PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : همه چیز درباره موسیقی راک و آلترناتیو



صفحه ها : [1] 2

Doyenfery
29-05-2007, 21:23
همه چیز درباره موسیقی راک و آلترناتیو


بیوگرافی ,متن ترانه, مصاحبه , اخبار


از دوستان تقاضا میشه برای منظم تر و قابل دسترس تربودن
هر گونه مطلبی که دارن تو این تاپیک بذارن
با سپاس

متن ترانه)

Nirvana:
فصل شکوفای از نیروانا
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
از خودم متنفرم و می خوام بمیرم
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
یه چیزی تو راهه...
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

بوي روح نوجواني
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

بیوگرافی)

Coldpaly
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
گروه راک کاسی بین
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

Richard William Wright
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

Nickelback
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

Elvis Presley
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
چهره‌های برتر تاریخ راك
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

BoB Dylan
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

Evanescence
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

Pink Flyd
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

درباره برايان مي و آلبوم آخرش:ما همه عجيب و غريب بوديم
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

مصاحبه ها)

مصاحبه با اریک کلپتون ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

Beatles
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

سکوت کامل یا جنگ (مصاحبه با دیوید گیلمور ، قسمت اول)
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

گفتگو با راجر واترز
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


اخبار)


مقالات)
موسیقی راک
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
موسیقی راک2
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
موسیقی راک (۳)
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
این پنجاه ‌نفر......(بزرگان راک) 1
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
راک کلاسیک
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
هی جود
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
جایگاه راک در بین ایرانیان
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
موسیقی زیرزمینی
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
The Wall شاهکار موسیقی راک
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

doyenboof
29-05-2007, 21:35
سلام
این تا پیک خیلی لازم بود
بر میگردم با متن و ترجمه شعر از کرت کوین (نیروانا)

doyenboof
29-05-2007, 22:18
با سلام به همه دوستان
اينم 1 ترانه از نيروانا به نام بوي روح نوجواني

smells like teen spirit
Cobain

load up on guns and bring your friends
it’s fun to lose and to pretend
she’s over bored and self assured
oh no I know a dirty word

hello , hello , hello , how low?
Hello , hello , hello!

With the lights out , it’s less dangerous
Here we are now , enterain us
I feel stupid and contagious
Here we are now , entertain us
A muiatto
An albino
A mosquito
My libido

I’m worse at what I do best
And for this gift I feel blessed
Our little group has always been
And always will until the end

hello , hello , hello , how low?
Hello , hello , hello!

With the lights out , it’s less dangerous
Here we are now , enterain us
I feel stupid and contagious
Here we are now , entertain us
A muiatto
An albino
A mosquito
My libido

And I forget just why I taste
Oh yeah , I guess it makes me smile
I found it hard , it was hard to find
Oh well, whatever, nevermind

hello , hello , hello , how low?
Hello , hello , hello!

With the lights out , it’s less dangerous
Here we are now , enterain us
I feel stupid and contagious
Here we are now , entertain us
A muiatto
An albino
A mosquito
My libido
A denial!!

بوي روح نوجواني
شعر وموسيقي از ((كرت كوبين))

تفنگ ها تونوپركنين و دوستاتونو بيارين
باختن و تظاهر كردن خيلي كيف داره
اون ديگه از همه چيز خسته شده واز خودش مطمئنه
اوه نه ... منيه كلمه زشت بلدم

سلام،سلام،سلام....چقدر پست
سلام،سلام،سلام!

در تاريكي خطر كمتري وجود داره
ما اينجاييم،سرگرم مون كن
احساس حماقت مي كنم ... درست مثل يه بيماري واگيردار
ما اينجاييم ،سرگرم مون كن
يه دورگه
يه حشره
شور وشهوت من

بدترين كارم،بهترين كارمه
وبه خاطر اين هديه احساس آمرزش مي كنم
گروه كوچيك ما هميشه بوده
وهميشه هم خواهد بود،تا ابد

سلام،سلام،سلام....چقدر پست
سلام،سلام،سلام!

در تاريكي خطر كمتري وجود داره
ما اينجاييم،سرگرم مون كن
احساس حماقت مي كنم ... درست مثل يه بيماري واگيردار
ما اينجاييم ،سرگرم مون كن
يه دورگه
يه حشره
شور وشهوت من

وفراموش كرده م كه چرا به اين زندگي ادامه مي دم
اوه آره... فكر مي كنم باعث خنده ام مي شه
زندگي رو به سختي فهميدم،چون فهميدنش سخت بود
خب،هرچي،مهم نيست

سلام،سلام،سلام....چقدر پست
سلام،سلام،سلام!

در تاريكي خطر كمتري وجود داره
ما اينجاييم،سرگرم مون كن
احساس حماقت مي كنم ... درست مثل يه بيماري واگيردار
ما اينجاييم ،سرگرم مون كن
يه دورگه
يه حشره
شور وشهوت من

يه تكذيب!!

doyenboof
29-05-2007, 22:24
با سلام فصل شکوفای از نیروانا

هی جو … با اون تفنگی که تو دستت هست، کجا داری میری ؟
جیمی هندریکس
فصل شکوفای
شعر و موسیقی از ((کرت کوبین))

بچه ها رو برای غذا بفروشید
آب وهوا داره عوض میشه
بهاردوباره اینجاست

هی… اون کسی یه که …
تمام تراته های زیبای ما رو دوست داره
و دوست داره همراه ترانه ها بخونه
و دوست داره با تفنگش اش شلیک کنه
ولی نمی دونه که اینا چه معنی می دن… وقتتی می گم:
ولی نمی دونه که اینا چه معنی می دن …وقتی می گم:

اون کسی یه که …
تمام تراته های زیبای ما رو دوست داره
و دوست داره همراه ترانه ها بخونه
و دوست داره با تفنگش اش شلیک کنه
ولی نمی دونه که اینا چه معنی می دن… وقتتی می گم:
ولی نمی دونه که اینا چه معنی می دن …وقتی می گم:

می تونیم یه کم بیشتر داشته باشیم...طبعت یه بد کاره س
زخم روی میوه ها...احساس لطیف زمان شکوفا شدن

نمی دونه که اینا چه معنی می دن
نمی دونه که اینا چه معنی می دن... وقتی می گم...
In bloom
Cobain

Sell the kids for food
Weather changes moods
Spring is here again
Reproductive glands

Hey – he’s the one
Who like all our pretty songs
And he likes to sing along
And he like to shoot his gun
But he knows not what it means
Don’t know what it means , when I say

he’s the one
Who like all our pretty songs
And he likes to sing along
And he like to shoot his gun
But he knows not what it means
Don’t know what it means , when I say aahh….
We can have some – nature is a whore
Bruises on the fruit – tenner age in bloom

Knows not what it means
Knows not what it means when I say aahh…

doyenboof
29-05-2007, 22:29
با سلام به همه
دوست عزیزم این هم یک ترجمه دیگه از این ترانه نیروانا


از خودم متنفرم و می خوام بمیرم
شعر و موسیقی از ((کرت کوبین))

آب بینی ت همیشه براه ست.... محتویات نطفه ات پیداست
اگر هنوز سرما خوردی
می تونی دوباره روی من ، عطسه کنی
هنوز به قولم وفا نکردم

تو یه همچین روزی ... چی بهش می گن؟-

شکسته دل و شکسته استخوان {!}
فقط فکرش را بکن که یه اسب اخته چه حالی داره!
یه عبادت کلیشه ای دیگه ....:
تو همون کسی هستی که می خوام تعویض اش کنم

تو یه همچین روزی ... چی بهش می گن؟

بیشتر مردم متوجه نمشن
که دو تا تکه بزرگ مرجان...
به رنگ قهوه ای به جمجمه اش وصل شدن
باکنده کاری های خیلی ساده روی چوب ،می شه کاری کرد تا یه بچه شبیه گوزن بشه


I hate myself and want to die
Cobain

Runny nose and runny yolk
Even if you have a cold still
You can cough on me fulfill

In the someday what’s that sound?

Broken heart and broken bones
Think of how a castrated horse feels
One more quirky clichéd phrase
You’re the one I wanna refill

In the someday what’s that sound?
- spoken interlude in middle
- most people don’t realize
that tow large pieces of coral…
painted brown , and attached to his skull
with common wood screws can make a child look like a deer
__________________

doyenboof
29-05-2007, 22:32
سلام به همه اینم ترانه یه چیزی تو راهه از گروه نیروانا

یه چیزی تو راهه...
شعر و موسیقی از ((کوبین))

زیر پل...
تله تقی صدا کرد
و حیونایی که تو تله افتاده ن
همه باهم دوست شده ن
و من تنها با علف خودم رو سیر می کنم
م چیزایی که از آسمون می یاد
ولی خوردن ماهی ها اشکالی نداره چون اونا احساس ندارن

یه چیزی تو راهه...
یه چیزی تو راهه...

Something in the way
Cobain

Underneath the bridge
The tarp has sprung a leak
And the animals l’ve trapped
Have all become my pets
And I’m living off of grass
And the dripping form the ceiling
It’s okay to eat fish cause they don’t have any feelings


Something in the way
Something in the way yeah mmm

doyenboof
29-05-2007, 22:35
بازم میام
یا علی

siavosh1
29-05-2007, 23:43
آقا کار توپی رو شروع کردی... اگه به ترتیب ترانه های هر گروه رو بذاری فکر کنم خوب باشه...منم اگه تونستم یه کارایی میکنم:10:
ترجمه این ترانه ها رو اگه داری بذار
rape me
come as you are
love buzz
big chease
school
where did you sleep last night
the man who sold the world
dump
MR moustach
negative creep
ترانه های دیگه رو هم اگه تونستی بذار..فکر کنم واسه یه هفته ای بس باشه:27:

Doyenfery
30-05-2007, 00:54
دوست من اینجا جای درخواست نیست !
وقتی تاپیک مجزایی برای درخواست داریم دیگه چرا اینجا درخواست می دید؟
ممنونم که رعایت می کنی از این به بعد.
اصلا من هدفم منظم تر شدن انجمن بود و همینطور دسترسی دائمی به مطالبی که پیش از این درباره این گروه ها گفته شده. :5:
_____________________
این تاپیکو زدم تا درباره چهار موردی که بالا نوشتم مطلب بذاریم.

doyenboof
30-05-2007, 18:20
آقا کار توپی رو شروع کردی... اگه به ترتیب ترانه های هر گروه رو بذاری فکر کنم خوب باشه...منم اگه تونستم یه کارایی میکنم:10:
ترجمه این ترانه ها رو اگه داری بذار
rape me
come as you are
love buzz
big chease
school
where did you sleep last night
the man who sold the world
dump
MR moustach
negative creep
ترانه های دیگه رو هم اگه تونستی بذار..فکر کنم واسه یه هفته ای بس باشه:27:

سلام
ورود شما رو به ا اپیک تیریک میگم
این شعر از Nirvana رو اسم شعر (بهم تجاوز کن)از کرت عزیز

Asalbanoo
30-05-2007, 21:13
سلام.. دوستان تو این تاپیک فقط قرار ترانه و ترجمه ترانه گذاشته بشه؟؟؟

من مطالبی دارم در مورده موسیقی راک..در مورده چگونگی به وجود اومدن این موسیقی و غیره... می شه بذارم همینجا؟

Doyenfery
31-05-2007, 04:30
بله می تونید .
این تاپیک بزودی به کاملترین مرجع و اسه این سبک موسیقی تبدیل میشه .

Asalbanoo
31-05-2007, 09:05
سال‌های میانی دههٔ ۱۹۵۰ شاهد نشو و نمای گونه‌ای نو از موسیقی مردم‌پسند بود که ابتدا راک آند روال (rock and roll) و سپس به اختصار راک نام گرفت. راک گرچه دربرگیرنده سبک‌هائی متنوع است اما به موسیقی آوازئی گرایش دارد که ضربش خشن و پیش‌برنده است و در آن اغلب همراهی گیتار الکتریکی و صداهای به شدت تقویت‌ شده جلوه‌ای برجسته دارد. راک اولیه به‌طور عمد از سبک ریتم و بلوز (rhythm and blues) - نوعی موسیقی رقص سیاهان آمریکا که آمیخته با بلوز بود - و از جاز و سبک سرودهای انجیلی سیاهان سرچشمه گرفت. راک همچنین برگرفته از موسیقی بومی و موسیقی سرزمین‌های غرب (cluntry and western music) آمریکا است؛ سبکی با رنگ‌وبوی عامیانه و مبتنی بر گیتارنوازی که در فرهنگ روستائیان سفیدپوست آمریکائی ریشه دارد. راک طی کم‌وبیش یک دهه، از سبکی ساده و معطوف به رقص به گونه‌ای از موسیقی بدل شد که از نظر رنگ‌آمیزی، مضمون شعرها و تکنیک‌های صوتی الکترونیک بسیار متنوع بود.


مبانی راک

- رنگ صوتی:

رنگ صدای گیتال الکتریکی، در موسیقی راک، با نوای سازهای زبانه‌دار بادی برنجی در ”گروه بزرگ“ موسیقی مردم‌پسند پیشین‌ بسیار متفاوت است. نوای موسیقی راک به شدت تقویت شده است و در آن گیتار برای پدید آوردن گستره‌ای متنوع از رنگ‌های صوتی ماهرانه به‌کار گرفته می‌شود. یک گروه راک در کنار آوازخوان‌ها (که ساز نیز می‌نوازند) شامل دو گیتار الکتریکی (گیتارهای پیشاهنگ و ریتم - Lead and rhythm)، باس الکتریکی، ساز کوبه‌ای و سازهای شستی‌دار مانند پیانو، پیانوی الکتریکی و سینتی‌سایزر است. برخی از گروه‌ها نیز دربردارندهٔ یک یا چند ترومپت، ترومبون یا ساکسوفون هستند.

از دههٔ ۱۹۶۰ به این سو، گسترهٔ متنوعی از سازها که اغلب مناسبتی با موسیقی مردم‌پسند ندارند - از کلاوسن گرفته تا سیتار هندی - هر از گاه و به‌ویژه در ضبط استودیوئی به گروه اصلی سازهای راک افزوده شده‌اند. از این زمان، در ضبط آثار راک استفاده از صداهائی بس گوناگون مانند سیگنال‌های الکترونیک، همهمهٔ جمعیت و نوای ارکستر سنفونیک آغاز شد. در دههٔ‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، موسیقیدانان، راک از توانائی‌های رو به گسترش سینتی‌سایزر و کامپیوتر بهره گرفتند. تکنولوژی پیشرفتهٔ الکترونیک این امکان را فراهم آورد تا کیفیت صوتی موسیقی چند نوازندهٔ با صداهای گروه بزرگ همنوازان همانند شود.

سبک آواز خواند در راک تا اندازهٔ زیادی برگرفته از موسیقی سیاهان، موسیقی عامیانه، محلی و موسیقی سرزمین‌های غرب آمریکا است. گرچه سبک‌های آوازخوانی در راک متنوع است، اما همهٔ آنها با سبک زمزمه‌‌واری که آوازخوانان قدیمی پاپ رواج‌‌دهنده‌اش بودند تفاوت دارند. آوازخوان راک فریاد می‌کشد، جیغ می‌زند، شیون می‌کند، می‌غرد و صداهائی تیز و برآمده از حلق، مانند فالستو را - روشی آوازی که توسط آوازخوانان مرد برای ادای صداهائی زیرتر از وسعت طبیعی صدایشان به‌کار می‌رود - به‌کار می‌گیرد. هجاهای بی‌معنا و واژه‌های کوتاه و تکراری (مانند !Yeah! Yeah! Yea) نیز در آواز راک نمودی برجسته دارند.

- ریتم:

راک مبتنی بر ضرب‌هائی بسیار قوی با وزن‌ چهارتائی 4^4 است که در آن تکیه بر ضرب‌های دوم و چهارم میزان است. هیجان ریتمیک به دلیل تقسیم هر ضرب به ۲ نت مسوی اوج می‌گیرد. این تقسیم، ۸ نت چالاک‌تر پدید می‌آورد که در قالب ۴ ضرب قرار گرفته‌اند. برای حس این تأثیر، الگوی زیر را بخوانید:
و - ۴ - و - ۳ - و - ۲ - و - ۱
موسیقی راک در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ اغلب آمیزه‌ای از ریتم‌های پیچیده با چنین الگوئی بود؛ برای نمونه، نوازندهٔ بادی برنجی ممکن است ضرب‌های بالا - ”و“ها - را مؤکد بنوازند. در سال‌های پایانی دههٔ ۱۹۷۰ و در دههٔ ۱۹۸۰ با الهام‌پذیری اجراکنندگان از پُلی‌ریتم‌های موسیقی آفریقائی، برخی از آثار راک ریتمی پیچیده‌تر یافتند.
- فرم‌، ملودی و هارمونی:

موسیقی راک به‌طور معمول به فرم بلوز ۱۲ میزانی (نگاه کنید به مبحث بلوز)؛ فرم A A B A سی‌ودو میزانی (مبحث سوئینگ)؛ و یا همین فرم‌ها با دگرگونی‌های اندک است.
آوازهای مردم‌پسند قدیمی به‌طور معمول متشکل از عبارت‌هائی ۴ یا ۸ میزانی بودند، اما ملودی‌های راک گاه شامل عبارت‌هائی با طول‌های بی‌قاعده هستند. گرایش آوازهای راک، به الگوهای ملودیک کوتاهی است که بارها تکرار می‌شوند. این آوازها گاه به‌جای آنکه بر مبنای گام‌های سنتی ماژور و مینور ساخته شوند، مبتنی بر مُدهای کلیسائی هستند.
توالی‌های هارمونیک در موسیقی راک اغلب بسیار ساده است و اغلب از سه یا چهار آکورد مبنا تشکیل می‌شوند. گاه هارمونی می‌تواند به‌گونه‌ای آزاد فقط به دو آکورد محدود شود که نمونهٔ آن را می‌توان در آواز Eleanor Rigby از جان‌لنن (John Lennon) و پُل مک‌کارتنی (Paul McCartney) یافت. راک اغلب توالی‌هائی از آکوردها را به‌کار می‌گیرد که در آثار مردم‌پسند قدیمی‌تر به‌ندرت یافت می‌شوند.

Atman
31-05-2007, 11:32
فرهاد عزیز منم اومدم کمکت !


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

گرین دی باندی کالیفرنیایی است که اعزای اون بیلی جو آرمسترانگ . مایک دیرنت و تری کول .یک باند پانک راک . بعد از تهیه ششمین آلبوم یک گیتاریست به باند اضافه شد .موفقیت آلبوم های گرین دی با باندهای دیگری مانند سام 41 و بلینک 182آمیخته شد . گرین دی حدود 50 میلیون در دنیا فروش کرد که 21 میلیون آن تنها در آمریکا به فروش رفت .
تاریخچه


آغاز 1987 1992
در سن 12 سالگی تری کول به یکی از اعزای باند The Lookoutsتبدیل شد .
آلبومشون با نام One Planet One People توجه زیادی به خودش جلب کرد و تری در همون سن برای بازیگری تلاش کرد .
سال 1987 بیلی جو آرمسترانگ و مایک دیرنت هر دو در سن 14 سالگی از اعزای Sweet Children
بودند . با گیتارو صدای آرمسترانگ و باس و همصدایی دیرنت و درام جان کیفمیر اولین اجراشون در
17 اکتبر 1988 در Rod’s Hickory Pit در والجو کالیفرنیا جایی که مادر آرمسترانگ در اونجا کار می کرد برگزار شد .
لارنس " لری " کسی که برای Lookouts گیتار می زد و اتیکت مستقل برکلی Lookouts! Records
درست کرد. به باند پیشنهاد داد بعد از اجرایی که در یک دبیرستان داشتند یک برنامه ضبطی داشته باشند .
در اوایل سال 1989 اولین آلبوم ای پی خود رو با نام 1000 ساعت ضبط کردند . یک هفته قبل
از اینکه ای پی رو منتشر کنند تصمیم گرفتند که نامشون رو به گرین دی تغییر بدهند . یکسال بعد در آوریل 1990 گرین دی اولین آلبوم خودش رو با نام 39/smooth منتشر کرد . و تابستون اون سال به اولین تور رسمی خودشون رفتند .قبل از رفتن 4 آهنگ ای پی دیگه با نام Slappy اجرا کردند. این 4 آهنگ مربوط بود به آهنگهای قدیمی خودشون در Sweet Children در سال 19911,039/Smoothed Out Slappy Hours
رو منتشر کردند که شامل تمامی آهنگهای :
39/Smooth
Slappy
و
1000 hours
رو دارا بود . بعد از این تور در انتهای سال 1990جان کیفمیر ( آل سوبرانته ) گروه رو موقتا ترک کرد تا به دانشگاه آرسیتا کالیفرنیا بره . در همین موقع بود که Lookouts سابق در حال خاموش شدن بود . تری کول که حالا 17 سالش بود و در برکلی زندگی می کرد
می تونست موقتا جایگزین خوبی برای جان کیفمیردر باند گرین دی باشه و شد . در این موقع بود که باند رو می شد یک باندی ثابت و گرین دی رو پایا و ایستاده دید . در 1991 گرین دی تور ها و اجراهای موضعی داشت و تعداد طرفداران خود رو بیش از پیش می کرد . در ژانویه 1992 اونها آلبوم دوم خودشون
Kerplunk رو نوشتند و اجرا کردند . که توسط Lookouts! Records منتشر شد .
نسخه سی دی اون همچنین 4 تراک از ای پی
Sweet Children ر
و به همراه داشت .


آنها در سال 1992 تورهای خودشون رو ادامه دادند و در سال 1993 تورهاشون رو به بریتانیا . آلمان . اسپانیا . ایتالیا . هلند . لهستان و چکسلواکی افزایش دادند .

مسیر اصلی موفقیت با دووکی 1993 تا 1995

در سال 1993 گرین دی بیش از 55 هزار کپی از آلبوم دوم خودش فروش کرد که برای سبک و زمان خودش خیلی موفقیت آمیز بوده . بعد از اون ضبط خود رو با دوستشون Lookouts! Record تموم کردن و به
Reprise Records پیوستند . طول سال رو برای ضبط اولین آلبوم با اتیکت جدیدشون سپری کردند و نام آلبوم رو Dookie گذاشتند .
در سال 1994گرین دی شروع به گذاشتن تور سرتاسر کشور کرد . تورها خیلی موفقیت آمیز بود .
در سال 1995 یک آهنگ با نام J.A.R برای فیلم Angus اجرا کردند و در پاییز 1995 آلبوم بعدی خودشون رو با نام Insomniac منتشر کردند . این آلبوم موفقیتش مانند دووکی نبود .


نمرود 1996 تا 1998

بعد از Insomniac گرین دی در سال 1996 به استودیو برگشت برای اجرای آلبوم جدید . نتیجه "نمرود" بود . این آلبوم در اکتبر 1997 منتشر شد با گل کردن آهنگ Good Riddance بعد از این در سال 1998 گروه خواستند تا استراحتی به خودشون بدهند و با خانوادشون باشند . بنابراین 2 سال کار تعطیل شد .


Warning 2000 تا 2002

وارنینگ در سال 2000 منتشر شد . وفتی تمام آلبوم های قبلی گرین دی نائب طلای سفید شده بود
وارنینگ شایسته طلا بود . گرین دی در سال 2002 با باند بلینک 182 توری گذاشتند که موجب احیا و زنده شدن طرفدارای گرین دی شد . گرین دی پس از تورPop Disaster تصمیم گرفتند تا مدتی استراحت کنند .

آمریکایی ابله 2004 تا 2005

باند به استدیو رفت تا یک آلبوم جدید بنویسه و اجرا کنه . قرار بود عنوانش " سیگارها و ولنتاینها "
باشه بعد از تکمیل بیست تراک نوارهای اصلی از استدیو دزدیده شد . باند متعجب و متحیر ناراحت شدند .
شانسی نبود تا آلبوم دزدیده شده رو دوباره بازسازی کنند .
اما با وعده و قولی جدید که پس از این دوباره یکی بهترش رو خواهند درست کرد ادامه دادند .
نتیجه این شد که در سال 2004 آمریکایی ابله در جدول جایگاه اول رو به خودش اختصاص داد .
یکی از آهنگها با نام Wake me up When September Ends خطاب به جورج بوش و تجاوز به عراقه .
آرمسترانگ همچنین یک آهنگ شخصی برای پدرش خونده . پدر آرمسترانگ وقتی اون 10 سالش
بوده فوت کرده . آمریکایی ابله جایزه گرممی 2005 رو برای بهترین آلبوم راک برد .
آهنگ آمریکایی ابله همچنین در بازی های
Madden NFL 2005
و
Tony Hawk’s American Westeland
استفاده شد که در این بازی جو آرمسترانگ یک کاراکتر قفل شده هست .
بعد از آمریکایی ابله گرین دی 2 کنسرت در انگلیس داشتند . این کنسرتها بر روی دی وی دی و سی دی
با نامBullet in A Bible در 15 نوامبر 2005 منتشر شد .
در 10 ژانویه 2006 باند گرین دی جایزه
People’s Choice Award رو برای گروه دوست داشتنی برد .


Discography

Main article: Green Day discography
1,000 Hours EP (1989
39Smooth 1990
Slappy EP 1990
Sweet Children EP 1990
1,039Smoothed Out Slappy Hours (1991, re-issued in 2003
Kerplunk! 1992
Dookie 1994
Live Tracks (Japan-only live EP)1995
Insomniac 1995
Bowling Bowling Bowling Parking Parking (Non-US live EP) 1996
Foot In Mouth (Japan-only live EP) 1996
Nimrod 1997
Warning: 2000
Tune In, Tokyo (Japan-only live EP
International Superhits (Greatest hits plus 2 new songs) 2001
Shenanigans (B sides compilation) 2002
American Idiot 2004
Bullet In A Bible (live album paired with DVD)2005

Atman
31-05-2007, 11:37
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

گروه چهار نفره ColdPlay در ژانويه سال ۱۹۹۸ توسط Chris Martin خواننده، گيتاريست و پيانيست گروه متولد ۲ مارس سال ۱۹۷۷ در انگلستان، Jon Buckland گيتاريست گروه متولد ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۷ در انگلستان، Guy Berrymanبيسيست گروه متولد ۱۲ آوريل سال ۱۹۷۸ در اسکاتلند و Will Champion بک‌وکال Back Vocal و درامر گروه متولد ۳۱ جولای سال ۱۹۷۸ در انگلستان، شکل گرفت. . اعضای گروه در سنين نوجوانی شيفته موسيقی شده بودند و هريک نواختن سازی را در همان دوران فرا گرفته بودند. موسيقی آنها تاثير گرفته از بزرگانی همچون The Stone Roses، Bob Dylan و Neil Young بود که بخوبی قابل احساس است. آنها هرگز تصور نمی‌کردند که روزی بتوانند با حکمفرمانيشان، صحنه موسيقی راک انگلستان را تصاحب نمايند. تنها آرزوی آنها اين بود هنگاميکه در دانشگاه لندن به اجرا می‌پرداختند، از يک گروه کوچک محلی تبديل به گروه شناخته‌ای شوند
موسيقی Coldplay مانند Travis غم‌انگيز می‌باشد. مثل Jeff Buckley احساسی و همانند Oasis جديد است. وقتی کلدپلی برای اولين بار وارد صحنه اجرا شد مورد تحسين همگان واقع گرديد، چون اعضای گروه واقعاْ ايده‌آل بودند. آنها اولين کنسرت جديشان را در شهر منچستر انگلستان برای گروههائی که هنوز اسمی نداشتند اجرا کردند. بعد از اجراهای متعدد در سراسر انگلستان تصميم به سازماندهی آثار خود و جمع‌آوری آنها بصورت حرفه‌ای گرفتند. سرانجام اولين آلبوم گروه کلدپلی در نوامبر سال ۲۰۰۰ با نام- Parachutes چترهای نجات- منتشر شد. اين آلبوم کانديدای جايزه بزرگ Mercury شد. Parachutes در ايالات متحده بسرعت گسترش يافت و همين امر کافی بود تا آنها شناخته شوند و اين اتفاق به شکل عجيبی سريعاْ اتفاق افتاد. از آهنگهای برجسته اين آلبوم می‌توان به Don't Panic، Yellow، Trouble و Everythings Not Lost اشاره کرد. در فوريه سال ۲۰۰۱ جايزه موسيقی بريتانيا را بخاطر اولين آلبومشان دريافت نمودند. بعد از استقبال باورنکردنی از اين آلبوم، آنها تصميم به شرکت در توری در آمريکا گرفتند که شامل ۱۰ اجرای مختلف می‌شد. تمام بليط‌های اين کنسرتها خيلی زودتر از آنچه آنها تصور می‌کردند به فروش رفت. در پائيز همان سال اعضای گروه کلدپلی برای ضبط دومين آلبوم خود وارد استوديو شدند. عاقبت دومين آلبوم استوديوئی آنها در آگوست سال ۲۰۰۲ و با نام A Rush of Blood to the Head روانه بازار شد. اين آلبوم برخلاف تصور به يکباره به موفقيت چشمگيری دست يافت. چه بسا اين آلبوم از لحاظ ساختار موسيقيائی در قياس با آلبوم قبلی قوی‌تر و استوارتر ظاهر شد. از آهنگهای زيبا و تکرار نشدنی در اين آلبوم می‌توان از The Scientist، In My Place و Warning Sign نام برد. در حقيقت شاهکار آنها در اين آلبوم آهنگ Clocksاست.




در سال ۲۰۰۵ با قدرت تمام سومين آلبوم خود را با نام X and Y عرضه کردند. اکس اند وای (X&Y) آلبوم جديد گروه راک کلد پلی Coldplay برای مدت چهار هفته در صدر جدول بهترين آلبوم بريتانيا و آمريکا قرار گرفت. آخرين باری که يک گروه بريتانيايی توانست همزمان در صدر جدول پرفروشترين های بريتانيا و آمريکا قرار بگيرد سال 2000 بود و آن آلبوم "بهترين ترانه های بيتل ها" (Beatles) بود. تکميل آلبوم بيش از هيجده ماه طول کشيد و در طی آن شصت آهنگ کنار گذاشته شده بود. بهتربود برای تهيه آلبوم از چند تهيه کننده ديگر کمک گرفته می شد همان طور که Timbaland يکی از بهترين تهيه کنندگان موسيقی هيپ هاپ و آر اند بی، تمايل همکاری با آنها را اعلام کرده بود. به طور کلی اگر اکس اند وای اولين آلبوم کلد پلی بود جای تحسين داشت ولی برای سومين آلبوم، آلبومی است متوسط و آلبومی که در آن مقاصد تجاری بر خلاقیت هنری چيره شده است.

Asalbanoo
31-05-2007, 11:47
مجله رولینگ استون در نظرخواهی از كارشناسان واهالی موسیقی چهره‌های برتر تاریخ راك را انتخاب كرد.
شاید موسیقی راك در كشور ما آنچنان كه در آمریكا مورد توجه قرار گرفته محبوبیت نداشته باشد. شاید كه نه. قطعا و آنهم به‌دلیل ساخت آن و برداشت‌های متفاوت در جامعه‌ی ما از این سبك موسیقی است.
ما بدون پیش‌داوری و فقط برای اینكه به همه‌ی سبك‌های موسیقی توجه كرده‌باشیم، شما را در این شماره با مهمترین اتفاق موسیقی راك آشنا می‌كنیم.

راك اند رول، پنجاه و سه ساله شده. در واقع، این تاریخ‌نگاری مطابق میل سفیدهاست؛ آن‌ها كه دوست دارند الویس پریسلی را مبدع راك اند رول معرفی كنند. آن‌ها كه موشكافانه‌تر به مسأله می‌پردازند، خوب می‌دانند كه چاك بری پیش از الویس پریسلی آهنگ‌هایی به سبك بعدا نامگذاری شده راك اند رول ساخته بود.
اما بری، سیاهپوست بود و خب در آمریكا، هیچ كس نمی‌خواهد نام چاك بری سیاهپوست را قبل از الویس سفید بیاورد. می‌توان به راحتی چشم بر حقایق بست و الویس را اولین نامید. هر چند نباید فراموش كرد كه نام الویس در صحنه موسیقی دنیا، نام شناخته شده‌ای است و چاك بری در كلیت موضوع، جایگاهی به مراتب پایین‌تر از ستاره راك اند رول دنیا دارد.

الویس پریسلی كه پیش از ضبط آهنگ «همه چی مرتبه» در پنجم جولای ۱۹۵۴ در استودیوی آفتاب شهر ممفیس یك راننده كامیون بود، تاریخ موسیقی را وارد مرحله جدیدی كرد. در آن زمان، این راننده ۱۹ ساله فكرش را نمی‌كرد كه استفاده از گیتار الكتریك در آهنگ‌ها می‌تواند این‌طور جلب توجه كند.

او اما تا سال‌ها ستاره ماند. تا سال‌ها با آهنگ‌های معروف خود صحنه‌ها را تسخیر كرد. پس از او، نام‌های دیگری وارد عرصه شدند، سبك‌های جدیدی به وجود آمد، نوازندگان بی‌نظیری وارد صحنه شدند و راك اند رول، سال‌های سال در صدر موسیقی‌های مهم و جدی دنیا ماند.
راك با سبك‌های متفاوتی تلفیق شد و شاخه‌های زیادتری شكل گرفت؛ موسیقی بلوز، كلاسیك، سول، موسیقی فالك، الكترونیك و بسیاری دیگر از سبك‌های موسیقی وارد جریان موسیقی راك شدند و با نوآوری ستاره‌های هر یك، نسل‌های متمادی‌ای را درگیر این سبك كردند. ظهور بیتل‌ها و رولینگ استونز در اروپا و نفوذ آن‌ها به آمریكا، فصل نوینی را برای موسیقی راك رقم زد.

باب دیلن با متون اعتراضی خود، یكی دیگر از جریان‌سازان موسیقی راك بود و در دهه هشتاد كه احساس می‌شد نفوذ راك در دنیا رو به كاهش است، با ظهور نیروانا و U۲ موسیقی همچنان در انحصار راك باقی ماند.
مجله رولینگ استون كه معتبرترین و مهم‌ترین مجله موسیقی دنیاست در ماه میلادی گذشته، شماره ویژه‌ای برای ۵۰ چهره ماندگار موسیقی راك اند رول منتشر كرد كه با استقبال گسترده‌ای مواجه شد. در این شماره ویژه، ۵۰ چهره برتر موسیقی درباره ۵۰ چهره جاودان برگزیده، مطالبی نوشتند كه كار عجیب و جالبی به نظر می‌رسید.
آن‌ها از سال گذشته مقدمات این شماره را با برگزاری یك نظرسنجی از چهره‌های سرشناس موسیقی و مردم فراهم آوردند و نهایتا نام ۱۲۵ هنرمند برتر عرصه راك اند رول را اعلام كردند. در مرحله بعد، امتیازات كارشناسان موسیقی هم به آراء اضافه شد تا ۵۰ چهره برتر تاریخ موسیقی راك انتخاب شوند. رولینگ استون از نویسندگان افتخاری این شماره درخواست كرده درباره كار ویژه این چهره‌ها در عرصه راك اند رول و تاثیرشان بر روند موسیقی و جایگاه آن‌ها در تاریخ بنویسند.

الویس كاستلو كه خود یكی از مشاهیر موسیقی راك است، درباره بیتل‌ها نوشت و بونو خواننده گروه U۲، درباره الویس پریسلی. ون موریسون، شاعر توانا و موزیسین مشهور هم گرایش ویژه‌اش به ستاره نابینای موسیقی سول و گاسپل، ری چارلز را نشان داد.

او انگار بدهی‌اش به موسیقی روحانی را این‌گونه پرداخت كرده بود. جان مایر موزیسینی كه امسال چند جایزه گرمی گرفت درباره هندریكس نوشت: فلی، خواننده گروه ردهات چیلی پپرز، درباره استقلال ذاتی نیل یانگ ستاره كانادایی موسیقی راك مقاله‌ای نوشت و...

● استاد همه نسل‌ها

جان مایر: جیمی هندریكس، یكی از فوق‌العاده‌های دنیای موسیقی است. شما طرفدار Black Sabbath باشید یا هوادار Elmore Yanes، از Wanson خوشتان بیایدیا از Grafefol Dead ، می‌فهمید كه هر موسیقی‌دانی به نحوی به مكتب هندریكس ربط پیدا می‌كند یا از آن الگوبرداری كرده است.

او تقریباً در هر سبك از موسیقی معاصر به عنوان سرآمد آن شناخته شده است، چراكه تقریباً در هر سبكی نوازندگی كرده و اثری از خود بر جای گذاشته است. آیا او در سبك بلوز فعالیت می‌كرد؟ به ترانه "Voodoo Chile" گوش دهید و می‌توانید نشانه‌هایی از بلوز را در آن پیدا كنید.

آیا او یك موسیقی‌دان راك بود؟ بله او از صدای موسیقی برای رسیدن به هدفش استفاده می‌كرد مانند اثر « این راك است». آیا او یك خواننده و ترانه‌سرای احساساتی بود؟ در "Bold As Love" او به گونه‌ای می‌خواند كه شما می‌فهمید او مردی است كه قلب خود را می‌شناسد. در اغلب موارد او مثل ستاره راكی به تصویر كشیده شده كه گیتار خود را آتش زده است.

ولی وقتی كه من در هندریكس فكر می‌كنم، به یكی از دوست‌داشتنی‌ترین و دلنشین‌ترین نواهای گیتار می‌اندیشم كه در ترانه‌هایی نظیر "One Rainy Wish" و "Litte Wing" یا حتی در "Doifting" نظیر آن‌را شنیده‌ایم. "Little Wing"، به شكل دردناكی كوتاه و زیباست.

درست مثل این می‌ماند كه پدربزرگ مرحوم شما زنده شود و تنها برای یك دقیقه و نیم كنار شما باشد و سپس برود. این عالی است و خیلی زودگذر. من فكر می‌كنم دلیل اصلی این‌كه همه موسیقی‌دان‌ها دوست دارند ترانه‌های هندریكس را بنوازند، این است كه زبان اشعار و موسیقی وی را زاده قلب و فكر او می‌دانند.
او یك رابطه محرمانه با نوازندگی گیتار داشت علی‌رغم این‌كه آن‌را بسیار فنی و تئوریك می‌نواخت. من فكر می‌كنم كه گیتار برای او مقدس بود. برای همین است كه شما هرگز مصاحبه‌ای از او پیدا نمی‌كنید كه درمورد علایقش به گام‌ها و نوازندگی گیتار حرفی زده باشد. این بخشی از آن چیزی است كه سبب می‌شد او بسیار هیجان‌زده نوازندگی كند.
من هندریكس را از طریقStevie Ray شناختم و كشف كردم. پس از این‌كه او را در حال نوازندگی "Little Wing" دیدم. تصمیم گرفتم سبك‌كاری‌ام را براساس كارهای هندریكس تغییر دهم.

اولین كار ضبط شده‌ای كه متعلق به هندریكس بود و خریداری كردم "Bold as Love" بود، برای این‌كه "Little wing" را در مجموعه‌اش داشت. یادم می‌آید كه ساعت‌ها فقط به جلد آلبوم نگاه می‌كردم. بعد ماه‌های متوالی وقتم را برای گوش كردن "Electric Ladyland" صرف كردم كه خیلی آدم را عصبی‌ می‌كند.

واقعیت سیاه و تلخی وجود دارد و شاید هندریكس به حدی صادق بود، كه آنرا مخفی نگه داشته است. ضمن این‌كه او انواع و اقسام مدها را هم اختراع كرد كه در نوع پوشش و رفتار هوادارانش تأثیر می‌گذاشت. به طوری‌كه افرادی كه پیرو و مقلد مدهای اختراع شده از سوی او هستند را به خوبی می‌توان تشخیص داد و شناخت. همه ما آرزو می‌كنیم به اندازه كافی نابغه باشیم كه قبل از ۲۸ سالگی از دنیا برویم. یك حالت اسطوره‌ای در مورد او وجود دارد كه هیچ جنبه انسانی در آن نیست.


● بلوزهایی با نقش باب

ویسلف ژان: چه چیزی باب مارلی را از خیلی از ترانه‌سراهای بزرگ و سرشناس جهان متفاوت و جدا می‌كند؟ آنها نمی‌دانند معنی این‌كه آب به آرامی داخل خانه‌ آدم نفوذ كند چیست. آن‌ها نمی‌دانند بدون مایكروویو و قابلمه چه‌كار باید كرد، نمی‌توانند آتشی با چوب روشن كنند و ماهی خود را كنار اقیانوس بپزند.

مارلی به دوره فقر و بی‌عدالتی در جامائیكا تعلق دارد و این مساله را خودش در ترانه‌های عصیانگرانه‌اش به معرض نمایش می‌گذارد. مردم الگوی اصلی او برای خوانندگی و نوازندگی بوده‌اند. او همچون جان لنون به این تفكر می‌پردازد كه از طریق موسیقی و لغات واقعا می‌توان در جهان صلح و آرامش برقرار كرد. مقایسه او با دیگر موسیقیدان‌ها دشوار است، برای این‌كه موسیقی تنها بخشی از واقعیتی بود كه نام مارلی بر خود داشت .

او یك بشردوست و انقلابی نیز بود. تأثیر او بر سیاست جامائیكا بسیار زیاد بود، به گونه‌ای كه حتی بارها تهدید شد و مورد حمله قرار گرفت. مارلی مثل موسس بود. وقتی‌كه موسس حرف می‌زد، مردم به خروش آمده و حركت می‌كردند. وقتی‌كه مارلی حرف می‌زد هم‌چنین بود. ترانه‌های مارلی تقریبا برای اولین بار سبك موسیقی كارائیبی با ریتمی قوی را در سراسر دنیا پخش كرد.
گزارش: همشهری آنلاین

Asalbanoo
31-05-2007, 11:48
وقتی كه من در هائیتی بودم و پدرم آن‌جا در نقش مسؤول كلیسا مشغول به‌كار بود، ما به سختی می‌توانستیم موسیقی راك مسیحی گوش نكنیم و اصلا اجازه گوش دادن به موسیقی رپ را نداشتیم. وقتی‌كه چهارده سالم بود، داشتم "Exodus" گوش می‌كردم كه پدرم كه خیلی خوب انگلیسی صحبت نمی‌كرد از من پرسید: «این آهنگ در مورد چیست؟» به او گفتم در مورد انجیل است و در مورد قیامت حرف می‌زند.

وقتی‌كه این موسیقی به گوش‌ او رسید یا به‌طور كلی هنگامی‌كه موسیقی مارلی به گوش شنونده می‌رسد، به‌طور خودكار و مستقیم در ذهن شما نفوذ پیدا می‌كند. با نگاهی به اشعار او می‌توان به این نكته پی برد كه آن‌ها در سال ۳۰۱۴ میلادی هم همین مفاهیم و معانی را خواهند داشت.
امروز، مردم سخت تلاش می‌كنند تا بفهمند چه چیزی حقیقی است. همه چیز باید به‌گونه‌ای باشد كه اغلب مردم بتوانند با امیدواری به آن نگاه و آن‌را درك كنند و بفهمند. اگر هنوز مردم بلوزهایی را كه روی آن عكس‌های باب مارلی چاپ شده، بر تن می‌كنند، علت آن این است كه موسیقی وی یكی از معدود چیزهایی است كه این خصوصیت را داراست.

● این بیتل‌های نامرتب

الویس كاستلو: برای اولین‌بار وقتی كه ۹ ساله بودم اسم آن‌ها را شنیدم. آن هم در حالی كه یكی از دوستانم علیه آن‌ها و اسامی خاصشان تبلیغات می‌كرد. این اتفاق در سال ۱۹۶۲ یا ۶۳ میلادی رخ داد.
درست قبل از این‌كه آن‌ها به آمریكا بیایند. عكسی كه دیده بودم كیفیت جالبی نداشت؛ شكل ظاهری و آرایش مو ی تقریبا نامرتب. من توجهی به این‌جور چیزها نداشتم.

فقط پی برده بودم كه آن‌ها گروه موسیقی مورد علاقه‌ام هستند. مساله جالب این بود كه خانواده و تمامی دوستان آن‌ها كه اهل لیورپول بودند نیز در مورد این گروه كنجكاوی می‌كردند و به آن‌‌ها افتخار می‌كردند.
من دقیقا در سنی بودم كه به طور كامل مجذوب و شیفته آن‌ها شوم و اخبار مربوط به این گروه را به طور مرتب پیگیری كنم. تجربه پول جمع كردن برای خریداری آهنگ‌هایشان و گوش كردن به اخبار محلی در مورد موسیقی و نگهداری عكسی كه به دستم می‌رسید، بارها و بارها تكرار شد.

این اولین باری بود كه چنین چیزی در چنین سطحی رخ می‌داد و این مساله فقط در مورد اعداد و ارقام صدق نمی‌كرد. شاید خیلی‌ها ركوردهای شخصی‌شان را سالیان سال همچنان حفظ كنند، ولی آنها هیچ‌گاه به اندازه‌ای كه بیتل‌ها برای مردم اهمیت داشتند، مهم نخواهند بود. هر ركوردی كه از سوی آن‌ها ثبت می‌شد، شوك‌آور به نظر می‌رسید.
شاید در مقایسه با رولینگ استونز آن‌چه می‌نواختند هیچ بود ولی آن‌ها نویسنده اشعار آهنگ‌هایشان هم بودند. جان لنون و پل مك كارتنی جزو ترانه‌سراهای استثنایی محسوب می‌شدند و مهم‌ترین مساله درمورد آن‌ها هماهنگی فوق‌العاده و كم‌نظیرشان بود. رینگو استار با چنان احساسی درام می‌نواخت كه هیچ‌كس واقعاً نمی‌تواند از او تقلید كند.
بسیاری از نوازندگان درام تلاش بسیاری در این زمینه كرده‌اند ولی در انجام آن ناكام مانده‌اند. بسیاری از آن‌ها نظیر جان و پل، خوانندگان برجسته و فوق‌العاده‌ای بودند. لنون و مك‌كارتنی و هریسون در سطح بالایی اشعار آهنگ‌های گروه را می‌سرودند كه نمونه‌هایی از آنها را در "Ask me Why" یا ترانه "Things We said Todey" شنیده‌ایم. پس از گذشت مدتی، رشد آن‌ها واقعاً محسوس بود و نمونه‌ای از آن را می‌شد در اشعار ساده عاشقانه برای بزرگسالان نظیر ترانه "Nowegion Wood" كه درمورد بخش ناخوشایند عشق حرف می‌زد، ملاحظه كرد.

آلبوم‌های مورد علاقه من "Rubber Sow" و "Revolves" بودند. وقتی كه شما Revolves را گوش می‌دادید، می‌دانستید كه چیزی متفاوت است. روی جلد این آلبوم آن‌ها در حالی كه عینك‌های آفتابی به چشم دارند و حتی به دوربین هم نگاه نمی‌كنند، دیده می‌شوند و موسیقی آلبوم بسیار عجیب و همچنان در حال‌حاضر بسیار شاد و زنده است.

اگر من بخواهم آهنگ موردعلاقه‌ام را در بین آلبوم‌های آن‌ها انتخاب كنم، "And Your Bird Can Sing"، نه، "Girl" نه، "For no one" نه... و همین‌طور ادامه می‌دهم. آلبومی كه پیش از جداشدن بیرون دادند تحت ‌عنوان "Let itbe"، در عین حال هم زیبا بود و هم نامانوس.

من می‌فهمم كه جاه‌طلبی و ضعف‌های روحی و جسمی بشر داخل هر گروهی نفوذ می‌كند، ولی آن‌ها طوری با یكدیگر هماهنگ بودند كه یك نمونه باورنكردنی ارائه دادند. من یادم می‌آید كه برای تماشای فیلم "let it be" در سال ۱۹۷۰، به میدان لستر رفتم.
و در پایان با یك حس نوستالژیك ناراحت‌كننده آن محل را ترك كردم. واژه Beagttogue هنوز هم در فرهنگ لغات موسیقی وجود دارد. من می‌توانم حضور آن‌ها را در آلبوم «پرینس» تحت ‌عنوان "Around the world in a day" حس كنم یا در ملودی‌های Harry Nilsson. یا این‌كه كرت كوبین بیتل‌ها را گوش كنم و موسیقی آن‌ها را با پانك و متال در برخی از آهنگ‌های خود درآمیزم.
من برخی از اشعار را با پل مك كارتنی نوشتم و آن‌ها را در دو موقعیت ایجادشده در كنسرت‌ها اجرا كردم. در سال ۱۹۹۹ و مدتی پس از مرگ لیندا مك كارتنی پل كنسرتی برای لیندا اجرا كرد كه از سوی Chrissie kyndo سازماندهی شده بود.
اجرای آن كنسرت بسیار سخت بود. به هنگام اجرای ترانه‌ها به حدی جمعیت حاضر تحت‌تاثیر قرار گرفته بودند كه تمركز برای ما دشوار بود. شاید آن‌جا بود كه فهمیدم چرا بیتل‌ها فعالیت خود را در قالب یك گروه متوقف كردند. چراكه ترانه‌هایشان دیگر متعلق به آن‌ها نبود، بلكه متعلق به همه مردم و دوستداران آن‌ها بود.

ترجمه-دلارام عظیمی- مجید رئوفی
گزارش: همشهری آنلاین
__________________

Asalbanoo
31-05-2007, 11:51
گروه راک کاسی بین(Kasabian) به سرعت به یکی از محبوبترین گروه های راک بریتانیا تبدیل شده است و در سال ۲۰۰۴ برای دریافت سه جایزه موسیقی بریت (Brit) نامزد شد.

تک آهنگ های کلاب فوت (Club Foot) و ال اس اف (L.S.F) همراه با چند ویدئوی جالب و نگاره سازی هنری موفق، عاملی شدند که کاسی بین را وارد جدول بهترین تک آهنگ های انگلستان کنند و آلبوم آنها با عنوانکاسبی ین نیز در صدر جدول بهترین آلبوم بریتانیا قرار گرفت.در طی این مدت کاسی بین کنسرت های موفقی را نیز اجرا کرده و نامی به عنوان یکی از گروه های برتر اجرای زنده برای خود بدست آورده است. اعضای این گروه که اهل شهر لستر انگلستان هستند، موسیقی الکترونیک را با راک ترکیب کرده اند. از این لحاظ موسیقی آنها به گروه های راک انگلیسی اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود میلادی بسیار نزدیک است.

گروه هایی مانند استون رزز(Stone Roses) هپی ماندیز(Happy Mondays) و پرایمل اسکریم (Primal Scream) که اکثرا از شهر منچستر انگلستان بودند.

این گروه ها تحت تاثیر جریان موسیقی رقص آن زمان و مرکز آن که کلوپ پر تاثیر Hacienda در شهر منچستر بود موسیقی رقص را با راک یا به طور مشخص راک مستقل می آمیختند. از این رو ایندی دنس (Indie Dance) نام دیگری است که بر روی موسیقی این گروه ها گذاشته شده است.

در پاسخ به منتقدانی که کاسی بین را محکوم به بازسازی ایندی دنس می کنند، اعضای این گروه نه تنها این ادعا را انکار نمی کنند بلکه از گروه های نام برده به عنوان الگوی خود نام می برند و آن دوره را تحسین می کنند.
“اگر به خاطر آنها نبود ما اینجا نمی بودیم، آنها الهام بخش ما بودند. چیزی که ما از آنها گرفتیم طرز رفتار بود” و در جایی دیگر می گوید”موسیقی بریتانیایی یک اردنگی می خواهد تا راه بیافتد و بریتانیا به یک گروهی تازه احتیاج دارد تا جان تازه ای به آن بدهد.”

اما موسیقی گروه کاسی بین حتی اگرخود به آن اعتراف نکنند در اصل - حداقل در این آلبوم- موسیقی الکترونیک است با اشاره ای به موسیقی راک. و شباهت آن به موسیقی گروه هایی مانندAir و Zero ۷ غیر قابل انکار است.

▪ اعضای گروه کاسی بین متشکل از سه نوازنده و یک خواننده است.
ـ تام میگان (Tom Meighn) خواننده
ـ سرجیو پیزورنو (Sergio Pizzorno) گیتار –آهنگساز
ـ کریس ادواردز (Chris Edwards) گیتار باس
ـ کریستوفر کارلوف (Christopher Karloff) گیتار – سینتی سایزر

میگان، پیزورنو و ادواردز در شهر لستر بزرگ شدند و از هفت سالگی با هم موسیقی می نواختند.
آنها کارلوف را در کلوبی دیدند و از او خواستند که به آنها بپیوندد. میگان در این باره می گوید:
“با دیدن پا گوشی های بلندش فکر کردیم که تیپش به ما می خورد پس از او خواستیم تا به ما بپیوندد.” نام گروه ، برگرفته از نام “لیندا کاسی بین” راننده قاتل معروف آمریکایی چارلز منسون( سردسته فرقه نژاد پرست شبه مذهبی “خانواده منسون”که در ده شصت میلادی در آمریکا محکوم به قتل یازده نفر شدند) است.

نگاهی به آلبوم آلبوم کاسی بین تقریبا از دو بخش تشکیل شده است. نیمی از آلبوم شامل آهنگهای الکترونیک است با مقدار کمی گیتار. نیمی دیگر، در سبک ایندی راک یا ایندی دنس است. آهنگهای الکترونیکی در سبک موسیقی الکترونیکی فرانسوی متاخر است. به عنوان مثال از گروه Air یا میروائیس Mirwais (که دو آلبوم آخر مدونا را تهیه کرده است) و گروه Zero ۷ انگلیسی می توان نام برد.
دسته از آهنگ ها آهسته تر هستند و صدای سینتی سایزر، که ملودی ها و آکورد ها با آن نواخته می شود، بر سازهای دیگر غلبه می کند. صداهای سینتی سایزر ملایم، متنوع و طوری نواخته می شوند تا فضایی باز به آهنگها می دهند. صدای گیتار باس قوی ولی مثل موسیقی فانکFunk یا سول Soul نواخته می شود.
درامز ریتمی یک نواخت و آهسته دارد کمی شبیه به آهنگ های آر اند بی و یا هیپ هاپ. آهنگ های یو بوت U Boat، بوتچر بلوز Butcher Blues و آی دی ID از این نوع آهنگ ها هستند. تام میگان بخش دیگری از آهنگها مثل کلاب فوت Club Foot، پروسسد بیتز Processed Beats، ال اس اف L.S.F در سبک ایندی راک یا ایندی دنس هستند.
در این آهنگها ریتم های سریع تر مانند موسیقی رقص ( آر اند بی و هیپ هاپ) هستند. بطور کلی در تمام آلبوم ریتم هایی که با درامز نواخته می شوند، شباهتی به ریتم های یک درامر گروه راک ندارد. به این معنی که شنونده احساس نمی کند که درامر زنده این ریتم ها را نواخته است به این خاطر که آنها یکنواخت و شاید زیاد پرداخت شده اند.

این ریتم ها می توانند به راحتی ریتم های آماده و ضبط شده ای که بسیاری از تهیه کنندگان موسیقی در استودیو های خود به آن دسترسی دارند، باشند. گیتار باس هم بطور قوی نواخته می شود تا حالت رقص آهنگ ها را حفظ کند.

این گروه آهنگها بیشتر از آهنگ های دیگر با گیتار برقی همراه هستند و اکثر ملودی ها با آن نواخته می شوند. نکته ای دیگری که کاسی بین را نزدیک به گروه های ایندی دنس انگلیسی ده هشتاد - نود می کند، طرز خواندن ترانه ها توسط تام میگان است که بطور بسیار مشخص شبیه شون رایدر Shaun Ryder خواننده گروه هپی ماندیز است.

شون رایدر کلمات ترانه را بطور ریتمیک می خواند و سعی می کرد که لهجه انگلیسی خود را به وضوح نمایان کند و هویت انگلیسی گروه را مشخص کند. کریس ادواردز در میان آهنگ های آلبوم تنها آهنگ “عقل پیمان شکن است” ( Reason is Treason) است که نزدیک به روح و جان یک گروه راک یا ایندی راک است در نتیجه گیتار برقی و باس بر آهنگ مسلط هستند.

کاسی بین با کمپانی بزرگ موسیقی آر سی ای RCA قرارداد بسته است. آهنگ های کلاب فوت و ال اس اف به ترتیب آهنگ شماره نوزده و ده جدول بهترین های بریتانیا شدند. پیزورنو می گوید”ما موسیقی خود را بسیار جدی می گیریم ولی سعی می کنیم که با آن سرگرم شویم و تفریح هم بکنیم.”
محمد رجایی
گیتار

Asalbanoo
31-05-2007, 11:56
اریك كلاپتون گیتاریست افسانه ای گروه كرم و درك، پس از سی سال درگیری با اعتیاد و الكل توانست خود را از مسائل حاشیه ای جدا كند و به سوی اقبال خود برود این اولین بار است كه اریك می خواهد و می تواند درباره آن روزها صحبت كند . همه ما می دانیم كه اریك كلاپتون چه كسی بود؟

پایان من بود، حقیقتاً تصمیم به خودكشی گرفته بودم من هر روز با خودم می گفتم: فردایی برای من وجود ندارد نمی توانم بیش از این به این زندگی ادامه دهم، بیش از حد می نوشیدم و قادر به توقف آن نبودم به خط سیاهی می ماندم كه هر روز باریكتر می شد هر شب به این فكر می كردم كه فردا خود را خلاص كنم اما شما می دانید كه آن فردا هرگز فرا نرسید. آن زمان داشتن تحصیلات عالیه آرزوی اكثر مردم بود، من همه این‌ها را داشتم زن خوب، خانه، ماشین، شغل خوب، شهرت و پول. من همه آنها را از دست دادم. فقط می خواستم بمیرم.

اریك كلاپتون ۵۲ ساله یكی از بازماندگان بزرگ سبك راك است چطور شد كه اعتیاد و الكل تو و موسیقی تو را خراب كرد آیا این درست است كه می گویند اكثر موزیسین‌های موفق، به چیزی اعتیاد پیدا می كنند؟
نه نمی شود چنین مطلق صحبت كرد در مورد خود من، هیچ راهی وجود نداشت هر كسی روحیات خاص خود را دارد بسیاری از آن‌هایی را كه می شناسم مجبورند حقیقت را پنهان كنند.

▪ آیا فكر نمی كنید كه وقتتان را تلف كرده اید؟

بله وقتم را تلف كردم اولین حسی كه اعتیاد به انسان می دهد احساس پوچی است اینكه شما هیچ سودی ندارید و از همه مهم‌تر اینكه شما لحظاتی را از دست می دهید كه باید با لذت و خرسندی سپری می شد من این را تجربه كردم.
▪ اریكِ افسانه ای ،۳۰ سال قبل از اینجا (لندن)، شروع كرد؟

بله من در سال ۱۹۶۰ به اینجا آمدم اوایل سال ۶۰ با مشقات فراوان، آه….

▪ شما از استرالیایی‌ها دلگیر نیستید بخاطر روزهای سختی كه آن‌جا داشتید؟

ما روزهای خوب هم داشتیم، من فكر می كنم آنها مردم بزرگی هستند، ما دوستانی داشتیم كه ترانه‌های خوبی سرودیم.

▪ وقتی در دهه هفتاد اریك كلاپتون معتاد شد او را از استرالیا دیپورت كردند فكر نمی‌كنی این بدترین توری بود كه برگزار كردی؟

خوب می‌شود گفت یك رسوایی تمام عیار بود برای اینكه من به شدت آلوده شده‌بودم خودتان كه می دونید الكل با آدم چكار می كند. برخورد بدی بود. من بسیار خودخواه و متكبر بودم فكرش را بكنید شما آن‌جا روبروی من نشسته اید و من به خودم اجازه می دهم كه هر رفتار زشتی را انجام دهم.

▪ پس از آن شب وحشتناك كه پتی بوید (همسر قبلی اریك )ربوده شد، جورج هریسون و پتی بوید باهم ازدواج كردند اما اریك كلاپتون هنوز تنها است. وقتی به گذشته نگاه می كنیم شما را نگران می بینیم نگرانی برای چه؟ شاید به خاطر از دست دادن عشق تان؟

بله، آه بله، وقتی برمی‌گردم و به یاد می‌آورم می‌بینم آن مبارزه نمی‌توانست تا ابد ادامه یابد شبیه یك جنگ بود.


▪ شما ترانه های عاشقانه زیادی سروده اید و با زنان بسیاری آشنا شده اید اما به نظر می رسد بعد از جدایی با همسر قبلی‌تان دیگر به فكر ازدواج نیستید چرا؟ >

برای این‌كه باور نمی‌كنم كه آن‌ها را درست می‌شناسم.

▪ این درست است كه اولین و آخرین عشق كلاپتون گیتار است؟

بله، چیزهای زیادی داشته‌ام مكان‌های مختلفی بوده‌ام. مكان‌هایی كه با آن‌ها ارتباط برقرار كرده‌ام.

▪ و اما چرا گیتار؟

من ترومپت، ویلون، پیانو و آكاردئون را هم دوست دارم همسایه‌ای داشتیم كه آكاردئون می‌زد حقیقتاً دوست داشتم، دوست داشتم آن‌ها را تماشا كنم.

▪ خدا را شكر كه پیش آنها نماندید!!؟

نمی‌دانم شما چه تصوری دارید اما گیتار خیلی ساده است خیلی ساده طراحی شده. البته آن‌ها به من می‌گفتند كه من در عرض یك روز می‌توانم آن را یاد بگیرم كه بعدها فهمیدم كه این طور نیست گیتار ساز بسیار جذابی است.

▪ هنوز هم همان علاقه را به گیتار دارید؟
بله

وقتی در سال ۱۹۹۱ پسرتون كونور را از دست دادید این حادثه در ترانه‌های شما تأثیر گذاشت، وقتی ترانه ‹‹اشك‌هایی در بهشت›› را می‌شنویم احساس شما كاملاً قابل درك است چیزهایی كه هرگز گفته نمی‌شوند اما در ترانه شما ما آن‌ها را حس می‌كنیم.

بله اشك‌هایی در بهشت ترانه مورد علاقه من است و سال‌های بعد هم خواهد بود من هر روز حدود ۱۵۰ نامه از مردم دریافت می‌كردم كه از اندوه مشتركشان با من نوشته بودند این‌كه هیچ راهی برای گریز از مرگ نیست این‌كه هیچ یك از ما نمی‌دانیم كی نوبت ما می‌رسد چیزهایی است كه هرگز در مدرسه تدریس نمی‌شوند من هیچ‌وقت در مدرسه چیزی نیاموختم كه مربوط به روابطم با خانواده‌ام یا جامعه‌ام باشد چیزی راجع به زندگی یا مرگ نیاموختم اما با آن‌ها روبرو شدم. روزی كه برای دیدن پسرم رفته‌بودم او آنجا در تابوت خودش خوابیده‌بودم هیچ آمادگی نداشتم هیچ نیاموخته‌بودم فكر می‌كنم شبیه یك گناه بود.

▪ و نوشتن كمكتان كرد تا بر این احساس اندوه غلبه كنید؟

نوشتن و نواختن گیتار، اولین و بهترین كاری كه می‌توانستم انجام دهم این بود كه گیتار را بردارم و بنوازم، موسیقی بسازم و از خودم دور بشوم، موسیقی تنها چیزی بود كه بعد از مرگ فرزندم لحظاتم را پر كرد لحظاتی كه هیچ فردایی نبود، هیچ فردایی.

▪ پدری كه پسرش را از دست داده، ساعات تاریكی را پشت سر گذاشته، بر اعتیاد غلبه كرده الكل را كنار گذاشته و به عرصه موسیقی بازگشته‌است و حالا سفر می‌كند آلبوم منتشر می‌كند و دوباره به روزهای اوج برگشته‌است. به نظر می رسد كار چندان آسانی نیست؟

نمی‌دانم اما یك چیز برایم روشن است دوست دارم سفر كنم سفرهای طولانی، طولانی برای جستجو، برای ادامه دادن.

▪ آیا این جستجو نوعی مكاشفه برای یافتن خودتان نیست این كه شما كی هستید؟

حق با شماست همیشه دنبال كسی بوده‌ام كه این را به من بگوید.

▪ و سوال آخر این‌كه چه چیزی اریك كلاپتون را سرپا نگه می‌دارد؟

دلایل زیادی است همیشه فكر می‌كنم كه ممكن بود كس دیگری جای من بود آن وقت خیلی بهتر از من عمل می‌كرد و موفق‌تر بود و یا من جای دیگری بودم و زندگی متفاوتی داشتم اما سرآخر به این نتیجه می‌رسم كه این بزرگی خداوند است كه به من زندگی اعطا كرده‌است.

Asalbanoo
01-06-2007, 20:25
پیدایش و تحول راک
در واپسین سال‌های دههٔ ۱۹۴۰، سبک ”ریتم و بلوز“ در میان سیاهان آمریکا به سبکی غالب و فراگیر بدل شد. موسیقی ”ریتم و بلوز“ در سال‌های دههٔ ۱۹۵۰ به سبب ضرباهنگ قوی و نیز به‌کارگیری ساکسوفون و گیتار الکتریکی در آن با سبک قدیمی بلوز تفاوت داشت. لیتل ریچارد (Little Richard)، چاک بری (Chuck Berry) بُو دیدلی (Bo Diddley) و فنتز دومینو (Fats Domino) از اجراء‌کنندگان پیشتاز راک بودند. موسیقی گروه‌هائی پیرو سبک سرودهای انجیلی سیاهان مانند Drifters و نیز صداهای اوج‌گیرندهٔ فالِستو (۱) در موسیقی گروه Pltters بخش مهمی از سبک ”ریتم و بلوز“ را شکل می‌دادند.

گروه Bill Haley and His Comets از قدیمی‌ترین گروه‌های مهم راک‌آند روال بود؛ گروهی که قطعهٔ Rock Around the Clock آن به نخستین قطعهٔ بسیار محبوب این سبک تازه بدل شد. فیلم جنگل تخته‌سیاه (Blackboard Jungle)، (سال ۱۹۵۵) که موضوع آن طغیان دوران جوانی بود، سهمی به‌سزا در محبوبیت این قطعه داشت. در نظر بسیاری از مردم آن زمان، این سبک تازه خود به سبب شدت صدا، ضرب کوبنده و مضامین جنسی طغیان‌آمیز می‌آمد. جلوه‌ٔ طغیان دوران جوانی توسط الویس پریسلی (Elvis Presley)، که ”سطلان“ بی‌چون و چرای راک اندرول بود، نیز جلوه‌گر می‌شد.

(۱) . falsetto؛ واژه‌ای ایتالیائی که به صداهائی آوازی که زیر و کم حجم و نه چندان خوش‌آهنگ هستند اشاره دارد. در موسیقی اپرا، صداهای فالستو بیشتر توسط خوانندگاه تنور با خواندن نت‌هائی زیرتر از گسترهٔ صوتی آوازخوان و برای پدید آوردن جلوه‌های کُمیک به‌کار رفته است -م.

در دههٔ ۱۹۶۰، موسیقی سیاهان اغلب سُول (soul) نامیده می‌شد، اصطلاحی که بر حالت پُراحساس، منشأ مذهبی و ارتباط این سبک با جماعت سیاهان تأکید دارد. جیمز براون (James Brown)، ری چارلز (Ray Charles) و آرثا فرانکلین (Aretha Franklin) از هنرمندان سبک سُول هستند. گونه‌ای از موسیقی سُول که آمیزه‌ای از سبک ”ریتم و بلوز“ و موسیقی مردم‌پسند است با نام موتاون (Motown) - نام یک کمپانی ضبط صفحه در دیترویت - شناخته می‌شود. سبک موتاون به شایستگی تمام به‌عنوان ”آمیزه‌ای از ریتم‌های آواز مذهبی سیاهان، هارمونی‌های مدرن، ملودی‌های ملایم و شعرهای درخشان آوازی“ توصیف شده است. گروه Diana Ross and The Supremes و استیوی واندر - (Stevie Wonder) که نخستین قطعهٔ بسیار محبوب او در ۱۹۶۳، هنگامی‌که فقط سیزده سال داشت، به اجراء درآمد - از ستارگان موتاون هستند.

در ۱۹۶۴ با سفر بیتل‌ها (the Beatles) که نخستین قطعهٔ بسیار محبوب او در ۱۹۶۳، هنگامی‌که فقط سیزده سال داشت، به اجراء درآمد - از ستارگان موتاون هستند.
در ۱۹۶۴ با سفر بیتل‌ها (the Beatles) (گروهی انگلیسی) به آمریکا، فصل تازه‌ای در تاریخ راک گشوده شد. گروه بیتل‌ها و Rolling Stones (که آن نیز انگلیسی بود) بر عرصهٔ موسیقی مردم‌پسند ایالات‌متحد استیلا یافتند. موسیقیدانان راک در سال‌های میانی و پایانی دههٔ ۱۹۶۰ با تأثیرپذیری از آنها، در قلمرو گسترده‌تری از منابع به کاوش صداها و ایده‌های موسیقائی پرداختند. این موسیقیدانان به تجربهٔ جلوه‌های الکترونیک، سازهای ”کلاسیک“ و غیرغربی، گام‌ها، توالی‌های آکوردی و ریتم‌هائی نامتعارف دست زدند.

در دههٔ ۱۹۶۰ راک همچنین به جذب عناصر موسیقی عامیانه پرداخت و شعر آوازهای آن اغلب مرتبط با موضوع‌های روز مانند جنگ و نابرابری‌های نژادی بود. محرک این تحول، موفقیت باب دیلن (Bob Dylan)، آوازنویس و آوازخوان، بود که آواز او به‌نام Blowin'in the Wind - در اعتراض به تعصب نژادی - چکیدهٔ احساس بسیاری از جوانان بود.
در سال‌های پایانی دههٔ ۱۹۶۰، موسیقی مردم‌پسند تنوعی چشمگیر و فراوان داشت. اصطلاح‌های متعددی که در این دوران سربرآوردند بازتابی از تنوع سبک‌های راک در این سال‌ها است: راک عامیانه (folk rock)، جاز راک (jazz rock)، راک کلاسیک (Classical rock) راک راگا (raga rock)، راک توهمی (Psychedelic rock)، راک اسیدی (acid rock)، این دوران شاهد پیدایش نخستین نمایش موزیکال راک به‌نام Hair ساختهٔ گالت مک‌درموت (Galt MacDermot) و نیز نخستین اپرای راک با عنوان Tommy، ساخته، پیتر تاونشند (Peter Townshend) با هنرنمائی گروهی انگلیسی به‌نام Who بود.

در سال‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ موسیقی راک به لطمه‌هائی بزرگ دچار شد: گروه‌ بیتل‌ها انحلالش را اعلام کرد و سه تن از پیشگامان راک به‌گونه‌ای تأسف‌بار درگذشتند - جیمی هندریکس (Jimi Hendrix) و جنیس جاپلین (Janis Joplin) از اعتیاد و جیم موریسن (Jim Morrison) از اعتیاد و جیم موریسن (Jim Morrison) از گروه Doors بر اثر حملهٔ قلبی جان باختند. با این همه، راک در دههٔ ۱۹۷۰ همچنان محبوب ماند. این دهه نظاره‌گر تداوم بسیاری از سبک‌های دههٔ ۱۹۶۰، احیاء راک اند رول قدیمی و ظهور گونه‌ای نو از موسیقی رقص موسوم به دیسکو (disco) بود. اجراء‌کنندگان کهنه‌کار دههٔ ۱۹۶۰ - مانند باب دیلن، استیوی واندر و رولینگ استونز - همچنان فعال ماندند، اما ستاره‌هائی تازه نیز ظهور کردند که از آن میان می‌توان لیندا رانستات (Linda Ronstadt)، بیلی جول (Billy Joel)، بروس اسپرینگستین (Bruce Springsteen) و دانا سامر (Donna Summer) ”ملکهٔ دیسکو“ را نام برد. در اوایل دههٔ ۱۹۷۰، مدتی نسبت به راک اندرول دههٔ ۱۹۵۰ و اجراکنندگان پیشروی آن همچون چاک بری مجذوبیتی نوستالژیک پدید آمد. کمپانی‌های ضبط، آلبوم‌های متعددی از قطعه‌های محبوب قدیمی را در مجموعه‌هائی تازه عرضه کردند و دو فیلم سینمائی (The Buddy Holly Story و American Hot Wax) دربارهٔ چهره‌های قدیمی راک اندرول ساخته شد. در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ آمیزه‌ای از موسیقی بومی و راک به‌نام راک محلی (country rock) محبوبیت یافت. موسیقی محلی نیز به جریان اصلی موسیقی پیوست و اجراء‌کنندگان شاخص آن (جانی کَش (Johnny Cash)، دالی پارتن (Dolly Parton)، ویلی نلسن (Willie Nelson) و دیگران) در سراسر ایالات‌متحد محبوب شدند. رگه (Reggae)، سبکی نشأت‌گرفته از مسائل سیاسی و اجتماعی مرتبط با هند غربی (جزایر آنتیل)؛ فانک (funk)، که شاخص آن انگیزندگی و ریتم جازگونه بود و نیز پانک (Punk) یا موج نو که شکلی بدوی از راک‌اندرول است، از دیگر سبک‌های موسیقائی دههٔ ۱۹۷۰ هستند. برخی از گروه‌های راک، از آن میان گروه‌هائی مانند Lake، Emerson و Palmer به اجراء راک کلاسیک پرداختند که متشکل از تنظیم آثاری همچون تابلوهای یک نمایشگاه، از مودست موسورگسکی آهنگساز روس سدهٔ نوزدهم، به‌ سبک و سیاق ویژهٔ راک بود. سرانجام در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ بود که جاز راک (با فیوژن) با اجراء گروه‌هائی مانند Crusaders، Chicago و Weather Report بیش از پیش در میان شنوندگان خواستار یافت.

در سال‌های نخست دههٔ ۱۹۸۰، گروه‌هائی بریتانیائی و مرتبط با موج نو مانند Police، Culture Club و Eurhythmics در میان شنوندگان آمریکائی محبوبیت داشتند. این ”دومین استیلای بریتانیائی“ با نخستین نمونهٔ آنکه در اوایل دههٔ ۱۹۶۰ توسط بیتل‌ها تحقق یافت، در خور قیاس بود. گرچه این گروه‌های بریتانیائی سبک‌هائی گوناگون داشتند، اما همگی از تکنیک‌های الکترونیک - سینتی‌سایزر و کامپیوتر - استفادهٔ فراوان می‌کردند و اجراکنندگان آن اغلب شمایلی نامأنوس و غریب داشتند. دههٔ ۱۹۸۰ شاهد تمایل دوبارهٔ نوجوانان به هِوی متال (heavy metal) بود؛ گونه‌ای راک ابتدائی که طبل‌های کوبنده، باس بسیار قوی و غریو لگام گسیختهٔ گیتارهائی الکتریکی که با نهایت قدرت می‌نوازند از ویژگی‌های آن است. شعر آوازهای هِوی متال با اشاره‌های بی‌بند و بار و آشکار به مضامین جنسی و خشونت‌آمیز لزوم توجه به تأثیر اینگونه موسیقی را بر جوانان، مطرح کرده است. گروه‌های Metallica، Motley crue، Iron Maiden، Quiet Riot و Guns 'n' Roses از محبوب‌ترین گروه‌های هِوی متال هستند.

در میان جوانان شهرنشین سیاهپوست آمریکائی، گونه‌ای موسیقی به‌نام موسیقی رَپ (rap music) پا گرفته است. این موسیقی در آغاز گفتاری ریتمیک بود که با همراهی یک صفحه‌چی، که ماهرانه با دو گرامافون به ساختن کولاژی از جلوه‌های ریتمیک می‌پرداخت، اجراء می‌شد. رپ که نخست در محله‌های سیاه‌پوست‌نشین شهرهای شرق آمریکا محبوبیت یافت، اغلب تجسم‌بخش خشم و محرومیت جوانان شهرنشین سیاهپوست است. در واپسین سال‌های دههٔ ۱۹۷۰ و طی دههٔ ۱۹۸۰ گروه‌های همچون Talking Heads و Police نیز از منابعی ”شگفت و غریب“ مانند موسیقی آفریقا و رِگه جامائیکا هر چه بیشتر الهام گرفتند.

هِوی متال و رَپ در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ محبوبیتی روزافزون یافتند. شنوندگان هِوی مثال، از همان آغاز، نوجوانان سفیدپوست طبقهٔ کارگر بودند. از سوی دیگر، رَپ - گرچه هنوز نیز بیشتر شنوندگانش جوانان سیاهپوست هستند - پس از ۱۹۹۰ از دیگر گونه‌های موسیقی مردم‌پسند تأثیر پذیرفت و به‌تدریج شنوندگانی تازه یافت. در تلویزیون کابلی، برنامه‌ای بسیار موفق به سبک رَپ به نمایش درآمد؛ وانیلا آیس (Vanilla Ice) ،(نخستین ستارهٔ سفیدپوست رَپ) و ام.سی. هَمر (M.C. Hammer) از اجراکنندگان رَپ هستند.

موسیقی مردم‌پسند آفریقائی، سبک و سیاق مهم دیگری در دههٔ ۱۹۸۰ پدید آورد. یوسو ندور (Youssou N'Dour) سنگالی، که موسیقی‌اش سبک‌های سنتی را با همراهی‌هائی به سبک موسیقی پاپ اروپائی - آمریکائی در هم می‌آ‌‌میزد، به ستاره‌ای جهانی بدل شد - به‌ویژه هنگامی‌که همراه چهره‌های شاخص راک، یعنی بروس اسپرینگستین و استینگ، برای کمیتهٔ عفو بین‌الملل به سفر و اجراء برنامه پرداخت. آلبوم Graceland از پُل سایمن (Paul Simon) که با همکاری موسیقیدانان آفریقای‌جنوبی تهیه شد نیز در افزایش علاقهٔ جهانیان به موسیقی مردم‌پسند آفریقا مؤثر بود. سبک‌هائی دیگر که گونه‌های قدیمی‌تر موسیقی را با جلوه‌های ویژهٔ موسیقی مردم‌پسند امروزی آمریکا و اروپا آمیخته‌اند و نیز محبوب بوده‌اند. برای نمونه، زوک (Zouk) - آمیزه‌ای از موسیقی رقص پاریسی و کارائیب فرانسه - محبوبیتی جهانی داشت.

alitopol
01-06-2007, 20:27
آلبوم Flickering Flame منتشر شده در سال 2002 و مجموعه آثاری از راجر واترز در سالهای پس از جدایی از گروه پینک فلوید است. این آلبوم هرگز در آمریکای شمالی پخش نشد زیرا بر روی دیسکهای اپتیکال ضد کپی ضبط شده و به همین دلیل با استانداردهای CD مطابقت نداشته و مجوز قرار دادن لوگوی CD بر روی جلد را ندارد. می توان جمله مشهور "بر روی PC/MAC پخش نمیشود" را بر روی جلد نسخه های اصل این آلبوم مشاهده کرد.

به نظر بسیاری از علاقمندان، هرچند آلبوم Echoes بعنوان برخی برگزیده آثار پینک فلوید، بسیار موفق بود اما ایده ساختن آلبوم "بهترینهای" راجر واترز هم به اندازه بهترینهای پینک فلوید عجیب به نظر میرسد. زیرا بعضی از ترانه های آنها به خصوص واترز، طوری هستند که با خارج شدن از مجموعه آلبوم مفهومی و دیده شدن به عنوان یک ترانه مستقل، تا حدی قدرت و کوبندگی خود را از دست میدهند.

آلبوم Flickering Flame شامل 12 ترانه از 18 سال کار سولوی راجر واترز است که از سال 1984، با سرد شدن پیوندهای گروه و در نهایت انحلال رسمی آن در سال 1987، آغاز شده است. هرچند ترانه های موجود در این آلبوم با تاکید بیشتری بر وجه ملایمتر موسیقی او انتخاب شده و بیشتر بر شبه بالادهای آرامش بخش متمرکز بوده و در نتیجه از آن خشم زهرآگین مشهور واترز دورند، اما در کل شنیدن این آثار تصویر خوبی از تکامل واترز در طی این سالها به دست میدهد.


اولین آلبوم سولوی راجر واترز در سال 1984، The Pros and Cons of Hitch-Hiking بود و با وجود اینکه ترانه 5.01 AM آن در زمان خودش ترانه ای محبوب بود، در مجموعه نیامده است اما 5.06 AM تنها ترانه از این آلبوم که در تور In The Flesh اجرا شد، در این مجموعه هست. این ترانه با اجرای عالی گیتار اصلی lead guitar که توسط اریک کلپتون Eric Clapton نواخته شده همراهی شده است.

در سال 1986، واترز بخشی از موسیقی متن فیلم انیمیشن When The Wind Blows را نوشت. این موسیقی ترکیبی از افکتهای صوتی، قطعات کوتاه سازی و دو ترانه Folded Flags و Towers of Faith بود که به نام گروه 'Roger Waters and the Bleeding Heart اجرا شده بود. ترانه Towers of Faith که از جمله آثار کمیاب واترز محسوب میشود در این مجموعه آمده و دسترسی به آن را برای علاقمندان ساده تر کرده است. در ضمن، شنیدن مجدد این ترانه در روزگار فعلی، حسی بسیار غریب ایجاد میکند، گویی که حوادثی چون جنگ عراق و حادثه 11 سپتامبر را پیشگویی کرده باشد:

"و در نیویورک، در مرکز تجارت جهانی، تاجری در کت و شلوار نفیسش نشسته، سیگار برگش را دود میکند و میگوید، شنها صحرا مال هرکه میخواهد باشد، من آن هیدروکربنهای زیرش را میخواهم.."


دو ترانه فیلم When The Wind Blows، مسیر واترز را در آلبوم بعدی او Radio KAOS مشخص کردند. این آلبوم، از طرفی بسیار سرخوشانه تر از آثار قبلی او هم هست، از جمله ترانه آغاز آن Radio Waves که در مجموعه Flickering Flame هم آمده است. طرف دوم این آلبوم شامل ترانه هایی با تنظیمات غمگینانه هستند و دو نمونه زیبه از آنها در مجموعه قرار دارد: The Tide Is Turning و Who Needs Information.

در سال 1990، راجر واترز همراه با چند هنرمند دیگر، اجرایی تازه از The Wall را در برلین اجرا کرد که بسیاری از هوادارن پینک فلوید را ناراضی باقی گذاشت. هرچند که این اجرا و CD تهیه شده از آن حاوی قطعات و اجراهای خوبی بودند، اما عدم حضور نمونه ای از این آلبوم در مجموعه کسی را ناراحت نکرده است.

آلبوم Amused to Death در سال 1992 منتشر شد و سه ترانه Too Much Rope، Three Wishes و اجرای زندهPerfect Sense آن برای مجموعه انتخاب شده اند. شاید در این آلبوم عالی، ترانه های دیگری باشند که مناسبتر به نظر میرسیدند اما این سه بیشتر با حال و هوای ملایم مجموعه Flickering Flame همخوانی داشته اند.

راجر واترز در سال 1998 دو ترانه برای فیلم تهیه کرد که هردو در مجموعه آمده اند. یکی از آنها بازخوانی ترانه Knockin' On Heaven's Door باب دیلن است که برای فیلم 'The Dybbuk of the Holy Apple Field ضبط شده و دارای خصوصیات "واترزی" شده است که استفاده فراوان از همخوانان زن و صدای گرم و خش دار واترز از آن جمله اند. اما باقی ترانه تغییری نکرده است.

ترانه دیگر Lost Boys Calling نام دارد که یک نمونه آزمایشی از ترانه ایست که موسیقی آن توسط انیو موریکونه Ennio Morricone ساخته شده است و واترز اشعاری را به تنظیم ارکسترال این موسیقی که برای فیلم Legend of 1900 ساخته شده بود، اضافه کرد. کمی طول میکشد تا شنونده با این ترانه خو بگیرد، بخصوص که واترز تقریبا خارج میخواند، که البته این همان شیوه زجر دیده ایست که واترز در اجرای ترانه هایی چون Don't Leave Me Now و The Final Cut به کار برده و به گوش هوادارانش آشناست و همانطور که میتوانید حدس بزنید، اشاراتی به پدرش هم در آن وجود دارد.



در سال 2000، آلبوم In The Flesh که ضبط اجرای زنده تور آمریکای واترز به همین نام بود، منتشر شد. دو ترانه از این آلبوم زنده در Flickering Flame گنجانده شده است: Perfect Sense part I and II و یک ترانه فوق العاده و تازه به نام Each Small Candle که در بخش پایانی برنامه اجرا شده بوده است.

در این مجموعه، یک ترانه کاملا تازه وجود دارد که نام مجموعه نیز برگرفته از آن است، Flickering Flame ، که ترانه ای تقریبا نامتعارف است زیرا فاقد تعدادی از ویژگیهای واترز است. در عوض ما با یک بالاد به سبک باب دیلن روبرو هستیم که تنها اشعار آن دارای خصوصیات بارز واترز هستند. مدتی است این اثر معمولا به عنوان آخرین ترانه در تورهای اخیر واترز و تنها با همراهی یک گیتار آکوستیک، گیتار الکتریکی و کیبورد اجرا میشود و با حال و هوایی بسیار خودمانی، برنامه را به زیبایی به پایان میرساند.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

Asalbanoo
01-06-2007, 20:30
راک کلاسیک Classic rock در اصل به عنوان یک قالب برای برنامه ریزی ایستگاههای رادیویی به وجود آمد که از قالب موسیقی راک آلبومی یا AOR - قالبی دیگر برای انتخاب و دسته بندی موسیقی در رادیو بر اساس انتخاب موسیقی از آلبومهای استودیویی راک در اوایل دهه ۸۰ - گرفته شده بود.
این قالب موسیقی راک در ایالات متحده شامل مجموعه ترانه های بسیار اما محدودی است که از سالهای ۶۰ تا بیشتر دهه ۸۰ را دربر میگیرد و بیشترین تاکید آن بر ترانه های بسیار موفق قدیمی تر از هنرمندانی است که به طور کلی به "دوران راک کلاسیک" مربوط هستند.

● سرچشمه های رادیوی راک کلاسیک

سرچشمه قالب راک کلاسیک برای رادیو را میتوان تا دوران گروه بیتلز و آلبوم پیشروی آنها Sgt. Pepper s Lonely Hearts Club Band پیگیری کرد. این آلبوم - به خصوص با صعود تدریجی برنامه رادیویی روی موج FM - مسیر چندین قالب موسیقی راک اند رول را برای همیشه تغییر داد. زیرا برای پخش این آلبوم بین رادیوهای AM و FM رقابتی ایجاد شده بود و از آنجایی که Sgt. Pepper هیچ تک ترانه ای منتشر نکرده بود، ترانه های مختلفی از آلبوم توسط ایستگاهها پخش میشد.

چیزی نگذشت که ایستگاههای رادیویی و هنرمندان، هردو متوجه شدند که پخش ترانه های یک آلبوم میتواند بسیار بیشتر از پخش ترانه های موجود در فهرست Top ۴۰ برنامه پر کن و در عین حال پر مخاطب باشد.
در اواخر دهه ۶۰ و دهه ۷۰، این شیوه به ابداع یک برنامه رادیویی با عنوان progressive rock انجامید. این قالب دارای عناصری از رادیو آزاد بود که در آن disc jockeys - مسئول انتخاب و تعویض موسیقی - کنترل کننده آنچه پخش میشد بود. به زودی یک گونه تجاری تر به نام راک آلبومی یا album rock در میانه دهه ۷۰ ظهور کرد. این قالب بیشتر بر انتخاب از ترانه های یک آلبوم شکل گرفته بود که البته بر مبنای یک فهرست پخش منظم تر و مقیدتر قرار داشت.
راک آلبومی در باقی دهه ۷۰ و اوایل ۸۰ محبوبیت خود را حفظ کرد اما در انتهای دهه ۸۰، با ظهور کامپکت دیسک یا CD و جایگزینی آلبوم با آن و همچنین همراه با تغییر رویه ایستگاههای رادیویی، که دیگر هماهنگ با تحولات و "مد" روز موسقی پیش نمیرفتند، به راک کلاسیک تبدیل شد.

اولین ایستگاهی که خود را "کلاسیک راک" نامید، WYSP فیلادلفیا بود.
در ماه ژانویه ۱۹۸۱، پس از یک جلسه بحث گروهی بین مدیر برنامه رادیو دیک هانگیت Dick Hungate و مشاور شبکه لی آبرامز Lee Abrams، عنوان کلاسیک راک از میان نامهایی چون timeless (همیشگی) و vintage (آشنا و قدیمی) انتخاب شد.

مدتی بعد در همین سال، قالب مشابهی توسط ایستگاه رادیویی KQRS مینیاپولیس به کار گرفته شد. در سال ۱۹۸۲، جورج جیمارک George Gimarc –تهیه کننده صفحه و برنامه رادیویی و disc jockey اهل تگزاس) مامور طراحی نوع جدیدی ایستگاه رادیویی ترانه های قدیمی شد که بالاخره در ایستگاه KRQX راه اندازی شد و راک کلاسیک نام گرفت.
در سال ۱۹۸۵ فرد جیکوبز Fred Jacobs از کمپانی Jacobs Media و گری گوتری Gary Guthrie از Edinborough Rand، این قالب را فراتر از ایستگاههای فعلی آن گسترش داده و به زودی ایستگاههای دیگر نیز به آنان تاسی جستند. در طی دو سال بعد، بیش از ۴۰ ایستگاه رادیویی در سراسر آمریکا خود را "راک کلاسیک" یا "ترانه های کلاسیک" مینامیدند.

راک کلاسیک از این جهت که قالب آن بر اساس موسیقی گذشته شکل گرفته است، در رده oldies radio قرار میگیرد که البته فهرست ترانه ها و هنرمندان منتخب آنها در مقایسه با قالبهای Top ۴۰ و انواع مشابه که به پخش محصولات جدید میپردازند، بسیار مشخصتر و با ثبات تر هستند.

با این حال، در هر رادیو راک کلاسیک، گروهها و ترانه های مختلف موجود در سبک و سیاق تغییر میکردند و گاهی هنرمندان محلی که بازار بهتری داشتند در فهرست یک ایستگاه موجود بودند و در ایستگاههای دیگر دیده نمیشدند. علاوه بر اینها، در طی روند انتخاب ترانه توسط DJ و با توجه به سلیقه شنوندگان، گاهی ترانه هایی در میان راک کلاسیک پخش میشد که تنها در حاشیه این دوران جای داشت. بعضی از ایستگاهها برای جلب شنوندگان، راک کلاسیک را در ترکیب با قالبهای دیگری چون راک مدرن پخش میکردند. ترکیب راک کلاسیک و راک مدرن تحت عنوان راک پویا یا active rock نیز شناخته میشود.

● هنرمندان و آلبومهای کلیدی

آلبومها، هنرمندان و ترانه های اصلی که اکثر اوقات در رادیوهای راک کلاسیک پخش میشوند نشانگر زیرمجموعه ای از آلبومها و هنرمندانی هستند که در دوران به اصطلاح "راک کلاسیک" از محبوبیت برخوردار بودند. دیرپاترین ترانه ها و هنرمندان راک کلاسیک، نه تنها برای شنوندگان قدیم، که برای نسل جدید هم جذاب هستند.
گروهها و خواننده های هارد راک hard rock و راک پیشرو progressive rock، ستون اصلی راک کلاسیک هستند که شاخص ترینشان Pink Floyd، Led Zeppelin، Queen ، Deep Purple، David Bowie، Iron Maiden، Rolling Stones، The Who، Black Sabbath، Jethro Tull و Dire Straits هستند.

وجود ترانه های متفاوتی از گروههای مذکور در فهرست ترانه های راک کلاسیک حتمی است. تعدادی از هنرمندان راک آمریکا نیز از مهره های اصلی راک کلاسیک به شمار میروند، از جمله Jimi Hendrix، Aerosmith، The Doors، the Eagles، Lynyrd Skynyrd، The Allman Brothers Band، Alice Cooper، Tom Petty، Creedence Clearwater Revival و Joe Walsh. گروههای ارینا راک Arena rock مانند Styx، Boston ، Journey، Foreigner و Supertramp نیز در ایستگاههای راک کلاسیک پخش میشوند.

تنها گروه استرالیایی که همواره در فهرست راک کلاسیک قرار داشته، گروه AC/DC با ترانه هایی چون Back In Black و Highway To Hell است.
گروههای متعدد دیگری نیز هستند که موسیقی آنها هر از گاه در ایستگاههای راک کلاسیک پخش میشودف اما این حضور محدود به چند ترانه آشناست. برای مثال، گروههای Kiss و Steppenwolf چندین آلبوم استودیویی دارند، اما احتمال اینکه تنها ترانه هایی چون Born to Be Wild و Rock and Roll All Nite از آنها پخش شود بیشتر است.
آلبومهای مفهومی یا Concept albums، به طور غیر مستقیم به قالب آلبوم راک album-rock منتهی شده و به یکی از اجزاء مهم راک کلاسیک تبدیل شدند. از جمله برجسته ترین آثار آلبومها میتوان به چهار آلبوم مفهومی پینک فلوید از جمله The Wall و Dark Side of the Moon و همچنین دو راک اپرای مهم گروه The Who به نامهای Tommy و Quadrophenia اشاره نمود. آلبوم Who s Next سال ۱۹۷۱ گروه The Who، از بیشترین تعداد پخش در میان آلبومهای راک کلاسیک برخوردار است.

هرچند در بیشتر اوقات هنرمندان دوران ارینا راک در دهه ۷۰، تنها با چند ترانه معدود بسیار محبوب و تعداد اندکی آلبوم ارائه میشوند، اما شاید این دوران یکی از بزرگترین زیرمجموعه های قالب راک کلاسیک باشد. گروهها و هنرمندانی چون Styx، Grand Funk، Kiss، Bad Company، Queen و پیتر فرامپتون Peter Frampton و همچنین ستارگان بزرگ راک جنوبی Southern rock مانند Lynyrd Skynyrd، The Eaglesو لیندا رانستندت Linda Ronstadt همه بخش بزرگی از فهرست ترانه های قالب راک کلاسیک را تشکیل میدانند.

آثار این دوره هنرمندان محبوب ترانه سرا/خواننده مانند التون جان Elton John، بیلی جوئل Billy Joel و جکسون براون Jackson Browne همه در فهرست راک کلاسیک قرار دارند، در حالی که آثار بعدی آنان در زمره این قالب قرار ندارد.
تقریبا هر ایستگاه برای متفاوت بودن با دیگران، تنظیمات ظریفی بر فهرست خود انجام میدهد که ممکن است ترانه هایی را حذف و تعداد دیگری را به آن بیافزاید.به همین دلیل ممکن است بعضی از فهرستهای پخش راک کلاسیک شامل هارد راک hard rock /هوی متال heavy metal مانند Rush ، Guns N Roses و Van Halen هم باشد که ترانه هایشان در دهه ۸۰ بسیار محبوب بود. ترانه ها یا دوره های خاصی از آثار این هنرمندان بیش از آثار دیگرشان مناسب با قالب راک کلاسیک است و در ایستگاههای مختلف پخش میشود.
علاوه بر اینها، تعدادی از ایستگاههای راک کلاسیک، به استفاده از ترانه های دهه ۹۰ نیز روی آورده اند که در میان آنها میتوان به Pearl Jam و Nirvana و همچنین گروههای متاثر از jam-bandف مانند Black Crowes، Blues Traveler و Phish اشاره نمود. آثار این هنرمندان بسیار اندک و با دقت انتخاب و پخش میشود زیرا حضور آنها در راک کلاسیک، بحث برانگیز بوده و هنوز تصمیم قطعی برایشان گرفته نشده است.
تقریبا تمام هنرمندان راک کلاسیک به غیر از جیمی هندریکس، Phil Lynott و فردی مرکوری Freddie Mercury از نژاد سفید -اروپایی- و مذکر- به استثنای گروه Heart، The Pretenders ، گریس اسلیک Grace Slick و جانیس جاپلین Janis Joplin- بودند.

● قالب ترانه های کلاسیک

یکی از انشعابات راک کلاسیک، ترانه های محبوب کلاسیک یا classic hits است که در آن علاوه بر وجود اکثر ترانه های راک کلاسیک، آثار R&B و پاپ نیز به چشم میخورد و درواقع حدفاصل میان راک کلاسیک با تمرکز بر راک دهه ۷۰ و قالب وسیع ترانه های قدیمی یا oldies است.

● "راک کلاسیک" سمفونیک

راک کلاسیک نام یک مجموعه آلبوم از ارکستر سمفونیک لندن نیز هست که در آنها، آثار راک کلاسیک با تنظیم ارکسترال اجرا شده است. این آلبومها شامل تنظیمهای "کلاسیک" ترانه های مشهوری از فرانک زاپا Frank Zappa، رولینگ استونز، هری نیلسون Harry Nilsson، Procol Harum و عده ای دیگر هستند.
تولید مجموعه "راک کلاسیک" از سال ۱۹۷۹ در کمپانی RSO آغاز شد و الهام بخش دو مجموعه دیگر در کمپانی RCA شد که یکی از آنها مجموعه مشهور Hooked On Classics به رهبری لویس کلارک Louis Clark و دیگری آلبوم سمفونیکی است که به آثار گروههای خاصی اختصاص یافته و توسط دیوید پالمر David Palmer از گروه Jethro Tull رهبری شده است. این مجموعه به آثار گروههایی چون Jethro Tull، Genesis، Yes، Pink Floyd ، Queen و The Beatles اختصاص یافته است.


سحر شهاب
رسانه هنر و موسیقی

doyenboof
02-06-2007, 21:45
با سلام
برای آشنایی با گرو نیروانا

بزرگترین خیانت به یک متن ادبی به خصوص شعر،ترجمه ی آن است! وبدترین درجه ای این خیانت زمانی رخ می دهد که اشغار ترجمه شده متعلق به کرت کوبین باشند در حقیقت اشعار کوبین نوازنده گیتار وخواننده گروه نیروانا – قابل ترجمه به هیچ زبانی نیستند. این اشعار در عین حال که در ساختار قواعد زبان اصلی بسیار ساده و آسان می نماید ، چنان سخت وپیچیده اند که تنها به هنگام ترجمه آن هاست که متوجه بعد سنگین شان می شویم. به راستی با این جمله از رابرت فراست شاعر آمریکایی هم عقیده ام که می گوید ((شعر در ترجمه گم می شود )) در بسیاری از موارد زیبابی اشعار در ترجمه آن ها از دست رفته که بعضاً به آن ها اشاره کرده ام و در سایر موارد خیر!
اشعاری که در پیش رو دارید شاید بی اغراق مالیخولیایی ترین اشعار باشند که تا به حال به آن ها برخورد کرده اید و از این حیث ، لحاض کنید مشکل بر گرداندن آن ها به فارسی! از این که می گویم ((اشعار مالیخولیایی)) تعجب نکنید . بسیاری از اشعار این کتاب سروده شدهاند تا مخاطب نتواند درک شان کند . و این هنر شاعر است که کاملاً نیز در آن موفق بوده ؛ و البته توجه داشته باشید که این خصیصه ی (مالیخولیایی بودن) اشعار هیچ گاه به معنای بی اهمیت بودن آن ها نیست. چرا که دقیقاً می توان سبک ادبی کوبین را متاثر و یا حتی هم تر از سبک ادبی شاعران نسل ادبی هنری بیت دانست که شروع آن در اواخر دهه 50 میلادی با انتشار اثر ((زنگی سفید)) از نورمن میلیر باعث به وجود آمدن جریان که هم زمان اب اوج گرفتن موسیقی جز، پررونق ترین دوره های تاریخی ادبی هنری آمریکا را رقم زد.

