Asalbanoo
10-05-2007, 23:15
این ترانه سراهای پركار و این آلبوم های یك بار مصرف موسیقی پاپ ما كجا می رود؟
اوضاع ترانه روبه راه نیست. انگار هیچ ترانه ای برای ماندگار شدن ساخته نشده است. یك حس فردی است كه باید خیلی عمومی شود و این اتفاق نمی افتد.
انگار دیگر كسی حرف كس دیگر را خوب نمی فهمد یا باز بهتر است بگوییم كه كسان زیادی حرف كس دیگر را درك نمی كنند. حرف های مشترك خیلی كمتر شده، ظاهرا دغدغه های مشترك هم.
این از ماندگار شدن كه به یك آرزو در بین تعقیب كنندگان و دست اندركاران موسیقی و ترانه تبدیل شده. ترانه ها معمولا پاپ كورنی شده اند.
پف بیخودی دارند. خیلی هم زود، تاریخ مصرفشان تمام می شود. یك نكته اصلی اش هم به نوع آهنگ ها بر می گردد. بعضی ها كه استاد سرقت آهنگ های عربی و تركی و غربی اند و به همین دلیل، ترانه ها خوب روی ملودی جفت و جور نمی شوند. یعنی ترانه سراها این قدر توانایی ندارند.
خیلی ها كه اساسا اینگونه ترانه گفتن روی ملودی آماده را چندان نمی پسندند! اما خب ترانه سراهای بزرگ وقتی این كار را كرده اند، دیگر نمی توان به راحتی از آن گذشت. اما بحث بر سر ملودی های سرقتی است؛ ملودی هایی كه برای یك ادبیات دیگر ساخته شده اند و در بستری دیگر.
اصلا پا را فراتر می گذاریم و ملودی های اوریجینال آهنگسازان داخلی در سبك های ترنس و هاوس را در نظر می گیریم. باز هم موضوع كمی حاشیه دارد. این بك ها، با جمله بندی فارسی چندان متناسب نیستند.
شعرها در بستر ریتم و ملودی قرار نمی گیرند و بعد ترانه سرا مجبور است جای كلمات یا خود كلمات را عوض كند. این می شود كه دیگر جمله ها سر راست نیستند و سخت به خاطر سپرده می شوند.
ضمن اینكه تندبودن ریتم باعث می شود متن هم تندتر خوانده شود و زمزمه كردنش هم برای مخاطب سخت تر می شود. تمام اینها همه درجهت ماندگارنشدن ترانه هاست. برخی از ترانه سراها، هم هستند كه سعی می كنند خیلی ثقیل و با كلمات آنچنانی ترانه بگویند. جمله بندی هایشان سخت است. این دسته را هم نباید از یاد برد.
اما نكته دیگر این است كه اساسا ترانه خوبی هم شنیده نمی شود؛ هركسی دوست دارد شبیه فلان ترانه سرای مشهور قدیمی ترانه بگوید، تصویر بسازد و مخاطب را با این تصاویر به متن ترانه ببرد، اما خود او هم، پس از سال ها به اینجا رسیده، غزل گفته، مضامین جدید وارد ترانه كرده و دغدغه هایش را به ترانه آورده.
از همه مهم تر اینكه خودش بوده. خود خودش. اما بسیاری از ترانه سراها سعی می كنند شبیه آنها شوند. به همین دلیل است كه تصاویر می شود همان تصاویروتشبیهات همان ها.
حتی بعضی ها، همان اصطلاحات ابداعی شاعران و ترانه سراهای دیگر را به كار می برند؛ اصطلاحاتی كه شناسنامه شاعران اصلی است و بعد هم توجیه می آورند كه مگر كلمات را آن شاعران ساخته اند؟
درست است كه كلمات همان ها هستند، اما نوع استفاده از آنها در مضمون مورد نظرشان و معانی جانبی آنهاست كه این اصطلاحات را وارد شناسنامه یك ترانه سرا می كند مثلاً، هم شب یك كلمه عمومی است و هم نیلوفر ، ولی شب نیلوفری دیگر نمی تواند تركیبی عمومی باشد. دیگر مختص شاعر است. یا اصطلاحاتی مثل دلریخته و دلكوك كه دیگر تركیباتی ابداعی اند.
