PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : تك بيتي ها و دو بیتی های زیبا



صفحه ها : 1 2 3 4 5 [6] 7

pooria roohie
07-07-2007, 23:35
انکه از خلوت جانانه برون می اید
با دلی از همه بیگانه برون می اید
شیخ اگر خادم میخانه شود عیب مکن
روزی از میکده فرزانه برون می اید

pooria roohie
07-07-2007, 23:37
در انجمنی که او نباشد
از عیش و نشاط بو نباشد
ان ادمی است یا فرشته
ادم که فرشته خو نباشد

pooria roohie
07-07-2007, 23:39
چه شد که نام منش بر زبان نمی اید
دمی سراغ من خسته جان نمی اید
به امتحان محبت مرا بکش که کسی
برون ز عهده این امتحان نمی اید

pooria roohie
07-07-2007, 23:43
ماییم و خیال ان یگانه
فریاد و فغان عاشقانه
ما را طمعی است بینهایت
او را کرمی است بیکرانه

Payan
08-07-2007, 01:02
هر بيشه گمان مبر كه خاليست
شايد كه پلنگ خفته باشد
سعدي

Payan
08-07-2007, 01:04
دل نيست كبوتر چو برخاست نشيند
از گوشه بامي كه پريديم پريديم
وحشي بافقي

Payan
08-07-2007, 01:06
از آن روزي كه عالم را نهادند
به هر كس هرچه لايق بود دادند

Payan
08-07-2007, 01:13
مگردان سر از دين و از راستي
كه خشم خدا آورد كاستي
فردوسي

Payan
08-07-2007, 01:23
هر جا كه نقش پاي تو بر خاك مانده است
عشقت مرا به خاك همان جا كشيده است
بهادر يگانه

Payan
08-07-2007, 01:26
در اين عالم كسي بي غم نباشد
اگر باشد بني آدم نباشد

Payan
08-07-2007, 08:52
اگر چند فرزند چون ديو زشت
بود نزد مادر چو حور بهشت

Payan
08-07-2007, 08:57
سلام
منم از اين شعر زياد خوشم مي‌آد :
به نام خداي خاتم و زهرا و علي ****** رب يكتاي حسن و حسين و مهدي
به نام خداي علم و ايمان و يقين ****** آفريننده‌ي ماه و خورشيد و زمين


اينم تقديم به شما:


يا رب به محمد و علي و زهرا***يا رب به حسين و حسن آل عبا
كز لطف برآر حاجتم در دوسرا***بي منت خلق يا علي الاعلا

ابوسعيد ابوالخير

Payan
09-07-2007, 02:05
ترحم بر پلنگ تيز دندان
ستمكاري بود بر گوسفندان
سعدي

Payan
09-07-2007, 02:13
بي عشق مباش تا نباشي مرده
در عشق بمير تا بماني زنده
مولانا

Payan
09-07-2007, 23:47
دل دردمند سعدي ز محبت تو خون شد
نه به وصل ميرساني نه به قتل مي رهاني

Payan
10-07-2007, 00:26
سالك نرسد بي مدد پير به جايي
بي زور كمان ره نبرد تير به جايي
غني

pooria roohie
10-07-2007, 00:49
ان پارسا که ده خرد و ملک رهزن است
ان پادشا که مال رئیت خورد گداست

Payan
10-07-2007, 01:27
لذت اندر ترك لذت بود اي آزادگان
ما گدايان ترك اين لذت نمي دانسته ايم
لامعلي دهلي

Payan
11-07-2007, 00:28
توانگرا دل درويش خود بدست آور
كه مخزن زرو گنج درم نخواهد ماند
حافظ

saye
11-07-2007, 01:22
عالم از شور و شر عشق خبر هيچ نداشت....فتنه انگيز جهان نرگس جادوي تو بود
...

saye
11-07-2007, 01:24
از تو به كه نالم كه دگر داور نيست...
وز دست تو هيچ دستي بالاتر نيست
...

saye
11-07-2007, 01:24
جانا همه امید من امروز تویی
هستند دگران ولیک دلسوز تویی

شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی
...

saye
11-07-2007, 01:27
ای نو بهر خندان، از لامکان رسیدی
چیزی به یار مانی، از یار ما چه دیدی؟

خندان و تازه رویی، سر سبز و مفشکبویی
همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریدی؟

...

saye
11-07-2007, 01:28
شب تاریک و سنگستان موم است
قدح از دست مو افتاد ونشکست
نگهدارنده اش نیکو نگه داشت
وگرنه صد قدح نفتاده بشکست

saye
11-07-2007, 01:30
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو هم درد من مسکینی
...

saye
11-07-2007, 01:31
یارب مباد کز پا جانان من بیفتد
درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد
من گر زپا بیفتم درمان درد من اوست
درد آن بود که از پا درمان من بیفتد

saye
11-07-2007, 01:33
سیه چشمی به کار عشق استاد

به من درس محبت یاد میداد

مرا از یاد برد آخر ولی من

به جز او عالمی را بردم از یاد
...

persian365
13-07-2007, 01:56
ای کاش که سقراط دگر زنده شود؛
بر تار عقول خلق آغشته شود؛
اندیشه نادانی او بیش از این؛
بر دایره خلق زمین زنده شود.

hishki69
13-07-2007, 18:48
ای دلبر ما مباش بی دل بر ما
یک دلبر ما به که دوصد دل بر ما
نه دل بر ما نه دلبر اندر برما
یا دل بر ما فرست یا دلبر ما

pedram_ashena
14-07-2007, 13:18
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی/ هر لحظه به دام دگری پابستی/ گفتا شیخا ، هر آنچه گویی هستم/ اما تو چنان که می نمایی هستی؟

persian365
14-07-2007, 19:53
هر پرده که افتاد، بسی پرده به جا ماند؛
هر راه که رفتیم، بسی راه به جا ماند؛
پس چیست سبب از شدن ما؟
آن بود که در لوح خدا ماند.

persian365
14-07-2007, 19:55
. سوًال من آینه و باسخ تو سنگ بود
. سهم من از چهره ات،دیدن خرچنگ بود
. باز جهانی شداین ، خشم فراگیرتان
. خنده من صلح ناب خشم تو از جنگ بود

rsz1368
14-07-2007, 20:27
کوه نظرانی که حسودند و بخیل
در محنت و رنج بی نظیرند و عدیل
آنکس که بود بخیل خوارست و ذلیل
و انکس که بود حسود زار اس و علیل

ahmad rayaneh
14-07-2007, 21:20
گر تـو نگری در من آیینه بدقــت
وانگـاه تو ندیدی بجز مهر و محبـت
-=-=-
لطف زین من آیینه نیــــست عزیزم
لطف تو و ربست که نه قعرم نه محدب
.
.
.
از احمد رضا گنجی (خودم)
که تو صفحه ی زیر به خواهر عزیزم تقدیم کردم:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نظر یادتون نره

rsz1368
14-07-2007, 21:40
یباترین دوبیتی به نظر من اینه:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری

persian365
16-07-2007, 14:38
آنان که جهان را زتو پنداشته اند؛
و از بهر جهان تو خودی ساخته اند؛
خود را به جهالت به تو نسبت دادند؛
زآن رو که به خویشتن تو را یافته اند.

