sise
09-08-2007, 21:42
پژمان اكبرزاده
ولی آنچه از چندی پیش دربارهء تغییر دین مهستی مطرح شده بود، به تارنمای «زمانه» هم راه پیدا کرد. پس از درگذشت مهستی، عکسهایی از او در سایتهای اینترنتی منتشر شد که گویی درحال انجام مراسم خاص مذهبیست. زیر عکسها نوشته شده بود مهستی پیش از مرگ به مسیحیت گرویده بوده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عکسی که برخی آنرا «انرژی درمانی» و برخی آنرا آیین گرویدن مهستی به مسیحیت خواندند
در آغاز واکنشی نشان ندادیم. دین، بحثیست شخصی و حتا اگر شخصیت معروفی مانند مهستی نیز در کار باشد، این بخشی از زندگی خصوصی اوست. به باور من آنچه به مردم و دوستداران وی مرتبط هست، مهستی در روی صحنه و ترانههای اوست، آنچه به مردم ارائه میشد و بخاطر آن، مهستی دوستدار داشت.
به هر رو، شیوهء خاکسپاری او در گورستان وستوود در لوسآنجلس به کنجکاویها افزود. برخی از گرویدن او به مسیحیت سخن میگفتند، گروهی به اسلامی برگزارشدن مراسم اشاره داشتند، و گروهی دیگر به فروختهشدن امتیاز پخش انحصاری مراسم خاکسپاری از سوی خانوادهء مهستی به یک تلویزیون ایرانی در لوسآنجلس.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تشیعجنازهء مهستی در گورستان وستوود، لوسآنجلس
نظر به آنچه در «زمانه» دنبال کردیم و میکنیم، کوشیدم حتیالامکان از جنجالها و بازیهای تلویزیونهای ایرانی در لوسآنجلس دور بمانیم، ولی درهرحال بهعنوان یک رسانه، خودداری از پاسخگویی به کنجکاویهای روزافزون مخاطبان ممکن نبود. نادره سالارپور، برادرزادهء مهستی، برایمان از این بحثها گفت:
میتوانم به جرأت این را بگویم که ما نزدیکترین کسان مهستی بودیم و مهستی به هیچکداممان هرگز نگفت که مسیحی شده یا گرایشی پیدا کرده است. من میدانم که مهستی زن بسیار معتقد و با خدایی بود. به هر خانهء خدا که میرفت، دعا میکرد و شمع روشن میکرد. میدانم کنار خانهاش هم کلیسا بود. گاهی آنجا هم میرفت و شمع روشن میکرد. ولی به مسجد هم فراوان میرفت. هر شب جمعه مدتها بود میرفت برای دعای کمیل. اگر به خانهاش وارد میشدید، از ون یکاد و سورهء قرآن پر بود. میدانم که در قلبش به یقین به خدا ایمان داشت. نمیدانم این عکسهایی که میگویند چیست، از کجا گرفتهاند. اما هر چه هست، حتا اگر واقعیت داشته باشد، مهستی هرگز راجع به آن با ما حرفی نزد. واقعاً مهم هم نیست که انسان دیناش چیست، مهم خداپرستی و انسان خوب بودن است. خود ما، خانوادهاش، هرگز به این فکر نمیکنیم که آیا مهستی مسیحی شده بود یا نه. چه فرقی دارد. همهء ادیان، ادیان خدا هستند. به هر حال من فکر نمیکنم که مهستی مسیحی شده بود، چون حداقل به یکی از ما میگفت که این کار را کرده است.