اما ترانه سرایان جدید ما چه آورده اند؟ یكی شروع می كند به ترانه منفی گفتن و دیگران شروع می كنند به كپی! كار به جایی می رسد كه حال مخاطب از شنیدن چنین ترانه ای بد می شود. سوژه ها بسیار معدود و محدودند.
حتی بعضی ها سعی می كنند وارد وادی های جدیدی شوند. مثلاً ترانه های اجتماعی چند وقتی است كه بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند اما خیلی سطحی و شعارگونه.
كه مثلاً درباره موضوعاتی مثل اختلاف طبقاتی، فقر و… مدام حرف های هزاران بار گفته شده را تكرار می كنند. در این صفحه به سراغ تعدادی از ترانه سراهای مشهور و پركار این روزهای موسیقی پاپ رفته ایم و دربارهٔ اوضاع و احوال ترانه سرایی با آنها گپ زده ایم.
بدیهی است كه این مجموعه به هیچ وجه شامل تنها فعالان عرصهٔ ترانه نمی شود و جای خیلی ها تویش خالی است. امیدواریم در آینده آنها هم وارد این بحث شوند و جریان را نقد كنند. از طرفی برای پیدا كردن قضاوتی عادلانه نسبت به اوضاع باید نظر مصرف كنندگان بازار و شنوندگان این ترانه ها و همین طور تهیه كنندگان آلبوم های موسیقی را هم پرسید.
● محمد صالح علا
از قدیمی های عرصهٔ ترانه است، هر چند ترانه سرایی تنها تخصص اش نیست. او برنامه ساز، نمایشنامه نویس، بازیگر و كارگردان هم هست. همه او را می شناسند و نیازی به تكرار مكررات نیست.
▪ شما چه كسی را ترانه سرای حرفه ای می دانید؟
ببینید، من كسانی را می شناسم كه از ترانه سرایی درآمد كسب می كنند و زندگی را می چرخانند. خیلی هم به آنها خوش می گذرد و درآمد زیادی هم دارند. اما بعد از اینكه آثارشان را داوری می كنی، می بینی كه آنها ترانه نمی گویند و كارشان در حوزه زیباشناسی نیست و تأثیری هم ندارد.
من آنها را ترانه سرا نمی دانم. به نظرم ترانه سراهایی كه موجه هستند و آثار ماندگاری دارند و در این حوزه درجه یك هستند، كارهای دیگری می كنند، ترجمه می كنند، نمایشنامه می نویسند، فیلم می سازند، روزنامه نگارند یا... من واقعا ترانه سرایی كه در حوزه جمال شناختی كار بكند و شغلش هم باشد و كارهای ماندگار هم داشته باشد، نمی شناسم.
▪ مشكل ترانهٔ امروز كجاست كه مردم كمتر با آن ارتباط برقرار می كنند؟
به نظر من مشكل بزرگ شاعران و ترانه سرایان نسل جدید، این است كه همه شبیه هم می گویند. یعنی اگر اسمشان را از پای اثرشان برداری معلوم نیست این اثر از آن كیست.
مشكل دیگر این است كه تقلید خیلی زیاد شده؛ یعنی كلمات را جابه جا می كنند و می شود یك اثر جدید؛ یعنی انگار مد شده كه نانشان را به كرهٔ دیگران بمالند و بخورند. این نشانگر این مسئله است كه نوگرایی درحال حاضر در ترانه ازبین رفته است.