rsz1368
16-07-2007, 15:48
مگذار دلت دور ز یزدان ماند
ابلیس به ورطه گناه راند
و آنگاه خدا دشمن خویشت داند
وز دوستی تو روی بر گرداند

snowy_winter
17-07-2007, 14:04
ای دوست به کام دشمنانم کردی
بودم چو بهار چون خزانم کردی
در کیش تو من راست بدم، همچون تیر
قربان شومت چرا کمانم کردی

snowy_winter
17-07-2007, 14:06
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم

-مولوی

snowy_winter
17-07-2007, 14:07
تا توانی ساده و یکرنگ باش
قالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است!

liliputboy
17-07-2007, 14:09
درمدرسه از حیاطمان کم کردند
ازفرصت ارتباطمان کم کردند
رفتیم به هم عشق تعارف بکنیم
ازنمره انضباطمان کم کردند

liliputboy
17-07-2007, 14:21
یک نفر مست پیش می آید
کوزه در دست پیش می آید
چه کسی گفته عاشقی جرم است
اتفاق است پیش می آید


دیشب غزلی سرود عاشق شده بود
بادست و دلی کبود عاشق شده بود
افتاد. شکست .زیر باران پوسید
آدم که نکشته بود عاشق شده بود

snowy_winter
17-07-2007, 14:25
شب تاریک و سنگستان و مو مست
قدح از دست مو افتاد و نشکست
نگه دارنده اش نیکو نگه داشت
وگرنه صد قدح نفتاده بشکست

-بابا طاهر

snowy_winter
17-07-2007, 17:07
اندر دل بیوفا غم و ماتم باد
آن را که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد

-مولانا

rsz1368
17-07-2007, 18:59
ساعتی میزان اینی ساعتی میزان آن
یک نفس میزان خود شو تا شوی موزون خویش

snowy_winter
18-07-2007, 00:45
در مرام ما رفیقان نیست رسم ترک دوست
عهد با هر که ببستیم جانمان تقدیم اوست

rsz1368
18-07-2007, 14:30
من ازمودم مدتی بی تو ندارم لذتی
کی عمر را لذت بود بی ملح بی پایان تو

Payan
19-07-2007, 00:34
روزي اگر غمي رسدت تنگدل مباش
رو شكر كن مبادا كه از بد بدتر شود
حافظ

rsz1368
19-07-2007, 03:00
دل چو خالی شود از عشق به دورش اندازش
شیشه بی باده چو گردید شکستن دارد

rsz1368
19-07-2007, 03:03
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چوجان خویشتن دارم

Mahziar-7
19-07-2007, 03:06
ای عشق مدد کن که به سامان برسیم
چون مزرعه ی تشنه به باران برسیم
یا من برسم به یار و یا یار به من
یا هر دو بمیریم و به پایان برسیم

Hadi King
19-07-2007, 03:25
باز هم قلبي به پايم افتاد........باز هم چشمي به رويم خيره شد
باز هم در گير و دار يك نبرد.......عشق بر قلب سردي چيره شد

Hadi King
19-07-2007, 03:34
اولا خوب بودي با من ولي حالا بد شدي
ببينم رفتي كجا بد شدن رو بلد شدي

Hadi King
19-07-2007, 03:36
اگر پرندگان پرواز را فراموش كنند
اگر ابرها گريستن را فراموش كنند
اگر قلب ها عاطفه ها را فراموش كنند
من هرگز تو را فراموش نخواهم كرد

Hadi King
19-07-2007, 03:39
در غروب پاييزي برات اشك مي ريزم
نمي خواهم در اغوشت بگيرم مي خوام برات بميرم
.................................................. ............................................
بلبل باغ توام از باغ بيرونم مكن گر چه از تو دور افتادم اما فراموشم مكن

Hadi King
19-07-2007, 03:43
رفته بودي هر چي كه داشتم ديگه از خاطر من
كهنه شد اسم قشنگت ميون دفتر من
من فراموش كرده بودم همه روزاي خوبو
امدي افتابي كردي تن سرد غروبو

Hadi King
19-07-2007, 03:53
خيلي سخته تو زمستون غم بشينه روي برفا بسوزونه قلبم گاهي زخم تلخ بعضي حرفا
خيلي سخته اوني كه كردت ديوونه حسش تموم شه بگه ديگه پيشت نمي مونه

Hadi King
19-07-2007, 03:59
يك عمر راه مدرسه را پيمودم.......طالب گرمي عشق تو بودم
وقتي معني عشق را فهميدم.....ديدم در امتحان خود مردودم

rsz1368
19-07-2007, 14:59
گر چه دت اهل دولت هست در ظاهر بلند
دست ارباب دعا بالاترین دستهاست

n_ravi
19-07-2007, 19:18
:40: اگر دورم زدیدارت دلیل بی وفایی نیست××××××××××وفا ان است که نامت را همیشه زیر لب دارم:40:

n_ravi
19-07-2007, 19:33
:40: گفتی محبت کن بروباشد خداحافظ ولی
رفتم که تو باور کنی دارم محبت میکنم:40:

n_ravi
19-07-2007, 19:40
:40: دارم از تو مینویسم تو یه روز سرد برفی
قلمم نمینویسه میگه تو نداری حرفی:40:

boy iran
19-07-2007, 19:41
مگر احساس گنجد در كلامي؟
مگر الهام جوشد با سرودي؟
مگر دريا نشيند در سبويي؟
مگر پندار گيرد تار و پودي؟

boy iran
19-07-2007, 19:41
اگر احساس ميگنجيد در شعر
بجز خاكستر از دفتر نمي ماند
وگر الهام مي جوشيد با حرف
زبان از ناتواني در نمي ماند ...

boy iran
19-07-2007, 19:42
اگر که درد از این گریه تا عصب برسد
اگر که عشق لبالب شود به لب برسد

n_ravi
19-07-2007, 19:48
بیا تامن و تو جانانه باشیم
یکی شمع یکی پروانه باشیم

n_ravi
19-07-2007, 19:52
سجده بر ژست و ریاست می کنیم با خدا هم ما سیاست می کنیم

n_ravi
19-07-2007, 19:53
کو نشانی که شما اهل دلید . جملگیتان بر نماز باطلید

Vmusic
19-07-2007, 19:54
دوستان بهتر نیست تو طریقه پست دادن تجدید نظر بکنید !!!

می تونید همه اینایی که امروز گذاشتید تو یه پستم بفرستید !!

