مشاهده نسخه کامل
: تاپیک اختصاصی استاد حسین علیزاده
من همون قدر که موسیقی متال رو دوست دارم این انسانم دوست دارم ! ( گفتم بدونید ! :31: )
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
استاد حسین علیزاده در سال 1330 در تهران به دنیا آمد. در هنرستان موسیقی ملی نزد هوشنگ ظریف، علی اکبر شهنازی و حبیب الله صالحی به فراگیری تار پرداخت . پس از دریافت دیپلم از هنرستان در سال 1349 به گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران راه یافت و نزد اساتیدی همچون اکبر شهنازى، نورعلى برومند، یوسف فروتن، عبدالله دوامى، هوشنگ ظریف و ... فراگیری موسیقی ایرانی را ادامه داد.
علیزاده در سال ۱۳۴۷ عضو ارکستر رودکی بود. دو کنسرت او در جشن هنر شیراز آغاز راه او به عنوان یکی از وزنههای موسیقی ایران بود. او با عضویت در گروه چاووش همراه با دیگر استادان موسیقی ایران از جمله محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان آثار جاودانهای در موسیقی ایران اجرا کرد و نیز با آموزش به هنرجویان موسیقی تأثیر مهمی در تربیت موسیقیدانان و نوازندگان پس از انقلاب گذاشت. علیزاده در اوایل دههٔ هفتاد ریاست هنرستان موسیقی را بر عهده داشت.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][5.jpg
او خود نیز همیشه در جست و جوى راههاى دیگرى بوده که دیگران نرفته اند در این سالها علیزاده استعداد خود را محدود به تقلید و تکرار فرم هاى گذشتگان نکرده و در جست و جوى راههاى تازه تر بوده است استاد علیزاده بر خلاف بسیاری دیگر از هنرمندان که فقط به اجرای موسیقی به شکل کاملا" سنتی آن می پردازند، نوآوری هایی داشته است. مانند ابداع مقام داد وبیداد ( گوشه داد از ماهور و بیداد از همایون، آلبوم های راز نو با همکاری گروه هم آوایان و زمستان است با صدای استادشجریان) همچنین اجرای پلی فونیک آواز ایرانی ( رازنو، آوای مهر و ...)
استاد علیزاده در سال های اخیر در آلبوم های "زمستان است" ، " بی تو به سر نمی شود" و "فریاد" با استادشجریان ،کیهان کلهر و همایون شجریان به عنوان سرپرست گروه و آهنگساز همکاری داشته است.
وی در سال ۲۰۰۶ میلادی به خاطر آلبوم به تماشای آبهای سپید نامزد دریافت جایزه گرمی شده است. گفتنی است که جوايز گرمی معتبرترين جايزه صنعت ضبط و پخش موسيقی در آمريکا محسوب می شود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
علیزاده هم اکنون عضو هیئت علمی دانشگاه تهران است و با شجریان در قالب گروهیچهار نفره همراه با کیهان کلهر و همایون شجریان به برگزاری کنسرت و اجرای برنامه در کشورهای مختلف مشغول است.
حسین علیزاده دارای دو فرزند به نام های صبا (نوازنده ی کمانچه) و نیما (نوازنده ی رباب) است ,که هم اکنون ر گروه هم آوایان زیرنظر استاد علیزاده فعالیت دارند.
از آثار استاد :
به تماشای آبهای سپید، ۱۳۸۳
فریاد
بی تو به سر نمیشود
زمستان است
سلانه، ۱۳۸۱
راز نو، ۱۳۷۷
پریا، و قصهٔ دخترای ننه دریا
پایکوبی، تک نوازی ابداعی با سهتار، ۱۳۷۲
صبحگاهی
نو بانگ کهن
شورانگیز، ۱۳۶۷
ترکمن، تک نوازی ابداعی با سهتار، ۱۳۶۷
نوروز، ۱۳۶۲
نینوا، ۱۳۶۲
سهگاه، تک نوازی با تار، ۱۳۶۲
ماهور، تک نوازی با تار، ۱۳۶۱
راز و نیاز
حصار
سرودهای آذربایجان
همنوایی، تک نوازی ابداعی با تار
نوا، تک نوازی ابداعی با تار
راست پنجگاه، تک نوازی ابداعی با تار
همایون، تک نوازی ابداعی با سه تار
حصار، ۱۳۵۶
سواران دشت امید، ۱۳۵۶
عصیان، ارکسترال
واریاسونهای کردی، ارکسترال
موسیقی فیلم
علیزاده در زمینه موسیقی فیلم نیز فعال بوده است، از جمله مهمترین کارهای او در این زمینه عبارتاند از:
سريال تلويزيوني زير تيغ، ۱۳۸۵
لاکپشتها هم پرواز میکنند، ۱۳۸۲
ابجد، ۱۳۸۱
زمانی برای مستی اسبها، ۱۳۷۸
عشق طاهر، ۱۳۷۸
دختران خورشید، ۱۳۷۸
زشت و زیبا، ۱۳۷۷
ایران سرای من است، ۱۳۷۷
مدرسهای که باد برد، ۱۳۷۶
ابر و آفتاب، ۱۳۷۵
گبه، ۱۳۷۴
دلشدگان، ۱۳۷۰
از اعصار
میراث کهن
چوپانان کویر، ۱۳۵۹
کتابها
ده قطعه برای تار ۱
ده قطعه برای تار ۲
ده قطعه برای تار ۳
ده قطعه برای تار ۴
آموزش سهتار، دوره مقدماتی
آموزش تار و سهتار، دوره متوسطه
بوسههای باران
ردیف مقدماتی تار و سهتار (کتاب سوم هنرستان)
- آقای علیزاده، از سابقهی فعالیت گروه همآوایان برایمان بگویید.
- گروه همآوایان بیش از پانزده سال سابقهی فعالیت دارد و علت تشکیل آن هم این است که پس از اینکه صدای خوانندهی زن در ایران ممنوع شد، گروهی تشکیل دادم که هم در زمینهی آواز تجربههای تازهای بکنیم و آواز را بهصورت چندصدایی، اما نه بهشکل غربی آن، بلکه با ویژگیهای موسیقی ایرانی، ارائه کنیم و در ضمن از صدای زن هم استفاده کنیم. بسیاری از موسیقی فیلمهایی که من نوشتم، یا آلبومهایی مثل آلبوم "رازنو" یا "به تماشای آبهای سپید"، از جمله فعالیتهای این گروه بوده و همینطور کنسرتهای زیادی که در اروپا و آمریکا و ژاپن انجام دادهایم.
گروه هم آوایان گروه بزرگی است. چند سال پیش یک آزمون عمومی گذاشتم و تعدادی از خوانندگان زن و مرد که استعداد داشتند را انتخاب کردم که حدود سی نفر خواننده، و همین طور تعدادی نوازندهی سازهای مختلف هستند. گروه همآوایان سازی و آوازیست و بنابه موضوع کار، یا شرایط، اعضایی از این گروه انتخاب میشوند. در سفرهای خارج از کشور، بهویژه آمریکا و کانادا، که مسیرهای دورتری هستند، دعوتکنندگان مایلند که گروه از سه یا چهار نفر تجاوز نکند. به همین دلیل، در چند سال گذشته، با استاد شجریان و آقای کلهر و خود من و همایون شجریان، چهار نفره میآمدیم. سال گذشته که کانادا بودم، با من قراردادی امضا شد و برای انجام توری در کانادا و آمریکا دعوت شدیم. از بین خوانندهها دو نفر، خانم افسانه رسایی و آقای پوریا اخواص، را انتخاب کردم و همین طور تعداد پنج نوازنده که این دو خواننده را همراهی میکنند.
برنامهی کنسرت در دو قسمت است که نخست، خود من به همراه آقای پژمان حدادی، بداههنوازی میکنم و قسمت دوم کارهاییست که در دستگاه راست پنجگاه اجرا میکنیم. نکتهی قابل اشاره این است که آواز بهصورت دو صدایی زن و مرد اجرا میشود و شعرها هم از شاعران مختلفی مثل شهریار، مولانا، فریدون مشیری و حافظ است.
این تور از تورنتو آغاز میشود و در بوستون آمریکا ختم میشود، و تعدادی کنسرت هم در فرانسه، هلند و آلمان خواهیم داشت.
- آنچه که در این گروه چشمگیر است، حضور موسیقیدانهای جوان، از جمله دو پسر خود شما، صبا و نیما علیزاده، است. آیا هدف اصلی شما در گروه همآوایان، به میدان آوردن نسل دوم موسیقیدانهای ایرانیست؟
- حتما. این نکتهی بسیار مهمیست که به جوانها در هنرهایی که ریشههای فرهنگی خودمان در آن هست بیشتر میدان بدهیم. در ایران تفکر غلطی وجود دارد که بر اساس آن، هر چیزی که بیارزش و در سطوح پایین است را به جوانها نسبت میدهیم. مثلا میگوییم این چه نوع موسیقیست که گوش میکنید، میگویند جوانها از این نوع موسیقی خوششان میآید. یا میگوییم این جوان است، خام است، نمیفهمد. در حالیکه برعکس، باید امکانات را برای جوانها فراهم کنیم تا در هنرهای ماندگار و هنرهایی که بیشتر با تفکر همراه است و فقط مصرف روزانه ندارد، فعالیت کنند.
در حال حاضر، در این هنرها به جوانها کمتر میدان میدهیم و بسیاری از جوانهای با استعداد هستند که میتوانند هنر کلاسیک ما، یا حداقل موسیقی هنری ما را بارور کنند. صبا و نیما هم طبعا چون در خانوادهای بودهاند که با موسیقی رشد و کار کردهاند، حالا قرعه به نامشان افتاده که در این گروه کار کنند. اما این گروه جای بسیاری از جوانها، با استعدادهای مختلف، میتواند باشد که بنابه موضوعات مختلف، در کار گروهی شرکت میکنند.
خوشبختانه همسالان صبا و نیما در میان شاگردانم بسیارند و اتفاقا امید من به نسل جوان است. من معتقدم در موسیقی ایرانی، یک نوع تکرار عادتها یا وابستگیها و دلبستگیهای متعصبانه یا کورکورانهای، نزد برخی موزیسینها هست که باعث شده موسیقی ایرانی را یک موسیقی بسته تصور کنند، در صورتی که این طور نیست. نسل خود ما، یعنی کسانی مثل آقای شجریان، لطفی، من، طلایی، مشکاتیان و دیگران، کارهای خیلی معروفمان را در سنین بیست تا بیستوپنج سالگی ساختیم. شما خودتان شاهد چند تا از برنامههایی که مثلا در جشن هنر اجرا میشد بودهاید. آن موقع، به ما جوانها امکاناتی داده شد که مبتکرش رادیو تلویزیون ملی ایران بود. ایجاد مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی، و امکانات و بودجههایی که فراهم شد، به ما جوانها اجازه داد که در موسیقی هنری ایرانی بتوانیم رشد کنیم.
به نظر من، حالا این امکانات وجود ندارد، یا نسبت به جمعیت جوان ما بسیار کم است. ما فکر میکنیم امکانات فقط باید بخ یک نوع موسیقی، مثل موسیقی پاپ، داده شود، یا در هر چیزی فقط شکل مصرفی آن را نگاه میکنیم. در صورتی که اگر در فرهنگمان مسایل را ریشهای نگاه کنیم، و هر چقدر به جوانها در این مسیر بیشتر میدان بدهیم، شاهد خواهیم بود که جاودانه زدن هنرها و سنتهای ما از طریق جوانها صورت خواهد گرفت.
ما امکانات دولتی نداریم، و من با امکانات شخصیام این کارها را میکنم. بسیاری از اوقات، درآمد آلبومها یا کنسرتها را هزینهی این تجربهها میکنم، چون دولت کاری نمیکند یا اگر بکند شاید به شکل تبلیغاتی یا هدفمند باشد که سلیقهی من نیست.
آنچه که آزاد و مستقل باشد در شکل خصوصی و غیر دولتی آن است که آن هم سرمایه میخواهد. من پذیرفتهام که اگر امکاناتی مادی بتوانم فراهم کنم، آن را در خدمت تجربه با جوانها قرار دهم. خوشبختانه پروژهها و برنامههای دراز مدتی در این زمینه داریم و جوانهای بسیار خوب و با استعداد هم وجود دارند. خوانندهی گروه ما، پوریا اخواص، یک جوان بیستوپنج ساله است که بسیار خوب و پخته، در کنار خانم رسایی، که سالها تجربه دارد، برنامه اجرا میکند و احساس میشود بسیار بیش از سناش تجربه دارد. او یکی از اعضای فعال گروه همآوایان است که در طول چهار پنج سال گذشته، هم سفرها و کنسرتهای بینالمللی داشته و هم در داخل موفق بوده است.
پوریا در بیست و پنج سالگی تجربههای بسیار خوبی را پشت سر میگذارد و به این موضوع توجه کرده که او هم مثلا در پنجاه سالگی باید به جوانها توجه کند. هر هنری را میشود از طریق نسل جوان ادامه داد. اگر با نگاه واپسگرایانه به این موضوع نگاه کنیم، و بخواهیم جایی را تصاحب کنیم و به جوانها میدان ندهیم، آن وقت خودمان باعث از بین رفتن آن هنر میشویم. اگر به جوانها میدان ندهیم و آنها را محکوم کنیم که فقط مصرفکننده باشند، خود به خود نمیتوانند راه پیدا کنند.
خسته نباشی دوست عزیز
منم مثل شما به استاد علاقه دارم
گریز از تنهایی
گفت و گو : بهرنگ تنكابني
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جهاني شدن در هنر موضوعي است، كه بسياري از هنرمندان و دست اندركاران هنر در ايران در پي مفهوم و راهكارهاي جدي آن هستند. حسين عليزاده يكي از برجسته ترين موسيقيدانهاي ايران است كه نگاهي جهاني به مقوله هنر موسيقي دارد. این گفتوگو در سال 1382 با حسین علیزاده صورت گرفته که اکنون خواندن دوبارهی آن در آستانه اجرای «نینوا» اثر بهیاد ماندنی او توسط گروه زهی پارسیان به مثابه مروری بر دیدگاههای این هنرمند بنام ایرانی است.
تعريف شما از جهاني شدن چيست؟
تعبيري از اين مسئله وجود دارد كه متأسفانه در مراكز آكادميك ما فرصت بحث پيرامون آن وجود ندارد . تعاريفي كه در ايران از زندگي جهاني ارائه ميشود مفهومي است از جهاني كه ايران در آن وجود ندارد. اين تعريف به خصوص در جوامع روشنفكري ما بيشتر از جاهاي ديگر شنيده مي شود. مردم ، دنيا را به اندازه محل زندگي خود بزرگ يا كوچك مي بينند، يعني به محيطي كه در آن زندگي مي كنند تعلق معنوي دارند و آنرا از زندگي جهاني حذف نمي كنند، به همين خاطر از زندگي جهاني تصور خاصي ندارند. انسان وقتي به زندگي جهاني دست پيدا ميكند كه همه دنيا را بدون هيچ كم و كاستي محل زندگي خود بداند.
هنر جهاني چه تعريفي دارد و جايگاه آن در زندگي جهاني كجاست؟جهاني بودن در هنر در واقع ارتباط هنري مردم جهان با هم است، استثنايي بين مردم و مليتها وجود ندارد؛ به اين معني كه روي كره زمين خطي كشيده شود و آن قسمت كه از لحاظ تكنولوژي، قدرت و ثروت داراي برتري است جهان ناميده شود. دقيقأاين تعريفي است كه در مسايل سياسي به مردم دنيا تحميل مي شود و به شكل يك قانون درآمده كه اگر فردي در اروپا ويا امريكا متولد شود فرهنگ و هنر وي به عنوان هنر جهان شناخته مي شود ، بالطبع سهمي براي ديگر مردم جهان باقي نميماند . مفهوم جهاني بودن هنر در ايران خيلي گمراه و منحرف شده ، در حالي كه در دنيا حتي در دنياي شرق اين تصور وجود ندارد كه فرهنگ و هنر آنها جزئي از هنر جهاني محسوب نمي شود. این مسأله هنگامي رخ ميدهد كه جهاني بودن از سرزميني ديگر ديكته شود. اين مسأله در ايران و به طور كلي كشورهاي جهان سوم از عدم ارتباط با دنيا نشأت مي گيرد و وقتي افرادي از اين كشورها در كشورهاي غربي تحصيل ميكنند، سوغاتي را به كشورشان مي آورند با نام فرهنگ جهاني. اين ارمغان جهاني شدن خود از يك سو زنگ خطري است كه تفكري با عنوان عقب افتادگي در ذهنيت مردم كشورهاي جهان سوم شكل بگيرد كه نمونه آن را در ايران مي بينيم. انقلاب صنعتي در غرب كه نقطه مقابل تحولات در كشورهايي مثل ايران است، انگيزه سفر را در مردم اين كشورها به وجود مي آورد. هنگامي كه مهاجرين زندگي متفاوت در غرب را ميبينند با حس وطن پرستي قوي كه در آنها وجود دارد سعي در تقليد و اجراي آن شيوه زندگي در سرزمين مادري خود دارند . اين حركت در عين حالي كه فكر و هدف بزرگي را در خود دارد، اشتباهات بزرگي را منجر مي شود. موقعيت فرهنگي هر كشور، خاص خود آن سرزمين است و نمي توان آن را بدون زمينه هاي قبلي با فرهنگي غريبه پيوند داد، اگر اين اتفاق بيافتد حاصل اين پيوند فرهنگي بلاتكليف و بي هويت مي شود.
يعني بايد براي رسيدن به فرهنگ جهاني به استانداردهاي مشخصي برسيم؟به نظر من قبل از تعريف هر استانداردي بايد يك حق و حقوقي براي فرهنگ مردم دنيا قائل شد. اتفاقا در چند دهه اخير تفكر نسبت به فرهنگهاي مختلف در كشورهاي غربي تفاوت بسياري كرده، در نيم قرن گذشته تفكري بر جامعه غرب حاكم بود كه فرهنگ غرب چيزي كاملاً متفاوت و برتر نسبت به ديگر فرهنگها است؛ اما هم اكنون اين تفكر وجود ندارد و آنها به دنبال كسب آگاهي بيشتر از فرهنگ ملل و اقوام مختلف هستند تا بتوانند فرهنگ خود را غنيتر سازند، البته در برنامه ريزيهاي سياسي اين كسب آگاهي از فرهنگهاي مختلف با تفكر فرهنگ حاكميت صورت مي گيرد. در جامعه ما، واژه جهاني بودن يا جهاني شدن، مفهوم قطعي ندارد و حتي به شكل مضحكي از آن استفاده مي شود. مثلا هم اكنون جرياني در موسيقي با عنوان World music در دنيا وجود دارد كه معادل فارسي آن همان موسيقي جهاني است، ولي تنها چيزي كه در آن وجود ندارد موسيقي غربي است، يعني اگر موسيقي كلاسيك غرب مصداق موسيقي جهاني معرفي شود، اين تعريف سطح دنيا كاملا مضحك و بي معنا به نظر مي آيد، ولي اكنون در ايران در دانشگاه موسيقي دو بخش موسيقي ايراني و موسيقي جهاني وجود دارد كه در بخش جهاني، موسيقي كلاسيك غرب آموزش داده مي شود. مفهوم جهاني شدن به اين مقوله باز مي گردد كه حق و حقوق زمينه فكري، حس هنري و درون هنرمندان دنيا بدون در نظر گرفتن محل زندگي از نظر جغرافيايي رعايت شود. اين تفكر در دنياي امروز وجود ندارد و حتي در بعضي مواقع به شكل عجيبي عكس اين موضوع وجود دارد يعني هنرمندان غربي برتري را در هنر و فرهنگ شرق جست و جو مي كنند.منظور اين كه چيزي كه ذهن جهاني را در هنرمند به وجود مي آورد صرف محيط نيست.