▪ پیش بینی تان درباره آینده ترانه ایران چیست؟
اگر به دوره طلایی ترانه سرایی در ایران نگاه كنیم، دورانی است كه خوانندگان درجه یك وجود داشتند، آهنگسازان درجه یك وجود داشتند، ترانه سرایان درجه یك وجود داشتند، تنظیم كننده و نوازندگان درجه یك وجود داشتند؛ یعنی همه اینها باهم موجود بود.
▪ ما الان فرهاد داریم؟ واروژان داریم؟ اگر هست ما می توانیم انتظار داشته باشیم كه ترانه سراهایی مثل بزرگان ترانه مان هم رشد كنند و به وجود بیایند و اگر نیست باید چه كار كرد؟
من خودم ترانه هایی دارم كه دوستشان دارم.به چه آهنگساز و خواننده ای بدهم كه كار كند؟ یعنی دیگر همچین جمع ها و آدم هایی نیستند. به همین خاطر، من از آینده ترانه هیچ اطلاعی ندارم و از نظرم مه آلوده است و حالت اثیری خاصی دارد.
▪ یعنی از ترانه امروز ناامید شده اید؟
به جرأت می گویم زمانی بود كه ترانه تأثیرش از غزلیات حافظ و شاهنامه فردوسی و اشعار سعدی بیشتر بود. متأسفانه آنهایی كه مسئولیت این امر را عهده دار هستند، ترانه را دست كم گرفته اند.
من قصد نق زدن ندارم، اما باید اینجا بگویم كه امروز با دیدن وضع حاضر، خیلی احساس پرشكستگی می كنم. من امروز یك ترانه سرای پرشكسته هستم، پرشكسته؛ یعنی بالی برای پریدن ندارم.
● افشین یداللهی
با خیلی از خوانندگان مطرح پاپ همكاری كرده و در كارهایش ترانه های خوبی هم دیده می شود. آخرین همكاری او با عصار و در قطعهٔ هویت بوده كه با واكنش های متفاوتی همراه شده است.
▪ می گویند ترانه سرای حرفه ای، كسی است كه از ترانه گفتن پول در بیاورد. شما با این حرف موافق اید؟
ترانه سرا تا توانایی دریافت پول را نداشته باشد، حرفه ای محسوب نمی شود زیرا شما باید به جایگاهی برسید كه دیگران حاضر باشند به هر دلیلی بابت ترانهٔ شما پول بدهند. تا شما پولی از این راه دریافت نكرده باشید، آماتور هستید و وارد فضای حرفه ای نشده اید.
▪ شما خودتان حاضرید به خاطر پول، ترانه ای بگویید كه اعتقادی به آن ندارید؟
در شرایط خاص احتمالا اینگونه ترانه را نمی گویم. البته بستگی به موقعیت دارد. الان می گویم نه، اما ممكن است یكی از نزدیكان در حال مرگ باشد و به پول این ترانه نیاز داشته باشد. پس در چنین شرایطی این حرف ممكن است شعار باشد، اما تاكنون شرایطی پیش آمده و این كار را نكرده ام.
▪ شما به چه ترانه ای می گویید ترانه خوب؟
نمی توان تعریف مشخصی داشت. اما اگر ترانه به هدف خود (كه ممكن است مصرفی بودن باشد) پایبند و متعهد باشد و مسلما از چارچوب قوی و شسته رفته ای برخوردار باشد، ترانهٔ خوبی است.
▪ چرا بیشتر كارهایی كه این روزها توی موسیقی خودمان می شنویم، ترانه هایش سطحی اند؟
كارهایی كه مجوز گرفته و بیرون آمده اند، نشان توان ترانهٔ ما نیست. منظورم از ترانه، كلام روی ورق است كه در این زمینه، از گذشته خیلی قوی تر شده ایم و پیشرفت كرده ایم.
چون اقتصاد موسیقی ما پررونق نیست، همه می خواهند مانند بسازبفروش ها با كمترین هزینه آلبوم را تمام كنند كه به همان میزان كارها ضعیف و سطحی هستند و همه چیز دست به دست هم می دهد تا كارهای سطح پایین، وارد بازار بشوند.