ایا نمی شه !! یا به فکر ....

n_ravi
19-07-2007, 19:55
می چکد شک بر سر سجاده ها .... وای از آن روزی که افتد پرده ها

n_ravi
19-07-2007, 19:58
بلوغ آبی اندیشه بودی
به نازک طبعی یک ریشه بودی
نمی داند کسی در هیئت سنگ
خیال نازک یک شیشه بودی

rsz1368
19-07-2007, 21:27
اهنی را که موریانه بخورد
نتوان برد ازو بصیقل زنگ
با سیه دل چه سود گفتن وعظ
نرود میخ اهنی در سنگ

rsz1368
19-07-2007, 21:27
وفا با هیچکس کردست گیتی
که با ما برقرار خود بماند؟
چو میدانی که جاویدان نمانی
روا داری که نام بد بماند؟

Marichka
19-07-2007, 23:08
سلام

دوستان لطفا به قوانيني كه بنده و همكار محترم زيرشاخه چندين بار يادآوري كرديم با دقتتر توجه بفرماييد و از قرار دادن n تا بيت كه مربوط به اشعار دنباله دار هستن و به تنهايي مفهوم واضحي رو نمي رسونن در عرض 30 ثانيه خودداري كنيد.

اين تاپيك تا اطلاع ثانوي و تا وقتي كه ويرايش بشه قفل باقي مي مونه.

موفق باشيد

Marichka
25-07-2007, 13:37
سلام

اين تاپيك براي دومين بار ويرايش كلي شد و بازگشايي ميشه؛

فقط دوستان عزيزي كه در اينجا فعاليت دارن توجه داشته باشن كه بر طبق قانون و روال تاپيك اشعاري رو قرار بدن كه علاوه بر داشتن مفهوم و زيبايي ادبي در يك يا دوبيت معني كاملي رو برسونه و بخشي از دنباله ي اشعار نباشه كه بدون قبل و بعد خودش معني پيدا نكنه.

همين طور فقط به صورت اسپم وار و پشت سر هم و بدون توجه به مفهوم ابيات اونها رو در اينجا قرار نديد لطفا.

در صورت عدم رعايت موارد ناچارا تاپيك حذف ميشه.

از همكاري و زحمات همه ي شما عزيزان ممنونم و متشكر؛

هميشه موفق باشيد

aram_nfs
26-07-2007, 11:59
آن پریشانی شب های دراز و غم یار
همه در سایه ی گیسوی نگار آخرشد

راه كوير
26-07-2007, 13:43
علي را ضربتي كاري نمي شد --- گمانم ابن ملجم ياعلي گفت
مگرخيبر زجايش كنده مي شد --- يقين آنجاعلي هم ياعلي گفت

persian365
27-07-2007, 11:17
صد قافله ناز در کمین اندازی
بر نقش خدا صد آفرین اندازی

زین عشوه و غمزه عاقبت میترسم
روی دل من تو بر زمین اندازی

عبدالرضا-م عاکف

persian365
27-07-2007, 11:18
صد خنده به لب جوانه زد با گل تو
از شدت عشق، چانه زد بلبل تو

خاموش ولی قیامتی بر پا شد
آنجا که دلم به شانه زد کاکل تو

persian365
27-07-2007, 11:18
دل میشکنی مگر تو سنگی ایدوست
صد رنگ شوی مگر زرنگی ایدوست

با خصم چه باشدت تفاوت بر گو
او تیغ کشد تو هم به جنگی ایدوست

n_ravi
27-07-2007, 19:47
و گـر مـیــل خـزان داری نگـاهـی جـانـب ما کـن اگر خواهی که گـُل بـیـنی رُخ خـود را تماشا کن

راه كوير
30-07-2007, 07:53
همچو گل ، ناف تو برخنده بريده ست خدا-------------- ليك امروز ، مها ، نوع درگر مي خندي
باغ با جمله درختان ز خزان خشك شوند ------------- زچه باغي تو كه همچون گل تر مي خندي ؟ " مولوي "

persian365
01-08-2007, 11:48
.به فراقی عاشقانه دلم از خودم گرفته
. وبه شوق عطر شانه، دلم از خودم گرفته
. دم در نگاه خود را به ره تو می کشانم
. تو بیا، بیا به خانه، دلم از خودم گرفت

حميد قاسمي

persian365
01-08-2007, 11:49
ی مروت شد تبر با ريشه ها
آنچنانکه خشم با انديشه ها

خصم جهل آلود بنیان برفکن
گردن ما میدهد بر تیشه ها

عبدالرضا-م عاکف

persian365
01-08-2007, 11:50
طبیب دردمی، درمان نخواهم
خراب عشقم و سامان نخواهم

هزاران دفعه با خود عهد کردم
به پای عشق حتی جان نخواهم

persian365
01-08-2007, 11:51
هميشه حرفهای ساده ای بود
هميشه حرف بود و وقت محدود

ولی وقتی که رفتی باورم شد
که ديگر آخرين فرصت همين بود

پريسا غضنفری

persian365
02-08-2007, 19:45
يک شب تو بيا سراغ بی خوابيهام
يک گريه بچين ز باغ بی خوابيهام
تنها تو شبی بياد من باش، همین!
تا شعله کشد چراغ بی خوابیهام

persian365
02-08-2007, 19:46
حس نفست، گرمی سرمای من است
لمس بدنت،وسعت گرمای من است
این روشنی چشم پر از رِوًيايت
فانوس غزل نمای شبهای من است

persian365
02-08-2007, 19:46
بی مروت شد تبر با ريشه ها
آنچنانکه خشم با انديشه ها

خصم جهل آلود بنیان برفکن
گردن ما میدهد بر تیشه ها

iuyt
02-08-2007, 20:56
هر که او ارزان خردارزان دهد گوهری طفلی به قرصی نان دهد
چرا از مثنوی غافل شدی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

iuyt
02-08-2007, 21:00
هر چه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل باشم از آن

persian365
10-08-2007, 16:05
خنده ات در من نشات آورده است

زیرچشمی دیدنت یک زندگیست

دل به عشق گر نهم مجنون شوم

ترک کویت اوج یک دیوانگیست!

persian365
10-08-2007, 16:06
این کلبه چون آتشکده زندان من است

بیمارم و دیدار تو درمان من است

هرچند که تنها و غریبم اینجا

از عشق تو صد خاطره مهمان من است

persian365
10-08-2007, 16:06
غمگینم و دیشب ز غمت جانم سوخت

چون توبه نمودم همه ایمانم سوخت

تنها اثر از عشق تو در چشمم بود

افسوس که توفان شد و چشمانم سوخت

persian365
10-08-2007, 16:07
نگارا چه سازم دلم در گرفته

به مرگش غم و درد لشکر گرفته

دلم مدتی گشته بود رام رامم

ولی باز شور و تب از سر گرفته

شاعر حکمت حکیمی

persian365
10-08-2007, 16:08
.نمی دانم چرا تنهاتر از خورشيد شده ام
. برای رفتن وماندن پر از ترديد شده ام
. فصل گمانم هیاهوی نیست باغچه را
. نخواسته یک دم از تو نا امید شده ام

حسن ابراهیمی(پویا)

boy iran
10-08-2007, 20:52
کشم آهی که گردون پر شرر شی .... دل دیوانه‌ام دیوانه‌تر شی
بترس از برق آه سوته دیلان ..... که آه سوته دیلان کارگر شی

boy iran
10-08-2007, 20:52
یکی برزی گرگ نالان درین دشت
بخون دیدگان الاله میکشت
همی کشت وهمی گفت اندریغا
بباید کشت وهشت و رفت ازیندست

persian365
12-08-2007, 16:42
درد غزلم، قصیده ی چشم تو بود
پای دل من رمیده ی چشم تو بود