برخورد ايراني با هنر جهاني چگونه برخوردي است؟اين مسأله كه هماكنون هنر جهاني به يك علامت سوال بزرگ براي ايرانيان در آمده، يك علت اصلي دارد آن هم اين است كه تعبير درستي از اين عبارت وجود ندارد همانطور كه گفته شد، وقتي كه واژه جهاني عنوان مي شود، ايران از اين جهان حذف مي شود. اگر جهاني فكر شود هيچ چيزي در ايران از فرهنگ، سنن وآثار تاريخي ايران متعلق ايران نيست، همان طور كه آثار تاريخي يونان هم متعلق به يونان نيست، اين مرزبندي هاي سياسي هر چند وقت يكبار تغيير مي كند، اما دست آوردهايي كه مربوط به انسان است ، ثروت و ميراث فرهنگي همه دنيا است و يك ميراث جهاني محسوب ميشود.
و جايگاه موسيقي ايراني در هنر جهاني ....
موسيقي ايراني، موسيقي است مثل همه نمونههاي موسيقي در دنيا با اين تفاوت كه از ريشه تاريخي قوي برخوردار است براي اينكه به تفكر جهاني در موسيقي ايراني برسيم بايد آگاهي خود را با اين ثروت غني بالا ببريم، چرا كه هر گوش عادي وقتي موسيقي از يك فرهنگ ناشناخته را بشنود در برخورد اول آنرا فاقد معني مي پندارد، همانند اين كه شخصي بدون آگاهي و پيش زمينه يك تابلوي نقاشي را تماشا كند. در اين موقعيت آن تابلو با ديوار هيچ تفاوتي ندارد! دليل آنكه موسيقي ايران در موسيقي جهاني جايگاه پيدا نكرده، به خود ما ايرانيها باز مي گردد. ما موسيقي ايراني را از ديد هنر جهاني پنهان ميكنيم چرا كه آگاهي ما نسبت به اين ثروت غني جهاني كم و ناچيز است. تجربههاي سالهاي اخير در ايران و موقعيت موسيقي در چند دهه اخير، اين شانس را براي موسيقي ايراني به وجود آورد كه در صحنههاي دنيا ارائه شود و هنرمند و سرزمين ايران با دنياي خارج از ايران و مخاطب غير ايراني آشنايي پيدا كند و با تفكر و برخورد جديدي از سوي مخاطب متفاوت مواجه شود. شنونده غير ايراني، موسيقي ايراني را به مثابه يك موسيقي ناب مي داند. اين مسأله باعث ايجاد ارتباط بين هنرمند ايراني و مخاطب غير ايراني با زباني مشترك به نام موسيقي ميگردد. حضور موسيقي ايران در جهان در چند دهه اخير، بحثهايي كه به طرق مختلف پيرامون عدم توانايي عرضه جهاني موسيقي ايران صورت مي گرفت دگرگون كرد و ثابت شد كه راه جهاني شدن فقط عرضه موسيقي ايراني در شكل يك اركستر غربي مثل اركستر سمفونيك نيست.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آلبوم «به تماشای آبهای سفید» اثر مشترک «حسین علیزاده» آهنگساز ایرانی و «ژیوان گاسپاریان» موسیقیدانان ارمنی از سوی هیات داوران چهلونهمین دوره مراسم سالانه اهدای جوایز گرمی بهعنوان کاندیدای دریافت جایزه بهترین آلبوم موسیقی ملل در سال 2006 معرفی شد.
به گزارش پایگاه خبری فرهنگوآهنگ، «به تماشای آبهای سپید» تنها اثر ایرانی در بین کاندیداهای این دوره اهدای جوایز گرمی است که برای پنجمین بار نام موسیقی ایران را به جمع کاندیداهای بهترینهای موسیقی جهان اضافه کردهاست.
امتیاز این اثر که در سال 1383 توسط نشر موسیقی هرمس تهیه و منتشر شد، در سال 2004 توسط یکی از شعب انتشارات معتبر «هارمونیا موندی» به نام «ورلد ویلیج» (World Village) در آمریکا خریداری شد و در سطح جهان به انتشار رسید.
انتشارجهانی این اثر طی دوسال اخیر با استقبال بیش از حد تصور علاقهمندان موسیقی ملل روبرو شد که این امر در کنار کیفیت قابل توجه آلبوم، آن را در جمع کاندیداهای دریافت جایزه گرمی قرار داد.
آلبوم «به تماشای آبهای سپید» در حالی در بخش موسیقی ملل این دوره از مراسم اهدای جوایز گرمی خودنمایی میکند که آثار بزرگان این نوع موسیقی در دنیا همچون «سلیف کیتا»، «علی فارکاتوره» و بسیار دیگر نتواسنتند در جمع 5 کاندیدای این بخش قرار بگیرند.
این آلبوم در این بخش با 4 اثر دیگر رقابت خواهد کرد. «موسیقی آسیای مرکزی» نام آلبومی است از آثار موسیقی مناطق ازبکستان و تاجیکستان که توسط انتشارات «سمیتسونیان فولکویز» (Smithsonian Folkways Recordings) منتشر شده. این آلبوم یکی از رقبای آلبوم ایرانی در گرمی امسال است. دیگر آلبوم کاندیدا شده در این بخش «Hambo In The Snow» نام دارد. این اثر کار مشترکی است از «آندرا هواگ»، «لرتا کلی» و «چارلی پیلزر» که توسط انتشارات «آزالیاسیتی» منتشر شده است.
اما مهمترین رقیب آلبوم «به تماشای آبهای سپید» در این دوره از مراسم اهدای جوایز گرمی آلبومی است به نام «تارهای طلایی سارود» (Golden Strings of the Sarode) اثر مشترک دو هنرمند برجستهی پاکستان یعنی «ذکیر حسین» و «آشیش خان» که توسط انتشارات معتبر «مومنت ریکوردز» (Moment Records) به بازار موسیقی دنیا عرضه شده است. دیگر کاندیدای معرفی شده در بخش موسیقی ملل جوایز گرمی امسال آلبوم «خجسته» (Blessed) کاری از گروه کر «سووتو گاسپل» (Soweto Gospel Choir) است، این اثر توسط انتشارات «شاناچی» منتشر شده است.
«به تماشای آبهای سپید» دومین آلبوم نشر موسیقی هرمس است که در مجامع معتبر موسیقی جهان برای دریافت جایزه به عنوان کاندیدا معرفی میشود. پیش از این و در مهرماه سال جاری آلبوم «آلبا» اثر گروه نور به عنوان کاندیدای جایزه موسیقی ملل رادیو بیبیسی معرفی شده بود.
رامین صدیقی، مدیر نشر موسیقی هرمس در اینباره میگوید: حضور آثار ایرانی در چنین مجامعی در کنار کسب اعتبار برای فرهنگ ایرانی موجب ترسیم چهرهی جدیدی از فرهنگ و تمدن ایران در این برهه زمانی خاص میشود.
پیش از این محمدرضا شجریان، حسین علیزاده و کیهان کلهر با آثاری همچون «فریاد»، «زمستان است» و «غزل» به عنوان کاندیدای دریافت جایزه گرمی مطرح شده بودند.
جوایز گرمی از سوی آکادمی ضبط موسیقی آمریکا (Recording Academy) هرساله در بیش از 80 گرایش مختلف به بهترینهای موسیقی جهان اهدا میشود که درصد بیشتری از این گرایشها به موسیقیهای پاپ و راک اختصاص دارد. در ژانر موسیقی ملل جوایز گرمی تنها یک جایزه به بهترین آلبوم داده میشود و گسترش علاقهمندان این موسیقی در چند ساله اخیر موجب شده که اعتبار این بخش از جوایز گرمی بیش از پیش شود.
سال گذشته و در چهل و هشتمین دوره مراسم اهدای جوایز گرمی، آلبوم «در قلب ماه» اثر «علی فاکاتوره» موسیقیدان فقید کشور مالی بهعنوان بهترین آلبوم موسیقی ملل معرفی شد. این درحالی بود که آلبوم «فریاد» اثر مشترک شجریان، علیزاده و کلهر نیز به عنوان کاندیدای دریافت این جایزه معرفی شده بود.
آلبوم «به تماشای آبهای سپید» مجموعهای است از کنسرت علیزاده و گاسپاریان که در شهریور سال 1382 در فضای باز کاخ نیاوران به اجرا درآمد.
حسین علیزاده (تارنواز و سهتارنواز معروف) به تازگی همراه با گروه همآوایان در موزه تروپن آمستردام کنسرتی داشت. همزمان با کنسرت، عباس معروفی (نویسنده ایرانی مقیم آلمان) نیز در آمستردام حضور داشت.
فردای کنسرت، این دو چهرهء موفق موسیقی و ادبیات ایران با هم گپ و گفت دوستانهای داشته اند:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حسین علیزاده و عباس معروفی، آمستردام (عکس از زمانه)
عباس معروفی : اولین دیداری که من با شما داشتم هجده سال پیش بود؛ در کنسرت «شورانگیز» شما که من مدیر اجرای صحنهاش بودم و حالا خوشحالم که در اروپا هستید. من نمیخواهم از شما بپرسم که از کجا آغاز کردید یا موسیقی به کجا رسیده، ولی تصویری که از کارهای شما دارم نوعی از موسیقیست همراه با تصویر. همیشه فکر میکنم وقتی شما ساز میزنید، انگار دارد شعلههای آتش میرقصد. صدای زن، صدای مرد، صدای ساز. خودتان این تصویر را همیشه در ذهنتان میبینید یا...
حسین علیزاده: پیش از آنکه شروع کنم، من هم سلام میکنم خدمت شما و شنوندگان عزیز و خوشحال از اینکه پس از هجده سال، دوست هنرمند و خودم را میبینم. امیدوارم که شما هم همچنان پربار کار خودتان را ادامه بدهید. همانطور که شما تصویر میکنید، و طبیعیست شما که اهل قلم هستید کار من را آسان میکنید در توصیف آنچیزی که به ذهن میرسد و آنچیزی که شنونده میشنود؛ من فکر میکنم بهخاطر آن خصوصیات مشترکی که همه هنرها میتوانند داشته باشند، شاید سوال شما برای من باز سوالی پیش بیاورد که واقعا شما هم که مینویسید همینطور است؟ یا اینکه من فکر میکنم در تمام هنرها بطور اشتراکی پیش از آنکه آدم یادش باشد چه وسیلهای برای ابراز بیان دارد، اتفاقاتی در ذهناش میافتد؛ حالا میتواند نویسنده باشد یا اهل موسیقی و یا نقاش. برای من هم همینطور است. یعنی پیش از آنکه هر موضوعی برایم بصدا دربیاید و اسمش موسیقی باشد، قبلا یکسری تصاویر در ذهنم اتفاق میافتد. ممکن است که یکنوع حالت سرگشتگی باشد، البته جنبهی تصویریاش را میگویم و نه جنبهی منفیاش را. شما در یک فضایی قرار میگیرید که خیلی تعریف بیرونی ندارد. این یک تصویر و یا تابلوییست که شما آن را بعنوان یک تابلوی تکرار نشده میبینید، تا حالا هم کشیده نشده است. بعد آن تصویر حالا باید با الفبایی گفته بشود که برای بیرون از شما هم معنا پیدا کند. مثلاً یک شاعر وقتی از زبان فارسی استفاده میکند، خیلی فرق دارد با زبانی که من بصورت عادی استفاده میکنم. ولی اینکه این تصویر به یک زبان بیرونی تبدیل شود که با مخاطب بتواند ارتباط برقرار بکند، اینجا ظرافت دارد. من هیچوقت نمیگویم که در نهایت مشکل است، چون همیشه بطور عام صحبت میشود که این کار مشکل است. به نظرم در نهایت هیچ کاری مشکل نیست، تنها شاید سخت بشود به آن دست یافت. این مشکل برای کسیست که چیزی را که در ذهن دارد نمیتواند به آن دست پیدا بکند. در بیان ذهنیتاش دچار فقر است. این را میشود گفت مشکل. اما هنرمند در ابراز بیان خودش مشکل ندارد و دقیقاً به همین علت هنرمند است. این تصویر ذهنی، همانطور که میگویید اصلاً مهم نیست که موضوعش چیست؛ ساز است یا آواز و یا ترکیباتی از ساز. اما واقعاً تابلویی در ذهن پدید میآید که این تابلو فرقش با یک تابلوی نقاشی در ذهن من این است که جاندار است. یعنی حرکت دارد. رنگها، تصاویر، همه چیز در حال عوضشدن و تغییر شکلدادن است، ولی یک رؤیای بسیار زیباست. من چون با شما دارم صحبت میکنم، احساس میکنم که دارم ذهن شما را برای خودم مرور میکنم. فرق میکند با کسی که بهعنوان یک آدم عادی بخواهد مصاحبه بکند؛ چنین فردی ممکن است این تصاویر را نگیرد. در واقع خیلی برایم جالب است و از سوال شما به این نتیجه میرسم که آن تصاویر ذهنی که شکلهای بیرونی ندارند، بعد با یک قراردادهای مشترک با شنونده میشود شکل بیرونیاش داد. حالا این شکل، شکل عادی پیدا نکند، دنبال تداعی خاطرهی شنونده نرود، بلکه آن ذهنیت را که برای خود آن شخص یک تابلوی جدید است. در ضمن، آن را بتواند تبدیل به یک تابلوی زیبا و موثری بکند که در عینحال این تابلو را قبلاً شنونده ندیده باشد یا حداقل بوی تازگی را در آن احساس بکند.
ع. م. : شما حتا صدای انسانی را تبدیل میکنید به موسیقی، به آلت موسیقی؛ یعنی صدای انسانی. دیگر خواننده نیست توی کار شما، یک نوع ساز میشود، من اینجور میبینم. حتا وقتی شما سازتان را دست میگیرید، با دستتان جور دیگری ساز را مینوازید. یعنی روی شیوهء مثلاً میرزا عبدالله نماندهاید که هفتدستگاه را همیشه صاف بایستید و از اینجای ساز بزنید. شما با دستتان، حتا، با صداهای خودتان و با زمزمههایتان... گاهی وقتی من با دقت گوش میکنم، از ساز چیز دیگری طلب میکنید. چیزی که برای من [سوال] است، چون خودم همیشه در رمان این جستوجو را میکنم، آیا صدای دیگری را جستوجو میکنید، دنبال صدای دیگری هستید و آیا پیدا کردهاید تا بحال این صدا را؟
ح.ع.: تا آخر عمر در جستوجوی صداهای دیگر هستم. ولی عمر کفاف نخواهد داد. بخاطر اینکه بازهم این جستوجو ادامه دارد. من همیشه میگویم، نمیدانم آدم برای چه دارد تلاش میکند. یک واژهای یاد گرفتهایم یا دچارش هستیم مثل عشق که این همیشه بوده و هست؛ در جستوجویاش تلاش میکنیم، ولی به آن نمیرسیم. درست مانند همان مثالی که شما فرمودید، اینکه پایبند صدا یا به آن اصول کلاسیک، یا پایبند آن اصولی که یاد گرفتهایم. اینها به نظر مراحلیست که راهرفتن را به آدم یاد میدهد، آنهم در یک جادهای بخصوص. ولی اگر قرار باشد پرواز بکنیم، دیگر نه به جاده احتیاج داریم و نه به آن اصول. آن اصول پایههای ابتدایی آن راه را ریخته است. در آموزش موسیقی ایرانی و اصولاً آموزش در کشور ما به نظر من هنوز دوران خیلی خیلی عقبماندهی خودش را طی میکند که میباید این ذهنیت را برای هنرجو و دانشجو بوجود آورد، یعنی در این مسیر باید هدایتش کرد. این تاحدودی برمیگردد به اتفاقاتی که شخصی میافتد. ما مسلماً استعدادهای زیادی در ایران داریم. به موسیقیمان هیچوقت نباید اینطور نگاه بکنیم که مثلاً این امکان را دارد یا ندارد. چطور ندارد؟ وقتی شما نقاش باشید و درایران [نمایشگاه] نقاشی گذاشته باشید، خب همه امکانات را دارید. دیگر چیزی برای شما ممنوع نیست و هر نوع رنگ و طرحی که بخواهید بوجود میآورید. این در همهء هنرها هست. شما وقتی قلم روی کاغذ میگذارید، میتوانید مثل تمام مردم دنیا، مثل تمام نویسندگان بزرگ دنیا بنویسید، که خودتان هم هستید. ولی در مورد موسیقی، در ذهن شنونده یک اشتباهی بوجود میآید. علتش این است که از زبان اهل موسیقی به نظرم درست توضیح داده نمیشود که این مسئلهای که اینقدر پایبندش هستیم در ایران از نظر آموزش که حتا به نظرم سنت نیست، دچار یک نوع تعصب است. این واقعاً یک فکر واپسگراست که گریبانگیر موسیقی ایرانیست و در حرف و جلسه و اینها هم نمیشود حلش کرد. شما اگر در تاریخ موسیقی تمام دنیا جستوجو کنید و در تاریخ زندگی هنری هر کسی، تاریخ زندگی هر آهنگسازی را بخواهید کندوکاو کنید، مسلماً تمام تلاشی که ضمناً میکند همان جستوجوی رنگها و صداهای دیگر است. این دغدغهایست که خواب را از آدم میگیرد، یعنی همیشه آدم درگیر این است که حالا تکلیف این رنگها چه میشود یا این ریتم با آن ریتم و یا آن صدا با این صدا و... البته زندگی زیباییست. من در هرجای دنیا میتوانم زندگی کنم، البته بیشتر دوستانم ایران هستند، ولی به نظرم اینطوری نیست که فکر کنم اگر این ذهنیتام به من جواب نمیدهد، جایم را که عوض کنم درست میشود. من اگر ذهنیتی داشته باشم، هرجایی که باشم میتوانم کار بکنم. اگر هم نداشته باشم، توی بهشت هم که باشم نمیتوانم!