نقد: همشهری آنلاین
اوضاع ترانه روبه راه نیست. انگار هیچ ترانه ای برای ماندگار شدن ساخته نشده است. یك حس فردی است كه باید خیلی عمومی شود و این اتفاق نمی افتد.
انگار دیگر كسی حرف كس دیگر را خوب نمی فهمد یا باز بهتر است بگوییم كه كسان زیادی حرف كس دیگر را درك نمی كنند. حرف های مشترك خیلی كمتر شده، ظاهرا دغدغه های مشترك هم.
این از ماندگار شدن كه به یك آرزو در بین تعقیب كنندگان و دست اندركاران موسیقی و ترانه تبدیل شده. ترانه ها معمولا پاپ كورنی شده اند.
پف بیخودی دارند. خیلی هم زود، تاریخ مصرفشان تمام می شود. یك نكته اصلی اش هم به نوع آهنگ ها بر می گردد. بعضی ها كه استاد سرقت آهنگ های عربی و تركی و غربی اند و به همین دلیل، ترانه ها خوب روی ملودی جفت و جور نمی شوند. یعنی ترانه سراها این قدر توانایی ندارند.
خیلی ها كه اساسا اینگونه ترانه گفتن روی ملودی آماده را چندان نمی پسندند! اما خب ترانه سراهای بزرگ وقتی این كار را كرده اند، دیگر نمی توان به راحتی از آن گذشت. اما بحث بر سر ملودی های سرقتی است؛ ملودی هایی كه برای یك ادبیات دیگر ساخته شده اند و در بستری دیگر.
اصلا پا را فراتر می گذاریم و ملودی های اوریجینال آهنگسازان داخلی در سبك های ترنس و هاوس را در نظر می گیریم. باز هم موضوع كمی حاشیه دارد. این بك ها، با جمله بندی فارسی چندان متناسب نیستند.
شعرها در بستر ریتم و ملودی قرار نمی گیرند و بعد ترانه سرا مجبور است جای كلمات یا خود كلمات را عوض كند. این می شود كه دیگر جمله ها سر راست نیستند و سخت به خاطر سپرده می شوند.
ضمن اینكه تندبودن ریتم باعث می شود متن هم تندتر خوانده شود و زمزمه كردنش هم برای مخاطب سخت تر می شود. تمام اینها همه درجهت ماندگارنشدن ترانه هاست. برخی از ترانه سراها، هم هستند كه سعی می كنند خیلی ثقیل و با كلمات آنچنانی ترانه بگویند. جمله بندی هایشان سخت است. این دسته را هم نباید از یاد برد.
اما نكته دیگر این است كه اساسا ترانه خوبی هم شنیده نمی شود؛ هركسی دوست دارد شبیه فلان ترانه سرای مشهور قدیمی ترانه بگوید، تصویر بسازد و مخاطب را با این تصاویر به متن ترانه ببرد، اما خود او هم، پس از سال ها به اینجا رسیده، غزل گفته، مضامین جدید وارد ترانه كرده و دغدغه هایش را به ترانه آورده.
از همه مهم تر اینكه خودش بوده. خود خودش. اما بسیاری از ترانه سراها سعی می كنند شبیه آنها شوند. به همین دلیل است كه تصاویر می شود همان تصاویروتشبیهات همان ها.
حتی بعضی ها، همان اصطلاحات ابداعی شاعران و ترانه سراهای دیگر را به كار می برند؛ اصطلاحاتی كه شناسنامه شاعران اصلی است و بعد هم توجیه می آورند كه مگر كلمات را آن شاعران ساخته اند؟
درست است كه كلمات همان ها هستند، اما نوع استفاده از آنها در مضمون مورد نظرشان و معانی جانبی آنهاست كه این اصطلاحات را وارد شناسنامه یك ترانه سرا می كند مثلاً، هم شب یك كلمه عمومی است و هم نیلوفر ، ولی شب نیلوفری دیگر نمی تواند تركیبی عمومی باشد. دیگر مختص شاعر است. یا اصطلاحاتی مثل دلریخته و دلكوك كه دیگر تركیباتی ابداعی اند.