یک قافله عاشق از ارادت میگفت:
بیچارگی از پدیده ی چشم تو بود

persian365
12-08-2007, 16:42
از بوی تو پر شود ز گل دفتز من
صد شاخه زند ترانه در باور من

مستت کنم از غزل،مرا مست کند
یک جرعه تبسم از تو در ساغر من

persian365
12-08-2007, 16:43
تابوت دلم کجا بَرد چشم تو باز
بگذار که بر مرده بخوانيم نماز

در سوگ من این نشستگان ميدانند
بیفایده شد به آسمان دست نياز

persian365
12-08-2007, 16:44
بلیل به هزار شیوه شیون میکرد
گل را ز هجوم غصه ایمن میکرد
من بودم و خاطرات دلباختگی
انگار به من،حکایت از من میکرد

bahal20
12-08-2007, 18:19
از آن روزی که ما را آفریدی
به غیر از معصیت چیزی ندیدی
خداوندا به حق هشت و چارت
ز ما بگذر شتر دیدی ندیدی

zaminshenas
12-08-2007, 20:00
آغوش در

دگر گوشی به آغوش درم نیست
صدای آشنای باورم نیست

بغیر از لاشه ی پوشیده دل
درین خانه کسی هم بسترم نیست

zaminshenas
12-08-2007, 20:01
خراج خواب
***********
شب افسانه پردازان گذشته اشت
خراج خواب بی پایان گذشته است

به سر پنداری از نو را به پرور
جهانی کهنه پنداران گذشته است

zaminshenas
12-08-2007, 20:01
کوله بار جدایی
***************

به دوشم کوله باری از جدایی است
مرا با کوی هجران آشنایی است

بگوش من هنوز از دور و نزدیک
صدای گفتگو های جدایی است

zaminshenas
12-08-2007, 20:06
بی صدایی
***************

به هرسویی صدایی بی صدایی است
دل درد آشنای من هوایی است

درین ویرانه رستای نگاهم
جهانی را هوای کد خدایی است

zaminshenas
12-08-2007, 20:07
همدست جنون
*******************

صدایم خالی از رنگ و فسون است
اگر چه پای تا سر غرق خون است

به بیجان نسخه ی از آتش کین
به احساسی که همدست جنون است

zaminshenas
12-08-2007, 20:08
شیشۀ هوش
****************

صدای حنده نوشم شکسته
به زیر بار غم دوشم شکسته

بکش پا را زمیدان نگاهم
که پُشت شیشۀ هوشم شکسته

zaminshenas
12-08-2007, 20:09
غم رسوایی
**************

علاجی کو غم رسوائیم را
شرار شعله شیدایم را

نمی گیرد نگاه دل نشینی
سراغ جاده تنائیم را

zaminshenas
12-08-2007, 20:10
کوچه بُن بست
******************

دگر از خندۀ دلها خبر نیست

لبی از چشمه ای احساس تر نیست

مگر جز کوچۀ بُن بست این شهر

بسوی زندگی راه دگر نیست

zaminshenas
12-08-2007, 20:19
نگاه بیگانه
+++++++++++++

دل باغ تماشا را شکستی

بلور آرزو ها را شکستی

نگاه خویش را بیگانه دیدی

چرا آئینه ما را شکستی

zaminshenas
12-08-2007, 20:21
وبلاک دل
م


به پایت عمر خود را خاک کردیم

برایت سینه ها را چاک کردیم

به وبلاک دل ما سر زن ای عشق

که ویروس هوس را پاک کردیم

zaminshenas
12-08-2007, 20:21
غم من
********************
غم من رنگ دوران را عوض کرد

لباس نوبهاران را عوض کرد

ببین توفان آهم را که امشب

مسیر باد وباران را عوض کرد

zaminshenas
12-08-2007, 20:22
موسیقی پاپ
********************

قدیمی و طلا چاپی تو ای دل

میان عاشقان تاپی تو ای دل

صدایت رونق تالار عشق است

مگر موسیقی پاپی تو ای دل

zaminshenas
12-08-2007, 20:32
نهالی کن سر از باغی برآرد
ببارش هر کسی دستی برآرد
برآرد باغبان از بیخ و از بن
اگر بر جای میوه گوهر آرد

zaminshenas
12-08-2007, 20:34
دوشینه فتادم به رهش مست و خراب
از نشه‌ی عشق او نه از باده‌ی ناب
دانست که عاشقم ولی می‌پرسید ا
ین کیست، کجایی است، چرا خورده شراب

negar20
13-08-2007, 09:13
من حاصل عمر خود ندارم جز غم
در عشق تو نيك و بد ندارم جز غم
يك همدم و دم ساز ندارم نفسي
يك مونس نامزد ندارم جز غم

persian365
13-08-2007, 22:02
با عشق تو عاشق جهانی گشتم
در پای تو چشمه روانی گشتم
در سن کهولت و فراموش شدن
با درد تو شاعر جوانی گشتم

persian365
13-08-2007, 22:03
نسرين غزلهای منی،کاش نری
کاش از من غمگین تو بگیری خبری
یادت نرود قول و قراری که شکست
یادم نرود عاشقی ام را ببری

persian365
13-08-2007, 22:03
بهار آمد به خزان شد
عشق آمد به زمان شد
راه اين بيغوله بی احساس
همه آخر دل به کمان شد

persian365
13-08-2007, 22:04
. من مست روی تو
. من مست بوی تو
. چون عطرت در تن من
. من مست موی تو

negar20
14-08-2007, 09:13
امشب زغمت ميان خون خواهم خفت
وز بستر عافيت برون خواهم خفت
باور نكني خيال خود را بفرست
تا در نگرد كه بي تو چون خواهم خفت

negar20
14-08-2007, 09:16
گفتم دل و دين در سر و كارت كردم
هر چيز كه داشتم نثارت كردم
گفتا تو كه باشي كه كني يا نكني
آن من بودم كه بي قرارت كردم

bahal20
14-08-2007, 15:47
ترسم این قوم که بر دردکشان می خندند

بر سر کار خرابات،کنند ایمان را
حافظ لسان الغیب

bahal20
14-08-2007, 15:53
خشم و شهوت مرد را احول کند

وزاستقامت روح را مبدل کند
مولوی
*احول:قولوچ؛کسی که هر چیز را دو چیز می بیند

hepco
14-08-2007, 16:30
ساقی گل و سبزه بس تربناک شده است

دریاب که هفته دگر خاک شده است

می نوش و گل بچین که تا در نگری

گل خاک شده است و سبزه خاشاک شده است

...........................................
به نظر خودم خیلی قشنگه!