کافی است رجوع کنید به اشعار شاعرانی چون باب کافمن،آلین گینزبرگ و یا دنیس لورتوف . به عنوان مثال مقایسه کنید این قسمت از اشعار کافمن را با اشعار ترانه ((فصل شکوفایی)) کوبین.
خون شاعر
با شعرش بیرون می جهد
و باز می گردد به تل استخوانی هایی
که به آنها تشنه است
مرگش حسنی خطاپوش است

خلقت ، بی نقص است.
اما جالب ترین نکته ر این میان نگاهی به یادداشت های بیست جلدی امیری باراکار است در باب خودکشی، که کوبین ناخواسته (حتی اگر با نسل شاعران ارتباطی نداشت) همان ایده ها و عقاید را در اشعارش – بیان کرد،اما به زبانی دیگر: موسیفی گرانج و(پانک/راک).
بررسی آثار ، اشعار و زندگی کوبین آن چنان دامنه وسیعی دارد که چیزی در حدود 30 کتاب در مورد آن به چاپ رسیده است.ریچارد آر.کراس برای نوشتن کتاب خود تحت عنوان ((فراتر از فردوسی)) که اثری است تحقیقی درباره زندگی کوبین ، چهار سال وقت صرف می کند وبا 400 نفر مصاحبه می کند و اضافه کنید به این ها ، منابع نامحدود موجود در شبکه ی اینترنت را که به حقیقت جویندگان را آن چنان بمباران اطلاعاتی می کنند که در انبوهی از داده های ارائه شده سردرگم می شود.
__________________

Torment
03-06-2007, 04:41
ایول فرهاد جان تاپیک خدایی میشه که جاش خالی بود ! من اینجا فقط مقالات رو می خورم ؛ حرفی تازه ای برای گفتن ندارم
ضمنا" اگه صلاح می دونی متن و عکس وصیت نامه کورت رو هم بزار .:27:

Asalbanoo
03-06-2007, 07:32
موسیقی راک در جامعهٔ آمریکا

باب دیلن چهارده‌ ساله در ۱۹۵۵ هنگامی نخستین‌بار قطعهٔ Rock Around the Clock از بیل هالی را شنید، شادی‌کنان فریاد زد: ”زهی! این موسیقی ماست؛ برای ما آن را ساخته‌اند“ میلیون‌ها جوان دیگر نیز مانند دیلن حس می‌کردند که موسیقی راک متعلق به آنان و بیانگر تکاپویشان برای کسب هویت و استقلال است. بسیاری از اجراء‌کنندگان و آوازنویسان پیشرو راک، خود نوجوان یا در سنین بیست‌سالگی بودند. پیش از دههٔ ۱۹۵۰، موسیقی مردم‌پسند، بر خلاف راک، کم‌وبیش برای تمام گروه‌های سنی به یک اندازه جذابیت داشت.

در ایالات‌متحد پس از جنگ جهانی دوم، به سبب ”رشد سریع جمعیت“ در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ جمعیت نسل جوان بیش از هر زمان دیگر بود، و این تودهٔ جوان به سبب رشد اقتصادی پول بیشتری نیز برای خرج کردن در اختیار داشت. صنعت آمریکائی به‌سرعت پاسخگوی این بازار گستردهٔ جوانسال شد و موسیقی راک را به کسب‌وکاری بزرگ بدل کرد. فروش گیتار الکتریکی، گرامافون، صفحه و رادیوی ترانزیستوری رشدی چشمگیر و تماشائی داشت. ستاره‌های برتر موسیقی راک با حق امتیاز صفحه‌ها، قراردادهای سینمائی و درآمد نجومی کنسرت‌هایشان یکباره این قلمرو را ثروتمند ساختند. کنسرت‌های راک در هر مکانی، از تالارهای موسیقی و سالن‌های ورزش گرفته تا میدا‌ن‌های مسابقه و بیسبال برپا می‌شد. هر کنسرت یک گروه مشهور راک می‌توانست صدها هزار دلار سود و تا ۷۵،۰۰۰ تماشاچی داشته باشد. حتی جشنواره‌های راک نیز بر پا می‌شد که نمونهٔ آن جشنوارهٔ سه روزهٔ موسیقی و هنر وودستاک (Woodstock Music and Art Fair) در اوت ۱۹۶۹ بود. در این جشنواره بیش از ۳۰۰،۰۰۰ تن در فضای باز به موسیقی جون بائز (Joan Baez)، جنیس جاپلین، جیمی هندریکس و جفرسن ایرپلین (Jefferson Airplane) - تنی چند از هنرمندان شرکت‌کننده در این برنامه - گوش سپردند. وردستاک، یکی از مهم‌ترین فیلم‌ها در میان انبوه فیلم‌های راک، مستندی از این گردهمائی است.

کنسرت‌های راک اغلب همان‌قدر که رخدادهائی موسیقائی به‌شمار می‌آمدند، نمایشی نیز بودند. از همان نخستین روزهای پیدایش راک اند رول، لباس و صحنه‌آرائی بخشی اساسی از برنامه‌ بود. برای نمونه، جذابیت الویس‌ پریسلی با شلوار جسبان براق، جلیقهٔ چرم و چرخ‌زدن‌هایش بالا گرفت و نام مستعار ''Elvis the pelvis'' را برایش به ارمغان آورد. در اواخر دههٔ ۱۹۶۰، جیمی هندریکس گیتارش را بر صحنهٔ خُرد کرد و سوزاند. جلوه‌های ”راک توهمی“ (Psychedlic rock) با استفاده از شعاع‌های چشمک‌زن و لرزان نور که نشئهً مواد مخدر را تداعی می‌کردند به اوج رسید. کنسرت‌های راک در دههٔ ۱۹۷۰ نمایشی‌تر نیز شد. الیس‌کوپر (Alice Cooper) - یک مرد - با یک مار بوآ صحنه آمد و به اجراء صوری حرکت‌هائی خشونت‌بار پرداخت. اعضاء گروهی موسوم به Kiss لباس‌های مردانهٔ پُرزرق و برق و آرایشی ملهم از تئاتر کابوکی ژاپن داشتند. آنها بر صحنه از شعله‌های آتش، دود و جلوه‌های انفجاری بهره می‌گرفتند. دیوید بوئی (David Bowie)، که لباس زنانه می‌پوشید و مویش را به رنگ نارنجی روشن درمی‌آورد، اغلب می‌گفت صفحه‌هایش ”نیمه‌کاره‌اند“ زیرا فاقد جنبهٔ بصری هستند. برخی از ستارگان موج نو انگلستان در دههٔ ۱۹۸۰ راه دیوید بوئی را تداوم بخشیدند و سر و وضع آنها به‌اندازهٔ موسیقی مایهٔ شهرتشان بود. بوی جورج (Boy George) یکی از مشهورترین این چهره‌ها از گروه Culture Club است که لباس زنانه، موی بافته، لب رُژ مالیده و مژهٔ ریمل‌زده‌اش برای مبهوت کردن بینندگان تدارک شده است. جلوه‌های نمایشی و موسیقی اجراء‌کنندگان راک اغلب هیجانی هیستریک به پا می‌کند: تماشاگران جیغ می‌کشند، زاری می‌کنند و به‌ صحنه هجوم می‌آورند.

آوازهای راک اغلب بازتاب زندگی آمریکائی، مانند بی‌بندوباری فزایندهٔ جنسی، است. شعر آوازها بیش از آنکه مانند آوازهای عاشقانهٔ دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ احساساتی باشد، گرایش به بیان صریح و بی‌پردهٔ مضامین جنسی دارد. (در واقع، اصطلاح راک‌اندرول در اصل اشاره‌ای ضمنی به مسائل جنسی دارد). اجراء‌کنندگان راک در سال‌های ۱۹۶۰ اغلب در آوازهاشان به جنگ ویتنام، تجربه‌های حاصل از استفادهٔ مواد مخدر و تقلا برای کسب حقوق اجتماعی می‌پرداختند و آوازخوان‌ها اغلب خود آوازهاشان را می‌نوشتند. در نظر بسیاری از جوانان آن دوران، موسیقی راک بخشی از یک شیوهٔ زندگی بود که کمتر از شیوهٔ زندگی والدینشان محدودکننده و مادی می‌نمود. آنها به‌سرعت پذیرا و مقلد مدل موی بلند و لباس‌‌های نامتعارف و باب روزی شدند که توسط ستاره‌های راک محبوبیت همگانی یافته بود. طولی نکشید که بسیاری از مسن‌ترها نیز برای خود سر و وضعی باب روز ترتیب دادند.

در دههٔ ۱۹۷۰، راک به بخشی جدانشدنی از پیکره‌ٔ موسیقی مردم‌پسند آمریکائی بدل شد. گرچه کنسرت‌های راک هنوز در وهلهٔ نخست برای نسل جوان جذاب بود، اما انواع گوناگون صفحه‌های راک توسط گروه‌های سنی مختلف خریداری می‌شد. آوازهای راک در دههٔ ۱۹۷۰، کمتر از پیش با مضامین اجتماعی و سیاسی مربوط بود.
با این همه، موسیقی مردم‌پسند دههٔ ۱۹۸۰ بار دیگر به کشف چنان آرمان‌هائی نائل آمد که یادآور موسیقی سال‌های ۱۹۶۰ بود. برای نمونه، در ۱۹۸۵ بسیاری از چهره‌های شاخص و پیشتاز راک در ضبط آواز و برنامه‌ای ویدیوئی موسوم به We Are The World به همکاری پرداختند؛ برنامه‌ای که سرانجام به کسب درآمدی ۴۵ میلیون دلاری به نفع قحطی‌زدگان انجامید. شمار فراوانی از کنسرت‌های راک به نفع مقاصد انسان دوستانهٔ اجتماعی برگزار شدند؛ شاید برنامهٔ ۱۶ ساعتی Live Ald Concert (باز هم در ۱۹۸۵) که برای کمک به گرسنگان آفریقا اجراء و به‌طور زنده توسط شبکهٔ ماهواره‌ای در سراسر جهان پخش شد و حدود یک و نیم میلیارد نفر به تماشای آن نشستند، جالب‌ترین نمونه از این دست باشد. (باب دیلن، جون بائز، دیوید بوئی، پُل مک‌کارتنی، استینگ، مادونا، تینا ترنر، گروه از نو سازمان‌یافتهٔ Who، کیت‌ریچاردز (Keith Richards و ران وود (Ron Wood) از گروه‌ Rolling Stones از اجراء‌کنندگان این برنامه بودند).
در دههٔ ۱۹۸۰، اجراء‌کنندگان زن تأثیری نیرومند بر موسیقی راک داشتند. به گفتهٔ یکی از منتقدان، ”بسیاری از زنان اجراء‌کنندهٔ راک نقشی به‌ مراتب بیش از آوازخوانی صرف دارند، آنها ساز می‌نوازند، آوازهایشان را می‌نویسند و صاحب‌اختیار حرفهٔ خود هستند“. عرصهٔ پُرتنوع سبک‌های آنها از پاپ و سُول تا فانک، موج نو و هِوی متال گسترده است.
ضبط و موسیقی راک

راک بر خلاف موسیقی مردم‌پسند پیشین، بیش از آنکه با اجراء زنده با چاپ نت‌هایش فراگیر شود، از راه رادیو و ضبط اجراها گسترش یافت. در ایالات‌متحد شمار فزاینده‌ای از ایستگاه‌های رادیوئی برپا بوده‌اند که برخی از آنها فقط موسیقی راک پخش می‌کرده‌اند. صفحه‌چی‌ها، مانند الن‌فرید (Alan Freed) - که اصطلاح راک اندرول را زبانزد همه کرد - به افرادی مهم بدل شدند که تأثیر نیرومندی بر شکل‌گیری سلیقهٔ موسیقائی مردم داشتند. بیشتر صفحه‌های قدیمی راک‌اندرول توسط کمپانی‌هائی کوچک و خاص تهیه شده‌اند، اما چیزی نگذشت که سودآوری عظیم موسیقی راک، کمپانی‌های بزرگ را بر آن داشت تا در این زمینه نیز فعالیت کنند. پس از دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، بیشتر صفحه‌های راک را چنین کمپانی‌هائی تهیه کرده‌اند.

در دههٔ ۱۹۶۰، نوای صفحه‌های راک با آنچه در اجراهای زنده شنیده می‌شد سراسر متفاوت شد. گروه‌های راک به‌گونه‌ای فزاینده از تکنیک ضبط چند لبه‌ای (multitrack recording) بهره بردند. یکی از تهیه‌کنندگان صفحه می‌نویسد: ”وقتی گروه کوچک باشد، صدای هر ساز می‌تواند بر لبه‌ای جداگانه‌ ضبط شود. هر لبه دارای تنظیم جداگانهٔ شدت صدا و زیر و بم است، به‌گونه‌ای می‌توان به آن زیر و بم دلخواه داد. انواع متعددی از اِکوها را می‌توان به صدای هر ساز افزود“. جلسه‌های ضبط اغلب مانند ساختن ”کیکی چند لایه“ بود: هر لایهٔ صوتی جداگانه ساخته می‌شود و سپس لایه‌های مختلف بر هم سوار می‌شوند. برای نمونه، بیتل‌ها نخست همراهی‌ سازها برای آواز را ضبط می‌کردند؛ روندی که ممکن بود یک روز تمام به درازا بکشد. روزی دیگر به ضبط خط‌های آوازی اختصاص داشت. سپس، ممکن بود پیش از تمام شدن ضبط، صداهای سازی و الکترونیکی متنوعی بر آنها افزوده شود. این روند پیچیده دیگر شگفت‌آور نیست که ضبط آلبوم Sgt. Pepper's Lonely Hearts Club Band چهار ماه به درازا کشیده باشد.
موسیقی راک و تلویزیون (MTV)

دههٔ ۱۹۸۰ شاهد شکل‌گیری شبکهٔ MTV بود، شبکه‌ای کابلی که به پخش ضبط ویدیوئی اجراهای راک می‌پرداخت. این شبکه، بازاری پُر تقاضا برای صنعت ضبط فراهم کرد و در محبوبیت بسیاری از اجراکنندگان راک سهم به‌سزا داشت. مایکل جکسن‌ یکی از نوپردازان در استفاده از ضبط ویدیوئی راک بود که برنامهٔ مستند تهیهٔ Thriller او از پُرفروش‌ترین کاست‌های ویدیوئی تا آن زمان شد. ضبط ویدیوئی راک با استفاده از جلوه‌های متنوع بصری که اغلب کیفیتی خیال‌گونه و برانگیزنده دارند، به تجربهٔ مخاطبان راک بُعدی تازه افزود.

موسیقی راک و رقص

موسیقی راک از آغاز پیدایش، همراه زنجیره‌ای گیج‌کننده از رقص‌های گوناگون مانند توئیست (Twist)، فراگ (frug)، مانکی (monkey)، شِیک (shake) و مَشِد پُتیتو (meshed potato) بود. در بیشتر رقص‌های راک دههٔ ۱۹۶۰، روج رقصنده بر خلاف رقص‌های قدیمی با فاصله از یکدیگر و همخوان با ضرب نیرومند موسیقی به جنبش می‌آمدند. رقص‌های راک اغلب کیفیتی آزاد و خودجوش داشتند و دیگر لزومی نبود که رقصندگان به آموختن زنجیره‌ای از قدم‌های پیچیده بپردازند. یکی از مشهورترین رقص‌های راک توئیست بود که نخست به باشگاهی شبانه موسوم به Peppermint Lounge در نیویورک اختصاص داشت و در ۱۹۶۱ پس از اجراء تلویزیونی چاپی چکر (Chubby Checker) آوازخوان، محبوبیتی همگانی یافت. تا دههٔ ۱۹۶۰ بسیاری از میانسالان نیز از فرهنگ نسل جوان تأثیر پذیرفته بودند و در باشگاه‌های شبانه که دیسکوتِک (discotheque) نامیده می‌شدند با نوای راک می‌رقصیدند.
در دههٔ ۱۹۷۰ هزاران دیسکوتک - که در اغلب آنها صفحه پخش می‌شد - از گوشه و کنار ایالات‌متحد سر برآوردند. دیسکو به رایج‌ترین موسیقی رقص بدل شد. بسیاری از چرخش‌هائی پیچیده داشتند. علاوه بر این، در بیشتر این رقص‌ها بار دیگر فاصلهٔ میان زوج رقصنده هنگام رقص از میان رفت. رقص‌های ردیفی، که در آن رقصندگی متعدد همزمان حرکت‌هائی مشابه انجام می‌دادند، نیز محبوبیتی دوباره یافت. واپسین سال‌های دههٔ ۱۹۷۰ و آغاز دههٔ ۱۹۸۰ شاهد پا گرفتن بِرک‌دَنس (breakdance)، آمیزه‌ای از رقص و ژیمناستیک، بود؛ رقصی که بیشتر با موسیقی رَپ همراه می‌شد. در آغاز دههٔ ۱۹۸۰، فیلم Flashdance میلیون‌ها تن را به‌ تب‌وتاب بِرک‌دَنس دچار کرد.

doyenboof
04-06-2007, 13:10
ایول فرهاد جان تاپیک خدایی میشه که جاش خالی بود ! من اینجا فقط مقالات رو می خورم ؛ حرفی تازه ای برای گفتن ندارم
ضمنا" اگه صلاح می دونی متن و عکس وصیت نامه کورت رو هم بزار .:27:

سلام
فرهاد کیه چیه؟:19:
دوست من سیاوش هستم :46:

Doyenfery
04-06-2007, 20:12
من مطالبی دارم در مورده موسیقی راک..در مورده چگونگی به وجود اومدن این موسیقی و غیره...


ایول فرهاد جان تاپیک خدایی میشه که جاش خالی بود ! ...


فرهاد عزیز منم اومدم کمکت ....

ممنون از شما دوستان عزیز .. که به من دلگرمی می دید...
:happy:
بزودی با سه ابر غول راک در خدمت دوستان خواهم بود .


پینک فلوید- بیتلز-رولینگ استونز

پینک فلوید: گروهی آنارشیست با سبک غیر متداول سایکدلیک در موسیقی راک , که اجراش بر روی دیوار برلین , ترانه های آلبوم Wall را با اجراهای خیره کننده راجر واترز - دیوید گیلمور - سید برت - ریچارد رایت - نیک میسون را هیچ کس نمی تونه از یاد ببره.

بیتلز: که بانی موسیقی راک در انگلستان بود .

رولینگ استونز: گروهی خلاق با دو عضو کلیدی Mick Jagger و kith Richard که در موسیقی راک اعجوبه بودن ..کیت ریچاردی که با بستن غیر متداول گیتار 5 سیمش به صورت
G-D-G-B-D ملودی های خاص خودشو خلق می کرد به همراه میک جگر توانست در سبک های گوناگون موسیقی قدم بگذارند.. سبک هایی مثل : فانک راک - پاپ راک -سافت راک - هارد راک - پروگرسیو و ...

Metalzadeh
04-06-2007, 20:20
سلام
فرهاد جان واقعا تاپیک خوبیه و از این هم بهتر میشه , مطمعنم ;)
موفق باشی
فعلا ...

Doyenfery
04-06-2007, 21:35
قریب به چهل سال از دوران شکوفایی گروه پینک فلوید می گذرد، گروهی که تا مدتها قبل از شهرت، به فعالیتهای زیر زمینی و آهنگسازی در سبکهایی مانند Folk و Jazz می پرداخت. در طی سالهای سپری شده، اعضاء مبدل به آهنگسازانی خبره و با تجربه شدند. Syd Barrett آهنگساز سالیان دور گروه، خالق آثار حسی و ذهنی آنها بود، Roger Waters شاعر و بوجود آورنده ناله های انسان گریزانه در جریانات زندگی شخصیش شاهکارهایی را به دینای موسیقی هدیه کرد، Richard Wright با چهره ای دوست داشتنی و پیانویی که شاهد کارهای جالب او بوده است، حرفهایی برای گفتن داشت و بالاخره Nick Mason با آن شخصیت عجیب و غریبش که شیفته شرکت در مسابقات ماشین سواری بود، به نحوی بر طرفداران گروه پادشاهی می کردند. شاید پیش خود فکر می کنید پس David Gilmour چه؟ یعنی ممکن است فردی سولوهای شاهکار وی را فراموش کند؟ اگر بگویم مابقی ماجرا مربوط به اوست چه می گویید؟!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

در ششم مارس سال 2006 سومین آلبوم انفرادی دیوید گیلمور با نام On an Island منتشر شد که در بدو ورود به جدول موسیقی انگلستان رتبه اول را از آن خود کرد. سپس در جداول مختلف اروپائی پا نهاد و برای بدست آوردن جایزه پلاتینیوم در کشورهایی همچون کانادا و لهستان به مبارزه پرداخت. ستاره های مهمان در این آلبوم Richard Wright نوارنده کیبورد، Robert Wyatt نوازنده کورنت و BJ Cole بعنوان گیتاریست هستند.
تورهایی توسط گیلمور برای این آلبوم در نظر گرفته شد که جز با همکاری لیست درخشانش که شامل: Richard Wright، Phil Manzarena، Dick Parry، Jon Carin و Guy Pratt می شود، میسر نمی شد. اجرای زنده آنها در Royal Albert Hall لندن توسط کارگردان معروف و صاحب جایزه کارگردان نمونه به تصویر کشیده شد تا در سالجاری در دسترس همگان قرار گیرد.
دیوید گیلمور، این پیر 61 ساله مدتها بعنوان چهره شناخته شده پینک فلوید، مرد زیبائی بود که مدتی روند خانه بدوشی را پیش گرفت. کسیکه سولوی گیتارش تنها نقطه درخشان در بدبختیهای ترانه های پینک فلوید و راجر واترز بود. همانطور که شما بعنوان یکی از طرفداران دیوید گیلمور انتظار دارید، آلبوم On an Island مملو از سولوهای پتانسیلی و تجسمی است. همچنین برخلاف نوای دیستورت شده سیمهای گیتار در آهنگ Take a Breath با ترانه A Pocketful of Stones و بعضی های دیگر جوی دراماتیک خلق نمود.
تمپوها آهسته و حالتی آرام بخش دارند. صدای درام زیبایی خاص خود را دارد. گیلمور از ما نمی خواهد تا برای آهنگهایش برقصیم! این یک حمام صوتی گرم برای طرفداران اوست. رضایت حاصله از کشیدن سیگار یا نوشیدن جرعه ای شراب حین گوش فرا دادن به آلبوم در اتاقی با روشنایی شمع، آرزوی هر شنونده ای است.
آلبوم On a Island بدرستی که سنت گیلمور را در آهنگسازی حفط کرده است. در نظر گرفتن چند آهنگ بدون کلام، یک آهنگ کاملاً راک و چند آهنگ حسی در برنامه های آهنگسازی گیلمور همچنان جای دارد.
این آلبوم سه آهنگ بدون کلام (Instrumental) با نامهای Castellorizon، Red Sky at Night و Then I Close My Eyes دارد که هریک بشکلی جداگانه رسالت خود را در این مجموعه به پایان می رسانند. گیلمور حتی برای آهنگ Red Sky at Night سکسیفون هم می نوازد. صدای آلبوم بکلی انگلیسی است و هیچ شباهتی با موسیقی غرب ندارد. هارمونیکا و پیانو در آهنگ A Pocketful of Stones نمود خوبی دارد. ترانه This Heaven با ریفهای برجسته گیتار آکوستیک معرفی می شود.

آهنگ On a Island که همنام آلبوم می باشد نمونه بازر احساس جدید گیلمور است چیزی که به جرات می توان گفت در آثار سابقش شنیده نشده است. آهنگی با مدت زمان 6:47 ثانیه که سولوی آن به تنهایی 3:30 ثانیه از زمان آهنگ را به تصاحب درآورده است. ترانه The Blue که با همخوانی Rick Wright توام شده است از تم غمگین و بلویی برخوردار می باشد. The Blue نیز از سولویی طولانی برخوردار است و بدرستی که انسان را مجبور به سیر در کهکشانها می کند. ترانه Smile از ترانه هایئست که مدتها در ذهن گیلمور پرورش داده می شد شاید حدود 5 یا 6 سال قبل از تولید این آلبوم، Smile ساخته شده بود.
همخوانی رویایی Polly Samson با گیلمور شاهکاری دیگر در این آلبوم رقم می زند. دیوید گیلمور با صدای قوی و رسای خود در آلبوم به تنهایی می تازد و با استفاده از گیتارش نمی گذارد شنونده شکافی را در طول ترانه احساس کند. او مدتی است با داشتن عنوان مرد شماره یک کنار آمده است بعید به نظر می رسد آهنگسازی بتواند این عنوان از چنگ وی خارج سازد. شنیدن حتی یکبار این آلبوم به همه موسیقی شناسان پیشنهاد می شود.
در انتها لیست ترانه ها آمده است که در هر یک از آنها هنرنمایی گیلمور و سازی که در آن به صدا درآورده است مشخص می باشد.
On an Island (2006)
1. Castellorizon (Instrumental)
* David Gilmour: Guitars
2. On an Island
* David Gilmour: Vocals, Guitars, Electric Piano, Percussion
3. The Blue
* David Gilmour: Vocals, Guitars, Bass, Percussion, Piano
4. Take a Breath
* David Gilmour: Vocals, Guitars
5. Red Sky at Night (Instrumental)
* David Gilmour: Guitars, Saxophone
6. This Heaven
* David Gilmour: Vocals, Guitars, Bass
7. Then I Close My Eyes (Instrumental)
* David Gilmour: Guitars, Bass Harmonica, Cumbus
8. Smile
* David Gilmour: Vocals, Guitars, Bass, Hammond Organ, Percussion
9. A Pocketful of Stones
* David Gilmour: Vocals, Guitars, Piano, Bass, Hammond Organ, Percussion
10. Where We Start
* David Gilmour: Vocals, Guitars, Bass, Hammond Organ, Percussion
حمیدرضا ملاهادی
مدیر گروه موسیقی پرشین بلاگ

Greatone
05-06-2007, 00:20
عالیه
میتونید درباره ی الات موسیقی راک هم توضیح بدید؟

Asalbanoo
05-06-2007, 12:40
چه عجب صحب این تاپیک پیداش شد

--------------------------

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ریچارد ویلیام رایت در ژولای سال 1945 در شهر لندن بدنیا آمد. خانواده او که شامل پدر، مادر و دو خواهر می شد از وضعیت رفاهی خوبی برخوردار بود. پس از پایان تحصیلات ابتدایی در سن 17 سالگی برای ادامه تحصیل به کالج معماری رفت و در آنجا بود که با یک نوازنده گیتار بیس بنام راجر واترز (Roger Waters) و یک نوازنده درامز بنام نیک میسون (Nick Mason) آشنا شد. آنها در همان کالج یک گروه موسیقی برپا کردند و پس از گذشت شش ماه نوازنده گیتار سید برت (Syd Barrett) را به جمع خود پذیرفتند.

ریچارد راجع به این موضوع می گوید : "این خیلی عالی بود که سید به گروه ما ملحق شد. تا قبل از او ما مجبور بودیم فقط R&B کلاسیک اجرا کنیم، چرا که در آن زمان همه از گروههای موسیقی این انتظار را داشتند. اما من هیچ وقت از R&B خوشم نمی آمد و برعکس از موسیقی Jazz لذت می بردم."

"اما از هنگامی که سید وارد گروه شد جهت کار گروه هم تغییر کرد و به سمت بداهه نوازی (Improvise) برای گیتار و کیبرد در آمد. راجر هم از بیس برای نواختن ملودی و لید (Lead) استفاده کرد و من هم به آرزویم رسیدم و توانستم بیشر احساسات کلاسیک خودم را در گروه معرفی کنم."

همکاری این گروه قبل از آنکه سید برت نام پینک فلوید را انتخاب کند تحت عناوینی چون Meggadeaths، Sigma 6، Abdabs ... و The T-Set ادامه داشت تا اینکه سید از روی نام دو تن از موسیقیدانان محبوب بلوز بنامهای پینک اندرسن (Pink Anderson) و فلوید کانسیل (Floyd Concil) نام پینک فلوید را برای گروه انتخاب کرد

Apples and Oranges از نمونه کارهایی بود که پس از The Piper به همت ریچارد رایت تهیه شد، در طرف دوم این کار قطعه Paintbox با صدای ریچارد رایت قرار داشت. همچنین کار تکی دیگری بنام It would be so nice در این زمان از ریچارد رایت بود. آلبوم بعدی A Saucerful of Secrets بود که دو آهنگ آن توسط ریچارد رایت تهیه شده بود

Rock Magic
05-06-2007, 16:11
نیکل بک Nickelback یک گروه موسیقی راک، اهل کشور کاناداست که در سال 1995 در آلبرتا Alberta، با حضور Chad Kroeger ، Mike Kroeger و Ryan Vikedal شکل گرفت.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

هر چند بنیان گذاران این گروه از آلبرتا، شهر کوچکی در شرق کلگری Calgary کانادا برخاستند، در حال حاضر در ونکوور Vancouver شهری در جنوب غربی بریتیش کلمبیای کانادا British Columbia ساکن هستند. نام این گروه برگرفته از نیکل nickel ، سکه پنج سنتی کانادایی است که برادر Mike Kroeger در کافی شاپی که در آن مشغول کار بود، معمولا به عنوان بقیه پول به مشتریان بر می گرداند و همواره این عبارت را به کار می برد : " Here's your nickel back " به معنای "این هم سکه پنج سنتی، بقیه پول شما".
نیکل بک در ابتدا با حمایت قانون Cancon - قانونی که بر طبق آن هر گروهی جهت ورود به عرصه حرفه ای موسیقی کانادا، لازم است درصد مشخصی از آهنگ هایش از رادیوی سراسری این کشور پخش شده باشد- کارخود را آغاز نمود. آهنگ "Leader of Men " اولین موفقیت این گروه بود که متعاقب آن آلبوم Silver Side Up را منتشر نمودند. آهنگ "How You Remind Me" از این آلبوم به عنوان محبوب ترین آهنگ سال 2002 برگزیده شد و نیکل بک را به اوج شهرت رساند. پس از آن، تا به امروز کلیه آلبوم های این گروه با موفقیت چشمگیری مواجه شده است.

آهنگ "Photograph" نیکل بک نیز کاندید دریافت جایزه بهترین آهنگ سال در Juno Awards سال 2006 بود.

در ماههای مه و ژوئن سال 2006، نیکل بک با بون جووی Bon Jovi ، در برگزاری بخش اروپایی تور Have A Nice Day Tour همکاری نمود که طی آن در کشورهایی چون آلمان، جمهوری ایرلند، هلند، اتریش، سوئیس و نهایتا نیز انگلستان به اجرای کنسرت پرداختند.

آخرین آلبوم این گروه، با کاندید شدن در شاخه های : محبوب ترین گروه راک، بهترین آلبوم پاپ – راک و بهترین گروه آلترناتیو، در رده های بالای جدول کاندیدای سی و چهارمین دوره American Music Awards که در 21 نوامبر سال 2006 برگزار شد، قرار گرفت و توانست جایزه بهترین آلبوم پاپ – راک را به خود اختصاص دهد. در 15 نوامبر سال 2006 مقارن با سی و دومین سالروز تولد Chad، نیز نیکل بک در جشنواره World Music Award جایزه بهترین گروه راک را به خود اختصاص داد.

در حال حاضر اعضای نیکل بک در حال تهیه و تدارک ششمین آلبوم خود به سر می برند که طبق برنامه قرار است در اواخر سال 2007 یا اوایل 2008 روانه بازار شود و تا کنون هیچگونه اطلاعاتی در مورد جزئیات این آلبوم منتشر نشده است.

پنج آلبوم این گروه تا به امروز عبارتند از : Curb که ماحصل کار نیکل بک طی سالهای 1996/2002 است، The State در سال 2000، Silver Side Up در 2001، The Long Road در 2003 و All The Right Reasons در سال 2005. Brandon Kroeger نوازنده درام در سالهای 1996 و 1997 با گروه نیکل بک همکاری داشت، پس از او Ryan Vikedal از سال 2000 تا سال 2005 به عنوان نوازنده در این گروه فعالیت می کرد. در حال حاضر نیز اعضای گروه عبارتند از : Chad Kroeger خواننده اصلی و نوازنده گیتار دوم ، Ryan Peake نوازنده اصلی گیتار و خواننده دوم گروه، Mike Kroeger نوازنده گیتار، Daniel Adair نوازنده درام و پرکاشن.
آهنگ "How You Remind Me" از سومین آلبوم این گروه که "Silver Side Up" نام داشت، توانست در رده اول محبوب ترین آهنگ های کانادایی قرار گیرد و همزمان آهنگ برتر Billboard Hot 100 ، چارت هفتگی مجله آمریکایی مشهور"بیلبورد" شد.

این موفقیت که اولین بار نصیب گروه موسیقی کانادایی "The Guess Who" در آلبوم "American Woman" شده بود، برای دومین بار توسط گروه نیکل بک تکرار شد.

از میان جوایز معتبری که این گروه تا کنون موفق به دریافت آنها شده می توان به : نه جایزه از Juno Awards، بزرگترین جشنواره موسیقی کشور کانادا، یک جایزه American Music Award ، جایزه MTV Video Music Award برای آهنگی در فیلم "قهرمان Hero " و جایزه World Music Award برای پرفروش ترین آلبوم راک، اشاره نمود. نیکل بک علاوه بر موارد فوق که با دریافت جایزه همراه بود، در رشته های متعدد دیگری از جشنواره های مذکور نیز در لیست کاندیدها قرار داشته است. در چهارم دسامبر سال 2006 این گروه با کسب سه جایزه از پنج مورد کاندید شده در Billboard Music Awards ، موفقیت خود را مجددا تکرار نمود.

آخرین آلبوم این گروه با نام All the Right Reasons تا کنون بیش از 4.8 میلیون نسخه در سراسر آمریکا و بیش از 7 میلیون نسخه در سراسر جهان به فروش رسیده است.

این برای شروع تا بعد.:8:

Rock Magic
06-06-2007, 02:50
مرحوم Elvis Presley
سلطان Rock and Roll
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


الویس آرون پریسلی در هشتم ژانویه ۱۹۳۵ در توپلو (در آمریکا) متولد شد، و با نام شاه راک ان رول شناخته می‌شود. وی خواننده و بازیگر بود. او در دو دهه در کار خود شهرت یافت و رکورد فروش بسیاری از ترانه ها و کنسرت را شکست. بیش از ۱۲۰ آهنگ او در فهرست بهترین ترانه‌های آمریکا قرار دارد.

دوران کودکی
الویس در یک خانه دو خوابه در توپلو زاده شد. او پسر ورنون الویس پریسلی و گلادیس لاو اسمیت و برادر دوقلوی او جس گارون در هنگام تولد مرد. چندی بعد به الویس میان نام هارون اضافه شد. اصالت الویس به اسکاتلندی و انگلیسی بر می‌گردد، و خانواده او از نژاد آمریکایی و آلمانی و مسیحی هستند. خانواده او هنگامی که ۱۳ سال داشت از شهرش نقل مکان کردند اما او در آنجا بزرگ شد. او در سال ۱۹۴۹ به لادردیل (خانه موسیقی) رفت.

طلوع موسیقیهای وی
در تابستان ۱۹۵۳ الویس برای ضبط اولین آهنگهایش ۴ دلار به استودیوی سان پرداخت کرد.

«My Happiness» و «That's When Your Heartaches Begin» از ترانه‌های معروف او بودند.

در پنجم جولای سال ۱۹۵۴ الویس ترانه «That's All Right» را که توسط آرتور کراداپ سروده شده بود را در سبک بلاز خواند.
خدمت اجباری
در ۲۰ دسامبر سال ۱۹۵۷، الویس نامه‌ای از طرف ارتش ایالات متحده تحت عنوان اینکه باید به مدت دو سال به خدمت نظامی برود دریافت کرد. و پس از رفتن به خدمت پس از چندی به عنوان سرباز صفر از طریق نیروی دریایی به آلمان سفر کرد. او در ۲ مارس سال ۱۹۶۰ به آمریکا بازگشت و پنجم مارس درجه خود را دریافت کرد

پیشرفت او در دهه ۷۰
در دهه ۷۰ با ترانه‌های زیر بیشتر از قبل در جهان درخشید.

Suspicious Minds (۱۹۶۹)
Burning Love (۱۹۷۲)
The Wonder Of You (۱۹۷۰)
Aloha from Hawaii (۱۹۷۳)
Way Down(۱۹۷۷) [/B]
فیلمها
در دهه ۵۰ و ۶۰ الویس با حضور در فیلمهای زیر شهرت یافت:

........و

Jailhouse Rock (۱۹۵۷)
King Creole (۱۹۵۸)
Flaming Star (۱۹۶۰)zujujsdfkdfmcbcv
Blue Hawaii (۱۹۶۱)
Viva Las Vegas (۱۹۶۴)
Love Me Tender (۱۹۵۶)
........و


ترانه‌های درباره انجیل
ترانه‌های معروف او درباره انجیل:

How Great Thou Art
He Touched Me
Peace In The Valley
He Is My Everything
Help Me
Why Me, Lord?
Amazing Grace
Swing Down Sweet Chariot

فوت الویس
در ۱۶ آگوست ۱۹۷۷پیکر بی جان الویس در حمام پیدا شد و باعث تأثر بسیار در سراسر جهان شد.علت فوت وی حمله قلبی اعلام شد.
الویس در قرن ۲۱
در جام جهانی فوتبال سال ۲۰۰۲ جی اکس ال در فیلم نایک (فیلمی که در آن فوتبالیستهای معروف از قبیل دیوید بکهام و فیگو و ...) ترانه «A Little Less Conversation» را میکس و از آن استفاده کرد.و این ترانه به عنوان بهترین ترانه معرفی شد.
آمار آثار وی
۱۰۴ تک آهنگ که در لیست ۴۰ تایی موسیقی‌های برتر قرار دارند.
۱۷ ترانه برتر که برترین آمار را در تعداد ترانه‌های برتر دارد
۷۹ هفته را به‌عنوان بهترین خواننده گذراند (مقام بعد از وی ماریا کری با ۷۷ هفته)
از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۲ بهترین رکورد را در ترانه‌های برتر با ۳۶ ترانه داشت (مقام بعد بیتلها)
رکورد اجرای بزرگترین کنسرت جهان به "الویس" تعلق دارد.کنسرت سال 1973 هاوایی با نام aloha from hawaii که به طور زنده و مستقیم از تلویزیون اکثر کشورهای جهان پخش گردید با مخاطب بیش از یک میلیارد نفر در سرتاسر جهان به عنوان بزرگترین کنسرت جهان در کتاب رکوردهای گینس به ثبت رسیده است.
آلبوم‌ها

[ویرایش] دههٔ ۵۰
Elvis Presley (۱۹۵۶)
Elvis (۱۹۵۶)
Christmas Album (۱۹۵۷)
For LP Fans Only (۱۹۵۹)
A Date With Elvis (۱۹۵۹)

[ دههٔ ۶۰
Elvis is Back! (۱۹۶۰)
His Hand in Mine (۱۹۶۰)
Something for Everybody (۱۹۶۱)
Pot Luck with Elvis (۱۹۶۲)
Elvis for Everyone (۱۹۶۵)
How Great Thou Art (۱۹۶۷)
Special Christmas Programming (۱۹۶۷)
From Elvis in Memphis (۱۹۶۹)

دههٔ ۷۰
Almost in Love (۱۹۷۰)
Back in Memphis (۱۹۷۰)
Elvis Country (I'm ۱۰,۰۰۰ Years Old) (۱۹۷۱)
You'll Never Walk Alone (۱۹۷۱)
Love Letters from Elvis (۱۹۷۱)
Elvis Sings "The Wonderful World of Christmas" (۱۹۷۱)
Elvis Now (۱۹۷۲)
He Touched Me (۱۹۷۲)
Elvis (۱۹۷۳)
Raised on Rock/For Ol' Times Sake (۱۹۷۳)
Good Times (۱۹۷۴)
U.S. Male (۱۹۷۴)
Promised Land (۱۹۷۵)
Today (۱۹۷۵)
The Sun Sessions (۱۹۷۶)
From Elvis Presley Boulevard, Memphis, Tennessee (۱۹۷۶)
Welcome to My World (۱۹۷۷)
Moody Blue (۱۹۷۷)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مسائل جزئی
نشان تولد: برج جدی
فرزند: لیزا ماری
رنگ مو: قهوه‌ای تیره
رنگ چشم: آبی
قد: ۱۸۶ سانتیمتر (۶ اینچ)
لقب: شاه راک اند رول
وضع تاهل: همسرش پریسیلا بیولو در 1973 از او جدا شد و پس از آن الویس تا آخر عمر به تنهایی و با یاد همسرش زندگی کرد و به او وفادار ماند.
تحصیلات: دبیرستان هومس
سبک موسیقی: پاپ، راک، راک ان رول
آدرس منزل: آمریکا، تنسی، ممفیس ۳۸۱۶۶، بلوار الویس پریسلی ۳۷۶۵

Asalbanoo
06-06-2007, 09:32
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

در تاریخ پنجم جون 1995 نشریه آلمانی زبان اشپیگل با دیوید گیلمور مصاحبه ای انجام داد و منتشر کرد که ترجمه آن در این مطلب آورده میشود.


دیوید گیلمور در سال 1968 جایگزین سید برت Syd Barrett – که به علت اعتیاد به مواد مخدر از گروه خارج شده بود - در گروه انگلیسی پینک فلوید شد و اکنون در صدر یکی از پردرآمدترین تشکیلات جهان موسیقی پاپ - راک قرار گرفته است. از زمان جدا شدن راجر واترز در سال 1985 ، اعضای پینک فلوید به سه نفر یعنی گیلمور 49 ساله، نیک میسون 51 ساله و ریچارد رایت 52 ساله تقلیل یافت. آنها با اجرای کنسرت های عظیم و تولید آلبومهایی که به سبک قدیم تهیه می شد، بزرگترین موفقیت ممکن را کسب کردند. این هفته مجموعه CD2 Pulse همراه با فیلم تور سال گذشته آنها وارد بازار شده است. او در باره پاپ معترضانه، ثروت و رقیب سرسختش، راجر واترز چنین میگوید:

سئوال : تابستان گذشته با واکلاو هاول Vaclav Havel( رییس جمهور چک) شام خوردی؟ آیا این دیدار نقطه اوج تور بود؟
جواب : دیدار خیلی خوبی بود ولی نقطه اوج نبود. آقای هاول مرد بسیار خودمانی است و ظاهرا بیشتر کارکنان او موسیقیدان یا منتقد موسیقی هستند.

سئوال : هیچ توصیه سیاسی هم به او کردی؟
جواب : نه، خیلی فضولی به نظر میرسید، اما باید بگویم که برنامهای او مرا کمی نگران کرد. می خواهد کاپیتالیسم را به جمهوری چک معرفی کند و گاهی در ابراز این موضوع خیلی بی احتیاط می شود. به من گفت که دوست دارد وقتی از پنجره قصرش بیرون را تماشا میکند تعدادی آسمان خراش ببیند... من که واقعا وحشت زده شدم.

سئوال : مگر ساختمانهای بلند چه ایرادی دارند؟
جواب : من خیلی از آنها خوشم نمی آید، 5-4 طبقه کافیست. بالاتر از آن حس بدی به من میدهد.

سئوال : این تور آخری که CD فیلم آن هم موجود است یکی از موفق ترین تورها در تاریخ راک است. تو در سال 1994 بیش از 100 میلیون دلار درامد داشتی. با چنین ارقامی، آیا پول هنوز هم برایت جذابیت دارد؟
جواب : من از نظر سیاسی خودم را تا حدی متمایل به چپ میدانم اما نه آنقدر متمایل که ضد پول باشم. من یک رادیکال ضد کاپیتالیست نیستم و کاملا دوست دارم کمی پول دراورم.


سئوال : ما در باره کمی پول صحبت نمی کنیم.
جواب : به نظرم مقدار درامد ما از نظر اخلاقی قابل ذکر نیست.

سئوال : تا به حال پیش آمده نیمه شب بیدار شوی و فکر کنی من بیش از حد پول در می آورم؟

جواب : اکثر اوقات. بعد بلند میشوم و برای برگشتن به حال عادی چند تا چک برای خیریه مینویسم.

سئوال : چه چیزی باعث عذاب وجدان تو می شود؟

جواب : پول خیلی زیاد. البته بعد، وقتی آنرا با درامد رئیس هیات مدیره کمپانی های بزرگ مقایسه میکنم فکر میکنم من خیلی بیشتر استحقاق این میلیونها را دارم تا آنها. لا اقل من دنیا را شادتر میکنم.

سئوال : کمپانی تو پینک فلوید نام دارد و مثل یک شرکت تولیدی صنعتی کار می کند. وقتی برای تور می روی، مقدار زیادی تجهیزات همراهت می بری و تقریبا تمام اخبار روزنامه ها با این جمله که تو به 49 کامیون و فلان تعداد هواپیما برای حمل آن نیاز داری شروع می شود.

جواب : این ارقام خسته کننده برای من جالب نیست. قبل از اینکه توری را شروع کنیم دور هم جمع میشویم و من میگویم صدای کوادروفونیک (سیستم ضبط و پخش 4 باندی) لازم دارم، لیزر لازم دارم، این را لازم دارم آنرا لازم دارم تا در آخر یک نفر میگوید خوب خوب..این که شد 700 تن تجهیزات، خیلی هم خرج دارد. باور کن من هم دوست دارم کار هزینه کمتری بر دارد.

سئوال : شایعات میگویند که تو تمام این زرق و برق ها را سرهم میکنی تا توجه تماشاگران به نوازندگان جلب نشود.

جواب : ما از همان روزهای اول کارمان میدانستیم شهرت هم یک نوع زندان است به علاوه، هیچ کدام از ما حضور صحنه جادویی نداریم و تماشاگر با تماشای مداوم ما 4 نفر کسل خواهد شد. در نتیجه ما پینک فلوید را به یک واقعه چند رسانه ای(Multi Media) مبدل کردیم.

سئوال : پس این طور بود که یک خوک غول آسای بادکنکی ستاره گروه شد؟

جواب : سال گذشته خوک نقش چندان مهمی نداشت، اما مردم انقدر دوستش داشتند که در نتیجه دوباره ولش کردیم. بدون خوک حتی یک بلیط هم نمی فروختیم.

سئوال : لا اقل این بار از دیواری که به اصرار تماشاگران علم کرده بودی خبری نبود. این بار به وضوح راحت تر بودی.

جواب : سوار کردن دیوار ایده راجر واترز بود و او هنگام ترک پینک فلوید آنرا با خودش برد. من شخصا هرگز مشکلی با تماشاگر نداشته ام.

سئوال : حتی با آن دسته تماشاگر بالای 40 سالی که دسته جمعی میخوانند: We Don't Need No Education ؟

جواب : این شعر مربوط به شیوه تدریس مستبدانه مدارس انگلیسی است و به سالهای جوانی ما برمی گردد و امیدوارم الان دیگر اعمال نشود. اما درست میگویید خواندن آن الان دیگر چندان مناسبت ندارد.


سئوال : عده زیادی از طرفداران شما نظر کاملا متفاوتی دارند. به نظر آنها We Don't Need No Education سرود ضد استبدادی چپی ها است. این ترانه حتی در راهپیمایی مخالفان برنامه Runway West هم خوانده شده. (Runway West، برنامه بحث برانگیز افزودن یک باند پرواز به دو باند قبلی فرودگاه فرانکفورت ، در اوایل دهه 80 بود وموجب بروز مخالفتهای فراوانی از سوی ساکنان محلی و طرفداران محیط زیست شد.)

جواب : این ترانه توسط بچه های سیاه پوست در مدارس آفریقای جنوبی هم خوانده شد و از پخش آن هم جلوگیری کردند. اما در مورد قضیه فرودگاه من واقعا هیچ ارتباطی نمی بینم. آنها باید می خواندند: We don't need no air planes.


سئوال : نطفه هر کاری به دلایل خاصی بسته میشود اما لزوما در دوران رشد و به ثمر رسیدن آن اهداف را دنبال نمی کند. The Wall اعتراضی بود بر علیه کنسرتهای عظیم و اجراهای داخل استادیوم. اما حالا کجا اجرا می شود؟ در استادیوم.

جواب : این حرف راجر واترز بود که کار علیه اجرای استادیومی است. اما میدانید که در زمان نوشتن The Wall خودش شش هفت سالی بود که اجراهای استادیومی داشت، هیچ وقت هم منکر آن نشده. The Wall قصه راجر است و او میخواست که این قصه درباره یک سمبل جهانی باشد. دیوارهایی که انسانها را محاصره می کنند، دیوار بین تو و والدینت، دیوار بین تو و فضای دور و برت، دیواری بین یک گروه راک و تماشاگرانش... بیگانگی بزرگ بشری

سئوال : در آن موقع چه فکر می کردی؟ موقعی که پشت دیوارت حبس شده بودی؟

جواب : اول احساسم این بود که عضوی از یک نمایش فوق العاده هستم- اما وقتی همه اش فرو ریخت حسابی ترسیدم، با وجود اینکه قفسی از ریختن آجرها به رویم جلوگیری میکرد، واقعا ترسیدم .

سئوال : یکی از ترانهای مشهور تو Welcome to the Machine است. آیا هرگز فکر کرده ای که روی صحنه تعدادی ماشین آلات بگذارید و خودتان به عنوان نوازنده در صحنه نباشید؟

جواب : یک بار فکر کردیم به جای خودمان کسان دیگری را روی صحنه بفرستیم و آنها کار ما را انجام دهند. اما قضیه در حد شوخی باقی ماند.

سئوال : فکر میکنی کسی متوجه میشد؟

جواب : مسلما. تقلید از شیوه نواختن ما کار آسانی نیست.

سئوال : راجر واترز نظر دیگری دارد. او اعتقاد دارد نشان پینک فلوید آنچنان مشهور است که تا سالها بعد از مرگ همه شما باز هم کنسرت پینک فلوید اجرا خواهد شد...حتی اگر 500 سال بعد باشد.

جواب : راجر پیر عزیز... او The Wall را در برلین روی صحنه برد. آیا آن اجرا شباهتی به پینک فلوید داشت؟ افتضاح بود.

M I S H A
06-06-2007, 10:42
ببخشید می تونید درباره گروه linkin park هم بنویسید؟
من این گروه زا خیلی دوست دارم

Greatone
06-06-2007, 12:19
ببخشید می تونید درباره گروه linkin park هم بنویسید؟
من این گروه زا خیلی دوست دارم


به این جا مراجعه کن:

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Asalbanoo
06-06-2007, 12:44
▪ اثر بیتلز
▪ تاریخ ارائه؛ سال ۱۹۶۸
▪ زمان آهنگ؛ ۰۸/۷ دقیقه

بدون شک موسیقی پاپ و راک وامدار نوابغ موسیقی انگلستان است. بیتلز نیز یکی از ارکان قدرتمند و جاودانه موسیقی پاپ و راک است که شاید به جرات بتوان گفت که هیچ گروهی تا به حال به اندازه آنها در جهان طرفدار نداشته است. آهنگ «هی جود»، آهنگی است که توسط این گروه افسانه ای شامل سر پل مک کارتنی، جان لنون، جورج هریسون و رینگو استار بود ضبط و اجرا شده است.

آهنگی راک که داستان تعریف می کند.۱ این آهنگ را پل مک کارتنی برای دلداری فرزند جان لنون (جولیان، متولد ۱۹۶۳ در انگلستان) که در آن زمان از همسر خود (سینتیا پاول لنون) جدا شده بود، نوشته است. در ابتدا نام آهنگ «هی جولیان» بود که بعدها مک کارتنی، آن را به «هی جود» تغییر داد، در این خصوص بعضی معتقدند که مطابق گفته خودش برای آنکه آوای بهتری داشته است تغییرش داده و بعضی نیز معتقدند که مک کارتنی شیفته نمایشنامه موزیکال اکلاهاما بوده و نام جود را از آنجا گرفته است.

این آهنگ، که موفق ترین و در عین حال طولانی ترین تک آهنگ بیتلز بوده است، در زمان ارائه توانست تا بالای جدول تک آهنگ های بیش از ۱۱ کشور جهان از جمله انگلستان، امریکا و آلمان صعود کند و هفت و نیم میلیون نسخه از آن به فروش رسید تا موفق ترین تک آهنگ بیتلز به لحاظ تجاری نیز باشد، همچنین در بسیاری از لیست هایی که بهترین آهنگ ها را گزینش کرده اند در بالاهای جدول حضور دارد. آهنگی که هشتمین آهنگ از لیست معروف ۵۰۰ آهنگ برتر همه زمان های مجله رولینگ استون است.

جالب آنجاست که جولیان لنون که بسیار بیش از پدر خود به مک کارتنی نزدیک است بیست سال بعد تازه متوجه شد که مک کارتنی این آهنگ را برای او سروده است، چیزی که جان لنون نیز درباره خودش اینچنین فکر می کرد.
البته در سال ۱۹۹۶ جولیان لنون پیش از آنکه خاطرات پدر خود را به قیمت ۳۵ هزار پوند بخرد توانست در یک حراجی، برگه ای که متن ترانه و نت های این آهنگ بر روی آن نوشته شده بود را به مبلغ ۲۵ هزار پوند خریداری کند. همچنین اولین چیزی که مک کارتنی در مجموعه منتخب بیتلز (مجموعه ای مستند شامل سه آلبوم و یک کتاب) می گوید درباره جولیان است، «پیامی امیدوارکننده برای جولیان، پاشو پسر، می دونم که پدر و مادرت از هم جدا شدن و تو اصلاً خوشحال نیستی، ولی همه چی درست میشه».آهنگی که با نواخته شدن یک ساز آغاز شده و با صداهای بیش از ۳۰ آلت موسیقی پایان می یابد. چیزی که به خوبی در فیلم تبلیغاتی این آهنگ قابل مشاهده است. صدای مک کارتنی در این آهنگ مثل همیشه زیبا و باوقار است و انگار که همدردی عمیق او با فرزند جان لنون احساسی دو چندان به صدای او داده است.

او همچنین در اواخر آهنگ با صدایی بسیار بالا می خواند که خواندن در آن حد بسیار دشوار است. در هنگام ضبط این آهنگ بود که پل مک کارتنی و جورج هریسون کمی با هم دچار اختلاف شدند، چرا که بنا به گفته مک کارتنی، هریسون برای هر خطی که خواننده می خوانده با گیتار خود جوابی می داده است و این کاملاً مغایر با ایده ای بوده است که مک کارتنی در سر داشته است.

ارجاعات و بازخوانی های این آهنگ بسیار متعدد است، از ارجاعات تحسین آمیز گرفته تا پارودی. ضمن آنکه خود مک کارتنی نیز این آهنگ را با تغییر کوچکی (در خط اول می گوید؛ «هی جود، احمق نباش») با سبکی تازه دوباره خوانده است. همچنین این آهنگ، جزء آهنگ هایی بود که وی برای اجرا در کنسرت خیریه Live۸ در سال ۲۰۰۵ در لندن انتخاب کرده بود. ریچی هیون۲ نیز در فستیوال وودستاک در سال ۱۹۶۹ هنگام ورود خود این آهنگ را اجرا کرد.
دیگر آنکه «مارتا کیوبیاز» خواننده اهل کشور چک نیز این آهنگ را بازخوانی کرده است، که ضمیمه بخش بهار پراگ در فیلم «سبکی تحمل ناپذیر هستی» است (بار هستی در ایران) که براساس رمانی به همین نام از میلان کوندرا ساخته شده است. در خصوص ارجاعاتی پارودی که به این آهنگ شده است نیز می توان به سریال «خیابان سسمی» ۳ اشاره کرد.


پی نوشت ها:
+نام اصلی آهنگ Hey Jude است. در ضمن Jude (جوداس) نام یکی از ۱۲ فرستاده مسیح به روایت کتاب مقدس مسیحیان است.
۱- به اینگونه آهنگ ها ballad گفته می شود.
۲- ریچی هیونز خواننده فولکلور امریکایی
۳- سریالی برای کودکان که از تلویزیون امریکا پخش می شود و از سال ۱۹۶۹ تا به حال ادامه داشته است. تا به حال ۴۱۳۴ قسمت از این سریال پخش شده است.
روزنامه شرق

Rock Magic
06-06-2007, 13:24
Bob Dylan
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

استاد ترانه سرایی ، منتقد جسور اجتماعی با زبانی تلخ و کنایه آلود و پیشوای نسل ناراضی جامعه . او متولد شد با ماری که بالای سر او چنبره زده بود و گردبادی که در حال وزیدن بود .باید درک کنید حقیقت موسیقی یا حقیقت اسطوره ها را که با قدرت جادویی بی انتها در او ریشه دوانده است و با تن پوشی از طلا از درون ترانه هایی تجلی می یابد که کانون خروشان انقلاب موسیقی پاپ در نیمه دوم همان قرنی بود که این نوع موسیقی در حال شکل گرفتن بود . باب دیلان نمی توانست برای دگرگون ساختن موسیقی منتظر بماند. نمیتوانست تنها بخشی از دگرگونی باشد . او به خودی خود یک دگرگونی بود . مار و گردباد ! باید بدانید که اگر بطور اتفاقی به این ترانه ها گوش دل سپرده باشید ، از میان آن پاسخی را که با وزش باد بگوش میرسد ، درک خواهید کرد ، همه سنگ شده اند . آنها کارت پستال های اعدام را میفروشند و تو باید در زمانی که همه خارج از حیطه قانون زندگی میکنند شرافتمندانه زندگی کنی و زمانیکه دقیق تر و نزدیک تر گوش فرا میدهی ، در می یابی که جاده را تا آنجا در نوردیده ایم که چرخ ها از جا درآمده و سوخته اند و در می یابی شکوه و جلالی را که هرگز به تصویر کشیده نشد و اینکه هیچکس بلوز Blues را مثل willie McTell نابینا نمینوازد .

آنها افسانه ها و حقایقی هستند که در امتداد ترانه در گذرند و بدل به بخشی از واژگان فرهنگی و اسطوره جاری آمریکا میگردند . صد ها ترانه ، 43 آلبوم ، فروش افزون بر پنجاه و هفت میلیون نسخه از آلبوم ها، زنجیره ای از رویاهای آمریکایی که بود و دیگر نیست ! در ابتدا موسیقی مردمی بود و اصالتی عمیق از کوه ها و رود ها و آسفالت بزرگراه 61 و ریتم و بلوز و راک اند رول و سرود های مذهبی کلیسای جنگ های دور دست و نواهایی که هنگام غسل تعمید در ریورساید کالیفرنیا بگوش می رسید .



باب دیلان تمام اینها را گردهم آورد و با کلمات خود اینها را در هم آمیخت . قبل از اوتنها بابی وینتون چنین کرده بود . خوب نبود ، واقعا خوب نبود . در حد و اندازه دیلان نبود . اما زمانیکه دیلان برای اولین بار قدم به نیویورک گذارد ، موسیقی راک ، پیشوای خود الویس پریسلی را در زنجیره ای از فیلم های موزیکال از دست داده بود . چاک بری ، لیتل ریچارد ، جانی کش ، کارل پرکینر ، سام کوک و جکی ویلسون ، تمام آن پیشگامانی که دیلان به آنها عشق میورزید و در مدرسه راک اندرول الگوی او بودند ، با ورود جوانان خوش آب و رنگ و شسته و رفته از دور خارج شده بودند . موسیقی عاری از ویژگی های خاص شده بود و تنها بقایای موسیقی دوران آیزنهاور به گوش می رسید . راک اندرول بذر مرگ بر دل های غفلت زده و آسوده طلب آمریکاییان پاشیده بود .



در دوران کهولت Kennedy هنگامی که جهان در التهاب بسر میبرد ، به ناگاه موسیقی شکلی دل انگیز و پر احساس بخود گرفت . جاز قدرتی دوباره یافت ، اما جاز موسیقی بزرگسالان بود و تاثیری بسزا روی افکار آنان داشت. هر کسی که میخواست به آهنگی گوش فرا دهد و چیزی فراتر از یک لذت آنی از آن گیرد ، رو به موسیقی فولک آورد از این رو باب دیلان بچه راک اند رول که به تازگی در دانشگاه مینه سوتا ثبت نام کرده بود و به موسیقی ودی گاتری گوش میداد علم موسیقی فولک را برافراشت و بار سفر به نیویورک بست و در دهکده گرینویچ اقامت گزید و تا می توانست به اجرای برنامه های مختلف پرداخت .طی دو سال زیر و بم موسیقی فولک را بدست گرفت سپس به ناگاه آن ر رها کرد !



و آنگاه جنجال ، مقاومت و انقلابی عظیم در موسیقی راک اند رول ایجاد کرد که تماشاگران و مخاطبان کوته فکر را یارای شنیدن آن نبود، آنچه که موسیقی اعتراض را به میثاقی بی بدیل و پیمانی بی نظیر بدل می ساخت ، بی پیرایگی ، گستاخی و آمیزه ای از هیجان و انتظار بود . زمانی که باب دیلان در مقابل راک نوازان قرار گرفت و مورد تمسخر آنها واقع شد هرگز در مقابل استحضاء آنان احساس ضعف نکرد تا زمانی که ترانه هایی مانند ROW DESOLATION و LIKE A ROLLIGSTONE ذهن نسل جدید را به خود معطوف ساخت و این باور را در اذهان آنان زنده کرد که موسیقی راک میتواند به اندازه یک رمان یا یک شعر ، صریح ، انسانی و پر شور باشد . نوعی از موسیقی که در عین شور آفرینی سرگرم کننده نیز باشد .



دیلان بزودی به یک خواننده مطرح بدل شد . او یک جادوگر بود هر آنچه که می خواند یا میگفت و یا می پوشید جذابیتی عمیق در او ایجاد می کرد که پیشرفت وی را در عالم موسیقی استوارتر می ساخت . و اینجا بود که موسیقی برای دسته ای از مردم اهمیتی ویژه داشت . اهمیتی شگفت انگیز و پاسخ دیلان در نهایت خرد بود : سکوت ! بعد از تصادف با موتور سیکلت در سال 1966 او فرصتی دوباره یافت تا آثار جدیدی را خلق کند آثاری بس عرفانی و ژرف اندیشانه . شمار حیرت انگیزی از تحولات پدید آمد اما دیلان در یک امر پا برجا باقی ماند : هرگز از خلق آثار موسیقیایی عظیم دست بر نداشت . عکس العمل وی پس از دریافت جایزه گرمی در سال 91 بدلیل یک عمر فعالیت هنری این جملات بود:

خوب پدرم هیچ گاه مرا زیاد تنها نمی گذاشت می دانید که او مرد ساده ای بود . اما آنچه به من گفت مهم بود او گفت پسرم تو ممکن است در این دنیا آنقدر به فساد کشیده شوی که پدر و مادرت تو را ترک کرده و از تو دوری کنند و اگر این اتفاق بیفتد بدان که خداوند آنقدر توانایی و استعداد در تو نهاده که به اصلاح راه بپردازی .

آلبوم رمان عقل باخته TIME OUT OF MIND شاهکار باب دیلان است . عظیم ترین اثر وی پس از خلق BLOOD ON THE TRACKS در 20سال قبل . دیلان قبل از خلق آخرین اثر خود با مرگ نیز دست و پنجه نرم کرد و مدتی را در بیمارستان سپری کرد و این یک هشدار بود : زمان میگذرد . زمان عقل باخته بار دیگر دیلان را به کانون گرم زندگی و موسیقی باز گردانند .

آخرین اثر او گویی خواب چندین ساله را از سر علاقه مندان او پراند در حقیقت مثل همیشه تنها او بود که با چشمانی باز به انتظار نشسته بود و این پیامی بود برای ما که باید همیشه و هنوز گوش فرا دهیم .

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

تولد : 24 مه 1941 در دولوت ایالت مینه سوتا با نام اصلی رابرت آلن زیمرمن

1961 : اقامت در نیویورک

1963 : سرودن شعر ضد جنگ BLOWIN IN THE WIND

1964-1966 : اجرای ترانه های کلاسیک فولک بنام های THE TIMES THEY ARE A CHANGIN , BLONDE ON BLONDE

1989 : ثبت نام وی در تالار مشاهیر راک اند رول

1991 : دریافت جایزه گرمی آوارد بخاطر یک عمر فعالیت هنری

1998 : دریافت جایزه گرمی آوارد بخاطر ترانه زمان عقل باخنه

2000 : دریافت اسکار بهترین ترانه فیلم

منبع:Rock Land

Rock Magic
06-06-2007, 13:42
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


Amy Lee : Vocals
Ben Moody : Lead Guitar
John LeCompt : Guitar
Rocky Gray : Drums




اوانسنس به انگلیسی(Evanescence) به فارسی معنی به تدریج محو شدن می دهد نام گروه موسیقی راک سنگین است که در سال 1998 شروع به فعالیت کرد.


اولين جرقه هاي تشکيل گروه از آشنايي پسري 14 ساله به اسم Ben Moody ودختري 13 ساله به اسم Amy Lee آغاز شد. گروه کار خودشو در کافه ها و محلهاي کوچک شروع کرد.

در آن زمان پدر Amy کمک کرد تا چند تا از ساخته هاي دخترش بصورت ترانه در بياد و استقبال خيلي خوبي هم از اين آهنگ ها شد واين سرآغاز محبوبيت و دلگرمي گروه شد.از خصوصيات اين آهنگها، که در پيشرفتشان سهم بسزايي داشت ،اين بود که بهيچ وجه تقليدي نبودند و نوعي نوآوري محسوب ميشد.

Evanescence با صدای رمزآلود و فوق العلاده Amy Lee و آهنگهاي غني و هارمونی خوبی که داشت خيلی زود طرفداران زيادی پيدا کرد و معروف شد و اولين البوم خود را با نام "Origin" منتشر کرد وبه نيويورک آمد تا بتونه کار خودشو در فضاي بازتر و امکانات تبليغاتي بيشتري ادامه بده.



John Lecompt بعنوان گيتاريست دوم Will Boyd بعنوان نوازنده گيتار Bass و Rockly Gray بعنوان درامر اعضاي جديد گروه بودند و کمک کردند که Amy و Ben به آرزوهاي خود و تصويري که از آينده گروه در ذهن خود داشتند، در واقعيت برسند.

گروه آلبوم بعدي خود را با نام "Fallen" در فوريه 2003 منتشر کردکه دو تا از آهنگهاي اين آلبوم بعنوان موسيقي متن فيلم "Dare Devil" انتخاب شد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اخيرا Ben moody گروه را ترک کرده و شايعه شده علت آن متمرکز شدن بيش از حد تبليغات روي Amy Lee بوده بعنوان مثال بيشتر پوسترهاي گروه فقط روي صورت Amy تنظيم شده و بقيه اعضاء تقريبا در پشت زمينه و بصورت محو (Fade) ميباشند. ولی علت اصلی جدايی توافق نداشتن Ben و Amy در مورد آينده گروه چه از نظر هنری و چه از نظر نوشتن موسيقی بوده.

Rock Magic
07-06-2007, 02:38
Pink Floyd

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

پینک فلوید (انگلیسی: Pink Floyd) نام یکی از مشهورترین و خلاق‌ترین گروه‌های موسیقی راک انگلیس است، که از سال ۱۹۶۵ به رهبری سید برِت نوازنده گیتار شروع به کار کرد و در دهه ۷۰ میلادی به اوج شهرت رسید

هسته اصلي گروه در دبيرستان كمبريج شكل گرفت.
Syd barrett متولد6 ژانويه 1946 كمبريج انگستان نوازنده گيتار (خواننده) راجرواترز
(Roger waters متولد 9 سپتامبر 1944 Great Bookham،انگلستان نوازنده باس، خواننده) و ديويد گيلمور David Gilmour متولد 6 مارس 1944 كمبريج انگلستان نوازنده گيتار و خواننده) شاگردان اين دبيرستان و باهم دوست بودند. برت و گيلمور قبل از ثبت نام در مدرسه هنر كمبرول Comberwell school of Art با هم بصورت نوازندگان دوره گرد به دور اروپاسفر كردند. در همين حين واترز كه در Regont street polytechnic نقشه كشي مي خواند به همراه همكلاسي هايش Nick Mason (متولد27 ژانويه 1945 بيرمنگهام، انگلستان، درامر) و Rick wright (متولد 28 جولاي 1945 لندن نوازنده كي بورد)گروه R&B به نام Sigma6 را تشكيل داده بودند.
دراولين برنامه آنها كليو متكالف Metcalfe باس مي زد. واترز دراين موقع به نواختن گيتار علاقمند شد و جوليت جيل Juliette Gale (كه بعدها با را يت ازدواج كرد) گيتار مي زد اما تحول اصلي در گروه زماني پيش آمد كه برايان كلوزBrian Close جاي مت كالف راگرفت.
بعد از اسامي مختلف مثل T- set و Screaming Abdabs بالاخره نام گروه به پيشنهاد barrett به Pinkfloyd تغيير يافت كه برگرفته از اسم نوازنده آلبوم جرجيا پينك آندرسون و فلويد کانسهيل است.




اولين كارهايشان را با همكاري كمپانيThompson Private Recording با نامهاي "Lucky love "عشق خوشبخت و من يک زنبور ملکه هستم (I am a king Bea) ضبط كردند . با نشر اين آلبوم توجه سازمان خودياری كه مركز آن در مدرسه آزاد لندن بود (Landon free school) را به خود جلب كردند. اعضاي اين موسسه John happy Hapkins و Perte Jenner (پيت جنر) اندروكنيگ Andrew king و جوبويد Joe Boyd بودند .شروع به چاپ روزنامه اي به نام International Times (تايمز بين المللي )نمودند. اين روزنامه در 5 اكتبر 1966 در رندهوس Round house لندن چاپ شد .

با كمك اين روزنامه بود كه Pink Floyd مهمترين كار خود را عرضه كرد در ماههاي بعد در كلوپ Ufo كه تازه تاسيس شده بود شوهائي را اجرا كردند. تك آهنگهايشان با شوها خيلي فرق داشتند تك آهنگ (Arnold Loyne) آرنولد ---- شماره 20 بريتانيا بود. “ بازي اميلي را تماشا كنيد“ ” See Emily Play“ در جولای سال 1967 آهنگ شماره 6 شد. ”سيبها و پرتقالها“ Apples and oranges و مرد سبزي "Vegetable man" آخرين جيغت را بكش “ Scream your last scream تك آهنگهاي بعدي بودند.


بالاخره برت در ماه آوريل همان سال از گروه جدا شد و به تنهايي به كاركردن ادامه داد. آنهابا نبودن ترانه سراي اصلي شان باز هم به كار خود ادامه دادند. و آهنگهاي " كنترل قلب خورشيد" را در دست بگير“Set the control for the heart of the sun “ و ” It would be so nice“(خيلي خوب مي شد) را اجرا كردند. در آسمان به من اشاره كن (Point me at the sky) اولين آلبوم از سري آلبومهاي آنها ساخته Ron Geesin رون گيسين بود. اين آلبوم شامل آهنگهاي كلاسيك بود كه يكي از برجسته ترين آنها ”يكي از همين روزها“ (One of these Days) و آهنگ حماسي Echoes (پژواك) نام داشت.
آلبوم "قسمت تاريك ماه" Dark side of the Moon بيش از 25 ميليون كپي فروش كرد كه يكي از پر فروش ترين آلبومها بود. بعد از آن آهنگ"الماس خارق العاده ات را بدرخشان" (Shine your Crazy Diamond) در تحسين و تشكر از برت ساخته شد.

بعد از آن آهنگ ” سيگار بكش“ (have a cigar) بود كه (روي هارپر) Roy Harper آن را ساخت و اوج هنر اين گروه محسوب مي شود. بعد از انتشار مجدد تك آهنگهاي Cats & Dogs سگها و گربه ها اين گروه بعنوان يكي از موفق ترين گروههاي دنيا به خاطر اينكه با جنبش بانك 1967 به مخالفت پرداخت مورد انتقاد قرار گرفت. تك آهنگ ”آجر ديگري در ديوار“ Another Brick in the wall نه تنها جان دوباره اي به گروه بخشيد بلكه آهنگ شماره 1 نيز شد.

اين موفقيتها دشمني داخلي كه بين اعضای گروه پيش آورده بود را حل نكرد. دشمني ديرينه بين وارترز و رايت كه همراه برت گروه را ترك كرد، منتهي به رفتن رايت در سال 1979 شد.
ريک رايت رفت و بعد از ان گروه البوم final cut را بيرون داد و بعد جدلها بيشتر از پيش قدرت گرفت.راجر فکر می کرد که گروه در حال منحرف شدن از مسير اصلی خود است و گيلمور راجر را به خودخواهی و تک روی متهم می کرد.فلسفه ی اوليه پينک فلويد را راجر اين طور بيان کرده بود: ((اگر ما نتوانيم اشعاری در مورده مسايل گريز ناپذير زندگی بشر بسرايیم و بخوانيم ديگر کاری برای انجام نخواهيم داشت))گيلمور در جايی گفته:((او گروه را قائم به خود ميدانست و همين امر ادامه ی کار را ناممکن ميکرد راجر ميخواست پينک فقط با نام او باشد))



راجر از ابتدای شهرت گروه اعتراض خودش را چه در اهنگها و چه در مصاحبه ها اعلام ميکرد:((در يک تور[در امريکا] دائم به افراد ميگفتم:از اين تور خوشم نمی ايد...و انها ميگفتند:ا!راستی؟ميدونی امروز بيشتر از چهار ميليون دلار کاسب شديم؟..ميدونی ۹۸۰۰۰ هزار تماشاچی يعنی چه؟؟...و به مرور زمان برای من معلوم شد که تنها چيزی که برای انها مهم است پول است که دليل روی اوردن من به موسيقی نبود))



بعد از البوم final cut راجر اعلام ميکند که گروه از مسير خودش کاملا منحرف شده و بايد گروه منحل بشه.دو مرد ديگر (گيلمور و ميسون)مخالفت می کنند .راجر در يک سمت خواهان امتياز پينک بوده و ان دو نفر در سمتی ديگر.سرانجام راجر در انتها اعلام کرد که امتياز استفاده از نام پينک را نمی خواهد.گيلمور در اين مورد می گويد:((وکلايش به او فهماندند که هيچ شانسی برای پيروزی ندارد در نهايت پولی هم به او داديم او دليل محکمه پسندی برای دادگاه نداشت.گروهی که توانسته سالهای سال با موفقيت به کارش ادامه دهد دليلی ندارد به دليل خروج يکی از اعضايش متوقف شود و بقيه اعضای گروه از کار بازبمانند))

شايد بزرگترين گروه موسیقيه راک با رفتن نظريه پرداز -اهنگساز و ترانه سرای خود به پايان راه رسيد.راجر بعد از ان با گروهی جديد مسير قبلی خويش را ادامه داد و ديگر اعضا نيز با نام پينک کار خود را ادامه دادند.
مانسون و گليمور هم آلبومهاي شخصي توليد كردند.اما هيچكدام از اينها به اندازه كار گروهي شان موفق نبود.
در سال 1987 Gilmour و Mason تصميم گرفتند دوباره كار با يكديگر با نام Pink floyd را شروع كنند. Wright هم برگشت اما اين بار استخدام قرار دادي شد.
اين بار برنامه هاي آنها مانند قبل موفق نبود. در سال 1994 (ناقوس جدائي)Division bell را منتشر كردند كه يكي از بهترين آثار Pink floyd شناخته مي شود.
تورهاي جديد و شوهاي جديد آغاز شد ولی موزيك Pink Floyd زماني قابل توجه تر است كه نتيجه يك كار گروهي باشد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


آلبوم‌ها
نی‌زن بر دروازه‌های سپیده‌دم (۱۹۶۷)
یک نعلبکی پر از رازها (۱۹۶۸)
موسیقی متن فیلم بیشتر(۱۹۶۹)
اوم‌ماگومما (۱۹۶۹)
مادر قلب‌اتمی (۱۹۷۰)
فضولی(۱۹۷۱)
پوشیده در ابرها (۱۹۷۲)
نیمهٔ تاریک ماه (۱۹۷۳)
کاش اینجا بودی (۱۹۷۵)
حیوانات(۱۹۷۷)
دیوار(۱۹۷۹)
برش نهایی (۱۹۸۳)
لغزش آنی در عقل(۱۹۸۷)
ناقوس جدایی (۱۹۹۴)

Rock Magic
07-06-2007, 02:44
:33: :33:
خسته نباشم.ایول به خودم.

Rock Magic
07-06-2007, 02:53
Beatles


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


وقتي به موسيقي و راك اند رول دهه شصت مي نگريم هاله اي از ابهام بر چهره موسيقي اسرارآميز و رويايي ان دوران نمايان مي گردد.كيست كه توانايي انكار شور و شعف ،بي پروايي،خلاقيت و نوآوري موسيقي آن دوران را داشته باشد؟كيست كه پديده شگفت انگيز دهه شصت - بيتل ها-را به فراموشي بسپارد؟ زمستان 1964يادآور بيماري لاعلاج آن دوران است و تب بيتل شيدايي كه گريـبــان صدهاهزار جوان بريتانيايي را گرفت! جنوني مبهم و ناشناخته كه در كوتاهترين زمــــان سرتاسربريتانيا را پيمود و ناگهان از آتلانتيك سردراورده و در آمريكا ريشه دوا ند.ترانهI WANT TO HOLD YOUR HAND نخستين شوك بيتل ها بود .ترانه زيباي بيتل ها صدرنشين جدول موسيقي انگلستان شد و موجي از شگفتي را در ميان جوانان انگليسي پديد اورد.يك هفته بعد ترانه اي ديگر خواب را از چشمان آنان ربود ترانه اعجاب انگيز PLEASE ,PLEASE,ME بيتل ها را در صدر جدول موسيقي آمريكا و انگلستان قرار داد.اوضاع از اين هم عجيب و غريب تر بود! پنج ترانه نخست جدول موسيقي انگلستان از بيتل ها بود و سال هنوز به پايان نرسيده بود كه 29 ترانه بيتل ها همگي به عنوان برترين هاي موسيقي آمريكا و انگلستان معرفي شدند.
مشهورترين و موفق ترين گروههاي موسيقي عصر حاضرحتي به اندازه يك چهارم موفقيت بيتل ها را كسب نكرده اند!!حتي گروه موفق و پر اوازه OASIS كه تقليدي سطحي و كم مايه از بيتل ها است نيز در برابر جادوي بيتل ها ناتوان مانده اند.اد سوليوان ED SULIVAN مجري خشك و جدي تلويزيون در برنامه اي زنده كه از فرودگاه HEATHROW لندن پخش ميشد در برابر جواناني كه سر از پا نمي شناختند و مبهوت و خيره منتظر ورود بيتل ها بودندگفت:مگر بيتل ها چه كساني هستند كه شما اينچنين ديوانه و آشفته وار آنها را دوست مي داريد؟سپس با هيجان خاص خود بيتل ها را به مبارزه طلبيد!نخستين برنامه تلويزيوني زنده بيتل ها در فوريه 1962 هفتاد ميليون نفر شاهد نخستين هنرنمايي تلويزيوني بيتل ها بودند. در ابتداي برنامه پيام تبريك الويس پريستلي ستاره موسيقي راك بر شور و هيجان برنامه افزود و تشويق و شادي بينندگان را به دنبال داشت. جوانان آن دوره خوب به ياد دارند كه در زمان اجراي شوي تلويزيوني بيتل ها مردم آمريكا بيش از هر زمان ديگري به روحيه اي شاد و نشاط و سرزندگي نيازمند بودند.غم فقدان رييس جمهور جوان و كاريزماتيك كه دو ماه قبل از آن مورد سؤ قصد قرار گرفته و به قتل رسيده بود موجي از نااميدي را در ميان جوانان به وجود آورده بود و شايعه جنگ نيز به اين وضعيت دامن ميزد.اما سرنوشت طالع ديگري را براي اين چهار جوان تازه از راه رسيده رقم زده بود طالعي بس نيك! با نگاهي به گذشته درمي يابيم كه بيتل ها با روحيه اي شاد و سرزنده،جادويي بي انتها و دورانديشي و شعور موسيقيايي انكارناپذير و قدرت اعجازانگيز خوددر تغيير حالات و روحيات جوانان ان دوره سهم به سزايي داشتند.هارموني بي نظير و سحرآميز بيتل ها، شوخي ها،لطيفه ها و لبخندهاي به يادماندني،آنها را از ساير گروهها و خوانندههاي آن دوره متمايز مي كرد.



بيتل ها از دنييايي ديگر آمده بودند!واقعيت اين بود كه انها از بندر ليورپول در شمال غربي انگلستان امده بودند.جان لنون سال 1940 در ليورپول متولد شد.پدر لنون او و مادرش را رها كرده و ناپديد شده بودو سرپرستي جان را عمه اش بر عهده داشت.پسر بچه اي عصبي كه عاشق موسيقي بود. مادر لنون گيتاري براي او خريده بودكه روي آن برچسبي با اين عبارت ديده مي شد:اين گيتار در برابر شكستگي ضمانت ميشود.لنون به سرعت نواختن گيتار را فرا گرفت و نخستين آهنگي كه نواخت THAT WILL BE THE DAY بود ترانه اي زيبا از بادي هالي خواننده مشهور راك! پل مك كارتني در سال 1942 متولد شد و خيلي زود نزديكترين دوست و يار صميمي لنون شد.ترانه سرايي و خواندن برخي از بهترين ترانه هاي بيتل ها را مك كارتني به عهده داشت.او نيز در كودكي مادر خود را بر اثر ابتلا به سرطان از دست داده بود و تا حدودي با روحيات لنون همخواني داشت.در سال 1957 لنون گروه QUARRYMEN راتشكيل داد و در همان سال دوست و همكلاسي مك كارتني يعني جورج هريسون به آنها پيوست در حالي كه تنها 14 سال داشت! در سال 1960 آنها عنوان SILVER BEATLES را براي گروه خود برگزيدندو با پيوستن پت بست به گروه انها سفر به آلمان را آغاز كردند و در كلوبي در شهر هامبورگ به مدت يكهفته به اجراي برنامه پرداختند. در سال 1962 پت بست جاي خود را به يك طبال ليورپولي داد. رينگو استار با نام اصلي ريچارد استاركي متولد 1940 در ليورپول. بعد از اجراي چندين برنامه به مديريت برايان اپستاين و با همكاري شركت اي.ام.آي نخستين آلبوم استوديويي گروه با نام DO LOVE ME به دنياي موسيقي عرضه شد! كريسمس سال 1963PLEASE PLEASE ME ترانه شماره يك لقب گرفت و تب بيتل شيدايي گسترش يافت . عموما اعتقاد بر اين است كه در زمان ورود بيتل ها به آمريكا پيشگامان موسيقي راك اند رول نظير چاك بري ،ليتل ريچارد و الويس پريستلي به تدريج به بوته فراموشي سپرده شده و جاي خود را به خواننده نماهايي چون فرانكي آوالون و چابي چكر دادند اما حقيقت اين نيست. گرچه الويس در سال 1958 به خدمت زير پرچم فراخوانده شد و پس از بازگشت نيز هرگز موفقيت دوران گذشته را كسب نكرد و بادي هالي خواننده شهير راك اند رول در سانحه هوايي سال 1959 به قتل رسيد و چاك بري و ليتل ريچارد و جري لي لويس از دور خارج شدند اما صحنه از موسيقي خوب و ارزشمند و بالغ خالي نبود…در سال 1963 يكسال قبل از تولد و هنرنمايي بيتل ها دنياي موسيقي راك به نام بزرگاني چون دريفترز ، بيچ بويز، روي اوربيسون ، سام كوك ، ميراكل ، موتاون ، مارتا وندلاس و گروههايي نظير كريستال و رونتس مزين بود. آنچه كه بيتل ها را از اين بزرگان متمايز ميكرد جذابيت پر زرق و برق ، خيره كننده و جلوه گر و ارتباطات عاطفي و تاثيرگذار گروه بود كه در فيلم مشهور شب يك روز سخت با بازي بيتل ها به خوبي نمايان بود.اندرو ساريس منتقد سرسخت و سرشناس به اين فيلم لقب همشهري كين فيلمهاي JUKEBOX را داده است ! در سال 1965 بيتل ها به چنان شهرتي دست يافته بودند كه مشهورترين جايزه بريتانيا يعني جايزه سلطنتي به انان تعلق گرفت . جايزه ام . بي. اي در كاخ سلطنتي باكينگهام به اين چهار اعجوبه جوان موسيقي انگلستان اهدا شد. رينگو استار پس از دريافت جايزه گفت: تا هنگام مرگ اين جايزه را نگاه خواهم داشت تا آ ن هنگام كه با من دفن شود. در سال 1965 آلبوم تحسين برانگيز THE RUBBER SOUL همراه با ملودي هاي روحبخش و ترانه هاي بسيار زيبا شهرتي جهاني را براي بيتل ها به ارمغان آورد. پس از برگزاري كنسرت بزرگ بيتل ها در سال 1966 كه در سانفرانسيسكو برگزار شد آنها فعاليت خود را به ضبط ترانه ها در استوديو محدود كردند. آلبوم مشهور REVOLVER در سال 1966 و حماسه انديشمندانه بيتل ها يعني آلبوم زيبا ، مشهور و به يادماندنی SGT.PEPPER”S LONELY HEARTS CLUB BAND در سال 1967و آلبوم WHITE ALBUM در سال 1968 و اثر درخشان و بي بديل گروه يعني ABBEY ROAD در سال 1969 حاصل تلاش گروهي آنان در اين چند سال بود . ميليونها عاشق و طرفدار موسيقي دوران سخت و تاريك دهه شصت را با نور خيره كننده بيتل ها سپري كردند و ترانه هاي اين گروه كليد حل معماهاي شگفت انگيز آن دوران گرديد. اما جدايي مك كارتني و لنون از يكديگر ضربه مهلكي را به گروه وارد آورد و در نهايت باعث از هم پاشيدگي گروه شد .

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

جان لنون با يوكو اونو هنرمند آوانگارد ژاپني و پل مك كارتني نيز با ليندا ايستمن عكاس موسيقي راك ازدواج كردند و فاصله بين لنون و مك كارتني عميق تر شد . در سال 1969 لنون تصميم بر انحلال بيتل ها گرفت ام با مخالفت مك كارتني روبرو شد ولي يكسال بعد خود مك كارتني خبر انحلال بيتل ها را اعلام كرد و موفقترين و پرآوازه ترين گروه موسيقي دنيا در آستانه فروپاشي قرار گرفت . فروش يكصد ميليوني ترانه ها و پاياني اينچنين تلخ و ناگوار همه چيز تمام شد. مك كارتني و همسرش اقدام به تشكيل يك گروه كرد و جورج هريسون با گرايش عميق به عرفان شرقي در خود فرو رفت و به فراموشي سپرده شد و در نهايت در غربت و انزوا در خانه دوست و يار هميشگي خود پل مك كارتني جان سپرد . رينگو استار نيز به تنهايي به ضبط ترانه هاي مورد علاقه خويش پرداخت و در چند برنامه تلويزيوني نيز ظاهر شد. جان لنون نيز به نيويورك رفت جايي كه هميشه دوست ميداشت و سرانجام در سال 1980 روي صحنه به ضرب گلوله يكي از هواداران مجنون بيتل ها به قتل رسيد و اين پايان بيتل ها بود اما نه براي ترانه هاي آنان كه ابدي بوده و در ياد و خاطر هواداران بيتل ها جاري و زنده و پويا خواهد بود.




دیسکوگرافی


۱. Please Please Me (مارس ۲۲, ۱۹۶۳)
۲. With the Beatles (نوامبر ۲۲, ۱۹۶۳)
۳. A Hard Day's Night (album)|A Hard Day's Night (ژوئیه ۱۰ ۱۹۶۴
۴. Beatles for Sale (دسامبر ۴ ۱۹۶۴)
۵. Help! (album)|Help! (اوت ۶ ۱۹۶۵)
۶. Rubber Soul (دسامبر ۳ ۱۹۶۵)
۷. Revolver (album)|Revolver (اوت ۵ ۱۹۶۶)
۹. Sgt. Pepper's Lonely Hearts Club Band (ژوئن ۱ ۱۹۶۷)
۱۰. The Beatles (album)|The Beatles (aka The White Album) (نوامبر ۲۲ ۱۹۶۸)
۱۱. Yellow Submarine (album)|Yellow Submarine (January ۱۷ ۱۹۶۹
۱۲. Abbey Road (album)|Abbey Road (سپتامبر ۲۶ ۱۹۶۹)
۱۳. Let It Be (album)|Let It Be (مه ۸ ۱۹۷۰)


تموم

منبع:Rock land و Wikipedia

Rock Magic
07-06-2007, 14:03
با سلام خدمت خوانندگان گرامي. موسيقي که اکثر مردم گوش ميدن بلکه موسيقي که در ايران کمتر به اون پرداخته شده.. Rock
متاسفانه در ايران بيشترين موزيکي که طرفدار داره همون خواننده هاي ايراني هستند که در لوس آنجلس فعاليت مي کنند که به جرات ميتوان گفت بيش از 90% آن پوچ و بي ارزش است. بعضي ها هم گرايش به موسيقي سنتي ايران آوردن که اونهم به دلايل زياد فراگير نشده و مقصر اصلي به نظر من راديو تلوزيون هستش که نه تنها هيچ قدمي در راه فراگير شدن آن نکرده بلکه برعکس سعي در خراب کردنش هم داشته و به اصطلاح موسيقي پاپ هر چيزي مي خواستن به خورد ملت دادن وجلو گسترش موسيقي سنتي ايران رو هم گرفتن. در اين ميان هيچ شانسي هم به گروههاي ايراني سبک راک ندادن تا خودشونو نشون بدن. هنوز وزارت ارشاد يک مجوز براي اين گروهها صادر نکرده و اين گروهها مجبور به اجراهاي به اصطلاح زير زميني شدن.

در این چند سال اخیر جوانان ما به موسيقی غربی روی آوردن که اونهم متاسفانه ناخواسته اسیر موسيقی تجاری پاپ و یکی دو جین خواننده که بیشتر بیلبورد تبلیغاتی میشه گفت بهشون تا خواننده شدن. البته هدف من خراب کردن موسیقی پاپ نیست ولی یه جوان ایرانی برای شنیدن و یا تهیه سی دی غربی فقط یه چیز پیش رو داره موسیقی پاپ!

اکثر جوانان ما درک کمی از موسیقی دارن حتی سبکهای موسيقی رو نمیشناسند وفقط موزیک رو تو همین خواننده هایی می بینن که همه جا به وفور پیدا میشه و حق انتخاب ازشون گرفته شده. خوشبختانه با گسترش روز افزون اینترنت دسترسی مردم به منابع اطلاعاتی زیاد شده و من هم سعی دارم قدمی هر چند کوچک در این راه بردارم و به معرفی موسيقی سبک راک و زیر مجموعه هاش و همینطور بیوگرافی گروههای مختلف که در این سبک ها کار می کنن بپردازم تا دوستان بیشتر آشنا بشن و برای گوش دادن به موسیقی دلخواهشون انتخواب بیشتری داشته باشن و از سبک راک که به نظر من هنر موسیقی در این سبک شکوفا شد بیشتر بدونن. سبکی که در سراسر دنیا مردم توجه خاصی به اون دارن ولی متاسفانه در ایران غافل از اون بودن.

البته اینو هم بگم در همین چند سال اخیرمتاسفانه موسیقی راک بخصوص سبکهای متال مثل ویروس تو جامعه ما بخصوص در شهرهای بزرگ افتاده است که اکثر مردم بدون کوچکترین شناختی بصورت تقلید کورکورانه به این آهنگها گوش میدن بدون اینکه از رسالت گروه چیزی بدونن حتی زحمت ترجمه اشعار رو هم بخودشون نمیدن و نمی دونن هدف از این آهنگها چیه... اینجا دیگه موسیقی پاپ نیست که یه مدت تو لیست پرفروش ها بره و بعدش فراموش بشه.. اینجا موسیقی هست که بعد از ده ها سال هنوز هم سر زبانهاست هنوز راجبش بحث میشه هنوز هم تو لیست پرفروش هاست. این گروهها همینطور بی هدف نیومدن هر کدومشون پیامی دارن پانک ها چی میگن؟ دث متال چه جوری بوجود اومد و پیامش چیه؟ بیتل ها برای چی اومدن؟ بحث سر اینها خیلی مفصل و از حوصله این مقوله خارج...

Lovelyman
07-06-2007, 14:39
اشكان عزيز اگر ميشه چنتا از اون آهنگ شوك هاي بيتل ها رو بزاري ممنون ميشم چون من از جووناي قديمي(پير هاي امروز) صحبت بيتل هارو زياد شنيدم اگه تو نستي چنتا ترانشو گير بياري ماهم تب شيدايي بيتل بگيردمون!:ي

Doyenfery
07-06-2007, 16:17
اشكان عزيز اگر ميشه چنتا از اون آهنگ شوك هاي بيتل ها رو بزاري ممنون ميشم چون من از جووناي قديمي(پير هاي امروز) صحبت بيتل هارو زياد شنيدم اگه تو نستي چنتا ترانشو گير بياري ماهم تب شيدايي بيتل بگيردمون!:ي

فقط توجه داشته باشید اگه چیزی میذارید (واسه دانلود) تو قسمت دانلود ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) بذاررید . ;)

Rock Magic
07-06-2007, 18:08
شاید شما نیز شنیدهاید که میگویندفلان گروه زیر زمینی است یا زیر زمینی فعالیت میکند.برای درک بهتر این موضوع بهتر است ابتدا تعریفی از ان داشته باشیم.به طور کلی این نوع موسیقی به موسیقی اطلاق میشود که بر خلاف جریان تجاری موسیقی در جهان گام بر میدارد.برای مثال گروهایی که در ین زمینه فعال هستند برای حفظ استقلال هنری و وابسته نبودن به کمپانی هایی که در غرب به Majir Companies مشهور هستند به این صورت فعال هستند.


این نوع موسیقی محدود به گروه خاص با سبک خاصی نمیباشد،وهر موسیقی که به طور مستقل وبدون تاثیر بازار تولید شود میتواند اندرگراند نامیده شود.

در بعضی موارد مشهاهده شده که این نوع گروه ها خود به مرور زمان میتوانند محرک صنعت موسیقی شوند،همچون پینک فلوید،نیروانا،تول وبسیاری از گروه های معروف دیگر که از دل همین موسیقی زیر زمینی بیرون آمدهاند ودر طول کار خویش استقلال هنری خود را حفظ کردهاند.البته بر عکس این هم وجود دارد :گروهایی که که ابتدا زیرزمینی فعالیت میکردند و بعد در منجلاب موسیقی تجاری گم شدهاند:،برخی مشهور وبرخی گمنام.


واما در ایران:

موسیقی زیرزمینی در ایران تعریف وفلسفه خودش را داره
هر گروهی که مجوز نگیرد زیر زمینی شناخته میشود.جالب است که در این میان بحث کیفیت جای خود را به شکوه وناله به ما مجوز نمیدهند میدهد.البته این قضیه ندادن مجوز گاه پیامهای مضحکی در پی دارد.مثلا یک نوازنده یا یک خواننده سرشناس یک آلبوم تولید کند وبعد مجوز نگیرد،آنگاه او هم زیرزمینی میشود.باید توجه داشت که موسیقی زیرزمینی صرفا به دلیل اینکه مجوز نمیگیرد،نمیتواندموسیقی خوبی باشد.بسیاری از افراد وگروه ها به جای اینکه انرژی خویش را صرف ارتقای کیفیت موسیقی کنند یک برچسب زیرزمینی به کارشان میزنند وبعد نگران هیچ چیز نیستند.در حقیقت این افراد در زیرزمین خود یک امپراتوری برای موسیقی خود بنا میکنند که در آنهیچ انتقادی جایز نیست.

حرف آخر

چه ما بخواهیم تجاری کار کنیم چه زیرزمینی ابتدا باید به این فکر باشیم که کار پر محتوا و با کیفیتی در ارتباطبا سبک دلخواه خویش ارایه دهیم چه پاپ لرانی چه راک یا هوی متال.

Rock Magic
07-06-2007, 18:23
:5: منتظر مطلب های جدید باشید.

magmagf
07-06-2007, 20:09
برايان مي پس از اجراي «خداوند ملکه را حفظ کند» بر پشت بام کاخ باکينگهام چه کرده است؟ کار بر روي يک آلبوم جديد؟ نه. نوشتن تاريخ جهان. او گفته است که هنگام نگاه کردن از طريق يک تلسکوپ به همان اندازه خوشحال است که وقتي گيتار به دست دارد.

طبق نظر برايان مي جهان تقريباً حدود 3 ميليارد سال ديگر هنگامي که کهکشان ما، راه شيري، با همسايه اش آندرومدا برخورد کند، به پايان خواهد رسيد. اين برايان مي است از گروه راک کوئين مردي که شما از او تصاوير ماندگاري در ذهن داريد؛ ايستاده بر برج هاي کاخ باکينگهام، تقسيم صحنه با فردي مرکوري، زندگي با موهاي هميشه مجعد و ازدواج با آنيتا دبسون. (اينکه موهاي مجعد او و همسرش هنوز موضوع مورد توجه خيلي هاست، او را آزار مي دهد. اما نگران نباش برايان، که در يک راي گيري سريع در دفتر روزنامه، يکي از موارد به يادماندني در کنسرت کوئين در Live Aid و نماهنگ Bohemian Rhapsody همين مورد ذکر شد.) اين جهان است گرچه که در حال حاضر براي او اهميت دارد.

مي قبل از اينکه به ستاره راک تبديل شود، دانشجوي دکتراي ستاره شناسي در امپريال کالج لندن بود. اکنون، بعد از چهل سال، او دوباره به موضوع بازگشته با کتابي که به کمک سر پاتريک مور ستاره شناس و کريس لينتوت مجري برنامه آسمان در شب بي بي سي نوشته است. نام کتاب «بنگ» (صداي انفجار) است، تاريخ کامل جهان با عکسي عجيب در صفحه 11؛ سه نويسنده، مي به نظر گيج مي رسد، مور کمي بداخلاق است و لينتوت در حال ساختن يک لنگر، در يک باغ، و چنانکه عنوان شده، آماده مي شوند تا «عبور ونوس» را تماشا کنند. خب، چراکه نه؟ برايان تقريباً مدرک دکترايش را گرفت. پايان نامه او راجع به آنچه «نور بروجي» خوانده مي شود، بود که به نظر بازتاب نور خورشيد است بر اجزاي خاک بين سيارات، اگرچه هر وقت مي به آن اشاره مي کند، من نمي توانم به اين نکته فکر نکنم که او به درخشندگي لباسش اشاره دارد. ما در اتاق بوي نا گرفته کميته در انجمن ستاره شناسي رويال هستيم، و مي درخشان ترين چيز در آن است؛ او بزرگ و مهربان است و سيمايي دارد که شايد در شرايط ديگر، نوعي جنون ستاره راک ناميده شود، اما اينجا بيشتر شکلي از ملايمت و گيجي هوشمندانه دارد.

او درباره دست داشتن در نگارش کتاب بسيار فروتنانه صحبت مي کند و مي گويد وقتي او با مور قهرمان يا ساير ستاره شناسان بزرگ وقت مي گذراند، خود را 18 ساله احساس مي کند؛ «که هيچ چيز نمي دانم و فقط گيتار مي زنم و فکر مي کنم اين افراد واقعاً نگاه تحقيرانه اي به من خواهند داشت.» وقتي برايان براي افتتاح يک رصدخانه عظيم در جزاير قناري به سر مي برد، يک گروه ستاره شناسان جهاني با او ملاقات کردند «و آنها واقعاً مرا شگفت زده کردند زيرا همگي گيتارهايشان را آوردند و از من خواستند برايشان امضا کنم.» او گيج شده بود.

