pedram_ashena
15-05-2007, 17:08
چوبين (Chobin the Star Child)
كارگردان: تارو رين
آهنگساز: ميوكو آي
فيلم نامه: يوكيمورو شيميچي
محصول 1974، ژاپن/ 26 قسمت
استوديوي تهيهكننده: Tatsunoko Prod. Co. Ltd ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سوپرمن كوچولو
کارتونهای کودکی نسل من با نسل بعد از من تفاوتهای فرمی و محتوایی زیادی داشت. جای شخصیتهای انسانی یا انسان;باورانة حیوانی با خصائل سیاه و سفید و خاکستریِ محبت، حسادت، تنهایی، افسردگی، مقاومت، شجاعت یا حماقت را آدم;های فضایی و موجودات محیرالعقولی گرفتند که پیشرفتهای تکنولوژیک، خوراک هر روزشان بود و تنها با فشار دگمهای به جنگ با هم میشتافتند. نسل بعد از ما به جای «الفی اتکینز» و «بچه های مدرسة آلپ» و «سایمون در سرزمین اعداد»، «دژ فضایی» و «دیجیمون» و «لاکپشتهای نینجا» را تعقیب میکردند. اما نقطة عطف این تحول کجا بود؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کدام کارتون به قول شعرا این وسط نقش «کادانس» را بازی میکرد؟ زیاد به مغزتان فشار نیاورید. «چوبین» (که اسمش نه به معنای «ساخته شده از چوب» که یک اسم خاص خارجی بود) این مهم را برعهده داشت. او که از فضا آمده بود، وفادار به سنت غالب انیمیشنهای ژاپنی، غم فراق مادر داشت و درصدد بود که با شکست دادن برونکای خبیث، مام مهربانش را از چنگال او برهاند. در چوبین، در کنار برونکای دماغ بادمجانی و خفاشهای بالدار آهنی یکچشم و جک و جانورهای زاغرنگ ماغپیکری که به هر کار خفن ِ«نیست در جهانی» توانا بودند، رولی و پدربزرگش را هم میدیدیم که رابطة عاطفی نسبتا عمیقی با چوبین داشتند. همینطور پروانه که یار و غمخوار تنهایی و افسردگی چوبین بود و البته لجبازی;های کودکانة بینشان، گهگاه غصة تازهای میشد افزون بر غمهای جانکاه چوبین. تازه خرس و خرگوش و قورباغه هم به عنوان دوستان کمی تا قسمتی ابله چوبین حضور داشتند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یادم است که آن موقع، چوبین را خیلی دوست داشتیم. برایمان جذاب بود و تازگی داشت. آنقدر که ساعت پنج غروب که از مدرسه تعطیل میشدیم، من و برادرم تمام راه پانزده دقیقهای تا خانه را میدویدیم تا حداقل به آخرهای چوبین برسیم. (آن موقع هنوز علم اینقدر پیشرفت نکرده بود که یک برنامه را فردایش تکرار کنند. تازه ویديو هم هنوز ممنوع بود و از سروش سیما کاری بر نمیآمد!) اما حالا هر چه به مغزم فشار میآورم که توی چوبین سوژهای برای یادداشت پیدا کنم، چیزی یادم نمیآید. فقط به هم خوردنها و منفجر شدنهای آن خفاشهای احمق، يادم مانده و خندههای شیطانی برونکا در پس چشمان نفرتانگیزش و صدای مهربان مریم شیرزاد روی رولی و دوبلة شیطنتآمیز فریبا شاهین مقدم روی چوبین و جغدی که از درخت پرت میشد پایین و «یه خبر بد» را اعلام میکرد و پسر قورباغه که همیشه در دهان پدرش سکنی میگزید. از جزئیات یا حتی کلیت هیچ اتفاق خاصی در خاطرهها اثری نیست و البته این موضوع نباید خیلی هم عجیب باشد. اگر کمی فکر کنید، راز ماندگاری کارتونهای کودکی نسل من را همینجا می;بینید.