راستی چرا اینقدر شعرایی که مینویسید در مورد عشقای نافرجام و بدبختیه؟!

negar20
14-08-2007, 17:21
درطريق مرد بودن مثل كوه درد باش
يا مزن حرفي ز مردي يا حقيقت مرد باش

negar20
14-08-2007, 17:22
من در اين سن جواني ز جهان پير شدم
صورتم گرچه جوان است ولي پير شدم

negar20
14-08-2007, 17:24
من موي خويش را نه از آن ميكنم سياه
تا باز نوجوان شوم و نو كنم گناه
چون جامه ها به وقت مصيبت سيه كنند
من موي در مصيبت پيري كنم سياه

negar20
14-08-2007, 17:25
امروز ديگه نسبت به تو حسي ندارم
بخواي ميگم دوستت دارم اما ندارم

در بهار زندگي احساس پيري ميكنم
با همه آزادگي فكر اسيري ميكنم

من آني نيم كه حلال از حرام نشناسم
شراب با تو حلال است آب بي تو حرام

در دايره وجود موجود علي است
اندر دو جهان مقصد و مقصود علي است
گر خانه ي اعتقاد ويران نشديم
من فاش بگفتمي كه معبود علي است

ما دل به غم تو بسته داريم اي دوست
درد تو به جان بسته داريم اي دوست
گفتي كه به دل شكستگان نزديكم
ما نيز دل شكسته ايم اي دوست

افسوس كه آنچه برده ام باختني است
بشناخته ها تمام نشناختني است
برداشته ام هر آنچه بايد بگذشت
بگذاشته ام هر آنچه برداشتني است

حال دنيا را چو پرسيدم از فرزانه اي
گفت يا ابريست يا برقيست يا افسانه اي
گفتم آنهايي كه دل بر او نهند گو باز چيست
گفت يا كورند يا كرند يا ديوانه اي

persian365
14-08-2007, 22:19
صفحه های خالی دل با تو پر از راز شد
با نگاه مهربانت لحظه های خوب عمر آغاز شد
این کدامین دست تقدیر مبارک بود که
خلوت تنهایی من با خیالت همدم وهمساز شد

hamed_9192
15-08-2007, 02:25
خداحافظ شميم نوبهارم
خداحافظ همه دار و ندارم
از اينجا مى روم اما دلم را
به رسم يادبودى مى گذارم...

................


به لبخندي مرا از غم رها کن
مرا از بي کسي هايم جدا کن
اگر مردن سزاي عاشقان است
براي مردنم هر شب دعا کن.

.................


کاش مي شد اشک را تهديد کرد
فرصت لبخند را تمديد کرد
کاش مي شد در غروب لحظه ها
لحظه ديدار را تکثير کرد

negar20
15-08-2007, 09:54
طبال بزن بزن كه نابود شدم
بر تار غروب زندگي پود شدم
عمرم همه رفت خفته در كوره مرگ
آتش نگرفته سوختم و دود شدم

negar20
15-08-2007, 10:26
مشنو اي دوست كه غير از تو مرا ياري هست
يا شب و روز بجز فكر تو ام كاري هست
گر بگويم كه مرا با تو سرو كاري نيست
در و ديوار گواهي دهم كاري هست

bahal20
15-08-2007, 23:24
تو را ز کنگره عرش می زنند سفیر

ندانمت که در این دامگه چه افتادست

negar20
16-08-2007, 09:38
خاطره مثل يه پيچك مي پيچه رو تن خستم
ديگه حرفي كه ندارم دل به خلوت تو بستم

negar20
16-08-2007, 09:40
يا رب بر خلق تكيه گاهم نكني
محتاج گدا و پادشاهم نكني
موي سيهمم سپيد كردي به كرم
با موي سپيد روسياهم نكني

negar20
16-08-2007, 09:41
سرگشته چو پرگار همه عمر دويديم
آخر به همان نقطه كه بوديم رسيديم
در خانه در بسته فتاديم چو گنجشگ
يكچند پريديم و به كنجي بخزيديم

negar20
16-08-2007, 17:26
سحرگه به راهي يكي پير ديدم
سوي خاك خم گشته از ناتواني
بگفتم چه گم كرده اي اندرين ره
بگفتا جواني جواني جواني

negar20
16-08-2007, 17:30
جدايي تا نباشد
دوست قدر دوست كي داند
شكسته استخوان داند
قدر موميايي را

bahal20
17-08-2007, 00:52
بیا که قصر امل سخت سست بنیادست

بیار باده که بنیاد دهر بر بادست

*امل=آرزو

bidastar
17-08-2007, 11:56
حال دنيا را چو پرسيدم از فرزانه اي
گفت يا ابريست يا برقيست يا افسانه اي
گفتم آنهايي كه دل بر او نهند گو باز چيست
گفت يا كورند يا كرند يا ديوانه اي
دوست من این شعر شما کاملا" اشتباهست
اصل شعر رو یادم نیست
در وزن شعر رو هم خراب کردید

magmagf
17-08-2007, 12:59
من اینجوریشو دیدم

حال دنيا را چو پرسيدم از فرزانه اي
گفت يا بادست يا خواب است يا افسانه اي

گفتم آنها را چه ميگويي كه دل بر او نهند
گفت يا مستند يا كورند يا ديوانه اي

گفتم از احوال عمرم گو كه بازم عمر چيست
گفت يا برق است يا شمع است يا پروانه اي

bahal20
17-08-2007, 16:06
کسی گفت و پنداشتم طیبت* ست

که دزدی به سامان تر از غیبت ست

بلی،گفت دزدان تهور*کنند

به بازوی مردی،شکم پر کنند

نه غیبت کن،آن ناسزاوار مرد

که دیوان سیه کرد و چیزی نخورد!

*طیبت=شوخی
*تهور=دلیری نترسی
سعدی

rsz1368
17-08-2007, 21:45
پرواز من به بال و پر توست زینهار
مشکن مرا که می شکنی بال خویش را

doyenboof
17-08-2007, 22:58
من پشیمان نیستم، من همان لحظه اول که نگاهم کردی رویش حادثه را حدس زدم

حادثه تکوین یافت، من تمامیت احساسم را که لطیف چون گل مریم بود به تو آسان دادم

doyenboof
17-08-2007, 23:01
آسمون به ماه میگه: عشق یعنی چی؟ ماه میگه: یعنی اومدن دوباره‌ی تو ماه میگه؟ تو بگو عشق یعنی چی؟