کتاب نتيجه دوستي مي با مور بوده، زماني که او را اولين بار هنگام سخنراني در امپريال کالج ديد اين اثر نفوذناپذير استفان هاوکينگ «خلاصه تاريخ زمان» بود که سه نويسنده را به نوشتن بنگ برانگيخت. هدف آنها خلق تاريخچه ساده اي درباره شکل گيري جهان بود و نتيجه کتاب مصور خواندني و زيبايي است که مخاطبان عام را جذب مي کند.«من فکرکردم که اگر من کتاب را بفهمم، نشانه خوبي است که عموم مخاطبان نيز آن را درک مي کنند، و اگر من نفهمم، آنگاه کارهاي بسياري هست که بايد انجام گيرد.» او درک مي کند که خواننده عام به قياس نياز دارد؛ مثلاً کهکشان هاي مارپيچ به ترافيک خيابان ها ارتباط داده شده است، در پايان نيز اشاره راک، نماي عجيبي به يکي از آثار جاني ميچل دارد «ما وهم انگيزيم، ما درخشانيم» که به ما يادآوري مي کند در چه جايگاهي قرار داريم.

در جريان نوشتن کتاب، مي به يادداشت هاي پايان نامه اش بازگشت. در طول سال ها او ارتباطش را با اين موضوع از طريق آبونمان شدن در مجلات مختلف ستاره شناسي حفظ کرده بود و يک رصدخانه نيز در باغ خانه اش در غرب لندن داشت. اما نگارش کتاب کماکان نوعي کشمکش بود. آيا او مي داند، مثلاً تئوري پوسته چيست؟ «اوه، لعنتي، نه. در يک کلام من حتي تئوري زه را هم درک نمي کنم.» به تلخي لبخند مي زند.

تقارن جالبي بين زندگي برايان مي در موسيقي و زندگي اش در علم وجود دارد، بين حس سرگيجه اندکي که از خيره شدن به فضا ناشي مي شود و غروري که از ايستادن روي صحنه مقابل 60 هزار نفر به دست مي آيد. متعجبم که کدام يک ترساننده تر است؛ زل زدن به نور بروجي يا نواختن براي جمعيتي در ومبلي؟ « خب... واقعاً متفاوت است. نواختن براي آن همه مخاطب واقعاً عالي است؛ مي شود گفت لحظاتي از ترس وجود دارد که به آن معتاد مي شوي و از آن لذت مي بري.» اما شباهت هايي نيز وجود دارد.«فکر مي کنم نوعي خلوص درباره هر دو آنها صادق است، زيرا تو مي تواني خود را در افکاري درباره جهان يا در موسيقي فرو ببري و واقعاً از همه چيز جدا شوي و ميليون ها مايل از نگراني ها و مشکلات شخصي و خاک و دود جايي که هستي فاصله بگيري.»

وقتي برايان مي هفت ساله بود نامه اي براي بي بي سي نوشت و راجع به موسيقي برنامه آسمان در شب سوال کرد. در همين سال بود که، چنانکه خود مي گويد؛ «همه چيز اتفاق افتاد؛ من گيتار را شناختم، ستاره شناسي را شناختم، عکاسي را شناختم و اين سه همه زندگي مرا تشکيل دادند.» پدرش که مهندس برق بود به او کمک کرد تا يک گيتار بسازد و علاقه دوگانه اين پسر به موسيقي و ستاره شناسي تا سال هاي مدرسه در همپتون و سپس سال هاي دانشگاه در لندن ادامه پيدا کرد. زماني که دانشجوي دوره کارشناسي بود، گروه را همراه ساير اعضا، فردي مرکوري، راجر تيلور و جان ديکن تشکيل داد. « ما همگي عجيب و غريب بوديم. اين گروه عجيب و غريب بود و هنوز هم هست. هيچ کدام ما تحصيلات موسيقي نداشتيم، در رشته هاي ديگري درس خوانده بوديم. فردي گرافيک خوانده بود و واقعاً هنرش را مي پرستيد، تمام عمر. جان فارغ التحصيل رشته الکترونيک بود و در ابتداي تشکيل گروه مسووليت طراحي تجهيزات گروه را نيز بر عهده داشت و راجر يک زيست شناس بود.»

تز دکتراي مي تقريباً تمام شده بود، استادان او در حال بررسي هاي نهايي بودند که همه چيز تمام شد. برايان در آن زمان روزها به عنوان معلم رياضي تدريس مي کرد و شب ها به تمرين با گروه، که حال نام کوئين گرفته بود مي پرداخت. در اين گير و دار او ناگهان تصميمي گرفت و با وجود عدم رضايت خانواده اش دکترا را رها کرد. «پدرم واقعاً شوکه شد، گفت که هرگز فکر نمي کردم درست را رها کني؛ هرگز فکر نمي کردم درس را کنار بگذاري تا يک ستاره شوي. و واقعاً تا يک سال يا بيشتر خيلي کم با من حرف مي زد، که خب خيلي ناراحت کننده بود. من به پدرم خيلي نزديک بودم و به کمک او اولين گيتارم را ساخته بودم.» زماني که کوئين امريکا را براي اولين بار در مديسون اسکوئر گاردن نيويورک اجرا کرد، مي اعضاي خانواده اش را برد تا اجرا را ببينند. اين نوعي آشتي خانوادگي محسوب مي شد. برايان در آن زمان پسري کوچک از همسر اولش کريستين داشت. «من خانواده ام را در هتل پلازا ساکن کردم و گفتم؛ هر چه خواستيد سفارش بدهيد، ما پولداريم، که البته نبوديم، ولي دلم مي خواست کاري بکنم. مي خواستم پدرم درک کند داستان از چه قرار است. او آمد و اجرا را ديد و بعد نگاهي به من کرد و گفت؛ «OK، فهميدم،» لحظه فوق العاده اي بود. ما واقعاً به رضايت و تاييد خانواده نيازمنديم. شايد فکر کنيم که اين طور نيست، اما اين احساس در درون ما وجود دارد.» «من گفتم واقعاً اگر مي خواهي خودت را مطرح کني و قرار است لحظه اي نمايشي بسازي، اين صحنه بايد تصويري شبيه يک فلوت نواز تنها در برج يک قصر باشد.» در کمال تعجب او، قصر موافقت کرد. «اين واقعاً هيجان انگيز و البته ترسناک بود، اما من عاشق ساختن لحظه هاي اينچنيني هستم.» اما او معتقد است در اين کشور «که مردم از شهرت شرمنده مي شوند، فکر مي کني مجبوري معذرت خواهي کني که چيزي به دست آوردي.» او مي گويد؛ «مثلاً کليف ريچاردز، او قابل توجه ترين ضبط را به عنوان يک هنرمند دارد، اما هميشه در دنياي مديا شوخي گرفته شده است.» صداي مي در اينجا تبديل به زمزمه مي شود؛ «حتي پاتريک مور؛ آنها او را عجيب و غريب مي دانند، که البته هست. اما همه حجم دانشي را که او به عنوان يک روشنفکر دارد فراموش مي کنند.» ناشر مي که در سمت ديگر ميز نشسته است، چنين نظر مي دهد؛ «در دهه هفتاد داشتن موهاي مجعد نوعي ضديت با مد روز محسوب مي شد.» انگار مي با اين جمله دلگرمي يافت و دوباره آرام شد؛ «بله، من هميشه از موهاي مجعدم ناراحت بودم و سعي مي کردم آنها را صاف کنم.» مکثي کوتاه؛ «فکر مي کنم بيشتر مردم از قسمتي از وجود خودشان بيزارند، اين طور نيست؟ من هم فکر مي کردم موهايم وحشتناک است و آنها را صاف مي کردم تا روزهاي آغاز کوئين و بعد، خوشبختانه همه چيز درست شد. به نظر من جيمي هندريکس عقيده مردم را درباره آنچه مد مي دانستند تغيير داد. جيمي هندريکس در واقع همه چيز را تغيير داد.» به نظر مي رسد تغيير ناگهاني حالت يا وضعيت دروني بدون بازنمود بيروني از توانايي هاي برايان مي است. وقتي پرسيدم آيا موضوع زيست محيطي نيز در کتاب مورد بررسي قرار مي گيرد به سرعت حالتش تغيير کرد؛ «تا حدودي بله. البته سعي کرديم لحن تکراري موعظه آميز نداشته باشيم و من مي دانم وقتي موضوع گرم شدن تدريجي زمين پيش مي آمد ما بسيار مراقب بوديم بدون دليل کافي به سمتي حرکت نکنيم. اين به طور قطع يکي از توانايي هاي پاتريک است؛ او بيش از همه درک مي کند که اين موضوع که ما (انسان ها) علت اصلي گرم شدن سطح زمين هستيم، ثابت شده نيست.» (شايد يادآوري اين نکته مفيد باشد که پاتريک مور در دهه هفتاد شديداً درگير سياست هاي راست گرايانه بود.)

«ما؟ نوع بشر؟ آه، اثبات چنين قضيه اي هرگز ممکن نخواهد شد. تنها کاري که مي تواني انجام دهي اين است که نگاه کني و ببيني که چه کمکي مي تواني بکني. سعي کني اين قضيه را ساده نپنداري، سعي کني آشوب طلب نباشي. ما مجبوريم از آنچه در قبال سياره مان انجام مي دهيم آگاه باشيم، زيرا اکنون اين مهمترين مساله است. ما عميقاً به آن نپرداخته ايم، نفهميده ايم که در اين لحظه چگونه درياها در حال خشک شدن اند. بسياري چيزها حکم فاجعه را دارند.

او هنرمندانه بحث را پيش مي برد و با اين جمله متفکرانه پايان مي دهد؛ «مي داني، فکر مي کنم تا زماني که جرج بوش در کرسي رياست نشسته، ما در يک فيلم فاجعه آميز زندگي مي کنيم.» در اين هنگام صحبت ما قطع مي شود زيرا پل ماردين پروفسور ستاره شناسي دانشگاه کمبريج در زده و وارد اتاق مي شود. به مي نگاه مي کند و چشمکي مي زند. مي نيز جواب او را با چشمکي مي دهد.

دو مرد نشسته و با شور و علاقه اي عظيم درباره دستاوردهاي جديد در ستاره شناسي صحبت مي کنند. آنها راجع به تلسکوپي در تنه ريف بحث مي کنند که وقتي کامل شود بزرگترين تلسکوپ دنيا خواهد بود. مي براي برنامه افتتاح آن دعوت شده و قرار است قطعه اي نوشته و اجرا کند. ماردين مي گويد؛ «بله. البته نوشتن قطعه موسيقي بدون احساساتي شدن کمي دشوار است.»

سپس پروفسور از او درباره علاقه به خصوصش مي پرسد؛ نور بروجي و چشمکي مي زند. بعد نام محققي برجسته در امريکا را به او مي دهد که شايد علاقه مند باشد موسيقيداني را حمايت کند که مي خواهد تز دکترايش را تکميل کند. (مي مي گويد؛ «خوشبختانه نور بروجي دوباره براي من تبديل به نوعي انگيزه شده است، زيرا شايد بداني که در حال حاضر ما در حال پيدا کردن ابرهاي بروجي اطراف ساير ستاره ها هستيم.» مي مي پرسد؛ «جدا از شوخي فکر مي کني مي توانم به او اي ميل بزنم؟» حتي ماردين نيز از ميزان فروتني او تعجب مي کند؛ «فکر مي کنم مي تواني.» و دو مرد صميمانه به هم لبخند مي زنند.



لينك مطلب:



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

magmagf
07-06-2007, 20:11
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


"دیوار پینک فلوید" نقطه اوج حضور موسیقی راک در یک فیلم و نمونه ای تکرار نشدنی از یک اپرای موفق راک است. فیلم The Wall تفسیری است زیبا از اثر جاودانه پینک فلوید با داستانی تاثیر گذار در مورد کودکی، شهرت و جنون فردی که می تواند نمونه ای از افراد یک جامعه باشد. این فیلم بدون شک جایگاه آنرا دارد که نوعی اعجاز سینمایی تلقی شود.

"دیوار" داستان پینک، دانش آموزی جوان و جاه طلب است که برای طغیانی در برابر آسیب های روحی دوران کودکی اش به راک پناه می آورد، سپس به یک ستاره تبدیل شده و چنان شورشی در وجود او بوجود می آید که نهایتا وی را به کام جنون می کشاند.

شاید بتوان "دیوار" را آمیزه ای از داستان زندگی خواننده و گیتاریست گروه پینک فلوید، راجر واترز و سید برت دانست. کودکی پینک مقارن با شهرت و محبوبیت راجر واترز است. در این فیلم شخصیت او به عنوان یک نوجوان افسرده که دستخوش ناملایماتی چون عدم حضور پدر و نیز مشکلات روحی و روانی ناشی از جو دیکتاتوری حاکم بر مدرسه شبانه روزی ، به تصویر کشیده شده است.

در مقابل دوران جوانی پینک را می توان به نوعی داستان زندگی سید برت تشبیه کرد که حضور در گروه پینک فلوید سکوی پرتابش به اوج قله شهرت و نهایتا جنون او شد. همانطور که پینک - که نقش او را در این سنین باب گلدوف ایفا نموده است - به فوق ستاره تبدیل می شود و در پی آن افسردگی و اضطراب های اجتماعی بر شخصیت او چیره می گردد و سرانجام به جنون و بیماری توهم مبتلا می شود.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از ترانه Nobody Home

کودکی پینک که بخشهای ابتدایی فیلم حول آن دور می زند، در انزوا سپری می گردد. پدرش در جنگ کشته شده و پسر در بحرانی ترین شرایط سنی تنها و سرگردان به حال خود رها شده است و مجبور است تا روزگار را در مدرسه ای شبانه روزی که مدیریت آن را فردی شیطان صفت بر عهده دارد سپری نماید.


سرپرست مدرسه کوچکترین اهمیتی به وضعیت روحی روانی پینک ندارد و نه تنها کمکی به او نمی کند بلکه حضورش سبب شده تا فضای مدرسه در نظر کودک مانند زندانی برای محبوس کردن افکارش جلوه می کند.


فیلم با استفاده از برگشتهایی (flashback) که اکثرا در قالب انیمیشن های قدرتمند و حیرت انگیز بازگو شده اند، ورود گرداب جنون به ذهن تخریب شده پینک بر اثر فشارهای اجتماعی و امیال تحقق نیافته را به تصویر می کشد.

در صحنه ای از فیلم، پینک بسیار آرام در اتاقی در هتل نشسته و در چشمانش تاریکی و اندوه به چشم می خورد و ناگهان اتاق را به هم می ریزد، در مقابل آینه می ایستد و خودش را شکنجه می دهد، دچار توهم می شود و حتی خود را موجودی چون هیتلر فرض می کند که قصد فتح جهان را دارد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از ترانه Goodby Blue Sky

داستان بی وقفه جلو می رود و شما در مقام یک بیننده هوشیار نظاره گر گذشت زمان هستید؛ تشبیه و استعاره در جای جای فیلم به وفور دیده می شود. در این میان صحنه ای که در آن دانش آموزان مدرسه شبانه روزی وارد چرخ گوشت می شوند و چکش هایی که به صورت انیمیشن در میان جمعیت رژه می روند، جلوه ای آزار دهنده از تفسیری هوشیارانه را در مقابل دیدگان تماشاگران به نمایش می گذارد.


در انیمیشن انتهای فیلم طی صحنه یک محاکمه دست نشانده ای پوشالی، کاراکتر پینک را مورد ارزیابی قرار می دهد. در اینجا بیننده فیلم به حال خود رها می شود تا بتواند از داستانی بغرنج، سرشار از صداقت و یورش های روحی که آرامش را از او سلب کرده نتیجه ای بگیرد.

اما همانگونه که از گروه پینک فلوید انتظار می رود، موسیقی در این فیلم کلید اصلی ارتباط قسمتهای مختلف داستان را تشکیل می دهد. فیلم دیالوگ های مشخص چندانی ندارد و شخصیت های داستان در سکوت به ایفای نقش در داستان می پردازند. در چنین فضایی کاملا طبیعی است که موسیقی باید به عنوان عاملی که داستانسرایی را عهده دار است، کمبود گفتار فیلم را جبران نماید.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از ترانه Is There Anybody Out There


بخش های مختلف فیلم مانند قطعات متفاوتی که به طور همزمان توسط داستانی به هم مرتبط شده اند فراموش نشدنی هستند و در کنار آنها تصاویر و انیمیشن ها نیز بدون اغراق حیرت انگیز است.


موسیقی با تسلط بسیار ارتباط کلی میان قسمتهای مختلف داستان را حفظ می کند، از صحنه های وحشتناک و تکان دهنده Another Brick in The Wall گرفته تا صحنه آرامش بخش Mother . صحنه ای که پینک در حالت نیمه اغماء تجربیات تلخ کودکی اش را به یاد می آورد و همزمان موسیقی دهشتناک و در عین حال باشکوهی پخش می شود، از مهم ترین و تاثیر گذارترین صحنه های فیلم است.

موسیقی متن این اثر سینمایی نبض تپنده ای است که قطعات ضد و نقیض زندگی کاراکتر اصلی فیلم و ماهیت واقعی آن را به هم می پیوندد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از ترانه Run Like Hell


هرچند ممکن است برای افرادی که راک علاقه ندارند، این فیلم چندان زیبا به نظر نرسد، اما بطور قطع اثری به یاد ماندنی از یک نابغه بزرگ است. چه بسیارند فیلم هایی که با وجود دیالوگ های فراوان نتوانسته اند در شخصیت پردازی تا به این حد موفق ظاهر نشده اند.


The Wall اثری سینمایی است که بیننده تا انتهای آن از تلفیق استادانه هنر فیلمبرداری، جلوه های بصری و موسیقی کاملا راضی می ماند. به هر ترتیب صرفنظر از احساس خوب یا بدی که فیلم بر شما در مقام بیننده می گذارد، بدون شک پس از آن برای مدت زمان طولانی در ذهن و فکر شما خواهد بود.

magmagf
07-06-2007, 20:12
نیویورک/مجله بیلبورد - در روز 17 مارس 1973، گروهی به نام پینک فلوید، در گیر و دار تحول موسیقی خود آلبومی به نام "نیمه تاریک ماه" Dark Side of the Moon را منتشر کردند که به سرعت وارد جدول 200 تایی بیلبورد Billboard شد و در این فهرست رتبه 95 را به دست آورد که در آن هفته بالاترین رتبه برای اولین حضور در فهرست به شمار میرفت. سپس اتفاق جالبی افتاد، این آلبوم هرگز از چارت خارج نشد.



پس از گذشت 14 سال یا دقیقتر بگوییم 736 هفته بعد، در ماه جولای 1988، آلبوم از این جدول خارج شد. مدتی بعد دوباره در بیلبورد 200 تایی ظاهر شد و 759 هفته در فهرست بهترین آلبومهای پاپ باقی ماند، و پینک فلوید در این هفته به مرز باورنکردنی 1500 هفته حضور در چارتها رسیده است.

رتبه دوم از نظر زمان حضور در بیلبورد 200، متعلق به باب مارلی و ویلرز (Bob Marley & the Wailers) است که چند سال از پینک فلوید عقب هستند و تنها 845 هفته در این چارت حضور داشته اند.

راجر واترز (Roger Waters) عضو سابق و خواننده اصلی پینک فلوید که قرار است به تنهایی تمام آلبوم "نیمه تاریک ماه" را در تور پاییزه خود، در 18 شهر آمریکای شمالی اجرا کند، در گفتگویی با بیلبورد حضور یافته است تا درباره این آلبوم صحبت کند.

خبرنگار - به نظر شما چرا این آلبوم توانسته است در میان نسلهای متعدد و متفاوت به چنین موفقیتی دست یابد؟



واترز - از نظر موسیقی، این اثر واقعا توانسته است از آزمون زمان سربلند خارج شود. در آن زمان خاصیتی در همزیستی استعدادهای موسیقی هر چهار نفر ما وجود داشت که بسیار موفق بود. از طرف دیگر، از نظر محتوای اشعار، این آلبوم دارای محتوای حکیمانه ای است که برای نسلهای متوالی جذاب است زیرا به نظر میرسد که محتوای اشعار به شنونده اجازه میدهد مسائل را مورد تردید و یا زیر سؤال ببرد، شاید، این چیزی است که برای همه ما، زمانی که به بلوغ میرسیم و به سوی زندگی واقعی پرتاب میشویم، بسیار جذاب است.

خبرنگار - آیا احساس میکنید که آنچه در استودیو ضبط کردید موافق تمام ایده آلهایتان بوده است؟



واترز - زمانی که کار ضبط تمام شد، من یک کپی از نوار ریل (Reel) آنرا به خانه بردم، و به یاد دارم که در آن زمان آنرا برای همسرم پخش کردم و پس از پایان آن او اشکش سرازیر شد. من فکر کردم" این کار قطعا به جای حساس زده است"، من به نوعی با این فکر خوشنود شده بودم و با خودم گفتم، "وای، این یک اثر حسابی و کامل است" و کاملا اعتقاد داشتم که مردم به آن واکنش نشان خواهند داد.

خبرنگار - تصویر سازی آلبوم هم بخش بزرگی از آن به شمار میرود.



واترز - استورم ثورگرسن (Storm Thorgerson) و اوبری پاول (Aubrey Powell) کار طراحی را در گروه Hipgnosis (گروهی از طراحان بریتانیایی تشکیل شده در سال 1968. تخصص این گروه در طراحی جلد آلبومهای راک بود و در سال 1983 از هم پاشید. اما ثورگرسن به کار با پینک فلوید ادامه داد) انجام دادند. آنها با چیزی حدود 6 یا 7 نمونه کار آمدند و آنها را روی زمین اتاق فرمان انداختند و همه ما یکصدا گفتیم "این یکی!" هیچ گفتگویی درکار نبود. همه ما حس خوبی به آن داشتیم.

خبرنگار - آیا "نیمه تاریک ..." نقطه عطفی برای کار استودیویی پینک فلوید بود؟



واترز - بله. تا زمان "نیمه تاریک ..." ما گروهی بسیار به هم پیوسته بودیم. ما واقعا یک گروه بودیم، نزدیک به هم و صمیمانه کار میکردیم و از این وضعیت راضی بودیم. "نیمه تاریک ..." مرزهایی در این رابطه ایجاد کرد، کار ضبط روز به روز مسئله دارتر میشد. با این آلبوم ما به چیزی دست یافتیم که به عنوان مردان جوانی که وارد حرفه موسیقی میشوند، میخواستیم به آن برسیم. پس از آن ما بیشتر از ترس به هم چسبیده بودیم تا از روی امیدواری.

خبرنگار - شما قصد دارید که آلبوم را به طور کامل در تور آینده خود اجرا کنید. چطور به این فکر افتادید؟



واترز - این درخواست مسابقات فرمول یک (مهمترین مسابقات اتوموبیلرانی که به نام گراند پری - Grand Prix - نیز شناخته میشود.) فرانسه بود. آنها به دنبال یک رویداد بزرگ درروز 14 جولای بودند، که روز قبل از مسابقات گراند پری فرانسه است که در مسیر مانی (Magny-Course)، حدود 100 کیلومتری جنوب پاریس اجرا میشود. ظاهرا یک نفر هوس کرده بگوید که "نیمه تاریک ..." پینک فلوید اجرا شود و یکی دیگر هم هوس کرده از چند نفر نظرخواهی کند که گفته اند- "دیوانه شدی؟" در نتیجه آنها سراغ من آمدند. من هر چه بیشتر روی این پیشنهاد کار کردم، ایده های بیشتری به ذهنم رسید. من همین حالا قرار است به مرکز شهر بروم تا بر روی جلوه های تصویری "نیمه تاریک ماه" و بقیه نمایش کار کنم، و به شدت امیدوارم که کاری در خور اثر انجام شود.





منبع : گفتگوی هارمونیک

Rock Magic
07-06-2007, 23:13
چهره‌های برتر تاریخ راك :27:

مجله رولینگ استون در نظرخواهی از كارشناسان واهالی موسیقی چهره‌های برتر تاریخ راك را انتخاب كرد.
شاید موسیقی راك در كشور ما آنچنان كه در آمریكا مورد توجه قرار گرفته محبوبیت نداشته باشد. شاید كه نه. قطعا و آنهم به‌دلیل ساخت آن و برداشت‌های متفاوت در جامعه‌ی ما از این سبك موسیقی است.
ما بدون پیش‌داوری و فقط برای اینكه به همه‌ی سبك‌های موسیقی توجه كرده‌باشیم، شما را در این شماره با مهمترین اتفاق موسیقی راك آشنا می‌كنیم.
راك اند رول، پنجاه و سه ساله شده. در واقع، این تاریخ‌نگاری مطابق میل سفیدهاست؛ آن‌ها كه دوست دارند الویس پریسلی را مبدع راك اند رول معرفی كنند. آن‌ها كه موشكافانه‌تر به مسأله می‌پردازند، خوب می‌دانند كه چاك بری پیش از الویس پریسلی آهنگ‌هایی به سبك بعدا نامگذاری شده راك اند رول ساخته بود.
اما بری، سیاهپوست بود و خب در آمریكا، هیچ كس نمی‌خواهد نام چاك بری سیاهپوست را قبل از الویس سفید بیاورد. می‌توان به راحتی چشم بر حقایق بست و الویس را اولین نامید. هر چند نباید فراموش كرد كه نام الویس در صحنه موسیقی دنیا، نام شناخته شده‌ای است و چاك بری در كلیت موضوع، جایگاهی به مراتب پایین‌تر از ستاره راك اند رول دنیا دارد.
الویس پریسلی كه پیش از ضبط آهنگ «همه چی مرتبه» در پنجم جولای ۱۹۵۴ در استودیوی آفتاب شهر ممفیس یك راننده كامیون بود، تاریخ موسیقی را وارد مرحله جدیدی كرد. در آن زمان، این راننده ۱۹ ساله فكرش را نمی‌كرد كه استفاده از گیتار الكتریك در آهنگ‌ها می‌تواند این‌طور جلب توجه كند.
او اما تا سال‌ها ستاره ماند. تا سال‌ها با آهنگ‌های معروف خود صحنه‌ها را تسخیر كرد. پس از او، نام‌های دیگری وارد عرصه شدند، سبك‌های جدیدی به وجود آمد، نوازندگان بی‌نظیری وارد صحنه شدند و راك اند رول، سال‌های سال در صدر موسیقی‌های مهم و جدی دنیا ماند.
راك با سبك‌های متفاوتی تلفیق شد و شاخه‌های زیادتری شكل گرفت؛ موسیقی بلوز، كلاسیك، سول، موسیقی فالك، الكترونیك و بسیاری دیگر از سبك‌های موسیقی وارد جریان موسیقی راك شدند و با نوآوری ستاره‌های هر یك، نسل‌های متمادی‌ای را درگیر این سبك كردند. ظهور بیتل‌ها و رولینگ استونز در اروپا و نفوذ آن‌ها به آمریكا، فصل نوینی را برای موسیقی راك رقم زد.
باب دیلن با متون اعتراضی خود، یكی دیگر از جریان‌سازان موسیقی راك بود و در دهه هشتاد كه احساس می‌شد نفوذ راك در دنیا رو به كاهش است، با ظهور نیروانا و U۲ موسیقی همچنان در انحصار راك باقی ماند.
مجله رولینگ استون كه معتبرترین و مهم‌ترین مجله موسیقی دنیاست در ماه میلادی گذشته، شماره ویژه‌ای برای ۵۰ چهره ماندگار موسیقی راك اند رول منتشر كرد كه با استقبال گسترده‌ای مواجه شد. در این شماره ویژه، ۵۰ چهره برتر موسیقی درباره ۵۰ چهره جاودان برگزیده، مطالبی نوشتند كه كار عجیب و جالبی به نظر می‌رسید.
آن‌ها از سال گذشته مقدمات این شماره را با برگزاری یك نظرسنجی از چهره‌های سرشناس موسیقی و مردم فراهم آوردند و نهایتا نام ۱۲۵ هنرمند برتر عرصه راك اند رول را اعلام كردند. در مرحله بعد، امتیازات كارشناسان موسیقی هم به آراء اضافه شد تا ۵۰ چهره برتر تاریخ موسیقی راك انتخاب شوند. رولینگ استون از نویسندگان افتخاری این شماره درخواست كرده درباره كار ویژه این چهره‌ها در عرصه راك اند رول و تاثیرشان بر روند موسیقی و جایگاه آن‌ها در تاریخ بنویسند.
الویس كاستلو كه خود یكی از مشاهیر موسیقی راك است، درباره بیتل‌ها نوشت و بونو خواننده گروه U۲، درباره الویس پریسلی. ون موریسون، شاعر توانا و موزیسین مشهور هم گرایش ویژه‌اش به ستاره نابینای موسیقی سول و گاسپل، ری چارلز را نشان داد.
او انگار بدهی‌اش به موسیقی روحانی را این‌گونه پرداخت كرده بود. جان مایر موزیسینی كه امسال چند جایزه گرمی گرفت درباره هندریكس نوشت: فلی، خواننده گروه ردهات چیلی پپرز، درباره استقلال ذاتی نیل یانگ ستاره كانادایی موسیقی راك مقاله‌ای نوشت و...
● استاد همه نسل‌ها
جان مایر: جیمی هندریكس، یكی از فوق‌العاده‌های دنیای موسیقی است. شما طرفدار Black Sabbath باشید یا هوادار Elmore Yanes، از Wanson خوشتان بیایدیا از Grafefol Dead ، می‌فهمید كه هر موسیقی‌دانی به نحوی به مكتب هندریكس ربط پیدا می‌كند یا از آن الگوبرداری كرده است.
او تقریباً در هر سبك از موسیقی معاصر به عنوان سرآمد آن شناخته شده است، چراكه تقریباً در هر سبكی نوازندگی كرده و اثری از خود بر جای گذاشته است. آیا او در سبك بلوز فعالیت می‌كرد؟ به ترانه "Voodoo Chile" گوش دهید و می‌توانید نشانه‌هایی از بلوز را در آن پیدا كنید.
آیا او یك موسیقی‌دان راك بود؟ بله او از صدای موسیقی برای رسیدن به هدفش استفاده می‌كرد مانند اثر « این راك است». آیا او یك خواننده و ترانه‌سرای احساساتی بود؟ در "Bold As Love" او به گونه‌ای می‌خواند كه شما می‌فهمید او مردی است كه قلب خود را می‌شناسد. در اغلب موارد او مثل ستاره راكی به تصویر كشیده شده كه گیتار خود را آتش زده است.
ولی وقتی كه من در هندریكس فكر می‌كنم، به یكی از دوست‌داشتنی‌ترین و دلنشین‌ترین نواهای گیتار می‌اندیشم كه در ترانه‌هایی نظیر "One Rainy Wish" و "Litte Wing" یا حتی در "Doifting" نظیر آن‌را شنیده‌ایم. "Little Wing"، به شكل دردناكی كوتاه و زیباست.
درست مثل این می‌ماند كه پدربزرگ مرحوم شما زنده شود و تنها برای یك دقیقه و نیم كنار شما باشد و سپس برود. این عالی است و خیلی زودگذر. من فكر می‌كنم دلیل اصلی این‌كه همه موسیقی‌دان‌ها دوست دارند ترانه‌های هندریكس را بنوازند، این است كه زبان اشعار و موسیقی وی را زاده قلب و فكر او می‌دانند.
او یك رابطه محرمانه با نوازندگی گیتار داشت علی‌رغم این‌كه آن‌را بسیار فنی و تئوریك می‌نواخت. من فكر می‌كنم كه گیتار برای او مقدس بود. برای همین است كه شما هرگز مصاحبه‌ای از او پیدا نمی‌كنید كه درمورد علایقش به گام‌ها و نوازندگی گیتار حرفی زده باشد. این بخشی از آن چیزی است كه سبب می‌شد او بسیار هیجان‌زده نوازندگی كند.
من هندریكس را از طریقStevie Ray شناختم و كشف كردم. پس از این‌كه او را در حال نوازندگی "Little Wing" دیدم. تصمیم گرفتم سبك‌كاری‌ام را براساس كارهای هندریكس تغییر دهم.
اولین كار ضبط شده‌ای كه متعلق به هندریكس بود و خریداری كردم "Bold as Love" بود، برای این‌كه "Little wing" را در مجموعه‌اش داشت. یادم می‌آید كه ساعت‌ها فقط به جلد آلبوم نگاه می‌كردم. بعد ماه‌های متوالی وقتم را برای گوش كردن "Electric Ladyland" صرف كردم كه خیلی آدم را عصبی‌ می‌كند.
واقعیت سیاه و تلخی وجود دارد و شاید هندریكس به حدی صادق بود، كه آنرا مخفی نگه داشته است. ضمن این‌كه او انواع و اقسام مدها را هم اختراع كرد كه در نوع پوشش و رفتار هوادارانش تأثیر می‌گذاشت. به طوری‌كه افرادی كه پیرو و مقلد مدهای اختراع شده از سوی او هستند را به خوبی می‌توان تشخیص داد و شناخت. همه ما آرزو می‌كنیم به اندازه كافی نابغه باشیم كه قبل از ۲۸ سالگی از دنیا برویم. یك حالت اسطوره‌ای در مورد او وجود دارد كه هیچ جنبه انسانی در آن نیست.
● بلوزهایی با نقش باب
ویسلف ژان: چه چیزی باب مارلی را از خیلی از ترانه‌سراهای بزرگ و سرشناس جهان متفاوت و جدا می‌كند؟ آنها نمی‌دانند معنی این‌كه آب به آرامی داخل خانه‌ آدم نفوذ كند چیست. آن‌ها نمی‌دانند بدون مایكروویو و قابلمه چه‌كار باید كرد، نمی‌توانند آتشی با چوب روشن كنند و ماهی خود را كنار اقیانوس بپزند.
مارلی به دوره فقر و بی‌عدالتی در جامائیكا تعلق دارد و این مساله را خودش در ترانه‌های عصیانگرانه‌اش به معرض نمایش می‌گذارد. مردم الگوی اصلی او برای خوانندگی و نوازندگی بوده‌اند. او همچون جان لنون به این تفكر می‌پردازد كه از طریق موسیقی و لغات واقعا می‌توان در جهان صلح و آرامش برقرار كرد. مقایسه او با دیگر موسیقیدان‌ها دشوار است، برای این‌كه موسیقی تنها بخشی از واقعیتی بود كه نام مارلی بر خود داشت .
او یك بشردوست و انقلابی نیز بود. تأثیر او بر سیاست جامائیكا بسیار زیاد بود، به گونه‌ای كه حتی بارها تهدید شد و مورد حمله قرار گرفت. مارلی مثل موسس بود. وقتی‌كه موسس حرف می‌زد، مردم به خروش آمده و حركت می‌كردند. وقتی‌كه مارلی حرف می‌زد هم‌چنین بود. ترانه‌های مارلی تقریبا برای اولین بار سبك موسیقی كارائیبی با ریتمی قوی را در سراسر دنیا پخش كرد. وقتی كه من در هائیتی بودم و پدرم آن‌جا در نقش مسؤول كلیسا مشغول به‌كار بود، ما به سختی می‌توانستیم موسیقی راك مسیحی گوش نكنیم و اصلا اجازه گوش دادن به موسیقی رپ را نداشتیم. وقتی‌كه چهارده سالم بود، داشتم "Exodus" گوش می‌كردم كه پدرم كه خیلی خوب انگلیسی صحبت نمی‌كرد از من پرسید: «این آهنگ در مورد چیست؟» به او گفتم در مورد انجیل است و در مورد قیامت حرف می‌زند.
وقتی‌كه این موسیقی به گوش‌ او رسید یا به‌طور كلی هنگامی‌كه موسیقی مارلی به گوش شنونده می‌رسد، به‌طور خودكار و مستقیم در ذهن شما نفوذ پیدا می‌كند. با نگاهی به اشعار او می‌توان به این نكته پی برد كه آن‌ها در سال ۳۰۱۴ میلادی هم همین مفاهیم و معانی را خواهند داشت.
امروز، مردم سخت تلاش می‌كنند تا بفهمند چه چیزی حقیقی است. همه چیز باید به‌گونه‌ای باشد كه اغلب مردم بتوانند با امیدواری به آن نگاه و آن‌را درك كنند و بفهمند. اگر هنوز مردم بلوزهایی را كه روی آن عكس‌های باب مارلی چاپ شده، بر تن می‌كنند، علت آن این است كه موسیقی وی یكی از معدود چیزهایی است كه این خصوصیت را داراست.
● این بیتل‌های نامرتب
الویس كاستلو: برای اولین‌بار وقتی كه ۹ ساله بودم اسم آن‌ها را شنیدم. آن هم در حالی كه یكی از دوستانم علیه آن‌ها و اسامی خاصشان تبلیغات می‌كرد. این اتفاق در سال ۱۹۶۲ یا ۶۳ میلادی رخ داد.
درست قبل از این‌كه آن‌ها به آمریكا بیایند. عكسی كه دیده بودم كیفیت جالبی نداشت؛ شكل ظاهری و آرایش مو ی تقریبا نامرتب. من توجهی به این‌جور چیزها نداشتم.
فقط پی برده بودم كه آن‌ها گروه موسیقی مورد علاقه‌ام هستند. مساله جالب این بود كه خانواده و تمامی دوستان آن‌ها كه اهل لیورپول بودند نیز در مورد این گروه كنجكاوی می‌كردند و به آن‌‌ها افتخار می‌كردند.
من دقیقا در سنی بودم كه به طور كامل مجذوب و شیفته آن‌ها شوم و اخبار مربوط به این گروه را به طور مرتب پیگیری كنم. تجربه پول جمع كردن برای خریداری آهنگ‌هایشان و گوش كردن به اخبار محلی در مورد موسیقی و نگهداری عكسی كه به دستم می‌رسید، بارها و بارها تكرار شد.
این اولین باری بود كه چنین چیزی در چنین سطحی رخ می‌داد و این مساله فقط در مورد اعداد و ارقام صدق نمی‌كرد. شاید خیلی‌ها ركوردهای شخصی‌شان را سالیان سال همچنان حفظ كنند، ولی آنها هیچ‌گاه به اندازه‌ای كه بیتل‌ها برای مردم اهمیت داشتند، مهم نخواهند بود. هر ركوردی كه از سوی آن‌ها ثبت می‌شد، شوك‌آور به نظر می‌رسید.
شاید در مقایسه با رولینگ استونز آن‌چه می‌نواختند هیچ بود ولی آن‌ها نویسنده اشعار آهنگ‌هایشان هم بودند. جان لنون و پل مك كارتنی جزو ترانه‌سراهای استثنایی محسوب می‌شدند و مهم‌ترین مساله درمورد آن‌ها هماهنگی فوق‌العاده و كم‌نظیرشان بود. رینگو استار با چنان احساسی درام می‌نواخت كه هیچ‌كس واقعاً نمی‌تواند از او تقلید كند.
بسیاری از نوازندگان درام تلاش بسیاری در این زمینه كرده‌اند ولی در انجام آن ناكام مانده‌اند. بسیاری از آن‌ها نظیر جان و پل، خوانندگان برجسته و فوق‌العاده‌ای بودند. لنون و مك‌كارتنی و هریسون در سطح بالایی اشعار آهنگ‌های گروه را می‌سرودند كه نمونه‌هایی از آنها را در "Ask me Why" یا ترانه "Things We said Todey" شنیده‌ایم. پس از گذشت مدتی، رشد آن‌ها واقعاً محسوس بود و نمونه‌ای از آن را می‌شد در اشعار ساده عاشقانه برای بزرگسالان نظیر ترانه "Nowegion Wood" كه درمورد بخش ناخوشایند عشق حرف می‌زد، ملاحظه كرد.
آلبوم‌های مورد علاقه من "Rubber Sow" و "Revolves" بودند. وقتی كه شما Revolves را گوش می‌دادید، می‌دانستید كه چیزی متفاوت است. روی جلد این آلبوم آن‌ها در حالی كه عینك‌های آفتابی به چشم دارند و حتی به دوربین هم نگاه نمی‌كنند، دیده می‌شوند و موسیقی آلبوم بسیار عجیب و همچنان در حال‌حاضر بسیار شاد و زنده است.
اگر من بخواهم آهنگ موردعلاقه‌ام را در بین آلبوم‌های آن‌ها انتخاب كنم، "And Your Bird Can Sing"، نه، "Girl" نه، "For no one" نه... و همین‌طور ادامه می‌دهم. آلبومی كه پیش از جداشدن بیرون دادند تحت ‌عنوان "Let itbe"، در عین حال هم زیبا بود و هم نامانوس.
من می‌فهمم كه جاه‌طلبی و ضعف‌های روحی و جسمی بشر داخل هر گروهی نفوذ می‌كند، ولی آن‌ها طوری با یكدیگر هماهنگ بودند كه یك نمونه باورنكردنی ارائه دادند. من یادم می‌آید كه برای تماشای فیلم "let it be" در سال ۱۹۷۰، به میدان لستر رفتم.
و در پایان با یك حس نوستالژیك ناراحت‌كننده آن محل را ترك كردم. واژه Beagttogue هنوز هم در فرهنگ لغات موسیقی وجود دارد. من می‌توانم حضور آن‌ها را در آلبوم «پرینس» تحت ‌عنوان "Around the world in a day" حس كنم یا در ملودی‌های Harry Nilsson. یا این‌كه كرت كوبین بیتل‌ها را گوش كنم و موسیقی آن‌ها را با پانك و متال در برخی از آهنگ‌های خود درآمیزم.
من برخی از اشعار را با پل مك كارتنی نوشتم و آن‌ها را در دو موقعیت ایجادشده در كنسرت‌ها اجرا كردم. در سال ۱۹۹۹ و مدتی پس از مرگ لیندا مك كارتنی پل كنسرتی برای لیندا اجرا كرد كه از سوی Chrissie kyndo سازماندهی شده بود.
اجرای آن كنسرت بسیار سخت بود. به هنگام اجرای ترانه‌ها به حدی جمعیت حاضر تحت‌تاثیر قرار گرفته بودند كه تمركز برای ما دشوار بود. شاید آن‌جا بود كه فهمیدم چرا بیتل‌ها فعالیت خود را در قالب یك گروه متوقف كردند. چراكه ترانه‌هایشان دیگر متعلق به آن‌ها نبود، بلكه متعلق به همه مردم و دوستداران آن‌ها بود.

Rock Magic
07-06-2007, 23:20
امیدوارم تاپیک فعال تر بشه.

Asalbanoo
08-06-2007, 12:05
او یک نوازنده مشهور گیتار الکتریکی و دانش او در عرصه کار استودیویی در حد یک دایره المعارف فناوری استودیویی بود.زاپا پس از سال ۱۹۶۶ که اولین آلبوم خود را منتشر کرد، تمام آثار خود را شخصا تهیه و ضبط میکرد.
آثار او به واقع شامل هرگونه از موسیقی معاصر میشد و علامت مشخص آن معمولا ترکیبی هنری از موسیقی راک، پوچ گرایی، شوخیهای بی نزاکت و طنز نیشدار بوده است. به علاوه زاپا به عنوان یک کاشف استعدادهای هنری و رهبری سختگیرانه برنامه های امتحان از هنرمندان شهرت دارد.
زاپا در سراسر جهان به خصوص در ایالات متحده، انگلستان، ایتالیا، آلمان، هلند و اسکاندیناوی پیروان به شدت متعصبی دارد. آلبومهای او تاثیر بسیار زیادی بر گروههای دیگر داشته و آثار تحسین شده او توسط منتقدان، زاپا را در اواسط دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰، با تک ترانه هایی از قبیل: Don�۰۳۹;t Eat The Yellow Snow، Dancin�۰۳۹; Fool و Valley girl به یکی از هنرمندان موج اصلی موسیقی تبدیل شد. زاپا همانطور که گفته هایش درباره بی ارزشی تجارت موسیقی برمی آید، هرگز نسبت به این مقام توجهی نداشت.
فرانک زاپا یکی از با استعدادترین و با سوادترین آهنگسازان دوران راک بود، موسیقی او ترکیبی از درک، دانش و نشانه قدردانی او از شخصیتهای موسیقی کلاسیک معاصر چون استراوینسکیIgor Stravinsky ۱۹۷۱-۱۸۸۲ آهنگساز، پیانیست و رهبر ارکستر روس، اشتوکهاوزن Karlheinz Stockhausen متولد ۱۹۲۵، آهنگساز نوگرای آلمانیو ادگار وارز Edgard Vare�۰۳۹;se ۱۹۶۵-۱۸۸۳ موسیقی دان فرانسوی، پدر موسیقی الکترونیک همراه با علاقه او به راک اند رول و دو-واپ اواخر دهه ۵۰ و همچنین موسیقی پاپ دهه ۷۰ که تحت تسلط گیتارنوازی سنگین راک قرار داشت، بود.
اما زاپا یک طنز پرداز نیز بود که ذخایر تمسخر و استهزا او تمامی نداشت و شوخ طبعی شریرانه او، حتا زمانی که اشعارش از تمام مرزهای سلیقه و ظرافت میگذشتند نیز، مایه خوشی طرفداران بی شمارش بود. در نهایت، زاپا شاید از پر محصول ترین تولیدکنندگان صفحه در دوران خود بود و تحت عنوان کمپانی شخصی خود Barking Pumpkin و همچنین تحت قراردادهایی با Rykodisc و Rhino، حجم عظیمی موسیقی تولید کرد.
● زندگی و دوران فرانک زاپا
علاقه زاپا به موسیقی از دوران کودکی او آغاز شد و او تحصیل موسیقی را در مدرسه و همچنین در یک دوره فشرده شش ماهه در کالج چفی Chaffey College دنبال کرد. او توانست یکی دو فیلم کم خرج و موفق بسازد و از درآمد آن یک استودیو ضبط صدای کم خرج و محدود را خریداری نماید.زاپا در سال ۱۹۶۴ به یک گروه موسیقی محلی به نام Soul Giants پیوست که در طی دو سال بعد به گروه The Mothers تغییر نام داد و ترانه هایی با اشعار فرانک زاپا را اجرا میکرد.
این گروه در سال ۱۹۶۶ قراردادی با زیر مجموعه MGM به نام کمپانی Verve منعقد کرد و با تهیه کنندگی تام ویلسون Tom Wilson، اولین آلبوم خود را منتشر کرد که شامل دو صفحه LP به نام Freak Out! بود. این مجموعه نشان دهنده علاقه زاپا به موسیقی جدی و پاپ و همچنین شوخ طبعی غریب او است. (نام گروه به اصرار کمپانی، The Mothers Of Invention ثبت شد)
آلبومهای بعدی بسط و توسعه تم اشعار و موسیقی آلبوم اول بودند و به سرعت منتشر شدند. برای مثال، در سال ۱۹۶۸، سه آلبوم آنها وارد چارتهای موسیقی شد: We�۰۳۹;re Only in It for the Money (ما تنها برای پول اینجا هستیم) که آلبومی از گروه The Mothers در به سخره گرفتن هیپی ها بود، Lumpy Gravy آلبوم سولوی زاپا و یک ارکستر بود و Cruising With Ruben & the Jets (سفر دریایی با روبن و جتها) که در آن گروه، به شکلی نو موسیقی دو-واپ را اجرا کرده اند.
در اواخر دهه ۶۰، زاپا گروه را توسعه بخشید و بیشتر به سمت موسیقی بدون کلام جز- راک متمایل شد که در بیشتر آنها تکنیک گیتار نوازی عالی او به چشم می آید. با تمام اینها، زاپا در پایان دهه، گروه را منحل کرد.
البته در دهه ۷۰، زاپا نسخه جدیدی از گروه The Mothers را تشکیل داد که خوانندگان اصلی آن مارک ولمن Mark Volman، خواننده سابق گروه Turtles و هوارد کایلن Howard Kaylan بودند. این مجموعه، گروه را به سوی کمدی درجه X سوق داد که به خصوص در آلبوم Fillmore East: June ۱۹۷۱ مشخص است، اما عمر آن کوتاه بود زیرا در طی یک اجرا در تئاتر Rainbow لندن، زاپا توسط یکی از هواداران مجنون خود از روی صحنه پرتاب و به شدت مجروح شد.
زاپا در زمانی که دوران درمان خود را میگذرانید نیز چند آلبوم منتشر کرد و سپس گروه The Mothers را که این بار خودش خوانندگی آن را بر عهده گرفته بود، تشکیل داد و آلبومهای پاپ/راک از قبیل Over-nite Sensation که در فهرست "پرفروشترین آلبومها تا کنون" جای گرفته است را، منتشر نمود.
در اواخر دهه ۷۰، زاپا تحت عنوان کمپانی خود به کار انتشار پرداخت که محصولاتش در بعضی موارد توسط شرکتهای بزرگ پخش میشد. او در این مدت توانسته بود پیروان فراوانی برای طنز و همچنین موسیقی پیچیده خود به دست آورد. (در واقع گروه زاپا زمینه تعلیم و تربیت را برای موسیقی دانان برجسته راک فراهم کرد، که میتوان آن را با تاثیر مایلز دیویس Miles Davis (۱۹۹۱-۱۹۲۶ نوازنده ترومپت، سرگروه و آهنگساز بسیار پرقدرت و تاثیر گذار موسیقی جز) بر نوازندگان جز یکسان دانست.)
در دهه ۸۰، زاپا حقوق آلبومهاب قبلی خود را به دست آورد و ابتدا به تنهایی و سپس تحت عنوان کمپانی Rykodisc به انتشار مجدد آنها پرداخت. او در سال ۱۹۸۸ به نوشتن زندگینامه خود پرداخت و عازم یک تور دور دنیا شد. این تور، به غیر از حضورهایی محدود در چکسلواکی، به دعوت رئیس جمهور آن واکلاو هاول ، Vaclav Havel در اواخر ۱۹۹۱ ، پایان اجراهای زنده او بود، زیرا زاپا به شدت با بیماری سرطان درگیر شده بود. با این وجود برنامه انتشار آلبوم او همچنان با سرعت پیش میرفت. زاپا در دسامبر سال ۱۹۹۳ درگذشت.
فرانک زاپا دو بار ازدواج کرد که ازدواج دوم با آدلاید گیل اسلوتمن Adelaide Gail Sloatman، تا زمان مرگش پایدار باقی ماند. گیل زاپا پس از درگذشت همسرش، اداره کار او را با راه اندازی یک کمپانی به نام شرکت خانواده زاپا Zappa Family Trust در دست گرفت و آلبومهای منتشر نشده او را به سرانجام رسانید.


پایگاه اطلاع‌رسانی گفتگوی هارمونیک

Asalbanoo
08-06-2007, 18:32
Undiscovered
نخستین آلبوم
جیمز موریسون
James Morrison

كشف نشده Undiscovered عنوان نخستین آلبوم جیمز موریسون James Morrison خواننده جوان انگلیسی است که آخر تابستان 2006 پرفروش ترین آلبوم بریتانیا شد و هنوز هم جزو آلبوم های تاپ آمریکا و اروپاقرار دارد. تك آهنگ موریسون با نام «تو چیزی به من می دهی» You Give Me Something به مقام پنجم جدول پرفروش ترین تك آهنگ های بریتانیا نیز دست یافته است. تک آهنگ "کشف نشده" هم اخیرا به بازار آمد و موفقیت این هنرمند جوان همچنان ادامه دارد.
شیوه كار جیمز موریسون در قالب خواننده-ترانه سرا است و موسیقی آلبوم در سبك موسیقی سول. صدای او را با ال گرین و اوتیس ردینگ مقایسه كرده اند...
چند ماه اخیر موریسون از حمایت قابل توجه ایستگاه های مختلف رادیو و شبكه ام تی وی برخوردار بوده است.

كمپانی موسیقی موریسون او را هنرمندی با استعداد معرفی كرده كه ترانه های او الهام گرفته از گذشته ای سخت، زندگی دشوار خانوادگی، مقروض بودن، دوستان معتاد و عشق و خوشگذرانی است.

مشكلات خانوادگی باعث نقل مكان مكرر او و خانواده اش بوده و در این میان موریسون با موسیقی استیوی واندر، پینك فلوید، ون موریسون و نیروانا خود را سرگرم می كرده است. او خود فكر نمی كند كه زندگی مشكلی داشته و بر این باور است كه تجربیاتش به او كمك می كند تا ترانه های آراسته و عمیق تری بسراید. ظاهرا یكی از نمونه های كار موریسون بعد از ازدست دادن كار خود كه تمیز كردن وانت های شهر داربی انگلستان بود به دست یك ای اند آر A&R( شخصی كه در كمپانی های موسیقی استعداد ها را كشف می كند) می رسد و او تحت تاثیر صدای موریسون قرار می گیرد. دیری نمی گذرد كه موریسون با كمپانی موسیقی پولیدور قرارداد امضا می كند. آلبوم Undiscovered از تولیدی گران، ظریف و دقیق برخوردار است كه برای رادیو و بازار موسیقی عامه پسند آماده و پرداخته شده است. تهیه كننده آن مارتین ترف است كه قبلا با كی تی تانسل كار كرده است. سبك موسیقی آلبوم در قالب موسیقی سول دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی است و سازهای آكوستیك با تنظیم منسجم ولی بدون هیجان آن را همراهی می كنند.

ترانه های موریسون هم كه همه را با همكاری ترانه سرایان صنعت موسیقی پاپ سروده معمولی و قابل پیش بینی و فاقد خلاقیت هستند. تنها نقطه قوت آلبوم صدای موریسون است. از بسیاری لحاظ آلبوم موریسون شباهت به آلبوم های جاس استون دارد. صدای استون را نیز با خوانندگان زن موسیقی سول دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی مقایسه می كردند و جای تعجب هم نداشت كه موسیقی آلبوم استون نیز در همان سبك تهیه شد.

در طول تاریخ موسیقی پاپ هرگاه خواننده سفیدپوستی دارای صدای جذابی نزدیك به خوانندگان سیاه پوست بوده از سوی كمپانی های بزرگ و اصلی موسیقی با استقبال شدیدی روبه رو شده است.

علت آن قابلیت عرضه در بازار است. معمولا هنگامی كه خواننده سفید پوست وارد حیطه موسیقی سیاهان می شود بازار گسترده تری می یابد. دلیل فروش موفق این نوع خوانندگان هم قدرت تبلیغات و شیوه عرضه موسیقی آنها توسط كمپانی های موسیقی است نه قدرت خلاقیت آنها. خریدار موسیقی آنها در اصل همان موسیقی سول دهه های گذشته را همراه با روكشی نو مصرف می كند. بعد از موفقیت جیمز بلانت در بریتانیا و آمریكا، طبیعی است كه كمپانی های بزرگ موسیقی برای سهم بردن از بازاری كه بلانت از آن بهره برده كوشش كنند. به نظر می رسد كه كمپانی موسیقی پولیدور Polydor اولین كمپانی است كه توانسته در موریسون خواننده ترانه سرایی همتراز بلانت بیابد، چون گیرایی و توان خواندن موریسون چیزی از بلانت كم ندارد، البته صدای موریسون بیشتر شباهت به پل یانگ یا ترنس ترنت داربی دارد تا ال گرین یا اوتیس ردینگ .به عبارت دیگر صدای موریسون مانند صدای سفیدپوستانی است كه در سبك موسیقی سول ترانه اجرا می كنند كه به آن سول سفید white soul یا سول چشم آبی eyed blue soul می گویند.

بدون شك آلبوم موریسون فروش قابل توجهی کرده است. Undiscovered با در نظر گرفتن بازار مخصوصی تهیه شده است، بازاری كه به بازار «راك مادران» mums rock موسوم شده است. طبق آمار اخیر صنعت موسیقی یك چهارم كل آلبوم ها در سوپرماركت ها به فروش می رسند، اشخاص بالای چهل سال بیش از اشخاص زیر سی سال خرید آلبوم موسیقی می كنند، زنان بالای ۴۹ سال دو برابر زیر ۲۰ ساله ها آلبوم می خرند و مادران میانسال بازار مهمی برای فروش موسیقی به حساب می آیند تا جایی كه اخیرا آلبومی به نام «كارخانه» به بازار عرضه شده كه تا به حال نیم میلیون نسخه از آن در بریتانیا به فروش رسیده است. شبكه دو رادیو بی بی سی با داشتن حدود ۱۳ میلیون شنونده، رادیوی محبوب این گروه سنی به حساب می آید و آلبوم Undiscovered روی لیست A پخش موسیقی شبكه های رادیویی دارای لیست هایی هستند كه دفعات پخش آهنگ ها را در روز مشخص می كنند، بیشترین دفعات پخش متعلق به آهنگ های لیست A است این شبكه قرار دارد. در كل جای تاسف است كه كمپانی موسیقی موریسون این راه را برای او در نظر گرفته زیرا با صدای جذاب او دورنمای پرباری برای او قابل تجسم بود.

منبع: روزنامه شرق


آخرين بروز رساني ( ۰۵ فروردين ۱۳۸۶ )

Rock Magic
09-06-2007, 12:29
Sorrow - Pink Floyd
يکی از معروفترين و محبوب ترين آهنگ های پينک فلويد که در آلبوم ...Momentary منتشر شده و توی تقريبا تمام کنسرت های بعد از واترز هم اجرا شده. آهنگيه که خودم شديدا بهش علاقمندم و واقعا ازش لذت می برم و خيلی از جاها ديدم که ازش اسم برده شده و ظاهرا خيلی ها باهاش حال می کنن...‌

آهنگ با تک نوازی فوق العاده خفه و سنگين و بم گيلمور با پس زمينه کی برد شروع ميشه ... اين قسمت منو ياد کابوس می اندازه ... مخصوصا اين که گيلمور فقط يه تم رو مدام تکرار می کنه و انگار می خواد شنونده کاملا حالت فرد مورد نظر آهنگ رو بگيره.. بعد از اين قسمت دو دقيقه ای، درامز و بيس و... به آهنگ اضافه ميشن. اين قسمت نوعی افسردگی و اندوه رو برای من تداعی می کنه. نوعی احساس بدبختی و در عين حال نداشتن چاره! گيلمور با گيتارش غوغا می کنه و بعد با کم شدن صدای گيتار می خونه :

The sweet smell of a great sorrow lies over the land
Plumes of smoke rise and merge into the leaden sky:
A man lies and dreams of green fields and rivers,
But awakes to a morning with no reason for waking

بوی دلنشين اندوهی سهمگين همه جا را فرا می گيرد
تل های دود بر می خيزد و در آسمان سربی رنگ محو می شود
کسی خوابيده و در رويای سبزه زار ها و رودهاست
اما صبح بيدار می شود، بدون اين که دليلی برای بيدار شدن داشته باشد


فردی که در آرزوهای دست نيافتنيش غرق شده، همه جا رو تيره و تار می بينه ... آسمون رو سربی می بينه و رويای سبزه زار و رود می بينه. به خاطر همين بدبينيه که دليلی برای زندگی نداره، يعنی در واقع اصلا زندگی نمی کنه! به اندوه عادت کرده و براش دلنشين شده...


He's haunted by the memory of a lost paradise
In his youth or a dream, he can't be precise
He's chained forever to a world that's departed
It's not enough, it's not enough

خاطره ای از بهشتی گمشده او را تسخير کرده
نمی داند که خاطره در جوانيش اتفاق افتاده يا خوابش را ديده
او تا ابد متصل به دنيايی از بين رفته است
اما اين کافی نيست .. کافی نيست


باز هم خيالبافی!‌ فرد به دنبال روياشه ... اما نمی دونه روياش وجود خارجی نداشته و فکر می کنه در جوونيش اتفاق افتاده!‌ يا در حقيقت اين رويا بهانه ای براش شده برای توجيه عمر از دست رفته اش.
بعد از یه سولوی عالی میگه..


His blood has frozen & curdled with fright
His knees have trembled & given way in the night
His hand has weakened at the moment of truth
His step has faltered

ترسی عظيم بر او مستولی شده، خونش از فرط وحشت دلمه بسته
زانوهايش لرزيده و شب هنگام زانو زده
دستش در هنگامی که ماهيت واقعی او آشکار شده لرزيده
و قدم هايش لرزان شده


توصيفی برای ترس شخص در لحظه ای خاص! زمانی که ماهيت فرد رو همه فهميدن و چهره واقعيش رو به همه نشون داده ...


One world, one soul
Time pass, the river rolls

يک دنيا و يک روح
زمان می گذرد و رود به پيش می رود

دنياي خياليش و زمانی که لحظه به لحظه داره از دستش ميره..

بعد از آروم شدن آهنگ و گيتار فوق العاده گيلمور و بيسی که خيلی معنا می تونه داشته باشه، مثل تصميم شخص به تغيير زندگيش ...


And he talks to the river of lost love and dedication
And silent replies that swirl invitation
Flow dark and troubled to an oily sea
A grim intimation of what is to be

با رود عشق و فداکاری گم شده اش سخن می گويد
و آرام دعوت رود را اجابت می گويد
دردناک و آزرده به دريايی روغنی می ريزد،
اشاره ای هولناک به آن چه اتفاق خواهد افتاد....

There's an unceasing wind that blows through this night
And there's dust in my eyes, that blinds my sight
And silence that speaks so much louder that words,
Of promises broken

امشب بادی پايان ناپذير می وزد
گرد و خاک به چشمم رفته و ديدم را کور کرده
و سکوتی با صدايی بلندتر از حرف
که از پيمان های شکسته می گويد....


توی اين قسمت هر کسی می تونه برداشت خودش رو داشته باشه! اگه همين طوری باشه که من ترجمه کرده باشم، نشونه غرق شدن کامل فرد در مشکلاتشه و تلاشی بی نتيجه برای پيدا کردن فرد که فقط به پايانی غم انگيز می انجامه ...
بعد يک سولوی زيبا از گيلمور رو داريم و تکرار تمی که در ابتدای آهنگ شنيديم .

Asalbanoo
09-06-2007, 13:39
▪ اثر بیتلز
▪ تاریخ ارائه؛ ۱۹۶۵
▪ زمان آهنگ؛ ۰۵/۲ دقیقه
بیشترین بازخوانی از یک آهنگ در تاریخ مربوط به آهنگ «دیروز» بیتلز است، که تا به حال بنا به آمار کتاب گینس، بالغ بر ۳هزار بار مورد بازخوانی قرار گرفته است و همچنین بنا به اظهار سازمان متحده پخش موسیقی بیشترین پخش از رادیو و تلویزیون را تا سال ۱۹۹۹ در اختیار داشته است. بعد از این سال این مقام به آهنگ «شما احساس عشق را دارید از دست می دهید» از گروه «رایچس برادرز» رسید؛ آهنگی که میزان محبوبیت آن به سختی قابل تصور است. آهنگی جاودانه و محبوب از گروهی که در ۲۰ نفر اسم بالای جدول ۵۰۰ نفره بهترین آهنگ های همه زمان های مجله رولینگ استون اولین اسمی است که سه بار تکرار می شود.
همین چند سال پیش بود که در یک نظرسنجی عمومی از مردم و موسیقیدانان آهنگ برتر هزاره قبل نام گرفت. آهنگی که البته افرادی مثل باب دیلان دوستش نداشتند، چرا که او معتقد بود میلیون ها آهنگ مانند «دیروز» و «میشل» وجود دارد. آهنگی لطیف و دوست داشتنی که از شعری زیبا، ملودی لطیف و دلنشین و صدای باوقار و نرم خواننده ای خوش صدا بهره می برد. آهنگی که ماجرای عشق از دست رفته ای را برایمان تعریف می کند.
ماجرای نگارش این آهنگ نیز چیزی شبیه آهنگ «رضایت» رولینگ استونز است (سومین آهنگی که در همین ستون بررسی کردیم)، از آنجا که مطابق اظهارات سرپل مک کارتنی، ملودی این آهنگ در خواب به او الهام شده، فقط با این تفاوت که مک کارتنی تا صبح صبر کرده است و پس از بیداری پشت پیانو نشسته و آهنگ را نوشته است. مطابق اظهارات وی این آهنگ را در تور فرانسه گروه در سال ۱۹۶۴ نوشته است، گرچه در تابستان ۱۹۶۵ منتشرش کردند.
جان لنون در این خصوص می گوید؛ «مدت ها بود که کار این آهنگ تمام شده بود، ما هر موقع که تمرین داشتیم این آهنگ را اجرا می کردیم. پل آن را خیلی وقت پیش نوشته بود، ولی خنده دار بود که هنوز اسمی برایش انتخاب نکرده بودیم، ما در ابتدا این آهنگ را با نام «املت» می شناختیم و این نام تبدیل به یک لطیفه بین ما شده بود.
ما می خواستیم که فقط یک کلمه از متن ترانه را به عنوان نام آهنگ انتخاب کنیم، ولی کلمه درست را پیدا نمی کردیم، تا اینکه یک روز صبح پل پس از آنکه از خوب بیدارشد هم ترانه را تکمیل کرد و هم اسم آن را انتخاب کرد.» جالب است بدانید که یوکو اونو همواره بر سر آنکه در کارهای مشترک نام لنون فقید اول بیاید، با مک کارتنی درگیری داشته است.
آهنگی در نهایت سادگی و جذابیت. آهنگی که گرچه ساده است، ولی به هیچ وجه پیش پاافتاده نیست، تنظیم منحصر به فرد، ملودی جذاب، جملات نامتقارن و کوردهای غیرمعمول که البته همگی یک کل واحد و زیبا را خلق کرده اند، از نقاط ظریف و در عین حال مهم این آهنگ هستند.
مک کارتنی در ابتدا تصور می کرد که به صورت ناخودآگاه این آهنگ شبیه آهنگ دیگری شده است. او دراین باره می گوید؛ «مدت ها این آهنگ را برای دوستان و همکارانم می خواندم و از آنان سوال می کردم، که آیا تا به حال این آهنگ را قبلاً در جایی شنیده اند؟»
ترانه مک کارتنی در این آهنگ غمگین است و تناسب بسیار خوبی با ملودی آرام آن دارد. به جرات می توان آهنگ «دیروز» را یکی از عالی ترین نمونه های استعداد بالای موسیقی مک کارتنی دانست، آهنگی که محزون است، ولی تاریک نیست.
اگرچه متن ترانه نیز کمی مبهم است و دارای دو وجه کلی و جزیی است. در وجه جزیی آن می توان گفت، همان طوری که بسیاری معتقدند ماجرای عشق از دست رفته ای را توصیف می کند، ضمن آنکه عده ای نیز بر آنند تا معنای ترانه را مربوط به مرگ مادر مک کارتنی در دوران نوجوانی اش بدانند.
ولی همه اینها تنها احتمالات وجه جزیی مضمون ترانه است، چرا که در وجه کلی، ما با یک ایده زیبا و جهانشمول روبه رو هستیم؛ نوستالژی زندگی و جهانی بهتر. همان طور که گفته شد، خوانندگان زیادی تا به حال این آهنگ را بازخوانی کرده اند که از معروف ترین آنها می توان به ری چارلز، ماروین گی، تام جونز، الویس پریسلی و... اشاره کرد، که در این میان اجرای فرانک سیناترا نیز بسیار جالب است، چرا که وی با ریتمی کمی آرام تر سعی کرده تا این آهنگ را کاملاً به روش خودش اجرا کند.


نام اصلی این آهنگ Yesterday است.
روزنامه شرق

Greatone
09-06-2007, 13:50
فکر نکنم موسیقی راک رو بشه به فارسی خوند!!!

Rock Magic
09-06-2007, 15:35
منظورت رو درست متوجه نمیشم
ولی خوانندگانی هستند که که سبک اصلیشون پاپ هست ولی در بعضی از کارهایشان از ملودی وریتمهای rock استاده کردند مثله منصور.
این صحبت شما مثله متاله که میگفتند محاله کسی فارسی بخونه ولی این اواخر چندتاش پیدا شد .
کار نشد نداره..

Lovelyman
09-06-2007, 22:32
اگر آهنگ پاپ فادر از آلبوم پاپ فادر از بلك كتس رو گوش كني ميفهمي كه فارسي هم ميشه راك خوند اولا ميگفتن رپ نميشه فارسي خوند ولي ديدي كه شد!

Greatone
09-06-2007, 23:12
منظورت رو درست متوجه نمیشم
ولی خوانندگانی هستند که که سبک اصلیشون پاپ هست ولی در بعضی از کارهایشان از ملودی وریتمهای rock استاده کردند مثله منصور.
این صحبت شما مثله متاله که میگفتند محاله کسی فارسی بخونه ولی این اواخر چندتاش پیدا شد .
کار نشد نداره..

من که میگم نمیشه شما یه لحظه فکر کن من داد بزنم:
100 دانهههههههههههههههههه یاقوتتتتتتتتتتتتتت دستهههههههههههههه به دستهههههههههههههههههههه

.............................


این نوع سبک مختص زبان انگلیسیه

Rock Magic
10-06-2007, 01:27
من که میگم نمیشه شما یه لحظه فکر کن من داد بزنم:
100 دانهههههههههههههههههه یاقوتتتتتتتتتتتتتت دستهههههههههههههه به دستهههههههههههههههههههه

.............................


این نوع سبک مختص زبان انگلیسیه

صحبت lovelyman تایید میشه :10: :46:
پس چطوری امدن رپ رو فارسی خوندن که حالا این همه براش کله میشکنن
// // // متال رو فارسی خوندن (چیزی هم که شما گفتید بیشتر تو متال دیده میشه:19:
شما اصلا تا به حال کارهای اوهام را شنیدید که در لیریکاشون از اشعار حافظ استفاده کردن:18:

موفق باشی دوست عزیز

Greatone
10-06-2007, 01:35
صحبت lovelyman تایید میشه :10: :46:
پس چطوری امدن رپ رو فارسی خوندن که حالا این همه براش کله میشکنن
// // // متال رو فارسی خوندن (چیزی هم که شما گفتید بیشتر تو متال دیده میشه:19:
شما اصلا تا به حال کارهای اوهام را شنیدید که در لیریکاشون از اشعار حافظ استفاده کردن:18:

موفق باشی دوست عزیز



مقایسه ی رپ و راک !!!!!!!!!!!! جالبه

Rock Magic
10-06-2007, 01:52
عزیز این را به خاطر آن گفتم که قبل از خواندن Rap توسط رپرهای خودمون این کار رو محال میدونستند مثله حرف شما برای راک.
بی خیال.

Rock Magic
10-06-2007, 01:55
اوهام از سال 1378 توسط شهرام شعرباف (آهنگساز و خواننده) و به همراهي شاهرخ ايزدخواه (گيتار) و بابك رياحي پور (باس) آغاز به كار كرد. موزيك اوهام تركيبي از سبك راك و موسيقي و سازهاي ايراني به همراه اشعار حافظ شاعر بزرگ ايراني است. اوهام اولين آلبوم خود "نهال حيرت" را در تابستان سال 1378 در تهران ضبط كرد و به دنبال آن كمپاني موزيكي كه با گروه قرارداد چاپ آلبوم را بسته بود آلبوم را براي دريافت مجوز به وزارت ارشاد تحويل داد. وزارت ارشاد اسلامي از دادن مجوز به اوهام خودداري كرد و نهال حيرت را اثري غربي و فاقد استانداردهاي قانوني خواند. پس از بارها تلاش بي نتيجه براي دريافت مجوز شركت موسيقي قرارداد خود را با اوهام كنسل كرد و آلبوم را به گروه باز گرداند.1





در زمستان سال 1379 اوهام وب سايت اختصاصي خود را راه اندازي كرد و تمام آهنگهاي نهال حيرت را به رايگان در اختيار شنوندگان خود گذاشت. موزيك اوهام به سرعت شروع به پخش شدن كرد و در مدت كوتاهي بسياري از جوانان ايران با گروه راك ايراني كه شعرهاي حافظ را ميخوانند آشنا شدند. موزيك اوهام همچنين واكنشها و فيدبك بسيار خوبي از خارج از ايران دريافت كرد و به گفته بسياري از منابع خبري گروه به زودي تبديل به سمبل موزيك راك مدرن ايراني شد. در طي اين مدت اوهام بارها و بارها براي چاپ آلبوم و يا اجراي زنده آن تلاش كرد ولي هربار همه اين درخواست ها از سوي وزارت ارشاد رد شد. در زمستان سال 1380 اوهام اولين كنسرت خود را به صورت خصوصي در كليساي روس ارتودكس در تهران برگزار كرد و آلبوم نهال حيرت را به طور كامل اجرا نمود ولي همچنان از اجراي كنسرت به صورت رسمي محروم بود. در پاييز 1381 اوهام وارد استوديو شد تا دو آهنگ جديد خود را بنام مجموعه "حافظ عاشق است" ضبط كند: دو آهنگي كه بعدا معلوم شد آخرين كارهاي اوهام با اعضاي اوليه خود بودند. "حافظ عاشق است" و "راه عشق" قبل از عيد سال نو از طريق اوهام دات كام عرضه شده و به سرعت از سوي طرفداران و شنوندگان اوهام مورد استقبال قرار گرفتند (تنها در هفته اول اين دو آهنگ بيش از 15000 بار دانلود شدند...).1

در اولين ماههاي سال 1382 بابك و سپس شاهرخ به دلايل شخصي تصميم به ترك اوهام گرفتند: شاهرخ به كانادا مهاجرت كرد و بابك در آستانه ازدواج و تشكيل خانواده قرار گرفت. شهرام پس از مهاجرت و اقامت كوتاهي در كانادا به ايران بازگشت تا اوهام را به تنهايي ادامه دهد. پس از چند ماه آماده سازي و تشكيل گروهي براي اجراي زنده اوهام در بهار سال 1383 براي اجراي چند كنسرت به آلمان سفر كرد و در شهرهاي برلين / هامبورگ و روستوك آهنگهاي خود را اجرا كرد. استقبال و واكنش طرفداران اوهام و مطبوعات آلمان از اين كنسرت ها بسيار عالي بود و انگيزه بيشتري براي فعاليت بيشتر به شهرام داد. اين كنسرت ها همچنين فصل جديدي را در موزيك زيرزميني ايران گشود و نشان داد كه گروه هاي راك ايراني قابليت حضور در عرصه هاي بيت المللي را نيز دارا هستند. به دنبال بازگشت به ايران اوهام چند كنسرت ديگر نيز در تهران برگزار كرد (از جمله كنسرتي كه گروه به مناسبت روز جهاني ايدز و بصورت خيريه برگزار كرد). همزمان شهرام آهنگسازي و توليد آلبوم دوم را نيز دنبال ميكرد ولي به دلايل مختلف امكان آماده سازي نهايي آن مهيا نميشد.1


اواخر سال 1383 شهرام شروع به ضبط نهايي آهنگهايي كرد كه طي دو سال گذشته آماده و ضبط كرده بود و آلبوم جديد بنام "آلوده" در تابستان 1384 آماده شد.شركت "بم آهنگ" در كانادا چاپ و پخش آن در آمريكاي شمالي و اروپا را به عهده گرفته است و "آلوده" اواخر آذر ماه 1384 به بازار عرضه خواهد شد. شهرام در حال حاضر در تهران مشغول آماده سازي گروه خود براي اجراهاي زنده آتي بوده و كار بروي آلبوم بعدي را آغاز كرده است.

Asalbanoo
10-06-2007, 08:54
راک اپرا یا راک موزیکال، به یک محصول موزیکال در فرم اپرا یا فیلم موزیکال گفته میشود که در آن به جای استفاده از انواع موسیقی سنتی و کلاسیک، از موسیقی راک استفاده شده باشد.

راک اپرا با موسیقی معمولی راک نیز تفاوت میکند زیرا ترانه های راک معمولا دارای موضوعی مستقل بوده و داستان موجود در آنها در ترانه های دیگر پی گیری نمیشود، از طرفی این شیوه موسیقی نسبت نزدیک تری به آلبومهای مفهومی (Conceptual Albums) و مجموعه ترانه ها (Song Cycles) دارد.

یک Conceptual Album، آلبومی که ترانه های آن توسط یک تم یا موضوع مشترک به هم مربوط شده باشند. این اشتراک میتواند در سازبندی، اشعار یا کمپوزیسیون آن باشد.

همچنین یک مجموعه ترانه Song Cycle، مجموعه قطعاتی که برای اجرای پشت سرهم طراحی شده اند به طوری که دارای هویت واحدی میشوند. معمولا آهنگساز همه این قطعات یک نفر است و اگر شعری هم داشته باشند، اشعار متعلق به یک شاعر خواهد بود.

تازه ترین اشکال موسیقی در این گروه شامل متال اپرا، رپ اپرا و هیپ هاپرا نیز میشود.

در هر یک از این دسته ها، آثاری هست که میتواند در دسته دیگر هم قرار بگیرد اما درواقع سازنده این موسیقی کسی است که با دقیق ترین تعریف و اشاره به ریزه کاریها، اثر خود را در یکی از گروههای ذکر شده قرار میدهد.

وجه تمایز قراردادی بین موارد فوق این است که یک راک اپرا داستانی منسجم (و گاهی عاری از جزئیات) را تعریف میکند که معمولا اشعار آن از زبان اول شخص بوده و توسط شخصیتهای داستان اجرا میشوند، در حالی که یک آلبوم مفهومی یا مجموعه ترانه، تنها یک حال و هوای خاص ایجاد کرده یا یک تم خاص را دنبال میکنند، و البته آلبومهایی هستند که جنبه هایی از هر گروه را در خود دارند.

راک موزیکال اثری است که معمولا به عنوان یک کار نمایشی اجرا میشود تا اینکه به شکل آلبوم عرضه شود، اجرای آن توسط یک گروه به خصوص انجام نمیشود و از گروه خاصی پیروی نمیکند و بیشتر جنبه نمایشی دارد.

مثال خوب راک موزیکال دو اثر موزیکال Rent به کارگردانی مایکل گریف (Michael Greif) و Hair به کارگردانی میلوس فورمن (Milos Forman) هستند. البته همانطور که گفته شد، این سبک موسیقی دارای انعطاف زیادی است و گاهی جنبه های نمایشی به درجه دوم اهمیت سقوط میکند.

تاریخچه
اولین تجربه واقعی راک اپرا- که به طور رسمی پذیرفته شد و توسط نشریات مهم موسیقی در ایتالیا به این نام خوانده شد - اثر ی بود به نام "سپس یک کوچه" (Then an Alley) که به نام Beat Opera نیز شهرت دارد، که ایده و اجرای آن به تیتو شیپا پسر (Jr. Tito Schipa)، آهنگساز و کارگردان تعلق دارد.

تیتو، فرزند تیتو شیپای پدر، خواننده تنور بود که اثر راک اپرای تجربی خود را در سال 1967 در پایپر کلاب Piper Club رم به روی صحنه برد.

اثر بعدی شیپای پسر، بر مبنای 18 ترانه باب دیلان (Bob Dylan) قرار داشت. او این ترانه ها در یک زمینه تصویری مشترک قرار داد و در نهایت اثری به نام اورفه 9، (Orfeo 9) را به وجود آورد و آنرا در سال 1970، در تئاتر سیستینا (Sistina) بر روی صحنه برد.

این اثر اولین راک اپرای اوریژینال ایتالیایی به شمار می آید و شاید اولین راک اپرایی بود که به روی صحنه تئاتر میرفت. اورفه 9 به صورت یک آلبوم دوتایی منتشر شد و سپس تحت کارگردانی بیل کونتی (Bill Conti متولد 1943، آهنگساز و کارگردان فیلمهای موزیکال و برنده اسکار 1983 برای موسیقی فیلم The Right Stuff) به فیلم تبدیل شد.

Asalbanoo
10-06-2007, 08:55
قدیمی ترین مثال برای یک نمایش که بر مبنای موسیقی راک و پاپ ساخته شده باشد، هیر (Hair) نام دارد، پس از آن باید به یک موزیکال دوران هیپی ها با عنوان "یک موزیکال آمریکایی از عشق و راک" اشاره کرد.

اولین اجرای این نمایش به سال 1967 برمیگردد؛ این اثر مانند راک اپرای "عیسی مسیح ستاره درخشان" (Jesus Christ Superstar)، که اولین راک اپرای برجسته پس از هیر به شمار می آید، در زمان خود بسیار بحث انگیز بود.

موسیقی "عیسی مسیح" توسط اندرو لوید وبر (Andrew Lloyd Webber) و تیم رایس (Tim Rice) ساخته شد و در سال 1970، به عنوان یک آلبوم مفهومی منتشر گشت. درآمد این آلبوم به اندازه ای بود که اجرای صحنه ای این راک اپرا را در سال 1971 امکان پذیر ساخت.

موزیکال Godspell که پس از عیسی مسیح ستاره درخشان، نوشته شد و قبل از آن بر روی صحنه رفت نیز دارای درونمایه مذهبی و همان تم پاپ / راک است که البته کمتر از همتای خود بحث انگیز بود.

لئونارد برنشتاین (Leonard Bernstein) موسیقی دان برجسته نیز در سال 1971 یک راک اپرای مذهبی دیگر به نام مس (Mass) را با اشعاری که توسط آهنگساز نمایش Godspell، استفن شوارتز (Stephen Schwartz) نوشته شده بود، خلق کرد و بر روی صحنه برد.

محبوبیت موزیکالهای راک در اواخر دهه 70 و دهه 80 رو به زوال رفت اما در دهه 90 با آثاری از جوناتان لارسن (Jonathan Larson) چون تونی (Tony)، و موزیکال (Rent برنده جایزه پولیتزر) حیاتی دوباره یافت.

راک اپرا در سالهای شکوفایی
پیت تاونشند (Pete Townshend)، هم به تنهایی و هم به همراه گروهش The Who، تقریبا تنها هنرمندی است که بیشترین ارتباط را با عبارت راک اپرا داشته است.

از اولین مثالهای این فرم در موسیقی او میتوان به ترانه A Quick One While He's Away، از آلبوم A Quick One در سال 1966 نام برد. این ترانه در واقع یک سوییت 9 دقیقه ای شامل ترانه های کوتاهی است که داستان اپرا مانندی را از گول زدن یک دختر جوان توسط راننده ماشین بخار(که توسط جان انتویسل - John Entwistle - خوانده شده بود)، بیان میکند.

در 1986، گروه انگلیسی The Pretty Things آلبوم S.F. Sorrow را منتشر کردند که اولین کوشش برای بیان مفهومی تماتیک در قالب یک مجموعه از ترانه های خوب بود.

کمتر از یک سال بعد، گروه The Who با آلبوم تامی Tommy به صحنه بازگشتند، اولین آلبومی که به طور واضحی راک اپرا خوانده شد.

تامی با کنسرتها، فیلم و اجراهای صحنه ای خود در طی سه دهه، یکی از مشهورترین راک اپراها باقی ماند. راک اپرای بعدی این گروه کوادروفنیا Quadrophenia نام داشت که این اثر هم به فیلم تبدیل شد.

ده سال بعد، پینک فلوید (Pink Floyd) موفقیت فراوانی را با راک اپرای مشهور خود "دیوار" The Wall به دست آورد. این اثر که بیشتر ترانه های آن توسط راجر واترز (Roger Waters) نوشته شده بود، سومین آلبوم پرفروش تمام دوران شناخته شده است.

مانند تامی، دیوار هم بارها توسط پینک فلوید (در سالهی 80 و 81) و واترز (در محل دیوار برلین، در سال 1990) به شکل یک کنسرت بسیار پرکار و استادانه، بر روی صحنه آمده است و به فیلم تبدیل شده است.

Rock Magic
10-06-2007, 11:57
موسیقی Rock در ایران-راز شب
این گروه یکی از اولین گروه های Rock است که در ایران تشکیل شد. اعضاء این گروه شامل : سرپرست گروه: رامین بهنا، خواننده: هومن جاوید و نوازنده گیتار: آرش سبحانی میباشد.



تنها آلبوم این گروه به نام "دار قالی" عمدتا دارای مایه هایی از Jazz و Blues است که در این میان گیتاریست "آرش سبحانی" نقش عمده ای را ایفا میکند. این آلبوم دارای یازده آهنگ است که به نظر من مشکل سازگاری آهنگهای Rock با زبان فارسی در این آلبوم تا حدی برطرف شده است.



همانطور که میدانید بار معنایی و هماهنگی اشعار با آهنگ، بخصوص اگر Rock باشد بسیار مهم است. این موضوع در مورد بیشتر گروه های Rock مانند Pink Floyd، Metallica، Deep Purple، Led Zeppelin و... مشهود است ولی در مورد آهنگهای Rock ایرانی کمتر دیده میشود و بنظر میرسد هماهنگ کردن آهنگ با اشعار ایرانی کمی مشکل تر باشد ولی امکان پذیر است. در این میان آلبومهای "شعله بیدار" و مخصوصا "بهشت از آن تو" خوب از عهده این کار برآمده اند ولی آلبوم "دار قالی" در بعضی آهنگها این ضعف را دارد، در مواردی هم بنظر میرسد که شعر برای آهنگ سروده شده، نه آهنگ برای شعر.

موسیقی Rock در ایران 2- مترسک
این آلبوم از کارهای "کاوه یغمایی" در سال 1382 منتشر شد.

آهنگ سازی و تنظیم، گیتار الکتریک و کلاسیک، گیتار باس، کیبورد، فلوت، درام پروگرمینگ و خوانندگی این آلبوم با "کاوه یغمایی" است.

دیگر اعضاء :

نیلوفر فرزند شاد: پیانو آکوستیک و پیانو الکتریک

کامیل یغمایی: گیتار الکتریک

ترانه سرا: مزدا شاهانی

همخوان: ساتگین یغمایی



سبک این کار Rock و لهجه گیتار میل زیادی به Blues دارد البته اگر این آلبوم را گوش کرده باشید، مخصوصا آخرین آهنگ را، متوجه شباهت آن با کارهای گیتاریست بزرگ، Jeff Beck، خواهید شد. حتی گیتار آقای کاوه، گیتار مخصوص Jeff Beck است.



این آلبوم دارای ده آهنگ است که به نظر من مشکلی از نظر بار معنایی و هماهنگی اشعار با آهنگ و زبان فارسی ندارد. تنها ضعف این کار از نظر من سبک نواختن درامز در آهنگ های اول و سوم است که آدم را یاد آهنگهای پاپ و تکنو می اندازد. ولی نوازندگی بسیار زیبا و تکنیکی گیتار آنقدر تاثیر گذار است که شنونده فراموش میکند که این کار در ایران ضبط شده. البته نباید فراموش کرد که آقای کاوه یغمایی موسیقی را از سن هشت سالگی شروع کرده و راهنمای خوبی همچون پدرش، "کروش یغمایی" داشته و این خود عاملی بسیار مهم در مهارت این گیتاریست است.



اگر توجه کرده باشید در بیشتر کارهای ضبط شده بعلت کمبود درامر از درام پروگرمینگ استفاده میشود که بنظر من کمبود بزرگی است چون هیچ چیز نمیتواند جای حس انسان را بگیرد. اگر در این کار از یک درامر حرفه ای نیز استفاده میشد زیبایی کار بیشتر میشد.



در کارهای راک ایرانی کمترRock Organ استفاده میشود که میتواند به زیبایی و هم ارزش آهنگ بافزاید. در اول آهنگ 6 ، Rock Organ به زیبایی استفاده شده و اگر بیشتر از این نوع ساز استفاده میشد ارزش کار بالاتر میرفت (البته بنظر بنده).

از گروه هایی که از Rock Organ بخوبی استفاده میکنند میتوان Deep Purple, Rainbow, Pink Floyd را نام برد.



اگر نوازنده ای بتواند هرچی را که دلش میخواهد بزند و احساس خود را راحت بیرون بریزد در کارش استاد است و آقای کاوه این ویژگی را دارد و بنظر من یکی از بهترین گیتاریستهای ایران است.

موسیقی Rock در ایران 3 - بهشت از آن تو
این آلبوم برای فیلم " بهشت از آن تو" ، در سال 1381 منتشر شد.

نوازندگان آهنگهای یک تا شش:

شهریار مسرور: گیتار، سازدهنی

منوچهر نجف آبادی: گیتار باس

نیما نواپور: درامز

علیرضا معرف: پرکاشن

خواننده: شهریار مسرور

خواننده آهنگهای یک و چهار: مهرداد نوذری

بهمن سپهری شکیب: تار

نیلوفر پایدار: خواننده همراه

نوازندگان آهنگهای هفت تا نوزده:

بهمن سپهری شکیب: تار، سه تار، تنبور

شهریار مسرور: گیتار

شروین مهاجر:کمانچه

رضا فرهادی: دف



مضمون فیلم از انسانهایی میگوید که از زندگی ماشینی در شهر خسته شده و به زندگی در طبیعت روی آورده اند و در این میان حسی را که آهنگها بیان میکنند بسیار هماهنگ با موضوع فیلم است.



آهنگهای یک تا شش بسیار به Blues و Country و آهنگهای هفت به بعد کارهای تلفیقی و بیشتر به سنتی نزدیک است که این خود بسیار به حس فیلم کمک میکند.

به نظر من این کار یکی از بی نقص ترین کارهایی است که در بازار Rock ایران منتشر شد. این کار نه تنها مشکلی از نظر بار معنایی و هماهنگی اشعار با آهنگ و زبان فارسی ندارد بلکه بسیار هماهنگ بازبان فارسی شده و اشعار هم در عین سادگی، بسیار هماهنگ و زیبا هستند. این کار نشان میدهد که اگر آهنگساز و ترانه سرا بخواهند میتوانند کارهای خیلی خوبی به بازار عرضه کنند.



اگر توجه کرده باشید در بیشتر آهنگهای Rock ایرانی، وقتی خواننده شروع به خواندن میکند ناهماهنگی صدای خواننده با آهنگ مشهود است و حس خوبی ندارد. ولی در این آلبوم، خیلی زیبا این مشکل برطرف شده و حس جدایی صدای خواننده از آهنگ برطرف شده است. بخصوص در آهنگهای یک و چهار، آقای مهرداد نوذری نوع جدیدی از خوانندگی را بیان میکند که بنظر من خیلی با این آهنگها هماهنگ است.



من امیدوارم که کارهای بیشتری از این قبیل به بازار تشنه راک عرضه شود.

yashar430

Greatone
10-06-2007, 12:41
عزیز این را به خاطر آن گفتم که قبل از خواندن Rap توسط رپرهای خودمون این کار رو محال میدونستند مثله حرف شما برای راک.
بی خیال.


سندی از 20 سال پیش رپ میخوند.............

just negin
10-06-2007, 14:24
راک کلاسیک Classic rock در اصل به عنوان یک قالب برای برنامه ریزی ایستگاههای رادیویی به وجود آمد که از قالب موسیقی راک آلبومی یا AOR - قالبی دیگر برای انتخاب و دسته بندی موسیقی در رادیو بر اساس انتخاب موسیقی از آلبومهای استودیویی راک در اوایل دهه 80 - گرفته شده بود.

این قالب موسیقی راک در ایالات متحده شامل مجموعه ترانه های بسیار اما محدودی است که از سالهای 60 تا بیشتر دهه 80 را دربر میگیرد و بیشترین تاکید آن بر ترانه های بسیار موفق قدیمی تر از هنرمندانی است که به طور کلی به "دوران راک کلاسیک" مربوط هستند.

سرچشمه های رادیوی راک کلاسیک
سرچشمه قالب راک کلاسیک برای رادیو را میتوان تا دوران گروه بیتلز و آلبوم پیشروی آنها Sgt. Pepper's Lonely Hearts Club Band پیگیری کرد. این آلبوم - به خصوص با صعود تدریجی برنامه رادیویی روی موج FM - مسیر چندین قالب موسیقی راک اند رول را برای همیشه تغییر داد. زیرا برای پخش این آلبوم بین رادیوهای AM و FM رقابتی ایجاد شده بود و از آنجایی که Sgt. Pepper هیچ تک ترانه ای منتشر نکرده بود، ترانه های مختلفی از آلبوم توسط ایستگاهها پخش میشد.

چیزی نگذشت که ایستگاههای رادیویی و هنرمندان، هردو متوجه شدند که پخش ترانه های یک آلبوم میتواند بسیار بیشتر از پخش ترانه های موجود در فهرست Top 40 برنامه پر کن و در عین حال پر مخاطب باشد.

در اواخر دهه 60 و دهه 70، این شیوه به ابداع یک برنامه رادیویی با عنوان progressive rock انجامید. این قالب دارای عناصری از رادیو آزاد بود که در آن disc jockeys - مسئول انتخاب و تعویض موسیقی - کنترل کننده آنچه پخش میشد بود. به زودی یک گونه تجاری تر به نام راک آلبومی یا album rock در میانه دهه 70 ظهور کرد. این قالب بیشتر بر انتخاب از ترانه های یک آلبوم شکل گرفته بود که البته بر مبنای یک فهرست پخش منظم تر و مقیدتر قرار داشت.

راک آلبومی در باقی دهه 70 و اوایل 80 محبوبیت خود را حفظ کرد اما در انتهای دهه 80، با ظهور کامپکت دیسک یا CD و جایگزینی آلبوم با آن و همچنین همراه با تغییر رویه ایستگاههای رادیویی، که دیگر هماهنگ با تحولات و "مد" روز موسقی پیش نمیرفتند، به راک کلاسیک تبدیل شد.

اولین ایستگاهی که خود را "کلاسیک راک" نامید، WYSP فیلادلفیا بود. در ماه ژانویه 1981، پس از یک جلسه بحث گروهی بین مدیر برنامه رادیو دیک هانگیت Dick Hungate و مشاور شبکه لی آبرامز Lee Abrams، عنوان کلاسیک راک از میان نامهایی چون timeless (همیشگی) و vintage (آشنا و قدیمی) انتخاب شد. مدتی بعد در همین سال، قالب مشابهی توسط ایستگاه رادیویی KQRS مینیاپولیس به کار گرفته شد. در سال 1982، جورج جیمارک George Gimarc –تهیه کننده صفحه و برنامه رادیویی و disc jockey اهل تگزاس) مامور طراحی نوع جدیدی ایستگاه رادیویی ترانه های قدیمی شد که بالاخره در ایستگاه KRQX راه اندازی شد و راک کلاسیک نام گرفت.

در سال 1985 فرد جیکوبز Fred Jacobs از کمپانی Jacobs Media و گری گوتری Gary Guthrie از Edinborough Rand، این قالب را فراتر از ایستگاههای فعلی آن گسترش داده و به زودی ایستگاههای دیگر نیز به آنان تاسی جستند. در طی دو سال بعد، بیش از 40 ایستگاه رادیویی در سراسر آمریکا خود را "راک کلاسیک" یا "ترانه های کلاسیک" مینامیدند.

راک کلاسیک از این جهت که قالب آن بر اساس موسیقی گذشته شکل گرفته است، در رده oldies radio قرار میگیرد که البته فهرست ترانه ها و هنرمندان منتخب آنها در مقایسه با قالبهای Top 40 و انواع مشابه که به پخش محصولات جدید میپردازند، بسیار مشخصتر و با ثبات تر هستند.

با این حال، در هر رادیو راک کلاسیک، گروهها و ترانه های مختلف موجود در سبک و سیاق تغییر میکردند و گاهی هنرمندان محلی که بازار بهتری داشتند در فهرست یک ایستگاه موجود بودند و در ایستگاههای دیگر دیده نمیشدند. علاوه بر اینها، در طی روند انتخاب ترانه توسط DJ و با توجه به سلیقه شنوندگان، گاهی ترانه هایی در میان راک کلاسیک پخش میشد که تنها در حاشیه این دوران جای داشت. بعضی از ایستگاهها برای جلب شنوندگان، راک کلاسیک را در ترکیب با قالبهای دیگری چون راک مدرن پخش میکردند. ترکیب راک کلاسیک و راک مدرن تحت عنوان راک پویا یا active rock نیز شناخته میشود.

هنرمندان و آلبومهای کلیدی
آلبومها، هنرمندان و ترانه های اصلی که اکثر اوقات در رادیوهای راک کلاسیک پخش میشوند نشانگر زیرمجموعه ای از آلبومها و هنرمندانی هستند که در دوران به اصطلاح "راک کلاسیک" از محبوبیت برخوردار بودند. دیرپاترین ترانه ها و هنرمندان راک کلاسیک، نه تنها برای شنوندگان قدیم، که برای نسل جدید هم جذاب هستند.

گروهها و خواننده های هارد راک hard rock و راک پیشرو progressive rock، ستون اصلی راک کلاسیک هستند که شاخص ترینشان Pink Floyd، Led Zeppelin، Queen ، Deep Purple، David Bowie، Iron Maiden، Rolling Stones، The Who، Black Sabbath، Jethro Tull و Dire Straits هستند

just negin
10-06-2007, 14:26
وجود ترانه های متفاوتی از گروههای مذکور در فهرست ترانه های راک کلاسیک حتمی است. تعدادی از هنرمندان راک آمریکا نیز از مهره های اصلی راک کلاسیک به شمار میروند، از جمله Jimi Hendrix، Aerosmith، The Doors، the Eagles، Lynyrd Skynyrd، The Allman Brothers Band، Alice Cooper، Tom Petty، Creedence Clearwater Revival و Joe Walsh. گروههای ارینا راک Arena rock مانند Styx، Boston ، Journey، Foreigner و Supertramp نیز در ایستگاههای راک کلاسیک پخش میشوند.

تنها گروه استرالیایی که همواره در فهرست راک کلاسیک قرار داشته، گروه AC/DC با ترانه هایی چون Back In Black و Highway To Hell است.

گروههای متعدد دیگری نیز هستند که موسیقی آنها هر از گاه در ایستگاههای راک کلاسیک پخش میشودف اما این حضور محدود به چند ترانه آشناست. برای مثال، گروههای Kiss و Steppenwolf چندین آلبوم استودیویی دارند، اما احتمال اینکه تنها ترانه هایی چون Born to Be Wild و Rock and Roll All Nite از آنها پخش شود بیشتر است.

آلبومهای مفهومی یا Concept albums، به طور غیر مستقیم به قالب آلبوم راک album-rock منتهی شده و به یکی از اجزاء مهم راک کلاسیک تبدیل شدند. از جمله برجسته ترین آثار آلبومها میتوان به چهار آلبوم مفهومی پینک فلوید از جمله The Wall و Dark Side of the Moon و همچنین دو راک اپرای مهم گروه The Who به نامهای Tommy و Quadrophenia اشاره نمود. آلبوم Who's Next سال 1971 گروه The Who، از بیشترین تعداد پخش در میان آلبومهای راک کلاسیک برخوردار است.

هرچند در بیشتر اوقات هنرمندان دوران ارینا راک در دهه 70، تنها با چند ترانه معدود بسیار محبوب و تعداد اندکی آلبوم ارائه میشوند، اما شاید این دوران یکی از بزرگترین زیرمجموعه های قالب راک کلاسیک باشد. گروهها و هنرمندانی چون Styx، Grand Funk، Kiss، Bad Company، Queen و پیتر فرامپتون Peter Frampton و همچنین ستارگان بزرگ راک جنوبی Southern rock مانند Lynyrd Skynyrd، The Eaglesو لیندا رانستندت Linda Ronstadt همه بخش بزرگی از فهرست ترانه های قالب راک کلاسیک را تشکیل میدانند. آثار این دوره هنرمندان محبوب ترانه سرا/خواننده مانند التون جان Elton John، بیلی جوئل Billy Joel و جکسون براون Jackson Browne همه در فهرست راک کلاسیک قرار دارند، در حالی که آثار بعدی آنان در زمره این قالب قرار ندارد.

تقریبا هر ایستگاه برای متفاوت بودن با دیگران، تنظیمات ظریفی بر فهرست خود انجام میدهد که ممکن است ترانه هایی را حذف و تعداد دیگری را به آن بیافزاید.به همین دلیل ممکن است بعضی از فهرستهای پخش راک کلاسیک شامل هارد راک hard rock /هوی متال heavy metal مانند Rush ، Guns N' Roses و Van Halen هم باشد که ترانه هایشان در دهه 80 بسیار محبوب بود. ترانه ها یا دوره های خاصی از آثار این هنرمندان بیش از آثار دیگرشان مناسب با قالب راک کلاسیک است و در ایستگاههای مختلف پخش میشود.