ع.م: یک اتفاقی در جامعهء ما افتاده، ما یک مدل داریم مثل صادق هدایت در ادبیات داستانی که خب نثر ما را ارتقاء بخشیده است؛ یا نیما در شعر که یکباره میبینید از شعرصنایی که شعر افتاد به صنعت، نیما متحولش کرد و از نظر فرم، قالبها را بهم ریخت. در موسیقی، من فکر میکنم دانههای درشتتری وجود دارد، یعنی ما حسین علیزاده را داریم در موسیقی معاصر و خب همیشه در این چارچوبها، من از کلمهی فقه استفاده میکنم، خیلی از فقیهان هستند، حالا در هر رشتهای که آقا پایت را اشتباهی گذاشتهای، حرکت اشتباهی کردی. شما در طول زندگیتان با این مواجه بودید، مثلاً شاملو مواجه بود: نه ولادیمیرم من، نه فریدونم، که اصلا با این شعر خطابهمانندش میایستد جلو. من همیشه در کارهایتان دیدهام، یعنی در مصاحبه یا نوشتهای از شما ندیدم که این حرکت را بکنید، ولی همیشه آنور را هم میدیدم که گاهی یک جاهایی قرار گرفتهاید که یکسری حرفهایی میزنند و تکرار میکنند در جامعه. بعد میبینم یکدفعه حسین علیزاده، ترکمن را میدهد بیرون، یکدفعه میبینم یک کار دیگر، یک کار مثلاً عجیب و غریب میدهد بیرون. آیا فکر میکنید فقط ساز و موسیقی کافیست یا باید روی تئوریها هم کار بکنید؟
ح.ع.: راستش همهاش لازم و ملزوم است. ولی قطعاً تکنیک را با یک دورههای مشخص آموزشی، با یک استعداد متوسط هرکسی میتواند یاد بگیرد. ولی آن چیزی که به نظر من مسئله را اتفاقاً پیچیده میکند این است که چه جوری بشود این را به شاگرد انتقال داد. خب البته خلاقیت را نمیشود به شاگرد انتقال داد. میشود تجربیاتی را که دیگران کردهاند برایش شناساند و باز کرد. چون بهرصورت یک مسئلهیست که زمینهء خلاقیت در همه وجود دارد. ولی خلاقیت میتواند در عرصههای مختلف باشد، مثلا در پزشکی یا در رشتههای علمی باشد. ولی وقتی این استعداد متوسط باشد، با این تجربهی طولانی که من در مورد آموزش دارم، نشان میدهد که شاگردهایی بودند که حتا از نظر فیزیکی آن استعداد را نداشتند که نوازندهی خیلی خوبی بشوند، ولی ذهنیت بسیارخلاقی داشتند که اینها با دلشان، تکنیکشان را هم دنبال خودشان کشاندند، یعنی با حسشان. ولی اگر تکنیک صرف باشد، به نظرم عاری از آن تاثیرگذاری میشود، یعنی آن حس بوجود نمیآید. این چیزیست که در سنهای نه خیلی بالا، به نظرم آدمها میتوانند در خودشان کشف کنند. ما یک تربیت اصولی و به اصطلاح برنامهریزیشده و حسابشده در ایران نداریم که فرضاً استعدادها از سنین خیلی پایین کشف بشوند و در مسیرها و رشتههایی قراربگیرند که واقعا عشق و علاقه و استعدادش را داشته باشند. من خودم شخصاً بطور اتفاقی در موسیقی قرار گرفتم و میتوانستم الان مکانیک یا پزشک باشم. ولی خب چون از سنین خیلی پایین بوده، دیگر من هر وقت به آن فکر میکنم احساس خوشبختی میکنم. من از سن ۱۱ـ۱۰ سالگی دیگر میدانستم که تا آخر عمرم چه مسیری را میخواهم ادامه بدهم.
ع.م.: پیکاسو گفته من میخواستم نقاش بشوم، پیکاسو شدم. حالا برای من، یعنی همین الان توی ذهنم آمد، شما میخواستید حسین علیزاده بشوید، یا چیز دیگری؟
ح.ع.: نمیدانم، وقتی به آن ذهنیت بچگیام میروم، چون از سنین خیلی پایین یادم است، وقتی میگفتند حسین تو میخواهی چه کاره بشی؟ میگفتم من میخواهم مخترع بشوم. فکر میکردم مخترع بودن هم یک کار و شغلیست! بعد همیشه دنبال این بودم که چه چیزی را کشف کنم. هر چیزی که برایم خیلی ایدهآل میآمد، فکر میکردم من باید آن کاره بشوم. مثلاً تابستانها آنوقتها متداول بود که وقتی مدرسه تعطیل میشد، تابستان را کار میکردیم. میرفتیم فلان مغازه کار میکردیم و من هم کار میکردم که بتوانم از پولم دوچرخه بخرم. چون بچههای خانه هم زیاد بودند و از نظر اقتصادی امکان زیادی برای پدر و مادرم نبود که همهی خواستههای بچهها را برآورده بکنند. ولی خب، مثلاً یک مدتی توی قنادی کار میکردم و وقتی آن نانخامهایهای بزرگ را میدیدم و بعد میگفتند میخوای چه کاره بشی، میگفتم من آرزو دارم یک قنادی باز کنم! خب این رؤیاهای بچگی خیلی شیریناند. ممکن است که شکلهایشان خندهدار باشد یا کوچک باشند، ولی به نظر من بزرگاند. میدانید ما بهرصورت در ایران در شرایطی بزرگ شدیم که با آرزوهایمان همینجوری میماندیم، یعنی ممکن بود خیلیهایش برآورده نشود. جالب است که آرزوهای من هیچوقت بصورت عقده برایم نماند، یعنی آرزوهایم را باز گذاشتم و یکجوری توی ذهنم ماند و فکر میکردم که بعدها این آرزوها را خودم چه جوری میتوانم برآورده کنم که بعد همهی آنها تبدیل به یک چیز دیگر شد. الان وقتی یک قطعهای میسازم که دوستش دارم، میگویم آه، این همان حس آرزویی بود که آنوقتها داشتم و الان تبدیل به این شده است. دیگر آن چیزی که بوجود میآید، درست است که یک قطعهایست که ازش اسم میبرم، اما برای خودم اینطوری نیست. برای خودم یکی از همان آرزوهاییست که نگذاشتم تبدیل به عقده بشود. یعنی به نظرم موسیقی نگذاشت و چون من از کودکی موسیقی را شروع کردم، صداها زود مرا مرتعش کردند. یعنی اولین روزی که ساز دستم گرفتم، واقعاً بهقول معروف دَمشان گرم پدر و مادرم، همانروز اول، من آنقدر توی سر این تار کوبیدم، نه میدانستم کوکش چیست، نه میدانستم چه جوری باید بزنم. فقط وقتی صدا می داد، خوشم میآمد و تمام تنم را میلرزاند. همان ارتعاش روز اول یک حس زیبایی برای من بوجود آورد. در صورتی که کسانی که آن لحظه میشنیدند واقعا سرسام میگرفتند، چون اصلاً صدای مطلوبی نبود. ولی فکر میکردم دوست و رفیقم را پیدا کردهام، همان اولین روزی که سازم را دستم گرفتم.
ع.م.: این در نحوهی کاریتان با موسیقی مشخص است، یعنی دیده میشود که از ساز انتظارهای دیگری دارید. انگار یک اسب دارد با آخرین سرعتش میرود، ولی سوار آرامش ندارد و پرواز میخواهد. همیشه فکر میکنم وقتی شما ساز دستتان است، میخواهید با آن پرواز کنید. خب این در شخصیت خودتان هم متجلیست، یعنی شما یک آرشیتکت نبودید. برای من شما یک هنرمند بودید و هنرمند برجستهای بودید. آن انتظاراتی که از حسین علیزاده داشتید، مثل همان سازتان، ازش توانستید آن چیزی را که میخواستید دربیاورید؟
ح.ع.: خیلی کم. یعنی واقعاً نه میخواهم ادا دربیاورم و نه میخواهم تظاهر کنم. چون در هر صورت من بسیار آدم فعالی بودم در عرصههای مختلف. کار کردهام و بالاخره یک پروندهای هم دارم. ولی شما خب میدانید وقتی آدم در خلوت خودش فکر میکند، خیلی کم پیش میآید که واقعاً راضی باشد از کاری که کرده است. یعنی انتظاری که از خودم دارم خیلی بیشتر از این است. یعنی بعضی وقتها تعجب میکنم من را زیاد تشویق میکنند و میگویم که خب حالا یک کاری کردم و کارم بد نشده، ولی کاری که من دارم فکر میکنم خیلی فراتر از این است که الان میتوانم انجامش بدهم. اینهم شاید برمیگردد به اینکه هیچوقت آدم از آن چیزی که هست کاملاً راضی نباشد. راضی یا ناراضی را از این جهت که بخواهم به خودم سرکوفت بزنم نیست، از این جهت که خیلی وسیع میبینم آن دنیایی را که تویش هستم و بعد این دنیا را تبدیل به یک دنیایی بکنم که بوسیلهی آن با دیگران ارتباط برقرار بکنم، توی این خیلی هستم. ضمناً این را هم بگویم اگر ده برابر این عمر را هم میکردم، بازهم نمیشد. ولی آنقدر وسیع است که واقعاً اگر یک اقیانوس را در نظر بگیریم، حتا، آن قطرههایش زیبا و لذتبخش است.
ع.م.: پشت کار شما همیشه فقط تحسین و تشویق بوده. من فکر میکنم تحسین و تشویق ارضایتان نمیکند. چیز دیگری هست و این در کارتان دیده میشود. حسین علیزاده از زمانیکه «نینوا» را میسازد تا امروز، از یک نقطهای رفته به یک نقطهی دیگر که اصلاً انگار آن نقطه نیست، در حالیکه همان حسین علیزاده است. در کارهای شما، در ساز زدن شما اصلاً انسان میبینم. خب اگر اینجور نباشد شما رشد نمیکردید. از یکطرف هم من میبینم در جامعهای بودید که پر از محدودیت و محرومیت بوده و ماجرای سانسور و فشارهای دیگر. شما الان در چه فشارهایی هستید که اگر نباشد، میتوانید تکانهای اساسیتر بخورید؟
ح.ع.: آدم واقعاً باید اول خودش آزاد باشد. ما خیلی گرفتار خودمان هستیم. ما وقتی یک کاری در عرصهی هنر میکنیم، وقتی خودمان خیلی بیشتر از دیگران خودمان را تشویق کنیم، دچار یک خودشیفتگی میشویم که این یکسری بند و بست برای ذهن ما و برای شخصیت ما بوجود میآورد. چیزی که شما اشاره کردید در مورد سانسور، من اگر قرار باشد کارم را به سانسور بسپارم که کار نمیکنم. میدانید شاید ما همه دچار نوعی خودسانسوری باشیم، بالاجبار و متاسفانه، یعنی من همیشه این موضوع را میگویم که اگر صدسال یا پانصدسال دیگر بیایند موسیقی ایرانی را بررسی کنند، بعنوان موسیقی سنتی که از این دوران به بعد متداول شده و خب بالاخره رفته جزو سنتها، میگویند بله! در موسیقی سنتی اصلاً متداول است زن نخواند و خوانندهی زن نداشته باشیم و این جزو آن سنت است. این اصلا یک چیز مسخرهایست در موسیقی و اصلا در هنر. براحتی الان فرض کنید کسانی که خودشان نشستهاند در مورد «قمر» قلمفرسایی کردهاند، الان اگر یکذره صدای زن در نوار بیاید، آن را سانسورش میکنند در صورتی که این را یاد گرفته در دانشگاه، زمانیکه موسیقی تحصیل میکرده. به او دستور میدهند که انجام بدهد. در صورتی که چهارنفر آدم پیدا نشدند که بیایند بنشینند صحبت کنند. من بارها اعلام کردهام بیاییم بحث بکنیم، چون فساد را نمیشود فقط به زن نسبت داد، میتوان به مرد هم نسبت داد. تمام اینها را که در نظر بگیریم یک خودسانسوری بهرصورت بوجود میآورد که بعضی وقتها واقعاًًًًً آدم را خسته میکند. من کمی خودم را راحت کردهام، یعنی حاضرم از این بهبعد هیچ کنسرتی در ایران ندهم یا نواری در ایران منتشر نکنم که مثلاً بخواهم فلان چیز را رعایت بکنم. همینها باعث شد که من در موسیقی تجربیات مختلفی بکنم. شاید من عادت کردهام. مربوط به این سهدهه هم نمیشود، تاریخش طولانیست. ما اصلاً اینجوری بهدنیا میآییم، اینجوری یاد میگیریم، دوگانه بارمیآییم؛ در خانه یک چیزی میگوییم، بیرون چیز دیگری میگوییم... نمیدانم، همیشه هم این بحث بوده که هرچقدر فشار و سختی باشد، هنرمندان ما خلاقتر میشوند...
ع.م.: اینجوری نمیشود گفت. در رابطه با سانسور و ادبیات همیشه روی این چیزها بحث شده و خیلیها هم این نظر را داشتند، ولی خودشان باز رد کردند. اما بهرحال یک جامعه یک دورهای را طی میکند و هزینهای را میپردازد برای ساختن شجریان، برای ساختن نیما، برای ساختن حسین علیزاده. آیندهی موسیقی را، یعنی آیندهی جوانها را چه جوری میبینید؟ آیا فکر میکنید از درون آنها باز شجریان و علیزاده خواهد آمد یا بهتر خواهد شد؟
ح.ع.: من که مطمئنم. بله، همین الان هم هست. یک اتفاقاتی افتاده. آنچه را راجع به محدودیتها صحبت کردیم، این محدودیتها یک نیازی را بوجود میآورد. وقتی شما در قفساید، دوست دارید پرواز کنید و وقتی فلان کار در موسیقی نمیشود، دوست دارید بیشتر آن کار را انجام بدهید. چون به نظرم فکرهای متحجر پشت قضیه است. این تحجر مربوط به خود موسیقی ایران میشود. ما اولین مشکل را با همکارانمان داریم. این دانشگاهها و این برنامهریزیها باید چگونه باشد که هر موسیقی در جای خود و هر نوع [موسیقی] باید در شکل شکوفای خودش باشد. اتفاقا در ایران میخواهم بگویم که در حال حاضر در همین زمینهها استعدادهای خیلی خوبی هست. نسل الان ضریب هوشیاش و امکاناتی که دارد خیلی بیشتر از زمان ماست. ما وقتی میخواستیم یک گوشهای ازموسیقی را یاد بگیریم، از اینجا میکوبیدیم میرفتیم پیش آن استاد. الان کامپیوترش جلویش است و همه را روی ام.پی.تری دارد، شش جور ردیف دارد، نتاش را دارد، همه را دارد. در عینحال شما به استعدادهایی برمیخورید که از نظر کمیت تعدادشان بیشتر از دورهی ماست. با تمام این شرایط که محرومیت و مشکل دارند. الان وقتی من آن چیزهایی را که خودم میخواهم بزنم را مینویسم، آنها را که می دهم به شاگردم و میبینم آنها را شاگردم بهتر از من میزند و این خیلی جالب است که در عرصهی موسیقی ما در میان نوازندگان زن در آینده به نظرم استاد خواهیم داشت. «استاد» لقبیست که در موسیقی ایرانی فقط به مردها میدهند! من به شاگردم بارها و بارها توصیه میکنم که این ساز بگذار زمین، برو فیلم ببین، برو سینما، برو فلان نمایشگاه نقاشی را ببین، برو بحث کن، فقط از توی این ساز خود بهخود چیزی درنمیآید، تویی که باید از خودت دربیاوری، این فقط وسیلهی توست.
ع.م.: در موسیقی خیلیها آرشهکشاند. تا شما کمپوزیسیون ذهنتان را از طریق نقاشیدیدن تنظیم نکنید، چه جوری میتوانید توی موسیقی رنگ ایجاد کنید؟
ح.ع.: همه رشتهها. فقط وسیلهی بیانشان فرق میکند، همه یکیاند و در ذهن یکجور اتفاق میافتند و اینکه وقتی شما یک موسیقی خوب گوش میکنید، برایتان مثل این است که یک کتاب خیلی خوبی را خواندهاید یا یک نمایشگاه و یا یک تئاتر خوبی را دیدهاید. زبان هنر و آن در واقع صداقت و اعتقادی که در شخص بوجود میآید برای زبان هنر خودش، آن خیلی قدرت دارد. آن اصلاً تحت هیچ سانسوری نمیرود. آخر [این] سانسور هم خیلی ابتداییست، چهارتا جمله یا چهارتا [چیز] است که اینها نباید باشد. خیلی فراتر از اینهاست...
ع.م.: در سوالهایی که همکارن من دادهاند یکیاش این بود که شما یک زمانی با شجریان کار کردهاید. همه چیز در جامعهی [ما] میخواهد از هنرمندانش یک تیم ملی درست بکند. من البته این لزوم را نمیبینم. یعنی فکر میکنم یکجایی حسین علیزاده با شجریان کار کرده و یک دوره هم میتواند به هردلیلی کار نکند.
ح.ع.: با آقای شجریان و آقای کلهر ما دورهای دوستانه باهم کار کردیم و این دوستی و همه چیز سرجایش هست، همانطور که قبلا با هم کار نمیکردیم و همچنان با هم دوست و رفیق بودیم. رفاقتی چهلساله با آقای شجریان دارم. خب یک دورههایی خیلیها میگفتند چه خوب میشود شما باهم کار کنید. خب بالاخره هر کسی در موسیقی یک بیان و یک نگاهی دارد که ما یک دورهای سعی کردیم اینها را بهم نزدیک کنیم. با هم کار کردیم، ولی از آنجایی که بالاخره من باید به کارهای خود هم برسم و کار هم دچار تکرار نشود، هرکدام از ما این فکر را کردیم و فعلاً داریم جدا کار میکنیم. ولی این از آن جداییهایی نبوده که چون فرضاً از هم خوشمان نیامده با هم کار نکنیم. من همچنان از علاقمندان آقای شجریان هستم و میدانم که او هم همینطور، چون میبینیم همدیگر را و حتا آقای کلهر. ولی معنایش این نیست که حالا فردا کار میکنیم یا اصلاً دیگر کار نمیکنیم. من نمیدانم! من یک کاری که امروز میکنم، حتماً قبلش نمیتوانم بگویم که میکنم، برای اینکه همانطور که گفتم باید آن ذهنیت را آزاد گذاشت و دنبالش رفت. در عینحال موسیقی ایدهآل من نشستن و ساززدن فقط با خواننده نیست. هیچوقت هم این کار را نمیکردم. با شجریان هم یک دورهای قرار گذاشتیم و به نظرم تلاش خودمان را هم کردیم، تا آنجایی که چندتا کاری اجرا کردیم. ولی به نظرم میبایست فاصلهای باشد که اگر بعدها بازهم نیازش بود، این کار را بکنیم و اگر نه، هر کسی مسیر خودش را برود.
ع.م.: برای نسل جوان چه آرزویی دارید و اگر فرصت کوتاهی داشته باشید، یک دقیقه، به آن جوان ایرانی چه میگویید، چه داستاننویس چه نقاش و چه آن کسی که میخواهد مهندس یا پزشک بشود و یا آن کسی که میخواهد موزیسین بشود؟
ح.ع.: یک اعتماد بهنفس واقعی. کاذب نه، یعنی توام با نجابت. بچههای ایرانی، که خوشبختانه در نسل جدید من کمتر میبینم، عقدههای خودکمبینی نداشته باشند و اگر میخواهند نداشته باشند، همیشه بدانند که در هرجای دنیا هم که باشند باید جوهری در درونشان بسته شده باشد. جوانی که وصل به فرهنگ خودش است از نظر تاریخی و از طریق هنر ، او دیگر اعتماد بهنفس خواهد داشت. البته وقتی میآید اینجا در زمان کوتاهی با فرهنگ و زبان اینها آشنا میشود و قاطی میشود، ولی اعتمادش از همانجا میآید، آنجایی که بوجود آمده است.