اما ترانه سرایان جدید ما چه آورده اند؟ یكی شروع می كند به ترانه منفی گفتن و دیگران شروع می كنند به كپی! كار به جایی می رسد كه حال مخاطب از شنیدن چنین ترانه ای بد می شود. سوژه ها بسیار معدود و محدودند.
حتی بعضی ها سعی می كنند وارد وادی های جدیدی شوند. مثلاً ترانه های اجتماعی چند وقتی است كه بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند اما خیلی سطحی و شعارگونه.
كه مثلاً درباره موضوعاتی مثل اختلاف طبقاتی، فقر و… مدام حرف های هزاران بار گفته شده را تكرار می كنند. در این صفحه به سراغ تعدادی از ترانه سراهای مشهور و پركار این روزهای موسیقی پاپ رفته ایم و دربارهٔ اوضاع و احوال ترانه سرایی با آنها گپ زده ایم.
بدیهی است كه این مجموعه به هیچ وجه شامل تنها فعالان عرصهٔ ترانه نمی شود و جای خیلی ها تویش خالی است. امیدواریم در آینده آنها هم وارد این بحث شوند و جریان را نقد كنند. از طرفی برای پیدا كردن قضاوتی عادلانه نسبت به اوضاع باید نظر مصرف كنندگان بازار و شنوندگان این ترانه ها و همین طور تهیه كنندگان آلبوم های موسیقی را هم پرسید.
● محمد صالح علا
از قدیمی های عرصهٔ ترانه است، هر چند ترانه سرایی تنها تخصص اش نیست. او برنامه ساز، نمایشنامه نویس، بازیگر و كارگردان هم هست. همه او را می شناسند و نیازی به تكرار مكررات نیست.
▪ شما چه كسی را ترانه سرای حرفه ای می دانید؟
ببینید، من كسانی را می شناسم كه از ترانه سرایی درآمد كسب می كنند و زندگی را می چرخانند. خیلی هم به آنها خوش می گذرد و درآمد زیادی هم دارند. اما بعد از اینكه آثارشان را داوری می كنی، می بینی كه آنها ترانه نمی گویند و كارشان در حوزه زیباشناسی نیست و تأثیری هم ندارد.
من آنها را ترانه سرا نمی دانم. به نظرم ترانه سراهایی كه موجه هستند و آثار ماندگاری دارند و در این حوزه درجه یك هستند، كارهای دیگری می كنند، ترجمه می كنند، نمایشنامه می نویسند، فیلم می سازند، روزنامه نگارند یا... من واقعا ترانه سرایی كه در حوزه جمال شناختی كار بكند و شغلش هم باشد و كارهای ماندگار هم داشته باشد، نمی شناسم.
▪ مشكل ترانهٔ امروز كجاست كه مردم كمتر با آن ارتباط برقرار می كنند؟
به نظر من مشكل بزرگ شاعران و ترانه سرایان نسل جدید، این است كه همه شبیه هم می گویند. یعنی اگر اسمشان را از پای اثرشان برداری معلوم نیست این اثر از آن كیست.
مشكل دیگر این است كه تقلید خیلی زیاد شده؛ یعنی كلمات را جابه جا می كنند و می شود یك اثر جدید؛ یعنی انگار مد شده كه نانشان را به كرهٔ دیگران بمالند و بخورند. این نشانگر این مسئله است كه نوگرایی درحال حاضر در ترانه ازبین رفته است.
▪ پیش بینی تان درباره آینده ترانه ایران چیست؟
اگر به دوره طلایی ترانه سرایی در ایران نگاه كنیم، دورانی است كه خوانندگان درجه یك وجود داشتند، آهنگسازان درجه یك وجود داشتند، ترانه سرایان درجه یك وجود داشتند، تنظیم كننده و نوازندگان درجه یك وجود داشتند؛ یعنی همه اینها باهم موجود بود.