علاوه بر اینها، تعدادی از ایستگاههای راک کلاسیک، به استفاده از ترانه های دهه 90 نیز روی آورده اند که در میان آنها میتوان به Pearl Jam و Nirvana و همچنین گروههای متاثر از jam-bandف مانند Black Crowes، Blues Traveler و Phish اشاره نمود. آثار این هنرمندان بسیار اندک و با دقت انتخاب و پخش میشود زیرا حضور آنها در راک کلاسیک، بحث برانگیز بوده و هنوز تصمیم قطعی برایشان گرفته نشده است.

تقریبا تمام هنرمندان راک کلاسیک به غیر از جیمی هندریکس، Phil Lynott و فردی مرکوری Freddie Mercury از نژاد سفید -اروپایی- و مذکر- به استثنای گروه Heart، The Pretenders ، گریس اسلیک Grace Slick و جانیس جاپلین Janis Joplin- بودند.

قالب ترانه های کلاسیک
یکی از انشعابات راک کلاسیک، ترانه های محبوب کلاسیک یا classic hits است که در آن علاوه بر وجود اکثر ترانه های راک کلاسیک، آثار R&B و پاپ نیز به چشم میخورد و درواقع حدفاصل میان راک کلاسیک با تمرکز بر راک دهه 70 و قالب وسیع ترانه های قدیمی یا oldies است.

"راک کلاسیک" سمفونیک
راک کلاسیک نام یک مجموعه آلبوم از ارکستر سمفونیک لندن نیز هست که در آنها، آثار راک کلاسیک با تنظیم ارکسترال اجرا شده است. این آلبومها شامل تنظیمهای "کلاسیک" ترانه های مشهوری از فرانک زاپا Frank Zappa، رولینگ استونز، هری نیلسون Harry Nilsson، Procol Harum و عده ای دیگر هستند.

تولید مجموعه "راک کلاسیک" از سال 1979 در کمپانی RSO آغاز شد و الهام بخش دو مجموعه دیگر در کمپانی RCA شد که یکی از آنها مجموعه مشهور Hooked On Classics به رهبری لویس کلارک Louis Clark و دیگری آلبوم سمفونیکی است که به آثار گروههای خاصی اختصاص یافته و توسط دیوید پالمر David Palmer از گروه Jethro Tull رهبری شده است. این مجموعه به آثار گروههایی چون Jethro Tull، Genesis، Yes، Pink Floyd ، Queen و The Beatles اختصاص یافته است

Rock Magic
11-06-2007, 03:40
سندی از 20 سال پیش رپ میخوند.............

من هم همون 20 سال پیش قبل از سندی رو میگم.
بای.:46:

Asalbanoo
11-06-2007, 10:02
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


جرج بادی گای George "Buddy" Guy خواننده و نوازنده گیتار راک - بلوز اهل کشور آمریکا، در 30 ام ژوئیه سال 1936 متولد شده است. او منبع الهام نوازندگانی چون جیمی هنریکس، اریک کلپتون و دیگر افسانه های بلوز و راک دهه شصت بوده و همواره به عنوان سمبل شیکاگو بلوز Chicago blues از او یاد می شود. حضور او در کنسرت ها که اغلب شامل اجرای حرکات نمایشی با گیتار بوده، شور و اشتیاق تماشاگران و دوستدارانش را دو چندان می نماید. دختر گای که شوانا Shawnna نام دارد، از خوانندگان جوان رپ آمریکاست.

گای در ایالت Louisiana آمریکا متولد شد و در همان جا نوازندگی گیتار را آغاز نمود. در اوایل دهه پنجاه با گروههای متعدد موسیقی در شهر Baton Rouge پایتخت Louisiana همکاری داشت. در سال 1957 به شیکاگو نقل مکان کرد و در آنجا به شدت تحت تاثیر McKinley Morganfield ، نوازنده ای که به عنوان "پدر شیکاگو بلوز" با نام Muddy Waters شهرت فراوانی داشت، قرار گرفت. یک سال بعد او با همکاری کمپانی Cobra label برای اولین بار به ضبط آثارش پرداخت.

پس از آن "چس رکوردز Chess Records " به مدیریت لئونارد چس Leonard Chess و از کمپانی های مشهور و معتبر در زمینه انتشار آثار راک، ضبط آثار گای مابین سالهای 1959 تا 1968 را عهده دار شد. در اوایل دهه شصت چس می کوشید تا گای را وادار به همکاری با دیگر نوازندگان R&B نماید، اما تلاش های او به نتیجه نرسید و نهایتا تنها یک آلبوم با عنوان " Left My Blues in San Francisco" در سال 1967 منتشر شد.

در دهه 60 آوازه شهرت گای با شرکت در فستیوال "بلوز آمریکایی" به کشور انگلستان، جایی که در آن زمان،نوازندگان راک جوانی چون اریک کلپتون، جف بک و رولینگ استون در جستجوی ریشه های بلوز آمریکایی بودند، نیز رسید. اولین سفر گای به انگلستان به منظور برگزاری توری در فوریه سال 1965 بود که در آن با گروه Yardbirds که اریک کلپتون، جف بک Jeff Beck و جیمی پیج Jimmy Page از اعضای آن بودند، همکاری نمود.

برگزاری این تور امکان عرضه هنر نوازندگی گای را به نسل جوان موسیقیدانان مشتاق انگلیسی تبار، فراهم نمود، تا جایی که او خود از تاثیر شگرف موسیقی اش بر نوازندگان گیتار این کشور غافلگیر شده بود.

گای در این باره می گوید :" مسلما در آن زمان به دلیل جوانی انرژی بیشتری داشتم، دیوانه وار گیتار را با پاهایم می نواختم و آنرا به هوا پرتاب می کردم، این قبیل کارها تماشاگران را به شدت هیجان زده می کرد. جالب است که پس از پایان این تور، نسخه ضبط شده هیچ یک از کنسرت هایم در بازار موجود نبود. در ابتدا با خود اندیشیدم شاید به دلیل سر و صدای زیادی که در اجراهای من وجود دارد، از صدای بلند ساز گرفته تا صدای تماشاچیان، ضبط آثارم مقدور نبوده، اما در مقابل می دیدم که نوازندگانی چون کلپتون و هنریکس با وجود مشکلات مشابه، میلیون ها نسخه از آلبوم هایشان به فروش می رسد!

گای پیرامون این مسئله که لئونارد چس تمایل به ضبط و انتشار اجراهای زنده گاد در حضور تماشاگران مشتاق نداشت، بحث و جدل های بسیاری با او داشت و سرانجام نیز در سال 1968 مجبور به ترک "چس رکوردز" شد. او در این باره نقل می کند : "یکی از دفعاتی که برای رفتن به استودیوی Vanguard آماده می شدم، چس نزد من آمد و با دیدن اریک کلپتون، رولینگ استون و بک، فریاد برآورد : خدای من این همان نکته ای است که در 12 سال گذشته تو سعی داشتی مرا در موردش متقاعد کنی، هر چند من به فروش چنین آلبوم هایی خوش بین نیستم اما اکنون دریافتم که به آسانی شکلات در بازار به فروش می رسند."
Donald Wilcox در بیوگرافی که از گای نوشته، به این مورد اشاره نموده است :" لئونارد چس سرانجام متوجه اشتباهش شد، شاید او تشخیص نمی داد که عمده دلیل استقبال گروههای راک انگلیسی از نوازندگی گای به دلیل قیل و قال ها و حرکات عجیب و غریبی بود که در مقابل تماشاگران کنسرت هایش اجرا می کرد و آنها را بیش از پیش به وجد می آورد. تا به امروز نیز هنوز چس یک آلبوم انفرادی از گای منتشر نکرده است. " البته پس از اینکه گای، چس رکوردز را ترک کرد، آلبوم های بسیاری از او توسط این کمپانی برای اولین بار منتشر شد.

بادی گای در سال 1969 به عنوان ستاره شوی بزرگ Linoleum Factory در انگلستان مطرح شد، افرادی چون اریک کلپتون، لد زپلین Led Zeppelin، جک بروس Jack Bruce، استفان استیلز Stephen S، بادی مایلز Buddy Miles، گلن کمپبل Glen Campbell، رونالد کرک Roland Kirk و جان هیسمن Jon Hiseman نیز در آن حضور داشتند.

در اواخر دهه 60، شخصیت هنری گای دچار یک وقفه شد، عرصه بلوز- راک بدون حضور او پیشرفت کرد و بیش از پیش شکوفا شد. در حقیقت گای دو دهه از زندگی اش را دچار همان بحران و رکود هنری شد که اغلب نوازندگان بزرگ در مواجهه با شهرت و ثروت به نوعی با آن روبرو می گردند.

نهایتا در دهه هشتاد شخصیت هنری گای همزمان با دوره احیای بلوز در این دهه و اوایل دهه نود، بار دیگر شکوفا گشت و او مجددا پا به عرصه موسیقی حرفه ای نهاد. در حقیقت جرقه این کار به دست اریک کلپتون زده شد، او از گای دعوت نمود تا در کنسرت نوازندگان بلوز که در رویال آلبرت هال Royal Albert Ha لندن برگزار شد، شرکت کند

Rock Magic
11-06-2007, 10:28
امروز هنرمندی رو بتون معرف میکنم که بی نهایت دوستش دارم.:40:
ستاره ای ارزشمند در PopRock


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Chris De Burgh





کريس دي برگ با نام اصلي کريستوفر جان ديويسون پانزدهم اکتبر 1948 در لاس ماگنولياس آرژانتين متولد شد. پدر او چارلز ديويسون ديپلمات برجسته انگليسي و مادرش اميلي دي برگ منشي وزارت امور خارجه ايرلند بود.اجداد کريس دي برگ از جمله خانواده هاي اصيل و برجسته اروپايي بودند که بعدها به ايرلند مهاجرت کردند شجره خانوادگي کريس به ريچارد شيردل پادشاه انگلستان برميگردد که نشان از اصالت خانوادگي وي دارد.کريس دوران کودکي خود را تا سن سيزده سالگي در کشورهاي مختلفي چون جزيره مالت نيجريه و زئير گذرانده استو سرانجام در سال 1960 به همراه اعضاي خانواده اش به ايرلند سفر کرد. پدر کريس قلعه بارگي را که از مشهورترين و زيباترين بناهاي تاريخي قرن دوازدهم در شهر وکسفورد بود خريداري کرد و براي سکونت خانواده اش بازسازي کرد.


يکسال پس از ورود به قلعه بارگي ريچارد برادر بزرگتر کريس در سالگرد تولد او گيتاري به وي هديه داد که مسير زندگي کريس دي برگ را تغيير داد.او روزها و ساعتهاي بيشماري را به تمرين با گيتار ميپرداختو ا ولين کنسرت وي در سن پانزده سالگي مورد استقبال اقوام دور و نزديک قرار گرفت و عزم وي را براي کسب مهارت در نواختن گيتار جزم کرد. کريس د وران ابتدايي را در مدرسه مارلبورو طي کرد و کالج مشهور ترينيتي در دوبلين در رشته هاي زبان و ادبيات انگليسي و زبان فرانسوي و تاريخ فارغ التحصيل شد . کريس در دوران تحصيل در کالج ترينيتي ترانه سرايي را اغاز کرد و اولين ترانه او THE WASTE OF LOVE نام داشت.کريس نخستين ترانه هاي خود را در رستورانها و کافي شاپ ها و سالن هاي آرايش با دريافت مبلغي بسيار ناچيز که البته براي نوجواني به سن کريس مبلغ زيادي بود اجرا ميکرد.کريس بياد مياورد که بعد از ظهر روزهاي شنبه تمام وقت خود را در فروشگاه CD و کاست نزديک خانه صرف گوش دادن به ترانه هاي جديد ميکرد . ولي ترانه MR TAMOURIN MAN از THE BYRDS زندگي او را دگرگون کرد. خود کريس دي برگ در اين باره ميگويد پس از شنيدن اين ترانه تصميمي را که مدتها بود در ذهنم حلاجي ميکردم و در اجراي آن دودل بودم . آرزوي من اين بود: ترانه سرايي و خوانندگي. با شنيدن اين آهنگ ديگر درنگ جايز نبود دوستي داشتم که چندگاهي با من ديداري تازه ميکرد روزي از روزها او مرا به مهماني دوستانه اي دعوت کرد در ان مهماني با جورج هريسون فقيد آشنا شدم. شعري را همراه داشتم که به تازگي سروده يودم و تصورم اين بود که حتما مورد توجه و استقبال شنوندگان قرار خواهد گرفت اما چه روياي باطلي! هيچ کس مرا تشويق نکرد و من سرخورده و مايوس مهماني را ترک کردم. هنوز پس از گذشت چند سال گوش سپردن به ترانه هاي HERE COMES THE SUN و SHADOWS مرا به ياد آنروزها مياندازد.




پس از فارغ التحصيلي از کالج به همراه گروه معتبر و مشهور ايرلنديHORSLIPS در يک تور بين المللي شرکت کردم و با دو تهيه کننده معتبر موسيقي يعني داگ فلت و گاي فلچر آشنا شدم و با کمک آنها قراردادي را با شرکت A & M امضا کردم ودر تور گروه SUPER TRAMP با نام CRIME OF THE CENTURY که يکي از موفق ترين تورهاي موسيقي در سال 1975 بود شرکت کردم. در همين سال بود که وي نام کريس دي برگ را براي خودش برگزيد و بازي سرنوشت رقم خورد.

FAR BEYOND THESE CASTLE WALLS نام اولين آلبوم شرکتي کريس دي برگ است که در سال 1975 منتشر شد آلبومي با ترانه هاي بسيار زيبا در مايه هاي بلوز که مورد توجه قرار نگرفت..تنها ترانه HOLD ON از اين آلبوم کمي سر و صدا کرد و پس از آن ديگر هيچ...اما تنها يکماه پس از عرضه البوم ترانه TURNING AROUND که بعدها به FLYING تغيير نام داد ترانه شماره يک انگلستان لقب گرفت ودر برزيل به مدت سي ماه صدرنشين جدول موسيقي پاپ شد.در مدت کمتر از دو ماه قريب به يک ميليون نسخه از اين آلبوم به فروش رفت و نام کريس دي برگ را بر سر زبانها انداخت.
SPANISH TRAIN AND OTHER STORIES نام آلبوم بعدي کريس دي برگ است که بار ديگر ترانه SPACEMAN CAME TRAVELLING صدر نشين جدول موسيقي انگلستان شد و هنوز پس از گذشت ساليان سال بعنوان ترانه کريسمس از راديو BBC پخش ميگردد.

آلبومهاي کريس د ي برگ در امريکا چندان مورد توجه قرار نميگيرد اما در اروپا،آفريقاي جنوبي، کانادا و آمريکاي جنوبي به شدت مورد توجه و استقبال منتقدين و جوانان علاقمند به موسيقي پاپ قرار ميگيرد. هرچند که در آمريکا نيز در سال 1986 جايزه PLATINUM به جهت فروش بالا و ارزش هنري آلبوم SPANISH TRAIN به کريس دي برگ تعلق گرفت. آلبوم بعدي کريس دي برگ AT THE END OF A PERFECT DAY نام دارد که بعنوان سومين کار هنري وي در سال 1977 به دنياي موسيقي عرضه گرديد. ترانه PERFECT DAY از اين آلبوم ترانه مورد علاقه کريس دي برگ است که در آن به پيک نيکي اشاره شده که کريس ، پاول ، سوزان و خواهر وي ديان در آن حضور داشتند.ديان اکنون همسر کريس دي برگ و مادر سه فرزند اوست .




در سال 1978 دو اتفاق مهم رخ داد يکي عرضه آلبوم ارزشمند CRUSADER و ديگري ازدواج کريس با ديان بود که در تاريخ 25 نوامبر 1978 روي داد.SOMETHING ELSE AGAIN نام ترانه ايست که وي به همسرش ديان تقديم کرده است . در سال 1980 کريس آلبوم EASTERN WIND را به دوستدارانش تقديم کرد و پرفروشترين آلبوم سال لقب گرفت. BEST MOVES در سال 1981 منتشر شد و تلفيقي از ترانه هاي قديمي کريس دي برگ بود. در اين آلبوم او با يک شرکت کانادايي قرارداد بست و تعدادي از ترانه هاي قديمي خود را بازخواني کرد البته دو ترانه جديد نيز با نامهاي BROKEN WINGS و EVERY DROP OF RAIN نيز در اين آلبوم وجود دارند. اين آلبوم در سوئيس آلمان و سوئد و بسياري از کشورهاي اروپايي مورد توجه منتقدان قرار گرفت و خيلي زود لقب پرفروشترين آلبوم سال را در انگلستان از آن خود ساخت. نکته قابل توجه از اين آلبوم فروش غير منتظره و فوق العاده آن در چين کمونيستي بود! THE GETAWAY نام آلبوم بعدي کريس است و ترانه مشهور DON’T PAY THE FERRYMAN که کليپ آن صدها هزار بار از کانال MTV پخش شده است در انگلستان لقب ترانه NUMBER 1 گرفت .


آلبوم بعدي کريس دي برگ MAN ON THE LINE نام دارد و ترانه HIGH ON EMOTION که در تمامي کنسرت هاي او که تا امروز برگذار شده اجرا ميگردد سخت مورد توجه و استقبال جوانان و عتاقمندان کريس قرار گرفت . در سال 1984 نخستين فرزند وي متولد شد رزانا يک دختر زيبا و دوست داشتني!! کريس ترانه FOR ROSANA را به دخترش تقديم کرد که يکي از ترانه هاي زيبا و بيادماندني کريس دي برگ است . در سال 1986 آلبوم INTO THE LIGHT به دنياي موسيقي عرضه شد و ترانه فراموش نشدني LADY IN RED در بسياري از کشورهاي اروپايي صدرنشين جدول موسيقي پاپ شد و دو جايزه GOLD و PLATINUM را نصيب وي ساخت . ترانه INTO THE LIGHT در آمريکا نيوزيلند ، آلمان ، سوئد ، دانمارک و بلژيک ترانه NO. 1 لقب گرفت و پنج جايزه PLATINUM را در نروژ ، آفريقاي جنوبي ، يونان ، ايرلند و کانادا و دو جايزه GOLD را در انگلستان و سوئيس براي کريس به ارمغان آوردو دنياي موسيقي با نام کريس دي برگ آشنا شده و اخت ميگيرد.

SAY GOODBAY TO IT ALL ترانه بسيار زيباي اين آلبوم دنباله ترانه BORDERLINE از آلبوم GETAWAY در سال 1982 بود که به شدت مورد توجه علاقمندان قرار گرفت و صدرنشين جدول موسيقي پاپ انگلستان شد .
در همان سال در فاجعه بمب گذاري در منطقه ENNISKILLEN ايرلند شمال صدها نفر مرد و زن و کودک به قتل رسيدند و کريس دي برگ ترانه AT THE WAR MEMORIAL را به بازماندگان اين حادثه دلخراش تقديم کرد . اين ترانه نيز ترانه NUMBER 1 کشورهايي چون آلمان ، انگلستان ، نروژ و آمريکا و بسياري از کشورهاي اروپايي شد . بيست و نهم مارس 1988 دومين فرزند او متولد شد پسري که نام هوبرت را برايش برگزيدند در همان سال آلبوم FLYING COLOURS عرضه گرديد و دو ترانه MISSING YOU و FLYING COLOURS زيباترين و پرفروشترين ترانه هاي سال گرديدند . در سال 1989 آلبوم SPARK TO A FLAMEمنتشر شد که شامل زيباترين و ارزشمندترين ترانه هاي آلبومهاي گذشته کريس دي برگ بود. سي اکتبر سال 1990 مايکل سومين فرزند کريس متولد شد ودر همان سال کنسرت باشکوه و بياد ماندني کريس دي برگ در دوبلين برگذار شد که زيباترين و قدرتمندترين کنسرت موسيقي پاپ در اروپا لقب گرفت. ميليونها نفر از اقصي نقاط اروپا در دوبلين گرد هم آمدند و عليه جنگ و خشونت فرياد اعتراض سر دادند و يکي از باعظمت ترين کنسرت هاي کريس دي برگ اجرا شد .


در سال 1991 کريس تمام عوايد کنسرتهاي خود را به آوارگان کرد عراقي اهدا کرد . نام آلبوم بعدي وي POWER OF TEN بود که در سال 1992 منتشر شد و ترانه مشهور آن نيز با همين نام ترانه NUM.1 لقب گرفت .THIS WAY UP در سال 1994 و BEAUTIFULL DREAM درسال 1995 متولد شدند. ترانه مشهور الويس پريستلي ALWAYS ON MY MIND و ترانه GIRL از بيتل ها در اين آلبوم مورد توجه منتقدين قرار گرفت. در سال 1996 کريس سفري به آفريقاي جنوبي کرد و نوزده کنسرت بزرگ و باشکوه در شهرهاي دوربان ، ژوهانسبورگ و پورت اليزابت برگذار شد و کليه عوايد اين کنسرت ها به قحطي زدگان آفريقا اهدا شد . در سال 1997 آلبوم THE LOVE SONG متولد شد که شامل شانزده ترانه عاشقانه بود و لقب پرفروشترين آلبوم سال را از آن خود ساخت . در همان سال تور بزرگ کريس دي برگ در آسيا برگزار گرديد در اين تور ارکستر بزرگ فيلارمونيک بانکوک کريس دي برگ را همراهي ميکرد که در تايلند ،هونگ کونگ و سنگاپور با استقبال گسترده علاقمندان روبرو شد .


در سال 1999 آلبوم QUITE REVOLUTION به بازار موسيقي عرضه شدترانه هاي اين آلبوم در مدت کمتر از چهل و نه روز تهيه شدند که در حالت عادي در حدود شش ماه طول ميکشيد.پس از عرضه آلبوم در سي و يک جولاي 1999 چندين کنسرت در کشورهاي اروپايي چون سوئيس ، آلمان ، نروژ ، انگليس و ايرلند برگزار شد . کريس در سال 2002 دو CD به بازار عرضه کرد که شامل اجراي فرانسوي برخي ترانه هاي آلبوم QUITE REVOLOUTION و تعدادي ترانه جديد بود که در بسياري از کشورهاي اروپايي و آمريکا و انگلستان لقب پرفروشترين آلبوم موسيقي پاپ را به خود اختصاص داد. درفاصله بين ژانويه سال 2000 تا اگوست 2002 کريس دي برگ پنجاه کنسرت مختلف در کشورهاي اروپايي اجرا کرد که در بسياري از کشورها منجمله انگلستان ، فرانسه ، نروژ ، هلند ، اطريش بليط کنسرتها از يک هفته قبل به فروش رفته و ناياب شد و بسياري از دوستداران و علاقمندان کريس دي برگ موفق به شرکت در کنسرت ها نشدند . شدت استقبال از تور اروپايي وي به حدي بود که بسياري از شبکه هاي تلويزيوني کنسرت ها را تحت پوشش برنامه تلويزيوني خود قرار دادند.


TIMING IS EVERYTHING نام آخرين آلبوم کريس دي برگ است . او در طول سه ماه سي و هشت کنسرت را به اجراي ترانه هاي اين آلبوم اختصاص داد و در ايرلند ، استراليا ، آلمان ، سوئيس ، نروژ ، فرانسه و انگلستان صدرنشين جدول موسيقي پاپ گرديد.آخرين تور بزرگ وي در چندين کليساي بزرگ اروپا برگزار شد و عوايد آن به سازمان عفو بين الملل و يونسکو اختصاص يافت . وي يکي از معدود خوانندگاني است که از خانواده اي مستحکم و استوار برخوردار بوده و نيز از هنرمنداني است که بسياري از ترانه هايش در رابطه با خانواده اش سروده شده است . واقعيتهاي زندگي مدرن ، تلخي ها و ناکامي ها ، ارزشهاي انساني ، مفاهيم والاي معنوي ، مخالفت با جنگ و خشونت طلبي و ميليتاريسم غربي ، صلح طلبي و عشق و انساندوستي از مضامين ترانه هاي ارزشمند و زيباي کريس دي برگ هستند که او را از ديگران متمايز ميسازد ضمن آنکه وي يکي از سياسي ترين ترانه سرايان موسيقي پاپ به شمار ميرود که در پيوند عميق با مبارزان ايرلند جنوبي سر و صداي زيادي را به پا کرده است . ترانه زيباي REVOUTION يکي از زيباترين و ارزشمند ترين ترانه هاي وي است که به مبارزين ايرلند جنوبي تقديم شده است .




ترانه هاي کريس دي برگ تابلوهاي زيبايي هستند که بيانگر مفاهيم عميق انساني چون صلح ، عشق و آزادي هستند. پويايي و نشاط ، تصانيف عاشقانه و کلمات کتاب مقدس از جمله مفاهيم ترانه هاي آلبوم آخر وي است او در اينباره ميگويد اشعار ترانه ها يکدفعه به ذهنم خطور کرد . چهار يا پنج ترانه را در يک بعد الظهر سرودم فرداي آنروز حس کردم چيزي در ذهنم مرا مشغول کرده است بله... پنج يا شش ترانه ديگر بود که آنها را نيز سرودم واقعا برايم لذت بخش بود نخستين کنسرت از تور بين المللي وي در سپتامبر 2002 در مونيخ برگزار شد و تا به امروز ادامه داشته است و پس از آن در کانادا ، استراليا ، آسيا ، آمريکا اين تور ادامه خواهد يافت و پس از آن در اواخر سال 2003 جديدترين آلبوم وي عرضه خواهد شد بايد منتظر بود و شنيد.:40:


Rock Land

Rock Magic
11-06-2007, 10:35
Dire Straits

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


امروز خيلی خوشحالم..:31: چون ميخوام بعد از مدتها از کسی بنويسم که واقعا دوستش دارم، و اون کسی نيست جز "Mark Knopfler " همه کاره گروه Dire Straits.:40:

Mark Knopfler با گروهش Dire Straits بی شک يکی از بهترين و ماندگارترينها در موسيقی راک هستش. با اون فضا سازیهای زيبا و نوشتن آهنگها و سولو ها، و اون نوازندگی منحصر به فردش! Mark Knopfler به عنوان وکال و ليد گيتار، David Knopfler ريتم گيتار، John Illsley گيتار باس، Pick Withers درامز، اعضای گروه رو تشکيل ميدن. ولی همگان داير استريتس رو با نام مارک نافلر ميشناسن.



مارک نافلر گیتاریست اسکاتلندی در 12 آ گوست سال 1949 بدنيا آمد. بیشترین معروفیت خودش رو به خاطر تاسیس گروه Dire Straits داره. هرچند که درحال حاضر از این گروه جدا شده و کارش رو به عنوان یه Solo Artist ادامه میده. مارک قبل از اینکه گروه Dire Straits رو تشکیل بده کارش رو به عنوان یک روزنامه نگار و معلم آغاز کرد. در سال 1978 و بعد از تشکیل گروه اولین آلبوم گروه با همون اسم Dire Straits به بازار مطرح شد. آلبومی که آهنگ Sultans of Swing رو درخود داشت و این آهنگ به تنهایی راه شهرت و معروفیت رو برای گروه باز کرد. در سال 1979 دومین آلبوم Dire Straits با نام Comunique به بازار اومد. که آلبوم بسيار زيبايی است بخصوص آهنگ Where Do You Thing You're GoIn . در فاصله این آلبوم تا سال 1985 چند کار دیگه از گروه انتشار پیدا کرد و از هرکدوم از این آلبومها هم چند تا Single Hit دراومد اما در سال 85 مارک نافلر و گروهش آلبوم Brothers in Arms رو به بازار دادن که واقعا يه شاهکاره! و تا الان بیش از 30 میلیون نسخه ازش به فروش رفته و جزو پرفروشترین آلبومهای تاریخ موسیقی راک به حساب میاد.مارک نافلر در طی این سالها در کارهای دیگه ای هم شرکت داشته که از جمله اون نوازندگی و تهیه کنندگی یکی از کارهای slow train comin) Bob Dylan) رو میشه نام برد.درکل مارک نافلر Side Project های خیلی زیادی داشته . از فیل لینات مرحوم گروه Thin Lizzy تا Tina Turner . با همه یه جوری همکاری داشته.در سال 88 نافلر و Dire Straits در کنسرتی به افتخار هفتادمین سال تولد نلسون ماندلا شرکت کردن.همینطور آلبوم Knewborth Concert در سال 90 عرضه شد و بالاخره در سال 91 آخرین آلبوم استودیویی گروه Dire Straits با مارک نافلر به اسم on every street انتشار پیدا کرد که اونم واقعا زيباست.
سال 1995 فعالیت تکی و Solo مارک نافلر به طور رسمی اعلام شد و دو آلبوم Golden Heart و Sailing to Philadelphia رو عرضه کرد که این دومی حدود 3.5 میلیون فروش داده. نافلر در طی این مدت برای چندین فیلم هم آهنگ سازی کرده و آخرین آلبوم خودش رو هم با اسم The Ragpickers Dream در سال 2002 عرضه کرده.



از نظر فرم نوازندگی به نظر من نافلر به عنوان گیتاریستی که به اون لقب Sultan of Swing رو هم دادن. گیتاریستیه با لهجه نوازندگی منحصر به فرد. وقتی کاری رو از مارک ميشنوی از همون لحظه اول مشخصه که کار نافلر ه. فرم نگارش سولوهاش ، و اینکه در گیتار زدن از پیک هم استفاده نمیکنه و با انگشتهاش گیتار الکتریک میزنه فرم خاصی به لهجه نوازندگیش داده که واقعا جالب و متفاوته. من که به شخصه خيلی کارهاشو دوست دارم. مارک نافلر قدیما بیشتر از گیتارهای Fender استفاده میکرد. Telecaster و Stratocaster که البته من بیشتر Strat دیده بودم دستش.اما توی چند تا کار جدیدی که تک و توک ازش دیدم بیشتر به Gibson Les Paul رو آورده.:8:

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



و اينم آلبوم هاش:

DIRE STRAITS (1978)
Vertigo 800 051-2
Down to the Waterline/Water of Love/Setting Me Up/Six Blade Knife/Southbound Again/Sultans of Swing/In The Gallery/Wild West End/Lions

COMMUNIQUÉ (1979)
Vertigo 800 052-2
Once Upon A Time in the West/News/Where Do You Think You're Going ?/Communiqué/Lady Writer/Angel of Mercy/Portobello Belle/Single Handed Sailor/Follow Me Home

MAKING MOVIES (1980)
Vertigo 800 050-2
Tunnel of Love/Romeo and Juliet/Skateaway/Expresso Love/Hand in Hand/Solid Rock/Les Boys

LOVE OVER GOLD (1982)
Vertigo 800 088-2
Telegraph Road/Private Investigations/Industrial Disease/Love Over Gold/It Never Rains

TWISTING BY THE POOL EXTENDEDANCEPLAY
(EP, 1983)
Vertigo DSTR 212
Twisting By The Pool/Two Young Lovers/If I Had You

ALCHEMY (LIVE, 1984)
Vertigo 818 244-2/245-2
Part One: One Upon A Time in the West/Expresso Love/Romeo and Juliet/Love Over Gold/Private Investigations/Sultans of Swing
Part Two: Two Young Lovers/Tunnel of Love/Telegraph Road/Solid Rock/Going Home - Theme from Local Hero.

BROTHERS IN ARMS (1985)
Vertigo 824 499-2
So Far Away/Money For Nothing/Walk of Life/Your Latest Trick/Why Worry/Ride Across the River/The Man's Too Strong/One World/Brothers in Arms

MONEY FOR NOTHING (COMPILATION, 1988)
Vertigo 836 419-2
Sultans of Swing/Down to the Waterline/Portobello Belle (Live)/Twisting By the Pool/Tunnel of Love/Romeo and Juliet/Where Do You Thing You're Going ?/Walk of Life/Private Investigations/Telegraph Road (Live, Remix)/Money For Nothing/Brothers in Arms

ON EVERY STREET (1991)
Vertigo 510 160-2

Calling Elvis/On Every Street/When It Comes To You/Fade To Black/The Bug/You and Your Friend/Heavy Fuel/Iron Hand/Ticket To Heaven/My Parties/Planet of New Orleans/How Long

ON THE NIGHT (LIVE, 1993)
Vertigo 514 766-2
Calling Elvis/Walk of Life/Heavy Fuel/Romeo and Juliet/Private Investigations/Your Latest Trick/On Every Street/You and Your Friend/Money For Nothing/Brothers in Arms

This album was also sold as a limited edition 2CD pack. The second CD, called Encores, featured the following four live tracks from the OES tour.

Your Latest Trick/The Bug/Solid Rock/Local Hero - Wild Theme


LIVE AT THE BBC (1995)
Vertigo 528 323-2
Down to the Waterline/Six Blade Knife/Water of Love/Wild West End/Sultans of Swing/Lions/What's the Matter Baby ?/Tunnel of Love

SULTANS OF SWING (COMPILATION, 1998)
Vertigo 558 658-2
Sultans of Swing/Lady Writer/Romeo and Juliet/Tunnel of Love/Private Investigations/Twisting By the Pool/Love Over Gold (Live)/So Far Away/Money For Nothing/Brothers in Arms/Walk of Life/Calling Elvis/Heavy Fuel/On Every Street/Your Latest Trick (Live)/Local Hero - Wild Theme(Live)

This album was also available in a special 2CD pack. The second CD featured the following seven live recordings taken from the Golden Heart solo tour show at the Royal Albert Hall, London, 23rd May, 1996.

Calling Elvis/Walk of Life/Last Exit to Brooklyn/Romeo & Juliet/Sultans of Swing/Brothers in Arms/Money For Nothing

MISSING...PRESUMED HAVING A GOOD TIME (1990)
Vertigo 842 671-2

Railroad Worksong/Bewildered/Your Own Sweet Way/Run Me Down/One Way Gal/Blues Stay Away/Will You Miss Me/Please Baby/Weapon of Prayer/That's Where I Belong/Feel Like Going Home

NECK AND NECK (1990)
Columbia 467435 2
Poor Boy Blues/Sweet Dreams/There'll Be Some Changes Made/Just One Time/So Soft, Your Goodbye/Yakety Axe/Tears/Tahitian Skies/I'll See You in My Dreams/The Next Time I'm in Town

LOCAL HERO
(FILMSCORE, 1983)
Vertigo 811 038-2
The Rocks and the Water/Wild Theme/Freeway Flier/Boomtown:Variation Louis' Favourite/The Way It All Starts/The Rocks and the Thunder/The Ceilidh and the Northern Lights/The Mist Covered Mountains/The Ceilidh: Louis' Favourite-Billy's Tune/Whistle Theme/Smooching/Stargazer/The Rocks and the Thunder/Going Home: Theme of Local Hero

MUSIC BY MARK KNOPFLER FROM THE FILM CAL
(FILMSCORE, 1984)
Vertigo 822 769-2
Irish Boy/The Road/Waiting For Her/Irish Love/A Secret Place - Where Will You Go/Father and Son/Meeting Under the Trees/Potato Picking/In A Secret Place/Fear and Hatred/Love and Guilt/The Long Road

COMFORT AND JOY
(SOUNDTRACK, 1984)
Vertigo 880 122-1
Comfort - Theme from Comfort and Joy/Joy/A Fistful of Ice-cream

THE PRINCESS BRIDE
(FILMSCORE, 1987)
Vertigo 832 864-2
Once Upon A Time...Storybook Love/I Will Never Love Again/Florin Dance/Morning Ride/The Friends' Song/The Cliffs of Insanity/The Swordfight/Guide My Sword/The Fireswamp and the Rodents of Unusual Size/Revenge/A Happy Ending/Storybook Love* (*composed and sung by Willy De Ville)

LAST EXIT TO BROOKLYN
(FILMSCORE, 1989)
Vertigo 838 725-2
Last Exit to Brooklyn/Victims/Think Fast/A Love Idea/Tralala/Riot/The Reckoning/As Low As It Gets/Finale - Last Exit To Brooklyn

MARK KNOPFLER; SCREENPLAYING
(FILMSCORE COMPILATION, 1993)
Vertigo 518 327-2
From Cal: Irish Boy/Irish Love/Father and Son/Potato Picking/The Long Road. From Last Exit To Brooklyn: A Love Idea/Victims/Finale - Last Exit To Brooklyn. From The Princess Bride: Once Upon A Time...Storybook Love/Moring Ride/The Friends' Song/Guide My Sword/A Happy Ending. From Local Hero: Wild Theme/Boomtown (variation on Louis' Favourite)/The Mist Covered Mountains/Smooching/Going Home: Theme of Local Hero

METROLAND
(SOUNDTRACK, Various Artists, 1998)
Vertigo 536 912-2
Features: Dire Straits - Sultans of Swing

Mark Knopfler original compositions: Metroland (Theme)/Annick/Brats/Down Day/A Walk in Paris/She's Gone/Metroland

WAG THE DOG
(FILMSCORE, 1998)
Vertigo 536 864-2
Wag The Dog/Working On It/In The Heartland/An American Hero/Just Instinct/Stretching Out/Drooling National/We're Going To War

GOLDEN HEART (1996)
Vertigo 514 732-2
Darling Pretty/Imelda/Golden Heart/No Can Do/Vic and Ray/Don't You Get It/A Night in Summer Long Ago/Cannibals/I'm The Fool/Je Suis Désole/Rüdiger/Nobody's Got the Gun/Done With Bonaparte/Are We In Trouble Now

SAILING TO PHILADELPHIA (2000)
Mercury 542 981-2
What It Is/Sailing To Philadelphia/Who's Your Baby Now/Baloney Again/The Last Laugh/Do America*/Silvertown Blues/El Macho/Prairie Wedding/Wanderlust/Speedway At Nazareth/Junkie Doll/Sands of Nevada/One More Matinee

*Do America replaces One More Matineee on the Warner Bros release in North America and is included on the UK and North American releases only.

A SHOT AT GLORY
(SOUNDTRACK, 2001)
Vertigo 548 127-2
Sons of Scotland/Hard Cases/He's The Man/Training/The New Laird/Say Too Much/Four In A Row/All That I Have/Sons of Scotland/Its Over/Wild Mountain Thyme

THE RAGPICKER'S DREAM
(2002)
Mercury 0632922

Why Aye Man/Devil Baby/Hill Farmer's Blues/A Place Where We Used To Live/Quality Shoe/Fare Thee Well Northumberland/Marbletown/You Don't Know You're Born/Coyote/The Ragpicker's Dream/Daddy's Gone To Knoxville/Old Pigweed:46:

Rock Magic
11-06-2007, 10:41
این تنها گروه Rock هست که تمام آلبوماشو گوش کردم.
سعی میکنم چندتا از موزیکاشو بزارم.

Lovelyman
11-06-2007, 11:13
براي دوستي كه ميگفت راك با زبان فاسي سازگاري نداره! آهنگ يامي از آلبوم پاپ فادر گروه بلك كتز توجه كنيد اين آلبوم در سال1381 منتشر شده! گوش كردن آنلاين ترانه:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
لازم به صبر كردن براي لود آهنگ نيست!
Lyric:
yum yum yummy
yummy yummy
sweet like honey
yummy yummy


شيريني. مثله آبنبات...ميچكه . قند از لبات
عسلی رنگ چشات...شکلات طمع بوسه هات
مي ميرم واسه خنده هات...مي گــيـــره بـرق نگــــات
توخونه وقتي مي ياي...ميپيچه . زنگ صدات

yum yum yummy
yummy yummy
sweet like honey
yummy yummy

no. نديـدم كسـي از تو بهــتـر...نيست گلي از تو قشنگ تر
شكرم نيست ز تو شيرين تر...نمكــم نيست با نـمـك تر

yum yum yummy
yummy yummy
sweet like honey
yummy yummy

واي چه خوبه اينجا هستي...قول دادي امــشــب برقــصي
خوشــگلـــــه پـس چـــرا نشســتـي...بگو با گربه ها چي ميخواي برقصي

cha cha cha, waltz ya tango
bandari, salsa ya mambo
belly dance, ba zarb o tempo
twist, shake, rock and roll

everybody come on
move it all around
waahoo

yummy...l

yum yum yummy
yummy yummy
sweet like honey
yummy yummy

واي چه خوبه اينجا هستي...قول دادي امـشـب بـرقـــصي
خوشگلــــه پــس چــرا نشــســــتي...بگو با گربه ها چي ميخواي برقصي

cha cha cha, waltz ya tango
bandari, salsa ya mambo
twist, shake, rock and roll
belly dance, ba zarb o tempo

come on everybody now

you taste so good
you taste so good to me

talk to me baby

you taste so good
you taste so good
you taste so good to me

are you ready now?l
say after me
loud and clear
come on...one, two, three, yeah

yum yummy yummy
yummy yum
yum yummy

oh baby louder, louder
give it to me

yum yummy yummy
yummy yum
yum yummy

louuuuuder

yum yummy yummy
yummy yum
yum yummy

ooh yeah..l

no. نديدم كسي از تو بهــتـر...نيست گلي از تو قشنگ تر
شكرم نيست ز تو شيرين تر...نمكـــم نيـســت با نمـك تر

yum yum yummy
yummy yummy
sweet like honey
yummy yummy
» ترانه سرا : شهبال شب پره
» آهنگساز : اندی--->آهنگ ساز اندي!!!

Atman
11-06-2007, 12:11
براي دوستي كه ميگفت راك با زبان فاسي سازگاري نداره! آهنگ يامي از آلبوم پاپ فادر گروه بلك كتز توجه كنيد اين آلبوم در سال1381 منتشر شده! گوش كردن آنلاين ترانه:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
لازم به صبر كردن براي لود آهنگ نيست!
Lyric:
yum yum yummy
yummy yummy
sweet like honey
yummy yummy


شيريني. مثله آبنبات...ميچكه . قند از لبات
عسلی رنگ چشات...شکلات طمع بوسه هات
مي ميرم واسه خنده هات...مي گــيـــره بـرق نگــــات
توخونه وقتي مي ياي...ميپيچه . زنگ صدات

yum yum yummy
yummy yummy
sweet like honey
yummy yummy

no. نديـدم كسـي از تو بهــتـر...نيست گلي از تو قشنگ تر
شكرم نيست ز تو شيرين تر...نمكــم نيست با نـمـك تر

yum yum yummy
yummy yummy
sweet like honey
yummy yummy

واي چه خوبه اينجا هستي...قول دادي امــشــب برقــصي
خوشــگلـــــه پـس چـــرا نشســتـي...بگو با گربه ها چي ميخواي برقصي

cha cha cha, waltz ya tango
bandari, salsa ya mambo
belly dance, ba zarb o tempo
twist, shake, rock and roll

everybody come on
move it all around
waahoo

yummy...l

yum yum yummy
yummy yummy
sweet like honey
yummy yummy

واي چه خوبه اينجا هستي...قول دادي امـشـب بـرقـــصي
خوشگلــــه پــس چــرا نشــســــتي...بگو با گربه ها چي ميخواي برقصي

cha cha cha, waltz ya tango
bandari, salsa ya mambo
twist, shake, rock and roll
belly dance, ba zarb o tempo

come on everybody now

you taste so good
you taste so good to me

talk to me baby

you taste so good
you taste so good
you taste so good to me

are you ready now?l
say after me
loud and clear
come on...one, two, three, yeah

yum yummy yummy
yummy yum
yum yummy

oh baby louder, louder
give it to me

yum yummy yummy
yummy yum
yum yummy

louuuuuder

yum yummy yummy
yummy yum
yum yummy

ooh yeah..l

no. نديدم كسي از تو بهــتـر...نيست گلي از تو قشنگ تر
شكرم نيست ز تو شيرين تر...نمكـــم نيـســت با نمـك تر

yum yum yummy
yummy yummy
sweet like honey
yummy yummy
» ترانه سرا : شهبال شب پره
» آهنگساز : اندی--->آهنگ ساز اندي!!!

اندی , شهبال ,بلک کتز , راک ؟ :22: :24:

Rock Magic
13-06-2007, 17:12
من اومدم:27:


Bon jovi


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



اصلیت:نیوجرسی , امریکا
فعالیت:از 1983
سبک:Hard Rock , Glam Metal
کمپانی:Island Records
اعضاء:Jon Bon Jovi
Richie Sambora
David Bryan
Tico Torres
Hugh McDonald


اعضای قبلی:Alec Jonh Such
Ken Koppleman


وب سایت:[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
---------------------------------------------------------------------
Jon Bon Jovi >>>خواننده اصلی _نوازنده گیتار,هارمونیکا و پیانو
Richie Sambora >>>گیتاریست اصلی و همخوان
David Bryan >>>کیبورد و همخوان
Tico Torres >>>درام
Hugh McDonal >>>گیتار باس و همخوان


Bon Jovi
یک گروه راک قدرت مند از ایالت نیوجرسی امریکاست.عضو اصلی گروه,خواننده ان Jon Bon Jovi است.گروه اصلی ترین موفقیت های خود را که در سطح بالایی قرار دارد در دهه 1980 به عنوان یک گروه hair metal بدست اورد.

Bon Jovi ثایت کرده است که از خیلی از گروه های دیگر هم دوره خود که کورکورانه فعالیت می کردند,بهتر است و توانسته جایگاه ارزشمند خود را چه در میان هواداران و چه در زمینه های تجاری و تبلیغاتی تا دهه 2000 نیز, حفظ کند.
Bon Jovi تا امروز بیش از 35 میلیون البوم در امریکا و بیش از 105 میلیون البوم در سراسر جهان فروخته است,همچنین کنسرت های متعدد باشکوهی در اسیا , اروپا , استرالیا , کانادا , افریقای جنوبی , امریکای جنوبی و اکثر شهر های امریکا برگزار کرده است.



خواننده اصلی گروه , Jon Bon Jovi (نام کامل John Francis Bongjovi) از سن 13 سالگی نواختن پیانو و گیتار را اغاز کرد و اهنگ های Elton John را یاد می گرفت.در همان سن,Jon Bon Jovi اولین گروه خود را به نام "Raze" تشکیل داد.
او یک مسیحی معتقد بود و سعی داشت مردم را بر اساس ارزش های مسیحیت عوض کند.
Jon در مدرسه St.Joseph High School ثبت نام کرد ولی قبل از ورود به سال دوم از او خواستند به دلیل نقض قانونی (که معلوم نبود چه بود),مدرسه را ترک کند.
او در دبیرستان "Sayreville War Memorial " حضور پیدا کرد.
"جان" در سن 16 سالگی در همان دبیرستان با David Bryan ( با نام کامل David Bryan Rashbaum) اشنا شد و با هم یک گروه R&B به نام Atlantic City Expresway تشکیل دادند.
انها در کلاب های نیوجرسی برنامه اجرا می کردند ولی هنوز مطرح نشده بودند.
او همچنین در گروه دیگری تحت نام John Bon Jovi And The Wild Ones در کلاب های نیوجرسی برنامه اجرا میکرد و در بعضی از کنسرت های منطقه نیز به عنوان شروع کننده برنامه (opening) حضور پیدا می کرد.
در تابستان 1982,مدرسه را تمام کرد و شروع به کارهای نیمه وقت کرد که یکی از این شغل ها کار در showstore بود.
سرانجام,Jon در Power Station Studios در منهتن که پسر عمویش Tony Bonjovi, از دست اندرکاران ان بود یک کار دائم دست و پا کرد.Jon چندین Demo در این استودبو اجرا کرد و به کمپانی های مختلف فرستاد ولی نتوانست موفقیتی بدست اورد.
سال بعد(1983) شبکه ای رادیویی,یک مسابقه با همکاری دانشگاه St.John`s University ترتیب داد که در ان بهترین گروه خواننده غیرحرفه ای را انتخاب کند.جان با تعدادی نوازنده روی اهنگ "Runaway" (که سال 1980 نوشته شده بود) کار کرد تا ان را اجرا کنند.بعد از برنده شدن در این مسابقه,موفقیت ناگهانی در تابستان 1983 به "جان" روی اورد.گروهی که با Jon در اجرای این اهنگ همکاری کردند تحت نام "The All Star Review" در مسابقه شرکت کردند و تشکیل می شدند از: Tim Pierce >>>گیتاریست
Roy Bittan >>>کیبورد
Frankie LaRocka >>>درام
Hugh McDonald >>>باس.


در این موقعیت, Jon Bon Jovi شدیدا به یک گروه دائمی احتیاج داشت ولی اعضایی که با او همکاری می کردند تا مارس 1983 امکان اینکه دور هم جمع شوند را نداشتند.اینطور شد که "جان" با Dave Bryan تماس گرفت و او نیز با دو دوست دیگر یعنی Alec John Such و Ticco Torres تماس گرفت.
عوض شدن های پی در پی گیتاریست گروه ادامه داشت تا اینکه بالاخره Richie Sambora وارد گروه شد.Alic John Such با جان صحبت کرد و از او خواست تا به Richie فرصتی بدهد و جان نیز از کار او خوشش امد.قبل از ورود به گروه Bon Jovi, او با Joe Cocker در یک تور همکاری کرده بود, همچنین با گروهی به نام Mercy همکاری داشت و از طرف گروه KISS نیز دعوت به همکاری شده بود.او همچنین در البوم Lessons از گروه Message نیز فعالیت کرده بود.
Tico Torres نیز نوازنده قابلی بود.با Miles Davis همکاری کرده بود و در اجراهای زنده ای از The Marvelletes و Chuck Berry حضور داشت.او سابقه فعالیت در ضبط 26 البوم را داشت و اخیرا نیز در رکورد کار Frankie And The Knockouts همکاری کرده بود.
David Bryan در بین دیگر اعضا تازه کار و نوپا بود و بعد از جدایی از Jon در کالج ,دیگر فعالیت موسیقیایی خاصی نداشت.او بعد از جدایی از جان,کالج را نیز ترک کرد و به مدرسه جولیارد (Julliard) که مدرسه معتبر موسیقی در نیویورک است, رفت.

دهه 1980


اکنون گروه Bon Jovi تشکیل شده بود و هنگامیکه یکی از کنسرت های گروه Scandal را open کردند,توجه Derek Shulman را جلب کردند که از طرف PolyGram قراردادی با انها امضا کرد.


کاور البوم" Bon Jovi" سال 1984

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


با کمک Doc McGhee,مدیر جدید برنامه های گروه,سرانجام اولین البومشان با نام "Bon Jovi" در 21 ژانویه 1984 ریلیز شد.
البوم در امریکا اول شد (با فروشی بیش از 500,000 کپی) و همچنین در انگلستان نیز ریلیز شد.
گروه قبل از انتشار البوم,اغاز کننده برنامه ZZ Top در Madison Square Garden و همچنین کنسرت گروه های Scorpions و KISS بود.
سال 1985,البوم دوم Bon Jovi تحت عنوان 7800 Fahrenheit ریلیز شد ولی استقبال خوبی از ان نشد.Kerrang! مجله متال معتبر بریتانیایی که از البوم اول حمایت کرده بود و نقطه نظر خوبی در مورد ان داشت این البوم را کاری ضعیف دانست (تقلیدی ضعیف).Jon Bon Jovi نیز بعد ها در مورد ان تصریح کرد که این البوم می بایست بهتر می بود(یعنی می توانست بهتر باشد)
البوم سوم انها یعنی "Slippery When Wet", با اهنگ هایی نظیر "You Give Love A Bad Name" و "Livin` On A Prayer" و "Wanted Dead Or Alive", گروه را در سراسر جهان به یک سوپراستار واقعی تبدیل کرد.
"جان بون جووی" گفته است که نام البوم به تقلید از تابلوهای رانندگی در بزرگراه انتخاب شده است ولی "برایان" در مورد نحوه انتخاب نام البوم چیز دیگری می گوید:"در طول مدتی که کار ضبط البوم را انجام می دادیم,دائما به کلاب هاب استریپتیز (striptease) می رفتیم , در انجا دختر هایی افسانه ای! اب و صابون به تن و بدن یکدیگر می مالیدند, به همین خاطر بسیار لیز و لغزنده می شدند و به هیچ وجه حتی با تلاش فراوان نیز نمی شد انها را نگه داشت!یکی از ما با صدای بلند گفت "Slippery when wet" (معنی لغوی میشود :"وقتی خیس باشد,لیز است" ولی پیام ان روی تابلوی راهنمایی رانندگی می شود:"هنگام بارندگی جاده لغزنده است".)و همه فهمیدیم که این نام البوم جدیدمان است.در ابتدا می خواستیم عکس تعدادی سینه (پستان) خیلی بزرگ را روی کاور CD قرار دهیم ولی وقتی PMRC (مخفف parents music center cover) قضیه را فهمید,متوجه شدیم که در مشکل بزرگی می افتیم,به همین خاطر ان را به یک عکس خیلی محجوبانه تغییر دادیم."
این البوم از زمان ریلیزش که اواخر 1986 بود,بیش از 26 میلیون کپی در سراسر جهان فروخت.
در توری که پس از ریلیز البوم برگزار شد,Jon Bon Jovi خواننده گروه با مشکلاتی روبرو شد.اجرای نت های بسیار قوی و برنامه های زمانی پشت سر هم برای کنسرت ها نزدیک بود "جان" را با یک اسیب همیشگی روبرو کند.با کمک یک مربی اواز,او توانست این تور را یه پایان برساند.پس از ان Jon دقت کرد تا با ملایمت بیشتری بخواند.
البوم بعدی Bon Jovi, تحت عنوان New Jersey در سال 1988 ریلیز شد.این البوم در مدت کوتاهی پس از اتمام تور Slippery ضبط شد,زیرا گروه می خواست ثابت کند که کارها و موفقیت های انان گذرا و مقطعی نیست.حاصل تلاش انان در این البوم یک اثر محبوب میان طرفداران بود,یک شاهکار Pop-Rock و البته موفقیت تبلیغاتی عظیمی برای گروه.
اهنگ های Hit در این البوم "Bad Medicine" , "Lay Your hands on Me" و "I`ll Be there for You" بودند که هنوز هم در اجراهای زنده گروه,جزء کارهای همیشگی ای هستند که در لیست اجرا قرار می گیرند.
البوم New Jersey یک موفقیت تبلیغاتی بزرگ بود و اولین البوم Hard Rock بود که 5 سینگل ان در Top 10 قرار می گرفت,"Bad Medicine" و "I`ll Be there for You" هر دو اول شدند,"Born To Be My Baby" سوم , "Lay Your hands on Me" هفتم و "Living In Sin" نهم شد,همچنین اهنگ "Blood On Blood" نیز میان طرفداران از اهنگ های محبوب بود.این البوم با ویدئوهایی که از ان ساخته شد (نظیر ویدئوی Ner Jersey) و توری 18 ماهه,حمایت شد.
سال 1989,گروه به Moscow Music Peace Festival رفت.
با وجود موفقیت عظیمی که گروه به دست اورده بود, البوم "نیوجرسی" تقریبا گروه را به پایان کار خود نزدیک کرد. سفر های جدید پس از پایان تور طولانی مدت قبلی, گروه را دچار مشکل کرد.این "در راه بودن"های همیشگی رابطه قوی ای که بین Jon Bon Jovi و Sambora وجود داشت را تقریبا از بین برد.اعضای گروه گفته اند که پس از پایان تور,هر یک از اعضا, جداگانه و به تنهایی به یک سمت رفت.اگر چه انها توانستند به خود مسلط شوند و قبل از شروع ضبط البوم بعدی, یک استراحت اساسی بکنند و بر مشکلات فائق امدند.تا امروز,البوم New Jersey حدود 17 میلیون کپی در سراسر جهان فروخته است.

دهه 1990


بین سالهای 1990 و 1992,اعضای باند برای مدتی هر کدام به یک سو رفتند تا قبل از نوشتن و ضبط اهنگ های البوم جدید استراحت و تمدد اعصاب کنند.در این مدت که کار تعطیل بود گروه Bon Jovi با توجه به تغییراتی سریعی که در سبک ها در ان دوره بوجود می امد,تصمیماتی در مورد کار و سبک خود گرفت.Jon Bon Jovi یک البوم solo (تکی) ضبط کرد,یک soundtrack برای فیلم "Young Guns II" که خودش نیز نقشی بسیار کوتاه در ان داشت که این اهنگ Blaze Of Glory نام گرفت.این البوم همراهی نام های بزرگی مانند Elton John , Aldo Nova , Little Richard و Jeff Beck را داشت.این البوم از لحاظ تبلیغاتی موفق بود و بازتاب های خوبی داشت."Blaze Of Glory" از "Academy Award" نامزدی بهترین اهنگ را برای Jon داشت ولی نتوانست برنده شود.اگرچه همان سال این اهنگ برنده یک Golden Globe شد.


Sambora نیز به کمک Tico Torres و David Bryan یک البوم تکی با نام Stranger In This Town در سال 1991 ریلیز کرد.این البوم اهنگ های "بلوز" برجسته ای داشت و اهنگ "Mr.Bluesman" نیز در این البوم با همکاری Eric Clapton خوانده شده بود.
David Bryan نیز یک کار تکی را تجربه کرد و Soundtrack یک فیلم ترسناک به نام "The Netherworld" را رکورد کرد.بعد از این اهنگ او به خاطر بیماری انگلی شدیدی از امریکای جنوبی در بیمارستان بستری شد.John Such نیز به خاطر سقوط از موتور سیکلت,دستش که Bass می نواخت مجروح شد و مجبور شد مدت زیادی را صرف امادگی مجدد خود برای نگه داشتن و نواختن ساز کند.
گروه با البوم Keep The Faith در سال 1992 بازگشت.این البوم, اشعار و موزیک کامل تر و غنی تری نسبت به البوم های قبلی داشت.این البوم واقعا طرفداران را سورپرایز کرد و در میان ترقی Grunge یک کار حساب شده و زیبا بود.از زیباترین هنگ های این البوم فراموش نشدنی, Bed Of Roses , Keep The Faith و In These Arms بودند.بعضی از اهنگ های البوم نیز به صورت سینگل در نقاط دیگر جهان ریلیز شدند,Dry Country , I Believe و اهنگ پرطرفدار و جنجالی I`ll Sleep When I`m Dead از جمله این اهنگ ها بودند که از بهترین کارهای گروه هستند.
در سال 1994,گروه Bon Jovi یک البوم Greatest Hits با عنوان "Cross Road" ریلیز کرد که دو اهنگ جدید نیز داشت , "Always" و "Someday I'll Be Saturday Night" و همچنین ورژن جدیدی از "Livin` On A Prayer" با نام جدید "Prayer 94" که فقط در ورژن امریکایی این البوم موجود است.طرز بیان کلمه "Prayer" در ورژن جدیدش در این البوم به خاطر یک اشتباه در Mixing البوم عوض شده بود و rayer` شنیده می شد.
اهنگ Always در اصل برای soundtrack فیلمی به نام "Romeo Is Bleeding" نوشته شده بود , اما بعد از اینکه اعضای گروه فیلم را دیدند , از ان خوششان نیامد و تصمیم گرفتند که اهنگ را در اختیار تهیه کنندگان فیلم قرار ندهند! و بجایش اهنگ را در البوم Cross Road ریلیز کردند.ویدئوی Always با حضور Keri Russell بازیگر مطرح و معروف امریکایی به خاطر نقشش در برنامه تلویزیونی Felicity و همچنین Jack Noseworthy بازیگری که به خاطر حضور در فیلم U-571 در سال 2000 معروف شد,ساخته شد.این اهنگ در چارت امریکا چهارم و در چارت کشور های متعدد اروپایی و اسیایی و همچنین استرالیا اول شد.


با همکاری Hugh McDonald برای نواختن Bass در رکورد جدید,Alec John Such کنار گذاشته شد.اگرچه تا امروز نیز به روشنی معلوم نشده است که ایا او از گروه اخراج شد یا به خواست خود گروه را ترک کرد."جان"ادعا کرده بود که Such به خاطر مست کردن هایش,اشتباهاتی را در نواختن Bass انجام می داد,این اشتباهات در ضبط اهنگ ها در استودیو قابل جبران بودند ولی در اجراهای زنده جبران انها مشکل است.Such مدتی بعد از اخراجش از گروه, در مصاحبه ای ,اکثر این ادعا ها را رد کرد ولی بعدا دوباره به حقیقت این حرف ها اعتراف کرد.Jon اعلام کرده بود که اخیرا بین Such و اعضای گروه قراردادی منعقد شده است,او حتی در برنامه اجرای زنده "homecoming" که در Giants Stadium در سال 2001 برگزار می کردند در نواختن اهنگ Wanted Dead Or Alive حضور پیدا کرد.در حالیکه جایگزینی Such هنوز بطور رسمی انجام نشده بود,MaDonald در ضبط استودیویی البوم و اجراهای زنده بعدی به جای او با گروه همکاری کرد,حتی شایعه شده بود که در البوم قبلی نیز نوازندگی Bass توسط Hugh McDonald انجام شده است.در این هنگام Bon Jovi اعلام کرد:"با احترام فراوان به Such و تصمیم او مبنی ترک گروه,این مسئله برای ما نیز ناراحت کننده است ولی کار ما به همین گونه است و باید با مسائل داخل استودیو,خارج ان,روی استیج و پایین ان کنار بیایم و سعی من پیش بردن فعالیت های موسیقیایی گروه است,Alec خواست برای مدتی از کار دست بکشد و این مسئله نباید خیلی حیرت اور باشد."
در سال 1995 و با ریلیز البوم These Days,بون جووی موسیقی راکی را که از البوم Keep The faith شروع به پرورش ان کرده بود به حد کمال رساند.این البوم کمی غمگینانه تر از کارهای معمول Bon Jovi بود و تعدادی از کارها نیز رگه هایی از R&B داشت.این البوم با وجود تجلیل هایی که در نقد های مختلف از ان شد,تنها یک اهنگ hit در امریکا داشت,This ain`t A Love song" اهنگی بود که در امریکا با اقبال عمومی روبرو شد و بیش از یک میلیون نسخه فروخت.البته اهنگ های دیگر نیز در اروپا موفقیت هایی بدست اوردند.
سال 1996,bon jovi در مصاحبه ای با مجله المانی "Bravo" ادعا کرد که با توجه به شکست تور These days, این البوم بیش از 20 میلیون کپی در سراسر جهان فروش داشته است.
سال 1995 , در تور These Days بود که گروه Bon Jovi در Wembley Stadium در یک کنسرت سه شبه بر روی صحنه حاضر شد.از این کنسرت,به عنوان بهترین کنسرت راک انان یاد می شود,با اجرای اهنگ هایی نظیر Livin` on A Prayer , Keep The Faith , Bad Medicine و اجرایی بسیار احساسی از Always و همچنین اجراهایی از البوم جدید These days.این کنسرت همواره برای گروه فراموش ناشدنی است,چراکه در پایان همان هفته ای که کنسرت برگزار شد,البوم در چارت های انگلستان به مقام اول رسید.این تور به صورت نوار ویدئو و بر روی DVD با عنوان "Live From London" قابل تهیه است.جان بون جووی در ویدئو نقطه نظرهایی را بیان می کند,به نقل قول از طرفداران می گوید:"These Dyas, مایکل جکسون را از صدر چارت ها پایین اورده است."همچنین "جان" می گوید:"کنسرت های لندن در 1995,نه تنها از بهترین روزهای دوره کاری انان بوده است,بلکه از بهترین روزهای زندگیشان نیز بوده است.
تا سال 1996,گروه "بون جووی" خود را به عنوان یک گروه قدرتمند در صنعت موسیقی معرفی کرده بود و پایداری و موفقیت خیلی بیشتری از همتایان خود دردهه 80 نشان داده بود.در پایان تور These Days بود که گروه تصمیم گرفت استراحت دیگری داشته باشد و اعضا برای مدتی از هم جدا شده و به دنبال علایق خود بروند.Tico از این فرصت استفاده کرد تا به علاقه خود یعنی نقاشی بپردازد,David نیز به کار ترانه سرایی و ساخت اهنگ پرداخت.سال 1998 بود که Richie Sambora دومین البوم soloی خود را با نام "Undisvovered Soul" ریلیزکرد.
Jon هم مشغول فعالیت های بازیگری شد.او در فیلم های "Little City" و "The Leading Man" عهده دار نقش اصلی بود,همچنین در "Moonlight and Valentini", "Homegrown , "U-571" و چند فیلم دیگر به عنوان نقش دوم حضور داشت.در وقت های ازادی که مابین فیلم برداری به دست می اورد,اهنگ هایی را نوشت که تبدیل به دومین البوم تکی (solo) او در سال 1997 با عنوان Destination Anywhere شد.این البوم بازتاب خوبی از سوی هواداران و منتقدان داشت و در اروپا موفق بود.شایعه شده بود که از سوی کمپانی ضبط البوم به Jon گفته شده که البوم را تحت عنوان "These Days,Part 2" ریلیز کند,چرا که اهنگ های این البوم حال و هوای موزیک البوم These Days را داشت.اگرچه اکثر هواداران معتقد بودند Destination Anywhere جدا از موزیک راک خاص Bon Jovi بوده است.
اعضای Bon Jovi سال 1999 دوباره به هم پیوستند تا اهنگ "Real Life" برای فیلم "EdTV" ضبط کنند.David Bryn به خاطر مجروحیت دستش در یک حادثه,نتوانست برای ضبط ویدئو حضور پیدا کند و تنها چند قطعه کوتاه مونتاژی از او در ویدئو قرار دادند..

دهه 2000


بعد از وقفه ای حدودا 3 ساله,که اعضای گروه در پروژه های مختلفی از گروه های دیگر همکاری کردند,Bon Jovi سال 1999 دوباره تشکیل شد تا کار بر روی البوم استودیویی بعدی خود را اغاز کند.البوم سال 2000 گروه یعنی Crush طعم موفقیت هم در امریکا و هم در کشور های دیگر را چشید که البته بیشتر به خاطر اهنگ It`s My Life بود که با همکاری تهیه کننده معروف سوئدی,Max Martin,نوشته شده بود.البوم Crush با Hitهای دیگری نظیر Say It Isn`t so و Thank You for Loving Me به سرعت تبدیل به موفق ترین البوم گروه از بعد از البوم keep the faith شد و کمک شایانی به معرفی گروه به نسل جدید و جوان تری از هواداران گروه کرد.تور Crush که تابستان همان سال اغاز شد شامل حدود 60 اجرا بود که بواسطه افزایش محبوبیت و شهرت Bon Jovi تمدید نیز شد و اعضای گروه تا اواسط سال 2001 در تور به سر می بردند.در اثنای همین تور بود که "بون جووی"یک Collection از اجراهای زنده خود در تور ها با title (عنوان)One Wild Night:Live 1985-2001 ریلیز کرد.
مدتی پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 بود که گروه در کنسرتی با نام The Concert For NewYork City که به نفع قربانیان این حادثه و خانواده های انان برگزار شده بود,شرکت کرد و اهنگ های Livin` On A Prayer,Wanted Dead Or Alive و It`s My Life را اجرا کردند.

کاور البوم Bounce, سال 2002
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

در اواخر 2002 بود که البوم Bounce بعد از Crush توجه ها را جلب کرد.اگرچه این البوم به طور کامل موفقیت های قبلی را کسب نکرد ولی دو اهنگ "Everyday" و "Misunderstood" از این البوم اهنگ های موفقی بودند.گروه برای این البوم یک تور امریکایی را اغاز کرد,در طی همین تور بود که اخرین کنسرت در Veterans Stadium در Philadelphia قبل از تخریب ان توسط طوفان,اجرا شد.گروه یک البوم promotional نیز که شامل 8 اهنگ دمو و اجرای زنده بود را ریلیز کرد.
بعد از تور Bounce که در اگوست 2003 به پایان رسید,Bon Jovi تصمیم گرفت یک اثر منحصر به فرد و متفاوت خلق کند.در اصل تصمیم گرفتند البومی از اجراهای اکوستیک زنده خود شامل اهنگ های متفاوتی تولید کنند.در نهایت گروه کار بازسازی و اجرای مجدد 12 تا از بهترین اهنگ های خود را به شکلی کاملا متفاوت از ورژن اصلیشان به پایان رساند و البوم را تحت عنوان This Left Feels Right در نوامبر 203 ریلیز کرد.
سال بعد,گروه, یک مجموعه تحت عنوان 100,000,000 Bon Jovi Fans Can`t Be Wrong (100,000,000 طرفدار بون جووی اشتباه نمی کنند) به نشانه تجلیل و یاد اوری از البوم مشابهی از Elvis Presleys با نام 50,000,000 Elvis Fans Can`t Be Wrong را ریلیز کرد.این مجموعه شامل 4 CD بود که در انها 38 اهنگ ریلیز نشده و 12 اهنگ کمیاب گروه گنجانده شده بود,همچنین یک DVD نیز در ان بود.فروش این مجموعه,100 میلیون فروش البوم Bon Jovi را کامل کرد.همچنین ریلیز این مجموعه در نوامبر 2004,به نوعی بیستمین سالگرد ریلیز اولین البوم گروه در سال 1984 بود.همان سال Bon Jovi یک جایزه "شایستگی" از Amercan Music Awards در یافت کرد.
Bon Jovi در 2 جولای 2005 در کنسرت Live 8 شرکت کرد.در این کنسرت, اهنگ جدیدی به نام Have A Nice Day و اهنگ های Livin` on A Prayer و It`s My Life را اجرا کرد.
سپتامبر 2005,Bon Jovi به خاطر فروش 100 میلیون البوم,جایزه "Diamond Award" را از World Music Awards دریافت کرد.تا امروز فروش البوم های بون جووی شامل سینگل ها,به 120 میلیون رسیده است.

کاور البوم Have A Nice Day سال 2005
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



البوم بعدی گروه که مدت زیادی در انتظار بود تا منتشر شود,سرانجام در 20 سپتامبر 2005 با نام "Have A Nice Day"در امریکا ریلیز شد.بلافاصله یک تور جهانی را اغاز کردند که زیاد طولانی نشد و در ماه نوامبر پایان یافت.
البوم به سرعت در صدر چارت های دنیا قرار گرفت و در اولین هفته فروش, در جایگاه دوم پرفروش ها فرار گرفت.هفته اول ریلیز این البوم با فروشی بیش از202,000 البوم, یکی از بهترین دوره های کاری Bon Jovi بود.Have A Nice Day سینگل اول این البوم بود که در 18 جولای 2005 در ایستگاه های رادیویی سراسر جهان پخش شد.سینگل بعدی این البوم Who Says You Can`t Go Home است که یک ورژن دو صدایی از ان نیز با خواننده Country گروه Sugarland یعنی Jennifer Nettles ضبط شده است.
در می 2006, Bon Jovi یک کار تاریخی کرد و اولین گروه Rock & Roll در سراسر جهان لقب گرفت که توانست در چارت بهترین اهنگ Country , اول شود,این اهنگ سومین سینگل البوم یعنی Welcome To Wherever You Are بود.
مدتی بعد از ریلیز Have A Nice Day,گروه خود را برای یک تور جهانی 2005/2006 اماده کرد.این تور کوتاه تر از تورهای جهانی قبلی بود و تنها شامل 75 اجرا بود.با این تور انان به یکی از بزرگان صحنه های کنسرت در جهان تبدیل شدند.برنامه گروه به این شکل بود که تور را با اجرایی در Wembley Stadium اغاز کنند,ولی شرکتی که کار باز سازی این استادیوم را بر عهده داشت, اعلام کرد که کار اماده سازی ان تا سال 2007 به طول می انجامد.بنابراین انها کار خود را طبق زمان بندی های اولیه با اجرایی در Milton Keynes National Bowl اغاز کردند.اجراهای بعدی به ترتیب در ژاپن و اروپا بود.Bon Jovi تابستان 2006 برای چند اجرای استادیومی به امریکا بازگشت که شامل 3 اجرا در محل بومی گروه, نیوجرسی در Giants Stadium و همچنین اجراهایی در فیلادلفیا, بوستون, پیتسبرگ و شیکاگو می شد.


7 فوریه 2006, یک البوم Promotional با نام Live From The Have A Nice Day ریلز کردند که شامل 6 اجرای زنده از کنسرت بوستون بود.
13 می 2006 ,Bon Jovi بخش اروپایی تور Have A Nice Day را با اجرایی در دوسلدورف المان به پایان رساند.در این کنسرت,گروه اهنگ 10 دقیقه ای Dry Country را که از البوم Keep The Faith در سال 1992 بود اجرا کرد,این اولین بار بعد از 10 سال بود که این اهنگ بصورت زنده اجرا می شد و این باعث خوشحالی بیش ار حد طرفداران شد.
29 جولای 2006,گروه اخرین کنسرت تور Have A Nice Day را در Giants Stadium اجرا کرد و بیش از 55000 بلیط برای این کنسرت فروخته شد.Jon Bon Jovi در پایان این کنسرت از هوادارن تشکر ویژه ای کرد,چراکه این هشتمین کنسرت بزرگ گروه در این استادیوم بود.
7 سپتامبر 2006,بون جووی و چندین خواننده مطرح دیگر در Fashion Rocks شرکت کردند.این کنسرت به نفع صندوق حمایت از بیماران مبتلا به ایدز که متعلق به Elton John است,برگزار شد.گروه در این کنسرت با اهنگ Livin` On A Prayer شروع کرد و بعد از ان اخرین سینگل خود, یعنی Who Says You Can`t Go Home را اجرا کرد.
با پایان تور Have A Nice Day بون جووی شروع به برنامه ریزی برای پروژه بعدی خود کرده است.جالب اینجاست که با توجه به موفقیت اهنگ Who Says You Can`t Go Home در ورژنcountry , گروه پیشنهاد هایی مبنی بر همکاری در این سبک موسیقی دارد.
یک البوم Greatest Hits دیگر,یک البوم استودیویی جدید یا بازی در فیلم های جدید,باید منتظر باشیم و پروژه بعدی Jon را ببینیم.
در اواخر سپتامبر 2006,شایعاتی مبنی بر برگزاری توری در استرالیا در اینترنت پخش شد.این شایعات تایید نشده,از برگزاری کنسرت در بریسبان,سیدنی,ملبورن و پرث خبر می دهد.

Asalbanoo
14-06-2007, 07:46
پاور بالاد Power ballad، نوعی ترانه است که معمولا در آلبومهای هارد راک hard rock، ارینا راک arena rock و هوی متال heavy metal در سالهای 70، 80 و 90 وجود دارد و پس از آن در دهه اخیر به شیوه ای مدرنتر اجرا میشود.

بگنجد، نوعی ترانه عاشقانه است. این ترانه ها غالبا حاوی موضوعاتی احساسی چون اشتیاق، نیاز، عشق و گمگشتگی هستند. این ترانه ها مانند اعتراف نامه ای احساساتی هستند و با موضوع معمول ترانه های متال مانند لذت جویی، خشونت و رمزگونه بودن بسیار متفاوتند. این احتمال وجود دارد که کمپانیهای ضبط موسیقی در جستجوی نامی جذابتر و خاصتر از ترانه های عاشقانه متال یا metal love songsف به پاور بالاد رسیده اند.

قالب
معمولا پاور بالاد با مقدمه ای ملایم با کیبورد یا گیتار آکوستیک، آغاز میشود. تنظیم موسیقی طوریست که درام سنگین و گیتار الکتریکی پیچیده تا زمان همخوانی گروه همخوانان یا حتی تا اواخر ترانه، شنیده نمیشوند. قطعات مربوط به گیتار الکتریکی در نتهای سنگین نواخته میشوند و تا آغاز قطعه بعد تداوم میابند. از طرفی قطعات گیتار سولوی ملودیک و فریاد مانند هم از وجوه تمایز این سبک هستند. اثر متقابل شیوه نواختن واضح و مشخص با بخشهایی که ساز با تحریف و پیچیدگی فراوان نواخته میشود و تنظیم این دو، تاثیر فراوانی بر تنش احساسی موجود در پاور بالاد دارد.

تاریخچه
پاور بالاد اصلا به خاطر پافشاری یک کمپانی ضبط صفحه و به منظور راه یافتن گروههای خاص و تازه شکل گرفته هارد راک به فهرست Top 40 به وجود آمد و در سالهای شکل گیری خود، تنها توسط اعضای هر گروه که با لجاجت و از روی بی میلی به نوشتن قطعات پاور بالاد میپرداختند، ساخته میشد. با این حال در سالهای اخیر، پاور بالاد شخصیتی تازه یافته و به جای ترانه ای "فرمایشی" –که معمولا توسط کمپانی به گروه تحمیل میشد) به اثری اصیل تبدیل شده است. درهر صورت، پاور بالادها معمولا پرطرفدارترین و یا تنها ترانه های موفق یک گروه به شمار میروند.

از آنجایی که احساسات موجود در این ترانه ها در اکثر اوقات مصنوعی و سطحی است، پاور بالادها مورد انتقاد منفی منتقدان قرار میگیرند. آنها شیوه اقتباس موسیقیدانان متال از رموز موسیقایی که معمولا مختص سبکهای "غیر فرمایشی" راک هستند را نمیپذیرند.

تک ترانه Goodbye to Love گروه The Carpenters محصول سال 1972، یکی از طلایه داران مهم این قالب بود که در آن یک قطعه گیتار سولوی جیغ مانند –که توسط تونی پلوسو Tony Peluso نواخته شده بود- در کنار صدای نرم و ملودیک خواننده قرار گرفته گرفته بود.

پاور بالاد در دهه 70 و توسط گروههای پاور پاپ Power pop مانند the Raspberries و گروههای ارینا راک مانند Styx، Boston، REO Speedwagon، Journey و Def Leppard و پیشگامان هوی متال مانند Scorpions شکل گرفت. از اولین نمونه های پاور بالاد میتوان به Don't Wanna Say Goodbye از اولین آلبوم the Raspberries و ترانه Lady از آلبوم سال 1973 گروه Styx اشاره کرد. اریک کارمن Eric Carmen به عنوان خواننده اصلی گروه the Raspberries و همچنین در دوران کار سولوی خود، همچنان به فعالیت در این سبک ادامه داد و ترانه All By Myself در سال 1976 یکی از مشهورترین آثار اوست.

در دهه 80، گروههای هارد راک و هوی متال علاوه بر کسب محبوبیت ناشی از پخش کلیپ در MTV، با ترانه های پاور بالاد خود جایگاهی عالی در چارتها به دست آوردند. ترانه های still Loving You از گروه Scorpions، Alone Again از Dokken و Purple Rain اثر اسکار گرفته prince، نمونه های درخشان پاوربالاد در دهه 80 هستند.

در میانه دهه 80، افزایش محبوبیت پاور بالاد با پخش مکرر ویدیو کلیپی از Mötley Crüe در MTV که به مدت 4 ماه جزو پر طرفدارترین ترانه های درخواستی این شبکه مبدل شده بود، بیش از پیش مشخص شد. این ترانه از آلبوم Theatre of Pain این گروه، به نظر بسیاری، متمایزترین پاور بالاد دهه 80 است.

سبکهای پاپ متال pop metal و گلم متال glam metal در میانه دهه 80 و اوایل دهه 90 از مظاهر بعدی پاور بالاد هستند که از جمله آثار به یادماندنی این دو سبک میتوان به ترانه های Sweet Child O' Mine، November Rain، Estranged و Don't Cry از گروه Guns N' Roses، ترانه I'll Be There for You از Bon Jovi، Every Rose Has Its Thorn از گروه Poison، Wind of Change از Scorpions و...اشاره نمود.

تعدادی از هنرمندان سبک ارینا راک در دهه 70 نیز توانستند با ترانه های پاور بالاد مجددا در دهه 80 نام خود را بر سر زبانها بیاندازند و موسیقی خود را احیا کنند. از جمله این گروهها و ترانه هایشان میتوان به گروه Heart's با ترانه These Dreams و The Flame از گروه Cheap Trick اشاره نمود.

هرچند پس از انتشار ترانه When It's Love از گروه Van Halen، اصطلاح پاور بالاد کمتر و کمتر مورد استفاده قرار گرفت، اما در یکی دو سال اخیر پاور بالاد برای اشاره به ترانه هایی چون When You're Gone از آوریل لاوین Avril Lavigne و I Don't Want to Miss a Thing از گروه Aerosmith به کار میرود.

گاهی اوقات این نام به طور عمومی تر و برای توصیف ترانه های راکی که به آهستگی و با آرامش آغاز شده و بتدریج به سوی پایانی قدرتمند اوج میگیرند، به کار میرود .


en.wikipedia.org

Asalbanoo
14-06-2007, 07:48
بادی گای بلوز مدرن را آفرید، او بدون حذف ذره ای از اصول بنیادین و ریشه های کهن این سبک ، موجبات پیشرفت و توسعه آن را فراهم آورد. هر چند نام گای با "شیکاگو بلوز" عجین شده ، اما سبک نوازندگی او کاملا منحصر بفرد است و دامنه فعالیت هایش بسیار گسترده .

تعداد کثیری از منتقدان موسیقی بر این عقیده اند که بهترین سری موجود از آثار گای طی سال های 1960 تا 1967 در "چس رکوردز" منتشر شده است. چنین برداشتی در حقیقت اجراهای زنده بادی گای و آلبوم هایی چون American Folk Blues Festival را به نوعی زیر سئوال می برد، همان جنبه ای از شخصیت گای که نوازندگانی چون اریک کلپتون، جف بک و جیمی پیج در اوایل دهه 60 به شدت آن را ارج نهادند.

از میان آلبوم های منتشر شده گای شاید بتوان گفت آلبوم های The Very Best of Buddy Guy، Blues Singer، Hoodoo Man Blues، A Man & The Blues و I Was Walking Through The Woods برای طرفداران بلوز قدیمی و آلبوم های دیگری چون Slippin’ In، Sweet Tea، Stone Crazy، Buddy's Baddest: The Best Of Buddy Guy، Damn Right، I’ve Got The Blues و D.J. Play My Blues برای طرفداران راک و بلوز مدرن، بسیار حائز اهمیت است. DVD های مختلفی از اجراهای زنده گای از جمله Lightning In a Bottle,، Crossroads Guitar Festival، Eric Clapton: 24 Nights، Festival Express و A Tribute to Stevie Ray Vaughan که در تقدیر از استیو ری اجرا شده، منتشر شده است.

بسیاری از ترانه های مشهور گای توسط افرادی چون لد زپلین Led Zeppelin، اریک کلپتون، رولینگ استون، استیو ری واگان Stevie Ray Vaughan، جان مایال John Mayall و جک بروس Jack Bruce مجددا اجرا شده اند. شاید بتوان گفت عمده شهرت گای در تفسیرهای خلاقانه ای است که بر روی ترانه های مختلف انجام می دهد.

اجراهای گای الهام بخش نوازندگانی چون جیمی هنریکس بوده است، به طوری که حتی هنریکس در بسیاری از موارد کنسرت هایش را لغو می کرد تا در اجراهای گای که همواره جهت بازبینی مجدد آنها را ضبط می کرد، شرکت کند.

گای معمولا در اجراهای زنده و مهیج خود، گیتار را با پاها و دندانهایش می نواخت، گاهی نیز از چوب درام برای نواختن ساز استفاده میکرد، او از پشت سر نیز گیتار را با مهارت کامل می نواخت. استفاده از هر دو دست با مهارت و سرعتی یکسان، از ویژگی های منحصر بفردی است که در اغلب کنسرت هایش به نمایش می گذارد.

تام لوین Tom Lavin در مورد اولین ملاقاتش با گای می گوید :" اولین کنسرتی که گای در دانشگاه ما برگزار کرد، اواسط اجرا، زمانی که به تک نوازی مشغول بود، تصمیم به در آوردن ژاکتش گرفت. در کمال ناباوری حضار او با یک دست گیتار نواخت و یکی از آستین هایش را درآورد، سپس بدون کوچکترین اشتباهی دستش را عوض کرد و با دست دیگر به تک نوازی ادامه داد تا آستین دیگرش را در آورد، در حالیکه از تعجب نفس تماشاگران در سینه ها حبس شده بود، او حتی یک نت را ار دست نداد. دیدن چنین صحنه ای یکی از ماندگارترین و بهترین خاطرات زندگی ام بوده و هست. شاید این همان کاری بود که توانایی انجامش از آرزوهای دیرینه من بود. "

گای بیش از پنجاه سال به اجرای کنسرت های پر شور و هیجان بلوز و بلوز- راک اند رول پرداخته، او در زمره نوازندگانی است که تاثیر قابل توجهی بر نسل جدید هنرمندان بلوز و راک به جای گذاشته است.

DJRadiohead در مصاحبه ای می گوید:"مسلما راک اند رول بدون حضور گای نمی توانست به صورت امروزی وجود داشته باشد. "

به جرات می توان بادی گای را به عنوان پل اتصال بلوز و راک برشمرد، ارتباطی که او بین نوابغی چون مادی واترز Muddy Waters و هاولین ولف Howlin' Wolf به عنوان پرچمداران بلوز و نوازندگان محبوب و مردمی مانند اریک کلپتون، جف بک، جیمی هنریکس و جیمی پیج ایجاد نمود، به منزله انقلابی در عرصه بلوز بود. شاید به همین دلیل است که استیو ری معتقد است :" اگر بادی گای نبود، هیچ گاه استیو ری ها بوجود نمی آمدند."

نشریه گیتاریست در مورد گای می گوید:" بی شک، بدون حضور بادی گای، بلوز و راک هیچگاه از اعتبار کنونی برخوردار نمی شدند."

Asalbanoo
14-06-2007, 16:39
▪ اثر گروه دهو
▪ تاریخ ارائه؛ سال ۱۹۶۵
▪ زمان آهنگ؛ ۳/۱۹ دقیقه
آهنگ «نسل من» یکی از اولین آهنگ های گروه راک انگلیسی «دهو» است (آهنگی متعلق به اولین آلبوم گروه) که به سرعت توانست یکی از بهترین های گروه و آهنگ های آن دوران شود و محبوبیت و مقبولیت آن چنان زیاد شد که در بین لیست پانصدتایی آهنگ های برتر همه زمان های مجله رولینگ استون در مقام یازدهم قرار گیرد.
«پیت تاوشنت» گیتاریست گروه این آهنگ را در ۱۹ ماه مه از سال ۱۹۶۵ که مصادف با روز تولد بیست سالگی اش بود هنگامی که در راه لندن به ساوتهمپتون برای حضور در یک برنامه تلویزیونی بودند نوشت. آهنگی که برای اهالی خرده فرهنگ «مد»۱ نوشته شده بود. آهنگی که نسل والدین آن جوانان را خطاب قرار داده بود و دوری آنها از حال و هوای جوانان و عدم درک نیازهای آنها را مورد انتقاد قرار می داد.
آهنگی که یکی از نغزترین و در عین حال تند ترین انتقادات آن زمان را در خود داشت، انتقادی که در قالب جمله « ای کاش پیش از آنکه پیر شوم، بمیرم» در متن ترانه وجود دارد. جمله ای که «کیث مون»۲ آن را به متن ترانه اضافه کرد.
در همین خصوص راجر دالتوری در سال ۱۹۶۵ ادعا کرد که خودش را پیش از ۳۰ سالگی خواهد کشت، البته او کماکان زنده است و به اجرای این آهنگ می پردازد. او بعدها اعلام کرد که منظور خصلت پیری است و نه سن و سال. آهنگی که مانند اغلب آهنگ های آن روزگار و تحت تاثیر موسیقی آر اند بی امریکا دارای ساختاری «پرسش و پاسخ» (call and response) گونه است، به طوری که «راجر دالتوری» هر خط را که می خواند، خواننده های مکمل «پیت تاوشنت» و «جان اینتویسل» جمله «درباره نسل من صحبت می کنند» را تکرار می کنند.
از دیگر وجوه قوی و قابل توجه در این آهنگ لحن و نوع بیان راجر دالتوری است که با لحنی خشمگین و لکنت دار جمله ها را ادا می کند. لکنتی که به فرم خواندنش می دهد، لکنتی نه از روی ضعف و یا جلب ترحم و بامزه بازی که مطابق با فضای انتقادی و نیشدار متن ترانه است. به همین خاطر بود که رادیو بی بی سی ابتدا از پخش این آهنگ به بهانه آنکه موجب آزرده خاطری افرادی که دارای لکنت زبان هستند سرباز زد، ولی پس از آنکه تبدیل به آهنگی محبوب شد، تصمیمش عوض شد.
همچنین می توان به نوازندگی گیتارباس خارق العاده و حیرت انگیز جان اینتویسل در این آهنگ اشاره کرد، که برای نواختن در این آهنگ یکی از بهترین گیتارهای باس آن زمان را خریداری کرده بود و البته پس از ضبط مجبور شد که گیتار دیگری بخرد، چرا که به کلی آن را از بین برده بود.
از آن حالت اعتراضی رادیکال و یاغی گری های گروه، جالب آن است که بدانید کیث مون در یکی از اجراهای این آهنگ در سپتامبر ۱۹۶۷ کاری کرده بود که پس از اتمام آهنگ درام بر روی صحنه منفجر شود، که البته مسوولان برگزاری کنسرت به سرعت از آتش سوزی زیاد و بروز خسارات بیشتر جلوگیری کردند، البته در اثر این حادثه، مقداری از موهای پیت تاوشنت سوخت و شنوایی وی برای همیشه آسیب دید.
این آهنگ تا به حال توسط تعدادی از خوانندگان و گروه ها اعم از انگلیسی، فرانسوی و آلمانی بازخوانی شده است. البته بهترین اجرا و شاخص ترین آهنگ مربوط به گروه آیرن میدن گروه هوی متال انگلیسی است که گرچه به لحاظ فرم موسیقایی بسیار با هم متفاوتند ولی بحق اجرای بسیار متفاوتی از این آهنگ ارائه داده اند. همچنین رابی ویلیامز آهنگی را در سال ۱۹۹۷ به نام «پیری، پیش از آنکه بمیرم» ملهم از این آهنگ خواند که توانست تا رتبه دوم جدول آهنگ های برتر بالا بیاید.


پی نوشت ها
نام اصلی آهنگ My Generation و نام گروه The Who است.
۱- مد، نام خرده فرهنگی در بین جوانان انگلیسی در اواخر دهه ۱۹۶۰ است.
۲- کیث مون درامر گروه بود که بر اثر زیاده روی در استفاده از مواد مخدر در سال ۱۹۷۸ درگذشت.
روزنامه شرق

Atman
18-06-2007, 21:54
یک سوال از عزیزان علاقه مند به Rock داشتم ! :46:

من یک کنسرت از Pink Floyd دیدم که روی مانیتور اصلی اونم سایز گنده اسم گروه Enigam میاد و بعد اسم و خط خطی می کنن !
ماجرا چیه خصومت خاصی دارن ؟

Rock Magic
21-06-2007, 17:28
Dogs - Pink Floyd
يکی از آهنگ های به شدت مورد علاقه من، يعنی آهنگ سگ ها،‌ از آلبوم حيوانات. اين آلبوم بر مبنای داستان قلعه حيوانات نوشته جورج اورول ساخته شده.
اجراهای زنده اين آهنگ برمی گرده به تور خود آلبوم، کنسرت های قبل از آلبوم و کنسرت In The Flesh . نکته جالب توجه توی In The Flesh اينه که جان کارين، که توی کنسرت های بعد از واترز پينک‌، نواختن کی برد رو بر عهده داشته، توی کنسرت In The Flesh نوازنده گيتار و کی برد هستش و يکی از خواننده های سولوی اين آهنگ هم هست!
ترانه آهنگ کار راجر واترزه و موسيقيش،‌ و تقريبا نواختن تمام سازهاش هم کار ديويد گيلمور. ترانه ای که واترز گفته بوده بسيار بسيار بلند بوده و بعد از حذف تقريبا سه چهارمش، گيلمور آهنگی ۱۷ دقيقه ای براش می سازه!‌ آهنگ توی اجراهای قبل از آلبوم Animals هم با نام Gotta Be Crazy اجرا می شده و ميشه گفت ساختنش تدريجی بوده.
خواننده آهنگ توی نسخه اصلی گيلمور و واترز هستن. آهنگ با گيتار کلاسيک، با پس زمينه کی برد شروع ميشه.

You gotta be crazy, you gotta have a real need
You gotta sleep on your toes, and when you're on the street
You gotta be able to pick out the easy meat with your eyes closed
And then moving in silently, down wind and out of sight
You gotta strike when the moment is right without thinking

مجبوری ديوانه باشی،
بايد نيازی واقعی داشته باشی
و وقتی در خيابان هستی،
بايد روی نوک پنجه بخوابی،
و مجبوری که بتوانی چشم بسته طعمه را بقاپی،
و بعد آرام و بی سروصدا، خلاف جهت باد از ديد دور شوی،
بايد سر بزنگاه، بدون لحظه ای تامل ضربه را بزنی

اين شرح يک زندگی سگيه. يا در واقع زندگی يک انسان سگ نما. منظور از اين نوع انسان ها، اونايی هستن که آلت دست خوک ها ميشن، و هر کار کثيفی رو به دستور خوک ها انجام ميدن. به هر نقشی درميان، هر ترفندی رو که می دونن می زنن و هميشه دوست دارن بهترين توی نوع خودشون باشن. جورج اورول به زيبايی اين افراد رو به سگ تشبيه کرده.

با اضافه شدن درامز :

And after a while, you can work on points for style
Like the club tie, and the firm handshake
A certain look in the eye and an easy smile
You have to be trusted by the people that you lie to
So that when they turn their backs on you
You'll get the chance to put the knife in

بعد از مدتی،
می توانی به سر و وضعت برسی،
کراوات اعضای باشگاه را بزنی،
و رفتاری بسيار باکلاس داشته باشی،
نگاهی صريح با چشمانت بيندازی،
و لبخندی از ته دل بزنی،
کسانی که به آن ها دروغ می گويی،
بايد اعتمادشان را جلب کنی،
که وقتی پشتشان را به تو کردند،
فرصتی به دست بياوری تا خنجر را فرو کنی

حالا، بعد از مدتی فرد ارتقا پيدا می کنه. اين جا بايد رفتاری باکلاس از خودش نشون بده و کاملا مبادی آداب باشه. جالبه که خيلی ها به اين افراد به خاطر رفتارشون اعتماد می کنن. و وقتی اعتمادشون جلب شد،‌ ميشه ضربه رو بهشون زد. موارد بسيار زيادی از اين دست وجود دارن. فردی با رفتارش، خودش رو با کلاس نشون ميده و ديگران بهش اعتماد می کنن و ....

اين جا يک سولوی بسيار زيبای گيتار هستش، و بعد:

You gotta keep one eye looking over your shoulder
You know it's going to get harder, and harder, and harder as you
get older
And in the end you'll pack up and fly down south
Hide your head in the sand
Just another sad old man
All alone and dying of cancer

بايد هميشه چشمت دور و برت را بپايد،
می دانی که هر چه پير، و پيرتر می شوی،
کار خيلی سخت، و سخت تر می شود،
و سر انجام، چمدانت را می بندی، و به جنوب پرواز می کنی،
و خودت را از ديد مردم دور می کنی،
فقط يک پيرمرد غمگين ديگر هستی، که تنهای تنهايی و از سرطان داری می ميری.

اين قسمت ترانه فوق العاده زيباست. پايان عمر چنين آدمی به اين صورته. البته در بهترين حالت!

بعد از دو سولوی باز هم زيبای گيتار، که البته توی In The Flesh تغييرات زيادی روشون انجام شده.

And when you loose control, you'll reap the harvest you have sown
And as the fear grows, the bad blood slows and turns to stone
And it's too late to lose the weight you used to need to throw
around
So have a good drown, as you go down, all alone
Dragged down by the stone

و وقتی که کنترلت را از دست بدهی،
هر چه کاشتی را درو می کنی،
و وقتی که ترست بيشتر و بيشتر می شود، کينه ها کم شده و سنگ می شوند
و ديگر خيلی دير شده که بارهای اضافی قايقت را به بيرون پرت کنی تا سبک شود،
پس غرق شدن به خير، وقتی که تک و تنها به پايين سقوط می کنی،
و سنگ تو را به پايين می کشد.

خوب اين هم از يه حالت ديگه اش! مرگ چنين انسانی اين طوريه. سبک تر کردن بارش رو هی به عقب می اندازه تا جايی که ديگه خيلی دير ميشه... نکته جالب اينه که کلمه آخر اين بند، يعنی Stone مداوم تکرار ميشه،‌ طوری که سقوط آزاد فرد رو مجسم می کنه..

بعد از تکنوازی کی برد، قسمت اول آهنگ دوباره تکرار ميشه اما اين بار واترز ترانه ديگه ای رو می خونه. توی کنسرت In The Flesh طی قسمت تکنوازی های کی برد، واترز به همراه بعضی از نوازنده ها و همسراها دور يک ميز ميشينن و با هم ورق بازی می کنن!!

I gotta admit that I'm a little bit confused
Sometimes it seems to me as if I'm just being used
Gotta stay awake, gotta try and shake off this creeping malaise
If I don't stand my own ground, how can I find my way out of this
?maze

بايد تصديق کنم که کمی گيج شده ام،
بعضی از وقت ها به نظرم می آيد که فقط دارند از من استفاده می کنند
بايد بيدار بمانم،‌ بايد سعی کنم که از اين بيماری وحشتناک رهايی يابم
اگر نتوانم [در اين جنگ] از موضعم دفاع کنم،
مگر می توانم راه خروج از اين هزارتو را بيابم؟

اين صحبت های فرديه که توی قسمت قبلی راجع بهش توضيح داده شده بود. سگی که مورد استفاده ديگران قرار می گيره و طوری بهش القا ميشه که انگار فرد مهميه تا نفهمه چه چيزی داره سرش مياد. اما بعضی از اوقات يه چيزايی می فهمه!

Deaf, dumb, and blind, you just keep on pretending
That everyone's expendable and no-one has a real friend
And it seems to you the thing to do would be to isolate the winner
And everything's done under the sun
And you believe at heart, everyone's a killer

کر، لال و کور شده ای،
اما هم چنان سعی داری وانمود کنی
که هر کسی ممکن است دست به هر کاری بزند
و کسی دوست واقعی ندارد،

و به نظرت، کاری که بايد کرد، تنها گذاشتن برنده است،
و هر کاری که در دنيا انجام می شود،
و از ته دل بر اين باوری که هر کسی [بالقوه] يک قاتل است

اين ها توجيهات چنين فرديه تا خودش رو راضی کنه که بتونه دست به چنين کارهايی بزنه! هيچ کس دوست واقعی انسان نيست، هر کسی ذاتا يک قاتله، همه افراد دنيا پست هستن، هر کسی می تونه جنايت بکنه و ... پس مجاز به انجام هر کاری هستيم! در واقع نوعی دليل آوردن برای وجدانه تا بشه هر کاری رو کرد.

اما بعد از اين قسمت باز يک سولوی بسيار زيبا رو داريم که باز هم نمونه اش اول آهنگ هست و بعدش يک شاهکار به تمام معنا از واترز که قدرت ترانه سراييش رو به وضوح نشون ميده:

Who was born in a house full of pain
Who was trained not to spit in the fan
Who was told what to do by the man
Who was broken by trained personnel
Who was fitted with collar and chain
Who was given a pat on the back
Who was breaking away from the pack
Who was only a stranger at home
Who was ground down in the end
Who was found dead on the phone
Who was dragged down by the stone

کسی که در خانه ای پر از درد و رنج به دنيا آمد،
کسی که ياد گرفت نبايد تف سربالا بيندازد،
کسی که مرد به او گفت چه کند،
کسی که کارکنان آموزش ديده او را از جمع خود بيرون انداختند (يا او را در هم شکستند)
کسی که زنجير و قلاده به او زدند،
کسی که دست نوازش بر او کشيدند،
کسی که داشت از گروه جدا می شد،
کسی که در خانه اش غريبه ای بيش نبود،
کسی که دست آخر زمين گير شد،
کسی که پای تلفنش جسدش را پيدا کردند،
کسی که سنگ او را به پايين کشيد...
کسی که سنگ او را به پايين کشيد!