Milad_enigma
19-06-2007, 14:06
سلام- کجا میشه آهنگ نینوا را بطور کامل دانلود کرد
من عاشق این آهنگم - یه حالت عرفان بم دست میده.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این لینک ناقصه
ممنون
سلام- کجا میشه آهنگ نینوا را بطور کامل دانلود کرد
من عاشق این آهنگم - یه حالت عرفان بم دست میده.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این لینک ناقصه
ممنون
تاپیک درخواست آهنگ
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
just negin
19-06-2007, 16:42
سلام از نظر منكار نينوا يك شاهكار خيلي قشنگه اما متاسفانه ديد عموم نسبت به اين آهنگ اين نيست چون هميشه اين آهنگو تلويزيون تو ايام عاشورا مي ذاره و ادم رو ياد بدبختي هاش مي اندازه
just negin
19-06-2007, 16:45
شما چرا عليزاده رو دوست دارين
دليل علاقه من بهش يكي خدا بودن كاراشه
دوم اينه كه كاراش خيلي با فكره و اين چيزيه كه اين خيلي تو اايران كمه
و اين امر رو مي شه توي كار راز نو به صورت كاملا آشكار ديد
و آخرين دليلش شخصيت خود ايشونه من كه بعضي وقت ها افتخار استفاده از كلاساي ايشون رو داشتم اينو جدا مي گم كه واقعا تكن
از شما هم ممنونم كه اين تاپيك رو ايجاد كردين
شما چرا عليزاده رو دوست دارين
چون از اساتید مسلم موسیقی ایرانی هستند
دليل علاقه من بهش يكي خدا بودن كاراشه
دوم اينه كه كاراش خيلي با فكره و اين چيزيه كه اين خيلي تو اايران كمه
و اين امر رو مي شه توي كار راز نو به صورت كاملا آشكار ديد
احتمالا منظور از با فکر بودن "نوآوری" ایشون هست. بله درسته. منتها یادمان باشد که برای رسیدن به درجه خلاقیت در موسیقی ایرانی باید پله هایی که پیشینیان این هنر طی کرده اند را نیز بگذرانیم.
و آخرين دليلش شخصيت خود ايشونه من كه بعضي وقت ها افتخار استفاده از كلاساي ايشون رو داشتم اينو جدا مي گم كه واقعا تكن
هنر ایرانی جدا از شخصیت هنرمندش نیست. این یک واقعیت است.
اصلی ترین دلیلش تحول در موسیقی سنتی و در آوردن اون از حالت کلیشه ای و پیوند آن با دوران ما !
انصافا وقتی به تماشای آبهای سپید رو گوش می دم از این حال به اون حال میشم !
موفق باشید :46:
یه نظر من
راز نو بهترین کارشه
just negin
28-06-2007, 10:35
یه نظر من
راز نو بهترین کارشه
مسلما راز نو يك شاهكاره
مخصوصا ترك فلك را جور بي انداره كشتست.... يه تحول و شاهكاره
just negin
28-06-2007, 10:39
هنر ایرانی جدا از شخصیت هنرمندش نیست. این یک واقعیت است.[/quote]
مسلمه
ولي هنر مندايي كه بتونن از طريق هنر به اون تعالي برسن و هنر واقعي رو به مردم بشناسونن شمارشون شايد از انگشت هاي دست هم كم تر باشه و يه واقيت خيلي خيلي تلخ اينه كه حتي اگه زياد هم باشن به خاطر اين بكر بودن از اون ها نامي برده نميشه و خيلي كم پيش مياد كه بتونن شهرتي مثل استاد عليزاده رو به دست بيارن يا مثل استاد كلهر و خيلي از اساتيد باشن
just negin
28-06-2007, 10:43
اصلی ترین دلیلش تحول در موسیقی سنتی و در آوردن اون از حالت کلیشه ای و پیوند آن با دوران ما !
انصافا وقتی به تماشای آبهای سپید رو گوش می دم از این حال به اون حال میشم !
موفق باشید :46:
به تماشاي اب هاي سفيد رو من يه كنسرتش كه تو ايران بود رو رفتم و خيلي خوب بود اما يه فيلم هم دارم ازشون كه تو ايران نيست فكر كمن تو روسيه يا ارمنستان باشه يه جايي به عنوان ميان پرده آقاي گاسپاريان اثر ماما رو كه ساخته خودشون هست رو اجرا مي كنن و خيلي برا م جالب بود كه همون حسي رو كه من اينجا داشتم رو مردم اونجا هم داشتن و اشك تو چشاي همه حلقه زده بود الحق كه اين كار پر از احساسه و اين استاد شايد از يه صداي خيلي خوب بهره نبرده باشه اما واقعا تونسته اون احساسو پياده كنه و اشايد اين مهم ترين چيزه كه تو كاراي خيلي ها نميشه مشاهده كرد
just negin
28-06-2007, 10:45
نپظرتون چيه كه ايت پست رو جدي كنيم و كار هاش رو در حد سواد خودمون تحليل كنيم بايد خيلي جالب از اآب درر بياد چون مي فهميم كه احساسات و تفكرات تا چه حدا در مورد يه اثر يكسانه و ديد هاي مختلف چه طوره؟
just negin
28-06-2007, 10:50
سلام
نظرتون چيه كه يه ابداعي بكنيم و بيايم كاراي عليزاده رو تو اين بخش تحليل كنيم به نظر من خيلي جالب ميشه چون علاوه بر اينكه نطر شخصيمون رو ميگيم اين رو هم مي فهميم كه ديگران تا چه حد با ما يكسان فكر مي كنن يا به عبارتي احساسسي كه تو نطر هر كسي از شنيدن يه آهنگ به وجو مياد يكي هست يا نه و اگه تفاوت داره تا چه حده
همچنين از نظر فني هم براي خودمون خوبه چون من هروقت سر كاراي ايشون مي شينم جدا آخرش به يه نكته جديد مي رسم
اگه با اين كار موافقين بياين يه آلبوم به عنوان اولينن البوم معرفي كنيم به نظر من بين راز نو و به تماشاي آبهاي سفيد يه كارو انتخاب كنيم
نظر شما چيه؟
online-amir
28-06-2007, 11:00
از همتون ممنون كه اين تاپيك رو ره انداختيد...!
:31:موافقم ! شما شروع کن ما استفاده می کنیم ! :31:
سلام
نظرتون چيه كه يه ابداعي بكنيم و بيايم كاراي عليزاده رو تو اين بخش تحليل كنيم به نظر من خيلي جالب ميشه چون علاوه بر اينكه نطر شخصيمون رو ميگيم اين رو هم مي فهميم كه ديگران تا چه حد با ما يكسان فكر مي كنن يا به عبارتي احساسسي كه تو نطر هر كسي از شنيدن يه آهنگ به وجو مياد يكي هست يا نه و اگه تفاوت داره تا چه حده
همچنين از نظر فني هم براي خودمون خوبه چون من هروقت سر كاراي ايشون مي شينم جدا آخرش به يه نكته جديد مي رسم
اگه با اين كار موافقين بياين يه آلبوم به عنوان اولينن البوم معرفي كنيم به نظر من بين راز نو و به تماشاي آبهاي سفيد يه كارو انتخاب كنيم
نظر شما چيه؟
آیا شما به همه آلبومهای ایشون گوش دادین؟ خب . به نظر من بهتره که از آلبومهای قبلی شروع کنیم چون در این صورت روال هنری ایشون هم بهتر برامون مشخص میشه. البته در حد تشخیص خودمون.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آثار
به تماشای آبهای سپید، ۱۳۸۳
فریاد
بی تو به سر نمیشود
زمستان است
سلانه، ۱۳۸۱
راز نو، ۱۳۷۷
پریا، و قصهٔ دخترای ننه دریا
پایکوبی، تک نوازی ابداعی با سهتار، ۱۳۷۲
صبحگاهی
نو بانگ کهن
شورانگیز، ۱۳۶۷
ترکمن، تک نوازی ابداعی با سهتار، ۱۳۶۷
نوروز، ۱۳۶۲
نینوا، ۱۳۶۲
سهگاه، تک نوازی با تار، ۱۳۶۲
ماهور، تک نوازی با تار، ۱۳۶۱
راز و نیاز
حصار
سرودهای آذربایجان
همنوایی، تک نوازی ابداعی با تار
نوا، تک نوازی ابداعی با تار
راست پنجگاه، تک نوازی ابداعی با تار
همایون، تک نوازی ابداعی با سهتار
حصار، ۱۳۵۶
سواران دشت امید، ۱۳۵۶
عصیان، ارکسترال
واریاسونهای کردی، ارکسترال
آوای مهر
[ویرایش] موسیقی فیلم
علیزاده در زمینه موسیقی فیلم نیز فعال بوده است. از جمله مهمترین کارهای او در این زمینه عبارتند از:
سريال تلويزيوني زير تيغ، ۱۳۸۵
لاکپشتها هم پرواز میکنند، ۱۳۸۲
ابجد، ۱۳۸۱
زمانی برای مستی اسبها، ۱۳۷۸
عشق طاهر، ۱۳۷۸
دختران خورشید، ۱۳۷۸
زشت و زیبا، ۱۳۷۷
ایران سرای من است، ۱۳۷۷
مدرسهای که باد برد، ۱۳۷۶
ابر و آفتاب، ۱۳۷۵
گبه، ۱۳۷۴
دلشدگان، ۱۳۷۰
از اعصار
میراث کهن
چوپانان کویر، ۱۳۵۹
just negin
30-06-2007, 18:00
سلام
اين خيلي خوبه اما سير تحححول هنري عليزاده رو همه تقريبا مي دونن به نظر من اول از شاهكاراشون كه توش ابداعاتي داره شورو كنيم و بعد به كاراي ديگه برسيم چون فكر نكنم همه همه كاراشونو گوش كرده باشن
just negin
03-07-2007, 20:12
خوب من نظرم رو راجه به ترك هفتش يعني حيلي رها كن عاشقا مي گم
اين كار هفت هشت به شيش هشت به هفت هشته و اصل كارم مال خود افسانه رسايي هستش
كار خيلي قشنگيه و من خيلي دوستش دارم مخصوصا ريتم دفش رو خيلي خوب در اورده و اون جايي كه مدولاسيون به شيش هشت با دودوك مي كنه خيلي جذاب ميشه و كلا يه فاز خاصصي داره نظر شما ها چيه ؟
خوب من نظرم رو راجه به ترك هفتش يعني حيلي رها كن عاشقا مي گم
اين كار هفت هشت به شيش هشت به هفت هشته و اصل كارم مال خود افسانه رسايي هستش
كار خيلي قشنگيه و من خيلي دوستش دارم مخصوصا ريتم دفش رو خيلي خوب در اورده و اون جايي كه مدولاسيون به شيش هشت با دودوك مي كنه خيلي جذاب ميشه و كلا يه فاز خاصصي داره نظر شما ها چيه ؟
اگر ترک 7به تماشای ۀب های سپیدو میگی آره اما من با تکنوازی شورانگیزش بیشتر از همه حال می کنم !
آیا میدونید که این ترک 7(حیلت رها کن عاشقا) شجریان با علیزاده هم اجرا کرده؟
just negin
23-07-2007, 14:47
نظرتون در باره لاك پشت هاذ هم پرواز مي كنند چيه؟
diana_1989
25-07-2007, 02:45
استاد علیزاده یعنی عمر من ! تمام زندگی من
وقتی دستاش رو سیم تار میره و اهنگ رو مینوازه آدم دیوونه میشه !
just negin
12-08-2007, 11:58
يه خبر مهم يه خبر مهم
استاد كنسرت دارن بليتاشم مي تونين 31 مرداد از جلوي در وزارت كشور بخريد
من ميرم اگه بليت گيرم بياد لطفا هركي هم تونست بره بياددو تعريف كنه مرسي
فعلا
ممنون دوست عزیز
خبر خوبیه
يه خبر مهم يه خبر مهم
استاد كنسرت دارن بليتاشم مي تونين 31 مرداد از جلوي در وزارت كشور بخريد
من ميرم اگه بليت گيرم بياد لطفا هركي هم تونست بره بياددو تعريف كنه مرسي
فعلا
با گروه
یا فقط خودش
خبر دیگه نداری؟
روز کنسرت کی هست؟
just negin
09-09-2007, 10:07
واييييييييييييييي
من رفتم روز 15 شهريور تالار بزرگ كشور با گروه هم آوايان و مچيد خلچ
پسر محشر بود عالي كار كرد آخرش هم كه كار تموم شد ما دلشدگان رو اچرا كرد همه جيز به چز صدابرداري عالي بود
در ضمن آقاي لطفي هم اومده بود هههه
آلبوم به تماشای آب های سپید
با کیفیت بالا و با قابلیت Resume
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
واييييييييييييييي
من رفتم روز 15 شهريور تالار بزرگ كشور با گروه هم آوايان و مچيد خلچ
پسر محشر بود عالي كار كرد آخرش هم كه كار تموم شد ما دلشدگان رو اچرا كرد همه جيز به چز صدابرداري عالي بود
در ضمن آقاي لطفي هم اومده بود هههه
چه طور بود
چی اجرا کرد
جدی لطفی هم اومده بود!!!!!!!!
EngMortaza
13-09-2007, 07:43
تا حالا به ویژگی آهنگ شهید که استاد علیزاده ساختن و شهرام ناظری هم خوانندگی اون رو به عهده گرفته توجه کردید؟
این آهنگ از سه مقام تشکیل شده: دشتیه، می بمل ماژور و ماهور
شروع اون با مقام دشتی برای هم دردی با مردم در زمان جنگ بوده ، چون ویژگی دشتی همدردی کردن با شنوندشه، استاد آهنگ رو با این مقام شروع کردن
بعد وارد می بمل ماژور می شه، می بمل ماژور هم حالتی آرامش بخش داره ، انگار استاد بعد از همدردی با مردمی که عزیزهاشون رو از دست دادن می خواد غم اون ها رو تسکین بده
در آخر هم آهنگ به ماهور وارد می شه، ماهور هم که حس شادی بخشی داره، اینجا استاد رهایی بخشی از غم رو کامل می کنه و به روحیه بخشی به رزمنده ها می پردازه
واقعا شاهکاره که از سه مقام اون هم با پیش زمینه ی فکری، توی یه آهنگ حدود 4 دقیقه ای استفاده کرد.
شما می تونید نوت این آهنگ رو از کتاب در بوسه های باران از استاد علیزاده ببینید .
خود این آهنگ رو هم توی کاست چاووشه 3 گوش کنید.
Asalbanoo
14-09-2007, 04:20
موسیقی علیزاده واجد استیل ویژه یی است که جنبه های جالب توجه و پراهمیتی را معرفی می کند. علیزاده در استیل خود بستری را جهت اعمال و خلق حرکت های جدید فراهم می کند. آهنگسازی او بر مبنای تجربی استوار شده است. چنین نگرشی بیش از آنکه به فرم موسیقی اصیل ایرانی توجه کند بر خلاقیت ها توجه دارد. در موسیقی ایرانی وجود پیش درآمد، درآمد، آواز، رنگ باعث این می شود که آهنگساز احساس آزادی خود را از دست بدهد و همین امر به محدود شدن خلاقیت او منجر خواهد شد. به شخصه بارها از موسیقیدانان سنتی پرسیده ام که آیا نمی شود نظم و ساختار فرمال موسیقی سنتی را تغییر داد؟ آیا نمی شود به طور مثال یک قطعه را با اوج شروع کرد؟
در قسمت دوم کنسرت علیزاده، مخاطب با ساختارشکنی بسیار زیبایی مواجه می شد؛ کنترپوان های زیبا که از دل موسیقی خود به خود بیرون می آمدند. همخوانی گروه آوازی منسجم بود بدین شکل که ساز ها در سکوت بوده و تنها بخش آوازی به اجرا می پرداخت. در حقیقت علیزاده با این روش توانست امکانی را به وجود آورد تا موسیقی ایرانی به نوع دیگری شنیده شود.
با اینکه موسیقی ایرانی واجد اصل چند صدایی بودن نیست و شاید نیازی هم به ساختار چندصدایی نداشته باشد اما علیزاده به شکل زیبایی موسیقی خود را چندصدایی کرده بود.
شاید پلی فونی (چندصدایی) بدین علت در ساختار موسیقی ایرانی جای نگرفته که مخاطب بتواند نکات ظریف، حساسیت های صدایی، میان فاصله ها و جزئیات بی شمار موسیقی ایرانی را به خوبی درک کند.
از نکات قابل توجه دیگر این کنسرت تکنیک قابل قبول نوازندگان به خصوص نوازنده کمانچه، تنبور و تارآلتو بود.
مشکل اصلی این کنسرت و اجراهایی از این قبیل مشکل صدا و بزرگی سالن است. در چنین سالن هایی ایده و خواسته های آنسامبل و آهنگساز از بین می رود و در این کنسرت و سایر کنسرت ها پرسپکتیو وجود نداشته و ندارد. با تمامی این احوال، آهنگسازی حسین علیزاده برتری خود را در این کنسرت به نمایش گذاشت. وی با نگرش خود تمایزش را با دیگران به خوبی حفظ کرده. او به هیچ وجه در دایره تکرار قرار نمی گیرد و همواره خواهان گشودن پنجره های جدیدی به روی مخاطب است. در بسیاری از لحظات گروه مقام های مختلفی را همزمان اجرا می کردند. با چنین روشی می توان چنین نتیجه گرفت که گوش ایرانی قابلیت شنیدن اصوات جدید را دارد.
اما یک خطر نیز وجود دارد و آن اینکه موسیقی علیزاده پس از او چه آینده یی خواهد داشت؟ چگونه می توان موسیقی علیزاده را بدون اینکه به ورطه تقلید درافتد، ادامه داد؟ چگونه می توان موسیقی او را متدیک و قابل آموزش کرد؟ دیدگاه های این موسیقیدان نیاز به آموزش دقیق دارد.
یادداشت: روزنامه اعتماد
آلبوم نوا:
براستی زیبا و ستودنی هست.
نقش تنبک خیلی جالب میباشد. گویی این دو ساز همیشه همراه و همدم هم می باشند.
استاد علیزاده با پیدا کردن ریتمهای نهفته در ردیف آوازی و سازی قابلیتهای بی شمار این موسیقی غنی را نمودار میکنند.
محمد تاجدولتی
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گروه هفت نفرهی همآوایان | عکسها از محمد تاجدولتی
حسین علیزاده، آهنگساز بنام ایران و سرپرست گروه همآوایان، تور کنسرتهای آمریکای شمالی و اروپا را از روز نهم مارس، از شهر تورنتو آغاز کرد. ارکستر هفت نفرهی همآوایان در نخستین اجرای خود، برنامهای را در دو قسمت، در برابر بیش از ۱۷۰۰ نفر از علاقهمندان ایرانی و غیرایرانی موسیقی سنتی ایران ارائه کرد. حسین علیزاده، صبا و نیما، دو نوازندهی جوان گروه، که فرزندان دوقلوی حسین علیزاده هستند، و پوریا اخواص، یکی از خوانندههای گروه، در گفتوگوهایی با رادیو زمانه، در بارهی گروه همآوایان و آثاری که در کنسرتها ارائه میکنند، و همچنین حضور موسیقیدانهای جوان ایرانی در صحنههای بینالمللی، و بهویژه موسیقی زیرزمینی ایران، شرکت کردند.