مورد دیگری که شنوندگان رادیو مطرح کرده بودند و میخواستند اطلاعات بیشتری در مورد آن داشته باشند، این بود که شنیده بودند امتیاز پخش مراسم خاکسپاری مهستی به یک شبکهی تلویزیونی فروخته شده است. آیا این قضیه صحت داشت؟
نه، هرگز چنین چیزی نبود. زمانی که مهستی بیمار و در منزل دخترش بود، یکی از این شبکههای تلویزیونی که شبکهء «تپش» است در تماس بودند. آنها خیلی به مهستی نزدیک بودند. مهستی غیر از ما که خانوادهاش بودیم، خانوادهء هنریاش را هم داشت که خیلی دوستش داشتند و مرتب با او تماس میگرفتند. صدایش را پخش میکردند. آنها مرتب با دختر مهستی در تماس بودند. بعد هم که مهستی فوت کرد، تنها تلویزیونی که پیشنهاد کرد مراسم را پخش کند همین شبکهء «تپش» بود. هیچکدام از تلویزیونها به خانوادهی او پیشنهادی برای این کار ندادند. چون ما هم کار این تلویزیون را میدانیم که چقدر خوب است و همه دیدیم که چه مراسم زیبایی را توانستند برگزار کنند، دختر مهستی، سحر، موافقت کرد که این کار را انجام دهند. هیچ چیز خصوصی با هیچ تلویزیونی نداشت و هیچ پولی رد و بدل نشده است. این حرفها فقط شایعه است و مهستی متعلق به همهء رسانههاست. تلویزیون «تپش» هم این کار را فقط به خاطر این کرد که از روز اول که این مسایل پیش آمد، خودش دواطلب شد و تماس گرفت. گفت ما میتوانیم این کار را بکنیم و اصلاً این موضوع نیست که امتیازش به یک تلویزیون فروخته شده است. این واقعاً درست نیست.
در تصاویری که از مراسم تشیع جنازه پخش میشد، محوطهء گورستان وست وود در لسآنجلس پر نبود و گفته میشد که تعداد زیادی از مردم پشت درگورستان هستند و بخاطراینکه نظم مراسم بهم نخورد و از آن مدلی که میخواهند مراسم برگزار شود خارج نشود، به مردم اجازه داده نمیشود که وارد گورستان بشوند. اینطور بود؟
این گورستان که مهستی،هایده، آقای نادر نادرپور و تعدادی از هنرمندان عزیز ما در آن به خاک سپرده شدهاند، واقعاً مسئله دارد. برای اینکه خیلی قبرستان کوچکیست و مسئولان در آنجا نزدیک بود اصلاً اجازه ندهند که حتا ما این کار را بکنیم. برای اینکه برای خاکسپاری هایده، چند سنگ قبر ترک برداشت و شکسته شد. اینها شدیداً ناراحت و نگران بودند که حالا چه خواهد شد. آن بخشی که ما مهستی را خاک کردیم، بخش کوچکیست در آن قبرستان. بنابراین اگر مردم میآمدند جلو، اصلاً امکان خاکسپاری نبود. وقتی هم که مراسم خاکسپاری تمام شد راه را باز کردند و مردم آمدند جلو. پسفردای آن روز که ختم مهستی در همان گورستان وست وود برگزار شد همه آزادنه آمدند و شرکت کردند.
آیا خانوادهء مهستی برنامهء خاصی دارند برای گردآوری کارهای منتشرنشدهء او، اعم از ویدئوها، کارهایی که ممکن است بهصورت CD یا DVD در دسترس نباشد، تا بهصورت یک مجموعهء مدون در اختیار دوستداران مهستی بگذارند؟
مهستی با چند کمپانی کار میکرد که کارهایش بیشتر در دست این کمپانیهاست. پیش از اینکه فوت کند، یکیـ دوتا آلبوم جدید درست کرده بود که یکی دو قطعهاش را شنیدهاید، ولی هنوز به بازار نیامده و به امید خدا به بازار خواهد آمد. این کار بهدست آن کمپانیهاییست که با مهستی قرارداد داشتند. آنها کارها را آماده کردهاند. فقط من میدانم دختر مهستی، سحر، لباسهای مهستی را به حراج خواهد گذاشت که پولش را بدهند به انجمنهای مبارزه با سرطان.