آسمون میگه : انتظار دیدن تو

doyenboof
17-08-2007, 23:03
سر کلاس رياضي بود که استاد اومدو دو خط موازي کشيد خط پاييني نگاهي به خط بالايي کرد و عاشقش شد. خط بالايي هم نگاهي به خط پاييني کرد و تو دلش عاشقش شد، در همين هنگام بود که استاد داد زد دو خط موازي هيچ وقت به هم نمي رسند

magmagf
18-08-2007, 00:32
دوستان لطف کنن رعایت کنن
همون جور که از عنوان تاپیک پیداست اینجا فقط مربوط به اشعار از نوع دوبیتی و یا تک بیتی است
جملات عاشقانه و .... جاش اینجا نیست

negar20
18-08-2007, 08:49
دور از تو جان سپردم و افسوس همچنان
در سينه ماند حسرت ديدار ديگرم
اما بدان كه در دم مردن هنوز هم
نام توهست بر لب من آه......مادرم

negar20
18-08-2007, 08:50
من اینجوریشو دیدم

حال دنيا را چو پرسيدم از فرزانه اي
گفت يا بادست يا خواب است يا افسانه اي

گفتم آنها را چه ميگويي كه دل بر او نهند
گفت يا مستند يا كورند يا ديوانه اي

گفتم از احوال عمرم گو كه بازم عمر چيست
گفت يا برق است يا شمع است يا پروانه اي

من هم اونجوريش رو ديده بودم خودم كه توي شعر دست نبردم :20: ممنون كه درستش رو نوشتي

negar20
19-08-2007, 08:35
تو كاخ ديدي و من خفتگان در دل خاك
تو نقش قدرت و من نعش ناتوان ديدم
تو تاج ديدي و من تخت رفته بر تاراج
تو عاج ديدي و من مشت استخوان ديدم

negar20
19-08-2007, 08:47
عشق از ازل است تا ابد خواهد بود
جوينده عشق بي عدد خواهد بود
فردا كه قيامت آشكارا گردد
هر كس كه نه عاشق است رد خواهد بود

negar20
19-08-2007, 08:54
قضا دستي است پنج انگشت دارد
چو خواهد از كسي كامي برآرد
دو بر چشمش نهد دو نيز بر گوش
يكي بر لب نهد گويد كه خاموش

doyenboof
19-08-2007, 13:01
من آن شمعم که با سوز دل خویش
فروزان می کنم ویرانه ای را
اگر خواهم که خاموش گزینم
پریشان می کنم کاشانه ای را

فروغ فرخ زاد

negar20
19-08-2007, 18:22
بعد از آن ديوانگي ها اي دريغ
باورم نايد که عاقل گشته ام
گوئيا او مرده در من کين چنين
خسته و خاموش و باطل گشته ام

negar20
19-08-2007, 18:37
دریا که روم، دریا صحرا گردد.
صحرا که روم، صحرا دریا گردد.
گویم به خود: " آنجا که رسم، باز رَهَم":
آنجا که رسم، آنجا اینجا گردد!

rsz1368
20-08-2007, 22:10
هزار بار زهر یاس کشت مرا
گر تو نبودی پادزهرای امید

rsz1368
21-08-2007, 13:34
از مرد و زن ان که هوشمند است
اندر همه حال سربلند است
بی دانش اگر زن است اگر مرد
باشد به مثل چو خار بی رورد

doyenboof
21-08-2007, 17:53
باز من ماندم و خلوتی سرد
خاطراتی ز بگذشته ای دور
یاد عشقی که با حسرت و درد
رفت و خاموش شد در دل گور


فروغ فرخ زاد

bahal20
22-08-2007, 16:10
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات!
بخواست جام می و گفت راز پوشیدن
حافظ
باز هم این شعر رو دوستان بزرگوار پاک کردند و من طبق وعده ای که داده بودم دوباره آن را نوشتم شاید دلیل این کار بی دلیلشان را ذکر کنند!.

negar20
22-08-2007, 18:44
گرچه صدها غزل از عشق برايت خواندم
غزلي نيست در اين باره به گويايي تو

negar20
23-08-2007, 09:38
درياي شور انگيز چشمانت چه زيباست
آنجا كه بايد دل به دريا زد همين جاست

bahal20
23-08-2007, 14:59
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی!

دام تزویر مکن چون دگران قرآن را

mobin
23-08-2007, 16:04
زلفت دیدم سر از چمان پیچیده
وندر گل سرخ ارغوان پیچیده

در هر بندی هزار دل در بندش
در هر پیچی هزار جان پیچیده

negar20
25-08-2007, 08:57
ميبرد روزي تو را خواب عدم بيدار باش
آمد و رفت نفسها جنبش گهواره است

bahal20
26-08-2007, 20:21
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست

مرد ره گر صد هنر دارد توکل بایدش

hamed_shams
27-08-2007, 01:47
سبزیم که از نسل بهارانیم
پاکیم که از تبار بارانیم
دور است زما تن به مذلت دادن
ما وارث خون سر بدارانیم

hamed_shams
27-08-2007, 01:49
اگر آن ترک شیرازی به دست ارد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

این بیت را همه شنیدید اما می خواستم بدونید این
بیت شهر شیراز را از نابودی نجات داد

hamed_shams
27-08-2007, 01:52
ز دست دیده دل هر دو فریاد
هر آن چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشاش ز پولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آرام

hamed_shams
27-08-2007, 02:07
تسلیت ای عاشقان از برتان یار رفت
قافله ماند از پی و قافله سالار رفت

hamed_shams
27-08-2007, 02:08
به جهانی ندهم عالم درویشی را
که جهان غم کده ای در نظر درویش است

hamed_shams
27-08-2007, 02:10
عشق شیریست قوی پنجه و می گوید فاش
هرکه از جان گذرد بگذرد از بیشه ی ما

hamed_shams
27-08-2007, 02:16
گفت پیغمر که چون کوبی دری
عاقبت زان در برون آید سری
چون نشینی بر سر کوی کسی
عاقبت بینی تو هم روی کسی

hamed_shams
27-08-2007, 02:18
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است

hamed_shams
27-08-2007, 02:38
همچو فرهاد بود کوه کنی پیشه ی ما
کوه ما سینه ی ما ناخن ما تیشه ی ما
بهر یک جرعه ی می منت ساقی نکشیم
اشک ما باده ی ما دیده ی ما شیشه ی ما

hamed_shams
27-08-2007, 12:27
بسترم بر در میخانه فکن تا ساقی
ساغری آرد و در دم همه درمان سازد

hamed_shams
27-08-2007, 12:27
فارغ از هر دو جهانم به گل روی علی
از خم دوست جوانم به خم موی علی

hamed_shams
27-08-2007, 12:28
بوسه زد باد بهاری به لب سبزه ناز
گفت در گوش شقایق گل نسرین صد راز

hamed_shams
27-08-2007, 12:30
بی دل کجا رود به که گوید نیاز خویش؟
با نا کسان چگونه کند فاش راز خویش؟

hamed_shams
27-08-2007, 12:30
در دلم بود آدم شوم اما نشدم
بی خبر از همه عالم شوم اما نشدم

hamed_shams
27-08-2007, 12:31
ماه رمضان شد می و میخانه بر افتاد
عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد

magmagf
27-08-2007, 18:17
با تشکر از همه دوستانی که زحمت می کشن

وقتی چند تنا تک بیتی زیبا را در نظر می گیرید سعی کنید به جای ایجاد چندین پست پشت سر هم هر چند تک بیتی را در یک پست قرار دهید

ممنون از توجهتون

hamed_shams
27-08-2007, 20:39
با تشکر از همه دوستانی که زحمت می کشن

وقتی چند تنا تک بیتی زیبا را در نظر می گیرید سعی کنید به جای ایجاد چندین پست پشت سر هم هر چند تک بیتی را در یک پست قرار دهید

ممنون از توجهتون

حتما
ممنون از تذکرتون

hamed_shams
27-08-2007, 20:53
امروز در این دیار دلبر حسن است
دلبر شود ار هزار دلبر حسن است
رخسار حسن خال به رخسار حسن
چون نیک نظر کنی حسن در حسن است

سردار سپه چو قد مردی افراخت
تیغ آخته تا خطه ی خوزستان تاخت
چه شیخ عرب چه فتنه جویان عجم
رفتند به جایی که عرب نی انداخت!