- آقای علیزاده، از سابقهی فعالیت گروه همآوایان برایمان بگویید.
- گروه همآوایان بیش از پانزده سال سابقهی فعالیت دارد و علت تشکیل آن هم این است که پس از اینکه صدای خوانندهی زن در ایران ممنوع شد، گروهی تشکیل دادم که هم در زمینهی آواز تجربههای تازهای بکنیم و آواز را بهصورت چندصدایی، اما نه بهشکل غربی آن، بلکه با ویژگیهای موسیقی ایرانی، ارائه کنیم و در ضمن از صدای زن هم استفاده کنیم. بسیاری از موسیقی فیلمهایی که من نوشتم، یا آلبومهایی مثل آلبوم "رازنو" یا "به تماشای آبهای سپید"، از جمله فعالیتهای این گروه بوده و همینطور کنسرتهای زیادی که در اروپا و آمریکا و ژاپن انجام دادهایم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گروه همآوایان
گروه هم آوایان گروه بزرگی است. چند سال پیش یک آزمون عمومی گذاشتم و تعدادی از خوانندگان زن و مرد که استعداد داشتند را انتخاب کردم که حدود سی نفر خواننده، و همین طور تعدادی نوازندهی سازهای مختلف هستند. گروه همآوایان سازی و آوازیست و بنابه موضوع کار، یا شرایط، اعضایی از این گروه انتخاب میشوند. در سفرهای خارج از کشور، بهویژه آمریکا و کانادا، که مسیرهای دورتری هستند، دعوتکنندگان مایلند که گروه از سه یا چهار نفر تجاوز نکند. به همین دلیل، در چند سال گذشته، با استاد شجریان و آقای کلهر و خود من و همایون شجریان، چهار نفره میآمدیم. سال گذشته که کانادا بودم، با من قراردادی امضا شد و برای انجام توری در کانادا و آمریکا دعوت شدیم. از بین خوانندهها دو نفر، خانم افسانه رسایی و آقای پوریا اخواص، را انتخاب کردم و همین طور تعداد پنج نوازنده که این دو خواننده را همراهی میکنند.
برنامهی کنسرت در دو قسمت است که نخست، خود من به همراه آقای پژمان حدادی، بداههنوازی میکنم و قسمت دوم کارهاییست که در دستگاه راست پنجگاه اجرا میکنیم. نکتهی قابل اشاره این است که آواز بهصورت دو صدایی زن و مرد اجرا میشود و شعرها هم از شاعران مختلفی مثل شهریار، مولانا، فریدون مشیری و حافظ است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حسین علیزاده
این تور از تورنتو آغاز میشود و در بوستون آمریکا ختم میشود، و تعدادی کنسرت هم در فرانسه، هلند و آلمان خواهیم داشت.
- آنچه که در این گروه چشمگیر است، حضور موسیقیدانهای جوان، از جمله دو پسر خود شما، صبا و نیما علیزاده، است. آیا هدف اصلی شما در گروه همآوایان، به میدان آوردن نسل دوم موسیقیدانهای ایرانیست؟
- حتما. این نکتهی بسیار مهمیست که به جوانها در هنرهایی که ریشههای فرهنگی خودمان در آن هست بیشتر میدان بدهیم. در ایران تفکر غلطی وجود دارد که بر اساس آن، هر چیزی که بیارزش و در سطوح پایین است را به جوانها نسبت میدهیم. مثلا میگوییم این چه نوع موسیقیست که گوش میکنید، میگویند جوانها از این نوع موسیقی خوششان میآید. یا میگوییم این جوان است، خام است، نمیفهمد. در حالیکه برعکس، باید امکانات را برای جوانها فراهم کنیم تا در هنرهای ماندگار و هنرهایی که بیشتر با تفکر همراه است و فقط مصرف روزانه ندارد، فعالیت کنند.
در حال حاضر، در این هنرها به جوانها کمتر میدان میدهیم و بسیاری از جوانهای با استعداد هستند که میتوانند هنر کلاسیک ما، یا حداقل موسیقی هنری ما را بارور کنند. صبا و نیما هم طبعا چون در خانوادهای بودهاند که با موسیقی رشد و کار کردهاند، حالا قرعه به نامشان افتاده که در این گروه کار کنند. اما این گروه جای بسیاری از جوانها، با استعدادهای مختلف، میتواند باشد که بنابه موضوعات مختلف، در کار گروهی شرکت میکنند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حسین علیزاده
خوشبختانه همسالان صبا و نیما در میان شاگردانم بسیارند و اتفاقا امید من به نسل جوان است. من معتقدم در موسیقی ایرانی، یک نوع تکرار عادتها یا وابستگیها و دلبستگیهای متعصبانه یا کورکورانهای، نزد برخی موزیسینها هست که باعث شده موسیقی ایرانی را یک موسیقی بسته تصور کنند، در صورتی که این طور نیست. نسل خود ما، یعنی کسانی مثل آقای شجریان، لطفی، من، طلایی، مشکاتیان و دیگران، کارهای خیلی معروفمان را در سنین بیست تا بیستوپنج سالگی ساختیم. شما خودتان شاهد چند تا از برنامههایی که مثلا در جشن هنر اجرا میشد بودهاید. آن موقع، به ما جوانها امکاناتی داده شد که مبتکرش رادیو تلویزیون ملی ایران بود. ایجاد مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی، و امکانات و بودجههایی که فراهم شد، به ما جوانها اجازه داد که در موسیقی هنری ایرانی بتوانیم رشد کنیم.
به نظر من، حالا این امکانات وجود ندارد، یا نسبت به جمعیت جوان ما بسیار کم است. ما فکر میکنیم امکانات فقط باید بخ یک نوع موسیقی، مثل موسیقی پاپ، داده شود، یا در هر چیزی فقط شکل مصرفی آن را نگاه میکنیم. در صورتی که اگر در فرهنگمان مسایل را ریشهای نگاه کنیم، و هر چقدر به جوانها در این مسیر بیشتر میدان بدهیم، شاهد خواهیم بود که جاودانه زدن هنرها و سنتهای ما از طریق جوانها صورت خواهد گرفت.
ما امکانات دولتی نداریم، و من با امکانات شخصیام این کارها را میکنم. بسیاری از اوقات، درآمد آلبومها یا کنسرتها را هزینهی این تجربهها میکنم، چون دولت کاری نمیکند یا اگر بکند شاید به شکل تبلیغاتی یا هدفمند باشد که سلیقهی من نیست.
آنچه که آزاد و مستقل باشد در شکل خصوصی و غیر دولتی آن است که آن هم سرمایه میخواهد. من پذیرفتهام که اگر امکاناتی مادی بتوانم فراهم کنم، آن را در خدمت تجربه با جوانها قرار دهم. خوشبختانه پروژهها و برنامههای دراز مدتی در این زمینه داریم و جوانهای بسیار خوب و با استعداد هم وجود دارند. خوانندهی گروه ما، پوریا اخواص، یک جوان بیستوپنج ساله است که بسیار خوب و پخته، در کنار خانم رسایی، که سالها تجربه دارد، برنامه اجرا میکند و احساس میشود بسیار بیش از سناش تجربه دارد. او یکی از اعضای فعال گروه همآوایان است که در طول چهار پنج سال گذشته، هم سفرها و کنسرتهای بینالمللی داشته و هم در داخل موفق بوده است.
پوریا در بیست و پنج سالگی تجربههای بسیار خوبی را پشت سر میگذارد و به این موضوع توجه کرده که او هم مثلا در پنجاه سالگی باید به جوانها توجه کند. هر هنری را میشود از طریق نسل جوان ادامه داد. اگر با نگاه واپسگرایانه به این موضوع نگاه کنیم، و بخواهیم جایی را تصاحب کنیم و به جوانها میدان ندهیم، آن وقت خودمان باعث از بین رفتن آن هنر میشویم. اگر به جوانها میدان ندهیم و آنها را محکوم کنیم که فقط مصرفکننده باشند، خود به خود نمیتوانند راه پیدا کنند.
حسین علیزاده، نوازنده، آهنگساز و نامزد جایزه گرمی در سال ۲۰۰۶، بدون شک یکی از خلاق ترین، بادقت ترین و مهم ترین چهره های موسیقی معاصر کشور است و با آنکه همواره به موسیقی سنتی و قدیمی ایرانی عشق ورزیده ولی همواره سعی کرده است تا با نوآوری های خود چشم اندازهای جدیدی را با و بر این نوع از موسیقی باز کند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
● درباره اهمیت علیزاده در موسیقی ایرانی به مناسبت تور کنسرت های گروه هم آوایان
رکود در موسیقی دلنشین ایرانی یا همان موسیقی کلاسیک ایرانی چیزی است که ذهن بسیاری از موسیقی دوستان و موسیقیدانان ایران را همیشه به خود مشغول کرده است و راه های برون رفت از آن همواره یکی از مشاجره آمیز ترین و در عین حال جذاب ترین بحث های مرتبط با موسیقی ایران است.
دعوایی که بسیار شبیه دیگر عرصه های فرهنگ و هنر ما است. چیزی شبیه دعوای همیشگی سنت و مدرنیته. گروهی چنان به سنت و شیوه های قدیمی تدریس و نوازندگی چنگ زده اند که در هنگام نواختن، نزدیک ترین دوره یی که حس می شود صد سال پیش است و گروهی نادانسته و تجربه نکرده سر در پی ساخت کارهای مدرن دارند. کارهایی که غالباً هم ساخته نمی شوند و در حد شعار باقی می مانند. اما در این بین افرادی همچون حسین علیزاده هم هستند که بدون ادعا و هیاهو فرزند زمان خود هستند و دلسوزانه و عاشقانه بدون آنکه ذره یی از کیفیت کارهای خود بکاهند و سر در پی فروش زیاد و مد روز داشته باشند دائماً دست به نوآوری می زنند و موسیقی، این ترکیب حیرت انگیز صدا را، زنده نگه می دارند در حالی که همیشه آوای ایرانی بودن را نیز می توان از لابه لای کارهایشان شنید.
«زمانی که برای استاد نوازندگی و آهنگسازی ایران حسین علیزاده کار می کنی، زندگی دیگر چیزی جز نوای زیبای سازها نیست.»
حسین علیزاده، نوازنده، آهنگساز و نامزد جایزه گرمی در سال ۲۰۰۶، بدون شک یکی از خلاق ترین، بادقت ترین و مهم ترین چهره های موسیقی معاصر کشور است و با آنکه همواره به موسیقی سنتی و قدیمی ایرانی عشق ورزیده ولی همواره سعی کرده است تا با نوآوری های خود چشم اندازهای جدیدی را با و بر این نوع از موسیقی باز کند.
او این بار با رهبری گروه «هم آوایان» به تور امریکای شمالی رفته است تا سفیری باشد که مثل سال های گذشته تفسیر و نوع جدیدی از موسیقی کلاسیک ایران را به گوش جهانیان برساند. کنسرت هایی که یکی از بارزترین نکات آن توجه بسیار زیاد و همراه با رشد مخاطبان غیرایرانی آن است. علیزاده با تنظیم چندین دفعه قطعات و این بار پیوستگی موضوعی اشعار (زندگی و امید) مورد استفاده در کنسرت که در گروه های ایرانی به ندرت اتفاق افتاده است کارهایی بزرگ خلق کرده است. علیزاده کسی است که همواره در این سال ها کوشیده است تا موسیقی صلب و نامنعطف سنتی ایران را که همچون تابویی در برابر همگان جلوه کرده است به چالش بکشد و تا به اینجا که بسیار موفق بوده است.
او جوانان را وارد گود کرده و خود به عنوان اصلی ترین مشوق و راهنما در کنار آنهاست. او انتقال دانش و تجربیات خودش به جوانان و نوآوری و خلاقیت در موسیقی با همین جوان ها را مهم ترین دغدغه حرفه یی اش قرار داده است. در این تور افسانه رسایی تک خوان مشهور که یکی از اعضای فعال گروه هم آوایان هم هست و در کارهای گذشته هم در کنار علیزاده بوده، پوریا اخواص ۲۵ساله که حالا دیگر یکی از خواننده های خوب کشورمان شده، پژمان حدادی نوازنده تنبک و دف و دوقلوهای علیزاده - صبا با کمانچه و نیما با رباب - استاد را که شورانگیز می نوازد همراهی می کنند.
آناستازیا سایلاکسی منتقد معروف موسیقی برای معرفی یکی از کنسرت های علیزاده در تور اخیر امریکای شمالی او می گوید؛ «سال ها پیش هنگامی که با استاد علیزاده در خصوص موسیقی ایران و اینکه چه کسانی این میراث ارزشمند موسیقی را از شما تحویل خواهند گرفت گفت وگو می کردم، در خلال صحبت از ایشان پرسیدم که استاد آیا روزی خواهد رسید که خوانندگان بتوانند آزادتر در کنار شما کار کنند و علیزاده به آن روز بسیار امیدوار بود. اکنون گروه هم آوایان میوه یی است که علیزاده بذر آن را چندین سال پیش پاشیده است.»
علیزاده کسی است که همواره پیشنهادهای سازنده یی برای تغییر سیستم آموزشی موسیقی سنتی در ایران داشته است ضمن آنکه هرگز روش های آموزشی سنتی را به کلی نفی نکرده و همواره معتقد بوده که باید آن روش ها را احیا کرد و با امروز تطبیقش داد.
او هرگز به تحول بی پشتوانه معتقد نبوده است. ابزار و تکنیک های زندگی عوض شده است و حسین علیزاده این نکته را به خوبی درک کرده است. علیزاده در غالب صحبت های خود به نقش پررنگ و تاثیر گذار موسیقی در زندگی انسان ها اشاره کرده است و حال که شیوه زندگی تغییر کرده است پس موسیقی که مردم از آن لذت می برند نیز لاجرم باید به روز شود.۱ او ریشه های موسیقی ایرانی را به خوبی می شناسد و همواره با نگاهی روبه جلو و آینده دست به نوآوری در موسیقی زده است. او همواره برای کشف ماهیت هنر تلاش کرده است ضمن آنکه معتقد است که نباید لذت مسیر را از بین برد.
از بزرگ ترین نوآوری های علیزاده در موسیقی ایرانی شاید بتوان به دو نکته اشاره کرد که از همه پررنگ تر است؛ یکی برخورد و نگاه او با آواز و دیگری هم آوایی موجود در کارهای اوست. او ضمن آنکه احترام زیادی برای موسیقی آوازی ایرانی قائل است ولی همواره نگاهی جدی و پیگیر به موسیقی سازی داشته است و از این راه بوده است که خود را رها کرده و جای خلاقیت و نوآوری را در کارهای خود باز گذاشته است.
علیزاده به موضوع چندصدایی در موسیقی نیز به عنوان یکی از امکانات شیرین موسیقی نگاه می کند و حاصل تلاش های او در این زمینه راهبری تعداد زیادی از خواننده ها و جوان های بااستعداد و خوش صدا بوده است که افسانه رسایی و پوریا اخواص از آن جمله اند.
از دیگر برجستگی های کار علیزاده یکی آن است که او همیشه موسیقی را فعالیتی جدا از اندیشه نمی داند، کم کار و انزواطلب نیست و در هر جا که امکان داشته است از طرفی دست به نوآوری در کارهایش زده و از طرف دیگر به ظرفیت سازی برای نسل جوان و بعد از خود پرداخته است. نکته مهمی که او را از بسیاری از همتایانش متمایز می سازد.
آنچه در کارهای علیزاده بسیار حائز اهمیت و البته دلنشین است نوع صدادهی سازها و رنگ آوای آن است که کاملاً ایرانی است و بسیار با فرهنگ ما منطبق است.
او همواره در پی روش هایی برای تفکیک شیوه برخورد با اجرای موسیقی ایرانی بوده است و انگار که خود در این راه راهنما و راهبر شده است و با ایجاد گروه هم آوایان می گوید که این هم نتیجه تلاش های من است. تلاش هایی که تا به امروز مسیر خوبی را طی کرده است. گروه هم آوایان گروه بزرگی است که حسین علیزاده آن را بنیان نهاده و بیش از پانزده سال سابقه فعالیت دارد.
هم آوایان جایی است که اندیشه های خلاقانه استاد در آن مجال بروز یافته و آثار زیبا و ماندگاری را تا به امروز خلق کرده است. بسیاری از موسیقی فیلم هایی که اثر علیزاده است، یا آلبوم هایی مثل آلبوم «رازنو» یا «به تماشای آب های سپید» (آلبومی که در سال ۲۰۰۶ نامزد دریافت جایزه بزرگ گرمی بود)، از جمله فعالیت های این گروه بوده و همین طور کنسرت های زیادی که در اروپا، امریکا و ژاپن با گروه خود برگزار کرده است.
حسین علیزاده خود در این باره می گوید؛ «گروه هم آوایان گروه بزرگی است. چند سال پیش یک آزمون عمومی گذاشتم و تعدادی از خوانندگان زن و مرد که استعداد داشتند را انتخاب کردم که حدود سی نفر خواننده و همین طور تعدادی نوازنده سازهای مختلف هستند. گروه هم آوایان سازی و آوازی است و بنا به موضوع کار یا شرایط، اعضایی از این گروه انتخاب می شوند. در سفرهای خارج از کشور به ویژه امریکا و کانادا که مسیرهای دورتری هستند، دعوت کنندگان مایلند که گروه از سه یا چهار نفر تجاوز نکند. به همین دلیل در چند سال گذشته، با استاد شجریان و آقای کلهر و همایون شجریان، چهار نفره می آمدیم.
سال گذشته که کانادا بودم، با من قراردادی امضا شد و برای انجام توری در کانادا و امریکا دعوت شدیم. از بین خواننده ها دو نفر خانم افسانه رسایی و آقای پوریا اخواص را انتخاب کردم و همین طور تعداد پنج نوازنده که این دو خواننده را همراهی می کنند.»
او در خصوص برنامه کنسرت ها این چنین می گوید؛ «برنامه کنسرت در دو قسمت است که نخست، خود من به همراه آقای پژمان حدادی، بداهه نوازی می کنم و قسمت دوم کارهایی است که در دستگاه راست پنجگاه اجرا می کنیم. نکته قابل اشاره این است که آواز به صورت دوصدایی زن و مرد اجرا می شود و شعرها هم از شاعران مختلفی مثل شهریار، مولانا، فریدون مشیری و حافظ است.»
جالب آن است که علیزاده اهمیت ویژه یی برای انتخاب اشعار نو و امروزی تر قائل است چرا که معتقد است شعر امروز بیشتر با حال و هوای مردم امروز سازگار است و اینگونه نیست که مثلاً بگوییم چون مولوی یا حافظ بهترین اشعار عاشقانه را سروده اند پس همواره انتخاب های ما از شعر محدود به این دو شاعر است.
به هر حال جایگاه علیزاده در موسیقی ایران جایگاهی رفیع است که این مقاله نیز تنها سعی داشت قسمت بسیار کوچکی از اهمیت این کار را یادآوری کند.
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد
کامران معتمدی
خالق قطعه مشهور «نینوا» میگوید كه زاده روز عاشوراست و همیشه نامش را كه مادرش به همین مناسبت بر او نهاده دوست میدارد و خلق این قطعه به سالهای كودكیاش باز میگردد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خالق قطعه مشهور «نینوا» میگوید كه زاده روز عاشوراست و همیشه نامش را كه مادرش به همین مناسبت بر او نهاده دوست میدارد و خلق این قطعه به سالهای كودكیاش باز میگردد.