منبع : راديو زمانه
ولی آنچه از چندی پیش دربارهء تغییر دین مهستی مطرح شده بود، به تارنمای «زمانه» هم راه پیدا کرد. پس از درگذشت مهستی، عکسهایی از او در سایتهای اینترنتی منتشر شد که گویی درحال انجام مراسم خاص مذهبیست. زیر عکسها نوشته شده بود مهستی پیش از مرگ به مسیحیت گرویده بوده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عکسی که برخی آنرا «انرژی درمانی» و برخی آنرا آیین گرویدن مهستی به مسیحیت خواندند
در آغاز واکنشی نشان ندادیم. دین، بحثیست شخصی و حتا اگر شخصیت معروفی مانند مهستی نیز در کار باشد، این بخشی از زندگی خصوصی اوست. به باور من آنچه به مردم و دوستداران وی مرتبط هست، مهستی در روی صحنه و ترانههای اوست، آنچه به مردم ارائه میشد و بخاطر آن، مهستی دوستدار داشت.
به هر رو، شیوهء خاکسپاری او در گورستان وستوود در لوسآنجلس به کنجکاویها افزود. برخی از گرویدن او به مسیحیت سخن میگفتند، گروهی به اسلامی برگزارشدن مراسم اشاره داشتند، و گروهی دیگر به فروختهشدن امتیاز پخش انحصاری مراسم خاکسپاری از سوی خانوادهء مهستی به یک تلویزیون ایرانی در لوسآنجلس.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تشیعجنازهء مهستی در گورستان وستوود، لوسآنجلس
نظر به آنچه در «زمانه» دنبال کردیم و میکنیم، کوشیدم حتیالامکان از جنجالها و بازیهای تلویزیونهای ایرانی در لوسآنجلس دور بمانیم، ولی درهرحال بهعنوان یک رسانه، خودداری از پاسخگویی به کنجکاویهای روزافزون مخاطبان ممکن نبود. نادره سالارپور، برادرزادهء مهستی، برایمان از این بحثها گفت:
میتوانم به جرأت این را بگویم که ما نزدیکترین کسان مهستی بودیم و مهستی به هیچکداممان هرگز نگفت که مسیحی شده یا گرایشی پیدا کرده است. من میدانم که مهستی زن بسیار معتقد و با خدایی بود. به هر خانهء خدا که میرفت، دعا میکرد و شمع روشن میکرد. میدانم کنار خانهاش هم کلیسا بود. گاهی آنجا هم میرفت و شمع روشن میکرد. ولی به مسجد هم فراوان میرفت. هر شب جمعه مدتها بود میرفت برای دعای کمیل. اگر به خانهاش وارد میشدید، از ون یکاد و سورهء قرآن پر بود. میدانم که در قلبش به یقین به خدا ایمان داشت. نمیدانم این عکسهایی که میگویند چیست، از کجا گرفتهاند. اما هر چه هست، حتا اگر واقعیت داشته باشد، مهستی هرگز راجع به آن با ما حرفی نزد. واقعاً مهم هم نیست که انسان دیناش چیست، مهم خداپرستی و انسان خوب بودن است. خود ما، خانوادهاش، هرگز به این فکر نمیکنیم که آیا مهستی مسیحی شده بود یا نه. چه فرقی دارد. همهء ادیان، ادیان خدا هستند. به هر حال من فکر نمیکنم که مهستی مسیحی شده بود، چون حداقل به یکی از ما میگفت که این کار را کرده است.