ای شیخ!تو را چه با من و با کیشم
من از تو و دوزخت نمی اندیشم
با مسجد و محراب مرا کاری نیست
من قلاشم. قلندرم. درویشم

ادیب نیشابوری

doyenboof
28-08-2007, 19:09
خند ید باغبان که سرانجام شد بهار
دیگر شکوفه کرده درختی که کاشتم
دختر شنید و گفت چه حاصل از این بهار
ای بس بهار ها که بهاری نداشتم

فروغ فرخزاد

Mahdi_Shadi
29-08-2007, 14:41
الا اي همنشين دل كه يارانت برفت از ياد
مرا روزي مباد آن دم كه بي ياد تو بنشينم

Mahdi_Shadi
29-08-2007, 14:42
در كار گلاب و گل حكم ازلي اين بود
كاين شاهد بازاري وان پرده نشين باشد

Mahdi_Shadi
29-08-2007, 14:43
خداوندا دلي دارم عطش سوز
كه نه در شب بود خوابش نه در روز

Mahdi_Shadi
29-08-2007, 14:45
ترسم كه اشك در غم ما پرده در شود
وين راز سر به مُهر به عالم سمر شود
گويند سنگ لعل شود در مقام صبر
آري شود وليك به خون جگر شود

Mahdi_Shadi
29-08-2007, 14:49
اي مرغ سحر عشق ز پروانه بياموز
كان سوخته را جان شد و آواز نيامد
آن مدّعيان در طلبش بي‌خبرانند
كان را كه خبر شد خبري باز نيامد

Mahdi_Shadi
29-08-2007, 14:49
آشنايان ره عشق در اين بحر عميق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده

Mahdi_Shadi
29-08-2007, 17:58
اگر سروي به بالاي تو باشد
نه چون بشن دل‌آراي تو باشد
وگر خورشيد در مجلس نشيند
نپندارم كه همتاي تو باشد

Mahdi_Shadi
29-08-2007, 22:17
زندگي چون قفسي است؛
قفسي تنگ
پر از تنهايي
و چه خوب است
لحظه‌ي غفلت آن زندان‌بان
بعد از آن هم پرواز...

Payan
30-08-2007, 17:56
دنياي دني پر هوس را چه كني؟
آلوده ي هر ناكس و كس را چه كني؟
آن يار طلب كن كه ترا باشد و بس
معشوقه ي صد هزار كس را چه كني
ابوسعيد ابوالخير

Payan
30-08-2007, 17:57
من بنده ي عاصي ام رضاي تو كجاست؟
تاريك دلم نور و صفاي تو كجاست؟
ما را تو بهشت اگر به طاعت بخشي
اين بيع بود لطف و عطاي تو كجاست
ابو سعيد ابوالخير

Mahdi_Shadi
30-08-2007, 18:20
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نكنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به يادگار دردي دارم
كان درد به صد هزار درمان ندهم
(ابو سعيد)

saye
30-08-2007, 18:29
عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست

عشق گوید راه هست و رفته ام من بارها
..........
می ز اندازه فزونش بده ای ساقی بزم

تا خراب افتد و ما دست به كاری بزنیم
..........
نشئه از باده ندیدیم و طرب از مستی

خاك ماتم زده ای بود گل ساغر ما

negar20
31-08-2007, 14:36
هر روز دلم به زير باري دگرست
در ديده من ز هجر خاري دگرست
من جهد همي كنم قضا ميگويد
بيرون زكفايت تو كاري دگرست

negar20
31-08-2007, 14:37
اي غم اگر چه عهد تو بشكسته ام به مي
نازم ترا كه بر سر پيمان نشسته اي
اي اشك هر چه ريزمت از ديده زير پا
بينم كه باز سر مژگان نشسته اي

negar20
31-08-2007, 14:38
دوران بقا چو باد صحرا بگذشت
تلخي و خوشي و زشت و زيبا بگذشت
پنداشت ستمگر كه جفا بر ما كرد
در گردن او بماند و بر ما بگذشت

negar20
31-08-2007, 14:39
خوشا عشق و خوشا عهد خوش عشق
خوشا آغاز سوز آتش عشق
اگر چه آتش است و آتش افروز
مبادا كم كه خوش سوزيست اين سوز

mr_mohy
31-08-2007, 14:48
بیا ساقی ! طنین نای من باش
رفیق خلوت شبهای من باش

بیا ساقی که من هم اهل حالم
هم اهل حالم و هم بی خیالم

Mahdi_Shadi
01-09-2007, 10:11
صف مژگان تو دانم ز چه پيوست به هم
داده‌اند از پي تاراج دلم دست به هم

Mahdi_Shadi
01-09-2007, 10:12
بس كه در سر هوس روي تو دارد ديده
پشت سوي من و رو سوي تو دارد ديده

Mahdi_Shadi
01-09-2007, 10:13
هرگز حضور حاضر غايب شنيده‌اي
من در ميان جمع و دلم جاي ديگر است

Mahdi_Shadi
01-09-2007, 10:14
پيش رخ تو اي صنم كعبه سجود مي‌كند
در طلب تو آسمان جامه كبود مي‌كند

negar20
02-09-2007, 08:39
شمع مىسوزد و پروانه به دورش مغرور

من که مىسوزم و پروانه ندارم چه کنم

heliana
02-09-2007, 08:51
دریاب که از روح جدا خواهی رفت
درپرده اسرار فنا خوا هی رفت
می نوش ندانی از کجا امده ای
خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت

Mahdi_Shadi
02-09-2007, 11:29
مي‌گردد آسمان همه شب با دو صد چراغ
در جستجوي چشم خوش دلرباي تو

Mahdi_Shadi
02-09-2007, 11:33
گل در بر و مي‌ دركف و معشوق به كامست
سلطان جهانم به چنين روز غلامست
گو شمع مياريد در اين جمع كه امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است

Mahdi_Shadi
02-09-2007, 11:35
دل به امّيد صدائي كه مگر در تو رسد
ناله‌ها كرد در اين كوه كه فرهاد نكرد

Mahdi_Shadi
04-09-2007, 21:22
شيدا از آن شدم كه نگارم چو ماه نو
ابرو نمود و جلوه گري كرد و رو ببست

Mahdi_Shadi
04-09-2007, 21:23
دلا خوبان دل خونين پسندند
دلا خون شو كه خوبان اين پسندند

Mahdi_Shadi
04-09-2007, 21:24
ز دل مهر تو اي دل رفتني ني
غم عشقت به هر كس گفتني ني
وليكن شعله‌ي مهر و محبّت
ميان مردمان بنهفتني ني

Mahdi_Shadi
04-09-2007, 21:26
غمم غم بي و همراز دلم غم
غمم هم‌صحبت و همراز و همدم
غمت مهله كه مو تنها نشينم
مريزا بارك الله مرحبا غم