محبوبیت قطعه «نینوا» در زمان انتشارش فروش بالایی را برای آن رقم زد، كه برای یك آلبوم موسیقی در ایران بعد از انقلاب تا آن زمان بی سابقه بود. برخی كارشناسان میزان محبوبیت این قطعه را با قطعه «ای ایران» روح الله خالقی برابر دانستهاند.حسین علیزاده، آهنگساز و نوازنده چیره دست تار در گفتوگو با خبرنگار موسیقی فارس دریادآوری چگونگی ساخت قطعه مشهور «نینوا» گفت: من بچه خیابان خیام هستم و یكی از سرگرمی ما بچهها در آن موقع راهاندازی دسته بود. من نمیخواهم تبلیغ وابستگی مذهبی كنم ولی همیشه اسمم را دوست داشتم و از آنجایی كه من در روز عاشورا متولد شدهام، مادرم اسمم را حسین گذاشته و «علیزاده» هم هستم! .
وی ادامه داد: من از موضع یك متخصص موسیقی میگویم كه با نینوا بیشتر بعد از انقلاب و اول انقلاب آشنا شدم و برایم اسم بسیار زیبایی بود.خیلیها تفاسیر مختلف راجع به نینوا كردند و این قطعه را برای خودشان دانستند.
وی افزود: نینوا آن واژهای است كه ما همه حسها را میتوانیم درباره آن داشته باشیم. اگر میخواهند موضوع و حس مبارزه امام حسین(ع) را به آن اطلاق كنند، من افتخار میكنم.
این آهنگساز در خصوص اینكه برخی این قطعه را به جای نینوا، نینوا اطلاق میكنند، اظهار داشت: «نینوا» اسم زیبایی است كه یك معنای چند بعدی میتوان به آن داد. هم«نینوا» است هم «نوای نی» است و هم قطعهای كه این نی مینوازد در دستگاه نواست. به همین جهت نینوا یك قطعه ملی شد و هر كس با هر عقیدهای با این قطعه ارتباط برقرار كرد.
وی ادامه داد: من دوستان بسیار زیادی با عقاید مختلف با این قطعه پیدا كردم و خودم مدیون قطعه نینوا هستم كه در یك زمانی در ذهن من اتفاق افتاد. زمانی كه من شاهد آن بودم كه جنگ شروع شده بود و همه داشتند در زمینه موسیقی برداشت خودشان را میكردند. در آن زمان مسئولان موسیقی از من خواستند كه بیایید در مورد اتفاقاتی كه در جنگ افتاده قطعه بسازید. من گفتم اولاً نمیتوانم كار سفارشی بسازم چرا كه باید با حس خودم بوجود بیاید و ضمن اینكه هر كسی جنگ را یك جور میبیند .
این نوازنده تار بیان داشت: نمیگویم كه این قطعه را برای جنگ ساختم ولی در شرایطی بود كه در جنگ زندگی میكردیم . یادم هست یكبار یك نفر از من پرسید كه نینوا چه رنگی است؟ گفتم یك افق تیرهای است كه رنگ قرمزش غالب است چرا كه ساخت این قطعه در نگاهم به افق در یك غروب اتفاق افتاد. البته اولین جلد نینوا با طرحی از رضا درخشانی به همین رنگ چاپ شد.
وی در خصوص مدت زمان ساخت این قطعه گفت: نوشتنش چیزی حدود ۲ سال طول كشید و اما ایدهاش ۵-۴ ماه ولی ایده كلیتر آن به سال ۵۶ برمیگردد. من در آن سال یك طرح اولیه از دستگاه نوا داشتم كه در حافظیه اجرا شد و چیدمان و فانتزی این جریان به سالهای ۵۶-۵۵ برمیگردد كه كم كم این ایده را برایم آورد. تمام هنرمندان یك اثر میسازند و دائم این را با روایتهای دیگر بیان میكنند. من هم دائم با شكلها و شیوهای مختلف در تكنوازیهایم و كارهای گروهیام این ایده را داشتم .
علیزاده ادامه داد: نینوا هم نتیجه و فكرهای اولیهاش از سالهای ۲۳-۲۴ سالگی شكل گرفت و من در ۳۲ سالگی آن را نوشتم.
خالق نینوا با بیان اینكه تمام این ایدهها به زمان كودكی برمیگردد،اظهار داشت:من بچهای بودم كه در جنوب شهر تهران در یك خانواده زیر متوسط از نظر اقتصادی اما پر از عشق زندگی میكردم.
گزارش : خبرگزارى فارس
surena_iran2564
17-07-2008, 08:56
سلام
استاد کارهای تصویری هم ارائه کردن؟؟
اگه آره کدوم کارهاشون ؟؟ و آیا میشه راحت پیدا کرد؟؟
سلام
استاد کارهای تصویری هم ارائه کردن؟؟
اگه آره کدوم کارهاشون ؟؟ و آیا میشه راحت پیدا کرد؟؟
به طور رسمی من چیزی ندیدم.
اما بطور پراکنده سی دی های تصویری ایشون پیدا میشه تو بازار.
مثل چهارگاه. راست پنجگاه و ...
استاد علیزاده واقعا با عشق مینوازه و صدای سازش با همه فرق داره من عاشق تارشم با آدم حرف میزنه.
من شنیدم استاد علیزاده عارف هست. درسته؟
یکی از دلایل موفقیتش صادقانه کار کردن وبی ریا بودنشه و بی حاشیه کار میکنه.
در ضمن علیزاده رو کنار اون زن خواننده دیدم اصا خوشم نیومد.:13:
Masoud-Susa
29-11-2012, 20:22
./ و یه تاپیـک دیگه از زیرزمین پی سی بالا میاد /.
همراه با یکـــ مصاحبه از استاد
به جای موسیقی ایرانی، فاجعه گوش میدهند/ داستان «نینوا» از زبان حسین علیزاده
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خیلیها موسیقی را نمیشناسند، برای همین میگویند این موسیقی را باید کنار گذاشت و به جای آن به موسیقی دیگری گوش کرد؛
خیلی از آنها که میگویند ما موسیقی ایرانی را گوش نمیکنیم، به جای آن موسیقیای گوش میدهند که عملا فاجعه است.
به گزارش خبرآنلاین، سی و چهارمین شماره از کتاب هفته «نگاه پنجشنبه» با مطالب و یادداشت هایی خواندنی در حوزه های مختلف
فرهنگی اجتماعی و سیاسی روانه بازار شد. اهالی هفتهنامه نگاه پنجشنبه در تازهترین شماره این هفتهنامه به سراغ یکی از چهرههای سرشناس
موسیقی ایران رفتهاند؛ حسین علیزاده که اثر جاودانه او «نینوا» این روزها به مناسبت فرا رسیدن ایام سوگواری سید
و سالار آزادگان جهان بیشتر شنیده میشود. در این گفتوگو حسین علیزاده علل و عوامل ستیز روشنفکران این مرز وبوم را با موسیقی سنتی ایران
واکاوی کرده و در حاشیه به چند و چون ساخت اثر گرانسنگ نینوا پرداخته است.
پروندهای مختصر اما پربار در آسیبشناسی عزاداریهای عاشورایی در سالهای اخیر با مطالبی از سردار حسین علایی،
محمدرضا زائری، مژگان ایلانلو، هارون یشایایی و …. از دیگر بخشهای سی و چهارمین شماره نگاه پنجشنبه است. در بخش کتاب تازهترین شماره نگاه
پنجشنبه سیدابوالحسن مختاباد بحران کاغذ را در میزگردی با حضور آقایان دکتر موسی غنینژاد، محمود صدری، صادق جنانصفت و دکتر پویا جبلعاملی بررسی کرده است.
در این میزگرد میتوان به پاسخهایی درخور برای این پرسش رسید که ناشران و اهالی مطبوعات چگونه و از چه راههایی میتوانند از بحران کاغذ و گرانی کمرشکن آن عبور کنند.
بخش هایی از گفتگوی نگاه پنجشنبه با حسین علیزاده را در ادامه می خوانید:
موسیقی ایرانی، فارغ از در نظر گرفتن سنتی و دستگاهی و غیره، درست مثل زبان فارسی است. باید خیلی بیاطلاع و کجفهم باشیم که بگوییم این زبان به درد نمیخورد، با این زبان نمیشود عشق یا نفرت را بیان کرد و باید آن را کنار گذاشت و با افتخار بگوییم من هیچ وقت به این زبان صحبت نمیکنم. آیا هیچ وقت چنین چیزی گفته میشود؟ آیا کسی اصلا جرأت دارد این حرف را بزند؟! خب موسیقی هم همین است. خیلیها موسیقی را نمیشناسند، برای همین به راحتی میگویند این موسیقی را باید کنار گذاشت و به جای آن به موسیقی دیگری گوش کرد. خیلی از کسانی که میگویند ما موسیقی ایرانی را گوش نمیکنیم، به جای آن به موسیقیای گوش میدهند که عملا فاجعه است.
خیلی از موزیکهایی که به عنوان موسیقی مدرن در جامعه ما رواج پیدا کرده، در واقع موسیقی دست چندمی است که به شصت، هفتاد سال پیش برمیگردد. این اشتباه چطور پیش میآید؟ همه ملل دنیا موسیقی دارند و همه به موسیقی خودشان افتخار میکنند و سعی در ارائه آن دارند. من تا به حال هیچ روشنفکری در هیچ جای دنیا به غیر از ایران ندیدهام که افتخار کند به اینکه از بخشی از فرهنگ خودش جداست و با آن رابطهای ندارد. مردم کشورهای دیگر موسیقی خود را جزئی از فرهنگشان میدانند، ولی ما متاسفانه برای نشان دادن اینکه خیلی پیشرفته هستیم سعی میکنیم به بخشی از فرهنگ خودمان پشت کنیم و این مساله حتی در زندگی روزمره هم وجود دارد مثل مغازهداری که برای تبلیغ جنسش میگوید آن جنس خارجی است.
-آزادی در خلق آثار هنری موثر است. ممکن است ما خانههایی بسازیم که پنجرههایش خیلی کوچک باشد چون نمیخواهیم کسی از بیرون ما را ببیند، موقعیت اجتماعی و اعتقادات ما حتی در معماری ما تاثیر میگذارد. همین اعتقادات و ممنوعیتها بر موسیقی ما در طی سالها تاثیر گذاشته و موسیقی ما مثل آدمیشده که زبان و گوشش را بریدهاند، شاید برای همین نمیتواند حرفش را بزند.
- حقیقت ماجرا این است که ما هم نمیخواهیم موسیقی ایرانی را از هر عیبی مبرا بدانیم. موسیقی ما به دلیل همان ممنوعیتها و محدودیتهای تاریخی و فرهنگی که به آن اشاره کردم در جاهایی دچار ضعف شده و در جاهایی اصلا رشد نکرده است…
- اصولا کسی که اثری خلق میکند، ذهنش به ابعادی میرسد که دنیا و جامعه را به شکل دیگری میبیند. اینطور نیست که شما در دانشگاه چهارتا فرمول یاد بگیرید و دنیا را از دریچه آن فرمولها ببینید. درک و شعور هنرمند به موازات هنرش رشد میکند. در جامعه موسیقی ما این کمبود همیشه وجود داشته. موسیقیدانان خیلی گوشهگیر بودند و حتی در جامعه پذیرفته نمیشدند مثلا در دورهای که ما دبیرستان میرفتیم، نمیتوانستیم با جعبه ساز به خیابان برویم. الان در جمهوری اسلامی جایگاه موسیقی متفاوت شده و ارزش اجتماعی پیدا کرده. موسیقی زمانی رشد میکند که نوازنده و آهنگساز آن آدم عادی نباشد و نگاه اجتماعی متفاوتی داشته باشد. این مسائل باید ریشهیابی شود. در دانشگاهها هیچ وقت در هیچ درس یا واحدی واژه هنرمند برای دانشجوی موسیقی تعریف نمیشود. برنامههای هنرستانها و دانشگاهها به نحوی نیست که هنرمند بار بیاورد بلکه در پی این است که تکنسین تربیت کند. این کمبود هنوز هم وجود دارد.
- اگر کارهای مرا پس از نینوا دنبال کرده باشید میبینید کارهای دیگری هم انجام دادهام که خیلی از نینوا سر بودهاند. نینوا در دوره بخصوصی خلق شد؛ دورهای که در این زمینه کمتر کار شده بود و تعداد کسانی که این نگرش را داشتند خیلی کم بود. نینوا در درجه اول برای خیلیها معلم خوبی بود و باعث شد بسیاری از آهنگسازان انگیزه پیدا کنند و کارهای مدرنتر و حتی بهتر از نینوا انجام دهند. من هیچ وقت فکر نکردم کارم تمام شده چون کار من شاخههای مختلف دارد، علاقه واقعی من کار ارکستری و آهنگسازی است ولی وقتی فرصتی پیش میآید که مثلا با شجریان بنشینم و کاری انجام دهم نمیگویم نه.
- اگر میخواستم نینوا را دوباره بنویسم قطعا چیز دیگری میشد. وقتی شما قطعهای را میسازید تا لحظه آخر آن را زیاد و کم میکنید و میآرایید. نوشتن یک قطعه هیچ وقت واقعا تمام نمیشود و فقط از روی عادت است که یک جا باید آن را تمام کنی. من معتقدم خیلی از هنرمندان فقط یک اثر دارند که آن را به شکلهای مختلف تکرار میکنند… شاید انگیزه من آن زمان این بود که ساز نی را به نوعی به صحنه بیاورم. چون ساز نی نسبت به سازهای دیگر در آن زمان خیلی مهجور بود، با اینکه نی ساز مهمی در موسیقی ایرانی است ولی تنها در تکنوازی از آن استفاده میشد و انگیزه من ترکیب این ساز با سازهای دیگر بود، نینوا در دورهای ساخته شد که حال و هوای آن پر از گره و بغض بود و انگار آدم میخواست این بغض را بشکند و نینوا به خوبی این کار را میکرد.
- در دوره قبل از ساخت نینوا، روشنفکر کلاسیک ما اصلا با موسیقی رابطه نداشت یعنی اصلا گوش نمیکرد و برای اینکه گوش نمیکرد شناختی هم از آن نداشت، اصلا طرف موسیقی نمیرفت که ببیند چه اتفاقی در حال رخ دادن است. یادم میآید وقتی قطعه ترکمن را ساختم خیلی شوق داشتم و یک نسخه از آن را برای شاملو فرستادم ولی مطمئنم شاملو آن را پرت کرده توی سطل آشغال، یعنی اصلا گوش نداده، البته به نظرم اگر هم گوش میداد سر در نمیآورد.(تیکهی سنگینی بود خداییش!:31: ) ولی سال 55 وقتی قطعه حصار ساخته و ضبط شد و در دوران حکومت نظامیشاه از رادیو پخش شد، خیلی از روشنفکران به آن توجه کردند. چون در آن زمان یک همبستگی اجتماعی وجود داشت. یعنی روشنفکر خیلی به مردم نزدیک بود و همه فارغ از اینکه کارشان چیست و چه در سر دارند با هم متحد شده بودند، قطعه حصار کاری بود که هم جنبه سیاسی و هم جنبه اجتماعی داشت و در دورهای ساخته شد که زندانیان سیاسی اعتصاب غذا کرده بودند. کسی خبر نداشت در زندان چه میگذرد. خانواده زندانیها این مسائل را به جامعه منتقل میکردند و دم زندانها جمع میشدند و میگفتند بچههایشان اعتصاب غذا کردهاند و در وضعیت بدی هستند، این مساله در جامعه پیچید و یک مرتبه همه جا پخش شد. در آن زمان قطعه حصار درآمد و من خودم هم زندانی داشتم و به زندان میرفتم. این قطعه خیلی مدرن بود و خیلی از روشنفکرها را جذب کرد.
- موسیقی مشکلات زیادی دارد مثلا در اهواز یک گروه خیلی خوب در خانه نشستهاند و دارند کار میکنند ولی اصلا نمیدانند با آثارشان چه کنند. تهران که راهشان نمیدهند. آنجا هم که اصلا اجازه نمیدهند اجرا کنند. شما تا اجرا نکنید و ارتباط نداشته باشید اصلا ذهنتان رشد نمیکند و محدود میماند.
- دوماه پیش در شهر قزوین کلاس داشتم، یک دختر ده ساله آمده بود قطعات من و خیلی چیزهای مشکلتر را به خوبی اجرا میکرد. امثال این زیادند. مثل قدیم نیست که طرف باید چهل سالش میشد تا ردیف و چه و چه یاد میگرفت. الان جوانان ما خیلی با استعدادند و به نظرم اصلا جای نگرانی در پتانسیل قضیه وجود ندارد. در واقع مساله نگرانکننده موانعی است که بر سر راه این پتانسیل قرار دارد. ما الان نه رادیو داریم نه تلویزیون و نه جای دیگری که این استعدادها شکوفا شود. اگر رشتههای مختلف هنری را در این دوره چهل ساله با هم مقایسه کنیم، میبینیم که در موسیقی اتفاقات زیادی افتاده، هم از زاویه حفظ سنت و موسیقی سنتی و هم از زاویه مدرنیته و موسیقی نوینی که در ایران پیش آمده. اما برای مثال شعر از پنجاه سال پیش تا به حال چه فرقی کرده؟ یا نقاشی ما چه فرقی کرده؟ جز اینکه رنگ و بوی غربی آن بیشتر شده…
منبع: خبرآتلاین
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به به، تاپیک استاد علیزاده :40:
ماشالا استاد علیزاده اینقدر کار فاخر داره که آدم نمیدونم کدوم رو معرفی کنه !
یکی از آهنگ های زیبای اسـتاد، قطعه ی راز و نیاز هست، در مجموعه صنما
این آهنگ قرار گرفته.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با تشکر مهران...
Masoud-Susa
25-12-2012, 14:18
«بهتر است اقدام کشور آذربایجان برای ثبت این ساز به نام خودشان را با دیده تعصب ننگریم»
حسین علیزاده: مسئولان ما اقدامی شایسته برای ثبت جهانی تار به نام ایران نکردهاند
حسین علیزاده نوازنده تار و آهنگساز موسیقی ایرانی با تاکید بر اینکه مسئولان ما اقدامی شایسته برای ثبت جهانی تار
به نام ایران نکردهاند پس بهتر است اقدام کشور آذربایجان برای ثبت این ساز به نام خودشان را با دیده تعصب ننگریم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حسین علیزاده نوازنده تار پیشی گرفتن کشورهای همسایه را در ثبت جریانهای فرهنگی که ریشه ایرانی دارند متوجه مسئولان و متولیان فرهنگی کشورمان دانست و به خبرنگار مهر، گفت: آنچه برای ثبت یک اثر هنری در یونسکو مهم است چگونگی ارائه آن از سوی مسئولان فرهنگی و در قالب بستهبندی مناسب است. در واقع یونسکو به نگاه مسئولان فرهنگی به هنر سرزمینشان دررشتههای مختلف اهمیت میدهد و در ثبت یک اثر یا جریان هنری به نام یک کشور، این نگاه را مورد توجه قرار می دهند.