مورد دیگری که شنوندگان رادیو مطرح کرده بودند و میخواستند اطلاعات بیشتری در مورد آن داشته باشند، این بود که شنیده بودند امتیاز پخش مراسم خاکسپاری مهستی به یک شبکهی تلویزیونی فروخته شده است. آیا این قضیه صحت داشت؟
نه، هرگز چنین چیزی نبود. زمانی که مهستی بیمار و در منزل دخترش بود، یکی از این شبکههای تلویزیونی که شبکهء «تپش» است در تماس بودند. آنها خیلی به مهستی نزدیک بودند. مهستی غیر از ما که خانوادهاش بودیم، خانوادهء هنریاش را هم داشت که خیلی دوستش داشتند و مرتب با او تماس میگرفتند. صدایش را پخش میکردند. آنها مرتب با دختر مهستی در تماس بودند. بعد هم که مهستی فوت کرد، تنها تلویزیونی که پیشنهاد کرد مراسم را پخش کند همین شبکهء «تپش» بود. هیچکدام از تلویزیونها به خانوادهی او پیشنهادی برای این کار ندادند. چون ما هم کار این تلویزیون را میدانیم که چقدر خوب است و همه دیدیم که چه مراسم زیبایی را توانستند برگزار کنند، دختر مهستی، سحر، موافقت کرد که این کار را انجام دهند. هیچ چیز خصوصی با هیچ تلویزیونی نداشت و هیچ پولی رد و بدل نشده است. این حرفها فقط شایعه است و مهستی متعلق به همهء رسانههاست. تلویزیون «تپش» هم این کار را فقط به خاطر این کرد که از روز اول که این مسایل پیش آمد، خودش دواطلب شد و تماس گرفت. گفت ما میتوانیم این کار را بکنیم و اصلاً این موضوع نیست که امتیازش به یک تلویزیون فروخته شده است. این واقعاً درست نیست.
در تصاویری که از مراسم تشیع جنازه پخش میشد، محوطهء گورستان وست وود در لسآنجلس پر نبود و گفته میشد که تعداد زیادی از مردم پشت درگورستان هستند و بخاطراینکه نظم مراسم بهم نخورد و از آن مدلی که میخواهند مراسم برگزار شود خارج نشود، به مردم اجازه داده نمیشود که وارد گورستان بشوند. اینطور بود؟
این گورستان که مهستی،هایده، آقای نادر نادرپور و تعدادی از هنرمندان عزیز ما در آن به خاک سپرده شدهاند، واقعاً مسئله دارد. برای اینکه خیلی قبرستان کوچکیست و مسئولان در آنجا نزدیک بود اصلاً اجازه ندهند که حتا ما این کار را بکنیم. برای اینکه برای خاکسپاری هایده، چند سنگ قبر ترک برداشت و شکسته شد. اینها شدیداً ناراحت و نگران بودند که حالا چه خواهد شد. آن بخشی که ما مهستی را خاک کردیم، بخش کوچکیست در آن قبرستان. بنابراین اگر مردم میآمدند جلو، اصلاً امکان خاکسپاری نبود. وقتی هم که مراسم خاکسپاری تمام شد راه را باز کردند و مردم آمدند جلو. پسفردای آن روز که ختم مهستی در همان گورستان وست وود برگزار شد همه آزادنه آمدند و شرکت کردند.
آیا خانوادهء مهستی برنامهء خاصی دارند برای گردآوری کارهای منتشرنشدهء او، اعم از ویدئوها، کارهایی که ممکن است بهصورت CD یا DVD در دسترس نباشد، تا بهصورت یک مجموعهء مدون در اختیار دوستداران مهستی بگذارند؟
مهستی با چند کمپانی کار میکرد که کارهایش بیشتر در دست این کمپانیهاست. پیش از اینکه فوت کند، یکیـ دوتا آلبوم جدید درست کرده بود که یکی دو قطعهاش را شنیدهاید، ولی هنوز به بازار نیامده و به امید خدا به بازار خواهد آمد. این کار بهدست آن کمپانیهاییست که با مهستی قرارداد داشتند. آنها کارها را آماده کردهاند. فقط من میدانم دختر مهستی، سحر، لباسهای مهستی را به حراج خواهد گذاشت که پولش را بدهند به انجمنهای مبارزه با سرطان.
منبع : راديو زمانه