تيتراژش كه ميآمد، وول خوردن شروع ميشد، وول خوردن سؤالها توي سرم را ميگويم. سؤالهاي عجيب و غريبي كه بيربط به فضاي اجق وجق چوبين نبود. هيچوقت نفهميدم كه چوبين چهجور جانوري بود. اگر حيوان بود، پس چرا مادرش آدم بود و اگر آدم بود، پس چرا قيافهاش آن شكلي بود: تركيبي از تا دو تا چشم گنده، يك خرمن مو، دو تا دست و دو تا پاي قلمبه؟ همين مشكل را كمابيش براي برونكا هم داشتم؛ هويت آنرا هيچوقت نفهميدم. دماغش شبيه دماغ باربارا استرايسند بود و چشمهايش مثل جك نيكلسون، ولي در مجموع، شبيه هيچ جانور قابل تصوري نبود. هميشة خدا روي اعصاب آدم رژه ميرفت. آن راهروي رنگارنگي كه جلوي مخفيگاه برونكا بود چرا آنقدر پيچ واپيچ بود؟ خود برونكا با آن هيكل زمختش چه جوري از آن راهرو رد ميشد؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چرا رنگ آن قورباغه قرمز بود و بچهاش توي دهنش زندگي ميكرد؟ چرا چوبين عاشق پروانه شده بود و آن دختره كه چوبين پيششان زندگي ميكرد، رقيب عشقي پروانه بود، آن هم از نوع خارقالعاده و نايابش؟ چرا قيافة خرسه، آنقدر دپرس بود و فقط گل ميخورد؟ چرا پيپ پيرمرده مثل پيپ عموي بلفي، كنار دهنش چسبيده بود و نميافتاد؟ چرا هر وقت اتفاق بدي ميافتاد، آن جغد بيچاره از بالاي درخت ميافتاد پايين؟ يعني چيزياش نميشد؟
يعني توي آن جنگل به آن گندگي، هيچ آدم ديگري غير از پيرمرده و دختره زندگي نميكردند؟ حالا فرض كنيم كه جوابش «نه» باشد، خب پس چرا توي 26 قسمت، يك آدم هم به عنوان ميهمان يا رهگذر از توي جنگل رد نشد؟ چرا پيرمرده و دختره نمي توانستند با حيوانها حرف بزنند. ولي چوبين كه مثلا از يك سيارة ديگر آمده بود ميتوانست با همه حرف بزند؟
شايد الان خيليهايش را بتوانيم با اين قضيه كه احتمالا «چوبين يك سوپرمنِ آپديت شده به سبك انيميشن هاي نيپون بوده»، توجيه كنم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پاورقی:جزو معدود کارتونهایی است که دامن کوتاه سانسور نشده است و یا چوبین به عنوان برادر معرفی نشده است.هیچوقت نفهمیدم چرا پخش مجدد نداشت چه شانسي آورديم كه پروانه هم دستكش داشت هم جوراب شلواري مشكي.وگرنه نصف كارتون را بايد تصوير زوم شده ميديديم.
من نميدانم چه حكمتي دارد كه همه كارتونها كمبود مادر دارد.و چه حكمتي دارد كه بعد از ديدن اين همه قسمت باز به زيارت مادر گمشده نائل نميشيم.مثلا مادر حنا مادر هاچ مادر چوبين مادر.........كاش اين مادران محترمه رعايت ما را هم ميكردند و پوشيده تر لباس ميپوشيدند.
كارگردان: تارو رين
آهنگساز: ميوكو آي
فيلم نامه: يوكيمورو شيميچي
محصول 1974، ژاپن/ 26 قسمت
استوديوي تهيهكننده: Tatsunoko Prod. Co. Ltd ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سوپرمن كوچولو
کارتونهای کودکی نسل من با نسل بعد از من تفاوتهای فرمی و محتوایی زیادی داشت. جای شخصیتهای انسانی یا انسان;باورانة حیوانی با خصائل سیاه و سفید و خاکستریِ محبت، حسادت، تنهایی، افسردگی، مقاومت، شجاعت یا حماقت را آدم;های فضایی و موجودات محیرالعقولی گرفتند که پیشرفتهای تکنولوژیک، خوراک هر روزشان بود و تنها با فشار دگمهای به جنگ با هم میشتافتند. نسل بعد از ما به جای «الفی اتکینز» و «بچه های مدرسة آلپ» و «سایمون در سرزمین اعداد»، «دژ فضایی» و «دیجیمون» و «لاکپشتهای نینجا» را تعقیب میکردند. اما نقطة عطف این تحول کجا بود؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کدام کارتون به قول شعرا این وسط نقش «کادانس» را بازی میکرد؟ زیاد به مغزتان فشار نیاورید. «چوبین» (که اسمش نه به معنای «ساخته شده از چوب» که یک اسم خاص خارجی بود) این مهم را برعهده داشت. او که از فضا آمده بود، وفادار به سنت غالب انیمیشنهای ژاپنی، غم فراق مادر داشت و درصدد بود که با شکست دادن برونکای خبیث، مام مهربانش را از چنگال او برهاند. در چوبین، در کنار برونکای دماغ بادمجانی و خفاشهای بالدار آهنی یکچشم و جک و جانورهای زاغرنگ ماغپیکری که به هر کار خفن ِ«نیست در جهانی» توانا بودند، رولی و پدربزرگش را هم میدیدیم که رابطة عاطفی نسبتا عمیقی با چوبین داشتند. همینطور پروانه که یار و غمخوار تنهایی و افسردگی چوبین بود و البته لجبازی;های کودکانة بینشان، گهگاه غصة تازهای میشد افزون بر غمهای جانکاه چوبین. تازه خرس و خرگوش و قورباغه هم به عنوان دوستان کمی تا قسمتی ابله چوبین حضور داشتند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یادم است که آن موقع، چوبین را خیلی دوست داشتیم. برایمان جذاب بود و تازگی داشت. آنقدر که ساعت پنج غروب که از مدرسه تعطیل میشدیم، من و برادرم تمام راه پانزده دقیقهای تا خانه را میدویدیم تا حداقل به آخرهای چوبین برسیم. (آن موقع هنوز علم اینقدر پیشرفت نکرده بود که یک برنامه را فردایش تکرار کنند. تازه ویديو هم هنوز ممنوع بود و از سروش سیما کاری بر نمیآمد!) اما حالا هر چه به مغزم فشار میآورم که توی چوبین سوژهای برای یادداشت پیدا کنم، چیزی یادم نمیآید. فقط به هم خوردنها و منفجر شدنهای آن خفاشهای احمق، يادم مانده و خندههای شیطانی برونکا در پس چشمان نفرتانگیزش و صدای مهربان مریم شیرزاد روی رولی و دوبلة شیطنتآمیز فریبا شاهین مقدم روی چوبین و جغدی که از درخت پرت میشد پایین و «یه خبر بد» را اعلام میکرد و پسر قورباغه که همیشه در دهان پدرش سکنی میگزید. از جزئیات یا حتی کلیت هیچ اتفاق خاصی در خاطرهها اثری نیست و البته این موضوع نباید خیلی هم عجیب باشد. اگر کمی فکر کنید، راز ماندگاری کارتونهای کودکی نسل من را همینجا می;بینید.
تيتراژش كه ميآمد، وول خوردن شروع ميشد، وول خوردن سؤالها توي سرم را ميگويم. سؤالهاي عجيب و غريبي كه بيربط به فضاي اجق وجق چوبين نبود. هيچوقت نفهميدم كه چوبين چهجور جانوري بود. اگر حيوان بود، پس چرا مادرش آدم بود و اگر آدم بود، پس چرا قيافهاش آن شكلي بود: تركيبي از تا دو تا چشم گنده، يك خرمن مو، دو تا دست و دو تا پاي قلمبه؟ همين مشكل را كمابيش براي برونكا هم داشتم؛ هويت آنرا هيچوقت نفهميدم. دماغش شبيه دماغ باربارا استرايسند بود و چشمهايش مثل جك نيكلسون، ولي در مجموع، شبيه هيچ جانور قابل تصوري نبود. هميشة خدا روي اعصاب آدم رژه ميرفت. آن راهروي رنگارنگي كه جلوي مخفيگاه برونكا بود چرا آنقدر پيچ واپيچ بود؟ خود برونكا با آن هيكل زمختش چه جوري از آن راهرو رد ميشد؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چرا رنگ آن قورباغه قرمز بود و بچهاش توي دهنش زندگي ميكرد؟ چرا چوبين عاشق پروانه شده بود و آن دختره كه چوبين پيششان زندگي ميكرد، رقيب عشقي پروانه بود، آن هم از نوع خارقالعاده و نايابش؟ چرا قيافة خرسه، آنقدر دپرس بود و فقط گل ميخورد؟ چرا پيپ پيرمرده مثل پيپ عموي بلفي، كنار دهنش چسبيده بود و نميافتاد؟ چرا هر وقت اتفاق بدي ميافتاد، آن جغد بيچاره از بالاي درخت ميافتاد پايين؟ يعني چيزياش نميشد؟
يعني توي آن جنگل به آن گندگي، هيچ آدم ديگري غير از پيرمرده و دختره زندگي نميكردند؟ حالا فرض كنيم كه جوابش «نه» باشد، خب پس چرا توي 26 قسمت، يك آدم هم به عنوان ميهمان يا رهگذر از توي جنگل رد نشد؟ چرا پيرمرده و دختره نمي توانستند با حيوانها حرف بزنند. ولي چوبين كه مثلا از يك سيارة ديگر آمده بود ميتوانست با همه حرف بزند؟
شايد الان خيليهايش را بتوانيم با اين قضيه كه احتمالا «چوبين يك سوپرمنِ آپديت شده به سبك انيميشن هاي نيپون بوده»، توجيه كنم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پاورقی:جزو معدود کارتونهایی است که دامن کوتاه سانسور نشده است و یا چوبین به عنوان برادر معرفی نشده است.هیچوقت نفهمیدم چرا پخش مجدد نداشت چه شانسي آورديم كه پروانه هم دستكش داشت هم جوراب شلواري مشكي.وگرنه نصف كارتون را بايد تصوير زوم شده ميديديم.
من نميدانم چه حكمتي دارد كه همه كارتونها كمبود مادر دارد.و چه حكمتي دارد كه بعد از ديدن اين همه قسمت باز به زيارت مادر گمشده نائل نميشيم.مثلا مادر حنا مادر هاچ مادر چوبين مادر.........كاش اين مادران محترمه رعايت ما را هم ميكردند و پوشيده تر لباس ميپوشيدند.