بستهبندی مناسب در ارائه یک اثر برای یونسکو مهم است
وی در ادامه افزود: حال اینکه ساز تار به نام آذربایجان ثبت شده به دلیل عدم توجه به هنر موسیقی از سوی مسئولان است و حداقل کاری که جمهوری آذربایجان انجام داده این بوده که این ساز را به ثبت جهانی رسانده است؛ کاری که ترکیه با مولانا کرد. ترکیه با عزت و احترام مولانا را به نام خود کرد و جایگاه ویژهای برای این شاعر در دنیا در نظر گرفت و حالا هم از این پدیده استفاده مادی و معنوی می برد.
این آهنگساز در ادامه متذکر شد: این در حالی است که ما ایرانیها شمس تبریزی را در خوی داریم؛ گوهر گرانبهایی که هیچ یک از مسئولان در هیچ مقطع تاریخی از زمان قدر آن را ندانستند و بهره نبردند و حال سئوال این است که چند ایرانی میدانند که شمس در خوی آرمیده است و چه تعداد از عاشقان فرهنگ و هنر و ادبیات ایرانی در سال سراغی از او میگیرند؟
ساخت مستند برای معرفی هویت فرهنگی دغدغه مسئولان نیست
حسین علیزداه در ادامه صحبتهای خود با اشاره به تجربه شخصی از حضور در یونسکو و بیتوجهی به ثبت آثار فرهنگی از سوی مسئولان ایرانی گفت: در دورانی من عضو شورایی در یونسکو بودم که آقای دهلوی، مصطفی کمال پورتراب و برخی دیگر از هنرمندان هم عضو این شورا در یونسکو بودند. در آن زمان یونسکو از ما خواست معرفی سازهای ایرانی را با ساخت فیلمی از مراحل مختلف ساخت سازهای مورد نظر نشان دهیم و معرفی ساز تار را به من سپردند.
وی در ادامه افزود: به همین دلیل من بر خود واجب دیدم که این کار را انجام دهم، چون اگر با بضاعت اندک خود کار را در دست نمی گرفتم هیچ مسئولی هم احساس مسئولیت برای انجام این کار نمی کرد. این حالی است که من یک نوازنده و آهنگساز هستم نه یک فیلمساز و محقق که بتوانم جنبههای مختلف یک ساز را ببینم، اما با این اوصاف من هیچ بودجه ای در اختیار نداشتم و باید از هزینه شخصی خودم خرج ساختن این فیلم میکردم و نهایتا این فیلم را به یونسکو میفرستادم و آنها می دیدند و اگر مورد قبول واقع می شد هزینه آن را پرداخت می کردند.
آهنگساز قطعه “سواران دشت امید” در ادامه با اشاره به نیاز بودجه و حمایت دولتی برای ساخت فیلمهایی از این دست، گفت: برای اینکه یک فیلم خوب از یک ساز که متعلق به موسیقی مردم ایران است ساخته شود علاوه بر بودجه و امکانات باید یک مستندساز ماهر به اضافه یک تهیه کننده و یا مجری طرح کنار ما می ایستاد و در تولید این اثر ملی مرا یاری میکرد.
علیزاده در ادامه افزود: اما هیچ یک از امکانات که حق موسیقی ایران است فراهم نشد. از همین رو من از برادرم که فیلمبرداری می کرد خواستم دوربین خود را بردارد. به اتفاق او و آقای فرهمند که از سازندگان ساز خوب است به ساوه رفتیم و در آنجا یک درخت توت پیدا کردیم و درخت را به عنوان ابزار اولیه برای کار قطع کردیم و تمام این لحظهها را تصویر گرفتیم و بعد هم به کارگاه رفتیم و چند پلان هم از آقای فرهمند که مشغول ساخت ساز است گرفتیم. به این ترتیب این فیلم حقیرانه معرف ساز تار و هومیت موسیقی ایرانی از جهت سازشناسی برای یونسکو شد.
فیلمی که برای معرفی تار برای یونسکو ساختم خیلی حقیر بود
وی در ادامه افزود: ساخت فیلمی از این دست کار من به عنوان نوازنده تار نبود بلکه باید مسئولان اهمیت ساخت چنین فیلمی را درک می کردند و با حضور یک تهیهکننده دغدغهمند و مستندساز کاربلد در عرصه سینما یک مستند خوب میساختند نه اینکه من به ساوه برم و خودم درخت قطع کنم و روند کار را فیلمبرداری کنم و تحویل یونسکو دهم. البته یونسکو فیلم را پذیرفت و همه مخارج آن را نیز پرداخت کرد.
آهنگساز “نی نوا” در ادامه افزود: در همان زمان کشورهای دیگر هم از سازهای خود مستندهایی با بهترین کیفیت ساخته بودند. به عنوان مثال فیلمی را که برای معرفی ساز”بامبو” در یکی از کشورهای آفریقایی ساخته بودند، دیدم این فیلم با 6 دوربین با فضاسازی خاصی که در برگیرنده موقیعت جغرافیایی، محبوبیت اجتماعی این ساز و موسیقیای که از بامبو شنیده میشد ساخته شده و بعد متوجه شدم که فیلمی را که من برای ساز تار ساخته بودم لطف کرده بودند که پذیرفتند.
علیزاده با اشاره به این مطلب که ساخت فیلمهایی از این دست باید از دغدغههای مسئولان فرهنگی باشد، گفت: آنچه مسلم است مسئولان فرهنگی در کشورهای مختلف دنیا دغدغههای فرهنگی دارند و حال اینکه اگر مسئولان و متولیان فرهنگی ایران دغدغه معرفی هویت هنری سرزمین خود را داشتند قطعا معرفی این هویت هنری در رشتههای مختلف باید جزئی از برنامههایشان میشد.
وی در ادامه افزود: با این اوصاف چرا باید ناراحت باشیم که تار به نام جمهوری آدربایجان ثبت و ضبط شده است! و مطمئن باشید که آذربایجان برای ثبت این ساز دغدغههای محکم فرهنگی داشته است. ضمن اینکه از جهت جغرافیایی آذربایجان زمانی جزو خاک ایران بوده است و حالا این فرهنگ را به دلیل مرزهای سیاسی از هم جدا میکنیم.
عضو سابق شورای فنی ارکستر موسیقی ملی در ادامه افزود: بنابراین قبل از ایجاد مرزهای سیاسی، مردم این کشور هموطن بودند و در حال حاضر هم دوست ما هستند، بنابراین نباید با تعصب به این پدیده نگاه کرد. حال اینکه اگر این ساز به نام ساز آذری ثبت شود قطعا مشکل برطرف خواهد شد.
این آهنگساز در پاسخ به این نکته که پیش از این ردیف موسیقی دستگاهی ایران در یونسکو به نام ایران ثبت رسیده است، گفت: اگر این ردیف در یونسکو به نام ایران ثبت شده به دلیل دغدغه مسئولان نبوده است بلکه رپرتواری که از قدیم در ایران وجود دارد مفصلتر از رپرتوار موسیقی آذربایجان، تاجیکستان و کشورهای اطراف است و این پیشینه آنقدر محکم بوده است که کسی نمیتوانسه منکر آن شود. درغیر این صورت ردیفهای موسیقی هم به نام کشور دیگری به ثبت میرسید!
تار در آذربایجان یک ساز ملی به شمار می رود
آهنگساز قطعه به یادماندنی “ترکمن” در پاسخ به این پرسش که آیا اطلاعاتی مبنی بر اینکه تار ترکی قدیمیتر است یا تار ایرانی دارد با خیر؟ گفت: تا آنجا که من مطلع هستم و در تحقیقات انجام شده در این حوزه،ردپایی از اینکه نشان دهد تار آذری قدیمیتر است یا ساز ایرانی ندیدم. البته این ساز میتواند کاملا ایرانی باشد همانگونه که ادبیات این ساز در آذربایجان ریشه ایرانی دارد و براساس مقامهای موسیقی ایرانی اجرا میشود اما با شکل امروزی که این ساز در آذربایجان دارد از نظر من جای حرف دارد.
وی در ادامه افزود: به تاریخچه ساز تار در ایران که برمی گردم سازهایی که قبل از دوره یحیی تارساز معروف وجود داشته است، اغلب سازهایی کتابی هستند و روی سینه نواخته میشدند اما تار امروزی که شکل نواختن آن تغییر کرده و از روی سینه به پا منتقل شده است و زیرپایی دارد از دوران وزیری رواج پیدا کرده است. بنابراین تار فعلی شکل و شمایل خیلی قدیمی ندارد و به بیش از صد و پنجاه سال هم نمی رسد. البته مسایلی که عنوان شد جای بحث دارد.
علیزداده در پاسخ به اینکه ادبیات موسیقی ایرانی قدمت بیشتری نسبت به ادبیات موسیقی آذری دارد، گفت: همینطور است. وقتی به ادبیات موسیقی ایران مراجعه میکنیم متوجه میشویم این ادبیات قدیمیتر است و قطعا تار یک ساز ایرانی است اما اینکه در چه دورهای چه اتفاقی برای آن افتاد خیلی مشخص نیست بنابراین نمی توانیم به تار فعلی استناد کنیم.
حسین علیزداه آهنگساز موسیقی ایرانی در پایان صحبتهای خود افزود: جان کلام اینکه یونسکو نگاه میکند که کدام کشور به هنر سرزمیناش اهمیت و احترام میگذارد. تار در آذربایجان یک ساز ملی به شمار می رود و با فرهنگ و تاریخ این جامعه عجین شده است و حال اینکه اگر عنوان تار ایرانی و تار آذری در یونسکو از یکدیگر تفکیک شود مشکل حل خواهد شد.ضمن اینکه تار به هرحال در یونسکو ثبت شده و مهم هم همین است که جریانهای فرهنگی و هنری در جهان حفظ شود
منبع: خبرگزاری مهر
NET DOCTOR
20-05-2014, 13:34
در حضور معاونت هنری ارشاد و سایر مقامات کشوری؛
رئیس جمهور از استاد حسین علیزاده تقدیر کرد
موسیقی ما - رییسجمهور در مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور از تعدادی از هنرمندان رشتههای مختلف تقدیر کرد. در مراسمی که صبح روز دوشنبه 28 اردیبهشتماه برگزار شد، حجتالاسلام والمسلین حسن روحانی از جمعی از هنرمندان کشور تجلیل کرد.
حسین علیزاده (آهنگساز)، محمدرضا اصلانی (مستندساز) و اسماعیل خلج (نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و بازیگر) از جمله چهرههایی بودند که در این مراسم تقدیر شدند.
همچنین مصطفی اخواص در رشته سوخت روی چوب، محمدمهدی انوشور در رشته سفال و سرامیک، علی راهیجیری در رشته خوشنویسی، طاهر شیخالحکما در رشته مجسمهسازی، عبدالله علیمراد در رشته انیمیشین و ایرج کلانتری در رشته معماری مورد تقدیر و تجلیل قرار گرفتند.
مرضیه برومند و فردین خلعتبری نیز از هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور
2 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] hyEms)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور
1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور
0 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] PoPMI)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور
8 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور
2 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور
4 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور
1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور
5 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] eAMaI)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور
0 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] fjwvk)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور
1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] DGiRU)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور
4 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] RwJ2A)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور
1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] lr1IM)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور
1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور
2 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] Y9FFA)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور
12 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور
3 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مراسم تجلیل از نخبگان، فرهیختگان و هنرمندان برجسته کشور
12 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
NET DOCTOR
03-09-2014, 23:47
با مخالفت اداره اماکن نیروی انتظامی برای اجرای کنسرت در فضای باز؛
کنسرت استاد حسین علیزاده به جای کاخ نیاوران در تالار وحدت برگزار میشود
موسیقی ما - بلیت فروشی کنسرت بداههنوازی و بداههخوانی استاد حسین علیزاده به همراهی پژمان حدادی، صبا علیزاده و آواز محمد معتمدی با نام نغمهای در پردهای از امروز در سایت [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) آغاز خواهد شد اما نه بنا بر اعلام اولیه در کاخ نیاوران بلکه در تالار وحدت.
کیوان فرزین تهیهکننده کنسرت و مدیر هنری این تور کنسرت در اینباره چنین میگوید: «ما از مدتها پیش جهت اجرا در کاخ نیاوران با مدیریت این مجموعه در حال مذاکره و بررسی بودیم و هر دو طرف بسیار مشتاق بودند که مجدداً و پس از سالها وقفه اجراهایی متناسب با فضای این مجموعه طراحی و انجام پذیرد و طبیعتاً کنسرت استاد علیزاده بهترین گزینه برای آغاز محسوب میشد؛ چرا که از یک سو مقام والای ایشان در موسیقی ایرانی بهترین نمونه میراث معنوی فرهنگی کشورمان را به نمایش میگذاشت و از سوی دیگر یادآور خاطره کنسرت به یاد ماندنی این هنرمند کشورمان به همراهی استاد بزرگ دودوک ژیوان گاسپاریان در سال ۸۲ در همین محل بود که با نام «به تماشای آبهای سپید» منتشر شد و تا نامزدی جایزه جهانی «گرمی» پیش رفت.»
کیوان فرزین ادامه داد: «تمامی توافقها و اقدامات اولیه برای این اجرا انجام شد و در این بین سازمان میراث فرهنگی نیز تعامل و همکاری خوبی با ما انجام داد که نمود بیرونی آن حضور معاونت میراث در جلسه مطبوعاتی مربوط به این اجرا و اعلام حمایت ایشان از اجرای موسیقی در فضاهای میراث و از جمله کاخ نیاوران، قلعه فلک الافلاک خرم آباد و حافظیه شیراز در ارتباط با تورکنسرت استاد در همین پروژه بود. این حمایتها و همکاریها ما را دلگرمتر کرد ولی نهایتاً و پس از اخذ مجوز دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متاسفانه اداره اماکن نیروی انتظامی به ما اعلام کرد که فعلاً برای اجراهای فضای باز مجوز صادر نخواهد کرد و پیگیریهای همکاران ما و مسوولین حراست مجموعه نیاوران برای اخذ این مجوز به جایی نرسید و نهایتاً تیم برگزار کننده به واسطه ضیق وقت و نبود مهلت کافی برای تبلیغات و فروش بلیت علیرغم میل باطنی مجبور به تغییر مکان این کنسرت به تالار وحدت شدند.».
فرزین در مورد دیگر اجراهای این تور گفت: «از سال ۱۳۸۹ تا کنون دو دوره از تورهای بداههنوازی استاد علیزاده در چهارده شهر کشور برگزار شده و در این دوره از هفته آخر مرداد به شهرهای شهرکرد، آباده، سنندج، همدان و اراک سفر کردهایم و امروز نیز برای اجرای بعدی به خرمآباد خواهیم رفت. خوشبختانه و همانگونه که از مردم با فرهنگ سراسر ایران انتظار میرفت کنسرتها در همه این شهرها با استقبال بسیار خوبی مواجه شده تا حدی که در اکثر آنها پتانسیل تمدید نیز وجود داشت که متاسفانه به واسطه فشردگی برنامههای تور امکان آن مهیا نشد.».
لازم به ذکر است این تورکنسرت پس از اجرای خرمآباد در تاریخهای ۱۰ و ۱۱ شهریور، در تاریخهای ۱۳ و ۱۴ شهریور در کرمانشاه و سپس ۲۱ و ۲۲ همین ماه میهمان تالار وحدت تهران خواهد بود و در آخر با اجراهای اصفهان (۲۴ و ۲۵ شهریور) و شیراز (۲۷ و ۲۸ شهریور) به کار خود پایان خواهد داد. در مورد آخرین اجرا فرزین ابراز امیدواری کرد که با ایجاد امکان کنسرت در فضای حافظیه بنا بر موافقت و اعلام حمایت سازمان میراث فرهنگی در ضمن هماهنگی با دیگر سازمانها و نهادهای ذیربط شهر شیراز تیم اجرایی و هنرمندان بتوانند به بخشی از همکاری دلپذیر خود با سازمان میراث فرهنگی جامه عمل بپوشانند و امیدوار باشند با رفع موانع قانونی موجود اجرای چنین موسیقیهای فاخری را به زودی در سطح دیگر اماکن میراث فرهنگی و بهویژه کاخ نیاوران که در این زمینه از سابقه درخشانی برخوردار است شاهد باشند.
NET DOCTOR
17-09-2014, 22:27
با عمل خلاف عرف شرکت هواپیمایی ایران ایر در اصفهان ؛
ساز حسین علیزاده را به هواپیما راه ندادند
موسیقی ما - گروه موسیقی هم آویان و استاد حسین علیزاده در حالی که در فرودگاه اصفهان قصد پرواز به سمت شیراز را داشتند با رفتار خلاف عرف شرکت هواپیمایی ایران ایر مواجه شدند. این شرکت هواپیمایی به دلیل همراه داشتن ساز توسط اعضای گروه اجازه سوار شدن به هواپیما را به هنرمندان نداد.
به گزارش خبرنگار موسیقی ما این اتفاق در حالی روز چهارشنبه ۲۶ شهریور ماه و پیش از پرواز هواپیمای اصفهان- شیراز افتاد که استاد علیزاده، محمد معتمدی و پژمان حدادی باید برای کنسرت پنجشنبه به شیراز میرفتند.
خبرنگار موسیقی ما برای پیگیری موضوع با محمد معتمدی خواننده جوان و موفق موسیقی ایرانی تماس گرفت. معتمدی با اشاره به اتفاقات روی داده در این سفر به موسیقی ما گفت: ما امروز باید به شیراز میرفتیم. مواقع سوار شدن به هواپیما مسئولین شرکت ایران ایر آمدند و به بهانه به همراه داشتن ساز از سوار شدن ما به هواپیما ممانعت به عمل آوردند. آنها با یک رفتار دور از شان و توهین آمیز ما را پیاده کردند و باعث حیرت سایر مسافران شدند.
وی در ادامه سحنانش با اشاره به اینکه گروه هم آوایان دلیل این برخورد را از کارمندان ایران ایر جویا شدند گفت: آنها با قاطعیت و در کمال ناباوری گفتند ما مجبور نیستیم به شما پاسخ دهیم.
معتمدی سخنانش را اینگونه به پایان برد: در طول این سالها بیش از ۱۰۰ سفر هوایی را تجربه کرده ایم. اما این نحوه برخورد و محروم شدن از پرواز جدیدترین چیزی است که در دوران زندگی آن را نیز تجربه کردیم.
به گزارش ما با توجه به اتفاق پیش آمده گروه موسیقی هم آوایان و استاد علیزاده امشب از راه زمینی عازم شیراز میشوند تا به کنسرت فردا برسند. در ضمن قرار است گروه هم آوایان به محض رسیدن به شیراز از هواپیمایی ایران ایر به خاطر رفتار خارج از عرف و توهین آمیزی که خصوصا با استاد علیزاده انجام دادهاند، شکایت کند.