چطور بود؟:5:

Rock Magic
21-06-2007, 17:32
Amused To Death - Roger Waters
می خوام يه مقدار درباره آهنگ Amused To Death صحبت کنم،
فقط يه توضيحی درباره اسم آلبوم و آهنگ بايد بدم که لازمه! قيد To Death در زبان انگليسی به معنای شورش را در‌آوردن٬ و اين چيزهاست... Amused To Death هم می تونه معنی اين رو بده که ما در سرگرمی ديگه شورش رو درآورديم و اين قدر خودمون رو سرگرم کرديم که از حد و حدود خارج شديم، يا می تونه همون طوری که معمول هست ترجمه بشه سرگرم تا سرحد مرگ، يعنی اين قدر سرگرم شديم که همين سرگرمی باعث مرگ ما شد، يا به طور استعاری اين قدر به تفريحات و سرگرمی پرداختيم که انسانيت بين ما نابود شد...

اما خود آهنگ ...
با بيس شروع ميشه و بعد کی برد و پرکاشن (به جای درامز) و گيتار برقی همراهيش می کنن،

Doctor Doctor what is wrong with me
This supermarket life is getting long
What is the heart life of a colour TV
What is the shelf life of a teenage queen

دکتر! دکتر! چه مرگم شده؟
اين زندگی سوپرمارکتی ديگه داره زيادی طول می کشه...
حقيقت زندگی يه تلويزيون رنگی چيه؟
تاريخ مصرف يه ملکه زيبايی نوجوان کی تموم ميشه؟

زندکی سوپرمارکتی اشاره ای طعنه آميزه به زندگی مدرن تجملی مصرف گرا که خيلی زود خسته کننده ميشه و آدم احساس می کنه فقط زنده است، ولی زندگی نمی کنه. قسمت ملکه زيبايی هم که مشخصه، فردی به عنوان ستاره انتخاب ميشه، حالا ستاره موسيقی، يا مثلا يه ملکه زيبايی، و بعد از ۲-۳ سال طرف رو پرتاب می کنن به زندگی عاديش! يه فرد زندگيش بازيچه دست ديگران ميشه و بعدش ...


Ooh western woman
Ooh western girl

آه .. زن غربی!
آه .. دختر غربی!

تمسخر زن غربی که سمبل تمام زنان دنياست!

News hound sniffs the air
When Jessica Hahn goes down
He latches on to that symbol
Of detachment
Attracted by the peeling away of feeling
The celebrity of the abused shell the belle

سگ شکارچی خبر، هوا را بو می کشد،
وقتی که جسيکا هان سقوط می کند
مثل کنه به آن سمبل بی تفاوتی می چسبد
عاشق برهنه کردن احساسات است،
شهرت‌ آن زيبارو، آن جسم مورد سوء استفاده قرار گرفته

انتقاد به رسانه ها، به مطبوعات و خبرنگارها می رسه، که به عنوان مثال در جريان جسيکا هان‌ (که با يه کشيش رابطه داشته) همه زندگی طرف رو افشا کردن ...


Ooh western woman
Ooh western girl

آه ... زن غربی!
آه ... دختر غربی!

دوباره تمسخر سمبل زن غربی...

از اين جا پرکاشن تبديل به درامز ميشه،


And the children of Melrose
Strut their stuff
Is absolute zero cold enough
And down in the valley warm and clean
The little ones sit by their TV screens

بچه های ملروز بزن و برقص راه انداختن،
يعنی صفر مطلق به اندازه کافی سرد هست؟
آن پايين (دره) در جايی گرم و نرم و تميز
کوچولوها پای تلويزيون نشستن،

مشخصا منظور تفريحاته که داره بيش از اندازه ميشه، و بچه های کوچکی که با تلويزيون بزرگ ميشن و تلويزيونه که خوراک فکريشون رو فراهم می کنه و تربيتشون می کنه نه پدر و مادر...


No thoughts to think
No tears to cry
All sucked dry
Down to the very last breath

نه فکری می کنن،
نه اشکی می ريزن،
چشمه اشکشون تا آخرين قطره خشک شده

احتياج به توضيح نداره!‌

Bartender what is wrong with me
Why am I so out of breath
The captain said excuse me ma'am
This species has amused itself to death
Amused itself to death
Amused itself to death

بارمن! من چه مرگم شده؟
چرا اين قدر نفس نفس می زنم؟
کاپيتان گفت، عذر می خوام خانم،
ولی اين گونه خودش رو تا حد مرگ سرگرم کرده
(ديگه شور تفريحات رو درآورده)

اولی رو مقايسه کنيد با اول آهنگ که از دکتر می پرسه که چه مرگش شده و حالا از بارمن! کم کم گيتار Clean هم به آهنگ اضافه ميشه و می فهميم که خودمون رو زيادی سرگرم کرديم ...
گيتار برقی (Distortion ) اضافه ميشه و


We watched the tragedy unfold
We did as we were told
We bought and sold
It was the greatest show on earth
But then it was over

فاجعه رو از نزديک ديديم
همون کارهايی رو کرديم که بهمون گفته شده بود
خريد و فروش کرديم
بزرگترين شو روی زمين بود،
ولی بعد تموم شد

همون کارهايي که بهمون گفته شده بود .. همون چيزايی که توی تلويزيون گفتن،‌ يا همون کارهايی که ديگران انجام ميدن پس ما هم بايد انجام بديم! همون تقليد کورکورانه ... خريد و فروش برای داشتن يه زندگی مصرفی بهتر، برای اين که مصرف کننده بهتری باشيم و چيز بهتر رو بخريم...


We ohhed and aahed
We drove our racing cars
We ate our last few jars of caviar

داد و بيداد کرديم،
سوار ماشين های مسابقه ايمون شديم،
آخرين قوطی های خاويارمون رو خورديم،

همون کارهايي که ديگران کردن ... يه مساله جالب!‌ واترز هر وقت می خواد از ثروت حرف بزنه از خاويار و ماشين استفاده می کنه! مثل آهنگ Money ... يا What Shall We Do Now
ثروتمون رو هدر داديم و سرانجام :


And somewhere out there in the stars
A keen-eyed look-out
Spied a flickering light
Our last hurrah

يه جايی اون دورها توی ستاره ها،
يه نگاه تيزبين
افتاد به يه نور چشمک زن
آخرين هورای ما ...
آخرين هورای ما

منظور از موجودات فرازمينی، اشخاص ثالثيه که بی طرفانه دارن به قضيه نگاه می کنن، و البته نگاهی تمثيلی و استعاری دارن ... توضيح ميدم!


And when they found our shadows
Grouped around the TV sets
They ran down every lead
They repeated every test

وقتی که سايه های ما رو گروه گروه دور تلويزيون هامون پيدا کردن
وقتی که ديدن تمام احساسات ما معطوف به تلويزيون شده،
وقتی که اجساد ما رو دور تلويزيون پيدا کردن،
وقتی که فهميدن ما کاملا پيرو تلويزيون شديم،
وقتی که آخرين بازمانده های ما رو دور تلويزيون پيدا کردن،
...

باورتون ميشه يه جمله اين همه معنی بتونه بده؟!
همه سرنخ ها رو دنبال کردن،
همه آزمايش ها رو تکرار کردن


They checked out all the data on their lists
And then the alien anthropologists
Admitted they were still perplexed

تمام اطلاعاتشون رو دوباره چک کردن،
و بعد، انسان شناسان فضايی،
قبول کردن که کاملا گيج شدن

مشکل امروز ما بسيار پيچيده است و به همين راحتی ها نميشه بهش پی برد ... همينه که انسان شناسانی که فضايی هستن نمی فهمن چرا ما اين طوری شديم!


But on eliminating every other reason
For our sad demise
They logged the explanation left
This species has amused itself to death

اما تمام دلايل انقراض اندوهناک ما رو خط زدن،
تا فقط يه دليل باقی موند:
اين گونه خودش رو اين قدر سرگرم کرده که از بين رفته!
(اين گونه بيش از حد خودش رو سرگرم کرده!)


No tears to cry no feelings left
This species has amused itself to death

نه اشکی باقی مونده ... نه احساسی
اين گونه بيش از حد خودش رو سرگرم کرده...

خوب .. مشخصه، انسانيت و ارزش های انسانی به خاطر سرگرمی بيش از حد نسل بشر خيلی وقته که منقرض شده....

Rock Magic
21-06-2007, 17:37
اعتراض ستارگان راک انگلیسی به قانون حقوق مولفان
بسیاری از ستارگان راک انگلیسی در تجمعی اعتراض آمیز خواهان طولانی تر شدن مدت زمان قانون حقوق مولفان در مورد آثار موسیقی شدند. سرپل مک کارتنی و سرکلیف ریچاردز از از جمله مهمترین هنرمندانی بودند که با حضور در این تجمع خواستار شدند مدت زمان ثبت آثارشان افزایش یابد. آثار موسیقی در انگلستان تا پنج سال تحت قانون حقوق مولفان است و بعد از ده سال آثار هنری دیگر جزء این قانون نخواهند ماند. به این ترتیب تعدادی از آثار اولیه گروه هایی چون بیتل ها و رولینگ استونز به زودی دیگر مشمول قانون حقوق مولفان نخواهند شد. تجمع کنندگان خواهان مدت زمان حفظ آثار ذیل قانون حقوق مولفان به مدت ۷۰ سال هستند. در طول دهه آینده میلادی بسیاری از آثار موسیقی خلق شده انگلیسی در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ از فهرست آثار تحت قانون حقوق مولفان خارج می شوند. طبق قانون حقوق مولفان در امریکا مدت زمان ثبت آثار در شمول این قانون ۹۵ سال بعد از عرضه اثر است. این مدت در استرالیا ۷۰ سال است.


حضور افتخاري " كيانو ريوز "- بازيگر هاليوود در يك گروه موسيقي راك
كيانو ريوزِ، بازيگر فيلم هاي ماتريكس ضمن تاييد حضورش در اجراي افتخاري کنسرت 2007 گروه راك " آركينوس" اعلام كرد: ريشه هاي موسيقيايي من هنوز بسيار قوي است و دوست دارم فرصت بيشتري صرف موسيقي موردعلاقه ام كنم. " ريوز" همچنين گفت : در كنسرت اين گروه دو قطعه از ساخته هاي خودم را نيز اجرا خواهم كرد ؛ اين دو قطعه موسيقي راك تلفيقي با نام هاي " شيطان نگاهم مي كند" و " اره ماهي " به ياد الويس پريسلي ساخته شده است. گروه آركينوس با آلبوم " چرخه قرن" كه سال 2001 منتشر شده بود ، به شهرت رسيد و با اجراي آوانگارد تم هاي تحسين شده تاريخ موسيقي راك شناخته شد. كيانو ريوز پيش از آغار كار بازيگري در عرصه موسيقي راك به خوانندگي و نوازندگي اشتغال داشت!

Rock Magic
21-06-2007, 18:18
ادبیات ترانه سرائی راک، عنصری غایب در فرهنگ موسیقی راک فارسی ایران
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




قبل از آغاز بحث مورد نظر در این مقاله بد نیست برای شناخت بهتر موج موسیقی متفاوت و راک ایران، دسته بندی کلی داشته باشیم از شاخه های مختلفی که ساختار و بنیاد این موج را تشکیل می دهند. تا بتوانیم درک بهتری از ویژگیها و کمبود های آن پیدا کنیم.



دسته بندی:

موسیقی راک معاصر ایران را می توان در مجموع، به سه گروه برجسته تقصیم کرد:



1- گروه ها و موسیقی پردازانی که کاملاً از دست آوردها و شیوه های موسیقایی غربی (آمریکا و اروپا) استفاده می کنند بدون آنکه از هیچگونه خصوصیات فرهنگ ایرانی در موسیقی خود بهره گیرند. این دسته زبان غالب بر ترانه هایشان نیز معمولاً انگلیسی ست. البته بخشی از هنرمندان فعال دراین دسته، موسیقی راک بدون کلام می سازند و فقط با تمرکز در ساختارهای موسیقایی راک به خلاقیت مشغولند.



2- گروه دوم، هنرمندان و موسیقیدانانی هستند که دستاوردهای فرهنگی و موسیقایی ایرانی و شرقی را با بیانی مدرن در هم می آمیزند. اینان با روی آوردن به شیوه موسیقی تلفیقی از عناصر و ساختارهای موسیقائی راک برای بیانی آزاد و آلترناتیو استفاده می کنند اما سبک راک را لزوملاً به عنوان یک محور و یا بنیاد اثر هنری خود انتخاب نکرده بلکه برداشتی به عنوان یک راه حل مدرن از آن دارند و نه بنیاد اصلی موسیقی خود.



3- گروه سوم، از موسیقی پردازان و گروهائی تشکیل شده است که از چهارچوب های موسیقایی راک استفاده می کنند ولی زبان ترانه هایشان فارسی است. جمع بزرگی از این گروه ها و هنرمندان به دلایل مختلف از اشعار شاعران معروف کلاسیک و یا معاصر ایران و یا در بهترین شکل از شعرهای پیچیده ای که نوشته و تنظیم شده خود آنان است به عنوان متن آثار خود استفاده می کنند.



دلایل آنکه چرا گروه سوم در این دسته بندی بجای استفاده از ترانه (Lyric) و یا متن آهنگ (Music text) از شعر (Poem)، بویژه اشعار کلاسیک و مدرن شاعران معروف استفاده می کنند به این شرح است:



الف- دسترسی نداشتن به ترانه سرا و یا نداشتن تجربه و آگاهی کافی جهت ترانه نویسی راک.



ب- کنترل شدید و محدودیت هائی که در ایران سد راه آزادی بیان هنرمندان است.



ج- خلق نوعی موسیقی تلفیقی در چهارچوب موسیقی راک.



البته در این سال های اخیر تعداد معدودی موسیقیدان و ترانه سرا نیز وارد میدان شده اند که بی تردید موجب تحول بزرگی در ترانه سرائی مدرن فارسی گشته اند. این ترانه سرایان با آزمایشگری و نوپردازی در ساختار نوشتاری ترانه و جایگزینی متن های ساده و عامیانه بجای اشعار پیچیده و شاعرانه، موفق شده اند تا بنیاد ادبیات ترانه سرائی موسیقی متفاوت و راک ایران را پی ریزی و آوائی امروزی با برداشت هائی نو وارد موسیقی مردم پسند ایران کنند. ضمناً در بیشتر مواقع بیانی انتقادی و اجتماعی با موضوعات متفاوت تر از آنچه تا کنون رایج بوده و است نیز در آن شنیده می شود.



بطور مشخص در رابطه با ترانه سرائی راک فارسی تعداد اندکی از گروه ها و ترانه سرایان موفق شده اند تا خصوصیات ویژه موسیقی راک را در آثار خود منعکس کنند.

به عنوان مثال برای باز کردن این موضوع می توان از نمونۀ منحصر بفرد ترانه سرائی راک فارسی، به ترانۀ «مرداب» از گروه راک «سرخس» اشاره کرد که سرودۀ بهزاد خیاوچی می باشد. در این ترانه شاعر موفق به انتقال احساساتی چون عجز، ناکامی، یاس و طغیان علیه زندگی خفقان آور یک نسل شده است و شنونده را تا سرآغاز حس انفجار و خود کشی می کشاند. این محتوا همراه با بیان اضطراب آمیز و مالیخولیائی خواننده (خود شاعر) همگام با آوای خشن و سنگین راک گروه سرخس، ترکیب موسیقائی ارژینال سبک راک فارسی را خلق کرده است. یعنی ترانۀ راک با بیانی مناسب در هم آمیخته شده و کلیت کامل و درستی را مهیا کرده تا بتواند آن احساس و فکر را به مخاطب خود منتقل کند.



بحث مورد نظر در این مقاله نیز بیشتر در رابطه با گروه سوم در این دسته بندی است که از زبان فارسی ادبی و شعر در چهارچوب راک غربی استفاده می کنند است.



عنصر غایب در فرهنگ موسیقی راک فارسی ایران



موج موسیقی راک فارسی معاصر ایران، بعد از گذشت یک دهه کماکان در مرحلۀ تجربی و آزمایشی بسر می برد. موجی که به دلایل مختلف فرهنگی و اجتماعی قادر به ایجاد حرکت موسیقایی منسجم و پیشرو نبوده و نتوانسته رابطه ای چشمگیر با مخاطبان مورد نظر خود برقرار کند.

البته با توجه به تمام محدودیت های موجود در جامعه ایران نمی توان انتظار بیشتری از آن داشت. اما همزمان این واقعیت را نیز باید پذیرفت تا زمانی که در بیشتر مواقع، موسیقی راک ایران خصوصیتی محافظه کارانه، فرمالیستی و حتی تقلیدی داشته باشد نمی تواند نقشی در ثاثیرگذاری و متحول ساختن فرهنگ موسیقی آیندۀ ایران بازی کند.



موسیقی راک ایران تا به امروز قادر به ابراز عنصر مشخصه خود یعنی بیانی اعتراضی نبوده، چرا که اغلب موسیقی پردازان راک ما به خاطر دستیابی به آزادی های مقطعی بخاطر کسب حقوق مدنی خود از قبیل دریافت مجوز برای پخش و اجرا، جهت ایجاد بازاری برای این نوع موسیقی به سازش و نزدیکی به سنت ها و یا فرهنگ عوام تن داده اند. بخشی دیگر هم مایوس و ناامید کاملاً از هویت ملی خود دوری گرفته تا جائی که نتوانسته اند قدمی فراتر از تقلید و دنباله روی از شیوه های موسیقائی حاضر و آماده و آزمایش شده غربی بردارند.

در واقع موسیقی به اصطلاح راک فارسی به نوعی وارث همان معیارهای عوام پسندانۀ موسیقی پاپ شده است با آوای گیتار برقی و اشعار پیچیده که ظاهر روشنفکرانه تری به آن داده است.



در موازات شاهد آن هستیم که موج رپ فارسی در مدت کوتاهی توانسته با بیانی سنت شکن و گستاخ، گاه حتی با محتوائی انتقادی و اجتماعی ظهور کند و براحتی در دل بخشی از جامعه جوان درون-شهری نفوذ کرده و تصویری از زندگی و فرهنگ اجتماعی آنان بدست دهد. اگر چه این موج هنوز بر اساس بلوغ هنری و آگاهی کامل اجتماعی شکل نگرفته اما می توان به صراحت گفت که از زاویۀ ترانه سرائی انتقادی و آزاد، پیشگام و پرچمدار موسیقی های متفاوت زیرزمینی ایرانی است.

رپ خوان های ما با بهره گیری از زبان فارسی محاوره ای و متداول میان جوانان درون-شهری در چهارچوب سبک سخنوری موسیقی رپ، موجی نو و پرهیجان بوجود آورده اند.

«هیچکس» یکی از نمونه های پیشگام رپ فارس به حساب می آید.



این دقیقاً نکته ایست که در موسیقی راک فارسی کمتر به آن توجه می شود. نکتۀ مورد نظر همان فقدان ادبیات نوشتاری و یا ترانه سرائی متفاوت و پیشروست که از طریق آن موسیقی پردازان راک بتواند با مخاطبان مورد نظر خود ارتباطی طبیعی و منطقی برقرار کند.



آنچه این موج موسیقائی به آن نیاز دارد، نه حرف های گفته شده و اشعار سمبلیک و شاعرانه است و نه نوای پنجه های سریع گیتاریست ها با سازهای وارداتی و تکنولوژی پیشرفته بلکه سخنی نو با بیانی امروزیست. در نظر داشته باشیم که خلق موسیقی شهری و امروزی و ابراز آزادانه آن، بطور طبیعی در خود هیجان و عنصر اعتراض را می پروراند که در حقیقت از همآغوشی دو عنصر درونی و بیرونی سرچشمه می گیرد، یعنی محتوا و ساختاری نو. موسیقی راک فرهنگی ویژه دارد و باید آن را آموخت و فهمید تا بتوان آن را خلق کرد.



البته بررسی دقیق دلایل فقدان بینش موسیقائی پیشرو و در ادامه کمبود عنصر اعتراض و روحیه سنت شکنی، مقوله ایست بسیار پیچیده که نیاز به مطالعه و کند و کاو در ساختار اجتماعی، سیستم سیاسی و شرایط و باورهای فرهنگی روز ایران و ایرانیان دارد و آن از گنجایش این مقاله خارج است.



در یک جمع بندی کلی نتیجه می گیریم که کمبود ادبیات ترانه سرائی برای قالب موسیقی راک که بگونه ای تلفیقی از خصوصیات فرهنگی و اجتماعی معاصر شهری ایرانی نیز باشد و مهمتر از همه آگاهی فرهنگی و اجتماعی هنرمند پیشرو، از جمله عناصری هستند که جایشان در میان خرده موج های موسیقی راک معاصر ایران خالیست.

Rock Magic
21-06-2007, 18:26
گروه هاردکور SICK OF IT ALL

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



تمجیدی از پیشگامان موج موسیقی NYHC (نیویرک هاردکور)







دو موضوع مهم من را بر آن داشت تا گروه SICK OF IT ALL را مورد تمجید قرار دهم. یکی از دلایل آن عضویت درامر ایرانی تبار آن با نام «آرمان مجیدی» که در گروه فوق نقش نوازنده گی درام (DRUMS) را دارد. دیگری سبک موسیقیHardcore بود که دیدگاه عموم علاقمندان به سبک Metal را از نظر سبک موسیقی و هم متن آهنگ بیشتر بطرف ابعاد سیاسی و اجتماعی سوق داد. من بر این باورم که گروهSICK OF IT ALL بیش از سایر گروههای فعال در این سبک مورد علاقه طرفداران این موج موسیقی میباشد.



لازم است اهمیت بینش فلسفی و سیر تاریخی این سبک موسیقی و پایه نهادی آنرا که ریشه در Punk metal دارد را مختصرأ بررسی کنیم. سبک فوق در شهر نیویورک آغاز و رشد کرد. گروه های وابسته به این سبک دیدگاه اصلی آن را تغییر دادند و روح و روان سبک METAL را به دوران نخست آن که بسیار بی آلایش و بدون در نظر گرفتن عقاید سیاسی بود تغییر و آنچه که بصورت مبهم درآمده بود را به یک سبک ساده و آسان سوق دادند. در حقیقت گروه های Hardcore محتوای این موسیقی را به سرآغاز خلق سبک های راک سنگین (Heavy music) رهبری نموند.

در نخستین دوران این جنبش یعنی از سال 1981 موسیقی Metal مسیر خود را گم کرده بود و احتیاج داشت تا در سبک آن دگرگونی هایی بوجود آید زیرا برگزاری صحنه های پیچیده و پر خرج مثل آتش بازی ها و تصاویر ساختگی، علاقمندان به سبک Metal را از آن بیزار نموده بود و گروه فوق اقدام به دگرگونی این سبک نمود و همان امر باعث همبستگی و ازدیاد طرفدارانش شد.

با توجه به اینکه شهر نیویورک در رشد سبک Punk rock نقش مهمی داشت ولی زمان آن تا سال 1981 طول کشید. از آن زمان به بعد Hardcore و NYHC به روش بسیار ساده تری آنرا به جهان موسیقی عرضه نمود.

سبک فوق بروی یک نوع موسیقی PUNK که چندین سال قبل بوجود آمد تکیه کرد ولی همزمان بطرف Music Metal گرایش داشت که می توان آنرا به نامهای دیگری از قبیل Hardcore, Punk, Metalcore شناخت.



خصوصیات:

همانگونه که در بالا اشاره کردم سبک NYHC ترکیبی از چند سبک مختلف میباشد. اذعان داریم که در برهه ای از زمان فلسفه جدیدی در این سبک که تا حدودی ناشناخته و در غالب نامهایی مانند xXx, sXe, Straight edge بوجود آمدند، هر کدام فرهنگ و فلسفه مخصوصی را پیروی می کردند. عده ای منکر خدا و مذهب بوده و اساس و بنیان دین را افیون اجتماع دانسته و میدانند و برخی بر خلاف بینش مخرب موسیقی Punk rock که شعارشان این بود که می گفت: "سریع زندگی کن و جوان بمیر" نوعی زندگی سالم تر و مثبت تری را پیشنهاد می کردند و استفاده از مواد مخدر و قرص های آرامش بخش و کشیدن سیگار و تنباکو و مصارف مشروبات الکلی را پایه و اساس زندگی خود قرار نداده و فلسفه مخصوصی را ترویج کردند و بر این عقیده بوده و هستند که باید از آنچه که بدن انسان را به لهو و لعب وامیدارد و باعث مرگ زودرس می شود حذر کرده و پا را فراتر گزارده و میگویند حتی رابطۀ جنسی را باید تحت کنترل قرار داد و برعکس جنبش Punk عمل کرده و بسلامتی بدن و شاد زیستن پایبند بودند.



تجربه و تحلیل خصوصیات و سبک موزیک NYHC

سبک موسیقی یادشده ترکیبی از موزون ها و سنگینی موسیقیThrash Metal و صریح و سادگی Punk rock (بالغات و کلمات انتقادی و اجتماعی و سیاسیHip Hop البته قبل از گمراه شدن و خود فروشی این سبک!) میباشد .

روش و طرز خوانندگی در این سبک مایل به شیوۀ سخنوری رپ بوده و کمتر گرایش به خوانندگی معمولی و عادی راک دارد.

آنچه که جالب توجه است که ریتم این نوع موسیقی بطور غیر منتظره ای به سمت سبکFunk گرایش پیدا کرد.



تعدادی از گروههای شاخصی که پیروان این سبک بودند عبارتند از:

Cor-Mags, Beastie Boys, Agnostic Font, the Abused Ludichrist, Ultraviolence و همچنین گروه مورد نظر در این مقاله SICK OF IT ALL که توسط LOU و Pete koleer و یکی از هموطنان ایرانی تبارمان بنام «آرمان مجیدی» که مسئولیت ریتم گروه (DRUMS) را بعهده داشت اولین آلبوم خود را در سال 1989 میلادی به بازار عرضه کردند.

این گروه کماکان در استودیوی خود مشغول خلق موسیقی بوده و هستند و هیچگاه فلسفه زندگی و طرز رفتار خود را همانند دیگر موسیقی پردازان تغییر نداده و محصول خود را به سلیقه مردم به بازار عرضه نمی دارند. آنها موسیقی را ممر درآمد خود قرار نداده و در کنار کارهای عادی روزمره اقدام به تهیه و تولید موسیقی خود نموده که آن خود نیز باعث کمک مادیشان شده. در حال حاضر اعضا این گروه در استودیو خود به ساختن آثار جدیدی مشغولند و برای تکمیل آلبوم خود سوژه های جدیدی را جمع آوری می نمایند.
وب سایت گروه


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Rock Magic
23-06-2007, 02:49
آقا این که نشد تاپیک
ما هرچی میذاریم نه یه نظری نه یه بحثی

:2:

LeBron
23-06-2007, 04:31
سلام یه سوال
من هنوز تفاوت بین راک و متال برام روشن نشده کسی میتونه توضیح بده؟؟
با توجه به گروه ها 100% راک خیلی زیبا تر از متاله

Rock Magic
23-06-2007, 05:27
خیلی ساده برات توضیح میدم
متال از زیر مجموعه های راک هستش .در واقع از دل راک بیرون امده.
هر دو لحن اعتراضی دارند.ولی بیشترین فرق در نوع شعر وآهنگ است .
در متال دستورشن خاصی وجود دارد که در راک استفاده نمیشود.همچنین درامهای تندتر وسریعتری نواخته میشود.البته بسته به نوع سبک همین شعرها وآهنگها تغییراتی میکند.
اگه اطلاعات کاملی میخوای میتونی تو تاپیک موسیقی متال به دست بیاری

Asalbanoo
27-06-2007, 01:00
▪ اثر؛ باب دیلن

▪ سال ارائه؛ ۱۹۶۳

▪ زمان آهنگ؛ ۶۵/۲ دقیقه
وقتی بخواهیم از فوق محبوب ها حرف بزنیم، گرچه احتمال دارد که به خاطر طرح سوالی اینچنین دچار دردسر شویم، ولی با کمی تسامح بعد از گروه افسانه ای بیتلز به باب دیلن بزرگ می رسیم.

باب دیلنی که عمری است مردمانی با موسیقی اش زندگی ها کرده اند، نقد سیاسی و اجتماعی را در موسیقی هایش شنیده اند و همراه و همگام او شده اند. خواننده ای که سال ها پرچمدار ترانه ها و آهنگ های اعتراض آمیز بود و این تنها یکی از وجوه کارهای ماندگار اوست. خواننده ای که سبک های فولکلور امریکایی، بلوز، کانتری راک را امتحان کرده و خیلی وقت ها موسیقی هایش ترکیبی از همه این سبک ها بوده است.

اویی که امروز با موسیقی خودش در قله رفیع شهرت و احترام و تحسین ایستاده است. وقتی از «سام کوک» و آهنگ «تغییری رخ می دهد» حرف می زنیم (آهنگی که در همین ستون درباره اش گفتیم) با کمی کنکاش به آهنگ «وزیدن در باد» باب دیلن می رسیم و می فهمیم که سام کوک متاثر از این آهنگ بوده است که اثر جاودانه اش را خلق کرده. نه تنها سام کوک بلکه شاید بتوان باب دیلن را تاثیرگذار ترین و جریان ساز ترین خواننده قرن بیستم دانست. دیلن این آهنگ را در عرض ۱۰ دقیقه پیش از آنکه به باشگاهی که در آنجا معمولاً می نواخت برود نوشت و ترانه خود را بر پایه یکی از ملودی های فولکلور قدیمی بنا کرد.

آهنگی که شعری بی نهایت زیبا و دلنشین دارد و ملودی ساده و بی پیرایه ای که بسیار با بافت شعر و لحن خواندن دیلن همخوان است. او وقتی شب آن روز به باشگاه «جرز فولک سیتی» رفت، پیش از آنکه به اجرای آهنگ بپردازد، به تماشاگران گفت «این آهنگ، آهنگی اعتراضی نیست، چرا که من آهنگ های اعتراضی نمی نویسم.»
جمله ای که کاملاً می توان با اشعار نیشدار و انتقادی او که در طول بیش از ۴ دهه فعالیت هنری از وی سراغ داریم مقایسه اش کرد. ضمن آنکه یک سوم میانی ترانه آن شب آماده نبود و دیلن فقط قسمت های اول و سوم آهنگ را اجرا کرد. پس از ارائه این آهنگ مجله نیوزویک مقاله ای چاپ کرد و ادعا کرد که دیلن این آهنگ را از کس دیگری دزدیده است، ادعایی که همگان آن روز باورش کردند و البته هیچ گاه ثابت نشد.

ادعایی مشابه آنچه بعد از انتشار آخرین آلبوم وی یعنی «زمان های نو» نیز سر و صدای زیادی به پا کرد و مقاله بسیار تندی در مجله رولینگ استون علیه اش چاپ شد که البته این ادعا نیز به جایی نرسید. این آهنگ در رتبه چهاردهم پانصد آهنگ برتر همه زمان های مجله رولینگ استون قرار دارد و جالب تر آن است که بعضی از بازخوانی های این آهنگ نیز به درجات بالایی از شهرت و اعتبار رسیده اند که از این جمله می توان به بازخوانی این آهنگ توسط «استیوی واندر» در سال ۱۹۶۶ اشاره کرد که توانست جزء ۱۰ آهنگ برتر آن سال شود.

شاید مهم ترین عنصری که باعث ماندگاری و محبوبیت این آهنگ تا این اندازه شده است؛ ترانه آن باشد. ترانه ای که سوالاتی اساسی را مطرح می کند که بسیار مطابق با شرایط آن روزگار است. سوالاتی در باب مقولاتی چون جنگ، صلح و آزادی و در نهایت جواب همه آنها را نمی دهد، چرا که جواب آنها سرگردان در باد است.
نوعی بی اعتمادی به جامعه و بی پناهی جوانان آزادیخواهی که آن روز با مشکلات زیادی دست به گریبان بودند در این آهنگ به چشم می خورد. ترانه ای دلنشین و در عین حال محزون که انسان را به فکر وامی دارد تا خودش جواب سوالات مطرح شده را بدهد، ولی احتمالاً جواب درستی پیدا نخواهد شد. آهنگی که گرچه در بحبوحه جنگ ویتنام نوشته شده است، ولی همیشه قابل گوش کردن است و انگار که با هر شرایطی همخوان است. منتقدی پیش از آنکه امریکا به عراق حمله کند در یادداشتی نوشت که این روزها بارها آهنگ «وزیدن در باد» دیلن را گوش می کنم و آرزو می کنم که جنگ دیگری شروع نشود.

این آهنگ تا به حال در حدود ۱۰۰ بار مورد بازخوانی قرار گرفته است و اغلب نیز خوانندگانی مطرح اقدام به بازخوانی آن کرده اند که از جمله می توان به جون بائز (توسط کاراکتر جنی در فیلم «فارست گامپ» اجرا می شود)، سام کوک، نیل یانگ، الویس پریسلی، استیوی واندر و... اشاره کرد.


نام اصلی آهنگ Blowin in the Wind است.
روزنامه شرق

Asalbanoo
27-06-2007, 01:03
▪ اثر چاک بری

▪ تاریخ ارائه؛ ۱۹۵۸

▪ زمان؛۲:۴۰ دقیقه

آهنگ «جانی بی گود»۱اولین آهنگ راک اند رولی بود که به موضوع ستاره شدن در موسیقی راک اند رول پرداخت و هنوز هم معروف ترین آهنگ راک اند رول است که به این موضوع می پردازد. آهنگی که حکایت داستان معروف «رویای امریکایی» است.

پسر فقیری که در گیتار زدن مهارت دارد و با کار و تلاش مشهور می شود که البته داستان او به نوعی شبیه زندگی خود چاک بری است.
او در سال ۱۹۵۵ در یک آرایشگاه کار می کرد و هرازگاهی نیز در یک گروه کوچک جز، گیتار می نواخت. تا اینکه روزی «مادی واترز (۱۹۱۵ تا ۱۹۸۳)» را دید که یکی از بزرگترین ستاره های موسیقی بلوز آن زمان بود. واترز او را به صاحب استودیوی «چس» معرفی کرد و این گونه بود که جانی سه سال بعد دومین خواننده مشهور سبک راک اند رول بعد از الویس پریسلی بود. با این تفاوت که بری ترانه و آهنگ هایش را خودش می نوشت. چیزی که الویس پریسلی به اعتراف خودش آرزو داشت تا بتواند مثل چاک احساساتش را بیان کند.

بری این آهنگ را در سال ۱۹۵۵ نوشت و سه سال بعد آن را منتشر کرد. او ایده و اسم جانی در آهنگ را از «جانی جانسن»۲ که نوازنده پیانو بود و چندین آهنگ را هم برای بری ساخته بود گرفت. چاک در سال ۱۹۵۳ به «گروه سه نفره جان (جانسون)» پیوست و در مدت کوتاهی عضو کلیدی و خواننده اصلی گروه شد.
بعدها و در سال ۲۰۰ جانسون از بری به خاطر آنکه حق و حقوق او را در آهنگ های مشترکشان به طور کامل پرداخت نکرده است به دادگاه شکایت کرد، ولی این پرونده در سال ۲۰۰۲ مختومه اعلام شد و با رای دادگاه هیچ حکمی علیه بری صادر نشد، چرا که زمان زیادی بین ضبط آهنگ ها و شکایت به دادگاه گذشته بود. بری ابتدا می خواست این آهنگ را در خصوص پسری رنگین پوست (در اینجا سیاهپوست) بخواند ولی بعداً آن را به پسری فقیر تغییر داد، به خاطر آنکه بتواند آهنگش را از رادیو پخش کند.

بری بعدها آهنگی را در ادامه این آهنگ خواند که «خداحافظ جانی» نام داشت. جانی فارغ التحصیل دانشگاه در رشته آرایشگری بود ولی همان طوری که در ترانه این آهنگ می خواند هیچ گاه به خوبی خواندن و نوشتن یاد نگرفت. از اتفاقات جالب در خصوص چاک بری آن است که روزی کیث ریچاردز در یکی از شوهای بری به پشت صحنه می رود و بری که او را نمی شناخته او را با افراد مزاحم اشتباه گرفته و کتکش می زند.

آهنگ «جانی بی گود» آهنگ بسیار معروف و محبوبی در بین امریکاییان است و در تمام این سال ها مورد ارجاعات فراوان قرار گرفته است. در سال ۱۹۷۷، ناسا، این آهنگ را همراه با سفینه تحقیقاتی خود به عنوان بسته ای که حاوی فرهنگ امریکایی است به فضا فرستاد، تا شاید روزی بیگانگان (موجودات فضایی) چاک بری را بشناسند.
همچنین در سال ۲۰۰۴ و در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری در امریکا، جان کری کاندیدای دموکرات غالباً از تم اصلی این آهنگ در مجامعی که حاضر می شد به نوعی یاد می کرد. این آهنگ تا به حال توسط بالغ بر ۵۰ خواننده و گروه موسیقی مورد بازخوانی مجدد قرار گرفته است که از معروف ترین افرادی که این آهنگ را بازخوانی کرده اند می توان به الویس پریسلی، جوداس پریست، جیمی هندریکس، التون جان، ای سی دی سی، بیتلز و... اشاره کرد.


پی نوشت ها
۱- نام اصلی ترانه Johnny B Goode است. گود (Goode) نام خیابانی در شهر سنت لوئیس در ایالت مزری امریکاست. خیابانی که چاک بری در سال ۱۹۲۸ در آن متولد شده است. (البته در بعضی منابع ذکر شده است که او در سن خوزه کالیفرنیا متولد شده است.)
۲- جانی جانسون فرد بسیار قابل احترامی در بین موسیقیدانان بود. او تا پیش از مرگش با افراد بزرگی چون کیث ریچاردز، اریک کلپتن، جان لی هوکر و... کار کرد. وی در سال ۲۰۰۵ در سن ۸۰ سالگی درگذشت.
روزنامه شرق

Rock Magic
28-06-2007, 03:51
جالب بودند.ممنون:46:
کسی از َAlan Jackson بیو نداره؟

Doyenfery
29-06-2007, 06:11
Keep talking



There's a silence surrounding me
I can't seem to think straight
I'll sit in the corner
No one will bother me
I think I should speak now
Why won't you talk to me
I can't seem to speak now
You never talk to me
My words won't come out right
What are you thinking
I feel like I'm drowning
What are you feeling
I'm feeling weak now
Why won't you talk to me
I can't show my weakness
You never talk to me
I sometimes wonder
What are you thinking
Where do we go from here
What are you feeling

It doesn't have to be like this
All we have to do is make sure we keep talking

Why won't you talk to me
I feel like I'm drowning
You never talk to me
I know I can't breathe now
What are you thinking
We're going nowhere
What are you feeling
We're going nowhere
Why won't you talk to me
You never talk to me
What are you thinking
Where do we go from here


به صحبت کردن ادامه بده



سکوتی مرا احاطه کرده
انگار نمی توانم درست فکر کنم
در گوشه ای می شینم
کسی نمی تواند مزاحمم شود
فکر کنم که حالا باید حرف بزنم
(چرا با من حرف نمی زنی؟)
انگار حالا نمی توانم حرف بزنم
(هرگز با من حرف نمی زنی )
حرف هایم درست ادا نمی شوند
(به چه فکر می کنی ؟)
حس می کنم انگار دارم غرق می شوم
(چه حس می کنی؟)
حالا احساس ناتوانی می کنم
(هیچوقت با من حرف نمی زنی)
آیا می توانم ضعفم را نشان دهم ؟
(به چه فکرمی کنی ؟ )
گاهی به حیرتم
(چه حس می کنی)
از اینجا به کجا می رویم ؟
چرا با من حرف نمی زنی ؟
(حس می کنم که انگار غرق می شوم)
(هرگز با من حرف نمی زنی )
می دانی که حالا نمی توانم (دیگر) نفس بکشم ؟
(به چه فکر می کنی ؟)
به جایی نمی رویم
(چه حس می کنی؟)
به هیچ کجا نمی رویم
(چرا با من حرف نمی زنی؟)
هرگز با من حرف نمی زنی
(به چه فکرمی کنی ؟ )
از اینجا به کجا می رویم ؟

یکی از کارای پینک فلوید به نام (keep ttalking) که هر چه قدر بیشتر بهش فکر کنی بیشتر و بیشتر می فهمیش !
__________________________
مونولوگ آغازین این شعر که بیشتر بعنوان تبلیغات موسسه British Telecom معروف است صدا و کلمات فیزیکدان مشهور استیون هاوکینز می باشد, که فقط می تواند از طریق یک کامپیوتر ترکیب کننده صدا صحبت کند و علت این امر یه بیمار جنبشی - عصبی است .

البته در معنای دورتر این ترانه اهمیت صحبت کردن و درست صحبت کردنو می خواد بگه.
یه قسمت از متنی که تو سایتی که لیریک رو ازش گرفتم بود رو می ذارم ..:

For millions of years mankind lived just like animals
Then something happened which unleashed the power of our imagination
We learned to talk

Doyenfery
29-06-2007, 06:46
Fee fi fo


Fee fi fo she smells his body
She smells his body
And it makes her sick to her mind
He has got so much to answer for
To answer for, To ruin a child's mind

How could you touch something
So innocent and pure
Obscure
How could you get satisfaction
From the body of a child
You're vile, sick

It's true what people say
God protect the ones who help themselves
In their own way
It's true what people say
God protect the ones who help themselves
In their own way

He was sitting in her bedroom
In her bedroom
And now what should she do
She's got so much insecurity
And his impurity It was a gathering gloom

How could you touch something
So innocent and pure
Obscure
How could you get satisfaction
From the body of a child
You're a vile, sick

It's true what people say
God protect the ones who help themselves
In their own way
And I often wondered to myself:
Who protects the ones who can't protect themselves?

It's true what people say
God protect the ones who help themselves
In their own way
And I often wondered to myself:
Who protects the ones who can't protect themselves?



فی ,فای , فو


فی ,فای , فو او بدنش را بو می کند
او بدنش را بو می کند
و این بو او را در ذهنش بیمار می کند
پاسخ های زیادی بدست آورده ای برا توجیه کردن ..
برای جواب دادن به تخریب اندیشه یک کودک

چگونه می توانستی چیزی با این همه
خلوص و معصومیت را لمس کنی ؟
روشن (واضح) نیست ؟
چگونه با بدن یک کودک خود را ارضا می کردی ؟
تو پَست و فاسدی ,بیمار.

چیزی که مردم می گویند واقعیت است
خداوند حافظ کسانی است که به خودشان کمک می کنند
به روش خودشان
چیزی که مردم می گویند واقعیت است
خداوند حافظ کسانی است که به خودشان کمک می کنند
به روش خودشان

در اطاق خواب او نشسته بود ,
در اطاق خواب او
و اکنون باید او چکار می کرد؟
خیلی احساس نا امنی می کرد
و ناپاکی او یک تیرگی فزونی یافته بود .
____________
می گن که این ترانه داستانیه که واسه خواننده این گروه (Dolores O, riordan) در بچگی توسط پدرش اتفاق افتاده .
___________
دانلود :


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Doyenfery
29-06-2007, 07:35
Rajaz


When the desert sun has passed horizon's final light
and darkness takes it's place...
We will pause to take our rest.
Sharing songs of love,
tales of tragedy.


The souls of heaven
are stars at night.
They will guide us on our way,
until we meet again
another day.
When a poet sings the song and all are hypnotised,
enchanted by the sound...
We will mark the time as one,
tandem in the sun.
The rhythm of a hymn.


The souls of heaven
are stars at night.
They will guide us on our way,
until we meet again
another day.
When the dawn has come
sing the song,
all day long.

We will move as one,
bear the load
on the road.


The souls of heaven
turn to stars
every single night
all across the sky...
they shine.



رجز


وقتی خورشید صحرا آخرین نقطه ی افق را نیز پشت سر می گذارد
و تاریکی جای خود را می یابد ,
ما می ایستیم تا بیاساییم
می خوانیم ترانه هایی از عشق
و افسانه هایی از اندوه

ارواح آسمان
ستاره های شبند
راهنمایمان خواهند بود
تا یکدیگر را دوباره دیدار کنیم
در روزی دیگر

وقتی ترنم شعری ما را با خود می برد
مسحور نغمه اش ,
زیر آفتاب,
پشت به پشت پیش می رویم ;
با آهنگ سرودمان

ارواح آسمان
ستاره های شبند
راهنمایمان خواهند بود
تا یکدیگر را دوباره دیدار کنیم
در روزی دیگر

وقتی پگاه فرا می رسد ,
سر تا سر روز
ترانه می خوانیم

همه , هم آوا
سر تا سر راه را
پیش می رویم با کوله بار هایمان

ارواح آسمان
ستاره می شوند .
هر شبِ تاریک
در سر تاسر آسمان ,
آنها می درخشند ...

Doyenfery
29-06-2007, 07:40
Straight to my heart

I was born in '49,
in a family of four.
Father had his own band
just after the war.

My brother and I had a radio
and every night we'd share,
waves from Luxembourg
that came though the air.

Days were full of music
and nights were the same.
And though the songs are different now
some things never change...

I can't explain the way I feel.
Why, event to this day,
I steel love the sound of that red guitar.
It takes my breath away
and goes straight...
to my heart.
Straight to my heart.
Straight to my heart.



بی امان به قلبم..


من در سال 49 به دنیا آمدم ;
در خانواده ای چهار نفره
پدر گروه موسیقی ای برای خود داشت ;
درست پس از جنگ .

من و برادرم , رادیویی داشتیم
و شب ها ,با هم شریک می شدیم
در امواجی از لوکزامبورگ ,
که از هوا می آمدند.

روز ها انباشته از موسیقی بود ;
شب ها نیز همینطور .
و اگر چه اینک ترانه ها طوری دیگرند ,
اما چیز هایی هرگز عوض نمی شوند

احساس خود را نمی توانم ابراز کنم
به هر جهت , حتی تا به امروز ,
هنوز صدای آن گیتار قرمز را دوست دارم
چرا که نفسم را می گیرد
و بی درنگ به دلم می رود
بی درنگ به دلم ...

__________
دانلود:


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Doyenfery
29-06-2007, 07:51
Rock...Music -Just NeginوAsalbanoo از شما و کلیه دوستان تشکر می کنم که در نبود من هوای این تاپیکو دارید
دست همه درد نکنه

:11:

:happy:
:happy:

Rock Magic
29-06-2007, 14:06
Rock...Music -Just NeginوAsalbanoo از شما و کلیه دوستان تشکر می کنم که در نبود من هوای این تاپیکو دارید


دست همه درد نکنه
:11:


:happy:

:happy:


خواهش میکنم عزیز قابلی نداشت به هر حال هرکمکی تونستم میکنم.این نشون از علاقه ما به این سبکه:27:
راستی یادت نره پیغام خصوصیت رو چک کن.:20:

Asalbanoo
30-06-2007, 15:52
سلام. خواهش می کنم.. وظیفه بود...

--------------


▪ اثر The Clash

▪ تاریخ ارائه؛ سال ۱۹۷۹

▪ زمان آهنگ؛ ۱۹/۳دقیقه

گروه The Clash یکی از عناصر اصلی موج پانک راک اواخر دهه ۱۹۷۰ در انگلستان بود که عقاید سیاسی (دست چپی) اعضای اصلی آن - جو استرامر و مایک جونز- به خوبی در متن ترانه های آنها نیز مشهود است. همچنین تلفیق موسیقی راک با سبک هایی چون رگی و جز، آنها را از دیگر گروه های پانک راک آن زمان که بیشتر عقاید نهیلیستی و آنارشیستی داشتند متمایز می کرد. گروهی که به رغم سال های کوتاه فعالیتش (۱۰ سال) تاثیر شگرفی در موسیقی راک آن زمان بریتانیا گذاشت و بسیار مورد تمجید قرار گرفت.

گروهی که آنقدر خواننده اش تاثیرگذار و محبوب بود که در مراسم باشکوه جایزه گرمی در سال ۲۰۰۳ افرادی چون بروس اسپرینگستین، دیوید گراول و الویس کاستلو آهنگ «فراخوان لندن» را برای احترام به او در غم از دست دادنش اجرا کردند.

The Clash که تا اواخر دهه ۱۹۷۰ در امریکا چنان شناخته شده نبود با ارائه آلبوم «فراخوان لندن» که سومین آلبوم استودیویی شان بود توجه بسیاری را به خود جلب کردند، به طوری که مجله رولینگ استون این آلبوم را بهترین آلبوم سال ۱۹۸۰ نامید و در لیست ۵۰۰ آلبوم برتر همه زمان های خودش مقام هشتم را به آن داد. آهنگ سیاسی و مکاشفه آمیز «فراخوان لندن» اولین آهنگ این آلبوم و یکی از بهترین آهنگ های گروه است. آهنگی که تنها آهنگ از یک آلبوم (به صورت تک آهنگ ارائه نشده) است که توانسته رتبه اول جدول تک آهنگ ها را در بریتانیا کسب کند.
این اثر به تفصیل در خصوص پایان زندگی از طریق به وجود آمدن عصر یخبندان، قحطی و جنگ صحبت می کند و شاید بهترین آهنگی باشد که روحیه معترض به بی عدالتی ها را که در سبک پانک راک متجلی شده بود بیان می کند. جو استرامر خواننده گروه معتاد به خواندن اخبار در روزنامه ها بود و بسیاری از تصاویر هلاک باری را که در آهنگ هایش به تصویر کشیده است از همین گزارشات خبری روزنامه ها می گرفت.

عنوان این آلبوم و آهنگ نیز از جمله آهنگ های مشهور رادیو بی بی سی در هنگام جنگ جهانی دوم گرفته شده است. ترانه این آهنگ از نقاط قوت آن محسوب می شود و همان طور که گفته شد دارای ارجاعات فراوانی به احوال آن زمان است.
مثل سطری که می گوید «یک خرابی هسته ای، اما من نمی ترسم» که اشاره به خرابی رآکتور هسته ای «تری مایل آیلند» در پنسیلوانیای امریکا در سال ۱۹۷۹ دارد و همچنین آنجا که می گوید «زیرا لندن در حال غرق شدن است و من در کنار رودخانه زندگی می کنم» که اشاره ای طعنه وار به محل زندگی خودش (جو استرامر) دارد که در ساختمان بلندی زندگی می کرد و اشاره ای به این اعتقاد مردم لندن که اگر روزی رودخانه تیمز طغیان کند، تمام شهر به زیر آب می رود. در جایی دیگر از ترانه آمده است «بیتلز بازی های دروغین مرده و به ما هم نگاه نکنید» که اشاره ای نیشدار به اوضاع و احوال گروه و دفاع از روحیات گروه های پانک راک آن زمان است.

البته استفاده از ترکیب «بیتلز بازی های دروغین» چندان معلوم نیست. به لحاظ فرم موسیقایی
نیز این آهنگ فاصله قابل توجهی از کارهای متقدم گروه گرفته است و از عواملی استفاده شده که بحق باعث ایجاد حسی آشفته، غمناک و مکاشفه آمیز در آهنگ شده است. که در این خصوص می توان به هم افزایی نواختن درام «تاپر هدن» که فاقد ضربات محکم پی در پی (backbeat) است و نوازندگی گیتارباس زیبا و پرتپش پل سیمون اشاره کرد.
و البته آنکه پایان آهنگ جذابیت زیادی به آن داده است جایی که جو استرامر مطابق آنچه در آهنگ های راک اندرول آن زمان مرسوم بود نه آهنگ را کم رتبه قطع می کند و نه آنکه صدایش را محو می کند بلکه پژواک ادای کلمه پایانی متن ترانه است که خاتمه بخش آهنگ می شود.

از نکات جالب در خصوص آلبوم «فراخوان لندن»، جلد جذاب آن است که پل سیمون را در حالی که گیتارباس خود را دارد به زمین می کوبد نشان می دهد.
جالب آنجاست که پل سیمون برای اینکه این عکس خیلی خوب و طبیعی به نظر برسد با همین قدرتی که در عکس قابل مشاهده است گیتار باس خود را به زمین می کوبد و در نتیجه گیتار او می شکند.



کامران معتمدی
نام اصلی آهنگ London Calling است.



روزنامه شرق

Asalbanoo
04-07-2007, 23:59
در میان گروههای Rock و Blues، گروه ZZ Top از معدود گروهایی است که از سال 1969 تا به حال بدون تغییر در اعضای گروه همچنان پا برجا به فعالیت خود ادامه می دهد.

این گروه یکی از قوی ترین گروههای Rock-Blues آمریکایی است که فعالیت خود را در سالهای اوج گیری راک یعنی اواخر دهه 60 بصورت یک گروه Trio (متشکل از 3 نوازنده) آغاز کرد.

Billy Gibbons نوانده گیتار از گروه Moving side walk و نوازنده گیتار باس، Dusty Hill و درامر Frank Beard که هر دو از گروه American Blues جدا شده بودند در سال 1969 به یکدیگر پیوسته و اولین آلبوم خود را ساختند.

دو آلبوم اول آنها یعنی First Album و Rio Grand Mud بازتابی قوی از تاثیر Texas Blues بود، به طوری که می توان آنها را نمونه هایی بارز از این سبک دانست. آلبوم سوم آنها Tres Hombres با آهنگ "La Grange" که متشکل از Riff هایی بر مبنای "Boogie Chillen" از John Lee Hooker است، توانست به شهرتی جهانی دست پیدا کند


پس از این سه آلبوم گروه اقدام به برگزاری یک تور جهانی 3 ساله کرد، تحمل فشار سخت این 3 سال علاوه بر تور ماحصل دیگری نیز داشت و آن آلبومهای Tejas و Fandango بود. آنها سپس با آلبومهای Deguello و El Loco به صحنه بازگشتند. این دو آلبوم مقدمه ای بر Eliminator بود که بطور سرسام آوری با استقبال مواجه شد و جلوه دیگری از سیمای ZZ Top را به طرفداران موسیقی راک ارائه کرد.

در آلبوم بعدی یعنی After Burner با اضافه کردن Synthesizer، موسیقی ZZ Top به یک سبک مجزا و مخصوص به خود در میان هم عصرانشان تبدیل شده بود. اینک آنها با ریش بلند، عینکهای مشکی، لباسهای پر زرق و برق و گیتارهای عجیب ظاهر می شدند و از این رو می توان آنها را یک گروه Grunge نیز دانست. Hill و Gibbons همواره با ریش بلند و ظاهری شبیه به هم ظاهر می شدند. جالب اینکه Beard هیچگاه ریش ندلشت، با وجود اینکه Beard به معنی ریش است

گفتگوی هارمونی

doyenboof
05-07-2007, 12:20
بعد از امتحاتات وحشتناک دانشگاه نیروانا خیلی می چسبه:31:

سلام از گروه نیروانا این شعر با ترجمش

فلوید آرایشگر
شعر و مو سیقی از ((کرت کوبین))


زنگ در صدا می کنه ، بیا تو
فلوید یه نگاهر به موهایی که روی چونه ام در اومده می اندازه
می گه بشین و صندل و اصلاً نترس
یه دونه از اون حوله های داغی که بخار ازشون بلند می شه می ذاره رو صورتم

اصلاح شده م
شرمگین ام
اصلاح شده م

بارنی محکم رو صندلی نگه ام می داره
نمی تونم جزی ببنم ، خیلی ترسیده م
فلوید هن هن می کنه ، صدای زورزدن یه نفر رو می شنوم
پی پی جلوی دهنم رو گفته تا جیغ و داد نکنم

اصلاح شده م
شرمگین ام
اصلاح شده م

می تونم حدس بزنم کیا تو اتاق هستن
اپی و احتمال می دم که عمه بی هم باشه
اونا دیگه از دستم خسته می شن و منو {از نظر احساسی} داغون می کنن
من هم تو آغوش عمه بی خفه می میرم

اصلاح شده م
شرمگین ام
اصلاح شده م





floyd barber
cabain

bell on the door ring , com on in
floyd observes my hairy chin
sit down in [the] chair , don't be afraid
steaming towel wrapped around my face

I'm shaved
I'm ashamed
I'm shaved

barney ties me to the chair
I can't see , I`m really scared
floyd breathes hard , I hear a zip
pee -pee pressed against my lips

I'm shaved
I'm ashamed
I'm shaved

I sense others in the room
opie , aunt bea , I persume
they take turns , and cut me up
I die smothered in andy `s clutch

I'm shaved
I'm ashamed
I'm shaved

doyenboof
05-07-2007, 12:30
در میان گروههای Rock و Blues، گروه ZZ Top از معدود گروهایی است که از سال 1969 تا به حال بدون تغییر در اعضای گروه همچنان پا برجا به فعالیت خود ادامه می دهد.

این گروه یکی از قوی ترین گروههای Rock-Blues آمریکایی است که فعالیت خود را در سالهای اوج گیری راک یعنی اواخر دهه 60 بصورت یک گروه Trio (متشکل از 3 نوازنده) آغاز کرد.

Billy Gibbons نوانده گیتار از گروه Moving side walk و نوازنده گیتار باس، Dusty Hill و درامر Frank Beard که هر دو از گروه American Blues جدا شده بودند در سال 1969 به یکدیگر پیوسته و اولین آلبوم خود را ساختند.

دو آلبوم اول آنها یعنی First Album و Rio Grand Mud بازتابی قوی از تاثیر Texas Blues بود، به طوری که می توان آنها را نمونه هایی بارز از این سبک دانست. آلبوم سوم آنها Tres Hombres با آهنگ "La Grange" که متشکل از Riff هایی بر مبنای "Boogie Chillen" از John Lee Hooker است، توانست به شهرتی جهانی دست پیدا کند


پس از این سه آلبوم گروه اقدام به برگزاری یک تور جهانی 3 ساله کرد، تحمل فشار سخت این 3 سال علاوه بر تور ماحصل دیگری نیز داشت و آن آلبومهای Tejas و Fandango بود. آنها سپس با آلبومهای Deguello و El Loco به صحنه بازگشتند. این دو آلبوم مقدمه ای بر Eliminator بود که بطور سرسام آوری با استقبال مواجه شد و جلوه دیگری از سیمای ZZ Top را به طرفداران موسیقی راک ارائه کرد.

در آلبوم بعدی یعنی After Burner با اضافه کردن Synthesizer، موسیقی ZZ Top به یک سبک مجزا و مخصوص به خود در میان هم عصرانشان تبدیل شده بود. اینک آنها با ریش بلند، عینکهای مشکی، لباسهای پر زرق و برق و گیتارهای عجیب ظاهر می شدند و از این رو می توان آنها را یک گروه Grunge نیز دانست. Hill و Gibbons همواره با ریش بلند و ظاهری شبیه به هم ظاهر می شدند. جالب اینکه Beard هیچگاه ریش ندلشت، با وجود اینکه Beard به معنی ریش است

گفتگوی هارمونی


سلام
اطلاعات خوبی بود مشکرم
میشه از doors هم یکم برامون توضیح دهی
از اون گروه های خوف زمان خودش بوده

Rock Magic
06-07-2007, 23:09
اینم بیوگرافی The door




The Doors




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در خصوص زندگي جيم موريسون، رهبر و همه‌كاره‌ي گروه دورز، داستاني جالب و مهم گفته مي‌شود كه به زعم خود موريسون در شكل‌گيري شخصيت او بسيار تأثيرگذار بوده است: هنگامي كه جيم كودكي چهارساله بوده است به همراه پدر و مادرش به نيومكزيكو سفر مي‌كند. در جاده، موريسون با تعدادي سرخپوست مواجه مي‌شود كه بر روي جاده دراز كشيده‌اند و در حال مرگ هستند. اين صحنه بر روي موريسون 4 ساله تأثير بسياري مي‌گذارد. او بعدها به دوستانش گفت كه همانطور كه ماشين از جلوي سرخپوست‌ها عبور مي‌كرده است، روح يكي از آنها در جسم او حلول كرده است. اين داستان عموماً براي توصيف شخصيت نامتعارف و پررمز و راز موريسون كه يكي از ماندگارترين چهره‌هاي تاريخ موسيقي راك است بازگويي مي‌شود. (اوليور استون نيز در فيلم دورز از اين واقعه استفاده‌ي دراماتيكي مي‌كند.) ري مانزارك، نوازنده‌ي كيبورد گروه، از قول موريسون مي‌گويد كه آن سرخپوست يك عارف بوده، عارفي الكتريكي.
موريسون، پسر آدميرال نيروي دريايي و ري مانزارك يكديگر را در نيمه‌هاي دهه‌ي 1960 در دانشگاه USLA ملاقات كردند. در آنجا هردوي آنها در رشته‌ي فيلمسازي تحصيل مي‌كردند. آنها تصميم گرفتند يك گروه موسيقي تشكيل دهند كه كمتر تحت تأثير زمان خودش باشد. مانزارك به سبك بلوز و جاز علاقه‌ي فراواني داشت. دو عضو ديگر گروه، رابي كريگو، گيتاريست و جان دنزمور، درام‌زن بودند. خواننده و شاعر گروه، موريسون بود كه تحت تأثير نيچه، ويليام بليك و رمبو شعر مي‌گفت. اشعار او عمدتاً درباره‌ي وجود و ازخودبيگانگي بود.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اما حال و هواي موسيقي نامتعارف گروه دورز، تيره و تا حدي اروتيك بود. اولين آلبوم گروه با عنوان Break On Through To The Other Side به نوعي بيانيه‌ي فلسفي ـ سياسي موريسون بود. ترانه‌هاي دورز برخلاف دو گروه مطرح آن دوران، بيتلز و رولينگ استونز، آتش در وجود شنوندگانش برمي‌انگيخت. ترانه‌هاي آلبوم اول گروه مملو از مضامين ضدپدرسالاري بود. به خصوص ترانه‌ي مشهور و پر سروصداي اين آلبوم با عنوان Father I Want To Kill You, Mother I Want To…. اين ترانه‌ها براي آن زمان بسيار پيشرو بود و به همين دليل مثل بمب در آمريكا صدا كرد. مضامين معترضانه‌ي گروه باعث شد تا از اجراي كنسرت آنها در لس‌آنجلس جلوگيري شود. همين امر باعث شهرت و محبوبيت بيشتر گروه شد.
دورز با اشعار و ذهنيت نبوغ‌آميز موريسون، بسياري از تابوهاي جامعه‌ي آمريكا را زير سؤال مي‌برد. به همين دليل نهادهاي سنتي تمام تلاش خودشان را به خرج مي‌دادند تا از برنامه‌هاي آنها جلوگيري كنند.
اشعار موريسون، حاوي ترس و اضطراب انسان معاصر از جنگ، سياست، ترور و ... بود. ترانه‌هاي جادويي و قاعده‌شكن گروه در آن سالها Light My Fire و People Are Strange بودند كه همگي جزو پرفروشترين ترانه‌هاي سال آمريكا بودند. مورسيون روزبه‌روز محبوب‌تر مي‌شد و درعين‌حال روربه‌روز هم پيچيده‌تر و نامتعارف‌تر مي‌شد. شخصيت حساس موريسون توان تحمل دردها و رنج‌هاي فلسفي او را نداشت و موريسون هم‌زمان به الكل و مواد مخدر معتاد شد و به نوعي، خودكشي تدريجي را برگزيد.كنسرت‌ها و برنامه‌هاي آنها روزبه‌روز عجيب‌تر و نامتعارف‌تر مي‌شد. به‌گونه‌اي كه در يكي از كنسرت‌ها موريسون آنچنان به سياست آمريكا و دولتمردان آن حمله كرد، كه پليس مداخله كرد و كنسرت تعطيل شد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در سال 1969، موريسون عنصري نامطلوب تشخيص داده شد. به همين دليل او تحت فشارهاي آشكار و نهان مجبور به ترك آمريكا شد و به پاريس رفت و در سال 1971 بر اثر سكته‌ي قلبي جان سپرد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گروه دورز تا سال 1973 به كار خود ادامه داد و دو آلبوم بدون حضور موريسون روانه‌ي بازار كرد، اما در اين سال متلاشي شد. در سال 1991 اوليور استون فيلمساز آمريكايي كه به فضاي سياسي ـ فرهنگي دهه 1960 علاقه‌ي فراواني داشت، فيلمي با عنوان دورز درباره‌ي شخصيت افسانه‌اي جيم موريسون ساخت. در اين فيلم ول كيلمر در نقش موريسون ظاهر شد. ري مانزارك دوست و همكار موريسون مي‌گويد: در هر دوره شاهد جوانان تازه‌اي هستم كه ژرفاي موسيقي دورز را درك مي‌كنند.
موريسون در قبرستان مشهور پرلاشز پاريس دفن شده است.:46:




persianstat('10005314', 0);

Rock Magic
06-07-2007, 23:11
اجمالی بر باززایش موسیقی راک.

محسن نامجو
مارس 2007


اشاره: چندی پیش تعدادی سوال توسط یکی از دوستان موسیقی ‌دوست – که ساکن خارج از ایران هستند – درباره وضعیت کلی موسیقی راک در ایران و... مطرح شده بود. در این نگاشته سعی بر آن است تا در طی یک متن ثابت پاسخهای مناسبی برای سوالات متفرقه دوست نامبرده بدست آید:





***



وضعیت کلی عنوانی است که در بدو امر مخاطب را گیج و مبهوت می‌کند. چرا که اساساً در رابطه با هر امری وضعیت کلی می‌تواند سرچشمه یک شناخت متوهمانه از آن چیز باشد. شناختی دور از واقعیت. اما در اینجا با کمی اغماض این رای را صادر می‌کنم که: «بررسی محدویتهای بیرونی و شرایط حاکم بر سیستم فرهنگی دولت و نظرگاه مشکوک این سیستم به موسیقی [بویژه عنوان موسیقی راک]، ما را در مسیر توصیف وضعیت کلی قرار خواهد داد. از جانب دیگر وضعیت درونی موسیقی و موزیسین‌های راک و بررسی آنچه در زیرزمین‌های ایران می‌گذرد به توصیف جزئیات خواهد انجامید. پس واژه «کلی» هم‌ارز یا مفاهیمی چون «بیرون»، «دولت»، «جمع» و غیره و عنوان «جزئی» معادل مفاهیم «درون»، «فردِ تک»، «نوازنده»، «ذهن» و... فرض گرفته می‌شود.
ابتدا ببینیم این موسیقی که آن را راک می‌نامیم چیست و چه دلیلی آن را به زیرزمین کشانده است؟
موسیقی راک را از دو منظر تعریف می‌کنیم:
الف/ تعریف ساده آن به کمک شاخصهای موسیقیایی بیان می‌شود. موسیقی راک موسیقی‌ای است که توسط یک ارکستر شامل چهار ساز اجرا می‌شود. آن چهار ساز گیتار باس، درام، گیتار الکتریک (یا آکوستیک) و ساز چهارم یعنی کیبورد معمولاً نقشی فرعی‌تر دارد. به این مجموعه ساز باید آواز را هم افزود و این هم در صورتی است که قطعه راک مورد نظر ما بکلام یا آوا باشد. آوا هم شامل هرگونه صوت یا نعره‌ای است (غیر از کلام) که توسط خواننده راک ادا شود. در ارکستر راک، باس و درام اساسی‌ترین نقش را دارا هستند. درام پایه ضرب، آرایش ریتم یک یک قطعه و تمپوی آن را حفظ می‌کند و تداوم می‌بخشد و باس علاوه بر همراهی با نقش درام شمایی از ملودی قطعه راک را نیز به مخاطب منتقل می‌کند. ملودی‌ای که اصل آن قرار است توسط گیتار، کیبورد یا خواننده ارائه شود. در مبحث کنترپوان همیشه یک خط مبنا داریم که خطوط دیگر را جهت آنالیز قطعه با آن قیاس می‌کنند. آن خط را به لاتین Cantus Firmus می‌نامند. گیتار باس در ارکستر راک نقشی مشابه همین خط مبنا در قطعات کنترپوانیک را دارد. از این جهت است که می‌گویند باس مهمترین ساز در یک ارکستر راک است. گیتار الکتریک اما خود به دو نقش ظاهر می‌شود: گیتار ریتم و گیتار ملودی که خود این دو واژه آنها ار بی‌نیاز از توضیح می‌کند. خیلی موارد هم ممکن است که گیتار الکتریک جای خود را به یک گیتار آکوستیک (unplugged) بدهد که این تاثیری در ماهیت ارکستر راک و قطعه‌ای که می‌نوازد ندارد. همچنین بسیار تجربه شده که یک ساز آکوستیک کاملاً متفاوت از ارکستر راک به آنها اضافه می‌شود. سازی مثل «بانجو»، «فلوت» و یا حتی «سه‌تار». البته اینجا اختلاف نظر کوچکی مطرح است مبنی بر اینکه ارکستر را بخاطر همین حضور ساز جدید دیگر ارکستر راک بنامیم. حالا بجای آن چه واژه‌ای بکار می‌رود، خود منشاء همین ااختلاف نظرهاست. واژه‌های «تلفیقی» یا «راک تلفیقی» و رواج آنها ریشه در استفاده از همین ساز جدید داشته است. گرچه معنای اصلی یک ارکستر راک تلفیقی (Alternative Rock) بسی دقیق‌تر و موشکافانه‌تر از تنها حضور یک ساز جدید است که در ادامه بدان می‌پردازیم.
پس تمام آنچه آمد تعریف ساده (!) موسیقی راک بود که به کمک عوامل موسیقیایی بیان شد. اما تعریف دیگر بر حوزه شناخت دیگر دلالت دارد:
ب/ دهه ۱۹۶۰ را در فرهنگ غرب (در اینجا آمریکا) می‌توان دهه تکوین نوعی هنر معترض نامید. مثلاً در حیطه سینما نگاه منتقدانه و صریح فیلمسازان معاصر آمریکایی مثا {اسکورسیزی} یا {الیور استون} ریشه در سینمای معترض {سیدنی پولاک} یا {جان فورد} دارد که دهه‌های ۵۰ و ۶۰ سالهای اوج فعالیت آنان بود. متولدین دهه‌های ۳۰ و ۴۰ میلادی که بخشی از سالهای کودکی شان همزمان با بزرگترین جنگ تاریخ بشر طی شده بود نسل خاصی را بوجود آوردند که هم ویژگیهای روانی و درونی‌شان و هم شرایط معاصر و بیرونی‌شان در خیلی جهات منحصر بفرد بود. به هر صورت این مفهوم – یعنی اعتراض – چندین آبشخور جداگانه دارد:
۱/ راک از حیث بررسی موسیقیایی ریشه در سبکهای قبل از خود مثل جاز، راک‌اندرول، بلوز یا... دارد. بلوز موسیقی سیاهان است و سیاهان فرزندان زجردیده پدر و مادری هستند که به زور از سرزمینهای خو رانده شده اند. اعتراض مستتر در بلوز اعتراض بردگان است. آنچه از ساز درام برمی‌خیزد صدای ریتمهای یک فرهنگ غنی و بکر و پر قدمت است که در قاره ای سیاه موجود بوده است....
۲/ راک سبک زمانه خود است. زمانه‌ای که مصادف است با شروع جنگ سرد، چالشهای عظیم ایجاد شده در جامعه آمریکا بخاطر جنگ ویتنام، راه افتادن موج عظیم انتقاد سرسختانه از نظام کهنه آموزش عالی که اعتراضات دانشجویان فرانسوی نمون‌ای از آن بود و....
۳/ آبشخور دیگر راک اعتراض موجود در ادبیات آن بود. ادبیات راک ادبیاتی جدید بود که قبل از آن نمونه‌ای نداشت. چه در فرم اشعار که شاید اصلاً از این حیث نتوان آن را شعر نامید. {سید بارت}، {فرانک زاپا}، {لئونارد کوهن}، {کلاپتون} و دیگران از واژه words در کنار music در پارتیتورهای خود استفاده می‌کردند. یعنی موسیقی و کلمات. این واژه هیچ داعیه‌ای را برنمی‌تابد. صرفاً کلمه است و تفسیر آن به خود مخاطب واگذار شده است.
۴/ ...
۵/ ...
۶/ ...
به هر صورت مجموع این موارد می‌رساند که موسیقی راک را از نظرگاه نوعی هنر معترض می‌توان شناخت و برای آن تعریفی لحاظ کرد. اما موضوع بعدب: موسیقی راک در زیرزمین چه می‌کند؟
مساله‌ای که جای بررسی دارد این است که چرا موسیقی راک اینقدر با فاصله از دل فرهنگ ما سربرمی‌آورد؟ می‌دانیم که از جهاتی پاسخ به آن سخت می‌نماید. اوج موسیقی راک در فرهنگ غرب دهه‌های ۶۰ و ۷۰ بوده است. در دهه ۶۰ به عنوان یک سبک تنقیح شده که خود را از سبکهای قدیمی‌تر مثل بلوز، R&B و راک‌اندرول مجزا کرده بوده و در دهه ۷۰ به عنوان بارزترین عنصر موسیقیایی فرهنگ غربی جا افتاد. همزمان با رشد این سبک در غرب، در ایران دهه ۱۳۵۰ هم موسیقی راک در کنار انواع موسیقی‌های دیگر به تدریج در حال شناخته شدن و جا افتادن بود و در آثار برخی آهنگسازان ایرانی تفاوتهای اجرایی آن با انواع موسیقی پاپ و غیره به چشم [یا به گوش] می‌آمد. اما با اتمام دهه ۷۰ میلادی وقوع همزمان دو اتفاق موجب گستی طولانی در ارائه این سبک شد. در غرب (در اینجا منظور آمریکاست) حضور عواملی اجتماعی و سیاسی نوعی محافظه‌کاری عام را پدید آورد که موجب افول شور و نشاط موسیقی در دهه ۸۰ آمریکا شد. بطوریکه امروز همه متفق‌القول‌اند که دهه ۱۹۸۰ دهه افول موسیقی و مخاطبان آن در جامعه آمریکایی بود. اتفاق دیگر در این سوی جهان و در کشور ما بود. وقوع انقلاب اسلامی که صرف‌نظر از دستاوردها و تغییرات مثبت و منفی‌اش در زمینه‌های فرهنگی (به ویژه موسیقی) با افول یا به بیان بهتر قلع و قمع همه گونه صوت مواجه شدیم. یعنی اساساً به هنر موسیقی به عنوان هنر مشکوک – از حیث معیارهای مذهبی انقلاب – نگریسته شد. و این نه تنها موسیقی راک بلکه تمام انواع موسیقی را دربر گرفت. این اتفاق و ادامه آن در طی دو سه دهه موجب جابجایی تریبون شد. به طوری که موسیقی سنّتی که ذاتاً موسیقی بزمی و صدای خلوت آدمیانی – به تعداد انگشت شمار – در دل خانه‌ها بود بتدریج بریبون رسمی یافت و از کمکهای فرهنگی دولت بهره‌مند شد و حداقل در طی دهه اول انقلاب (سالهای ۱۳۶۰ به بعد) به عنوان تنها مرجع موسیقی در آمد.
برعکس موسیقی‌های دیگر (در این بررسی، موسیقی راک) که ذات‌اش همخوان با کنسرتهای چندهزار نفر، مانیتورهای صوتی پرحجم، نعره‌های کاملاً آزاد و بی‌قیدوشرط و به طور کلینقطه مقابل موسیقی زیرزمینی بود، به دل زیرزمین‌ها رانده شد. آری، در یک جمله سه‌تار ضعیف‌الجثه به روی سن رفت و گیتار الکتریک پرسروصدا جایی جز زیرزمین منازل ایرانی نیافت.
حالا به تدریج چند سالی است که صدای گیتار الکتریک از دل زیرزمین در حال شنیده شدن است و کم‌کم دارد جایگاهش را می‌یابد. این توضیح در جهت سوال طرح شده اول این مقال بود که چرا اکنون؟ پس می‌توان گفت که موسیقی راک و عناصر اجرایی آن (گیتار، درام، آمپلی‌فایر، گروه نوازنده و...) پدیده‌های نوپایی در این کشور نیستند. بلکه بعد از سالها مسکوت ماندن و خلوت گزیدن به مرور مخاطب خویش را بازیافته و می‌یابند گرچه نسل جوانی که امروز به این موسیقی می‌پردازد تفاوت قابل بحثی با نسل {حبیب} و {کورش یغمایی} دارد که آن را باید به بحثی دیگر واگذاشت.
گرچه می‌توان متصور شد که در سالهای ۱۳۶۰-۷۰ بودند کسانی که در خفای منزل خویش به تمرین و اجرای آثار راک می‌پرداخته‌اند و این موسیقی اگر تریبون رسمی نداشته هیچگاه به طور کامل در ایران از بین نرفته است. اما سالهای اخیر سالهای باززایی و نوپایی سبک راک بوده است. مواردی که بضاعت ذهن نگارنده یاری می‌کند از این قرار است:
الف/ آزاددسازی موسیقی پاپ (عنوانی که خود تریبون‌های فرهنگی دولت یا صدا و سیما برای آن قائل شدند) در سالهای میانی دهه ۱۳۷۰ و آشنا شدن تدریجی مردم با ارکسترهایی که صدادهی آنها در دهه ۶۰ در قرنطینه کامل بود. به بیان دیگر شنیدن و عادت به شنیدن صدای درام (حال چه آکوستیک و چه الکترونیک یا سمپل)، گیتار الکتریک و سازهایی از این دست که از تبعات موسیقی اصطلاحاً پاپ بودند راه را برای سبک مساله‌دارتر و حساسیت برانگیزتری مثل سبک راک باز کرد. می‌توان گفت بوجود آمدن موسیقی پاپ صرف‌نظر از دلایل و نتایج مثبت و منفی‌اش یک نتیجه مطلوب داشت و آن هم کاشتن هسته سبک راک یا رشد آن هسته در دل و ذهن جوانان ایرانی بود. بطوری که ماامروز در تقاضانامه‌های کنسرت یا کاست که به اداره موسیقی وزارت ارشاد یا واحد موسیقی صدا و سیما ارائه می‌شود می‌توانیم بوضوح حضور موسیقی راک را حس کنیم و نمونه‌های ارائه شده آن را – حالا با هر سطح نگرشی – بشنویم. این وضعیت را مقایسه کنید با دو دهه پیش یا حتی کمتر که ارائه چنین سبکی چگونه می‌توانست گذشتن از بزرگترین تابو قلمداد شود. درست است که هنوز هم سبک راک در نظر سیستم فرهنگی دولت جمهوری اسلامی خالی از مساله و ایراد و حساسیت‌زایی نیست اما آن سالها اصلاً جای هیچ بحثی را برای ارائه باقی نمی‌گذاشت.
ب/ حضور یک نسل جدید عاملی اجتناب‌ناپذیر برای خاستگاه یک موسیقی جدید بوده است. متولدین دهه ۱۳۶۰. نسلی که کاملاً از سالهای اولیه انقلاب بی‌خبرند. آنها چشم که باز کرده‌اند خود را به عنوان یک شهروند ایرانی دیده‌اند در کنار و برابر با یک شهروند ژاپنی، اروپایی، آمریکایی یا هر جای دیگر. آنچه که آنها لمس کرده‌اند برابری و مسلوات در توزیع امکانات تکنولوژیک بوده است. انواع سرگرم

منبع :zirzamin

Asalbanoo
07-07-2007, 09:21
آلبوم Ummagumma چهارمین كار گروه پینک فلوید در سال 1969 به بازار آمد و بسیاری از مفسران موسیقی آنرا در حد و اندازه آلبومهایی چون Animals و یا حتی The Wall میدانند.

Ummagumma اصطلاحی عامیانه در دهه 60 برای لغت "***" بوده است. این آلبوم دارای ویژگیهای خاصی است بعنوان مثال نسخه استودیویی آن شامل چهار track است در هر track نوازنده ها به نوعی سولیست قطعه هستند و توانایی های خود را به اجرا در می آورند. اگر video clip های این آلبوم را دیده باشید حتما" متوجه این موضوع شده اید.

در زمان تهیه این آلبوم اعضای گروه عبارت بودند از Roger Waters ،David Gilmour ،Richard Wright و Nick Mason بودند. گوش دادن به این كار پینک فلوید نیاز به آرامش و ذهن باز نیاز دارد و به نوعی با تمام كارهای دیگر این گروه متفاوت است.

Nick Mason در قسمتهایی از این آلبوم توانایی های خود در drums رو به رخ میكشد و در جای دیگه Richard Wright توانایی در نوازندگی كیبرد.

Roger waters با سبك بسیار زیبایی شبیه به ملودی های عربی قطعه زیبای Set the control for the heart of the sun را خوانده و David Gilmour با آرامشی توام با اعتماد به نفس به راحتی با گیتار Improvise های زیبایی رو می آفریند.

اولین Track این آلبوم قطعه ای بنام Astronomy Domine. كه در آن میتوان به راحتی برتری نوازندگی Gilmour را نسبت به Barrett احساس كرد همچنین توانایی های Mason در این قطعه غیر قابل انكار است.

Careful With That Axe, Eugene قطعه دوم این آلبوم زیباست كه آهنگی است بی انتها، آرام و شاید بدون هیچ هدف كه به طرز عجیبی وارد احساسات انسان می شود و آنرا تحت تاثیر قرار میدهد. حتی اگر برای اولین بار این ترک را گوش کنید در همان دقایق اول شیفته زیبایی آن خواهید شد. Track سوم قطعه باکلام معروف معروف Set The Controls for the Heart of the Sun است كه در آن واترز متنی را میخوند و Gilmour بیشترین حضورش را در این آلبوم به معرض نمایش می گذارد.

"ذره ذره شب كنار میره، شبی كه برگهای لرزان روی زمین رو میشماره،
نیلوفر های آبی با علاقه به همدیگه تكیه دادند و بالای تپه پرنده ای در حال پروازه،
سعی كن كنترل قلب خورشید رو بدست بیاری ... "

بالاخره آخرین قطعه A Saucerful of Secrets نام دارد که ظاهرا" ضعیفترین كار این آلبوم است. طولانی بودن قطعات و نامشخص بودن آنچه نوازنده می نوازد از جمله ایراداتی است كه منتقدان موسیقی به این قطعه میگیرند.

ناگفته نماند كه این آلبوم با هفت track در سال 1968 با حضور Syd Barrett هم قبلا" ارائه شده بود ولی موفقیت اصلی در زمانی بدست آمد كه یكسال بعد توسط گروه چهار نفره آلبوم تحت نام Ummagumma ارائه شد.

گفتگوی هارمونیک

Asalbanoo
07-07-2007, 09:23
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


در بین نوازندگان گیتار راک (Rock) دهه های 80 و 90 جو ستریانی یكی از حرفه ای ترین و قدرتمند ترین گیتاریست ها می باشد.

او در 15 جولای سال 1956 در Westbury شهر نیویورك بدنیا آمد و در حومه Carle Place بزرگ شد. ستریانی تحت تاثیر نوازنده گیتار افسانه ای Jimi Hendrix قرار داشت و با وجود اینكه بیشتر علاقمند به Drum بود در 14 سالگی شروع به تمرین گیتار نمود.

خیلی زود بعد از فراگیری گیتار به تدریس آن به دیگران پرداخت و در این بین به یكی از شاگردانش بنام Steve Vai احساس نزدیكی و وابستگی پیدا كرد. زمانی كه Steve Vai بعنوان گیتاریست گروه David Lee Roth به شهرت رسید در بسیاری از مجامع عمومی از دوست و استاد سابقش تمجید و قدر دانی نمود.

اواخر سالهای 70 ستریانی به Berkeley CA تغییر مكان داد اما همچنان بكار تدریس مشغول بود . در بین شاگردان او می توان به نوازندگان توانایی چون Kirk Hammett (از گروه متالیكا) , Larry Lalonde (از گروه پرایموس) , David Bryson (از گروه كانتینگ كروز) و Charlie Hunter ( نوازنده Jazz تلفیقی) اشاره كرد. Satch (نام هنری جو ستریانی) در اوایل دهه 80 در یك كار خوب با Greg Kihn به نوازندگی پرداخت كه پیامد آن تعدادی سولو و یك تور بود و از آن كار ها یك نسخه آرشیوی بنام King Biscuit Flower Hour تهیه گردید كه نسخه كامل آن در سال 1996 منتشر شد.

كارهای زیبای جو ستریانی موجی پویا در دنیای نوازندگی راك بوجود آورد؛ در این میان می توان به كارهایی چون EP, Not Of This Earth و Surfing With The Alien (که موفق به دریافت نشان طلای مسابقات گرمی نیز شد) اشاره کرد. پس از آن Satch ردیف اول لیست آراء عمومی بهترین گیتاریست مجلات موسیقی را بخود اختصاص داد . میك جگر خواننده معروف گروه Rolling Stones از او به عنوان همراه در تورهای استرالیا و ژاپن استفاده كرد.

از دیگر شاهكار های جو ستریانی می توان به آلبوم Flying In A Blue Dream (سال 1989) اشاره كرد كه آغاز كار خوانندگی او نیز می باشد. زمینه فعالیت های ستریانی بسیار گسترده است او حتی ساخت موسیقی فیلمهای گوناگون را بعهده گرفت كه از آن جمله می توان به فیلم Say Anything به كارگردانی Cameron Crowe اشاره كرد. با كناره گیری Ritchie Blackmore از گروه Deep Purple در سال 94 جو ستریانی جای او را گرفت .اگر چه از او در خواست شد كه بعنوان یك عضو دایمی باقی بماند او این پیشنهاد را نپذیرفت تا به كار خودش به تنهایی ادامه دهد.

Satch بعد از انتشار آلبوم Crystal Planet اولین تور G3 را در سال 96 با همراهی Steve Vai بر پا كرد كه البته بعد از آن‏‏ ‏این كنسرت ها سالیانه اجرا شدند. در بین سالهای 2000 تا 2002 دو كار دیگر از او به نامهای Engines Of Creation (كاندید مسابقات Grammy) و Live In San Francisco به ثبت رسید.


علاوه بر كارهایی كه ستریانی انجام داده است بار ها بعنوان مهمان جهت همراهی با هنرمندان دیگر دعوت شد كه از آن جمله می توان به همراهی او با Alice Cooper در آلبوم Hey Stupid و Stuart Hamm در Radio Free Albemuth و بسیاری موارد دیگر اشاره كرد.

جالب است كه بدانید در اوایل دهه 90 كمپانی Ibanez به افتخار جو ستریانی مدل گیتار JS را به بازار عرضه كرد. Satch برای آلبوم های Surfing with the alien (سال 1987) ؛ Dreaming #11 (سال 1988) موفق به دریافت جایزه Grammy شده است و نیز برای Flying in a blue dream و ‎You're my world و آهنگ Summer Song از اجرای زنده G3 كاندید این مسابقات شده است

Rock Magic
07-07-2007, 10:21
file:///C:/PROGRA~1/DAP/v_logo.gifFile InformationVerifying link...

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


در بین نوازندگان گیتار راک (Rock) دهه های 80 و 90 جو ستریانی یكی از حرفه ای ترین و قدرتمند ترین گیتاریست ها می باشد.

او در 15 جولای سال 1956 در Westbury شهر نیویورك بدنیا آمد و در حومه Carle Place بزرگ شد. ستریانی تحت تاثیر نوازنده گیتار افسانه ای Jimi Hendrix قرار داشت و با وجود اینكه بیشتر علاقمند به Drum بود در 14 سالگی شروع به تمرین گیتار نمود.

خیلی زود بعد از فراگیری گیتار به تدریس آن به دیگران پرداخت و در این بین به یكی از شاگردانش بنام Steve Vai احساس نزدیكی و وابستگی پیدا كرد. زمانی كه Steve Vai بعنوان گیتاریست گروه David Lee Roth به شهرت رسید در بسیاری از مجامع عمومی از دوست و استاد سابقش تمجید و قدر دانی نمود.

اواخر سالهای 70 ستریانی به Berkeley CA تغییر مكان داد اما همچنان بكار تدریس مشغول بود . در بین شاگردان او می توان به نوازندگان توانایی چون Kirk Hammett (از گروه متالیكا) , Larry Lalonde (از گروه پرایموس) , David Bryson (از گروه كانتینگ كروز) و Charlie Hunter ( نوازنده Jazz تلفیقی) اشاره كرد. Satch (نام هنری جو ستریانی) در اوایل دهه 80 در یك كار خوب با Greg Kihn به نوازندگی پرداخت كه پیامد آن تعدادی سولو و یك تور بود و از آن كار ها یك نسخه آرشیوی بنام King Biscuit Flower Hour تهیه گردید كه نسخه كامل آن در سال 1996 منتشر شد.

كارهای زیبای جو ستریانی موجی پویا در دنیای نوازندگی راك بوجود آورد؛ در این میان می توان به كارهایی چون EP, Not Of This Earth و Surfing With The Alien (که موفق به دریافت نشان طلای مسابقات گرمی نیز شد) اشاره کرد. پس از آن Satch ردیف اول لیست آراء عمومی بهترین گیتاریست مجلات موسیقی را بخود اختصاص داد . میك جگر خواننده معروف گروه Rolling Stones از او به عنوان همراه در تورهای استرالیا و ژاپن استفاده كرد.

از دیگر شاهكار های جو ستریانی می توان به آلبوم Flying In A Blue Dream (سال 1989) اشاره كرد كه آغاز كار خوانندگی او نیز می باشد. زمینه فعالیت های ستریانی بسیار گسترده است او حتی ساخت موسیقی فیلمهای گوناگون را بعهده گرفت كه از آن جمله می توان به فیلم Say Anything به كارگردانی Cameron Crowe اشاره كرد. با كناره گیری Ritchie Blackmore از گروه Deep Purple در سال 94 جو ستریانی جای او را گرفت .اگر چه از او در خواست شد كه بعنوان یك عضو دایمی باقی بماند او این پیشنهاد را نپذیرفت تا به كار خودش به تنهایی ادامه دهد.

Satch بعد از انتشار آلبوم Crystal Planet اولین تور G3 را در سال 96 با همراهی Steve Vai بر پا كرد كه البته بعد از آن‏‏ ‏این كنسرت ها سالیانه اجرا شدند. در بین سالهای 2000 تا 2002 دو كار دیگر از او به نامهای Engines Of Creation (كاندید مسابقات Grammy) و Live In San Francisco به ثبت رسید.


علاوه بر كارهایی كه ستریانی انجام داده است بار ها بعنوان مهمان جهت همراهی با هنرمندان دیگر دعوت شد كه از آن جمله می توان به همراهی او با Alice Cooper در آلبوم Hey Stupid و Stuart Hamm در Radio Free Albemuth و بسیاری موارد دیگر اشاره كرد.

جالب است كه بدانید در اوایل دهه 90 كمپانی Ibanez به افتخار جو ستریانی مدل گیتار JS را به بازار عرضه كرد. Satch برای آلبوم های Surfing with the alien (سال 1987) ؛ Dreaming #11 (سال 1988) موفق به دریافت جایزه Grammy شده است و نیز برای Flying in a blue dream و ‎You're my world و آهنگ Summer Song از اجرای زنده G3 كاندید این مسابقات شده است
دیسکوگرافی رو نگفتی:46:

doyenboof
07-07-2007, 10:46
سلام
متشکرم rok magic

doyenboof
07-07-2007, 10:49
سلام یک آهنگ از نیروانا به نام (درباره یک دختر)
که یکی از بهترین های نیروانا هست

درباره یک دختر
شعر و مو سیقی از ((کرت کوبین))

من یه دوست با حال دارم
می خوام....حتی حاضرم به همه ی حرف ها هم گوش بدم
می خوام....فکر می کنم که این کفش ها خیلی بهت میان
می خوام.... یه نشونه ای ، چیزی نداری؟

خوب از این موقعیت استفاده می کنم
وقتی که منو می بری گردش
ولی حیف که نمی تونم هر شب مجانی ببینم ات

سر راه ات می ایستم
می ایستم.... امیدوارم کهوقت داشته باشی
می ایستم.... شماره ام رو بهت می دم
می ایستم....باهات یه قرار می ذارم


خوب از این موقعیت استفاده می کنم
وقتی که منو می بری گردش
ولی حیف که نمی تونم هر شب مجانی ببینم ات


من یه دوست با حال دارم
می خوام....حتی حاضرم به همه ی حرف ها هم گوش بدم
می خوام....فکر می کنم که این کفش ها خیلی بهت میان
می خوام.... یه نشونه ای ، چیزی نداری؟


خوب از این موقعیت استفاده می کنم
وقتی که منو می بری گردش
ولی حیف که نمی تونم هر شب ببینم ات
مجانی
می خوام...



About a girl
cobain

I need an easy friend
I do ... with an ear to Iend
I do ... think you fit this shoe
I do ... won`t you have a clue

I`II take advantage while
you hang me ut to dry
but I can`t see you every night for free

I`m standing in your line
I do ...hope you have the time
I do ... pick a number too
I do ... keep a date with you

I`II take advantage while
you hang me ut to dry
but I can`t see you every night for free

I need an easy friend
I do ... with an ear to Iend
I do ... think you fit this shoe
I do ... won`t you have a clue

I`II take advantage while
you hang me ut to dry
but I can`t see you every night
For free
I do...

Asalbanoo
08-07-2007, 16:28
فقط چند روز مانده به روزی كه برت از دنیا رفت و میان این همه شایعه، داستان، نقل‌قول و حدس و گمان، من سرگردان مانده‌ام كه چه بنویسم. درباره گروهی كه كمتر كسی ممكن است آنها را نشناسد. در همین پانزده تا بیست سال گذشته هر بار با مناسبت یا بی‌مناسبت، كسی در جایی چیزی از آنها نوشته است و ظرف یك‌سال گذشته هم كوچك‌ترین خبر یا اطلاعات درباره برت دهان به دهان گشته است. پینك فلوید دقیقاً چهل سال پیش تشكیل شد و مجموعه‌ای عظیم، خلاقانه و بی‌نظیر از موسیقی را به جهان هدیه داد.

سید برت یكی از چهار مردی بود كه گروه را ایجاد كردند. جوانی با خلاقیتی در حد نبوغ كه می‌توان گفت یك‌تنه آلبوم اول گروه را به وجود آورد اما در نیمه‌های تهیه آلبوم دوم به علت مشكلات ذهنی گروه را ترك كرد و هرگز باز‌نگشت. اصلاً مهم نیست به چه دلیلی یا بر اثر چه مشكلی او دنیای موسیقی را برای همیشه ترك كرد زیرا همان یكی دو سالی كه به عنوان مغز متفكر پینك فلوید كار كرد، برای او كافی بود تا صاحب جریانی عظیم در موسیقی راك شود. جریانی كه خیلی‌ها را تحت‌تاثیر قرار داد.

«نی‌زن در آستانه سپیده‌دم» آلبوم اول پینك فلوید، تحت‌تاثیر موسیقی غریب و تازه برت و همراه با اشعار ساده او تبدیل به اثری تاثیرگذار شد. البته باید بگویم كه به جز برت، ریك رایت نیز سهمی قابل توجه در موفقیت آلبوم داشت. ارگ‌نوازی‌های بداهه او آنچنان واضح، تاثیرگذار و به‌یادماندنی هستند كه نمی‌توان از آنها نامی نبرد. «نی‌زن...» پر است از داستان‌های پریان و افكت‌های صوتی به‌یادماندنی از صدای پرندگان، باد، صدای پا، زنگوله‌ها، اسباب‌بازی‌ها و بسیاری چیزهای دیگر. اما بیش از هر چیز ما را به سفری از جنس سفر آلیس در سرزمین عجایب می‌برد. سفری كودك‌وار و رمزآلود كه در آن از پیچیده‌گویی‌های بزرگسالانه اثری نیست اما مكث در برابر هرچیز و تامل در آن را برایمان تداعی می‌كند.

با این همه، این آلبوم به هیچ‌ وجه اثری درباره كودكان یا برای كودكان نیست بلكه تصاویری از دنیای كودكی است كه این بار از زبان كسی نقل می‌شود كه چندان كودكی‌اش را فراموش نكرده است. به جز این، آهنگ‌ها، سرشار از ترسی غریب هستند. گویی دلهره‌ای ازلی در پس پشت هر كدامشان جا خوش كرده است و همه كودكانه‌ها را تبدیل به ترس كودكی می‌كند كه چراغ اتاقش را خاموش كرده‌اند، اما هیچ‌كس نمی‌داند كه این كودك دقیقاً از چه می‌ترسد.
«نی‌زن در آستانه سپیده‌دم» آلبومی به‌شدت قابل تاویل است. می‌شود خیلی چیزها درباره‌اش گفت یا از آن برداشت كرد اما پیش از آن باید آلبوم را شنید و آن‌وقت همه این صداهای خوش را تعبیر كرد.
به دور از همه حرف و حدیث‌هایی كه در مورد گذشته بحث‌برانگیز سید برت وجود دارد، مصاحبه‌ای از او پیدا كردم كه حیفم آمد برایتان به این هتل شلوغ نیاورم.

● نی‌زن در آستانه سپیده‌دم؟(۱)
▪ چیزی است مثل باد در نی‌زاران.(۲) این آلبوم از خیلی جهات كار دشواری بود. مثل اجرا در استودیو و همه‌چیز. اما كار واقعاً مفرحی بود. ما وسواس زیادی روی آن به خرج دادیم و من شخصاً سخت روی آن كار كردم.

● بعضی از آهنگ های شما مثل Chapter۲۴ (فصل ۴۲) كمی مبهم به نظر می‌رسند.
▪ Chapter۲۴... آن آهنگ از «ئی چینگ» گرفته شده است و كلمات در آن خیلی ساده و روشن به كار رفته‌اند. لوسیفر سام آهنگ مبهم دیگری است كه تا مدت‌ها برای خودم معنای چندانی نداشت. اما با گذشت سه یا چهار ماه توانستم چیزهای بیشتری از آن بفهمم.

● چقدر اشعار برایتان در كار مهم‌اند؟
▪ خیلی زیاد. فكر می‌كنم خیلی بهتر است كه یك آهنگ به جای یك معنی، دارای معانی متعدد باشد. اصلاً چنین آهنگی مخاطب بیشتری به خود جلب می‌كند. از طرف دیگر، من آهنگ‌های ساده را بیشتر دوست دارم. آهنگ‌هایی مثل آرنولد لین، چون آهنگی صریح و روشن است.
بعضی از شعرهای شما خیلی واضح و مفهوم نیستند مثلاً این جمله در octopus (۳): «مینی كان كوچولو سرفه می‌كند و گلوش رو صاف می‌كند». راجع به شعرهای بعدی چه نظری دارید؟
می‌خواستم كه خیلی قشنگ باشد (می‌خندد) مثل لحظه‌هایی از صدای یك ناقوس.

● درباره octopus چی؟
▪ حدود شش ماه طرحش را در ذهنم داشتم و در نهایت آن را نوشتم. شاید دلیل موفقیتش همین باشد. این ایده مثل بعضی از آهنگ‌های دیگر بود.

● در بسیاری از آهنگ‌های شما حس كودكانه شگفت‌انگیزی همراه با انبوهی از قصه‌های پریان و عناصر شعرهای كودكان وجود دارد. هیچ‌ فكر كرده‌اید برای كودكان بنویسید؟

▪ قصه‌های پریان خیلی زیبا هستند... فكر می‌كنم بخش زیادی از این موضوع به زندگی در كمبریج و بودن در طبیعت برمی‌گردد. آنجا خیلی روشن و پاك است و من هنوز هم خیلی به آنجا می‌روم. شاید اگر می‌خواستم در كالج بمانم، معلم می‌شوم.

● در كارهای ابتدایی پینك فلوید، داستان‌های علمی تخیلی عجیبی هست. هیچ خودتان را در چنین داستان‌هایی حس كرده‌اید؟

▪ نه واقعاً. به غیر از «سفر در فضا» و «Quatermass» كه مال وقتی است كه حدوداً پانزده سالم بود. آنها می‌توانستند از هرجایی آمده باشند.

● شعرهای شما می‌توانند كولاژهایی سوررئالیستی به نظر بیایند. نقاشی روی نوشتن تان تاثیر داشته است؟
▪ تنها شیوه كار، آموختن، برای سخت كار كردن. من مایلم سطوحی از سایر چیزها بگیرم. چیزهایی كه دوست دارم و اغلب درباره آنها می‌نویسم. اما عمداً نقاشی را در كارم تاثیر نمی‌دهم زیرا حقیقتاً این فقط خوب نوشتن آهنگ‌هاست كه اهمیت دارد.


