ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : معرفی کتاب قورباغه را قورت بده!



Jalal
05-06-2007, 09:24
تو این مدت که نبودم، فرصتی پیش اومد تا کتاب قورباغه را قورت بدهم! یکسالی بود که کتاب رو خریده بودم ولی حال و حوصله خوندن اون رو نداشتم. از طرفی خلاصه اون رو برام تعریف کرده بودن ولی با این حال از سر بیکاری یکبار کامل خوندمش. بعد از خواندن کتاب جناب تریسی چند نکته اساسی توجه من رو به خودش جلب کرد که در ادامه به آنها اشاره ای میکنم:

جناب تریسی در کتابشون به ارائه راه حل هایی برای تبدیل شدن به یک آدم موفق پرداخته اند. از دید ایشان مهمترین عامل باز دارنده برای تبدیل شدن به یک انسان موفق تنبلی است که در کتاب مکررا به این نکته اشاره شده است. البته تا حدود زیادی با ایشان موافقم ولی نباید این نکته را فراموش کرد که در جوامع جهان سومی و یا بقول برخی از کارشناسان در حال توسعه، عوامل موثر بیرونی نیز در رسیدن و یا نرسیدن به موفقیت اهمیت فراوانی دارند. با این حساب نسخه دکتر تریسی در باب جوامع پیشرفته (جهان اولی) بیشتر صدق میکند.

در ضمن جناب تریسی باید بر این نکته واقف باشند که کتاب ایشان باید با توجه به شرایط فرهنگی و بومی مناطق مختلف تدوین و ترجمه شود! بطور مثال خوردن یک قورباغه برای یک فرد چینی اصلا کار دشوار و سختی نیست! زیرا چینی ها در هفته چند وعده قورباغه میل میکنند و قورباغه یکی از غذاهای مورد علاقه مردم این ناحیه از کره زمین است. در هنگ گنگ و تایوان نیز وضع به همین منوال است! بطور کل میتوان گفت که مردم آسیای شرقی از خوردن هیچ چیز ابایی نداشته و به راحتی و با اشتهای فروان قورباغه و وزق میل میکنند!

نویسنده در بخش اعظمی از کتاب به ارائه روش هایی برای حل معضل کمبود وقت پرداخته است، که در نهایت بهترین راه را برای جبران کمبود وقت، پرداختن به کارهای مهم و کارهایی که در پیشرفت تاثیر بیشتری دارند می داند.

در موقع خواندن کتاب اکثر قریب به اتفاق مطالب برایم آشنا بود! شاید بارها این جملات را شنیده و یا خوانده بودم. البته در مقدمه کتاب اشاره ای هم به این موضوع شده بود. از دوستانی هم که کتاب را خوانده بودند سوال کردم و نظر اکثر ایشان نیز چنین بود. میتوان گفت که آقای تریسی در واقع چکیده ای از مهمترین عوامل موفقیت را گردآوری کرده اند و بصورت منظم و دقیق در 21 مرحله به ارائه آنها پرداخته اند. مطالب کتاب به گونه ای فصل بندی شده اند که خوانندگان در هر مرحله یک قدم به سوی موفقیت بر دارند.

از دیگر موارد قابل ذکر، تکرار مطالب اصلی کتاب در قسمتهای مختلف است که بدون شک نویسنده با هدف و برنامه خاصی این عمل را انجام داده است.

و اما نتیجه اخلاقی!

سوال اساسی اینست که چرا با اینکه اکثر جوانان ما مدت زیادی را صرف فراگیری عوامل موفقیت و شرکت در کلاسهایی از این دست میکنند، باز هم عده بیشماری از آنها به موفقیت های قابل ذکری نائل نمی گردند؟

البته برای سنجش موفقیت هیچ معیار مشخصی وجود ندارد و مسلما تعریف من و شما از موفقیت بسیار متفاوت خواهد بود!
مولتی متر