▪ ما الان فرهاد داریم؟ واروژان داریم؟ اگر هست ما می توانیم انتظار داشته باشیم كه ترانه سراهایی مثل بزرگان ترانه مان هم رشد كنند و به وجود بیایند و اگر نیست باید چه كار كرد؟
من خودم ترانه هایی دارم كه دوستشان دارم.به چه آهنگساز و خواننده ای بدهم كه كار كند؟ یعنی دیگر همچین جمع ها و آدم هایی نیستند. به همین خاطر، من از آینده ترانه هیچ اطلاعی ندارم و از نظرم مه آلوده است و حالت اثیری خاصی دارد.
▪ یعنی از ترانه امروز ناامید شده اید؟
به جرأت می گویم زمانی بود كه ترانه تأثیرش از غزلیات حافظ و شاهنامه فردوسی و اشعار سعدی بیشتر بود. متأسفانه آنهایی كه مسئولیت این امر را عهده دار هستند، ترانه را دست كم گرفته اند.
من قصد نق زدن ندارم، اما باید اینجا بگویم كه امروز با دیدن وضع حاضر، خیلی احساس پرشكستگی می كنم. من امروز یك ترانه سرای پرشكسته هستم، پرشكسته؛ یعنی بالی برای پریدن ندارم.
● افشین یداللهی
با خیلی از خوانندگان مطرح پاپ همكاری كرده و در كارهایش ترانه های خوبی هم دیده می شود. آخرین همكاری او با عصار و در قطعهٔ هویت بوده كه با واكنش های متفاوتی همراه شده است.
▪ می گویند ترانه سرای حرفه ای، كسی است كه از ترانه گفتن پول در بیاورد. شما با این حرف موافق اید؟
ترانه سرا تا توانایی دریافت پول را نداشته باشد، حرفه ای محسوب نمی شود زیرا شما باید به جایگاهی برسید كه دیگران حاضر باشند به هر دلیلی بابت ترانهٔ شما پول بدهند. تا شما پولی از این راه دریافت نكرده باشید، آماتور هستید و وارد فضای حرفه ای نشده اید.
▪ شما خودتان حاضرید به خاطر پول، ترانه ای بگویید كه اعتقادی به آن ندارید؟
در شرایط خاص احتمالا اینگونه ترانه را نمی گویم. البته بستگی به موقعیت دارد. الان می گویم نه، اما ممكن است یكی از نزدیكان در حال مرگ باشد و به پول این ترانه نیاز داشته باشد. پس در چنین شرایطی این حرف ممكن است شعار باشد، اما تاكنون شرایطی پیش آمده و این كار را نكرده ام.
▪ شما به چه ترانه ای می گویید ترانه خوب؟
نمی توان تعریف مشخصی داشت. اما اگر ترانه به هدف خود (كه ممكن است مصرفی بودن باشد) پایبند و متعهد باشد و مسلما از چارچوب قوی و شسته رفته ای برخوردار باشد، ترانهٔ خوبی است.
▪ چرا بیشتر كارهایی كه این روزها توی موسیقی خودمان می شنویم، ترانه هایش سطحی اند؟
كارهایی كه مجوز گرفته و بیرون آمده اند، نشان توان ترانهٔ ما نیست. منظورم از ترانه، كلام روی ورق است كه در این زمینه، از گذشته خیلی قوی تر شده ایم و پیشرفت كرده ایم.
چون اقتصاد موسیقی ما پررونق نیست، همه می خواهند مانند بسازبفروش ها با كمترین هزینه آلبوم را تمام كنند كه به همان میزان كارها ضعیف و سطحی هستند و همه چیز دست به دست هم می دهد تا كارهای سطح پایین، وارد بازار بشوند.
نقد: همشهری آنلاین