● هنوز نقاشی می‌كنید؟
▪ خیلی نه، كسی كه در خانه كناری زندگی می‌كند، برای من نقاشی می‌كشد و كارش را خیلی خوب انجام می‌دهد. بنابراین فكر نكنم دیگر به انجام آن نیازی داشته باشم.

● قصد ندارید كارهای دیگری را تجربه كنید؟
▪ خیلی از مردم می‌خواهند فیلم بسازند، عكاسی كنند و خیلی كارهای دیگر، اما من كاملاً از كاری كه مشغول انجام آنم، خوشحالم.

● به موسیقی گروه‌های دیگر گوش می‌كنید؟
▪ من خیلی اهل خریدن آلبوم‌های موسیقی نیستم. دور و بر شما چیزهای زیادی برای گوش كردن هست كه نمی‌شناسید. همه چیزی كه من در خانه دارم، كارهای Bo Diddley بعضی آثار «استونز» و «بیتلز» و تعدادی آلبوم جاز قدیمی است. Family را هم دوست دارم. كارهای زیبایی انجام می‌دهند.

● چقدر شعر می‌خوانید؟
▪ گاهی شكسپیر و چوسر. زیاد شعر نمی‌خوانم. شاید باید بیشتر این كار را انجام دهم.

● از Madcap Laughs (۴) (خنده‌های یك دیوانه) راضی هستید؟
▪ بله. كارهایی كه در آن هست را دوست دارم. این آلبوم مدت‌ها پس از تهیه‌اش منتشر شد. من می‌خواستم كه این آلبوم مجموعه كاملی از چیزهایی باشد كه مردم دوست دارند بشنوند.

● Madcap نسبتاً با كارهای دیگر شما در پینك‌فلوید هماهنگ است. درباره آلبوم جدید چه خبری دارید؟
▪ در آن هر چیزی ممكن است وجود داشته باشد. این بستگی دارد به اینكه حس كنم چه كاری را دوست دارم انجام دهم. نكته مهم دیگر این است كه باید نسبت به كار قبلی اثر بهتری باشد.

● چقدر گیتار می‌زنید؟
▪ من همیشه آهنگ‌ها را با گیتار می‌نوشتم. این اتاق بزرگ را داشتم و در آن كار می‌كردم. دوست داشتم كه موسیقی و كلمات هماهنگ با هم كار كنند. خوب، زمانی به استودیو رفتم در حالی كه كلمات در سویی و موسیقی در سوی دیگری قرار گرفته بود. فكر كردم كه می‌شود همین شیوه را هم ادامه داد.

● اكنون مشغول چه كاری هستید؟
▪ روی آلبوم جدید كار می‌كنم. چهار آهنگ را قبلاً آماده كرده‌ایم و كل كار باید حدوداً بعد از سپتامبر تمام شود. آنجا موسیقیدانانی هست كه فقط مردم می‌توانند به آنها كمك كنند مثل Madcap كه به من اختیار عمل فراوانی برای آنچه می‌خواهم انجام بدهم داد. حس می‌كنم گرچه چیزهای بسیاری دارم اما هنوز كارهای بهتری برای انجام دادن هست و من فقط می‌خواهم كارم را به بهترین شكل ممكن انجام دهم.


پی‌نوشت‌ها:
۱-Piper at the Gates of Dawn . اولین آلبوم پینك فلوید و نام فصل هفتم كتاب باد در نی‌زاران.
۲‌-wind in the willow كتابی از كنت گراهام برای كودكان
۳-آهنگی از آلبوم Madcap
۴-آلبوم سولوی سیدبرت
حمیده پازوكی



روزنامه شرق

Asalbanoo
09-07-2007, 13:41
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

استينگ، ستاره دنياي موسيقي در تازه‌ترين آلبومش به سراغ موسيقي قرون وسطايي رفته موسيقي‌اي همراه با يك ساز ويژه. گزارشي در اين باره بخوانيم:
مي‌گويند استعداد بي‌نظير زرياب در ساز و آواز، باعث تحريك حسادت خاندان اسحاق موصلي شد. زرياب شاگرد برجستة موصلي بود، اما از آن‌جا كه هيچ استادي نمي‌تواند شاگردش را فراتر از خود ببيند، نسبت به او كينه به دل گرفت. دشمني خاندان او باعث شد زرياب از بغداد كوچ كند و به اندلس برود. او در اندلس، مدرسه‌‌اي ساخت و به شاگردانش نواختن ساز عود را آموزش داد.

«العود» را اروپايي‌ها به «لوت» تبديل كردند و همين لوت بود كه به گيتار تبديل شد و اسپانيا را مبدأ گيتار كرد.

اين يكي از روايات اساسي دربارة پيدايش ساز گيتار است. سازي كه اينك به عقب مانده‌‌ترين كشورهاي آفريقايي هم راه پيدا كرده است.

شواهدي هم وجود دارد كه مي‌گويد 8 قرن پيش از ميلاد در ايران، عودي با دستة كوتاه وجود داشته و اين ساز، يك ساز كاملا ايراني است.

يكي دو هفته بيشتر از انتشار آلبوم جديد «استينگ» نمي‌گذرد. آلبومي با موسيقي قرن شانزدهم و برپاية ساز «عود» كه ستارة موجهي به نام استينگ به سراغش رفته است. او ستاره‌اي است كه به ريسك كردن مشهور است.

آلبوم «ترانه‌هاي لابيرنت» كمتر از دو هفته است كه به بازار آمده و در اين مدت توانسته به صدر جدول‌هاي كلاسيك در ايالات متحده، انگلستان، فرانسه و آلمان راه پيدا كند.

همچنين در وب‌سايت‌هاي «آمازون» و «بارنز نابلز» بالاترين آمار فروش را به خود اختصاص داده است.

اين آلبوم در جدول كلي انگلستان در رده 24 قرار دارد و در بيلبورد آمريكا در رده 37 كه آمار بسيار خوبي براي يك آلبوم مخالف جريان موسيقي روز است.

يك سال پيش، وقتي خبر كار استينگ بر روي طرحي بر مبناي ساز عود و مربوط به عصر اليزابت منتشر شد، خيلي‌ها شگفت‌زده شدند. قرار بود استينگ براساس نوشته‌هاي «جان داولند» در قرن شانزدهم، آلبومش را تهيه كند. جان برد دوست كمدين استينگ، اولين كسي بود كه او را با داولند آشنا كرد. كِي؟ سال1982 وقتي اين دو هنرمند در كنسرت گروه «پليس» با عنوان «راز سوت» شركت كرده بودند.

موضوع كار بر روي آثار داولند از 24 سال پيش در ذهن استينگ جرقه خورده بود، وقتي كه او از گروه پرآوازة «پليس» جدا شده بود و قصد داشت به تنهايي كار كند.

«ترانه‌هاي لابيرنت» از پنج آهنگ بي‌كلام، يازده ترانه با صداي استينگ و هفت گفتار متن (نريشن) از نامه‌هاي جان داولند به سر رابرت سيسل تشكيل شده است و آثار موتزارت و ريمسكي كورساكوف را با گيتار و سطل شير هم نواخته است.

كارامازوف مي‌گويد: «فكر مي‌كردم او ديوانه است. در يكي از اجراهايش پيغامي به پشت صحنه فرستادم كه به جشن تولد همسرم بيايد و برايمان ساز بزند. جواب رسيد كه: «نه، ما آهنگساز‌هاي جدي‌اي هستيم.» اين موضوع را فراموش كرده بودم. بعد از چند سال، او براي آهنگ‌هاي من ساز زد. يك بار به من گفت: «بيا سراغ كارهاي جان داولند برويم» و من گفتم كه بايد فكر كنم.»

كارامازوف معتقد است صداي استينگ كاملا با صداي عود هماهنگ است: «وقتي استينگ مي‌خواند و من عود مي‌زنم، احساس خوبي در قلبم دارم.» و اين‌گونه است كه استينگ و كارامازوف، يك آلبوم كاملا متفاوت در قرن بيست و يكم توليد مي‌كنند.

آلبوم با يك قطعة كوتاه به نام «همين كه به والسينگام رفتم» آغاز مي‌شود. آهنگي كه با نواي گيتار آغاز مي‌شود و براساس يك بالاد بسيار معروف قديمي است.

پس از آن، يك قطعه با تك‌نوازي عود آغاز مي‌شود. ترانه‌ها معمولا شمرده خوانده مي‌‌شوند و فضا كاملا شنونده را به گذشته‌ها مي‌برد. استينگ فضاي آن دوران را به خوبي درك كرده و به سبك جان داولند، عود مي‌نوازد.

جان داولند نوازندة عود در دربار ملكة اليزابت و يكي از ياران صادق و وفادار ملكه بريتانيا بوده است.استينگ دربارة آلبومش مي‌گويد: «من هميشه به متن ترانه‌هايم توجه ويژه‌اي دارم. ترانه‌ها بايد با فضاي راك همخوان باشند.

داولند، اولين خواننده و ترانه‌سرايي است كه مي‌شناسيم. او دربارة عشق، از دست دادن عشق، ماليخوليا و بازتاب‌هايش در روح ترانه نوشته بود.»

او دربارة آغاز كار بر روي چنين آلبومي مي‌گويد: «بله، من سرم خيلي شلوغ است. مدت زماني طولاني به چنين طرحي فكر كردم، اما هرگز قانع نمي‌شدم. يك روز با خودم به توافق رسيدم. آن هم وقتي كه اين مرد را ديدم؛ ادين كارامازوف.» كارامازوف نوازندة برجستة عود است. با شنيدن اين آلبوم، احساس مي‌كنيم استينگ واقعا از دوران رنسانس است. آلبومي با موسيقي قرن شانزدهمي و براساس اشعاري از «جان داولند».

از نگاه كارشناسان بازار موسيقي، اين كار استينگ، يك ريسك بزرگ براي يك فوق ستارة موسيقي پاپ راك است. استينگ براي تهية اين آلبوم، از راهنمايي‌هاي عود نواز برجستة بوسنيايي «ادين كارامازوف» بهره‌منده شده است.

كارامازوف به استينگ ياد داده كه چگونه با كمك ساز عود، آهنگ‌‌هاي اين آلبوم را بسازد. استينگ براي ساخت اين آلبوم، عود نوازي را فراگرفته، اما واقعا انگشتان او در قياس با انگشتان بي‌نظير كارامازوف سنگين‌تر به نظر مي‌رسند. كارامازوف، آهنگ‌هاي داولند را بسيار عالي، شفاف و موزون مي‌نوازد.

استينگ با اين آلبوم در واقع شنونده را به موزه‌اي از هنر قرن شانزدهم مي‌برد؛ به قرون وسطا. براي رسيدن به همين ايده هم بوده كه سراغ كارامازوف رفته؛ هنرمندي كه اغلب كارهاي «جان داولند» را بازنوازي كرده است.

استينگ اشعار اين آهنگ‌ها را از ميان نامه‌هاي داولند خطاب به سررابرت سيسل و ملكه اليزابت در سال 1595 انتخاب كرده است.

خوانندة سرشناس انگليسي دربارة فضاي اين ترانه‌هاي باستاني مي‌گويد: «داولند به عنوان نوازندة عود ملكه اليزابت، از او طلب يك قايق كرده بود. وقتي اين خواستة او اجابت نشد، او شروع به نوشتن اين نامه‌ها كرد. او واقعا زمان نوشتن اين نامه‌ها، افسرده بوده است.»

در واقع، آلبوم استينگ كه مي‌توان آن را آلبوم «داولند در قرن 21» ناميد، يك موسيقي شخصي است با متوني كمي ماليخوليايي؛ در حالي كه موسيقي آن، فوق‌العاده زيبا و پر از احساس است.

انگار روح داولند در استينگ حلول كرده است. او غرق در ترانه‌‌ها و موسيقي است. به سبك قديم آواز مي‌خواند، گفتار متن مي‌گويد و عود مي‌نوازد.

اين البته اولين باري نيست كه استينگ به سراغ اين مفاهيم و اين نوع موسيقي مي‌رود. او سال 2000 در زمان اجراي نمايش «رومئو و ژوليت» در لندن، شعري از داولند را اجرا كرده بود.

اين كار را آنچنان كه بايد، خوب از كار درنياورده بود و پس از اجرا هم چند روزي مريض شد. اما آلبوم جديد او، چيز ديگري است. استينگ براي خواندن گفتار متن آلبوم، استادي استخدام كرد تا نوع نفس كشيدن و تلفظ كلمات را به او آموزش دهد.

البته نبايد از تشويق دوستان نزديك استينگ گذشت كه به او تأكيد مي‌كردند صدايش كاملا در حال و هواي چهارصد سال پيش است و مي‌تواند چنان فضايي بسازد. دوستاني مثل جان برد كمدين و كايتا لابك پيانيست معروف.



استينگ درهزار توي خويش
در اسطوره‌شناسي يوناني، لابيرنت (كه در زبان فارسي به آن «هزارتو» مي‌گويند) يك ساختمان پيچيده بود كه مخصوص پادشاه كرت (در يونان) به نام «مينوس» بود. اين ساختمان را هنرمند اسطوره‌هاي يونان، ددالوس ساخته بود تا پادشاه، در آن، جانوري به نام مينوتور را نگهداري كند. اين جانور، نيمي انسان و نيم ديگر گاو نر بود و سرانجام قهرمان آتني، «تزويا تيسوس» آن را كشت.

تزويا تيسوس براي غلبه بر اين جانور، از كمك آريادنه بهره‌مند شد. آريادنه نشان داد كه چگونه بايد از راه‌هاي پرپيچ و خم لابيرنت عبور كند تا به مينوتور برسد. امروزه از كلمة پازل به جاي لابيرنت هم استفاده مي‌شود و در دنياي قديم، از لابيرنت‌هاي مصري، يوناني و ايتاليايي نيز نام برده شده است.

آقاي عود
جان داولند، در سال 1563 احتمالا در دوبلين به دنيا آمد، اما همه او را به عنوان آهنگساز انگليسي، خواننده و نوازندة عود مي‌شناسند. او را در عصر حاضر، بيشتر به خاطر آهنگ «اشك‌هايم جاري شو» مي‌شناسند.

از دورة زندگي‌اش، اطلاعات چنداني در دست نيست، اما همه مي‌دانند كه نوازندة عود دربار ملكه اليزابت بوده است. او در سال1580 به پاريس كوچ كرد و با تعاليم كاتوليك‌ها آشنا شد، اما در سال1606 به انگلستان برگشت.

از او آثاري با عناوين آهنگ‌هايي براي ساز عود و ترانه‌هايي با عود (تك‌نوازي عود و آوازخواني) بر جاي مانده است. الويس كاستلو از معروف‌ترين خواننده‌ها و نوازندگاني است كه آثار جان داولند را بازخواني كرده است.

او را جان هارل، نوازندة مشهور ساكسيفون همراهي كرده است. گروه «بچه‌هاي رانده شدة حوا» نيز آلبومي بر مبناي ترانه‌هاي جان داولند ساخته‌اند كه نوامبر2006 به بازار مي‌آيد. ظاهرا سال2006 را بايد سال جان داولند ناميد.

آقاي نيش

نام اصلي استينگ «گوردون ماتيو توماس سامر» است. او دوم اكتبر سال1951 در نيوكاسل انگلستان به دنيا آمد. در سال 1974 به گروه جاز «فونيكس جَزمن» پيوست و لقب «استينگ» را براي خود انتخاب كرد و كم‌كم حتي مدارك رسمي را نيز با نام استينگ امضا كرد.

او در كنسرت‌هايش بلوزهاي راه‌راه سياه و زرد بر تن مي‌كرد و شبيه مار مي‌شد. به همين دليل، «استينگ» به معناي «نيش» لقب گرفت.

در ژانويه 1977 به لندن رفت و به همراه استيوارت كاپلند و هنري پادوواني، گروه پليس را تشكيل داد.

پادوواني خيلي سريع از گروه جدا شد و اندي سامرز جاي او را گرفت. آلبوم‌‌هاي آن‌ها در صدر جداول موسيقي قرار مي‌گرفت و در سال 1980، گروه پليس، شش جايزة گرمي به دست آورد.

آخرين آلبوم پليس به نام «هر نفسي كه مي‌كشي» در سال 1983 منتشر شد و بسيار موفق بود. او يك سال قبل از انتشار آلبوم، از گروه جدا شد و تصميم گرفت برخلاف سبك‌هاي پاپ راك پليس، ريسك كند و سراغ موسيقي جامائيكايي موسوم به رگه برود. او همچنين ابايي نداشت كه تم‌هاي كلاسيك و فالك و جاز را وارد ترانه‌هايش كند.

در سال 1985 آلبومي به نام «رؤياهاي لاك‌پشت آبي» را منتشر كرد كه بازسازي آهنگ‌هاي كلاسيك جاز بود. او از اين سال تا همين لحظه، هفده آلبوم منتشر كرده كه 9تاي آن‌ها، فروش مولتي پلاتينوم (بالاي يك ميليون نسخه) داشته‌اند.

استينگ همچنين تجربة بازي در 10 فيلم سينمايي را در كارنامه دارد. مهم‌ترين اين فيلم‌ها، «Dune» ساختة ديويد لينچ است.

از رز صحرا تا لئون

استينگ در ايران با آهنگ «Desert Rose» معروف شد. آهنگي كه سامان مقدم در فيلم پارتي از آن استفاده كرد.

نواي شرقي سازهاي خاورميانه‌اي به همراه آواز عربي «چب مامي» و تلفيق آن با صداي بي‌نظير استينگ و سازهاي غربي، باعث شد صحنة پارتي در فيلم پارتي به برگ برندة اين فيلم تبديل شود.

تدوين عالي و ويديو‌كليپ گونة محمدرضا مؤييني هم به جذابيت اين آهنگ افزود و استينگ به يك چهرة آشنا براي ايراني‌ها تبديل شد. ويديو كليپ فيلم «لئون (حرفه‌اي)» ساختة لوك بسون هم باعث شد تا استينگ بيش از پيش به جوانان ايراني معرفي شود.

آهنگ بي‌نظير و ماندگار «Shape of my heart» بر روي تصاوير ژان رنو و ناتالي پورتمن بسيار عالي نشسته بود. آهنگي كه واقعا آدم را به فضاي مديتيشن مي‌برد. آهنگي كه مي‌شود هزار بار به آن گوش كرد و خسته نشد.

مجید رئوفی
همشهری

Rock Magic
26-07-2007, 11:27
متن خودکشی کورت کوباین
Kurt_Cobain
برای بودا از زبان یک ساده دل با تجربه که آشکارا به یک اخته و بچه غرغرو تبدیل شده صحبت میکنم.این یادداشت باید کاملا"راحت فهمیده شود. همه اخطارهایPunk-rock 101 طی این سالها از اولین آشنایی ام با اخلاقیاتی که همراه استقلال می آید و تحقیرهای جامعهء شما ثابت شده است که صحیح است. مثلا"وقتی بشت صحنه هستیم و چراغ ها خاموش می شود و فریاد دیوانه وار جمعیت شروع می شود آن گونه که فردی مرکوری را تحت تاثیر قرار می داد بر من اثر نداشت به نظر می رسید که او از عشق و تحسین جمعیت لذت میبرد لذتی که من کاملا" اجر می گذارم و به آن حسادت می کنم.حقیقت این است که من نمی توانم شما را تحمیق کنم هیچ کدام از شما را.این اصلا"برای شما یا خود من منصفانه نیست.بد ترین جنایتی که فکرش را می توانم بکنم این است که مردم را با جعل و وانمود کردن این که من صد در صد حال می کنم بچابم.گاهی اوقات احساس می کنم باید بیش از اینکه از روی سن بایین بروم کارت خروج بزنم.من با تمام قوا سعی کردم که قدر بدانم(و خدایا این کار را کردم باور کنید کردم اما کافی نیست).به این واقعیت که من و ما بسیاری از مردم را تحت تاثیر قرار دادیم و سر گرم کردیم اجر می گذارم.من باید از آن دسته آدم های خود شیفته ای باشم که وقتی چیزی گذشته تازه قدرش را می دانند.بسیار حساس هستم و احتیاج دارم تقریبا"بی حس باشم تا دوباره آن اشتیاق را که در دوران کودکی داشتم باز یابم. در طول سه تور اخیر نسبت به مردمی که می شناختم و هواداران موسیقی مان قدردانی بهتری داشتم.اما هنوز نمی توانم از احساس یاس گناه و همدلی ای که نسبت به همه دارم عبور کنم.در همه ما جنبه های خوب وجود دارد و من فکر می کنم مردم را بسیار دوست دارم آنقدر زیاد که من را وحشتناک غمگین می کند.هی مرد!متولد برج حوت غمگین کوچولو حساس قدر نشناس!چرا لذت نمی بری؟؟نمی دانم..!! همسری بسیار خوب دارم که از او بلند بروازی و همدلی تراوش میشود دختری که مرا بسیار به یاد آنچه خودم بودم ما اندازد.سرشار از عشق و لذت.هر کسی را که می بیند می بوسد چون همه خوبند و هیچ اسیبی به او نمی رسانند.و این مرا به هراس می اندازد تا جایی که کنترل خود را از دست می دهم.نمی توانم این خیال را تحمل کنم که فرانسیس هم بینوا و خودویرانگر و مرگ غلطانکی شبیه به انچه من شدم بشود. دوران خوبی داشتم و من بسیار خوب و من خوشحال و مفتخرم.اما از سن هفت سالگی به کلی از تمام انسان ها متنفر شدم.تنها به این دلیل که به نظر می رسید برای مردم بسیار آسان است که ادامه بدهند و همدلی داشته باشند.فکر می کنم تنها به این دلیل که من مردم را دوست دارم و برای آنها احساس تاسف می کنم! برای نامه ها و توجه تان در طی این سالها از ته چاله سوزان و بیچان شکو خود تشکر می کنم.من دمدمی و ویری هستم دلبندم!دیگر هیچ شور و سودایی ندارم.بیاد داشته باشید که بهتر است به یکباره خاموش شد تا ذره ذره محو شد.! صلح-عشق-همدلی کرت کوبین فرانسیس و کرتنی من در محراب شما خواهم بود. کرتنی خواهش می کنم ادامه بده!به خاطر فرانسیس. برای زندگی اش که بدون من بسیار شادتر خواهد بود. دوستت دارم!دوستت دارم

Rock Magic
26-07-2007, 11:28
تو سفر کردی به سلامت
تو منو کشتی ز خجالت
دیگه حرف آشتی نباشه ..................................
بابا یکی بیاد اینجاارو راه بندازه

Greatone
08-09-2007, 18:00
تصميم گرفتم راش بندازم..........( اه چه خاكي شده )

فقط خواستم بيارمش بالا فعلا.........تا بدن بيام يه اهنگ معرفي كنم و اگه شد يه بيو هم بزارم

wild_wolf_72
13-09-2007, 21:43
هر كي آهنگي از ( کورت کوباین) Kurt_Cobain داره بده

Doyenfery
01-10-2007, 06:47
چه آهنگی می خوای از نیروانا ؟
در خواست بده فی الفور انجام میشه ؟ ;)
البته اینجا :

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

SPIRIT PALST III
08-10-2007, 19:59
در مورد کرت و نیروانا تایپیده بودم ..................دیدم کسی جواب نمی ده پاک کردم

بدرود برای همیشه.............برم پی کارم بهتره



پاک شد
:19:

SPIRIT PALST III
19-10-2007, 00:01
اگه نیروانا طرف داری نداره و بحث پیرامونش جالب نیست ما بریم پی کارمون......
نمی دونم چرا خودم و نیروانا رو ضایع کردم و تایپیک گذاشتم......
جالبه که تو سایت p30world با این همه کاربر درباره گروه های بزرگ راک پستی نیست که بشه مجزا در موردش صحبت کرد.....................این پست هم که به طور کلی درباره راک هست وضعش اینجوریه.....
یه مقدار صبر می کنم اگه خدانکرده علاقه مندی به نیروانا بود نظرش رو در مورد بحث بالا بگه اگه هم نبود تایپیک بالا رو پاک می کنم می رم پی کارم......

Rock Magic
22-10-2007, 15:01
راک اپرا یا راک موزیکال، به یک محصول موزیکال در فرم اپرا یا فیلم موزیکال گفته میشود که در آن به جای استفاده از انواع موسیقی سنتی و کلاسیک، از موسیقی راک استفاده شده باشد.

راک اپرا با موسیقی معمولی راک نیز تفاوت میکند زیرا ترانه های راک معمولا دارای موضوعی مستقل بوده و داستان موجود در آنها در ترانه های دیگر پی گیری نمیشود، از طرفی این شیوه موسیقی نسبت نزدیک تری به آلبومهای مفهومی (Conceptual Albums) و مجموعه ترانه ها (Song Cycles) دارد.

یک Conceptual Album، آلبومی که ترانه های آن توسط یک تم یا موضوع مشترک به هم مربوط شده باشند. این اشتراک میتواند در سازبندی، اشعار یا کمپوزیسیون آن باشد.

همچنین یک مجموعه ترانه Song Cycle، مجموعه قطعاتی که برای اجرای پشت سرهم طراحی شده اند به طوری که دارای هویت واحدی میشوند. معمولا آهنگساز همه این قطعات یک نفر است و اگر شعری هم داشته باشند، اشعار متعلق به یک شاعر خواهد بود.

تازه ترین اشکال موسیقی در این گروه شامل متال اپرا، رپ اپرا و هیپ هاپرا نیز میشود.

در هر یک از این دسته ها، آثاری هست که میتواند در دسته دیگر هم قرار بگیرد اما درواقع سازنده این موسیقی کسی است که با دقیق ترین تعریف و اشاره به ریزه کاریها، اثر خود را در یکی از گروههای ذکر شده قرار میدهد.

وجه تمایز قراردادی بین موارد فوق این است که یک راک اپرا داستانی منسجم (و گاهی عاری از جزئیات) را تعریف میکند که معمولا اشعار آن از زبان اول شخص بوده و توسط شخصیتهای داستان اجرا میشوند، در حالی که یک آلبوم مفهومی یا مجموعه ترانه، تنها یک حال و هوای خاص ایجاد کرده یا یک تم خاص را دنبال میکنند، و البته آلبومهایی هستند که جنبه هایی از هر گروه را در خود دارند.

راک موزیکال اثری است که معمولا به عنوان یک کار نمایشی اجرا میشود تا اینکه به شکل آلبوم عرضه شود، اجرای آن توسط یک گروه به خصوص انجام نمیشود و از گروه خاصی پیروی نمیکند و بیشتر جنبه نمایشی دارد.

مثال خوب راک موزیکال دو اثر موزیکال Rent به کارگردانی مایکل گریف (Michael Greif) و Hair به کارگردانی میلوس فورمن (Milos Forman) هستند. البته همانطور که گفته شد، این سبک موسیقی دارای انعطاف زیادی است و گاهی جنبه های نمایشی به درجه دوم اهمیت سقوط میکند.

تاریخچه
اولین تجربه واقعی راک اپرا- که به طور رسمی پذیرفته شد و توسط نشریات مهم موسیقی در ایتالیا به این نام خوانده شد - اثر ی بود به نام "سپس یک کوچه" (Then an Alley) که به نام Beat Opera نیز شهرت دارد، که ایده و اجرای آن به تیتو شیپا پسر (Jr. Tito Schipa)، آهنگساز و کارگردان تعلق دارد.

تیتو، فرزند تیتو شیپای پدر، خواننده تنور بود که اثر راک اپرای تجربی خود را در سال 1967 در پایپر کلاب Piper Club رم به روی صحنه برد.

اثر بعدی شیپای پسر، بر مبنای 18 ترانه باب دیلان (Bob Dylan) قرار داشت. او این ترانه ها در یک زمینه تصویری مشترک قرار داد و در نهایت اثری به نام اورفه 9، (Orfeo 9) را به وجود آورد و آنرا در سال 1970، در تئاتر سیستینا (Sistina) بر روی صحنه برد.

این اثر اولین راک اپرای اوریژینال ایتالیایی به شمار می آید و شاید اولین راک اپرایی بود که به روی صحنه تئاتر میرفت. اورفه 9 به صورت یک آلبوم دوتایی منتشر شد و سپس تحت کارگردانی بیل کونتی (Bill Conti متولد 1943، آهنگساز و کارگردان فیلمهای موزیکال و برنده اسکار 1983 برای موسیقی فیلم The Right Stuff) به فیلم تبدیل شد.
منبع :هارمونی تالک

Rock Magic
22-10-2007, 15:04
قدیمی ترین مثال برای یک نمایش که بر مبنای موسیقی راک و پاپ ساخته شده باشد، هیر (Hair) نام دارد، پس از آن باید به یک موزیکال دوران هیپی ها با عنوان "یک موزیکال آمریکایی از عشق و راک" اشاره کرد.

اولین اجرای این نمایش به سال 1967 برمیگردد؛ این اثر مانند راک اپرای "عیسی مسیح ستاره درخشان" (Jesus Christ Superstar)، که اولین راک اپرای برجسته پس از هیر به شمار می آید، در زمان خود بسیار بحث انگیز بود.

موسیقی "عیسی مسیح" توسط اندرو لوید وبر (Andrew Lloyd Webber) و تیم رایس (Tim Rice) ساخته شد و در سال 1970، به عنوان یک آلبوم مفهومی منتشر گشت. درآمد این آلبوم به اندازه ای بود که اجرای صحنه ای این راک اپرا را در سال 1971 امکان پذیر ساخت.

موزیکال Godspell که پس از عیسی مسیح ستاره درخشان، نوشته شد و قبل از آن بر روی صحنه رفت نیز دارای درونمایه مذهبی و همان تم پاپ / راک است که البته کمتر از همتای خود بحث انگیز بود.

لئونارد برنشتاین (Leonard Bernstein) موسیقی دان برجسته نیز در سال 1971 یک راک اپرای مذهبی دیگر به نام مس (Mass) را با اشعاری که توسط آهنگساز نمایش Godspell، استفن شوارتز (Stephen Schwartz) نوشته شده بود، خلق کرد و بر روی صحنه برد.

محبوبیت موزیکالهای راک در اواخر دهه 70 و دهه 80 رو به زوال رفت اما در دهه 90 با آثاری از جوناتان لارسن (Jonathan Larson) چون تونی (Tony)، و موزیکال (Rent برنده جایزه پولیتزر) حیاتی دوباره یافت.

راک اپرا در سالهای شکوفایی
پیت تاونشند (Pete Townshend)، هم به تنهایی و هم به همراه گروهش The Who، تقریبا تنها هنرمندی است که بیشترین ارتباط را با عبارت راک اپرا داشته است.

از اولین مثالهای این فرم در موسیقی او میتوان به ترانه A Quick One While He's Away، از آلبوم A Quick One در سال 1966 نام برد. این ترانه در واقع یک سوییت 9 دقیقه ای شامل ترانه های کوتاهی است که داستان اپرا مانندی را از گول زدن یک دختر جوان توسط راننده ماشین بخار(که توسط جان انتویسل - John Entwistle - خوانده شده بود)، بیان میکند.

در 1986، گروه انگلیسی The Pretty Things آلبوم S.F. Sorrow را منتشر کردند که اولین کوشش برای بیان مفهومی تماتیک در قالب یک مجموعه از ترانه های خوب بود.

کمتر از یک سال بعد، گروه The Who با آلبوم تامی Tommy به صحنه بازگشتند، اولین آلبومی که به طور واضحی راک اپرا خوانده شد.

تامی با کنسرتها، فیلم و اجراهای صحنه ای خود در طی سه دهه، یکی از مشهورترین راک اپراها باقی ماند. راک اپرای بعدی این گروه کوادروفنیا Quadrophenia نام داشت که این اثر هم به فیلم تبدیل شد.

ده سال بعد، پینک فلوید (Pink Floyd) موفقیت فراوانی را با راک اپرای مشهور خود "دیوار" The Wall به دست آورد. این اثر که بیشتر ترانه های آن توسط راجر واترز (Roger Waters) نوشته شده بود، سومین آلبوم پرفروش تمام دوران شناخته شده است.

مانند تامی، دیوار هم بارها توسط پینک فلوید (در سالهی 80 و 81) و واترز (در محل دیوار برلین، در سال 1990) به شکل یک کنسرت بسیار پرکار و استادانه، بر روی صحنه آمده است و به فیلم تبدیل شده است.

Rock Magic
23-10-2007, 16:09
Aerosmith




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]







استیون تایلر در ۲۶ مارچ ۱۹۴۸ در شهر یانکرز واقع در نزدیکی نیویورک به دنیا آمد. نام اصلی او استیون ویکتور تالاریکو،نام پدرش ویکتور تالاریکو ونام مادرش سوزان بلانچا است.



استیون خواننده و نویسنده بسیاری ازاشعار گروه ارواسمیت‌‌‌‌ هست که در اوائل سال ۱۹۷۰ در نیوهمپشایر شکل گرفت. در زمان کودکی و نوجوانی به خاطر لبهای درشت و سر کوچکش مورد تمسخر دوستانش قرار می‌گرفت.قبل از دوران تینیجری شروع به نواختن درام کرد و قبل از تشکیل گروه اصلی در پنج گروه مختلف درام می‌زد.خنده های او که بیشتر شبیه نمایش دندان‌هایش است و همچنین روسری‌هایی که از میکروفون می‌آویخت از جمله مشخصات وی بود. او اکثر اوقات نیز یک شیشه جک دنیلز بر روی سن همراه خود داشت که خوب در سالهای اخیر دیگه این کارشو ترک کرده.


در سال ۱۹۷۶ استیو عاشق بورلی بیوئل Beverle LorenceBuell شد و ثمره آن تولد دخترشان به نام لیو بود که بعدا هنرپیشه هالیوود شد و در فیلمهای مانند آرماگدون و ارباب حلقه‌ها اجرای نقش کرد. مادرش یعنی بورلی، مدل و خواننده بود و با بسیاری از Rock Star های زمان خودش برنامه عشق و عاشقی داشت و قبل از استو با تاد رانجرن Todd Rundgren زندگی می‌کرد.




بورلی به خاطر اعتیاد بسیار زیاد استیو در آن زمان طوری رفتار کرده بود که لیو دخترش باور کند که پدرش تاد است نه استیو. Todd Rundgren یک موزیسین آمریکایی بود و در ژانویه ۱۹۴۸ در شهری نزدیکی فیلادلفیا متولد شد. و در اوئل دهه ۱۹۶۰ عضو گروه NAZZ بود. او بعدا به خاطر اعتیادش از گروه رانده شد. او یکی از پایه‌گذاران Progressive Rock است.




و اما بورلی علاقه شدیدی به Date کردن با راک استارها داشت. از جمله کسانی که در زندگی او حضور داشتند می‌توان از میک جگر و دیوید بووی نام برد. او بعد از استیو به سوی رود استوارت حرکت کرد و سرانجام در اواخر سال ۱۹۷۸با الویس کاستلو عروسی کرد.



در سال ۱۹۷۸ استیو با Cyrinda Foxe که یکی از مدلهای Warhol بود عروسی کرد.سیریندا قبل از عروسی با استیو، دوست دختر دیوید جوانسون خواننده گروه New York Dolls بود. وحاصل این ازدواج Mia Tyler بود. میا نیز بعدا به عنوان مدل مشغول به کار شد. در سال ۱۹۹۷ او کتاب Dream on را که شامل خاطرات او با استیو می‌شد را به چاپ رساند. ودر سال ۱۹۹۹ اعلام کرد که می‌خواهد نسخه دیگری از کتاب را که شامل عکسهای برهنه استیو است به چاپ برساند. استیو از او شکایت کرد و موفق شد. سیریندا بعد از مدتی اعلام کرد که در یک وب سایت عکسها را آن لاین می‌فروشد. چیزی طول نکشید که دچار یک حمله فیزیکی شد و هیچ وقت موفق به انجام این کار نشد. بعد از این حمله مشخص شد که سیندریا دچار تومور مغزی شده است. در این زمان استیو و سیندریا با یکدیگر اشتی کردند و استیو تا زمان مرگ سیندریا او را به طور کامل هم از نظر احساسی و هم از نظر مالی مورد حمایت قرار داد. سیندریا در سال ۲۰۰۲ در گذشت.




استیو در سال ۱۹۸۷ از سیندریا جدا شد و در سال ۱۹۸۸ با ترسا بریک ازدواج کرد و حاصل ازدواج آنها دختری به نام چلسی و پسری به نام تاژ بود. استیو و ترسادر فوریه سال ۲۰۰۵ اعلام کردند که به خاطر مشکلات شخصی از یکدیگر جدا شدند.



استیو و گیتارست گروه جو پری به عنوان دوقلوهای مسموم مشهور بودند و این مساله به خاطر مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی بیش از حد آنها بود.


آنها اعتیادشان را مدتهاست که ترک کردند. پری و تایلر یکدیگر را در بستنی فروشی که استیو در آنجا کار میکرد همدیگر را ملاقات کردند. با دعوت تام همیلتون به عنوان بیسیست و برد وایتفورد به عنوان گیتاریست دوم و جوی کارمر به عنوان درامر گروه شکل گرفت. با مدیریت فرنک کانلی گروه آلبوم اول را که شامل کارهایی مثل:Get Your Wings, Toys In The Attic بود و با عنوان خود گروه بود را منتشر کرد. دو آهنگ نام برده شده باعث شهرت جهانی گروه شد.


استیو همچنین تعدادی فیلم و بسیاری برنامه های تلویزیونی را تهیه کرده است.


استیو و پری دوستان بسیار نزدیکی هستند.





در سالهای قبل تر زندگی شخصی آنها غیر قابل کنترل بود تا جایی که گروه را به مرز نابودی کشاند ولی خوشبختانه این اتفاق رخ نداد. جو پری یک آلبوم شخصی به نام JoePerry Progect دارد که در سال ۲۰۰۵ به بازار آمد.

negar00
23-10-2007, 16:13
چهره‌های برتر تاریخ راك
مجله رولینگ استون در نظرخواهی از كارشناسان واهالی موسیقی چهره‌های برتر تاریخ راك را انتخاب كرد.
شاید موسیقی راك در كشور ما آنچنان كه در آمریكا مورد توجه قرار گرفته محبوبیت نداشته باشد. شاید كه نه. قطعا و آنهم به‌دلیل ساخت آن و برداشت‌های متفاوت در جامعه‌ی ما از این سبك موسیقی است.
ما بدون پیش‌داوری و فقط برای اینكه به همه‌ی سبك‌های موسیقی توجه كرده‌باشیم، شما را در این شماره با مهمترین اتفاق موسیقی راك آشنا می‌كنیم.
راك اند رول، پنجاه و سه ساله شده. در واقع، این تاریخ‌نگاری مطابق میل سفیدهاست؛ آن‌ها كه دوست دارند الویس پریسلی را مبدع راك اند رول معرفی كنند. آن‌ها كه موشكافانه‌تر به مسأله می‌پردازند، خوب می‌دانند كه چاك بری پیش از الویس پریسلی آهنگ‌هایی به سبك بعدا نامگذاری شده راك اند رول ساخته بود.
اما بری، سیاهپوست بود و خب در آمریكا، هیچ كس نمی‌خواهد نام چاك بری سیاهپوست را قبل از الویس سفید بیاورد. می‌توان به راحتی چشم بر حقایق بست و الویس را اولین نامید. هر چند نباید فراموش كرد كه نام الویس در صحنه موسیقی دنیا، نام شناخته شده‌ای است و چاك بری در كلیت موضوع، جایگاهی به مراتب پایین‌تر از ستاره راك اند رول دنیا دارد.
الویس پریسلی كه پیش از ضبط آهنگ «همه چی مرتبه» در پنجم جولای ۱۹۵۴ در استودیوی آفتاب شهر ممفیس یك راننده كامیون بود، تاریخ موسیقی را وارد مرحله جدیدی كرد. در آن زمان، این راننده ۱۹ ساله فكرش را نمی‌كرد كه استفاده از گیتار الكتریك در آهنگ‌ها می‌تواند این‌طور جلب توجه كند.
او اما تا سال‌ها ستاره ماند. تا سال‌ها با آهنگ‌های معروف خود صحنه‌ها را تسخیر كرد. پس از او، نام‌های دیگری وارد عرصه شدند، سبك‌های جدیدی به وجود آمد، نوازندگان بی‌نظیری وارد صحنه شدند و راك اند رول، سال‌های سال در صدر موسیقی‌های مهم و جدی دنیا ماند.
راك با سبك‌های متفاوتی تلفیق شد و شاخه‌های زیادتری شكل گرفت؛ موسیقی بلوز، كلاسیك، سول، موسیقی فالك، الكترونیك و بسیاری دیگر از سبك‌های موسیقی وارد جریان موسیقی راك شدند و با نوآوری ستاره‌های هر یك، نسل‌های متمادی‌ای را درگیر این سبك كردند. ظهور بیتل‌ها و رولینگ استونز در اروپا و نفوذ آن‌ها به آمریكا، فصل نوینی را برای موسیقی راك رقم زد.
باب دیلن با متون اعتراضی خود، یكی دیگر از جریان‌سازان موسیقی راك بود و در دهه هشتاد كه احساس می‌شد نفوذ راك در دنیا رو به كاهش است، با ظهور نیروانا و U۲ موسیقی همچنان در انحصار راك باقی ماند.
مجله رولینگ استون كه معتبرترین و مهم‌ترین مجله موسیقی دنیاست در ماه میلادی گذشته، شماره ویژه‌ای برای ۵۰ چهره ماندگار موسیقی راك اند رول منتشر كرد كه با استقبال گسترده‌ای مواجه شد. در این شماره ویژه، ۵۰ چهره برتر موسیقی درباره ۵۰ چهره جاودان برگزیده، مطالبی نوشتند كه كار عجیب و جالبی به نظر می‌رسید.
آن‌ها از سال گذشته مقدمات این شماره را با برگزاری یك نظرسنجی از چهره‌های سرشناس موسیقی و مردم فراهم آوردند و نهایتا نام ۱۲۵ هنرمند برتر عرصه راك اند رول را اعلام كردند. در مرحله بعد، امتیازات كارشناسان موسیقی هم به آراء اضافه شد تا ۵۰ چهره برتر تاریخ موسیقی راك انتخاب شوند. رولینگ استون از نویسندگان افتخاری این شماره درخواست كرده درباره كار ویژه این چهره‌ها در عرصه راك اند رول و تاثیرشان بر روند موسیقی و جایگاه آن‌ها در تاریخ بنویسند.
الویس كاستلو كه خود یكی از مشاهیر موسیقی راك است، درباره بیتل‌ها نوشت و بونو خواننده گروه U۲، درباره الویس پریسلی. ون موریسون، شاعر توانا و موزیسین مشهور هم گرایش ویژه‌اش به ستاره نابینای موسیقی سول و گاسپل، ری چارلز را نشان داد.
او انگار بدهی‌اش به موسیقی روحانی را این‌گونه پرداخت كرده بود. جان مایر موزیسینی كه امسال چند جایزه گرمی گرفت درباره هندریكس نوشت: فلی، خواننده گروه ردهات چیلی پپرز، درباره استقلال ذاتی نیل یانگ ستاره كانادایی موسیقی راك مقاله‌ای نوشت و...
● استاد همه نسل‌ها
جان مایر: جیمی هندریكس، یكی از فوق‌العاده‌های دنیای موسیقی است. شما طرفدار Black Sabbath باشید یا هوادار Elmore Yanes، از Wanson خوشتان بیایدیا از Grafefol Dead ، می‌فهمید كه هر موسیقی‌دانی به نحوی به مكتب هندریكس ربط پیدا می‌كند یا از آن الگوبرداری كرده است.
او تقریباً در هر سبك از موسیقی معاصر به عنوان سرآمد آن شناخته شده است، چراكه تقریباً در هر سبكی نوازندگی كرده و اثری از خود بر جای گذاشته است. آیا او در سبك بلوز فعالیت می‌كرد؟ به ترانه "Voodoo Chile" گوش دهید و می‌توانید نشانه‌هایی از بلوز را در آن پیدا كنید.
آیا او یك موسیقی‌دان راك بود؟ بله او از صدای موسیقی برای رسیدن به هدفش استفاده می‌كرد مانند اثر « این راك است». آیا او یك خواننده و ترانه‌سرای احساساتی بود؟ در "Bold As Love" او به گونه‌ای می‌خواند كه شما می‌فهمید او مردی است كه قلب خود را می‌شناسد. در اغلب موارد او مثل ستاره راكی به تصویر كشیده شده كه گیتار خود را آتش زده است.
ولی وقتی كه من در هندریكس فكر می‌كنم، به یكی از دوست‌داشتنی‌ترین و دلنشین‌ترین نواهای گیتار می‌اندیشم كه در ترانه‌هایی نظیر "One Rainy Wish" و "Litte Wing" یا حتی در "Doifting" نظیر آن‌را شنیده‌ایم. "Little Wing"، به شكل دردناكی كوتاه و زیباست.
درست مثل این می‌ماند كه پدربزرگ مرحوم شما زنده شود و تنها برای یك دقیقه و نیم كنار شما باشد و سپس برود. این عالی است و خیلی زودگذر. من فكر می‌كنم دلیل اصلی این‌كه همه موسیقی‌دان‌ها دوست دارند ترانه‌های هندریكس را بنوازند، این است كه زبان اشعار و موسیقی وی را زاده قلب و فكر او می‌دانند.
او یك رابطه محرمانه با نوازندگی گیتار داشت علی‌رغم این‌كه آن‌را بسیار فنی و تئوریك می‌نواخت. من فكر می‌كنم كه گیتار برای او مقدس بود. برای همین است كه شما هرگز مصاحبه‌ای از او پیدا نمی‌كنید كه درمورد علایقش به گام‌ها و نوازندگی گیتار حرفی زده باشد. این بخشی از آن چیزی است كه سبب می‌شد او بسیار هیجان‌زده نوازندگی كند.
من هندریكس را از طریقStevie Ray شناختم و كشف كردم. پس از این‌كه او را در حال نوازندگی "Little Wing" دیدم. تصمیم گرفتم سبك‌كاری‌ام را براساس كارهای هندریكس تغییر دهم.
اولین كار ضبط شده‌ای كه متعلق به هندریكس بود و خریداری كردم "Bold as Love" بود، برای این‌كه "Little wing" را در مجموعه‌اش داشت. یادم می‌آید كه ساعت‌ها فقط به جلد آلبوم نگاه می‌كردم. بعد ماه‌های متوالی وقتم را برای گوش كردن "Electric Ladyland" صرف كردم كه خیلی آدم را عصبی‌ می‌كند.
واقعیت سیاه و تلخی وجود دارد و شاید هندریكس به حدی صادق بود، كه آنرا مخفی نگه داشته است. ضمن این‌كه او انواع و اقسام مدها را هم اختراع كرد كه در نوع پوشش و رفتار هوادارانش تأثیر می‌گذاشت. به طوری‌كه افرادی كه پیرو و مقلد مدهای اختراع شده از سوی او هستند را به خوبی می‌توان تشخیص داد و شناخت. همه ما آرزو می‌كنیم به اندازه كافی نابغه باشیم كه قبل از ۲۸ سالگی از دنیا برویم. یك حالت اسطوره‌ای در مورد او وجود دارد كه هیچ جنبه انسانی در آن نیست.
● بلوزهایی با نقش باب
ویسلف ژان: چه چیزی باب مارلی را از خیلی از ترانه‌سراهای بزرگ و سرشناس جهان متفاوت و جدا می‌كند؟ آنها نمی‌دانند معنی این‌كه آب به آرامی داخل خانه‌ آدم نفوذ كند چیست. آن‌ها نمی‌دانند بدون مایكروویو و قابلمه چه‌كار باید كرد، نمی‌توانند آتشی با چوب روشن كنند و ماهی خود را كنار اقیانوس بپزند.
مارلی به دوره فقر و بی‌عدالتی در جامائیكا تعلق دارد و این مساله را خودش در ترانه‌های عصیانگرانه‌اش به معرض نمایش می‌گذارد. مردم الگوی اصلی او برای خوانندگی و نوازندگی بوده‌اند. او همچون جان لنون به این تفكر می‌پردازد كه از طریق موسیقی و لغات واقعا می‌توان در جهان صلح و آرامش برقرار كرد. مقایسه او با دیگر موسیقیدان‌ها دشوار است، برای این‌كه موسیقی تنها بخشی از واقعیتی بود كه نام مارلی بر خود داشت .
او یك بشردوست و انقلابی نیز بود. تأثیر او بر سیاست جامائیكا بسیار زیاد بود، به گونه‌ای كه حتی بارها تهدید شد و مورد حمله قرار گرفت. مارلی مثل موسس بود. وقتی‌كه موسس حرف می‌زد، مردم به خروش آمده و حركت می‌كردند. وقتی‌كه مارلی حرف می‌زد هم‌چنین بود. ترانه‌های مارلی تقریبا برای اولین بار سبك موسیقی كارائیبی با ریتمی قوی را در سراسر دنیا پخش كرد. وقتی كه من در هائیتی بودم و پدرم آن‌جا در نقش مسؤول كلیسا مشغول به‌كار بود، ما به سختی می‌توانستیم موسیقی راك مسیحی گوش نكنیم و اصلا اجازه گوش دادن به موسیقی رپ را نداشتیم. وقتی‌كه چهارده سالم بود، داشتم "Exodus" گوش می‌كردم كه پدرم كه خیلی خوب انگلیسی صحبت نمی‌كرد از من پرسید: «این آهنگ در مورد چیست؟» به او گفتم در مورد انجیل است و در مورد قیامت حرف می‌زند.
وقتی‌كه این موسیقی به گوش‌ او رسید یا به‌طور كلی هنگامی‌كه موسیقی مارلی به گوش شنونده می‌رسد، به‌طور خودكار و مستقیم در ذهن شما نفوذ پیدا می‌كند. با نگاهی به اشعار او می‌توان به این نكته پی برد كه آن‌ها در سال ۳۰۱۴ میلادی هم همین مفاهیم و معانی را خواهند داشت.
امروز، مردم سخت تلاش می‌كنند تا بفهمند چه چیزی حقیقی است. همه چیز باید به‌گونه‌ای باشد كه اغلب مردم بتوانند با امیدواری به آن نگاه و آن‌را درك كنند و بفهمند. اگر هنوز مردم بلوزهایی را كه روی آن عكس‌های باب مارلی چاپ شده، بر تن می‌كنند، علت آن این است كه موسیقی وی یكی از معدود چیزهایی است كه این خصوصیت را داراست.
● این بیتل‌های نامرتب
الویس كاستلو: برای اولین‌بار وقتی كه ۹ ساله بودم اسم آن‌ها را شنیدم. آن هم در حالی كه یكی از دوستانم علیه آن‌ها و اسامی خاصشان تبلیغات می‌كرد. این اتفاق در سال ۱۹۶۲ یا ۶۳ میلادی رخ داد.
درست قبل از این‌كه آن‌ها به آمریكا بیایند. عكسی كه دیده بودم كیفیت جالبی نداشت؛ شكل ظاهری و آرایش مو ی تقریبا نامرتب. من توجهی به این‌جور چیزها نداشتم.
فقط پی برده بودم كه آن‌ها گروه موسیقی مورد علاقه‌ام هستند. مساله جالب این بود كه خانواده و تمامی دوستان آن‌ها كه اهل لیورپول بودند نیز در مورد این گروه كنجكاوی می‌كردند و به آن‌‌ها افتخار می‌كردند.
من دقیقا در سنی بودم كه به طور كامل مجذوب و شیفته آن‌ها شوم و اخبار مربوط به این گروه را به طور مرتب پیگیری كنم. تجربه پول جمع كردن برای خریداری آهنگ‌هایشان و گوش كردن به اخبار محلی در مورد موسیقی و نگهداری عكسی كه به دستم می‌رسید، بارها و بارها تكرار شد.
این اولین باری بود كه چنین چیزی در چنین سطحی رخ می‌داد و این مساله فقط در مورد اعداد و ارقام صدق نمی‌كرد. شاید خیلی‌ها ركوردهای شخصی‌شان را سالیان سال همچنان حفظ كنند، ولی آنها هیچ‌گاه به اندازه‌ای كه بیتل‌ها برای مردم اهمیت داشتند، مهم نخواهند بود. هر ركوردی كه از سوی آن‌ها ثبت می‌شد، شوك‌آور به نظر می‌رسید.
شاید در مقایسه با رولینگ استونز آن‌چه می‌نواختند هیچ بود ولی آن‌ها نویسنده اشعار آهنگ‌هایشان هم بودند. جان لنون و پل مك كارتنی جزو ترانه‌سراهای استثنایی محسوب می‌شدند و مهم‌ترین مساله درمورد آن‌ها هماهنگی فوق‌العاده و كم‌نظیرشان بود. رینگو استار با چنان احساسی درام می‌نواخت كه هیچ‌كس واقعاً نمی‌تواند از او تقلید كند.
بسیاری از نوازندگان درام تلاش بسیاری در این زمینه كرده‌اند ولی در انجام آن ناكام مانده‌اند. بسیاری از آن‌ها نظیر جان و پل، خوانندگان برجسته و فوق‌العاده‌ای بودند. لنون و مك‌كارتنی و هریسون در سطح بالایی اشعار آهنگ‌های گروه را می‌سرودند كه نمونه‌هایی از آنها را در "Ask me Why" یا ترانه "Things We said Todey" شنیده‌ایم. پس از گذشت مدتی، رشد آن‌ها واقعاً محسوس بود و نمونه‌ای از آن را می‌شد در اشعار ساده عاشقانه برای بزرگسالان نظیر ترانه "Nowegion Wood" كه درمورد بخش ناخوشایند عشق حرف می‌زد، ملاحظه كرد.
آلبوم‌های مورد علاقه من "Rubber Sow" و "Revolves" بودند. وقتی كه شما Revolves را گوش می‌دادید، می‌دانستید كه چیزی متفاوت است. روی جلد این آلبوم آن‌ها در حالی كه عینك‌های آفتابی به چشم دارند و حتی به دوربین هم نگاه نمی‌كنند، دیده می‌شوند و موسیقی آلبوم بسیار عجیب و همچنان در حال‌حاضر بسیار شاد و زنده است.
اگر من بخواهم آهنگ موردعلاقه‌ام را در بین آلبوم‌های آن‌ها انتخاب كنم، "And Your Bird Can Sing"، نه، "Girl" نه، "For no one" نه... و همین‌طور ادامه می‌دهم. آلبومی كه پیش از جداشدن بیرون دادند تحت ‌عنوان "Let itbe"، در عین حال هم زیبا بود و هم نامانوس.
من می‌فهمم كه جاه‌طلبی و ضعف‌های روحی و جسمی بشر داخل هر گروهی نفوذ می‌كند، ولی آن‌ها طوری با یكدیگر هماهنگ بودند كه یك نمونه باورنكردنی ارائه دادند. من یادم می‌آید كه برای تماشای فیلم "let it be" در سال ۱۹۷۰، به میدان لستر رفتم.
و در پایان با یك حس نوستالژیك ناراحت‌كننده آن محل را ترك كردم. واژه Beagttogue هنوز هم در فرهنگ لغات موسیقی وجود دارد. من می‌توانم حضور آن‌ها را در آلبوم «پرینس» تحت ‌عنوان "Around the world in a day" حس كنم یا در ملودی‌های Harry Nilsson. یا این‌كه كرت كوبین بیتل‌ها را گوش كنم و موسیقی آن‌ها را با پانك و متال در برخی از آهنگ‌های خود درآمیزم.
من برخی از اشعار را با پل مك كارتنی نوشتم و آن‌ها را در دو موقعیت ایجادشده در كنسرت‌ها اجرا كردم. در سال ۱۹۹۹ و مدتی پس از مرگ لیندا مك كارتنی پل كنسرتی برای لیندا اجرا كرد كه از سوی Chrissie kyndo سازماندهی شده بود.
اجرای آن كنسرت بسیار سخت بود. به هنگام اجرای ترانه‌ها به حدی جمعیت حاضر تحت‌تاثیر قرار گرفته بودند كه تمركز برای ما دشوار بود. شاید آن‌جا بود كه فهمیدم چرا بیتل‌ها فعالیت خود را در قالب یك گروه متوقف كردند. چراكه ترانه‌هایشان دیگر متعلق به آن‌ها نبود، بلكه متعلق به همه مردم و دوستداران آن‌ها بود

linkin_park
24-10-2007, 21:31
لوگو : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

نام گروه : Foo Fighters
سبک : Alternative rock
وب سایت : foofighters.com
سال تاسیس : 1995
مکان فعالیت : Seattle , USA
توضیح : نام گروه از واژه اي كه بعد از جنگ جهاني دوم به كار مي رود و اشاره به پديده هاي هوايي مرموز دارد، گرفته شده است.
تشکیل گروه : گروه Foo Fighters ، در سال 1995 توسط Dave Grohl تشكيل شد. نام گروه از واژه اي كه بعد از جنگ جهاني دوم به كار مي رود و اشاره به پديده هاي هوايي مرموز دارد، گرفته شده است. مشخصه اصلي گروه استفاده از گيتار به عنوان ساز اصلي به همراه ملوديهاي زيبا ، بعضاً ريتم هاي ميكس شده سبك punk و شعرهاي تند و تيز است.
Grohl 4 سال درامر گروه Nirvana بود. و به دنبال مرگ كرت كوبين در سال 1994، او تصميم گرفت كه گروهي جديد را بسازد. با منحل شدن گروه Sunny Day Real Estate در سياتل ، Grohl ازNate Mendel (نوازنده باس) وWilliam Goldsmith (درامر) اين گروه دعوت به همكاري كرد. و به اين جمع Pat Smear (نوازنده گيتار)عضو غير رسمي گروه نيروانا نيز اضافه شد تا هسته اوليه گروه شكل بگيرد.

اعضای کنونی :

Dave Grohl — Vocals, Guitar
Taylor Hawkins — Drums, Percussion, Vocals (1997–present)
Nate Mendel — Bass Guitar
Chris Shiflett — Guitar, Backing Vocals (1999–present)


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

جوایز :

2000 – Rock – Best Rock Album – There Is Nothing Left to Lose
2002 – Rock – Best Hard Rock Performance – All My Life
2003 – Rock – Best Rock Album – One by One


آلبوم ها :

1995 - Foo Fighters
1997 - The Colour and the Shape
1999 - There Is Nothing Left to Lose
2002 - One by One
2005 - In Your Honor
2006 - Skin and Bones
2007 - Echoes, Silence, Patience & Grace


نکته : آهنگ The Pretender از آلبوم اخیر رنک اول رو در زمینه Best Modern Rock Singles به خودش اختصاص داده آلبوم Echoes, Silence, Patience & Grace هم رنک 7 رو در بهترین آلبوم راک داره ، که خودش یه موفقیت بزرگه .

کاغذ دیواری گروه :

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

منبع : Wikipedia و rockbottom.blogfa.com

linkin_park
24-10-2007, 21:46
لوگو : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

نام گروه : Nickelback
سبک : Alternative rock
وب سایت : nickelback.com
سال تاسیس : 1995
مکان فعالیت : Hanna, Alberta, Canada
توضیح : اين گروه كانادائي متشكل از چهار عضو اصلي است كه كار خود را بطور رسمي از سال 1996 ميلادي با آلبومي بنام Crub آغاز كرده است .
اعضای گروه:
Chad Kroeger متولد 15 نوامبر 1974 ميلادي كانادائي الاصل در روستائي در 215 كيلومتري شمال شرقي ونكوور بدنيا آمد او كه درواقع طراح اصلي تمامي نمادهاي گروه است كارخوانندگي را در نوجواني از خواندن ترانه هاي پاپ براي مردم هم قريه اش آغاز نمود و هنگامي كه 21 سال داشت به دليل علاقه وافرش به موسيقي پا به عرصه حرفه اي اين هنر نهاد . ساز تخصصي او گيتار است .

Mike Kroeger متولد 25 ژوئن 1972 ميلادي كه در واقع برادر بزرگتر Chad مي باشد . او تبحر خاصي در نواختن گيتار بيس دارد .

Ryan Peake متولد 1 مارس 1973 در تورنتوي كانادا كه در ابتداي ظهور گروه در همان روستاي محل تولد برادران Kroeger حضور داشت . او نيز علاوه بر نوازندگي گيتار ، كارخوانندگي را نيز در گروه به عهده دارد .

اعضاي غيرثابت گروه :

Brandon متولد 14 اكتبر 1970 ميلادي اونيز يكي از خويشاوندان نزديك برادران Kroeger بود كه در كارهاي ابتدائي گروه نوازندگي درام را بعده داشت و پس از مدتي جاي خود را به نوازنده ديگري داد .

Ryan Vikdel متولد 9 مي 1975 متولد ونكوور و از دوستان نزديك و قديمي Ryan Peake بود كه پس از رفتن درامر گروه به گروه دعوت شد و تاكنون گروه را همراهي كرده است .

چگونگي شكل گيري گروه :

در سال 1994 ميلادي ايده تشكيل گروه به ذهن جوان 20 ساله اي بنام Chad رسيد و اين ايده يكسال بعد به منحصه ظهور رسيد . او ابتدا اين دغدغه را با برادرش بزرگترش بازگو نمود و وقتي احساس كرد كه Mike نيز اوراهمراهي مي كند از دوست ديگرشان خواست تا تمامي آنچه آنها در خلوتشان هر روز مرور مي كردند براي ضبط يك آلبوم آماده كنند و براي رسيدن به اين هدف از ناپدري اش 4000 دلار گرفت و به ونكوور سفر كرد .او در ونكوور دوستي داشت كه بديليل اينكه يك استوديو كوچك ضبط دراختيار داشت ميتوانست آنها را در راه رسيدن هدفشان ياري كند كه البته دقيقا همانطور هم شد واين چنين بود كه Nickelback پا به عرصه موسيقي نهاد .

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


آلبوم ها :

# Crub
سال انتشار 1996

# The State
سال انتشار 2000

# Silver Side Up
سال انتشار 2001

# The Long Road
سال انتشار 2003


نکته : البوم The Long Road به عنوان بهترین البوم راک نامزد دریافتگرمی بود و اهنگ someday هم بهترین اهنگ راک در سال2004 رو به خودش اختصاص داد
البوم All the Right Reasons به عنوان بهترین البوم سال در بیلبورد معرفی شد .

کاغذ دیواری گروه :

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

منبع : Wikipedia و waveofmusic.persianblog.ir/

Rock Magic
24-10-2007, 22:12
گروه Foo Fighters یکی از پر طرفدار ترین بندهای آلترناتیو راک جهانه!خوننده گروه Dave Grohle نشون داده که میتونه خواننده بسیار خوبی باشه !در ضمن نوازندگی گیتار رو هم خوب بلدن!
ولی نباید فراموش کرد که اون ها درامری به نام Taylor Hawkins دارن که از نقاط قوت گروهه!تکنوازی های فوق العده ای در کنسرت داره!من که عاشقشم!ویدیو کلیپ های Foo Fighters هم ویدیو های جذاب و قابل تاملی هستن!به همه پیشنهاد می کنم ببینن و بشنون!!!
________________________
اما نیکل بک !! I love it man !! وقتی صدای چاد کروگر رو میشنوم همراه با صدای گیتار اکوسنیکه Ryan Peake
رو میشنوم دیوونه میشم!جزو صداهای منحصر به فرده راک امروزه!
نظره خودت چیه Linkin Park جان!اگه آهنگی ویدیو کلیپی چیزی مد نظرت هست بگو تا بحث کنیم!

linkin_park
26-10-2007, 12:50
خوشحالم که میبینم باچیزایی که خودم حال میکنم حال میکنی ! راستش نمیدونم چرا حس میکنم چاد کروگر با Dave Grohl داداشن !!! آخه خیلی صداشون شبیه همه ... ولی از بعضی جهات صدای چاد بهتره اما فقط صدا نیست ... Dave حالت خوندنش خیلی زیباس ...

به هر حال میخوام الان بهترین آهنگ Nickelback رو براتون بذارم ... این Single اسمش into the night هست :

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Rock Magic
26-10-2007, 14:14
خوشحالم که میبینم باچیزایی که خودم حال میکنم حال میکنی ! راستش نمیدونم چرا حس میکنم چاد کروگر با Dave Grohl داداشن !!! آخه خیلی صداشون شبیه همه ... ولی از بعضی جهات صدای چاد بهتره اما فقط صدا نیست ... Dave حالت خوندنش خیلی زیباس ...

به هر حال میخوام الان بهترین آهنگ Nickelback رو براتون بذارم ... این Single اسمش into the night هست :

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
چاد صدای رسا و خش خشی داره که باعث شده صداش منحصره خودش باشه!!
Dave Grohl تن صداش بالاس!! متوجه ای:10:
این آهنگم به مه پیشنهاد Dl رو میدم یک کار بسیار زیبا با خوانندگی چاد کروگر و نوازندگی کارلوس ساتنتانا:40:
خوش باشید

linkin_park
26-10-2007, 14:45
ایشالله بیوگرافی بعدی رو از APC میذارم ... خیلی باهاش حال میکنم مخصوصا Blue اش !

Rock Magic
28-10-2007, 05:32
ایشالله بیوگرافی بعدی رو از APC میذارم ... خیلی باهاش حال میکنم مخصوصا Blue اش !
این کی هست؟!!من نمی شناسمش![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

linkin_park
28-10-2007, 15:44
A perfect Cyrcle منظورمه ... شرمنده این چند روز خیلی سرم شلوغه وقت بیو گذاشتن ندارم .

راستی داداش شما هر چی الترنتیو راک خدا میشناسی (یعنی شنیدی) رو لیست کن میخوام آرشیومو تا میتونم کامل کنم ...

Rock Magic
29-10-2007, 01:29
A perfect Cyrcle منظورمه ... شرمنده این چند روز خیلی سرم شلوغه وقت بیو گذاشتن ندارم .

راستی داداش شما هر چی الترنتیو راک خدا میشناسی (یعنی شنیدی) رو لیست کن میخوام آرشیومو تا میتونم کامل کنم ...
خوب یکم سخته بخوام بگم کدوما بهترن!!:19:ولی خوب اینا رو داشته باش فعلا:
The Cranberries
You Am I
Daughtry
Poets of the Fall
Yellowcard
The Rasmus
The Wolf Flowers
Vast
Red Hot Chili Peppers
The Gathering
Coldplay
Vertical Horizon
Veruca Salt
The Used
Travis
Switchfoot
Snow Patrol

راستش رو بخوای من زیاد تو نخه آلترناتیو نیستم به اون اندازه ای که تو نخه راک کلاسیک یا متال هستم ولی خوب من با تک و توک آلبوم یا آهنگایی که از اینا دارم یا شنیدم ...آثاره قابله توجهی دیدم در حیطه ی خودشون:10:نیروانا و نیکل بک و فو فایتر هم که گفته بودم
بیو گرافی APC رو هم خودم می زارم
راستی من قبلا بیو از NickelBack گزاشته بودم...میتونی یه سرچ بزنی پیداش می کنی!نمیدونم چرا قبلا یادم نبود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!آلزایمر

Rock Magic
29-10-2007, 01:39
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

A Perfect Cricle گروهی که توسط موسس گروه خوب Tool یعنی Maynard James Keenan شکل گرفت. گیتاریست گروه هم Billy Howerdel یعنی اولین گیتاریست گروه Tool بود. A Perfect Circle در حقیقت یک ادامه ای بر Alternative Metal و Rock بود که در اوایل دهه 90 توسط Tool به خوبی شنا سانده شده بود. با همان قدرت و حزن که در کارهای خود Tool هم به چشم میخورد.
اما ویژگی بارز در A Perfect Circle پیش رفتن هر چه بیشتر به سمت Melodic بودن و کاستن از تاریکی کار در Tool . این کار رو افزودن صداهای شاید نه چندان آشنا ساز به ترکیب آهنگها انجام دادن و این کار در نهایت کیفیت و تکنیک انجام شد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


Keenan به Howerdel و Paz Lenchantin پیوست برای تشکیل گروه A Perfect Circle . Keenan قبلا با Howerdel در سال 1992 و در کنسرت گروه Tool آشنا شده بود. Keenan قبلا بسیاری از آهنگهای وی رو کار کرده بود و این آشنایی راهی برای همکاری آنها در آینده پیش رو گذاشت.
این فرصت همکاری برای آنها بوجود آمد و این زوج 4 نفری که متشکل از Troy Van Leeuwen ( عضو سابق Enemy ) و Josh Freese ( عضو سابق Guns N' Roses ) بودند گروه رو تشکیل دادند ، اما خبر آن جایی پخش نشد تا اینکه گروه اولین در 15 آگوست سال 1999 به اجرای کنسرت پرداختند. Howerdel که سالها آهنگ سازی کرده بود کار ساخت آهنگها رو به دست گرفت و در سال 2000 اولین کار گروه عرضه شد.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


Mer de Noms نام این آلبوم بود. صدای زیبا ، حزن انگیز و احساسی Keenan کار رو کاری زیبا و قوی ارائه کرد. کار واقعا قوی Keenan در آهنگ Judith وی رو به عنوان یکی از بهترین و قوی ترین Vocal ها معرفی میکنه. آهنگی که به عقیده کارشناسان نقطه عطفی در زندگی هنری وی به حساب میاد. استفاده از violin و ارنجمنت قویه سازهای Lenchantin که فضایی احساسی رو القا میکرد، و درام قوی که Josh Freese به خوبی اجرا کرد این آلبوم رو بهترین کار گروه رقم زد.
در سال 2001 آلبوم 3 Libras رو عرضه کردند که چندان قوی ظاهر نشد و در سال 2003 آلبوم Thirteenth Step رو روانه بازار کردند.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

در آلبوم Thirteenth Step ساختار گروه دستخوش تغییرات فراوان شد ، اما صدای بی نقص Keenan همراه گروه بود. اما با این تغییرات همچنان موسیقی خاص Tool و A Perfect Circle همراه گروه بود. ریفهای زیبای گیتار ، خوانندگی قوی ، Bass Line های زیبا و فضای زیبای آهنگ سازی کار رو قوی و قوی تر میکنه. تکنیک ، شعر و حس زیبایی در کارهای آلبوم موج میزنه. حسی که A Perfect Circle رو هر چه بیشتر به سمت Melodic بودن پیش برده. گروه هر چه بیشتر از تاریکی Tool کاسته و به Melodic بودن اون کمک کرده. کاری که به خوبی Keenan و باقی اعضای گروه از پیش بر آمدن

linkin_park
29-10-2007, 18:17
دمت گرم ... ترکوندی که !
-------------------------------
تو لیستی که گفتی من دیوانه Poets of the Fall ام ... مخصوصا آهنگ Merry Go Round و Late Goodbye ... بازم مرسی که بیو رو گذاشتی ...

Pearl jam هم خداس نمیدونم شنیدی یا نه ...

Rock Magic
29-10-2007, 18:26
دمت گرم ... ترکوندی که !
-------------------------------
تو لیستی که گفتی من دیوانه Poets of the Fall ام ... مخصوصا آهنگ Merry Go Round و Late Goodbye ... بازم مرسی که بیو رو گذاشتی ...

Pearl jam هم خداس نمیدونم شنیدی یا نه ...
خواهش می کنم!
آره Poets Of The Fall رو خیلی دوست دارم ..آشنایی من با این گروهم که آخر بازی مکس پین 2 بود..همون Late Goodbye ..دوتا آلبوماش خوبن..یعنی خدان!!:40:این بند Pearl Jam رو نمی شناسم والا!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif
:10:

negar00
29-10-2007, 21:06
کسی اینجا چیزی از گروه Incubusمیدونه ؟؟

linkin_park
29-10-2007, 23:36
خوب پس خداترین آهنگ Pearl Jam رو میذارم :

Smile

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

راستی شما یه سایت تو واسه دانلود کلیپ های راک سراغ ندارین ؟! Stage 6 که خوبه ولی لینکاش هر 10 دقیقه یه بار به Fu*K میره ...

Rock Magic
30-10-2007, 07:21
خوب پس خداترین آهنگ Pearl Jam رو میذارم :

Smile

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

راستی شما یه سایت تو واسه دانلود کلیپ های راک سراغ ندارین ؟! Stage 6 که خوبه ولی لینکاش هر 10 دقیقه یه بار به Fu*K میره ...
آهنگ قشنگی بود!:20:مایه های هم از راک کلاسیک دهه 70 داشت مخصوصا اون قسمتای ساز دهنی!!در کل کار قوی بود!!دمت گرم:11:
من می گم بی خیال دانلوده کلیپهای راک شو چون به قوله خودت سخته گیر اوردن رو نت! :41:
اگه کارت کپچر داری بشین پا ماهواره کانال Mt Puls و m6 rock صبح تا شب راک می زارن:46:چه قدیمی[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][1].gif چه جدید[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

maxeemo
31-10-2007, 02:34
خوب پس خداترین آهنگ Pearl Jam رو میذارم :

Smile

linkin_park جان سلام. طبق یکی از قوانین انجمن موسیقی:


5: از قرار دادن هر نوع لينک دانلود موسيقی در صفحه اصلی انجمن خود داری کنيد
اين بند شامل آثار پديده آمده توسط خود کاربر نميباشد

ممنونم...:11::11:


:40::40::40::40::40:

Doyenfery
04-11-2007, 21:07
اگه کارت کپچر داری بشین پا ماهواره کانال Mt Puls و m6 rock صبح تا شب راک می زارنچه قدیمی چه جدید
یه ss2 بگیر; قال قضیه رو بکن . با کیفیت دی وی دی کپچر کن . - صبح تا شب , شب تا صبح ;)
__________________________

کسی اینجا چیزی از گروه Incubusمیدونه ؟؟
من نمی شناسم .. چی شنیدی ازش ؟
_______________

خوب پس خداترین آهنگ Pearl Jam رو میذارم :

تو قسمت دان لود این سایت بدون هیچ مشکلی می تونی بذاری .:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

negar00
05-11-2007, 19:15
[QUOTE=Doyenfery;1781108]

من نمی شناسم .. چی شنیدی ازش ؟
_______________

[co[/QUOTE

من 1 آلبوم دارم ازشون به اسم:A Crow Left To The Murder
من شخصا از آهنگ َAgoraphobia وDrive بیشتر خوشم میاد
درضمن هر چی گشتم هیچ اطلاعات فارسی پیدا نکردم ازشون.خواستم ببینم کسی اینجا میشناسه یا نه
یه کم تو مایه های Placebo هست تقریبا.

Greatone
05-11-2007, 19:24
در باره ی 2 گروه
Three Days Grace
30 second to mars
کسی چیزی میدونه؟
راستی چرا درباره ی گرین دی کسی چیزی نمینویسه؟

linkin_park
05-11-2007, 20:20
در مورد 3 Days Grace باید بگم واقعا عالیه ... از جهاتی شبیه Daughtry هست ... مثلا این دو آهنگ رو اگه گوش بدید تقریبا یه حس بهتون دست میده :
Chris Daughtry - It's Not Over
و
Three Days Grace - Here Without You

البته نظر من اینه ...
-----------------------------------------------------------
30 secs to mars هم طرفدارای مخصوص خودشو داره ولی من فقط با یه آهنگش حال کردم اونم Attack بود ...


موفق باشی.

linkin_park
05-11-2007, 20:42
آخ آقا شرمنده !! سوتی دادم ...

من Three Days Grace رو با Three Doors Down اشتباه گرفتم !

بازم شرمنده ...

Doyenfery
06-11-2007, 08:16
در باره ی 2 گروه
راستی چرا درباره ی گرین دی کسی چیزی نمینویسه؟

سلام

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


:Three Days Grace
گروه :Three Days Grace

سبک : هارد راک - آلترناتیو متال - پست گرانج
کشور: کانادا
القاب: گروه کثیف ِ بزرگ
وب سایت :
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
اعضا :adam gontier-Neil Sanderson- Brad Walst- Barry Stock
جوایز : بیلبورد 2006

Rock Magic
06-11-2007, 08:55
من بیشتر با Daughtry حال میکنم ..این ترانه It's not over هم ترانه قویی هستش!تو چارت آمریکا جز 5 تای اوله از صدتا آهنگ!!ترانه حس داریه به نظره من![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Well I'll try to do to it right this time around
It's not over,
Try to do it right this time around
It's not over
But a part of me is dead and in the ground.
This love is killin me
But your the only one
It's not over.

_____________

بند 30 Secend to mars رو من به شخصه حال نمی کنم!!خیلی هم خزشده هر شبکه ای بزاری داره این ترانه ها رو نشون میده : From Yesterday _ Attack
کلا با این جور بندا حال نمی کنم!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Greatone
06-11-2007, 12:39
سلام

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
:Three Days Grace
گروه :Three Days Grace

سبک : هارد راک - آلترناتیو متال - پست گرانج
کشور: کانادا
القاب: گروه کثیف ِ بزرگ
وب سایت :
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنیداعضا :adam gontier-Neil Sanderson- Brad Walst- Barry Stock
جوایز : بیلبورد 2006

ممنون...:20:


من بیشتر با Daughtry حال میکنم ..این ترانه It's not over هم ترانه قویی هستش!تو چارت آمریکا جز 5 تای اوله از صدتا آهنگ!!ترانه حس داریه به نظره من![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Well I'll try to do to it right this time around
It's not over,
Try to do it right this time around
It's not over
But a part of me is dead and in the ground.
This love is killin me
But your the only one
It's not over.

_____________

بند 30 Secend to mars رو من به شخصه حال نمی کنم!!خیلی هم خزشده هر شبکه ای بزاری داره این ترانه ها رو نشون میده : From Yesterday _ Attack
کلا با این جور بندا حال نمی کنم!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



خب مگه هر گروهی رو زیاد نشون بدن خز شده تازه این شو From Yesterday که خیلی قشنگه....
اهنگ The Kill رو هم حتما گوش بده:46:

Rock Magic
06-11-2007, 13:36
ممنون...:20:





خب مگه هر گروهی رو زیاد نشون بدن خز شده تازه این شو From Yesterday که خیلی قشنگه....
اهنگ The Kill رو هم حتما گوش بده:46:
ممنون..اونم دیدم..خوشم نیومد(چی کارش کنم سلیقس دیگه):20:
نه ببین اینا دارن اغراق میکنن به خوب بودن دلیلشم اینه که خارج از چارتهای موزیک مدام پخش می کنن!!خوب این یه روشه کاملا تجاریه!!در صورتی که گروهایی مثه APC یا Nickelback از این عقاید ندارن و موزیکه به مراتب قوی تری دارن(نیروانا رو یادم رفت و چندتا دیگه) و طرفدارای بیشتر و اعتبار بیشتر :46:

powerslave
06-11-2007, 15:18
من واقعاً تعجب میکنم که چرا از گرو های بزرگی مثل Iron Maiden یا Genesis,Rush,king crimson یا حتی Meatloaf که سبکش Symphonic rock هست حرفی زده نمیشه.اسامی بی شمار دیگه ای، از قدیمی و جدید وجود دارن. مثلاً همین Iron Maiden رو خیلی از جوون تر ها نمیشناسن. حیفه به خدا.آهنگهای غولی مثل The sign of The Cross, Nomad, The Thin Line Between Love And Hate, Dream of Mirrors,و چندینو چند آهنگ دیگه که نام نمیبرم.مثلاً کافیه آلبوم 1988_SEVENTH SON OF A SEVENTH SON رو گوش کنید تا قدرت صدای Bruce Dickinson بزرگ رو متوجه شید. اصلاً من خودم شاید یه مطلب چندین و چند صفحه ای راجع به Iron Maiden گذاشتم!.

Eat_me_drink_me
06-11-2007, 16:04
Alternative metal که فقط Marilyn Manson
Iron Maiden که توی سبک Heavy metal هستش ولی به هر حال با Iron Maiden هم موافقم گروهی که خیلی قوی و پخته کار می کنه ! توی گروهشون هم بیشتر از Steve Harris و Bruce Dickinson خوشم میاد راتسی این یارو Blaze Bayley دیگه نمیاد ! عجب آدم خوفی بود !

Rock Magic
06-11-2007, 17:20
اینجا فقط راک و آلترناتیو...بحثه دیگه تاپیکه دیگه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](8).gif
آیرون میدن سبکشون هوی متاله و منسون نیز تاپیکه مخصوص به خودش رو داره

linkin_park
06-11-2007, 21:40
Rock_.._Magic جان کاملا باهات موافقم ، 30 seconds رو خیلی از راک باز ها قبول ندارن ... من از 5 یا 6 نفر پرسیدم همین نظر رو دادن ... اینا بند هایی هستند که از 2 تا آلبومی که میدن بیرون فقط یکی یا دو تا از آهنگاشون قوی هست ... و به خاطر همین دو آهنگ هم معروف میشن .


آواتار رو هم عوض کردم و یه عکس حماسی از Dave عزیز گذاشتم ...

linkin_park
06-11-2007, 22:38
اینم از 1 لیست از آهنگ هایی که من هر روز میگوشم :


- Foo Fighters - The Pretender
- Pearl Jam - Smile
- Placebo - Post Blue
- Bullet for My Valentine - All these things I hate !
- Ana Johnsson - We Are
- Gavin Rosdale - Adrenaline
- Maroon5 - She Will be Loved
- Nickelback - Photograph
- Nickelback - Animals
- Nickelback - Into the night
- Paramore - Misery Business
- Billy Talent - Pins and Needles
- The Sounds - Living in America
- Three Days Grace - Pain
- Seether - Fake it


البته خیلی خلاصه کردم ...

Greatone
06-11-2007, 23:19
بچه ها یه گیتار ردیف تو اهنگ Three Days Grace - Animal I Have Become زده شده , حتما گوش بدید و نظرتون رو بگید

Rock Magic
07-11-2007, 12:10
Rock_.._Magic جان کاملا باهات موافقم ، 30 seconds رو خیلی از راک باز ها قبول ندارن ... من از 5 یا 6 نفر پرسیدم همین نظر رو دادن ... اینا بند هایی هستند که از 2 تا آلبومی که میدن بیرون فقط یکی یا دو تا از آهنگاشون قوی هست ... و به خاطر همین دو آهنگ هم معروف میشن .


آواتار رو هم عوض کردم و یه عکس حماسی از Dave عزیز گذاشتم ...

بابا اینا مایه ننگ راکن:2:خیلی گروهای مسخره زیاد شده تو این سه چهار ساله!!!!!!!!:13:


اینم از 1 لیست از آهنگ هایی که من هر روز میگوشم :


- Foo Fighters - The Pretender
- Pearl Jam - Smile
- Placebo - Post Blue
- Bullet for My Valentine - All these things I hate !
- Ana Johnsson - We Are
- Gavin Rosdale - Adrenaline
- Maroon5 - She Will be Loved
- Nickelback - Photograph
- Nickelback - Animals
- Nickelback - Into the night
- Paramore - Misery Business
- Billy Talent - Pins and Needles
- The Sounds - Living in America
- Three Days Grace - Pain
- Seether - Fake it


البته خیلی خلاصه کردم ...
بابا بی خیال این مارون 5 چی میخواد تو لیست...من ازش متنفرم مخصوصا از ویدیو کلیپاش:2:این آلبومه دومش بیشتر پاپ بود تا راک:13:آنا جانسونم خوشم میاد..صداش خوبه:21:


بچه ها یه گیتار ردیف تو اهنگ Three Days Grace - Animal I Have Become زده شده , حتما گوش بدید و نظرتون رو بگید

من نشنیدم آین آهنگ رو:20:

__________________________

راستی امروز کانال VH1 یه ویدیو کلیپ دیدم از گزوه Vahila Sky که ترانه Umbrella ریهانا رو مسخره کرده بودن به طرزه بسیار جالبی.و پوچی و بیارزشی این ترانه هارو ثابت کرده بودن!!:21:

Greatone
07-11-2007, 12:49
راستی امروز کانال VH1 یه ویدیو کلیپ دیدم از گزوه Vahila Sky که ترانه Umbrella ریهانا رو مسخره کرده بودن به طرزه بسیار جالبی.و پوچی و بیارزشی این ترانه هارو ثابت کرده بودن!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

حالا خوبه همین امبرلا بهترین موزیک ویدی سال شد....( Mtv awards امسال اشغال بود..)

Rock Magic
07-11-2007, 14:49
حالا خوبه همین امبرلا بهترین موزیک ویدی سال شد....( Mtv awards امسال اشغال بود..)

چی فکر کردی آخه عزیز!!
این کانال Mtv یه کانال مزخرف بیشتر نیست که فکر کنم معیاراش واسه موزیک ویدیو لباس س ک س ی و آ ه آ ه کردنه خواننده باشه!!این کانالا فقط بدرده رپ کنا نمایشاشون میخوره میخوره نه راک و متال و هر سبکه تو داره دیگه ای!!شما برو ببین این شعر آمبرلا 4 5 بیت بیشتر نیست 6 بیتش فقط الا الا میکنه:41::31:

linkin_park
07-11-2007, 15:08
Rock_.._Magic باهات موافقم مارون5 هم جزو همون دسته بند هاس و این تنها آهنگی هس که باهاش معروف شد ...

یه کم در مورد seether اطلاعات اگه دارین بذارین ... ممنون میشم ... خیلی خداس

Rock Magic
07-11-2007, 15:36
والا این گروه Seether من فقط تنها چیزی که در موردش میگم اینه که فکر کنم رکورد کاور کردن آهنگ رو ازبندهای دیگه رو شکونده!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] فقط 6 7 آهنگ از نیوانا کاور کرده!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولی در کل گروه بدی نیست..ماله آفریقا جنوبی هم هستن!وکالش آدمه عجیب غریبیه شاون مورگان!!نمیدونم ازش کلیپ دیدی یا نه!!

linkin_park
07-11-2007, 22:45
مرسی Rock_.._Magic کلیپ seether که با amy lee خونده رو دان کردم . راستش از amy بدم میاد ( با عرض معزرت از طرفداراش ) ولی خود وکالش عالی بود ... راست میگی یه جوریه موقع خوندن انگار داره گریه میکنه !
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
و اما اومدم یه آهنگ خدای دیگه از یه گروه خدا معرفی کنم :

این آهنگ از Three Days Grace هست . اسمش Pain ...
شعرش :


Pain, without love
Pain, I can't get enough
Pain, I like it rough
'Cause I'd rather feel pain than nothing at all

You're sick of feeling numb
You're not the only one
I'll take you by the hand
And I'll show you a world that you can understand
This life is filled with hurt
When happiness doesn't work
Trust me and take my hand
When the lights go out you will understand

Pain, without love
Pain, I can't get enough
Pain, I like it rough
'Cause I'd rather feel pain than nothing at all
Pain, without love
Pain, I can't get enough
Pain, I like it rough
'Cause I'd rather feel pain than nothing at all

Anger and agony
Are better than misery
Trust me I've got a plan
When the lights go off you will understand

Pain, without love
Pain, I can't get enough
Pain, I like it rough
'Cause I'd rather feel pain than nothing at all
Pain, without love
Pain, I can't get enough
Pain, I like it rough
'Cause I'd rather feel pain than nothing
Rather feel pain

I know (I know I know I know I know)
That you're wounded
You know (You know you know you know you know)
That I'm here to save you
You know (You know you know you know you know)
I'm always here for you
I know (I know I know I know I know)
That you'll thank me later

Pain, without love
Pain, can't get enough
Pain, I like it rough
'Cause I'd rather feel pain than nothing at all
Pain, without love
Pain, I can't get enough
Pain, I like it rough
'Cause I'd rather feel pain than nothing at all
Pain, without love
Pain, I can't get enough
Pain, I like it rough
'Cause I'd rather feel pain than nothing at all
Rather feel pain than nothing at all
Rather feel pain

واقعا شعرش عالیه ... نمیدونم چرا وقتی اینو گوش میدم حس میکنم داره چی میگه ... واقعا حس داره این آهنگ ... واسه من که شعرش صدق میکنه .... ( درد ...... بدون عشق ...)

پیشنهاد میکنم کلیپشو بگیرین ...


والپیپز از گروه :


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Greatone
07-11-2007, 23:27
مرسی Rock_.._Magic کلیپ seether که با amy lee خونده رو دان کردم . راستش از amy بدم میاد ( با عرض معزرت از طرفداراش ) ولی خود وکالش عالی بود ... راست میگی یه جوریه موقع خوندن انگار داره گریه میکنه !
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
و اما اومدم یه آهنگ خدای دیگه از یه گروه خدا معرفی کنم :

این آهنگ از Three Days Grace هست . اسمش Pain ...
شعرش :


Pain, without love
Pain, I can't get enough
Pain, I like it rough
'Cause I'd rather feel pain than nothing at all

You're sick of feeling numb
You're not the only one
I'll take you by the hand
And I'll show you a world that you can understand
This life is filled with hurt
When happiness doesn't work
Trust me and take my hand
When the lights go out you will understand

Pain, without love
Pain, I can't get enough
Pain, I like it rough
'Cause I'd rather feel pain than nothing at all
Pain, without love
Pain, I can't get enough
Pain, I like it rough
'Cause I'd rather feel pain than nothing at all

Anger and agony
Are better than misery
Trust me I've got a plan
When the lights go off you will understand

Pain, without love
Pain, I can't get enough
Pain, I like it rough
'Cause I'd rather feel pain than nothing at all
Pain, without love
Pain, I can't get enough
Pain, I like it rough
'Cause I'd rather feel pain than nothing
Rather feel pain

I know (I know I know I know I know)
That you're wounded
You know (You know you know you know you know)
That I'm here to save you
You know (You know you know you know you know)
I'm always here for you
I know (I know I know I know I know)
That you'll thank me later

Pain, without love
Pain, can't get enough
Pain, I like it rough
'Cause I'd rather feel pain than nothing at all
Pain, without love
Pain, I can't get enough
Pain, I like it rough
'Cause I'd rather feel pain than nothing at all
Pain, without love
Pain, I can't get enough
Pain, I like it rough
'Cause I'd rather feel pain than nothing at all
Rather feel pain than nothing at all
Rather feel pain

واقعا شعرش عالیه ... نمیدونم چرا وقتی اینو گوش میدم حس میکنم داره چی میگه ... واقعا حس داره این آهنگ ... واسه من که شعرش صدق میکنه .... ( درد ...... بدون عشق ...)

پیشنهاد میکنم کلیپشو بگیرین ...


والپیپز از گروه :


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


اولا پستت تایید میشه واقا گروه کار درستیه
دوما اینو گوش دادی؟:

بچه ها یه گیتار ردیف تو اهنگ Three Days Grace - Animal I Have Become زده شده , حتما گوش بدید و نظرتون رو بگید

من این گروه رو تو برنامه ی راک سولد وی اچ وان با همین اهنگ پین شناختم ( خیلی گروهه توپیه )
( البته به نظر من بهترین اهنگ این بند Home هست )

اینم ترجمش:


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

SPIRIT PALST III
08-11-2007, 12:40
شرمنده وسط کارتون پارازیت میندازم
ولی چون دیدم تو ژانر آلترناتیو اسمی از R.E.M برده نشد.گفتم یه یادآوری کنم.هرچند گروه های R.E.M و
Pearl jam از معروفترین و بزرگترین گروه های آلترناتیو هستن ولی ظاهرا بهشون زیاد توجه نشده.فقط اینو گفتم اگه تونستید یه بیو هم ازش بزارید برای پر بارتر شدن پست راک....من که نه سواد انگلیسی دارم نه حال ودل و دماق.شما که ماشالا فعال هستید اگه تونستید مطلبی بنویسید....من که کارهاش رو تقریبا پنج سال پیش اون موقع که گوش موسیقی داشتم گوش دادم ....فقط این مطلب رو می تونم بگم که "کرت کوبین" به R.E.M
علاقه داشت هر چند که موسیقی نیروانا بر خلاف R.E.M اصلا ملایم نبود.....در این مورد فقط چند نکته دارم که بگم:

"کورنتی لاو از نارضایتی کوبین از گروهش نیروانا می گوید: (( مزخرف است ، دیگر نمی توانم با آنها بنوازم)) کورتنی لاو می گوید: (( تنها چیزی که می خواست این بود که با میخائیل استایپ از گروه R.E.M
موسیقی اجرا کند.)) کوبین روابط بسیار صمیمانه ای با خواننده گروه R.E.M برقرار کرده بود که در این اواخر به دوستی نزدیک انجامید.( درختان گریان/علی نشاندار-ص481)

یه نکته جالب هم اینکه کرت قبل از خودکشی آهنگی از R.E.M رو گوش داده بود.(نظر من اینه که علاقه کرت به R.E.M دقیقا به خاطر تفاوتی بود که بین اونها بود...به خاطر آرامش و ملایمتی که در موسیقی و روان کرت نبود ولی در موسیقی R.E.M بود.در واقع خلاء درونیش به نوعی با موسیقی R.E.M تا حدی پر می شد.)

(کرت) آلبوم Automatic For People ((خودکار برای مردم)) از گروه R.E.M رو در دستگاه استریو گذاشت و صدا رو آنقدر کم کرد به طوری که صدای Stipe به صورت یک زمزمه آرام دوستانه در پس زمینه نبدیل شد.......صدای استایپ در ترانه ی Man on The Moon به گوش می رسید.کرت بلند شد.....
(درختان گریان/علی نشاندار-ص 454)


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

SPIRIT PALST III
08-11-2007, 13:00
یه چیز دیگه هم بگم بد نیست البته ربطی به آلترناتیو نداره
از Janis Joplin هم اگه روزی روزگاری کسی چیزی داشت بزاره خوبه....با اینکه جنیس از بزرگان راک هستش و در نبوغش هم بحثی نیست و خیلی هم معروفه ولی توی ایران بهش توجه نشده...
قابل توجه Rock…magic: به این میگن Femal موزیسین نابغه نه این Femal های در پیت که توی یه سری از گروه های متال و راک آدم می بینه.....



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Rock Magic
08-11-2007, 13:42
یه چیز دیگه هم بگم بد نیست البته ربطی به آلترناتیو نداره
از Janis Joplin هم اگه روزی روزگاری کسی چیزی داشت بزاره خوبه....با اینکه جنیس از بزرگان راک هستش و در نبوغش هم بحثی نیست و خیلی هم معروفه ولی توی ایران بهش توجه نشده...
قابل توجه Rock…magic: به این میگن Femal موزیسین نابغه نه این Femal های در پیت که توی یه سری از گروه های متال و راک آدم می بینه.....




گور بابای هر چی موزیسین اصلا....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من هرچی دوست داشته باشم گوش میدم با توجه به اولویتایی که خودم قرار میدم...این یه امر ونظره کاملا شخصی وبه هیچ بنی بشری ربط نداره و بنده هم هرکی رو دوست داشته باشم میگم کارش درسته!!
ولی مثه اینکه شما فکر میکنی من دارم از روی تعصب که خود شما بسیار داری این حرفو میزنم!!

SPIRIT PALST III
08-11-2007, 14:13
گور بابای هر چی موزیسین اصلا....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من هرچی دوست داشته باشم گوش میدم با توجه به اولویتایی که خودم قرار میدم...این یه امر ونظره کاملا شخصی وبه هیچ بنی بشری ربط نداره و بنده هم هرکی رو دوست داشته باشم میگم کارش درسته!!
ولی مثه اینکه شما فکر میکنی من دارم از روی تعصب که خود شما بسیار داری این حرفو میزنم!!

مثل اینکه با جناب عالی نمیشه حرف زد.....
اینو دیگه هر بیسوادی که راک رو بشناسه می دونه که جایگاه آدمی مثل جنیس توی موسیقی چیه شما دیگه این بزرگان رو نمی شناسی تقصیر من نیست................دیگه نمی خوام باهات کل کل کنم مثل اینکه جناب عالی اصلا حالت خوب نیست یه چیزی می گم دعوا میشه ...... من کجای حرفم اینقدر زننده بود که با این لحن جواب می دی میگی : به کسی ربطی نداره...............ما رفتیم بابا این دیگه کیه؟؟؟!!!!:18:

Rock Magic
08-11-2007, 14:49
مثل اینکه با جناب عالی نمیشه حرف زد.....
اینو دیگه هر بیسوادی که راک رو بشناسه می دونه که جایگاه آدمی مثل جنیس توی موسیقی چیه شما دیگه این بزرگان رو نمی شناسی تقصیر من نیست................دیگه نمی خوام باهات کل کل کنم مثل اینکه جناب عالی اصلا حالت خوب نیست یه چیزی می گم دعوا میشه ...... من کجای حرفم اینقدر زننده بود که با این لحن جواب می دی میگی : به کسی ربطی نداره...............ما رفتیم بابا این دیگه کیه؟؟؟!!!!:18:
عزیز عجله نکن!!
حالا من میگفتم به خودم مربوطه فرقی می کرد!!:18:
ببینید واقعا همین طوره هر کسی هرچی دوست داره گوش میده و این به خودش مربوطه یا به کسی ربطی نداره!:27:ولی شما وقتی میبینید من اسمه فلان گروه مورده علاقم رو میارم سریع جبهه گیری میکنید و سعی در خراب کردن گروهای مورده علاقه من و وجه ی بنده بر میاید[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] من به هیچ وجه قصد توهین کردن به کسی رو ندارم و تا حالا که تو پی سی بودم تو هر بحثی در رابطه با موسیقی راک و متال شرکت کردم بدونه اینکه حتی یه اخطار بگیرم!شما زود جوش میاری که داری به این صورت صحبت می کنی و قضاوت می کنی!!بعدشم بحثه این که کی بیشتر میدونه نیست من هیچ وقت همچین ادعایی نداشتم و شما هم اگه اطلاعاته خوبی دارید بزارید تا ما هم استفاده کنیم.یه بارم تو تاپیکه دانلود تک آهنگای متال زدید تو کاره بنده و بنده هم با نثار کلامت جیگر و عزیزه دلم سعی بر قانع کردن شما اومدم ولی شما همون تعصبه بی خود و بی جا رو پیشه کردید!!!
به هر حال دوست دارم خودت بیشتر قاطیه این حرفا شی چون شما وسط یه تاپیک میای و راهه خودتو میری!

Rock Magic
08-11-2007, 15:38
مرسی Rock_.._Magic کلیپ seether که با amy lee خونده رو دان کردم . راستش از amy بدم میاد ( با عرض معزرت از طرفداراش ) ولی خود وکالش عالی بود ... راست میگی یه جوریه موقع خوندن انگار داره گریه میکنه !
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پیشنهاد میکنم کلیپشو بگیرین ...


والپیپز از گروه :


برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

متاسفانه من ازش کلیپ ندیدم فقط ازش یه لایو دیدم...بیشتر اینکه گریه کنه تیکه عصبی داشت دستش میپرید هی:19:

SPIRIT PALST III
08-11-2007, 15:44
عزیز عجله نکن!!
حالا من میگفتم به خودم مربوطه فرقی می کرد!!:18:
ببینید واقعا همین طوره هر کسی هرچی دوست داره گوش میده و این به خودش مربوطه یا به کسی ربطی نداره!:27:ولی شما وقتی میبینید من اسمه فلان گروه مورده علاقم رو میارم سریع جبهه گیری میکنید و سعی در خراب کردن گروهای مورده علاقه من و وجه ی بنده بر میاید[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] من به هیچ وجه قصد توهین کردن به کسی رو ندارم و تا حالا که تو پی سی بودم تو هر بحثی در رابطه با موسیقی راک و متال شرکت کردم بدونه اینکه حتی یه اخطار بگیرم!شما زود جوش میاری که داری به این صورت صحبت می کنی و قضاوت می کنی!!بعدشم بحثه این که کی بیشتر میدونه نیست من هیچ وقت همچین ادعایی نداشتم و شما هم اگه اطلاعاته خوبی دارید بزارید تا ما هم استفاده کنیم.یه بارم تو تاپیکه دانلود تک آهنگای متال زدید تو کاره بنده و بنده هم با نثار کلامت جیگر و عزیزه دلم سعی بر قانع کردن شما اومدم ولی شما همون تعصبه بی خود و بی جا رو پیشه کردید!!!
به هر حال دوست دارم خودت بیشتر قاطیه این حرفا شی چون شما وسط یه تاپیک میای و راهه خودتو میری!