Mahdi_Shadi
04-09-2007, 21:27
روي نگار در نظرم جلوه مي‌نمود
از دور بوسه بر رخ مهتاب مي‌زدم
نقش خيال روي تو تا وقت صبحدم
بر كارگاه ديده‌ي بي‌خواب مي‌زدم

A_M_IT2005
05-09-2007, 04:09
دانی که شمع به دم مرگ به پروانه چه گفت
گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی
سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد
گفت طولی نکشد تو نیز خاموش شوی

A_M_IT2005
05-09-2007, 04:11
تا مرغ دلم پر نكشيده برگرد

تا ريشه ي من زخم نديده برگرد

گيرم كه من اشتباه كردم باشد

دنيا كه به آخر نرسيده برگرد

A_M_IT2005
05-09-2007, 04:13
شبي پرسيدمش از بي قراري

به غير از من كسي را دوست داري ؟

دوچشمش از خجالت اشك افتاد

ميان اشك هايش گفت آری

A_M_IT2005
05-09-2007, 04:14
يك روز دوباره رو به من خواهي كرد

در كنج دلم باز وطن خواهي كرد

با آمدنت سپيد خوام پوشيد

با دست خودت مرا كفن خواهي كرد

A_M_IT2005
05-09-2007, 04:15
دريا چه دل پاك و نجيبي دارد

چندي است كه حالت غريبي دارد

آن موج كه سر به صخره ها مي كوبد

با من چه شباهت عجيبي دارد !

روزبه فروتن پي

A_M_IT2005
05-09-2007, 04:18
دهقــانِ دلــم بودن شالــی شده است

هم صحبت سبزه ای خیالی شده است



بر مزرعه ی سینـه ی من دانـه مپـــاش

امسال ؛ دچار خشکسالـی شده است
روزبه فروتن پی

Freddie Mercury
13-09-2007, 01:01
آمد بر من که ؟ یار کی؟ وقت سحر
ترسنده ز که؟ز خصم خصمش که؟پدر

دادمش دو بوسه بر کجا ؟بر لب بر
لب بد؟نه چه بد؟عقیق چون بد؟چو شکر

عنصری بلخی

Freddie Mercury
14-09-2007, 02:31
از بوسه تو مرده با روان تانی کرد
وز چهره دل پیر جوان تانی کرد


رخ گاه گل و گه ارغوان تانی کرد
وز غمزه فریب جاودان تانی کرد

Freddie Mercury
14-09-2007, 02:34
ای کاش من آن دو زلف عنبر برمی
تا بر رخ او زمان زمان بگذرمی


ای کاش من آن دو لعل چون شکرمی
تا از دهن نوش تو می برخورمی

nazila637
15-09-2007, 06:50
يك جهان حرف نگفته در دلم دارم هنوز


چشم عالم خواب ومن چون ماه بيدارم هنوز

Payan
19-09-2007, 20:12
ترحم بر پلنگ تيز دندان
ستمكاري بود بر گوسفندان
سعدي

pooria roohie
26-09-2007, 15:31
سلام بعد از یه مدت طولانی دوباره برگشتم اینم یه شعر.
گر چه رفتی زبرم حسرت روی تو نرفت در این خانه غم سوی تو باز است هنوز

pooria roohie
26-09-2007, 15:32
همه شب نالم چون نی که غمی دارم که غمی دارم
دل و جان بردی اما نشدی یارم نشدی یارم

pooria roohie
26-09-2007, 15:34
چون به تن کوه گشت رایت ابر بهار
سیل فرو ریخت سنگ از زبر کوهسار

Payan
08-10-2007, 19:32
دزد آنچه برده باز نياورده هيچ‌ گاه
هرگز به اهرمن مده ايمان خويش وام

پروين اعتصامي

Payan
08-10-2007, 19:33
پدرم گفت : گل از رنگ و لعابش پيداست
و زن مومـــنه از طرز حجابــــش پيداست


آغاسي

diana_1989
09-10-2007, 01:15
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
///
از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن

diana_1989
09-10-2007, 01:16
روی نگار در نظرم جلوه می نمود
وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم
////
چشمم به روی سافی و گوشم به قول چنگ
فالی به چشم و گوش در این باب میزدم

diana_1989
09-10-2007, 01:16
لاله ساغر گیر و نرگس مست و بر ما نام فسق
داوری دارم بسی یا رب که را داور کنم

باز کش یک دم عنان ای ترک شهر آشوب من
تا ز اشک و چهره راهت پر زر و گوهر کنم !

diana_1989
09-10-2007, 01:17
انانکه حسین را خدا میپنداشتند
کفرش به کنار عجب خدایی داشتند

magmagf
09-10-2007, 17:09
انانکه حسین را خدا میپنداشتند
کفرش به کنار عجب خدایی داشتند


مطمئن نیستم اما به خاطر وزن شعر فکر می کنم که شعر به صورت زیر درست تر باشه

آنانکه حسین را خدا می دانند
کفرش به کنار عجب خدایی دارند

bidastar
11-10-2007, 13:02
شعر شما درسته خانوم magmagf

bidastar
11-10-2007, 13:03
عید صیام آمد و ماه صیام رفت
لطف تمام آمد و فیض تمام رفت
شد عید فطر و لطف خدا باز تازه شد
گرد غم گناه ز جان عوام رفت

bahal20
11-10-2007, 14:24
شب قدر است امشب مست مستم‌ اي خدا با تو/
شدم تا مست دانستم كه هستم اي خدا با تو/
سر از خاك زمين تا برگرفتم عشق ورزيدم/
ولي آزاد از هر بند و بستم‌ اي خدا با تو

sheeablo
12-10-2007, 23:03
ای بسا ابلیس آدم رو که هست………….پس به هردستی نباید داد دست

cityslicker
14-10-2007, 11:40
عالم از شور و شر عشق خبر هيچ نداشت..


..فتنه انگيز جهان نرگس جادوي تو بود

cityslicker
18-10-2007, 14:22
تا بدين منزل نهادم پاي را
از دراي كاروان بگسسته ام
گر چه مي سوزم از اين آتش به جان
ليك بر اين سوختن دل بسته ام!

cityslicker
18-10-2007, 14:23
مائیم و می و مطرب و این کنج خراب
جان و دل و جام و جامه در رهن شراب

فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب
آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب

cityslicker
22-10-2007, 13:59
در حیرتم از َمرام این مردم پست این طایفه ی زنده کش مرده پرست




تا هست به ذلت به کشندش ز جفا چون ُمرد به عزت ببرندش سره دست

salma_ar
22-10-2007, 15:05
من ندانم که کیم
من فقط آن دانم
که تویی شاه بیت غزل زندگیم

cityslicker
23-10-2007, 14:26
شب افسانه پردازان گذشته اشت خراج خواب بی پایان گذشته است
.
.


به سر پنداری از نو را به پرور جهانی کهنه پنداران گذشته است

MV_GT500
23-10-2007, 14:56
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تورا چاره زجایی بکنیم