به ارزش تبدیل شدند. اونجا بود که بدبختی شروع شد.
در مورد جمله آخرتون که به دین به چشم علم نگاه کردید باید بگم که اصلا موافق نیستم. شاید تو ایران و چندتا کشور اسلامی عقب مونده به اسلام به چشم دین نگاه کنند و به دانشمند ها شون هم مدال افتخار بدن بخاطر این که فهمیدن تو آخرالزمان اسب امام زمان چه رنگیه! ولی توی کل دنیا به کسی مدال می دن که بیاد با دلیل علمی اثبات کنه چیزی بنام آخرالزمان وجود داره و یکی میاد که اسبش فلان رنگیه.

من نظرمو به اندازه کافی گفتم، شما هم یا با نظر من موافقید یا مخالف که در هر دو صورت برای نظرتون احترام قائلم. اما دیگه تمایلی ندارم به این بحث ادامه بدم.

bb
17-09-2007, 09:57
سئوال فلسفی جاش انجمن ادبیاته