بی خیال آقا اشکان(Rock...magic) ....من همش با تو اختلاف پیدا می کنم....نکه با بقیه اصلا اختلاف پیدا نمی کنم:31:
.این حرف رو که هر کسی عقیده و نظر خواص خودش رو داره همه بارها شنیدیم.....من هم از این قضیه مستثنی نیستم....فقط نمی تونم با عقایدی که به نظرم نادرست و سطحی هستند مخالفت نکنم.....اون حرفی هم که زدم یه گوشه کنایه مودبانه بود فکر نکنم شایسته چنین جوابی بود که دادید...نمی دونم شاید هم بود و من اشتباه می کنم....به هر حال بی خیال.....خوب من خیلی سخت با عقاید کسی کنار میام (به خاطر عقایدی که دارم)..........یه نمونه دیگش هم امضاء Linkin_park که گفته بود دیو گرول خدای راک...هنوز هر وقت یادش می افتم....مغزم سوت می کشه ....من خودم عشق نیروانا هستم خیلی سالها قبل از این دوست محترم "دیو" رو می شناختم : فکر کنم بیشتر از 5 سال بشه ...به عنوان درامر نیروانا دوستش داشتم....ولی "دیو" حتی به لحاظ نوازندگی درام در حد کسایی چون: نیک میسون (درامر پینک فلوید)...و جان دنسمور (درامر دورز) نیست....چه جوری ممکنه که خدای راک باشه ....شما حتما می خوای بگی : آقا سلیقه ای هستش ..هر کسی یه نظری داره...___ ولی من با این حرفا مخالفم چون مطمعنم اگه از خود "دیو" هم بپرسن شما در حد خدایان راک: از: جان لنون و سید برت و جیم موریسون و...غیره گرفته تا کرت کوبین هستید؟ خواهد گفت نه....

به هر حال اصلا بی خیال .....پذیرفتن این حرف که آره هر کسی نظری داره آسون تر و مصالمت آمیز تره و وقتی که دو نفر دو نظر متفاوت دارن میشه بر همین اساس که خوب این عقیده منه و فلان ..دهن طرف مقابل رو بست ولی به نظر من این کار درستی نیست آدم باید برای علایق، سلیقه ها و نظراتش ....اصول و دلایلی رو هم ذکر کنه و بر اون اساس بحث کنه....وگرنه خوب این که هنر نیست من تا یه نظر مخالف شنیدم می گم آقا سلیقه ای هستش هر کی نظری داره...و خلاص......

در کل بازم معذرت و کلا بی خیال .اصلا ولش.....................خوب دیگه بعضی ها آبشون با هم توی جوب نمی ره ..... و من هم آبم با خیلی ها توی جوب نمی ره(یعنی تا حالا با کسی نرفته :31:) ...این اولین تجربم تو این زمینه نیست....با صمیمی ترین دوستانم بخاطر این طرز تفکرم اختلاف پیدا کردم دیگران که جای خود دارند.........

به هر حال موفق باشین..... شماها بچه های پر انرژی ای هستید و بسیار هم راکر و متالر....و خیلی بیشتر از من دونبال کسب علم و دانش موسیقی هستید...من هم معلومات خاصی ندارم ولی عقاید تخ*می تخیلی خاصی دارم :31: .....من دیگه حرفی و بحثی ندارم اگه چیزی خواستی بگو......


بابت این هم که گفتم : این کیه دیگه ؟؟رسما معذرت می خوام:blush:

Rock Magic
08-11-2007, 16:10
Spirit عزیز خوبه که با هم یه بحثه کوتاهی در مورده این که گفتید یه باید یه سری دلایل داشته باشیم واسه علایقمون....
خوب دلیله شما چیه واسه مخالقت با چنین بندهایی؟الته بندهایی رو که شما نام میبرید من بسیار قبولشون دارم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اینا رو جواب بدی منم دلایلم رو میگم تا به یه تفاهمی برسیم در این زمینه!!
در مورد دیو هم بگم که با اینکه این موزیسن خیلی فعاله و طرفدار داره ولی درست نیست اون با اسطوره ای چون نیک میسون مقایسه کنیم!!
ببینید دوران راک کلاسیک تموم شده! و این گروهان که دارن فعالیت می کنن و راک مینوازن!!دیگه گروهی مثه پینک فلوید رو نمیشه به عنوان نماد برای همیشه قرار داد بلکه به عنوان یکی از بهترین گروها وجاودانه نام برد نه اینکه بیایم بگیم که خوب تا وقتی کارای گروهی مثه پینک رو میشه گوش داد و این گروها هستن دیو گروهل کیه!!به هر حال هر زمانه موسیقی و افراده مخصوصه خودش رو داره آلبته منم مخالفم با اینکه فرد یا گروهه خاصی رو به عنوان نماد اون موسیقی قرار داد!

SPIRIT PALST III
08-11-2007, 18:08
Spirit عزیز خوبه که با هم یه بحثه کوتاهی در مورده این که گفتید یه باید یه سری دلایل داشته باشیم واسه علایقمون....
خوب دلیله شما چیه واسه مخالقت با چنین بندهایی؟الته بندهایی رو که شما نام میبرید من بسیار قبولشون دارم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اینا رو جواب بدی منم دلایلم رو میگم تا به یه تفاهمی برسیم در این زمینه!!
!


من در تاریخ موسیقی فقط به چهار نفر علاقه خیلی خاص دارم و حاضرم ازشون دفاع کنم:

KURT KOBAIN(nirvana)__ JIM MORRISON(the doors)__SYD BARRETT(pink floyd)__DEAD(mayhem

البته این به هیچ وجه به این معنی نیست که نوابغ دیگری وجود ندارند....بدیهتا نوابغ بزرگ دیگری هم هستند و من هم از خیلی هاشون خوشم می یاد.
فقط یه نکته رو در ابتدا بگم که : من اگه اسمی از Janis Joplin و R.E.M بردم به این دلیل نبود که بهشون علاقه خاصی دارم ....فقط به خاطر این بوده که خوب در تاریخ موسیقی راک اینها کاملا شناخته شده هستند.... ( برای من که تعجب بر انگیزه اگه کسی اینها رو نشناسه).
در مورد جنیس همین قدر بگم که مرگ جنیس و جیمی هندریکس و جیم موریسون در طول فقط یک سال (71-70) و مهم تر از همه در سن 27 سالگی و بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر والکل در تاریخ موسیقی راک به عنوان:"تراژدی راک" شناخته شده و همه جا اسم جنیس در کنار نوابغ راک ذکر شده.......حتی یک سال پیش یه مقاله به انگلیسی دیدم با همین عنوان "تراژدی راک" که درباره همین موضوع بود که توی یکی از کتابهای دانشگاهی رشته زبان انگلیسی یکی از آشناها بود که به طور اتفاقی دیدم.(منبع اصلیش رو نمی دونم).....من بر خلاف دوستان که حجم اطلاعات زیادی دارن ....اطلاعات زیادی ندارم و همین مسئله کار رو برای بحث کردن سخت میکنه .....فقط در مورد چهارتا شخصیت محبوبم درک نسبتا خوب وکاملی دارم و می تونم در موردشون بحث کنم.....به بقیه کاری ندارم ....
-----------------------------------------------------------
ببینید تا اونجایی که من درک می کنم یه سری بحث ها کلی هستش و صرفا ربط مستقیمی یه موسیقی نداره....و در اکثر موارد جنبه ایدئولوژیک داره (البته این خودش یه بحث مجزاست که این ایدئولوژی ها چه پایه و اساسی دارن) دقیقا هم مشکل همینه: ببینید من اینطور فکر می کنم: انسان در طول "زمان" به "شناخت" از جهان پیرامونش دست پیدا می کنه. که خود این شناخت با توجه به "تفسیری" که از "پدیدها" داره به وجود می یاد. من انسانی رو صاحب "تفکر" می دونم که در جهت دست پیدا کردن به یک جهان بینی (ایدئولوژی) تلاش کرده باشه و بهش تا حدی دست پیدا کرده باشه. در این راه می تونه از : فلسفه،روانشناسی،هنر،ادبیا ت، علم، و ...... دیگر حوضه های شناخت و آگاهی بشری استفاده کنه و حتی از اونها تاثیر بگیره......حالا در یک زمینه خاص مثلا "هنر" رو در نظر بگیریم. بسته به اینکه چه تفسیر و دیدگاهی از هنر داشته باشیم قضاوت ما نسبت به هنر تغییر خواهد کرد....در این مرحله به طور مشخص وارد حوضه: "فلسفه هنر" شدیم (یا به طور کلی فلسفه)....حالا آیا اینکه ما به یک ایدئولوژی مشخص که بتونیم تا حدی توضیحش بدیم دست پیدا کردیم یا نه خیلی مهمه....اگه ما صاحب "تفکری" نباشیم مجبوریم به "سلیقه گرایی" باور داشته باشیم که به نظر من چنین طرز فکری ریشه در ضعف فلسفی و ایدئولوژیک داره و به هیچ وجه یک نسبیت انگاری درست فلسفی نیست... دقیق تر بگم این طرز فکر بر خاسته از یه ایئولوژی فلسفی (مثل نسبیت گرایی) نیست بلکه بر عکس برخاسته از یک ضعف فلسفی و ایدئولوژیک هستش......

اینها مسائل کلی و خارج از موسیقی و حتی هنر بود ولی مهم و ضروریه. انسان تا وقتی در این مورد تکلیف خودش رو روشن نکنه....نمی تونه یه "گفتمان" داشته باشه. عبارت گفتمان رو به کار می برم که اصطلاح "گادامر" فیلسوف پست مدرن هرمنوتیک هستش که معتقده از طریق گفتمان می شه یک متن ادبی یا اثر هنری رو تاویل کرد.(البته این غلط های زیادی کار من نیست ) ولی خوب به شخصه برای من توجه داشتن به این مسائل هر چند پیچیده اندیشمندان بزرگ به عمیق تر شدن ذهن آدم کمک میکنه.....

نتیجه کلی از چرندیاتی که گفتم اینکه : من به" ایدئولوژیسم" باور دارم نه به "سلیقه گرایی". و معتقدم که در حوضه ایدئولوژی میشه به "نسبیت گرایی" باور داشت.که اتفاقا بحث های پست مدرن: چند معنا گرایی، مرگ مولف، و اینکه یک متن ادبی و اثر هنری به تعداد خوانش هایی که ازش میشه دارای معنا و گاه معانی متضاد هستش. همه در جهت همین تفکر "نسبیت گرایی " هستش. و باز هم می گم که "سلیقه گرایی" به هیچ وجه یک نسبیت گرایی نیست.

ببینید این همه که فک زدم در واقع توضیح روشنفکرانه این بود که در پست قبلی گفتم: باید برای نظرات و عقاید و علایقمون دلایل و اصولی بیان کنیم. نمی دونم نظر شما در مورد این مزخرفاتی که گفتم چیه. به نظر من این قدم اول در مرحله بعد میشه در مورد این صحبت کرد که خوب حالا با توجه به این تفاسیر و بحث ها.....بر اساس چه ایدئولوژی ای به عنوان مثال من نوعی به فلان شخصیت هنری اعتقاد دارم یا اصلا چه درکی از موسیقی وهنر دارم و غیره......که مبحث جدایی هستش ولی در همین راستا.........دوست دارم نظرات شما رو در مورد این همه تایپیکی گذاشتم بدونم. تا اگه صلاح دونستید در مرحله بعد هم در مورد موسیقی و هنر نظرم رو بگم.......دیگه فکم پیاده شد.:31:

linkin_park
08-11-2007, 23:06
SPIRIT PALST III ، شما بهتره بری همون متالتو گوش بدی ... هر وقت اینجا نظر دادی اعصاب مارو بهم ریختی ...
کاملا با Rock_.._Magic موافقم ... اینکه اسطوره فقط اسطورس .. میشه بهش احترام گذاشت ولی زمان داره میگذره و همه چیز داره تغییر میکنه ... جهت فکری هر بندی مخصوص دوره خودشه ... شما بند های دهه 90 رو با الان مقایسه میکنی ! کاملا اشتباس ... بله به نظر من دیو خدای راک هست .. اما تصور من از راک چیزی نیست که شما داری ...

شما فقط خودتونو به گروه های خذ و خیل دهه 80 - 90 محدود میکنی ما من با هر گروهی که حتی همین دیروز هم تشکیل شده باشه و کارش درس باشه حال میکنم ... کاری ندارم سابقش چیه ... تعصب هم روی هیچ گروهی ندارم ... چون تعصب آدمو محدود میکنه ... مث شما که خودتو به 4 تا گروه محدود کردی و میخوایهمرو با اونا مقایسه کنی ...



یه چیزی رو هم یادآور بشم که الان سال 2007 هست ... یادت نره ...

راستی یادم رفت بگم ..... دیو خدای راکه ... دیو خدایی در میان مردانه ...

SPIRIT PALST III
09-11-2007, 09:28
SPIRIT PALST III ، شما بهتره بری همون متالتو گوش بدی ... هر وقت اینجا نظر دادی اعصاب مارو بهم ریختی ...
کاملا با Rock_.._Magic موافقم ... اینکه اسطوره فقط اسطورس .. میشه بهش احترام گذاشت ولی زمان داره میگذره و همه چیز داره تغییر میکنه ... جهت فکری هر بندی مخصوص دوره خودشه ... شما بند های دهه 90 رو با الان مقایسه میکنی ! کاملا اشتباس ... بله به نظر من دیو خدای راک هست .. اما تصور من از راک چیزی نیست که شما داری ...

شما فقط خودتونو به گروه های خذ و خیل دهه 80 - 90 محدود میکنی ما من با هر گروهی که حتی همین دیروز هم تشکیل شده باشه و کارش درس باشه حال میکنم ... کاری ندارم سابقش چیه ... تعصب هم روی هیچ گروهی ندارم ... چون تعصب آدمو محدود میکنه ... مث شما که خودتو به 4 تا گروه محدود کردی و میخوایهمرو با اونا مقایسه کنی ...



یه چیزی رو هم یادآور بشم که الان سال 2007 هست ... یادت نره ...

راستی یادم رفت بگم ..... دیو خدای راکه ... دیو خدایی در میان مردانه ...


نمی دونم چه جوری جواب بدم.میشه جوابهای متفاوتی داد........
یه نکته اینکه: احتمالا منظورت : دهه 70-90 بوده. این هم در نوع خودش جالبه که یه راکر ندونه جیم موریسون و سید برت برای دهه 70 بودن نه 80.

شاید فقط اشاره به این نکته کافی باشه که: فکر کنم اگه مسئله ای که در بحث با Rock magic مطرح شد کامل بشه تکلیف اینجور اختلافات هم مشخص بشه...در مورد حرفهای شما هم من که دقیق نمی تونم جوابی بدم چون که تا اونجایی که من سر در آوردم خوب حرفهای شما که چیزی رو ثابت نمی کنه. من که به شخصه نمی تونم بپذیرم که به عنوان مثال در موسیقی و به طور مشخص راک حالا چون نیم قرن تاریخ داره و هنوز هم ادامه داره پس باید به تمام گروه هایی که قبلا بودن و در آینده خواهند بود اعتقاد داشت و بهشون علاقه مند بود...من به شخصه نمی تونم چنین مزاجی داشته باشم چون دچار سوء هاضمه میشم.:31:به هر حال اون نکته ای که من از حرفهای شما برداشت کردم این بود ......من که فکر می کنم صحبت هاتون یه سری کلی گویی و پراکنده گویی بود که من نمی دونم دقیقا چه جوابی بدم.....منظورم اینه که با حرفاتون خواستید چه چیزی رو ثابت کنید من که درکتون نمی کنم.....

در مورد جمله اولی که گفتی هم باید بگم : هیچ مشکلی نیست اگه Rock..magic خواستن اون بحث تموم کنیم یا نکنیم من بعد از تموم شدن بحثم نیازی نمی بینم دیگه بیشتر بحث کنم ... علاقه به بحث کردن ندارم اگه هم به پست هام دقت کنید فقط اومدم به چند تا نکته اشاره کردم که بحث پیش اومد که تازه من هم شروعش نکردم من فقط خواستم جواب Rock .magic رو بدم. هیچ وقت هم علاقه ای به ادامه دادن بحث با فرد یا افرادی رو که به لحاظ فکری قبولشون نداشتم رو ندارم. چه تو پست متال چه راک چه هر جای دیگه....
اگه دوستان خواستن چیزی بگن که من جواب می دم وگرنه همونطور که گفتم علاقه ای به بحت ندارم....
می رم متال که نه Dead ام رو گوش می دم.:31:

Rock Magic
09-11-2007, 12:24
این چه طرزه حرف زدن با یه بچه 17 سالس.ها ..سرم گیج رفت !![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ببینید به نظره من موزیک همون قدر که با آدم ارتباط برقرار کنه کافیه..حالا من موسیقی راک و متال رو با توجه به هیاجانات و روحیاتم دوست دارم پس فقط سمته این موزیک میچرخم..من به این گروها و افرادی که اشاره کردید عشق می ورزم و عاشقه موزیکشونم ولی نمیتونم از موزیکه افراد فعال حال بگزرم ..من عاشقه گروه a perfect Cirle هستم وهمون قدر که شما این گروها حال حاضر رو قبول ندارید بر اساس ایدئولوژی خودتو من بی نهایت این گروه رو دوست دارم..من اولویته اولم مبتذل نبودن اشعار و کلیپ های گروه هست..یعنی استفاده نکردن بیش از انداره از کلمات ---- و نشون دادن زن برای جلبه توجه نه چیزه دیگه!!و این خودش بحثه تجاری بودن رو هم پیش میکشه که یعنی موزیک ساختن فقط برای پول ..که گروهای مورده علاقه من به شدت کارهای حسی رو ارائه می کنن و حالت پاپ رو هم ندارن که هر کسی گوش کرد خوشش بیاد!!و من نه منکره قدرت و بزرگی گروهای دهه های 70 80 90 هستم بلکه اونا میپرستم و دلیل نمیدونم که کارهای جدید رو گوش نکنم و چرت بدونم!!
در ضمن دوست دارم شما رو بیشتر تو تاپیکه راک و تاپیکه متال ببینم ![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
__________________
در ضمن لینکین پارک جان این چه حرفیه که میزنی !!مگه متال چشه ها!!یکم از خشانت در گفتارت بکاه!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

SPIRIT PALST III
09-11-2007, 20:03
SPIRIT PALST III ، شما بهتره بری همون متالتو گوش بدی ... هر وقت اینجا نظر دادی اعصاب مارو بهم ریختی ...
..
این هم برای دوست محترم linkin park تا جبرانی باشه برای بهم ریختن اعصابتون....
راکر و پیروز باشید....

نقل از کتاب: درختان گریان / علی نشاندار(ص 24 )
" دیو گرول در سال 1995 پس از مرگ کرت کوبین ، فوفایترز را تشکیل داد. در اوایل شایعه بود که کریست نووسایچ نیز به فوفایترز خواهد پیوست،اما کریست در همان سال گروه سوئیت سونتی فایو را تشکیل داد که البته موفقیت چندانی به همراه نداشت.
دیو گرول از زمانی که در گروه (Scream) کار می کرد و حتی در دوران حضورش در نیروانا مشغول ضبط کارهایش به طور خصوصی بود که بعدها در آلبوم های گروه فوفایترز جای گرفتند.فوفایترز صدای بلند و خشن گیتارهای دیستورشن دار را با ملودی های زیبا تلفیق کرد که همراه سبک پاپ گونه ی آهنگ سازی شان به موفقیت های چشم گیری دست یافت.





در ضمن دوست دارم شما رو بیشتر تو تاپیکه راک و تاپیکه متال ببینم ![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




فکر کنم تاپیک به روال قبلی خودش ادامه بده بهتره....من هم یه شرح و مقدمه ای برای اصول و مبانی افکار تایپیدم که بی خیال ...ولش .......بحث رو تموم کنیم بهتره.....مهم نیست.....
به هر حال برای من تایپیک متال و راک P30World تجربه مفیدی بود با همه تلخی ها و اختلافاتش .....
راکر و متالر و پیروز باشید.....

Rock Magic
09-11-2007, 21:09
این هم برای دوست محترم linkin park تا جبرانی باشه برای بهم ریختن اعصابتون....
راکر و پیروز باشید....

نقل از کتاب: درختان گریان / علی نشاندار(ص 24 )
" دیو گرول در سال 1995 پس از مرگ کرت کوبین ، فوفایترز را تشکیل داد. در اوایل شایعه بود که کریست نووسایچ نیز به فوفایترز خواهد پیوست،اما کریست در همان سال گروه سوئیت سونتی فایو را تشکیل داد که البته موفقیت چندانی به همراه نداشت.
دیو گرول از زمانی که در گروه (Scream) کار می کرد و حتی در دوران حضورش در نیروانا مشغول ضبط کارهایش به طور خصوصی بود که بعدها در آلبوم های گروه فوفایترز جای گرفتند.فوفایترز صدای بلند و خشن گیتارهای دیستورشن دار را با ملودی های زیبا تلفیق کرد که همراه سبک پاپ گونه ی آهنگ سازی شان به موفقیت های چشم گیری دست یافت.



فکر کنم تاپیک به روال قبلی خودش ادامه بده بهتره....من هم یه شرح و مقدمه ای برای اصول و مبانی افکار تایپیدم که بی خیال ...ولش .......بحث رو تموم کنیم بهتره.....مهم نیست.....
به هر حال برای من تایپیک متال و راک P30World تجربه مفیدی بود با همه تلخی ها و اختلافاتش .....
راکر و متالر و پیروز باشید.....

کاملا مخالفه این حرفم..به همراهی سبکی پاپ گونه!!:18:ببیند سبکه پاپ گونه یعنی جیمز بلانت..یعنی مارون 5 ..:13:
به هر حال موفق باشی شما!!خیلی مجهول اومدی خیلی داغ رفتی:11:

SPIRIT PALST III
09-11-2007, 23:06
کاملا مخالفه این حرفم..به همراهی سبکی پاپ گونه!!:18:ببیند سبکه پاپ گونه یعنی جیمز بلانت..یعنی مارون 5 ..:13:
به هر حال موفق باشی شما!!خیلی مجهول اومدی خیلی داغ رفتی:11:


آره منم با به کار بردن اصطلاح پاپ گونه توسط نویسنده کتاب برای گروه هایی که رسما راک محسوب می شن حال نکردم.یه جورایی به آدم بر می خوره. نمی دونم دلیل نویسنده برای به کار بردن این اصطلاح چی بوده؟ چون برای نیروانا هم این اصطلاح رو به کار می بره .....من با شناختی که از موزیک نیروانا دارم و همچنین مطالعه این کتاب البته در چند سال پیش این طور فکر می کنم که به کاربردن اصطلاح "ملودیک" یا حتی"هارمونیک" درست تر باشه.

جمله آخرت هم خیلی جالب و تراژیک بود....تنها چیزی که می تونم بگم اینه که کلا بحث و جدل رو بر سرافکارم بی خیالم.....فقط اگه مطلبی داشتم که به غنی تر شدن دانش موسیقی خودم و دیگران کمکی کنه تایپیک میزارم....البته برام کسب دانش و معلومات در ضمینه هنرو موسیقی و کلا بعد معنوی زندگی سالهاست که دیگه مهم نیست (هر چند که به هرحال مسائل مهمیه)....ولی من در حال حاضر حال هیچی رو توی دنیا ندارم جز Dead ... سالهاست( چهار سال) که دیگه حال خوندن هیچ کتابی رو ندارم !!! ... حدود دو ساله که حال گوش دادن موسیقی رو ندارم!!!! ....و فقط العان حال و حوصله Dead : این پدیده شگفت رو دارم .....من تاکید خواصی روی ژانری از راک و متال ندارم ولی باید به بلک به خاطر حضور Dead در این ژانر ادای احترام کنم.......پیروز باشید.....

linkin_park
10-11-2007, 21:15
خوب آقا بحث رو تموم کنین ....

بچسبیم به کارمون . من 1 هفته پیش یه آهنگ خدا شنیدم اسمش آدرنالین بود از Gavin Rosdale که خیلی خدا بود ...
Alternative Rock بود ومیخواستم بدونم اگه بچه ها آهنگای دیگه ای ازش شنیدن بگن چجوریه ؟!

در مورد REM هم موافقم خیلی توپه مخصوصا آهنگ Losing My Religion که خیلی پر معناس ... اگه کسی شعرشو داره بذاره ..

Greatone
10-11-2007, 23:22
دوستان تایپیک بی موضوع شده یه مقدار یا موضوش داره تکراری میشه...
چطوره چند تا راکر دختر معرفی کنیم و در مورد کاراشون بحث کنیم؟
خواهشا بعد از این پستم هر راکر دختری که میشناسید بگید و در موردش یه خلاصه توضیحی بدین
منم میام به زودی

Rock Magic
10-11-2007, 23:45
Life is bigger
It's bigger than you
And you are not me
The lengths that I will go to
The distance in your eyes
Oh no I've said too much
I set it up
That's me in the corner
That's me in the spotlight
Losing my religion
Trying to keep up with you
And I don't know if I can do it
Oh no I've said too much
I haven't said enough
I thought that I heard you laughing
I thought that I heard you sing
I think I thought I saw you try
Every whisper
Of every waking hour I'm
Choosing my confessions
Trying to keep an eye on you
Like a hurt lost and blinded fool
Oh no I've said too much
I set it up
Consider this
The hint of the century
Consider this
The slip that brought me
To my knees failed
What if all these fantasies
Come flailing around
Now I've said too much
I thought that I heard you laughing
I thought that I heard you sing
I think I thought I saw you try
But that was just a dream
That was just a dream

linkin_park
12-11-2007, 22:48
Rock Magic ممنون ...

فک کنم بهتر باشه در مورد three days grace بیشتر بحث کنیم . خودم اگه وقت شد یه بیو میذارم ...
الان که چن روزیه فقط این سه تا آهنگشو میگوشم :
Pain
Animal I have Become
Never Too Late

این آخری که خیلی خداس !!! مخصوصا گیتارش ... حتما گوش بدین .

saman_dexter
13-11-2007, 09:09
يه لينك دانلود از اين گروه به ما ميدين ؟؟ ببينيم چيه كه اينقدر ازش تعريف مي كنيد ؟

linkin_park
13-11-2007, 17:56
راستش با این قوانین لینک گذاشتن آدم دل و دماغ لینک گذاشتن و آپلود کردنو نداره ...


راستی اشکان جان اگه جایی نقد کاملی از Lithium نیروانا رو دیدی حتما بذار ... چون من روزی 300 بار میگوشمش و دیوونش شدم ...
خودم یه چیزایی میدونم در مورد Lithium که فک کنم اعتیاد آور هست و احساسات دپرشن رو با دیوانگی (Maniac) فک کنم همون سرخوشی قاطی میکنه فردی که مصرف میکنه ... و دچار احساسات متناقض میشه ... که توی شعر میشه این احساسات رو دید ...

حالا شما اگه نقدی دیدی بذار ... ممنون میشیم .

(راستی داشتم فکر میکردم ... کرت لیتیم خوند ..... امیلی هم لیتیم خوند :2: ... واقعا چقدر فرق بین آدما هس ! )

Rock Magic
13-11-2007, 21:14
ایول ...آره این آهنگ یکی از خدا ترین آهنگاشه..نقد که پیدا نکردم ولی به نظره خودم لیتیوم همون طور که تو گفتی یک ماده اعتیاد آوره که سرخوشی لحظه ای به آدم میده ..یه جور مسکن!!
حالا کرت اومده دین و رهبران دینی و مبلغان آن را به Lithium تشبیه کرده! مثه اینکه این شعر رو موقعی نوشته که پیشه یکی از دوستانش که خانوادش افراط ی مذهبی بودن زندگی میکرده!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

linkin_park
13-11-2007, 22:14
مرسی اشکان جان ...

این از شعرش :

Im so happy cause today
Ive found my friends ...
Theyre in my head
Im so ugly, but thats okay, cause so are you ...
Weve broken our mirrors
Sunday morning is everyday for all I care ...
And Im not scared
Light my candles, in a daze
cause Ive found god
Yeah (x6)

Im so lonely but thats okay, I shaved my head ...
And Im not sad
And just maybe Im to blame for all Ive heard ...
But Im not sure
Im so excited, I cant wait to meet you there ...
But I dont care
Im so horny, but thats okay ...
My will is good
Yeah(x6)

(x2)
I like it - Im not gonna crack
I miss you - Im not gonna crack
I love you - Im not gonna crack
I killed you - Im not gonna crack

Im so happy cause today
Ive found my friends ...
Theyre in my head
Im so ugly, but thats okay, cause so are you ...
Weve broken our mirrors
Sunday morning is everyday for all I care ...
And Im not scared
Light my candles in a daze ...
cause Ive found god
Yeah, yeah, yeah(x2)

(x2)
I like it - Im not gonna crack
I miss you - Im not gonna crack
I love you - Im not gonna crack
I killed you - Im not gonna crack

نظر من نسبت به این شاهکار :
اصلی ترین دلیل برای اینکه این آهنگ و شعرش شاهکار محسوب میشه اینه که ما هیچ وقت حس و حال یه نفر که این گونه مواد مصرف کرده رو نمیدونستیم ... طرف با مصرف لیتیم دچار احساساتی میشه که ما که مصرف نکردیم هیچ وقت نمیتونیم حسشون کنیم . چیزایی رو درک میکنه که ما نمیکنیم ... در واقع دیدش نسبت به اطرافش عوض میشه ... اما در مورد احساسات متناقض کرت ... (حالا فرض کنیم کرت مصرف کرده که به اعتقاد من مصرف هم کرده ) مثلا یه جای شعر میگه :"Im so excited, I cant wait to meet you there ..." یعنی " من خیلی هیجان زده شدم و دیگه طاقت دوری تو رو ندارم ... اما برام مهم نیست " این جمله آخر رو بعد از هر حسی میگه ... بعد از حس دوری نسبت به عشقش ... بعد از تنهایی بعد از تراشیدن مو هاش هم .... براش مهم نیست ،

یعنی کرت با هیچ چیزی احساس درد و رنج نمیکنه ... (با مصرف لیتیم) یه حس نهیلیستی بهش دست میده ...(در مورد استفاده از این کلمه یه کم شک دارم ... شرمنده :46:)

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

این در مورد خود لیتیمه اما اینکه دیدگاه اصلی شعر مربوط به کی میشد من نمیدونم ... مثلا لیتیم میتونه استعاره از هر چیزی باشه ... میتونه ایمان باشه ... هر چی ... (شما به نظرتون لیتیم استعاره از کی یا چیه ؟!)


خوش باشید .

Rock Magic
15-11-2007, 01:56
مرسی علی جون ...
به نظره من همون مذهب باشه که دیده انسان رو نسبت به خیلی چیزا میبنده(این نظره منه خواهشا در این مورد بازخواست نکنید که عاقبتی جز پاک شدن پست نداره) و همون طور که لیتیوم سرخوشی و مستی میده کلمه متذکر شده[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نیز آدم رو فقط در یک مسیر و راه قرار میده..مسلما شما نمیتونی موقع مصرف لیتیم رانندگی کنی یا شنا کنی (متوجهی)[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

________________________

اینم خیلی جالبه:


مراسم جوایز MTV سال ۱۹۹۲. برگزارکنندگان مراسم از Kurt می‌خواهند که آهنگ Smells Like Teen Spiritرا اجرا کند. کرت در عوض می‌خواهد آهنگ جدیدشان، Rape me، را اجرا کند. مسئولان مراسم (به خاطر تمام محافظه‌کاری‌های MTV) مخالفت می‌کنند. در انتها توافق می‌کنند که آهنگ Lithium اجرا شود.
ولی در ابتدای اجرای آهنگ، گروه ابتدای Rape me را می‌نوازد. برگزارکنندگان شوکه می‌شوند. بعد از چند ثانیه، گروه به Lithium سوئیچ می‌کند.
در لحظات پایانی (۳:۵۲) وقتی آهنگ به اوج می‌رسد، مطابق معمول کنسرت‌های نیروانا چندین نفر از تماشاگران روی سن می‌آیند و خودشان را به پایین پرتاب می‌کنند.
چند لحظه بعد (۴:۰۵) کریست نووسلیچ، بیسیست گروه که اعصاب‌ش از دست آمپلی‌فایرش که کار نمی‌کند به هم ریخته، گیتارش را به هوا پرتاب می‌کند. ولی نمی‌تواند آن را درست بگیرد و گیتار به سرش می‌خورد و گیج می‌شود.
کرت و درامر گروه، عصبانی از این موضوع با گیتارش تجهیزات پشت صحنه و درام را داغون می‌کنند.
سپس درامر به پشت میکروفن می‌دود و پشت سر هم داد می‌زند "Hi, Axl" (قبل از شروع مراسم، اعضای گروه و کرتنی لاو -همسر کرت- با اکسل رز -Guns N' Roses- بگومگو داشته‌اند.)

linkin_park
15-11-2007, 15:19
آره درس میگی واقعا همین چند بعدی بودن شعر هست که منو دیوونه کرده !!!

بنظر من این 3 تا گزینه از همه بیشتر میتونن لیتیوم باشند :

1- عشق
2- مذهب (طبق گفته خودت)
3- ایمان به هر چیزی (ایمان به هر چیزی باعث میشه آدم یه بعدی بشه طرز فکرش ... البته اگه چیزی که بهش ایمان داره چند بعدی باشه قضیه فرق میکنه ...)
----------------------------------------------------------------------
در مورد اون مساله MTV هم خیلی جالب بود ... راستی تون اونجا درامر Dave بود دیگه نه ؟!
----------------------------------------------------------------------

linkin_park
15-11-2007, 23:29
الان که دارم به آهنگ The man who sold the World گوش میدم ... فهمیدم آهنگ این رو دقیقا محسن نامجو روش یه شعر دیگه خونده البته فک کنم با سه تار زده باشه ولی آهنگ کاملا یکیه ...
اسم آهنگی که نامجو روی این شاهکار نیوانا خونده یادم نیست ولی نامجو توش میگفت :"آتش در دل فکن ... بر پا کن صد شرر "

چقدر زشته این حرکات ...

UNTIL IT SLEEP
16-11-2007, 12:21
chera kasi az QUEEN chizi nemige

negar00
16-11-2007, 14:23
الان که دارم به آهنگ The man who sold the World گوش میدم ... فهمیدم آهنگ این رو دقیقا محسن نامجو روش یه شعر دیگه خونده البته فک کنم با سه تار زده باشه ولی آهنگ کاملا یکیه ...
اسم آهنگی که نامجو روی این شاهکار نیوانا خونده یادم نیست ولی نامجو توش میگفت :"آتش در دل فکن ... بر پا کن صد شرر "

چقدر زشته این حرکات ...
اسم آهنگش مرغ شیدا هست!

negar00
16-11-2007, 14:30
chera kasi az QUEEN chizi nemige
شدیدا تائید میشود:19:

Greatone
16-11-2007, 15:12
شدیدا تائید میشود:19:

کویین = بنیان گزار یا یکی از پایه گزاران راک در دنیا !

negar00
16-11-2007, 16:06
فردي يك بار ديگر جايزه Ivor Novello رو ( به خاطرر Bohemian Rhapsody )گرفته(1976). اين آهنگ به تنهاي يك مليون نسخه فروش كرده و میگن كه بزرگترين آهنگ از سال 1957 تا امروز ه!

SPIRIT PALST III
17-11-2007, 00:06
در غیاب ما در مورد کرت صحبت می کنید؟.:31:.......من وارث روح کرت ام!!!!!
.................................................. ..................................................
چی کار کنیم دیگه گفتیم بی کاریم و بحث کرت شده گفتیم یه پیام بازرگانی وسط بحثتون بدیم:31:
.................................................. .................................................
نمی دونم چرا اینجوری شدم،اختیار خودم رو ندارم هی دوست دارم پارازیت بندازم، دست خودم نیست شاکی نشید بابا نمی خوام بحث کنم همون یه بار کافی بود،...........................
از این بحث ها بازم بکنید در مورد شخصیت های محبوب من،بدک نیست،ما هم بیرون گود نگاه میکنیم :31:
.................................................. ..................................................
من وارث روح کرت ام!!!!!!!!



راستش با این قوانین لینک گذاشتن آدم دل و دماغ لینک گذاشتن و آپلود کردنو نداره ...


راستی اشکان جان اگه جایی نقد کاملی از Lithium نیروانا رو دیدی حتما بذار ... چون من روزی 300 بار میگوشمش و دیوونش شدم ...
خودم یه چیزایی میدونم در مورد Lithium که فک کنم اعتیاد آور هست و احساسات دپرشن رو با دیوانگی (Maniac) فک کنم همون سرخوشی قاطی میکنه فردی که مصرف میکنه ... و دچار احساسات متناقض میشه ... که توی شعر میشه این احساسات رو دید ...

حالا شما اگه نقدی دیدی بذار ... ممنون میشیم .

(راستی داشتم فکر میکردم ... کرت لیتیم خوند ..... امیلی هم لیتیم خوند :2: ... واقعا چقدر فرق بین آدما هس ! )



ایول ...آره این آهنگ یکی از خدا ترین آهنگاشه..نقد که پیدا نکردم ولی به نظره خودم لیتیوم همون طور که تو گفتی یک ماده اعتیاد آوره که سرخوشی لحظه ای به آدم میده ..یه جور مسکن!!
حالا کرت اومده دین و رهبران دینی و مبلغان آن را به Lithium تشبیه کرده! مثه اینکه این شعر رو موقعی نوشته که پیشه یکی از دوستانش که خانوادش افراط ی مذهبی بودن زندگی میکرده!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


راستی Lithium یه ماده مخدر مثل دیگر مواد مخدر از قبیل: کوکائین و هروئین و LSD و ....نیست. یه داروی زد افسردگی هستش که مصرف پزشکی داره. ازطرفی Lithium سبک ترین فلز هم هستش.که این بعد از معنی لغت هم با آهنگ و شعر تناسب معنایی داره.......................................... ......................




الان که دارم به آهنگ The man who sold the World گوش میدم ... فهمیدم آهنگ این رو دقیقا محسن نامجو روش یه شعر دیگه خونده البته فک کنم با سه تار زده باشه ولی آهنگ کاملا یکیه ...
اسم آهنگی که نامجو روی این شاهکار نیوانا خونده یادم نیست ولی نامجو توش میگفت :"آتش در دل فکن ... بر پا کن صد شرر "

چقدر زشته این حرکات ...


راستی The Man Who Sold The World برای نیروانا نیست، نیروانا بازنوازی کرده. آهنگ برای "دیوید بوی" هستش.
.................................................. .................................................. ................




می بینید که بحثی نکردم فقط به یه سری نکات اشاره کردم که احتمالا باعث کامل تر شدن اطلاعاتتون در مورد کرت میشه ............:31:

Rock Magic
17-11-2007, 00:15
آره درس میگی واقعا همین چند بعدی بودن شعر هست که منو دیوونه کرده !!!

بنظر من این 3 تا گزینه از همه بیشتر میتونن لیتیوم باشند :

1- عشق
2- مذهب (طبق گفته خودت)
3- ایمان به هر چیزی (ایمان به هر چیزی باعث میشه آدم یه بعدی بشه طرز فکرش ... البته اگه چیزی که بهش ایمان داره چند بعدی باشه قضیه فرق میکنه ...)
----------------------------------------------------------------------
در مورد اون مساله MTV هم خیلی جالب بود ... راستی تون اونجا درامر Dave بود دیگه نه ؟!
----------------------------------------------------------------------
آره..اونم بودش !!
میبین که تو هم همه بحثا رو به دیو ختم میکنی!!تو هم خرابه دیو ..فقط مونده نظریه داروین رو به دیو ربط بدی[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موفق باشی

Rock Magic
17-11-2007, 00:19
در غیاب ما در مورد کرت صحبت می کنید؟.:31:.......من وارث روح کرت ام!!!!!
.................................................. ..................................................
چی کار کنیم دیگه گفتیم بی کاریم و بحث کرت شده گفتیم یه پیام بازرگانی وسط بحثتون بدیم:31:
.................................................. .................................................
نمی دونم چرا اینجوری شدم،اختیار خودم رو ندارم هی دوست دارم پارازیت بندازم، دست خودم نیست شاکی نشید بابا نمی خوام بحث کنم همون یه بار کافی بود،...........................
از این بحث ها بازم بکنید در مورد شخصیت های محبوب من،بدک نیست،ما هم بیرون گود نگاه میکنیم :31:
.................................................. ..................................................
من وارث روح کرت ام!!!!!!!!







راستی Lithium یه ماده مخدر مثل دیگر مواد مخدر از قبیل: کوکائین و هروئین و LSD و ....نیست. یه داروی زد افسردگی هستش که مصرف پزشکی داره. ازطرفی Lithium سبک ترین فلز هم هستش.که این بعد از معنی لغت هم با آهنگ و شعر تناسب معنایی داره.......................................... ......................






راستی The Man Who Sold The World برای نیروانا نیست، نیروانا بازنوازی کرده. آهنگ برای "دیوید بوی" هستش.
.................................................. .................................................. ................




می بینید که بحثی نکردم فقط به یه سری نکات اشاره کردم که احتمالا باعث کامل تر شدن اطلاعاتتون در مورد کرت میشه ............:31:
روحی جون ممنون بابت اطلاعاتی که دادی[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] لطفا نظرت رو در مورده آهنگ لیتیوم هم بده:20:
راستی بحث کوئین و فردی شد......خوب یه چی بندارید وسط ما بیایم بحث کنیم..با اینکه زیاد نمیگوشم:21:

UNTIL IT SLEEP
17-11-2007, 00:52
midoonid ke FREDDIE asliatesh iroonie

Rock Magic
17-11-2007, 01:15
midoonid ke FREDDIE asliatesh iroonie


نه ایرانی نیست...اصلیت پارسی داره...تو بلسارا دنیا اومده(جزیره آفریقایی) ..اسمه اصلیشم فرخ بولسارا
هست:20:

یه عکس بی ربط:

مرکوری در حاله رفتن به کالج (سمته راستی)


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

SPIRIT PALST III
17-11-2007, 14:41
روحی جون ممنون بابت اطلاعاتی که دادی[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] لطفا نظرت رو در مورده آهنگ لیتیوم هم بده:20:
راستی بحث کوئین و فردی شد......خوب یه چی بندارید وسط ما بیایم بحث کنیم..با اینکه زیاد نمیگوشم:21:

دو تا ترجمه متفاوت از لیتیوم گذاشتم. نمی شه گفت کدومشون بهتر ترجمه کردن چون هر دو خوبن. فقط تا اونجایی که من می فهمم شروین شهامی پور ترجمه هاش از اشعار کرت روان تر هستش ولی به نظر می رسه که ترجمه های نشاندار تا حدی به سبک اشعار کرت نزدیک تر باشه به هر حال کار هر دو در حد هم بوده و خوب بوده ولی ترجمه های سید حبیب گوهری راد از نیروانا کاملا ضعیف هستش.

لیتیوم
شعر و موسیقی از "کرت کوبین"

ترجمه: علی نشاندار/درختان گریان



من خیلی خوشحال ام، آخه امروز...
دوست هامو پیدا کردم...
اونا توی فکرم هستن
من خیلی زشتم، اما مهم نیست... چون تو هم هستی
ما آینه هامون رو شکسته ایم
و من وحشت نکردم
صبح یک شنبه، روزی یه که خیلی برام اهمیت داره
شمع هام رو با اون نور خیره کننده روشن کن
چون خدا رو پیدا کرده ام
هِی ... هِی ...هِی

من خیلی تنهام، اما مهم نیست... موهام رو تراشیده م
و [ از این بایت ] ناراحت نیستم
شاید به خاطر چیزایی که شنیده م، سرزنش بشم
ولی مطمئن نیستم
اون قدر هیجان زده م که نمی تونم صبر کنم تا اونجا ببینم ات
ولی بی خیال

خیلی مشتاقم...ولی مهم نیست
نیت ام پاکه
هِی... هِی... هِی

ازش خوشم می یاد... از پا در نمی یام
دلم برات تنگ شده... از پا در نمی یام
دوستت دارم... از پا درنمی یام
کشتم ات... از پا در نمی یام



لیتیوم
ترجمه: شروین شهامی پور/ خورشید را بخراش


[ خیلی خوشحالم، چون امروز
دوستانم را پیدا کرده ام ...
توی کله ام هستند
خیلی زشتم، اما اشکالی نداره، چون تو هم هستی ...
آینه هامون رو شکسته ایم
آنقدر که برای من اهمیت داره : هر روز یکشنبه صبحه ...
و من نمی ترسم.
شمع های منو در گیجی روشن کن ...
چون خدا رو پیدا کردم،آره]

خیلی تنها هستم، اما اشکالی نداره، کله ام رو تراشیده ام ...
و غمگین نیستم
و شاید فقط بخاطر تمام چیزهایی که شنیده ام مقصرم...
اما مطمئن نیستم
خیلی هیجان زده ام، نمی تونم برای دیدنت صبر کنم...
اما اهمیت نمی دم
خیلی آتیشم تنده،اما اشکالی نداره...
اراده ام خوبه آره،

دوستش دارم، تَرَک نخواهم خورد
دلم برات تنگ شده، تَرَک نخواهم خورد
دوستت دارم،تَرَک نخواهم خورد
می کشمت ، تَرَک نخواهم خورد

__________________________________________


خوب هر آهنگ با کلامی رو میشه دو بخش کرد یکی شعر و یک هم موسیقی....
در مورد اشعار کرت علی نشاندار توضیحاتی داده که خیلی مفید هستش من هم با در نظر گرفتن گفته های نشاندار و درک خودم شاید بتونم چیزی بگم....
درک سبک اشعار کرت در کل به درک هر کدام از اشعار به تنهایی کمک می کنه در نتیجه قبل از هر چیز باید به ویژگیهای کلی اشعار کوبین که همون سبک ادبی کرت هستش توجه بشه.به جرات می شه گفت در تاریخ موسیقی راک و متال اشعار کوبین به لحاظ سبک ادبی، ساختار ادبی و پیچیده گی هایه معنایی از بسیاری از نوابغ و بزرگان موسیقی راک و متال ارزش هنری بیشتری داره.
از بارزترین ویِژگی های سبکی اشعار کرت "پست مدرنیستی" بودن ساختار اشعار کوبین هستش. پست مدرنیست در ادبیات به لحاظ ساختار ادبی که بدیهتا به روی معنی هم تاثیر میزاره : "قطعه قطعه" بودن ساختار متن ادبی هستش.درست مثل یه پازل که هر کدوم از این تکه ها می تونن به لحاظ "زمانی" و "مکانی" و همینطور معنی و... با هم تفاوت داشته باشند و حتی در تضاد باشن در نتیجه ما در یک متن به ظاهر واحد دارای زمانها و معانی متفاوت و متضاد هستیم که همین ویژگی باعث پیچیدگی متن میشه. اما جالب اینجاست که کرت حتی پا رو فراتر از این میزاره و نه تنها "ساختار گرامری" "زبان" رو بلکه ساختار معنایی جملات و کلمات رو می شکنه و در واقع ما با یه جور"ساختارشکنی" که از بارزترین ویژگیهای اندیشه پست مدرن هستش روبرو هستسیم.
از دیگر ویژگی هایی که در سبک اشعار کوبین ممهمه " ابهام گرایی" هستش که مخاطب با خوندن اشعار نمی تونه به معنی واحد و خاصی برسه و حتی در بسیاری از موارد نمیشه گفت که کرت منظورش از گفتن شعر چی بوده و یا حتی داره در مورد چی صحبت میکنه و اصلا با چه کسی صحبت میکنه. علی نشاندار در این زمینه اشاره هایی میکنه......(مراجعه شود به : درختان گریان)

از دیگر ویژگیها که در واقع جنبه روانشناختی سبک ادبی کرت هستش "مالیخولیایی" بودن اشعار هستش. که فهم اشعار رو مشکل تر می کنه.

به طور خلاصه میشه برخی از مهم ترین ویژگی های سبکی اشعار رو اینها دونست که معانی مد نظر کوبین در این قالب بیان شده که باید برای تاویل و تفسیر اشعار به اونها توجه کرد.
.................................................. ...........
در مورد لیتیوم هم این پیچیدگی ها معنایی و سبک شناسی صدق می کنه. اما اگه من بخوام چیزی در موردش بگم باید اینطور توضیح بدم:
دریافت حسی من از جنبه موسیقایی نه شعر لیتیوم اینه که بزرگترین ویژگی موسیقایی این آهنگ همون معنایی هستش که به نوعی معنی کلمه لیتیوم بیان کننده اون هستش، این آهنگ یه حسی سبکی خاص رو به آدم منتقل می کنه. (یکی از معانی لیتیوم هم همون سبک ترین فلزهستش).

در مورد شعر هم به نظر من اولین چیزی که نظر آدم رو جلب می کنه اشاره کرت به این هستش که احساس خوشحالی میکنه. اما اگه دقت کنیم این آهنگ جزو آلبوم Nevermind هستش که به معنی " مهم نیست" هست که اشاره به تفکر نهیلیستی کرت داره اتفاقا در شعر لیتیوم از این عبارت زیاد استفاده میشه در واقع میشه گفت این خوشحالی ای که کرت بهش اشاره می کنه یه جور "خوشحالی نهلیستی" هستش. که در درون خودش دارای یه جور پارادوکس هستش. خوشحالی ای که ریشه در این داره که چیزی براش مهم نیست و دچار یه جور بی خیالی شده..................... البته معانی دیگه هم میشه از این شعر استنباط کرد که ولش حال ندارم:31:.......
.................................................. .........

linkin_park
17-11-2007, 15:50
روحی جون دمت گرم ... حرف دلمو زدی ...

در مورد لیتیم خیلی خیلی میشه بحث کرد ... اما یه چیزی ... مگه کرت بودا نبوده ؟! پس چرا عقاید نهیلیستی داشته ؟! راستش من اصلا با بودا آشنا نیستم ولی میدونم که بودا منطق داره ... و حداقل میدونم که بودا ها نهیلیست نیستن ... جریانش چیه ؟!

از طرفی شعار اصلی کرت این بود که Music Comes First ... و خیلی به شعرام توجه نکنید ... البته این از بزرگی کرته .. چون شعراش به تنهایی آدمو دیوونه میکنه چه برسه به آهنگش ...

SPIRIT PALST III
17-11-2007, 21:16
روحی جون دمت گرم ... حرف دلمو زدی ...

در مورد لیتیم خیلی خیلی میشه بحث کرد ... اما یه چیزی ... مگه کرت بودا نبوده ؟! پس چرا عقاید نهیلیستی داشته ؟! راستش من اصلا با بودا آشنا نیستم ولی میدونم که بودا منطق داره ... و حداقل میدونم که بودا ها نهیلیست نیستن ... جریانش چیه ؟!

از طرفی شعار اصلی کرت این بود که Music Comes First ... و خیلی به شعرام توجه نکنید ... البته این از بزرگی کرته .. چون شعراش به تنهایی آدمو دیوونه میکنه چه برسه به آهنگش ...


به نظر من مهم ترین و چالش برانگیزترین مباحث مربوط به کرت همین نکته هست. ربط کرت با بودا و اندیشه بودایی که منتهی به یه دریافت کلی فلسفی میشه که محدود به شخص کرت نمیشه و در چند تن از شخصیت های محبوب من این مسئله صدق می کنه............اتفاقا نشاندار توی کتابش به این نکته تا حدی اشاره می کنه ولی این مسئله فوق مهم رو آنالیز نمیکنه!!!
در اینجا یه بحث کلی وجود داره که همونطور که گفتم محدود به کرت نیست. قبل از اینکه به طور خاص به کرت بپردازم لازم می دونم به یه سری مسائل کلی اشاره کنم: پدر فلسفه پست مدرن "نیچه" هستش و قرن بیستم در تمام ابعاد مادی و معنوی به طور انکارناپذیری متاثر از نیچه هستش. یکی از ویژگی های تفکر پست مدرنیستی رجعت به اندیشه ها باستانی هستش. که این مسئله یکی از ویژگیهای فلسفه نیچه هست. اگر به دیگر شخصیت های موسیقی نگاه کنیم این مسئله رو کاملا مشاهده می کنیم. در مورد جیم موریسون این مسئله وجود داره، جیم هم به نوعی به " اندیشه های سرخ پوستی" گرایش داشت که حتی ماقبل باستانی هستش و جزو اندیشه های اقوام بدوی بشر به حساب می یاد. یه مثال دیگه هم موسیقی بلک متال هستش که یکی از مسائل بنادین فلسفی این نوع موسیقی گرایش به اندیشه های اسطوره ای هستش. به غیر از این خصیصه پست مدرنیستی در قرن بیستم در غرب تا حدی هم اندیشه Orientalism ( شرق گرایی) وجود داره.که در نقاشی میشه به آثار ماتیس اشاره کرد و به طور خواص در موسیقی هم بزرگترین نمونش نابغه بیتلز "جان لنون" هستش.البته نمونه های دیگه هم هستش.......
حالا به طور خاص باید به کرت اشاره کرد. توضیح گرایشات نهلیستی از یه طرف و متاثر بودن از بودا از طرف دیگر چندان کار سختی نیست ولی مسئله مهم تر درک کلی فلسفی ای هست که از این مسئله آأم می گیره..... در این مورد باید به دو نکته توجه کرد. یکی اینکه اندیشه بودایی و نهلیستی در دو حوزه اندیشه متفاوت هستند که نه میشه گفت با هم تضاد دارن نه میشه گفت اشتراک. در واقع اندیشه بودا اصلا به مسائل "هستی شناسی" فلسفی ، مفهوم و معنای "هستی و زندگی"، و "حقیقت" و"خدا" ، "متافیزیک" و در کل اینجور مسائل فلسفی که پرداختن به اونها اساس اندیشه فلسفی هستش نمی پردازه. در صورتی که "نهلیسم" موضع گیری و بیان نظریه در باب این جور مسائل هستش که معتقد به "پوچ" بودن "هستی" می باشد. بنیاد اندیشه بودا مفهوم ازلی و ابدی "رنج" هستش که بودا زندگی رو سراسر رنج و درد می دونه و در جستجوی راه رهایی و رستگاری از این درد و رنج هستش. غایت اندیشه بودا مفهوم "نیروانا" هستش ولی درک و دریافت بودا از این اصطلاح کاملا مبهم هستش به طوری که متخصصین فلسفه بودیسم هیچ وقت نتونستن تفسیر واحدی از "نیروانا " ارائه بدن. "نمی دونیم آیا باید آن را به (( نابودی)) تعبیر کنیم یا به ((خوشبختی بی کم و کاست))." در واقع نیروانا برای کرت یه نقطه امید برای رهایی از درد ها ورنج های عمیق روانشناختی و فلسفی ایش بود. در واقع یه جور گریز از اندیشه نهلیستی ای که بخشی از رنج روح کرت بود،جا داره به این نکته مهم توجه کنیم که رنج روح کرت محدود به اندیشه نهلیستی نبوده و فقط این مکتب فلسفی بخشی از اونه البته بخشه مهمی هستش. به نظر من سرچشمه رنج کرت به نوعی ریشه در حالتی برزخی ای بوده که روحش در آن قرار داشته که اتفاقا نیچه در فلسفه و فروید در روانشناسی به این نکته اشاره کردند: فروید میگه" عشق و نفرت- دوستی و دشمنی و .... در روح بشر زنجیر وار به هم گره خورده". این مسئله در روح کرت به پیچیده ترین شکل و برزخی ترین وجحش وجود داره. (یه نمونش همین آهنگ لیتیوم که در لیریکش میگه: دوستت دارم ، ترک نخواهم خورد/ می کشمت ترک نخواهم خورد......یا توی آهنگ آنوریسم میگه : آنقدر دوستت دارم که حالم رو به هم می زنی. ) به طور کلی "نیروانا" برای کرت امید به رهایی از درد رنج عمیقی بود که بهش دچار بود اما با قطعیت نمیشه گفت که آیا به اون رسده یا نه.......... به هر حال در نهایت خودکشی کرد.......

به این نکته مهم هم باید اشاره کرد که متاسفانه دسترسی ما به منابع در مورد موسیقی مدرن غرب بی نهایت کم هستش تا 82 سی (30) کتاب در مورد کرت چاپ شده بوده که این منابع به یر از منابع اینترنتی و مجلات هستش که خود منبعی عظیمی هستش اگه به همه اون منابع دسترسی داشتیم می تونستم درک بهتری از کرت داشته باشیم........ولی خوب اینجا ایران هستش:31:

در مورد این نکته هم که کرت گفته : خیلی به شعرام توجه نکنید ....یکی از دلایلش می تونه این باشه که کرت همیشه از این مسئله که شعر هاش از طرف مخاطبان و حتی منتقدان درک نمی شده و در مواردی هم حتی تفاسیر نادرستی ازش میشده رنج می برده.نمونش هم آهنگ Polly و مسائلی هستش که پیرامونش پیش اومد.....در کل مسئله عدم درک نابغه از سوی مخاطبان و منتقدان یه مسئله بسیار مهم هستش که میشه در موردش کتاب ها نوشت........اما نیچه در این زمینه یه جمله بسیار عمیق داره .نیچه میگه: ما را هیچ وقت نمی فهمند و این است سرچشمه اعتبار ما. .............

linkin_park
17-11-2007, 22:55
بازم ترکوندی روحی جون ... حالا دلیل تناقضات روحی کرت رو میفهمم ... جنگ میان روحیه نهیلیستی و بودیسمی در روحشه ... که آتش بس تو جنگ این دو روحیه با از دست دادن جسمش بر قرار شد ...
(راستی کتاب هایی که از کرت به فارسی ترجمه شدن رو میشه بگی کودوما هستن ؟!)

خوب فک میکنم هر سه مون در مورد لیتیم نظراتمونو گفتیم و تقریبا یه نظر رو داشتیم ...

حالا بریم سراغ شاهکار بعدی از کرت ... یعنی همون Rape me ... که خیلی تازگی ها دیوانش شدم ...
خوب کی شروع میکنه ؟!

Rock Magic
18-11-2007, 00:57
بازم ترکوندی روحی جون ... حالا دلیل تناقضات روحی کرت رو میفهمم ... جنگ میان روحیه نهیلیستی و بودیسمی در روحشه ... که آتش بس تو جنگ این دو روحیه با از دست دادن جسمش بر قرار شد ...
(راستی کتاب هایی که از کرت به فارسی ترجمه شدن رو میشه بگی کودوما هستن ؟!)

خوب فک میکنم هر سه مون در مورد لیتیم نظراتمونو گفتیم و تقریبا یه نظر رو داشتیم ...

حالا بریم سراغ شاهکار بعدی از کرت ... یعنی همون Rape me ... که خیلی تازگی ها دیوانش شدم ...
خوب کی شروع میکنه ؟!

Rape Me ....اینم یه شاهکاره دیگه از نیروانا:40:البته این شعر مضمونی ضد تجاوز (جنسی) داره..
این ترانه واسه کرت مشکلات زیادی رو به وجود اورد و همچنین باعث به وجود اومدن مشکلات روحی در او!!!به خاطره این که چندتا بچه الاف در حاله تجاوز به یه بیچاره ای این آهنگ رو مرتبا میذاشتن!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] که قربانی بعدا اعتراف کرده بوده این مساله رو!!:41:
منتظر نظرات بقیه دوستان هستیم!!

SPIRIT PALST III
18-11-2007, 12:56
بازم ترکوندی روحی جون ... حالا دلیل تناقضات روحی کرت رو میفهمم ... جنگ میان روحیه نهیلیستی و بودیسمی در روحشه ... که آتش بس تو جنگ این دو روحیه با از دست دادن جسمش بر قرار شد ...
(راستی کتاب هایی که از کرت به فارسی ترجمه شدن رو میشه بگی کودوما هستن ؟!)

خوب فک میکنم هر سه مون در مورد لیتیم نظراتمونو گفتیم و تقریبا یه نظر رو داشتیم ...

حالا بریم سراغ شاهکار بعدی از کرت ... یعنی همون Rape me ... که خیلی تازگی ها دیوانش شدم ...
خوب کی شروع میکنه ؟!


در مورد کتاب ها هم فقط یه کتاب هست که در حد یه راهنمای کلی باشه. دوتا کتاب دیگه یکی : خورشید را بخراش / شروین شهامی پور( گزیده اشعار).........یکی هم برای سید حبیب گوهری راد (گزیده اشعار/ فقط ترجمه تعداد محدودی از اشعار نیروانا ) انتشارات دژ هستش که اصلا به درد نمی خوره.......

کتاب راهنمای نسبتا جامع نیروانا همون : درختان گریان / علی نشاندار هستش.......ولی اگه کسی بخواد ترجمه های اشعار رو با هم مطابقت بده می تونه کتاب شروین شهمامی پور رو هم بگیره که فقط بعضی از اشعار نیروانا رو ترجمه کرده. ( فقط ترجمه تعداد محدودی از اشعار نیروانا / انتشارات مس)

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

درختان گریان / ترجمه و تالیف : علی نشاندار / 512 صفحه / راهنمای جامع



Rape Me ....اینم یه شاهکاره دیگه از نیروانا:40:البته این شعر مضمونی ضد تجاوز (جنسی) داره..
این ترانه واسه کرت مشکلات زیادی رو به وجود اورد و همچنین باعث به وجود اومدن مشکلات روحی در او!!!به خاطره این که چندتا بچه الاف در حاله تجاوز به یه بیچاره ای این آهنگ رو مرتبا میذاشتن!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] که قربانی بعدا اعتراف کرده بوده این مساله رو!!:41:
منتظر نظرات بقیه دوستان هستیم!!

دقت کن دیگه !! اون مسائل سر آهنگ Polly اتفاق اوفتاد. نه Rape me
آهنگ Rape me هم ترجمه نشده احتمالا به خاطر مضمونش. اگه کسی بتونه ترجمه کنه خیلی خوبه.

در مورد polly هم نمیشه گفت که ضد تجاوز هستش یا نه..... چون واقعا متن لیریکش خیلی ابهام برانگیزه. ولی چون خود کرت با مسئله تجاوز مخالفت کرده بود باید گفت مضمون آهنگ فصد ترویج چنین مسائلی رو نداشته ولی به علت سبک پیچیده و ابهام گرایانه کرت عده ای سوء برداشت کردن.

Rock Magic
18-11-2007, 17:00
دقت کن دیگه !! اون مسائل سر آهنگ Polly اتفاق اوفتاد. نه Rape me
آهنگ Rape me هم ترجمه نشده احتمالا به خاطر مضمونش. اگه کسی بتونه ترجمه کنه خیلی خوبه.

در مورد polly هم نمیشه گفت که ضد تجاوز هستش یا نه..... چون واقعا متن لیریکش خیلی ابهام برانگیزه. ولی چون خود کرت با مسئله تجاوز مخالفت کرده بود باید گفت مضمون آهنگ فصد ترویج چنین مسائلی رو نداشته ولی به علت سبک پیچیده و ابهام گرایانه کرت عده ای سوء برداشت کردن.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

والا چی بگم !! من که مثه شما منتقد درجه یک نیستم..به قوله شما هم که سخته بشه از روی خود ترجمه اشعار بدست اورد..منم که از چندتا از رفقا شنیده بودم این حرقو:46:خوبه شما تصحیحش کردی!!Polly رو هم بعدا در بارش صحبت میکنیم..پس چرا نظرتو درمورده Rape me نمیگی!؟:31:

desertwolf
18-11-2007, 17:05
سلام به همه دوستان!
به نظر من آهنگ R a p e me اصلا ربطي به تجاوز يا مسائل جنسي نداره!!! صرفا يه تشبيه زيباست! براي اعلام انزجار از برخي دوستي‌ها.
Ra p e me my friend

Greatone
18-11-2007, 17:07
من اعتراض دارم این تایپیک باید مهم بشه...:دی ( ممنون از همه )

Rock Magic
18-11-2007, 17:13
سلام به همه دوستان!
به نظر من آهنگ R a p e me اصلا ربطي به تجاوز يا مسائل جنسي نداره!!! صرفا يه تشبيه زيباست! براي اعلام انزجار از برخي دوستي‌ها.
Ra p e me my friend

ممنون:20:
اگه ترجمش رو دارید ممنون میشیم:11:


من اعتراض دارم این تایپیک باید مهم بشه...:دی ( ممنون از همه )

تو هم هی بیا اسپم بده[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آره بابا اگه متال و سنتی و الکترونیک واسه خودشون استیکی شدن چرا این نشه:31:

desertwolf
18-11-2007, 17:59
lyric ساده و روون هست ولي در عين همين سادگي مسائل مهمي رو به شيوه‌اي جالب مطرح مي‌كنه. براي همين من سعي نكردم ترجمش بكنم چون به نظرم فقط همين لغات مي‌تونن اين مفاهيم رو به درستي انتقال بدن!!!



Rape me
Rape me my friend
Rape me
Rape me again

Im not the only one (x4)

Hate me
Do it and do it again
Waste me
Rape me my friend

Im not the only one (x4)

My favorite inside source
Ill kiss your open sores
Appreciate your concern
Youll always stink and burn

Rape me
Rape me my friend
Rape me
Rape me again

Im not the only one (x4)

Rape me! (x9)

linkin_park
18-11-2007, 19:48
خوب آره در مورد همه شعر های کرت این حالت چند بعدی وجود داره ... و برای همین آثارش جاودانه شدن (جدا از موسیقی فوق العادش) بیشتر هدف ما از تفسیر شعراش فهمیدن شعر از ابعاد مختلفه ...

که شما فکر میکنی R A P E ME برای انزجار از بعضی دوستی هاس ... یا اکثریت فکر میکنن ضد بی بندوباری جنسی هست .

راستش من هم خودم فکر میکنم بیشتر منظورش انزجار از تجاوز جنسی بوده ...
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
Rape me
Rape me, my friend
Rape me
Rape me again

I'm not the only one, Ah [3x]
I'm not the only one...

Hate me
Do it and do it again
Waste me
Rape me, my friend

I'm not the only one, Ah [3x]
I'm not the only one...

My favorite inside source
I'll kiss your open sores
I appreciate your concern
You're gonna stink and burn

Rape me
Rape me, my friend
Rape me
Rape me, again

I'm not the only one, Ah [3x]
I'm not the only one...


Rape me! (Rape me!)[9x]
-------------------------------------------------------------------------------------------
اواخر آهنگ خیلی زیبا کرت میخونه ..... R a p e me رو با درد میخونه ... که هر وکالی نمیتونه انقدر با حس بخونه ...
اما در مورد شعر من شنیدم که شعر در مورد کسیه که یه نفرو مورد تجاوز قرار داده و رفته زندان ...بعد تو زندان خودش R A P E میشه ! نمیدونم درسته یا نه ... ؟!

linkin_park
18-11-2007, 19:49
شرمنده من وقتی داشتم پستو مینوشتم شما هم شعر رو گذاشتی ... اشکالی نداره ...

Rock Magic
18-11-2007, 21:31
lyric ساده و روون هست ولي در عين همين سادگي مسائل مهمي رو به شيوه‌اي جالب مطرح مي‌كنه. براي همين من سعي نكردم ترجمش بكنم چون به نظرم فقط همين لغات مي‌تونن اين مفاهيم رو به درستي انتقال بدن!!!

Rape me! (x9)

دوسته عزیز خسته نباشی!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

معنی کردن(Translation ) این شعر کاری نداری ولی منظورم اینه که ترجمه رو تفسیر کنیم...منظور و مقصود این شعر و آهنگ رو رو بفهیم با این که هر کی یه چیز از شعرهای کرت برداشت میکنه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

desertwolf
19-11-2007, 16:21
دوسته عزیز خسته نباشی!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

معنی کردن(Translation ) این شعر کاری نداری ولی منظورم اینه که ترجمه رو تفسیر کنیم...منظور و مقصود این شعر و آهنگ رو رو بفهیم با این که هر کی یه چیز از شعرهای کرت برداشت میکنه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


مونده نباشي!!
خوب عزيزم منم منظورم دقيقا همين قسمت آخر حرفت هست. يعني هر كي يه برداشتي داره!
ببين مثلا من ارتباط عجيبي با موسيقي و lyric آهنگ the man who sold the world برقرار مي‌كنم. ولي هيچ وقت نتونستم حتي به دوستاني كه علاقه مند به اين سبك هستند هم بفهمونم كه چقدر اين lyric زيباست. من فكر مي‌كنم اين يه خاصيت عجيب آهنگاي كرت باشه!! (خودموني شدم!!!) اين شعر در عين سادگي خيلي غير قابل توضيحه!! و بهترين توضيح همون خوندن چندين باره lyric هست. البته اين شايد بيشتر به ضعف من در مورد توضيح دادن مفاهيمي كه در ذهنم هست مربوط بشه!! پس شما نظراتتون رو بگين تا منم گرم بشم و شايد تونستم يه چيزي بگم!!!!!:46:

SPIRIT PALST III
20-11-2007, 15:31
دوسته عزیز خسته نباشی!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

معنی کردن(Translation ) این شعر کاری نداری ولی منظورم اینه که ترجمه رو تفسیر کنیم...منظور و مقصود این شعر و آهنگ رو رو بفهیم با این که هر کی یه چیز از شعرهای کرت برداشت میکنه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


مونده نباشي!!
خوب عزيزم منم منظورم دقيقا همين قسمت آخر حرفت هست. يعني هر كي يه برداشتي داره!
ببين مثلا من ارتباط عجيبي با موسيقي و lyric آهنگ the man who sold the world برقرار مي‌كنم. ولي هيچ وقت نتونستم حتي به دوستاني كه علاقه مند به اين سبك هستند هم بفهمونم كه چقدر اين lyric زيباست. من فكر مي‌كنم اين يه خاصيت عجيب آهنگاي كرت باشه!! (خودموني شدم!!!) اين شعر در عين سادگي خيلي غير قابل توضيحه!! و بهترين توضيح همون خوندن چندين باره lyric هست. البته اين شايد بيشتر به ضعف من در مورد توضيح دادن مفاهيمي كه در ذهنم هست مربوط بشه!! پس شما نظراتتون رو بگين تا منم گرم بشم و شايد تونستم يه چيزي بگم!!!!!:46:

قبلا هم یه بارگفته بودم the man who sold the world برای نیروانا نیست، برای "دیوید بوی" هستش.
ساختار و سبک لیریکش هم شباهت خاصی با اشعار کرت نداره..........نکته اینکه کرت آثار تعدادی از گروها رو بازنوازی کرده.
.................................................. .................................................. ..............................

آقا ما خیلی بی سواد هستیم.:31:....حالا که دوستان معتقدن که ترجمه این لیریک کار سختی نیست لطفا یه ترجمه برای ما بزارید که بفهمیم حداقل معنی جملات چیه؟.........ممنون.

desertwolf
20-11-2007, 15:49
قبلا هم یه بارگفته بودم the man who sold the world برای نیروانا نیست، برای "دیوید بوی" هستش.
ساختار و سبک لیریکش هم شباهت خاصی با اشعار کرت نداره..........نکته اینکه کرت آثار تعدادی از گروها رو بازنوازی کرده.





ok ما تسليميم:31:. حالا اصل اين آهنگ رو داري؟ بازم از بوي چيزي گوش دادي؟ بقيه‌ي آهنگاشم تو همين فازه؟ مي‌توني برا دانلود چيزي ازش بزاري؟....؟....؟
همين ديگه سوالي ندارم!!!:27::46:

SPIRIT PALST III
20-11-2007, 16:48
ok ما تسليميم:31:. حالا اصل اين آهنگ رو داري؟ بازم از بوي چيزي گوش دادي؟ بقيه‌ي آهنگاشم تو همين فازه؟ مي‌توني برا دانلود چيزي ازش بزاري؟....؟....؟
همين ديگه سوالي ندارم!!!:27::46:

لیریک و ترجمه رو دارم.....دو سه تا ترجمه هست ولی من برای شروین شهامی پور رو براتون می زارم.
من شناختی از دیوید بوی ندارم و چیزی ازش گوش ندادم ولی از شخصیت های بزرگ راک هستش.... خوب من راکر و متالر نبودم که دخل تمام گروه ها رو در بیارم فقط تمرکزم روی شخصیت ها محبوبم بوده....
در مورد آپ کردن هم شرمنده......dial up !!!!
ترجمه R*ape me رو لطفا بذارید......
__________________________________________________ __________________


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

The Man Who Sold the World
Originally by David Bowie

We passed upon the stair, we spoke of was and when
Although I wasn t there, he said I was his friend
Which came as some surprise I spoke into his eyes
I thought you died alone, a long long time ego

Oh no, not me
I never lost control
You re face to face
With the man who sold the world

I laughed and shook his hand, and made my way back home
I searched for form and land, for years and I roamed
I gazed a gazley stare, we walked a millions hills
We must have died along, a long long time ago

Who knows? Not me
We never lost control
You re face to face
With the man who sold the world



مردی که دنیا را فروخت
(از دیوید بوی)


از پله ها بالا رفتیم، از گذشته ها حرف زدیم
با اینکه آنجا نبودم، او گفت که رفیقش بوده ام
تعجب کردم، در چشمانش نگاه کردم و گفتم
فکر می کردم تو در تنهایی مرده ای، بسیار بسیار پیش از این

اوه نه، من نه
هیچ وقت خودمو نباختم
چهره در چهره ای
با مردی که دنیا را فروخت

خندیدم و دستش را فشردم، و به سمت خانه راه افتادم
در جستجوی دیار و رسوم، سال های سال ول گشتم
با نگاهی خیره، خیره وار خیره شدم، میلیون ها تپه را راه رفتم
ما باید مدت ها پیش مرده باشیم، بسیار بسیار پیش از این


که می داند؟ من نه
ما هیچ گاه خودمان را نباختیم
چهره در چهره ای
با مردی که دنیا را فروخت

saman_dexter
20-11-2007, 21:58
ليريكش كه زياد هم همچين نو و تازه نبود تا ببينيم آهنگش چجوريه ؟! راستي سبك همين ديويد بوي هم راكه ؟

Rock Magic
21-11-2007, 00:34
.................................................. .................................................. .............................

آقا ما خیلی بی سواد هستیم.:31:....حالا که دوستان معتقدن که ترجمه این لیریک کار سختی نیست لطفا یه ترجمه برای ما بزارید که بفهمیم حداقل معنی جملات چیه؟.........ممنون.


شما این همه کتاب در مورد نیروانا داری و نمیتونی یه ترجمه ازش بزاری!؟؟:31:


#########################
اینم معنی شعر.بــــــــــــــفـــــ ـــــــــــرمــــا یــــــــّــــــــیــــــ ـــــــد:


Rape me
Rape me, my friend
Rape me
Rape me again

I'm not the only one, Ah [3x]
I'm not the only one...

Hate me
Do it and do it again
Waste me
Rape me, my friend

I'm not the only one, Ah [3x]
I'm not the only one...

My favorite inside source
I'll kiss your open sores
I appreciate your concern
You're gonna stink and burn

Rape me
Rape me, my friend
Rape me
Rape me, again

I'm not the only one, Ah [3x]
I'm not the only one...


Rape me! (Rape me!)[9x

به من حمله کن (تجاوز کن)
به من حمله کن ، دوست من
به من حمله کن
دوباره به من حمله کن

من تنها کس نیستم ، آه
من تنها کس نیستم...

از من متنفر باش
این کار را بکن و دوباره بکن(منظور تحریک کردن و ترغیب کردن هست)
منو هدر بده
به من حمله کن، دوست من

من تنها کس نیستم ، آه
من تنها کس نیستم..

منبع محبوب درون من
زخمهای باز (کاری)تو را میبوسم
من نگرانی تو را درک میکنم
چرا که قرار است بسوزی و بگندی


به من حمله کن
به من حمله کن دوست من
به من حمله کن
دوباره به من حمله کن

من تنها کس نیستم ، آه
من تنها کس نیستم..

به من حمله کن!


خوب دوستان نظرتون چیه!؟؟:20:

SPIRIT PALST III
21-11-2007, 16:09
شما این همه کتاب در مورد نیروانا داری و نمیتونی یه ترجمه ازش بزاری!؟؟:31:



خوب دوستان نظرتون چیه!؟؟:20:



قبلا هم گفتم R*ape me ترجمه نشده به علاوه چند تا دیگه از آهنگ های دیگش که اونها هم ترجمه نشده.
خوب ما هم بی سوادیم و البته حال سر و کله زدن با متن انگلیسیش رو هم نداشتم....:31:
......................................____________ ____________________.............................

قبلا یه چیزهایی در مورد سبک ادبی کرت گفتم.........این ویژگی های سبکی در اکثر اشعارش مشخص هستش از جمله همین شعر......یکی از مسائلی که در اشعار کرت پیچیدگی ایجاد می کنه "شیوه روایت" هستش....کرت در بسیاری از اشعارش نگاه "اول شخص" و "سوم شخص" رو آنچنان با هم ترکیب می کنه که مخاطب در درک این مسئله که شاعر آیا از زبان خودش درباره دیگری داره حرف می زنه یا اینکه در مورد خودش یا حتی در بعضی جاها شاعر از زبان و نگاه دیگری در مورد خودش صحبت می کنه و در بعضی موارد هم که میشه گفت در واقع یه جور مونولوگ (گفتگو با خود) هستش.......به نظر من تنها راه درک این پیچیدگی ها درک معنا و مضمون شعر هستش که اونم دشواریهای خاص خودش رو داره....این مسئله ی "روایت" در این شعر هم دیده میشه: شاعر خطاب به کسی میگه: به من تجاوز کن....از من متنفر باش.....منو هدر بده....__ خوب سوال اینجاست که این خود کرت هستش یا کرت خودش رو جای دیگری گذاشته؟............در تمام بندهای شعر شاعر خودش رو مفعول فرض کرده اما در یه قسمت فاعل و این دقیقا تضاد درونی در "شیوه روایت" هستش: در تمام قسمت ها میگه:
به من حمله کن (تجاوز کن)
به من حمله کن ، دوست من
به من حمله کن
دوباره به من حمله کن

من تنها کس نیستم ، آه
من تنها کس نیستم...

از من متنفر باش
این کار را بکن و دوباره بکن(منظور تحریک کردن و ترغیب کردن هست)
منو هدر بده
به من حمله کن، دوست من

اما در این قسمت کاملا نگاه راوی تغییر میکنه.


منبع محبوب درون من
زخمهای باز (کاری)تو را میبوسم
من نگرانی تو را درک میکنم
چرا که قرار است بسوزی و بگندی

به نظر من کرت عمدا این پیچیده گی ها رو ایجاد کرده تا مخاطب آثارش رو درک نکنه: این فقط حرف من نیست : علی نشاندار هم میگه: " بسیاری از اشعار کرت سروده شده اند تا مخاطب نتواند درکشان کند"(درختان گریان/مقدمه)


این نکته ها فعلا در مورد شیوه خاص روایت کرت. که یکی از ویژگیهای ساختاری اشعار کرت هستش که درک اونها رو مشکل میکنه.............. اگه حالی بود بقیه نظراتم رو هم میگم.........

linkin_park
21-11-2007, 21:06
مرسی SPIRIT PALST III عزیز ... واقعا من دارم عاشق این پست-مدرنیسم میشم ... اینکه همه چیزو پیچیده کنیم حتی ساده ترین چیز ها ... تا انسان (بسته به توانایی هاش) به موضوع فکر کنه و هر چقدر میتونه از اون برداشت کنه ... شعر پست مدرن (اشعار کرت) در واقعا مثل یه دریا هست و خواننده هم صیاد ... هر چقدر فکرش باز تر باشه بیشتر میتونه از این دریای معنی صید کنه ... که سازنده این دریا خیلی باید دیوانه باشه ... (من منظورم از دیوانه یعنی فرا بشر ... یعنی کار درسته !)


یه نکته دیگه که تو شعر rap e me فهمیدم و به پیچیدگی اش اضافه میکنه لحن کنایه آمیز کرت هست ...
مثلا دیدین ما با پدرمون به خاطر یه موضوع دعوات میشه بعد آخر از کوره در میری بهش میگی "بزن دیگه ... همینو میخواستی ؟! بزن خودتو راحت کن ... "(در مثال مناقشه نیس)
این شعر هم همین حالتو داره ... بهش میگه به من تجاوز کن اما و با لحن کاملا دوستانه هم میگه ... انگار طرف اصلا براش مهم نیست که قراره چه بلایی سرش بیاد ... اما یه جا بهش میگه : "من نگرانی تو را درک میکنم چرا که قرار است بسوزی و بگندی"
یعنی یه دلسوزی همراه با نفرت ازش داره ... در واقع این یه تیکه تفکرتونو نسبت به جاهای دیگه شعر تغییر میده ...

شاید با خودتون بگین یعنی چی طرف داره به به اصطلاح رفیقش میگه به من تجاوز کن ... اونم با لحن دوستانه ... اما یه دفعه میفهمی از طرف نفرت داره ... واقعا پیچیده شده و میگم بستگی به همون قدرت صید آدم داره ... :18:

Rock Magic
22-11-2007, 00:36
ایول..عالی بود!

خوب دوستان بیایم قسمت های دیگه شعرو باز کنیم:
برای من بعضی جاهاش گنگ بود(خنگیم دیگه)مثه منبع محبوب درون من یا من تنها کس نیستم..منظور از منبع محبوب درونیش چی هست!منظور روحه خود کرت هست یا داره به کسی دیگه خطاب میکنه!؟یا وقتی که میگه من تنها کس نیستم!!..خوب اول مقصوده این آهنگ به نظره شما چی بوده!؟(فکر کنم به جوابهایی برسم)

SPIRIT PALST III
22-11-2007, 11:20
مرسی SPIRIT PALST III عزیز ... واقعا من دارم عاشق این پست-مدرنیسم میشم ... اینکه همه چیزو پیچیده کنیم حتی ساده ترین چیز ها ... تا انسان (بسته به توانایی هاش) به موضوع فکر کنه و هر چقدر میتونه از اون برداشت کنه ... شعر پست مدرن (اشعار کرت) در واقعا مثل یه دریا هست و خواننده هم صیاد ... هر چقدر فکرش باز تر باشه بیشتر میتونه از این دریای معنی صید کنه ... که سازنده این دریا خیلی باید دیوانه باشه ... (من منظورم از دیوانه یعنی فرا بشر ... یعنی کار درسته !)


بله درسته.....تا اونجایی که من می دونم یکی از ویژگیهای پست مدرنیسم در هنر اینه که "ساده ترین" "چیزها" رو به پدیده های "پیچیده" تبدیل می کنه البته در حوزه "معنا"........در همین راستا باید به این مسئله اشاره کرد که: در آغاز قرن بیستم در هنر شاهد ضهور مکتب "دادائیسم" بودیم. در هنرهای تجسمی رهبر این مکتب "مارسل دوشان" بود که جالب اینه که یکی از آثارش به عنوان مهم ترین اثر هنری قرن بیستم در حوزه هنرهای تجسمی شناخته شده و جالب تر اینه که بدونم که این اثر چی بوده؟ ......... دوشان یه کاسه توالت رو برعکس میکنه و روش امضاء میکنه و اون رو به عنوان یه اثر هنری ارائه می ده.....همین اثرش برترین اثرهنری مدرن میشه....... من فکر نمی کنم این کار فقط یه جور"بی معنا گرایی" که از شاخصه های هنر دادائیسم هست باشه که اتفاقا این بی معنا گرایی زائیده تفکر نهلیستی دادائیسم هست. دوشان با این کار به این مسئله اشاره میکنه که می خواد تعریف تازه ای از هنر و چیزها ارائه بده در واقعه می خواد بگه یه "چیز" به ظاهر معمولی و ساده میتونه چقدر پیچیده باشه و اثر هنری.........
__________________________________________________ __________________

SPIRIT PALST III
22-11-2007, 11:21
در تایپیک قبلی به ویژگی " پیچیده گی های نگاه راوی " در اشعار کرت اشاره کردم که از ویژگی های سبکی اشعار کرت به طور کلی هستش........من فعلا قصد ندارم در زمینه مضمون R*ape me صحبت کنم. فعلا هدفم اینه که در مورد ویژگی های "سبکی" و "ساختاری" اشعار کرت که در اکثر اشعارش از جمله همین R*ape me وجود داره نظراتم رو بگم تا با توجه به این ویژگی ها در مورد مضمون هم اگه تونستم نظر بدم.............
یکی دیگه از ویژگی های سبک کرت جنبه "مینی مالیستی " اشعارش هستش. خوب مینی مالیسم هم از مکاتب هنری ادبی نیمه دوم قرن بیستم هست که صحبت دربارش نیاز به دانش و تخصص داره که من چندان در این زمینه تخصص ندارم.........اما همین قدر میشه گفت که اشعار کرت هم درواقع دارای این خصیصه مینی مالیستی هستش که به عنوان مثال در ادبیات در آثار جویس (نویسنده محبوب من) و در سینما در آثار جیم جارموش مشاهده می کنیم. کرت در اشعارش هیچگاه داستان سرایی نمی کنه. توضیحات و توصیفات نداره. در اشعارش اتفاق یا حادثه خاصی نمی یفته. درست مثل رمان "اولیس" جیمز جویس. و در نهایت میشه گفت که شعر های کرت به طور مشخص و واضح در مورد موضوع خاصی صحبت نمی کنند. که بشه به راحتی گفت این شعر در مورد فلان موضوع یا فلان مسئله هستش.(البته این به معنای : بی معنی بودن اشعارش نیست.) به لحاظ ساختاری از عبارت های کوتاه استفاده می کنه که در بسیاری این عبارت های موجود در شعربه لحاظ معنایی ظاهرا ربطی به هم ندارن و حتی با هم در تضاد هستن( ویژگی پست مدرنیستی اشعار).
به نظر من مینی مالیستی ترین و پست مدرن ترین شعر کرت :Endless Namelessهستش که تشکیل شده از کلماتی که پشت سر هم قرار گرفتن: برای مثال یه بخش از شعر رو میتایپم:

مادر...
مرگ
با خشونت
هیجان
درست همین جا

مرده
...................

تمام شعر همین جوری هستش. که از دشوارترین اشعار کرت هستش. در نهایت اینکه در اشعار کرت با یه جور گرایش به تجرد گرایی و اندیشه های انتزاعی که باز هم این مفاهیم از خصوصیت هنر پست مدرن هستش روبرو هستیم. ما در اشعار کرت با یک اتفاق و حادثه مشخص که به صورت خطی و در یک زمان و مکان مشخص واقع شده روبرو نیستیم. تمام این خصوصیات پیچیده باعث شده که عده ای فکر می کنند که اشعار کرت بی معنی هستن.(خودم با چند نمونش برخورد کردم که می گفتن اینها چرت و پرت هستش و بی معنی ....اصلا این ها یعنی چی؟ اینها شعره؟) ........البته این آدم ها کاملا با فرهنگ و هنر و اندیشه پست مدرن مغرب زمین بی گانه بودند و سواد اینجور چیزها رو نداشتن...........نکته فوق جالب اینکه کرت کاملا از این قضیه آگاه بوده و خودش در آهنگ: On a plain ( یه گله دارم) : میگه:


It is now to make it unclear
To write off lines that don t make sense

حالا وقتشه که دیگه واضح حرف نزنم
و شعر هایی بنویسم که بی معنی به نظر بیان

...................این نکته هم برام مهم بود که خاستم بهش اشاره بشه.................باز اگه حالی بود ادامه می دم................

Rock Magic
23-11-2007, 01:16
ممنون

البته همین پیچیدگی اشعار خودش واقعا جذابه و آدم رو به فکر میبره..در کل منم خیلی با پست مدرنیسم حال کردم ... بازم ممنون از توضیحات
آدامه بدید...

SPIRIT PALST III
23-11-2007, 22:32
اصلا حال هیچی ندارم.....انقدر که من که اهل امضاء گذاشتن نبودم مجبور شدم احساسم رو توی امضام بگم.
حال هیچی رو توی دنیا ندارم جز Dead. بهر حال از نیروانا آثارش راحت گیر میاد....ولی از Dead چی ؟ یه Live هم نتونستیم گیر بیاریم ( بچه های پست متال هم که نتونستن گیر بیارن فعلا)......هیچی برام مهم نیست!!!! من فقط Dead می خوام!!!!......دیگه حالم داره به هم می خوره .......گند بزنن به این مملکت که توش از Dead کاری گیر نمی یاد.... امیدوارم با خاک یکسان بشه این مملکت لعنتی ......... مثل اینکه حالم خیلی بده.....فعلا …………Bye

linkin_park
24-11-2007, 15:49
SPIRIT PALST III ، خیلی اطلاعات توپی دادی در مورد پست مدرن دمت گرمه گرم ...

ولی این عکس امضات داره دیوونم میکنه ... میبینمش از همه چی حالم بهم میخوره ... تو رو خدا عوضش کن !

راستی بهتره چند شعر از کرت رو همزمان تفسیر کنیم .... مثلا بحث ra pe me رو ادامه بدیم در کنارش در مورد یه آهنگ دیگه مثل ... smell like teens spirit یا come as you are هم صحبت کنیم ......

SPIRIT PALST III
24-11-2007, 22:36
SPIRIT PALST III ، خیلی اطلاعات توپی دادی در مورد پست مدرن دمت گرمه گرم ...

ولی این عکس امضات داره دیوونم میکنه ... میبینمش از همه چی حالم بهم میخوره ... تو رو خدا عوضش کن !

راستی بهتره چند شعر از کرت رو همزمان تفسیر کنیم .... مثلا بحث ra pe me رو ادامه بدیم در کنارش در مورد یه آهنگ دیگه مثل ... smell like teens spirit یا come as you are هم صحبت کنیم ......

به هر حال تاثیر کرت روی من برابر تاثیر Dead بوده هر چند العان کاملا توی فضای Dead هستم اما به هر حال تاثیر کرت انقدر قدرتمند بوده که بتونه سر پا نگه ام داره تا در موردش گفتگو کنیم......امیدوارم بتونم به گفتگو مون ادامه بدم.........من سعی خودم رو می کنم.........
.................................................. ...............................
امضاء رو هم پاک کردم راستش جو گرفت یه دفعه بی اختیار احساساتم رو ریختم بیرون......بگذریم.....

SPIRIT PALST III
24-11-2007, 22:38
Smells Like Teen Spirit و Come As You Are جزو مهم ترین آثار کرت هستن. که از هر دوش کلیپ تهیه شده و کلیپ Smells Like Teen Spirit به عنوان بهترین کلیپ تاریخ موسیقی در تمام ژانرهای موسیقی شناخته شده که ایده های کلیپ هم همگی از کرت بوده....... فکر کنم اول متن لیریک ها رو بذارم بعد اگه حال داشتم مطلبی رو که توی کتاب درختان گریان آورده شده می تایپم البته توضیحاتش خیلی هم کامل نیست........ به هرحال باید نظراتمون رو در مورد مطالبی که آقای نشاندار توی کتابشون آوردن هم بدیم و همچنین باید به مسائلی که در کتاب بهش اشاره نشده بپردازیم........

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


بوی روح نوجوانی
شعر و موسیقی از"کرت کوبین"


تفنگ هاتونو پُر کنین و دوستاتو نو بیارین
باختن و تظاهر کردن خیلی کیف داره
اون((she دیگه از همه چیز خسته شده و از خودش مطمئنه
اوه نه......من یه کلمه زشت بلدم

سلام ،سلام، سلام، ...چقدر پَست
سلام، سلام، سلام!

در تاریکی خطر کمتری وجود داره
ما اینجاییم،سرگرم مون کن
احساس حماقت می کنم.... درست مثل یه بیماری واگیردار
ما اینجاییم، سرگرم مون کن
یه دورگه
یه زال
یه حشره
شور و شهوت من

بدترین کارم،بهترین کارمه
و به خاطر این هدیه احساس آمرزش می کنم
گروه کوچیک کا همیشه بوده
و همیشه خواهد بود، تا ابد


سلام ،سلام، سلام، ...چقدر پَست
سلام، سلام، سلام!


در تاریکی خطر کمتری وجود داره
ما اینجاییم،سرگرم مون کن
احساس حماقت می کنم.... درست مثل یه بیماری واگیردار
ما اینجاییم، سرگرم مون کن
یه دورگه
یه زال
یه حشره
شور و شهوت من

و فراموش کرده م که چرا به این زندگی ادامه می دم
اوه آره... فکر می کنم باعث خنده ام می شه
زندگی رو به سختی فهمیدم، چون فهمیدنش سخت بود
خب، هرچی، مهم نیست


سلام ،سلام، سلام، ...چقدر پَست
سلام، سلام، سلام!


در تاریکی خطر کمتری وجود داره
ما اینجاییم،سرگرم مون کن
احساس حماقت می کنم.... درست مثل یه بیماری واگیردار
ما اینجاییم، سرگرم مون کن
یه دورگه
یه زال
یه حشره
شور و شهوت من

یه تکذیب

linkin_park
24-11-2007, 23:01
امان از دست این کرت ... این شعرو بدی معلم ادبیاتت بلا نسبت میشاشه به خودش ....
پر از تناقض .... واقعا زیباس ...دوباره آثار نیهیلیستی رو داره تو شعرش میاره ... "زندگی رو به سختی فهمیدم، چون فهمیدنش سخت بود خب، هرچی، مهم نیست " واقعا جمله زیباییه ...

والا نمیدونم چی بگم هر چی بگم در مورد این شعر کم گفتم ... ولی روحی جان اگه ممکنه در مورد اینکه چجوری آدم یه پست-مدرنیسم باشه توضیح بده ... راستش من عاشق این مکتب شدم ... خصوصیات یه پست-مدرنیسم چیه ؟! چون من شنیدم پست-مدرن فقط تو آثار هنری معنا داره و نمیشه به عنوان یه مکتب و خط فکری مثل نیهیلیسم و بودیسم و غیره از اون پیروی کرد ؟! درمورد این یه کم توضیح میدی ؟!

SPIRIT PALST III
25-11-2007, 13:31
امان از دست این کرت ... این شعرو بدی معلم ادبیاتت بلا نسبت میشاشه به خودش ....
پر از تناقض .... واقعا زیباس ...دوباره آثار نیهیلیستی رو داره تو شعرش میاره ... "زندگی رو به سختی فهمیدم، چون فهمیدنش سخت بود خب، هرچی، مهم نیست " واقعا جمله زیباییه ...

والا نمیدونم چی بگم هر چی بگم در مورد این شعر کم گفتم ... ولی روحی جان اگه ممکنه در مورد اینکه چجوری آدم یه پست-مدرنیسم باشه توضیح بده ... راستش من عاشق این مکتب شدم ... خصوصیات یه پست-مدرنیسم چیه ؟! چون من شنیدم پست-مدرن فقط تو آثار هنری معنا داره و نمیشه به عنوان یه مکتب و خط فکری مثل نیهیلیسم و بودیسم و غیره از اون پیروی کرد ؟! درمورد این یه کم توضیح میدی ؟!



فکر کنم اول مسئله این پست مدرنیسم رو حل کنیم بهتر باشه، بعد در مورد آثار کرت گفتگو کنیم......فقط یه نکته رو بگم که اشارت به اینکه در این آهنگ کرت افکار نهلیستی برجسته هست دقیقا درسته. نویسنده کتاب درختان گریان هم دقیقا به این چیزی که شما گفتید اشاره کرده من هم موافقم.......

__________________________________________________ __________________________


راستش پست مدرنیسم نه یه مکتب هنری هستش نه یه مکتب فکری، در واقع شاید بهتره که بگیم اصلا مکتب نیست!! ببینید پست مدرنیسم یه "دوره تاریخی " هستش که ما العان هم داریم در اون زندگی می کنیم. مثل دوره باستان و کلاسیک، مثل مدرنیسم. یک جریان هستش که در تاریخ شکل گرفته و بسیاری از مکاتب هنری و فلسفی و فکری در این جریان به وجود اومدند ازجمله: مینی مالیسم، هنر کنسپتوئال، نظریه ساختارشکنی، و ....و.....و....غیره. بهترین روش درک پست مدرنیسم همون اصطلاح "دوره تاریخی" هستش. ببینید مثلا مدرنیسم رو در نظر بگیریم مدرنیسم جریانی هستش که در غرب به وجود اومد و قرن ها به طول انجامید و تمام ابعاد و شئونات مادی و معنوی زندگی بشر رو تغییر داد. در داخل جریان مدرنیسم بسیاری مسائل اتفاق اوفتاد: ظهور فلسفه یا عصر روشنگری و خردگرایی، انقلاب صنعتی و ظهور مکاتب ادبی و هنری از جمله: رئالیسم، رمانتیسم،ناتورالیسم،امپرس یونیسم و اختراع عکاسی و ...و .....غیره. خوب پست مدرنیسم هم دقیقا مثل همینه پست مدرنیسم در واقع جریانی هستش که بعد از مدرنیسم در غرب به وجود اومد و به طور مشخص در قرن بیستم و در واقع تمام تمدن قرن بیستم در داخل این جریان به وجود اومده و بر تمام ابعاد وشئونات مادی و معنوی زندگی انسان تاثیر گذاشت، از علم و قلسفه گرفته تا هنر : فلسفه پست مدرنیسم( فیلسوفانی مثل فوکو و ژاک دریدا) مینی مالیسم، ، نظریه نسبیت انشتین (فیزیک)، نظریه بناد انواع چارلز داروین(زیست شناسی)، اندیشه های مارکس(مارکسیسم) اندیشه های فروید (فرویدیسم)، اختراع سینما،و تمام مکاتب ادبی هنری، از دادائیسم گرفته تا هنر آبستره و هنر کنسپتوئال(هنر مفهومی)، و ظهور موسیقی راک و متال و به وجود اومدن نظام های سیاسی و حکومتی جدید و....و....غیره .در واقع تمام تمدنی بشری که در قرن بیستم به وجود اومد و هنوز هم در قرن بیست و یکم ادامه داره و میشه به مسائلی همچون شبیه سازی، هوش مصنوعی، و مسئله فوق مهم یعنی "نانوتکنولوژی" که در هزاره های آینده یا شاید هم آینده ای نزدیک تر تعریف زندگی بشری را تغیر خواهد داد و انسان و جهان دیگر اون چیزی نخواهد بود که اکنون هست......... و نکته بسیار مهم اینکه سرچشمه پست مدرنیسم رو باید در اندیشه های "فردریش نیچه" (فیلسوف محبوب من) جستجو کرد. هرچند اصطلاح پست مدرنیسم ظاهرا بعد از نیچه بیان شد ولی فقط یه اصطلاح بوده که مفهومش در راستای اندیشه های نیچه هستش. خوب اون چیزی که از خود اصطلاح پست مدرنیسم مشخص هست یعنی"فرا مدرنیسم" که اندیشه و نظریه: گذار از مدرنیته و مدرنیسم رو در تاریخ بشر اولین بار نیچه مطرح کرد و اون بود که اندیشه های انسان مدرن غرب رو به چالش کشید و اتفاقا تمام قرن بیستم تحت تاثیر اندیشه های اون بوده که توضیح دادنش خیل طول می کشه فقط به طور کلی با تاثیر از گفته های خود نیچه که گفته بود بعد از من انسان و زمین دچار تشنج خواهد شد باید بگم که قرن بستم، در واقع زمین لرزه ای بوده که اندیشه های نیچه به وجود آورد و معلوم نیست که سرانجام و فرجامش چه خواهد شد و تا کی طول خواهد کشید، دو قرن سه قرن دیگه، پنجاه قرن دیگه یا هزاره و چند هزار سال دیگه......و مسئله مهم اینه که توجه داشته باشیم که نیچه بروی قرن بیستم تاثیر داشته و این جریان (پست مدرنیسم) به نوعی از چالش با اندیشه های نیچه به این شکل به وجود اومده چون که هنوز کسی ادعا نکرده که نیچه رو درک کرده و قرن بیستم دقیقا تحقق اندیشه های نیچه بوده!! نه به هیچ وجه! قرن بیستم( پست مدرنیسم) از چالش و درگیری و تاثیر از نیچه به وجود اومده تمام اندیشمندانی که بعد از نیچه ظهور کردن با اندیشه های نیچه موافق نبودن، به هیچ وجه نباید دوره ای رو که درش به سر می بریم(پست مدرنیسم) رو تحقق کامل اندیشه های نیچه دونست و گفت ما در دوره ای نیچه ای خالص زندگی می کنیم، چون نیچه هنوز برای بشر پست مدرن یه پرسش و معمای بزرگ و حل نشده و غیر قابل فهم باقی مونده، پست مدرن که آغازش در قرن بیستم بوده از ضربه ای حاصل شده که نیچه به مدرنیسم وارد کرده که تازه آغاز راه هستش و آینده ای نا معلوم داره ....................... در ضمن بگم هرچن من به لحاظ هستی شناسی به اندیشه های نیچه باور دارم ولی " آگاهی" بشر محدود به پست مدرنیسم نیست بلکه پست مدرنیسم یکی از مهم ترین دوره های تارخی بشر هستش که ریشه در نیچه داره و "آگاهی " بشر رو تغییر داد این هم مسئله مهمی هستش که جای بحث مجزا داره که فعلا ولش و بحثی که مربوط به مسئله ما میشه بررسی موقعیت و وضعیت کرت در این جریان هستش که باز هم یه مسئله ای هست که توضیح بسار می خواد ولی باید حتما بهش بپردازیم........فعلا..................