NET DOCTOR
21-09-2014, 21:03
کنسرت استاد حسین علیزاده و گروه همآوایان در شیراز برگزار شد
کنسرت استاد «حسین علیزاده» با همراهی گروه همآوایان در شیراز برگزار شد. این برنامه در حالی برگزار شد که اقدام عجیب و تاسف بار یک شرکت هواپیمایی که مانع از ورود سازهای اعضای این گروه به هواپیما شده بود، حاشیههایی در پی داشت.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Shiraz (1).jpg
1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Shiraz (8).jpg
1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] RgY-Y)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Shiraz (2).jpg
1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Shiraz (9).jpg
1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Shiraz (3).jpg
2 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] B1xI8)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Shiraz (10).jpg
1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Shiraz (4).jpg
2 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Shiraz (11).jpg
2 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] zii5k)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Shiraz (5).jpg
1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] tqiW4)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Shiraz (12).jpg
1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] TU_Xk)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Shiraz (6).jpg
2 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] oxjW8)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Shiraz (13).jpg
2 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Shiraz (7).jpg
2 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
NET DOCTOR
14-10-2014, 22:42
حسین علیزاده درباره موضوع پربحث این روزها توضیح داد:
تعیین سبک برای موسیقی، ارزشگذاری نیست
«حسین علیزاده» حسین علیزاده در جشن موسیقی ما با اظهار نظر صریح درباره دو مسئله پرسشهای زیادی ایجاد کرد. اول بحث اعاده حیثیت از هوشنگ کامکار بود. دوم بحث اینکه همایون شجریان پاپ میخواند. البته بحث به این صراحت مطرح نشد. علیزاده پیشتر در نشست کنسرتش در اصفهان از عبارت همایون شجریان پاپ میخواند استفاده کرده بود. منظور بیشتر آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» بود. با حسین علیزاده درباره ضرورت تفکیک شدن مسئله سبکها گفتگو کردیم. البته حسین علیزاده خودش خط شکن موسیقی ایران است و شایدئ برای بسیاری مطرح شدن این بحثها از جانب او جالب باشد. ضرورت پرداختن به این بحثها را از خود او میشنویم:
آقای علیزاده شما در جشنِ موسیقی ما به این مساله اشاره کردید که بسیاری از آثاری که در سالِ جاری به عنوانِ آثار موسیقی سنتی – کلاسیک ایرانی- مورد بررسی قرار گرفت را نمیتوان در این ژانر مورد ارزیابی قرار داد؛ ابتدا در این خصوص توضیح میدهید؛ ضمن اینکه به هر حال بسیاری از اهالی موسیقی هماکنون بر این اعتقاد هستند که نسلِ جوان به آثاری که کاملا در قالبِ موسیقی سنتی ساخته میشوند؛ اقبالِ خوشی نشان نمیدهند و بر همین اساس لازم است تا این موسیقی سادهتر شود یا نگاهی دوباره به آن داشت.
به نظر میرسد، نخستین کاری که باید در این زمینه انجام داد، این است که ما ژانرهای موسیقی را از همدیگر جدا کنیم. بسیاری من را به عنوانِ موسیقیدانی میشناسند که نگاهی متفاوت به موسیقی کلاسیکِ ایرانی داشتهام؛ با این وجود بر این اعتقادم که ما حتی اگر موسیقی کلاسیکِ ایرانی را با همان شیوهٔ قدما هم ارایه دهیم؛ باز مخاطبانِ خودش را خواهد داشت. ضمن اینکه مسالهای که باید به آن توجه کرد، این است که ما نباید فکر کنیم، میتوانیم چیزی را در موسیقی به وجود بیاوریم که جایگزین چیز دیگری باشد. البته اگر هماکنون نابسامانیهایی در این زمینه به وجود آمده است، به مسایلِ ریشهتری برمیگردد که مختصِ جامعهی ما است. در جوامع پیشرفته، موسیقی نیز مثلِ هر چیزِ دیگر توسعه یافته و گسترش پیدا کرده است؛ اما ما در بسیاری مواقع مقلدِ اتفاقاتی هستیم که آنها با تحولات اجتماعی و سیر تاریخی خودشان تجربه کردهاند و ما از آنها محروم بودهایم. این البته تنها مختص ایران نیست و بسیاری دیگر از کشورهای جهان سوم نیز درگیرِ آن هستند. بخشی از این ماجرا هم اتفاقا به برنامهریزیهای کلان دولتی برمیگردد که اصلا یک تقابل منطقی در آن وجود ندارد. متاسفانه کسانی در این سالها قوانین را وضع کردهاند که هیچ آگاهیای نسبت به فرهنگ و سنن کشوری که در آن حکومت میکنند، نداشتهاند. آنها مدام از «تهاجمِ فرهنگی» حرف زدهاند؛ در حالی که آن چیزی که رخ میدهد، به هیچوجه تهاجم نیست، کسی با سرنیزه چیزی را به ما وارد نکرده است، جامعهٔ ما آنها را جذب کرده است. اگرچه کشورهای پیشرفته، برنامههایی در این خصوص داشتهاند، یعنی روی فرهنگشان کار کردهاند و آن را صادر کردهاند. مثل گوشیای که دست من و شما و تمامِ مسوؤلان است و یک سیبِ گاززده پشتِ آن قرار دارد و از غرب صادر شده؛ فرهنگ هم به همین شکل صادر شده است.
خب درست مساله همینجاست. ما توانایی ساختِ این گوشی یا آن ماشین را نداریم و ناگزیر به وارد کردنِ آن هستیم.
بله؛ اما ما چیزهای دیگری داریم که بسیار باارزش هستند، برای مثال شما «مسجد شیخ لطفالله» در اصفهان نگاه کنید. این اثرِ تاریخی نه تنها ارزشهای هنری و تاریخی بسیار زیادی دارد که باعث میشود مردمِ این شهر را از جنگ و مسایلی از این دست حفظ کند. چون تمامِ دنیا به ارزشهای تاریخیِ آن آگاه هستند و نابودکردنِ آن، مشکل است. اتفاقا موسیقی ایران قدیمیتر از هر مکانِ تاریخی است که باید برای حفظِ آن تلاش کرد. این موسیقی شناخت و مسوؤلیت میخواهد.
با همهٔ اینها فکر میکنید جامعهٔ ما هماکنون پذیرشِ شنیدن موسیقی کلاسیک ایرانی را دارد؟ این را از این جهت میپرسم که شما خودتان همواره از پیشروترین افرادی بودهاید که در موسیقی ایرانی نوآوری اجرا کردید.
بله؛ اما اینها منافاتی با یکدیگر ندارند؛ شما اگر موسیقی را کاملا بر اساس سنتهای گذشته اجرا کنید، میبینید که باز هم مخاطبانِ خودش را دارد. به نظرم میرسد که جامعهٔ ایران در حالِ حاضر بیش از هر زمانِ دیگری پذیرای این هست که به ریشههای فرهنگیاش رجعت کند. اما در کنارِ آن، نمیتوان این مساله را نادیده گرفت که ما با کل دنیا زندگی میکنیم و از تحولات دنیا باخبر میشویم و همین باعث میشود تا نیاز به موسیقیهای مختلف در جامعهامان به وجود بیاید. به خصوص اینکه همانطور که گفتم، جامعهٔ ما با فرهنگ خودش حرکت نمیکند و در بسیاری مواقع از فرهنگهای غربی پیروی میکنیم. در این میان، صحبتِ من این است که وقتی وزارت ارشاد همچنان نمیتواند به شنوندهها شناخت دهد، وظیفهٔ آهنگسازان است که در این زمینه پیشقدم شوند و اثری را که میسازند، را خودشان مشخص کنند که در چه ژانر و سبکی است. البته اعتبار موسیقی کلاسیک ایران، اعتبار زیادی است و همه دلشان میخواهد که اثرشان در این سبک مورد بررسی قرار گیرد؛ اما از آن طرف ما باید متوجهٔ این مساله باشیم که هر چهرهٔ موسیقیِ کلاسیکِ ایرانی هم میتواند اثری بسازد که در این حیطه نباشد.
اما گاهی طبقهبندی سبکها، نوعی ارزشگذاری – در بسیاری مواقع منفی- به وجود میآورد.
این همان اشتباهی است که باید تصحیح شود. این مسایل ربطی به ارزشگذاری ندارد، فقط میتواند باعث شناخت دادن به مردم بشود. مساله این است که خودِ اهالیِ موسیقی قایل به این ارزشگذاریها هستند و این مسایل را به وجود میآورند، چون تودهٔ عظیمی از مردم، این موسیقیها را دوست دارند و از آن استقبال میکنند. پس ما باید همه چیز را از خودمان شروع کنیم و در عینِ حال به مردم آگاهی بدهیم که این موسیقیای که دوست دارند، چیست یا جزو کدام سبک از موسیقی است. درحالِ حاضر، همه چیز مخدوش است و همین درگیریهایی را به وجود آورده است که اصلا ضرورتی ندارد. آنچه ضرورت دارد، این است که ما به این شناخت برسیم که جامعهٔ ما به همه نوع موسیقیها نیاز دارد. اتفاقا این آثار هم میتوانند بسیار جذاب باشد و شنوندههای خیلی خوبی هم داشته باشند. نکتهٔ مهمِ دیگر، این است که هیچ سبکی جای سبکِ دیگر را تنگ نمیکند. یعنی نه جای موسیقی کلاسیک را تنگ میکنند و نه موسیقی سنتی جای اینها را تنگ میکند. بهتر است، سرانجام این گفتوگوهای فرسایشی تمام شود. ضمن اینکه باید تاکید شود که به هیچوجه قرار نیست ما روی هیچ کاری ارزشگذاری کنیم. برای مثال من همایون و سهراب و تهمورس پورناظری را مثل برادرانِ کوچکم دوست دارم و اعتقاد دارم افراد بسیار باذوقی هستند. همایون از کودکی چنان استعدادی در موسیقی داشت که همه انگشت به دهن میماندند. به نظرم همایون خیلی استثنا است. او هماکنون یک مسوؤلیت اجتماعی دارد و اتفاقا مسوولیت اجتماعیاش، این نیست که ردیف بخواند. او نشان داده که علاقهای به پیروی و دنبالهروی از پدر ندارد و بارها خودش بیان کرده است که تمام ژانرهای موسیقی را دوست دارد و دلش میخواهد در هر اثر تجربهای متفاوت داشته باشد؟ چرا ما باید او را مجبور کنیم که حتما در قالبِ موسیقیِ کلاسیک کار کند. ما نمیتوانیم در هر اثری که منتشر شود، خطکش دستمان بگیریم و بگوییم چرا ردیف میرزاعبدالله در آن رعایت نشده است. این یک موسیقی دیگر است و باید انتظار دیگری از آن داشته باشیم.
به نظر میرسد که دفترِ موسیقی هم به دنبال سرو سامان دادن به سبکهای موسیقی است. برای همین است که مثلا میگویند میخواهند به موسیقی رپ هم مجوز بدهند.
بله، اسمش را هم گذاشتهاند: «گفتاهنگ». اما این صحبت که موسیقی زیرزمینی را رو زمینی کنند؛ مثل این است که ادعا شود از این پس قرار است تمامِ کالای قاچاق را غیر قاچاق کنند. مگر میشود به موسیقی رپ مجوز داد و این نوع موسیقی همچنان جنبهٔ اعتراضیاش را داشته باشد؟ در غرب چیزی به اسم جواز در کارِ هنری وجود ندارد؛ اما در کشور ما بسیاری از موسیقیها چون غیر مجاز است، معنا دارد وقتی بخواهیم مجوز بدهیم؛ دیگر خاصیت ندارد. ضمن اینکه دغدغهٔ من تنها موسیقی سنتی نیست به موسیقی سنتی علاقه دارم و برایش احترامِ بسیار زیادی قایلم و در کنارِ آن به هر موسیقیای که نگاه هنری داشته باشد، احترام میگذارم.
NET DOCTOR
19-10-2014, 20:12
سه تار «حسین علیزاده» استاد بنام موسیقی ایران که جمعه آخرین بار در مرکز طبی کودکان با آن نواخت، به مبلغ ۳۶ میلیون تومان و به نفع کودکان دارای بیماری نقص ایمنی به فروش رفت.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این برنامه خیریه با مجریگری آزاده نامداری و به نفع کودکان دارای بیماری نقص ایمنی عصر دیروز جمعه ۲۵ مهرماه ساعت ۱۸: ۳۰ با حضور هنرمندانی چون استاد حسین علیزاده، استاد اسرافیل شیرچی، کامران تفتی، علی صالحی، آرش برهانی، سهیل محمودی، فرزاد میلانی و جمعی از هنرمندان برگزار شد و طی این مراسم سه تار استاد حسین علیزاده؛ یار سالها نوازندگی وی، تابلو خط استاد اسرافیل شیرچی، توپهایی با امضای بازیکنان تیم استقلال و پرسپولیس و یک دفتر با امضای هنرمندان سینما و تلویزیون از جمله پرویز پرستویی، مهتاب کرامتی، محمد رحمانیان، اشکان خطیبی، آرش کامور، هانا کامکار، کامران تفتی و دیگر هنرمندان به مزایده گذاشته شد.
به گفته دکتر آقامحمدی رئیس مرکز تحقیقات بیماری نقص ایمنی تعداد کودکان ثبت شده مبتلا به این بیماری ۱۶۰۰ نفر است که میانگین نیاز مالی یک کودک مبتلا به بیماری نقص ایمنی برای زنده ماندن در سال ۴۰ میلیون تومان میباشد.
پس از اجرای گروه موسیقی هم آوایان به سرپرستی حسین علیزاده و خوانندگی محمد معتمدی مراسم خیریه با به مزایده گذاشتن ۵ قطعه آغاز شد.
توپ فوتبال با امضای بازیکنان تیمهای استقلال و پرسپولیس، یک دفتر با امضای ستارگان سینما، یک تابلوی نقاشی خط اثر اسرافیل شیرچی و ساز دست استاد حسین علیزاده وسائلی بودند که امشب به نفع کودکان و بیماران نقص ایمنی به مزایده گذاشته شد.
آزاده نامداری که اجرای این مراسم را بر عهده داشت بدون آنکه قیمت پایهای برای این اجناس تعیین کند، چوب زدن بر این وسائل را با توپ فوتبال امضا شده از سوی بازیکنان تیم فوتبال استقلال آغاز کرد.
ابتدا توپ فوتبال استقلال به مبلغ ۵۰۰ هزارتومان فروخته شد و پس از آنکه توپ امضا شده از سوی بازیکنان تیم فوتبال پرسپولیس با صحبتها و رفت و برگشتها میان حاضران که توام با شوخی درباره مسائل بین استقلال و پرسپولیس بود، به مبلغ ۵ میلیون تومان فروخته شد، دوباره توپ استقلال به مزایده گذاشته شد.
در نهایت توپ استقلالیها از سوی کامران تفتی از بازیگران سینما به مبلغ ۴ میلیون تومان خریداری شد.
دفتر امضا شده از سوی ستارگان سینما نیز از سوی اعضای گروه موسیقی هم آوایان به مبلغ ۲ میلیون تومان خریداری شد.
سپس نوبت اثر نقاشی خط اسرافیل شیرچی رسید که برای آن نیز قیمت پایه مشخص نشد و در نهایت به قیمت ۲۲ میلیون تومان فروخته شد.
مجید پازوکی یکی از تهیه کنندگان فیلم ساکن طبقه وسط که اکرانش از سه روز پیش به کارگردانی و بازی شهاب حسینی آغاز شده اعلام کرد یک درصد از فروش این فیلم نیز به صورت خیریه برای ساز استاد حسین علیزاده به این بیماران تعلق میگیرد.
شایان ذکر است که در پایان مراسم نیز با نقاشیهای کودکان بیمار از گروه هم آوایان تقدیر شد.
Masoud-Susa
29-11-2014, 12:41
«حسین علیزاده» از دریافت نشان شوالیه امتناع کرد.
موسیقی ایرانیان – صنم قلی زاده: «حسین علیزاده» آهنگساز و موسیقیدان سرشناس ایران، پس از مدت ها سکوت خبری، موضع روشن خود را نسبت به اهدای نشان شوالیه از سوی دولت فرانسه، طی نامه ای مطرح کرد.
متن نامه به شرح زیر است:
«به نام آنکه هنر را آفرید
شاید نوشتن این نامه، دشوار ترین و زیباترین لحظه عمرم را رقم می زند. از روزهایی دور، از کوچه پس کوچه های خیابان خیام تا دبستان حافظ.از خیابان خواجه نظام الملک تا هنرستان موسیقی. از خیابان درختی تا مسیر دانشگاه تهران، از مسیری تا مسیری سیر شد… از صدها کوچه و شهر و دیار گذشتم اما به شوق هفت شهر عشق در خم کوچه ای به انتظار ماندم و می مانم. چه با شکوه است یاد مادرم و یاد پدرم که برایم خودآموز عشق اند. و چه با شکوه است ستایش آموزگارانی که واژه مقدس هنر را در من دمیدند. سالهاست به پاس حق شناسی شان دل می نوازم و چه بزرگ مردمی که دل می دهند، می سازند و می پرورانند هنرمندشان را. هنر فراتر از هر مرزی حکایتی است آشنا برای هر انسان. پیام آور عشق ، صلح، دوستی، برادری و برابری. نقشی است تا ابد برای هر دلی که می تپد در دیار من و دیاری دگر. هنرمند در دیار خود ساخته می شود تا بپروراند جهانی را.
موسیقی کهن ایران، طنین تاریخ مردمی است با شکوه. عشق، شجاعت و ایثار از تک تک نغمه هایش جاری است. و افتخار واژه ایست که مردم به هنرمند هدیه می دهند؛ همان طور که ما به هنرمندان بزرگ خود و جهان افتخار می کنیم، مردم هنردوست جهان نیز به بزرگان ما افتخار می کنند. مرا مردم هنردوست و هموطنان عزیز و بزرگم بارها به اوج افتخار رسانده اند. افتخاری که در بلندای وجود و در دستان گرمشان بود و حالا…
نغمه عشق و محبت و سپاس از دیاری دگر با عنوان و معنی خاص. نه در ستایش من، بلکه در ستایش هنر و هنرمند و چه زیباست نام ایران بر بال هنر، در پرواز از دیاری به دیاری و از مردمی به مردمی. اگر سیاهی جنگ و کینه و نابرابری در دنیای قدرت حاکم است، نغمه های عشق در دل مردم جهان فراتر و با قدرتی جاودانه نیز حاکم است. اگر سفیر سیاسی و فرهنگی کشور فرانسه، هدیه ملت با فرهنگ فرانسه را به سینه هنرمندان بزرگ ما نصب می کند، آن را ارج می نهیم و ما نیز ستایش می کنیم ستارگان پر افتخار تاریخ خود را. شاید اگر در دیار ما توجه و درک از هنر والای موسیقی همان طور که نزد مردم است، نزد مسئولان – که باید خدمتگزاران تاریخ و فرهنگ و هنر باشند- می بود، یک هدیه و عنوان غیر خودی این همه انعکاس نداشت.
وقتی در فضای هنری نور کافی نباشد، چراغی کوچک خورشید می شود. و اما من ضمن قدردانی از مسئولین کشور و سفارت فرانسه، به احترام مردم هنر پرور و هنر دوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده و تا آخر عمر به آن پیشوند و یا پسوندی نخواهم افزود. در آخر ضمن تبریک به تمام بزرگان ایران و جهان که نشان با ارزش شوالیه را دریافت کرده اند، خود را بی نیاز از دریافت هر نشانی دانسته، همچنان اندر خم کوی دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهم ایستاد.
با سپاس از تمام مردم هنردوست ایران و جهان
حسین علیزاده
۷ آذرماه ۱۳۹۳»
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.