من سعی کردم خلاصه ولی دقیق نظراتم رو بگم .......نمی دونم خوب بیان کردم یا نه؟ به هر حال شما هم نظراتت رو بگو اگه به نکاتی اشاره نکردم و یا حرفام نا مفهمومه در حد درک خودم شاید بتونم توضیح بهتری بدم.... به هر حال اگه توضیحاتم ایرادی داشته باشه دیگه به من مربوط نمی شه :31:چون دانش من محدوده البته کسب دانش برام زیاد مهم نبوده شما خودت باید کسب دانش و معلومات کنی...... چون من همونطور که گفتم چهار سال هستش که هیچ کتابی مطالعه نکردم چون دیگه برام چیزی مهم نبوده که بخوام بهش برسم و دانشی کسب کنم و فلان وفلان ....العان 23 سالم هستش و در واقع از 19 سالگی مطالعه و کسب دانش و معلومات و این چیزها رو گذاشتم کنار و فقط یه کتاب "چنین گفت زرتشت" نیچه برام کافی هستش و هموینطور هم از موسیقی شخصیت های محبوبم : کرت کوبین و Dead و جیم موریسون و سید برت به عنوان یه ماده مخدر و مسکن استفاده می کنم تا زمان مرگم فرا برسه........راستش چیزی برام مهم نیست..... در حال حاضر هم در مرحله اعتیاد شدید به Dead به سر می برم که تمام هستیم شده اون ........ولش دوست عزیز بگذریم..............

Rock Magic
25-11-2007, 14:13
درود بر دوستان

بحث شعر Smells پیش اومد..
منم با علی جان موافقم ..افکار نهلیستی در این شعر و بقیه اشعار کرت موج میزنه و میشه به وصوح حس کرد..در ضمن مثه این که کرت این شعر رو در 5 دقیقه قبل از ضبط نوشته(یه شعره 5 دقیقه ای شاهکار) ..یه مطلبی رو تو روزنامه شرق خوندم در مورده همین شعر سعی میکنم گیرش بیارمو اینجا بزارمش.

####

Spirit عزیز از صحبتهای شما بسیار استفاده کردیم..واقعا اطلاعات بی نظیری دارید (با توجه به سنتون)
من 17 ساله حدوده یک ساله که با نیچه آشنا شدم...همون کتاب معروف (چنین گفت زرتشت)..به هر حال من زندگیم رو مدیون این کتاب هستم تا اینجا...اگه میشه سایر کتابهای نیچه رو نیز معرفی کن!
@@@

در مورد Dead هم اگه قبلا حرفی زدم در ایم مورد همینجا معذرت میخوام..
حالا متوجه میشم که DEad چه شخصیتی بوده و چه میکرده ..چه کنیم دیگه دیر میگیریم.با اینکه هنوز جا داره مطالعه در این زمینه ها..
در ضمن اسمتون رو هم بگید[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

SPIRIT PALST III
25-11-2007, 18:37
درود بر دوستان

بحث شعر Smells پیش اومد..
منم با علی جان موافقم ..افکار نهلیستی در این شعر و بقیه اشعار کرت موج میزنه و میشه به وصوح حس کرد..در ضمن مثه این که کرت این شعر رو در 5 دقیقه قبل از ضبط نوشته(یه شعره 5 دقیقه ای شاهکار) ..یه مطلبی رو تو روزنامه شرق خوندم در مورده همین شعر سعی میکنم گیرش بیارمو اینجا بزارمش.

####

Spirit عزیز از صحبتهای شما بسیار استفاده کردیم..واقعا اطلاعات بی نظیری دارید (با توجه به سنتون)
من 17 ساله حدوده یک ساله که با نیچه آشنا شدم...همون کتاب معروف (چنین گفت زرتشت)..به هر حال من زندگیم رو مدیون این کتاب هستم تا اینجا...اگه میشه سایر کتابهای نیچه رو نیز معرفی کن!
@@@

در مورد Dead هم اگه قبلا حرفی زدم در ایم مورد همینجا معذرت میخوام..
حالا متوجه میشم که DEad چه شخصیتی بوده و چه میکرده ..چه کنیم دیگه دیر میگیریم.با اینکه هنوز جا داره مطالعه در این زمینه ها..
در ضمن اسمتون رو هم بگید[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

نه دوست عزیز معذرت برای چی؟......شما که مستقیم چیزی در مورد Dead نگفتی که توهینی باشه....بحث هایی هم که اون موقع توی پست آهنگ های متال به وجود اومد سوءتفاهمی بیش نبود.
به هر حال شما هم که خودتون بلک متالر هستید و توی این ضمینه فکر نکنم در مورد بزرگان بلک اختلاف نظری باشه: همه گی از جمله بچه های پست متال توافق داریم که چه Dead چه وارگ از نوابغ و بزرگان بلک هستن...... و به نظرم هم این مسئله از همه مهم تره که در مورد نوابغ بلک تفاهم داریم ......بقیه مسائل زیاد مهم نیست.......

در مورد اسم هم که شما قبلا روی ما اسم گذاشتید که اتفاقا جالب هم بود" روحی" .........من هم اسمم علی هستش .......در ضمن یوزرم هم صحیحش Spirit Palsy هست که اشتباه ثبت نام کردم.

در مورد آثار نیچه هم که خوب کتاب زیاد داره که یه سری هاش ترجمه شده آمار دقیقی ندارم: ولی اگه بخوام ببرم: غروب بت ها- اینک انسان- دانش شاد-فراسوی نیک و بد- واگنر در بایرویت، نیچه علیه واگنر- اراده و خواست معطوف به قدرت- ....... به غیراز اینها رو اگه ترجمه شده فعلا یادم نیست.در ضمن ترجمه های معتبرش برای داریوش آشوری هستش و اونهایی رو که دیگران ترجمه کردن همین قدر می دونم که دو تا کتابی که انتشارات مس که اتفاقا اعتبار اصلیش به خاطر کتاب های راک ومتال بوده ترجمه کرده معتبر نیست.

Rock Magic
26-11-2007, 00:00
نه دوست عزیز معذرت برای چی؟......شما که مستقیم چیزی در مورد Dead نگفتی که توهینی باشه....بحث هایی هم که اون موقع توی پست آهنگ های متال به وجود اومد سوءتفاهمی بیش نبود.
به هر حال شما هم که خودتون بلک متالر هستید و توی این ضمینه فکر نکنم در مورد بزرگان بلک اختلاف نظری باشه: همه گی از جمله بچه های پست متال توافق داریم که چه Dead چه وارگ از نوابغ و بزرگان بلک هستن...... و به نظرم هم این مسئله از همه مهم تره که در مورد نوابغ بلک تفاهم داریم ......بقیه مسائل زیاد مهم نیست.......

در مورد اسم هم که شما قبلا روی ما اسم گذاشتید که اتفاقا جالب هم بود" روحی" .........من هم اسمم علی هستش .......در ضمن یوزرم هم صحیحش Spirit Palsy هست که اشتباه ثبت نام کردم.

در مورد آثار نیچه هم که خوب کتاب زیاد داره که یه سری هاش ترجمه شده آمار دقیقی ندارم: ولی اگه بخوام ببرم: غروب بت ها- اینک انسان- دانش شاد-فراسوی نیک و بد- واگنر در بایرویت، نیچه علیه واگنر- اراده و خواست معطوف به قدرت- ....... به غیراز اینها رو اگه ترجمه شده فعلا یادم نیست.در ضمن ترجمه های معتبرش برای داریوش آشوری هستش و اونهایی رو که دیگران ترجمه کردن همین قدر می دونم که دو تا کتابی که انتشارات مس که اتفاقا اعتبار اصلیش به خاطر کتاب های راک ومتال بوده ترجمه کرده معتبر نیست.

نه خوب من حساسم..:31:
در ضمن من بلک متالر نیستم..بگی True metaler هستم بهتره[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و همین طور نظرات شما رو هم قبول دارم در مورد بزرگان متال.:11:
این اسم با مصمای روحی رو هم (من وارث روح کرتم) اتنخاب کردم:21::10:به هر حال از آشنایی با شما خوشحالم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کتاب های فردریش ویلهلم نیچه رو هم میرم دنباله ترجمه داریوش آشوری:46:
ممنون علی جان[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

SPIRIT PALST III
26-11-2007, 19:20
یه ضمیمه هم به گفته هام در مورد پست مدرنیسم اضافه کنم ....و اون اینکه: بعضی از مواردی که مثال زدم و نزدم! به عنوان مثال نظریه های: (درعلم) فروید،داروین و انشتین و ... یا (در هنر) سبک هایی همچون دادائیسم، اکسپرسیونیسم،سورئالیسم،و.. ....غیره.از اینها تحت عنوان مدرنیسم یاد میشه ولی به نظر من همینها هم به نوعی زمینه ساز شکل مشخص پست مدرنیسم در هنر و ادبیات و....بوده اند و آیا ما می تونیم به عنوان مثال موسیقی اکسپرسیونیسم آرنولد شونبرگ رو همونقدر مدرنیسم بدونیم که موسیقی واگنر رو که به عنوان پدر مدرنیسم موسیقی شناخته شده؟ به نظر من همنطور که واگنر(که در قرن 19 می زیست) در شکل گیری موسیقی امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم که توسط دبوسی و شونبرگ که در اواخر قرن نوزده و ابتدای بیستم بنیان گذاری شد نقش داشت. جریانات هنری ادبی نیمه اول قرن بیستم بر شکل گیری مشخص و قطعی هنر و ادبیات پست مدرن در نیمه دوم قرن بیستم نقس ماثر داشته. و به عنوان مثال همیشه شنیده ایم که از نویسندگانی هم چون کافکا و جویس به عنوان نویسندگان مدرن،پست مدرن یاد شده است.نتیجه اینکه اگه بخواهیم به طور مشخص به ژانر و جریان هنر و ادبی خاصی که تحت عنوان پست مدرن از آن یاد می شود اشاره کنیم باید بگیم در نیمه دوم قرن بیستم شاهد این جریان هستیم ولی اگه بخواهیم پست مدرنیسم رو به معنای وسیع کلمه یعنی همون چیزی که معنای حقیقی و بنادین این اصطلاح هستش و از خود معنای این اصطلاح استنباط می شود یعنی "فرا مدرنیسم" در نظر بگیریم که به مراتب کامل تر و دقیق تر هستش باید به تاثیر نیچه بر قرن بیستم اشاره کنیم. در واقع مفهوم بنیادین پست مدرنیسم ریشه در اندیشه های نیچه داره که در تاریخ فلسفه از نیچه به عنوان پدر فلسفه پست مدرنیسم یاد شده که در اواخر قرن نوزدهم می زیسته و جالب اینکه مرگ نیچه هم دقیقا سال 1900 یعنی درست ابتدای قرن بیستم بوده. ولی از طرفی تاثیر این تفکر در طول زمان در ابتدا باعث ایجاد شکل خاص و نوینی از مدرنیسم در ابتدای قرن بیستم شد که تفاوت های برجسته با مدرنیسم قرن نوزدهمی و قبل تر از اون داشت که من اسمش رو می زارم نئو مدرنیسم. و در هنر و ادبیات در جهت حرکت همین نئو مدرنیسم در نیمه دوم قرن بیستم با آثار ادبی هنری ای مواجح هستیسم که با عنوان مشخص پست مدرنیسم شناخته می شوند.به هرحال نباید پست مدرنیسم رو صرفا به مکتب ادبی هنری خاصی محدود کرد. چون که این مکاتب به تاثیر از مفهوم بنیادین "فرا مدرنیسم" و گذار از مدرنیسم به این شکل بوجد اومدند. که ریشه هایی به مراتب قدیمی تر از سال 1960 داره که به عنوان مثال در دایرت المعارف معتبر و بین الملی " بریتانیکا" و تاریخ هنر و ادبیات از اون یاد شده. در واقع منظور این مراجع همون مکاتب ادبی هنری هستند نه مفهوم و معنا بنیادین پست مدرنیسم.
و یه نکته اینکه پست مدرنیسم فقط مخصوص و محدود به هنر و ادبیات نیست به عنوان مثال گذشته از اینکه نیچه به عنوان پدر فلسفه پست مدرن شناخته شده فلاسفه دیگری همچون فوکو و ژاک دریدا و .....به عنوان فلاسفه پست مدرن شناخته می شوند که خود فلسفه پست مدرن رو به دوره متفاوتی تقسیم می کنند که به عنوان مثال فوکو که از نوابغ فلسفه پست مدرن هست قبل از 1960 می زیسته.

Greatone
30-11-2007, 01:24
موسيقی راک، موسيقی ای علمی است که در بعضی سبکها پشتوانه غنی فلسفی دارد.


rock &roll :
راک اند رول که يکی از سبکهای تاثير گذار و متداول در موسيقی راک است، روندی غير قابل پيش بينی را طی کرده است. در ابتدا زمانی که راک باز ها موسيقی "کانتری" و "بلوز" را با هم تلفيق کردند، راک دارای مشخصه های بارزی مثل آنارشيسم بود ولی بعدها با گذشت زمان، اين مشخصه ناديده گرفته شد و اين نوع موسيقی به سمت کسب مهارت و ايجاد تحول رفت. از موسيقی پر انرژی Chuck Berry گرفته تا هارمونيهای زيبای بيتل ها و موسيقی روح نواز Otis Redding همه و همه در گروه راک اند رول قرار گرفت. اما rock &roll جذابيت موسيقيايی خود را فقط برای چند سال حفظ کرد. گوناگونی بسياری که در سبکهای مختلف راک پديد آمد، به قول بعضی از متخصصين هسته اصلی راک از هم پاشيد.

Pop rock :
پاپ-راک يکی از عمده ترين شاخه های موسيقی محسوب می شود که به طور کلی به هر نوع موسيقی پاپ ساخته شده پس از دوران جذب راک اند رول به پاپ، Pop rock می گويند. از ويژگيهای اين سبک ملوديک و گيرا بودن موسيقی آن است و تکيه آن بر موسيقی لاينقطاع است که با چيره دستی نواخته می شود. از گروههای مشهور فعال در اين سبک که تعداد آنها کم هم نيست می توان به Everly Brothers، Madonna و Rowded House اشاره کرد.

Soft Rock :
اگرچه سبک سافت راک در اوائل دهه هفتاد پايه گذاری شد اما زمزمه های آن از اواخر دههء شصت آغاز شده بود. Soft Rock موسيقی ملايمی است که بيشتر تکيه بر خواننده و ترانه سرا دارد تا نوازنده؛ تجاری نگاه کردن به موسيقی يکی از ويژگيهای اين سبک است. Soft Rock تا حدی متمايل به پاپ-راک است اما با فضايی ملايمتر و نرمتر. گروههايی مثل "کارپنترز" و "شيکاگو" تکيه بر موسيقی ساده و ملوديک داشتند و در طول حيات خود با تهيه کنندگان مختلفی کار کردند. در طول دههء هفتاد، Soft Rock بازار موسيقی را تحت تاثير خود قرار داد و به طور جدی موسيقی تلفيقی هم اثر خود را دچار دگرگونی کرد.

Grunge :
سبکی که اوج درخشش آن در دهه ۹۰ اتفاق افتاد و تبديل به محبوب ترين سبك هارد راك اين دهه شد و اين درخشش نتيجه خلاقيت kurt cobain و بقيه اعضاي Nirvana بود. سبكي كه از دل the Stooges و Black Sabbath برخاست و حاصل تركيب موسيقي punk و heavy metal بود و البته گرايشش بيشتر به سمت پانك بود تا Heavy metal؛ بخصوص در انتخاب اشعار و نوع اعتراض موسيقيايي آن. اما در نحوه نواختن ريف ها به heavy metal شباهت بيشتري داشت. اين سبك داراي دو نسل و دوره ي مشخص است: نسل اول شامل گروه هاي Green River، Mudhoney وSoundgarden مي شود كه اين موج هنوز هم ادامه دارد و ريف هاي آن سنگين تر و خشن تر از ريف هاي دوره ي دوم است. مشهور ترين گروه از موج دوم Nirvana است كه موسيقي آن ملوديك تر از ساير گروه هاي Grunge است و مهمترين ويژگي آن stop-start زياد آن است. متاسفانه در كشور ما Nirvana را فقط متعلق به سبك Alternative metal مي دانند و به تبع آن هر گروهي را كه در موسيقيش stop-start به كار مي برد به اين سبك مربوط مي دانند؛ البته سبك هاي موسيقي هارد راك و متال آنقدر متنوع است كه به سختی ميتوان مرزي مشخص بين آنها كشيد.

Alternative Rock:
آلترنيتيو راک یکی از شاخه های راک است که تمام گروهای پست_پانک (post_punk) را از اواسط دهه هشتاد تا اواسط دهه 90 تحت تاثیر خود قرار داده است. alternative rock شامل سبکهای گوناگونی میشود .از ملودیهای زیبای jangle_pop گرفته تا ملودیهای آزار دهنده و یک نواخت industrial metal. باحتساب موفقيت بی سابقه "نيروانا" در سال 1991 می توان به نوعی گروهای آلترنيتيو را به دو دوره مجزا تقسيم بندی کرد:

در طی دهه 80 اکثریت گروهای alternative تحت نظارت شرکتهای توزیع و پخش مستقل فعالیت داشتند. گروهایی که تحت نظارت شرکتهای بزرگ فعالیت میکردند، توانستند شرایط ایده آل را به دست آورند. به هر صورت آنچه در مورد گروههای alternative دهه 80 میتوان گفت، آن است که به علت شرایط موجود آن دوران از مسیر اصلی خود منحرف شدند.

در ميان سبکهايی که جزو اين گروه دسته بندی شده اند، می توان از pop
alternative dance،jangle pop ،post_hardcore punk ،funk_metal ،punk_pop و experimental rock نام برد که تمام این ژانرها بعد از انقلابی که نیروانا در این زمینه بوجود اورد پایه گذاری شدند.ولی مشخصا زمانی راه برای آنها هموار شد که خیلی از گروههای تازه کارِ alternative با شرکتهای بزرگ قرارداد بستند. در نتیجه alternative rock در دهه نود دارای نظم بیشتر و هارمونیک تر از همتای خود شد.مخصوصا از دوره ای که ثابت شد سازهای سنگين تر دارای جذابيت تجاری بيشتری هستند، بيشتر گروههای دههء نودی با شرکتهای بزرگ فعاليت نکردند و ترجيح دادند با شرکتهای مستقل که محدوديت کمتر و آزادی بيشتر داشتند، همکاری کنند.

Hard Rock:
از نظرِ اکثريت دست اندر کاران موسيقی، دو سبک هارد راک و هوی متال مشابه هستند. چرا که شباهتهای بسيار زيادی بهم دارند. در هر دو مورد صدای خشن گيتار کاملا قابل تشخيص است و بطورِ معمول نقش اساسی را در گروه، خواننده اجرا مي کند که معمولا وظيفه نواختن سازی را هم به عهده دارد. اگر چه تفاوتهای اساسی نيز ديده ميشود از جمله لزوم وجود ريتم در پس زمينه موسيقی هارد راک. در صورتی که اين ويژگی در موسيقی هوی متال ديده نمی شود بلکه اين نوع موسيقی بر صدای خشن و وحشی گيتار و ريتمهای کوبه ای تکيه دارد.

هارد راک در اواخر دههء ۶۰ رشد خود را آغاز کرد و بعنوان يک موسيقی روان گردان باب شد و تحولی در زمينه موسيقی راک ايجاد کرد. در هارد راک کمتر از blues از بداهه نوازی استفاده شده و در عين حال به خشونت سبک هوی متال نيست. اگرچه همان سولوهای طولانی و همان صداهای خشن در هارد راک نيز يافت ميشود. در اين سبک اين ريتمها و ريفها هستند که بيشترين اهميت را دارا هستند و بايد به بلندترين شکل ممکن نواخته شوند.

Punk Rock

3 تعريف هست که تو فلسفهء راک به طور کلی، و خصوصا تو پانك اصله (كه به هم كاملا مرتبطن):

Iconoclasm : تمايل به نابودي آنچه مقدس شمرده مي شه، و يا رايج يا سنتي است
Nihilism : نفي كردن و بي پايه و اساس دونستن تمام ارزش ها- بدون ارائهء راه حلي - و اعتقاد به اينكه هيچ چيز به طور مطلق قابل فهم نيست
Anarchism : تمايل به بي نظمي و ابهام؛ ضد ارزشهاي نرمال در جامعه بودن، و كلا ضد هر چيزي كه از رشد و پيشرفت جلوگيري كند؛ و مخالفت با قدرت متمركز سياسي
[البته اينها تعريف هاي خيلي خلاصه و كلی هستند]
حالا خود punk... اعضاي پانك عقايد آزاديخاهانه شون رو از طريق هنرهاي مختلف ابراز مي كنن، كه مهمترين اونها موزيك ه. همچنين نقاشي، شعر، و داستان كوتاه. پانك ها از اين طريق از خلاقيتشون براي به نمايش گذاشتن نارضايتيشون از ظلمها و استبداد حاكم بر جامعه، استفاده مي كنن.
موسيقي پانك داراي Lyric هاي خشمگين و تند و سريع، در مورد مدرسه/AcademY، ناخشنودي از شرايط اجتماعي، ارتباطها/relationships، و مسائل خانوادگي ست. يكي ديگه از مشخصات اين سبك اينه كه بعضي از آهنگهاش به كوتاهي 2 دقيقه است. ولي حتي تو اين زمان كم، آهنگهاش مي تونن حس خواننده رو منتقل كنن- كه اين آهنگها معمولا خشم و عصبانيت رو نشون مي دن. هدف اين موزيك شوك آوردن، اهانت كردن، و حمله كردن به ديدگاههاي عام است!
طرز لباس پوشيدن punk ها هم بيانگر ديدگاه اين سبك ه. پانك ها خودشون رو به شكلي در مي آرن كه خارج از عرف باشه؛ به اين ترتيب حسي كه نسبت به جامعه دارن، و همچنين ظلم ها و فقر در جامعه رو منعكس مي كنن. اونها از وسايل/object هاي معمولي اي مثل دكمه، تيغ، سوزن، و تكه هاي پارچه استفاده مي كنن، و به عنوان سمبل حس هايي كه مي خواد بيان كنن، از اونها استفاده مي كنن. پانک بودن كمك مي كنه كه هر كس بتونه فرديت/شخصيت خاص خودش رو پيدا كنه، بدون اينكه از طرد شدن يا مورد قبول واقع نشدن بترسه.
براي مثال، روي كلاه sweatshirt پانكي، تكه اي پارچه دوخته شده كه كلمهء Unity روش نوشته شده است... اين معاني مختلفي مي تونه داشته باشه، و در راس- خواستن وحدت در جامعه. و ژاكت جين پاره پوره اي كه روي اون كلمه هاي مختلفي نوشته شده كه نشون دهندهء سختيها، دردها، و ظلمهاييه كه جامعه ايجاد مي كند، مي باشد. پارگي لباس پانكها منعكس كنندهء فقر در جامعه و همچنين خشم است!
در بين دختر و پسرهاي punk شلوار جين هايي كه رنگ و روشون رفته هم زياد ديده مي شه. بعضي از دخترها در پانك دامن هاي كوتاه يا شلوار چرم هم مي پوشن؛ همچنين گاهي آرايش غليظ، ولي خلاف عرف. موهاشون رو به رنگ هاي عجيب غريب مي كنن، و به صورت نا مرتب يا spiked يا به حالات غير معمول در مي آرن- درست خلاف اون چيزي كه تو جامعه مورد قبوله!
يه نكتهء جالب؛ چند روز پيش يه جايي خونده بودم كه كلا پول خيلي زيادي براي ‌fashion هاي hip-hop در آمريكا خرج مي شه: اولا- دقت كنين، سبكي مثه hip-hop يه fashion لعنتي خاص داره كه مي خواد مردم ازش تقليد كنن! در حالي كه سبكي مثه Punk راه رو واسهء نشون دادن فرديت/individuallity خاص هر كس باز مي كنه!
دوما- مردم اين همه پول خرج مي كنن كه تو مد hip-hop باشن، در حالي كه سبكي مثل punk يكي از دلايل طرز لباس پوشيدنشون، منعكس كردن فقر تو جامعه است.
فقط تفاوت رو ببينين!

band هايي مثل The Velvet Underground و The Silver Apples با تركيب كردن هنر، ايده آل هاي ضدارزش، و تقابل فرهنگي، با موزيك rock n roll، تاثير شگفتي در بوجود اومدن Punk Rock در دهه ي 70 داشتند.
در اواخر دهه 60 و دهه 70، رويدادهاي اجتماعي، مانند جنگ ويتنام، تورم، و بيكاري، در موسيقي اون دوران خودش رو منعكس مي كرد. در حالي كه موسيقي جدي تر مي شد، اما ارتطباتش با مسايل روزمره زندگي كم مي شد و بيشتر حالت escapism (فرار از واقعيات) مي گرفت. در همين زمان بود كه گروههاي پانك در انگليس با تاثير گرفتن از اين جو، و همچنين با كمك از موسيقي بعضي از bandهاي آمريكايي، رو به گسترش رفتند. از اولين و مشهورترين اين گروهها، The --- Pistols بود.
lyric هاي پانك بيشتر به محكوم كردن طبقه ي اشراف انگليس و بي صداقتيشون، و همينطور به اعتراض هاي نااميدانه و خشونت بار بر مسايل و مشكلات اجتماعي، مي پرداخت.

در سال 1976، manager گروه The --- Pistols، مصاحبه اي با BBC ترتيب داد، كه در آن اعضاي --- Pistols عقايد رو راست و رك، و در خيلي از مواقع- تهين آميزشون رو به عموم ابراز كردند. در پي اين مصاحبه وزير آموزش و پرورش انگليس و هيات مديره ي هنر لندن، مخالفتشون رو با پانك ها نشون دادند و به مردم ”قول دادند“ از پانك ها جلوگيري كنند!!
و بعد از همين مصاحبه بود كه پانك ها با مخالفت بيشتر عموم مواجه شدند. اما اين مخالفت نتيجه ي عكس داشت و تعداد بيشتري رو نيز به سوي خود جلب كرد.
پانك باعث مي شد مردم نگاهي به برخي حقايق بياندازند، و عموم مردم از چيزي كه مي ديدن خوششون نمي اومد. (مثل اون جمله ي سينوهه كه مي گه: ”ممكن است لباس و زبان و رسوم و آداب و معتقدات مردم تغيير كنه، اما حماقت آنها عوض نخواهد شد؛ و در تمام اعصار مي توان به وسيله ي گفته ها و نوشته هاي دروغ مردم را فريفت. زيرا همانطور كه مگس عسل را دوست دارد، مردم هم دروغ و ريا و وعده هاي پوچ را كه هرگز عملي نخواهد شد دوست مي دارند.“).... در كل پيام اصلي پانك اين بود كه هر كس، خودش باشه- يك individual (فرد) خاص براي خود باشه. John Lydon گفته بود ”تنها چيزي كه مي خوام به مردم بدم، فرديت خاص خودشونه....

Heavy Metal:

بعد از اينکه هارد راک تو بريتانيا شکل گرفت در اواسط دهه ۷۰ به آمريکا رسوخ کرد و گروههائی اين سبک رو با حال و هوای خاص و با سليقه آمريکائی اجرا کردن . استفاده از کورد های سنگين تر و شعرهای رويائی و يا ترسناک از خصوصيات اين سبک ه که در اعتراض به وضعيت حاکم بر جامعه است. هوی متال هم برگرفته شده از blues/rock می باشد با صداهايی خشن تر و ممتد تر ولی همان اثرِ روانگردانی موسيقی اواخردهه ۶۰ را داراست. متال اثرِ blues را از بين برد و در عوض همان ريفهای قوی گيتار را باقی گذشت.

در اواخر دهه هفتاد هوی متال بعنوان يکی ازسبکهای موفق تجاری ظاهر شد که در واقع يکی از شاخه خه های rock & roll يا به بيانی بهتر فرمی تغيير يافته از آن است. در سه دهه بعدی ، موسيقی متال بعنوان عضوی جدا نشدنی از موسيقی روز و معمول مطرح شد و همواره در جدول پرفروشترين ها حضوری فعالانه داشت. بيشترِ مخاطبان اين سبک را نوجوانها بخصوص نوجوانان سفيد پوست تشکيل می دهند. منتقدين نيز نظرِ مثبتی راجع به اين سبک دارند و آنرا برخلاف باورِ عوام، متال را موسيقی ای بر پايه خشونت و صداهای ناهنجار نمي دانند. بلکه بر اين باورند که گيتاريستهايی اين سبک دارای تکنيک، سرعت و مهارت خوبی هستند. در تمام زيرشاخه های اين سبک نيز ديده می شود که گيتار به عنوان سازِ اصلی ايفای نقش می کند و اصولا گيتار محور اصلی موسيقی هوی متال را تشکيل می دهد و ريف همراه با سولو نقش اساسی را بازی مي کنند. به طورِ خلاصه مي توان گفت که هوی متال همان راک اند رول است بدون ته مايه بلوز و فراز و نشيبهای خاص ريتمها. اين خاص بودن را در تمام شاخه های موسيقی متال، از پاپ متال گرفته تا ترش متال، می توان مشاهده کرد. در آخر متذکر می شوم که در موسيقی متال تمام سازها، نه فقط گيتار، با خشونت هر چه بيشتر نواخته می شوند. گروههای معروف هوی متال دهه 70: Aerosmith - Kiss - AC/DC - Motorhead - Def Leppard - Iron Maiden

Thrash Metal:
ترش متال اين سبك از موسيقي متال كه مملو از ريتمهاي مختلف به همراه صداي مخرب Distortion گيتار الكتريكي كه با صداي غيرطبيعي خواننده تركيب شده است، قفط براي تاثيرگذاري هر چه بيشتر مضامين اشعار خاصي استفاده مي شود كه تنها هدف آن در تلاش براي نمايش ترس از دنياي مدرن و پوچ امروزي، مرگ بدليل معضلات بي ارزشي چون: اعتياد، جنگ، اضطراب در مواجه شدن با فرهنگهاي نا آشنا و مخرب، تنفر از وضعيت نامناسب موجود، پرخاش به دولتمردان و سردمداران حاكم كه با واقعيتهاي زندگي انساني و معتقدانه بيگانه اند، سير مي كند.این Style رو اصلی ترین سبک مشتق از Heavy Metal میدونن. گیتاری پرخاشگر ، سرعتی ، تکنیکی ، جوی سنگین که عموما گیتار اون چیزی نا موزون و فراتر از ملودی آهنگ مینوازه. چیزی که شاید در اوابل کار با Speed Metal یکسان به حساب میومد. اما گروههای مثل Metallica و Megadeth که جزو بهترین های این سبک بودند چیزی فراتر از این رو به نمایش گذاشتند.

Power Metal:

چیزی که به عقیده کارشناسان سعیش برای نشون دادن همه چیز ما بین NWOBHM تا Harcore Thrash ی که Pantera رو میشه ازش نام برد داره. در اون خشونت ذاتی Rock و Melody های زیبای Black و خشونت Vocal در Death به چشم میخوره. گروه هایی مثل Iced Earth ، Blind Guardian ، Pantera رو نمونه های خوبی برای Power میدونن.

Doom Metal:

سبکی که سهم تکنیک رو در اون بسیار بالا میدونن. سبکی بسیارارام ، وحشت آور و با یک حس سنگین همراه میدونن. گیتاری تیره و سنگین رو برای القا این حس در این سبک استفاده کردند. گروههای خوب این سبک رو میشه Paradise Lost ، My Dying Bride و Anathema نام برد. گروههایی که به دلیل وجود این سبک حزن ، تیرگی ، استفاده از یک فضای سنگین و مهمتر از همه یک Technic خاص این سبک در کارهاشون دیده میشه.

Speed Metal:

سبکی که شاید در اوایل دهه 80 جزو پرطرفدار ترین مشتقات Heavy به حساب میدومد. سبکی که طبق نامش سرعت اصلی ترین خصیصه اون به حساب میاد. سوزش و خشونت خاص خودش و حمله های سریع و دقیق به گیتار داره. چیزی که به سرعت با Thrash قرین شد و گروههای بزرگی مثل Metallica ، Slayer ، Megadeth و Anthrax ازش سود بردند.

Industrial Metal:

سبکی مانند اسمش. سبکی که اون رو نوعی تلفیق از موسیقی Electronic و متال میدونن. کارهای عموما ریتمیک تر ، گاها با شکل Dance ، دارای گیتارهای با Distortion بالا و استفاده از صدای بلند . چه برای گیتار و چه برای Vocal . این سبک موسیقی به دلیل استفاده از ریفهای گیتار ، و استفاده از Distortion بالا توانسته در بین سبکهای متال جای بگیره. گروههای مثل Rammestein و Fear Factory رو میشه نمونه های این سبک دونست.

Progressive Metal:

سبکی که خشونت ، صدای بالا و حس کلاسیک و بزرگ ProgRock رو در هم آمیخت. نمونه بارزش Dream Theater رو میشه نام برد. گیتار تکنیکی و سبک متفاوت آهنگ های این سبک نشان دهنده خاص بودن آن هم هست. چیزی که شاید در دید اول چندان متال به نظر نیاد.

Rap Metal:

سبکی که از اسمش بر میاد که چه موسیقی ارایه میده. پیوند ما بین ریفهای خشن و سریع متال رو با گیتار متمایز سبک Rap پیوند زد. تا جایی که جزو پر طرفدار ترین های Alternative شد. شروع این سبک رو توسط Anthrax میدونن. با آن کار Comic خودشون با نام "I'm the Man," که در اون ریفهای سریع گیتار متال رو با Rap یکی کرد. این دسته از گروههای Alternative سبکهای دیگری از جمله Funk و Hip Hop رو هم به متال اضافه کردند. اما هیچ کدام مثل Rap Metal مورد توجه قرار نگرفتند. اما میان این گروهها هم Limpbizkit مورد توجه ترین در Rap Metal شد. این سبک جوی بسیار Heavy داره.

Goth Metal:

سبکی که جو سرد و غم انگیز Goth Rock رو صدای بلند و خشن Heavy Metal پیوند میزنه. چیزی که حس Melodramic تاترو مسایل دینی و مذهبی و همینطور ترس اون رو میتونست به خوبی نشون بده. جوی که گروهایی مثل Judas Priest در اوایل کار از اون زیاد استفاده میکردند. شبیه سازی روح ، صداهای شدید آسمانی و از این قبیل که بعدها توسط همین گروه ها تحت عنوان Gothic نام برده شد. Gothic جوی سرد ، ترسناک و غم انگیزی داره. سبکی در اون سعی میشه صدای خواننده تاریک و تاریک تر به نظر بیاد. سبکی نزدیک به Doom .

PopMetal:

سبکی که باز هم نامش نشان دهنده کارهاش هست. سبکی مهمترین خصیصه های Rock از جمله ریفهای گیتار رو با جو عمومی و شاداب تر POP پیوند زده. استتفاده از جنبه های متمایز و بارز پاپ مانند هم خوانی کردن از مهمترین خصیصه های این سبک است.

Alternative Metal:

به عده خیلی ها Alternative رو شاید بشه مستقل تر از باقی Style های در نظر گرفت. چیزی که خودش از دل Heavy Metal که در حقیقت هسته مرکزی موسیقی متال هستش بیرون آمده. چیزی که اون گیتار Heavy رو داره. اما کمی با خواست عمومی منطبق تره. با توجه به نوع موسیقی که ارایه میده از سبکهای دیگر متال بیشتر در دید عموم مطبوع واقع میشه. سبکی که در بدو ورودش در بر دارنده Garage Punk ، Funk ، Rap ، Industrial و چندی دیگر بود. گروههایی مثل Korn و Tool رو میشه بهترین ها و سردمداران AltMetal دونست. اون رو به درست یا غلط گاها NU METAL و یا AGGRO METAL هم نام میبرند. گروههای مثل KORN ، Limp Bizkit و یا Marylin Manson رو بهترین های این موج نوی متال میدونن.

Scandinavian Metal:

سبکی که اونرو در ابتدا مختص کشورهای حوضه Scandinavi مثل نروژ و سوئد میدونستند. چیزی مرکب از Black متال در نروژ و Death متال در سوئد. موسیقی با نویز بسیار بالا، شلوغ ، بینظم و جیغ وار که با جوی Melodic که با Keyboard ایجاد میکنند غمگین جلوه میکنه. جو سرد این موسیقی رو بارها و بارها به زمستانهای سرد این منطقه نسبت دادند. این سرما به خصوص در Black به چشم میاد. موسیقی که بعد از سالهای ابتدایی اون با تکنیک خاصی در اجرای گیتارها همراه شد. از این گروه ها میشه Opeth ، Therion و Burzum رو نام برد.

Symphonic Black Metal:

موسیقی که برای اولین بار از Black متالهای نروژ منتشر شد. جوی سرد ، حزن انگیز ، خشن و با جوی Melodic با Keyboard . گاها در کارهای بزرگ این سبک از گروههای یزرگ ارکستر برای او جو ارکستریک و یا به عبارتی Melodic استفاده کردند که Dimmu نمونه بارز اونهاست. گروههای Black از ابتدا سعی بر برداشتن محدودیت های گیتار آرام و تلفیق آن با Goth متال داشتند. خصیصه وهم آور بودن و صدای سرد Goth با این کار به Black پیوست. این موسیقی با گروهایی مثل Gathering از صدای لطیف و احساسی خوانندگان زن هم بهره جست. Dimmu Borgir نمونه بی نقص این سبک به شمار میاد.

Death Metal:

سبکی که از دل Thrash بیرون آمده. موسیقی که سعی بر نشان دادن جنبه های مرگ ، درد و رنج کشیدن داره. موسیقی که اشعار حزن انگیز اون با صدای بلند و خشن ادا میشه. موسیقی که سرشار از ملودی های زیبا و قوی است. این موسیقی شاید در دید عموم دارای هوادارن زیادی نباشه. اما جزو قوی ترین سبکهای موسیقی متال به حساب میاد. این سبک خود رو بی شک مدیون گروه Death و از اون مهمتر CHUCK بزرگ میدونه..

Greatone
30-11-2007, 01:25
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

در 6 سپتامبر سال 1946، در زنگبار اولين فرزند جر و بامي بلسارا به دنيا آمد. پسري كه نام او را «فردريك» نهادند.بامي، پدر فردريك، يك كارمند غيرنظامي است كه براي دولت بريتانيا كار مي‌كند.آنها اصل و نسب پارسي دارند. خواهر فردي به نام کشميرا 6 سال بعد به دنيا مي آيد. در سال بعد، خانواده به هند كوچ مي‌كنند. فردي: «آن موقع من يك پسرك سست بودم، به خاطر اينكه زيادي ازم محافظت مي‌شد.»

در 19 جولاي سال1947، برايان، فرزند «هرولد و روث مي»Harold & Ruth Mayبه دنيا امد. هرولد، مهندس الكترونيك بود و براي وزارت هوانوردي كار مي‌كرد. فردي اولين مزه‌ شهرت را با برنده شدن در مسابقه‌ي محلي كودكان چشيد!

در سال 1948 راجر مدوز تيلور فرزند مايکل و وينيفرد در بيمارستان West Norfolk and Kings Lynn به دنيا مي آيد . پدرش بازرس سيب زميني فروشي است.

در 19 اگوست 1951، جان ديکن فرزند ليليان و آرتور به دنيا مي آيد. آرتور براي شرکت بيمه کار مي کند.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

فردريک به دليل شغل پدرش که با مسافرتهاي پياپي همراه است، در سال 1952 به مدرسه ي شبانه روزي St. Peter در نزديکي بمبئي فرستاده ميشود و مجبور ميشود روي پاي خودش بايستد. در اينجاست که دوستانش به او نام «فردي» را مي دهند.( نامي که از آن به بعد در خانه هم به او اطلاق مي شد.) و در همينجاست که معلمهاي او به استعداد موسيقي اش پي مي برند و پدرش را متقاعد مي کنند که شهريه اي اضافي براي کلاس پيانوي او بپردازند!

برايان در 5 سالگي وارد مدرسه Hanworth Road Primary ميشود.

بين سالهای 56-1954 هارولد مي شروع به آموزش موسيقي به پسرش مي کند. در همان سالها برايان نواختن پيانو را هم آغاز مي کند.

برايان در روز تولد هفت سالگي اش يک گيتار آکوستيک هديه مي گيرد. برايان به ستاره شناسي و عکاسي هم علاقه زيادی داشت.

در سال 1957 راجر عضو گروه کر کليسا ميشود. در همين سال راجر اولين گيتارش را ميخرد. در ماه سپتامبر1958 برايان برنده کمک هزينه تحصيلي به Hampton Grammar School ميشود.

جان ديکن در جشن تولد 8 سالگي اش اولين گيتارش را هديه ميگيرد.

راجر شديداً به سازهاي ضربي علاقه مند بود! پدرش در کريسمس سال 1961 يک ست درام به او هديه ميدهد ( بيشتر به اين دليل که قابلمه هاي مادر را نجات دهد!)

در سال 1962 پدر «جان» مي ميرد.

برايان در نواختن گيتار خيلي جدي است. او پدرش را ترغيب مي کند تا در ساختن يک گيتار عالي، به او کمک کند. برايان در رشته اخترفيزيک تحصيل مي کند و او و پدرش ، هر دو در کار با آهن و چوب مهارت دارند. آنها بدنه اصلي گيتار را از يک اجاق ماهوني مي تراشند و بعد از 18 ماه کار و خرج 8 پاوند ، برايان صاحب يک گيتار ويژه با صداهاي استثنايي مي شود! Special Red. برايان: « وقتي من جوان بودم، ما مجبور بوديم سر ظهر ،تو انباري ساز بزنيم، تو مدرسه راک نواختن غيرقابل قبول، و برضد فرهنگ بود. يعني يک جور زير زميني به حساب مي اومد.

ما گروهها رو دور و بر Richmond و Twickenham ميديديم. من گروها و آدمايي مثلThe Yardbirds و The Stones و Clapton رو تو کلوپهاي محلي ديدم..اونها براي ما واقعاً خبراي داغ بودن..!»

بعد از نواختن با گروههاي مختلف، برايان با تيم استفل Tim Staffell و Dave Dilloway و John Garnham و درامر محلي Richard Thompson گروهي به نام « 1984» تشکيل ميدهند. ( اسمي که در آن رمان پيشرو به نظر مي رسيد.) آنها اولين اهنگشان را در 28 اکتبر 1964 در St. Mary’s Church Hall زدند و براي تاثيرگذاري بيشتر، يونيفورم ارتشي پوشيده بودند.! در همان سال راجر تيلور در Truro با عده اي از دوستانش گروهي به اسم Cousin Jacks تشکيل داد که در آن راجر ريتم گيتار ميزد. ( گرچه از اين کار راضي نبود و به درامز روي آورد.) گروه چند کار ارائه داد و يک سال بعد از هم پاشيد. راجر: « يادم مياد وقتي خيلي جوون بودم ، از جري لي لوييز Jerry Lee Lewis و ليتل ريچارد Little Richard و همه ي راک خوناي ابتدايي الهام ميگرفتم.. اون موقع حتي دستگاه پخش هم نداشتم.. بعدها بزرگترين قهرمانانم جيمي هندريکس Jimi Hendrix جان لنون John Lennon و باب ديلن Bob Dylan بودن..!»

به خاطر درگيريهاي قبيله اي که در زنگبار رخ داده بود و نا امني ، خانواده فردي تصميم مي گيرند که به بريتانيا بازگردند. فردي در دوره ي A رشته هنر Islesworth Polytechnic ثبت نام مي کند.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

جان ديكن 14 ساله، با گروه محلي Opposition اولين كار خود را در باشگاه جوانان Enderby اجرا ميكند. تمام آهنگهايي كه گروه مينوازد، تركيبياند از آهنگهاي پاپ، سول و Tamla Motown. همهي آهنگها كاور هستند، به جز Heat Full Of Soul، كه خودشان نوشته بودند.

برايان مدرسهي گرامر همپتون را با 10 نمره O و يك نمره A ترك ميكند و براي ستاره شناسي در كالج سلطنتي لندن ثبت نام ميكند.او در پاييز 1965 وارد كالج ميشود .

برايان: «وقتي ستارهشناس نيستي، ستاره شناسي خيلي جالبتره. موقعي كه درس ميخوندم، بيشتر وقتم صرف ساخت تجهيزات و سرهم كردنشون ، يا صرف تايپ و تجزيه و تحليل نتايج تو كامپيوتر ميشد. مقدار زماني كه واقعاً صرف تماشاي ستارهها ميكردم خيلي كم بود. به همين خاطر حالا تو وقت بيكاري، دوست دارم از تو تلسكوپها با دقت نگاه كنم.»

حتي با اينكه اعضاي 1984 با ترك مدرسه از هم جدا شده بودند، هنوز براي اجراي آهنگها يكجا جمع ميشدند.

راجر به گروه ديگري با نام Johnny Quale and the Reaction می پيوندد. در 15 مارس، وارد مسابقهي Rock & Rythm Championship در ترورو ميشوند، جايي كه گروهها از هر منطقهاي گردآمدهاند. گروه با مقام چهارم بازميگردد.

گروه به طور منظم مينوازد و در منطقه شهرتي كسب ميكند. در سپتامبر، درست قبل از اجراي جديدشان، جاني گروه را ترك ميكند. راجر تنها كسي است كه ميتواند بخواند، پس در جهت تصاحب جاي او قدم برميدارد. راجر همه را با خواندن و نواختن درامز به طور همزمان شگفت زده ميكند. آنها سپس اسم Johnny Quale را حذف ميكنند و گروه به سادگي Reaction خوانده ميشود.

در سال 1966 راجر و گروهش، Reaction، دوباره وارد مسابقه Rock & Rythm Championship ميشوند. اين بار برنده ميشوند و جوايز مخصوصي دريافت ميكنند. همچنين به عنوان مهمان مخصوص به مسابقهي سال بعد دعوت ميشوند.اين سال با نواختن ميگذرد - 3 تا 4 اجرا در هفته. پيانوي قديمي راجر نيز رنگ ميشود، ميكروفونگذاري شده و به نمايش اضافه ميشود.فردي در هنر نمره A ميگيرد و در كالج هنر Ealing دوره گرافيك را شروع ميكند.

1984 به حمايت از جيمي هندريكس در كالج سلطنتي مينوازد(1967). در سپتامبر،همان سال، 1984 وارد مسابقهي بهترين گروه آماتور در Top Rank Club ميشود. برايان در آنجا اول ميشود و جايزهاش، يك آلبوم از باربارا استرايزند است !.

مدت زمان كوتاهي نميگذرد كه 1984 از هم ميپاشد. گروه درگيريها زيادي بر سر مسيري كه موسيقي در حال رفتن بود دارد و مدت زماني كه برايان صرف تحصيل ميكرد نيز عامل مهمي در درگيري بود. تيم استافل به كالج هنر Ealing ميپيوندد، جايي كه با فردي مركوري همكلاس ميشود (فردي در همان سال نام خانوادگي خود را به مركوري (پيام آور خدايان باستان) تغيير داده است.) راجر در اين سال با فشار خانواده در رشته دندانپزشكي ثبت نام ميكند.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

برايان در رياضيات و فيزيك در سال 1968 مدال افتخار ميگيرد و پروفسور Bernard Lovell از اين دانشجوي 21 ساله براي تحقيقات اخترشناسي دعوت ميكند. برايان دعوت او را مودبانه رد ميكند چون قصد دارد در رشته فلسفه ادامه تحصيل بدهد!

راجر كه قصد دارد همچنان نواختن درام را ادامه دهد، اطلاعيه برايان را بر روي بورد كالج سلطنتي ميبيند. برايان از يك موسيقيدان و يك درامر كه به سبك «جينجر بيكر» بنوازد ، دعوت به همكاري كرده بود.

تيم استافل و راجر دعوت او را قبول مي كنند. تيم ، راجر و برايان گروه « Smile» را تشكيل ميدهند.پاييز صرف تمرين ميشود و كارهاي اوليه همه كاور از كارهاي ديگر گروههاست. چند آهنگ هم توسط خود گروه ساخته ميشود. اولين اجراي گروه براي مردم در 26 اكتبر و در حمايت از Pink Floyd است .در همين سال برايان با كريستين مولن آشنا ميشود كه بعدها دوست دختر او وچند سال بعد، همسر او ميشود.

در اوايل سال 1969 ، تيم يكي از دوستانش به نام فردي بولسارا را به Smile ميآورد.فردي با برايان و راجر خوب كنار ميآمد. جان ديكن ، دور از موفقيتها و شكستهاي Smile ، در روياي يك Rock star شدن ، براي گروههاي كوچك لندن بيس مينوازد.

تيم ، گروه را ترك ميكند تا به Humpy Bong بپيوندد. درنهايت برايان مي ، فردي مركوري ، راجر تيلور و مايك گروس گروه Queen را تشكيل ميدهند.

نام گروه ايده فردي بود و برايان زياد از اين اسم خوشش نميآمد. فردي ميگويد:

« سالها پيش به اين اسم فكر كرده بودم.. اين اسم خيلي باشكوه است... اين فقط يك اسم است اما قوي است و جهاني و آني.. قدرت بصري قوي دارد و براي همه جور تعبيري آزادانه جا دارد... من واقعاً توجهي روي معني «gay» اش نداشتم... آن فقط يك وجه از اين اسم است... »

اسمهاي ديگري كه پيشنهاد شده بود :

Grand Dance

The Rich Kids

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

گروه مدت زيادي را صرف تمرين كرد . اولين كنسرت گروه در روز شنبه 27 ژوئن بود.آنها كنسرت را با يكي از آهنگهاي فردي در گروه قبلياش (Wreckage) شروع كردند... نام آهنگ « Stone Cold Crazy» بود . ماحصل كنسرت براي گروه 50 پوند بود !فردي در اين سال نام خانوادگياش را به مركوري تغيير داد. ( مركوري يا عطارد، پيامآور خدايان باستان) .. شايد او با اين كار ميخواست بگويد كه چيزي براي گفتن به ما دارد...

مايك گروه را ترك ميكند و بري ميچل Barry Mitchell جايگزين او ميشود.در 18 دسامبر ، جيمي هندريكس ، قهرمان اعضاي گروه ميميرد و آنها در يادبود او كنسرتي ميدهند. در ماه ژانويه 1971« بري » گروه را ترك ميكند و بيسيستس به نام « دواگ» فقط به خاطر اينكه تجهيزات مورد نياز گروه را داراست، به گروه اضافه ميشود! اما او هم مدت زيادي با گروه نيست و سرانجام « جان ديكن » عضو كويين ميشود. جان زياد حرف نميزند، اما همه گروه به استعداد و توانايي او اذعان دارند.. در ژانويه جان به پيشنهاد دوستانش در كالج Bedford كنسرتي براي Queen در آنجا ترتيب ميدهد. آن شب Queen فقط براي شش نفر مينوازد!

Queen هنوز يك گروه غير رسمي است و كم كم به خاطر نبود پيشرفت درحال نااميد شدنند. اما گروه نظر كمپاني Chrysalis Records جلب ميكند و حتي تا مرز قرارداد با كمپاني نيز پيش ميرود. اما پس از مدتي تفكر، اعضاي گروه با هم هم عقيده ميشوند كه شرايط پيشنهادي چندان خوب نيست و از معامله منصرف ميشوند.

ولي سپس با روي توماس بيكر و جان آنتوني از استوديوي ترايدنت واردور استريت آشنا ميشوند. جان تحت تأثير گروه قرار گرفته است و برايان و راجر را از Smile به ياد ميآورد. او توليدكنندهي تكآهنگ Earth براي Smile بود. از جك نلسون دعوت كردند كه به گروه كمك كند. در فوريه 1973 ، ترايدنت برنامه‌اي ترتيب داد كه گروه در برنامه "Sounds of Seventies" درBBC حضور بابد كه اين فرصت استثنايي براي گروه بود. جك نلسون در يك فستيوال كه همه‌ي كمپاني‌هاي بذرگ حضور داشتند ، شركت كرد ويك دمو از queen را به Roy Fetherstone ( كه يكي از مجريان EMI است ) مي‌دهد. روي كار گروه را مي پسندد. و جك به دروغ مي‌گويد كه كمپاني‌هاي زيادي آماده قرارداد با آنها هستند! و اين باعث مي شود كه روي يك پيغام براي اعضاي گروه بفرستد و از آنها بخواهد كه دست نگه دارند و با هيچ شركتي قرارداد نبندند! سرانجام در ماه مارچ با EMI قرارداد مي بندند. در آمريكاي شمالي، گروه با شركت Elektra قرارداد مي‌بندد. تمامي كارهاي آلبوم اول با اعضاي گروه است. پشت جلد آلبوم كلاژي از عكسهايي است كه بچه‌هاي گروه و هم‌اتاقي‌هايشان گرفته اند! روي جلد عكسي‌است از فردي بر روي صحنه و دو نورافكن از پشت او بر صحنه مي تابد. آلبوم در 13 جولاي 1973به بازار آمد و نام آلبوم Queen بود. توضيحات آلبوم شامل اين جمله‌ي ابدي مي شد: No-one played Synthesisers ! اسامي پيشنهادي ديگر براي آلبوم اينها بودند: "Top Fax, Pix and Info" و "Deary Me"


بعضي منتقدين از گروه خوششان نيامده بود و آنها را پاسخ بريتانيا به عروسكهاي نيويوركي ناميدمد.. اين رابطه بد با منتقدين مجلات در تمام طول كار گروه تا انتها، ادامه داشته.. در 12 نوامبر Queen اولين برنامه‌شان را به همراهي گروه Mott the Hoople ، در Leeds Town Hall اجرا كردند. تور گروه خيلي عالي پيش رفت و Mott از آنها دعوت كرد كه در تور آمريكه آنها را همراهي كنند..

راجر مي‌گويد: Mott عالي بود.. اونا يه گروه واقعي --- ، مواد مخدر و راك اند رول بودن..!

در اين سال Queen در بسياري از نضرخواهي هاي مجلات ، به عنوان بهترين گروه جديد، انتخاب شد كه چندان خوشايند روزنامه‌نگارن منتقد آنها نبود..
1974 ،سالي بود كه حركت گروه سرعت گرفت.. Ronnie Fowler كه از روساي EMI بود، روي گروه سرمايه‌گذاري خوبي كرد و به هركسي كه مي‌توانست، آنها را معرفي كرد. در اوايل سال ،آلبوم Queen II آماده انتشار بود اما به دليل يك اشتباه تلفظ در آلبوم و همچنين بحران نفت در بريتانيا، گروه ترجيح داد تا كمي صبر كنند..
راجر: سخت است كه يك آلبوم كه به بقيه ترجيح مي‌دهم را نام ببرم، اما كارهايي كه روي آلبوم دوم ، طرف دوم آن كرديم را دوست دارم.. همه آن به يك سو است و خيلي حماسي است. از نظر موسيقايي واقعاً جسورانه است...

"See What A Fool I've Been " در ليست بريتانيا شماره 10 مي‌شود.. بعد از موفقيت اين تك‌آهنگ و آلبوم جديد ، گروه اولين تور خودش را در بريتانيا برگزار كرد. تور خيلي خوب برگزار شد و در اواسظ تور بود كه آلبوم Queen II رتبه 5 جدول را بدست آورد. تور بعدي گروه در آمريكاي شمالي نيمه كاره ماند و گروه براي كار روي آلبوم بعدي، به انگليس برگشت. در سپتامبر همين سال، آلبوم دوم گروه، 100000 نسخه فروش كرد. در 11 اكتبر، تك‌آهنگ Killer Queen به بازار آمد و در UK شماره 2 شد. برايان:Killer Queen يك نقطه بازگشت براي گروه بود. اين آهنگ محشري بود كه نوع موسيقي ما رو خوب معرفي ميكرد و ما به ناچار مجبور بوديم كه اون رو به عنوان يه موفقيت براي خودمون حساب كنيم.

رابطه گروه با شركت ترايدنت بد شد و آنها Jim Beach را به عنوان وكيل انتخاب كردند.

در ژانويه1975 تك‌آهنگ ديگري به دام Now I am here آماده مي‌شود.در 18 اين ماه جان با ورونيكا تتزلاف ازدواج مي‌كند. در 18 آوريل، اولين كنسرت گروه درژاپن برگزار مي‌شود. بعد از بازگشت به بريتانيا ، فردي جايزه Ivor Novello را براي اهنگ KillerQueen ميگيرد. تك آهنگ بعدي‌گروه Bohemian Rhapsody بود. كروه با 4500 پاوند، اولين ويدئوي خودش را براي اين آهنگ ساخت.. اين آهنگ در 31 اكتبر به بازار آمد و غوغايي در بريتانيا به پا كرد.. و در 25 اكتبر شماره يك ليست UK شد و تا 9 هفته در همانجا باقي ماند! آلبوم "A Night At The Opera", در ماه دسامبر منتشر شد. نام آلبوم از فيلمي با همين نام، ساخته‌ي برادران ماركس، گرفته شده بود.اين آلبوم پرخرج‌ ترين آلبوم تهيه شده تا آن روز شناخته شد. اين آلبوم در بيش از 6 استوديو ضبط شده بود. آهنگ Death On Two Legs كه به شخص گمنامي تقديم شده بود براي گروه دردسر درست كرد و Norman Sheffield كه ادعا كرده بود اشعار آن درباره‌ي او است، گروه را تهديد به شكايت كرد..

فردي يك بار ديگر جايزه Ivor Novello را ( اين بار به خاصر Bohemian Rhapsody ) ميگيرد.(1976). اين آهنگ تاكنون به تنهاي يك مليون نسخه فروش كرده و گفته مي‌شود كه بزرگترين آهنگ از سال 1957 تاكنون است. سومين تور گروه در 20 ژانويه برگزار شد. تمام 4 آلبوم گروه در ليست 20 آلبوم برتر، قرار ميگيرد.( چنين اتفاق تاكنون براي هيچ گروهي رخ نداده است.) در ماه ژوئن جان آهنگ "You're My Best Friend" را براي گروه مي‌سازد. يك وثدئو هم براي اين آهنگ ساخته شد. در 18 سپتامبر گروه در Hyde Park لندن در، براي صد پنجاه هزار نفر ( به مناسبت سالروز مرگ جيمي هندريكس) كنسرت داد. در اواخر كنسزت ، چون كنسرت بيش از حد معمول طولاني شده بود، پليس برق پارك راقطع كرد تا گروه مجبور به ترك آنجا شود!!برايان : من فكر ميكنم كنسرت هايد پارك يكي از مهمترين اتفاقات دوران فعاليت ما بود. خيلي تاثير مهمي داشت ، چون ما تا آن موقع در كشورهاي زيادي اجرا كرده بوديم، ولي انتظار همچين استقبالي رو در انگليس نداشتيم.

كار بر روي آلبوم بعدي شروع شد. در 12 نوامبر آهنگ "Somebody To Love" ساخته شد كه فيلمش حاوي صحنه‌هاي از اين كنسرت بود. اين آهنگ در ليست UK شماره 2 شد. گروه براي ديدن يك مسابقه(Race) اسب دواني ، مهمان ميشود و به طور اتفاقي همه‌ي اعضاي گروه( بدون اينكه از نظر هم و از سابقه اسبها مطلع باشند) روي يك اسب شرط بندي ميكنند و همان اسب هم برنده ميشود!!

آلبوم بعدي با نام "A Day At The Races" بيرون مي آيد. نام آلبوم باز هم از يكي از فيلكهاي برادران Marx گرفته شده. آلبوم در UK شماره 1 ميشود..

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

در آمريكا كنسرتي به همراهي Thin Lizzy برگزار كزدند . اهنگ "Tie Your Mother Down" ساخته شد . در ماه مارس آنها به دعوت گروچو ماركس ( يكي از برادران ماركس) به لس آنجلس رفتند. "We Are The Champions" و "We Will Rock You" ساخته شدند كه تبديل به آهنگهايي بين المللي شدند . در اكتبر1977، گروه يك جايزه به عنوان بهترين تك آهنگ در 25 سال گذشته ، براي (Bohemian Rhapsody) گرفت. دو روز بعد آلبوم بعدي گروه به نام "News of the World" به بازار امد. طرح روي جلد البوم كار Frank Kelly Freas است. نقاشي روي جلد، يك غول را با يك انگشت زخمي نشان ميدهد، كه يك انسان بي‌جان را در دست گرفته. (به جز اين البوم) تاكنون هميشه خود اعضاي گروه ، روي جلد آلبومهايشان را طراحي كرده‌اند. اين البوم هفت ميليون نسخه فروش كرد.فردي از دوست دخترش جدا مي‌شود و يك خانه‌ي شيك در لندن براي او مي‌خرد.گروه تصميم مي‌گيرد بدون مديرش John Reid ( كه همزمان مدير برنامه Elton John هم بود) به كار ادامه دهد. فردي:ما ديگه احتياجي به يك مدير مثل جان، نداشتيم. در موقعيتي بوديم كه خودمان كارمان را پيش ببريم.

در جولاي 1978 گروه براي ضبط آلبوم بعديشان Jazz به سوييس و فرانسه رفتند."Fat Bottomed Girls" و "Bicycle Race" در اين آلبوم بود و براي ويديوي اين دو آهنگ ، تصميم گرفتند از پنجاه زن لخت كه دوچرخه سواري مي‌كنند فيلم بگيرند! مسابقه‌يي در ويمبلي برگزار شد و تعداد بي‌شماري داوطلب براي اين كار حاضر شده بودند! برنده‌ي مسابقه بر روي جلد اين اهنگ جا ميگرفت! Jazz در نوامبر به بازار آمدو شماره 2 شد.

linkin_park
01-12-2007, 15:58
مرسی اطلاعات خوبی بود ...

راستش من یه 2 هفته اس رفتم تو کار Seether ... خیلی حال میکنم باهاش مخصوصا وکالش ... اگه میتونی یه بیو ازش بذا !

Greatone
02-12-2007, 21:44
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وقتي به موسيقي و راك اند رول دهه شصت مي نگريم هاله اي از ابهام بر چهره موسيقي اسرارآميز و رويايي ان دوران نمايان مي گردد.كيست كه توانايي انكار شور و شعف ،بي پروايي،خلاقيت و نوآوري موسيقي آن دوران را داشته باشد؟كيست كه پديده شگفت انگيز دهه شصت - بيتل ها-را به فراموشي بسپارد؟ زمستان 1964يادآور بيماري لاعلاج آن دوران است و تب بيتل شيدايي كه گريـبــان صدهاهزار جوان بريتانيايي را گرفت! جنوني مبهم و ناشناخته كه در كوتاهترين زمــــان سرتاسربريتانيا را پيمود و ناگهان از آتلانتيك سردراورده و در آمريكا ريشه دوا ند.ترانهI WANT TO HOLD YOUR HAND نخستين شوك بيتل ها بود .ترانه زيباي بيتل ها صدرنشين جدول موسيقي انگلستان شد و موجي از شگفتي را در ميان جوانان انگليسي پديد اورد.يك هفته بعد ترانه اي ديگر خواب را از چشمان آنان ربود ترانه اعجاب انگيز PLEASE ,PLEASE,ME بيتل ها را در صدر جدول موسيقي آمريكا و انگلستان قرار داد.اوضاع از اين هم عجيب و غريب تر بود! پنج ترانه نخست جدول موسيقي انگلستان از بيتل ها بود و سال هنوز به پايان نرسيده بود كه 29 ترانه بيتل ها همگي به عنوان برترين هاي موسيقي آمريكا و انگلستان معرفي شدند.
مشهورترين و موفق ترين گروههاي موسيقي عصر حاضرحتي به اندازه يك چهارم موفقيت بيتل ها را كسب نكرده اند!!حتي گروه موفق و پر اوازه OASIS كه تقليدي سطحي و كم مايه از بيتل ها است نيز در برابر جادوي بيتل ها ناتوان مانده اند.اد سوليوان ED SULIVAN مجري خشك و جدي تلويزيون در برنامه اي زنده كه از فرودگاه HEATHROW لندن پخش ميشد در برابر جواناني كه سر از پا نمي شناختند و مبهوت و خيره منتظر ورود بيتل ها بودندگفت:مگر بيتل ها چه كساني هستند كه شما اينچنين ديوانه و آشفته وار آنها را دوست مي داريد؟سپس با هيجان خاص خود بيتل ها را به مبارزه طلبيد!نخستين برنامه تلويزيوني زنده بيتل ها در فوريه 1962 هفتاد ميليون نفر شاهد نخستين هنرنمايي تلويزيوني بيتل ها بودند. در ابتداي برنامه پيام تبريك الويس پريستلي ستاره موسيقي راك بر شور و هيجان برنامه افزود و تشويق و شادي بينندگان را به دنبال داشت. جوانان آن دوره خوب به ياد دارند كه در زمان اجراي شوي تلويزيوني بيتل ها مردم آمريكا بيش از هر زمان ديگري به روحيه اي شاد و نشاط و سرزندگي نيازمند بودند.غم فقدان رييس جمهور جوان و كاريزماتيك كه دو ماه قبل از آن مورد سؤ قصد قرار گرفته و به قتل رسيده بود موجي از نااميدي را در ميان جوانان به وجود آورده بود و شايعه جنگ نيز به اين وضعيت دامن ميزد.اما سرنوشت طالع ديگري را براي اين چهار جوان تازه از راه رسيده رقم زده بود طالعي بس نيك! با نگاهي به گذشته درمي يابيم كه بيتل ها با روحيه اي شاد و سرزنده،جادويي بي انتها و دورانديشي و شعور موسيقيايي انكارناپذير و قدرت اعجازانگيز خوددر تغيير حالات و روحيات جوانان ان دوره سهم به سزايي داشتند.هارموني بي نظير و سحرآميز بيتل ها، شوخي ها،لطيفه ها و لبخندهاي به يادماندني،آنها را از ساير گروهها و خوانندههاي آن دوره متمايز مي كرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بيتل ها از دنييايي ديگر آمده بودند!واقعيت اين بود كه انها از بندر ليورپول در شمال غربي انگلستان امده بودند.جان لنون سال 1940 در ليورپول متولد شد.پدر لنون او و مادرش را رها كرده و ناپديد شده بودو سرپرستي جان را عمه اش بر عهده داشت.پسر بچه اي عصبي كه عاشق موسيقي بود. مادر لنون گيتاري براي او خريده بودكه روي آن برچسبي با اين عبارت ديده مي شد:اين گيتار در برابر شكستگي ضمانت ميشود.لنون به سرعت نواختن گيتار را فرا گرفت و نخستين آهنگي كه نواخت THAT WILL BE THE DAY بود ترانه اي زيبا از بادي هالي خواننده مشهور راك! پل مك كارتني در سال 1942 متولد شد و خيلي زود نزديكترين دوست و يار صميمي لنون شد.ترانه سرايي و خواندن برخي از بهترين ترانه هاي بيتل ها را مك كارتني به عهده داشت.او نيز در كودكي مادر خود را بر اثر ابتلا به سرطان از دست داده بود و تا حدودي با روحيات لنون همخواني داشت.در سال 1957 لنون گروه QUARRYMEN راتشكيل داد و در همان سال دوست و همكلاسي مك كارتني يعني جورج هريسون به آنها پيوست در حالي كه تنها 14 سال داشت! در سال 1960 آنها عنوان SILVER BEATLES را براي گروه خود برگزيدندو با پيوستن پت بست به گروه انها سفر به آلمان را آغاز كردند و در كلوبي در شهر هامبورگ به مدت يكهفته به اجراي برنامه پرداختند. در سال 1962 پت بست جاي خود را به يك طبال ليورپولي داد. رينگو استار با نام اصلي ريچارد استاركي متولد 1940 در ليورپول. بعد از اجراي چندين برنامه به مديريت برايان اپستاين و با همكاري شركت اي.ام.آي نخستين آلبوم استوديويي گروه با نام DO LOVE ME به دنياي موسيقي عرضه شد! كريسمس سال 1963PLEASE PLEASE ME ترانه شماره يك لقب گرفت و تب بيتل شيدايي گسترش يافت . عموما اعتقاد بر اين است كه در زمان ورود بيتل ها به آمريكا پيشگامان موسيقي راك اند رول نظير چاك بري ،ليتل ريچارد و الويس پريستلي به تدريج به بوته فراموشي سپرده شده و جاي خود را به خواننده نماهايي چون فرانكي آوالون و چابي چكر دادند اما حقيقت اين نيست. گرچه الويس در سال 1958 به خدمت زير پرچم فراخوانده شد و پس از بازگشت نيز هرگز موفقيت دوران گذشته را كسب نكرد و بادي هالي خواننده شهير راك اند رول در سانحه هوايي سال 1959 به قتل رسيد و چاك بري و ليتل ريچارد و جري لي لويس از دور خارج شدند اما صحنه از موسيقي خوب و ارزشمند و بالغ خالي نبود…در سال 1963 يكسال قبل از تولد و هنرنمايي بيتل ها دنياي موسيقي راك به نام بزرگاني چون دريفترز ، بيچ بويز، روي اوربيسون ، سام كوك ، ميراكل ، موتاون ، مارتا وندلاس و گروههايي نظير كريستال و رونتس مزين بود. آنچه كه بيتل ها را از اين بزرگان متمايز ميكرد جذابيت پر زرق و برق ، خيره كننده و جلوه گر و ارتباطات عاطفي و تاثيرگذار گروه بود كه در فيلم مشهور شب يك روز سخت با بازي بيتل ها به خوبي نمايان بود.اندرو ساريس منتقد سرسخت و سرشناس به اين فيلم لقب همشهري كين فيلمهاي JUKEBOX را داده است ! در سال 1965 بيتل ها به چنان شهرتي دست يافته بودند كه مشهورترين جايزه بريتانيا يعني جايزه سلطنتي به انان تعلق گرفت . جايزه ام . بي. اي در كاخ سلطنتي باكينگهام به اين چهار اعجوبه جوان موسيقي انگلستان اهدا شد. رينگو استار پس از دريافت جايزه گفت: تا هنگام مرگ اين جايزه را نگاه خواهم داشت تا آ ن هنگام كه با من دفن شود. در سال 1965 آلبوم تحسين برانگيز THE RUBBER SOUL همراه با ملودي هاي روحبخش و ترانه هاي بسيار زيبا شهرتي جهاني را براي بيتل ها به ارمغان آورد. پس از برگزاري كنسرت بزرگ بيتل ها در سال 1966 كه در سانفرانسيسكو برگزار شد آنها فعاليت خود را به ضبط ترانه ها در استوديو محدود كردند. آلبوم مشهور REVOLVER در سال 1966 و حماسه انديشمندانه بيتل ها يعني آلبوم زيبا ، مشهور و به يادماندنی SGT.PEPPER”S LONELY HEARTS CLUB BAND در سال 1967و آلبوم WHITE ALBUM در سال 1968 و اثر درخشان و بي بديل گروه يعني ABBEY ROAD در سال 1969 حاصل تلاش گروهي آنان در اين چند سال بود . ميليونها عاشق و طرفدار موسيقي دوران سخت و تاريك دهه شصت را با نور خيره كننده بيتل ها سپري كردند و ترانه هاي اين گروه كليد حل معماهاي شگفت انگيز آن دوران گرديد. اما جدايي مك كارتني و لنون از يكديگر ضربه مهلكي را به گروه وارد آورد و در نهايت باعث از هم پاشيدگي گروه شد .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جان لنون با يوكو اونو هنرمند آوانگارد ژاپني و پل مك كارتني نيز با ليندا ايستمن عكاس موسيقي راك ازدواج كردند و فاصله بين لنون و مك كارتني عميق تر شد . در سال 1969 لنون تصميم بر انحلال بيتل ها گرفت ام با مخالفت مك كارتني روبرو شد ولي يكسال بعد خود مك كارتني خبر انحلال بيتل ها را اعلام كرد و موفقترين و پرآوازه ترين گروه موسيقي دنيا در آستانه فروپاشي قرار گرفت . فروش يكصد ميليوني ترانه ها و پاياني اينچنين تلخ و ناگوار همه چيز تمام شد. مك كارتني و همسرش اقدام به تشكيل يك گروه كرد و جورج هريسون با گرايش عميق به عرفان شرقي در خود فرو رفت و به فراموشي سپرده شد و در نهايت در غربت و انزوا در خانه دوست و يار هميشگي خود پل مك كارتني جان سپرد . رينگو استار نيز به تنهايي به ضبط ترانه هاي مورد علاقه خويش پرداخت و در چند برنامه تلويزيوني نيز ظاهر شد. جان لنون نيز به نيويورك رفت جايي كه هميشه دوست ميداشت و سرانجام در سال 1980 روي صحنه به ضرب گلوله يكي از هواداران مجنون بيتل ها به قتل رسيد و اين پايان بيتل ها بود اما نه براي ترانه هاي آنان كه ابدي بوده و در ياد و خاطر هواداران بيتل ها جاري و زنده و پويا خواهد بود.

Doyenfery
03-01-2008, 03:45
بیوگرافی Camel -1

کمل داستانی دراز دارد .این گروا ایرلندی الاصل که آن را در زمره ی راک پیشرو (progressive Rock) - و حتی گاه بهترین در این دسته قرار می دهند ، با سه نوازنده ی بلوز به نام های اندرو لاتیمر (خواننده / گیتاریست) ، داگ فرگوسن (گیتار بیس) و اندی وارد (درامر ) به همراه چهره شناخته شده بلوز درانگلستان پیتر باردنز در سال 1972 شکل گرفت .هیچ یک از اعضای گروه به یاد ندارند چه زمان و به چه علت چنین نامی برای گروه خود برگزیدند .
انها نوایی که گروه کاروان در روز های اوج خود داشت را با اولین آلبوم خود به نام کمل گسترش دادند : آلبومی دلنشین ، کل یافته از قطعات گوناگون با رنگ و بویی جاز گونه در سطح بالای خود .گروه با ارائه آلبوم های بعدی خود به نام های "سراب" (1974) و "غاز برفی" با موسیقی بیکلام ، که بر مبنای رمانی با همین نام از نویسنده ی آمریکایی ، پاول گالیکو بود ، با تاثیر گذاری فوق العاده اش کمل را به اوج خود رساند . این آلبوم رکورد شکن تجاری کمل بود که از سوی کمپانی Melody Maker انتشار یافت و با کیفیت بسیار بالای خود - که کماکان از برترین آثار کمل به شمار می آید -، جایزه ی Bright Hope)) در صحنه پاپ / راک انگلستان برای گروه به ارمغان می آورد .
پس از ارائه آلبوم بعدی ، "ماه زدگی " در سال 1976 ، که از همان شیوه پیروی می کرد ، گروه ، گروه اولین تغیرات را در اعضا تجربه کرد . "مل کالینز " (نوازنده ساکسیفون / فلوت) وارد شد و فرگوسن بیرون رفت ، چرا که لاتیمر و باردنز دیگر اشتیاقی به گسترش جاز در گروه نداشتند. ریچارد سینکلر جایگزین فرگوسن شد ، کسی که اندی وارد ، کار او را در گروه های carvan, Hatfield و North می پسندید . متاسفانه با این ترکیب اعضا در آن زمان شاید در مدت فعالیت گروه بهترین بود ، اما آلبوم هایی که در آن مدت ضبط شدند ، چنانکه انتظار می رفت خوب نبودند . قطعات بی کلام کوتاهتر شد و جنبه تجاری ترانه ها بیشتر شد ."رقص باران" (1977) و "مشتاق "( 1978) ، حاصل این دوران بودند . به ویژه آلبوم مشتاق به دلیل ساختار (دیسکو) وارش بر این تنزل دامن می زد .
در سپتامبر 1978 ، باردنز گروه را ترک کرد و دو کیبوردیست پیشین Carvan به نام های دیوید سینکلر و یان شل هاس جایگزین وی گردیدند . ولی این ترکیب رویایی هرگز برای کاری نو به استودیو نرفت و در اوایل 1979 با جدا شدن پسر عمو (سینکلر) ها ، از هم پاشید و دلیل آن هرگز آشکارا مشخص نشد . با ترکیب نو و جذاب لاتیمر ، وارد ، شل هاس ، کالین بیس و کت واتکینز (کیبوردیست گروه آمریکائی Happy the man ) کمل باز هم در یافتن جانی تازه نا کام ماند تا سر انجام قطعه ای باشکوه و زیبای "یخ" از آن ، که در آن زمان بهترین بود ، با استقبالی چشمگیر مواجه شد.

Doyenfery
03-01-2008, 03:49
Slow Yourself Down


They tell me you're searching for a new place,
They tell me tomorrow will have a true face.
They say that I don't understand,
When you speak of your summertime land -
Just slow yourself down, I'm coming along.

They tell me your past often hurt you,
And even your friends, they would desert you.
But now you are beginning to see,
The same things have happened to me -
Just slow yourself down, I'm coming along.

You tell me your dreams have been broken,
And not enough words have been spoken.
The time has come to see it through.
Slow down 'coz I'm coming with you -
Just slow yourself down, I'm coming along.



آرام برو


به من می گویند خانه ای نو را می جویی
به من می گویند فردا چهره ای خواهی داشت
می گویند که من نمی فهمم
وقتی از خانه ی تابستانی خود می گویی
فقط آرام برو ، من نیز پا به پایت می آیم

به من می گویند گذشته ات غالبا آزارت می دهد
و حتی دوستانت ، آنها نیز رهایت می کنند
و اکنون ، تازه می بینی
که همین ها برایم پیش آمده
فقط آرام برو ، من نیز پا به پایت می آیم

به من می گویی که رویاهایت بر باد رفته اند
و واژه ها ، آن طور که باید ادا نشده اند
آرام برو عمو زاده ، من نیز پا به پایت می آیم
فقط آرام برو ، من نیز همراهت می آیم ...

Doyenfery
03-01-2008, 04:04
Seperation


You know we're fighting every day,
It's as if somehow we've lost our way.
When we'd first begun, yeah, we lived as one,
Now as time goes on, we move our own way.

It's just no use in going on
When all the feeling now has gone.
You know we both have tried,
Yeah, we both have lied,
Now as tears subside, we move our own way.

Separation's the only way...
Separation starts today...



جدایی


می دانی هر روز در جنگیم
انگار طوری راه خود را گم کرده ایم
وقتی برای بار اول شروع کردیم
آره ، همه یک جور زندگی می کردیم
حالا ، هر چه زمان می گذرد
هر یک از ما به راه خود می رویم

حال دیگر احساسی نمانده
هیچ سودی در پیشرفتمان نیست
می دانی ما هردو تلاش کردیم
آره ، هردو تلاش کردیم
آره ، هر دو دروغ گفتیم
حالا که اشک ها فرو می نشینند
هر یک از ما به راه خود می رویم

جدایی، تنها راه است
جدایی ، امروز شروع می شود ...

Doyenfery
03-01-2008, 04:12
Freefall


I'm in a freefall, like a snowflake falling,
Down, down, down, down, down.
I close my eyes inside my head I starfall
Helpless to the ground.
Down, down, down, down, down, oh yeah.

Smoke rings around me and bright sparks of fire
Flash by as I go.
I've got the feeling and it takes me higher
Than I'll ever know.
Go, go, go, go, go. Oooh


سقوط آزاد


دارم سقوط آزاد می کنم ، درست مثل یه دونه برف
پایین ... پایین ... پایین ... پایین ...
چشمامو می بندم ;
بیچاره ها تا زمین
پایین ... پایین ... پایین ... پایین ...

همین که می رم
حلقه های دود و جرقه های نورانی آتیش
یه باره شعله ور می شن
حالا احساسی خاص بهم دست داده
که بالاترم می بره
بالاتر از هر جای دیگه که دیده بودم
همین طور می رم ،می رم ،می رم ،می رم ....

Doyenfery
06-01-2008, 21:42
never let go


Crazy preachers of our doom
Telling us there is no room.
Not enough for all mankind
And the seas of time are running dry.
Don't they know it's a lie...

Man is born with the will to survive,
He'll not take no for an answer.
He will get by, somehow he'll try,
He won't take no, never let go, no...
I hear them talk about Kingdom Come,

I hear them discuss Armageddon...
They say the hour is getting late,
But I can still hear someone say,
This is not the way...

never let go



هرگز کنار مکش


واعظان شوریده فکر سرنوشت ما
به ما می گویند هیچ منزلگاهی نیست
این برای بشر کافی خواهد نبود
دریاهای زمان در حال خشک شدنست
و آنان نمی دانند که کلامشان دروغی بیش نیست

انسان با آرزوی زیستن زاده شد
او برای پاسخ هم که شده ، "نه" نخواهد گفت
به پیش خواهد رفت ،به نوعی تلاش خواهد کرد
"نه" نخواهد گفت ، هرگز از پیش روی باز نمی ایستد ، هرگز ...

شنیدم از بازگشت ماکوت می گویند
شنیدم صحبت از آرماگدون است
می کویند وقتش دارد دیر می شود
با وجود این ، هنوز می شنوم کسی می گوید
این راهش نیست ...

هرگز کنار مکش...

Doyenfery
06-01-2008, 21:49
A Song Within A Song


The sun has left the sky
Now you can close your eyes
Leave all the world behind until tomorrow
The dream is like a song
It leads you on and on
The piper plays his tune so you must follow

So far beyond the sky
Not knowing how or why
You realize the feeling is forever
And though another day
May steal your dreams away
You and the song will always stay together


آوازی در آوازی دیگر


خورشید آسمان را ترک گفته
اکنون چشمانت را ببند
دنیا را رها کن تا فردا صبح
رویا ، به آوازی می ماند
که پیشتر و پیشتر می بردت
نی زن ، نغمه های خود را می سراید
تو نیز همراهی کن

آن سوی آسمان ، در دوردست ها
در حالی که نمی دانی چرا یا چگونه ،
در می یابی احساس ، جاودان است
گرچه روزی دیگر
رویاهایت را می رباید
اما تو و آواز ،
همیشه با هم خواهید

Doyenfery
07-01-2008, 00:51
روند یاد شده در بالا ادامه داشت تا آغاز دوره ی ارائه ی یک آلبوم با مفهوم یکدست به نام "عریان" (1980) که تا آن موقع کمترین جنبه ی تجاری و پیچیدگی را داشت; آلبومی بسیار موزون که بیشتر آن بدون کلام بود و موفقیت آغازین گروه را یاد آور می شد .از اینجا بود که دوره ای جدید و سودمند با همکاری "سوزان هوور " شاعر جدید گروه ، آغاز گردید .سوزان هوور ، یکبار در 1976 برای برنامه رادیویی خود گفتگویی را با اندرو لاتیمر صورت داد و بدین ترتیب با کمل آشنا شد و به آن پیوست . وی در اواسط دهه ی 80 با اندرو لاتیمر ازدواج کرد . سوزان ، هم اکنون مدیریت کمل را نیز بر عهده دارد . تا آخر دهه ی 80 ، (عریان) تنها آلبومی بود که با ترکیی ثابت از سوی کمل ارائه شد . "عامل انفرادی " (1982) ، از سوی افرادی که هیچ یک (جز اندرو و سوزان) تمام وقت کار نمی کردند ارائه شد.اندی وارد ناچار بود برای قطع مچ دست خود در بیمارستان بستری شود (به دلیل آثار الکل وی دیگر نتوانست به گروه باز گردد). دیوید پتن و کریس رین بو (از همکاران آلن پارسوز) هنگام ضبط "عریان" در استودیوی "Abbey Road " به همراه آنتونی فیلیپس (گیتاریست اصلی گروه Genesis ) دیده شدند . لاتیمر بار دیگر زیر فشار قرار گرفت که آلبومی دارای قطعات تجاری ارائه داده است که منظور "آلبوم انفرادی " بود و واقعا می توان این آلبوم را ساده ترین کار کمل دانست . نیرو و استعداد کمل واقعا در جذب مخاطب از راه کارهای پاپ نیست .خوشبختانه قطعه هایی از آلبوم اخیر همچون " سسکواچ" و "خواست دل" از زیر سوال رفتن حیثیت کمل جلوگیری کرد!
با وجود ناکامی "عامل انفرادی " ، کنسرتی که مناسبت دومین دهه تشکیل کمل با نام " کمل در راه" (1982) اجرا شد ، به خاطر کیفیت بالای خود آینده کمل را محفوظ داشت و نشان داد این گروه ، حتی اگر از لاتیمر و همکاران آلن پارسونز نیز تشکیل شده باشد، (به همراه کت واتکینز که اکننون بازگشته بود ) ، هنوز میتواند جادوی تجسم اولیه خود را حفظ نماید.علی رغم این که ابزار کار چندان مناسب نبود ،آلبوم بعدی ، " مسافر بی حرکت" (1984) ،دومین آلبوم کمل با مفهوم یکدست ، که از دو بخش شدن شهر برلین با دیوار برلیت الهام گرفته بود، بار دیگر کمل را به قله خود رساند. شعر ها ، با همکاری سوزان لطافت دیگری یافته بودند و سبک موسیقی ، گرچه چندان تغیری نسبت به سایر آثار برجسته ِ گروه تا آن زمان ، نکرده بود ، اما چیزی بسیار نافذ در آن بود که باعث شد " مسافر بی حرکت " تبدیل به بزرگترین موفقیت هنری و تجاری کمل تا آن زمان شود. افرادی دیگری چون "تان شِرپنزل (کیبوردیست ماهر که پیشتر در گروه آلمانی kyak بود) و" پاول برگس " (درامر ، که قبل از آن با گروه های 10CC و Jethro tull)همکاری داشت) در ضبط این آلبوم حضور داشتند و تا اوایل دهه 90 نیز به لاتیمر وفادار ماندند.
بین سالهای 1986 تا 1992 ،کمتر چیزی از کمل شنیده می شد. به طور جدی شایع شده بود که کمل بر چیده شده است و لاتیمر دیگر فعالیت نخواهد کرد.بعد ها مشخص شد که لاتیمر پس از ناکام ماندن گفت و گوهایی که با تهیه کنندگان انگلیسی گرده بود ، به کالیفرنیا مهاجرت کرده است تا به فعالیت مستقل بپردازد . در این مدت وی مشغول کار بر روی سومین آلبوم مفهومی خود نیز بود ."غبار رویا" ، که بر اساس کتاب خوشه های خشم " اثر جان اشتینبک نگاشته شده است ، آلبومی ست بسیار موزون ، آرام و تاثیر گذار که کمترین شباهتی به آلبوم های کمل در سال های آغازین خود دارد. این اثر برجسته ، که آغاز واکنش اندرو و سوزان لاتیمر به خاطر دئری از زادگاهشان بود ،با گشودن فصلی نو در سبک کاری کمل ، بیش از پیش این گروه را در اذهان صاحب نظران مطرح کرد . حین ضبط آلبوم ، به خاطر کناره گیری شرپنزیل ،لاتیمر ناگذیر شد برای اجرای مطلوب تر ، جهت ضبط قسمت های کیبورد به هلند سفر کند. کالین بیس و برگس هر دو در " غبار رویا " با لاتیمر همکاری کردند .

Doyenfery
20-01-2008, 04:23
برای ضبط کمل ، اندرو و سوزان بار دیگر با مشکل توافق با شرکت های تولیدی مواجه شدند و در نهایت تصمیم گرفتند این مانع را برای همیشه از سر راهشان بردارند . آنها شرکتی به نام Camel Productions را بنا گذاردند و "غبار رویا " نخستین محصول آن بود . البته C.p تنها برای انتشار آثار کمل بنا نهاده شد.
پس از "غبار رویا " ، لاتیمر ، کنسرتی جهانی به همراه کالین بیس و برگس به اجرا گذارد .میکی سیموندز ، کیبوردیست گروه fish و مایک الد فیلد نیز به آنها پیوستند .استقبال شنوندگان بسیار گرم بود و مجموعه ای فوث العاده عالی به نام " هرگزکنار مکش " از سوی شرکت " Camel Productions " در 1993 انتشار یافت .تندرو لاتیمر ، دو سال بعد را به تصنیف آلبومی در ادامه " غبار رویا " اختصاص داد .
"بندرگاه اشک " ، چهارمین اثر کمل با موضوع خاص ، قله اوج این گروه بود . متن دلنشین سوزان و موسیقی فوق العده اندرو لاتیمر ، دوری از " نسیم ایرلندی " به شیوه عالی در جان شنونده توصیف می کند.موسیقی از داستانهایی درباره ی بندری در ایرلند به نام کاب الهام گرفته که به "بندرگاه اشمک" نیز مشهور است ; زیرا آخزین چشم انداز مهاجران ایرلندی از سرزمین مادریشان هنگام سفر به " دنیای نو " به شمار می آمده است. این آلبوم در ژانویه 1996 منتشر شد و بار دیگر اثری در زمره بهترین های کمل قرار گرفت . کالین بیس ، دیوید پتن ف میکی سیموندز ،نیل پتن (فلوت) و می مک کنا (خواننده سلتیک که قطعه ((نسیم ایرلندی)) را در ابتدا و ((آوازی برای پدرم )) را در آلبوم اجرا مب کند ) ، در ضبط این آلبوم حضور داشتند . قطعه اخیر را لاتیمر به پدر خود ، استنلی لاتیمر (1913-1992) ، هنگام که هنگام مرگ در کنار بستر او حضور داشت ، تقدیم کرده است .
در بهار 1997 ، بار دبگر کمل به اجرای کنسرت هایی در کالیفرنیا و اروپای شمالی پرداخت .گروه زیر لاتیمر را در این اجرا ها همراهی کردتد :
دیوید استوارت (درامر ) ، فن پترسون (کیبوردیست)، کالین بیس ، میکی سیموندز .
قرار بود این آخرین کنسرت کمل باشد ولی اجرای زنده "بلوغ" ، در سال 1998 این قرار را منتفی کرد . منتخبی از آلبوم های پیشین کمل به همراه کل آلبوم " بندر گاه اشک" و قسمت هایی از آلبوم " غبار رویا " در این کنسرت به اجرا گذااشته شدند .
در هفتم اکتبر 1999، کمل ، با انتشار آلبومی به نام "رَجَز" موقعیت خود در عرصه موسیقی را بیش ار پیش مستحکم کرد . اندرو لاتیمر – آهنگساز ،تنها خواننده و نوازنده گیتار ، فلوت ، کیبورد و پرکاشن- این بار با ترکیب فضا های خاص محلی عربی ، و با الهام از اصئاتی که حرکت کاروان شتر در صحرا ایجاد می شود ، بار دیگر اثری متفاوت از دیگر آثار خود ارائه داده است . تم شرقی و کاملا سنجیده ی "رَجَز" ، این آلبوم را تبدیل به اثری بسیار دلنشین کرده است . کالین بیس ،تان شرپنزیل ، دیوید استوارت و بری فیلیپس (نوازنده ویولن سل ) دیگر نوازنده گان این آلبوم هستند . از آنجایی که لاتیمر در ساخت و اجرای این آلبوم بیشترین نقش را دارد و قطعات" واپسین نواخت " ، " فریاد " و " بی درنگ به قلبم " به نوعی تداعی گر احساسات وی در آستانه پنجاه و یکمین سال زندگی هستند ، می توان "رَجَز " را اثری فردی از سوی اندرو لاتیمر به شمار آورد
پایان

Doyenfery
07-03-2008, 12:58
برای هر کسی که موسیقی راک رو دوست داره و گوش میده یکی از شناخته شده ترین گروه ها گروه انگلیسی Rolling Stones هستش .
در طی چن روز آینده بیوگرافی گروه رو در طی چند قسمت خدمت دوستان قرار می دم ، امیدوارم مورد توجه قرار بگیره .:20:


Part I:

گروه انگلیسی Rolling Stones (در به در ها) یکی از موفق ترین گروه های موسیقی مردمی جهان در زمینه های هنری ، اجتماعی و اقتصادی محسوب می شود . این گروه بعد از گذشت چهار دهه هنوز بی وقفه به کار خود ادامه می دهد و طی این مدت طولانی جزو فعالترین گروه های مردمی بوده است .
پایه های اصلی این گروه توسط میک جیگر (Mick Jagger) و کیت ریچارد (Kith Richard)در سال 1962 بنا شد . این دو که دوستان دبستانی بودند ، پس از سال ها دوری روزی کاملا اتفاقی یکدیگر را در ایستگاه قطار ملاقلت کردند.
جگر صفحه ای از موسیقی بلوز به همراه داشت که توجه ریچارد را به خود جلب می کنند .ریچاردنوازنده آماتور گیتار بود واز قدیم به موسیقی بلوز علاقه فراوانی داشته است و همین علاقه مشترک به موسیقی بلوز جرقه همکاری و تاسیس گروهی به نام Rolling Stones را در ذهن این دو دوست قدیمی روشن می کند . نام Rolling Stones از یکی از ترانه های گروه مودی واترز که مورد علاقه هر دوی آنها بوده انتخاب شده است .
پس از مدتی کوتاه تیلور((Taylo و جونز (Jones) به گروه ملحق شدند و در کلوچ های کوچک لندن به اجرا برنامه های مختلف پرداختند. سال بعد وایمن (Wyman) جایگزین تیلور شده و با پیوستن واتس (Watts) به جمع آنها گروه شکل کاملتری پیدا کرد .
در اوایل کار Rolling Stones قطعاتی از آهنگسازان مشهور دوره خود را اجرا می کرد و اولین قطعه ای که از Rolling Stones بر روی صفحه گرامافون به بازار عرضه شد ، تک آهنگی به نام "بگو باشه" "Come on " اثر چاک بری "Chuck Berry" بود که در سال 1963 روانه بازار شد . اولین آلبوم این گروه در سال 1964 به نام "The Rolling Stones " (در به در ها) به بازار آمد که شامل 12 قطعه بود که باز هم اکثر آنها توسط آهنگساز ان آن دوره نوشته شده بودند ....

Doyenfery
07-11-2008, 22:32
part II


آلبوم عواقب (َAfter Math) اولین مجموعه ای بود که تمام آهنگ های آآن توسط اعضای اصلی گروه نوشته شده بود . از ان زمان جیگر و ریچارد آهنگسازان اصلی گروه فعالیت جدی خوذد را آغاز کردند و اکثر قطعات این گروه نیز توسط همین دو نفر نوشته شده است . البته در بسیاری از موارد هم از قطعات آهنگسازان خوب دنیا و حتی از همکاری دیگر اعضای گروه بهره برده اند .
Roling Stones فعالیت حرفه ای خود را از زمانی اغاز کرد که گروه انگلیسی بیتلز در اوج شهرت بود. گروه بسیار خلاق و توانمند از سال 1961 فعالیت حرفه ای خود را آغاز کرده بود و در سال 1964 یکی از موفق ترین آلبوم های خود را به نام " پایان روزی سخت " (Hard Day Night) به بازار عرضه کرد و از آن پس به طور متوالی با ارائه آلبوم های بسیار موفق خود در سال های 1965،1966،1967،1968،1969 رقابت را برای Rolling Stones بسیار سخت کرد . با این وجود در آغاز دهه هفتاد Rolling Stones گوی سبقتت را از بیتلز ربود و عنوان برترین گروه راک اند رول را به خود اختصاص داد .
Rolling Stones با سرعت پییش می رفت و در دهه 80 فرم های بسیار متنوعی از موسیقی را تجربه کرد . آثار این گروه از فرم های بلوز و راک اند رول به فرم های متنوع دیگری گسترش یافت که حاصل آن ترکیبی از فرم های راک ،هارد راک ، کانتری و کانتری بلوز با چاشنی هایی خاص از موسیقی منحصر به فرد Rolling Stones بود . کیت ریچارد با گیتار منحصر به فرد خود که پنج سیم دارد و به شکل G . D .G .B .D کوک می شود ملودی های بی نظیری را ارائه می دهد که با ساختار کلی موسیقی Rolling Stones که توسط جگر نوشته می شود هماهنگی فوق العاده ای ایجاد می کند

Rock Magic
08-11-2008, 02:05
کیت ریچارد با گیتار منحصر به فرد خود که پنج سیم دارد و به شکل G . D .G .B .D کوک می شود ملودی های بی نظیری را ارائه می دهد که با ساختار کلی موسیقی Rolling Stones که توسط جگر نوشته می شود هماهنگی فوق العاده ای ایجاد می کند
WOOOOW
آقا نیمدونستم...عجب....
حیلی جالب یک و نیم پرده جلو کوک میکرده...همین خلاقیت و متفاوت بودنه که جاودانه میکنه!!
مرسی

Mephisto
10-11-2008, 12:00
Guns & Roses و AC/DC بعد مدت طولانی آلبوم دادن که Black Ice" AC/DC "فروش خوبی داشته و رتبه اول جدول فروش رو در بیشتر کشورها به خود اختصاص داده .
Rolling Stones هم باید کم کم کنار بکشه با این سن و سالشون :13:

netspc
10-11-2008, 13:50
سلام
این 10 صفحه آخر که شده نیروانا شناسی ، پیشنهاد میکنم یه تاپیک جدید برای نیروانا و کرت کوبیان بزنید ;)

اما در مورد بحث شیرین راک :D
از خدایانی مثل:
duane allman مرحوم
jimmy page و گروه led zeppelin
blue oyster cult (سرمنشا سبکهای گروههایی مثل metalica)
گروه journey (سر منشا santana)
گروه the outlaws
گروه lynard skynard
b.b kings (استاد گیتار الکتریک بلوز)
van halen (شاید خیلی از موسقیهای بیکلامش رو از شبکه یک و دو سیمای جمهوری اسلامی به یاد داشته باشید ولی ندونید چه گروهی این موسقیهای پرانرژی رو میساخته ;) )
david lee roth
 steppenworlf
the who
اصلاً صحبتی نیست .
ببینم نکنه میخواید بگید اینا رو نمیشناسید ;)
این خدایان قدیمی در برابر هرکدومشون باید اینطوری کرد :42::42::42:
هرکدوم سبک و سیاق و زیبایی کار خودش رو داره ، البته لیست خدایان راک دروه رنسانس راک بیشتر از این حرفهاست الان حضور ذهن نداشتم فقط همینقدر یادم اومد نوشتم.

در مورد alt .rock هم گروههایی مثل:
tom petty and heart breakers
incubus
goo goo dolls
third eye blind
matchbox 20
gin blossoms
muse
oasis
him
rush
اصلاً هیچ بحثی در مورد اینکه hitهای اینها چیه ، سبک کارشون تفاوتهاشون و ... نیست.
:11: